برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 10 دی 1399 در همه مناطق
-
5 پسندیده شدهسلام از بابت مقاله خوبی که ترجمه کردید و اتفاقا مورد لازمی هم بود تشکر میکنم. عذرخواهی می کنم از اینکه میام وسط بحث! ولی برای اینکه برآورد بهتری از توانایی ارتش عراق داشته باشید این آمار رو کپی پیست میکنم! به نقل از میلیتاری بالانس 1990 نیروی هوایی عراق بدین صورت بود: پرسنل 40 هزار نفر شامل 10 هزار نفر پدافند هوایی ، 689 هواپیمای جنگی بمب افکن 2 اسکادران 1 اسکادران توپولف22 با 8 فروند و 1 اسکادران ترکیبی 4 فروند توپولف16 و 4 فروند اچ6دی جنگنده بمب افکن 22 اسکادران 2 اسکادران با 30 فروند جی6 5 اسکادران با 90 فروند میگ23 4 اسکادران با 64 فروند میراژ اف1 ئی کیو5 2 اسکادران با 30 فروند سوخو7 4 اسکادران با 70 فروند سوخو20 1 اسکادران با 16 فروند سوخو24 4 اسکادران با 60 فروند سوخو25 جنگنده شکاری 17 اسکادران 40 فروند جی7 150 فروند میگ21 25 فروند میگ25 30 فروند میراژ اف1 ئی کیو 30 فروند میگ29 شناسایی 1 اسکادران شامل 5 فروند میگ21 و 7 فروند میگ25 آواکس 2 فروند ایلیوشن76 عدنان تانکر 1 فروند ایلیوشن76 ترابری 2 اسکادران شامل 10 فروند آنتونف2 ، 10 فروند آنتونف12 ، 6 فروند آنتونف24 ، 2 فروند آنتونف26 ، 19 فروند ایلیوشن76 تمرینی 35 فروند آ اس202 ، 88 فروند ئی ام بی312 ، 50 فروند ال29 ، 40 فروند ال39 ، 16 فروند ام بی233 ، 16 فروند میراژ اف1بی کیو ، 50 فروند پی سی7 ، 30 فروند پی سی9 ، 2 فروند توپولف22 ، 10 فروند یاک11 و تعدادی سوخو7 موشک هوا به سطح ای ام39 ، ای اس4 ، ای اس5 ، ای اس11 ، ای اس12 ، ای اس30 ال ، سی601 موشک هوا به هوا ای ای2 ، ای ای6 ، ای ای7 ، ای ای8 ، آر530 و آر550 نیروی موشکی 50 پرتابگر فراگ7 و سجیل ، 36 پرتابگر اسکاد بی ، العباس و الحسین نیروی پدافند 160 پرتابگر سام2 ، 140 پرتابگر سام3 ، در حدود 300 پرتابگر سام6و7و8و9و14 و 100 پرتابگر رولند 4 هزار توپ ضدهوایی شامل 23 م.م. ، 37 م.م. ، 57 م.م. ، 85 م.م. ، 100 م.م. و 130 م.م.
-
4 پسندیده شدهبحث دقت موشک های الان با زمان جنگ جهانی دوم قابل مقایسه نیست هر چند سیستم های دفاع ضد موشکی هم به موازات دقت موشک ها پیشرفت کردند این هواپیما می تونه 1000 کیلومتر پرواز کنه اگر هم بخواد می تونه سوختگیری هوایی بکنه به برد بسیار بیشترهم برسه بیاید 20 تا بمب اس دی بی با برد 150کیلومتر شلیک کنه و برگرده حالا شما فکرکنید این حمله قراره با موشک هایی با برد 2000 کیلومتر انجام بشه چقدر لانچر و پشتیبانی می خواد
-
4 پسندیده شدهسلام، درست این است که هیچ کدام از این گروه جنگ افزارها جانشین کامل دیگری نیستند. ولی در این میان، نیروی هوایی - به ویژه برتری هوایی و توانایی رهگیری - سرآمد همه این سه نیرو (هوایی، موشکی، پدافند) است؛ چرا که هیچ کدام از دو نیروی دیگر بدون داشتن برتری هوایی در جنگ امکان عملیات درازمدت را نخواهند داشت. اگر نیروی هوایی ما دارای شمار مناسبی جنگنده رهگیر و برتری هوایی باشد، نیروی هوایی دشمن هدف قطعا” تلفات بسیار زیادی برای دستیابی به برتری هوایی در آسمان کشور خواهد داد. ایران که نه از دیدگاه روشهای تولید صنعتی، نه دانش و فناوری، نه پشتکار، نه نوآوری، و نه روحیه وطن پرستی (ناسیونالیسم) از آلمان نازی یعنی نخستین کشوری که بکارگیری موشک را را وارد راهبرد جنگی خود کرد پیشرفته تر نیست. پس چرا می اندیشیم که ما بهتر از راهبر، سازنده و کاربر اصلی می دانیم؟ آلمان نازی همزمان با پیشبرد برنامه های موشکی (هم بالستیک و هم کروز و هم پدافند) پیشرفته ترین جنگنده های جهان را طراحی و تولید می کرد. به بیان دیگر، برنامه یکی را برای پیشبرد برنامه دیگری سرکوب نکرده بود. همچنین تأثیر پذیری نیروی موشکی را در بکارگیری همزمان شمار بسیار زیادی از موشک می دانست. البته با وجود اینکه چندین هزار موشک وی-۱ (کروز) و وی-۲ (بالستیک) در کمتر از یکسال شلیک شد، برنامه برای شلیک چند برابری و شمار بسیار بیشتری بود! خوب چرا این راهکار شلیک چندبرابری که شاید می توانست درنگی در شکست آلمان بیاندازد هیچگاه به سرانجام نرسید؟ =» زیرا که کارخانجات تولید و سرهم نمودن این موشکها چندین بار با هواپیماهای دشمن بمباران و سرانجام یکی از این بمبارانها کار خود را کرد و برنامه تولید موشکی را بسیار کُند کرد! از سوی دیگر جالب است که برنامه پیشبرد نیروی موشکی در آلمان دقیقا” زمانی جدی گرفته شد که آلمانها برتری هوایی در آسمان دشمن را از دست داده بودند و یگانهای بمب افکن دوربرد لوفت وافه در تازش های هوایی خود به انگلستان با شکست کامل روبرو شده بودند (کتاب خاطرات آدولف گالاند را بخوانید). کارخانجات تولید موشک (آفندی و پدافندی) بدون داشتن برتری هوایی در کوتاهترین زمان از سوی نیروی هوایی دشمن نابود خواهند شد، حتی اگر خود موشکها و سامانه های پرتاب آنها در سراسر کشور پخش شده باشند. درباره بودجه هم خواهش می کنم، التماس می کنم با توجه به رانت ها، دزدی ها و اختلاس های حکومتیان و نیز نوسان گیری های آنها از بهای طلا، ارز، نفت، بورس، ... دیگر کمبود آن را بهانه ای برای سرکوب نیروی هوایی کشور مطرح نکنیم. بخشی از همین چپاول سراسری اخیر زیر نام دلار ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری برای نوسازی و بازسازی نیروی هوایی کافی بود.
-
4 پسندیده شدهزمانی که بحث موشکی میشه دوستان عواملی مثل نیروی هوایی را وارد معادله میکنند ولی در مقابل پدافند را از معادله خارج میکنند؟ نقش پدافند در تازش هوایی برای نابودی لانچرها چرا نادیده گرفته میشه حتی اگر خودش در معرض تهدید باشه؟ مگر یک نیروی هوایی مدافع در معرض تهدید نیروی هوایی قدرتمند و انبوه دشمن نیست؟ برای حذف لانچرها استفاده از تسلیحات دورایستا و خارج از رینگ پدافندی برای لانچرهای متحرک ممکنه موفقیت مدنظر را ایجاد نکنه با توجه به زمان مورد نیاز. از طرفی پهپادها هم باید وارد رینگ پدافندی بشند که میدونیم در موضوع ارمنستان حلقه های ناقص پدافندی از دلایل موفقیت حمله پهپادی اذربایجان و ترکیه بود (حتی نیروی هوایی هم خودشون از رده مقابله خارج کردند چون ترس از دست دادن پرنده های کم تعداد در برابر پدافند برد بلند و البته اف-16 های ترک وجود داشت) و نکته اینجاست اگر بحث سرکوب پدافند را مطرح کنیم، با توجه به توان دشمن برای دشمن چه تفاوتی میکنه با نیروی هوایی و تسلیحات دقیق و جنگال و پرنده های پنهانکارش اون هم در حجم زیاد و زوایای متفاوت (بحث حمله به پایگاه های هوایی با تسلیحات دورایستا مثل کروز بماند و نابودی توان هوایی روی باند و در پایگاه) بحثش سرکوب پدافند به شکل زمینیش باشه یا سرکوب پدافند به شکل نیروی هوایی ما؟! در هر دو صورت توان سرکوب داره. مسئله اینجاست باید سنجید که برای دشمن کدام راه هموارتر خواهد بود؟ و برای ما کدام راه زمان بیشتری میخره؟ و در نتیجه با توجه به زمان و امکان آسیب زدن به دشمن کدام مسیر بیشترین تاثیر را خواهد داشت. اگر تمام فاکتورهای دیگه را حذف کنیم یک معادله سه مجهولی در سمت ما و چند مجهولی در سمت دشمن هست. داشتن تعداد زیادی لانچر پراکنده متحرک همراه با پدافند زمینی در تعداد مشخص (با بودجه ثابت) یا داشتن تعداد کمی لانچر با نیروی هوایی قاعدتا بسیار کم تعداد با توجه به بودجه که اگر بخواهیم پدافند را هم داشته باشیم باز باید بزنیم از تعداد یکی از این سه.
-
4 پسندیده شدهتوسعه دانش با استفاده از دانش و سپس سودآور بودن دانش 3 مفهوم مجزاست اروپایی ها مقدار زیادی دانش و علوم مختلف تولید میکنند بسیار زیاد اما این تولید علم به اندازه اونچیزی که در چین و یا آمریکا هست سودآور نیست و به تولید سرمایه منجر نمیشه، در ایران هم به همین شکله با اینکه مقدار زیادی علم تولید میشه اما سرمایه ای تولید نمیشه و حتی سود این تولید علم به کشورهای دیگه میرسه. اینکه دانش ساخت هواپیما رو داشته باشید تا هواپیماساز بودن فرقش در همون نکته ای هست که گفتم؛ ساخت یک وسیله به قیمت های 7.5 میلیون تا 1.7 میلیون دلار. اسراییل هم جنگنده ای تولید نکرده! یک دستکاری و کپی از میراژ با موتور فانتوم هست. این کار رو خیلی از کشورها کردن. ولی نتونستن از این سطح فراتر برن و اونچیزی هم که تولید کردن در واقع دامنه ای از یک محصول قبلا تولید انبوه شده بود. یه نمونه هند و جنگنده تجاس. هندی ها مجبور به پرداخت حدود 7 میلیارد دلار برای 83 فروند تجاس نوع یک شدن. یعنی 84 میلیون دلار برای هر جنگنده و همه میدونیم که این تجاس در برابر سوخوی 35 با همین قیمت هیچ چیزی نیست و میدانیم که ارزانتر از هند جایی دیگری نمیشه چیزی تولید کرد. اگر برگردیم به مثال موشک ما اون 50 میلیون دلار رو پرداخت کردیم. نه 550 میلیون دلار و سپس 7 میلیارد دلار برای کل برنامه. و باهاش اف 5 ساختیم که اصلا هیچ نادونی رو نمیتونیم باهاش راضی به خرید کنیم. بنابراین برای جنگنده ساز شدن باید یه برنامه چند ده میلیارد دلاری و یه زیرساخت سالی دست کم 24 فروند داشت.
-
4 پسندیده شدهقیمت تولید برخی محصولات در ایران بخاطر وجود زیرساخت ارزانتر از جاهای دیگه است. چطوری این زیرساخت اولیه میتونه ما رو تولید کننده کنه یا هزینه ها رو کاهش بده؟ مثلا در تولید موشک یا جنگنده؟ در مثال موشک مثلا تولید TRL-9 یک سامانه موشکی ممکن بود ساختنش50 میلیون دلار در بیاد و از این 50 میلیون دلار ممکنه 95 درصدش هزینه تحقیق و تولید باشه. ولی وقتی میره در خط تولید ممکنه 500 میلیون دلار دیگه برای ایجاد خطوط تولید موازی مثلا تولید ده موشک در ماه هزینه بشه. و هر ده ماه مثلا 10 میلیون دلار هزینه نگهداری خط بصورت فعال باشه. این برای جنگنده و یا هر محصول نظامی دیگری هم که ابداع جدید باشه هست و تفاوتی نمیکنه. بنابراین تا اینجا هزینه اثبات فناوری و ایجاد خط تولید 550 میلیون دلار بوده. حالا خط تولید رو برای N فروند ببندید؛ مواد اولیه شده 5 درصد که خرید تک بودن، یعنی 2.5 میلیون دلار برای هر فروند اگر مواد اولیه 100 فروند تهیه کنید، میتونیداز تخفیف و کاهش هزینه ها مثل حمل و نقل قیمت عمده و .... برخوردار بشید و مثلا 2 میلیون دلار بخرید اگر برای 1000 فروند باشه این بیشتر کاهش پیدا میکنه مثلا 1.5 میلیون و برای 5000 فروند هزینه ها بسیار کمتر خواهد شد ممکنه تا 1 میلیون دلار _____________ با نرخ ده موشک در ماه برای 3 مدل و یک حالت بهینه: 100 فروند = (200+550)/100= هر موشک 7.5 میلیون دلار=10 ماه 1000 فروند =((ماه 10*10)+((1000*1.5)+550))/1000= هر موشک 2.15 میلیون دلار= 8 سال 5000 فروند =((ماه 10*50)+((5000*1)+550))/5000= هر موشک 1.71 میلیون دلار= 41 سال سقف قیمت از طریق میزان تولید تعیین میشه و کف قیمت از طریق مواد اولیه. یک محصول موشکی میتونه ارقامی بین 7.5 تا 1.7 میلیون دلار داشته باشه. و کمتر از قیمت مواد خامش که 1 میلیون دلار هست نمیتونه باشه. از طرفی 41 سال هم بی معنی به نظر میرسه. راه سریع و حجیم؛ که معنیش خرج کردن بیشتر در ایجاد خطوط تولید موازی هست، یعنی 4 خط تولید دیگر راه بیفته. ساخت 5000 موشک ((40*50)+((5000*1)+(50+(500*4)))/5000= حدود 1.81 میلیون دلار برای هر موشک در 10 سال. و 9 میلیارد دلار هزینه کلی راه بهینه و سریع و متوسط؛ ساخت 2500 موشک در 5 سال و تهیه مواد و متوقف کردن خط تولید برای سفارش بعدی. ((40*62.5)+((2500*1)+(50+(500*4)))/2500= 2.82 میلیون دلار برای موشک در 5 سال و حدود 7 میلیارد دلار هزینه کلی/. میبیند که قیمت یابی امری راحت نیست. بنابراین تولید انبوه یک محصول نظامی چه جنگنده و چه موشک یک اجبار هست نه یک خواسته. و به همین دلیل که خیلی ها نمیتونند 7.5 میلیون دلار بابت ساخت موشک و حل مسئله محدودشون بدن، اکثرا رو به خرید خارجی میارن و حاضرن بابت موشکی که واسه کشور تولید کننده عمده مثلا 1.7 میلیون دلار در اومده دو برابر 3.4 میلیون هزینه کنند. و این در هر حال براشون به صرفه تر هست! اما هیچ وقت تولید کننده نخواهند شد و هزینه ای که امروز برای تولید کننده شدن نکردن رو فردا با از رده خارج شدن چیزی که امروز خریدن دوبرابر باید پرداختن کنن. اگر انتخاب کنیم که تولید کننده موشک باشیم، باید خطوط تولید بزرگ راه انداخته باشیم و وارد تولید حجمی هم شده باشیم که برامون به صرفه در بیاد. اما اثراتش چیه؟ تو پست های قبلی گفتم؛ - فشار صنعت، فشار سرمایه(در ایران بودجه)، فشار اشتغال. خوب در مثال بالا 5000 موشک ساختیم، 4 خط تولید عظیم موشک هم درست شد، کلی آدم مشغول بکار شد و یک بودجه عظیم سالانه هم اختصاص یافت. با این چه کنیم؟! اینجاست که تولید کننده میگه بزار نوع دیگری موشک بسازیم چون زیرساختش رو داریم! و قطعا نمیتونه با خط تولید موشک کشتی درست کنه! از طرفی فشار صنعت یه بعد دیگه هم داره و اون هم هراس رفتن سراغ یک بستر دیگه است، چون هزینه های زیادی برای تجربه در حوزه فعلی کرده نسبت به رفتن به حوزه های دیگه ریسک پذیری خودش رو از دست میده و صنعت نظامی رو از دچار همون نزدیک بینی استراتژیک میکنه که همه دنیا الان بهش گرفتارن! آمریکا بدتر از همه... بخصوص در این تسلیحات آینده دارن پلتفرم هایی میسازن که هیچ وقت بکارشون ممکنه نیاد. و یا هیچ یک به حد صرفه جویی لازم برای سفارش گیری در جهت تولید انبوه نرسن. از این رو هست که کشورهای سازنده بسرعت دنبال شرکای خارجی میگردن. مثل همین JSF و به همین دلیل هست که؛ میگ 21 .. 11 هزار فروند تولید شده اف 16 .. 4500 فروند اف 4 .. 5195 فروند اف5 ... بیش از دو هزار فروند میراژ 3 .. 1400 فروند میراژ 2000 .. 600 فروند و بیش از 2000 فروند سفارش برای اف 35 و به همین نسبت هم که میزان تولید انبوه و یا سفارش ها کاهش پیدا کرده قیمت ها هم رفته بالا. و این معضل رو هم پیش آورده که کشورهای سازنده نخواهند نیروی هوایی رو کم کنند یا برن سراغ روش های دیگر. و در عوض در توسعه همین نیرو باقی بمانند. اگر ما بخواهیم جنگنده ساز بشیم، باید از یک مدل دست کم 500 فروند تولید کنیم. چرا؟ مثال موشک که بالا هست رو به یاد بیارید؛ وقتی 2500 یا 5000 فروند رو ساختید. دیگه 2 میلیارد دلار برای زیر ساخت رو پرداخت نمیکنید و اگر بتوانید نیمی رو هم صادر کنید، هزینه نیروی موشکی سر به سر میشه. بعبارتی 2500 فروند موشک براتون صفر دلار در میاد. البته با این سود که 5 تا 10 سال هم اشتغال ایجاد کرده. پس ما هیچ وقت! هیچ وقت جنگنده ساز نخواهیم شد... در مورد مفهوم TRL-9 https://en.wikipedia.org/wiki/Technology_readiness_level
-
3 پسندیده شدهدر زمان جنگ عراق 200 موشک بالستیک به ایران زد، تونسته بود تهران رو بزنه. شعار جنگ جنگ تا پیروزی موشک زدن جا دیروزی! از اثرات روانی سنگین حملات موشکی صدام به شهرهای ایران بود. میخواستن فرودگاه دزفول رو بزنن ولی چون دقت موشک پایین بود، میخورد نزدیک شهر بعضا به خود شهر. ایضا در مورد تهران وضعیت همین بود، سرهای جنگی رو عراقی ها سبک کرده بودن که موشک برسه به تهران، وحشت زیادی این موشک ها در تهران ایجاد کردن. ایران در برابر 50 موشک به عراق زد، اما قصدش بیشتر پاسخ متقابل و متوقف کردن اقدام موشکی صدام بود. موشک هیچ حد و مرزی نداشت، هیچ پدافندی مانعش نبود و برد تقریبا کافی داشت. متن اون پژوهشکده اسراییلی تا حدودی درسته، بخصوص اینکه در اسراییل برای موشکهایی با نیم کیلو سرجنگی شهرها به وحشت میفتن و مردم به پناهگاه ها فرار میکنن. موشک های حزب الله باعث توقف جنگ در روز 33 شده. موشک های صدام 3000 متر خطا داشتن. در زمان حمله آمریکا به عراق در 1991، صدام 750 فروند جنگنده داشت و 28 لانچر بالستیک.(برآورد اولیه 33 لانچر بود) اما هیچ کاری با جنگنده هاش پیش نبرد، تقریبا هیچ کاری. نقش نیروی هوایی عراق در گرفتن تلفات از ائتلاف رو بررسی کنید! اگر چیزی باشه. ولی یه موشک بالستیک 28 کشته و 100 زخمی در عربستان بجا گذاشت در حالی که موشک رو هم در آسمان زده بودن. بنابراین آیا میتونیم اینطوری نتیجه گیری کنیم که نیروی هوایی هم نمیتونه جنگی رو برنده باشه؟!! خیر. اما اینها برای قدیم هست. هم در مورد نیروی هوایی و هم در مورد موشکی، اون چیزهایی که برنده رو تعیین میکنند: - سطح فناوری (کیفیت، دقت، برد و ..) - توان اطلاعاتی (قدرت کشف و شناسایی، isr، c3i و ...) - برتری عددی (بخصوص در موارد بالا) - و موارد دیگر مثل جئوگرافی و .. حالا دستور العمل عملیات تهاجمی در 1991، در گزارش نهایی به کنگره و DoD CONDUCT OFFENSIVE OPERAWNS TO: • Neutralize Iraqi National Command Authority • Eject Iraqi Armed Forces from Kuwait • Destroy the Republican Guard • As Early As Possible, Destroy Iraq's Ballistic Missile, NBC Capability • Assist in the Restoration of the Legitimate Government of Kuwait https://archive.org/details/ConductofthePersianGulfWarFinalReporttoCongress/page/n133/mode/2up Iraqi Centers of Gravity In addition to these weaknesses, the Coalition had identified Iraq's centers of gravity. First was the command, control, and leadership of the Saddam Hussem regime. If rendered unable to direct its military forces, or to maintain a firm grip on its internal population control mechanisms, Iraq might be compelled to comply with Coalition demands. Second, degrading Iraq's weapons of mass destruction capability would reduce a major part of the threat to other regional Istates. This meant attacking the known Iraqi nuclear, chemical and biological (NBC) warfare production facilities along with various means of delivery- principally ballistic missiles and long-range aircraft. The third of Iraq's centers of gravity was the Republican Guard. Eliminating the Guard in the KTO as a combat force would reduce dramatically Iraq's ability to conduct a coordinated defense of Kuwait or to pose an offensive tnreat to the region later. : حتی نیروی هوایی با 750 فروند جنگنده رو عددی به حساب نیاوردن، در حالی که عراق در اون زمان میگ 29 و میراژ اف 1 داشت که از دید آمریکایی ها نسل 4 محسوب میشدن تو همین متن به DoD در جایی با اف 15 مقایسه. ولی محور تهاجم به نیروی هوایی عراق صرفا از بین بردن بمب افکن ها بوده. تو این متن فوق که برای عملیات تهاجمی هست اصلا چیزی در مورد حذف نیروی هوایی عراق میبینید؟! آمریکایی ها مرکز ثقل تهاجماتشون رو گذاشته بودن روی زیرساخت های ارتباطی، پادگان ها و موشک های بالستیک. حالا بیایید برگردیم به 1991 و تو ارتش صدام یه تغییر بدیم؛ 28 لانچر رو بکنیم 300 لانچر. مثل وضعیت ایران در اوایل 2000 دقت رو از 3 کیلومتر بکنیم 50 تا 100 متر و یا حتی 200 متر. و تعداد شلیک ها به ائتلاف رو از 41 عدد و به اسراییل از 45 عدد بکنیم 600 عدد...
-
3 پسندیده شدهاز نظر من داشتن موشک های بالستیک نقطه زن میتواند قسمتی از وظایف نیروی هوایی را پوشش دهد ولی نمی تواند کامل جایگزین ان شود. این کار یعنی ارائه این استراتژی میتواند یک سعی و خطای مرگبار باشد. چون ایجاد و توسعه یک نیروی هوایی سال ها زمان میبرد و اگر شما این کار را نکنید و درگیر جنگ شوید و متوجه شوید که خلا نداشتن نیروی هوایی گریبان شما را گرفته فرصتی برای جبران باقی نمی ماند. مسائل امنیتی جایگاهی برای سعی و خطا نیستند. در مورد دفاع هوایی که شکی نیست که پدافند بدون کمک نیروی هوایی اسیب پذیر است. در مورد ماموریت های دیگر نیز به نظر من توانایی بالستیک و پهبادی و نیروی هوایی باید موازی باشند.
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا موشکهای بالستیک جایگزینی برای نیروی هوایی ظهور راکتها و موشکهای هدایت دقیق در میدان نبرد، نقطه عطفی در تاریخ جنگ است. چراکه این تسلیحات بدون دستیابی به هیچگونه هواپیمای جنگی برتری هوایی را برای نظامیان غیردولتی فراهم میکند. برتری هوایی به معنای دسترسی به فضای هوایی دشمن و مانع شدن از دشمن برای دسترسی به فضای هوایی دوستانه است. اینگونه آزادی عملی به نیرو میدهد تا وقت اراده کند به اهداف دشمن حمله کند. این آزادی عمل از طریق نیروی هوایی متعارف با سرکوب نیروی هوایی دشمن و خنثی سازی پدافندهوایی زمین پایه شکل میگیرد.هدف اصلی از انجام چنین عملیات پرهزینهای از بین بردن جنگندههای نیروی متخاصیم یا انهدام باتریهای پدافند هوایی او نیست بلکه هدف تخریب ظرفیت جنگی دشمن با از بین بردن نیروهای زمینی و دریایی و فلج کردن اقتصادش است. 6 بمب افکن بویینگ بی 17 فلایینگ فورترس در حال بمباران راه آنهن دوناورث آلمان در سال 1945 تمام نبردهای جنگ جهانی دوم با تلاش برای ایجاد برتری هوایی آغاز میشد. لوفت وافه در لهستان، نروژ و فرانسه موفق شد با شکست سریع ارتشهای آنان و تصرف و اشغال سرزمینی این سه کشور این کار را انجام دهد. اما لوفت وافه نتوانست در برابر بریتانیا به برتری هوایی دست پیدا کند که منجر به لغو حمله از پیش برنامهریزی شده هیتلر در قالب عملیات شیر دریایی به جزایر انگلیس شد. پیروزی دفاعی در نبرد انگلیس عواقب استراتژیک گستردهای به همراه داشت که نقطه شروع روند طولانی و سخت جنگ و شکست آلمان نازی بود. اسرائیل در سال 1967 جنگ شش روزه را با تمرکز جهت از بین بردن نیروهای هوایی مصر، اردن و سوریه آغاز کرد. این عملیات رو دو هدف را دنبال میکرد: 1-سرکوب توانایی دشمن برای حمله به خاک اسرائیل و نیروهای مسلح آن از طریق آسمان 2- ایجاد چتری حمایی برای حمله ارتش اسرائیل به این سه کشور و در نهایت اسرائیل توانست نیروهای زمینی عربی را شکست دهد. مصر تحت فرماندهی انور سادات جنگ اکتبر 1973 را با اهداف عملیاتی مشابه راه اندازی کرد اما نتیجهای حاصل نشد. از این رو مصر در دستیابی به اهداف نظامی خود ناموفق بود گرچه توانست به اهداف سیاسی مدنظرش برسد. نیروی هوایی اسرائیل در عملیات مول کریکت 19 در آغاز جنگ 1982 لبنان توانست برتری هوایی کامل بر سوریه و لبنان به دست آورد و در نتیجه نیروهای زمینی سوریه را تا حدی زیادی از روند جنگ خارج کرد. نبردهای هوایی دیدنی، نشانهای پیروزی هوایی که بر روی دماغه جنگنده نقش میبندند و کلیپهای ویدئویی که باتریهای تخریب شده پدافند هوایی را نشان میدهد، روحیه ملت را بالا میبرد، دشمن را افسرده میکند و خلبانان جنگنده را به سطح ستارگان رسانهای میبرد. اما هدف از تلاش و هزینههای بالا برای ایجاد و حفظ نیروی هوایی رسیدن به این موارد نیست و این مسائل تلفات نبردهای هوایی را توجیه نمیکند. هدف استراتژیک این تلاشها و سختیها دو چیز است: منع دسترسی به فضای هوایی خودی و به دست آوردن فضایی هوایی دشمن برای انجام عملیاتهای دلخواه در خاک دشمن. از اوایل قرن 20، هنگامی که ماشینهای پرواز از اسباببازیهای مردان ثروتمند به سلاحهای کشنده میادین نبرد تبدیل شدند، همه ارتشهای جهان سرمایهگذاری زیادی برای مقابله با تهدیدات هوایی انجام دادهاند. در ابتدا، چنین تلاشهایی معطوف به منع دسترسی بود: به عبارت دیگر، جلوگیری از جمعآوری اطلاعات بصری توسط هواپیماهای دشمن در مورد وضعیت نیروهای نظامی خودی و مانع شدن از بمباران نیروها و شهرها هدف اصلی بود. راه حل این مسئله تکامل و استقرار پدافند هوایی یکپارچه متکی به هواپیماهای رهیگری و توپهای ضد هوایی بود (در آینده موشکهای زمین به هوا جایگزین توپها شدند.) نبرد انگلیس اولین پیروزی در این استراتژی منع دسترسی بود. انگلستان توانست رادارها، جنگندهها و مراکز کنترل آتش را در اولین سیستم پدافند هوایی یکپارچه مدرن ترکیب کند. رادارهای Chain home انگلیسی وظیفه کشف جنگندههای آلمانی را بر عهده داشتند بعد از اینکه پدافند هوایی یکپارچه انگلیس برای لوفت وافه غیر قابل نفوذ گردید، آلمانیها به جای هواپیما، ایده بمباران توسط موشک را دنبال کردند. با توجه به اینکه پدافند هوایی در آن زمان توانایی درگیری با موشکهای بالستیک فراصوت رو نداشت، این موشکها نوید دهنده نفوذپذیری به خاک دشمن شدند که دیگر توسط هواپیماهای بمب افکن معمولی قابل اجرا نبود. این یک تغییر بزرگ بود. آلمانها با انجام این اصلاح، بدون از دست دادن هواپیما یا خلبانی به اصل خود (البته نه به صورت برتری هوایی کلاسیک و آزادی حمله به اراده دشمن) دست پیدا کرد. در حالیکه موشکهای بالستیک و کروز آلمانی ویرانیهایی به بار آورد و موجب مرگ هزاران نفر انسان در انگلیس و بلژیک شد، دقت پایین آنها مانع از تغییر روند جنگ شد. عدم تناسب بین تلاشهای بسیار زیاد آلمانیها در توسعه، ساخت، استقرار و به کارگیری موشکها -گرچه یک دستاور نظامی درخشان بود- و تاثیر حداقلی آنها در میدان نبرد، توسط کلیه سازمانهای نظامی از جمله نیروی هوایی اسرائیل به یک واقعیت تبدیل شد. جمله معروف "موشکها و راکتها جنگها را نمیبرند" برای سالها اسرائیل را در برابر تهدیدات موشکی کور کرد. یک فروند موشک بالستیک وی2 آماده پرتاب بر روی لانچر در طی جنگ های جهانی اول و جنگ جهانی دوم ، چندین نیروی هوایی - به ویژه انگلیس و آمریکا - با استفاده از ناوگان بمب افکنهای استراتژیک برای دستیابی به هدف دوم برتری هوایی، یعنی دستیابی به فضای هوایی دشمن تلاش زیادی کردند. بمباران استراتژیک توسط انبوه بمب افکن های سنگین در طول جنگ جهانی دوم، خسارات غیر قابل تصوری به شهرهای آلمان وارد کرد و حداقل 1 میلیون غیرنظامی کشته شد، اما تأثیر آن بر روند جنگ هنوز جای بحث دارد. تلفات هوایی متفقین ناشی از دفاع هوایی یکپارچه آلمان غیر قابل قبول بود. تنها در مراحل نزولی جنگ ، زمانی که تواناییهای لوفت وافه تقریباً به پایان رسیده بود ، بمب افکن های متفقین با خسارات قابل قبول به فضای هوایی آلمان دسترسی پیدا کردند. میدان نبرد بعدی بین نیروی هوایی و پدافند هوایی، جنوب شرقی آسیا بود جاییکه مجموعهای متراکم از موشکهای زمین به هوای ویتنام شمالی با حمایت جنگندههای رهگیر توانستند تقریبا برتری هوایی ایالات متحده را کمرنگ کنند و هزینه سنگینی را در نتیجه سرنگونی هواگردهای آمریکایی و خدمه آنان به ایالات متحده وارد کنند. نبرد برجسته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد دیگری بین حملات هوایی و پدافند هوایی در طول جنگ ایران و عراق است. زمانی که طرح صدام حسین برای شکست دادن ایران توسط یک کارزار برقآسا از بین رفت، نبرد به یک جنگ فرسایشی تبدیل شد که طی آن بمبافکنهای جت عراقی خریداری شده از اتحاد جماهیر شوروی، تهران و دیگر شهرهای ایران را بمباران میکردند. نیروی هوایی ایران هنوز در آن زمان به رهگیرهای پیشرفته آمریکایی مجهز بود که قبل از انقلاب اسلامی توسط شاه خریداری شده بود. نتیجه این شد که ایران توانست بسیاری از بمبافکنهای عراقی را سرنگون کند و صدام را مجبور به لغو عملیات بمباران استراتژیک خود کند. (؟؟!!) صدام همچون هیتلر، ناامیدانه به موشکهای بالستیک روی آورد. برد موشکهای اسکاد شوروی کمتر از آن بود که بتواند عمق ایران را هدف قرار دهد. وی با استفاده از تخصص شرکتهای هوافضای اروپایی و آمریکای جنوبی، نسخهای با برد بلندتر را به نام موشک الحسین توسعه داد و بیشتر اسکادهای خود را به استاندارد الحسین ارتقاء داد. تقریباً 200 موشک به سمت تهران و سه شهر بزرگ دیگر در اعماق ایران شلیک شد که باعث کشته شدن هزاران نفر و تخریب بسیاری از خانهها شد و میلیون ها نفر را مجبور به ترک شهرها کرد. اکثر تحلیلگران معتقدند این حملات موشکی آخرین قطرهای بود که آیت الله خمینی [ره] رهبر ایران را وادار کرد "جام زهر را بنوشد" و با آتش بس موافقت کند. پس از هشت سال خونریزی، عراق پیروز شد. در این مورد با اطمینان میتوان نتیجه گرفت موشکها در جنگ پیروز شدند. (نویسنده مطلب درباره تاثیر موشکهای بالستیک کمی بیش از حد مبالغه کرده است). تصاویر از حمله موشکی صدام به تهران در طی جنگ 8 ساله ایران و عراق منطق مشابهی، حافظ اسد رئیس جمهور سوریه را مجبور کرد تا در پی عملکرد نیروی هوایی این کشور در جنگ 1982، زرادخانه عظیمی از موشکهای بالستیک مجهز به کلاهک شیمیایی را ایجاد کند. مصطفی طلاس وزیر دفاع سوریه زمانی که نوشت : "جنگ 1982 یک جنگ هوایی بود، جنگ بعدی یک جنگ موشکی خواهد بود" به قابلیت جایگزینی جنگنده با موشک اشاره کرد. سازمان های نظامی غیر دولتی حزب الله و حماس در لبنان و غزه هرگز توانایی دسترسی به نیروی هوایی را نداشتهاند. از این رو خود را با راکتها مجهز کردهاند و از آن برای ایجاد وحشت در اسرائیل استفاده کردهاند و صدها غیرنظامی را به هلاکت رسانده اند و خسارات اقتصادی زیادی را به بار آوردهاند. راکت هدایت شونده فجر5 سی/ نسخه غیر هدایت شونده این راکت در جنگ 33 روزه و 22 روزه حزب الله و حماس بر علیه اسرائیل به کار گرفته شده راکتها و موشکها در ابتدای جنگ جهانی دوم تصور میشد زیاد دقیق نیستند و برای حملات دقیق مناسب نمیباشند به همین دلیل از آنها برای هدف قراردادن نیروهای متمرکز و ایجاد رعب و وحشت در مراکز جمعیتی استفاده میشد. بهبود دقت تنها از طریق سیستمهای هدایت الکترومکانیکی سنگین، پرهزینه و بسیار پیچیده به دست میآمد. بنابراین حملات دقیق تنها در اختیار هواگردهای نظامی سرنشین دار بود که میتوانست اهدف را با مهمات هدایت دقیق کوتاه برد مورد اصابت قرار دهد. فناوری با گذشت زمان جای خود را پیدا کرد. تلفنهای هوشمند امروزی حاوی تمام موارد لازم برای هدایت دقیق وسایل نقلیه اعم از خودرور، هواپیماهای بدون سرنشین و یا موشکها هستند. حدود یک دهه است که با صرف هزینه اندک امکان تلفیق چنین فناوریهایی حتی با راکتهای ساده گراد و تبدیل آنها به موشکهای هدیت پذیر و دقت بالا وجود دارد. این تغییر فناورانه باعث میشود موشکها به اندازه قدرت هوایی برای حملات دقیق موثر باشند. امروز همه قدرتهای بزرگ جهانی و همچنین بسیاری از کشورهای کوچکتر در حال توسعه و استقرار موشکهای هدایت دقیق هستند. اما این ایران است که در خاورمیانه پیشگام است. ایران در حال حاضر همه موشکها و راکتهای قدیمی خود را به تسلیحات دقیق تبدیل میکند. این کشور همچنین متحدان منطقهای خود را جهت توامندسازی در ساخت موشکهای هدایت دقیق بومی با تخصصها و مواد مورد نیاز تامین میکند. اینجاست که پروژه دقیق [کردن موشکهای] حزب الله و دیگر متحدان منطقهای ایران شروع میشود. موشک ضد کشتی خلیج فارس (سمت راست) و موشک زمین به زمین فاتح 110 (سمت چپ) موثرترین سلاح زرادخانه تسلیحاتی حزب الله است اسرائیل بسیار مشتاق است تا این پروژه حزب الله را با شکست مواجه کند چرا که به موفقیت حزب الله در این پروژه، توانایی نبرد این سازمان به سطح یک نیروی نظامی دولتی ارتقاء مییابد و اینگونه حزب الله تمام مزایای یک نیروی هوایی تهاجمی را بدون نیاز به داشتن جنگندهها در اختیار خواهد داشت. موشکهای دقیق حزب الله قادر خواهند بود هر گونه تاسیسات حیاتی را فلج کرده و یا مراکز جمعیت [نظامی] و غیر نظامی را به وحشت اندازند. پروژه دقیق کردن راکتهای زلزال حزب الله لبنان با استفاده از کیتهای هدایت ناوبری یکی از بزرگترین مزایای راکتها و موشکهای زمین پرتاب، ردپای کوچک آنهاست. این تسلیحات هم خود کوچک هستند و هم پرتابگرهای کوچکی دارند و به راحتی مخفی شده و شناسایی و کشف آنها سخت است. در مقابل، نیروی هوایی به پایگاههای هوایی بزرگ دارای باندهای پرواز کیلومتری، آشیانههای هواپیما، کارگاهها، مراکز ارتباطی و ... وابسته است که پاشنه آشیل این نیرو محسوب میشود. آسیب پذیری پایگاههای هوایی ثابت و بزرگ در برابر حملات موشکی در جریان حمله موشکی ایران به پایگاه هوایی عین الاسد عراق که توسط آمریکا اداره میشود نمایان شد. قبل از حمله، تیمهای آمریکایی حاضر در پایگاه، ناوگان پهپادهای پریداتور را جهت گشت زنی در اطراف پایگاه به پرواز درآوردند. در حین حمله یکی از موشکهای ایرانی به یک کانال ارتباطی زیرزمینی برخورد کرد و خطوط فیبر نوری را بین خودروهای کنترل پهپاد و سیتسمهای گیرنده و فرستنده قطع کرد. این امر باعث شد کنترل زمینی روی کل ناوگان پهپادی از بین برود. ساعت طول کشید ارتباط ماهوارهای برقرار شود و پهپادها بازگردانده شوند. تخریب دقیق هدف مورد نظر در پایگاه عین الاسد عراق توسط موشکهای بالستیک نقطه زن ایران نیازی به گفتن نیست که هواگردهای آمریکایی مستقر در عراق در برابر این حمله موشکی ناتوان بودند. به زبان ساده، ایران بااستفاده از موشکهای دقیقش برتری هوایی خود را نسبت به پایگاه هوایی به دست آورد. حزب الله به موشکهای هدایت دقیق مجهز شد تا بتواند در آغاز جنگ بعدی با اسرائیل عملیات خود را متمرکز کند و موشکهای خود را به سمت پایگاههای هوایی اسرائیل شلیک کند و آنها را فلج سازد. ساختار دفاعی فعال اسرائیل (آیرون دم- دیویدز اسلینگ و [در آینده]هر سیستم دفاعی لیزری با قدرت بالا) توان نابودی همه موشکها را نخواهند داشت اما احتمالا بیشتر موشکها را منهدم میکنند. دفاع فعال نمیتواند تضمین کننده تامین امنیت صد در صدی باشد. به هر اندازه موشکهای هدایت شونده حزب الله موفق به نفوذ به سپر دفاعی اسرائیل باشد، میتواند نیروی هوایی اسرائیل را از بین ببرد -آنچه موشکهای هدایت شونده ایرانی در عراق انجام دادند شاهد آن است. دفاع فعال در برابر تهدید موشکهای هدایت شونده شرط لازم است اما کافی نیست. این استراژی به اقدامات مکمل نیاز دارد. یکی از این اقدامات، پدافند غیر عامل است به معنای حفاظت از تاسیسات حیاتی توسط دیوراهای بتونی ضخیم که می توانند در برابر ضربات مستقیم مقاومت کنند. گرچه از نظر فنی این امر امکان پذیر است، این نوع اقدام بسیار هزینهبر و وقت گیر است. حتی اگر بودجه لازم نیز تخصیص داده شود هیچ تضمینی وجود ندارد که سپر دفاعی به موقع به پایان برسد. پاسخ دیگر، تنوع بخشیدن به توانایی تهاجمی آی ای اف برای جبران تخریب قدرت حمله آن در مرحله اولیه جنگ آینده است. اگر حزب الله بتواند "نیروی هوایی بدون هواپیما" ایجاد کند، اسرائیل نیز میتواند این کار را انجام دهد. پروژه هدایت شونده کردن موشکهای بالستیک در اسرائیل بیش از یک دهه قدمت دارد. صنایع دفاعی اسرائیل تعدادی موشک دقیق بالستیک با برد و کلاهکهای مختلف تولید و آزمایش کردهاند. آی دی اف تا به امروز موافقت کرده است که فقط کوتاه بردترین نسخه را حتی در تعداد محدودی خریداری کند. موشکهای با برد بیشتر مانند موشک آزمایش شده لورا با برد 400 کیلومتر به دیگر کشورها صادر شدهاند به ارتش اسرائیل داده نشده است. موشک رمپیج نسخه هواپایه راکت اکسترا است این موشک در سال 2020 بر علیه تاسیسات سوریه استفاده شده است. مقاله اخیر اسرائیل دیفنس نشادن داد که ارائه تسلیحات هدایت دقیق با برد بیش از 100 کیلومتر به نیروی زمینی، مخالفتهای نیروی هوایی را برانگیخته است. اگر این موضوع صحت داشته باشد پس مانعی که در مسیر تقویت نیروی هوایی با موشکهای بالستیک (نیروی هوایی بدون جنگنده) است در زمینه فناوری یا عملیاتی نیست بلکه مربوط به جنگهای اعتبار و بودجه در ارتش اسرائیل بر میگردد. چنین جنگهای زیرپوستی فقط مختص ارتش اسرائیل نیست. یکی از مشهورترین موارد در آمریکا رخ داد، زمانی که نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا در مخالفت با ورود موشکهای بالستیک به ناوگان زیردریایی نیروی دریایی تا آخرین رمق جنگید زیرا این موشکها با "بمبافکنهای استراتژیک خود" رقابت میکنند. سالها طول کشید تا پنتاگون این نبرد را حل کند. البته خیلی بعید است که اسرائیل بتواند چنین زمانی را تامین کند. چند سال پیش طرح ایجاد نیروی تهاجمی موشکی اسرائیل برای پشتیبانی از نیروی تهاجمی آی ای اف مطرح شد. تا آنجا که مشخص است این طرح توسط اسرائیل رد شد. موشکهای نسبتا کوتاه برد که اکنون به نیروی هوایی اضافه شدهاند قرار است از پشتیبانی توپخانهای دوربرد از نیروهای زمینی برخودار شوند. نه اینکه پشتیبان و تکمیل کننده توانایی نیروی هوایی برای انجام حملات استراتژیک باشند، زیرا پایگاههای آن زیر آتش موشکهای هدایت دقیق قرار دارند. سرجنگی بارانی موشکهای بالستیک برد بلند ایرانی جهت ایجاد خسارت در پایگاههای هوایی دشمن این ادعای همیشه مشکوکِ "راکتها و موشکها در جنگها را نمیبرند" اکنون منسوخ شده و نادرستی آن آشکار گردیده است. موشکهای مدرن هدایت دقیق همان قدرت جنگندهها را دارند با این تفاوت که به پایگاههای عظیم هوایی ثابت و مملو از اهداف نیاز ندارند و آسیب پذیری کمتری دارند. موشکها و راکتهای هدایت شونده دقیق میتواندد زیرساختهای نظامی و غیرنظامی کل کشورها را فلج کنند و راه را برای شکست آنها فراهم آورند. امروز مطمئنا موشکها و راکتهای هدایت دقیق میتوانند در جنگ پیروز شوند. اسرائیل باید تمام تلاش خود را انجام دهد که نه تنها برای جلوگیری از شکست توسط چنین تسلیحاتی بلکه برای شکست دشمنان خود از آنها استفاده کند. ترجمه شده توسط GHIAM منبع
-
2 پسندیده شدهکشوری به وسعتما میتونه همونزیرساخت توسعه و ساخت موتور و بدنه راهم حتی با صرفه اقتصادی داشته باشه مثلا صنایع ساختموتور که بتونن در شرایط تحریمی موتور و قطعات تجاری مورد نیاز مارا فراهمکنند و یا حتی برای بالگرد ها و موتور های توربینگازی صنایع کشتی رانی و نیروگاهی هم خدماترسانی کنند و این در مواقع تحریم هست و در زمان رفع تحریم همبصورت یکپیمانکار برای ابر شرکتهای جهانی و تحت لیسانس اونها همکار ی کنند و کسب منافع و سود تجربه کنند و خودش را توسعه بده همینموارد در ساخت بدنه هم امکان پذیره به علاوه یکروش دیگه توسعه و ساخت موتور هایی هست که کاربرد چند گانه داشته باشه مثلا هم درپهپاد ها هم در جمبو های مسافربری و در جنگنده ها کلاس های مختلف اون قابل نصب باشه حتی تو کشور های توسعه یافته هم چنین کاری را برای کاهش هزینه ها انجام دادن !! ساخت جتهای تجاری مورد نیاز هم باید در دستور کارباشه با پیشبرد صنایع فوق این راه میتونه توسعه نظامی را ثمره اش را به دیگر بخشهاهمتسری بده.
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهمفهوم هزینه-فایده فقط یک مفهوم عملیاتی اونم در سطح نظامی نیست. فشار صنعت فشار اشتغال فشار بازگشت و یا حفظ سرمایه فشار رقابت وگرنه میشه اصلا کل جنگ رو داد به هوش مصنوعی و تجهیزات خودکار و این امکان هم از دهه 90 وجود داشته. - فشار صنعت؛ میگه اگر بخوام جنگ رو با یک روش بسیار جدید اجرا کنم، مثلا همه اش هلیکوپتر باشه(که این تجربه شده) این همه خطوط تولید تانک و نفربر رو چکار کنم؟ اصلا میتونم این همه هلیکوپتر تولید کنم؟ یا اینکه چون میتونم مقدار زیادی موشک تولید کنم بزار همه اش رو با موشک انجام بدیم! - فشار اشتغال؛ میگه جنگ اگر به توسعه اشتغال و یا کاهش بیکاری منجر نشه، راه انداختنش(نه تحمیلش) جنگ بر علیه خود هست. بنابراین فشار صنعت تبدیل به فشار تولید از سوی نیروی کار میشه! - فشار سرمایه؛ هم اینه که میگه جنگ رو میشه به روشهای مختلف انجام داد! و برای من بانکدار، خزانه دار، سرمایه دار و ذینفع، مهم اینه که چقدر باید سود یا ضرر کنم. الان مثلا 1500 فروند جنگنده رو از رده خارج کنیم، یا این 4000 تا تانک رو کل اهداف رو با موشک کروز بصورت دورایستا محقق کنیم؟! کدوم یکی از این ها حاشیه سود بیشتری داره و یا اشتغال طولانی تر و حفظ سرمایه بلند تری ایجاد میکنه؟ تو آمریکا ایالات ها پول میگذارن روی هم برای خودشون جنگنده میخرن یا کشتی جنگی سفارش میدن. - فشار رقابت؛ یعنی یه طوری بجنگیم که بتونیم به سایر رقبا هم خودی نشون بدیم، همون تلاش برای اقتدار ملی و ... در مورد فشار سرمایه یه نکته جالبتر هست؛ بشدت بر شکل جنگیدن موثره. یعنی مدیر جنگی باید حساب کنه که چقدر به صنعت برای تولید جدید فشار وارد میکنه، چند سرباز باید استخدام کنه، و اینکه هم میتونه با تلفات بجنگه و هم بدون تلفات! گرچه آمریکا سیاست سختگیرانه تلفات صفر در بخش نیروی انسانی داره. ولی؛ در خارج از خانه میجنگند. تهاجمی میجنگند. جذب سرباز براشون سخته و بیشتر اوپراتور استخدام میکنند تا سرباز. حالا نظر من؛ بیشتر جنگ های این اواخر از نظر تکنیکی در اجرا، رسوندن مقداری قدرت انفجاری به نقطه ای مشخص بوده... خام ترین تعریف. تمام سیستم های دیگه، نظیر پشتیبانی، اطلاعاتی، مخابراتی، تکنولوژی، سایبری و ... در خدمت مفهوم فوق بودن.
-
2 پسندیده شدهمتن مرتبط با پژوهشکده بگین سادات هست The Begin-Sadat Center for Strategic Studies . یه مقدار چون میخواستن از موشک ها در اسراییل ترس ایجاد کنن، اینطوری غلو کردن. منتهی از این بحث بعنوان مخمر استفاده میکنیم. ----- یه آمار از پرتاب های بالستیک یمنی و پدافند عربستان
-
2 پسندیده شدهممنون از شما اما یک نکته را در نظر نگرفتید مگر وظیفه جنگنده فقط حمله به اهداف هست شناسایی جنگ الکترونیک پشتیبانی نزدیک و ... همه از وظایف جنگنده هست کاری که موشک ها نمی تونن بکند
-
1 پسندیده شدهمحصولات آینده شرکت سیستم های دفاعی هانوا شرکت سیستم های دفاعی هانوا کره جنوبی در سال 1973 برای تولید محصولاتی همانند خودرو های رزمی، سیستم های پدافندی ، سلاح های هدایت شونده، سیستم های ناوبری و سلاح های لیزری تاسیس شد. این شرکت در حال توسعه محصولاتی است که نسل بعدی خودروهای رزمی محسوب می شوند. شرکت هانوا در نظر دارد تا با توسعه و ارائه این محصولات بازار صادراتی قابل توجه ای به دست بیاورد که نشان از هدف گذاری بلند مدت این شرکت در توسعه فنآوری های نظامی است. این شرکت قصد دارد تا سال 2025 با افزایش فروش تسلیحات خود به ارزش 10/4 میلیارد دلار، در میان 10 شرکت برتر دفاعی جهان قرار گیرد. در ادامه محصولات جدید ارائه شده توسط شرکت هانوا معرفی می شوند. AS21 Redback AS21 Redback نسل جديدي از خودروهای زرمی پیاده نظام محسوب می شود که اولین بار ماکت این خودرو در نمایشگاه نیروی زمینی 2018 آُسیا نمایش داده شد. هدف اولیه توسعه این خودرو حضور شرکت سیستم های دفاعی هانوا در برنامه Land 400 فاز سوم ارتش استرالیا است. ارتش استرالیا دربرنامه Land 400 فاز سوم قرار است تا یک خودرو رزمی جدید را به جای نفربر های زرهی M113AS4 انتخاب نمایید. در برنامه برنامه Land 400 فاز سوم ارتش استرالیا، AS21 Redback رقبای جدی پیش رو خواهد داشت. شرکت BAE سیستم با خودرو رزمی CV90 MKIV و شرکت راین متال با خودرو KF41 دراین رقابت شرکت خواهند کرد به نظر می رسد سیستم دفاع فعال شبیه سامانه دفاع فعال تروفی باشدAS21 جایگاه سلاح کنترل از راه دور با دید فرمانده یکپارچه شده است AS21 را می توان نسل بعدی خودروهای رزمی پیاده نظام K21 که در خدمت ارتش کره جنوبی هستند محسوب کرد.AS21 در مقابل نسل قبلی خود حفاظت بیشتری نسبت به تهدیدات بالستیک و مین ها ارائه می دهد.همچنین در باقی مولفه های حیاتی مانند کشندگی و تحرک پذیری نیز AS21 در مقابل نسل قبلی خود ارتقا قابل توجه ای پیداکرده است. این خودروی زرهی جدید 3 خدمه شامل راننده، فرمانده و توپچی به همراه 8 سرنشین خواهد داشت. AS21به یک پیشرانه 1000 اسب بخاری مجهز خواهد شد. وزن این خودرو در حدود 40 تن می باشد. بر خلاف K21 خودرو رزمی AS21 قابلیت دوزیست بودن را ندارد و به کیسه های هوایی جانبی مجهز نیست. AS21 به یک برجک دو نفر مسلح شده یا توپ 30 یا 40 میلیمتری ، مسلسل هم محور 7.62 میلی متری و مسلسل 12.7 میلمتری کنترل از راه دور مجهز است. علاوه براین یک پرتابگر دوتایی موشک ضد زره نیز در پشت برجک با قابلیت جمع شوندگی نیز تبیعه شده است. AS21 به یک سیستم دفاع فعال نیز مجهز خواهد شد تا در مقابل پرتابه هاو موشک های ضد زره حفاظت بیشتری داشته باشد. اسم یک نوع عنکبوت است که در سراسر کشور استرالیا یافت میشود Redback Biho II محصول بعدی هانوا سیستم پدافند هوایی کوتاه برد ماژولار Biho II می باشد که برای اولین بار در نمایشگاه EDEX 2018 مصر به نمایش گذاشته شد. سطح بالایی از ماژولار بودن این سیستم پدافندهوایی اجازه می دهد تا اجزای مختلف مانند تسلیحات ، سنسورها ،رادار و حتی شاسی را به منظور برآورده کردن نیاز مشتری تعویض کرد. برجک رزمی این سامانه پدافندی دارای دو جایگاه برای موشک ها است که می توان در هر جایگاه موشک های متفاوتی را نصب کرد. به عنوان نمونه موشک های پدافندی نظیر AIM-9Xو FIM-92 استینگر قابلیت نصب شدن بر روی برجک رزمی را دارند. در Biho II می توان در صورت نیاز می توان از موشک های ضد تانک همانند جاولین در کنار موشک های پدافند هوایی استفاده کرد. توپ اصلی این سامانه پدافندی کوتاه برد می توان یکی از کالیبرهای 30، 35 یا 40 میلیمتری باشد. انواع رادار از جمله رادار الکترونیکی آرایه فازی فعال و یا C-RAM را می توان برای این محصول در نظر گرفت. به شکل استاندارد برجک رزمی Biho II به رادار هدف یاب کوچک با حداکثر برد 15 کیلومتر و یک رادار نظارتی با حداکثر برد35 کیلومتر مجهز است. حداکثر دامنه ردیابی این سامانه 7 کیلومتر برای هواپیماهای جنگنده و 3 کیلومتر برای هواپیماهای بدون سرنشین است. علاوه بر رادار می توان برای ردیابی اهداف از سیستم هدف یابی الکترواپتیکی استفاده کرد. در صورت نیاز می توان پد های مختلف موشک های پدافندی و ضد زره ها را بر روی سامانه پدافندی Biho II نصب کرد. انواع پد های مختلف موشک ها با کاربرهای مختلف اجزای مختلف سامانه پدافندی Biho II به شکل پایه و استاندارد این سامانه پدافند هوایی بر روی پلتفرم 8x8 چرخدار Tigon سوار خواهد شد. البته شرکت هانوا پلتفرم AS21 Redback را نیز برای این سیستم در نظر گرفته است. در حال حاظر تمرکز شرکت هانوا برای Biho II بر روی صادرات این محصول است.زیرا در حال حاظر ارتش کره جنوبی الزامی برای بکارگیری سامانه پدافند هوایی کوتاه برد ندارد. هانوا قصد دارد این محصول را به مشتریان بلقوه مانند الات متحده آمریکا، کانادا، هند ، امارات متحده عربی و مصر به فروش برساند و در صورت موفق در بازار خارجی احتمال برنامه ریزی برای فروش آن به ارتش کره جنوبی بیشتر خواهد شد. . برجک رزمی Biho II بدون سرنشین است و خدمه که شامل 3 نفر راننده، فرمانده و توپچی است در داخل شاسی قرار خواهند گرفت. یکی از ویژگی های Biho II مجهز بودن این سامانه به نارنجک های دودزا است سامانه پدافند هواییBiho II سوار بر پلتفرم 8x8 چرخدار Tigon سامانه پدافند هواییBiho II سوار بر پلتفرم شنی دار AS21 Redback سامانه پدافند هواییBiho II سوار بر پلتفرم شنی دار بدون توپ - به علت ماژولار بودن می توان سامانه پدافند هواییBiho II را بر روی طیف گسترده از پلتفرم های گوناگون با ارایش تسلیحاتی متفاوت سوار کرد. طبق گفته منابع، شرکت هانوا قصد دارد با کمک یکی از شرکت های دفاعی آمریکایی سامانه پدافند هواییBiho II را برای ارتش ایالات متحده امریکا بازاریابی کند. مترجم و گردآورنده : Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است.
-
1 پسندیده شدهآغاز صادرات برق ترکیه به عراق صادرات برق ترکیه به عراق از امروز سه شنبه آغاز شد. به گزارش ایرنا از پایگاه اینترنتی خبر اکونومی صادرات برق ترکیه به عراق از طریق خط انتقال انرژی سیلوپی- زاخو آغاز شد. صادرات برق ترکیه به عراق بعد از تغییر لیسانس شرکت خصوصی توزیع برق آکسا آکسن از سوی شورای تنظیم بازارهای انرژی ترکیه و فراهم آوردن امکان صادرات برای این کشور فراهم شده است. این شرکت منطبق با مجوز شورای تنظیم بازارهای انرژی ترکیه از امروز تا اول نوامبر سال ۲۰۲۱ امکان صادرات برق به عراق را خواهد داشت. میزان برق صادراتی به عراق ۱۵۰ مگاوات اعلام شده است. آغاز صادرات برق ترکیه به عراق (asriran.com)
-
1 پسندیده شدهدر بحث توسعه کشاورزی باید به توسعه تکنولوژی های موجود و ماشین آلات توجه زیادی کرد ادواتجدید قدرت کاهش نیروی انساتی و هزینه های برداشتبه اضافه افزایش بهره وری در برداشترا دارنکه باید اللخصوص به ماشینالات جدید و واردات و تولید اون توجه زیادی کرد نکته بعدی زیر ساختحمل نقل یکی ازمهمترین زیرساختهای توسعه ای هست ما باید بتونیم محصولاتکشاورزی را باپایین ترینهزینه حمل نقل و جابجا کنیم در حجم زیاد و به راحتی صادر کنیم استفاده از ظرفیت ریلی و ایجاد ایستگاه های بارگیری و تخلیه و انتقال و استفاده از کشتی رانی و رودخانه های قابل کشتیرانی باید در الویتقرار بگیرهالان رودخانه های بزرگدنیا با ایجاد سد هایتنظیمی واماده کردن بستر انها علاوه بر تامین اب مورد نیاز کشاورزی به بستر حمل نقلی ارزانقیمت و قابل دسترس برای کشاورزان تبدیل شده یکیاز شاخص ترین این رودها میسیسیپی هست که ۶۷درصد از تولید کشاورزی امریکا در حاشیه این رود هست و کل انتقال و صادرات توسط کشتی های خاص توسط این رود انجام میشه و به اقیانوس میرسه و اونجا با کشتی های اقیانوس پیما به مقاصدمنتقل میشه. ما هم در صورت برنامه ریزی میتونیم قسمت هایی از اروند و کارون که اتفاقا جلگه های حاصلخیز و مزارع خوبی داره برای انتقال ارزانمحصولات اماده کنیم البته ساختارهایی وجود داره ولی از کارایی لازم برخوردار نیست و هنوز سنتی هست!
-
1 پسندیده شدهما این تکنیک تو رزمایش پیامبر اعظم 14 تمرین کردیم؛ اگر تو این فیلم هایمارس بتونه اس 400 رو بزنه، قطعا هرمز و ذوالفقار در زدن تاد و پاتریوت راحت ترند.
-
1 پسندیده شدهارسال اخرین نمونه اولیه خودروی زرهی Redback به استرالیا شرکت دفاعی هانوا کره جنوبی سومین و اخرین نمونه اولیه خودروی زرهی Redback را ساخت است. این نمونه اخر اماده تحویل به استرالیا است تا در برنامه LAND-400 فاز سوم برای انتخاب خودرو رزمی پیاده نظام ارتش استرالیا شرکت نماید. هانوا در ماه جولای سال 2020 دو نمونه اولیه از خودرو Redback را به استرالیا فرستاده بود. رقیب اصلی شرکت هوانا کره جنوبی در این رقابت شرکت دفاعی راین متال آلمان با خودرو زرهی Lynx است. ارتش استرالیا قرار است خودروهای تحویل گرفته از شرکت های هانوا و راین متال را طی سال آینده آزمایش کند. ارتش استرالیا با برنده این رقابت یک قرار داد 4/6 میلیارد دلار برای ساخت 450 دستگاه خودرو رزمی پیاده نظام خواهد بست. مدیرعامل بخش دفاعی هانوا دراین باره گفت : " خودروی رزمی پیاده نظام Redback بهترین راه حل برای تأمین الزامات نسل بعدی خودروهای رزمی استرالیا است." "ما انتظار داریم كه Redback بتواند توانایی های برجسته خود را در رقابت استرالیا نشان دهد تا برتری فنی تیم هانوا را تأیید كند." برای رفع هرگونه تهدید ویروس جدید کرونا هانوا به مقامات استرالیا اطمئینان داد که نمونه سوم را دو بار در کارخانه و پس از حمل کاملاً قرنطینه کرده است.
-
1 پسندیده شدهSixty-five years just watching بیش از 7 دهه است امریکا بمب افکن روسی Tu-95 رو رهگیری میکنه نمایشی از قدرت برای هر دو طرف
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان میلیتاریست نقش اقتصاد در جنگ سید ابوالقاسم قائم مقام فراهانی پیش از شروع جنگ ایران و روسیه ، فتحعلیشاه مجلسی از بزرگان دربار تشکیل داد تا در خصوص حمله به قشون کافر روس تصمیم گیری کنند. درباریان متملق و چاپلوس شروع به هندوانه گذاشتن زیر بغل فتحعلیشاه گذاشتند که " امروز وظیفه شماست که به جنگ با کفار روسی بروید و بیرق ظفرمند سلطانی و بیرق اسلام را بر روی کاخ های تزاری برافراشته دارید و .. " یکی از معدود مخالفان آغاز جنگ توسط فتحعلیشاه و عباس میرزا ولیعهد ، قائم مقام فراهانی بود. قائم مقام در آن جلسه گفت : " قبله عالم ، عایدی دولت ایران چقدر است ؟ "شاه گفت "حدود 5 کرور در سال " . قائم مقام دوباره پرسید : " عایدی دولت تزاری چقدر است ؟ ". شاه گفت " شنیده ایم که حدود 500 کرور در سال عایدی دارند " قائم مقام گفت : " جنگ و قشون کشی پول می خواهد . ملتی که پنج کرور عایدی سالیانه دارد ، نباید به جنگ ملتی برود که پانصد کرور عایدی سالیانه دارد " اما دریغ که خاقان مغفور رویای جهان گشائی و زدن بیرق ظفرمند سلطانی بر فراز کاخ تزاری داشت و به توصیه های قائم مقام گوش نکرد و وارد جنگی شد که انجامش به عهدنامه ترکمنچای ختم شد. جنگ ایران و روس - اثر محمود ملک الشعراء قائم قام هم پس از مدتی به فرمان محمدشاه قاجار و به بهانه اینکه لابد با روس ها سر و سری دارد ، ابتدا خلع و سپس به دستور شاه خفه شد. ================== سفیر انگلیس ، قتل قائم مقام فراهانی را در کتاب " حقوق بگیران انگلیس در ایران چنین تعریف می کند : قائم مقام ، تنها ایرانی وطن پرستی بود که نتوانستیم او را بخریم. هر رشوه ای که بدو میدادیم ، میگرفت. اما آنرا به شاه میداد ... ! سرانجام نامه ای به دولت عالیه انگلیس نوشتم و برای کشتن ایشان درخواست پول کردم ... ! ( حقوق بگیران ایران انگلیس در ایران / اسماعیل رائین / 1347 )
-
1 پسندیده شده無人航空載具 وُرِن خانگکونگ زای چی هواپیمای بدون سرنشین رونمایی از پهپاد نظارتی فراصوت WZ-8 در مراسم رژه روز ملی - اکتبر 2019 پکن چین به صورتی در حال افزایش تولید هواگرد بدون سرنشین است که به نظر می رسد که به زودی ایالات متحده و اسرائیل را پشت سر می گذارد.مقامات و کارشناسان دفاعی غرب از دیدن ده ها مدل مختلف هواپیمای بدون سرنشین چینی در پلت فرم و کاربری های مختلف در نمایشگاه های هوایی چین بین سال های 2010 تا 2018 بهت زده هستند. این رکوردی برای یک کشور هست.پیشرفت آشکار در ناوگان هوایی ، نشانه ای جدی از جاه طلبی چین برای ارتقاء ارتش عظیم خود است؛ زیرا نفوذ سیاسی و اقتصادی جهانی آن همچنان در حال رشد است. تعداد زیاد و متنوع هواپیماهای بدون سرنشین ساخته شده توسط چین نشان میدهد که برای کسب تکنولوژی این بخش از صنعت نظامی سرمایه گذاری کلان و برنامه ریزی جدی صورت پذیرفته است. ساختار طراحی و تولید نسبتا پیچیده و البته خوفناک این صنعت در چین تمامی رقبای منطقه ای آن را به وحشت انداخته است.اضطراب ایالات متحده در مورد هواپیماهای بدون سرنشین چین در سال 2000 توسط کنگره زمانی که برای ارزیابی پیامدهای امنیت ملی روابط تجاری و اقتصادی با چین شکل گرفت، برجسته شد.4 سال بعد از این زمانی که پنتاگون از فروش و ارتقا پهپاد انتحاری IAI Harpy به چین توسط اسراییل خمشگین شد ، این حوزه از صنعت نظامی چین به صورت ویژه مورد رصد قرار گفت.هرچند بعد ها همین مدل توسط چین با نام JWS01 و ASN-301 مهندسی معکوس شد ولی کارشناسان نظامی و هوانوردی معتقد هستند پهپاد های چینی هنوز هم چندین سال از مدل های ایالات متحده و اسراییل عقب تر هستند. اما آنها تاکید کردند که چین پرشتابترین پیشرفت را در زمینه تکنولوژی حمل و نقل هوایی غیر نظامی و نظامی داراست ، به خصوص در زمینه انتقال تکنولوژی از شرکت های هوافضای خارجی به شرکت های چینی. پهپاد انتحاری هارپی اسراییل (راست) _ پهپاد انتحاری ASN-301 چین از اواسط دهه ۹۰ میلادی، چین از نیروی نظامی خود که در یک برنامه جامع مدرنسازی که جهت توانمندسازی نیروهای مسلح خود برای بازدارندگی یا آمادگی برای درگیریهای منطقهای با شدت بالا طراحی شدهاست، به منظور دیپلماسی تهاجمی در حل اختلافات ارضی و دریایی خود و انواع عملیاتهای نظامی برای حفاظت از منافع جهانی رو به رشد چین استفاده میکند. پکن توسعه نیروی دریایی، هوایی، موشکی، فضایی، و قابلیتهای جنگ سایبری را اولویتبندی کردهاست که نشاندهنده این است که خود را برای مداخله نظامی آمریکا در مناقشههای ارضی جنوب شرق اسیا آماده می کند. در این زمینه ، سیستمهای بدون سرنشین به عنوان یک حوزه کلیدی برای چین در حال ظهور هستند ، پکن علاوه بر UAV ، توسعه دیگر سیستم های UUV و USV را نیز افزایش داده است. تمرکز چین بر روی سیستمهای بدون سرنشین حداقل تا حدی به کاربرد بالقوه آنها در مناقشات مرزی و دریایی مربوط میشود، اما سیستمهای بدون سرنشین میتواند برای ارتش چین در گسترهای از احتمالات دیگر از جمله عملیات امدادرسانی مفید باشد. آژانسهای دولتی چین نیز به دنبال راههایی برای استفاده از سیستمهای بدون سرنشین برای کاربردهای خانگی مانند نظارت بر آلودگی صنعتی و ارسال پستی هستند. علاوه بر این، چین ممکن است صادرات سیستمهای بدون سرنشین را به عنوان یک راه سودآور برای بهبود موقعیت خود در بازار جهانی اسلحه و وسیلهای برای تقویت روابط دیپلماتیک و امنیتی خود با کشورها تصور کند. با اینکه ادبیات چینی موجود نشان می دهد که برنامه های کاربردی ISR تمرکز اصلی این صنعت در چین هست ولی طیف وسیعی از کاربری های نظامی و غیر نظامی طراحی و تولید گردیده است : جاسوسی ، نظارت و شناسایی (ISR) - intelligence , surveillance , and reconnaissance کمک به نظارت فرا افق دریایی برای کشتیهای رزمی (OTH) - Over the Horizon maritime surveillance جنگهای الکترونیک electronic warfare - (EW) تقویت ارتباطات نظامی (relay ) military communications relay ماموریتهای ررزمی/ عملیات ضربتی combat applications / strike missions کمکهای انساندوستانه و امداد رسانی humanitarian assistance and disaster relief ( HA / DR ) فضای استراتژیک پیرامونی استراتژی چین چیست؟ رهبران چین از آنچه "دوره فرصت استراتژیک" می دانند در طول دو دهه ابتدایی قرن 21 برای توسعه در داخل کشور و گسترش "قدرت جامع ملی " چین بهره مند شده اند. در طول دهه های آینده ، آنها متمرکز بر تحقق یک چین قدرتمند و مرفه هستند که مجهز به نیروی نظامی "در سطح جهانی" باشد و وضعیت چین را به عنوان یک ابر قدرت در منطقه هند و اقیانوس آرام تأمین کند. روزنامه خلق روز 15 ژانویه 2018 طی یک مقاله به شرح بیانیه Xi Jinping که در نشست مقامات ارشد حزب انجام شده بود پرداخت. در آن سخرانی Xi Jinping شروع گذار از "دوره فرصت های استراتژیک" به "دوره فرصت های تاریخی" مطرح کرد. در سال 2018 ، چین برای تحقق این چشم انداز از مجموعه ای از ابزارهای اقتصادی ، سیاست خارجی و امنیتی استفاده کرد. تلاش های مداومی که دولت ، هم در داخل و هم در خارج از کشور انجام می دهد و اغلب دارای ابتکارات اقتصادی و دیپلماتیک است ، همگی از اهداف امنیتی و نظامی چین پشتیبانی می کنند: چین همچنان به اجرای برنامه ریزی بلندمدت به سمت "ساخت چین 2025" و سایر برنامه های توسعه صنعتی ادامه می دهد که بر لزوم جایگزینی فناوری وارداتی با فناوری تولید داخل تأکید می کند. این طرح ها یک چالش اقتصادی را برای کشورهایی که محصولات با تکنولوژی پیشرفته صادر می کنند ، ارائه می دهد. این برنامه ها همچنین با تأکید بر تسلط بر فن آوری های پیشرفته با قابلیت استفاده دوگانه ، مستقیماً از اهداف نوسازی نظامی حمایت می کنند. رهبران چین تلاش می کنند توسعه فناوری غیر نظامی و نظامی را برای دستیابی به کارایی ، نوآوری و رشد بیشتر هماهنگ کنند. در سالهای اخیر ، رهبران چین این ابتکار عمل را که به عنوان ادغام نظامی غیرنظامی (CMI) Civil-Military Integration معروف است ، به یک استراتژی ملی ارتقا دادند که بخش غیرنظامی را برای ورود به بازار دفاع تشویق می کند. استراتژی ملی CMI بر نوسازی سخت افزار ، آموزش ، پرسنل ، سرمایه گذاری ، زیرساخت ها و تدارکات متمرکز است. رهبران چین از قدرت رو به رشد اقتصادی ، دیپلماتیک و نظامی چین برای ایجاد برتری منطقه ای و گسترش نفوذ بین المللی این کشور استفاده می کنند.پیشرفت چین در پروژه هایی مانند طرح "یک کمربند ، یک جاده" (OBOR) احتمالاً باعث ایجاد پایگاه و نیروی نظامی در خارج از کشور می شود که این امر برای تأمین امنیت پروژه های OBOR است. رهبران چین با درک اینکه برنامه هایی مانند "ساخت چین 2025" و OBOR باعث نگرانی در مورد اهداف چین شده اند ، بدون تغییر در اهداف استراتژیک برنامه ها ، سخنان خود را هنگام تبلیغ این برنامه ها نرم می کنند. طرح یک کمربند ، یک جاده و اهمیت کریدور های زمینی و دریایی مدیریت امنیت ملی چین مفهوم گسترده امنیت ملی چین شامل ثبات داخلی و تهدیدهای خارجی است ، تروریسم یا گسترش عقاید دموکراتیک به همراه نفوذ خارجی از جمله مواردی است که بر ثبات داخلی تأثیر می گذارد . چین برای اطمینان از كنترل حزب به طور مستمر مدیریت امنیت ملی ،حزب ، ارتش و نهادهای دولتی خود را مدرن می كند. این تلاش ها نگرانی های دیرینه این کشور را نشان می دهد که سیستم به ارث رسیده خود را پویا و مجهز به تجهیزات کافی برای پاسخگویی به چالش های رو به رشد چین نمی داند. اختلافات ارضی چین و رویکرد جامع مدیریت اختلافات منطقه ای استفاده از زور توسط چین در اختلافات ارضی از سال 1949 تاکنون بسیار متفاوت بوده است. برخی از اختلافات منجر به جنگ شد ، مانند درگیری های مرزی با هند در 1962 و ویتنام در 1979 و اختلاف با اتحاد جماهیر شوروی سابق در دهه 1960 که حتی احتمال جنگ هسته ای را افزایش داد. در موارد اخیر مربوط به اختلافات مرز زمینی ، چین گاهی اوقات مایل است با همسایگان خود سازش کند و حتی امتیازاتی را ارائه دهد. از سال 1998 ، چین 11 مورد اختلاف ارضی را با شش همسایه حل و فصل کرده است. در سال های اخیر ، چین برای مقابله با اختلافات متعددی که بر سر ویژگی های دریایی و مالکیت ذخایر نفت و گاز دریایی بالقوه وجود دارد ، رویکردی تهاجمی تر به کار گرفته است. چین در تلاش است تا اهداف خود را بدون به خطر انداختن ثبات منطقه ای که به توسعه اقتصادی اش کمک کرده است تأمین کند. با توجه به این رویکرد ، رهبران چین از روشهای کوتاه مدت در درگیری ها استفاده می کنند تا اهداف استراتژیک چین را از طریق اقدامات محاسبه شده در زیر آستانه درگیری با ایالات متحده ، متحدان و شرکای آن یا سایر افراد در منطقه هند و اقیانوس آرام دنبال کنند. این تاکتیک ها به ویژه در پیگیری ادعاهای سرزمینی و دریایی چین در دریاهای جنوب و شرق چین و همچنین مرزهای آن با هند و بوتان مشهود است. چین همچنین مایل است برای پیشبرد منافع خود و کاهش مخالفت سایر کشورها از اقدامات قهری - چه نظامی و چه غیر نظامی - استفاده کند. تایوان با اختلاف همچنان "استراتژیک ترین" موضوع PLA و یکی از مناطق جغرافیایی است که رهبری حزب آن را دارای اهمیت استراتژیک می داند. سایر مسیرهای استراتژیک شامل دریای چین شرقی ، دریای چین جنوبی و مرزهای چین با هند و کره شمالی است.استراتژی کلی چین در قبال تایوان همچنان شامل عناصر اقناع و اجبار برای جلوگیری از توسعه نگرش های سیاسی استقلال طلبانه در تایوان است. تایوان در سال 2018 سه شریک دیپلماتیک دگیر را از دست داد و برخی از مجامع بین المللی همچنان از شرکت نمایندگان تایوان خودداری میکنند. اگرچه چین طرفدار اتحاد مسالمت آمیز با تایوان است ، ولی هرگز از استفاده نیروی نظامی چشم پوشی نکرده است. نمایی از اختلافات ارضی چین و مرزهای دریایی کشورهای همجوار چین و ژاپن ادعاهای همپوشانی در مورد فلات قاره و مناطق انحصاری اقتصادی (EEZ) در دریای چین شرقی دارند. دریای چین شرقی حاوی گاز طبیعی و نفت است ، اگرچه تخمین ذخایر هیدروکربن دشوار است. ژاپن معتقد است که یک خط مساوی از هر کشور درگیر باید منطقه EEZ را جدا کند ، در حالی که چین ادعا می کند که یک فلات قاره گسترده دارد. دریای چین جنوبی در ملاحظات امنیتی در سراسر آسیای شرقی نقش مهمی دارد زیرا شمال شرقی آسیا به جریان نفت و تجارت از طریق خطوط حمل و نقل دریای چین جنوبی ، از جمله بیش از 80 درصد نفت خام به ژاپن ، کره جنوبی و تایوان ،وابسته هست.چین ادعا می کند جزایر اسپراتلی Spratly و جزیره Paracel در داخل حاکمیت چین قرار دارد ادعاهایی که توسط برونئی ، فیلیپین ، مالزی و ویتنام به طور کامل یا بخشی مورد اختلاف است.در سال 2018 ، چین با قرار دادن موشک های کروز ضد کشتی و موشک های دوربرد زمین به هوا در ایستگاه های جزایر اسپراتلی ، برنامه های نظامی خود را در دریای چین جنوبی ادامه دادکه عملا نقض تعهد سال 2015 شی جین پینگ ، رئیس جمهور چین مبنی بر "عدم کاربری نظامی جزایر اسپراتلی بود . اهمیت کریدور های دریایی کشورهای اسیای جنوب شرقی تنش ها با هند در امتداد مرز مشترک آروناچال پرادش ، که چین ادعا می کند بخشی از تبت و بنابراین بخشی از چین است ، و همچنین منطقه آکسای چین در انتهای غربی فلات تبت همچنان وجود دارد. گشت های چینی و هندی به طور مرتب در طول مرز مورد اختلاف با یکدیگر روبرو می شوند و هر دو طرف غالباً یکدیگر را به تجاوزات مرزی متهم می کنند. در سال 2017 ، هر دو طرف درگیری 73 روزه ای تجربه کردند. سوال اصلی این است که چرا چین برنامه هواپیماهای بدون سرنشین را در اولویت قرار می دهد؟ در 9 سپتامبر 2013 یک پهپاد چینی (BZK-005) به فضای هوایی ژاپن در جزایر مورد مناقشه سنکاکو نزدیک شد. واکنش ژاپن به این حادثه غیر معمول بود و باعث اسکرامبل دو فروند جنگنده F-15 ، یک فروند هواپیمای هشدار دهنده اولیه E-2C و یک هواپیمای نظارتی AWACS به محل حادثه شد. سخنگوی وزارت دفاع چین،Geng Yansheng ، کمی بعد اعلام کرد که اگر یک هواپیمای بدون سرنشین چینی توسط نیروهای دفاعی ژاپن مورد هدف قرار گیرد ، جنگ شروع خواهد شد.درواقع این قدرت و تمایلات منطقه ای چین را نشان می دهد که از ظرفیت ارتقای نظامی اش به عنوان بخشی از ادعاهای سرزمینی اش استفاده می کند. پهپاد نظارتی راهبردی BZK-005 چین رویکرد موازی چین از لحاظ فعالیت، مشروعیت، و محبوبیت با برنامه آمریکا متمایز است. یک تمایز مهم در سطح داخلی نهفتهاست که در آن ایالاتمتحده از هواپیماهای بدون سرنشین به منظور مداخله نظامی در سکوت خبری استفاده میکند در حالی که برنامه چینی به دنبال نمایش عمومی ظرفیت فزاینده آن است. سوال اصلی این است که چرا چین، که فاقد سطح بالایی از فرماندهی و کنترل برای UAVs است، یک برنامه کاملا بدون سرنشین را ایجاد میکند. برنامه توسعه پهپادی چین موجب غرور ملی است که به طور حتم یک انگیزه کلیدی برای توجیه این حجم از سرمایه گذاری است. ادبیات غالب در مورد گسترش فن آوری های نظامی تمایل به تمرکز بر نگرانی های امنیتی و آرمان های ژئوپولیتیک است. مخاطبان چینی برخلاف مردم امریکا که برنامه پهپادی را نشانه پرستیژ و یک راه موثر برای مبارزه با تروریسم می شناسند ، از آن بعنوان یک منبع غرور ملی حمایت می کنند.در حالی که چین برنامه ی هواپیماهای بدون سرنشین خود را در نمایشگاه عمومی از طریق نمایش های هوایی و برنامه های خبری دولتی به رخ می کشد ، ایالات متحده از اینکه پهپادها مداخله نظامی آنها را (در سطح عملیاتی و افکار عمومی)کمتر آشکار می کند رضایت دارند. اقدامات موجود در زمینه تکثیر تکنولوژی نظامی بر روی محرکهای مادی و غیرمادی تمرکز دارد. کشورها در صورت مواجهه با شرایط امنیتی ضعیف، ظرفیت نظامی خود را دنبال خواهند کرد. دولتها ممکن است به دلیل نوع رژیم خود فنآوریهای جدید را دنبال کنند. بیش از همه نظام های میلیتاریستی و خودسالار ( Autocratie ) به افزایش ظرفیت علاقهمند خواهند بود.با این توضیح هواپیماهای بدون سرنشین نه تنها میتوانند برای یک سیستم خودکامه (به خصوص آنهایی که با تهدیدهای داخلی مواجه هستند) سودمند باشند، بلکه برای یک سیستم مردم سالار که در آن آسیب جانبی با استفاده از UAV به حداقل میرسد، مفید است.سرانجام، دولتها ممکن است فناوری را برای منافع صرفا مادی، مانند غرور ملی یا اعتبار بین المللی دنبال کنند. البته منطق غالب در مورد توسعه برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی اطلاع بازیگران نظامی از اثربخشی آن است.کشورها معمولا بر اساس چگونگی استفاده سایر کشورها از سیستم های فناورانه و همچنین اثربخشی درک شده از بکارگیری آنها ، قابلیت های نظامی جدید را اتخاذ می کنند.با پیروی از این منطق، کاملا اجتنابناپذیر است که چین یک برنامه بدون سرنشین را دنبال کند. همراه با پمپاژ غرور ملی، این برنامه در حال ارسال سیگنالهای داخلی و منطقهای از قاطعیت سیاست خارجی چین به ویژه در مناقشات ارضی و ملی گرایانه میباشد. هواپیماهای بدون سرنشین میتوانند از آرمانهای قدرت منطقه ای چین، به ویژه از نظر نظارت و پاسخ به حضور ایالات متحده در آسیا و اقیانوس آرام از طریق A2/AD پشتیبانی کنند. نمونه یک منع دسترسی - تحدید منطقه ای A2/AD مسائل قابل توجهی بین برنامه های ایالات متحده و چین وجود دارد. هر دو کشور، استدلال های قانونی بر اساس امنیت ملی را برای حمایت از استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین مطرح میکنند. در حالی که برنامه هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا تمرکز را بر اهداف تروریسم بین المللی می گذارد، نگرانی های امنیت داخلی در حال حاضر برنامه چین را پیش می برد. تمرکز فعالیت های چین در جزایر Diaoyu / Senkaku جزو اختلافات ارضی دریای جنوب چین بوده است، اما چین با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در جنوب شرقی آسیا دست به عملیات شناسایی و رزمی می زند. انگیزه های چین از برنامه هواپیماهای بدون سرنشین فراتر از سودمندی فنی آن است و بیشتر مربوط به ناسیونالیسم و امنیت داخلی است. حمایت مردم از هواپیماهای بدون سرنشین در چین به طور کلی قوی است، همانطور که در ایالات متحده است. در عین حال،یک نگرش دوگانه به هواپیماهای بدون سرنشین در چین وجود دارد. با اینکه حمایت ملی گرایانه برای برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی وجود دارد اما اکثریت جمعیت چین با حملات رزمی پهپادها بخصوص ایالات متحده مخالف است . این تفاوت ها دو نتیجه ممکن برای برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی را برجسته می کند: استفاده قاطعانه تر از هواپیماهای بدون سرنشین در برابر خویشتن داری بیشتر. چین مایل است که از تمام قابلیت های پهپادی استفاده کند. با این حال، استفاده از پهپاد در حد نظارت های روزانه پیگیری میشود . در بررسی انگیزههای کلیدی , اهداف سیاست خارجی چین را میتوان به صورت زیر برونیابی کرد: برنامه هواپیماهای بدون سرنشین چینی توجه و بودجه داخلی را افزایش داده است. کارشناسان بر این باورند که چین با توسعه ظرفیت و تمرکز زدایی ، بازیکنان بسیاری در تولید هواپیماهای بدون سرنشین گرد هم آورده که نتیجه آن یک "بازار داخلی بسیار رقابتی برای طراحی سیستم های UAV" است.توسعه ای که می تواند پیامدهای نگران کننده ای برای ایالات متحده باشد، گسترش جهانی سیستم های بدون سرنشین چینی به علت کم قیمت مناسب و همچنین عدم محدودیت های صادراتی .به طور کلی , براساس نظر یک تحلیل گر جمهوری خلق چین : این پرنده به طور فزایندهای " نوک شمشیر " در جنگهای مدرن آینده خواهد بود. پرنده ای که قابلیت هایش مطابق با پیش بینی PLA از جنگ های آینده است : "بدون سرنشین، پنهانکار، خاموش" پ.ن : با توجه به گستردگی محتوا انشالله خداوند به ما توان بده تا تمامی زوایای شکل گیری قدرت پهپادی چین رو بررسی کنیم. موردی که مثل تاپیک های دیگر منظور اصلی نویسنده هست و خواننده باید مد نظر داشته باشد ، نشان دادن عقبه وسیع فکری ، سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و... است که با کارکردی هم افزا منتج به شکل گیری یک قابلیت راهبردی مستمر خواهند شد.
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی شناور شهید رودکی technical vehicle Level 101 تکنیکال ها در رزم زمینی به وسایل نقلیه غیر نظامی گفته می شود که با نصب تسلیحات عموما با قدرت آتش بالا تبدیل به خودرو های نظامی شده اند. این وسایل اگرچه عموما از خودرو های نظامی کلاسیک قابلیت های رزمی، خصوصا حفاظتی کمتری دارند، در عین حال اما اولا قدرت آتش مناسبی در میدان نبرد ارائه می کنند. دوما سرعت و قابلیت تحرک مناسبی دارند. سوما از آنجا که بر اساس پلتفرم های تجاری موجود در منطقه نبرد ساخته می شوند بسیار ارزان تر هستند و به سرعت از یک خودروی غیر نظامی تبدیل به یک خودروی نظامی می شوند. در حوزه رزم دریایی قایق های تندرو ایرانی که بر اساس قایق های پرسرعت تجاری ساخته و تسلیح شده اند را می توان معادل دریایی مفهوم تکنیکال naval technical دانست. این قایق ها اما نسبت به شناورهای سنگین توان دریانوردی خیلی محدودتری دارند، در برابر شرایط بد آب و هوایی به شدت آسیب پذیر هستند و تنها در محدوده آب های ساحلی کشور مبدا امکان بکارگیری دارند. از جنگ جهانی دوم به این سو، در حوزه شناورهای سنگین تر استفاده از کشتی های تجاری برای اجرای ماموریت رزمی سوابقی وجود دارد، اما این استفاده را نمی توان معادل تکنیکال دانست، چرا که شناور هایی چون Kaiyō ژاپنی و SS Atlantic Conveyor و SS Atlantic Causeway های انگلیسی نه به عنوان یک وسیله رزمی غیر کلاسیک بلکه به دلیل محدودیت ها به عنوان در دسترس ترین پاسخ به معادل رزمی کلاسیک آنها استفاده شده بود. شهید رودکی: پاسخی به چند نیاز نیروی دریایی سپاه اگرچه توان رزمی خود را معطوف به رزم غیر کلاسیک بر پایه ی قایق های تندروی موشک انداز تعریف کرده است، اما این نیرو در نیاز های عملیاتی و شرایط رزمی خاص دریا نقاط ضعفی را نشان داده که با این روش قابل پوشش نیست. این نیرو برای رزم آبی-خاکی در خلیج فارس، خصوصا برای انتقال نیرو و تجهیزات سنگین به جزایر ایرانی خلیج فارس از شناور ها و لندیگ کرافت های مناسب برخوردار نیست . این ضعف جدی در رزمایش ابی خاکی اخیر این نیرو به وضوح مشاهده شد. قایق های این نیرو در شرایط نا مساعد دریایی به شدت توان عملیاتی خود را از دست می دهند. برد دریا نوردی این قایق ها نسبت به کشتی های بزرگتر محدود است. توان تسلیحاتی این شناور های نیز عمدتا محدود به موشک های کروز برد کوتاه و یا راکت های 107 میلیمتری و مسلسل های سنگین است که در بهترین حالت در برد کوتاه امکان رزم سطحی را برای این شناورها فراهم می کند. این شناور ها به خصوص در برابر اهداف هوایی بی دفاع هستند و در برابر اهداف سطحی نیز به لحاظ برد محدودیت دارند. اما ساخت شناور رزمی سنگین همچون یک فریگیت به منابع مالی و صنعتی قابل توجهی نیاز دارد و ساخت چنین شناوری نیز با توجه به توان صنعتی موجود در ایران و مسائل سیاسی ، می تواند تا بیش از یک دهه به طول انجامد. شناور 125 متری 4 هزار تنی شهید رودکی می تواند تا حد قابل توجهی نیاز به یک لندینگ کرافت با امکان حمل محموله قابل توجه را رفع کند، اما این همه ماجرا نیست. سپاه سعی کرده با این طرح یک پاسخ نسبی و نه حداکثری، و البته فوری به طیفی از نیازهای پیشتر گفته شده بدهد. این پاسخ با گسترش کانسپت تکنیکال ، منجر به ساخت چیزی شده است که بزرگترین تکنیکال جهان است. یک وسیله نقلیه تجاری که با اضافه کردن تسلیحات نظامی به سرعت تبدیل به یک وسیله رزمی نظامی می شود، قدرت آتش قابل توجهی دارد، و نسبت به همتایان رزمی کلاسیک اش به مراتب ارزان تر است. ایده اضافه کردن پودمان ها (ماجول های) تسلیحاتی موبایل، که عمدتا سامانه های رزمی زمینی هستند در دوران معاصر دارای سابقه است. در دهه 90 میلادی از اقدام چین به نصب هویتزر ها و تانک ها بر روی شناورهای تجاری برای تامین آتش پشتیبانی می توان نام برد. اما این تسلیحی تک منظوره و به عنوان راه حلی موقتی و کوتاه مدت توسط چین بکار گرفته شد و با رشد توان صنعتی و گسترش قابلیت های کلاسیک دریایی این کشور این رویکرد به سرعت کنار گذاشته شد. در سال های اخیر آمریکایی ها نیز به جهت رفع خلا های موردی بر روی شناور هایشان به منظور تکمیل توان رزمی شناور های رزمی کلاسیک خود، چه در بعد آفند و چه پدافند اقدام به نسب ماژول های رزمی موبایل روی شناور های خود کرده اند. نصب سامانه اخلال گر پهپاد LMADIS و قرار دادن نفربر زرهی LAV-25 بر روی عرشه ناو USS Boxer در ماموریت در خیلج فارس و اخیرا نصب سامانه راکت انداز HIMARS بر روی عرشه ناو USS Somerset نمونه هایی از این اقدام هستند. اما این موارد نیز همانطور که گفته شد به عنوان ماژول هایی که به صورت موردی به شناور های نظامی کلاسیک اضافه می شدند مورد استفاده قرار می گرفتند. در مورد شناور شهید رودکی اما، از یک سو این شناور می تواند این ماژول های تسلیحاتی موبایل را به عنوان یک لندینگ کرافت به سواحل مورد نظر انتقال دهد، از سوی دیگر تمام توان آفندی و پدافندی این شناور بر پایه اضافه شدن ماجولار این سامانه های تسلیحاتی موبایل تعریف شده است. این مورد حتی صرفا به سامانه های رزمی زمینی نیز خلاصه نمی شود، بلکه لانچر های موشک های کروز ضد کشتی، سامانه های پدافندی موشکی، پهپاد ها، انواع تجهیزات راداری، شناسایی و سیگ اینت، قایق های تندرو و یا عناصر دیگری در حوزه هوایی و دریایی نیز از جمله سامانه های بالستیک تیوب پرتاب کوتاه برد و میان برد می توانند بر حسب نیاز این به این پلتفرم اضافه شوند. بدین ترتیب علاوه بر آنکه شناور های مشابه دیگری می تواند با قرار گیری در این الگو توان رزم آبی خاکی و لجستیک دریایی سپاه را ارتقا دهد در عین اینکه خود به عنوان یک شناور سنگین با توان دریانوردی مناسب از قدرت آتش آفندی و پدافندی قابل توجهی نیز بر خوردار است، اساسا هر شناور غیر نظامی دیگری در زمان نیاز به سرعت می تواند بر حسب ماموریت با ماژول های تسلیحاتی مناسب تجهیز شود و به عنوان یک تکنیکال دریایی در میدان رزم ایفای نقش کند. البته این شناور ها نیز در کنار سامانه های تسلیحاتی موبایل به حدی از تجهیزات ثابت بر روی خود نیازمند هستند تا قابلیت های عملیاتی و بقای در میدان نبرد آنها افزایش یابد، که احتمال می رود در آینده چنین تجهیزاتی به ناو شهید رودکی و دیگر شناور های مشابهی که در آینده به سازمان رزم نیروی دریایی سپاه وارد می شوند اضافه شود. از آن جمله می توان از سامانه دفاع نقطه ای کمند و رادار های دریایی نظامی چون عصر و یا چشم عقاب نام برد. .................................................................................................. کماکان هرگونه کپی برداری آزاد. شادی روح شهدای خط تشیع صلوات
-
1 پسندیده شدهبازار تسلیحات در نگاهی گذرا بعد از معرفی اصول بازاریابی تسلیحاتی و نظامی نیاز هست نگاهی کوتاه به این بازار و سهم فروش تسلیحات و دولت ها انداخت نگاه کوتاه مشخصا نگاه آمار و اعداد است تا واقعیت صحنه دیده شود و باتوجه به توان و داشته ها تصمیم گیری شود به ترتیب آمار شرکت های تسلیحاتی، آمار کشورهای فروشنده و کشورهای خریدار تسلیحات بر حسب فروش طبق آمار از سال 1950 تا 2017 طبق این آمار آمریکا و و دوم روسیه بیشترین فروش و بیشترین شرکت های موجود در بازار تسلیحات را دارد در این بین هند آلمان و چین نیز خریداران اصلی تسلیحات در جهان هستند وقتی در جزئیات فروش تسلیحات می رویم و درصد های بازار فروش تسلیحات آمریکا را بر حسب تسلیحات نگاه می کنیم نکات جالب تری را مشاهده می کنیم بیشترین بازار متعلق به جنگنده های هوایی بوده و با اختلاف زیاد رتبه بعدی به موشک و وسایل زرهی می رسد این نکته برای یک بازاریاب پر از مفهوم هست و چرخش مالی را می بیند جالب هست که تسلیحات دریایی و کشتی ها در رتبه نزدیک به آخر قرار می گیرد آمار فروش آمریکا به تفکیک جنگ افزار شدت فروش و ارتباطات را هم در شکل زیر می تواند دید این قضیه در آمار فروش روس ها هم صدق می کند و تکرار این نکات مشاهده می شود آمار فروش تسلیحات روسیه به تفکیک تسلیحات و کشورها اما فروش تسلیحات رژیم اشغالگر قدس هم جالب هست بزرگترین خریداران هند و آذربایجان هستند که پر نکته هست آمریکا رتبه 4 خرید تسلیحات را دارد و 3 کشور اروپایی انگلیس، آلمان و ایتالیا در زمره ده کشور اول خریدار هستند. تفسیر دوستان فرای این آمار چیست؟ یک مرجع خوب در این زمینه سایت استاتیستا هست https://www.statista.com/chartoftheday/Military%20Aircraft%20Manufacturing/
-
1 پسندیده شدهبازار صادرات تسلیحات برای ایران در حالی که بحث پیرامون تمدید غیرقانونی تحریم تسلیحاتی ایران ادامه دارد توجه ها به سمت خریدهای ایران از روسیه و چین با محوریت هواگردها هست ولی نشانه بیانگر آن است که هدف اصلی نگرانی صادرات تسلیحات و خدمات نظامی توسط ایران است علارغم تبلیغات ضعیف ایران در خصوص صنایع و تسلیحات دفاعی ولی - قیمت پایین - انتقال راحت تر تکنولوژی - سادگی تسلیحات و ایده ها - حسن نیت در معاملات - تقابل های نقطه ای ولی موفق با رژیم صهیونیستی و آمریکا باعث شده است که بازارهای تسلیحاتی و خدمات نظامی ایران برای کشورهای محصور در قدرت جهانی جالب و ارزشمند بیاید - بازارهای تسلیحاتی کوچک و سیاه، کشورهای آفریقایی و کشورهای و مناطق تحت تحریم یا بی پول هستند بازارهایی تسلیحاتی مثل عراق سوریه ونزوئلا کره شمالی لبنان لیبی نیجر کوبا و کشورهای آفریقایی این شروع ماجراست چون تجربه یک معامله خوب، معامله بعدی را پدید می آورد و دومینو وار اتفاقات بعدی رخ می دهد و مشتری هایی عجیب برای خدمات و تسلیحاتی خاص مثل پاکستان، چین، روسیه و این خطر بزرگی در بازار تسلیحات است که به معنی ورود یک رقیب جدید می باشد یادآوری این نکته ضروری هست که صادرات نظامی فقط تانک و هواپیما نیست در آخر می توان مثال هایی را آورد - از فروش تسلیحات به عراق در مقابل داعش فروش خودروهای سبک و نصب تجهیزات غیررسمی در خاک عراق اورهال تانک های عراقی و یا زره پوش ها پهپادها - یا مثال دیگر اورهال سی 130 ونزوئلا و فروش خدمات نظامی پهپادها http://gallery.military.ir/albums/userpics/10393/Eaew4PeWoAIhbE-.jpg https://snn.ir/fa/news/855277/%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85%7C-%D8%A7%D9%88%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%84-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C-c-%DB%B1%DB%B3%DB%B0-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%88%D9%86%D8%B2%D9%88%D8%A6%D9%84%D8%A7-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D9%85%D8%AA%D8%AE%D8%B5%D9%91%D8%B5%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C