برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      84

    • تعداد محتوا

      9,527


  2. aminf14

    aminf14

    Editorial Board


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      1,400


  3. HRA

    HRA

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      466


  4. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      1,031



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 5 آبان 1399 در همه مناطق

  1. 5 پسندیده شده
    ارمنستان اولین حمله با پهپاد انتحاری را انجام داده و فیلم آنرا هم منتشر کرده است. منابع ارمنی اعلام کرده اند که این پهپاد ساخت وزارت دفاع این کشور است. اپتیک ساده در این پهپاد استفاده شده. احتمالا نزدیک به دو کیلو مواد منفجره شدید الانفجار حمل میکند(این پهپاد در حد و اندازه های یک اوربیتر است) تصویر از دید دوربین این پهپاد که ظاهرا بسیار ساده است و معلوم نیست قابلیت حمله در شب را دارد یا نه! نکته عجیب سانسور و شطرنجی کردن افراطی این پهپاد است!
  2. 5 پسندیده شده
    نیروهای جمهوری آذربایجان در یک فیلم به سر سرباز ارمنی تیر خلاص شلیک میکنند فارغ از بحث نژاد و مذهب و سیاست وقتی یک فرد با نگاه انسانی به این چهره نگاه میکند. یک پدر مهربان برای فرزندانش را می بیند و یک همسر که به او عشق می ورزد. و پدر و مادری که تمام دغدغه شان همین جسم بی جان است. و همه و همه منتظرند‌ تا او باز گردد و حالا باید با جنازه اش رو به رو شوند که به فجیع ترین شکل ممکن در آمده است. اگر انسان ها وجه اشتراک تمام مردم یعنی عشق را می دیدند و میدانستند طرف مقابل هم مثل خودشان است. هیچ وقت جان یک انسان را نمی گرفتند و بالا سر یک جسم بی جان پایکوبی نمیکردند. و در نهایت بوسیله ی سیاسیون بازی داده نمی شدند.
  3. 4 پسندیده شده
    بسمه تعالی ایران و بحران قره باغ ؛ یک جنگ مذهبی ؟ تاکنون جنگ های بسیاری بر سر عقاید بین انسانها درگرفته است برخی ازین جنگ ها بر سر عقاید دینی بوده اند و برخی دیگر نه . فی المثل درگیری های گسترده بین کمونیست ها و کاپیتالیست ها و یا جنگ داخلی آمریکا به طور رسمی ناشی از یک عقیده ی مذهبی نبوده اندگرچه میتوان آنها را جنگ بر سر عقاید دانست. البته انواع تعاریف کاهش دهنده [1]وجود دارند که تاکید میکنند بسیاری از اعلام موضع های رسمی تنها روبنایی برای مسایل اقتصادی و یا نژادی هستند. نهایت این نظریات کاهش دهنده آنهایی هستند که جنگ و ستیز را یک امر ذاتی برای انسان دانسته و حتی اقتصاد و جنگ بر سر منابع را نیز امری روبنایی میدانند. جنگ دینی نیز خود بر دونوع است جنگ ناشی از انگیزه های دینی و جنگ توجیه شده با انگیزه های دینی . در مورد دوم باید توجه داشت که احتمال ظاهری بودن انگیزه های مذهبی و دینی بیشتر است.مهمترین علت در گر گرفتن آتش جنگ های مذهبی تفاوت‌های مذهبی است. مفهوم تفاوت های مذهبی خود به یک گروهه ی بزرگتر اشاره دارد: تفاوت های انسانی. این قسم خاص از تفاوت های انسانی می‌تواند بین یک واحد سیاسی ( نظام مستقر، دولت ، پادشاهی الخ) ، یا میان فرقه‌ها و مذاهب مختلف ویا ادیان مختلف تحت یک حاکمیت سیاسی باشد. در قرن بیستم عبارت holy war و عبارت هایی ازین دست یادآور افراط گرایی دینی است . این انبوهه های معمولا کوچک مذهبی تاکنون کوشیده اند به گسترش خشونت‌آمیز محتوای ایمان خود بپردازد، در برخی از موارد مانند گسترش ایمان با حذف افراد دیگری که به باور ایشان ایمان نداشته اند بوده است . برخی از مصادیق اخیر این موضوع ، نسل کشی مسلمانان توسط بوداییان در برمه، درگیری های دایمی میان مذاهب در هند، کشتار های دسته جمعی توسط افراط گرایان مسیحی و البته جنایت های پرشمار سنی های تندرو (سلفی ) به خصوص در قضایای عراق و سوریه بوده است . بر اساس برخی پژوهش ها [2] از میان 1763 جنگ ثبت شده به لحاظ تاریخی چیزی در حدود 7 درصد آنها با انگیزه های مذهبی بوده اند. البته نکته ی مهمی در اینجا وجود دارد : جنگ های مذهبی معمولا بسیار خونبارترند. براساس پژوهش دیگری [3]بیش از ده درصد از خونبارترین درگیری های تاریخی با انگیزه های مذهبی رخ داده اند. گذشته ازنظریاتی که وجود انگیزه های مذهبی را در مورد جنگ ها از اساس قبول ندارند، میتوان میل واضحی را در میان دولت ها و گروه ها برای نوعی از توجیه مذهبی برای درگیریهایشان دانست. مهم ترین دلیل امر فوق چنین به نظر میرسد: مذهبی کردن به جهت روانی و تبلیغاتی دارای ابعاد و تاثیرات مهم داخلی و خارجی است . ابعاد داخلی: یکی از مهمترین ابعاد رنگ و وبوی مذهبی دادن به جنگ ها، کمک به پروسه ی ناانسان پنداری [4] و یا شر پنداری [5] دشمن است. مذهب امر مهمی است و برای بسیاری از مردم جهان، اعتقادات مذهبی مهم ترین چیزها در زندگی ایشان است. کسی که مخالف این عقاید باشد . یا به آنها توهین کند قطعا موجود شریری است و باید به شدیدترین وجه با وی برخورد نمود. این کار به رهبران گروه ها و جوامع کمک میکند تا احساسات پیروانشان را تهییج کنند و ازیشان خشونت بیشتری در قبال دشمن طلب کنند. مثال های زیادی در این مورد وجود دارد که محور شرارت جرج بوش گویا ترین مثال است. ابعاد خارجی : در بعد خارجی استفاده از پوشش جنگ مذهبی که حوزه ی عقاید راسخ است به رهبران جوامع میکند که جوامع یا دولت های دیگر را حتی الامکان از منطقه ی خاکستری خارج کنند. آنها با ساختن یک دو قطبی جعلی [6]به بازیگران خارجی اعلام میکنند که یا با ما هستید و یا بر علیه ما. این تکنیک بسیاری از کمک های بالقوه را به بالفعل تبدیل میکند. در این مورد نیز آمریکای دوره ی جرج بوش یکی از کاملترین نمونه های معاصر است. شواهدی هم اکنون از درگیری قره باغ مخابره می شود که حاکی از میل طرفین به مذهبی کردن این جنگ است. هدف قرار دادن کلیساها و مساجد، استفاده از ادبیات مذهبی و دعوت از کشورهای هم مذهب از نمونه های این اقدامات است. اقداماتی چون بی حرمتی به اماکن مذهبی میتواندواقعا ازطرف دشمن و یا حتی خود این کشورها به صورت پرچم ساختگی [7] صورت گرفته و تشدید شود. این درحالی است که درگیری قره باغ یک درگیری با زمینه های فتح زمین [8] و در مراحل بعد ناشی از کینه های تاریخی و عمدتا نژادی است. کشتارهای وسیعی که دو طرف به عنوان زمینه های تاریخی این نزاع مدام برآن تکیه میکنند از سوی هر دو طرف و بر اساس بنیان های نژادی صورت گرفته است. ممکن است که دو طرف با تلاش برای دادن توجیهات مذهبی به این درگیری در بعد تبلیغات داخلی موفقیت هایی به دست بیاورند ولی باید بدانند که زمان تاثیر گذاری بر دیگر کشورها با استفاده از ادبیات مذهبی گذشته است. کسی در دنیا فریب هیچ یک از دو کشور برای اسلامی یا صلیبی کردن جنگ را نخواهد خورد. جمهوری اسلامی کماکان با پایبندی به قوانین بین المللی قره باغ را خاک آذربایجان میداند. البته باید به یاد داشت همانگونه که قره باغ بخشی از خاک آذربایجان بوده و پس از مدتی از آن جدا شده است کشور آذربایجان نیز در طول تاریخ بخشی از سرزمین ایران بوده و اکنون چندسالی است که مستقل شده است. جمهوری اسلامی همچنین هرگونه درگیری منطقه ای را به صلاح منطقه ندانسته و راه حل این بحران را در گفت و گو میداند. ایران در صورت اعلام جنگ مذهبی قطعا مخاطب ارمنستان نخواهد بود. ولی گرگینه های دو سوی ارس که نسخه ی بازتولید شده تفکرات مذهبی داعش در لباس تفکرات نژادپرستانه هستند نیز باید بدانند که نظام اسلامی وارد بازی مسلمان نمایی و شیعه نمایی ایشان نخواهد شد. تفکرات نژاد پرستانه هیچ جایی در اسلام ندارند از آن رو که طبق نص قرآن کریم : ان اکرمکم عندالله اتقاکم . ........................................................................................................................................... [1] https://en.wikipedia.org/wiki/Reductionism [2] Axelrod, Alan; Phillips, Charles, eds. (2004). Encyclopedia of Wars (Vol.3). Facts on File. pp. 1484–1485 Index entry for Religious wars category. [3] Matthew White (2011). The Great Big Book of Horrible Things. W.W. Norton & Company. p. 544. [4] Dehumanization of the enemy [5] Demonizing the enemy [6] https://en.wikipedia.org/wiki/False_dilemma [7] False flag [8] به دلیل وسعت کم سرزمینی دو کشور
  4. 4 پسندیده شده
    اسباب بازی مشهور 007 در جریان تولید یکی از مشهورترین فیلم های سری مامور007 ( جیمز باند - چشم طلایی ) ، قابل توجه ترین عملیات تعقیب و گریز میان مامور بریتانیایی و عوامل روس صورت گرفت که ستاره این نمایش ، یک دستگاه تانک اصلی میدان نبرد روسی بشمار می آمد . برای این فیلم ، یک دستگاه تانک تی-54/55 ( نمونه بهینه شده تی-55 ام.5 یا نسخه اچ از گونه پایه ) بصورت قرضی از یک موزه نظامی در شرق بریتانیا اخذ شد که با یکسری تغییرات ، از جمله افزودن زره های واکنشی ساختگی به محل فیلمبرداری در شهر سن پیترز بورگ ، انتقال داده شد . عوامل برای جلوگیری از تخریب پیاده روهای این شهر تاریخی ، شنی های ویژه حرکت در مسیرهای خارج جاده ای فولادی این تانک را با یکسری پوشش های لاستیکی تانک چیفتن جایگزین نمودند . این تانک هم اکنون در محل اصلی خود ، موزه نظامی در یک فرودگاه نظامی در شرق بریتانیا بطور دائمی در معرض نمایش عموم قرار دارد .
  5. 3 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم ما چقدر احمق هستیم؟ احمقانه های یک سازمان نظامی تفکر دشوارتر از آن است که تصور کنیم.در این مقاله جالب از ژورنال نیروی زمینی ارتش استرالیا نویسنده با توضیح هدف تفکر و بررسی برخی از مسائلی که همه ما با آن روبرو هستیم ، نتیجه می گیرد که ارتش با تفکر مشکل دارد. اگر ارتش واقعاً تطبیق پذیر باشد ، باید با نحوه تفكر ما به صورت فردی ، تیمی و سازمانی به مسائل بپردازد. ولی هیچ جایگاهی در ارتش وجود ندارد که مهارت های تفکر انتقادی را به عنوان یک خواسته مطلوب یا اجباری ذکر کند. . مردی در حال تعویض چرخ ماشین خود بود که تصادفا پیچ های چرخ به فاضلاب کنار جاده افتادن. او خیلی زود فهمید كه در کنار یک بیمارستان روانی توقف کرده و یك بیمار در نزدیكی ایستاده و او را تماشا می كند. راننده گفت: " شما فکر می کنید این خنده دار است." بیمار پاسخ داد: "نه ، نمی کنم". مرد گفت : ‘فکر نمی کنم شما بتوانید به من کمک کنید. بیمار گفت: "خب ، چرا شما فقط یک مهره چرخ را از هر سه چرخ دیگر بر ندارید و از آنها برای اتصال چرخ اضافی خود استفاده نمی کنید؟ این باید تا زمانی کار کند که خیلی سریع رانندگی نکنید. " مرد گفت : 'محشره! این خنده دار به نظر می رسد که شما در یک بیمارستان روانی هستید و در عین حال توانسته اید به فکر راه حلی برای مشکل من باشید. بیمار پاسخ داد: " ممکنه دیوانه باشم ، اما احمق نیستم. " حماقت وقتی واضح است که پاسخ واضح است ولی نمی توان آن را دید. حماقت وقتی رفتاری ناشیانه می باشد که ان رفتار به طور واضح بد باشد. حماقت در حالی درتصمیم گیری گنگ است که تصمیم از ابتدا باید گنگ شناخته می شد. حماقت با بیان ایده ها و نظرات کسل کننده و مغالطه آمیز مشهود است. سوال واضحی که باید بپرسید این است: "ما چقدر احمق هستیم؟" این مقاله پاسخی را مطرح می کند. اما قبل از طرح پاسخ ، ابتدا لازم است تفکر را متناسب با متن ارائه دهم. دلیل این امر این است که هر کس دیدگاه خاص خود را نسبت به تفکر داردو البته اکثریت در اشتباه هستند. هدف تفکر "من فکر میکنم پس هستم" رنه دکارت "من هستم. بنابراین فکر می کنم" افسران ارتش استرالیا تفکر چیزی است که ما آن را مسلم می دانیم. از این گذشته ، ما در تمام زندگی خود در حال "تفکر" بوده ایم. اما اگر بپرسیم هدف از تفکر چیست؟ در واقع یافتن پاسخ بسیار دشوار است. من معتقدم که تفکر سه هدف گسترده و مرتبط با یکدیگر را در بر می گیرد: ایجاد حس، ایده پردازی و تصمیم گیری. حس سازی کاری است که هنگام پردازش داده ها ، اطلاعات و ورودی های حاصل از حواس فیزیکی خود انجام می دهیم. ایجاد حس شامل توسعه درکی از دنیای "ما" (در مقابل جهان ) است. حس سازی را می توان به درک ، یادگیری و آموزش تقسیم کرد. این جنبه ها می توانند بیشتر تجزیه شوند و شامل فعالیت هایی مانند درک ، حافظه ، استدلال ، برقراری ارتباط ، تحلیل ، منطق و جذب شوند. در حالی که ما از بدو تولد در حال درک دنیای خود بوده ایم ، اما "درک" ما از جهان به اندازه ای که خود تصور می کنیم دقیق و قابل اعتماد نیست. ایده پردازی را زمانی انجام می‌دهیم که به دنبال درک شرایط محیط و خلق ایده‌هایی برای اطلاع‌رسانی تصمیمات و اقدامات خود باشیم. ایده پردازی را می توان به طراحی و خلاقیت تقسیم کرد. این جنبه ها را می توان در فعالیت هایی مانند تحقیق ، تفکر سیستمی ، تولید ایده ، ترکیب و نوآوری تجزیه کرد. طیف گسترده ای از تکنیک ها برای تقویت ایده پردازی در دسترس است. اما ارتش در این زمینه تلاش کمی (با ارفاق) برای نهادینه کردن هر یک از آنهاکرده است. تصمیم گیری نتیجه طبیعی تفکر است و منجر به اعمالی می شود که انجام می دهیم. تصمیم گیری شامل حل مسئله ، تدوین تصمیم و برنامه ریزی است. این جنبه ها را می توان در فعالیت هایی مانند شناخت و تشخیص مشکلات ، انتخاب و به کارگیری مدل تصمیم گیری ، و تنظیم و اجرای برنامه ها تفکیک کرد. همانند ایده پردازی ، طیف گسترده ای از فنون حل مسئله و تصمیم گیری نیز وجود دارد. به استثنای فرآیند ارزیابی نظامی Military Appreciation Process (MAP) ، ارتش نیز نتوانسته است آنها را نهادینه کند. این سه "هدف" کاربرد تفکر را توصیف می کند ، اما نشان دادن تفکر نیست. تفکر از طریق بیان تفکر نشان داده می شود.  بیان تفکر کیفیت تفکر ما از طریق افکاری که داریم و اعمالی که انجام می دهیم بیان می شود. افکاری که داریم معمولاً از طریق گفتن و نوشتن بیان می شود. این افکار توسط افرادی که به صحبت ما گوش می دهند یا آنچه را که می نویسیم می خوانند قضاوت می شوند. اقداماتی که انجام می دهیم توسط کسانی که بر آنها تأثیر می گذارد قضاوت می شوند. در ارتش ، افکار ما از طریق کارکنان ، به صورت کتبی یا کلامی بیان می شود. اقدامات ما توسط زیردستان ، شرکا ، متحدان ، دشمنان و اگر در تجربه خود تأمل کنیم ، توسط خود ما قضاوت می شود. قضاوت هایی که درباره عملکردهای ما انجام می شود ، براساس ادراک ، پیش داوری و تعصب کسانی است که قضاوت می کنند. همچنین باید در نظر بگیریم که تفکر در سطوح مختلف رخ می دهد. این فقط یک فعالیت فردی نیست. سطح تفکر تفکر در سه سطح صورت می گیرد: فردی ، تیمی و سازمانی. تفکر فردی کاری است که ما مستقل از دیگران انجام می دهیم. تفکر فردی توسط عوامل مختلفی شکل می گیرد. اینها شامل ساختار و عملکرد مغز ما ، عادات تفکر و فرهنگ و انتظارات سازمانها و گروههایی است که به آنها تعلق داریم. تفکر تیمی جمع تفکر فردی است ، اما با عارضه اضافه شده تعاملات اجتماعی و فرهنگی درون تیمی. بروس تاكمن ، روانشناس آمریكایی ، بخاطر نظریه توسعه گروهی مشهور است كه در آن پنج مرحله رشد را شناسایی كرد. مراحل شامل شکل گیری ، طوفان ، هنجارسازی ، اجرا و به تعویق انداختن است. اهمیت مراحل این است که آن‌ها تاثیر و نفوذ بر افراد گروه (تیم)را نشان می‌دهند. هنگام کار در تیم ها ، افراد مانند زمان فردی رفتار نمی کنند (فکر نمی کنند). تفکر سازمانی حاصل جمع تفکرات فردی و تیمی است و توسط فرهنگ ، سنت ها و قوانینی که در درون سازمان وجود دارد محدود می شود. تفکر سازمانی را می توان در نتیجه جهت دهی به تیم ها و افراد تحت تأثیر قرار داد یا بر آنها تأثیر گذاشت. در اینجا می توان بین تصمیم گیری منطقی و پیروی از قاعده ، تمایزی بینابینی قائل شد. تصمیم گیری منطقی (که فرآیند ارزیابی نظامی بر اساس آن بنا شده است) مبتنی بر توسعه گزینه ها ، انتخاب بهترین گزینه با توجه به معیارهای توافق شده (عینی) و سپس اجرای گزینه انتخابی است. در مقابل ، پیروی از قانون ،تصمیم گیرندگان را برای درک موقعیت آنها در داخل سازمان ملزم به شناسایی نوع وضعیتی که با آن روبرو می شوند میکند و تصمیم گیری براساس قوانین و انتظارات سازمان گرفته خواهد شد. با تشریح سه سطح تفکر ، اکنون می توانیم توجه خود را به برخی از دلایل دشوار بودن تفکر معطوف کنیم. چالش های تفکر کردن ما انسانها بسیاری از مسائل را با تفکر خود درگیر می کنیم و توضیح کامل آنها وقت زیادی را می طلبد. به همین دلیل من فقط چهار مسئله مشترک را برجسته می کنم که ، با تجربه من ، تأثیر قابل توجهی در توانایی تفکر ما دارند. ادراک _ اگرچه بیشتر ما معتقدیم که چیزها را آنگونه که در حقیقت هستند درک می کنیم ، اما شواهد نشان می دهد که ادراک ما در واقع تفسیر مغز ما از اطلاعات حسی است. آنچه فکر می کنیم واقعی است ممکن است نباشد. جهان دقیقاً همانطور که مغز ما تصور می کند به نظر می رسد ، احساس می شود ، صدا می دهد ، بو می دهد و می چشد. توانایی ما در "درک" آنچه در اطراف ما اتفاق می افتد توسط مسائلی مانند "نابینایی ناآگاهانه" _Inattentional blindness_و "کوری نسبت به تغییر"_Change blindness_بیشتر مختل می شود. نابینایی ناآگاهانه ناشی از "آگاهی" محدود مغز ما است و منجر به این می شود که حوادث مهمی را که در منظره ساده اتفاق می افتند ، اما خارج از کانون توجه ماست متوجه نشویم. کوری نسبت به تغییر ناشی از استعداد ما به حواس پرتی است و نتیجه آن است که تغییرات چشمگیری را در صحنه ای که مشاهده می کنیم متوجه نمی شویم. عدم اطمینان ادراک به این معنی است که هنگام تفسیر ورودی های حسی باید مراقب باشیم. آنچه فکر می کنیم اتفاق می افتد ممکن است همان چیزی نباشد که در واقع اتفاق می افتد. حافظه_ این عقیده رایج که حافظه ما مخزن گسترده ای از همه چیزهایی است که تجربه کرده ایم - و اینکه برای یادآوری آنچه اتفاق افتاده فقط کافیست آن را بیاد بیاوریم - ثابت شده است که نادرست است. قابل اعتماد بودن حافظه بسیار کمتر از آن است که تصور می کنیم. حافظه ما یک بازسازی از وقایع است ، نه ضبط وقایع. ... تحقیقات قابل توجه نشان می دهد که خاطرات ما می توانند تغییر کنند. حتی می توانیم برای رویدادهایی که هرگز در واقع اتفاق نیفتاده اند خاطرات جدیدی ایجاد کنیم! در واقع ، حافظه ما یک عکس فوری از وقایع نیست که بعداً از آلبوم تجربیات گذشته خود بازیابی کنیم. در عوض ، حافظه سازنده است. اعتقادات فعلی ، انتظارات ، محیط و حتی پرسش هامی تواند بر حافظه ما از وقایع گذشته تأثیر بگذارد. دقیق تر این است که حافظه را بازسازی گذشته بدانیم - و با هر بازسازی پی در پی ، خاطرات ما می توانند از حقیقت بیشتر و بیشتر شوند. بنابراین خاطرات با گذشت زمان تغییر می کنند ، حتی اگر اطمینان داشته باشیم که آنها تغییر نکرده اند . این خاطرات می توانند تأثیر قابل توجهی در باورهایی که شکل می گیرد و تصمیماتی که می گیریم داشته باشند. تنها چیزی که از وارد کردن یک ایده جدید به ذهن نظامی دشوارتر است ، بیرون کشیدن ایده قدیمی است. لیدل هارت  خلاقیت _خلاقیت برای سازگاری یک نیاز اساسی است. ما به خلاقیت نیاز داریم زیرا: وقتی اوضاع تغییر می کند و اطلاعات جدید به وجود می آیند ، دیگر نمی توان با راه حل های دیروز مشکلات فعلی را حل کرد. بارها و بارها ، مردم در می یابند آنچه که دو سال پیش کار کرده است امروز جواب نخواهد داد. این به آنها حق انتخاب می دهد. آنها می توانند از این واقعیت ناراحت باشند که کارها به آسانی مانند گذشته انجام نمی شود یا می توانند از توانایی های خلاقانه خود برای یافتن پاسخ های جدید ، راه حل های جدید و ایده های جدید استفاده کنند.با این حال ، مشکلی که همه ما با آن روبرو هستیم این است که خلاقیت به طور کلی توسط سیستم آموزشی و فرهنگ های اجتماعی و کاری ما از شرط خارج می شود. به ویژه اینکه سنت ، به یوغی در گردن ما تبدیل شده است. سنت استدلال معتبری برای حفظ گذشته نیست: سنتها فقط در صورت مرتبط بودن ارزشمند باقی می مانند. اگر تصویری از قدرت سنت برای جلوگیری از خلاقیت و نوآوری می خواهید ، سعی کنید پیشنهاد کنید ، که ما باید از میزان تمرین نظامی خود بکاهیم. خبر خوب این است که ، صرف نظر از اینکه چقدر احساس "خلاقیت" کرده ایم ، هنوز قادر به تولید راه حل های خلاقانه هستیم.... حتی اگر آموزش خلاقیت بیشتر به افراد امکان پذیر نباشد (و به نظر من این امکان وجود دارد) ، می توان ابزاری را در اختیار آنها قرار داد که به آنها امکان تولید راه حل های خلاقانه را بدون لزوماً خلاق بودن بدهد.ابزار تولید راه حل های خلاق کاملاً ثابت است و یادگیری آنها نسبتاً آسان است. همانطور که قبلاً اشاره شد ، مشکلی که ارتش در حال حاضر دارد این است که ما نمی توانیم این ابزارها را در فرایندهای تصمیم گیری خود وارد کنیم. نظر من این است که رهبران ارتش از عدم اطمینان به خلاقیت ناراحت هستند. خیلی راحت تر است که یک برنامه ایمن و کسل کننده را دنبال کنید تا اینکه بخواهید کار جدیدی انجام دهید. در مواجهه با انتخاب بین تغییر عقیده و اثبات عدم نیاز به چنین کاری ، تقریباً همه مشغول اثبات موضوع می شوند. John Kenneth Galbraith سوگیری تأییدی _ هیچ یک از ما به اندازه تصور خودمان درخشان یا معصوم نیستیم. سوگیری تأیید ، ما را وادار می کند تا شواهدی را برای تأیید اعتقاداتی که قبلاً در دست داریم ، جستجو کنیم. یا به دنبال شواهد ناسازگار (تأیید ناپذیر) نیستیم ، یا اگر در آن گیر بیفتیم ، ارتباط آن را تخفیف می دهیم. این یک مشکل اساسی در تفکر افراد است.نگران کننده این است که حتی شواهدی وجود دارد که مغرضانه بودن تأیید را به مغز ما وارد می کند: دانشمندان علوم مغز و اعصاب اخیراً نشان داده اند که این سوگیری ها در تفکر به روش پردازش اطلاعات مغز - همه مغزها ، صرف نظر از وابستگی سیاسی صاحبان آنها - تعبیه شده است. به عنوان مثال ، در مطالعه ای بر روی افرادی که تحت تصویربرداری (MRI) قرار می گرفتند ، در حالی که آنها سعی داشتند اطلاعات ناهمگن یا هم آوا را در مورد جورج بوش یا جان کری پردازش کنند ، Drew Westen و همکارانش دریافتند که مناطق استدلال مغز عملا وقتی شرکت کنندگان با اطلاعات ناسازگار روبرو می شوند ، خاموش شده و هنگام بازیابی آوایی ، مدارهای هیجان مغز با خوشحالی روشن می شوند. این مکانیسم ها یک پایه عصبی برای مشاهده فراهم می کنند که وقتی ذهن ما ساخته شد ، تغییر آنها سخت است.سوگیری تأیید تأثیر عمده ای در کیفیت تفکر فردی و تیمی ما دارد. این دلیل اصلی است که ما غالباً در تصمیم گیری های خود آنچه را که در ادراک خود نقص اشکاری میدانیم پنهان میکنیم. من تاکنون از پاسخ مستقیم به سوال قبلی خود اجتناب کرده ام: "چقدر احمق هستیم؟" پاسخ ، بر اساس شواهدی که دیده ام ، این است که ما نسبتاً احمق هستیم. می توانم تصور کنم که شما می پرسید ، "چه کسانی آدم های احمقی هستند؟" خوب ، اگر می خواهید بدانید که این افراد احمق چه کسانی هستند ، فقط باید در آینه نگاه کنید. من چهار مشکل راجع به تفکر که بطور مستقیم بر تمام تفکرات فردی تأثیر می گذارد ، بیان کردم. آنها همچنین از طریق تأثیر بر روی افرادی که تیم را تشکیل می دهند بر تفکر تیم تأثیر می گذارند. این مشکلات (و بسیاری دیگر) بر تفکر سازمانی از طریق جمع آوری اثرات فردی و تیمی نیز تأثیر می گذارد. ارتش سازمانی متمرکز بر تیم است. تیم ها ما را مشخص می کنند و مهمترین مولفه های توانایی ما را تولید می کنند. رهبران ارتش ، در همه سطوح ، در رهبری عالی هستند. با این حال ، مشکلی که بیشتر تیم ها با "فکر کردن" دارند این است که آنها نمی دانند به عنوان یک تیم چگونه این کار را انجام دهند. تفکر تیمی به استفاده از فرایند و تکنیک نیاز دارد.تفکر تیمی در ارتش با مازاد رهبری و کمبود مهارت راه گشایی بهم ریخته است. این عدم مهارت راه گشایی (facilitation skills) نیز بر روی آموزش تأثیر می گذارد. _ به معنای مهارتی است که باعث حل مشکلات در کارهای گروهی میشود _در حالی که ما مدرسان بسیار خوبی داریم - با دانش فنی عالی و اعتماد به نفس بالا - اکثریت قریب به اتفاق آنها برای راه گشایی آموزش ندیده اند. راه گشایی به شما کمک می کند تا به یک تیم (یا یک فرد) کمک کنید تا بیشترین بهره را از یک فعالیت ببرند. اگر شخصیتی از نوع "آلفا"_رهبر_ داشته باشید و مهارت راه گشایی عملی نداشته باشید ، انجام این کار دشوار است. یک راه گشای ماهر(راهنما) از اهمیت برنامه ریزی یک فعالیت و هدایت تیم در استفاده از طیف گسترده ای از تکنیک های مناسب آگاهی کامل دارد. او می فهمد که تفکر تیمی یک روند است و یک رویداد نیست. اگر ارتش بخواهد تطبیق پذیر بشود ، باید رویکرد تسهیل کننده تری را برای کار گروهی اتخاذ کند. هنگامی که من طوفان مغزی را به گروه ها آموزش می دهم ، با پرسیدن اینکه در گذشته چند نفر طوفان مغزی را "انجام داده اند" شروع می کنم. تقریباً همه دستهای خود را بالا می آورند. بعد از اینکه روند طوفان مغزی را آموزش دادم ، دوباره سوال را می پرسم. به طور معمول ، کمتر از ده درصد افراد دست خود را بالا می برند. آنچه بیشتر آنها در گذشته انجام داده اند به بهترین وجه می تواند به عنوان "تخلیه مغز" توصیف شود - تخلیه ساده ایده های مربوط به موضوع معرفی شده. طوفان فکری نیاز به آماده سازی و انجام یک سری فعالیت ترتیبی برای تولید ایده ها ، مرتب سازی ایده ها ، ارزیابی ایده ها و توسعه گزینه ها دارد. روند کامل طوفان مغزی ممکن است چندین ماه طول بکشد و باید شامل استفاده از تکنیک های اضافی مانند روش گروه اسمی و نمودار همبستگی باشد. می توانید طوفان فکری را در یک بازه زمانی بسیار کوتاه تر انجام دهید ، اما اگر فکر می کنید می توانید آن را در عرض نیم ساعت کامل کنید ، دچار توهم هستید. اگر تمام تجربه شما از طوفان مغزی محدود به نشستن به مدت 15-20 دقیقه با سه یا چهار نفر از همكاران در یك اتاق كوچك ، با تخته سفید و چند نشانگر باشد ، در واقع شما هرگز طوفان فكری را تجربه نكرده اید. و این نشان دهنده تفاوت بین رهبری و شخص تسهیل کننده (شخص راهنما - راه گشا- Facilitator ) است. یک رهبر تیم را به سمت تصمیم خود سوق می دهد. یک راهنما به تیم کمک می کند تا تصمیمات بهتری برای خود پیدا کند.اگر ارتش بخواهد تطبیق پذیر بشود ، باید رویکرد تسهیل کننده تری را برای کار گروهی اتخاذ کند. این یک چالش برای رهبران ارتش است که براساس تجربه خود ، احتمالاً فکر می کنند که می توانند بدون نیاز به تغییر در سبک رهبری خود ، کار را به خوبی انجام دهند. مشکل با روند ارزشیابی نظامی Military Appreciation Process (MAP) اگر تنها ابزاری که دارید چکش است ، پس تمایل دارید که هر مشکلی را به عنوان یک میخ ببینید. آبراهام مازلو فرایند ارزیابی نظامی (MAP) تنها چارچوب تصمیم گیری ما در ارتش است. این مدل مبتنی بر مدل تصمیم گیری منطقی است ، اما اغلب به جای یک چارچوب تصمیم گیری به عنوان یک ابزار برنامه ریزی استفاده می شود. یک مشکل مهم این است که اکثر افرادی که از MAP استفاده می کنند ، دانش و درک عمیق تری از نحوه "تفکر" ندارند. آنها از محدودیت هایی که همه ما سعی می کنیم محیط خود را درک کنند ، بی اطلاع هستند. آنها همچنین از مشکلاتی که همه ما هنگام تصمیم گیری با آنها روبرو هستیم بی اطلاع هستند. از آنجا که آنها از خویشتن‌آگاهی (Self-awareness) برخوردار نیستند ، بنابراین مجبور به استفاده از MAP به عنوان یک فرآیند خطی هستند ، بدون اینکه مفاهیم توانایی محدود ما در تفکر را درک کنند. حتی افرادی که در استفاده از MAP تجربه دارند ممکن است به سادگی و با تغییر کاربرد دکترین متناسب با شرایط مختلف ، فرآیند را به روشی کارآمدتر اعمال کنند. آنها "روند" را دقیق تر کار می کنند ، اما لزوماً تصمیمات دقیق تری نمی گیرند. یک مشکل حتی مهم تر ، این است که بیشتر افراد در ارتش حتی از MAP برای هدایت تصمیم گیری روزمره خود استفاده نمی کنند. مطمئناً ، وقتی از آنها می پرسید که آیا از آن استفاده می کنند ، می گویند که استفاده می کنند. اما سطح پاسخ آنها را خواهید دید که چقدر کم عمق است. آنها در زمینه جمع اوری و نظارت بر اطلاعات میدان نبرد کاهلی میکنند ، تجزیه و تحلیل ماموریت را قیچی میکنند و مستقیماً به سمت توسعه یک اقدام مطلوب (یعنی "من قبلاً این کار را انجام داده ام و جواب داده است")می روند.پس از آن ، یک یا دو سال پس از اجرا ، وقتی برنامه تفصیلی اقدام به عواقب ناخواسته متزلزل می شود ، متوجه می شویم شخصی که آن را انتخاب کرده است از پست خارج شده و نمی تواند از تجربه بدست امده چیزی یاد بگیرد. شاید می بایست نقل قول مازلو را با ظرافت کمتری جایگزین کنم: اگر تنها ابزاری که دارید چکش است و شما ترجیح می دهید از آن استفاده نکنید ، در این صورت یا نیاز به ابزارهای اضافی را تشخیص می دهید یا احمق هستید. LIEUTENANT COLONEL RICHARD KING هنگامی که دکترین فرآیند ارزیابی نظامی استرالیا (MAP) در سال 1996 برای اولین بار منتشر شد ، 181 صفحه داشت. پنج سال بعد ، طبق برنامه ، دکترین بازنویسی شد و تبدیل به 292 صفحه شد . هشت سال بعد ، نسخه جدیدی قرار است در اکتبر 2009 به عنوان تدوین آموزه منتشر شود: پیش نویس کنونی 592 صفحه است. من کاملاً مطمئن نیستم که طول اضافه شده باعث مفیدتر شدن نقشه شده است یا استفاده از آن را تشویق کند. همچنین نگران کننده این است که MAP بازنویسی شده هنوز فاقد طیف مناسبی از ابزار برای بهبود کاربرد آن است. بگذارید مختصراً دور بشوم و بینشی در مورد مدیریت و استفاده از دکترین توسط ارتش پیشنهاد کنم. اگر ارتش بخواهد تطبیق پذیر شود ، باید طرز تفکر خود درباره دکترین را تغییر دهد. بهترین چیزی که می توانیم با دکترین به دست آوریم این است که "عادت می کنیم" کاری را انجام دهیم که در گذشته در زمان نوشتن دکترین به آن رسیدیم . دکترینی که سالها طول می کشد تا بررسی ، تولید و اعتبارسنجی شود ، قدیمی است و نماینده یک الگوی منسوخ است. همه دکترینها باید "دکترین در حال توسعه" باشند و قابل بررسی و بهبود مداوم باشند. برخی از شواهد تفکر نامطلوب تاکنون ، من قضاوت خود را ارائه داده ام در مورد اینکه چرا فکر کردن دشوار است. احتمالاً زمان آن رسیده است که برخی شواهد از تفکر نامطلوب را ارائه دهیم. نوشته هایی درباره ارتش تطبیق پذیر _Army adaptive _ . ارتش را تطبیق پذیر نمی دانیم. تغییر عنوان - حتی همراه با تغییر در ساختار سازمانی - تغییری در عادت ، فرهنگ یا سنت ایجاد نمی کند. بعلاوه ، توضیح اینکه چگونه می خواهیم در اسنادی که ضعیف نوشته شده اند — از دیدگاه تفکر انتقادی ـ به یک ارتش تطبیق پذیر تبدیل شویم . من از وب سایت "ارتش تطبیق پذیر" بازدید کردم و متن مقدماتی و توضیحات پنج ابتکار را تجزیه و تحلیل کردم. برای این کار من از ابزار "grammar" در Microsoft Word استفاده کردم تا آمار خوانایی هر متن را نشان دهد. نتایج جالب توجه نبودند.این شواهد دیگری در حمایت از اظهارات سرهنگ جان هاچسون در آخرین چاپ مجله ارتش استرالیا ارائه می دهد: "من دریافتم که اکثر افسران می توانند عقاید خود را به زبان بیاورند ، اما در بیان همان ایده ها بر روی کاغذ مشکل زیادی دارند." من معتقدم که اکثر افسران سخنرانان با اعتماد به نفس و شایسته ای هستند ، اما مهارت های گفتاری آنها یک مشکل اساسی در تفکر را پوشانده است.این امر می‌تواند منجر به ابراز احساسات قوی، متقاعدکننده، ولی احمقانه شود که اعتبار بیشتری نسبت به حالتی که از دیدگاه تفکر انتقادی مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد، پیدا کند. شواهد دیگری از دشواری ارتش در بیان ایده ها به صورت نوشتاری در راهنمایCA Directive 14/09, Implementing the Adaptive Army in 2009 قابل مشاهده است. بند 9 این بخشنامه را در نظر بگیرید: ارتش تطبیق پذیر بر این اصل بنا نهاده شده است که اگرچه ساختار سلسله مراتبی ارتش برای فرهنگ ما بسیار مهم است ، اما استفاده صحیح از فن آوری مدرن می تواند افراد و زنجیره فرماندهی را از طریق سطوح بالاتر مسئولیت فردی و ارتباطات توانمند سازد. تطبیق پذیری در قلب خود با تحول شرایط ، نیاز به تغییر را با نیاز به حفظ دانش سازمانی (Corporate Knowledge) متعادل میکند . قبل از اظهارنظر درباره این موضوع از دیدگاه "تفکر" ، تصدیق می کنم که هرگونه تجزیه و تحلیل از یک بند جدا از کل سند ، خطر از دست رفتن زمینه را به همراه دارد. نظرات من در مورد این پاراگراف را می توان چنین خلاصه کرد:این مدرک نشان میدهد از تفکر انتقادی خبری نخواهد بود . به طور مشخص: الف _ این "اصل" را با "فرض" اشتباه می گیرد. ساختار سلسله مراتبی ارتش یک میراث فرهنگی است. یک ساختار سلسله مراتبی از لحاظ تاریخی برای فرماندهی و کنترل طراحی شده است. وقتی ارتش ها بزرگ ، سنگین و پیچیده باشند ، به موفقیت تاکتیکی ، عملیاتی و استراتژیک کمک می کند. در یک محیط غیر عملیاتی ، یا در سطح پایین تر و پیچیده تر از نوع عملیات ، ساختار مسطح (کمتر سلسله مراتبی) سازگارتر خواهد بود و خلاقیت بیشتر را تشویق می کند. این فرضیه که "ساختار سلسله مراتبی ارتش برای فرهنگ ما حیاتی است" ، و باید مورد چالش قرار گیرد. ارتش به طور سنتی از نظر واگذاری مسئولیت قوی بوده اما از نظر واگذاری قدرت ضعیف است. ب _ این معنای "توانمندسازی" را به نادرست نشان می دهد. این تصور که "استفاده صحیح از فن آوری مدرن می تواند به افراد و زنجیره فرماندهی از طریق سطح بالاتری از مسئولیت فردی و ارتباطات توانمند شود" فرض دیگر است. فناوری نمی تواند افراد و زنجیره فرماندهی را توانمند کند. توانمند سازی مستلزم این است که افراد (و سازمان ها) ترکیب درستی از مسئولیت ، اختیار عمل و منابع لازم برای تکمیل کار رادر اختیار بگیرند. این یک مسئله فرهنگی است ، نه یک مسئله فناوری. ارتش به طور سنتی از نظر واگذاری مسئولیت قوی بوده اما از نظر واگذاری قدرت ضعیف است.فرهنگ فرماندهی مأموریت (mission command ) باید در قلب دستیابی به یک ارتش تطبیق پذیر باشد و با این وجود "فرماندهی مأموریت" در این دستورالعمل ذکر نشده است. ج _اگر استفاده مشکوک از "توانمندسازی" را نادیده بگیریم ، هنوز منطقی نیست. چگونه "استفاده صحیح از فن آوری مدرن" از طریق "سطح بالاتری از مسئولیت فردی و ارتباطات" به نتیجه می رسد؟ بیشتر افراد از قبل مسئولیت فردی کافی دارند و تقریباً با کسی که رایانه و تلفن دارد در ارتباط مداوم هستند. آیا توزیع گوشی های Blackberry بین افسران ارشد به آنها قدرت داده است؟ همانطور که رابرت تاونسند در کتاب خود ، Up The Organization ، می نویسد: قبل از اینکه چیزی را خودکار کنید ، مطمئن شوید که سیستم گزارش دهی حاضر شما کاملاً دقیق و موثر باشد . در غیر این صورت رایانه جدید شما فقط سرعت خرابکاری را افزایش می دهد. د_ اینمتن تفکر انتقادی ضعیف را به نمایش می گذارد. "تطبیق پذیری با تحول شرایط ، نیاز به تغییر را با نیاز به حفظ دانش سازمانی (Corporate Knowledge) متعادل میکند ." استفاده از کلمه "تعادل" به معنی رابطه مستقیم بین "نیاز به تغییر" و حفظ "دانش سازمانی" گرچه این موضوع به زیبایی با بند بعدی در دستورالعمل CA پیوند می خورد ، اما این مدرکی از تفکر نامطلوب است. تطبیق پذیری عبارت است از شناختن نیاز به تغییر ، و سپس داشتن اراده و ابزار تغییر. دانش سازمانی در ذهن مردم قرار دارد. نه در یک پایگاه داده در رایانه. تغییر همیشه به "تغییر" نیاز دارد. مشكل دانش سازمانی اين است كه نياز به توسعه ، ساخت و كاربرد دارد. هر بار که شخصی را به قسمت دیگری (متفاوت) از ارتش می فرستید ، دانش سازمانی او به همراه او از در بیرون می رود. هدف رئیس ارتش این است که "ارتش باید به طور مداوم بررسی و سازگار شود تا اطمینان حاصل کند که برای محیط در حال تغییر مناسب است". سازگاری یعنی تغییر. این جمله معقولتر خواهد بود اگر بیان کند: تطبیق پذیری در قلب خود با تحول شرایط نیاز به تغییر را و چالش‌هایی که این مساله برای توسعه و مدیریت دانش سازمانی بوجود می‌آورد، تشخیص می‌دهد ما سابقه طولانی در تصمیم گیری احمقانه با بهترین اهداف داریم. برای کسانی که علاقه مند به مرور برخی از آن تاریخ هستند ، مطالعه کتاب Reglomania را بسیار توصیه می کنم. نتیجه بنابراین ، آیا ارتش احمقانه است؟ من معتقدم اینگونه است. این بدان معنا نیست که همه افراد ارتش احمق هستند ، یا اینکه هر کاری که ارتش انجام می دهد احمقانه است. ارزیابی من این است که ما احمق هستیم زیرا "تفکر" را درک نمی کنیم. ما نمی دانیم که در تلاش برای تصمیم گیری هوشمندانه با چند مشکل روبرو هستیم. افزایش خویشتن‌آگاهی (Self-awareness) از طریق آموزش و پرورش بخشی از راه حل افراد است. با تلاش آگاهانه ، افراد می توانند یاد بگیرند که آستانه شناخت ایده های احمقانه را افزایش دهند. تیم ها با مشکلات اضافی ناشی از فرهنگ ارتش روبرو هستند. سنت و درجه و مقام مانع توسعه و تبادل آزاد ایده ها می شود. تمرکز بر رهبری به جای راهنمایی ، از دستیابی تیم به پتانسیل واقعی خود جلوگیری می کند. مهارت های راه گشایی یک مهارت اساسی "سازگارانه" است . از نظر سازمانی باید بیشتر تلاش کنیم تا فکر کنیم. اما این مسیر ، روند تطبیق پذیری را کند نخواهد کرد. اگر تصمیمات احمقانه کمتری بگیریم ، در واقع ممکن است سرعت را افزایش دهد. در اینجا ما با یک مشکل فرهنگی دیگر روبرو هستیم: فرهنگ ارتش در دستیابی به "تکمیل کارها" تثبیت شده است ، زمانی که ما باید بر دستیابی به "موفقیت" تمرکز کنیم. ارتش بیش از حد بر تحویل خروجی‌ها و خیلی کم بر دستیابی به نتایج تمرکز می‌کند. در نهایت ، اگر به ارزش مهارت های تفکر انتقادی و خلاقیت و مهارت های راه گشایی پی نبریم و یک سیستم قوی برای توسعه ، شناخت و پاداش دادن به این مهارت ها ایجاد نکنیم ، بسیار ساده تر می توان احمق شد. درباره نویسنده: سرهنگ دوم ریچارد کینگ _Lieutenant Colonel Richard King _ یک افسر اردونانس ارتش استرالیا و در حال حاضر افسر پروژه های مهارتهای تفکر در ستاد فرماندهی است. وی از از سال 1998 در حال تحقیق و تدریس "مهارت های تفکر" است. وی فارغ التحصیل دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش رویال تایلند است و دارای مدرک کارشناسی ارشد مطالعات مدیریت (در اقتصاد) است. سرهنگ دوم افسر میز " به سوی ارتش باهوش تر" نیز می باشد. منبع : The Australian Army Journal- Volume VI, Number 3- 2009
  6. 2 پسندیده شده
    ارسال نیروی مکانیزه به مرزهای شمال غربی پیرامون جنگ در قره باغ فایل ویدیو به نقل تحولات جهان اسلام نقل و انتقال تیپ مکانیزه امام زمان (عج) نیروی زمینی سپاه پاسداران و صحبت سردار https://iswnews.com/wp-content/uploads/2020/10/Jolfa.mp4
  7. 2 پسندیده شده
    نظارت جناب @worior در استاتوس که شباهت به هدف این تاپیک داشت چند اشکال بسیار بزرگ و نابود کننده در پیاده سازی سیستمهای کنترل سایبری برای نظم اجتماعی بقولی همون پلیس آهنی 2.. اول بلاتکلیفی.. در بسیاری از موارد امکان قراردهی سنجه برای ارزیابی عملکرد وجود ندارد. در بسیاری موارد امکان فهم بازخورد وجود ندارد در حالت بلاتکلیفی سیستم در حالت مورد بلاتکلیفی معطل میماند، توقف میکند و عمدتا از سامانه های خلاق شکست خورده و عقب می افتد. دوم؛ رفتارهای خشک و بروکراتیک، همه به دنبال صرفا انجام درست سنجه ها و موظف به رساندن عملی که در بازخورد پیش بینی و یا خواسته شده است خواهند شد. سوم؛ جابجایی هدف، تامین این سنجه ها در سازمانها و نهاد و اجتماعات، بجای اهداف کلی سیستم. در واقع افراد یادشون میره که مثلا باید نظام رو سرپا نگه دارند! طرف دنبال اینه که ایران خودرو رو نگه داره، اونیکی دنبال اینه مرغداریش رو نگه داره و اون دیگری دنبال خرید جنگنده یا موشکشه و هرکسی در جای خودش سنجه خودش رو دنبال میکنه و کلیت رو از دست میده چهارم، مدیریت برداشت، خطای اساسی در سامانه هایی که براشون بازخورد در قالب یک حدود تعریف شده، مثلا وقتی میتونند چند برابر سوددهی داشته باشند یا چند برابر کارکنند، خودشون رو نسبت به بازخورد مورد نظر محدود میکنند، این اشکال در بخش کشاورزی شوروی به شکل کشنده ای رخ داد، و الان هم تو بسیاری از صنایع ما داره رخ میده پنجم، فریب ناظر کنترل، با استفاده از داده های ساختگی... ششم، خوب به نظر آمدن بجای خوب بودن، این اتفاق بخصوص در زمانی که ستاده مبهم هست اتفاق میفته، مثلا به یک بخشی میگویند جنگنده بساز، خوب بودن یعنی ساختن چیزی که در زمان جنگ جواب بده و خوب به نظر آمدن یعنی تحقق یک شعار که ما مثلا توانستیم! هفتم، نابرابری های تصویر شده (تصور شده) این اشکال هم زمانی رخ میده که یک واحد یا گروه اجتماعی یه مدت زیادی خوب کار کنه و سنجه های قوی درست کنه طوری که ناظر فکر کنه همیشه چنین توانایی میتونه به عنوان یه رفتار استاندارد در بیاد، بنابراین بعد از مدتی این گروه برای خودش جایگاه محترمانه ای در سیستم کنترلی درست میکنه و باعث ایجاد استانداردهای غیر قابل دستیابی برای دیگران میشه، تا اینکه لو میره یا اینکه بحالت اسطوره ای در میاد،... یه ایراد اساسی دیگه هم مونده بود که نگفتم، در سیستم اجتماعی پیاده سازی کنترل سایبری بسیار هزینه بر هست، چون هسته های کنترلی وسیعی میخواد و هر کدام باید کلی پول خرجشون بشه، البته یه راهکار داره و اونم اینه که کنترل بواسطه خود افراد و گروه ها اعمال کنیو یه ایراد دیگه هم یادم اومد، دایره استثنائات وسیع. برای نمونه وقتی یه سنجه کنترلی وضع میکنید مثلا "قانون مالیات ها"! بعد اونقدر شرایط مختلف ایجاد میشه که ناظر کنترل مجبور میشه مقدار زیادی استثنا قائل بشه، اون موقع این استثناء ها از خود سنجه ها بیشتر میشن و کنترل رو غیر ممکن میکنند و عملا قانون بیفایده میشه.
  8. 2 پسندیده شده
    با دوستان قبلا یه بحث داشتیم با موضوع اخلاق در جنگ، بله قدرت طلبی و سیاست طلبی خیلی مواردش با اخلاق در تضاده، ولی وقتی طرفی ادعای اسلام رو داره باید حداقل اخلاق اسلامی رو رعایت کنه چون در نهایت سبب دین گریزی و اسلام هراسی میشه، کسی کشتار ارمنی ها در سال 1918 و مجموع کشتارهایی که در سال 1915-1921 به خاطر نداره که گرایش اون حکومت عامل کشتار کمونیسم بود یا پان ترکیسم، بلکه الان آذربایجان رو می بینه که داره پان ترکیسم در در لفافه ای از ادعای اسلام شیعی اونهم با ابزار جنگجویان وهابی به خورد دنیا میده. این وسط ارمنی ها به خاطر مسیحی بودن چندان روی کارهای اشتباه و گاها وحشیانشون تاکید نمیشه، نتیجه این تیر خلاص زدن، مثله و... این کارها به نظر می رسه تعمدا ادامه مسیر القاعده، داعش و ... باشه. برنده این جنگ ورای دست دست کردن زمین و منابع و جان گرفتن پان ترکیسم، هر کی باشه بازنده مطمئنا اسلامه که با این قدرت طلبی و نژادپرستی به طور بدی به دنیا معرفی میشه.
  9. 2 پسندیده شده
    دوستان فکر نکنند افغانستان و پاکستان از روی نیت خیر و یا عشق اسلام از جمهوری آذربایجان حمایت میکنند نه اونها هدف اصلیشون تضعیف ایرانه چون کاملا به مسئله جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران واقفند و از این راه میخواند که به ایران ضربه وارد کنند دلیل اصلیش هم حسادت طولانی مدتشون نسبت به ایرانه
  10. 2 پسندیده شده
    دوست دارم از زاویه دیگری به این جنگ نگاه کنم. در سال 92 و 93 میلادی در زمان ایلچی بیگ معروف ارتش آذربایجان و مجاهدان افغانی عملا در قره باغ مقابل چند چریک فلج شده بودند و پس از حمله ارتش ارمنستان در سال 94 عملا جبهه آذربایجان مانند دومینو فروریخت. این در حالی بود که از نظر نفر و تجهیزات ارتش اذربایجان برتری داشت. علاوه بر این مجهز به هواپیماهای L-39 و Mig-25 و همچنین هلیکوپترهای Mil-24 هیند بود و ارمنستان تقریبا نیروی هوایی نداشت. با اینحال از نظر ساختار و نظام ارتش ارمنستان کاملا بر ساختار نامنظم و درهم ریخته ارتش آذربایجان برتری داشت . این پیروزی ارمنیها را مغرور و به خواب طلایی برد . در همان حال آذریهای تحقیر شده شروع به بازسازی ارتش خود کردند . تجهیزات مدرن خریدند . صنایع اسلحه سازی ایجاد کردند ، و در نهایت از اسرائیلی ها و ترک ها کمک گرفتند تا ارتشی مدرن ایجاد کنند . اینکه اطاق فکر عملیات دست ترکها است . اینکه مستشاران اسرائیلی بر عملیات پهبادها نظارت دارند . این که تروریست های سوری در نقش خط شکن عمل میکنند و واحدهای آذربایجانی بدون سوریها قادر به پیشروی نیستند و ...... این مسئله را نمیتواند پنهان کند که آذریها جنگ را برده اند و ارتش ارمنستان از هم پاشیده است . 32 سال است که جنگ تحمیلی به اتمام رسیده است . مدیران کشور و حتی اکثر فرماندهای نظامی کشور هنوز در همان دوران مانده اند . این در حالی است که نبردها تغییر کرده اند . مقایسه نبردهای امروز با آن دوران همانند مقایسه جنگهای تفنگهای سرپر با تفنگهای گلوله ایست . ارمنستان مثال خوبی است . در قره باغ مشکل فقط پهباد و پدافند نیست . ارمنستان هم پهباد دارد هم پدافند . اما چون دکترین نظامیش کهنه است ، قادر به مقابله با ارتش آذربایجان که صهیونیستها و ترکها به روزش کرده اند نیست . وقتی دکترین نظامی ما به روز نباشد ، در انتخاب سخت افزار هم اشتباه عمل میکنیم . ارمنستان سوخو 30 دارد ، اما از پس پهبادها بر نمی آید . ما در معرض خطر هستیم . ارمنستان امروز رامیبینیم . سوریه را هم دیروز دیدیم. سرنوشت صدام را هم پریروز دیدیم . هر کس جای ما بود با سخت افزار نظامی منسوخ متعلق به نیم قرن قبل ، با فرماندهانی که در قالبهای اداری مربوط به عصر نوسنگی فسیل شده اند (به غیر از چند فرمانده سپاه قدس که با بذل خون و جان تجربه کسب کردند) ، با اقتصاد بیمار ، معیوب و فاسدی که همزمان زیر بیرحمانه ترین تحریمها تاریخ قرار دارد، تمام سرمایه های کشور (اعم از انسانی ، مالی ، ...) را بسیج میکرد تا تراز دفاعی خود را به حد قابل قبولی برساند (نظامی ، اقتصادی ، فرهنگی). نمیدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد که بیدار شویم.
  11. 2 پسندیده شده
    بسمه تعالی مذهب در میان مردم حاوی نمادها و نشانه ها و اعمال و آداب هست. جنگ وقتی به سمت سوء استفاده از مذهب کشیده بشه، مفهومش این هست که درگیری به داخل این نمادها و سوء استفاده از این آداب وارد خواهد شد. بعبارتی دیگر، سبقه ننگین داعش در آتش زدن و منفجر کردن بسیاری از مساجد، کلیساها و آثار باستانی در عراق و سوریه. هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان درسته که تازه تاسیس هستند، اما سوابق تاریخی عظیمی دارند که باید بشدت ازش محافظت کنند. و به هیچ توجیهی جنگ رو به داخل اماکن و شعائر مذهبی نکشانند.
  12. 1 پسندیده شده
    رعد بنفش !! تصویر بالا مربوط به یک دستگاه تانک مرکاوا مارک 3 می باشد که توانسته است 8 عدد از موشکهای ضد زره هدایت شونده شلیک شده از طرف نیروهای حزب الله لبنان را دفع کند. در حقیقت این تانک مجهز به سامانه دفاع فعال softkill رعد بنفش “Purple Thunder” است که می توانسته موشکهای ضد زره را قبل از برخورد به تانک منحرف کند. تصاویر دیگر از سامانه رعد بنفش نصب شده بر روی تانک مرکاوا مارک 3- در حقیقت این سامانه دفاع فعال softkill قبل توسعه سامانه دفاع فعال تروفی توسعه پیدا کرده بود و به شکل محدود در جنوب لبنان طی درگیری با حزب الله لبنان به شکل موفق عمل کرد.
  13. 1 پسندیده شده
    بارها به این موضوع فکر کردم... اوتوپیایی که از اساس با سیاست و قدرت در تضاده و بعیده هرگز به حقیقت بپیونده... متاسفانه!
  14. 1 پسندیده شده
    منم به همین نکته فکر کردم، تانک میبریم که آماده پیشروی تو خاک دشمن باشیم؟ حالت تهاجمی گرفتیم آیا؟ به نظرم حالت دفاعی نداریم، نشون بدیم که دست از پا خطا کنن خاکشون رو میگیریم. البته دوست دارم که اینطوری باشه!
  15. 1 پسندیده شده
    هیبت تانک به دست یه عده ناشی خدشه دار شده ! وگرنه تانک و نفر بر لازمه پیشروی زمینی و سریع هست ! پهپاد قدرت آتش محدود داره ! هرچقدر از اسمون قوی باشی برای پیشروی نیاز به نیروی زمینی داری ! برای پیشروی نیروی زمینی باید اسمون رو امن کنی واسشون ! یا حداقل اسمون رو نا امن کنی برای دشمن که نتونه موثر عمل کنه .. و مخصوصا در جاهایی که امکان پشتیبانی هوایی مناسب از نفرات نیست حضور تانک خیلی واجب هست ! به عنوان مثال در شهر ها علاوه بر نقش سنگ داشتن برای نفرات میتونه با تخریب خونه ها مسیر های ایمن برای تردد نفرات تامین کنه ! ( چون در خیابون ها ممکنه کمین بزنن)
  16. 1 پسندیده شده
    پهباد و موشک ابزارهای تهاجمی هستند . اما به ابزاری هم برای نمایش قدرت نیاز داریم . صرف نظر از اینکه در نبردهای امروز به تانک معتقد باشیم یا نه ، نمیتوان منکر ارزش نمادین آن شد.
  17. 1 پسندیده شده
    رزمایش مدافعان اسمان ولایت 99 و چند اشتباه تبلیغاتی حفاظتی با تشکر از همه عزیزان زحمت کش ولی حیف است که زحمت عزیزان به خاطر نکاتی ریز ولی مهم از بین برود - عکس فرماندهان پدافند در حالی که اسم روی پیراهن قابل خواندن است - نمایش تصویر مانیتور رادار، کاری به کل اشتباه و باعث درز اطلاعاتی حساس https://www.mashreghnews.ir/news/1133529/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AE%D8%AA%D9%84%D9%81-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D8%AF%D8%A7%D9%81%D9%86%D8%AF-%D9%87%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%B4-%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA - شماره پلاک حامل در عکس مشخص است و خوانا است امیدوارم موردی اضافه نشه ولی اگر بخواهیم بدانیم این نکات چقدر مهم است این لینک ها هستن پشت رایانه نشینانی از جنس شرلوک هلمز پشت رایانه نشینانی از جنس شرلوک هلمز  (قسمت دوم)
  18. 1 پسندیده شده
    دوستان در فیلم تست امروز از باور 373 هیچ تصویری از لحظه شلیک از لانچر نشان داده نمیشود البته غیر از همون اول فیلم و نمایش لانچر بدون لحظه شلیک که به نظر حتی همان هم متعلق به گذشته میباشد چون استتار لانچر با تصویر لانچر رزمایش متفاوت بوده است... به گونه عجیبی فقط از ثانیه های بعد از خروج نمایش داده میشود یا با رادار خود سامانه و یا با مات کردن و انتخاب زوایای تصویر برداری از نشان دادن لانچر در زمان شلیک خودداری کرده اند ...این تصویر از لانچر در داخل اتاق فرماندهی هست که شکل وشمایل متفاوتی دارد...
  19. 1 پسندیده شده
    داده نمای باور 373 نسخه فارسی #اینفوگرافی تقدیم به شهدای پدافند.
  20. 1 پسندیده شده
    انهدام ۱۱ موشک اگزوست در دوران دفاع مقدس - ماجرای حمله بعثی‌ها به جزیره خارگ که با انهدام موشک‌های اگزوست دشمن از سوی پدافند همراه بود را تشریح کنید. امیر شاهرخ شهرام: در روز‌های پایانی جنگ تحمیلی بحث امنیت شریان‌های اقتصادی کشور مطرح شد و جزیره خارگ به‌عنوان یکی از مراکز مهم اقتصادی کشور همواره مورد توجه دشمن بعثی قرار داشت؛ دشمن می‌خواست به هر ترتیب آن را مورد هدف قرار دهد؛ اما پدافند با حضور و اقدامی هوشمندانه توانست دشمن را در رسیدن به این هدف ناکام گذارد. جریان بدین ترتیب بود که رژیم بعثی به وسیله بالگرد‌هایی که در اختیار داشت، توانست با موشک‌های ضد ناو اگزوست در ارتفاع پایین، یکی از نفتکش‌های ما را در جزیره خارگ مورد هدف قرار دهد و سامانه‌های پدافندی ما برای اولین بود که با چنین موشکی برخورد می‌کردند که بتواند در کمترین سطح ارتفاع و خارج از برد راداری ما تا نقطه اصابت حرکت کند و این مسئله کار را برای ما پیچیده می‌کرد. از طرفی هم وضعیت جزیره خارگ برخلاف تاکتیک پدافندی است؛ به گونه‌ای که قانون پدافند می‌گوید که سامانه‌های راداری باید یک تا دو کیلومتر جلوتر از نقطه آسیب‌پذیر باشد تا پیش از آنکه دشمن آن منطقه را ببیند، پدافند آن را تحت پوشش راداری خود داشته باشد؛ اما متأسفانه در خارگ این جریان برعکس بود و اسکله ما هزار و ۵۰۰ متر جلوتر از سامانه‌های پدافندی مستقر بود و کشتی‌ها، نفتکش‌ها و همچنین چاه‌های نفت متعاقب آن قرار داشتند و ما در پشت این نقاط حساس استراتژیک مستقر بودیم؛ لذا این کار را برای ما دشوار می‌کرد؛ زیرا دشمن در زمان حمله زودتر از ما بر این مناطق تسلط چشمی داشت؛ لذا همان شب در پست فرماندهی جزیره خارگ جلسه‌ای با حضور تمامی پرسنل پدافند مستقر در جزیره برگزار شد؛ که در این نشست از جوان‌ترین فرد تا فرماندهان ارشد نظامی حضور داشتند و به خوبی به یاد دارم که در آن زمان بنده نیز به‌عنوان یک افسر ستوان دوم در این جلسه حضور داشتم و چون شرایط خاص و ویژه بود، همه خود را ملزم می‌دانستند که فکر کنند تا راه برون‌رفت از این وضعیت بحرانی آشکار شود؛ از این رو هر یک از افراد تجربیات کار خود با سیستم‌ها و متعاقب آن ایده خود را برای مقابله با تهدید ارائه می‌دادند و چون در این جمع کارکنان بخش فنی هم حضور داشتند، برخی نظرات که زمینه اجرایی نداشت را رد می‌کردند و نظراتی که به لحاظ فنی و عملیاتی مغایرت نداشت را کنار هم قرار می‌دادند؛ که در نهایت با جمع‌آوری نظرات و برآورد‌هایی که صورت گرفت، تصمیم بر این شد که با تاکتیک جدید از سیستم‌هایی که در اختیار داشتیم، استفاده کنیم. ما از زمان شلیک موشک اگزوست تا زمان انهدام آن در سطح آب فقط چهار و نیم ثانیه وقت داشتیم و اگر این زمان کوتاه به پنج ثانیه می‌رسید، دیگر کار تمام شده بود و موشک با یکی از کشتی‌های ما اصابت کرده بود. به یاد دارم که با بکارگیری تکنیک جدید در استفاده از سامانه‌ها، اولین موشک اگزوست را در فاصله زمانی کمتر از چهار ثانیه در ارتفاع دو متری سطح دریا منهدم کردیم و این روند تا انهدام ۱۱ موشک اگزوست رژیم بعثی ادامه پیدا کرد و باعث شد تا امنیت در این منطقه حساس برقرار بماند. هرکدام از این اتفاقات سرآغاز تکوین یک روش و تاکتیک جدید در عرصه دفاع هوایی بود که به ما یاد می‌داد «شاید یک سامانه دارای قابلیت‌هایی باشد که در دستورالعمل استفاده از آن ثبت نشده است» و یا اینکه می‌توان به گونه‌ای دیگر هم عمل و بازدهی لازم را کسب کرد.
  21. 1 پسندیده شده
    بخش سوم و پایانی خودروی کنترل و فرماندهی (C2) : پست فرماندهی و کنترل بر روی یک کامیون شش در شش قرار گرفته که به نظر میرسد کمی بزرگتر از نمونه های شش در شش معمولی است که ایران در گذشته برای سامانه های تلاش ، پانزده خرداد و رادارهای دفاع هوایی خود از آن استفاده نموده است . در حالی که هنوز نمای مشخصی از بخش داخلی کابین منتشر نشده ، طراحی یک خودروی اختصاصی برای پست فرماندهی و کنترل ( بر خلاف سیستم های میانبردی نظیر 15 خرداد ) نشانه ای از ظرافت ایده طراحان باور -373 است . اما در کمال تعجب ، هیچ آنتنی برروی این خودرو برای ایجاد ارتباط در بردهای بلند وجود ندارد ، هر چند این احتمال ممکن است وجود داشته باشد که ایران بر خلاف روسها که خودروی خود را در محوطه آتشبار مستقر می کند ، پست فرماندهی را در یک منطقه وسیع ، پراکنده نمایند . خودروی TEL باور-373 تصویر نخست ، منتشر شده در سال 2012 تصویر دوم ، منتشر شده در سال 2014 تغییرات در طراحی سازه کابین به وضوح قابل مشاهده است . خودروی ذوالجناح ( ده در ده ) : خودروی TEL ذوالجناح برای اولین بار در سپتامبر 2012 به نمایش گذاشته شد که به یک کابین با زاویه غیر معمول مجهز شده بود . دو سال بعد ( 2014 ) تصاویر منتشر شده از گونه جدید ذوالجناح ، نشان از یک طراحی هوشمندانه تر برای کابین داشت که جلوتر از اکسل خودرو قرار می گرفت ، در حالی که نمونه نخست این کشنده ، کابین درست در بخش فوقانی اکسل قرار داشت . برخی ناظران معتقدند که این تغییر طراحی ، احتمالا برای ایجاد فضای بیشتر برای تجهیزات اضافی ( ژنراتور و محل بار ) صورت پذیرفته است .اما مزیت اصلی این خودرو ، در حالی که محموله 30 تنی خود را بر دوش دارد ، تحرک بالا در مسیرهای خارج جاده ای است . ضمن اینکه طراحی شاسی به گونه ای صورت گرفته که حرکت سلول های پرتاب ( چهارتایی ) با طولی برابر 7.5 متر ، برای پرتاب بصورت عمودی ، براحتی صورت می گیرد . از آنجایی که سیستم پرتاب موشکها ، بصورت پرتاب گرم است ، انفجار ناشی از روشن شدن پیشرانه موشک ، ممکن است گردو غبار زیادی تولید کند ، یک سطح فلزی درست در زیر سلول های پرتاب وجود دارد که با مجهز شدن به جک های هیدرولیکی ، قابلیت باز و بسته شدن را داراست . بخش انتهایی لانچر باور-373 و سطح فلزی تعبیه شده در بخش زیرین خروجی سلول های پرتاب ( سمت راست تصویر ، قسمت تحتانی ) به احتمال بسیار زیاد ، غیر عادی ترین مورد ذوالجناح ، 5 محوره بودن آن ، که در مقایسه با اس-300 که فقط از 4 محوراستفاده می کند ، است که با معرفی اس-400 و استفاده از تریلرهای 5 محوره ، این مورد نیز چندان عجیب به نظر نمی رسد . اما مزیت 5 محوره بودن ذوالجناح در این است که اگر ایران نیاز به موشکهای بزرگتری روی این سامانه داشته باشد ، طراحی ذوالجناح ، به گونه ای است که می تواند بخوبی مورد بهینه سازی قرار گیرد . خودروی هشت در هشت "ظفر" ، سال 2014 خودروی حامل رادار هشت در هشت ظفر: خودروی هشت در هشت ظفر برای اولین بار به سال 2014 به نمایش عمومی گذاشته شد . این خودرو با توان حمل باری برابر 24 تن ، گزینه مناسبی برای تبدیل شدن به TEL بود ، اما ظاهرا تنها بدلیل طول کمتر ، درمقایسه با ذوالجناح ، این امر محقق نشد . بااین وصف ، رادارهای نصب شده روی این خودرو ، قابلیت چرخش 360 درجه را دارا بوده و با مجهز بودن به یک کابین فرماندهی در بخش انتهایی که سامانه های تهویه مطبوع نیز بدان افزوده شده ، محیط مناسبی را برای رصد دشمن فراهم آورده ، هر چند هنوز بخش داخلی آن به نمایش درنیامده است . مقایسه مشخصات باور-373 با سامانه های دفاع هوایی عملیاتی فرآیند توسعه باور-373: در فیلم منتشر شده از تستهای شلیک باور-373 ( که احتمالا جدید نباشد ) تفاوتهای بسیاری با نسخه نهایی به نمایش درآمده را میتوان جستجو نمود .بعنوان مثال ، رادارهای نمایش داده شده ، فاقد sub-arrays ، تجهیزات اضافی ، یا آنتن های IFF هستند و یا احتمالا وجود انها برای تست شلیک چندان ضرورت نداشت . پست فرماندهی ، روی زمین میان دو رادار قرار گرفته بود و خودروی برای حمل آن دیده نمیشد . موشک مورد استفاده ( صیاد -4 ) برای بهتر دیده شدن در دوربینها ، احتمالا به رنگ قرمز درآمده بود . کشنده های ذوالجناح فقط به دو سلول پرتاب مجهز شده بودند وکمی بلحاظ ارتفاع ، کوتاهتر که در جریان لحظات قبل از پرتاب ، قابل مشاهده است ، که این امر ، احتمال استفاده از صیاد-2 یا صیاد-3 را بیشتر می کند . تصویر منتشر شده از TEL ناشناخته ( مشابه نمونه اس-300 روسی ) که سالها پیش رسانه های داخلی از ان بعنوان بخشی از سامانه باور یاد می نمودند باور-373 دربرابر اهداف پنهانکار : درصورتی که فرضیه مطرح شده در خصوص استفاده موشکهای مورد استفاده در باور-373 از روشهای هدایت SAGG/TVM درست باشد ، استفاده از یک رادار کسب هدف جداگانه باند اس ، که با عنوان آرایش Bi-static مورد شناسایی قرار میگیرد برای درگیری با اهداف پنهانکار، ضروری به نظر میرسد . با این حال ، لزوما" رادار باند اس در این فرآیند مداخله نمی کند ، اما بر عملکرد کلی سامانه تاثیر گذار خواهد بود . عملکرد آرایش Bi-static بدین گونه است که گیرنده رادار را در نزدیکترین نقطه به هدف قرار می دهند تا بدان اجازه دهد تا سیگنالهای منتشر شده را بدون بازگشت به ساطع کننده سیگنال دریافت کند ، بدین ترتیب ، زمانی که گیرنده به هدف نزدیکتر میشود ، شانس بیشتری برای دریافت سیگنال ضعیف وجود خواهد داشت . این فرآیند بطور دقیق نقطه ضعف رادارهای باند ایکس است و این درست جایی است که آرایش bi-static وارد عمل میشود . مطلع الفجر -3 به احتمال زیاد ، این ایده برای بهینه کردن عملکرد رادارهای باند اس عمدتا" برای کشف هواگردهای پنهانکار در بردهای طولانی در یک همکاری متقابل با سامانه هایی نظیر معراج-4 و مطلع الفجر-3 در اولویت قرارگرفته است . پس از شلیک موشک از سلول ، مختصات هدف به سامانه INS منتقل و مستمرا" توسط دیتالینک آپدیت میشود . درصورتی که موشک به یک گیرنده SAGG دو بانده ( که توانایی دریافت امواج راداره ای باند ایکس و اس را بطور همزمان داراست ) مجهز شده باشد ، موشک با دقت افزون تری ( با اثر bi-static ) هدایت می گردد ، هرچند این فرآیند ضرورتی ندارد ، اما عملکرد سامانه بهینه تر خواهد شد . در این میان ، به دلیل اینکه رادار های باند اس به اندازه کافی تضمین کننده درصد بالای شکار هدف نیستند ، حضور رادارهای باند ایکس ، ضرورت پیدا می کند ، اما همانطور که بررسی شد ، این رادارها در برابر اهداف پنهانکار چندان کارایی ندارند و در شرایط عادی ، قابلیت شناسایی را داشته ، اما توانایی ردگیری و هدایت موشک بسمت هدف را در اختیار ندارند . بنابراین ، تا قبل از فاز ترمینال ، موشک توسط رادار باند اس هدایت شده و در فاصله 10-15 کیلومتری هدف ، موشک روی هدایت رادار باند ایکس منطبق می شود . در فاصله 5 کیلومتری ، گیرنده رادار هدف را روشن کرده ، بدون آنکه نیازی به دریافت سیگنال توسط رادار باند ایکس باشد . به همین دلیل ، شناسه بامسمای " روشن سازی کور " نیز به جای مفهوم bi-static نیز مورد استفاده قرار می گیرد که در اینجا منظور از " کور" ، رادار باند ایکس خواهد بود . به این ترتیب ، در فاصله 5 کیلومتری ، موشک هدف را شناسایی و ان را به شکل دقیق از میان می برد . نتیجه گیری : باور-373 یک سامانه دفاع هوایی پیشرفته بشمارمی آید که به نظر میرسد متخصصین ایرانی در تلاش بوده اند تا فناوری بومی مشخصی را برای خنثی نمودن قابلیتهای پنهانکاری دشمن به شکل عملی مورد استفاده قرار دهند . این سیستم ، بلحاظ چیدمانی و نحوه عملکرد ، مشابهت های فراوانی با اس-300 روسی داشته ،اما برای برآورده نمودن نیازهای خاص ایران ، طراحی و نمونه سازی شده است . این مساله به ایرانی ها اجازه می دهد تا براحتی سامانه را براساس تهدیدات موجود ، ارتقاء داده و ان را با کمترین هزینه درشبکه دفاع هوایی موجود ادغام نمایند . با توجه به این مساله ، قدم بعدی برای صنعت دفاعی ایران ، تولید و استقرار انبوه باور-373 خواهد بود . مشخصات فنی : حداکثر برد کشف هدف : 320 کیلومتر حداکثر برد ردیابی هدف : 260 کیلومتر حداکثر برد ردگیری : 200 کیلومتر حداکثر ارتفاع درگیری : 27 کیلومتر حداکثر اهداف قابل شناسایی بطور همزمان : 300 هدف حداکثر اهداف قابل ردگیری بطور همزمان : 60 هدف حداکثر اهداف قابل درگیری بطور همزمان : 6 هدف حداکثر موشکهای قابل هدایت بصورت همزمان : 12 موشک حداکثر تعداد موشکها در هر آتشبار : 24 تیر موشک منابع : 1- منبع شماره یک 2- SEAD .take a look at the past 3- Surface - based air defense system analysis.1992 پی نوشت : 1- بدلیل اینکه این تاپیک دومین تجربه شخصی در برگردان یک متن تخصصی در حوزه پدافند هوایی است ، ممکن است در ترجمه برخی اصطلاحات ، کاستی هایی وجود داشته باشد ، طبیعتا از دوستان فاضل و دانشمند انتظار میرود تا در بهینه شدن متن کمک لازمه را نمایند. 2- تشکر فراوان از دو دوست عزیز جناب amirhosaingh و remo بابت کمک در برگردان واژه های تخصصی متن 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  22. 1 پسندیده شده
    من خلاف شما فکر می کنم ، شناسایی ، رهگیری ، اخطارهای مکرر پدافند به پرنده دشمن ، شلیک و سرنگونی پهپاد و از آنطرف تلاش برای بدست آوردن لاشه هماهنگی بالایی را می طلبد . در خصوص این خبر لازمه تا عادی تر شدن وضعیت ، مرجع اعلام خبرها یگانه باشد تا اختلاف در جزئیات اعلامی دستمایه بهانه برای دشمن نشود. این شکار از نوع شکار سنتینل است که آماده باش 100 درصد می خواهد .
  23. 1 پسندیده شده
    با تشکر فراوان از جناب ام آر 9 بابت این مطلب    در مورد اس 300 چند نکته هست که بعضی مثبت و بعضی منفی است  - احتمال اینکه در این سیستم ها ، وسایل جاسوسی و کلک های زشت کنترلی قرار داده شده باشد بسیار زیاد است و سابقه دار بوده است  - این سیستم ها برای سیستم های کنترل روسی طراحی شده اند و به شبکه راداری ما به خودی خود قابل اتصال نیستند  - امکان کپی از این سیستم ها ، احتمالا در حین خرید از ما صلب شده است  - ساخت سیستم باور بصورت قابل اطمینان بویژه باتوجه به تست های مورد نیاز کمی بیش از یک سال دیگر زمان می برد  - سامانه اس 300 تنها برای کشورهای همسایه خلیج فارس یک سد دفاعی خوب است ولی در مقابل اسرائیل و آمریکا تنها یک مانع زمان گیر( بدبختی این است که اسرائیل این احتمال را دارد که فناوری جمینگ اس 300 را به کشورهای حاشیه خلیج فارس بفروشد )  - باتوجه به مساحت کشور و برد رادارهای اس 300، نیاز به رادارهایی از این گونه به صورت ضروری تعداد حداقل 10 الی 20 و  بصورت قابل اتکا حداقل 50 نقطه پدافندی نیاز است که این مشکل حتی خرید مدل های ابتدایی را منطقی می کند و از سوی دیگر نیاز به ساخت در داخل را شدیدا الزامی می کند    - با توجه به شواهد و صحبت هایی دال بر ورود اس 300 از کشورهای دیگر بوده احتمال قوی وجود دارد که متخصصین ما بر کلیت این سیستم آشنایی داشته و سرعت اتصال به سیستم جامع کشوری در کمترین زمان صورت گیرد.  - همچنین با توجه به آشنایی هم گفته شده بررسی و چک و حذف وسایل جاسوسی یا ارتقا سیستم های تحویلی با زمان کمتری صورت خواهد گرفت  - باتوجه به بحث طراحی باور و استفاده از سیستم های نیمه غربی و شرقی بویژه موشک های صیاد، ساخت یک سیستم پدافند دوربرد بدون کپی مستقیم از اس 300 ممکن و نزدیک به وقوع است  - درصورت ساخت باور طی 3 سال احتمالا به حداقل پوشش کل کشور می رسیم    نتیجه کلی: - باتوجه به تحویل  اس 300 به این صورت  صد در صد باور باید به نقاط کلیدی رسیده باشد که روس ها را مجبور به فروش کرده است  - دیگر به فکر سامانه اس 300 نباشید الان ما به سامانه هایی قوی تر و یک سطح بالاتر نیاز داریم چرا که دشمن اصلی ما اسرائیل قدرت اول جنگ الکترونیک است 
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام مجدد خدمت دوستان      وقتی روسها دست کم گرفته می شوند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!         ترومن : روسها چه زمانی می توانند بمب اتمی را تولید و مورد استفاده قرار دهند ؟؟ رابرت اوپنهایمر : نمی دانم آقا !!! ترومن : من می دانم !!! اوپنهایمر : چه زمانی آقا ؟ ترومن : (با پوزخند )  آنها هرگز تا ابد نخواهند توانست به این سلاح دست یابند !!!! 
  25. 1 پسندیده شده
    درود به همه دوستان با کمال تاسف به عرض می رسانم که همانطوری که در یکی از پستهای قبلی نوشته بودم به نظر من هم وقوع جنگ قطعی و ناگزیر است!!! و دلیلش هم اینه که ایران زیادی پیشرفت کرده و همین یک ذره پیشرفت ما را هم نمی توانند ببینند و باید ما را RESET کنند!!! از نظر یک غربی در صورت قدرتمند شدن ایران چپاول منطقه سخت خواهد شد و انرژی هسته ای و .... فقط بهانه است. هر دولت دیگری هم که سر کار بود با هر مرامی بالاخره این اتفاق می افتاد حتی اگر کشوری مسیحی و دوست امریکا هم بودیم باز بر ما می تاختند!!! همه می دانند که ما شروع کننده هیچ جنگی نبوده نیستیم و نخواهیم بود. در جواب اینکه می گویند بیچاره مردم ایران و چطور مقابله کنیم و .... باید بگم که همین الان هم ما در جنگ هستیم همانطور که پدران ما جنگیدند ما هم مجبور به دفاع هستیم. پدر پدر بزرگم در جنگ جهانی اول با انگلیسی ها جنگید، پدر بزرگم هم در جنگ دوم با انگلیسی ها جنگید خودم هم در جنگ سوم جهانی خواهم جنگید. اگر القابی را که غربی ها به ما داده اند مرور کنید(, ....phoenix, imortals) متوجه می شوید که خودشان می دانند که به سرزمینی دارند حمله می کنند که پاک تراشی و نسل کشی آشوریها و ماساژتها ، یونانی ها، رومی ها و ...... و مغول و عرب و روس و انگلیس نتوانسته خللی در آن بوجود آورد و بهترین جنگاوران را داشته و دارد. پس بگذارید که آسمان از شکاری ها، بمب افکنها و موشکهای آنها تیره شود زیرا که جنگیدن در سایه آسان تر است. تاریخ نشان داده که تا به حال دشمنی نبوده که به این خاک مقدس حمله کند و به فلاکت نیافتاده باشد. مهر افزون