برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 14 فروردین 1398 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهبرای اینکه این دور ارسال اسپم ختم به خیر شود تجربه دیگران (1)
-
2 پسندیده شدهکشف علت سقوط بویینگ 737 مکس پی نوشت : تجمیع اخبار علمی ارسال شده در میلیتاری ( فروردین 1398 خورشیدی )
-
2 پسندیده شدهبروزرسانی ، تجمیع و اصلاح تاپیک جامع برنامه فضایی ایران ( شامل تمامی تاپیک ها ، اخبار ، تحلیل ها ، پستهای بایگانی و قفل شده و .... ) هشتم فروردین سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ، در ادامه تاپیک های بررسی عملیات های نظامی و پس از مروری بر عملیات تمرکز ، اینبار به سراغ یکی از معروفترین عملیات های نظامی آمریکا در ایران می رویم تا ضمن بررسی اجمالی این عملیات به برخی از شبهه های مطرح شده در خصوص این عملیات هم بپردازیم. چنگال عقاب مقدمه - عملیات چنگال عقاب (Operation Eagle Claw) ، عملیاتی بود که طبق فرمان رئیس جمهور وقت آمریکا ؛ جیمی کارتر ، و با نیت رهائی کارمندان سفارت آمریکا در تهران طرح ریزی شده بود. این کارمندان ( که از این به بعد با لفظ عمومی دیپلمات های آمریکائی از آنها نام می بریم ) پس از تصرف سفارتخانه آمریکا در تهران ، توسط گروهی از دانشجویان که با عنوان دانشجویان پیرو خط امام شناخته می شدند ، به گروگان گرفته شده بودند. این اقدام یعنی گروگانگیری کارکنان آمریکائی حاضر در سفارت آمریکا در تهران - ( که برخی از آنها دیپلمات های آمریکائی بودند و برخی دیگر از پرسنل نظامی نیروی دریائی و همچنین نیروهای دفتر تهران سازمان سیا ) یکی از پرحاشیه ترین اقدامات صورت پذیرفته پس از انقلاب می باشد که موافقان و مخالفان بسیاری داشته است که هر یک از منظر خود به آن پرداخته اند. متأثر از پر حاشیه بودن این اقدام ، عملیات رهائی گروگان ها ( که به شکست انجامید) هم بسیار پر حاشیه شده و حرف و حدیث های بسیاری در خصوص آن مطرح گردیده است. لذا بر آن شدیم که این عملیات را از منظر چندین منبع مختلف ( و گاها متضاد) بررسی کنیم تا شاید بتوان تحلیل نسبتا جامعی در خصوص این عملیات ، پدید آورد. لذا اگر گاها در طول تاپیک با نظرات گاها متضادی روبرو می شویم ، بخاطر دیدگاه های نویسندگان مختلف است که نظرات متفاوتی ارائه نموده اند. تذکر بسیار مهم - مدتی بود که منابع مختلف را برای ایجاد این تاپیک فراهم کرده بودم. اما یک نگرانی بزرگ باعث تأخیر در ارسال این تاپیک شده بود. نگرانی بنده این بود که این موضوع ، پتانسیل زیادی برای بحث های سیاسی و به بیراهه رفتن تاپیک دارد. لذا از دوستان عاجزانه خواهش میکنم که از پرداختن به حاشیه ها در این تاپیک خودداری کنند تا بتوانیم به اتفاق هم عملیات پنجه عقاب را صرفا از بعد میلیتاریستی و نظامی بررسی کنیم و از انحراف و خدای نکرده قفل شدن تاپیک جلوگیری کنیم. عملیات چنگال عقاب (بخش اول : بحران گروگان گیری) جستار گشائی - تنها 3 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 ، یعنی در صبح روز 25 بهمن ماه 1357 ، اعضا و چریک های یک گروه مسلح مارکسیست ( احتمالا سازمان موسوم به چریک های فدائی خلق - م) به سفارت آمریکا در تهران یورش بردند و پس از زد و خورد و تبادل گلوله و گاز اشک آور با تفنگداران دریائی محافظ سفارت آمریکا و پس از تهدید به آتش زدن سفارت و کشتن کارکنان محبوس شده در آن ، درگیری خاتمه یافت و همگی کارکنان سفارت تسلیم شدند. اما با امتناع رهبر انقلاب ایران ، آیت الله روح الله خمینی ، در حمایت از این اقدام ، وزیر خارجه دولت موقت با پشتیبانی نیروهای کمیته های انقلاب اسلامی ، به سفارت وارد شدند و پس از درگیری با چریک های مارکسیست ، آنان را وادار به ترک سفارت نمودند و کارکنان زندانی سفارت آمریکا را آزاد نمایند. حمله چریک های چپ گرا به سفارت آمریکا در بهمن 57 مدتی بعد یعنی در تاریخ 13 آبان 1358 ، با حمله گروهی از دانشجویان دانشگاه های تهران ( که بعدها با عنوان دانشجویان پیرو خط امام نامیده شدند) به سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفته شدن 66 دیپلمات آمریکائی ، مجددا این واقعه تکرار گردید. اما این بار و با توجه به اتفاقات به وقوع پیوسته در خاک آمریکا ، رهبر انقلاب ، این حرکت دانشجویان را تائید نمودند و از این واقعه با عنوان انقلاب دوم یاد کردند. برخی تحلیل گران آمریکائی دو عامل مهم را دلیل حمایت نظام ایران از این اقدام بر می شمارند. دلیل اول ، تصویب قطعنامه ای در اردیبهشت 1358 در سنای آمریکا بود که اعدام مقامات حکومت سابق ایران توسط انقلابیون را محکوم می نمود.( پیش نویس این قطعنامه توسط دو سناتور نزدیک به شاه سابق ایران تهیه شده بود.) دانشجویان ، جریانات مکتبی ( حزب الله ) و همچنین جریانات چپ گرا در آن زمان متفق القول این اقدام آمریکا را دخالت در امور داخلی ایران دانسته و آنرا محکوم کردند. و اما عامل دوم ، سرنوشت شاه سابق ایران بود. دولت کارتر ( تحت تأثیر و فشارهای ایجاد شده توسط برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت ) و علی رغم مخالفت صریح وزارت خارجه آمریکا ، با ورود شاه سابق ایران به کشور آمریکا موافقت نمود. پذیرش شاه و سفر وی به آمریکا ، موجب یادآوری خاطرات تلخ کودتای آمریکائی 28 مرداد و بازگرداندن مجدد شاه ایران به عرصه سلطنت گردید. دانشجویان مسلمان که از نقش سفارت آمریکا در عملیات آژاکس و کودتای 28 مرداد بخوبی آگاهی داشتند ، تصمیم گرفتند تا ضمن اشغال سفارت آمریکا ، هم لانه جاسوسی و کودتای آمریکا را تصرف کنند و مانع وقوع کودتا و یا توطئه ای مجدد بر علیه انقلاب مردمی بشوند و هم از بازتاب بین المللی این کار ، فرصتی برای ابراز انزجار از پذیرش شاه در آمریکا برای خود خلق کنند . خواهر مری ( معصومه ابتکار) در حال مصاحبه با خبرنگاران خارجی کودتای آمریکائی 28 مرداد که توسط سفارت آمریکا در تهران هدایت شد سرانجام بحران گروگان گیری در 30 دی ماه 1359 ، با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولت های ایران و آمریکا پایان یافت و 52 دیپلمات باقی مانده آزاد شده و به آمریکا بازگشتند. ( 14 دیپلمات زن و سیاه پوست پیش از آن توسط دانشجویان و بخاطر نشان دادن حسن نیت آزاد شده بودند) در خلال این بحران و ضمن برگزاری مذاکرات دیپلماتیک بین دو کشور ، رئیس جمهور وقت آمریکا ، جیمی کارتر ، دستور طراحی یک عملیات نظامی برای رهائی 52 گروگان آمریکائی را صادر نمود. عملیاتی که موضوع این تاپیک می باشد. خوب با این مقدمه نسبتا طولانی به سراغ بحث اصلی تاپیک یعنی عملیات چنگال عقاب می رویم. عملیات چنگال عقاب (Operation Eagle Claw) شناخت فرودگاه طبس : طبس شهر کوچکی در شمال شرقی یزد و غرب بیرجند است. این شهر دارای یک فرودگاه خاکی موقت است که سال ها قبل از انقلاب و به هنگام وقوع زلزله طبس ، توسط نیروی هوائی ایران و برای کمک به زلزله زدگان ساخته شد. شهر طبس پس از زلزله نیروی هوائی با ایجاد یک سیستم ارتباطی ، بین فرودگاه مذکور و مرکز عملیات نیروی هوائی ، روزانه بوسیله 10 الی 12 فروند هواپیمای C-130 ، نیازمندی های داروئی و غذائی زلزله زدگان را به فرودگاه مزبور حمل و در مراجعت ، مجروحین را به بیمارستان های تهران و سایر شهرستان ها تخلیه می نمود. پس از خاتمه عملیات کمک رسانی ، چون اداره هواپیمائی کشوری نیاز به این فرودگاه نداشت و از طرفی مسئولیت حفاظت فرودگاه را قبول نکرد ؛ نیروی هوائی با ایجاد چند کانال در فواصل مختلف باند پروازی را غیر قابل استفاده نمود. ولی طرحی وجود داشت تا در صورت نیاز ، مجددا آن را عملیاتی و قابل استفاده نماید. فرودگاه مزبور در زلزله بعدی که مقارن با دوران انقلاب بود ، مجددا عملیاتی گردید. ولی از اینکه آنرا مجددا غیر عملیاتی کرده باشند اطلاعی در دست نیست و ظاهرا این بار فرودگاه همان طور ، به حال خود رها شده است. این که چرا نام طبس و آن فرودگاه موقت ، بر سر زبان ها افتاد ؛ به علت سانحه ای است که پرنده های نظامی آمریکائی ، در عملیات نافرجام برای نجات گروگان های آمریکائی ، دچار آن شدند و هشت نظامی آمریکائی و یک ایرانی که سمت مترجم را داشت ، جان خود را از دست دادند و کشته شدند. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهحالا که تقریبا مطالب درباره پدافند هوایی یوگسلاوی گفته شد و همچنین این کشور هم به تاریخ پیوسته است دیدن این چند تصویر خالی از لطف نیست! خلبان پرنده رادار گریز امریکایی Dale Zelko سمت چپ و فرمانده یگان سام-3 ساقط کننده صرب Zoltan Dani در دیداری با یکدیگر این دیدار جلوی خانه فرمانده صرب سالها بعد از جنگ در بلگراد صورت گرفته است ! تصویری از ساعت های سفارشی Breitling Navitimer که برای افسران نیروی هوایی و پدافند یوگسلاوی در نظر گرفته شده بود. خدمه صرب و سامانه سام-3 که با یکدیگر F-117A رو ساقط کردند. فرمانده صرب واحد سام-3 و سایر خدمه! این هم کانوپی مرحوم F-117A در موزه هوانوردی بلگراد! این هم تصویری از دم ها F-117A وF-16 تنها پرنده های سرنشین دار شکار شده توسط صرب ها! توپ های ضد هوایی و فعالیت ان در 11 هفته حمله بر بلگراد ادای احترام به سام-3 معروف! متحرک سازی سام-3 توسط صرب ها سالها بعد از اتمام جنگ!
-
1 پسندیده شده!It's fake news شایعه هست، بوته ها و علفهای پشت ساختمان آتش گرفتن و این دود مربوط به اوناست، ساختمان آتش نگرفته. https://twitter.com/sotiridi/status/1111380070776475648
-
1 پسندیده شدهمن میگم بهتر دوستان از رویای پاسخ و اقدام انتقام جویانه دست بردارن ما اقدامی علیه اسراییل نمیکنیم یا اگرم بکنیم در حد ضعیف و غیر مستقیمه چونکه توان درگیری با اونا رو نداریم واز نظر نظامی خیلی از اونا ضعیف تریم این حرفایی که فرماندهان نظامی ما میزنن که ما فلانیم اینمو اونیم بلوف هستش زیاد جدی نگیرین اگه نبود اسراییل جرات بمب باران کردن ما رو تو سوریه نداشت یا عربستان یا پاکستان هرروز یک مشت تروریست و نمیفرستاد اینور لب مرز زن و بچه مردمو بکشن بعد با خیال راحت برن توی روستاهای پاکستان لم بدن شام بخورن اگه اسراییل بود تمام روستاهای پاکستان و بمب باران میکرد راستش با این توان نظامی و اقتضادی که داریم همینشم خیلیه که تا حالا جلوشون کوتاه نیومدیم
-
1 پسندیده شدهبا گذر چند سال از جنگ سوریه و مدت کثیری از اعلان جنگ تلویحی نیتایاهو هیچ اقدام جهت تکمیل یک دفاع یکپارچه در سوریه نشده و حالا عمق پایگاه نیروهای ایرانی در حلب هدف شدیدترین حملات قرار گرفته و نکته جالب خرد شدن نیروهای پدافندی در زیر اخلال های شدید رژیم صهیونیستی هستیم کار تا آنجا پیش رفته که برق شهر هم ظاهرا بر اساس همین اخلال قطع شده! همان وحشتی که سال های بعد جنگ خلیج فارس داشتیم. و اون زمان بقولی ایران به سوی گسترش هر چه بیشتر سیستم ارتباطی با سیم و فیبر نوری رفت .اما اتفاقات این چنینی معنای متفاوتی داده به این اقدامات و لفظ انجام و درکش !زمانی که یک گروهان با چادر های رنگی و سفید در دشت باز راحت درکمین قرار گرفتندو شاید همه هم خواب بودند .و نهایت سر شهید حججی فدای این کوتاهی شد . گوشزد کردیم که باید کمی تغییر رویه داد .وقتی در حملات سنگین رژیم صهیونیستی تنها پاسخ ما شلیک چند موشک پدافندی بود و از آن به اسم پاسخ در خور (در حالی که وظیفه حتمی یگان پدافندی بود نه تلافی جویی) یاد شد و تاکنون حاصل این پاسخ های در خور ساقط شدن شانسی یک جنگنده بود .ما گوشزد کردیم .ولی ظاهرا به گوش هیچ کس نرسید و نخواهد رسید . با حمله امروز زنگ خطر اتفاقات بدتر به صدا در اومده .دیگه تقاضا از پاسخ تلافه جویانه به ایجاد یک دفاع هوایی سرعت گیر تنزل پیدا کرده تا حداقل یکم کمتر ۷ تا ۷تا شهید بدیم ...
-
1 پسندیده شدهقصر شیرین ، بعد از بارندگی های فروردین 1398 بالا : مین ضد زره سبک VS2.2 ایتالیایی که در جنگ ایران و عراق به مقیاس گسترده به نیروی زمینی ارتش عراق تحویل شد پایین : احتمالا" مین ضد نفر PMN ( مشهور به قمقمه ای / طبلکی ) یا مین ضد نفر M-72 ( مشهور به مین کیکی ) یا احتمالا" مین ضد نفر PM.A.3 ( در این تصویر چندان مشخص نیست ) !!!!! منبع : جزوات آموزشی نیروی زمینی ارتش و جزوه آموزشی تخریب نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
-
1 پسندیده شدهاین آزمون و این کنکور برای ملت قرار کی تموم بشه بچه های انقلاب الان دیگه تو سن میان سالگی خودشون هستند نمونه اش خودم پس بالاخره کی باید روی ثبات آرامش و آسایش رو ببینیم هنوز صف گوشت و مرغ و شکر ..هنوز گرانی .. هنوز کمبود فلان چیز و فلان جنس هنوزبیکاری هنوز خونه اجاره ایی تا کی ما باید آزمون بشیم و مسیولین خطا کنند پس زندگی عادی کرامت انسانی ما کجاست چرا همه دنیا با ما مشکل دارند واقعا مال تو این چهل هیچ اشتباهی نکردیم ؟تعریف کنونی ما از منافع ملی غلط نبود ؟.عمق استراتژیکمون رو غلط انتخاب نکردیم؟اشتباه یار گیری نکردیم؟از مسیولینمون قدیس ساختیم و با این اشتباه مهلک جرات کوچکترین نقد و مطالبه ایی رو از خودمون سلب کردیم ما بجز مبارزه با داعش خیلی چیزهای دیگه ایی هست طلبکارش باشیم
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست و با پوزش بخاطر وقفه ای که در این تاپیک پیش آمد ( بدلیل درگیر شدن بنده در تاپیک نمایشگاه اقتدار 40 ) ، تاپیک بررسی عملیات نظامی چنگال عقاب رو به اتفاق هم ادامه می دهیم : بخش دوم واکنش آمریکا به بحران گروگان گیری دولت آمریکا ، به دنبال شکایت به سازمان های بین المللی ؛ حساب های بانکی ایران در آمریکا را بست و ایران را تهدید به تحریم اقتصادی نمود.(ظاهرا این تاکتیک قدیمی دموکراتها بوده که از دولت کارتر شروع شده و در دولتهای کلینتون و اوباما هم ادامه پیدا کرده - مترجم ) برژینسکی در جلسه مشورتی با باراک اوباما در تاریخ 16 نوامبر سال 979 ، برژینسکی (مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا) ، از قول پرزیدنت کارتر به وزیر دفاع وقت آمریکا هارولد براون ابلاغ نمود که از رئیس ستاد مشترک آمریکا ، خواسته شود تا طرحی را برای آزادی و نجات گروگان ها تهیه نماید. برژینسکی - کارتر این تصمیم ، در اثر فشارهای مداوم برژینسکی بود که همان طور که در کتاب خود نوشته : وی معتقد بود که نجات گروگان ها ، آبروی رفته کشور آمریکا را بازگردانده و باعث تقویت روحیه گروگان ها خواهد شد. (ظاهرا تشابهاتی بین تأثیرگذاری برژینسکی بر کارتر و تأثیر جان بولتن بر ترامپ مشاهده میشه . البته بولتون تا بدینجا نشون داده که به هیچ وجه نبوغ دیپلماتیک برژینسکی رو نداره - مترجم) پرزیدنت کارتر که اصولا تجربه نظامی نداشت ، بدون اینکه تصور کند اجرای چنین عملی ممکن است ، سلامت گروگان ها را به خطر بیاندازد ، دستور تهیه طرح را داد. البته سایروس ونس ، وزیر امور خارجه ایالات متحده ، بشدت در مقابل فشارهای برژینسکی برای اقدامات نظامی برای رهائی گروگان ها مخالفت می کرد. اما ونس که با بیماری نقرس مبارزه می کرد ، روز پنج شنبه 10 آوریل ؛ برای تعطیلات آخر هفته ای عازم فلوریدا شد . روز جمعه 11 آوریل و در غیاب ونس ، برژینسکی ، جلسه ای در واحد برنامه ریزی شورای امنیت ملی برگزار کرد که در آن جلسه کارتر ، برگزاری عملیات نظامی را مجاز دانست. معاون وزیر خارجه آمریکا ، وارن کریستوفر که در جلسه حاضر بود ، نتیجه جلسه را به توصیه برژینسکی به موقع به سایروس ونس اطلاع نداد. وارن کریستوفر بعدها در دولت کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا گردید. ونس پس از اطلاع از تصویب اقدام نظامی ، شدیدا خشمگین می شود و استعفای خود را تسلیم رئیس جمهور می کند. وی در گفتگوی تلفنی با کارتر و همچنین در متن استعفاء خود ؛ از برژینسکی با لقب ابلیس (Evil) یاد می کند که نظر خود را بر کابینه امنیت ملی آمریکا تحمیل کرده است. سایروس ونس و برژینسکی بخش سوم طرح ریزی عملیات طراحان اولیه طرح نجات عبارت بودند از : هارولد براون ( وزیر دفاع آمریکا) ، آدمیرال ترنر ( رئیس وقت سازمان سیا) ، ژنرال جونز ( رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا) ، سپهبد پاستاکس (مشاور ژنرال جونز) و برژینسکی ( مشاور امنیت ملی کاخ سفید) که به دستور رئیس جمهور در جلسه طرح ریزی حمله شرکت می کرد. البته حضور یک غیر نظامی (برژینسکی) که تخصصی هم در عملیات های نظامی اینچنینی ندارد ، در چنین جلسه ای غیر عادی بود. ژنرال جونز ؛ رئیس وقت ستاد مشترک ایالات متحده یگان های شرکت کننده کمیته بررسی کننده طرح اولیه نجات گروگان ها ، ترکیب سلاح ها و نیروهای شرکت کننده در عملیات را به شرح ذیل انتخاب نمود. ( البته تعداد اصلی سلاح ها و تعداد دقیق نفرات را فرمانده عملیات هنگام طرح اجرائی تعیین می نمود. ) الف - یک واحد از رزمندگان دلتا فورس (Delta force) - نفرات این یگان ها اعضاء ممتاز و برجسته کلاه سبزها یا نیروهای مخصوص آمریکائی می باشند که برای عملیات های خاص ( مبارزه با تروریسم و عملیات پنهانی) آموزش داده می شوند. این یگان در سال 1977 ( دو سال قبل از گروگان گیری ) در ارتش آمریکا به وجود آمد. ب - یک واحد از کوماندوهای نیروی زمینی یا رنجرها (RANGERs) که برای مأموریت های خاص برون مرزی (نظیر کسب خبر و خرابکاری) در منطقه دشمن نفوذ می کنند. انهدام تأسیسات هوائی و زمینی و خطوط مواصلاتی دشمن ، از تخصص های این یگان می باشد. پ - تعدادی هواپیمای سوخت رسان C-130 که وظیفه حمل سوخت برای هلی کوپترها را بر عهده دارند. ت - دو فروند هواپیمای C-130 از نوع گان شیپ (Gun ship) که وظیفه تأمین پوشش بر روی سفارت و فرودگاه مهرآباد را بر عهده خواهند داشت. این هواپیماها مجهز به مسلسل های پر قدرتی هستند که در داخل هواپیما و نزدیک درب های خروجی طرفین نصب شده و از همین مکان ها تیراندازی انجام می شود. قدرت آتش این هواپیماها ، به مراتب از هواپیماهای شکاری برای پشتیبانی نیروهای عملبیاتی روی زمین بیشتر است. ث - تعدادی هلی کوپتر که نوع و تعداد آنرا ، فرمانده واحد اجرائی تعیین خواهد نمود. ج - یک فروند هواپیمای غول پیکر جت C-141 برای خارج کردن گروگان ها و نفرات شرکت کننده در عملیات از تهران چ - به تعداد مورد نیاز ، خودرو ون. قرار شد که این خودرو ها توسط عوامل سیا در محل ( ایران) تهیه شود. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
1 پسندیده شدهایران حقوق مردم خودشو میخوره تا حقوق مردم فلسطین را بشون پس بده
-
1 پسندیده شدهتجربه دیگران (1) بخشی از تمرینات موسوم به ردفلاگ ( red flag ) خدمه هوایی کشور های شرکت کننده در این تمرینات بعنوان بخشی از فرایند آموزشی به شکل چشمی با ادوات زمین پایه خودی و دشمن آشنایی پیدا می کنند . درا ین مجموعه بخوبی ، سخت افزارهای پدافند هوایی و زرهی متخاصم قابل شناسایی است .
-
1 پسندیده شدهاگه مثال در شان رو بزنم و مسئولین سایت پاکش نکنند ، احتمالا بعدش هم خودشون و هم خودم به جایی می ریم که « عرب نی انداخت » بگذریم ... فعلا کمی با واقعیت کنار بیاید .... هند گفته پول نفت ایران رو پس از کسر مالیات به « روپیه » پرداخت می کنه ... چین ، ترکیه و سایرین هم به همین صورت .... اصولا با چنین وضعیتی شما نباید انتظار « رشد اقتصادی » داشته باشی که منجر به بهبود ساختارها بشه .... ترکیه هم که بنزین به هواپیماهای ما نداده ، در حالی که ما داریم نفت رو زیر قیمت به « لیره » ترکیه بهشون می دهیم .... حتی قاجاریه هم به اون درجه نرسیده که اینجوری به عثمانی هایی که سلطان سلیمشون گسترش دهنده ی « کشتن 7 شیعه باعث رفتن به بهشت می شه » ، سواری بده ... روزی رو می بینم که این نئوعثمانی ها با این حاتم بخشی های ما سلاح بسازند و بر سرمون خالیش کنند و بخشی از خاک ما رو اشغال کنند .... محض اطلاع ، برید و تایپیک تحولات عراق رو بخونید که این نئو عثمانی ها داشتن موقع کشتار 1700 عراقی به جرم شیعه بودن چه بشکنی می زدند ... آمریکا بد ، اسرائیل هم بد ، خب ، درسته ولی دیگه چرا به جاش به هندوی بت پرست و چین کمونیست و نئوعثمانی داریم سواری می دهیم !؟ پوشک مولفیکس 12000 تومنی حالا شده 27500 تومان در حالی که درآمد من ثابت مونده ... حالا شما از عزیزانی که عرضه ی مدیریت پوشک و شیر خشک رو ندارند ، چه توقعی داری !؟ توقع داری که پوز شیطان بزرگ رو به خاک بمالونند !؟ از قدیم گفتن که « سنگ بزرگ ، نشانه ی نزدنه . » من امیدی برای یک کار اصولی و تخصصی در نیروهای نظامی ندارم ، بنابراین می گم « بمب اتم » تا شاید به صورت جزیره ای به چیزی دست پیدا کردیم ... التبه داشتن بمب اتم کشور رو مجبور می کنه در حد و استانداردهای یک کشور اتمی رفتار کنه که شامل این موارد می شه : 1- هر ننه قمری از پشت هر تریبونی دهنش رو باز نکنه و در مورد سیاست خارجی کشور اعلانیه نده 2- مسئولین فرزندانشون رو به دیار شیطان بزرگ و روباه پیر نفرستن ... 3-طرف نگه «آمریکا با یک بمب تمام ارتش ما رو نابود می کنه » و ...
-
1 پسندیده شدهشما مودبانه و در قالب یک پست مفید(کوتاه یا بلند ) که جنبه آموزشی هم داشته باشد حرفتون رو بزنید ( لطفا جنبه های مثبت رو هم به همراه جنبه های منفی مورد برسی قرار بدید ) اگر پست شما مخفی شد . بنده حرف های شما رو در مورد موضوعات ( نبود دموکراسی در سایت و ... ) را چشم بسته قبول میکنم
-
1 پسندیده شدهالبته « آب در هاون » می کوبم وگرنه حکومتی که دنبال « تضمین برای خرید نفتش » هست ، عرضه ی اتمی شدن نداره ... حالا نمی گذارند مثال در شان بزنم وگرنه براتون این قضیه رو به واضح ترین صورت مشخص می کردم ...
-
1 پسندیده شدهجنگ جهانی دومی جنگی بود تمام عیار که سرنوشت جهان امروز را با کنار هم چیدن کشورها رقم زد. یکی از نبردهایی که در این جنگ به وقوع پیوست, نبرد استالینگراد در حمله ی المان به شوروی بود. این نبرد حماسه های بسیار زیادی برای گفتن دارد. یکی از این حماسه هایی که در این جنگ به وقوع پیوست, دفاع از ساختمانی بود که امروزه با نام ساختامن پاولوف یا pavlov's house شناخته میشود. ابتدا نگاهی کوتاه به فرمانده ی جوخه ای 25 نفره که از این ساختمان در طی شصت روز در مقابل الماانها دفاع کردند, بپردازیم. یاکوف پائولوف, متولد چهارم اکتبر سال 1917 و وفات بیست و نهم سپتامبر 1981, یک سرباز ارتش سرخ شوروی بود که در تاریخ بیست و هفتم سپتامبر 1942 به مقام قهرمان اتحاد جمهوری شوروی, نائل امد. مدال عنوان قهرمان اتحاد جمهوری شوروی بالاترین مقامی بود که در شوروی وجود داشت که به قهرمانان به صورت یک مدال اهدا میشد. یاکوف پائولوف اما حماسه ای که ایشان در نبرد استالینگراد رقم زد, چه بود؟ در 27 سپتامبر سال 1942 جوخه ی تحت فرمان یاکوف پائولوف موفق شد یک ساختمان مسکونی چهارطبقه که به وسیله ی المانها تسخیر شده بود را بازپس گیرد و سپس از این ساختمان در برابر حملات ادامه دار ارتش المان نازی, تا دو ماه بعد که قوای شوروی رسیدند و محاصره شکسته شد, دفاع کنند. این ساختمان و حماسه ی دفاع از ان با نام ساختمان پاولوف در تاریخ نقش بست. به خاطر نقش قابل توجه یاکوف پائولوف در این نبرد, او نائل به دریافت مدال عنوان قهرمان اتحاد جمهوری شوروی و مدال نشان لنین و مدال نشان انقلاب اکتبر و دو مدال نشان ستاره ی سرخ و چندین مدال دیگر شد. پس از جنگ نیز به حزب کمونیست پیوست. او سه بار به عنوان معاون شورای عالی جمهوری سوسیالیستی فدراتیو شوروی انتخاب شد. اما ماجرای این نبرد و دفاع از این ساختمان چه بود؟ ماجرای ساختمان پاولوف در طی محاصره ی استالینگراد به وسیله ی المانها در تاریخ بین 27 سپتامبر تا 25 نوامبر سال 1942 اتفاق افتاد. این ساختمان که معروف به ساختمان پاولوف هست, یک ساختمان چهار طبقه در مرکز استالینگراد و عمود بر رودخانه ی ولگا بود و مشرف بر روی میدان نهم ژانویه و یک میدان بزرگ معروف به یکشنبه ی خونین بود. در سپتامبر سال 1942 این ساختمان به وسیله ی نیروهای المانی مورد هجوم قرار گرفت و یک جوخه از سپاه سیزدهم ارتش شوروی دستوری مبنی بر دفاع از این ساختمان دریافت کرد. این جوخه به وسیله ی گروهبان یاکوف پاولوف هدایت میشد, یک افسر غیر رسمی که در ان زمان بر اثر کشته و زخمی شدن تمام افسران کادر (ترجمه ی خودم) , هدایت جوخه را به دست گرفته بود. منظور من از افسر غیر رسمی این هست که به خاطر کشته شدن یا زخمی شدن افسر این خوجه, اقای یاکوف موقتا هدایت این جوخه رو به دست گرفته بود. وجه تمایز و نقطه قوت استراتژیکی این ساختمان این بود که با این ساختمان میشد از یک بخش کلیدی و مهم باریکه ی ولگا دفاع کرد. نقطه قوت تاکتیکی ساختمان نیز به خاطر موقعیت ان بر روی یک خیابان متقاطع بود که به مدافعان یک خط دید یک کیلومتر به طرف شمال جنوب و غرب میداد. پس از چند روز, که نیروهای کمکی و پشتیبانی رسیدند, افراد یاکوف استعداد تحت فرمان جوخه را تا 25 سرباز افزایش دادند و مدافعان را با مسلسل, راکتهای ضد تانک و خمپاره مجهز کردند. برای اجرا کردن فرمان شماره 227 استالین, با نام "not one step back" گروهبان یاکوف پاولوف دستوری مبنی بر استقرار شدن در ساختمان و دفاع از ان تا اخرین گلوله و اخرین سرباز, دریافت کرد. برای اجرای این دستور, یاکوف دستور داد تا اطراف ساختمان چهار لایه از سیم خاردار و میدان مین بسازند و بر روی هر پنجره ی مشرف به میدان, یک مسلسل مستقر کنند. در اقدامات اولیه ی دفاعی , یاکوف متوجه شد که تفنگ ضد تانکهای ptrs-41 که بر روی سقف نصب کرده بودند, برای استفاده در کمین غیر منتظره ی تانکهای المانی, زمانی که تانکها به داخل برد دفاعی ساختمان وارد میشدند, موثر است. با این روش, سقف برجکهای نازک تانکها, در معرض اتش تنفگهای ضد تانک از طرف بالا قرار میگرفتند, و تانکها قادر نبودند برای جواب دادن, اسلحه های خود را به قدر کافی به طرف بالا ببرند. برای ارتباطات داخلی بهتر, نیروهای یاکوف, دیوارهای زیرزمین ساختمان و سقف بالایی را تخریب کرده بودند و سیم ارتباطی را به طرف خارج از ساختمان به محل استقرار نیروهای شوروی, حفر کرده بودند. تجهیزات پشتیبانی نیز به وسیله ی خندقها ویا قایقها, با وجودی که المانها به وسیله ی حمله ی هوایی المانها مواجه میشدند, به این طرف رودخانه می امدند, حمل میشدند. با این حال غذا و مخصوصا اب, برای مدت کوتاهی کفایت میکرد. به خاطر نبود تخت خواب, سربازها سعی میکردند بر روی پشم شیشه های مخصوص ایزوله کردن لوله ها که ترکیده بودد, بخوابند و این مزید بر اتشهای کور المانها شده بود که سعی میکردند مقاومت انها را بشکنند. المانها چند بار در روز به ساختمان حمله میکردند. هر دفعه, پیاده نظام المانها و یا تانکهای المانی, سعی میکردن که از میدان عبور کنند و به ساختمان نزدیک بشوند, اما نیروهای یاکوف, انها را به وسیله ی اتشهای مسلسلها و شلیک تنفگهای ضد تانک از زیرزمین, پنجره ها و سقف, متوقف میکرد. به همین ترتیب, مدافعان, و همچنین مردم غیر نظامی شوروی که در تمام مدت در زیرزمینها زندگی میکردند, از این نبرد سخت که بین 27 سپتامب رتا 25 نوامبر در جریان بود و سپس به وسیله ی حمله ی گسترده ی شوروی باری از مدافعان برداشته شد, به دور نگهداشته شده بودند. ساختمان پس از نبرد.. ساختمان پاولوف, تبدیل به یک سمبل برای این مقاومت فوق العاده ی نیروهای روسی در طی نبرد استالینگراد شد, که در نهایت پس از ماه ها تلفات گسترده در دو طرف, منجر به پیروزی قاطع برای شوروی گشت. ژنارل واسیلی چوکوف ( واسیلی چویکوف ) , ژنرال فرمانده ی نیروهای شوروی در استالینگراد سپس جوکی با این مضمون گفت: المانها نیروهای بسیار بیشتری را برای تصرف ساختمان پاولوف از دست دادند تا نیروهایی که برای تصرف پاریس از دست دادند. ساختمان پاولوف بعد از نبرد بازسازی شد همچنان تا به امروز به عنوان ساختمان مسکونی استفاده میشود. یک بنای یادبودی نیز برای به یاد داشتن نبرد در قسمت شرقی رودخانه ی ولگا, نیز بر روی ساختمان نصب شده است. ساختمان در نمای امروزی.. منبع: http://en.wikipedia.org/wiki/Pavlov%27s_House این مطلب تنها برای میلیتاری نوشته شده است.. استفاده با ذکر مطلب بلامانع میباشد.
-
1 پسندیده شدهبا سلام برای درک بهتر عملیات بارباروسا و اهداف سر فرماندهی ورماخت در سرزمین پهناور روسیه/ شوروی ، بد نیست با دقت این پلان رزمی بازسازی شده ، مطالعه شود . همانطور که دوستان مشاهده می کنند ، حد نهایی پیشروی در عمق خاک روسیه ، در دو فاز اصلی و شش مرحله فرعی ، در یک نیمدایره از بندر آرچانگل در شمال تا روستوف در جنوب تعیین شده بود و براساس پیش بینی ها قرار بود تا توان رزمی ارتش سرخ در یک بازه زمانی 9 تا 17 هفته ای ، تقریباً درهم شکسته شود . ( نقشه مربوط به قبل از حمله به یوگسلاوی هست ) . دوستان می بیند که ورماخت چقدر خوش اشتها بود .چرا که بخش اروپایی و صنعتی روسیه کاملاً اشغال می شد و توان آن به رگهای آلمان تزریق و شعار نازی ها (Deutschland uber alles) به واقعیت نزدیکتر . با این حال ، عوامل مختلفی از جمله خوش شانسی عمو ژوزف در خشمگین شدن هیتلر از یوگسلاوی و کج کردن سر توپها ( بطور موقت ) از شوروی به یوگسلاوی ، موجب شد تا این طرح ، به شکست مطلق ختم شود .
-
1 پسندیده شدهبا سلام البته نمی شود بطور قاطع گفت که چه روی می داد با این حال ، مسکو بعنوان مرکزیت سیاسی روسها ، بعنوان چهارراه ارتباطی بخش اروپایی اتحاد شوروی و همچنین تبدیل شدن به یک سمبل و نشانه مقاومت در مقابل نازیها ، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود . چیزی که سایر شهرها ، مثل استالینگراد یا لنینگراد ، اسمولنسک ، کیف و.... فاقد آن بودند . اما این مساله را به شکل نسبی می توان بیان نمود که بسیار بعید بود که نازیها بتوانند در کوتاه مدت بعد از تصرف مسکو ، همه روسیه را اشغال کنند ، چون وسعت این کشور ، از توان رزم ورماخت بسیار بسیار بیشتر می بود . آنچه که برای هیتلر و ورماخت در کوتاه مدت ، اهمیت داشت ، اشغال دائمی قفقاز ( منابع نفتی ) و اوکراین ( منابع غذایی و معدنی سرشار ) و وصل کردن خطوط جبهه به ایران و از آن سو ، الحاق با سپاه آفریقایی آلمان در جبهه شمال آفریقا برای دسترسی به منابع نفتی آسیای جنوب غربی جهت تحت فشار قرار دادن بریتانیا به منظور خاتمه جنگ بود . شاید در بلند مدت ، دسترسی به هندوستان و هم مرز شدن با امپراطوری آفتاب تابان (ژاپن) مد نظر بود . همانطور که قبلاً هم خدمت دوستان عرض کردم ، جنبه اقتصادی جنگ یا آنچه که ECONOMIC WARFARE ، نامیده می شود ، بیشتر مّد نظر بود تا افزایش گستره سرزمینی ( هر چند براساس القائات افرادی نظیر روزنبرگ و.... ، بحث فضای حیاتی هم مد نظر می بود
-
1 پسندیده شدهبا سلام البته در مورد تاریخ حمله ، شاید ذکر این نکته جالب باشد که اگر ورماخت به یوگسلاوی حمله نمی کرد ، حمله به روسها دو تا سه هفته زودتر انجام می گرفت و از دست دادن این 20 روز حیاتی ، شاید در یک بازه زمانی طولانی ، به ضرر آلمانی ها تمام شد . با این حال ، این مساله که سخرانی چرچیل در مورد یوگسلاوی و تعبیر آن به " شکم نرم اروپا " و نقطه آسیب پذیر آلمان ، در این حمله بی تاثیر نبود . شاید هم یک عملیات فریب برای وادار کردن هیتلر به اختصاص دادن بخشی از واحدهای مامور به جبهه شرقی و کاهش توان رزمی برای حمله به روسیه . هر کدام از این احتمالات ، اگر درست باشد ، ظاهراً موثر واقع شده بود .
-
1 پسندیده شدهبا سلام و تبریک میلاد حضرت قائم (عج) برداشت بنده از فرموده شما به شکل هست که : محاصره استالینگراد ، به نظرم زیاد امکان اجرایی شدن نداشت ، چرا که عقبه این شهر ( پشت به ولگا) کاملاً دست روسها بود و با توجه به سیل کمکهای خارجی که از همین طریق برای تقویت ارتش سرخ ارسال می شد ، حفظ این عقبه تقریباً به اولویت شماره یک ارتش شوروی در آمده بود و آنها بیشترمنابع انسانی و تسلیحاتی خودشون را برای حفظ این عقبه راهبردی اختصاص دادند . البته برتری لوفت وافه نسبی بود ، چرا که پایگاه های پشتیبانی و حتی فرودگاه های خط مقدم ، در فاصله دوری مستقر بودند . این مساله با رسیدن جنگنده های بریتانیایی و آمریکایی ( هاریکن / کورتیس p-40 و p-39) به دست ارتش شوروی ، مشکل تر هم شد . یک نمونه اش هم قول گورینگ به ارتش ششم برای پشتیبانی هوایی از آنها در زمان محاصره در داخل شهر بود که عملاً اجرایی نشد . حتی اگر مسکو سقوط می کرد ، ( با توجه به نقشه ) ، حفظ استالینگراد بسیار مهمتر می نمود . وقتی خط لجستیکی قطع شود ، عملاً حفظ مسکو فایده ای نداشت . چون سیل واحدهای پانزر از گروه ارتشهای شمال و مرکز ( بعد از تصرف مسکو و تثبیت آن ) به گروه ارتشهای جنوب اعزام می شد و در آن موقع روسهامی بایست حداقل با 7 سپاه زرهی مقابله می کردند که نتیجه قبل از شروع کاملاً مشخص می بود . اما بدلیل حفظ استالینگراد و جلوگیری از تصرف و تبدیل کردن آن به یک جنگ فرسایشی بدون انتها ، مسکو هم نجات پیدا کرد . علاوه برآن ، باید به یاد داشت که هر چه خطوط لجستیکی طولانی تر شود ، به همان اندازه ارسال تدارکات ، جایگزین کردن تسلیحات منهدم شده ، اعزام نیروی انسانی کیفی و .... مشکل تر می شود . ناپلئون ، رومل ، پاوئولوس ، یاماشیتا و یاماتو و در نهایت شوارتسکف این مساله رابخوبی تجربه کردند .
-
1 پسندیده شدهبا سلام در مورد خرمشهر که حرف زیاد هست و بگذریم اما در مورد استالینگراد : حداقل دو دلیل تا حال حاضر برای بنده مشخص شده : 1- تصفیه حساب با استالین بر سر شهری که به اسم استالین بود . ( بحثهای نژادی بر سر فرومایه بودن نژاد اسلاو و دشمنی عجیب با کمونیسم ) 2- موقعیت قرار گیری استالینگراد در مسیر شاهراه ارسال کمک به روسها اینکه چرا هیتلر آنقدر به قفقاز علاقه مند بود و حتی مسیر واحدهای زرهی گروه ارتشهای مرکز را برای تصرف اوکراین به قیمت از دست دادن مسکو ، تغییر داد . یک مفهوم بسیار پراهمیت بود و آن ، توجه به " جنبه های اقتصادی جنگ " ( هم برای آلمان و هم برای اتحاد شوروی ) می بود . با توجه به نقشه ، در صورت تصرف استالینگراد ، شریان ارتباطی روسها بسته می شد و بتدریج توان مقاومت برای ادامه نبرد با ورماخت کمتر می شد . به همین دلیل ، استالین ، تمام توان خودش را گذاشت برای اینکه این شریان بسته نشود . چون راه ارتباطی دریای منجمد شمالی ، زیاد اطمینان بخش نبود و محدودیتهای زیادی برای کمک رسانی به روسها وجود داشت . اگر استالینگراد تصرف و تثبیت می شد ، آن وقت استالین باید به پشت اورال عقب نشینی می کرد و تازه ، این هم زیاد قابل اطمینان نبود . در حقیقت استالینگراد ، نقطه عطف برای روس ها بود . یا باید عقب نشینی می کردند که در این صورت ، توان ادامه مقاومت از آنها سلب می شد و یا اینکه به هر قیمتی مقاومت می کردند که راه دوم برگزیده شد .
-
1 پسندیده شدهبرای تکمیل تاپیک: موقعیت استقرار خانه پاولوف در استالینگراد ، نقشه ساختمان و مدافعان ارتش سرخ ای . آی . ایواشنکو آی . وی . ورونوف وی . اس . گلوشنکو ای . ای . سابگیدا ای . توردایف تی - مورزائف ای . ان . چرنیشنکف ام . بوندارنکوف ان . وای . چرنوگولوف وی . کا . سارایف وی . دی . آوا گیموف ای . آنیکین پی . آی . دوژنکوف آ. ی. شاپولابوف اف. زد . رمضانوف آی . وی . هیت ای . پی . آلکساندروف
-
1 پسندیده شدهخوب، این تاپیک سئوال بسیار جدی و غم انگیزی را ایجاد می کند که بر سر ساختمان های خرمشهر ( البته به جز موزه جنگ این شهر ) چه آمده است ؟؟؟ تفاوت عملکرد میان روسها ، آلمانی ها ، آمریکایی ها ، ژاپنی ها و... با ما بر سر حفظ میراث جنگی که به ما تحمیل شد ، در چه چیزی است ؟؟ و اینکه اساساً برای دست اندرکاران ، نگهداری و حفظ آثار باقی مانده از تجاوز ارتش بعث عراق ، خارج از چهارچوبهای بوروکراتیک و تبلیغاتی ، چقدر ارزش و اهمیت دارد . اینکه صدها دستگاه تانک به غنیمت گرفته شده یا منهدم شده عراقی ، بدلیل بی توجهی ، طعمه فرصت طلبان شده و بعنوان اجناس اسقاط شده ، تکّه تکّه شده و در نهایت از میان رفته و میروند . در حالی که اگر هر کدام از آنها بعنوان نمادی از تجاوز صدام ، در شهرهای ایران ، حفظ می شدند ، تاریخ این سرزمین ، دستخوش تلاطمات روزگار می گردید ؟؟؟ این صرفاً یک مثال بود و صدها نمونه دیگر در این زمینه وجود دارد که ........................ سئوال اینجاست ،آیا 8 سال جنگ تحمیلی یا بعبارت بهتر ، دفاع مقدس ، جزء تاریخ ایران نیست ؟؟؟