برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 15 مرداد 1400 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهبه نام خدا روسیه تا سال 2024 موشک های قاره پیمای Topol را بازنشسته و آنها را به لانچر ماهواره تبدیل می کند موشک بالستیک Topol نیروی موشکی استراتژیک روسیه تصمیم گرفته است که موشک های بالستیک قاره پیمای توپول را در سال 2024 از خدمت نظامی خارج کرده و از آنها در برنامه های غیرنظامی استفاده کند. یک منبع در بخش دفاعی TASS در روز پنجشنبه گفت: "برنامه ریزی شده است که جدیدترین موشک بالستیک قاره پیمای Topol در سال 2024 از خدمت در نیروهای موشکی استراتژیک خارج شوند. موشک های توپول خارج از خدمت با موشک بالستیک قاره پیمای Yars با سرجنگی MIRVed (چند کلاهک با قابلیت هدف گرفتن مستقل) جایگزین می شوند." در نوامبر سال گذشته، یوری سولومونوف، طراح ارشد موسسه فناوری حرارتی مسکو، گفت که برخی از ICBM های توپول که از کار افتاده اند، به عنوان موشک های حامل Start-1 مجددا مورد استفاده قرار خواهند گرفت. وی گفت: "تصمیم گیری در مورد این موضوع در سال 2020/2021 تصمیم گیری می شود." سولومونف افزود: "همه چیز به دو برنامه برای ایجاد دو گروه از ماهواره های کوچک بستگی دارد، که راکت های Start-1 برای آنها وسایل پرتاب مناسبی اند." تعداد 360 سامانه توپول در ده لشکر نیرو های موشکی استراتژیک روسیه در سال 1999 وجود دارد. تست موشک بالستیک قاره پیمای RS-24 Yars با قابلیت هسته ای توسط روسیه Start-1 یک موشک حامل سوخت جامد کلاس سبک است که بر اساس ICBM توپول ساخته شده. این موشک با حداکثر وزن برخاست 47 تن، می تواند محموله ای بیش از 500 کیلوگرم را به مدار LEO برساند. از سال 1993 تا 2006، روسیه هفت پرتاب موشک Start را از ایستگاه های فضایی Plesetsk و Svobodny (Vostochny فعلی) انجام داد. گزارش شده است که RS-24 Yars شبیه به موشک قاره پیمای SS-27 (Topol M) روسیه و موشک بالستیک زیردریایی پرتاب Bulava (SS-NX-32) طراحی شده است. طول این موشک 22.5 متر و قطر آن 2 متر برآورد شده است. اعتقاد بر این است که این موشک مجهز به یک حامل ورود مجدد (RV) جدید است که به RV اجازه می دهد در فضا و هنگام ورود مجدد مانور دهد. وزن کل پرتاب RS-24 حدود 49000 کیلوگرم برآورد شده و انتظار می رود حداقل برد آن 2000 کیلومتر و حداکثر 10500 کیلومتر باشد. منبع
-
3 پسندیده شدهبسم رب الهشدا نیروی دفاعی استرالیا ( ADF ) بخش دوم دوره دفاع از استرالیا تا دهه 1970 ، استراتژی نظامی استرالیا بر مفهوم دفاع مستقیم ( forward defence ) متمرکز بود ، که در آن نقش ارتش استرالیا همکاری با نیروهای متحد برای مقابله با تهدیدات در منطقه استرالیا بود. در سال 1969 ، هنگامی که ایالات متحده دکترین گوام ( Guam doctrine ) را آغاز کرد و انگلیسی ها از شرق سوئز عقب نشینی کردند ، استرالیا یک سیاست دفاعی جدید ایجاد کرد که بر خوداتکایی و دفاع از قاره استرالیا تأکید داشت. که به عنوان سیاست دفاع از استرالیا ( Defence of Australia Policy ) شناخته می شود. بر اساس این سیاست ، تمرکز برنامه ریزی دفاعی استرالیا حفاظت از رویکردهای دریایی شمال استرالیا ( تحت عنوان شکاف هوا و دریا) در برابر حمله دشمن بود. در راستای این هدف ، ADF تجدید ساختار یافت تا توانایی خود را در حمله به نیروهای دشمن از پایگاه های استرالیا و مقابله با حملات به قاره استرالیا افزایش دهد. ADF با افزایش قابلیت های RAN و RAAF و انتقال واحدهای منظم ارتش به شمال استرالیا به این مهم دست یافت. دکترین نیکسون که به نام دکترین گوام شناخته می شود عقب نشینی بریتانیا از شرق سوئز که به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معاصر در نظر گرفته می شود سیاست دفاع از استرالیا تا این زمان ، ADF هیچ واحد نظامی برای استقرار عملیاتی در خارج از استرالیا نداشت. در سال 1987 ، ADF اولین استقرار عملیاتی خود را به عنوان بخشی از عملیات رقص موریس ( Operation Morris Dance ) انجام داد ، که در آن چندین کشتی جنگی و یک گروههان تفنگدار در پاسخ به کودتاهای فیجی در 1987 در آبهای فیجی مستقر شدند. این استقرار در حالی که به طور گسترده ای موفقیت آمیز بود ، ضرورت ADF را برای بهبود توانایی خود در واکنش سریع به رویدادهای پیش بینی نشده نشان می داد. شناور آدلاید در عملیات رقص موریس از اواخر دهه 1980 ، دولت به طور فزاینده ای از ADF تقاضا کرده تا نیروهای خود را در ماموریت های حفظ صلح در سراسر جهان مشارکت دهد. در حالی که اکثر این استقرارها تنها شامل تعداد کمی از متخصصان بود ، چندین مورد نیز به استقرار صدها نفر از پرسنل منجر شده است. ماموریت صلحبانی بزرگ در نامیبیا در اوایل 1989 ، کامبوج بین 1992 تا 1993 ، سومالی در 1993 ، رواندا بین 1994 و 1995 و بوگنویل در 1994 و از 1997 به بعد انجام شد. عملیات صلحبانی استرالیا در کشورهای مختلف مشارکت استرالیا در جنگ خلیج سال 1991 اولین باری بود که پرسنل استرالیایی از زمان تأسیس ADF به یک منطقه جنگی فعال اعزام شدند. اگرچه کشتی های جنگی و تیم غواصی که در خلیج فارس مستقر شده اند شاهد نبرد نبوده اند ، اما این نیروها قابلیت ها و ساختار فرماندهی ADF را مورد آزمایش قرار داده است. پس از جنگ ، نیروی دریایی ناوگان خود را به طور منظم در خلیج فارس یا دریای سرخ مستقر کرد تا تحریم های تجاری علیه عراق را اعمال کند. مشارکت کنندگان در جنگ های خلیج فارس اعزام به تیمور شرقی و قرن 21 در سال 1996 ، جان هوارد کمپین انتخاباتی حزب لیبرال را رهبری کرده و نخست وزیر شد. پس از آن ، اصلاحات قابل توجهی در ساختار نیرو و نقش ADF صورت گرفت. استراتژی دفاعی دولت جدید تأکید کمتری بر دفاع از استرالیا در برابر حمله مستقیم و تأکید بیشتر بر همکاری در ائتلاف با کشورهای منطقه و متحدان استرالیا برای مدیریت تهدیدات احتمالی امنیتی داشت. از سال 1997 ، دولت همچنین مجموعه ای از تغییرات را در ساختار نیروهای ADF به منظور افزایش نسبت یگان های رزمی به واحدهای پشتیبانی و افزایش کارآیی رزمی ADF اعمال کرد. جان هوارد نخست وزیر وقت استرالیا حزب لیبرال استرالیا تجربیات ADF در هنگام استقرار در تیمور شرقی در سال 1999 منجر به تغییرات قابل توجهی در سیاست های دفاعی استرالیا و افزایش توانایی ADF برای انجام عملیات در خارج از استرالیا شد. این استقرار موفق اولین باری بود که یک نیروی بزرگ ADF در خارج از استرالیا از زمان جنگ ویتنام فعالیت می کرد و کاستی هایی را در توانایی آن برای استقرار و حفظ چنین عملیات نشان داد اعضای استرالیایی نیروهای بین المللی در تیمور شرقی در سال 2000 ، دولت گزارش جامع دفاعی جدیدی با عنوان دفاع 2000 - نیروی دفاعی آینده ما ( Defence 2000 – Our Future Defence Force )، منتشر کرد که تأکید بیشتری بر آماده سازی ADF برای استقرار در خارج از کشور داشت. دولت متعهد شد که با افزایش آمادگی و تجهیزات واحدهای ADF ، گسترش ADF و افزایش واقعی بودجه دفاعی تا 3٪ در سال ، قابلیت های ADF را بهبود بخشد ؛ در عمل ، هزینه ها به طور واقعی در دوره 2012-13 سالانه به 2.3٪ افزایش یافت. در سال 2003 و 2005 ، تمرکز بر به روزرسانی های دفاعی،بر عملیات اعزامی تأکید داشت که منجر به توسعه و نوسازی ADF شد. از سال 2000 ، ساختار نیرو و قابلیت استقرار ADF در موارد متعددی مورد آزمایش قرار گرفته است. پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 به ایالات متحده ، استرالیا یک گروه نیروهای ویژه و یک هواپیمای سوخت رسان را برای عملیات در افغانستان و کشتی های جنگی را به عنوان عملیات اسلیپر به خلیج فارس اعزام کرد. در سال 2003 ، تقریباً 2000 پرسنل ADF ، شامل یک گروه وظیفه نیروهای ویژه ، سه کشتی جنگی و 14 هواپیمای F/A-18 Hornet ، در حمله به عراق شرکت کردند. عملیات یازده سپتامبر سربازان نیروی های ویژه استرالیایی نیروهای استرالیایی در عملیات اسلیپر در افغانستان جنگنده F18/A استرالیا از اسکادران 75 در جنگ 2003 عراق ADF متعاقباً در بازسازی عراق نیز مشارکت داشت. از سال 2003 تا 2005 این امر عمدتا محدود به یک گروه امنیتی بود که از سفارت استرالیا محافظت می کرد ( Security Detachment Iraq (SECDET Iraq) ) ، به همراه افسرانی در مقرهای چند ملیتی ، تعداد کمی هواپیماهای گشت و حمل و نقل دریایی ، و تیم های کنترل کننده ترافیک هوایی و پرسنل پزشکی. از سال 2005 تا 2008 یک گروه رزمی ارتش استرالیا به اندازه یک گردان (که در ابتدا گروه وظیفه Al Muthanna انتخاب شد ، و بعداً گروه رزمی Overwatch (غرب) جای آنها را گرفت) در جنوب عراق مستقر شد. علاوه بر این ، تیم هایی از پرسنل ADF برای آموزش واحدهای نظامی عراق مستقر شدند. در راستای تعهد انتخابات 2007 ، دولت رود ( Rudd ) نیروهای میدانی خود را از عراق در اواسط سال 2008 خارج کرد و اکثر واحدهای باقی مانده استرالیا نیز سال آینده این کشور را ترک کردند. Security Detachment Iraq (SECDET Iraq) Al Muthanna Task Group Overwatch Battle Group (West) کوین رود نخست وزیر وقت استرالیا ADF همچنین چندین عملیات را در مناطق نزدیک استرالیا در طول دهه 2000 انجام داد. در سال 2003 ، نیروهایی از هر سه یگان به عنوان بخشی از مأموریت کمک منطقه ای به جزایر سلیمان،( Regional Assistance Mission to Solomon Islands (RAMSI) ) به جزایر سلیمان اعزام شدند. اعزام منظم نیروهای استرالیا به جزایر تا سال 2017 ادامه داشت. بین دسامبر 2004 تا مارس ، 1400 پرسنل ADF در اندونزی به عنوان بخشی از عملیات کمک سوماترا ، که بخشی از واکنش استرالیا به زلزله ویرانگر اقیانوس هند در سال 2004 بود ، خدمت کردند. در ماه می 2006 ، تقریبا 2،000 پرسنل ADF در عملیات Astute به دنبال ناآرامی بین عناصر نیروی دفاعی تیمور شرقی، در تیمور شرقی مستقر شدند. این استقرار در مارس 2013 به پایان رسید سربازان نیروی زمینی در جزایر سلیمان عملیات کمک به سوماترا ( Operation Sumatra Assist ) زلزله و سونامی 2004 هند سربازان به هنگام گشت زنی در عملیات Astute در تیمور شرقی از سال 2006 تا 2013 یک گروه ویژه ارتش استرالیا به اندازه یک گردان در استان ارزگان ، افغانستان فعالیت می کرد. این واحد در درجه اول وظیفه ارائه کمک برای بازسازی و آموزش نیروهای افغان را بر عهده داشت ، اما اغلب در جنگ نیز شرکت می کرد. علاوه بر این ، گروه هایی از نیروهای ویژه از سال 2005 تا 2006 و 2007 تا 2013 نیز مستقر شدند. سایر تجهیزات مخصوص ADF ، از جمله دسته بالگردهای CH-47 Chinook و واحدهای راداری و کنترل ترافیک هوایی RAAF ، نیز به صورت دوره ای در کشور مستقر می شوند. در مجموع 40 پرسنل ADF در افغانستان بین سالهای 2002 تا 2013 کشته و 262 نفر زخمی شدند. پس از عقب نشینی نیروهای رزمی در سال 2013 ، تیم های آموزشی ADF برای آموزش نیروهای افغان در کشور مستقر هستند. استان ارزگان افغانستان بالگرد شنوک استرالیایی دولت های حزب کارگر استرالیا (ALP) به رهبری نخست وزیران راد و جولیا گیلارد بین 2007 تا 2013 دو گزارش جامع دفاعی را سفارش دادند که در سال 2009 و 2013 منتشر شد. سند 2009 ، دفاع از استرالیا در قرن آسیا و اقیانوسیه: نیروی 2030 ، دارای تمرکز بر پاسخ به نفوذ سریع رو به رشد چین بود که شامل تعهداتی برای گسترش RAN ، از جمله خرید دوازده زیردریایی و افزایش هزینه های دفاعی تا 3 درصد در سال به صورت واقعی بود. با این حال ، این افزایش هزینه ها رخ نداد. گزارش جامع دفاع 2013 موضوعات استراتژیک مشابهی داشت ، اما برنامه معتدل تری برای هزینه های دفاعی ارائه می داد که نشان دهنده محدودیت های مالی دولت بود. به عنوان بخشی از تعهد انتخاباتی ، دولت ائتلاف لیبرال -ملی ائتلاف گزارش جامع دیگری را در سال 2016 سفارش داد. این سند همچنین شامل تعهد برای توسعه اندازه و قابلیت های ADF می باشد. جولیا گیلارد نخست وزیر وقت استرالیا گزارش جامع دفاعی سال 2013 تونی ابوت نخست وزیر ائتلاف لیبرال-ملی گرای استرالیا از اواسط دهه 1970 عموماً توافقنامه ای دو جانبه بین ALP و ائتلاف ملی لیبرال-ملی در مورد نقش ADF وجود دارد. هر دو گروه سیاسی در حال حاضر از تمرکز ADF بر عملیاتهای اعزامی و توسعه هدفمند بودجه تعیین شده در گزارش جامع دفاع 2016 حمایت می کنند. ساختار گسترده نیروی ADF نیز تغییرات کمی را از دهه 1980 تجربه کرده است. به عنوان مثال ، در طول این دوره ، اصلی ترین تشکیلات رزمی ارتش سه تیپ بوده و RAAF به حدود 100 هواپیمای رزمی مجهز شده است. با این حال ، اکثر تجهیزات مورد استفاده یگان ها تعویض یا ارتقا یافته اند گزارش جامع دفاعی 2016 استرالیا پایان بخش دوم ادامه دارد .... منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Australian_Defence_Force پی نوشت: 1- مسلما کار نیاز به اصلاحاتی دارد پس لطفا با نظرات و انتقادات خودتون، در بهبود اون کمک کنین 2- در صورت امکان تصاویر به گالری منتقل بشه، متاسفانه بنده اکانت گالری ندارم
-
3 پسندیده شدهمومیایی مصری حلوان-300 نخستین جت جنگنده مصری دوگونه رهگیر و ویژه حملات زمینی جنگنده حلوان -300 در شبیه ساز DCS در دهه شصت میلادی ، جمال عبدالناصر که پس از یک کودتای نظامی برسرکار آمد ، با توجه به پیشینه جنگ 1956 و کاربرد نیروی هوایی بعنوان یک عامل برتر در درگیریهای گذشته ، سرمایه گذاری بر روی تولید یک جنگنده تک پیشرانه مافوق صوت بومی را برای توسعه نیروی هوایی ارتش مصر در دستور کار خود قرار داد . درآن زمان ، نیروی هوایی مصر بشدت متکی بر جنگنده های جت نسل دوم روسی نظیر میگ-21 و میگ-19 بود که بخش عمده ای از ناوگان نیروی هوایی این کشور را تشکیل می داد تا یک وزنه برابر را در برابر جنگنده های فرانسوی میراژ-3 نیروی هوایی عبری ایجاد کند . جنگنده های میراژ-3 نیروی هوایی عبری ، به عاملی محرک برای توسعه پیکربندی بومی حلوان-300 تبدیل شده بود . با این حال ، گرچه جتهای روسی ، امتیازهای برتر قابل توجهی را در برابر جت فرانسوی در اختیار داشت ، اما مصر درصدد بود تا با توسعه یک پلتفرم بومی که می بایست در کنار ناوگان میگ های ساخت شوروی بصورت مکمل مورد استفاده قرار گیرد ، درصد وابستگی خود را به سخت افزار خارجی بتدریج کمتر کند . علاوه براین ، سرمایه گذاری بر روی این برنامه ، بصورت قابل توجهی پایگاه فناورانه بومی را در حوزه قدرت هوایی افزایش می داد که میتوانست به نوبه خود ، پیشرفتهای آینده را تضمین نماید . سرطراح و مهندس ، ویلی مسراشمیت در کنار مشهورترین طراحی اش جنگنده مسراشیمت - 109 اما در دهه شصت میلادی ، بدلیل فقر قابل توجه در حوزه فناوری نظامی بومی ، تدریجا توجه خود را به استخدام متخصصان خارجی معطوف نمود و پس از جستجوهای فراوان ، سرطراح سابق شرکت آلمانی BFW ، مهندس ویلی مسراشمیت که پیش از این مسئولیت طاحی جنگنده های مشهوری نظیر مسراشمیت410 ، مسراشمیت 262 ، مسراشمیت210 و درنهایتا مسراشیمت بی اف-109 را بر عهده داشت ، دعوت به همکاری شد . طرح های وی به اندازه ای برای شرکت فوق اعتبار به همراه آورد که پس از مدتی اسم شرکت و سپس پیشوند تمامی جنگنده های طراحی شده توسط وی ، برای ادای احترام ، به نام او تغییر داده شد . اما پس از شکست آلمان در جنگ دوم جهانی به سال 1945 ، ویلی مسراشمیت به جرم همکاری با رژیم نازی مدت کوتاهی زندانی شد و پس از دو سال نیز ، از هرگونه ثبت شرکت یا همکاری با سایر مجموعه های صنعتی به منظور تولید سلاح یا هواپیمای جنگی برای آلمان برای او ممنوع گردید . با این حال ، ویلی مسراشمیت ناامید نشد و برای ادامه طراحی جنگنده به خارج از آلمان مهاجرت نمود که همین امر باعث شد تا به سمت برنامه تولید جنگنده جت نیروی هوایی مصر سوق داده شود . نخستین نمونه تولیدی حلوان -300 بدین ترتیب ، پس از مدتها کش و قوس جنگنده حلوان-300 متولد شد که از یک دستگاه پیشرانه قدرتمند ئی-300 استفاده می نمود که می توانست این هواگرد رزمی را تا سرعت بیشینه 2 ماخ ( 2000 کیلومتر بر ساعت ) در یک برد 1400 کیلومتری و در ارتفاع 18 کیلومتری با قابلیت حمل دو قبضه توپ و چهار موشک هوابه هوا به پرواز درآورد . با توجه به ویژگی ها ، حلوان-300 یک جنگنده – رهگیر مناسب برای ایفای نقش مکمل جتهای روسی ، بخصوص میگ-21 و ایجاد یک زیرساخت برای توسعه ناوگان بومی بشمارمی آمد . در این میان برخی ناظران ، براین اعتقادند که جنگنده مصری ، با سرعتی برابر ، برد بیشتر و تسلیحات سنگین تر می توانست از نسخه روسی پیشی گیرد و قرار بود به یکی از اولین جتهای نسل سوم در کنار فانتوم های آمریکایی و میگ های 23 روسی تبدیل گردد . میگ-21 نه تنها در نبردهای هوایی شرق آسیا ( ویتنام ) بلکه در نبردهای خاورمیانه هم تجربیات ارزشمندی را در برابر فانتوم های آمریکایی از خود برجای گذاشت این جنگنده ، گرچه برای نیروی هوایی مصر قدری گران قیمت بشمار می رفت ، اما بطور دقیق همان انتظاراتی که نیروی هوایی مصر برای ایجاد برابری با فانتوم های عبری که کمی بعد در جنگ شش روزه موفقیتهای چشمگیری را بدلیل داشتن قابلیتهایی فراتر از میگ-21 و میراژ-3 بدست آورند ، را برآورده می نمود .اما برنامه حلوان-300 با وجود آغاز بسیار امیدوارکننده در سال 1969 ، پس از دو سال متوقف گردید . به اعتقاد مورخین تاریخ هوانوردی ، علت اصلی این امر ، هزینه های قابل توجه آن بود که درآن زمان تا 135 میلیون پوندمصری ( 16 میلیارد دلار سال 2019 ) نیز می رسید . سه نمای حلوان- 300 چنانکه مصر پس از جنگ شش روزه در تنگنای مالی بسیار نامطلوبی گرفتار آمده بود و اتحاد جماهیر شوروی نیز جنگنده های میگ-21 خود را با 50 درصد تخفیف و وام های طولانی مدت ، واگذار می نمود . در نتیجه ، مصر بدلیل دریافت تعداد زیادی گونه های پیشرفته تر میگ-21و اعتماد بدان ها برای رویارویی با فانتوم های عبری برای ورود به جنگ آینده ( 1973 ) برنامه فوق را بسرعت متوقف نمود . جنگنده میگ-21 نیروی هوایی ارتش مصر به اعتقاد مورخین نظامی ، اگر برنامه حلوان-300 با موفقیت ادامه پیدا می کرد ، تبدیل به تنها جنگنده برجسته بومی خاورمیانه و شمال آفریقا می گردید و به مصر ، بعنوان یکی از چند کشور برجسته جهان عرب ، اعتبار بسیار زیادی می داد و این جنبه پان عربیسم را در مجموعه این کشورها تقویت می نمود . اما از این جنگنده تنها 7 نمونه اولیه ساخته شد و هرگز به تولید انبوه نرسید . با توجه به اینکه خط تولید جنگنده میگ-21 تا سال 2013 همچنان باز می بود و امروز نیز صدهافروند از این هواگرد در خدمت رزمی نیروی هوایی مصر قرار دارند ، درصورت بروزسانی سامانه های جنگ الکترونیک ، سلاح و رادار ، همچنان قابلیت ادامه خدمت در قرن 21 را خواهد داشت . راست ، فالکن و چپ فانتوم نیروی هوایی ارتش مصر با این حال ، امروز خاورمیانه گرچه همچنان بیشترین سهم هزینه کرد تولید ناخالص داخلی را برای حوزه دفاعی ، در اختیار دارد ، اما به غیر از دو برنامه بسیار مبهم صاعقه و کوثر ، تنها منطقه ای در جهان است که برنامه ای برای تولید جنگنده بومی ندارد . کشورهای عربی و اسراییل ، به تقریب وابستگی کامل را به ایالات متحده و اروپای غربی دارند . اگر حلوان -300 وارد تولید انبوه می شد ، شاید کشورهایی نظیر لیبی و سوریه می توانستند از آن برای درگیری با حریف خود ( خلیج سیدرا و جنگ لبنان ) به جای جنگنده های روسی میگ-21 و 23 استفاه کنند . مصر نیز می توانست با ذخیره چند صد میلیارد دلاری حاصل از عدم خرید جتهای اف-16 و فانتوم های دست دوم ، امروز احتمالا قابلیت تولید مشترک جتهای رزمی نسل چهارم را در اختیار داشته باشد . در نتیجه پیامدهای خروج مصر از برنامه حلوان -300 به مثابه فرآیند موسوم به " اثر پروانه ای " مسیر تاریخ را در خاورمیانه و شمال آفریقا تغییر داد. پی نوشت : 1- بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهقدرت نمایی لینکس راین متال نمایش قدرت و دقت آتش لینکس https://www.aparat.com/v/0Z6JU
-
2 پسندیده شدهبسم الله........ 14مرداد 1400 سرنگون شدن یک پهپاد ناشناس توسط ارتش سوریه منابع سوری دو روز پیش از سرنگون شدن یک پهپاد ناشناس در حوالی منطقه عزان در جنوب جلب توسط یگانهای پدافندی ارتش این کشور خبر دادن . با توجه به ابعاد پرنده شکار شده حدس زده میشود از نوع انکا یا بیرقدار ترکیه ایی باشد تا این لحظه هیچ گونه تصویری ویا خبر رسمی از سوی ارتش سوریه منتشر نشده است اما در همان روز ویدئو کوتاهی از آتش گرفتن یک شی ناشناس در آسمان حلب پخش شده بود روز گذشته رسانه های زرد لبنانی مدعی شدن این پهپاد سرنگون شده از نوع ترایتون یا گلوبال هاوک بوده که خود سوریها به صورت غیر رسمی خبر را جعلی دانسته دو روز قبل از سرنگون شدن این پرنده ناشناس یک پهپاد انکا ارتش ترکیه برای چند روز در حال گشت زنی بوده است نکته جالب یکی روز بعد از این حادثه یک پهپاد روسی از نوع فورپست در جنوب حلب هم سقوط کرد البته هیچ خبری یا مدرکی از سرنگون شدن تا این لحظه منتشر نشده است پهپاد روسی سرنگون شده گشت زنی پهپاد آنکا ترک در جنوب حلب دو روز قبل از حادثه
-
2 پسندیده شدهبا سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نیزه ( Naiza MLRS ) جنگجوی نیزه دار قزاق سیستم توپخانه راکتی نیزه (lance) توسط صنایع نظامی اسرائیل (IMI) برای وزارت دفاع قزاقستان توسعه داده شد. این سیستم بسیار شبیه راکت انداز LYNX (MRL) صهاینه است. راکت انداز Naiza از غلاف های راکت قابل تعویض استفاده می کند. این آتشبار قادر است راکت های گراد 122 میلی متری ، راکت های LAR-60 (اسرائیلی) 160 میلی متری، راکت های BM-27 اورگان 220 میلی متری و راکت های IMI EXTRA (اسرائیلی) 306 میلی متری را شلیک کند. سیستم موشکی پرتاب چندگانه نایزا (نیزه) سیستم موشکی پرتاب چندگانه نایزا (نیزه) در قزاقستان توسط صنایع نظامی اسرائیل (IMI) بر اساس قرارداد فی مابین با وزارت دفاع قزاقستان توسعه داده شد و در خط تولید قرار گرفته است. گفتنی است که این راکت انداز بسیار شبیه Lynx اسرائیلی است که در سازمان رزم جمهوری آذربایجان استفاده می شود. اولین سیستم های تولیدی در سال 2008 تحویل ارتش قزاقستان داده شد و در حال حاضر این سیستم ، بعنوان ستون فقرات یگان توپخانه راکتی ارتش قزاقستان استفاده می شود. برخی منابع ادعا می کنند که در مجموع 380 قبضه پرتاب کننده متحرک نیزه تاکنون ساخته شده است. همچنین این محصول برای عرضه به مشتریان احتمالی صادراتی پیشنهاد شده ، اما قزاقستان تاکنون هیچ سفارش خریدی دریافت نکرده است. این محصول یک سیستم توپخانه همه کاره است که برای پشتیبانی غیرمستقیم آتش در برابر اهداف رزمی ، فرودگاه ها و مراکز پشتیبانی هوائی ، واحدهای توپخانه دشمن ، سیستم های دفاع هوایی ، مراکز فرماندهی و خطوط تأمین و لجستیک مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین این سلاح با توجه به قابلیت تحرک بالائی که دارد ، در حملات سبک «بزن و در رو» (hit-and-run) می تواند استفاده شود. شایان ذکر است که Naiza MLRS از غلاف های راکتی یک بار مصرف و قابل تعویض استفاده می کند. این راکت انداز قادر به شلیک راکت های گراد 122 میلی متری ، راکت های LAR-160 (اسرائیلی) 160 میلی متری، راکت های BM-27 اورگان 220 میلی متری و راکت های IMI EXTRA (اسرائیلی) 200 و 306 میلی متری است. این قابلیت از این جهت مهم است که قزاقستان دارای تعداد زیادی راکت گراد 122 میلی متری و اورگان 220 میلیمتری است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به این کشور به ارث رسیده است. این غلاف های قابل تعویض به یک پرتاب کننده متحرک اجازه می دهد تا بسته به نیاز ماموریت از انواع موشک استفاده کند. نایزا قادر است که از غلاف های پرتاب کننده 122 میلی متری ترکیه ای T-122 Sakarya MLRS نیز استفاده کند. یک «غلاف واحد» شامل 20 موشک است. راکت استاندارد گراد 122 میلی متر ؛ 2.87 متر طول و 66 کیلوگرم وزن دارد. حداکثر برد آن 21 کیلومتر است. علاوه بر آن سیستم موشکی نیزه با موشکهای 122 میلیمتری تازه توسعه یافته نیز سازگار است T-122 Sakarya یک غلاف LAR شامل 13 موشک است. موشک استاندارد LAR-160 ؛ (160 میلی متری) ، 3.3 متر طول و 110 کیلوگرم وزن دارد. حداکثر برد آن تا 45 کیلومتر است. غلاف اورگان شامل 5 موشک است. طول موشک استاندارد 4.8 متر و وزن آن 280 کیلوگرم است. وزن کلاهک آن بسته به نوع آن 90-100 کیلوگرم است. حداکثر برد آتش 34 کیلومتر است. راکت های IMI EXTRA قوی ترین سلاح آتشبارهای نیزه هستند. اینها دارای کلاهک 150 کیلوگرمی و حداکثر برد 150 کیلومتر هستند. این موشک ها می توانند با سیستم هدایت GPS برای حملات دقیق مجهز شوند. یک غلاف واحد شامل 4 موشک است. غلاف های موشک ، بسته بندی شده و مهر و موم شده در کارخانه هستند. این توپخانه راکتی متشکل از دو بخش کانتینر پشتیبان و سامانه پرتاب کننده است. غلاف های موشک IMI پس از پرتاب یکبار مصرف هستند ، در حالی که غلاف های BM-21 Grad را می توان به صورت دستی ، بارها و بارها بارگیری کرد. البته باید توجه داشت که در میان انواع تسلیحات این توپخانه راکتی ، راکت های گراد دارای کمترین توانایی تخریبی هستند و عمدتا برای آموزش استفاده می شوند. این سیستم موشکی توپخانه دارای قابلیت محاسبه و پرتاب بالستیک کاملا خودمختار است. همچنین نایزا می تواند به صورت مستقل عمل کند یا با تشکیلات توپخانه ای بزرگتر ادغام شود. این سیستم MLRS دارای قابلیت زمانی واکنش سریع است و می تواند موشک های خود را در عرض چند دقیقه پس از جابجائی پرتاب کند. نایزا توسط خدمه 3 نفره اداره می شود. یک دور شلیک کامل می تواند مستقیماً از کابین خودرو یا از راه دور صورت بپذیرد. با این حال به نظر می رسد که پرتاب کننده های متحرک نایزا هنگام شلیک به پهلو ، تمایل به واژگونی دارد. این سیستم موشک پرتاب چندگانه بر اساس «شاسی کامیون روسی 8*8 کاماز-6350» (KamAZ-6350) ساخته شده است. خودرو از «موتور دیزل توربوشارژ KamAZ-740.50.360» با قدرت 360 اسب بخار استفاده می کند. پرتاب کننده متحرک و کامیون پایه نایزا ، توسط یک «وسیله نقلیه بارگیری مجدد مجهز به جرثقیل» پشتیبانی می شود که چهار غلاف راکت (دو مجموعه بارگیری مجدد) را حمل می کند. بارگیری معمولاً به دور از موقعیت شلیک ها انجام می شود تا از آتش سوزی مجموعه آتشبار جلوگیری شود. بارگیری کامل غلاف ها کمتر از 10 دقیقه طول می کشد. ماشین بارگیری نیز بر اساس شاسی کامیون های سنگین KamAZ 8x8 ساخته شده است. ... پایان منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : ان شاء الله اگر عمری باقی بود دو محصول مشترک دیگر اسرائیل و قزاقستان را هم به زودی خدمت دوستان معرفی خواهیم کرد. .
-
2 پسندیده شدهسلام Admiral Cain : A philosopher once said "When faced with untenable alternatives you should consider your imperative." Look around you. Our imperative is right here, in our bulkheads, in our planes, in our guns and in ourselves. آدمیرال کین : یک فیلسوف گفته است : "وقتی با گزینه های غیر ممکن روبرو می شوید باید الزاماتتان را هم به حساب بیاورید . " به اطرافتان نگاه کنید ، الزامات ما درست اینجاست ، در کشتیهایمان ، در هواپیماهایمان ، در سلاحهایمان و در خودمان .
-
2 پسندیده شدهبسم ا... مرز ایران و افغانستان - در حدود 921 کیلومتر ( 572 مایل ) با شکل توپوگرافیک پیچیده و ارتفاع مشخص شده روی نقشه مرز ترکیه و سوریه - در حدود 909 کیلومتر ( 565 مایل ) با شکل توپوگرافیک مشخص شده در روی نقشه حالا دیوار کشی ( که اصولا امری هست مذموم و به شیوه قرون وسطی ) در کدام شکل توپوگرافیک مورد نظر با هزینه کمتری صورت می گیرد ؟؟؟؟!!!
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نیزه ( Naiza MLRS ) جنگجوی نیزه دار قزاق سیستم توپخانه راکتی نیزه (lance) توسط صنایع نظامی اسرائیل (IMI) برای وزارت دفاع قزاقستان توسعه داده شد. این سیستم بسیار شبیه راکت انداز LYNX (MRL) صهاینه است. راکت انداز Naiza از غلاف های راکت قابل تعویض استفاده می کند. این آتشبار قادر است راکت های گراد 122 میلی متری ، راکت های LAR-160 (اسرائیلی) 160 میلی متری، راکت های BM-27 اورگان 220 میلی متری و راکت های IMI EXTRA (اسرائیلی) 306 میلی متری را شلیک کند. آشنائی با کشور قزاقستان «قزاق» تحریف واژه روسی «کازاک Kazak» است که در فرانسه و برخی زبانهای دیگر، کُزاک (Cosaque) تلفظ میشود. قزاقها یا کازاخها، یکی از اقوام ترک تبار ساکن شمال آسیای میانه هستند که به زبان قزاقی صحبت میکنند و بیشتر آنها در جمهوری قزاقستان ساکن هستند. در زبان روسی قزاقها را کازاخ میگویند که از لحاظ ریشه لغوی هیچ ارتباطی به کازاک های اوکراینی (که در زمان قاجار و رضاشاه با عنوان بریگاد قزاق در ایران حضور پررنگی داشتهاند) ندارد. بیشتر قزاقها مسلمان و اهل سنت (حنفی مذهب) هستند. قزاقستان با نام رسمی «جمهوری قزاقستان» کشوری در آسیای میانه است. واژهٔ قزاقستان از دو بخش «قزاق» و پسوند فارسی «ستان» تشکیل شدهاست، که به معنای «سرزمین قزاقها» است. واژه قزاق نیز خود به معنی «کوچنده» و از ریشه ترکی «قَز» است که معنای کوچیدن میدهد و به زندگی کوچنشینی قزاقها اشاره دارد. پس از انقلاب اکتبر و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی ، قزاقستان با عنوان «جمهوری سوسیالیستی قزاقستان شوروی» به یکی از جمهوری های آن تبدیل شد. با فروپاشی شوروی، قزاقستان به استقلال دست یافت. قزاقستان در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۹۱ آخرین جمهوری شوروی بود که اعلام استقلال کرد. جمعیت قزاقستان ۱۸٬800٬۰۰۰ نفر و زبانهای رسمی آن قزاقی و روسی است. قزاقستان بزرگترین کشور محصور در خشکی در دنیا است و تراکم جمعیتی کمی دارد. پایتخت این کشور در سال ۱۹۹۸ از آلماتی در جنوب که بزرگترین شهر کشور است به «نورسلطان» یا «آستانه» در شمال منتقل شد. نورسلطان(آستانه) پایتخت جدید التأسیس قزاقستان نور سلطان ، پایتخت کنونی قزاقستان شهری است بسیار سرد و بادخیز که دمای هوا در زمستان در آن به منفی ۴۰ درجه میرسد. گروههایی از ملیگرایان روس در روسیه و داخل قزاقستان دعوی الحاق مجدد شمال قزاقستان به روسیه را داشتند، و این یکی از انگیزههای رئیسجمهوری قزاقستان برای انتقال پایتخت به شهری در مرکز کشور و نزدیک به روسیه بود و این امر باعث شد که شمار زیادی از قزاقها به این شهر منتقل شوند و این دعوی به خودی خود خاموش شود. قزاقستان از شمال با روسیه، از شرق با چین، در جنوب شرقی باقرقیزستان، در جنوب با ازبکستان و در جنوب غربی با ترکمنستان همسایه است. سواحل شمال شرقی دریای کاسپین در خاک این کشور قرار دارد. وسعت قزاقستان ۲٬۷۲۴٬۹۰۰ کیلومتر مربع (بیش از سه برابر ترکیه یا پاکستان) است و حدود ۲۰٪ آن در سوی کوه های اورال قرار گرفته و به لحاظ جغرافیایی بخشی از آن در اروپا است. البته قزاقستان معمولاً یک کشور آسیائی طبقهبندی میشود. قزاقستان که به بزرگی اروپای غربی است بزرگترین کشور محصور در خشکی (فاقد دسترسی به آب های آزاد) دنیا است. با وجود وسعت زیادی که این کشور را نهمین کشور بزرگ دنیا کرده، بیشتر پهنههایش کویر و استپ است و تراکم جمعیت آن تنها ۶ نفر در هر کیلومترمربع است. قزاقستان صاحب دومین منابع بزرگ در اورانیوم ، کروم، روی و سرب، سومین در منگنز، چهارمین در مس و در مورد زغال سنگ، آهن و طلا نیز در بین ۱۰ کشور اول دنیا قرار میگیرد و همچنین یازدهمین منابع بزرگ هم در نفت و هم در گاز طبیعی را در اختیار دارد. کشف و استخراج نفت در مناطق غربی در کنار دریای مازندران، این کشور را جزو کشورهایی با درصد رشد اقتصادی بالا در میان جمهوریهای اتحاد شوروی سابق قرار دادهاست. قزاقستان به درآمدهای نفتی بسیار وابسته است و سقوط جهانی قیمت نفت در مقطعی وضعیت اقتصادی این کشور را دشوار کرد. پایگاه فضائی بایکورنور در کشور قزاقستان قرار دارد و قدیمیترین پایگاه فضایی جهان است. این پایگاه در دوران شوروی سابق و به خاطر موقعیت جغرافیایی مناسب در جمهوری قزاقستان ساخته شد. پس از فروپاشی شوروی، کشور روسیه این پایگاه را تا سال ۲۰۵۰ از قزاقستان اجاره کردهاست. روابط اسرائیل و قزاقستان روابط دو جانبه میان اسرائیل و قزاقستان تقریبا قدمتی به اندازه استقلال این کشور از شوروی دارد. این دو کشور در ۱۰ آوریل ۱۹۹۲ روابط دیپلماتیک برقرار کردند. سفارت اسرائیل که اکنون در نورسلطان (آستانه سابق) قزاقستان است در اوت ۱۹۹۲ افتتاح شد. اما سفارت قزاقستان در تل آویو اسرائیل، در مه ۱۹۹۶ افتتاح گردید. وزیر امور خارجه قزاقستان در اوت ۲۰۰۴ با موشه کامخی، سفیر اسرائیل در ازبکستان دیدار کرد و در مورد روابط اجتماعی و اقتصادی بین کشورها و انتقال سفارت اسرائیل به آستانه (نور سلطان کنونی) گفتگو کرد. در ژوئن ۲۰۰۹، رئیسجمهور اسرائیل [شیمون پرز] به قزاقستان سفر کرد. نخستوزیر اسرائیل هم [بنیامین نتانیاهو] در دسامبر ۲۰۱۶ در اجلاس تجاری قزاقستان و اسرائیل در آستانه شرکت کرد. سفر نتانیاهو به قزاقستان اولین سفر یک رئیس دولت اسرائیل بود. روابط قزاقستان و اسرائیل برای یک مدت طولانی از توجه ناظران و تحلیلگران خارجی به دور افتاده بود که در نتیجه، شکل گیری ائتلاف بین آستانه و تل آویو تا حدود زیادی عادی و بدون سر و صدا باقی ماند. امروز اسرائیل در میان شرکای تجاری آسیایی قزاقستان در جایگاه پنجم قرار گرفته و حدود ۲۵ درصد از نفت وارداتی تل آویو منشاء قزاقی دارد [البته قزاقستان به دنبال افزایش فروش نفت به اسرائیل است]. آستانه به اسرائیل سوخت، مواد معدنی، روغن، نمک، گوگرد، تجهیزات پروازی، فلزات غیر قیمتی و غلات صادر کرده و در عوض تجهیزات و ماشین آلات برقی، راکتورهای هستهای، دیگهای بخار و دستگاههای مکانیکی، تجهیزات و دستگاههای بصری، مواد مربوط به تبدیل سبزیجات و کود دریافت میکند. همچنین بیش از نود و پنج کشاورز، مدیر و دانشمند قزاقستانی در اسرائیل آموزش دیدهاند و پس از بازگشت به قزاقستان در مصدر امور قرار گرفته اند. همچنین معلوم است که مشارکت استراتژیک میان آستانه و تل آویو فقط محدود به حوزههای اقتصادی و تجاری نخواهد بود. دو کشور در بخش دفاعی و اطلاعاتی ارتباط نزدیک دارند. بازدید نتانیاهو از قزاقستان به معنای شروع یک مرحله جدید برای همکاریهای نظامی- فنی بین دو طرف نیز میباشد. ظاهرا جنجالی که در سال ۲۰۰۴ بر سر خرید (همراه با فساد مالی) سیستمهای توپخانهای تولید اسرائیل راه افتاده و تعدادی از نظامیان بلندپایه قزاقی و تجار اسرائیلی در آن دست داشتند، به طور کامل به باد فراموشی سپرده شده است. امروز قزاقستان از اسرائیل سیستمهای راکت انداز چندگانه LAR-۱۶۰ و موشکهای غیر هدایت شونده EXTRA (با افزایش برد) برای این سیستمها دریافت میکند. بر اساس مجوز تولید صادر شده توسط اسرائیل ، در قزاقستان تولید سیستم خمپاره انداز متحرک ۱۲۰ میلی متری «آیبات»، سامانه دفاع موشکی «نیزه» و هویتزر ۱۲۲ میلی متری «سیمسیر» (Semser) صورت گرفته و آستانه از تل آویو خمپارهها و گلولههای مورد استفاده در توپ ۱۰۶، ۱۲۰، ۱۵۵ و ۱۶۰ میلی متری دریافت میکند. بدون شک در آینده نزدیک در کنار سیستم سپر دفاع موشکی اسرائیل به نام «گنبد آهنین» (Iron Dome) همچنین محصولات شرکتهای مجتمع صنایع نظامی اسرائیل نیز (نظیر Israel Military Industries و Elbit Systems) از جمله سیستمهای پهپاد، اویونیک، رادار، ماهوارههای اکتشافات فضایی، تکنولوژی سیستمهای دفاع ضد هوایی (رافائل) و موشکهای تاکتیکی وارد قزاقستان خواهد شد. هویتزر خودکششی 122 میلی متری سیسمیر ( محصول مشترک اسرائیل و قزاقستان) درخواست نظربایف از نتانیاهو در رابطه با کمک اسرائیل در آموزش نیروهای ویژه قزاقی برای مبارزه با تروریسم نیز غیر منتظره نبود. البته تل آویو از این پیشنهاد کمال استقبال را خواهد داشت چون زمینه برای گسترش همکاریهای بین سرویسهای اطلاعاتی دو طرف (نظیر تبادل اطلاعات، آموزش کادر نهادهای اطلاعاتی قزاق و انجام عملیاتهای مشترک علیه اسلام گرایان) فراهم کرده و فرصتهای جدیدی در اختیار موساد و سایر نهادهای اطلاعاتی اسرائیل قرار خواهد داد. قزاقستان یکی از متحدان مهم و اصلی آمریکا در آسیای مرکزی است. جرج بوش در نامه ای به نورسلطان نظربایف، «قزاقستان را شریک استراتژیک آمریکا در منطقه دانست» که حمایت های قوی و مؤثری را برای ایجاد نظام های دموکراتیک در عراق و افغانستان صورت داده است[ !!! کوری عصاکش کور دگر شود]. آمریکا به عنوان بزرگترین سرمایه گذار خارجی در قزاقستان، رقمی معادل 11 میلیارد دلار، در این کشور سرمایه گذاری کرده است. پیوند میان آمریکا و قزاقستان به نوعی به پیوند میان اسرائیل و قزاقستان نیز تسری یافته است. بائور جان الوبایف، معاون رئیس کمیسیون امنیت ملی قزاقستان، با اشاره به خطر تروریسم که مشترکا روسیه، اسرائیل، آمریکا و قزاقستان را تهدید می کند، خواستار همکاری نیروهای امنیتی قزاقستان با سرویس های ویژه امنیتی کشورهای فوق الذکر شد. وی افزود: ظهور اسلام گرایان افراطی در جنوب قزاقستان و تهدید بنیادگرایی اسلامی، قزاقستان را در معرض حملات تروریستی قرار داده است. برداشت مشترک اسرائیل و قزاقستان از مفهوم «تهدیدات ناشی از تروریسم» منجر به گرایش این دو کشور به یکدیگر شده و همکاری امنیتی دوجانبه میان تل آویو - آلماتی به شکل بارز در قالب ایجاد یک پایگاه جاسوسی اسرائیل در قزاقستان، نمود پیدا کرده است. این پایگاه جاسوسی پیشرفته با همکاری مشترک نیروهای اطلاعاتی - امنیتی قزاق و اسرائیلی در نقطه ای نامعلوم در قزاقستان احداث شده و بنابر خواسته دو طرف، تأسیس آن مخفی ماند. هدف از احداث و راه اندازی پایگاه مزبور کنترل فعالیت سازمانهای اسلامی تازه تأسیس در جمهوریهای آسیای مرکزی، توسط اسرائیل بود. و بالاخره یهودیان ساکن قزاقستان و تمایل برای تشویق آنها به اسکان در اسرائیل و استفاده از فرصتهای موجود در این رابطه، جاذبه دیگری را در توسعه مناسبات دوجانبه «اسرائیل - قزاقستان» ایجاد کرده است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با عرض پوزش از دوستان ، آنقدر مقدمه طولانی شد که اصل موضوع ( معرفی آتشبار راکتی قزاقستانی ) ماند برای پست بعدی .
-
1 پسندیده شدهبسم رب الهشدا نیروی دفاعی استرالیا ( ADF ) بخش اول مقدمه استرالیا با نام رسمی قلمرو همسود استرالیا کشوری در نیمکره جنوبی است این کشور با ۷٬۶۸۶٬۸۵۰ کیلومتر مربع وسعت، ششمین کشور پهناور جهان است. استرالیا یکی از قلمروهای همسود است و در سال ۱۹۰۱ از بریتانیای کبیر استقلال یافتهاست. جمعیت استرالیا ۲۵ میلیون و ۵۱۲ هزار نفر و زبان ملی کشور انگلیسی است که در قانون کشور، برای آن، رسمیتی در نظر گرفته نشدهاست. بیشتر جمعیت استرالیا در حاشیه ساحل جنوبی، تمرکز دارد. بومیان استرالیا تا قبل از کشف توسط اروپاییها از حدود ۶۵۰۰۰ سال پیش در آنجا سکونت داشتند. استرالیا از شش ایالت و دو سرزمین یا قلمرو (Territory) تشکیل شدهاست که اختیاراتشان کمتر از ایالتهاست. محل قرار گیری کشور استرالیا نیروی دفاعی استرالیا (ADF) سازمان نظامی مسئول دفاع از استرالیا و منافع ملی آن است. این نیرو از نیروی دریایی سلطنتی استرالیا (RAN) ، نیروی زمینی استرالیا ، نیروی هوایی سلطنتی استرالیا (RAAF) و چندین واحد از هر سه یگان ( tri-service )تشکیل شده است. ADF دارای بیش از 85000 پرسنل متشکل از نیروهای تمام وقت و ذخیره های فعال است و توسط وزارت دفاع و چندین نهاد غیرنظامی دیگر پشتیبانی می شود. دفتر اصلی سازمان دفاع استرالیا که از نیروهای دفاعی استرالیا و نیروهای غیرنظامی پشتیبانیکننده وزارت دفاع استرالیا تشکیل شدهاست نیروی دریایی سلطنتی استرالیا ( RAN) نیروی زمینی استرالیا نیروی هوایی سلطنتی استرالیا ( RAAF) در دهه های اول قرن بیستم ، دولت استرالیا نیروهای مسلح را به عنوان سازمانهای جدا از هم ایجاد کرد. هر نیرو دارای یک سلسله مراتب فرماندهی مستقل بود. در سال 1976 ، دولت یک تغییر استراتژیک ایجاد کرد و ADF را ایجاد نمود تا نیروها را تحت یک ستاد واحد قرار دهد. با گذشت زمان ، درجه یکپارچگی افزایش یافته و ستادهای بین یگانی، تدارکات و موسسات آموزشی جایگزین بسیاری از موسسات تک خدماتی شده اند. نشان ملی استرالیا ( Coat of Arms of Australia ) ADF از نظر فنی بسیار پیشرفته اما نسبتاً کوچک است. ( حذف بروکراسی اضافی باعث چالاکی نیرو شده و می تواند برای ما بسیار آموزنده باشد ) اگرچه 58،206 پرسنل تمام وقت و 29،560 رزرو فعال آن را بزرگترین ارتش در اقیانوسیه می کند ، اما از بیشتر نیروهای نظامی آسیایی کوچکتر است. با این وجود ، ADF با بودجه قابل توجهی بر اساس استانداردهای جهانی ( کاهش پرسنل برای بهینه سازی بین پرسنل-تجهیزات و تجهیر مناسب نفرات موجود با سرمایه گذاری حاصل از آن که میتواند تجربه ای مفید باشد ) پشتیبانی می شود و می تواند نیروهای خود را در چندین مکان خارج از استرالیا مستقر کند نقش: جایگاه حقوقی ADF بر اساس بخش های اجرایی دولت در قانون اساسی استرالیا است. بخش 51 (6) به دولت استرالیا این اختیار را می دهد که قوانین مربوط به دفاع از استرالیا و نیروهای دفاعی را وضع کند. ماده 114 قانون اساسی ایالات را از افزایش نیروهای مسلح بدون اجازه دولت مرکزی منع می کند و بخش 119 مسئولیت دفاع از استرالیا در برابر تهاجم را به دولت مرکزی می دهد و شرایطی را که دولت می تواند تحت آن نیروهای دفاعی را در داخل کشور مستقر کند ، تعیین می کند. قانون اساسی استرالیا بخش 68 قانون اساسی سلسله مراتب فرماندهی ADF را تعیین می کند. این بخش بیان می کند که "فرماندهی کل نیروهای دریایی و نظامی دولت استرالیا به عنوان نماینده ملکه به فرماندار کل واگذار شده است". در عمل ، فرماندار کل نقش فعالی در ساختار فرماندهی ADF ایفا نمی کند و دولت منتخب ADF را کنترل می کند. وزیر دفاع و چندین زیر مجموعه دیگر، این کنترل را اعمال می کنند. وزیر دفاع در بیشتر موارد به تنهایی عمل می کند ، اگر چه شورای امنیت ملی کابینه مسائل مهم را بررسی می کند. وزیر سپس به فرماندار کل توصیه می کند که در حالت عادی هیئت دولت طبق توصیه عمل می کند. طبق قانون اساسی یا از نظر قانونی ، دولت مرکزی هرگز جهت تصمیم برای اعزام نیروهای نظامی به خارج از کشور یا رفتن به جنگ ، مجوز پارلمانی نگرفته است. فرمانداری کل به عنوان نماینده ملکه بریتانیا در استرالیا ژنرال دیوید هارلی به عنوان فرماندار کل که از سال 2019 منصوب شده است اولویت های فعلی ADF در گزارش جامع دفاعی 2016 (Defence White Paper ) مشخص شده است که سه حوزه اصلی تمرکز را مشخص می کند. اولین مورد دفاع از استرالیا در برابر حمله یا تهدید مستقیم است. دومین اولویت کمک به امنیت جنوب شرقی آسیا و اقیانوس آرام جنوبی است. سومین اولویت کمک به ثبات در منطقه هند و اقیانوسیه و اصل "نظم جهانی مبتنی بر قوانین که از منافع ما حمایت می کند"، است. در گزلاش جامع دفاعی آمده است که دولت هنگام توسعه قابلیت های ADF برای هر سه اولویت، درجه اهمیت یکسانی را در نظر بگیرد ( توسعه متوازن هر سه نیرو، برای هم افزایی قابلیت آنها اهمیت زیادی دارد ) گزارش جامع دفاعی 2016 تاریخچه: شکل گیری استرالیا از زمان تاسیس فدراسیون استرالیا به عنوان یک ملت در ژانویه 1901 نیروهای نظامی خود را حفظ کرده است. اندکی پس از فدراسیون ، دولت استرالیا نیروی زمینی استرالیا و نیروی دریایی همسود را با ادغام نیروهای هر یک از ایالت ها تأسیس کرد. در سال 1911 ، دولت نیروی دریایی سلطنتی استرالیا را تأسیس کرد ، که نیروی دریایی همسود را در خود ادغام کرد. نیروی زمینی در سال 1912 سپاه پرواز استرالیا (Australian Flying Corps ) را تأسیس کرد که بعدا از آن جدا شد و نیروی هوایی سلطنتی استرالیا را در سال 1921 تشکیل داد. این نیروها با یک سلسله فرماندهی واحدی مرتبط نبودند، زیرا هر کدام به وزیر جداگانه خود گزارش می دادند و ترتیبات اداری جداگانه ای داشتند. این سه یگان در طول جنگ جهانی اول و دوم در سراسر جهان فعالیت کردند و در جنگ سرد نیز در درگیری های آسیایی شرکت کردند. آتش بازی تشکیل فدراسیون استرالیا در سال 1901 ( به نوشته روی بنا توجه کنید ) خدمه پروازی سپاه پرواز استرالیا ( AFC ) در سال 1918 اهمیت جنگ اشتراکی (joint warfare ) برای ارتش استرالیا در طول جنگ جهانی دوم آشکار شد ، هنگامی که واحدهای دریایی ، زمینی و هوایی استرالیا اغلب به عنوان بخشی از فرماندهی واحد خدمت می کردند. به دنبال جنگ ، چندین افسر ارشد برای تعیین فرمانده کل قوا لابی کردند. دولت این پیشنهاد را رد کرد و این یگان ها کاملاً مستقل ماندند. عدم وجود یک قدرت مرکزی منجر به هماهنگی ضعیف بین یگان ها می شد و هر یک از نیرو های سه گانه بر اساس دکترین نظامی متفاوتی سازماندهی و عمل می کردند. وزارت دفاع استرالیا به دلیل ترتیبات ناکارآمد که به مانعی در برابر اقدامات نظامی در طول جنگ ویتنام تبدیل شده بود ، نیاز به ساختار فرماندهی یکپارچه مورد توجه بیشتر قرار گرفت ( یک نیروی یادگیرنده از هر تجربه ای برای اصلاح و بهینه سازی خود استفاده می کند). سر انجام در سال 1973 ، وزیر دفاع ، آرتور تانگه ، گزارشی را به دولت ارائه کرد که توصیه می کرد ادارات جداگانه ای که هر یک از نیروها را پشتیبانی می کنند در یک وزارت دفاع ادغام شوند و پست ستاد فرماندهی نیروهای دفاعی ایجاد شود. دولت این توصیه ها را پذیرفت و نیروی دفاعی استرالیا در 9 فوریه 1976 تأسیس شد. آرتور تانگه وزیر دفاع وقت استرالیا پایان بخش اول ادامه دارد .... منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Australian_Defence_Force https://fa.wikipedia.org/wiki/استرالیا پی نوشت: 1- مسلما کار نیاز به اصلاحاتی دارد پس لطفا با نظرات و انتقادات خودتون، در بهبود اون کمک کنین 2- در صورت امکان تصاویر به گالری منتقل بشه، متاسفانه بنده اکانت گالری ندارم
-
1 پسندیده شدهبسم رب الشهدا پیشرانه رولزرویس نین هدیه بریتانیا به غرب و شرق (Rolls-Royce Nene) بخش پایانی در حالیکه Nene نیروی رانش نسلهای قبل از خود را دو برابر کرد و با توجه به اینکه نسخه های مختلف به طور کلی، از اکثر جهات مشابه هم بودند و نسخه های اولیه آن حدود 5000 پوند (22.2 کیلو نیوتن) را فراهم می کرد پس باید در طراحی های مختلف به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گرفت ، اما جنگنده Globe meteor با استفاده از Derwents چنان موفقیت آمیز بود که وزارت هوایی وقت بریتانیا احساس کرد دیگر نیازی به بهبود آن نیست. و به جای آن یک سری از طراحی های بسیار تواناتر با استفاده از رولزرویس Avon مورد مطالعه قرار گرفت و Nene به طور کلی کمرنگ شد. نحوه نصب موتور روی هواپیما جنگنده جت Globe Meteor در مجموع بیست و پنج Nene با توافق استافورد کریپس (Stafford Cripps ) به عنوان حسن نیت - با شرط استفاده نکردن برای اهداف نظامی - به اتحاد جماهیر شوروی فروخته شد. به رولزرویس در سپتامبر 1946 مجوز فروش 10 موتور Nene و در مارس 1947 برای فروش 15 موتور دیگر به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی داده شد و قیمت نیز در یک قرارداد تجاری تعیین شد. پس در مجموع 55 موتور جت در سال 1947 به شوروی فروخته شد. شوروی پس از شروع جنگ سرد در سال 1947 از این معامله کنار کشیده و مهندسی معکوس Nene را برای ساخت Klimov RD-45 شروع کرد و در ادامه نسخه بزرگتر شده ای را با نام Klimov VK-1 توسعه داد که به زودی در جنگنده های مختلف شوروی از جمله میگ 15 ظاهر شد. استافورد کریپس وزیر خزانه داری وقت بریتانیا شرکت پرت اند ویتنی مجوز تولید تحت لیسانس Nene را با نام Pratt & Whitney J42 به دست آورده و بر روی جنگنده Grumman F9F Panther نصب کرد که اولین پرواز خود را در سال 1947 انجام داد Pratt & Whitney J42 شرکت پرت اند ویتنی Nene برای اولین بار در هواپیمای جت غیر نظامی با نام The Nene Viking که در واقع یک هواپیمای اصلاح شده Vickers Viking بود مورد استفاده قرار گرفت و تنها نمونه آماده شده برای اولین بار در 6 آوریل 1948 از فرودگاه ویسلی پرواز کرد. ویکرز وایکینگ Nene Viking برای مدت کوتاهی تحت مجوز در استرالیا برای استفاده در جنگنده های نیروی هوایی سلطنتی RAAF de Havilland Vampire ساخته شد. همچنین توسط Orenda در کانادا برای استفاده در هواپیمای Canadair CT-133 Silver Star از سال 1952 ساخته شده است. de Havilland Vampire Canadair CT-133 Silver Star شرکت Hispano-Suiza در فرانسه Nene را تحت لیسانس و با نام Hispano-Suiza Nene تولید کرد و البته با تمرکز شرکت بر روی موتور بزرگتر Rolls-Royce Tay / Hispano-Suiza Verdon ، تولید به تعداد کمی محدود شد. Hispano-Suiza Verdon گونه های مختلف: RN.1 RN.2 RN.6 Nene I Nene Mk.3 این نسخه، با یک موتور استارتر برقی و دو جرقه زن مشعلی ، نیروی مورد نیاز Supermarine Attacker F Mk.1 را تامین میکرد Supermarine Attacker F Mk.1 Nene Mk.10 مشابه MK.102 است اما با چرخ ها و لوازم جانبی بزرگتر برای Lockheed T-33 جت آموزشی Lockheed T-33 101.Nene Mk با یک لوله جت دوتکه برای Hawk Sea Hawk ، با کاهش رانش به 5000 پوند (22.24 کیلو نیوتن) جنگنده جت Hawker Sea Hawk فاقد قابلیت رزم شبانه ( day fighter ) 102.Nene Mk مشابه Mk.3 اما دارای تجهیزات مدرن تر برای نصب روی Supermarine Attacker FB Mk.2 جنگنده جت دریایی Supermarine Attacker FB Mk.2 Nene Mk.103 برای Hawker Sea Hawk FB.5 and FGA.6 تا 5200 پوند (23.13 کیلو نیوتن) ارتقا یافته است و برخی از آنها برای تبدیل هواپیماهای موجود FB.3 و FGA.6 مقاوم سازی شدند. Sea Hawk Sea FGA.6 Sea Hawk Sea FB.5 پرات و ویتنی J42 به صورت تولید تحت لیسانس در ایالات متحده J42-P-4 J42-P-6 J42-P-8 Turbo-Wasp JT-6B Kuznetsov RD45 ( کپی بدون مجوز توسط شوروی سابق ) H.S. Nene102 H.S. Nene104 H.S. Nene 104-BR H.S. Nene 105A H.S. Nene 105-AR موارد استفاده: Nene Armstrong Whitworth AW.52 Avro Ashton Avro Lancastrian (test-bed) Avro Tudor VIII Boulton Paul P.111 Boulton Paul P.120 Canadair CT-133 Silver Star Dassault Ouragan de Havilland Vampire Fiat G.82 FMA IAe 33 Pulqui II Gloster E.1/44 Handley Page HP.88 Hawker P.1052 Hawker P.1081 Hawker Sea Hawk Nord 2200 Rolls-Royce Thrust Measuring Rig SNCAC NC.1071 SNCAC NC 1080 SNCASO SO.4000 SNCASO SO.6000 Triton Sud-Est Grognard Sud-Ouest Bretagne Supermarine Attacker Vickers Type 618 Nene-Viking Pratt & Whitney J42 Grumman F9F Panther Kuznetsov RD-45 Mikoyan-Gurevich MiG-15 پایان منابع : https://en.wikipedia.org/wiki/Rolls-Royce_Nene برخی از تصاویر از منبع اصلی نبوده و از اینترنت گردآوری شده است پی نوشت: 1- مسلما کار نیاز به اصلاحاتی دارد پس لطفا با نظرات و انتقادات خودتون، در بهبود اون کمک کنین 2- در صورت امکان تصاویر به گالری منتقل بشه، متاسفانه بنده اکانت گالری ندارم 3- تشکر ویژه از جناب MR9 جهت معرفی موضوع
-
1 پسندیده شدهبزرگترین اتش سوزی تاریخ ترکیه بروز آتشسوزیهای گسترده در ۲۱ استان ترکیه از جمله آنتالیا، آدانا، عثمانیه، مانیسا، مرسین و چندین استان دیگر، علاوه بر مقامات ترکیه و فعالان حوزههای توریسم، فعالان بخش کشاورزی و محیط زیست را نیز نگران کرده است. آیا آتشسوزی، تعمدی و تروریستی است؟ برخی از رسانههای نزدیک به حزب حاکم ترکیه، آتشسوزی گسترده اراضی و جنگلها را تعمدی میدانند و دستور مستقیم فرمانده شاخه نظامی پ.ک.ک. را علت اصلی و مسئول این آتشسوزیها قلمداد میکنند. دریاسالار جهاد یایجی فرمانده اسبق نیروی دریایی ترکیه نیز در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ان.تی.وی اعلام کرد: «هیچکدام از این آتشسوزیها از سر اهمال و اتفاق نیست. متأسفانه ما شاهد ائتلاف و همکاری دقیق گروه تروریستی پ.ک.ک. و دولت یونان هستیم. یونانیها شناخت دقیقی از استانهای ثروتمند ما دارند و از مزدوران خود در پ.ک.ک. خواستهاند این استانها را به آتش بکشند».
-
1 پسندیده شدهسلام و وقتتان بخیر دوست گرامی البته در زمان فرماندهی و حیات شهید بزرگوار ستاری پروژه هایی برای تطبیق تسلیحات جدید مانند ار۶۰ و پی ال ۷ در زمینه هوا به هوا و در زمینه هوابه زمین هم بعضی تسلیحات جدید و کاربردیتر و یا در زمینه دفاع از خود مانند همان rwrو چف و فلایر در حال انجام بود که وقتی در کنار توان سوختگیری هوایی قرار میگرفت مطمعنا اف۵ تبدیل به گزینه جذابی میشد انهم در دهه نود میلادی والبته همه اینها هم قابل دسترس بود و حتی پروژه اذرخش که در زمان این شهید عزیز شروع شده بود هم برنامه ای برای تولید همین جنگنده بود اما دید نیروی نظامی ما به اف۵ همان دید نیروی هوایی شاهنشاهی بود یعنی یک جنگنده موقت تا زمان ورود به خدمت اف۱۶ و شاید اف۱۸ ال و دلیل تجهیزات ناقصتر نمونه ایرانی نصبت به نمونه سعودی هم همین بود و برای همین دید که به بعد از انقلاب هم منتقل شده بود چندان روی ان حساب نشد و نیروی هوایی همیشه منتظر یک جنگنده شش دانگ برای جایگزینی این جنگنده موقت بود اما تحریمهای خارجی و داخلی در کنار هم باعث شده نیروی هوایی به مرور راضی به خدمت گیری و تولید همین طرح برای جایگزینی ناوگان بسیار فرسوده خود شود هر چند اکراه موجود به خاطر پیش زمینه های فکری در نیرو در کنار نبود اعتبار و ارزش از طرف دستگاههای بالادستی و همچنین نبود تکنولوژی در کشور و نبود زیر ساخت و از همه مهمتر مافیای صنعت هوانوردی ایران باعث کش امدن داستان تولید و به خدمت گیری ان شده است اما در بحث ارزش پرواز تانکر برای ان .... جسارتا اگر ماموریتی برایش تعریف شود که اللزام به سوختگیری هوایی باشد مطمعنا اخرین چیزی که توجه میشود هزینه ان است چرا که دوست من تولید امنیت هزینه بر است و هر چه برای امنیت خرج کنیم کم است بر عکس دیگاه اکثر دولتمردان و مسولین و مردم ما و حتی خود شما (چون این کلامتون نشانگر نوع نگرشتان است)..نیروهای نظامی مصرف کننده نیستند بلکه تولید کننده لازمه شکوفایی اقتصادی و تجارت یعنی امنیت هستند
-
1 پسندیده شدهسلام و وقت شما بخیر با کلیت صحبتهای جنابتان موافقم اما در بعضی موارد اندکی جای حرف هست اگر به لیست تلفات اف۵ در دوران جنگ تحمیلی نگاهی بیندازیم و میزان واقعی حمل سلاح توسط ان و هزار نکته دیگر میبینیم تهدیدی برای کشورهای محور دشمنی با ما نبود چه انکه عربستان ناوگان کاملی از اف۱۵ تورنادو و همان اف۵ در انزمان و در حال اماده شدن برای تحویل نمونه تهاجمی اف ۱۵ بود عراق هم که یا در اوج توان نظامی خود قبل از حمله به کویت و یا در خاک مذلت بعد از ان بود ترکیه ناوگان کاملی شامل اف ۴ و اف۱۶ در کنار استقرار ناوگان ناتو در اینجرلیک شوروی یا در اوج قدرت یا در مصیبت تجزیه پس از فروپاشی و کشورهای بازمانده همسایه هم قد این حرفها نبودند افقانستان هم احتمالا درگیر مشکلات داخلی شدید پس از خروج ارتش سرخ بوده پاکستان هم وضعش مشخص میماند امارات و کویت و بحرین و قطر و عمان در همان زمان امارات در حال دریافت میراژ۲۰۰۰ بوده یا گرفته بود در کنار میراژ۵ قطر میراژاف۱ و احتمالا در حال دریافت میراژ۲۰۰۰ کویت یا ویرانه از حمله عراق و یا در قبل از حمله با ناوگان میراژ اف۱ و ای ۴ اسکای هاوک و یا بعدش در حال دریافت اف ۱۸ سی و دی بحرین هم اشتباه نکنم خواهان اف ۱۶ بود و عمان هم رفیق جیک ماست حالا این را در نظر بگیرید از بین این جنگنده ها شاید فقط اف ۵عربستان (البته شک دارم چون از نمونه های ما مجهز تر تحویل گرفت) و میراژ ۵ و ۳امارات و قطرو پاکستان و جاگوارعمان وتوان سوختگیری نداشتند که البته در مورد میراژهای اف ۱ شک دارم که خود جنابتان مستحضرید که همه این جنگنده ها یک سر و گردن چه در رزم هوایی شاید به غیر جگوارالبته شاید و چه در زمینه تهاجمی یک سر و گردن برتر از نه تنها اف ۵ ما که حتی اف ۴ ما بودند حالا خیل عظیم جنگنده ها و تجهیزات امریکا و انگلیس و ... به کنار واقعا اگر این تصمیم به خاطر فشار و مسایل امنیتی بوده باید ان مسولینی که این فرمان را دادند دار زد با این سطح شعور و بینششان چه انکه ما در همان زمان با قدرت در حال شروع و اجرای برنامه موشکی که مطمنا بسیار تهاجمی تر هست بودیم نمونه اش در ان زمان شهاب ۲ که تقریبا کل کشورهای همسایه را بی نصیب نمیگذاشت ... این تصمیم بیشتر میخورد حاصل کج سلیقگی و بیمیلی و ...بماند ... داخلی باشد ... مسایل فنی هم همانطور که فرمودین بله براحتی قابل رفع بود یا شده بود متاسفانه ما پس از شهادت شهید بزرگوار ستاری دوران نزول شدید نیروی هوایی را اغاز کردیم در همه زمینه ها و متاسفانه بقیه ارگانها....دستگاهها و سازمانهای زیربط عامدانه و یا با کجفهمی و نادانی به این قضیه دامن زدند که در هر صورت بنگریم شبیه خیانت به وطن است
-
1 پسندیده شدهسلام، گرچه پیشتر عرض شد که درستی گفته های خلبانان گرامی با خود ایشان است نه اینجانب، ولی چندین دلیل هم برای درستی گفته های ایشان در این زمینه خاص وجود دارد که شاید بد نباشد مطرح شود (دوباره تأکید می کنم هدف تأیید یا رد آن گفته ها نیست): ۱- گفتگوهای این کانال میان خلبانان نیروی هوایی و خانواده های آنها انجام می شود و در حالت کلی برنامه ای دیکته شده از نهادهای حکومتی نیست که بخواهند به دلایلی خاص برخی حقایق را تغییر دهند. ۲- همانند سایر فعالیتهای گروهی، در گفتگوهای این کانال نیز بیش از هشتاد درصد بار آگاهی رسانی همراه با جزئیات در زمینه های فنی/ راهبردی بر دوش تنها بیست درصد از خلبانان بزرگواری چون اساتید فریدون ایزدستا، علیرضا نمکی، جلیل پور رضایی، صمد ابراهیمی و یکی دو نفر دیگر بوده است و متأسفانه بیش از هشتاد درصد خلبانان دیگر تنها به خاطره گویی های کلی و احساسی و بزرگنمایی از رویدادهای معمولی می پردازند. اگر دقت کرده باشید نکات فنی جالبی هم درباره سوختگیری اف ۵ در این گفتگو بیان شد که همان باعث شد با اجازه مدیریت آن پست نخست در این تاپیک با دیگر دوستان به اشتراک گذاشته شد. ۳- هر دو بزرگوار زمانی استاد خلبان جنگنده های اف ۵ بوده اند و نه تنها جناب ابراهیمی خود مسوؤل مستقیم پروژه سوخت گیری هوایی جنگنده اف ۵ بوده است بلکه بر پایه این گفتگو گویا جناب حمزه ای هم بعدها در جریان پروژه قرار داشته اند. بنابراین هر دو گرامی اطلاعات بیشتری از افراد معمولی مثل بنده دارند. ۴- نیروی هوایی در دوران مشابهی پروژه سوختگیری هوایی میگ ۲۹ را نیز با موفقیت اجرا نمود. از سوی دیگر پروژه های مشابهی روی تایگرهای کشورهای دیگر مانند برزیل نیز با موفقیت انجام شده است (در مناطق آرام تر و کم آشوب تر جهان). بنابراین بعید به نظر می رسد دلیل فنی باعث توقف پروژه شده باشد، چه اینکه اگر پروژه ناموفق بود اصلا” روی جنگنده دوم اجرا نمی شد و از آن مهمتر در دستورکار برنامه آموزش به خلبانان جدید در آن دوران قرار نمی گرفت. ۵- توجه داشته باشیم که این پروژه نیز از دستاوردهای دوران طلایی شهید ستاری بود که همانند بسیاری از پروژه های دیگر آن دوران پس از شهادت ایشان، متوقف شد. بنابراین احتمال بسیار بالایی وجود دارد که دلایل غیر فنی برای کنار گذاشتن این پروژه وجود داشته است. ۶- نکته مهم این که مگر در سالهای اخیر بحث های داغی در همین انجمن خودمان و سایر انجمن های مشابه درباره برد پروازی و امکان رسیدن جنگنده های عزرائیلی و اماراتی و … به برخی تأسیسات هسته ای و راهبردی در عمق خاک کشورمان در نگرفت؟ چرا فکر می کنیم که سی سال پیش که اف ۵ هنوز جنگنده مناسبی بود چنین بررسیهایی از سوی کشورهای مجاور ایران و مشاوران و فرماندهان نظامی آنها نادیده گرفته می شده است؟ اتفاقا” این یک نکته بسیار مهم است که درصورت ادامه فرماندهی شهید ستاری و انجام این پروژه ها ناگهان علاوه بر فانتومهای جان به در برده از جنگ، و شمار کمی سوخوی ۲۴؛ حدود ۶۰ فروند تایگر باقیمانده از جنگ و ۲۰ فروند میگ ۲۹ نیروی هوایی کشور نیز توانایی پرواز به اعماق خاک کشورهای همسایه و انجام مأموریت در فواصل دور از مرز کشورمان را به دست می آوردند و این موضوعی نبوده که از دید کشورهای همسایه در این منطقه پر آشوب جهان نادیده گرفته شود. زیرا که قطعا” نوع خریدهای تسلیحاتی آن کشورها و روش های مقابله با این تهدید جدید را تا حدود زیادی تحت تأثیر قرار می داده است. بنابراین احتمال سیاسی/امنیتی شدن موضوع در سی سال پیش و اعمال فشار مستقیم و غیر مستقیم از سوی صادرکنندگان این دو جنگنده که هیچ کدام در زمان فروش به ایران توانایی سوختگیری هوایی و انجام مأموریت در فواصل دور را نداشتند، صفر نیست. ۷- گرچه همواره به برخی دلایل احترام بسیار زیادی برای شهید ستاری قائل بوده ام، ولی الان همزمان با این پست بیشتر متأسف می شوم که واقعا” چه هموطن میهن پرست و فرمانده دور اندیشی را از دست داده ایم. با فراگیر شدن پروژه هایی از این دست، ساخت جنگ افزارهای هوشمند، …شمار زیادی از جنگنده های کشورمان توانایی های مهمی را به دست می آوردند که به هیچ عنوان جزئی از برنامه فروش سازندگان و فروشندگان آنها به کشورمان نبود. نمی دانم میان این پروژه های بلندپروازانه ولی واقعی و عملگرانه شهید ستاری با شهادت ایشان و گروه فرماندهی پشتیبان ایشان ارتباطی وجود دارد یا خیر ولی واقعا” نور به قبرش ببازد و نام و یادش جاویدان باشد.
-
1 پسندیده شدهدر وصف ماشین روسی از دریچه دید مینی سریال چرنوبیل آن کدوم چیزی هست که به بزرگی خونه است !!!!! هرساعت 20 لیتر می سوزوند ، گاهی دود و صدا می کند تا یک سیب را به 3 تکه تبدیل کند ؟؟؟ بله ، آن چیز ، یک ماشین ساخت شوروی است که برای 4 تکه کردن سیب ساخته شده !!!!
-
1 پسندیده شدهاچ.کیو.16 پیشگام در حوزه سامانه های دفاع هوایی میانبرد از ابتدای دهه نود میلادی و پس از شکست کامل شبکه دفاع هوایی ارتش بعث عراق در برابر حملات هوایی نیروهای ائتلاف ، ارتش آزادیبخش چین سرمایه گذاری گسترده ای را با اولویت بالا برای توسعه شبکه دفاع هوایی خود صورت داده بود . درواقع امر ، نقاط ضعف ارتش عراق برای ایجاد یک سد دفاعی قابل اطمینان در برابر قدرت هوایی کشورهای غربی باعث شد تا در طراحی این استراتژی ، ارتش چین نه تنها بدنبال خرید و طراحی بومی جتهای جنگنده جدید برای ایفای نقش برتری هوایی و بدنبال آن ، اجرای حملات زمینی رفت و تنها چند ماه پس از شکست عراق ، قرارداد خرید جتهای سوخو-27 و بدنبال آن سامانه های اس-300 پی ام یو را منعقد نمود . تا این زمان ، چینی ها قابلیت پدافند زمین و هوا پایه بسیار ضعیفی را به نمایش گذاشته بودند ، چرا که ناوگان جنگنده های نیروی هوایی این کشور نه تنها بدلیل اتکاء به فناوری دهه 50 روسی منسوخ شده بود ، بلکه سیستم های دفاع هوایی آن نیز به طور قطع ، در برابر یک عملیات کاملا هماهنگ شده سرکوب دفاع هوایی از سوی یک مهاجم احتمالی ، آسیب پذیر می نمود . بدین ترتیب ، چین با فرصت بدست آمده از فروپاشی اتحاد شوروی ، موفق شد تا پس از خرید سیستم های اس-300 پی .ام.یو-2 و اس-400 ، بستر لازم را برای توسعه سامانه دفاع هوایی بومی برد بلند خود که هم اکنون HQ-9 نامیده میشود ، فراهم آورد تا آمادگی لازم را برای ورود به صحنه عملیات رزمی در قرن 21 را بدست آورد . اما در حالی که تمرکز چینی ها بر روی نوسازی شبکه دفاع هوایی برد بلند قرار داشت ، به شکل هم زمان ، نیازمندی ساختار دفاع هوایی این کشور برای پر نمودن خلاء موجود در حوزه سامانه های دفاع هوایی کوتاه و میان برد نیز مورد توجه قرار گرفت که در میان سیستم های معرفی شده ، سامانه دفاع هوایی HQ-16 جایگاه خاصی را در اختیار دارد . این سامانه دفاع هوایی میان برد بومی ، در سال 2011 وارد خدمت ارتش چین گردید و در حالی که طیف قابل توجهی از تحلیلگران غربی براین اعتقاد قرار داشتند که این سامانه ، گونه ای مشتق شده از سیستم روسی بوک.ام-2 بشمار می رود ، اما تفاوتهای چشمگیری میان این دوطرح قابل مشاهده است ، در واقع ، تمایل افراطی ناظران غربی در مشابه سازی هر سامانه جدید تسلیحاتی با واژه هایی نظیر " سرقت " یا "روگرفت" موجب شده تا از ارزش تحلیلی این منابع تا حدودی کاسته شود . در این میان ، گرچه هر دو سیستم چینی و روسی برای پوشش دفاع هوایی در برد متوسط کاربرد دارند ، اما از نظر قابلیتهای ارائه شده و فیزیک ظاهری تفاوتهایی میان آنها دیده می شود . بدین ترتیب ، سامانه چینی ، تنها سامانه پدافند زمین پایه میانبرد بشمار می رود که از سلولهای پرتاب عمودی بهره می برد ، در حالی سیستم روسی فاقد این ویژگی بوده و مزیت آن برای چینی ها بدین قرار است که می توان آن را در میان پوشش متراکم گیاهی ( جنگل ) و یا حتی بافت پیچیده شهری مستقر و مبادرت به اجرای آتش کرد . علاوه براین ، این سلولهای پرتاب عمودی به کاربر اجازه میدهد تا به هرهدفی در یک قوس 360 درجه شلیک شده و در نهایت ، از ورود به فرآیندهای دست و پاگیر قرار دادن مستقیم پرتابگر بسمت هدفهای هوایی خودداری گردد . از سویی دیگر ، سیستم چینی به خدمه خود اجازه میدهد تا در برابر طیف متنوعی از اهداف شامل جتهای رزمی سرنشین دار ، پهپادها ، موشکهای کروز و موشکهای بالستیک برد کوتاه و میانبرد در ارتفاعات بالاتر وارد عمل گردد . همچنین بر خلاف بوک .ام-2 ، سامانه چینی از یک کامیون 6×6 با تحرک بالا به جای شاسی شنی دار استفاده می کند که موجبات سهولت تعمیر و نگهداری و عملکرد به نسبت بهتر در سطوح جاده ای را فراهم می نماید ، اما در سطوح خارج جاده ای ، این مساله با مشکل صورت می پذیرد . ارتش چین نیز پس از تولید این سامانه ، از آنها برای محافظت از تاسیسات کلیدی نظامی و دارایی های صنعتی در سرزمین اصلی چین و همچنین در مجاورت با مرز پاکستان استفاده می کند .صنایع دفاعی چین ، تا حال حاضر ، 4 گونه از این سیستم دفاع هوایی را برای اهداف گوناگون معرفی نموده است . گونه نخست ، HQ-16A بوده که نسخه پایه واصلی محسوب میشود . دومین گونه ، با شناسه HHQ-16 شناخته میشود که بطور خاص برای شناورهای نیروی دریایی ارتش چین توسعه پیدا کرده و اولین نمونه آن بر روی شناورهای تایپ054 نصب و تحویل نیروی دریایی کشورهای پاکستان و تایلند شده است . نسخه HQ-16B با برد بهینه شده 70 کیلومتری ( در مقایسه با برد 40 کیلومتری نسخه پایه ) شناخته می شود و برای دفاع از تاسیسات حیاتی ارتش چین ، حسگرهای قدرتمندتر و سیستم های جنگ الکترونیک پیشرفته تری را بخود می بیند . سومین گونه ای که هم اکنون در مراحل نخست توسعه خود قرار دارد ، گونه HQ-16C است که انتظار می رود تا قبل از 2023 وارد خدمت رزمی گردد . براساس داده ای منتشر شده از سوی منابع چینی ، همه این سامانه ها ، می توانند به یکدیگر متصل شده و حتی با سامانه های دفاع هوایی دیگر ارتش چین نظیر HQ-9B نیز سازگاری حاصل نمایند . درواقع ، اچ.کیو-16 در مقایسه با گونه HQ-9B از تحرک بالاتر و سرعت استفاده بیشتری برخوردار هستند که عامل بسیار مهمی در بقاء آنها در صحنه رزم بشمارمی آید . هر واحد HQ-16 از دو رادار استفاده می کند که یکی رادار آرایه فازی غیرفعال باند L با برد 85 کیلومتر و دیگری رادار آرایه فازی غیر فعال سه بُعدی باند S با برد 140 کیلومتر است . این رادارها در مجموع می توانند حداکثر 144 هدف را شناسایی و همزمان 48 هدف را ردگیری نمایند . بدین ترتیب ، هر واحد از این سامانه ، از 4 پرتابگر با شش سلول ، یک واحد فرماندهی و یک ژنراتور در کنار رادارها تشکیل شده است . به اعتقاد بخش قابل توجهی از ناظران نظامی ، HQ-16 یک مکمل قدرتمند برای سامانه های روسی دوربرد نظیر اس-400 و اچ.کیو-9 بی بشمارمی آید و این میزان کشف ، ردگیری و انهدام جتهای سرنشین دار و موشکهای مهاجم را تا حدود زیادی افزایش می دهد . در حقیقت ، قرارگرفتن دو رادار باند L و رادار باند S به این سیستم موشکی امکان میدهد تا اهداف پنهانکاری نظیر موشکهای کروز را در بردهای بلند ، کشف و منهدم نماید . براساس اطلاعات موجود ، ارتش پاکستان در حال حاضر ، تنها کاربر خارجی گونه زمین پایه HQ-16 بشمار می رود ، هر چند کشورهای جنوب آسیا تا حاضر برای شبکه دفاع هوایی خود از سیستم های برد کوتاه و میانبرد استفاده کرده اند . در این میان ، به استثنای دو سیستم بوک.ام-3 و اس-350 روسی ، که در تعداد بسیار محدود تولید شده ، اچ.کیو-16 چینی یک نمونه جالب ولی ساده ، تا زمان معرفی نسخه C آن ، در حوزه سامانه های برد متوسط بشمار می رود . اما یکی از رقبای بسیار نزدیک این سامانه چینی ، سیستم دفاع هوایی K-SAM کره جنوبی است که از فناوری مشابه اس-350 استفاده می کند و بطور مشترک با روسیه طراحی و تولید شده است ، هر چند نسبت به اس-350 قابلیتهای آن محدودتر قابل ارزیابی است . در این میان ، علت فروش بیشتر سامانه های سری بوک را در بازارهای تسلیحاتی ، میتوان بدلیل محبوییت نسبی سامانه اس-300 دانست که خریدار را مجبور می کند تا برای تکمیل شبکه دفاع هوایی خود ، در کنار اس-300 ، از سامانه بوک نیز استفاده کند . اما چین مشتری های احتمالی خود را در کشورهایی نظیر ایران و تایلند نیز جستجو می نماید که انتظار می رود در 5 سال آینده ، به مشتری اصلی سخت افزارهای چینی تبدیل شوند ، در حالی که کشورهایی نظیر کامبوج ، صربستان ، میانمار و اتیوپی نیز درصدد هستند تا چنین سیستم هایی را بخدمت گیرند . علاوه براین ، گزارش هایی در دست است که نشان میدهد سودان از سال 2018 در حال مذاکره برای این سیستم بوده تا جایگزین سامانه های دفاع هوایی سام-2 روسی شود ،اما کودتای سال 2019 به این چشم انداز تا حدودی خاتمه داد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- تفکیک تاپیک سامانه HQ-16 از تاپیک نمایشگاه های تسلیحاتی خارجی ، بیست و هشتم تیر ماه سال 1400 خورشیدی 3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا Boeing MQ-25 Stingray هواپیمای تانکر بدون سرنشین مبتنی بر حامل (2025) "MQ-25 "Stingray یکی از برنامه های جاری نیروی دریایی ایالات متحده برای ساخت هواپیما های بدون سرنشین تانکر سوخترسان برای خدمت در ناوگان بزرگ کشتی های هواپیمابر خود است. الزامات این برنامه شامل حداقل حجم سوخت 6350 کیلوگرم و برد پروازی 804 کیلومتر از کشتی میزبان می باشد. بوئینگ، نورثروپ گرومن، جنرال اتمیکس و لاکهید مارتین در برنامه Stingray رقابت کردند. نورثروپ گرومن در سال 2017 از رقابت کنار کشید. گرومن با پهپاد X-47B نسخه ناو هواپیمابر نشین شرکت کرده بود. نیروی دریایی امیدوار است Stingray تا میانه های این دهه (حدود سال 2025) به سطح عملیاتی برسد. در آگوست سال 2018، نیروی دریایی ایالات متحده، بوئینگ را به عنوان برنده این رقابت اعلام کرد و قراردادی 805 میلیون دلاری برای توسعه 4 هواپیمای MQ-25 تا آگوست 2024 با این شرکت بست. در دوم آپریل سال 2020، 3 فروند MQ-25 آزمایشی دیگر سفارش داده شد تا مجموع سفارش ها به 7 فروند برسد. این برنامه ممکن است تا 13 میلیارد دلار و 72 فروند پهپاد افزایش یابد. سال های 2000 شاهد انفجاری در سامانه های بدون سرنشین هوایی در حوزه نظامی بود و تعجبی ندارد که نیروی دریایی ایالات متحده از آن زمان به دنبال تانکر های هوایی بدون سرنشین برای پرواز از عرشه ناو های هواپیمابر خود باشد. پروژه ای که در ابتدا قرار بود برنامه "پهپاد نظارت و حمله هوایی برخاست از هواپیمابر" (UCLAS) باشد به "سامانه سوخت رسانی هوایی مبتنی بر ناو هواپیمابر" (CBARS) تبدیل شد. در سال 2016 برای این محصول نام "MQ-25 "Stingray انتخاب شد. طرح بوئینگ، از شاخه سری "Phantomworks" بود که تحت تاثیر کار های قبلی بوئینگ برای برنامه پهپاد رزمی UCLASS قرار گرفته است. این پهپاد جدید اولین بار در نوزدهم دسامبر سال 2017 در مراسمی با حضور خبرنگاران رونمایی شد. طراحی این پهپاد بال پرنده خمیده با لا های رو به عقب است. بال های دمی از 2 جفت سطح رو به بیرون تشکیل می شود. بخش زیرین بدنه از چرخ های سهگانه برای حرکت روی زمین استفاده می کند، هر بال اصلی یک چرخ تکی را حمل می کند اما بازوی دماغه با چرخ های دوتایی تقویت شده است. بدنه کاملا صاف است و برای حمل سامانه های اویونیک، موتور (ها) و ذخیره سوخت طراحی شده است. بال های جمع شونده در طراحی آن در نظر گرفته شده است زیرا کشتی ها فضای محدودی دارند.. برای عملیات های روی حامل MQ-25 نیاز است تا از میان عرشه شلوغ هواپیمابر حرکت کند، و از بالابر تا منجنیق برای پرتاب و از عرشه تا بالابر پس از بازگشت را طی کند. این کار نیاز به برنامه نویسی پیشرفته ای دارد. همچنین، برای خدمت در نیروی دریایی، این پهپاد بیشتر عمر خدماتی خود را در حال ماموریت روی آب خواهد بود که چالشی برای مهندسان است. فراتر از آن، کیفیت بخش هوایی نیروی دریایی، به پهپاد سازه و زیرسازه ای تقویت شده برای تحمل فشار ها، پوشش های ویژه برای مقابله با محیط های شور دریایی، توانایی عملیات در شب و روز و قلابی نگه دارند برای فرود روی عرشه ناو داده است. به تمام این ویژگی ها توانایی عملیات خودکار و انتقال سوخت هنگام کار کنار هواپیما های سرنشین را هم باید اضافه کرد. Stingray قادر به سوخت رسانی به تمام انواع هواپیما های نیروی دریایی ایالات متحده. توانایی سوخت گیری سریع و بهینه هواپیما ها توسط پهپاد های خودکار، گام مهمی برای هوانوردی نیروی دریایی است. این پهپاد ها به هواپیما هایی مثل F/A-18 مدل E و F اجازه می دهد تا برگرداندن تغییرات ذخیره سوخت خود، به فرم رزمی سابق برگردند. MQ-25 علاوه بر توانایی سوخت رسانی، نقش ISR (جاسوسی-نظارت-شناسایی) هم دارد و می تواند با حمل رادار به ناوگان اصلی کمک کند. با روی کار آمدن Stingray، برنامه نیروی دریایی برای حفظ F/A-18 و F-35 در نقش هجومی دیگر نیازی به تانکر های سرنشین دار که بر روی چاچوب هواپیما های رزمی فعلی ساخته شده، ندارد. در سال 2017 بوئینگ اعلام کرد MQ-25 در فاز های نهایی آزمایش موتور است. زمان پایان شرکت در برنامه تا روز سوم ژامویه سال 2018 بود. بوئینگ در نظر دارد تا حدود 72 فروند پهپاد MQ-2 را تا آن زمان تولید کند. نمونه اولیه شرکت بوئینگ در دسامبر سال 2017 رونمایی شد. اگرچه که این طرح از سال 2011 روی کاغد آمده و از نوامبر سال 2014 وجود داشته است.تصاویر منتشر شده در ژانویه 2018 و تصاویر رسمی در مارچ سال 2018 منتشر شدند. نمونه اولیه بوئینگ MQ-25 (به نام T1) تا سال 2018 در حال انجام آزمایش های سازگاری با ناو هواپیمابر بود. در آپریل سال 2018، اعلام شد که بوئینگ، موتور توربوفن AE3007 رولزرویس را برای نمونه اولیه پهپاد سوخترسان MQ-25 انتخاب کرده است. در فوریه سال 2019، نیروی دریایی ایالات متحده قراردادی 41.8 میلیون دلاری را برای ساخت آشیانه MQ-25 Stingray در Patuxent River (مریلند) با B.L. Halbert International منعقد کرد. در می سال 2019، اعلام شد که اولین دور پرواز های آزمایشی MQ-25 T-1 در ماه ژوئن یا جولای سال همین سال آغاز خواهد شد. در ماه ژوئن اولین پرواز آن برای میانه های سال برنامه ریزی شد. در سپتامبر سال 2019، نیروی دریایی ایالات متحده کار برروی یک نمونه توسعه ای MQ-25A را اغاز کرد. اولین پرواز آن در نوزدهم همان ماه انجام شد که 2 ساعت به طول انجامید. ورود به خدمت آن برای سال 2022 سا 2023 برنامه ریزی شد. در ماه اکتبر، آزانس اطلاعات ملی فضایی، بوئینگ را مسئول تحقیق درباره ی احتمال یکپارچه سازی پاد های چند کاربره (MMP) بوئینگ با سازه فعلی پهپاد MQ-25 کرد تا در نقش گشت دریایی در کنار هواپیمای گشتی بوئینگ P-8A پوسایدن خدمت کند. در مارس سال 2020، بررسی طراحی سامانه (SDR) پهپاد MQ-25 به پایان رسید. در ماه آپریل، سفارش خرید 3 فروند MQ-25 اضافه تر را به ارزش 84.7 میلیون دلار به بوئینگ ارائه کرد. در ماه می، بوئینگ ساخت 4 فروند از MQ-25 را برای آزمایش مهندسی شروع کرد. در ماه نوامبر، نیروی دریایی ایالات متحده، تمرینات پروازی مجازی برای پهپاد MQ-25A را آغاز کرد. در ژوئن سال 2021، یک فروند نسخه اولیه پهپاد MQ-25 با موفقیت عملیات سوخترسانی هوا به هوا را با یک هواپیما ی بوئینگ F/A-18F سوپر هورنت پشت سر گذاشت. این عملیات در چهارم ژوئن در ارتفاع 3 کیلومتری در پایگاه هوافضای میسوری انجام شد و اولین در نوع خودش بود. انتظار می رود تا سال 2025، این پهاپد عملیاتی شود. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2025 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Boeing Phantomworks (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (برنامه ریزی شده) - نقش: نیروی دریایی (توانایی برخاست از زمین و ناو برای انجام عملیات های روی دریا در انواع نقش های دریایی هنگام پشتیبانی شدن توسط عناصر سطحی هم پیمانان)، سوخت گیری هوایی (تانکر، پلتفرم اختصاصی یا تغییر یافته برای انتقال سوخت به هواپیما های هم پیمان)، X-Plane (توسعه ای، نمونه اولیه، اثبات گر فناوری؛ این هواپیما برای نمونه سازی اولیه، اثبات فناوری، تحقیق و کسب اطلاعات توسعه داده شده است)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 16 متر - طول بال ها: 23 متردر حالت بال باز، 9.5 متر در حالت بال تا شده - ارتفاع: 3.4 متر در حالت بال باز، 4.8 متر در حالت بال تا شده - وزن: 6400 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 20000 کیلوگرم (13800 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور توربوفن AE 3007N رولزرویس با 44 نیوتن رانش حداکثر سرعت: 620 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 12000 متر - برد: 930 کیلومتر هنگام حمل 6803 کیلوگرم سوخت - تسلیحات: ندارد. ماموریت آن فقط محدود به حمل سوخت است - نسخه ها: MQ-25 "Stringray" (سری پایه)، MQ-25A (مدل تولیدی پیشنهادی)، T1 (نمونه اولیه شرکت بوئینگ)، MQ-25 MPA (مدل پیشنهادی برای هواپیمای گشت دریایی، شامل پاد چند کاربره (MMP) شرکت بوئینگ) منبع
-
1 پسندیده شدهدقیقا این فاکتور اثرگذاری و مهم هست برای همین در برخی طراحی تانک های مدرن لود دستی را انتخاب میکند چون به شکل عملی و در واقعیت تفاوتی بین نرخ اتش لود دستی و خودکار ایجاد نمیشود پس نمی توان از آن چشم پوشی کرد کلیپی که در پست قبلی قرار دادم مربوط به لود دستی در حال حرکت هست اگه کلیپ رو با دقت نگاه کنید میبیند فرد لودر با کمترین مشکل لود مهمات 120 م.م را انجام میدهد نقص فنی هم در لودر خودکار میتونه تانک رو عملا از کار بندازه
-
1 پسندیده شدهبه هیچ وجه جنبه تبلغاتی نداره... این یک تمرین برای افزایش امادگی جسمی و ذهنی فرد لودر هست. همچنین نشان میدهد در حالت استاندار لود دستی سرعت بیشتری از لود خودکار دارد. نکته اول در عمل لازم نیست در یک بازه زمانی کوتاه همه گلوله های تانک را در در داخل توپ قرار دهید. در یک نبرد واقعی نرخ آتش یک تانک به نرخ اتش4 یا 8 گلوله در دقیقه نمیرسد. قطعا در یک نبرد با شرایط واقعی نرخ اتش یک تانک هیچگاه به حد استاندار خود نمیرسد. علل مختلفی باعث افزایش زمان نرخ آتش در تانک ها میشود مانند زمان بر بودن زمان شناسایی اهداف تا شلیک ، تقسیم بندی اهداف بین واحدهای زرهی حاضر در منطقه و... . نکته دوم شاید به نظر برسد تانک های با اتولودر نرخ آتش بالاتری دارن اما در یک شرایط واقعی تانک های با بارگذار دستی میتواند به هم اندازه نرخ اتش داشته باشند (با احتساب زمان شناسایی هدف تا اجرای اتش) . مزیت اصلی بارگذار خودکار در تانک های امروزی کاهش تعداد خدمه است. به همین علت است که برخی کشورها هنوز بارگذار دستی را انتخاب میکنند. در اینده در صورتی افزایش کالیبر توپ ها قطعا نیروی انسانی توانایی بارگذاری مهمات کالیبر بالاتر از 120 میلیمتری به شکل دستی را نخواهد داشت در ان زمان قطعا بارگذار خودکار یک انتخاب نیست بلکه ویژگی هست که باید استفاده بشود. لود دستی در حال حرکت و زمین ناهموار هم به مدد سیستم های تعلیق به اسانی ممکن است اگرچه میتواند اثر منفی بر سرعت زمان بارگذاری هم بگذارد
-
1 پسندیده شدههانس گودریان از ناامیدی می گوید .... هیچ موقعیت ناامید کننده ای وجود ندارد ، تنها آدم های ناامید هستند که وجود دارند .
-
1 پسندیده شدهحتی نظامی گری هم حلال مشکلات نیست. تروریست ها، شبه نظامیان و گروه های جدایی طلب و قوم گرا برای ضربه زدن به امنیت مناطق مرزی و امنیت مردم، نه خیلی نیاز به تجهیزات و امکانات خاصی دارند و نه حتی اطلاعات وسیع و منابع مالی. فقط به مقداری جای پا بین مردم احتیاج دارند و بس. که هر چقدر گل این نا امنی بیشتر باشد این جای پا عمیق تر و مستحکم تر خواهد بود. اما بر خلاف این گروه ها، ارتش ها و دولت برای جلوگیری از ناامنی بشدت محتاج هزینه کردن، محتاج اطلاعات و مردمی هستند که این اطلاعات رو بهشون بدن، امکانات بسیار پیچیده ای میخوان که از نظام اداری گرفته تا سیستم های نظارتی، دیوار کشی و حتی همین خودروهای زرهی و امرپ و تانک و هلیکوپتر جزیی از این امکانات هست که در چشم میاد. بخصوص اینکه اگر به زیرساخت نگهداری این امکانات نگاه کنید اوضاع پیچیده تر خواهد شد. هر چقدر بیشتر از این تجهیزات اعمال قانون و خشونت استفاده کنیم مقدار مصرفشون افزایش پیدا میکنه، جای پای معاندین محکم تر میشه و روش های تروریستی هم پیچیده تر میشن. اصل مشکل ناامنی هم پا برجا میماند. بهتره ما در آنسوی مرزهامون فعالانه مشارکت سیاسی و اقتصادی کنیم، مرزها رو امن کنیم و تبدیل کنیم به بازارهای تجاری با همسایه ها، کاهش فقر برابر هست با بالارفتن امنیت. اینکه مردمی پولی در بساط داشته باشند و زندگی ای که حاضر به از دست دادنش بسادگی نباشند خودش مانع بزرگی برای ناامنی هست.گرچه ناامنی مرز افغانستان و عراق محصول بیش از 4 دهه جنگ مداوم هست و به این سادگی ها حل شدنی نیست. ای کاش برای استانهای مرزی افغانستان و ایران برنامه توسعه پایدار بلند مدت میریختیم. سرمایه گذاری در مرزها و حتی آنسوی مرزها برابر با سرمایه گذاری در خود ایران و در تهران،...
-
1 پسندیده شدهبرادرگرامی همین حالاهم بخشی از مرز با افغانستان وپاکستان دیوار کشیده شده اما به خاطر کمبود بودجه ادامه نداشت در ضمن اصولی هم انجام نشده بود به دلیل فذسایش خاک دیوار دایم سقوط میکرد خود نیروهای مسلح هم خواهان مسدود سازی مرز هستن یه جستجوی ساده کنید متوجه میشید مشکل شما اینه فکرمیکنید قرار همه مرز دیوار کشیده بشه حتی کوه درحالی که هدف نیروهای مسلح دیوار کشی در بخشی که امکان حرکت خودروهست وسیم خارداردرجایی که کوه هست بگردید فراوان انتقاد پلیس وغیره به خاطر تامین نشدن هزینه مسدودسازی مرز رو میتونید پیدا کنید
-
1 پسندیده شدهبرادرا یه سوال اساسی! چرا ضرب المثال عاقل را اشارتی بس است در این موارد صدق نمیکنه؟! خط عاطفی داستان و جلوههای ویژهی ضعیف دیگه با ما عجین شده. فکر کنم ایراد از خود ما هم هست. هرکس باید در حد وسع خودش از شهید الگو بگیره. یکی از منش شهید، یکی از رفتار شهید و یکی هم از اندیشهی شهید و صلابتش و شجاعتش. ولی امیدوارم در قاطبهی مردم تاثیر مثبت بذاره. انصافا همه که کشته و مردهی چهارتا انفجار نیستن. حالا ضعف فیلمنامه رو به حساب ضعف اقای صمدی بزارید (که میشه گفت غیرقابل چشم پوشی هم هست.)، ولی مهم چیز دیگه هست. یک شعر هم از گنجینهی حکمت، ادب و معرفت (کتاب درسی) نقل کنم!! دوستان مستفیض شن! اى برادر قصه چون پيمانهاى است معنى اندر وى مثال دانهاى است / دانهی معنى بگيرد مرد عقل ننگرد پيمانه را گر گشت نقل
