[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های scorpion57

  1. پشت پرده شلیک موشک RS-26 "Rubezh" بدون حق مقاومت: دکترین هسته ای جدید روسیه اوکراین را برای تسلیم تحت فشار قرار می دهد به گفته فرماندهی نیروی هوایی اوکراین،در حمله موشکی اخیر اولین باری بود که روس‌ها از یک «موشک بالستیک قاره‌پیما» استفاده کردند و آن را به سمت دنیپرو شلیک کردند. RS-26 "Rubezh" موشکی است که ویژگی های اعلام شده آن (حداکثر برد 6000 کیلومتر) مشمول محدودیت های تعیین شده توسط معاهده نیروهای هسته ای میان برد است. طبق این معاهده، چنین موشکی اصلاً حق وجود ندارد. اما ...... موشک توپول ام اعتقاد بر این است که طراحی RS-26 در سال 2006 آغاز شده و یک مسیر توسعه با ثبات را دنبال می کند: به نظر دو مرحله از سه مرحله ICBM توپول برای ساخت این موشک استفاده شده است. نیم قرن پیش، شوروی از این رویکرد برای ساخت موشک بالستیک میان برد RSD-10 پایونیر استفاده کرد که بر اساس دو مرحله از Temp-2S ICBM ساخته شده است. موشک پایونیر(موشک بلندتر) موشکTemp-2S قابل ذکر است که توسعه دهنده (موسسه فناوری حرارتی مسکو) و سازنده (کارخانه ماشین سازی ووتکینسک) روبژ همان طراح و سازنده Pioneer هستند، بنابراین تداوم طراحی و راه حل های تکنولوژیکی کاملاً منطقی به نظر می رسد. پرتاب آزمایشی RS-26 در سال 2012 (به گفته منابع دیگر، در سال 2011) آغاز شد. برنامه ریزی شده بود که استقرار RS-26 در سال 2017 آغاز شود. اما در سال 2018، روس ها اعلام کردند که روبژ را از برنامه تسلیحات دولتی تا سال 2027 حذف کردند. بر اساس اطلاعات منتشر شده، این موشک23 متر طول و 2 متر قطر و وزن آن 40 تا 50 تن است (اطلاعات دقیق تری منتشر نشده است) و کل سیستم پرتاب (پرتابگر خودکششی روی MZKT-79291 شش محوره همراه با موشک) 80 تن وزن دارد. (برای مقایسه، یک پرتابگر خودکششی با ICBM Topol-M حدودا120تن وزن دارد.) کشنده6محوره روبژ کشنده8محوره توپول ام Rubezh منحصرا برای سلاح های هسته ای طراحی شده است. کلاهک آن با وزن 1000-1200 کیلوگرم باید به چندین (سه تا شش) کلاهک هدایت شونده جداگانه با ظرفیت حدود صدها کیلوتن مجهز باشد (اغلب 3-4 کلاهک 300 کیلوتنی). روس ها می گویند: «این موشک مجهز به یک سیستم کنترل و هدایت اساساً جدید است که بر اساس الگوریتمی منحصر به فرد عمل می کند که به آن اجازه می دهد از اشیاء خطرناک (ضد موشک) فرار کند و با احتمال بالا به هدف اصابت کند. سیستم‌های خاص این موشک نوسانات متناوب در سرعت و جهت ایجاد می‌کنند(مانور دهی) که از اصابت کلاهک در حین پرواز جلوگیری می‌کند. در هر صورت چنین هدفی مستلزم سیستم های ضد موشکی بسیار گران قیمت و مشخصی مانند تاد آمریکایی است. اما موشک شلیک شده اخیر به رودخانه دنیپرو چه نوع کلاهکی داشت؟ می توان حدس زد که هیچ - فقط یک" مدل" (نمونک)بزرگ بود. واقعیت این است که کلاهک متعارف و غیر هسته ای برای چنین موشکی از نقطه نظر اقتصادی بی معنی است زیرا یک ICBM (RS-26 خیلی بین قاره ای نیست) بسیار گران است. صرف یک حامل یکبار مصرف با وزن 40 تا 50 تن برای رساندن یک تن مواد منفجره به یک هدف بسیار غیرمنطقی است. چند موشک کروز این کار را به خوبی انجام خواهند داد. بنابراین، پرتاب فعلی می تواند به عنوان نوعی نمایش امکان سنجی فنی حمله هسته ای به اوکراین باشد. حالا چطور به این نتیجه گیری رسیدیم : در 19 نوامبر 2024، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، حکمی را امضا کرد که در آن سندی تحت عنوان "مبانی سیاست دولتی فدراسیون روسیه در زمینه بازدارندگی هسته ای" تصویب شد. این فرمان سناریوهایی را بیان می‌کند که بر اساس آن روسیه ممکن است حمله هسته‌ای انجام دهد، از جمله موارد «تجاوز به فدراسیون روسیه یا متحدانش توسط هر کشوری که توسط یک قدرت هسته‌ای حمایت می‌شود». همچنین به حملات غیرهسته ای در مقیاس بزرگ مانند حملات پهپادها یا موشک های کروز گسترش می یابد. هنگامی که از دمیتری پسکوف سخنگوی کرملین در مورد زمان اجرای این دکترین سوال شد، آن را "به موقع" خواند و از تایید مستقیم ارتباط آن با تایید اخیر ایالات متحده برای استفاده اوکراین از موشک های ATACMS در اعماق خاک روسیه چشم پوشی کرد. پس از بررسی سند - موارد زیر قابل برداشت است 1-«سیاست دولتی فدراسیون روسیه در زمینه بازدارندگی هسته‌ای مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ سیاسی، نظامی، فنی، دیپلماتیک، اقتصادی، اطلاعاتی و غیره است که با اتکا به نیروهای هسته‌ای برای جلوگیری از تجاوز به فدراسیون روسیه یا متحدانش اجرا می‌شود..» این بخش تاکید می کند که استراتژی هسته ای روسیه فراتر از اقدامات نظامی سنتی است و ابزارهای دیپلماتیک و اطلاعاتی را در بر می گیرد. به نظر می رسد مسکو با انتشار این دکترین قصد دارد شرکای غربی اوکراین و دیگر بازیگران جهانی از جمله چین، ترکیه و کشورهای شوروی سابق را تحت فشار قرار دهد تا در حمایت خود از اوکراین تجدید نظر کنند. کرملین همچنین با استفاده از تهدید اقدام هسته ای به عنوان ابزار ارعاب، تمایل خود را برای تشدید تنش نشان می دهد. شایان ذکر است، در همان روز امضای دکترین، رسانه‌های روسی گزارش دادند که موسسه تحقیقاتی روسیه برای دفاع غیرنظامی و شرایط اضطراری - شاخه‌ای از وزارت موقعیت‌های اضطراری - تولید انبوه پناهگاه‌های هسته‌ای متحرک را آغاز کرده است. آیا این می تواند چیزی غیر از یک "مولفه اطلاعاتی" بازدارندگی هسته ای باشد؟ 2-سیاست دولت در زمینه بازدارندگی هسته‌ای ماهیت دفاعی دارد و هدف آن حفظ پتانسیل نیروهای هسته‌ای در سطح کافی برای تضمین بازدارندگی هسته‌ای و تضمین حفاظت از حاکمیت و تمامیت ارضی دولت، بازدارندگی بالقوه است. اما حاکمیت و تمامیت ارضی ممکن است برای هر ملتی استاندارد به نظر برسد، فدراسیون روسیه چیزی خاص تر را نشان می دهد: ادعای خود برای سرزمین های اشغالی در اوکراین. تعریف مسکو از تمامیت ارضی شامل مناطقی مانند خرسون، زاپوریژژیا، دونتسک و لوهانسک می‌شود – سرزمین‌هایی که به طور کامل تحت کنترل روسیه نیستند اما به طور یکجانبه تحت قانون اساسی خود به عنوان «مال خود» اعلام شده‌اند. این تفسیر به روسیه بهانه‌ای می‌دهد تا هر لحظه به «بازدارندگی هسته‌ای» استناد کند و در واقع راه‌های دیگر را برای حل و فصل مناقشه ببندد. همین منطق در مورد عبارت «جلوگیری از تشدید خصومت ها» نیز صادق است. در شرایط جنگ، تشدید چیست؟ آیا این به حملات به تأسیسات نظامی در روسیه، حملات به فرودگاه های مورد استفاده برای پرتاب بمب افکن ها یا انهدام کاروان های نظامی روسیه در اوکراین اشغالی اشاره دارد؟ با در نظر گرفتن تشدید تنش به عنوان محرکی برای بازدارندگی هسته ای، کرملین اختیار گسترده ای را برای توجیه اقدامات خود حفظ می کند. 3-«... بازدارندگی هسته‌ای نیز باید در قبال کشورهایی اعمال شود که قلمرو، هوا و/یا فضای دریایی را تحت کنترل خود برای آماده‌سازی و تحقق تجاوز علیه فدراسیون روسیه فراهم می‌کنند.» این بند به دو صورت قابل تفسیر است. بر اساس منطق بیان شده علنی پوتین، هر کشوری که از اوکراین حمایت می کند - چه با ذخیره یا انتقال کمک، آموزش پرسنل یا تسهیل لجستیک - می تواند به عنوان یک هدف برای بازدارندگی هسته ای در نظر گرفته شود. از سوی دیگر، کرملین به طور مداوم درگیری را به عنوان مبارزه با ناتو و ایالات متحده، با اوکراین به عنوان یک نماینده معرفی می کند. با این منطق، اوکراین دولتی است که "زمین کنترل شده، فضای هوایی و/یا دریایی را برای آماده سازی و تحقق تجاوز علیه فدراسیون روسیه فراهم می کند." 4-«تجاوز به فدراسیون روسیه و/یا متحدان آن توسط هر کشور غیرهسته ای با مشارکت یا حمایت یک کشور هسته ای، حمله مشترک تلقی خواهد شد». در مورد اوکراین، این بند ساده است: ایالات متحده، بریتانیا و دیگر قدرت‌های هسته‌ای حامی اوکراین و خود اوکراین به‌عنوان طرف‌های «حمله مشترک» تلقی می‌شوند. 5-در اختیار داشتن و استقرار سامانه‌ها و وسایل دفاع موشکی، موشک‌های کروز و بالستیک میان‌برد و کوتاه‌تر، سلاح‌های غیرهسته‌ای و مافوق صوت با دقت بالا، حمله به سامانه‌های بدون سرنشین پایگاه‌های مختلف و سلاح‌های انرژی هدایت‌شده توسط دشمن بالقوه، علیه فدراسیون روسیه استفاده می شود. بسیاری از این سلاح ها در حال حاضر در زرادخانه اوکراین هستند و به طور فعال علیه نیروهای روسیه استفاده می شوند. علاوه بر این، اوکراین از چنین سیستم هایی برای مدت طولانی در سرزمین های اشغال شده و ضمیمه شده توسط روسیه استفاده می کند. به این معنا، شرایط توصیف شده در این ماده مسلماً قبلاً "رعایت" شده است. 6- ایجاد ائتلاف‌های نظامی جدید و گسترش (بلوک‌ها، اتحادها) که زیرساخت‌های نظامی آنها را به مرزهای فدراسیون روسیه نزدیک‌تر می‌کند.» این بند بر مخالفت طولانی مدت روسیه با عضویت بالقوه اوکراین در ناتو و استراتژی گسترده تر آن برای فشار بر اعضای ائتلاف تاکید می کند. 7-اینجا شرایطی را مشخص می کند که تحت آن روسیه ممکن است به سلاح های هسته ای متوسل شود. حمله به فدراسیون روسیه و/یا جمهوری بلاروس با سلاح‌های متعارف که تهدیدی حیاتی برای حاکمیت و تمامیت ارضی آنها ایجاد می‌کند. 8-"دریافت اطلاعات موثق در مورد پرتاب موشک های بالستیک در حمله به قلمرو فدراسیون روسیه و/یا متحدان آن." که روشن نمی کند که آیا این فقط به موشک های بالستیک استراتژیک با کلاهک هسته ای اشاره دارد یا خیر. آیا می توان چنین تفسیری را در مورد موشک های بالستیک تاکتیکی مانند ATACMS با کلاهک های معمولی نیز به کار برد؟ 9-دریافت اطلاعات موثق در مورد پرتاب (برخاست) انبوه وسایل حمله هوافضا (هواپیماهای استراتژیک و تاکتیکی، موشک‌های کروز، هواپیماهای بدون سرنشین، مافوق صوت و غیره) و عبور آنها از مرزهای دولتی فدراسیون روسیه. این ماده سؤالات دیگری را در مورد آنچه که واجد شرایط "پرتاب انبوه" است، ایجاد می کند. آیا استقرار همزمان 50 یا 100 پهپاد اوکراینی کافی است؟ علاوه بر این، ابهام پیرامون تعریف «مرزهای دولتی» وجود دارد. آیا این محدود به مرزهای بین المللی به رسمیت شناخته شده روسیه است یا شامل مناطقی می شود که روسیه ادعا می کند اما به طور کامل کنترل نمی کند؟ تسلیحات و تاکتیک های فوق - از هواپیماهای بدون سرنشین گرفته تا حملات دقیق به زیرساخت های نظامی - ستون فقرات استراتژی نامتقارن اوکراین را تشکیل می دهند که شامل هدف قرار دادن زیرساخت های نظامی روسیه، مجتمع های نظامی-صنعتی، انبارهای تسلیحات است. با نابرابری در قدرت نظامی، اوکراین نمی تواند این روش ها را کنار بگذارد. نتیجه گیری بر اساس دکترین جدید، مقاومت اوکراین در برابر تهاجم روسیه – از مخالفت با اشغال مناطق جنوبی و شرقی آن گرفته تا حمله به زیرساخت‌های نظامی روسیه (چه در کریمه اشغالی و چه در اعماق مرزهای روسیه) – و همچنین تمایل سیاسی اوکراین برای پیوستن به ناتو. در حال حاضر زمینه ای برای استناد به این دکترین هستند.علاوه بر این، تصمیم برای استفاده از تسلیحات هسته‌ای تنها بر عهده پوتین است، که تعیین می‌کند چه زمانی «تهدید» برای حاکمیت روسیه به اندازه کافی مهم است که پاسخ هسته‌ای را تضمین کند. او همچنین تصمیم خواهد گرفت که حمله ای که شامل پهپادها یا موشک های کروز باشد چه زمانی یک حمله "عظیم" است. یا ممکن است اعضای حلقه درونی خود به او توصیه کنند که این کار را انجام دهد.تنها پیشنهاد فدراسیون روسیه برای جلوگیری از این سناریو این است که اوکراین مقاومت را متوقف کند و تسلیم شود. تحت این تهدید هسته ای، از شرکای اوکراین انتظار می رود این خواسته را بپذیرند. (با دقت در موارد بالا داشتن توانایی تسلیحات هسته ایی در اشکال مختلفش برای ایران یک ضرورت است .آیا اوکراین مجهز به سلاح هسته ایی زیر بار این تهدیدات می رفت؟) https://mil.in.ua/en/
  2. هنوز نمیشه با اطمینان گفت که جنگنده ایی وارد فضای کشور شده یا نه؟در مورد نسل۵ به نظر من هم تا حدی غلو شده ولی تواناییهای منحصر به فرد به خصوص در بازتاب راداری و به طور کلی نسل۵ قابل چشم پوشی نیست
  3. چرا پاکستان می تواند ولی هند نمی تواند!! در سالهای اخیر نیروی هوایی پاکستان(RAF)پیشرفتهای چشمگیری در نوسازی ناوگان خود به ویژه در خرید جت های جنگنده و هواپیماهای پیش اخطار و کنترل هوابرد(AWACS)داشته است.این پیشرفت با توجه به چشم انداز اقتصادی چالش برانگیز پاکستان مانند افزایش تورم .بدهی ملی نسبتا سنگین و وابستگی به کمک و وامهای خارجی قابل توجه است. در مقابل نیروی هوایی هند(IAF)که در کشوری با اقتصاد رو به رشد و بودجه دفاعی به میزان قابل توجه عمل می کند.با تاخیرهای بعضا طولانی در تامین تدراکات مواجه است.علی رغم مزیت های مالی هند تشریفات ادارای و ناکارآمدی سیستماتیک سرعت خریدهای مهم را به شدت کاهش داده است.چه عواملی (پشت صحنه)باعث سرعت عمل پاکستان و حرکات کند هند شده است؟ سوال مهم: چگونه نیروی هوایی پاکستان با وجود محدودیتهای اقتصادی و فنی تدراکات نظامی برای نیروی هوایی خود را به سرعت تامین می کند اما IAF هند بسیار کند است و برنامه ها همیشه با تاخیر مواجه است؟ -RAFاز یک فرآیند تصمیم گیری متمرکز در داخل دستگاه دفاعی پاکستان سود می برد(عدم موازی کاری).ارتش پاکستان به ویژه نیروی هوایی به داشتن نفوذ قابل توجه بر سیاست های دفاعی و تصمیمات تدارکاتی شهرت دارد.این کنترل متمرکز امکان تصمیم گیری سریع و تاخیرهای بروکراتیک کمتر را فراهم میکند و RAFرا قادر می سازد تا به نیازهای عملیاتی خود به سرعت پاسخ دهد. -روابط دفاعی نزدیک پاکستان با چین در تهیه سریع جت های جنگنده مدرن این کشور نقش اساسی داشته است.این همکاری به پاکستان این امکان را می دهدکه هواپیمایی مثل JF17 را باهزینه نسبتا کم خریداری و توسعه دهد.برنامه JF17سرمایه گذاری مشترک بین چین و پاکستان نمونه ای از رویکرد مقرون به صرفه جهت نوسازی ناوگان هوایی پاکستان بدون فشار مالی بر کشور ست. علاوه بر این فروش پلتفرمهای پیشرفته آواکس مانند ZDH-03با شرایط مالی مطلوب توسط چین قابلیتهای نظارت هوایی پاکستان را تقویت کرده است . -خریدهای دفاعی پاکستان اغلب به حمایت خارجی یا خطوط اعتباری مطلوب عمدتا از چین و عربستان و تا حد کمتری به ایالات متحده متکی است.این کمک ها به RAF این امکان را داده است که ناوگان خود را بدون بار مالی اولیه (که معمولا برای کشوری با چالشهای اقتصادی مانند پاکستان یک مانع بزرگ است)نوسازی کند.علاوه بر این تمایل چین به ارائه گزینه های پرداخت انعطاف پذیر برنامه های تدارکات پاکستان را تسهیل کرده است. -پاکستان به جای دنبال کردن پلتفرمهای پرهزینه و با قابلیت بالا مانند جت های رافال نیروی هوایی هند. پلتفرمهای مقرون به صرفه با هزینه نگهداری کم را که نیازهای استراتژیک خاص آن را برآورده میکند در اولویت قرار داده است .این رویکرد به RAFاجازه داد تا هزینه های عملیاتی خود را پایین نگه دارد.و در عین حال به یک قابلیت بازدارندگی موثر دست یابد .رویکرد پاکستان عملگرایانه ست ( تمرکز بر تامین نیازهای نیروی هوایی به صورت کاملا کافی بدون افزایش بیش از حد بار مالی) -چالشهای پیش رو نیروی هوایی هند در جذب تجهیزات جدید و نوسازی IAFدر چارچوب بروکراسی پیچیده ایی عمل می کند که شامل لایه های مختلف تصمیم گیری از وزارت دفاع (MoD)گرفته تا کمیته های مختلف تدارکات و مالی است.این فرآیند چند لایه حتی پس از نهایی شدن می تواند منجر به تاخیرهای گسترده و طولانی شود(چقدر برای ما ایرانیها آشناست).در حالیکه نیروی هوایی پاکستان از یک رویکرد متمرکز سود می برد نیروی هوایی هند باید مسیر تدارکات بسیار آهسته تری را طی کند که شامل ذینفعان و تاییدیه های متعدد در سطوح مختلف دولتی است. -البته که تمرکز هند بر شفافیت در خرید های دفاعی قابل ستایش است(اون همه فساد و دلالی در قراردادها پس از کجاست؟)اما منجر به طولانی شدن جدول زمانی شده است.فرآیند تدارکات نظامی هند تحت کنترلهای دقیق و موازین هایی مانند دستورالعمل های رویه تدارکات نظامی(DPP)است که برای کاهش فساد وارتقای شفافیت طراحی شده است با این حال این الزامات رویه ایی اغلب حرکت تداراکات را کند می کند .به عنوان مثال قرارداد نیروی هوایی هند برای126 فروند جت جنگی چند منظوره متوسط(MMRCA)بیش از یک دهه به تعویق افتاد و در نهایت منجر به خرید کوچک 36جنگنده رافال گردید. معاملات دفاعی هند اغلب در معرض بررسی های سیاسی و چالشهای قانونی ست که می تواند خریدها را متوفق کند .قراردادهای دفاعی پرمخاطب اغلب توجه رسانه و بحثهای سیاسی را به خود جلب می کند و گهگاه منجر به تحقیق وتفحص می شود (نویسنده می خواد بگه تو قراردادهای نظامی در دنیا معمولا فساد هست فقط اونجا چشم پوشی میشه ولی تو هند نمیشه و مو را از ماست بیرون می کشند!).این مداخلات اگر چه برای پاسخگویی مهم هستند اما پروژه ها را به تاخیر می اندازند. -IAFبرعکس همتای پاکستانی اش اغلب به دنبال پلتفرمهای پیشرفته مانند "رافال"بوده است .که با هزینه های بالاتر و برنامه های تحویل طولانی همراه است.ترجیح هند برای فناوری پیشرفته با اینکه باعث ارتقا توانایی های IAFمی شود اغلب منجر به مذاکرات طولانی مدت و تاخیر در تحویل می شود.در مقابل پاکستان با رویکرد عمل گرایانه بر راه حلهای مقرون به صرفه تر تاکیب می کند که برای استقرار سریع تر در دسترس هستند. تاکید هند بر ایجاد یک صنعت دفاعی خودکفا و ساخت در هند نیز به فرآیند تدارکات نیروی هوایی پیچیدگی بخشیده است.در حالی که هدف بومی سازی برای خودکفایی استراتژیک بلند مدت هند بسیار مهم است اما نیاز به سرمایه گذاری و هماهنگی زمانی قابل توجهی دارد.به عنوان مثال برنامه جنگنده رزمی سبک تجاس(LCA)تاخیرهای قابل توجهی را شاهد بوده است که بر قدرت ناوگان IAFتاثیر گذاشته است.تجاس علی رغم آنکه یک جنگنده بومی امیدوارکننده است با چالشهای تولیدی متعددی روبرو شده که از تحویل به موقع آن به نیروی هوایی جلوگیری می کند. در پایان باوجود اقتصاد و بودجه دفاعی بزرگتر تدارکات دفاعی هند اغلب به دلیل ناکارآمدی های بروکراتیک .مقررات بیش از حد و بعضا متضاد و تغییر سیاستها با تاخیر مواجه می شود .در مقابل تدارکات ساده و واقع گرایانه و عمل گرایانه پاکستان با کمک اتحادهای استراتژیک امکان نوسازی سریع را علی رغم محدودیتهای اقتصادی فراهم می کند. منبع:https://idrw.org/
  4. ترکیه: کانون بازار نیمه هادی اروپا در طول دو دهه گذشته، نیمه هادی ها اهمیت فزاینده ای در بازارهای جهانی پیدا کرده اند. نیمه هادی ها نه تنها زیربنای عملکرد دستگاه هایی مانند گوشی های هوشمند، لپ تاپ ها، تبلت ها و ابزارهای ارتباطی مختلف هستند، بلکه به اجزای جدایی ناپذیر در صنعت خودروسازی، مراکز داده و بسیاری از برنامه های کاربردی دیگر تبدیل شده اند. با این حال، صنعت نیمه هادی اروپا در سال های اخیر با پیچیدگی های مختلفی مواجه شده است، مانند همه گیری COVID-19 و بی ثباتی ژئوپلیتیکی که چالش ها و آشفتگی های پیش بینی نشده ای را به همراه داشته است. و با توجه به اینکه بازار فناوری در حال حاضر با عوامل حیاتی متعددی دست و پنجه نرم می کند - از جمله تورم، کاهش هزینه های مصرف کننده، افزایش اعتصابات کارگری در اروپا، افزایش قیمت انرژی، و موارد دیگر - این تاثیر به ویژه تلخ بوده است. این را به اتکای شدید اروپا به آسیا برای نیمه هادی ها اضافه کنید و آن را در طول دوره های اخیر بی ثباتی زنجیره تامین آسیب پذیرتر می کند و واضح است که تغییرات برای انعطاف پذیری لازم است. اما در میان این چالش ها، یک بازیگر نسبتاً جدید وارد صحنه شد که قادر به تقویت بخش نیمه هادی اروپا بود: ترکیه. نقش رو به گسترش ترکیه در صنعت نیمه هادی از آنجایی که مسیرهای تجاری سنتی آسیا در سال‌های اخیر با فشار فزاینده‌ای مواجه شده‌اند، شرکت‌های اروپایی فعالانه بر تقویت ارتباطات درون اروپایی از طریق تمرکز دارند. نیمه هادی ها و در دسترس بودن آن ها برای چندین صنعت اصلی اروپایی حیاتی است، با توجه به اینکه اروپا دوبرابر تولید تراشه های خود مصرف می کند، با این حال، اتحادیه اروپا در حال انجام اقداماتی است و قرار است تا سال 2030 بیش از 43 میلیارد یورو برای تقویت تولید نیمه هادی خود سرمایه گذاری کند. ترکیه به عنوان یکی از مهم ترین تولیدکنندگان و توزیع کنندگان فناوری و نیمه هادی در میان کشورهای غیر اتحادیه اروپا در منطقه اروپایی ظاهر شده است. موقعیت استراتژیک آن بین اروپا و آسیا، همراه با سرمایه گذاری های قابل توجه توسط دولت ترکیه در تحقیق و توسعه، محیط مساعدی را برای رشد شرکت های نیمه هادی ایجاد کرده است. در واقع،طبق آمار Statistaدرآمد نیمه هادی ترکیه از 730 میلیون دلار در سال 2023 به 931 میلیون دلار تا سال 2027 افزایش خواهد یافت. به عنوان مثال، صنعت خودروسازی، بخش مهمی برای اروپا است و به ویژه از قابلیت های نیمه هادی ترکیه بهره می برد. گرایش به سمت وسایل نقلیه برقی و خودمختار (هوشمند)باعث افزایش تقاضابرای نیمه هادی های پیشرفته در سراسر اروپا شده است، با این حال این تقاضا اکنون توسط سازندگان ترکیه ای که تراشه هایی برای سیستم های کنترل خودرو، سرگرمی اطلاعات و حسگرها تولید می کنند، برآورده می شود. این موضوع زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که در نظر بگیرید که بخش خودروسازی اروپا در حال تلاش برای رقابت در بخش خودروهای الکتریکی در مقیاس جهانی بوده است – و تولید نیمه هادی ترکیه به این معنی است که اکنون زمینه لازم برای انجام این کار را دارد. ترکیه از فرصت استفاده می کند و مشارکت خود را با سایر مناطق نیز گسترش می دهد. در ژوئیه 2023، این کشور سرمایه گذاری مشترک با قطر برای تولید نیمه هادی را اعلام کرد. همزمان، ترکیه با هدف افزایش ظرفیت صادراتی و تامین تقاضای داخلی، سرمایه گذاری در نسل جدید خودروهای هیبریدی و الکتریکی را تسریع می بخشد. در 26 ژوئیه، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه در مراسم راه اندازی برنامه تشویقی فناوری پیشرفته HIT-30 در استانبول سخنرانی کرد که نشان داد ترکیه در حال تسریع تولید تراشه داخلی است و یک برنامه تشویقی 5 میلیارد دلاری را اعلام کرد. او به شدت بر تلاش مشترک تولیدکنندگان تراشه های محلی ترکیه TUBITAK Bilgem، Aselsan، Arcelik و YongaTek تاکید کرد(پرهیز از هر گونه موازی کاری و اتلاف وقت و انرژی) -محصولات اصلی TÜBİTAK BİLGEM شامل فناوری نیمه هادی،امنیت سایبری، فناوری نرم افزار، سیستم های جنگ الکترونیک، سیستم های راداری و غیره است. -محصولات اصلیASELSAN عبارتند از: سیستم های ارتباطی، رادارها، تجهیزات اویونیک، سامانه های جنگ الکترونیک، سامانه های پدافند هوایی، سامانه های هدف و .... -محصولات اصلی Arçelik شامل white goods(لوازم خانگی)، لوازم داخلی، محصولات الکترونیکی، لوازم خانگی کوچک، سیستم های تهویه مطبوع، سیستم های HVAC و ... می باشد. -محصولات اصلی YongaTek's شامل طراحی IC/ASIC/SoC/تراشه، 5G/6G و ارتباطات ماهواره ای، پردازش ویدئو، فناوری اینترنت اشیا و غیره می باشد. در میان آنها، پردازنده 65 نانومتری CAKIL به طور مشترک توسط TÜBİTAK BİLGEM و Aselsan توسعه یافته است،که اولین ریزپردازنده مستقل ترکیه است که در مالزی طراحی و تولید شده است. هدف این پردازنده کاهش وابستگی به محصولات وارداتی به ویژه در صنایع دفاعی است و در سیستم های کنترل آتش و پرواز، سامانه های پهپادی کاربرد دارد. ترکیه حدود 10 مرکز تحقیق و توسعه از جمله شرکت‌ها و دانشگاه‌های صنایع دفاعی دارد که می‌توانند محصولاتی تا 1 میکرون تولید کنند . ÇAKIL دارای کنترل آتش، پهپاد، هدایت، خلبان خودکار، کنترل پرواز، رادار، سونار و غیره در صنایع دفاعی است. یک گزارش تحقیقاتی در صنعت تراشه که توسط دفتر تحول دیجیتال ریاست جمهوری منتشر شد، گفت: برای پردازش سیگنال و برنامه های مدیریت ماموریت در نظر گرفته شده است. در این گزارش همچنین اشاره شده است که هدف از پروژه YONCA طراحی سخت افزار خود ترکیه برای کاربردهای نظامی و غیرنظامی حیاتی است که ترکیه را قادر می سازد برای اولین بار تراشه های 16 نانومتری تولید کند و پایه و اساس تولید تراشه های کلیدی زیر 7 نانومتر را در آینده ایجاد کند. . علاوه بر این، ASELSAN فناوری رادار داخلی AESA (آرایه اسکن الکترونیکی فعال) را از تولید در سطح تراشه تا یکپارچه‌سازی سیستم نهایی، 100% با استفاده از منابع داخلی و ملی در ترکیه با موفقیت تولید کرده است. این فناوری برای اولین بار بر روی پلتفرم F-16 ÖZGÜR قرار گرفت و توانایی های رو به رشد ترکیه در این منطقه حساس را به نمایش گذاشت. CENTIK قصد دارد سالانه 25 میلیون قطعه تولید کند و فناوری خود را در ترکیه تقویت کند با همکاری Arçelik و Yongatek، ÇENTİK، یک تراشه میکروکنترلر تولید داخل که برای کنترل وسایل الکترونیکی طراحی و تولید شده است، به تولید انبوه و استفاده در داخل و خارج از کشور خواهد رسید. تراشه Centik توسط Arçelik در زمینه های لوازم خانگی، لوازم الکترونیکی مصرفی ، لوازم کوچک و لوازم جانبی آشپزخانه استفاده خواهد شد. مالکیت معنوی طراحی تراشه کاملاً متعلق به ترکیه خواهد بود. اولین نمونه های اولیه این پروژه قرار است در سال 2025 ساخته شوند. با موفقیت صادراتی این محصول، YONGATEK با ARÇELİK یکی از شرکت های پیشرو در صنعت لوازم خانگی ترکیه برای تولید انبوه به توافق رسیده است. در چارچوب قرارداد با ARÇELIK، YONGATEK حدود 25 میلیون تراشه در سال عرضه خواهد کرد. طراحی تراشه ها به طور کامل توسط CHIPATEK انجام خواهد شد و تولید توسط TSMC از طریق IMEC، مرکز تحقیقات میکروالکترونیک پیشرو اروپا انجام خواهد شد.که به بازار داخلی ترکیه و همچنین بخش های بین المللی مانند رباتیک، خودرو و اینترنت اشیا(IOT) خدمت خواهد کرد. اولین تراشه ها در دبی به مشتریان تحویل داده می شود و اولین موفقیت صادراتی CENTIK را رقم می زند. تولید انبوه چیپ قابلیت های تولید تکنولوژیکی ترکیه را به میزان قابل توجهی افزایش خواهد داد. تولید انبوه هزینه ها را کاهش می دهد و به آن امکان می دهد با قیمت های رقابتی تر در بازار جهانی حضور داشته باشد. علاوه بر این، تامین تقاضای ترکیه برای تراشه به کاهش کسری حساب جاری با کاهش واردات کمک خواهد کرد. این پیشرفت همچنین راه را برای سهم قابل توجهی از صنایع دفاعی ترکیه هموار خواهد کرد. صنعت دفاعی ترکیه در سال 2024 با تلاش شرکت ها و موسساتی مانند ASELSAN، ROKETSAN، HAVELSAN، TUSAŞ، Baykar، Otokar، FNSS، BMC، TÜBİTAK SAGE، ASFAT، MKE و غیره به توسعه خود ادامه می دهد. تاثیر زنجیره تامین در اروپا تاکید روزافزون بازار فناوری بر ارتباطات درون اروپایی به طور اجتناب ناپذیری در حال تغییر شکل زنجیره های تامین است. در حالی که ارتباطات از آسیا و آمریکای شمالی همچنان بر مسلط هستند، منطقه‌ای شدن به این معنی است که صنعت انعطاف‌پذیرتر شده و به طور فزاینده‌ای قادر به ارائه جایگزین‌های اروپایی شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که بسیاری از شرکت‌های فناوری اروپایی هنگام ارزیابی مجدد زنجیره‌های تامین خود دو جنبه مهم را در نظر می‌گیرند. اولا، آنها در حال تمرکززدایی از مراکز تولید ارزان قیمت هستند تا خطر اختلال یا تعطیلی ناشی از رویدادهای پیش بینی نشده را کاهش دهند. ثانیاً، تمرکز بیشتر بر روی انتقال تولید به بازارهای نهایی برای محصولات با حاشیه بالاتر است. این بدان معناست که کشورهایی که در مجاورت مراکز مصرف هستند، مانند ترکیه، اهمیت بیشتری برای بازارهای اروپایی قائل شده اند. بنابراین، نقش رو به رشد ترکیه در صنعت نیمه هادی اروپا نشان دهنده گامی مهم در جهت تقویت زنجیره تامین و ارتقای خودکفایی تکنولوژیکی است. با این وجود، تحلیل انتقادی این تحول و در نظر گرفتن ریسک‌های مرتبط ضروری است. از یک سو، ترکیه به اروپا فرصتی برای تنوع بخشیدن به منابع نیمه هادی و کاهش اتکا به تامین کنندگان خارجی می دهد. همچنین به رشد بخش فناوری ترکیه کمک می کند و در نتیجه توسعه اقتصادی را تقویت می کند. از سوی دیگر، اروپا باید از قابلیت اطمینان، کیفیت و امنیت زنجیره های تامین نیمه هادی از ترکیه اطمینان حاصل کند و به طور مداوم استراتژی های خود را با پویایی در حال تحول صنعت و چشم انداز جهانی تطبیق دهد. استقرار استراتژیک تأسیسات تولید نیمه هادی برای دوام ماندگاری تأسیسات تولیدی اصلی حیاتی خواهد بود. برای مثال، کارخانه‌های خاصی در اروپای شرقی با زیرساخت‌های قدیمی دست و پنجه نرم می‌کنند، در حالی که کشورهای حاشیه‌ای نزدیک به اروپا ممکن است تجربه گسترده‌ای در صادرات لوازم الکترونیکی نداشته باشند. کمبود زیرساخت به‌ویژه در پشتیبانی کمتر قوی‌تر از زنجیره تأمین از سوی تأمین‌کنندگان سطح اول در آمریکای شمالی و اروپا در مقایسه با همتایان آسیای شرقی قابل‌توجه است. در نتیجه، برنامه‌هایی برای تقویت این زیرساخت در سال‌های آینده برای ایجاد زنجیره‌های تامین واقعا انعطاف‌پذیر در حال انجام است. موقعیت چنین تأسیسات تولیدی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نقش دولت مربوطه و میزان حمایت آن را نباید دست کم گرفت. مشوق های دولتی واقعاً خوب است زیرا می توانند بر تصمیمات سرمایه گذاری تأثیر بگذارند. اما بزرگترین ارزشی که دولت به ارمغان می آورد ایجاد چارچوب مناسب برای موفقیت پروژه های بلندمدت از طریق ثبات سیاسی و اقتصادی است. بنابراین، تداوم سیاست و ثبات شرایط تجارت، مؤلفه‌های حیاتی برای توسعه یک اکوسیستم بالغ با نیروی کار واجد شرایط هستند. این تمرکز بر انگیزه های کوتاه مدت دولت غلبه می کند. کوی ژونگ پینگ ژانگ رئیس بخش فناوری در منطقه بزرگ چین: نقش رو به رشد ترکیه در صنعت نیمه هادی تاثیر عمیقی بر زنجیره های تامین در اروپا دارد. انطباق با تامین کنندگان موجود در ترکیه به معنای تعدیل در لجستیک، کنترل کیفیت و ارزیابی ریسک، همراه با گسترش و بهینه سازی پایدار زیرساخت است. با این حال، از آنجایی که ترکیه به سیر صعودی خود در بازار ادامه می‌دهد و به کانونی برای نیمه‌رساناها در اروپا تبدیل می‌شود، اتکا به آسیا می‌تواند شروع به کنار گذاشتن کند و امنیت و انعطاف‌پذیری را به زنجیره‌های تامین اضافه کند. مطلب پایانی: بازار نیمه‌هادی‌ها در ترکیه در سال‌های اخیر رشد قابل‌توجهی را تجربه کرده است که تحت تأثیر عوامل مختلفی مانند ترجیح مشتری، روند بازار، شرایط خاص محلی و عوامل زیربنایی اقتصاد کلان است. ترجیح مشتریان در بازار نیمه هادی ها در ترکیه نقش مهمی در توسعه آن ایفا کرده است. مصرف کنندگان ترک تقاضای فزاینده ای برای دستگاه ها و لوازم الکترونیکی پیشرفته نشان داده اند که به نیمه هادی های با کارایی بالا نیاز دارند. این امر منجر به افزایش نیاز به نیمه هادی هایی با قدرت پردازش بالاتر، بهبود بهره وری انرژی و ویژگی های اتصال پیشرفته شده است. علاوه بر این، مشتریان در ترکیه نیز به نیمه هادی هایی که مقرون به صرفه هستند و ارزش مناسبی برای پول ارائه می دهند ترجیح داده اند. روند بازار در صنعت نیمه هادی ها در ترکیه نیز به رشد آن کمک کرده است. یکی از روندهای کلیدی، پذیرش فزاینده فناوری اینترنت اشیا (IoT) در بخش‌های مختلف، مانند مراقبت‌های بهداشتی، تولید و حمل‌ونقل است. این امر تقاضا برای نیمه هادی هایی را ایجاد کرده است که می توانند اتصال و پردازش داده را برای دستگاه های IoT فعال کنند. روند دیگر محبوبیت فزاینده فناوری‌های هوش مصنوعی (AI) و یادگیری ماشین (ML) است که برای پردازش و تجزیه و تحلیل داده‌ها به نیمه‌رساناهای قدرتمند نیاز دارند. علاوه بر این، تقاضای فزاینده برای وسایل نقلیه الکتریکی در ترکیه نیز نیاز به نیمه هادی های مورد استفاده در کاربردهای خودرو را افزایش داده است. شرایط خاص محلی نیز در توسعه بازار نیمه هادی ها در ترکیه نقش داشته است. این کشور دارای جمعیت جوان و آگاه به فناوری است که به تقاضای بالای دستگاه‌ها و لوازم الکترونیکی کمک کرده است. علاوه بر این، ترکیه دارای پایگاه تولیدی قوی، به ویژه در بخش خودرو و الکترونیک است، که محیط مساعدی را برای رشد صنعت نیمه هادی ها ایجاد کرده است. علاوه بر این، دولت سیاست‌ها و مشوق‌های حمایتی را برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی در بخش نیمه‌رساناها اعمال کرده است که به توسعه آن دامن زده است. عوامل زیربنایی اقتصاد کلان نیز بر رشد بازار نیمه هادی ها در ترکیه تأثیر گذاشته است. این کشور در سال های اخیر رشد اقتصادی پایداری را تجربه کرده است که باعث افزایش قدرت خرید مصرف کنندگان و افزایش تقاضا برای دستگاه های الکترونیکی شده است. علاوه بر این، ترکیه دارای جمعیت جوان و رو به رشدی است که پایگاه مصرف کننده بزرگی برای نیمه هادی ها ایجاد کرده است. علاوه بر این، دولت در توسعه زیرساخت ها و ابتکارات تحول دیجیتال سرمایه گذاری کرده است که فرصت هایی را برای صنعت نیمه هادی ها ایجاد کرده است. در نتیجه، بازار نیمه هادی ها در ترکیه به دلیل ترجیحات مشتری، روند بازار، شرایط خاص محلی و عوامل اقتصادی کلان به سرعت در حال توسعه بوده است. افزایش تقاضا برای دستگاه های الکترونیکی پیشرفته، پذیرش فناوری های IoT و AI،و سیاست های حمایتی دولت همگی به رشد بازار کمک کرده است. با توجه به این عوامل، انتظار می‌رود بازار نیمه‌رساناها در ترکیه در سال‌های آینده به سیر صعودی خود ادامه دهد. منابع:https://www.statista.com/outlook/tmo/semiconductors/turkey https://www.maersk.com/insights/growth/2023/11/08/turkey-semiconductor-industry https://www.easelinkelec.com/News/329.html#:~:text=semiconductor .
  5. شرکت آذربایجانی DEFTECH پهپاد DT-001وDT-101 را مجهز به مهمات سرگردان F-1500/F-5000 ارائه می کند. این سیستم که برای انجام طیف گسترده ای از ماموریت ها طراحی شده است، شامل دو هواپیمای بدون سرنشین (پهپاد) با بال های پشت سر هم، DT-001 و DT-101، و همچنین مهمات سرگردان F-1500 و F-5000E است. پهپاد DT-001 پهپاد DT-001 مانند یک هواپیما بلند می شود و فرود می آید. وزن برخاست آن بسته به ماموریت بین 75 تا 120 کیلوگرم متغیر است، حداکثر جرم محموله 40 کیلوگرم است. طول بال های این پهپاد 3.6 متر و درازای آن 3.6 متر است. نیرو محرکه آن یک موتور360سی سی بنزینی با پروانه دو ملخه ست DT-001 دارای سرعت کروز 120-130 کیلومتر در ساعت و ارتفاع کروز بین 3000 تا 5000 متر است. مخزن سوخت بسته به مشخصات پرواز و بار، استقامت 5 تا 10 ساعته را تضمین می کند. پهپادDT-101 پهپادDT-101 می تواندشامل دوربین‌های نوری و مادون قرمز، دوربین‌های چند طیفی، LIDAR، فاصله‌یاب تعیین‌کننده لیزری همراه با سیستم فروسرخ خنک‌شونده (FLIR)، غلاف‌های SIGINT/ELINT، غلاف‌های پارازیت یا تجهیزات رله سیگنال باشد. مجهز به سیستم ارتباطات ماهواره‌ای با پهنای باند تا 10 مگابایت، فرکانس پرش UHF رمزگذاری شده انتقال داده-ادغام در شبکه مش محلی است، و قابلیت عملیات در منطقه محروم از GNSS را دارد DT-101 یک پهپاد VTOL است که از همان بدنه هواپیما DT001 استفاده می کند، بنابراین طول و طول بال ها یکسان باقی می مانند. با این حال، نیرو محرکه متفاوتی دارد که بر اساس یک موتور بنزینی 180 سی سی به عنوان ژنراتور و چهار موتور الکتریکی با روتور است که برای برخاستن و فرود عمودی بالابر کافی را فراهم می کند، جرم برخاست بدنه هواپیما بسته به ماموریت به 55-75 کیلوگرم محدود می شود. ارتفاع کروز، سرعت و استقامت پرواز همان ست و همچنینDT-101 قادر به حمل بار ماموریت مشابه است، البته حداکثر بار محموله باید کمتر از DT-001 باشد. دو مهمات سرگردان F-1500 با برد 40 کیلومتر یا یک مهمات سرگردان F-5000E بزرگتر با برد 20 کیلومتر می توانند بر روی جایگاههای زیر بدنه نصب شوند. علاوه بر استفاده از یک پهپاد در نسخه هوا به سطح، هر دو مهمات می توانند از یک لانچر زمینی قابل استفاده مجدد در نسخه سطح به سطح نیز پرتاب شوند. هیچ جزئیاتی در مورد سیستم پرتاب لانچر ارائه نشده است، اما کاملاً محتمل است که در هنگام پرتاب قبل از فعال شدن پیشرانه مهمات و استقرار سطوح آیرودینامیکی از یک سیستم پنوماتیک استفاده شود. این مهمات دارای یک بال پشت سر هم هستند که یکی در جلوی بدنه که در زیر آن قرار دارد و دیگری در پشت که بر روی بدنه قرار دارد، و دو دم عمودی که به سمت پایین مستقر می شوند. این مهمات توسط یک موتور الکتریکی براش لس کار می کند که یک ملخ دو تیغه را می چرخاند F-1500 F-1500 حدود 1متر طول و 1.1 متر درازای بال دارد و می تواند به عنوان یک سلاح زمینی مورد استفاده قرار گیرد. جرم آن در هنگام پرتاب 5 کیلوگرم است. به نظر می رسد که جرم کلاهک بسته به نحوه استقرار F-1500 متفاوت است. دو کلاهک 1.5 کیلوگرمی موجود است، یکی ضدنفر با فیوز مجاورتی و دیگری ضد زره، که احتمالاً برای عملیات های زمینی استفاده می شود، در حالی که این مهمات در نسخه هوا به سطح می تواند یک کلاهک 3 کیلوگرمی را حمل کند که در دو نوع مختلف نیز ارائه می شود. یکی ضد زره و یکی ترموباریک. برد 10 تا 15 کیلومتری برای نسخه زمینی اعلام شده است که برای سیستم پرتاب هوایی به 40 کیلومتر افزایش می یابد و استقامت آن بسته به پیکربندی و شرایط محیطی بین 20 تا 40 دقیقه است. ارتفاع کروز آن بین 300 تا 3000 متر است. سرعت کروز حدود 120 تا 130 کیلومتر در ساعت است، اما مهمات می تواند در یک حمله در حالت شیرجه تا سرعت 250 کیلومتر در ساعت شتاب بگیرد که به گفته منابع شرکت، امکان استفاده از آن را برای انهدام هلیکوپترها یا پهپادهای دشمن فراهم می کند. دماغه مهمات مجهز به سیستم اپترونیک با دوربین های روز و شب و همچنین سیستم هدف گیری مبتنی بر الگوریتم های هوش مصنوعی است. F-5000E جرم F-5000E حدود16 کیلوگرم است، جرم پرتابگر 10 کیلوگرم است. طول بدنه پهپاد 2 متر و طول بال آن 2.2 متر است. این مهمات را می توان به سرجنگی 5 کیلوگرمی مجهز کرد که در سه نوع مختلف موجود است، ضدنفر با فیوز مجاورتی، زره پوش و ترموباریک. ارتفاع کروز بسته به ماموریت جنگی بین 300 تا 3000 متر متغیر است، سرعت کروز بین 120 تا 130 کیلومتر در ساعت و استقامت آن 20 تا 40 دقیقه است. یک سیستم اپترونیک با دوربین های روز و شب و همچنین سیستم تعیین هدف با الگوریتم های هوش مصنوعی در دماغه مهمات نصب شده است. به گفته یکی از نمایندگان این شرکت، UAS برای تولید سریالی آماده است و آزمایشات شرکت ویژگی های اعلام شده سیستم را تأیید کرد. منبع:https://www.edrmagazine.eu/
  6. راستش اطلاعی ندارم که میشد تکی شلیک بشه و خلبان با مهارتش تعادل بالگرد و حفظ کنه و یا اینکه بالگردهای جنگی مجهز به ژیروسکوپ بودند یا نه(وزن موشک کمتر از140کیلو گرم بود) ولی با توجه به حجم خرید موشک ماوریک در رژیم گذشته اگر لازم به شلیک دوتایی موشک هم بود مسئله خاصی از این بابت وجود نداشت.
  7. سلام اتفاقا در قالب طرح "امید"روی کبرهای نان تاو نصب شد.ظاهرا عملکرد موفقیت آمیزی داشته""".انهدام یک ایستگاه راداری ارتش عراق که در یک کارخانه متروکه استتار شده بود از معروف ترین استفاده های ماوریک توسط کبرا است. همچنین در مواردی با این موشک به مراکز تجمع نیروهای عراقی حمله می شد که نتایج بهتر در زمان کمتر نسبت به استفاده از راکت های هایدار70 داشته است. به عنوان مثال در عملیات فتح المبین 11 فروند موشک ماوریک توسط کبراهای ایران شلیک شد.این کار در حالی در ایران و در بحبوحه جنگ به انجام رسید که تا آن زمان اجرای اینکار در دنیا سابقه نداشت و در آمریکا نیز بالگرد سوپرکبرا در 1990 این موشک را به طور آزمایشی به کار گرفت."" در مورد نحوه هدایت حدسم اینه که سیستم هدایت تلویزیونی از روی فانتوم به کبرا انتقال داده شد
  8. با بالگرد ماوریک می زدیم وقتی ماوریک زدن مد نبود
  9. بله فکر کنم جای این مباحث این تاپیک نیست ولی به نظر حقیر مشکلات عمدتا ناشی از بحثهای نظری هست.فکر می کنم جمهوری اسلامی در بحث اقتصاد سیاست داخلی و خارجی و کلا دیپلماسی مبنای نظری مناسب جمهوری اسلامی ایران رو نداره..کلا ول شده ست ملغمه ایی از گرایشات چپ و سوسیالیستی و لیبرال و .... که اصلا با واقعیت کشور همخوانی نداره
  10. جملات احساسی شما هم خوب بود. ""قبول دارم كه ما مثل كوفيان هستيم ولي بيشتر در اقتصاد كم كاري كرديم و چوبش در همه جا ميخوريم وقتي رهبر اين ده سال اسم سال رو اقتصاد گذاشتن و مسئولان در پي خام فروشي و مردم در پي فرهنگ كارمندى رفتن ، رهبر رو تنها گذاشتيم""" میشه بفرمایید مردم چطوری در اقتصاد کم کاری کردند و پشت رهبر رو خالی کردند؟!این مردم کوفی مسلک ایران (به قول شما و دوستان)کجای اقتصاد دستشونه که بخوان بازی دربیارند؟کسی که به زندگی بخور نمیر کارمندی قانعه دیگه عرصه دیگه ایی براش باز نیست قطعا دولتها باعث این وضعیت هستند """ولي قبول دارم وزارت خارجه هاي ظريف و عراقچي براي اين صحنه ها ضعيف و نامناسب و كوچك هستن و در قد و قوامه اين بازي ها نيستن""" قطعا این حرف شما نگاه جانبدارنه جناحی داره ولی مثلا چه کسی رو در جمهوری اسلامی می خواین نام ببرید که عملکرد بهتری داشته باشه؟قدرت سیاست خارجی مثل وکالت دادگاه نیست که وکیل لایحه بهتر بنویسه بتونه رای رو برگردونه از اقتصاد و قدرت نظامی و جایگاه بین المللی کشور سرچشمه می گیره البته که با شما موافقم هیچگاه دم و دستگاه دیپلماسی کشور در حد و اندازه توان میدانی کشور نبوده و نیست یعنی اصلا قدرت بهره برداری حداکثری از عملکرد ما در میدان رو نداره.اگر شهید عبدالهیان رو می خواین مثال بزنید نتایج عملکرد ایشون فرقی با بقیه نداشته .چه وعده صادق چه پاسخ پاکستان و ....دنبال دلایل ریشه ایی تر باشید این رو مطالعه بفرمایید درسهای زیادی برای ما داره (البته اونها پول ریختن تو پلیس امنیتی در ایران دوستان و آقازاده ها و اعوان انصار زدن به جیب فرستادند اونور آب)
  11. scorpion57

    اتحاد جماهیر شوروی

    چگونه آلمان شرقی در نبرد برای فناوری شکست خورد تلاش آلمان شرقی برای رسیدن به نوآوری های تکنولوژیک غرب، موفقیت های چشمگیری را به همراه داشت، اما در مسیر نادرستی هزینه شد در ژوئیه 1958، "والتر اولبریخت"، دبیر اول حزب حاکم آلمان شرقی ، احساس خوش بینی داشت. این دبیر کل( تسخیری..اجباری)65 ساله از دو جنگ جهانی جان سالم به در برده بود،( رژیم نازی، پاکسازی های مرگبار استالین و قیام مردمی علیه رژیم او در آلمان شرقی در سال 1953.) اکنون به نظر می رسید اوضاع در حال بهبود است.اما بیش از 100000 نفر از مردم او از زمان تأسیس این ایالت، هر سال جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) را ترک می کردند. در سال بحرانی 1953، این ارقام به بالای 300000 رسیده بود. محدودیت های زیاد. شرایط زندگی در سال 1958 را به پایین ترین سطح خود رسانده بود "والتر اولبریخت" رهبر حزب حاکم اتحاد سوسیالیست (SED) از فرصت برگزاری کنگره پنجم این حزب استفاده کرد و خوش بینی خود را با رفقای خود در میان گذاشت. او با الهام از شعار ، "سوسیالیسم پیروز خواهد شد!"، اعلام کرد که قصد دارد اقتصاد را "در عرض چند سال" توسعه دهد تا یک بار برای همیشه برتری سیستم سوسیالیستی جمهوری دموکراتیک آلمان را در مقایسه با ایالت امپریالیستی "بن" [آلمان غربی]نشان دهد البته این خوش بینی در بهترین حالت یک ادعای جسورانه و در بدترین حالت، توهم به نظر می رسید. طبق اعتراف خود مقامات جمهوری دموکراتیک آلمان، اقتصاد این ایالت کوچک. حدود 30 درصد از اقتصاد همتای غربی بسیار بزرگتر و مرفه خود عقب تر بود. این کشور سهم بزرگ غرامت های جنگی را پرداخت کرده بود، زیرا اتحاد جماهیر شوروی برای احیای اقتصاد ویران شده خود به آن نیاز داشت در حالی که متحدان غربی دریافت غرامت رو بیخیال شدند و به صدر اعظم "کنراد آدناور" اجازه دادند تا اقتصاد و ارتش را بازسازی کند و از او در این روند حمایت کردند.( 1.5 میلیارد دلار از طرح مارشال.) علاوه بر این، اقتصاد آلمان شرقی به دلیل کمبود فرصت های تجاری ناشی از سیاست انزوا و تحریمی" بن"،علیه اش خفه شد.( دکترین هالشتاین) آلمان غربی در سال 1955 قانونی گذاشت که هر کشوری جمهوری آلمان را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسد، روابط دیپلماتیک و اقتصادی را با آن قطع خواهد کرد. با توجه به وسعت اقتصاد آلمان غربی در مقایسه با شرق، کمتر کشوری جرات پرداخت بهای اقتصادی برای نادیده گرفتن حرف صریح "بن "را داشت. تحریم تجاری به جز نام، جمهوری آلمان را به انزوای اقتصادی و دیپلماتیک و اتکای کامل به حسن نیت شوروی برای واردات و صادرات وادار کرد. دکترین هالشتاین تا سال 1970 ادامه داشت. نتیجه این بود که حتی محصولاتی مانند قهوه، صابون یا شکلات و هر چیز دیگری که نیاز به واردات داشت، به سختی به دست می‌آمد. تفاوت اقتصاد دو آلمان یک سال قبل الحاق علی‌رغم چنین مشکلاتی،" اولبریخت "به هیچ وجه تنها کسی نبود که در سال 1958 احساس خوش‌بینی می کرد. آخرین کوپن‌های جیره در راه بودند و سال بعد کاملاً ناپدید می‌شدند. کار سختی که بسیاری از مردم برای از بین بردن آوار از شهرهایی مانند درسدن، ماگدبورگ و روستوک کرده بودند، راه را برای روند بازسازی آهسته اما قابل مشاهده باز می کرد. و این شوروی بود که اولین ماهواره مصنوعی (اسپوتنیک 1) را در سال 1957 به فضا پرتاب کرد و باعث شوک در غرب و مجذوبیت در شرق شد. اگر اتحاد جماهیر شوروی از نظر اقتصادی ضعیف‌تر بتواند در عصر فضا از ایالات متحده مرفه جلو بزند، شاید آلمان شرقی نیز بتواند از آلمان غربی پیشی بگیرد؟ این روند فکری به سرعت به یک شعار تبلیغاتی و یکی از شعارهای اولیه جمهوری دموکراتیک آلمان تبدیل شد: «سبقت گرفتن بدون عقب‌نشینی». پس چگونه اقتصاد منزوی جمهوری GDR می تواند کار کند؟ والتر اولبریخت با وجود همه ایراداتش فهمید که پاسخ ایجاد اقتصاد بزرگتر نیست، بلکه اقتصاد بهتر است. به عبارت دیگر:کلید اصلی فناوری خواهد بود. یا همانطور که اولبریخت می گوید: "ما گچ کمی داریم، بنابراین باید سریعتر فکر کنیم." و بنابراین، دولت سوسیالیستی منابع عظیمی را در نوآوری، پردازش داده ها و میکروالکترونیک سرمایه گذاری کرد. در برخی از زمینه ها موفقیت های قابل توجهی به دست آمد. "ترابانت" (یک خودروی اقتصادی ساخت آلمان شرقی)را در نظر بگیرید ، شاید نمادین ترین محصول آلمان شرقی بود.اما در غرب، خودروی بی‌معنا و منسوخ شده و نمادی از دستاوردهای ناقص در فناوری GDR به عنوان مشتی نمونه خروار بود. موتور کم حجم آن تنها 23 اسب بخار نیرو تولید می کرد، در حالی که بو و صدای خروجی آن به وضوح یادآور دهه های گذشته بود، خودروی ترابانت ساخت آلمان شرقی که برای خریداری آن باید سالها در نوبت می ماندید زمانی که مردم در سال1989 بعد از خراب کردن دیوار برلین از آن عبور و وارد آلمان غربی می شدند دقیقا همان خودروی بدون تغییر 1963 بود. شاید در دهه 1980، ترابانت به یک یادگاری قدیمی و ضعیف تبدیل شده بود که غرب آن را به سخره می گرفت. اما در اوایل دهه 1960، به تغییرات تجاری و اقتصادی اولبریخت در اقتصاد GDR و جذب عموم مردم کمک کرد.Zeitgeist(روح ملی) را تقویت کرد یک نسخه جدید ویژه برای ششمین کنگره SED در سال 1963 تولید شده بود: "Sachsenring Trabant 601(ساکسنرینگ)".( این پیست که در Zwickau، ساکسونی ساخته شد، شباهت زیادی به Triumph Herald بریتانیا داشت و از همان تکنیک‌های طراحی پیروی می‌کرد، که در آن زمان واقعاً مدرن و مد روز محسوب می‌شد.) ترابانت 601(همون سمند پلاس خودمون) از پیشرفت تکنولوژی صحبت می شد. بسیاری از فیلم‌ها، از جمله فیلم‌هایی که در آلمان شرقی تولید می شدند، مضامین آینده‌نگر فناوری و اکتشاف فضا را به نمایش می‌گذاشتند که به‌ویژه جوانان را مجذوب خود می کرد.یوری گاگارین، شوروی اولین مرد را در سال 1961 به فضا فرستاد و در سال 1963، والنتینا ترشکووا اولین زن شد که در تور انفرادی سه روزه خود، 48 بار به دور زمین چرخید. هنگامی که این زوج در اکتبر 1963 از GDR بازدید کردند، بسیاری از مردم واقعاً از دیدن فضانوردان تازه مشهور هیجان زده شدند. اصلاحات اقتصادی اولبریخت برای تطابق و تشویق این روحیه خوش بینی تکنولوژیکی طراحی شده بود. «نظام اقتصادی جدید» (NES) در سال 1963 معرفی شد که برخی شرایط بازار را به اقتصاد سوسیالیستی بازگرداند. حتی روزنامه آلمان غربی Süddeutsche Zeitung حدس می زد که جمهوری دموکراتیک آلمان ممکن است «به نوعی از سرمایه داری بازگردد». دفتر سیاسی تصمیم گرفت که «نظریه غلبه سیاست بر اقتصاد» باید به پایان برسد - «اهداف اقتصادی اولویت دارند». برای مدتی مداخله و سرمایه گذاری دولت بر پیشرفت فناوری متمرکز بود،تاکنترل سیاسی. مسئولیت و آزادی بیشتر در مورد روش های توسعه و تولید به شرکت های بسیار تخصصی کشور با سابقه های طولانی و افتخارآمیز پژوهشی بازگردانده شد. باید دست آنها را نسبتاً باز گذاشت تا کار توسعه فناوری در سطح جهانی را انجام دهند مردم آلمان شرقی در سال1989 در هنگام ورود به آلمان غربی خودروی ب.ام.و مدل1988 به عنوان مثال، کارل زایس ینا، شرکتی که تا به امروز لنزها و سایر مهندسی های با دقت بالا در زمینه اپتیک تولید می کند، در ژانویه 1962 شکایت کرد که خواسته هایی که توسط برنامه ریزی متمرکز اقتصادی بر روی آن گذاشته شده بود، مانع از تمرکز آن بر توسعه می شود. فناوری پردازش داده های مورد نیاز برای تکمیل دستگاه های اندازه گیری خود زایس که شروع به تغییر کرد. NES از کارشناسانی مانند Erich Apel، که یکی از مهندسان موشک در پروژه‌های نظامی نازی در Peenemünde در طول جنگ جهانی دوم بود، استفاده کرد. بر این اساس، تولید ناخالص داخلی و بهره وری آلمان شرقی افزایش یافت. حتی مرکز علوم اجتماعی تاریخی کلن آلمان غربی نیز بر این باور بود که جمهوری دموکراتیک آلمان شروع به فراگیر شدن کرده است. با این حال، در یک اقتصاد برنامه ریزی شده، تلاش نوآورانه به رغبت سیاسی وابسته است. اولبریخت در اواخر دهه 1960 در حال پیر شدن بود، رویای او برای اقتصاد مبتنی بر فناوری توسط بسیاری از رفقای او به عنوان خیالات پیرمردی در جستجوی میراثی برای خود تعبیر شد. در برنامه توسعه 1971-1975 دیگر چنین مزخرفات ظاهراً آینده نگرانه ای وجود نداشت. جانشین اولبریخت، اریش هونکر، در ابتدا می خواست روابط خود را با مسکو بیشتر کند.که به معنای عدم توسعه انفرادی فناوری جدید در GDR بود. مدت‌ها بعد، یکی از سیاست‌گذاران کلیدی اقتصادی جمهوری دموکراتیک آلمان، گونتر میتاگ، به تلخی اظهار داشت که وقتی نوبت به توسعه فناوری می‌رسد، ما هنوز در این توهم بودیم که جمهوری دموکراتیک آلمان این کار را با همکاری نزدیک با اتحاد جماهیر شوروی انجام می دهد. اریش هونکر در شرایطی که اتحاد جماهیر شوروی با حسادت و خساست از نتایج تحقیقات و توسعه خود محافظت می کرد و از در اختیار گذاشتن بسیاری از منابع مورد نیاز برای ادامه فعالیت های توسعه ایی GDR(جمهوری دموکراتیک آلمان) امتناع می کرد،" هونکر "در نهایت شروع به جستجوی کشورهای غیرسوسیالیستی برای مشارکت در بخش فناوری کرد. یک نامزد طبیعی وجود داشت: "ژاپن". در طول دهه 1970، دو کشور شروع به همکاری و تجارت مواد شیمیایی، فلزات و الکترونیک کردند. جمهوری دموکراتیک آلمان به وسایل الکترونیکی جدید و با کیفیت نیاز داشت که در غرب به طور فزاینده ای مقرون به صرفه و فراوان بود، مانند رادیو، تلویزیون و استریو،که مورد توجه خاصی بود. در ماه مه 1981، اریش هونکر یک سفر مفصل دولتی به ژاپن انجام داد و طی آن دو کشور قراردادهای تجاری به ارزش 440 میلیون دلار منعقد کردند. دبیر کل همچنین عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ کار ژاپنی قرار گرفت و از فرآیندهای اتوماسیونی که از روبات‌ها برای تولید محصولات پیشرفته استفاده می‌کرد شگفت‌زده شد. با این حال، هرچه جمهوری آلمان موفق به برآوردن خواسته های مردم می شد، آنها بیشتر خواستار بودند. تا سال 1980، 105 دستگاه تلویزیون به ازای هر 100 خانوار وجود داشت، که به این معنی بود که مردم بیشتر و بیشتر در معرض فرهنگ غربی، از جمله تبلیغات، قرار می گرفتند. "کارل نندل،" دبیر دولتی وزارت مهندسی برق و الکترونیک، ادامه این سرعت را غیرممکن دانست. او از شرکتVEB Electronic Components در شهر Gera خواست تا یک ضبط کاست مقرون به صرفه تولید کند، کاری که شرکت آن را ناممکن و دشوار می دانست. "نندل" که از نتیجه ناامید شده بود، مدیر دولتی شرکت را احضار کرد و گفت: "باید درک کنید که از نظر سیاسی لازم است که ضبط کننده های خود را داشته باشیم!" برای مدیر اینقدر این کار ناممکن بود که دچار حمله قلبی شد در نهایت تصمیم بر واردات کل خطوط تولید گرفته شد. به عنوان مثال، با توشیبا معامله ای انجام شد. غول صنعتی ژاپنی پیش از این نیز در جمهوری دموکراتیک آلمان (GDR) جای پا داشت، در نتجه منجر به تأسیس کارخانه هایی برای تولید تلویزیون های رنگی در برلین و ایلمناو با قطعات وارداتی بالغ بر 850 میلیون مارک آلمان غربی شد. در 13 مه 1982 کارخانه ای برای فناوری صوتی با ظرفیت تولید 750000 ضبط کاست و 30000 دستگاه پخش کاست Hi-Fi اضافه کرد. VEB Stern Radio Berlin، شرکت دولتی تولید رادیو، از سیستم ها و قطعات ژاپنی و وارداتی از ایالات متحده استفاده می کرد. هربرت رولوف، مدیر کل تجارت بین‌المللی برای واردات فناوری صنعتی از سال 1980، به یاد می‌آورد که موفقیت این تعهد بزرگ ناچیز بود: «بله، ما موفق شدیم انواع جدیدی از لوازم الکترونیکی سرگرمی و لوازم خانگی را وارد بازار کنیم. به جای یک مدل، 20مدل. اما در اینترشاپ‌ها (که کالاهای غربی را به ارز غربی می‌فروخت) . تمرکز بر میکروالکترونیک و منطقی‌سازی برای التیام زخم‌های چرکین اقتصادی جمهوری دموکراتیک آلمان کافی نبود،چیزی که در دفتر سیاسی هیچگاه نخواستند که آنرا قبول کنند برد کامپیوتری ساخت آلمان شرقی در سال1987 تا سال 1989، هونکر به شدت بیمار و ضعیف شده بود، اما این باور واهی مبنی بر اینکه فناوری می‌تواند همه چیز را برطرف کند، باقی ماند. هونکر با بازدید از VEB Kombinat Mikroelektronik Erfurt که در آنجا نمونه اولیه یک پردازنده 32 بیتی به او نشان داده شد،. شیفته فناوری که به تازگی به او نشان داده شده بود، اعلام کرد: "نه گاو و نه الاغ نمی توانند سوسیالیسم را در مسیر آن متوقف کنند." این باور تزلزل ناپذیر که فناوری .سوسیالیسم را پیروز خواهد کرد، مشکل تمام مدت بود. بله، جمهوری دموکراتیک آلمان با توجه به اندازه و مشکلاتی که با آن روبرو بود، موفق شد پیشرفت‌های فناوری قابل‌توجهی داشته باشد، اما چنین موفقیت‌هایی کاملا دولتی بودند و بنابراین به ایدئولوژی وابسته بودند. جمهوری دموکراتیک آلمان تقریباً در تمام دوران حیات خود، بین سال‌های 1949 تا 1989، نبرد تکنولوژیک را «مسئله بقا» و «یک جزء ذاتی کل سیستم جنگ اقتصادی» می‌دید. اماهمیشه پول برای فناوری.. صرف پروژه های مفید یا اقتصادی نمی شد. در واقع، مقدار زیادی از آن به خزانه وزارت امنیت دولتی، معروف به استاسی ، ریخته می شد . رئیس استاسی، اریش میلکه،موجودی کنترل‌کننده و متحجر بود. او با تسلطی که بر اعضای دفتر سیاسی داشت موفق شد تا مبالغ هنگفتی از بودجه عمومی را برای پروژه‌هایی که از پارانویای خود ناشی می‌شد به دست آورد. (میلکه در مسکو آموزش دیده و مردی کاملاً بی رحم بود،) مبالغ هنگفتی برای پیگیری غرایز بیمارگونه خود برای نظارت و کنترل تخصیص داد. اریش میلکه استاسی بیشتر تلاش های خود را بر آنچه که OTS، "بخش عملیاتی-فناوری خود می نامید"متمرکز کرد. که ناظر بر توسعه فناوری نظارت بسیار تخصصی، مانند سیستم‌های دوربین مجزا برای افراد، ساختمان‌ها و اسناد بود. برخی از تجهیزات آن متشکل از فناوری عادی غیرنظامی وارداتی از غرب بود، مانند دوربین‌های پولاروید، که در طول بازرسی خانه‌های مخفی برای اطمینان از قرار دادن اقلام دقیقاً در جایی که قرار داشتند استفاده می‌شد. سایر زمینه‌های توسعه فناوری پیچیده‌ای را تولید کردند که در فیلم جیمز باند یافت می شد. دوربین‌های کوچکی وجود داشت که به شکل رژلب ظاهر می‌شدند که وقتی باز می‌شدند فعال می‌شدند تا یک منشی جاسوس از اسناد روی میزش فیلم بگیرد. دوربین های مادون قرمز مخفی می توانستند از طریق کیف های چرمی مخصوص عکاسی کنند. نظارت انبوه و پردازش داده ها نیز برای مؤثرترین سیستم نظارت دولتی که تا کنون وجود داشته است بسیار مهم بود. به اصطلاح سیستم کنترل مرکزی. یا Ceko، در سال 1973 با هزینه 150 میلیون مارک - معادل دستمزد سالانه حدود 10000 مهندس، عملیاتی شد. این به استاسی اجازه داد تا 4000 مکالمه تلفنی را به طور همزمان شنود کند - علاوه بر ایستگاه های محلی و سیار، و کارخانه های مهم حتی از کارمندان خود (مانند شعبه کوتبوس که در آن 20 واحد کنترل نصب شده بود)، استراق سمع می کرد. ضبط و پردازش این گفتگوها کار فشرده ای بود. مکالمات بر روی نوار کاست ضبط می شد و بسته به اینکه چقدر مهم تلقی می شد، حدود دو هفته ذخیره می شد. سپس نوارها خالی شدند و دوباره مورد استفاده قرار گرفتند. اگر آنچه روی آنها بود برای درازمدت مورد توجه بود، توسط تایپیست ها رونویسی می شد. با توجه به محدودیت‌های اقتصاد آلمان شرقی، هزینه‌های زیادی روی فناوری که برای سرکوب مخالفان و نظارت بر زندگی روزمره شهروندان صرف می شد، نتیجه آن: کنترل کلی دولت، نوآوری را خفه کرد، از منابع انسانی قابل توجه در دسترسش استفاده نادرست کرد، و به دنبال آن بود. تا بسیاری از آنچه را که به دست آورده بود برای اهداف سیاسی تغییر دهد. موفقیت‌های جمهوری دموکراتیک آلمان در مقایسه با سایر دولت‌های داخل بلوک کمونیستی نشان می‌دهد که در چارچوب محدودیت‌هایی که داشت، دستاوردهای زیادی به دست آورد. پتانسیل زیادی وجود داشت. با تمرکز بر علوم پیچیده و امکان سرمایه گذاری هنگفت هدفمند از سرمایه دولتی در نقاط خاص برای اهداف خاص، ممکن است معجزه کند. ساخت آلمان شرقی(احتمالا 8بیتی) با این حال، دقیقاً همان سرمایه‌گذاری «هدفمند» مانع از ایجاد زندگی بهتر شد. همان غیرت ایدئولوژیک که افراد یا دولت ها را به سرمایه گذاری چشمگیر در بخش های خاص توسعه،که اغلب آنها دور از دسترس، آینده نگرانه و اتوپیایی به نظر می رسند، وادار می کرد، در آخر آنها را به سوء استفاده از توسعه فناوری برای اهداف سیاسی وسوسه می کرد. تلاش غیرممکن آلمان شرقی برای رسیدن به غرب و در نهایت سبقت گرفتن از آن در زمینه فناوری، بیش از یک ضرورت اقتصادی یا غرور بود. بلکه این نبرد تکنولوژیک چیزی کمتر از مسئله بقا نبود و باعث سرمایه گذاری هدفمند و برنامه ریزی استراتژیک شد که به موفقیت های چشمگیری نیز منجر شد. اما در همان زمان، بخش اعظم این پیشرفت را به یک دستگاه امنیتی منحصر به فرد در تاریخ جهان واگذار کرد. شباهت های آشکاری با کشورهایی مانند چین و روسیه امروزی وجود دارد که در آنها فناوری به شدت سیاسی است و کل بخش ها مطابق با اهداف رژیم کنترل، حمایت، حذف یا سرمایه گذاری می شوند. وسواس آلمان شرقی به فناوری، سؤالات گسترده تری را در مورد پیامدهای مداخله دولت در سطح جهانی در این بخش ایجاد می کند - با نتایجی که از خوب و بد تا زشت را شامل می شود. منبع: https://engelsbergideas.com/
  12. چنتا از اینها بود؟به نظر همون نسخه ای هست که سال1400 در یک مانور سپاه تصاویرش پخش شد
  13. بی تجربگی و خامی محض در این سطح معنا نداره!!! بیشتر یک جور عمد و گرا دادن هست.فقط محدود به این مورد نیست موارد متعدد از قبیل اجازه دادن به خبرنگاران خارجی جهت ورود به اماکن فوق سری که احتمال غریب به یقین مامور سرویس اطلاعاتی دول متخاصم بودند . ارائه آمارهای محرمانه از حجم و شکل و ...تولیدات هسته ایی در سخنرانیهای عمومی .تهدید به حذف یک رژیم در عرصه بین الملل که نتیجه اش فقط رهایی آن رژیم از انزوا و به دست گرفتن جریانات و افکار عمومی در اختیار آن رژیم و....
  14. تانک ام60یک MBT ست برای بقا به چیز بیشتری نیاز داره حتی اگر نقش دیگه ایی براش تدراک دیده باشند بسته ارتقا شرکت لئوناردو ایتالیا برای تانک ام60بحرین در سال2017(بدون دفاع فعال) به نظرم این سطح از حفاظت غیر فعال جزء حداقل هاست توپ 120 میلی‌متری L45 یا توپ بدون خان 120 میلی‌متری L44، مسلسل کواکسیال و سیستم HITROLE-L (7.62 میلی‌متر MG، 12.7 میلی‌متر HMG، یا 40 میلی‌متر AGS) محل اتصال پایه به برجک و زره پیشانی و برجک ضخامت زره های جانبی تصویرگر حرارتی ERICA دید راننده DNVS-4 (بالا). دید LOTHAR (پایین) - رویه بدنه جلو: فولاد 109 میلی متر 65 درجه. برای سطح 6 - بدنه جلویی پایین: 85 میلی متر تا 143 میلی متر فولاد @ 55 درجه. برای سطح 6 - طرفین بدنه جلو: فولاد 76 میلی متر @ 0 تا 45 درجه. برای سطح 6 بیش از 60 درجه. سطح قوس تا چرخ جاده سوم و دامنه های جانبی بهبود یافته. - پهلوهای بدنه عقب: فولاد 36 میلی متر @ 0 تا 45 درجه. با رکاب‌های جانبی بهبود یافته - بدنه عقب: فولاد 25 تا 41 میلی‌متر - جلوی برجک: فولاد 254 میلی‌متری برای سطح 6 - کناره‌های برجک: فولاد تا 140 میلی‌متر برای سطح 6 در نیمه جلو. زره برجک روی نیمه عقب - برجک عقب: فولاد 57 میلی متری با زره اضافی - سقف برجک: فولاد 25 میلی متر با گنبد زرهی اضافی موتور ارتقا یافته لئوناردو AVDS-1790-5T+CD-850-B1 با 908 اسب بخار منبع:بروشور Leonardo M60A3 Tank Upgrade Solutions 2017 Leonardocompany.com
  15. عملیات پلوتو: طرح آوردن نفت به فرانسه برای تهاجم سال 1944 به نرماندی هنگامی که نیروهای متفقین شروع به برنامه ریزی تهاجم خود به نرماندی (عملیات ارباب) (Operation Overlord)کردند، نفت یکی از منابعی بود که بیش از همه به آن نیاز داشتند. در این مدت، بیشتر سوخت توسط تانکرهای نفتی که در معرض حملات زیردریایی های آلمانی قرار داشتند، حمل می شد. عمده تانکرها در جنگ اقیانوس آرام نیز درحال استفاده بودند، بنابراین نیروهای انگلیسی و آمریکایی به راه دیگری برای انتقال سوخت به فرانسه نیاز داشتند. اینگونه بود که عملیات پلوتو Plutoمتولد شد. عملیات پلوتو طرحی بود که توسط مهندسان، شرکت‌های نفتی و نیروهای مسلح بریتانیا برای ساخت خطوط لوله نفت زیر دریا در زیر کانال انگلیسی بین انگلستان و فرانسه طراحی شد. و قرار بود جریان ثابت نفت را برای تهاجم متفقین به نرماندی در ژوئن 1944 فراهم کند. بخش بازمانده از خط لوله درShanklin Chine مهندس ارشد این پروژه آرتور هارتلی از شرکت نفت ایران و انگلیس بود. او استفاده از کابل تلفن زیردریایی اصلاح شده را به عنوان لوله پیشنهاد داد که این ایده پذیرفته شد. تحقیقات و آزمایشات در سال 1942 آغاز شد و به زودی دو نوع مختلف خط لوله توسعه یافت: لوله انعطاف پذیر HAIS (هارتلی-انگلیسی-ایرانی- زیمنس) با هسته سربی با قطر سه اینچ ( 75 میلی متر ) و وزن حدود 55 تن در هر مایل دریایی. ; و یک لوله فولادی کمتر انعطاف پذیر با قطر مشابه که توسط مهندسان شرکت نفت عراق و شرکت نفت برمه به نام HAMEL ساخته شده است. نمای برش خورده لوله پلوتو لوله نوع اول خوب بود، اما معلوم شد که برای تولید گران است. و به مقدار زیادی سرب نیاز داشت و به دست آوردن آن به معنای از بین بردن سقف کلیساها در بریتانیا بود. لولهHAMEL ارزان تر بود زیرا از فولاد نرم ساخته شده بود. در طول آزمایش، آنها متوجه شدند که بهتر است بخش‌های نهایی خط لوله از لوله HAIS ساخته شود از آنجایی که لوله HAMEL نسبت به نوع اول انعطاف کمتری داشت، آنها نیاز به ساختن یک دکل مخصوص به نام CONUN Drumداشتند که به آنها کمک می کرد لوله ها را مستقر کنند. CONUN Drum مخفف عبارت Cone-ended drum""درام با انتهای مخروطی"" است که دقیقا همان چیزی بود که این قطعه از دستگاه بود. CONUN Drum پس از چندین آزمایش، هر دو لوله در اعماق Clyde(کلاید) در ژوئن 1942 گذاشته شد و عملکرد موفقیت آمیزی داشت. عملیات پلوتو رسما بخشی از برنامه های متفقین برای تهاجم به اروپا بود. آنها این طرح را اینگونه مشخص کردند: "از نظر استراتژیک مهم، از نظر تاکتیکی ماجراجویانه، و از نقطه نظر صنعتی، سخت". این پروژه همچنین به کشتی‌های بزرگ‌تری نیاز داشت، زیرا کشتی‌هایی با جرثقیلهای کابلی موجود نمی‌توانستند بار لوله‌ها را حمل کنند و به اندازه کافی قدرتمند نبودند که آنها را روی بستر دریا بگذارند. برای این منظور، چند کشتی تجاری با تجهیزات مخصوص لوله گذاری مجدداً تجهیز شدند دستگاه عجیب غریبی که با آن لوله ها را می کشیدند و در اعماق جاسازی می کردند تولید لوله ها در 14 آگوست 1942 در کارخانه های فولادی کوربی آغاز شد. تا 30 اکتبر 1942، 30 مایل کابل به پایان رسید و در HMS Holdfast برای تمرین کامل عملیات PLUTO بارگذاری شد. تمرین موفقیت آمیز بود و نتایج باعث چند اصلاح شد که خط لوله را کارآمدتر کرد. کار بر روی اولین خط به فرانسه در 12 اوت 1944 آغاز شد. این خط لوله اولیه در طول 130 کیلومتر (70 مایل دریایی) از Shanklin Chine در جزیره Wight از طریق کانال انگلیسی به Cherbourg گذاشته شد. با ادامه نبردها و نزدیک شدن نیروهای متحد به آلمان، 17 خط دیگر (11 HAIS و 6 HAMEL) از Dungeness تا Ambleteuse در Pas-de-Calais ایجاد شد. زمانی که خط لوله پلوتو شروع به پمپاژ نفت به فرانسه کرد، مقامات از عملکرد آن بسیار ناامید شدند. از ژوئن تا اکتبر 1944 تنها 150 بشکه در روز منتقل شد که تنها 0.16 درصد از کل نیاز نیروهای متفقین بود. یکی از پمپ های PLUTO که برای پمپاژ نفت در کانال انگلیسی استفاده می شد با ادامه جنگ، خط لوله بهتر و بهتر شد: در ژانویه 1945، توانست 305 تن در روز پمپاژ کند و تا مارس راندمان آن به 3048 تن در روز افزایش یافت. تا پایان جنگ، در مجموع 781000 مترمکعب سوخت به سربازان در اروپا منتقل شد. این خط اصلی تامین سوخت متفقین شد و حتی پس از جنگ نیز مورد استفاده قرار گرفت. اهمیت خط لوله پلوتو را می توان با بندرگاه توت (که پس از D-Day ساخته شد)(روز حمله بزرگ) اندازه گیری کرد. این عملیات به عنوان یکی از بزرگترین شاهکارهای تاریخ وارد تالار مشاهیر مهندسی نظامی شد. علاوه بر اهمیت آن در طول جنگ جهانی دوم، این خط لوله همچنین پایه‌های فناوری لوله‌های انعطاف‌پذیر آینده را که برای حفاری نفت در دریا بسیار مهم است، ایجاد کرد. بقایای خط لوله را می توان در مکان های مختلف اطراف "رامنی مارش" ردیابی کرد. در برخی قسمت‌ها، لوله‌ها از خندق‌های زهکشی آب عبور کرده و در محفظه‌های بتنی بالای زمین محصور شده‌اند. برخی از این موارد را هنوز می توان یافت. ایستگاه پمپاژ در Sandown که امروزه به عنوان "بستنی براون" مورد استفاده قرار می گیرد منبع:https://www.thevintagenews.com/
  16. لانسR نیروی هوایی رومانیایی  لنسرA در سال 1989 رومانیایی ها هنوز عضو پیمان ورشو بودند و نیروی هوایی رومانی همچنان با جدیدترین هواپیماهای روسیه در حال توسعه بود. خلبانان نیروی هوایی رومانی نیز هنوز در اتحاد جماهیر شوروی در حال آموزش بودند. پس از دوران چائوشسکو و فروپاشی پیمان ورشو، رومانی مشتاق پیوستن به اتحادیه اروپا و عضویت در ناتو بود. نیروی هوایی رومانی با چالشی برای نوسازی ناوگان هواپیماهای جنگنده خط مقدم خود و اصلاح به سازمانی سازگار با ناتو روبرو بود. بدیهی بود که بودجه کافی برای جایگزینی جنگنده های فعلی میگ-21، میگ-23، میگ-29 وجود نداشت. هواپیمای MiG-29 مدرن ترین جنگنده در آن زمان بود، تنها بیست و یک فروند از سال 1989 به بعد تحویل رومانی داده شد، نیروی هوایی رومانی تنها تعداد کمی از این جنگنده ها را در فهرست موجودی خود داشت. اما بیش از دویست فروند جنگنده MiG-21 Fishbed (در بیش از10مدل)در نیروی هوایی رومانی در سال 1990 موجود بود. ارزیابی وضعیت تنظیم شد و 2 گزینه ممکن پیش رو بود. اصلاح بخشی از ناوگان MiG-21 موجود،یا اصلاح ناوگان کوچک MiG-29 های نسبتاً جدید. در نتیجه دو گزینه بیشتر مورد بررسی قرار گرفت. مطالعات برای تجزیه و تحلیل پتانسیل و هزینه های ارتقاء آینده MiG-21 و MiG-29 آغاز شد. این مطالعات در نهایت منجر به پیشنهادی برای برنامه ارتقاء MiG-21 "LanceR" و MiG-29 "Sniper" شد. تصمیمی برای نوسازی بخش قابل توجهی از ناوگان MiG-21 گرفته شد و مناقصه در سال 1992 انجام شد. پروژه MiG-21 LanceR انتخاب شد و تصمیم به تبدیل 110 هواپیما به استاندارد MiG-21 LanceR گرفته شد. از آنجایی که قرار بود 110 هواپیما اصلاح شوند، این به معنای بازسازی کامل نیروی هوایی رومانی بود که در گذشته تعداد زیادی از MiG-21 و تعداد کمی از MiG-23، MiG-29 و IAR-93 را در اختیار داشت. نیروی هوایی بازسازی شده جدید، موجودی هواپیماها را باید کاهش می داد. در نتیجه ساختار "هنگ "که معمولاً در ساختار پیمان ورشو استفاده می شد رها شد و به یک ساختار پایگاه هوایی که میزبان گروه های هوایی و اسکادران بود تغییر یافت. پایگاه های هوایی عملیاتی مستقیماً تابع نیروی هوایی و ستاد پدافند ضد هوایی بود که دستورات را به پایگاه های مختلف ارسال می کرد. هر پایگاه هوایی مجهز به گروه های هوانوردی جنگنده یا Grupuri بود. اینGrupuri حداقل دو اسکادران یا Escadrila (جوخه عمدتا6 فروندی)را شامل می شد. اگرچه نیروی هوایی در آن زمان MiG-29 "Fulcrum" مدرن را در اختیار داشت، اما. پس از سقوط پرده آهنین و توقف پیمان ورشو، وظیفه اولیه دفاع هوایی رومانیایی به ناوگان 20 ساله MiG-21 "Fishbed" واگذار شد. توسعه MiG-21 LanceR شرکت اسرائیلی Elbit Systems با همکاری با شرکت سازنده و تعمیر و نگهداری هواپیما Aerostar Bacău رومانی، مناقصه تجهیز سیستم‌های مدرن در این جنگنده‌های جنگ سرد را برنده شد. نتیجه این همکاری منجر به تولید سه نسخه از هواپیمای مدرن شده MiG-21 شد که با نام MiG-21 LanceR شناخته می شد. R بزرگ در نام LanceR به رومانی اشاره دارد. نمونه اولیه MiG-21 LanceR با شماره 9809 اولین پرواز خود را در 22 آگوست 1995 انجام داد و 37 دقیقه طول کشید. موفقیت آن راه را برای یک فرآیند مدرن سازی باز کرد. برنامه نوسازی در ابتدا به عنوان "برنامه DD" نامیده می شد که به معنای ادای احترام به شاعر و رمان نویس رومانیایی Doru Davidovici بود که اتفاقا خلبان MiG-21 بود و در سقوط MiG-21UM در آوریل 1989 کشته شد و سپس به LanceR تغییر یافت. در مجموع 110 فروند هواپیمای MiG-21 که هواپیما کم کار بودند و بدنه نسبتا نو داشتند، جدا شدند، به طور کامل اورهال شده و به سیستم های جدید مجهز شدند. ویژگی منحصر به فرد این بود که هواپیماهای "جدید" LanceR توانایی استفاده از هر یک از تسلیحات شرقی و غربی را داشتند. از نسخه های مختلف میگ 21 موجود برای تبدیل استفاده شد. تفاوت بین هواپیماهایی که باید تبدیل شوند زیاد بود از موتورهای مختلف (R-11، R-13 و R-25)تا ساختارهای داخلی و سیم کشی های مختلف که همگی به یک استاندارد تبدیل شد. در مجموع 71 هواپیمای تهاجمی LanceR A از MiG-21M، 7 MiG-21MF-75 و 30 MiG-21 MF تبدیل شدند. سیستم‌های ساخته شده در LanceR A خلبان را قادر می‌ساخت تا با هواپیمای زمخت و قدیمی راحت‌تر پرواز کند و هدف‌گیری و فعال‌سازی سیستم‌های تسلیحاتی را ساده‌تر کرد. LanceR A مجهز به صفحه نمایش رنگی چند منظوره (MFCD)، سیستم ناوبری هیبریدی (HNS) وHUD که توسط Elbit Systems Electro-Optics Ltd توسعه و تولید شد. (Elop)، یک سیستم HOTAS (قرار دادن دکمه ها و سوئیچ ها بر روی اهرم گاز و کنترل پرواز ( استیک)) و مجهز به رادار Elta EL/M-2001B جایگزین فرستنده قدیمی ، سازگار با NATO کابین ارتقا یافته لنسر سیستم RNAV جدید، کمک ناوبری، و تقرب در شرایط آب و هوایی نامطلوب، سازگار با VOR (سیستم فرود ابزاری)/DME (تجهیزات اندازه گیری فاصله)، متشکل از KNR-634A VOR/ILS گیرنده و یک فرستنده DME قابل توجه ترین چیز کلاه خلبان Elbit Display And Sight Helmet (DASH) است که یک نمایشگر اطلاعاتی است. نه تنها اطلاعات اولیه پرواز، بلکه در مورد هدف‌گیری و استفاده از سلاح‌ها نیز بر روی چشم خلبان نمایش داده می‌شود. همه هواپیماهای LanceR A دارای استتار سبز/قهوه‌ای با زیر شکم آبی بودند، اگرچه به نظر می‌رسید همه هواپیماها با الگوهای کمی متفاوت رنگ آمیزی شده بودند. برای آموزش خلبانی ابتدا 10 فروند MiG-21UM به جنگنده LanceR B تبدیل شد. بعداً چهار فروند LanceR B دیگر به نیروی هوایی رومانی تحویل داده شد. رادار نصب شده مشابه رادار LanceR A بود. این هواپیماها همانند LanceR A رنگ آمیزی داشتند. لنسر Bآموزشی LanceR C به عنوان یک نوع دفاع هوایی ساخته شد. در مجموع 25 هواپیمای MiG-21MF-75 تبدیل شدند. بعد از سقوط یک فروند دوباره یک MiG-21MF اضافی به این فرآیند اضافه شد تا به یک جنگنده LanceR C تبدیل شود. این هواپیماها رنگ خاکستری روشن و تیره، با زیر شکم آبی معمولی دریافت کردند لنسر c هواپیمای LanceR C مجهز به رادار Elta EL/M-2032 است که می تواند برای حملات هوا به زمین و همچنین شناسایی و درگیری چندین هدف هوا به هوا تا فاصله 35 مایلی مورد استفاده قرار گیرد. مانند تمام هواپیماهای LanceR، لنسر C دارای یک کامپیوتر چند منظوره، DASH، نمایشگر سر بالا، HOTAS، یک سیستم ناوبری هیبریدی، ILS/VOR/DME، یک کامپیوتر داده هوایی مارکونی، ARC-430 و ARC-435 VHF/ بود. رادیو UHF، گیرنده‌های هشدار رادار، پخش‌کننده‌های چف و فلر، ضبط‌کننده اطلاعات پرواز و یک فرستنده IFF سازگار با ناتو. امکان استفاده از تسلیحات شرقی یا غربی آن را به یک جنگنده/بمب افکن بسیار همه کاره تبدیل کرد. علاوه بر بمب های سقوط آزاد، بمب های هوشمند مانند بمب های لیزری و هدایت شونده IR را می توان بر روی هارد پوینت زیر بال حمل کرد.و همچنین یک غلاف لیزری رافائل برای هدف‌گیری سلاح‌های هوشمند. این هواپیما همچنین می تواند به Elbit/Aerostar Airborne Reconnaissance Pod مجهز شود. برای اقدامات متقابل الکترونیکی (ECM) می توان از غلاف Elta EL/L-8222R ECM استفاده کرد، همانطور که در طول تمرین آموزش زنده جنگ الکترونیک (ELITE) که در پایگاه هوایی"Lechfeld " در آلمان توسط نیروی هوایی رومانی در سال 2007 برگزار شد نشان داده شد. علاوه بر موشک های شرقی مانند R-73 یا R60 همچنین می توان از موشک های Magic II و Python-3 در هواپیمای LanceR C استفاده کرد.اما LanceR C موفقیت صادراتی نداشت در طول برنامه ارتقاء "LanceR" MiG-21 مشخص شد که MiG-29 "Fulcrum" نیز به یک برنامه نوسازی نیاز دارد. ، این Fulcrums هواپیماهای ساخته شده تحت لیسانس نبودند،و مستقیماً از سازنده اصلی آنها RSK MiG خریداری شدند. برای ارتقاء و اصلاحات لازم، یک پیشنهاد توسط RSK MiG ارائه شد. بودجه محدود و گسترش فعالیت های درخواستی منجر به لغو برنامه ارتقاء طبق درخواست RSK MiG شد کارخانه هواپیماسازی رومانیایی Aerostar SA، با همکاری EADS (DASA) و Elbit، موفق شدند یک MiG-29 نیروی هوایی را به استانداردهای لازم ناتو تغییر دهند. از این پروژه به عنوان پروژه MiG-29 "Sniper" یاد می شد، اما این پروژه به دلیل کمبود بودجه لغو شد. لغو این پروژه منجر به بازنشستگی زودهنگام MiG-29 Fulcrum شد و در نتیجه همه MiG-29 در پایگاه هوایی Mihail Kogălniceanu در نزدیکی کنستانتا ذخیره شدند. محدودیت های بودجه نه تنها پروژه نوسازی MiG-29 را لغو کرد، بلکه این کمبود پول همچنین منجر به بازنشستگی زودهنگام سایر انواع هواپیماهای در حال خدمت در آن زمان در نیروی هوایی رومانی شد. برای کاهش هزینه‌های بیشتر، تعدادی از پایگاه‌های هوایی عملیاتی بسته شدند و فعالیت‌های پروازی بر روی پایگاه‌های هوایی باقی‌مانده متمرکز شد. یک دهه تلاش رومانی از 1 آوریل 2004 به عضویت ناتو درآمده است. زمانی که رومانی به ناتو پیوست، تقریباً به طور همزمان تلاش برای دستیابی به یک جنگنده جدید را برای جایگزینی ناوگان قدیمی LanceR خود آغاز کرد. با ارتقای MiG-21 به LanceR، قصد نیروی هوایی این بود که طول عمر عملیاتی MiG-21 ها را به مدت 10 سال افزایش دهد، به این معنی که این هواپیما بین سال های 2005 تا 2010 جایگزین شوند(تا سال2020 طول کشید). نیروی هوایی16 F را انتخاب کرد.در نهایت اف16های دست دوم و مازاد پرتقال و نروژ را جایگزین کرد(لنسر نقش به سزایی در طی دوره انتقال خلبانان و آموزش و ....از سیستم شرقی به غربی ایفا کرد) اف16رومانی منبع:https://www.4aviation.nl/
  17. قرار نیست که خودمون رو گول بزنیم .این کار اصولی نیست حتی اگر شواف باشه. مثال بهتری وجود داره تانک کرار....در تانک کرار با جوشکاری سعی شد با ایجاد زوایای مناسب و با استفاده از زره های کنتاکت حفاظت بهتری به وجود بیاد و نتیجه کار بسیار بهتر از سلیمان بود .تانک ام۶۰ از نظر طراحی از تی ۷۲ که بیس کرار ست عقبتر است و اولین نقطه ضعف تانک برجکش هست .کاور روی لوله اصلا مد نظر نیست. به این تصویر دقت کنید .اثری از زره های ترکیبی و جوشکاری و فیکس شدن در کار نیست .تجهیزات اضافه شده روی برجک از پیش براشون جاسازی انجام نشده صرفا با بست و قطعاتی به صورت روکار پیچ شدند.حتی زره های کنتاکت هم به نظرم اصولی روی تانک فیکس نیستند و تجهیزات عملا روی برجک قدیمی به شکل وانت بار زده شدند
  18. سلام در این تصویری که از آبرامز گذاشتید زره چند لایه کامپوزیتی زیر ورقه فولادی کاملا مشخصه.اما در تانک سلیمان به وضوح یکسری تجهیزات و ورقهای زرهی فولادی به نسبت کم قطر به برجک قدیمی به صورت روکار پیچ شدند.مشخصا برای ارتقا و بقای ام۶۰های موجود حداقل نیاز باز طراحی برجک به سبک ماگاچ بود
  19. روسها اعلام کردن سلاح بکار رفته در این حمله موشک اس 300 نبوده بلکه بمب هوا سرشی مجهز به پیشرانه گروم بوده است شواهد استفاده فدراسیون روسیه از موشک هیبریدی و بمب کروز - "Grom-E1" GROM (تندر) با استفاده از بدنه موشک Kh-58، با مجموعه‌ای از بال‌های اضافه شده در جلو و 4 بالچه دم، در دو نوع عرضه می‌شود: نوع با پیشرانه موشک (E1) و نوع بدون پیشران (E2) که دارای سرجنگی بزرگ‌تر است. هر دو از هدایت INS+GLONASS استفاده می کنند و از بال های باز شونده برای سر خوردن استفاده می کنند تا برد سلاح را افزایش دهند. هر دو مدل از بال های تاشو برای سر خوردن استفاده می کنند تا برد سلاح را افزایش دهند. از باله های دم جمع شونده نیز استفاده می شود که امکان حمل سلاح به داخل دهلیز جنگنده را فراهم می کند. GROM حدود 600 کیلوگرم وزن دارد. نوع موشکی (GROM E1) یک کلاهک با وزن 300 کیلوگرم حمل می کند در حالی که Grom-E2 بدون پیشران دارای وزن سرجنگی 450 کیلوگرم است. طراحی، این سلاح هوایی ماژولار ست و شامل یک ماژول سرجنگی، یک ماژول برنامه ریزی و کنترل، یک ماژول پیشرانه یا یک ماژول اضافی سرجنگی، یک ماژول درایو فرمان و تجهیزات ناوبری ماهواره ای می باشد. طول این موشک 4192 میلی متر و قطر بدنه آن 310 میلی متر است. این سلاح دارای پنج محفظه است. دو مورد اول کلاهک اصلی و ماژول های برنامه ریزی و کنترل را در خود جای می دهند. آنها مجموعه ای از سنسورهای تماسی، سرجنگی اصلی، کانکتور و ماژول حمل سیستم برنامه ریزی و کنترل را حمل می کنند. محفظه اول و دوم 2350 میلی متر طول دارند. سومین محفظه به طول 390 میلی متر، تجهیزات داخل موشک را حمل می کند. محفظه چهارم به طول 1130 میلی متر یا ماژول پیشرانه یا یک کلاهک اضافی(بسته به مدل موشک) و همچنین آنتن های ناوبری ماهواره ای را در خود جای می دهد. پنجمین محفظه به طول 322 میلی‌متر، ماژول فرمان، نازل‌های موتور و قفل‌های باله را در خود جای می‌دهد. این دو آدرس رو مطالعه بفرمایید: https://armyrecognition.com/news/aerospace-news/2018/ktrv-advances-grom-air-to-surface-missile-acceptance-trials?highlight=WyJydXNzaWEiXQ%3D%3D https://defence-ua.com/news/zjavilis_dokazi_vikoristannja_rf_gibrida_raketi_ta_planujuchoji_bombi_grom_e1-10932.html?fbclid=IwAR1OQDkIVpF8hWim_WhdPHnkAw9STNM6uton1YttGLNZNMWy6bBTxErzom0
  20. تولید نیمه هادی در روسیه: تجزیه و تحلیل چالش های کلیدی نکات کلیدی: -تحریم‌ها و انزوای فناوری به‌طور قابل‌توجهی بر بخش الکترونیک روسیه تأثیر گذاشته و منجر به مشکلات گسترده در تولید و رکود فناوری شده است. -اخیرا تقریباً نیمی از قطعات نیمه هادی روسیه به دلیل نقص از کار می افتند که نشان دهنده چالش های جدی در کنترل کیفیت و قابلیت های تولید است. -وابستگی به تکنولوژی و تحریم های خارجی .دسترسی به مواد ضروری و تخصص را محدود کرده است و بحران در صنعت نیمه هادی روسیه را تشدید کرده است. -تغییرات استراتژیک به سمت بومی‌سازی تولید و تامین منابع از کشورهای غیرغربی برای آینده روسیه در بازار جهانی الکترونیک بسیار مهم است (در حقیقت اهمیت این مسئله برای ایران کمتر از روسیه نیست و ما با چالشی به مراتب بزرگتر روبرو هستیم شرکت بایکال حتی سابقه تولید پردازنده 2و8و48هسته ایی رو هم دارد) موانع پیش روی بخش الکترونیک روسیه پس از درگیری اوکراین با گذشت بیش از دو سال از درگیری، روسیه با چالش‌های متعددی از سوی اوکراین وکمک غرب، از جمله در اختیار گذاشتن فناوری‌های جدید .هواپیماهای بدون سرنشین، سربازان باتجربه و متعصب!!! و منابع مالی هنگفتی که می‌تواند اوکراین را در نبرد برای آینده سرپا نگه دارد، مواجه بوده است. اما، بسیاری از شکست های روسیه در درگیری با اوکراین از بخش مهندسی، به ویژه بخش الکترونیک آن ناشی شده است.یک چالش بزرگ برای روسیه وابستگی آن به تامین کنندگان خارجی برای قطعات الکترونیکی ضروری .بوده است. تحریم های اعمال شده توسط کشورهای غربی پس از درگیری اوکراین،دسترسی روسیه به فناوری ها و قطعات مهم مانند نیمه هادی ها و ریزتراشه ها را محدود کرده است.این امر زنجیره تامین تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی روسی را مختل کرده و منجر به تاخیر در تولید و افزایش هزینه ها شده است. کمبود ریزتراشه ها نیز مانع مهمی برای بخش الکترونیک روسیه بوده است. به دلیل دسترسی محدود به فن آوری های نیمه هادی پیشرفته، سازندگان روسی برای برآوردن تقاضا برای دستگاه های الکترونیکی با مشکل مواجه شده اند.این کمبود نه تنها بر تولید لوازم الکترونیکی مصرفی بلکه بر بخش‌های حیاتی مانند صنایع دفاع، مخابرات و خودرو نیز تأثیر گذاشته است . به دلیل تحریم ها و محدودیت های اعمال شده بر روسیه پس از درگیری اوکراین .منجر به ایجاد یک وضعیت رکود فناوری در بخش الکترونیک این کشور شده است. عدم دسترسی به فناوری‌های پیشرفته و همکاری‌های تحقیقاتی با شرکای بین‌المللی مانع نوآوری و پیشرفت فناوری در شرکت‌های الکترونیک روسیه شده است . در نتیجه آنها را در موضع ضعف در بازار جهانی قرار داده است. با توجه به فساد گسترده در روسیه(وضعیت ما بهتر نیست) ، جای تعجب نیست که روسیه با اختلال و مشکل در زنجیره تامین قطعات مواجه شده است. به دلیل محدودیت و محرومیت برای به دست آوردن قطعات با کیفیت بالا، برخی از تولید کنندگان به استفاده از قطعات ضعیف یا تقلبی متوسل شده اند و کیفیت و قابلیت اطمینان محصولات خود را به خطر می اندازند. این امر به اعتماد مصرف کنندگان آسیب رسانده و نگرانی هایی را در مورد ایمنی و امنیت لوازم الکترونیکی ساخت روسیه ایجاد کرده است. محدودیت‌های انتقال فناوری و همکاری با شرکای خارجی نگرانی‌هایی را در مورد حقوق مالکیت معنوی در بخش الکترونیک روسیه ایجاد کرده است. عدم دسترسی به فناوری های پیشرفته و وابستگی به تامین کنندگان خارجی خطر سرقت و نقض مالکیت معنوی را افزایش داده است. بایکال اس48هسته ایی بایکال ام8هسته ایی یک گزارش جدید نشان می دهد که تقریبا نیمی از قطعات نیمه هادی روسیه از کار می افتند یافته‌های اخیر گزارش Vedomosti در بایکال الکترونیک، میزان نقص نگران‌کننده در فرآیند تولید تراشه را نشان می‌دهد که به یک گلوگاه مهم در تولید نیمه‌رساناهای روسیه تبدیل شده است. این بروز بالای نقص، که تقریباً نیمی از پردازنده‌ها معیوب هستند، نشان‌دهنده چالش‌های جدی بخش الکترونیک روسیه در حفظ کیفیت و قابلیت اطمینان در فرآیندهای تولید آن است. این مسائل در درجه اول به تجهیزات قدیمی و کمبود پرسنل ماهر نسبت داده می شود که با انزوا از اکوسیستم های فناوری بین المللی به دلیل تحریم های مداوم تشدید می شود.(این مسئله برای ما که بخشی از رادار ها و پدافند و شاید جنگنده هامون رو از روسیه تامین می کنید یک چالش است) تلاش‌ها برای بومی‌سازی تولید تراشه‌ها به‌عنوان وسیله‌ای برای دور زدن این تحریم‌ها، نتایج مطلوبی را به همراه نداشته است و پیچیدگی و مهارت فنی مورد نیاز در تولید نیمه‌رسانا را بیشتر نشان می‌دهد. این وضعیت منعکس کننده مسائل گسترده تری در صنعت است، جایی که نیاز به سرمایه گذاری قابل توجه در فناوری و سرمایه انسانی برای بازیابی و انعطاف پذیری آینده حیاتی است. در حالی که به خوبی انتظار می رفت که سازندگان روسی در حال حاضر با تولید دست و پنجه نرم کنند، گزارش اخیر مقیاس بزرگی از مشکلاتی را که توانایی های تولید نیمه هادی روسیه با آن مواجه می شوند، روشن کرده است. Baikal Electronics، یک توسعه‌دهنده معروف روسی، به دلیل نرخ بالای نقص در تراشه‌های تولید شده در داخل کشور، با موانع قابل توجهی در تامین تقاضای پردازنده‌ها مواجه شده است. بر اساس این گزارش، اعتقاد بر این است که حدود نیمی از پردازنده‌های بسته‌بندی شده در روسیه معیوب هستند و این امر باعث شده است تا Baikal Electronics به دنبال شرکایی در داخل کشور باشد. روسها برنامه داشتند تا سال2030 تراشه 14نانو تولید کنند پس از درگیری اوکراین در سال 2022، تحریم های اعمال شده توسط کشورهای غربی همکاری بین شرکت های تولید تراشه مانندTSMC تایوان و شرکت های روسی از جمله بایکال الکترونیکس را متوقف کرد. این اختلال در زنجیره تامین، بایکال را بر آن داشت تا به دنبال شرکای تولیدی جدید برای تولید سیلیکون و بسته بندی تراشه باشد. علی‌رغم تلاش‌ها برای بومی‌سازی تولید تراشه‌ها در روسیه، این انتقال دشوار بوده است و در نتیجه نرخ نقص بالایی در دسته‌های تراشه ایجاد می‌شود. موضوع مهمی که در این گزارش به آن اشاره شده، نبود قابلیت های پیشرفته تولید سیلیکون در روسیه و همچنین پرسنل و محققان آموزش دیده در زمینه تولید تراشه است. از آنجایی که هیچ سازنده تراشه در روسیه وجود ندارد که قادر به تولید ویفر در چیپهای پیشرفته (مانند TSMC) باشد، بایکال الکترونیکس احتمالاً به یک کارخانه ریخته گری چینی برای تولید پردازنده های خود متکی است که زمینه انبوهی از مشکلات است آیا حرکت رو به جلو روسیه در آینده قابل پیش بینی ست؟ به دلیل چالش های پیش روی بخش الکترونیک روسیه پس از درگیری اوکراین، نگرانی های قابل توجهی در مورد آینده این کشور در صنعت وجود دارد. وابستگی به تامین کنندگان خارجی ، فقدان ریزتراشه ها، رکود فناوری، مسائل کنترل کیفیت، چالش های مالکیت معنوی، و محدودیت های ورود به بازار، همگی مانع رشد و رقابت تولیدکنندگان لوازم الکترونیکی روسی شده اند. روسیه برای رفع این موانع و جوان سازی بخش الکترونیک خود باید اقدامات راهبردی انجام دهد. این شامل سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه محلی ، ترویج نوآوری، و بهبود زیرساخت برای دستیابی به خوداتکایی در تولید الکترونیک است. علاوه بر این، ایجاد مشارکت با کشورهای غیر غربی برای تنوع بخشیدن به زنجیره های تامین و کاهش ریسک های ژئوپلیتیکی برای موفقیت بلندمدت بسیار مهم است، می توان به مشارکت با کشورهایی (مانند ایران و کره شمالی) نیز فکر کرد در نهایت،آینده بخش الکترونیک روسیه به توانایی آن برای انطباق با شرایط متغیر بازار، سرمایه گذاری در فناوری های پیشرفته و تثبیت خود به عنوان یک بازیگر قابل اعتماد و نوآور در سطح جهانی وابسته خواهد بود . اما آیا روسیه با برداشتن گام‌های پیشگیرانه و اتخاذ رویکردی آینده‌نگر، می‌تواند بر چالش‌های پس از درگیری اوکراین غلبه کند و صنعت الکترونیکی پررونق و پایدار در آینده ایجاد کند؟. منابع: https://www.baikalelectronics.ru/products/4395/ https://meduza.io/en https://www.electropages.com/
  21. چگونه اویونیک مدرن می تواند جنگنده های قدیمی را در نبردهای امروزی در صحنه رقابت حفظ کند میگ21(فیشبد) نقش اویونیک و پادهای پیشرفته در دنیای امروز (میگ 21=بیسون) جنگنده نسل دوم MiG-21 در سال 1959 اولین نبردش را در طول جنگ ویتنام تجربه کرد، از زمانی که در نیروی هوایی شوروی وارد خدمت شد، دستخوش به روز رسانی های گسترده ای شد و امروزه به طور گسترده توسط بیش از 22 کشور در سراسر جهان استفاده می شود. . در حالی که انواع اصلی این جنگنده مدت‌ها منسوخ تلقی می‌شدند،اما این پلت فرم تا سال 2013 در حال تولید بود و با به‌روزرسانی‌های گسترده، به عنوان یک هواپیمای جنگی مدرن زنده ماند. در واقع، جنگنده JF-17 که امروزه توسط چین و پاکستان تولید می شود، مشتق مستقیم میگ-21 است و با ارتقای گسترده از جمله رادار پیشرفته AESA ، موتورهای جدید، مواد کامپوزیتی در بدنه هواپیما و با استفاده برخی از بهترین موشک های هوا به هوا در جهان به وجود آمده است . این پلتفرم علیرغم قدمت اولیه خود می تواند از اکثر جنگنده های نسل چهارم بهتر عمل کند. امروزه MiG-21 توسط اغلب تحلیلگران غربی منسوخ شده است،اما این پتانسیل را دارد که به اندازه کافی ارتقا یابد و در دستان یک خلبان کار بلد در برابر هواپیماهای مدرن تر و سنگین تر بسیار کشنده باشد. این امر توسط نیروی هوایی هند با موفقیت نشان داده شد، که از ناوگان MiG-21 ساخت شوروی خود برای به چالش کشیدن جنگنده های برتر برتر هوایی سنگین آمریکایی F-15 در طول رزمایش جنگی " Cope India" استفاده کرد.(سال2018) https://en.wikipedia.org/wiki/Cope_India جنگنده‌های MiG-21 هند، اگرچه به پیچیدگی JF-17 یا J-7G چینی نیستند، اما هنوز بسیار توانا هستند. این جنگنده‌ها که با نام MiG-21 Bison شناخته می‌شوند، مجهز به رادارهای پیشرفته Phazotron Kopyo، اطلاعات روی کلاه helmet mounted sights, و لینک داده‌های تاکتیکی tactical data linksهستند - ویژگی‌هایی که معمولاً فقط در جنگنده‌های نسل چهارم یافت می‌شوند. این جنگنده ها برای حمل موشک های هوا به هوا پیشرفته ساخت روسیه R-27 و R-77وR73 ارتقا یافتند که به جنگنده های MiG-21 هندی قدرت شلیک قابل توجهی داد و آنها را برای درگیری های فراتر از برد بصری بسیار توانمند ساخت. شاید مهم‌تر از همه، تجهیز این جنگنده‌ها به غلاف‌های پارازیت پیشرفته( EL/L8222) self escort jamming pods که تشخیص آن‌ها توسط رادار در برد طولانی را بسیار دشوار می‌کند و این امکان را به این جنگنده می دهد تا به طور موثر از حسگرهای دشمن در بردهای طولانی دور کند، آنها را دور بزند و حتی آنها را کور کنند و در نتیجه پیشرفت های قابل توجهی در بقای آنها ایجاد کند. غلاف( EL/L8222) اندازه کوچک میگ 21 و قابلیت های رادار گریز آن در تمرینات رزمی بر علیه اف-15 های آمریکایی بسیار موثر بود و جنگنده های هندی توانستند در بردهای کوتاه بدون شناسایی با جت های آمریکایی درگیر شوند و جنگنده های سنگین تر را در خطر قرار دهند. موقعیت جنگنده‌های میگ همراه با helmet mounted sights و موشک‌های هوا به هوا پیشرفته، برای جنگنده‌های F-15 آمریکایی چالشی کاملاً غیرمنتظره و بسیار جدی ایجاد کردند .جنگنده‌های پیشرفته‌تر دهلی مانند Su-30MKI هنگام درگیری با جنگنده های برتری هوایی یعنی F-15 ها به طور قاطع شکست خوردند. جنگنده‌های MiG-21 هند توانستند از غلاف‌های پارازیت خود برای برتری نسبت به جنگنده‌های بسیار پیچیده‌تر و سنگین‌تر استفاده کنند. اگر جنگنده‌ها به سامانه‌های جستجو و ردیابی مادون قرمز پیشرفته (IRST) مجهز می‌شدند، احتمالاً نه تنها می‌توانستند با اف-15های آمریکایی درگیر شوند، بلکه می‌توانستند به طور قاطع در درگیری پیروز شوند.. جنگنده های مجهز به سامانه های IRST نه تنها قادر به سکوت راداری هستند، بلکه قادر به شلیک موشک های هوا به هوا بدون قفل رادار نیز هستند. اما قفل های رادار توسط جنگنده دشمن شناسایی می شود و به آنها زمان می دهد تا با مانورهایی فرار کنند، شلیک موشک با استفاده از ردیاب مادون قرمز زمان پاسخ بسیار کمتری را به اهداف می دهد. این امر میگ-21 را نسبت به F-15(سال2018)که نه تنها فاقد IRST بلکه فاقد رادار AESA است، برتری مؤثری می‌دهد. ترکیب Eagle از سطح مقطع راداری بسیار بزرگتر و امضای راداری بالاتر تشخیص آنها را نسبت به MiG-21 بسیار ساده تر کرد. عملکرد MiG-21 هند در برابر F-15 هنگامی که مجهز به غلاف های پارازیت پیشرفته بود، پتانسیل این جنگنده را در صورت ارتقاء مناسب تهدیدی برای هواپیماهای رزمی مدرن و نخبه نشان داد.استفاده از سیستم های IRST می توانست یک نتیجه یک طرفه به نفع MiG-21 در برابر ایگل های سنگین تر و مدرن تر که خود فاقد چنین سیستم های پیشرفته ای هستند.به دست دهد بیسون هندی مجهز به موشک راداریR77و فرو سرخR73 سیستم‌های IRST به‌طور مشخصی در برابر جنگ الکترونیک مصون هستند، و ابزار مطمئن‌تری برای حفظ آگاهی موقعیتی برای جنگنده‌ها فراهم می‌کنند. پیامدهای موفقیت MiG-21 با غلاف های پارازیت و پتانسیل آن در هنگام حمل سیستم های جستجو و ردیابی مادون قرمز، بسیار زیاد است. در حالی که تحلیلگران غربی انتظار دارند جنگنده های نخبه ایالات متحده مانند F-15 و F-18E برای درگیر کردن جنگنده های قدیمی دوران جنگ سرد در جاهایی مانند شبه جزیره کره مشکل کمی داشته باشند، ارتقاء نامتقارن بسیار مقرون به صرفه مانند غلاف های پارازیت و ... سیستم‌های IRST می‌توانند به خوبی برای جنگنده‌های قدیمی مانند MiG-21های کره شمالی نیز تغییر ایجاد کند و به آن‌ها اجازه دهد تا تهدیدی قابل توجه برای جنگنده‌های مدرن‌تر باشند - به ویژه زمانی که به موشک‌های هوا به هوای مدرن مانند R-27 مجهز شوند. ادامه دارد.. ..
  22. فقط جهت مقایسه با رونماییهای جدید پهپادی کره شمالی --هاروپ: پهپاد امید: لانست: پهپاد معروف به شاهد107:
  23. تبلیغات نقش مهمی در حفظ و تداوم حکومتهای کمونیستی داره.این پروپاگاندا همراه با سانسور شدید جهت عدم درز اطلاعات باعث میشه این جور رژه ها از کره شمالی یک هیولای نظامی یا به قول خودشون ببر گرسنه بسازه.البته کره اییها سابقه استفاده از ماکت رو در رژه ها دارند.ولی دستکم در مورد این تانک استثنا می شه قائل شد.در هرصورت با این حفاظت اطلاعات و انزوای کره شمالی هیچ چیز قابل اثبات نیست.و هیچ تضمینی وجود نداره که این سیستمها و تجهیزات واقعا عملیاتی باشند .(شاید باشند و شاید نباشند)
  24. جزئیات جدید کلیدی در مورد تانک نسل بعدی کره شمالی: Chonma 2 کره شمالی از طرح نسل بعدی تانک اصلی خود برای اولین بار در اکتبر 2020 رونمایی کرد، که گمانه زنی های گسترده ای را برانگیخت و سوالات مهمی را در مورد قابلیت های آینده آن و پیامدهای آن بر پتانسیل جنگی آینده نیروهای مسلح این کشور یعنی ارتش خلق کره ایجاد کرد. با این حال، جزئیات جدید در مورد این تانک اطلاعات قابل توجهی از وضعیت بخش دفاعی کره شمالی ارائه کرده و به بسیاری از مهم ترین سؤالات در مورد تانک پاسخ داد.یکی از سوالات برجسته ای که در یک پخش تلویزیونی دولتی به آن پاسخ داده شد، نامگذاری تانک بود، این تانک قبلاً در غرب با عنوان M2020 بر اساس سال رونمایی از آن نام برده می شد.( ایالات متحده مدت‌هاست که از نام‌های M برای خودروهای زرهی خود استفاده می‌کند، مانند M1 Abrams برای تنها کلاس تانک در حال حاضر عملیاتی خود و M48 برای تانک اصلی خود در اوایل دوران جنگ سرد که از سال 1953 وارد خدمت شد). اما تانک جدید کره شمالی Chonma 2 نامگذاری شده است. Chonma 2 سومین کلاس تانک است که در این کشور تولید شده است، پس از Chonma اصلی دهه 1980، که از نزدیک بر اساس T-62 شوروی ساخته شده بود، و تانک Chonma-215/216 که در اوایل دهه 2000 وارد خدمت شد. Chonma به معنای پگاسوس است و بنابراین یک نام عمومی است که به دوره زمانی خاصی مرتبط نیست. مهمات تانک با توجه به قدرت شلیک Chonma 2، تأیید شده است که تانک به سه نوع گلوله جداگانه دسترسی دارد، یعنی سابوت پرتاب کننده تثبیت شده با باله سوراخ کننده زرهی (APFSDS)، ضد تانک انفجاری قوی (HEAT) و گلوله های با انفجار بالا خرج گود. به خصوص مهمات APFSDS استفاده شده قابل توجه است، که یک طراحی مدرن با نسبت طول به قطر عالی است که نشان دهنده قابلیت نفوذ بسیار بالا است. طول بیشتر نشان‌دهنده طراحی ساختاری کارآمدتر سابوت است که به آن اجازه می‌دهد تا زره قطورتری را بشکافد. این تانک قبلاً به داشتن تسلیحات ثانویه از موشک‌های ضد تانک Bulsae-3، مشتق شده از کورنت روسی با قابلیت‌های نفوذ پیشرفته، شناخته شده بود. کورنت در برابر اکثر کلاس‌های تانک مدرن که به طور گسترده در ارتش‌های غربی از جمله چلنجر ۲ بریتانیایی ، لئوپارد ۲ آلمانی و ام‌۱ آبرامز آمریکایی استفاده می‌شوند ، بسیار کارآمد است. شاید غیرمعمول ترین ویژگی تانک جدید استفاده از یک لودر دستی و چهار خدمه باشد، برخلاف تانک های مدرن روسیه، چین و کره جنوبی که همگی از لودر خودکار و سه خدمه استفاده می کنند. این روندی است که انتظار می‌رود تانک‌های غربی به نسل بعدی زره‌های خود برسند و کره شمالی را به تنها کشوری تبدیل می‌کند که از خودروهای زرهی با کالیبر توپ شوروی استفاده می‌کند که ازاتولودر استفاده نمی‌کند. با این حال، مزیت این امر این است که چهار خدمه Chonma 2 قادر خواهند بود در مواقع تعمیر و نگهداری کمک های بیشتری ارائه دهند،  سیستم مدیریت نبرد مورد استفاده در تانک Chonma 2 یکی از ویژگی های قابل توجه تانک جدید یکپارچه سازی دید حرارتی برای توپچی و فرمانده است. در حالی که اکثر تانکها دارای دید حرارتی نیستند، بسیاری از آنها دارای یک مجموعه دید ترمال واحد هستند تا هزینه ها را کاهش دهند.البته نوع سامانه نصب شده هنوز نامشخص است، زیرا دارای ویژگی هایی هستند که به وضوح آنها را از مواردی که توسط سایر کشورها ارائه شده است متمایز می کند. بنابراین ممکن است این سامانه نسل اول مانند چلنجر 2 یا نسل سوم مدرن مانند T-90M باشند. کنترل‌های آتش به‌ویژه شامل یک صفحه نمایش با چندین دکمه است که به نظر می‌رسد یک سیستم مدیریت نبرد با ویژگی‌های موقعیت‌یابی پیشرفته است - چیزی که تعداد کمی از کلاس‌های تانک در جهان می‌توانند به آن ببالند. (سامانه های روی برجک به خصوص اپتیک ) موتور به نظر می رسد موتور این تانک شباهت زیادی به MT883 آلمانی تانک Leopard 2 دارد، اما با تفاوت های قابل توجهی مانند""" توربوشارژر و اینترکولر""". با توجه به اینکه تانک آلمانی به طور گسترده ایی صادر شده است، امکان دسترسی بخش دفاعی کره شمالی به این طرح وجود دارد وزن بسیار سبک‌تر Chonma 2 نسبت به Leopard 2 می‌تواند سطح بسیار بالاتری از تحرک را در صورتی که موتور آن عملکرد مشابهی داشته باشد، تسهیل کند. از دیگر ویژگی‌های تایید شده تانک می‌توان به سیستم حفاظت فعال هارد کیل و زره واکنشی انفجاری اشاره کرد. مدل موتور مورد استفاده در تانک Chonma 2 تانک‌های کره‌شمالی در طول تاریخ این کشور از نظر عملکرد بسیار عقب‌تر از همتایان خارجی پیشرو خود بوده‌اند، زیرا Chonma مبتنی بر T-62 زمانی که اتحاد جماهیر شوروی تانک‌های بسیار توانمندتری مانند T-80U تولید می‌کرد، خریداری شد. شکاف عملکردی با تانک Songunدر دهه 2000 اندکی کم شد، اگرچه فقدان دید حرارتی آن یک نقص بزرگ بود که همچنان آن را پشت سر تانک برتر شوروی T-80UK قرار داد.البته تانک های کره شمالی برای جنگ در مناطق کوهستانی این کشور بسیار بهینه شده اند. با این حال، به نظر می رسد Chonma 2 اولین تانک کشور باشد که واقعاً از نظر عملکرد در سطح بین المللی بسیار رقابتی است و به طور بالقوه استعداد صادرات به مشتریان سنتی مانند سوریه و اتیوپی را دارد در قسمت عقب بدنه، به ویژه در اطراف موتور، هیچ زره قفسی و سیمی وجود ندارد، که این نقطه رو بسیار آسیب پذیر کرده است با توجه به فلسفه و تفکر کشور در مورد جنگ زرهی، Chonma 2 احتمالاً برای اولویت دادن به نیازهای تعمیر و نگهداری بسیار ساده و بی دردسر و سبک و بسیار متحرک طراحی شده است و امکان عملیات در کوه ها و پل ها و جاده های غیرنظامی را فراهم می کند. این تانک جدید به عنوان اولین طرح کاملاً تمیز در کره شمالی متمایز می شود، با Chonma اصلی که بسیار نزدیک از T-62 مشتق شده است، در حالی که Chonma-215/216 کاملاً بر اساس Chonma اصلی است. توسعه Chonma 2 در حالی اتفاق می‌افتد که بخش دفاعی کره شمالی پیشرفت‌های بزرگی در طیف حوزه‌های عملکردی داشته است و توانایی تولید سخت‌افزار مدرن را به‌طور مستقل در مناطقی از زیردریایی‌های موشک کروز و موشک‌های بالستیک بین قاره‌ای گرفته تا پهپادهای نظارتی دوربرد و ماهواره‌های جاسوسی نشان داده است. منابع:https://militarywatchmagazine.com/ https://tanks-encyclopedia.com/new-north-korean-mbt/#google_vignette https://armyrecognition.com/