[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های Lord-Soldier

  1.     عجیبه! چیز پیچیده ای نمی گم که این همه بحث زا شد! بله چین یکی دو دهه از آمریکا عقبه. اما این بدان معنی نیست که زیرساختهای تحقیق و توسعه و تولید علم رو نداره. همین.   در مورد شرکتهای آمریکایی، عرض شد اکثر شرکتها، یعنی از چند هزار شرکت فعال در زمینه هوافضا، تعداد کمتری می تونند. که شامل بوئینگ و لاکهید مارتین و نورتروپ گرومن قطعا میشه!
  2.   برادر 7 میلیمتری عزیز! منظور از دوموتوره کردن، بهتر کردن نیست. دو موتوره کردن یک هواپیما محاسبات آیرودینامیکی و راداری و خیلی چیزها را عوض می کند. لذا اینکه شما یک طرحی شبیه اف 35 را درست کنی که دو موتور داشته باشد و بتواند بپرد! خودش یک مسئله تکنولوژیک پیچیده هست. این کار رو میگم که از عهده خیلی ها بر نمی آید و نیازمند زیرساخت علمی و فناوری هست.
  3.   با سلام خدمت همه دوستان خصوصا جناب ناصر که از مطالب به روز و پرمحتوایشان بسیار استفاده کرده ام   جسارتا عرض کنم که تحلیل اخلاقی این قضیه و تحلیل فنی و کارکردی قضیه سرقتهای علمی دو امر مجزا هستند - حداقل با دانش امروزی. چینی ها این کار را ولو غیراخلاقی، تنها در صورتی می توانستند انجام دهند که زیرساختهای علمی بسیار قوی و اوریجنال داشته باشند. دوموتوره کردن لایتنینگ از عهده اکثر شرکتهای آمریکایی نیز بر نمی آید چه برسد به بقیه. اصلا خود سازنده هم بخواهد دوموتوره کند به نظر بیشتر از چینی ها طول بکشد. تأکید می کنم ولو غیراخلاقی باشد. پس در مورد توان علمی و فنی چینی ها نه باید افراط کرد و نه تفریط   مثلا در مورد موشک پک-3 متوجه ربط قضیه نشدم؟ مثلا آیا می توان هوابرد کردن هاوک را هم منشا موشک جدید چینی دانست؟   پ.ن. البته امیدوارم دانش بشر و انسانیت او و عبودیت او به زودی به قدری پیشرفت کند که بتواند تأثیر امر اخلاقی در تحلیل فنی را هم محاسبه کند.
  4. تحلیل حسن آقا مقدمات و مواد خوبی داشت اما نتیجه خوبی گرفته نشد. این که ما در عرصه «فرهنگ» و تبلیغات جنگ رو باخته ایم درست است. اما علت آن حمایت یا عدم حمایت از بشار اسد نبود. مثلا در افغانستان که با آمریکا همکاری کردیم چه بدست آوردیم؟ در این کشور که زبانش با ما مشترک است و هزاران سال باهم زیر یک پرچم بودیم نفوذ و وضعیت ما کجاست؟    همونطور که حتما خبر دارید چند سال پیش وزارت دفاع آمریکا «عرصه» جدیدی رو برای نبرد تعریف کرد، عرصه سایبر. ناتو هم اخیرا این عرصه رو در کنار «هوا»، «فضا»، «دریا»، و «زمین» به عنوان عرصه پنجم اضافه کرده.    به نظر من به زودی و در عرض چند سال عرصه جدیدی به عنوان «فرهنگ» یا «قلبها» هم به صورت رسمی و آکادمیک به عرصه های نبرد افزوده میشه. و ما در این عرصه توانایی های بالقوه زیاد و توانایی های بالفعل بسیار اندکی داریم. کاش ما زودتر از آمریکایی ها این عرصه را صورت بندی کنیم و شاهد «نیروی فرهنگی ارتش جمهوری اسلامی ایران» در کنار نیروی هوایی و ... و در همه سازمانهای مسلح مون باشیم   ما در حلب و سوریه در عرصه های مختلف میزان مختلفی از پیروزی رو شاهد هستیم. باید اول قبول کنیم که در عرصه فرهنگی مشغول نبرد و در حال ضربه خوردن هستیم. مثل کسی که زیر بمباران است اما به علت تازه بودن اختراع هواپیما، هنوز فکر می کند که مثلا زیر آتش توپخانه است.   پ.ن. : واقعیت عملی همیشه از صورت بندی آکادمیک جلوتره. پ.ن.2 : صورت بندی آکادمیک و رسمی خیلی با تلاشهای پراکنده و فردی و غیرسازمان یافته فرق داره.
  5. متاسفانه باز هم چیزی از ماشین آب پاش دیده نمیشه... البته شاید هم عکسش نیست ولی به نظر میرسه مقابله با جمعیت بیش از صد نفر کلا در برنامه نبوده
  6. Lord-Soldier

    سلاح هجومی مصاف

    مسئله اصلی در مورد سلاح مصاف، فلسفه سرباز است!   یعنی چی؟ یعنی سربازی که آموزش و تمرین کافی در زمینه تیراندازی و شرایط تاکتیکی نداشته باشه هرچی دستش باشه زیاد فرق نمی کنه اصطلاحا فقط اسپری می کنه. یعنی یک وز وز و مزاحمتی ایجاد میکنه! برای این شرایط هم خیلی فرقی نمی کنه چی دستش باشه. شاید اصلا یک ساب ماشین گان مثل CBZ-MS با کالیبر کوچک و برد 400 متری و حجم تسلیحات قابل حمل بالا و خشاب 100 تیری بهتر باشد.   اما وقتی کار به نیروی آموزش دیده و با تمرین میرسه قضیه فرق می کنه. بوهایی به مشام می رسه که ما بالاخره از این سیستم سربازی اجباری رها خواهیم شد - البته نه در آینده نزدیک آن وقت است که وجود این سلاح میتونی تغییر ایجاد کنه؛ نه هم اکنون. لذا نیاز به تولید انبوه - میلیونی - فوری آن هم نیست. چند هزار یا ده ها هزار کافی خواهد بود.
  7. Lord-Soldier

    فلسطین و جنگ داخلی سوریه

    در تأیید فرمایشات دوستان   عرصه سیاست عرصه دوستی و دشمنی نیست، عرصه اصول و منافع هست.   اگر یک دشمن ما نیاز به خودروی انتحاری داشته باشد که خودش را به دشمن دیگر ما بزند و هردو به جهنم بروند، منطقی است که کمکش کنیم تهیه کند تا جایی که سودش بیشتر از ضررش برای ما باشد. مثلا اگر از 100 خودرویی که ما به آنها بدهیم، 30 تا علیه خودمان استفاده شود و ضرری 300 واحدی به ما بزند، اما 70 تای آن علیه دشمن ما استفاده شود و سودی 350 واحدی برای ما به ارمغان بیاورد، می ارزد که اگر می توانیم این ضرر را تحمل کنیم.
  8. Lord-Soldier

    سلاح هجومی مصاف

    بسیار عالی بود، از دوستان تشکر میکنم بابت بررسی دقیق و گزارش جذاب   از نظر طراحی بسیار خوب بود، امیدوارم در تولید انبوه هم بتوانیم خوب عمل کنیم. یکی از دغدغه های من بحث لوله است که آیا میتوانیم این لوله را تولید انبوه هم بکنیم؟
  9.   در مورد توان رزم هوایی سوخو 30، لطفا اگر اطلاعاتی دارید که آن را پایین تر از پرنده های ذکر شده قرار می دهد در اختیار ما هم قرار دهید. در مورد نتیجه یک رزم هوایی چندین پارامتر دخیل هستند که خوب است اساتید و دوستانی که مسلط هستند بیان کنند، من چند موردی که به ذهنم می رسد را ذکر می کنم : مانور پذیری جنگنده موشکها و تسلیحات هوا به هوای در اختیار جنگنده رادار جنگنده تجهیزات جنگ الکترونیک و ضد جنگ الکترونیک و ضد ضد جنگ الکترونیک سامانه های ارتباطی و سامانه های مدیریت میدان نبرد آموزش خلبان و مهارت او ایستگاه های زمینی راداری و مدیریت میدان نبرد پدافند زمینی با این موارد و توجه به اینکه سوخو 30 ها عمدتا در ماموریتهای رزم هوایی قرار است در زیر چتر پدافند خودی و رادار و مدیریت میدان نبرد زمینی ایفای نقش دفاعی کنند، و گستره کامل مهمات هوا به هوای روسی برای آنها و مانور پذیری بالا (خصوصا در نسخه SM) و رادار نسبتا قوی، به نظر می رسد که توان کافی برای مقابله با این رقبای ذکر شده را دارند.     - منافات تولید سوخو 30 و خرید میگ یا سوخو 35 بحث بودجه است!
  10. سلام و خدا قوت   بسیار کار مبارکی است اگر انشاالله صورت بگیرد.   اما بسیاری از موضوعات پیشنهادی مطرح شده در بالا توسط دوستان جنبه سیاسی اش  غلبه داره. خصوصا اینکه خیلی از موارد اطلاعات کافی منتشر نشده و هر کس از مشرب فکری و سیاسی خودش قطعات گم شده رو می سازه.   پیشنهادم اینه که اولا همانطور که دوستان هم گفتند اول چارچوب ها کار تا جای ممکن مشخص شود ( گرچه ممکنه همه چارچوبها در اول کار مشخص نشه و بعضی کم کم تکمیل بشه ) پیشنهاد تاکتیکی! ام هم در این زمینه استفاده از یک سری قوانین ویکی پدیا است، خصوصا در مورد منابع و بی طرفی و ...   ثانیا خوبه که خودتون یک مورد رو به صورت نمونه شروع کنید ، و بعد از روی اون نمونه و با تکمیل اون بقیه مباحث جلو بره. مثلا مباحث فنی تر عملیات رمضان، یا درگیری های دریایی با آمریکا، یا نحوه عمل عراق در آخر جنگ و پذیرفتن قطعنامه و ...   یک خواهش هم دارم، که بحثهای بی ارتباط رو هم بدون ملاحظه پاک کنید تا تاپیک هفتاد من بی فایده و پرحاشیه نشه. بحثهایی مثل اینکه وای مسئولین چرا فلان می کنند، در صورتی که حتی اعتبار منابع داشته باشه، مال اینجا نیست. در مقابل این حرفهای احساسی تنها می توان جواب احساسی داد، چون اصلا گزاره ای برای بررسی ندارد. در مقابل همین رو میشه تبدیل کرد به گزاره هایی که قابل بررسی باشند. مثلا اینکه «علت اینکه فلان مسئول، فلان رفتار را کرده چه بوده.» خواشها و واقعا سعی کنیم این تاپیک رو از بحثهای احساسی و خالی کردن دل و جنگ و جدل بی فایده دور نگه داریم وگرنه هیچ فایده ای نداره. اگر هم شما روتون نمیشه پستها رو اصلاح یا حذف کنید لطفا از کس دیگه ای خواهش کنید این کار رو انجام بده. خیلی از کسایی که همچین تاپیکهایی رو می خونند - حالا به استثنای من! - وقتشون ارزش داره و سعی کنیم وقت این افراد که می تونند یک کمکی به کشور بکنند تلف نشه.
  11. ظاهرا ABM M30-M3 اسم برجکش هست نه توپ. این برجک میتونه یک توپ 30 میلیمتری و 6 تا موشک ( که میتونه انواع مختلفی باشه) رو در بر می گیره.   توضیحات کاملتر : https://www.rt.com/news/329553-mini-turret-test-russia/
  12. چیزی که ما امروز - در فوری ترین نیاز خود - از نیروی هوایی می خواهیم قابلیت تهاجمی است. البته در کنار اندکی قابلیت دفاع هوایی برای تکمیل زنجیره دفاع هوایی زمینی خود.   ما با پدافند زمین پایه می توانیم تا حدی از خود دفاع کنیم و قابلیت تهاجم موشکی خود را - حداقل در چند دور اول - حفظ کنیم. با این توانایی تهاجمی موشکی هم می توانیم توان تهاجم هوایی دشمن را مدتی سرکوب کرده یا کاهش دهیم. اما برای اینکه از این پنجره زمانی ایجاد شده استفاده کنیم نیاز به نیروی هوایی تهاجمی داریم. لذا از این منظر بهترین گزینه برای ما سوخو 34 خواهد بود. ( یا شاید حتی توپولوف 22)   اما در کنار مورد بالایی که ذکر شد، نیاز به میزانی از توان رزم هوایی برای تکمیل پدافند زمین پایه خود هم داریم. حالا یا می توانیم تعدادی رهگیر + تعدادی بمب افکن داشته باشیم، یا اینکه جنگنده ای چند کارکرد (مولتی رول). با توجه به اینکه توان تهاجمی سوخو 30 تفاوت زیادی با سوخو 34 ندارد و توان رزم هوایی آن هم برای ما به قدر کافی هست، و درکنار مسائل اقتصادی ( خصوصا تعمیرات و نگهداری) و مسائل استراتژیک ( پشتیبانی روسها، تعداد زیاد تولید شده این هواپیما و گستردگی قطعات و ...) این گزینه انتخاب بهتری برای ما است، خصوصا در بازه زمانی کوتاه مدت و میان مدت. در بلند مدت هم احتمال این وجود دارد که یک نسل دیگر هم عوض شود و دیگر تفاوت زیادی میان نسل 4.5 و نسل 4 در برابر نسل 6 وجود نداشته باشد.   توضیح در مورد توان نبرد هوایی مورد نیاز ما : عمده این توان را برای دفاع از سرزمین خود می خواهیم. از آنجایی که سرمایه گذاری عظیمی در رادارهای زمینی و دفاع هوایی زمینی کرده ایم برد رادار جنگنده ما اهمیت کمتری پیدا می کند. همچنین از آنجایی که دشمنان فرامنطقه ای ما نیز پایگاه ها و توان راداری بسیار زیادی دارند باز سطح مقطع راداری اهمیت زیادی ندارد و تفاوت زیادی بین میگ 35 و سوخو 30 در عمل وجود ندارد. خصوصا اگر به موشکهای جدید با توان LOAL (قفل کردن پس از شلیک) و هدایت با دیتالینک و رادار فعال موشک در مرحله آخر توجه کنیم. البته در برابر بعضی دشمنان منطقه ای (که از کمکهای اطلاعاتی و راهبری دشمنان فرامنطقه ای بهره نبرند) ممکن است این تفاوت هنوز وجود داشته باشد که پارامتری زیاد مهم برای ما نخواهد بود.
  13.   خب در مورد هواپیماهای مسافربری چطور؟ پول آنها را که داشتیم و قرارداد هم بستیم اما به ما ندادند... آیا واقعا کسی اینجا می تواند تصور کند که اگر مثلا هواپیمای جنگی می خریدیم به ما می دادند؟   برای اینکه بتوانیم بهتر مورد کاوی کنیم، میشه این خریدهایی رو که فرمودید باز کنید تا بررسی کنیم؟ دو مورد رو من عرض می کنم: خرید اشتایر ها، که برای مبارزه با مواد مخدر انجام شد، و در تعداد بسیار محدود چند صد عدد. اصولا سلاح انفرادی در این مقیاس اندک چیز زیاد حساسی نیست. گرچه بلایی به سر اشتایر آوردند که توبه کرد و دیگه چیزی نتونستیم ازش بخریم.   خرید کیلوکلاسها و میگ 29 و ... در زمان فروپاشی شوروی : این برهه بسیار ویژه بود و به دلیل نیاز مالی شدید و خلا قدرت سیاسی و بسیاری مسائل دیگر، روسها تجهیزات بسیار زیادی را فروختند و حتی سیاستهای خودشان در زمینه فروش سلاح را نیز نقض کردند در حدی که حتی عمه خود را نیز برای فروش عرضه کرده بودند! (ماجرای فروش سلاحهای با آخرین فناوری خودشان به چین، که بعدا چین آنها را کپی کرد و دردسری برای روسها و رقیب آنها در بازارهای آن سلاحها شد) لذا اتفاقاتی که در این دوره افتاد را نمی توان با هیچ دوره ای مقایسه کرد.   در مورد اینکه به علت مشکلات مالی خرید نمی کنیم، این یک تصور اشتباه است. خرید سلاح، آن هم سلاحهای مهم امکانی است که اگر برای ما مهیا شود هرجور شده پولش را جور می کنیم. در زمان فروپاشی شوروی که وضع ما بسیار بدتر از دوره خاتمی بود. جنگ تازه تمام شده بود و قیمت نفت بسیار پایین بود و اوضاع بسیار بد بود، اما چندین میلیارد دلار از شوروی یا روسیه خرید کردیم.
  14.    به نظر میرسه متریال یا مواد گلوگاه اصلی باشه موادی که هم بتونه در برابر دمای بالای شلیک گرم موشک دوام بیاره و هم در برابر خوردگی دریا.   شلیک سرد هم که پیچیدگیهاش خیلی بیشتره
  15.   سلام و عید شما و همگی مبارک   در صورتی که تجهیزات راداری جزو بدنه باشند، زیردریایی برای استفاده از آنها باید به سطح بیاید و از زیر آب امکان استفاده از تجهیزات راداری نیست. ( مگر رادارهای نصب شده روی پریسکوپ که آن هم محدودیت حجم دارد.) البته در زیردریایی های بسیار بزرگ شاید امکان ایجاد یک پریسکوپ مختص رادار وجود داشته باشد، که البته بالا فرستادن یک رادار بزرگ و چند صد کیلویی پیجیدگی فنی زیادی دارد ولی ممکن است حل شدنی باشد.   در ضمن روشهای سرکوب پدافند به نظر میاید که روی این روش هم موثر باشند. یک جزء مهم سرکوب پدافند شناسایی محل ارسال امواج راداری و نابود کردن رادار است که اینجا رادارهای زیردریایی هم مثل رادارهای زمینی امواج ارسال می کند و به همان روشها قابل شناسایی و هدفگیری با موشکهای راداری است. خصوصا اگر زیردریایی به سطح آمده باشد که امکان غرق و نابودی آن با تسلیحات ضد رادار معمولی هم وجود دارد.   بله البته پایگاه دفاع هوایی دوربرد کارکردی بسیار وسوسه انگیز و مفید است ، به شرطی که امکان ایفای این کارکرد برای زیردریایی وجود داشته باشد، خصوصا با موارد ذکر شده در بالا.
  16. یک مسئله بسیار مهم نحوه شناسایی و بعد کنترل موشک است.   حتی اگر کنترل را با موشکهای راداری فعال حل کنیم، مسئله شناسایی هدف باقی می ماند.   به سطح فرستادن تجهیزات راداری مشکلات زیادی دارد این رادارها تجهیزات بسیار گران قیمت و حساسی هستند. در ضمن امکان کشف زیردریایی را هم زیاد می کنند و در طول استفاده زیردریایی را به یک هدف ثابت تبدیل می کنند.   به نظرم یک راه حل خوب هم استفاده از پهپادهای خودمختار با موشکهای اپتیکی و حرارتی در نزدیک پایگاه ها یا نقاط پرترافیک تردد دشمن است. پهپاد می تواند گشت بزند و تا مدتها ترافیک هوایی دشمن را مختل کند، که در مواردی حتی مهمتر از تلفات گرفتن از دشمن است.
  17.   خب با این کار باز موشک ما نیازمند هدایت است. بومبار هم هدایت سیمی است و شلیک کن و فراموش کن نیست. در نتیجه مدل عملیاتی استفاده از این سلاح چطور خواهد بود؟ یعنی باید یک سنگر ضد زره داشته باشیم که از داخل آن این موشک را شلیک کنیم؟ خطرات و معایب این سنگر از استفاده از زره پوش کمتر نیست : هدف موشک ضدزره متقابل قرار خواهد گرفت. اگر از سنگر هم استفاده نکنیم باز مشکل قبلی وجود خواهد داشت. یعنی نفر شلیک کننده در اثر آتش تهیه زمینگیر خواهد شد و نمی تواند شلیک و هدایت صحیح داشته باشد.   به نظر میرسه که یک مزیت مهم دراگون و صاعقه به بومبار، نیاز کمتر به سه پایه و دم و دستگاه برای شلیک باشه. اگر درست فهمیده باشم.   پ.ن. مشکل اصلی در ایجاد و توسعه، فناوری نیست بلکه «بوروکراسی» هست! این کار دوماهه تا مطرح بشه، بعد تا تصویب بشه، بعد تا تست و تأیید بشه، بعد تا تولید بشه، بعد تا تولید انبوه بشه، بعد تا برسه اون جایی که باید برسه بعیده کمتر از یک سال بشه!       دقیقا راه حل اصلی همینه اصلاح ساختار   اما چون کار مشکلیه به نظر میرسه که در این تاپیک فرض شده که با همین وضع فعلی و بدون اصلاح چکار میشه کرد؟ برای همین راهکارها تا جای ممکن باید به دور از «رزم مشترک» باشند. یعنی مستقل باشند و نیاز به هماهنگی نداشته باشند. اشکال اصلی راهکار «پهپاد» همینه... استفاده از پهپاد یک رزم مشترک هست. پهپاد مشخصا در اختیار یک گردان که از یک روستا دفاع میکنه نخواهد بود. اگر هم مثل قدیم بخوان درخواست پشتیبانی آتش هوایی بدهند و بعد پهپاد بخواد بلند بشه (یا حتی رو آسمون منطقه باشه و بخواد هدف رو شناسایی کنه و تایید کنه ) و بقیه بوروکراسی ها ... انتحاری نامحترم رسیده و زقوم ها خورده میشه! وگرنه معلومه که پهپاد رزمی راه بسیار خوبیه.   پی نوشت : البته این کار خیلی بازدهی و حتی اثربخشی رو کم می کنه. اما در کوتاه مدت چاره ای نیست. حتی اگر روش اصلاح ساختار هم بخواد دنبال بشه که باید دنبال بشه، ولو با پرتاب پفک! باید یک روشهایی برای کوتاه مدت ایجاد کنیم.
  18.   مهمترین خوبیش اینه که از لحاظ رده سازمانی این سلاح میتونه رده پایینی داشته باشه و حتی در کنترل «دسته» باشه. دیگه نیازی نیست که ارتباط برقرار کنند و درخواست پشتیبانی و ... که تا اون موقع انتحاری مربوطه مشغول خوردن زقوم در جهنم است، البته به همراه عده ای از سربازان سوری!   برای صاعقه نمیشه روی پرتاب سرد حساب باز کرد، مگر اینکه الان انجام شده باشه. وگرنه معلوم نیست چند سال دیگه (یا شاید هم چند ماه البته) بتونیم به این فناوری برسیم، بعد چقدر طول بکشه که به تولید صنعتی برسه و کی به سوریه برسه. الحاق اپتیک دید در شب عملی تره اما اون هم ممکنه چند ماه طول بکشه.   حالا باید دید بدون پرتاب سرد، و زمانی که خط زیر آتش تهیه است و انواع آتش مستقیم و غیر مستقیم روی نیروهاست، فرد میتونه هدفگیری و شلیک موفقی داشته باشه؟ اگر میتونه با چه تدابیری؟ خصوصا با آتش عقبه عظیم این سلاح که نمیشه از درون سنگر شلیک کرد...
  19. در صورتی که فاصله خطوط بیش از 4500 متر باشه، استفاده از ایده جناب محمد ممکنه. اما اگر کمتر باشه تقریبا هیچ سیستم توپخانه ای در این نقش «زیاد» موفق نخواهد بود چون در معرض موشکهای ضد زره قرار خواهد گرفت. به نظر شخصی من میاد که فاصله خطوط در سوریه کمتر از این مقدار باشه.     پ.ن. البته این 4500 متر برای تاو هست. اگر از پیکان سرخ چینی HJ-9 استفاده بشه که ظاهرا بردش بلند تر هم هست که مشکل بیشتر هم میشه.
  20. تاپیک بسیار عالی... یکی از اون تاپیکهایی که منتظرش بودیم و نظرات عالی بسیاری از دوستان خود تنظیم صورت سوال - فراتر از رسیدن به یک راه حل یا نرسیدن به آن - ارزش زیادی داره.   اما در مورد انتحاری   بسیاری از راه حل ها مبتنی بر نظام درست اطلاعات است، یعنی اطلاعات صحیح، به موقع، و ... (جناب MR9 میتونند ویژگیهای اطلاعات مورد نیاز رو بگند؟ ) که منجر به دستور و اقدام در رده های مختلف مربوطه بشه. در صورت وجود چنین سیستمی، مسئله انتحاری که سهله! کل جنگ رو از بعد نظامی خیلی راحت میشه جمع کرد! و وقتی که چنین سیستم و ساختاری در ارتشی وجود نداره، ایجاد اون بسیار سخته و به قول رفیقمون مثل از بین بردن تانک با پرتاب پفکه! خب پس این کار رو میشه به عنوان یک کار بلند مدت دنبال کرد اما برای کوتاه مدت اولین کار اینه که یک جوری این نقیصه استراتژیک رو دور بزنیم. یعنی راهکارهایی پیشنهاد بشه که نیاز به «سیستم» اطلاعاتی پیشرفته نداشته باشه. نیاز به هماهنگی نداشته باشه. یعنی سلاح باید در رده پایین تر از تیپ باشه. یعنی حداکثر، در رده گردانی باشه. بلکه پایین تر باشه بهتره. یعنی توسط فرد شناسایی انجام بشه و بلافاصله اقدام انجام بگیره.   خب واضح ترین گزینه موشک های هدایت شونده ضد تانک هست. این یکی از برترین گزینه ها هست و باقی میمونه. اما مشکلاتی وجود داره : در زمان حمله، در بسیاری موارد قبل و در حین حرکت انتحاری، آتش تهیه پرحجمی ریخته میشه که هم شامل کالیبر و سلاحهای مستقیم زن، و هم آتش غیرمستقیمه که کار رو برای «فرد» در استفاده از موشکهای ضدزره مشکل میکنه. (یعنی شخص نمیتونه درست هدفگیری کنه. نمی تونه از پناهگاهش بیرون بیاد) یک راه حل این مشکل هم استفاده از موشکهای «شلیک کن و فراموش کن» هست. همانطور که جناب گوبلز توضیح خوبی دادند بعیده کزینه های غربی حتی NLAW سوئدی قابل تهیه کردن باشه. میمونه گزینه چینی. البته هزینه این سلاح هم بالاست و معلوم نیست حتی در صورت ورود، در سطح گردان یا پایینتر باشه.   یک گزینه دیگه هم خمپاره های هدایت شونده «شلیک کن و فراموش کن» ضدتانک است، که نمونه معروف آن استریکس سوئدی است. این خمپاره مثل خمپاره های معمولی از هر قبضه ای شلیک می شود و خودش با جستجوگر مادون قرمز هوشمند، خودروهای زرهی را پیدا کرده و از بالا منهدم می کند. فکر می کنم حتی آبرامز رو هم میتونه نابود کنه. در آزمایشات ارتش آمریکا ظاهرا نه تنها به زره بالایی M60 نفوذ کرده، بلکه از اون طرف هم در اومده! فقط باید بررسی بشه که چقدر قابلیت اطمینان داره و آیا برای هدفگیری کامیون و ... هم مناسب هست یا نه؟ این سلاح با برد 7 کیلومتری میتونه با یک قبضه منطقه وسیعی رو پوشش بده.   اگر هم از سیستمهایی مثل آموس استفاده بشه که دیگه فوق العاده میشه. علاوه بر تحرک بالا، این سلاح میتونه تا 900 متری به صورت مستقیم هم شلیک کنه. نسخه تک لوله آن هم هست به نام نمو، که البته اماراتی ها هم دارند.     تاپیک آموس شاهکار فنلاندی ها در میلیتاری فرض کنید یک قبضه آموس در یک منطقه حضور داشته باشه. با توان شلیک 26 گلوله در دقیقه میتونست به تنهایی توازن رو در جایی مثل خان طومان به هم بزنه. ( گلوله های خوشه ای هم میتونه شلیک کنه) البته این هم یک اشکال داره که به دلیل کالیبر 120 احتمالا از رده گردان بالاتر میره. اگر نمونه 81 مم این خمپاره وجود داشته باشه خیلی خوب میشه. ( حتی خمپاره 81 هم توان نفوذ به اکثر تانکهای اصلی میدان نبرد فعلی رو داره)   البته آموس یک مقدار گرونه ولی خمپاره اندازهای خود کششی یا کششی دیگه هم هستند که منظور ما رو برآورده می کنند.  
  21. Lord-Soldier

    اخبار برتر نظامی

    دارپا به پهپادها می آموزد تا همکاری کنند!     لاکهید مارتین و ریتئون به عنوان پیمانکار اصلی برنامه «عملیاتهای مشارکتی در محیطهای جلوگیری شده» Collaborative Operations in Denied Environment (CODE) دارپا انتخاب شد. این برنامه برای کمک به اجرای عملیات توسط پهپادها در فواصل طولانی، علیه اهداف کوتاه مدت و متحرک، در محیطهای جلوگیری شده یا مورد منازعه است. این برنامه پهنای باند ارتباطی مورد نیاز برای نیروهای هواپایه را کاهش داده و فشار کار شناسایی را بر نیروی انسانی سرپرست کم می کند.   ارتقای خودمختار ی مشارکتی مورد هدف در این این برنامه کمک می کند  عملیاتهای پهپادی به جای نیازمندی به چند نفر برای کنترل یک پهپاد، تبدیل به یک نفر برای کنترل و فرماندهی همزمان شش یا بیشتر پهپاد شود. فرماندهان می توانند چندین سیستم با توانایی های متفاوت را در یک مأموریت بکارگیرند،‌به جای اینکه متکی بر تنها یک پهپاد باشند که تمام توانایی ها را یکجا جمع کند و از دست دادن آن فاجعه بار باشد. این انعطاف پذیری می تواند مأموریتها و هزینه فایده دارایی های فعلی را افزایش داده و زمان و هزینه توسعه سیستمهای آینده را کاهش دهد.   در فاز اول با شبیه سازی،‌ 20 رفتار خودمختار انتخاب شده است که به شدت توانایی های مأموریتی پهپادهای فعلی را افزایش می دهند تا در محیطهایی عملیات کنند که ارتباطات، ناوبری، و دیگر عناصر حیاتی زنجیره هدفگیری در معرض خطر هستند. مدیر برنامه در دارپا اعلام کرده که علاوه بر اینها در تعامل انسان – سیستم و فریم ورک با معماری باز پیشرفتهای خوبی داشته اند. رابط تعامل انسان – سیستم طوری طراحی شده که اجازه دهد یک شخص واحد، تیمی از پهپادها را بر مبنای درک مستقیم، بصری سازی، سرپرستی، و فرماندهی کند. فرماندهان عملیاتی می توانند وضعیت تیم و شرایط تاکتیکی، مسیرهای عمل برنامه ریزی شده و جایگزین را بدانند و فعالیتهای پهپادها را به صورت زنده تغییر دهند.     برنامه CODE می کوشد سیستمی نرم افزاری ارائه دهد که به محدودیتهای پهنای باند و اختلال ارتباطات مقاوم باشد اما هنوز توانایی تطابق با استانداردهای فعلی و هماهنگ سازی با قیمت مناسب با بسترهای فعلی را داشته باشد. اگر این برنامه موفق شود ، این توانایی های مقیاس پذیر و با هزینه فایده بالا بقاپذیری، انعطاف، و اثرگذاری بسترهای هوایی فعلی را به شدت افزایش خواهد داد. استانداردها : Future Airborne Capability Environment (FACE) and Unmanned Control Segment (UCS) standards used by the U.S. Army and U.S. Navy, the Open Mission Systems (OMS) and Common Mission Command and Control (CMCC) standards that the U.S. Air Force uses   این برنامه با برنامه گرملین هم که قبلا معرفی شده هم افزایی جالبی دارد.   پ.ن. کسانی که بازیهای استراتژیک بازی کرده اند خوب این قابلیتها را درک می کنند. این هم یکی از کاربردهای بازی سازی در جنگهای واقعی پ.ن.2 این خبر هم جالب است : سیستم ضد برخورد میان پهپادها تستهای عملیاتی را تکیمل کرد : http://defense-update.com/20160601_guardian_drr.html     استفاده تنها با ذکر نام میلیتاری مجاز است
  22. Lord-Soldier

    MK-15 فالانكس

      تشکر از پست مفیدتون   سوابقی از این «نمایش عالی» سراغ دارید که ما هم مطالعه کنیم؟ تا جایی که من یادم میاد سابقه رزمی فالانکس یکی از ضعیف ترین سوابق هست و تقریبا هیچ مواجهه موفقی با اهداف واقعی نداشته است، در مقابل چند مورد شکست در برابر موشکهای کروز مادون صوت داشته
  23.   اتفاقا پیدا کردن جاولین اینطور که اساتید سایت میگن از پیدا کردن قطعات جنگنده سخت تره. روی اینجور سلاحهای دوش پرتاب کنترلهای بسیار سختی صورت میگیره.
  24. بسم الله   ببین یه تاپیک تر و تمیز به چه وضعی کشیده شد ( البته از دوستانی که نظرات مفید دادند تشکر می کنم )   چند تا نکته بگم :   اولا این تاکتیک سوارم همه داشته های ما نیست، قرار نیست به تنهایی اجرا بشه، قرار نیست همه توان دشمن رو نابود کنه قرار نیست و ... . دوستان تازه وارد میتونند مثل یک «سلاح» به این قضیه نگاه کنند. چطور میگیم ایران نصر داره نور داره و غیره... آمریکا هارپون داره سوپرهورنت داره و غیره؟ این سوارم رو هم مثل همون ببینید.   ثانیا موشک خلیج فارس بالستیک نیست، Quasi Ballistic است. یعنی مسیر شبه بالستیک طی می کنه. لذا محدودیتهای بالستیک رو نداره. البته در ازای این قضیه بردش کمتر شده. مثلا اگر موشک 300 کیلومتری خلیج فارس ( نسل قبلی) رو قرار بود بالستیک شلیک کنند فرض کن 450 کیلومتر بردش میشد. خیلی از این موشکها با مسیر شبه بالستیک، Flat trajectory دارند. لذا میتونند با زاویه های بالا شیرجه بزنند. این تصویر مثالی از موشک بالستیک ضد کشتی چینی است : http://tommytoy.typepad.com/.a/6a0133f3a4072c970b0162ff1110c7970d-550wi در ضمن موشک خلیج فارس جستجوگر اپتیکی داره و تا ثانیه هایی قبل از برخورد هم هدایت میشه و میتونه هدف متحرک رو دنبال کنه.   ثالثا : فالانکس هیچ توانایی ادعایی یا اثبات شده ای در برابر موشکهای بالستیک نداره. بابا خودشون هم ادعا نکردن این رو. دست از سر این بیچاره بردارید. خیلی چیزهای بهتری برای مقابله با خلیج فارس دارند.   رابعا : سیستم ایجس برای موشکهایی جواب می دهد که به خارج از جو می روند و مدت زیادی از مسیرشان را در خارج از جو و ارتفاعهای بالا طی می کنند. لذا برای موشکهای کوتاه برد و حتی میانبرد و موشکهایی که مسیرشان در ارتفاع پایینتری باشد (مثل قاره پیماهای جدیدتر روسی که مسیر شبه بالستیک دارند) جواب نمی دهد. برای این کار یانکی ها چیزهای دیگری دارند یا تحت توسعه دارند.   از موشکهای MHTK هم نباید غافل شد، با توجه به حجم وسیع موشکهای کروز ما، ممکنه بتونه دفاع حجیم رو فراهم کنه.   پ.ن. آیا امکان پاکسازی تاپیک هست؟
  25.   استدلال این شکلی از شما که خواننده میلیتاری هستید بعیده، از یک « مارک» روی صندلی به این نتیجه رسیدید که خط تولید الکیه!؟   در ضمن دوست گرامی اون  «مارک» صندلی نیست. ضمانتنامه یا همون گارانتیشه که معمولا در جاهای بزرگ کنده نمیشه چون باید به همون صندلی مربوطه وصل باشه تا قاطی نشه.