برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 6 تیر 1400 در همه مناطق
-
11 پسندیده شدهبه نام خدا ARCA AirStrato هواپیمای بدون سرنشین (UAV) (2021) AirStrato پاسخ رومانی به نیاز صنایع پهپادی برای یک پهپاد تجاری، کم هزینه، ارتفاع متوسط و بالا و با مداومت پروازی بالا است. قدرت این پهپاد از طریق الکتریسیته و صفحات خورشیدی است که به بدنه آیرودینامیکی صاف متصل است. تست های پروازی در سال 2014 در مرکز آزمایشهای دانشگاه ایالت نیومکزیکو آغاز شد و طبق برنامه ریزی تولید آزمایشی آن در 2015 در ایالات متحده آغاز شد. AirStrato شامل 2 نسخه می شود که ارتفاع های میانه و بالا را پوشش می دهند. نسخه سطح متوسط، که با نام Pioneer شناخته می شود، ارتفاع پروازی حدود 8000 متری، با محموله 45 کیلوگرمی و بال های 12 متری دارد. مداومت پروازی آن 20 ساعت خواهد بود. Explorer، نسخه سطح بالا، به ارتفاع 18200 متری خواهد رسید و با حداکثر وزن برخاست سنگین تر، ماموریت های گسترده تری خواهد داشت. طول بال های این نسخه، 16 متر است. رویکرد پایه طراحی این پهپاد شامل بال های اصلی مستقیم است که در قسمت میانه هواپیما نصب شده اند. قسمت دماغه، برجسته است و سامانه های اویونیک را در خود جای داده است. پیشران آن توسط 6 موتور الکتریکی کوچک (موتورهای الکتریکی Robbe 8085/10 که هرکدام 44 پوند رانش تولید می کنند) که در انتهای عقبی بال های اصلی قرار دارند، تامین می شود. مجموعه ای از سلول های خورشیدی روی بال های اصلی قرار دارند و باتری های موجود در آن را تغذیه می کنند. باله دمی از یک آرایش دوقلوی رو به بیرون با انتها های بزرگ شکسته رو به پایین تشکیل شده است. ارتباطات با کمک ماهواره یا GSM صورت می گیرند. AirStrato، به عنوان جایگزینی مقرون به صرفه سامانه های پیچیده موجود در بازار (یا در حال توسعه)، از پرتاب با منجنیق پنوماتیک (از طریق پایه های شتاب دهنده منجنیقی مخصوص) و بازیابی با چتر نجات پشتیبانی می کند. این پهپاد همچنین از چرخ های سهگانه برای فرود های معمولی استفاده خواهد کرد. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2021 - تعداد فروند ساخته شده: 6 - سازنده: ARCA Space Corporation (رومانی، ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ندارد - نقش: جستجو و نجات (توانایی مکان یابی و خارج کردن افراد از مکان های پرخطر مثل خلبان سقوط کرده در دریا)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 7 متر - طول بال ها: 16 متر - وزن: 185 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 250 کیلوگرم (65 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 6 موتور الکتریکی Robbe 8085/10 که هرکدام 44 پوند رانش تولید می کنند - حداکثر سرعت: 170 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 18290 متر - برد: 840 کیلومتر - سرعت افزایش ارتفاع: 180 متر بر دقیقه - تسلیحات: ندارد. طراحی این پهپاد برای مصارف تجاری است - نسخه ها: AirStrato (سری پایه)، Explorer (16 متر طول بال ها، مداومت 20 ساعته با محموله 45 کیلوگرمی، 18288 متر ارتفاع پروازی)، Pioneer (12 متر طول با ها، مداومت 12 ساعته با محموله 45 کیلوگرمی، 7925 متر ارتفاع پروازی) منبع
-
9 پسندیده شدهسیستم الکترو اپتیکال OLS_UEM یک سیستم پیشرفته الکترو نوری است که برای جستجو ، ردیابی و ردیابی طیف وسیعی از اهداف موجود در هوا طراحی شده است و تصویری واضح از هدف را برای خلبان هواپیما ارائه می دهد. حسگرهای سیستم OLS-UEM ترکیبی از سنسور مادون قرمز تصویربرداری (IIR) با وضوح 320x256 پیکسل و یک دوربین تلویزیونی با وضوح 640x480 پیکسل است که به جستجو و ردیابی مادون قرمز (IRST) در درگیری های هوا به هوا دست میزند. علاوه بر این ، یک مسافت یاب لیزری اجازه می دهد تا فاصله را از هدف با دقت بالا در دامنه های بین 200 متر تا 20 کیلومتر بدانید. حداکثر برد سیستم OLS-UEM برای شناسایی اهداف هوایی 55 کیلومتر می باشد. این سیستم یک پوشش افقی +/- 90 درجه و + 60 درجه تا -15 درجه در ارتفاع را فراهم می کند. سنسور OLS-UEM برای هواپیمای چند منظوره Mig-35 انتخاب شده و مقابل کابین خلبان نصب شده است. نسخه ساده ای به نام OLS-UE برای هواپیماهای Mig-29K ، Mig-29KUB ، Mig-29M و Mig-29M2 در دسترس است. غلاف هدفگیری t220 T-220 یک غلاف هدف گیری لیزری است که توسط شرکت NPK SPP برای هواپیمای نیروی هوایی روسیه ساخته شده است. این غلاف در جنگنده های چندمنظوره Mig-29M / M2 استفاده شده و جز گزینه های نصب روی جنگنده Mig-35S نیز می باشد. همچنین از این غلاف روی جنگنده های دیگری مانند Su-30 و Su-35 که فاقد سیستم هدف گیری مبتنی بر لیزر هستند استفاده شود . کاربرد اصلی آن امکان حملات دقیق با استفاده از موشکهای هوا به سطح مافوق صوت Kh-38 لیزری است. غلاف هدف گیری لیزر T-220 بین سالهای 2017 و 2019 با نیروی هوایی مصر به عنوان مشتری پرتاب به خدمت گرفته شد. ( من نتونستم مطالب بیشتری درباره این غلاف تو اینترنت پیدا کنم ) خانواده موشک kh38 این موشک بردی حدود 40 کیلومتر و سرعتی برابر 2.2 ماخ و وزن کلاهکش 250 کیلو هست kh38MLE: هدایت لیزری kh35MKE: هدایت ماهواره ای kh38MTE:هدایت حرارتی kh38MAE: هدایت فعال راداری دارای کلاهک های مختلف اففجاری و نفوذی kh35MKE2: اندازه بزرگتر و سوخت بیشتر که بردش به 70 کیلومتر میرسه(هدایت ماهواره ای ) غلاف جنگ الکترونیکیMSP-418K این غلاف یکی از جدیدترین محصولات روسیه در زمینه جنگ الکترونیک و اقدامات متقابل است از فناوری DRFM (حافظه RF دیجیتال) استفاده می کند و دامنه باند G-J (4-18 گیگاهرتز) را پوشش می دهد. وزن غلاف 150 کیلوگرم است ، ابعاد 230 * 225 * 3800 میلی متر است. دارای 120 درجه افقی و 60 درجه ارتفاع است. وزنش هم 150 کیلوگرم هست. این پاد با دادن اطلاعات گمراه کننده از موقعیت و سرعت هواپیما باعث ایجاد اختلال در عملکرد رادار موشک های و تجهیزات دیگر می شود. منبع 1 منبع 2 منبع 3 منبع 4منبع 5 برخی از تجهیزات میگ 35 را اینجا اوردم یک مدل سوخو 30 هم هست(su30 mk3) که رادار میگ 35 را میشه روش نصب کرد و این تجهیزات را هم میشه ازشون استفاده کرد
-
7 پسندیده شدهبافت جمعیتی ، قومی ، مذهبی و جغرافیایی افغانستان بسیار پیچیده است . یک نمونه از این پیچیدگی که ذهن بنده حقیر را در این چند روزه درگیر نموده همین موردی هست که برادر ارجمند @powerman1 با ارائه خاطرات آقای رفسنجانی به آن اشاره کردند . بیاییم بررسی کنیم اگر همین الان ما بجای مسئولین نهادهای مربوطه بودیم چه تاکتیک های واقع بینانه ای را در پیش می گرفتیم ؟ بنا بر این یادداشت سردار سلیمانی در آن موقع تحلیلی از وضعیت جغرافیایی و آرایش نیروها ارائه داده اند . تا جایی که مشخص هست کسی با اصل موضوع حمایت ایران مخالفتی نکرده بوده است . ولی دشواری چگونگی ورود و خروج از معرکه هست که آن زمان و قطعاً این زمان مسئولین را به درنگ وا می دارد . با توجه به وقایع بعدی که در آن دهه اتفاق افتاد مشخص هست که ایران استراتژی نیروهای نیابتی و حمایت مستشاری و تجهیزاتی را برگزید و نیروهای خود را مستقیم در نبرد وارد نکرد . ( از این قبیل روایت ها در مورد لبنان و عراق نیز هست که ایران اول بنای ورود مستقیم داشت ولی با سنجیدن جوانب امر در اکثر مواقع نبرد نیابتی را برگزید و تا حدود زیادی هم با توجه به امکانات و مقدورات عمل نمود و موفق هم بوده است ) اگر به نقشه ذیل که بافت جمعیتی افغانستان را نشان می دهد دقت نمائیم خواهیم دید نیروهای که پتانسیل بالقوه هم پیمانی با ایران را دارند از مرز های شرقی کشورمان فاصله دارند . بافت شیعیان غالباً در مرکز و شمال افغانستان قرار دارند و چنانچه درگیری بین ایشان و طالبان صورت پذیرد پیشتیبانی از آنها را برای ما دشوار خواهد کرد ( به عنوان نمونه توپخانه ترکیه از داخل مرز خود می توانست آتش تهیه مناسبی را برای نیروهای هم راستا با خود در آن سوی مرز سوریه فراهم آورد به شکلی که قبل از اینکه حتی یک دستگاه زرهی وارد معرکه کند با آتش تهیه مناسب و گشت های هوایی و پهپادی در جوار مرز توانست فضای پیشروی را برای ایشان فراهم نماید ) در همین یاداشت و خاطرات فوق اشاره می شود که تحلبل گردیده که چگونه نیروهای ایرانی بعد از تثبیت موقعیت ها باید آنها را تحویل نیرو های بومی داده و خارج گردند . در زمان حال نیز چنانچه موفقیتی در این ضمینه ( عملیات رزمی و زمینی ) کسب گردد باید برنامه ای برای زمان بعد از آن وجود داشته باشد . 1 - سناریو اول ( درگیری با طالبان ) توسط قوایی ایرانی پیشروی از سمت غرب افغانستان به سمت مرکز و شمال صورت پذیرد و پس از تثبیت مواضع پایگاه هایی دایر و شبه نظامیان هم سو و بومی کنترل مناطق مورد نظر را در دست بگیرند . ( این نوع پیشروی زمینی نیاز گسترده ای به حمایت هوایی خواهد داشت و باید توان جایگزینی ادوات زرهی از دست رفته را هم محاسبه نمائید و قطعاً باتوجه به جغرافیای این مناطق تلفات زرهی گسترده در هر صورت جزعی جدایی ناپذیر از آن خواهد بود . که ناگفته هویداست وضع کنونی ما در رابطه با مورد اول و هم مورد دوم چگونه است ! ) ( اینجا دیگر جای هست که آه حسرت را در نهاد همه دلسوزان خصوصاً برادران میلیتاریستی بر می آورد ) 2 - سناریو دوم ( توافق با طالبان ) و مطلوب تر این است کشورمان بتواند با طالبان به یک توافق دست پیدا کند که مناطق مورد نظر بدون درگیری با طالبان حاکمیت ایشان را بر این کشور به رسمیت بشناسند و در ازای کمک های مالی و تسلیحاتی به طالبان مناطق شیعه نشین و همپیمان با ایران توسط خود این شبه نظامیان شیعه اداره گردد ( مشابه نیروی های کرد در شیخ مقصود و تل رفعت در سوریه که ضمن داشتن شبه نظامیان محلی حاکمیت اصلی را نیز پذیرفته اند و با ایشان همکاری می کنند ) و پایگاه های کشورمان نیز نه در داخل کشور افغانستان بلکه در جانب مرز نقش پشتیبانی و هماهنگی را بین طرفین بر عهده بگیرند . وجه مشترک و ضعف هر دوی این سناریو ها همان موقعیت مواضع این نیرو ها و فاصله آنها از مرزهای ایران است . چنانچه ایران و ایضاً خود شیعیان بتوانند با قبایلی که ما بین ایران و مناطق ایشان است به یک هم پیمانی رسیده و خط عقبه خود را به مرز شرقی ایران بسط دهند ( مانند حوثی ها در یمن که با اتحاد با قبایل دیگر توانستند مواضع پراکنده خودشان را یکپارچه نمایند ) در صورت تحقق این یکپارچه سازی خواهند توانست در روند اتفاقات آتی ضمینه را برای منطقه ای که حفاظت از آن امکان پذیرتر باشد را ایجاد نموده و راهی برای تامین مایحتاج ضروری صحنه نبرد را فراهم بنمایند . و حتی به نوعی خودمختاری و حل نهایی مشکلات این اقلیت نیز منجر گردد . بهر حال به نظر می رسد که زمان زیادی باقی نمانده و تعلل و بی عملی بدترین کار خواهد بود . باید هر چه سریعتر از شوک اولیه این سقوط های پی در پی خارج و به بازآرایی نیروهای هم پیمان اقدام نمود . و لازم به ذکر است به امان نامه های طالبان به شیعیان اعتباری نیست و بدون داشتن یک نیروی رزمی آماده ، کشتار این اقلیت توسط طالبان به هیچ عنوان دور از ذهن نیست . در هر صورت به نظر می رسد که اقلیت شیعه باید خودشان را برای روزهای سخت تری از گذشته آماده کنند و در صورت پیچیده تر شدن صحنه درگیری ها حداقل این آمادگی ها این خواهد بود که توان یک مقاومت مقطعی را خواهند داشت تا دیگر نیروها بتوانند به یاری ایشان بشتابند و بلایی که بر سر مردم ایزدی بی پناه و بی سلاح آمد برای آنان تکرار نگردد . خداوند برای شهید سرافراز قاسم سلیمانی و یاران هم رزمش علو درجات را عنایت فرماید . کسی که در مواقع این چنینی پناه مردم مضطرب بود . هنگامی که زنان و کودکان با بقچه های بر دست راهی غار ها و کوه ها شده بودند و از وحشت درنده خوهایی چون داعش هیچ امید و پناهی را نداشتند . در میان اولین نیروی های اعزامی به آن مناطق حضور داشت و اولین اقدام خود را دادن دلگرمی و حفظ روحیه و بازآرایی نیروهای بومی قرار می داد . به یاد همه شهدایی که خارج از وطن جان خود را نثار حمایت از مردم بی پناه کردند صلواتی را هدیه کنیم
-
3 پسندیده شدهسالهای قبل هم گروه دیگری مرتبط با ایران در این نقطه رژه رفته بود!!! عکس: رژه سازمان منافقین در مهرماه ۱۳۷۰ منافقین خلق که پس از کمک به رژیم بعث صدام در جنگ با ایران و سپس در سرکوب قیامهای مردمی در جنوب عراق و کشتار دهها هزار نفر از مردم این کشور به عنوان ارتش دوم صدام خدمت می کردند سیلی از تجهیزات و امکانات را دریافت کردند تا به قول معروف هم پاداش خوش خدمتی را گرفته باشند و هم عقدههای بیپایان صدام در شکست جنگ با ایران را جامه عمل بپوشانند. در آن رژه که چند یگان از ارتش صدام هم حضور داشتند تا تعداد منافقین و امکانات آنها را بیشتر نشان دهند، تا به ابزار پروپاگاندا و تبلیغات وسیع منافقین تبدیل شود. اما الان 30 سال بعد گروهی از شیعیان و دوستداران ایران از کشور عراق با تجهیزات ایرانی در این نقطه رژه می روند. عکس:رژه ی حشد شعبی
-
2 پسندیده شدهبحث عمر میگ۲۹ نبود هر چند کم کم ۳۵ تا ۳۸سال سن دارند تبدیل اینها به میگ ۳۵ لازمه اش نصب تجهیزاتیست که ارزششون از میگ۲۹های ما بیشتره
-
2 پسندیده شدهنبرد رسانه در فارس شاید نزدیک یک سال باشد که خبرگزاری فارس اقدام به تهیه اخباری جهت مقایسه و نمایش اخبار شبکه های آن سوی آب بویژه ایران اینترنشنال و بی بی سی و من و تو نموده است. این روند که به مرور پخته تر شده است یک حرکت رسانه ای بر مبنای مقایسه تصاویر خبر است که با کمترین حساسیت شیطنت رسانه های آن سوی آب را نشان می دهد. این حرکت، یک گام مثبت جهت نمایش شیطنت ها در این نبرد رسانه ای هست و جای تقدیر دارد ولی گام دومی برای اینکار نیاز است. تحلیل تکنیک ها و شیطنت های رسانه های اینچنین در دستکاری یا نحوه ارائه خبر اینگونه روش ها طبقه بندی شده و ذهن مخاطب در مقابل این تکنیک ها حرفه ای و قوی می شود. پیش تر چنین اقدامی رو یک محقق انجام داده بود که در تاپیک ذکر کردیم گام های بعدی هم عبارت خواهد بود از - ضدتکنیک این روش ها - روش های درست خبر رسانی - کنترل موج خبری و ... لینک این مقاله های خبری - واکسن ایرانی؛ یک سوزن به خود، یک جوالدوز به ضدانقلاب! لینک - تفاوت نگاه BBC به جشن قهرمانی تراکتور و لیورپول لینک - من و تو؛ از حمله به صف نذری در ایران تا تمجید از شلوغی رستورانهای انگلیس لینک - تیغ دستگاه قضا بُرندهتر شد؛ هجمههای ضدانقلاب شدت گرفت لینک - خدمات تضمینی BBC به تروریستها لینک - خشم شبکه سعودی از ضرب شست حماس به رژیم صهیونسیتی لینک - چرا BBC فارسی، انگلیسی است/ کرونای انگلیسی و سردرگمی رسانه ملکه لینک البته مقاله هایی هم وجود دارد که بسیار گیج و پراکنده هستن ولی شروع این روند و تهیه چنین مقالاتی جای تقدیر دارد امید است که چنین حرکاتی در دیگر رسانه ها بویژه صدا و سیما انجام شود تا اینچنین در نبرد رسانه اسیب پذیر نباشیم و در آخر بتوانیم از دفاع انفعالی و اعصاب خردکن به حملات دقیق و حرفه ای برسیم و مردم از دیدن رسانه های داخلی لذت ببرند و افتخار کنند
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرّحمن الرّحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بخش پایانی - آلمانیها وارد می شوند: با ورود رسمی مسلسل ژ -۳ به خدمت ارتش ایران، شرکت سازنده آن یعنی هکلر و کخ (Heckler & Koch) در سالهای دهه ۱۹۷۰ مسلسل دستی شناخته شده ام پی-۵ را نیز به کاربران ایرانی پیشنهاد داد. نخستین یگان کاربر این مسلسل در ایران، نیروی هوایی شاهنشاهی ایران بود که پیش از این هرگز مسلسل یوزی را در زیر مجموعه های خود بکارنگرفته بود. نیروی هوایی شاهنشاهی از این مسلسل برای تجهیز یگانهای امنیتی خود استفاده نمود که بیشتر از گونه MP5 A3 و شمار معدودی گونه MP5 A2، بودند. سریهای نخست تحویلی همگی دارای قنداق ثابت با روپوش لوله باریک بودند و البته در ادامه گونه کوتاه شده MP5 K نیز برای نیروهای ویژه حفاظت از مقامات (VIP) به کشور وارد شد. در پایان شایان ذکر است که در موزه ذوالفقار ارتش ایران در استان کرمان، سه دستگاه مسلسل دستی اینگرام MAC-10 کالیبر ۰/۴۵ ساخت آمریکا نیز برای بازدیدکنندگان این موزه به نمایش درآمده است که یکی از آنها مجهز به صدا خفه کن ساخت کمپانی شناخته شده Sionics می باشد. با وجود اینکه از زمان ورود به خدمت و شمار خریداری شده این مسلسل داده های چندانی در دسترس نمی باشد، به نظر می رسد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)، تنها یگان بکارگیرنده این مسلسل در کشور بوده است ( این مسلسل از دهه ۱۹۷۰ میلادی تاکنون همچنان در حال تولید توسط شرکت سازنده آمریکایی آن می باشد - مترجم): پی نوشت: این چهار پست متوالی ترجمه ای بود با کمی بازنویسی از مقاله ای که جناب “یوسف ریاضی” به زبان انگلیسی برای وبسایت اینترنتی زیر تهیه و ارسال کرده اند. بدون شک کار ایشان بسیار ارزنده و شایسته تقدیر است: https://silahreport.com/2021/06/21/iranian-submachine-guns-1941-1979/
-
2 پسندیده شدهبرگی از خاطرات ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام وقت مشخص است که وقایع با تفاوت های کوچک و بزرگ تکرار می شوند و سیاست ها هم.
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا Antonov Horlytsya هواپیمای بدون سرنشین رزمی تاکتیکی (UCAV) (2019) Horlytsya (خورلیستا) یک UCAV (هواپیمای بدون سرنشین رزمی تاکتیکی) اکراینی برای همه شرایط آب و هوایی در حال توسعه است که قرار است در نقش حمله مستقیم، شناسایی و رهگیری توپخانه به خدمت ارتش اوکراین در آید. آزمایش های Horlytsya با تائید پیشرفت پروژه توسط آنتونوف در نوامبر 2017 شروع شد. آنتونوف یکی از بازیگران قدیمی صنعت هوایی است و یکی از مهمترین سازندگان هواپیما برای اتحاد جماهیر شوروی در دوره جنگ سرد (1941 تا 1941) بود. این هواپیما دارای طراحی بدنه استوانه ای شکل است و بال های اصلی مستقیم در بالا نصب شده اند. میله های 2 تایی در انتها توسط 2 باله خمیده به بالای عمودی به هم متصل می شوند. موتور به همراه منبع سوخت و سامانه های اویونیک در قسمت عقب بدنه قرار دارد. این پهپاد از چرخ های سهگانه ثابت برای حرکت روی زمین استفاده می کند. حسگر ها شامل حسگر های الکترواپتیکال/مادون قرمز به همراه ردیابی و هدف گیری خودکار است. تسلیحات توسط نقاط سخت زیر بال ها (یکی زیر هر بال) حمل می شود. به گفته آنتونوف، مداومت پروازی Horlytsya حدود 7 ساعت است و تا ارتفاع 5000 متری و برد 1000 کیلومتری پرواز می کند. توسعه این پهپاد برای ارتش اوکراین که در مرز های شرقی اش با روسیه درگیر است، بسیار اهمیت دارد. Horlytsya به عنوان چشمی در آسمان، نیاز به تامین کنندگان خارجی را کم می کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2019 - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Antonov (اکراین) - کشورهای مصرف کننده: اوکراین (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 8 متر - طول بال ها: 14 متر - ارتفاع: 2 متر - وزن: 500 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 1000 کیلوگرم (500 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور معمولی که ملخ های چند پره را در انتهای بدنه می چرخاند. آرایش pusher - حداکثر سرعت: 215 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 5000 متر - برد: 1000 کیلومتر - تسلیحات: 2 موشک هدایت دقیق - نسخه ها: Horlytsya (سری پایه) منبع
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا Aisheng BZK-600 هواپیمای بدون سرنشین رزمی (UCAV) (2009) BZK-006 عضوی از خانواده پهپاد های چینی Aisheng است که به نظر از سری ASN-205/207 (WZ-6) تکامل یافته است. این پهپاد در سال 2009 به خدمت گرفته شد و در تمرینات منظم (مثل تمرینات نیروی زمینی چین) دیده شده است. BZK-600 بخشی از تلاش گسترده چین برای به خدمت گرفتن انواع پهپاد ها در نقش های مختلف میدان نبرد است. بسیاری از این طرح ها از شرکت های چینی نشات می گیرند. طراحی این پهپاد با بدنه عریض و تیوبی شکلش که جایگاه سامانه های اویونیک، تجهیزات دوربین، حسگر ها و موتور است، مشخص است. موتور در عقب هواپیما قرار دارد و یک ملخ چند پره را با آرایش pusher می چرخاند. این موضوع باعث می شود تا بخش دماغه برای تجهیزات اپتیکی خالی باشد. روی سازه پشتیبان در بالای قسمت جلویی بدنه، یک گنبد قرار دارد. بال های اصلی روی شانه و در امتداد پهلوی بدنه نصب شده اند و از انتهای هرکدام از آن ها یک میله نازک به سمت عقب منشعب می شود. هرکدام از این میله ها یک سکان عمودی دارند که این سکان ها توسط یک صفحه افقی (بالابرنده) به هم متصل می شوند. BZK-006 هیچ سامانه چرخی ندارد؛ بلکه توسط یک منجنیق همراه با بوستر (معمولا از قسمت مسطح عقب یک کامیون نظامی چینی) به پرواز در می آید. سپس برروی 2 پایه متصل به شکم بدنه فرود می آید. BZK-006 از نظر ابعاد، با 4.3 متر طول و 1.5 متر عرض، بزرگتر از WZ-6 progenitor است. این پهپاد به طور خاص برای ایفای نقش پلتفرم هجومی در میدان نبرد و درگیری با اهداف زمینی طراحی شده و به همین منظور زیر هر بال 2 نقطه سخت تعبیه شده است. از این نقاط برای مقابله با اهداف زمینی دوربرد توسط موشک های هوا به سطح استفاده می شود. BZK-006 مداومت پروازی 12 ساعته دارد که قابلیت گشت زنی خوبی به آن می دهد. به طور دقیق مشخص نیست که چند فروند از پهپاد BZK-006 در حال خدمت هستند. یکی از گونه های شناخته شده آن، BZK-600A است اما تفاوت بین این 2 مدل نامشخص است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2009 - تعداد فروند ساخته شده: 75 - کشورهای مصرف کننده: چین - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 4.3 متر - طول بال ها: 7.5 متر - ارتفاع: 1.5 متر - قوای محرکه: 1 موتور معمولی که ملخ های چند پره را در انتهای بدنه می چرخاند. آرایش pusher - تسلیحات: 4 موشک هوا به زمین (2 موشک در زیر هر بال) - نسخه ها: BZK-006 (سری پایه)، BZK-600A (نسخه نامشخص) منبع
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا Aisheng ASN-209 (Silver Eagle) هواپیمای بدون سرنشین با ارتفاع و پایداری متوسط (MAME) (2012) صنایع نظامی چین همچنان در حال پیشرفت است و مجموعه پهپاد های فعال و در حال توسعه آن در حال افزایش است. هواپیمای بدون سرنشین تاکتیکی با ارتفاع و پایداری متوسط Aisheng ASN-209 در خدمت ارتش آزادی بخش چین و ارتش مصر نمایانگر این موضوع است. این مدل در نقش جمعآوری اطلاعات ایفای نقش می کند و از یک طراحی و چیدمان عمدتا متعارف استفاده می کند. توسعه این مدل در سال 2011 تحت برند گروه تکنولوژی ASN و همکاری مشترک با دولت مصر آغاز شد. ارتش چین ASN-209 را تحت نام Silver Eagle (عقاب نقره ای) به خدمت گرفته است. بدنه اصلی ASN-209، سامانه اویونیک، محموله ماموریتی، مولد و ذخیره سوخت را در خود جای داده است. موتور در قسمت عقبی قرار دارد و 1 ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند. ضمائم بال اصلی به صورت صفحات مستقیمی هستند که در بالای محفظه موتور نصب شده اند؛ از عقب هر بال یک دنباله نازک امتداد پیدا می کند و یک باله دمی عمودی به آن متصل می شود. یک صفحه افقی بین 2 باله قرار دارد که نقش پایدارساز را ایفا می کند. این هواپیما از پشت یک کامیون ترابری 6x6 اصلاح شده و توسط منجنیق پرتاب می شود. دستیار راکتی در به پرواز درآوردن این پهپاد نقش دارند. گفته می شود برای بازیابی این پهپاد از یک چیدمان تور مانند استفاده می شود. از این پهپاد در ماموریت های تا سطح ارتفاع متوسط مثل تعیین هدف، جاسوسی الکترونیکی، رهگیری هدف، جنگ الکترونیک، یا در نقش رله ارتباطی برای همراهی نیروهای زمینی و هوایی استفاده می شود. تا جایی که مشخص است، ASN-209 یک پهپاد شکارچی قاتل نیست. حداکثر وزن برخاست آن 317 کیلوگرم است و حداکثر سرعت آن به 185 کیلومتر بر ساعت می رسد، سرعت کروز آن 145 کیلومتر بر ساعت و بردش 1609 متر است. پنجره پروازی 10 ساعته و ارتفاع عملیاتی 4450 متری از دیگر ویژگی های ASN-209 است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2012 - تعداد فروند ساخته شده: 50 - کشورهای مصرف کننده: چین، مصر - نقش: توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 4.3 متر - طول بال ها: 7.5 متر - ارتفاع: 1.5 متر - وزن: 150 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 320 کیلوگرم (170 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 1 موتور معمولی که ملخ های 2 پره را می چرخاند. آرایش pusher - حداکثر سرعت: 180 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 5000 متر - برد: 200 کیلومتر - تسلیحات: ندارد. محموله ماموریتی فعلی شامل جمعآوری اطلاعات، رهگیری هدف، تعیین هدف، رله ارتباطی - نسخه ها: ASN-209 (سری پایه)، Silver Eagle (نام استفاده شده در ارتش چین) منبع
-
2 پسندیده شدهبسم ا... دیدار رییس ستاد کل نیروهای مسلح و فرماندهان عالیرتبه نظامی بارییس جمهور منتخب
-
2 پسندیده شدهخب پوتین بالکل ماجرا را منکر شد. از لحنش اطلاعی نداریم ولی کلماتش طوری بود که گویا حتی عصبانی هم تکذیب کرده ماجرا را ( "این حرف ها مزخرفه" ) هرچند وجود برخی همکاری های احتمالی نظامی را تایید کرده ولی در این خصوص بخصوص ماجرا را رد کرده. حالا ممکن هست این قطعیتش ناشی از دیدار پیش روش با بایدن بوده و اینکه موضوع مورد اختلاف جدید در میون نباشه، یا ناراحت از افشای خبر بوده باشه و قرار نبوده فاش بشه (یعنی عصبانیتش ناشی از نحوه درز خبر و سوراخ های اطلاعاتی بوده یا حتی افشا کننده احتمالی ) یا اینکه واقعا خبری نبوده.
-
1 پسندیده شدهپهپادها فرشتگان مرگ نبردهای آینده مقدمه پهپادها به عنوانی سلاحی ارزان قیمت و قابل دسترس به یک پلتفرم مورد علاقه برای بازیگران دولتی و غیر دولتی تبدیل شده اند. با توجه به وجود انواع پهپادهای تجاری و فراوانی و در دسترس بودن قطعات تجاری در بازاراهای جهانی برای ساخت پهپادها ، بسیاری از نیرو های شبه نظامی و کشورهای فاقد نیروی هوایی و یا دارای نیروی هوایی محدود، به سمت این جنگ افزار تمایل پیدا کرده اند. در این سلسه مقالات سعی کرده ام خطرات پهپادها، میزان تاثیرگذاری آنها بر روند جنگ، و راه های مقابله با این جنگ افزار را مورد بررسی قرار دهم. گرچه از حداقل دو دهه گذشته خطر پهپادها به طور آشکار نمایان شده است اما این تسلیحات تا میانه جنگ یمن، به طور بسیار گسترده مورد استقاده قرار نگرفته بودند و همیشه نقش فرعی را در جنگها ایفا میکردند. نیروهای انصارالله یمن با کمک ایران اقدام به تهیه پهپادهای انتحاری کردند و توانستند صدها فروند از این پهپادها را به عنوان یک سلاح محوری علیه مواضع ائتلاف عربی در داخل خاک یمن و خارج از آن به کار گیردند. اما اوج نقش آفرینی هواگردهای بدون سرنشین در جنگ قره باغ اتفاق افتاد. جنگ قره باغ بخش اول حضور خوردوی پرتابگر پهپاد هاروپ مجهز به 9 فروند هاروپ در رژه باکو پیش زمینه آذربایجان در تاریخ 27 سپتامبر 2020 برای بازپسگیری مناطقی که در جنگ 1994 از دست داده بود جنگ شدیدی را بر ضد ارمنستان راه اندازی کرد. اما برای درک علل اصلی این درگیری باید ریشه خصومتها و نقش سایر قدرتهای منطقهای را مورد بررسی قرار داد. اتحاد جماهیر شوروی در سال 1920 منطقه کوهستانی قره باغ واقع در مرزهای آذربایجان را به عنوان منطقهای خود مختار تاسیس کرد. گرچه این سرزمین جزو اراضی آذربایجان بود، تقریبا 95 درصد جمعیت آن را ارامنه تشکیل میدادند. این منطقه تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری نسبتا پایدار باقی ماند و همین امر دریچهای برای اعلام استقلال ساکنان در محاصره این منطقه باز کرد و باعث آغاز جنگ بین آذربایجان و ارمنستان شد. در ابتدای امر روسیه نقش تامین سلاح و مزدور را برای دو طرف جنگ داشت اما روسها سرانجام در سال 1994 برای کاهش بی ثباتی منطقه، آتش بس را به اجرا گذاشتند. علی رغم قرارگیری این منطقه کوهستانی در داخل مرزهای آذربایجان، این آتش بس موجب شد قره باغ به استقلال نظامی و سیاسی دست پیدا کند. اما پس از دو دهه تعلل در ایجاد صلح، آذربایجان و ارمنستان یکبار دیگر بر سر منطقه با یکدیگر وارد جنگ شدند که در نتیجهی آن، بیش از 20000 نفر کشته و میلیونها نفر آواره شدند. با وجود توافق آتش بس در سال 1994 اما این آتش بس 7000 بار مورد نقض قرار گرفت. جنگ 4 روزه آوریل 2016 که در امتداد خطوط تماس صورت گرفت یکی از مرگبارترین درگیریها بود. پس از چند دهه رکود، جنگ 4 روزه به آذربایجان نشان داد که میتواند با اعمال قدرت، به اهداف راهبردی خود دست یابد. این درس در کنار استفاده از یک متحد نظامی قدرمند، موجب فراهم آوردن شرایط در سپتامبر 2020 شد. جنگ اخیر 44 روز طول کشید و آذربایجان توانست کنترل تقربیا یک سوم منطقه قره باغ را به دست گیرد. جنگ 2020 برخلاف درگیریهای قبلی، شامل ویژگیهای پست مدرن و عملیاتهای نظامی مرکب بود. تنها 6 روز پس از درگیری، آذربایجان مدعی شد 250 دستگاه خودروی زرهی، چندین عراده توپ و 39 سامانه پدافند هوایی از جمله یک سامانه پدافندی بردبلند اس 300 را منهدم کرده است. ارتش ارمنستان با تهدید مداوم پهپادها روبرو شد که میتواند توانایی پدافند مرسوم را کاهش داده و قابلیتهای دفاعی را به حداقل برساند. دو سامانه پدافندی کوتاه برد osa متعلق به ارتش ارمنستان از دید پهپاد آذربایجانی قبل از انهدام یک اختلاف ارضی طولانی مدت و پنهان، شرایط حمله 27 سپتامبر را فراهم کرد، اما سرانجام نقش آفرینی بسیار بزرگ ترکیه بود که در نهایت جنگ قره باغ را به پیش میبرد. اشتراکات فرهنگی، اتحادهای نظامی و یا منافع اقتصادی میتواند پیوند مستحکمی بین کشورها ایجاد کند اما در مورد ترکیه و آذربایجان این دو کشور از هر سه نقاط اشتراک برخودارند و این یکی از استراتژیکترین همکاریهای منطقه است. با توجه به زبان و فرهنگ مشترک جمعیت آذری و ترکی، این حس را در بین آنها ایجاد میکند که آنها یک ملت در دوکشور هستند. سیاست خارجی آذربایجان در طی سالهای آغازین استقلال این کشور از اتحاد جماهیر شوری، یک دستورالعمل پان ترکسیم را دنبال میکرد. این رویکرد ایدئولوژیک باعث تقویت ارتباط بین دو کشور شد و آغاز مرحله جدیدی در آینده سیاسی، اقتصادی و نظامی آذربایجان بود. آذربایجان در اوایل استقلال خود، احساس کرد نیازمند داشتن متحدان منطقهای است از این رو دو کار بسیار مهم را انجام داد. ابتدا در سال 1992 یک توافقنامه با ترکیه امضا کرد که کمکهای نظامی، آموزش و شرکت در تمرینات مشترک را شامل میشد و سپس در سال 1999 این دو کشور اتحاد آنکارا و باکو را با هدف توسعه اهداف اقتصادی مشترک، تقویت بیشتری کردند. ترکیه، آذربایجان و گرجستان به طور مشترک خط لوله انتقال نفت باکو-تفلیس-جیحان را ایجاد کردند که دریای خزر را به دریای مدیترانه متصل میکرد. این اتحاد اقتصادی، مزیت اقتصادی بیشتری برای آذربایجان نسبت به سایر همسایگان خود ایجاد کرد، زیرا درآمد سرانه آن در سال 2011 به بالاترین رقم یعنی 7190 دلار رسید در حالی که ارمنستان 3526 دلار و گرجستان 4022 دلار، سرانهی درآمد داشتند. درآمدهای جدید، آذربایجان را قادر ساخت تا سرمایه گذاری را در ارتش خود افزایش دهد. آذربایجان بین سالهای 2006 تا 2019 تقریبا 29 میلیارد دلار در ارتش خود سرمایهگذاری کرد در حالی که ارمنستان در همان مدت زمان تنها 6 میلیارد دلار سرمایه را به ارتش خود اختصاص داده بود. این موضوع نتیجه اتحاد آذربایجان و ترکیه و رشد 15 ساله اقتصادی آن در پی تاسیس خط لوله نفتی مشترک بود که موجب رشد و بهبود سریع آموزش، آمادگی و قابلیتهای نظامی آذربایجان نسبت به ارمنستان شد. سیستم های بدون سرنشین آذربایجان با استفاده از درآمدهای نفتی، پهپادهای مختلفی را در جنگ استفاده کرد. موثرترین و مرگبارترین آنها پهپاد بیرقدار ترکی بود که میتوانست 4 فروند موشک مینیاتوری هدایت لیرزی ))مام)) را حمل کند. آذریها زرادخانه پهپادی خود را با خرید پهپادهای انتحاری هاروپ و اسکای استیکر اسرائیلی توسعه دادند. همچنین آنها نسخه هایی از پهپاد انتحاری "orbiter 1k" اسرائیل را که در آذربایجان به تولید رسیده بود به خدمت گرفتند و علاوه بر آن هواگردهای قدیمی AN-2 روسی را به سامانه های بدون سرنشین جمع آوری اطلاعات و یا انتحاری تبدیل کردند. در مقابل، ناوگان پهپادی ارمنستان متشکل از سیستم های بومی کوچکتر بود که متمرکز بر مأموریت های شناسایی بودند و به طور کلی نسبت به ناوگان متنوع پهپادهای خارجی آذربایجان توانایی کمتری داشتند. پهپاد orbiter 1k آذربایجان بر فراز هدف منهدم شده ارمنستانی از دید پهپاد بیرقدار درگیری نظامی بین آذربایجان و ارمنستان و استفاده مداوم از پهپادها دو چیز را نشان داد: اثربخشی این تجهیزات در نبردهای با شدت کم و در نتیجه تبدیل ارتشهای کوچکتر با بودجه کم به سازمانهای جنگی مرگبار. آذربایجان طیف وسیعی از عملیاتهای اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی را با استفاده از پهپادها انجام داد و همچنین عملیاتهای رزمی پهپادها را با استفاده از انواع سکوها و مهمات مختلف اجرا کرد. موفقیت چشمگیر پهپادها در جنگ قره باغ همان چیزی است که بسیاری آن را نقطه عطفی در جنگ مدرن میدانند. برای اولین بار در درگیریهای نظامی، تقریبا تمام خسارتهای میدان نبرد توسط هواپیماهای بدون سرنشین صورت گرفته است. انهدام نیروها و تجهیزات توسط پهپادهای آذری منجر به یک پیروزی قاطع برای این کشور شد. آذربایجان در آغاز درگیریها برای فریب و افشای مکان پدافند هوایی ارمنستان از دو هواپیمای AN-2 بهره جست. گرچه این هواگردها چندین دهه عمر دارند و اصالتا سرنشیندار هستند اما تبدیل آنها به هواپیماهای بدون سرنشینِ در نقش طعمه، باعث شد تا آذربایجان در محیط بسیار پر خطر و خصوصا منطقه تحت پوشش پدافند هوایی ارمنستان بتواند پروازهای ارتفاع پایین را انجام دهد. استفاده از از این هواگردها به عنوان طعمه و ارسال آنها به خط مقدم درگیری، پدافند هوایی ارمنستان را مجبور کرد مکان خود را افشا کند که در نتیجه توسط پهپادهای بیرقدار مورد هدف قرار بگیرد. زمانی که پدافند ارمنستان اقدام به هدفگیری، رهگیری و انهدم تهدیدات کشف شده کرد، به طور ناخواسته مواضع خود را برای پهپادهای آذری که در ارتفاعات بالاتری پرواز میکردند فاش ساخت و این امکان را برای هواگردهای بدون سرنشین بیرقدار و پهپادهای انتحاری فراهم آورد تا اهداف با ارزش تری همچون سامانههای پدافند هوایی ارمنستان را نابود کند. این تاکتیکها یادرآور مفاهیم Wild Weasel یا Hunter- killer در دوران جنگ ویتنام است. نیروی هوایی آمریکا برای سرکوب پدافند ویتنام تیمهای هوایی با نام Hunter- killer را تشکیل داده بود این تیم ها شامل یک فروند جنگنده F-4G Wild Weasel به عنوان پیشقراول مجهز به موشکهای ضد رادار بود و یک یا چند فروند جنگنده F-4E Phantoms در پشت سر آن با فاصله مناسبی پرواز میکردند. Wild Weasel با استفاده از موشک ضد راردار خود اقدام به از بین بردن رادارهای پدافندی دشمن میکرد و اینگونه راه را برای سایر فانتوم ها باز می نمود تا بتوانند سامانه های موشکی شناسایی شده را منهدم کنند ارمنستان با وجود ضعف شدید پدافندی توانست چند پهپاد هاروپ، بیرقدار و اوربیتر را منهدم کند با استفادهی پهپادها از این تاکتیکها و تکنیکها، آذربایجان توانست بخش اعظم تجهیزات پدافند هوایی و موشکی ارمنستان را از بین ببرد و با حداقل خطر ممکن برای نیروها و ماموریتها، برتری هوایی تاکتیکی را ایجاد کند. قابل توجه است که از داراییهای سرنشین دار در طی این حملات استفاده نشده است. تراکم بالای سامانههای دفاع هوایی در سراسر میدان نبرد، خطر بسیار بالایی برای دارایی های هوایی با سرنشین بود. مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) تحلیل مفصلی از چگونگی و عدم موفقیت پدافند هوایی ارمنستان در مقابله با پهپادهای آذری ارائه داده است: بخش اعظم پدافند هوایی ارمنستان از سامانههای منسوخ ساخت اتحاد جماهیر شوروی تشکیل شده بود مانند: سامانه های "2 کا 11 کروگ"، اوسا، سام6 و استرلا 10. ارتفاع پرواز بیرقدار بالاتر از آن بود که این سامانهها بتوانند آن را هدف قرار دهند البته اگر قادر به شناسایی این نوع هواگردهای کوچک میبودند. ارمنستان با استفاده از سامانههای جنگ الکترونیکPolye21 روسی توانست عملیاتهای پهپادهای آذربایجانی را فقط 4 روز مختل کند. به احتمال زیاد سامانههای بوک و "تور ام2 کا ام" ارمنستان توانستند چند پهپاد را منهدم کنند اما این سامانهها در اواخر جنگ وارد عمل شدند و تعداد آنها محدود بود و همچنین در دفاع از خود آسیبپذیر بودند. همچنین ارمنستان از سامانهی دوربرد اس 300 استفاده کرد که البته برای مقابله با پهپادها طراحی نشده است و در همان اوایل درگیری توسط پهپادهای انتحاری هدف قرار گرفت. علاوه بر کمبود و نقص آشکار قابلیتهای ضد پهپادی ارمنستان، این حملات به وضوح آسیب پذیری سامانههای پدافندی پیشرفته تر را در مواجهه با تهدید منکوب کننده حملات پهپادی نشان میدهد. ادامه دارد ....
-
1 پسندیده شدهاولین رژه حشد شعبی عراق با حضور مصطفی الکاظمی نخست وزیر این کشور در استان دیالی در حال برگزاری است. این رژه در پایگاه نظامی شهید ابومنتظر المحمداوی در استان دیالی در شرق عراق آغاز شده است. این اولین رژه رزمندگان حشد شعبی است و در هفتمین سالروز تأسیس نیروهای حشد شعبی در پی صدور فتوای جهاد کفایی مرجعیت عالی شیعه برگزار میشود
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا فیلیپین 12 جنگنده F-16 را به ارزش 2.6 میلیارد دلار خریداری خواهد کرد لاکهید مارتین F-16 در میان نگرانی های حقوق بشری، وزارت امور خارجه ایالات متحده از فروش احتمالی 12 فروند جت جنگنده اف-16، 24 موشک سایدواندر AIM-9X و 12 موشک هارپون AGM-841-1 مجموعا به ارزش 2.6 میلیارد دلار به دولت فیلیپین خبر داد. آژانس همکاری امنیتی دفاعی (DSCA) در روز پنجشنبه اعلام کرد: "12 هواپیمای جنگنده F-16 به ارزش 2.43 میلیارد دلار، 24 موشک تاکتیکی سایدواندر AIM-9X به ارزش 43.4 میلیون دلار و 12 موشک هارپون AGM-841-1 به ارزش 120 میلیون دلار." همچنین، F-16 ها مجهز به 3 کیت دمی مهمات حمله مستقیم مشترک لیزری (LJDAM) KMU-572 و 6 بمب 266 کیلوگرمی Mk-82 خواهند بود. هر قرارداد شامل تجهیزات، تمرین ها و قطعات یدکی است. لاکهید مارتین پیمانکار اصلی F-16 ها خواهد بود، Raytheon برای موشک های سایدواندر و بوئینگ برای موشک هارپون. در بیانیه DSCA اشاره شده که "این فروش پیشنهادی، فیلیپین را قادر به استقرار هواپیما های جنگنده با مهمات هدایت دقیق در پشتیبانی از عملیات ضد تروریسم در جنوب فیلیپین خواهد کرد." فیلیپینی های معترض به قتل های ناعادلانه این قرارداد هنوز باید توسط کنگره ایالات متحده تائید شود در حالی که برخی اعضا با آن مخالفند. گروهی متشکل از 10 عضو مجلس هفته گذشته با استناد به سابقه حقوق بشری دولت رئیس جمهور رودریگو دوترته ، لایحه توقف فروش سلاح نظامی به فیلیپین را مورد حمایت مالی قرار دادند. سوزان وایلد، نماینده دموکرات، در بیانیه ای اعلام کرد: "خشونت علیه مخالفان باید متوقف شود و عاملیان آن باید پاسخگو باشند." این لایحه تحت عنوان قانون حقوق بشر فیلیپین، پشتیبانی از ارتش و پلیس فیلیپین را تا بررسی ادعاهای نقض حقوق بشر قطع می کند. منبع
-
1 پسندیده شدهمن واقعا نشسته ام ببینم نظام ما در مورد افغانستان چه اقدامی میخواهد بکند. ایا باور کنیم که ما تا یمن مداخله کرده ایم بعد کنار گوش ما کشوری که امتداد فرهنگی ما و جزوی از تاریخ ما است به دست گروه های وهابی وابسته به پاکستان و عربستان بیافتد؟؟ شیعه بودن هزارها یک بخش قضیه است به نظر من شیعه و سنی ندارد. مردم شمال افغانستان ورژنی از ایرانیان است که با موج سرکوب و پشتون سازی مواجه هستند. زمانی فارسی در تمام شبه قاره هند تکلم میشد این زبان توسط استعمار انگلیس در هند سرکوب شد. الان اگر ما دست بر روی دست بگذاریم به تدریج به جای یک ملت فارس با یک جامعه پشتون وهابی در شرق مواجه خواهیم بود. بهترین مسیر جااده ابریشم مسیر افغانستان به چین است. مردم شمال افغانستان هم وطن ما هستند. اگر الان وهابیت در افغانستان غالب شود در مرحله بعد داعش هم انجا تقویت میشود. به نظر من کشور ما و سپاه قدس باید زودتر اقدامات خود رو به نحو مقتضی شروع کند. این کار میتواند با تسلیح گروه های قومی شمال افغانستان و یا ورود فاطمیون به افغانستان شروع شود. از دنیا هم نباید ترسید دنیا تا میتوانسته ما رو تحریم کرده. کشور ما محق است که نگران مرزهای شرقی خود باشد
-
1 پسندیده شدهپشت پرده سقوط شهرهای افغانستان به دست طالبان(لبنک) اکنون پرسش اینجاست که چرا با ظهور مجدد طالبان بویژه در مناطقی که این گروه دهشت افکن فاقد پایگاه اجتماعی است، هیچ جنبش نیرومند مردمی علیه این گروه تروریستی همانند اواخر دهه ١٣٧٠ شکل نمیگیرد؟! هرچند متغیرهای بسیاری در این ناتوانی حکومت و مردم در مبارزه علیه طالبان دخیل هستند، اما یکی از مهمترینِ این دلایل، ترورهای هدفمند رهبران شاخص ضدطالبانی طی دو دهه اخیر بر کسی پوشیده نیست که بافت اجتماعی افغانستان تا هنوز هم بر محور تعلقات قومی و قبیلهای استوار است (نباید فراموش کرد بیش از ٧٠ درصد جمعیت این کشور هنوز هم در روستاها سکونت دارند) و در چنین جامعهای وجود رهبران مردمی برای حفظ نظم و انسجام محلی بویژه در هنگامه بحران و جنگ بسیار ضروری است، اما طی دو دهه گذشته یک توطئه شوم در پشت پرده سیاست این کشور در جریان بوده تا تمام رهبران ارشد ضدطالبانی را تصفیه نماید و با تاسف امروز که طالبان جبهه جنگ خود را از جنوب به مناطق مرکزی و شمالی کشانیده خلاء این پرچمداران ضدطالبانی به شکل دردناکی احساس میشود؛ رهبرانی که روزی کانون و محور مقاومت مردمی علیه انحصارطلبیهای قومی و مذهبی بنیادگرایان تحت حمایت پاکستان و عربستان بودند و اکنون لشکریان بیگانه بر مردم و سرزمین شان بیرحمانه میتازند. در ادمه تلاش میکنیم به معرفی مختصر تعداد معدودی از قربانیان قتلهای زنجیرهای افغانستان بپردازیم: برهان الدین ربانی ربانی دهمین رئیس جمهور کشور افغانستان، از رهبران باتجربه جهاد علیه شوروی و مقاومت علیه طالبان در دهههای ١٣٦٠ و ١٣٧٠، نماینده سابق پارلمان و رئیس شورای عالی صلح در زمان شهادتش در تاریخ ٢٩ شهریور ١٣٩٠ بود. ربانی که آن زمان برای شرکت در یک نشست سیاسی به ایران دعوت شده بود پس از تماس یکی از اعضای شورای عالی صلح (به نام استانکزی) به بهانه مذاکره با چند تن از نمایندگان ارشد طالبان به کابل فراخوانده میشود و سرانجام در منزل خود وقتی میزبان نمایندگان طالبان بود توسط همانها طی یک انفجار انتحاری به قتل رسید. نکته مشکوک این ترور آنجاست که نمایندهٔ انتحاری طالبان، از طریق معصوم استانکزی رئیس دبیرخانهٔ شورای عالی صلح به منزل شهید ربانی آورده شده بود. استانکزی پس از این حادثه نه تنها مورد بازخواست و تحقیق قرارنگرفت بلکه در دولت اشرف غنی به مقام سرپرستی وزارت دفاع و سپس مقام ریاست امنیت ملی افغانستان رسید، در دوره ریاست وی بر سازمان امنیت ملی ناامنیهای داخلی شدت گرفت و نیروهای طالبان عملاً به عنوان پلیس ضدشورش سیاستمداران پشتون تبار برای حذف نیروهای سیاسی غیرپشتون مورد استفاده قرار میگرفتند و نهایتاً جبهه نبرد طالبان با هدایت مقامات حکومتی افغان (همانند کرزی، غنی، استانکزی، اتمر و…) از جنوب کشور به شمال منتقل شد. ژنرال داوود داوود و ژنرال شاه جهان نوری این دو نفر از فرماندهان برجسته احمدشاه مسعود در دوران جهاد علیه شوروی و دوره مقاومت علیه طالبان بودند که هر دو ژنرال در ساختار نظامی دولت پساطالبانی جایگاه مهمی داشتند (داوود فرمانده زون ٣٠٣ پامیر و نوری فرمانده امنیه استان تخار بود) و به دلیل تجربه زیاد در نبردهای پارتیزانی علیه طالبان، از سنگرهای مستحکم علیه نفوذ طالبان در صفحات شمال افغانستان محسوب میشدند، اما این دو ژنرال کارکشته در هفتم خردادماه سال ١٣٩٠ نه در میدان نبرد علیه دشمن بلکه دقیقاً در ساختمان استانداری (ولایت) تخار و طی یک انفجار مشکوک تروریستی به شهادت رسیدند. ردپای منصوبان حکومت حامد کرزی (رئیس جمهور وقت) در این ترورها کاملاً مشهود بود، اما هیچگاه زلمی ویسا؛ فرمانده لشکر ٢٠٩ شاهین و عبدالجبار تقوا؛ والی وقت تخار که خود نیز در این جلسه شرکت داشتند و از حمله جان سالم بدر برده بودند محاکمه یا بازجویی نشدند! نکته قابل تامل اینکه زلمی ویسا بعدها در قتل ژنرال عبدالرازق در قندهار و عبدالجبار تقوا در قتل عبدالمطلب بیگ در طالقان تخار نیز دست داشتند. سیدمصطفی کاظمی کاظمی از رهبران برجسته شیعیان افغانستان، تحصیل کرده ایران، از متحدین احمدشاه مسعود در نبرد با طالبان، عضو شورای موسوم به شورای عالی رهبری دولت در دولت ائتلافی برهان الدین ربانی و از بنیانگذاران حزب وحدت اسلامی بود که سابقه مبارزاتی زیادی علیه اشغالگران خارجی و تروریسم طالبانی داشت. وی پس از سقوط طالبان برای مدتی وزیر تجارت دولت موقت حامدکرزی بود و در زمان شهادتش در ١٥ آبان سال ١٣٨٦ نماینده پارلمان و رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس افغانستان بود. شهادت کاظمی نیز در میدان نبرد رخ نداد بلکه زمانی به وقوع پیوست که وی همراه شش تن از نمایندگان پارلمان برای افتتاح یک کارخانه صنعتی به شهر پلخمری، مرکز ولایت بغلان سفر کرده بودند. در این حادثه دردناک که بیش از یکصد تن به شهادت رسیدند ابتدا یک عامل انتحاری خود را در نزدیکی کاظمی منفجر کرد و سپس جمعیت زیر رگبار گلوله افراد مسلح قرار گرفتند، هیچگاه مشخص نشد چرا در آن روز هیچ یک از مقامات امنیتی و انتظامی بغلان برای استقبال و تامین امنیت هیئت هفت نفره پارلمان حضور نداشتند؟! و اینکه چه کسانی عامل این حادثه بودند؟! دولت وقت نیز برای شناسایی و محاکمه دستهای پشت این قتل عام جمعی کاری صورت نداد و صرفاً به اعلام سه روز عزای عمومی اکتفا نمود. ژنرال عبدالرازق در تاریخ ٢٦ مهرماه ١٣٩٧ خبر ترور فرمانده پلیس قندهار افکارعمومی افغانستان را در بهت و حیرت فرو برد. این ژنرال کار کشته جوان که خود سالها در اسارت طالبان به سر برده بود و پدر و عمویش نیز توسط این گروه به قتل رسیده بودند در سال ١٣٨٢ زمانی که ٢٤ سال داشت با هدف گرفتن انتقام خون خانواده خود وارد نیروهای پلیس در نظام نوپای جمهوری اسلامی افغانستان شد و موفق شد به سرعت پلههای ترقی را طی کند. رازق در زمان شهادتش قدرتمندترین چهره ضدطالبانی در جنوب افغانستان محسوب میشد، او طی هفت سال فرماندهی نیروهای پلیس در جنوب کشور (از سالهای ١٣٩٠ تا ١٣٩٧) موفق شده بود ضربات سنگینی به جبهه طالبان در قندهار، زابل، اُروزگان و هلمند بزند و بدین ترتیب محبوبیت زیادی نیز در میان مردم کسب کرده بود. رویداد مرگ رازق نیز مانند سایر قربانیان قتلهای زنجیرهای نه در میدان نبرد با دشمن بلکه در توطئهای اطلاعاتی و استخباراتی در جریان دیدار با مایک میلر (رئیس عمومی نیروهای ناتو در افغانستان) در شهر قندهار رخ داد. نکته تامل برانگیز، اما حضور والی وقت قندهار (زلمی ویسا) در این جلسه است که طبق گزارشات، ژنرال رزاق با شلیک گلوله محافظ وی به قتل میرسد (زلمی ویسا در زمان شهادت ژنرال داوود و شاه جهان نوری به دستور حامد کرزی فرماندهی لشکر ٢٠٩ شاهین را در شمال به دست داشت، در سال ٩٧ نیز والی منتخب اشرف غنی در قندهار بود و مستقیماً در صحنه قتل هر سه ژنرال ضدطالبانی حضور داشته است!) درباره این فاجعه هیچگاه تحقیقات مستقلی صورت نگرفت و کسی محاکمه نشد، هیچ کس نپرسید چرا زلمی ویسا علیرغم نقش مشکوکی که در ترور دو ژنرال بلندرتبه در سال ١٣٩٠ در تخار داشته است نه تنها محاکمه نشده بلکه ارتقاء درجه یافته و والی ولایت کلیدی قندهار شده است؟ عامل نفوذی طالبان چگونه محافظ مورد اعتماد والی ولایت قندهار شده است؟ در شرایطی که فرماندهان ناتو در تمام جلسات شان با مقامات افغان، همه حضار را خلع سلاح میکرده اند چگونه اجازه دادند شخص والی محافظ مسلح خود را به این جلسه بیاورد؟ و در نهایت با فرض پذیرش نفوذ طالبان چرا فرد مهاجم، مقام ارشد خارجی در حد فرمانده عمومی نیروهای ناتو در افغانستان را بی نصیب گذاشته و به یک هموطن خود (ژنرال رازق) شلیک میکند؟ همچنین در تاریخ ٢٠ اسفند ١٣٨٩ ژنرال مولانا سیدخیلی که فرماندهی پلیس کُندُز (کهندژ) را برعهده داشت و عملیات تصفیه مناطق اطراف شهر از وجود طالبان را به پیش میبرد توسط مردان مسلح در سطح شهر ترور میشود آن هم درست ساعاتی پس از بازگشت از کابل! طبق اظهارات نزدیکان سیدخیلی، وی ابتدا توسط رئیس جمهور وقت (حامد کرزی) به مرکز فراخوانده میشود و با اتهامات قومگرایانه از جانب رئیس جمهور روبرو و توبیخ میشود، و سرانجام ساعاتی پس از بازگشت از کابل به شکل مرموزی در کندز ترور میشود. عبدالمطلب بیگ، از چهرههای شناخته شده ضدطالبانی در شمال، نماینده ولایت تخار در مجلس نمایندگان افغانستان و از فرماندهان سابق جهادی در یک انفجار انتحاری در جریان مراسم خاکسپاری یکی از مقامات محلی در شهر طالقان تخار همراه با ٢٠ تن دیگر از حاضرین در پنجم دی ماه سال ١٣٩٠ کشته شدند. عبدالجبار تقوا که از طراحان قتل ژنرال داوود و شاه جهان نوری است، در همین زمان والی تخار است که البته به شکل مشکوکی از حضور در این مراسم خاکسپاری خونین استنکاف میورزد. ژنرال احمدخان سمنگانی، نماینده پارلمان افغانستان در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۱ به همراه رئیس امنیت ملی ولایت سمنگان و فرمانده پلیس زون غرب و ۲۰ تن دیگر در حمله تروریستی که در جریان مراسم عروسی دختر آقای سمنگانی صورت گرفت کشته شدند. وی طی سالهای ١٣٧٧ تا ١٣٨٠ از فرماندهان ارشد حزب جنبش اسلامی افغانستان در نبرد علیه طالبان بود. پیرمقل ضیایی، از همرزمان احمدشاه مسعود، نماینده پیشین پارلمان افغانستان و فرمانده محلی خیزش مردمی در ولایت تخار در شمال شرق در تاریخ ١٢ اردیبهشت ١٤٠٠ براثر انفجار یک بمب کنترل از راه دور کشته شد. قربانیانی که نام برده شدند از جمله بزرگترین رهبران جبهه مقاومت ضدطالبانی بودند، اما قتلهای زنجیرهای افغانستان صرفاً به همین افراد محدود نبوده است بلکه صدها فرمانده و رهبر در سطوح بالایی و میانی جبهه مقاومت ضدطالبانی تاکنون به صورت مشکوکی به قتل رسیده اند و هیچ احدی نیز تاکنون به علت قتل این رهبران محاکمه نشده است! تمام قتلهای زنجیرهای دارای وجوه مشترکی هستند؛ مِن جمله اینکه در تمام قتلها ردپای مقامات بلندپایه دولتی و وابسته به ارگ ریاست جمهوری قابل مشاهده است، هیچ یک از قربانیان در میدان نبرد کشته نشده اند و محل جنایات عموماً اماکن اداری، مسکونی و غیرنظامی بوده است، همه قربانیان یک وجه مشترک برجسته داشته اند و آن هم تفکر و کارنامه درخشان در میدان نبرد علیه طالبان بوده است! در چنین شرایطی بدیهی است که با خروج نیروهای خارجی تحت رهبری امریکا از افغانستان و با وجود سیاستمداران متعصبِ فاسد و ارتش و پلیس ناتوان، کشور بلافاصله به چنگ نیروهای طالبان سقوط کند.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرّحمن الرّحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بخش سوم: با وجود توضیحات پیشین، هیچ کدام از مسلسلهای دستی که در نیروهای نظامی/امنیتی/شهربانی ایران در آن دوران بکار گرفته شده بودند نتوانستند معروفیت مسلسل یوزی (UZI) ساخت اسرائیل را به دست آورند. ایران موجودیت اسرائیل را در سال ۱۹۴۹ به رسمیت شناخت (اسفند ۱۳۲۸ بصورت دو فاکتو - مترجم) و به دنبال آن روابط اقتصادی و نظامی نزدیکی با این کشور برقرار نمود. در سالهای دهه ۱۹۶۰ میلادی، شاه برنامه گسترده ای را برای ایجاد تحول در نیروهای نظامی ایران آغاز نمود. به عنوان بخشی از این برنامه، سرلشکر طوفانیان که مسؤولیت خریدهای خارجی برای نیروهای نظامی ایران را بر عهده داشت به کمک سرهنگ نیمرودی که وابسته نظامی اسرائیل در ایران بود قراردادی را با صنایع جنگ افزاری اسرائیل (Israel Military Industry-IMI) برای خرید و تحویل مسلسل یوزی در سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۶ امضاء نمود (قرارداد دیگری نیز پس از جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷ برای خرید حداقل ۶۰۰۰ قبضه دیگر مسلسل یوزی منعقد شد - مترجم): باوجود اینکه سری نخست یوزیهای تحویلی به ایران قنداق چوبی ثابت داشتند، بیشتر سریهای تحویلی دارای قنداق فلزی و تاشو بودند. مسلسلهای یوزی که از سوی ایران سفارش داده شده بودند علاوه بر حک شدن نشان IMI بر روی بدنه، دارای نشان شاهنشاهی، شماره سریال ساخت، و یگان بکارگیرنده به زبان فارسی نیز بودند. همچنین از نکات جالب توجه درباره یوزیهای تحویلی به ایران این بود که برخی دارای برگه ناظم آتش با توضیحات به زبان فارسی و برخی به زبان انگلیسی بودند: ایران همچنین به همراه خود مسلسل، ملحقات آنها شامل صدا خفه کن را نیز از اسرائیل خریداری نمود: همچنین یک ویژگی منحصر به فرد مسلسلهای یوزی سفارش ایران دارا بودن جایگاه نصب سرنیزه در آنها بود که به سفارش ایران برای استفاده در رژه های نظامی روی آنها پیش بینی شده بود: در طول چند سال، هزاران دستگاه مسلسل یوزی به ایران وارد و مورد استقبال یگانهای بکارگیرنده آن شامل نیروهای ویژه نیروی زمینی ارتش (نوهد)، تکاوران نیروی دریایی، نیروهای شهربانی و نیز ژاندارمی قرار گرفت. با ورود مسلسل یوزی به ایران، به جز شمار محدودی مسلسل M3، همه مسلسلهای دستی پیشین از رده خدمت در نیروهای نظامی/ امنیتی/ شهربانی خارج شدند. (همانگونه که در تصاویر و خبر زیر مشاهده می کنید، مسلسل یوزی همچنان در خدمت نیروهای نظامی و امنیتی کشورمان قرار دارد - مترجم): ادامه دارد …..
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. «جنگ ناشناخته حزب الله در بوسنی» (بخش نخست) فرمانده شهید علی أحمد فیاض ملقب به علاء البوسنة ؛ فرمانده نیروهای حزب الله در بوسنی چندی قبل روزنامه الاخبار لبنان، با انتشار گزارشی به قلم علی یحیی، به بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران و حلقه های منطقهای آن بخصوص حزبالله لبنان در جنگ بوسنی پرداخت. گزارش "الاخبار” تحت عنوان ” اطلاعاتی درباره جنگ ناشناخته حزبالله در بوسنی” منتشر شده است اما بر خلاف این عنوان، بیش از آنکه به عملکرد نیروهای حزبالله بپردازد، بر عملکرد ایران و سپاه پاسداران تمرکز دارد. با این حال به نظر میرسد عنوان گزارش متناسب با بحران فعلی لبنان و تحت تأثیر فشارهایی که از سوی کشورهای عربی خلیجفارس، حزبالله را نشانه رفته، انتخاب شده است. همچنان که سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان در پاسخ به تبلیغات سنگینی که میکوشد مقاومت در لبنان را به دشمنی با منافع مسلمانان اهل سنت در لبنان، سوریه و دیگر کشورهای منطقه متهم کند، چند بار یادآور شده که نیروهای تحت امرش سالها پیش از این که وارد نبرد در سوریه شوند، برای دفاع از مسلمانان اهل سنت بوسنی به آن کشور رفته و جنگیدهاند. نصرالله البته پیش از این و در سال ۲۰۱۳ میلادی (چنانکه در مقدمه گزارش نیز بدان اشاره رفته است) برای اولین بار مشارکت نیروهای حزبالله در جنگ بوسنی را تأیید کرده بود. اگر چه در سالهای گذشته، هم در رسانههای غربی و هم رسانههای فارسی زبان به حضور ایران در جنگ بوسنی پرداخته شده اما گزارش روزنامه الاخبار نخستین گزارش یک رسانه عربی است که با جزییات قابل توجه به بررسی نقش ایران در این جنگ پرداخته و به همین دلیل بازتاب وسیعی نیز یافته است. این گزارش البته با اتکا به منابع غالباً غربی، به بیان برخی نکات مناقشه برانگیز نیز پرداخته که درجای خود قابل بررسی و تدقیق است. آنچه در پی میآید برگردان کامل گزارش "الاخبار” است: اطلاعاتی درباره جنگ ناشناخته حزبالله در بوسنی "ای برادران! ما با بهترین مردانمان به بوسنی و هرزگوین رفتیم. آنجا پادگان نظامی در اختیار داشتیم … احتمالاً برای اولین بار است که در این باره و با این صراحت سخن میگوییم، جنگیدیم و شهدایی را تقدیم کردیم. برای دفاع از چه کسی؟ از مسلمانان اهل سنت در بوسنی” (بخشی از سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله لبنان در بیست و پنجم می ۲۰۱۳ میلادی) اعلام صادره از سوی حزبالله واضح بود، اگرچه معنای آن بعدتر مشخص شد: "جایی که باید باشیم خواهیم بود” یعنی پیش از آنکه بالای منبر بروم در میدان عمل حضور دارم، اقدام عملی او از کلامش پیشی میگیرد. حزب الله قبل از سوریه، عراق و یمن، در سارایوو و فلسطین حضور داشته است. هیچ حد و مرزی برای حضورش متصور نیست. ژنرال کانادایی، لوییس مکنزی، اولین فرمانده نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در بوسنی، از جمله کسانی بود که از فعالیتهای حزبالله و در پس آن سپاه پاسداران ایران ابراز ناخرسندی کرده بود و در جلسه سازمان ملل متحد درباره توسعه حضور این سازمان در جنوب لبنان در فاصلهای نهچندان دور از جنگ ژوئیه، نسبت به تکرار برخی از این سیاستها و روشهای احتمالی ابراز نگرانی کرده بود. اما داستان از چه قرار است؟ آرایش نظامی در سارایوو مانیفست نیروهای مسلح ایران در تاریخ 1992/11/5 ، همانطور که قابل انتظار بود، صادر شد: اعلام آمادگی کامل برای کمک به بوسنی و پیوستن به بوسنیاییها در جنگ با صربها. این تصمیم در پی شکست تلاشهای بینالمللی برای مهار بحران و توقف کشتار اتخاذ شد. دو هفته پیش از آن، تهران یادداشت اولیهای را توسط دکتر صباح زنگنه، نماینده ایران در سازمان کنفرانس اسلامی تقدیم کرد که در آن خواستار لغو تحریم تسلیحاتی شده بود. کمتر از یک هفته بعد از آن نیز تحرکات دیپلماتیک ایران برای شکستن حصار بوسنی توسط وزیر خارجه وقت این کشور در حالی آغاز شد که ناتو ایران را از ورود به این جنگ منع میکرد. همپیمانان ایالاتمتحده مانند عربستان سعودی و ترکیه، بهمنظور مسدود کردن راه ورود ایران تلاش کردند به جرگه حامیان بوسنی بپیوندند اما گارد منفی علی عزت بگوویچ رییس جمهوری بوسنی در مقابل میراث داران اتاتورک از یکسو و مدل حاکمیتی عربستان سعودی از سوی دیگر باعث "گرایش بیش از پیش حکومت بوسنی به ایران” شد. علی عزت بگوویچ در سفر به ایران و دیدار با رهبر انقلاب بگوویچ در حالی که او و حزب تحت رهبریاش (حزب اقدام دموکراتیک) از اولین کسانی بودند که تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران به عنوان دومین انشعاب ایدئولوژیک پس از اخوان المسلمین قرار داشتند، در سال ۱۹۹۲ سفری به تهران ترتیب داد. او پیش از این نیز در سال ۱۹۸۲ فرستادگانی را برای شرکت در سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این کشور گسیل داشته بود که باعث دومین دستگیری و به زندان افتادنش در زمان ریاست جمهوری ژوزف تیتو شد. تیتو فردی بود که مرگش سرآغاز فروپاشی یوگوسلاوی بود. یوسیپ بروز تیتو رئیسجمهور کروات یوگسلاوی و رهبر اتحادیه کمونیستی این کشور بود که با وجود کمونیست بودن از شوروی مستقل ماند و بعدها کشور خود را به عضویت جنبش عدم تعهد درآورد. در زمان حکومت وی، علی عزت بگوویچ به خاطر نگارش کتاب "بیانیه اسلامی” و نیز به دلیل برخی تحرکات از جمله به اتهام ارتباط با حکومت اسلامی ایران به چهارده سال زندان محکوم شد. با این حال پنج سال بعد در پی گشایش سیاسی در یوگوسلاوی از زندان آزاد شد. دوگانه سپاه پاسداران و حزبالله لبنان، از تجربه انباشته شده خود برای پیکربندی ساختار نظامی بوسنی استفاده کردند تا قادر به دفاع از خود و بازپسگیری سرزمینهایش شود. همچنین محمولههایی هم به کرواتها در دوره "عدم درگیری” با بوسنیاییها داده شد. اطلاعاتی درباره جنگ ناشناخته حزبالله در بوسنی سردار سعید قاسمی و امیر فرشاد ابراهیمی (که بعدها به غرب پناهنده شد) در جنگ بوسنی مسلمانان بوسنیایی (که اکثریت غالب آنان از فرقه کلامی ماتریدیه و پیرو مذهب حنفی هستند) ضعیفترین حلقه در مثلث قومی این کشور بودند. با وجود تعداد نیروهایشان که ۶۰ هزار عضو غیر ذخیره را در بر میگرفت، فاقد تجهیزات بوده و آمادگی ورود به جنگ را نداشتند. در این زمان رهبران ایران نظیر آیتالله جنتی دبیر شورای نگهبان (و نماینده وقت آیتالله خامنهای در بوسنی) به ایفای نقش برای سرعت بخشیدن به حمایت از بوسنیاییها پرداختند. بدین منظور مجموعههایی از سپاه پاسداران و حزبالله لبنان به این کشور فرستاده شدند که در رأس آنان فرماندهانی نظیر محمد رضا نقدی فرمانده کنونی ارشد سپاه و سعید قاسمی از فرماندهان بارز سپاه (که اخیراً تصویر او در یکی از جبهههای جنگ در سوریه منتشر شده است) قرار داشتند تا زیر ذرهبین رسانهها و سرویسهای اطلاعاتی قرار گیرند. در یک گزارش بینالمللی درباره پنجاه مربی و مستشار نظامی از اعضای حزبالله لبنان و جنبش توحید اسلامی سخن به میان آمده که در نهم سپتامبر ۱۹۹۲ پس از ترک بندر طرابلس در شمال لبنان به صف مبارزان بوسنیایی پیوستند. همچنان که "واشنگتن تایمز” نیز در دوم جون ۱۹۹۴ به نقل از منابع خود در "سیا” از ورود چهارصد نفر از نیروهای سپاه پاسداران در ماه می همان سال به بوسنی پرده برداشت. این نیروها به حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ نیرویی پیوستند که از قبل در بوسنی حضور داشتند. تعداد نیروهای سپاه پاسداران که به بوسنی و هرزگوین منتقل شدند، بین سه تا چهارهزار نیروی داوطلب تخمین زده میشود. و این تعداد علاوه بر حدود چهارصد نفری است که از بقاع لبنان بهمنظور برپایی اردوگاههای آموزشی به بوسنی و هرزگوین آمدند. این افراد غالباً در زنیتسا در مرکز بوسنی اقامت داشتند. آیت الله جنتی در سفر به بوسنی و هرزگوین در زمان جنگ داخلی پروفسور کایز فیبس (*) درباره فعالیتهای این گروه میگوید "نقش جهادگران خارجی در جنگ بوسنی کوچک اما مهم بود” و نیروهای سپاه پاسداران "شامل جنگجویانی قدرتمند بودند که مانند نیروهای واکنش سریع، حملههای برقآسایی را ترتیب میدادند” و پیکارجویان حزبالله که ” وظیفهشان مبارزات منسجم بود، لذا به سادگی میتوان گفت مهارت و تجربه آنان، ارزش بیشتری از مدلهای دیگر درگیری با پیچیدگی کمتر داشت.” همانطور که Lauren Van Metre and Burchu Akan در گزارش خود برای انستیتوی صلح این موضوع را توصیف کردهاند. شهید علی احمد فیاض فرمانده حزب الله در بوسنی ( شهادت : عملیات فتح خناصر حلب) همانطور که اندرو گیون در "اصول جنگ جهانی سوم” یادآور شده است، زیرساختهایی که "سپاه” ایجاد کرد برای حمایتهای لجستیک و انتقال نیرو و "ورود داوطلبان با تابعیتهای گوناگون مانند داوطلبان افغان، چچنی، یمنی و الجزایری” و سازماندهیشان برای نبرد مورد استفاده قرار میگرفت. چنانکه یک مسئول نظامی عالیرتبه غربی در تاریخ 1996/3/3 به نیویورکتایمز گفته است، زیرساختهای ایجاد شده در مسیر عکس نیز بهمنظور تسهیل انتقال رزمندگان بوسنیایی به ایران و آموزش آنان در این کشور استفاده شد، موضوعی که از آن به عنوان "بزرگترین تهدید علیه غرب” یاد میشد. (*) : کتاب پروفسور کایز فیبس که استاد دانشگاه آمستردام است، مرجعی مهم درباره "دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی و جنگ بوسنی” محسوب میشود. ادامه دارد... ============================== پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهجواب سوال شما تو صحبتهای ظریف هست چطور میشه نگاه به شرق داشت در حالیکه اونها نگاهشون به غرب هست تا مسائل ما با غرب حل نشه این داستان ادامه داره ما خودمون هم در این مسئله مقصریم چندین سال طلایی خودمون رو تو برزخ نگه داشتیم و معطل کردیم اگر مسائل حل شدنی بود قاعدتا تا حالا باید حل میشد (شایدم اراده اش نبود) اگر نه که یه مسیر دیگه ایی رو امتحان کنیم در هر صورت با توجه به تحولات کلان بین الملل زمان مناسبی برای تعیین تکلیف مسائل ما با غرب هست
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهنسل جدید تانک چینی: شایعات و شواهد تصویر گرافیکی از تانک نسل آینده در مجله " خودروی زرهی" چین سال 2019 در دهه های اخیر ، صنایع نظامی چین انواع مختلفی از تانک های اصلی میدان نبرد را تولید و بروز رسانی کردند. صنایع نظامی پیشرو در زمینه تولید وسایل نقلیه زرهی در چین، همزمان بر روی توسعه و پیشرفت خودروهای زرهی کار می کنند.در نتیجه حال حاضر توسعه یک تانک اصلی میدان نبرد نسل جدید توسط صنایع چینی دور از انتظار نیست. با این حال ، اطلاعات رسمی در مورد پروژه تانک نسل جدید توسط دولت چین هنوز منتشر نشده است و فقط گمانه زنی با توجه به شواهد موجود در این باره انجام شده است. بر اساس اطلاعات غیر سمی، فعالیت های مقدماتی در این زمینه تقریباً 30 سال پیش آغاز شده که می تواند زمینه ساز پروژه های واقعی تانک نسل 4 ارتش چین باشد. در پایان دهه هشتاد ، چین اولین تانک نسل سوم، تایپ 88 را طراحی کرد. اعتقاد بر این است که بلافاصله پس از این ، شرکتهای تخصصی کار در زمینه ایجاد نسل بعدی تانکهای اصلی میدان نبرد را آغاز کردند. طبق اطلاعات موجود چینها از سال 1992 تحقیق بر روی تانکی با نام پروژه 9289 را شروع کردند. این طراحی چندین سال ادامه داشت و به دلایل نامعلومی در سال 1996 متوقف شد. در اواخر دهه نود ، پروژه دیگری با نام "9958" راه اندازی شد. که اعتقاد بر این است که نتیجه آن یک تانک آزمایشی واقعی بود. نمونه اولیه، معروف به CSU-152 در سال 2003 ساخته و آزمایش شده است. جزئیات فنی پروژه نسل جدید چینی فقط در سالهای اخیر معرفی شد. این اطلاعات شامل عمومی ترین ویژگی های طراحی بود و مشخصات دقیق یا روند پروژه را شامل نمی شود. طراحی تانک جدید چینی شبیه به تانک های سنتی با محفظه خدمه در مرکز بود. تانک CSU-152 مجهز به توپ 152 میلیمتری به همراه بارگذار خودکار و سیستم کنترل آتش مدرن و احتمالا مجهز به برجک بدون سرنشین بوده است. در سالهای بعد ، خبرهای جدید در مورد ویژگی های فنی CSU-152 منتشر نشد. علاوه بر این، حتی ادامه دار بودن این پروژه نیز روشن نیست. به احتمال زیاد اطلاعات جدیدی دیگر در مورد پروژه های قدیمی9289 ، 9958 و CSU-152 نیز منتشر نشود. مگر اینکه چین به طور ناگهانی و غیرمنتظره تصمیم بگیرد درباره تانک های نسل جدید خود صحبت کند. به طور کلی چین ها ترجیح می دهند درمورد فناوریهای پیشروی خود سکوت کند و فناوری موجود خود را به شکل رسمی اعلام کنند. در پایان سال گذشته ، اطلاعات جدیدی در مورد توسعه یک تانک جدید در رسانه های چین بازتاب داشت. برای اولین بار، آنها تصاویری از تجهیزات یک تانک رزمی مانند فضای داخلی محفظه خدمه و سیستم تعلیق را نمایش دادند. این تصاویر نشان می دهد تانک جدید چینی ها بسیار پیشرفته خواهد بود. فضای داخلی محفظه خدمه نشان از این دارد که تانک جدید چین مجهز به تجهیزات الکترونیکی مدرن است. نمای فضای داخلی محفظه خدمه نشان میدهد این تانک به برجک بدون سرنشین مجهز است. برخلاف تانک های مدرن امروزی تانک چینی ها فقط دو خدمه( راننده و توپچی) خواهند داشت. محفظه خدمه دارای سه صفحه نمایشگر کنسول مرکزی و کنسول مخصوص هر خدمه است. راننده تانک در بخش سمت چپ و توچپی در سمت راست قرار دارد. البته این محفظه خدمه و شاسی دقیقا نمیتواند نشان دهنده پروژه تانک نسل اینده چینها باشد، ممکن است چینها فقط مشغول توسعه پروژه های تحقیقاتی باشند. محفظه خدمه تانک رزمی نسل آینده چین- این تانک فقط 2 خدمه (توپچی/فرمانده و راننده) دارد. سیستم تعلیق جدید با 7 چرخ جاده ای احتمالا متعلق به تانک رزمی نسل آینده چین است تصاویر گرافیکی از تانک رزمی نسل آینده چین که توسط خلاقیت کاربران در شبکه های مجازی منتشر شده است و ممکن به هیچ وجه جنبه عملیاتی نداشته باشد. نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منبع
-
1 پسندیده شدهاسباب بازی مشهور 007 در جریان تولید یکی از مشهورترین فیلم های سری مامور007 ( جیمز باند - چشم طلایی ) ، قابل توجه ترین عملیات تعقیب و گریز میان مامور بریتانیایی و عوامل روس صورت گرفت که ستاره این نمایش ، یک دستگاه تانک اصلی میدان نبرد روسی بشمار می آمد . برای این فیلم ، یک دستگاه تانک تی-54/55 ( نمونه بهینه شده تی-55 ام.5 یا نسخه اچ از گونه پایه ) بصورت قرضی از یک موزه نظامی در شرق بریتانیا اخذ شد که با یکسری تغییرات ، از جمله افزودن زره های واکنشی ساختگی به محل فیلمبرداری در شهر سن پیترز بورگ ، انتقال داده شد . عوامل برای جلوگیری از تخریب پیاده روهای این شهر تاریخی ، شنی های ویژه حرکت در مسیرهای خارج جاده ای فولادی این تانک را با یکسری پوشش های لاستیکی تانک چیفتن جایگزین نمودند . این تانک هم اکنون در محل اصلی خود ، موزه نظامی در یک فرودگاه نظامی در شرق بریتانیا بطور دائمی در معرض نمایش عموم قرار دارد .
-
1 پسندیده شدهشهید محمد حسین بشیری از همدان هم دیروز در سوریه به شهادت رسید. شاید مربوط به شهادت شهید خزایی باشند این شهدا. به نظرم تروریستها به خاطر عمق کینشون نسبت به ایرانی ها ممکنه از طریق جاسوس یا رصد تجمعات ایرانی ها را با برنامه ریزی ویژه تری هدف قرار بدند. بچه ها باید مواظب باشند. حالا که به خطوط دفاعی سابقشون رسیدیم قطعا استحکامات و عقبه ی توپخانه ای و تاویشون خیلی خطرناک هست. قطعا برای محور مقاومت از دست دادن این نیروهای ارزشمند خسران بزرگی است. ترکیه دوباره عملیات هوایی را در شمال سوریه از سر گرفته بعد از توقف دو هفته ای. گمانه زنی هست بعد از دیدار با مقامات روسیه توافق حاصل شده. معلوم نیست این روس ها باز دارند چه کار می کنند و اصلا به عواقب و هزینه هاش فکر می کنند یا خیر. البته طبیعی است که به هزینه هایی که به سوریه و خصوصا نیروهای ما تحمیل میشه هیچ اهمیتی ندند. هر چه بیشتر میگذره تکیه بر توان خودی را باید افزایش بدیم. معاملات این ها با خودشون اصلا خدشه بردار نیست!!
