برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 10 آذر 1402 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهبسم ا... پنج شنبه 26 مرداد 1402 رصد و اخطار به ناوگروه نیروی دریایی ایالات متحده https://www.aparat.com/v/QuLvB
-
2 پسندیده شدهجنگ یا صلح ؟ شناخت ناحیه خاکستری John Raine قسمت اول : پایان دادن طولانی و هزینه بر اتفاقاتی که بعد از تلاش برای ترور سرگی اسکریپال (Sergei Skripal) رخ دادند و منازعه بر سر هوآوی (Huawei) به عنوان یک ابزار برای قدرت دولتی چین یادآور شکلهای گوناگون فعالیت دولتها در محدوده ای بین جنگ و صلح است . به طور مشابه ، وسواس فکری گزارش شده در مورد رئیس جمهور ترامپ با گزارشهای اطلاعاتی در مورد موقعیت تجاری چین و آلمان به جای موضوعات ضد تروریسم ، یا تعریف گسترده اخیر رئیس جمهور مکرون از آنچه که تهدیدی برای اروپا شکل می دهد ، مثالهایی هستند از این که چگونه این محدوده به طور فزاینده ای به عنوان یکی از حوزه های جنگ به شمار می رود تا این قسمتی از فضای صلح به شمار آید . این همان محدوده خاکستری (grey zone) است ، جایی که جنگهای نامتقارن (asymmetric) یا چندگانه (hybrid) صورت می گیرد . اما اگر این حوزه یک فضای جنگ را بسازد ، بنابراین با رشد پیوسته تعداد ، توانایی ها و برنامه های کاری بازیگران ، وضعیت به سویی می رود که فضا خیلی متراکم شود . جرایم سازمان یافته باید قسمتی از این حوزه در نظر گرفته شوند ، همچنین حسابهای جعلی فضای مجازی (troll farms) ، تروریستها ، فعالین سیاسی و دزدان آدرسهای اینترنتی (IP thieves) هم که توسط دولتها پشتیبانی می شوند ، قسمتی از این فضا هستند . سیاستگذارانی که راهبردهای امنیت ملی را شکل می دهند تلاش دارند تا همزمان با اطمینان از اینکه راهبردهایشان الزامات دفاعی وضع موجود را پوشش می دهند ، یک تعریف تا حد ممکن انعطاف پذیر از این تهدیدهای جدید را ارائه دهند ، .ولی با توجه به رشد افزایشی انواع تهدیدات جدید ، این کار قابل ادامه دادن نیست . پس چه اصولی ممکن است به آنها در برنامه ریزی و هدایت منطقه خاکستری کمک کند ؟ انضباط در تعریف : انگیزه برای طراحی این حوزه به عنوان محلی برای درگیری به جای محل رقابت ، بسیار بالا است ؛ در هر صورت ، درگیری در مقایسه با صلح ، منابع و توجه بیشتری را جذب می کند . هنوز هم در مورد خیلی - و نه همه - چیزهایی که در این فضا اجرا می شود ، به سختی می توان بین مورد جدید صلح و به همان اندازه مورد جدید جنگ ، ویژگیهای متمایز کننده ای پیدا کرد . گستره ابزاری که برای برنامه ریزی قدرتهای دولتی استفاده می شود ، خیلی زیاد است و استفاده از آنها هم شتاب بی امانی دارد ولی این الزاما به معنی وجود حالت جنگی نیست . کشمکشی که ما از میان ابزارهای کنترل نشده ، به ویژه در عرصه اطلاعات و براندازی می بینیم ، ممکن است بالا و پایین شدن هایش برای خیلی ها ، به جای این که جنگ جدید دیده شود ، صلح جدید به نظر برسد. ضروری است آنچه که فضای نبرد نامیده می شود با مشخص کردن سختگیرانه از هر آنچه نتیجه فعالیتهای دولتهای خارجی به عنوان شبیه جنگ هستند ، پاکسازی شود. سپس فعالیتهایی که نیازمند به کاربردن زور هستند و آنهایی که به مثابه رقابت کنترل نشده ( و احتمالا غیر قانونی ) هستند ، تفکیک شوند . مشخص کردن این تفاوت به پیدا کردن پاسخ مناسب کمک خواهد کرد . این کار همچنین به کاربرد محتاطانه تر زبان جنگ و بهتر فهمیدن خطرات وابسته به آن برای انتخاب و قبول آنها نیز مفید خواهد بود . گسترش دایره فعالیتهایی که به عنوان ستیزه جویانه طبقه بندی می شوند ، به طور موثری آستانه تشدید را پایین می آورد . حکومتها اگر بگویند حوزه اقتدار آنها مورد حمله قرار گرفته است نمی توانند از پاسخ دادن خودداری کنند . اما اگر آنها زبان زمان صلح را به کار ببرند ، حتی اگر صلح ننگین ترین چیز ممکن باشد ، آستانه تشدید بالاتر خواهد رفت . این کار فضایی برای هماوری ، پذیرندگی و پادرمیانی پدید خواهد آورد . این کار ، به صورت خیلی مهم ، ممکن است در نهایت باعث بهبود تدریجی قوانین هم بشود . ادامه دارد ... .
-
1 پسندیده شدهیک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن مقدمه یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟ اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد. مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند. تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند. تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است. تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود، بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند. راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند، فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است. یک سطح راهکنشی نظامی مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند. مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر. اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود. بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟! - ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟ - ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟ - دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟ - دادن پاسخی بسیار قوی؟ - تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟ جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟! با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد. تست دریایی راکت ASROC با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/ انتخاب مقادیر جذاب مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند. - نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند. - دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند. احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است. - از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند - رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا - امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد. - برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند. - در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند. در مثال دریا با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند. 3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست. مسیری که باید طی شود واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛ - نخست یک بمب تحقیقاتی. - سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار. - در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه. - در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ... - و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف. با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد. مشکل ذخیره اولیه هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است. بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد: 1. پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد. 2. سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید. 3. توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود. 4. گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن. تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت. مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای نتیجه گیری یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد. یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛ - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد، - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد، - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت، و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد. مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای: وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر بحرانها به ذهنی سرد و قلبی گرم نیاز داریم، بهمحض اینکه برعکس بشود به هرج و مرج تبدیل خواهد شد.
-
1 پسندیده شدهسلام دو سامانه حیاتی برای خلبان در سوخو 35 صندلی پران К-36D-5 توضیح : در حین پرواز، خلبان با استفاده از کمربند های شانه و شکم روی صندلی تثبیت می شود. . این صندلی دارای قابلیت تنظیم ارتفاع غیر پله ای ( stepless ) است که باعث می شود تنظیم آن برای کار و دید خلبان راحت باشد. حفاظت خلبان در برابر تغییرات دینامیک فشار جی وارده در هنگام پرتاب توسطا تجهیزات محافظتی انجام می شود که عبارتند از سپر بادگیر ، کمربند تقویت شده صندلی و پایدار ساز صندلی که با انتخاب یکی از سه حالت عملیاتی برای منبع انرژی بسته به وزن خلبان ارائه می شود. هنگامی که سرعت هواپیما از 850 کیلومتر در ساعت فراتر می رود ، حالت پایدار سازی صندلی بسته به شتاب ایجاد شده به صورت خودکار تنظیم می شود. بعد از پرتاب و پس از جداسازی خودکار خلبان از صندلی پرتاب ، سایبان همراه چتر بازیابی ، باد میشود تا فرود ایمن خلبان را فراهم کند. یک کیت بقای قابل حمل هم به همراه خلبان از صندلی جدا می شود تا از عملکردهای حیاتی او پس از فرود یا فرود در آب پشتیبانی کند ، همچنین جستجو و نجات خلبان را آسان تر کند و قایق نجات PSN-1 هم هست که از شناور شدن خلبان بر روی سطح آب پشتیبانی می کند. . در مقایسه با صندلی К-36D-3.5، صندلی پرتابی К-36D-5 ویژگی های عملیاتی بهبود یافته ای دارد: افزایش محدوده دامنه دمای عملیاتی. افزایش دامنه اندازه های پرسنل پرواز ( آنتروپومتری ) . ویژگی های بهبود یافته در رابطه با حداقل ارتفاع پرتاب ایمن بدون داده های پرواز داخل هواپیما. گرمکن الکتریکی در قسمت پایین و پشتی صندلی. مشخصات فنی: صندلی پرتابی К-36D-5 نجات اضطراری خلبان را در محدوده سرعت هوایی معادل (VE ) از 0 تا 1300 کیلومتر در ساعت، در عدد ماخ تا 2.5 و ارتفاع پرواز از 0 تا 20000 متر ، که شامل زمان اوج و فرود و حالت ساکن ( سرعت صفر ارتفاع صفر ) ، را ممکن می کند. این صندلی همراه با مجموعه تجهیزات محافظ KKO-15 و تجهیزات اکسیژن استفاده می شود. وزن صندلی نصبی همراه با کیت بقا به بالاتر از 100 کیلوگرم نمی رسد. سال توسعه: 2013 کاربرد: هواپیماهای Su-57 و Su-35S سیستم اکسیژن KS – 129 توضیح : سیستم اکسیژن KS -129 برای تامین اکسیژن یک یا دو خلبان هواپیمای خط مقدم در طول پرواز تا ارتفاع 20000 متر طراحی شده است. ( سیستم اکسیژن KS -130 تا ارتفاع 12000 متر کاربرد دارد ). تولید اکسیژن ، توسط سیستم تولید اکسیژن همراه BKDU -130 صورت می گیرد که برای این کار از هوای فشرده حاصل از کمپرسور توربین گاز هواپیما استفاده میکند، مزایای عمده سیستم اکسیژن بدون کپسول: هیچ کپسول اکسیژن در سیستم وجود ندارد و به همین ترتیب، نیازی به شارژ کردن سیستم با اکسیژن قبل از پرواز نیست. مدت ماموریت با ذخیره اکسیژن هواپیما محدود نمی شود. این سیستم نسبت به سیستمی که منبع اکسیژن کپسولی دارد، دارای ساعات کار کمتری برای تعمیر و نگهداری خط است. کاربرد : هواپیماهای MiG-29K (KUB)، MiG-29UPG، MiG-35، Su-30MKM، Su-30MKI(A)، Su-35 و Su-57 منبع
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر این رابطه قبلا بحث هایی در میلیتاری انجام شد. تعدادی سوخو 35 که قبلا قرار بوده به مصر تحویل داده شود قرار است به ایران داده شود. این جنگنده ها قبلا ساخته شده اند و شاید قابل تغییر نباشند. ولی اگر تعداد بیشتری سفارش داده شد باید تلاش شود این ارتقا ها در جنگنده داده شده باشد. بخصوص رادار ارایه فعال و موشک R77M مهم هستند. همچنین رادار باند L و سیستم مادون قرمز برای مواجه با جنگنده های رادار گریز مهم هستند. ما در نقطه ای از دنیا هستیم که با اف 35 و رافائل و یوروفایتر مواجه هستیم. نیاز ما جنگنده کاملا به روز است.
-
1 پسندیده شدهسوخو ۳۵ اس ام :از نسخه بعدی فلانکر روسیه از جنگ الکترونیک تا دفاع لیزری چه انتظاری باید داشت جنگنده برتری هوایی سنگین وزن Su-35S Flanker در برنامه های نوسازی نیروی هوایی روسیه برای ناوگان هوانوردی رزمی تاکتیکی آن، با بیش از 100 فروند هواپیما از سال 2014 وارد خدمت شده و نزدیک به 50 فروند دیگر برای صادرات ساخته شده است. Su-35 در ابتدا مفهومی برگرفته از Su-27S Flanker دوران جنگ سرد بود که در اتحاد جماهیر شوروی به عنوان جانشینی با قابلیتهای پیشرفتهتر که میتوانست در میانه تا اواخر دهه 1990 وارد خدمت شود. با این حال، فروپاشی اقتصاد روسیه در دهه 1990 و فقدان سفارشات صادراتی تا حدی به دلیل فشار غرب بر مشتریان بالقوه، به این معنی بود که یک "Super Flanker" تنها با حدود 15 سال تاخیر وارد تولید سریالی می شود. پیشرفتهای عمده نسبت به Su-27 شامل استفاده از یک بدنه کامپوزیت بادوام تر و سبک تر از مدل قبلی خود و با کاهش سطح مقطع راداری میباشد.رادار جدید Irbis-E با برد تشخیص هوا به هوای نزدیک به پنج برابر و استفاده از تجهیزات الکترونیکی از جمله دیتا لینک، نمایشگرهای کابین خلبان و سیستمهای جنگ الکترونیکی از نظر فناوری، چندین دهه جلوتر از Flanker اصلی است و در حالی که توانایی بسیار بالایی دارد، اما اتکای شدید نیروی هوایی روسیه به سوخو-35 در برابر ناوگان پیشرفته و بسیار بیشتر ناتو، انگیزه ای را نه تنها برای تسریع کار بر روی جانشین ان سو-57 ایجاد کرده است بلکه برای بهبود قابلیت های خود Su-35 با استفاده از سرمایه گذاری های تحقیق و توسعه که قبلاً برای برنامه Su-57 انجام شده بود فراهم می آورد. در حالی که ناوگان نسل پنجم F-35 که توسط ناتو و کشورهای متحد آن در نزدیکی مرزهای روسیه مستقر شده اند، در حال حاضر آمادگی لازم برای نبرد با شدت بالا را ندارند، هنگامی که این برنامه به بلوغ بیشتر رسید و نیروی هوایی ایالات متحده شروع به اعزام جنگنده های نسل ششم در حدود سال 2030 کرد، قابلیت های Su-35 ممکن است شروع به منسوخ شدن کند در نتیجه، طبق گزارش ها، یک برنامه نوسازی برای رساندن هواپیما به استانداردی به نام "Su-35SM" دنبال شده است و انتظار می رود نه تنها به طور قابل توجهی قابلیت های ساخت هواپیماهای Su-35 را در آینده بهبود بخشد،بسته ارتقاء برای هواپیماهای موجودنیز ارائه کند. مهمترین ویژگی های مورد انتظار از بسته ارتقاء جدید سوخو ۳۵ در زیر بررسی شده است: موشک های R37-M و R77-M بعنوان تسلیحات استاندارد نقص عمده Su-35 موشک های هوا به هوای فراتر از برد بصری آن بوده است، این جنگنده موشک های R-77-1 را به عنوان تسلیحات اصلی خود به کار می گیرد که از راداری فعال و برد 110 کیلومتری بهره می برد.اینها با R-27ER/ET قدیمی تر با برد 130 کیلومتر تکمیل می شوند، اما بدون هدایت رادار فعال به این معنی که کمتر می توان به یکباره شلیک کرد و این موشک ها برای هدایتشان به سنسورهای خود Su-35 بیشتر متکی هستند. این دو موشک، در حالی که برای دهه 2000 بسیار قدرتمند بودند، در مواجهه با نسلهای جدید موشک های ناتو و موشکهای هوا به هوای چین مانند AIM-120D، Meteor و PL-15 با بردهای تخمینی ۱۶۰تا180 کیلومتر، 200-100 کیلومتر و 200-300 کیلومتر انتظار میرود که Su-35SM به R-77M جدید متکی باشد که به عنوان تسلیحات هوا به هوای اصلی جنگنده Su-57 طراحی شده و از بالههای بریده شده برای پرتاب از جایگاههای تسلیحات داخلی استفاده میکند. این موشک دارای برد درگیری 200 کیلومتر است، از رادار AESA( آرایه فازی فعال) بهره می برد که فرار از آن را در محدوده برد آن بسیار دشوار می کند. همچنین انتظار می رود که واحدهای Su-35SM موشک بسیار بزرگتر R-37M را که در حال حاضر سلاح اصلی واحدهای رهگیر روسی MiG-31 است، به طور گسترده استفاده کنند. این موشک دارای برد درگیری 400 کیلومتر، سرعت بسیار بالای 6 ماخ با یک کلاهک بزرگ ۶۰ کیلویی است.اگر چه سوخو ۳۵ تنها ۴ فروند از آن میتواند حمل کند زیرا آنها بسیار سبک تر از MiG-31 هستند. R-37M مخصوصاً به دلیل تواناییهایش در برابر اهداف بزرگ با ارزش مانند بمبافکنها و هواپیماهای هشدار زودهنگام هوابرد بسیار ارزشمند است، اگرچه در برابر جنگندهها نیز توانایی بالایی دارد. با این حال، عملکرد پروازی محدودتر Su-35 به این معنی است که قادر نخواهد بود موشک ها را به همان اندازه کارآمد یا با همان بردی که ناوگان MiG-31 در حال حاضر می تواند استفاده کند. ادامه صفحه بعد.......... مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد. بن پایه: https://militarywatchmagazine.com/article/su35sm-incoming-new-technologies-expected-su-57
-
1 پسندیده شدهبسم ا... تصویر دستکاری شده هست ولی موقتا در این تاپیک قرار داده می شود تا به وقت خودش
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدارن اف 14 ها و میراژ ها نمونه های خوب تو کشور بود سابقه های ارتقا اف 4 اف 5 و سوخو 22 هم داریم ولی ارزش و اهمیت این کار رو نفهمیدیم در حالی که رژیم اشغالگر قدس سرمایه گذاری عظیمی رو این بخش انجام داده و داره میوه هاش رو با ارتقا جنگنده های دیگر کشورها حتی بلوک شرق میچینه علت چیه ؟؟ به نظر بنده نبود مدیری همچون شهید ستاری هست که کارهای جزیره ای رو به روال تبدیل کنه
-
1 پسندیده شدهدوستان توقعشون روی رادار و جنگ الکترونیک جنگنده های قابل خرید خیلی زیاد هست رادار و سیستم های الکترونیک اگه طراحی و تحت کنترل خودت نباشه، روز مبادا گیرت میندازه هیچ کشوری هم دانش اولش رو با ما نمیده شاید تجهیزات رو شده رو بدن ولی برگ های برنده رو هرگز نمیدن برای این منظور در خصوص رادار و ایونیک و موشک های هوایی باید و باید روی پای خودمون بایستیم و خودمون طراحی کنیم و بسازیم در برون سپاری های نیروی هوایی تنها و تنها روی تجهیزات مکانیکی مثل موتور و بدنه میشه حساب باز کرد به عنوان نمونه اگر همین فردا 100 فروند جی 10 یا سوخو 35 بیاد تو کشور، ایا این نیروها در یک نبرد الکترونیک میتونن با جنگنده های امریکایی برابری کنن ؟؟ مطمئنا خیر شاید بتونن در مقابل چهارتا جنگنده عربی عملکردی نشون بدن ولی مقابل جنگنده های امریکایی با توانایی های الکترونیکشون نمی تونن موثر بشن حداقل تجربه جنگ ایران و عراق رو داریم راهکار هم اینه که خودمون در زمینه شاه کلید هوایی، یعنی بخش الکترونیک و رادارش حرف تازه ای رو کنیم و صاحب سبک بشیم این صحبت رویا و خیال نیست امروز در زمینه جنگ الکترونیک زمین پایه حرف برای گفتن داریم و در زمین رادار سازنده شدیم و در زمینه موشک پدافندی هم به پیشتازان نزدیک شدیم سابقه ارتقا های خوبی هم داریم پس صاحب سبک شدن در زمینه الکترونیک و رادار هوایی گامی مهم برای برتری هوایی هست
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان من مدتی هست که ترجیح میدادم که وارد مباحثی شبیه به این سناریوسازی ها نشم ، چون آخرین تجربه ام توی انجمن در زمینه تجربه چندان خوشایندی نبود. زمانی که داشتم طرح حمله هوائی عربستان و متحدین اش رو به ایران سناریو نویسی میکردم ، مورد هجمه یکسری از دوستان قرار گرفتم. حالا نمیدونم مثلا اگه من اشاره نمیکردم ، احتمالا عربستان توی تهاجم هوائی به ایران مثلا یادش میرفت که از آواکس هاش هم کمک بگیره و فراموشش میشد که اصولا آواکس داره و پست من بهشون یادآوری کرد که میتونند از آواکس هاشون هم بهره بگیرند و در زمین بن سلمان بازی کردم و ... بماند... !!! فقط نکته ای که به ذهنم رسید رو اینجا میگم : اصولا وقتی شما هدف غلطی رو دنبال کنید طبیعتا هم به نتایج اشتباهی میرسید. واقعا چه دلیلی وجود داره که آمریکا زمانی که بقیه کشور دست دولت مرکزی هست هنوز ، بیاد و پایتخت رو با عملیات هلی برن و هوابرد و ... بخواد تصرف کنه ؟ مسیر ساده تر تصرف استان خوزستان نیست ؟ حتی ارتش موج دومی عراق هم در سال 59 هدف اش اشغال خوزستان بود و نه تهران ( حالا به شعارهای صدام کاری نداریم که میگفت تهران رو 3 روزه فتح میکنم ، چون اون شعارها بیشتر کارکرد تحریک ملت و ارتش عراق رو داشت و نه تکیه بر واقعیت های میدانی صحنه نبرد ) اما چرا خوزستان : 1- خوزستان چندین بندرگاه داره که پس از اشغال و حتی ایجاد سرپل های اولیه ، بجای عملیات چند هزار کیلومتری هوابرد میشه اونجا کشتی ها پهلو بگیرن و لجستیک رو به نیروهای خط مقدم برسونند. 2- خوزستان دو فرودگاه بین المللی ( اهواز - آبادان ) و چندین فرودگاه غیر نظامی و پایگاه هوائی داره که میشه برای عملیات تهاجمی و لجستیک ازشون استفاده کرد. 3. بخش قابل ملاحظه ای از چاه های نفت ( منابع درآمد دولت ) توی خوزستان قرار داره . همینطور پالایشگاه و ... 4- منابع آبی زیادی داره که هم در بعد صنعتی ( نیروگاه های برق ) و هم در بعد کشاورزی و هم در بعد تامین آب شرب شهرهای بزرگ ( نظیر اصفهان ) به شدت کشور به این منابع آبی نیاز داره 5- بار اصلی تولید غله کشور بر عهده 3 استان هست که خوزستان یکی از اون 3 استان هست. حالا سایر محصولات کشاورزی که در خوزستان تولید میشه بماند و.... ده ها دلیل دیگه میشه برای اهمیت خوزستان برشمرد که هدف بسیار راهبردی تری برای آمریکائی ها نسبت به تهران بحساب میاد پس اگر دنبال سناریو سازی برای پیاده شدن نیروهای آمریکائی در خاک ایران هستید ، خوزستان نسبت به تهران سهل الوصول تر و بسیار شدنی تر هست. در ضمن پس از سقوط خوزستان بار روانی این سقوط بر روی شهروندان دیگر نقاط هم سنگین تر میشه و احتمال مقاومت در سایر نقاط رو هم کاهش میده. فراموش نکنیم که در حمله دوم آمریکا به عراق هم ، نیروهای آمریکائی مستقیم به سراغ بغداد نرفتند و از مناطق جنوبی پیشروی کردند تا کم کم به بغداد نزدیک شدند.
-
1 پسندیده شدهسلام پیش از عملیات هلی برن ، این شرایط را در نظر بگیرید : - شبکه انتقال برق و گاز کشور بطور کامل منهدم شده و در نتیجه امکان تهیه ی نان ( آره ، نون ! ) برای مردم میسر نیست چرا که تنور 90 در صد نانوایی ها تنها به کمک برق و گاز فعالیت می کند، - در منازل امکان پخت غذا میسر نیست ، - آب آشامیدنی بهداشتی در دسترس همه نیست ، - در شهر ها مخازن عمده سوخت هدف قرار گرفته و در نتیجه با کمبود سوخت جهت حرکت ناوگان شهری و بین شهری ، ترافیک عادی بطور کامل متوقف شده ، - شبکه مخابرات و ارتباطات هدف قرار گرفته و با بحران کمبود نقدینگی مواجه هستیم چرا که امکان گردش الکترونیک پول وجود ندارد و مردم برای برداشت پول از حساب خود به بانکها هجوم آورده اند ، اما بانکها یا نقدینگی لازم جهت پاسخ به انبوه مراجعان را ندارند یا با نبود برق و سیستم مخابراتی توان پاسخگویی ندارند . - مهمترین منبع خبری مردم شایعات و بروشورهای تبلیغاتی دشمن است که از آسمان به زمین ریخته می شود . فرض کنیم در چنین شرایطی نیروهای آمریکایی جهت بدست آوردن سرپل و فراهم نمودن مقدمات فرود c-130 ها و شینوک ها ، شبانه ، به کمک بیش از 100 فروند V-22 خودشان را به سه نقطه در جنوب شرق تهران ( البته نه در فاصله 30 کیلومتری )برسانند و پیش از صبح گروه نخست C130 ها به زمین بنشیند ، صبح روز بعد و در نبود پدافند برد متوسط ، هر گونه تحرکی جهت نزدیکی به سرپلهای مورد نظر به سادگی از آسمان هدف قرار خواهد گرفت آن هم با بمبهای بشکه ای به سبک سوریه !
-
1 پسندیده شدهشما برای تحلیل باید موارد ذیل را مشخص بفرمایید 1- سازمان رزم دشمن به تفکیک ( شامل عناصر هوابرد پیاده ، هوابرد زره پوش ، عملیات ویژه ،توپخانه ، لجستیک ، هوایی ، امداد پزشکی ، ترابری تاکتیکی ، تیمهای فنی و .... ) 2- سازمان رزم خودی ( شامل عناصر پیاده ، زرهی ، توپخانه ، عملیات ویژه و.... ) ======= ضمنا" علت های منطقی برای انتخاب این ZONE باید بر اساس موارد ذیل بیان شود 1- شکل جابه جایی و مانور واحدهای رزمی دشمن و خودی 2- شکل و ماهیت استقرار و حفظ تماس دشمن و خودی 3- شکل و ماهیت بهره برداری از نقاط ضعف و قوت دشمن و خودی 4- شکل و ماهیت استفاده از زمین عملیات ، شرایط جوی و زمان توسط خودی و دشمن 5- شکل و ماهیت استفاده از عملیات پوشش و فریب توسط دشمن و خودی 6- شکل و ماهیت استفاده از عامل سرعت توسط دشمن و خودی 7- شکل و ماهیت برقراری و حفظ تامین منطقه توسط دشمن و خودی 8- شکل و ماهیت پیش بینی عکس العمل احتمالی توسط دشمن و خودی 9- شکل و ماهیت حفظ روند و دور تک توسط دشمن و خودی 10- ماهیت روحیه رزمی خودی و دشمن پی نوشت : 1- این یک تحلیل نظامی هست ، در نتیجه لطفا" قبل از پاسخ دادن ، تک به تک موارد را در طول زمان بررسی بفرمایید ، بعد با مستندات پاسخ بدید . از ارائه آرزوها یا استفاده از فناوری هایی که بشکل رسمی وارد خدمت نشدند ، لطفا پرهیز بفرمایید . 2- سعی ما این هست که روی وضعیت حال ( نه گذشته و نه آینده تحلیل کنیم ) / متشکرم 3- این واقعیت را در نظر داشته باشید که هر دانه فشنگ برای واحدهای مهاجم باید از فاصله 1000-2000کیلومتری ( اگر مبنا zone a باشد ) به محل ، حمل شود ، در نتیجه قدرت آتش خودی در این 4 سناریو یحتمل بیشتر هست .
-
1 پسندیده شدهخوب ، حالا 4 سناریو برای عملیات هلی برن با محوریت این فرودگاه داریم که با توجه به تهدیدات قابل تحلیل هست حالا ببینیم قدرت سناریو پردازی دوستان در حوزه عملیات هلی برن در عمق خطوط ما چقدر هست منطقه A منطقه B منطقه C منطقه D پی نوشت : این 4 سناریو به این علت انتخاب شد که به شکل عملی بررسی کنیم که دشمن با چه محدودیتهای واقعی برای اجرای عملیات نظامی در گستره خاک ج. ا مواجه هست
-
1 پسندیده شدهانشار نخستین تصویر از تانکر سوخت رسان بی سرنشین MQ-25 Stingray بوئینگ دیروز 19 دسامبر 2017 عکسی از نمونه اولیه پروژه ی MQ-25 Stingray خود که یک هواپیمای بدون سرنشین سوخت رسان است را منتشر کرد. نیروی دریایی ایالات متحده به دنبال یک تانکر بدون سرنشین است که بتواند با سیستم catapult و سیستم های بازیابی موجود کار کند. MQ-25 ماموریت هایی را برای گسترش دامنه پرواز F / A-18 Super Hornets، EA-18G Growlers و F-35C Lightning II بر عهده خواهد داشت. علاوه بر پیشنهاد بویینگ، انتظار می رود که لاکهید مارتین پیشنهاد خود را برای قرارداد MQ-25 ارائه دهد. General Atomics که MQ-1 Predator و MDP-9 Reaper را برای هواپیماهای بدون سرنشین تولید می کند، پیشنهاداتی را نیز ارائه خواهد داد. نمونه اولیه بوئینگ MQ-25، آزمایشات خود را در اوایل سال آینده در یک ناو هواپیمابر انجام خواهد داد.
-
1 پسندیده شدهتصاویر دیده نشده از کارگاه پیچیده ساخت موتور اوج فیلم جالبیه نخوه ساخت تراشکاریو در آخر تست موتور نشون داده میشه در دور های 8000 10000 12000 16750 که احتمالا آخرین حد سرعت مجازشه گارگاه هم یه مکان بزرگه و در هنگام نصب موتور وقتی میخواد به تصاویر موتور های دیگه برسه فیلم کات میخوره یا تولید انبوه هست یا نوع موتور های دیگه متفاوته و نمیخوان کسی متوجه بشه فقط حیف که توروبو جته کاش ................ لینک http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1395/5/31/5030968_134.mp4 اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن «لعنة الله علی عدوک یا علی»
-
1 پسندیده شدهموتور tv3-117 کارخانه سازنده : Klimov حداکثر توان : 2200 اسب بخار(1640 کیلووات) بکار گیری در : Antonov An-140 Kamov Ka-27 Kamov Ka-29 Kamov Ka-32 Kamov Ka-50 Mil Mi-8 Mil Mi-14 Mil Mi-17 Mil Mi-24 Mil Mi-28 Mil Mi-35 موتور PT6T Twin-Pac کارخانه سازنده : Pratt & Whitney Canada حداکثر توان : 1800 اسب بخار(1342 کیلووات) بکار گیری در : AH-1J and AH-1T SeaCobra Bell 212 Bell 309 Bell 412 CH-146 Griffon UH-1N Twin Huey Sikorsky S-58T Sikorsky S-69 موتور T700 / CT7 کارخانه سازنده : General Electric حداکثر توان : 1625 اسب بخار(1215 کیلووات) بکار گیری در : AgustaWestland AW101 AgustaWestland AW149 AgustaWestland AW189 AgustaWestland CH-149 Cormorant Bell 214ST Bell 525 Bell AH-1W SuperCobra Bell AH-1Z Viper Bell UH-1Y Venom Boeing AH-64 Apache KAI Surion Kaman SH-2G Super Seasprite Lockheed Martin VH-71 Kestrel Mitsubishi H-60 NHIndustries NH90 Piasecki X-49 Sikorsky CH-148 Cyclone Sikorsky HH-60 Jayhawk Sikorsky HH-60 Pave Hawk Sikorsky SH-60 Seahawk Sikorsky UH-60 Black Hawk Sikorsky S-70 Sikorsky S-92 Sikorsky S-97 **البته میل 8 رو مطمئن نیستم که داریم یا نه!
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهشباویز 75 : http://www.military....-75،-ساخت-پنها/ ظفر 500 : http://www.military....500،ساخت-ایران/ شاهد 274 : http://www.military.ir/forums/topic/13743-شاهد-274،بالگر-ساخت-سپاه/ ظفر:
-
1 پسندیده شدهسلامت باشي .. اين عكسها زيادن به همين خاطر اونها رو در يك تاپيك جداگانه ميفرستم بعد باقيش رو كه مربوط به موتور ها ميشن ... ممنون .. به اين اصطلاحا (خارجكيش) آوترکیسینگ جی 79 نگاه کنید ! اون پره ها ثابت هستند و همگی در یک زاویه بسیار هماهنگ با فاصله دقیق و بسیار کم از پره های متحرک (کمپرسور چیده شدن) کار این قطعات جلوگیری از ایجاد حالت گردبادی و چرخش هوا هست ! اگر این پره ها نباشند برایند جلودهی و کمپرس هوا هیچ میشه ! و هوا فقط میچرخه و تصور کنید یکی از اونها در حین پرواز بشکنه ... !