برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 23 آذر 1399 در همه مناطق
-
7 پسندیده شدهتنها تفاوت ، تک موتوره و دو موتوره بودن جنگنده هاست ، آمریکایی ها با پیشرفت سطح تکنولوژی و استانداردسازی شرایط نگهداری و رویه های بازبینی به جایی رسیدند که حالا اف 35 تک موتوره براشون امنیت کافی و اطمینان کافی رو داره ولی در موتورهای صادراتی روسی چه می شه گفت !؟ ما برای امن کردن آسمونمون به 300 جنگنده نیاز داریم ، 100 تا جنگنده ی سطح بالا و سنگین ( در کلاس اف 14 ، سوخو 35 ، اف 15 ) و حدودا 200 تا جنگنده ی سبک در کلاس جی 10 سی ، اف 16 و جی 17 بنا به شواهد و روی کاغذ قاعدتا 4 تا گزینه بیشتر نداریم : سوخو 35 ( واقعا دیگه خرید سوخو 30 ارزشی نداره ) جی 10 سی جی 17 تندر ( قاعدتا بلاک 3 ) میگ 35 دوتا سوال اساسی هم پیش رومون هست : آیا توان طراحی رادار و سیستم ایونیک بومی داریم !؟ ( شامل سیستم تشخیص دوست از دشمن ) آیا توان طراحی سلاح های هواپرتاب بومی رو داریم !؟ بنا به شواهد اگر هزینه کنیم ، می تونیم سلاح های هوا پرتاب بومی بسازیم . حالا اگر توان طراحی و تولید انبوه سیستم های راداری و ایونیک رو بسازیم ، عملا هر جنگنده ای بخریم ، دستمون بازه ، پس باید پلتفرمی رو بخریم که ماژولار باشه و امکان تغییر زیرسامانه ها و سفارشی سازی داشته باشه . ما باید جنگند ه ای بخریم هم ساده باشه و هم در بهترین حالت امکان تولید مشترک داشته باشیم و بتونیم توش دست ببریم . اگر امکان تولید مشترک نبود ، باید امکان سفارشی سازی و ساخت تسلیحات سفارشی براش داشته باشیم .
-
4 پسندیده شدهتانک کره ای ها در عمان تصویر جدید از تانک K2 در کشور عمان در سال 2018 شرکت دفاعی کره جنوبی هیوندای روتم اعلام کرد می تواند 76 دستگاه تانک K2 (MBT) را به عمان بفروشد ، معامله ای که می تواند مبلغی بالغ به ارزش 884.6 میلیون دلار داشته باشد. در نمایشگاه دفاعی DX2018 ، شرکت هیوندای روتم نمونه پیشنهادی به عمان با استتار خاکی را به نمایش گذاشته بود. در جولای 2018 ، هیوندای روتم آزمایش های را بر روی تانک K2 نسخه به روز شده برای عمان را در این کشور تست کرد. یکی از ویژگی ها تانک K2 عمان مجهز بودن به سیستم تهویه مطبوع جدید برای هماهنگی بیشتر این تانک با شرایط بیابانی است. همچنین سیستم خنک کننده و اگزوز تانک نیز بروز رسانی شده است. تصاویر جدید از تانک K2 در بیابانهای عمان احتمال قطعی شدن قرار خرید تانک های K2 توسط عمان را یبشتر کرده است. البته هنوز خبر رسمی در این باره منتشر نشده است. در حال حاضر نیروهای مسلح عمان از تانک های چلنجر 2 و M60A1 و M60A3 آمریکایی استفاده می کنند. به خدمت گرفتن تانک K2 توسط عمان میتواند باعث تقویت بخش نیروی زمینی این کشور بشود. از طرفی دیگر صادرات تانک K2 به عمان نشان میدهد شرکت های دفاعی کره ای با محصولاتی همچون تانک K2 در حال تبدیل شدن به یک رقیب جدی برای غولهای اسلحه سازی هستند. به طوری که محصولات دفاعی این کشور در حال نفوذ به خاورمیانه و اروپا است. مناطقی که شرکت های بزرگ دفاعی سالهای طولانی محصولات خود را در این بازارها عرضه میکردند. اما کره ای ها با ارائه محصولات قدرتمند و بازاریابی مناسب راه خود را در فروش محصولات دفاعی باز کرده اند. به نظر میرسد تصاحب بازارهای تسلیحاتی خاورمیانه و اروپا توسط کره ها تازه اغاز شده است. برای اولین بار تانک K2 نسخه بروز رسانی شده برای عمان در سال 2018 به نمایش گذاشته شد
-
3 پسندیده شدهسيستم صدا خفه كن موتور تانک عموما موتورهای دیزلی نصب شده بر روی تانک ها بسیار پر سر و صدا هستند. صدای اگزوز به شکل بالقوه مهمترین منبع آلودگی صوتی در موتورها دیزل محسوب میشوند. این سر و صدا برای سربازان میتواند ازار دهنده باشد. به همین منظور برخی ارتش ها برای تانک ها یک سیستم صدا خفه كن موتور طراحی کرده اند. بیشترین کاربرد این نوع سیستم صدا خفه کن در تمرین های نظامی است اما میتوان از آن در عملیات های نظامی نیز استفاده کرد. همچنین این سیستم میتواند در کاهش آلودگی هوا نیز موثر باشد. سیستم صدا خفه كن موتور تانک لئوپارد 2 سیستم صدا خفه كن موتور تانک های K1
-
3 پسندیده شدهدانشنامه دریایی نسل جدید ناوهای چندمنظوره با پیشرفت ابزار بی سرنشین، نسل جدید ناوها نیز به این ابزار مجهز شده و برای استفاده از سیستم های هوشمند و بی سرنشین طراحی می شوند همانطور که برای ناو هواپیمابر فورد استفاده از هواپیمای بی سرنشین دیده شده است برای ناوهای دیگر هم این سیستم منظور شده است در دریا سیستم های هوشمند بی سرنشین شامل قایق های گشتی محافظ و پهپادهای گشتی همانند اسکن ایگل هست با این روش علاوه بر کاهش خطرات برای خدمه ناو، میزان استهلاک و هزینه به شدت کاهش یافته و تعاریفی جدید در نبردها آغاز می شود چرا از دست دادن یک پهپاد با از دست دادن یک جنگنده تفاوت تبلیغاتی بسیار دارد
-
2 پسندیده شدهمتاسفانه هیچ یک تاثیرگذاری جدی بر توان هوایی کشور ندارند و فرصتهای بسیاری داشتیم که از دست رفته است. امروز حتی سوخو30 دیگر آن جنگنده ای نیست که در تمرین مشترک هند و آمریکا توانست اف15 را شکست دهد. شرایط تکنولوژیک تغییر کرده و نیاز به برنامه ریزی و حرکت چند پله ای برای رسیدن به توان هوایی و در نهایت برتری هوایی هستیم. برای ابتدای امر ، جی10سی گزینه مناسبی است ، می تواند روح تازه ای در کالبد پیر نیروی هوایی دمیده و آنرا به یک نیروی عملیاتی قابل اطمینان تبدیل کند. تهدیدات فقط از جانب آمریکا نیست که در طرف مقابل اف35 و اف22 را قرار دهیم. بین هر دو کشور همسایه ممکن است مدتی اختلاف پدید آمده و این اختلاف به خصومت تبدیل شود. مانند درگیری دو سال پیش هند و پاکستان که توانستند همدیگر را بالانس کنند و در غیر اینصورت درگیری به مدت بیشتری ادامه می یافت. البته توان هسته ای طرفین هم موثر بود. یا تهدیداتی از جانب گروه ها و گروهک های تروریستی مانند داعش که در چنین مواردی نیاز به جنگنده ای با امکان سورتی پرواز بالا است. جنگنده نو براحتی میتواند 3 سورتی در روز عملیات داشته باشد. ولی جنگنده های قدیمی به علت فرسودگی 1 الی 2 سورتی در روز محدودیت پرواز رزمی دارند که پس از چند روز این میزان حتی به کمتر از 1 سورتی در روز میرسد. اگر این پله اول رو با نظر متخصصین امر ، درست طی کنیم ، می توان در پله های بعدی با طرف روسی هم وارد مذاکره شد و روسها هم نمی توانند ایران را به خرید میگ35 اجبار کنند چرا که جی10 معادل آن میباشد.
-
2 پسندیده شدهسلام و وقتتان بخیر البته با توجه به سابقه قبلی مدیران داخلی چه نظامی چه غیر نظامی شو اف و یا باز کردن سفره جدید برای لفت و لیس محتملتر است عزیز دل برادر زیاد جدی نگیر همش حرفه ......
-
2 پسندیده شدهقطعا j10c یه سر و گردن بالاتر از mig35 هست که نهایت یک ارتقا کلی رو همون mig29 است برتری های جی ده شامله: _تسلیحات متنوع تر _برد بیشتر ایونیک بهتر چینی ها _ و مهمترینش خدمات پشتیبانی و پس از فروش بهتر چینی ها و اینکه پس از فروش خدمات خودشون را گروگان گیری سیاسی نمیکنن،کاری که روسها انجامش براشون امریست متداول _ قیمت بهتر و اینکه تبادل اقتصادی خوبی هم داریم و اگر هم در اینده su30;35 و حتی j20هم خریدیم موتور آن اشتراکات زیادی داره باهاشون البتهmi35 هم به خاطر وجود میگ ۲۹در خدمت مامیتونه با هزینه پایین سریعا عملیاتی بشه و ممکنه این گزینه هم بخاطر وجود پتانسیل یک گزینه مناسب باشه...........به نظرم داشتن جنگندهای با هزینه عملیاتی پایین مولتی رول که بتونه حداقل چندتایپ فرسوده مارا بازنشست کنه خیلی عالیه برامون و باعث کاهش هزینه هاودرگام بعد قطعا باعث پرش مابرای تجهیزبه جنگنده های تخصصی برتری هوایی نسل5 خواهد شد.
-
2 پسندیده شدهامروز در اخبار بود که چین و روسیه به کره شمالی میگ-35 و جی-10 سی را پیشنهاد دادند و کره شمالی هم در حال انتخاب هست با توجه به اینکه قیمت پیشنهادی چین به مراتب پایین تر هست. فرض بگیریم ایران هم در چنین موقعیتی است. از طرفی چین پیشنهادی غیر از این نداره و روسها هم با علم به محدودیت و نیاز ایران و زمان کم و نیازهای مالی/فنی خودشون (مثلا برای نجات یا بهره وری! کارخانه میکویان ) همین پیشنهاد را روی میز گذاشتند که برش دار یا برو. خب به نظرتون اگر زمان کافی برای چونه زدن به سمت سوخو نداشته باشیم؛ گزینه انتخابی کدام باید باشه؟ عاقلانه است گزینه چینی را انتخاب کنیم و در زمانی که میخریم با روس ها سر فرصت در مورد سوخو چانه زنی کنیم؟ هم نگرانی دستیابی سریعتر و فوری به یک جنگنده رفع بشه و هم روس ها هم ببینند که امکان رقابت وجود داره در بازار خرید؟
-
2 پسندیده شدهاین روزها خیلی از تحریم ترکیه میشنویم. ولی بزارید یکم دقیق تر بشیم. هیچ کدام از تحریمهای اتحادیه اروپا (که تازه مدام عقب میندازند و التماس میکنند برای مذاکره) و آمریکا جدی نیست و حتی چیزی فراتر از شوخی است. نهایتا تحریم چند شخص و در بدترین حالت یک نهاد دخیل در امور دفاعی که تفسیر تحریمیش تازه کلی ملاطفت داره. ولی چرا؟ چرا دبیرکل ناتو مثل یک کودک نگران حتی به اتحادیه اروپا پیام میده که همین تحریمهای شوخی را هم تامل کنید و سراغش نرید چون ترکیه برای ناتو مهم هست و بهش نیاز داریم؟ آیا طبق تکرار مدام عبارت "چون دومین ارتش قدرتمند ناتو" این شد دلیل؟ خیر. به نظر خود دبیرکل ناتو پاسخ این مطلب را داده: ترکیه اسب تراوای جهان غرب در جهان اسلامه. دبیرکل ناتو در میان من من گویی هاش و پرده پوشی هاش اشاره میکنه که آقای اروپا توجه کن: ترکیه طولانی ترین مرزها را با عراق و سوریه داره و درک کن این یعنی چه برای ما. حالا حرف از ایران و نفوذ ترکیه در جهان اسلام را بزاریم جزء مگوها. ولی به واقع ترکیه در بسیاری از امور دانسته یا به عنوان ابزار نقش جدی در نفوذ غرب میان منطقه خاورمیانه و جوامع مسلمان داره و این تازه سوای استفاده به وقتش از ارتش بزرگ ترکیه که ذیل ناتو تعلیم دیده هست در بحران های جهان اسلام به نفع غرب و به اسم اسلام. «مسعود حقی جاشین» مدرس نظامی آکادمی نیروی هوایی و دانشگاه دفاع ملی ترکیه
-
2 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهپ.ن: حقیقتش دوست دارم زمانی مورد تحسین و سپاس قرار بگیرم که نقل قولی از عارفی ذکر کنم از جمله صیاد شیرازی، چمران، علی شریعتی، احمد کاظمی و حال قاسم سلیمانی. مرتبه عرفانی این بزرگان طوری است که سعی می کنم حتی کلمه شهید یا سردار یا دکتر رو ذکر نکنم چون اون شکوفایی و پرباری فرد و اون الگو تمام قد بودن اون بزرگ رو تحت تاثیر قرار میدن. امام صادق می فرمایند: وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند. خیلی دکتر ها، سردارها و حتی شهدای گرانقدر داشتیم ولی واقعا افرادی که به معنای کامل کلمه به خودشکوفایی رسیده باشند خیلی نادر هستند و در هر نسل معدودی از اونها ظهور می کنن و به سختی در طی چندین سال جانشینی برای اونها پیدا میشه. حقیقتا 951 پست داشتم ولی همگی اونها رو اگر یک طرف بزاریم در مقابل این دو جمله عمیق و بسیار گیرا بسیار کم مایه و کم عمق نشون میده ( هرچند قیاس مع الفارقه و فقط برای رساندن معنی این قیاس بیان شد) ترجیح میدم کل اونها حذف شن و این نقل قول از بنده بمونه به یادگار. این جملات طلایی بزرگان نسل ساز اند، امید اینکه مورد توجه و سرلوحه زندگی قرار گیرند.
-
1 پسندیده شدهتجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول بهترین کتاب های مدیریتی تجربیات مدیرانی هست که توانستن یک پروژه را به ثمر برسانن و در مسیر پروژه مشکلاتی را حل کردن که با حساب دو دوتا چهارتا قابل حل نبود در این جا گه گاه به یک تجربه از این دست می پردازیم چگونه بدون بودجه می توان تولید کرد؟ "در شرکتی که مشغول بودم که مبنای شرکت تولید تجهیزات و سیستم دقیق، گران و خاص بود ولی بدلیل مشکلات علارغم نیاز بازار گفت دیگر پولی برای خرید نبود و باقی منابع شرکت نیز بدلیل پروژه ای بلندپروازنه توسط مدیریت از بین رفته بود به قول مدیر شرکت "آب نقدینگی فرونشست و مشکلاتی ترسناک از آب سر بر آوردن " شرکت در آستانه برشکستگی قرار گرفته بود و بسته شدن شرکت در چند ماه بعد یک اتفاق مسلم بود که کسی آن را نمی پذیرفت. همراه با مدیریت اجرا تصمیم گرفتیم به جای انتظار برای معجزه و کمک از خارج شرکت، از انفعال خارج شویم و نگاهمان به نحوه تولید را تغییر دهیم درحالی که این نظر برخلاف نظر نیمی از سهامدارها بود. پیشنهاد این بود که به جای انتظار برای قرارداد و پیگیری تولید به سراغ بازارهایی برویم که پول نقد داشتند و امکان ارائه خدمات (شامل تعمیرات و ارتقا) با قیمت های کم ولی نقد ممکن بود. در ابتدا سخت بود چون ابزارهای مرتبط متناسب با ساخت و تولید تدارک دیده شده بود و دانش تعمیرات و ارتقا از جنسی غیر از دانش ساخت بود. ولی مجبور بودیم و سقوط شرکت به معنی اخراج و قطع شدن حقوق ها بود. ------->>>>> پس شروع کردیم همچون بچه ای که راه رفتن را می خواست یاد بگیرد و مدام زمین میخوردیم اما ظرف یک سال 70 درصد وسایل تکمیل و دانش لازم کامل شد و بعد از 6 ماه درآمد افزایش یافت و هزینه های جاری و حقوق ها برابر شدند. در این میان بین تجهیزاتی همچون میز تست ساخته شد قیمت این میز تست در بازار 300 هزار دلار بود ولی بخش مهندسی شرکت مدعی بود که با مبلغ 170 هزار دلار آن را خواهیم ساخت. ولی بودجه ای برای اینکار نبود تا اینکه مدیر کارخانه ابتکار عمل را بدست گرفت. وی با کمک با نیروهای کارخانه و با ضایعات و اهن آلات و سیستم های ابزاردقیق دستگاه های از رده خارج کارخانه، با مبلغ 1 هزار دلار ساخت و در اولین کار خدماتی مبلغ 60 هزار دلار درآمد ایجاد کرد. تیم مهندسی که مخالف این روش بودن این دستگاه را مایه آبروریزی شرکت و زباله آهنی خطاب می کردن و میگفتن اتصالات و قطعاتی که شما استفاده کردید از کارخونه بوده و قیمت یک جز آن 15 هزار دلار است. پاسخ کارخانه این بود :قطعه و تجهیزی که در زیر آفتاب و باران رها شده و درحال زنگ زدن هست 1 دلار ارزش ندارد، و اگر اکنون ارزشمند شده و نو به نظر می آید به خاطر زحمتی هست که نیروهای کارخانه بر روی آن کشیده اند. همچون لباس سیندرلا که موش ها با استفاده از تکه پارچه های دورریز درست کرده بودند. --------->>>> با توسعه تعمیرات کم کم بازار ساخت قطعات کوچک و یدکی پیشنهاد شد که خود میدان بزرگی از فرصت ها بود. بعد از گذشت همه این مشکلات باز هم مسخره میشویم و گفته می شود این روش ها گدایی هست ولی این بار یک نکته وجود داره از هنگامی که مهندسی کارخانه حقوقش را از درآمد کارخانه بدست می آورد مجبور به اجرای خواسته های کارخانه مطابق با نیاز شده است و مجبور است درخواست های اجرایی را علارغم تمایلش انجام دهد ------------------------------------ این یک مثال واقعی مال شرایط حال حاضر هست یعنی تغییر تفکر و نگاهی متفاوت به داشته ها میتونه قوه محرک بشه و خیلی از مشکلات رو راحت و ارزان تر حل کنه در حال حاضر صنایع کشور بویژه دفاعی ما کلی دستگاه و تجهیزات داره، کلی نیروی حقوق بگیر داره، کلی ادوات از رده خارج داره و یک نیاز بسیار بزرگ و کمی فوری خب به نظر شما آیا نمیشه 50 درصد نیاز رو تو این شرایط سخت با همین نیرو و تجهیزات رها شده رفع و تامین کرد؟؟ فقط مدیر دلسوز میخواد، مدیری که بعد تایم کار بره دنبال قطعه ، رفع نیاز و ایجاد فرصت مدیری که وقتی حقوق کم میاد بگه به نیروها بدید و بعد من میگیرم مدیری که از زمان زندگیش بگذره مدیری که حرف بخوره ولی پای هدفش و راهش بمونه به نظر بهترین مثال این خاطره مدیریتی، سایت میلیتاری هست که بدون بودجه دولتی و تنها با زحمت علاقه مندانی بی ادعا در حال تولید مجله ناورد است. ادامه دارد ... با تشکر از تمامی زحمت کشان مجله ناوراد @MR9 @worior @HRA @remo @aminor @seyedmohammad و همه دوستانی که پشت پرده فعال هستند که یک الگو در اقتصاد مقاومتی است.
-
1 پسندیده شدهحالا که بحث رو کم کردن از عثمانی ها باب شده ، داستان دیگری هم از نادر و عثمانی ها هست که در اینجا به اتفاق نگاهی به آن می اندازیم. در آغاز جنگ نادر با عثمانی ها ، روزی فرستاده دولت عثمانی ، با دو گونی ارزن نزد نادر می آید و آنها را در مقابل نادر بر روی زمین خالی میکند و می گوید : سلطان عثمانی فرمودند که به شما بگوئیم که این لشکر ماست (لشکر ما به این تعداد است) . برای شما عاقلانه تر آن است که از نبرد با ما صرفه نظر کنید. نادر دستور می دهد دو خروس بیاورند. دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار می دهند و آنها شروع می کنند ارزن ها را می خورند. نادر به فرستاده عثمانی ها می گوید : حالا برو و به سلطانت بگو که دو خروس ، همه لشکریان ما را خوردند !!
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست با توجه به اراجیفی که اردوغان اخیرا خوانده و صرفا به جهت یادآوری تاریخی ، یک داستان تاریخی رو به نقل از کتاب " زندگی پرماجرای نادرشاه " نوشته دکتر میمندی نژاد ( صفحات 360-417 ) در اینجا نقل میکنم : در اواخر سلطنت شاه طهماسب دوم ، هنگامی که نادر مشغول جنگ در صفحات شرق ایران بود ، شاه طهماسب جهت نمایش جنگاوریش به عثمانی حمله کرد و شکست سنگینی خورد و در یک عهدنامه ننگین آذربایجان و اران و شروان رو به عثمانی بخشید. روس ها هم شرایط را برای دریافت غنائم مغتنم دیده و با تصور ضعف ایران درخواست عهدنامه جدید مرزی کردند و شاه طهماسب بی لیاقت در عهدنامه ای با آنان صفحات شمال کشور را هم به آنان بخشید و به قول خودش با بخشش مشتی سنگ و خاک به جنگ ها پایان داد و زحمت اداره مشتی کوه و بیابان را از سر دربار ایران کم کرد. نادر از شنیدن این خبر خشمگین شد و به شاه تحکم کرد عهدنامه ها را فسخ کند. همچنین نادر به دربار عثمانی اخطار داد که خاک ایران را ترک کند. دربار عثمانی این شعر فارسی را برای نادر فرستاد : چو خواهی قشونم نظاره کنی / سحرگه نظر بر ستاره کنی اگر آل عثمان حیاتم دهد / ز چنگ فرنگی نجاتم دهد چنانت بکوبم به گرز گران / که یکسر روی تا به مازندران نادر هم در پاسخ نوشت : چو شید سعادت نمایان شود / ستاره ز پیشش گریزان شود عقاب شکاری نترسد ز بوم / دو مرد خراسان ، دو صد مرد روم اگر آل حیدر دهد رونقم / به اسکندریه زنم بیرقم. و پس از آن در نبردی سهمگین ارتش توپال عثمان پاشا را در هم کوبید و خاک وطن را از ترکان عثمانی بازپس گرفت. پس از آن نادر در نامه ای دو کلمه ای به روس ها نوشت که " می روید یا بیایم ؟ " سفیر روسیه در نامه ای به دولتش ( درباره نادر ) نوشت : چنگیز جهانگشای دیگری ، اینبار از ایران ظهور کرده است و اگر به خواسته نادر تن ندهیم ، چه بسا نه تنها سرزمین روسیه که این پادشاه تا قلب اروپا را نیز فتح خواهد کرد. پی نوشت : شید = خورشید ، بوم = بوف ، جغد
-
1 پسندیده شدهمن دوست داشتم این حرفها رو یه جایی در دید عموم و مسئولین ثبت کنم. وگرنه مطمئنا کوچکترین ترتیب اثری نمیدن. روابط با برزیل و آرژانتین هم قطع بشه، فعلا هند و اوکراین هستن و خدا کریمه! بعد که اینها هم قطع شد قحطی شد هم همین سیاست از این ستون به اون ستون، و بازی با شعارها یک جور دیگه ادامه حیات میده... به نظرم راهکارهای واقعی وقتی عملیاتی میشن که یکی مثل خانواده مدلّل وارد بخش تولید بشه. یعنی نظام، منافع اینها رو با منافع تولید و سیاستگذاری کلان تولید گره بزنه. یه مثال جالب عملیاتی میزنم که فکر کنم دوره احمدی نژاد یا اوائل روحانی انجام شد. قانون گذاشتن و واردکنندگان موز را وادار کردن به ازای هر کیلو واردات موزه، 2 کیلو سیب صادر کنن. این سیاست عاملی شد تا تجار واردکننده، باغهای بزرگ و مدرن سیب در سمیرم و دماوند ایجاد کنند(به همراه سردخانه و تمام تشکیلات وابسته). امسال دوستانم که در دماوند کار سیب می کنند کارشان رونق خوبی داشت بابت صادرات به روسیه. ایران عزیز ما هم آدم داره، هم پول داره، هم توان اجرا داره، هم هوش و مغز داره، فقط اراده لازمه. اراده هم باید از بالاترین سطوح با قدرت عمل بشه. نظام بارها نشان داده اگر کاری رو بخواد بکنه می کنه.
-
1 پسندیده شدهدر ادامه بحث... در واقع به صرفه نبودن تولیدات کشاورزی ریشه در یارانه های دولتی داره. ایران سالانه 50 میلیارد دلار یارانه انرژی و اقلا 5 میلیارد دلار بابت ارزاق خوراکی مردم پرداخت میکنه ولی این حجم عظیم یا اسراف میشه، یا قاچاق میشه یا در پروسه های کم بازده اتلاف میشه. این قضیه هم راه حل ساده و شجاعانه ای داره. من با احمدی نژاد سمپاتی و علقه ای ندارم، ولی راهی که در مورد یارانه انرژی می رفت، راه حل اقتصادی صحیحی بود که همه کشورهای مدرن به کار گرفتن. یعنی بساط یارانه انرژی و ارزاق باید به کل برداشته بشه(یا نهایتا 90% فوب خلیج فارس باشد). و در مقابل همین میزان پول مستقیما به مردم نیازمند(با شناسایی دقیق) پرداخت شود. دستمزدها هم به تبع این قضیه افزایش می یابد. گران شدن مواد خوراکی، انگیزه ورود بخش خصوصی به بخش کشاورزی را مهیا می کند. جلوی قاچاق و هدر رفت عظیم بی ضابطه انرژی گرفته می شود. دست فاسد دولتی از قیمت گذاری و دخالت در بازار چیده می شود و صرفا نقش نظارتی بازی می کند. وقتی بخش خصوصی وارد کار شود، خودش می رود دنبال بذر اصلاح شده، و صرفه جویی در آب و روش های مدرن و... و دیگر نیازی نیست دولت و ما راهکار اجرایی به او بدهیم. خود بخش خصوصی به سرعت برق بهترین راهکارها را پیدا می کند. به عنوان مثال یکی از صادرکنندگان می گفت طعم نوشیدنی های بهنوش در دنیا منحصربفرد است. یا کیفیت جهانی محصولات شیرین عسل و کاله. آیا دولت و ما به اینها راهکار دادیم یا وقتی زمینه مهیا شد خودشان بهترین راهها را یافتند؟
-
1 پسندیده شدهبه نظرم مهمترین اقدام در این زمینه: الف-توسعه بخش خصوصی ب-به صرفه کردن حوزه کشاورزی است. در مورد قسمت اول، کشت و صنعت مغان به یونس ژائله(مالک تبریزی شیرین عسل با صادرات اقلا 200 میلیون دلار در سال شیرینی و شکلات) واگذار کردند. این بنده خدا 2-3 ساله سرمایه گذاری کرده و تعداد شاغلین از 500 به 3000 نفر رسانده و بخش های متنوع تولیدی به کار انداخته. ولی حالا قوه قضائیه دبّه در آورده و میخواد ازش پس بگیره. این یعنی 40 سال کثافتکاری بانک ملی در این زمینها درس عبرت نشده. یعنی امنیت غذایی کوچکترین اهمیتی برای مسئولین نظام نداره. با پس گرفتن مغان مطمئن باشید احدی از سرمایه داران بزرگ پاش رو به حوزه کشاورزی نمیذاره. در مورد قسمت ب. پارسال در مورد پرورش گوسفند در محیط بسته تحقیق می کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم با این رانت و فامیل بازی که در واردات علوفه و گوشت با دلار نفتی خوابیده و دخالتهای عجیبی که دولت می کنه، بردن پول و انرژی و وقت در حوزه دامداری(و کشاورزی) خریّت محضه. چنان منافع بزرگی در مجوزهای واردکنندگان بزرگ خوابیده که شعارهایی که داده میشه کشکی بیش نیست. در ظاهر شعار حمایت از ارزانی ارزاق میدن ولی در حقیقت از منافع واردکنندگان حمایت میشه. خلاصه مطلب اینکه اگر کسی در ایران سفر رفته باشه به چشم پتانسیلهای عظیم کشاورزی و دامداری میبینه که بازدهی آب و زمین در حد 20% هم نیست. زمین های کوچک، کشاورزان بی دانش و بی حامی و بی برنامه و بی پول، فساد جهاد کشاورزی و شرکا ..... تا وقتی بخش خصوصی وارد بخش کشاورزی نشه و بروکراسی فاسد دولتی گورش رو گم نکنه، هیچ اتفاقی در حوزه استقلال و امنیت غذایی نمی افته.
-
1 پسندیده شدههمکاری کرواسی و عراق در بخش دفاعی خبرهای غیر رسمی نشان میدهد عراق با کرواسی برای بروز رسانی تانک های تی-55، تی-72 و خودروهای رزمی بی ام پی -1 قرار دادی را امضا کرده است. شرکت کرواتی Đuro Đaković مسئول بروز رسانی ادوات زرهی عراق خواهد بود. به نظر میرسد بروز رسانی های پیش رو ادوات زرهی عراق بسیار سنگین و همه جانبه خواهد بود. احتمالا شرکت کرواتی Đuro Đaković برای اجرای این برنامه بروز رسانی تاسیسات ویژه ای را در عراق خواهد ساخت. ارتش عراق بعد از نبرد با داعش تصمیم جدی برای تقویت نیروی زمینی خود گرفته است. بروز رسانی ادوات زرهی قدیمی ارتش عراق به عنوان یک برنامه کوتاه مدت و سریع برای ارتقا توان نیروی زرهی ارتش عراق در کنار خرید های جدید پیش بینی شده است. سمت راست ستونی از خودروهای رزمی بی ام پی-1 عراق در نبرد با تروریست های داعش سمت چپ نمونه احتمالی بی ام پی -1 بروز رسانی شده برای ارتش عراق تانک M-95 Degman ساخت شرکت کرواتی Đuro Đaković شرکت کرواتی Đuro Đaković در زمینه ارتقا ادوات زرهی شرقی فنی توانمند است و این کار را با استاندارهای بالایی انجام می دهد خریدهای جدید ارتش عراق ( تانک تی- 90 اس و بی ام پی-3) در کنار بروز رسانی ادوات زرهی قدیمی (تی-55، تی-72 و بی ام پی -1 ) برنامه اصلی ارتش عراق جهت تقویت نیروی زمینی است
-
1 پسندیده شده《بسمالله الرحمن الرحیم》 امنیت غذایی و ایجاد اشتغال هایی با ارزش افزوده بالای ملی علاوه بر جلوگیری از بیکاری و مهاجرت جمعیت به شهر و گسترش و رشد جامعه شهری مصرف گرا و وابسته باعث خودکفایی کشور خواهد بود که به فرصت ها و تهدید های آن گریزی زدیم کشور ما از کشاورزی سنتی ولی گستردهای بهره میبرد ولی در سالهای ۱۳۴۰ اصلاحاتی در این نظام تاریخی ایجاد که تاثیرات منفی زیادی بر امر خودکفایی داشت که بسیاری بر این عقیده اند که اینبرنامه تحمیلی از سوی نظام های سرمایه داری و سلطه جهان بر شاه مخلوع دیکته شده بود. تأثیرات برنامهٔ اصلاحات ارضی گرچه به شکلی اساساً محدود، تأیید مالکیت زمین برای زمینداران غیرکشاورز، امکان مالک شدن زارعان سهمبر و تثبیت موقعیت اجتماعی کارگران کشاورز یا بذرکاران به مثابهٔ کشاورزان فاقد زمین بود. اما اصلاحات ارضی خصلت اصلی نظام کشاورزی قبلی، یعنی نظامی را که در آن اقلیت مالک با استثمار اکثریت روستانشین از کار کشاورزی سود میبرد، تغییر نداد. البته ترکیب گروه دوم همچون پیامد مستقیم سیاستهای تقسیم اراضی حکومت، تغییر یافت. بهطور مشخص، تعدادی از اربابان سابق از این نظام بهطور کلی حذف شدند و جای آنان را اقلیتی از کشاورزانی که ۱۰ هکتار زمین با بیش از آن دریافت کرده بودند و نیز بورژوازی دهقانی (تجار خوشنشین) گرفتند. این هر دو گروه را باید بخشی از نخبگان جامعهٔ روستایی دانست که از ایجاد روابط استثماری با اکثریت روستانشینان، شامل زارعان معیشتی و کارگران کشاورز فاقد زمین، سود میبردند. در طول حکومت محمدرضا شاه سیاست آن نبود که تغییری ریشهای در روابط سنتی روستایی پدید آید؛ بنابراین نیابد هم حیرت کرد که چرا اصلاحات ارضی به چنین نتیجهای دست نیافت. با این همه، هر برنامهٔ تقسیم زمینی به ناچار تصوری را از تغییری نسبتاً بنیادین در ذهن میآفریند. احتمالاً یکی از اهداف این برنامه، ارائهٔ چنین تصویری بود، اگر چه در واقع امکان هیچ تغییر جدیای فراهم نشد. کشاورزان به این تصویر واکنش مثبت نشان دادند و در آغاز امیدوار بودند که اصلاحات ارضی وضعشان را بهبود بخشد. اما، برای اکثر آنان فقر بیپایان همراه با عدم امنیت اقتصادی، سرنوشتی تغییرناپذیر بود. کشاورزان که پس از چندی از توهم به درآمدند، به برنامهٔ اصلاحات ارضای به تلخی مینگریستند. آنها به حکومت مظنون بودند و نسبت به گروه کوچک مالکان غیابی و دهقانان صاحب زمینی که از اصلاحات سود برده بودند کینه میورزیدند. البته خیلی از مالکان برای جلوگیری از دست رفتن زمینهایشان آنها را به کمک روحانیون وقف عام ویا خاص نمودند که هنوز هم خیلی از روستاییان با سازمان اوقافدچار مشکل میباشند. شاه تصور میکرد با واگذاری زمین به دهقانان از حمایت عمومی برخوردار خواهد شد. اما بدون توجه به کار پایهای برای تربیت و آموزش دهقانان برای اداره زمینهایشان یا مراکز تعاونی که بتوانند از آن اعتبار بگیرند یا ماشینآلات قرض کنند وضع آنها از گذشته هم بدتر میشد؛ و بدین ترتیب ایران که همیشه از نظر کشاورزی خودکفا بود بهطور فزایندهای شروع به وارد کردن مقادیر زیادی مواد غذایی از خارج کرد. که عملا یکی از بزرگترین تولید کنندگان ان زمان محصولات کشاورزی را به یکی از وارد کنندگان بزرگ تبدیل کرد این طرح باعث بالانس صادرات و واردات ما با دنیا غرب شد که تاثیرات مثبت در تجارت این کشورها و تاثیرات مخربی برای ایران بجای گذاشت زمین داران خرد مالکیت که صرفه لازم جهت توسعه و بکارگیری ادوات و روشهای مدرن را نداشتن را رها کردن املاک به شهرها مهاجرت کردن و باعث گسترش هرچه بیشتر حاشیه نشینی و فقر و شغل های کاذب بدون ارزش افزوده برای کشور شدند که اثرات انکاملا مشهود و موید بوده است! سهم ارزش افزوده بخش کشاورزی حدود ۸/ ۸ درصد از ارزش افزوده کل فعالیتهای اقتصادی بوده و با جذب ۲۳درصد از جمعیت شاغل، جایگاه مهمی را در اقتصاد ایران به خود اختصاص داده است . هرچند تنوع اقلیمی بهدلیل گستردگیخاکایران در طول و عرض جغرافیایی، امکان تولید محصولات متنوعی در بخش کشاورزی را مهیا ساخته است، ولی در مجموع میزان اراضی قابل کشت و قابل بهرهبرداری برای کشاورزی بسیار پایین بوده و سهمی حدود ۱۲ تا ۱۵درصد از کل مساحت ایران را به خود اختصاص داده است که این مقدار اندک نیز با تغییر کاربری و گسترش شهر و صنعت به حریم آن در حال زوال و فنا شدن اندک اندک است. در واقع با وجود تنوع اقلیمی بالا، بخشکشاورزی ایران از کمبود دوشاخص کلیدی آب وزمین حاصلخیز نیز رنج میبرد که ریشه این کمبودها هم بهطبیعت و هم نحوه مدیریت استفاده از منابع مذکور مربوط میشود. از مهمترین نشانههای سوءمدیریت استفاده از منابع در بخش کشاورزی میتوان به استفاده از روشهای سنتی و فناوریهای قدیمی، بیتوجهی به الگوی کشت مناسب با توجه به وضعیت منابع آبی در منطقه، ضعف در زیرساختهای نگهداری و حملونقل، نامتوازن بودن و عدم هماهنگی سیاستها با شرایط تولید و امکانات توزیع شده در طول زنجیره، عدم توجه به پایدار کردن شرایط بازارمحصولات کشاورزی در سطح داخلی و بینالمللی اشاره کرد که مهمترین پیامد این چالشها را میتوان در پایین بودن بهرهوری عوامل تولید که میانگین تولید سطح کشور فاصله بعضا چند برابری با رکورد های داخلی دارند که نشان از ضعف شدید در امر بهره بری ایست، بالا بودن میزان ضایعات در مراحل مختلف تولید تا مصرف و در نتیجه هدررفت منابع محدود مشاهده کرد. پیامدهای مذکور خود موانع بزرگ در دستیابی به رشد و رونق تولید تلقی شده و امکان دستیابی به اهداف رفاهی و بهبود شاخصهای کلان اقتصادی نظیر اشتغال، میزانمهاجرت به شهرها ورشد ارزش افزوده را با چالشهای عمیق همراه میسازد. بر این اساس بدیهی است تلاش برای رفع چالشهای موجود در بخش کشاورزیایراننیازمند داشتن نگاهی سیستمی و جامع به ماهیت فعالیتها و نیازمندیهای این بخش بوده تا بتوان از این طریق راهکارهای موثری را برای رونق تولید در بخش مذکور ارائه کرد. بهنظر میرسد به منظور گام گذاشتن در مسیر رشد بخش کشاورزی، شناخت وضعیت و ماهیت چالشهای گریبانگیر بخش مذکور با رویکرد شناسایی ریشهها و انتخاب سیاست و برنامه مناسب برای رفع آنها ضرورتی انکارناپذیر باشد. موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی در گزارشی راهکارهایی برای بهبود بهرهوری عوامل تولید در بخش کشاورزی ارائه کرده است. هرچند کشاورزی نقش کلیدی برای امنیت غذایی و توسعه اقتصادی برعهده دارد، اما بیشتر جمعیتجهان در مناطق روستایی، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به بخش کشاورزی برای تامین معیشت وابستهاند. درک این موضوع که رونق و توسعه بخش کشاورزی یک حرکت چندبعدی بوده که خود باعث ارتقای وضعیت بخشهای دیگر اقتصاد از جملهصنعت و خدمات و حتی پدافند غیر عامل در چالش های جهانی نیز میشود، زمینهساز تفکر و برنامهریزی سیستمی برای رفع چالشهای این بخش و راهبردهایی برای بهبود وضعیت آن خواهد بود. از سوی دیگر، درک این واقعیت که بخش کشاورزی زمانی میتواند در مسیر رونق تولید قرار گیرد و خود منشأ رشد یا نیروی محرکه بخشهای دیگراقتصاد باشد که اولا زنجیره ارزش محصولات خود را تا حد بالایی تکمیل کند و در عین حال همگام با توسعه و رشد بخش کشاورزی، دیگر بخشهای موردنیاز این بخش نظیر زیرساختهای حملونقل، ذخیرهسازی، بازاررسانی و توسعه بازارهای داخلی و بینالمللی رشد یابد، نقش مهمی در تدوین و انتخاب ابزارهای رشد این بخش را به همراه خواهد داشت. در حقیقت آنچه درخصوص توسعه و رونق بخش کشاورزی مهم است، تنها موضوع سنتی بودن یا مدرن شدن این بخش نیست، بلکه همگرا و همگام شدن رشد بخش کشاورزی با رشد دیگر بخشهای اقتصادی نیز از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. تامین نهادههای با کیفیت و بومی در قالب افزایش ضریب مکانیزاسیون یا استفاده از تکنولوژیهای مناسب برای تولید بذر یا نهادههای شیمیایی با کمترین آثار منفی زیستمحیطی یا انسانی، توسعه و رشد صنایع ذخیرهسازی، حملونقل و توزیع در عین حال که میتوانند بر رشد بخش کشاورزی موثر باشند، خود برای پایداری تولید، نیازمند رشد قابلقبول در بخش کشاورزی است. در واقع یکی از مهمترین و به صرفهترین راههای رونق تولید، بهبود بهرهوری عوامل تولید است. از اینرو، هر عاملی که بتواند بهرهوری عوامل تولید را افزایش دهد، قادر خواهد بود بر رونق تولید نیز تاثیر مثبتی داشته باشد. در دنیای مدرن امروزی در نظر گرفتن بهبود بهرهوری و ارتقای کمی و کیفی تولید از سوی دولتمردان و برنامهریزان یک انتخاب نیست، بلکه بهدلیل محدودیت منابع، رشد جمعیت و شدترقابت در بازار یک ضرورت غیرقابل انکار است. بررسیها نشان میدهد کهرشداقتصادی در کشورهای درحال توسعه، اساسا وابستگی شدیدی به بهرهوری و نرخ رشد آن دارد. از اینرو، هر عاملی که بتواند باعث بهرهوری عوامل کلیدی تولید شود، بهطور یقین بر رشد و رونق اقتصادی نیز تاثیرگذار خواهد بود. در همین راستا مهمترین راهکارهایی که بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر ارتقای بهرهوری عوامل تولید در بخش کشاورزی موثر باشد، به شرح زیر است: ۱- تلاش در جهت تمییز و تشخیص علت و معلولها در بخش کشاورزی که این امر خود دردرمان موثر بسیار ضروری و مفید است. ۲- موضوع بهینه سازی شرایط آبرسانی که بخش عمدهای از هدررفت آب را شامل میشود؛ بهطور جدی در دستور کار متولیان امر قرار گیرد. در این راستا نوسازی و بهسازی لولههای آبرسانی و استفاده از تجهیزاتی که بتواند موارد نشتی آب را در لحظه نشان دهد یکی از این راهکارها تلقی میشود. ۳- با توجه به اهمیت و نقش کلیدی خاک در پایداری تولید کشور، توصیه میشود موضوع عوامل موثر بر فرسایش خاک و برنامههای کنترل خاک بیشتر از گذشته و به صورت دائمی در برنامههای مربوط به رونق تولید قرار گیرد. استفاده از روشهای کنترل فرسایش خاک نظیر کنترل پوشش گیاهی در مراتع و آبراههها، استفاده از بقایای گیاهی و مالچ پاشی، تناوب گیاهی،کاهش عملیات های ماشیی بر روی عرصه با بهره گیری از فناوری های نوین، ایجدبندها، شیبشکنها، تراسبندی، بادشکنها، کشت روی خطوط کنتوری و کشت نواری با توجه به اقلیم و پتانسیلهای موجود در منطقه میتواند راهکار مفیدی در این راستا باشد. ۴- توصیه به استفاده از شیوههای نوین آبیاری با توجه به محدودیتهای فنی، همچنین نیاز به متمرکز بودن الگوی کشت و یکپارچگی اراضی در مسیر اجرایی شدن قرار گیرد. بارانی ،آبیاری عمقی قطرهای برای باغات میوه بخصوص برا کشور ما ما اب و هوایی خشک و تقریبا گرمسیر که باعث کاهش تبخیر و رسیدنمستقیم آب مرود نیاز به گیاه میشودکه بعضا تا ۷۰ درصد باعث کاهش مصرف اب و افزایش راندمان میشود. و تغییر در محصولات واجد شرایط از کشت مستقیم بذر به کشت نشا که باعث کاهش چنددوره آبیاری و کاهش مصرف بذر ؛کود و سموم دفع علفهای هرر خواهد شد که امروزه در کلیه کشورهای توسعه یافته ولو پر آب در حال استفاده میباشد که نیازمند توجه و سرمایه گذاری دو چندان میباشد ۵- توصیه به الگوی کشت مشخص و با برنامه ریزی از سازمانهای و نهاد های مربوطه با بهبود شبکههای آبیاری، بهبود وضعیت مکانیزاسیون و ارتقای ژنوتیپ و فنوتیپ بذور همراه شود. ۶- توصیه به استفاده از الگوی کشت پیشنهادی با تضمین ایجاد بازار و به تبع تبیین درامدو سود انتظاری برای کشاورزان همراه شود. ۷- استفاده از ظرفیت بازار بورس محصولات کشاورزی برای کاهش مسیر بازاررسانی و شفافسازی و ثبات قیمتها. ۸- با توجه به پراکندگی مناطق تولید، همچنین متفاوت بودن فصل برداشت محصولات، توصیه میشود بهجای اتکای به صنایع تبدیلی ساکن و ایستا از تکنولوژیهایی که امکان استفاده از صنایع تبدیلی را به صورت سیار فراهم آورد، استفاده شود. ۹- با توجه به اینکه ۹۳ درصد از تولید بخش کشاورزی در زمینهای کمتر از ۱۰ هکتار صورت میگیرد. از اینرو بهنظر میرسد ضریب نفوذ فناوری در چنین شرایطی بهجز مواردی از قبیل اصلاح بذر یا شیوههای آبیاری به سختی صورت پذیرد، از این رو اقدامات فرهنگی یا اعطای امتیازات و تسهیلات برای تجمیع و انجام فعالیتهای گروهی ضروری به نظر میرسد. ملاحظات مربوط به قانون تقسیم ارث به عنوان یکی از موانع تجمیع اراضی نیازمند اقدامات فرهنگی وسیع و عمیق است که باید بهطور خاص مورد توجه قرار گیرد. ۱۰- کاهش ضایعات محصولات کشاورزی نیازمند اصلاح ساختار تولید این محصولات از باغ و مزرعه تا انبار و سپس حملونقل و بازاررسانی و در نهایت مصرفکننده خواهد بود. بالا بردن دانش فنی تولیدکنندگان، انبارداران، مسوولان میادین میوهوترهبار، خرده فروشیها و در نهایت مصرفکنندگان گامی موثر در این راستا است. تلاش برای کنترل ضایعات از طریق مراقبتهای مرحله داشت محصولات و ملاحظات پس از برداشت از قبیل سیستمهای بستهبندی جدید، انبارداری صحیح (شامل کلیه عملیات طی انبارداری) و بالاخره حملونقل صحیح از مهمترین راهکارهای موجود هستند که تا حد قابلتوجهی میزان این ضایعات را به حداقل میرسانند. ۱۱-استفاده از برنامههای آگاهسازی و آموزش تولیدکنندگان و مصرف کنندگان برای کنترل و کاهش ضایعات محصولات غذایی و کشاورزی. ۱۲-اقدامات لازم برای بهبود فرآیند توسعه روستایی با رویکرد بهبود بهرهوری نیروی کار و جلوگیری از مهاجرت کشاورزان. در این راستا اقداماتی نظیر توسعه گردشگری روستایی و ایجاد زیرساختهای مناسب و تقویت جاذبههای روستایی میتواند انگیزه ماندگاری در روستا و استفاده از ظرفیتهای کشاورزی را رشد دهد و زمینه بهبود بهرهوری سایر نهادهها را نیز فراهم آورد. ۱۳_گسترش کشت های گلخانه ای و انتقال کشت بسیاری از محصولات اللخصوص کشت صیفی جات به گلخانه که علاوه بر ضریب اطمینان تامین پایسته در طول سال و کاهش مصرف اب باعث افزایش راندمان و کیفیت محصول برای بازار یابی صادراتی خواهد شد!! گسترش کشاورزی مزایای بسیار پر شماری دارد که انشالله به آن خواهیم پرداخت که اهم ان بحث تامین امنیت غذایی که مساوی با امنیت کلی کشور و تضمین رشد و توسعه کشور ، سود اوری کلان و رها شدن از اقتصاد بیمار و تک محصولی که به طور متناوب مورد تحریم غرب قرار میگیرد و نقطه اشیل و ضعف ما در مقابل حریف تبدیل شده است میشود خود کفایی و صنعتی شدن نیاز به تغییر نگاه سرمایه گذاری کلان و تصمیمات بسیار بزرگ در این راستا دارد که حتی می تواند موجبات کسب در آمدو تامین بودجه برای دولت ها در صورت پیشتازی و گسترش صادرات و صنعتی شدن آن را فراهم کند. پایان ومنالله توفیق
-
1 پسندیده شدههوالرزاق اهمیت موضوع استقلال در تامین نیازهای اولیه کشور را باید در موارد و موضوعات زیادی دخیل دانست مثلا سیاستمداران ما در مواقع لزوم بینتصمیم گیری سخت انتخاب راه صحیح ویا محدود شدن توسط رغبا با تحریم ها و گروگانگیری های مربوطه توسط دشمن مواجه میشوند که به دلیل مشکلات زیر ساختی و عدم قدرت تامین نیازهای اولیه با عواقبی چون تورم شدید ،نارضایتی اجتماعی، آسیب به طبقات متوسط و پایین جامعه که اکثریت کشور مارا تشکیل داده اند.ودر بلند مدت کاهش رشد و توسعه پایدار خواهند شد. این امر در شرایط معمول نیز پایه گذار مشکلات عدیده ایست که به ذکر آن خواهیم پرداخت ولی با توجه به این ضعف در زمان جنگ ها این عوامل و ناپایداری ها شدیدا تشدید خواهد شد که در نتیجه و سرنوشت یک کشور بشدت تاثیر گذار است تاریخ سترگ ما از این قبیل موضوعات چون قهطی و خشکسالی و آسیبهای فراوان وارده و بخصوص یورش اقوام مهاجم در چنین زمانهایی که در ضعف شدید هستیم را در خاطره خود دارد .. _درسی از همسایگان .... کشور عراق با توجه به اقتصاد تک محصوله و پولهای باد آورده نفتی به چنین اهرم قدرتی بی توجه بود و با توجه به دشتهای بزرگ و جلگه ها و وجود دو رودخانه بزرگ که مهد تمدن بشری بوده در روزگاری و در زمانی از ایندشتها میتوان به سبد قلات امپراتوری ساسانی و قبلتر هانام برد که پس از فتح ایران بدست مسلمین و جدایی آن ،ایران دچار مشکلات عدیده و عدم توازن گردیده که شاید اینموضوع از تبدیل ایران به قدرتی بزرگ چون گذشته جلوگیری نموده است ولی عراق با داشتن چنین امتیاز بزرگی و بها ندادن به آن و تقویت نکردن این پاشنه آشیل خود در پس جنگ های بالاتر از ظرفیت ساختاری اینکشور و صرفا به پشتوانه پول نفت و اعتماد به نفس کاذب پس از شکستهایش و بخصوص شکست تحمیلی در مقابل ائتلاف در مقابل تحریمی قرار گرفت که زیرساخت های سرمایهای و پیشرفتی اینکشور را نشانه گرفته بود در ۱۴اوریل ۱۹۹۵ طی قطعنامه۹۸۶ شورای امنیت معروف به(oil for food program) نفت در برابر غذا عملا محدودیت و ضعف اینکشور در مقابلش پدیدار شد و اینکشور تک محصولی از هرگونه خرید کالای سرمایهای و توسعه زیرساختیمحروم ماند و وابستگی به اینامر دچار مشکلاتی شد که بعد ها در سال ۲۰۰۲ نتیجه آن را مشاهده نمودید! کشور عراق از اقتصادی به نسبت مستقل با هدف گیری پایه های اولیه ان به یک کشور وابسته سیاستغرب تبدیل شد که بزودی با برنامههای کنترل و مهار آب توسط ترکیه بحرانهای انسانی شدید را در این کشور شاهد خواهیم بود که ما هم متاثر از این اتفاقات خواهیم بود ... کشوری دیگر با داشته های ناچیز ولی انتخابهای درست دیگر کشور مورد بررسی ما نیز در خاورمیانه جا خوش کرده این کشور از بدو تاسیس با ابر مشکلاتی همراه بوده که البته برمیگردد به ذات و فلسفه موجودیتی آن که همراه شده با اشغال و تملیک غیر قانونی وطن ملتی دیگر که شاید این امر باعث وجود چالش های شدید و بودن در عمق مشکلات بودهاست . اسرائیل با وجود این که جغرافیای آنبه طور طبیعی مناسب کشاورزی نیست از صادر کنندگان عمده محصولات تازه و از پیشروان علم کشاورزی در سطح جهان است. بیش از نیمی از مساحت سرزمینی آن بیابان است واقلیم و نبود منابع آبی شیرین و نبود هیچگونه رودخانه آب برای کشاورزی مساعد نیست. تنها ۲۰ درصد از سطح زمین به طور طبیعی قابل کشت است. با این که ۳٫۷٪ از نیروی کار اسرائیل در بخش کشاورزی مشغولند این کشور ۹۵٪ از نیازهای غذاییش را خود تأمین میکند. علاوه بر گلهای محبوب در غرب، نظیر گل لاله و رز اسرائیل گونههای کویری را صادر میکند. این کشور تبدیل به یکی از بازیگران عمدهٔ صنعت جهانی گل تبدیل شده، و خصوصاً از تأمین کنندگان گلهای سنتی اروپایی در ماههای زمستان است. این درصورتی است که وسعت بسیار ناچیز آن و جمعیت به نسبتزیاد آن را اگر با کشور ایران مقایسه کنیم عملکرد ما با توجه به شرایط و قدمت ما بشدت غیر قابل دفاع بود است از نظر تقریبی ۹میلیون جمعیت۱ به ۱۰ ما و از نظر وسعت ۱به ۸۰ کشو ما بصورت حدودی میتوان نسبت گرفت! حال با این تفاسیر چه کنیم ؟ ملزومات تغییر در وحله اول تغییر فکر و دیدگاه به این ظرفیت رو به زوال با توجه به افزایش جمعیت و شرایط اقلیمی است! و سپس ایجاد برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت است ما باید بدانیم که تصمیمات و سیاستهای کشور باید با پشتوانه داخلی و ثبات همراه باشد! برای توسعه این زیر ساخت باید به ۳ مقوله _زمین _آب _ نیروی انسانی ایجاد زیرساختارها و توسعه علمی که از اصلیترین بستر های این امر میباشد بپردازیم که هر کدام از این موضوعات با توجه به محدودیت خود نیاز به بررسی جداگانه و اهمیت دادن به نوع حفظ و ارزش گذاری و حفظ پایداری آن برای نسل های آینده اهمیت دوچندانی دارد...که به آنخواهیم پرداخت.... توسعه و تعریف بهره وری از اقیانوسها و دریا ها در نیل به تامین کشور نیز باید در این چارچوب بررسی شود که امروزه کشورهای دنیا در حال فعالیت شدید در این موضوع هستند و باید ازسهم خود به مقدار نیاز و حتی در جهت توسعه اقتصادی برداشت کنیم که این مورد نیز مغفول مانده است..... در ادامه تعریف دلائل و مشکلات و ضعفهای ما در نیل به توسعه در این راستا.... برروح شهدای این آب و خاک صلوات
-
1 پسندیده شدهتشکر از مطلب مفیدتون ، من دیروز جواب دادم کلی هم مطلب نوشتم که نمیدونم چرا و به وسیله چه کسی پاک شدن درحالی که هیچ چیزی خلاف قوانین نبود . تشکر مجدد از مطلب مفیدت
-
1 پسندیده شدهمراکز عمده هسته ای اسرائیل بطور عمده در 7-8 منطقه مهم پراکنده شده است که به اختصار در مورد هر کدام توضیح داده می شود. دیمونا: شهری است که در صحرای نقب واقع شده و قلب برنامه هسته ای اسرائیل در نیروگاه واقع در اینجاست. این مکان محل تولید پلوتونیم و تریتیوم بمب های هسته ای اسرائیل است. این نیروگاه 150 مگاواتی در سال 1963 با کمک فرانسه راه اندازی شد و آب سنگین و مواد سوختی آن از آرژانتین ، اسرائیل ، نروژ ، نیجر ، افریقای جنوبی و مرکزی ، بلژیک ، فرانسه و گابن تامین شده است. پلمحین: در این پایگاه نظامی موشک های بالستیک اسرائیل بر فراز دریای مدیترانه آزمایش می شود. تمامی این موشکها توانایی حمل سلاح هسته ای را دارند. این مرکز در جنوب تل آویو قرار دارد. کفار زاخاریا: این محل مرکز نگه داری موشک های بالستیک اسرائیل مجهز به کلاهک های هسته ای است و تمامی موشک ها در تانکر های بتونی در زیر زمین قرار دارد. تیروش: در این کارخانه سلاح های هسته ای استراتژیک و شدید النفجار اسرائیل ساخته می شود. این مرکز محل اصلی تحقیقات اسرائیل در زمینه بمب های گرما هسته ای نیز هست. رحوووت: این مرکز در سال 1954 تاسیس شد و وظیف آن تولید آب سنگین برای نیروگاه هسته ای دیموناست. محل استقرار این مرکز در جنوب تل آویو است. یودفات: در این کارخانه که در شرق شهر حیفا و در تاسیساتی زیرزمینی و مستحکم مستقر است تسلیحات هسته ای روی موشک های بالستیک جریکو ولوز سوار یا از روی آنها پیاده می شود. عیلبون: محل ساخت سلاح های هسته ای و تاکتیکی اسرائیل که در جلیله شرقی است و یک مرکز دفاع موشکی مامور محافظت از آن است. روبین نبی: در این مرکز هسته ای یک رآکتور که توسط آمریکا برای اسرائیل ساخته شده در حال فعالیت است. انرژی حرارتی این رآکتور حدود 200 مگا وات است و از آن برای شیرین کردن آب دریا نیز استفاده می شود. نمونه تصاویر ثبت شده توسط وانونو از بخش های زیرین نیروگاه هسته ای دیمونا که محل اصلی توسعه تسلیحات هسته ای رژیم عبری محسوب میشود باکس قرنطینه شده برای کار با مواد هسته ای پرتوزا بخش بیرونی باکس قرنطینه شده صفحه (پنل ) کنترل مربوط به طبقات زیرین دیمونا نمایی دیگر از صفحه ( پنل ) کنترل پنل خط تولید لیتیوم-6 ، بخش تحتانی دیمونا کارگاه های جنبی بخش تحتانی دیمونا باکس قرنطینه شده برای شکل دهی به پلوتونیوم تسلیحاتی نمونه آزمایشگاهی از هسته اصلی جنگ افزار اتمی عبری باکس قرنطینه شده برای مونتاژ قطعات اصلی بمب صفحه کنترل خط جداسازی پلوتونیوم اتاق محافظت شده برای رصد واکنش های هسته ای نمونه آزمایشگاهی از هسته اصلی جنگ افزار اتمی عبری بن پایه این شماره گاردین را کسی از دوستان میتواند پیدا کند ؟؟ پی نوشت : تجمیع همه تاپیکها و پستهای مرتبط / نهم تیر ماه سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی
-
1 پسندیده شدهبخش پانزدهم : در همین راستا ، ویلیام اشنایدر ، دستیار وزیر وقت امور خارجه ایالات متحده در حوزه امنیت در فوریه 1986 به بغداد سفر نمود تا در مورد توسعه روابط و همکاری های دوجانبه با صدام مذاکره نماید . این اقدام آمریکایی ها در حالی صورت گرفت که سران اسراییل نسبت به این سفر نگران بوده و در ارتباط با تحولات سریعی که در مجتمع سعد 16 واقع در نزدیکی موصل بشدت ابراز نگرانی نمودند . از سویی دیگر کمک های اطلاعاتی آمریکا به عراق و مشاوره های نظامی این کشور در صدر توافقات دوجانبه میان صدام و نماینده ایالات متحده در سال 1986(1365) قرار داشت . آمریکایی ها در مورد الگوی های فعالیت نیروی هوایی ایران اطلاعات ذیقیمتی در اختیار عراق قرار می دادند . این اطلاعات که توسط پرنده های پیش اخطار هوابرد E-3 آواکس مستقر در یک پایگاه هوایی در نزدیکی ریاض جمع آوری می گردید ، از طریق سامانه های ارتباطی ویژه بطور مستقیم دراختیار واحدهای پدافندی و اسکادرانهای تهاجمی عراق قرار می گرفت . همچنین ، گزارش های اطلاعاتی آمریکایی ها در مورد آرایش یگانهای نظامی ایران نیز منجر به یک پیوند اطلاعاتی ویژه میان سرویس های اطلاعاتی غرب بویژه آمریکا با سیستم استخباراتی ارتش عراق که در آن زمان ژنرال وفیق السامرایی ، مسئول آن بود ، گردید . در اوت 1986، روزنامه واشنگتن پست ، طی گزارشی نوشت : " آمریکا در مورد آرایش نظامی واحدهای مسلح ایران ، اهداف مهم اقتصادی و نظامی ، اطلاعات ماهواره ای دقیقی را در اختیار عراق می گذارد ." علاوه بر این ، ژنرال وفیق السامرایی ، افسر مسئول و رابط میان این سازمان و نمایندگان سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده در کتاب خود با عنوان " ویرانه دروازه شرقی " می نویسد : " سرویس های اطلاعاتی آمریکا از اوایل سال 1982 در زمینه کمکهای اطلاعاتی از سایر کشورها جلوتر بودند . این سرویس های اطلاعاتی ، مجموعه اطلاعاتی را در اختیار ما می گذاشتند که بوسیله تجهیزات فنی یا انسانی تهیه شده بود . ما به راحتی می توانستیم تصویر سربازانی که در پادگانهای آموزشی در حال آموزش بودند را مشاهده کنیم تا جایی که اگر این نیروها در مراسم رژه ، دست و پای خود را اشتباه حرکت می دادند ، در این تصاویر بطور واضح مشخص می بود . در این تصاویر هنگامی که کارخانه های سیمان را بررسی می کردیم ، تعداد کیسه های سیمانی که که در یک مرحله بارگیری می گردید ، قابل شمارش می بود . ماهواره ها ، کلیه تحرکات نیروهای ایرانی را در جبهه ، زیز ذره بین گرفته و از حرکات واحدهای زرهی ، قبضه های توپخانه ، قایق ها در مناطق هور تا جابه جا شدن قرارگاه های تاکتیکی ، دپوهای تجهیزات پل سازی و حتی نتایج حملات هوایی و موشکی ما ، برای ما اطلاعات ارزشمندی را فراهم می نمودند . ما در مراحل مختلف جنگ ، از روسها نیز اطلاعات ارزشمندی از ایران دریافت می کردیم . این اطلاعات در جریان کنفرانسهای اطلاعاتی که هر شش ماه یکبار در بغداد یا مسکو منعقد می گردید ، در اختیار ما گذاشته می شد . من ( ژنرال السامرایی ) در یکی از این سفرها به مسکو رفته و با ژنرال کراخمالوف ، رییس بخش خاورمیانه اداره اطلاعات نظامی شوروی (GRU) ملاقات کرده و اطلاعات لازم را دریافت می کردم . ادامه دارد ...................
-
1 پسندیده شدهفقط اینجا یک مشکلی هست . شما گفتید اولین بار این تاکتیک در برابر ایرانی ها مورد استفاده قرار گرفت ( هدف اصلی این تاکتیک مقابله با شوروی بود ) در حالی که اصولا ایران سال 64-67 از لحاظ تجهیزاتی از عراق پائین تر بود ( بخصوص در حوزه ی زرهی ) از اون سمت هم یکی از دلایل موفقیت عراقی ها در اون سال ها استفاده ی گسترده از سلاح های شیمیای بود ... اینکه همینجوری بگیم این تاکتیک ها موفق بودند ، زیاد جالب نیست ... شوروی در اون سال های اونقدر هواپیما و موشک آماده داشت که به راحتی می تونست اکثریت مطلق فرودگاه های نیروهای غربی رو بزنه و اینجوری عملا نیروهای هوایی غربی رو چند صد کیلومتر از نقاط درگیری دور کنه ... در مورد جنگ سال 91 هم باید بگم آمریکا فقط تونست استفاده ی حداکثری از نیروی هواییش بکنه در حالی که نیروی زرهی عراق عملا در اون بیابون ها بدون پشتیبانی نیروی هوایی شانسی نداشت ... این هم چیزی اثبات شده بود و هست که نیروی زرهی در دشت های هموار و بدون پدافند و پشتیبانی نیروی هوایی چیزی جزء یک هدف اماده نیست و این موضوع در جریان لشکر کشی آفریقای رومل ( 40 سال قبل و بدون سلاح های هوشمنند !! ) به همگان اثبات شده بود . در مورد افزایش عمق جنگ هم باید بگم یک تاکتیک قدیمی هست و در جریان جنگ جهانی حمله به عقبه ی دشمن انجام می شد ... از نظر من جناب استاری تاکتیک جدیدی نساخت ، تاکتیک های قدیمی رو به صورت یک مجموعه و پک در آورد که به همراه سلاح های هوشمند جدید یک شیوه ی جنگی کشنده راه انداخته بود ... البته این تاکتیک های جناب استاری هیچ وقت در برابر یک دشمن همتراز با ایالات متحده تست نشده ...
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم ضمن تشکر از جنابعالی بابت توجه و دقت نظر شما . البته در پاسخ به پرسش جنابعالی عرض کنم که این موضوعی که فرمودید ، شاید از صلاحیت علمی بنده خارج باشد ، چون به هرحال نظرات در این زمینه فراوان است و بعضی هم در حوزه تاریخ نظامی معتقدند که ایالات متحده اصولا" در جریان جنگ ویتنام اصلا" شکست نخورد . بخش عمده ای از این قبیل عزیزان ، بر اساس تئوری دومینو استدلال می نمایند که هدف این کشور از دخالت در ویتنام جلوگیری از گسترش کمونیسم در جنوب شرقی آسیا بوده و این جنگ ، هرچند به بهای زیاد ، موجب شده است تا کمونیست ها قادر نباشند تا بیشتر از این به گسترش ایدئولوژیک خود در این حوزه ژئوپلیتیکی ادامه دهند .( هرچند اساسا" این مساله موضوع بحث ما نیست . ) ولی سعی می کنم در حد بضاعت علمی پرسش شما را پاسخ دهم ( هرچند این مساله یک موضوع بشدت جذاب برای کار پژوهشی است و همکاری دسته جمعی را می طلبد و به تنهایی نمی توان آن را انجام داد ) بگذریم . در ارتباط با پرسش حضرتعالی ، چند نکته را باید عرض کنم : 1- ایالات متحده در حالی وارد جنگ ویتنام شد که هنوز غرور ناشی از غلبه بر آلمان نازی در جنگ دوم جهانی و شکست ارتش کره شمالی در سال 1953 در بدنه افسران ارشد این کشور وجود داشت . آنها با تکیه بر قدرت آتش بالا ( یک نیروی هوایی قدرتمند ، یگانهای زرهی انبوه ، قدرت اطلاعاتی بالا - یعنی برتری در کسب اطلاعات از دشمن در زمینه های متفاوت - و مهم تر از همه ، بالا بودن روحیه پرسنل ) گمان می کردند که به راحتی قادرند تا ارتش فاقد توان نظامی کلاسیک ویتنام شمالی را از میان بردارند ) 2- تجربه فرانسوی ها در استحکامات دین بین فو ( کتاب خاطرات ژنرال جیاپ را حتما" مطالعه کنید ) پیش روی ارتش ایالات متحده بود و آنها کاملا" تاکتیکهای ارتش ویتنام شمالی را در مضمحل کردن فرانسوی ها در استحکامات فوق را به عینه دیده بودند. 3- از آنسو ، ویتنام شمالی نیز که از کمک های روسها و بعضا" چینی ها بهره می برد ، در جریان نبرد علیه نیروهای اشغالگر ژاپنی و بعدا" فرانسوی تجارب کلاسیک نسبتا" خوبی کسب کرده بودند . 4- ارتش ایالات متحده در زمان ورود به ویتنام به مانند شرکتهایی نظیر جنرال موتورز و IBM ( البته در دهه 1960و 70) بطور کامل برای درگیر شدن بر اساس جنگ موج دومی سازماندهی شده بود و به مانند این شرکتها برای اجرای عملیات انبوه و متمرکز و خطی ( که شاخصه آن وجود صرفا" ارتباط از بالا به پایین بود ) سازماندهی و تجهیز می گردید . وجود این رابطه بالا به پایین ، قدرت انعطاف پذیری و تصمیم گیری فرماندهان مستقر در صحنه رزم ( فرماندهای میدانی ) را بشدت پایین می آورد ، بدین معنی که انتخاب هر هدف برای اجرای آتشباری توپخانه و یا بمباران اهداف تاکتیکی و حتی بمباران های راهبردی توسط بمب افکن های بی -52 صرفا" توسط فرماندهان رده بالا صورت می گرفت و اولویت بندی اهداف بعهده فرماندهان میدانی نبود ، بنابراین گاهی اهدافی زیر آتش توپخانه قرار می گرفت و یا توسط بمب افکن های تاکتیکی ( مثل فانتوم ها و تاندر چیف ها و ...) بمباران می شد که هیچ ارزش نظامی نداشت . 5- این ارتش دارای نظام بوروکراسی سنگینی بود و درگیری هایی که بر سر اقتدار و تسلط یک نیرو در میدان نبرد میان نیروهای زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران در می گرفت و وجود رقابت شدید میان فرماندهان آنها ، تقریبا" ساختار رزمی آن را از هم گسیخته بود . این بدین معنی است که سلسله مراتب اداری ارتش آنچنان پیچیده و تصمیم گیری آنچنان کند بود که ، عملا" یگانهای رزمی این ارتش قادر نبودند به حملات نامتقارن پارتیزان های در ست و به موقع (REAL TIME) پاسخ دهند . این مساله بتدریج موجب کاهش روحیه ارتش می گردید . از سویی دیگر رقابتی که بطور همیشگی میان نیروهای چهارگانه ارتش ایالات متحده وجود داشت و دارد ، ( نیروی هوایی ، زمینی ، دریایی و سپاه تفنگداران ) موجب می گرید تا آفت اجرای عملیاتهای موازی گریبان گیر این ساختار گردد . بعنوان مثال ، نیروی هوایی معتقد بود که عملیات واحدهای هوانیروز ارتش ( یگانهای مجهز به بالگردهای هیویی و کبرا ) به همراه اسکادرانهای هواپیماهای سپاه تفنگداران و پرنده های موجود در ناوهای هواپیمابر مستقر در سواحل ویتنام می بایست تحت نظر و فرماندهی نیروی هوایی قرار گیرند تا برای بمباران اهداف ، تداخل بوجود نیاید ، اما تا پایان جنگ ، ارتش ایالات متحده موفق نشد تا این سه نیرو را بطور هماهنگ به کار گیرد . البته عملیات ها با هماهنگی صورت می گرفت ولی چون در انتخاب اهداف عمدتا" میان فرماندهان اختلاف وجود داشت ، نتیجه موثری گرفته نمی شد . ( البته این بدین معنی نیست که نیروی هوایی آمریکا در طول جنگ ویتنام دست و پا بسته باشد ) 6- با این حال در ابتدای جنگ ویتنام بدلیل اینکه ارتش ویتنام شمالی درصدد بود تا بطور متقارن مقابل ارتش ایالات متحده صف آرایی نماید ، در مقابله با برتری آتش ، برتری اطلاعاتی و برتری روحی ارتش ایالات متحده تقریبا" متلاشی شد ( مثلا" در همین مجموعه ای که من در حال ترجمه هستم ، در طول چند سال جنگ در ویتنام فقط یک برخورد نسبتا" مهم زرهی میان تانکهای ام-60 ، ام-24 آمریکایی و زره پوشهای پی تی -76 و تانکهای تی -55 ویتنام شمالی درگرفت که منجر به نابودی تمام زره پوش های ویتنامی در مقابل انهدام فقط دو دستگاه ام-24 و یک دستگاه ام -60 آمریکایی گردید ) 7- بطور کلی شاخصه ارتش های موج دومی ( به مانند نیروهای مسلح ما ) تکیه بر آتش انبوه ( تعداد زیاد تانک ، تعداد زیاد قبضه های توپخانه و .... ) است . ارتش ایالات متحده در زمان جنگ ویتنام و براساس تجربه جنگ دوم ، براین عقیده بود که صرفا" برخورداری از این عامل موجب برتری رزمی این ارتش خواهد شد ، اما زمانی که ارتش ویتنام شمالی استراتژی خود را تغییر داد ، عملا" برتری هوایی و برتری در آتش آمریکایی ها کمرنگ گردید و این مساله بتدریج در موقعیتهای مختلف ، نقاط ضعف خود را نشان داد . 8- در حقیقت ، جنگ ویتنام بطور مستقیم از کاخ سفید و بواسطه استفاده از تجهیزات ارتباطی بیسیم اداره می گردید و ریس جمهور گاهی شخصا" هدفهای بمباران را انتخاب می نمود . این مساله در کنار آفت های سیاسی ، یک نقطه ضعف مهم برای ارتش بشمار می آمد . یعنی اهداف برای بمباران ، اجرای تک های زمینی و .... به دور از واقعیت های موجود طرح ریزی و انتخاب می شد . 9- تمام این مسائل موجب گردید ( البته نکاتی هم وجود دارد الان در ذهنم نیست و بتدریج خدمتتان عرض می کنم چون محدوده پرسش حضرتعالی بسیار وسیع است) تا ارتش موج دومی ایالات متحده بدلایل مختلف از جمله : - انعطاف ناپذیر بودن ساختار سلسله مراتب فرماندهی - انعطاف ناپذیر بودن فرماندهان میدانی - عدم وجود فناوری مناسب برای مقابله با نبردهای نامتقارن - نامناسب بودن محیط جغرافیایی درگیری ( وجود جنگل های انبوه ) - غرور ناشی از نبردهای گذشته - دست کم گرفتن فناوری های ارسالی روسها به ویتنام ( سامانه های سام- 2، سام-3 ، توپهای ضد هوایی اس-60، و... ) - تاکتیکهای هوشمندانه فرماندهان ارتش ویتنام شمالی ( به مانند ژنرال جیاپ ) به قول ژنرال استاری ، دچار یک تجربه نکبت بار در ویتنام گردد. سرهنگ چارلی بکویث ( موسس یگان دلتا ) در کتاب خاطرات خود با عنوان ( از پلی می تا طبس) که به فارسی هم ترجمه شده ، بخوبی این نقاط ضعف را در ویتنام برشمرده است که اگر عمری باقی موند و زنده بودیم و اینترنت هم سرجای خودش بود و داعش هم این طرفها نیومد ، آن را خلاصه می کنم و خدمتتون ارائه . . با این وصف اگر مجددا" ابهامی وجود دارد ، بنده در خدمت هستم ( البته پرسش جنابعالی می بایست یک مقدار دقیقتر باشد )