MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,654
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,377

تمامی ارسال های MR9

  1. MR9

    قاهر F-313

    اگر دقت کرده باشید ، نوع نگاه ها در اینجا متفاوت و گاها" متضاد هست ولی بحث محترمانه بوده و باید باشد . در نتیجه حرمت اساتید انجمن را داشته باشید ، حتی اگر با انها مخالفت داشته باشیم ، چون تجربه این عزیزان ، بسیار گرانقدر هست ممنون از تذکر به موقع
  2. MR9

    قاهر F-313

    خوب ، تا اینجا ممکن هست درست باشد ( البته بطور کامل تایید نمی شود ) ولی سئوال اینجاست که سرمایه گذاری در پروژه ای که زیرساختها و فناورهای لازم در ان وجود ندارد ( بحث نسل 5 بودن یا دروازه ورود به نسل 5 بودن قاهر ) با توجه به عدم شفافیت ساختارهای مسئول که مشخص نیست به چه کسی پاسخگو هستند ( بابت خرج بوجه ) چقدر منطقی هست ؟؟ ( صرف نظر از اثبات توانایی های فنی ) کتاب جنگ 1973 نوشته ژنرال سعد الدین شاذلی ، شروع این فشارها را از سال 1972ذکر میکند ( آن هم با بالا گرفتن اختلافات در ستاد ارتش مصر ) در حالی که پروژه در سال 1969 متوقف شد ( با سه سال فاصله ) شاید مصر بدلیل پشتیبانی روسها توانایی بازسازی چند باره نیروی هوایی خودش را داشت و همزمان برای اثبات توانایی خودش ، این برنامه را کلید زد ولی در خصوص ما که حداقل تا حال حاضر ، هیچ کشوری جرات نکرده حتی زمزمه فروش سلاح را ذکر کند ، این چنین ولخرجی هایی مقرون به صرفه است ؟؟ در خصوص لاوی ، قضیه مبهم تر هست ، یعنی کشوری که بتواند با ارتباطات مناسب ، نقشه های جت میراژ را سرقت کند و لابی آن ، آنقدر قدرتمند باشد که طرح پهپادی را علناً از یک شرکت آمریکایی دزدیده و بعد به نام خودش بازاریابی کند ، توانایی ادامه برنامه لاوی را بطور مستقل و بدون توجه به فشار آمریکایی ها نداشته باشد ؟ به نظرم ، شرکت مسئول برنامه لاوی به این نتیجه رسید که با توجه به تسهیل خرید جتهای رزمی ، نیازی به ادامه پروژه نیست ( مفهوم " مقرون به صرفه بودن اقتصادی ") و بهتر هست به جای صرف سرمایه ارزشمند در این پروژه ، کل برنامه کنسل شود ( اگر چه شایعاتی هست که بخشی از این فناوری بسمت برنامه J-10 چینی رفت و اگر این مبنا باشد ، که دراین صورت ، به احتمال زیاد هزینه ابتدایی این برنامه هم جبران شده ) اسراییل نیازی به مخابره پیام به غرب نداشت ، اگر به شکل عادی سلاح را می فروختند که خوب ، مساله ای نبود ، ولی اگر تحریمی هم میشد ( بعنوان مثال فرانسه در دهه 60 و70) ، بخش غیر رسمی رژیم عبری قضیه را فیصله میداد ( که در دو مقطع یکی در جریان نبردهای 1948 و بعدی در دهه 70 میلادی این را هم انجام داد ) وقاحت این حضرات هم تا جایی بود که حداقل 4 تا 5فروند شناور رزمی را شبانه از بندر شربورگ فرانسه دزدیدند و به اسراییل بردند ( درزمان ریاست جمهوری شارل دوگل ) بله این شکلی هم میشود تحلیل کرد ولی نکته اینجاست آیا رقبای ایرباس ، بطور کامل ظرفیت و سرمایه لازم برای حمایت از روند کامل پروژه ( ایده پردازی ، طراحی و ایجاد خط تولید و بعد بازاریابی ) آن را داشتند ؟؟ مسلما جواب منفی هست . بعنوان مثال شرکت " کاسا" اسپانیا ، داسو فرانسه ، شرکتهای آلمانی ، پرتغالی ، انگلیسی و ... میتوانستند به تنهایی برنامه A-400 یا یوروفایتر را دنبال کنند ؟؟؟ قطعا جواب بازهم منفی است .
  3. این تحلیل شما بسیار ارزشمند است .تمرکز تمام نقدهای که میشود روی این مساله که ساختار خودی ، نقص دارد و این نقص را باید برطرف کرد ، هست و طبیعتا از دشمن انتظار نباید داشت که مطابق سلیقه و خواست ما عمل کند ، این خود ما هستیم که سرنوشت منطقه را رقم می زنیم و اشتباه در این سطح ، بطور مطلق پذیرفتنی نخواهد بود .
  4. MR9

    قاهر F-313

    از یک نظر این تحلیل درست هست ولی از نظر دیگر ، برای اینکه محصول شما ، در نهایت کار قیمت تمام شده معقولی داشته باشد( معادل مفهوم "محصول اقتصادی "// که معتقدیم قاهر را نمیشود یک محصول اقتصادی مد نظر قرار داد و در نهایت باید ان را بستری برای نمایش پیشرفتهای فناورانه داخلی که می بایست در یک طرح معقولانه تر استفاده شود ) نیازمند این هست که اجزاء و قطعات ، به گونه ای انتخاب شوند ( در اینجا از تولید کنندگان غیر بومی ) که علاوه بر برآورده کردن استاندارد و نیازمندی شما ، دیگران را به گونه ای وارد پروژه کنند که هزینه های شما در یک حد قابل قبول نگاه داشته شود . " البته این مساله بطور غیر مستقیم تداعی کننده راهبرد " امنیت دسته جمعی " هم هست که توضیح ان مفصل خواهد بود. اگر درمنطقه خاورمیانه مثال بزنیم ، شاید پروژه مصر برای تولید جت رزمی Helwan HA-300 بود در حالی که پشتیبانی مهندسی طراحان شرکت مسراشمیت را هم پشت سر خودش داشت . این پروژه 5 سال طول کشید ( 1969-1964) ولی در نهایت متوجه شدند که روشی که دنبال کردند اشتباه بوده یا علت سیاسی / فناورانه باعث عقیم ماندن شده . HA-300 ، و یا حتی پروژه "لاوی" رژیم عبری شخصاً سیاست بازار یابی را قبول دارم ولی به هیچ عنوانی ، بحث باج دادن مورد قبول نیست . در حالی که همزمان ، قطعات ایرباس در ایتالیا و آلمان و چین و سایر کشورها تولید میشود و همه در مجموع می روند در خط تولید اصلی در تولوز فرانسه تا یک پرنده فلزی از خط تولید بیرون بیاید . اگر این شکلی که جنابعالی میفرمایید ، تحلیل کنیم ، الان فرانسه دارد به همه کشورهای درگیر برنامه ایرباس باج می دهد تا ایرباس تولید شود و این با سیاست کلی کشورهای مغروری به اسم فرانسه ، آلمان ، ایالات متحده و.... که منافع در ان حرف نخست را می زند ، تناقض دارد . ( اساساً یکی از مهمترین دلایلی که پیمان ماستریخت را به اتحادیه اروپا تبدیل کرد ، همین مساله ،یعنی رقابتی کردن هر چه بیشتر با در نظر گرفتن تعامل بود ) به نظرم کاربرد واژه باج دادن ، زیاد صحیح به نظر نمیرسد و مسیر تحلیلی که با این پیش فرض شروع شود ، به سرانجام مشخصی ختم نخواهد شد . نوع استراتژی که امثال "ساب" ، ایرباس ، بویینگ ، لاکهید - مارتین و .... در پیش گرفتند ، نوعی تعامل بر روی بستری از رقابت تحلیل میشود ( البته نظر شخصی هست ) و روند پیشرفت آنها ، امضاء قراردادها ، نوع محصولات تولید شده و .... هم به نظرم همین روند را تایید میکند . پی نوشت : 1- یکی از مهمترین دلایلی که باعث شده که همکاری شرکتهای تسلیحاتی را به مثابه باج دادن تعبیر کنیم ، این هست که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، به هیچ عنوان ( حتی موردی نظیر صنعت خودروسازی ) موفق نشدیم تا تعامل درستی با شرکتهای صاحب فناوری داشته باشیم و این عدم موفقیت باعث شده همکاری شرکتهای فوق الذکر باهم را در قالب باج دادن تحلیل کنیم . 2- البته شاید موفقترین نمونه از چنین همکار هایی را میشود در ورود شرکت بل هلیکوپترز به ایران و ایجاد زیرساختهای پایه به شکل اصولی مثال زد ( اگر چه نقدهایی به ان وارد هست ) // هر چند امیدوارم برخی دوستان این مساله را به ساختار سیاسی وقت ارتباط نداده و بیشتر جنبه فنی ان را مد نظر قرار دهند //
  5. حالا این سرکوفت ( بفرموده شما ) به مقاومت ، الزاماً نباید ما را هوشیار کند که با شیوه های بهینه شده تر و هوشمندانه تری از انها حمایت کنیم ؟؟ الزاماً ناراحت شدن از این رویداد ، مساله ای را حل می کند ؟؟؟ نباید روی این مساله متمرکز شویم که کار خود ما یک جایی ایراد دارد که انها علیرغم مواردی که فرمودید ، در مقام مدعی ظاهر شدند ؟؟؟
  6. MR9

    قاهر F-313

    تصویر جالبی است ، فقط به کشورهایی که در تولید زیر سیستم های گریپن مشارکت داشتند ، دقت کنید ، حتی کشوری نظیر سوئد با بیشتر از 6 دهه سابقه در تولید هواگردهای رزمی و غیر رزمی ، برای تولید یک محصول با ارزش رزمی که وارد خط تولید شده و الان در خط پرواز ، حضور دارد ، به این تشخیص رسید که در زمانه فعلی ، تولید همه اجزاء ( یک جنگنده بومی ) بیشتر در حد ادعا هست و برای تولید یک محصول که ارزش رزمی داشته باشد ، شما نیازمند تعامل با دیگران هستید . الته این مدل ظاهرا گونه FX-2 گریپن هست که برزیل قصد دارد آن را تولید کند . کابین خدمه جت رزمی SU-30 MKM ( ادعایی هم در خصوص نسل 5 بودن برای این جت وجود ندارد ) کابین جت رزمی SU-35 ( ادعایی هم در خصوص نسل 5 بودن برای این جت وجود ندارد ) کابین اف-16 بلاک 60 پی نوشت : این حجم نفر- ساعت کاری که برای طراحی ، تولید پیش نمونه ها ، پیدا کردن پیشرانه ، تستهای متنوع سازه ای و غیره و ذالک برای این محصول انجام شده ، اگر صرف تدوین یک راهبرد مناسب برای تعامل با کشورهایی صادر کننده این فناوری ( حالا کشورهایی به غیر از مواردی که با انها مشکل داریم ) شده بود ، الان هم نیروی هوایی یک جت نسبتاً ارزان قیمت جدید در اختیار داشت ( حالا حداقل برای جایگزینی ایرگاردها و تایگر ها ) و هم ورود فناوری باعث میشد تا دوستان در مجموعه صنعت هوانوردی ، پیش فرض های موجود خودشان را به محک می گذاشتند تا ببینند فاصله انها با کشورهای صاحب سبک تا چه اندازه هست
  7. سلام علیکم این مورد بسته به آن هست که روحیه رزمی واحدهای رزمی خودی در چه سطحی قرار داشته باشد . بعنوان مثال و اگر دست یادم باشد ، درجریان تک خودی به مواضع ارتش بعث در اطراف" دریاچه ماهی " ( دقیق یادم نیست و باید به منبع اصلی مراجعه کنم ) بخشی از واحدهای عراقی به محاصره بچه های سپاه در آمده بودند و تا چند روز مقاومت می کردند و روحیه انها آنقدر محکم بود که به گفته اُسرا ، نیروهای حاضر در خط برای رفع تشنگی حتی حاضر به نوشیدن مایعات بدن شدند ولی همچنان مقاومت میکردند ولی با ابتکار همین بچه ها ( تهیه کباب در خط و گذاشتن شیشه های نوشابه روی خاکریز به شکلی که در معرض دید عراقی ها باشد ، بعد از چند روز ، همگی بعلت فشار شدید ، مجبور به تسلیم شدند . ( به نقل از یکی از عزیزانی که در ان موقعیت حضور داشت و بعد ها با عناصر عراقی به اسارت گرفته شده صحبت می کرد ، می گفت که عراقی ها بوی کبابی که واحدهای ایرانی در خط درست میکردند را به فاصله چند صدمتر حس میکردند و این فشار روانی حاصل از تشنگی و گرسنگی را بر آنها زیاد می کرد ) این یک مثال مشخص از تاثیر روحیه در جریان یک عملیات رزمی کلاسیک هست و اینکه ممکن هست واحدهای تحت فرماندهی شما در محاصره و زیر فشار شدید بمباران باشند ولی روحیه رزمی آنها دچار افت و کاهش نشود . ( نمونه کامل آن ، مقاومت واحدهای ورماخت در صومعه مونته کاسینو// ایتالیا// هست ) عین این مورد در حوزه رزم نامتقارن ( نه ان تعریفی که سالهاست در نیروی مسلح ما دارد تبلیغ میشود ) هم مصداق دارد . حالا این روحیه رزمی خودش چه زیرمجموعه هایی دارد ، بحثش جداست و باید مورد به مورد روی ان بحث کرد . تعریفی که پنتاگون از رزم نامتقارن دارد ، این هست : " به کارگیری رویکردهای غیر قابل پیش بینی یا غیر متعارف برای خنثی نمودن یا تضعیف قوای دشمن و در عین حال بهره برداری ازنقاط آسیب پذیر ، بواسطه کاربرد فناوری های غیر قابل انتظار یا روشهای مبتکرانه " یک تعریف استاندارد که تقریبا با شرایط ما همخوانی دارد ولی ظاهرا برداشت و تفسیر دوستان ما در نیروهای مسلح ، بطور کامل و 180 درجه ازاین مساله اشتباه هست . ( ارتباطی هم با تعریف پنتاگون از رزم متقارن ندارد و یک تبیین کلی هست ) . بدین معنی که ما ناچاریم که دکترین رزم نامتقارن را بعنوان یک الگو در نظر بگیرم ولی تفسیر دوستان ما دارد مسیر نادرستی را طی می کند و باید در ان تجدید نظر کنند . نظر شخصی بنده این هست که در رزم نامتقارن ، توان رزمی ممکن هست برابر نباشد ، ولی پاسخی که داده میشود باید برابر و هم وزن تهدید در نظر گرفته شود تا وضعیتی برابر پدید آید . هدف توسعه الگوی رزم نامتقارن هم دقیق همین هست . یک مثال روشن در این زمینه بعنوان مثال ، در تابستان ، ممکن هست یک "پشه" شما را نیش بزند ، سئوال این هست که شما اراده برخورد با این حرکت پشه را دارید یا خیر ؟؟!!! جواب مشخص هست ، واکنش ساختار عصبی شما نسبت به نیش پشه خودکار صورت می گیرد و نیازی نیست که فرآیند تشخیص تهدید یا به زبان ساده اراده پاسخ متقابل وجود داشته باشد، چون از قبل شما تهدید را تشخیص دادید و در حافظه شما ثبت شده ( شاید مثال نظامی آن ، موشکهای ضد تشعشع باشند به مانند شرایک که فرکانس رادارهای دفاع هوایی از قبل به حافظه انها سپرده میشود) در یک مقیاس بزرگتر ، یک واحد سیاسی ( کشور ) نسبت به هر تهدیدی ، واکنش نشان میدهد ( که البته شدت و ضعف خواهد داشت ) . درنتیجه وجود اراده برای دفع تهدید ، به شکل غریزی وجود دارد . این را دنبال کنید تا یک واحد رزمی در مقیاس کوچک ( دسته یا جوخه ) . اساسا این خودش یک پارادوکس و تناقض هست ( البته به نظر دوستان داخلی ) . از نظر این دوستان ( با توجه ماهیت عملکردها تا حال حاضر ) رزم نامتقارن روی زمین مصداق دارد و نهایت و لبه این رزم بحث کاربرد قدرت موشکی ( زمین به زمین ، ضد کشتی ، پدافند هوایی و... ) است . ولی حضور روسها و توان هوایی آنها (که بدون تردید بخش مهمی از موفقیتهای ارتش سوریه و مقاومت مدیون ان هست // البته با تمام نقاط ضعف و قوت آن ) بخوبی اثبات کرد که حتی در یک شرایط رزمی به مانند صحنه نبرد سوریه و اینکه هرج و مرج میدان نبرد و مخلوط شدن واحدهای خودی و دشمن ، اجازه تشخیص را از ناظران سلب می کند ، توان هوایی ( حتی توان هوایی موج دومی روسها که بیشتر روی بمباران کور تاکید دارد به غیر از استثناهایی که شاهد بودیم ) چقدر تاثیر گذار به نظر میرسد . حالا یکسری از دوستان بحث پهپادها را مد نظر قرار میدهند که خوب وضعیت را در سوریه شاهد هستیم . اگر چه نباید از تاثیر گذاری این سخت افزار ها غافل شد ولی هنوز سطح این تاثیر گذاری ( حداقل برای ما ) به اندازه سیالیت و ماهیت واکنش نیروی هوایی کلاسیک نرسیده و این پاشنه آشیل ما خواهد بود . پی نوشت : 1- فرض اولیه براین قرار دارد که اگر توان تهاجمی نیروی هوایی به اندازه ای بود که امکان ورود به سوریه را داشتند ، به جای شلیک موشک ، شما 3 تا 4 راید به این نقاط با مهمات دقیق حمله ور می شدید . این شیوه ، هم شخصیت عملیات رزمی شما را در منطقه بالا می برد ( با توجه به سابقه نیروی هوایی در ضربه زدن به اهداف در بردهای بلند ) و هم سایر رقبا به این نتیجه می رسیدند که علیرغم محدودیتها ، توان رزمی ما برای پاسخ دهی در رتبه بالایی قرار دارد و این خودش نحوه محاسبه دشمن را تحت تاثیر قرار می دهد . ( البته این فقط یک جنبه از تحلیل هست و باید سایر ابعاد را هم بررسی نمود) 2- این سطور به معنای " بی فایده بودن تلاش های فعلی و تضعیف نیروهای مسلح و سلسله مراتب فرماندهی نیست " ، بلکه ایجاد یک پیش زمینه ذهنی با هدف بهبود شرایط خواهد بود. 3- مجموعه این مطالبی که عرض شد ، صرفاً برداشت شخصی هست و الزامی بر درست بودن آن نیست . که میشود مصداق "The Opinion and The Other Opinion" خوب ، شما به شکل خلاصه مساله را تبیین فرمودید . این مساله نیازمند این هست که ذهنیت دوستان ما در نیروهای مسلح ، از وضعیت فعلی خارج شود . محدود کردن چنین بررسی هایی به مجموعه نیروهای مسلح و بستن همه مسیرها برای سایرین ( علاقه مندانی که در این حوزه مطالعه دارند ) ، نه تنها کمکی به بهبود شرایط نمی کند ، بلکه موجب خواهد شد که اذهان دست اندرکاران ، کانالیزه شده و این مایه گرفتاری های بعدی است . ========== طولانی شد
  8. خوب هست که نقاط چالش برانگیز و ضعف دکترین رزم نامتقارن با هزینه سوری ها دارد برای ما آشکار می شود . از این بابت باید سجده شکر به جا آورد که دوستان ما در سلسله مراتب نظامی ، به این نتیجه برسند ، همه چیز فقط در استفاده از نیروی انسانی نیست . یعنی اگر ما سالها اینجا تحلیل می کردیم که کاربرد نیروی انسانی در صحنه نبرد قرن بیست و یکم ، فقط بخشی از ماجراست ، به اندازه اجرای عملی ان ، تاثیر نداشت و این تنها نکته مثبت جنگ شبه داخلی سوریه است .
  9. حقیقتا و بدون تعارف خوشحالم که این جمله را از شما می بینم و این نشان میدهد که حداقل در سطح جامعه چنین تحلیلی وجود دارد . با این حال بنا بردلایلی به این مورد ورود پیدا نمی کنم ولی تحلیل های بسیارجدی دراین زمینه وجود دارد که برخی ازانها را حتی نمیشود بیان کرد . شخصا فکر می کنم که این چنین اظهار نظراتی بیشتر خوراکی هست برای ذائقه مخاطبانی خارج ازمرزهای جمهوری اسلامی ( برای کمتر شدن درجه حساسیت نسبت به سپاه ) اگر این مورد حتی 50 درصد هم درست باشد ، راهبردی جالبی باید باشد . همه چیز را نباید منفی دید. هر چند که ممکن هست نیمه خالی لیوان هم مد نظر باشد منظور بنده بیشتر متمرکز هست برروی علنی کردن این مساله و کشاندن ان به سطح جامعه درست در لحظه ای که ترامپ با عزل وزیر امور خارجه (تیلرسون ) و منصوب کردن رییس سیا دارد چنگ و دندان نشان می دهد . این حرکت چیزی جز تضعیف جمهوری اسلامی ، نتیجه دیگری نداشت . حالا ایشان به هر جریان فکری منسوب باشند زیاد مهم نیست . ان هم بعنوان عضو مهمترین کمیسیون مجلس که نشان میدهد درک تاکتیکی دوستان هر قدر خوب باشد ، فاقد درک راهبردی هستند. که از قدیم هم گفتند " هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد" بعید میدونم !!!! اصلا دراینجا بحث شخص نیست ، مرحوم هاشمی را هم که نام بردم ، فقط به این دلیل بود که اولین دولت بعد از جنگ بودند و بخش مهمی از زیرساختها از دوران ایشان شروع گردید که مثلاً موشک شهاب 3در تابستان 77 رونمایی شد . حوزه امنیت ملی را نمیشود انحصاری به نام شخص خاصی سند زد ، چون هردولتی وظیفه ذاتی خودش را انجام داده و میدهد واز این بابت منّتی بر کسی ندارند . به هرترتیب ما از یک نقطه مشخصی شروع کردیم و این نقطه از گذشته شروع میشود و تا حال و اینده ادامه پیدا می کند . بطور قطع ما در زمان حال زندگی می کنیم و باید براساس شرایط واقعی تحلیل کرد .
  10. سلام علیکم اتفاقاً رزم سایبر اولویت نخست در فضای نبرد قرن بیست و یکم هست و شخصا بسیار خوشحال می شوم که تجربیات و مطالعات خودتان را در میلیتاری با ما به اشترا ک بگذارید . حالا نه تنها بحث کنترل و فرماندهی ( c2) بلکه مباحث پیشرفته تری نظیر C5ISR که جذابیت خودش را دارد . ==== چند سال پیش یکی از کاربران به بنده اِشکال گرفته بود که چرا خط سیر میلیتاری را بسمت چنین مباحثی تغییر دادید ؟!!!! خوب بنده پیش بینی این روزها را میکردم ،یعنی زمانی که ذهنیت کاربران از مقایسه های تکراری میان سخت افزار نظامی ارتقاء پیدا کرده و روی مباحث جدی تر متمرکز شود فرماندهی ، از یک نظر ، چالش برانگیز ترین مساله در ساختار سلسله مراتبی یک سازمان مسلح بشمار می رود . به شکلی که می توان با بررسی این مفهوم ، سازمان های مسلح را حداقل به شش موج تقسیم نمود . با این وصف ، تفاوت میان ساختار فرماندهی یک سازمان مسلح موج دومی با ساختار فرماندهی یک سازمان مسلح موج سومی را در قالب دو شکاف اصلی بررسی نمود . 1- شکاف نخست ، تفاوت در ماهیت تفسیر از صحنه رزم آینده بشمار میرود ، جایی که به اعتقاد محققان ، نقطه گلوگاهی در انتخاب مسیر درست و نادرست قرار دارد . 2- شکاف دوم ، به شکل طبیعی ، تفاوت در ماهیت روّیه ها است ، بدین معنی که اتخاذ یک رویه درست ، بصورت نظام مند با دو سری عوامل ( برون سیستمی و درون سیستمی ) ارتباط خواهد داشت که در نهایت به اجرای صحیح یک عملیات رزمی موفق خواهد انجامید . /////////// به این دو بخش بسیار دقت کنید 1- تفاوت در ماهیت تفسیر از صحنه رزم آینده 2- تفاوت در ماهیت روّیه ها جناب قدوسی و مخاطبان ایشان در سوی مقابل به جای وارد شدن به مباحث حاشیه ای ، باید به این سئوالات پاسخ دهند ، که این خودش نیازمند مطالعه مستمر هست
  11. خوب ، شمافرمودید کاهش بودجه، عرض بنده هم این بود که کاهش بودجه ای درکارنبوده که دوستان تبلیغ اش را می کنند ، مگر اینکه اتفاقات دیگری درجریان بوده و ما خبر نداریم چون ظاهرا حربه الی دوست نماینده ما ، کاهش بودجه دفاعی بوده البته باید از جناب باقری سئوال کرد که ایا نیروهای مسلح توانایی جذب همه این بودجه را دارد یا خیر ؟؟!!! عطف به صحبتهای چند روز پیش ایشان در خصوص اینکه نیروهای مسلح ظرفیتهای خالی دارد که برای کارافرینی و توانمند سازی نیروهای وظیفه باید استفاده شود . حالا صحبت اینجاست که آیا ساختار فعلی موجود د نیروهای مسلح اصولا" ظرفیت جذب و خرج بودجه را دارد ؟؟ (که برای این کار باید برنامه توسعه دفاعی را بررسی کرد که چه جهتی گرفته ) عرض شد ، این استدلال کاهش بودجه روی چه مبنایی هست ؟؟ دوم نیروهای مسلح می توانند همین بودجه را خرج کنند یا خیر ؟ البته اطلاع دارید که چرا به مانند سالهای گذشته زیاد روی این مساله مانور داده نمیشود ( فرض می کنیم که شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفته چراغ خاموش حرکت کند ، همانطور که درسال تابستان سال 77 تصمیم گرفته شد که از توانایی موشکی برد بلند ما پرده برداری شود که جناب شمخانی قطعادر این زمینه مطلع ترین فرد هستند ) ( محدودیت 5 ساله برای خرید سلاح ) حالا اگر این دوستان جناب نماینده محترم را درجریان نمی گذارند ، بحث دیگری هست . مگر اینکه بحث تسویه حساب سیاسی باشد آن هم در بخش امنیت ملی ( البته بخشی از عملکرد حاکمیت فعلی در قوه مجریه بطور قطع مورد نقد جدی هست در حوزه دفاعی به مانند دولتهای قبل ) این را جناب نماینده باید بفرمایند . چون ظاهرا ایشان عضویت کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی را دارند و می توانند در این حوزه از وزیر دفاع سئوال کنند و بطورقطه اطلاعات ایشان از بنده و شما بیشتر هست . خوب ، مرحوم هاشمی ( اگر با نظر و عقیده ایشان هم مخالفت داشته باشیم ، حداقل جایگاه ایشان محترم هست ) ، بیشتر از همه کسانی که امروز مدعی هستند، در افزایش توانایی های نظامی جمهوری اسلامی نقش داشت و این را هیچ کسی نمی تواند انکار کند ( هر چند برخی عملکردهای ایشان هم قابل نقد ونظر هست ) . =============== یک نکته هم وجود دارد. این بحث محدود شدن نظامی آلمان و ژاپن هم بسیار مورد سوءاستفاده واقع شده ، در خصوص آلمان ، فقط 10 سال بعد از جنگ (1955) بوندس وهر ( ارتش آلمان ) مجدد تشکیل شد و فقط آن چیزی که بشدت جلوی آن گرفته شد ، تمایلات نازیستی جامعه آلمان بود( نازی زدایی ، آن هم بصورت یک رفرم " تغییرات سطحی " // مثل استفاده مجدد از مسئول اطلاعات نظامی ورماخت در جبهه شرقی ،ژنرال راینهارد گلن که یک ضد کمونیست دو آتشه بود ) و تمایلات ضد کمونیستی نه تنها متوقف نشد ( چیزی که المان ها ید طولانی در ان داشتند ) بلکه تشویق هم میشد . آلمان هم با زرنگی هر چه تمام تر تمام فناوری قدیمی خودش را کنار گذاشت و شروع کرد به گسترش فناوریهای دوگانه جدید که کاربرد غیر نظامی داشتند ولی با مختصر تغییری کاربرد نظامی پیدا میکردند ( تولید تانک لئوپارد یک به سال 1965 /// لئوپارد 2 سال 1979 // زیردریایی به سال 1956) می بینید که اصولا محدودیتی در کار نبود . فقط مسیر مقداری تغییر کرد و نتایج آن را هم بخصوص بعد از یکی شدن المان در پایان جنگ سرد تا الان داریم می بینیم که بدون شلیک یک فشنگ ، کل اروپا ( حتی یک دشمن قدیمی مثل فرانسه ) باید نظاره گر قدرت اقتصادی انها باشند که این خودش قدرت سیاسی و نظامی را هم در پی دارد . در خصوص ارتش ژاپن هم نیازی به کنکاش زیادی نیست ، این کشور با سه تهدید اصلی ( اول کره شمالی ، بعدچین و بصورت کم رنگ تهدید روسها ) روبرو هست و با توجه به قدرت اقتصادی و فناوری که دارد ، حداقل از 3 دهه پیش تمایلات نظامی خودش را دارد ابراز می کند . ولی چون نمود تبلیغاتی زیادی ندارد ، تصور این هست که اینها محدود شدند در حالی که اغراق نیست که اگر گفته شود ، ارتش فعلی بلحاظ تمایلات میلیتاریستی چیزی کمتر از ارتش امپراتوری ژاپن دارد. پی نوشت : 1- البته نباید حقیقت را کتمان کرد که آمریکایی در تحویل برخی اقلام نظامی به بوندس وهر بازی در آوردند ( فانتوم های آلمانی تا مدتها قابلیت حمل مهمات هوا به زمین را نداشتند و بعد ها این قابلیت به انها اضافه شد) 2- به عقیده بنده ، کسی بر ما محدودیت وارد نکرده ،بلکه این خود ما هستیم که بواسطه عدم ارتباط و محصور کردن ساختار دفاعی ، موجبات محدودیت را فراهم آوردیم . به همین دلیل هست که مرتب نگران بحث موشکی هستیم ، در حالی که میشد با یک نگاه درست تر ( که بحثش در همین تاپیک بود ) ورق را بسود کشور برگردادند .
  12. کاری ندارم که ایشان ( نماینده مجلس ) ، با چه مجوزی این اطلاعات را عمومی کرده ( آن چیزی که یک زمانی جناب حاج آقا طائب در خصوص جریان ازاد اطلاعات به شکل واقعی در جمهوری اسلامی صحبت کردند ظاهرا درست در آمده ) . علاوه براین ، این که چه جریانی الان در حاکمیت هست را هم به ان توجهی ندارم. با این حال آمار و ارقام در مخالفت جدی با صحبتهای جناب نماینده محترم مجلس هست چند ماه پیش تاپیکی را شروع کردم که بدلیل عدم استقبال نصفه کاره باقی ماند ولی این نمودار در پاسخ به ادعای جناب نماینده هست . (بدون توجه به اینکه ایشان به کدام جریان منتسب هست ، چون اینجا بحث امنیت ملی مطرح شده و این مساله را نمی شود جناحی کرد ) نمودار بودجه دفاعی جمهوری اسلامی ایران از 2011 تا 2016 شخصاً معتقدم که منطقی نیست که حتی برای برتری پیدا کردن در یک رقابت درونی ، با مساله خطیری که امنیت ملی هست ، بازی شود . تا حال حاضر هم نمونه ای به یاد نمی آورم که دو جریان فکری در یک کشور برای دست پیدا کردن به تفوق سیاسی ، قصد داشته باشند که روی بحث بودجه دفاعی با هم تسویه حساب کنند ( که اگر اینطور باشد ، وای بر ما ) پی نوشت : 1- چند روز پیش ظاهرا ملاقاتی بود بین وزیر محترم دفاع و نماینده ای از هلند ( بعنوان یکی از کشورهای عضو ناتو) حالا اینکه باب مذاکرات با ناتو وجود دارد یا خیر نمی شود صحبتی کرد ولی بحث بازی با کارت روسیه علی الحساب جدی شده ( البته این مساله یک نظر هست و باید بررسی شود سرانه دفاعی در ایران روند ها ، چالش ها و آینده 2- یکسری ممکن هست که از خودشان سئوال کنند که چه نیازی هست که روی این مسائل متمرکز شویم ، جواب این دوستان را باید در صحبتهای شهید چمران ( زمانی که در لبنان حضور داشتند در خصوص مظلومیت شیعه ) و این قضیه دید . هیچ مطلوبیتی وجود ندارد که دوباره امثال باکری ها از دست بروند https://cdn.mashreghnews.ir/d/2018/03/16/0/2212679.png
  13. با سلام فولاد آتشین - 1 این توپ کوهستانی باکالیبر 65 م.م ( 2.55 اینچی ) به سال 1913 بصورت اختصاصی برای ارتش ایتالیا طراحی و در خط تولید قرار گرفت . بدلیل شرایط خاص جغرافیایی این کشور ، توپ مذکور برای حمل با قاطر به 6 بخش جداگانه قابل تقسیم بود تا حمل و نقل آن در مسیرهای صعب العبور کوهستانی با راحتی بیشتری صورت گیرد . با این حال در صورت وجود خودرو ، این توپ قابلیت حمل و نقل بصورت کششی را نیز داشت. به مانند تمامی توپهای کوهستانی که در آن سالها برای ارتش های اروپایی تولید میشد ، این جنگ افزار ، فاقد زرق و برق و حتی یک اونس وزن اضافی بود ، چرا که انتظار می رفت که کاربران ، از این سلاح در سخت ترین شرایط آب و هوایی نظیر بارش برف شدید نیز استفاده نمایند . با این وصف ، در سالهای پس از جنگ نخست و بویژه در سالهای دهه 20 میلادی ، توپ فوق الذکر به سازمان رزم یگانهای پیاده نظام ارتش ایتالیا نیز راه یافت ، چراکه بدلیل وزن سبک ، پشتیبانی آتش مناسبی را برای واحدهای متحرک پیاده ، فراهم مینمود . کیفیت ساخت این توپ ، به گونه ای بود که نیروی زمینی ارتش ایتالیا تا میانه دهه 40 میلادی ، همچنان از این سلاح بعنوان جنگ افزار اصلی پشتیبانی آتش استفاده می نمود . مشخصات : کالیبر : 65 م.م ( 2.55 اینچ ) وزن رزمی : 556 کیلوگرم ( 1225 پاوند ) طول سلاح : 1.105 متر ( 43.5 اینچ ) زاویه شلیک : 10- درجه تا 20+ درجه زاویه گردش حول محور عرضی : 8 درجه مهمات : پرتابه شرپنل به وزن 4.3 کیلوگرم ( 9.47 پاوند ) سرعت دهانه سلاح : 345 متر بر ثانیه حداکثر برد موثر : 6800 متر (7435 یارد ) صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  14. هوانیروز در عمل با آغاز تهاجم ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران ، شاخه هوایی نیروی زمینی ارتش (ISLAMIC REPUBLIC IRAN ARMY AVIATION )، با در اختیار داشتن نزدیک به 700 فروند بالگرد هجومی ،ترابری و شناسایی ، به تقریب یکی از قدرتمند ترین ناوگان هوانیروز را در آسیای جنوب غربی در اختیار داشت . مضاف براین ، نزدیک به 3000 خلبان و کمک خلبان و چیزی در حدود 9000 خدمه فنی در این نیرو مشغول بخدمت بودند که در نوع خود ، بی همتا بشمار میرفت . این نیرو در بازه زمانی 31 شهریور سال 1359 تا تیرماه سال 1367 بیشتر از 300000 پرواز عملیاتی انجام داد و موفق شد بیش از 10000 تن آذوقه ، مهمات و سلاح های مورد نیاز ، 260000 مجروح و 296000 رزمنده را جابه جا نماید . بالگردهای رزمی این نیرو نیز در نقش پشتیبانی نزدیک هوایی ، 8000 تن مواد منفجره شامل مهمات 20 م.م ، راکتهای 2.75 اینچی هیدرا و موشکهای ضد زره BGM-71 تاو و در مواردی موشک AGM-65 ماوریک ( تصویر فوق ) را مورد استفاده قرار دادند . بدین ترتیب و به شکل خلاصه ، هر بالگرد عملیاتی در سالهای دفاع مقدس ، نزدیک به 500 ساعت پرواز رزمی را در کارنامه خود به ثبت رسانده که در نوع خود ، عملکردی جالب توجه و بی نظیر به نظر می رسد . صرفا" برای میلیتاری / MR9
  15. سلام علیکم نمایشگاه نظامی بغداد 2018 و چیفتن نیروی زمینی ایران
  16. این مورد دقیقاً چیزی هست که دوستان در وزارت دفاع باید پاسخ بدهند ( البته اگر تمایلی به پاسخگویی وجود داشته باشد ) (1) - مشکل ازاین جا شروع میشود ، کشورهایی که صنایع دفاعی آنها دولتی هست و تفاوت انها با کشورهایی که بطور کامل صنعت دفاعی آنها خصوصی هست ( که قطعا وقتی فناوریها دوگانه باشند ، بخش غیر نظامی هم منتفع خواهد شد ) (2) گرفتاری بخش دولتی همین هست ، چون بحث رانت و بودجه دولتی وجود دارد ، پروژه ها ، مخصوصاً در حوزه نظامی سالها به درازا کشیده میشود بدون آنکه به نتیجه مشخصی برسد .نمونه آن هم رومانی در دوران حکومت نیکلای چائشسکو بود (3) چرا به نظر بنده ممکن هست ، ولی تا زمانی که اراده پیشرفت نظامی در معنای اصلی خودش ، استفاده از نیروی خلاق داخلی در معنای حقیقی خودش ، کوتاه کردن دست عناصر مداخله گر در شرایط واقعی خودش و.... صورت نگیرد ، عملاً همین شیوه ادامه پیدا می کند . (4) تا جایی که اطلاع دارم ما رسماً به 47 کشور سلاح صادر می کنیم ( اظهارات چند سال پیش جناب شمخانی و اظهارات وزیر محترم وقت دفاع جناب دهقان لینک ) در نتیجه رسمی یا غیر رسمی ، درست یا نادرست ، بازار برای فروش وجود دارد ، مخصوصاً برای کشورهایی که توانایی خرید سلاح های گرانقیمت را ندارند . حالا تنها گلوگاه موجود ، تصمیم گیری مراجع در وزارت دفاع یا سایرین برای بازکردن فضای تولد و رشد و نّمو شرکتهای غیردولتی هست . مساله ای که تا حال حاضر در برابر آن بشدت مقاومت شده !!!!
  17. MR9

    قاهر F-313

    نمونه کابین اولیه و نهایی یک جت رزمی نسل 5 تفاوت کابین ها در نسخه اولیه و نمونه نهایی آنقدرها هم نباید زیاد باشد
  18. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم کابین خدمه سوخو-35 ( تصویر مربوط به شبیه ساز ) ////////////// کابین خدمه یوروفایتر تایفون کابین خدمه اف-14 تامکت ///////////////////// کابین خدمه اف-16 کابین خدمه اف-35 کابین خدمه گریپن پی نوشت : از میان کابین 6 جت معرفی شده ، کابین اف-16 ، شاید بی همتا ترین کابین طراحی شدن تا حال حاضر باشد کابین F-16I به شیوه قرار گیری خلبان و نوع دسترسی وی به پنل ها ، نشان گر ها ، ارگونومیک بودن طراحی کابین ، قرار گرفتن هاد (HUD) درست در خط دید افقی خدمه ، کنترل های هوتاس ( Hands On Throttle-And-Stick ) و در مجموع استفاده از همه تجارب پیشین در طراحی یک کابین برای جتهای رزمی دقت کنید سئوال : اجکشن سِت قاهر از چه مدلی هست ؟ مارتین بیکر یا زوزدا K-36 ؟؟ پی نوشت : حق بدید که وقتی گفته میشود قاهر یک پرنده نسل 5 یا حتی دروازه ورود به نسل 5 هست ، بخشی از دوستان علاقه مند به این مساله شک کنند !!!!
  19. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم البته از حق نباید گذشت که جنگ یکطرفه نخواهد بود ( فرض بر احتمال وقوع درگیری )ولی نکته اینجاست که شما با وارد کردن یا تحمل چه میزان خسارت و تلفاتی می توانید نتیجه را تغییر دهید و اینکه آسیب پذیری کدام طرف بیشتر هست ( آنالیز خسارتها برمبنای محاسبات پیچیده ای هست که بحث در ارتباط با آن در این جا نمی گنجد ) برای بررسی این مورد نیاز نیست زیاد دور برویم ، چهار روز نخست جنگ 1990 را بررسی کنید . براین اعتقاد هستم که این جنگ ، نقطه عطفی بر توان هوایی بوده و هست . بیشتراز ابعاد سخت افزاری ، جنگ 1990 بیشتر برخورد دو نگرش ، دو تفکر ، دو شیوه فرماندهی بود . بعنوان مثال ، کل عملیات هوایی متحدین درقالب چهارچوبی برنامه ریزی شده بود که ATO نام داشت ، این چهارچوب ،از تداخل ماموریتها جلوگیری می کرد ، کریدورهای آتش را برای عناصر خودی تعیین می کرد (یعنی هدایت نزدیک به 3000 سورتی پرواز در روز ) و..... . این چهارچوب خودش به یک رایانه مدیریت هوایی ( CAFMS) متصل میشد که تمامی ماموریتهای نیروی زمینی ، هوایی ، تفنگداران و نیروی دریایی را تحت کنترل داشت ( به نقل از جوزف توما ، ریاست وقت بخش فعالیتهای ویژه ستاد مشترک [ J-6] ) البته این نکته را در نظر داشته باشید که نیروی هوایی سلطنتی از یک دهه قبل از وقوع جنگ ، با برنامه ریزی ، طراحی دو جنگنده ( هاریکن و اسپیت فایر ) و حداقل 3 گونه بمب افکن ( بعنوان مثال لانکستر ) را در دستور کار خودش قرار داده بود . در طول جنگ هم نمونه های جدیدتری به مانند هاوکر تایفون و هاوکر تمپست هم به این مجموعه اضافه شد ، در حالی که همزمان پیشرانه های مرلین را روی موستانگهای آمریکایی نصب کرد تا از توانایی های ان هم بهره ببرد . حالا یک مقدار جنبه مثبت ماجرا را ببینیم ، یعنی اگر این نیاز در بخش حاکمیتی ( یعنی بخشی که منابع مالی و زیرساختهای مورد نیاز را در اختیار دارد ) ایجاد شود که مرور تجربه های نظامی گذشته ، یکی از نیازهای امروز نیروهای مسلح هست ، آن وقت مشاهده می کنید که چه تغییراتی شگرفی ایجاد خواهد شد . مکتوب شدن و تکرار تجارب پیشین به شکلهای مختلف، نه تنها بیهوده نیست ، بلکه این نکته مثبت را در خودش دارد که شما ، نواقصات امروز را در وقایع گذشته تشخیص داده و با بهینه ترین شیوه درصدد برخواهید آمد تا آن را رفع کنید . به همین دلیل هست که در کشورهای صاحب سَبک در فناورهای نظامی ، اولین چیزی که جلب توجه میکند ، رسانه های مکتوبی هست که به بهترین روش ممکن سعی می کنند چنین تجاربی را برای سطوح سنّی و شغلی متفاوت ارائه کنند . این مساله ای که تا حال حاضر در کشورما به اصطلاح " جا نیافتاده " . پی نوشت : بعنوان مثال ، هانس گودریان در کتاب خودش ( ارابه های زرهی ... خبردار !!!) به عینه ذکر می کند که روسها بتدریج از اوایل دهه سی میلادی ، با رها شدن از افکار سنتی نظامی و بهبود تاکتیکهای ارتش سرخ در کنار بررسی روند پیشرفت فناوری نظامی در سایر کشورها ، بازسازی نیروهای مسلح را در دستور کار خودشان قرار دادند .
  20. خیر ، در این 4 سال بنده هیچ وقت در این باب ادعایی نداشم ، ندارم و نخواهم داشت . نظرات بنده قطعا کامل نیست و باید بیشتر روی ان کار شود بودن بر سر موضع قدرت( بلوف زدن به حریف ) الزاماً در سطح راهبردی مصداق پیدا نمیکند بلکه در سطح تاکتیکی هم قابل اجراست . مثال بارز ان هم اشغال راینلند توسط ورماخت بدستور مستقیم سرفرماندهی OKW با وجود علم براین موضوع بود که بلحاظ قدرت نظامی ، توان برخورد با متفقین ( البته در ان زمان ) وجود نداشت و اتفاقاً ستاد ارتش و شخص فون بلومبرگ مخالف جدی این کار بود . یک اصل مشخص در این حوزه اعتقاد دارد " اگر ضعیف هستی ، دربرابر دشمن ، خودت را قدرتمند نشان بده " دنیای استراتژی از یک نظر دنیای بلوف زدن هست ، هر طرفی بهتر و هوشمندانه تر این کار را کرد ، برنده بود و هست ( هم ما و رقبا و دشمنان ما دارند این کار را می کنند ) به همین دلیل هست که چهار سال مداوم بر این تلاش هستم که این شیوه در میلیتاری جا بیافتد که از زوایای گوناگون باید به مساله نگاه کرد . نگاه منفی و از یک لحاظ نقادانه ، تا سطح مشخص جواب میدهد و بی انصافی است اگر رویداد مثبتی دیده شود و نشر داده نگردد ، حتی اگر خوشایند دوستان نباشد ( همانطور که وضعیت را نقد می کنیم و این مساله هم خوشایند یکسری دیگر از دوستان نیست ) به همین خاطر عرض شد " کار درست و در زمان خودش را باید تبلیغ کرد و نشر داد " این استدلال تا زمانی درست هست که سرمایه اجتماعی شما در حداقل میزان خودش قرار داشته باشد وقتی سرمایه اجتماعی شما در یک سطح قابل قبول قرار بگیرد ، آن وقت کارت برنده ای دارید که وقتی به قدرت اقتصادی ، الصاق میشود ، دربرابر هر گونه تحرکی ایمنی خواهید داشت . این مساله را همیشه مد نظر قرار دهید . بنده هیچ علاقه ای به مقایسه ج.ا.ا با کره شمالی ندارم . وضعیت و شاخصهای این دو واحد سیاسی متفاوت هست و باید جداگانه بررسی شود ( بر خلاف علاقه ای که برخی سایتهای خبری پربازدید در این زمینه دارند )
  21. سلام علیکم کار درست و در زمان خودش را باید تبلیغ کرد و نشر داد "زبان بدن " ملاقات دریابان شمخانی بایونیفرم کامل نظامی و وزیر امور خارجه فرانسه 1- وقتی از موضع قدرت با حریف روبرو می شوید ، مخاطب حواس خودش را جمع خواهد کرد . 2- یک مقدار نوع و ماهیت برخوردها و واکنشهای ما نسبت به لفاظی های حضرات ، هوشمندانه تر و دقیق تر برنامه ریزی و اجرا شود ، میشود امیدوار بود . 3- به ظاهر وزیر فرانسوی ( مخصوصاً دستها ) ونوع دست دادن جناب شمخانی ( دست دادن سرد و با اکراه ) و مسیر نگاه غیر مستقیم ایشان دقت کنید ظاهر فرانسوی ها ا انتظار نداشتند که با چنین موردی روبروشوند .
  22. دقیقا منظور بنده از متمرکز شدن در شرایط بعد از جنگ همین هست . در فضایی که می بایست یک تصمیم برای حداقل 30 سال بعد گرفته میشد ( یعنی حال حاضر ) این شکل ناشی گری ها بوجود آمد . در حالی که در قضیه خرید تامکت ، بعد از 40 سال ، هنوز بخشی از نیازمندی های ما را دارد تامین می کند . (تفاوت بین تصمیم علمی و تصمیم غیر حرفه ای ) نکته : این به معنای تایید سیاسی سیستم وقت نیست ، بلکه هدف نشان دادن هدف گذاری درست هست می توانیم روی مثبت ماجرا را هم بررسی کنیم ، اگر هیات یا هیات های اعزامی درست و بابرنامه عمل می کرد ، آیا الان باید در نگرانی برجام موشکی می بودیم ؟؟؟ بعید میدانم انگیزه سیاسی بوده باشد ، دوستان در حوزه دیپلماسی دفاعی بویژه در تعامل با بلوک شرق بی تجربه بودند ( بویژه بعد از قضایای افغانستان که روسها بخشی از ناکامی را از چشم ما می دیدند ) و این بی تجربگی با برخی رفتارهای منطقه ای عجین شد . بله ، محدودیت وجود داشت و دارد ،ولی وقتی سیستم تصمیم گیری شما دچار آفت باشد و دخالتهای بی مورد از سوی افراد بدون تخصص صورت گرفته و بگیرد ،آن وقت محدودیتهای موجود را باید در یک عدد با 9 عدد صفر ضرب کنید
  23. عرض شد ، رشد متوازن نظامی در طول زمان رخ میدهد در حالی فکر می کنیم رشد متوازن نظامی کار یک سال ، دوسال ، ششماه یا ... هست . - ناشی گری مسئولین وقت وزارت دفاع و امورخارجه وقت (بدلیل وجود نداشن کادر دیپلماتیک حرفه ای در وزارت امور خارجه ( مراجعه کنید به صحبتهای جناب شیخ الاسلام ) // ( یک موردش هیات اعزامی به اتحاد شوروی و ماجرای تاسف آور لیست در خواستی به گورباچف و پاسخ تعجب آور صدر اتحاد شوروی به رییس هیات اعزامی خرید سلاح و از آن فاجعه بار تر بحث خرید سلاح از چین ) و درنهایت اتلاف وقت در تصمیم گیری ها برای همکاری ( مثلاً آنقدر دوستان ما قضیه را آنقدر به درازا کشاندند تا یادداشت تفاهم ویکتور چرنومردین-البرت گور امضاء شد (1995) 2- عدم وجود هماهنگی میان نهادهای تصمیم گیر در خصوص استراتژی توسعه نیروهای مسلح بعد از جنگ ( که بحث سیاسی میشود و علاقه ای به ورود به آن ندارم ) و اینکه مبنای توسعه فقط تهدیدات عراق قرارداشت و دوستان تازه بعد از جنگ 1990 متوجه شدند که گستره تهدیدات فراتر از تصورات آنهاست . همین شرایط تا 2003 ادامه پیدا و باز هم دوستان بعد از عملکرد ارتش عراق مجددا غافلگیر شدند ( روند تغییر تولید تسلیحات قبل و بعد از این تاریخ را بررسی کنید ) == === بحث توسعه متوازن نظامی ، بطور کامل بعداز جنگ هست و نه بعد از اشغال سفارت ، بعد از جنگ حداقل در حوزه نظامی فرصتی پیش آمد که تجربیات درگیری با عراق با نگاهی به تهدیدات آینده ، بعنوان یک مبنا در نظر گرفته شود ( سال 1370 به بعد که تا حال حاضر میشود 26 سال ) بله - این هم عرض شد که افشاء بحث هسته ای موردی هست که بدلیل حساسیت مساله تمایلی برای ورود به مساله ندارم (باید حاشیه امنیتی قوی داشت تا این مساله شکافته شود که بنده فاقد آن هستم ) این موردی که فرمودید جای بحث و بررسی فراوان دارد که ماهیت آن نظامی نیست ، در نتیجه برای احترام گذاشتن به قوانین میلیتاری از آن می گذرم و وارد آن نمی شوم .
  24. جهت اطلاع ، تحریم تسلیحاتی ایران از فردای اشغال سفارت شروع شد ، و تا جایی که یادم هست با شروع عملیات استانچ توسط ریگان به اوج خودش رسید . درنتیجه بحث افشاء برنامه هسته ای اصولا موضوعیت ندارد .( البته خود این افشاء برنامه هسته ای توسط منافقین ، جزء شاهکارهای ما بود که بحثش بماند ) البته هنر ما در دهه شصت این بود که در اوج این تحریم ها هم سلاح خریدیم چون نیاز داشتیم ( رجوع کنید به صحبتهای مرحوم طباطبایی مربوط به دفترخرید ایران در خیابان ویکتوریای لندن و اقدامات ایشان در اروپای غربی بخصوص آلمان ، اسپانیا و آفریقای جنوبی و کره جنوبی ) ولی از روز پذیرش قطعنامه ، دوستان ما وقتی آرامش نسبی را دیدند ، شروع کردند به رجز خوانی که ایها الناس در طول جنگ کسی به ما سلاح نفروخت !!!! ( هنوز هم مدعی این مساله هستند ، که خوب هرقدر جلو می رویم ، این ادعا بیشتر کم رنگ میشود ) از پایان جنگ تا حال حاضر شایعاتی وجود داشت مبنی بر خرید سلاح و خط مونتاژ و .... .بخشی از این شایعات حقیقت دارد که به دو دلیل : 1- ناشی گری مسئولین وقت وزارت دفاع و امورخارجه وقت (بدلیل وجود نداشن کادر دیپلماتیک حرفه ای در وزارت امور خارجه ( مراجعه کنید به صحبتهای جناب شیخ الاسلام ) // ( یک موردش هیات اعزامی به اتحاد شوروی و ماجرای تاسف آور لیست در خواستی به گورباچف و پاسخ تعجب آور صدر اتحاد شوروی به رییس هیات اعزامی خرید سلاح و از آن فاجعه بار تر بحث خرید سلاح از چین ) و درنهایت اتلاف وقت در تصمیم گیری ها برای همکاری ( مثلاً آنقدر دوستان ما قضیه را آنقدر به درازا کشاندند تا یادداشت تفاهم ویکتور چرنومردین-البرت گور امضاء شد (1995) 2- عدم وجود هماهنگی میان نهادهای تصمیم گیر در خصوص استراتژی توسعه نیروهای مسلح بعد از جنگ ( که بحث سیاسی میشود و علاقه ای به ورود به آن ندارم ) و اینکه مبنای توسعه فقط تهدیدات عراق قرارداشت و دوستان تازه بعد از جنگ 1990 متوجه شدند که گستره تهدیدات فراتر از تصورات آنهاست . همین شرایط تا 2003 ادامه پیدا و باز هم دوستان بعد از عملکرد ارتش عراق مجددا غافلگیر شدند ( روند تغییر تولید تسلیحات قبل و بعد از این تاریخ را بررسی کنید ) آن زمان روسها چه وضعیتی داشتند ؟؟ قبلا عرض شد ، عمق فساد سیستماتیک در اتحاد شوروی آنقدر زیاد بود که گورباچف بالاجبار بحث گلاسنوست و پروستاریکا را مطرح کرد و برای این کار نیاز داشت تا اقتصاد را بهبود دهد و بهبود اقتصاد در آنزمان یعنی کاهش بودجه سرسام آور نظامی و کاهش تنش با آمریکا (یعنی بودجه تولید و نگهداری سلاح های گران قیمت هسته ای کاهش پیدا کرده تا زخم های اقتصادی را درمان کنند ) // یعنی بودجه تولید زیر سطحی های کلاس تایفون ، موشکهای بالستیک و کلاهکهای هسته ای و .... هزینه های نگهداری آن پایین نگاه داشته شود البته سیاست "آسمان باز " چیزی کمتر از آنسکام نبود ( البته برای آمریکاییها زیاد اهمیت نداشت ، ولی برای روسها این مساله فوق العاده پر اهمیت بود ) خوب ، نظر جنابعالی محترم هست و می شود آن را بررسی کرد این بحث دو جنبه دارد . بحث وجود پشتوانه مردمی سیستم سیاسی وقت عراق ( سرمایه اجتماعی ) و دوم شیوه نگرش سرفرماندهی ارتش عراق به توان رزمی ارتش آمریکا ( تا حال حاضر 3 کتاب در این زمینه منتشر شده که یکی از آنها کتاب Saddam's War: An Iraqi Military Perspective of the Iran-Iraq War: An Iraqi Military Perspective of the Iran-Iraq War (McNair Papers) ، دیگری هم کتاب مشهور ویرانه دروازه شرقی هست و دیگری هم کتاب Wars of Modern Babylon: A History of the Iraqi Army هست ) . ترکیب این دو مورد ، فاجعه مورد بحث را بوجود آورد . حقیقتش اطلاع ندارم ، انقلاب اسلامی وارد دهه چهارمش شده ، یعنی ما توانایی مقابله موثر را با دشمن نداریم ؟؟؟ این همه مجموعه با اسامی و عناوین طول و دراز که بودجه های آنچنانی را هم دریافت می کنند باید در چنین روزهایی به درد بخورند !!!!!! بله ، درست هست ، نبرد کاملاً نابرابر . ولی نکته خوشمزه ماجرا اینجاست که پلان دشمن واضح هست ولی با خواب خرگوشی یک سری باید چه کار کرد ؟؟؟ ( هیچ فرقی هم ندارد به کدام جریان سیاسی نسبت دارند ، چون هر دوتا یا هرسه تا ، پایشان این وسط گیر هست و باید پاسخ دهند ) پایه اساسی رشد متوازن نظامی ، نخست تجربیات ما از درگیر شدن با عراق و دوم احساس نیاز به این مساله بلافاصله بعد از جنگ بود . متاسفانه بعد از جنگ اتفاقاتی افتاد که باعث شد دوستان بروند دنبال چیزهای دیگری ( که اصولا علاقه ندارم وارد آن شوم ) و برای رفع این خلاء( که علتش هم بماند ) بطور کامل همه چیز را فراموش کردند به جز بحث موشکی و این شد که الان فرانسه بشود پرچم دار بحث موشکی علیه ما !!!! علاوه برآن رشد متوازن نظامی در طول زمان رخ میدهد ( برای آمریکایی ها از 1973 شروع شد تا 1990 و بعداز آن ) در مجموع ، تا زمانی که دوستان ما به این نکته واقف نشوند که " گذاشتن همه تخم مرغ ها در یک سبد " و اصرار بر ادامه روشی که مشخص هست یک جایی ما را دچار مشکل می کند ( که الان ما را دچارمشکل کرده ) مسیری اشتباه هست ، تبعات آن را باید قبول کنند . دشمنان ما به کمتر از خلع سلاح ما راضی نمی شوند . پس باید فکر تازه ای کرد . پی نوشت : 1- این هم برای هزارمین بار ، این مباحث به معنای مخالفت با توسعه توان موشکی نیست ، بلکه تامل در این مساله هست که برای روز بحران ، کارتهای برنده ما باید متنوع تر شود تا دشمن نتواند از نقاط ضعف ما ، برای اعمال فشار بر علیه ما استفاده کند . 2- حقیقت این هست که بسیار علاقه مندم که یکسری موارد در میلیتاری به بحث گذاشته شود ولی تجربه تلخ گذشته ، یک مقدار باعث تردید میشود . 3- این را هم شفاف عرض کنم ، بنده در میلیتاری هیچ چیزی را تبلیغ نمی کنم ( بنده بوقچی x و y و z نیستم ) ، صرفاً این هدف دنبال میشود که به قضایا از ابعاد متفاوتی نگریسته شود تا بطور تبیین و بررسی گردد
  25. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم این فناوری (استفاده از jato) تا جایی که اطلاع دارم ، قبل از ظهور جتهای عمودپرواز (هاریر / یاک-38) برای استفاده پرنده های رزمی در فرودگاه های خط مقدم بیشتر در نظر گرفته میشد ، جایی که هر لحظه امکان آسیب دیدن باند های پروازی وجود داشت ( بعنوان مثال فرودگاه های موجود در آلمان غربی در برابر حمله احتمالی روسها ) . گونه zell هم تقریباض با همین فلسفه ابداع شد . حالا یک تجربه هم عراقی ها در جنگ با ما داشتند که اگر درست یادم باشد ، از انتهای 1983 ، بتدریج یوگسلاوها و بریتانیایی ها برای نیروی هوایی عراق یکسری پایگاه هایی هوایی در امتداد مرز با ایران ایجاد کردند که جتهای رزمی در درون شلترهای مستحکم شده سوخت گیری و مسلح میشدند ، یک مسیر نسبتاً کوتاه را تا ابتدای درب ورودی این نقاط تاکسی می کردند و با حداکثر توان بسمت هدف می رفتند ( حالا یا برای اجرای ماموریتهای رهگیری یا بمباران ) در این زمینه ، غیر از ناوهای هواپیمابر ، موردی که روی زمین این کار انجام شده باشد را حضور ذهن ندارم برای یک نیروی هوایی که تسلط نسبی را روی فضای منطقه نبرد ایجاد می کند ، طبیعتاً نیازی به وجود و استفاده از چنین فناوری ضرورتی ندارد خوب ، با توجه به اینکه ظاهرا قاهر یک جت ارزان قیمت هست ، طبعاً آموزش براساس استانداردهای سخت گیرانه شاید نیاز نداشته باشد ( طبق ادعاهای موجود ) // ( استاندارد ناتو سالی 300 ساعت پرواز آموزشی هست غیر از شرکت در رزمایش ها ) . تمام این مواردی را که فرمودید با فرض این هست که پایگاه هوایی مد نظر ما ، مرتب از سمت دشمن زیر فشار نباشد . بعنوان مثال در کتاب اخیر جناب مهرنیا ( جلد سوم کتاب ستاره های نبرد هوایی ) بارها از هدف قرارگرفتن پرنده های خودی از سوی پدافند پایگاه صحبت شده . طبیعتاً وقتی پرسنل پدافند زیر فشار باشند ، عملکرد مطلوبی نخواهند داشت به سمت هر جنبنده ای که به محیط فرودگاه نزدیک شود شلیک می کنند !!!! پی نوشت : موردی که دیروز استاد عزیز جناب EMP در خصوص تطابق طراحی با نیاز مشتری و الزامات عملیاتی فرمودند ، در اینجا خودش را بخوبی نشان می دهد . ماهیت محیط رزمی یکی از مهمترین فاکتورهای طراحی سخت افزارهای نظامی به نظر می رسد .