برترین های انجمن

  1. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      35

    • تعداد محتوا

      5,269


  2. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      1,055


  3. arminheidari

    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      7,136


  4. mohamadreza0912

    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      487



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 22 آبان 1399 در پست ها

  1. 4 پسندیده شده
    تصور شما از صحنه به شکل عجیبی با واقعیات تفاوت داره! شما هنوز هم اعتقاد دارید ارتش آذرایجان "اشغال" کرده نه بازپس گیری! آذربایجان مرز هیچ کشوری رو اشغال نکرد بلکه خاک خودش رو بازپس گرفت! این وسط جمهوری خودخوانده آرتساخ نابود شد که اونم هیچ کشوری به رسمیت نشناخته بود نه سازمان ملل و نه حتی خود ارمنستان! شما میگی ایران نباید اجازه میداد ارتش آذربایجان خاک خودش رو در جنوب قره باغ پس بگیره! اینکار نه تنها سودی برای ما نداشت بلکه هیچ دلیل محکم و منطقی هم وجود نداشت که باعث مصونیت ما در برابر فشار جامعه جهانی و مردم منطقه بشه! شاید ما میتونستیم به بهانه برخورد راکتها به داخل خاک خودمون نیرو وارد قره باغ کنیم و هر دو طرف رو عقب بزنیم و موقتا منطقه حائل تشکیل بدیم ولی در نهایت مجبور به ترک اون منطقه و واگذاری به آذربایجان بودیم و این کار در عمل به معنای حمایت میدانی از ارتش آذربایجان علیه ارمنستان بود!! حالا موقعیت ژئوپولتیک ما چجوری زیر سوال رفت!؟ مگه جنوب ارمنستان اشغال شد!؟ مگه آذربایجان بخشی از مرز مارو اشغال کرد!؟ من واقعا متوجه نمیشم چرا شما فکر می کنید موقعیت ژئوپولتیک ما و یا امنیت مرزهای شمال غرب ما در گرو اشغال بودن قره باغ بوده!؟ با اینکه برای نشان دادن عدم انفعال و قدرتنمایی اینهمه نیرو لب مرز مستقر شد ولی به نظر من هم این واکنش بسیار دیر انجام گرفت و بهتر بود در اول ماجرا نیروی قابل توجهی به مرز تزریق میشد! چیزی که باعث شکست ارمنستان شد عدم شناخت و عدم آمادگی در برابر تهدیدات و تسلیحات جدید میادین نبرد بود نه سستی در حمله پیشدستانه به طرف مقابل! قیاس ایران و ارمنستان در این سطح قابل بحث هست که ایران برای مقابله با تهدیدات نوین کاری انجام داده یا نه!
  2. 2 پسندیده شده
    در نظر بگیریم نماینده امریکا در امور سوریه هم تعویض شد. به نظرم میتونه به قول شما هدف حزب الله باشه. حالا یا در لبنان یا سوریه یا به شکل ترور یا حمله برنامه ریزی شده به نقاط خاص. اقدامات احتیاطی در خلیج فارس قبل ترور سردار هم صورت گرفته بود. پ ن: رییس ستاد مشترک ارتش صهیونیست گفته ما داریم خودمون را برای جنگی سخت و فشرده آماده میکنیم (این روزها) - اشاره ای به منطقه جنگ نکرده. بحث نگرانی بی مورد نیست ولی احتیاط در شرایط آشفته فعلی (ایالات متحده به واقع آشفته است شرایطش؛ پنتاگون که معلوم نیست چه خبره، استعفا پشت استعفا و اخراج و بعد هم ولگردی! اعضای دولت در خاورمیانه با محوریت ایران. کشور را تو اون حالش ول کردند دوره افتادند تو منطقه)
  3. 2 پسندیده شده
    سامانه های توپخانه ای برد بلند ارتش امریکا هوشمند میشوند! ارتش امریکا در جدیدترین طرح خود برای سامانه های توپخانه ای آینده علاوه بر افزایش برد و افزایش سرعت پرتابه های توپخانه در نظر دارد هوش مصنوعی را نیز به این توپخانه ها اضافه نمایید. در میدان نبرد با شناسایی اهداف برای سامانه های توپخانه ای، هوش مصنوعی کمک خواهد کرد تا فاصله بین شناسایی هدف تا اجرای اتش به آن کاهش یابد. هوش مصنوعی میتواند سامانه توپخانه ای را برای اجرای اتش بر روی هدف تعیین شده به سرعت آماده نمایید. خصوصا در صورتی که چندین هدف برای سامانه توپخانه ای تعیین شده باشد هوش مصنوعی باعث می شود عکس العمل و دقت سامانه توپخانه ای برای هدفگیری در زاویه های مختلف در مقایسه با نیروی انسانی افزایش یابد. همچنین هوش مصنوعی میتواند چندین هدف را با سرعت بالایی الویت بندی کند تا کارایی سامانه های توپخانهای افزایش یابد. علاوه بر نقش سنتی سامانه های توپخانه ای در اجرای اتش غیر مستقیم هوش مصنوعی می تواند قابلیت پدافند ضد موشکی را نیز به سامانه های توپخانه ای اضافه نماید. هوش مصنوعی میتواند با پیش بینی مسیر پروازی موشک های کروز بهتر موقعیت برای اثابت پرتابه های توپخانه ای به آنها را مشخص نمایید و هدایت پرتابه های جدید را به بهترین شکل در دست بگیرد.
  4. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی مقدمه نگارنده متن ذیل از دیدگاه راهبردی به مسئله قره باغ و احتمالات و پیامد های مربوط به آینده منطقه نگاشته است. هر جنگی در هر منطقه از دنیا بدون حمایت و عزم ملی یا مردمی که در حال جنگ هستند محکوم به شکست خواهد بود. از این رو جنگ در قره باغ امری بسیار وابسته به مسائل جمعیتی و افکار عمومی ست و از برای آن انجام میشود. مسئله فتح سرزمینی جنگ های فتح سرزمینی به سبک دوره فئودالی مدتهاست منسوخ شده، سازمان ملل و جوامع بین المللی بسختی با تغییرات در مرزها از طریق حملات نظامی کنار می آیند. پذیرفتن تغییر مرزهای کشورها از طریق تهاجم نظامی امریست که میتواند عواقب متقابلی برای کشورهایی که آن تغییرات را میپذیرند داشته باشد، این عواقب از تروریسم گرفته تا رفتن این پذیرش به حافظه تاریخی جهانی وبدل شدن به عرفی که امکان رخداد مجدد برای همان کشور پذیرنده نیز بوجود می آورد. صرف نظر از اینکه حق و باطل تاریخی این منازعات مرزی چگونه باشد، برنده منازعه، بعد از پیروزی باید هزینه های بسیاری در عرصه روابط بین الملل برای جلب افکار عمومی، سیاستمداران کشورهای مختلف جهت پذیرش رسمی مرزهای جدید پرداخت کند، علی الخصوص به اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل و شاید واکنش این اعضا در پذیرش این مرز جدید آنقدر طولانی شود که فرصت واکنش متقابل و بروز جنگی دیگر را رقم بزند. راهبرد نظامی جاری آذربایجان در قره باغ شیوه های رزمی طرفین این درگیری هرچه باشد از قواعدی قابل شمارش پیروی خواهد کرد، نه از آن جهت که بسادگی قابل پیش بینی هستند، بلکه تجربیات تاریخی زیادی نسبت به چنین درگیری هایی وجود دارد. از نظر جمعیت شناختی منطقه ناگورنوقره باغ جمعیت ساکنی عمدتا ارمنی تبار دارد، آذری ها بدون حمایت افکار عمومی ساکن در منطقه و پشتیبانی مردمی قادر پیشروی نخواهند بود، حتی در صورت پیشروی موفقیت آمیز قادر به حفظ سرزمین های فتح شده نخواهند شد. بنابراین بدیهی است که ترکیب جمعیتی منطقه ابتدا تغییر کند و این امر نه به یکباره امکانپذیر است و نه در یک نبرد کوتاه مدت. بلکه جنگی طولانی مدت، همراه با زیرآتش گرفتن مستقیم شهرها، کشتار ارمنی ها و مهاجرت دادن اجباری جمعیت ساکن در این مناطق میتواند راهبرد انتخابی طرف آذری باشد و این شکل از درگیری پیوسته و همراه با سکونت دادن آذری ها در منطقه ادامه پیدا کند تا ترکیب جمعیتی از ارمنی به آذری و ترک تغییر کند، تا در یک نبرد قاطع احتمالی بسیار بزرگ شرایط برای اشغال دایم فراهم شود و یا دست کم از طریق یک روند دمکراتیک مثلا رای گیری و تعیین سرنوشت از سوی ساکنان به نفع دولت باکو تغییرات مورد نظر آن دولت بدست آید. روشهای مورد بحث در بالا پیشتر از سوی اسراییل به کار گرفته شده اند، سبقه تاریخی طولانی دارند تا جایی که ماکیاوولی در شهریار به صراحت در مورد مهاجرت اجباری و تغییر جمعیت سرزمینی توسط حکام سخن رانده است. و شاید بتوان دلیل نزدیکی آذربایجان به اسراییل در گرفتن تجهیزات نظامی و مشاوره در خصوص بازسازی ارتش خود را در سطور بالا یافت. راهبرد دفاعی ارمنستان در برابر تهاجم آذربایجان تاکنون آنچه آذربایجان نشان داده، اتکا به تاکتیک سنتی رزمی در مناطق کوهستانی، نظیر استقرار توپخانه، ورود به شهرها، استفاده از موشک های کوتاه و میانبرد و همچنین داد و فریاد پروپگاندای خویش در سراسر دنیا پیرامون حقانیت و نبرد علیه تروریسم آذربایجانی ست، چنین سیاستی بدلیل وجود پایگاه جمعیتی در آرتساخ(قره باغ) و مورد تهاجم قرار گرفتن امری بدیهی است. ارمنستان با سرعت بسیار به سمت مظلوم نمایی وشکست پذیری احتمالی و نیاز به کمک پیش میرود. چنین وضعیتی به ارمنستان کمک میکند تا به جلب کمک های بین المللی از دولت های نسبتا ثروتمند مسیحی بپردازد، همچنین با توجه به در اختیار داشتن مناطق مورد مناقشه، به تحریک فشارهای بین المللی به سمت آذربایجان در جهت پایان جنگ بپردازد. تدریج گرایی منطقی در هیچ جنگی نمیتوان نتایج را از ابتدا به دقت بر شمرد، گفته اند آنچه در مورد آینده میتوان با دقت گفت، عدم پیشبینی درست آن است. اما بر اساس شواهد، تجربیات و دانش های موجود و نسبت به گذشته تمرین های نظامی آذربایجان و خریدهای نظامی های دو کشور؛ از دید نگارنده، پیش بینی میشود جنگی میان مدت و سپس یک نبرد تعیین کننده راهبرد آغازین جمهوری آذربایجان بوده باشد، گرچه ممکن است هیچ وقت چنین رخدادی به حقیقت نپیوندد. ولیکن، این یک الزام برای داشتن یک تفسیر راهبردی منطقی درآغاز جنگ است، گرچه یک گرند استراتژی(راهبرد فراگیر) محسوب نمیشود. هر راهبردی برای ورود به هر درگیری نیازمند راهبردی برای ادامه خروج از آن نیز خواهد بود. راهبردهایی که در ادامه اتخاذ میشود آنهایی هستند که در جبهه های نبرد آموخته میشوند، و جملگی خرده راهبردهایی هستند که ظهور کرده و دور از مسیر اصلی و هدف کلی نیستند. در موقعیت کنونی بدین دلیل که تشدیدگر این نبرد در این مقطع جمهوری آذربایجان است، این کشور ابتکار عمل را در اختیار دارد و تدریجا ارمنستان خود را در برابر ابتکارهای آذربایجان واکنش گر میبینید، آذربایجان تصمیم گیرنده اصلی در پایان دادن به نبرد یا تغییر شکل ماهیت جنگ خواهد بود. نیازمندی به راهبردی برای خروج و پایان دادن به جنگ در ابتدا، بدلایل پیشگری از ورود به جنگ دایمی، فرسایشی و یا بیرون کشیدن از درگیری در زمان مناسب طرح میشود، سپس در ادامه بر اساس موفقیت ها یا شکست هایی که کسب میشود تحت اثرات جبهه ها و افکار عمومی تغییر خواهد کرد. بنابراین بزرگترین رکن اصلی جبهه دو طرف نه روی زمین بلکه در رسانه ها و پروپگاندای جهانی آنان است. این موفقیت ها در پروپگاندای طرفین است که جنگ را به پیش خواهد برد و حتی سطح بروز خشونت ها و یا اقدام علیه اشغال سرزمینی و حتی میزان زیر آتش گرفتن پایتخت های یکدیگر تنظیم خواهد کرد. پیشبینی نسبت به رویه های آینده درگیری در قره باغ: آذربایجان در جبهه جنوبی پیشروی خوبی صورت داده است اما نکات زیر حائز اهمیت است؛ - همانطور که عرض شد، برای آذربایجان در مناطقی که پشتیبانی جمعیتی ندارد امکان پیشروی موفق بسختی ممکن است و در صورت پیشروی امکان حفظ و بهره برداری از پیشروی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین انتخاب پیشروی از جنوب از این جهت منطقی است که ؛ o ممکن است بخواهد خود را با حمله سریع به نخجوان برساند، به دو دلیل 1- تکمیل اتصال سرزمینی 2-جلوگیری از ورود ارمنستان به نخجوان در برابر یک سناریوی پاسخ احتمالی به تهاجمات در غره باق. o این نکته حائز اهمیت است که در شمال ایران آذریها و ترک ها درصد تجمعی بیشتری نسبت به آذریهایی منطقه غره باق وجود دارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارتش آذربایجان و ترکیه از طریق منطقه نخجوان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در منطقه به یکدیگر دست بدهند.(پشتیبانی هوایی ترک، پیاده نظام هایی شامل نیرومخصوص ترک در لباس تروریست های پانترک و نوعثمانی، و ارتش آذربایجان از شرق) o امکان تهاجم سریع در مناطق کوهستانی بسادگی میسر نیست و تنها با سرعت بالا از طریق عبور از مسیر رودخانه ارس ممکن است،با توجه به این امر، روستاهای مرزی ایران مانند عاشقلو، اوزان، کرانلو و ... در معرض تهدید تهاجم آذریها و احتمال پاسخ ارمنی ها در آن مناطق هستند o در صورت وقوع شورش های ساختگی و بحران کمبود منابع و تظاهرات، شرایط برای نفوذ نیروهای اطلاعاتی امنیتی هر سه کشور ترکیه، آذربایجان و ارمنستان جهت بهره برداری از آشوب ممکن است. و در ادامه پاسخ ایران در سرکوب تظاهرات و یا شورش، عواقبی نظیر نفوذ و دخالت بیگانه در حتی کوتاه هم خواهد داشت. o آنچه فضای بحران برای ورود به نبردهای چریکی و شورشهای اجتماعی تقویت میکند، آن است که دو کشور بزودی بسیاری از تسلیحات زرهی خود را از دست میدهند، سازمان نیروهای مسلح این کشورها اقدام به جذب نیروی مردمی خواهد کرد. این امر سبب میشود تا ارتش های منظم تبدیل به ارتش های پراکنده با ابعاد بالای استفاده از نیروی شبه نظامی شوند و به تجهیزات شبه نظامیان نظیر وانت های مسلح، موشک های دوشپرتاب و ضد تانک قابل حمل توسط نفر روی بیاورند. o وضعیت جنگ با استفاده از شبه نظامیان، سبب میشود تا حجم انبوهی از تجهیزات انفرادی جنگی وارد مناطق شمالی کشورمان شود. o جنگ با استفاده از شبه نظامیان نیز به تلاش های وسیعی از عملیات روانی و پروپگاندای سیاسی نیازمند است. o در میان مدت ممکن است جمیع موارد فوق ایران را وادار به ورود به یک جنگ هیبریدی با محوریت ترکیه و آذربایجان کند. اقدامات پیشنهادی در بخش تاکتیکی و سیاستگذاری برای ایران: در بخش تاکتیکی: اجرای مانور ترکیبی. - اقدام به اجرای سریع مانور ضد چریکی و ضد شورشی در مناطق مرزی کشور به سبک زیر؛ o تمرین استقرار و حرکت به سمت پاکتی از 5 تا 10 روستای مرزی در یک مسیر، به شکلی که چند تیم متحرک، به روستاهای در مناطق مرزی در بخش بندی های جغرافیایی مشخص وارد میشوند، و استقرار تیم های ثابت را امکان سنجی و مدیریت میکنند؛ 1- تیم های متحرک در دو بخش ابتدا بدون ظاهر نظامی به سپس به قصد تمرین تامین نظامی و سپس بصورت کاملا نظامی به قصد فراهم آوری امکان استقرار تیم های ثابت با تجهیزات وارد مناطق روستایی میشوند، با جمعیت پل ارتباطی ایجاد میکنند، و به ترتیب متوالی پس از استقرار تیم های ثابت به قصد روستای بعدی خارج میشوند. 2- سپس تیم های ثابت با استقرار تجهیزات بیمارستانی، امدادی، هلال احمر و کمک به مناطق روستایی وارد میشوند، در مدت زمان مشخص فعالیت های ارتباطات انسانی و اجتماعی را تمرین کرده و منتظر ورود دوم تیم های متحرک در تاریخ مقرر میشوند. 3- سپس تیم های متحرک دیگری به ترتیبی موازی به قصد کمک به جمع آوری تجهیزات ثابت وارد میشوند. و در پایان مانور اسکرت را تا فاصله ایمن را تمرین میکنند. دلایل اجرای مانور تاکتیکی فوق؛ - جدایی طلبها، شبه نظامیان، چریک ها و ارتش های دارای ابعاد هیبریدی که قادرند از طریق اجرای عملیات روانی، پروپگاندای سیاسی و پشتیبانی مالی در کنار ارتش های منظم خود اجرای طرح عملیاتی ترکیبی کنند، ابتدا با نفوذ، سپس ایجاد پل های ارتباطی و پس از آن شروع در نا امن کردن محیط های روستایی، اقدام به ایجاد معضلات روانی کرده، و در ادامه از ساکنان عدم همکاری با دولت مرکزی را طلب خواهند، ابتدا با تحریک و سپس با تهدید. در فضای ناامنی مردم روستایی از همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولت های مرکزی پرهیز میکنند و حتی ممکن است جذب این گروه ها شوند، مگر در شرایطی که احساس کنند فضای ایمن و قدرت غالبی توسط دولت مرکزی قادر به حمایت از آنان یا نابود سازی تحرکات ضد دولتی ست. - از طرفی دیگر در صورت بروز خشونت، و نفوذ بیگانه در مناطق مرزی ای که امروز نسبتا امن هستند، نیروی آموزش ندیده یا نیرویی که منطقه عملیاتی خود را تجربه نکرده باشد، بسختی میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و قادر نخواهد بود اقدامی که در شرایط عادی تمرین نشده است را در شرایط حاد بحران به اجرا بگذارد. - آن بخش از جریانهای فکری که در مناطق روستایی مرزی و در معرض تهدیدات مختلف امنیتی هستند، در صورتی که با هسته های خفته عملیاتی چریک های دشمن سمپاتی و هماهنگی برای روز شورش داشته باشند(آنچه در شهرهای عراق مانند رمادی، موصل و تکریت اتفاق افتاد) بسرعت دچار خطا، واکنش و یا تغییر نقشه خواهند شد، و در نتیجه اجرای این مانور این اقدامات قابل ردیابی خواهند بود. - بنیاد عملیات هیبریدی مرزی ضد کشور، از طریق کشتار و تروربه نام حکومت (مانند اقدام چریک های فدایی خلق در کردستان علیه پادگان های ارتش) و سپس ایجاد هسته های مقاومت علیه دولتها انجام میگیرد، جذب نیرو تنها در صورت خلاء قدرت و واکنش نابهنگام دولت مرکزی ممکن است، و از طرفی در صورت اقدام تند، سلطه آمیز و نابخردانه نیروهای نظامی دولتی، اوضاع از کنترل خارج و یا تشدید میشود.(مانند اقدامات دیر هنگام بشار اسد در شمال و غرب سوریه) - ولیکن این اقدام تند و سلطه آمیز برای هسته های نفوذی تا حدودی لازم و رعب آور است و محاسبات شانس، بخصوص بهره برداری از نفوذ های پیشین یا پل ارتباطی برقرار شده قبلی آنها را پایین می آورد، بنابراین حضور پیشدستانه و ایمن سازی جهت ایجاد قوت قلب برای ساکنان و دادن اطمینان برای اجرای مجدد وسریع چنین پاسداری مرزی، سبقه ای برای تحکیم قدرت حاکمیت کشور در مناطق مرزی ایجاد خواهد و فرصت بهره برداری از متجاوزان به اقتدار کشور را خواهد گرفت. در بخش راهبردی؛ اگر مناقشه امروز آذربایجان – ارمنستان را به ابعاد نظامی و روانی تقسیم کنیم، باید گفت این رابطه 20-80 خواهد بود. اقدامات نظامی که به شکست منجر شوند عواقب وخیم سیاسی بسیاری خواهند داشت با این وجود آنچه روی زمین رخ میدهد سهم 20 درصدی از واقعیت های آینده خواهد شد، و داشتن یک فیلم 5 دقیقه از حضور در مناطق تحت سیطره رقیب در افکار عمومی اثری به مراتب بیشتر از خود نشان خواهد داد. دولت پاشینیان با استفاده از اعتراضات گسترده و اجرای شورش خیابانی به قدرت رسیده است و شکست در صحنه نظامی برای وی شکست در صحنه سیاست و افکار عمومی نیز خواهد بود، آنچه وی روی زمین و در مانور نظامی در برابر باکو انجام میدهد در عمل در حکم اجرای مانور سیاسی برای بقای وی نیز هست، از طرفی باکو نیز تفاوت چندانی ندارد، اگر دولت تک حزب و شبه پادشاهی علی اف نتواند در جبهه ها پیشروی مناسبی داشته باشد، در صحنه افکار عمومی نیز شکست و بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مرکزی را تجربه خواهد کرد. اگر بخواهیم ملاک های اقتصادی و راهبردی فتح سرزمینی در قره باغ را در نظر بگیریم، آنچه پس از این جنگ به هر نحوی باقی بماند برتری خاصی از این دو منظر ایجاد نخواهد کرد. بنابراین جنگ در قره باق امری کاملا سیاسی و برای کسب افتخارات سیاسی انجام میشود تا مبنایی نظامی و یا اقتصادی داشته باشد. در حین و پس از این جنگ: ارمنستان: - پاشینیان به شکل فزاینده ای خود را پلیس ضد تروریسم، و ضد شورش و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه قفقاز معرفی خواهد کرد. - وی خواهد توانست از کشورهای ثروتمند مسیحی و از طریق کلیساهای بسیار، سرمایه لازم در حد لازم برای ادامه جنگ را فراهم کند. و شاید این جنگ راهی برای ورود تفکرات اوانجلیستی به ارمنستان باز کند. - دولت ایروان در محاصره ترکیه و آذربایجان است و بشدت احساس ناامنی خواهد کرد، بنابراین به دنبال ایران و روسیه خواهد دوید، نیروی هوایی، موشکی و پدافندی خود را بشدت تقویت خواهد کرد. - هر دو کشور تسلیحات بسیار زیادی در بخش زمینی از دست داده اند و خواهند داد، تمایل برای جبران تجهیزات زرهی و تقاضا برای تجهیزات دورایستا و موشکی به شکل فزاینده ای بازار تسلیحاتی بزرگی در منطقه قفقاز ایجاد خواهد شد. هر دو کشور به سمت بومی سازی تسلیحات و تبدیل شدن به قدرت های موشکی پیش خواهند رفت، و این امر مزیت موشکی ایران را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد. - ایروان مزیت های ذاتی بزرگی از نظر اقتصادی ندارد، و اگر امنیت خود را از دست رفته ببیند بشدت با آسیب های اجتماعی فراوان روبرو خواهد شد بنابراین دولت پاشینیان هرکاری برای جلوگیری از این وضعیت خواهد کرد، منجمله اجاره دادن پایگاه های نظامی به آمریکا و ناتو، و قرارگیری بجای ترکیه امروز. چنین اقدامی سبب خواهد شد تا هم امنیت لازم را بدست آورد و هم به مکانی امن برای سرمایه گذاری خارجی بدل شود. چه بسا امروز آمریکا به دنبال تنبیه ترکیه و خروج از اینجرلیک و پیمان اجاره تسلیحات اتمی ست، و ممکن است به سمت ایروان روی بیاورد. ایروانی که دولت پاشینیان با تکیه بر شعارهای ضد روسی در آن به قدرت رسیده است. - این امر برای روسیه بسیار آسیب زا خواهد بود بخصوص با توجه به مشکلات با گرجستان، بنابراین روسیه اجازه نخواهد داد و این اجازه ندادن به معنای گسترش وسیع ارتباطات با ارمنستان و حضور پیوسته در آن است. از طرفی برای ایران هم معضلات فراوانی ایجاد خواهد کرد بخصوص اینکه اسراییل در آذربایجان نفوذ گسترده ای پیدا کرده و اگر ارمنستان نیز به سمت آمریکا متمایل شود، محوز ضد ایرانی اسراییل و آمریکا میدان صلح، جنگ و کلیه تحولات منطقه قفقاز تا سالهای بسیار خواهند بود. آذربایجان: - آذربایجان از توان کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، تروریست های اسلامگرا در سراسر دنیا استفاده خواهد کرد، بنابراین به تجربه ترکیه در اداره و مجتمع کردن این چریک ها نیازمند است، تا جایی که ممکن است ادامه جنگ را مستقیما ترکیه اداره کند. - این کشور تا پایان جنگ حجم بالایی تسلیحات مصرف خواهد کرد، و پس از جنگ وارد یک تقابل سرد تسلیحاتی با ارمنستان خواهد شد. اگر ارمنستان قدرت هوایی خود را تقویت کند، آذربایجان در برابر قادر به چنین کاری نخواهد بود. - آذربایجان هم اکنون نیروی هوایی ضعیف و قدیمی دارد که نمیتواند آنچنان قدرت تهاجمی و عملیاتی کافیاز خود نشان دهد. بعید است روسها بخواهند آذری ها را در سطح راهبردی مانند نیروی هوایی در برابر ارمنی ها تقویت کنند، آنها قبلا به ارمنستان جنگنده های گرانقیمت و راهبردی سوخوی 30 فروخته اند و ارمنستان را مشتری خود کرده اند، کشورهای غربی نیز بعید به نظر میرسد که بخواهند به آذربایجان در برابر یک دولت مسیحی دیگر اسلحه بفروشند، با این وجود جنگنده های غربی نیز بسیار گرانقیمت تر از گونه های روسی هستند و بعید آذری ها از عهده تهیه آنها بر بیایند. - با توجه به دو مورد فوق به نظر میرسد که آذریها به دنبال تهیه تسلیحات موشکی زمین به زمین کوتاه و میانبرد به شکل وسیع و در قالب راه اندازی خط تولید بروند. آنها از ترکیه موشکهای کروز و بالستیک خریداری خواهند کرد. ایران: - سیاست ایران هر چه باشد، در معرض اقدامات پیچیده دو کشور برای ورود به درگیری یا حمایت از یک طرف خواهد بود، هم برای ارمنستان بسیار مفید است که ایران را جلب کند وهم برای آذربایجان، ایران دچار وضعیتی انتخابی میشود، با اینکه این انتخاب حتی در اندیشه بسیار دشوار، ایران باید از آن اجتناب کند. - نخبگان سیاسی آذربایجان و ترکیه به صراحت از چشم داشت خود به خاک ایران سخن میگویند، اما از نظر اقدام در حال حاضر در جایگاهی نیستند که بتوانند کاری از پیش ببرند مگر در صورت ضعف شدید سیاسی و خلاء قدرت در ایران. به همین دلیل ایران هم به جلوگیری از شکل گیری یک اتحاد ضد ایرانی با محوریت "ارتش تورک" که در صورت موفقیت آذربایجان میرود به یک ایدولوژی نظامی سیاسی غالب تبدیل شود، باید بسرعت اقدام کند. - ایران و ارمنستان میتوانند برای شکل گیری یک نیروی نظامی محدود جهت عملیات ضد تروریسم در مناطق مرزی مشارکت کنند. ویراست نشده است، اگر ایرادی دیدید تذکر بدین تا اصلاح کنم: نسخه فارسی تهیه شده برای میلیتاری http://www.military.ir/ نسخه انگلیسی :https://msai.ir/
  5. 1 پسندیده شده
    این مشکل مزمن دستگاه عریض و طویل و پر مدعای دیپلماسی جمهوری اسلامی ایرانه انفعال عدم تحرک عدم ابتکار عدم یار کشی و...
  6. 1 پسندیده شده
    مسئله اینجاست نکته منفی حضور بایدن به محاق رفتن دوباره صنعت موشکی و پرتابگرهای فضایی است. حتی بیش از دوران ترامپ که تقریبا از همون ابتدا هر بار به یک بهانه و یا واهمه متوقف شد. پرتاب نکنیم ممکنه از برجام خارج بشه. پرتاب نکنیم ممکنه تحریمهای جدید اعمال کنه. پرتاب نکنیم ممکنه جنگ استارت بزنه. پرتاب نکنیم ممکنه اروپا ناراحت بشه اون هم از برجام خارج بشه. پرتاب نکنیم ممکنه باعث اجماع جهانی بشه. موجب پرتاب نکنیم ممکنه موجب تقویت احتمال پیروزی ترامپ بشه. پرتاب نکنیم تا امکان بازگشت مجدد امریکا به برجام مهیا باشه و ... حالا هم که با حضور بایدن بیشتر از خارجی ها ترس از داخلی هاست که نوک موشک هم نمایش داده بشه (یا نشه و بعدا خودشون رصد کنند و اعلام کنند) تمام بدبختی های اقتصادی و بهانه گیریهای امریکا در بازگشت به برجام و نوه و نتیجه مشکلات آینده ایران را هم مرتبط میکنند به همون تک موشک نمایش داده یا ازمایش شده. چطور پس باید در این صنعت پیش بریم؟ ( برای امثال جناب مطهری های ساده دل! هم که بله سر و صدا و تست و ازمایش نمیخواد هم اولا ازمایش غیراعلامی داشتیم که پروندش را بردند شورای امنیت و گفتند ما رصد کردیم ازمایش را و همین کافی است. و ثانیا پمپئو همین چند وقت پیش بعد از نمایش موشکهای کره شمالی در رزمایش جدیدشون با (نیشخند) گفت موشک اگر آزمایش نشده باشه هیچ فرقی با ماکت نداره و بی فایده است)
  7. 1 پسندیده شده
    سران جناحين سياسي كشور كه در مذاكره و تقديم امتيازات رقابت دارند بايد توجيه شوند كه از پذيرش چنين امري خودداري كنند به قول مرحوم حسني امام جمعه سابق اروميه "" خدا به اصلاح طلبان دين بدهد و به اصولگرايان عقل بدهد"" !!!!! وگرنه ميليتاريست و غير ميليتاريست دلسوز كه هرگز موافق تضعيف قوه قهريه كشور نيستند
  8. 1 پسندیده شده
    بخشی از گزارش سیا پیرامون کنفرانس کلوپ رم با حضور اندیشمندان و چهره های معروف منجمله هرمان کاهن از هادسون: 7- یکی از تفکر برانگیز ترین ارائه ها، که پیامد های اطلاعاتی قابل توجه دشت، بوسیله لستر براونارائه شد،وی مشاور و از مقامات رسمی وزارت کشاورزی کسی که هم اکنون مدیر موسسه نگاه جهانی است. براون به رهگیری وابستگی فزاینده به "سبد نانی" آمریکای شمالی در 25 سال گذشته اشاره کرد. در 1960، زمانی برنامه ریزان اقتصادی در تقویت رشد صنعت در هنگامه گرانی محصولات کشاورزی میکوشیدند، انقلاب سبز برپا شده بود، تولید غذا شدت گرفت و به کشورهایی چون هند، پاکستان، ترکیه، مکزیک و فیلیپین سرایت کرد. بنابر گفته براون در دهه 70، پاندول غذا به عقب بازگشت؛ کمبود منابع غذایی شایع شد تا در تورم دو رقمی جهانی و ناپایداری های سیاسی سهمی به خود اختصاص دهد. به عنوان یکی از مثالهای ویرانگر نقش رشد سریع جمعیت، براون مقایسه ای بین رشد جمعیت در آمریکای شمالی و آمریکای لاتین انجام میدهد. در هنگامه ای که نرخ رشد جمعیت آمریکای شمالی با ثبات بود در آمریکای لاتین یک انفجار عظیم جمعیتی رخ میدهد. برخی کشورهای آمریکای لاتین مانند مکزیک، ونزوئلا، پرو و برزیل نرخ رشد جمعیتی در حدود 3درصد یا بیشتر داشتند، نرخی که آنان را به 19 برابر جمعیت طی یک سده رساند. نکته مهم دیگری که توسط براون مطرح شد، این بود که این شتابزدگی سیاسی دولت ها را در انتخاب صنعت نسبت به کشاورزی و انتخاب منافع جمعیت شهرنشینِ دهن دریده بجای روستانشینان تولید کنند مواد غذایی واداشت. اتحاد جماهیر شوروی، مطابق با آنچه براون دریافته بود، نمودی از چگونگی ترکیب شتابزدگی سیاسی و عدم بهره وری کشاورزی در زمینگیر کردن تلاشها برای افزایش تولید غذا بود. راه حل براون: تکیه درونی کشورها بر منابع جهانی غذایی، به راهبردهای جهانی غذایی نیازمند است. ستون فقرات این راهبرد میبایست تلاشهای جهانی برای کاهش رشد جمعیت، کاهش مصرف بیش از حد و کاهش مصرف در میان مردم ثروتمند باشد. شکست در بر آمدن از عهده کمبود مواد غذایی، زوال اکولوژیک و جمعیت زیادی میتواند مسبب ویرانی های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در بسیاری از بخش های جهان شود.
  9. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی اندیشکده باشگاه رم باشگاه رم Club of Rome یک اندیشکده اروپایی با دید جهانی و فرا قاره ای است که در آوریل ۱۹۶۸ توسط آرلیو پچی و الکساندر کینگ در رم ایتالیا تأسیس گشت. این اندیشکده در سال ۱۹۷۲ به واسطه چاپ گزارش معروف خود به نام "حدود رشد " The Limits to Growth به شهرت رسید. دفتر این اندیشکده از اول ژوئیه سال 2008 در شهر وینترتور ، سوئیس مستقر شده است . آرلیو پچی یک صنعت‌ کار ایتالیایی و الکساندر کینگ یک دانشمند اسکاتلندی بود. این اندیشکده هنگامی تشکیل شد که یک گروه بین المللی کوچک از افراد حوزه های مختلف دانشگاهی ، جامعه مدنی ، دیپلماسی و صنعت در ویلا فارنسینا در رم ملاقات کردند ، از این رو این نام را برگزیدند . نکته اصلی در شکل گیری این باشگاه ایده پچی نسبت به "مشکل ساز بودن " بود . وی عقیده داشت كه مشاهده مشكلات بشر - وخیم شدن محیط زیست ، فقر ، بیماری های جسمی ، خشونت شهری ، جرم و جنایت - به صورت جداگانه ، در انزوا یا به عنوان "مشكلات قابل حل در شرایط خودشان" ، محكوم به عدم موفقیت است . این مشکلات همه به هم مرتبط هستند. وی میگفت که " این ، ایده ی مشكل فراگیر (یا متا سیستمی از مشكلات) است كه ما به آن پرداخته ایم و این کار را هم ادامه خواهیم داد " در سال 1970 ، چشم انداز پچی در سندی كه توسط حسن ازبكان ، اریش جانتش و الكساندر كریستاكیس نوشته شده بود ، ارائه شد . Entitled ، The Predicament of Humanity؛ باعنوان " یک پیشنهاد: تلاشی برای پاسخ های ساخت یافته به پیچیدگی های در حال رشد و عدم قطعیت های جهانی . " این سند به عنوان نقشه راه برای پروژه LTG ( همان حدود رشد ) نوشته شده است . کتاب محدودیت های رشد : باشگاه رم با انتشار اولین گزارش خود به نام محدودیت های رشد ، توجه زیادی را برانگیخت . شبیه سازی رایانه ای در این گزارش نشان می داد که رشد اقتصادی به دلیل کمبود منابع نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد. بحران نفتی سال 1973 نیز موجب افزایش نگرانی عمومی در مورد این مشکل بود . این گزارش در ادامه به فروش 30 میلیون نسخه در بیش از 30 زبان منجر شد که آن را به پرفروش ترین کتاب با موضوع محیط زیستی در تاریخ تبدیل کرد. البته قبل از انتشار Limits to Growth ، دوتن به نام های ادوارد پستل و میسراویچ از دانشگاه Case Western Reserve همین کار را با الگویی بسیار دقیق تر آغاز کرده بودند ( الگوی پژوهشی ایشان ده منطقه جهان را متمایز می کرد و 200000 معادله را در مقایسه با 1000 در مدل Meadows درگیر می کرد). این تحقیق از حمایت کامل این باشگاه برخوردار شد و انتشار نهایی آن ، تحت عنوان Mankind at the Turning Point به عنوان "گزارش دوم" رسمی باشگاه رم در سال 1974 پذیرفته شد. علاوه بر ارائه ی منطقی تر نطریات پستل ومیسراویچ سعی در ادغام داده های اجتماعی و فنی در گزارششان نموده بودند . گزارش دوم ، سناریوهای اصلی را مورد بازنگری قرار داد تا محدودیت های رشد را دقیق تر نشان دهد و در نهایت پیش بینی های خوش بینانه تری را برای آینده محیط زیست ارائه می داد ، این گزارش خاطرنشان می کرد که بسیاری از عوامل دخیل در مشکلات زیست محیطی تحت کنترل انسان بوده و بنابراین فاجعه محیطی و اقتصادی قابل پیشگیری یا جلوگیری است. در سال 1991 ، این باشگاه عنوان " اولین انقلاب جهانی " را منتشر کرد . این گزارش ، مشکلات بشریت را تجزیه و تحلیل می کند و آنها را در اصل "مسئله ساز" می نامد. همچنین نشان میدهد که از لحاظ تاریخی ، وحدت اجتماعی یا سیاسی به طور عادی توسط دشمنان ایجاد شده است: "به نظر می رسد نیاز به دشمن ، یک عامل تاریخی مشترک است. برخی از کشورها تلاش کرده اند با سرزنش دشمنان خارجی بر شکست داخلی و تضادهای داخلی غلبه کنند." بر همین اساس توصیه میکند : " وقتی همه چیز در خانه سخت می شود ، توجه خود را به ماجراجویی در خارج از کشور معطوف کنید. ملت از هم جدا شده را با هم جمع کنید تا با یک دشمن خارجی ، اعم از واقعی ، یا اختراعی بجنگند . ناپدید شدن دشمن سنتی ، عامل وسوسه استفاده اقلیت های مذهبی یا قومی است ، به ویژه کسانی که اختلافات آنها با اکثریت نگران کننده است. هر کشوری به قدری عادت کرده است که همسایگان خود را به عنوان دوست یا دشمن طبقه بندی کند ، فقدان ناگهانی مخالفان سنتی ، دولت ها و افکار عمومی را با خلأ بزرگی مواجه میکند. " در نهایت این گزارش نتیجه میگیرد : "در جستجوی دشمن مشترکی که همه ی ما علیه او می توانیم متحد شویم ، به این فکر رسیدیم که آلودگی ، تهدید گرم شدن کره زمین ، کمبود آب ، قحطی و مواردی از این قبیل ، متناسب برای عنوان دشمن مشترک خواهند بود. در کل این پدیده ها یک تهدید مشترک است که باید همه با هم با آن مقابله کنند.اما در تعیین این خطرات به عنوان دشمن ، ما به دامی می افتیم که قبلاً خوانندگان را در مورد آن هشدار داده ایم ، یعنی اشتباه گرفتن علائم با علل. همه این خطرات ناشی از مداخله انسان در فرآیندهای طبیعی است و فقط از طریق تغییر نگرش و رفتار می توان بر آنها غلبه کرد. دشمن واقعی خود بشریت است. " این کتاب را می توان یکی از اولین پاسخ های جهانی گرایان به پیامدهای جنبشی که خود سردمدار آن بودند دانست. پس از موج عظیم افکار چپ گرایانه ای که بر افزایش تولید و ایجاد "دمکراسی در مصرف" در همه ی جهان تاکید میکرد گزارش هایی شبیه این کتاب سعی در تعدیل این موج و بهینه نمودن روش های توسعه ی جهانی شدند. در سال 2001 ، باشگاه رم یک اندیشکده ی اقماری به نام tt30 تشکیل داد. این کار مقدمه ی برنامه ی " جوانان" این اندیشکده بود. برنامه اصلی متشکل از حدود 30 مرد و زن در سنین 25 تا 35 سال بود. این کار برای شناسایی و حل مشکلات در جهان ، از دیدگاه جوانان بود. براساس وب سایت این اندیشکده ، کلوپ رم از دانشمندان ، اقتصاددانان ، بازرگانان ، کارمندان عالی رتبه بین المللی ، روسای دولت ها و روسای پیشین دولت ها از هر پنج قاره تشکیل شده است که متقاعد شده اند که آینده بشر یک بار و یکباره مشخص نمی شود. و اینکه هر انسانی می تواند در بهبود جوامع ما نقش داشته باشد. " این اندیشکده دارای انواع مختلف عضویت است. اعضای كامل در فعالیت های تحقیقاتی و پروژه ها مشاركت می كنند و در طول تصمیم گیری های مجمع عمومی سالانه باشگاه در فرآیندهای تصمیم گیری مشاركت می كنند. از میان اعضای کامل ، 12 نفر به عنوان کمیته اجرایی انتخاب می شوند که جهت کلی و دستور کار را تعیین می کند. از کمیته اجرایی ، دو نفر به عنوان همكاران و دو نفر به عنوان نایب رئیس انتخاب می شوند. دبیرکل نیز از اعضای کمیته اجرایی انتخاب می شود. دبیر کل ، مسئولیت فعالیت روزانه این باشگاه از دفتر مرکزی آن در وینترتور سوئیس را به عهده دارد . گذشته از اعضای کامل ، اعضای وابسته نیز وجود دارند که در تحقیقات و پروژه ها شرکت می کنند ، اما در مجمع عمومی رای ندارند.این باشگاه همچنین اعضای افتخاری دارد. اعضای افتخاری شامل پرنسس بئاتریکس از هلند ، اوریو گیارینی ، فرناندو هنریک کاردوزو ، میخائیل گورباچف ، پادشاه خوان کارلوس اول اسپانیا ، هورست کوهلر و مانموهان سینگ هستند . از سال 2017 تاکنون 43 گزارش دیگر به این باشگاه داده شده است. اکثر این مطالعات مواردی است که توسط کمیته اجرایی انجام شده یا توسط یک عضو یا گروهی از اعضا یا افراد یا مؤسسات خارجی پیشنهاد شده است. جدیدترین عناوین حول موضوعات سرمایه داری ، روند ها ، جمعیت و نابودی سیاره است . در ادامه ی پروژه جوانان این اندیشکده که به نوعی برنامه ریزی جهت تولید و تربیت نسل بعدی رهبران جهانی است ، در سال 2016 ، این باشگاه یک پروژه جدید برای جوانان را با نام "Reclaim Economy" آغاز کرد. آنها با این پروژه از دانشجویان ، فعالان ، روشنفکران ، هنرمندان ، فیلمسازان ، معلمان ، اساتید و دیگران پشتیبانی می کنند تا آموزش اقتصاد را به دور از حالت " ریاضی شبه علم " تبدیل کنند. انتقادات : رابرت سولو ، اقتصاددان برنده جایزه نوبل ، از محدودیت های رشد به دلیل داشتن سناریوهای "ساده گرا" انتقاد می کرد . او همچنین منتقد جدی کلوپ رم بوده است ، ظاهراً برای آماتوریسم موجود در پژوهش های این اندیشکده . وی گفته است: "موضوعی که واقعاً من را اذیت می کند ، آماتورهایی است که اظهارات پوچی در مورد اقتصاد می کنند و من فکر میکنم نظر کلوپ رم مزخرف است. نه به این دلیل که ممکن است منابع طبیعی یا ضروریات محیطی در بعضی مواقع محدودیتی ایجاد نکنند. بلکه به این دلیل که باشگاه رم این مطالعات را بدون مدرک وبدون داشتن صلاحیت مناسب انجام می داد . تحلیلی دیگر از مدل جهانی که توسط ریاضی دانان ورمیولنس و جونگ برای The Limits to Growth استفاده شده است ، نشان داد که این گزارش "نسبت به تغییرات پارامترهای کوچک" و داشتن "فرضیات و تقریب های مشکوک" بسیار حساس است. این اندیشکده همواره در مرکز بسیاری از نظریات توطئه بوده است. با اندکی جستجو در این زمینه حجم زیادی از مطالب در این زمینه را مشاهده خواهید نمود. نکته ی مهم اما در مورد این اندیشکده آن است که برخلاف دیگر سازمان هایی که در نظریات توطئه به آنها پرداخته میشود هیچ گونه " پنهان روشی " و " رازورزی " در دستور کار این اندیشکده قرار ندارد. اکثر برنامه ها و نظریات این اندیشکده حتی مطالبی چون " لزوم کاهش جمعیت بشری " به صورت علنی و کنفرانس های بین المللی اعلام میشود. ................................................................... en.wikipedia.org/wiki/Club_of_Rome www.clubofrome.org/about-us/history/
  10. 1 پسندیده شده
    جملاتی از جنس "من می دونم کارمون تمومه , گلایه از انفعال ایران نگرانی و دیدن یک سناریو مغفول مانده جملاتی شامل مبنا بودن رسانه های خارجی جملاتی در مورد واکنش های انفعالی و بدون برنامه چندتا جمله خوب هم داریم اگر بخوام نسبت به صحبت های زمان زدن هواپیمای اکراینی و شهادت سردار سلیمانی مقایسه کنیم میشه گفت با کاهش فشار روانی میزان صحبت های منطقی شدیدا رشد میکنه از سمت دیگه خیلی از حرف های نگرانی و گلایه از انفعال در دو ریشه دسته بندی میشن 1- گمشدگی اطلاعاتی و ندیدن یک نقشه راه 2- وجود یک ایراد در سیستم خودی در نتیجه نباید این صحبت ها رو سرکوب کرد بلکه باید به مسیر خودشون هدایت کرد و با ارائه یک جمع بندی نگاه درست و متفاوت نسبت به مسائل و طرز فکر جامعه پیدا کرد مشخصا رسانه های ما چه در بیان توانایی ها و چه در بیان مسیر پیشرو بسیار شعاری و ضعیف عمل کرده اند و این رو در صحبت ها تقریبا میشه دید و در آخر پیشگیری و آماده بودن قبل از اتفاق چه از نظر روانی و چه از نظر مادی بسیار مهم و حیاتی است همانند دستور العمل های اورژانس یا کمک های اولیه در برخورد با حوادث
  11. 1 پسندیده شده
    یک نکته ای جایی دیدم نظرم را جلب کرد: خانواده هایی که تلویزیونهاشون روی شبکه های فارسی زبان هست مدام و بچه های کوچکشون دائم تحت غیرمستقیم و مستقیم این تلویزیونها چه سرنوشتی پیدا میکنند در آینده؟! از منظر مباحث انجمن خود ما نگاه کنیم: کودکانی که مدام تحت اخبار و برنامه های حاوی تحقیر استقلال و توانمندی های کشور و بعضا وارونه نمایی های تاریخی (مقصر بودن ایران در جنگ ایران و عراق - مقصر بودن ایران در جنگ سوریه - همکاری ایران با تروریسم (کودک که متوجه نیست حزب الله از دیدگاه اونها تروریست هست و اول واژه تروریسم را میشنوه و بعدها که معنای ترور را دونست اولین چیزی که به ذهنش میاد همکاری کشورش با تروریستهاست)) تمسخر ابزاهای کشور و مردمان و حاکمان و سیاستها و دولتمردان و نمادهای ملی و دینی هستند آِیا اعتماد به نفسی براشون خواهد موند (اصلا بحث محتوا را نمیکنم ها، دارم بحث چارچوبهای ذهنی و روانشناسانه کودک را میکنم. در همه کشورها عناصری هستند که حس وطن پرستی و ملی گرایی و عزت نفس و افتخار به پرچم را در کودکی شکل میدند که در همه رسانه هاشون هم ثابت هست و عناصری جهانی هستند ولی در کشور ما این شبکه ها با دشمنی صرف تمام این عناصر را برای ذهن کودکی که براش قابل تمییز نیست تفاوتها تخریب میکنند و ترسناک میشند بچه هایی که اینطور بزرگ میشند. نه تنها برای کشور خودشون (با هر نوع حکومتی ) که حتی برای زندگی شخصی خودشون هم. پ ن: در حقیقت خیانت غیرانسانی ای که این شبکه ها ( به خیال خودشون در ضدیت با یک حکومت و سیستم و البته تاثیر ویرانگر کینه توزی و عقده ورزی و تنفر که مثل یک طاعون آدمی را از درون میخوره و تهیش میکنه از انسانیت) تنها معطوف به یک حکومت یا نسل معاصرش نیست، به معنای حقیقی این کلمه اینها به تمام کودکان این سرزمین و نسلهای بعد این سرزمین و افکار و عقاید و عناصر انسانی و احساسی و تاریخ آینده این کشور در حال خیانت هستند فارغ از هر سیستم و حکومت مستقری.
  12. 1 پسندیده شده
    اين سياست ثابت روسيه بعد از فروپاشي شوروي بود اگر خاطرتون باشه جنگ داخلي تاجيكستان با پادرمياني و تلاش ايران و انجام مذاكرات در تهران منجر به آتش بس و توافق طرفين شد اما زمان امضا توافق نهايي طرفين احضار شدند به مسكو !
  13. 1 پسندیده شده
    در تاپیک خودش مفصل عرض کردم ولی برای جنگ روانی خصوصا پانها و قومگراهای باکو و آنکارا که از فردا شروع خواهند کرد عنوان بشه که هیچ خاکی که سهله، هیچ جاده خاکی ای از ارمنستان هم در اختیار جمهوری آذربایجان حتی قرار نخواهد گرفت و فقط بحث بازکردن جاده های دو کشور به روی هم هست (پس مرز و تغییر مرز و قطع دسترسی ایران به ارمنستان فقط یک لطیفه است!). اتفاقا این قره باغ هست که از آذرباجان دریغ شد! در این توافق به ازای باز شدن جاده های ارمنستان به روش که به هر حال دیر یا زود باز میشد. تغییر جغرافیایی پس رخ نداده و فقط تسهیل ترانزیتی اتفاق افتاده.
  14. 1 پسندیده شده
    خب توافق منتشر شد و اختلافاتی با گمانه زنی ها داشت: اول اینکه با اینکه علیف به نقش ترکیه و حضور ترکیه در اجرای توافق اشاره کرد ولی هم در اعلام و امضای توافق و هم در متن توافقی که پوتین اعلام کرد از ترکیه و نیروهای ترکیه حرفی به میون نیومده دوم اینکه منطقه قره باغ همچنان در اختیار ارمنستان قرار خواهد داشت و مرزهای تماس هم توسط نیروهای روسی تامین میشه با استقرارشون و نه نیروهای ترک (با توجه به مفاد فعلی توافقی که العام شده) سوم اینکه در مورد کریدورها در یک بند صرفا به برقراری مجدد خطوط مواصلاتی (مثل اینکه دو کشور صلح کردند و خب طبیعتا وقتی دو کشور صلح کننند جاده های تاریخی منطقه به روی هم باز میشه) و اجازه ارمنستان به عبور و مرور طرف اذری اشاره شده. و در بندی دیگه به ایجاد خطوط جدید مواصلاتی اشاره شده که باز احتمالا منظور همین خطوط ریلی و جاده ای هست و بحثی از واگذاری خاک و مرز و مدیریت و ... نیست. صرفا باز کردن خطوط مواصلاتی قدیم یا جدید مدنظر هست. حالا این چه معنایی داره، در قدم اول این توافق کاملا منطبق با توصیه های رهبری ایران هست: ارمنستان مناطق آذربایجان را تحویل ارمنستان بده (تازه رهبری قره باغ را هم مدنظر داشتند احتمالا که در تمام نقشه ها جزئی از خاک آذربایجان هست) اذربایجان با ساکنین ارمنی طبق حقوقشون برخورد کنه (که در بندی بازگشت کامل ارمنی ها و اوارگان جنگ مدنظر هست و تازه قره باغ هم تحت سیطره ارمسنتان باقی میمونه و ساکنینش هم و نیروهای روس هم در این سرزمینها برای نظارت مستقر میشند که تازه نظر رهبری که به نفع اذربایجان بود عدم حضور نیروهای خارجی بود) مرزهای بین المللی تغییر نکنه که خب مرزها هیچ تغییری نخواهند کرد و صرفا جاده های دسترسی دو کشور برقرار میشه اون هم با مدیریت و نظارت روسها ( دوستانی که به شمال غرب رفته باشند راه آهن اتصال دو منطقه را دیدند که با واگنهایی مسدود شده ) تروریستهای تکفیری هم نزدیک مرزهای ما نباشند که خب با پایان جنگ و طولانی نشدنش روند استقرار تروریستها به این بهانه متوقف میشه. توافق صلح امضا کنند و موضوعات را با صلح حل کنند که باز هم چنین شد ممکنه برخی عنوان کنند که مثلا کریدور ارتباطی نخجوان و ارمنستان نقطه تاریک این توافق برای ماست ولی عنوان شد که اتصال جاده ای دو کشور دیر یا زود رخ میداد و هیچ کشور ثالثی حق نداره در مسیرهای مواصلاتی یک کشور در داخل سرزمین خودش دخالتی داشته باشه و غیر از اون ترکها هیچوقت برای دسترسی به اذربایجان از مرزهای ایران استفاده نمکیردند و گرجستان باید بیشتر نگران باشه که حق ترانزیتهاش از بین میره و به ارمنستان میرسه. و کریدور هم در اینجا به معنای راه ارتباطی با عرضهای مشخص در اختیار آذربایجان در داخل خاک ارمنستان نیست. و اما کلیت ماجر و یک سوال: ایران یک طوری از ارمنستان حمایت میکرد که نیروهای مشترک اذربایجان و تروریستها و ترکیه موفق نشند برای دستیبابی به برخی توفیقات در این جنگ: به نظرم نکته اول این هست که ایران مثل جنگ اول هیچوقت رویش را تغییر نداده بود و نداده و حق آذربایجان را به رسمیت میشناخت حتی اگر در مورادی به ضرر خودش بود و البته دشمنی خباثت آمیز آذربایجان و خصوصا ادعاهای ارضیش از گوشه و کنار را میدید. ایران بر خلاف ترکیه هیچوقت به فکر منافع خودش در این مورد نبود (حالا بحث میکنم بعدا که چرا این توافق یک توافق ترکی است تا آذربایجانی که تا یک قدمی ازادی کامل قره باغ رقته بود در حالیکه ارمنی ها کاملا خطوطشون از هم پاشیده بود و فقط عقب نشینی میکردند، ناگهان دو روز پیش اردوغان با پوتین تماس میگیره (بعد تصرف شوشا) و بهش پیشنهاد میکنه دخالت کنه و یک توافق اتش بس پیاده کنه و بعد شاهد کریدور نخجوان میشیم در قبال از دست کشیدن اذربایجان از قره باغ) وقتی حکومت ارمنستان قافیه را تماما باخته و شخصیت چندرنگ و ورشکسته و مضمحلی! مثل پاشینیان سرکار هست که در همون ابتدا دو همسایه پرقدرتش را یکی با ناسزا! و دیگری را هم با رفتن به سمت اسراییل از خودش رانده و نهایت کار مشخص هست تنفس مصنوعی دادن به یک مرده هیچ فایده ای نداره جز آلودگی تنفس دهنده از همه مهمتر مردم ارمنستان که جز عده ای معدودیشون بقیه گویا سرگرمی های بهتری داشتند از توجهات به ارمنی های ساکن در قره باغ و حقوقشون و وقتی کسی خودش نخواد را به زور نمیشه مجبور کرد جمع بندی اینکه ایران بهترین تصمیم را در این موقعیت با توجه نکاتی که برشمردم گرفت به نظر. تکلیف این جنگ از روز اولی که شروع شد مشخص بود (خصوصا وقتی روشن شد حتی روسها هم قصد دخالتی ندارند) و برای ایران همون بهتر که روی مواضع اصولیش باقی موند. هرگونه بهانه ای به دست دیگران (گمان میکنید حتی کمک پنهان را در اینده میشد با تکیه بر ادمهای هفت رنگی چون پاشینیان برای همیشه پنهان کرد؟ فرداروز طبق ارتباطات و موقعیتش ده دروغ دیگر هم روش میزاشت و وقتی با اردوغان فالوده میخورد به خورد ملت میداد و تازه شواهد هم داشت) میتونست تمام تبلیغاتی که در این سالها به دروغ کرده بودند واقعی جلوه بده و تازه دروغ های بیشتری را در آینده خیلی ساده تر رشد بدند. (هرچند این به معنای پایان دروغ و دست برداشت از این رویشون نیست ولی لااقل خودمون بهشون کمک نکردیم) حالا با تمام اینها در نظر داشته باشید روسها چه از این توافق برداشت کردند که پشتیبانش شدند؟ ماندن استخوان لای زخم قره باغ به وضعیت فعلی وسط سرزمینهای متعلق به آذربایجان (با دادن لاچین و اقدام و کلبجر به اذربایجان حتی (در حالیکه در استانه فتح کلیه مناطق بود)) یعنی باز ماندن یک زخمی که حالا روسها را یک قدم هم به این مناطق نزدیکتر کرده با حضور نظامیشون به عنوان صلح بان در این مناطق و این یعنی روسها نزشاتند این زخم بسته بشه و در ضعیفترین موقعیت ارمنستان این زخم را همچنان باز نگه داشتند هرچند مجبور شده باشند قسمتیش را بدوزند. و بلایی که این توافق سر پاشینیان اورد و میاره را هم در تاریخ ارمنستان ثبت میکنه که نخست وزیر ضد روسیه چه بلایی سر کشور خودش و خودش میتونه بیاره (به روایت روسها)
  15. 1 پسندیده شده
    پیاده کردن نیرو در مرز و مقابله با پهپاد قرار بود چه چیزی رو در میدان جنگ قره باغ تغییر بده!؟ شاید به بهانه برخورد راکتها به خاک خودمون میتونستیم نیرو بفرستیم و منطقه حائل ایجاد کنیم ولی ارتش آذربایجان همچنان پیشروی می کرد و قره باغ رو تصرف می کرد و ما بلاخره مجبور بودیم اون منطقرو ترک و به ترکها واگذار کنیم که دوباره بحث توافق و کریدور رو پیش می کشیدن و عملا لشکرکشی ما بیفایده میشد! حمایت اولیه از ارمنستان هم که اساسا قابل طرح کردن نیست چون ضرر بیشتری برای ما داشت! اتفاقا ایران بازی نخورد چون یکی از پلنها این میتونست باشه که ایران از ارمنستان حمایت کنه و در شمال غرب شورش بوجود بیاد و ترکیه از آب گل آلود ماهی بگیره! ترکیه پوشش موجه حمایت از آذربایجان برای بازپس گیری مناطق اشغالی رو داشت و ایران هم دلیلی نداشت که جلوگیری کنه! قرار بود به کشور همسایه بگه حق نداری خاک خودت رو پس بگیری!؟ قرار نیست که ما بتونیم همه چیز رو در ورای مرزهامون کنترل کنیم ولی این به این معنا هم نیست که الزاما قراره صدمه ببینیم!
  16. 1 پسندیده شده
    یا سلام خدمت همه دوستان گرامی تلاش های هر چند کوچک برای فرهنگ سازی می تواند تاثیرات بزرگی به همراه داشته باشد و خوشحالم که مجموعه میلیتاری پیشگام این فرهنگ سازی در بعد نظامی است .
  17. 1 پسندیده شده
    بنظرم باید ببینیم نیروهای امریکا در کجا قرار دارند. ایا اصلا در منطقه هستند و اگر هستند در چند کیلومتری محل حادثه اند؟! در بعضی جاها خونده بودم که محل دو تصویر با هم متفاوت! یک سوال مهمی که وجود داره چه لزومی هست آمریکایی ها نیروهای احرار الشام رو مورد هدف قرار بدن!؟ احرار شام کاملا علیه نظام و در مقابل ایرانند. البته بسیاری از منابع و در گذشته خود منابع تروریست ها این پرتابه را متعلق به نیروهای دولتی میدونستند. البته همکاری گسترده روس ها و اسرائیلی ها رو نمیشه نادیده گرفت. الان مطلب فیلد مارشال میخوندم . این تصویر رو با تصویرش ترکیب کردم تا درک صحیحی بدست بیاد. فیلد گفته که وینگ بال ها هیچ شباهتی با خانواده هیرو نداره. در واقع شباهتی با نسخه های جفت بال شناخته شده نداره وگرنه بال مشابه در بین تک بال ها هست! وجود یک آنتن مشابه با آنتن موشک ۳۵۸ که البته در نسخه های خارجی نیست یا من ندیدم. در مورد تصویر بالا هم که دیشب صحبت شد. آنتن سیکر و خود سیکر در اولین استفاده از این پهپاد شباهت بسیار زیادی به موشک ۳۵۸ دارد. البته باید اینو اضافه کنم این یک مورد در نمونه خارجی دیده شده و البته نه در نسخه جفت بال!( بازم دوستان پی مطلب رو بگیرند و ببینند درست یا غلط! باید صبر کنیم تا واقعیت مشخص بشه و هر چه شبیه باشه تا سند قطعی بیرون نیاد ارزشی نداره) Hero 250
  18. 1 پسندیده شده
    سیاه گوش راین متال مجهز به سیستم دفاع فعال نمونه جدید سیاه گوش راین متال مجهز به سیستم دفاع فعال اسرائیلی مشت آهنین ارتش استرالیا در نظر دارد تا در برنامه LAND-400 فاز سوم یک خودرو رزمی پیاده نظام مدرن را به خدمت بگیرد. در این بین دو شرکت یعنی شرکت آلمانی راین متال با محصول Lynx و شرکت کره جنوبی سیستم های دفاعی هانوا با محصول AS21 در این رقابت نظامی برای فروش محصول خود با یکدیگر رقابت میکنند. نکته جالب توجه در این رقابت مجهز بودن هر دو خودروی رزمی المانی و کره ای به سیستم دفاع فعال اسرائیلی مشت آهنین است. نمونه اولیه شرکت راین متال بدون سامانه دفاع فعال در سال گذشته میلادی(2019) برای اولین بار به استرالیا منتقل شد. نمونه های اولیه برای AS21 شرکت در این رقابت در سال 2020 آماده شدند که پیش بینی میشود تا اواخر سال 2020 با تمکیل نمونه ها به ارتش استرالیا جهت تست تحویل داده شوند. اما نکته قابل توجه در این مورد مجهز بودن نمونه ها و مدلهای اولیه خودروی رزمی AS21 به سیستم دفاع فعال اسرائیلی مشت آهنین بود. از طرف دیگر به تازگی تصاویر جدید از استرالیا نشان میدهد شرکت آلمان راین متال نمونه های جدیدی از خودرو رزمی Lynx مجهز به سیستم دفاع فعال مشت آهنین را به استرالیا آورده است. به نظر میرسد یکی از شرط های اساسی برنامه LAND-400 فاز سوم ارتش استرالیا هماهنگی خودرو رزمی پیاده نظام جدید این ارتش با سیستم دفاع فعال مشت آهنین باشد. اولین نمونه خودروی رزمی Lynx بدون سیستم دفاع فعال که در سال 2019 به استرالیا اورده شد نمونه جدید Lynx مجهز به سیستم دفاع فعال مشت آهنین- به نظر می رسد علاوه بر سیستم دفاع فعال بخش های سیستم های نظارتی برجک رزمی نیز با تغییراتی همراه بوده است نمونه اولیه خودرو رزمیAS21 ساخت کره جنوبی مجهز به سیستم دفاع فعال مشت آهنین نمونه های خودرو رزمی برای تست رقابت AS21 برنامه LAND-400 فاز سوم - نمونه های تولیدی برای این رقابت تا پایان سال 2020 تمکیل شده وبه استرالیا فرستاده میشوند. نسخه خودرو رزمی پیاده نظام Lynx با برجک جدید مخصوص ارتش استرالیا
  19. 1 پسندیده شده
    منبع: Cruise Missile Penaid Nonproliferation Hindering the Spread of Countermeasures Against Cruise Missile Defenses اف تاپیک بغیر از همکاری امارات کره جنوبی جالب خواهد نظامیان دانشگاهیان اسراییل ترکیه مصر چه طرحهایی رو در این حوزه دنبال میکنند
  20. 1 پسندیده شده
    انهدام پهپاد BQM-167 با هویتزر خودکششی پالادین نیروی هوایی ارتش امریکا در جریان یک تست در مرکز تست موشکی WSMR نیومکزیکو موفق شد با کمک پرتابه های HVP شلیک شده از هویتزر خود کششی M109A6 با سرعتی معادل 5 ماخ یک پهپاد هدف تمرینی BQM-167 را منهدم کند. در جریان این تست سیستم مدیریت جنگ پیشرفته نیروی هوایی که به منظور شناسایی سریع و نابودی موشک های طراحی شده است، پهپاد BQM-167 را شناسایی کرد. در جریان این تست علاوه بر هویتزر پلادین یک توپ دریایی نیز با پرتابه های HVP موفق به انهدام پهپاد هدف تمرینی BQM-167 شد. پرتابه های HVP میتوانند در نقش پدافند ضد موشک ارزان وارد میدان نبرد شد و قدرت پدافندی ارتش امریکا را تقویت کنند. این پرتابه های در مقایسه با موشک های پدافندی چند میلیون دلار ارتش آمریکا بسیار ارزان تر هستند و فقط قیمتی معادل 85000 دلار دارند. وینسنت سابیو مدیر برنامه پرتابه های HVP دراین درباره گفت": ارتش امریکا با وجود اینکه سامانه های پدافند موشکی مانند تاد و پاتریوت را در سراسر دنیا مستقر کرده است اما برای استفاده آنها محتاط است زیرا با هر شلیک مقدار زیادی پول از بین میرود با این وجود پرتابه های HVP این امکان را فراهم میکند تا با اطمینان بیشتری و بدون نگرانی از هدر رفت پول اهداف هوایی را از میان بردارید." با توجه به گسترش موشکهای کروز خصوصا ورود موشکهای کروز مافوق صوت، پرتابه های HVP پاسخ تکنولوژیکی پنتاگون برای دفع این تهدیدات محسوب خواهد شد. پهپاد BQM-167 که حداکثر سرعت آن 0.91 ماخ است. ارتش آمریکا در نظر دارد با به خدمت گرفتن مهمات HVP با طیف گسترده تهدیدات هوایی مقابله کند
  21. 1 پسندیده شده
    برحسب یاد آوری جدی بودن ماجرا ... احمق شمردن دشمن ، حماقت سرباز جنگی است . اسکندر مقدونی 
  22. 1 پسندیده شده
    سلام و وقت شما بخیر دوست عزیز من تا امروز از خدا نزدیک 40 سال عمر گرفتم که با افتخار 20 سالشو برای سربازی از این خاک و ملت بوده و از سالهای دور وخیلی دور یکی از دنبال کننده ها و طرفداران این سایت بودم و تقریبا فقط خواننده و دنبال کننده اما در مورد اون روزها... تو این بیست سال اماده باشهای وحشتناکی رو دیدم از 2001 ....2003......2006 تا......خیلی.... اما این بار چیزی که بود احتمال تقریبا 100 درصدی جنگی بود با طرفی که همه میدونیم هیچ اصول اخلاقی نداره و در مورد قدرت نظامی رسانه ای و حامیان دستمال بدستش اگاهیم و از کفتارها و شغالهای اطرافمون هم خبرداریم که مترصد چنین فرصتی هستن تا با ایجاد جنگ داخلی قومی و مذهبی و شروع برادر کشی به توهمات بعد نعشگیشون برسن ببینین حرف وصیت نوشتن و اخرین خداحافظی بود تا امروز اینقدر جنگ رو بیخ گوشمون احساس نکرده بودیم اما بابت او صحبتتون در مورد کاربر تور جسارتا من به هیچ عنوان تو کتم نمیره درکش کنم اونم با شناختی که از قوانین و دستور العملها و اشنایی بسیار جزیی با تور دارم.. اصلا نمیتونم باور کنم کسی با چنین اشتباهی جان تعداد زیادی غیر نظامی بی گناه رو بگیره و دشمنی که زخم بدی خورده رو به هدیه ای باد اورده برسونه نه من و نه هیچکدوم از پرسنل نمیتونیم قربانی شدن اون ادمها رو نه درک کنیم ونه باور .....و در مورد صحبت اخرتون متاسفانه با شما هم عقیده هستم البته متاسفانه از بابت خون اون انسانهای بی گناه...
  23. 1 پسندیده شده
    چیزی که شما میفرمایید یک پروسه چندین و چند ماهه هست. احتمالا به یاد دارید در اون یک هفته همینطور نیرو و تجهیزات از نقاط مختلف آمریکا به منطقه تزریق کرد و فرستاد طوریکه دوستان حساب پرنده های فقط در رادارهای عمومی ترابری آمریکا که هر ساعت به سمت خاورمیانه سرازیر شده بودند از دستشون در رفته بود. در مورد پاتریوت ها هم باز یک پروسه زمانبری بود و اصولا اگر آمریکا اراده هم داشت نمیتونست در اون مدت کم ریسک کنه ( فرماندهان ما احتمال یک پاسخ و حمله سراسری متعاقبش را میدادند پس منتقل کردن پاتریوت از کویت به بغداد تفاوتی نمیکرد برای امریکا جز اینکه نظم و دفاع پایگاه کویت را هم به هم بزنه ) خلاصه اینکه در اون شرایط آمریکا تنها اگر تصمیم میگرفت به ایران پاسخ بده یک بحث قطعی است که میتونست و راحت هم با توجه به داشته هاش و البته لجستیک سنگینی که در اون یک هفته وارد منطقه کرد میتونست. فرماندهان هم همین را در نظر گرفته بودند. یک پاسخ به نقاط محدود در ایران ( همونطور که خودشون گفته بودند ) و بعد در ادامه جنگ گسیل تجهیزات بیشتر. در حقیت فرماندهان ما یک پاسخ محدود از آمریکا و نمادین ( همونطور که در اون نامه صبح روز حمله هشدار داده بودند ) را پیش بینی کرده بودند ( به حساب محاسبات ترامپ که ایران را واقعا دیگه سرجاش میشونه و البته لفاظی هایی که به شدت تند بود و تهدید مستقیم که اگر و اگر ( بدون هیچ قیدی) پاسخ هم بدید به ترور ما قطعا! حمله میکنیم ) ولی تصمیمشون بر این بود که این پاسخ را به شدیدترین شکلش در چند فاز ( بسته به پاسخ طرف مقابل ) ادامه بدند. خلاصه به نظر بیشتر محاسبه آمریکا بود که ( با چند ضربه محدود ایران سرجاش میشینه و جنگ هیچ وقت گسترده نمیشه ) باعث شده بود بدون این تمیهدات سردار را ترور کنه و اون گسیل نیرو را هم نداشته باشه در اون حجم یک جنگ گسترده. وقتی ایران پاسخ داد و منتظر یک درگیری گسترده بود غافلگیر بشه و حتی اونحمله محدود را هم صرف نظر کنه. چون تمام تهدیداتش و حتی تحرکاتش نشانه از یک پاسخ محدود به ما داشت و سردار هم به همین اشاره کرد که حداقل فکر میکردیم این کار را بکنه. نهایتا سردار یک اشاره دیگه هم البته با خشم داشتند، که آمریکا چرا سردار را ترور کرد و بر عهده گرفت؟ ایشون صریحا گفتند یک بمب کنار جاده ای و یا یک گروه پنهان شبیه بلک واتر میتونست این ترور را خیلی مبهم و خاموش انجام بده، ایشون اشاره کردند به این خاطر که قصد این ترور در وهله اول حمله به حیثیت ایران بود، برآورد براشون این بود که با این حمله ( و اون تهدید صبح حمله مبنی بر هدف قرار دادن بیت ) باقی فرماندهان مقاومت حساب کار خودشون را میکنند و این ضربه حیثیتی با یک شوک توام میشه و کار ایران را در منطقه تموم میکنه. ( و البته من چند بار اشاره شد که متاسفانه شاید این رفتار خود ما بود که باعث شد این دست تحریکات و القاءات امثال پمپئو برای ترامپ موجه جلوه کنه و دستور ترور را بده ) سلام قطعا ما هیچوقت اون روزها و لحظات را نمیتونیم تصور یا درک کنیم و غبار فراموشی هم شاید کم کم از یادها ببره جو اون روزها را ولی من مطئنم که بسیار بسیار سخت گذشته به نیروهای نظامی خصوصا اون روزها، هم از جنبه شوکی که با از دست دادن یک فرمانده بلندپایه به بدنه نظامی وارد شده بود، هم خشم ناشی از این حمله به حیثیت نظامی و ملی که با افتخار هم اعلام و مسئولیتش پذیرفته شده بود و هم فشاری که مردم تقاضا میکردند برای انتقام و هم تقابلی که باید با یک ابرقدرت جهانی در شرایط کاملا نابرابری میداشتند با کمترین و ضعیف ترین امکانات در مقایسه. برای همین حال اون اپراتور پدافند و اون اشتباه غم انگیز و بسیار سنگین هم شاید ( اگر واقعا اینطور بوده واقعه ) قابل تصور هست که اولین و آخرین اشتباه نظامی نبود ولی در عجیب ترین و سخت ترین لحظات رقم خورد و از باب ملامت دوست و دشمن و چند برابر کردن غم فاجعه و سختی های ماجرا لحظاتی را رقم زد که بسیار غریب بود.
  24. 1 پسندیده شده
    دوستان دقت بفرمایند که اگر فیلم ۳۰ فریم بر ثانیه باشد و موشک بخواهد بالستیک (از کندترین نوع موجود) باشد. سرعتش را ۳ ماخ فرض کنید. تقریبا در زمان هر فریم (یک سی ام ثانیه) موشک ۳۰ متر حرکت می‌کند. بنابراین طولش را باید بر عددی مثل ۳۰ تقسیم کنید. بنابراین اثری که در تصویر دیده می‌شود مال یک توچکا و ... نیست. اگر طول جاری را معادل یک توچکا و اثر طول شعله را هم لحاظ کنیم، طول موشک در حد ۳۰ تا ۵۰ سانتی متر خواهد بود از سویی دیگر، موشک بالستیکی مثل توچکا در برخورد موتورش روشن نیست (در فاز بوست مصرف شده) به احتمال بسیار بالا موشک هدایت تلویزیونی (یا مادون قرمز) از پهپاد باید باشد
  25. 1 پسندیده شده
    والا من زیاد وارد نیستم تو معلومات نظامی ولی یعنی شما میگی کلی وقت گذاشتن این رادارو نصب کردن و کارای مربوط به راه اندازیشو انجام دادن بعد میکنن میزارنش کنار یک رادار دیگه میزارن روش ..خوب اگه اینطوری بود که از اول همون پیشرفته تره رو روش نصب میکردن ...بنظر من تجهیزاتی که مسولینه عزیزمون میگن ساخت داخله اکثرش ساخت دوستان خارجی هست یا دانش ساختش خریداری شده ولی باز وسایل مورد نیازش از خارج یا از بازارسیاه شاید تهیه میشه و داخل ایران مونتاژ میکنن..البته امیدوارم من اشتباه کنم