برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      84

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. aminf14

    aminf14

    Editorial Board


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      1,400


  3. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      466


  4. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      1,031



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 5 آبان 1399 در همه مناطق

  1. 8 پسندیده شده
    ملت بزرگ منظور ایران هست یا ملت دیگه ای مد نظر هست؟ تا جایی یادم میاد ما یک ملت ایران داریم و قومیت ها در درجه دوم اهمیت هستند میخوان اون قوم 50% جمعیت ایران رو داشته باشه یا قومی 16% یا 10 % . همه ذیل عنوان ملت ایران هستند ولاغیر. کسی پرچمی غیر از پرچم ملت ایران رو بلد کنه تجزیه طلبه میخواد از نژاد پارس باشه میخواد کرد میخواد ترک و.... اینجا حرفای نژاد پرستانه نمیزنیم اینجا موارد نظامی مطرح و در موردشون تحلیل ارائه میشه. پ ک ک یه گروه تروریستیه و برد محدودی داره. خطر از جانب حکومت های علی اف و اردوغان که نوکر اسرائیلن و عده ای هم نوکر بی جیره و مواجب این دو شدن، شایدم با جیره و مواجب الله اعلم!. تروریسم گروهک ها هیچ وقت در حد تروریسم دولتی جمهوری باکو و اسرائیل نیست. در ثانی هر گروهکی علیه ایران باشه اقدامش محکومه میخواد پ ک ک باشه میخواد جدایی طلبان منحوس پان ترک. قبلا هم گفتم کسی که بوسیله پ ک ک و ... کشته بشه شهید راه ایران زمین هست. گوش شنیدن واسه این موارد نیست وگرنه قبلا بهش پاسخ داده شده. خود مردمان آرتساخ خواستن ، حالا میخوان به زور کشت و کشتار و ژنوساید این خواست رو عوض کنند. چرا خوزستان عربستان نشد؟ چون خوزستان در دفاع مقدس 30 هزار نفر شهید تقدیم ایران کرد. چون همین تبریز و ارومیه در مقابل دشمن کشته های فراوان دادند و بعد از اشغال تبریز مقابل اجنبی تسلیم نشدند، چون هنوز فرزندان ستارخان و باکری ها زنده اند و اکثریت مردمان فهیم آذری ایران عاشق خاک وطنشونن . خب این از تبریز و ارومیه و زنجان و همه ایران ، جمهوری های جعلی باکو و اون مردک خونخوار اردوغان؛ اگه جرات دارن بیان چیزی که ادعا دارن رو بگیرن. ببین ظرف یه هفته ایران جمهوری منحوس باکو طرفداران نژادپرستشو از روی زمین محو نمیکنه. چون مرد این حرف ها نیستند. اینا فقط ضعیف کشن و کاری که در سوریه و لیبی و مصر و .. نتونستن انجام بدن رو انگار میخوان با حمله به ارمنستان تلافی کنن ولی قرار نیست ایران ساکت بشینه. همین الان مرز شمال غربی رو ایران علیه این وحشی های وهابی و مزدوران جمهوری باکو تجهیز کرده، دست از پا خطا کنن روزگارشون سیاه میشه.
  2. 5 پسندیده شده
    ارمنستان اولین حمله با پهپاد انتحاری را انجام داده و فیلم آنرا هم منتشر کرده است. منابع ارمنی اعلام کرده اند که این پهپاد ساخت وزارت دفاع این کشور است. اپتیک ساده در این پهپاد استفاده شده. احتمالا نزدیک به دو کیلو مواد منفجره شدید الانفجار حمل میکند(این پهپاد در حد و اندازه های یک اوربیتر است) تصویر از دید دوربین این پهپاد که ظاهرا بسیار ساده است و معلوم نیست قابلیت حمله در شب را دارد یا نه! نکته عجیب سانسور و شطرنجی کردن افراطی این پهپاد است!
  3. 5 پسندیده شده
    نیروهای جمهوری آذربایجان در یک فیلم به سر سرباز ارمنی تیر خلاص شلیک میکنند فارغ از بحث نژاد و مذهب و سیاست وقتی یک فرد با نگاه انسانی به این چهره نگاه میکند. یک پدر مهربان برای فرزندانش را می بیند و یک همسر که به او عشق می ورزد. و پدر و مادری که تمام دغدغه شان همین جسم بی جان است. و همه و همه منتظرند‌ تا او باز گردد و حالا باید با جنازه اش رو به رو شوند که به فجیع ترین شکل ممکن در آمده است. اگر انسان ها وجه اشتراک تمام مردم یعنی عشق را می دیدند و میدانستند طرف مقابل هم مثل خودشان است. هیچ وقت جان یک انسان را نمی گرفتند و بالا سر یک جسم بی جان پایکوبی نمیکردند. و در نهایت بوسیله ی سیاسیون بازی داده نمی شدند.
  4. 4 پسندیده شده
    بسمه تعالی ایران و بحران قره باغ ؛ یک جنگ مذهبی ؟ تاکنون جنگ های بسیاری بر سر عقاید بین انسانها درگرفته است برخی ازین جنگ ها بر سر عقاید دینی بوده اند و برخی دیگر نه . فی المثل درگیری های گسترده بین کمونیست ها و کاپیتالیست ها و یا جنگ داخلی آمریکا به طور رسمی ناشی از یک عقیده ی مذهبی نبوده اندگرچه میتوان آنها را جنگ بر سر عقاید دانست. البته انواع تعاریف کاهش دهنده [1]وجود دارند که تاکید میکنند بسیاری از اعلام موضع های رسمی تنها روبنایی برای مسایل اقتصادی و یا نژادی هستند. نهایت این نظریات کاهش دهنده آنهایی هستند که جنگ و ستیز را یک امر ذاتی برای انسان دانسته و حتی اقتصاد و جنگ بر سر منابع را نیز امری روبنایی میدانند. جنگ دینی نیز خود بر دونوع است جنگ ناشی از انگیزه های دینی و جنگ توجیه شده با انگیزه های دینی . در مورد دوم باید توجه داشت که احتمال ظاهری بودن انگیزه های مذهبی و دینی بیشتر است.مهمترین علت در گر گرفتن آتش جنگ های مذهبی تفاوت‌های مذهبی است. مفهوم تفاوت های مذهبی خود به یک گروهه ی بزرگتر اشاره دارد: تفاوت های انسانی. این قسم خاص از تفاوت های انسانی می‌تواند بین یک واحد سیاسی ( نظام مستقر، دولت ، پادشاهی الخ) ، یا میان فرقه‌ها و مذاهب مختلف ویا ادیان مختلف تحت یک حاکمیت سیاسی باشد. در قرن بیستم عبارت holy war و عبارت هایی ازین دست یادآور افراط گرایی دینی است . این انبوهه های معمولا کوچک مذهبی تاکنون کوشیده اند به گسترش خشونت‌آمیز محتوای ایمان خود بپردازد، در برخی از موارد مانند گسترش ایمان با حذف افراد دیگری که به باور ایشان ایمان نداشته اند بوده است . برخی از مصادیق اخیر این موضوع ، نسل کشی مسلمانان توسط بوداییان در برمه، درگیری های دایمی میان مذاهب در هند، کشتار های دسته جمعی توسط افراط گرایان مسیحی و البته جنایت های پرشمار سنی های تندرو (سلفی ) به خصوص در قضایای عراق و سوریه بوده است . بر اساس برخی پژوهش ها [2] از میان 1763 جنگ ثبت شده به لحاظ تاریخی چیزی در حدود 7 درصد آنها با انگیزه های مذهبی بوده اند. البته نکته ی مهمی در اینجا وجود دارد : جنگ های مذهبی معمولا بسیار خونبارترند. براساس پژوهش دیگری [3]بیش از ده درصد از خونبارترین درگیری های تاریخی با انگیزه های مذهبی رخ داده اند. گذشته ازنظریاتی که وجود انگیزه های مذهبی را در مورد جنگ ها از اساس قبول ندارند، میتوان میل واضحی را در میان دولت ها و گروه ها برای نوعی از توجیه مذهبی برای درگیریهایشان دانست. مهم ترین دلیل امر فوق چنین به نظر میرسد: مذهبی کردن به جهت روانی و تبلیغاتی دارای ابعاد و تاثیرات مهم داخلی و خارجی است . ابعاد داخلی: یکی از مهمترین ابعاد رنگ و وبوی مذهبی دادن به جنگ ها، کمک به پروسه ی ناانسان پنداری [4] و یا شر پنداری [5] دشمن است. مذهب امر مهمی است و برای بسیاری از مردم جهان، اعتقادات مذهبی مهم ترین چیزها در زندگی ایشان است. کسی که مخالف این عقاید باشد . یا به آنها توهین کند قطعا موجود شریری است و باید به شدیدترین وجه با وی برخورد نمود. این کار به رهبران گروه ها و جوامع کمک میکند تا احساسات پیروانشان را تهییج کنند و ازیشان خشونت بیشتری در قبال دشمن طلب کنند. مثال های زیادی در این مورد وجود دارد که محور شرارت جرج بوش گویا ترین مثال است. ابعاد خارجی : در بعد خارجی استفاده از پوشش جنگ مذهبی که حوزه ی عقاید راسخ است به رهبران جوامع میکند که جوامع یا دولت های دیگر را حتی الامکان از منطقه ی خاکستری خارج کنند. آنها با ساختن یک دو قطبی جعلی [6]به بازیگران خارجی اعلام میکنند که یا با ما هستید و یا بر علیه ما. این تکنیک بسیاری از کمک های بالقوه را به بالفعل تبدیل میکند. در این مورد نیز آمریکای دوره ی جرج بوش یکی از کاملترین نمونه های معاصر است. شواهدی هم اکنون از درگیری قره باغ مخابره می شود که حاکی از میل طرفین به مذهبی کردن این جنگ است. هدف قرار دادن کلیساها و مساجد، استفاده از ادبیات مذهبی و دعوت از کشورهای هم مذهب از نمونه های این اقدامات است. اقداماتی چون بی حرمتی به اماکن مذهبی میتواندواقعا ازطرف دشمن و یا حتی خود این کشورها به صورت پرچم ساختگی [7] صورت گرفته و تشدید شود. این درحالی است که درگیری قره باغ یک درگیری با زمینه های فتح زمین [8] و در مراحل بعد ناشی از کینه های تاریخی و عمدتا نژادی است. کشتارهای وسیعی که دو طرف به عنوان زمینه های تاریخی این نزاع مدام برآن تکیه میکنند از سوی هر دو طرف و بر اساس بنیان های نژادی صورت گرفته است. ممکن است که دو طرف با تلاش برای دادن توجیهات مذهبی به این درگیری در بعد تبلیغات داخلی موفقیت هایی به دست بیاورند ولی باید بدانند که زمان تاثیر گذاری بر دیگر کشورها با استفاده از ادبیات مذهبی گذشته است. کسی در دنیا فریب هیچ یک از دو کشور برای اسلامی یا صلیبی کردن جنگ را نخواهد خورد. جمهوری اسلامی کماکان با پایبندی به قوانین بین المللی قره باغ را خاک آذربایجان میداند. البته باید به یاد داشت همانگونه که قره باغ بخشی از خاک آذربایجان بوده و پس از مدتی از آن جدا شده است کشور آذربایجان نیز در طول تاریخ بخشی از سرزمین ایران بوده و اکنون چندسالی است که مستقل شده است. جمهوری اسلامی همچنین هرگونه درگیری منطقه ای را به صلاح منطقه ندانسته و راه حل این بحران را در گفت و گو میداند. ایران در صورت اعلام جنگ مذهبی قطعا مخاطب ارمنستان نخواهد بود. ولی گرگینه های دو سوی ارس که نسخه ی بازتولید شده تفکرات مذهبی داعش در لباس تفکرات نژادپرستانه هستند نیز باید بدانند که نظام اسلامی وارد بازی مسلمان نمایی و شیعه نمایی ایشان نخواهد شد. تفکرات نژاد پرستانه هیچ جایی در اسلام ندارند از آن رو که طبق نص قرآن کریم : ان اکرمکم عندالله اتقاکم . ........................................................................................................................................... [1] https://en.wikipedia.org/wiki/Reductionism [2] Axelrod, Alan; Phillips, Charles, eds. (2004). Encyclopedia of Wars (Vol.3). Facts on File. pp. 1484–1485 Index entry for Religious wars category. [3] Matthew White (2011). The Great Big Book of Horrible Things. W.W. Norton & Company. p. 544. [4] Dehumanization of the enemy [5] Demonizing the enemy [6] https://en.wikipedia.org/wiki/False_dilemma [7] False flag [8] به دلیل وسعت کم سرزمینی دو کشور
  5. 4 پسندیده شده
    اسباب بازی مشهور 007 در جریان تولید یکی از مشهورترین فیلم های سری مامور007 ( جیمز باند - چشم طلایی ) ، قابل توجه ترین عملیات تعقیب و گریز میان مامور بریتانیایی و عوامل روس صورت گرفت که ستاره این نمایش ، یک دستگاه تانک اصلی میدان نبرد روسی بشمار می آمد . برای این فیلم ، یک دستگاه تانک تی-54/55 ( نمونه بهینه شده تی-55 ام.5 یا نسخه اچ از گونه پایه ) بصورت قرضی از یک موزه نظامی در شرق بریتانیا اخذ شد که با یکسری تغییرات ، از جمله افزودن زره های واکنشی ساختگی به محل فیلمبرداری در شهر سن پیترز بورگ ، انتقال داده شد . عوامل برای جلوگیری از تخریب پیاده روهای این شهر تاریخی ، شنی های ویژه حرکت در مسیرهای خارج جاده ای فولادی این تانک را با یکسری پوشش های لاستیکی تانک چیفتن جایگزین نمودند . این تانک هم اکنون در محل اصلی خود ، موزه نظامی در یک فرودگاه نظامی در شرق بریتانیا بطور دائمی در معرض نمایش عموم قرار دارد .
  6. 3 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم ما چقدر احمق هستیم؟ احمقانه های یک سازمان نظامی تفکر دشوارتر از آن است که تصور کنیم.در این مقاله جالب از ژورنال نیروی زمینی ارتش استرالیا نویسنده با توضیح هدف تفکر و بررسی برخی از مسائلی که همه ما با آن روبرو هستیم ، نتیجه می گیرد که ارتش با تفکر مشکل دارد. اگر ارتش واقعاً تطبیق پذیر باشد ، باید با نحوه تفكر ما به صورت فردی ، تیمی و سازمانی به مسائل بپردازد. ولی هیچ جایگاهی در ارتش وجود ندارد که مهارت های تفکر انتقادی را به عنوان یک خواسته مطلوب یا اجباری ذکر کند. . مردی در حال تعویض چرخ ماشین خود بود که تصادفا پیچ های چرخ به فاضلاب کنار جاده افتادن. او خیلی زود فهمید كه در کنار یک بیمارستان روانی توقف کرده و یك بیمار در نزدیكی ایستاده و او را تماشا می كند. راننده گفت: " شما فکر می کنید این خنده دار است." بیمار پاسخ داد: "نه ، نمی کنم". مرد گفت : ‘فکر نمی کنم شما بتوانید به من کمک کنید. بیمار گفت: "خب ، چرا شما فقط یک مهره چرخ را از هر سه چرخ دیگر بر ندارید و از آنها برای اتصال چرخ اضافی خود استفاده نمی کنید؟ این باید تا زمانی کار کند که خیلی سریع رانندگی نکنید. " مرد گفت : 'محشره! این خنده دار به نظر می رسد که شما در یک بیمارستان روانی هستید و در عین حال توانسته اید به فکر راه حلی برای مشکل من باشید. بیمار پاسخ داد: " ممکنه دیوانه باشم ، اما احمق نیستم. " حماقت وقتی واضح است که پاسخ واضح است ولی نمی توان آن را دید. حماقت وقتی رفتاری ناشیانه می باشد که ان رفتار به طور واضح بد باشد. حماقت در حالی درتصمیم گیری گنگ است که تصمیم از ابتدا باید گنگ شناخته می شد. حماقت با بیان ایده ها و نظرات کسل کننده و مغالطه آمیز مشهود است. سوال واضحی که باید بپرسید این است: "ما چقدر احمق هستیم؟" این مقاله پاسخی را مطرح می کند. اما قبل از طرح پاسخ ، ابتدا لازم است تفکر را متناسب با متن ارائه دهم. دلیل این امر این است که هر کس دیدگاه خاص خود را نسبت به تفکر داردو البته اکثریت در اشتباه هستند. هدف تفکر "من فکر میکنم پس هستم" رنه دکارت "من هستم. بنابراین فکر می کنم" افسران ارتش استرالیا تفکر چیزی است که ما آن را مسلم می دانیم. از این گذشته ، ما در تمام زندگی خود در حال "تفکر" بوده ایم. اما اگر بپرسیم هدف از تفکر چیست؟ در واقع یافتن پاسخ بسیار دشوار است. من معتقدم که تفکر سه هدف گسترده و مرتبط با یکدیگر را در بر می گیرد: ایجاد حس، ایده پردازی و تصمیم گیری. حس سازی کاری است که هنگام پردازش داده ها ، اطلاعات و ورودی های حاصل از حواس فیزیکی خود انجام می دهیم. ایجاد حس شامل توسعه درکی از دنیای "ما" (در مقابل جهان ) است. حس سازی را می توان به درک ، یادگیری و آموزش تقسیم کرد. این جنبه ها می توانند بیشتر تجزیه شوند و شامل فعالیت هایی مانند درک ، حافظه ، استدلال ، برقراری ارتباط ، تحلیل ، منطق و جذب شوند. در حالی که ما از بدو تولد در حال درک دنیای خود بوده ایم ، اما "درک" ما از جهان به اندازه ای که خود تصور می کنیم دقیق و قابل اعتماد نیست. ایده پردازی را زمانی انجام می‌دهیم که به دنبال درک شرایط محیط و خلق ایده‌هایی برای اطلاع‌رسانی تصمیمات و اقدامات خود باشیم. ایده پردازی را می توان به طراحی و خلاقیت تقسیم کرد. این جنبه ها را می توان در فعالیت هایی مانند تحقیق ، تفکر سیستمی ، تولید ایده ، ترکیب و نوآوری تجزیه کرد. طیف گسترده ای از تکنیک ها برای تقویت ایده پردازی در دسترس است. اما ارتش در این زمینه تلاش کمی (با ارفاق) برای نهادینه کردن هر یک از آنهاکرده است. تصمیم گیری نتیجه طبیعی تفکر است و منجر به اعمالی می شود که انجام می دهیم. تصمیم گیری شامل حل مسئله ، تدوین تصمیم و برنامه ریزی است. این جنبه ها را می توان در فعالیت هایی مانند شناخت و تشخیص مشکلات ، انتخاب و به کارگیری مدل تصمیم گیری ، و تنظیم و اجرای برنامه ها تفکیک کرد. همانند ایده پردازی ، طیف گسترده ای از فنون حل مسئله و تصمیم گیری نیز وجود دارد. به استثنای فرآیند ارزیابی نظامی Military Appreciation Process (MAP) ، ارتش نیز نتوانسته است آنها را نهادینه کند. این سه "هدف" کاربرد تفکر را توصیف می کند ، اما نشان دادن تفکر نیست. تفکر از طریق بیان تفکر نشان داده می شود.  بیان تفکر کیفیت تفکر ما از طریق افکاری که داریم و اعمالی که انجام می دهیم بیان می شود. افکاری که داریم معمولاً از طریق گفتن و نوشتن بیان می شود. این افکار توسط افرادی که به صحبت ما گوش می دهند یا آنچه را که می نویسیم می خوانند قضاوت می شوند. اقداماتی که انجام می دهیم توسط کسانی که بر آنها تأثیر می گذارد قضاوت می شوند. در ارتش ، افکار ما از طریق کارکنان ، به صورت کتبی یا کلامی بیان می شود. اقدامات ما توسط زیردستان ، شرکا ، متحدان ، دشمنان و اگر در تجربه خود تأمل کنیم ، توسط خود ما قضاوت می شود. قضاوت هایی که درباره عملکردهای ما انجام می شود ، براساس ادراک ، پیش داوری و تعصب کسانی است که قضاوت می کنند. همچنین باید در نظر بگیریم که تفکر در سطوح مختلف رخ می دهد. این فقط یک فعالیت فردی نیست. سطح تفکر تفکر در سه سطح صورت می گیرد: فردی ، تیمی و سازمانی. تفکر فردی کاری است که ما مستقل از دیگران انجام می دهیم. تفکر فردی توسط عوامل مختلفی شکل می گیرد. اینها شامل ساختار و عملکرد مغز ما ، عادات تفکر و فرهنگ و انتظارات سازمانها و گروههایی است که به آنها تعلق داریم. تفکر تیمی جمع تفکر فردی است ، اما با عارضه اضافه شده تعاملات اجتماعی و فرهنگی درون تیمی. بروس تاكمن ، روانشناس آمریكایی ، بخاطر نظریه توسعه گروهی مشهور است كه در آن پنج مرحله رشد را شناسایی كرد. مراحل شامل شکل گیری ، طوفان ، هنجارسازی ، اجرا و به تعویق انداختن است. اهمیت مراحل این است که آن‌ها تاثیر و نفوذ بر افراد گروه (تیم)را نشان می‌دهند. هنگام کار در تیم ها ، افراد مانند زمان فردی رفتار نمی کنند (فکر نمی کنند). تفکر سازمانی حاصل جمع تفکرات فردی و تیمی است و توسط فرهنگ ، سنت ها و قوانینی که در درون سازمان وجود دارد محدود می شود. تفکر سازمانی را می توان در نتیجه جهت دهی به تیم ها و افراد تحت تأثیر قرار داد یا بر آنها تأثیر گذاشت. در اینجا می توان بین تصمیم گیری منطقی و پیروی از قاعده ، تمایزی بینابینی قائل شد. تصمیم گیری منطقی (که فرآیند ارزیابی نظامی بر اساس آن بنا شده است) مبتنی بر توسعه گزینه ها ، انتخاب بهترین گزینه با توجه به معیارهای توافق شده (عینی) و سپس اجرای گزینه انتخابی است. در مقابل ، پیروی از قانون ،تصمیم گیرندگان را برای درک موقعیت آنها در داخل سازمان ملزم به شناسایی نوع وضعیتی که با آن روبرو می شوند میکند و تصمیم گیری براساس قوانین و انتظارات سازمان گرفته خواهد شد. با تشریح سه سطح تفکر ، اکنون می توانیم توجه خود را به برخی از دلایل دشوار بودن تفکر معطوف کنیم. چالش های تفکر کردن ما انسانها بسیاری از مسائل را با تفکر خود درگیر می کنیم و توضیح کامل آنها وقت زیادی را می طلبد. به همین دلیل من فقط چهار مسئله مشترک را برجسته می کنم که ، با تجربه من ، تأثیر قابل توجهی در توانایی تفکر ما دارند. ادراک _ اگرچه بیشتر ما معتقدیم که چیزها را آنگونه که در حقیقت هستند درک می کنیم ، اما شواهد نشان می دهد که ادراک ما در واقع تفسیر مغز ما از اطلاعات حسی است. آنچه فکر می کنیم واقعی است ممکن است نباشد. جهان دقیقاً همانطور که مغز ما تصور می کند به نظر می رسد ، احساس می شود ، صدا می دهد ، بو می دهد و می چشد. توانایی ما در "درک" آنچه در اطراف ما اتفاق می افتد توسط مسائلی مانند "نابینایی ناآگاهانه" _Inattentional blindness_و "کوری نسبت به تغییر"_Change blindness_بیشتر مختل می شود. نابینایی ناآگاهانه ناشی از "آگاهی" محدود مغز ما است و منجر به این می شود که حوادث مهمی را که در منظره ساده اتفاق می افتند ، اما خارج از کانون توجه ماست متوجه نشویم. کوری نسبت به تغییر ناشی از استعداد ما به حواس پرتی است و نتیجه آن است که تغییرات چشمگیری را در صحنه ای که مشاهده می کنیم متوجه نمی شویم. عدم اطمینان ادراک به این معنی است که هنگام تفسیر ورودی های حسی باید مراقب باشیم. آنچه فکر می کنیم اتفاق می افتد ممکن است همان چیزی نباشد که در واقع اتفاق می افتد. حافظه_ این عقیده رایج که حافظه ما مخزن گسترده ای از همه چیزهایی است که تجربه کرده ایم - و اینکه برای یادآوری آنچه اتفاق افتاده فقط کافیست آن را بیاد بیاوریم - ثابت شده است که نادرست است. قابل اعتماد بودن حافظه بسیار کمتر از آن است که تصور می کنیم. حافظه ما یک بازسازی از وقایع است ، نه ضبط وقایع. ... تحقیقات قابل توجه نشان می دهد که خاطرات ما می توانند تغییر کنند. حتی می توانیم برای رویدادهایی که هرگز در واقع اتفاق نیفتاده اند خاطرات جدیدی ایجاد کنیم! در واقع ، حافظه ما یک عکس فوری از وقایع نیست که بعداً از آلبوم تجربیات گذشته خود بازیابی کنیم. در عوض ، حافظه سازنده است. اعتقادات فعلی ، انتظارات ، محیط و حتی پرسش هامی تواند بر حافظه ما از وقایع گذشته تأثیر بگذارد. دقیق تر این است که حافظه را بازسازی گذشته بدانیم - و با هر بازسازی پی در پی ، خاطرات ما می توانند از حقیقت بیشتر و بیشتر شوند. بنابراین خاطرات با گذشت زمان تغییر می کنند ، حتی اگر اطمینان داشته باشیم که آنها تغییر نکرده اند . این خاطرات می توانند تأثیر قابل توجهی در باورهایی که شکل می گیرد و تصمیماتی که می گیریم داشته باشند. تنها چیزی که از وارد کردن یک ایده جدید به ذهن نظامی دشوارتر است ، بیرون کشیدن ایده قدیمی است. لیدل هارت  خلاقیت _خلاقیت برای سازگاری یک نیاز اساسی است. ما به خلاقیت نیاز داریم زیرا: وقتی اوضاع تغییر می کند و اطلاعات جدید به وجود می آیند ، دیگر نمی توان با راه حل های دیروز مشکلات فعلی را حل کرد. بارها و بارها ، مردم در می یابند آنچه که دو سال پیش کار کرده است امروز جواب نخواهد داد. این به آنها حق انتخاب می دهد. آنها می توانند از این واقعیت ناراحت باشند که کارها به آسانی مانند گذشته انجام نمی شود یا می توانند از توانایی های خلاقانه خود برای یافتن پاسخ های جدید ، راه حل های جدید و ایده های جدید استفاده کنند.با این حال ، مشکلی که همه ما با آن روبرو هستیم این است که خلاقیت به طور کلی توسط سیستم آموزشی و فرهنگ های اجتماعی و کاری ما از شرط خارج می شود. به ویژه اینکه سنت ، به یوغی در گردن ما تبدیل شده است. سنت استدلال معتبری برای حفظ گذشته نیست: سنتها فقط در صورت مرتبط بودن ارزشمند باقی می مانند. اگر تصویری از قدرت سنت برای جلوگیری از خلاقیت و نوآوری می خواهید ، سعی کنید پیشنهاد کنید ، که ما باید از میزان تمرین نظامی خود بکاهیم. خبر خوب این است که ، صرف نظر از اینکه چقدر احساس "خلاقیت" کرده ایم ، هنوز قادر به تولید راه حل های خلاقانه هستیم.... حتی اگر آموزش خلاقیت بیشتر به افراد امکان پذیر نباشد (و به نظر من این امکان وجود دارد) ، می توان ابزاری را در اختیار آنها قرار داد که به آنها امکان تولید راه حل های خلاقانه را بدون لزوماً خلاق بودن بدهد.ابزار تولید راه حل های خلاق کاملاً ثابت است و یادگیری آنها نسبتاً آسان است. همانطور که قبلاً اشاره شد ، مشکلی که ارتش در حال حاضر دارد این است که ما نمی توانیم این ابزارها را در فرایندهای تصمیم گیری خود وارد کنیم. نظر من این است که رهبران ارتش از عدم اطمینان به خلاقیت ناراحت هستند. خیلی راحت تر است که یک برنامه ایمن و کسل کننده را دنبال کنید تا اینکه بخواهید کار جدیدی انجام دهید. در مواجهه با انتخاب بین تغییر عقیده و اثبات عدم نیاز به چنین کاری ، تقریباً همه مشغول اثبات موضوع می شوند. John Kenneth Galbraith سوگیری تأییدی _ هیچ یک از ما به اندازه تصور خودمان درخشان یا معصوم نیستیم. سوگیری تأیید ، ما را وادار می کند تا شواهدی را برای تأیید اعتقاداتی که قبلاً در دست داریم ، جستجو کنیم. یا به دنبال شواهد ناسازگار (تأیید ناپذیر) نیستیم ، یا اگر در آن گیر بیفتیم ، ارتباط آن را تخفیف می دهیم. این یک مشکل اساسی در تفکر افراد است.نگران کننده این است که حتی شواهدی وجود دارد که مغرضانه بودن تأیید را به مغز ما وارد می کند: دانشمندان علوم مغز و اعصاب اخیراً نشان داده اند که این سوگیری ها در تفکر به روش پردازش اطلاعات مغز - همه مغزها ، صرف نظر از وابستگی سیاسی صاحبان آنها - تعبیه شده است. به عنوان مثال ، در مطالعه ای بر روی افرادی که تحت تصویربرداری (MRI) قرار می گرفتند ، در حالی که آنها سعی داشتند اطلاعات ناهمگن یا هم آوا را در مورد جورج بوش یا جان کری پردازش کنند ، Drew Westen و همکارانش دریافتند که مناطق استدلال مغز عملا وقتی شرکت کنندگان با اطلاعات ناسازگار روبرو می شوند ، خاموش شده و هنگام بازیابی آوایی ، مدارهای هیجان مغز با خوشحالی روشن می شوند. این مکانیسم ها یک پایه عصبی برای مشاهده فراهم می کنند که وقتی ذهن ما ساخته شد ، تغییر آنها سخت است.سوگیری تأیید تأثیر عمده ای در کیفیت تفکر فردی و تیمی ما دارد. این دلیل اصلی است که ما غالباً در تصمیم گیری های خود آنچه را که در ادراک خود نقص اشکاری میدانیم پنهان میکنیم. من تاکنون از پاسخ مستقیم به سوال قبلی خود اجتناب کرده ام: "چقدر احمق هستیم؟" پاسخ ، بر اساس شواهدی که دیده ام ، این است که ما نسبتاً احمق هستیم. می توانم تصور کنم که شما می پرسید ، "چه کسانی آدم های احمقی هستند؟" خوب ، اگر می خواهید بدانید که این افراد احمق چه کسانی هستند ، فقط باید در آینه نگاه کنید. من چهار مشکل راجع به تفکر که بطور مستقیم بر تمام تفکرات فردی تأثیر می گذارد ، بیان کردم. آنها همچنین از طریق تأثیر بر روی افرادی که تیم را تشکیل می دهند بر تفکر تیم تأثیر می گذارند. این مشکلات (و بسیاری دیگر) بر تفکر سازمانی از طریق جمع آوری اثرات فردی و تیمی نیز تأثیر می گذارد. ارتش سازمانی متمرکز بر تیم است. تیم ها ما را مشخص می کنند و مهمترین مولفه های توانایی ما را تولید می کنند. رهبران ارتش ، در همه سطوح ، در رهبری عالی هستند. با این حال ، مشکلی که بیشتر تیم ها با "فکر کردن" دارند این است که آنها نمی دانند به عنوان یک تیم چگونه این کار را انجام دهند. تفکر تیمی به استفاده از فرایند و تکنیک نیاز دارد.تفکر تیمی در ارتش با مازاد رهبری و کمبود مهارت راه گشایی بهم ریخته است. این عدم مهارت راه گشایی (facilitation skills) نیز بر روی آموزش تأثیر می گذارد. _ به معنای مهارتی است که باعث حل مشکلات در کارهای گروهی میشود _در حالی که ما مدرسان بسیار خوبی داریم - با دانش فنی عالی و اعتماد به نفس بالا - اکثریت قریب به اتفاق آنها برای راه گشایی آموزش ندیده اند. راه گشایی به شما کمک می کند تا به یک تیم (یا یک فرد) کمک کنید تا بیشترین بهره را از یک فعالیت ببرند. اگر شخصیتی از نوع "آلفا"_رهبر_ داشته باشید و مهارت راه گشایی عملی نداشته باشید ، انجام این کار دشوار است. یک راه گشای ماهر(راهنما) از اهمیت برنامه ریزی یک فعالیت و هدایت تیم در استفاده از طیف گسترده ای از تکنیک های مناسب آگاهی کامل دارد. او می فهمد که تفکر تیمی یک روند است و یک رویداد نیست. اگر ارتش بخواهد تطبیق پذیر بشود ، باید رویکرد تسهیل کننده تری را برای کار گروهی اتخاذ کند. هنگامی که من طوفان مغزی را به گروه ها آموزش می دهم ، با پرسیدن اینکه در گذشته چند نفر طوفان مغزی را "انجام داده اند" شروع می کنم. تقریباً همه دستهای خود را بالا می آورند. بعد از اینکه روند طوفان مغزی را آموزش دادم ، دوباره سوال را می پرسم. به طور معمول ، کمتر از ده درصد افراد دست خود را بالا می برند. آنچه بیشتر آنها در گذشته انجام داده اند به بهترین وجه می تواند به عنوان "تخلیه مغز" توصیف شود - تخلیه ساده ایده های مربوط به موضوع معرفی شده. طوفان فکری نیاز به آماده سازی و انجام یک سری فعالیت ترتیبی برای تولید ایده ها ، مرتب سازی ایده ها ، ارزیابی ایده ها و توسعه گزینه ها دارد. روند کامل طوفان مغزی ممکن است چندین ماه طول بکشد و باید شامل استفاده از تکنیک های اضافی مانند روش گروه اسمی و نمودار همبستگی باشد. می توانید طوفان فکری را در یک بازه زمانی بسیار کوتاه تر انجام دهید ، اما اگر فکر می کنید می توانید آن را در عرض نیم ساعت کامل کنید ، دچار توهم هستید. اگر تمام تجربه شما از طوفان مغزی محدود به نشستن به مدت 15-20 دقیقه با سه یا چهار نفر از همكاران در یك اتاق كوچك ، با تخته سفید و چند نشانگر باشد ، در واقع شما هرگز طوفان فكری را تجربه نكرده اید. و این نشان دهنده تفاوت بین رهبری و شخص تسهیل کننده (شخص راهنما - راه گشا- Facilitator ) است. یک رهبر تیم را به سمت تصمیم خود سوق می دهد. یک راهنما به تیم کمک می کند تا تصمیمات بهتری برای خود پیدا کند.اگر ارتش بخواهد تطبیق پذیر بشود ، باید رویکرد تسهیل کننده تری را برای کار گروهی اتخاذ کند. این یک چالش برای رهبران ارتش است که براساس تجربه خود ، احتمالاً فکر می کنند که می توانند بدون نیاز به تغییر در سبک رهبری خود ، کار را به خوبی انجام دهند. مشکل با روند ارزشیابی نظامی Military Appreciation Process (MAP) اگر تنها ابزاری که دارید چکش است ، پس تمایل دارید که هر مشکلی را به عنوان یک میخ ببینید. آبراهام مازلو فرایند ارزیابی نظامی (MAP) تنها چارچوب تصمیم گیری ما در ارتش است. این مدل مبتنی بر مدل تصمیم گیری منطقی است ، اما اغلب به جای یک چارچوب تصمیم گیری به عنوان یک ابزار برنامه ریزی استفاده می شود. یک مشکل مهم این است که اکثر افرادی که از MAP استفاده می کنند ، دانش و درک عمیق تری از نحوه "تفکر" ندارند. آنها از محدودیت هایی که همه ما سعی می کنیم محیط خود را درک کنند ، بی اطلاع هستند. آنها همچنین از مشکلاتی که همه ما هنگام تصمیم گیری با آنها روبرو هستیم بی اطلاع هستند. از آنجا که آنها از خویشتن‌آگاهی (Self-awareness) برخوردار نیستند ، بنابراین مجبور به استفاده از MAP به عنوان یک فرآیند خطی هستند ، بدون اینکه مفاهیم توانایی محدود ما در تفکر را درک کنند. حتی افرادی که در استفاده از MAP تجربه دارند ممکن است به سادگی و با تغییر کاربرد دکترین متناسب با شرایط مختلف ، فرآیند را به روشی کارآمدتر اعمال کنند. آنها "روند" را دقیق تر کار می کنند ، اما لزوماً تصمیمات دقیق تری نمی گیرند. یک مشکل حتی مهم تر ، این است که بیشتر افراد در ارتش حتی از MAP برای هدایت تصمیم گیری روزمره خود استفاده نمی کنند. مطمئناً ، وقتی از آنها می پرسید که آیا از آن استفاده می کنند ، می گویند که استفاده می کنند. اما سطح پاسخ آنها را خواهید دید که چقدر کم عمق است. آنها در زمینه جمع اوری و نظارت بر اطلاعات میدان نبرد کاهلی میکنند ، تجزیه و تحلیل ماموریت را قیچی میکنند و مستقیماً به سمت توسعه یک اقدام مطلوب (یعنی "من قبلاً این کار را انجام داده ام و جواب داده است")می روند.پس از آن ، یک یا دو سال پس از اجرا ، وقتی برنامه تفصیلی اقدام به عواقب ناخواسته متزلزل می شود ، متوجه می شویم شخصی که آن را انتخاب کرده است از پست خارج شده و نمی تواند از تجربه بدست امده چیزی یاد بگیرد. شاید می بایست نقل قول مازلو را با ظرافت کمتری جایگزین کنم: اگر تنها ابزاری که دارید چکش است و شما ترجیح می دهید از آن استفاده نکنید ، در این صورت یا نیاز به ابزارهای اضافی را تشخیص می دهید یا احمق هستید. LIEUTENANT COLONEL RICHARD KING هنگامی که دکترین فرآیند ارزیابی نظامی استرالیا (MAP) در سال 1996 برای اولین بار منتشر شد ، 181 صفحه داشت. پنج سال بعد ، طبق برنامه ، دکترین بازنویسی شد و تبدیل به 292 صفحه شد . هشت سال بعد ، نسخه جدیدی قرار است در اکتبر 2009 به عنوان تدوین آموزه منتشر شود: پیش نویس کنونی 592 صفحه است. من کاملاً مطمئن نیستم که طول اضافه شده باعث مفیدتر شدن نقشه شده است یا استفاده از آن را تشویق کند. همچنین نگران کننده این است که MAP بازنویسی شده هنوز فاقد طیف مناسبی از ابزار برای بهبود کاربرد آن است. بگذارید مختصراً دور بشوم و بینشی در مورد مدیریت و استفاده از دکترین توسط ارتش پیشنهاد کنم. اگر ارتش بخواهد تطبیق پذیر شود ، باید طرز تفکر خود درباره دکترین را تغییر دهد. بهترین چیزی که می توانیم با دکترین به دست آوریم این است که "عادت می کنیم" کاری را انجام دهیم که در گذشته در زمان نوشتن دکترین به آن رسیدیم . دکترینی که سالها طول می کشد تا بررسی ، تولید و اعتبارسنجی شود ، قدیمی است و نماینده یک الگوی منسوخ است. همه دکترینها باید "دکترین در حال توسعه" باشند و قابل بررسی و بهبود مداوم باشند. برخی از شواهد تفکر نامطلوب تاکنون ، من قضاوت خود را ارائه داده ام در مورد اینکه چرا فکر کردن دشوار است. احتمالاً زمان آن رسیده است که برخی شواهد از تفکر نامطلوب را ارائه دهیم. نوشته هایی درباره ارتش تطبیق پذیر _Army adaptive _ . ارتش را تطبیق پذیر نمی دانیم. تغییر عنوان - حتی همراه با تغییر در ساختار سازمانی - تغییری در عادت ، فرهنگ یا سنت ایجاد نمی کند. بعلاوه ، توضیح اینکه چگونه می خواهیم در اسنادی که ضعیف نوشته شده اند — از دیدگاه تفکر انتقادی ـ به یک ارتش تطبیق پذیر تبدیل شویم . من از وب سایت "ارتش تطبیق پذیر" بازدید کردم و متن مقدماتی و توضیحات پنج ابتکار را تجزیه و تحلیل کردم. برای این کار من از ابزار "grammar" در Microsoft Word استفاده کردم تا آمار خوانایی هر متن را نشان دهد. نتایج جالب توجه نبودند.این شواهد دیگری در حمایت از اظهارات سرهنگ جان هاچسون در آخرین چاپ مجله ارتش استرالیا ارائه می دهد: "من دریافتم که اکثر افسران می توانند عقاید خود را به زبان بیاورند ، اما در بیان همان ایده ها بر روی کاغذ مشکل زیادی دارند." من معتقدم که اکثر افسران سخنرانان با اعتماد به نفس و شایسته ای هستند ، اما مهارت های گفتاری آنها یک مشکل اساسی در تفکر را پوشانده است.این امر می‌تواند منجر به ابراز احساسات قوی، متقاعدکننده، ولی احمقانه شود که اعتبار بیشتری نسبت به حالتی که از دیدگاه تفکر انتقادی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد، پیدا کند. شواهد دیگری از دشواری ارتش در بیان ایده ها به صورت نوشتاری در راهنمایCA Directive 14/09, Implementing the Adaptive Army in 2009 قابل مشاهده است. بند 9 این بخشنامه را در نظر بگیرید: ارتش تطبیق پذیر بر این اصل بنا نهاده شده است که اگرچه ساختار سلسله مراتبی ارتش برای فرهنگ ما بسیار مهم است ، اما استفاده صحیح از فن آوری مدرن می تواند افراد و زنجیره فرماندهی را از طریق سطوح بالاتر مسئولیت فردی و ارتباطات توانمند سازد. تطبیق پذیری در قلب خود با تحول شرایط ، نیاز به تغییر را با نیاز به حفظ دانش سازمانی (Corporate Knowledge) متعادل میکند . قبل از اظهارنظر درباره این موضوع از دیدگاه "تفکر" ، تصدیق می کنم که هرگونه تجزیه و تحلیل از یک بند جدا از کل سند ، خطر از دست رفتن زمینه را به همراه دارد. نظرات من در مورد این پاراگراف را می توان چنین خلاصه کرد:این مدرک نشان میدهد از تفکر انتقادی خبری نخواهد بود . به طور مشخص: الف _ این "اصل" را با "فرض" اشتباه می گیرد. ساختار سلسله مراتبی ارتش یک میراث فرهنگی است. یک ساختار سلسله مراتبی از لحاظ تاریخی برای فرماندهی و کنترل طراحی شده است. وقتی ارتش ها بزرگ ، سنگین و پیچیده باشند ، به موفقیت تاکتیکی ، عملیاتی و استراتژیک کمک می کند. در یک محیط غیر عملیاتی ، یا در سطح پایین تر و پیچیده تر از نوع عملیات ، ساختار مسطح (کمتر سلسله مراتبی) سازگارتر خواهد بود و خلاقیت بیشتر را تشویق می کند. این فرضیه که "ساختار سلسله مراتبی ارتش برای فرهنگ ما حیاتی است" ، و باید مورد چالش قرار گیرد. ارتش به طور سنتی از نظر واگذاری مسئولیت قوی بوده اما از نظر واگذاری قدرت ضعیف است. ب _ این معنای "توانمندسازی" را به نادرست نشان می دهد. این تصور که "استفاده صحیح از فن آوری مدرن می تواند به افراد و زنجیره فرماندهی از طریق سطح بالاتری از مسئولیت فردی و ارتباطات توانمند شود" فرض دیگر است. فناوری نمی تواند افراد و زنجیره فرماندهی را توانمند کند. توانمند سازی مستلزم این است که افراد (و سازمان ها) ترکیب درستی از مسئولیت ، اختیار عمل و منابع لازم برای تکمیل کار رادر اختیار بگیرند. این یک مسئله فرهنگی است ، نه یک مسئله فناوری. ارتش به طور سنتی از نظر واگذاری مسئولیت قوی بوده اما از نظر واگذاری قدرت ضعیف است.فرهنگ فرماندهی مأموریت (mission command ) باید در قلب دستیابی به یک ارتش تطبیق پذیر باشد و با این وجود "فرماندهی مأموریت" در این دستورالعمل ذکر نشده است. ج _اگر استفاده مشکوک از "توانمندسازی" را نادیده بگیریم ، هنوز منطقی نیست. چگونه "استفاده صحیح از فن آوری مدرن" از طریق "سطح بالاتری از مسئولیت فردی و ارتباطات" به نتیجه می رسد؟ بیشتر افراد از قبل مسئولیت فردی کافی دارند و تقریباً با کسی که رایانه و تلفن دارد در ارتباط مداوم هستند. آیا توزیع گوشی های Blackberry بین افسران ارشد به آنها قدرت داده است؟ همانطور که رابرت تاونسند در کتاب خود ، Up The Organization ، می نویسد: قبل از اینکه چیزی را خودکار کنید ، مطمئن شوید که سیستم گزارش دهی حاضر شما کاملاً دقیق و موثر باشد . در غیر این صورت رایانه جدید شما فقط سرعت خرابکاری را افزایش می دهد. د_ اینمتن تفکر انتقادی ضعیف را به نمایش می گذارد. "تطبیق پذیری با تحول شرایط ، نیاز به تغییر را با نیاز به حفظ دانش سازمانی (Corporate Knowledge) متعادل میکند ." استفاده از کلمه "تعادل" به معنی رابطه مستقیم بین "نیاز به تغییر" و حفظ "دانش سازمانی" گرچه این موضوع به زیبایی با بند بعدی در دستورالعمل CA پیوند می خورد ، اما این مدرکی از تفکر نامطلوب است. تطبیق پذیری عبارت است از شناختن نیاز به تغییر ، و سپس داشتن اراده و ابزار تغییر. دانش سازمانی در ذهن مردم قرار دارد. نه در یک پایگاه داده در رایانه. تغییر همیشه به "تغییر" نیاز دارد. مشكل دانش سازمانی اين است كه نياز به توسعه ، ساخت و كاربرد دارد. هر بار که شخصی را به قسمت دیگری (متفاوت) از ارتش می فرستید ، دانش سازمانی او به همراه او از در بیرون می رود. هدف رئیس ارتش این است که "ارتش باید به طور مداوم بررسی و سازگار شود تا اطمینان حاصل کند که برای محیط در حال تغییر مناسب است". سازگاری یعنی تغییر. این جمله معقولتر خواهد بود اگر بیان کند: تطبیق پذیری در قلب خود با تحول شرایط نیاز به تغییر را و چالش‌هایی که این مساله برای توسعه و مدیریت دانش سازمانی بوجود می‌آورد، تشخیص می‌دهد ما سابقه طولانی در تصمیم گیری احمقانه با بهترین اهداف داریم. برای کسانی که علاقه مند به مرور برخی از آن تاریخ هستند ، مطالعه کتاب Reglomania را بسیار توصیه می کنم. نتیجه بنابراین ، آیا ارتش احمقانه است؟ من معتقدم اینگونه است. این بدان معنا نیست که همه افراد ارتش احمق هستند ، یا اینکه هر کاری که ارتش انجام می دهد احمقانه است. ارزیابی من این است که ما احمق هستیم زیرا "تفکر" را درک نمی کنیم. ما نمی دانیم که در تلاش برای تصمیم گیری هوشمندانه با چند مشکل روبرو هستیم. افزایش خویشتن‌آگاهی (Self-awareness) از طریق آموزش و پرورش بخشی از راه حل افراد است. با تلاش آگاهانه ، افراد می توانند یاد بگیرند که آستانه شناخت ایده های احمقانه را افزایش دهند. تیم ها با مشکلات اضافی ناشی از فرهنگ ارتش روبرو هستند. سنت و درجه و مقام مانع توسعه و تبادل آزاد ایده ها می شود. تمرکز بر رهبری به جای راهنمایی ، از دستیابی تیم به پتانسیل واقعی خود جلوگیری می کند. مهارت های راه گشایی یک مهارت اساسی "سازگارانه" است . از نظر سازمانی باید بیشتر تلاش کنیم تا فکر کنیم. اما این مسیر ، روند تطبیق پذیری را کند نخواهد کرد. اگر تصمیمات احمقانه کمتری بگیریم ، در واقع ممکن است سرعت را افزایش دهد. در اینجا ما با یک مشکل فرهنگی دیگر روبرو هستیم: فرهنگ ارتش در دستیابی به "تکمیل کارها" تثبیت شده است ، زمانی که ما باید بر دستیابی به "موفقیت" تمرکز کنیم. ارتش بیش از حد بر تحویل خروجی‌ها و خیلی کم بر دستیابی به نتایج تمرکز می‌کند. در نهایت ، اگر به ارزش مهارت های تفکر انتقادی و خلاقیت و مهارت های راه گشایی پی نبریم و یک سیستم قوی برای توسعه ، شناخت و پاداش دادن به این مهارت ها ایجاد نکنیم ، بسیار ساده تر می توان احمق شد. درباره نویسنده: سرهنگ دوم ریچارد کینگ _Lieutenant Colonel Richard King _ یک افسر اردونانس ارتش استرالیا و در حال حاضر افسر پروژه های مهارتهای تفکر در ستاد فرماندهی است. وی از از سال 1998 در حال تحقیق و تدریس "مهارت های تفکر" است. وی فارغ التحصیل دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش رویال تایلند است و دارای مدرک کارشناسی ارشد مطالعات مدیریت (در اقتصاد) است. سرهنگ دوم افسر میز " به سوی ارتش باهوش تر" نیز می باشد. منبع : The Australian Army Journal- Volume VI, Number 3- 2009
  7. 2 پسندیده شده
    ارسال نیروی مکانیزه به مرزهای شمال غربی پیرامون جنگ در قره باغ فایل ویدیو به نقل تحولات جهان اسلام نقل و انتقال تیپ مکانیزه امام زمان (عج) نیروی زمینی سپاه پاسداران و صحبت سردار https://iswnews.com/wp-content/uploads/2020/10/Jolfa.mp4
  8. 2 پسندیده شده
    نظارت جناب @worior در استاتوس که شباهت به هدف این تاپیک داشت چند اشکال بسیار بزرگ و نابود کننده در پیاده سازی سیستمهای کنترل سایبری برای نظم اجتماعی بقولی همون پلیس آهنی 2.. اول بلاتکلیفی.. در بسیاری از موارد امکان قراردهی سنجه برای ارزیابی عملکرد وجود ندارد. در بسیاری موارد امکان فهم بازخورد وجود ندارد در حالت بلاتکلیفی سیستم در حالت مورد بلاتکلیفی معطل میماند، توقف میکند و عمدتا از سامانه های خلاق شکست خورده و عقب می افتد. دوم؛ رفتارهای خشک و بروکراتیک، همه به دنبال صرفا انجام درست سنجه ها و موظف به رساندن عملی که در بازخورد پیش بینی و یا خواسته شده است خواهند شد. سوم؛ جابجایی هدف، تامین این سنجه ها در سازمانها و نهاد و اجتماعات، بجای اهداف کلی سیستم. در واقع افراد یادشون میره که مثلا باید نظام رو سرپا نگه دارند! طرف دنبال اینه که ایران خودرو رو نگه داره، اونیکی دنبال اینه مرغداریش رو نگه داره و اون دیگری دنبال خرید جنگنده یا موشکشه و هرکسی در جای خودش سنجه خودش رو دنبال میکنه و کلیت رو از دست میده چهارم، مدیریت برداشت، خطای اساسی در سامانه هایی که براشون بازخورد در قالب یک حدود تعریف شده، مثلا وقتی میتونند چند برابر سوددهی داشته باشند یا چند برابر کارکنند، خودشون رو نسبت به بازخورد مورد نظر محدود میکنند، این اشکال در بخش کشاورزی شوروی به شکل کشنده ای رخ داد، و الان هم تو بسیاری از صنایع ما داره رخ میده پنجم، فریب ناظر کنترل، با استفاده از داده های ساختگی... ششم، خوب به نظر آمدن بجای خوب بودن، این اتفاق بخصوص در زمانی که ستاده مبهم هست اتفاق میفته، مثلا به یک بخشی میگویند جنگنده بساز، خوب بودن یعنی ساختن چیزی که در زمان جنگ جواب بده و خوب به نظر آمدن یعنی تحقق یک شعار که ما مثلا توانستیم! هفتم، نابرابری های تصویر شده (تصور شده) این اشکال هم زمانی رخ میده که یک واحد یا گروه اجتماعی یه مدت زیادی خوب کار کنه و سنجه های قوی درست کنه طوری که ناظر فکر کنه همیشه چنین توانایی میتونه به عنوان یه رفتار استاندارد در بیاد، بنابراین بعد از مدتی این گروه برای خودش جایگاه محترمانه ای در سیستم کنترلی درست میکنه و باعث ایجاد استانداردهای غیر قابل دستیابی برای دیگران میشه، تا اینکه لو میره یا اینکه بحالت اسطوره ای در میاد،... یه ایراد اساسی دیگه هم مونده بود که نگفتم، در سیستم اجتماعی پیاده سازی کنترل سایبری بسیار هزینه بر هست، چون هسته های کنترلی وسیعی میخواد و هر کدام باید کلی پول خرجشون بشه، البته یه راهکار داره و اونم اینه که کنترل بواسطه خود افراد و گروه ها اعمال کنیو یه ایراد دیگه هم یادم اومد، دایره استثنائات وسیع. برای نمونه وقتی یه سنجه کنترلی وضع میکنید مثلا "قانون مالیات ها"! بعد اونقدر شرایط مختلف ایجاد میشه که ناظر کنترل مجبور میشه مقدار زیادی استثنا قائل بشه، اون موقع این استثناء ها از خود سنجه ها بیشتر میشن و کنترل رو غیر ممکن میکنند و عملا قانون بیفایده میشه.
  9. 2 پسندیده شده
    با دوستان قبلا یه بحث داشتیم با موضوع اخلاق در جنگ، بله قدرت طلبی و سیاست طلبی خیلی مواردش با اخلاق در تضاده، ولی وقتی طرفی ادعای اسلام رو داره باید حداقل اخلاق اسلامی رو رعایت کنه چون در نهایت سبب دین گریزی و اسلام هراسی میشه، کسی کشتار ارمنی ها در سال 1918 و مجموع کشتارهایی که در سال 1915-1921 به خاطر نداره که گرایش اون حکومت عامل کشتار کمونیسم بود یا پان ترکیسم، بلکه الان آذربایجان رو می بینه که داره پان ترکیسم در در لفافه ای از ادعای اسلام شیعی اونهم با ابزار جنگجویان وهابی به خورد دنیا میده. این وسط ارمنی ها به خاطر مسیحی بودن چندان روی کارهای اشتباه و گاها وحشیانشون تاکید نمیشه، نتیجه این تیر خلاص زدن، مثله و... این کارها به نظر می رسه تعمدا ادامه مسیر القاعده، داعش و ... باشه. برنده این جنگ ورای دست دست کردن زمین و منابع و جان گرفتن پان ترکیسم، هر کی باشه بازنده مطمئنا اسلامه که با این قدرت طلبی و نژادپرستی به طور بدی به دنیا معرفی میشه.
  10. 2 پسندیده شده
    دوستان فکر نکنند افغانستان و پاکستان از روی نیت خیر و یا عشق اسلام از جمهوری آذربایجان حمایت میکنند نه اونها هدف اصلیشون تضعیف ایرانه چون کاملا به مسئله جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران واقفند و از این راه میخواند که به ایران ضربه وارد کنند دلیل اصلیش هم حسادت طولانی مدتشون نسبت به ایرانه
  11. 2 پسندیده شده
    دوست دارم از زاویه دیگری به این جنگ نگاه کنم. در سال 92 و 93 میلادی در زمان ایلچی بیگ معروف ارتش آذربایجان و مجاهدان افغانی عملا در قره باغ مقابل چند چریک فلج شده بودند و پس از حمله ارتش ارمنستان در سال 94 عملا جبهه آذربایجان مانند دومینو فروریخت. این در حالی بود که از نظر نفر و تجهیزات ارتش اذربایجان برتری داشت. علاوه بر این مجهز به هواپیماهای L-39 و Mig-25 و همچنین هلیکوپترهای Mil-24 هیند بود و ارمنستان تقریبا نیروی هوایی نداشت. با اینحال از نظر ساختار و نظام ارتش ارمنستان کاملا بر ساختار نامنظم و درهم ریخته ارتش آذربایجان برتری داشت . این پیروزی ارمنیها را مغرور و به خواب طلایی برد . در همان حال آذریهای تحقیر شده شروع به بازسازی ارتش خود کردند . تجهیزات مدرن خریدند . صنایع اسلحه سازی ایجاد کردند ، و در نهایت از اسرائیلی ها و ترک ها کمک گرفتند تا ارتشی مدرن ایجاد کنند . اینکه اطاق فکر عملیات دست ترکها است . اینکه مستشاران اسرائیلی بر عملیات پهبادها نظارت دارند . این که تروریست های سوری در نقش خط شکن عمل میکنند و واحدهای آذربایجانی بدون سوریها قادر به پیشروی نیستند و ...... این مسئله را نمیتواند پنهان کند که آذریها جنگ را برده اند و ارتش ارمنستان از هم پاشیده است . 32 سال است که جنگ تحمیلی به اتمام رسیده است . مدیران کشور و حتی اکثر فرماندهای نظامی کشور هنوز در همان دوران مانده اند . این در حالی است که نبردها تغییر کرده اند . مقایسه نبردهای امروز با آن دوران همانند مقایسه جنگهای تفنگهای سرپر با تفنگهای گلوله ایست . ارمنستان مثال خوبی است . در قره باغ مشکل فقط پهباد و پدافند نیست . ارمنستان هم پهباد دارد هم پدافند . اما چون دکترین نظامیش کهنه است ، قادر به مقابله با ارتش آذربایجان که صهیونیستها و ترکها به روزش کرده اند نیست . وقتی دکترین نظامی ما به روز نباشد ، در انتخاب سخت افزار هم اشتباه عمل میکنیم . ارمنستان سوخو 30 دارد ، اما از پس پهبادها بر نمی آید . ما در معرض خطر هستیم . ارمنستان امروز رامیبینیم . سوریه را هم دیروز دیدیم. سرنوشت صدام را هم پریروز دیدیم . هر کس جای ما بود با سخت افزار نظامی منسوخ متعلق به نیم قرن قبل ، با فرماندهانی که در قالبهای اداری مربوط به عصر نوسنگی فسیل شده اند (به غیر از چند فرمانده سپاه قدس که با بذل خون و جان تجربه کسب کردند) ، با اقتصاد بیمار ، معیوب و فاسدی که همزمان زیر بیرحمانه ترین تحریمها تاریخ قرار دارد، تمام سرمایه های کشور (اعم از انسانی ، مالی ، ...) را بسیج میکرد تا تراز دفاعی خود را به حد قابل قبولی برساند (نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی). نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد که بیدار شویم.
  12. 2 پسندیده شده
    بسمه تعالی مذهب در میان مردم حاوی نمادها و نشانه ها و اعمال و آداب هست. جنگ وقتی به سمت سوء استفاده از مذهب کشیده بشه، مفهومش این هست که درگیری به داخل این نمادها و سوء استفاده از این آداب وارد خواهد شد. بعبارتی دیگر، سبقه ننگین داعش در آتش زدن و منفجر کردن بسیاری از مساجد، کلیساها و آثار باستانی در عراق و سوریه. هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان درسته که تازه تاسیس هستند، اما سوابق تاریخی عظیمی دارند که باید بشدت ازش محافظت کنند. و به هیچ توجیهی جنگ رو به داخل اماکن و شعائر مذهبی نکشانند.
  13. 1 پسندیده شده
    بارها به این موضوع فکر کردم... اوتوپیایی که از اساس با سیاست و قدرت در تضاده و بعیده هرگز به حقیقت بپیونده... متاسفانه!
  14. 1 پسندیده شده
    خودکفایی و امنیت تولید همیشه بین تولید بومی و همکاری تجاری تقابلی بزرگ مطرح است که نه مبتنی بر راهبرد تجاری بلکه ناشی از نگاه تک بعدی به تولید است. در تعیین راهبرد تولید چندین معیار از جمله قیمت، دسترسی به کالا، زیرساخت تولید، حجم درگیری، تنوع منابع و ... مطرح می گردد. همپوشانی های جالبی که در عرصه تولید وجود دارد سبب می شود که گاهی تولید یک تجهیز علیرغم قیمت بالایش توجیه داشته باشد و گاهی با وجود سود ترجیح به برون سپاری باشد. • برای مثال معیار تولید در خصوص کالایی که به وفور در بازار هست در قیاس با کالایی که کاربری خاص دارد و دسترسی به آن محدودیت دارد کاملا متفاوت است. چرا که در این حالت کالای خاص به عنوان نقطه بحرانی تولید معرفی می شود. • در مثالی دیگر، وجود پتانسیلی در کارخانه که موجب هزینه جاری می شود و تبدیل آن به تولید است. در نگاه اول درآمد کمتر از هزینه است ولی با در نظر گرفتن هزینه جاری می توان به این نتیجه رسید که بکارگیری این توان موجب کاهش ضرر کل شده اگرچه صفر نشده است. این وضعیت در کارخانه های دولتی که نیروی انباشته زیادی دارد یا شرکت های در حال ورشکستگی قابل اجرا هست. • هزینه های پنهان اجتماعی دیگر نکته ای هست که تولید را تحت تاثیر قرار می دهد. این مثال مشابه شرایط قبل است ولی نگاه بزرگ یک اجتماع در آن درگیر است. یک کارخانه ضرر ده با تکنولوژی قدیمی حفظ می شود تا کارکنان ان اخراج نشوند و از بحران اجتماعی جلوگیری شود. این شرایط در کارخانه های هند و پاکستان و اکنون در ایران دیده می شود و این انتخاب راه حلی موقت است تا مدیریت تغییر بتواند زیرساخت لازم برای تغییر شرایط را فراهم نماید. • تمرکز بر کار تخصصی دلیل دیگری هست که باعث می شود شرکت ها برای پرهیز از هزینه مدیریت منابع خاص، بخش های غیر راهبردی تولید را علی رغم سود به دیگر منابع برون سپاری کنند. این قضیه در خصوص تولید مواد خام دیده می شود و از هزینه زمانی و مشغولیت در خصوص آن بخش آزاد شده و بر تخصص خود تمرکز می کنند. برای مثال شرکت BAE System با برون سپاری بسیاری از کارها، خود را از مشغولیت مدیریتی آنها ازاد کرده است. در ایران، هنگام تاسیس سازمان انرژی اتمی با ریاست دکتر علی اکبراعتماد این سیاست پیگیری شد و انسجام و پویایی بالایی به این سازمان تازه تاسیس داد و توانست به سرعت برنامه های خود را وسعت ببخشد. • مثال مدیریت تنوع منابع یکی از نکاتی هست که شرکت های انگلیسی و اسرائیل به آن پایبند هستند. همیشه خرید عمده از یک منبع باعث کاهش هزینه می شود ولی امنیت تامین کالا بویژه برای کالاهایی با درجه راهبردی بالا حکم می کند که یک نوع کالا حداقل از دو یا سه منبع متفاوت تهیه شود تا در صورت اشکال برای یک منبع، تولید و محصول مورد نیاز با مشکل مواجه نشود. مزیت دیگر این اقدام امکان افزایش درخواست کالا بصورت ناگهانی بوده که تنها با داشتن چند منبع ممکن هست. شرکت Rotork انگلستان به عنوان نمونه ای صنعتی قطعات مورد نیاز خود را در طی مناقصاتی با حداقل دو یا سه شرکت برنده تامین می کند. رتبه اول 55 درصد کالا، رتبه دوم 35 درصد از کالا و تامین کننده سوم 10 درصد از درخواست را تامین می نماید. در چند شرکت خاص 5 الی10 درصد اخر بصورت تولید بومی تامین می شود. اسرائیل گندم خود را علاوه بر تولید داخلی از 6 منبع متفاوت خریداری می کند. • از دید هدف و افق تولیدی، وزارت دفاع آمریکا، مابین تولید علم، تولید فناوری و تولید صنعتی فرق قائل می شود. این تفکیک باعث می شود که توجیه بودجه بسیار دقیق تر و متناسب با هدف صورت گیرد چرا که شکل هزینه مصرفی در تولید علم و تولید صنعتی بسیار متفاوت است. با این وجود در تولید علم به عنوان سرشاخه نیاز، برون سپاری صورت می گیرد و مجموعه هایی همچون ناسا یا دارپا متولی تولید علم و بخشی از فناوری هستند و از شرکت های تحقیقاتی یا دانشگاه ها برای برون سپاری ریزپروژه ها استفاده می کنند. • نکته جالب دیگر در خصوص تجارت، نگاه فروشنده به خریدار است. اگر فروشنده بداند خریدار قابلیت تولید و شناخت کامل از محصول دارد رفتارش به شدت متفاوت خواهد بود و این مساله در خصوص تفاوت شکل فروش جنگنده به اسرائیل و امارات و عربستان دیده می شود. اسرائیل بعد از جنگ با اعراب بر اساس نقشه های فرانسوی ها، آمریکایی ها و چند جنگنده دیگر، اقدام به ساخت جنگنده هایی چون کفیر و لاوی کرد و با ادعای دفاع از خود قوانین مالکیت را زیرپا گذاشت. با تکمیل جنگنده سازنده های جنگنده در مقابل کسی قرار گرفته بودند که جنگنده ای ارزان و همتراز تولید کرده بود و در حال اشغال بازار آنها بود از این رو پیشنهاد های فروشی به اسرائیل شد تا توسعه جنگنده را به عنوان سازنده کنار بگذارد. اما اسرائیل در قبال این امتیازها، فقط طراحی موتور و بدنه را کنار گذاشت و تکنولوژی حساس موشک، رادار و جنگ الترونیک را توسعه داد و امروز قابلیت های خود را بر سوریه و روسیه به رخ می کشد. • مثال جالب دیگری که در خرید هواپیمای جنگی توسط اسرائیل می توان گفت، خرید قالب و مکانیک هواپیما و اصلاح رادار، سیستم آتش و ارتباطی جنگنده در خود اسرائیل هست. از این طریق هزینه خرید رادار و سیستم اتش از جنگنده حذف یا کم می شود و از سوی دیگر بخش حساس جنگنده که در نبرد چالش بر انگیز می شود در دستان صنایع دفاعی اسرائیل باقی خواهد ماند. یعنی بخش بدنه، موتور و بخشی از موشک ها به عنوان تکنولوژی غیرحساس ولی دست و پاگیر وارد می شود و بخش مربوط به تکنولوژی بالا در خود اسرائیل توسعه داده می شود. این نگاه در خصوص جنگنده های اسرائیل باعث می شود که آمریکا به عنوان سازنده قابلیت چندانی در شناخت و جاسوسی از جنگنده را نداشته باشد و جنگنده نیز مطابق با نیازهای خود خریدار رفتار کند. همچنین تکنولوژی رادار و جنگ الکترونیک قابل توسعه و استفاده در دیگر جنگنده ها به عنوان ارتقا خواهد بود. در فروش جنگنده اف 35 شاهد تغییر کدها و برنامه ریزی های جنگنده های ارسالی توسط اسرائیل بودیم چیزی که اف 35 را به یک جنگنده نیمه بومی تبدیل می کند. این نکته به قدری جالب است که در بحث خرید تجهیزات از کشور خارجی به عنوان الزام مهم باید توسط ایران رعایت شود. همه این موارد نشان می دهد که خریدار باید درک صحیح و کاملی از هدف خود داشته باشد و کیفیت خرید را متناسب با واقعیت و نیاز تطابق دهد. چرا که گاهی ابزاری به شما فروخته می شود که هرگز از ان استفاده نخواهید کرد و تنها هزینه اجباری پرداخت می کنید، برای مثال در تلویزیون های جدید قابلیت هایی هست که فروشنده با آنها شما را وسوسه به خرید جنس گرانتر می کند مانند توانایی ساپورت گیم و کیفیت بالای تصویر، در حالی که شما از این تکنولوژی استفاده نخواهید کرد. یا فروش مانیتور متخصصین گرافیک با قابلیت تفکیک بسیار ریز رنگ برای یک کار اداری یک کارمند ساده دولتی نکته ای که بعد از امنیت مسیر تامین کالای خام، در تولید بسیار اهمیت پیدا می کند، در نظر گرفتن نیاز ثابت و نیاز شناور است که تنوع منابع تامین در این راستا بسیار راهگشا است. نقطه نظرهای دیگری نیز وجود دارد که می توان به این بحث اضافه کرد. ولی در یک نگاه ساده جدول فوق را به عنوان تقابل ارزش هزینه تولید و ارزش راهبردی کالا معرفی می شود. ادامه دارد ... ممنون میشم اگر نکته ای به ذهنتون میرسه اضافه کنید
  15. 1 پسندیده شده
    مذهب نقش داره همچنانکه که نژادپرستی و تکیه بر یکدست کردن ساختار جمعیتی آرتساخ و میل به ژنوساید در حکومت آذربایجان و همچنین خود حکومت ارمنستان وجود داره ، دوستی به درستی بر این نکته تاکید داشت که این جنگ عامل مهمش جاه طلبی های فردی به نام اردوغانه و این مورد از همه موارد مهم تره. اردوغان تقریبا در تمامی کشورهای مسلمانی که خیزش هایی در اونها رخ داد، شکست خورد و حالا می خواد تمامی اونها در این کشمکش جبران کنه و الهام علی اف با توجه به شکست یک طرفه سال 93 میل زیادی برای اتحاد تمام قد با اردوغان داره. اما در مورد جنگ مذهبی تناقض هایی وجود داره ، اونهم اینکه: چه شباهتی هست بین ادعای شیعه بودن دولت لاییک الهام علی اف ( که در آزار و اذیت شیعیان کوتاهی نکرده) و اتحادشون با تروریست هایی با اندیشه وهابی که نهایت زاویه رو با مکتب شیعه دارند؟ همچنین چطور می تونیم حکومت آذربایجان رو شیعه بدونیم در حالی که متحد تمام قد اسرائیل یکی از بزرگترین دشمنان حال حاضر بزرگترین (و شاید تنها) حکومت شیعیان در دنیاست؟
  16. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم وضعیت سال 77 به نظرم ارتباطی به ناسازمان یافته بودن حریف نداشت .. به شیوه جنگی که قرار بود اتفاق بیافتد مرتبط بود . سال 1377 یا همون 1998 ، بطور دقیق 3 سال از حاکمیت طالبان در افغانستان می گذشت ( تصرف 90 درصد خاک افغانستان ) . القاعده آزادانه در این کشور فعالیت داشت و هنوز هم 11 سپتامبر اتفاق نیافتاده بود . به اصطلاح بخش بزرگی از این دو نیرو ، تجربه جنگ با یک قدرت بزرگتر را داشتند که در مقایسه با ما ، توان رزمی بالاتری را وارد صحنه کرده بود ، در نتیجه برحسب وضعیت وقت ، برای ما که فقط 9 سال از پایان جنگ با عراق گذشته بود (1998- 1989 ) و هنوز ضربات شدید آخر جنگ در پیکره این مملکت وجود داشت ، بعید بود در صورت دخالت ، نتیجه مهمی ثبت بشود . ضمن اینکه مرزهای فراخ ما با پاکستان و افغانستان تبدیل به بهشت القاعده میشد . ولی خوب ، تدبیری به کار رفت که سه سال بعد با تجهیز نیروهای اتحاد شمال و پشتیبانی هوایی ائتلاف (آزادی پایدار) به نوعی غیر مستقیم ، حساب با طالبان تسویه شود .. در خصوص اینکه نمی تونیم وارد بشیم ، یک تحلیل وجود دارد ، در خصوص اینکه نباید مستقیم وارد بشویم ، یک تحلیل دیگر .... (بدترین سناریو ) ماهیت جغرافیایی آذربایجان به شکلی هست که اصولا نیازی به ورود زمینی ما نیست ... تمامی حوزه های نفتی آذربایجان در کاسپین براحتی زیر دید و تیر نیروی دریایی ارتش و عناصر یگانهای ویژه سپاه هست و عملا نیروی دریایی آذربایجان را میشود با همکاری روسها و یا بدون همکاری آنها با یکطراحی مناسب ، برگشت داد به عصر حجر . وقتی نیروی دریایی نداشته باشند ، نفتی هم ندارند که صادر کنند ، در نتیجه به ورود زمینی ما هیچ نیازی نیست . ضمن اینکه واحدهای موشکی زمین به زمین سپاه ، یا نیروی هوایی ارتش هم به راحتی همه خاک این کشور را زیر دید و تیر خودش دارد در اینکه علاقه نداریم وارد بشویم که صحبت زیاد هست که در زمان خودش میشود روی ان بحث کرد ... ولی در قالب یک پیش زمینه ذهنی ، طراحی که برای حوزه ماوراء قفقاز شده ، پیچیده تر از یک جنگ محدود منطقه ای بر سر یک قطعه زمین هست ... پی نوشت : 1- به نظرم باید بیشتر در خصوص تاثیر جغرافیای نظامی در سرنوشت نبرد ها ، در میلیتاری مطلب نوشت . 2- باید سعی شود که جنگ را صرفا در سخت افزار رصد نکنیم ....
  17. 1 پسندیده شده
    برای یادآوری گذشته ... شعام = شورای عالی امنیت ملی
  18. 1 پسندیده شده
    شلیک نخستین موشک از ناوشکن پنهانکار زوموالت واشنگتن : نیروی دریایی ایالات متحده ، با شلیک نخستین موشک استاندارد-2 (SM-2) از یکی از سلولهای پرتاب عمودی ، بطور رسمی ، این شناور پنهانکار را بحالت عملیاتی درآورد . برنامه زوموالت ، یکی از بحث برانگیزترین پروژه های تاریخ نیروی دریایی ایالات متحده بشمار می آید که بلحاظ پیچیدگی و گستره فناوری های بکار رفته درآن ، تنها با طرح های مشابه در طول جنگ سرد قابل مقایسه است ، به همین دلیل این برنامه با مشکلاتی مختلفی از جمله عملکرد حسگرهای مورد استفاده تا سامانه های پیشرانش و تسلیحات نصب شده درآن ، مواجه گردید که منجر به لغو 90درصدی سفارشات و تحویل تنها 3 فروند به نیروی دریایی این کشور گردید . این برنامه بیش از شش سال از برنامه اصلی خود دچار عقب ماندگی است و آخرین رقم ارائه شده برای تولید هر کشتی ، چیزی در حدود 8 میلیارد دلار محاسبه شده است . ناوشکن های کلاس زوموالت ، در حال حاضر ، گران ترین شناور رزمی عملیاتی دنیای معاصر به استثنای ابرحامل های هواپیمابر کلاس جرالد فورد که حدود شش برابر بزرگتر هستند ، بشمار می آیند و انتظار می رود که قبل از ورود به خدمت رزمی ، یک رادار جدید را دریافت نمایند . با این حال ، نخستین فروند از این ناوشکن ها ، اولین شلیک رزمی خود را 9 سال پس از نصب ، در 21 اکتبر 2020 ، به انجام رساند که از یک گونه منحصر به فرد موسوم به SM-2 BLOCK III AZ منطبق شده با سامانه راداری جدید این شناور بشمار می آید .نیروی دریایی ارتش ایالات متحده ، با اعلام این خبر ، مدعی است که گونه جدید SM-2 موفق شد تا شبیه سازی شلیک یک موشک کروز ضد کشتی را رهگیری کند . کاپیتان مت شرودر ، مدیر برنامه زوموالت ، در خصوص پیامدهای این شلیک معتقد است : " آزمایش موفقیت آمیز امروز ، نه تنها توانایی این شناور رزمی را برای دفاع از خود ، افزون می کند ، بلکه گام مهمی درجهت تست سامانه رزمی پیشرفته این کلاس از کشتی های جنگی خواهد بود ، جایی که خدمه نخستین زوموالت عملیاتی و جوخه توسعه عملیاتی در کنار هم ، مشغول همکاری مشترک برای رساندن این شناور به سطح کامل رزمی هستند" در این زمینه ، افسر فرمانده این کشتی ، کاپتیان گری کِیو در خصوص اهمیت این آزمایش می گوید : " این شلیک ، نقطه عطفی در بلوغ قابلیتهای عملیاتی زوموالت محسوب میشود که نشان دهنده همکاری نزدیک خدمه کشتی ، طراحان و همچنین برنامه نویسان است تا در نهایت به عملیاتی شدن کامل شناور منتهی گردد . این روزی است که نیروی دریایی ، سالهاست انتظار آن را داشت " این درحالی است که در طرح اولیه ، قرار بود تا دو سامانه توپخانه ای پیشرفته برای ایفای نقش بمباران ساحلی روی این شناور نصب گردد ، بدلیل مشکلات فنی متعدد ، از طرح حذف گردید و به جای ان هر ناوشکن به هشتاد سلول پرتاب عمودی موشکهای سطح به هوا و کروز مسلح گردید . با توجه به حجم اعلام شده جابه جایی این شناور ، این محموله در ردیف "متوسط" مهمات قابل حمل توسط زوموالت قرار می گیرد که در مقایسه با ناوشکن های رقیب کلاس آرلی بروک و شناورهای تایپ 05 چینی کمتر خواهد بود . با این حال ، موشکهای قابل حمل توسط این کلاس شامل SM-2 BLOCK III AZ ، موشکهای کوتاهبرد RIM-162 و همچنین پرتابه های کروز توماهاوک بلاک 4 می تواند نقش ضد کشتی این شناور را با محدودیت روبرو نماید . اما با وجود استقرار موشکهای کروز و همچنین پرتابه های سطح به هوا ، قدرت آتش این شناور به میزان قابل توجهی بهبود یافته است . پی نوشت : 1-بن پایه 2- صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
  19. 1 پسندیده شده
    گزارش تسنیم از رزمایش پدافند هوایی ولایت 99| موشک باور در چه فاصله ای به هدف اصابت کرد؟/ رکوردزنی سامانه ایرانی پیش چشم رقیب روس در منطقه اصلی این رزمایش شلیک های متعدد و پرتعداد پنج نوع سامانه موشکی که رسانه ای شد نشان از عزم جدی برای به حداکثر رساندن توانایی عملیاتی نیروهای پدافند هوایی کشور و ارزیابی جدی آمادگی آنها دارد. این رزمایش ها با سختگیری های فرماندهان و نظارت مستقیم بالاترین رده عملیاتی کشور گام مهمی در راستای حفظ آمادگی دفاعی و رزمی کشور است که هر ساله در نیروهای مختلف صورت می پذیرد. رادار جدید و برد کوتاه کاشف-99 که با فرکانس کاری بالا و طول موج پائین کار کشف ریزپرنده ها تا 300 هدف همزمان در برد 12 کیلومتری بر عهده دارد، از جمله رادارهای مستقل حاضر در منطقه رزمایش بود. کاشف 99 در روز اول رزمایش دو سامانه سوم خرداد و طبس مجهز به آخرین گونه موشک های سوم خرداد (نسل جدید موشک های طائر) با برد اعلام شده 105 کیلومتر شلیک های خود را به سمت اهداف انجام دادند. این سامانه ها شامل خودروی پرتابگر مجهز به رادار و خودروی صرفاً پرتابگر هستند. جالب اینجا بود که یکی از سامانه های سوم خرداد حاضر در رزمایش، همان سامانه ای بود که سال گذشته در جنوب کشور موفق به سرنگونی گلوبال هاوک آمریکایی شد. سامانه سوم خرداد حاضر در رزمایش نکته مهم اینجاست که اینکار نه توسط سامانه برد بلند روسی اس-300 بلکه توسط سامانه بومی باور با موفقیت صورت پذیرفت. بر اساس اطلاعات صفحه نمایش کاربری و فیلم پخش شده در بخش خبری صدا و سیما سامانه باور-373 انهدام هدف مذکور در فاصله بین 125 تا 150 کیلومتری و به طور تخمینی در فاصله 135 کیلومتری صورت گرفته است. لینک گزارش به صورت کامل : https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/08/02/2375061/گزارش-تسنیم-از-رزمایش-پدافند-هوایی-موشک-باور-در-چه-فاصله-ای-به-هدف-اصابت-کرد-رکوردزنی-سامانه-ایرانی-پیش-چشم-رقیب-روس پ.ن: گزارش تقریبا جامعیه و بخشی از مطالبی که توی میلیتاری بحث شد رو هم داره! خوندنش خالی از لطف نیست
  20. 1 پسندیده شده
    دوستان در فیلم تست امروز از باور 373 هیچ تصویری از لحظه شلیک از لانچر نشان داده نمیشود البته غیر از همون اول فیلم و نمایش لانچر بدون لحظه شلیک که به نظر حتی همان هم متعلق به گذشته میباشد چون استتار لانچر با تصویر لانچر رزمایش متفاوت بوده است... به گونه عجیبی فقط از ثانیه های بعد از خروج نمایش داده میشود یا با رادار خود سامانه و یا با مات کردن و انتخاب زوایای تصویر برداری از نشان دادن لانچر در زمان شلیک خودداری کرده اند ...این تصویر از لانچر در داخل اتاق فرماندهی هست که شکل وشمایل متفاوتی دارد...
  21. 1 پسندیده شده
    بسم ا... مقایسه تطبیقی دو جنگنده نسل پنجمی اف-22 و جی -20 https://www.aparat.com/v/OklzM
  22. 1 پسندیده شده
    بقایای پهپاد RQ-4A هرمزگان ، سوم تیر 1398 این هم KILL MARK گلوبال هاوک روی سینه سوم خرداد البته امیدواریم که دوستان در پدافند نیروی هوا-فضای سپاه ، این ایده را به واقعیت تبدیل کنند =============== ویرایش شده در 30 شهریور 1398 ثبت کیل مارک گلوبال هاوک بر روی بدنه سامانه سوم خرداد
  23. 1 پسندیده شده
    شکار عقاب جهانی پهپاد گلوبال هاوک دیروز قرار بود این مطلب را بنویسم اما به دلیل پیگیری اخبار و اتفاقات حادثه پنج شنبه نشد که نوشته ام را تکمیل کنم. بامداد پنج شنبه نیروی هوافضای سپاه اعلام کرد یک فروند پهپاد آمریکایی MQ-4C را هدف قرار داده است. چندین ساعت بعد یک مقام آمریکایی خبر را تایید کرد اما مدعی بود این پهپاد بر فراز آسمان آبهای بین المللی هدف قرار گرفته است. با توجه به اتفاقات روزهای گذشته در دریای عمان، آمریکایی‌ها پروازهای شناسایی خود را بر فراز تنگه هرمز انجام می‌دادند. طبق گفته مقامات ایرانی، در طی این پروازها، آمریکا چندین مرتبه حریم هوایی ایران را نقض کرده بود که این حودث با هشدار رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران دریادار شمخانی روبرو شد وی بدون نام بردن از طرف خاصی اعلام کرد: "اف‌ای‌آر" (مرز هوایی) ما خط قرمز است و فرقی ندارد که هواپیمای کدام کشور از آن عبور کرده است به متجاوز همواره پاسخ سخت داده و خواهیم داد. پروازهای شناسایی آمریکایی‌ها توسط هواگردهای پی 8، پهپادهای ام کیو9، آرکیو 4 و ... انجام می‌گرفت. آمریکایی‌ها در سال 2018 یک فروند پهپاد RQ-4 BAMS-D در پایگاه هوایی الظفره امارات مستقر کرد. این نسخه از گلوبال هاوک با شماره سریال 166510 بستری برای آزمایش حسگرهای به کار رفته در پهپاد MQ-4C است. MQ-4C قرار است جایگزین P-8 poseidon گردد. آمریکا با توجه به توانایی مشابه این نسخه از گلوبال هاوک تصمیم گرفت که از پی-8 نیز در کنار RQ-4 برای شناسایی استفاده کند. RQ-4 را هم می‌توان توسط اتاق کنترل زمینی هدایت کرد هم توسط هواگرد پی-8. حسگرهای به کار رفته در RQ-4 BAMS-D توانایی شناسایی امواج راداری ضعیف را نیز دارند و می‌توانند این امواج را دریافت کرده و به تحلیل آن بپردازند با توجه به این قابلیت، گلوبال هاوک قادر است رادارهای مختلف را بر اساس امواج ارسالی شناسایی کرده نوع آن را تشخیص دهد و موقعیت آن‌ها را به دست آورد و یک تصویر واضح از چینش شبکه راداری و پدافندی منطقه تحت نظارت خود ارائه دهد. مسیر پرواز پهپاد RQ-4A BMAS-D در نزدیکی آب‌های جنوبی ایران در شب حادثه با توجه به نقض مکرر حریم هوایی ایران، به نظر می‌آید این هواگرد در پی یافتن نقاط کور راداری و مناطق فاقد پوشش راداری و سامانه‌های پدافندی کشورمان بوده است. پس از چند روز انجام عملیات‌های شناسایی نزدیک مرزهای هوایی ایران و نیز داخل این مرزها و شناسایی نقاط تحت پوشش پدافند ایران در مرزهای آبی جنوب کشور، آمریکا تصمیم گرفته است که حد فاصل سایت پدافندی بندرعباس و بندر جاسک را برای نفوذ انتخاب کند. به همین منظور آمریکا نزدیک ساعت 12 پنج شنبه شب RQ-4 را به پرواز درآورده است تا در کنار P-8 عملیات خود را آغاز کند. بدین منظور گلوبال هاوک با عبور از تنگه هرمز وارد دریای عمان شده و سپس در راه برگشت وارد حریم هوایی شده است قبل از وارد شدن به آسمان ایران سیستم موقعیت‌یاب خود را خاموش کرده است و به سمت منطقه کوه مبارک مسیر خود را طی کرده می‌کند احتمالا در این زمان هواگرد توسط هواپیمای P-8 که در آن شب همراه با گلوبال هاوک در نزدیکی مرزهای ایران پرواز می کرده است -فرمانده هوافضای سپاه پاسداران گفته است P-8 نیز حریم هوایی ایران را نقض کرده است اما نخواستیم آن را سرنگون کنیم- کنترل می‌شده است و اطلاعات به صورت ارسالی گلوبال هاوک به صورت مستقیم توسط کادر پروازی پوسایدون رصد و تحیل می شده است. تصویری از سامانه پدافندی سوم خرداد قرارگاه خاتم الانبیا از همان ابتدای پرواز، بر پهپاد اشراف داشته است. اما پهپاد با توجه به اطلاعات قبلی به دست آمده از شناسایی شبکه پدافند ایران اقدام به ورود به حریم هوایی ایران از منطقه کوه مبارک کرده است. اما بی خبر از اینکه یک آتش‌بار سوم خرداد قبلا در آن مکان مستقر شده است. با توجه احتمالا تنها یک خودروی حامل موشک سامانه خرداد مجهز به موشک های جدید طائر 2 به نام "سوم خرداد" در منطقه حضور داشته است و نیاز به حضور خودروی TELAR سوم خرداد نبوده است چرا که پدافند توانایی هدایت موشک را تا نزدیکی هدف توسط رادارهای مناطق دیگر دارد و این عمل موجب عدم شناسایی سامانه‌های پدافندی مستقر در آن منطقه می‌شود. پدافند اجازه داده است پهپاد به میزان کافی پیشروی کرده تا در صورت انهدام لاشه آن قابل دسترسی باشد پس از رسیدن به "کوه مبارک" قفل راداری انجام شده است و سیستم‌های هشداردهنده هواگرد، آن را به اپراتور اطلاع داده‌اند اپراتور نیز اقدام به خروج RQ-4 از آسمان ایران کرده‌اند اما موشک شلیک شده است و پهپاد در آب‌های ایران و نزدیک مرز آبی منهدم می‌شود. تیم سپاه برای بازیابی لاشه پهپاد اقدام می‌کنند و قسمت‌هایی از این لاشه را پیدا می‌کنند. پی‌نوشت: این نوشته تنها یک تحلیل بر اساس اخبار موجود است و خالی از اشکال نمی‌باشد.
  24. 1 پسندیده شده
    یه سوال خیلی ساده و مهم آرکیو ۱۷۰ تو شرق کشور چجوری کشف شد با توجه به ادعا درباره کمبود سیستم پدافندی در شرق؟؟؟
  25. 1 پسندیده شده
    با تشکر فراوان از جناب ام آر 9 بابت این مطلب    در مورد اس 300 چند نکته هست که بعضی مثبت و بعضی منفی است  - احتمال اینکه در این سیستم ها ، وسایل جاسوسی و کلک های زشت کنترلی قرار داده شده باشد بسیار زیاد است و سابقه دار بوده است  - این سیستم ها برای سیستم های کنترل روسی طراحی شده اند و به شبکه راداری ما به خودی خود قابل اتصال نیستند  - امکان کپی از این سیستم ها ، احتمالا در حین خرید از ما صلب شده است  - ساخت سیستم باور بصورت قابل اطمینان بویژه باتوجه به تست های مورد نیاز کمی بیش از یک سال دیگر زمان می برد  - سامانه اس 300 تنها برای کشورهای همسایه خلیج فارس یک سد دفاعی خوب است ولی در مقابل اسرائیل و آمریکا تنها یک مانع زمان گیر( بدبختی این است که اسرائیل این احتمال را دارد که فناوری جمینگ اس 300 را به کشورهای حاشیه خلیج فارس بفروشد )  - باتوجه به مساحت کشور و برد رادارهای اس 300، نیاز به رادارهایی از این گونه به صورت ضروری تعداد حداقل 10 الی 20 و  بصورت قابل اتکا حداقل 50 نقطه پدافندی نیاز است که این مشکل حتی خرید مدل های ابتدایی را منطقی می کند و از سوی دیگر نیاز به ساخت در داخل را شدیدا الزامی می کند    - با توجه به شواهد و صحبت هایی دال بر ورود اس 300 از کشورهای دیگر بوده احتمال قوی وجود دارد که متخصصین ما بر کلیت این سیستم آشنایی داشته و سرعت اتصال به سیستم جامع کشوری در کمترین زمان صورت گیرد.  - همچنین با توجه به آشنایی هم گفته شده بررسی و چک و حذف وسایل جاسوسی یا ارتقا سیستم های تحویلی با زمان کمتری صورت خواهد گرفت  - باتوجه به بحث طراحی باور و استفاده از سیستم های نیمه غربی و شرقی بویژه موشک های صیاد، ساخت یک سیستم پدافند دوربرد بدون کپی مستقیم از اس 300 ممکن و نزدیک به وقوع است  - درصورت ساخت باور طی 3 سال احتمالا به حداقل پوشش کل کشور می رسیم    نتیجه کلی: - باتوجه به تحویل  اس 300 به این صورت  صد در صد باور باید به نقاط کلیدی رسیده باشد که روس ها را مجبور به فروش کرده است  - دیگر به فکر سامانه اس 300 نباشید الان ما به سامانه هایی قوی تر و یک سطح بالاتر نیاز داریم چرا که دشمن اصلی ما اسرائیل قدرت اول جنگ الکترونیک است