برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 15 بهمن 1399 در همه مناطق
-
18 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث جنگ های اول و دوم عراق و آمریکا موسوم به جنگ اول خلیج(فارس) و جنگ دوم خلیج(فارس) ، یکی از بحث های مهم مرتبط با تحولات دهه پایانی قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست و یکم در منطقه خاورمیانه است که در بلند مدت باعث ایجاد تغییرات عمیق جغرافیائی ، نظامی ، جغرافیای سیاسی ، نظامی و اقتصادی در این منطقه شده است. اما ظاهرا این مباحث در این انجمن اونقدر که شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. پس با اجازه مدیریت محترم و دوستان و کاربران ارجمند انجمن ، دوباره بررسی این بحث مهم رو در قالب سلسله پست هائی به جریان می اندازیم. ( باشد که بخاطر بالا آوردن تاپیک قدیمی توسط تامکت گیلانی هدف فینیکس قرار نگیریم ) خشم و انتقام Anger & Revenge (چرا صدام به کویت حمله کرد؟) سرلشکر عراقی وفیق السامرایی در کتاب «ویرانی دروازه شرقی» چرایی تصمیم صدام برای حمله به کویت را تشریح کرده است: صدام در شرایطی جنگ با ایران را پایان داد که بدهیهای سنگینی بر عراق تحمیلشده بود. طرحهای توسعه اقتصادی بهصورت دردناکی متوقف یا فلج گردید. او نتوانست به هیچیک از اهداف اولیه جنگ جامه عمل بپوشاند. صدام با عملیات «انفال» و تمام خشونتها و مصیبتها و استبدادی که به همراه داشت و با بهکارگیری گسترده سلاحهای شیمیایی، احساسات کردها را جریحهدار نمود که هیچکس غیر از تسلیمشدگان نمیتواند آن را فراموش کند. نیروهای ما در طولانیترین جنگ مدرن با ایران جنگیدند و سرزمین «رافدین» را حفظ کردند، اما مسئول عدم تحقّق اهداف غیرواقعی جنگ نیستند؛ شکست بزرگی که حاصل شد، شکست صدام و رؤیاها و غرور او بود. صدام کاملاً با حقایق اطراف خود آشنا بود و به دروغین بودن زرقوبرقها پی میبرد؛ پس آغاز یک مرحله جدید اجتنابناپذیر بود: «کویت، کلید خلیج[فارس] و دروازه عراق بهسوی دریاچههای بزرگ نفتی.» روز دهم مارس ۱۹۹۰، بهاتفاق سپهبدستاد صابر الدوری در یک مأموریت کاری به بحرین سفر نمودیم. در آنجا با وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش و مدیر سرویس اطلاعات دولت بحرین ملاقات کردیم. مدتی پیش از این نیز به دولت امارات متحده عربی سفر کرده و طی آن با شیخ محمد بن زائد فرمانده نیروی هوایی وقت این کشور و رئیس ستاد کل نیروهای مسلّح فعلی، ملاقات کردیم. شیخ محمد بن زاید فرمانده وقت نیروی هوائی امارات + ژنرال نورمن شوراتسکف فرمانده طوفان صحرا پسازآنکه از بحرین بازگشتیم، نتایج سفر را به اطلاع ریاست جمهوری رساندیم. منشی رئیسجمهور مرا به قصر ریاست جمهوری فراخواند. بهمحض رسیدنم، در زمان مقرر، به دفتر رئیسجمهور هدایت شدم. صدام پسازآنکه پرسشهایی راجع به وضعیت سازمان اطلاعات نظامی به عمل آورد، گفت: «گزارش شما را راجع به دیدار از بحرین خواندم. منشی ریاست جمهوری سابقه دیدارهای قبلیتان از کشورهای خلیج [فارس] و ازجمله دیدار اخیرتان از امارات متحده عربی را نیز در گزارش آورده است ولی شما نتوانستید با کویتیها هماهنگی کنید.» من اهمیت کشورهای خلیج [فارس] را در زمینه فعالیتهای اطلاعاتی در برابر ایران و همچنین پاکستان، برای او توضیح دادم و از موضعگیری مقامات امارات و بحرین، ستایش به عمل آوردم. صدام با دقت و تمرکز، سرنخ صحبتها را به دست گرفت و در شرایطی که به نظر میرسید از چیزی عصبانی شده است، گفت: «کشورهای خلیج [فارس] به تعهدات مالیشان در قبال ما عمل نکردند... ما وارد جنگی طولانی شدیم، خون دادیم و اموال زیادی صرف کردیم. نقش ایران را در منطقه محدود کردیم... ولی کشورهای خلیج [فارس] نهتنها نسبت به جبران خسارتهای مالی ما اقدام نکردند، بلکه بهاتفاق آمریکاییها علیه انقلاب عراق توطئه میکنند. امریکا با عربستان سعودی و امارات و کویت در زمینه توطئه علیه ما تلاش میکنند. برای تحت تأثیر قرار دادن برنامههای صنایع و پژوهشهای علمی ما و همچنین وادار نمودنمان به کاهش حجم نیروهای مسلحمان، میخواهند از قیمت نفت بکاهند. در چنین شرایطی پیروزی نظامی ما بر ایران رو به ضعف میرود. شما باید نسبت به وجود یک ضربه هوایی یا بیشتر، از سوی اسرائیل هوشیار باشید. آنها قصد دارند در چارچوب همان طرح توطئهای که گفتم، برخی از اهداف مهم ما را نابود سازند. ما باید سرویس امنیتی و اطلاعاتی خود را بهگونهای بازسازی و تقویت کنیم، که بهعنوان بازوی نیرومند ما در خارج عمل کند تا اگر مجبور شدیم، پاسخ نظامی بدهیم و آنها را متزلزل نماییم. این کار را از طریق سازمانهای اطلاعاتی انجام میدهیم و این مستلزم داشتن شایستگیهای بالایی است... اختلاف پنهانی در حال حاضر در خلیج [فارس] بین عمان و امارات، امارات و عربستان و بحرین و قطر وجود دارد. خلیج [فارس]یها، کویتیها را دوست ندارند و ما باید به این مسئله دامن بزنیم. کشورها با گوشهگیری به وجود نمیآیند. اگر ما مجبور شویم به کشورهای خلیج [فارس]پاسخ گستردهای بدهیم، هیچکس نمیتواند از رسیدن ما به تنگه هرمز جلوگیری کند.» سرلشکر ستاد وفیق السامرائی سخنان صدام به پایان رسید و من به دفتر منشی رئیسجمهور رفتم. او از من خواست که در آنجا بنشینم تا او به نزد رئیسجمهور برود و مجدداً بازگردد. اندکی بعد، نزد من بازگشت و گفت: «آنچه از صدام شنیدی، نزد خودت باقی بماند.» سپس از گاوصندوقی که در کنارش قرار داشت، یک ساعت مردانه مچی خارج کرد و بهعنوان هدیه به من داد، من از دفتر صدام خارج شدم و فکر نمیکردم به آنچه گفته است، در آینده عمل میکند. ما با ایران جنگیدیم و اعراب کشورهای خلیج [فارس] با اموال و روابط و بنادرشان در کنار ما ایستادند؛ غرب نیز در کنار ما ایستاد. برخی از اعراب و کشورهای غربی در زمینه دستیابی ما به صنایع گسترده شیمیایی کمک کردند. نتیجه چنین جنگی، همان بود که دیدیم. حالا اگر بخواهیم با برادران عرب و همپیمانان دیروزمان بجنگیم، چه سرنوشتی پیدا خواهیم کرد؟ بهطورقطع هیچکس به کمک ما نخواهد آمد. این اندیشهها در آن لحظات از ذهن من گذشت. به دنبال سخنرانی صدام در 1990/04/02 بر تشنّج اوضاع افزوده شد. وی در این سخنرانی اعلام کرد: «ما سلاح شیمیایی دوگانه در اختیار داریم.» روز 1990/05/10 برای بازجویی از وابسته نظامی عراق در ترکیه، یعنی سرتیپ ستاد فاضل احمد السّبتی السامرایی به ترکیه سفر کردم. سازمان اطلاعات شدیداً اعتراض کرده بود که او یکی از کارمندان این سازمان را که بهعنوان نگهبان سفارت فعالیت میکرد، مورد ناسزاگویی قرار داده است. این نگهبان ادّعا کرده بود که السامرایی در فحاشی نسبت به او زیادهروی کرده و مدیر سازمان اطلاعات یعنی سبعاوی ابراهیم الحسن (نابرادری صدام) را نیز مورد ناسزاگویی خود قرار داده است. من هم به خاطر سبعاوی سفر کردم، نه آن نگهبان. ژنرال وفیق السامرائی روز 1990/7/4 برای انجام مأموریتهای محوله به پاکستان سفر کردم و در جریان این سفر، با خبرچینهای عراقی در کراچی و اسلامآباد دیدار کردم. در مدتی که در این کشور بودم، ردوبدل تهدیدها بین صدام و اسرائیل به حد خطرناکی رسید. بهروشنی دریافتم که نگرانیهای صدام از ضربه احتمالی و غافلگیرانه اسرائیل علیه تأسیسات اتمی و آزمایشگاهی سلاحهای میکروبی عراق بهشدت رو به افزایش نهاده است. این نگرانیها بهعنوان یک اهرم فشار شدید میتوانست صحنه جنگ را به کویت منتقل نماید و صدام را وادارد که برای رهایی از بحران اقتصادی، بهطرف جهنم فرار کند. جنگ تبلیغاتی صدام، بعد از اسرائیل متوجه دولت امارات متحده عربی و کویت گردید. وی این دو کشور را متهم به توطئه اقتصادی علیه عراق کرد و روز 1990/7/17 در سخنرانی خود این جمله معروف خود را گفت که: «زدن گردنها، نه قطع روزیها!» حکومتهای قبلی عراق، کویت را جزئی از عراق اعلام کرده بودند، ولی با واکنشهای بینالمللی و عربی مواجه شدند؛ بهویژه با واکنش مصر در دوران رهبری عبدالناصر. در آن هنگام کشورهای عربی به نفع کویت وارد عمل شدند و حکومتهای قبلی عراق درصدد عملی کردن خواسته خود برنیامدند و عراق را زیر سنگ آسیاب جنگی مدرن قرار ندادند. نیاز عراق به دو جزیره «وربه» و «بوبیان» در حدّی نبود که ارزش ماجراجویی داشته باشد. عراق میتوانست از بندرهای «بصره»، «سیبه»، «فاو» و «امالقصر» استفاده کند و برای بهبود وضعیت سواحل خود، بندر بزرگی را در رأس خلیج [فارس] احداث کند. اما اینکه پا را فراتر نهاده و در اندیشه ایجاد یک قدرت دریایی باشد، فاقد هرگونه مبنای منطقی یا عملی بود. ضرورتی نداشت که عراق بهعنوان یک قدرت دریایی نیرومند مطرح باشد. ناآگاهی صدام نسبت به فلسفه تحرکات نظامی و موازنه درگیریها که آمیخته با استبداد و خودکامگی و پیامدهای آن، کاهش حجم و ابعاد کمکهای مشورتی بود، او را بهسوی اشتباهات کشندهای سوق میدهد؛ مثل جاهطلبیهای او در زمینه کسب مقام زعامت جهان عرب و رؤیاهای خیالپردازانه که سرانجام او را به تجاوز به کویت وادار نمود. صدام در چادر سربازان عزاقی در لحظاتی که رهبران کشورهای عربی در کنفرانس فراگیر سران کشورهای عربی (بهجز سوریه و لبنان) در بغداد گرد هم آمده بودند، نیروهای گارد ریاست جمهوری، خود را برای تجاوز به کویت آماده میکردند. بعدازظهر یکی از روزهای بسیار گرم ماه ژوئیه و درحالیکه من در باغچههای اداره کل اطلاعات قدم میزدم، دو تن از افسران عالیرتبه ستاد نزد من آمدند. یکی از آنها گفت که شاهد تحرکات گسترده نیروهای گارد ریاست جمهوری در جنوب بوده است. دیگری گفت که این تحرکات احتمالاً در قالب مانورهای آمادگی سالانه صورت میگیرد. من به تمایل صدام به تجاوز به کویت یقین پیدا کردم. درحالیکه او انگیزههای خود را از فرماندهان نظامی، بهاستثنای تعداد اندکی از آنان پوشیده نگهداشته بود. ستون های تانک عراقی در حال ورود به کویت سیتی بر دامنه تشنّج سیاسی و تبلیغاتی افزوده گردید و روزنامه رسمی «الثوره» چاپ عراق، سرمقالههای خود را به حمله علیه حکام کویت اختصاص داد. این روزنامه از مردم کویت، ازآنجهت که رهبران عراق تاکنون نتوانستهاند به خواستههای آنها برای نجاتشان از دست خانواده حاکم بر کویت عمل کنند، پوزش طلبید. این حرفها در مقالاتی سادهلوحانه و مسخره که بهروشنی بیانگر اهداف و انگیزههای ناپاکی بود، آمده بود. عدی پسر صدام در کویت نیمهشب ۲ اوت ۱۹۹۰، نیروهای گارد ریاست جمهوری پیشروی خود را آغاز کردند و از مرزها گذشتند. دهها فروند هلیکوپتر نیروهای ویژه گارد ریاست جمهوری را حمل میکردند. مأموریت آنها اشغال اهداف مهم و ازجمله کاخ امیر کویت بود. هواپیماهای جنگنده کویت با ما درگیر شدند و ۲۶ فروند هلیکوپتر عراقی به همراه سرنشینانشان نابود شدند. هواپیمای A-4 Skyhawk کویت آزاد ( فراری به عربستان ) پس از اشغال رادیوی کویت، بیانیه شماره یک انقلاب، توسط یک گوینده عراقی که تلاش مینمود لهجه کویتی را تقلید نماید، خوانده شد. پوشش انقلاب، برای توجیه یک تجاوز نظامی، یک پوشش بسیار ضعیف و حاکی از عقبماندگی ذهنی طاغوت عراق بود. چه کسی میتوانست باور کند که کشوری ثروتمند با مردمی که از ثروتهای خود بهرهمندند و در پناه قانون زندگی میکنند، تحت هر عنوانی در اندیشه پیوستن به کشوری باشند که بهوسیله تعدادی ستمگر و یک انسان وحشی رهبری میشود؟! تغییر پلاک ماشین های کویت در زمان اشغال این کشور ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت.
-
5 پسندیده شدهوقتی میگیم برنامه های آمریکا برنامه های بسیار دقیق و حساب شده ای هستن و همین طوری از روی شکم کاری نمیکنه و پشتش کلی کار اطلاعاتی و رسانه ای خوابیده همین هست! اگر تحرکات بعد از نابودی داعش رو در نظر بگیریم یک سلسله تدابیر به هم پیوسته ای رو میبینیم که مشخصاً کار ترامپ یا این دولت و اون سیاست مدار آمریکا نیست و خواست سیستم حاکمه آمریکاست!! _ بوجود آوردن نارضایتی اولیه از ایران در بین مردم خواستگاه حشد الشعبی با شایعاتی در خصوص چپاول عراق و منابعش توسط ایران! _ راه اندازی و هدایت آشوب های گسترده در بین مناطق شیعه نشین دقیقاً خواستگاه اصلی حشد باز هم با محوریت مخالفت با ایران! _ برنامه ریزی و هدایت اقدامات بر علیه نیروهای حشد در عراق با محرویت مردمی (نمونه حمله به ابو عزرائیل و بسیاری دیگر از نیروهای حشد توسط آشوبگر ها)! _ هدایت فشار های مردمی در جهت تضعیف دولت نزدیک به ایران تا روی کار آمدن دولتی دلخواه برای غرب! _ ترور فرماندهان رده یک مقاومت منطقه و عراق به عنوان تاثیر گذارترین افراد توسط آمریکا! _ ایجاد چند دستگی در حشد الشعبی و تضعیف داخلی آن تا بازداشت برخی فرماندهان و منحل کردن برخی یگان های نزدیک به ایران! و حالا وقت برداشت محصول این برنامه ریزی های دقیق انگار نزدیک شده و با تکثیر بذر های داعشی در عراق و سوریه احتمالاً باید دوباره شاهد قدرت گرفتن آن برای هدف اصلی باشیم. هیچ وقت نباید دشمن را ساده گرفت آن هم آمریکایی که به نظر من پشت هر کار و سیاستش هزار تحلیل و بررسی دقیق توسط اندیشکده های خود دارد بر خلاف چیزی که متاسفانه خیلی ها در ایران آنها را دشمنی احمق میدانند!
-
4 پسندیده شدهبا سلام خدمت همه دوستان گرامی هواپیماهای عراقی کجا بودند ؟ 26 بالگرد با سرنشین های آن طی یک روز !!!
-
4 پسندیده شدهشاهد مثال و اینکه خود حشد هم میدونه پشت ماجرا چیه: در حقیقت برنامه ای که داره پیاده میشه علاوه بر تغذیه اطلاعاتی و لجستیکی داعش برای حمله به نقاط فرماندهی و فرماندهان موثر حشد، در وهله دوم این هست سایر نیروهای عراقی در زمان های حمله بر خلاف رویه ها به کمک بچه های حشد (احتمالا به دستور مستقیم کاظمی به عنوان فرمانده کل قوا) نمیرند و این نیروها هم از لحاظ پشتیبانی و هم از لحاظ احتمالا گشودن خطوط منتهی به مقرهاشون توسط سایر نیروهای امنیتی عراق کاملا تنها میمونند. حالا حساب کنید عمده سلاح های سنگین و موثر حشد هم در بمباران پایگاه هاش توسط اسراییل و آمریکا به عنوان ذخایر نابود شده و مجهز به سلاح های عمدتا سبک هستند، انبارهای ارتش عراق به دستور احتمالا کظامی روشون بسته است و کاملا تنها هستند. و خباثت کجاست؟ آقای نخست وزیر توییتری امروز هم برای به حاشیه بردن خبر شهادت بچه های حشد (مثل دقیقا بار پیش) در یک هماهنگی آشکار با آمریکا توسط اطلاعاتی که آمریکایی ها برای روز مبادا ذخیره کردند از محل فرماندهان داعش و قطره چکانی به نیروهای تحت امر کاظمی (یگان ضد تروریسم که فرماندهان و افراد قبلیش را عوض کرده) میدند دوباره کشتن یک سرکرده داعش را برجسته کرده که بله مسئول انتحاری به مناطق جمعیتی بوده و ما کشتیمش. فردا هم ارتش تروریست امریکا بیانیه میده با همکاری ما بوده تا در اذهان نیروی موثر مبارزه با داعش را کاظمی و ائتلاف جا بزنه با همکاری نخست وزیر در حالیکه نیروهای میدانی که شهید میشند حشد هستند و این عملیات های مشکوک با اطلاعات قبلی گویا یک صحنه سازی بدون خون ریزی است.
-
4 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث جنگ های اول و دوم عراق و آمریکا موسوم به جنگ اول خلیج(فارس) و جنگ دوم خلیج(فارس) ، یکی از بحث های مهم مرتبط با تحولات دهه پایانی قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست و یکم در منطقه خاورمیانه است که در بلند مدت باعث ایجاد تغییرات عمیق جغرافیائی ، نظامی ، جغرافیای سیاسی ، نظامی و اقتصادی در این منطقه شده است. اما ظاهرا این مباحث در این انجمن اونقدر که شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. پس با اجازه مدیریت محترم و دوستان و کاربران ارجمند انجمن ، دوباره بررسی این بحث مهم رو در قالب سلسله پست هائی به جریان می اندازیم. ( باشد که بخاطر بالا آوردن تاپیک قدیمی توسط تامکت گیلانی هدف فینیکس قرار نگیریم ) ( بخش اول از سه گانه چرا جنگ شد ) بانوی جنگ Lady Of War دیدار آپریل گلاسپی سفیر آمریکا با صدام حسین در سندی که ویکی لیکس انتشار داده و مربوط به 25 ژوئیه 1990 میلادی سفیر آمریکا برای واشنگتن گزارش کرده است که رئیس جمهور مادام العمر عراق ، خواستار ارسال پیامی برای پرزیدنت بوش ( جورج بوش پدر) است. در این دیدار 2 ساعته که به دعوت صدام حسین و دقیقا 9 روز پیش از حمله صدام حسین به کویت صورت گرفته ، صدام حسین از آپریل گلاسپی، سفیر آمریکا در بغداد خواسته است پیامی را برای جرج بوش برساند. برپایه این گزارش در این دیدار حاکم پیشین عراق، به «لطمههایی» که به مناسبات عراق و آمریکا وارد شده، اشاره میکند که از جمله آنها ماجرای «مکفارلین» و «ایران - کنترا» است که بعد از حمله ایران به شبهجزیره فاو اتفاق افتاد. ( ایران - کنترا مگه قبل از والفجر-8 نبود - مهران-55) به گفته آپریل گلاسپی، صدام حسین ماجرای «ایرانکنترا» را به ناخشنودی آمریکا از پایان جنگ ایران و عراق تعبیر کرده است. به گفته سفیر وقت آمریکا در بغداد، صدام گفته است «حلقههایی» در دولت آمریکا از بهبود مناسبات عراق و آمریکا ناخشنودند؛ صدام برای این ادعای خود شاهد آورده که این گروهها در دولت آمریکا مثلا به دنبال اطلاعاتی هستند که بفهمند چه کسی جانشین بعدی وی میشود. برپایه این گزارش، صدام حسین در این دیدار به سفیر آمریکا میگوید عراق از بحران مالی جدی رنج میبرد و ۴۰ میلیارد دلار قرض دارد اما کویت و کشورهای عربی حاضر به افزایش بهای نفت نیستند. صدام حسین میافزاید «پیروزی عراق بر ایران» نیازمند برنامهای مانند «طرح مارشال» (در آلمان پس از جنگ) است اما آمریکاییها به گفته وی در عوض میخواهند قیمت نفت پایین باشد. به گفته سفیر آمریکا، رئیس جمهوری عراق، علیرغم این گلایهها گفته است که خواستار گسترش روابط با آمریکاست. برپایه این گزارش صدام همچنین تاکید کرده که عراق کشوری را تهدید نمیکند و تهدید کسی را هم نمیپذیرد. رئیس جمهوری وقت عراق در ادامه میگوید دولت آمریکا میداند که این عراق بود که در طول جنگ (با ایران) از کشورهای دوست آمریکا محافظت کرد و نه خود آمریکا. سفیر آمریکا در ادامه گزارش میدهد که صدام حسین از اینکه آمریکا اعلام کرده به دفاع از دوستان خود متعهد است، دلخور است و آن را عدم بیطرفی در مقابل عراق میداند. صدام به ویژه از مانور مشترک آمریکا با کویت و امارات گلایه کرده است. آپریل گلاسپی در جلسه استماع کنگره آمریکا در این دیدار که تنها چند روز مانده به حمله صدام به کویت انجام شده، صدام به سفیر آمریکا گفته است عراقیها به «یا مرگ یا آزادی» معتقدند. صدام حسین خطاب به آپریل گلاسپی میگوید، میداند که آمریکا میتواند با هواپیما و موشک به عراق ضربه شدید وارد کند اما آمریکا با این همه نباید عراق را به نقطهای بکشاند که مجبور شود منطق را کنار بگذارد. صدام در عین حال تاکید کرده که در صورت اقدام آمریکا به آن پاسخ خواهد داد. مطابق با این گزارش رئیس جمهوری پیشین عراق به سفیر آمریکا گفته است که از دولت آمریکا میخواهد در مناقشه میان اعراب هیچ نقشی بازی نکند و بگذارد خود اعراب و از طریق دیپلماسی آن را حل کنند. وی از مواضع مقامهای آمریکایی و به ویژه وزیر دفاع آمریکا گلایه کرده و میگوید عراق تجربه جنگ را دارد و خواهان جنگ دیگری نیست؛ مطابق با این گزارش صدام به سفیر آمریکا گفته است: «ما را به جنگ وادار نکنید. نگذارید جنگ برای ما تنها انتخاب باشد تا از طریق آن از شرافتمان دفاع کنیم.» در ادامه گزارش سفارت آمریکا، صدام برای روشن شدن خطی مشی خود برای سفیر آمریکا مثالی میآورد. صدام حسین به سفیر میگوید به رهبران کردهای عراق در سال ۱۹۷۴ گفت که آماده است از نصف «شط العرب» صرف نظر کند و آن را به ایران بدهد تا همه عراقِ ثروتمند را داشته باشد. صدام میگوید که رهبران کرد عراقی شرط بستند که صدام از نصف «شط العرب» نمیگذرد اما کردها اشتباه میکردند. رئیس جمهوری پیشین عراق در ادامه میافزاید که وی میتواند(در مناقشه با کویت) همان خط مشی ۱۹۷۴ را داشته باشد. در این دیدار سفیر آمریکا در پاسخ به گلایههای صدام از رسانههای آمریکایی میگوید که رئیس جمهوری ایالات متحده، بر آنها کنترلی ندارد و آنها نظر خود را میگویند. سفیر آمریکا همچنین توضیح میدهد که جرج بوش(پدر) خواهان روابط بهتر با عراق است و برای نمونه به مخالفت بوش با مصوبات کنگره برای تحریم عراق اشاره میکند که با خنده صدام حسین مواجه میشود. صدام حسین به سفیر آمریکا میگوید چیزی برای خریدن از آمریکا باقی نمانده است و همه چیز به غیر از گندم ممنوع شده است و آنهم به زودی ممنوع میشود چون آمریکاییهای میگویند کاربرد دوگانه دارد. آپریل گلاسپی، سفیر وقت آمریکا در بغداد سپس به تمایل جورج بوش به دوستی و علاقه مشترک دو کشور برای صلح و ثبات در خاورمیانه اشاره میکند. دیدار جان کلی معاون وزیر خارجه آمریکا با صدام با حضور آپریل گلاسپی سفیر آمریکا در ادامه نگرانی آمریکا را با صدام در میان میگذارد. سفیر آمریکا میگوید واشینگتن از اظهار نظر رئیس جمهور و وزیر خارجه عراق که علنی گفتهاند اقدامات کویت معادل با تجاوز نظامی است نگران است و به اطلاع صدام میرساند که آمریکا مطلع شده بسیاری از یگانهای گارد ریاست جمهوری عراق به سوی مرز کویت گسیل شدهاند. سفیر آمریکا تصریح میکند: «آیا منطقی نیست که ما یک سئوال ساده بپرسیم، در فضای دوستانه و نه تقابل، چه نیاتی در سر دارید؟» برپایه گزارش سفارت آمریکا صدام در پاسخ میگوید که این پرسشی منطقی است و اذعان میکند که آمریکا درباره صلح و ثبات منطقه دارای نگرانی است و وظیفه آمریکا به عنوان ابرقدرت همین است. صدام میگوید: «اما ما چطور به آنها (کویت و امارات) بفهمانیم که چقدر در عذابیم.» صدام به سفیر آمریکا گفته است که وضع مالی عراق چنان خراب شده که تامین اجتماعی مجبور است مستمری بیوهها و یتیمها را قطع کند. وی در ادامه به سفیر آمریکا میگوید که عراق همه راهها را امتحان کرده است و حتی به ملک فهد، پادشاه وقت سعودی، گفته است نشستی چهارجانبه با حضور عراق، عربستان، امارات و کویت تشکیل گردد و برای مشکلات مالی عراق و قیمت پایین نفت چارهای اندیشیده شود که به گفته وی به نتیجه مطلوب نرسیده است. در ادامه گزارش سفارت آمریکا آمده است، در میانه این دیدار، حسنی مبارک به رئیس جمهوری عراق تلفن زد و او جلسه را ترک کرد. صدام پس از پایان مکالمه تلفنی با مبارک، به سفیر آمریکا میگوید به مبارک گفتم تا دیدار آتی با هیات کویتی اتفاقی نخواهد افتاد. در جمعبندی سفارت آمریکا آمده است صدام به دلایل روشن ژئوپولتیک، دست کم خواهان یک رابطه درست با ایالات متحده است؛ به ويژه تا وقتی که با «تهدید جدی اسرائیل و ایران» مواجه است. در این جمعبندی قید شده که دیپلماتهای کنونی به یاد نمیروند که پیش از این صدام سفیری را احضار کرده باشد که طبق این گزارش حکایت از نگرانی صدام دارد. برپایه گزارش سفارت آمریکا رئیس جمهوری وقت عراق به اقدام ناگهانی آمریکا برای برگزاری مانور با ابوظبی مشکوک است و آن را نشانه جانبداری آمریکا از یک طرف میداند. به گفته آپریل گلاسپی، سفیر آمریکا، صدام حسین در مورد مناقشه با کویت تاکید دارد که خواهان «حل و فصل صلحآمیز» مسئله است ( که به باور سفارتخانه آمریکا صدام «مطمئنا صادق» است) اما شرایط برای نیل به آن هدف دشوار است. آپریل گلاسپی در جلسه کمیته تحقیق سناتورها https://fa.wikipedia.org/wiki/ایپریل_گلاسپی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت.
-
3 پسندیده شدهاین عزیزان شهدای دیروز حمله داعش به نفت خانه درست چسبیده به مرز ایران و روبروی نفت شهر ایران هستند. نظر به ارسال قبل (بالا) به جایگاه و سلسله مراتب شهیدان نگاه کنید. به نظرتون وحوش داعش همینطوری شانسکی هربار دقیقا به نقاطی به طور هدفمند حمله میکنند که فرماندهان حشد مستقر هستند و شهید میشند این فرماندهان؟ مشخصا حذف فیزیکی افراد موثر حشد چه فرماندهان میدانی و چه ارشد در جریان هست که گاهی با ترور داخل شهرها و گاهی با عوامل در پوشش داعش (یا پشت پرده هدایت عوامل میدانی داعش) در میدان های نبرد انجام میگیره. ایران و فرماندهان حشد برای سیستم ضداطلاعاتی در عراق باید فکری بکنند و فراموش نکنند کاظمی مهره های خودش را در نیورهای مسلح عراق چیده و حتی لازم نیست قوای ائتلاف کار اطلاعاتی خاصی بکنند و اشتراک اطلاعات ناگزیر قوای مسلح عراق حتما یک بخشیش از دفتر نیروهای اطلاعاتی ائتلاف سر در میاره.
-
3 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز مستند نامه ای به احمد عشق دُردانه است و من غواص و دریا میکده / سر فرو بردم در آن ، تا کجا سر بر کنم ( حضرت حافظ) https://www.aparat.com/v/yZI1Y/مستند_نامه%26zwnj%3Bای_به_احمد%3A_شهید_کاظمی_(با_حضور_حاج_قاسم) پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : ان شاء الله در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این سردار دلیر شهید خواهیم پرداخت.
-
2 پسندیده شدهضمن تشکر، در جریان عملیات طریق القدس به خاطر بعضی مسال به خصوص اختلاف بین شهید کاظمی و سپاه نجف آباد، حاج احمد رو می فرستن کردستان اونجا هم یه مسئولیتی بهش می دن اما خودش برای عملیات طریق القدس میاد جنوب و میره پیش مرتضی قربانی. بعدش هم که موضوع تشکیل تیپ نجف پیش میاد که احمد کاظمی و مهدی باکری با هم این تیپ رو تاسیس می کنن. حالا که شما یک مستند رو معرفی کردین من هم لینک چند تا مستند در مورد شهید کاظمی رو اینجا می گذارم مستند خندید و رفت: https://www.aparat.com/v/cqy1N مستند کردستان روایتی دیگر که در مورد دوران فرماندهی قرارگاه حمزه است قسمت اول: https://www.aparat.com/v/bGApy مستند کردستان روایتی دیگر قسمت دوم: https://www.aparat.com/v/JLGN4 مستند واقعه که موضوع اون حضور شهید کاظمی در زلزله بم است: https://www.aparat.com/v/d5Ltg مستند روز آزادی در مورد عملیات بیت المقدس: https://www.aparat.com/v/1ozh8 مستند احمد ما: https://www.aparat.com/v/mK7Pp
-
2 پسندیده شدهتست موفقیت آمیز تحرک پذیری تایپ X پلتفرم تایپ x (سمت راست) در کنار پلتفرم THeMIS (سمت چپ) محصولات شرکت میلرم رباتیک شرکت میلرم رباتیک اعلام کرد که آزمایش های انجام شده بر روی تایپ x در بخش تحرکپذیری با موفقیت انجام شده است. تایپ x به گونه ای طراحی شده است که قابلیت انعطاف پذیری دارد. قابلیت هوابرد بودن، قابلیت تجهیز به توپ های اتوماتیک 50 میلیمتری، وزن و ارتفاع نسبتا پایین موجب شده است تایپ x بتواند مواضع دفاعی دشمن را در هم بشکند و با حداقل خطر برای نیروهای خودی ماموریت خود را انجام دهد. علاوه بر این ، تایپ x تقریبا سه تا چهار برابر سبک تر و هزینه ساخت و نگهداری آن به طور قابل توجهی کمتر از یک خودرو رزمی سرنشین دار معمولی است. علاوه بر این اضافه شدن هوش مصنوعی توسعه داده شده توسط میلرم رباتیک با قابلیت دنبال کردن اهداف، رانندگی خودکار و تشخیص موانع موجب شده است تا امکان کنترل از راه دور تایپ x با سرعت بالاتر را فراهم انجام شود. توسعه خودروهای رزمی بدون سرنشین هوشمند میتواند صحنه رزم بر روی زرمین را به شکل کامل درگرگون سازد. این خودروها میتواند در خطرناکترین میدان های نبرد به عملیات بپردازند بدون انکه خطری متوجه سربازها باشد. با پیشرفت در حوزه های مخابرات و هوش مصنوعی خودروهای رزمی بدون سرنشین هوشمند میتواند قدرت آتش و استفاده تاکتیکی برابری با خودروهای سرنشین دار داشته باشد. پلتفرم تایپ x به علت قابلیت بدون سرنشین بودن و هوشمندی میتواند در کنار خودروهای رزمی سرنشین دار در بقا و قابلیت های عملیاتی انها اثرگذار باشد. https://www.aparat.com/v/BYqu4
-
2 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز گفتاری از سرلشکر غلامعلی رشید درباره شهید احمد کاظمی (2) بخش دوم : سیر تکاملی در جنگ عملیات ثامنالائمه: وقتی که در مهر سال 1360 پس از ناکامی بنیصدر و نیروهای تحت امرش در کسب حتی یک عملیات موفق و فرار او از کشور، تصمیم گرفته شد عملیات شکست حصر آبادان را انجام دهیم، احمد با سه گردان نیرو در حد و اندازه یک فرمانده تیپ ظاهر شد و مقرر گردید با سرهنگ کهتری که 20 سال از احمد بزرگتر بود نیروهای تحت امرش به صورت ادغامی عمل کنند. حمله آغاز شد و احمد با قدرت و درایت و تدبیر به نقاط ضعف دشمن حمله کرد و با تاکتیکهای عالی جبهه دشمن را فرو ریخت و به کمک اسدی و مرتضی قربانی از محورهای جنوب به سرعت نیروهایش را به پل حفار رساند و ظرف 24 ساعت لشکر3 زرهی عراق را در شرق کارون در هم شکست (پس از یکسال حضور) و آبادان از محاصره نجات پیدا کرد و از امکانات به غنیمت گرفته شده دشمن، گردانهایش را تقویت کرد. احمد در عملیات ثامنالائمه مثل حسین تعداد زیادی تانک و نفربر و سلاح سنگین از دشمن به غنیمت گرفت. در آن زمان وضعیتی در مملکت حاکم بود که مسئولان کشور اعتقاد نداشتند که سپاه میتواند سلاح سنگین داشته باشد و حتی غنائمی که خود سپاه با شجاعت از دشمن میگرفت، دستور میدادند که به ارتش تحویل شود، لکن احمد این کار را نکرد و حتی تعدادی از سلاحهای سنگین را پنهان کرد (بعضاً دفن کرد!) تا در شرایط بهتری، از آنها در جهت تقویت گردانها و یگانش بر علیه دشمن استفاده کند. سپاه کمکم تانک و نفربر و توپخانهاش را از دشمن به غنیمت گرفت و یگانهای زرهی و مکانیزه و توپخانه تشکیل داد و احمد اولین تیپی بود که از غنائم دشمن یگان زرهی درست کرد. بعد از شهادت کلاهدوز در مهر ماه سال 1360، آقا رحیم مسئول طرح و عملیات ستاد مرکزی سپاه شد و اینجانب مسئول ستاد عملیات جنوب شدم. اولین حکمی که اینجانب به عنوان فرمانده تیپ نوشتم، برای احمد کاظمی بود و بعد هم برای شهید خرازی (حسین) و اسدی و مرتضی و عزیز جعفری. حکم، سه چهار خط بیشتر نبود: ( بسمهتعالی. برادر احمد کاظمی جناب عالی را به فرماندهی تیپ8 نجف اشرف منصوب مینمایم و …). عدد تیپ را ما در باشگاه گلف معلوم میکردیم (من و شهید باقری) و نام لشکر را از فرماندهاش میپرسیدیم. و احمد با مشورت دوستان و یاران خود در لشکر، نام “نجف اشرف” را برگزید و پیشنهاد داد. رزمندگان لشکر عمدتاً از شهرستان نجفآباد بودند و با این نام عهد و پیمانی که با مولی حضرت امیرالمومنین داشتند پیوند عمیق با نجف اشرف هم برقرار کردند. البته رزمندگان کاشان، کرج و آذربایجانی هم در لشکر احمد بودند. عملیات طریق القدس : در عملیات طریقالقدس (فتح بستان) تیپ احمد عمل کننده نبود و به او دستور داده شده بود که برود برای عملیات فتحالمبین آماده شود در دامنه کوههای میشداغ. ولی هم به شدت به حسین علاقه داشت و هم قبول نمیکرد در یک عملیات شرکت نداشته باشد و میخواست همیشه دشمن را داشته باشد و او را گم نکند و این خصلت فرماندهان بزرگ است لذا با یک گردان نیرو و بهترین کادرهای تیپ آمد به کمک حسین و مرتضی قربانی و در عملیات طریقالقدس مشارکت کرد. عملیات فتحالمبین: اوج ظهور و بروز اندیشهها و هنر و تاکتیکهای احمد در این عملیات بود. احمد با مهدی باکری آشنا شده بود. احمد به مهدی گفت بیا جانشین تیپ بشوید. و مهدی اول با حیا و حجب بالایی به اعتراف احمد درحالیکه صورتش سرخ شده بود نمیپذیرفت ولی بعد که پذیرفت، بهترین یارانش را از خطه آذربایجان صدا زد: تجلاتی، طریقت، حمید و … آمدند. این خاطرات را احمد در 1380/11/02 در منزل خودش برای ما تعریف کرد. میگفت من مهدی را دیر درک کردم. مهدی انسان با درک و با شعوری بود و ارتباط سخت با خدا داشت و … احمد مسئول مستقیم محور رقابیه بود و مهدی را مسئول محور ذلیجان در وسط تپههای میشداغ کرد. احمد و مهدی فکرهایشان را روی هم ریختند. با محلیها بحث کردند. نظرات بچههای دزفول را هم گرفتند و به ابتکاری باور نکردنی رسیدند: ذلیجان باید شکافته شود! و آمدند با آقا محسن در میان گذاشتند آقا محسن هم رفت در منطقه و پیشنهاد را روی زمین بررسی کرد و پیشنهاد احمد را پذیرفت. یعنی کوهی به قطر 8 الی 10 کیلومتر باید شکافته میشد و اگر این راه را ما داشته باشیم، میرویم پشت رقابیه و پشت دشمن سر در میآوریم و کاری میکنیم که دشمن در همان ساعات اول فرو بریزد. این کار با سرعت تمام توسط جهاد سازندگی صورت گرفت. احمد و مهدی تابلویی نصب کردند و نوشتند: <و خدا تنگه ذلیجان را شکافت>. روز حمله فرا رسید سوم فروردین ماه سال 1361 و مهدی با دو گردان نیروی پیاده و یک گردان مکانیزه بعد از 20 کیلومتر آن سوی تنگه رقابیه رسید به پشت دشمن و شب دشمن به محاصره درآمد. فرمانده تیپ 91 پیاده سرهنگ نزار با همه نفرات تیپش اسیر شد. هنوز هم سرهنگ نزار میگوید: احمد با هلیکوپتر پشت یگان من نیرو پیاده کرد! … عملیات بیتالمقدس: احمد و حسین و مرتضی یگانهای قرارگاه فتح بودند. من به همراه شهید نیاکی (فرمانده لشکر92 اهواز) فرماندهان قرارگاه فتح بودیم. احمد پیشرویاش حرف نداشت مرحله اول، مرحله دوم، و رسید به مرز. از کارون تا مرز 35 تا 40 کیلومتر را کوبیده بود. دشمن را مچاله کرد و مرحله سوم آمد در کنار حسین و در پشت دروازه ورودی خرمشهر که دشمن دژها و موانع متعددی ایجاد کرده بود قرار گرفت و روز دوم خرداد سال 1361 حمله کردند. احمد و حسین فرماندهانی بودند که خرمشهر را فتح کردند. احمد و حسین فاتح واقعی خرمشهر بودند. این را نه حسین تا زمانی که زنده بود، گفت و نه احمد. چون در جبهه جنگ کسی پز فرماندهی و مدیریت نمیداد. از مصاحبه، از عکسگرفتن، از مطرح کردن خود حتی برای یکبار به شدت پرهیز میکردند. احمد با آن حجب و حیا و ادب و اخلاص امکان نداشت یکبار از رشادتهای خود یاد کند و فتحی را به نام خود بازگو کند. آری ملت ایران بداند در روز 19 دیماه سال 1384، دومین فاتح خرمشهر را هم از دست داد! … فرمانده جوانی که با کوبیدن دشمن توسط دهها هزار رزمنده تحت امر و فرمانش وقتی که به خرمشهر فاتحانه پا گذاشت تازه به آستانه 24 سالگی رسیده بود. و امام خمینی(ره) دهها فرمانده جوان مثل احمد داشت که فاصله سنی بین احمدها و امام شصت سال بود ولی امام به جوانان اعتقاد داشت و این فرماندهان جوان عاشق امام بودند. پس از فتح خرمشهر بود که دشمن احمد را شناخت و فهمید که با این فرمانده مبتکر، جوان، قوی، شجاع، مسلط و بسیار پخته حریف نمیشود؛ مخصوصاً در پیاده کردن تاکتیکهای عالی. امکان نداشت خطی از دشمن در مقابل احمد تاب مقاومت بیاورد. اینجا بود که هر فرمانده لشکری از دشمن در مقابل احمد در میدان جنگ قرار میگرفت به وحشت میافتاد و شکست خود را قطعی میدید. این را اخیراً اسناد به غارت رفته وزارت دفاع ارتش متلاشی شده صدام میگوید. در اسناد آمده است و اسناد این را اعتراف میکنند. عجیب است که احمد هیچ وقت شکست نخورد. حتی در عملیات رمضان که عملیات ناموفقی بود. احمد 30 کیلومتر پیشروی کرد تا کنار نهر کتیبان و دشمن سراسیمه از مقابل او فرار میکرد. احمد جبهه را شکافته بود و به دلیل نرسیدن بقیه، لشکر6 زرهی عراق (که احتیاط بود) او را دور زده بود. و احمد مقاومت کرد و با تدبیر عقب آمد. در عملیاتهای بعدی (والفجر مقدماتی، والفجر1، محرم، والفجر4، و …) به طور کامل با لشکرش به مصاف دشمن آمد و پیروز میدان بود. عملیات خیبر: عملیات خیبر شروع شد ، سوم اسفند سال 1362 و احمد با پیروزی قدم به جزیره مجنون جنوبی گذاشت. روز ششم اسفند که پاتکهای دشمن به جزیره مجنون قطع نمیشد، به دستور آقا محسن به همراه محمد باقری رفتم پیش احمد. احمد و مهدی، غلامپور، بشردوست، دانایی، عزیز و مهدی زینالدین هم آنجا بودند. وسط جزیره مجنون جنوبی در کنار دو سه کانکس، زیر آتش شدید دشمن. برادران را دعوت کردم و آمدند روی ضلع شرقی جزیره مجنون جنوبی دور هم جمع شدیم تا فکری بکنیم که هم جزیره بهتر حفظ شود و هم از جزیره برای باز شدن محور طلائیه که همت و حسین و اسدی و رئوفی و رودکی میجنگیدند، تلاشی صورت گیرد. همان روز انگشت وسط دست راست احمد توسط آتش دشمن قطع شده بود. شرح این واقعه و ملاقات و جلسه را در دفترچه خاطراتم در روز 6 اسفند سال 1362 نوشتهام. اصرار کردیم به مهدی که جسد حمید را بیاورد که در بعدازظهر همان روز شهید شده بود و در کنار پل ورودی جزیره مجنون جنوبی مانده بود. احمد هم اصرار میکرد. مهدی میگفت باید فرصتی فراهم آید تا همه بچهها را به عقب بیاوریم. من مسئول همه بچهها و مسئول حمید بوده و هستم. احمد به دلیل خونی که از انگشت بریدهاش میآمد، به حالت ضعف کمی دراز کشید، دنبال نمک میگشت و انگشت خود را در نمک میگذاشت که هم خون بند بیاید و هم عفونت نکند. و مهدی گرسنه بود و دنبال چیزی برای خوردن گشت. سیبزمینی پخته شده عراقی پیدا کرد در داخل یک کتری عراقی. عملیات بدر: احمد باز هم پیروز میدان بود. لشکرش را با تدبیر روی خشکی دجله پیاده کرد و دشمن را کوبید، دوش به دوش مهدی و لشکر31 عاشورا تا به دجله رسید و احمد رو به سمت جنوب چرخید در محور روطه به سمت القرنه در کنار دجله. در همین عملیات مهدی از دجله عبور کرد و در غرب دجله روی جاده بغداد - بصره با عراقیها درگیر شد. عراقیها وحشت زده در حالیکه تانکهایشان روی خودروهای عظیم کمرشکن بود با مهدی درگیر شدند. و نهایتاً مهدی آنجا در داخل قایق در رودخانه دجله به شهادت رسید. آخرین تماس را احمد با مهدی گرفت و تلاش میکرد مهدی را که خیلی همدیگر را دوست داشتند به شرق دجله دعوت کند. این خاطرهها را بارها و بارها احمد گفت. از جمله 1380/11/02 که در دفترچهام نوشتهام و ماه مبارک رمضان سال 1384 در منزل آقا محسن. مهدی به من گفت احمد بیا اینجا من جای خیلی قشنگی هستم. اگر آمدی همیشه پیش من میمانی. اگر نیامدی من رفتم! و احمد روز 19 دی ماه سال 1384 در ارومیه که بوی مهدی را میدهد و زادگاه مهدی بود ، به شهادت رسید و رفت پیش مهدی. عملیات والفجر8: در کنار کارخانه نمک بر روی جاده معروف به جاده استراتژیک بصره – فاو لشکر زرهی گارد صدام را شکست داد و برای اولین بار نفرات لشکر زرهی گارد صدام هم از آتش شیمیایی اشتباه نیروی هوایی و توپخانه صدام فریاد و ناله میکردند و هم از فشار فوقالعادهای که لشکر8 نجف به فرماندهی احمد وارد میکرد و در هم شکستند. مرتضی قربانی هم پس از تصرف شهر فاو، در این میدان به احمد کمک میکرد. در کربلای4 هم وارد عمل شد و در کربلای 5 حساسترین نقطه را آقا محسن به لشکر نجف محول کرد. دو نقطه حساس بود که آقا محسن یکی را به قاسم و مرتضی و کوثری سپرد و آن غرب کانال ماهی بود و نقطه حساس دوم محلی بود که کانال ماهی مثل یک شمشیر دوخته شده بود به جزیره پنج ضلعی و این گوشه باید از دشمن گرفته میشد و آنجا مقر لشکر11 دشمن هم بود و احمد حمله کرد و دشمن را با شدت تمام کوبید و نفرات دشمن را به وسط بیابان پرت کرد. و ایستاد تا تثبیت و پیشرویهای بعدی. عملیات والفجر10 : در عملیات والفجر10 در پایان سال 1366 نیز احمد و لشکرش با تکیه جناح چپ خود به دریاچه سد دربندیخان وارد منطقه حلبچه شدند و پیروز میدان جنگ بود. پس از جنگ احمد پس از جنگ که خیلی از لشکرها به پادگانها برگشتند، مأموریت پیدا کرد و رفت فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا در ارومیه شد. احمد در اینجا اندیشهها و دکترین خود را به کار گرفت که با هزینه کم از لحاظ نفرات و تجهیزات و امکانات و زمان و گسترش بهترین شیوههای برقراری امنیت را پیاده کرد و 70 درصد نیروها و امکانات و تجهیزات را برداشت نمود و اصل تأمین و صرفهجویی در قوا را پیاده کرد. و بعد هم ضدانقلاب را در داخل خاک عراق تعقیب کرد. صدام و امریکاییها در شمال مدار36 درجه بودند. امریکاییها در آسمان و صدام در زمین. احمد با جرات و شهامت در قامت یک سپاه تمام عیار وارد خاک عراق شد و دشمن را در اطراف کوی سنجق و پیرامون آن کوبید و با موفقیت بازگشت. هواپیماهای امریکایی بر بالای سر احمد بودند و جرات حمله نداشتند. این حرکت او منجر به توافقی شد فیمابین قرارگاه حمزه و سپاه و روِسایی از اکراد عراق که بر ضدانقلاب نفوذ و تسلط داشتند و ضدانقلاب تعهد داد که کار نظامی را کنار خواهد گذاشت و به فعالیت سیاسی خواهد پرداخت. این کار احمد را ، همه نظامیان و سیاسیون میدانند که قوارهاش بالاتر از یک فرمانده لشکر است و احمد هوش و ذکاوت و درک امنیتی و نظامی بالایی در این عملیات از خودش نشان داد. و همه چشمها در سپاه به احمد دوخته شد. همه میگفتند: احمد یک فرمانده نیرو است ما او را نشناختهایم. سال 1379 بعد از رفتن باقر قالیباف از نیروی هوایی سپاه به نیروی انتظامی، با لیاقتی که احمد داشت توسط فرماندهی معظم کل قوا به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد. کارهای بر زمین مانده را تمام کرد و در نیروی هوایی نیز درخشید و یگانهای موشکی را توسعه داد و بنا به خواستههای جدی احمد و پشتیبانی انقلابی علی شمخانی (وزیر دفاع وقت) برد موشکها توسعه پیدا کرد و قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران را افزایش داد. سال 1384 فرا رسید، باید قویترین فرمانده در سپاه فرمانده نیروی زمینی بشود و این فرمانده کسی جز احمد نبود. احمد که 30 سال تجربه و تدبیر و اندیشه و عمل و تاکتیک و استراتژی را در میدانهای مختلف آموخته و پشت سر گذاشته بود در مرداد ماه سال 1384 به پیشنهاد سردار صفوی فرمانده محترم کل سپاه ، از سوی فرماندهی کل قوا به فرماندهی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. طی 5 ماه تا لحظه شهادت برنامهریزی درازمدت و کوتاهمدتی را برای تقویت نیروی زمینی تدارک دید. احمد کاظمی یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای تاریخ انقلاب اسلامی و 8 سال دفاع مقدس بود و از بزرگترین نوابغ نظامی دو قرن اخیر ایران به شمار میرود. هیچ لشکری از عراق و هیچ فرمانده متجاوزی تاب مقاومت در برابر او را نداشت. با اراده و سختکوش بود. در ادب، معرفت، اخلاق، حجب و حیا، فهم و درک مدیریت و تدبیر مثال زدنی است. احمد این قهرمان ملی و سرمایه ملی بهترین الگو برای مدیران و جوانان ما میتواند باشد. منبع:نشریه نگین ایران، مقاله 4، دوره 4، شماره 16، بهار 1385، صفحه 29-36 ... پایان ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این سردار دلیر شهید خواهیم پرداخت.
-
2 پسندیده شدهساخت مدل مهندسی کپسول زیستی در ایران مرتضی براری، معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات و رئیس سازمان فضایی ایران در توئیتی نوشت: پژوهشگاه هوافضا در راستای اجرای سند جامع توسعه هوافضای کشور، موفق به ساخت مدل مهندسی کپسول زیستی شدهاند که تا آخر بهمن ماه تحویل سازمان فضایی و نمونه پروازی آن نیز تا خرداد سال آینده برای پرتاب زیرمداری آماده خواهد شد.
-
2 پسندیده شدهارتش فرعون ... پیش بسوی مدرنیزه سازی !!!! نگاهی به برنامه نوسازی نیروی هوایی ارتش مصر با سرنگونی دولت متمایل به جناح اسلامگرای محمد مُرسی و روی کار آمدن دولت نظامی همسو با غرب ژنرال السیسی ، نیروهای مسلح مصر ، پس از چند دهه تقویت روابط نظامی با ایالات متحده ، بتدریج همکاری های نظامی خود را با روسیه افزایش میدهد . اگر چه ، خرید سامانه های پدافند هوایی پیشرفته روسی نظیر اس-400 وی 4 و بوک –ام2 چندان باعث تعجب ناظران نظامی نشد ، چرا که کشورهای غربی به تقریب هیچ سامانه دفاع هوایی موثری را به مصر ارائه نداد ، اما خرید جتهای نسل چهارم میگ-29 ام بطور کامل از سوی تحلیلگران غربی یک تحول غیر قابل پیش بینی برای ارتش مصر ارزیابی گردید . به اعتقاد این دسته از ناظران ، فالکروم های مصری در رده ای بالاتر از نسخه سی جنگنده اف-16 عملیاتی موجود نیروی هوایی این کشور قرار می گرفتند . با این وصف ، دسته دیگری از ناظران براین باورند که فالکروم های خریداری شده توسط مصر ، هیچ توانایی جدیدی در قیاس با فالکون های آمریکاییدر حوزه تسلیحاتی ارائه نداده ،جز اینکه سریعتر ، مانورپذیرتر به نظر می رسد ، در حالی که اضافه شدن آن به نیروی هوایی مصر مشکلات تعمیر و نگهداری افزون تری را پدید می آورد . بدین ترتیب ، این سئوال ایجاد شد که چرا مصر مشتاق خرید میگ-29 ام شد ،در حالی که پیش از این ، ناوگان بزرگی از جتهای هم نسل را با قابلیتهای مشابه در اختیار داشت . در این ارتباط ، تحلیلگران نظامی براین عقیده اند با ارزیابی دقیق تر شرایط خرید میگ-29 ام ، میتوان دلایل مشخصی را برای این رویداد فراهم آورد . از میانه دهه هفتاد میلادی ، زمانی که مصر به مشارکت و همکاری نزدیک خود با اتحاد شوروی پایان داد و بسوی غرب متمایل شد ، تصور می نمود که دسترسی اش به سامانه های تسلیحاتی پیشرفته ای نظیر اف-15 و حتی اف-14 براحتی امکان پذیر خواهد شد . درواقع ، شرکای سطح بالاتر ایالات متحده در منطقه نظیر ایران ، ژاپن ، سعودی و اسراییل ، همگی جنگنده های پیشرفته زمان خود را دریافت نموده بودند و عدم تحقق این مساله ، موجب شده بود تا مصر به شکل غیر قابل جبرانی دچار آسیب پذیری گردد . علاوه براین ، حتی با موافقت فروش جتهای اف-16 ، تحویل موشکهای AIM-120 به نیروی هوایی این کشور ممنوع گردید که این امر موجب شد تا ناوگان فالکون های مصری که تنها به مهمات AIM-7 مسلح می شدند ، به تقریب حرفی دربرابر رقبای خود در نیروی هوایی رژیم عبری نداشته باشند . ضمن اینکه بدلیل عدم وجود زیرساختهای تعمیر و نگهداری ، در صورت قطع کمک های لجستیکی ، ( که تا سال 2013 تا حدودی جنبه واقعی بخود گرفت ) توان هوایی مصر تا حدودی تضعیف می گردید .از سویی دیگر ، فالکروم های روسی در زمان گفتگو برای خرید توسط مصر ، چندان بلحاظ روزآمد سازی در شرایط خوبی قرار نداشتند و می شد انها را تنها یک جنگنده در ابعاد بزرگتر از اف-16 سی قرار داد ، اما خرید این جتهای روسی ، دسترسی نیروی هوایی ارتش مصر را به فناوری موشکهای R-27ER و R-77 ممکن می ساخت تا برای اولین بار پس از دهه هفتاد میلادی ، قابلیتهای رزم فامد ( فراتر از میدان دید ) در این نیرو پدید آید که بلحاظ نظامی ، یک امر حیاتی بشمار می رفت . علاوه براین ، برخلاف کشورهای منطقه نظیر سوریه ، لیبی و سودان که نمونه های روزآمد شده دوران اتحاد شوروی را دریافت نموده بودند ، نسخه تحویلی به مصر ، آخرین نسخه به روز شده فالکروم بشمار می رفت و ضمن کاربرد گسترده مواد مرکب در بدنه که موجبات سبکترشدن آن را فراهم می آورد ، با افزایش میزان حمل سوخت ، پیشرانه های قدرتمندتر و مجموعه ای از حسگرهای پیشرفته ، یک نسخه بی همتا از میگ-29 را به نمایش می گذاشت .بدین ترتیب ، خرید میگ-29 ام بطور سیستماتیک ، زمینه و بستر لازم برای خرید جنگنده های پیشرفته تر روسی در آینده را فراهم آورد بویژه جت رزمی میگ-35 که یک هواگرد نسل ++4 که در واقع همان زیرساختهای تعمیرو نگهداری میگ-29 ام را نیاز داشت . در همین راستا ، نیروی هوایی مصر در سال 2018 جتهای برتری هوایی سوخو-35 را به روسیه سفارش داد که به تقریب از همان مهمات استاندارد میگ-29 ام استفاده می نمود تا بتواندهمان نیازی که قرار بود با خرید اف-15 در دهه هفتاد رفع شود را برای ارتش مصر برآورده سازد. بدین معنی که سوخو-35 ضمن صرفه جویی در هزینه های تعمیر و نگهداری (در مقایسه با اف-15 ) همان توانمندی ها را بعنوان یک جنگنده ++4 برتری هوایی در اختیار مصری ها قرار می داد . با توجه به این مساله ، با ورود سوخو-35 ها ، میگ-29ام بطور طبیعی در رده دوم قرار خواهد گرفت و در کنار هم ، قدرت هوایی مصر را از دهه شصت مجددا احیاء خواهد نمود . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1-بن پایه
-
1 پسندیده شدهhttps://ir.sputniknews.com/opinion/202102027481763-یک-سامانه-پدافند-هوایی-روسیه-به-دست-آمریکا-افتاد/
-
1 پسندیده شدهچشمان دریایی اژدهای سرخ شروع پروازهای آزمایشی رادار پرنده KJ-600 با عملیاتی شدن نخستین ابر حامل چینی اگر چه نخستین هواگرد هشدار دهنده زودهنگای هوابرد (AWACS) دریاپایه توسط ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت ، اما بزودی دومین هواگرد تخصصی از این نوع که خارج از دو بلوک پیشگام هواپیما سازی ( ایالات متحده / روسیه ) طراحی و بکار گرفته خواهد شد ، پرنده KJ-600 است که هم اکنون دوره برنامه ریزی های لازم برای آزمایشهای بیشتر جهت بخدمت گیری در نیروی دریایی ارتش آزادیبخش چین پشت سر می گذارد . بنابر اعتقاد بر ناظران نظامی ، این هواگرد یک روگرفت مستقیم از رادار هشدادهنده E-2 هاوک آی نیروی دریایی ارتش ایالات متحده است که برای ایفای نقش هشدار زودهنگام بر روی 11 فروند از حامل های هواپیمابر عملیاتی این کشور و همچنین حامل هواپیمابر کوچکتر نیروی دریایی فرانسه مستقر و عملیاتی است . فلسفه طراحی این دوهواگرد از ابتدا بر غیر مسلح بودن بنا گذاشته شده ، اما سامانه های الکترونیک ، راداری ، جنگ الکترونیک ، ارتباط داده ای تخصصی که بدانها اختصاص داده میشود، به گونه ای است که به حامل های هواپیمابر ، امکان دسترسی به یک آگاهی موقعیتی بی نظیری را می دهد تا با سرعت و دقت هر چه تمام تر ، تهدیدات را کشف و شناسایی نمایند . علاوه براین ، چنین هواگردهایی ، قابلیت هدایت موشکهای هوا به هوای دوربرد را با استفاده از حسگرهای قدرتمند خود به اسکادران های مستقر بر روی حامل های هواپیمابر خواهند داد . با این حال ، kj-600 تنها یک نمونه از چند هواگرد جدیدی است که در کنار پرنده های بدون سرنشین پنهانکار در آینده به نیروی هوایی و دریایی چین ملحق میشوند ، چرا که به گفته منابع آگاه ، پکن درصدد است تا نسخه تخصصی از جتهای جی-15 را که برای ایفای نقش های خاص مدرنیزه شده است را بر روی ابر حامل خود بکار گیرد . بدین ترتیب ، با ورود این رادار پرنده به خدمت و عملیاتی شدن سامانه مغناطیسی پرتاب هواگردها از روی ناوهواپیمابر ( منجنیق ) تایپ 002 ، چین به دومین کشوری مبدل میشود که به مانند شناورهای کلاس جرالد فورد از این فناوری استفاده می نماید . با این وصف ، گفته میشود که حامل های آینده نیروی دریایی چین ، یعنی تایپ 003 با سامانه رانش هسته ای نیز به این فناوری مجهز خواهد شد تا نه تنها بتواند تعداد بیشتری kj-600 را حمل کند ، بلکه قابلیت به دریا بردن جنگنده ای سنگین تری را در اختیار داشته باشد ( که به معنای حمل سوخت و مهمات بیشتر و به تبع آن برد بیشتر برای هواگردهای رزمی چینی است ) . علاوه براین ، عملیاتی شدن kj-600 مزیت های قابل توجهی را به نیروی دریایی ارتش چین ، در مقایسه با شناورهای مشابه خود یعنی کلاس الیزابت بریتانیایی ، کوزنتسف روسی و ویکرامادیتا هندی ارائه می کند . تمامی این شناورها ، سکوهای ارزان قیمت حامل بالگردهای مجهز به رادار هستند که بردکمتر و حسگرهای ضعیف تری را حمل می کنند و قابلیت ایجاد آگاهی موقعیتی کافی را در محیط پرخطر فعلی نخواهند داشت . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1-بن پایه 2- خبرمرتبط -- کوسه های الکتریکی برای اژدهای دریایی رونمایی از جتهای ویژه جنگ الکترونیک &J-15D/J-17 3- به این نکته دقت کنید ... 4- سرنوشت رادار هشدار دهنده زودهنگام بومی ایران ( روی پیکربندی ایران -140 ) به کجا انجامید ؟!!!
-
1 پسندیده شدهآف تاپیک محسوب میشه ولی یک اشاره کلی برای آینده وضعیت فضایی ما هم داره: دیروز اردوغان تنها ساعاتی بعد از تست ماهواره بر جدید ایران اعلام کرد که کشور ترکیه در آینده خیلی نزدیک ماهواره های خودش و دوستانش! (قطعا برای خودش در این مورد هم نقشی در کنار چین و آمریکا و روسیه قائل هست) را به فضا پرتاب خواهد کرد از مرکز فضایی ترکیه و کار روی تاسیسات پرتاب ماهوراه برهای ترکی هم خیلی وقت هست شروع شده. فارغ از بحث فنی برای اشخاصی چون اردوغان قطعا بحث پرتابهای فضایی و همچنین قدرت موشکی دوربرد یکی از وجوه قدرتی است که شخصیتش را تکمیل میکنه و قطعا ترکیه خیلی زود پیشرفتهاش در این مسیر را آشکار میکنه ولی باید در نظر بگیریم که در بحث پرتابگرها الان دیگه خیلی از کشورهای ریز و درشت در کنار شرکتهای خصوصی وارد شدند و در آینده نزدیک ما شاهد رقابت و البته پیشرفتهای بیشماری در اکثر کشورها (چون وقتی تعداد میره بالا اشتراک تکنولوژی هم بالا میره و نتایجی که مثلا برای ما بیست سال طول کشید برای باقی کشورهای غیرتحریم چند سال طول میکشه فقط) خواهیم بود ولی شاید بیش از خود بحث پرتاب (که حالا وجوهی استقلال خواهانه و نمایش قدرتی داره برای سایر کشورهایی که دسترسی به شیوه های تجاری سایر کشورها برای پرتاب دارند(بر خلاف ما که مجبور بودیم)) بحث مسیری است که کشورها پیدا کردند برای توسعه موشک های بالستیکی خودشون که به راحتی بدون دردسرهای برخی پیمان های امضا شده و یا ناشده مسیری برند که هروقت خواستند و اراده کردند موشکهای بالستیک حتی دوربرد خودشون را بسازند. ( به نظرم اتفاقا بحث موشک در آینده برای بسیاری جذاب خواهد بود و شاید برای مایی که در مرحله ای هستیم که خب، حالا به توسعه سایر بخشها هم بپردازیم و موشکی را گاهی کمرنگ میکنیم، اتفاقا آینده بحث موشکها را به عنوان یک ابزار نظامی (در کنار سایر ابزارها) جدی تر خواهد گرفت به شکل گسترده تر.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز عملیات الخفجی بزرگترین و دوربردترین عملیات دریائی سپاه که به وقوع نپیوست موقعیت بندر الخفجی نسبت به کشورهای ایران - عربستان و کویت در واقعه کشتار حجاج در مکه ( سال 1366 ه.ش ) که حدود 400 و خردهای نفر از هموطنان ما چه زن و چه مرد به شهادت رسیدند . این اتفاق برای جمهوری اسلامی واقعه بسیار ناگواری بود و سپاه پاسداران نیز ، مصرانه در پى فرصتى براى پاسخگویى متقابل بود. جمهوری اسلامی برای تنبیه عربستان سعودی عملیاتی به نام " الخفجی" ( یا الخفاجی ) طراحی کرد. خفجی یک منطقه نفتی از شمال مشرف به عربستان و از جنوب مشرف به آبهای خلیجفارس است. آن موضوع بسیار حساس بود و همه نیروهای نظامی و حتی سیاسی درگیر قضیه و علاقهمند شدند این اتفاق بیفتد. (در واقع انتقام از خون شهدای مکه بود) تعدادی از پیکرهای حجاج به شهادت رسیده در سال 1366 بر این اساس "ناوگروه نوح نبی" در تاریخ سیزدهم مهرماه 1366 (1366/07/13) درصدد انجام عملیاتى در منطقه استراتژیک نفتى "رأس الخفجى " متعلق به عربستان برآمدند که طی آن می بایست حدود 400 قایق تندرو به دریا بزنند تا پس از رسیدن به ساحل عربستان در منطقه نفتی الخفجی ، به نقاطی که برایشان تعیینشده بود حمله کنند. " قرار بود نیروها خود را به منافع و منابع نفتی دشمن برسانند ، خیلی سریع مواد منفجره را کار بگذارند و سپس با ادوات مستقر بر قایق ها همه تأسیسات و قایق های منطقه را زیر آتش قرار دهند و برگردند. قرار بود که این عملیات در شب صورت بگیرد تا دشمن متوجه نشود." (عبدالرضا کریمی/قرارگاه نوح نبی) آنتونی کوردزمن مینویسد«منابع اطلاعاتی پی بردند که قرار است حملهی مهمی به رأس الخفجی انجام شود. این منطقه میدان بزرگ نفتی و مجتمع پالایشگاهی کویت-عربستان با ظرفیت سیصد هزار بشکه در روز در نزدیکی مرز کویت و عربستان و حدود 110 کیلومتری خارک بود که عربستان سعودی و کویت نفت استخراج شده از آن را به نفع عراق میفروختند. عربستان بعد از مشورت با آمریکا، به هواپیماهای اف15 و تورنادوی خود آمادهباش داد و کشتیهای خود را به منطقه خلیج فارس اعزام کرد و با این اقدام صریحاً اعلام کرد که از نقشه حمله به منطقه نفتی خفجی آگاه است». سکوی نفتی سروش ؛ مبداء آغاز عملیات الخفجی رزمندگان شب 2 مهر راهی عملیات شدند. ولی به دلیل شرایطی که پیش آمد این عملیات بسیار حساس، عظیم و گسترده لو رفت. "ماهواره ها و ناوهای آمریکائی همه چیز را زیر نظر دارند. همگی تا سکوی سروش رفتیم ، قرار بود آنجا سازماندهی شویم و عملیات را آغاز کنیم. اما همه در حال و هوای عملیات بودند که خبر دادند عملیات لو رفته و لغو شده است. همه بچه ها ناراحت و عصبانی شدند." حمله به چاه های نفتی عربستان منتفی شد. پس از این واقعه، که بنا به دلایلى در بدو عملیات، متوقف گردید؛ تلاش جدى ناو گروههاى سپاه پاسداران براى زدن ضربهاى موثر و مستقیم به نظامیان آمریکایى حاضر در خلیج فارس متوقف نشد و ناو گروه منطقه دوم دریایى سپاه تحت فرماندهى پاسدار شهید نادر مهدى مأموریت پیدا کرد عملیاتى استشهادى علیه هلىکوپترهاى "مارینیز " آمریکایى به انجام برساند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شدهبا اجازه بخش هایی از مقاله مدیریت میدانی شهید کاظمی به روایت شهید طهرانی مقدم را در این جا بازنشر می دم لینک
-
1 پسندیده شدهدوستان طرفدار موشک و جایگزین موشک بجای نیروی هوایی آیا از این موشکهای بالستیک در زمان جنگ میتونید در مناطق مسکونی و با خیال راحت استفاده کنید !؟ ( رجوع کنید به حمله موشکی ایران به مناطق کردستان عراق ) آیا از این موشکهای بالستیک میتونید برای پشتیبانی نزدیک همزمان ، از نیروی زمینی استفاده کنید ؟! آیا از این موشکهای بالستیک در صورت تهاجم به ما و بعد از ضربه اول جنگ ، میتونید استفاده کنید ؟! آیا از این موشکهای بالستیک میتونید برای ضربه به اهداف متحرک استفاده کنید ؟! آیا از موشک بالستیک میتونید برای ایجاد برتری هوایی استفاده کنید ؟! اصلا بدون ایجاد برتری هوایی ، چطور میخواید از سکوهای متحرک برای شلیک همین موشکها استفاده کنید ؟! ( همین جنگ آذربایجان و ارمنستان رو ببینید ) چطور میخواید از به اصطلاح شهرهای موشکی ثابت که محل بیشترشون شناسایی شده و براحتی هم شناسایی میشه و مطمئنا در ضربه اول مورد هجوم قرار میگیره ، در ادامه جنگ موشک شلیک کنید ؟! از این دست سوالها زیاده که میشه پرسید و جواب همه شون هم مشخصه ، یادمون باشه که کشور ما از روی اجبار و نیاز به موشکی روی آورده و دست اندر کاران اینکار هم برای توجیه کارشون برای این کار استدلال تراشیده و میتراشند و اینقدر در اینکار افراط کردن که در مقابل ناکارآمدی نیروی هوایی رو تبلیغ میکنن که خودشون رو موجه تر نشون بدن ! درک این موضوع اینقدر ها هم سخت نیست .
-
1 پسندیده شدهبا کسب اجازه از همه اساتید . به نظر بنده با توجه به استراتژی تقویت نیروی موشکی به عنوان عامل بازدارنده نیاز به یک بازنگری در سایر استراتژی ها هم هست ! یعنی زمانی که استراتژی ما این باشه ، باید سیاست خارجی ما نشون بده که ما میتونیم از این عامل استفاده کنیم و این توان نمایشی نیست ! به عنوان مثال شما زمانی که از موشک حرف میزنید یعنی تهاجم در برابر تهاجم ! و اگر در شرایطی قرار بگیریم که از منظر افکار سیاسی و یا برنامه ریزی های رسانه ای و سیاسی دشمن ، نتونیم در پاسخ هر تهاجمی از موشک استفاده کنیم ، یعنی باختیم ! قطعا بهترین دفاع حمله است ولی ما در منطقه ای هستیم که همه رو با خودمون دشمن کردیم و بر روی کوهی از باروت زندگی میکنیم ! این محدود عملیات های موشکی ما هم واقعا بازخورد میدانی و عملیاتی نداشته و فقط جنبه نمایشی و سیاسی داشته ! ما شاید نتونیم در همه حال از موشک هامون استفاده کنیم چرا که دیدگاه دنیا و افکار عمومی غرب بعد از جنگ جهانی دوم به موشک یک دیدگاه خط قرمزی است. در واقع من فکر میکنم دشمن این موضوع رو میدونه و سیاستش رو بر تهاجم های خاموش و بی سر و صدا و البته رایج در همه جنگ ها تدوین میکنه و این کار رو برای یک سری عملیات های فرسایشی و طولانی برنامه ریزی خواهد کرد . کما این که دقیقا همین الان اسرائیل داره این کار رو با ما میکنه ! . لذا علی رغم تاکید بر این موضوع که توان موشکی به مراتب هزینه کمتری از توان هوایی دارد ولی قطعاااا کامل نخواهد بود و ما نیاز به توان دفاع هوایی برای این گونه حملات و یا یک سری حملات فرسایشی خاموش داریم ! مشکل دیدگاه میلیتاریسم های ما اینه که همه چیز رو فقط در یک جنگ تمام عیار اونم با قوی ترین دشمن میبینند و من فکر میکنم برای همینه که بر روی مسایلی مثل تانک و خودرو های حفاظت شده و تجهیزات انفرادی و .... هزینه نمیشه چون تصور اکثر فرمانده های ما از نبرد با غرب در واقع جنگ های اول و دوم خلیج فارسه و نگاهشون اینه که بالاخره همه چیز از بین میره و مهم اینه که چقدر زمان بخری !!! نتیجه این دیدگاه فاجعه وار الان شده همین تجهیزاتی که در سایر حوزه ها میبینید . .تازه در همین سیاست هم متاسفانه نگاه ما یک نگاه چریکی و نه منطقی است . با این دیدگاه ما زیرساخت هامون و همه موجودیمون رو میدیم ولی خاک نمیدیم ! چیزی که دقیقا خواست دشمن هستش ! و دشمن برنامه ریزیش برای از بین بردن تمامیت ارضی کشور توسط تجزیه طلب ها و سایر عناصر داخلی هست و عملیات نظامی رو فقط برای استارت این موضوع و حمایت از این موضوع انجام خواهند داد !! و بعد از اون هم سربازانشون بر روی فرش قرمز خواهند آمد !! البته روند اتفاق های منطقه و به طبع اون اتفاق های نظامی داخلی در یکی دو سال اخیر نشون میده که دیدگاه ها داره عوض میشه و ما شاهد مانور ها و تمرین های تهاجمی در نیروی زمینی و دریایی هستیم و همچنین با توجه به جنگ نفتکش ها که در جریانه ، توجه به اهمیت داشتن یک نیروی دریایی قوی هم ، در این یک سال حس شده و این جای خوشحالی داره و امیدواریم حداقل اتفاق های منطقه بتونه تفکر فرماندهان رو نسبت به نیروی هوایی هم تغییر بده .
-
1 پسندیده شده3 ماهواره نسل بعدی شرکت HawkEye 360 در حال اماده شدن برای پرتاب https://www.he360.com/hawkeye-360s-next-gen-satellites-ship-to-cape-canaveral-for-launch/ اینم رهگیری یک کشتی ظاهرا ماهیگری ایرانی توسط این شرکت از جاسک حرکت کرده تا نزدیکی سواحل سومالی رفته https://www.wnwd.com/insights/uncover-secrets-in-plain-sight/ خوب شرکت فرانسوی unseenlabs در حوزه مکانیابی با استفاده سیگنال رادیوییماهواره های 2و3 شو به مدار فرستاد https://unseenlabs.space/ ویدئو https://www.youtube.com/watch?v=rYRyULnQiTE خوب شرکت ژاپنی synspective ماهواره تصویر برداری با رادار روزنه مصنوعی یا سار خودشو به مدار فرستاد https://synspective.com/company/ به علت محدودیت سایت در اپلود عکس بیش از 2 مگابایت این خبر مربوط به شرکت کپلا اسپیس امریکا در حوزه سار هم بخوانید جالبه قند شکن لازمه https://www.bbc.com/news/science-environment-55326441 https://www.capellaspace.com/no-sar-cant-see-through-buildings/
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... پنجاهمین سالگرد نخستین پرواز 21 دسامبر 1970 ، 21 دسامبر 2020 نیم قرن خاطره بازی با گربه تیزچنگال گرومن در حدود پنج سال پیش ، در این پست ، بصورت مختصر ، شرحی بر نخستین پرواز جنگنده برتری هوایی اف-14 تامکت در انجمن میلیتاری ارسال شد . با این وصف ، برای جلوگیری از تکرار مطالب ، امروز 21 دسامبر 2020 میلادی ، مصادف با پنجاهمین سالگرد نخستین پرواز گربه دوست داشتنی گرومن ، ویدیوئی با محوریت همین موضوع تقدیم می گردد . https://www.aparat.com/v/I8VaZ
-
1 پسندیده شدهhttps://www.mashreghnews.ir/news/1158042/تفکرات-فضایی-مسئولان-اجرایی-ایران-را-از-کشورهای-همسایه-هم-عقب-تر ربطی سازمان فضایی و سایر نهاد های فضایی غیر نظامی ندارد پرتابگر توسط وزارت دفاع ساخته میشود پرتاب با وزارت دفاع و پایگاه فضایی متعلق به وزارت دفاع در ضمن مقایسه امکانات پژوهشکده ها وتجهیزات پرسنل سازمان فضایی با سپاه قابل مقایسه نیستند اپتیک ها هم ساخت صا ایران اگر سازمان فضایی چاره ای داشت از گرانفروشی وزارت دفاع رها میشد کارها بهتر پیش میرفت دوما کاربر نهایی خدمات سازمان فضایی دولتیه در اخر سازمان اطلاعاتی و نظامی شهرداری قوه قضاییه اداره ثبت اسناد و املاک وزارت کشاورزی و سازمان مالیاتی محیط زیست سازمان نقشه برداری نیررو های مسلح است بصورتی که با شفافیتی که ایجاد میشود نان خیلی ها اجر می شود در هصوررت با ظهور فناوری های جدید هزینه دارد کاهش پیدا میکند خصوصاصررفه اقتصادی داره این موضوع در مدارات لئو فناوری های مثل پرینت 3 بعدی در ساخت موتور و یابدنه و یا استفاده از توربو پمپ های الکتریکی وبازیابی دوباره راکت ها و پیشرفت و کوچک سازی ماهواره ها مدیر عامل و بنیانگذار شرکت راکت لب البته الان 17 پرتاب فضایی انجام دادند https://en.wikipedia.org/wiki/Rocket_Lab http://www.b14643.de/Spacerockets_3/Rocket-Lab/Description/Frame.htm بحث ساخت دوربین https://www.aparat.com/v/6bHti https://www.aparat.com/v/YNnev در بحث پیرینت 3 بعدی شرکت Relativity Space بیشتر اجزای ماهوره برشون که سال 2021 پرواز میکند 3 بعدی تولید کند https://en.wikipedia.org/wiki/Relativity_Space
-
1 پسندیده شدهدرخت تکاملی پانزرها این تصویر رو چند ماه پیش اپلود کردم ولی فراموش شد آن زمان در این تاپیک ارسالش کنم.
-
1 پسندیده شدهشاید در بین تمامی منابع فارسی قابل دسترس به دفعات به بررسی توان نظامی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس پرداخته شده است اما کشورهای شمال افریقا و خصوصا مصر کمی مورد بی توجهی قرارگرفته است.ذکر این نکته خالی از لطف نیست مصر به دلایل از دست دادن جایگاه سابق خود در جهان عرب و اسلامی و همچنین مشکلات شدید مالی و احتیاج شدید به سرمایه کشورهای عربی ثروتمند مانند عربستان در سالهای اخیر عموما در ائتلاف کشورهای عربی حضور فعالی داشته است.و شاید همین حضور در اینده نزدیک در سمت مخالف سیاست های منطقه ای کشور ما ایران باعث رقم خوردن حوادثی جدید در تاریخ منطقه بشود در نتیجه بررسی توان نظامی این کشور خالی از لطف نیست. نیروی پدافند هوایی مصر در سال 1968 به عنوان یکی از چهار شاخه تابع قوات مسلح مصر شناخته شد و از زیر مجموعه نیروی هوایی این کشور خارج شد.و خود به عنوان یکی از نیروهای چهارگانه این کشور شناخته شد.این نیرو برخلاف بسیاری از کشورهای جهان وعربی به ترکیبی متوازن از تحهیزات شرقی و غربی در سازمان رزم خود دست یافته است.تمامی پرسنل این نیرو دوره اموزشی خود را دردانشگاه افسری پدافند هوایی اسکندریه طی میکنند و سپس برحسب تخصص تقسیم میشوند.در حال حاضر مقر فرماندهی کل این نیرور در قاهره میباشد و از سال 2016 سپهبد علی فهمی فرماندهی این نیرو را بر عهده دارد.این نیرو در حال حاضر دارای 80000 هزار پرسنل و 70000 هزار نیروی ذخیره میباشد. به طور کلی اغاز پدافند هوایی در مصر از جنگ جهانی اول و برای دفاع از مراکز اقتصادی اسکندریه وقاهره بود در ان زمان این نیرو به طور محدود از تجهیزات اپتیکی و تعدای توپ هوایی بهره میبرد حرکت جدی این نیرو در جنگ جهانی دوم اغاز شد جایی که برای حفظ منافع ملی مصر در قاهره و اسکندریه و پورسعید و شهر السویس نیاز به گسترش حس شد. در ان زمان مصر به دلیل پرواز بمب افکن های المانی وایتالیایی برای وارد کردن ضربات به نیروهای برتانیایی و بعضا بمبارن بنادر مصر نیاز به گسترش پدافند هوایی را بیشتر از هر زمانی حس کرد. بحران کانال سوئز درسال 1956 را باید عصر مدرن سازی نیروی های پدافند هوایی مصر دانست این دوره با ورود رادارها و سامانه های قدرتمند توپخانه ای از شوروی اغاز شد. نبرد سال 1967 و حمله نیروی هوایی اسرائیل به جبهه مصر در صحرا سینا را باید دوره ورود سامانه های دفاع موشکی در ساختار این نیرو در مصر دانست الیته این ورود نسبتا محدود و با پوش کم بود و عملا توپ هانقش اصلی در دفاع از اسمان مصر را برعهده داشتند به همین دلیل و ناتوانی از این تسلیحات در هدف قرار دادن هواپیماهای پرسرعت جت اسرائیلی عملا نیروی پدافند هوایی مصر فروغ چندانی در این زمان نداشت.این دوره را باید دوره تشکیل وتولد دوباره این نیرو در مصر دانست در این ندوره ساختارهای دفاع هوایی با کمک کارشناسان شوروی شکل گرفت و سامانه های مختلف دفاع هوایی از شوروی به سمت مصر سرازیر شدند.سامانه های هشدار اولیه و جنگ الکترونیک در قالب پایگاه های مختلف به تعداد فراوان در سرتاسر مصر شکل گرفتند. در سال 1967 و در جنگ شش روزه اعراب با اسرائیل این نیرو با غافلگیری شدیدی که از نیروی هوایی اسرائیل دریافت کرد عملا با وجود داشتن سامانه های دفاع هوایی موشکی چون سام-2 و رادارهای هشدار اولیه نتوانست حضور موثری در صحنه نبرد ان دوره داشته باشد جنگ 1973 یوم کیپور .اعراب ومصر زخم خورده پس از شکست سخ تاز اسرائیل در جنگ شش روزه با سرمایه گذاری کلان در پی تلافی شکست پیشین خود از اسرائیل بودند در این دوره با کمک این سرمایه کلان خریدهای تجهیزاتی بزرگی از شوروی صورت گرفت . ورود سام-3 و سام-6 و سامانه کوتاه برد سام-9 و توپ شیلکا در این جنگ در ابتدا پیروزی بزرگی نصیب مصر کرد .در سه روز ابتدا جنگ هشتاد هواپیما اسرائیلی منهدم شدبرای نخستین بار در تاریخ نیروی هوایی اسرائیل این نیرو خود را در برابر یک پدافند هوایی بسیار قدرتمند و چند لایه دید که به طور کامل براساس دکترین نظامی شوروی و توسط مستشاران روسی طرح ریزی شده بود. جنگنده های اسرائیلی در ارتفاع بالا گرفتار موشک های سام-2 می شدند در ارتفاع متوسط که محدوده ی بزرگی را شامل می شد در کمین موشک های سام-3 و سام-6 گرفتار می شدند و در ارتفاع بسیار پایین که برگ برنده نیروی هوایی اسرائیل در سال های گذشته بود، موشک های سام-9 و توپ های شیلکا انتظار انها را می کشیدند.البته در ادمه نیروی هوایی مصر راه های موثری برای گذر از سام های شش مصری پیدا کردند و تیغ برنده مصری فعالیت اولیه خود را از دست داد.همزمان شکست نیروی هوایی مصر از نیروی هوایی اسرائیل عرصه را بر پدافند هوایی مصر سخت تر از قبل کرد. پس از صلح اعراب با اسرائیل مصر عملا برخلاف سایر بخش های نظامی از تمرکز خود بر تولیدات شرقی و خصوصا روسیه کم نکرد بلکه خریدهای مهمی نیز از این کشور انجام شد. در سالهای اخیر مصر اقدام به خرید سامانه پدافند دوربرد موشکی اس300 وی ام از روسیه کرده است سامانه که به صورت تخصصی برای نابودی موشکهای بالستیک طراحی شده است که توان خوبی به مصر در انهدام موشکهای بالستیک تاکتیکی میدهد .البته تاکنون در هیچ رزمایشی دیده نشده است. این سامانه قادر بر تهاجم بر سایر اهداف هوایی مانند موشکهای کروز و جگنده ...نیز میباشد. در بحث سامانه های میانبرد سامانه موشک هاوک امریکایی نیز در کنار سامانه بوک ام-1 و بوک ام2 در خدمت ارتش مصر میباشد . البته مصر تحت پروژه ای موسوم به طائر الصباح سامانه سام-2 خود را مورد به روز رسانی قرار داده است علاوه بر ای سامانه سام-3 و سام-6 هم از سامانه های قدیمی ارتش مصر میباشند که صورت کلی ارزش عملیاتی زیادی ندارند.در بحث سامانه های کوتاه برد مصر ازتنوع بسیار جالبی برخوردار است این ارتش همزمان از تور ام -1 روسی و کروتال فرانسوی و چاپارل و اونجر امریکایی استفاده میکند البته سامانه های قدیمی چون سام-9 نیز از تجهیزات دیگر ارتش مصر در این بخش میباشد.جالب است بدانید مصر با کمک امریکا موشک های RIM 7 E را به سامانه اسکای گارد خود اضافه کرده است و این سامانه به روز شده را اسکای گارد امون نامیده است تصویری از امون مصری جالب است بدانید در بحث رادار ارتش مصر انطور که باید به تولیدات روسی توجه نکرده است و عموما دارایی ان رادارهای قدیم تولید شوروی میباشد و شاید به غیر از رادار امریکایی ارایه فازی سه بعدی AN/TPS-59 از تنوع کافی در این زمینه برخوردار نیست البته در سالیان اخیر مصر به رادارهای چینی روی خوش نشان داده است و رادارهای مدرنی چون JY-9 و JLG-43 را از این کشور خریداری کرده است وضمنا به تازگی به نظر با کمک فناوری خارجی (چین) رادرای ارایه فازی نیز طراحی کرده است که در مراحل اولیه توسعه قرار دارد. رادار AN/TPS-59 در بحث اینده این نیرو خرید سامانه هایی چون بوک ام3 وپانتسیر و سامانه اس 400 به نظر محتمل میرسد. در ضمن به تازگی این کشور موافقت خرید سامانه موشکی استر را از المان دریافت کرده است. ========= منبع :سایت های نظامی عربی و مصری و https://ar.wikipedia.org/wiki/قوات_الدفاع_الجوي_(مصر)
-
1 پسندیده شدهممنون از سيناي عزيز، بابت از زير خاك درآوردن اين تاپيك ارزشمند!! دلم خيلي براي اينجور بحثها تنگ شده بود!! چقدر اراجيف سر هم ميكردم :lol: !!! قبل از هر چيز، بايد سوال بي پاسخ ليچ عزيز رو پاسخگو باشم. ليچ عزيز. همهي ما ميدونيم كه خليجي كه در جنوب كشور عزيزمون هست، فقط يك نام داره و اون هم خليج فارس هست. اما بايد عرض كنم كه جنگ خليج، يك نام، بصورت پكيجي هست. اين جنگ، در تمامي فرهنگها به نام «جنگ خليج» (Gulf War) ثبت شده و صرفاً يك نام هست؛ درست مثل جنگ نفت (Oil War). واژهي جنگ خليج فارس، كاملاً بيمعناس، چرا كه همچين نامي وجود خارجي نداره (درست مثل واژهي «حق مسلم» كه توي حقوق، كاملاً بيمعناس و احتمالاً به همين خاطره كه خارجيا حاليشون نميشه كه ما چي ميگيم درمورد حقمون تو انرژي هستهاي :? ). پس اميدوارم اين سوء تفاهم برطرف شده باشه و از اين به بعد، مشكلي سر واژهي تركيبي «جنگ خليج» وجود نداشته باشه. ----------------------------------------------------- واقعاً حيف شد كه اين تاپيك به آرشيو رفت. تازه داشت بحث و بررسي درش گرم ميشد كه اين اتفاق افتاد. ولي يه خواهش از سيناي عزيز دارم. متأسفانه حسين و سعيد دسترسي چنداني به اينترنت ندارن و بعضي از دوستان هم فعلاً تشريف ندارن. به عبارت صحيحتر، سايت كمي خلوت شده. به همين خاطرم ميخواستم ازتون درخواست كنم كه اگه صلاح ميدونين، اجازه بدين ساير دوستان هم برگردن و با هم، بحث رو دنبال كنيم. چون بحث درمورد نقش اسرائيل در وقوع اين جنگ و همچنين بحث درمورد آيندهي خاورميانه و وقايع در انتظار اين منطقهي فوق استراتژيك جهاني، بسيار مفصل هست. البته مسلماً شما صاحب تاپيك هستي و تصميمگيرندهي اصلي شما هستي. من هم به نظر شما احترام ميذارم و درصورت تصميم شما به فعاليت حال اين تاپيك، در خدمت شما خواهم بود (با اراجيف بيشمارم!)