برترین های انجمن

  1. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      44

    • تعداد محتوا

      5,269


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      9,593


  3. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      27

    • تعداد محتوا

      8,722


  4. Deepblue

    Deepblue

    Members


    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      174



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 29 دی 1399 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    13 دی 1398 عراق شهید حاج قاسم سلیمانی - فرمانده نظامی کل مقاومت - پدر نظامی مقاومت اسلامی الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین مغز متفکر نظامی مقاومت اسلامی طی 20 سال اخیر - پیشبرنده مقاومت در مقابل چندین جنگ شبه جهانی علیه مقاومت - شکل دهی جریان های مقاومت و تحولات منطقه و خارج از منطقه ترور بوسیله دستور مستقیم رئیس جمهور ایالات متحده (دونالد ترامپ) و فرماندهی سنتکام ارتش آمرریکا با همکاری و تحریک مستقیم مشاوران و متحدان صهیونیست و آمریکایی
  2. 1 پسندیده شده
    بسم رب الشهدا و صدیقین سلام در انجمن گشتم مطلب کامل و جامعی راجع به شهدای مقاومت اسلامی ( حزب الله -حماس و...) پیدا نکردم در نتیجه این تاپیک را ایجاد کردم تا با کمک شما شهدای مقاومت اسلامی را در سال های اخیر به طور اجمالی معرفی بکنیم ------------------------------- شروع میکنیم با سردار شهید رانی عدنان بزی یا ان طور که بچه های حزب الله صدا میزنند حاج حاتم حاج حاتم از بچه های جنوب لبنان و اهل بنت جبیل متولد 1967 از اعضاب قدیمی حزب الله و فرمانده یکی از محور های مقاومت در جنگ 33 روزه بود . ایشون مهندسی مکانیک خونده بود و مدرس مدرسه فنی بنت جبیل که این مدرسه در جنگ 33 روزه سیزده شهید تقدیم اسلام کرد حاج حاتم و سید حسن نصر الله این شهید بزرگوار مدتی را هم در زندان های رژیم صهیونیستی زندانی بود البته مطمئن نیستم اما احتمال اینکه ایشون از ازاد شده های سال 2000 ( بعد از عقب نشینی اراذل صهیونیست )باشند هست دو روز مانده به پایان جنگ صهیونیست ها هلی بورنی را در روستای غندوریه انجام میدن که هدف اون ملحق شدن به نیروهای لشکر 106 و محاصره جنوب لیطانی بود...اما با پاتک نیرو های حزب الله و در نتیجه تلفات سنگین عقب نشینی میکنند در حین این پاتک این سردار دلاور به شهادت میرسه روحش شاد و شفاعتش در ان دنیا نصیب ما باشد کلیپی گلچین شده وصیت نامه حاج حاتم با زیر نویس فارسی 5mb http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyat-haj hatm.flv کلیپ وصیت کامل این شهید 16mb بدون زیر نویس( اصولا زیر نویس لازم نیست کافیه گوش کنید ) http://crazydoctor.persiangig.com/video/vaseyt kamel-haj hatm.flv ---------------------------------------------- پ.ن جای خالی بخش مقاومت اسلامی در انجمن احساس میشه لطفا دوستان در مدیریت زحمت انتقال تاپیک به اسکرول را بکشند ممنون
  3. 1 پسندیده شده
    ماموریت ناو مکران: این ناوبندر که قادر است 1000 روز به صورت مداوم و بودن نیاز به ارتباط با ساحل دریانوردی کند، این امکان را برای شناورهای رزمی نیروی دریایی فراهم می‌کند که نه تنها در دریای سرخ و تنگه باب المندب بلکه در هر کدام از دریاهای جهان که اراده کنند حضور پیدا کرده و ضمن بر قراری امنیت کاروان‌های تجاری کشور با هر گونه عامل تعرض و نا امنی نیز برخورد کنند. الحاق این ناوبندر به نیروی دریایی ارتش در حقیقت دست این نیرو در حراست از منافع کشور در آب‌های منطقه و فرامنطقه‌ای را بلندتر کرده و اعلام حضور مجدد ناوگان رزمی ایران در دریای سرخ همزمان با الحاق ناوبندر مکران به نیروی دریایی ارتش، حاوی این پیام است که حضور ایران در این منطقه راهبردی و استراتژیک بسیار پر قدرت‌تر از گذشته خواهد بود و برخی کشورها و رژیم‌های متخاصم با ایران در این منطقه می‌بایست شاهد حضور دائمی نیروی دریایی ارتش در دریای سرخ بوده و دیگر قادر به ایجاد مزاحمت برای کاروان‌های تجاری ایران نخواهند بود. همچنین ذکر این نکته ضروریست که آنچه امروز رونمایی شد، در واقع فاز اول تکمیل ناوبندر مکران است که بنا بربرخی اقتضائات، با یک حرکت جهادی و تنها در کمتر از 5 ماه عملیات اجرایی روی آن صورت گرفته است. این اقتضائات می‌تواند مواردی ازجمله محدودیت‌های کرونایی در پهلوگیری شناورهای اعزامی در دیگر کشورها و نیز لزوم تقویت فوری حضور ناوهای جنگی ایران در مناطقی نظیر شمال اقیانوس هند، تنگه باب المندب، خلیج عدن، دریای سرخ برای حراست از ناوگان تجاری کشور در برابر برخی مزاحمت‌ها باشد.
  4. 1 پسندیده شده
    قیمت تولید برخی محصولات در ایران بخاطر وجود زیرساخت ارزانتر از جاهای دیگه است. چطوری این زیرساخت اولیه میتونه ما رو تولید کننده کنه یا هزینه ها رو کاهش بده؟ مثلا در تولید موشک یا جنگنده؟ در مثال موشک مثلا تولید TRL-9 یک سامانه موشکی ممکن بود ساختنش50 میلیون دلار در بیاد و از این 50 میلیون دلار ممکنه 95 درصدش هزینه تحقیق و تولید باشه. ولی وقتی میره در خط تولید ممکنه 500 میلیون دلار دیگه برای ایجاد خطوط تولید موازی مثلا تولید ده موشک در ماه هزینه بشه. و هر ده ماه مثلا 10 میلیون دلار هزینه نگهداری خط بصورت فعال باشه. این برای جنگنده و یا هر محصول نظامی دیگری هم که ابداع جدید باشه هست و تفاوتی نمیکنه. بنابراین تا اینجا هزینه اثبات فناوری و ایجاد خط تولید 550 میلیون دلار بوده. حالا خط تولید رو برای N فروند ببندید؛ مواد اولیه شده 5 درصد که خرید تک بودن، یعنی 2.5 میلیون دلار برای هر فروند اگر مواد اولیه 100 فروند تهیه کنید، میتونیداز تخفیف و کاهش هزینه ها مثل حمل و نقل قیمت عمده و .... برخوردار بشید و مثلا 2 میلیون دلار بخرید اگر برای 1000 فروند باشه این بیشتر کاهش پیدا میکنه مثلا 1.5 میلیون و برای 5000 فروند هزینه ها بسیار کمتر خواهد شد ممکنه تا 1 میلیون دلار _____________ با نرخ ده موشک در ماه برای 3 مدل و یک حالت بهینه: 100 فروند = (200+550)/100= هر موشک 7.5 میلیون دلار=10 ماه 1000 فروند =((ماه 10*10)+((1000*1.5)+550))/1000= هر موشک 2.15 میلیون دلار= 8 سال 5000 فروند =((ماه 10*50)+((5000*1)+550))/5000= هر موشک 1.71 میلیون دلار= 41 سال سقف قیمت از طریق میزان تولید تعیین میشه و کف قیمت از طریق مواد اولیه. یک محصول موشکی میتونه ارقامی بین 7.5 تا 1.7 میلیون دلار داشته باشه. و کمتر از قیمت مواد خامش که 1 میلیون دلار هست نمیتونه باشه. از طرفی 41 سال هم بی معنی به نظر میرسه. راه سریع و حجیم؛ که معنیش خرج کردن بیشتر در ایجاد خطوط تولید موازی هست، یعنی 4 خط تولید دیگر راه بیفته. ساخت 5000 موشک ((40*50)+((5000*1)+(50+(500*4)))/5000= حدود 1.81 میلیون دلار برای هر موشک در 10 سال. و 9 میلیارد دلار هزینه کلی راه بهینه و سریع و متوسط؛ ساخت 2500 موشک در 5 سال و تهیه مواد و متوقف کردن خط تولید برای سفارش بعدی. ((40*62.5)+((2500*1)+(50+(500*4)))/2500= 2.82 میلیون دلار برای موشک در 5 سال و حدود 7 میلیارد دلار هزینه کلی/. میبیند که قیمت یابی امری راحت نیست. بنابراین تولید انبوه یک محصول نظامی چه جنگنده و چه موشک یک اجبار هست نه یک خواسته. و به همین دلیل که خیلی ها نمیتونند 7.5 میلیون دلار بابت ساخت موشک و حل مسئله محدودشون بدن، اکثرا رو به خرید خارجی میارن و حاضرن بابت موشکی که واسه کشور تولید کننده عمده مثلا 1.7 میلیون دلار در اومده دو برابر 3.4 میلیون هزینه کنند. و این در هر حال براشون به صرفه تر هست! اما هیچ وقت تولید کننده نخواهند شد و هزینه ای که امروز برای تولید کننده شدن نکردن رو فردا با از رده خارج شدن چیزی که امروز خریدن دوبرابر باید پرداختن کنن. اگر انتخاب کنیم که تولید کننده موشک باشیم، باید خطوط تولید بزرگ راه انداخته باشیم و وارد تولید حجمی هم شده باشیم که برامون به صرفه در بیاد. اما اثراتش چیه؟ تو پست های قبلی گفتم؛ - فشار صنعت، فشار سرمایه(در ایران بودجه)، فشار اشتغال. خوب در مثال بالا 5000 موشک ساختیم، 4 خط تولید عظیم موشک هم درست شد، کلی آدم مشغول بکار شد و یک بودجه عظیم سالانه هم اختصاص یافت. با این چه کنیم؟! اینجاست که تولید کننده میگه بزار نوع دیگری موشک بسازیم چون زیرساختش رو داریم! و قطعا نمیتونه با خط تولید موشک کشتی درست کنه! از طرفی فشار صنعت یه بعد دیگه هم داره و اون هم هراس رفتن سراغ یک بستر دیگه است، چون هزینه های زیادی برای تجربه در حوزه فعلی کرده نسبت به رفتن به حوزه های دیگه ریسک پذیری خودش رو از دست میده و صنعت نظامی رو از دچار همون نزدیک بینی استراتژیک میکنه که همه دنیا الان بهش گرفتارن! آمریکا بدتر از همه... بخصوص در این تسلیحات آینده دارن پلتفرم هایی میسازن که هیچ وقت بکارشون ممکنه نیاد. و یا هیچ یک به حد صرفه جویی لازم برای سفارش گیری در جهت تولید انبوه نرسن. از این رو هست که کشورهای سازنده بسرعت دنبال شرکای خارجی میگردن. مثل همین JSF و به همین دلیل هست که؛ میگ 21 .. 11 هزار فروند تولید شده اف 16 .. 4500 فروند اف 4 .. 5195 فروند اف5 ... بیش از دو هزار فروند میراژ 3 .. 1400 فروند میراژ 2000 .. 600 فروند و بیش از 2000 فروند سفارش برای اف 35 و به همین نسبت هم که میزان تولید انبوه و یا سفارش ها کاهش پیدا کرده قیمت ها هم رفته بالا. و این معضل رو هم پیش آورده که کشورهای سازنده نخواهند نیروی هوایی رو کم کنند یا برن سراغ روش های دیگر. و در عوض در توسعه همین نیرو باقی بمانند. اگر ما بخواهیم جنگنده ساز بشیم، باید از یک مدل دست کم 500 فروند تولید کنیم. چرا؟ مثال موشک که بالا هست رو به یاد بیارید؛ وقتی 2500 یا 5000 فروند رو ساختید. دیگه 2 میلیارد دلار برای زیر ساخت رو پرداخت نمیکنید و اگر بتوانید نیمی رو هم صادر کنید، هزینه نیروی موشکی سر به سر میشه. بعبارتی 2500 فروند موشک براتون صفر دلار در میاد. البته با این سود که 5 تا 10 سال هم اشتغال ایجاد کرده. پس ما هیچ وقت! هیچ وقت جنگنده ساز نخواهیم شد... در مورد مفهوم TRL-9 https://en.wikipedia.org/wiki/Technology_readiness_level
  5. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام نظرات همه خوب هست ولی باید شرایط ایران رو در نظر گرفت ما اگه ۵۰۰ جنگنده به روز دنیا رو داشتیم باز درصد موفقیت ما در جنگ بسیار کم هست چرا دشمنان ما رژیم صهیونیستی،آمریکا،اروپا،حکومت آل ها،ترکیه و شاید هم پاکستان حتما برای جنگ با ما ائتلاف درست می کنند و حتماً هم از نظر کمیت و کیفیت نیروی هوایی آنها دست بالا را دارد ،اگر با هزینه های هنگفت نیروی هوایی دست و پنجه نرم کنیم جلوی ائتلاف آنها شانسی نخواهیم داشت اما موشک با توجه به گستردگی کشورمان و ناهمواری های بسیار و همینطور سیلو های موشکی و مزرعه موشکی و پرتابگرهای متحرک می‌توانیم موازنه قدرت ایجاد کنیم این به معنای این نیست که دست از نیروی هوایی بکشیم تا آن میزانی که می توانیم باید هواپیماهای مان را به روز کنیم با تعویض موتور های آنها ارتقاء الکترونیک و حتی اگر می توانیم با خریدن ۵۰ الی ۱۰۰ جنگنده بحث موشکی و موشک های بالستیک با توجه به سپر دفاع موشکی دشمن راه حل خوبی برای حمله نیست مگر آن که مجهز به کلاهک های گلایدر شوند و توسعه موشک‌ها کروز ساب سونیک سوپر سونیک هایپرسونیک و همچنین پهپادهای انتحاری با اینها می شود تمام پدافند یا اکثر توان پدافندی آن ها را نابود کرده برتری همه‌جانبه برای خودمان ایجاد کنیم مانند جنگ یمن چقدرموشک‌های کروز و پهپادهای انتحاری آنها تاثیری در جهان قدرت داشت
  6. 1 پسندیده شده
    سلام اتفاقا مسئله جالبی بود که طرح کردید ولی برای مقایسه انتخاب بسیار غلطی بود. آمریکا به هیچ وجه با هیچ جای دیگه دنیا قابل مقایسه نیست، میزان بارندگیش از متوسط دنیا بسیار بالاتر هست و تبخیر رو اگر از بارندگی کم کنی 4 برابر ایران سالانه از آسمان آب دریافت میکنند. دشت های بسیار وسیع و مسطحی دارند. با این وجود نزدیک به 11 هزار سد بزرگ دارند! (حجم رودخانه های بزرگ و پر آبی رو تصور کنید) که تقریبا بیش از 1100 سد رو بخاطر مسائل محیط زیستی تخریب کردن!
  7. 1 پسندیده شده
    بله دقیقا. مثلا مرکبات جنوب بهار میرسه زیاده، قیمتش به شدت پایینه کشاورز متضرر میشه، و برعکس مرکبات شمال سرما یا آفت زده، و قیمتش در تابستان بالا میره!! هیچکس از هیچکس خبر نداره. دقیقا وظیفه دولت همین سیاستگذاری و اطلاعرسانیه. یعنی آمار کلان مصرف و نیاز سالانه به کشاورزان ارائه بده و یه طرح کلی از تولید مناطق ترسیم کنه. اونم نه با زور و اجبار و دخالت. کشاورز وقتی بدونه وضعیت کلی چطوری هست خودش بهتر میتونه تصمیم بگیره چه راهکاری براش بهتره. برنامه ریزی مرکزمحور شکست خورده است ولی نشر اطلاعات و همیاری، کمک کننده. احسنت. به نکته درستی اشاره کردید. دلال یا سفته باز در هر صنفی و صنعتی وجود داره و کار روغن کاری و نقدشوندگی رو انجام میدن. رسانه ها به اشتباه مشکل رو گردن دلال میندازن در حالیکه اگر دلال نباشه تا در زمستان پول نقد به کشاورز بده، اصلا کشاورز قدرت مالی نداره که بخواد تابستان محصولی ارائه بده! مساله اینه کشاورز هر چقدر قدرت بگیره، توان ذخیره سازی و چانه سازی اش هم بالاتر میره و قیمت تمام شده به صورت خودکار پایین میاد. با حذف دلال نمیشه قیمت رو پایین آورد. مساله تولید که حل بشه نقش دلال هم تضعیف میشه. باز نمونه شیرین عسل رو مثال میزنم. وقتی قدرت گرفت فروشگاههای عرضه مستقیم خودش رو راه انداخت. یا نمونه بهتر، آدامس بایودنت که خانواده فضلی اونقدر قدرت گرفت که با کیفیت، بسته بندی و پخش عالی، عملا آدامسهای خارجی قدیمی مثل تریدنت(که 3-4 تا واسطه داشت) رو در عرض 2 سال کلا به حاشیه رانده. من باز تاکید می کنم با این راهکارهای ظاهرا اجباری بندهای پایانی شما مخالفم. میشه آموزش داد. میشه راهکار ارائه داد. میشه اطلاعات به اشتراک گذاشت. ولی نباید در کار بخش خصوصی فضولی کرد. فرضا شاید بصرفه کشاورز انار درجه1 صادر کنه، و برای مصرف بازار داخلی انار درجه2 از افغانستان بیاره. دستکاری کردن چرخه معمول بازار باعث تضعیف کشاورز و نهایتا کاهش تولید میشه. اگر میخوایم تولید قوی بشه، باید کشاورز پولدار قوی داشته باشیم. و کشاورز قوی از سود قوی بدست میاد نه با قیمت دولتی اجباری و مداخله(دزدیدن سود).
  8. 1 پسندیده شده
    با سلامی دوباره خدمت دوستان عزیز میلیتاریست قحطی بزرگ عصر ناصری ( بخش دوم ) از علل جانبی قحطی می توان به موارد چون : " احتکار " ، " فقدان اعتماد و همدلی بین مردم و حاکمان" ( بواسطه حاکمیت استبداد ) و " فساد مسئولان حکومتی " اشاره نمود. احتکار نقش مهمی در شدت بخشیدن به قحطی و گسترده شدن دامنه فاجعه ایفا می نمود. از این سالها گزارش هائی در دست است که غلات به ویژه در سال دوم قحطی توسط محتکران ؛ به طور مصنوعی کمیاب شده بود. این در حالی بود که صاحبان غله موجودی خود را عرضه کرده بودند ، اما طمع " تجار فرصت طلب " و " ملاکان بزرگ " که فروشنده عمده غلات نیز محسوب می گشتند ، باعث بالا رفتن غیر عادی قیمت ها و کمبود ناشی از آن بود. گزارش شده است که ناصرالدین شاه که به سفر عتبات عالیات رفته بود ، طی تلگرافی دوباره اوضاع و احوال عمومی ، وضعیت قحطی و وبا پرسش کرد و پاسخ کارگزاران متملق چنین بود که : " احوال ها خیلی خوب است. تازه ای که قابل عرض همایون باشد هیچ نیست ... از هر جهت ، امنیت و آسودگی حاصل است !!!! ... طهران کمال نظم و وفور را دارد !!! ... جنس به قاعده به انبارها می رسد !!! ... به هیچ قِسم از تهران نگرانی نداشته باشید ! " وضعیت ایالات نیز به همین سیاق به محضر سلطان صاحب قران ، مثبت و امن و در رفاه گزارش می شده است. سفره رنگین درباریان عصر ناصرالدین شاه این در حالی بود که ایران با یکی از بزرگترین قحطی های تاریخ خود دست به گریبان بود. چنین عدم مسئولیت و بی کفایتی هم به نوبه خود موجب تشدید بحران می گشت. ابعاد فساد اداری در جریان این قحطی به اندازه ای بود که با کشف " روابط کلانتران شهر با لوطیان و اوباش " و " عدم توانائی کلانتران برای مقابله با اوباشگری " ، سعی شد تغییراتی در وضعیت قشون و نیروهای انتظامی تهران داده شود. احمد کتابی معتقد است که بروز و گسترش قحطی در ایران نتیجه مستقیم استبداد گرائی ، فساد و بی کفایتی حکومت ها در ایران بوده است. وی می گوید : " بی مناسبت نیست که با تأسی به دکتر هما ناطق ؛ که در پژوهش عالمانه خود در زمینه تاریخچه وبا در ایران بین " مصیبت وبا " و " بلای حکومت" های فاسد و غیر مردمی در ایران ، پیوندی نزدیک یافته است ، میان وقوع قحطی و نظام حکومتی در ایران نیز همبسنگی و ارتباطی جستجو شود " حسین شهیدی ، در کتاب سرگذشت تهران ، در باب این قحطی آورده است : " در دوره ناصرالدین شاه و پس از او تا پایان دوره قاجاریه ، فقط این دو بار قحطی طبیعی یا مصنوعی در ایران و تهران روی نداد ؛ بلکه هر چند سال یکبار قحطی گریبان مردم را می گرفت و تنها در این میان محتکران که از اشخاص ثروتمند و با نفوذ بودند ، از آن سود می بردند . " شوکو اوکازاکی در خصوص قحطی سال 1249 هجری شمسی اظهار نموده است که : " عامل اصلی قحطی سال 1288 هجری قمری ، بروز دو خشکسالی پی در پی بود ، اما این بلا به هیچ وجه کاملا نتیجه " بوالهوسی طبیعت " نبود ... بخش بزرگی از مسئولیت این رویداد ناگوار را می توان ، واقع بینانه ، متوجه مقامات بالا ، ملاکان ، سوداگران غله و برخی روحانی نمایان وابسته به دربار و خوانین ؛ که دست اندرکار احتکار و سوء استفاده از اوضاع به نفع خود بودند ، شناخت... همچنین ، حکومت مرکزی و حکام ولایات و نواحی ، که تدبیر و اقدام موثری برای اصلاح وضع در کار نیاوردند ، در این بلیه سزاوار نکوهش اند... به سخن دیگر ، حرص و بی کفایتی دولت مردان به همان اندازه مسبب گرسنگی و رنج مردم بود که خشکسالی و بخل طبیعت ... " در کنار منفعت طلبی عده ای از ملاکان و بزرگان ؛ نمونه هائی از کمک های مردمی نیز مشاهده میشود: چنانچه " میرزاحسین خان مشیرالدوله " صدر اعظم ناصرالدین شاه ، انبارهای غله شخصی خود را به روی مردم گشود و تمام تلاش خود را معطوف متقاعد نمودن مقامات حکومت برای تنزل قیمت ها از طریق " پرداخت یارانه به نان " نمود. علاوه بر آن میرزا حسین خان به فقرا کمک بسیاری نمود که مقدار آن را تا روزی پنج هزار تومان نوشته اند. مشیرالدوله ، فقرای تهران و نواحی اطراف که از گرسنگی به تهران مهاجرت کرده بودند را در " قلعه نصرت آباد " اسکان داد و برای ایشان قوت روزانه معین کرد و عده زیادی را از مرگ حتمی نجات داد. میرزاحسین خان سپهسالار ملقب به مشیرالدوله میرزا عبدالله شیخ الاسلام ( از علما و رجال مذهبی بنام عصر قاجاریه در اصفهان) با فتوائی محل هزینه کرد " مداخل و اختصاصات و عواید موقوفات " را " به جهت تأمین غذای مردم قحطی زده بلاد اصفهان " به طور موقت تغییر داد و با این اقدام بزرگ به مردم فقیر و مستمند اصفهان و نواحی اطراف کمک نمود تا از مرگ و میر بیشتر مردم در اثر قحطی جلوگیری شود. همچنین آقا محمد قمشه ای ( محمدرضا صهبای قمشه ای - حکیم و عارف قرن سیزده قمری و از علمای اربعه تهران ) ، تمام آن چه را که به ارث برده بود ، فروخت و صرف نیازهای مردم قم به ویژه طلاب نمود. .... پایان پی نوشت : دو خاطره و حکایت تاریخی هم در رابطه با دوران قحطی ناصری وجود داشت که با توجه به طولانی بودن مطالب گردآوردی شده در خصوص این قحطی ، ان شاء الله این دو حکایت در پست بعدی ارسال می گردد.
  9. 1 پسندیده شده
    نکته همنیجاست. که ما داریم در مورد "سیاستگذاری" بحث می کنیم یا "اجرا"؟ الان این سوال دوقلو رو شما و دوستان جواب بدید: 1-تصمیم کلان خصوصی سازی اصل 44 درست بود یا نه؟"(فارغ از روش اجرا) 2-تصمیم کلان ملی سازی صنایع اول انقلاب درست بود یا نه؟"(فارغ از روش اجرا) *پاسخ من به این شکل هست که اولی به هر شکلی باید اتفاق می افتاد. با آزمون-خطا و حتی هزینه دادن، تا به هر قیمتی از نظام دولتی فاصله بگیریم. ولی در مورد دومی این تصمیم از بیخ اشتباه بود. یعنی اگر هم میخواستن اموال بخش خصوصی وابسته به شاهنشاهی رو مصادره کنن، میشد در قالب حفظ مالکیت خصوصی و واگذاری به عموم مردم هم اقدام کرد. دقیقا داستان همینه. یعنی شاه با یه برنامه کمونیستی تضعیف شده، اجازه نداد چپی ها همین اقدام رو بکنن و برای خودشان قدرت سیاسی و اجتماعی بخرن. در واقع نوعی تزریق ویروس تضعیف شده از سر اجبار، برای بالا بردن ایمنی بدن. دیدگاه به شدت اشتباه رایج. که انقلاب ایران فقط در بستر اقتصادی تحلیل میکنه و از عوامل فرهنگی و نفوذ خارجی، و سمّ چپ اسلامی چشم پوشی می کنه. با صحبتهای شما کاملا موافقم با این تبصره که مقوله "اجرا" نیاز به ذهن "بلندمدت" و "برنامه ریز" داره که ضعف اجتماعی/تاریخی ما ایرانی هاست، و نباید مقوله "تصمیم کلان" با "اجرا" قاطی کرد. و به نظرم این بحث کمونیسم و تصمیمات اقتصادی حول اون، دقیقا در ادامه بحث امنیت غذایی هست. یعنی اگر امنیت غذایی نداریم دقیقا به خاطر اصلاحات ارضی کمونیستی، قیمتگذاری دولتی کمونیستی روی محصول، یارانه دادن کمونیستی و نهایتا فراری دادن بخش خصوصی با توجیحات کمونیستیه.
  10. 1 پسندیده شده
    معادله ساده ای نیست که بخواهیم نرخ رشد یک دوره رو مبنای انقلاب قرار بدیم. بخصوص مبنایی برای 57. بله همیشه مسئله "تاخیر" و "اثر تجمعی" وجود داره. اینطوری که یک شبه بشه 57. تاخیر: در سیاستگذاری و علم مدیریت به نتایج تصمیماتی میگن که بلافاصله آشکار نمیشن. مثل زمان رسیدن به بهره وری که وقتی امروز شروع میکنی به اصلاح، ممکنه اصلاح 2 سال بعد انجام بشه و نتایجش 5 سال بعد خودش رو نشون بده و تکنولوژی 10 سال بعد کل کاری کردی رو منقضی کنه. یعنی روش جدیدی جایگزین کنه.(وارد جزییات نشیم) اثر تجمعی: هم به اثر اقدامات روی رفتار مردم هست، مردم یکباره قاطی نمیکنند، چند سال یا شاید چند ده سال خاطرات بد بیکاری، فقر، عدم حل مسائل و احساسات پاسخ گفته نشده و ... در ذهن افراد جمع میشه و جایی خودش رو نشون میده. اقداماتی که حاکمیت میکنه در راستای کاهش اثرات تجمعی مثل فقر زدایی گزینشی(بر اساس طبقات، بر اساس مناطق جغرافیایی و بر اساس دهک های درآمدی) و یا دادن و گرفتن یه سری آزادی ها در این راستا هست. بخاطر اینکه بحث در حد همون مسائل کشاورزی و امنیت غذایی بمونه، نباید سراغ تحلیل درست و غلط رژیم سابق رفت این بحث ها انتهایی نداره. ایراد بنده هم با مثال آوردن از بعد از انقلاب و طرح های شکست خورده ایراد از طرح ها نبود از روش مقایسه بود. طرح باید در خودش با معیارهای خودش بررسی بشه. ضمن اینکه این کاملا کمونیستی گفتن شما ایراد داره. کمونیسم کلا مانع داشتن حق مالکیت هست، اجازه نمیدهند هیچ کسی صاحب هیچ چیزی باشد. کارگر روی زمین حتی مالک بیل هم نمیتونه باشه. و البته این طرح هم شکست خورده، و شکست خوردن کمونیست ها به معنی موفقیت لیبرال ها و دست راستی های حامی جریان سرمایه داری و فئودالی نیست، آنها هم اگر شکست نخورده بودند شاه برای اینکار تحت فشار قرار نمیگرفت. یادمون نره که توده ای ها حتی شاه رو ترور کرده بودن. جریان چپ داشت رشد میکرد و اگر مردم به چیزی متملک نمیشدن، قطعا میفتادن تو دام کمونیسم. در حدود تاپیک و بحث امنیت غذایی باقی بمانیم.
  11. 1 پسندیده شده
    مهم‌تر از همه‌ی آنچه یادشد توضیحات خود دکتر مصدق در پاسخ حملاتی است که شخص شاه در مورد اصلاحات ارضی به او کرده‌است. دکتر مصدق در سخنرانی تاریخی خود در کمیسیون نفت مجلس شانزدهم وارد مسائل فنی مربوط به اصلاحات ارضی در ایران نشده‌ به‌گوشزدِ عواقب اصلاحات ارضی نادرست و در شرایط نامساعد بسنده‌کرده‌بود. اما پس از آن که شاه در سایه‌ی دیکتاتوری سالهای40 خواست خود را انقلابی بنمایاند و دست به اصلاحات ارضی تقلیدی و نادرست «انقلاب سفید» زد، و غافل از نتایج ویرانگر آن در کتاب مأموریت من برای وطنم به رجزخوانی و خودستایی پرداخته، ضمن حملات ناجوانمردانه به نخست وزیری که در احمدآباد زندانی و از امکان دفاع از خود محروم بود، از جمله نوشته‌بود : « ... وقتی به نخست‌وزیری رسید برنامه‌ای را که من برای تقسیم املاک سلطنتی بین روستاییان فقیر داشتم متوقف‌ساخت. در حالی که این برنامه یکی از بهترین وسائل برای بالا‌بردن سطح زندگانی مردم عادی کشور بود. علت آن بود که مصدق نمی‌توانست چنین عمل مثبت و اقدام مفیدی را تحمل‌کند.(...) تصور می‌کنم از اینکه برنامه‌ی توزیع املاک رضایت عمومی را جلب‌کرده دچار حسد شده‌بود و چون خود از ملاکین عمده بود و به‌دارایی خویش دلبستگی بسیار داشت از اجرای برنامه‌ی تقسیم املاک سلطنتی احساس شرمساری می‌کرد. خوشبختانه قبل از آنکه مصدق بتواند این مخالفت را به مرحله‌ی عمل برساند سقوط‌کرد(...)»8 ابتدا یادآوری می‌کنیم که دکتر مصدق، با آنکه پیش از قانون اصلاحات ارضی شاه زمین‌های خود را میان فرزندانش تقسیم‌کرده‌بود، پس از تصویب این قانون نیز آن تقسیم را لغو‌کرد و پس از اجرای قانون درباره‌ی املاک او، باقی‌مانده را از نو میان وُرّاث خود تقسیم‌کرد، و سپس به پاسخ او به شاه می‌پردازیم. در برابر ادعای واهی و مغرضانه‌ی شاه او از چند زاویه به ادای پاسخ می‌پردازد، که یکی از آنها این یادآوری است که : «... چه بی‌عدالتی از این بیشتر که اعلیحضرت شاه فقید 5600 رقبه املاک مردمی از هر طبقه را به‌‌زور و بدون اینکه حتی یک اعلان ثبت در روزنامه‌‌های وقت منتشر‌شود مالک شده‌باشند و اعلیحضرت محمدرضاشاه پهلوی به‌عنوان ارث پدر این املاک را به زارعین بفروشند و وجهی بدین طریق بر ثروت خود اضافه‌کنند.» 9 اما مهم ترین وجه پاسخ‌های او در این زمینه مربوط به حکمت اصلاحات ارضی در سرزمین ایران و چگونگی انجام درست آن بود. او پس از مقایسه‌ میان محصول سه نوع زمینِ «حاصلخیز»، «متوسط» و «غیرمستعد» و سهم سنتی زارع از آنها که به‌ترتیب 2/1، 5/3 و 5/4 بوده است، با ذکر اختصاص نسبت اخیر به زمین‌های «مشروب از باران» یا دیم که «زارع باید در آن بذر را در مساحتی معادل سه‌برابر زمین آبی کشت‌کند تا بتواند بهره‌ای از آن ببرد»، می‌پرسد حال اگر «بتوانند مساحت تمام قراءِ کشور را» که تعیین آن«فعلاً به علت نبودن وسائل غیر‌عملی است» تعیین کنند، و سهم هر زارعی را در یک نقشه معلوم‌نمایند آیا مالکین جزء می‌توانند از عهده‌ی آبادی املاک برآیند ؟ و ماشین‌آلات فلاحتی مورد احتیاج را تهیه‌نمایند.» 10 و از آن مهم‌تر می‌پرسد «آیا می‌توانند در این سالها که مملکت دچار خشکسالی است و آب قنوات رو به‌کاهش می‌رود در پیشکارِ11 قنوات کار نو حفر‌نمایند؟12» و می‌افزاید «در املاکی که از آب قنات مشروب می‌شود بسیار دیده‌شده کثرت عده‌ی مالکین سبب‌شده‌است که در قنات کار‌نکنند و ملک از حَیّزِ انتفاع بیفتد و بعد یکی از مالکین سهم سایرین را خریداری‌کند و در صدد آبادی برآید.»13 آنگاه، وی به اصل موضوع واردشده، با گوشزد این اصل که در کشاورزیِ ایران اصل نه زمین، بلکه آب آن است، زیان مترتب بر تقسیم‌اراضی نادرست را چنین توضیح‌می‌دهد : «از تقسیم املاک اگر مقصود این‌است [که] مملکت آبادشود، تقسیم‌املاک این نظر را تأمین‌نمی‌کند. در این عصر که باید از ماشین‌های فلاحتی استفاده‌نمود چگونه ممکن است یک عده زارع غیرموافق و بی‌سرمایه بتوانندماشینهای مورد احتیاج را فراهم‌نمایند و در این سالهای خشک که آب قنوات رو به کاهش می‌رود و در بعضی محل‌ها قنات خشک‌شده‌است زمین در املاک مجاور خریداری‌کنند و پیشکار قنات را امتداد دهند. در ایران اول شرط شرط آبادی آب است. زمین بی‌آب در همه جا هست و تقسیم آن بین یک عده سودی ندارد و مانعی هم ندارد.» 14 [ت. ا.] وی، با توجه به این‌که واحدهای کشاورزی ایران نه خانوارهای جدا از هم، بلکه گروهی از زارعان بوده‌اند15 که، چون کار و امکانات مالی هر یک از آنان جداگانه برای برآوردن نیازهای مشترک تکافو نمی‌کرده، از دیرباز، همواره همه‌ی امور زراعی، به‌ویژه امور مربوط به تأمین آب را، مشترکاً انجام‌می‌داده‌اند یادآور‌می‌شود که، در صورت تقسیم نسنجیده‌ی املاک، به‌علت پیدایش«یک عده زارع غیرموافق و بی‌سرمایه، لازم‌است که در صورت انجام چنین کاری از پیش شرایط موفقیت آن فراهم‌شده‌باشد. و این همان کاری بود که خود او، در زمان زمامداری، با وضع قانونی چهل‌ماده‌ای ـ شامل بر «اختصاس بیست‌درصد از بهره‌ی مالکانه برای تقسیم به‌تساوی میان کشاورزان و صندوق های عمران و تعاون آنان، و تشکیل شوراهای انتخابی ده، دهستان، بخش و شهرستان برای اداره‌ی این صندوق‌ها و نظارت بر سایر امور کشاورزی» که، به منظور اصلاحات اولیه در وضع کشاورزان، بنا به قانون اختیارات درمهرماه 1331 تصویب شده بود» در انجام آن کوشید16، هرچند که پس از سقوط دولت وی همه‌ی قوانین آن که بر طبق قانون اختیارت وضع شده‌بود از طرف دولت کودتا به‌دورافکنده‌شد. مقاله کامل : http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=42122 از علی شاکری زند، برادر ایشان خسرو شاکری زند بزرگ ترین مورخ کمونیسم در ایران است.
  12. 1 پسندیده شده
    اون موقع اصلا مسئله بهره وری کشاورزی نبوده. چند نکته رو شما در نظر بگیرید؛ - نخست اینکه دارید با وضعیت امروز حکم به مسائل گذشته میدید - مشکلی به اسم منابع آبی اصلا مطرح نبوده مثل الان - مشکل مصرف و صادرات وسیع محصولات کشاورزی مطرح نبوده - طبیعیه که خرد بشه زمین ها، چون دولت میخواسته توحش زدایی و یکجانشینی و صنعت رو بسط بده - پول نفت وجود داشته و دولت دستش به منبع مالی جدید دیگری رسیده. این مسائلی که شما الان دارید میگید عوارضی هست که بعد از انقلاب پدید اومده؛ - یعنی جمعیت ایران به یکباره در مدت کوتاهی چند برابر رشد کرده( که این هم با وجود جنگ! یعنی موفقیت اون طرح به نحوی!) - و دیگه اون تقسیم اراضی بخاطر این رشد جمعیت بی معنی به نظر میرسیده. - بحران آب - مسئله خرد شدن زمین بر اثر وراثت(که اینم اداره جهاد کشاورزی اجازه نمیده از یه حدی پایین تر) حالا یه مثال میزنم؛ فرض کنم اصلاحات ارزی انجام نشده بود و دولت کنونی میخواست در قالب پدیده ای به اسم خصوصی سازی!! این زمین ها رو واگذار کنه، اونم به عده خاص. عوارض اینکار سبب پیدایش مجدد خوانین و پیدایش طرح هایی شکست خورده عظیم میشد، مثل همین توسعه نیشکر. عملا مسئله فقر هم حل نمیشد. اضافه کنم شما باید اصلاحات ارضی رو بجای بررسی با دلایل 1399 باید دلایل 1299 بسنجید.
  13. 1 پسندیده شده
    برادر عزیز این "نکردیم" کیه؟ دولته؟ مگه شیرین عسل و کاله رو دولت رفته براشون ماشین آلات نوین خریده آورده؟ نه آقاجان اصلا دعوا همینه که دولت اصلا نباید فضولی کنه. دولت فقط باید سیاستگذاری کنه که تولیدکننده بی دردسر بره دنبال افزایش تولید و بهره وری. نه اینکه با اختلال در قیمتگذاری و انواع فشارها هزینه هاش رو ببره بالا. اگر یادتان باشه ما بچه بودیم ماکارانی از ترکیه و ایتالیا می آمد ولی الان ایران بهترین کیفیت ماکارانی دنیا رو میزنه. دولت بهشون ماشین آلات داده؟ نه. دولت این زمینه رو برای بخش خصوصی باز کرد و الان بهترین ماکارانی، بهترین بستنی، بهترین ماءالشعیر، بهترین سس دنیا در ایران تولید میشه. این دوست گرامی ما ظاهرا با کارشناس دولتی و امضای طلایی آشنا نیستن که چه بلایی به سر مردم و تولیدکننده میارن. فقط و فقط دولت باید گورش رو از قیمتگذاری اقلام کشاورزی گم کنه. تا این رخ نده، هیچ اتفاق مثبتی نمی افته و کشاورز ایرانی هرگز نمیتونه با دلار4200 کشاورز برزیلی و هندی رقابت کنه. در واقع نرخ ارز، توان رقابت تولیدکننده ایرانی رو تعیین میکنه. به هر واردکننده ای که ارز 4200 میدن تولیدکننده ایرانی اون حوزه رو نابود میکنن. اخیرا دکتر تقی زاده خط تولید دستگاه سونوگرافی را راه انداخته اند. کیفیتشان هم به نسبت قیمت بد نیست. ولی وزارت بهداشت به سونوگرافی برند GM امریکایی ارز 4200 میده، و داد و هوار دکتر تقی زاده رو بلند کردن. امریکایی که هم ما رو تحریم میکنه هم ترور میکنه، به تولیدکننده اش ارزش 4200 رانتی میدن!!! الله اکبر! بگردید ببینید واردکننده سونوگرافی به کجا وصله و این خیانت از کجا آب میخوره... لینک توئیتر دکتر تقی زاده: https://twitter.com/taghipour_1988
  14. 1 پسندیده شده
    روسیه از امروز گویا به بهانه آفت و میزان آفت کشها واردات سیفی جات و سبریجات و خصوصا گوجه فرنگی را از آذربایجان ممنوع کرده (حالا پشت پرده به چه دلیل شاید دلایل تنبیهی هم داشته باشه) آیا مسئولان امر برای یک لحظه همت به خرج میدند که از این موقعیت طلایی استفاده ببرند. آذربایجان بیشترین صادرات را در محصول گوجه فرنگی داره. در سال 2018 نزدیک به 250 میلیون دلار فقط صادرات گوجه داشته. البته ایران با یک شرکت موفق به نام آتاویتا (هموم گلخانه مدرن و مجهز بزرگ در جلفا) در بازار گوجه فرنگی روسیه حضور موفقی داره ولی کاملا ناکافی است این حضور. الان قطعا این پنجره طلایی شاید برای یک هفته تا یک ماه باز باشه نهایتا و وقت پیدا کردن جای پا در بازار روسیه است ولی اولا اشاره شد دلالانی که فقط میخوان سود همین یک هفته را ببرند با سرازیر کردن جنس آشغال تمام اعتبار برندهای موفق را هم از بین میبرند (و گویا این همه دستگاه عریض و طویل هیچ وظیفه ای برای اصلاح این شیوه های دلالی و قدمی و مخرب نداره) و ثانیا مسئولانی که تمام هوش و حواسشون پیش فروش نفته! چند سال پیش و تحریمهای اتحادیه اروپا فراموش نکنیم یک بار پوتین حتی به اسم از ایران نام برد که تحریم های گسترده اروپا نمیتونه ما را به عقب نشینی واداره چون محصولات بازر کشورهای همسایه ای مثل ایران هستند. ولی از این فرصت که چراغ سبز پوتین را حتی داشت استفاده شد؟ یا وقتی با ترکیه روابطشون شکراب شد آیا استفاده شد؟ کلی محصول افت زده و درهم را دلاال ها ریختند تو بازارشون و کلا روسها که حساسیت هم دارند روی کیفیت و خصوصا افتات و کود و سم درها را بستند و پشیمان شدند و هر دو بار رفتند سراغ ترکیه. این ها نه به تحریم و امریکا و برجام ربط داره نه چیزهای دیگه. فقط و فقط عملکرد و مدیریت صحیح و برنامه ریزی و مدیر وظیفه شناس و متخصص در امر و یک جو عرضه.
  15. 1 پسندیده شده
    با سلام.... تقریبا تمام بحث پرت و پلاس جز این پست و پست دیگر برادرمون آبی عمیق....چرا؟ به این دلیل ساده که فرض اساسی ایجاد این تاپیک غلط هست.... و اون فرض چیه؟ این که آدمهایی مثل بنده و شما که توی عمرمون بیل دستمون نگرفتیم و درگیر کار کشاورزی به صورت جدی نبودیم بیاییم و بخواهیم برای کشاورزی کل شور برناه ریزی کنیم... تمام طرح های روشنفکری اینش کشور توی 250 سال گذشته به این دلیل ساده به بن بست خوردن که طراحان اون نه مردم رو میشناختن و نه جامعه رو حالا این طرح ها ممکنه اصلاحات عباس میرزایی باشه و ممکنه اصطلاحات میرزا تقی خانی باشه یا ملی شدن نفت یا هر چی ..... فرقی نداره... همه ش بن بست.... من برای اینکه بفهمید ما شهر نشین ها چقدر از مرحله پرت هستیم یه مثال واقعی بزنم با نقل از یک واسطه: همکار من بچه قائم شهره و شالی کاری داره و تقریبا تمام اقوامش توی کار برنج هستند ... یعنی خودش دست ش کاملا توی کاره. میگه یکی از دوستانش توی پژوهشکده ژنتیک داره اصلاح نژاد برنج انجام میده.... با کلی زحمت یه برنج اصلاح شده درست کرده از هر نظر بهتر از برنجهای موجود در بازار هم قد میکشه هم ارزون تره هم آب کمتر می خواد و خلاصه اینکه بهینه است... الان که دهنتون آب افتاده خدمت تون عرض کنم که هیچ شالی کاری حاظر نشده اون رو بکاره... بهش می گم چرا آخه؟ میگه چوون برنجش طوری هست که نمیشه توش قاطی کرد.... گرفتید؟ درباره امنیت غذایی اگر منظور جلوگیری از قحطی هست برنده جایزه نبول اقتصاد آمارتیاسن قضیه رو سالها قبل حل کرده: هر کشوری که هیئت حاکمه ش دموکراتیک انتخاب بشن از قحطی مصون هست و هر کشوری که به صورت دیکتاتوری اداره بشه سرنوشت نهایی ش به قحطی میکشه https://donya-e-eqtesad.com/بخش-سیاست-گذاری-100/3550297-محیط-ظهور-قحطی-اقتصادی در حال حاضر و با توجه به اینکه قراره در این تاپیک به سیاستمدار و سیاست گذار خط بدیم تنها مسائلی که میشه ذکر کرد( والبته دوستمون هم قبلا گفت) اینها است: حرکت به سمت یه دموکراسی واقعی و اجازه دادن به گردش نخبگان تنش زدایی در سیاست خارجی با تمام کشورهای منقطه بازکردن بازارهای ایران بر روی محصولات کشاورزی با قیمت جهانی بازکردن بازارهای جهان بر روی محصولات کشاورزی ایران باز هم با قیمت جهانی دست برداشتن از سیاست احمقانه سرکوب نرخ ارز برداشتن تمام موانع گمرکی و کم کردن عوارض گمرکی تا حد ممکنه برداشتن موانع از پیش پای کشاورز و آزاد گذاشتن اون برای انتخاب محصول و انتخاب بازار هدف فضولی نکردن دولت در کار کشاورز و تاجر وارد کننده و صادر کننده برداشتن هر نوع سوبسید و یارانه چه در بخش انرژی و چه در بخش آب عدم اجرای طرح های احمقانه مانند ساختن سد در جایی که نباید ساخته بشه و موارد اینچنینی که اکوسیستم ها رو به هم میریزه تمام کشورهایی که مثال زده شدند مثل اسرائیل و هلند و آمریکا و هند و اینها که ما ازشون باید یادبگیریم به این علت در کشاورزی مستقل و خودکفا هستند که دولت در کار کشاورز دخالت نمیکنه.... خلاص
  16. 1 پسندیده شده
    باید این تهدید درک بشه وهمه مسئولین زیربط از حساسیت موضوع اطلاع داشته باشند و تبدیل به یک مطالبه عمومی بشه حل این معضل! به صورت کلی هم اثرات اقتصادی و ایجاد اشتغال رونق کشاورزی و تامین پایدار ارزاق عمومی بدون وابستگی را هم در نظر نگیریم برای ملت بزرگ ایران با این‌سابقه دیرین مشاهده این صف های خرید نواسانات قیمتی و اینکه تبدیل به چوب تنبیه دشمنان علیهمون هم شده واقعا زشته باید رفع بشه کار خیلی بزرگیه سخته ولی نشد نیست !! شرایط همیشه بر وفق مراد نیست و باید برای احیا همه جانبه قدرت خودمون کل ضعف ها و چالش های پیش رو را رفع کنیم! چارچوب های قدرت باید همه فراهم باشد!
  17. 1 پسندیده شده
    برخلاف انتظارتون اين صحبت ها و مقاله ها اثر داره، خيلي هم اثر داره در تاپيك نبرد رسانه و الگوى تبليغات اين اثرگذاري مستقيم ديده شد حرکتی مثبت در تصویربرداری از نیروهای مسلح 2 - پایگاه پنجم رزمی هوانیروز مشهد اين تاپيك اگر همين مسير رو بره از تاپيك نبرد رسانه بسيار قوي تر خواهد بود بويژه اگر مطالب ساده و براي مخاطب عام باشد بحث امنيت غذائي و مديريت منابع غذائي يكي از نكات اصولي هست كه بايد پيگيري بشه تا به سرانجام مطلوب برسه براي مايي كه قدرت اجرايمون كمه راهكار اطلاع رساني عامه پسند است
  18. 1 پسندیده شده
    من دوست داشتم این حرفها رو یه جایی در دید عموم و مسئولین ثبت کنم. وگرنه مطمئنا کوچکترین ترتیب اثری نمیدن. روابط با برزیل و آرژانتین هم قطع بشه، فعلا هند و اوکراین هستن و خدا کریمه! بعد که اینها هم قطع شد قحطی شد هم همین سیاست از این ستون به اون ستون، و بازی با شعارها یک جور دیگه ادامه حیات میده... به نظرم راهکارهای واقعی وقتی عملیاتی میشن که یکی مثل خانواده مدلّل وارد بخش تولید بشه. یعنی نظام، منافع اینها رو با منافع تولید و سیاستگذاری کلان تولید گره بزنه. یه مثال جالب عملیاتی میزنم که فکر کنم دوره احمدی نژاد یا اوائل روحانی انجام شد. قانون گذاشتن و واردکنندگان موز را وادار کردن به ازای هر کیلو واردات موزه، 2 کیلو سیب صادر کنن. این سیاست عاملی شد تا تجار واردکننده، باغهای بزرگ و مدرن سیب در سمیرم و دماوند ایجاد کنند(به همراه سردخانه و تمام تشکیلات وابسته). امسال دوستانم که در دماوند کار سیب می کنند کارشان رونق خوبی داشت بابت صادرات به روسیه. ایران عزیز ما هم آدم داره، هم پول داره، هم توان اجرا داره، هم هوش و مغز داره، فقط اراده لازمه. اراده هم باید از بالاترین سطوح با قدرت عمل بشه. نظام بارها نشان داده اگر کاری رو بخواد بکنه می کنه.
  19. 1 پسندیده شده
    به نظرم مهمترین اقدام در این زمینه: الف-توسعه بخش خصوصی ب-به صرفه کردن حوزه کشاورزی است. در مورد قسمت اول، کشت و صنعت مغان به یونس ژائله(مالک تبریزی شیرین عسل با صادرات اقلا 200 میلیون دلار در سال شیرینی و شکلات) واگذار کردند. این بنده خدا 2-3 ساله سرمایه گذاری کرده و تعداد شاغلین از 500 به 3000 نفر رسانده و بخش های متنوع تولیدی به کار انداخته. ولی حالا قوه قضائیه دبّه در آورده و میخواد ازش پس بگیره. این یعنی 40 سال کثافتکاری بانک ملی در این زمینها درس عبرت نشده. یعنی امنیت غذایی کوچکترین اهمیتی برای مسئولین نظام نداره. با پس گرفتن مغان مطمئن باشید احدی از سرمایه داران بزرگ پاش رو به حوزه کشاورزی نمیذاره. در مورد قسمت ب. پارسال در مورد پرورش گوسفند در محیط بسته تحقیق می کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم با این رانت و فامیل بازی که در واردات علوفه و گوشت با دلار نفتی خوابیده و دخالتهای عجیبی که دولت می کنه، بردن پول و انرژی و وقت در حوزه دامداری(و کشاورزی) خریّت محضه. چنان منافع بزرگی در مجوزهای واردکنندگان بزرگ خوابیده که شعارهایی که داده میشه کشکی بیش نیست. در ظاهر شعار حمایت از ارزانی ارزاق میدن ولی در حقیقت از منافع واردکنندگان حمایت میشه. خلاصه مطلب اینکه اگر کسی در ایران سفر رفته باشه به چشم پتانسیلهای عظیم کشاورزی و دامداری میبینه که بازدهی آب و زمین در حد 20% هم نیست. زمین های کوچک، کشاورزان بی دانش و بی حامی و بی برنامه و بی پول، فساد جهاد کشاورزی و شرکا ..... تا وقتی بخش خصوصی وارد بخش کشاورزی نشه و بروکراسی فاسد دولتی گورش رو گم نکنه، هیچ اتفاقی در حوزه استقلال و امنیت غذایی نمی افته.
  20. 1 پسندیده شده
    هوالرزاق اهمیت موضوع استقلال در تامین نیازهای اولیه کشور را باید در موارد و موضوعات زیادی دخیل دانست مثلا سیاستمداران ما در مواقع لزوم بین‌تصمیم گیری سخت انتخاب راه صحیح ویا محدود شدن توسط رغبا با تحریم ها و گروگانگیری های مربوطه توسط دشمن مواجه میشوند که به دلیل مشکلات زیر ساختی و عدم قدرت تامین نیازهای اولیه با عواقبی چون تورم شدید ،نارضایتی اجتماعی، آسیب به طبقات متوسط و پایین جامعه که اکثریت کشور مارا تشکیل داده اند.ودر بلند مدت کاهش رشد و توسعه پایدار خواهند شد. این امر در شرایط معمول نیز پایه گذار مشکلات عدیده ایست که به ذکر آن خواهیم پرداخت ولی با توجه به این ضعف در زمان جنگ ها این عوامل و ناپایداری ها شدیدا تشدید خواهد شد که در نتیجه و سرنوشت یک کشور بشدت تاثیر گذار است تاریخ سترگ ما از این قبیل موضوعات چون قهطی و خشکسالی و آسیبهای فراوان وارده و بخصوص یورش اقوام مهاجم در چنین زمانهایی که در ضعف شدید هستیم را در خاطره خود دارد .. _درسی از همسایگان .... کشور عراق با توجه به اقتصاد تک محصوله و پولهای باد آورده نفتی به چنین اهرم قدرتی بی توجه بود و با توجه به دشت‌های بزرگ‌ و جلگه ها و وجود دو رودخانه بزرگ که مهد تمدن بشری بوده در روزگاری و در زمانی از این‌دشت‌ها میتوان به سبد قلات امپراتوری ساسانی و قبلتر هانام برد که پس از فتح ایران بدست مسلمین و جدایی آن ،ایران دچار مشکلات عدیده و عدم توازن گردیده که شاید این‌موضوع از تبدیل ایران به قدرتی بزرگ چون گذشته جلوگیری نموده است ولی عراق با داشتن چنین امتیاز بزرگی و بها ندادن به آن و تقویت نکردن این پاشنه آشیل خود در پس جنگ های بالاتر از ظرفیت ساختاری این‌کشور و صرفا به پشتوانه پول نفت و اعتماد به نفس کاذب پس از شکستهایش و بخصوص شکست تحمیلی در مقابل ائتلاف در مقابل تحریمی قرار گرفت که زیرساخت های سرمایه‌ای و پیشرفتی این‌کشور را نشانه گرفته بود در ۱۴اوریل ۱۹۹۵ طی قطعنامه۹۸۶ شورای امنیت معروف به(oil for food program) نفت در برابر غذا عملا محدودیت و ضعف این‌کشور در مقابلش پدیدار شد و این‌کشور تک‌ محصولی از هرگونه خرید کالای سرمایه‌ای و توسعه زیرساختی‌محروم ماند و وابستگی به این‌امر دچار مشکلاتی شد که بعد ها در سال ۲۰۰۲ نتیجه آن را مشاهده نمودید! کشور عراق از اقتصادی به نسبت مستقل با هدف گیری پایه های اولیه ان به یک‌ کشور وابسته سیاست‌غرب تبدیل شد که بزودی با برنامه‌های کنترل و مهار آب توسط ترکیه بحرانهای انسانی شدید را در این کشور شاهد خواهیم بود که ما هم متاثر از این اتفاقات خواهیم بود ... کشوری دیگر با داشته های ناچیز ولی انتخابهای درست دیگر کشور مورد بررسی ما نیز در خاورمیانه جا خوش کرده این کشور از بدو تاسیس با ابر مشکلاتی همراه بوده که البته برمیگردد به ذات و فلسفه موجودیتی آن که همراه شده با اشغال و تملیک غیر قانونی وطن ملتی دیگر که شاید این امر باعث وجود چالش های شدید و بودن در عمق مشکلات بودهاست . اسرائیل با وجود این که جغرافیای آنبه طور طبیعی مناسب کشاورزی نیست از صادر کنندگان عمده محصولات تازه و از پیشروان علم کشاورزی در سطح جهان است. بیش از نیمی از مساحت سرزمینی آن بیابان است واقلیم و نبود منابع آبی شیرین و نبود هیچ‌گونه رودخانه آب برای کشاورزی مساعد نیست. تنها ۲۰ درصد از سطح زمین به طور طبیعی قابل کشت است. با این که ۳٫۷٪ از نیروی کار اسرائیل در بخش کشاورزی مشغولند این کشور ۹۵٪ از نیازهای غذاییش را خود تأمین می‌کند. علاوه بر گل‌های محبوب در غرب، نظیر گل لاله و رز اسرائیل گونه‌های کویری را صادر می‌کند. این کشور تبدیل به یکی از بازیگران عمدهٔ صنعت جهانی گل تبدیل شده، و خصوصاً از تأمین کنندگان گل‌های سنتی اروپایی در ماه‌های زمستان است. این درصورتی است که وسعت بسیار ناچیز آن و جمعیت به نسبت‌زیاد آن را اگر با کشور ایران مقایسه کنیم عملکرد ما با توجه به شرایط و قدمت ما بشدت غیر قابل دفاع بود است از نظر تقریبی ۹میلیون جمعیت۱ به ۱۰ ما و از نظر وسعت ۱به ۸۰ کشو ما بصورت حدودی میتوان نسبت گرفت! حال با این تفاسیر چه کنیم ؟ ملزومات تغییر در وحله اول تغییر فکر و دیدگاه به این ظرفیت رو به زوال با توجه به افزایش جمعیت و شرایط اقلیمی است! و سپس ایجاد برنامه ریزی کوتاه مدت و بلند مدت است ما باید بدانیم که تصمیمات و سیاستهای کشور باید با پشتوانه داخلی و ثبات همراه باشد! برای توسعه این زیر ساخت باید به ۳ مقوله _زمین _آب _ نیروی انسانی ایجاد زیرساختارها و توسعه علمی که از اصلیترین بستر های این امر میباشد بپردازیم که هر کدام از این موضوعات با توجه به محدودیت خود نیاز به بررسی جداگانه و اهمیت دادن به نوع حفظ و ارزش گذاری و حفظ پایداری آن برای نسل های آینده اهمیت دوچندانی دارد...که به آن‌خواهیم پرداخت.... توسعه و تعریف بهره وری از اقیانوسها و دریا ها در نیل به تامین کشور نیز باید در این چارچوب بررسی شود که امروزه کشورهای دنیا در حال فعالیت شدید در این موضوع هستند و باید ازسهم خود به مقدار نیاز و حتی در جهت توسعه اقتصادی برداشت کنیم که این مورد نیز مغفول مانده است..... در ادامه تعریف دلائل و مشکلات و ضعفهای ما در نیل به توسعه در این راستا.... برروح شهدای این آب و خاک صلوات
  21. 1 پسندیده شده
    برای ادامه این بحث لازم به یادآوری است که باور به خودکفایی در این خصوص مشخصا در بعد امنیت غذایی در شکل عام و حیایتش باید پذیرفته بشه توسط دولتها. بله، ارتباطات و اقتصاد آزاد و بازار رقابتی و امکان تهیه ارزان تر از کشورهایی که دارای آب و خاک و تجهیزات مناسبتری هستند که قیمت تمام شده تر را به صرفه تر میکنه یک حقیقت هست ولی باز؛ چنین بحثی لازم هست یادآوری بشه در شکل ویژه اون انجام میگیره یعنی ذیل شرایط خاص ما و سایه مدام تهدیدها و تحریمها. پس از این منظر اون بخش را میشه کنار گذاشت و تحت در این شرایط اجباری چگونه به این امنیت غذایی دست پیدا کنیم (که قطعا اگر فراهم بشه هم با افزایش تولید باعث افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها میشه و هم شاید با افزایش این بهره وری و امکان صادرات به بازارهای در دسترس منطقه ای که مزیت رقابتی دارند برای ما حتی به سودآوری هم رسید (در مقایسه با زمانی که خب واردات به صرفه تر هست در بحث هزینه ها) یک نگاه سطحی به امنیت غذایی حیاتی کشور شامل موارد زیر میشه: گندم جو برنج دانه های روغنی ( که خودشون بعد از روغن کشی با محصول خروجی کنجاله به عنوان غذای دام بخشی از نهادهه ای دامی را تامین میکنند، پس نقش دوگانه داره کشتشون) ذرت دامی به عنوان یکی از اصلی ترین رئوس نهاده های دامی و بخشی هم ذرت خوراکی برنامه ریزی برای خودکفایی در همین چند بخش محدود میتونه تا حد زیادی امنیت غذایی کشور را خودکفا کنه البته با درنظر گرفتن چند نکته: اگر زنجیره بخواد کامل باشه قاعدتا نباید وابستگی در این بخش وجود داشته باشه: بحث تولید! آب و خاک که نیاز به برنامه ریزی داره فقط تقریبا در بحث بذر برخی موارد مثل بذرهای اصلاح شده گندم و برنج و ... خیر ولی در برخی بخشها وابستگی وجود داره ( حالا بیشتر در سایر مواد غذایی مثل صیفی جات و سبزیحات و حبوبات و .. عمدتا) در بحث مدیریت خاک و کود ما در زمینه کودهای اوره خودکفا هستیم تقریبا با برنامه های سالهای اخیر ولی بخش کود فسفاته وابستگی زیادی وجود داره (معادن سوریه برای همین اهمیت دارند) در بحث مدیریت آب (مهندسی سد، سازه، لوله های پلی اتیلن و پمپ و ... ) هم تا حد زیادی وابستگی وجود نداره در بحث ماشین آلات کشاورزی خب تا حدودی وابستگی وجود داره در بخش کمباینهای تخصصی و تراکتورهای سنگین و زنجیره نهایی و صنایع تبدیلی هم تا حدودی این وابستگی وجود داره نسبی (صنایع تبدیلی روغن خیر مثلا ولی صنایع تولید نهاده های دامی چرا) در بحث واکسن ها و داروهای طیور و آفت کشها هم تا حدودی ممکنه مواردی از قلم افتاده باشه که دوستان میتونند اشاره کنند ولی این زنجیره هرکجاش ناقص باشه ممکنه کل زنجیره را معطل و بی اثر کنه لااقل با بحران های مقطعی و میدونیم این زنجیره اگر وقفه ای درش بیفته در بازار بلافاصله تاثیر خودش را نشون میده پ ن: فقط مسئله همت و برنامه ریزی و قطع دست مدیران از پول نفت و البته سرکوب روابط پشت پرده همین تصمیم گیران و بهره مندی از رانتهایی است که به سبب واردات (از خود خرید و وارداتش بگیر تا توزیع و اختلاطش و فروش سودآور آشغال به جای نهاده و ...) به جیبهاشون سرازیر میشه و برای همین هیچوقت طرح های خودکفایی به ثمر نمیرسه و پشت واژه سازی ها و سیاست زدگیها و حواله به سیاستهای کلان خارجی و مشوش کردن فضا پنهان میشه تا اقایان در هر دولتی که هستند بهره مند بشند از مزایاش. این فقط یکی از صدها طرحی است که تازه اصلا بحث کلان نیست و خودکفایی ریشه ای بلکه یک تغییر جهت بخشی ساده هست:
  22. 1 پسندیده شده
    مجموعه افاضات یک نوچه دست نشانده سلام همانگونه که در پیام خصوصی خدمتتان عرض شد قدرت حکومت ها به سطوح ملی ، منطقه ای ، فرامنطقه ای ، جهانی و در همان قسمت جهانی هژمون تقسیم می شود که هر کدام از این سطوح می توانند واجد دسته بندی های مختلف باشند و باز همانگونه که برای شما مثال آوردم حکومت کشوری مانند افغانستان حتی دارای قدرت ملی نیست و ما هم در ابتدای انقلاب و بنا بر دلایلی که بسیاری از آنها را همگی ما نسبت به آنها آگاهی داریم قابلیت اعمال قدرت ملی در سطح کاملش را نداشتیم (در بازه زمانی کوتاهی) . از طرفی اینگونه مسائل و بسیاری از مسائل دیگر قابلیت کمی سازی ندارند و دقیقا وقتی شما از درک این موضوع عاجز هستید به شما می گوییم که ذهن نابالغ دارید . اجازه دهید مثالی بزنم ، کودکی را فرض کنید که به فهم شمارش یک و دو رسیده است و وقتی از او سوال می شود که مادرش را چقدر دوست دارد می گوید دو تا !! هنگامی که درکش از کمیت گسترش می یابد 10 تا ، 100 تا و ... . و در این میان وقتی کمیت فاصله را درک می کند دست هایش را گشوده و می گوید اینقدر ، یا از اینجا تا آنجا و ... . این مساله به دلیل نابالغ بودن ذهن آن کودک در زمینه دوست داشتن است ، اما وقتی در این زمینه ذهنش به بلوغ کافی رسید دیگر اینگونه بیان برایش معنا ندارد . حالا از شما می پرسم شما چقدر مادر بزرگوارتان را دوست دارید ؟ فقط جان شما غیر از بیان کمی راه دیگری وجود ندارد !! اما فارق از این مثال مبتنی بر جدول زیر ، مفاهیم و مسائل هر چقدر به سمت سطح استراتژیک و بدون ساختار پیش می رود از قابلیت کمی سازی آن کاسته می شود و به جایی خواهیم رسید که دیگر این امکان برای ما به دلیل وجود متغیر های بسیار و اطلاعات کم و شرایط ناپایدار از بین خواهد رفت . البته به همین دلایل است که فهم شما حتی از مفاهیم علوم انسانی سطحی می باشد و می آیید ضریب جینی را که کاربرد آن در یکی از مدل های اقتصاد کلان است (اقتصاد کلان محاسباتی) که تقریبا درسلسله مراتب مفاهیم و دانش اقتصاد در وسط هرم قرار می گیرد و برای ایجاد نقشه های راه در یک طرح کلان اقتصادی کاربرد دارد را به کلیت ماجرا تعمیم می دهید (البته بنده در زمینه اقتصاد مطالعه تخصصی ندارم). و به دلیل همین مساله است که دیگران را نادان ، متوهم ، خودشیفته و ... می دانید : اما در مورد کشور خودمان جمله ای را از یکی از مقالات اندیشکده بروکینز که سال گذشته ترجمه و در انجمن قرار دادم را می آورم : و این همان چیزی است که شما نمی بینید و یا نمی خواهید ببینید . یک مساله دیگر درباره قدرت منطقه ای اینکه ما برآیند مجموعه ای از عوامل را در نظر می گیریم که هر کدام می توانند شدت و ضعف داشته باشند (که استاد گرامی جناب MR9 زحمت بیان آن را کشیدند - اوستای بنده) . این را داشته باشید و در کنار آن چند روز پیش مطلبی در بروزرسانی با عنوان ثبات هژمونیک قرار داده شد که برای روشن شدن بعضی از موارد ، بخشی از آن را در اینجا قرار می دهم : قدرت برتر یا هژمون به وسیله عواملی باید پول خود را مبنا قرار داده ، با وضع قوانین و ساختار های مختلف دیگران را کنترل کرده و برای حفظ آن وضعیت به یکسری از کشور ها ، مخصوصا قدرت های درجه 2 سودهایی برساند . شما پرسیدید که : اول اینکه راهکارهای مشروع همان ساختار های کنترلی قدرت های جهانی هستند که اتفاقا هر چقدر ما بیشتر بتوانیم خودمان را از زیر یوغ آنها خارج کنیم و بعد آنها را به نفع خودمان تغییر دهیم نشان از قدرت بالاتر ما هستند . ثانیا وقتی راهکار به قول شما مشروع ، نا مشروع می شود و از دزد حمایت می کند باید آن را به نحوی کنار گذاشت . حالا شما چرا طرفدار راهکار نامشروع هستید دیگر به ما مربوط نیست !؟ در کل سوال هایی پرسیدید ، لطف کنید از ابتدا آنها را دوباره بپرسید ، البته با این پیشفرض که در ابتدا قدرت هایی که مانع ما می شوند را به صورت کمی مشخص کرده ، عوامل ایجاد آن ها و میزان تاثیر پاهای قدرت های اختاپوسی جهانی را به صورت کمی از آنها کم نمایید و بعد در اینجا قرار دهید ، آنگاه به دیده منت بنده جواب شما را خواهم داد . پ ن . امیدوارم تمامی دوستان به این بحث ها تنها به چشم مجادلات علمی بنگرند و آنها را فراتر از آن نبرند .
  23. 1 پسندیده شده
    این بخش هم به نظرم بخاطر رویکرد جغرافیایی شما به مسئله در حالی که مسئله بخش کوچکی در حوزه راهبرد و جغرافیای سیاسی دارد. عمق استراتژیک با این روش بدست نمیاد. شما از سمت تهران به بحران منطقه رفتید، باید از سمت بحران به تهران میرفتید. بعبارتی گروه ها و افراد بسیار بسیار زیادی در منطقه هستند که بقاشون منوط به حمایت یک نیروی خارجی هست و اگر بدستش نیارن توسط عوامل بسیاری نابود خواهند شد. بنابراین تهران در حال پاسخگویی به یک سری مطالبات مردمی در منطقه است. برای مثال: اگر ایران از شیعیان حمایت نکند، توسط تندروهای مذهبی سلفی قتل عام خواهند شد. اگر ایران این نیروها را مستقل و تبدیل نیروهای متکی به خود نکند، توان حمایت دایمی نخواهد داشت. از دو پیش فرض فوق به این نتیجه میرسیم: که دو نیرو یکی از سمت تهران و یکی از سمت مردم منطقه به یک نقطه مرجع در حال سوق دادن یکدیگر هستند. محل تلاقی این دو نیرو در نقطه مرجع معادلات راهبردی جهان اسلام که روایت کلان منطقه است خواهد بود. وقتی تهدیدات رو طبقه بندی کنید، تهدید اول فقر و بیکاری و .. دوم حکام ستمگر داخلی .. سوم گروه های تندرو داخلی .. چهارم کشورهای تهدید کننده .. پنجم تهدیدات کلان جهان اسلام .. محل های تلاقی بین این 5 عنصر فوق پیوسته در رفت و آمد است... بنابراین عمق استراتژیک مفهومی جانبی و محصول این تعامل است. کلیتش در یک کلام؛ اونی که تهران نشسته در راس امور این تصمیمات ولی امر مسلمین، بخصوص شیعیانه و براشون در صورت لزوم باید تصمیم بگیره، جئوپلوتیست یا استراتژیست نیست.
  24. 1 پسندیده شده
    مگر چندتا مسیر، چندتا علت اصلی و چندتا راه حل وجود داره؟! ما چند تا کج فهمی جهانبینانه داریم؛ - استقلال رو معادل ایزولاسیون گرفتیم. - حاکم و حکومت رو قادر مطلق و موظف در نظر گرفتیم. - باور همیشگی به وجود یک راه خوب قطعی داریم. - هیچ تناقضی نباید وجود داشته باشه. و ... از دید بنده اگر سیستمی کارش خیلی درست بود و تونست بسیار موفق باشه باید بسرعت نابودش کرد، دلایل مفصلی داره ...
  25. 1 پسندیده شده
    ادامه تست مهمات هایپرسونیک کینژال برروی سگ شکاری روسی تصاویر ماهواره ای موجود در مرکز تست پروازی دولتی شماره 929 منطقه آستاراخان ( پایگاه آختوبینسک ) نشاندهنده ادامه تست های موشک هایپرسونیک Kh-47 کینژال در کنار جنگنده های MiG-31K نیروی هوا- فضایی روسیه (RuAF) است . این تصاویر که به ترتیب در تاریخ های سوم ، ششم ، بیست و دوم سپتامبر ، 16 اکتبر و یکم نوامبر 2018 برداشته شده ، در فوریه 2019 توسط یکی از کاربران توییتر به نمایش گذاشته شد .ناظران نظامی معتقدند که مهمات کینژال ، یک نسخه اصلاح شده از موشک بالستیک زمین به زمین 9K720 اسکندر ( کد ناتو SS-26) بشمارمیرود که برای نصب بر روی فاکس هاوندهای نیروی هوایی روسیه بهسازی های متفاوتی را بخود دیده است . این موشک بابرد ادعایی 2000 کیلومتر و سرعتی بیشینه ای برابر 10 ماخ ، میتواند بر ضد اهداف زمین پایه و دریاپایه ،بدون وارد شدن به فضای حفاظت شده هوایی دشمن ، مورد استفاده قرار گیرد . با این وجود ، اطلاعات در دسترس نشان می دهد که تا حال حاضر ، تنها رهگیر بلندپرواز میگ-31 گونه K برای نصب و شلیک این موشک مورد ارتقاء قرار گرفته ، اما تعداد این هواگردها ، (16-10 فروند ) بسیار محدود بوده و هنوز در شمار تاثیر گذار وارد خدمت نشده است . روسها مدعی اند که این موشک به همراه هواپیمای حامل چندین بار تست شده و از آنجا که ماموریت مواجهه با عناصر متخاصم از دسامبر 2017 در منطقه نظامی جنوب روسیه بر عهده یک اسکادران از این جتهای رزمی نهاده شوده بود ، ظاهرا در آوریل 2018 توان رزمی کاملی را در اختیار نیروی هوایی این کشور قرار داده است ، ضمن اینکه روسیه برنامه مدرنیزه سازی بمب افکن های Tu-22M3M را نیز در دستور کار خود قرار داده که برد موثر این موشک را به 3000 کیلومتر می رساند . اظهارات رسمی مقامات ارشد نیروی هوایی روسیه حاکی از آن است که فاکس هاوندهای مسلح به کینژال تا کنون بیشتر از 89 سورتی ( پرانه) را بر فراز دریای کاسپین و سیاه به انجام رسانده که تحلیلگران معتقدند که مبداء همه این پرواز ها از مرکز تست پروازی آختوبینسک می باشد . با این حال ، تصاویر ماهواره ای اخیر نشان می دهد که MIG-31K مسلح به کینژال ، هنوز در وضعیت تست های رزمی قرار دارند ( نزدیک به یکسال پس از ادعای نیروی هوایی روسیه) و این اثبات می کند که سرعت توسعه تسلیحات هایپرسونیک روسیه ، از آنچه که مسکو مدعی است ، با سرعت آهسته تری در حال انجام است . پی نوشت : 1- تمامی تاپیکهای متفرقه با محوریت میگ-31 در انجمن میلیتاری ، در قالب یک تاپیک جمع آوری و مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفت . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9