برترین های انجمن

  1. MOHAMMAD

    MOHAMMAD

    Airforce


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      3,705


  2. TAHA-SH

    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      778


  3. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      8,690


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      5

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 13 خرداد 1398 در همه مناطق

  1. 8 پسندیده شده
    خب این موضوع چندین بار قبلا در تاپیکهای مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته و پاسخش هم داده شده، مع هذا مجدداً بیان می کنیم، برای هدایت یک موشک از فاصله 800 کیلومتری به سمت یک آواکس که مثلا در ارتفاع 40 هزار پایی در حال دور دور کردن هست نیازی به هدایت راداری نیمه فعال نیست. خود آواکس منبع انتشار امواج قدرتمندی هست که توسط سامانه های پسیو از چند هزار کیلومتر دورتر کشف شده و با استفاده از سوابق انتشارات قبلی + قوانین مثلثات، موقعیت دقیق آواکس (و بالتبع فاصله اش تا موقعیت پرواز پهپاد) به اضافه پروفایل گردشی اون کشف میشه(که معمولا دایره ای یا بیضوی هست). موشک شلیک شده با استفاده از همین اطلاعات توسط سامانه های زمینی/هوایی پسیو، به سمت موقعیت احتمالی هدف در لحظه برخورد هدف هدایت میشه1. در فاز ترمینال حمله، موشک می تونه با استفاده از رادار فعال داخلی یا جستجوگر تصویر ساز حرارتی یا یابنده منبع انتشار امواج راداری (مانند آن چیزی که روی موشکهای هرمز نصب هست) خودش رو تا برخورد دقیق به هدف هدایت کنه. اما موشک چگونه خودش رو به موقعیت هدف در فواصل دور میرسونه، شکل شماتیک زیر می تونه به درک این مفهوم کمک کنه: (موشک خود را به ارتفاع بیش از 120 هزار پا می رساند و سپس از آنجا به سمت هدف شیرجه می زند) ضمن تشکر از اصلاحی که روی نوشته دوستمون انجام دادید، حل این مشکل آسون هست، حداکثر سرعت E-3 برابر 854 کیلومتر بر ساعت هست و از اونجا که معمولا با حداکثر سرعت کروز انجام نمیشه اگر سرعت کروز رو 800 کیلومتر بر ساعت در نظر بگیریم آواکس در هر دقیقه 13.3 کیلومتر طی میکنه که در 6.5 دقیقه میشه 86 کیلومتر. ضمن اینکه آواکس در طی مسیرش حرکت کاتوره ای نداره و برعکس از یک پروفایل حرکتی منظم پیروی میکنه لذا تخمین زدن نقطه وجودش بعد از 6.5 دقیقه کار سختی نیست. حتی اگر آواکس متوجه موشک بشه و بخواد مسیرش رو هم تغییر بده باز هم موشک برای رسیدن به هدف می تونه از ردیابی امواج رادار یا ردیابی امواج جمینگ استفاده کنه و یا اینکه از جستجوگرهای فعال راداری یا تصویرساز حرارتی کمک بگیره. سرعت زیادی نمی تونه بگیره، حداکثر سرعت آواکس در برابر سرعت موشک قابل اثر نیست، موشک حتی در حالت گلاید هم حداقل 3 ماخ سرعت خواهد داشت که در برابر 0/7 ماخ حداکثر سرعت آواکس کاملا برتر هست. با توجه به اینکه موشک از بالا و با زاویه تندی به سمت هدف میره ممکنه رادار آواکس نتونه اصلا اونو ببینه (البته بستگی به توان پوشش زاویه ای رو به بالای رادار آواکس داره). اولا نیازی به ارتباطات دائمی در تمام لحظات حرکت موشک نیست، ثانیا لینکهای ارتباطی امن در حد میلی ثانیه (جهت انتقال موقعیت لحظه ای هدف) همواره وجود داشته و خواهند داشت. خدا شاهده که سحری تو همین فکر بودم! دزفول با سرجنگی کاهش یافته به 200 کیلوگرم میتونه حدود 1200 کیلومتر برد پیدا کنه و با همون سیر پروازی بالستیک یا کوآسی بالستیک به سمت هدف هدایت بشه، برای جستجوگر هم میشه از جستجوگر هرمز 1 یا 2 و یا رادار فعال یا تصویرساز حرارتی استفاده کرد. اینم پیشنهاد قابل تأملی هست. 2000 تا لایک. ----------------------------------- پی نویس: 1- دقیقاً موشک فینیکس هم از همین تکنیک برای برخورد با هدف در موقعیت پیش بینی شده استفاده می کنه.
  2. 6 پسندیده شده
    اینگونه نیست که موشک بلند برد شلیک بشه و مثلا زمانی که میرسه به هدف، پرنده مذکور دور شده باشه یا ... معمولا سامانه هدایت زمینی، سیر پروازی مهاجم رو بررسی میکنه و موشک رو به منطقه ای شلیک میکنه که قبلا محاسبه کرده پرنده در اون منطقه خواهد بود، بعبارتی در یک زمان مشخص یک پرنده با سرعت و خط سیر مشخص، تنها در یک محدوده مشخص میتونه تغییر مسیر بده، با فرض اینکه هدف یه تانکر باشه، اگر چنین موشکی شلیک بشه هواپیما رو مجبور کنه 100 کیلومتر از مسیرش دور بشه، کل نقشه مهاجم به هم میریزه، و اگر آواکس باشه، 100 کیلومتر از امکان کشف دور میشه، حتی اگر منهدم نشود،... میتونیم از راکت دزفول استفاده کنیم و بجای سرجنگی چند موشک کوچکتر در اندازه میثاق بدون بوستر! اطراف هدف رها کنیم. اگر نتونه یک جنگنده یا هواپیما رو بزنه، دسته پروازی رو کاملا پراکنده خواهد کرد، تا 6 میثاق در سر جنگی دزفول قابل جا دهی هست،. دزفول گرچه مانورپذیر نیست، اما این امکان رو دارد که اگر هدف در یک دایره به قطر 150 کیلومتر قابلیت جابجایی داشته باشد، در فاصله 700 کیلومتر به هر نقطه قابل پیش بینی در این دایره برسد،.. اضافه کنم: در مورد هدفیابی در برد بلند قاعده اینگونه است، که با هر لحظه نزدیک تر شدن موشک به هدف، میزانی که هدف قابلیت مانور دارد کمتر میشود، مثلا وقتی موشک در 600 کیلومتری باشد هدف میتواند 100 کیلومتر جابجا شود، اما وقتی در 300 کیلومتر باشد، مقدار نصف خواهد شد(50کیلومتر)، و همینطور تا نزدیکی هدف. بنابراین در طول مسیر میزان تغییر مسیری که موشک رهگیر انجام میدهد تا به نزدیکی هدف برسد بسیار کمتر از هواپیمای مهاجم هست، و اگر موشک در ارتفاع بالا باشد، جاذبه و سرعت به نفع موشک خواهد بود تا هواپیما.
  3. 5 پسندیده شده
    ببینید ما داریم درباره یک ابتکار برای بقاپذیری و کارائی اف 14 صحبت میکنیم وقتی درشرایطی قرار داریم که ممکنه نه تو رادار خود تام کت اهداف رو دید یا خیلی دیر دید یا موشک های ما حتی دربرد مناسب نتونه (بدلیل ecm ) هدف رو بزنه و ازطرفی تهدید روی خود ما هم بالا باشه یک راهکار داشتن پهپاد پیشرو تو منطقه درگیریه طبعا اگر برد زیاد و اهداف ما هم پنهانکار یا نیمه پنهانکار باشند بهترین گزینه قرار دادن رادار تام کت روی حالت پسیو و کمک گرفتن از رادار زمینیه اگر چنین پهپادی طراحی و نصب بشه و بتونه همونطور که گفتم یا با بوستر یا با موتور خودش به سمت هدف بره اونوقت اگر اهداف مانورپذیر هم باشند باز هم شانس درگیری موفق با دو پهپاد و موشکهای سبکتر نسبت به فکور خیلی بیشتره اهداف بصورت تصویری از طریق دوربین پهپاد دیده می شوند و امکان هیچ گونه اخلال نخواهد بود و خود پهپاد هم بدون انتشار امواج راداری و با جنس بدنه مناسب و سطح مقطع کم بسیار دیر شناسایی میشه و حتی شکارش هم سخته اینطوری ما یک سد دفاعی / تهاجمی بسیار قوی درمقابل اسکادران مهاجم ایجاد میکنیم و لااقل هر پهپاد با حمل دو موشک نه دی یا چهار موشک قمر (سایندویندر) میتونه چند هدف رو بزنه نهایتا اینه که خودش طعمه میشه و کار رو برای ما ساده تر میکنه و با آسودگی خیال بیشتر ما میتونیم موشک فکور رو بفرستیم درباره اینکه این استراتژی برای سایر هواپیما های ما هم جواب میده باید گفت بله این یک روش جنراله ولی اگر امکان کنترل از خود هواپیما سلب بشه دیگه امکان کنترل عملیات سخت میشه بنابراین این روش باید توسط افسر تسلیحات انجام بشه و دروهله اول به هدایت این پهپاد بپردازه که پیشفرض امکان کنترل یکی رو داره و دومی رو با فاصله زمانی مشخصی میفرسته تا وقتی اولی درگیر شد و موفق نشد یا هدف رو ازدست داددومی با فاصله زمانی مناسبی دوباره اقدام کنه
  4. 5 پسندیده شده
    با سلام مهم ترین مسئله در اینچنین طرحی همونطور که دوستمون هم اشاره کرد بحث کشف و هدایت موشک هست. موضوع هدایت موشک رو میشه حل کرد مثلا موشک میتونه مثل موشک های بالستیک تا فاز نهایی با هدایت اینرسی پیش بره و بعد در محدوده ای هدف با ترکیبی از سیستم های فعال و غیر فعال راداری و شاید حتی اپتیک ها دست به کشف بزنه. بعلاوه موشک میتونه از سوخت جامد استفاده کنه که لااقل به معنی سرعت بیشتر هست و بنظرم بهتره که موشک یه موشک کوچک باشه که با یه بوستر بزرگ تقویت میشه تا موشکی در ابعاد صیاد 4. چیزی شبیه به این طرح. البته اشتباهی در محاسباتتون رخ داده چرا که موشکی با سرعت 6 ماخ در هر ثانیه 2000 متر حرکت میکنه که یعنی در عرض 6.5 دقیقه میتونه به 800 کیلومتری برسه. منتها به فرض که هدف ما با سرعت 300 متر بر ثانیه در حال حرکت باشه یعنی زیر صوت در عرض 6.5 دقیقه 120 کیلومتر جابه جا شده. خب این مشکل حلش آسون نیست. حالا اگه هدف در آسمان دشمن حرکت کنه حه قطعا سیستم های ضد بالستیک هم مستقر هستن میتونن موشک رو رهگیری کنن یا به هدف اطلاع بدن تا به سرعت از منطقه دور باشه و حتی ممکنه موشک توسط خود هدف شناسایی بشه. اما مسئله ی کشف همچنان معضلیه بخصوص که هدف چیزی شبیه به b-1 لنسر باشه و با پرواز در ارتفاع پایین دست به شلیک موشک های کروز دور برد بزنه. اینجاس که جای خالی آواکس ها به شدت احساس میشه.
  5. 3 پسندیده شده
    حصوز تانک آبرامز مجهز به تروفی در رومانی در طی مراسم افتتاحیه رزمایش چند ملیتی Justice Eagle 19 در منطقه آموزشی Smaradn کشور رومانی، نیروهای آمریکایی نمونه ای از تانک آبرامز را با خود همراه داشتند که مجهز به سامانه دفاع فعال تروفی بود. مدل این تانک آبرامز مشخص نیست اما حدس زده می شود این تانک باید نمونه جدید تانک های آبرامز M1A2 SERv3 باشد.
  6. 2 پسندیده شده
    Bomarc موشک Boeing CIM-10 Bomarc ( که پیش از سپتامبر 1962 با نام IM-99 Weapon System خوانده می شد )، یک موشک سوپر سونیک برد بلند زمین به هوا بود که در جریان جنگ سرد برای دفاع هوایی آمریکای شمالی بکار گرفته می شد . علاوه بر آنکه این موشک نخستین موشک عملیاتی برد بلند زمین به هوا بود ، همچنین تنها موشک پدافندی بود که توسط نیروی هوایی ایلات متحده آمریکا بکار گرفته شد . این موشک بصورت افقی در پناهگاههایی با سقف متحرک نگهداری می شد و پس از قرار گرفتن به حالت عمودی شلیک میشد تا به کمک پیشران های راکتی به ارتفاعات بالا برسد . پس از این مرحله مسیر حرکت آن به حالت افقی تغییر می کرد تا با استفاده از موتور های رمجت خود و با سرعت 2.5 ماخ پرواز کروز خود را آغاز نماید . این مسیر حرکت خاص ، به موشک اجازه می داد تا تا به بردی بیش از 400 کیلومتر برسد . کنترل زمینی موشک ، هدایت اکثر مسیر پروازی آن را به عهده داشت ، پس از رسیدن موشک به منطقه مورد نظر ، دستور شیرجه به سمت هدف به آن داده می شد و جستجوگر راداری آن برای فاز نهایی ( ترمینال ) فعال می گشت . یک فیوز راداری مجاورتی سرجنگی هسته ای W40 یا نمونه ی بزرگ متعارف آن را منفجر می نمود . نیروی هوایی ایالات متحده در طرح ریزیهای اولیه تصمیم به ساخت و بکارگیری 52 سایت موشکی برای پوشش شهرها و تأسیسات مهم آمریکا را داشت اما در همان زمان ، ارتش ایلات متحده به عنوان یک رقیب ، توسعه و بکارگیری سیستم مورد نظر خود را دنبال می نمود و این دو سرویس نظامی در مطبوعات و دوایر سیاسی مبارزه ی سخت و جدی را با یکدیگر دنبال می نمودند. توسعه این سیستم بطول انجامید اما زمانی که در اواخر دهه 1950 این سیستم آماده استقرار شده بود ، تهدیدات هسته ای از بمب افکن های سرنشین دار به موشک های قاره پیما تغییر سو داد . در این زمان ارتش با موفقیت سیستم نایک هرکولس را بکار گرفت که قادر بود تمامی نیازهای دهه 60 میلادی را پاسخگو باشد. همچنان که آزمایشها ادامه داشت ، نیروی هوایی طرح خود را به 16 سایت موشکی تقلیل داد و پس از آن نیز دوباره به 8 سایت موشکی بعلاوه دو سایت جداگانه در کانادا کاهش داد . در سال 1959 اولین سایت در ایلات متحده فعالیت خود را شروع کرد منتهی از نظر عملیاتی تنها یک موشک در این سایت آماده استفاده بود. ورود به خدمت تمامی موشک ها ، سالها به طول می انجامید و تا آن زمان کارایی سیستم از بین می رفت . فرآیند کنارگذاری سیستم از سال 1969 شروع شد و سرانجام در سال 1972 تمامی سایتهای Bomarc عیر فعال شدند . بعضی از موشکها به عنوان پرنده های هدف بکار گرفته شدند و امروزه تعداد انگشت شماری از آنها باقیمانده است . طراحی و توسعه در سال 1946 شرکت بوئینگ در اجرای پروژه MX-606 نیروی هوایی ارتش ایلات متحده آمریکا مطالعات خود در خصوص موشکهای هدایت شونده زمین به هوا را آغاز نمود . این شرکت تا سال 1950 بیش از 100 موشک با پیکربندی های مختلف را آزمایش کرد که تمام این موشکها با نماد XSAM-A-1 GAPA شناخته می شدند. از آنجا که این تست ها بسیار امید بخش بودند ، در سال 1949 نیروی هوایی تحت پروژه MX-1599 و برای طراحی و توسعه یک موشک رهگیر بدون خلبان قراردادی با شرکت بوئینگ منعقد کرد. ( در آن زمان نیروی هوایی آمریکا از اصطلاح {موشک} رهگیر بدون خلبان برای موشکهای هدایت شونده ی پدافندی استفاده می نمود. ) موشک MX-1599 می بایست یک موشک زمین به هوای برد بلند ، با موتور رمجت و مسلح به کلاهک هسته ای می بود تا بتواند از آمریکای شمالی در برابر بمب افکن های ارتفاع بالا دفاع نماید . مدت کمی پس از انعقاد قرارداد ، مرکز تحقیق و توسعه ی علوم فضایی میشیگان ( Michigan Aerospace Research Center (MARC) ) به پروژه ملحق شد و به همین دلیل موشک با نام جدید Bomarc ( Boeing and MARC ) نامگذاری گردید .در سال 1951 نیروی هوایی برای تأکید بر نوع نگاه خود مبنی بر اینکه موشک چیزی جز یک هواپیمای بدون سرنشین نیست ، تصمیم گرفت تا نمادهای هواپیما ها را به پروزه های موشکی خود اطلاق نماید و به همین دلیل به نام موشک های پدافندی حرف F ( ابتدای کلمه ی Fighter ) افزوده شد وبه همین خاطر نام موشک از Bomarc به F-99 تغییر یافت . از سپتامبر 1952 پروازهای آزمایشی حامل موشک XF-99 آغاز شد و تا سال 1955 ادامه یافت . این تستها تنها شامل بوستر سوخت مایع موشک بود تا شتاب لازم جهت رسیدن به سرعت اشتعال موتورهای رمجت تأمین شود . در فبریه 1955 آزمایشات حامل رانش موشک XF-99A آغاز شد . در این آزمایشات عملکرد موتور رمجت مورد بررسی قرار گرفت اما همچنان هیچ خبری از سیستم هدایت و سر جنگی نبود. نماد YF-99A برای تست حاملهای عملیاتی رزرو شده بود. در آگوست 1955 نیروی هوایی رویه ی اطلاق نمادهای هواپیماها به موشکها را کنار گذاشت و به همین دلیل نامهای XF-99A و YF-99A به XIM-99A و YIM-99A تغییر یافت . در اصل نیروی هوایی نماد IM-69 را برای موشک در نظر داشت اما ( احتمالا به درخواست بوئینگ جهت اختصاص عدد 99 ) این نماد در اکتبر 1955 به IM-99 تغییر یافت . سر انجام در اکتبر 1957 اولین نمونه ی پیش ساخته ی ارائه کننده ی محصول YIM-99A با استفاده از کامل از سیستم هدایت به پرواز درآمد و موفق شد در پرواز خود به موقیعت ( مکانی ) نابودی هدف برسد . در اواخر 1957 بوئینگ قرارداد تولید موشک رهگیر IM-99A Bomarc A را بدست آورد و نهایتا در سپتامبر 1959 اولین اسکادران IM-99A آماده ی فعالیت شد . موشک IM-99A برد عملیاتی 320 کیلومتری داشت و برای پرواز کروز با سرعت 2.5 تا 2.8 ماخ در ارتفاع 18000 متری طراحی شده بود . این موشک 14.2 متر درازا و 7 تن وزن داشت. این موشک می توانست به یک سرجنگی متعارف 450 کلیوگرمی ( 1000 پوند ) یا سرجنگی هسته ای W40 با قدرت 7 تا 10 کیلوتن مسلح شود . پیشران راکتی سوخت مایع آن ، موشک را به سرعت 2 ماخ می رساند و در این زمان موتورهای رمجت RJ43-MA-3 که با گازوئیل 80 اکتان تغذیه می شدند بکار می افتادند و نیروی لازم برای پیمایش بقیه ی مسیر موشک را فراهم می کردند . این موتور رمجت در پهپادهای لاکهید X-7 ، لاکهید AQM-60 Kingfisher و D-21 بکار گرفته شده بود. موشکهای عملیاتی IM-99A بصورت افقی و در پناهگاههایی نیمه سخت با نام کافین نگهداری می شدند . پس از دریافت فرمان پرتاب ، سقف پناهگاه به طرفین باز می شد و موشک به حالت عمودی قرار می گرفت .پس از آنکه موشک با سوخت مایع مورد نیاز جهت پیشران پر می شد ، پرواز موشک با شروع به کار پیشران Aerojet General LR59-AJ-13 اغاز می گردید . پس از رسیدن به سرعت لازم موتورهای رمجت فعال شده و در ارتفاع 20000 متری موشک را به سرعت کروز 2.8 ماخ می رساندند . هنگامی که موشک به 16 کیلومتری هدف می رسید ، رادار Westinghouse AN/DPN-34 موشک ، آنرا تا رسیدن به هدف هدایت و کنترل می نمود . حداکثر برد موشک 400 کیلومتر بود و با یک سرجنگی شدیدالانفجار متعارف یا یک سرجنگی هسته ای W-40 با قدرت 10 کیلوتن مسلح بود . هدایت موشک Bomarc با استفاده از سیستم یکپارچه SAGE ( Semi-Automatic Ground Environment ) صورت می پذیرفت .SAGE یک سیستم خودکار شناسایی ، رهگیری و انهادام هواپیماهای بمب افکن دشمن بود. با استفاده از این سیستم توانایی پرتاب از راه دور موشک های Bomarc که در پایگاههای ثابت و در پناهگاهها آماده ی پرتاب مستقر بودند برای NORAD فراهم می شد. در بهترین وضعیت پروژه 14 سایت در ایلات متحده و 2 سایت در کانادا آماده ی انجام وظیفه بودند . پیشران سوخت مایع Bomarc A راه حل خوب و مناسبی نبود. پیش از پرتاب ، 2 دقیقه زمان لازم بود تا این پیشران سوختگیری کند و این مدت زمان برای یک رهگیر پر سرعت زمان درازی بود . همپنین بکارگیری و استفاده از سوخت هایپرگلیک ( ترکیب هیدرازین و اسید نیتریک) بسیار خطرناک و پر دردسر بود و چندین سانحه جدی نشت بوجود آمد . زمانی که در نیمه های دهه ی 50 میلادی راکتهای پر قدرت سوخت جامد پا به عرصه ی ظهور گذاشتند ، نیروی هوایی کار تحقیق و توسعه ی گونه ی جدید Bomarc با استفده از سوخت جامد و با نام IM-99B یا Bomarc B را آغاز نمود. این موشک از پیشران Thiokol XM51 و نمونه ی بهبود یافته ی موتور رمجت با نام RJ43-MA-7 استفاده می کرد. بعدها موتور رمجت به نمونه ی RJ43-MA-11 ارتقا یافت . اولین موشک IM-99B در می 1959 به پرواز در آمد اما مشکلات سیستم رانش جدید نخستین پرواز کاملا موفق موشک را به تأخیر انداخت. در جولای 1960 موشک توانست یک پهپاد سوپرسونیک KD2U-1/MQM-15A Regulus II را موفقیت هدف قرار دهد. از آنجا که پیشران جدید جای کمتری می گرفت و امکان حمل سوخت بیشتری برای موتورهای رمجت فراهم می شد ، برد موشک به 700 کیلومتر افزایش یافت . همچنین سیستم هدایت آشیانه ی فاز تریمنال موشک نیز با استفاده از نخستین رادار پالس داپلر دنیا یعنی Westinghouse AN/DPN-53 ارتقا یافت . تمامی موشک های IM-99B با سرجنگی هسته ای W-40 مسلح شدند . در ژوئن 1961 نخستین اسکادران IM-99B عملیاتی شد و Bomarc B بسرعت جایگزین موشکهای Bomarc A شد. در تاریخ 23 مارس 1961 یک موشک Bomarc B توانست در ارتفاع 30000 متری با موفقیت موشک کروز Regulus II را منهدم کند و عنوان بالاترین ارتفاع انهدام هدف در دنیا تا آن تاریخ را از آن خود کند . بین سالهای 1957 تا 1964 ، شرکت بوئینگ 269 موشک CIM-10A و 301 موشک CIM-10B تولید کرد . ( بهترین برآورد از قیمتی که پیدا کردم نشان می داد هر موشک با سر جنگی هسته ای W-40 حدود 10.5 میلیون دلار آب می خورد ) ویدئو ها : https://www.aparat.com/v/w59l0 2:failure https://www.aparat.com/v/Kc5E9 3:bomarc b https://www.aparat.com/v/wVuZz 4:دقت https://www.aparat.com/v/3Mr0S با تشکر ویژه از جناب remo برای آپلود ویدئو ها در آپارات (نمی دونم چرا افزونه ویدئو درست کار نکرد ، مجبور شدم لینک بگذارم !)
  7. 2 پسندیده شده
  8. 2 پسندیده شده
    سلام بهترین راهکار ممکن برای ما استفاده از پهپاد جنگنده است البته اینکه شما مثال زدید که میثاق روی کرار ببندیم هم خوبه اما برد 10 -15 کیلومتری میثاق تو حالت هوایی خصوصا بدون قابلیت lock after lunch عملا برد درگیری رو کم میکنه و سرعت کم کرار هم خودش یه محدودیته و فقط تو حالت head on ممکنه بدرد دفاع بخوره اینجا چندتا کار قشنگ میشه کرد یه موقع هدف گمراه کردن صرف دشمنه که بله همونطور که گفتید حضور پرتعداد کرار میتونه کمک کنه اما بیایید فرض کنیم که امکان تشخیص پهپاد از جنگنده براساس ابعاد و ارتفاع پروازی و سرعت و فاکتورهای دیگه وجود داشته باشه که به نظرم یک فرض واقعیه و نمیشه روی ضعفی که قبلا در 20-30 سال قبل وجود داشته زیاد حساب کرد اما باید کاری بکنیم که این پهپادها برای دشمن خطر جدی باشه برای اینکار ما نیاز به امکان شلیک موشک هوا به هوا با برد قابل توجه داریم چیزی که الان با موشک نه دی محقق شده و وزن مناسبش میتونه پاسخ خوبی باشه احتمالا با کمی تلاش بشه دو تا موشک نه دی یا یک موشک نه دی و دو تا قمر بنی هاشم بست که در هردوحالت ما دفاع پدافندیمون رو چند صد کیلومتر جلوتر بردیم و با توجه به پرواز نزدیک به سطح زمین پهپادمون میتونیم از مشکل شکارش تو برد زیاد جلوگیری کنیم پهپاد های دیگه مانند کپی آرکیو هم مطرحه که میشه با خیال راحت به فاصله 40 کیلومتری رسید و بعد کار مقابله رو انجام داد البته ساخت پهپاد با موتور جت و با قابلیت مانور پذیری بالا و البته پنهانکار چیزیه که بعنوان یک هدف جدی باید دنبال کنیم و این رو بعنوان خط مقدم فرض کنیم برگردیم روی بحث ارتقاء اف 14 ما لازمه دو پهپاد مخصوص با قابلیت نصب و رها شدن زیر دو آویز بیرونی برای اف 14 داشته باشیم همون کاری که بالاتر گفتم یعنی بردن موشک نه دی و قمر به برد زیاد و نزدیک به اسکادران مهاجم رو اینطوری انجام میدهیم و کار هدایت این پهپادها و انجام شکار هدف توسط افسر دوم خلبان انجام میشه اینطوری با یک فاصله امن میشه با دشمن درگیر شد و نگرانی شکار شدن رو نداشت درنهایت اگر هم مثلا جنگنده دشمن مشغول تقابل با این پهپاد بشه اونوقت میشه موشک فکور رو هم سراغش فرستاد ( البته تو برد مناسب) به نظر من از نظر فنی این پیشنهاد عملیه و اگه پهپاد مورد نظر جت باشه به سرعت میشه به منطقه هدف برسه یه کار خیلی پیچیده تر اینه که پهپادی با بال جمع شده طراحی کنیم که روی بوستر مناسب نصب بشه و اینطوری با سرعت مافوق صوت بفرستیمش تو منطقه هدف و اونجا بعد از آزاد شدن از بوستر کار تعقیب و شکار رو انجام بده این کار پیچیده است ولی مثل خیلی از طرحهایی که از ابتدا مشکلات تکنولوژیکی داشته و اونها رو حل کردن این هم ممکنه
  9. 1 پسندیده شده
    خونین ترین نبرد تاریخ و بزرگترین شکست آلمان ستاره بخت رایش سوم کی افول کرد؟ بسیاری از تاریخ نویسان و نظامیان حمله هیتلر به شوروی را بزرگترین اشتباه او می دانند اما حقیقت این است که زمانی که فرمان حمله به استالینگراد از جانب پیشوا صادرشد آلمان هنوز در جنگ دست بالا را داشت. نبرد استالینگراد اولین شکست بزرگ را برای ارتش ظفرنمون آلمان رقم زد. از آن روز به بعد بود که ماشین جنگی آلمان هیتلری در سرازیری قرارگرفت. استالینگراد؛ جادوی فریبنده تا میانه سال 1942 تهاجم آلمان به شوروی برای ارتش سرخ مسکو به قیمت 3 میلیون کشته و 3 میلیون اسیر تمام شده بود. روسها در سال اول جنگ با آلمان، با بهره گیری از شرایط آب و هوا و جغرافیایی سرزمینشان توانستند پیشروی آلمان را در جبهه های شمالی و مرکزی سد کنند و آنها را از اطراف مسکو با موفقیت به عقب برانند. با فرارسیدن تابستان، ژنرالهای عالی رتبه هیتلر تصمیم گرفتند تا حرکت خود را به سوی مسکو ادامه دهند و ارتشهای روس را از وسط به دو نیم کنند اما هیتلر توانست کنترل نیروی زمینی را شخصا در دست بگیرد و دیگر نیازی نمی دید که به نصایح فرماندهانش گوش کند. هیتلر نقشه ای با نام رمز "عملیات آبی" طرح کرد که در طی آن واحدهای مستقر در جبهه جنوبی باید در دو ستون به داخل خاک شوروی پیشروی می کردند. ستون اول باید به سمت جنوب شرقی حرکت کرده و چاه های نفت باکو و قفقاز را در اختیار می گرفت و ستون دوم با حرکت به سمت شرق ناحیه صنعتی استالینگراد در ساحل غربی رود ولگا را اشغال می کردند. نکته جالب این است که هیتلر از ابتدا قصد اشغال شهر استالینگراد را نداشت و هدف او رسیدن به حاشیه این ناحیه صنعتی و بمباران آن بود به گونه ای که دیگر روسها نتوانند از کارخانه های ساحل رودولگا استفاده کنند. آلمان ها با کمترین تلفات و در اولین روز نبرد استالینگراد توانستند به این هدف دست پیداکنند. پس از رسیدن به اهداف اولیه عملیات، دراین بخش از جبهه نام "استالینگراد" بر روح هیتلر پنجه انداخت. هیتلر تصمیم گرفت تا با اشغال شهری که به نام حریفش نامیده می شد شخص استالین را مسخره کرده و روحیه تمام روسها را در هم شکند. هنگامی که لشکرهای آلمانی به دروازه های استالینگراد رسیدند و در آنجا در تله افتادند جادوی این نام به هیتلر اجازه عقب کشیدن نیروهایش را نداد. از این روی پیشوا پای در راهی نهاد که انتهای آن از دست رفتن تمامی ارتش ششم آلمان بود. حمله برق آسا حمله آلمانها در روز 28 ژوئن (تیرماه 1321) و یکسال پس از آغاز تهاجم به شوروی آغازشد. ارتش ششم به فرماندهی ژنرال فون پاولوس از کهنه سربازانی تشکیل شده بود که توانایی های خود را قبلا در بلژیک و لهستان به اثبات رسانده بودند. آلمانها با استفاده از تاکتیک حمله برق آسای خود به سرعت صفوف ارتش سرخ را شکافتند. لشکرهای متحدین آلمان از ایتالیا، رومانیا و مجارستان ارتش ششم را دنبال کردند تا بتوانند جناح های طولانی آن را پوشش دهند. استالین در همان روز و پس از فروپاشی ارتش سرخ اعلامیه ای صادر کرد:" هر وجب از خاک شوروی باید با سرسختی و تا آخرین قطره خون دفاع شود." ماموران پلیس مخفی و حزب کمونیست در پشت جبهه روسها مستقر شدند و هر کس را که قصد فرار وعقب نشینی داشت به تیر می بستند. با این وجود، لشکرهای 62ام و 64ام مجبور به عقب نشینی به داخل شهر استالینگراد شدند چرا که زمینهای مسطح غرب شهر موقعیت خوبی برای مانورهای زرهی آلمانها در اختیار آنها گذاشته بود و آلمانها با بهره گیری از این برتری روسها را به عقب راندند. در اواسط شهریور طلایه داران ارتش ششم به در شمال استالینگراد به ساحل غربی ولگا رسیدند و با تانک و توپخانه به کشتی های و قایقهای روسی در رودخانه حمله ور شدند. واحدهای دیگر ارتش ششم به حومه شهر رسیدند و بمباران سنگین شهر توسط صدها فروند هواپیمای آلمانی آغازشد. بمبارانی که به صورت روزانه و تا هفته ها ادامه یافت. هیچ خانه ای در استالینگراد نبود که از بمباران آلمانها مصون مانده باشد. خورشید خونین نبرد استالینگراد تازه در حال طلوع بود. مردی با اراده آهنین آلمانها در روزهای اولیه نبرد شهری امیدوار بودند که باوجود مقاومت سرسختانه روسها بتوانند شهر را به سرعت اشغال کنند. از طرف روسها نیز اوضاع بهتر از این به نظر نمی رسید. تمامی نیروی روسها در داخل استالینگراد 40000 سرباز ذخیره بود که تجهیزاتی اندک و ناکافی داشتند. از دیگر سو، جمعیت غیرنظامی شهر هم هنوز تخلیه نشده بود و سقوط استالینگراد در عرض چند روز حتمی به نظر می رسید. برای استالین روشن بود که تنها راه جلوگیری از سقوط شهر استفاده از فرمانده ای با اراده آهنین و تقویت هر چه بیشتر مدافعین است. استالین به بهترین ژنرالش ، ژوکوف، دستور داد تا جبهه مسکو را رها کرده و به جنوب برود تا هر چه را که بتواند حفظ کند. از طرف دیگر ژنرال چویکوف به فرماندهی مدافعین محلی منصوب شد تا دفاع استالینگراد را سامان دهد. چویکوف وضعیت وخیم شهر را به خوبی حس کرده بود و زمانی که فرماندهی ارتش 62ام به وی رسید فرمانده سابق مدافعین از چویکوف درباره نقشه اش پرسید. چویکوف به سادگی جواب داد:" ما یا از شهر دفاع خواهیم کرد و یا در همینجا دفن خواهیم شد." رهبری وی در طی چند ماه آینده نشان داد که تصمیم وی قاطع و غیرقابل برگشت بوده است. زمانی که چویکوف به استالینگراد وارد شد ارتش 62ام نیمی از سربازانش را از دست داده بود و سربازانش باورداشتند که به تله افتاده اند. چویکوف تصمیم گرفت که برای دفاع از شهر به خریدن زمان دست بزند و بهای آن را با خون بپردازد. به سربازان گفته شد که هر کس که بدون داشتن جواز عبور قصد عبور از ولگا را داشته باشد درجا اعدام خواهدشد. چویکوف از ساحل شرقی ولگا تعداد زیادی سرباز را با قایق و هر وسیله دم دست دیگر به ساحل غربی اعزام کرد. تعداد زیادی از این سربازان توسط هواپیماهای آلمانی و آتش توپخانه کشته شدند اما آنقدر سرباز به استالینگراد واردشد که چویکوف بتواند قسمتهای باقی مانده شهر را نگه دارد. فشار آلمان ها ساعت به ساعت زیاد تر می شد تا جاییکه متوسط طول عمر مدافعین تازه وارد به کمتر از 24 ساعت رسید. تمام این واحدها در دفاعی ناامیدانه از شهر قربانی شدند. از 10000 جنگجوی لشکر سیزدهم نخبه گارد ،که به ساحل غربی ولگا رسیدند، 3000 مرد در اولین روز نبرد از بین رفتند و در انتهای جنگ تنها 320نفر از آنان زنده ماندند. فشار آلمانها تا اندازه یی افزایش پیداکرد که چویکوف ناچارشد چندین بار مقر فرماندهی خود را در شهر جابجا کند تا به دست آلمانها نیافتد. در قدم بعدی چویکوف سعی کرد تا فاصله خطوط دفاعی خود را با آلمانها کمتر کند. در این صورت هواپیماها و توپخانه آلمان از ترس آسیب رساندن به نیروهای خودشان کمتر جرات می کردند که روسها را بمباران کنند. در نیتجه این استراتژی نبرد استالینگراد به یک سری زد و خوردهای کوچک برای کنترل هر خیابان، هر ساختمان، هر طبقه و هر اتاق تبدیل شد. بعضی از ساختمان های کلیدی استالینگراد تا 15بار بین مدافعین و مهاجمین دست به دست می شد و هر بار به بهای ریختن خونهای بیشتر. روسها در جنگهای شهری و به ویژه در شبها ماهرانه تر از آلمانها عمل می کردند. این شکارچیان شبرو برای صید خود بیشتر از چاقو استفاده می کردند. از طرف دیگر ساختمانها و کارخانه های مخروبه شهر، استالینگراد را به بهشت تک تیراندازهای دو طرف مبدل ساخته بود. آنها با تفنگهای دوربین دار خود در گوشه و کنار به کمین می نشستند و هر جنبنده ای را به خاک و خون می کشیدند. شکار ویژه تک تیراندازان روسی سربازان آلمانی بودند که وظیفه داشتند برای دیگر همقطارانشان آب و غذا را به خط مقدم ببرند. با کشتن این سربازان فشار مضاعفی به دیگر سربازان وارد می شد. روسها به استالینگراد نام مستعار "دانشکده جنگهای خیابانی استالینگراد" راداده بودند. اندک اندک ورود توپخانه کمکی روسها برتری تانکها و هواپیماهای آلمانی را خنثی کردند. روسها هر چه که داشتند ،از خمپاره تا راکت انداز، در شرق رود ولگا متمرکز کردند و هر چه توپ ضدهوایی داشتند در اطراف آن چیدند. آنها همچنین هواپیماهای بیشتری وارد صحنه کردند و از خلبانهای بهتری در جبهه استالینگراد استفاده کردند. برای سربازان و غیرنظامیان معدودی که در شهر باقیمانده بودند استالینگراد جهنم پایان ناپذیری از آتش گلوله، انفجار نارنجک، غرش هواپیما و دود بود. بوی مرگ از همه جا به مشام می رسید. روزها از پی هم می آمدند و مصیبت گسترده و گسترده تر می شد. چیوکوف مقاومت مردم شهر را چنین وصف می کند: "مردم حاضر بودند در راه دفاع از خانه و کاشانه خود مردانه بجنگند، همانجا کشته و در همان خاک مقدس به خاک سپرده شوند ولی عقب نشینی نکنند." در اواسط پاییز روسها تنها باریکه نازکی از ساحل غربی ولگا و چند خیابان جدا از هم را در استالینگراد در اختیار داشتند و آلمانها حمله دیگری به راه انداختند تا قبل از زمستان کار شهر را یکسره کنند اما مهماتشان در میانه حمله به آخر رسید و حمله شان به گل نشست. هیتلر که از استقامت مدافعین به خشم آمده بود هر لحظه سپاهیان بیشتری را به کام اژدهای استالینگراد می فرستاد. او لشکرهایش را از کناره های سپاه ششم بر می داشت و به داخل شهر روانه می کرد چرا که فکر می کرد نیروی روسها به آخر رسیده و آنها دیگر نیروی ذخیره ای برای حمله گسترده به جناحین ارتش ششم در اختیار ندارند. هیتلر بار دیگر روسها و استقامت آنها را دست کم گرفته بود. بازهم ژوکوف ژوکوف که در حال جمع کردن نیروهای ذخیره در پشت مدافعین استالینگراد بود مترصد یک فرصت برای ضربه زدن به ارتش ششم بود. در این میان زمستان سخت روسیه نیز فرارسید و کار را برای آلمان ها سخت تر از پیش کرد. یک سرباز آلمانی درخاطراتش نوشت: "در این بین، جای زخم حصل از سرما و یخزدگی پاشنه های من در سال گذشته که ظاهرا کاملا التیام یافته بود دوباره شروع به درد و ایجاد ناراحتی نمود. اصلا جرأت فکر کردن به نحوه مقاومت و امیدواری زنده ماندن دراین سرمای طاقت فرسا را نداشتم . با مشاهده آغازسرما به این شدت به طور حتم در ماه مارس همه چیز حتی سرتاسر پیکر ما هم تبدیل به یک پارچه یخ می شد. ما که نه راه به جایی داشتیم و نه وسیله برای رهایی از این سرمای کشنده همگی در میان حفره یخ زده خودمان دراز کشیده بودیم و مطمئن بودیم که سرما، امشب، فردا، پس فردا وفردای فرداها همچنان همراه با لرزش همیشگی سراپای ما ادامه خواهد داشت و با این وجود هنوز هم بیهوده امید زنده ماندن و یافتن راه نجات به هرطریق در تاریکی دلمان سوسو می زد. امیدی بیهوده و نابجا." ژوکوف نقشه ضدحمله گسترده خود را تکمیل کرد و اسم رمز آن را "عملیات اورانوس" گذاشت. او تصمیم گرفت که در فاصله 200 کیلومتری شمال و جنوب استالینگراد ارتشهایش را از ولگا عبور دهد و دو سر این چنگک را در فاصله دوری از استالینگراد به هم نزدیک کند تا تمامی ارتش ششم را یکجا به چنگ آورد. بار دیگر یک حمله برق آسا انجام شد اما اینبار توسط روسها. ژوکوف نه تنها قصد داشت تا استالینگراد را نجات دهد بلکه می خواست به حضور آلمانها در جنوب روسیه یکجا خاتمه دهد. بزرگترین بسیج نظامی ارتش سرخ در فاصله دوری از شرق استالینگرادانجام شد. یک میلیون سرباز، 14000 قبضه توپ سنگین، 1000 دستگاه تانک و 1350 فروند هواپیما گرد آمدند تا پوزه هیتلر را به خاک بمالند. ژنرال فون پاولوس که متوجه تجمع نیروهای عظیم روس شده بود به هیتلر پیشنهاد داد که ارتش ششم را از اطراف استالینگراد به عقب بکشد اما دیکتاتور آلمان فریاد کشید که" هرگز ساحل ولگا را رها نخواهم کرد." بسته شدن در تله روسها به روزنه ای مابین ارتشهای سوم و چهارم رومانی ،که قسمتی از نیروهای ارتش ششم را تشکیل می دادند، پی بردند و در روز 19 نوامبر(آذر) با اجرای یک ضدحمله سنگین توانستند از همین نقاط حمله کرده و رخنه ای را در اطراف ارتش ششم ایجاد کنند. روسها با اطلاعاتی که اسرای آلمانی کسب کرده بودند می دانستند که در میان صفوف دشمن رومانیایی ها از پایین ترین روحیه و کمترین تجهیزات برخوردارند. 4 روز بعد و در 200 کیلومتر بالاتر از استالینگراد، روسها واحدهای آلمانی را از کنار رود دن پس زدند. چنگالهای ژوکوف در 100 کیلومتری غرب استالینگراد به هم ملحق شدند و عملا ارتش ششم در محاصره قرارگرفت. در اواخر همان ماه فون پاولوس ،که به وخامت اوضاع پی برده بود، از هیتلر درخواست می کند که فرمان عقب نشینی صادرکند اما هیتلر با لجاجت درخواست عقب نشینی را رد می کند. او قول داد تا مهمات و آذوقه مورد نیاز لشکرهای فون پاولوس را از طریق هوا تامین کند اما هرمان گورینگ ،فرمانده نیروی هوایی هیتلر، نتوانست بیشتر از یک پنجم نیازهای پاولوس را از طریق پل هوایی تامین کند. این پروازها تا روز تسلیم کامل ارتش ششم ادامه یافت و نیروی هوایی آلمان 488 فروند هواپیمای باری خود را در طی این عملیات از دست داد. ارتش ششم ذخایر غذا، مهمات و سوخت خود را به سرعت به اتمام رسانید و سربازان آلمانی در وضعیتی مرگبار قرارگرفتند. ژوکوف برای اینکه ارتش ششم با شکستن محاصره فرارنکند شکافی به عرض 100 کیلومتر بین ارتش ششم و دیگر واحدهای آلمانی ایجادکرد و به سرعت 60 لشکر و 1000 تانک را در این ناحیه متمرکز کرد. او نمی دانست که نیازی به این همه تقلا ندارد چرا که هیتلر هیچگاه به فون پاولوس اجازه عقب نشینی نمی داد. سه هفته بعد 150 هزار سرباز به فرماندهی ژنرال فون مانشتاین برای کمک به ارتش محاصره شده فون پاولوس حرکت خود را آغازکردند. روسها از یک طرف به سدکردن پیشروی فون مانشتاین پرداختند و از طرف دیگر به فشار خود بر سپاهیان گرسنه و سرمازده آلمان افزودند. ژنرال آلمانی زیتزلرمی نویسد: "بزرگترین مشکل غیرقابل تحمل سربازان ما در استالینگراد علاوه بر سرمای کشنده گرسنگی مداوم و طاقت فرسای آنها بود. مشکلاتی متعدد همچون گرسنگی، تنهایی، غربت و نداشت راحتی و استراحت یاس و ناامیدی به خصوص سرمای گزنده و تلخ سربازان ما را از زندگی سیرکرده، همچون کابوسی طولانی و بی پایان همچنان ادامه داشت و پنجه در گلویشان انداخته بود. خواندن کلمه کابوس و تلخی ها چیزی نیست که بازگو و مجسم کننده واقعیت جهنمی به نام استالینگراد باشد. انگشتان دستهای من در اثر سرمای شدید در حال از کار افتادن است و روز به روز بدتر می گردد. آغاز این عارضه از ماه دسامبر گذشته شروع شد. ابتدا انگشت کوچک دستم چپم در اثر برخورد گلوله از دست رفت.چندی بعد سه انگشت وسط دست راستم به علت یخزدگی شدید از کارافتاد به طوریکه در حال حاضر به سختی قادر به نگهداشتن لیوان فلزیم به وسیله شست و انگشت کوچکم هستم. از دست دادن این انگشتها به کلی باعث یأس و شکست روحیه من شده است. انسان تا وقتی همه انگشتان خود را دارد قدر آنها را نمی داند وقتی که آنها را از دست داد به هنگام نیاز به انجام بعضی کارهای ظریف و کوچک به وسیله انگشتان پی به ارزش آنان می برد. بهترین کاری که من قادر به انجام آن با انگشت کوچک باقیمانده ام هستم تیراندازی کردن و کشیدن ماشه به وسیله آن است. به هر صورت دستهای من از این پس بدون داشتن انگشت هرگز قابل استفاده نخواهند بود و معلوم نیست در صورت زنده برگشت از جبهه چه کاری از من ساخته خواهد بود؟ تنها عاملی که مرا با وجود ناقص بودن دستها وادار به نوشتن این خاطرات ساخته مشغول داشتن خود و تا حدودی تسکین بخشیدن به نگرانیم در این سرزمین لعنتی است." سربازان ارتش ششم باوجود محاصره شدن به جنگ ادامه دادند و هرجا که توانستند به ساختن سنگر پرداختند. پس از تلاش نافرجام فون مانشتاین دیگر برای آنها روشن شده بود که راه نجاتی برایشان باقی نمانده است. ژوکوف به فون پاولوس اولتیماتوم داد تا تسلیم شود اما پاولوس تصمیم داشت تا به مقاومت ادامه دهد. ژوکوف فرمان خود را برای حمله نهایی به ارتش ششم صادر کرد. وی گمان می کرد که سربازان آلمانی در حدود 80000 نفر هستند اما در حقیقت بیش از 250000 نفر در حلقه محاصره سربازان روسی گرفتار آمده بودند. در روز 10 ژانویه روسها از تمام جهات به آلمانها حمله کردند. یک هفته بعد جبهه آلمانها شکاف برداشت و آنها به سمت شهر عقب نشینی کردند. حال دیگر برای آنها یک باند پرواز باقی مانده بود که آن هم در زیر آتش دائم توپخانه روسها قراداشت. در روز 22 ژانویه (بهمن) ارتش یخ زده ششم شروع به فروپاشی کرد. یک هفته بعد هیتلر فون پاولوس را به مقام فیلدمارشالی ارتقا داد. درجه او با هواپیما فرستاده شد و هیتلر به وی پیغام داد که هیچ فیلدمارشال آلمانی زنده اسیر نمی شود. فردای آن روز فون پاولوس اسیرشد و ارتش ششم تسلیم شد. در روز دوم فوریه 1943 (بهمن)آخرین مقاومتهای پراکنده آلمانها فروکش کرد. آلمانها در طی 6 ماه نبرد خونبار 150000 کشته و 91000 اسیر دادند که در بین آنها 25 نفر ژنرال و200 افسر وجود داشت. از این تعداد بیشمار تنها 5000 نفر توانستند پی از پایان جنگ از اردوگاه های مخوف سیبری جان به دربرده و به آلمان بازگردند. به علاوه، در این نبرد 150000 نفر تلفات نیز به متحدین ایتالیایی و رومانیایی هیتلر واردشد. روسها برای نجات استالینگراد جان 750000 نفر نظامی و بیش از 40000 نفر غیرنظامی را هزینه کردند. اما مهمترین باخت هیتلر آن بود که هیمنه شکست ناپذیری ارتش رایش سوم در نبرد استالینگراد شکسته شد. سربازان روسی آموختند که می توانند بر سپاه مجهز آلمان چیره شوند و دو سال ونیم بعد توانستند همان بلایی که هیتلر بر سر استالینگراد آورده بود بر سر برلین بیاورند. اکنون ارتش 62ام روسیه به عنوان یک واحد نمونه و برگزیده شناخته می شد و ژنرال چویکوف سربازانش را از استالینگراد تا برلین هدایت کرد. چویکوف بعدها به مقام فیلدمارشالی رسید و در دهه 60مدتی وزیر جنگ شوروی بود. استالین که از خبر نجات شهر سر از پا نمی شناخت به ژوکوف درجه فیلدمارشالی داد و جالب اینکه خود را نیز به این مقام متفخرکرد. اکنون هیلتردیگر چاره ای نداشت جز آنکه رویای رسیدن به چاه های نفت باکو را از سر به در کند. ‏منبع مجله اطلاعات هفتگي اطلاعات بيشتر: http://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Stalingrad پولوس ژويكوف
  10. 1 پسندیده شده
    استفاده گسترده از تسلیحات ضد زره در جنگ های داخلی سوریه وعراق، جنگ داخلی اوکراین، جنگ 2006 لبنان و جنگ 2014 غزه نشان می دهد راکت های ضد زره و موشک های هدایت شونده صحنه نبرد ها را عوض کرده اند و واحدهای زرهی/مکانیزه را در معرض خطری جدی قرار داده اند. تسلیحاتی همانند راکت های ضد زره به علت قیمت ارزان و نیاز به آموزش کمتر، به وفور در اختیار تروریست ها و نیروهای چریکی قرار دارند. موشک های ضد زره با دقت و نفوذ بالای که دارند می توانند از فواصل دور خطر جدی برای خودروهای زرهی حتی پیشرفته ترین تانک های غربی به حساب بیایند.در نتیجه مقامات و سیاست گذاران دفاعی ایالات متحده امریکا، از جمله کنگره در این مورد نگران هستند. از طرفی تجارب واحدهای زرهی ارتش اسرائیل در درگیری های سال 2006 لبنان و سال 2014 غزه، در کنار فعالیت های نظامی روسیه خصوصا در اروپای شرقی به عنوان یک کاتالیزور باعث شده است تا ارتش آمریکا به سرعت به دنبال یک راه حل برای افزایش بقای خودروهای رزمی در میدان نبرد باشد. تسلیحات ضد زره در انواع مختلف به شکل گسترده و فرآگیری در میدان های نبرد در حال استفاده هستند و بقای نیروهای زرهی را به خطر انداخته اند. لحظاتی قبل از برخورد موشک های ضد زره داعش به تانک های آبرامز عراقی در نبرد 2006 که نیروهای اسرائیلی به لبنان حمله ور شدند. نیروهای حزب الله با استفاده از راکت های ضد زره و موشک های هدایت شونده توانستند حملات زمینی و پیشروی نیروهای زرهی ارتش اسرائیلی را به باور برخی تحلیل گران بی اثر کنند. حدود 50 دستگاه تانک مرکاوا مورد حمله قرار گرفته اند که 20 دستگاه از آنها تحت نفوذ واقع شده اند و در کل 5 دستکاه تانک نابود شد. در این بین حدود 23 نفر از خدمه زرهی اسرائیل نیز کشته شدند. اسرائیل از شکست پیش آمده درس گرفت و در اواخر سال 2010 با نصب سامانه دفاع فعال تروفی بر روی بخشی از تانک های مرکاوا مارک 4 و نفربر های نامر آنها را به این سامانه مجهز کرد. در نتیجه با تهاجم سال 2014 اسرائیل، عملیات های موفق تیم های ضد زره نیروهای حماس به شدت کاهش یافت به طوری که اسرائیلی ها اعلام کردند هیچ تانک مرکاوا و نفربر نامر مجهز به ترفی در این نبرد از بین نرفته است. البته این کاهش تلفات را باید به خاطر نصب سامانه دفاع فعال تروفی دانست اما تغییر تاکتیکی واحدهای زرهی اسرائیلی ها در مبارز با نیروهای چریکی نیز در این کاهش تلفات بی تاثیر نبوده است. تفاوت تلفات نیروهای زرهی اسرائیل در سال 2006 لبنان در مقابل تهاجم سال 2014 به غزه باعث تشویق مقامات دفاعی ایالات متحده به استفاده از یک سامانه دفاع فعال بر روی خودروهای رزمی خود شد. عملکرد روس ها در اوکراین وغیرقابل پیش بینی بودن ولادیمیر پوتین در پاسخ به تحریکات باعث شد احتمال جنگ در اروپا به یک نگرانی برای ایالات متحده تبدیل شود. که در صورت جنگ احتمالی در اروپا دخالت همه جانبه ارتش ایالات متحده برای دفاع از همپیانانش را در پی خواهد داشت. در همین مورد بعضی از مقامات نظامی ارشد ایالات متحده پیشنهاد کرده اند که "دوباره" روسیه تهدیدی برای امنیت ملی کشور است. با این حال، دیگران معتقدند، تأکید زیاد بر روسیه، صرفا یک جنجال توسط ارتش است تا بخش بزرگی از بوجه را تصاحب کند. جدا از بحث های سیاسی و رقابتی، ارتش، سپاه تفنگداران دریایی و وزارت دفاع ایالات متحده آمریکا نگرانی هایی مربوط به آسیب پذیر بودن وسایل نقلیه زرهی را در صورت بروز یک جنگ احتمالی مطرح کرده اند. در نتیجه ترکیبی از تهدیدات تکامل یافته، پیشرفت تکنولوژی، تجربیات جنگ های پیشین و احتمال وقوع درگیری باعث شده است، ایالات متحده به عنوان بخشی از برنامه بروز رسانی خودروها و وسایل نقلیه رزمی خود استفاده از سیستم های دفاع فعال (APSs) را در دستور کار قرار دهد. سیستم دفاع فعال، زیر سیستم هایی هستند که در یک وسیله نقلیه یکپارچه و نصب شده اند تا به طور خودکار، تهدیدات مختلف از جمله راکت های ضد زره و موشک های هدایت شونده را به شکل مقابله سخت یا نرم دفع نماید. باوجود اینکه که ارتش های مختلفی همانند اسرائیل و روسیه تجربه استفاده از سیستم های دفاع فعال را دارند. ارتش ایالات متحده در این مورد تا حدودی عقب مانده است. با وجود اینکه از اوایل دهه 1950 تلاش هایی برای طراحی و توسعه یک سامانه دفاع فعال در آمریکا شروع شده بود ولی در حال حاضر هیچ سامانه یکپارچه ای به شکل فراگیر و عملیاتی استفاده نشده است. مقامات نظامی ایالات متحده ادعا می کنند هنوز چالش های فراوانی در مورد استفاده از سیستم های دفاع فعال مناسب در میدان نبرد وجود دارد که باید به شکل کامل یا نسبی این مشکلات رفع شود. این چالش ها و نواقص با احتمال این که دشمن می تواند با بهره گیری از تاکتیک ها و تکنیک هایی، اثربخشی سیستم دفاع فعال را خنثی کند باید مد نظر قرار گیرد. اقدمات نیروهای دشمن ممکن است متفاوت باشد استفاده از جمرهای پیچیده، شلیک فریب دهنده های ارزان و یا استفاده متعدد از راکت های ضد زره به طور گسترده هم اکنون برای غلبه بر سیستم دفاع فعال در دسترس است. در ادامه به چالش و ابهامات پیش روی ارتش ایالات متحده آمریکا در مورد به کارگیری سیستم دفاع فعال پرداخته می شود. 1- تشخیص و پاسخ یک سیستم دفاع فعال موثر نیاز به شناسایی و دسته بندی پرتابه های شلیک شده به سمت خودرو را دارد. ابزارهایی که این کار را انجام می دهند، رادارهای کوچک و یا سنسورهای کوچک مانند حسگرهای نوری هستند. هنگامی که یک پرتابه به سمت خودرو شلیک می شود در زمان کوتاهی تشخیص داده شده و طبقه بندی می شود سپس سیستم یک نقطه رهگیری را دور از وسیله نقلیه محاسبه می کند، اگر پرتابه تهدیدی برای وسیله نقلیه باشد، اقدامات متقابل (نرم / سخت) را انجام می دهد. زمان واکنش سریع برای یک سیستم دفاع فعال ضروری است. یک سیستم با زمان واکنش 300 میلی ثانیه قادر خواهد بود که یک موشک ضد تانک معمولی را در صورتیکه حداقل از 400 متر دورتر شلیک شود را منهدم کند و برای انهدام پرتابه RPG-7 نیاز است که حداقل از 30 تا 100 متر دورتر شلیک شود. در مقابل، یک سیستم با زمان واکنش تقریبا 100 برابر سریعتر (0.5 میلی ثانیه) می تواند موشک های ضد تانک و راکت RPG-7 را که از فاصله 10 متری شلیک شده است را از بین ببرد. در نتیجه نصب یک سیستم با زمان پاسخ گویی مناسب بخش مهم سامانه دفاع فعال برای ارتش امریکا می باشد. تصویر شماتیک از نحوه عملکرد سامانه دفاع فعال به صورت مقابل سخت - نمودار پایینی تصویر مقایسه دو سامانه دفاع فعال فرضی با زمان های پاسخ متفاوت است که نشان می دهد سامانه با زمان پاسخ سریع تر توانایی درگیری شدن با پرتابه های شلیک شده از فواصل نزدیک تر را دارد. 2- پوشش در حالت ایده آل، یک سیستم دفاع فعال باید یک پوشش نیمکره ای را برای وسایل نقلیه رزمی ارائه کند. این نکته بسیار مهم است، زیرا برخی از تسلیحات های پیشرفته ضد زره به شکلی طراحی شده اند که قابلیت حمله از بالا یا حمله به بخش پیشرانه وسیله نقلیه دارند. که معمولا این بخش ها کمترین زره را نسبت به بخش جلویی وسایل نقلیه زرهی دارد. یکی دیگر از جنبه های مهم پوشش سیستم دفاع فعال ، توانایی پاسخگویی به چندین حمله وارد شده است. یکی از تاکتیک های عمومی نیروهای ضد زره استفاده از چندین پرتابه ضد زره برای انهدام یک وسیله نقلیه است. مشابه این نوع حملات توسط حزب الله در سال 2006 بر ضد واحد های زره اسرائیلی صورت گرفت. هدف از به کار گیری این روش درهم شکستن زره خودرو نظامی و بهبود شانس از بین بردن وسیله نقلیه است. سیستم های دفاع فعال قادر به پاسخگویی به چندین تهدید در جهات مختلف نیستند. که این مورد توسط کارشناسان نظامی به عنوان یک نقطه ضعف در نظر گرفته می شود. همچنین، این قابلیت نیز باید مد نظر باشد که پس از حمله، سیستم دفاع فعال بتواند به سرعت بارگیری یا بازسازی می شود تا به حملات بعدی پاسخ دهد. پوشش نیم کره ای یک سامانه دفاع فعال یک حفاظ همه جهته را برای خودرو رزمی ایجاد می کند تا از همه طرف به تهدیدات پاسخ گو باشد 3- خسارات جانی و مالی یکی از نگرانی های ارتش ایالات متحده در مورد به کارگیری سیستم دفاع فعال، احتمال ایجاد تلفات ناخواسته در حین به کارگیری این سامانه است. اکثر سیستم های دفاع فعال در حال توسعه و توسعه داده شده، از مواد منفجره برای نابودی پرتابه ها استفاده می کنند که می تواند برای نیروهای انسانی که در نزدیکی خودروهای نظامی قرار دارند خطرناک باشد. از طرفی پرتابه هایی که به وسیله سیستم منهدم شده اند بعد از انهدام به ترکش هایی تبدیل می شوند که آنها نیز می تواند بسیار خطرناک باشد. خودکار بودن سیستم های دفاع فعال برای کاهش زمان درگیری با پرتابه ها در مورد ایجاد تلفات نگرانی ها را بیشتر کرده است. البته ایالات متحده و اسرائیل این مسئله را مورد مطالعه قرار داده اند و تمایل دارند سیستم های ردیابی و تشخیص در سامانه دفاع فعال را به منظور حفظ جان افراد خارج از خودرو بهبود ببخشند. ولی تاکنون موفق به حل کامل این مشکل نشده اند. علاوه بر این نگرانی هایی در مورد خسارات جانبی سیستم های دفاع فعال نیز وجود دارد. به عنوان مثال سیستم های دفاع فعال می توانند به اموال خصوصی، مذهبی و تاریخی نیز خسارت وارد نماید. مقامات ارتش ایالات متحده آمریکا در دفاع از سامانه های دفاع فعال به این نکته اشاره می کنند، زره های واکنشی نیز در صورت فعال شدن، ترکش های خطرناکی برای افراد خارج از خودرو ایجاد می کنند. همچنین این مقامات ادعا دارند با توجه به اندازه نسبتا کوچک مهمات دفاع فعال در مقایسه با پرتابه های ضد زره؛ در صورت برخورد پرتابه های ضد زره به خودرو خطر به مراتب کمتری برای محیط پیرامونی دارند. با این وجود با توجه به نیاز فوری ارتش آمریکا به سامانه دفاع فعال و مشکلات ناشی از تلفات ناخواسته ، انتظار می رود دستورالعمل های ویژه برای استفاده از این سامانه به واحدهای نظامی ابلاغ بشود. به عنوان مثال خاموش کردن سامانه دفاع فعال در محیط های شلوغ شهری که غیر نظامیان حضور دارند و یا در مواقعی که نیاز است نیروهای زرهی به همراه پیاده نظام پیشروی نمایند. البته به نظر می رسد مقامات نظامی با توجه به اینکه که این دستور العمل ها می تواند واحد های زرهی را در معرض خطر جدی قرار دهد و به نیروهای دشمن فرصت های تاکتیکی برای حمله داده شود، موافق نباشند. عملکرد سامانه دفاع فعال در محیط های شلوغ شهری می تواند خطرات جدی برای غیرنظامیان ایجاد نماید-سربازانی هم که در کنار ادوات زرهی قرار دارند نیز در خطر جدی قرار خواهند داشت. 4- هماهنگی و یکپارچه سازی سیستم اگر چه تكنولوژي هايي كه در حال توسعه هستند ممكن است در محیط های آزمایشی به خوبی جواب دهند اما ایا در یک محیط نبرد واقعی اثر بخشی لازم را خواهند داشت؟ یکی از الزاماتی که ارتش ایالات متحده در مورد سیستم دفاع فعال به دنبال آن است، یک پارچه سازی تمامی سیستم های دفاع فعال نصب شده بر روی خودروهای رزمی در یک منطقه نبرد است. به عنوان نمونه در صورتی که چندین خودرو دارای سیستم دفاع فعال که نسبت به هم هپوشانی دارند بتوانند به شکل هماهنگ و یکپارچه عمل کنند. سیستم ها در منطقه نبرد باید بتوانند به شکل هماهنگ نسبت به موقعیت پرتابه ها با یکدیگر تعامل داشته باشند و بتوانند و اهداف را به شکل هوشمندانه از بین ببرند. به عنوان نمونه برای از بین بردن یک پرتابه در محدوده پوشش مرزی دو سامانه دفاع فعال فقط یکی از آنها برای انهدام پرتابه وارد عمل بشود. همچنین انتظار می رود هماهنگی بین سیستم های دفاع فعال نباید باعث کاهش زمان پاسخ گویی به تهدیدات در هر یک از سیستم ها بشود و همچنین سیستم ها نباید در کار یکدیگر اختلال ایجاد کنند. 5- فضا و قدرت مورد نیاز سیستم بر روی خودرو اجزای سیستم دفاع فعال در داخل و خارج وسیله نقلیه به شکل محافظت شده نصب می شوند. قدرت مورد نیاز سیستم از باطری و یا قدرت تولید شده از خود وسیله نقلیه تامین می گردد. یکی از محدودیت های سیستم دفاع فعال در اندازه، وزن و قدرت است که می تواند منجر به نصب نامناسب سیستم بر روی خودرو شود و در پی آن عملکرد سیستم را کاهش می دهد. ماکت تانک ابرامز مجهز به سامانه دفاع فعال-در این طرح اولیه بخشی از رادر های سامانه بر روی بخش جلویی برجک نصب شده اند که با توجه به نبود فضای مناسب این بخش انتخاب شده است. 6- صرفه اقتصادی با توجه به هزینه های سرسام آور در تهیه یا توسعه سیستم دفاع فعال، به نظر می رسد ارتش و سپاه تفنگداران نیروی دریایی برای ایجاد صرفه اقتصادی در این پروژه در مرحله اول فقط تصمیم به نصب این سامانه بر روی تانک های ابرامز گرفته اند و در صورت رضایت از عملکرد سیستم دفاع فعال بر روی باقی خودروهای رزمی، مانند خودرو رزمی پیاده نظام برادلی و نفربر زرهی استرایکر، آزمایش و نصب خواهد شد. سایر هزینه های مرتبط که می توانند بر پرژوه سیستم دفاع فعال ارتش امریکا اثر گذار باشد شامل آموزش، نصب و راه اندازی، هزینه های تعمیر و نگهداری، هزینه قطعات برای تعمیر ، دستمزد کسانی که تعمیرات و نگهداری را انجام می دهند ( پیمانکاران یا سربازان) و همچنین هزینه های پیشبینی نشده ماننده بروز رسانی های سخت افزاری و یا نرم افزاری می باشد که می تواند بر کل پروژه سیستم دفاع فعال ارتش آمریکا به عنوان یک عامل محدود کننده اثر گذار باشد. ] با تمامی نواقص و چالش های سیستم های دفاع فعال که پیش روی ارتش امریکا قرار دارد، این ارتش مجبور شده است به دنبال یک سیستم دفاع فعال برای خودروهای رزمی خود باشد. آغاز این تلاش ها به شکل جدی در سال 2006 با یک بوجه 70 میلیون دلاری توسط صنایع Raytheon کلید خورد. پروژه صنایع Raytheon که به نام Quick Kill نامگذاری شد در تست های ارتش بسیار ضعیف و نا ایمن ارزیابی شد. در نتیجه این پروژه در سال 2009 لغو گردید. یکی دیگر از طرح های صنایع آمریکا پروژه Iron Curtain (پرده آهنین) ساخت شرکت آمریکایی Artis بود که در ارزیابی ارتش در سال 2013 موثر با ایمنی بالا توصیف شد. در اخر درسال 2016 خبری های تایید شده ای بیان می کرد همکاری نظامی اسرائیل و امریکا در توسعه ی سیستم های دفاع فعال صورت خواهد گرفت. بر طبق اخبار منتشر شده قرار شد سیستم تروفی شرکت رافائل برای تانک ابرامز، سیستم Iron Fist (مشت اهنین) شرکت IMI برای خودرو رزمی برادلی و سیستم پرده آهنین شرکت Artis برای نفربرهای استرایکر مورد استفاده قرار بگیرد. در نتیجه شرکت آمریکایی LEONARDO DRSبه همراه شرکت اسرائیلی رافائل اولین نمونه آزمایشی تانک ابرامز sep v2 M1A2 مجهز به سامانه دفاع فعال تروفی را در سال 2017 به نماش عموم در آورد. طبق گفته مقامات ارتش امریکا تا سال 2020 بخش قابل توجه ای از تانک های ابرامز ( پیش بینی می شود حدود 80 دستگاه آبرامز) مستقر در اروپا به این سامانه مجهز خواهند شد. سامانه دفاع فعال Quick Kill نصب شده بر روی نفربر استرایکر در طی یک تست- ارتش امریکا از نتایج کسب شده توسط این سامانه ناراضی بود. تست سامانه تروفی نصب شده بر روی تانک آبرامز تصویر کامپیوتری از خودرو رزمی برادلی مجهز به سامانه مشت آهنین نفربر استرایکر مجهز به سامانه پرده آهنین به نظر می رسد سامانه دفاع فعال تروفی توانسته است به مقدار قابل توجه ای از الزامات و نیازهای ارتش ایالات متحده در مورد یک سامانه دفاع فعال را برطرف بکند. پوشش 360درجه ای در کنار بارگذاری مجدد مهمات برای دفع حملات بعدی، عملکرد بخش شناسایی برای تشخیص تهدیدات در شرایط مختلف جوی، ردیابی محل شلیک پرتابه ، مشخص کردن مکان حمله برای پاسخ سریع تر خدمه به تهدیدات و قرار دادن اطلاعات به دست آمده در سیستم مدیریت میدان نبرد و اشتراک گذاری آن با نیروهای خودی از جمله مواردی است که نظر ارتش ایالات متحده را در مورد سامانه دفاع تروفی جلب کرده است. نصب سامانه دفاع فعال بر روی خودروهای رزمی ارتش آمریکا قطعا باعث می شود این ادوات در میدان نبرد بقاپذیرتر نسبت به قبل باشند، اما همان طور که مقامات دفاعی ارتش امریکا اشاره کردند این سیستم های دفاع فعال در حال حاضر نواقص قابل توجه دارند که راه را برای مقابله بازگذاشته است . تانک آبرامز M1A2 sep v2مجهز به سامانه دفاع فعال تروفی، به علاوه این تانک مجهز به زره های واکنشی ARAT در بخش کناری شاسی و اخلالگر ضد بمب کناره جاده است. نحوه عملکرد سامانه تروفی در سه مرحله اصلی شامل شناسایی و دسته بندی، رهگیری و هشدار و در اخر انهدام پرتابه اجزای اصلی سامانه ترفی نصب شده بر روی تانک ابرامز پوشش 360 درجه ای سامانه تروفی در تانک آبرامز کل سیستم تروفی حدود 725.7 کیلوگرم وزن دارد برای تست و ارزیابی بهتر عملکرد تانک در صورت اضافه وزن خصوصا وزن بیشتر در بخش برجک، بر روی تانک آبرامز sep v2 M1A2 مجهز به تروفی صفحات فلزی شبیه سازی وزنی نصب شد. این ورقه های فلزی در تست ها نشان خواهند داد در صورت نصب تروفی، امکان افزودن زره دیگری بر روی تانک وجود دارد یا خیر؟ این صفحات در بخش جلویی برجک و بخش زیرین سینه تانک نصب شده است. (تصاویری که شرکت LEONARDO DRS منتشر کرده است در آن به شکل غیر حرفه ای صفحات فلزی شبیه سازی وزنی دستکاری وحذف شده است و فقط تعدادی کمی عکس دست نخورده توسط خبرگزاری های دفاعی منتشر شده است که در انها این صفحات مشخص است. )
  11. 1 پسندیده شده
    دو مرحله ای بودن موشکی چون دزفول یا حتی ذوالفقار با برد کمتر بحث شده؟ مثلا موشک به مختصات حدودی شلیک بشه و بلافاصله پس از کشف هدف توسط رادار موشک (تعبیه شده در امتداد سرجنگی) مرحله جدایش! انجام بشه و موتور دوم با سر جنگی از اینجای کار وظیفه هدایت این موشک حالا هوا به هوا را بر عهده داشته باشه. از لحاظ طراحی هم میتونه یک شکل غیرعادی باشه، مثلا فرضا به صورت شماتیک اتصال یک موشک هوا به هوای کم قطر به موشک ذوالفقار. یعنی موشک بالستیک وظیفه هواگرد را برای این موشک هوا به هوا بر عهده داشته باشه ( در مورد اواکسها و تانکرها و لااقل به قول دوستان برای لغو موقت ماموریت - نکته ای که شاید عنوان شده قبلا، وابستگی دشمن مقابل به اجرای دقیق برنامه ریزیهای صورت گرفته و تمرین شده هست ( چند روز پیش در چت اشاره شده بود که کوچکترین اختلالی در ابزارآلات جنگی پیشرفته دشمن پرسنل را وادار میکنه لغو عملیات اعلام کنند چون وابستگی به ابزارآۀات دقیق و فوق پیشرفته تبدیل به یک عادت شده)
  12. 1 پسندیده شده
    احتمالا منظور دوستمون 2000 متر بر ثانیه باید باشه
  13. 1 پسندیده شده
    دوست عزیز سرعت 6 ماخ تقریبا 7408.8 کیلومتر بر ساعت هست
  14. 1 پسندیده شده
    برای این بردهای فوق بلند ، گرچه موتور و سوخت و ... مهم است، اما مسئله های مهمتری از میزان سوخت و موتور وجود دارد. مسئله هدایت و نحوه کشف و رهگیری هدف و مقاومت در برابر جنگ الکترونیک. برای برد800 کیلومتر، اگر سرعت موشک را 6 ماخ هم فرض کنیم یعنی حدود 2000 کیلومتر بر ساعت، نزدیک به 24 دقیقه طول می کشد که به حداکثر برد خود برسد. در عرض این 24 دقیقه، هدف صدها کیلومتر جابجا شده است. تنها گزینه که به ذهن می رسد وجود دیتالینک برای هدایت در میانه مسیر است، که این امر هم آسیب پذیری در برابر اقدامات الکترونیک و جنگ سایبری دشمن را بالا می برد، خصوصا که این موشک باید قاعدتا روی مناطق تحت کنترل دشمن پرواز کند.
  15. 1 پسندیده شده
    یادم رفت تصویر پهپاد سقوط کرده حوثی ها در اطراف نجران رو قرار بدم. حمله صورت گرفته ولی احتمالش هست همین پهپاده بوده که قبل از رسیدن به هدف سقوط کرده باشه یا مورد هدف قرار گرفته . چون اکثر اجزای پهپاد در یک مکان هستش احتمال اینکه پهپاد سقوط کرده باشه هم هست. تا جایی که یادم هست گزارشی از شلیک دفاع هوایی و یا اعلام رسمی سعودی ها درباره سرنگون کردن پهپاد مهاجم در نجران منتشر نشد. ....... سال گذشته میلادی انصارالله یکی از سامانه های پاتریوت رو در ساحل غربی با پهپاد مورد هدف قرار داد. حتی رسانه های طرفدار منصور هادی خبر حمله موفقیت آمیز پهپادی یمنی ها رو تایید کردن
  16. 1 پسندیده شده
    اولین تصاویر تانک M1A2C ارتش آمریکا با دفاع فعال تانک M1A2C که با نام M1A2 SEPv3 شناخته می شود جدید ترین نسخه تانک آبرامز می باشد که در حال حاظر در مرکز نظامی Yuma Proving Ground در حال آزمایش وتست است. جدیدترین بخش بروزرسانی انجام شده بر روی این سری از تانک های آبرامز با کمک زره های واکنشی ARAT و سیستم دفاع فعال تروفی موجب افزایش بقا آن در میدان نبرد خواهد شد. پ ن: برای آشنایی کامل با M1A2 SEPv3 تاپیک زیر را مطالعه کنید: :پ
  17. 1 پسندیده شده
    یک ایده بی سوادانه داشتم برای مقابله با سامانه های Active protection system سیستم های هارد کیل معروف به شرح زیر است Akkor Active Protection System GL5 Active Protection System AMAP-ADS Active Protection System Arena active protection system Iron Fist active protection system Quick Kill active protection system Trophy active protection system Zaslon Active Protection System و .... چیزی که مشخص هست اینه که هرچقدر برنامه ی محافظت از تانک ها پیچیده تر میشود به طبع اون هزینه ی تانک افزایش پیدا می کنه و این فقط مربوط به تانک نیست بلکه تاثیر مستقیم در قیمت و وزن سلاح های ضد تانک دارد سلاح های فعلی برای قلبه بر این سامانه ها راه هایی تدارک دیدن مانند پرتاب هم زمان دو موشک ، پرتاب راکت دیکوی و .... تا در زمانی که سامانه دفاع فعال سر گرم مقابله با دیکوی هست ضربه ی کاری را بزنند و خوب معایبش هم مشخص هست ، افزایش وزن سلاح ضد تانک و افزایش هزینه و ... طرح بنده به این صورت هست .. به تیم دو نفره که حامل سلاح ضد تانک هستند یک نفر با سلاح کالیبر 12.7 اضافه شود جهت انجام اختلال بر روی Active protection system تا اونجایی که بنده خوندم .. این سیستم ها از یک یا چند رادار جستجو گر سینک شده با چند پرتابه استفاده می کنه مثلا سامانه ی TROPHY از 4 رادار تخت که در باند F/G کار می کنند تشکیل شده که پس از محاسبه سرعت و زاویه و نوع راکت مهاجم در فاصله ی 10 متری اقدام به پرتاب ساچمه می کند ... به جای استفاده از راکت فریبنده از یک مرمی فریبنده استفاده کنیم ... به این صورت که مرمی دارای چتر الومینومی (یا فیبر اندودشده با فلز روی) جهت افزایش باز تاب راداری و ایجاد cross-section در ابعاد یک راکت باشد قبل از شلیک توسط یک فاصله سنج فاصله ی موجود تا مکان استقرار تانک محاسبه شود و در زمانی که مرمی به فاصله ی 20 متری تانک رسید خرج قرمز رنگ که در تصویر مشاهده می شود فعال شود (توسط دستور صادره از پرتاب کننده توسط امواج رادیویی یا لیزر) و چتر افزایش دهنده ی سطح مقطع راداری باز شود .. در این زمان در صورت فریب خوردن Active protection system ، این سامانه پرتابه را intercept می کند تا در فاصله لازم اقدام به انهدام آن کند .. و سرگرم شکار می شود در صورت شلیک پیاپی سلاح ضد تانک فرصت عبور از سد دفاعی را به دست می آورد البته بنده دانشی در زمینه آئرودینامیک و بالستیک گلوله ندارم و در همین حد میدونم که چتر ها نمی توانند زمان زیادی باز بمانند و باید در کمتر از یک ثانیه کار خود را انجام دهند و همینطور می توانند باعث انحراف کامل گلوله و پارگی مرمی و .. شوند البته کمی سرچ کردم در مورد الیاف نانو که در چف ها استفاده می شوند و گاز های غلیظی که توانایی افزایش سطح مقطع راداری را داشته باشند که چیزی دستگیرم نشد ...
  18. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم بررسی موردی تولیدات صنایع دفاعی ایران در زمینه پهپاد های رزمی مقدمه برنامه تولید هواگردهای بدون سرنشین هدایت پذیر از راه دور در ایران در کنار برنامه ساخت موشک های بالستیک , کروز ضد ناو , ضد زره و سیستم پدافند هوایی , یکی از پر تیراژ ترین تولیدات صنایع دفاعی جمهوری اسلامی به شمار می آیند که شامل بیش از هزار فروند پهپاد تولیدی (تا سال 1385) در انواع و کاربردهای مختلف می شود. عملکرد صنایع هوایی در زمینه تولید هواگردهای بدون سرنشین تا سال 1385 برنامه پهپادی ایران در دهه پنجاه شمسی و در دوره دفاع مقدس در اثر احساس نیاز برای شناسایی اهداف و مقرهای دشمن شکل گرفت که این برنامه در دوره تجهیزات آنالوگ یکی از پیشرو ترین برنامه های پهپادی در جهان محسوب می شود. از همان ابتدای شروع تولید پهپادهای نسل اول ساده , طرح نصب و بکارگیری سلاح بر روی این پهپادها تعریف و در پهپاد مهاجر به شکل نصب چند راکت آر پی جی 7 اعمال شد. اما با وجود پیشرو بودن ایران در زمینه بکارگیری پهپاد ها و خصوصا تولید پهپاد رزمی در دهه 60 شمسی و همچنین تولید بیش از هزار فروند پهپاد هدف و شناسایی , در عمل در طول گذشت چند دهه از اتمام جنگ تحمیلی و تا اوایل دهه نود شمسی طرح خاص و کارآمدی در خصوص پهپادهای رزمی و همچنین تولید تسلیحات مرتبط معرفی و عملیاتی نشد! تا اینکه در اوایل دهه نود شمسی , از دو پهپاد در رده MALE (پهپاد با ارتفاع پروازی متوسط و برد بلند) با نام شاهد 129 و فطرس رونمایی به عمل آمد. پهپاد شاهد 129 به همراه 4 تیر موشک ضد زره سدید و پهپاد فطرس به همراه دو موشک سنگین تر با ظاهری شبیه به موشک هلفایر آمریکایی. پیش از رونمایی این دو پهپاد , پهپاد های ایران به پهپاد های هدف و پهپادهای سبکی مانند خانوانده ابابیل و مهاجر محدود می شدند که صرفا کاربرد شناسایی و استفاده در سیستم های پدافند هوایی به عنوان شبیه ساز هواگردهای دشمن برای آنها تعریف شده بود. در ادامه مروری اجمالی بر پهپادهای رزمی تولیدی خواهیم داشت. -------- مهاجر هواپیمای بدون سرنشین مهاجر جزو اولین تولیدات صنایع دفاعی ایران در زمینه ساخت هواگردها , خصوصا هواگردهای بدون سرنشین می باشد که در دوران دفاع مقدس همانند بسیاری از پروژه های دفاعی در اثر احساس نیاز در جبهه ها و محدودیت های موجود , به همت دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های صنعتی بعد از انقلاب اسلامی و فراهم شدن شرایط برای فعالیت و حضور در میدان برای این قشر , زمینه ساخت چنین ابزارهایی فراهم گشت. هواپیمای بدون سرنشین مهاجر , پهپادی ابتدایی و با برد کوتاه برای شناسایی و تصویر برداری از استحکامات دشمن در صحنه نبرد می باشد , اما در اثر احساس نیاز برای داشتن قدرت تهاجمی و حمایت هوایی و با امکانات محدود آن زمان , امکان حمل راکت های آرپی جی به این پهپاد افزوده شد , که این ویژگی شامل نصب دو پاد حمل راکت در زیر بالهای این پهپاد میشد که ظاهرا نتیجه خاصی در بر نداشت و علی رغم این حرکت پیشگامانه در زمینه استفاده رزمی از هواپیماهای بدون سرنشین , تا سالها منجر به تولید محصولی قابل اتکاء در زمینه پهپادهای رزمی نشد. پاد راکت انداز آر پی چی -------- کرار کرار پهپادی با طول حدود 5 متر و مختصات ظاهری و ابعادی نزدیک به موشک های کروز سطح به سطح می باشد که در 31 مرداد 1389 رونمایی شد. این پهپاد توسط سازمان هواپیما سازی وزرات دفاع (هسا) طراحی شده و تولید می شود. کرار از موتور مینی جت برای تامین نیروی پیشرانش بهره می گیرد و شعاع پرواز این پهپاد در حدود 1000 کیلومتر می باشد که در صورت حمل بار , این میزان به 400 کیلومتر کاهش می یابد. این پهپاد در سه نوع مختلف ائم از پهپاد هدف , پهپاد بمب افکن و پهپاد رهگیر به تولید رسیده . http://gallery.military.ir/albums/userpics/10299/karrar-57485.jpg مقایسه ابعاد کرار با قد اشخاص حاضر در صحنه ماکت کرار در نمایشگاه هوایی کیش بالهای این پهپاد در مجموع پذیرای دو جایگاه حمل سلاح می باشند که به همراه جایگاه زیر بدنه پهپاد , مجموعا سه جایگاه حمل سلاح در این پهپاد پیشبینی شده که توان حمل 500 پوند (در حدود 220 کیلوگرم) سلاح را دارا می باشند که میتوانند پذیرای تسلیحاتی چون بمب MK-82 , موشک ضد ناو کوثر و موشک شهاب ثاقب باشند. پهپاد کرار بارگزاری شده با دو فروند موشک ضد ناو کوثر مجموع این ویژگی ها به همراه سرعت بالای پهپاد (900 کیلومتر در ساعت) سبب شده که این پهپاد به عنوان یک پلت فرم برای ماموریت های رزمی مورد توجه قرار گیرد. در ابتدای رونمایی از این پهپاد بمب MK-82 تنها سلاح هماهنگ شده با این پهپاد محسوب میشد , اما در ادامه تصاویری مبنی بر نصب دو موشک ضد ناو کوثر و موشک شهاب ثاقب و یک نوع بمب هوا به سطح نمایش داده شد. به نظر میرسد این سلاح جدید حاصل افزودن بخش هدایت و کنترل به سرجنگی بمب MK-82 می باشد و توسط سیستم ناوبری ترکیبی اینرسیایی و زمین پایه (هدی) هدایت میشود! همچنین بکارگیری سیستم ناوبری ماهواره ای در این سلاح محتمل به نظر می رسد. بمب هدایت شونده جدید طراحی شده برای پهپاد کرار جزئیات بیشتر از این سلاح بمب هوا به سطح رعد 301 هدایت شونده (احتمالا با استفاده از سیستم ناوبری GPS) , سلاح دیگری است که به صورت بالقوه بکارگیری آن در پهپاد کرار رزمی امکان پذیر می باشد و با توجه به موجود بودن این پهپاد در بین سخت افزارهای دفاعی نیروی هوافضای سپاه , احتمالا هماهنگ سازی این سلاح با پهپاد کرار بسیار بالا تخمین زده می شود. بمب رعد 301 سلاح دیگری که میتواند در این پهپاد بکار گرفته شود موشک هوا به سطح شفق می باشد که از تغییر و توسعه موشک شهاب ثاقب (ضد هوایی) حاصل شده که این موشک دارای بردی در حدود 10 کیلومتر می باشد و توان نفوذ در 1 الی 1.5 متر زره تانک و شناور را داراست. این موشک توسط سنسور IIR (تصویر ساز حرارتی) فرآیند هدفیابی را انجام داده و با سرعتی در حدود 2 تا 2.7 ماخ به سوی هدف روانه می گردد. موشک ضد زره شفق اطلاعاتی در خصوص تعداد تولیدی و میزان عملیاتی بودن این پهپاد وجود ندارد اما احتمال داده می شود که چند فروند از این پهپاد رزمی , توسط نیروی هوافضای سپاه پاسدارن خریداری شده باشد! -------- کرار رهگیر اولین بار تصویر پهپاد کرار با دماغه ای دارای رادوم و مناسب برای پذیرش رادار هواپایه , در گزارش خبرنگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی (ایمان مرآتی) , بدون اشاره به قابلیتهای آن به نمایش درآمد و در مستند تلوزیونی دیگری نیز تصویر یک نوع رادار هواپایه کوچک به نمایش درآمد که با ابعاد دماغه کرار انطباق دارد و در پس زمینه این تصویر نیز جسمی مشابه پهپاد کرار قابل روئیت است که نشان دهنده کاربرد این رادار (استفاده در موشک کروز یا پهپاد) می باشد. کرار رهگیر تصویر راداری متناسب با ابعاد دماغه پهپاد کرار این پهپاد با ماموریت رهگیر نقطه ای در نهایت در نمایشگاه توانمندی های وزارت دفاع , بدون داشتن رادوم مذکور به همراه موشک شهاب ثاقب به نمایش درآمد. موشک شهاب ثاقب موشک ضد هوایی برد کوتاه می باشد که در سیستم های پدافند هوایی یازهرا و حرز نهم به کار می رود. در نمونه جدید این موشک بالکهای نزدیک دماغه موشک (کانارد) حذف شده و موشک از سیستم کنترلی نامعلومی استفاده میکند. این موشک در حالت پرتاب از لانچر سطحی دارای برد نهایی در حدود 12 کیلومتر می باشد که در صورت پرتاب از سکوی هوایی با سرعت نزدیک به صوت این برد تا حدودی قابل افزایش می باشد. موشک شهاب ثاقب پرتاب شهاب ثاقب جدید توسط سیستم پدافند هوایی کوتاه برد حرز نهم در نمایشگاه توانمندی های دفاعی در ظاهر موشک شهاب ثاقب هواپایه تفاوت هایی نسبت به نمونه سطح پایه آن دیده میشد! به نظر می رسد برای آماده سازی موشک شهاب ثاقب جهت استفاده در پهپاد کرار رهگیر , تغییراتی در قسمت هدایت و هدفیابی موشک داده شده که با توجه تغییر فرم دوکی شکل دماغه این موشک به فرمی متناسب با فرم دماغه موشک های حرارت یاب و همچنین ساخت نمونه هوا به سطح (ضد زره) این موشک با نام شفق مجهز به سنسور IIR , شواهدیست که نشان می دهد شهاب ثاقب هواپایه به جستجوگر حرارت یاب مجهز شده و با توجه به پیشرفت های اخیر در زمینه تجهیزات الکترواپتیکال و میتوات گفت که احتمالا سیکر مذکور از نوع تصویر ساز حرارتی می باشد! در نمایشگاه توانمندی های دفاعی تنها ماکت این موشک جدید در جایگاه حمل سلاح پهپاد کرار نصب شده بود و با توجه به ابعاد و وزن (در حدود 60 کیلوگرم) این سلاح , پهپاد کرار به صورت بالقوه توانایی حمل 3 تیر از این موشک را داراست! شباهت ظاهری ماکت موشک شهاب ثاقب و موشک هوا به سطح شفق به نظر می رسد که همانند پهپادهای سریر و مهاجر 4 , کرار رهگیر نیز برای مقابله با موشک های کروز توسعه یافته است و با توجه به سرعت بالای این پهپاد به نظر می رسد که بر خلاف پهپاد های ذکر شده , کرار بعد از بعد از کشف موشک های کروز توسط رادارهای پیش اخطار (خصوصا رادارهای ماورای افق) از روی لانچر پرتاب شده و به سوی موشک های مهاجم روانه می گردد تا پیش از رسیدن موشک های کروز به نقطه پدافندی امکان حذف تعدادی از این موشک ها را داشته باشد و به این صورت تا حدودی از بار پدافند سطحی کاهش یابد! به نظر می رسد استفاده از این ایده (در کنار سایر راهکارها) جهت تقابل با موشک های کروز که به پرواز در ارتفاع پست و مخفی ماندن از دید رادارها شهرت دارند , می تواند موثر واقع گردد. -------- سفره ماهی سفره ماهی پروژه ساخت پهپاد رزمی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی می باشد , این پروژه از زمان برگزاری رژه روز ارتش در سال 1389 با نمایش دو ماکت از این پهپاد رسانه ای شد. مشخصه بارز ظاهری هر دوی این ماکت ها بهره گیری از طراحی و اصول پنهانکاری و همچنین استفاده از دو موتور توربینی می باشد. هر دو ماکت دارای محفظه مربوط به ارابه فرود ,فضای کافی برای نصب رادار هواپایه سبک و تجهیزات مربوطه در دماغه و همچنین چند محفظه حمل سلاح می باشند. همچنین در قسمت جلوی پهپادها , قسمتی شبیه به کابین خلبان و کانوپی قابل مشاهده است , با توجه به اینکه هر دو نمونه از چنین طراحی برخوردار هستند و اینکه به پروژه عنوان پهپاد اطلاق گشته , به نظر میرسد که این مکان احتمالا برای تعبیه آنتن و تجهیزات مربوط به سیستم ارتباطی ستکام میباشد که با ظاهری شبیه به فرم کانوپی هواپیماهای رزمی سرنشین دار طراحی شده است! مشخصات خاصی از این پهپاد در اختیار رسانه ها قرار داده نشده اما با مبنا قرار دادن محفظه های حمل سلاح این ماکت ها و اندازه گیری ماکت ها و در نظر گرفتن تسلیحات قابل حمل احتمالی (موشک میثاق , سایدوایندر , ضد زره) , ابعادی بین ده تا بیست متر برای این ماکت ها در مقیاس اصلی بدست می آید که با توجه به ماهیت و نوع این هواگرد (پهپاد) و همچنین امکانات موجود در زمان تعریف این پروژه , طول بیست متر غیر منطقی به نظر می رسد! با در نظر گرفتن این مفروضات و امکانات می توان گفت که این ماکت ها در مقیاس اصلی طولی در حدود 10 متر داشته (صرفا طول بدنه بدون لحاظ کردن تیل ها) و احتمالا برای هردوی آنها موتور مینی جت (از خانواده موتورهای طلوع ) به عنوان پیشران در نظر گرفته شده است. اگرچه می توان استفاده از موتور توربوجت جی 85 (موتور جنگنده تایگر) را نیز محتمل دانست , اما با توجه به امکانات موجود در برهه زمانی مربوط به تعریف این پروژه , احتمال استفاده از این موتور ضعیف به نظر میرسد. هرچند در آن زمان برنامه ساخت این نوع موتور هم در دست اجرا قرار داشت , اما این موتور جزو محصولات قابل ارائه توسط صنایع دفاعی وزارت دفاع محسوب نمی شد! اندازه گیری ماکت های پهپاد سفره ماهی با اینحال در صورت بکارگیری دو موتور جی 85 , پهپاد سفره ماهی مشخصاتی قریب به مشخصات جنگنده اف 5 تایگر را دارا خواهد بود. هنوز به درستی مشخص نیست که چرا نهاجا دو طرح کاملا متفاوت را به صورت همزمان برای رسیدن به پهپادی رزمی دنبال می کند! آیا نهاجا قصد رقابت بین دو طرح و ارزیابی آنها را دارد و یا اینکه این دو طرح دو پروژه مجزا محسوب می شوند؟! نمونه رادیو کنترل (RC) این پهپاد ها چندین سال پیش تولید و تست های پروازی را به انجام رسانده اند اما از سرنوشت پروژه ها اطلاعاتی در دست نیست! پرواز نمونه های RC سفره ماهی تصاویر گرافیکی از این پهپادها -------- شاهد 123 -شاهد121 نام شاهد برای پهپادهای هوافضای سپاه , اولین بار در بنر صنایع هوایی ایران (مربوط به سال 1385) دیده شد. در واقع علی رغم شباهت ظاهری نسبی پهپاد شاهد 129 به پهپاد های سری هرمس (ساخت رژیم اسرائیل) , قبل از ساخت شاهد 129 , حداقل چهار نوع پهپاد با فرم ظاهری مشابه در سایزهای کوچکتر و با کاربردهای متفاوت به تولید رسیده که در ادامه به آنها اشاره می شود. با وجود گذشت چندین سال از رسانه ای شدن این پهپاد ها , اما نام دقیق آنها مشخص نمی باشد! اشاره به نام پهپاد شاهد 123 در بنر تبلیغاتی صنایع هوایی در سال 1385 پهپادهای خانواده شاهد در نمایشگاه هوافضای سپاه یک نمونه از پهپاد شاهد در نمایشگاه توانمندی های دفاعی در رزمایش برگزار شده در سال 2012 توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به صورت مختصر و بدون اشاره به جزئیات , تصاویر پرتاب و پرواز چند نوع پهپاد جدید به نمایش گذاشته شد , پهپاد هایی در رده پهپاد های سبک و برد کوتاه و با مداومت پروازی در حدود 12 ساعت! این پهپادها از روی پرتابگر ریلی به وسیله بوستر پرتاب شده و به انجام ماموریت محوله می پردازند. مدتی بعد در مستند تلوزیونی سپاه (مستند هوافضا) تصاویر پرواز نمونه دارای ارابه فرود چرخ دار یکی از این پهپادها با فرم بدنه مشابه به نمایش درآمد , اما همچنان به جزئیات و مشخصات پهپاد اشاره ای نشد! در نمایشگاه "تبدیل تهدید به فرصت" هوافضای سپاه , نمونه هایی از پهپادهای خارجی به غنیمت درآمده به همراه نمونه های مهندسی معکوس شده آنها به نمایش درآمدند. در این نمایشگاه پهپادی با ظاهر خانواده هرمس به نمایش درآمد که توسط پدافند هوایی سرنگون گشته بود , این نمونه بسیار شبیه به پهپادی بود که در سال 2012 در رزمایش سپاه بکار گرفته شده بود! پهپادی فاقد هرگونه ارابه فرود یا اسکید که از روی ریل پرتاب شده و توسط چتر بازیابی می شود. پهپاد یاد شده نمونه مهندسی معکوس شده این پهپاد در نمونه بدون ارابه فرود این پهپاد تقریبا امکان حمل هیچ گونه سلاحی میسر نمی باشد اما در نمونه های دیگر در زیر بدنه پهپاد ها یک شی استوانه شکل مشابه موشک های ضد زره نصب گشته که ماهیت و کاربرد آن نامشخص می باشد! خصوصا اینکه مکان سایت هدفیابی هم با نصب این شی اشغال شده است! اما با اینحال شاید امکان بهره گیری از دوربین خود سلاح برای هدفیابی وجود داشته باشد! احتمال دیگری که میتوان مطرح کرد , استفاده از این پهپاد به عنوان سکوی پرتاب سلاح برای پهپادهای دیگر می باشد. پهپاد های شاهد بارگزاری شده سانحه های این پهپاد پایان قسمت اول. ادامه دارد...