joker

Members
  • تعداد محتوا

    512
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های joker

  1. انتقاد سردار همدانی از «چرندیات» کیهان [b]فرمانده سپاه محمد رسول‌الله در پايان از مطلبي كه روزنامه كيهان از شهيد همت منتشر كرده بود، انتقاد كرد و گفت: چندي پيش ديدم كيهان تيتر زده كه شهيد همت به يك بسيجي مي‌گويد: پوتين خود را دربياور و وقتي آن بسيجي پوتين خود را در مي‌آورد، شهيد همت آب داخل پوتين را مي‌خورد. بايد پرسيد اين چرنديات چيست و اساساً اين چه حرفي است؟ زيرا ما خاطرات بسيار زيادي را از دوران مقدس داريم.[/b] ادامه مطلب ( که البته به عنوان این موضوع ربطی نداره ) : http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=123326 من این مطلب را قبلا روی سایت ساجد خونده بودم.
  2. من به واسطه شغلی که دارم اخبار از این دست برام از دید فنی جالبه ولی جالبتر اینه که توی هیچکدوم از اخبار ، هیچ توضیح فنی شامل آنالیز این ویروس نبود ، بیشتر دیدم هر خبرگذاری سعی کردن هر چی به فکرشون میرسه به امکانات داشته و نداشته این ویروسه اضافه کنه و به خورد ملت بده. یک رشته معنی دار کد نشده توی این فایل هست که نتیجه جستجو در موردش میرسه به پروژه ای تحت نام Myrtus and Guava, Episode 3 توی گوگل که دنبالش بگردین میرسید به پروژه ای تحت عنوان http://www.securelist.com/en/blog/272/Myrtus_and_Guava_Episode_3 و جالب اینجاست که اول کشور ایران هدف نبوده ...اولین هدف ، هند بوده ولی توی ایران به علت عدم آپدیت سیستم ها بعد از مدتی بیشتر از کشور قبلی آمار و ارقام میره بالا علت استفاده از امضاء دیجیتال شرکت Realtek را هم جالب گفته ، گفته یه شرکت بزرگ که پروژه هاشو به اصطلاح ما ایرانیا " برونسپاری" میکنه به کشورهایی نظیر هندوستان ، پس دزدیده شدن یکی از این امضاها از هندیها چیز سختی نیست.( البته فحشش دادن که به هندیا توهین نکن
  3. با توجه به اینکه ما که خودمون دفاع برد کوتاه و متوسط به مرحله تولید رسانده ایم یک سوال دارم: 800میلیون دلار ( 800000000000 تومن خودمون *) را داخل ایران به شرکتها و دانشگاهها و مراکز صنعتی داده بودیم ، S3000000 ساخته بودیم پیوست *: چون میدونم صفرها را راحت نتونستید بخونید دلاری 1000 تومن میشه : هشتصد میلیارد تومن عدد بزرگیه که با 1 میلیاردش چه کارها که نمیشه کرد...... چرا باید شیرینی بشه از حلق روسهای کثیف بره پائین ؟ آیا امضای این قرارداد بدون گرفتن ضمانتنامه معتبر و واریز تمام پول قبل از تحویل ، خیانت در اموال ایرانیان نیست ؟ چرا خبری مبنی بر تنبیه شرکتها و کشورهای تحریم کننده ایران نمیشنویم ؟ مثلا تصویب قانون منع خرید نظامی از روسیه حداقل به مدت 50 سال ؟
  4. یاد جمله معروف افتادم: تحریم کنید ، خودمان میسازیم. بازم خدا پدر این رئیس جمهور روسیه را بیامرزه که رسما اعلام کرد ، و الا همچنان جناب مهمانپرست پشت میکروفن وزارت خارجه اعلام میکردند : نه خبری نیست.... شیطونه میگه امسال زمستون گاز مفتی بدیم به اروپا ، روسیه را تنبیه اقتصادیش بکنیم.
  5. آمریکا مگه مغز خر خورده به قول شما به ایران حمله کنه ؟ وقتی عربها هستند که راحتی با یه مقاله اینطوری ، میلیارد میلیارد از ترس جونشون پول میدن اسلحه میخرن چرا آمریکا باید این منبع درآمد حلال خودشو قطع کنه ؟ جمله را توی مقاله حال کنید : [quote] قواي زميني ايران داراي توانمندي بالاي دفاع در عمق سرزميني اين كشور هستند و ايران ارتش، عناصر سپاه پاسداران و نيروهاي بسيج را براي اينگونه ماموريت‌ها آموزش مي‌دهد. اين نيروها براي اعمال قدرت يا مانور و نبرد مداوم در خارج از خاك ايران آموزش نديده و سازماندهي نشده‌اند. [color=red]- اين نيروها داراي قابليت عمليات در مناطق مرزي عراق هستند در صورتي كه عراق از حمايت آمريكا برخوردار نباشد.[/color] [/quote]
  6. فکر کنم برای ایران نیروی موشکی در اولویت هست تا جنگنده
  7. من حرفم بزرگترهاشون که دونسته میدونن چیکار میکنن نیست ، میگم یه بچه را چطوری ، روی چه شرع و عرفی کشتنش را مجاز میدونین و خوشحال که به بهشت میرین ؟ من وقتی میخونم که شما مجوز گرفتی بزنی زن و بچه اش را توی یک پاساژ خرید بکشی ، بهشون حق میدم 100تا بمب اتم داشته باشندکه شما جرات نکنی بزنی هرکی را دم دستت میرسه بکشی. والا ، بلا، این طرز تفکر افراطی اینقدر که[b] به نفع اسرائیلیها توی مظلوم نمائی هست[/b] ، به نفع فلسطینیا نیست. حالا هی ادامه بدین و به روش انگلیسیها از یه چیزی[u] بد دفاع[/u] کنید./.
  8. پاداش الهی بابت کشتن آدم بیگناه ؟!!!؟ چطوره یک تکه از داستانهای مشروح صدر اسلام را بیارید که توش محمد یا علی بچه ای را کشته باشند بعد ادعا کرده باشند به این خاطر خوشحالن و پاداش دارن ؟ ( راهنمایی میکنم توی یکی از این جنگها 700 نفر یهودی کشته شدند ) یا چطوره یک آیه از قرآن بیارید که به شما مجوز کشتن بچه ای بیگناه ولی دارای پدر و مادر و جد و آباد یهودی و غاصب و قاتل را میده ؟ این طرز تفکرات شما اسلام افراطیه. هر افراط و تفریطی هم از نظر اسلام محکومه. نیازی هست برای این استدلال دیگه ای بیارم ؟ یه موقع هست شما یه موشک میزنی معلوم نیست کجا فرود میاد ، ولی بااین طرز تفکر که علم و آگاهی نسبت به مرگ یک بچه دارید مطمئنا کارتون و فکرتون اشتباهه ( هرچند که بازهم به خاطرات جنگ مراجعه کنید ایران تا میتونست به شهرها حمله نکرد در حالی که دشمن هم توی خاکش بود هنوز و اگر هم کرد ترجیح میداد نقاطی را بزنه که تلفات غیرنظامی اون زیاد نباشه و بیشتر جنبه تهدیدی بود برای صدام که دست از جنگ شهرها بردار) جالبه که این نظریه شما دقیقا مثل مال صدام و منافقین هست که مردم حاضر در نماز جمعه را دشمن خودشون میدونستند و کشتنشون را واجب. کاری هم نداشتن این بمب که داره منفجر میشه کی و چند نفر و با چه سن و سالی را میکشه ( مهم هدفشون بود ) متاسفانه یا خوشبختانه من شما ها را میبینم ترجیح میدم اصلا طرف دین نرم ، میترسم تحقیقاتم در دین منجر بشه ، بشوم یکی با طرز تفکر شما. ایشالا خدا خودش هدایتتون کنه و الا به نظر من خیلی بیراهه رفتین و خطرناک شدین ....
  9. هرجور کشتاری محکومه. به نظرت یه بچه 3ماهه یا 10 ساله یا یه جوان 20 ساله که بابا ننش اسرائیلی بودن و الان تو اسرائیل به دنیا اومده چطور مستحق این نظریه میشه ؟ بریدن سر ؟ شلیک به مغز ؟ منفجر کردن با یک نارنجک دستی ؟ سیل توپخانه ؟ نقطه فرود زلزال ؟ .... فرق ما ایرانیها با بقیه دنیا همینه ، بدونیم یک نفر هم بیگناه ممکنه کشته بشه ، دست به ماشه نمیبریم. ( به خاطرات مستند جنگ مراجعه شود ) آدمهایی که حرفشو زیاد میزنن زیاد داریم ، ولی در عمل، کار کثیف انجام نمیدیم. نتیجه گیری اخلاقی میگه کسانی که عامل کشتار توی فلسطین هستند باید قاعدتا به سزای عملشون برسند ، ولی نتیجه گیری غیر اخلاقی میگه همه را به علت وجود یک عده خلافکار بزن بکش خیالت راحت باشه تا حرص دیگه نخوری یهو قندت و فشار خونت بره بالا . پیوست» از حدود 6 میلیون یهودی ، مقدار حدود 14-15 % کودکان تا 14 سال هستند (آمار جمعیتی اسرائیل در سال 2008) یعنی حداقل یه چیزی حدود 1 میلیون نفر زیر 20 سال .
  10. یادمه تا همین چند روز قبل از هسته ای شدن مرکز نیروگاه این یارو جان بولتون میگفت ظرف یک هفته باقی مونده اسرائیل باید نیروگاه را بزنه جیگرشو موش بخوره
  11. تجربه ثابت کرده پروژه هایی که اینطور رسانه ای میشن هدفی جز به جیب زدن بودجه درست حسابی ندارن... مال مفته دیگه ، جیب منو شما نداره
  12. لینک درستش اینه ، ظاهرا روی اون سایته عک پس حذف شده بودو یه شکلک جایگزینش شده http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/f2/Tomahawk_with_F-14.jpg
  13. بیاد اولین دانشمند هسته ای کشورمون که 2-3 سال پیش گفتن توی خونش گاز گرفتش وفوت کرده : ( شهید ) دکتر اردشير حسين پور http://www.artakheshasra-azadeh40danesh.com
  14. شاید استفاده از همون موادی که در مقابل حرارت بسیار زیاد مقاومت میکنند ( سرامیک هایی که ته موتور هواپیما های پنهانکار نصب میشه ) برای بدنه موشک و هواپیما هم استفاده بشه ، انرژی لیزر را بتونه جذب کنه بدون اینکه مشکلی براش پیش بیاد...
  15. [quote]امروز امریکا ضعیف ترین ملت هاست که از کشور جهان سوم، فقیر و عقب مانده تا این حد می ترسه. چرا امریکا با سپر دفاعی پیشرفته اش در کشور اش از موشک های کره می ترسه؟ جای سئوال و تامل زیاد داره که چنین کشوری با چنین تکنولوژی همچین اقداماتی را می کند.[/quote] َشاید چون اونا برای جون ملتشون در مقابل دیوانگان ارزش زیادی قائل هستند... ریسک نمیکنند.
  16. یادمه آمریکا یک پایگاه زیرزمینی هم برای این مورد حمله اتمی داشت ؟
  17. الموت عزیز ممنون ......
  18. اینا که شکل موشک نیستن ، شکل جنگنده هستند
  19. [quote][quote][quote]مقامات کشورمان به کرات و در سخنرانیهای مختلف از دوستی با کشورهای همسایه صحبت کردند.[/quote] من بنا به تمام خاطرات زمان جنگ ، ترجیح میدم دوست اسرائیلیها باشم تا اعراب همسایه.[/quote] جوکر جان این یه نظر کاملا شخصی هست و با منافع ملی منافات داره. اگر روی هر حرفی که زده میشه بخوایم قمه کشی کنیم واسه همسایه هامون که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه. [/quote] حرف !؟!؟ توی عمل انجام شده هستند این اعراب.... نظر من شخصی نیست نظر همه هست میگی نه ؟ از تمام کسانی که زمان جنگ به صدام کمک کردند و بغل دستش به سمت ایران توپ شلیک کردند و نیروی انسانی و پول در اختیارش گذاشتند برای کشتن ایرانیها تا تمام اونهائی که الان زیر بیانیه هایی که بوی اشغال خاک ایران را میده انگشت میزنن. این چیزی که شما میگین اسمش منافع ملی نیست ، اسمش ضعف سیاسی هست.
  20. [quote]مقامات کشورمان به کرات و در سخنرانیهای مختلف از دوستی با کشورهای همسایه صحبت کردند.[/quote] من بنا به تمام خاطرات زمان جنگ ، ترجیح میدم دوست اسرائیلیها باشم تا اعراب همسایه.
  21. اورکلاک کردن کلا کار مسخره ای هست سرعت بالا بی دردسر میخواین ( ابرکامپیوتر میخوای) سیستم کلاسترینگ را راه بندازین و همزمان از Nتا cpu استفاده کنید
  22. مطالب جالبی توی این متن در مورد ازادی خرمشهر از 10-20 روز قبلش گفته شده به نقل از : http://www.sajed.ir/pe/content/view/14193/331/ سرلشكر رشيد با اشاره به فتح خرمشهر تاكيد كرد: در هر جنگ متعارف ديگرى اگر چنين حادثه‌اى اتفاق مى افتاد قطعاً متجاوز شكست مى‌خورد و اگر پشت سر صدام قدرت‌ها وجود نداشتند يقيناً جنگ در خرداد سال 61 با فتح خرمشهر و با پيروزى ملت ايران و شكست ارتش عراق به پايان مى رسيد. به گزارش سايت ساجد به نقل از خبرگزاري فارس، سردار سرلشكر غلامعلى رشيد جانشين رئيس ستادكل نيروهاي مسلح كه در عمليات مهم بيت المقدس و فتح خرمشهر، فرمانده قرارگاه فتح بود، به تحليل اين عمليات و تبعات آن پرداخته است. متن اين پرسش و پاسخ در ذيل مي‌آيد. * سردار! عمليات بيت المقدس كه در افكار عمومى به عنوان يك نقطه عطف در دفاع مقدس شناخته شده است. معمولاً مترادف با فتح خرمشهر گرفته مى شود. جنابعالى از طرف سپاه، فرماندهى قرارگاه فتح را در اين عمليات تاريخى بر عهده داشتيد. اين عمليات چه ويژگى ها و نقشى در روند تحولات جنگ داشت؟ _ براى پاسخ به اين سؤال لازم است بعد از ذكر يك مقدمه به چند نكته اشاره كنيم. و اما مقدمه؛ براى اينكه نقش عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر را در تحولات سياسى … نظامى كشور و دفاع مقدس بهتر درك كنيم، لازم است نگاهى اجمالى به اوضاع سياسى … نظامى و امنيتى سال اول جنگ داشته باشيم. بر كسى پوشيده نيست كه سال اول جنگ، كشور در بحران سياسى و بن بست نظامى قرار داشت. دشمن در خانه ما حضور داشت و شهرها و سرزمين هاى متعددى را اشغال كرده بود. جريان سياسى ضد انقلابى به رهبرى بنى صدر از اسفند سال 59 با ايجاد حادثه در دانشگاه تهران تلاش مى كرد جريان انقلابى را دركشور مهار و حذف كند. تداوم اين روند موجب درگيرى هاى خيابانى و فرورفتن كشور در بحران بود (در حالى كه مناطقى از كشور در اشغال بود) ترورها و انفجارها موجب از دست رفتن بخش مهمى از كادر رهبرى و مديريت كشور شد. تصور مى شد كشور در اين روند دچار فروپاشى خواهد شد. پيش از اين روند نظامى با فرماندهى بنى صدر شكست خورد زيرا نه در دفاع و نه در آزادسازى موفق نشد و شايد همين عامل در تشديد بحران سياسى نقش داشت. حضرت امام (ره) دو گزينه پيش رو داشت. يا امتياز دادن به دشمن و تمركز براى حل مسائل سياسى در داخل يا بر عكس ايجاد ثبات سياسى سپس آزادسازى مناطق اشغالى. امام با انتخاب گزينه دوم، فرماندهى كل قوا را از بنى صدر پس گرفت و به فرماندهان جوان و مؤمن و انقلابى اعتماد كرد و مسؤوليت داد و به اين ترتيب روند آزادسازى شكل گرفت. در اين روند شكستن محاصره آبادان تحقق ديرهنگام فرمان امام بود و پس از آن طريق القدس و فتح المبين موجب ايجاد باور نسبت به قدرت ايران و ترديد درباره قدرت عراق شد. طراحى عمليات بيت المقدس در چنين فضايى آغاز شد. نخست اينكه فتح خرمشهر پايان يك دوره و آغاز يك دوره جديد است و با فتح خرمشهر ماهيت جنگ تغيير كرد. به هر حال دشمن در آغاز تجاوز از مرزها عبور مى كند و شهرهاى زيادى از ما به اشغال دشمن در مى آيد و 15 تا 20 هزار كيلومتر مربع از خاك ما را دشمن تصرف كرد و در سال اول جنگ موفق نشديم هيچ نقطه اى از سرزمين هاى اشغالى را آزاد كنيم. * سال دوم جنگ با چه تحولى دنبال شد؟ _ در سال دوم جنگ يك تحول بزرگ اتفاق افتاد و با يك استراتژى نظامى و عمليات هاى موفق و سلسله وار دشمن را با قدرت به عقب رانديم تا به مرزها رسيديم. عمده عمليات هاى ما در استان خوزستان بود و نيمه جنوبى استان ايلام. دشمن در مرز خوزستان و انتهاى جنوبى استان ايلام كه جمعاً حدود 300 كيلومتر مرز داريم 10 هزار كيلومتر مربع از سرزمين هاى ما را اشغال كرده بود و در مابقى مرز كه حدود 1000 كيلومتر است، 5 تا 6 هزار كيلومتر مربع را اشغال كرده بود و اين اهميت مناطق اشغالى را در خوزستان مى رساند. ما با چهار عمليات پى در پى در سال دوم جنگ نزديك به 10 هزار كيلومتر مربع را آزاد كرديم. دوره جديد با فتح خرمشهر آغاز شد. يك تصميم استراتژيك توسط امام و شوراى عالى دفاع گرفته شد و ما وارد خاك عراق شديم و جنگ به مدت 6 سال ديگر ادامه پيدا كرد. با فتح خرمشهر ماهيت جنگ عوض شد يعنى تا قبل از فتح خرمشهر اگر اهداف صدام و رهبران بعثى عراق براندازى و سقوط نظام و تهديد جدى انقلاب اسلامى و نابودى انقلاب و لغو قرار داد سال 1975 بود، با فتح خرمشهر همه اين اهداف از بين رفت و ايران را به قله پيروزى رساند و بر عكس عراق در آستانه سقوط قرار گرفت. * معادلات عراق تا پيش از فتح خرمشهر چگونه دنبال مى شد؟ تا قبل از فتح خرمشهر عراق توانسته بود ظرف يك تا دو سال قدرت هاى جهان و حتى قدرت هاى منطقه را متقاعد كند كه قدرت نظامى عراق قدرت بزرگى است و توانست ايران را شكست بدهد و ايرانى ها نتوانستند او را شكست دهند اما همه اينها با فتح خرمشهر از بين رفت و صدام در آستانه سقوط قرار گر فت. نكته مهم ديگر اينكه خطر صدور انقلاب و تاثير ايران بر مسائل منطقه كه آمريكايى ها با پيروزى انقلاب اسلامى احساس كردند مجدداً با آزادى خرمشهر در ابعاد وسيع ترى در آنها احساس شد و دشمنان ما كه جنگ را براى مهار قدرت انقلاب در مرزهاى ايران به ما تحميل كرده بودند، بعد از فتح خرمشهر مجدداً نگرانى فراهم شد. امكان تاثيرگذارى قدرتمند انقلاب اسلامى بر همه مسائل منطقه شدند. نكته دوم كه مى توان در پاسخ به اين سؤال گفت اين است كه موازنه نظامى به سود ايران به شكل تعيين كننده اى تغيير كرد و ايران به عنوان يك ايران برتر و يك ايرانى كه بر يك قدرت نظامى كه همه قدرت ها پشت سر او هستند غلبه كرده در برابر ديدگان ملت ها قرار گرفته و تا قبل از اين، عراق قدرت برتر محسوب مى شد اما با فتح خرمشهر اين موازنه نظامى به سود ايران و ملت و نيروهاى مسلح تغيير كرد. همچنين منزلت ايران در عرصه نظام بين المللى ارتقا پيدا كرد. نكته سوم اينكه همه مبارزين و ملت هايى كه علاقه به انقلاب اسلامى داشتند مثل فلسطين، لبنان، مصر و مردم افغانستان، مطمئن شدند كه انقلاب اسلامى شكست ناپذير است و خيلى خوشحال شدند و به مبارزه اميد پيدا كردند و در فرداى پيروزى فتح خرمشهر، حزب الله لبنان متولد شد كه 27 سال از مبارزات آنها مى گذرد و قدرت بسيار تاثير گذارى هستند. همچنين در داخل كشور مردم اطمينان پيدا كردند. ليبرال ها طى يكسال فقط شعار دادند و هيچ نقطه اى از مناطق اشغالى را از دشمن باز پس نگرفتند اما مردم بعد از فتح خرمشهر اطمينان پيدا كردند كه اين قدرت نظامى متكى بر فرماندهان حزب اللهى و با ايمان قادر است از منافع ملت ايران دفاع كند و تهديد را دور كند و تهديد كننده را شكست بدهد. نكته چهارم اينكه؛ با فتح خرمشهر ابعاد و ماهيت قدرت نظامى ايران آشكار شد. دشمن پيش از اين باور نمى كرد كه قدرت جديدى شكل گرفته است و يك نيروى جديد اين همه تحولات را ايجاد كرده و اينها خرمشهر را فتح كردند. تا فتح خرمشهر قدرت اين نيرو را نديده بودند، ارزيابى نكرده بودند ولى با پيروزى، قدرت اين نيروى نظامى جديد آشكار شد و آنها به شدت وحشت كردند. و نكته آخر، نگرانى صدام و كسانى كه پشت سر صدام بودند يعنى حاميان منطقه اى و جهانى صدام از فتح خرمشهر، آزادى خرمشهر نبود بلكه پيامدهاى فتح خرمشهر بود كه بر موازنه منطقه اى تاثير گذاشت و موازنه را به سود ايران تغيير داد. با فتح خرمشهر علايم شكست عراق براى همه آشكار شد و ظهور قدرت نظامى جديد ايران مهم تر ين نقطه نگرانى دشمن بود. * اين تاثير در معادلات جهانى چگونه دنبال شد؟ _من يادم هست در آن روزهاى پيروزى عمليات بيت المقدس، بگين نخست وزير رژيم غاصب اسراييل گفت اگر نيروهاى ايران از دجله عبور كنند ما با آنها مقابله خواهيم كرد و حقيقتاً نگران بودند كه اين قدرت سرزمين عراق را در هم كوبد و به طرف قدس حركت كند. اين ملاحظات باعث شد كه دشمنان ايران بويژه آمريكايى ها و رژيم صهيونيستى به فكر مهار قدرت ايران افتادند و به شدت وحشت كردند و شروع كردند به تلاش همه جانبه براى مقابله با اين قدرت نظامى و تقويت عراق در همه زمينه هاى مختلف. دو سال پيش گزارش هاى خبرى را نگاه مى كردم يك ژنرال عراقى كه سخنگوى صدام بوده با تلويزيون الشرقيه مصاحبه كرده و گفته بود سفارتخانه هاى روسيه، آمريكا، عربستان همه در كشف نيروهاى نظامى ايران كه مى خواهند حمله كنند به عراق كمك مى كردند. براى آشنايان به مسائل نظامى هم درك اين تحول در جبهه ها كه منجر به تحميل بزرگترين شكست به ارتش صدام وحاميان وى شد، دشوار است. تشريح چگونگى دستيابى به اين پيروزى بزرگ هم براى مردم و هم براى تحليلگران نظامى مى تواند مفيد و آموزنده باشد. با شما موافقم براى خيلى از كسانى كه از نزديك در جريان تحولات نظامى در جبهه ها نبوده اند، وقوع اين دگرگونى قابل درك نيست. شايد طبيعى باشد كه بعضى از مخاطبان هنوز نتوانند اين رخداد عظيم را باور كنند و شايد يكى از دلايل آن عظمت اين حادثه است كه باور آن را براى كسانى كه در بطن آن نبوده اند، دشوار مى كند. آنچه مسلم است در سال دوم جنگ اتفاق بزرگى رخ داد يك تفكر خلاق به ميدان آمد و روند جنگ را به اين شكل درآورد. صحنه جنگ بيش از هر چيز صحنه رويارويى استراتژى ها و انديشه و اراده فرماندهان است، يعنى در دو سوى صحنه نبرد علاوه بر تانك و توپ و هواپيما و نيروى انسانى و سرباز كه بخش مادى و سخت افزارى جنگ است، يك عنصر اساسى و غيرمادى و نرم افزارى هم وجود دارد و آن اصل تفكر و تاثير انديشه و قدرت اراده فرماندهان و خلاقيت نيروى انسانى است كه درجنگ حرف اول را مى زند. بايد ديد در كدام طرف جنگ تفكر برترى وجود دارد؟ تفكر خلاقى وجود دارد؟ آن است كه راهبرد خلق مى كند و راهكار تعيين مى كند. چگونگى جنگ را تفكر فرماندهان معلوم مى كنند. من چهار سال پيش مصاحبه اى از يك فرمانده ديدم، او گفته بود ما يك سال صبر كرديم تا توانستيم به دشمن نزديك شويم و بعد كه نزديك شديم، غلبه پيدا كرديم و بعد مناطق اشغالى را آزاد كرديم! خيلى تعجب كردم، آيا واقعاً مشكل ما همين بود؟! ما كه در سال اول از همان روزهاى اول به خطوط دشمن نزديك بوديم و تماس مستقيم و نزديك داشتيم. ما در همان سال اول در بعضى جاها تا 100 متر با دشمن فاصله داشتيم، پس چرا آزادسازى انجام نشد؟ ما بايد قبول كنيم كه در سال دوم يك تحول ماهوى و فكرى در فرماندهان و رزمندگان ايجاد شد، اگر در هر صحنه كه فرماندهانى با ايمان و فكورتر و با تدبير تر و هوشمندتر باشند، مى توانند به بهترين شكل از امكانات استفاده كنند. در سال اول جنگ خيلى از ماها بوديم اما آن تفكر خلاق در فرماندهى نبود كه ما را دور هم جمع كند. مى خواستم همين نكته را اشاره كنم، در سال دوم تحولى متاثر از تفكر و عزم و اراده فرماندهان بزرگوار ما پديد آمد كه آن سر منشاپيروزى ها گشت. تفكر خلاق را همه اين فرماندهان عرضه كردند. در سال دوم جنگ، ما با همان امكاناتى كه داشتيم دشمن را مورد حمله قرار داديم و پيروز شديم. در سال دوم يقيناً امكانات ما از سال اول جنگ كمتر بود. ابزار و امكانات ارتش ما در سال اول جنگ بيشتر بود. تانك، هليكوپتر و توپخانه بيشترى داشتيم و در چندين عمليات ناموفق، بخشى از امكانات ارتش از بين رفته بود و جايگزين هم نشد و اين روند تا آخر جنگ وجود داشت. * تفكر خلاق در سال هاى اوليه جنگ چگونه بود؟ _ تفكر خلاق در سال هاى اوليه جنگ بر تصميم گيرى هاى نظامى ميدان جنگ حاكم نبود به همين دليل در خيلى از عمليات ها ما شكست خورديم. يكى از علل شكست هاى سال اول جنگ عدم شناخت ما نسبت به دشمن بود و همچنين عدم بهره گيرى از تمام امكانات و منابع در چارچوب يك استراتژى موفق، ليكن در سال دوم جنگ، ما همه امكانات و منابع را بكار گرفتيم. آيا در اين كشور، سپاه و نيروى مردمى، جهاد سازندگى در سال اول نبودند؟ و اينها جزء منابع كشور نبودند؟ بودند اما يك عده اى مانع حضور اينها در جنگ در كنار ارتش مى شدند. بهره گيرى از همه امكانات و منابع و اعتماد بنفس و تفكر برتر و خلاقيت و شناخت دقيق از دشمن و انطباق با واقعيات، ويژگى هاى استراتژى ما در سال دوم جنگ بود. بنابراين تركيب جديد نيروها كه برادران ارتش و سپاهى و جهاد سازندگى و بسيجى ها بودند و يد واحد شدند عليه دشمن و با طرح ريزى هاى عالى، حمله كردند و در آن عمليات ها پيروز شد و ارتش عراق در همه سطوح غافلگير شد و نفهميد و درك نكرد كه اين قدرت چگونه شكل گرفته است. ارتش همان ارتش بود و از نظر تجهيزات و سلاح ضعيف تر از سال اول جنگ، اما دو عنصر مهم بر توان دفاعى و نظامى كشور اضافه شد. يك عنصر سخت افزارى يعنى حضور پرحجم نيروهاى سپاه و بسيج و از اين هم مهم تر عنصر نرم افزارى كه به واسطه تصدى فرماندهان فهيم و انقلابى و مؤمن و حاكميت راهبرد جديد نظامى ناشى از قدرت انديشه و تفكر اين فرماندهان انقلابى شكل گرفت عمق انديشه و راهبرد جديد ج. ا. ا همه سطوح جنگ را در بر گرفت و ارتش عراق در تمام سطوح، هم در سطح استراتژيك و تاكتيك و هم در سطح عمليات، غافلگير شد و تا آخر هم نتوانست تاكتيك ما را بفهمد. اين تحول كه در نقطه آغاز خود با مقاومت در برابر تجاوز ارتش عراق در حمله به ايران شكل گرفته بود، پس از عزل بنى صدر از فرماندهى كل قوا فرصت مناسبى پيداكرد و مجال يافت تا رشد و بسط كيفى و كمى پيدا كند و اين پيروزى حاصل شكل گيرى و تكامل همان قدرت دفاعى جديد بود. براساس آمارهاى موثق در عمليات بيت المقدس رزمندگان اسلام، دو سپاه ارتش صدام را به كلى منهدم كردند، بيش از 40 هزار نفر اسير و همين تعداد هم كشته و مجروح، شايد بتوان گفت كه اين دو سپاه از نظر عده وعُده و تجهيزات بيش از 60 درصد توان رزمى عراق را شامل مى شدند، سؤال اين است در چنين وضعى چگونه صدام شكست نخورد و جنگ ادامه پيدا كرد؟ سؤال خوبى است و شايد پاسخ اين سؤال بخشى از ابهام كسانى كه مى گويند با فتح خرمشهر بايد جنگ خاتمه مى يافت را نيز در برداشته باشد. من براى پاسخ اين سؤال به نكته اى كه از مواجهه با برخى وابستگان نظامى كشورهاى بيگانه در تهران داشتم، اشاره مى كنيم. اسفند سال 84 بنياد حفظ آثار و ارزش هاى دفاع مقدس، كل وابستگان كشورهاى بيگانه در تهران، از كشور هاى اروپايى و آفريقايى و آسيايى و آمريكاى لاتين را جمع كرده بود، مى خواستند آنها را براى بازديدى از جبهه هاى جنگ ببرند و از من خواستند مطالبى پيرامون جنگ براى آنها بيان كنم. داخل يك سالن، عمليات فتح المبين و بيت المقدس را برايشان به صورت كلى تشريح كردم. نمى خواستم وارد جزئيات بشوم يكى از وابسته‌هاى نظامى كشورهاى عربى ترديدهايى داشت و سؤالاتى كرد و من وارد جزئيات شدم و چون من خودم در صحنه جنگ حضور داشتم و فرمانده قرارگاه فتح از طرف سپاه بودم، عبور از رودخانه كارون را خيلى ريزتر توضيح دادم يا عبور از تنگه ذليجان در كوه ميشداغ و دور زدن تنگه رقابيه و محاصره دشمن را با جزئيات توضيح دادم. با اين توضيحات هيچ ترديدى در ذهن آنها نماند. در آخر جلسه وابسته نظامى ايتاليا كه به گمانم، ارشد آنها بود پرسيد شما در اين جلسه براى ما از دو عمليات حرف زديد و با آمار و ارقام اثبات كرديد كه دو سپاه ارتش عراق را متلاشى كرده ايد و نزديك به 40 هزار نفر اسير گرفتيد، همين مقدار هم كشته و مجروح كرديد. (برادران مى دانند كه در همان موقع ارتش عراق داراى چهار سپاه بود و عمده ارتش عراق همان سپاه دوم در مقابل بغداد بود و سپاه چهارم در غرب كرخه و سپاه سوم در شرق بصره و سپاهكم فقط يك لشكر پياده داشت در اطراف كركوك ) ايشان گفت شما دو سپاه را نابود و متلاشى كرديد و 1000 دستگاه تانك منهدم كرديد و همين ميزان نفربر و خودرو به غنيمت گرفته شد. پس چرا جنگ به پايان نرسيد؟ من به ايشان گفتم كه شما از زاويه خوبى نگاه كرديد. در هر جنگ متعارف ديگرى اگر چنين حادثه‌اى اتفاق مى افتاد قطعاً متجاوز شكست مى خورد و اگر پشت سر صدام قدرت ها وجود نداشتند يقيناً جنگ در خرداد سال 61 با فتح خرمشهر و با پيروزى ملت ايران و شكست ارتش عراق به پايان مى رسيد ولى آمريكايى ها، روس ها و شما اروپايى ها و تمام اعراب آمديد و پشت سر صدام ايستاديد و مانع از سقوط او شديد. بله در آن شرايط اگر صدام از آن حجم عظيم حمايت ها برخوردار نبود بايد جنگ تمام مى شد و دشمن شكست خورده بود. اما متاثر ازكمك هاى حاميان منطقه اى و جهانى سقوط نكرد. صدام قبل ازجنگ 30 ميليارد دلار ذخيره ارزى داشت و 100 ميليارد دلار هم طى 8 سال جنگ، خودش خرج كرد. 60 الى 70 ميليارد دلار هم اعراب كمك او كردند و جمعاً صدام نزديك به 200 ميليارد دلار هزينه كرد و با تجهيزات بسيار مدرن در مقابل ما صف آرايى كرده بود و به اضافه اينكه تمام سيستم هاى اطلاعاتى به كمك او آمده بودند. و از هيچ كمكى و حمايتى از ارتش صدام حتى اعزام نيرو و مستشار و خلبان و هواپيماى اجاره اى و حمايت هاى حقوقى و سياسى و تسليح دشمن به سلاح هاى نامتعارف و سكوت جانبدارانه در برابر جنايت هاى بشرى در بمباران هاى شيميايى و بمباران شهرى و. . . دريغ نكردند وليكن در مقابل حتى كم ارزش ترين اقلام دفاعى يا دوگانه نظير سيم خاردار و گونى سنگرى را از ما دريغ كردند و از هر فرصتى براى شكست رزمندگان و نظام ما بهره جستند. طبيعى است درچنين شرايطى كه عزم بين المللى بر غلبه و يا به اعتقاد برخى تحليلگران عدم شكست صدام بود، انهدام بخش عمده توان رزمى عراق، به تنهايى براى شكست دشمن كافى نبود. به طور طبيعى پس از هر عمليات گسترده هر دو كشور با تمام توان به بازسازى نيروى خود اقدام مى كردند و اين در حالى بود كه ج. ا. ا در نهايت محروميت و محاصره بود. اما دشمن بعثى در اوج حمايت و برخوردارى از همه تسهيلات و امكانات مالى، نظامى، اطلاعاتى، سياسى و تجارى حاميان بين المللى ومنطقه اى خود بديهى است در چنين شرايطى عمليات عظيم بيت المقدس هم به تنهايى براى سرنگونى يا شكست نظامى كامل ارتش بعث كافى نبود و دشمن در فاصله نه چندان زيادى به بازسازى و تجهيز ارتش خود پرداخت و با حمايت قاطع قدرت هاى غربى وآمريكا عنصر جديدى چون كاربرد سلاح شيميايى را براى جبران ضعف نظامى خود در عرصه رويارويى زمينى با رزمندگان اسلام وارد صحنه جنگ كرد. مردم ما بويژه نسل سوّمى ها آنچه از عمليات بيت المقدس در ذهن دارند بيشتر ناظر بر نتيجه اين عمليات يعنى فتح خرمشهر و خيل بى شمار اسراى عراقى و خاطره خوش فتح خرمشهر و آزادى اين شهر است اما حتى بسيارى از رزمندگان كه مستقيماً در اين عمليات و مقدمات آن نبوده اند ممكن است از تلاش هاى بى وقفه و سختى هاى كار و دلهره هاى زمان عمليات بى اطلاع باشند و بازگوكردن بخشى از اين تلاش ها، هم از بعد تجليل از پديدآورندگان اين حماسه عظيم و هم براى آگاهى مخاطبان مفيد است. براى اينكه مردم و جوانان عزيز ما به نقش اراده و خلاقيت و تفكر مبتنى بر ايمان كه عنصر اصلى پيروزى در بيت المقدس بود بيشتر واقف شوند، لازم است ضمن مقايسه بين توان خودى و دشمن اوضاع نظامى حاكم بر منطقه عمليات، خلاصه اى از مقدمات عمليات بيت المقدس را بيان كنيد. ما حقيقتاً شرايط دشوارى داشتيم، كسى تصور نكند ما شرايط آسانى داشتيم خيلى دشوار بود و در اضطراب بوديم؛ دشمن هيچ كمبودى به لحاظ نفرات و تجهيزات نداشت و ما احساس مى كرديم كه حمله به اين دشمن خيلى دشوار است و حتى احتمال شكست هم مى داديم. قوت ما، فرماندهان و رزمندگان ما بودند انسان هايى صادق، با ايمان و با دل ها و روح هاى بزرگ، شجاع و با تدبير و هوشمند و به خدا اميدوار. من شهادت مى دهم! و الله فرماندهان ما نه ماجراجو بودند و نه توهم داشتند و نه بدون كار و بررسى و طراحى و شناسايى عميق و بحث هاى فراوان و تفكر، همين طورى، خشك و خالى توكل برخدا كنند و توسل پيدا كنند نه والله اينطور نبود. ماه ها كار اطلاعاتى و بررسى منطقه و مذاكره و مباحثه تخصصى براى دو عمليات فتح المبين و بيت المقدس صورت گرفت چون ما فكر مى كرديم حمله به اين دشمن خيلى سخت است. اولين جلسه را با برادران ارتش در تاريخ 10‎/1 گذاشتيم، بعد از عمليات فتح المبين بلافاصله آماده شديم براى عمليات بعدى. من حساب كردم تقريباً طى يك ماه حداقل 200 نفر روزانه 15 ساعت كار مى كردند يعنى بالغ بر 90000 نفر ساعت كار و اين واقعاً كارى بسيار سنگين بود. وسعتى كه ما مى خواستيم عمليات بكنيم 30 برابر وسعت منطقه عمليات ثامن الائمه و 10 برابر وسعت عمليات طريق القدس بود و به اندازه بيش از نيمى از سرزمين لبنان بود، ما در وسعتى حدود 6 هزار كيلومتر مربع عمليات كرديم. شما از هر جايى كه مى خواستيد عمليات بكنيد بايد از رودخانه عبور كنيد در شمال رودخانه كرخه و در شرق رودخانه كارون و در جنوب رودخانه اروند بود و آن طرف در غرب هم هور هويزه بود. يعنى دشمن محصور بود بين اين آبها و به مدت 22 ماه زمان در اختيار دشمن بود و در حد كافى ميدان مين و استحكامات و سنگر درست كرده بود و اين موانع طبيعى موانع غيرقابل عبور بودند و ما بايد از تمام موانع طبيعى و مصنوعى عبور مى كرديم. طرح ريزى چنين عملياتى يك كار بسيار خطير بود و ما با برادران ارتش در تمام امور هماهنگى داشتيم اما در بحث طرح ريزى جداگانه عمل مى كرديم. تيمى را فرمانده وقت سپاه آماده كرده بود كه من و شهيد باقرى و آقا رحيم و آقاى عزيز جعفرى و آقاى غلامپور بوديم و يك تيم هم شهيد صياد شيرازى آماده كرده بود و شامل امير موسوى قويدل، امير شاهان، امير معين وزيرى، امير بختيارى، و امير مفيد و امير نوابى بود. طرح ريزى ها حدود 20 روز طول كشيد، بعد اعضاى دو تيم مى آمدند در يك جاى مشتركى در قرارگاه مركزى پيش آقاى رضايى و شهيد صياد شيرازى توضيح مى دادند. * راهكارهاى مطرح شده چگونه دنبال مى شد؟ _ آنجا در انتخاب راهكار اختلاف بسيار شديدى داشتيم. يكى از راهكارها اين بود كه متكى بر معبر زمينى اقدام كنيم. يعنى همان جاده اهواز به خرمشهر كه بايد 120 كيلومتر مى كوبيديم تابرسيم به خرمشهر. راهكار دوم مثل عمليات هويزه بود، بايد هم از زمين و هم از رودخانه عبور مى كرديم. در راهكار سوم عبور از رودخانه كارون با حداكثر قوا بود كه مورد توجه قرار گرفت. دشمن دو آرايش داشت يك آرايش عمومى و يكى هم خاص خرمشهر داشت و يك عمده قوايى در حاشيه جنوبى كرخه كور داشت؛ و يك عمده قوايى در درون شهر خرمشهر، در شهر خرمشهر يك آرايش خاص داشت و حتى شمال خرمشهر را كانال زده بود كه اگر قواى ايران پيشروى كردند لااقل از طرف شمال به آسانى وارد خرمشهر نشوند. ضعف دشمن همين منطقه مقابل هالوب تا دارخوين درغرب كارون بود. فرمانده وقت سپاه هميشه با يك آنتن يك دايره مجازى روى نقشه مى كشيد و مى گفت اين جا قلب منطقه است اگر به اينجا دست پيدا كرديم موفق مى شويم. اين دايره از گوشه كوشك بود تا ايستگاه حسينه و تا مرز، يك دايره به وسعت 500 كيلومتر مربع و مى گفت اگر ما اين جا را از دشمن بگيريم و به اين منطقه برسيم موقعيت دشمن به خطر مى افتد و چهار خطر احساس مى كند اولاً احساس مى كند، كه لشكر 5 و 6 محاصره مى شود، نگرانى و خطر دوم و سوم از نظر دشمن اين بود كه نشوه و بصره در خطر قرار مى گيرد و خطر چهارم نگرانى او از تصرف خرمشهر است و بين اين چهار ابهام و ترديد سردرگم مى شود. موضوع دوم كه بسيار بحث انگيز بود سرپل گيرى بود. آيا ما بايد بعد از عبور كارون يك سرپل كوچك بگيريم يا بزرگ؟ حالا كه راهكار عبور از كارون تثبيت شد يك عده مى گفتند سرپل كوچك بگيريم مى گفتيم چرا مى گفتند براى اينكه ما يك دفعه نمى توانيم يك خيز بلند برداريم و يكباره از كارون به جاده برسيم يعنى 25 كيلومتر به پيش برويم. عمده قواى ما هم پياده بود، گردان تانك مان نسبت به عراق بسيار كمتر بود. استعداد گردان تانك ما در ارتش بين 17 تا 20 دستگاه بود آن هم بهمن ماه سال 60 ، نه سال 61 ؛ در حالى كه گردان تانك عراق 43 دستگاه بود و به دليل كمك هاى خارجى هميشه كامل بود. تاكيد فرماندهان اين بود كه منطقه سرپل وسيع و بزرگ بايد تصرف شود و سرزمين 800 كيلومتر مربعى را تصرف كنيم. بنابراين معناى مانور نظامى ما در عمليات بيت المقدس و انتخاب راهكار عبور از كارون با استفاده از دو قرارگاه فتح و نصر (عمده قوا)، يعنى پرهيز از نقاط قوت و زدن به نقطه آسيب پذير و ضعف دشمن بود. اين دكترين عملياتى ما بود كه 8 سال عمل كرديم. عمليات تصويب شد و ما با قرارگاه هاى متعددى كه درست كرده بوديم تحت فرماندهى قرارگاه مركزى كربلا، حمله كرديم. با قرارگاه هاى فتح، نصر وقدس، نيروى زمينى ارتش 3 لشكر و 5 تيپ شامل 60 گردان و نيروهاى سپاه 14 تيپ بودند شامل 120 گردان. تجهيزات ارتش هم كمك فوق العاده اى به ما كرد، از قبيل توپخانه… خمپاره 120 م. م… كاتيوشا و غيره و هوانيروز كه از امكانات خوبى برخوردار بود شامل 24 فروند كبرى و 22 فروند 214 و پانزده فروند شنوك و نيروى هوايى ارتش كه براى روز اول عمليات 20 سورتى (نوبت ) پرواز مى كرد و روزهاى بعد با 6 سورتى (نوبت) پشتيبانى مى كرد و پدافند هوايى ارتش و ترابرى هواپيماها در عقب جبهه. جهاد سازندگى هم بيشتر از ارتش و سپاه، ماشين آلات و امكانات مهندسى در ميدان جنگ آورده بود. ارتش 36 دستگاه ماشين آلات داشت، سپاه 60 دستگاه و جهاد سازندگى 90 تا 100 دستگاه به ميدان آورده بود. در مقابل، لشكرهاى بسيار زيادى از دشمن سر راه ما بود، لشكر 5 مكانيزه و 6 زرهى و 15 و 11 پياده در خط و درگير بودند. لشكرهاى احتياط شامل 3 زرهى و 12 زرهى و 7 پياده و 9 زرهى و تيپ 10 زرهى گارد به همراه 15 تيپ ( از قبيل 31 و 32 و 605 و417 و109و 601 و. . . ) دشمن با 41 گردان تانك و هرگردان 43 تانك در مجموع 1400 تانك در اختيار داشت همچنين با 38 گردان مكانيزه (قريب 1300 دستگاه نفر بر) در مجموع 2700 دستگاه تانك و نفربر داشت. به علاوه 40 گردان پياده با پشتيبانى هواپيما و هلى كوپترها و30 گردان توپخانه معادل 500 قبضه توپ در اختيار داشت. * بزرگ ترين مشكل پيش رو شما چه بود؟ _با اين توضيحات از نظر قاعده هاى پذيرفته شده نظامى اقدام به حمله براى ما كه از نظر نيرو و تجهيزات در مقايسه با دشمن كسرى بازرسى داشتيم منطقى به نظر نمى رسيد و اقدام به حمله براى ما بسيار دشوار بود. خودِ پيچيدگى رودخانه كارون بحث زيادى دارد. فقدان آموزش و تجربه براى يگان هاى عبور كننده ما از رودخانهكى از مشكلات بود، چون بحث اين بود كه 5 تا 6 لشكر را بايد عبور دهيم كه حداقل نياز به 6 تا 7 پل داشت كه تعداد پل ما 3 عدد بود. مشكلات محدوديت در زمينه امكانات عبور و امكانات مهندسى و تامين جاده همزمان با عبور سرپل گيرى، هوشيارى دشمن، نداشتن عارضه بين رودخانه تا جاده همه اينها براى ما مشكل بود. همچنين دشمن از مكان عمليات اطلاع داشت و مى دانست ما مى خواهيم در اين منطقه عمليات كنيم زيرا اين آخرين عمليات براى تصرف باقيمانده مناطق اشغالى در خوزستان بود. ليكن با اين همه ما با لطف خداى متعال توانستيم با بهترين درك و فهم و با صلابت و سرعت مانور عمليات را انجام بدهيم. از ويژگى هاى مهم اين عمليات شناسايى دقيق و برآورد صحيح از توان و استعداد دشمن و طرح ريزى عالى و غافلگيرى در تاكتيك از طريق عبور از كارون بود و تهاجم به جناح دشمن و نقطه ضعف دشمن بود. اگر مايل باشيد درخصوص اين پرسش كه امروزه در خصوص ضرورت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر مطرح مى شود نيز مطالبى بفرماييد. مى خواهم قبل از پاسخ به اين سؤال به اين نكته اشاره كنم كه غالباً براى ورود به اين بحث به نظر اينجانب روش درستى در پيش نمى گيريم. بر اصل طرح سؤال و ضرورت پاسخ به اينكه چرا جنگ بعد از فتح خرمشهر ادامه پيدا كرد شايد نتوان ايرادى وارد كرد و سؤال طبيعى است و پاسخ به اين سؤال هم ضرورى است ليكن اين سؤال نبايد به اين شكل طرح شود كه بر اين پيروزى بزرگ سايه بيندازد. اينها دو مساله جدا از هم هستند. بله اين پرسش پاسخ دارد. ولى در زمان و شرايط مناسب طرح همزمان اين پرسش با سالروز آزادى خرمشهر گاهى اين شائبه را تقويت مى كند كه بعضى ها مى خواهند آن حماسه عظيم را كمرنگ جلوه دهند. و اما آنچه هم اكنون به عنوان يك گفتمان انتقادى نسبت به مديريت و تصميم گيرى درجنگ شكل گرفته و مطرح مى باشد بر پايه اين فرض استكه پس از فتح خرمشهر شرايط براى صلح با برترى ايران با ارائه امتيازات مورد نظر ايران آماده بود ولى ايران به دليل ارزيابى غلط از توان خود و شرايط و با تعريف جديد از اهداف جنگ از تصميم گيرى براى خاتمه دادن به جنگ امتناع كرد. به نظر مى رسد عوامل مؤثر در شكل گيرى گفتمان انتقادى شامل «تداوم جنگ پس از فتح خرمشهر به مدت 6سال» و گسترش دامنه جنگ با حمله عراق به مراكز اقتصادى و زيرساخت هاى صنعتى و مراكز غيرنظامى در شهرها» و از همه مهم تر «نحوه پايان دادن به جنگ با پذيرش قطعنامه 598» و بعدها «تحولات اجتماعى پس از دوم خرداد 1376» است. عناصر حاكم بر نقد تصميم گيرى نسبت به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بر چند محور استوار است: الف ) مخالفت امام(ره) و نقش ديگران در تحميل موضوع ادامه جنگ بر امام(ره). ب ) فقدان ارزيابى نسبت به اوضاع و مشكلات ناشى از طولانى شدن جنگ. ج) بى توجهى به پيشنهادات صلح و امتناع از مذاكره براى پايان دادن به جنگ. ميزان صحت عناصر مورد اشاره نياز به بررسى جداگانه دارد ولى آنچه مهم است و در ارزيابى و نقد اين تصميم نقش دارد چند مساله است: نخست، بى توجهى به شرايط و بستر تاريخى براى تصميم گيرى و جداكردن اصل تصميم گيرى از محيط و فضاى حاكم بر تصميم گيرى است. علاوه بر اين و متاثر از همين ملاحظه نقد تصميم گيرى بر پايه پيامدها و نتايج آن مى باشد، به همين دليل امكان پذيرى اتمام جنگ به صورت منطقى مورد توجه قرار نمى گيرد. با فرض اينكه جنگ برابر همين نظرات پس از فتح خرمشهر به پايان رسيده بود، امروز مهم ترين پرسش اين بود كه چرا در شرايطى كه ايران در موضع برتر قرار داشت و عراق در وضعيت هزيمت و شكست، جمهورى اسلامى ايران جنگ را اينگونه خاتمه داد؟ بنابراين اگر امروز با اين پرسش و ابهام تاريخى در مورد تصميم گيرى به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر مواجه هستيم، چنانچه تصميم به پايان جنگ گرفته مى شد و پس از فتح خرمشهر جنگ به پايان مى رسيد، امروز نيز اين پرسش مطرح بود كه با كدام منطق دشمن در حال شكست كامل را مهلت داديد و چرا به او اجازه حيات و بازسازى و استمرار تهديد داده شد؟ بنابراين هميشه در مواجهه با يكى از اين دو پرسش ناگزيريم و پاسخ به آنها از طريق درك فضاى تصميم گيرى و شرايط حاكم برمحيط داخلى و خارجى در زمان تصميم وتحليل پيامدهايى كه پس از فتح خرمشهر تاكنون در صحنه واقعى اتفاق افتاده است، امكان پذيراست. عمليات بيت المقدس به دليل بزرگى آن، يك عمليات چند مرحله اى بود. كدام يك از اين مراحل براى شما سخت تر و كدام يك شيرين تر بود؟ در مرحله اول ما به سرعت عمليات كرديم و به جاده اهواز … خرمشهر رسيديم و توانستيم بين 30 تا 35 كيلومتر از جاده را تصرف كنيم. و سرپلى به وسعت 700 الى 800 كيلومتر مربع را تصرف كنيم. دشمن به ما پاتك زد، در شب دوم و سوم با يك تلاش فراوان توانستيم اهداف باقيمانده را تصرف كنيم. مرحله دوم را يك هفته بعد يعنى 17 ارديبهشت آغاز كرديم و به مرز رسيديم. يگان هاى تحت امر سپاه در قرارگاه فتح شامل تيپ 25 كربلا به فرماندهى مرتضى قربانى و تيپ 8 نجف به فرماندهى شهيد احمد كاظمى و تيپ 14 امام حسين به فرماندهى شهيد حسين خرازى كه با لشكر 92 اهواز و تيپ 55 هوابرد ارتش ادغام شده بودند، از طرف ارتش مسؤول قرارگاه فتح شهيد نياكى بود و از طرف سپاه من فرمانده بودم. در مرحله دوم ما بهك بحران عجيبى گرفتار شديم. دشمن از جنوب منطقه شلمچه رو به شمال به قرارگاه نصر حمله كرد و بخش زيادى از منطقه نصر را تصرف كرد. همه فرماندهان قرارگاه كربلا و قرارگاه فتح جمع شديم در سنگر فرماندهى قرارگاه نصر. دشمن با حداكثر قوا به منطقه قرارگاه نصر پاتك كرده بود … تمام يگان هاى قرارگاه نصر شامل لشكر 21 حمزه و تيپ هاى 27 محمد رسول الله (ص) و 7 ولى عصر (عج) با تمام قدرت با دشمن درگير شده بودند… حاج احمد متوسليان صداى رگبار گلوله ها و شليك آر پى جى ها و انفجار گلوله را با بى سيم خود به گوش فرمانده وقت سپاه رساند و مى گفت، همه افراد دور برم رفته اند به جنگ من فقط مانده ام ( احمد مجروح بود وعصا زير بغل داشت ). آنقدر نيروهاى ما و عراقى ها قاطى شده بودند كه يك بسيجى، فرمانده تيپ 24 مكانيزه را مجروح و اسير كرده بود كه چند ساعت بعد از اسارت مُرد. وقتى كه من خطر را احساس كردم به سرعت خودم را به شهيد احمد كاظمى رساندم و در طول راه نيز مرتباً با بيسيم فرياد مى زدم كه رو به جنوب آرايش بگيريد، چون آرايش يگان هاى قرارگاه فتح روى دژ مرز و به سمت غرب بود. به هرحال وقتى پيش احمد كاظمى رسيديم ايشان با سرعت دستور داد خاكريزى عمود بر مرز رو به جنوب بزنند، برادران جهاد سازندگى يك خاكريز به شكل عصا زدند. احمد با بلندگوى دستى فرياد مى زد و بچه هاى تيپ را پشت خاكريز كشاند. يك برادر استوار ارتشى هم يك موشك انداز تاو داشت آورد به كمك بچه ها. تانك هاى دشمن به خاكريز ما رسيدند و برادران با آر پى جى و تاو حمله كردند و 10 - 15 تانك زدند و دشمن از حركت ايستاد. قرارگاه نصر نيز شب و روز بعد منطقه را ترميم كرد و مواضع از دست رفته را پس گرفت. بعد از مرحله دوم، ما مرحله اى را با تعجيل آغاز كرديم كه كار را تمام و يكسره كنيم كه موفق نبود، مى توان گفت اين مرحله سوم بود. بنابراين مرحله چهارم را با تاخير شروع كرديم، 13 روز مانديم و مى انديشيديم كه چه كارى انجام دهيم، ما در اين مرحله بحران كشف راهكار داشتيم كه آيا از حاشيه كارون برويم يا از دروازه شهر خرمشهر وارد شهر بشويم، و آيا مجدداً تاكتيك شلمچه را انجام دهيم. در آخر به اين نتيجه رسيديم كه كل مانور را بين جاده و مرز تمركز دهيم. با وجود كمبود نيرو به قرارگاه فجر گفتيم شما هم يك قرارگاه كوچك درست كنيد سه تيپ آمد يك تيپ از لشكر 77 و دو تيپ از سپاه به نام تيپ 19 فجر و تيپ 33 المهدى و در اين مرحله يك قرارگاه بين فتح و نصر درست كرديم. منطقه قرارگاه فتح در مرز را به لشكر 92 سپرديم البته شهيد نياكى با توپخانه لشكر، تا آخر ما را همراهى كرد. و بالاخره روز 2 خرداد حمله آخر صورت گرفت و من ساعت 10 صبح با شهيد احمد كاظمى تماس گرفتم. او به ما گفت خرمشهر آزاد شد و به فرمانده وقت سپاه بگو، من ساعت 10 صبح در خرمشهر پيش احمد كاظمى بودم و ما رفتيم داخل خانه ها و ديديم دشمن از آنجا رفته است و گروه گروه در حال تسليم شدن هستند و ساعت 5‎/3 بعدازظهر اين پيروزى اعلام شد. آرى شيرين ترين مرحله، همان دستيابى به هدف نهايى عمليات يعنى آزادسازى خرمشهر بود كه با آن دل امام عزيز و مردم شهيد پرور و همه دوستداران انقلاب در سراسر عالم شاد شد و حماسه اى جاودانه به دست رزمندگان انقلابى و سربازان غيور امام خلق شد. گرامى بايد ياد امام راحل و شهداى گرانقدر دفاع مقدس، بويژه شهيدان مقاومت و آزادسازى خرمشهر و ياد شهيد حسن باقرى كه نقش منحصر به فردى در طراحى و موفقيت اين عمليات و حماسه بزرگ داشت.