برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 11 اردیبهشت 1399 در پست ها
-
7 پسندیده شدهموضع متناقض اروپا و فرانسه: به نظرم بوی باجگیری از ایران میده این نظر، احتمالا در حوزه قدمهای هسته ای و بازگشت ( هر چند اون قدمها در واقع قدمهای حقوقی بودند و در عمل همچنان اتفاق خارق العاده ای رخ نداده دز حوزه ذخایر و تحقیقات و فردو به طور چشمگیر و اروپا هم خوب میدونه این را و ایران مثل این چند وقت اخیر حداقل را در مقام مقابله حفظ کرده ) دیروز هم اشاره کردم، با سخت تر شدن موقعیت اردوغان در داخل ترکیه و همچنین احتمالا تبعات اقتصادی کرونا، وضعیت در سوریه و موقعیت سخت اردوغان در ادلب و توافق تحقیرامیز با پوتین، جاه طلبی ها در لیبی و نیاز به متحد در اونجا در برابر عربستان و امارات؛ همه و همه باعث این راهنماهای متناقض اردوغان هست، به نظر داره مسیر خودش را کاملا عوض میکنه چون فکر میکنه الان تنها ترامپ میتونه موجب تقویت جایگاهش بشه و جبهه ترامپ جبهه سودآورتری است. ( خبری از شاخ و شانه کشیدن های سابقش نه برای اسراییل و نه امریکا هم نیست ) به نظرم حواسمون باید کاملا مراقب ترکیه جدید اردوغان هم باشه. **مقایسه کنید ایران برای افغانستان کمک ارسال میکنه و اردوغان در شویی که چند روز طول میکشه نمایش ارسال کمک به واشنگتن را اجرا میکنه یا کمکهای قبلی به اسراییل!
-
3 پسندیده شدهفصل اول : پیش زمینه قسمت دوم American Horror وحشت آمریکایی جهش تکنولوژیک ناگهانی متحدین در ژوئن سال 1944 کاملاً آشکار بود ، هنگامی که دو P-38 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده (USAAF) و یک de Havilland Mosquito نیروی هوایی سلطنتی (RAF) به طور رمز آلودی توسط یک هواگرد نازی ساقط شد . یکی از جنگنده های متفقین از این درگیری جان سالم به در برد و به انگلیس بازگشت. توصیفات خلبانان باور نکردنی بود و خبر از ظهور نسل جدید جنگنده میداد ، جنگنده های بدون پروانه ، عصر جت . با ظاهر کردن عکس های گرفته شده از جت جنگنده Messerschmitt Me 262 که از دوربین دماغه تفنگ جنگنده های متفقین گرفته شده بود ، بهت و حیرت بر چهره فرماندهان ناوگان هوایی متفقین آشکار شد. تقریباً در همین زمان ، گزارشات ناخوشایند دیگری از هواگردی مثلثی شکل ، دارای پیشران راکتی به نام Me 163 Komet دریافت شد. عکس گرفته شده از Me-262 و Me-163 Messerschmitt Me 262 اولین جت جنگنده عملیاتی تاریخ چند روز پس از آغاز عملیات Overlord ، هنری هارلی آرنولد فرمانده کل نیروهای هوایی ارتش ایالات متحد متوجه شد كه ایالات متحده و متحدانش به هیچ وجه جهان را در توسعه هوانوردی نظامی رهبری نمی كنند. ژنرال آرنولد تصمیم گرفته بود كه نیروی هوایی ارتش بتواند بسیاری از پیشرفتهای تکنولوژیک رو کسب کند.ولی ژنرال آرنولد باید از چیزی اطمینان می یافت.همین بود که بزرگترین اتفاق در صنعت هوانوردی نظامی آمریکا رقم خورد. در میان دانشمندان و متفکران هوایی آنروز ، دکتر تئودور فون کارمان ( Theodore von Kármán) متخصص آیرودینامیک (پدر علم پرواز فراصوت ) مجارستانی که به امید جلوگیری از پیشرفت ناسیونالیسم و نازیسم ، از اروپا به آمریکا منتقل شده بود با چند افسر نیروی هوایی ارتش ، از جمله آرنولد آشنا شده بود. از زمان اولین ملاقات آنها در انستیتوی فناوری کالیفرنیا (CalTech) در اوایل دهه 1930 ، آرنولد شاهد مهارت های استاد در استفاده از معادلات ریاضی برای حل مشکلات پیچیده آیرودینامیکی بود.اعتماد آرنولد به کارمان هنگامی که در برنامه CalTech بدون تردید به سخت ترین پروژه ها رسیدگی میکرد ، جلب شد. در اوایل سال 1943 ، بخش مهندسی تجربی فرماندهی مواد نیروی هوایی ارتش ایالات متحده گزارشهای فون کارمان را که بر اساس منابع اطلاعاتی انگلیس منتشر کرد که موشک های آلمانی را قادر به دستیابی به پیمایش بیش از 100 مایل معرفی کرد.کارمان هم از نظر تخصص و هم از نظر شناخت توانایی آلمان ها در هوانوردی بهترین گزینه بود. دکتر تئودور فون کارمان ژنرال آرنولد در جلسه ای فوق العاده محرمانه در باند فرودگاه La Guardia نیویورک ، با کارمان ملاقات کرد.آرنولد راننده کارمان را مرخص کرد و سپس با کارمان از نگرانی های خود در مورد آینده نیروی هوایی آمریكا سخن گفت و تعجب كرد كه چگونه پیشرانه جت ، رادار ، موشك و سایر ابزار ها می تواند آینده را تحت تأثیر قرار دهد. زمانی که کارمان از آرنولد سوال کرد دقیقا ازاو چه میخواهد تا انجام دهد ، ژنرال به او گفت كه می خواهد به پنتاگون برود ، گروهی از بهترین دانشمندان را با هم جمع كرده و برای پنجاه سال آینده یك طرح برای تحقیقات هوایی تهیه كند.اما تنها این مورد نبود ، آرنولد از تأثیر خود بر کارمان استفاده کرد و وی را متقاعد کرد که هدایت یک کارگروه از دانشمندان را برای ارزیابی داده ها و آزمایشگاه های هوایی تسخیر شده آلمانی برای نیروی هوایی ارتش به عهده بگیرد.هردو به تفاهم رسیدن که به دست آوردن فناوری های آلمان نازی می تواند به معنای رهبری در سالهای پس از جنگ باشد.تیم فون کارمان از این رو یکی از چندین گروه مستقل نظامی انگلیس ، فرانسوی ، روسی و آمریکایی بود که سرتاسر کشور ویران شده آلمان را می گشتند ، اغلب ساعت ها پشت خط مقدم بودن و هرکدام قصد داشتند که اولین نفری باشند که به اسناد ، تجهیزات و افراد دسترسی پیدا میکنند. برای انجام مأموریت خود ، کارمان در 23 اکتبر 1944 رسماً مشاور AAF (Army Air Forces) در امور علمی شد. قسمتی به نام گروه مشاوره علمی (SAG). آرنولد در 7 نوامبر دستورالعملهای رسمی و کتبی را تهیه کرد و توافقنامه LaGuardia را تحکیم کرد ، نامه ای چهار صفحه ای که مرزهای گزارش گروه کارمانی را تعیین می کند.در ادامه ژنرال هنری آرنولد موفق به تصویب یک عملیات سری گشت که آینده نیروی هوایی آمریکا را متحول نمود .عملیاتی تحت عنوان Operation Lusty برای جمع آوری فناوری هواپیمایی پیشرفته و مخفی آلمان . کلمه Lusty در واقع مخفف عبارت Luftwaffe Secret Technology است. در ژانویه سال 1945 ، تیم دستچین شده ی کارمان از سی و یک دانشمند برجسته برای شروع کاری که آرنولد به آنها دستور داده بود ، در واشنگتن حاضر شدند. در همان ابتدا کارمان با مخالفت در برابر برخی از اعضای گروه - به عنوان مثال ، یک انگلیسی ، سر ویلیام هاثورن ، مواجهه شد. سرهنگ Glantzberg، معاون نظامی کارمان ، اعتراض خود را مبنی بر وجود هر "خارجی" در این گروه ابراز کرد. کارمان به سرهنگ یادآوری می کرد که آرنولد بهترین افراد را بدون توجه به ریشه آنها می خواهد . سرانجام Glantzberg با ناراحتی قبول کرد و اظهار داشت که ... بریتانیا ، از متحدین ما هستند.کارمان همچنین اصرار داشت که یک افسر نیروی دریایی را به گروه اضافه کند ، ویلیام بولای (دانشجوی سابق کالتک). وقتی سرهنگ بیان کرد که استاد بیش ازاندازه پیش رفته ، کرمان با این سؤال ساده پاسخ سرهنگ را داد که : "اما سرهنگ ، نیروی دریایی هم مطمئناً از متحدین ما هستند؟" جلسات گروه مشاوره علمی (SAG) در هفته های اول مارس و آوریل برگزار شد ، تحقیقات اساسی انجام گرفت و قالب کلی گزارش را نهایی کردند. کرمان تأکید کرد که این جلسات دارای یک هدف سه گانه است: SAG به دنبال راه هایی برای تضمین "بینش علمی در نیروی هوایی" است . علاقه دانشمندان آمریکایی به آینده نیروی هوایی را تضمین می کند. ضرورت و اهمیت ، وجود یک نیروی هوایی قوی را برای مردم آمریكا تببین میکند. در 22 آوریل 1945 ، USAAF اهداف اطلاعاتی و فنی را در یک سازمان رزم مشترک ، به نام لشگر بهره برداری (Exploitation Division) با کد عملیاتی "Lusty" ترکیب کرد.عملیات Lusty با هدف بهره برداری از اسناد علمی، امکانات تحقیقاتی ، هواپیماها و دانشمندان اسیر شده آلمانی آغاز شد. این عملیات دو تیم داشت.تیم اول تحت رهبری سرهنگ خلبان آزمایش هارولد واتسون ،با ترکیبی ازخلبانان وظیفه جمع آوری هواپیماها و تسلیحات هوایی بود. تیم دوم یا همان تیم کارمان ، دانشمندانی بودند که اسناد و مراکز تحقیقاتی را جمع آوری میکردند . مدتی نگذشت که تیم سرهنگ واتسون نام مستعار "Whizzers " را بدست آورد ، زیرا در اصل اولین واحد جت در تاریخ هواپیمایی آمریکا بود.در کمال تعجب ، روابط کاری دو دشمن سابق بسیار خوب بود. Whizzers به زودی تعدادی از خلبانان آزمایش Luftwaffe ، مکانیک ها و کارمندان Messerschmitt نیز را به تیم اضافه کرد. با پیشرفت متفقین در بهار 1945 به اروپا ، تیم کارمان ، آزمایشگاه های آلمانی را زیرو رو کرد.که در پست قبل شرحش آمده. کارمان و تعدادی از اعضای تیمش در موسسه LFA تصویری دراماتیک از استاد سابق کارمان ، L. Prandtl ، که به اسارت متفقین درامده البته رقابت بین دیگر سرویس های ارتش آمریکا در تاراج اسناد و تسلیحات آلمانی وجود داشت. به طور مثال تیم های بهره برداری نیروی دریایی به سرعت اطلاعات سخت افزاری و فنی را در جعبه های بزرگ جمع آوری و آنها را جز دارایی "نیروی دریایی ایالات متحده" معرفی میکردند. و تیم های نیروی زمینی ، جعبه های نیروی دریایی را در جعبه های بزرگتر می ریختند و آنها را به "نیروی زمینی ایالات متحده" منتقل می کردند. دکتر Millikan از دانشمندان هوانوردی بعد از بازگشت از اروپا گزارش کرد : انگلیسی ها در مورد موسسه LFA صحبت می کنند. می بینید که در سرزمین های اشغالی انگلیس است. ما آن را داشتیم ، سپس انگلیسی ها وارد شدند و آن را به دست گرفتند و صحبت آن است که انجا را به عنوان یک مؤسسه بریتانیایی اداره کنند. من فکر میکنم کمی خطرناک باشد. فکر می کنم ما نمی خواهیم چنین مراکز تحقیقاتی بزرگی در آلمان باقی بمانند و باید آنها را بیرون بکشیم یا آنها را منفجر کنیم.واضح است ، اگرچه در گزارش Millikan کاملاً پنهان است ، بین بریتانیایی ها و آمریکایی ها درگیری هایی - اگر نه فیزیکی ، پس ایدئولوژیک - رخ داده است. البته حرکت بریتانیایی های قابل درک است ، LFA در صدر لیست آنها قرار داشت . ولی آنها کمی دیر رسیدن.به قول مسئول تیم بهره بردار بریتانیایی:"ما به شرایط سختی رسیدیم. وقتی ما به منطقه ای میرسیدیم ، آنجا کاملاً در حال جابجایی بود" .آمریکایی ها در حالی که در LFA بودند ، تجهیزات را از زیر بینی انگلیس به سرقت برده بودند. تا 10 مه 1945 متفقین صنعت آلمان را به ارزش تقریبی 320 میلیارد RM تخریب کرده بودند. با این حال ، همه امکانات ساخت هواپیمایی نابود نشده بود. استالین به خوبی از فرصت های خود برای استفاده از تخصص فنی آلمان به نفع ارتش شوروی پس از جنگ آگاه بود. 65 درصد از صنعت هوانوردی آلمان با امکانات تحقیق و تولید خود در هنگام نبرد ارتش سرخ به سمت غرب ، به دست اتحاد جماهیر شوروی افتاد. غارت فنی اولویت اول را داشت. غنیمتی های کارمان طی عملیات Seahorse همگی به خاک آمریکا منتقل شد. اگرچه سایر شرکتهای آمریکایی به طور همزمان به این اطلاعات دسترسی پیدا کردند ، اما بوئینگ توانست بیشترین بهره را از تحقیقات جنجالی ببرد، زیرا 750 هزار دلار در تونل باد خود سرمایه گذاری کرده بود، که می توانست سرعت باد را تا 0.975 ماخ تولید کند که از سرعت هواپیما ها در آن زمان خیلی بیشتر بود.غیر از این حضور مهندسان شرکت بویینگ در تیم کارمان یک امتیاز طلایی بود. دسترسی فوری به دانش موسسات LFA و AVA پس از جنگ جهانی دوم برای شروع اولین نسل هواپیماهای جاسوسی ، نظامی و مسافربری در ایالات متحده ، مانند B-47، F-86 B-52، B-707، DC-8 بسیار مهم بود. بعدها طی عملیات Project Paperclip شاخص ترین افراد علمی و صنعتی آلمان نازی به خاک آمریکا منتقل شدند. گروهی از 104 دانشمند موشکی آلمان نازی، در پایگاه Fort Bliss تگزاس پ.ن : دوستان شاید سوال کنند ، B-747 چه ربطی به این پست ها داره ، در هر پست شما با تاثیر افراد ، ساختار ها ، رویداد ها و فرهنگی آشنا میشد که منجر به ساخت B-747 شدوحجم انباشته تجربه صنعتی و علمی کشورهای پیشرو را درک خواهید کرد فقط کافیه به سال های رویداد ها بیشتر دقت کنید.........
-
2 پسندیده شدهخیلی موافقم نه اینکه دنبال جنگنده سرنشین دار نریم، چون تو سرنشین دار مشکل داریم رو این موضوع باید تمرکز بیشتری کنیم، روس ها دو تا پهپاد در حال توسعه دارن که ما به همون علت عدم دسترسی مناسب به جنگنده های سرنشین دار نیاز عملیاتی بسیار بیشتری داریم: 1- Altius که یک پهپاد دو موتوره 5 تا 7 تنی هست، این پهپاد می تونه برای استفاده علیه گروه های کمتر برخوردار، مثل گروه های تروریستی، شورشی و جدایی طلب و امثالهم مورد استفاده قرار بگیره. در این راستا میشه طرح شاهد 149 رو ادامه داد، هر چند هنوز معلوم نیست که 149 تک موتوره هست و یا دو موتور ولی چون بحث قابل قیاس با ام کیو 9 برای اون مطرح شده اگه فرض بگیریم یک پهپاد تک موتوره هست، میشه با توسعه یک نمونه دو موتوره با قابلیت حمل محموله 2-3 تن یک پهپاد سنگین تهاجمی توسعه داد. ام کیو 9 با یک موتور 900 اسبی توان حمل 1700 کیلوگرم محموله رو داره، حالا اگه یک نمونه پهپاد با دو موتور توربوپراپ 900 اسبی توسعه داده بشه، حقیقتا محصول قابل اعتنایی میشه. آلتیوس از دو موتور بنزینی 500 اسبی بهره می بره. برای درک بهتر تصور کنید زمانی که نیروهای وابسته ایران در سوریه عملیات انجام میدادن، همچین یگان هایی از این پهپاد نقش پشتیبانی هوایی رو انجام می دادن چقدر موثر می تونست باشه. اما با توجه به مداومت پروازی بالای اینچنین هواپیماها کاربرد دیگر این پهپاد نه در نقش آفندی بلکه پدافندی می تونه باشه اون هم در دو کارکرد: 1- سکوی هواپایه پدافندی پرتاب موشک همونطور که گفته شد با توجه به مداومت پروازی بالای این پهپاد ها، میشه اونها رو به موشک های پدافندی کوتاه برد مجهز کرد و از اون بر علیه موشک های کروز و یا سایر تسلیحات هواپرتاب دور ایستا استفاده کرد. با توجه به پرواز در ارتفاع قابلیت های این سکوی پرتاب چه به لحاظ شناسایی چه به لحاظ درگیری نسبت به سکوهای زمین پایه بیشتر خواهد بود. کاربرد خاص و مفید همچین سکوی هواپایه ای علاوه بر پوشش نقاط کور سامانه های راداری و پدافندی زمین پایه، حفاظت از خود سامانه های راداری و برد بلندمون باشه، علی الخصوص ایستگاه های راداری ثابت و فراافق مثل نذیر و خلیج فارس. 2- استفاده به عنوان میکرو آواکس با توجه به توان حمل قابل اعتنای احتمالی در حدود 2-3 تن، میشه تجهیزات شناسایی و دیتالینک مثل رادار یا سامانه های اپتیکی بر روی نمونه های از اونها نصب کرد و به عنوان مکمل سامانه های زمین پایه و یا نمونه های مسلح همین پهپاد به صورت ترکیبی و هدایتگر استفاده کرد. باز به دلیل پرواز در ارتفاع و تحرک بسیار بیشتر نسبت به نمونه های زمینی در پوشش نقاط کور یا شناسایی در فواصل دورتر و هشدار اولیه تاثیر بسزایی داشته. اما برای بکارگیری موثرتر دو مورد فوق داشتن هواپیماهای AEW&C2 در یک لایه عقب تر و در نقش مکمل و فرماندهی این پهپاد ها خیلی موثر می تونه باشه. برای درک بهتر کاربرد این پهپاد ها تصور کنید در شرایط هشداری مثل پس از حمله به عین الاسد، نمونه های شناسایی و فرماندهی و همین طور نمونه های مسلح این پهپاد بر فراز نقاط کور و یا سامانه های پدافندی و راداری به پرواز و آماده باش در میومدن. 2- پهپاد اخوتنیک یا Su-70 این پهپاد به عنوان یک پهپاد تهاجمی پنهانکار که صحبت از 20 تنی بودن اون هم شده و از موتور AL-31F یا AL-41 بهره میبره که میتونه 120 تا 140 کیلونیوتن نیرو تولید کنه. در حال حاضر ما پهپاد شاهد 171 رو داریم که خوب توانایی های بسیار محدودتری رو داره، اما در صورتی که تولید انبوه موتور اوج یا نمونه توربوفن اون به ثمر برسه، ادامه این پروژه و توسعه یک پهپاد پنهانکار تهاجمی مجهز به دو موتور توربوفن مشتقه از J-85 می تونه قابلیت های قابل اعتنایی رو به لحاظ حمل و برد ثمر بده. از این چنین پهپادی میشه در تقابل های متعارف و کلاسیک با تهدیدات کاملا مجهز استفاده کرد، تصور کنید چنین پهپادی مجهز به موشک های کروز حتی مثلا کروز قدس یا سجیل، شاید حتی امکان حمله به دیگو گارسیا رو هم پیدا کنه، اگر امکان هدایت و کنترل در این فاصله برای ما امکان پذیر بشه و یا شاید حتی از پیش برنامه ریزی شده. ---- مطلب فوق رو در پاسخ به دوستمون Idmdff و تایید نظر ایشون در تاپیک نیروی هوایی آماده کردم که به نظرم رسید بهتره اینجا بگذارم.
-
2 پسندیده شدهشمشیر جدید سامورایی ها امروزه اهمیت استفاده از تسلیحات هایپرسونیک به عنوان یک سلاح تغییر دهنده موازنه قوا در بین کشورهای صاحب فناوری بیش از گذشته نمایان میشود پس از معرفی این تسلیحات توسط روسیه و اعلام اغاز برنامه های مختلف توسط کشورهای غربی وزارت دفاع ژاپن نیز از طرح این کشور برای ساخت موشک کروز هایپرسونیک رونمایی کرد ابن برنامه احتمالا پاسخی به چین برای توسعه این گونه از تسلیحات میباشد.البته با توجه به گسترش روز افزون نیروی دریایی چین تمرکز ژاپنی ها برای این سلاح هایپرسونیک بیشتر بر ساخت موشکی ضد کشتی بوده است و جالب تر انکه این موشک به عنوان سلاحی با قابلیت شلیک از ساحل نیز معرفی شده است . این برنامه به مدیریت موسسه تحقیقات فناوری این کشور ATLA و با همکاری شرکت صنایع سنگین میتسوبیشی این کشور در سال 2019 اغاز و به نظر تا سال 2030 با ارائه نسخه نهایی سلاح به اتمام خواهد رسید.به نظر این شرکت ژاپنی وظیفه طراحی یک موتور دوحالته رمجت و اسکرمجت را برعهده دارد.هدف این پروژه طراحی سلاحی برای تهاجم بر علیه اهداف سطحی و همچنین نسخه ضد کشتی ان میباشد که لازمه ان طراحی موتور اسکرمجت جدید برای رساندن سرعت این موشک به 5 ماخ وبالاتر میباشد.پیشبینی میشود موتور اسکرمجت جدید توانایی رساندن این موشک به سرعتی در بازه 5 تا 15 ماخ را دار ا میباشد البته برای رسیدن به چنین سرعتی رساندن موشک به سرعت سوپر سونیک بین 3 تا 5 ماخ حیاتی میباشد شرکت ATLA به همین منظور طراحی یک موتور رمجت را مد نظر قرار داده است البته این امر باعث افزایش طول موشک خواهد شد. علاوه بر موارد یاد شده همچنین این موشک باید قادر به پرواز در ارتفاع بالاتری نسبت به سیستم های ضد موشکی و همچنین پرواز در ارتفاع پایین تری نسبت به گونه های دیگر سامانه های پدافند هوایی باشد که همین امر یعنی قدرت مانور در این بازه متغیر پیش بینی نقطه رهگیری این موشک را برای هر دشمنی غیر ممکن میسازد شاید به همین دلیل این موشک را باید یک تغییر دهنده قواعد بازی نامید. این موشک همچنین باید قادر به فعالیت در تمام شرایط هوایی و رسیدن به سرعت هایپرسونیک در ارتفاع بالا واستمرار ان به مدت طولانی باشد.بر طبق اسناد منتشرشده این موشک علاوه بر سامانه ناوبری داخلی از قابلیت هدایت ماهواره ای و همچنین یک سیکر رادیویی تصویر بردار برای شناسایی اهدف برخوردار است. همچنین نسخه ضد کشتی ان نیز باید سر انفجاری قدرتمندی برای انهدام شناورهای سنگین با خود حمل نماید علاوه بر ان به نظر سر جنگی از فناوری EFP یا سر جنگی چگالی بالا نفوذ کننده برای شکافتن شناورهای رزمی دشمن بهره میبرد.
-
2 پسندیده شدهدر هر حرفه ای که هستید نه اجازه دهید که به بدبینیهای بی حاصل آلوده شوید و نه بگذارید که بعضی لحظات تاسف بار که برای هر ملتی پیش می آید شما را به یاس و ناامیدی بکشاند. در آرامش حاکم بر آزمایشگاه ها و کتابخانه هایتان زندگی کنید و نخست از خود بپرسید برای یادگیری و خودآموزی چه کرده ام؟ سپس همچنان که پيشتر مي رويد، بپرسید من برای کشورم چه کرده ام؟ و این پرسش را آنقدر ادامه دهید تا به این احساس هیجان انگیز برسید که شاید سهم کوچکی در اعتلای بشریت داشته اید. اما هر پاداشي که زندگی به تلاشهايمان بدهد يا ندهد، هنگامی که به پایان راه نزدیک می شویم هر کدام از ما باید حق آن را داشته باشیم که با صداي بلند بگوييم: "من هر آنچه که در توان داشته ام انجام داده ام. " لويي پاستور ۱۸۹۵-۱۸۲۲
-
2 پسندیده شدهولی ته دلم نمیدونم چرا دوست دارم که روسیه و چین اینبار هم پشت ایرانو خالی کنند شاید امید دارم که مسئولین بفهمن دروازه موفقیت در سیاست خارجی توجه به مسائل داخلی و ابزار نگاه نکردن مردم هست و درک کنند که این مردم و دولت هستند که باید در کنار هم به پیش برن
-
2 پسندیده شدهدل بستن به روس ها و چینی ها امید واهی است . البته می شه امید داشت که با تمدید تحریم تسلیحاتی دیگه خیال مدیران نظامی ما راحت بشه ( از عدم امکان خرید سلاح ) و بودجه رو به صورت مستقیم و در حجم درست در پروژه هایی مثل ساخت موتور توربوفن و توربو پراپ و .... ساخت جنگنده و ادوات زرهی ، تزریق کنند و باز وقت تلف نکنند و به امید روس ها و چینی ها ، ننشینند .
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهظاهرا اعلام شده پهپاد شاهد 149 هفته دفاع مقدس تست زمینی میشه، قبلا هم اعلام شد پهپادی با موتور توربوپراپ که گفته میشه در حد و اندازه Mq-9 هست. مهمترین نکته در مورد همچین محصولی که یک جهش در حوزه خودش برای ما محسوب میشه، توانایی توسعه و تولید انبوه موتور این پهپاد هست. برای درک بهتر کلاس موتور اگه فرض کنیم که موتور این شاهد 149 توانی معادل توان موتور MQ-9 داره، اون رو با موتور چند پرنده جنگی مقایسه میکنم. موتور Mq-9 توانی معادل 900 اسب بخار داره که این از توان موتور هواپیمای آموزشی/ضد شورش توکانو برزیلی (نه سوپر توکانو) بیشتر هست. تقریبا معادل توان موتور هواپیمای آموزشی KAI KT1 کره جنوبی (که البته مثل خیلی از همکلاس های خودش نمونه رزمی در نقش تهاجمی سبک یا ضدشورش هم داره) هست. و توانی معادل تک موتور به کار رفته در موتور پک (متشکل از دو موتور) بالگرد سوپر کبرا داره. یعنی با توسعه این موتور برای این پهپاد میشه از این موتور برای توسعه و تولید هواپیمای آموزشی و یا بالگرد هم بهره برد. هر چند خود این پهپاد بخشی از وظایف یک چنین هواپیمای ضد شورش و یا حتی بالگرد تهاجمی رو پوشش می ده.
-
2 پسندیده شدهاين تصوير هم بنظر مربوط به موشك ميانبرد فكور ٢ است و ارتباطي با موشك برد بلند مقصود ندارد
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم نیزه های مرگبار (نگاهی گذرا به موشک های بالستیک) با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست پس از تدوین دانشنامه (فهرست کردن و گردآوری اطلاعات داخل یا خارج سایت) در خصوص آواکس ها ، هلی کوپترهای تهاجمی ، آتشبارهای خودکششی و هواپیماهای ترابری این بار به اتفاق دوستان ؛ سراغ موشک های زمین به زمین می رویم و در قالب این تاپیک به دسته بندی و معرفی انواع موشک های بالستیک و همچنین بررسی توان موشکی کشورهای مختلف جهان خواهیم پرداخت. اما پیش از شروع این تاپیک و معرفی انواع موشک های بالستیک ، ابتدا تعدادی از واژه های عمومی مورد استفاده در این بحث را با یکدیگر مرور میکنیم : موشک : سلاحی است بدون سرنشین ، هدایت شونده یا غیر هدایت شونده که نیروی پیشران خود را از طریق احتراق سوختی که با خود حمل می نماید تأمین می نماید. موشک آزاد (یا راکت) : راکت یا موشک آزاد ، سلاحی است غیر هدایت شونده که پس از شلیک شدن ، امکان هدایت و یا تغییر مسیر آن وجود ندارد. (عکس تزئینی می باشد) موشک هدایت شونده : نوع دیگری از موشک ها می باشد که پس از شلیک شدن نیز ، امکان تصحیح و یا تغییر دادن مسیر آن وجود دارد. همچنین حتی امکان تعریف هدف جدید نیز برای برخی از انواع آن میسر می باشد. انواع هدایت موشک : موشک های هدایت شونده ، عموما به یکی از این چند روش قابل هدایت هستند : الف - هدایت سیمی ب- هدایت گرمائی پ - هدایت تلویزیونی ت- هدایت راداری ث- هدایت لیزری در بعضی از موشک ها امکان استفاده از دو یا چند روش هدایتی نیز امکان پذیر می باشد. موشک های هواپایه : موشک های هواپایه ، موشک هائی هستند که توسط هواپیماها حمل می شوند و بر علیه اهدافی در آسمان (هوا به هوا) ، زمین (هوا به زمین) و دریا (هوا به دریا) قابلیت شلیک شدن را دارا می باشند. موشک های دریا پایه : موشک های دریاپایه ، خود به دو دسته موشک های سطحی و موشک های زیر سطحی تقسیم می شوند. این دسته از موشک ها توسط ناوهای جنگی و زیر دریائی ها مورد استفاده قرار می گیرند و بر علیه اهدافی در آسمان (دریا به هوا) ، دریا (سطح به سطح) و زمین (سطح به ساحل یا دریا به خشکی) مورد استفاده قرار می گیرند. موشک های زمین پایه : این گروه از موشک ها همان گونه که از نامشان مشخص می باشد ، از روی سطح زمین بر علیه اهداف شلیک می گردند. این گروه که متنوع ترین طبقه بندی موشک ها را نیز شامل می شوند ؛ از موشک های دوش پرتاب پیاده نظام تا موشک های ماهواره بر فضاپیما را در خود جای می دهند. موشک بالستیک : موشک های بالستیک گروهی از موشک های زمین به زمین (زمین پایه) را شامل می شوند که تا ارتفاع بسیار بالائی اوج می گیرند (که این قسمت راه با موتور روشن انجام می شود) و مابقی راه را با استفاده از نیروی جاذبه زمین به سمت هدف می روند که بیشتر مانند یک سقوط آزاد است. (البته با هدایت صحیح) موشک های بالستیک معمولا ارتفاع بسیار بالائی می گیرند و برخی از این نوع موشک ها (که برد بسیار بالائی دارند) حتی از جو زمین خارج می شوند و با استفاده از یک ماشین ورود مجدد (RV) به جو زمین باز می گردند. موشک های زمین به زمین به دو صورت کلی پرتاب می شوند: ثابت : در این روش موشک از سکوهای رو زمینی و یا زیر زمینی ثابت پرتاب می گردند سیار : در این روش ، موشک ها بر روی خودرو(هائی که ویژه هر موشک ساخته می شوند) حمل و شلیک می گردند. انواع موشک بالستیک : موشک های بالستیک را می توان بر حسب برد یا کارکرد آنها دسته بندی نمود که عموما بر حسب برد دسته بندی می شوند. 1- موشک جنگی برد کوتاه تاکتیکی (Tactical Missile): این گروه از موشک ها دارای بردی مابین 150 تا 300 کیلومتر می باشند. 2- موشک بالستیک تاکتیکی برد کوتاه (Tactical Ballistic Missile): این موشک ها که به اختصار TBM هم نامیده می شوند، بردی کمتر از 500 کیلومتر را دارا هستند. 3- موشک بالستیک کوتاه برد (Short-range Ballistic missile) : موشک هائی با برد کمتر از 1000 کیلومتر که به اختصار SRBM نامیده می شوند. 4- موشک بالستیک برد متوسط یا میانبرد (Medium-Range ballistic Missile) : موشکهائی که بردی مابین 1000 الی 3500 کیلومتر را دارا می باشند در این گروه قرار می گیرند. این گروه از بالستیک ها را به اختصار MRBM هم می نامند. 5- موشک بالستیک برد بلند (Intermediate-range ballistic missile) : این گروه از موشکها ، یعنی IRBM دارای بردی مابین 3500 الی 5500 کیلومتر هستند. 6- موشک بالستیک قاره پیما (Intercontinental ballistic missile) : این گروه از موشکها دارای برد بیشتر از 5000 کیلومتر می باشند. به این گروه هم به اختصار ICBM می گوئیم ادامه دارد .... ------------ پ.ن : انشاءالله که مورد پسند دوستان واقع شده باشد. پ.ن 2 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 3 : انشاءالله از پست بعدی شروع به بررسی موشک های بالستیک ساخت شده توسط کشورهای مختلف جهان خواهیم پرداخت. -------------------- کپی رایت : استفاده از مطالب این تاپیک فقط با ذکر نام military.ir به عنوان منبع مجاز می باشد. مترجم و گردآوری کننده : مهران-55 منابع : 1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و ... ---------- با تکمیلتر شدن تاپیک، منتقل می شود PersianKing
-
1 پسندیده شدهدر خصوص بازسازی نیروی هوایی سعی کردم نگاهم رو مطابق با نیاز 1420 تطبیق دهد با این نکته چند محور مهم معرفی کردم - هوش مصنوعی - برتری هوایی - شناسایی و رصد با توجه به این موارد و صحبت ها و بحث های داخل سایت به این نکته رسیدم که نیروی هوایی ایران به چند رده پرنده نیاز دارد - یک نوع آموزشی ( نمونه ساخته شده است) - یک نوع پهن پیکر ( برای مسافر بری، سوخت رسان، ترابری و ای وکس) - یک نوع جنگنده برتری هوایی (شاید بهترین مدل اف 14 با رادار و ایونیک نو باشد) (رادار و ایونیک بومی شده است و مشکل موتور واصلاح طرح بدنه برای کاهش تابش است) - پهبادهای هوشمند ( با قابلیت هوش مصنوعی برای داگ فایت و نفوذ به عمق دشمن) همه این موارد که در حال حاضر پایه اشون در کشور موجود هست و به راحتی میشه در کمتر از 10 سال موازنه رو در منطقه تغییر بدیم و به طبعش نقشه مسیر رو خلاقانه تر کنیم تنها چیزی که کمه مدیریت و بودجه هست که مدیریت بر بودجه هم اولویت دارد -------------- حقیقتش دلم میخواد تحریم ها نذاره خرید جنگنده و پرنده کنیم و مجبور بشیم روی پای خودمون بایستیم تجربه برجام نشون داده فرهنگ خرید تجارب دیگران و انتقال تکنولوژی رو نداریم
-
1 پسندیده شدهکینه کردیا ماشالله ورداشتی صحبتهای 6-7 سال پیش منو آوردی که چی بله من همین الانشم به خیلی از مسائل نقد دارم کلن 80% صحبتهای من تو این انجمن نقده چی بگم به به چه چه همه چی خوبه خوبارو گفتیم خوبه بدارو گفتیم بده چیکار کنیم به بی توجه هی فرماندهان به مسائل ریز و درشت از استتار گاوی ادوات تو رزمایش چند سال پیش تعریف کنم یا از رونمایی چند باره با اسمامی مختلف شما که دستت تو آرشیوه برو ببین از نیرو دریایی چند تا نقد دارم . بله اون موقع با وانت نیروهارو لب مرز میبردن سر پست یادت که نرفته چند تا شهید تو این وانتها دادیم بستنشون به رگبار بیایم جلوتر اوایل سوریه یادت نرفته چطور شهید میدادیم بدون امکانات شهید ارتش که یادت نرفته داشت خمپاره مینداخت شناسایی شد 2 تا خمپاره زدن شهید شد یا شهدای دیگه فرماندهان ما تجربه محورن باید کشته بدن تا متوجه بشن راهی که میرن اشتباهه . mr9 جان شما هم از همان مدیران و فرماندهانی که فقط از نوع سایبری . اطلاعات داری زیادم داری ولی توان مدیریتی پایینی داری فقط برو ببین از بچه های قدیم چند نفر از زیر چتر مدیریتی شما رفتن
-
1 پسندیده شدهاگر حوزه امنیت ملی را بصورت یکپارچه تحلیل می فرمودید ، عینا" کپی تحلیلهای توییتری را ذکر نمی فرمودید (در این مورد بیشتر صحبت می کنیم ) مزیت میلیتاری ، ثبت تحلیلها است ... اگر احیانا" نیازباشد ، موارد افزون تری از نقدهای جنابعالی به نیروهای مسلح هست که میشود ارائه داد دقت بفرمایید که این نقدهای شما ( موارد رنگی شده ) چه موضوعی را دارد به مخاطب منتقل می کند ، علتش چی هست و راه کارش چی باید باشد . پی نوشت : حوزه سیاست ، بسیار عمیق تر از آنی هست که بشود براساس موج سواری رسانه ای آن را تحلیل کرد
-
1 پسندیده شدهمردم عاشق جنگ ستارگان آمریکا در موقعیت فعلی همین را نیاز داشتند. عشق یوفوها با خبرهایی از یوفو اون هم توسط یک نهاد نظامی رسمی. بهترین ایده موجود برای مشغول کردن اذهان و انحراف افکار از کرونا و عملکرد دولتمردان و بحث های مطرح و یک بحث داغ برای پیگیری در فضای مجازی. ( یک برداشت شخصی ) پنتاگون بعد اومدن اسپر و چنبره پمپئو بر اون بیش از هر زمان دیگه ای دچار اغتشاش و سیاسی کاری هست. یک نمونه سردرگمی در سوریه را ببینیم، خروج پر سر و صدا و بمباران پایگاه ها و حالا ورود مدام و ارسال مصالح ساحتمانی برای بازسازی دوباره و استقرار دوباره نیرو و تجهیزات. ده ها تصمیم متناقض و عدم هماهنگی با سیاستمداران و بعد توجیهات مدام برای همراستا کردن ادعاهای سیاسی با اقدامات عملی ( بحث قایقهای سپاه، حمله موشکی و ...) به نظرم یک بازی خاله زنکانه! تحمیل شده از جانب سیاسیون هست بیشتر.
-
1 پسندیده شدهبا توجه به اینکه در تصاویر تمدنهای قدیمی مثل مصر اینکاها هند و... تصاویری شبیه سفینه های فضایی کنونی فرازمینی ها یافت میشه پس این برخورد و دیدار چیز جدیدی نیست و میتونه از سیارات دیگه نباشه و بازدید موجوداتی ناپیدا از ابعاد دیگه باشه که بواسطه خصوصیات فیزیولوژی که با بعد خودش تطابق داره مولفه های قدرت و سرعت و همچنین ناپیدا بودن برای ما را با خودش داره.من وقتی فیلمهای علمی تخیلی را نگاه میکنم احساس میکنم نویسندگان یا افرادی که در ارتباط با هالیوود هستند مشخصات این موجودات همانند قدرتهای مافوق بشری و سلاحهای آتشین و سرعت و قدرت زیاد را در اختیار داشتند و در واقع این فیلمها نمایی از جنگهای واقعی از موجوداتی در دنیاهای ناپیدای دیگه داره
-
1 پسندیده شدهببخشید شاید ضد حال باشه اما نظر من اینه که یوفوها ساخته دست بشر هستن. یک پروژه سری در داخل خود آمریکا باید باشه. اگر حیات فرازمینی بتونه به ما دسترسی داشته باشه که صد سال واسه هوا خوری نمیان. یا ارتباط برقرار می کنن یا حمله می کنن. مگر اینکه به قول اون دانشمند ما به لحاظ هوشی مثل نسبت هوش انسان به سایر حیوانات (بلا نسبت) باشیم.
-
1 پسندیده شدهابو التاو.... مشهور ترین شکارچیان تانک در جنگ سوریه شاید بتوان ظهور موشک ضد تانک تاو در سوریه و تاثیر آن بر تغییر موازنه درجنگ رو معادل موشک استینگر در جنگ افغانستان قلمداد نمود با این تفاوت بزرگ که در آن برهه از تاریخ معاصر رسانه ها اینچنین حضور تاثیر گذاری نداشتند و ماهیچ وقت فردی از کاربران استینگر یا به قولی" ابو الستینغر افغانی " رو نشناختیم ولی افزایش دسترسی به اینترنت و رسانه های اجتماعی باعث معروف شدن خیلی از شخصیت تاثیر گذار در جنگ سوریه از جمله همین شکارچیان زرهی " ابو التاو" شد که دراین مطلب سعی میشود در حد توان بعضی از انها رو معرفی کنیم . ابو عمر التاو یا "محمد عمر عمار الدین" معروف به " ملک التاو " از روستای "خان السبل" در حومه ادلب وی یکی از اپراتور های موشک های کونکورس و تاو بود که گفته میشود توسط امریکایی ها در کشور ترکیه اموزش دیده است او در جبهه مورک در حومه استان حماه عضو گروه " الحزم "بود که پس از منحل شدن به گروه "تجمع صقور الغاب" پیوست و در جبهه ادلب گفته میشود که موفق به هدف قرار دادن 60 مورد وسیله زرهی شد که بعد از آن به ابو التاو شهرت یافت در سال 2015 در جبهه صوامع المنصورة در سهل الغاب حومه حماة " ابو عمر " و دستیارش "خالد العيثة " بر اثر بمباران هواپیماهای روسی کشته شد . سرهنگ أحمد السعيد (أبو البراء) وی از اهالی شهر ترمانين در حومه غربی حلب و فرمانده گردان ضد تانک در گروه “جيش المجاهدين” بود که در جبهه استان حلب مثل الراشدين و حلب الجديدة و مناطق “1070 شقة” و”3000 شقة”. حضور فعال داشت . او در سال 2016 در جبهة حي الراشدين جنوب غرب شهر حلب کشته شد ستوان اول علاء رحمون متولد شهر کفرنبوده از حومه استان حماه وی فرمانده گردان ضد تانک گروه "جيش النصر " بود که درسال 2017 در شهر كفر بطيخ در حومه استان ادلب در جلوی درب منزال خود ترور شد . ستوان اول احمد حافظ " ابو شوشه " از اهالی شهر تسیل استان درعا وی یک از اعضای گروه "جبهة ثوار سوريا” بود که در سال 2017 بدست گروه " جيش خالد بن الوليد” در جبهه شهر عدوان استان درعا کشته شد ماهر كوجك " ابو ابراهیم التاو " یکی از مشهورترین اپراتورهای موشک تاو در جبهه ساحلی سوریه و از روستای نسیبین در منطقه بايربوجاق حومه استان لاذقیه سوریه می باشد که بیشتر ساکنان آن ترک زبان هستند او از اعضای لواء “جبل التركمان” بود که در حومه لاذقیه فعالیت میکرد وی در سال 2020 در جبهه العنكاوي سهل الغاب بر اثر حمله پهپاد ایرانی ( روسی) کشته شد . پیش از این دو برادرش با نام های " عامر " و " سامر " در سال های گذشته کشته شده بودند . خالد خلوف معروف به " صائد الدبابات(شکارچی تانک) " یکی از جوان ترین کاربران موشک تاو درسوریه بود و بیشتر در جبهه حلب فعالیت میکرد وی از اعضای گروه "الفرقه 13" که پس از ادغام با گروههای دیگر به " جیش ادلب الحر " تغییر نام داد او از اهالی معره النعمان در حومه استان ادلب بود که بر اثر شلیک موشک کونکورس در جبهه حومه استان حماه در سال 2017 کشته شد سهیل حمود "ابو التاو" متولد سال 1989 از شهر أبديتا ، وی سابقا در ارتش سوریه بعنوان متخصص موشک "مالیوتکا" بود ، در مارس 2012 از نیروهای ارتش سوریه جداشد . شاید بتوان سهیل حمود رو بتوان مشهور ترین "ابو التاو " و همچنین خوش شانس ترین فرد در بین "ابو التاو ها " عنوان کرد چرا که بارها از ترور و بمباران و گروه تحریر الشام (جبهه النصره ) همچنان زنده باقی بماند . سهیل به دلیل موفقیت در نابودی وسایل نقلیه زرهی ، و استفاده از موشک های ضد زره "تاو" به ویژه در زمان شرکت درنبرد های حومه غربی حلب ، با نام مستعار "ابو التاو" مشهور شد. گفته میشود او بیش از 130 هدف که از جمله 70 تانک را در مناطق مختلف منهدم کرده است. توضیح : اگر در آینده فرصتی شد در مورد گروهبان محمد عبد العاطي مشهورترین شکارچی تانک در جنگ 1973 مصر و اسرائیل مطلبی خواهم نوشت منابع : https://www.enabbaladi.net/archives/49977 https://www.orient-news.net/ar/news_show/92529/0/بالصور-والفيديو-استشهاد-أبو-عمر-تاو-قاهر-دبابات-بوتين-والأسد https://enabbaladi.net/archives/112669 https://microsyria.com/2017/05/23/اغتيال-أحد-أمهر-رماة-التاو-في-جيش-النص/ https://www.alnasararmy.com/2017/05/22/جيش-النصر-يزف-الشهيد-الملازم-علاء-رحمو/ https://www.almodon.com/arabworld/2020/3/19/من-يغتال-رماة-التاو-في-صفوف-المعارضة-السورية http://www.anapress.net/ar/articles/تقارير-مكتوبة-/597680903943410/مسلسل-اغتيال-القادة-العسكريين-يعود-ليتصدّر-الساحة-في-ادلب-بعد-غياب-لفترة-طويلة/ https://enabbaladi.net/archives/153920 https://horrya.net/archives/123465 https://www.ugaritpost.com/المعارضة-السورية-تعلن-مقتل-أمهر-رماة-ا/ https://www.jesrpress.com/2020/04/20/طائرة-مسيرة-انتحارية-تغيب-رامي-التاو/ https://almohrarmedia.net/2020/04/22/المُحَرَّر-ll-تعرف-على-الشهيد-ماهر-كوجا/ https://madardaily.com/2017/11/18/مقتل-صائد-دبابات-النظام-في-معارك-شرق-ح/ https://madardaily.com/2017/11/18/مقتل-صائد-دبابات-النظام-في-معارك-شرق-ح/ https://sy-medianews.net/news/40572 http://www.kermalkom.com/post.php?id=155623
-
1 پسندیده شدهBoeing 747 & Military use ملقب به جامبوجت ( Jumbo Jet ) ، ملکه آسمان ( Queen of the Skies ) ، نماد تکنولوژیک ایالات متحده در جنگ سرد ، هواپیمایی که نزدیک به 40 سال رکورد بزرگترین هواپیمای مسافربری جهان را یدک کشید.در طول تاریخ حمل و نقل هوایی ، برخی از طرح ها نتوانسته به تولید کامل برسند ، یا به دلیل طرحهای شرکت رقیب فراموش شدند.ریشه های برنامه بویینگ 747 را می توان به همگرایی دو رشته کاملاً مجزا از توسعه هواپیمای بویینگ ردیابی کرد - یکی در عرصه تجاری و دیگری با پس زمینه نظامی. تلاش تجاری در ابتدا برای افزایش طول یک 707 با تعداد صندلی 279 نفری متمرکز شده بود ، در حالی که برنامه نظامی در تلاش بود تا در یک رقابت طراحی پیروز شود که در نهایت به Lockheed C-5A برای نیروی هوایی آمریکا منجر شد. هر دو مطالعه تأثیر قابل توجهی در اندازه و شکل نهایی 747 داشتند ، بنابراین در نظر نگرفتن تاثیر افراد و اقدامات در هردو جریان نظامی و تجاری از منظر تاریخ نگاری کاملا اشتباه است. جمع بندی اینکه چه چیزی بیشترین تاثیر را در بوجود آمدن این شاهکار مهندسی گذاشته بسیار دشوار است . نمیتوان تصور کرد اگر محاصره برلین توسط استالین نبود ،اگر ساختار تامین نیاز عملیاتی در صنعت نظامی آمریکا به شکل دیگری می بود، اگر تغییر دکترین نظامی ایالات متحده در دهه 60 یا تلاش افسران و ژنرال های نیروی هوایی بخصوص ژنرال William H. Tunner برای ارتقا بخش ترابری نظامی ارتش صورت نمی گرفت ، اگر افراد جسور و بی پروایی مانند William Allen در بویینگ و Juan Trippe در شرکت Pan Am نبودند که برنامه ای را که "مادر تمام قمار ها " نامیده شد به سرانجام برسانند ، آیا بویینگ 747 در آسمان پرواز میکرد یا خیر ؟ در این تایپک سعی شده به دو خط تجاری و نظامی که منجر به تولید بویینگ 747 شد پرداخته شود و همچنین کاربری های نظامی صورت گرفته از این مدل بررسی گردد. مواردی که در ادامه خواهد آمد ، برگرفته از مطالعه و ترجمه تعداد زیادی کتاب ، مدارک نظامی و وب سایت می باشد که در انتهای تاپیک به صورت تفکیک شده معرفی خواهد شد . فصل اول : پیش زمینه 1. هدیه از طرف پیشوا 2. وحشت آمریکایی فصل دوم :پیدایش فصل سوم :توسعه فصل چهارم :کاربری نظامی
-
1 پسندیده شدهدرود بر جناب Skyhawk همه سیکرها به نحوی اویونیک حساب می شوند به غیر از سیکرهای اژدرهای دریایی. در مورد Avionics خدمت شما عرض کنم که یک روزی ما برای ساخت یا خرید یک کامپیوتر پرواز دچار مشکل بودیم و پروژه ها به صورت موردی و در جهت جایگزینی برخی از قطعات بود و سیستم به صورت کل دیده نمی شد. مدیر پروژه دفاعی یک کارت پردازشی دستش می گرفت و می گفت ما این را تست کردیم و کار کرد خواهش می کنیم این را برای ما کپی کنید. اما الان وضع فرق کرده است. یک نگاهی به طرح های پژوهشی زیر که هنوز در دست انجام و یا انجام شده است بیاندازید. در برخی از طرح های زیر خود من مشاور بودم یا نقش بسیار کم رنگ داشته ام پس می توانم حدس بزنم که دیگر طرح ها در چه وضعی است. http://research.vru.ac.ir/my_doc/research/tarhvezaratdefa.pdf اگر یک نگاه هم به رزومه های افراد بیکار یا در جستجوی درآمد بیشتر برای ادامه حیات بیاندازیم و تجربه های دفاعی آنها را ببینیم متوجه کمیت کار می شویم. مقالات دفاعی هم که بسیار و خارج از شمارش است. برای مثال 10 سال قبل از رونمایی فکور مقالاتی در مورد محاسبه قابلیت اطمینان فیوز موشک راداری هوا به هوا و کامپیوتر پرواز به زبان فارسی توسط دانشگاه های شهرستان چاپ شده است. https://ganj-old.irandoc.ac.ir/dashboard?page=3&q=آرایه+فازی+آنتن&qd=&sort_attr=1&sort_order=DESC&topic_1=1038555 https://ganj-old.irandoc.ac.ir/dashboard?q=اویونیک&qd[]=0 https://www.civilica.com/Papers-ICADI03=سومین-کنفرانس-ملی-اویونیک-ایران.html اما مشکل کجا است که شما احساس نمی کنید که در زمینه اویونیک ما کاری کرده ایم با اینکه کار زیادی شده که به صورت آشوبناکی مدیریت شده است. اویونیک در واقع مجموعه سخت افزار و نرم افزاری است (Embedded-system) که روی کامپیوترهای خاص منظوره که با هدف اختصاصی تولید شده اند برای صنعت هوایی با رعایت استانداردهای ایمنی کار می کنند. در صنعت هوایی ما با اینکه الزامات ظاهرا سختی داریم اما دستمان در استفاده از تکنولوژیهای جدید که سابقه پروازی داشته باشند و سخت افزارها و نرم افزارهای گران باز است زیرا هزینه یک هواپیما یا یک موشک چندین برابر هزینه سخت افزار است و تیراژ تولید انبوه این صنعت بسیار بسیار ناچیز است. هر چند بسیاری از شرکتهای خصوصی در تهران کار جنبی و یا اصلی اویونیک می کنند (اگر بتوانند طلبشان را از بزرگترین بدهکار کشور (== دولت) قیراطی وصول بکنند) در کشور تا جایی که من می دانم فقط یک پژوهشکده رسمی اویونیک وجود دارد که آن هم در دانشگاهی در اصفهان است. این پژوهشکده آگهی استخدام هم دارد و کار اویونیک را بر مبنای استانداردهای آمریکایی مثل DO-178B/C برای نرم افزار و DO-254 برای سخت افزار انجام می دهد و اویونیک هواپیمای مسافر بری 150 نفره ملی نیز به عهده آنها است. در طول سالهای سال که در این زمینه کار کرده ام بهترین طراحان Embedded-system که دیده ام همگی اصفهانی بوده اند و انتخاب اصفهان را برای این کار بسیار نیکو می دانم. مدل تفکر اصفهانی ها و هوش متناسب آنها ترکیبی ایده آل است. در زمان قاجار هم فرانسوی ها را برای ساخت توپ به اصفهان بردند. دانش فنی ساخت Embedded-system های صنعتی را در هیچ دانشگاهی تدریس نمی کنند. یادگیری آن هم زمان بر است و مشکل امروز ما این هست که با وجود تعداد فراوان مهندس که پایه یادگرفتن این فناوری را دارند ولی به دلیل اینکه دریافتی ها بسیار پایین هست در ایران افراد نمی توانند به کار ادامه بدهند و مجبور هستند برای ادامه حیات یا به یک شغل دیگر بپردازند و مثلا برنامه ساز اندروید بشوند در استارتاپها و یا اینکه به خارج بروند که معمولا آلمان، سوئد، چین و آمریکا مقصد اینها است. در نتیجه شما با زحمت فراوان یک نفر را استخدام می کنید، 2 سال رویش کار می کنید که بتواند یک خط برنامه Automotive یا Aerospace بسازد و او به مجرد اینکه در یک پروژه به اعتماد به نفس رسید شرکت شما را ترک می کند و به خارج می رود. نتیجه این روند این هست که شما همیشه کمبود شدید نیرو با تجربه دارید. کار اویونیک هم کار تیم های بزرگ است نه چند نفر آدم بی جیره و مواجب. همین سختی ها باعث شده که نفرات اول کنکور ریاضی سالها است که دیگر رشته برق را انتخاب نمی کنند و وارد رشته کامپیوتر هم که می شوند دیگر وارد گرایش سخت افزار نمی شوند نرم افزار هم که می خوانند روی شبکه و برنامه سازی موبایل کار می کنند تا خیلی راحت بتوانند در بازار موجود جذب بشوند که یک بازار خدماتی است نه یک بازار تولیدی. در اواخر دهه 90 میلادی کشور آلمان حدود 300 تن طلای ذخیره خود را به فروش گذاشت تا بر روی Embedded-system ها سرمایه گذاری بکند با این هدف که برتری محصولات آلمانی تا سال 2020 تضمین بشود که شد. این سرمایه گذاری منجر به این شد که امروزه بهترین Embedded-systemها به شرکتهای آلمانی تعلق دارد. بر خلاف اویونیک که شما قادر به استفاده از گرانترین سخت افزارها و جعبه ها و کانکتورها و مدارهای چاپی و سنسورها و تراشه ها هستید در الکترونیک خودرو (Automotive) به دلیل تیراژ میلیونی و مشکلات بسیار پیچیده تولید در مقیاس بسیار بسیار بالا که منجر به این می شود که شما نمی توانید خیلی از قوانین اجباری ساخت مدار را به دلیل ملاحظات تولید انبوه رعایت بکنید شما باید با ارزانترین و کمترین قطعات و بدون داشتن جعبه و ... همه استانداردها را پاس بکنید و تازه به قابلیت اطمینانی بیش از 5 تا 9 برسید یعنی خیلی بیشتر از قابلیت اطمینان مورد نیاز در تجهیزات نظامی (قابلیت اطمینان توماهاوک 0.87 است) که کاری بسیار بسیار مشکل است چه برای ما چه برای بقیه دنیا اما در ایران مهندس تقریبا مجانی است. در آمریکا برای ساخت نرم افزار های اویونیک از SPARK که شاخه ای بسیار محدود شده از زبان ADA است و صد برابر از C امنیت ذاتی بیشتری دارد استفاده می کنند اما در اروپا مثل ایران از شاخه ای محدود شده از زیان C به نام MISRA-C استفاده می کنند. علتش هم این است که برنامه ساز و ابزار و عادت استفاده از زبان ADA در اروپا و ایران تقریبا ناموجود است. تا اینجا مشکلی دیده نمی شود و برخی از محصولات خودرویی برخی قطعه سازان خصوصی کیفیتی بالاتر از محصولات مشابه آمریکایی دارند اما هزینه تولید آنها و قیمت روز افزون ارز و نیاز به واردات تراشه ها و قطعات الکترونیک باعث شده که قیمت تمام شده تولید با کیفیت از آنچه برابر نظر شورای رقابت خودرو ساز می تواند از قطعه ساز بخرد گران تر است به عبارت دیگر قطعه ساز باید با ضرر سنگین محصول خود را به داخلی ها بفروشد صادرات هم که به دلیل تحریم ها و شهرت منفی ایران ممکن نیست و تولید کننده قطعه Automotive در ایران یا باید کارخانه های تولید خود را به چین و .... ببرد و محصول را به تویوتا و فاو و جیلی و گریت وال و .... بفروشد و یا اینکه بماند و منتظر معجزه بشود. ترامپ و دار و دسته و ایادی داخلی آنها برای همین صنعت خودرو را تحریم کردند زیرا این صنعت به دلیل عدم نیاز به پول دولتی موتور حرکت در دیگر صنایع از جمله اویونیک بود. روزگاری بود که قطعه سازان به مسئولین برگزاری مسابقات روبوکاپ التماس می کردند که آدرس قطعه سازان را در اختیار شرکت کنندگان بگذارند تا در صورت تمایل با قطعه ساز شروع همکاری بکنند ولی مسئولین برگزاری مسابقات از این کار امتناع می کردند!!!! اما امروز قطعه سازها توان حفظ نیروی ناچیز فعلی را هم ندارند. نتیجه هدایت اقتصاد به شکل موجود این هست که پدیده اسکاتلندی تشدید شده و ما مهندسان کارآمد بیشتری را از دست خواهیم داد. مهندسانی که محصول نتیجه کار آنها باعث شد که شرکت پژو-سیتروئن بعد از تحریم اخیر ترامپ و دار و دسته با حسرت و گریه از ایران برود به دلیل قطعات بسیار با کیفیت و ارزانی که می توانست از ما تهیه بکند ولی دیگر نمی تواند. جالب است که بدانید که شرکت های بزرگ به زنجیره تامین قطعات خود بسیار حساس هستند وبرای مثال اگر یک تراشه ای فقط در ژاپن تولید بشود، به دلیل حادثه خیز بودن آن کشور محصول بر پایه آن تراشه را قبول نکرده و شما را مجبور به استفاده از تراشه ای می کنند که در چند کشور مختلف قابل تهیه باشد هر چند که گرانتر هم باشد تا در آینده دست آنها در پوست گردو بند نشود. حالا حساب بکنید که این تحریم های آمریکا که با نفت ایران هم همین کار را کرده چند صد هزار میلیارد دلار به صنعت ما خسارت زده است و چه بازارهایی را از ما گرفته است و متعاقب آن چه زمینه های رشد فناوریی از بین رفته است. یک روزی کارگر چینی با دریافتی ماهی 60 دلار و یک وعده غذای گرم و جای خواب، ارزانترین کارگر جهان بود امروز همان کارگر چینی ماهیانه 300 دلار آمریکا حقوق می گیرد در حالیکه مهندس ایرانی حقوقش بدون جای خواب و سرویس حمل و نقل کمتر از این هست.
-
1 پسندیده شدهدر مقابل این حرف ها فقط میتونم فرمایش رهبر انقلاب رو در باب ماهیت ذات این رژیم یادآور بشم ، این رژیم حتی نسبت به حمایت کننده گان و کسانی که در ابتدا به رسمیتش شناختن هم رحم و وفایی نداره ، الحق که رهبری از واژه هایی کاملا درخور این رژیم برای توصیفش استفاده کردن. «در سال 2003 مارتین ون کرولد یک تاریخ دان نظامی بیان کرد که انتفاضه ی الاقصی وقتی که ادامه یابد موجودیت اسرائیل را تهدید می کند. او در کتاب (The Gun and the Olive Branch) بیان کرد که: ما صاحب چندصد کلاهک اتمی و راکت هستیم و می توانیم آنها را به همه اهداف در همه سمت ها پرتاب کنیم حتی شاید به سمت رم. بیشتر پایتخت های اروپایی اهدافی برای نیروی هوایی ما هستند. اجازه دهید نقل قولی از ژنرال موشه دایان بکنم اسرائیل باید مانند یک سگ دیوانه باشد آنقدر خطرناک باشد که به برادری نیز گرفته نشود. من این را در مواقع ناامیدی به خاطر می آورم. ما باید آنقدر تلاش کنیم که از پیش آمدن آن لحظه جلوگیری کنیم. نیروهای مسلح ما به هر حال سیزدهمین قدرت دنیا نیستند و نسبتا قویتر هستند و ما می توانیم جهان را به همراه خود از بین ببریم. و من به شما اطمینان می دهم که این اتفاق قبل از سقوط اسرائیل خواهد افتاد. رون روزنباوم در سال 2012 در کتابش با نام (How the End Begins: The Road to a Nuclear World War III) نوشت که به عقیده او در پیامد هولوکاست دوم اسرائیل می تواند ستون های جهان را فرو ریزد (به مسکو و پایتخت های اروپایی حمله کند) همانطوری که به مکان های مقدس مسلمانان حمله خواهد کرد. در سال 2012 در پاسخ به شعر گونتر گراس با نام چیزی که باید گفته شود (What Must Be Said)که برنامه سلاح های هسته ای اسرائیل را مورد سرزنش قرار می داد شاعر اسرائیلی به نام ایتامار یاووز-کست شعری را با عنوان حق وجود منتشر کرد. در قسمتی از این شعر آمده است: اگر شما دوباره ما را مجبور می کنید که از روی زمین به عمق آن فرو برویم بگذار زمین همه چیز را فرو ببرد. روزنامه نگار اورشلیم پست این شعر را بیان کننده استراتژی گزینه سامسون در مورد سلاح های هسته ای اسرائیل دانسته است و گفت: از بین بردن دشمنان اسرائیل ممکن است موجب نابودی کل دنیا شود.»
-
1 پسندیده شدهبرهان بررسی میکند (2)؛ [size=18] [color=red]«پاسارگاد» ساختهی یهودیان یا ایرانیان؟[/color] [/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/IMAGE634421762184873110.jpg[/img] بررسی شخصیت تاریخی «کوروش» به عنوان پادشاه هخامنشی و کسی که بابل را فتح کرد، یهودیان را آزاد و سلسلهی موسوم به هخامنشی را بنیان گذارد، با توجه به آرایههای تاریخی قابل اثبات و پرهیز از خیالبافی، ما را با حقیقتی تلخ آشنا میکند؛ این جنایت فرهنگی به وسیلهی یک مورخ غربی یهودی به نام «دیوید آستروناخ» انجام شده است... گروه فرهنگی-اجتماعی برهان/ فضل الله موحد؛ بررسی نشانههای باستان شناسانهی ایران در 2500 سال پیش هیچ گاه توسط منابع مستقل مورد بررسی دقیق قرار نگرفته و به ادعاهای محققین بیگانه که احتمالاً از اتفاق همگی یهودی هستند، اعتماد شده است. با این همه ورود مستقل با مباحثی که توسط این عده بیان شده و بررسی موردی مسایل طرح شده تناقضهای شگفت آوری را با حقایق تاریخی و بدتر از آن جعلیات فراوانی را آشکار میسازد که مایهی شرمساری مراکز دانشگاهی غرب است. دامنهی این جعلیات بیحد و مرز بوده و غیرقابل تصور است تا حدی که شاهدیم دانشمندان پرادعای غرب از دانشگاههایی که مرتب بر طبل بیطرفی علم و کار علمی آزاد کوبیده و هر مخالفتی با اندیشههایشان را با صفاتی مانند ضدعلمی، ایدئولوژیگرایی، جزم اندیشی و ... محکوم و طرد میکنند. در مورد تاریخ ایران باستان ما شاهد جعلیات گستردهای هستیم که همین مدعیان کار علمی انجام دادهاند و آنها را وسیلهای برای اختلاف افکنی بین مردم مسلمان ایران با سایر مسلمانان جهان قرار دادهاند. بررسی این تاریخ سازی جاعلانه در مجموعهی «پاسارگاد» هر انسان منصف و پیراسته از تعصب کور را قانع میسازد که یک کانون توطئهگر بین المللی چگونه به کار پلید جعل آثار تاریخی برای منحرف کردن اذهان مردم مسلمان ایران، پرداخته است. بررسی شخصیت تاریخی «کوروش» به عنوان پادشاه هخامنشی و کسی که بابل را فتح کرد، یهودیان را آزاد نمود و سلسلهی موسوم به هخامنشی را بنیان گذارد، با توجه به آرایههای مادی تاریخی قابل اثبات و پرهیز از خیالبافی، ما را با یکی از حقایق هولناک در زمینهی خیانت فرهنگی و دروغ پردازی آشنا میکند. این جنایت فرهنگی به وسیلهی یک مورخ غربی یهودی به نام «دیوید آستروناخ» انجام شده است. آستروناخ در فاصلهی سالهای 1340 تا 1343 در مجموعهی پاسارگاد کاخهایی ساخت و آنها را به کوروش هخامنشی در 2500 سال پیش نسبت داد تا به این شخصیت مورد علاقهی یهودیان هویت تاریخی مادی و قابل اثبات بخشد. برای اثبات این جعل به تصاویر و توضیحات مرتبط با آن، توجه فرمایید. تصویر شمارهی 1: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/1%7E12.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_1%7E12.png[/img][/url] این تصویر سکههای یافته شده در مجموعهی پاسارگاد را نشان میدهد که به کل یونانی هستند. تصاویر و نوشتههای موجود بر سکهها تماماً به خط یونانی بوده و اشکال نیز متعلق به تمدن، «هلنی» هستند. حتی یک سکهی هخامنشی نیز در این مکان که آن را به کوروش میبخشند، یافت نشده است. آستروناخ به عنوان کسی که کار پلید و گناه نابخشودنی ساخت جاعلانهی پاسارگاد را انجام داد نیز به یونانی بودن سکهها که از زمان «اسکندر» آغاز شده و تا دوران سایر فرمانروایان سلوکی ادامه مییابد، اشاره میکند. وی آنها را به دو گروه تقسیم کرده و مینویسد: «الف؛ سکههای ضرب شده برای اسکندر مقدونی در خلال زندگی و بلافاصله بعد از مرگ وی و ب؛ سکههای سلوکوس اول از نوعی که بعدها در تخت جمشید، ضرب شده است.[1] تصویر شمارهی 2: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/2%7E2.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_2%7E2.png[/img][/url] برای منتسب کردن بنای پاسارگاد به کوروش از هیچ گونه فریبکاری از جمله نسبت دادن نقشهای بیربط به وی، کوتاهی نکردهاند. این موضوع که مورد اقرار خود آنها نیز هست جالب توجه میباشد. «تفاوت دیگر میان تخت جمشید و پاسارگاد در مضامین مجسمهها است. در کاخ R همزادی که چهار بال و لباسی ایلامی بر تن و تاجی بیگانه و احتمالاً مصری بر سر دارد در آستانهی در ایستاده است. عدهای این نقش را تصویر کوروش دانستهاند که پنداشتی کاملاً خطا است.»[2] اما هم اکنون این مجسمهی کوروش فرض شده و به این بهانه که دارای بال است آن را با ذوالقرنین که در قرآن آمده است، یکی دانستهاند. به این موضوع در انتهای گزارش پرداخته میشود. کار پاسارگادسازی به دلیل وسیع بودن دامنهی جعل، دل هر جاعلی را وحشت زده میکرد. هرتسفلد که در ابتدا برای این کار درنظر گرفته شده بود از انجام آن سر باز زد و هزینهی آن را نیز پرداخت. گزارش هرتسفلد از محوطهی موسوم به پاسارگاد برای جاعلین پشت صحنه، جالب نبود و آنها اقدام وی را برنتابیدند، زیرا برای اجرای نقشهی پاسارگادسازی اعلام آمادگی نکرد و پاسارگادسازی را بسیار زشت و سرزنش آیندگان را بسیار عظیم میدانست، به همین دلیل از آن سر باز زد و به همین خاطر به جرمی که بیشتر به یک شوخی شبیه بود از ایران اخراج شد. وی را به قاچاق اشیای عتیقه متهم کرده و از ایران اخراج کردند. لازم به ذکر نیست که اگر شیوه بر مجازات عاملان غربی اشیای عتیقه باشد، باید انبوهی از مستشرقین، سیاستمداران و جهانگردان غربی را مجازات نمود. هرتسفلد به شکل مرموزی در حالت انزوا درگذشت. وی در اواخر عمر با آگاهی از خطری که او را تهدید میکرد، نوشت: «اوضاع روز به روز بدتر میشود و دیگر بازگشت به آلمان هم برایم بسیار دشوار است، وضع خطرناکی است و هیچ امیدی برای تحقیقات علمی با تفکر آزاد وجود ندارد.»[3] اما ببینیم این پاسارگاد که به کوروش منتسب میشود، چه ویژگیهایی دارد. آن را از جهات مختلفی میتوان، ارزیابی کرد. تصویر شمارهی 3: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/3%7E1.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_3%7E1.png[/img][/url] وجود اثر ماشین بر سنگهای بنای موسوم به کاخ S در مجموعهی پاسارگاد که نشان میدهد این پایه ستونها چنانکه ادعا میشود قدمتی 2500 ساله نداشته و تازه تراش هستند شگفت آور است. سازندگان بنا هرجا به کمبود مصالح برخوردهاند (مصالح پاسارگادسازان از غارت معبد یونانی جنوب تخت جمشید که به آن اشاره میشود، تأمین شده است) یا کار را رها کرده و یا تا حد امکان به ساختن مصالح با استفاده از ماشینهای جدید پرداختهاند. این کار که به چند پایه ستون محدود میشود نمیتواند این جورچینی را پوشش دهد و خلا عدم وجود آوار، دیوارها، سرستون، پنجره و ... را پر نماید. تصویر شمارهی 4: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/4%7E1.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_4%7E1.png[/img][/url] این عکس هوایی نشان میدهد که محوطهی مورد اشاره تنها یک دشت کاشت چغندر بوده است و بس. در این دشت خالی از هرگونه اثری از کاخهای موجود، بدون حفاری و هرگونه عملیات باستان شناسی به یک باره شاهد رویش قلمه ستون و پایه ستونهایی چند بر کف دشت هستیم. این سؤال ابتدایی و ساده هرگز برای روشنفکران باستان پرست ایرانی مطرح نشده است که این ستونها به یکباره از کجا آمدهاند و چهطور بدون اینکه حفاری صورت گرفته باشد، شاهد ظهور تعدادی پایه ستون، قلمه ستون و کف سازی شدهایم. به ظاهر این عده هرگز در یک محل باستانی حاضر نشدهاند. در محلهای باستان در همه جای دنیا عموماً وقتی وارد آنها میشویم تنها شاهد یک تپه هستیم، مانند تپههای باستانی ایرانی که به وفور در همه جا وجود دارد. زیرا وجود آوار ناشی از تخریب ابنیه در طی صدها و هزاران سال تمام بنا را میپوشاند و تنها میتوان با حفاری آثار باستانی را از زیر خاک بیرون کشید. تصویر شمارهی 5: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/5%7E2.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_5%7E2.png[/img][/url] این تصویر که تنها چند لاشه سنگ است و نه بیشتر، آستروناخ، کوشک B نام نهاده است و چنانکه مشاهده میکنید در فاصلهی آن تا بنای زندان سلیمان چیزی وجود ندارد. عملیات پاسارگادسازی آستروناخ یهودی در فاصلهی این بنا تا زندان سلیمان شکل گرفت. این بنا غیر از این کف نصفه نیمه، چیز دیگری ندارد. تصویر شمارهی 6: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/6%7E0.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_6%7E0.png[/img][/url] آستروناخ برای پاسارگادسازی تصمیم میگیرد که محل مزبور را از انظار پنهان کرده و سپس کار را آغاز کند. در این تصویر گرداگرد محل مزبور دیواری کشیدهاند تا آن را از چشمهای کنجکاو مردم محلی بپوشانند. چنانکه شاهدیم تعدادی از پایه ستونها کار گذاشته شده و قلمه ستونهایی که گویی با کامیون به اینجا حمل شدهاند در گوشهای روی هم انبار گشتهاند تا در جایی که آستروناخ و گروه یهودی همکارش معین میکنند، کار گذاشته شوند. این کاخ هم اکنون به کاخ پی(P) موسوم است. به محل بنای موسوم به زندان سلیمان در قسمت بالا و راست تصویر توجه فرمایید. تصویر شمارهی 7: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/7%7E1.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_7%7E1.png[/img][/url] تصویر شمارهی 7 ادامهی کار پاسارگادسازی را به خوبی نشان میدهد. کف سازی، چیدن پایه ستونها و کاشتن قلمه ستونها بر دشت صاف محوطه در حال پیشرفت است. عدم شفته ریزی برای پی، نشان میدهد که سازندگان برای اتمام کار شتاب بسیار داشتهاند. تصویر شمارهی 8: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/8.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_8.png[/img][/url] چنانکه در این تصویر به روشنی میتوان دید، قلمه ستونهایی که به محل آورده شدهاند در حال استقرار هستند. پایه ستونها بسیار صاف، یک دست و در واقع پایه ستونهایی تازه تراش هستند. شکل خاص شال، ستونهای یک بنای یونانی را نشان میدهد که در بناهای کهن منطقه از جمله در تخت جمشید، نمونه ندارد. به این معنی که بنای تخت جمشید که دارای آرایههای آشوری است با بنای کاخ P که دارای آرایههای یونانی است، متفاوت میباشد و بنای زندان به خوبی قابل مشاهده است. تصویر شمارهی 9: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/9%7E0.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_9%7E0.png[/img][/url] کار پاسارگادسازی به خوبی ادامه دارد. قلمه ستونها در دشت بر یک جورچینی ساده کاشته میشوند و کار دنبال میشود. تصویر شمارهی 10: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10%7E1.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_10%7E1.png[/img][/url] در این تصویر با اتمام کار، دیوار اطراف برچیده شده و بنا آمادهی رونمایی است. آستروناخ توانسته است برای کوروش یک کاخ بنا کند که البته تنها شامل چند قلمه ستون و پایه ستون میشود. نه اثری از دیوار، آوار و نه اثری از سایر قسمتهای ضروری برای یک کاخ مانند سرستون و ... وجود دارد اما به ظاهر همین جورچینی ساده نیز برای تحمیق عدهای کافی است! تصویر شمارهی 11: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/11%7E0.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_11%7E0.png[/img][/url] چنانکه شاهد هستیم، بر دشت صاف منطقه و کاملاً هم عرض با زمینهای اطراف، کاخی برای کوروش بنا شده است که به خوبی جعلی بودن آن قابل اثبات است. بدین ترتیب بدون حتی یک سانتیمتر حفاری با چیدن چند قطعه سنگ برای کوروش کاخی ساخته شده است که هیچ اثری از لوازم مرسوم یک بنا در آن وجود ندارد. نه دیواری، نه سرستونی، نه در و درگاهی و نه هیچ چیز دیگری. تنها چند پایه ستون و چند قلمه ستون به چشم میخورد و بس. با این حال برخی در ایران دوست دارند باور کنند که این جورچینی کودکانه متعلق به کوروش است. این بنا با این وضعیت ناقص که تردیدی در جعلی بودن آن وجود ندارد به سرعت به ثبت جهانی یونسکو نیز رسیده است و احتمالاً برخی در ایران آن را دستآوردی ملی میدانند. چرا یونسکو مشتاقتر از باستان پرستان ایرانی برای ثبت جهانی این بنا بوده است؟ تصویر شمارهی 12: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/12%7E1.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_12%7E1.png[/img][/url] چنانکه گفته شد، دامنهی جعل در پاسارگاد حد و مرزی نمیشناسد. در این کتیبه که با کمال شگفتی میبینیم که رو به کاخ کوروش باز میشده است! شاهد غلط املایی هستیم. یعنی این شاه که سند حقوق بشر منتشر میکرده از معرفی خود بدون غلط املایی عاجز است. «دربارهی اینکه چه کسی این کتیبه را نقر کرده عقاید مختلفی وجود دارد. به عقیدهی بنده اگر خود کوروش این کتیبه را نوشته بود امکان نداشت اجازه دهد این اشتباه در کتیبه باقی بماند و حتماً با تعمیر سنگ اشتباه را جبران میکرد.[4] تصویر شمارهی 13: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/13%7E0.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_13%7E0.png[/img][/url] همین سنگ کتیبهدار که در تصویر شمارهی 12 نشان داده شد بر هیچ استوار شده است و به جایی متصل نیست، این موضوع به راحتی نشان میدهد که متعلق به این محل نبوده و از جای دیگری به اینجا منتقل شده است. چنانکه میبینیم کاخ موسوم به P نه کاخی 2500 ساله که بنایی ساخته شده به وسیلهی آستروناخ یهودی در سال 1343 هجری شمسی است. این اشتیاق یهود در تاریخ سازی برای ایران باستان، برای چیست؟ تصویر شمارهی 14: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/14%281%29.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_14%281%29.png[/img][/url] این تصویر، کاخ موسوم به S را نشان میدهد که به کاخ بارعام معروف است! حال چرا بارعام نیازی به دلیل نیست، همچنانکه برای سایر نامگذاریها در این محوطه و سایر محوطههای هخامنشی دلیلی ارایه نمیشود. در اینجا نیز با ریختن تعدادی قلمه ستون برای کوروش کاخی دیگر ساختهاند. تنها تک ستون بلند در کل این محوطه در این کاخ مورد استفاده قرار گرفته است. تصویر شمارهی 15: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/15%281%29.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_15%281%29.png[/img][/url] این نقشهی (کاخ S) را آستروناخ تهیه کرده که شامل کاخی با 116 ستون میشود. از این همه ستون تنها یک ستون بلند باقی مانده است. در جنوب غربی تخت جمشید معبدی یونانی وجود داشته است که اکنون از آن چیزی باقی نمانده است. در واقع تمام اجزا این محوطه که به بزرگی تخت جمشید بوده به پاسارگاد منتقل شده است. تصویر شمارهی16: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/17%281%29.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_17%281%29.png[/img][/url] در این تصویر چنانکه مشاهده میکنید در قسمت جنوب غربی تخت جمشید با یک بنای به وسعت تخت جمشید مواجهایم که اکنون اثری از آن وجود ندارد و تمام مصالح آن به جز تعدادی پاره سنگ را برای ساختن کاخهایی برای کوروش به پاسارگاد منتقل کردهاند. این بنا یونانی بوده و کتیبههای یونانی زیادی با اسامی خدایان یونانی از آن به دست آمده است. این بنا برای جعل پاسارگاد به مصرف رسیده و از بین رفته است. چنانکه پیشتر اشاره شد شکل شال ستونهای پاسارگاد کاملاً یونانی هستند. تصویر شمارهی 17: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/18%281%29.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_18%281%29.png[/img][/url] این تنها ستون باقی مانده که ذکر آن گذشت در رسامیهای قدیمی در نزدیکی تخت جمشید دیده میشود و آستروناخ در کاخ S به کار برده است. تصویر شمارهی 18: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/19%281%29.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_19%281%29.jpg[/img][/url] این تصویر که در ابتدای نوشتار بدان اشاره شد و شخصی بالدار با لباس عیلامی را نشان میدهد، بهانهی عدهای برای کوروش دانستن آن و ارتباط دادن کوروش با ذوالقرنین که در قرآن کریم آمده، تبدیل کرده است. از اینگونه تصاویر در بین النهرین و ایران فراوان وجود دارد و همهی آنها بسیار قدیمیتر از دورهی موسوم به هخامنشی هستند. تصویر شمارهی 19: [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/19.png][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_19.png[/img][/url] این نقش آشوری، نمونهای از نقشهای با انسانهای بالدار است که البته شاید باستان پرستان ایرانی بخواهند همهی آنها را ذوالقرنین و ذوالقرنین را نیز کوروش معرفی کنند، اما بدون شک با ادعاهای بیپایه و اساس نمیتوان حقیقت و مجاز را درهم آمیخت. بدین ترتیب در مجموعهی پاسارگاد یک جعل وحشتناک و یک دروغ پردازی بی اساس روی داده است. این اسناد ما را با صنعت جعل تاریخ ایران باستان مواجه میکند و مهمترین رسالتی که بر دوش هر انسان آزادهای قرار میدهد کشف دلایل این همه تلاش برای جعل و دروغ سازی توسط مورخین یهودی و کنار زدن این همه گزارههای مجعول تفرقه ساز است. حداقل انتظار از جامعهی دانشگاهی و نظام فرهنگی کشور این است که علیه این دروغ پردازان و جاعلان دست به کار شده و آنها را رسوا کنند و در مجامع بین المللی آنها را محاکمه نمایند. [1]. آستروناخ – پاسارگاد – 252 [2]. هرتسفلد – ایران در شرق باستان – صفحهی 262 [3]. هرتسفلد – نامهای به برستو – هشتم آوریل 1925 [4]. شاپور شهبازی-پاسارگاد-صفحات 52 و 82 (*) فضل الله موحد، کارشناس مسایل فرهنگی /انتهای متن/ منبع: http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=1107
-
1 پسندیده شدهاگه اسنادی که در بالا اومدن صحت داشته باشن ( بر فرض ) اونوقت میشه گفت که برای ما یه تاریخ جعلی ساختن تا اونو مقابل اسلام قرار بدن و نسل جدید رو از اسلام دور کنن !( نظرتون چیه در مورد این جمله) -آیا صد الی 300 سال پیش مردم از دوره هخامنشی چیزی میدونستن؟ -آیا کسی میتونه به سوالات این کاربر پاسخ بده؟ [quote]در مورد هخامنشیان چندین نکته ابهام امیز از نظر بنده وجود دارد و آن این است که هخامنشیان مبدا تمدن ایرانی شناخته شده است چرا مادها که بسیار قبل تر از هخامنشیان بودند سر سلسله ایرانیت قرار نگرفتند؟؟؟؟نکته دیگر این که در شاهنامه اشاراتی به دوره ملوک الطوائف هست و تاریخ ساسانیان بیان شده است اما سخن از تاریخ هخامنشی نیست و از اسامی هخامنشی سخنی نیامده است.نکته جالب تر این که واژه های کورش و داریوش واژه های ایرانی نیستند واژه هایی لاتین هستند.معادل کورش در شاهنامه نیست ولی معادل داریوش دارا است.یعنی شاهنامه داریوش سوم مورخان غربی را دارا خوانده است.که این نیز قابل توجه است.مورخان اسلامی و ایرانی با وجودی که حمله اسکندر به ایران را شرح داده اند دوره ملوک الطوائف را گفته اند و شرح مفصل تاریخ ساسانی را بیان داشته اند در مورد سلسله هخامنشی سخن نگفته اند.در اساطیر ایرانی ضحاک مار دوش وجود دارد که ان را با آژدهاک مقایسه کرده اند می دانیم که ضحاک را فریدون و آزی دهاک را کورش به زیر کشاند آیا این دو شخصیت یکی هستند؟؟اینها سوالاتی است که مورخین باید جواب آن را بدهند.در مورد تخت جمشید نیز خود غربیها اذعان دارند برخی از کاخهای تخته جمشید نیمه کاره تمام شده است این نشان می دهد تخت جمشید مدام در حال تکمیل و توسعه بوده.در سلسله هخامنشی ما شاهد واژگانی هستیم که پارسی است مثل اردشیر یکی از شاهان هخامنشی.اما اسامی دیگر پارسی نیست.اسامی کورش داریوش دختران فرزندان آنها اکثرا پارسی نیستند.دلیل ما این است که ساسانیان که از پارس بر خواسته بودند هیچگاه چنین اسامی نداشتند بر عکس اسامی اسطوره ای شاهنامه مثل رستم میان اینها رواج داشت.اصلا آن ها با وجود این که خود را جانشین هخامنشیان می دانستند هیچ کدام از اسامی موجود در دوران هخامنشی را جز مواردی معدود مثل اردشیر به کار نبرده اند.در شاهنامه ما واژه گودرز را داریم که سلسله اشکانی شاهی با این نام بوده.اما شواهدی بدست نیامده که نام داریوش و کورش در ساسانیان و مردم ایران آن زمان رایج بوده.من از دوستان می خواهم در این باره اگه با مثال نقضی رو به رو شده اند بیان دارند.که اکال ماهم بر طرف شود.با وجود این در تورات از کوروش به نام ذوالقرنین و خوروش یاد شده است و داستانی نقل شده است که با روایات قرآنی منطبق است.از طرف دیگر بر اساس نظر قرآن ذوالقرنین خدا پرست بوده است و فردی نیکو کار که در اینجا قران با تورات نیز مطابقت دارد.اما باز اشکالی وجود دارد و ان مسئله اسامی است.به نظر ما اگر کورش ایرانی بوده نام واقعی او را باید در شاهنامه جست و کورش معادل لاتین و یا عبری نام واقعی اوست.اما چه شده است که بر فرض وجود چنین سلسله ای نام این سلسله از تاریخ ایران پاک شده است و تنها بعد از 2400 سال نام این سلسله احیا شد.ممکن است بگویید ویرانی هایی که اسکندر به جا گذاشت و گسترش فرهنگ یونانی این سلسله را محو کرده است اما مگر یونانیان چند سال بر ایران حاکم بودند ؟جز نزدیک به 100 سال؟البته اشکانیان نیز در اوایل تحت فرهنگ یونانی بوده اند.اما نه انقدر که تاریخ خود را فراموش کنند.منابع تاریخ هخامنشی تورات است و مورخان یونانی.اما ظاهرا بعد از احیای سلسله ساسانی نه نامی از کورش است نه از داریوش و نه هخامنش.مگر این که کتیبه ای یافت شده باشد که دلالت کند ساسانیان سلسله قبل خود را می شناختند. برخی مورخین می گویند ساسانیان آگاهانه از هخامنشیان یاد نکرده اند همانگونه که تلاش خود را برای محو تاریخ اشکانیان کرده اند.به نظر ما این فرضیه نادرست است زیرا آنها اگر می خواستند خود را بزرگ کنند اول از همه حمله اسکندر به ایران را منکر می شدند بعد سراغ هخامنشیان می رفتند.بعلاوه ساسانیان اگر می خواستند یاد هخامنشیان را از خاطره ها ببرند نباید نام شاهان هخامنشی را بر خود می گذاشتند کما این که نام اردشیر بین آنها رایج بود.در مورد اشکانیان نیز به نظر می رسد که واقعا در این دوران حکومت مرکزی قوی نبوده که بخواهد از خود نامی داشته باشد به قول مورخین اسلامی دوره ملوک الطوایف و فدرالی بوده است.در حالی که همین دوران غیر متمرکز از خاطر مورخین بیرون نرفته است حمله اسکندر نیز از خاطره ها نرفته است دارا یعنی اخرین شاه ایرانی قبل از حمله اسکندر نیز از خاطره ها بیرون نرفت و نامش در شاهنامه آمد.بنابراین این فرضیه از اساس باطل می نماید.ویرانی های اسکندر نیز هر قدر بوده نام دارا را از خاطره ها نبرده است.نکته عجیب تر این که در شاهنامه و کتب تاریخی ایرانی از اسکندر تمجید شده است و حتی اسکندر را برخی داستان سرا ها همان ذوالقرنین خوانده اند.نکته عجیب این که منطقه قفقار سدی تاریخی وجود دارد که به دربند و یا باب الابواب معروف است.مورخان اسلامی ان را ساخته اسکندر می دانند در حالی که مورخان رومی و ارمنی آن را ساخت کورش می دانند و حتی نام رود کورا در ان منطقه را بر گرفته از نام کوروش دانسته اند.در کل سرنوشت هخامنشیان در تاریخ مبهم است و تاریخ باید به سوالات بیشمار پاسخ دهد.اما آنچه که از مباحث بالا معلووم نشد نام کورش و نام داریوش نامهای ایرانی نیستند و تاریخ باید نام واقعی آنها را کشف کند و این یکی از بزرگترین معماهای تاریخ است. http://www.centralclubs.com/topic-t82106.html [/quote] [quote]اينجا رو هم بخونيد بد نيست سر نخ مياد دستتون قضيه از كجا آب ميخوره http://www.***/topic-t82106.html[/quote] این که تاپیک خودمه [quote]عکسهای شماره 9-8-7-6-5-4 رو از كجا گير آوردن؟ منبعي كه عكسهاي مذكور رو از اونجا بدست آوردند كي و يا كجاست؟ يعني سازندگان متجعل پاسارگاد از قبل و بعد و تمام جزئيات كارشون عكس برداري كردند؟ و بدتر از همه اونها رو بايگاني و نگهداري كردند كه روزي جعليات وحشتناك و همانند جنايتشون براي جهان روشن و برملا بشه؟ از كجا معلوم اون عكسهاي به اصطلاح قديمي كامپيوتري و مهندسي و دست كاري شده نباشند از كجا معلوم اون عكسها كلا ساختگي نباشند؟ تا منبع تهيه عكسها معلوم نشه به هيچ وجه نميشه به عكسها استناد و اعتماد كرد فقط خدا ميدونه چقدر وقت گذاشتند تا اين مطالب رو سر هم و عكسها رو درست كنند اصلا از كجا معلوم عكسهاي مورد اشاره در بالا [b]مهندسي شده [/b] نباشند؟ اون سرستون ها و سنگها، (سرستون هاي جعلي و ساختگی) برای عکس برداری با یک دوربین قدیمی و البته با چاشني اصلاحات و دوخت و دوز كامپيوتري نباشند؟[/quote] این سند خوبی میتونه باشه! [quote] تصویر شمارهی 11 [color=red] چنانکه شاهد هستیم، بر دشت صاف منطقه و کاملاً هم عرض با زمینهای اطراف، کاخی برای کوروش بنا شده است که به خوبی جعلی بودن آن قابل اثبات است. بدین ترتیب بدون حتی یک سانتیمتر حفاری[/color] با چیدن چند قطعه سنگ برای کوروش کاخی ساخته شده است که هیچ اثری از لوازم مرسوم یک بنا در آن وجود ندارد. نه دیواری، نه سرستونی، نه در و درگاهی و نه هیچ چیز دیگری. تنها چند پایه ستون و چند قلمه ستون به چشم میخورد و بس. با این حال برخی در ایران دوست دارند باور کنند که این جورچینی کودکانه متعلق به کوروش است. این بنا با این وضعیت ناقص که تردیدی در جعلی بودن آن وجود ندارد به سرعت به ثبت جهانی یونسکو نیز رسیده است و احتمالاً برخی در ایران آن را دستآوردی ملی میدانند. چرا یونسکو مشتاقتر از باستان پرستان ایرانی برای ثبت جهانی این بنا بوده است؟ [/quote] آیا کسی اطلاع داره که این بنا رو چجوری کشف کردن ؟ یعنی زمان قاجار و ماقبل از اون این بنا آشکار بوده یا نه ؟
-
1 پسندیده شدهمن این بحث رو هم تو این سایت و هم تو سنترال کلابز ایجاد کردم ولی انگار حرف از حقایق تاریخ ما زدن مثل جریان هولوکاست میمونه و نعوذبالله از خدا هم مقدس تره!و نمیشه بهش چپ نگاه کرد! برید به این لینک [url="http://www.centralclubs.com/topic-t82109.html#p329753"]http://www.centralcl...09.html#p329753[/url]
-
1 پسندیده شدهدر این مقاله نگاهی اجمالی به پایگاهای نیروی هوایی عراق که در طول سالهای 1970 و 1980 عموما بوسیله انگلیسیها و یوگسلاوها ساخته شده است،می اندازیم. پایگاه الغیار [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%BA%DB%8C%D8%A7%D8%B1.jpg[/img] پایگاه الغیار که در شهر موصل قرار دارد در ده 1980 برای نیروی هوایی عراق ساخته شده است و تا دهه 1990 بعنوان پایگاه اصلی نیروی هوایی این کشور مورد استفاده قرار میگرفته که سرانجام یک اسکادران هواپیمای MiG-21 در آن مستقر گردید. مشخصات باند: 2647x45m/8648x148ft, 15/33, موقعیت جغرافیایی: - 36°18’21.30“N - 043°08’50.10“E Elevation: 226m/740ft این پایگاه هم اکنون توسط نیروی هوایی امریکا بکارگرفته می شود.در عکس بالا یک فروند هواپیمای C-130 در حال برخاست از باند مشاهده میشود و و چندین ردیف هواپیماهایی که به رنگ خاکستری در کنار باند پارک هستند که میتواند A-10 و یا F-16 باشد. پایگاه غیاره غربی [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%BA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C_1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%BA%DB%8C%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C_2.jpg[/img] این پایگاه در دهه 1970 ساخته شده و در طول سالهای دهه هشتاد در طول جنگ با ایران نبدیل به پایگاهی بسیار مهم و استراتژیک شد ،بطوری که هاب اصلی برای پرواز Mirage F.1EQ های عراق بود و همچنین نخستین پایگاه هوایی که MiG-23ML های عراق در آن جای گرفتند .در سالهای بعد MiG-25 های عراق نیز از این پایگاه به پرواز در می آمدند. مرکز فرماندهی عملیات دوم عراق تا مارس سال 2003 در این پایگاه قرار داشته است. مشخصات باند: - 15/33, 3500x61m/11483x200ft long - 16/34, 3680x28m/12075x91ft long اولی از بتون ساخته شده و دومی که در عکس بالا جلوتر قرار گرفته نیمی از آسفالت و نیم یاز بتون ساخته شده است. موقعیت جغرافیایی Position of the airfield: 35°46’01.90“N 043°07’30.30“E Elevation: 251m/825ft وضعیت کنون این پایگاه نامعلوم است و از عکسی که از فاصله 30 کیلومتری گرفته شده چیزی معلوم نیست. پایگاه الفتاح [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD.jpg[/img] اطلاعات بسیار کمی در مورد این پایگاه در دست میباشد ،بجز اینکه این پایگاه در راستای پروژه" پایگاهای ویژه" ساخته شده است. مشخصات باند: 3006x45m/9863x148ft مشخصات جغرافیایی : - 35°08’04.90“N - 043°43’35.30. پایگاه K-2 [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_K-2.jpg[/img] این پایگاه بسیار قدیمی است که در کنار خطوط انتقال نفت در مرز با ترکیه در دهه 1930 ساخته شده است . هواپیماهای Mirage F.1EQ در دهه هشتاد از این پایگاه استفاده میکردند. مشخصات باند: 12/30, 3008x45m/9870x148ft موقعیت جغرافیایی: - 34°55’04.78“N - 043°23’30.07“E Elevation: 130m/426ft وضعیت کنونی نامعلوم است. پایگاه سامره شرقی [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%87_%D8%B4%D8%B1%D9%82%DB%8C_1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%87_%D8%B4%D8%B1%D9%82%DB%8C_2.jpg[/img] این پایگاه نخستین پایگاهی است که بر اساس پروژه "پایگاهای ویژه" ساخته شده است. مشخصات باند: 3000x45m/9843x148ft موقعیت جغرافیایی: 34°09’56.27“/044°15’51.66“E, پروژه "پایگاهای ویژه " در سال 1975 توسط عراق آغاز گردید ، که در حقیقت یافتن راهی برای مقابله آنچه در جنگ بین عربها و اسراییل در سالهای 1967 و 1973 رخ داد.13 پایگاه هوایی توسط انگلیسیها بازسازی شد و چندین آشیانه مقاوم سازی شده نیز در یان پایگاه ها ساخته شد.شرکتهای یوگسلاو نیز که در ساخت پل در عراق مشغول بودند در این پروژه شرکت کردند. بخاطر ساختار ویژه ای که این پایگاهها داشتند –که شامل taxi-way هایی که به آشیانه های مقاوم سازی شده ختم میشدند و نسبت به باند اریب قرار میگرفتند –به ذوزنقه مشهور شده بودند. علاوه بر این 13 پایگاه بازسازی شده یوگوسلاوها پنج تاسیسات جدید با کد202A(H-1),202B,202C,202D,202E(Tallil) .هر کدام از این پایگاهای ویژه مساحت 21.5 مایل مربع (40 کیلومتر مربع) را شامل میشود و هر کدام دارای یک یا دو باند بتونی به طول معمول 2.800 متر و عرض 45 متر میشده است. تاسیسات در این پایگاهها در دو دسته طبقه بندی میشده است:سطحی و زیر سطحی. تاسیسات سطحی شامل آشیانه های تعمیرو نگهداری هواپیما که از فلز ساخته شده بود و آشیانه های مقاوم سازی شده که از بتون ساخته میشد.در مجموع 200 آشیانه مقوم سازی شده در پایگاههای مختلف عراقدر طول سالهای 1980 توسط یوگوسلاوها ساخته شد . این شیانه ها بوسیله یک لایه بتونی به پهنای یک متر پوشیده میشد و بوسیله ورقه های 30 سانتیمتری فولاد تقویت میشد.این آشیانه ها در گروه های کوچک ساخته میشد (به ندرت از پنج آشیانه در کنار هم تجاوز میکرد)،که هر گروه دارا یسیستم آب و برق مشترک بودند و همچنین دارای سیستم برق با ژنراتورهای گازوئیلی برای پشتیبانی این آشیانه ها در نظر گرفته شده بود.هر کدام از آشیانه ها دارای سیستم نیمه خودکار سوخترسانی به هواپیما بودند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%B1%D9%87_%D8%B4%D8%B1%D9%82%DB%8C_3.jpg[/img] علاوه بر آشیانهای مقاوم سازی شده بر روی سطح زمین یوگوسلاوها آشیانهایی نیمه سطحی نیز در پایگهای H-1 و H-3 در جنوب غرب عراق ساختند ، که در انتهای باند قرار گرفته بودند و امکان ورود و خروج از دو طرف به آن امکان پذیر بود. ساختار سومی که برای پایگاهای ویژه در نظر گرفته شده بود نوع زیر سطحی بود که تاسیسات زیر زمینی بود که قابلیت قرارگیری چهار تا ده فروند هواپیما را دارا بود.برای ساخت این تاسیسات یوگوسلاوها روشهای بکارگرفته شده برای ذخیره سازی نفت در زیر زمین را بکار بردند.این تاسیسات زیر سطحی طوری ساخته و مقاوم سازی شده بودن که میتوانستند در برابر برخورد مستقیم یک بمب اتمی تاکتیکی مقومت کنند.این تاسیات در 50 متری زیر زمین قرار دارند و شامل آشیانه هواپیما میباشند و مانند ناوهای هواپیمابر دارای بالابرهای هیدرولیکی برای انتقال هواپیما به سطح زمین و یا برعکس میباشند.که تاسیسات نگهداری پشتیبانی لجیستیکی از طریق راهروهای زیر زیمنی به هم متصل هستند. معلم خلبان هواپیمای MiG-29 از شوروی سابق در عراق به نام سرگی بزلودنی درباره بازدید خود از این تاسیسات زیر سطحی میگوید: اقرار میکنم که این پایگاهها مرا مبهوت خود کرده بود. من هیچ گاه این چنین تاسیساتی را ندیده بودم به غیر از برخی پایگهای استراتژیک شوروی .تاسیسات ، آشیانه ها ،و دیواره ها در یک کلام در همه بناها از آخرین تکنولوژیها و امکانات و مصالح با بهترین کیفیت استفاده شده بود.تا جایی که من اطلاع دارم تخریب این تاسیسات و آشیانه ها با تسلیحات تاکتیکی امکان ناپذیر است حتی گوشه کوچکی از آن و شاید تنها با سلاح اتمی قدرتمند امکان تخریب آن وجود داشته باشد.. هزینه اتمام این" پایگهای ویژه "پنج گانه 4.3میلیارد دلار بود و این پروژه در سال 1987 به پایان رسید. پایگاه البکر [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%A8%DA%A9%D8%B1_1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%A8%DA%A9%D8%B1_2.jpg[/img] این پایگاه در نزدیکی شهر بلد واقع شده و با نام پایگاه جنوب شرقی بلد نیز شناخته میشود. هرچند این پایگاه پیشتر از پروژه پایگاهای ویژه ساخته شده بود ولی پایگاه البکر دارای تاسیسات بسیار عظیمی است و در طول دهه 1980 دو اسکادران هواپیمای MiG-23 را در خود جای داده بود. مشخصات باند: 12/31, 3000x93m/9843x306ft 12/30, 3510x43m/11.515x141ft 14/32, 3510x44m/11515x145ft باند نخست که بسیار کوتاه میباشد آسفالته میباشد و باند دوم نیمه بتون و نیمه آسفالت است و باند سوم کاملا بتونی است. وضعیت جغرافیایی : 33°56’24.70’ 044°21’41.70“E Elevation: 50m/165ft [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D9%84%D8%A8%DA%A9%D8%B1_3.jpg[/img] پایگاه البکر به خاطر تعداد زیاد آشیانه های مقاوم سازی شده آن مشهور است که در دهه 1980 توسط یوگسلاو ها ساخته شده است.این پایگاه دارای چهار منطقه مقاوم سازی شده میباشد که در انتهای باندهای اصلی قرار گرفته است و در مجموع 30 آشیانه مقاوم سازی شده را در بر میگیرد. پایگاه موطن [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D9%85%D9%88%D8%B7%D9%86.jpg[/img] در مقایسه با پایگاهای البکر و سامره پایگاه موطن نسبتا کوچک به نظر میرسد.هر چند پایگاه بسیار بسیار پر اهمیتی از نظر فرماندهی بوده است پایگاه یکم دفاع هوایی نیروی هوایی عراق به شمار میرفته است.همچنین این پایگاه، مرکز اسکادران ترابری31 عراق بوده است که شامل هواپیماهای مسافری مختلفی میشده است.و همچنین اسکادران ویژه VIP عراق در این پایگاه مستقر بوده که شامل دو فروند هواپیمای Westland Commandos ،سه فروند هلیکوپتر SA.330 Puma ،و چندین فروند هلیکوپتر MBB Bo.105 میشده است.در طول دهه هشتاد یه دسته دو فروندی هواپیمای MiG-25 از اسکادران چهارم نیروی هوایی عراق برای اسکورت هواپیماهای VIP مورد استفاده قرار میگرفته است ، در این پایگاه مسقر بوده اند.در سال 1991 یک دسته هواپیمای MiG-29 از اسکادران پنجم عراق در این پایگاه مستقر بوده است. مشخصات باند: 3.000m/9,843ft long پایگاه سلمان پاک (شیخ مظهر) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B3%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%BE%D8%A7%DA%A9_%28%D8%B4%DB%8C%D8%AE_%D9%85%D8%B8%D9%87%D8%B1%29.jpg[/img] اطلاعات کمی در مورد این پایگاه در دست است بجز اینکه در دهه هشتاد فعال بوده و معمولا حداقل دارای یک اسکادران MiG-21 و یا MiG-23 بوده که در برابر حملات نیروی هوایی ایران به بغداد قرار میگرفتند. پایگاه سلمان پاک و پایگاه الجره در میان تاسیسات نظامی که شامل چندین زاغه مهمات و همچنین دو انبار ذخیره تسلیحات شیمیایی میشد،قرار گرفته اند و در دهه 1990 یک اسکادران Shenyang F-7 و MiG-23 در این پایگاه قرار گرفت. مشخصات باند: 11/29, 498x49m/1635x160ft 12/30, 3514x45m/11530x148ft وضعیت جغرافیایی: 32°56’27.74N 044°38’04.33“E Elevation: 26m/85ft پایگاه عبیده بن الجره [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D9%87_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%B1%D9%87.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D8%A8%DB%8C%D8%AF%D9%87_%D8%A8%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%AC%D8%B1%D9%87_1.jpg[/img] این تاسیسات حیرت انگیز در هفت کیلومتری شهر الکوت قرار دارد و 36 آشیانه مقاوم سازی شده ساخت یوگسلاوها را در خود جای داده است.در بهترین سالهای خدمت، این پایگاه سه اسکادران Su-20/22 و یک اسکادران MiG-21 و یا MiG-23 برای دفاع هوایی در خود جای میداده است. در سال 1991 این پایگاه به شدت توسط نیروی هوایی انگلیس هدف قرار گرفت،ولی پس از آن مورد مرمت قرار گرفت و دوباره یک اسکادران Su-22 در آن قرار گرفته است.در عکس بالا این پایگاه علی رغم حملات سالهای 1991 و 2003 به نظر سالم می آید و هم اکنون این پایگاه توسط نیروی های نظامی آمریکا بکار گرفته میشود. مشخصات باند: 11/29, 3.556x45m/11.666x148ft 11/29, 3.101x45m/10.174x148ft وضعیت جغرافیایی: 32°28'55.17"N 045°45'25.60"E Elevation: 21m/68 feet منبع:http://www.centralclubs.com/forum-f62/topic-t7837.html
