برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 8 آبان 1398 در همه مناطق
-
6 پسندیده شدهبا سلام ببینید ما الان با 2 حرکت علیه منافع ایران در عراق و سوریه مواجحیم و تا به اینجا با 2 رویکرد مختلف از دولتها را شاهد بودیم رویکرد خشن ( عراق ) و رویکرد نسبتن آرام ( لبنان ) ولی در هردوی این کشورها مشکلاتیرو درون خودشون داشتن حالا سیاسی اقتصادی و ..... مردم فقط نیاز به یک کاتالیزور داشتن که به نظر من اسرائیل و آمریکا این چاشنیرو بهشون تزریق کردن و بعد از اون نوع برخورد دولتها مسبب شدیدتر شدن اوضاع شده وگرنه اینکه به بگیم اینهمه مردم به خاطر مشکلات جنسی که دارن ریختن تو خیابون یکم سطحیه ریشه مشکلات عمیقتر از این مسائل هست به طور مثال همین ایران خودمون قشنگ الان شده یه زودپز به خاطر فشار هرروزه اقتصادی بی مسئولیتی سیاسی تورم افسار گسیخته و به نظرتون آمریکا و اسرائیل برای اینکه بهمون ضربه بزنن چیکار باید بکنن ؟ خیلی هم کار سختی نیست نیازی هم به فرستادن جاسوس نداره فقط باید اعمال و رفتار مسئولینو به صورت روزانه اطلاع رسانی کنه تا فشار درون زودپز بیشتر بشه در واقع این خود دولتها هستن که راه رو برای دخالتهای خارجی باز میکنن
-
5 پسندیده شدهمنظورم همین هست. تنها به عنوان یک کیس قابل سوال مطرحش کردم. این استفاده ابزاری وقتی مثلا تاثیرش در آگهی های بازرگانی، جریانات اجتماعی و ... خودش را نشون داده خب استفاده از اون در جریانات سیاسی هم چیز بعید و غریبی نیست. تاکید این بود که در حوادث فعلی کمی گسترده تر میبینیم این شکل از استفاده ابزاری را. یعنی قبلا شاید موردی بود ولی حالا سیستمی. ( از قبل براش برنامه ریزی شده که مثلا اگر قرار هست نقش رهبری را در نیروهایی که پرورش میدیم به کسی محول کنیم اون یک زن باشه ) آماری که از موسسات تبادل دانشجو، ان جی اوها و برنامه های تبادلی فرهنگی در عراق منتشر میشه ( وسعت بی نظیر سفارت آمریکا قاعدتا برای بازی گلف نیست ) و تعداد عضوهایی که جذب کردند (خصوصا مناطق شیعیان ) و موسساتی شبیه موسسه توانا ذیل برنامه تربیت رهبران جوان آینده، آمار خیره کننده ای است با بودجه های عجیب و غریب. * سنگ بنای بی بی سی فارسی را شاید به یاد نیاریم خیلی ها. من دانش اموز بودم اولین بار که آگهی بی بی سی را دیدم. اون سالها حساسیت وجود نداشت و بی بی سی به زبان فارسی ( هنوز تلویزیون فارسی شکل نگرفته بود ) یک آگهی برای یک سری کلاس ها و دوره ها و آموزشها منتشر کرده بود به عنوان آموزش خبرنگاری در ایران با پیشنهادات اغوا کننده و جذاب ( آموزش در یک مرکز معتبر رسانه ای و مثلا احتمال طی بخشی از دوره در انگلستان و موقعیت شغلی و مدرک معتبر بین المللی ) که اشتباه نکنم خیلی از روزنامه نگاران را جذب خودش کرد علاوه بر افراد عادی و سخت نیست تصور کنیم بخش عمده ای خصوصا نیروهای ابتدایی بی بی سی فارسی حاصل همین دست دوره ها بود که کارکرد خودش را هم نشون داد. ( استفاده از نیروی داخلی (پرورش یافته در سیستم) مسلط به محیط نه فسیلهای سالها زیست کرده در اتمسفر خارج از کشور )
-
4 پسندیده شدهمقدمه مترجم : در فضای وب پارسی ، بخصوص ان دسته از کاربرانی که در حوزه دفاعی قلم می زنند ، رویکردی مشخص با تمرکز خاص بر روی سخت افزار رزمی وجود دارد ، در حالی که گستره دانش نظامی ، فراتر از آنچه که مطلوب ذائقه مخاطبان است به نظرمی رسد ، با این وصف ، در زمان بررسی مراجع معتبر نظامی ، با مقاله ای روبرو شدم که عملکرد ارتش سرخ در افغانستان را از دید یک نظامی متخصص آمریکایی مورد بررسی قرار داده بود . این مقاله با ادبیات رسمی و بدون زوائد ژورنالیستی به رشته تحریر درآمده و تحلیل کاملا نظامی را در اختیار مخاطب قرار می دهد . منظره عمومی دره پنج شیر در افغانستان وجود ارتفاعات سر به فلک کشیده در افغانستان ، چالشی جدی برای جتهای پشتیبانی نزدیک و بالگردهای توپدار روسی بشمار می آمد مقدمه به نقل از نویسنده مقاله : در اوایل سال 1990 میلادی ، دانشکده توپخانه دفاع هوایی ارتش ایالات متحده ، فرصت مطالعاتی منحصر به فردی را در اختیار من نهاد تا درسهای برگرفته از کاربرد سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب استینگر ( FIM-92) را براساس حقایق میدان نبرد مورد بررسی قرار دهم . در ان زمان ، بعنوان سرگرد نیروی زمینی ، عضو گروهی از مربیان ارتش بودم که برای مصاحبه در خصوص ثبت تجربیات رزمی این سیستم دفاع هوایی دوش پرتاب که در دهه هشتاد میلادی توسط مجاهدین افغان بر علیه نیروی هوایی و هوانیروز ارتش سرخ شوروی به کار رفت ، به ارتفاعات سر به فلک کشیده هندوکش در افغانستان اعزام شدم . با این وصف ، سطور پیش رو ، روایت دست اولی از نقش سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب در ایجاد فضای لازم برای فرمانده میدان نبرد با هدف افزایش آزادی عمل و همچنین دستیابی و حفظ ابتکار عمل تاکتیکی در مواجهه با نیروی مهاجمی که به نسبت از برتری هوایی کامل برخوردار است ، را ارائه می نماید . مروری کوتاه بر تاریخچه رزمی در افغانستان : هنگامی که ارتش سرخ در سال 1979 میلادی وارد افغانستان شدند ، اولویت شماره یک آنها ، تثبیت جمهوری کمونیستی افغانستان بود تا حکومت مرکزی کابل با آسودگی خیال ، ارتش افغانستان را رودرروی مجاهدین افغان قرار دهد . بدین ترتیب ، اجرای یک یک سلسله عملیات نظامی کلاسیک از سوی روسها که به اشغال مراکز شهری و نقاط کلیدی ارتباطی این کشور منتهی شد ، موجب گردید تا عکس العمل مجاهدین افغان از اجرای عملیات منظم شهری ، به ایجاد کمین در امتداد شبکه اصلی جاده ای این کشور کوهستانی محدود گردد . اما با معرفی سامانه دفاع هوایی استینگر ، پتانسیل ایجاد چالش برای برتری هوایی روسها در اختیار افغان ها قرار گرفت و به انها امکان داد تا تسلیحات آفندی شلیک مستقیم و غیر مستقیم را بر علیه روسها ، بدون نگرانی عمده از حملات هوایی ارتش سرخ ، بکار گیرند . بدین ترتیب ، مجاهدین مسلح به تسلیحات مناسب ، با اجرای مستمر و متناوب حملات ایذایی ابتدا مراکز نظامی ارتش دولتی و سپس پایگاه های نظامی ارتش شوروی را منزوی نموده و سپس با تحمیل شرایط جنگ به شکل نظام مند ، موجبات کاهش کمّی این مراکز را که تعداد آنها تا آن زمان روبه افزایش بود ، فراهم نمودند . افغانستان ، کشوری با جغرافیای کوهستانی و خشن که در طول تاریخ برای هر مهاجمی به یک چالش مبدل گردید شرایط اقلیمی و جغرافیایی : افغانستان بلحاظ جغرافیایی ، یک کشور کوهستانی محصور در خشکی است که بلحاظ مساحت با ایالت تکزاس ایالات متحده ، قابل مقایسه خواهد بود . این کشور از شمال با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ( در زمان نگارش متن ، اتحاد شوروی هنوز دچار فروپاشی نشده بود ) ، در شرق با ایران ، از جنوب و جنوب غرب با پاکستان و در شمال شرقی نیز با جمهوری خلق چین همسایه است . بیشتر از 80 درصد از اراضی این کشور را اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی تشکیل میدهد و به همین علت ، تنها 20 درصد از مساحت آن قابل کشت و زرع است . به همین دلیل ، افغانستان همواره تابستان های گرم و خشک و زمستانهای بسیار سردی را تجربه می نماید ، در حالی که رشته کوه های پامیر و هندوکش بعنوان "بام" افغانستان ، برآن مسلط هستند . اما این وضعیت در همه جای این کشور یکسان نیست ، چرا که جغرافیای افغانستان به شکل خاص متشکل از تعداد بیشماری از ارتفاعات و استپ هایی است که در برخی نقاط ارتفاع آنها به 5000 متر نیز میرسد . در مجموع ، طبیعت خشن افغانستان در طول تاریخ ، همواره مهاجمان خارجی را با چالش های بسیاری مواجه ساخته است . حفیظ ا... امین ( سمت راست ) و ببرک کارمل ( سمت چپ ) وضعیت میدان نبرد در دهه هشتاد میلادی : در دسامبر 1979 اوضاع سیاسی افغانستان ، از دید پولیت بورو بسیار ناامید کننده بشمارمی رفت ، چرا که دولت مارکسیستی جمهوری دموکراتیک افغاستان به مرز فروپاشی کامل نزدیک می شد . مقاومت مجاهدین در حومه پایتخت این کشور بتدریج نمودهای بیشتری پیدا می نمود و مسلحین ، کنترل 18 استان ( ولایت ) از 27 استان افغانستان را در دست داشتند . میزان ناامیدی روسها از حکومت کابل تا بدانجا بود که حتی رییس دولت وقت ( حفیظ ا... امین ) نیز بعنوان مهره ای موثر در سپهر سیاسی افغانستان بحساب نمی آمد ، هر چند این وضعیت یک طرف بود ، چرا که "امین" اعتقاد راسخی به پشتیبانی روسها برای حفظ قدرت داشت . وضعیت آنچنان نابهنجار تحلیل میشد که به تعبیر یک مقام ارشد وقت کرملین ، " دولت افغاستان در آستانه تجزیه کامل قرار داشت و نابودی انقلاب سوسیالیستی افغانستان بدون کمک و پشتیبانی بین المللی اجتناب ناپذیر مینمود " بااین وصف ، پس از آنکه " امین " از سه برنامه ترور ، جان سالم به در برد ، اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسید که زمان دفاع از علائق روسها در افغانستان ، فرا رسیده است . حمله ارتش سرخ به افغانستان ، دسامبر 1979 میلادی آغاز ماجرا : خرس روسی در کوهستان سرانجام در شب کریسمس 1979 ، همزمان با افزایش تب انقلابی در همسایه شرقی ( ایران ) ، ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله برد . در ابتدای امر ، عناصری از واحدهای 103 و 105 هوابرد ، جمعی لشکر گارد ( اسپتسناز ) در فرودگاه کابل فرود آمدند و همزمان ، یگانهایی از همین لشکر تاسیسات پایگاه هوایی بگرام ( در نزدیکی کابل ) ، در حالی که یگانهای نیروی زمینی بسرعت مشغول تصرف پایگاه هوایی شیندند و قندهار ( غرب و جنوب افغانستان ) را به اشغال خود در آوردند . بعد از تثبیت موقت شرایط ، عناصر ترابری هوایی 5000 سرباز روسی را به فرودگاه کابل منتقل نموده و و تنها 24 ساعت پس از این رویدادها ، نخستین لشکر پیاده/ مکانیزه ارتش سرخ وارد افغانستان شد . در مجموع تا نخستین روزهای ژانویه 1979 ، 50 هزار سرباز ارتش سرخ ، خود را آماده می کردند تا بر این کشور کوهستانی با طبیعتی خشن ، مسلط شوند و این گام مهمی برای نزدیک شدن شوروی به ابهای گرم اقیانوس هند بشمارمی رفت . در این میان ، رییس جمهور " امین" با یک شبه کودتا از کار برکنار و ببرک کارمل جایگزین وی گردید و این بدان معنا بود مخالفت کمتری از سوی دولت کابل در خصوص حضور نظامی ارتش سرخ صورت می گرفت و علاوه برآن ، به نظر می رسید که اتحاد شوروی ، علیرغم انتقادات بین المللی کنترل شده ، به اهداف خود دست یافته است . چالش جدید برای ارتش سرخ : مجاهدین افغان " مجاهدین " اصطلاحی که در اسلام از کلمه " جهاد" بر گرفته شده و به معنای " جنگجویان مقدس" است ، در واقع یک سنت بسیاری قدیمی در میان بافت قبیله نشین افغانستان محسوب میشود . از یک نظر ، زمین خشن و بافت ناهموار و کوهستانی افغانستان ، قرن هاست که ساکنان این حوزه جغرافیایی را بصورت گروه های جدا افتاده کوچک تبدیل نموده و به همین دلیل ، محافظت از قبیله ، و زمین های متعلق به آن از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است . علاوه براین ، افغان ها تیراندازان بسیار ماهری بوده و مهارت در استفاده از سلاح ، بخشی از میراث اجتماعی – فرهنگی آنها بشمار می رود . نکته جالب اینجاست که این جامعه مسلح ، علاقه مندی بسیاری زیادی به سلاح های مستقیم زن (DIRECT- FIRE) داشته و کمتر راغب به نگهداری و کاربرد تسلیحات منحنی زنی نظیر خمپاره اندازها که تاثیر آن بخوبی قابل مشاهده نیست ، هستند . با این وصف ، تا قبل از ورود استینگر به صحنه عملیات رزمی ، نیروی هوایی شوروی و افغانستان بدون هیچ مزاحمتی وارد صحنه نبرد شده و با آزادی عمل دست به اجرای حملات هوا به زمین و پیاده نمودن واحدهای هوابرد می نمودند . اهمیت این مساله در اینجا بود که با در اختیار داشتن مزیت شناسایی هوایی و کاربرد جتهای بال ثابت توسط نیروهای دولتی ، سازمان رزم مجاهدین افغان برای اجرای حملات ایذایی بسیار محدود ( حداکثر 70 تا 75 نیرو ) می شد . علاوه براین ، افغان ها بالاجبار می بایست پایگاه های تدارکاتی خود را در فواصل بسیاری دورتری از مراکز شهری و روستایی و در میان کوه ها و غارهای عمیق با هدف حفظ توان رزم ایجاد نمایند و حملات از پیش برنامه ریزی شده آنها نیز تنها به شبیخون های متناوب و کمین های جاده ای که اثرات محدودی را برجای می گذاشت ، منحصر می گشت . از سویی دیگر ، با منظم شدن توالی حملات مجاهدین ، اجرای حملات هوایی از سوی روسها نیز کُشنده تر میشد ، تا جایی که حملات ایذایی و حتی شبانه مجاهدین بدلیل ترس از عکس العمل جتهای پشتیبانی نزدیک نیروی هوایی ارتش سرخ ، همواره با احتیاط صورت می پذیرفت . این مساله برای افغان ها بتدریج به یک چالش غیر قابل دفاع تبدیل شد ، تا جایی که یکی از فرماندهان ارشد این نیروها ، حملات نیروی هوایی ارتش سرخ در قالب عملیات پشتیبانی نزدیک را " پاسخی کاملا اتوماتیک " به هر حمله نیروهایش ارزیابی می نمود . اما برنامه ریزان نظامی افغان یا بعبارت بهتر ، مستشاران نظامی مستقر در پاکستان برای محدود کردن آسیب پذیری واحدهای زمینی مجاهدین در برابر حملات هوایی روسها ، به این نتیجه رسیدند که بهترین شیوه موجود ، تدوین تاکتیکهای "آتش متقابل " خواهد بود ، اما تا قبل از سپتامبر 1986 محدوده برد آتش افغان ها با کاربرد تسلیحاتی نظیر تیربارهای سنگین 12.7 م.م و 14.5 م.م ، RPG-2 و RPG-7 و تسلیحات کوچک به 300 تا 400 متر محدود میشد و بدلیل برتری ارتش سرخ در حوزه "آتش " به تقریب تمامی حملات مجاهدین منجر به تلفات زیاد می گردید . علاوه براین ، حمله د ر فواصل بیشتر از 500 متر نیز خطرات مضاعفی را بدنبال داشت ، بدین معنی که اگر عناصر مسلح افغان وارد رزم نزدیک با روسها می شدند ، بالگردهای روسی با آتش تیربار و راکتهای 57 م.م بشدت پاسخ میدادند ولی درصورت ورود به فضای باز ، جتهای بال ثابت نیروی هوایی شوروی ، با کاربرد مهمات ناپالم و مهمات آهنی متعارف که تاثیر تاکتیکی افزون تری برجای می نهاد ، تلفات زیادی بر مجاهدین وارد مینمودند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
4 پسندیده شدهاينكه امريكايي ها نيرو پرورش دادن درست هست و نقطه مهم و كليدى نيروهايي كه ابزارها رو خوب ميشناسن و برنامه ريزى شده و هاليودي كار ميكنن ولي اينكه بگيم هدف تربيت زن بوده دقيق نيست ولي استفاده ابزاري از زن ها ملموس هست بويژه كه لبناني ها به بزن و بكوب معروفن
-
3 پسندیده شدهنمی خوام بحث را جنسیت زده! کنم یا نگاه و استدلال محدودی داشته باشم از ظاهر قضایا ولی به هر حال به عنوان یک رویه پرتکرار لازم هست اشاره بشه که بخشی الاقل از اتفاقات و حوادث حول زن ها میگرده هم تحولات عراق و هم لبنان. در عراق چند دختر که در برنامه های خاص سفارت آمریکا که تحت عناوین خاصی برگزار میشند شرکت داشتند قبلا و سفرهای متعددی هم به امریکا داشتند حالا لیدری بخشی از تجمعات را بر عهده دارند و در لبنان هم بسیاری از حرکات ضد حزب الله را زنان و دختران راهبری میکنند. اتمسفر! قشر جوان طوری است که هم برای مد معاصر حمایت از زنان و جنبش برابری و فمنیسیم، این پیروی از چنین لیدری هایی را میپسنده و ترویج میکنه و هم طوری هست که به این شکل براش جذاب تر هم هست چون قشر دختران بیشتری هم جذب تجمعات میکنه. از طرفی برای رسانه ها هم جذاب تر هست همونطور که خانم ها در اگهی های بازرگانی براشون جذاب هست و سریالها و از طرفی از لحاظ سیاسی و امنیتی هم برخورد پلیس سخت تر هست با تجمعات چون کوچکترین برخورد بازتاب بزرگ داره در حالیکه وقتی برخوردهای شدیدتر با گروه های مردانه حتی خشن تر وجود داره معمول تر هست قاعدتا تصویرش.* * حالا بحث این نیست که حتما یک پروژه است ( که میشه البته براش دلایل زیادی اورد ) ممکنه استدلال این باشه حضور بیشتر زنان در جامعه و تغییر نقشها ضرورتا و طبیعتا اینطور اقتضا کرده ولی خب این دلیل بر این نیست گروه های سیاسی از این فرصت با منافع و فوایدی که بالا بهش اشاره شد استفاده نمیکنند. خصوصا اینکه در اونجا حضور زنان به هر شکل ( رقصان! بی حجاب و آوازخوان ) واجد نشانه خاصی نیست در حالیکه در ایران خودش نوعی برچسب محسوب میشه که بله متعلق به اردوگاه خاصی هستند.
-
3 پسندیده شدهسکوتی در خصوص سوریه تو سایت اومده ، کجایید دوستان ؟؟ نشستهای کمیته تدوین قانون اساسی سوریه قرار است شروع شود نشست بازنویسی کمیته قانون اساسی سوریه، قرار است با حضور سه هیأت دولت، معارضان و جامعه مدنی سوریه برگزار شود. همچنین کمیته کوچک (کمیته تدوین قانون اساسی) اولین جلسه خود را روز جمعه در مقر سازمان ملل در ژنو برای آغاز اصلاح قانون اساسی برگزار خواهد کرد. نکته مهم در این داستان نوشته شدن پیش نویس از سوی معارضین هست و این نگرانی رو داره که با فشار سیاسی شکست های نظامی رو بخوان جبران کنن الان هست که باید توجه ها رو متمرکز کرد
-
3 پسندیده شدهداعش از کجا برخاست (۱)؟ این را دوستی نادیده در توییتر نوشته است، کمی طولانی است، ولی خواندن آن برای فهم زمینه های رشد بنیادگرایی عالی است: "از میانه های دهه 1980، صدام حسین احساس می کرد برای جلب حمایت عمومی، غیر از نیروی ملی گرایی عربی به چیز دیگری هم احتیاج دارد: اسلامگرایی. این در تضاد با سیاست 30 سال گذشته حزب بعث عراق بود که خود را نماینده "دولت ملی دموکراتیک عرب" قلمداد می کرد. بعدها مشخص شد سنگ بنای سیاست نزدیک شدن به اسلامگرایی و سختگیری کمتر بر احزابی مثل اخوان المسلمین در یکی از جلسات سری "رهبری ملی" (القيادة القومية) حزب بعث عراق در سال 1986 گرفته شد که بعد از تسخیر عراق در سال 2003 به دست سازمان های اطلاعاتی آمریکا افتاد. دو چهره ای که شدیدا با این سیاست مخالفت کرده و آن را ویرانگر می دانستند، طارق عزیز، تنها عضو مسیحی حلقه مرکزی حزب و برزان تکریتی، برادر ناتنی صدام و رئیس دستگاه اطلاعات عراق بودند. برزان در این مورد در خاطراتش چنین نوشته بود: "اتحاد با مذهبی ها اشتباه بزرگی است زیرا بنیان بعث و تفکر مدرن نمی تواند با آنان پیوند یابد،من خطر پیوند با اسلامگرایان را به رئیس جمهور گوشزد کرده ام". طارق عزیز نیز معتقد بود بین اسلامگرایان ایرانی و عرب فرقی نیست و از هر دو متنفر بود. اولین نمود عجیب این سیاست که به شکلی واضح حس شد، اطلاعیه حزب بعث عراق در مورد فوت میشل عفلق، بنیانگذار حزب بعث در ژوئن 1989 بود. در اطلاعیه ادعا شده بود عفلق پیش از مرگ اسلام آورده است. پسر بزرگ عفلق به دیپلمات های خارجی گفت از چنین چیزی بی خبر است. ناگهان پس از حمله و اشغال کویت، نشانه های بعدی با سرعت بیشتری آشکار شدند: در ژانویه 1991 عبارت "الله اکبر"با دست خط شخص صدام داخل پرچم عراق قرار گرفت و "بانک اسلامی عراق" تاسیس شد. با شکست سخت و خردکننده عراق از ائتلاف تحت رهبری آمریکا در زمستان 1991 و خارج شدن بخش عمده مناطق کردنشین شمال از تسلط نظام حاکم، وضعیت وخیم اقتصادی و اجتماعی ایجاد شد که حزب بعث را تشویق کرد بیشتر به سمت ترویج ارزش های اسلامی حرکت کند. چند ماه پس از جنگ، دولت اعلام کرد قصد دارد به فقرا "زکات" بدهد. و سرانجام در تابستان 1993، مرحله اساسی شروع شد: صدام شروع "جنبش ایمان"(الحملة الايمانية)را اعلام کرد. فاز اول با بستن 29 کلوپ شبانه از مجموع 45 تای بغداد و باقی نهادن 5 دیسکو از مجموع دیسکوها شروع شد. این اماکن هم به مناطق خاصی محدود شدند. مرحله بعد ممنوع کردن "مصرف عمومی" مشروبات الکلی در کل کشور و تعیین مجازات زندان یک ماهه برای نقض آن بود، و سپس تنها غیرمسلمانان اجازه فروش مشروبات یافتند. فروش در شهرهای کربلا و نجف و محله اعظمیه بغداد کلا ممنوع شد. مغازه های مشروب فروشی موظف شدند حداقل 150 متر از مساجد، مدارس و بیمارستان ها فاصله داشته باشند و اسامی عربی داشته باشند. گام بعدی، آموزش عمومی و تحت حمایت دولتی قرآن و حدیث بود که در تاریخ نوین عراق سابقه نداشت. با تاسیس"مركز صدام لاقراء القران الكريم" ، حفظ و قرائت قرآن در مساجد به یک برنامه تحت الحمایت دولتی بدل شد و وزارت اوقاف عراق وظیفه یافت با چاپ قرآن های جدید و تحت نظر گرفتن مساجد این امر را رواج دهد. دانش آموزان گاه مجبور می شدند روزهای تعطیل را در مساجد بگذرانند. در آگوست 1992 ، وزارت آموزش و پرورش با دستور صدام موظف شد در گزینش معلمان جدید ، میزان آشنایی آنان با قرآن و مسائل دینی را نیز لحاظ کند. به زودی مشکلات جدیدی پدیدار شدند : والدین بسیاری از کودکان از انتخاب "ابلهانه" آیات موجود در برنامه درسی که شامل "آتش جهنم" می شد گله داشتند. برخی می گفتند فرزندانشان دچار کابوس های شبانه شده اند. حالا معلمان قرآن با دریافت 100 تا 150 دینار بیشتر ، از همتایانشان در سایر دروس هم حقوق بیشتری دریافت می کردند . کار حتی به دانشگاه ها، سنگر اساسی ایدئولوژی بعث هم کشیده شد:دانش قرآن به بخشی از آزمون ورودی دانشگاه ها اضافه شد. اعتراض شدید دانشگاه اما فایده ای نداشت. در راس فعالیت ها، عزت ابراهیم الدوری قرار داشت که به نحوی نفر دوم نظام محسوب می شد. الدوری که خود را نزدیک به طریقت صوفی نقشبندی نشان می داد،در راس"پژوهشگاه عالی حوزه قران کریم و سنت شریف نبوی صدام"نظارت بر آموزش دینی اعضای حزب را عهده دار بود. در حالی که عراق مشکلات مالی فراوانی داشت، مساجد بزرگی در بغداد و سایر نقاط کشوربا بودجه دولتی ساخته می شدند، که برجسته ترینشان مساجد "جامع ام المعارک" و "جامع سیدالرئیس" بودند. ساخت مسجد ام المعارک در منطقه غزالیه بغداد در سال 1993 شروع شد و 8 سال بعد به پایان رسید". http://bit.ly/36bpfqu داعش از کجا برخاست (۲)؟ "دهه 1990 بهترین دوران برای روحانیون شیعه و سنی عراق بود که از کمک های مالی سخاوتمندانه دولتی بهره مند می شدند. در سال 1992 و در مراسم جشن سالروز تاسیس حزب بعث ، 283 روحانی مسلمان و چند رهبر دینی مسیحی با اهدای املاک مسکونی و زمین مورد تقدیر قرار گرفتند. دانشگاه مطالعات اسلامی صدام"که در 1989با هدف مقابله با تفکرات سلفی در جامعه عراق تاسیس شده بود، در دهه 1990 با حمایت دولت به یکی از بهترین دانشگاه های علوم انسانی عراق بدل شد و"دانشگاه نخبگان" حساب می شد. طنز ماجرا این که یکی از دانشجویان مقطع ارشد اینجا،ابراهیم البدری جوان بود. صدام اما در مورد روحانیان شیعه عراق، سیاست احتیاط و تشویق را همزمان در پیش گرفت . حرم های نجف و کربلا که در خیزش 1991 آسیب دیده بودند تعمیر شده و گسترش یافتند، روحانیون شیعه به کارمندی دولت درآمدند و حقوق های مناسب دریافت می کردند و در عین حال موظف به تایید دولت بودند. جامعه عراق آبستن اقدامات عجیب و غافلگیرکننده تری بود: به موجب فرمان شماره 59 مجلس فرماندهی انقلابی حزب در تاریخ 4 ژوئن 1994 ، شریعت اسلامی نقش بزرگی در قوانین جزایی عراق یافت: حالا دزدی در بار اول مجازاتش قطع دست از مچ بود و تکرارش قطع پای چپ را هم به دنبال می آورد. جالب آن که این کمیته بعدا برای جبران یک دردسر ناچار شد بند دیگری هم اضافه کند: برای تشخیص معلولان جنگی که "قهرمان ملی" بودند ، از دزدان، علاوه بر قطع پای چپ، باید روی پیشانی دزدان داغ یا خالکوبی قرار می گرفت. عمده بعثی های کهنه کار و روشنفکران عراق با وحشت نظاره گر این روند بودند، اما در برابر اراده صدام خود را ناتوان می دیدند. برخی با این توجیه که این کارها نه به نفع اسلام گرایان، که برای کنترل و جلوگیری از گسترش نفوذ آنان است خود را دلگرم می کردند. جیسون بورک، خبرنگار گاردین، در دسامبر 1999 سر صحبت با نعیم شطری، کتاب فروش قدیمی محله الرشید بغداد چنین می شنید: " روزگاری کتاب های ادبی کلاسیک غربی این جا خریدار فراوان داشت، خصوصا بین دانشجوها ، حالا کسی دست بهشان نمی برد. آثار سارتر و همینگوی و شکسپیر خاک می خورند ... در عوض کتاب های مذهبی خیلی زود فروش می روند . الان دیگر کسی این ها را نمی خواند، همه به فکر روز قیامت هستند". اما این در برابر رخدادهای ترسناک آینده چیزی نبود، فدائیان صدام حالا زنان متهم به "فحشا" را گردن می زدند و جنازه ها برای "عبرت" گاه روزها در معرض دید می ماند. کم کم سرو کله چیزی پیدا شد که در تاریخ عراق سابقه نداشت: حمله مردان ریش دراز به مشروب فروشی ها و شکستن ویدئو و تلویزیون در وسط شهرها.وضع آنقدر وخیم شد که دستگاه استخبارات ناچار شد عملیات گسترده ای برای بازداشت این افراد و تعطیلی برخی مساجد و معلق کردن ائمه آن ها از خطبه انجام دهد. نگرانی کم کم به سطح بالای حزب رسید. عدی، پسر ارشد صدام در حالی که از برخی جنبه های "جنبش ایمان" مانند قتل دختران و زنان به جرم "فحشا" لذت می برد، با نگرانی به کلیت قضیه می نگریست و نسبت به ادامه روند به پدرش هشدار می داد. روزنامه "بابل" که در مالکیت او بود در سال 1994 نسبت به تبدیل "بغداد هارون الرشید"به یک شهر شبیه شهرهای عربستان سعودی و "بازگشت برقع و نقاب" و رواج مکتب "وهابی" در عراق هشدار داد. "آن ها در حال شستشوی مغزی جوانان و حتی پیرسالان ما هستند". دولت بعث تا مارس 2003 سیاست کجدار و مریز اسلامیزه کردن جامعه عراق در عین تلاش برای کنترل اسلام گرایان را ادامه داد. اما "حمله صلیبی" ایالات متحده و متحدانش در بهار 2003 خط پایانی بر این داستان بود. کم نبودند حتی افسرانی که که مامور مراقبت از اسلامگرایان بودند و با سقوط صدام به آغوش اندیشه همان مظنونان قبلی خود غلتیدند. نسل پرورش یافته و بالغ شده در دهه 1990 به زودی علیه "صلیبیان و روافض" دست به کار می شد. امثال سمیر الخلیفاوی (حجی بکر)، عبدالرحمن المصطفی (ابوعلی الانباری)، محمد یوسف عثمان (ابوعبدالعزیز القطری)، عدنان البیلاوی، فاضل حیالی ، در دو دهه بعدی نشان دادند از دل جامعه سنی مذهبان عراق که زمانی نه چندان دور نشانی از سلفی گری جهادی بر خود نداشت، چه هیولای مخوفی برخاسته است، گذشته چراغ راه آینده است. اگر می خواهیم حال جوامع را ببینیم ، بررسی دقیق و علمی گذشته آنان یکی از الزامات مسیر است". از قرار شر خلیفه داعش کم شده است، ولی خاک خاورمیانه برای کشت موجودات شبیه او بسیار حاصلخیز است. معلوم نیست کشته شدن البغدادی اوضاع را بهتر کند، باید نشست و دید، والله اعلم. http://bit.ly/36bpfqu کانال راهبرد/امیرحسین خالقی @Rahbordchannel منبع
-
2 پسندیده شدهسینک حوادث لبنان با عراق به نظر هوشمندانه است. بر خلاف شکل کلان ماجرا در کف خیابان به نظر برنامه ریزی پشت ماجرا بسیار دقیق و حساب شده و طی قدم های مشخصی داره انجام میگیره. با استعفای حریری حالا افکار عمومی کف خیابان عراق که توسط صدر بخشیش از بعد رادیکال رهبری میشه ( فقط از بعد قدرتی که بهشون میده که یک نفر از درون حاکمیت داره به برنامه هاشون کمک میکنه والا پذیرفته نمیشد و صدر هم این موج سواری های به وقت را خوب بلده و حالا یک منفعت دو طرفه محسوب میشه ) به کمتر از استعفای مهدی راضی نمیشه و این حوادث سینک شده در لبنان و عراق با تمام تفاوتها به نظر ادامه داشته باشه. در لبنان با این اقدام حساب شده به نظر برای افکار عمومی این ذهنیت هم تقویت بشه که چون در این مورد خواست حزب الله شکست خورد پس میشه در ادامه خواست های بیشتری تحمیل کرد ( هدف نهایی خلع سلاح ) و به نظر جریان ادامه داشته باشه فعلا حتی با استعفای حریری. امروز میلیشای فالانژها مسلح در خیابان ها بودند و بسیاری حدس میزنند شرایط برای یک جنگ داخلی مهیاست. اینطور حساب کنیم که حزب الله قرار نیست روی ارامش ببینه و بعد از حوادث سوریه و فرسایش بخشی از توان حزب الله حالا در بستر داخلی هم این هدف را در نظر دارند ( هوشمندانه هست چون حزب الله واقعا به بازدارندگی نسبی رسیده بود و شاید تنها راه حل نهایی حل مشکل با حزب الله چنین سناریویی بود که هم در داخل لبنان تاثیرش را میزاره و هم به شدت سوریه را که حالا در شرایط حساسی هست تضعیف میکنه ( شاید حالا در موعد تدوین قانون اساسی اقدامات تکمیلی در سوریه هم رخ بده با اتفاقات خاص برای فشار سیاسی به منظور قانون اساسی دلخواه و اجبار به پذیرشش از طرف سوریه ) - حوادث عراق هم یک اقدام تکمیلی برای این پازل با هدف فرعی یقه حشد را گرفتن هست برای کاهش تحرک مقاومت در منطقه. حالا دوستان نظرات متفاوتی داشتند ولی هرچند بستر مهیا بود و کمبودهایی وجود داشت خصوصا در عراق ( که باید بررسی بشه ریشه و عللش و همه میدونیم مشکلاتی نبودند که یک شبه حادث بشه و باید دید وضعیت پول نفت و بودجه و فشارهای خارجی به عراق و عناصر نفوذی احتمالی در دولت در این کمبودها چقدر نقش داشتند ) ولی در لبنان کاملا وضعیت فعلی محصول چند عضو خاص دولت حریری بودند که با سرگروهی رییس بانک مرکزی و نهایتا اقدام مشکوک وزیر ارتباطات جرقه حوادث را زدند. یعنی کاملا بستر مهیا شد ( بانک مرکزی کاملا دخیل بود و اعتراضات متعدد زیادی به اقداماتش صورت گرفت ولی مدام میگفت اوضاع خوبه و در مقابل همه کارشناسان میگفتند داره اوضاع را به سمت انفجار پیش میبره کاملا اگاهانه ) در نتیجه در شکل کلی ماجرا به نظرم این وضعیت تنها بخشی از برنامه فشار حداکثری به ایران هست که در یک فاز برنامه ریزی شده بود و موعد اجراش رسید و حالا داره قدم به قدم پیش میره. در این مدت سعی شده شواهدی که دال بر این سناریو هست ذکر بشه.
-
2 پسندیده شدهدر سیزدهمین روز ناآرامیهای گسترده در لبنان ، سعد حریری اعلام استعفا کرده و استعفای خود را تقدیم میشل عون رئیس جمهور خواهد کرد با این اقدام سرعت اتفاقات در لبنان شتاب میگیره اعتراضات بر مبنای مشکلات اقتصادی هست ولی طرف حریری دنبال استفاده از اعتراضات برای ضربه به حزب الله هست با این شرایط باید حواس ها رو جمع کرد و توکل به خدا کرد که مکرشون به خودشون برگرده
-
2 پسندیده شدهدونالد ترامپ یک کتاب داره به نام « هرگز تسلیم نشو » داره که به صورت صوتی در « نوار » منتشر شده ... لطفا بهش گوش بدهید .... این آقا در سال ۱۹۹۰ کامل ورشکست شد یکی از دلایلش هم ورشکستگی خط هوایی شاتل ترامپ بود و حالا یکی از دلایل ورشکستگی این خط هوایی ، حمله عراق به کویت و افزایش قیمت نفت بود .... پس این آقا علاوه بر سیاست های کلان ایالات متحده آمریکا ، یک تجربه شخصی و پس زمینه فکری داره که دلش می خواذ نفت رو کنترل کنه .... علاوه بر این ، اعتقاد داره وقتی می تونی همزمان چند کار رو با هم پیش ببری ، چرا فقط یک کار رو کنی ؟!
-
2 پسندیده شدهجالبه از این سمت امریکا 500 نیرو را که فرستاده بود عراق بازگردونده و حتی ممکنه تعداد نیروها تلویحا! ( ورود مکانیزه و ...) بیشتر از قبل بشه. فعلا هم کلیدواژه شده "حفاظت از نفت برای اینکه در اختیار داعش نباشه" و مشخصا ماجرا به قدری مضحک هست که احتمالا امریکایی ها خودشون هم به زور جلوی خندشون را میگیرند وقتی چنین استدلال خنده دار و دروغی تحویل ملت میدن ولی خب مهم اینجاست همه دیگه پذیرفتند از منطق و استدلال و دلیل و شاهد وقتی امریکا اقدامی میکنه حرفی به میون نباشه و تنها بپذیرند چیزی که روایت میشه. حالا نقل قول ها را دقت کنید، خصوصا اسپر که خفه شد از بس از چاه های نفت و ضرورت حضور امریکا گفت: بوضوح چنان بعد تصمیم ترامپ و اجرایی شدنش بهش فشار اوردند ( شاید هم با ابزارهایی قانع/تطمیع/تهدیدش کردند) ک نه تنها تمام تصمیماتش تقریبا لغو شد، بلکه حتی بیشتر از گذشته مورد تاکید قرار گرفت استقرار امریکایی ها در شمال سوریه. ( بحث 45 میلیون دلاری که ترامپ میگه احتمالا نقش مهمی داشته در این لابی فشار ) حالا اردوغان گمان میکنه ممکنه مرزهاش کمی امن تر شده باشند ولی احتمالا خوب اطلاع داره شکل گیری پیه گرمی که حرارتش را پول چاه های نفت سوریه و امنیتش را امریکا تامین میکنند حول شبه نظامیان کرد در اینده هر زمانی ممکنه تبدیل به شب پره ای بشه که تهدیدی بزرگ تر از همیشه باشه.
-
2 پسندیده شدهترك ها در شمال سوريه حوالي روستاهاي دمانتر شرقي، ام إشبا به مواضع ارتش سوريه حمله كردن و مناطقي رو تصرف كردن گفته ميشه ارتش هم ضدحمله كرده و مناطق رو پس گرفته مشخص هست هدف زمين هست نه تروريست و اتش بس كشك هست جدي جدي دارن زمين تصرفي رو جهت نوار مدنظر خودشون توسعه ميدن تو خاموشي رسانه ها
-
1 پسندیده شدهخب حلقه های فشار حداکثری به ایران به نظر داره کامل میشه. شده در بخش هایی با حوادث مشکوک حتی مثل مرگ نابهنگام آمانوی کم بخت! آژانس رایش را داد به گروسی ارژانتینی و نه سرپرست فعلی. تفاوتش اینه سرپرست فعلی به رویکرد تاملی و سابق اژانس در دوره امانو معتقد بود ولی گروسی معتقد هست که رویکرد اژانس در برابر ایران باید تغییر کنه و قاطع تر بشه. حالا شاید ارژانتینی بودنش هم موثر باشه در فشار به ایران چون لابی صهیونیست اصولا در سالهای اخیر یک فضای رعب اوری ایجاد کرده در ارژانتین که هرگونه نزدیکی به ایران و ذهنیت حتی خنثی نسبت به ایران ( حتما باید منفی باشه! ) جنایت محسوب میشه و تقریبا کسی اگر به سرنوشت سیاسیش علاقه داره باید همراه باشه در این فضای ایجاد شده.
-
1 پسندیده شدهبه نظرم باید مشخص بشه رفتارهای صدر از چه منبعی یا با چه فیلترهایی در اطرافیان کنترل میشه و به کجا وصل هست ( شما در نظر گبیرید از ارتباطات سیاسیش در ایران تا حلقه هایی در عراق و خارج کشور ) این که اینطور مغشوش مثل یک کودک هر روز یک مطلب سیاسی را بیان میکنه ( اصولا از ابتدا هم که همه فاسد بودند از نظرش، مالکی، عبادی و مهدی و جالبه الان عبادی فاسد از نظر صدر با صدر در یک جبهه داره علیه فساد میجنگه مثلا) یک طرف ولی وقتی کلیدواژه های به خصوصی به کار میبره مثل دیروز: برگزاری انتخابات با نظارت بین المللی اون هم وقتی در انتخابات عراق تقریبا خبری و گله ای نسبت به صحتش وجود نداشته و خودش اتفاقا معمولا پیروز این انتخابها بوده شاید نشان از این داره برای تمایلات سیاسی/عقیدتیش ( چه مذهبی/چه ملی) حاضره حتی با بهانه پای بیگانگان را باز هم باز کنه به نهاد قدرت عراق ( شاید برای به خیال خودش دور کردن طرفی که علاقه ای به لحاظ فکری و عقیدیتی ( مشکلات سیاسی/مذهبی/ملی و تاریخی حتی ) باهاشون زاویه پیدا کرده و چون زورش از راه دموکراتیک نمیرسه حالا دنبال بهانه های دیگه است ) حالا با ادامه رفتارهای صدر میشه تصور کرد اقدام ماه پیشش یک استثنا در نوع خودش بوده احتمالا ولی قضاوت ما در شرایط فعلی بر مبنای " معیار حال فعلی آدم هاست " و اقداماتشون هست.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبازگشت پیرمردهای فرانسوی خودرو های زرهی فرانسوی AML-60 و AML-90 از جمله خودورهای نظامی قدیمی هستندکه هنوز در ارتش های بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی خدمت می کنند. خودروهای سری AML توسط شرکت فرانسوی Panhard ساخته شده اند. اولین نمونه این خودروهای زرهی در سال 1961 ساخته شد. در دهه 1960 و 1970 فرانسه صد ها دستگاه از این خودروهای زرهی را به کشورهای تحت نفوذ خود در آفریقا فروخت. با این حال با وجود گذشت سال ها از زمان تولید خودروهای زرهی AML در حال حاضر این خودروهای زرهی تاثیر گذاری لازم در میدان نبرد را نخواهند داشت. ارتش الجزایر با درک این موضوع یک بروز رسانی با کاربری جدید برای خودروهای منسوخ AML خود در نظر گرفته است. در بروز رسانی ارتش الجزایز برجک استاندار خودرو AML حذف و به جای ان یک برجک رزمی جدید که دارای 4 موشک ضد زره است نصب شده است. در نتیجه خودروهای AML منسوخ را به خودروهای ضد زره با کاربری مناسب در میدان نبرد تبدیل کرده است. به نظر می رسد این خودرو ضد زره جدید می تواند موشک های ضد زره روسی کنکورس و کورنت را شلیک نمایید. همچنین این برجک یه یک مسلسل نیز برای دفاع از خود مجهز است. یکی دیگر از تغییرات اعمال شده بر روی خودروهای زرهی AML نصب یک محفظه شیشه ای جدید برای راننده است تا راننده دید بهتری از محیط اطراف داشته باشد. خودرو AML_90 نمونه استاندارد (سمت راست) - خودرو َAML ارتش الجزایر در نقش خودرو ضد زره ( سمت چپ) به نظر می رسد بروز رسانی خودروهای AML در ارتش الجزایر به شکل گسترده انجام شده است و بخش قابل توجه ای از این خودروهای قدیمی تبدیل به خودروهای ضد تانک جدید شده اند.
-
1 پسندیده شدهمعمولا بال پرنده های سنگین و نیمه سنگین سرعت Subsonic و مانورپذیری ناچیز دارند ، حداقل با توجه به کانسپتی از این پرنده منتشر شده میتوان نتیجه گرفت که برای نفوذ طراحی نشده آن هم برای مناطقی که تحت حفاظت Layer Based AD قرار دارند در ضمن باید دید آیا برای مقابله یا گریز از موشک های دو مرحله ای هدایت پسیو راداری و تصویر ساز فروسرخ هم تدابیری اندیشیده اند یا نه ، موشک های Grisha حتی برای جنگنده های نسل پنج مثل لایتنیگ و رپتور هم تهدید جدی به حساب می آیند ، بال پرنده که جای خود دارد منابع: https://www.ausairpower.net/APA-NOTAM-200408-1.html https://militarywatchmagazine.com/article/significant-delays-in-b-21-bomber-program-expected-senior-official
-
1 پسندیده شدهدر مورد عملیات بغدادی گفته میشه به یک روایت دیگه مبدا عملیات از عراق و پایگاه عین الاسد بوده بر خلاف اناتولی که میگه اینجرلیک بوده. اسپر میگه 8 بالگرد و 100 (کمی زیاد نیست؟) نیروی ویژه امریکایی شرکت داشتند و ترامپ هم میگه فقط یک سگ نیروهای ویژه زخمی شده وقتی رفته تو تونل دنبال بغدادی! از طرفی ترامپ میگه داشتیم با کیفیت اچ دی! عملیات را میدیدم و خیلی خوب بود و واضح و تازه اخر عملیات که بغدادی تو تونل گیر کرده بود مثل ترسوها جیغ میکشید و باید فیلمش را پنتاگون منتشر کنه تا مردم ببینن اون یک قهرمان نبود و یک ترسو بود و ... ولی یک ابهام وجود داره، کسی که از ترس جیغ میکشه آیا جسارت منفجر کردن جلیقه انتحاری را داره؟ اصولا ترس ( بنا به روایت ترامپ باید از کشته شدن باشه دیگه ) پس چطور کسی که از مردن میترسه جلیقش را منفجر کرده؟ فرض روایت ترامپ! داشته برای بچه هاش فریاد میکشیده که اینجا بچه هست و شلیک نکنید؟ ( جلیقه را منفجر نکرده پس و جلیقه ای شاید در کار نبوده و امریکایی ها بدون توجه همه را با هم کشتند و نمیخواستند زنده دستگیر بشه ولو با کشته شدن بچه ها و یا شایدم اشتباه نیروهای امریکایی در حین عملیات) - داشته فریاد رجز میکشیده ( که جیغ ترس ترامپ درست نیست پس )
-
1 پسندیده شدهیک جواب کامل برات نوشته بودم ، ولی گذشت ... خلاصه بگم ، هر کشوری با توجه به شرایطی که داره ، در هر دوره ی تاریخی یک حوزه ی نفوذ مشخصی می تونه داشته باشه ، اگه صاحب منصبان اون کشور بخواهند بیش از توان اون کشور ، نفوذش رو گسترش بدهند ، در نهایت فرو می پاشه ، نمونه ی عینی در تاریخ ایران می شه ، ساسانیان در زمان خسرو پرویز و افشاریان در زمان نادرشاه .... ایران فعلی در بهترین حالت باید خودش رو مجهز به سلاح هسته ای کنه و مرزهاش رو نگهبانی کنه و در کنارش بتونه رفاه مردم خودش رو بیشتر کنه وگرنه شکر خدا نه اروپایی ها به خاطر ادعاهای درشت ما حاضرند با ما تجارت کنند که بخواهیم در مدیترانه پایگاه داشته باشیم ! نه اعراب از ما خوششون می آید و نه روس ها می خواهند ما بیش از این قدرت بگیریم ، و نه چینی ها دلشون می خواهند کسی در خاورمیانه قدرت غالب باشه تا در آینده منافعشون به هم نخوره .... در نهایت باید بگم ... جمهوری اسلامی داره با این طرز حکومت داری کردن و این همه فساد اقتصادی ، داره جوری ریشه های تشیع رو در ایران می زنه که هیچ کسی نمی تونست این کار رو کنه ...
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهخوابش در انفعال ج.ا هست که به همین راحتی داره خونها رو بر باد می ده و امید به روس ها بسته
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی هم زمانی وقایع عراق و لبنان با عملیات ارتش ترکیه در سوریه چقدر می تواند مرتبط باشد ؟ این بار چه خوابی برای سوریه دیده اند که نیاز است نگاه ها به جاهای دیگر معطوف شود ؟
-
1 پسندیده شدهیادش بخیر سال گذشته تابستون بود اعتراضات شدیدی در عراق بود که همین شعارها مطرح بود و فک میکنم اخباری در صفحات قبل باشه ، ناگهان دو راکت یکی به سفارت آمریکا در بغداد و یکی به کنسولگری امریکا در بصره اصابت کرد و به طرز عجیبی تمام مشکلات معیشتی و فساد در عرای حل شد و اعتراضات خاموش شد...... پ.ن : ضمن احترام کامل به مطالبات به حق ملت عراق که اونها هم وضع اقتصادی و مدیریتی و فساد در کشورشون کمتر از ما نباشه بیشتر هم نیست اما بحث هایی مطرح هست که جناب alala بهش اشاره کردن .
-
1 پسندیده شدهدرسهایی از ویتنام این قسمت : عملیات ایگلووایت / فتوفانتوم هایی با کاربرد خاص هنگامی که ویت مین ها در سال 1960 برای تسلط بر ویتنام جنوبی ، دست به حملات پراکنده علیه ویتنام جنوبی زدند ، ایالات متحده به درخواست حکومت وقت ویتنام جنوبی ، مبنی بر ارسال کمک نظامی پاسخ مثبت داد . بدنبال این مساله ، چند صد کارشناس نظامی آمریکایی برای آموزش ارتش ضد کمونیست ویتنام جنوبی به منطقه اعزام شدند . با این وجود ،این نبرد طی سالها بتدریج به یک نبرد تمام عیار و فرسایشی مبدل گشت . اما وقتی مبحث بازدارندگی در مقابل حملات پراکنده ویت مین ها پیش کشیده شد ، این فانتوم ها بودند که درسراسر دهه 60 میلادی بعنوان یک عامل مهم در کند وخنتثی نمودن حملات شمالی ها نقشی پررنگ را ایفا کرده و ثابت نمودندکه یکی از موثرترین عوامل در برتری آتش واحدهای زمینی بشمار می آیند . سمت راست : خدمه زمینی در حال مراحل آماده سازی یک حسگر قابل پرتاب از پرنده های شناسایی RF-4 G ( شامل چند حسگر در یک غلاف ) سمت چپ : نمای جانبی و اجزا ء حسگر های فوق الذکر اما در این میان ، آنچه که بطور نسبی از اجرای حملات هوا به زمین مهم تر و صد البته ناشناخته تر بشمار می آمد ، ماموریتهای شناسایی بودکه توسط پرنده های شناسایی تاکتیکی RF-4G برای رصد تحرکات شبانه دشمن در جنگلهای انبوه ویتنام صورت می گرفت . برای عملی کردن این ماموریت ها ، مسلما" نیاز به یکسری تجهیزات خاص بود . در جریان این عملیات که با شناسه" ایگلو وایت" (IGLOO WHITE ) شناخته می شد و اجرای آن برعهده وینگ 533 شناسایی قرار داشت ، فانتوم ها وظیفه داشتند تا یکسری تجهیزات صوتی ویژه را با چتر به مناطق از پیش تعیین شده پرتاب نمایند . پرتاپ یک حسگر بصورت دستی توسط خدمه بالگرد در جریان نبرد " خه سان " 1967 این تجهیزات که به باطری های قوی و میکروفون های حساس مجهز بودند ، می توانستند انواع ارتعاشات را از حرکت خودروها و انسان ها دریافت کرده و به پرنده هایی که مختص این ماموریت بودند ، ارسال نماید . این اطلاعات توسط کارشناسان تحلیل می گردید و بلافاصله به فانتوم های مسلح که در منطقه آماده اجرای ماموریت بودند ، دستور اجرای بمباران داده می شد . صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
-
0 پسندیده شدهاعراب عراقی اصولا از ایران و ایرانی بدشون میآید و نفرتی که آنها از ما دارند و خود بزرگ بینیشون نسبت به ایرانی ها از سایر اعراب نسبت به ما، بیشتر است ... شما نمی تونی نفرت قومی تاریخی رو با جریانی مثل اربعین برطرف کنی و یا با تعریف چندتا داستان انتخاب شده، سر خودت و دنیا رو فریب بدهی که یعنی اعراب عراقی خیلی از ایران خوششان میآید ..... البته یک سوال کلی وجود داره که چرا هر کشوری که جمهوری اسلامی درش نفوذ داره، اون کشور جزء فاسد ترین کشورها از نظر اقتصادی هست !؟ و سطح زندگی مردمش بسیار پائین میباشد !؟ یک مثلی از قدیم الایام هست که می گه : آیینه چون نقش تو بنمود راست _ خود شکن، آیینه شکستن خطاست