[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1. بسم ا.. تنها تصاویری که از تایگر های مجهز به لوله سوخت گیری وجود دارد . علت اینکه ادامه پیدا نکرد هم تا جایی دیگران تحلیل کردند ، خطر آن برای کشورهای همسایه نبود ، دلایل فنی داشت.
  2. MR9

    IRIAF & F-4

    حمله به اچ-3 کارگردان : شهریار بحرانی سال 1373
  3. ویدئوی تبلیغاتی به مناسبت 325 سالگرد تاسیس نیروی دریایی روسیه https://www.aparat.com/v/CLzkJ
  4. بازگشت تزار دریایی آیا یاک-141 (یاک-41) به خط پرواز نیروی دریایی روسیه باز خواهد گشت ؟ با ظهور و عملیاتی شدن هواگردهای بال ثابت عمودپرواز در سازمان رزمی کشورهای عضو بلوک غرب ، دفتر طراحی یاکوولف اتحاد شوروی به منظور تجهز شناورهای سبک هواپیمابر کلاس کیف (Kiev Class) خود ، جنگنده ضربتی عمودپرواز (VTOL) یاک-38 فورجر را طراحی و به نیروی دریایی این کشور تحویل داد . این جنگنده از سال 1976 وارد خدمت شد و تا سال 1991 که 4 فروند شناور کلاس کیف که بدلیل محدودیتهای مالی از خدمت عملیاتی ارتش این کشور خارج شدند ، به پروازهای رزمی خود ادامه داد . فورجر بعنوان تنها پرنده دریاپایه فراصوت نیروی دریایی شوروی ، قادر بود تا با سرعت نزدیک به 1 ماخ و در ارتفاع 11هزار متری مبادرت به عملیات نماید ، هر چند بدلیل برخورداری از تنها 4 جایگاه حمل سلاح ، قابلیت حمل بمب ، موشک و راکت محدودی را دارا بود ، با این حال تجربه طراحی فورجر برای دفتر طراحی یاک فرصتی بی نظیری را فراهم آورد تا بتواند با استفاده از نقاط قوت و ضعف برآمده از این برنامه ، هواگرد جدیدی را به ارتش شوروی تحویل دهد . در نتیجه این روند ، نیروی دریایی روسیه انتظار داشت تا پیکربندی جدید این شرکت در عین داشتن توانمندی مهم نشست و برخاست عمودی ، پتانسیل رزمی مشابهی با جنگنده های خط مقدم نیروی هوایی روسیه ( شامل میگ-29 و سوخو-27 ) را ارائه نماید که بر همین اساس ، شرکت حتی قبل از تحویل اولین نمونه یاک-38 به نیروی دریایی ، کار بر روی طرح جدید را آغاز نمود . بدین ترتیب ، هواگرد جدید این شرکت که با شناسه یاک-141 یا یاک-41 نیز شناخته می شد ،نخستین پرواز خود را 11 سال بعد به سال 1987 به ثبت رساند . این جنگنده جدید ، به شکل قابل توجهی ، در مقایسه با یاک-38 ، سریعتر ، مانورپذیر تر ، برد زیاد تر ، ارتفاع پروازی بالاتر و درنهایت مسلح تر بود و براساس تعارف صورت گرفته در طراحی مفهومی اولیه آن ، می توانست پیشرفته ترین موشکهای هوابه هواو ضدکشتی روسی را که بطور همزمان توسط جتهای اولیه نسل چهارم روسی حمل می شد را مورد استفاده قراردهد . در واقع امر ، برنامه یاک-141 با تلاشهای گسترده ارتش شوروی برای گسترده نمودن توان دریایی خود من جمله طراحی و آغاز به ساخت ابرحامل های کلاس اولیانوفسک که در آن زمان با شناورهای هواپیمابر کلاس نیمیتز مقایسه میشد ، همزمان گردید . به همین دلیل دفتر طراحی یاک ، 10 مهندس ارشد خود را به این پروژه اختصاص داد تا بیشتر از 50 طرح پیشنهادی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند . بدین ترتیب ، پس از طی چند ماه پس از انتخاب طراح نهایی ، این جنگنده دریایی جدید در سپتامبر 1991 ، درست چند ماه قبل از فروپاشی اتحاد شوروی نخستین فرود عمودی خود را برروی شناور رزمی آدمیرال گورشکف ثبت نمود . با این حال ، بدلیل از میان رفتن اتحاد شوروی و متعاقب آن ، فروپاشی اقتصادی پیش آمده برای این کشور که از سال 1992 تا 1997 بطول انجامید ، شرکت یاک نیز بودجه موردنیاز برای ادامه برنامه را از دست داد ،در حالی که حداقل 4 نمونه اولیه در مراحل مختلف مونتاژ قرار داشتند . با توجه به این وضعیت ، از سال 1991 تا کنون این برنامه به حال خود رها شد و اگر چه شرکت لاکهید مارتین برای مدت کوتاهی با شرکت یاک همکاری نمود و گفته میشود که فناوریهای بسیار مهمی در خصوص شیوه های برخاست کوتاه و نشست عمودی (STOVL) میان این دو مبادله شد تا جت رزمی اف-35 بی مراحل توسعه خود را زودتر از زمان ممکن به اتمام رساند ، اما چشم انداز بسیار مبهمی در خصوص ادامه برنامه شرکت یاک وجود دارد . علیرغم این مساله ، تحولات قابل توجهی که در اقتصاد روسیه و سپس در ارتش این کشور رخ داده ، موجب گردیده که این احتمال ، یعنی احیای برنامه یاک-141 قوت بگیرد . درواقع ، روند بهبود وضعیت اقتصادی روسیه که از سال 2000 آغاز گردید ، موجب شد تا این کشور برنامه مدرنیزاسیون ارتش خود را با شتاب بیشتری پیگیری نماید . به همین دلیل ، تعدادی از برنامه های نیمه کاره دوران شوروی ، تکمیل شده تا جایی که رییس وقت ستاد کل ارتش روسیه ( ژنرال نیکولای ماکاروف ) بر بخدمت گیری حامل های هواپیمابر سبک را برای نیروی دریایی از انتهای دهه نخست قرن جدید تاکید مینمود ، به همین دلیل یک برنامه مشترک نظامی با فرانسه به منظور خرید 4 فروند شناور رزمی منعقد شد که نهایتا درسال 2014 ملغی گردید . اما این مساله مانع از برنامه ریزی بومی برای روسها نگردید و نیروی دریایی این کشور بلافاصله طرح جدیدی را ارائه داد که کار ساخت نخستین حامل سبک هواپیمابر برای روسیه از سال 2020 آغاز گردید و گفته میشود که تناژ گونه های سنگین آن تا 40000 تن نیز خواهد رسید .بدین سان ، با احیای برنامه حامل های سبک هواپیمابر روسی ، نیروی دریایی روسیه برای اولین بار پس از سقوط اتحاد شوروی به جنگنده های عمود پرواز جدید نیازمند خواهد شد . با توجه به اینکه نیروی دریایی ایالات متحده ، ژاپن و ایتالیا پس از دریافت نسخه های صادراتی اف-35 ،آنها را بر روی شناورهای رزمی خود ( ایزومو کلاس برای ژاپن ، واسپ و آمریکا کلاس برای ایالات متحده و درنهایت گاریبالدی کلاس برای نیروی دریایی ایتالیا ) عملیاتی خواهند نمود ، روسیه نیز می بایست بدین کار مبادرت ورزد . در چنین شرایطی ، با توجه به اینکه برنامه یاک-141 قبل از توقف، در مرحله پرواز نمونه اولیه قرار داشت ، هزینه های تحقیق و توسعه برای بروزسانی آن بشدت کاهش پیدا خواهد کرد و مضاف براین ، یاک-141 برای کشورهایی نظیر چین ، تایلند و کره جنوبی بدلیل در اختیار داشتن حامل های سبک ، می توانند به مشتری بالقوه این جنگنده تبدیل شوند . در این مورد ، نیروی دریایی چین با عملیاتی کردن شناور آبخاکی تایپ075 خود که تناژی در حدود 40000 تن را داراست و میتواند چیزی در حدود 30 فروند هواپیما را با خود حمل کند ، شروع مجدد برنامه یاک – 141 باعث خواهد شد تا پکن به مشتری اصلی این هواگرد تبدیل گردد که این امر آغاز برنامه یاک-141 را مقرون به صرفه تر خواهد کرد . مهمات هوابه هوای دوربرد R-77 بدین سان ، این جنگنده ها پس از خروج از خط تولید ، به مهمترین هواگرد ضربتی نیروی دریایی ارتش روسیه تبدیل خواهد شد که پس از مسلح شدن ، خواهد توانست در یک برد قابل توجه با اهداف متخاصم درگیر شود . در این میان ، محصول جدید شرکت یاک ، احتمالا به موشکهای دوربرد R-77 مسلح خواهد شد که بابردی نزدیک به 193 کیلومتر ، به خطرناکترین سلاح هوابه هوای مستقر در دریا برای روسها تبدیل خواهد شد . در حوزه تسلیحات ضدکشتی ، نیروی دریایی روسیه احتمالا برای مسلح نمودن این جنگنده عمودپرواز از مهمات پیشرفته خود نظیر KH-41با برد 300 کیلومتر و سرعت 3 ماخ و همچنین KH-35U و P-800 استفاده خواهد کرد که میتواند حامل های هواپیمابر سبک را به یک تهدید نامتقارن مرگبار ، حتی با یک گروه کوچک از جتهای یاک-141 تبدیل نماید . بدین ترتیب ، تجهیز این جنگنده با رادارهای پیشرفته آرایه فازی نظیر آنچه که در میگ-35 یا سوخو-57 به کاربرده شد ، می تواند قابلیتهای این جنگنده را نسبت به گذشته ، به مراتب افزایش دهد .بنابراین ، پتانسیل بالای صادراتی برای یاک-141 و نیازمندی ارتش روسیه برای تجهیز حامل های در دست ساخت خود ، باعث شده تا نگاه ها مجددا به این برنامه معطوف گردد . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  5. سراب رقابت نافرجام سنگین وزن ها !!!!! تلاش نافرجام داسوآوییشن برای رقابت با جتهای اف-15 ایگل آمریکایی ! با ظهور جتهای رزمی نسل چهارم ، این مساله برای کشورهای پیشگام در توسعه فناوری این هواگردها پدید آمد که بدلیل افزایش هزینه های طراحی و عملیاتی نمودن این نسل ، می بایست به منظور بهینه ساختن قابلیتهای نظامی در حوزه هوایی ، جنگنده هایی در محدوده وزنی متفاوت را طراحی و در اختیار گرفت . با توجه به این مساله ، در حالی که نیروی هوایی و دریایی ارتش ایالات متحده به ترتیب با در اختیار گرفتن جنگنده های اف-14 و اف-15 به برتری هوایی ایجاد شده بر فراز میدان نبرد اطمینان داشتند ، اما پیچیدگی بیش از حد و قیمتهای نجومی که خطرپذیری کاهش توان رزمی ، وقتی که پدافند حریف موفق میشد این برتری را تا حدودی کم رنگ کند ، باعث گردید تا تعداد تولید شده از این هواگردها در محدوده مشخصی باقی بماند و متقابلاً اکثریت قریب به اتفاق مشتریان نیز از خرید چنین سخت افزارهای نسبت به تهیه آنها ابراز تردید نمایند . در نتیجه ، شرکتهای هواپیماسازی نظامی در غرب برای جبران خلاء ایجاد شده ، رو به طراحی و تولید انبوه جنگنده های سبک وزن و ارزان تر و بطور طبیعی کم توان تری نظیر اف-18 و اف-16 (به ترتیب برای نیروی دریایی و هوایی ) آورده و بطور طبیعی همتایانشان در شرق نیز برای متوازن کردن توان رزمی ، جنگنده های سری سوخو-27 را برای مقابله با ناوگان ایگل ها و جتهای سبکتر میگ-29 را برای رویارویی با ناوگان هورنتها و فالکن های غربی توسعه دادند . درواقع بخش قابل توجهی از تولید کنندگان هواپیما در دو سوی جنگ جبهه جنگ سرد ، محصولات خود را به یک نوع از جتهای رزمی سبک محدود نمودند ، به این دلیل که حرکت بسوی طراحی های سنگین تر به تنهایی برای آنها صرفه اقتصادی پیدا نمی نمود . در این حوزه کشورهایی نظیر تایوان ، هند ، سوئد و محصولات اروپایی نمونه های برجسته ای بشمار می آیند . با شروع قرن جدید نیز ارتش چین از ماه های ابتدای سال 2000 میلادی تلاش نمود تا حداقل دو جنگنده مکمل هم با مقیاسهای وزنی متفاوتی را وارد میدان نبرد کند ،اما این امر تا مدرنیزه نمودن بخش صنعت هوایی و گسترش توانمندهای اقتصادی به طول انجامید . راست : میراژ-2000 چپ : نمونه اولیه میراژ 4000 با این وجود ، فرانسه ، علیرغم اندازه کوچک بخش صنعت هوانوردی و همچنین حجم کوچک اقتصادی خود ، در طول جنگ سرد ، براین تلاش متمرکز بود تا در کنار دو ابرقدرت موجود ، بتواند نمونه های مختلفی از جتهای رزمی را طراحی و بصورت عملیاتی ، بخدمت گیرد .اما بر خلاف روند حرکتی ایالت متحده ، که در ابتدا یکسری نمونه از جتهای رزمی بسیار پیشرفته را تولید نمود و سپس بسمت طراحی نسخه های سبکتر رفت ، فرانسوی ها ابتدا بر روی تولید یک جنگنده سبک تک پیشرانه سرمایه گذاری کرده و پس از آن تصیم گرفتند تا بسمت تولید یک جنگنده سنگین بروند . بدین ترتیب ، نیروی هوایی ارتش فرانسه پس از مدتها کش و قوس ، جنگنده چند ماموریته برتری هوایی میراژ 2000 را بعنوان روگرفتی اروپایی از جنکنده اف-16 طراحی و بخدمت گرفت که در حوزه قابلیتهای رزمی ، کمی از نسخه آمریکایی پایین تر بود . ضمن اینکه نیاز به تعمیر و نگهداری بیشتری داشت ، در حالی که در حوزه توانمندی های رزم هوا به هوا به هیچ عنوان با اف-16 قابل مقایسه نبود و تنها پس از تطبیق موشکهای هوا به هوای جدید توانست تا حدودی با نسخه آمریکایی خودش قیاس شود . در حوزه پیشرانش نیز صنعت هوانوردی فرانسه هرگز موفق نشد تا موتوری شبیه به پیشرانه اف-110 آمریکایی تولید کند ، در نتیجه موتور ام-53 میراژ-2000 چیزی در حدود 28 درصد نیروی کمتری تولید می نمود که این مساله نقطه ضعف قابل توجهی بشمار می رفت . علاوه براین ، عدم توانایی فرانسه در تولید انبوه این جنگنده به همراه افزایش هزینه های مستمر خط تولید بدام معنا بود که میراژ 2000 با وجود توانمندی های کمتر از اف-16 ، بلحاظ قیمت گران تر از نسخه آمریکایی خواهد شد. با این وجود ، میراژ2000 در زمان خود یکی از جتهای توانایی ناتو بشمار می آمد و با توجه به سال ورود بخدمت اش ( 1984) در میان جنگنده های عملیاتی که همگی از نسل دوم جتهای رزمی بودند ، یک سرو گردن بالاتر قرار داشت . در آن زمان و پس از ورود بخدمت میراژ 2000 و بررسی نقاط قوت و ضعف آن در برابر همتایان آمریکایی و روسی ، بخصوص اف-15 و سوخو-27 ، شرکت هواپیماسازی داسو تصمیم گرفت ، همان کاری که شرکت لاکهید با اف-16 انجام داد ، یعنی ترکیب همان فناوری توسعه داده شده در یک هواگرد جدید سنگین و با کارایی بالاتر دو موتوره ، را این بار در اروپا تکرار کند . در نتیجه جنگنده چند ماموریسته میراژ 4000 بعنوان یک نسخه دو موتوره و سنگین تر از میراژ 2000 متولد شد که از همان پیشرانه های ام-53 ولی با ترکیب دو تایی استفاده می نمود ، با این تفاوت که سریع تر از میراژ 2000 بود ، ارتفاع پروازی بالاتری داشت ، برد رزمی افزون تری را به نمایش می گذاشت و در نهایت از حسگرهای پیشرفته تری بهره می برد . با توجه به اینکه تصور میشد این جنگنده می تواند بازار خوبی را در اختیار بگیرد ، شرکت داسو به تنهایی تمامی هزینه های لازم را متقبل شد و امیدوار بود که حداقل در خاورمیانه فروش خوبی را برای این شرکت به ارمغان آورد . این انتظار برای فروش خوب نزد مدیران داسو از آنجایی نشات می گرفت که ایالات متحده محدودیتهای صادراتی قابل توجهی را برای فروش جتهای اف-14 و اف-15 بویژه به مقصد کشورهای عربی اعمال می نمود ( بدلیل نفوذ لابی های اسراییل ) و این بدان معنا بود که مشتریان محصولات غربی در منطقه براحتی برای خرید بسمت فرانسه متمایل می شدند ، حتی اگر با نمونه های آمریکایی قابل رقابت نباشد . محصول جدید شرک داسو برای غلبه بر محدویتهای وزنی بصورت گسترده ای از مواد مرکب استفاده می نمود که ضمن کاهش وزن ، استحکام سازه را تا حد زیادی افزایش می داد که این در مورد ، مشکل جنگنده های میراژ که به گفته برخی کاربرانش ، پس از چند سال ترک های خطرناکی بر روی سازه ایجاد می گردید تا جایی موجبات زمین گیر شده هواپیما را فراهم می ساخت ، تا حدودی حل شده بود . پیشرانه اسنکما ام-53 پی-2 استفاده از پیشرانه هایی ام-53 در کنار کاهش وزن هواپیما ، باعث شد تا پیکربندی جدید فرانسوی به شکل قابل ملاحضه ای از قابلیت مانور بیشتری برخوردار گردد و نسبت رانش به وزن آن در مقایسه با میراژ2000 بیشتر شود . بدین ترتیب ، نخستین نمونه میراژ 4000 در 9 مارس 1979 به پرواز در آمد و در تستهای صورت گرفت ، به سرعت 2 ماخ نیز دست یافت هر چند این عدد هنوز از سوخو-27 و اف-15 کمتر بود . ولی براساس یکسری عوامل این جنگنده هرگز خط تولید انبوه را تجربه ننمود . در این مورد تحلیل های بسیاری وجود دارد ، اما به نظر می رسد نیروی هوایی فرانسه بدلیل هزینه های بالای عملیاتی تعداد محدودی را قرار بود سفارش دهد و این بدان معنا بود که ادامه تولید این جنگنده کاملا به سفارش خارجی اتکاء داشت . از یکسو ایران و عربستان سعودی از مشتریان بالقوه این جنگنده بشمارمی آمدند ( دقت کنید در دهه هفتاد میلادی .م ) ولی به محض اینکه یک نمونه با قابلیتهای بالاتر از سوی ایالات متحده پیشنهاد شد ، احتمال امضاء این معامله بسرعت از میان رفت . بدین ترتیب ، ایران برای خرید جنگنده های اف-14 اقدام نمود که بدلیل اینکه برد موشکهای فرانسوی هنوز به برد مهمات اصلی این جنگنده نرسیده اند و علاوه براین قابلیت حسگرهای نصب شده بر روی اف-14 فراتر از میراژ4000 بود ، جنگنده آمریکایی را به انتخابی معقول تبدیل مینمود . از سویی دیگر ، پس از تقاضای عربستان برای خرید جنگنده ، نسخه ای از اف-15 به این کشور پیشنهاد گردید که بتواند خلاء ناشی از خروج بریتانیا از منطقه و افزایش تهدیدهای منطقه ای را جبران نماید . علاوه براین ، ارتش سعودی سابقه قابل توجهی درخرید تسلیحات فرانسوی نداشت که به این دلایل و مزیتهای قابل توجه اف-15 ، آن را به گزینه مناسبتری نسبت به میراژ 4000 تبدیل می نمود . اما واقعیت میدانی آن بود که اف-15 مدتها پیش از میراژ4000 عملیاتی شده بود و فناوری های مورد استفاده در آن ، به تقریب تستهای رزمی را با موفقیت طی نموده بود در نتیجه پس از ناکامی میراژ4000 ، این برنامه بسرعت متوقف گردید و بعدها ناوگان میراژ 2000 نیروی هوایی فرانسه با یک جنگنده جدیدتر میان وزن که با جتهای F-18C و میگ-29 ام قابل مقایسه می بود جایگزین گردید . اما خبرها حاکی از آن است که کشورهای اروپایی برای بخدمت گرفتن یک جنگنده سنگین نسل ششم تلاش هایی را در دستور کارقرار داده اند که در این میان ، همکاری مشترک آلمان و فرانسه ، محتمل تر از سایر برنامه ها به نظر می رسد . پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  6. بسم ا... نخستین پرواز بدون سرنشین ایکس-45 سال 2002 https://www.aparat.com/v/OD41C
  7. در وصف ماشین روسی از دریچه دید مینی سریال چرنوبیل آن کدوم چیزی هست که به بزرگی خونه است !!!!! هرساعت 20 لیتر می سوزوند ، گاهی دود و صدا می کند تا یک سیب را به 3 تکه تبدیل کند ؟؟؟ بله ، آن چیز ، یک ماشین ساخت شوروی است که برای 4 تکه کردن سیب ساخته شده !!!!
  8. احتمالا به این دلیل ... یحتمل در نمونه پروازی این ترکیب فعلی که بدون پوشش رونمایی شده ، استفاده نمیشود . البته این نظر قطعی نیست و باید منتظر موند و دید
  9. MR9

    IRIAF & SU-24

    سوخت گیری یار به یار بمب افکن های سوخو-24 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
  10. نمایش پروازی سوخو-57 فلون در نمایشگاه دوسالانه ماکس 2021 روسیه https://www.aparat.com/v/AXaRV
  11. بسم ا... بازدید پوتین از محل نمایشگاه ماکس 2021 .. اولین تصاویر از کابین چکمیت
  12. فالکروم های عراقی پناهنده به ایران ، 3 فروند بودند . یک نسخه UB و دو فروند نسخه A که سالها پیش گفته شده همه انها به سامانه های جدید ناوبری و اویونیک جدید مجهز شدند
  13. ماکت یاسین احتمالا نمونه ارسال شده به نمایشگاه ماکس 2021 پی نوشت : عجالتا کیفیت خیلی خوبی دارد این ماکت ، بخصوص جزییات پنل آلات پروازی خدمه
  14. تکمیل چرخه مدیریت صحنه نبرد برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده نمایش آزمایشهای بخش پروازی سامانه فرماندهی رزم یکپارچه دفاع موشکی و هوایی در محیط جنگ الکترونیک مشترک براساس آخرین خبرهای منتشر شده ، ارتش ایالات متحده ،آزمایشهای تکمیلی خود را با استفاده از سامانه فرماندهی رزم یکپارچه دفاع موشکی و هوایی ( IBCS) به نمایش گذاشت که در جریان آن ، یک تیر موشک کروز در محیط اشباع شده از جنگ الکترونیک بسیار سنگین ، مورد هدف قرار گرفت . این آزمایش که در میدان تیر وایت سندز در نیومکزیکو بوقوع پیوست ، شامل ادغام دو سیستم IBCS و همچنین سامانه راداری زمین و هواپایه وظیفه محور AN/TPS-80 محصول نورثروپ- گرومن بود . این آزمایش پروازی ، برای نخستین بار ، شامل یک تست زنده برای نمایش قابلیتهای مشترک مدیریت مسیریابی (JTMC) که پل ارتباطی میان شبکه IBCS و قابلیتهای درگیری مشترک نیروی دریایی (CEC) بحساب می آید ، بود که امکان به اشتراک گذاری داده های رادارهای وظیفه محور زمین./ هواپایه (G/ATOR) را در سیستم آتش یکپارچه IBCS را با هدف ایجاد یک شبکه یکپارچه کنترل آتش را فراهم می نماید . سامانه راداری زمین و هواپایه وظیفه محور AN/TPS-80 این آزمایش که با پشتیبانی لاکهید مارتین صورت پذیرفت ، شامل پرواز دو فروند جنگنده اف-35 بود که این شبکه با حسگرهای نصب شده بر روی این هواگرد رزمی مرتبط شده تا مسیریابی و انهدام با سهولت بیشتری صورت گیرد . کریستین هاربیسون ، جانشین مدیرکل و مدیر بخش سامانه های رزمی و آمادگی ماموریت نورثروپ گرومن در این زمینه می گوید : " ادغام سامانه های موجود دراین شبکه ها و استفاده از حسگرهای مختلف در فرکانس های متفاوت ، فرماندهی رزم یکپارچه دفاع موشکی و هوایی را قادرمی سازد تا یک تصور واضح از میدان نبرد در اختیار فرمانده میدان قرار گیرد . با فعال کردن شبکه عملیات مشترک ، IBCS می تواند در سنگین ترین محیطهای رزم الکترونیک عمل کند و این بدان معناست که کاربران این سامانه می توانند بخوبی تهدید را شناسایی ، رهگیری و منهدم نمایند " در این آزمایش ، دو تیر موشک کروز شلیک شد که یکی ماموریت برهم زدن و اخلال در عملکرد رادار و دیگری بعنوان موشک اصلی برای ایفای نقش مهمات انهدامی را بر عهده داشت . متقابلا ، خدمه سامانه های مدافع ، از این قابلیت جدید برای ردگیری تمامی موشکهای کروز شلیک شده ، تشخیص درست موشک کروز با ماموریت انهدامی و ارسال داده های درست به سامانه دفاع هوایی پاتریوت استفاده نمودند . در یکی از آخرین آزمایشهای صورت گرفته ، یک مجموعه رادار از سپاه تفنگداران ، دو رادار سنتنیل نیروی زمینی ، یک آتشبار پاتریوت و رادار سازمانی و درنهایت دوفروند اف-35 شرکت نموده بودند . درواقع ، این آزمایش ، هشتمین تست از یک برنامه بزرگتر بود که می بایست عملکرد سامانه IBCS را مورد تایید قرار می داد و روند فوق تا پاییز 2021 ادامه خواهد یافت . تا درنهایت آمادگی آن برای وزارت دفاع و ارتش مسجل گردد . شرکت تسلیحاتی نورثروپ- گرومن ، یکی از مجموعه های پیشگام برای تولید سامانه های IBCS بشمار می رود و محصول آن نیز بدلیل ساختار انعطاف پذیر و مدولار که قابلیت اتصال به تمامی سامانه های استاندارد ارتش ، نیروی دریایی و هوایی را دارد ، یک مدعی جدی برای کنترل فضای نبرد در آینده محسوب می گردد . بکارگیری IBCS بدلیل کارآمدی قابل توجه ، برای 4 نیروی ارتش ایالات متحده مقرون به صرفه ترین سامانه در دسترس خواهد بود ، چرا که می توان از آن بر علیه جتهای رزمی نسل4 و 5 ، بدون سرنشین های تهاجمی و سایر تهدیدها استفاده نمود . امروز شرکت نورثروپ – گرومن ، با بیشتر از 90 هزار کارمند ، یکی از شرکتهای اصلی تولید کننده لبه فناوری نظامی بشمار می آید . به سفارش جناب @Crash پی نوشت : 1- بن پایه 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  15. تست سامانه دفاع هوایی اس-500 https://www.aparat.com/v/9Yy8o
  16. مرکاوا مارک-4 Walk Around بخش سوم پی نوشت : ادامه دارد ......... برای مشاهده تصاویر در ابعاد واقعی ، روی آنها کلیک کنید
  17. آماده سازی غرفه ایران در نمایشگاه ماکس 2021 https://www.aparat.com/v/WBKwU پی نوشت : عجالتا خبری از نمونه پروازی یاسین نیست تا ببینیم بعد از آغاز چه اتفاقی می افتد
  18. عرض شد . ظاهرا دقت نکردید ... عجالتا برآورد غربی ها از محصول جدید روسها این هست که نقش اولیه آن ضربتی هست احتمالا تا رهگیر خالص ... چون روسها آن را با اف-35 مقایسه کردند در صحبتها ، شاید به همین دلیل باشد
  19. اچ.کیو.16 پیشگام در حوزه سامانه های دفاع هوایی میانبرد از ابتدای دهه نود میلادی و پس از شکست کامل شبکه دفاع هوایی ارتش بعث عراق در برابر حملات هوایی نیروهای ائتلاف ، ارتش آزادیبخش چین سرمایه گذاری گسترده ای را با اولویت بالا برای توسعه شبکه دفاع هوایی خود صورت داده بود . درواقع امر ، نقاط ضعف ارتش عراق برای ایجاد یک سد دفاعی قابل اطمینان در برابر قدرت هوایی کشورهای غربی باعث شد تا در طراحی این استراتژی ، ارتش چین نه تنها بدنبال خرید و طراحی بومی جتهای جنگنده جدید برای ایفای نقش برتری هوایی و بدنبال آن ، اجرای حملات زمینی رفت و تنها چند ماه پس از شکست عراق ، قرارداد خرید جتهای سوخو-27 و بدنبال آن سامانه های اس-300 پی ام یو را منعقد نمود . تا این زمان ، چینی ها قابلیت پدافند زمین و هوا پایه بسیار ضعیفی را به نمایش گذاشته بودند ، چرا که ناوگان جنگنده های نیروی هوایی این کشور نه تنها بدلیل اتکاء به فناوری دهه 50 روسی منسوخ شده بود ، بلکه سیستم های دفاع هوایی آن نیز به طور قطع ، در برابر یک عملیات کاملا هماهنگ شده سرکوب دفاع هوایی از سوی یک مهاجم احتمالی ، آسیب پذیر می نمود . بدین ترتیب ، چین با فرصت بدست آمده از فروپاشی اتحاد شوروی ، موفق شد تا پس از خرید سیستم های اس-300 پی .ام.یو-2 و اس-400 ، بستر لازم را برای توسعه سامانه دفاع هوایی بومی برد بلند خود که هم اکنون HQ-9 نامیده میشود ، فراهم آورد تا آمادگی لازم را برای ورود به صحنه عملیات رزمی در قرن 21 را بدست آورد . اما در حالی که تمرکز چینی ها بر روی نوسازی شبکه دفاع هوایی برد بلند قرار داشت ، به شکل هم زمان ، نیازمندی ساختار دفاع هوایی این کشور برای پر نمودن خلاء موجود در حوزه سامانه های دفاع هوایی کوتاه و میان برد نیز مورد توجه قرار گرفت که در میان سیستم های معرفی شده ، سامانه دفاع هوایی HQ-16 جایگاه خاصی را در اختیار دارد . این سامانه دفاع هوایی میان برد بومی ، در سال 2011 وارد خدمت ارتش چین گردید و در حالی که طیف قابل توجهی از تحلیلگران غربی براین اعتقاد قرار داشتند که این سامانه ، گونه ای مشتق شده از سیستم روسی بوک.ام-2 بشمار می رود ، اما تفاوتهای چشمگیری میان این دوطرح قابل مشاهده است ، در واقع ، تمایل افراطی ناظران غربی در مشابه سازی هر سامانه جدید تسلیحاتی با واژه هایی نظیر " سرقت " یا "روگرفت" موجب شده تا از ارزش تحلیلی این منابع تا حدودی کاسته شود . در این میان ، گرچه هر دو سیستم چینی و روسی برای پوشش دفاع هوایی در برد متوسط کاربرد دارند ، اما از نظر قابلیتهای ارائه شده و فیزیک ظاهری تفاوتهایی میان آنها دیده می شود . بدین ترتیب ، سامانه چینی ، تنها سامانه پدافند زمین پایه میانبرد بشمار می رود که از سلولهای پرتاب عمودی بهره می برد ، در حالی سیستم روسی فاقد این ویژگی بوده و مزیت آن برای چینی ها بدین قرار است که می توان آن را در میان پوشش متراکم گیاهی ( جنگل ) و یا حتی بافت پیچیده شهری مستقر و مبادرت به اجرای آتش کرد . علاوه براین ، این سلولهای پرتاب عمودی به کاربر اجازه میدهد تا به هرهدفی در یک قوس 360 درجه شلیک شده و در نهایت ، از ورود به فرآیندهای دست و پاگیر قرار دادن مستقیم پرتابگر بسمت هدفهای هوایی خودداری گردد . از سویی دیگر ، سیستم چینی به خدمه خود اجازه میدهد تا در برابر طیف متنوعی از اهداف شامل جتهای رزمی سرنشین دار ، پهپادها ، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک برد کوتاه و میانبرد در ارتفاعات بالاتر وارد عمل گردد . همچنین بر خلاف بوک .ام-2 ، سامانه چینی از یک کامیون 6×6 با تحرک بالا به جای شاسی شنی دار استفاده می کند که موجبات سهولت تعمیر و نگهداری و عملکرد به نسبت بهتر در سطوح جاده ای را فراهم می نماید ، اما در سطوح خارج جاده ای ، این مساله با مشکل صورت می پذیرد . ارتش چین نیز پس از تولید این سامانه ، از آنها برای محافظت از تاسیسات کلیدی نظامی و دارایی های صنعتی در سرزمین اصلی چین و همچنین در مجاورت با مرز پاکستان استفاده می کند .صنایع دفاعی چین ، تا حال حاضر ، 4 گونه از این سیستم دفاع هوایی را برای اهداف گوناگون معرفی نموده است . گونه نخست ، HQ-16A بوده که نسخه پایه واصلی محسوب میشود . دومین گونه ، با شناسه HHQ-16 شناخته میشود که بطور خاص برای شناورهای نیروی دریایی ارتش چین توسعه پیدا کرده و اولین نمونه آن بر روی شناورهای تایپ054 نصب و تحویل نیروی دریایی کشورهای پاکستان و تایلند شده است . نسخه HQ-16B با برد بهینه شده 70 کیلومتری ( در مقایسه با برد 40 کیلومتری نسخه پایه ) شناخته می شود و برای دفاع از تاسیسات حیاتی ارتش چین ، حسگرهای قدرتمندتر و سیستم های جنگ الکترونیک پیشرفته تری را بخود می بیند . سومین گونه ای که هم اکنون در مراحل نخست توسعه خود قرار دارد ، گونه HQ-16C است که انتظار می رود تا قبل از 2023 وارد خدمت رزمی گردد . براساس داده ای منتشر شده از سوی منابع چینی ، همه این سامانه ها ، می توانند به یکدیگر متصل شده و حتی با سامانه های دفاع هوایی دیگر ارتش چین نظیر HQ-9B نیز سازگاری حاصل نمایند . درواقع ، اچ.کیو-16 در مقایسه با گونه HQ-9B از تحرک بالاتر و سرعت استفاده بیشتری برخوردار هستند که عامل بسیار مهمی در بقاء آنها در صحنه رزم بشمارمی آید . هر واحد HQ-16 از دو رادار استفاده می کند که یکی رادار آرایه فازی غیرفعال باند L با برد 85 کیلومتر و دیگری رادار آرایه فازی غیر فعال سه بُعدی باند S با برد 140 کیلومتر است . این رادارها در مجموع می توانند حداکثر 144 هدف را شناسایی و همزمان 48 هدف را ردگیری نمایند . بدین ترتیب ، هر واحد از این سامانه ، از 4 پرتابگر با شش سلول ، یک واحد فرماندهی و یک ژنراتور در کنار رادارها تشکیل شده است . به اعتقاد بخش قابل توجهی از ناظران نظامی ، HQ-16 یک مکمل قدرتمند برای سامانه های روسی دوربرد نظیر اس-400 و اچ.کیو-9 بی بشمارمی آید و این میزان کشف ، ردگیری و انهدام جتهای سرنشین دار و موشکهای مهاجم را تا حدود زیادی افزایش می دهد . در حقیقت ، قرارگرفتن دو رادار باند L و رادار باند S به این سیستم موشکی امکان میدهد تا اهداف پنهانکاری نظیر موشکهای کروز را در بردهای بلند ، کشف و منهدم نماید . براساس اطلاعات موجود ، ارتش پاکستان در حال حاضر ، تنها کاربر خارجی گونه زمین پایه HQ-16 بشمار می رود ، هر چند کشورهای جنوب آسیا تا حاضر برای شبکه دفاع هوایی خود از سیستم های برد کوتاه و میانبرد استفاده کرده اند . در این میان ، به استثنای دو سیستم بوک.ام-3 و اس-350 روسی ، که در تعداد بسیار محدود تولید شده ، اچ.کیو-16 چینی یک نمونه جالب ولی ساده ، تا زمان معرفی نسخه C آن ، در حوزه سامانه های برد متوسط بشمار می رود . اما یکی از رقبای بسیار نزدیک این سامانه چینی ، سیستم دفاع هوایی K-SAM کره جنوبی است که از فناوری مشابه اس-350 استفاده می کند و بطور مشترک با روسیه طراحی و تولید شده است ، هر چند نسبت به اس-350 قابلیتهای آن محدودتر قابل ارزیابی است . در این میان ، علت فروش بیشتر سامانه های سری بوک را در بازارهای تسلیحاتی ، میتوان بدلیل محبوییت نسبی سامانه اس-300 دانست که خریدار را مجبور می کند تا برای تکمیل شبکه دفاع هوایی خود ، در کنار اس-300 ، از سامانه بوک نیز استفاده کند . اما چین مشتری های احتمالی خود را در کشورهایی نظیر ایران و تایلند نیز جستجو می نماید که انتظار می رود در 5 سال آینده ، به مشتری اصلی سخت افزارهای چینی تبدیل شوند ، در حالی که کشورهایی نظیر کامبوج ، صربستان ، میانمار و اتیوپی نیز درصدد هستند تا چنین سیستم هایی را بخدمت گیرند . علاوه براین ، گزارش هایی در دست است که نشان میدهد سودان از سال 2018 در حال مذاکره برای این سیستم بوده تا جایگزین سامانه های دفاع هوایی سام-2 روسی شود ،اما کودتای سال 2019 به این چشم انداز تا حدودی خاتمه داد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- تفکیک تاپیک سامانه HQ-16 از تاپیک نمایشگاه های تسلیحاتی خارجی ، بیست و هشتم تیر ماه سال 1400 خورشیدی 3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  20. بسم ا... در ارتباط با شناسه معرفی یا به اصطلاح code name یا reporting name ، نخست اینکه سیستم نام گذاری در ایالات متحده که بطور طبیعی اروپا هم از آن تبعیت می کند ، یک فرآیند وقت گیر و بشدت مبتنی بر کاغذبازی های اداری هست و معمولا حساسیت های زیادی برای انتخاب آن وجود دارد . بعنوان مثال برای انتخاب یک لقب برای بمب افکن بی-1 ، واژه های بسیاری پیشنهاد شد از اکسکالیبور تا بونز ( استخوان ) ولی در نهایت امروز از لقب لنسر (نیزه انداز ) برای آن استفاده می کنند .شرح این قضیه مفصل هست با این حال انتخاب این لقب برای هواگرد رزمی جدید روسی را میشود از 4 جهت بررسی کرد . 1- لقب چک میت یا کیش و مات را عجالتا میشود با واژه ترمیناتور ( پایان دهنده ) معادل قرار داد که البته این واژه را سیستم نامگذاری آمریکایی برای جنگنده ناکام سوخو-37 انتخاب کرده بود . 2- در دوران جنگ سرد ، کد گذاری ناتو برای جتهای روسی معمولا با توجه به نقش آنها صورت می گرفت ، بطور مثال برای جنگنده ها از حرف F ( مثل فلاگون ، فاکس بت ، فاکس هاوند ، فرسکو و ... ) استفاده می شد و برای بمب افکن ها از حرف B ( مثل بیگل ، بیسون ، بک فایر ، بلایندر و .... ) 3- اما لقب Screamer در نوع خودش جالب هست ... در سیستم کد گذاری غربی ، بطور معمول از حرف S برای نامگذاری هواگردهای ضربتی (Strike fighter ) استفاده می کنندکه معمولا یک هواگرد چند ماموریته هست (در برخی مواقع هم بصورت تخصصی آن را attack aircraft هم می نامند ) . با توجه به این مساله ، انتخاب لقب Screamer شاید نشان دهنده ماموریت اصلی این هواگرد یعنی تهاجم زمینی آن باشد ، ضمن اینکه قابلیت رزم هوابه هوا هم خواهد داشت . 4- اما انتخاب Screamer را اگر بصورت "جیغو" یا "جیغ زن" حساب کنیم ، یک شیطنت رسانه ای از سمت غربی هاست با این استدلال که هواگرد جدید روسها را بیشتر یک خودنمایی و پروپاگاندا که فقط با تبلیغات رسانه ای معادل اف-35 گرفته شده حساب کردند . درو اقع انتخاب این لقب ، یک نوع تحقیر طرف مقابل (روسها ) هست که هواگرد جدید ، به اصطلاح "عددی " نیست ..
  21. بسم ا... سی و سومین سالگرد پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران 27 تیر 1367 -27 تیر 1400 متن کامل پیام حضرت امام (ره) ه مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ روز پذیرش قطعنامه و انعکاس آن در میان رزمندگان - 27 تیر سال 1367 https://www.aparat.com/v/dwy5H
  22. مومیایی مصری حلوان-300 نخستین جت جنگنده مصری دوگونه رهگیر و ویژه حملات زمینی جنگنده حلوان -300 در شبیه ساز DCS در دهه شصت میلادی ، جمال عبدالناصر که پس از یک کودتای نظامی برسرکار آمد ، با توجه به پیشینه جنگ 1956 و کاربرد نیروی هوایی بعنوان یک عامل برتر در درگیریهای گذشته ، سرمایه گذاری بر روی تولید یک جنگنده تک پیشرانه مافوق صوت بومی را برای توسعه نیروی هوایی ارتش مصر در دستور کار خود قرار داد . درآن زمان ، نیروی هوایی مصر بشدت متکی بر جنگنده های جت نسل دوم روسی نظیر میگ-21 و میگ-19 بود که بخش عمده ای از ناوگان نیروی هوایی این کشور را تشکیل می داد تا یک وزنه برابر را در برابر جنگنده های فرانسوی میراژ-3 نیروی هوایی عبری ایجاد کند . جنگنده های میراژ-3 نیروی هوایی عبری ، به عاملی محرک برای توسعه پیکربندی بومی حلوان-300 تبدیل شده بود . با این حال ، گرچه جتهای روسی ، امتیازهای برتر قابل توجهی را در برابر جت فرانسوی در اختیار داشت ، اما مصر درصدد بود تا با توسعه یک پلتفرم بومی که می بایست در کنار ناوگان میگ های ساخت شوروی بصورت مکمل مورد استفاده قرار گیرد ، درصد وابستگی خود را به سخت افزار خارجی بتدریج کمتر کند . علاوه براین ، سرمایه گذاری بر روی این برنامه ، بصورت قابل توجهی پایگاه فناورانه بومی را در حوزه قدرت هوایی افزایش می داد که میتوانست به نوبه خود ، پیشرفتهای آینده را تضمین نماید . سرطراح و مهندس ، ویلی مسراشمیت در کنار مشهورترین طراحی اش جنگنده مسراشیمت - 109 اما در دهه شصت میلادی ، بدلیل فقر قابل توجه در حوزه فناوری نظامی بومی ، تدریجا توجه خود را به استخدام متخصصان خارجی معطوف نمود و پس از جستجوهای فراوان ، سرطراح سابق شرکت آلمانی BFW ، مهندس ویلی مسراشمیت که پیش از این مسئولیت طاحی جنگنده های مشهوری نظیر مسراشمیت410 ، مسراشمیت 262 ، مسراشمیت210 و درنهایتا مسراشیمت بی اف-109 را بر عهده داشت ، دعوت به همکاری شد . طرح های وی به اندازه ای برای شرکت فوق اعتبار به همراه آورد که پس از مدتی اسم شرکت و سپس پیشوند تمامی جنگنده های طراحی شده توسط وی ، برای ادای احترام ، به نام او تغییر داده شد . اما پس از شکست آلمان در جنگ دوم جهانی به سال 1945 ، ویلی مسراشمیت به جرم همکاری با رژیم نازی مدت کوتاهی زندانی شد و پس از دو سال نیز ، از هرگونه ثبت شرکت یا همکاری با سایر مجموعه های صنعتی به منظور تولید سلاح یا هواپیمای جنگی برای آلمان برای او ممنوع گردید . با این حال ، ویلی مسراشمیت ناامید نشد و برای ادامه طراحی جنگنده به خارج از آلمان مهاجرت نمود که همین امر باعث شد تا به سمت برنامه تولید جنگنده جت نیروی هوایی مصر سوق داده شود . نخستین نمونه تولیدی حلوان -300 بدین ترتیب ، پس از مدتها کش و قوس جنگنده حلوان-300 متولد شد که از یک دستگاه پیشرانه قدرتمند ئی-300 استفاده می نمود که می توانست این هواگرد رزمی را تا سرعت بیشینه 2 ماخ ( 2000 کیلومتر بر ساعت ) در یک برد 1400 کیلومتری و در ارتفاع 18 کیلومتری با قابلیت حمل دو قبضه توپ و چهار موشک هوابه هوا به پرواز درآورد . با توجه به ویژگی ها ، حلوان-300 یک جنگنده – رهگیر مناسب برای ایفای نقش مکمل جتهای روسی ، بخصوص میگ-21 و ایجاد یک زیرساخت برای توسعه ناوگان بومی بشمارمی آمد . در این میان برخی ناظران ، براین اعتقادند که جنگنده مصری ، با سرعتی برابر ، برد بیشتر و تسلیحات سنگین تر می توانست از نسخه روسی پیشی گیرد و قرار بود به یکی از اولین جتهای نسل سوم در کنار فانتوم های آمریکایی و میگ های 23 روسی تبدیل گردد . میگ-21 نه تنها در نبردهای هوایی شرق آسیا ( ویتنام ) بلکه در نبردهای خاورمیانه هم تجربیات ارزشمندی را در برابر فانتوم های آمریکایی از خود برجای گذاشت این جنگنده ، گرچه برای نیروی هوایی مصر قدری گران قیمت بشمار می رفت ، اما بطور دقیق همان انتظاراتی که نیروی هوایی مصر برای ایجاد برابری با فانتوم های عبری که کمی بعد در جنگ شش روزه موفقیتهای چشمگیری را بدلیل داشتن قابلیتهایی فراتر از میگ-21 و میراژ-3 بدست آورند ، را برآورده می نمود .اما برنامه حلوان-300 با وجود آغاز بسیار امیدوارکننده در سال 1969 ، پس از دو سال متوقف گردید . به اعتقاد مورخین تاریخ هوانوردی ، علت اصلی این امر ، هزینه های قابل توجه آن بود که درآن زمان تا 135 میلیون پوندمصری ( 16 میلیارد دلار سال 2019 ) نیز می رسید . سه نمای حلوان- 300 چنانکه مصر پس از جنگ شش روزه در تنگنای مالی بسیار نامطلوبی گرفتار آمده بود و اتحاد جماهیر شوروی نیز جنگنده های میگ-21 خود را با 50 درصد تخفیف و وام های طولانی مدت ، واگذار می نمود . در نتیجه ، مصر بدلیل دریافت تعداد زیادی گونه های پیشرفته تر میگ-21و اعتماد بدان ها برای رویارویی با فانتوم های عبری برای ورود به جنگ آینده ( 1973 ) برنامه فوق را بسرعت متوقف نمود . جنگنده میگ-21 نیروی هوایی ارتش مصر به اعتقاد مورخین نظامی ، اگر برنامه حلوان-300 با موفقیت ادامه پیدا می کرد ، تبدیل به تنها جنگنده برجسته بومی خاورمیانه و شمال آفریقا می گردید و به مصر ، بعنوان یکی از چند کشور برجسته جهان عرب ، اعتبار بسیار زیادی می داد و این جنبه پان عربیسم را در مجموعه این کشورها تقویت می نمود . اما از این جنگنده تنها 7 نمونه اولیه ساخته شد و هرگز به تولید انبوه نرسید . با توجه به اینکه خط تولید جنگنده میگ-21 تا سال 2013 همچنان باز می بود و امروز نیز صدهافروند از این هواگرد در خدمت رزمی نیروی هوایی مصر قرار دارند ، درصورت بروزسانی سامانه های جنگ الکترونیک ، سلاح و رادار ، همچنان قابلیت ادامه خدمت در قرن 21 را خواهد داشت . راست ، فالکن و چپ فانتوم نیروی هوایی ارتش مصر با این حال ، امروز خاورمیانه گرچه همچنان بیشترین سهم هزینه کرد تولید ناخالص داخلی را برای حوزه دفاعی ، در اختیار دارد ، اما به غیر از دو برنامه بسیار مبهم صاعقه و کوثر ، تنها منطقه ای در جهان است که برنامه ای برای تولید جنگنده بومی ندارد . کشورهای عربی و اسراییل ، به تقریب وابستگی کامل را به ایالات متحده و اروپای غربی دارند . اگر حلوان -300 وارد تولید انبوه می شد ، شاید کشورهایی نظیر لیبی و سوریه می توانستند از آن برای درگیری با حریف خود ( خلیج سیدرا و جنگ لبنان ) به جای جنگنده های روسی میگ-21 و 23 استفاه کنند . مصر نیز می توانست با ذخیره چند صد میلیارد دلاری حاصل از عدم خرید جتهای اف-16 و فانتوم های دست دوم ، امروز احتمالا قابلیت تولید مشترک جتهای رزمی نسل چهارم را در اختیار داشته باشد . در نتیجه پیامدهای خروج مصر از برنامه حلوان -300 به مثابه فرآیند موسوم به " اثر پروانه ای " مسیر تاریخ را در خاورمیانه و شمال آفریقا تغییر داد. پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  23. مرکاوا مارک-4 Walk Around بخش دوم پی نوشت : ادامه دارد ......... برای مشاهده تصاویر در ابعاد واقعی ، روی آنها کلیک کنید
  24. آیا به حقیقت خواهد پیوست ؟!!!!!!!!!!!!!!!