برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 11 دی 1399 در همه مناطق
-
5 پسندیده شدهSLAM موشکی از جهنم موشک مافوق صوت SLAM مخفف (Supersonic Low Altitude Missile) موشکی کروز ساخت امریکا و با قابلیت پرواز در ارتفاع پایین برای مخفی شدن از دید رادار های دشمن و با پیشرانه هسته ای بود که قادر به حمل تا ۲۶ بمب هیدروژنی میبود که در واقع موشک به یک بمب افکن خودکار تبدیل میشد. پروژه در سال ۱۹۵۵ آغاز گردید و در سال ۱۹۶۴ ملغی شد. دلیل ملغی شدن پروژه پیشرفت موشک های بالستیک قاره پیما و همچنین بروزتر شدن رادارهای زمینی بود که پنهان شدن موشک از رادارها را با پرواز درارتفاع پایین مشکل میساخت. پروژه با وجود تست های موفق هرگز به مرحله عملیاتی بودن نرسید تا در سال ۱۹۶۴ کنار گذاشته شد. نکته ای که باعث اهمیت این پروژه میگردید استفاده از پیشرانه هسته ای برای موشک بود که کاملا طرحی انقلابی حتی تا امروز بشمار می اید. موشک SLAM یک سلاح روز نابودی به تمام معنا بود. موشک به یک موتور رم جت با پیشرانه هسته ای مجهز بود. موشک نخست توسط بوسترهای سوخت جامد عادی شلیک میشد و بعد از رسیدن به سرعت مورد نیاز برای بکار افتادن موتور رم جت، راکتور کوچکی که در موتور نصب گردیده بود بکار می افتاد و موشک را در مسیر خود به پیش میراند. استفاده از راکتور هسته ای موشک را قادر میساخت تا برای چند ماه با سرعت مافوق و در ارتفاع پایین و بدور از چشم رادارهای دشمن بروی قلمروی دشمن به پرواز ادامه دهد. موشک قادر بود تا مسافتی در حدود ۱۸۲ هزار کیلومتر را با کمک پیرانه هسته ای خود بپیماید. موشک قادر به حمل ۱۶ تا ۲۶ بمب هیدروژنی بود که آنرا قادر میساخت تا اهداف از پیش مشخص شده را در خاک دشمن نابود سازد. موشک در زمان رسیدن به بالای هدف یکی از ۲۶ بمب هیدروژنی خود را بروی اهداف پرتاب میکرد. شبح مرگ میتوانست تا ماهها به پرواز و حمله به اهداف بر فراز خاک دشمن را ادامه دهد. خطر موشک تنها محدود به ۲۶ بمب هیدروژنی ای که حمل میکرد نمیشد. راهی برای فرار وجود ندارد سرنوشت محتوم خویش را بپذیرد! موشک SLAM یک سلاح جهنمی و مخوف ترین سلاحی بود که بشر طراحی تا به امروز طراحی کرده است! حتی اگر شما از انفجار ۲۶ بمب هیدروژنی که موشک حمل میکرد در ۲۶ هدف مختلف جان سالم بدر میبردید، این فرشته مرگ باز هم گزینه های جالبی برای پایان زندگی شما ارایه میداد. راکتور موشک به دلیل نیاز به سبک و کوچک بودن بدون صفحه های محافظ در برابر تشعشع ناشی از کار راکتور ساخته شده بود و از آنجایی که موشک در ارتفاع پایین و حدود ۳۰۰ متر از سطح زمین پرواز میکرد، تشعشع گاما و نوترون راکتور، کسانی را که در زیر مسیر پرواز موشک قرار داشتند رو در طول مسیر پرواز از بین میبرد! همچنین خروجی هوای موشک که آلوده به مواد رادیو اکتیو بود تهدید جدی بر ضد افراد دشمن بود که در مسیر پرواز موشک قرار داشتند! هفته ها پرواز این موشک نه چندان کوچک مافوق صوت در ارتفاع پایین به دلیل شکاندن مدام دیوار صوتی موجب آسیب های شدید در شهر های مسیر پرواز میگردید. شدت شوک ناشی از پرواز مافوق صوت پرنده ای در این ابعاد و با سرعت ۴ ماخ و در ارتفاع ۳۰۰ متری موجب آسیب شدید به افراد و ساختمان هایی میشد که در زیر مسیر پرواز قرار داشتند. اگر آنقدر خوش اقبال بودید که از انفجار ۲۶ بمب هیدروژنی و تشعشع و صدای پرنده جان سالم بدر ببرید، این فرشته مرگ خستگی ناپذیر بعد از هفته ها پرواز به مانند یک لاشخور که منتظر مرگ شکارهای خود است با تمام شدن سوخت هسته ای خود در نهایت سقوط میکند و شما میتوانید بعد از چند هفته جهنمی نفسی راحت بکشید، اما این تمام قدرت شیطانی این موشک نبود!! فرشته مرگ حتی در مرگ خود نیز برای شما گزینه مرگ دیگری را در نظر گرفته بود! با افت قدرت راکتور موشک در چند ماه، موشک در نهایت سرنگون میشد که از قبل قابل برنامه ریزی برای سرنگونی بروی شهرها و مراکز تجمع دشمن بود. در صورت سقوط، محدوده سقوط کاملا به مواد رادیو اکتیو حاصل از خرد شدن راکتور تا مساحت بالایی آلوده میشد و بدین گونه پرنده مرگ حتی در پس از مرگ خود نیز از دشمن تلفات میگرفت. موشک SLAM در حقیقت ۳۰ گزینه برای چگونه مردن را در پیش روی شما میگذاشت که با خیال راحت میتوانید یکی از آنها را انتخاب کنید! در واقع شلیک یه فروند از موشک جهنمی برای نابودی دشمن کافی و حتی بیش تر از کافی بود. همه اینها موشک SLAM را به ترسناک ترین سلاح طراحی شده توسط بشر تبدیل میساخت. موشک SLAM از اولین موشک های کروز تماما خودکار بود. فناوری راداری ترکام برای شناخت و جهت یابی موشک از روی عوارض زمین آنرا به موشکی دقیق و قابل اطمینان تبدیل ساخته بود. شمای کلی موشک SLAM پیشرانه موشک بر اساس پیشرانه رم جت طراحی شده بود. موتور رم جت گونه ای از موتور جت میباشد که هیچ قطعه متحرکی ندارد. برخلاف موتور های جت معمولی، رم جت قادر به کار از سرعت صفر نیست. بلکه نخست باید به کمک موتور جانبی یا بوستر راکتی سوخت جامد پرنده به سرعتی در حدود چند صد کیلومتر در ساعت برسد تا فشار هوای جلوی موشک به حد کافی برای روشن شدن موتور رم جت برسد. در چنین سرعتی هوای از ورودی موتور وارد شده و بخاطر شکل خاص ورودی هوا فشرده شده و با سوخت ترکیب میگردد و گازهای داغ با فشار از نازل موتور خارج میگردد. موتور رم جت قادر به دستیابی به سرعت بالاتر از سرعت صوت براحتی میباشد. موشک توسط ۴ کانارد متحرک که در جلوی موشک نصب شده بودند مسیر خود را کنترل میکرد. نمای کلی یک موتور رم جت با پیشرانه شیمیایی. هوا از ورودی موتور وارد و سپس فشرده و با سوخت ترکیب میگردد و گازهای داغ از نازل موشک خارج میگردند. پروژه پلوتون در سال ۱۹۵۷ تلاش های برای ساخت موتور رم جت برای موشک SLAM که بجای سوخت فسیلی از سوخت هسته ای استفاده کند تحت نام پروژه پلوتن Project Pluto آغاز گردید و آزمایشگاه Lawrence Radiation Laboratory آنرا پی گیری نمود. هدف ساخت موتور رم جت با پیشرانه هسته ای بود. در این موتور به مانند رم جت های معمولی هوا از جلوی موتور وارد میگشت و پس از فشرده شدن توسط گرمای حاصل از شکافت اورانیوم در راکتور به دمای هزاران درجه میرسید و گازهای داغ با فشار از نازل موتور خارج میگشت و بدین گونه نیروی محرکه تامین میگردید. موشک در نهایت قادر به دستیابی به سرعت ۴.۲ ماخ بود. شمای کلی موتور رم جت موشک ساخت موتور با پیشرانه هسته ای ایده ای کاملا جدید بود که نیاز به مواد و طراحی کاملا انقلابی داشت که تا ان زمان سابقه نداشت. به منظور تحمل حرارت بالای راکتور میبایست سرامیک های جدید ساخته میشد. راکتور از صدها قطعه سوخت اتمی که به صورت سرامیک در آمده بودند و تقریبا در اندازه یک مداد ساخته شده بود تشکیل میشد. بدین منظور قراردادی برای ساخت ۵۰۰ هزار میله سوختی با کمپانی Coors Porcelain Company بسته شد. مشخصات راکتور از این قرار بود: قطر کلی 145.41 سانتی متر. ارتفاع کلی 163.16 سانتی متر. قطر هسته راکتور 119.98 سانتی متر. ارتفاع راکتور 128.778 سانتی متر. توان نهایی راکتور: ۶۰۰ مگا وات. راکتور در کل حاوی حدود ۶۰ کیلوگرم سوخت از نوع اورانیوم بود. سلول های سوختی راکتور از نوعی سرامیک ویژه (refractory ceramic) از جنس اکسید برلیوم ساخته شده بود که در دمای بالا استقامت خود را حفظ مینمود. علاوه بر اکسید برلیوم این سرامیک حاوی اکسید اورانیم به عنوان سوخت راکتور و همچنین مقداری کمی اکسید زیرکونیوم برای افزایش مقاومت سلول های سوختی بود. سلول های سوختی به صورت استوانه های شش وجهی تو خالی با طول 10.16 و قطر بیرونی ۷ میلیمتر بودند. قطر کانال تو خالی داخل هر سلول حدود ۵ میلیمتر بود. توخالی بودن سلول ها و کانال داخل ان به منظور عبور هوای ورودی موتور و گرم کردن آن بود. در مجموع هسته راکتور از 465,000 سلول سوختی تشکیل میشد که این سلول های قرار گیری در کنار هم ۲۷۰۰ کانال عبور هوا را تشکیل میدادند. راکتور در هنگام کار به دمایی حدود ۱۲۷۷ درجه سانتی گراد میرسید و هوای ورودی تا این دما گرم میشد. هسته مرکزی راکتور موشک با سلول های سوختی سرامیکی. به دلیل نیاز به سوار شدن راکتور بروی پرنده میبایست از وزن آن کاسته میشد در نتیجه راکتور فاقد پوشش های بتنی و سربی معمول در راکتور های معمولی بود. طبق محاسبات میزان نوترون ها آزاد شده از شکافت در راکتور در دماغه موشک چیزی حدود 7×1014 نوترون برای هر سانتی متر مربع از فضا بود. همچنین میزان تابش اشعه گاما بالا بود. میزان بالای تابش نوترونی و گاما در کار دستگاهای الکترونیک حساس ناوبری موشک ایجاد اشکال مینمود که بدین منظور مدارات الکترونیکی موشک در برابر تابش مقاوم سازی (radiation hardening) گردیدند. مشخصات کلی موشک SLAM طول: ۲۶ متر. قطر: ۱.۵ متر. وزن: ۲۷۵۴۰ کیلوگرم. سقت پروازی:۱۰۷۰۰ متر. برد: در ارتفاع ۳۰۰ متری ۲۱ هزار کیلومتر. در ارتفاع ۹۰۰۰ متری ۱۸۲ هزار کیلومتر. سرعت: ۴ ماخ. تسلیحات: قادر به مسلح شدن به ۲۶ بمب هیدروژنی. در تاریخ ۱۴ می ۱۹۶۱ نخستین موتور هسته ای رم جت جهان با نام "Tory-IIA" که بروی یک واگن راه آهن سوار شده بود در Nevada Test Site برای چند ثانیه برای نخستین بار شروع بکار کرد. ۳ سال بعد موتور ارتقا یافته با نام "Tory-IIC" برای ۵ دقیقه با تمام قدرت آزمایش گردید و توانست به توان ۵۱۳ مگاوات و تراست ۳۵ هزار پوند دست یابد. موتور Tory II-C موتور Tory II-A تست ها با موفقیت کامل همراه بود. درست زمانی که بنظر میرسید پروژه آماده عملیاتی شدن هست در سال ۱۹۶۴ پنتاگون پروژه را ملغی اعلام کرد. دلایل پنتاگون برای لغو این پروژه عبارت بود از نخست ایده ساخت چنین سلاح مخربی بسیار خطرناک و تحریک آمیز بود. تحریک آمیز و خطرناک از ان جهت که در صورت ساخت، شوروی نیز دست به ساخت سلاحی مشابهی بزند. با توجه به قدرت ویرانگر این سلاح و اینکه در ان زمان دفاع خاصی در برابر آن وجود نداشت، ساخت چنین سلاحی از طرف شوروی کار رو بر خود امریکا نیز سخت میکرد. دوم اینکه با توجه به پیشرفت در زمینه فناوری بالستیک. کلاهک های اتمی موشک های بالستیک راه حال آسانتر و کم خطرتری از از یک موشک با پیشرانه هسته ای ارائه میدادند. در نهایت پروژه در تاریخ ۱ جولای ۱۹۶۴ به بایگانی فرستاده شد. کلیپی از نحوه کار موشک http://www.aparat.com/v/CESDs [aparat]CESDs[/aparat] از یوتوب: https://www.youtube.com/watch?v=w_SCuPId8KA منابع ۱، ۲، ۳ ۴ کپی با ذکر منبع: سایت میلیتاری اشتوکا
-
3 پسندیده شدهجالبه سال آخر احمدی نژاد رونمایی شد ، سال آخر روحانی هم دوباره رونمایی می شه ، احتمالا سال آخر ریاست رئیس جمهوری بعدی برای بار سوم رونمایی میشه ...
-
3 پسندیده شدهبا سپاس از جناب اشتوکا بابت تاپیک مفیدشون واقعا دهه 50 میلادی رو میشه دهه جنون اتمی نامگذاری کرد. در ان سالها دکترین چه غربی چه شرقی کاملا بر مبنای محو حریف از نقشه و نابودی بخش اعظمی از کره زمین بود! در این دکترین خشن بخش اصلی نیروی هوایی بمب افکن هایی بودند که قرار بود محموله اتمی خود را در فراز آسمان دشمن رها کنند و جنگنده ها عموما برای رهگیری بمب افکن های با مانورپذیری پایین در ارتفاع بالا و یا انجام حملات هسته ای تاکتیکی ساخته میشدن و حمل سلاح متعارف الویت پایین تری داشت این پافشاری برای حمل سلاح اتمی گاهی بر کل شکل و ایرودینامیک جنگنده تاثیر می گذاشت (برای مثال F-107) در ان سال ها تقریبا نوع اتمی هر سلاحی در زاردخانه های شرق و غرب پیدا میشد، از مین های اتمی برای جلوگیری از حمله زرهی شوروی تا موشک های ضد کشتی و اژدر های اتمی که در سواحل کوبا چیزی نمانده بود شلیک یکی از همین اژدرها از زیردریایی شوروی آغازگر جنگ جهانی سوم شود. استفاده از راکت های هوا به هوا (برای مثال AIR-2) و موشک های هوا به هوا با سرجنگی اتمی برای نابودی دسته های پروازی دشمن عادی بود. چنین واکنش خشن و قاطعی که در ادبیات دکترین امریکا «انتقام گسترده» خوانده می شد احتمالا تنها در مقابل ارتشی مثل شوروی قابل استفاده بود. در دهه 60 افرادی مثل مک نامارا به درستی متوجه شدند که تهدیدات آینده جنگ های محدود تری خواهند بود که نیازمند دکترین انعطاف پذیرتری است که به آن نام «واکنش انعطاف پذیر» دادند (پیش بینی آینده یعنی این :winking: ) و حوادث دهه های بعد درستی این پیش بینی رو اثبات کردند. البته در کنار این پیشرفت هایی که در دهه 60 در ساخت موشک های بالستیک حاصل شد نیز باعث شد بخشی از وظایف اتمی از دوش نیروی هوایی برداشته شود و نقش های متعارف تری به عهده بگیرد اما برگردیم به موضوع تاپیک . . . ایده پیشرانه با انرژی اتمی در زمان ساخت این موشک ایده جدیدی نبود. در واقع ایده موتور اتمی حتی قبل از تشکیل نیروی هوایی امریکا (USAF) پیگیری می شد. در سال 1946 نیروی هوایی ارتش امریکا (USAAF) خواستار بمب افکنی با موتور توربوجت اتمی شد. چند سال بعد این ایده در شوروی و حتی بریتانیا هم دنبال شد. (دقت کنید 70 سال پیش این ها به چه چیز هایی فکر می کردند تا بهتر متوجه شکاف تکنولوژیک بشوید) درباره هواپیماهای اتمی نمیدونم در فروم تاپیکی هست یا خیر ولی برای اولین بار به زبان فارسی مقالاتی در شماره های 10 تا 12 مجله هواپیما به چاپ رسید که بسیار جالب بود. از میان همه این طرح ها مدلی تغییر یافته از بمب افکن B-36 با پیشرانه اتمی ساخته شد و 47 سورتی پرواز آزمایشی انجام داد که دست کم 21 مورد آنها راکتور محمول هواپیما روشن بود اگرچه در هیچ کدام از این پرواز ها راکتور تامین نیروی پیشران را به عهده نداشت و صرفا برای آزمایش سپر حفاظت از تشعشعات خدمه بود. در شوروی هم این موضوع دنبال شد و حتی راکتوری قابل حمل توسط Tu-95 ساخته شد. در بریتانیا این موضوع از کاغذ طراحی فراتر نرفت و در نهایت هیچ کدام از سه کشور موفق به رفع قابل توجیه مشکلات و خطرات ااین روش نشدند. این هم تصاویری از طرح های هواپیمای اتمی شوروی http://www.fantastic-plastic.com/RussianABomberPage.htm http://www.oldmodelkits.com/blog/wordpress/wp-content/uploads/2013/11/av-week-scan.jpg این هم مدل پیشنهادی NX-2 کانویر http://for91days.com/photos/Idaho/Arco%20Atomic%20City/Nuclear-Powered-Plane.jpg نوآوری که موشک SLAM داشت نه در ایده بلکه نوع موتور بود که برای اولین بار ایده ساخت موتور اتمی از نوع «رمجت» مطرح شد
-
2 پسندیده شدهمن اطلاع ندارم که در چه حد روش کار کردن و تا چه حد موفق بودن ولی راه کار کلا همینه. انقدر بسازی و نشه و ناامید نشی که به نتیجه برسه. خود روس ها چند ساله دارن رو سوخو 57 کار میکنن تا به اینجا رسید؟ تازه این همه هم تجربه دارن و روی یک پلت فرم موجود یعنی سوخو 30 کار کردن. البته به شرطی که کار جدی و علمی باشه. یادمه زمانیکه قاهر زمان احمدی نژاد رونمایی شد من کاراموز بودم در صنعت هوایی و قاهر رو همون اطراف روش کار میکردن. گفته شد بودجه این پروژه 5 ملیون دلار بوده که به نوعی جوک محسوب میشد. البته من یادمه از یکی پرسیدم این بودجه چرا انقدر کمه گفت این بودجه غیر از حقوق پرسنل و قطعات و تجهیزات موجود بوده که استفاده شده فقط بودجه ارزی بوده. البته به نظر من باز هم کمه. این نوع پروژه ها نیاز به صدها ملیون دلار سرمایه گذاری فقط در تحقیقات و طراحی دارن تا به ثمر برسن. قطعا نیاز به کمک خارجی هم دارن که اگر پول باشه از راه های مختلف امکان پذیر است.
-
2 پسندیده شدهبه نظر من علت اینکه نیروی هوایی عراق در عمل نتوانست کوچکترین حرکتی جلوی امریکا کند چند چیز بود. 1- هواپیماهای روسی و فرانسوی در ان دوران در نبرد هوایی در برابر هواپیماهای امریکایی ناتوان بودند. نمونه اف 14 های ما که دهها فروند هواپیمای عراقی را شکار کردند 2-عراق دارای یک پدافند هوایی منسجم که توانایی مقابله با موشک های کروز و هواپیماهای رادار گریز را داشته باشند نداشت. پدافند عراق هیچ امکانات و تجربه ای برای مقابله با موشک های ضد رادار نداشت. چون اصولا نیروی پدافند عراق برای مقابله با ایران توسعه یافته بود و ما فاقد این امکانات بودیم. 3-با توجه به این ضعف ها امریکا با حملات گسترده کروز و هواپیماهای رادار گریز و موشک های ضد رادار کلا پدافند عراق را سرکوب و فضای عراق را به اشغال در اورد. 4-در مقابل هواپیماهی میراژ و میگ 29 عملا اگر به پرواز در می امدند از عهده اف 15 و اف16 های امریکایی برنمی امدند و پدافندی هم باقی نمانده بود که جلوی هواپیماهای امریکایی را بگیرد. بنابراین همگی به ایران فرار کردند. 5- اگر عراق امکاناتی برای مقابله با حملات گسترده کروز و هواپیماهای رادارگریز داشت و متقابلا میتوانست با حملات گسترده بالستیک( که فاقد ان بود چون موشک های بالستیک عراق دارای خطای بالا بودند) پایگاه های امریکا را هدف قرار دهد و از موج حملات هوایی امریکا بکاهد عملا فضای عراق توسط هواپیماهای امریکایی اشغال نمی شد و نیروی هوایی عراق می توانست به صورت ترکیبی با پدافند هوایی جلوی حملات امریکا مقابله کند. عراق دارای امکاناتی برای حمله به ناوهای هواپیما بر امریکایی به منظور وادار کردن انها به دور شدن از سواحل عراق نبودند. ما دارای موشک های بالستیک ضد ناو هستیم که حداقل باعث دور شدن این ناوها از سواحل خود می شویم 6- عملا استراتژی ما میتواند این باشد یعنی اینکه دفاع و حمله توام. یعنی همانطوریکه امریکا به ما حمله میکند ما هم به سرعت تمام پایگاههای هوایی و ناوهای هواپیمابر انرا زیر موشک بگیریم. اگر پدافند هم بتواند تا حدی جلوی حملات کروز و هواپیماهای رادارگریز مقاوت کند به نظر من نیروی هوایی اگر حداقل هواپیماهای روز چینی یا روسی را خریداری کرده باشد میتواند ضلع سوم این مثلت باشد و جلوی امریکا مقاومت کند به عبارتی وقتی یک هواپیمای امریکا وارد حریم هوایی ما شد به صورت ترکیبی از زمین توسط پدافند و از هوا مورد تهاجم قرار بگیرد اگر بخواهم خلاصه کنم 1- هیچ استراتژی بر مبنای دفاع مطلق موفق نیست. مثل یک بازی فوتبال که یک تیم فقط دفاع میکند و تیم مقابل بدون نگرانی فقط حمله. عراق ابزاری برای حمله موثر به پایگاه های امریکا نداشت. ما داریم ان هم حملات گسترده بالستیک 2- برای موثر بودن نیروی هوایی شما باید بتوانید حداقل پایگاه ها و فرودگاه های خود را تا حدی حفظ کنید. عراق فاقد توانایی برای دفاع در برابر حملات کروز و هواپیماهای رادارگریز بود. وقتی خود فرودگاه ها بی دفاع باشند چه انتظاری میتوان از نیروی هوایی داشت. حتی پدافندهای عراق نیز جلوی حملات کروز و موشک های ضد رادار بی دفاع بودند
-
2 پسندیده شدهدوباره این را می پرسم: بر پایه چه بازخوردها و چه داده های راستی آزمون شده ای ما خود را بهتر و داناتر از آلمان نازی [راهبَر، سازنده، و کاربر اصلی نیروی موشکی غیر هسته ای] می بینیم؟ چرا آلمان نازی همزمان با پیشبرد برنامه موشکی خود، پیشرفته ترین جنگنده های جهان را نیز تولید می کرد؟ چرا پس از آن نیز تمامی کشورهای دارای نیروی موشکی (آمریکا، شوروی [روسیه]، هند، چین، پاکستان،...) تولید کننده جنگنده هم هستند؟ حتی اخیرا” ادعا شده کره شمالی نیز دهها میگ ۲۹ را به ناوگان خود اضافه کرده که البته مشخص نیست مهندسی معکوس بوده یا چیز دیگری. چندبار و در پستهای دیگر هم عرض شده که در فضای بسته اطلاعاتی کشور که هزینه واقعی (نه ادعایی) تولید، نگهداری، و شلیک یک فروند موشک خانواده شهاب ۳ یا فاتح ۱۱۰ در دسترس نیست، چگونه پی در پی در تمامی پستها نیروی هوایی را پر هزینه و نیروی موشکی را کم هزینه می بینیم؟ یک فروند فانتوم-۲ یا فنسر در یک تازش هوایی توانایی رساندن چندین تن بمب و موشک به هدف را دارد، یعنی برابر با چندین و چند موشک زمین به زمین! این هواپیماها حتی اگر هم در جریان مأموریت سرنگون شوند بازهم ضربه سنگینتری را به هدف وارد خواهند نمود. روشهای تولید صنعتی و کاهش هزینه های تولید یکمحصول صنعتی کم و بیش همانند هستند و اگر در ایران ادعا شده که هزینه تمام شده موشکهای بالستیک یک دهم نرخ متعارف جهان است، همین کاهش باید در تولید انبوه جنگنده ای مثل اف ۵ هم به دست آید، حالا کمی بیشتر یا کمتر. در جریان رونمایی از اف ۵ های بروزآوری شده (کوثر) اعلام شد که این بروزرسانی معادل ۱۶ میلیون دلار صرفه جویی ارزی برای کشور به دنبال داشته که کمابیش نزدیک ارقامی است که از منابع دیگر نیز برای جنگنده های هم رده در جهان به دست می آید. به بیان دیگر، عدد اعلام شده اصلا” پَرت نیست. آیا چنین عددی برای یک موشک کلاس فاتح ۱۱۰ وجود دارد؟ یک اف ۵ معادل چهار کلاهک موشک فاتح ۱۱۰ را می تواند در یک سورتی پرواز با خود حمل کند.
-
2 پسندیده شدهفکر مقابله ی متعارف یا حتی نا متعارف با یک قدرت نظامی و اقتصادی در خارج از منطقه رو بدون داشتن اقتصادی که حداقل بتونه به اندازه ی یک سوم اقتصاد دشمن ، ثروت تولید کنه رو از سرتون بیرون کنید . در بهترین حالت جنگ تبدیل یک نبرد فرسایشی می شه که در اون هر کی زودتر منابع مالیش تموم بشه ، شکست می خوره . ( حالا اگر دو کشور همسایه باشند یا در یک منطقه باشند ، باز می شه امیدی به تاکتیک های نظامی و نوابغ نظامی داشت که مثلا خطوط دشمن رو در یک جبهه بشکند و در عمق خاک و مواضع دشمن نفوذ کنند ، ولی برای قدرت های فرا منطقه ای ، چنین چیزی غیر قابل تصور هست ... اصلا یکی از دلایلی که بریتانیای کبیر یا روس ها مقابله باهاشون اینهمه سخت بود ، همین در دسترس نبودن و عمق استراتژیکشون بود ) عراق اگر 3000 تا جنگنده ی آماده هم می داشت ، تا زمانی که مرزهاش به مرزهای امپراطوری هخامنشیان + ساسانیان ( از جنوب ) نمی رسید و به صورت دریایی استراتژی Anti Access رو اجرا نمی کرد و به عمق خاک آمریکا حمله نمی کرد ، در یک جنگ فرسایشی 6 ماهه از آمریکا و متحدان اروپایی شکست می خورد چون اقتصادش توان مقابله با این ها رو نداشت . امام علی ع یک جمله داره ، در 90 درصد جنگ های دنیا همین یک جمله مشخص کننده ی پیروز جنگ بوده : « خوار شد کسی که در خانه با دشمن جنگید »
-
2 پسندیده شدهبحث دقت موشک های الان با زمان جنگ جهانی دوم قابل مقایسه نیست هر چند سیستم های دفاع ضد موشکی هم به موازات دقت موشک ها پیشرفت کردند این هواپیما می تونه 1000 کیلومتر پرواز کنه اگر هم بخواد می تونه سوختگیری هوایی بکنه به برد بسیار بیشترهم برسه بیاید 20 تا بمب اس دی بی با برد 150کیلومتر شلیک کنه و برگرده حالا شما فکرکنید این حمله قراره با موشک هایی با برد 2000 کیلومتر انجام بشه چقدر لانچر و پشتیبانی می خواد
-
2 پسندیده شدهبسم الله........ دوم دی ماه 1399 خودرو زرهی شده بآس 1 ساخت رزمندگان مقاومت . در نگاه اول این زرهپوش به خودرو ایرنی رویین تن شباهت دارد سرنگون شدن پهپاد شناسایی رزمی ch4 ارتش عربستان توسط رزمندگان مقاومت در استان مارب یمن
-
2 پسندیده شدهبسم ا... وقتی دائم عرض میشود این سه قلوهای افسانه ای برای صنعت دفاعی / هوایی نه ارزش قائل هستند و نه آبرویی برای آن گذاشتند ، مثالش این هست .. یک کاربر ژاپنی ، ساکن کالیفرنیای جنوبی ، کامنت خبرگزاری سوپر حرفه ای فارس نیوز را ریتوئیت کرده ، داخل متن ، حرف فانتوم هست ، عکس مخاطب را ارجاع میدهد به تامکت ... حالا این بنده خدا خیلی محترمانه کامنتش این هست نقل به مضمون " تصویر کار شده ، تامکت هست اما در متن به فانتوم ارجاع داده شده . ایران اکنون به مکانی مقدس تبدیل شده است !!!!! یعنی در یک خبرگزاری با تمام ادعاها در خصوص کشف توطئه ها و انحرافها و ... ، یک نفر خبرنگار حوزه دفاعی پیدا نمیشد که می گفت بابا ، وقتی خبر کار می کنید ، از این همه عکس مرتبط در وب برای آگاهی مخاطب استفاده کنید !!!!! حالا که رانت اطلاعاتی و ...... دارید برای دسترسی به تجهیزات نیروهای مسلح ، حفاظت اطلاعات و ... هم کلاً بیلمیرم (نمی تونه بفهمه) . حداقل عکس مرتبط کار کنید . این برای یک خبرگزاری مایه تاسف هست که کنترلی روی خروجی محتوایی که تولید می کند، ندارد پی نوشت : سردبیر محترم دفاعی مشرق ، فارس ، تسنیم .. بالا غیرتاً در روند تولید محتوای دفاعی ، بازنگری کنید ...
-
2 پسندیده شدهتبلیغ اشتباه جابجایی مرزهای علوم هنوز 20 دقیقه از یادآوری کم کاری در خصوص حفظ فرهنگ شهید سلیمانی نگذشته که باز یک اشتباه فرهنگی دیگر رو شاهد هستیم به نقل از توییتر اشکالات موجود در اشکال علمی این تمبر >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> پیشتر در مقاله " عدم تولید محتوا آغاز اشتباه است " به بررسی سکون بخش های خبری و فرهنگی در این نبرد رسانه ای پرداخته شد و نشان داده شد این سکون چه ضدتبلیغاتی را در پی دارد و این تصاویر یادآور این اشتباهات است : با تشکر از برادر @bds110 بابت ذکر این اشتباه تبلیغاتی
-
1 پسندیده شدهدانش فنی برگ برنده در هنگام مذاکره و معامله در ابتدای تاپیک در مورد خودکفایی و امنیت تولید بصورت خلاصه وار صحبت شد لینک امروز خبرگزاری فارس روی واکنش شبکههای ماهوارهای فارسیزبان به تست واکسن ایرانی کرونا منتشر کرد که از دید جنگ رسانه ای به اون نگاه می کرد ولی پشت این جنگ رسانه ای رو باید در یکی از نکات مدیریت منابع باید جستجو کرد https://www.farsnews.ir/news/13991010000138/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C%E2%80%8C%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AF نگاه فروشنده به خریدار تولید و تست واکسن ایرانی فقط به عنوان خبر به معنای معکوس شدن زمان به نفع ایران در مقابل تحریم دارویی و واکسنی است. تا دیروز بحث تحریم های دارویی ایران شدید بود و اکنون صحبت از باز شدن مسیر مالی میاد. علت چیست؟ یک آیتم تغییر کرده است و آن چیست؟ این اتفاق در مورد بنزین هم افتاد، تحریم بنزین بصورت جریان داشت که ایران به مشکل جدی دچار شده بود ولی با نزدیک شدن ایران به خودکفایی و تولید بنزین ناگهان تحریم ها از بین رفت و امکان واردات به راحتی مهیا شد. با این نکته می توان گفت که پوشش رسانه ای و هجمه ای که رخ داد تنها یک ابزار بود در مقابل برگی به نام دانش فنی چرا که وجود چنین برگی باعث دست بالای ایران در چانه زنی خرید شده و زمان را به ضرر شرکت های دارویی اروپایی و امریکایی می گرداند. عدم تحویل دارو و واکسن به ایران یعنی دادن زمان برای کار بیشتر روی واکسن ایرانی، به هرحال ایرانی ها دیر یا زود به تکنولوژی این واکسن مسلط می شوند پس تسلط ایرانی ها روی واکسن یعنی از دست رفتن یک یک کارت برنده اروپا و غرب و از سمت دیگر بازار فروش ایران از بین رفته و احتمالا ایران با قیمت ارزان تر دارو و شاید تکنولوژی را صادر کند. همچنین رفتار کارشناسان ایرانی با علم روش تولید واکسن در هنگام خرید واکسن بسیار متفاوت تر از زمانی است که ناآگاه به این مطلب باشند پس روی این مفهوم و بازگشت غیر مستقیم سرمایه گزاری روی تحقیقات باید بیشتر تمرکز کرد و برای پژوهش و تحقیقات ارزش بیشتری قائل شد حالا این نکته در مورد خرید هواپیما، تانک و دیگر تسلیحات نظامی هم کاربرد ویژه دارد و اگر در پی خرید خوب هستیم باید در زمینه تحقیقات کارها و دستاوردهای خوبی داشته باشیم تا نگاه فروشنده به ما همانند یک گدا نباشد و آرزوی مراوده با ما را داشته باشد. برای مثال تکمیلی رفتار کارشناسان اسرائیلی هنگام خرید تسلیحات در مقایسه با رفتار کارشناسان کشورهای عربی یادآوری می شود که در کیفیت و قیمت تسلیحات تاثیر خود را نشان می دهد. تصاویری از این قبیل را اگرچه در جنگ و نبرد رسانه ای باید طبقه بندی کرد ولی در اصل ابزاری برای پیشبرد اهدافی در میدان فیزیکی و واقعی است. سوال خوبی کردی ولی جوابش یک مقاله در مورد رفتار متقابل بین کارکنان و سازمان هست گذاشتم تو اولویت
-
1 پسندیده شدهبخش تحقیقات و صنایع الکترونیک ما یک بخش راهبردی هست در نتیجه با قیمت بالا هم باید تولید بومی داشته باشد از سمت دیگر از نظر زمان و از نظر هزینه بخش هوایی ما مشکل جدی دارد در مورد نیروی هوایی ایران یک پیشنهاد وجود دارد که بر مبنای راهبرد اسرائیل هست که با یک یادآوری در مورد کارهای انجام شده در ایران بهتر می توان این راهبرد را درک کرد تهیه پلت فرم مکانیکی شامل بدنه، سیستم کنترل و موتور جنگنده و تجهیز ویا ارتقا با کمک تجهیزات الکترونیک و راداری ایرانی به بیان دیگر جنگنده چابک خریداری شود و از نظر الکترونیکی ارتقا داده شود انتخاب های ایران برای جنگنده شامل سوخو 30، جی 10 و جی 15 که از نظر چابکی مکانیکی نمره خوبی میگیرند و در صورت ارتقا رادار و جنگ الکترونیک توانایی به هم زدن بخشی از طرح های نیروی هوایی آمریکا را خواهند داشت بویژه در موج اول نبرد سوخو 30 روسی جی 10 چین جی 15 چین نباید قضیه رو صفر یا یک نگاه کرد، بلکه باید مزیت ها رو دید و بر اساس نیاز آینده جسارت و تصمیم گیر کرد مسلم بدونید که در نبرد آینده ما در برخورد اول با سید روبرو می شویم و باید از پس این چالش بر بیاییم و چالش جنگ الکترونیک و جمینگ با موشک قابل پاسخ و جواب نیست و باید اساسی این چالش رو حل و به فرصت تبدیل کنیم جت EA-18G در نتیجه وقتی در مورد نیروی هوایی صحبت می کنیم باید یادمون باشه بخش جنگ الکترونیک راهبردی و اساسی بوده و باید در کشور به هر قیمتی توسعه پیدا کند و از پس اسرائیل و آمریکا بر بیاید شاید بتوان خرید پلت فرم هواپیما از حالت مکانیکی را از خارج توجیه کرد ولی تولید و سرمایه گذاری بر روی بخش الکترونیک در هر حساب و کتابی توجیه دارد و خوشبختانه نیروی هوایی سپاه شدیدا در پی مقابله با این چالش هست و تجربه جمینگ در آخوندک و جمینگ در سوریه نباید برگ برنده دشمن باشد
-
1 پسندیده شدهافزایش ۲۸ پرتاب کننده به ۳۰۰ که هیچ، عراق ۱۰۰۰ پرتاب کننده هم داشت بدون داشتن یک نیروی هوایی که می توانست از آنها در برابر تازش هوایی نیروهای غربی نگهداری کند، پایانی بهتر به همراه نمی داشت. داشتن ۳۰۰ پرتاب کننده تنها فهرست اولویت تازش های هوایی را دگرگون می کرد و زمان مورد نیاز برای نابودی آنها درازتر می کرد. از سوی دیگر پراکندگی و پنهان کردن ۲۸ دستگاه پرتاب کننده از ۳۰۰ دستگاه و ۳۰۰ دستگاه از ۱۰۰۰ دستگاه برای عراق بسیار آسان تر بود. شمار بیشتر پرتاب کننده ها تنها زمانی به درد عراق می خورد که در یک تازش پیش دستانه پایگاههای هوایی کشورهای دشمن را نابود می کرد که آنهم دو مشکل داشت: ۱- خرابهها پس از چند هفته یا چند ماه بازسازی می شدند و دوباره روز از نو و روزی از نو! ۲- دقت موشک های عراق در آنزمان چنین توانایی را به عراق نمی داد و شمار بسیار بیشتری موشک برای نابودی اهداف نیاز بود. اکنون هم که وظیفه نابودی پرتاب کننده های موشک به پهپادها واگذار شده که این کار را بسیار آسانتر، با هزینه بسیار کمتر، و با دقت بالاتری انجام می دهند. شاهکار پهپادها در نبرد اخیر ارمنستان - آذربایجان را فراموش نکنیم که صد البته همین شاهکار هم در نبود برتری هوایی ارمنستان به دست آمد وگرنه چندین و چند فروند پهپاد ما توسط پرنده های آمریکا، عزراییل، و پاکستان تاکنون سرنگون شده اند.
-
1 پسندیده شدهتوسعه دانش با استفاده از دانش و سپس سودآور بودن دانش 3 مفهوم مجزاست اروپایی ها مقدار زیادی دانش و علوم مختلف تولید میکنند بسیار زیاد اما این تولید علم به اندازه اونچیزی که در چین و یا آمریکا هست سودآور نیست و به تولید سرمایه منجر نمیشه، در ایران هم به همین شکله با اینکه مقدار زیادی علم تولید میشه اما سرمایه ای تولید نمیشه و حتی سود این تولید علم به کشورهای دیگه میرسه. اینکه دانش ساخت هواپیما رو داشته باشید تا هواپیماساز بودن فرقش در همون نکته ای هست که گفتم؛ ساخت یک وسیله به قیمت های 7.5 میلیون تا 1.7 میلیون دلار. اسراییل هم جنگنده ای تولید نکرده! یک دستکاری و کپی از میراژ با موتور فانتوم هست. این کار رو خیلی از کشورها کردن. ولی نتونستن از این سطح فراتر برن و اونچیزی هم که تولید کردن در واقع دامنه ای از یک محصول قبلا تولید انبوه شده بود. یه نمونه هند و جنگنده تجاس. هندی ها مجبور به پرداخت حدود 7 میلیارد دلار برای 83 فروند تجاس نوع یک شدن. یعنی 84 میلیون دلار برای هر جنگنده و همه میدونیم که این تجاس در برابر سوخوی 35 با همین قیمت هیچ چیزی نیست و میدانیم که ارزانتر از هند جایی دیگری نمیشه چیزی تولید کرد. اگر برگردیم به مثال موشک ما اون 50 میلیون دلار رو پرداخت کردیم. نه 550 میلیون دلار و سپس 7 میلیارد دلار برای کل برنامه. و باهاش اف 5 ساختیم که اصلا هیچ نادونی رو نمیتونیم باهاش راضی به خرید کنیم. بنابراین برای جنگنده ساز شدن باید یه برنامه چند ده میلیارد دلاری و یه زیرساخت سالی دست کم 24 فروند داشت.
-
1 پسندیده شدهقیمت تولید برخی محصولات در ایران بخاطر وجود زیرساخت ارزانتر از جاهای دیگه است. چطوری این زیرساخت اولیه میتونه ما رو تولید کننده کنه یا هزینه ها رو کاهش بده؟ مثلا در تولید موشک یا جنگنده؟ در مثال موشک مثلا تولید TRL-9 یک سامانه موشکی ممکن بود ساختنش50 میلیون دلار در بیاد و از این 50 میلیون دلار ممکنه 95 درصدش هزینه تحقیق و تولید باشه. ولی وقتی میره در خط تولید ممکنه 500 میلیون دلار دیگه برای ایجاد خطوط تولید موازی مثلا تولید ده موشک در ماه هزینه بشه. و هر ده ماه مثلا 10 میلیون دلار هزینه نگهداری خط بصورت فعال باشه. این برای جنگنده و یا هر محصول نظامی دیگری هم که ابداع جدید باشه هست و تفاوتی نمیکنه. بنابراین تا اینجا هزینه اثبات فناوری و ایجاد خط تولید 550 میلیون دلار بوده. حالا خط تولید رو برای N فروند ببندید؛ مواد اولیه شده 5 درصد که خرید تک بودن، یعنی 2.5 میلیون دلار برای هر فروند اگر مواد اولیه 100 فروند تهیه کنید، میتونیداز تخفیف و کاهش هزینه ها مثل حمل و نقل قیمت عمده و .... برخوردار بشید و مثلا 2 میلیون دلار بخرید اگر برای 1000 فروند باشه این بیشتر کاهش پیدا میکنه مثلا 1.5 میلیون و برای 5000 فروند هزینه ها بسیار کمتر خواهد شد ممکنه تا 1 میلیون دلار _____________ با نرخ ده موشک در ماه برای 3 مدل و یک حالت بهینه: 100 فروند = (200+550)/100= هر موشک 7.5 میلیون دلار=10 ماه 1000 فروند =((ماه 10*10)+((1000*1.5)+550))/1000= هر موشک 2.15 میلیون دلار= 8 سال 5000 فروند =((ماه 10*50)+((5000*1)+550))/5000= هر موشک 1.71 میلیون دلار= 41 سال سقف قیمت از طریق میزان تولید تعیین میشه و کف قیمت از طریق مواد اولیه. یک محصول موشکی میتونه ارقامی بین 7.5 تا 1.7 میلیون دلار داشته باشه. و کمتر از قیمت مواد خامش که 1 میلیون دلار هست نمیتونه باشه. از طرفی 41 سال هم بی معنی به نظر میرسه. راه سریع و حجیم؛ که معنیش خرج کردن بیشتر در ایجاد خطوط تولید موازی هست، یعنی 4 خط تولید دیگر راه بیفته. ساخت 5000 موشک ((40*50)+((5000*1)+(50+(500*4)))/5000= حدود 1.81 میلیون دلار برای هر موشک در 10 سال. و 9 میلیارد دلار هزینه کلی راه بهینه و سریع و متوسط؛ ساخت 2500 موشک در 5 سال و تهیه مواد و متوقف کردن خط تولید برای سفارش بعدی. ((40*62.5)+((2500*1)+(50+(500*4)))/2500= 2.82 میلیون دلار برای موشک در 5 سال و حدود 7 میلیارد دلار هزینه کلی/. میبیند که قیمت یابی امری راحت نیست. بنابراین تولید انبوه یک محصول نظامی چه جنگنده و چه موشک یک اجبار هست نه یک خواسته. و به همین دلیل که خیلی ها نمیتونند 7.5 میلیون دلار بابت ساخت موشک و حل مسئله محدودشون بدن، اکثرا رو به خرید خارجی میارن و حاضرن بابت موشکی که واسه کشور تولید کننده عمده مثلا 1.7 میلیون دلار در اومده دو برابر 3.4 میلیون هزینه کنند. و این در هر حال براشون به صرفه تر هست! اما هیچ وقت تولید کننده نخواهند شد و هزینه ای که امروز برای تولید کننده شدن نکردن رو فردا با از رده خارج شدن چیزی که امروز خریدن دوبرابر باید پرداختن کنن. اگر انتخاب کنیم که تولید کننده موشک باشیم، باید خطوط تولید بزرگ راه انداخته باشیم و وارد تولید حجمی هم شده باشیم که برامون به صرفه در بیاد. اما اثراتش چیه؟ تو پست های قبلی گفتم؛ - فشار صنعت، فشار سرمایه(در ایران بودجه)، فشار اشتغال. خوب در مثال بالا 5000 موشک ساختیم، 4 خط تولید عظیم موشک هم درست شد، کلی آدم مشغول بکار شد و یک بودجه عظیم سالانه هم اختصاص یافت. با این چه کنیم؟! اینجاست که تولید کننده میگه بزار نوع دیگری موشک بسازیم چون زیرساختش رو داریم! و قطعا نمیتونه با خط تولید موشک کشتی درست کنه! از طرفی فشار صنعت یه بعد دیگه هم داره و اون هم هراس رفتن سراغ یک بستر دیگه است، چون هزینه های زیادی برای تجربه در حوزه فعلی کرده نسبت به رفتن به حوزه های دیگه ریسک پذیری خودش رو از دست میده و صنعت نظامی رو از دچار همون نزدیک بینی استراتژیک میکنه که همه دنیا الان بهش گرفتارن! آمریکا بدتر از همه... بخصوص در این تسلیحات آینده دارن پلتفرم هایی میسازن که هیچ وقت بکارشون ممکنه نیاد. و یا هیچ یک به حد صرفه جویی لازم برای سفارش گیری در جهت تولید انبوه نرسن. از این رو هست که کشورهای سازنده بسرعت دنبال شرکای خارجی میگردن. مثل همین JSF و به همین دلیل هست که؛ میگ 21 .. 11 هزار فروند تولید شده اف 16 .. 4500 فروند اف 4 .. 5195 فروند اف5 ... بیش از دو هزار فروند میراژ 3 .. 1400 فروند میراژ 2000 .. 600 فروند و بیش از 2000 فروند سفارش برای اف 35 و به همین نسبت هم که میزان تولید انبوه و یا سفارش ها کاهش پیدا کرده قیمت ها هم رفته بالا. و این معضل رو هم پیش آورده که کشورهای سازنده نخواهند نیروی هوایی رو کم کنند یا برن سراغ روش های دیگر. و در عوض در توسعه همین نیرو باقی بمانند. اگر ما بخواهیم جنگنده ساز بشیم، باید از یک مدل دست کم 500 فروند تولید کنیم. چرا؟ مثال موشک که بالا هست رو به یاد بیارید؛ وقتی 2500 یا 5000 فروند رو ساختید. دیگه 2 میلیارد دلار برای زیر ساخت رو پرداخت نمیکنید و اگر بتوانید نیمی رو هم صادر کنید، هزینه نیروی موشکی سر به سر میشه. بعبارتی 2500 فروند موشک براتون صفر دلار در میاد. البته با این سود که 5 تا 10 سال هم اشتغال ایجاد کرده. پس ما هیچ وقت! هیچ وقت جنگنده ساز نخواهیم شد... در مورد مفهوم TRL-9 https://en.wikipedia.org/wiki/Technology_readiness_level
-
1 پسندیده شده- دوره های آنلاین دانشگاه های برتر جهان از MIT گرفته تا شریف به هر زبانی - اطلاعات پایه، هند بوک، استانداردها و بسیاری از مستندات فنی در اینترنت موجود است و با مبالغی بسیار اندک بصورت دیجیتال در اختیار ماست - بسیاری از متریال و دستگاه ها بصورت تجاری در بازار هست و در بازار سیاه کمی گران تر - راهکارهای مدیرتی بصورت باران در کتاب فروشی های ایران یافت می شود - دستورالعمل ها ، گایدلاین ها، برنامه های راهبردی و استراتژیک خود امریکا در اینترنت یافت می شود - جوانان ما در عمل نشان داده اند که باهوش و در پی چالش هستن و ... پس تقریبا به 80 درصد منابع لازم دسترسی داریم / ولی جواب نمی گیریم ، مشکل کجاست؟ همه مواد آشپزی هست، حتی کتاب آشپزی هم هست پس چرا یا غذا سوخته هست؟ یا نپخته و یا ....؟؟ برای مثال این چند کتاب هندبوک با یک دقیقه سرچ از سایت آمریکایی بدست اومدن لینک مادر https://www.faa.gov/regulations_policies/handbooks_manuals/aircraft/ کتاب Instrument Procedures Handbook https://www.faa.gov/regulations_policies/handbooks_manuals/aviation/instrument_procedures_handbook/media/faa-h-8083-16b.pdf یا کتاب AIRPLANE FLYING HANDBOOK http://large.stanford.edu/courses/2013/ph240/eller1/docs/FAA-H-8083-3B.pdf یا کتاب ROTORCRAFT FLYING HANDBOOK https://www.faa.gov/regulations_policies/handbooks_manuals/aircraft/media/faa-h-8083-21.pdf بله فرق داره، ولی شاید بتوان گفت نظریه انگل و میزبان زیر مجموعه و ابزار صبر استراتژیک باشد (قوانین مدیریتی و تفکری بحث نظامی و غیرنظامی ندارد بلکه در اینجا ما اونها رو با مثال های نظامی نشون میدیم) یک مشکلی که ما به شدت داریم نگاه تک بعدی به مسائل هست که باعث میشه عدم توازن در کارها داشته باشیم و نتونیم از بصورت بهینه میوه را برداشت کنیم ممنون از لطفتون این تاپیک و امثال آن دنبال منظم کردن افکار و ایده ها برا دستیابی به یک راهبرد مشخص و رو به جلو هست یک بحثی با دوستان سر تفکر انتقادی داشتیم تفکر انتقادی برخلاف اسمش از انتقاد شروع میشه و به یک راهکار جدید و بهتر ختم میشه ولی ما فقط انتقاد اولش رو بلدیم و تلاش نمی کنیم این تفکر رو ادامه بدیم تا به جواب برسه در تفکر انتقادی بسیاری از ایده از زمان عبور می کنند برای مثال گفته میشه که اگر فلان مجوز یا فلان دستگاه را داشته باشیم می توانیم فلان کار را بکنیم تفکر انتقادی میگه فرض کن دستگاه تو کارخانه هست یا مجوز تو دفتره، گام بعدیت چیه ؟ و برنامه ات چیه؟ و همینجوری جلو میره تا نشون بده کدوم فرض ها واقعی است و کدام توهم در مورد راه بهینه برای ایران در ساخت جنگنده دو تا مقاله نوشتیم اولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما >>>>>>>>>>>>> توسعه بهینه مبتنی بر عملکرد و نیاز میدانی و در خصوص مسیر ساخت مبتنی بر واقعیت هم بحث شد >>>> روش ایران در مورد ساخت جنگنده است در مورد نگاه ساخت مجدد چرخ هم نوشتیم چرا می توانیم موشک تولید کنیم ولی خودرو سازی ما منجر به پراید می شود؟ >>>>>>>> انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ قسمت دوم >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> خب با این توضیحات، انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ هنر تفکیک موضوعات در طراحی و ساخت >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> تفکیک بین تولید علم، تولید فناوری، تولید صنعتی ولی اینکه اسرائیلی ها و آمریکایی ها چه روش هایی را برای مدیریت استفاده می کنند خلاصه و کاربردی در این مقاله اوردم خودکفایی و امنیت تولید >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> تقابلی بزرگ بین تولید بومی و همکاری تجاری فکر کنم داستان خرگوش و لاک پشت رو شنیده باشید اگر پایداری و استقامت لاک پشت رو داشته باشیم مطمئن باشید از خرگوش جلو می زنیم در مورد تلاش یک تصویر گویایی همه چیز هست. ذره ای تلاش بیشتر می تواند تاثیرات فرای ذهن ما بگذارد. یه مثال می زنم که برای همه ما پیش اومده: آخر شب وقتی یه بخش از کارهامون میمونه و و میگیم بذار فردا انجامش میدیم، همون یه ذره کار کل زمان فردامون رو خراب میکنه
-
1 پسندیده شدهمتاسفانه برخی در ایران برای دشمن شعور قائل نیستند در صورتی که تمام این بازی هایی مثل گاوربازی و انگل و میربان را بهتر از ما بلد هستند رییس ستاد مشترک اتش امریکا فارغ التحصیل دانشگاه پریستون هست پرینستون ششمین دانشگاه معتبر جهان هست و دانشمندانی مثل انیشتین در او دانشگاه درس دادند ادامه تحصیلش هم در mit یوده دشمن ما بسیار با هوش هست
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... فراموش نمی کنیم ............. نخستین سالگرد شهادت امیر سرتیپ دوم خلبان شهید ، محمدرضا رحمانی https://www.aparat.com/v/TvEjV
-
1 پسندیده شدهاینجا بخش روابط عمومی که احتمالا با رابطه بالا اومده و کار رو به دست آورده ، جهت انجام کار روتین خودش ، میاد به افرادی که می شناسه یک سفارشی می ده و اون افراد هم جهت سود مالی و به خاطر رابطه ای که دارند کار رو انجام می دهند . مهم انجام کار و صادر شدن و پاس شدن فاکتور هست وگرنه در همین ایران در بخش های خصوصی می بینید که جهت یک تبلیغ ساده ی مثلا مایع دستشویی ، یک پلن تبلیغاتی می چینند و گاها تا چند ماه هم زمان برای اجراش می گذارند . ساختار غلط دولتی دوباره داره خودش رو نشون می دهد.
-
1 پسندیده شدهنوشتن زندگینامه سلیمانی به دست ضد سلیمانی در کم کاری بخش های فرهنگی و مستندساز ما، دیگران خواسته و افکار خود را با چاپ اول به مستند تبدیل می کنند که به مرور به واقعیتی بین مردم جا می افتد. پیشتر در مقاله " عدم تولید محتوا آغاز اشتباه است " به بررسی سکون بخش های خبری و فرهنگی در این نبرد رسانه ای پرداخته شد و نشان داده شد این سکون چه ضدتبلیغاتی را در پی دارد امروز یک خبر از این سکون فرهنگی!!!! خبرگزاری فارس در مقاله ای خبر از نگارش کتابی در خصوص زندگینامه سردار شهید سلیمانی به وسیله آرش عزیزی خبرنگار سابق بی بی سی کرده است. جالب است بدانیم که آرش عزیزی از مجریانِ برنامه اتاقِ خبر در شبکه منوتو بود و اکنون کارمند رسانه سعودی ایندپندنت فارسی است. این کتاب بررسی چگونگی رشد سردار سلیمانی تا رسیدن به بالاترین مدارج نظامی و عملکرد شهید در حوادث مختلف ابتدای انقلاب تاکنون در کشور و منطقه است؛ هرچند محوریت کتاب بررسی وضعیت سیاست خارجی ایران به ویژه در منطقه است. https://www.farsnews.ir/news/13990930000526/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D9%82%D8%A7%D8%B3%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C اول فکر کردم که یک جنگ هیبریدی هست و مدام داریم تحت تهاجم قرار می گیریم ولی بعد دیدم نسبت افراد در بخش های فرهنگی دولتی حداقل 100 برابر خارج نشین ها هست اینجا بود که این جمله به یادم آمد https://masaf.ir/mahdiaran/post/60509-%D9%85%D8%AA%D9%86-%D9%85%D9%87%D8%AF%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B2%D9%85.html جوابیه یک دوست: ** جواب ساده ولی قاطع به این پست بود ** کتاب هایی که در مورد شهید نوشته شده است و در هنگام نوشتن پست بررسی نشده بود فکر می کنم که واکنش سریع و احساسی به یک خبر ما به راحتی به سمت رفتارهای توییتری و اینستاگرامی میل میکنیم / فرقی نمی کند که باشیم
-
1 پسندیده شدهتجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول بهترین کتاب های مدیریتی تجربیات مدیرانی هست که توانستن یک پروژه را به ثمر برسانن و در مسیر پروژه مشکلاتی را حل کردن که با حساب دو دوتا چهارتا قابل حل نبود در این جا گه گاه به یک تجربه از این دست می پردازیم چگونه بدون بودجه می توان تولید کرد؟ "در شرکتی که مشغول بودم که مبنای شرکت تولید تجهیزات و سیستم دقیق، گران و خاص بود ولی بدلیل مشکلات علارغم نیاز بازار گفت دیگر پولی برای خرید نبود و باقی منابع شرکت نیز بدلیل پروژه ای بلندپروازنه توسط مدیریت از بین رفته بود به قول مدیر شرکت "آب نقدینگی فرونشست و مشکلاتی ترسناک از آب سر بر آوردن " شرکت در آستانه برشکستگی قرار گرفته بود و بسته شدن شرکت در چند ماه بعد یک اتفاق مسلم بود که کسی آن را نمی پذیرفت. همراه با مدیریت اجرا تصمیم گرفتیم به جای انتظار برای معجزه و کمک از خارج شرکت، از انفعال خارج شویم و نگاهمان به نحوه تولید را تغییر دهیم درحالی که این نظر برخلاف نظر نیمی از سهامدارها بود. پیشنهاد این بود که به جای انتظار برای قرارداد و پیگیری تولید به سراغ بازارهایی برویم که پول نقد داشتند و امکان ارائه خدمات (شامل تعمیرات و ارتقا) با قیمت های کم ولی نقد ممکن بود. در ابتدا سخت بود چون ابزارهای مرتبط متناسب با ساخت و تولید تدارک دیده شده بود و دانش تعمیرات و ارتقا از جنسی غیر از دانش ساخت بود. ولی مجبور بودیم و سقوط شرکت به معنی اخراج و قطع شدن حقوق ها بود. ------->>>>> پس شروع کردیم همچون بچه ای که راه رفتن را می خواست یاد بگیرد و مدام زمین میخوردیم اما ظرف یک سال 70 درصد وسایل تکمیل و دانش لازم کامل شد و بعد از 6 ماه درآمد افزایش یافت و هزینه های جاری و حقوق ها برابر شدند. در این میان بین تجهیزاتی همچون میز تست ساخته شد قیمت این میز تست در بازار 300 هزار دلار بود ولی بخش مهندسی شرکت مدعی بود که با مبلغ 170 هزار دلار آن را خواهیم ساخت. ولی بودجه ای برای اینکار نبود تا اینکه مدیر کارخانه ابتکار عمل را بدست گرفت. وی با کمک با نیروهای کارخانه و با ضایعات و اهن آلات و سیستم های ابزاردقیق دستگاه های از رده خارج کارخانه، با مبلغ 1 هزار دلار ساخت و در اولین کار خدماتی مبلغ 60 هزار دلار درآمد ایجاد کرد. تیم مهندسی که مخالف این روش بودن این دستگاه را مایه آبروریزی شرکت و زباله آهنی خطاب می کردن و میگفتن اتصالات و قطعاتی که شما استفاده کردید از کارخونه بوده و قیمت یک جز آن 15 هزار دلار است. پاسخ کارخانه این بود :قطعه و تجهیزی که در زیر آفتاب و باران رها شده و درحال زنگ زدن هست 1 دلار ارزش ندارد، و اگر اکنون ارزشمند شده و نو به نظر می آید به خاطر زحمتی هست که نیروهای کارخانه بر روی آن کشیده اند. همچون لباس سیندرلا که موش ها با استفاده از تکه پارچه های دورریز درست کرده بودند. --------->>>> با توسعه تعمیرات کم کم بازار ساخت قطعات کوچک و یدکی پیشنهاد شد که خود میدان بزرگی از فرصت ها بود. بعد از گذشت همه این مشکلات باز هم مسخره میشویم و گفته می شود این روش ها گدایی هست ولی این بار یک نکته وجود داره از هنگامی که مهندسی کارخانه حقوقش را از درآمد کارخانه بدست می آورد مجبور به اجرای خواسته های کارخانه مطابق با نیاز شده است و مجبور است درخواست های اجرایی را علارغم تمایلش انجام دهد ------------------------------------ این یک مثال واقعی مال شرایط حال حاضر هست یعنی تغییر تفکر و نگاهی متفاوت به داشته ها میتونه قوه محرک بشه و خیلی از مشکلات رو راحت و ارزان تر حل کنه در حال حاضر صنایع کشور بویژه دفاعی ما کلی دستگاه و تجهیزات داره، کلی نیروی حقوق بگیر داره، کلی ادوات از رده خارج داره و یک نیاز بسیار بزرگ و کمی فوری خب به نظر شما آیا نمیشه 50 درصد نیاز رو تو این شرایط سخت با همین نیرو و تجهیزات رها شده رفع و تامین کرد؟؟ فقط مدیر دلسوز میخواد، مدیری که بعد تایم کار بره دنبال قطعه ، رفع نیاز و ایجاد فرصت مدیری که وقتی حقوق کم میاد بگه به نیروها بدید و بعد من میگیرم مدیری که از زمان زندگیش بگذره مدیری که حرف بخوره ولی پای هدفش و راهش بمونه به نظر بهترین مثال این خاطره مدیریتی، سایت میلیتاری هست که بدون بودجه دولتی و تنها با زحمت علاقه مندانی بی ادعا در حال تولید مجله ناورد است. ادامه دارد ... با تشکر از تمامی زحمت کشان مجله ناوراد @MR9 @worior @HRA @remo @aminor @seyedmohammad و همه دوستانی که پشت پرده فعال هستند که یک الگو در اقتصاد مقاومتی است.
-
1 پسندیده شدهسپاس از راهنمایی بابت درک بهتر مطلب . برگشتم و دوباره و سه باره اصل تئوری را مرور کردم . بعضی نکات را بهتر دریافتم . مطابق با فرمایش اساس را بر موازنه نظامی در نظر میگیریم. ستون و اساس بحث را میتوان در جمله ذیل آورد : پس قائدتا باید این برداشت شود که : کشور های ضعیف الزاما نیازی به موازنه ندارند و صرف یافتن نقطه ظعفی موثر از حریف و ضربه ای کارا به آن میتوانند نتیجه جنگ را تغییر دهند. این دیدگاه کاملا صحیح است . اما به نظر میرسد این مطلب نظریه موازنه را رد نخواهد کرد بلکه در درون آن جای خواهد گرفت. - چنانچه کشور ضعیف به این مهم دست پیدا کند به مولفه ای دست پیدا کرده که برآیند کلی ایشان را بالا برده و توانسته است موازنه را برقرار نماید. - پایگاه مردمی چه برای داعش باشد یا طالبان یا ایران یا یمن یک مولفه قدرت هست و داشتن آن ایضا سبب پیروزی اینها در مخاصمه هایشان شده نه صرفا داشتن استینگر . پس بازهم در درون تئوری برقراری موازنه جای می گیرند. - اساس موازنه سیال هست و مدام در حال از دست رفتن و به دست آمدن. - تفوق قدرت هوایی آلمان با کشف رادار توسط انگلیس از دست رفت و موازنه نظامی در آن مقطع و آن مولفه برقرار گردید . و ایضا به کرات به دست آمد و از دست رفت. همانطور که بیان فرمودید بدیهی است که پیدا کردن نقاط ظعفی موثر از حریف هم دشواری زیادی خواهد داشت و به سادگی بدست نخواهد آمد . و قطعا تایید می فرمائید در صورت انفعال و عدم رسیدگی به ضعفهای خویش چه بسا موثر هم واقع نشود . عرضم را جمع بندی می کنم : - موازنه تعادل برآیند مولفه های قدرت طرفین است. - قابل محاسبه و سنجش است. - سیال و مدام تغییر پذیر است. - پیدا شدن ضعف هر طرف تفوق یا موازنه اش را بر هم میزند . - محاسبه و تصور اشتباه هر طرف از نقاط ضعف خودش و حریفش است که ممکن است او را به شکست بکشاند. - وقتی ضعف حریف که اول برای شما مشخص شود و دوم توان و ابزار ضربه به آن را داشته باشید این شما را با او متوازن می کند یا حتی برتری می دهند و دلیلی برای رد اساس موازنه نیست. در پایان سپاس از شما برادر فاضل بابت ایجاد این تاپیک و راهنمایی و صبوری با این حقیر
-
1 پسندیده شدهاین صحبت شما منو یاد مثال مشهور دو راننده دیوانه میندازه که با سرعت به طرف هم حرکت می کنند و هرکس از مسیر خارج شود بازنده هست و اگر خارج نشوند هر دو میمیرند در جواب این مثال بعد از مدت ها میتونم بگم با گاو شاخ به شاخ جنگیدن اشتباه هست بلکه باید بصورت گاوبازان باهاش برخورد کرد از قضا مثالش هم هست الان دوستان در حال یک دیالوگ و بحث در استاتوس هستن که سعی می کنم به اینجا منتقل کنم ولی قبلش چند نکته ضروری هست 1- در تحلیل یک نبرد سلاح ها جز تاکتیک و ابزار محسوب می شوند و با کمک تاکتیک ها استراتژی مشخص میشود برای مثال استراتژی اخلال در اسمان و عملکرد نیروی هوایی دشمن است و تاکتیک ها دوش پرتاب، پدافند و ... هستند در این بین باید به خاطر سپرد که حتما باید چند راهکار همزمان موجود باشد و به نوبت استفاده شود تا اثر تطبیق دشمن با ابزار کاسته شود 2- هر استراتژی مناسب مبتنی بر کمترین انرژی برای کسب بیشترین اثر است اینکه چه حرکتی موثر و بهتر است بستگی به شرایط دارد و بهترین تقسیم بندی حلقه های واردن هست که اولویت بندی را مشخص میکند 3- قانون 20 80 می گوید با 20 درصد اقدامات 80 درصد نتیجه میشود گرفت پس باید 20 درصد اقدامات اول را جدی گرفت 4- در هر جنگ احتمالی با آمریکا، فرض مذاکره حین جنگ را فراموش کنید چرا که جنگ جهانی دوم نشان داد هیچکس با آلمان برای صلح مذاکره نکرد جز تسلیم بی قید شرط 5- رسیدن به خاک دشمن و زدن اهداف مهم، مهمترین اقدام در یک نبرد با کشوری در دوردست است
-
1 پسندیده شدهدست شما درد نکنه خیلی عالی بود نکته جالب برای من این بود که توان راکتور موشک نزدیک به فاز 1نیروگاه اتمی بوشهر هست
