برترین های انجمن

  1. arminheidari

    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      7,136


  2. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      26

    • تعداد محتوا

      8,720


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      24

    • تعداد محتوا

      5,269


  4. sasasasa

    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      823



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 10 دی 1399 در پست ها

  1. 5 پسندیده شده
    سلام از بابت مقاله خوبی که ترجمه کردید و اتفاقا مورد لازمی هم بود تشکر میکنم. عذرخواهی می کنم از اینکه میام وسط بحث! ولی برای اینکه برآورد بهتری از توانایی ارتش عراق داشته باشید این آمار رو کپی پیست میکنم! به نقل از میلیتاری بالانس 1990 نیروی هوایی عراق بدین صورت بود: پرسنل 40 هزار نفر شامل 10 هزار نفر پدافند هوایی ، 689 هواپیمای جنگی بمب افکن 2 اسکادران 1 اسکادران توپولف22 با 8 فروند و 1 اسکادران ترکیبی 4 فروند توپولف16 و 4 فروند اچ6دی جنگنده بمب افکن 22 اسکادران 2 اسکادران با 30 فروند جی6 5 اسکادران با 90 فروند میگ23 4 اسکادران با 64 فروند میراژ اف1 ئی کیو5 2 اسکادران با 30 فروند سوخو7 4 اسکادران با 70 فروند سوخو20 1 اسکادران با 16 فروند سوخو24 4 اسکادران با 60 فروند سوخو25 جنگنده شکاری 17 اسکادران 40 فروند جی7 150 فروند میگ21 25 فروند میگ25 30 فروند میراژ اف1 ئی کیو 30 فروند میگ29 شناسایی 1 اسکادران شامل 5 فروند میگ21 و 7 فروند میگ25 آواکس 2 فروند ایلیوشن76 عدنان تانکر 1 فروند ایلیوشن76 ترابری 2 اسکادران شامل 10 فروند آنتونف2 ، 10 فروند آنتونف12 ، 6 فروند آنتونف24 ، 2 فروند آنتونف26 ، 19 فروند ایلیوشن76 تمرینی 35 فروند آ اس202 ، 88 فروند ئی ام بی312 ، 50 فروند ال29 ، 40 فروند ال39 ، 16 فروند ام بی233 ، 16 فروند میراژ اف1بی کیو ، 50 فروند پی سی7 ، 30 فروند پی سی9 ، 2 فروند توپولف22 ، 10 فروند یاک11 و تعدادی سوخو7 موشک هوا به سطح ای ام39 ، ای اس4 ، ای اس5 ، ای اس11 ، ای اس12 ، ای اس30 ال ، سی601 موشک هوا به هوا ای ای2 ، ای ای6 ، ای ای7 ، ای ای8 ، آر530 و آر550 نیروی موشکی 50 پرتابگر فراگ7 و سجیل ، 36 پرتابگر اسکاد بی ، العباس و الحسین نیروی پدافند 160 پرتابگر سام2 ، 140 پرتابگر سام3 ، در حدود 300 پرتابگر سام6و7و8و9و14 و 100 پرتابگر رولند 4 هزار توپ ضدهوایی شامل 23 م.م. ، 37 م.م. ، 57 م.م. ، 85 م.م. ، 100 م.م. و 130 م.م.
  2. 4 پسندیده شده
    بحث دقت موشک های الان با زمان جنگ جهانی دوم قابل مقایسه نیست هر چند سیستم های دفاع ضد موشکی هم به موازات دقت موشک ها پیشرفت کردند این هواپیما می تونه 1000 کیلومتر پرواز کنه اگر هم بخواد می تونه سوختگیری هوایی بکنه به برد بسیار بیشترهم برسه بیاید 20 تا بمب اس دی بی با برد 150کیلومتر شلیک کنه و برگرده حالا شما فکرکنید این حمله قراره با موشک هایی با برد 2000 کیلومتر انجام بشه چقدر لانچر و پشتیبانی می خواد
  3. 4 پسندیده شده
    سلام، درست این است که هیچ کدام از این گروه جنگ افزارها جانشین کامل دیگری نیستند. ولی در این میان، نیروی هوایی - به ویژه برتری هوایی و توانایی رهگیری - سرآمد همه این سه نیرو (هوایی، موشکی، پدافند) است؛ چرا که هیچ کدام از دو نیروی دیگر بدون داشتن برتری هوایی در جنگ امکان عملیات درازمدت را نخواهند داشت. اگر نیروی هوایی ما دارای شمار مناسبی جنگنده رهگیر و برتری هوایی باشد، نیروی هوایی دشمن هدف قطعا” تلفات بسیار زیادی برای دستیابی به برتری هوایی در آسمان کشور خواهد داد. ایران که نه از دیدگاه روش‌های تولید صنعتی، نه دانش و فناوری، نه پشتکار، نه نوآوری، و نه روحیه وطن پرستی (ناسیونالیسم) از آلمان نازی یعنی نخستین کشوری که بکارگیری موشک را را وارد راهبرد جنگی خود کرد پیشرفته تر نیست. پس چرا می اندیشیم که ما بهتر از راهبر، سازنده و کاربر اصلی می دانیم؟ آلمان نازی همزمان با پیشبرد برنامه های موشکی (هم بالستیک و هم کروز و هم پدافند) پیشرفته ترین جنگنده های جهان را طراحی و تولید می کرد. به بیان دیگر، برنامه یکی را برای پیشبرد برنامه دیگری سرکوب نکرده بود. همچنین تأثیر پذیری نیروی موشکی را در بکارگیری همزمان شمار بسیار زیادی از موشک می دانست. البته با وجود اینکه چندین هزار موشک وی-۱ (کروز) و وی-۲ (بالستیک) در کمتر از یکسال شلیک شد، برنامه برای شلیک چند برابری و شمار بسیار بیشتری بود! خوب چرا این راهکار شلیک چندبرابری که شاید می توانست درنگی در شکست آلمان بیاندازد هیچگاه به سرانجام نرسید؟ =» زیرا که کارخانجات تولید و سرهم نمودن این موشکها چندین بار با هواپیماهای دشمن بمباران و سرانجام یکی از این بمبارانها کار خود را کرد و برنامه تولید موشکی را بسیار کُند کرد! از سوی دیگر جالب است که برنامه پیشبرد نیروی موشکی در آلمان دقیقا” زمانی جدی گرفته شد که آلمان‌ها برتری هوایی در آسمان دشمن را از دست داده بودند و یگانهای بمب افکن دوربرد لوفت وافه در تازش های هوایی خود به انگلستان با شکست کامل روبرو شده بودند (کتاب خاطرات آدولف گالاند را بخوانید). کارخانجات تولید موشک (آفندی و پدافندی) بدون داشتن برتری هوایی در کوتاهترین زمان از سوی نیروی هوایی دشمن نابود خواهند شد، حتی اگر خود موشکها و سامانه های پرتاب آنها در سراسر کشور پخش شده باشند. درباره بودجه هم خواهش می کنم، التماس می کنم با توجه به رانت ها، دزدی ها و اختلاس های حکومتیان و نیز نوسان گیری های آنها از بهای طلا، ارز، نفت، بورس، ... دیگر کمبود آن را بهانه ای برای سرکوب نیروی هوایی کشور مطرح نکنیم. بخشی از همین چپاول سراسری اخیر زیر نام دلار ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری برای نوسازی و بازسازی نیروی هوایی کافی بود.
  4. 4 پسندیده شده
    زمانی که بحث موشکی میشه دوستان عواملی مثل نیروی هوایی را وارد معادله میکنند ولی در مقابل پدافند را از معادله خارج میکنند؟ نقش پدافند در تازش هوایی برای نابودی لانچرها چرا نادیده گرفته میشه حتی اگر خودش در معرض تهدید باشه؟ مگر یک نیروی هوایی مدافع در معرض تهدید نیروی هوایی قدرتمند و انبوه دشمن نیست؟ برای حذف لانچرها استفاده از تسلیحات دورایستا و خارج از رینگ پدافندی برای لانچرهای متحرک ممکنه موفقیت مدنظر را ایجاد نکنه با توجه به زمان مورد نیاز. از طرفی پهپادها هم باید وارد رینگ پدافندی بشند که میدونیم در موضوع ارمنستان حلقه های ناقص پدافندی از دلایل موفقیت حمله پهپادی اذربایجان و ترکیه بود (حتی نیروی هوایی هم خودشون از رده مقابله خارج کردند چون ترس از دست دادن پرنده های کم تعداد در برابر پدافند برد بلند و البته اف-16 های ترک وجود داشت) و نکته اینجاست اگر بحث سرکوب پدافند را مطرح کنیم، با توجه به توان دشمن برای دشمن چه تفاوتی میکنه با نیروی هوایی و تسلیحات دقیق و جنگال و پرنده های پنهانکارش اون هم در حجم زیاد و زوایای متفاوت (بحث حمله به پایگاه های هوایی با تسلیحات دورایستا مثل کروز بماند و نابودی توان هوایی روی باند و در پایگاه) بحثش سرکوب پدافند به شکل زمینیش باشه یا سرکوب پدافند به شکل نیروی هوایی ما؟! در هر دو صورت توان سرکوب داره. مسئله اینجاست باید سنجید که برای دشمن کدام راه هموارتر خواهد بود؟ و برای ما کدام راه زمان بیشتری میخره؟ و در نتیجه با توجه به زمان و امکان آسیب زدن به دشمن کدام مسیر بیشترین تاثیر را خواهد داشت. اگر تمام فاکتورهای دیگه را حذف کنیم یک معادله سه مجهولی در سمت ما و چند مجهولی در سمت دشمن هست. داشتن تعداد زیادی لانچر پراکنده متحرک همراه با پدافند زمینی در تعداد مشخص (با بودجه ثابت) یا داشتن تعداد کمی لانچر با نیروی هوایی قاعدتا بسیار کم تعداد با توجه به بودجه که اگر بخواهیم پدافند را هم داشته باشیم باز باید بزنیم از تعداد یکی از این سه.
  5. 4 پسندیده شده
    توسعه دانش با استفاده از دانش و سپس سودآور بودن دانش 3 مفهوم مجزاست اروپایی ها مقدار زیادی دانش و علوم مختلف تولید میکنند بسیار زیاد اما این تولید علم به اندازه اونچیزی که در چین و یا آمریکا هست سودآور نیست و به تولید سرمایه منجر نمیشه، در ایران هم به همین شکله با اینکه مقدار زیادی علم تولید میشه اما سرمایه ای تولید نمیشه و حتی سود این تولید علم به کشورهای دیگه میرسه. اینکه دانش ساخت هواپیما رو داشته باشید تا هواپیماساز بودن فرقش در همون نکته ای هست که گفتم؛ ساخت یک وسیله به قیمت های 7.5 میلیون تا 1.7 میلیون دلار. اسراییل هم جنگنده ای تولید نکرده! یک دستکاری و کپی از میراژ با موتور فانتوم هست. این کار رو خیلی از کشورها کردن. ولی نتونستن از این سطح فراتر برن و اونچیزی هم که تولید کردن در واقع دامنه ای از یک محصول قبلا تولید انبوه شده بود. یه نمونه هند و جنگنده تجاس. هندی ها مجبور به پرداخت حدود 7 میلیارد دلار برای 83 فروند تجاس نوع یک شدن. یعنی 84 میلیون دلار برای هر جنگنده و همه میدونیم که این تجاس در برابر سوخوی 35 با همین قیمت هیچ چیزی نیست و میدانیم که ارزانتر از هند جایی دیگری نمیشه چیزی تولید کرد. اگر برگردیم به مثال موشک ما اون 50 میلیون دلار رو پرداخت کردیم. نه 550 میلیون دلار و سپس 7 میلیارد دلار برای کل برنامه. و باهاش اف 5 ساختیم که اصلا هیچ نادونی رو نمیتونیم باهاش راضی به خرید کنیم. بنابراین برای جنگنده ساز شدن باید یه برنامه چند ده میلیارد دلاری و یه زیرساخت سالی دست کم 24 فروند داشت.
  6. 4 پسندیده شده
    قیمت تولید برخی محصولات در ایران بخاطر وجود زیرساخت ارزانتر از جاهای دیگه است. چطوری این زیرساخت اولیه میتونه ما رو تولید کننده کنه یا هزینه ها رو کاهش بده؟ مثلا در تولید موشک یا جنگنده؟ در مثال موشک مثلا تولید TRL-9 یک سامانه موشکی ممکن بود ساختنش50 میلیون دلار در بیاد و از این 50 میلیون دلار ممکنه 95 درصدش هزینه تحقیق و تولید باشه. ولی وقتی میره در خط تولید ممکنه 500 میلیون دلار دیگه برای ایجاد خطوط تولید موازی مثلا تولید ده موشک در ماه هزینه بشه. و هر ده ماه مثلا 10 میلیون دلار هزینه نگهداری خط بصورت فعال باشه. این برای جنگنده و یا هر محصول نظامی دیگری هم که ابداع جدید باشه هست و تفاوتی نمیکنه. بنابراین تا اینجا هزینه اثبات فناوری و ایجاد خط تولید 550 میلیون دلار بوده. حالا خط تولید رو برای N فروند ببندید؛ مواد اولیه شده 5 درصد که خرید تک بودن، یعنی 2.5 میلیون دلار برای هر فروند اگر مواد اولیه 100 فروند تهیه کنید، میتونیداز تخفیف و کاهش هزینه ها مثل حمل و نقل قیمت عمده و .... برخوردار بشید و مثلا 2 میلیون دلار بخرید اگر برای 1000 فروند باشه این بیشتر کاهش پیدا میکنه مثلا 1.5 میلیون و برای 5000 فروند هزینه ها بسیار کمتر خواهد شد ممکنه تا 1 میلیون دلار _____________ با نرخ ده موشک در ماه برای 3 مدل و یک حالت بهینه: 100 فروند = (200+550)/100= هر موشک 7.5 میلیون دلار=10 ماه 1000 فروند =((ماه 10*10)+((1000*1.5)+550))/1000= هر موشک 2.15 میلیون دلار= 8 سال 5000 فروند =((ماه 10*50)+((5000*1)+550))/5000= هر موشک 1.71 میلیون دلار= 41 سال سقف قیمت از طریق میزان تولید تعیین میشه و کف قیمت از طریق مواد اولیه. یک محصول موشکی میتونه ارقامی بین 7.5 تا 1.7 میلیون دلار داشته باشه. و کمتر از قیمت مواد خامش که 1 میلیون دلار هست نمیتونه باشه. از طرفی 41 سال هم بی معنی به نظر میرسه. راه سریع و حجیم؛ که معنیش خرج کردن بیشتر در ایجاد خطوط تولید موازی هست، یعنی 4 خط تولید دیگر راه بیفته. ساخت 5000 موشک ((40*50)+((5000*1)+(50+(500*4)))/5000= حدود 1.81 میلیون دلار برای هر موشک در 10 سال. و 9 میلیارد دلار هزینه کلی راه بهینه و سریع و متوسط؛ ساخت 2500 موشک در 5 سال و تهیه مواد و متوقف کردن خط تولید برای سفارش بعدی. ((40*62.5)+((2500*1)+(50+(500*4)))/2500= 2.82 میلیون دلار برای موشک در 5 سال و حدود 7 میلیارد دلار هزینه کلی/. میبیند که قیمت یابی امری راحت نیست. بنابراین تولید انبوه یک محصول نظامی چه جنگنده و چه موشک یک اجبار هست نه یک خواسته. و به همین دلیل که خیلی ها نمیتونند 7.5 میلیون دلار بابت ساخت موشک و حل مسئله محدودشون بدن، اکثرا رو به خرید خارجی میارن و حاضرن بابت موشکی که واسه کشور تولید کننده عمده مثلا 1.7 میلیون دلار در اومده دو برابر 3.4 میلیون هزینه کنند. و این در هر حال براشون به صرفه تر هست! اما هیچ وقت تولید کننده نخواهند شد و هزینه ای که امروز برای تولید کننده شدن نکردن رو فردا با از رده خارج شدن چیزی که امروز خریدن دوبرابر باید پرداختن کنن. اگر انتخاب کنیم که تولید کننده موشک باشیم، باید خطوط تولید بزرگ راه انداخته باشیم و وارد تولید حجمی هم شده باشیم که برامون به صرفه در بیاد. اما اثراتش چیه؟ تو پست های قبلی گفتم؛ - فشار صنعت، فشار سرمایه(در ایران بودجه)، فشار اشتغال. خوب در مثال بالا 5000 موشک ساختیم، 4 خط تولید عظیم موشک هم درست شد، کلی آدم مشغول بکار شد و یک بودجه عظیم سالانه هم اختصاص یافت. با این چه کنیم؟! اینجاست که تولید کننده میگه بزار نوع دیگری موشک بسازیم چون زیرساختش رو داریم! و قطعا نمیتونه با خط تولید موشک کشتی درست کنه! از طرفی فشار صنعت یه بعد دیگه هم داره و اون هم هراس رفتن سراغ یک بستر دیگه است، چون هزینه های زیادی برای تجربه در حوزه فعلی کرده نسبت به رفتن به حوزه های دیگه ریسک پذیری خودش رو از دست میده و صنعت نظامی رو از دچار همون نزدیک بینی استراتژیک میکنه که همه دنیا الان بهش گرفتارن! آمریکا بدتر از همه... بخصوص در این تسلیحات آینده دارن پلتفرم هایی میسازن که هیچ وقت بکارشون ممکنه نیاد. و یا هیچ یک به حد صرفه جویی لازم برای سفارش گیری در جهت تولید انبوه نرسن. از این رو هست که کشورهای سازنده بسرعت دنبال شرکای خارجی میگردن. مثل همین JSF و به همین دلیل هست که؛ میگ 21 .. 11 هزار فروند تولید شده اف 16 .. 4500 فروند اف 4 .. 5195 فروند اف5 ... بیش از دو هزار فروند میراژ 3 .. 1400 فروند میراژ 2000 .. 600 فروند و بیش از 2000 فروند سفارش برای اف 35 و به همین نسبت هم که میزان تولید انبوه و یا سفارش ها کاهش پیدا کرده قیمت ها هم رفته بالا. و این معضل رو هم پیش آورده که کشورهای سازنده نخواهند نیروی هوایی رو کم کنند یا برن سراغ روش های دیگر. و در عوض در توسعه همین نیرو باقی بمانند. اگر ما بخواهیم جنگنده ساز بشیم، باید از یک مدل دست کم 500 فروند تولید کنیم. چرا؟ مثال موشک که بالا هست رو به یاد بیارید؛ وقتی 2500 یا 5000 فروند رو ساختید. دیگه 2 میلیارد دلار برای زیر ساخت رو پرداخت نمیکنید و اگر بتوانید نیمی رو هم صادر کنید، هزینه نیروی موشکی سر به سر میشه. بعبارتی 2500 فروند موشک براتون صفر دلار در میاد. البته با این سود که 5 تا 10 سال هم اشتغال ایجاد کرده. پس ما هیچ وقت! هیچ وقت جنگنده ساز نخواهیم شد... در مورد مفهوم TRL-9 https://en.wikipedia.org/wiki/Technology_readiness_level
  7. 3 پسندیده شده
    در زمان جنگ عراق 200 موشک بالستیک به ایران زد، تونسته بود تهران رو بزنه. شعار جنگ جنگ تا پیروزی موشک زدن جا دیروزی! از اثرات روانی سنگین حملات موشکی صدام به شهرهای ایران بود. میخواستن فرودگاه دزفول رو بزنن ولی چون دقت موشک پایین بود، میخورد نزدیک شهر بعضا به خود شهر. ایضا در مورد تهران وضعیت همین بود، سرهای جنگی رو عراقی ها سبک کرده بودن که موشک برسه به تهران، وحشت زیادی این موشک ها در تهران ایجاد کردن. ایران در برابر 50 موشک به عراق زد، اما قصدش بیشتر پاسخ متقابل و متوقف کردن اقدام موشکی صدام بود. موشک هیچ حد و مرزی نداشت، هیچ پدافندی مانعش نبود و برد تقریبا کافی داشت. متن اون پژوهشکده اسراییلی تا حدودی درسته، بخصوص اینکه در اسراییل برای موشکهایی با نیم کیلو سرجنگی شهرها به وحشت میفتن و مردم به پناهگاه ها فرار میکنن. موشک های حزب الله باعث توقف جنگ در روز 33 شده. موشک های صدام 3000 متر خطا داشتن. در زمان حمله آمریکا به عراق در 1991، صدام 750 فروند جنگنده داشت و 28 لانچر بالستیک.(برآورد اولیه 33 لانچر بود) اما هیچ کاری با جنگنده هاش پیش نبرد، تقریبا هیچ کاری. نقش نیروی هوایی عراق در گرفتن تلفات از ائتلاف رو بررسی کنید! اگر چیزی باشه. ولی یه موشک بالستیک 28 کشته و 100 زخمی در عربستان بجا گذاشت در حالی که موشک رو هم در آسمان زده بودن. بنابراین آیا میتونیم اینطوری نتیجه گیری کنیم که نیروی هوایی هم نمیتونه جنگی رو برنده باشه؟!! خیر. اما اینها برای قدیم هست. هم در مورد نیروی هوایی و هم در مورد موشکی، اون چیزهایی که برنده رو تعیین میکنند: - سطح فناوری (کیفیت، دقت، برد و ..) - توان اطلاعاتی (قدرت کشف و شناسایی، isr، c3i و ...) - برتری عددی (بخصوص در موارد بالا) - و موارد دیگر مثل جئوگرافی و .. حالا دستور العمل عملیات تهاجمی در 1991، در گزارش نهایی به کنگره و DoD CONDUCT OFFENSIVE OPERAWNS TO: • Neutralize Iraqi National Command Authority • Eject Iraqi Armed Forces from Kuwait • Destroy the Republican Guard • As Early As Possible, Destroy Iraq's Ballistic Missile, NBC Capability • Assist in the Restoration of the Legitimate Government of Kuwait https://archive.org/details/ConductofthePersianGulfWarFinalReporttoCongress/page/n133/mode/2up Iraqi Centers of Gravity In addition to these weaknesses, the Coalition had identified Iraq's centers of gravity. First was the command, control, and leadership of the Saddam Hussem regime. If rendered unable to direct its military forces, or to maintain a firm grip on its internal population control mechanisms, Iraq might be compelled to comply with Coalition demands. Second, degrading Iraq's weapons of mass destruction capability would reduce a major part of the threat to other regional Istates. This meant attacking the known Iraqi nuclear, chemical and biological (NBC) warfare production facilities along with various means of delivery- principally ballistic missiles and long-range aircraft. The third of Iraq's centers of gravity was the Republican Guard. Eliminating the Guard in the KTO as a combat force would reduce dramatically Iraq's ability to conduct a coordinated defense of Kuwait or to pose an offensive tnreat to the region later. : حتی نیروی هوایی با 750 فروند جنگنده رو عددی به حساب نیاوردن، در حالی که عراق در اون زمان میگ 29 و میراژ اف 1 داشت که از دید آمریکایی ها نسل 4 محسوب میشدن تو همین متن به DoD در جایی با اف 15 مقایسه. ولی محور تهاجم به نیروی هوایی عراق صرفا از بین بردن بمب افکن ها بوده. تو این متن فوق که برای عملیات تهاجمی هست اصلا چیزی در مورد حذف نیروی هوایی عراق میبینید؟! آمریکایی ها مرکز ثقل تهاجماتشون رو گذاشته بودن روی زیرساخت های ارتباطی، پادگان ها و موشک های بالستیک. حالا بیایید برگردیم به 1991 و تو ارتش صدام یه تغییر بدیم؛ 28 لانچر رو بکنیم 300 لانچر. مثل وضعیت ایران در اوایل 2000 دقت رو از 3 کیلومتر بکنیم 50 تا 100 متر و یا حتی 200 متر. و تعداد شلیک ها به ائتلاف رو از 41 عدد و به اسراییل از 45 عدد بکنیم 600 عدد...
  8. 3 پسندیده شده
    از نظر من داشتن موشک های بالستیک نقطه زن میتواند قسمتی از وظایف نیروی هوایی را پوشش دهد ولی نمی تواند کامل جایگزین ان شود. این کار یعنی ارائه این استراتژی میتواند یک سعی و خطای مرگبار باشد. چون ایجاد و توسعه یک نیروی هوایی سال ها زمان میبرد و اگر شما این کار را نکنید و درگیر جنگ شوید و متوجه شوید که خلا نداشتن نیروی هوایی گریبان شما را گرفته فرصتی برای جبران باقی نمی ماند. مسائل امنیتی جایگاهی برای سعی و خطا نیستند. در مورد دفاع هوایی که شکی نیست که پدافند بدون کمک نیروی هوایی اسیب پذیر است. در مورد ماموریت های دیگر نیز به نظر من توانایی بالستیک و پهبادی و نیروی هوایی باید موازی باشند.
  9. 2 پسندیده شده
    به نام خدا موشک‌های بالستیک جایگزینی برای نیروی هوایی ظهور راکت‌ها و موشکهای هدایت دقیق در میدان نبرد، نقطه عطفی در تاریخ جنگ است. چراکه این تسلیحات بدون دستیابی به هیچ‌گونه هواپیمای جنگی برتری هوایی را برای نظامیان غیردولتی فراهم می‌کند. برتری هوایی به معنای دسترسی به فضای هوایی دشمن و مانع شدن از دشمن برای دسترسی به فضای هوایی دوستانه است. اینگونه آزادی عملی به نیرو می‌دهد تا وقت اراده کند به اهداف دشمن حمله کند. این آزادی عمل از طریق نیروی هوایی متعارف با سرکوب نیروی هوایی دشمن و خنثی سازی پدافندهوایی زمین پایه شکل می‌گیرد.هدف اصلی از انجام چنین عملیات پرهزینه‌ای از بین بردن جنگنده‌های نیروی متخاصیم یا انهدام باتری‌های پدافند هوایی او نیست بلکه هدف تخریب ظرفیت جنگی دشمن با از بین بردن نیروهای زمینی و دریایی و فلج کردن اقتصادش است. 6 بمب افکن بویینگ بی 17 فلایینگ فورترس در حال بمباران راه آنهن دوناورث آلمان در سال 1945 تمام نبردهای جنگ جهانی دوم با تلاش برای ایجاد برتری هوایی آغاز می‌شد. لوفت وافه در لهستان، نروژ و فرانسه موفق شد با شکست سریع ارتشهای آنان و تصرف و اشغال سرزمینی این سه کشور این کار را انجام دهد. اما لوفت وافه نتوانست در برابر بریتانیا به برتری هوایی دست پیدا کند که منجر به لغو حمله از پیش برنامه‌ریزی شده هیتلر در قالب عملیات شیر دریایی به جزایر انگلیس شد. پیروزی دفاعی در نبرد انگلیس عواقب استراتژیک گسترده‌ای به همراه داشت که نقطه شروع روند طولانی و سخت جنگ و شکست آلمان نازی بود. اسرائیل در سال 1967 جنگ شش روزه را با تمرکز جهت از بین بردن نیروهای هوایی مصر، اردن و سوریه آغاز کرد. این عملیات رو دو هدف را دنبال می‌کرد: 1-سرکوب توانایی دشمن برای حمله به خاک اسرائیل و نیروهای مسلح آن از طریق آسمان 2- ایجاد چتری حمایی برای حمله ارتش اسرائیل به این سه کشور و در نهایت اسرائیل توانست نیروهای زمینی عربی را شکست دهد. مصر تحت فرماندهی انور سادات جنگ اکتبر 1973 را با اهداف عملیاتی مشابه راه اندازی کرد اما نتیجه‌ای حاصل نشد. از این رو مصر در دستیابی به اهداف نظامی خود ناموفق بود گرچه توانست به اهداف سیاسی مدنظرش برسد. نیروی هوایی اسرائیل در عملیات مول کریکت 19 در آغاز جنگ 1982 لبنان توانست برتری هوایی کامل بر سوریه و لبنان به دست آورد و در نتیجه نیروهای زمینی سوریه را تا حدی زیادی از روند جنگ خارج کرد. نبردهای هوایی دیدنی، نشان‌های پیروزی هوایی که بر روی دماغه جنگنده نقش می‌بندند و کلیپ‌های ویدئویی که باتری‌های تخریب شده پدافند هوایی را نشان می‌دهد، روحیه ملت را بالا می‌برد، دشمن را افسرده می‌کند و خلبانان جنگنده را به سطح ستارگان رسانه‌ای می‌برد. اما هدف از تلاش و هزینه‌های بالا برای ایجاد و حفظ نیروی هوایی رسیدن به این موارد نیست و این مسائل تلفات نبردهای هوایی را توجیه نمی‌کند. هدف استراتژیک این تلاش‌ها و سختی‌ها دو چیز است: منع دسترسی به فضای هوایی خودی و به دست آوردن فضایی هوایی دشمن برای انجام عملیات‌های دلخواه در خاک دشمن. از اوایل قرن 20، هنگامی که ماشین‌های پرواز از اسباب‌بازی‌های مردان ثروتمند به سلاح‌های کشنده میادین نبرد تبدیل شدند، همه ارتش‌های جهان سرمایه‌گذاری زیادی برای مقابله با تهدیدات هوایی انجام داده‌اند. در ابتدا، چنین تلاش‌هایی معطوف به منع دسترسی بود: به عبارت دیگر، جلوگیری از جمع‌آوری اطلاعات بصری توسط هواپیماهای دشمن در مورد وضعیت نیروهای نظامی خودی و مانع شدن از بمباران نیروها و شهرها هدف اصلی بود. راه حل این مسئله تکامل و استقرار پدافند هوایی یکپارچه متکی به هواپیماهای رهیگری و توپ‌های ضد هوایی بود (در آینده موشک‌های زمین به هوا جایگزین توپ‌ها شدند.) نبرد انگلیس اولین پیروزی در این استراتژی منع دسترسی بود. انگلستان توانست رادارها، جنگنده‌ها و مراکز کنترل آتش را در اولین سیستم پدافند هوایی یکپارچه مدرن ترکیب کند. رادارهای Chain home انگلیسی وظیفه کشف جنگنده‌های آلمانی را بر عهده داشتند بعد از اینکه پدافند هوایی یکپارچه انگلیس برای لوفت وافه غیر قابل نفوذ گردید، آلمانی‌ها به جای هواپیما، ایده بمباران توسط موشک را دنبال کردند. با توجه به اینکه پدافند هوایی در آن زمان توانایی درگیری با موشک‌های بالستیک فراصوت رو نداشت، این موشک‌ها نوید دهنده نفوذپذیری به خاک دشمن شدند که دیگر توسط هواپیماهای بمب افکن معمولی قابل اجرا نبود. این یک تغییر بزرگ بود. آلمان‌ها با انجام این اصلاح، بدون از دست دادن هواپیما یا خلبانی به اصل خود (البته نه به صورت برتری هوایی کلاسیک و آزادی حمله به اراده دشمن) دست پیدا کرد. در حالی‌که موشک‌های بالستیک و کروز آلمانی ویرانی‌هایی به بار آورد و موجب مرگ هزاران نفر انسان در انگلیس و بلژیک شد، دقت پایین آنها مانع از تغییر روند جنگ شد. عدم تناسب بین تلاش‌های بسیار زیاد آلمانی‌ها در توسعه، ساخت، استقرار و به کارگیری موشک‌ها -گرچه یک دستاور نظامی درخشان بود- و تاثیر حداقلی آنها در میدان نبرد، توسط کلیه سازمان‌های نظامی از جمله نیروی هوایی اسرائیل به یک واقعیت تبدیل شد. جمله معروف "موشک‌ها و راکت‌ها جنگ‌ها را نمی‌برند" برای سال‌ها اسرائیل را در برابر تهدیدات موشکی کور کرد. یک فروند موشک بالستیک وی2 آماده پرتاب بر روی لانچر در طی جنگ های جهانی اول و جنگ جهانی دوم ، چندین نیروی هوایی - به ویژه انگلیس و آمریکا - با استفاده از ناوگان بمب افکنهای استراتژیک برای دستیابی به هدف دوم برتری هوایی، یعنی دستیابی به فضای هوایی دشمن تلاش زیادی کردند. بمباران استراتژیک توسط انبوه بمب افکن های سنگین در طول جنگ جهانی دوم، خسارات غیر قابل تصوری به شهرهای آلمان وارد کرد و حداقل 1 میلیون غیرنظامی کشته شد، اما تأثیر آن بر روند جنگ هنوز جای بحث دارد. تلفات هوایی متفقین ناشی از دفاع هوایی یکپارچه آلمان غیر قابل قبول بود. تنها در مراحل نزولی جنگ ، زمانی که توانایی‌های لوفت وافه تقریباً به پایان رسیده بود ، بمب افکن های متفقین با خسارات قابل قبول به فضای هوایی آلمان دسترسی پیدا کردند. میدان نبرد بعدی بین نیروی هوایی و پدافند هوایی، جنوب شرقی آسیا بود جایی‌که مجموعه‌ای متراکم از موشک‌های زمین به هوای ویتنام شمالی با حمایت جنگنده‌های رهگیر توانستند تقریبا برتری هوایی ایالات متحده را کمرنگ کنند و هزینه سنگینی را در نتیجه سرنگونی هواگردهای آمریکایی و خدمه آنان به ایالات متحده وارد کنند. نبرد برجسته دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد دیگری بین حملات هوایی و پدافند هوایی در طول جنگ ایران و عراق است. زمانی که طرح صدام حسین برای شکست دادن ایران توسط یک کارزار برق‌آسا از بین رفت، نبرد به یک جنگ فرسایشی تبدیل شد که طی آن بمب‌افکن‌های جت عراقی خریداری شده از اتحاد جماهیر شوروی، تهران و دیگر شهرهای ایران را بمباران می‌کردند. نیروی هوایی ایران هنوز در آن زمان به رهگیرهای پیشرفته آمریکایی مجهز بود که قبل از انقلاب اسلامی توسط شاه خریداری شده بود. نتیجه این شد که ایران توانست بسیاری از بمب‌افکن‌های عراقی را سرنگون کند و صدام را مجبور به لغو عملیات بمباران استراتژیک خود کند. (؟؟!!) صدام همچون هیتلر، ناامیدانه به موشک‌های بالستیک روی آورد. برد موشک‌های اسکاد شوروی کمتر از آن بود که بتواند عمق ایران را هدف قرار دهد. وی با استفاده از تخصص شرکت‌های هوافضای اروپایی و آمریکای جنوبی، نسخه‌ای با برد بلندتر را به نام موشک الحسین توسعه داد و بیشتر اسکادهای خود را به استاندارد الحسین ارتقاء داد. تقریباً 200 موشک به سمت تهران و سه شهر بزرگ دیگر در اعماق ایران شلیک شد که باعث کشته شدن هزاران نفر و تخریب بسیاری از خانه‌ها شد و میلیون ها نفر را مجبور به ترک شهرها کرد. اکثر تحلیلگران معتقدند این حملات موشکی آخرین قطره‌ای بود که آیت الله خمینی [ره] رهبر ایران را وادار کرد "جام زهر را بنوشد" و با آتش بس موافقت کند. پس از هشت سال خونریزی، عراق پیروز شد. در این مورد با اطمینان می‌توان نتیجه گرفت موشک‌ها در جنگ پیروز شدند. (نویسنده مطلب درباره تاثیر موشک‌های بالستیک کمی بیش از حد مبالغه کرده است). تصاویر از حمله موشکی صدام به تهران در طی جنگ 8 ساله ایران و عراق منطق مشابهی، حافظ اسد رئیس جمهور سوریه را مجبور کرد تا در پی عملکرد نیروی هوایی این کشور در جنگ 1982، زرادخانه عظیمی از موشکهای بالستیک مجهز به کلاهک شیمیایی را ایجاد کند. مصطفی طلاس وزیر دفاع سوریه زمانی که نوشت : "جنگ 1982 یک جنگ هوایی بود، جنگ بعدی یک جنگ موشکی خواهد بود" به قابلیت جایگزینی جنگنده با موشک اشاره کرد. سازمان های نظامی غیر دولتی حزب الله و حماس در لبنان و غزه هرگز توانایی دسترسی به نیروی هوایی را نداشته‌اند. از این رو خود را با راکتها مجهز کرده‌اند و از آن برای ایجاد وحشت در اسرائیل استفاده کرده‌اند و صدها غیرنظامی را به هلاکت رسانده اند و خسارات اقتصادی زیادی را به بار آورده‌اند. راکت هدایت شونده فجر5 سی/ نسخه غیر هدایت شونده این راکت در جنگ 33 روزه و 22 روزه حزب الله و حماس بر علیه اسرائیل به کار گرفته شده راکت‌ها و موشک‌ها در ابتدای جنگ جهانی دوم تصور می‌شد زیاد دقیق نیستند و برای حملات دقیق مناسب نمی‌باشند به همین دلیل از آنها برای هدف قراردادن نیروهای متمرکز و ایجاد رعب و وحشت در مراکز جمعیتی استفاده می‌شد. بهبود دقت تنها از طریق سیستم‌های هدایت الکترومکانیکی سنگین، پرهزینه و بسیار پیچیده به دست می‌آمد. بنابراین حملات دقیق تنها در اختیار هواگردهای نظامی سرنشین دار بود که می‌توانست اهدف را با مهمات هدایت دقیق کوتاه برد مورد اصابت قرار دهد. فناوری با گذشت زمان جای خود را پیدا کرد. تلفن‌های هوشمند امروزی حاوی تمام موارد لازم برای هدایت دقیق وسایل نقلیه اعم از خودرور، هواپیماهای بدون سرنشین و یا موشکها هستند. حدود یک دهه است که با صرف هزینه اندک امکان تلفیق چنین فناوری‌هایی حتی با راکت‌های ساده گراد و تبدیل آنها به موشکهای هدیت پذیر و دقت بالا وجود دارد. این تغییر فناورانه باعث می‌شود موشکها به اندازه قدرت هوایی برای حملات دقیق موثر باشند. امروز همه قدرتهای بزرگ جهانی و همچنین بسیاری از کشورهای کوچکتر در حال توسعه و استقرار موشکهای هدایت دقیق هستند. اما این ایران است که در خاورمیانه پیشگام است. ایران در حال حاضر همه موشکها و راکت‌های قدیمی خود را به تسلیحات دقیق تبدیل می‌کند. این کشور همچنین متحدان منطقه‌ای خود را جهت توامندسازی در ساخت موشک‌های هدایت دقیق بومی با تخصص‌ها و مواد مورد نیاز تامین می‌کند. اینجاست که پروژه دقیق [کردن موشک‌های] حزب الله و دیگر متحدان منطقه‌ای ایران شروع می‌شود. موشک ضد کشتی خلیج فارس (سمت راست) و موشک زمین به زمین فاتح 110 (سمت چپ) موثرترین سلاح زرادخانه تسلیحاتی حزب الله است اسرائیل بسیار مشتاق است تا این پروژه حزب الله را با شکست مواجه کند چرا که به موفقیت حزب الله در این پروژه، توانایی نبرد این سازمان به سطح یک نیروی نظامی دولتی ارتقاء می‌یابد و اینگونه حزب الله تمام مزایای یک نیروی هوایی تهاجمی را بدون نیاز به داشتن جنگنده‌ها در اختیار خواهد داشت. موشکهای دقیق حزب الله قادر خواهند بود هر گونه تاسیسات حیاتی را فلج کرده و یا مراکز جمعیت [نظامی] و غیر نظامی را به وحشت اندازند. پروژه دقیق کردن راکت‌های زلزال حزب الله لبنان با استفاده از کیت‌های هدایت ناوبری یکی از بزرگترین مزایای راکت‌ها و موشکهای زمین پرتاب، ردپای کوچک آنهاست. این تسلیحات هم خود کوچک هستند و هم پرتابگرهای کوچکی دارند و به راحتی مخفی شده و شناسایی و کشف آنها سخت است. در مقابل، نیروی هوایی به پایگاه‌های هوایی بزرگ دارای باندهای پرواز کیلومتری، آشیانه‌های هواپیما، کارگاه‌ها، مراکز ارتباطی و ... وابسته است که پاشنه آشیل این نیرو محسوب می‌شود. آسیب پذیری پایگاه‌های هوایی ثابت و بزرگ در برابر حملات موشکی در جریان حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عین الاسد عراق که توسط آمریکا اداره می‌شود نمایان شد. قبل از حمله، تیم‌های آمریکایی حاضر در پایگاه، ناوگان پهپادهای پریداتور را جهت گشت زنی در اطراف پایگاه به پرواز درآوردند. در حین حمله یکی از موشک‌های ایرانی به یک کانال ارتباطی زیرزمینی برخورد کرد و خطوط فیبر نوری را بین خودروهای کنترل پهپاد و سیتسم‌های گیرنده و فرستنده قطع کرد. این امر باعث شد کنترل زمینی روی کل ناوگان پهپادی از بین برود. ساعت طول کشید ارتباط ماهواره‌ای برقرار شود و پهپادها بازگردانده شوند. تخریب دقیق هدف مورد نظر در پایگاه عین الاسد عراق توسط موشک‌های بالستیک نقطه زن ایران نیازی به گفتن نیست که هواگردهای آمریکایی مستقر در عراق در برابر این حمله موشکی ناتوان بودند. به زبان ساده، ایران بااستفاده از موشک‌های دقیقش برتری هوایی خود را نسبت به پایگاه هوایی به دست آورد. حزب الله به موشک‌های هدایت دقیق مجهز شد تا بتواند در آغاز جنگ بعدی با اسرائیل عملیات خود را متمرکز کند و موشک‌های خود را به سمت پایگاه‌های هوایی اسرائیل شلیک کند و آنها را فلج سازد. ساختار دفاعی فعال اسرائیل (آیرون دم- دیویدز اسلینگ و [در آینده]هر سیستم دفاعی لیزری با قدرت بالا) توان نابودی همه موشکها را نخواهند داشت اما احتمالا بیشتر موشکها را منهدم می‌کنند. دفاع فعال نمی‌تواند تضمین کننده تامین امنیت صد در صدی باشد. به هر اندازه موشک‌های هدایت شونده حزب الله موفق به نفوذ به سپر دفاعی اسرائیل باشد، می‌تواند نیروی هوایی اسرائیل را از بین ببرد -آنچه موشک‌های هدایت شونده ایرانی در عراق انجام دادند شاهد آن است. دفاع فعال در برابر تهدید موشکهای هدایت شونده شرط لازم است اما کافی نیست. این استراژی به اقدامات مکمل نیاز دارد. یکی از این اقدامات، پدافند غیر عامل است به معنای حفاظت از تاسیسات حیاتی توسط دیوراهای بتونی ضخیم که می توانند در برابر ضربات مستقیم مقاومت کنند. گرچه از نظر فنی این امر امکان پذیر است، این نوع اقدام بسیار هزینه‌بر و وقت گیر است. حتی اگر بودجه لازم نیز تخصیص داده شود هیچ تضمینی وجود ندارد که سپر دفاعی به موقع به پایان برسد. پاسخ دیگر، تنوع بخشیدن به توانایی تهاجمی آی ای اف برای جبران تخریب قدرت حمله آن در مرحله اولیه جنگ آینده است. اگر حزب الله بتواند "نیروی هوایی بدون هواپیما" ایجاد کند، اسرائیل نیز می‌تواند این کار را انجام دهد. پروژه هدایت شونده کردن موشک‌های بالستیک در اسرائیل بیش از یک دهه قدمت دارد. صنایع دفاعی اسرائیل تعدادی موشک دقیق بالستیک با برد و کلاهک‌های مختلف تولید و آزمایش کرده‌اند. آی دی اف تا به امروز موافقت کرده است که فقط کوتاه بردترین نسخه را حتی در تعداد محدودی خریداری کند. موشک‌های با برد بیشتر مانند موشک‌ آزمایش شده لورا با برد 400 کیلومتر به دیگر کشورها صادر شده‌اند به ارتش اسرائیل داده نشده است. موشک رمپیج نسخه هواپایه راکت اکسترا است این موشک در سال 2020 بر علیه تاسیسات سوریه استفاده شده است. مقاله اخیر اسرائیل دیفنس نشادن داد که ارائه تسلیحات هدایت دقیق با برد بیش از 100 کیلومتر به نیروی زمینی، مخالفت‌های نیروی هوایی را برانگیخته است. اگر این موضوع صحت داشته باشد پس مانعی که در مسیر تقویت نیروی هوایی با موشکهای بالستیک (نیروی هوایی بدون جنگنده) است در زمینه فناوری یا عملیاتی نیست بلکه مربوط به جنگ‌های اعتبار و بودجه در ارتش اسرائیل بر می‌گردد. چنین جنگ‌های زیرپوستی فقط مختص ارتش اسرائیل نیست. یکی از مشهورترین موارد در آمریکا رخ داد، زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در مخالفت با ورود موشک‌های بالستیک به ناوگان زیردریایی نیروی دریایی تا آخرین رمق جنگید زیرا این موشک‌ها با "بمب‌افکن‌های استراتژیک خود" رقابت می‌کنند. سالها طول کشید تا پنتاگون این نبرد را حل کند. البته خیلی بعید است که اسرائیل بتواند چنین زمانی را تامین کند. چند سال پیش طرح ایجاد نیروی تهاجمی موشکی اسرائیل برای پشتیبانی از نیروی تهاجمی آی ای اف مطرح شد. تا آنجا که مشخص است این طرح توسط اسرائیل رد شد. موشک‌های نسبتا کوتاه برد که اکنون به نیروی هوایی اضافه شده‌اند قرار است از پشتیبانی توپخانه‌ای دوربرد از نیرو‌های زمینی برخودار شوند. نه اینکه پشتیبان و تکمیل کننده توانایی نیروی هوایی برای انجام حملات استراتژیک باشند، زیرا پایگاه‌‌های آن زیر آتش موشک‌های هدایت دقیق قرار دارند. سرجنگی بارانی موشکهای بالستیک برد بلند ایرانی جهت ایجاد خسارت در پایگاه‌های هوایی دشمن این ادعای همیشه مشکوکِ "راکت‌ها و موشک‌ها در جنگ‌ها را نمی‌برند" اکنون منسوخ شده و نادرستی آن آشکار گردیده است. موشک‌های مدرن هدایت دقیق همان قدرت جنگنده‌ها را دارند با این تفاوت که به پایگاه‌های عظیم هوایی ثابت و مملو از اهداف نیاز ندارند و آسیب پذیری کمتری دارند. موشک‌ها و راکت‌های هدایت شونده دقیق می‌تواندد زیرساخت‌های نظامی و غیرنظامی کل کشورها را فلج کنند و راه را برای شکست آنها فراهم آورند. امروز مطمئنا موشک‌ها و راکت‌های هدایت دقیق می‌توانند در جنگ پیروز شوند. اسرائیل باید تمام تلاش خود را انجام دهد که نه تنها برای جلوگیری از شکست توسط چنین تسلیحاتی بلکه برای شکست دشمنان خود از آنها استفاده کند. ترجمه شده توسط GHIAM منبع
  10. 2 پسندیده شده
    کشوری به وسعت‌ما میتونه همون‌زیرساخت‌ توسعه و ساخت موتور و بدنه را‌هم حتی با صرفه اقتصادی داشته باشه مثلا صنایع ساخت‌موتور که بتونن در شرایط تحریمی موتور و قطعات تجاری مورد نیاز مارا فراهم‌کنند و یا حتی برای بالگرد ها و موتور های توربین‌گازی صنایع کشتی رانی و نیروگاهی هم خدمات‌رسانی کنند و این در مواقع تحریم هست و در زمان رفع تحریم هم‌بصورت یک‌پیمانکار برای ابر شرکتهای جهانی و تحت لیسانس اونها همکار ی کنند و کسب منافع و سود تجربه کنند و خودش را توسعه بده همین‌موارد در ساخت بدنه هم امکان پذیره به علاوه یک‌روش دیگه توسعه و ساخت موتور هایی هست که کاربرد چند گانه داشته باشه مثلا هم درپهپاد ها هم در جمبو های مسافربری و در جنگنده ها کلاس های مختلف اون قابل نصب باشه حتی تو کشور های توسعه یافته هم چنین کاری را برای کاهش هزینه ها انجام دادن !! ساخت جت‌های تجاری مورد نیاز‌ هم باید در دستور کار‌باشه با پیشبرد صنایع فوق‌ این راه میتونه توسعه نظامی را ثمره اش را به دیگر بخش‌ها‌هم‌تسری بده.
  11. 2 پسندیده شده
  12. 2 پسندیده شده
    مفهوم هزینه-فایده فقط یک مفهوم عملیاتی اونم در سطح نظامی نیست. فشار صنعت فشار اشتغال فشار بازگشت و یا حفظ سرمایه فشار رقابت وگرنه میشه اصلا کل جنگ رو داد به هوش مصنوعی و تجهیزات خودکار و این امکان هم از دهه 90 وجود داشته. - فشار صنعت؛ میگه اگر بخوام جنگ رو با یک روش بسیار جدید اجرا کنم، مثلا همه اش هلیکوپتر باشه(که این تجربه شده) این همه خطوط تولید تانک و نفربر رو چکار کنم؟ اصلا میتونم این همه هلیکوپتر تولید کنم؟ یا اینکه چون میتونم مقدار زیادی موشک تولید کنم بزار همه اش رو با موشک انجام بدیم! - فشار اشتغال؛ میگه جنگ اگر به توسعه اشتغال و یا کاهش بیکاری منجر نشه، راه انداختنش(نه تحمیلش) جنگ بر علیه خود هست. بنابراین فشار صنعت تبدیل به فشار تولید از سوی نیروی کار میشه! - فشار سرمایه؛ هم اینه که میگه جنگ رو میشه به روشهای مختلف انجام داد! و برای من بانکدار، خزانه دار، سرمایه دار و ذینفع، مهم اینه که چقدر باید سود یا ضرر کنم. الان مثلا 1500 فروند جنگنده رو از رده خارج کنیم، یا این 4000 تا تانک رو کل اهداف رو با موشک کروز بصورت دورایستا محقق کنیم؟! کدوم یکی از این ها حاشیه سود بیشتری داره و یا اشتغال طولانی تر و حفظ سرمایه بلند تری ایجاد میکنه؟ تو آمریکا ایالات ها پول میگذارن روی هم برای خودشون جنگنده میخرن یا کشتی جنگی سفارش میدن. - فشار رقابت؛ یعنی یه طوری بجنگیم که بتونیم به سایر رقبا هم خودی نشون بدیم، همون تلاش برای اقتدار ملی و ... در مورد فشار سرمایه یه نکته جالبتر هست؛ بشدت بر شکل جنگیدن موثره. یعنی مدیر جنگی باید حساب کنه که چقدر به صنعت برای تولید جدید فشار وارد میکنه، چند سرباز باید استخدام کنه، و اینکه هم میتونه با تلفات بجنگه و هم بدون تلفات! گرچه آمریکا سیاست سختگیرانه تلفات صفر در بخش نیروی انسانی داره. ولی؛ در خارج از خانه میجنگند. تهاجمی میجنگند. جذب سرباز براشون سخته و بیشتر اوپراتور استخدام میکنند تا سرباز. حالا نظر من؛ بیشتر جنگ های این اواخر از نظر تکنیکی در اجرا، رسوندن مقداری قدرت انفجاری به نقطه ای مشخص بوده... خام ترین تعریف. تمام سیستم های دیگه، نظیر پشتیبانی، اطلاعاتی، مخابراتی، تکنولوژی، سایبری و ... در خدمت مفهوم فوق بودن.
  13. 2 پسندیده شده
    متن مرتبط با پژوهشکده بگین سادات هست The Begin-Sadat Center for Strategic Studies . یه مقدار چون میخواستن از موشک ها در اسراییل ترس ایجاد کنن، اینطوری غلو کردن. منتهی از این بحث بعنوان مخمر استفاده میکنیم. ----- یه آمار از پرتاب های بالستیک یمنی و پدافند عربستان
  14. 2 پسندیده شده
    ممنون از شما اما یک نکته را در نظر نگرفتید مگر وظیفه جنگنده فقط حمله به اهداف هست شناسایی جنگ الکترونیک پشتیبانی نزدیک و ... همه از وظایف جنگنده هست کاری که موشک ها نمی تونن بکند
  15. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم سرکوب پدافند هوایی دشمن (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD) وایلدویزل / استاندارد یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این سامانه ها می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ، نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از : " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها " جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد . جنگنده / بمب افکن F-4G در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است . ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد . تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است . ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند . تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد . تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد . در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید . پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است . با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد . نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9 Military.ir Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است منابع : 1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief 2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon 3-F-4 PHANTOM II IN ACTION 4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD" 5- A-7 IN ACTION 6- ویکی 7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  16. 1 پسندیده شده
    اینجاست که هدف این تاپیک و تاپیک رسانه مشخص میشه: تفکیک مسائل به بخش های کوچک و نسبتا مستقل برای حل راحت تر و بهتر بیان یک نظریه باعث نفی نظریه دیگر نمیشه، بماند که توامان هم میتونن جریان داشته باشند بحث انگل و میزبان رو شاید بشه با صبر استراتژیک بهتر بیان کرد که عمکرد و راهبرد صبر چ ین بسیار خوب بوده و الان نتیجه اش رو هم داره میگیره بنده فکر می کنم که نظریه انگل و میزبان یکی از اجزای گاو بازی چین هست متاسفانه در کشور ما همه تمرکز ها بر روز بازی هست ولی کسی روی ابزار ضروری و آمادگی قبل از بازی هیچ تلاشی نمیکند تیمی که هیچ برنامه آموزشی ندارد و هیچ تلاشی نکرده در روز مسابقه در مقابل تیمی که تمام تلاش خود را بکار گرفته چه شانسی دارد؟ خیر مشکل ما مدیریت است این مساله رو در چند مقاله کامل توضیح دادم انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟(چرا می توانیم موشک تولید کنیم ولی خودرو سازی ما منجر به پراید می شود؟) خب با این توضیحات، انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ قسمت دوم تفکیک بین تولید علم، تولید فناوری، تولید صنعتی در این مورد هم دیشب مقاله ای نوشتم که متاسفانه در موردش کسی بحث یا نقدی نکرد اولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما توسعه بهینه مبتنی بر عملکرد و نیاز میدانی و در خصوص مسیر ساخت مبتنی بر واقعیت هم بحث شد روش ایران در مورد ساخت جنگنده است ---------------------------------------- در انتها بگم که اینجا داریم فیل رو تیکه تیکه می کنیم که بشه اون رو خورد ولی وقتی این صحبت ها عملی بشه معجزه رو می بینید حتی در مورد دیپلماسی درست صحبت شد دیپلماسی فعال ولی پنهان
  17. 1 پسندیده شده
    ارسال اخرین نمونه اولیه خودروی زرهی Redback به استرالیا شرکت دفاعی هانوا کره جنوبی سومین و اخرین نمونه اولیه خودروی زرهی Redback را ساخت است. این نمونه اخر اماده تحویل به استرالیا است تا در برنامه LAND-400 فاز سوم برای انتخاب خودرو رزمی پیاده نظام ارتش استرالیا شرکت نماید. هانوا در ماه جولای سال 2020 دو نمونه اولیه از خودرو Redback را به استرالیا فرستاده بود. رقیب اصلی شرکت هوانا کره جنوبی در این رقابت شرکت دفاعی راین متال آلمان با خودرو زرهی Lynx است. ارتش استرالیا قرار است خودروهای تحویل گرفته از شرکت های هانوا و راین متال را طی سال آینده آزمایش کند. ارتش استرالیا با برنده این رقابت یک قرار داد 4/6 میلیارد دلار برای ساخت 450 دستگاه خودرو رزمی پیاده نظام خواهد بست. مدیرعامل بخش دفاعی هانوا دراین باره گفت : " خودروی رزمی پیاده نظام Redback بهترین راه حل برای تأمین الزامات نسل بعدی خودروهای رزمی استرالیا است." "ما انتظار داریم كه Redback بتواند توانایی های برجسته خود را در رقابت استرالیا نشان دهد تا برتری فنی تیم هانوا را تأیید كند." برای رفع هرگونه تهدید ویروس جدید کرونا هانوا به مقامات استرالیا اطمئینان داد که نمونه سوم را دو بار در کارخانه و پس از حمل کاملاً قرنطینه کرده است.
  18. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... پنجاهمین سالگرد نخستین پرواز 21 دسامبر 1970 ، 21 دسامبر 2020 نیم قرن خاطره بازی با گربه تیزچنگال گرومن در حدود پنج سال پیش ، در این پست ، بصورت مختصر ، شرحی بر نخستین پرواز جنگنده برتری هوایی اف-14 تامکت در انجمن میلیتاری ارسال شد . با این وصف ، برای جلوگیری از تکرار مطالب ، امروز 21 دسامبر 2020 میلادی ، مصادف با پنجاهمین سالگرد نخستین پرواز گربه دوست داشتنی گرومن ، ویدیوئی با محوریت همین موضوع تقدیم می گردد . https://www.aparat.com/v/I8VaZ
  19. 1 پسندیده شده
    無人航空載具 وُرِن خانگکونگ زای چی هواپیمای بدون سرنشین رونمایی از پهپاد نظارتی فراصوت WZ-8 در مراسم رژه روز ملی - اکتبر 2019 پکن چین به صورتی در حال افزایش تولید هواگرد بدون سرنشین است که به نظر می رسد که به زودی ایالات متحده و اسرائیل را پشت سر می گذارد.مقامات و کارشناسان دفاعی غرب از دیدن ده ها مدل مختلف هواپیمای بدون سرنشین چینی در پلت فرم و کاربری های مختلف در نمایشگاه های هوایی چین بین سال های 2010 تا 2018 بهت زده هستند. این رکوردی برای یک کشور هست.پیشرفت آشکار در ناوگان هوایی ، نشانه ای جدی از جاه طلبی چین برای ارتقاء ارتش عظیم خود است؛ زیرا نفوذ سیاسی و اقتصادی جهانی آن همچنان در حال رشد است. تعداد زیاد و متنوع هواپیماهای بدون سرنشین ساخته شده توسط چین نشان میدهد که برای کسب تکنولوژی این بخش از صنعت نظامی سرمایه گذاری کلان و برنامه ریزی جدی صورت پذیرفته است. ساختار طراحی و تولید نسبتا پیچیده و البته خوفناک این صنعت در چین تمامی رقبای منطقه ای آن را به وحشت انداخته است.اضطراب ایالات متحده در مورد هواپیماهای بدون سرنشین چین در سال 2000 توسط کنگره زمانی که برای ارزیابی پیامدهای امنیت ملی روابط تجاری و اقتصادی با چین شکل گرفت، برجسته شد.4 سال بعد از این زمانی که پنتاگون از فروش و ارتقا پهپاد انتحاری IAI Harpy به چین توسط اسراییل خمشگین شد ، این حوزه از صنعت نظامی چین به صورت ویژه مورد رصد قرار گفت.هرچند بعد ها همین مدل توسط چین با نام JWS01 و ASN-301 مهندسی معکوس شد ولی کارشناسان نظامی و هوانوردی معتقد هستند پهپاد های چینی هنوز هم چندین سال از مدل های ایالات متحده و اسراییل عقب تر هستند. اما آنها تاکید کردند که چین پرشتابترین پیشرفت را در زمینه تکنولوژی حمل و نقل هوایی غیر نظامی و نظامی داراست ، به خصوص در زمینه انتقال تکنولوژی از شرکت های هوافضای خارجی به شرکت های چینی. پهپاد انتحاری هارپی اسراییل (راست) _ پهپاد انتحاری ASN-301 چین از اواسط دهه ۹۰ میلادی، چین از نیروی نظامی خود که در یک برنامه جامع مدرن‌سازی که جهت توانمندسازی نیروهای مسلح خود برای بازدارندگی یا آمادگی برای درگیری‌های منطقه‌ای با شدت بالا طراحی شده‌است، به منظور دیپلماسی تهاجمی در حل اختلافات ارضی و دریایی خود و انواع عملیات‌های نظامی برای حفاظت از منافع جهانی رو به رشد چین استفاده می‌کند. پکن توسعه نیروی دریایی، هوایی، موشکی، فضایی، و قابلیت‌های جنگ سایبری را اولویت‌بندی کرده‌است که نشان‌دهنده این است که خود را برای مداخله نظامی آمریکا در مناقشه‌های ارضی جنوب شرق اسیا آماده می کند. در این زمینه ، سیستم‌های بدون سرنشین به عنوان یک حوزه کلیدی برای چین در حال ظهور هستند ، پکن علاوه بر UAV ، توسعه دیگر سیستم های UUV و USV را نیز افزایش داده است. تمرکز چین بر روی سیستم‌های بدون سرنشین حداقل تا حدی به کاربرد بالقوه آن‌ها در مناقشات مرزی و دریایی مربوط می‌شود، اما سیستم‌های بدون سرنشین می‌تواند برای ارتش چین در گستره‌ای از احتمالات دیگر از جمله عملیات امدادرسانی مفید باشد. آژانس‌های دولتی چین نیز به دنبال راه‌هایی برای استفاده از سیستم‌های بدون سرنشین برای کاربردهای خانگی مانند نظارت بر آلودگی صنعتی و ارسال پستی هستند. علاوه بر این، چین ممکن است صادرات سیستم‌های بدون سرنشین را به عنوان یک راه سودآور برای بهبود موقعیت خود در بازار جهانی اسلحه و وسیله‌ای برای تقویت روابط دیپلماتیک و امنیتی خود با کشورها تصور کند. با اینکه ادبیات چینی موجود نشان می دهد که برنامه های کاربردی ISR تمرکز اصلی این صنعت در چین هست ولی طیف وسیعی از کاربری های نظامی و غیر نظامی طراحی و تولید گردیده است : جاسوسی ، نظارت و شناسایی (ISR) - intelligence , surveillance , and reconnaissance کمک به نظارت فرا افق دریایی برای کشتی‌های رزمی (OTH) - Over the Horizon maritime surveillance جنگ‌های الکترونیک electronic warfare - (EW) تقویت ارتباطات نظامی (relay ) military communications relay ماموریت‌های ررزمی/ عملیات ضربتی combat applications / strike missions کمک‌های انسان‌دوستانه و امداد رسانی humanitarian assistance and disaster relief ( HA / DR ) فضای استراتژیک پیرامونی استراتژی چین چیست؟ رهبران چین از آنچه "دوره فرصت استراتژیک" می دانند در طول دو دهه ابتدایی قرن 21 برای توسعه در داخل کشور و گسترش "قدرت جامع ملی " چین بهره مند شده اند. در طول دهه های آینده ، آنها متمرکز بر تحقق یک چین قدرتمند و مرفه هستند که مجهز به نیروی نظامی "در سطح جهانی" باشد و وضعیت چین را به عنوان یک ابر قدرت در منطقه هند و اقیانوس آرام تأمین کند. روزنامه خلق روز 15 ژانویه 2018 طی یک مقاله به شرح بیانیه Xi Jinping که در نشست مقامات ارشد حزب انجام شده بود پرداخت. در آن سخرانی Xi Jinping شروع گذار از "دوره فرصت های استراتژیک" به "دوره فرصت های تاریخی" مطرح کرد. در سال 2018 ، چین برای تحقق این چشم انداز از مجموعه ای از ابزارهای اقتصادی ، سیاست خارجی و امنیتی استفاده کرد. تلاش های مداومی که دولت ، هم در داخل و هم در خارج از کشور انجام می دهد و اغلب دارای ابتکارات اقتصادی و دیپلماتیک است ، همگی از اهداف امنیتی و نظامی چین پشتیبانی می کنند: چین همچنان به اجرای برنامه ریزی بلندمدت به سمت "ساخت چین 2025" و سایر برنامه های توسعه صنعتی ادامه می دهد که بر لزوم جایگزینی فناوری وارداتی با فناوری تولید داخل تأکید می کند. این طرح ها یک چالش اقتصادی را برای کشورهایی که محصولات با تکنولوژی پیشرفته صادر می کنند ، ارائه می دهد. این برنامه ها همچنین با تأکید بر تسلط بر فن آوری های پیشرفته با قابلیت استفاده دوگانه ، مستقیماً از اهداف نوسازی نظامی حمایت می کنند. رهبران چین تلاش می کنند توسعه فناوری غیر نظامی و نظامی را برای دستیابی به کارایی ، نوآوری و رشد بیشتر هماهنگ کنند. در سالهای اخیر ، رهبران چین این ابتکار عمل را که به عنوان ادغام نظامی غیرنظامی (CMI) Civil-Military Integration معروف است ، به یک استراتژی ملی ارتقا دادند که بخش غیرنظامی را برای ورود به بازار دفاع تشویق می کند. استراتژی ملی CMI بر نوسازی سخت افزار ، آموزش ، پرسنل ، سرمایه گذاری ، زیرساخت ها و تدارکات متمرکز است. رهبران چین از قدرت رو به رشد اقتصادی ، دیپلماتیک و نظامی چین برای ایجاد برتری منطقه ای و گسترش نفوذ بین المللی این کشور استفاده می کنند.پیشرفت چین در پروژه هایی مانند طرح "یک کمربند ، یک جاده" (OBOR) احتمالاً باعث ایجاد پایگاه و نیروی نظامی در خارج از کشور می شود که این امر برای تأمین امنیت پروژه های OBOR است. رهبران چین با درک اینکه برنامه هایی مانند "ساخت چین 2025" و OBOR باعث نگرانی در مورد اهداف چین شده اند ، بدون تغییر در اهداف استراتژیک برنامه ها ، سخنان خود را هنگام تبلیغ این برنامه ها نرم می کنند. طرح یک کمربند ، یک جاده و اهمیت کریدور های زمینی و دریایی مدیریت امنیت ملی چین مفهوم گسترده امنیت ملی چین شامل ثبات داخلی و تهدیدهای خارجی است ، تروریسم یا گسترش عقاید دموکراتیک به همراه نفوذ خارجی از جمله مواردی است که بر ثبات داخلی تأثیر می گذارد . چین برای اطمینان از كنترل حزب به طور مستمر مدیریت امنیت ملی ،حزب ، ارتش و نهادهای دولتی خود را مدرن می كند. این تلاش ها نگرانی های دیرینه این کشور را نشان می دهد که سیستم به ارث رسیده خود را پویا و مجهز به تجهیزات کافی برای پاسخگویی به چالش های رو به رشد چین نمی داند. اختلافات ارضی چین و رویکرد جامع مدیریت اختلافات منطقه ای استفاده از زور توسط چین در اختلافات ارضی از سال 1949 تاکنون بسیار متفاوت بوده است. برخی از اختلافات منجر به جنگ شد ، مانند درگیری های مرزی با هند در 1962 و ویتنام در 1979 و اختلاف با اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه 1960 که حتی احتمال جنگ هسته ای را افزایش داد. در موارد اخیر مربوط به اختلافات مرز زمینی ، چین گاهی اوقات مایل است با همسایگان خود سازش کند و حتی امتیازاتی را ارائه دهد. از سال 1998 ، چین 11 مورد اختلاف ارضی را با شش همسایه حل و فصل کرده است. در سال های اخیر ، چین برای مقابله با اختلافات متعددی که بر سر ویژگی های دریایی و مالکیت ذخایر نفت و گاز دریایی بالقوه وجود دارد ، رویکردی تهاجمی تر به کار گرفته است. چین در تلاش است تا اهداف خود را بدون به خطر انداختن ثبات منطقه ای که به توسعه اقتصادی اش کمک کرده است تأمین کند. با توجه به این رویکرد ، رهبران چین از روشهای کوتاه مدت در درگیری ها استفاده می کنند تا اهداف استراتژیک چین را از طریق اقدامات محاسبه شده در زیر آستانه درگیری با ایالات متحده ، متحدان و شرکای آن یا سایر افراد در منطقه هند و اقیانوس آرام دنبال کنند. این تاکتیک ها به ویژه در پیگیری ادعاهای سرزمینی و دریایی چین در دریاهای جنوب و شرق چین و همچنین مرزهای آن با هند و بوتان مشهود است. چین همچنین مایل است برای پیشبرد منافع خود و کاهش مخالفت سایر کشورها از اقدامات قهری - چه نظامی و چه غیر نظامی - استفاده کند. تایوان با اختلاف همچنان "استراتژیک ترین" موضوع PLA و یکی از مناطق جغرافیایی است که رهبری حزب آن را دارای اهمیت استراتژیک می داند. سایر مسیرهای استراتژیک شامل دریای چین شرقی ، دریای چین جنوبی و مرزهای چین با هند و کره شمالی است.استراتژی کلی چین در قبال تایوان همچنان شامل عناصر اقناع و اجبار برای جلوگیری از توسعه نگرش های سیاسی استقلال طلبانه در تایوان است. تایوان در سال 2018 سه شریک دیپلماتیک دگیر را از دست داد و برخی از مجامع بین المللی همچنان از شرکت نمایندگان تایوان خودداری میکنند. اگرچه چین طرفدار اتحاد مسالمت آمیز با تایوان است ، ولی هرگز از استفاده نیروی نظامی چشم پوشی نکرده است. نمایی از اختلافات ارضی چین و مرزهای دریایی کشورهای همجوار چین و ژاپن ادعاهای همپوشانی در مورد فلات قاره و مناطق انحصاری اقتصادی (EEZ) در دریای چین شرقی دارند. دریای چین شرقی حاوی گاز طبیعی و نفت است ، اگرچه تخمین ذخایر هیدروکربن دشوار است. ژاپن معتقد است که یک خط مساوی از هر کشور درگیر باید منطقه EEZ را جدا کند ، در حالی که چین ادعا می کند که یک فلات قاره گسترده دارد. دریای چین جنوبی در ملاحظات امنیتی در سراسر آسیای شرقی نقش مهمی دارد زیرا شمال شرقی آسیا به جریان نفت و تجارت از طریق خطوط حمل و نقل دریای چین جنوبی ، از جمله بیش از 80 درصد نفت خام به ژاپن ، کره جنوبی و تایوان ،وابسته هست.چین ادعا می کند جزایر اسپراتلی Spratly و جزیره Paracel در داخل حاکمیت چین قرار دارد ادعاهایی که توسط برونئی ، فیلیپین ، مالزی و ویتنام به طور کامل یا بخشی مورد اختلاف است.در سال 2018 ، چین با قرار دادن موشک های کروز ضد کشتی و موشک های دوربرد زمین به هوا در ایستگاه های جزایر اسپراتلی ، برنامه های نظامی خود را در دریای چین جنوبی ادامه دادکه عملا نقض تعهد سال 2015 شی جین پینگ ، رئیس جمهور چین مبنی بر "عدم کاربری نظامی جزایر اسپراتلی بود . اهمیت کریدور های دریایی کشورهای اسیای جنوب شرقی تنش ها با هند در امتداد مرز مشترک آروناچال پرادش ، که چین ادعا می کند بخشی از تبت و بنابراین بخشی از چین است ، و همچنین منطقه آکسای چین در انتهای غربی فلات تبت همچنان وجود دارد. گشت های چینی و هندی به طور مرتب در طول مرز مورد اختلاف با یکدیگر روبرو می شوند و هر دو طرف غالباً یکدیگر را به تجاوزات مرزی متهم می کنند. در سال 2017 ، هر دو طرف درگیری 73 روزه ای تجربه کردند. سوال اصلی این است که چرا چین برنامه هواپیماهای بدون سرنشین را در اولویت قرار می دهد؟ در 9 سپتامبر 2013 یک پهپاد چینی (BZK-005) به فضای هوایی ژاپن در جزایر مورد مناقشه سن‌کاکو نزدیک شد. واکنش ژاپن به این حادثه غیر معمول بود و باعث اسکرامبل دو فروند جنگنده F-15 ، یک فروند هواپیمای هشدار دهنده اولیه E-2C و یک هواپیمای نظارتی AWACS به محل حادثه شد. سخنگوی وزارت دفاع چین،Geng Yansheng ، کمی بعد اعلام کرد که اگر یک هواپیمای بدون سرنشین چینی توسط نیروهای دفاعی ژاپن مورد هدف قرار گیرد ، جنگ شروع خواهد شد.درواقع این قدرت و تمایلات منطقه ای چین را نشان می دهد که از ظرفیت ارتقای نظامی اش به عنوان بخشی از ادعاهای سرزمینی اش استفاده می کند. پهپاد نظارتی راهبردی BZK-005 چین رویکرد موازی چین از لحاظ فعالیت، مشروعیت، و محبوبیت با برنامه آمریکا متمایز است. یک تمایز مهم در سطح داخلی نهفته‌است که در آن ایالات‌متحده از هواپیماهای بدون سرنشین به منظور مداخله نظامی در سکوت خبری استفاده میکند در حالی که برنامه چینی به دنبال نمایش عمومی ظرفیت فزاینده آن است. سوال اصلی این است که چرا چین، که فاقد سطح بالایی از فرماندهی و کنترل برای UAVs است، یک برنامه کاملا بدون سرنشین را ایجاد می‌کند. برنامه توسعه پهپادی چین موجب غرور ملی است که به طور حتم یک انگیزه کلیدی برای توجیه این حجم از سرمایه گذاری است. ادبیات غالب در مورد گسترش فن آوری های نظامی تمایل به تمرکز بر نگرانی های امنیتی و آرمان های ژئوپولیتیک است. مخاطبان چینی برخلاف مردم امریکا که برنامه پهپادی را نشانه پرستیژ و یک راه موثر برای مبارزه با تروریسم می شناسند ، از آن بعنوان یک منبع غرور ملی حمایت می کنند.در حالی که چین برنامه ی هواپیماهای بدون سرنشین خود را در نمایشگاه عمومی از طریق نمایش های هوایی و برنامه های خبری دولتی به رخ می کشد ، ایالات متحده از اینکه پهپادها مداخله نظامی آنها را (در سطح عملیاتی و افکار عمومی)کمتر آشکار می کند رضایت دارند. اقدامات موجود در زمینه تکثیر تکنولوژی نظامی بر روی محرک‌های مادی و غیرمادی تمرکز دارد. کشورها در صورت مواجهه با شرایط امنیتی ضعیف، ظرفیت نظامی خود را دنبال خواهند کرد. دولت‌ها ممکن است به دلیل نوع رژیم خود فن‌آوری‌های جدید را دنبال کنند. بیش از همه نظام های میلیتاریستی و خودسالار ( Autocratie ) به افزایش ظرفیت علاقه‌مند خواهند بود.با این توضیح هواپیماهای بدون سرنشین نه تنها می‌توانند برای یک سیستم خودکامه (به خصوص آن‌هایی که با تهدیدهای داخلی مواجه هستند) سودمند باشند، بلکه برای یک سیستم مردم سالار که در آن آسیب جانبی با استفاده از UAV به حداقل می‌رسد، مفید است.سرانجام، دولتها ممکن است فناوری را برای منافع صرفا مادی، مانند غرور ملی یا اعتبار بین المللی دنبال کنند. البته منطق غالب در مورد توسعه برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی اطلاع بازیگران نظامی از اثربخشی آن است.کشورها معمولا بر اساس چگونگی استفاده سایر کشورها از سیستم های فناورانه و همچنین اثربخشی درک شده از بکارگیری آنها ، قابلیت های نظامی جدید را اتخاذ می کنند.با پیروی از این منطق، کاملا اجتناب‌ناپذیر است که چین یک برنامه بدون سرنشین را دنبال کند. همراه با پمپاژ غرور ملی، این برنامه در حال ارسال سیگنال‌های داخلی و منطقه‌ای از قاطعیت سیاست خارجی چین به ویژه در مناقشات ارضی و ملی گرایانه می‌باشد. هواپیماهای بدون سرنشین میتوانند از آرمانهای قدرت منطقه ای چین، به ویژه از نظر نظارت و پاسخ به حضور ایالات متحده در آسیا و اقیانوس آرام از طریق A2/AD پشتیبانی کنند. نمونه یک منع دسترسی - تحدید منطقه ای A2/AD  مسائل قابل توجهی بین برنامه های ایالات متحده و چین وجود دارد. هر دو کشور، استدلال های قانونی بر اساس امنیت ملی را برای حمایت از استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین مطرح میکنند. در حالی که برنامه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تمرکز را بر اهداف تروریسم بین المللی می گذارد، نگرانی های امنیت داخلی در حال حاضر برنامه چین را پیش می برد. تمرکز فعالیت های چین در جزایر Diaoyu / Senkaku جزو اختلافات ارضی دریای جنوب چین بوده است، اما چین با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در جنوب شرقی آسیا دست به عملیات شناسایی و رزمی می زند. انگیزه های چین از برنامه هواپیماهای بدون سرنشین فراتر از سودمندی فنی آن است و بیشتر مربوط به ناسیونالیسم و امنیت داخلی است. حمایت مردم از هواپیماهای بدون سرنشین در چین به طور کلی قوی است، همانطور که در ایالات متحده است. در عین حال،یک نگرش دوگانه به هواپیماهای بدون سرنشین در چین وجود دارد. با اینکه حمایت ملی گرایانه برای برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی وجود دارد اما اکثریت جمعیت چین با حملات رزمی پهپادها بخصوص ایالات متحده مخالف است . این تفاوت ها دو نتیجه ممکن برای برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی را برجسته می کند: استفاده قاطعانه تر از هواپیماهای بدون سرنشین در برابر خویشتن داری بیشتر. چین مایل است که از تمام قابلیت های پهپادی استفاده کند. با این حال، استفاده از پهپاد در حد نظارت های روزانه پیگیری میشود . در بررسی انگیزه‌های کلیدی , اهداف سیاست خارجی چین را می‌توان به صورت زیر برون‌یابی کرد: برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی توجه و بودجه داخلی را افزایش داده است. کارشناسان بر این باورند که چین با توسعه ظرفیت و تمرکز زدایی ، بازیکنان بسیاری در تولید هواپیماهای بدون سرنشین گرد هم آورده که نتیجه آن یک "بازار داخلی بسیار رقابتی برای طراحی سیستم های UAV" است.توسعه ای که می تواند پیامدهای نگران کننده ای برای ایالات متحده باشد، گسترش جهانی سیستم های بدون سرنشین چینی به علت کم قیمت مناسب و همچنین عدم محدودیت های صادراتی .به طور کلی , براساس نظر یک تحلیل گر جمهوری خلق چین : این پرنده به طور فزاینده‌ای " نوک شمشیر " در جنگهای مدرن آینده خواهد بود. پرنده ای که قابلیت هایش مطابق با پیش بینی PLA از جنگ های آینده است : "بدون سرنشین، پنهانکار، خاموش" پ.ن : با توجه به گستردگی محتوا انشالله خداوند به ما توان بده تا تمامی زوایای شکل گیری قدرت پهپادی چین رو بررسی کنیم. موردی که مثل تاپیک های دیگر منظور اصلی نویسنده هست و خواننده باید مد نظر داشته باشد ، نشان دادن عقبه وسیع فکری ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و... است که با کارکردی هم افزا منتج به شکل گیری یک قابلیت راهبردی مستمر خواهند شد.
  20. 1 پسندیده شده
    هواپیماهای سوخوی ۲۴ دست دوم (حدود ۱۰۰ فروند) پیشنهاد شوروی سابق به شهید ستاری بود تا ضمن صرفه جویی مالی برای کشور به دلیل کمبود بودجه پس از پایان جنگ، جنگنده های فانتوم را به دلیل تحریم قطعات از سوی آمریکا بصورت یکجا بازنشست کنند. پس از اینکه نخستین سری از خلبانان ایرانی که بسیاری از آنها با فانتوم پرواز کرده بودند از دوره آموزشی سوخوی ۲۴ به کشور بازگشتند جلسات زیادی با حضور آنها برگزار شده و آنها به هر دلیل با این پیشنهاد مخالفت کردند. به گفته آنها فانتوم جنگنده ای همه منظوره و چالاک و سوخوی ۲۴ جنگنده ای سنگین و تخصصی بود. این موضوع را بنده در سال های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ از خود خلبانان سوخوی ۲۴ شنیدم. موجودی سوخوی ۲۴ کشور، تحویل ۱۲ فروند جنگنده سوخوی ۲۴ نو به ایران و پناهنده شدن ۲۳ فروند سوخوی ۲۴ عراقی به کشور بود. با توجه به این که حداقل هشت فروند تاکنون از دست رفته اند، موجودی کشور در بهترین حالت بیست و هفت فروند بوده ولی شمار پرنده های قابل پرواز قطعا” کمتر از نصف آن است. درباره هزینه های نیروی هوایی، بررسی چنین موضوعی بدون درنظر گرفتن هزینه گزینه های جایگزین (موشکی و پدافند) چندان درست به نظر نمی رسد. چندی پیش هم در پست دیگری عرض شد که نخستین گام در برنامه ریزی استراتژیک برای نیروی هوایی کشور، راستی سنجی ادعاهای مطرح شده از سوی مقامات سپاه پاسداران و صنایع دفاع است. اگر آنچه ادعا شده یعنی این که هزینه تولید موشک های زمین به زمین در ایران یک دهم هزینه متوسط جهانی است، درست باشد واقعا” نیازی به نگهداشتن فانتوم ها، تایگرها، فیترها، ایرگاردها، و میراژها نیست. نیروی هوایی در این حالت تنها سه وظیفه بر عهده خواهد داشت که با تنها دو نوع جنگنده برآورد می شود: ۱- گشت هوایی و پایش آسمان کشور ۲- حفظ برتری هوایی در جبهه های جنگ احتمالی ۳- ایمن کردن آسمان برای پرتابگرهای موشکهای زمین به زمین با این راهبرد، هزینه های ثابت و جاری نیروی هوایی به شدت و بصورت باورنکردنی کاهش خواهد یافت و دو جنگنده اف ۱۴ (سوخوی ۳۵) و میگ ۲۹ (میگ ۳۵) کاملا” کفایت می کنند. داشتن هواپیماهای سوخترسان و آواکس هم این راهبرد اقتصادی را بهتر و مؤثرتر خواهد کرد. در بهترین حالت ‘شاید’ بتوان فنسرها را نیز برای دو مأموریت تخصصی در خدمت نگهداشت: ۱- سرکوب نیروی پدافندی و راداری دشمن؛ باتوجه به این که تنها جنگنده نیروی هوایی است که این قابلیت را دارد. ۲- سازگار کردن موشکهای کروز کلاس سومار با جایگاههای اصلی زیر بال و تبدیل این هواپیماها به بمب افکن استراتژیک. دو جایگاه ثابت زیر بال فنسر که هریک توان حمل بیش از ۲ تن جنگ افزار را دارند ویژگی بی نظیری است که متأسفانه تاکنون مغفول مانده و کشور را قادر می سازد پایگاههای دشمنان در مسافت هایی از ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ کیلومتر را با هزینه ای اقتصادی مورد تازش قرار دهد. قطعا” هزینه هر ساعت پرواز فنسر و دو فروند موشک سومار از هزینه های تولید و نگهداری و پرتاب یک فروند موشک خرمشهر یا دو فروند موشک کلاس قدر کمتر است. در این بین نیروی راداری و پدافند هوایی، پس از بررسی هزینه ها، ممکن است بتواند بار پایش هوایی نیروی هوایی در برخی نقاط کشور را کاهش دهد.
  21. 1 پسندیده شده
    حضور صلح بان روسی در مدارس منطقه مرداکرت قره باغ صلح بانان روس در یک مدرسه منطقه مرداکرت قره باغ حضور پیدا کردند. این نیروها در این مدرسه به کودکان و والدین هایش اموزش های در مورد مواد منفجره عمل نکرده میدهد. نیروهای روس به این افراد خصوصا کودکان اموزش می دهند که با دیدن اشیا ناشناس خارجی ابتدا باید بزرگسالان را خبر کنند و انها نیز وظیفه دارند تا مورد مشکوک را به نیروهای صلح بانان جهت بررسی و خنثی سازی مواد منفجره عمل نکرده اطلاع دهند. چنین اموزش های به افراد غیر نظامی جهت کاهش تلفات و زخمی ها بسیار مفید خواهد. خصوصا کودکان که احتمال کنجکاوی کردن آنها با دیدن بمب های عمل نکرده تحریک میشود. علاوه بر اموزش ، نیروهای صلح بان به کودکان لوازم تحریر و بسته های بهداشتی (ماسک و مواد ضد عفونی ) اهدا کردند. اموزش والدین به همراه کودکان و اشنایی انها با خطرات پیرامون مین ها و خطرات مواد منفجره عمل نکرد یک سرباز روس در حال آموزش به کودکان و والدینشان که در هنگام مشاهده بمب ها و مین ها چه کاری باید انجام بدهند. نشان دادن نمونه تیم خنثی سازی به افراد حاضر در کلاس اهدا لوازم تحریر و بسته های بهداشتی به کودکان با ارم ستاره سرخ( نماد ارتش روسیه) و سر عقاب (نماد ارتش ارمنستان) عکس یادگاری سرباز روسی با کودکان
  22. 1 پسندیده شده
    تجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول بهترین کتاب های مدیریتی تجربیات مدیرانی هست که توانستن یک پروژه را به ثمر برسانن و در مسیر پروژه مشکلاتی را حل کردن که با حساب دو دوتا چهارتا قابل حل نبود در این جا گه گاه به یک تجربه از این دست می پردازیم چگونه بدون بودجه می توان تولید کرد؟ "در شرکتی که مشغول بودم که مبنای شرکت تولید تجهیزات و سیستم دقیق، گران و خاص بود ولی بدلیل مشکلات علارغم نیاز بازار گفت دیگر پولی برای خرید نبود و باقی منابع شرکت نیز بدلیل پروژه ای بلندپروازنه توسط مدیریت از بین رفته بود به قول مدیر شرکت "آب نقدینگی فرونشست و مشکلاتی ترسناک از آب سر بر آوردن " شرکت در آستانه برشکستگی قرار گرفته بود و بسته شدن شرکت در چند ماه بعد یک اتفاق مسلم بود که کسی آن را نمی پذیرفت. همراه با مدیریت اجرا تصمیم گرفتیم به جای انتظار برای معجزه و کمک از خارج شرکت، از انفعال خارج شویم و نگاهمان به نحوه تولید را تغییر دهیم درحالی که این نظر برخلاف نظر نیمی از سهامدارها بود. پیشنهاد این بود که به جای انتظار برای قرارداد و پیگیری تولید به سراغ بازارهایی برویم که پول نقد داشتند و امکان ارائه خدمات (شامل تعمیرات و ارتقا) با قیمت های کم ولی نقد ممکن بود. در ابتدا سخت بود چون ابزارهای مرتبط متناسب با ساخت و تولید تدارک دیده شده بود و دانش تعمیرات و ارتقا از جنسی غیر از دانش ساخت بود. ولی مجبور بودیم و سقوط شرکت به معنی اخراج و قطع شدن حقوق ها بود. ------->>>>> پس شروع کردیم همچون بچه ای که راه رفتن را می خواست یاد بگیرد و مدام زمین میخوردیم اما ظرف یک سال 70 درصد وسایل تکمیل و دانش لازم کامل شد و بعد از 6 ماه درآمد افزایش یافت و هزینه های جاری و حقوق ها برابر شدند. در این میان بین تجهیزاتی همچون میز تست ساخته شد قیمت این میز تست در بازار 300 هزار دلار بود ولی بخش مهندسی شرکت مدعی بود که با مبلغ 170 هزار دلار آن را خواهیم ساخت. ولی بودجه ای برای اینکار نبود تا اینکه مدیر کارخانه ابتکار عمل را بدست گرفت. وی با کمک با نیروهای کارخانه و با ضایعات و اهن آلات و سیستم های ابزاردقیق دستگاه های از رده خارج کارخانه، با مبلغ 1 هزار دلار ساخت و در اولین کار خدماتی مبلغ 60 هزار دلار درآمد ایجاد کرد. تیم مهندسی که مخالف این روش بودن این دستگاه را مایه آبروریزی شرکت و زباله آهنی خطاب می کردن و میگفتن اتصالات و قطعاتی که شما استفاده کردید از کارخونه بوده و قیمت یک جز آن 15 هزار دلار است. پاسخ کارخانه این بود :قطعه و تجهیزی که در زیر آفتاب و باران رها شده و درحال زنگ زدن هست 1 دلار ارزش ندارد، و اگر اکنون ارزشمند شده و نو به نظر می آید به خاطر زحمتی هست که نیروهای کارخانه بر روی آن کشیده اند. همچون لباس سیندرلا که موش ها با استفاده از تکه پارچه های دورریز درست کرده بودند. --------->>>> با توسعه تعمیرات کم کم بازار ساخت قطعات کوچک و یدکی پیشنهاد شد که خود میدان بزرگی از فرصت ها بود. بعد از گذشت همه این مشکلات باز هم مسخره میشویم و گفته می شود این روش ها گدایی هست ولی این بار یک نکته وجود داره از هنگامی که مهندسی کارخانه حقوقش را از درآمد کارخانه بدست می آورد مجبور به اجرای خواسته های کارخانه مطابق با نیاز شده است و مجبور است درخواست های اجرایی را علارغم تمایلش انجام دهد ------------------------------------ این یک مثال واقعی مال شرایط حال حاضر هست یعنی تغییر تفکر و نگاهی متفاوت به داشته ها میتونه قوه محرک بشه و خیلی از مشکلات رو راحت و ارزان تر حل کنه در حال حاضر صنایع کشور بویژه دفاعی ما کلی دستگاه و تجهیزات داره، کلی نیروی حقوق بگیر داره، کلی ادوات از رده خارج داره و یک نیاز بسیار بزرگ و کمی فوری خب به نظر شما آیا نمیشه 50 درصد نیاز رو تو این شرایط سخت با همین نیرو و تجهیزات رها شده رفع و تامین کرد؟؟ فقط مدیر دلسوز میخواد، مدیری که بعد تایم کار بره دنبال قطعه ، رفع نیاز و ایجاد فرصت مدیری که وقتی حقوق کم میاد بگه به نیروها بدید و بعد من میگیرم مدیری که از زمان زندگیش بگذره مدیری که حرف بخوره ولی پای هدفش و راهش بمونه به نظر بهترین مثال این خاطره مدیریتی، سایت میلیتاری هست که بدون بودجه دولتی و تنها با زحمت علاقه مندانی بی ادعا در حال تولید مجله ناورد است. ادامه دارد ... با تشکر از تمامی زحمت کشان مجله ناوراد @MR9 @worior @HRA @remo @aminor @seyedmohammad و همه دوستانی که پشت پرده فعال هستند که یک الگو در اقتصاد مقاومتی است.
  23. 1 پسندیده شده
    بازار تسلیحات در نگاهی گذرا بعد از معرفی اصول بازاریابی تسلیحاتی و نظامی نیاز هست نگاهی کوتاه به این بازار و سهم فروش تسلیحات و دولت ها انداخت نگاه کوتاه مشخصا نگاه آمار و اعداد است تا واقعیت صحنه دیده شود و باتوجه به توان و داشته ها تصمیم گیری شود به ترتیب آمار شرکت های تسلیحاتی، آمار کشورهای فروشنده و کشورهای خریدار تسلیحات بر حسب فروش طبق آمار از سال 1950 تا 2017 طبق این آمار آمریکا و و دوم روسیه بیشترین فروش و بیشترین شرکت های موجود در بازار تسلیحات را دارد در این بین هند آلمان و چین نیز خریداران اصلی تسلیحات در جهان هستند وقتی در جزئیات فروش تسلیحات می رویم و درصد های بازار فروش تسلیحات آمریکا را بر حسب تسلیحات نگاه می کنیم نکات جالب تری را مشاهده می کنیم بیشترین بازار متعلق به جنگنده های هوایی بوده و با اختلاف زیاد رتبه بعدی به موشک و وسایل زرهی می رسد این نکته برای یک بازاریاب پر از مفهوم هست و چرخش مالی را می بیند جالب هست که تسلیحات دریایی و کشتی ها در رتبه نزدیک به آخر قرار می گیرد آمار فروش آمریکا به تفکیک جنگ افزار شدت فروش و ارتباطات را هم در شکل زیر می تواند دید این قضیه در آمار فروش روس ها هم صدق می کند و تکرار این نکات مشاهده می شود آمار فروش تسلیحات روسیه به تفکیک تسلیحات و کشورها اما فروش تسلیحات رژیم اشغالگر قدس هم جالب هست بزرگترین خریداران هند و آذربایجان هستند که پر نکته هست آمریکا رتبه 4 خرید تسلیحات را دارد و 3 کشور اروپایی انگلیس، آلمان و ایتالیا در زمره ده کشور اول خریدار هستند. تفسیر دوستان فرای این آمار چیست؟ یک مرجع خوب در این زمینه سایت استاتیستا هست https://www.statista.com/chartoftheday/Military%20Aircraft%20Manufacturing/
  24. 1 پسندیده شده
    تقدیم به روح پاک شهدای علمی کشور.
  25. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : KN-06 همچنان یک علامت سوال بزرگ برای سامانه های سرکوب دفاع هوایی غربی محسوب می شود به موازات تهدید رو به گسترش چین ، ارتش کره شمالی ، گرچه براساس اطلاعات موجود ، فاقد سیستم های دفاعی مدرنیزه شده ای ، نظیر آنچه که هم اکنون در اختیار ارتش چین قرار دارد ، است ، اما در طول سالهای اخیر ، با روندی آهسته تر ، یک شبکه قابل توجه دفاع هوایی را پدید آورده ، چنانکه برآوردها نشان می دهد ، شاخه دفاع هوایی این ارتش ، صدها سامانه اس-75 دوینا ( سام-2 ) ، آلماز-آنتی ،اس-125 ( سام-3 ) و درنهایت محصول دفتر طراحی کا. بی اس-200 ( سام-5) را هم اکنون به صورت عملیاتی در خدمت دارد . این در حالی است که منابع اطلاعاتی غربی براین باورند که به احتمال بسیار زیاد ، این سیستم ها ، ممکن است چندین دوره ارتقاء را بخود دیده باشند ، در حالی که کره شمالی تمامی تلاش خود را بر توسعه یک سیستم دفاع هوایی بومی ( KN-06) نیز متمرکز نموده است . برخی ناظران ، بدین باورند که این محصول بومی ، ممکن است قابلیتهایی مشابه گونه های اولیه سامانه روسی اس-300پی را در اختیار واحدهای بکار برنده آن ، قرار دهد ، ضمن اینکه برآوردها نشان میدهد که این سامانه از سال 2017 مراحل آزمایشی خود را طی می کند . در این زمینه ، محققان مرکز مطالعات استراتژیک و تهدید موشکی ، معتقدند ، در حالی که توسعه این سیستم احتمالا با کمکهای غیر رسمی چین و روسیه دنبال می شود ، KN-06 می تواند اهداف مورد نظر را در بردی برابر 81 مایل دریایی ( حدودا"150 کیلومتر ) شناسایی و منهدم نماید . حضور فانتوم های وایلد ویزل (سرکوب دفاع هوایی /SEAD) در عملیات طوفان صحرا -1990 https://www.aparat.com/v/sFIZm با توجه به این موارد ، تا حال حاضر ، نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده ، سابقه برخورد با چند گونه مشخص از این سامانه ها را در کارنامه خود دارد . درواقع ،سیستم های قدیمی تری نظیر سام-2/3و5 در جریان جنگ ویتنام ، اعراب و اسراییل ( 1967 ، 1973 ) و همچنین عملیات طوفان صحرا ( 1991 ) ، بالکان و اخیرا" در سوریه ، مکررا بر علیه هواگردهای غربی ، و بخصوص آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته ،اما مساله مورد توجه در این فرآیند ، عدم شناخت کامل نسبت به سامانه های جدید تری نظیر HQ-9/7/10 است که برنامه ریزان را برای مقابله با آنها ، به تکاپو انداخته است ،در حالی که سامانه های روسی و گونه های برگرفته ازآن ، ( شامل اس-300 و اس-400 ) صحنه رزمی در سوریه را تجربه کرده اند واین برای ایالات متحده و ارتشهای غربی فرصتی فراهم نموده که از نزدیک با این تسلیحات و نحوه عملکرد آنها ، آشنا شوند . بطور طبیعی ، دستیابی به چنین اطلاعاتی ، میتواند آینده تاکتیکهای ضد رادار را بطور کامل ، دگرگون نماید . هواگرد شناسایی الکترونیک RC-135U بعنوان مثال ، در بازه زمانی سالهای 2017 تا 2019 ، پرواز هواگردهای شناسایی الکترونیک RC-135U ارتش آمریکا در مجاورت مرزهای سوریه ، افزایش 2 برابری را نشان می دهد و این روند بطور قطع برای جمع آوری داده های الکترونیکی مربوط به سیستم های روسی است . بطور طبیعی ، منطقی نخواهد بود که تصور شود ، ارتش ایالات متحده ،متحدین فعلی خود را در شرق آسیا ، با داده های جمع آوری شده از سیستم های روسی ، تغذیه و توجیه کرده باشد . حضور جت EA-18G گراولر در شرق آسیا ، وزنه مهمی در ایجاد تعادل میان دو سمت درگیری بشمار می آید . اقدامات متقابل : درواقع امر ، مجموع قابلیتهای ضد تشعشع ارتش ایالات متحده و ارتشهای منطقه ای متحد این کشور ، وزنه اصلی مقابله با تهدیدات سامانه های دفاع هوایی زمین پایه بشمار می آیند . با این حال ، چالش اصلی برای تمامی این ارتشها ، گسترش سریع استقرار سامانه های اس-300 و اس-400 و همچنین توسعه سریع نسل بعدی این سیستم هاست که میتواند تعادل موجود را تا حدودی به نفع یکی از دو طرف ، تغییر دهد . طبق اطلاعات موجود ، مجموع هواگردهای ویژه ضد رادار نیروی هوایی ، نیروی دریایی ارتش آمریکا و متحدانش در شرق آُسیا ، به 370 فروند می رسد که قابلیت حمل مهمات ضد تشعشع ( ARM) را بصورت پایه ای ، در اختیار دارند . از این تعداد ، نیروی هوایی و دریایی ارتش آمریکا ، حدود 120 فروند از این هواگردها را در پایگاه های هوایی خود در ژاپن مستقر نموده که همگی قابلیت حمل و شلیک موشکهای AGM-88 هارم را دارند . این ناوگان شامل دو اسکادران جتهای F-16CJ ( سیزدهم و چهاردهم ) مستقردر پایگاه هوایی میساوا ( ژاپن ) است که توسط 4 اسکادران جتهای F/A-18E با قابلیت حمل و شلیک مهمات پیشرفته تر AGM-88B/E ، پشتیبانی می گردد . نیروی دریایی نیز با استقرار دو اسکادران ( VMFA-242/121) که به ترتیب به جتهای F/A-18C/D و F-35 مجهز هستند ، نیروی هوایی را پشتیبانی می نمایند . نکته مهم این سازمان رزمی ، حضور جتهای تخصصی جنگ الکترونیک EA-18G گراولر مستقر در پایگاه هوایی ایواکونی است که یک تهدید کاملا جدی برای سیستم های دفاع هوایی چین و کره شمالی بشمارمی رود. چپ : YS-11EA راست : EP-3C نیروی دفاع هوایی ارتش سلطنتی ژاپن در کنار حضور این عناصر رزمی ، پتانسیل سرکوب دفاع هوایی ، با استقرار جتهای متحدین ارتش آمریکا در شرق آسیا ، بیشتر هم شده است . نیروی هوایی ارتش سلطنتی استرالیا ، یک اسکادران تخصصی جنگ الکترونیک مسلح به EA-18G را درمنطقه بطور دائم ، مستقر نموده که بطور قطع در زمان بحران ، همکاری نزدیکی با همتایان آمریکایی خود خواهند داشت . در کنار این هواگردها ، تحویل جنگنده های اف-16 و موشکهای AGM-88E به نیروی هوایی تایوان ( نزدیک به 240 تیر موشک ) و در مجموع استقرار 400 تیر موشک ضد رادار در شرق آسیا و حتی خرید نمونه های ضد رادار عبری ، موجب شده تا وزنه تعادلی در برابر تهدید چین ایجاد گردد . F-16CJ این نیروی قابل توجه تهاجمی ،توسط یک ناوگان کامل از هواگردهای جمع آوری داده های سیگنالی تقویت می گردد . درواقع ، ژاپن ، بزرگترین ناوگان منطقه ای از این هواگردها را با عملیاتی کردن حداقل 4 فروند EP-3C و نمونه های بومی شده آن ( YS-11EA) ، دو فروند داسو-فالکون 2000 در اختیار داشته و علاوه بر آن ، یک فروند هرکولس تغییر یافته (C-130 H) جمعی نیروی هوایی تایوان ، پوشش اطلاعاتی کاملی را در منطقه پدید آورده است . هواگرد تخصصی جنگ الکترونیک MC-55 نیروی هوایی استرالیا همزمان با این روند ، نیروی هوایی ژاپن درصدد است تا پیکربندی جدیدی را در قالب بهینه سازی هواگردهای EC-2 محصول شرکت کاوازاکی جایگزین اوریون های موجود نماید که براساس گزارش ها ، پیشرفته ترین در نوع خود محسوب می گردد . به همین ترتیب نیز ، نیروی هوایی استرالیا قرار است حداقل 5 فروند هواگرد ویژه MC-55 گلف استریم را در 5 سال آینده تحویل گیرد که در مجموع ، برتری اطلاعاتی کاملی را بوجود می آورد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند