برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 30 دی 1397 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهدرود به دوستان گرامی 15 دلاور مرد جمعی نیروی هوایی به جمع شجاعان شهید پیوستند. امروز مصاحبه مهندس پرواز با حسینی بای پخش شد و آنطور که ایشان فرمودند تا لحظه برخورد با دیوار و خروج از باند متوجه فرود در فرودگاه عوضی نشده بودند. خیلی ساده یک فروند 707 سرحال و آماده و کرو پروازش قربانی عدم اجرا و آشنایی با وظایف توسط دیگران شدند. از دیدگاه EMC این حادثه یک نکته داشت که امیدوارم بعد از اعلام گزارش رسمی این سقوط به ملت معلوم بشود که این نکته در حادثه موثر بوده یا خیر که در ادامه به آن اشاره می کنم. محل حادثه در فرودگاه فتح سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. https://cdn.isna.ir/d/2019/01/14/3/57813332.jpg در حالی که یک ماه قبل نزدیک بوده یک هواپیمای مسافر بری همین اشتباه را بکند ولی به دلیل اینکه بر خلاف روز حادثه دید افقی خوبی وجود داشته خلبان هواپیمای مسافر بری متوجه فرودگاه عوضی شده و خودش و مسافران رادر آخرین لحظه نجات می دهد. ربط مستقیمی هم به تحریم و فرسودگی ناوگان ندارد. حوادث قبلی مستند شده بوده اما گزارش و اطلاع رسانی نشده است!!!!!!!!! تصویر هوایی 2 فرودگاه غلط انداز در منطقه فرودگاه بین المللی پیام استان البرز https://cdn.isna.ir/d/2019/01/14/4/57813333.jpg وقتی رادیو خبر فوری سقوط را پخش کرد و من وضعیت هوا را که دیدم گفتم ای وای حتما وارد ابر CB3 شده و له شده یا اینکه وارد ابر CB9 شده و بر اثر برخورد صاعقه منهدم شده است. وقتی اعلام کردند که قرقیزستانی بوده خیالم راحت شد که از کارگو های باقیمانده نیروی هوایی نبوده اما شب که رفتم خونه دیدم که حرفشان را عوض کرده اند و هواپیمای خودمان بوده. معلوم بود که دید افقی بسیار کم است و ابرهای خطرناکی هم در آسمان وجود دارند برای همین هواپیما با بنک زیاد دور زده و به روشی که خلبانهای ترابری ایران در فرودگاههای عراق و سوریه فرود می آیند سعی کرده در باند فرودگاه ترابری پیام فرود بیاید. (https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/01/15/0/2430712.mp4) در حالی که فرودگاه اشتباهی است. خوب برای وضعیت موجود چند سناریو وجود دارد. 1. فرودگاه پیام فاقد تجهیزات ناوبری و فرود با دید محدود و یا دید صفر است. اگر اینطور هست پس چرا فرودگاه بین المللی است؟ 2. فرودگاه دارای تجهیزات است اما دقت کافی ندارد و هواپیما را فقط تا محدوده دید چشمی فرودگاه هدایت می کند که اگر اینطور هست برج مراقبت با توجه به نبود دید نباید اجازه فرود می داده است. اما این احتمال وجود دارد که دید افقی بالای 1000 متر بوده و فرودگاه اجازه فرود داده ولی این دید برای تشخیص فرودگاه پیام از فرودگاه فتح که 5 مایل پایین تر است کافی نبوده است. 3. فرودگاه تجهیزات کافی دارد اما به دلیل تداخل های رادیویی مانند آنچه در شکل زیر نشان داده شده است که رادیوهای باند شهروندی 27 مگاهرتز CB باعث شده اند (در آمریکا) هواپیما به اشتباه افتاده است.البته مقامات انتظامی در ایران هر گونه رادیو را قادرند که فورا شناسایی کرده و از ادامه کار آن جلوگیری بکنند اما اگر رادیو متحرک باشد مثل آنچه در آمریکا اتفاق افتاد کار سخت می شود. 4. فرودگاه ها تجهیزات ناوبری کاملی دارند ولی این تجهیزات بسیار به هم نزدیک هستند و تداخل بسیار خطرناکی را ایجاد می کنند. که اگر اینگونه هست پس با هزینه های نجومی که هواپیمای تست خریدند برای چه این هواپیما متوجه مشکل این فرودگاه ها نشده است. 5. خلبانها از GPS استفاده نمی کنند و تجهیزات ناوبری ندارند که این هم درست نیست زیرا همه خلبانها دارای تبلتهایی هستند که علاوه بر نقشه های جپسن دارای GPS هم هست. اما ممکن است که به سامانه ناوبری فرودگاه اعتماد بیشتری نسبت به GPS داشته باشند که البته طبیعی است. 6. فرد یا افراد وندالیست و یا دشمن و یا عوامل داخلی دشمن که به فناوری خوبی مجهز هستند فرودگاه های کشور را رصد کرده و در فرصت مناسب و در زمانی که دید مناسب نیست بارها اقدام به ایجاد تداخل روی سیستم های ناوبری کرده اند و اینبار یک شکار درجه یک و بی نظیر را انجام داده اند. با وجود دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای که این ملت دارد هیچ بعید نیست. البته با وجود افراد بی مسئولیتی مهر به پیشانی خوارج گونه که می بینیم در پستهای مدیریتی فکر نمی کنم که دشمن به این مورد آخر نیازی داشته باشد. به قول یکی از وزرای سابق که در برنامه این ج.ا. صدا و سیمای ج.ا. پخش شد یک وزیر در جمهوری اسلامی باید 70 درصد وقتش را توطئه خنثی بکند 20 درصد وقتش توطئه بکند و 10 درصد هم می ماند برای کار کردن. راه حل: بدون توجه به اولویت 1. فرودگاه ناجا و فرودگاه پیام را تبدیل به اتوبان با علائم بصری مشخص کنید تا اشتباهی پیش نیاید. 2. حد فاصل بین فرودگاه های پیام و ناجا و فتح در یک اقدام جهادی از نوع جناب کرباسچی در ساخت منطقه نواب و اتوبان آن و جناب قالیباف در ساخت اتوبان امام علی تملک شده و این سه فرودگاه تبدیل به یک فرودگاه درست و حسابی شده و باندهایشان را به هم متصل بکنند (البته نیازی هم نیست که 5.5 مایل باند بسازند همین که با عرض باند یک جاده استاندارد درست بکنند کافی است که اگر اشتباهی هم رخ داد تبدیل به فاجعه نشود) اینجا مشکل این هست که کشوری که فرودگاه 5 بانده امام (آریامهر سابق) را با وجود همه نقشه ها و فناوری و اهمیت آن برای جاده ابریشم هوایی نتوانسته یا نخواسته بعد از 45 سال تکمیل بکند (فقط یک باند دارد که آن هم در قبل از انقلاب ساخته شده است) و خودش را از سالی بیست میلیارد دلار درآمد خالص و نقد محروم کرده است چطور می تواند یا می خواهد که تنها برای جلوگیری از سوانح چنین پروژه ای را انجام بدهد. (البته شاید شهرداری کرج از وزارت راه لایق تر و .... باشد و این کار را بکند پس مایوس نیستیم) 3. پروازهای فرودگاه پیام فقط در روز و در روزهایی که دید افقی بیش از 7 مایل باشد انجام دهیم. 4. با توجه به حساسیت موضوع و تعداد پرواز کم این فرودگاه طرح تقرب به این فرودگاه خاص تغییر بکند و به خلبانها دستور داده بشود که ابتدا یکبار از روی باند عبور بکنند و باند طویل و مناسب را که شناسایی کردند سپس روی آن بنشینند. که البته فقط احتمال وقوع را کم می کند اما کاملا مشکل را حل نمی کند و خلبانهای خارجی زیر بار نخواهند رفت. 5. بااستفاده از رنگ آمیزی و سامانه های laser-show فقط در اطراف باند پیام ستونهای نوری و پیامهای اپتیکی تشکیل بشود که خلبانها در صورت ندیدن این ستونهای نوری متوجه بشوند که باند را اشتباهی آمده اند. در مهر آباد که می خواهند فرود بیایند اینقدر موجودات مریض به سمت کابین خلبان لیزر پوینتر های قوی می تابانند که فوری متوجه می شوند که کجا آمده اند. 6. راه حل های عملی تر و ساده تر و ارزان تر.
-
2 پسندیده شدهکشور به دانش پرتاب ماهواره تا ارتفاع 500 کیلومتر دست پیدا کرده. چالش اصلی برای رسیدن به مدارهای بالاتر چالش موتور است. این موتور که در این پرتابگرها استفاده میشه با تغییراتی و با اسکیل کردن توانش افزایش پیدا کرده ولی تقریبا به ماگزیمم توان رسیده. الان اگر میخوان این تکتولوژی در کشور تکمیل بشه باید یک موتور جدید با تراست بالاتر از صفر در کشور طراحی و ساخته بشه تا بتوان به مدارهای بالاتر رسید. تجربه اینچنین طراحی در کشور وجود نداره و روس ها هم فکر نکنم حاضر بشن کمک کنند. به هر حال چالش اصلی الان اینه
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست و با پوزش از محضر دوستان بخاطر تأخیر سه ساله در تکمیل این تاپیک ، بررسی گرز مخوف روس ها رو به اتفاق هم ادامه میدهیم : آشنائی بیشتر با یک چماق روسی موشک بالستیک زیر دریائی پایه بولاوا ، یکی از پروژهای به ثمر نشسته " موسسه تکنولوژی حرارتی مسکو " می باشد که تحت رهبری طراح ارشد این موسسه " یوری سولومانف " ( یا به تعبیری دیگر یوری سلیمانف - م ) متولد شده و توسعه یافت. گر چه برخی از خصوصیات ژنتیکی و قابلیت های مهندسی آن از موشک بالستیک قاره پیمای RT-2PM2 Topol-M نشأت گرفته است ، اما باید گفت که این موشک جدید ، مسیر طراحی خود را مستقلا و از ابتدا طی کرده است و بر خلاف برخی شایعات نسخه دریاپایه توپول-ام نیست. در واقع موشک Bulava هم سبک تر و هم دارای تکنولوژی پیچیده تری نسبت به موشک Topol-M می باشد. هر چند که انتظار می رود که هر دو موشک ؛ در حوزه برخی شاخص ها و قابلیت ها ، با یکدیگر قابلیت مقایسه و تشابه را داشته باشند ؛ که از مهمترین این موارد می توان به CEP مشابه و پیکربندی یکسان کلاهک های قابل حمل این دو موشک اشاره نمود. اطلاعات منتشر شده از این موشک در چارچوب پیمان START ، به ما می گوید که موشک بولاوا ، توان حمل کلاهکی به وزن 1150 کیلوگرم را تا برد 9500 کیلومتر دارا می باشد. موشک بولاوا ، در واقع یک موشک سه مرحله ای است. مراحل اول و دوم این موشک ، از سوخت جامد استفاده می کنند. اما در مرحله سوم ، موشک بولاوا ؛ از سوخت مایع استفاده می کند. این قابلیت به موشک این امکان را می دهد تا در مرحله سوم و هنگام جداسازی کلاهک ها ، از قدرت مانور بالاتری برخوردار شود. این موشک را می توان از یک موقعیت و سطح شیبدار لانچ و پرتاب نمود ؛ که این قابلیت ( بر خلاف شلیک های عمودی سایر موشک ها ) به زیر دریائی های حامل این امکان را میدهد که در حال حرکت و عدم سکون ، قابلیت شلیک این موشک را داشته باشند. یکی از مهمترین و ترسناک ترین قابلیت های این موشک ، قابلیت های دفاعی آن است که به خاطر نحوه جدا شدن غیر همزمان کلاهک های بارانی خود می تواند در برابر سیستم های ضد موشکی مقاومت نماید و به تعبیری تا حدودی اقدامات ضد موشکی را خنثی نماید. انتظار می رود که زیردریائی های کلاس بوری که موشک بولاوا را حمل می نمایند ، تا سال 2040 میلادی ، بخشی جدائی ناپذیر از سه گانه تهاجم هسته ای روسیه باشند. ادامه دارد ... ----------------------------- پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : ان شاء الله در پست های آینده به تاریخچه و سایر مباحث مرتبط با این چماق روسی ، خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهتو این هفته بحث در مورد پرتاب فضایی ایران بود و بحث آمریکا و اسرائیل روی موشک قاره پیما بود ولی اصل داستان خود فضا بود موفقیت در پرتابگر یک گام بزرگ به سمت ماهواره های تجسسی و تصویر برداری است گرچه ماهواره در مدار قرار نگرفت الان ایران سه مسیر جهش داره مسیر اول قراردادن ماهواره جاسوسی و مخابراتی در فضا است که میتونه نقش مهمی در جهش اطلاعاتی کشور داشته باشه، این مسیر پرهزینه ولی طلایی است بویژه که بخشی از آینده در فضاست مسیر دوم رسیدن به توان زدن ماهواره های آمریکا و اسرائیل است که عملا زدن چشم اسفندیار است ، این توان رو با زدن آواکس ها ترکیب کنید و نتیجه اون زمینگیر شدن و گیج شدن آمریکاست و عملا بخش زیادی از اثر بخشی حملات آمریکا از بین میره مسیر سوم امکان زدن رادارهای شناسایی و سیستم های پدافندی آمریکا و متحدانش در منطقه است که در صورت رسیدن به این توانمندی و موشک هایی هم تیپ با هرمز عملا رادارهای دشمن با تهدیدی به نام موشک های ضد رادار بالستیک روبرو می شوند که از 2000 کیلومتر دورتر شلیک می شوند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست و با پوزش از محضر دوستان بخاطر این تأخیر دو سه ساله در تکمیل این تاپیک ، بررسی کارنامه عملیاتی جاسوس پیر یانکی ها رو به اتفاق هم ادامه میدهیم. جاسوس پیر در نیروی هوائی آمریکا در کنار حضور این پرنده در نیروی دریائی ، نیروی هوائی ایالات متحده هم ، بین سال های 1954 الی 1978 ، جاسوس های پیر را در سه تیپ هوائی (هر یک متشکل از سه اسکادران مستقل عملیاتی ) به خدمت گرفته بود. تا زمان جنگ ویتنام ، مأموریت اصلی EC-121 ها ، پوشش دادن نقاط ضعف رادارهای آمریکا در قالب پست های رادار مکمل اخطار پیش هنگام در سواحل غربی و شرقی (اقیانوس های آرام و اطلس) بود. این پوشش که در قالب برنامه "موانع پیوسته " نامگذاری شده بود ، با پرواز 300 مایل دریائی از سواحل قاره آمریکا صورت می پذیرفت. این پروازهای شناسائی در خلال جنگ سرد ، در واقع مدارهای پست های اخطار دهنده زمینی را همپوشانی می نمودند. اولین اعزام به مأموریت هواپیماهای EC-121C ، در قالب تیپ هوائی 551 هشدار و کنترل زودهنگام هوابرد (مستقر در پایگاه نیروی هوائی Otis ماساچوست) و در تاریخ 21 دسامبر 1954 آغاز گردید. پس از مدتی نمونه های ارتقاء یافته EC-121D و EC-121H هم به این اسکادران ها پیوستند. همتای اقیانوس آرام آن ، تیپ هوائی 552 هشدار و کنترل زودهنگام هوابرد هست که در 1 ژوئیه 1955 در پایگاه نیرو هوائی Mc Clellan کالیفرنیا ، فعال شده و آغاز بکار نمود. پس از بحران موشکی کوبا ، در سال 1962 ، اسکادران 966 AEWCS (هشدار و کنترل زودهنگام هوابرد) در پایگاه McCoy فلوریدا تشکیل شد ، اما همچنان این اسکادران تحت فرمان و در کنترل اداری وینگ 552 کالیفرنیا فعالیت می نمود. البته اسکادران 966 با مأموریتی دوگانه تشکیل شد. مأموریت نخست ، فعالیت های نظارتی در فضای هوائی کوبا بوسیله EC-121 و ماموریت ثانویه که اجرای عملیات حفاری طلا (یا به تعبیر دیگر جویندگان طلا-م) (Gold Digger) که به مأموریت های جاسوسی U-2 مرتبط میشد. سومین تیپ هوائی که Warning Star در اون به خدمت گرفته شد ؛ تیپ 553 شناسائی نام گرفت. این تیپ هوائی EC-121 ها ، در خلال جنگ ویتنام سازماندهی شد و از اکتبر 1967 تا زمان غیرفعال شدن اش در دسامبر سال 1970 ، در کشور تایلند مستقر بود. (تحت عنوان پروژه و عملیات BatCat) وینگ 553 ، در سراسر کشور تایلند ، در ساحل ویتنام ، همچنین لائوس و کامبوج ؛ پروازهای مداومی را انجام میداد که با هدف دریافت و تقویت سیگنال های ضعیف ارسال شده از خاک ویتنام توسط پرنده های ارتقاء یافته EC-121R صورت می پذیرفت. البته پس از سرنگونی یک هواپیما و از دست رفتن خدمه ، ماموریت های شناسائی لب مرز ویتتام بیشتر به پرنده های شناسائی QU-22 Pave Eagle واگذار می گردید که احتمال شناسائی و هدف گرفتن کمتری داشتند. تیپ 551 AEWCW ، سرانجام در سال 1969 ، غیرفعال شد. این درحالی بود که تیپ 552 ، در سال 1971 به یک اسکادران کاهش یافت و سرانجام در 30 آوریل 1976 با توجه به ورود پرنده های جدید E-3 Sentry ، اسکادران باقیمانده EC-121 تیپ 552 هم رسما تعطیل شد. پس از این اتفاق همه EC-121 های نیروی هوائی به عنوان هواپیماهای رزرو ، به پایگاه نیروی هوائی در فلریدا منتقل شدند و مدتها پس از این که اسکادران ها و تیپ های پروازی آواکس های E-3 کاملا مستقر شدند ، این هواپیماها همچنان درپایگاه فلوریدا برای آموزش های مقدماتی و ... مورد استفاده قرار می گرفتند. ادامه دارد ... ----------------------------- پ.ن : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : ان شاء الله در پست آینده به مابقی تاریخچه عملیاتی این جاسوس پیر ، خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم The Tank is Dead تانک مُرده است قسمت آخر جانشینی برای تانک موشکها در سال ۲۰۳۰ هوشمندتر و با کلاهکهایی بهتر از ATGM ها خواهند بود. نقش غالب تانک (در این مقاله منظور از تانک بیشتر MBT ها هستند) در میدان نبرد مدرن با دو سیستم تخصصی جایگزین خواهد شد. واضح است که ضدهوایی خود کششی (SPAAG) جدیدترین خودروی رزمی زمینی (ground combat vehicle) اصلی ،، با توجه به قابلیت های چند منظوره اش ، مانند پایین آوردن پهپاد ها و ATGM ها می باشد. با این حال ، SPAAG ها بیش از حد گران هستند و به عنوان یک زرهپوش سبک و بخشی از تیم تهاجمی تانک-پیاده نظام در رزم نزدیک ، مورد استفاده قرار میگیرند. یک خودروی زرهی با قابلیت پشتیبانی از پیادهنظامِ بسیار کوچکتر ، سادهتر و با زره سنگین تر برای این نقش مورد نیاز است که من در کتابم آن را "Rhinos" معرفی کرده ام . این خودرو می تواند با پوشش هوایی که SPAAG برایش ایجاد میکند در یک فاصله ایمن از هم با یکدیگر عملیات کنند. بازنشسته کردن تانکها در حال حاضر مورد بحث قرار گرفتهاست در گزارشی در این مورد نروژ ممکن است تانکهای سنگین خود را کنار بگذارد. (لینک خبر اصلی) این عاقلانه است اگر آنها قصد دارند تدافعی بجنگند ، اما نیروی نظامی به وسایل زرهی رزمی سنگین مانند Rhinos برای حمله به مواضع دشمن نیاز دارد. زرهی سنگین هنوز مورد نیاز است، این توپِ بزرگِ تک لولهِ ۱۲۰ mm است که تانک را منسوخ میکند. ATGM میتوانند این نقش را (نقش توپ اصلی تانک را) پر کنند و فضای درون تانک را برای استقرار یک توپ اتوماتیک ، مناسب با تهدیدهای مدرن ،خالی کنند. روسیه این مساله را در طی درگیریهای اخیر اسلامی از جمله نبرد در سوریه یاد گرفت. پیاده نظام قادر به مبارزه در کنار تانک تی - ۷۲ با آتش خطرناک توپ ۱۲۵ mm و خطرات زره واکنشی اش نبودند. توسعه ای ترکیبی با استفاده از شاسی سنگین تانک تی - ۷۲ صورت گرفت که خروجی اش BMPT "نابودگر" (BMPT Terminator) بود.به جای آن توپ بزرگ، دو توپ اتوماتیک ۳۰ میلیمتری (Shipunov 2A42) ، و دو نارنجکانداز ۳۰ میلیمتری (AGS-17) و 4 موشک هدایت شونده ضد تانک (9M120 Ataka) به کار رفته است. BMPT میتواند حمایت مستقیم بهتری را در نزدیکی پیادهنظام بدون آتش خطرناک یک توپ ۱۲۵ میلیمتری فراهم کند. همچنین تولید و نگهداری از آن راحتر و کم هزینهتر از تانک است. BMPT ، Terminator BMPT-72 ، Terminator 2 AGS-17 9M120 Ataka Shipunov 2A42 با این همه، ارتش روسیه BMPT را قبول نمی کند چرا که اکثر ژنرال ها آن را به عنوان تهدیدی برای دوستان صنعتی خود می بینند. در عین حال، تعدادی به سوریه فرستاده شد؛ و این اقدام به این معنی است که افسران روسی حاضر در میدان نبرد اعلام کرده اند که به آن نیاز دارند. آنها به تانک های پرخرج طراحی شده برای انهدام تانک های دیگر ، نیاز ندارند. آنها به یک خودرو رزمی چند منظوره (multi-role fighting vehicle) نیاز دارند که بتواند در کنار پیاده نظام مبارزه نماید و تمام تهدیدات مدرن را نابود کند. تانک مرده است! .....Carlton Meyer..... پایان مقاله ایشون در آخر این مقاله ، قسمتی از پست یک انجمن رو آورده که به شرح زیر هست ، مطلب زیر درواقع قسمتی از نتیجه گیری یک کاربر است . در سال 2010 یک بحث جالب مربوط به این موضوع مقاله ، توسط کاربری به نام GLAR مطرح شده : لینک انجمن حقیقت موضوع این است که تانکها ، دایناسوران این زمانه هستند. آنها باید سالها پیش ، از خط مقدم نبرد ، بیرون کشیده می شدند ، به این دلیل که آنها صرفا نماینده (خروجی) یک دوره فنآوری بودند ، آنها به دلیل حفظ رقابت (تسلیحاتی) ، به توسعه یک رده خاص از عملکرد محدود شدند(منظور کلاس MBT) که پیشرفت های اساسی در آن رده ، در سه اولویت حفاظت، تحرک و قدرت شلیک خلاصه میشد ، در نهایت ارتقاء آن الویت ها نیز آسان بود . همچنین جبر سازمانی قابل توجهی حداقل در ستاد نیروی زمینی آمریکا حول سیستمهای سنگین وجود دارد. زمانی که Eric K. Shinseki قرار شد به یک تیپ سبک مکانیزه برود (احتمالا با اجبار )، او تهدید کرد ، شلیک سیستمِ "ضدِ تانک در خط دید" (MGM-166 LOSAT) را که موشکش از زره جلویی یک M1A2 وارد و از موتور عقبش خارج شده را به نمایش عموم میگذارد.LOSAT با سیاسی بازی توسط سیستم CKEM که مدل کوچکتر از LOSAT برای بکار گیری در روبات های چند منظوره رزمی بود (robotic MULE) کنار گذاشته و ذبح شد. سامانه ضد زره انرژی جنبشی MGM-166 LOSAT این واقعیت جنگ در میدان دید (LOS warfare) است، اگر بتوانید سرعت پرتابه را در دهانه حفظ کنید (بوسیله نیروی رانش راکت ) ، در این سیاره تانکی وجود ندارد که بتواند در برابرش مقاومت کند (منظور برخوردهای از نوع انرژی جنبشی سیستم LOSAT با سرعت ماخ بالاست). با استفاده از مفهوم مدرن [شده] ONTOS (به احتمال زیاد منظورش M50 Ontos ) شما می توانید هشت پرتابه را قبل از شلیک دشمن هدایت کنید. M50 Ontos خودرو ضد تانک امریکا مجهز به شش توپ 106 میلیمتری و این یک حقیقت حیاتی است که ما در مورد آن صحبت میکنیم. چون "دقیقه اول" ، آن چیزی نیست که اهمیت دارد. این "۱۰ تا ۱۵ ثانیه اول " است که حیاتی است . یعنی زمانی که تانک تصمیم میگیرد به هر چیزی که در محدوده ۲،۵۰۰ تا ۳،۰۰۰ متر اَش قرار دارد ، شلیک کند. همه (از جمله روسها) سیستم کنترل آتش مدرن و شلیک در واحد زمان (rounds) مناسبی دارند. به طوری که هر شلیک برابر با اصابت است.احتمالا ساده ترین مامورریت انهدام آن زمانی است که تانک در حال چرخش برجک جهت هدفگیری ( turret jams ) یا زمانی است که ساکن باشد. حال اگر یک حامل موشک نرخ ۸ شلیک در ۱۰ ثانیه را صورت دهد ، می تواند ۸ تانک با بارگیری دستی یا ۴ تانک با بارگیری خودکار را مغلوب کند و این در فواصلی فراتر از رنج پرتابه های انرژی جنبشی آنها (تانک ها) رخ خواهد داد. اگر شما با آتش سریع، ارزان و مطمئن نمی توانید در فواصل میدان دید (LOS distances) حریف را منکوب کنید و اگر شما نمیتوانید به اندازه کافی تانک ارسال کنید تا یک دشمن مجهز به T-90 یا Leopard 2A6 را به سرعت و در فواصل دور شکست دهید ، بهتر است به دنبال رویکرد رزم شبکه محور ( Netcentric warfare) بروید که شلیک کننده می تواند با قابلیت های فراتر از میدان دید (NLOS) و آتش چندگانه با اصابت همزمان (MRSI) ، تمام سیستم های حفاظت خودکار را بی اثر کند. سیستم آتش MRSI (بالا) ، سیستم جدید آتش SWSI (اصابت همزمان با کلاهک چندبخشی) ما میتوانیم این کار را انجام دهیم، انهدام زودتر و سریعتر تانکهای دشمن در جنگ های مانوری با سیستم های آتش مستقیم قابل اجراست . اما باید اول نشان دهیم که این سیستم میتواند ، به راحتی مستقر و به راحتی پنهان شود و همچنین در نسل چهارم جنگ در مقابل شبه نظامیان در فواصل کمتر از ۲۰۰ متر با RPG ، جان سالم به در ببرد و بجنگد.ادامه متن رو نتوستم درست بفهمم اصلش رو گذاشتیم اگر بتوانیم از خودروهای رباتیک کلاس (Wiesel) در سطح ۵ تا ۱۰ تن مجهز به توپهای سبک و ATGW ها در محیط های جنگ شهری (MOUT) استفاده کنیم ، تمامی تانک ها را دفن خواهیم کرد و مقادیر زیادی در نگهداری سالانه و آموزش صرفهجویی میکنیم. اما تا زمانی که تکنولوژی پیشرفته با آهن قراضه (old-iron) در خیابان در حال جنگ باشند، خدمه تانک ها نیشخند میزنند وراه خود را ادامه میدهند؛ زیرا، اساسا ، شلیک آنها ارزانتر است. نمونه ای از خودروهای رزمی زرهی سرنشین دار Wiesel 2 ساخت المان SYRANO ساخت فرانسه نمونه بدون سرنشین گونه Wiesel پ.ن : بیشتر عکس ها خارج از متن اصلی هستن و ولی تمام ویدیو ها ارجاعات خوده افسر سابق هست.... ترجمه اون قسمت بعد از پایان مقاله کمی روان و مفهومی ترجمه شده جایی که شک داشتم متن اصلی رو گذاشتم... دوستان میتونن تحلیل خودشون رو در مورد این مقاله تشریح کنند......
-
1 پسندیده شدهفرمایش شما کاملا صحیحه. ما در وضعیتی هستیم که خیلی از رقبای منطقه ای برای ما شمشیر رو از رو بستن و چنگ و دندون نشون میدن. زمان جنگ خیلی از کشورها به عراق کمک مالی و... ارائه می دادند ولی در حال حاضر هرکدوم از همسایه ها از آذربایجان گرفته تا ترکیه ، امارات، رژیم منحوس سعودی و.. برای ما شاخ و شونه می کشن و از خرابکاری و به خطر انداختن منافع ما ابائی ندارند پس باید اون نیروها متناسب با تهدید باشه و نه 40-50 سال پیش. به نظرم نسبت به همون زمان هم به نوعی عقبیم. اف 14 در زمانی که ایران این جنگنده رهگیر رو خریداری کرد دارای بهترین تکنولوژی ممکن و بسیار جلوتر از هواپیماهای هم عصر خود بود. اف 14، میگ 21 و 23 که سهل بود بلکه اصلا با خود اف 15 و اف 16 هم قابل مقایسه نبود و بسیار پیشرفته و جاه طلبانه تر بود و گل سر سبد جنگنده های نسل 4 بود. خب در حال حاضر اگر ما مدعی این هستیم که از 40 سال پیش پیشرفته تریم باید بتونیم هواپیمایی متناسب با تکنولوژی روز یعنی از نسل پنج رو خریداری کنیم. از سمت کشورهای غربی که امکان هیچ خریداری وجود نداره. بجز جنگنده نسل پنجم که مثلا امکان خریدش از روسیه، آمریکا و... نیست، ما جنگنده نسل چهار و نیم هم نداریم. نه تایفون داریم و نه رافال و نه سوپر گریپن. زمانی می تونیم در مقابل 40 سال پیش ادعایی داشته باشیم که هواپیماهایی مثل توپولف 160، سوخو 35 و 34 و یا میگ 35 رو داشته باشیم که نداریم. بجز شهید ستاری واقعا در این سالها فرصت ایجاد یک نیروی هوایی مدرن رو از دست دادیم. چه در زمان ریاست جمهوری جناب آقای خاتمی که فرصت نوسازی و افزایش تعداد ناوگان میراژ اف 1 با پیشنهاد فرانسه رو با دست خودمون رد کردیم، یا در زمان جنگ انعقاد قراردادهای پشت پرده ای مثل ایران کنترا رو افشا و اون کانال ارتباطی و بروز رسانی تجهیزات رو بستیم. این اشتباهات دریجی باعث شده که علی رغم تلاش تحسین برانگیز در حفظ ناوگان موجود، هم از نظر کمی در مضیغه باشیم و هم از نظر کیفیت عملیاتی ناوگان متنوع هواپیمایی در تنگنا.
-
1 پسندیده شدهیکی دیگه بلایای مخوفی که علاوه بر بلای کهولت سیستماتیک دچارش شدیم اینه که مسئولین برای برآورد وضعیت، تو یه فضای خلاء و دنیای محدود و کوچیک شده صرفا تفاوت شرایط امروز با اول انقلاب و جنگ رو با صرف نظر از میزان پیشرفت طرف مقابل طی همین بازه زمانی مقایسه میکنن. مثلا میان با خودشون میگن اون موقع ناچار بودیم از قذافی و رفیق کیم اسکاد گدایی و با جیره بندی شلیکش کنیم طوری که به هر ده تا موشک عراق با یه موشک جواب میدادیم اما امروز کلی موشک انبار شده داریم و میتونیم خیلی بیشتر شلیک کنیم پس قدرت چقد زیاد شده حالا اینکه طرف مقابل تو بعد آفندی از اسکاد به دانگ فنگ-21 و گروم و تو بعد پدافندی از بی دفاعی محض به پاتریوت و تاد رسیده هم خودمون رو به ندونستن و نفهمیدن میزنیم حل میشه یا مثلا زمان جنگ ناچار بودیم با جیره بندی فینیکس شلیک کنیم و اصلا موشک ضد رادار نداشتیم و با ماوریک ضد تانک رو ناو و نفت کش خش مینداختیم و ته پدافند مون اچ کیو-2 بود اما الان میتونیم کلی فکور شلیک کنیم و خا-58 و سی-802 هواپرتاب و اس-300 داریم پس ترکوندیم اینم که طرف مقابل از فلاگر و فاکسبت و میراژ اف-1 رسیده به تایفون و رافال و استرایک ایگل و میراژ-2000 ایشالا گربه است و قس علی هذا
-
1 پسندیده شدهسلام پرنده تندر پاکستان به نظرم تا حد بالایی از نظر پلتفورم به پروژه IAR-95 کشور رومانی شباهت دارد . . تندر تقریبا همزمان با شفق در ایران ساخته شد شفق رادارگریز بود و چه بسا از تندر بهتر بود پروژه دیگر ایران شبیه به تندر با پیشران احتمالی rd-33 شاید صاعقه بود . . صاعقه تک موتور و با این استتار مشکی که احتمالا قصد بوده از مواد ضد رادار استفاده بشود اگر به مطلب آقا رضا(اسکای هاوک) درباره انتقال پروژه شفق به قاهر و همینطور بحث خرید فناوری تندر از پاکستان و چین با توجه به سفرهای متقابل مقامات نظامی توجه داشته باشیم احتمالا شاهد استفاده این فناوری ها(اویونیک و پیشران و..) در پروژه های ایران مثل قاهر باشیم یا حداقل صاعقه به عنوان نسل 4 در دو مدل ساخته بشود . . ترند گذاری صاعقه در نسخه تک موتوره شبیه تندر بود . اما صاعقه حاشیه دیگری هم دارد و ظاهرا هدف نهایی رسیدن به پرنده ای در حد هورنت هست . . کمااینکه در پاکستان هم بحث ساخت تندر 2 موتوره جریان دارد چه بسا در آینده نظر به همکاری ایران با چین، پاکستان و روسیه شاهد ساخت نسخه ارتقا یافته صاعقه هم باشیم پرنده ای دو موتره با اونویک و موتور قوی تر (بحث ساخت موتور rd-33 در مپنا هم توجه بشود خوب هست) .
-
1 پسندیده شدهJF-17 های بیشتر برای نیروی هوایی میانمار قابلیتها و مزیتهای جنگنده مشترک چینی- پاکستانی براساس گزارشهای منتشر شده ، نیروی هوایی میانمار در حال دریافت گروه جدیدی از جنگنده های جدید تک موتوره JF-17 تاندر ، محصول مشترک چین – پاکستان است که به شکل قابل توجهی ، توانایی های رزمی این نیرو را در جنوب آسیا ارتقاء خواهد داد . در حالی که به شکل همزمان ، کشورهای غربی تحریم های سختی را برای علیه دولت رانگون وضع کرده و بشدت از فروش سلاح توسط طرف سوم به این کشور آسیایی جلوگیری بعمل می آورند ، چین ، پاکستان و روسیه ، در حالی ایجاد پیوستگی دفاعی نظام مندی با این کشور هستند. در همین راستا ، امضاء قرارداد خرید جتهای JF-17 مدت کوتاهی پس از سفارش یک مجموعه شش فروندی از جنگنده های سوخو-30 به روسیه صورت پذیرفت که در حقیقت تکمیل کننده اقدامات جامع دو کشور مبنی بر تقویت روابط دوجانبه دفاعی میان مسکو و رانگون محسوب می شد . گفته می شود که سوخو-30 با اضافه شدن JF-17 به یک ترکیب مرگبار رزمی برای نیروی هوایی میانمار تبدیل خواهد شد . در حال حاضر ستون فقرات اصلی نیروی هوایی میانمار ، شامل گونه های قدیمی جنگنده سبک اف-7 و جتهای میان وزن میگ-29 است که سالهای طولانی در خدمت این نیرو قرار دارد . بااین وصف ، نمونه فروخته شده به میانمار شامل JF-17 Block IIاست که اگر چه براساس الگوی J-7 طراحی شده ، اما به مراتب و درمقایسه به گونه های قبلی ، پیشرفته تر بوده و می تواند جایگزین شایسته ای برای جتهای فرسوده نیروی هوایی میانمار باشد ، در حالی که به نظر می رسد شانس ناوگان فالکروم های این نیرو برای ادامه خدمت افزون تر می گردد . به اعتقاد برخی تحلیگران نظامی ، جت مشترک چینی-پاکستانی ، توانایی حمل مهماتی را دارد که تا پیش ازاین مشابهی برای آن در میانمار وجود نداشت . بعنوان مثال موشکهای هوا به هوای PL-12 با بردی نزدیک به 100 کیلومتر ، در شمار جدیدترین سلاح جنگنده های میانمار قرار می گیرند که در گذشته در سازمان رزم آن قرار نداشت . از سویی دیگر ، با ورود جتهای جدید ، نیروی هوایی این کشور به موشکهای ضد کشتی YJ-12 با بردی نزدیک به 400 ناتیکال مایل وسرعتی در حدود 4 ماخ مسلح می شوند که تهدید بسیار خطرناکی برای شناورهای متخاصم در بردهای قابل توجه خواهد بود . ناظران نظامی براین باورند که با توجه به ارتفاع عملیاتی این جنگنده ( نزدیک به 17 کیلومتر ) که بالاتر از رقبای پیشرفته تری نظیر اف-35 و اف-16 قرار می گیرد ، در کنار قابلیت حمل و شلیک بیشتر از 15 گونه متفاوت از موشکهای هوا به هوا ، هوا به زمین و ضد کشتی ، عملا" نیروی هوایی میانمار به یک وزنه قابل توجه در این حوزه جغرافیایی تبدیل می گردد . مضاف براین ، هزینه های پایین تعمیر و نگهداری و مهمتر از آن هزینه عملیاتی بسیار ارزان ، JF-17 را به یک گزینه ایده آل برای کشورهایی با بودجه های دفاعی کمتر تبدیل می کند ، ضمن اینکه به خدمه هوایی اجازه میدهد تا زمان بیشتری را برای تمرین های مداوم در هوا صرف کنند که این مساله در خصوص جتهای رزمی سنگین تر چندان مصداق ندارد . در حال حاضر ، نیروی هوایی میانمار یکی از دو مشتری تایید شده JF-17 بشمار می آید ، اما مشتریان دیگری نظیر جمهوری آذربایجان ، مصر و سریلانکا برای خرید این جت رزمی ابراز علاقه کرده اند . علیرغم اینکه قرار است نمونه بلاک-2 این جنگنده تحویل میانمار گردد ، اما به نظر می رسد که نیروی هوایی این کشور به خرید بلوک-3 جت چینی – پاکستانی علاقه مند شده ، هر چند این نمونه در حال حاضر در دست توسعه قرار دارد ولی به احتمال زیاد به یک رادار AESA و پیشرانه های جدید مجهز شده که سرعتی فراتر از 2 ماخ را بدان خواهد داد که بدلیل استفاده افزون تر از مواد مرکب در ساختار بدنه است . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9 بن پایه
-
1 پسندیده شدهبه نظر من استفاده از سیکر حرارتی در موشک های صیاد احتمالا توان ایجاد مقابله با پرنده های رادار گریز است. بعضی از انواع رادار و بعضی طول موج های راداری میتوانند تا حدودی موقعیت پرنده های رادارگریز را شناسایی کنند. ولی دقت شناسایی انها در حد این نیست که انها را با موشک هدف قرار دهند. یک استراتژی میتواند این باشد که رادار موشک را تا نزدیکی پرنده رادار گریز هدایت کرده سپس سیکر حرارتی فعال شده و موشک را به هواپیما برساند. این کار با توجه به شبکه بودن سیستم راداری ما شاید امکان پذیر باشد. البته این حدس من است. ولی این استراتژی برای شکار رادار گریز ها یک استراتژی مطرح است. مثلا رادارهای باند ال تا حدی پرنده های رادار گریز را شناسایی میکنند ولی دقت کافی برای اصابت پرنده را ندارند.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ، به اتفاق هم بررسی تجهیزات و تسلیحات نیروی زمینی عربستان رو ادامه می دهیم : معرفی تجهیزات، تسلیحات نیروی زمینی عربستان (بخش پانزدهم - بخش پایانی) هوانیروز (بخش دوم - هلی کوپترها) Army aviation Sikorsky S-70 : اولین هلی کوپتر نیروی زمینی سعودی که در این پست به بررسی آن می پردازیم ، هلی کوپتر چند منظوره ترابری تاکتیکی "اس - 70" است که محصول کشور آمریکا بوده و در سال 1979 میلادی ساخته شده است. نسخه نظامی این هلی کوپتر غیرنظامی ، با نام "بلک هاوک" نامگذاری گردید. ترکیه هم دیگر کاربران خاورمیانه ای این هلی کوپتر چند منظوره است عربستان 8 فروند از این هلی کوپتر ( مدل S-70A1L = آمبولانس پرنده) را خریداری کرده است. Fire Hawk Sea Hawk Battle Hawk آمبولانس پرنده http://www.military.ir/forums/topic/848-%D8%B3%DB%8C%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%B3%DA%A9%DB%8C-s-70%D8%8C-%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87/ Boeing CH-47 Chinook : آخرین هلی کوپتر نیروی زمینی سعودی که در این پست به بررسی آن می پردازیم ، هلی کوپتر ترابری- تاکتیکی "شینوک" است که محصول کشور آمریکا بوده و در سال 1962 میلادی ساخته شده است. جمهوری اسلامی ایران ، مصر ، عمان ، امارات و نرکیه (شاید در آینده) هم دیگر کاربران خاورمیانه ای این هلی کوپتر چند ترابری تاکتیکی است عربستان تعداد 24 فروند از این هلی کوپتر را سفارش داده است که ظاهرا هنوز تحویل نگرفته است. http://www.military.ir/forums/topic/8964-%D9%87%D9%84%D9%8A%DA%A9%D9%88%D9%BE%D8%AA%D8%B1-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%8A-%D8%B4%DB%8C%D9%86%D9%88%DA%A9-mh-47/ هوانیروز (بخش سوم - پهپادها) Unmanned Aerial Vehicle - UAV Aeryon Scout : اولین پهپاد نیروی زمینی سعودی که در این تاپیک به بررسی آن می پردازیم ، پهپاد شناسائی عمود پرواز "اسکات" است که محصول کشور کانادا بوده و در سال 2009 میلادی ساخته شده است. ظاهرا بجز عربستان ، این پهپاد سبک و کوچک هیچ کاربر دیگه ای در خاورمیانه ندارد. عربستان 10 فروند از این پهپاد مینیاتوری را خریداری کرده است. در این انجمن تاپیکی در خصوص این پهپاد وجود ندارد. https://en.wikipedia.org/wiki/Aeryon_Scout Saqr UAV : آخرین سلاح نیروی زمینی سعودی که در این تاپیک به بررسی آن می پردازیم ، پهپاد سبک شناسائی "صقر" است که محصول کشور عربستان سعودی بوده و در سال 2012 میلادی ساخته شده است. این پهپاد که از مواد کربنی و فایبر گلاس ساخته شده ، در سه تیپ و مدل مختلف (صقر-2 ، صقر-3 و صقر-4 ) در شهر علم و فن آوری ملک عبدالعزیز عربستان تولید می شود. عربستان تاکنون 38 فروند از این پهپادها را تولید کرده است. صقر-2 صقر 3 و صقر 4 icon_arrowu icon_arrowd در این انجمن تاپیکی در خصوص این پهپاد وجود ندارد. https://en.wikipedia.org/wiki/Saqr_(drone) پایان معرفی تسلیحات نیروی زمینی سعودی ------------------------ پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : دوستان عزیز ، سرانجام معرفی تمامی تجهیزات و تسلیحات نیروی زمینی عربستان به پایان رسید. امیدوارم که مورد پسند دوستان عزیز ، واقع شده باشه. مشورت و هم اندیشی: در کشور عربستان ، گارد ملی این کشور هم برای خودش یک ارتش تمام عیار هست که به موازات نیروی زمینی سلاح خریداری کرده و گسترش پیدا کرده است الان دوستان نظر خودشون رو بیان کنند و پیشنهاد بدهند که در ادامه این تاپیک به تاریخچه و ... ارتش سعودی بپردازیم یا اینکه تاپیک جدید برای معرفی گارد ملی عربستان سعودی رو شروع کنیم و بعدها و در فرصت های آتی به تاریخچه و ... نیروی زمینی سعودی بپردازیم تا این تاپیک کامل بشه؟
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان بخش هشتم و پایانی : بمباران لیزری : با توجه به اینکه شما اصلا یک خلبان F-4D هستید و پرتاب بمب لیزری یکی از مشخصات بارز این هواپیماست از ماموریت های لیزری برایمان بگویید! از استاد خلبانان لیزر نیروی هوایی، من تنها بازمانده بودم. اوایل جنگ بود که به من ابلاغ شد که یک ساختمان 5طبقه در بصره را می بایست با بمباران لیزری هدف قرار دهیم. با توجه به اینکه من تنها استاد خلبان لیزر بودم قرار شد دو خلبان دیگر F-4D شماره دو و خلبان پشت کابین خودم که قرار بود در این ماموریت خاص همراه من باشد و تصادفا یکی از خلبانان با سابقه فانتوم بود را آموزش دهم. خلبان کابین جلوی فانتوم شماره دو، جناب«رضا لبیبی» بود. لبیبی به حق یکی از بهترین خلبانان F-4 نیروی هوایی بود. پرونده سوابق آموزشی وی مانند دیگر خلبانان پایگاه در دفتر کار من که «رییس دایره ارزیابی و استانداردسازی» بودم موجود بود. تقریبا تمامی استاد خلبانان امریکایی وی در قسمت نظرخواهی آموزشی وی نوشته بودند که« لبیبی بهترین خلبان F-4 است که تابحال دیده ام!». با توجه به اینکه جناب لبیبی تابحال پرواز لیزری انجام نداده بود، 5 پرواز لیزر را با هم برای آموزش وی انجام دادیم. نهایتا آموزش بمباران لیزری در سرعت های بالا را به وی آموختم و بلافاصله یک فروند F-4D دیگر از تهران به بوشهر آمد. روز عملیات، دو فروندی به پرواز درآمده و در ارتفاع پایین و سرعت بالا به هدف نزدیک شدیم. اصل غافلگیری به خوبی به اجرا درآمد و دشمن کاملا در شوک فرورفت. من به عنوان رهبر دسته، می بایست پرتو لیزر را به سمت هدف می تاباندم. با افزایش ارتفاع تا 6000 پا سمت مناسب را گرفته و لیزر را به سمت هدف نشانه رفتم. لبیبی با قرارگیری در موقعیت از پیش تعیین شده، از من اجازه پرتاب بمب خواست که من نیز با ارزیابی شرایط، پرتاب را تایید کردم. همزمان با پرتاب بمب از فانتوم شماره دو، یک موشک دوش پرتاب SAM-7 به سمت این هواپیما پرتاب شد. من بلافاصله با اعلام کد«On the Way» به وی گوشزد کردم که موشکی به سمتش در حال حرکت است. فریاد زد «دارمش!» و به شدت هواپیمایش را از مسیر برخورد خارج کرد. همین که کد مزبور را در رادیو به لبیبی اعلام کردم، خلبان کابین عقب من، در حالیکه مشغول ثابت نگه داشتن پرتو لیزر بر روی هدف بود، ناگهان سر خود را از روی چشمی برداشت تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. غافل شدن خلبان کابین عقب از ادای صحیح وظیفه خود همانا و منحرف شدن پرتو لیزر از روی هدف همان! این بمب غول پیکر 2000پاوندی رفت و رفت و در حدود 3000پایی قلب هدف به زمین برخورد کرد. از شدت عصبانیت به طور کامل کنترل خود را از دست دادم! جنگنده را در حالت پس سوز قرار داده و از فرط خشم تا می توانستم جنگنده را چرخاندم. در رادیو فریاد زدم: «چرا سرت رو از روی چشمی برداشتی؟! اگر هواپیمای مارو می زدند، خروج اضطراری را با هم انجام می دادیم!» نهایتا اینکه آن ماموریت در حالیکه تمامی تلاش ما تا آن لحظه جواب داده بود با غفلت کمک خلبان بر باد رفت! پایان منابع مورد استفاده ( شامل تصویر و متن ) : 1- مجله صنایع هوایی ، سال نوزدهم ، شماره 218 ، صفحه 14 2- انجمن رهروان ارتش ( تصویر سرهنگ شهاب الدین جوادی ) 3- کتاب تاریخ نیروی هوایی ایران ، غلامرضا علی بابایی 4- تاریخ نبردهای هوایی ، جلد نخست ، امیر سرتیپ بازنشسته ، علیرضا نمکی 5- فرماندهی و نافرمانی ، سپهبد شاپورآذربرزین 6- combat aircraft . no.73: Iranian f-4 phantom II units in combat 7- MC Donnell F-4D Phantom II by Rene Francillon 8- و چند منبع دیگر ......... :winking:
-
1 پسندیده شدهبا احترام بی پایان به روح بلند شهدای نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس و همچنین خلبانان گمنام ، ولی سرافراز گردان های 81 ، 82 و 83 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ( رهگیرهای افسانه ای تامکت ) :winking: "دیزل های لیزری " بدون شک ، جنگنده / بمب افکن F-4 ، یکی از شاهکارهای خلقت صنعت هوانوردی نظامی بشمار می رود . برای کسانی که از عالم هوانوردی سررشته ای ندارند ، F-4 ، کلمه ای غریب است ، اما فانتوم را همه می شناسند . شهرت و محبوبیت این واژه ، به حدی است که در گفتگوهای عامیانه و کوچه بازاری ، نیز جایی برای خود ، دست و پا نموده است . نقش F-4، در وارد نمودن بسیاری از ارتش های دنیا و بخصوص نیروی هوایی این ارتشها ، به عصر جنگ افزار مدرن هوایی بر هیچ کس پوشیده نیست . فانتوم نخستین جنگنده ای بود که بدون دریافت هیچ گونه کمک از رادارهای زمینی ، توانایی شناسایی و نابود نمودن پرنده های دشمن را داشت و این تازه نیمی از راه است . F-4 ، یک بمب افکن تاکتیکی فوق العاده بشمار می رود که ابهت و عظمت آن را تا هنگامی که تا بن دندان ، به طیف وسیعی از مهمات مسلح است با هیبتی شبیه به بمب افکن راهبردی B-52 مقایسه می کنند . "صدای غرش مهیب پیشرانه های پرقدرت J-79 فانتوم "، به وجد آورنده دل دوستان و لرزاننده دل دشمنان است . جدا از تمامی این توصیف ها ، F-4 جنگنده ای بسیار زیباست ، این زیبایی ، هنگامی که فانتوم پرو بال باز نموده و به آسمان می رود ، صد چندان می شود . کمتر کسی است که حساب کار دستش باشد ، فانتوم را در آسمان ببیند و تحت تاثیر ترکیب این جنگنده زیبا قرار نگیرد . طراحی این پرنده زیبا ، آنچنان براساس استانداردهای مورد نیاز صورت گرفته بود که تقریباً تمامی نقش هایی که یک هواپیما می تواند آن را اجرا نماید ، را می توان در وجود آن مشاهده نمود : جنگنده-رهگیر ، بمب افکن ، پرنده شناسایی ، هواپیمای ویژه نمایش های هوایی ، پرنده بستر آزمایش و ..... ! توانایی های نسخه اصلی این پرنده دوست داشتنی چنان بود که پس از آنکه عملکردهای بالای آن به طراحانش به اثبات رسید ، آنها بدین فکر افتادند که نسخه عکسبرداری و شناسایی فانتوم را ساخته که بدین ترتیب ، یک پرنده شناسایی با عملکردی فوق العاده ، باشناسه RF-4 متولد گردید و صد البته ، به اندازه خود F-4 ، تاریخ ساز شد . با این وصف ، این نوشتار ، نه در مورد گردان همیشه جاودان یازدهم شناسایی تاکتیکی ، بلکه بررسی و نوشتاری است کوتاه ، در مورد گونه D این پرنده در نیروی هوایی ایران ، به همراه خاطرات جذاب یکی از خلبانان شجاع آن ، یعنی ، امیر سرتیپ دوم ، علیرضا نمکی . پایان بخش نخست پی نوشت : 1- این نوشتار ، در صورت استقبال دوستان ادامه خواهد یافت . 2- منابع مورد استفاده در انتها ، تقدیم خواهد شد . 3- هر گونه برداشت ، تنها با ذکر منبع ، MILITARY.IR ، مجاز خواهد بود . 4- این نوشتار به دو دوست بسیار عزیز ، جناب Sorena_Noshad و جناب TRSsquadron تقدیم و بابت تاخیر حاصله ، عذر خواهی می شود. 5- البته ذکر این نکته جالب خواهد بود که بنده همچنان ، پایبند صدیق آرمان های گربه افسانه ای نیروی هوایی ( F-14) خواهم بود . :winking: این مجموعه با صرف زمان ، از منابع گوناگون ، گرد آوری شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . در غیر اینصورت ، برداشت کننده ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود . :rose: گرد آورنده: MR9 :rose:
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان موشک ضد رادار آرمات ارتش عراق ، در بازه زمانی 1990-1986 ، تعداد 450 تیر مهمات آرمات ، از فرانسه تحویل گرفت . بخش هفتم : تهدیدهای متوجه جنگنده های ما تنها به پدافند خلاصه می شد یا عراقی ها از رهگیری های موثری نیز بهره می بردند؟ رهگیری نیروی هوایی عراق تا قبل از ورود جنگنده های فرانسوی میراژ ، به هیچ وجه مورد قابل توجهی به شمار نمی آمد. با فروش میراژ به عراق، تاکتیک های رهگیری عراق نیز دستخوش تغییرات شد و باید اذعان کنم که در برهه های مختلف نقش موثری از خود به جای گذاشت. خلبانان «روادگر»، «انقطاع»، «طالب مهر»، «ابوالفضل هوشیار»، «هرندی» و «نظام آبادی» از جمله خلبانانی بودند که جنگنده شان توسط میراژ مورد اصابت قرار گرفت و سقوط کردند. نظام آبادی که خلبان F-14 بود، جنگنده اش برفراز قرارگاه لشکر زرهی، قزوین، مورد حمله موشک میراژ قرار گرفت و منهدم شد. از پدافند عراق بگذریم و به پدافند خودمان بپردازیم. همانطور که می دانید، عراق از گونه «سرکوب دفاع هوایی دشمن» جنگنده سوخوی Su-22 مسلح به موشک های Kh-28 بهره می برد. پدافند هوایی راداری ما در مقابل این جنگنده دچار چه لطمه ای شد و آیا راه مقابله ای با این هواپیما و موشک وجود داشت؟! با انجام چندین عملیات عمده در جبهه جنوب، براساس طرحی، پیشنهاد داده شد که تعدادی از سکوهای پدافندی موشکی «هاوک» به خط مقدم منتقل و مستقر شوند. این پیشنهاد با مخالفت فرمانده وقت نیرو مواجه شد. علت این بود که اگر نیروی زمینی ما عقب نشینی کند، سکوی موشکی بدون دفاع مانده و به راحتی به غنیمت در می آید. لانچر آتشبار ضد هوایی MIM-23 هاوک نهایتا با ارایه یک سری توجیه های عملیاتی، نظر موافق فرمانده نیرو جلب شد و موشک های هاوک به منطقه نبرد راه یافتند. در پی این ابتکار، هواپیماهای ضد رادار سوخوی Su-22 و موشک های Kh-28 برای مقابله با آن برخاستند. در روز 5 اردیبهشت1361 که Su-22 ها به طور گسترده وارد عمل شده بودند، تمامی 5 سکوی موشکی هاوک بوسیله موشک های ضد رادار Kh-28 از کار افتاد. راسوی نیروی هوایی ارتش عراق su-22 مسلح به موشک kh-28 تاکتیک حمله سوخوی ها به سکوهای موشکی این بود که جنگنده مزبور با رسیدن به فاصله 80 کیلومتری موشک خود را قفل نموده و شلیک می کرد. نفرات سکوی هاوک نیز با داشتن هواپیما در دید خود، غافل از اینکه موشک در حال حرکت به سمت آنهاست، مترصد رسیدن جنگنده دشمن به فاصله 50 کیلومتری بودند تا موشک خود را شلیک کنند. ناگفته پیداست تا قبل از رسیدن جنگنده به فاصله برد موشک هاوک، رادار سکوی موشکی منهدم شده است. در این زمان مرحوم هشیار بلافاصله وارد عمل شد و به فرماندهان سکوهای موشکی گفت: «هیچکس تا من نگفتم حق روشن کردن رادار سکو و شلیک موشک را ندارد!». "بر اساس تاکتیک های طراحی شده توسط این خلبان قرار شد تمامی سکوها خاموش باشند. هواپیماهای SU-22هیچ گاه تنها نمی آمد و پشت سرش چندین هواپیمای بمب افکن در حال حرکت بودند تا رادار بوسیله جنگنده سوخوی کور شود تا بمب افکن ها بتوانند آزادانه به عملیات خود بپردازند. با ورود SU-22 به منطقه رادار همچنان خاموش بود. دسته پروازی به فاصله 50 کیلومتری سکوی موشکی رسیده و لحظه به لحظه به آن نزدیک می شدند اما گویا خبری از سکوی موشکی در منطقه نیست. با رسیدن دسته پروازی دشمن به فاصله حدود 20 کیلومتری یک فروند F-14 وارد منطقه شده موشک خود را بر روی یکی از هواپیماها قفل می کرد. همزمان با ورود F-14 به صحنه نبرد، که ممکن بود به جای SU-22 هواپیماهای با ارزش بمب افکن را مورد اصابت قرار دهد، هواپیمای پست فرماندهی و رادار پرنده «عدنان» که همگی را زیر نظر داشت به سرعت به دسته پروازی دستور لغو ماموریت را ابلاغ می کرد. بلافاصله بمب افکن ها بمب های خود را بی هدف فرو ریخته و به سمت خاک عراق گردش می کردند. در این مرحله، سکوی موشکی رادار خود را روشن می کرد و تمامی دسته پروازی را که اکنون در برد مناسبی قرار داشتند، تک تک ساقط می نمود. " با این تاکتیک شگفت انگیز، پدافند هوایی نیروی هوایی موفق شد، 55 فروند هواپیمای بعثی را در عملیات «بیت المقدس» نابود کند.این بار نیز عراقی ها دست به کار شدند و هواپیماهای میراژ مجهز به موشک های ضد رادار «آرمات» را خریداری کردند. شلیک آرمات از میراژ نیروی هوایی ارتش فرانسه "تاکتیک جدید آنها نیز حرکت یک فروند SU-22 در جلوی دسته پروازی بود. درست پشت سر سوخوی، یک فروند میراژ ضد رادار حرکت می کرد تا با شبیه سازی حرکات قبلی، یعنی ورود به کمربند شکار هاوک، بازگشت SU-22 و روشن شدن رادار، سکوی موشکی ما را بزند و در چندین مورد موفق به این کار شدند اما با کمی جلو آوردن F-14 این قضیه نیز مرتفع شد و به فاصله کوتاهی، چندین فروند از این گونه میراژها برفراز صحنه نبرد سرنگون شدند." ادامه دارد ....................... پی نوشت : به سیخ کشیدن 55 فروند پرنده رزمی نیروی هوایی بعث عراق ، آن هم در شرایطی که این نیرو ، به شکل بی سابقه ای از حمایتهای فنی ، لجستیکی و تسلیحاتی بهره می برد ، حقیقتاً یکی از بزرگترین شاهکارهای نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود که جای تآمل و توجه بیشتری دارد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان بخش ششم : امیر ، سرتیپ دوم خلبان ، علیرضا نمکی با آغاز جنگ چه تغییری در این روند حاصل شد؟! از شب 31 شهریور، تا صبح روز اول مهر، بچه های فنی، تعداد 52 فروند جنگنده را آماده انجام ماموریت کردند. البته بلافاصله پس از حمله بعثی ها، 4فروند F-4 ساعت 4/30 از مبدا بوشهر بلند شده و پایگاه هوایی «شعیبیه» را بمباران کردند. این 4 فروند فانتوم، نخستین بمب افکن هایی بودند که از مرز ایران و عراق خارج شده و هدفی را مورد حمله قرار می دادند. پس از آنها به فاصله 30 دقیقه فانتوم های پایگاه سوم شکاری همدان بودند که پایگاه هوایی «کوت» را بمباران نمودند.پس از آن در روز یکم مهرماه، حماسه پرواز 140 فروندی به وقوع پیوست و کارها هر روز روال بهتری پیدا می کرد. برای بررسی بهتر ماه های نخستین جنگ، لازم است کمی کنکاش کنیم! با ورود بعثی ها به مرز، در مدت کوتاهی، خرمشهر سقوط کرده و آبادان در محاصره ای سنگین فرو می رود که تا تقریبا 1سال، این محاصره به طول می انجامد! عملکرد نیروی هوایی در دوران حصر آبادان تا انجام عملیات «ثامن الائمه» چگونه بود؟! باید بگویم محاصره آبادان و بخصوص سقوط خرمشهر، یکی از دردناک ترین لحظات تاریخ کشورمان است. برای محاصره آبادان، دوتیپ در ابتدا وارد عمل شدند؛ تیپ 26 مکانیزه از لشکر 5زرهی و تیپ 43 زرهی از لشکر 9 زرهی. این دو تیپ پس از گذشتن از «تنومه» و «حفار»، محاصره آبادان را تا 330 درجه کامل کردند. حتی لشکر 3 زرهی در شمال آبادان در حفار قرارگاه عملیاتی تشکیل داد که تیپ 6 زرهی، محافظت و تامین این قرارگاه را به عهده داشت. دوتیپ مزبور با عبور از رود کارون منطقه بسیار وسیعی در شرق این رود را اشغال کرده و جاده «ماهشهر- آبادان» را نیز قطع کردند. روزگار بسیار سختی بود. هم برای آبادان و هم برای ماهشهر! جا دارد در اینجا یاد بکنیم از خلبانان گمنام نیروی دریایی که شاهکاری در پشتیبانی از نیروهای درون آبادان به انجام رساندند. نیروی هوایی و به خصوص پایگاه ششم، پس از استقرار این دو تیپ، هر روز صبح اول وقت تا زمان تاریکی هوا، آنها را مورد هجمه و حمله قرار می داد. خلبانان نیروی هوایی، تا شب انجام عملیات ثامن الائمه، 25 میلیون پوند بمب روی سر این دوتیپ ریختند(!)این بمباران روزانه، اثرات تخریبی بسیار شدیدی بر روی روحیه نفرات دو تیپ مورد بحث گذاشت. در اسناد به غنیمت گرفته شده آمده است که فرمانده این دو تیپ، با تشریح وضعیت روحی و تسلیحاتی یگانهای زیر امر خود، بعلت بمباران مداوم هواپیماهای ما اظهار خستگی و نبود روحیه جنگاوری کرده اند که بلافاصله فرماندهان رده بالا، دوتیپ مزبور را به جنوب شرقی «بستان» منتقل نموده و تیپ 8 مکانیزه از لشکر 3 مکانیزه و تیپ 44 مکانیزه از لشکر 11 پیاده را جایگزین آنها می کنند. اشاره کردید به عملیات ثامن الائمه و شکست حصر آبادان؛ خاطره ای از این عملیات برایمان بگویید! این را عرض کنم که لشکر 77 خراسان که به عنوان یگان اصلی عمل کننده در این لشکر بود توسط هواپیماهای ترابری نیروی هوایی در مدت زمان نسبتا کوتاهی از مشهد به منطقه عملیاتی منتقل شد و این کار بسیار بزرگی است که یک لشکر با آن ساز و برگ عظیم با این فاصله بسیار زیاد در این مدت کوتاه به منطقه اعزام شود. با اینحال من به عنوان یکی از خلبانان پایگاه بوشهر، افتخار داشتم که جزو اولین رهبران دسته پرواز وارد خط مقدم نبرد شکست حصر آبادان شوم. ماموریت ما در آن پرواز بمباران قرارگاه مرکزی لشکر 3 زرهی بود. با رسیدن به محدوده هدف ناگهان صدایی در رادیو پیچید که با صدای فارسی بدون لهجه مکرر می گفت: بمباران نکنید؛ ما خودی هستیم!. با توجه به اینکه خلبان قبل از عملیات کاملا توجیه شده و در حین انجام عملیات مانند ربات عمل می کند، هیچ توجهی به این صدا نکرده و هدف مورد نظر را منهدم کردیم. با متلاشی شدن قرارگاه لشکر3 زرهی، به یکباره تمام خط مقدم نیروهای بعثی به هم ریخت و شیرازه نیروها از هم گسست. نهایتا سرهنگ جوادی فرمانده مقتدر لشکر 77 با یاری دیگر یگان های عمل کننده از نبرد ثامن الائمه، پیروز و سربلند بیرون آمد و آبادان به طور کامل به آغوش میهن بازگشت. سرهنگ ، شهاب الدین جوادی ، فرمانده وقت لشکر 77 پیروز خراسان کارنامه نیروی هوایی را در«جنگ های دریایی» چگونه ارزیابی می کنید؟! در کنار حماسه«مروارید» که در ماه های نخستین جنگ بوقوع پیوست، از سال سوم به بعد، صدام با توجه به قدرت بالای یگان های زمینی ما و عدم حصول نتیجه بر روی زمین، عرصه نبرد را به دریا کشید. در این نبردها که به«جنگ نفتکش ها» مشهور شد نیز نیروی هوایی غوغا کرد. در اینجا لازم به ذکر است نکته ای را یاد آور شوم. سکوهای نفتی «البکر»و «الامیه» جزو حساس ترین و مهمترین مراکز درون خلیج فارس بود. نیروی دریایی می بایست این دو سکو را تصرف می کرد که قبل از عملیات مروارید این کار را انجام داد ولی دستور عقب نشینی برای تفنگداران دریایی ما که برروی آن مستقر بودند صادر شد. موقعیت دو سکوی البکر و العمیه درشمال خلیج پارس این سکو در طول جنگ تحمیلی ، بارها هدف آماج آتش رزمندگان اسلام ( ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) قرار گرفت . روزی خاطرم هست که با یکی از قهرمانان بزرگ نیروی دریایی ملاقاتی داشتم. گفتم: «چرا از البکر و الامیه عقب نشینی کردید؟!» گفت: «برو از توده ای ها بپرس!». با اینحال پس از عقب نشینی نیروهای ما از این دو سکو، نیروی دریایی هرگز آنجا را تصرف نکرد و کار ما هر روز شده بود بمباران سکوهای مزبور به طوریکه ستاد ارتش نامه داد که «بمباران به البکر و الامیه را قطع کنید!». این دو سکو از آنجا حایز اهمیت بود که عراقی ها در آنجا کار اطلاعاتی و شناسایی انجام می دادند. از همین سکوها بود که حمله هواپیماهای ما به اهدافی درون خاک عراق لو می رفت. در یکی از همین حملات به البکر و الامیه، یکی از خلبانان ما، با موشک ماوریک شجاعانه یکی از توپ های پدافندی را به درون دریا پرتاب کرد، که عراقی ها به فاصله کمی و به گفته خودشان برای تلافی این کار سکوهای نفتی «نوروز» را بمباران کردند. در مجموع نیروی هوایی در جنگ نفتکش ها بسیار عالی عمل کرد. فانتوم های بوشهر نفتکش بعثی را در اسکله «راس التنوره» که در جنوب خلیج فارس(!) واقع است را منهدم کردند. امریه ای از ستاد نیرو آمد که ما می بایست هرروز سه نفتکش را می زدیم و این مهم را به انجام رساندیم. اگر سکوهای البکر و الامیه در اختیار ما بود، عراقی ها توانایی تهدید خارک بوسیله موشک چینی کرم ابریشم را از دست می دادند. شبح سری D ، رجیستر 14874-67 ، پنجمین فانتومی بود که به IIAF ، تحویل داده شد ( در اینجا با نشانه های استاندارد نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و استتار نیروی هوایی ایران دیده می شود ) خطرناکترین نقطه عراق از دیدگاه خلبانان کجا بود؟ خطرناکترین ها، در برهه های مختلف تفاوت داشت. برای نمونه روزهای آغازین جنگ پدافند درون خاک عراق بخصوص منطقه جنوب عراق شبکه بسیار فشرده و پیچیده ای داشت اما با آغاز تقابل نیروی هوایی ایران با نیروی زمینی عراق، این شبکه پدافندی به خط مقدم منتقل شد. در نتیجه در این برهه خلبانی که برای بمباران شهر«بغداد» می رفت به مراتب استرس کمتری نسبت به خلبان راهی هدفی در خط مقدم داشت. پس از تثبیت نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و درگیری نیروی هوایی با اهداف راهبردی درون خاک عراق، پدافند دوباره به عمق خاک بعثی ها راه پیدا کرد و از این میان بغداد و در راس آن کاخ صدام پیشرفته ترین شبکه را در اختیار خود گرفت و در واقع مهلک ترین هدف برای ما محسوب می شد. پس از بغداد، پایگاه های نیروی هوایی بعث خطرناکترین هدف جنگی به حساب می آمدند. ادامه دارد ............... پی نوشت : منابع عکس ها و مطالب مندرج ، در پایان مجموعه ارائه خواهد شد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان : بخش پنجم : تبعات عملیاتی انهدام پالایشگاه ها در خط مقدم نبردهای زمینی چگونه نمود پیدا کرد؟! بمباران پالایشگاه های عراق، همانطور که عرض کردم صدور نفت عراق را به صفر رساند و آنها در تامین سوخت برای نیروی زمینی دچار مشکل شدند. این نقصان لجستیکی به شدت بر آمادگی عملیاتی یگان های زمینی عراق بخصوص یگان های زرهی و مکانیزه تاثیر منفی گذاشت بطوریکه در عملیات «ثامن الائمه» که در مهرماه 1360 انجام شد. 160 دستگاه تانک و 150 دستگاه خودرو متعلق به تیپ های 8 و 44 مکانیزه نیروی زمینی عراق، بعلت نداشتن سوخت، صحیح وسالم به غنیمت رزمندگان ما در آمد. اشاره کردید به آغاز حمله به پالایشگاه ها در روزهای ابتدایی جنگ! اطلاعات شناسایی از شکل پالایشگاه ها، نقاط حساس آن، نحوه چیدمان و محل قرارگیری پدافند و اطلاعاتی از این دست، از چه منبعی در اختیار طراحان عملیات نیرو قرار گرفته بود؟! سال ها قبل از پیروزی انقلاب و با پیوستن F-4D به نیروی هوایی ارتش ایران، خلبانان ما از این هواپیما برای شناسایی خاک عراق بهره بردند به این صورت که دوربینی در مخزن سوخت خارجی این جنگنده که شکافی در آن بعنوان روزنه دوربین ایجاد شده بود قرار داده شد و از جنگنده به عنوان هواپیمای اکتشافی بهره برداری می شد. سرهنگ خلبان «محمود قیدیان» که از افسران بسیار لایق و کار بلد نیرو بود، به عنوان خلبان کابین جلو به همراه تعدادی از همرزمان خود پروازهای بسیار زیادی برای اکتشاف خاک عراق انجام داد. این خلبان که با ورود RF-4E به ایران، به عنوان نخستین فرمانده گردان 11 شناسایی انتخاب شد، پروازهای فوق العاده متهورانه ای را برای شناسایی پالایشگاه ها و پایگاه های هوایی عراق به انجام رساند. به طوریکه در آغاز جنگ، هنگامی که به طراحان عملیات، دستور حمله به پالایشگاه خاصی ابلاغ می شد، آنها تماما از عکس های گرفته شده توسط جناب قیدیان استفاده می کردند. قیدیان در زمان فرماندهی شهید فکوری بر نیروی هوایی، معاون عملیات وی بود. این خلبان، جزو هشت نفر استاد خلبانانی بود که برای آموزش هدایت جنگنده F-4 به ایالات متحده اعزام شده بودند و همین فرد، استاد خلبان شهید فکوری نیز بود. سرهنگ خلبان ، محمود قیدیان ( نفر وسط) یکی از پایه گذاران گردان یازدهم شناسایی و از نخستین نفرات اعزامی به ایالات متحده برای گذراندن دوره جنگنده F-4 سرگرد ( سرهنگ بعدی ) محمود قیدیان ، مهرآباد برمی گردیم به قبل از جنگ! وضعیت پروازها، از بدو پیروزی انقلاب تا آغاز جنگ چگونه بود؟ با پیروزی انقلاب، درگیری و اختلاف بین همافران و درجه داران به تدریج اوج گرفت. تمامی پایگاه ها در کش و قوس این اختلافات بود. متاسفانه ما در حالی در نیروی هوایی درگیر این اختلافات نظرها بودیم که مشکلات دیگری، نه تنها نیروی هوایی بلکه تمامی کشور را تهدید می کرد. کردستان و گنبد، کودتای نوژه، حزب خلق مسلمان و ده ها مورد دیگر. در مجموع از بهمن 57 تا شهریور 59 من بعنوان فرمانده تیپ نگهداری پایگاه بوشهر به همراه دیگر فرماندهان پایگاه سعی بر حل اختلافات و آشتی دادن همافران و درجه داران داشتیم. خاطرم هست دقیقا روز 31 شهریور بود که من برپایی مراسمی را تدارک دیده و با خرید گل و شیرینی، می خواستم این درگیری را خاتمه بدهم. یادی کنیم از قهرمانان گردان یازده شناسایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران رییس جمهور فعلی به همراه فرماندهان ارتش ، در حال بررسی عکس هایی هوایی منطقه نبرد فرمانده پایگاه، سرهنگ خلبان«دادپی» نیز به عنوان بزرگتر و ریش سفید حضور داشت.در آن مراسم هر چه ما برای آشتی بین همافران و درجه داران بیشتر تلاش کردیم، کمتر به نتیجه رسیدیم. پس از پایان این جلسه بی سرانجام، من به همراه چند نفر از همافران باسابقه با اتومبیل گردان، به ستاد گردان بازگشتیم. ناگفته نماند تجاوز عراقی ها به مرزهای کشورمان مدت ها قبل آغاز شده بود. در بین راه در اتومبیل، من رو به همافران گفتم «اگر شما به اختلافاتتان ادامه دهید، بعید نیست بعثی ها با علم به این تفرقه بین کارکنان، به کشور ما حمله کرده و آنوقت است که دیگر کار از کار می گذرد. در آنصورت ما جواب زن و بچه و هموطنانمان را چگونه باید بدهیم. چطور باید با خودمان کنار بیاییم که ما در ارتش بودیم و عراقی ها خاک ما را تصرف کردند؟» سرهنگ خلبان " دادپی " سرگرم گفتگو و درد دل با آنها بودم که جلوی ستاد گردان از اتومبیل پیاده شدیم. در همین حین ناگهان دیدم 4 فروند هواپیما، در ارتفاع بسیار پایین، در جهت مخالف باند فرود در حال پرواز هستند. گفتم «چرا این هواپیماها باند را برعکس می آیند، مگر سمت باد عوض شده؟! چرا ارتفاع آنها اینقدر پایین است؟! آنها حق پرواز به این صورت را در محوطه ترافیکی پایگاه ندارند!» که ناگهان صدای انفجارهای متعدد ما را به هوش آورد که این هواپیماها متعلق به ما نیست و حمله سراسری ارتش بعث آغاز شده است. هواپیمایی که مستقیم به سمت ما می آمد، با اتمام بمب هایش، مخزن سوخت خارجی خود را برروی ساختمان ستاد گردان انداخت و گردش کرد و ناپدید شد. تا قبل از فرماندهی من بر تیپ نگهداری، سهمیه هر روز پایگاه دو پرواز بود که بیشتر مواقع اولی بر روی زمین نقص فنی پیدا می کرد و انجام نمی شد و دومی در آسمان مشکل پیدا می کرد و سریع فرود می آمد. علت این امر هم سهل انگاری پرسنل فنی، نبود نظارت و انجام نشدن صحیح کارهای فنی بود. پس از اینکه من به تیپ نگهداری آمدم، تمامی کارها را روی روال قرار دادم.به طوریکه تمامی فرمها به موقع و توسط افراد مسوول امضا و مهر می شد، هواپیماهایی که منتظر قطعه بودند مشخص شدند، جلسات مربوطه سر وقت برگزار می شد و در مجموع امور فنی در حد کفایت به سر و سامان رسید. در نتیجه ما هر روز حداقل تعداد 12 فروند جنگنده عملیاتی در خط پرواز بصورت آماده داشتیم اما با توجه به اینکه اجازه پرواز بیشتر از 2فروند را به ما نمی دادند، فقط در این حد که گواهینامه پرواز خلبانان منقضی نشود و آنها احتیاج به آموزش مجدد پیدا نکنند، پرواز انجام می شد. ادامه دارد ......................... پی نوشت : ظاهراً ، جنگنده/ بمب افکن F-4D ، سریعترین پرنده رزمی نهاجا بشمار می آید و این جمله " سال ها قبل از پیروزی انقلاب و با پیوستن F-4D به نیروی هوایی ارتش ایران، خلبانان ما از این هواپیما برای شناسایی خاک عراق بهره بردند به این صورت که دوربینی در مخزن سوخت خارجی این جنگنده که شکافی در آن بعنوان روزنه دوربین ایجاد شده بود قرار داده شد و از جنگنده به عنوان هواپیمای اکتشافی بهره برداری می شد" موید این امر هست که چوب زدن ، زاغ سیاه ارتش عراق ، از سابقه ای طولانی ، حتی قبل تر از ورود نسخهRF-4E برخوردار است .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان بخش چهارم : مقدمه : از این پست ، بتدریج خاطرات " امیر سرتیپ علیرضا نمکی " ، خدمت دوستان ارائه می گردد : به نظر شما بزرگترین دارایی نیروی هوایی در زمان جنگ چه بود؟ در زمان جنگ نیروی هوایی، دارای هواپیماها و تجهیزات به روز، پیشرفته و با ارزشی بود، همینطور که همین الان هست اما به نظر من بزرگترین دارایی نیروی هوایی ما در زمان جنگ، «بهرام هشیار» بود. جناب هشیار در زمان جنگ فرمانده عملیات نیرو و رییس ستاد قرارگاه ویژه عملیات جنوب بود. وی بدون شک یکی از بزرگترین قهرمانان جنگ است. عملیات خیبر یکی از شاهکارهای این انسان در زمان جنگ است که تمام طراحی ها از طرحهای عملیاتهای هوایی گرفته تا پدافندی همگی کار جناب هشیار است. بهرام هشیار به جز تامکت ، خلبان تمامی پرنده های رزمی نیروی هوایی بشمار می آمد . در زمانی که تیم نمایشگاههای هوایی نیروی هوایی به جنگنده F-86، مجهز شد، هشیار یکی از رهبران این تیم بود. بعد از آن خلبان و بعد F-5 شد، سپس جزو نخستین معلم خلبانان F-4 به ایالات متحده رفت. به نظر من با توجه به وقایعی که بعد از پیروزی انقلاب در نیروی هوایی اتفاق افتاد، اگر هشیار نبود، به وقایع نیروی هوایی هم نبود. وی کسی بود که قبل از انقلاب دانش رزم را آموخته و با توجه به قابلیت های درونی اش آنرا به تکامل رسانده بود. ناگفته نماند بزرگان دیگری در نیرو داشتیم که شهید فکوری یکی از آنهاست. فرماندهی با معلومات و مقتدر که نیرو را در اوج بحران های پس از انقلاب و سال نخست جنگ رهبری کرد. به شهید فکوری اشاره کردید؛ دستور این فرمانده، برای تخصیص پروازها، در آغاز جنگ چه بود؟! با آغاز حمله سراسری عراق در 31 شهریور، به فاصله دو روز یعنی روز 2مهر، شهید فکوری، طی نامه ای فوری به پایگاه بوشهر که من دستخط این شهید بزرگوار را در آن بخشنامه دیدم، دستور داد تا 60 درصد پروازها به زدن پالایشگاه ها و 40درصد دیگر را به پشتیبانی از نیروی زمینی اختصاص دهیم. البته این درصد درباره پایگاه های مختلف تفاوت داشت. به فرض مثال درباره پایگاه دزفول 40درصد برای پالایشگاه ها و60 درصد برای نیروی زمینی بود. این قضیه برای من سوال بود که چرا تمامی پروازها به انهدام قوای زرهی عراق که با سرعت در حال پیشروی بود تعلق نمی گیرد. پس از مدتی فهمیدم، براساس اطلاعات بدست آمده توسط اداره دوم ستاد ارتش که بلافاصله شهید فکوری و فرماندهان ارشد در جریان آن قرار گرفتند، پالایشگاه های عراق نه تنها سوخت و روغن مورد نیاز جامعه و ارتش بعث را تامین می کند بلکه در این زمینه صادر کننده نیز محسوب می شود. در نتیجه راهبرد به این سمت رفت که پالایشگاه ها باید از چرخه کار خارج شوند تا حرکت نیروی زمینی بعث متوقف شود و مفتخرم که بگویم خلبانان ما این مهم را به بهترین نحو به انجام رساندند. پایگاه تبریز در این میان طوفانی به پا کرد و حماسه های عظیمی در نبرد پالایشگاه ها از خود به جای گذاشت. در کنار آن دیگر پایگاه ها نیز به نوبه خود تلاش موثر و قابل تحسینی از خود به نمایش گذاشتند. هدف بعدی که همزمان با بمباران پالایشگاه ها دنبال شد، انهدام تلمبه خانه ها و چاه های نفت صدام بود تا به این ترتیب، دلارهای نفتی به سمت عراق کاهش پیدا کند. در این ماموریت نیز نیروی هوایی گل کاشت و شاهکاری ارایه کرد. در آغاز جنگ، عراق روزانه 4میلیون بشکه نفت خام تولید و صادر می کرد. پس از جلب شدن توجه نیروی هوایی ما به سمت تلمبه خانه ها، صدام بزرگترین مصیبت دوران حکومتش را تجربه کرد. در یکی از شماره های مجله «ژون آفریک» که چند ماه پس از آغاز جنگ به چاپ رسیده بود، وزیر انرژی وقت ترکیه، در مصاحبه ای گفت «350 میلیون تن نفتی که از طریق لوله نفت منطقه «زاخو»به بندر «یوموتالیک» در ساحل مدیترانه برای انتقال به نفتکش ها فرستاده می شد، به صفر رسیده است». در آن برهه تمامی تلمبه خانه های عراق از K1,K2 تا H1,H2 همگی منهدم شدند. تولید نفت عراق از 4 میلیون به 250 هزار بشکه در روز کاهش یافت. تولید مشتقات نفتی که در اوایل جنگ در حد صدور به دیگر کشورها بود، اینک به صفر رسیده بود. در همین مرحله بود که صدام برای تامین سوخت مورد نیاز ارتش، بخصوص، دست به دامن کشورهای همسایه و ابر قدرت ها شد. بنابراین کاروان کامیون های تانکر سوخت از مرز اردن، عربستان و کویت راهی مرز شرقی عراق شدند. ناگفته نماند، بعثی ها برای وارد کردن فرآورده های نفتی منتظر از کار افتادن تمام پالایشگاه نشدند و از مدتی قبل مشغول این کار شده بودند اما با انهدام تمامی پالایشگاه ها، تنها نقطه اتکای عراق، همین کاروان های سوختی بود. به همین منظور مقابله با این کاروان ها آغاز شد و شهید اصغر هاشمیان و تعدادی چند از خلبانان ما در همین راه به شهادت رسیدند.کاروان ها با توجه به اینکه در طول روز مورد حمله بمب افکن های ما قرار می گرفتند، حرکت در شب را برگزیدند. شهری بود به نام «ابدالی»که رانندگان کامیون برای تجدید قوا در آنجا اوتراق می کردند، تاکتیک ما در آن مرحله بمباران ابدالی قبل از طلوع آفتاب بود. موقعیت تقریبی چاه ها و مخازن نفتی عراق در کنار انهدام پالایشگاه ها، بمباران کاروان های حامل سوخت و زدن پل های راهبردی، به دستور فرماندهی نیرو، همزمان حمله به پادگان های نیروی زمینی ارتش بعث آغاز شد. تحلیل آن هم این بود که نفرات «جیش الشعبی» یا همان «ارتش خلقی» در همین پادگان ها تربیت شده و روانه خط مقدم می شوند. در نتیجه 54 پادگان و مرکز آموزش نیروی زمینی عراق به طور روزانه مورد هجوم سنگین بمب افکن های ما قرار گرفت که از این رهگذر عکس ها و اطلاعات شناسایی قابل توجهی نیز کسب شد. ادامه دارد ...... پی نوشت : جناب نمکی ، در فرموده هایشان از بمباران تلمبه خانه های K1 وK2 و همچنین H1و H2 ، نام بردند ، حالا سئوال اینجاست که با توجه به استقرار تلمبه خانه های H1و H2 در عمق خاک عراق ، نیروی هوایی چگونه به این عمق دست پیدا کرد ؟؟؟ چاه ها ، پالایشگاه ها و تلمبه خانه های مرزی عراق و موقعیت تقریبی تلمبه خانه های H1 و H2 2- و توجه به این جمله " تاکتیک ما در آن مرحله بمباران ابدالی قبل از طلوع آفتاب بود." ظاهراً همان تاکتیکی که IAF ، در جریان جنگ شش روزه 1967 ، علیه فرودگاه های ارتش مصر اجرا نمود .
-
1 پسندیده شدهبا سلام در ارتباط با عملکرد نسخه D جنگنده / بمب افکن فانتوم در IAF و سپس IRIAF ، مطالب گفتنی بسیار است و از حوصله این تاپیک خارج ، با این حال برای اینکه از حوزه عملکرد و بیلان رزمی این پرنده دوست داشتنی جدا شده و به اصل ماجرا بپردازیم ، لازم است که به دو مطلب پرداخته شود : 1- براساس اسناد شرکت مک دانل داگلاس ، قرارداد منعقده میان این شرکت و دولت ایران به شماره N000-19-67. C0095 ، شامل شانزده فروند هواپیما می گشت که شماره سریال ساخت آن بشرح ذیل بود : مرحله نخست قرارداد : F-4D -35-MC 67-14869 TO 67-14676 شامل هشت فروند هواپیما F-4D -36-MC 67-1487 TO 67-14884 شامل هشت فروند هواپیما مرحله دوم قرارداد : F-4D -37-MC 68-6904 TO 68-5911 F-4D -39-MC 68-5912 TO 68-5919 لازم به ذکر است که مک دانل داگلاس ، جمعاً 825 فروند نسخه D را تولید نمود که سهم ایران از این تعداد ، 16 فروند بود . 2- در ارتباط با سامانه AVQ-9 ZOT BOX ، دوست بسیار عزیز ، جناب F-14AA ، مطلب بسیار ارزشمندی را ارائه کرده بودند که مطالعه آن در این تاپیک ، بطور مسلم اذهان را برای پستهای بعدی ، آماده می کند : با معرفی سامانه نوظهور هدایت لیزری بمب و نمایش موفقیت آمیز آن در جنگ ویتنام در پایان دهه 60 میلادی ، نیروی هوایی ایران را برآن شد تا این سامانه را برای فانتومهای تازه خریداری شده F-4D خود سفارش دهد, با دور از دسترس بودن سامانه های پیچیده و مدرنتر AN/AVQ-10 Pave Knife, ایران موفق به کسب موافقت برای سامانه قدیمیتر اما هنوز دقیق و موثر AVQ-9 Pave Light/Paveway معروف به Zot Box میگردد, فانتومهای D بتدریج آپگرید شده و به سامانه لیزرگذار زات باکس و سامانه جستجو و ردیابی فروسرخ مجهز گردید, این آپگرید در نیمه راه توسط آمریکا متوقف گردید. در سامانه Zot Box تلسکوپ لیزرافکن بر روی لبه داخلی کاناپی کابین عقب متصل میگردد و خلبان قادر به جهت دادن آن به سمت هدف و دیدن تصویر هدف با زوم بالا برروی صفحه نمایش خود میباشد. ماموریتهای بمباران لیزری معمولا توسط دسته دو فروندی شامل فانتوم لیزرگذار و فانتوم بمب افکن مجهز به بمبهای لیزری نظیر GBU-10 میباشد که بمبهای معمولی سقوط آزاد بودند که به کیت لیزری شامل سر جستجو کننده لیزر و بالچه های هدایت کننده بمب مجهز بودند. هواپیمای هدف گذار معمولا با پرواز در ارتفاع بالا و چرخش برفراز منطقه, مرکز هدف را با لیزر علامت گذاری میکند, پس از آن هواپیمای بمب افکن با عبور از منطقه بمبهای هوشمند خود را رها کرده که سر جستجوگر با یافتن لیزر برروی هدف بکمک بالچه های خود با دقت بسیار بالا هدف را مورد اصابت قرار میدهد. در این سامانه هواپیمای لیزر گذار تا لحظه اصابت بمب مجبور به ادامه پرواز بر فراز هدف و حفظ نشان لیزر برروی آن است, پرواز در ارتفاع بالا و سرعت و جهت یکنواخت این فانتومها را اهدافی آسان برای سامانه های موشکی مستقر در منطقه تبدیل میکرد و خسارات سنگینی را به ناوگان فانتومهای لیزر گذار ایران تحمیل کرد، بطوری که این ماموریتها بجز موارد خاص متوقف شد. بدلیل ماهیت ماموریت, این پرواز باید در پناه هواپیماهای سرکوب کننده رادار SEAD انجام گیرد که بدلیل فقدان این تایپ از هواپیما ، دسته های بمباران ، بدون محافظ و تنها با نصب غلاف اغتشاش کننده ECM نظیر ALQ-101 انجام میگردید. ایران در زمان ریاست جمهوری کارتر تمایل خود را برای خرید فانتومهای Wild Weasel F-4G مطرح نمود که این تقاضا بلافاصله رد شد. از دیگر نقاط ضعف این هواپیما عدم توانایی خلبان کابین عقب برای ایجکت است, در مواقع اضطراری خلبان لیزر گذار کابین عقب قبل از خروج اضطراری مجبور به بازکردن تلسکوپ زوت باکس از روی لبه کاکپیت قبل از ایجکت است. نمای شماتیک "سبد لیزری " برای اجرای حملات دقیق ( جزوه آموزشی نیروی دریایی ایالات متحده، 1972) پی نوشت : مطالعه تاپیک ذیل هم برای آگاهی از یکی از موفقترین حملات لیزری تاریخ نظامی ، مفید به فایده خواهد بود . http://www.military.ir/forums/topic/28423-حمله-به-تان-هوا-نخستین-ماموریت-موفق-مهمات-هوشم/?p=407128
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان ورود شبح سری D : مرگ نابهنگام "کندی" و آغاز حکومت "لیندون جانسون" سرآغاز بهبود روابط ایران و ایالات متحده آمریکا در تمام زمینه ها ، بخصوص در حوزه مبادلات تجاری بشمار می رفت . پهلوی دوم در دوران حکومت "جانسون" دو بار در سالهای 43 و 47 به طور رسمی از ایالات متحده آمریکا بازدید نمود و مورد استقبال قرار گرفت. اما به رغم گرمی روابط مابین "محمدرضا " و "پرزیدنت جانسون" ، دو کشور ، بر سر خرید جنگ افزار ، اختلاف نظرهایی زیادی داشتند، چرا که علاقه وی برای خرید تسلیحات مدرن ، تقریباً پایان ناپذیر محاسبه شده بود . به همین دلیل ، نیّات وی در کنگره ایالات متحده بسیار مورد تردید قرار گرفت و تقریباً مخالفتهای گسترده ای برای فروش تسلیحات بیشتر به ایران ، وجود داشت . با این حال ، در تابستان 1345 ، پهلوی ، به دوست قدیمی خود "روزولت" متوسل شد و در مذاکرات سه ساعته با او از روش آمریکاییها در بی توجهی به خواسته هایش گله کرد و گفت: از این که مانند بچه های مدرسه با او رفتار میشود، خسته شده است. " سرانجام پس از مذاکرات طولانی و به رغم مخالفتهای چند تن از سناتورها که در راس آنها "ویلیام فولبرایت" رییس کمیته خارجی سنای آمریکا قرار داشت، دولت "جانسون" با فروش دو اسکادران هواپیمای "اف ـ 4" و جنگ افزارهای دیگر تحت شرایطی موافقت کرد. در نتیجه این موافقت ، قرارداد تحویل نخستین سری 32 فروندی ، از جنگنده- بمب افکن های F-4D در یک بازه زمانی دو ساله، یعنی تا سال 1968 میلادی ، (1349-1347) با موافقت کنگره ، میان دولت ایران و شرکت سازنده آن ( مک دانل داگلاس ) منعقد گردید . این خبر ، یعنی دریافت فانتوم ها توسط ایران برای نخستین بار در آبان سال 1346 و در روزنامه های کشور منتشر شد و نخستین دسته 16 فروندی از گونه D در 27 شهریورماه 1347 ، بلافاصله بخدمت IIAF در آمدند . پس از آنکه نخستین سری فانتوم ها وارد خاک ایران گردید ، بلافاصله سازماندهی آنها در پایگاه های مختلف شکاری آغاز گردید و براساس مقررات موجود ، فانتوم های مدل D با شماره سریال های مشخصی به ثبت رسیدند . براساس مندرجات کتاب " تاریخ نبردهای هوایی " جلد نخست و طبق سند شماره 52-108-02-1401 معاونت طرح و برنامه نیروی هوایی ، از 32 فروند فانتوم D خریداری شده ، 5 فروند تا آغاز درگیری ها با عراق در شهریور 1359 ، بدلایل مختلف ، از لیست موجودی نیروی هوایی ارتش حذف شدند . این سقوط ها ، به شرح ذیل ، به ثبت رسیده است : نخستین شبح سری D به هدایت سروان خلبان نیکفرجام و به کمک خلبانی محسن چینی ساز ، به سریال 603-3 ، در 25 سپتامبر 1969 ، بعلت نقص در سیستم هیدرولیک ،دچار سانحه شد و دو خلبان فانتوم فوق الذکر در حوالی منطقه ای موسوم به گچسار -رازان ساقط گردید . سه روز بعد ، یعنی در 28 سپتامبر 1969 ، دومین فانتوم به رجیستر 773-3 ، به دلیل ناشناخته ( احتمالاً چرخش سریع بسوی زمین ) ساقط گردید . سومین سقوط گونه D ، در تاریخی نامشخص ، به خلبانی ستوان مسعود امیری بوقوع پیوست . چهارمین سانحه فانتوم D نیروی هوایی نیز در 9 فوریه 1971 حادث شد که درجریان آن ، فانتوم فوق به هدایت یک خلبان ناشناس و کمک خلبانی ستوان محمد ضرابی از مبداء پایگاه هفتم تاکتیکی و در زمان اجرای مانور در ارتفاع پایین ، در نزدیکی دهکده ای به اسم کبودرآهنگ ، در نزدیکی پایگاه شهید نوژه ( شاهرخی سابق ) مجبور به خروج اضطراری شدند . ظاهراً پنجمین هواپیما نیز در همان روز ساقط شد که اطلاعاتی در این زمینه وجود ندارد . اما علیرغم این حوادث ، گونه D فانتوم ، تا سال 1359 ، در قالب گردان های 306 و 308 شکاری ، جمعی تیپ 32 شکاری مستقر در پایگاه سوم تاکتیکی ، سازماندهی شدند . براساس برنامه توسعه IIAF ، تا سال 1358 ، تمامی F-4D های موجود ، با نصب تجهیزات پیشرفته نظیر علامت گذارهای لیزری AVQ-9 ZOT BOX (برای حمل و پرتاب مهمات لیزری GBU-10) ، سامانه های هشدار دهنده و آشیانه یاب راداری ، مهمات خوشه ای BL-755 و در نهایت غلاف جنگ الکترونیک ALQ-71/87 ( نزدیک به 80 فروند از گونه D وE به این تجهیزات و سامانه ها مجهز شده بودند ) ، توانایی تهاجمی فوق العاده ای را پیدا نمودند . مهمات هدایت لیزری GBU-10 غلاف AN/ALQ-87 غلاف AN/ALQ-71 ( موزه نیروی هوایی ایالات متحده ) در یک نگاه اجمالی ، تا قبل از حمله عراق به ایران ، فانتوم های سری D باقی مانده در پایگاه های ذیل ، مشغول اجرای ماموریت های محوله بودند : پایگاه سوم تاکتیکی IIAF : اسکادران ترکیبی 32 ، شامل دو گونه F-4E/D پایگاه ششم تاکتیکی IIAF: اسکادران ترکیبی 62 ، شامل دو گونه F-4E/D اسکادران 101 تاکتیکی ( چابهار) که بطور خاص ، کاربر گونه D فانتوم بشمار می رفت . براساس اطلاعات منتشر شده ، گونه D فانتوم ، حداقل چند تجربه رزمی خارجی را در سالهای قبل از انقلاب اسلامی تجربه نمود . در سال 1970 میلادی ، IIAF ، حداقل 8 فروند از F-4D های خود را در قالب فرماندهی سازمان ملل ، برای اجرای ماموریتهای صلح بانی ، به قبرس اعزام نمود و این پرنده ها ، چند عملیات پشتیبانی نزدیک زمینی را برعلیه ارتش یونان ، به ثبت رساندند . دومین تجربه رزمی گونه D ، در تابستان 1976 ، رخ داد و این پرنده به همراه تعداد قابل توجهی از جنگنده های سبک F-5 E/F ، پروازهای پشتیبانی متعددی را برای کمک به شاه افغانستان ، اجرا نمودند و در نهایت ، 8 فروند از این پرنده های افسانه ای ، بطور مستقیم ، ماموریت بمباران مواضع شورشیان ظفار را بر عهده گرفتند . ادامه دارد ............................................. این مجموعه با صرف زمان ، از منابع گوناگون ، گرد آوری شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . در غیر اینصورت ، برداشت کننده ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود . :rose: گرد آورنده: MR9 :rose:
-
1 پسندیده شدهبا سلام 1- البته شخصاً علاقه زیادی دارم تا دوستان ، مطالب بنده را نقد کنند ، نواقص را بفرمایند ، چون این شکل نقدهای صحیح ، بیشتر موجب خواهد شد تا پروژه بزرگتر بنده ، حرفه ای تر از آید . مطالعه فیدبک حاصله از مطالعه و نظرات دوستان ، بیشتر موجب خواهد شد تا کار نهایی ، زیباتر از آب درآید . 2- تجربه بسیار مفید حاصله از نوشتار " نبرد هوا- زمینی " باعث شد تا نوع نگاه دوستان ، بخوبی تجزیه و تحلیل شود . 3- پست نخست ، به مانند هر پروژه تحقیقاتی ( البته در فضای مجازی ) صرفاً برای آماده کردن ذهن دوستان برای مطالب بعدی بود . هر چند در پست نخست عرض کردم ( بلکه بررسی و نوشتاری است کوتاه ، در مورد گونه D این پرنده در نیروی هوایی ایران ، به همراه خاطرات جذاب یکی از خلبانان شجاع آن ، یعنی ، امیر سرتیپ دوم ، علیرضا نمکی ) و اینکه کار مطالعاتی ، حتی بر روی بیلان یک گونه از پرنده های نیروی هوایی (F-4D) ، حداقل در حال حاضر از عهده من خارج هست تا منابع بیشتری را جمع آوری کنم .
-
1 پسندیده شدهبا سلام بله ، تاپیک مربوط به فانتوم سری D هست ، ولی البته ذکر این نکته جالب خواهد بود که بنده همچنان ، پایبند صدیق آرمان های گربه افسانه ای نیروی هوایی ( F-14) خواهم بود . :winking:
-
1 پسندیده شده[quote]عراق در بیشتر پیشروی های زرهی خود از آرایش های V و UV استفاده می کرد. متاسفانه در بیشتر موارد تانک هایی که در این دو قالب پیشروی می کردند ، در پیشروی های خود موفق بودند.[/quote] اقا علی عراق موقث پاتکاش از چه ارایشاتی می کرد با این وضع که شما می گی ما باید ........ در باب تاکتیک شکار تانک خودمون در جنگ نحمیلی نمی گید باورش برام سخته بدون اصول بوده باشه حتما یک برنامه ای داشتند
-
1 پسندیده شده[color=darkblue][quote]ممنون آقا علی این آرایش واقعا کشنده است.آیا نیروهای ما یا عراقیها هم از این آرایش استفاده میکردند؟[/quote] خواهش می کنم دوست عزیز ، بله این آرایش یکی از ایمن ترین آرایش های تانک ها است . درباره استفاده یگان های زرهی عراق از این آرایش اطلاع دقیقی ندارم . این آرایش زمانی استفاده می شود که تانک ها قصد وارد شدن به شهر را داشته باشند. همان طور که می دانید تانک ها در داخل شهر بیشتر در معرض خطر هستند تا بیرون از شهر. به همین دلیل این نوع آرایش می تواند امنیت یگان را در هنگام ورود به شهرها را تامین کند. تاکنون اتفاق نیفتاده است که یک ستون زرهی مورد حمله و یا کمین سلاح های ضد تانک قرار گرفته باشد. تانک های آمریکایی و انگلیسی که در عراق منهدم شده اند ، یا اشتباها توسط آتش خودی منهدم شده اند و یا زمانی که به تنهایی در حال حرکت بودند و در حالت آماده باش جنگی نبودند ، مورد اصابت تسلیحات ضد تانک گروه های مبارز عراقی قرار گرفته اند و منهدم شده اند.[/color]
-
-1 پسندیده شدههمونایی که دارن امثال فاتح و قیام و سجیل و فکور و قاصد و... رو توسعه میدن در ضمن تولید تسلیحات هواپایه از نظر اقتصادی به مراتب به صرفه تر از تولید srbm , mrbm ، قرار نیست هرآنچه که تولید میشه در معرض عموم قرار بگیره همونطور که تو آخرین رزمایش مشاهده کردین فقط یه سری پلان ها از فرود جنگنده و پایلون های خالی نمایش داده شد طبیعیه که خیلی از تست های تسلیحاتی نمایش داده نمیشه ، همین هواپیمای 50 ساله که هنوز داره پرواز میکنه همین که موئلفه های جنگنده های نسل ++4 براش توسعه داده بشه که شده و وارد فاز عملیاتی بشه که شده دیگه نمیتونید بهش بگید بدرد نخور ، حتی خود آمریکایی ها بعد از توسعه رپتور و لایتنینگ ۲ باز دوباره برگشتن سراغ ایگل و نسخه x advanced به عنوان یک interceptor توسعه دادن ، برتری تو هزینه کردن میلیارد ها دلار برای تولید محصول بی رقیب نیست همین که با کمترین هزینه بتونید محصولی تولید کنید با همون کارایی محصول گرون قیمت تا قادر باشه سنگین ترین هزینه رو به دشمن تحمیل کنید یعنی شما بردید. https://youtu.be/xGY2JBuSCU0