برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 26 آذر 1399 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهصبر مدیریتی یا صبر استراتژیک در کشور ما بعضی کلمات تخصصی از دل کتاب های قطور بیرون کشیده شده و نقل صحبت مردم می شود، کلمه صبر استراتژیک هم یکی از این کلمات است که بعد از حملات اسرائیل به نیروهای ایرانی از کتب مدیریتی بیرون اورده شد و به عنوان یک روش ارائه شد بی آنکه این کلمه درست تعریف شود. این کلمه در علوم سیاسی به سیاست های اوباما در قبال مساله اتمی کره شمالی پررنگ شد و به زبان ها برگشت. وقتی یک تکنیک و یا کلمه درست تعریف نشود به راحتی مورد سو استفاده سیاسی قرار گرفته و ضد کلمه می شود. صبر استراتژیک یا Strategic patience به معنای خویشتن داری ویا عدم واکنش تند به یک اتفاق با هدف استفاده از زمان برای تغییر یا گذر از شرایط باشد. استفاده از زمان هنگامی مهم می شود که: 1- واحد مدیریتی مشغول انجام امر مهمی باشد و هر اقدام دیگر سبب ایجاد حاشیه و آسیب با راهبرد اصلی می شود. 2- حین حاشیه های موقت، برای عدم میدان دادن به حاشیه آن را مشمول زمان کرده و اجازه هم سطح سازی حاشیه با مدیریت داده نمی شود. مثال کاربردی1: کسی پشت در شما قصد تعدی دارد، و با تهدید و فحش قصد ورود را دارد اگر امکان تماس با پلیس ( شاید داشتن سلاح برقی و شوکر و یا چوب و چماق) را داشته باشید چه میکنید؟ اول با پلیس تماس میگیرید یا سلاحتان را آماده می کنید و بعد جلوی در می روید یا برعکس ابتدا شروع به زد و خورد می کنید؟ مسلما ترجیح با خبر کردن پلیس و آماده کردن ابزار دفاعی است مگر اینکه زمانی برای اینکار نباشد این صبر استراتژیک از نوع اول است. ----------------------------- مثال کاربردی2: در یک مسابقه بکس حریف شما را می طلبد ولی موقعیت برای حمله مناسب نیست ( حریف شما را ترسو طلب کرده و چند ضربه نمایشی وارد میکند) چه می کنید؟ گارد را باز میکنید و حمله می کنید؟ یا اینکه به دنبال فرصتی برای ضربه قوی به دشمن می گردید و سعی می کنید گارد خود را تا وقت مناسب حفظ کنید؟ این صبر استراتژیک از نوع اول است. ------------------------------------------------ مثال کاربردی3: دوستان شما را به دورهمی دعوت کرده اند و فردا شما امتحان مهمی دارید که باید مطالبی را برای آن آماده کنید آیا امتحان را رها می کنید و به مهمانی اخر شب می روید؟ در حالی که اگر مهمانی هر شب است و آزمون تعداد محدودی ؟ مسلما صبر از این نوع در دسته اول قرار می گیرد. ----------------------------------------------- مثال کاربردی 4: کسی شما رو بی عرضه و ناتوان خطاب می کند، شما چه اقدامی می کنید؟ آیا به او جواب می دید که تو نمی فهمی و درگیری ... ؟ یا اینکه در یک فرصت در میدان عمل به او می فهمانید که شما بیشتر از او می فهمید و می دانید؟ به شخصه مواردی رو مشاهده کردم که فرد با تکبر حرف های سنگینی زده که آدم از درون می سوزد ولی جواب داده نشد ولی یک سال بعد در همین زمینه فرد با درماندگی از شما در خواست کمک می کند و حاضر به دادن هزینه برای حل مشکلش است. مشکلی که شما برای ان آماده بودید مسلما صبر از این نوع در دسته اول قرار می گیرد. خم شدن طرف مقابل به معنای پذیرش قدرت شما است بدون اینکه یک کلام از خودتان دفاع کرده باشید. -------------------------------------------- مثال کاربردی5: فرض کنید در سربازی هستید و کسی مدام به شما گیر می دهد درگیری یعنی اضافه خدمت و آسیب دیدن، درگیر نشدن یعنی اجازه آزار بیشتر ولی در این میان حساب می کنید که یک ماه دیگر من ترخیص می شوم پس یک ماه صبر می کنم و سعی می کنم با ایجاد مانع از ازارها جلوگیری کنم و بعد از یک ماه ازارهای او اتوماتیک قطع می شود در ظاهر شما سکوت می کنید ولی در عمل برنامه ای به نام مدت خدمت در حال گذار است که یک ماه بعد تمام می شود این صبر استراتژیک از نوع اول است. --------------------------------- مثال کاربردی 6: حین عبور از خیابان یک گاو (در موقعیت انسانی یک لات سرکوچه) به شما گل می اندازد، شما چه کاری انجام می دهید؟ آیا می ایستید و با گاو دعوا می کنید؟ و خود را به سطح او پایین می آورید؟ آیا با آن فرد لات بحث می کنید و به او اجازه جولان بیشتر را می دهید؟ عبور از موقعیت در اینجا حکم صبر استراتژیک از نوع دوم را دارد. چون هزینه کمی را متحمل شده اید ولی به جایش زمان خود را حفظ کرده و عمل فرد را مشمول زگذر زمان قرار داده اید فردی که ممکن است دوباره نبینید. ----------------------------------------------- اگر دقت کنید در تعریف و مثالهای کاربردی گام اول شناخت هدف است و مسیر که قصد پیمودن ان را دارد. بدون درکی از مسیر و هدف صحبت از صبر استراتژی بیشتر بهانه ای برای عدم اقدام است. مسلما سه بحثی که در کشور با آن درگیر هستیم شامل این موارد است. حملات اسرائیل به سوریه و مقاومت و عدم پاسخ متناسب برای توقف حملات یا تنبیه قاطع طرف صهیونیستی ترور شهید حاج قاسم سلیمانی و پاسخ بدون کشته عین الاسد ترور دانشمندان هسته ای و عدم مشاهده پاسخ در هر سه مورد در استاتوس و مردم بحث شد که باید جواب داده شود و از طرف بخش مدیریت حاکم کشور این پیام می آمد که باید صبر استراتژیک به خرج داد ولی از بعد رسانه اقدام ایران ترس استراتژیک قلمداد شد تا صبر استراتژیک و روی این قضیه اسرائیل بارها نابودی کلیه نیروهای ایرانی را چندین بار اعلام کرد ولی واقعیت چیست؟ چگونه می توان فهمید انتخاب صبر کاری درست است یا غلط ؟ * جواب بر می گردد به استراتژی و شرایط ، و اگر پارامتری به نام زمان رو در اون ندیده باشیم وضعیت بر می گردد مثال حمله ناپلئون به روسیه و فتح مسکو ولی تاخیر ها سبب شد که سرما برسد و قطع لجستیک ارتش ناپلئون و نابودی یک ارتش بزرگ * برای مثال اسرائیل در قبل از 2006 بسیاری از اهدافی که می خواست را در لبنان می زد و پاسخ های حزب الله انچنان کارا نبود ولی در سال 2006 نشان داده شد در تمام این مدت حزب الله در حال تقویت خود بوده است که میوه اش در نبرد 2006 گرفته شد. در نتیجه جواب وابستگی شدید به نقشه بزرگ و زمان دارد: - اگر برنامه موثر دارد که در حال توسعه هست میشود صبر استراتژیک - اگر برنامه ای ندارد و در فکر از دست دادن داشته های فعلی هست می شود ترس استراتژیک - اگر در حال رفع خلاها و سوراخ های نفوذ جهت عدم تکرار اتفاق هست میشود واقع بینی استراتژیک اگر نیروهای ایرانی در سوریه دارای پلن اجرایی هستن و مراحل تثبت و گسترش را اجرا می کنند این به معنای داشتن برنامه است و می تواند توجیهی برای این صبر باشد ولی عدم وجود برنامه یعنی بی عملی که خود دو اشتباه است اول عدم پاسخ و دوم عدم گسترش و تثبیت خب با این تعاریف رفتار ما در کدام دسته هست؟ برای این جواب این سوال باید به این سوال ها پاسخ داد؟ آیا ما در سوریه روی مزارع موشکی، تونل ها کار می کنیم و در حال توسعه هستیم؟ آیا ما روی رادارها و سیستم های جنگ الکترونیک اسرائیلی ها مطالعه می کنیم و روش ها و تاکتیک های اونها را بلد شدیم؟ آیا تونستیم از تجهیزاتشون نمونه بدست بیاریم و مهندسی معکوس کنیم ؟ و ..... امیدوارم از این پس نذاریم کلمه صبر استراتژیک مورد استفاده سیاسیون برای بی عملی یا رفتارهای احساسی قرار بگیرد. تقدیم به دوستانی همچون @Overdose @MA5 @Ghalam
-
2 پسندیده شدهیک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن مقدمه یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟ اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد. مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند. تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند. تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است. تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود، بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند. راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند، فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است. یک سطح راهکنشی نظامی مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند. مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر. اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود. بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟! - ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟ - ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟ - دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟ - دادن پاسخی بسیار قوی؟ - تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟ جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟! با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد. تست دریایی راکت ASROC با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/ انتخاب مقادیر جذاب مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند. - نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند. - دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند. احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است. - از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند - رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا - امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد. - برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند. - در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند. در مثال دریا با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند. 3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست. مسیری که باید طی شود واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛ - نخست یک بمب تحقیقاتی. - سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار. - در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه. - در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ... - و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف. با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد. مشکل ذخیره اولیه هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است. بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد: 1. پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد. 2. سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید. 3. توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود. 4. گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن. تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت. مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای نتیجه گیری یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد. یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛ - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد، - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد، - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت، و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد. مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای: وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
-
2 پسندیده شدهمدیریت بحران - قسمت سوم : یک سناریو بیان یک خلاصه از سناریو سازی واقعی از دید رژیم صهیونیستی دید بسیار خوبی از اهمیت و ظرافت کار سناریو و آینده پژوهی می دهد. آینده که ما خواهیم ساخت. از دید مقامات رژیم اشغالگر قدس عناوین اصلی : حمله به تاسیسات هسته ای ایران - اهداف و خواسته ها - ابزارها ، شانس موفقیت و تلفات هر ابزار - اقدامات پیش و پس برای حمله - واکنش ایران و متحدینش - اقدامات دفاعی برای امادگی در برابر پاسخ ایران - واکنش جهانی - اقدامات دفاعی برای امادگی در برابر پاسخ جهانی - راهکار بهینه ------------------------ اهداف و خواسته ها و محدودیت ها - نابودی تاسیسات هسته ای ایران حداقل به مدت یکسال (نطنز و فردو و اصفهان) - عدم گسترش درگیری به اسرائیل - کمترین تلفات ممکن از نیروهای عملیاتی اسرائیل ابزارها ، شانس موفقیت و تلفات هر ابزار - جنگ الکترونیک ( در صورت استفاده تلفات به نصف کاهش پیدا می کند ولی شانس شناسایی زیاد می شود) - هواپیماهای اف 35 ( به شرط سری بودن برنامه 30 درصد تلفات) - موشک های کروز هوا به زمین ( به شرط سری بودن برنامه 50 درصد تلفات) - موشک های بالستیک ( تلفات 10 درصد ) - استفاده از توان نیروی هوایی و کروز آمریکا ( میزان تلفات صفر ) - اقدامات پیش و پس برای حمله - رسیدن به وضعیت هشدار و آمادگی برای فراخوان نیروهای ذخیره - استقرار تمامی سیستم های پدافندی به سمت حزب الله و ایران - در صورت گسترش درگیری، نابودی لبنان و سوریه و پیشروی در خاک دو کشور - وارد کردن نیروهای النصره و داعش برای درگیری در سوریه و زمینگیر کردن ایرانی ها - ذخیره مایحتاج اساسی در اسرائیل حداقل برای 3 ماه و آمادگی برای برقراری خط لجستیک از اروپا و آمریکا - رایزنی برای حفظ خطوط هوایی نظامی با کشورهای حاشیه خلیج فارس بدون افشای برنامه اصلی - درگیر کردن کشورهای حاشیه خلیج فارس و آمریکا ، ترجیحا امارات برای حمله به جزایر ایرانی - بروز رسانی بانک اهداف در لبنان، سوریه، غزه و ایران و عراق - ..... قابلیت دفاع اتمی - واکنش ایران و متحدینش - پاسخ موشکی و جنگ تمام عیار - حمله موشکی به تاسیسات هسته ای اسرائیل - پاسخ از طریق نیروهای نیابتی از لبنان و خطر جولان از سمت سوریه - ترورهای هدفمند شهروندان و مقامات اسرائیل و موساد - درگیری محدود با امریکا - عدم پاسخ و محکوم کردن - واکنش جهانی - محکومیت از سمت کشورهای اسلامی ( در مقام قطعنامه بر نمی آیند) - محکومیت کشورهای غیر متعهد ( قطعنامه پیشنهادی می دهند) - درخواست خویشتن داری از سمت اروپا به ایران - سکوت امریکا و حمایت کامل عملی از اسرائیل - راهکار بهینه برای اطمینان پیش از حمله منابع ایران باید بسته شود که شانس ایران برای رسیدن به یک جنگ تمام عیار و گسترش درگیری بسته شود. به دلیل تمایل دولت به مذاکره و نوع پاسخ ایران به ترور قاسم سلیمانی احتمال بالایی داردکه ایران پاسخ آنی ندهد. عدم پاسخ آنی فرصت اجبار ایرانی ها و بزرگ نمایی پاسخ آمریکا و اسرائیل را توسط رسانه ها می دهد. بهترین حالت درگیر کردن آمریکا و حمله از سوی نیروهای آمریکایی علیه اهداف اتمی ایران است. در صورت تحقق 4 مورد بالا عملیات توجیه و اجرایی است. عالی ترین سطح ایجاد منطقه ممنوع پرواز یا محاصره دریایی بر بخشی از ایران است که باید توسط امریکا تامین شود. بخشی از سناریوهای بحث شده: Israel: Possible Military Strike Against Iran’s Nuclear Facilities https://fas.org/sgp/crs/mideast/R42443.pdf Israel and Iran : A Dangerous Rivalry https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/monographs/2011/RAND_MG1143.pdf Study on a Possible Israeli Strike on Iran’s Nuclear Development Facilities https://csis-website-prod.s3.amazonaws.com/s3fs-public/legacy_files/files/media/csis/pubs/090316_israelistrikeiran.pdf Israel’s Response to a Nuclear Iran https://www.hoover.org/sites/default/files/issues/resources/strategika_issue_35_web.pdf Aَn israeli military strike against iran's nuclear sites http://portal.idc.ac.il/he/schools/government/research/iran/media/documents/israeli-israeliattackisnotthesolution.pdf امیدوارم بعد از خواندن این متن کمی ترس از حمله به ذهنمان بیاید تا بیاد آوریم که دشمن منتظر کوچکترین فرصت برای این اقدام است و ذره ای غفلت فاجعه ای را رقم خواهد زد. طبق این سناریوها تنها شرط عدم وقوع درگیری و عدم حمله به ایران ، گروگان گرفتن منافع رژیم اشغالگر قدس در سرزمین های اشغالی است. اگر آنها بفهمند که هر حمله ای به تاسیسات هسته ای با پاسخ انی و بدون تصمیم گیری مقامات جمهوری اسلامی انجام می شود از حمله خودداری خواهند کرد. پس نتیجه گیری آنها را تکرار می کنم تنها شرط عدم وقوع درگیری و عدم حمله به ایران ، اطمینان از پاسخ قاطع و آنی ایران به رژیم اشغالگر قدس است. امیدوارم دوستان در بحث های استاتوسی خود نگاه دشمن را درک کرده و از چشم او و نه بر اساس احساس خام صحبت کنند برسد به دست مسئولین کشوری و نظامی
-
1 پسندیده شدهنیروی هوای فضای سپاه برخی اطلاعات رو از نسخه های مختلف مهندسی معکوس آرکیو170 منتشر کرده. ایران تا کنون سه نسخه عملیاتی از این پهپاد را در نقشهای مراقبتی، نظارتی و رزمی در اندازه های متفاوت تولید کرده است. شاهد161 نمونه 40 درصد آرکیو170، کوچکترین عضو این خانواده مجهز به پیشران جت در نقش شناسایی- مراقبت و رزمی در سال 1393 توسعه داده شده است. این پهپاد دارای مداومت پروازی 2 ساعت، سرعت 275 کیلومتر در ساعت، سقف پروازی 25000 پا و برد 250 کیلومتر است. نسخه ای از این پهپاد با موتور پیستونی با شناسه شاهد 141 نیز تولید شده است. شاهد 161 می تواند 2 بمب 25 کیلوگرمی را خارج از بدنه حمل کند. سپاه پاسدارن با طراحی و تولید شاهد 161 توانست بر کنترل پروازی و پیکربندی بال پرنده تسلط پیدا کند. سپاه پاسداران در سال 1394 نمونه 60 درصد را تولید کرد. این پهپاد در دو نسخه با پیشران جت با شناسه شاهد191 و پیشران پیستونی با شناسه شاهد181 توسعه داده شده است. شاهد 191 در نقش شناسایی-مراقبتی- رزمی به کار گرفته میشود.این پهپاد با بیشینه سرعت 350 کیلومتر بر ساعت و مداومت پروازی 4/5 ساعته دارای برد 750 کیلومتر بر ساعت است. شاهد191 میتواند دو بمب 50 کیلوگرمی (جمعا 100 کیلوگرم) را در دهلیز داخلی حمل کند و خود پهپاد 500 کیلوگرم وزن دارد. در عملیات ضربت محرم 50 فروند پهپاد شاهد181 و شاهد191 به صورت همزمان به پرواز درآمده اند. نمونه یک به یک آرکیو 170 در سال 1396 با نام شاهد171به تولید رسید. شاهد171 از یک پیشران با توان 6600 نیوتن بهره میبرد. این پیشران همان توربوفن جهش 700 خواهد بود. شاهد 171 فقط به منظور شناسایی و مراقبت به کارگیری میشود. وزن این پهپاد 3070 گیلوگرم است و 10 ساعت مداومت پروازی دارد. سرعت آن 460 کیلومتر بر ساعت است و میتواند تا شعاع 2200 کیلومتری و سقف پروازی 36000 پایی عملیات شناسایی را انجام دهد. تفاوتهایی در پارامترهای اعلام شده بین آرکیو170 و شاهد171 دیده میشود. مداومت پروازی آرکیو170 آمریکایی 8 ساعت است و برد آن 1600 کیلومتر میباشد اما شاهد171 دارای مداومت پروازی 10 ساعت و برد 2200 کیلومتر است. بنابراین پرنده ایرانی 600 کیلومتر برد بیشتر و 2 ساعت مداومت پروازی بالاتری نسبت به پهپاد آمریکایی دارد. ممکن است سپاه پاسداران تمام تجهیزات و سنسورهای آرکیو170 را در شاهد171 به کارگیری نکرده است که در نتیجه فضای بیشتری برای سوخت پهپاد ایجاد شده است.
-
1 پسندیده شدهحرف های شما در حالت کلی درست است. ولی شنیده ها حاکی است که کشور به دنبال ساخت موتور AL31 در داخل است. این کار به منظور رفع همان مشکل است که شما گفتید. یعنی عمر موتورهای روسی پایین است و اظمینانی هم به روس ها برای تامین موتور نیست. یعنی در صورت دریافت سوخو از روسیه حالا چه 30 چه 35 هدف این است که موتور ان در کشور تولید شود که محتاج روس ها نباشیم. در مورد j10C هم من با شما موافق هستم جنگنده خوبی است ولی حدس من این است که اگر ایران این جنگنده را سفارش دهد با موتور Al31 سفارش دهد. البته صرفا حدس است. چون وقتی قرار است در کشور موتور Al31 تولید شود عاقلانه این است که با یک تیر دو نشان زده شود. یعنی یک جنگنده سنگین دو موتوره و یک جنگنده یک موتوره هر دو با یک نوع موتورکه در کشور هم تولید شوند. نکته جالب تر اینکه مطالعات نشان داده که موتور al31 قابل تطبیق با اف 14 هم هست. یعنی با این موتور میتوان ناوگان اف 14 را هم احیا کرد.
-
1 پسندیده شدهاون موقع اصلا مسئله بهره وری کشاورزی نبوده. چند نکته رو شما در نظر بگیرید؛ - نخست اینکه دارید با وضعیت امروز حکم به مسائل گذشته میدید - مشکلی به اسم منابع آبی اصلا مطرح نبوده مثل الان - مشکل مصرف و صادرات وسیع محصولات کشاورزی مطرح نبوده - طبیعیه که خرد بشه زمین ها، چون دولت میخواسته توحش زدایی و یکجانشینی و صنعت رو بسط بده - پول نفت وجود داشته و دولت دستش به منبع مالی جدید دیگری رسیده. این مسائلی که شما الان دارید میگید عوارضی هست که بعد از انقلاب پدید اومده؛ - یعنی جمعیت ایران به یکباره در مدت کوتاهی چند برابر رشد کرده( که این هم با وجود جنگ! یعنی موفقیت اون طرح به نحوی!) - و دیگه اون تقسیم اراضی بخاطر این رشد جمعیت بی معنی به نظر میرسیده. - بحران آب - مسئله خرد شدن زمین بر اثر وراثت(که اینم اداره جهاد کشاورزی اجازه نمیده از یه حدی پایین تر) حالا یه مثال میزنم؛ فرض کنم اصلاحات ارزی انجام نشده بود و دولت کنونی میخواست در قالب پدیده ای به اسم خصوصی سازی!! این زمین ها رو واگذار کنه، اونم به عده خاص. عوارض اینکار سبب پیدایش مجدد خوانین و پیدایش طرح هایی شکست خورده عظیم میشد، مثل همین توسعه نیشکر. عملا مسئله فقر هم حل نمیشد. اضافه کنم شما باید اصلاحات ارضی رو بجای بررسی با دلایل 1399 باید دلایل 1299 بسنجید.
-
1 پسندیده شدهسيستم صدا خفه كن موتور تانک عموما موتورهای دیزلی نصب شده بر روی تانک ها بسیار پر سر و صدا هستند. صدای اگزوز به شکل بالقوه مهمترین منبع آلودگی صوتی در موتورها دیزل محسوب میشوند. این سر و صدا برای سربازان میتواند ازار دهنده باشد. به همین منظور برخی ارتش ها برای تانک ها یک سیستم صدا خفه كن موتور طراحی کرده اند. بیشترین کاربرد این نوع سیستم صدا خفه کن در تمرین های نظامی است اما میتوان از آن در عملیات های نظامی نیز استفاده کرد. همچنین این سیستم میتواند در کاهش آلودگی هوا نیز موثر باشد. سیستم صدا خفه كن موتور تانک لئوپارد 2 سیستم صدا خفه كن موتور تانک های K1
-
1 پسندیده شدهپ.ن: حقیقتش دوست دارم زمانی مورد تحسین و سپاس قرار بگیرم که نقل قولی از عارفی ذکر کنم از جمله صیاد شیرازی، چمران، علی شریعتی، احمد کاظمی و حال قاسم سلیمانی. مرتبه عرفانی این بزرگان طوری است که سعی می کنم حتی کلمه شهید یا سردار یا دکتر رو ذکر نکنم چون اون شکوفایی و پرباری فرد و اون الگو تمام قد بودن اون بزرگ رو تحت تاثیر قرار میدن. امام صادق می فرمایند: وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند. خیلی دکتر ها، سردارها و حتی شهدای گرانقدر داشتیم ولی واقعا افرادی که به معنای کامل کلمه به خودشکوفایی رسیده باشند خیلی نادر هستند و در هر نسل معدودی از اونها ظهور می کنن و به سختی در طی چندین سال جانشینی برای اونها پیدا میشه. حقیقتا 951 پست داشتم ولی همگی اونها رو اگر یک طرف بزاریم در مقابل این دو جمله عمیق و بسیار گیرا بسیار کم مایه و کم عمق نشون میده ( هرچند قیاس مع الفارقه و فقط برای رساندن معنی این قیاس بیان شد) ترجیح میدم کل اونها حذف شن و این نقل قول از بنده بمونه به یادگار. این جملات طلایی بزرگان نسل ساز اند، امید اینکه مورد توجه و سرلوحه زندگی قرار گیرند.
-
1 پسندیده شدهمرزبانی در مرز آذربایجان غربی 16 آذر 1399 خدا وقت و عرض خسته نباشید به مرزبانانی که حقیقتا با دست خالی به حفاظت و حراست از مرزهای کشور میپردازند. ======================================================================================================= ارتش ازادی بخش چین چند ماهی است که به شکل جدی در حال تقویت نیروهای مرزبانی خود است. در ماه میلادی گذشته به نیروهای مرزبانی چین نسل جدید خودروهای زرهی دونگ فنگ منگشی تحویل شد. این خودروها به شکل خاصی برای فعالیت در مناطق مرتفع هماهنگ شده اند. همچنین رسانه های دولتی چین گزارش دادند سربازان مرزبانی منطقه خودمختار تبت در جنوب غربی چین به اسکلت های خارجی مجهز شدند. این اسکلت های خارجی به مرزبانان کمک میکند کارهای سخت از جمله راهپیمایی های طولانی در مناطق کوهستان را با راحتی بیشتری و صرف انرژی کمتر انجام دهند.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی شناور شهید رودکی technical vehicle Level 101 تکنیکال ها در رزم زمینی به وسایل نقلیه غیر نظامی گفته می شود که با نصب تسلیحات عموما با قدرت آتش بالا تبدیل به خودرو های نظامی شده اند. این وسایل اگرچه عموما از خودرو های نظامی کلاسیک قابلیت های رزمی، خصوصا حفاظتی کمتری دارند، در عین حال اما اولا قدرت آتش مناسبی در میدان نبرد ارائه می کنند. دوما سرعت و قابلیت تحرک مناسبی دارند. سوما از آنجا که بر اساس پلتفرم های تجاری موجود در منطقه نبرد ساخته می شوند بسیار ارزان تر هستند و به سرعت از یک خودروی غیر نظامی تبدیل به یک خودروی نظامی می شوند. در حوزه رزم دریایی قایق های تندرو ایرانی که بر اساس قایق های پرسرعت تجاری ساخته و تسلیح شده اند را می توان معادل دریایی مفهوم تکنیکال naval technical دانست. این قایق ها اما نسبت به شناورهای سنگین توان دریانوردی خیلی محدودتری دارند، در برابر شرایط بد آب و هوایی به شدت آسیب پذیر هستند و تنها در محدوده آب های ساحلی کشور مبدا امکان بکارگیری دارند. از جنگ جهانی دوم به این سو، در حوزه شناورهای سنگین تر استفاده از کشتی های تجاری برای اجرای ماموریت رزمی سوابقی وجود دارد، اما این استفاده را نمی توان معادل تکنیکال دانست، چرا که شناور هایی چون Kaiyō ژاپنی و SS Atlantic Conveyor و SS Atlantic Causeway های انگلیسی نه به عنوان یک وسیله رزمی غیر کلاسیک بلکه به دلیل محدودیت ها به عنوان در دسترس ترین پاسخ به معادل رزمی کلاسیک آنها استفاده شده بود. شهید رودکی: پاسخی به چند نیاز نیروی دریایی سپاه اگرچه توان رزمی خود را معطوف به رزم غیر کلاسیک بر پایه ی قایق های تندروی موشک انداز تعریف کرده است، اما این نیرو در نیاز های عملیاتی و شرایط رزمی خاص دریا نقاط ضعفی را نشان داده که با این روش قابل پوشش نیست. این نیرو برای رزم آبی-خاکی در خلیج فارس، خصوصا برای انتقال نیرو و تجهیزات سنگین به جزایر ایرانی خلیج فارس از شناور ها و لندیگ کرافت های مناسب برخوردار نیست . این ضعف جدی در رزمایش ابی خاکی اخیر این نیرو به وضوح مشاهده شد. قایق های این نیرو در شرایط نا مساعد دریایی به شدت توان عملیاتی خود را از دست می دهند. برد دریا نوردی این قایق ها نسبت به کشتی های بزرگتر محدود است. توان تسلیحاتی این شناور های نیز عمدتا محدود به موشک های کروز برد کوتاه و یا راکت های 107 میلیمتری و مسلسل های سنگین است که در بهترین حالت در برد کوتاه امکان رزم سطحی را برای این شناورها فراهم می کند. این شناور ها به خصوص در برابر اهداف هوایی بی دفاع هستند و در برابر اهداف سطحی نیز به لحاظ برد محدودیت دارند. اما ساخت شناور رزمی سنگین همچون یک فریگیت به منابع مالی و صنعتی قابل توجهی نیاز دارد و ساخت چنین شناوری نیز با توجه به توان صنعتی موجود در ایران و مسائل سیاسی ، می تواند تا بیش از یک دهه به طول انجامد. شناور 125 متری 4 هزار تنی شهید رودکی می تواند تا حد قابل توجهی نیاز به یک لندینگ کرافت با امکان حمل محموله قابل توجه را رفع کند، اما این همه ماجرا نیست. سپاه سعی کرده با این طرح یک پاسخ نسبی و نه حداکثری، و البته فوری به طیفی از نیازهای پیشتر گفته شده بدهد. این پاسخ با گسترش کانسپت تکنیکال ، منجر به ساخت چیزی شده است که بزرگترین تکنیکال جهان است. یک وسیله نقلیه تجاری که با اضافه کردن تسلیحات نظامی به سرعت تبدیل به یک وسیله رزمی نظامی می شود، قدرت آتش قابل توجهی دارد، و نسبت به همتایان رزمی کلاسیک اش به مراتب ارزان تر است. ایده اضافه کردن پودمان ها (ماجول های) تسلیحاتی موبایل، که عمدتا سامانه های رزمی زمینی هستند در دوران معاصر دارای سابقه است. در دهه 90 میلادی از اقدام چین به نصب هویتزر ها و تانک ها بر روی شناورهای تجاری برای تامین آتش پشتیبانی می توان نام برد. اما این تسلیحی تک منظوره و به عنوان راه حلی موقتی و کوتاه مدت توسط چین بکار گرفته شد و با رشد توان صنعتی و گسترش قابلیت های کلاسیک دریایی این کشور این رویکرد به سرعت کنار گذاشته شد. در سال های اخیر آمریکایی ها نیز به جهت رفع خلا های موردی بر روی شناور هایشان به منظور تکمیل توان رزمی شناور های رزمی کلاسیک خود، چه در بعد آفند و چه پدافند اقدام به نسب ماژول های رزمی موبایل روی شناور های خود کرده اند. نصب سامانه اخلال گر پهپاد LMADIS و قرار دادن نفربر زرهی LAV-25 بر روی عرشه ناو USS Boxer در ماموریت در خیلج فارس و اخیرا نصب سامانه راکت انداز HIMARS بر روی عرشه ناو USS Somerset نمونه هایی از این اقدام هستند. اما این موارد نیز همانطور که گفته شد به عنوان ماژول هایی که به صورت موردی به شناور های نظامی کلاسیک اضافه می شدند مورد استفاده قرار می گرفتند. در مورد شناور شهید رودکی اما، از یک سو این شناور می تواند این ماژول های تسلیحاتی موبایل را به عنوان یک لندینگ کرافت به سواحل مورد نظر انتقال دهد، از سوی دیگر تمام توان آفندی و پدافندی این شناور بر پایه اضافه شدن ماجولار این سامانه های تسلیحاتی موبایل تعریف شده است. این مورد حتی صرفا به سامانه های رزمی زمینی نیز خلاصه نمی شود، بلکه لانچر های موشک های کروز ضد کشتی، سامانه های پدافندی موشکی، پهپاد ها، انواع تجهیزات راداری، شناسایی و سیگ اینت، قایق های تندرو و یا عناصر دیگری در حوزه هوایی و دریایی نیز از جمله سامانه های بالستیک تیوب پرتاب کوتاه برد و میان برد می توانند بر حسب نیاز این به این پلتفرم اضافه شوند. بدین ترتیب علاوه بر آنکه شناور های مشابه دیگری می تواند با قرار گیری در این الگو توان رزم آبی خاکی و لجستیک دریایی سپاه را ارتقا دهد در عین اینکه خود به عنوان یک شناور سنگین با توان دریانوردی مناسب از قدرت آتش آفندی و پدافندی قابل توجهی نیز بر خوردار است، اساسا هر شناور غیر نظامی دیگری در زمان نیاز به سرعت می تواند بر حسب ماموریت با ماژول های تسلیحاتی مناسب تجهیز شود و به عنوان یک تکنیکال دریایی در میدان رزم ایفای نقش کند. البته این شناور ها نیز در کنار سامانه های تسلیحاتی موبایل به حدی از تجهیزات ثابت بر روی خود نیازمند هستند تا قابلیت های عملیاتی و بقای در میدان نبرد آنها افزایش یابد، که احتمال می رود در آینده چنین تجهیزاتی به ناو شهید رودکی و دیگر شناور های مشابهی که در آینده به سازمان رزم نیروی دریایی سپاه وارد می شوند اضافه شود. از آن جمله می توان از سامانه دفاع نقطه ای کمند و رادار های دریایی نظامی چون عصر و یا چشم عقاب نام برد. .................................................................................................. کماکان هرگونه کپی برداری آزاد. شادی روح شهدای خط تشیع صلوات
-
1 پسندیده شدهنقدی بر توییت بالا: الحاق یا عدم الحاق قره باغ به آذربایجان برای ایران علی السویه نیست که ایران بدنبال بیطرفی در قره باغ باشد. حتی اگر این بیطرفی برای میانجیگری است، میانجیگری ایران در همان دهه 1990 شکست خورد... در صورت الحاق قره باغ به آذربایجان احتمال حتی قطع مرز زمینی ارمنستان با ایران نیز وجود دارد. در آن صورت مرز زمینی بین آذربایجان و ترکیه برقرار میشود. اتحاد ژئوپلیتیکی که به سود ایران نیست. زیرا موجب میشود تا همسایگی با ارمنستان که مهمترین کارت بازی ایران در قفقاز است و بوسیله آن ایران میتواند خط انرژی خزر به دریای سیاه و مدیترانه و نیز پایانه انرژی سنگاچال را دچار چالش کند از بین برود. *علاوه بر این پیروزی آذربایجان در قره باغ میتواند تمایلات جدایی طلبانه در آذربایجان ایران را نیز افزایش دهد.* نقشه ای که امید میرفت پی بگیریم؛ البته باید کاری میکردیم که حمایت ایران از ارمنستان نامحسوس بوده و باعث تحریک عواطف آذریهای شمالغرب ایران نشود؛ در واقع جمهوری اسلامی میتوانست یک بازی دوپهلو را انجام دهد، از طریق مرز زمینی تجهیزات روسی را به ارمنستان برساند و از سوی دیگر ائمه جمعه برای عواطف مردم آن منطقه به شکل دیگری رفتار کنند. افسوس...
-
1 پسندیده شدهترکیه کنونی تا ابد مرهون تلاشهای آتاترک است که با رشادت این سرزمین را از دل ویرانه های امپراتوری عثمانی بیرون آورد. شاید نخستین آوردگاه آتاترک جنگ طرابلس با ایتالیا بود که با وجود رشادت فراوان بدلیل استفاده ایتالیا از بمباران هوایی (برای اولین بار در تاریخ) نتوانست پیروز شود ولی اوج رشادت او در جنگ جهانی اول و نبرد گالیپولی بود که وی با عده ای اندک توانست بر طمع چرچیل بر دو تنگه بسفر و داردانل که قوای استرالیا و نیوزیلند را نیز بهمراه داشت و نیز طمع نیکلای روس بر استانبول چیره شود. در سالهای پس از جنگ اول جهانی و تحمیل پیمان سور به عثمانی که منجر به تجزیه آناتولی میشد وی در نبرد غربی با یونان توانست با کشتار یک میلیون یونانی، ضمن پاکسازی نژادی مناطقی همچون بورسا را آزاد کرد و زمینه ساز پیمان لوزان شد. مرسین، هاتای و معادن مس ارگانی را در نبرد با فرانسه بدست آورد و در شرق نیز در نبرد با ارامنه که منجر به پیمانهای الکساندروپل و کارس شد استانهای شرقی ترکیه کنونی را حفظ کرد. *در این میان عنصر پانترکیسم گرچه سکولار بود ولی با تبدیل دین به نژاد تمامی غیر مسلمانان را از آناتولی اخراج یا نسل کشی کرد.*
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا در زمانی که هون های اروپایی به رهبری اتیلا مشغول فتوحات و جنگ علیه امپراطوری روم بودند، شاخه دیگری از هون ها به نام هیاطله یا هون های سفید به تاخت و تاز علیه امپراطوری ساسانی و هند میپرداختند. موضوع این مقاله بررسی ریشه امپراطوری هپتالیان و نتایج جنگ های آنان با ایران و در نهایت عاقب آنان میباشد. ریشه ها: تقریبا مطمئن هستیم که هپتالیان از بازماندگان امپراطروی کهن و بزرگ شاگنو Xiongnu هستند. آنها حتی از اسم "هون Hun" استفاده کردند تا خود را به این امپراطوری و قرن ها شکوه و جنگاوری آن منتصب کنند. بعد از شکست و نابودی امپراطوری شانگو در طول قرن های اول و دوم بعد از میلاد، بازماندگان آنها به کوهستان آلتای پناه بردند، با وجود نجات از نابودی، آن ها در شرایط سختی زندگی میکردند چرا که از همه طرف توسط دشمان قدرتمندی احاطه شده بودند که بی امان به انها میتاختند، قبایل کنجو، دیلینگ و وسان از شرق و امپراطوری کوشان از جنوب و همینطور سلسله حاکم بر چین، "هان Han" و خاقانات روران از شرق. اما با افول قدرت های بزرگی که انها را احاطه کرده بودند، شرایط تغیر کرد، در اواخر قرن سوم و با اغاز قرن چهارم میلادی، هون ها از کوهستان آلتای خارج شدند و شروع به گسترش در قلب اسیا و اروپا کردند. هون های اروپایی و رهبر معروفشان، اتیلا، در اروپا گسترش پیدا کردند و به پیروزی های بزرگی بر امپراطوری روم غربی دست پیدا کردند. ما در این مقاله به خویشاوندان کمتر شناخته شده آن ها یعنی هون های سفید یا هیاطله و جنگ های آنان با ساسانیان میپردازیم. کوهستان آلتای مکان برخواستن هون ها که امروزه بین چهار کشور روسیه، چین، قزاقستان و مغولستان مشترک است هون ها می آیند! در حالی که هون های اروپایی در حال گسترش قلمرو خود به غرب بودند ، شاخه دیگری از هون ها (هون های سفید) به سمت قلب آسیا حرکت کردند. در اواسط قرن سوم میلادی، هون های سفید شروع به حمله به امپراطوری ساسانی از شمال شرق ایران و همچنین باقیمانده امپراطوری تضعیف شده کوشان (که دست نشاندگان ساسانیان محسوب میشدند) در جنوب اسیای مرکزی و هند کردند در سال 360 میلادی، کیدرات ها Kidarites که قبیله ارشد و حمکران هون های سفید بودند بر باختران و جاده ابریشم که از آن میگذشت و همینطور رودخانه های جیحون و سیحون مسلط شدند. حتی ساسانیان هم برای دفع حملات آنها دچار مشکل شدند و مجبور به پرداخت خراج برای ادامه نیافتن این حملات گردیدند. این خراج گذاری از حکومت یزدگرد اول آغاز شده و تا پایان حکومت نوه وی یزدگرد دوم ادامه پیدا کرد.(1) اینکه کیدرات ها، مغول یا ترک و یا از اقوام ایرانی بوده اند، مورد بحث و اختلاف مورخان بوده است. که ایرانی تبار بودن انها احتمالا به دلیل شکست های سنگینی که به ساسانیان وارد کردند بین منابع فارسی زبان پرطرفدار است. این نظریات تحت تأثیر نوشته های پروکاپیوس، مورخ بیزانسی، به وجود امدند. پروکاپیوس به اشتباه فکر میکرد که لقب "سفید" برای مجزا کردن هون های سفید از سایر هون ها که ظاهر اسیای شرقی ذاشتند به آن ها داده شده در حالی که امروزه میدانیم که رنگ سفید برای هون ها به معنای جهت غرب بوده و همچنین سیاه به شمال، قرمز به جنوب و آبی به شرق اشاره دارند. از بین این چهارتا آبی و سیاه در جامعه "استپ بزرگ The Great Steppe" اغلب برتر و بالاتر در نظر گرفته میشدند به این معنا که قبایلی که در شرق و شمال استپ بزرگ زندگی میکردند یعنی "هون های آبی" و "هون های سیاه" نسبت به همتایان غربی خود "هون های سفید" و "هون های قرمز" ارشدیت داشتند. استفاده کیدرات ها از سمبل های کوشانی باعث شده بود که برخی از مورخان از انها به عنوان اقوام ایرانی نام ببرند اما مشخص شده است که آن ها هون های مهاجم بوده اند که با تصرف شرق ایران، فرهنگ ایرانی را پذیرفته و ایرانیزه شده بودند. کیدرات ها شمال و جنوب رشته کوه هندوکش را فتح کردند و با فتح افغانستان و پاکستان امروزی با امپراطوری قدرتمند گوپتا در هند همسایه شده و به جنگ پرداختند، هندی ها به سختی مقاومت کردند ولی بخش های شمالی پنجاب را از دست دادند. درگیری کیدرات ها با هندی ها تا زمان نابودی آن ها ادامه پیدا کرد. سکه طلای کوشانیان در سال 340 میلادی که با سمبل که با کیدرات ها ضرب شده سکه طلای کیدرات ها، اسم کوشان بر روی آن ضرب شده است Kidara ( Ki-da-ra) Kushana ( Ku-shā-ṇa) سکه کیدراتی با نقش بهرام چهارم که با سمبل کیدرات ها ضرب شده، کیدرات ها سکه های خراج از ایران رو با علامت خود ضرب میکردند یا اینکه از طراحی ساسانیان برای ضرب سکه های خود استفاده میکردند هیاطله وارد می شوند! پایان کار کیدرات ها در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن شش میلادی کیدارت ها مورد هجوم دیگر اقوام مهاجم هون، هیاطله ، قرار گرفتند که آنها را به سمت جنوب و هند میراندند. با مشاهده ضعف کیدرات ها، یزدگرد دوم، امپراطور ساسانی به فکر پس گرفتن سرزمین های شرق ایران از کیدرات ها و پایان دادن به تهدید آن ها افتاد. او پرداخت خراجی را که امپراطوری ساسانی از زمان یزدگرد اول به کیدرات ها پرداخت میکردند را متوقف کرد و به قلب کیدرات ها در باختران لشکرکشی نمود. با وجود این که کیدرات ها از سه طرف درگیر جنگ بودند ( از شمال با هیاطله و از جنوب با امپراطوری گوپتا در هند و از غرب با ایران ساسانی) اما با این وجود موفق شدند شکست سنگینی به ارتش ایران تحمیل کنند. هرچند ایرانی ها موفق شدند مرزهای شرقی را در مقابل حملات کیدرات ها حفظ کنند اما موفق به نابودی آنها نشدند واین مسأله قدرت جنگی اقوام هون را نشان میدهد که حتی در اوج ضعف قادر به شکست دادن ارتش یک امپراطوری قدرتمند بودند.(2) در ایران بعد از مرگ یزدگرد دوم ، پسر ارشد او هرمز به تخت نشست اما برادر کوچکترش، پیروز ، بر او شوریده و به کمک مزدورانی از هیاطله موفق به تصاحب سلطنت شد. این کمک البته بدون چشمداشت نبود و هیاطله سرزمین های ایران در اسیای مرکزی را از پیروزر اول طلب کردند.(3) با وجود اینکه کیدرات ها حملات سنگینی را از خویشاوندان هیاطله خود تحمل میکردند، به طور کامل از بین نرفتند و با احساس کردن ضعف در ساسانیان به حملات خود به شرق ایران ادامه دادند، پیروز اول که به دلیل جنگ داخلی ارتشی برای جنگیدن با کیدرات ها نداشت، از روم شرقی درخواست کمک کرد که بیزانسیان این درخواست را رد کردند، برای خلاصی از شر کیدرات ها، پیروز پیشنهاد ازدواج با خواهرش را به خونکاس پادشاه کیدرات ها داد. اما پیروز سعی کرد کیدارت ها را با فرستادن یک زن از طبقه عادی به جای خواهرش فریب دهد. وقتی کیدرات ها متوجه این فریب کاری شدند حدود 300 نفر از بزرگان ساسانی به کیدرات دعوت کردند و برای تحقیر کردن شاه همه انها را گردن زدند. پیروز نمیتوانست قتل عام مردم خود را نادیده بگیرد و جنگ به سرعت ادامه پیدا کرد. ابتدا ایرانی ها و کیدرات ها با هم برابری میکردند اما با دخالت هیاطله به نفع ایرانی ها، وضعیت تغییر کرد ارتش متحد ایران و هیاطله، در سال 466 میلادی کیدرات ها را با قاطعیت شکست دادند و بلخ را از کنترل آنها خارج کردند. کیدرات ها بعد از این شکست دیگر نتوانستند خود را بازیابی کنند و باقیمانده آنها که به سرزمین های خود در هند عقب نشینی کرده بودند، کمی بعد توسط هیاطله نابود شدند.(4) ادامه شکست های ساسانیان و آغاز امپراطوری بزرگ هپتالیان همانطور که پیشبینی میشد اتحاد ایرانی ها با هیاطله با شکست کیدرات ها به بن بست رسید چرا که هیاطله قلمرو خویشاوندان کیدرات خود را که ایرانی ها از آن خود میدانستند، تصرف کردند. زمانی که پیروز برای پس گرفتن این سرزمین ها به قلمرو هیاطله لشکر کشی کرد، ارتش ایران و هیاطله سه بار با هم رو به رو شدند، که هر سه بار ایرانی ها شکست خوردند. دو بار اول پیروز توسط هیاطله دستگیر شد اما با پرداخت باج سنگینی موفق شد از اعدام بگریزد او حتی مرتبه دوم مجبور شد پسر ارشد و وارث خود قباد را هم به عناون گروگان به دربار هپتالیان بفرستد اما این شکست ها باعث نشد که پیروز دست از تلاش برای بازپسگیری قلمرو خود بردارد و سرانجام در سال 484 میلادی در نبرد سوم، کشته شد و تمام ارتش ایران نابود شدند.(5) (6) (7) جنگ سوم پیروز و هیاطله و مرگ پیروز اول بعد از مرگ شاه، قلمرو ساسانیان برای دو سال در هرج و مرج فرو رفت، بزرگان ساسانی، برادر پیروز، بلاش را به تخت نشاندند اما هیاطله دخالت کرده و قباد اول، فرزند ارشد پیروز را به تخت نشانده و او را به ازدواج دختر پادشاه خود در اوردند. بعد از یک دهه حکومت، قباد مجبور شد به خاطر شورشی که در امپراطوری ساسانی بر علیه او بر پا شده بود به هیاطله پناه ببرد و از آنها درخواست کمک کرد، قباد در ادامه با ارتش سی هزار نفری از هیاطله به ایران بازگشت و با سرکوب شورش موفق شد تخت سلطنت را باز پس بگیرد. البته این موفقیت بهای سنگینی برای قباد داشت. او مجبور شد سرزمین های بیشتری از شرق ایران را به هپتالیان واگذار کند و ایرانی ها مجبور شدند خراج های سنگینی را سالیانه به هیاطله پرداخت کنند. با این اوصاف، قباد اول تقریبا دست نشانده هیاطله محسوب میشد و این وضعیت در طول سلطنت طولانی قباد و تا اواسط دوران حکومت خسرو انوشیروان (تقریبا یک قرن) ادامه پیدا کرد.(8) (9) با تحت کنترل در آوردن ایران، هیاطله توجه خود را معطوف به شرق کردند. در دهه آخر قرن پنجم، هیاطله موفق شدند شهر های با ارزش حوضه تاریم Tarim Basin ، کاشغر، ختن، کوچار (واقع در ایلات سین کیانگ چین امروزی) را که قرن ها تحت کنترل چینی ها بودند را به تصرف خود در آورند و در ادامه در اوایل قرن ششم موفق شدند منطقه اوروم چی urumci را نیز فتح کرده و بدین ترتیب کل حوضه تاریم به تصرف ایشان در آمد و تا سقوط امپراطوری هپتالیان در 560 میلادی در اختیار هیاطله باقی ماند. بدین ترتیب هیاطله با احتساب قلمرو ساسانیان که عملا خراج گذار آن ها محسوب میشدند تقریبا تمام ایالت های غرب و جنوب ترکستان تحت کنترل خود داشتند. در اواسط قرن ششم، هپتالیان در اوج قدرتشان بوده و قلمرو آنها که بزرگترین در جهان محسوب میشد، حوضه ی تاریم از شرق، استپ های قزاقستان از شمال و سرزمین های ثروتمند هند از جنوب و از غرب (از طریق ساسانیان) به بیزانس و روم شرقی میرسید. قلمرو امپراطوری هپتالیان با احتساب سرزمین هایی که در کنترل مستقیم و غیر مستقیم آن ها بودند سکه های ساسانیان با نقش پیروز اول وقباد اول که با سمبل هپتالیان ضرب شده اند پایان کار هپتالیان در اوج قدرت خود هیاطله دچار سرنوشت کیدرات ها شدند چرا که قبیله قدرتمند دیگری از شرق کوهستان آلتای برخاستند. گوک ترک ها! ، گوک ترک ها در اوایل قرن ششم، خاقانات روران را تصرف کرده و حدود نیم قرن بعد برای گسترش قلمرو خود شروع به حمله به هیاطله کردند. در ایران، خسرو انویشروان بعد از سلطنت طولانی پدرش، قباد به تخت نشست، خسرو ابتدا به روم شرقی پرداخت و بعد از چندین جنگ سنگین با بیزانسیان، مرزهای غربی ایران را تثبیت کرد و به توافق صلحی موسوم به توافق صلح 50 ساله دست پیدا کرد. بعد از اینکه خیال ساسانیان از مرز های غربی راحت شد. زمان آن بود تا به هپتالیان بپردازند.(10) با وجود افزایش قدرت ارتش ایران تحت اصلاحات خسرو انوشیروان (11)، باز هم ساسانیان در جنگ با هپتالیان احتیاط میکردند چراکه نتایج جنگ های قبلی را به یاد داشتند. در همین زمان بود که حملات گوک ترک ها تحت عنوان حکومت خاقانات ترک Turkik Khaghanet ، به هیاطله آغاز شده بود، خسور انوشیروان این فرصت را مغتنم شمرده و به خاقان ترک پیشنهاد اتحاد داد، ترک ها به سرعت به این پیشنهاد پاسخ دادند و از شمال به هیاطله تاختند ، همزمان ارتش ایران از غرب حمله خود را آغاز کرد و این کار هیاطله را برای مقابله سخت می کرد، در نهایت ارتش متحد ایران و خاقانات ترک در سال 560 میلادی در نبردی هشت روزه موسوم به نبرد بخارا، گتفار پادشاه هیاطله را شکسست داده و به هپتالیان به عنوان یک امپراطوری پایان دادند.(12) پادشاه شکست خورده هپتالیان به ایران فرار کرد و به خسرو انوشیروان تسلیم و پناهنده شد. در آن سمت ترک ها با بزرگان هیاطله به توافق رسیده و یکی از شاهزادگان آن ها به نام فغانیش Faghanish را به عنوان پادشاه بازماندگان هیاطله در افغانستان تحت نام سلسله چغانیان Chaghaniyan گماشتند به دنبال توافقاتی که ایرانی ها با ترک ها کردند، فغانیش مجبور شد به تیسفون بیاید و از دربار ساسانی حکم حکومت خود را دریافت کند و همچنین باید سالانه به ایران خراج میپرداخت. بدین ترتیب چغانیان به دست نشانده و خراج گذار ایران تبدیل شدند و همچنین در شرق رودخانه جیحون یا آمودریا در ترکمنستان امروزی مرز بین ایران و خاقانات ترک تعیین شد بدین صورت که سرزمین های شرق رودخانه منجمله بخارا متعلق به ترک ها بوده و سرزمین های غرب رود به ساسانیان رسید. بدین ترتیب خسرو انوشیروان موفق شد بسیاری از سرزمین های زا دست رفته ایران را باز گرداند و به بیش از یک قرن و نیم تهدید هون های سفید علیه ایران پایان دهد.(13) صرفا برای میلیتاری پ.ن: در این مقاله از ویدیو زیر الهام گرفته شده است لینک
-
1 پسندیده شدهسلام و تشکر از بابت مطالبی که تهیه می فرمایید . یک نکته ای که وجود دارد این است که بسیاری از مطالبی که ذکر شد در مبحث مدیریت و آنالیز ریسک می گنجند و نه مدیریت بحران ! در حقیقت بحران قالبا وضعیتی اضطراری است و نه مزمن ، قابل پیش بینی نمی باشد (البته می تواند وضعیتی باشد که قابل حدس از قبل است) ، شما در آن محدودیت زمانی دارید و همزمان غافل گیر می شوید ، کسب اطلاعات ، ارزیابی و نتیجه گیری از آن مخدوش می شود و و عدم اطمینان شدیدی در آن حکم فرماست و وضعیت های خاص روانی غیر قابل پیش ادراک بروز می کند . بهتر است بگوییم بحران حالتی است که شما آن را نتوانسته اید پیش بینی کنید یا در آنالیز ریسک و اقدامات از پیش تعیین شده برای آن دچار اشتباه شده اید (ریسک های از کنترل خارج شده) . نکته دیگر اینکه ادراک بحران همیشه آسان نیست . گاهی شما در بحران قرار گرفته اید و نتوانسته اید آن را تشخیص دهید . در حالت نزدیک به بحران هم درک نشانه های وقوع آن بسیار سخت می باشد . مبتنی بر موارد بالا مدیریت بحران 5 مرحله در بازه زمانی کوتاه دارد : وضعیت سفید - بروز نشانه های اولیه بحران وضعیت زرد - انجام اقدامات برای جلوگیری و گسترش و تشدید بحران وضعیت قرمز - بروز بحران و انجام اقدامات برای محدود کردن خسارت های بحران وضعیت نارنجی - ترمیم آثار بحران وضعیت آبی - جلوگیری از بحران زایی مجدد و یا مسدود کردن راه های ایجاد بحران های جدید
-
1 پسندیده شدهماهنامه شماره دو میلیتاری (درسری جدید انتشار با شناسه "نآورد" ) لینک دانلود پی نوشت : بازیابی مجدد آرشیو اولیه در مورخ ششم آذرماه سال یکهزار و سیصد و نود و نه خورشیدی
-
1 پسندیده شدهدیپلماسی فعال ولی پنهان وقتی از وزارت امور خارجه صحبت می کنیم همیشه بحث های سیاسی مثل برجام به ذهن می آید ولی کار وزارت امورخارجه فراتر از بحث های سیاسی است و تنها 20 درصد از وظایف این وزارت خانه شامل مباحث سیاسی می شود که بیشتر آن نیز پنهان است. یعنی 80 درصد وظایف امور وزرات امورخارجه غیر سیاسی است. برای درک رفتار بازوی های وزارت امور خارجه و اصلاح نگاه نیاز است که سفارت خانه های کشورهایی چون انگلیس، فرانسه، آلمان، ایتالیا و روسیه را به عنوان 5 سفارت خانه فعال و بابرنامه مدنظر قرار داد. با بررسی این 5 نمونه متوجه می شویم که بیشتر بودجه و پرسنل سفارت خانه ها غیرسیاسی بوده و در بخش سیاسی نیز تعاملات از جنس دیگر است. مثال ها زیاد است ولی تاثیر و نتیجه این فعالیت دیپلماتیک فعال در سفر هیئت های اروپایی بعد از برجام به خوبی دیده شد. وقتی که هیئت های اعزامی از کشورهای ایتالیا و فرانسه بسیار آگاهانه و با دید دقیق وارد ایران شدند و با برنامه ریزی قبلی و اهدافی مشخص به سمت امضا نهایی توافقات تجاری و تامین منافع مالی خود بودند. این درحالی است که هئیت های ایرانی بدون برنامه و تنها جهت رایزنی اولیه به اروپا رفته بودند و عملا زمان های طلایی را از دست دادند. http://news.mrud.ir/news/17980/%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%8A%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%DB%B1%DB%B9%DB%B7-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%88-%D8%AF%D9%88-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D8%A7%D9%84%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%B4%D8%AA%D9%8A%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%8A%D8%AA%D8%A7%D9%84%D9%8A%D8%A7%D9%8A%DB%8C-%D9%87%D8%A7 فرصت سوزی های وزارت امور خارجه وقتی مهم می شوند که به یاد آوریم که گورباچف در پاسخ به درخواست تسلیحاتی هئیت اعزامی ایران به شوروی گفت که تجهیزات درخواستی شما قدیمی بوده و خودش اسم تسلیحات دیگری که به روزتر بودند در لیست اصلاح نمود. این اتفاق ضعف آشکار وزارت امور خارجه ایران را در آن مقطع نشان می داد که باعث عدم آگاهی هیئت اعزامی و فرصت سوزی ناگواری را رقم زد. http://irdiplomacy.ir/fa/news/1909971/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%81%D8%B3%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%88-%DA%AF%D9%88%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DA%86%D9%81 https://www.farsnews.ir/news/13950518001506/%D8%A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-2%D9%82%D8%B1%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B7-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B3-%D8%AF%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%B1%D9%85%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%82%D8%A7%D8%A8%D9%84 از این رو نگاه به وظایف سفارت خانه ها را در جهت حفظ و پیش برد منافع کشور باید بررسی کرد و شاید دسته بندی زیر را برای وظایف سفارت خانه ها ذکر نمود. - بخش فرهنگی - بخش تجاری صنعتی - بخش علمی و تحصیلی - بخش نظامی - بخش اجتماعی سیاسی - بخش صدور ویزا - بخش تعاملات دیپلماتیک * بخش فرهنگی بزرگترین بخش سفارت های انگلیس و فرانسه بخش فرهنگی بوده که نمود اصلی آن را در گسترش زبان و فرهنگ انگلیسی و فرانسوی می توان دید. این بخش با تبلیغ فرهنگ و زبان کشور مبدا به دنبال ایجاد بستری برای نفوذ به کشور مقصد و ارتقا جایگاه کشور خود هستند. * بخش تجاری صنعتی شناخت صنایع و فناوری ها در کشور هدف این بخش است و پیرو آن بررسی و ایجاد امکان جذب و انتقال تکنولوژی و فناوری از یا به کشور هدف بررسی و فرصت و تهدید ها مستند و گزارش می شود. ایجاد بستر برای تربیت یا صدور نیروی متخصص در این بخش دیده می شود. همچنین شناخت بازارها و صدور و خرید محصولات از دیگر اهداف بخش تجاری و صنعتی است. * بخش علمی و تحصیلی دانشگاه ها، موسسه های پژوهشی به عنوان مراکز علمی و تحقیقاتی شناسایی شده و افراد تراز اول و پروژهای نوین تحقیقاتی مدنظر قرار می گیرند. اینگونه خط سیر و نقشه راه علمی کشور تعیین و پتانسیل های کشور برای همکاری علمی و پژوهشی مشخص می گردد. همچنین ایجاد بورس های تحصیلی هدف مند و هدایت و حمایت از دانشجویان مستعد از وظایف این بخش است. دوره های حین تحصیلی و آموزشی کوتاه مدت، همایش های علمی و تهیه منابع دست اول علمی هم از کارهای اولیه محسوب می شود. * بخش نظامی بخش نظامی یا همان وابسته نظامی سفارت علاوه بر حفظ امنیت سفارت، می بایست شناخت دقیق بر توان نیروهای مسلح، تجهیزات و امور مربوط به فرماندهان و وزارت دفاع یا جنگ کشور مقصد داشته باشد. ایجاد بستر برای تجارت تسلیحات نظامی یا اخطار در مورد تهدیدات نظامی یا امنیتی هم در حوزه این بخش می باشد. https://www.thebalancecareers.com/human-intelligence-collector-35m-mos-job-description-3346154 https://www.thebalancecareers.com/career-profile-army-attache-noncommissioned-officer-2356454 * بخش اجتماعی سیاسی شناخت جامعه، تمایلات و رفتارهای جامعه کشور میزبان، به گونه ای که اطلاعات مستند شده موجب پیش بینی خوبی از رفتار جامعه آنها را بدهد و غافلگیری هایی از قبیل انقلاب رومانی و یا تظاهرات و قتل سفیر آمریکا در لیبی را ایجاد نکند. * بخش صدور ویزا این بخش علاوه بر نظارت بر ورود افراد به کشور باید هویت شناسی و سیستم های ردیابی افراد را در کشور هدف ایجاد کند تا به یک شناخت اطلاعاتی و هویتی از مردم پیش رو داشته باشد و در اختیار سیستم های اطلاعاتی وتحقیقاتی قرار دهد. * بخش تعاملات دیپلماتیک این بخش افراد و رفتار سیاسی کشور هدف را شناسایی کرده و پیش بینی و سناریو نویسی های لازم را انجام می دهد تا در مواقع لزوم هر گونه مذاکره یا تعاملی با دید کامل و بهینه صورت بگیرد. ارتباط با افراد سیاسی و ایجاد دوستی های سیاسی از دیگر اقدامات این بخش بوده و پیش بینی و تاثیر بر انتخابات هم از نکاتی مهم محسوب می شود. برای درک بهتر این مباحث صحبت های دکتر مهدی صفری بسیار مفید است. دکتر مهدی صفری سفیر سابق ایران در چین،روسیه و اتریش در جهان آرا (برنامه کامل) حتما نگاه کنید https://www.aparat.com/v/K0Izb/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C_%D8%B5%D9%81%D8%B1%DB%8C_%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%B1_%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%DA%86%DB%8C%D9%86%D8%8C%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B4 تقدیم به برادر عزیرمان جناب @MR9 که با همه سختی ها چراغ امید رو روشن نگه داشته است. امیدوارم دوستان هم از تفکر ایشون حمایت کنن تا این مسیر ادامه پیدا کنه
-
1 پسندیده شدهZ ایده ی نهایی مقاله این نیست که باید فرماندهان جوان روی کار بیایند . هم چنین این نیست که همه ی مشکلات نیروهای مسلح با آمدن فرماندهان جوان حل میشود . ایده ی نهایی آن است که شیفت نسلی ناگزیر است و به جهت شکاف نسلی باید مدلی برای مدیریت روند آن طراحی شود وگرنه مشکلاتی به وجود خواهد آمد . در آینده در مورد مدل های مدیریت شیفت نسلی هم صحبت خواهد شد انشالله .
-
1 پسندیده شدهدر این مورد یعنی استفاده از کنترلر کنسولهای بازی جدیدا در مورد پلتفرم NGCV (نسل بعدی خودروهای رزمی ) نیز ارتش امریکا از نمونه مشابه استفاده کرده است کنترلر بخش تحقیقاتی پلتفرم NGCV اما نکته جالب توجه در توسعه پروژه پلتفرم NGCV نحوه درک توسعه دهندگان پلتفرم NGCV از محیط نبرد اینده هست. در حقیقت راه حل توسعه دهندگان بسیار ساده است انها از سربازان میخواهند که بازی ویدئویی کنند!!! بعد از انجام چند هزار ساعت بازی در محیط شبیه سازی شده توسط کاربرها/سربازهای مختلف در شرایط مختلف توسعه دهندگان با بررسی و انالیز انها درک بهتری از نبرد اینده و اینکه پلتفرم NGCV چه قابلیتهای باید داشته باشه به دست می اروند. سمت راست بخشی از محیط شبیه سازی پروژه NGCV سمت چپ یک بازی ویدئویی
-
1 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشنده و مهربان تهاجم مارک آنتوان به ایران مقدمه: در این نوشته به صورت مختصر به شرح هجوم مارک آنتوان به خاک ایران پرداخته می شود. نبردی که باعث تثبیت و یکپارچگی دولت اشکانیان بعنوان یک حکومت ملی می گردد. نبرد مذکور همواره زیر سایه نبرد معروف حران به فرماندهی سردار سورنا قرار دارد و این در حالیست که این نبرد جز سرنوشت ساز ترین رخدادهای تاریخی این مرز بوم است. دنیا مات و مبهوت قدرتی تازه تاسیس به نام روم است. شمشیر رومی به دورترین سرزمین های اروپا و سواحل مدیترانه رسیده و هیچ کس یارای مقابله با آن را ندارد. ژولیوس سزار با تثبیت قدرت در پی تدارک انتقامی سخت از ایرانیان است. 16 سال قبل (53 پیش از میلاد) رومیان به فرماندهی کراسوس سردار نامی رومی در جنگ با سپاهیان اشکانی به فرماندهی سورنا شکست فاجعه باری را متحمل شده اند. حران(کاره) قتلگاه کراسوس و پسرش گردید. کراسوس با دست کم گرفتن مدافعین اشکانی، با قوایی متشکل 35 هزار لژیون و 4 هزار سواره نظام و 4 هزار سوار نظام سبک اسلحه راهی ایران شد. نیروهای دو سپاه در جنوب شرقی ترکیه یا همان حران به یکدیگر رسیدند. کراسوس در مقابل خود سدی سواره متشکل از 9هزار سوار کماندار و 1000 کاتافراکت می دید. این عدد فقط کمی از تعداد سواره نظام رومی بیشتر بود. سیاهی لشکر پارتی آنقدر کوچک بود که وسوسه را به دل هر سپاهی می توانست راه دهد. پارتیان در سوارکاری و تیراندازی زبان زد و در شرق رزم آورانی پر آوازه بودند. آنها دردوره ی مهرداد بزرگ بر پایه تاکتیک منحصر به فردشان توانستند بخش بزرگی از ایران شهر را از دست سلوکیان و کشور های نو ساخته شرقی چون باختر در بیاورند. جنگ های فرسایشی پارتیان برای بازیابی مرزها در دوران پسا اشغال به یک تلاقی تاریخی و سرنوشت ساز در مقابل قدرت اول غرب آن روزگار یعنی روم رسیده بود. با آغاز نبرد در حران سوار نظام ایرانی با زد و خوردهای سنگین و سبک خطوط دشمن را درگیر خود کردند. در نهایت در یکی از این زد و خوردها سپاهیان ایران به عقب نشینی وانمود کردند. کراسوس با مشاهده عقب نشینی سواران پارتی دستور حمله همه جانبه سواره نظام خود را داد تا نیروهای مقابلش را برای همیشه سرکوب کند. اما از بخت بد کراسوس، این تاکتیک خاص سپاهیان سورنا بود. نام این تاکتیک قیقاج است. قیقاج به این صورت است که سواران سبک اسلحه کماندار وانمود به فرار می کردند تا اینکه انبوهی از نیروهای دشمن بسویشان روانه شوند آنگاه بر روی اسب هایشان روی برگردانده و نیروهای دشمن را به تیر می دوختند. سواره نظام کراسوس که درتعقیب سوارن پارتی بودند از بارش تیرهای سواران کماندار مانند برگ پاییزی بر زمین می افتادند و طولی نکشید که بطور کامل نابود شدند. لژیون رومی که حال بی پناه شده بود مورد تاخت سوارم سپاهیان سورنا قرار گرفت. در پایان این جنگ سر و دست کراسوس و پسرش توسط سورنا به پادشاه اشکانی ارد دوم پیشکش می شود. این درحالی بود که 20 هزار سپاهی رومی کشته و 10 هزار نفر اسیر شده بودند. عقاب های معروف رومی بدست ایرانیان افتاد و این در حالیست که کشتگان ایرانی به زحمت به چند صد نفر می رسید. این گزارش بی سابقه ترین شکست رومی ها تا آن روزگارست! صدای این شکست زبان به زبان در روم می چرخید. رومیان حال یک همسایه جدید پیدا کرده بودند. با این تفاوت که این همسایه در حد و اندازه خود روم بود. در کمال ناباوری سردار پر آوازه این نبرد در نتیجه سوظن ارد کشته میشود. تا دوران پر شکوهی با این فرمانده دلیر تجربه نشود. نقشه سرزمین های آن روزگار که اکثرا در این نبرد نقش ایفا کردند تمام این پیش زمینه ها دلایل قانع کننده ای برای شخص ژولیوس سزار بود که به ایران حمله کند اما عجل به سزار مهلت برآوردن این بلند پروازی را نداد. و در حالی که بزرگترین ارتش تاریخ روم را گردآوری کرده بود فقط سه روز مانده به اعزام نبرد توسط سناتور ها ترور میشود. جمهوری روم در حال تغییر بود. عصر جمهوری روم به عصر امپراطوری روم نزدیک می شد. در روم هم زمان سه دیکتاتور قدرت را در دست گرفته بودند که یک حکومت ائتلافی و گروهی را رهبری می کردند. یکی از این افراد مارک آنتوان دوست و یار وفادار سزار بود. مارک آنتوان برای اینکه از رقبا عقب نماند بعد چهار سال از مرگ سزار زمینه چینی حمله به ایران را ترتیب می دهد. آنتوان نواحی شرقی روم را در اختیار و بر مصر تسلط داشت. و در ثروت و هیبت و ورزیدگی ارتش بر باقی سرداران برتری یافته بود. تصمیم آنتوان بر این بود که با ارتشی چند برابر بزرگتر از کراسوس به جنگ ایران برود و البته هرگز در پی سواران فرار کرده پارتی هم نرود. وی توانست 16 لژیون بزرگ رومی که شامل 60 تا 70 هزار نیروی ورزیده و زبده بود گرد هم بیاورد. این نیرو توسط 10 هزار اسب سوار و 20 هزار نیروی ذخیره پشتیبانی میشد . پادشاه ارمنستان ارتاوسدس هم در این جنگ متحد انتوان شده و با 13 هزار سوار و پیاده او را همراهی می کرد. این پشتیبانی با مشاهده قدرت درخور روم بوجود آمد و به طریقی از روی استیصال صورت گرفت که در ادامه جنگ تاثیر خود را می گذارد. تصویر سمت راست ارتاوسدس و تصویر سمت چپ مارک آنتوان سپاه عظیم رومی در 36 پیش از میلاد به فرات می رسد اما دفاع سرسختانه ایرانیان آنهارا وادار می کند به ارمنستان بازگردند. با توجه به تجربیات رومی ها از شکست های قبلی در بین النهرین و با توجه به این تفکر که مرکزیت دفاع ایران در آن سرحدات است تصمیم بر این گرفته می شود که در یک حمله سریع شهر پراسیا که پایتخت آذربایجان(آتروپاتکان) یا همان ماد کوچک است را به تسخیر درآورند. فرهاد چهارم پادشاه وقت ایران با خواندن دست متحدین به این شهر رفته و رهبری دفاع از این دژ محکم را برعهده میگیرد. رومی ها مدت زیادی را قبل شروع جنگ و در ایام تابستان صرف ساختن تسلیحات محاصره کرده و روزهای طلایی را دست داده بودند. برای جبران این زمان از دست رفته با پیشنهاد ارتاوسدس این تسلیحات رها می شوند تا سرعت رسیدن به پراسیا را دو چندان کنند. تصور آنتوان بر این بود که این شهر بی دفاع و بی حفاظ مستحکم است اما آنتوان با رسیدن به این شهر متوجه می شود که اشتباه کرده و این شهر از دژ مستحکمی برخورد است و این محاصره بدون ابزار دژگیری بی نتیجه می ماند. به این علت عده ای از نفرات را مامور می کند تا به نیروها و تسلیحات رها شده بپیوندند و به سرعت راه میدان نبرد در پراسیا در پیش بگیرند. این نیرو ها با رسیدن به مقصد مورد نظر با اجساد هزاران رومی رو به رو می شوند و از آلات محاصره چیزی جز تیکه های چوب سوخته مشاهده نمی کنند. معلوم می شود که ایرانیان در نخستین ضربه کاری خود این تجهیزات را نابود کرده اند. با رسیدن خبر به اردوگاه روم نیروهای ارمنی متوجه می شوند که عاقبتی جز یک شکست دیگر در پیش نیست. در نتیجه میدان نبرد را ترک می کنند . اما مارک آنتوان در یک اشتباه مرگبار به محاصره دژ مذکور ادامه می دهد به این امید که گذر زمان و کمبود مواد غذایی ایرانیان را وادار به تسلیم کند اما این گونه نمی شود. فرهاد چهارم پادشاه اشکانی ایرانیان از آغاز محاصره تاکتیک ثابت و مداومی را در پیش گرفتند. آنها روز و شب به دسته های سیورسات رومی حمله می کردند و رومی ها به ناچار استعداد این دسته ها را به دو هزار نفر و حتی بیشتر افزایش میدادند که باز راه به جایی نمی برد. در اقدام بعدی نیروهای ایران هر چه بدستشان می رسید را می سوزاندند تا به دست رومیان نیوفتد. با توجه به بزرگ بودن سپاه روم و نیاز مبرم سواره نظام بزرگ این ارتش به علیق به سرعت رومیان با مشکل روبه رو شدند. آنتوان متوجه شد که به سرنوشت کراسوس دچار شده است و به ناچار راه فرار را در پیش میگیرد. وی ابتدا سعی کرد که به سوریه برود ولی با سپاهی بزرگ از نیروهای اشکانی رو به رو می شود. وی به ناچار به سوی شمال عقب نشینی کرد تا به ارمنستان برود. از این لحظه دیگر شب و روزی نبود که ایرانی ها به سپاه روم حمله نکنند. چنان عرصه بر سپاه رومی تنگ شد که از بیم حمله پارتیان حتی از ارسال دسته جات آذوقه به روستاهای اطراف باز ماندند. رومیان به هر جا قدم می گذاشتند با زمین ها بی آب و علف و علیق رو به رو می شدند. آنتوان گمان می برد که پاییز آذربایجان مانند روم طولانی است و در آن دما تغیر چندانی نمی کند. ولی ناگهان متوجه میشود که زمستان آذربایجان بسیار زودتر از انتظار فرا رسیده است. زمین ها پوشیده از برف شده و برودت هوا سختی کار را دو چندان می کند. بسیاری از رومیان بر اثر سرمازدگی جان میدهند. در همین حال بیماری تیفوس و اسهال خونی در بین نیروهای رومی شایع میشود و حتی سردار رومی به اسهال خونی مبتلا می گردد. رومیان در برابر این مصائب هیچ راه و چاره ای نمی دیدند. در نهایت بعد گذر روز ها و تلفات بسیار، آنتوان به ارمنستان می رسد. آنها با گذر از رود ارس نفسی راحت میکشند. گفته شده رومیان بعد گذر از آذربایجان هم دیگر را در آغوش گرفتند و زمین را می بوسیدند مانند کسانی که سال ها از وطن خود دور بوده اند. آنها می توانند کمی استراحت کنند اما از ترس خیانت پادشاه ارمنستان قبل از بهار ادامه راه می دهند. آنها مجبور به گذر از کوه های تورروس بین آذربایجان و ارمنستان آن روزگار شدند. رومیان در روز نخست حمله 40هزار سوار به همراه آورده بودند و این در حالی بود که بعد گذر از این کوه ها حتی یک اسب هم به همراه نداشتند. بیش از 32 هزار نفر از نیروهای متحد کشته می شوند این در حالی است که فقط 5هزار ایرانی در برابر این تعداد کشته شده اند.مارک آنتوان نهایت در بهار به سوریه می رسد. این در حالی است که از ارتش بزرگش چیزی جز نابودی دیده نمی شود. در تاریخ نظامی این عقب نشینی با عقب نشینی فاجعه بار ناپلئون بناپارت در روسیه قابل مقایسه است. این جنگ یک پیروزی بزرگ برای ایران و پادشاهی فرهاد چهارم و هم یک لکه ننگ فراموش نشدنی در تاریخ روم بود. نتیجه: آنتوان در کمتر از 20 سال بعد از کراسوس از ایرانیان شکست سنگینی می خورد تا برای رومیان ثابت شود در شرق با یک دشمن ضعف روبه رو نیستند. آنها متوجه شدند با یک دولت قدرتمند رو به رو هستند که روش خود را برای جنگیدن دارد. در نتیجه پس از این نبرد به فکر مقابله با آن افتادند. چندی بعد مارک آنتوان و همسرش کلئوپاترا پس از شکست پی در پی از اگستوس خودکشی می کنند و اگستوس زمامدار روم می شود و راه صلح با ایران را در پیش میگیرد. مارک آنتوان با شکست از پارت ها در روم از عرش به فرش می رسد. رومیان برای شکست دادن ایرانیان و تسلط بر ارمنستان و آذربایجان و قفقاز و سوریه 600 سال جنگیدند اما به نتیجه قاطع دست نیافتند. تا اینکه درنهایت امپراطوری ایران پس از سال ها و در یک جنگ 18 ساله به دست اعراب مسلمان فرومی پاشد و بر اثر حمله اعراب به سرزمین های رومی این امپراطوری هم بتدریج در جهان به حاشیه رفته و منقرض می شود. "این مطلب برای انجمن mililtary.ir نوشته شده و استفاده از آن با ذکر نام انجمن و نویسنده بلامانع است." نویسنده: Navard منابع: 1-ایران پیش از اسلام (حسن پیرنیا) 2-صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3-تاریخ پلوتارک 4-تاریخ تمدن ایران(کاوه فرخ) 5-https://it.wikipedia.org/wiki/Marco_Antonio
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی مهم نیست . آن کسی که آنها را وادار به این کار کرده به همراه خودشان تاوان را پس خواهد داد . حداقل اسپانیایی ها این را خوب می دانند https://www.khabaronline.ir/news/1260542/پاسخ-اسپانیا-به-چرایی-فراخوان-ناو-جنگی-خود-از-خلیج-فارس ضمنا وقتی ناو بونهام ریچارد در سن دیگو آتش بگیرد و چهار روز بسوزد در جاهای دیگر دنیا هم این اتفاق می تواند بیافتد .
-
1 پسندیده شدهپشت رایانه نشینانی از جنس شرلوک هلمز در این مطلب میخوام از چالشی صحبت کنم که تا امروز فرصت بود ولی چندسالی هست که رنگ تهدیدش را نشان داده است اینجا تقابل تبلیغات و حفاظت اطلاعات هست و تلاش برای پیدا کردن راه میانه بین افراط و تفریط یه زمانی نیروهای داوطلب کاغذهای خرد شده سفارت آمریکا رو کنار هم گذاشتن و اسناد رو زنده کردن و خیلی مثال هایی مشابه تکرار یک داستان : تحلیل از روی عکس های به ظاهر بی اهمیت مگر از یک عکس ساده چه می توان برداشت کرد؟ 1- چهره ها ( تعیین هویت افراد با گشتن در شبکه های اجتماعی یا بانک اطلاعاتی ) 2- موقعیت و محل عکس ( با کمک محل یاب موبایل که در دل عکس پنهان می شود و یا استفاده از تصاویر محل برای یافتن مکان) 3- بدست آوردن شماره سریال ها، آرم ها ( شماره سریال یا شماره مدل یک دستگاه یا هواپیما و یا آرم روی پیراهن افراد ) 4- تعیین ابعاد سلاح یا سیستم با روش مقایسه ای 5- ماکت سازی و حتی ساخت نمونه مشابه از یک اتاق تا یک سلاح ( برای تمرین و آشنایی ) 6- پیدا کردن زمان بندی ها، الگوی رفتاری و فرم لباس و نحوه فکر کردن 7- مقایسه با دیگر عکس ها و پیدا کردن منابع فروش و یا خرید و یا تردد احتمالی 8- پازل چینی و حدس زدن در مورد جزء بعدی یا قبلی ( جهت تعیین ریز تکنولوژی یا تکنولوژی بزرگتر ) احتمالا موارد دیگری نیز خواهد بود که با همت دوستان تکمیل می شود * بعضی این موارد ممکن است روند معکوس باشند و هدف پنهان کردن نفوذ اصلی هست یعنی با داشتن جواب راه حلی غیرواقعی ولی ممکن ارائه داده تا ذهن ها از راه حل اصلی و واقعی اش دور شود ولی با این وجود در نظرگرفتن این نکات بسیار مهم و جدی است 1- چهره ها و سیستم ها( تعیین هویت افراد با گشتن در شبکه های اجتماعی یا بانک اطلاعاتی ) در دوران پرصدای انرژی اتمی، بازدیدی از طرف رئیس جمهوری برای تبلیغات در خصوص دستاوردهای هسته ای انجام شد که چند سال بعد معلوم گردید یک حفره امنیتی را موجب شده است و ترور دانشمندان مهم هسته ای را در پی داشته است. تصاویر از مانیتور سیستم ها و نحوه کار با آنها و خطایی که امروز هم دیده می شود این خطا نه تنها در حوزه هسته ای که در حوزه نظامی هم دیده می شود این تصویر متعلق با چندسال پیش هست و این تصویر متعلق به دیروز و تست موشک کروز ارتش اگر در نظر بگیریم که هر کدام از این عزیزان 5 فامیل (غیر از همسر و بچه و خودشان ) داشته باشند که اینستاگرام، واتس آپ و یا گوشی هوشمند و ... داشته باشند به راحتی توسط سیستم های کامپیوتری دشمن شناسایی و خوراک روش های نفوذ می شوند مثالی دیگر https://twitter.com/AuroraIntel/status/1273545959440551937 این تصویر قدیمی هست ولی تصاویر توسط دوستی تار شده است تا در این تاپیک قرار بدیم که بازتاب ضعف جدی اطلاعات هست البته حرکاتی هم دیده شده است که ارزشمند است ولی ناکافی این در حالی هست که بیشترین عکس را از سایت های بسیج مشاهده می کنیم که ناشی از عدم جدی گرفتن موضوع حفاظت اطلاعات بدلیل آموزش و اعتماد است، اعتمادی که به گوشی های موبایل نباید کرد. این تصویر رو یکی از سربازان بازنشسته آمریکایی در اینترنت گذاشته است و گفته شب قبل از حمله به عراق در سال 2010 یعنی بعد از ده سال آن قدر موضوعات حفاظت اطلاعات را جدی در نظر گرفته که خودش عکس ها را سیاه کرده است این همان آموزش هست که دنبالش می گردیم 2- موقعیت و محل عکس ( با کمک محل یاب موبایل که در دل عکس پنهان می شود و یا استفاده از تصاویر محل برای یافتن مکان) - بحث محل یابی فقط مختصات نقشه و تعیین نقاط نیست درست است که هر جا می رویم موقعیتش روی موبایل ما ثبت می شود ولی یک مورد دیگر به نام موقعیت درون عکس هم هست که در موبایل اپل بصورت یک امتیاز معرفی می شود یعنی شما با موبایل عکس می گیرید و این عکس بصورت دیجیتال درون دیتاهایش دارای محل تصویر برداری هست و اگر هم کپی تصویر ارائه شود با سرچ درون گوشی ها یا عکس های مشابه با این تصویر در بانک دشمن به طریقی موقعیت محل پیدا می شود برای مثال عکسی گذاشته می شود که برای دشمن مهم می شود، درون بانک های اطلاعاتی که گوشی ما هم جزئش هست دنبال عکس مشابه می گردد و اگر من عکسی مشابه داشته باشم ولی به اشتراک هم نذاشته باشم کافی هست که موقعیت محل لو برود - روش دیگر استفاده از شرایط محیطی هست پیشنهاد میدم فیلم Escape Plan تولید سال 2013 رو نگاه کنید، بخشی از این موارد رو توضیح میده، یا سریال prison break که اون هم این روش ها رو میگه https://en.wikipedia.org/wiki/Escape_Plan_(film) https://www.aparat.com/v/ZSrTX/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%86%D9%82%D8%B4%D9%87_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B1_%D8%A8%D8%A7_%D8%AF%D9%88%D8%A8%D9%84%D9%87_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C مثال دیگر شناسایی مختصات جغرافیایی کار خانه تولید فیبر کربن درشهرک صنعتی سفید رود رشت https://www.kcl.ac.uk/news/irans-carbon-fibre-facility-located-a-case-study-in-open-source-techniques مثال دیگر بازدید ها و فیلم های صدا و سیما هست که باعث لو رفتن محل ها شده است بازدید رئیس مجلس از سایت موشکی http://wikimapia.org/36729633/i#/photo/6131900 https://view.ceros.com/miis-edu/nti-missiles-of-the-middle-east/p/1 و تحلیل داده و تصاویر این سایت هایی هست که مراکز ایران رو پیگیری می کنن ، حالا حساب کنید دشمنانی داریم که ماهواره و ابزارشان بیشتر از این افراد هست که فقط تصاویر ماهواره ای تجاری رو دارن https://isis-online.org/isis-reports/imagery/category/iran یکی از گزارش هاشون https://isis-online.org/uploads/isis-reports/documents/The_Alleged_Nuclear_Weapons_Development_Site_near_Abadeh_June_10_2020_final.pdf - یا درمورد محل شهادت شهید تهرانی مقدم تست موشکی و یافتن محل یا حتی عکس درون عکس - یا معادن اورانیوم ایران و تکمیل با عکس ماهواره ای - وقتی این اطلاعات کف اینترنت هست یعنی اطلاعات سوخته این گزارش مربوط به سایت اباده هم خواندنی هست حتی اگر وهم و خیال باشه https://view.ceros.com/miis-e...siles-of-the-middle-east/p/1 https://isis-online.org/isis-reports/detail/the-alleged-nuclear-weapons-development-site-near-abadeh-iran/ 3- بدست آوردن شماره سریال ها، آرم ها ( شماره سریال یا شماره مدل یک دستگاه یا هواپیما و یا آرم روی پیراهن افراد ) مثال یا شماره پرنده های خودمان که بعد از مدتی محل و نقل و انتقال ها رو نشون میده، این مورد برای پرنده های ترابری مثل سی 130 مهمتر میشه یا حتی پلاک خودروها یا شماره سریال یک قطعه 4- تعیین ابعاد سلاح یا سیستم با روش مقایسه ای این روش یکی از قدیمی ترین و معروف ترین روش ها هست که دیروز در تست موشک کروز سریع یه دونه بیرون اومد بعضی از مثال ها چند مورد رو شامل می شوند ولی هدف توجه به این حجم اطلاعات ناپیدا هست امیدوارم دوستان مواردی که گفته شد را تکمیل و تصحیح کنند ادامه دارد -------------- اول با تشکر از جناب @HRA , @Lord-Soldier و @bds110 بابت شرکت در تاپیک و تولید مطلب و تشکر از جناب @bds110 @shirazz بابت ارائه مطالبی که در این نوشته ارائه می شود
-
1 پسندیده شدهسوال خوبی است. در حد خود پاسخگو هستم. اگرچه که مدیران ارشد بهتر می توانند این سوال را پاسخ دهد. اول اینکه این تاپیک، یک «داستان قدیمی چینی» نیست. بلکه بخشی از تاریخ چین است. شاید بفرمایید منظور همان است. بخشی از تاریخ چین چه ربطی به انجمن نظامی دارد. اما مجدداً می بایست عرض نمایم که این «بخشی از تاریخ چین»، نه از لحاظ فرهنگی، ادبی، هنری و ...، که از لحاظ نظامی مورد بررسی قرار گرفته است. به عبارتی یک برهه صد ساله که مملو از جنگ های تاریخی، استراتژی های نظامی مختلف، جنگ سالاران، ژنرال ها و استراتژیست های نظامی قابل تاریخ در آن حضور دارند و خود، اثرگذار بر روی تاریخ نظامی چین بوده است. دوم اینکه اگر دقت بفرمایید، این تاپیک در بخش «جنگ و تاریخ»، در مجموعه «مباحث جامع نظامی» و در مبحث «جنگ های باستان» ایجاد شده است که همانطور که از اسمش پیداست، در این مبحث تاریخ جنگ های باستان مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. پس به نظر نمی رسد تاپیک، در محدوده مباحثی که سایت پیش بینی کرده است قرار نگیرد. چرا که حداقل علناً ذکر نشده است که جنگ های باستان مثلاً روم یا یونان یا ایران می تواند مورد مداقه قرار گیرد، ولی چین خیر. کما اینکه تاپیک های دیگری در همین مبحث درخصوص جنگ های باستان کشورهای مختلف، از ژاپن و چین گرفته تا دیگر کشورها، ایجاد شده است و به نظر نمی رسد که تنها این تاپیک به این مباحث پرداخته باشد. سومین مطلب این است که احتمالاً منظور شما این بوده است که تاپیک، کمتر محتویات نظامی داشته و بیشتر به داستان سرایی پرداخته است. بنده این ایراد شما را وارد دانسته و آن را بر ضعف قلم خویش می پندارم و بلاشک عذرخواهی می کنم. اما این، سبک نگارش و ادبیات حقیر است که تاریخ را نه به شکل مرسوم آن در ایران که مملو از اسم و تاریخ است و بسیار خشک مطرح می شود، که به شکل داستان تعریف می کنم که در مخاطب، احساس نزدیکی و فهم و همذات پنداری تاریخی بهتری نسبت به آن برهه را پدید آورده و به نوعی به آشتی بیشتر مخاطبین با تاریخ بپردازم. قطعاً اگر به این هدف نرسیده ام، ایراد از ضعف کلام و نگارش بنده بوده است که ان شاءالله با توصیه ها و راهنمایی های شما و دیگر دوستان، این ایراد تا حد توان مرتفع گردد. اما در پایان؛ اگر تصمیم مدیران سایت بر این باشد که این تاپیک، برخلاف موازنین، قوانین و سیاستگزاری های سایت میلیتاری است، به این تصمیم احترام می گذارم.
-
1 پسندیده شدهمطالب و تصاویر تکمیلی گسترش تروریسم در منطقه خارومیانه حتی برای کشور پاکستان نیز به یک چالش اساسی تبدیل شده است. این کشور سالهای متوالی درگیری های کوچک و بزرگی با گروه های ترویستی مانند القاعده و طالبان داشته است و عمده فعالیت های ارتش پاکستان را متوجه خود کرده . یکی از بزرگترین و جدید ترین عملیات های ضد تروریسم ارتش پاکستان با هدف نابودی مراکز و پایگاه های این گروهای تروریستی با نام ضرب عضب از 15 ژوئن سال 2014 اغاز و تا 6 ژوئن سال 2015 ادامه داشت . در این سلسله حملات به گروه های ترویستی تمامی یگان های نظامی ارتش پاکستان اعم از نیروی هوایی و نیروی زمینی همکاری گسترده ای داشتند. در این بین نیروهای زرهی نیز برای پشتیبانی نیروهای پیاده نظام وارد میدان نبرد شد. به طور قطع ارتش پاکستان می تواند از تجربیات حاصل از عملیات های ضد تروریستی خود برای بهبود و یا خرید محصولات جدید برای نیروهای زرهی خود اقدام نمایید و از این عملیات ها به عنوان یک نبرد واقعی در مقیاس کوچک برای سنجش تجهیزات خود استفاده نمایید. حضور تانک های Type 69 در عملیات ضد تروریسم ضرب عضب نفربرهای ام 113 ارتش پاکستان در عملیات ضرب عضب – نکته قابل تعمل استفاده ارتش پاکستان از کیسه های شن برای افزایش حفاظت این نفربرها است تانک های منهدم شده ی Al-Zarrar – در یکی از حملات به تانک Al-Zarrar در سال 2009 نیروهای ترویست شبانه به این تانک حمله میکنند و باعث نابودی تانک می شوند. البته ارتش پاکستان گفته است که خدمه این تانک فقط زخمی شده اند. نفربر UR-416 نفربر تیسن هنشل UR-416 تولید کشور المان در سال 1969 است. این سری از نفربرهای از روی کامیون های سبک یونیماگ U1100 مرسدس بنز ساخته شده است. هدف از ساخت این خودروی زرهی عمدتا بازارهای خارجی بوده است. UR-416 در درجه اول برای عملیات امنیت داخلی طراحی شده است اما می توان از آن در نقش های گسترده ی دیگری همچون فرمانده ای ، ارتباطات، شناسایی و ... استفاده کرد. به علت اینکه قطعات این نفربر زرهی با کامیون های یونیماگ مشترک است قطعات یدکی برای این خودرو در بازار های جهانی به راحتی یافت می شود و قیمت تمام شده ی آن ارزان خواهد بود. تعداد خدمه ی این نفربر 2 نفر و سرنشینان آن 8 نفر می باشد. محل قرار گیری سرنشینان در بخش عقبی بدنه است . یک درب اصلی برای خروج سرنیشنان در بخش عقبی بدنه در نظر گرفته شده است علاوه براین دو درب دیگر در طرفین بدنه قرار دارد. سلاح اصلی این نفربر یک مسلسل 7.62 میلیمتری است اما می توان ان را با یک توپ 20 میلیمتری و یا یک آب پاش ( برای ماموریت های شهری ) مجهز کرد. پیشرانه ی 120 اسب بخاری این خودرو زرهی در وسط شاسی قرار گرفته است. ارتش پاکستان در حدود 46 دستگاه از نفربر را در خدمت دارد. اما با توجه به حفاظت کم این نفربر و حضور خودرو های زرهی جدید همانند امرپ ها به نظر می رسد نقش این نفربر کم رنگ خواهد شد و فقط عملکرد آن فقط به ماموریت های داخل شهر محدود می شود. نفربر UR-416 بخشی از محصولات صنایع سنگین تاکسیلا شامل تانک Al-Khalid تانک- Al-Zarrar - نفربر M-113 - ماشین های لندرور در کاربری های مختلف - نفربر SAAD بخش تولید خودروها ونفربرهای زرهی تاکسیلا خودرو بازیابی زرهی 653 Type ارتش پاکستان خودروهای ضد تانک خودروی پدافند هوایی mouz امرپ های MaxxPro و Buffalo ارتش پاکستان ساخت امرپ براق در صنایع سنگین تاکسیلا خودروی زرهپوش چند منظوره UQAAB زرهپوش عقرب (Akrep) خودروی زرهی سبک Protector خودروی گشتی پلیس شرکت PAK ARMORING خودروی ناشناس زرهی که براساس تویوتا لندکروز ساخته شده است خودروهای زرهپوش سبک سری محافظ نفربر زرهی Type 63 خودروی رزمی زرهی اژدها
-
1 پسندیده شدهبخش ششم (پابانی) خودرو بازیابی زرهی Type 653 این خودرو بازیابی زرهی در سال 1982 در کشور چین ساخته شد و با اسامی دیگری همچون W653 (در پاکستان با این نام مونتاژ می شود) و خودرو بازیابی زرهی Type 69 نیز شناخته می شود. پیکربندی این خودرو بازیابی زرهی مشابه تانک Type 69-II است که با حذف برجک و قرار دادن یک وینچ اصلی، یک چرتقیل هیدرولیکی و یک تیغه بولدوزر در جلوی بدنه طراحی شده است. محفظه راننده در جلو سمت چپ، جایگاه خدمه در وسط و موتور و سیستم انتقال قدرت در بخش عقبی قرار دارد. راننده به یک سیستم دیددرشب مجهز است که قابلیت رانندگی در شب را به آن می دهد. راننده علاوه بر هدایت خودرو مسئول هدایت وینچ اصلی، وینچ کمکی و تیغه بولدوزر است. جایگاه خدمه برای 4 نفر در نظر گرفته شده است یک فرمانده و 3 مکانیک. دریچه بالای خودرو برای نظارت فرمانده و استفاده از مسلسل 12/7 میلیمتری در نظر گرفته شده است. این خودرو تمامی سیستم های ارتباطات، تانک Type 69-II را دارا می باشد علاوه بر این از یک تلفن خارجی برای صحبت کردن با خدمه داخل خودرو بازبابی زرهی نیز استفاده شده است. چرثقیل در بالای بدنه سمت راست نصب شده که با سیستم هیدرولیک کنترل می شود، چرثقیل این خودرو از نوع تلسکوپی است که می تواند 360 درجه گردش داشته باشد و اجسامی به وزن 10 تن را جابه جا کند. همچنین W653 مجهز به یک قلاب عقبی برای بکسل کردن ادوات زرهی است که در گل گیر افتاده اند یا توانایی حرکت ندارند. ظرفیت کششی وینچ اصلی نیز 70 تن است که در وسط خودرو قرار گرفته است وینچ کمکی نیز در سمت چپ بدنه قرار دارد. در سال 1994 پاکستان قرار دادی برای خرید 65 دستگاه Type 69 با چین بست که در بین سال های 1995 تا 2000 همه 65 دستگاه تحویل پاکستان شد. خودرو بازیابی زرهی M88A1 این مدل نمونه بهبود یافته خودرو بازیابی زرهی M88است که درسال 1973 در ایالات متحده آمریکا توسعه پیدا کرد و تولید آن در سال 1977 شروع شد و تا سال 1985 تولید آن پایان یافت. پاکستان در سال 1981 در طی قرار دادی با ایالات متحده آمریکا 52 دستگاه از خودرو بازیابی زرهی M88A1 را سفارش داد. تمامی 52 دستگاه در بین سال های 1984-1986 تحویل پاکستان شد. از جمله تغییراتی که در این مدل ایجاد شده است می توان به تعویض پیشرانه بنزینی با یک پیشرانه دیزلی توربوشارژ مدل Continental AVSI-1790-6A با قدرت 765 اسب بخار به همراه اضافه کردن سیستم انتقال قدرت Allison XT-1400-2 اشاره کرد. با افزایش قدرت واحد توان کمکی خودرو، با وجود خاموش بودن پیشرانه اصلی تمامی تجهیزات و سیستم ها کار می کنند. بر خلاف مدل قبلی، M88A1 دارای سیستم های حفاظتی ش.م.ر است. ظرفیت بلند کردن چرثقیل این خودرو 22/3 تن است. ظرفیت کششی وینچ اصلی نیز 40/8 تن می باشد، تیغه بولدوز نیز علاوه بر نقش حفر خندق، پاکسازی موانع وساخت سنگر برای حفظ تعادل و ثبات در موقع استفاده از چرثقیل یا وینچ کاربرد دارد. تعداد خدمه این مدل 4 نفر می باشد که شامل یک راننده، فرمانده، مکانیک و تعمیرکار است. این خودرو بازیابی زرهی برای حفاظت از خود به یک قبضه مسلسل 12/7میلیتری مسلح شده است. Al-Hadeed Al-Hadeed خودرو تعمییر و بازیابی زرهی (ARRV) است که توسط صنایع سنگین تاکسیلا(HIT) پاکستان طراحی و ساخته شده است. نقش اصلی این خودرو تعمیر و بازیابی خودرهای زرهی همچون نفربرها و خودروی های رزمی پیاده نظام است. Al-Hadeed براساس نفربر زرهی Talha ساخته شده است. بر روی سقف این خودرو یک چرتقیل هیدرولیک تلسکوپی با چرخش 360 درجه است و ظرفیت بلند کردن اجسام به وزن 3 تن را در فاصله 2/2 متری دارد. وینچ اصلی ظرفیت کششی 20 تن دارد، کابل وینچ 130 متر طول دارد. در قسمت محفظه خدمه یک کارگاه کوچک قرار دارد که به ابزارهایی مثل دستگاه های جوش، کمپرسور، شارژر باطری، ماشین تراش پرس هیدرولیک و جعبه ابزار مجهز است. تعداد خدمه این خودرو تعمیر و بازیابی زرهی سه نفر می باشد. همچنین این خودرو به حفاظت ش.م.ر ، نارنجک انداز دود زا ، مسلسل 7/12 و تجهیزات دیددرشب مچهز شده است . پیشرانه Al-Hadeed یک موتور دیزل مدل 6V53T Detroit با قدرت 265 اسب بخار می باشد سیستم انتقال قدرت نیز از مدل Allison TX-100-A است.
-
1 پسندیده شدهبا روندی که شبکه صنعتی زیرساخت های اساسی کشورها توسعه یافته به سمت یکپارچه شدن در شبکه اینترنت عمومی حرکت میکنند امکان حمله به سیستم های کنترل و نظارت (SCADA) و شبکه های صنعتی تاسیسات مهم و حیاتی کشور (نیروگاه ها ، پالایشگاهها و چاه های نفتی ، سدها ، تاسیسات غنی سازی اورانیوم و ...) هم فراهم شده که بحث های سنگینی درباره امنیت شبکه راه انداخته. در هرم بالا که به هرم اتوماسیون صنعتی هم معروف هست ، بخوبی قابل مشاهده هست که در نوک هرم برای ارتباط بین سطح کنترل صنعتی کارخانه و سطح مدیریت در یک شرکت ، از سیستم ethernet یا همان اینترنت عمومی خودمان استفاده شده است تا دسترسی مدیران و تحلیلگران اقتصادی شرکتها به اطلاعات Real Time از کارخانه یا محیط صنعتی فراهم بشه. متاسفانه برخلاف تصور موجود، حتی شبکه های مستقل از محیط سایبری عمومی هم دیگه امنیت چندانی به ارمغان نمیاره. برای مثال با وجود اینکه تاسیسات کنترل و نظارت مرکز هسته ای نطنز هیچ ارتباطی با شبکه عمومی اینترنتی نداشته و اصطلاحا Air gapped بوده اما حمله سایبری از طریق فلش ها و حافظه های قابل حمل به این تاسیسات میرسه