برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 5 آذر 1400 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهساخت اولین نمونه آزمایشی از جنگنده پنهانکار چکمیت تنها 4 ماه پس از رونمایی جنگنده جدید روسی ، یوری اسلایسر مدیرشرکت هواپیماسازی متحد روسیه (UAC) اعلام نمود که نخستین نمونه پروازی از نسل آینده جنگنده های تک پیشرانه چکمیت ، در حال طی مراحل تولید است . وی در 14 نوامبر2021 در مصاحبه ای بطور رسمی از پیشرفت ساخت اولین نمونه آزمایشی چکمیت در کارخانه کومسومولسک خبر داد ، در حالی که بطور همزمان ، اولین حضور این جنگنده در یک نمایشگاه خارجی رقم خورد و گزارشهایی مبنی بر همکاری امارات در این پروژه نیز همچنان به قوت خود باقی است . اما تعداد در حال ساخت از این جنگنده هنوز مشخص نبوده ولی انتظار می رود که اولین نمونه قابل پرواز تا اواسط سال 2023 دیده شود . این برنامه طبق پیش بینی های بلندپروازانه شرکت سازنده قرار است تا سال 2024 در خ تولید انبوه قرار گرفته و درسال 2026 آماده تحویل باشد . براساس تحلیل های موجود ، چکمیت جانشین بلافصل جتهای نسل چهارم میان وزن در رده میگ-29 باشد که برای اولین بار در سال 1977 وارد خدمت شد و نسخه های پیشرفته تر آن هنوز در خدمت قرار دارند ، در حالی که پیش بینی ها نشان میدهد که چکمیت در مقایسه با جتهای سنگین تری نظیر سوخو-30 و سوخو-57 بتدریج بخش قابل توجهی از خطوط تولید در روسیه را اشغال خواهد نمود و با توجه به هزینه های پایین احتمالی تعمیر و نگهداری به جز کشورهایی نظیر اوکراین ، لهستان ، اسلواکی و بلغارستان در سایر کشورهای کاربرمیگ-29 مورد استقبال قرار گیرد . بودجه طراحی و ساخت این جنگنده در ظاهر امر بصورت خصوصی تامین شده و احتمالا اولین جنگنده رادارگریز تک موتوره مجهز به پیشرانه های بردار رانش و قابلیت سوپرکروز لقب بگیرد . اما در خصوص پیشرانه این جنگنده ، حدس و گمان های بسیاری زده شده و اینکه کدام کشورها احتمالا به اولین مشتری آن تبدیل خواهند شد . اگر چه این هواپیمای رزمی بعنوان یک جنگنده سبک با هزینه عملیاتی پایین به بازار معرفی شده ، اما میتوان گفت که همتای ارزان تری از سوخو-57 خواهد بود . درواقع ، بر خلاف تخمین های قبلی ، این هواپیما مقداری بزرگتر از چیزی است که پیش بینی شده بود و در حالی که از یک نمایشگر رقومی بهره می برد ، طول بال آن تنها 13 درصد کوچکتر از سوخو-57 بوده که این امر نشان می دهد که احتمالا در کلاس جنگنده های میان وزن قرار می گیرد ، درصورتی که اگر چکمیت در رده جتهای سبک طبقه بندی میشد ، با توجه به استفاده از فناوری مشابه سوخو-57 از جمله تسلیحات یکسان و نسخه کوچک شده ای از رادار آرایه فازی فلون ، هزینه های پرداخت شده تحقیق و توسعه آن اصولا قابل توجیه نبود . از تاریخ رونمایی چکمیت تا امروز ، احتمال کاربرد پیشرانه ساترن 30 برای این طرح جدید مطرح گردید . این پیشرانه که قرار است از سال 2022 وارد خدمت شود ، طبق داده های موجود ،قوی ترین پیشرانه جت در سراسر جهان خواهدبود و جنگنده سوخو-57 از ترکیب دوتایی و چکمیت نیز بصورت تکی از آن استفاده می کند . درواقع امر ، استفاده از یک موتور مشابه ، ضمن کاهش مشکلات لجستیکی ، مزیتهای زیادی را در اختیار کاربر قرار می دهد . اما این احتمال که چکمیت از پیشرانه های AL-41 که هم اکنون در جنگنده های سوخو-35 استفاده میشود نیز بهره ببرد ، وجود دارد تا هزینه های آن تا سطح قابل قبولی کاهش پیدا کند . با این حال ، مجموع اطلاعات نشان میدهد که کاربرد ساترن 30 محتمل تر خواهد بود ، چرا که علیرغم اینکه AL-41 برای جتهای سبکتر بسیار مطلوب است ، اما ابعاد چکمیت نشان می دهد که موتور قدرتمند تری مورد نیاز است ، هر چند احتمال معرفی یک گونه جدید از ساترن 30 برای چکمیت نیز وجود دارد که عینا مشابه روند صورت گرفته در برنامه اف-35 است که پیشرانه اف-135 بعنوان یک گونه برگرفته از موتور اف-119 مورد استفاده قرار گرفت . این مساله با توجه به هدف گیری این جنگنده به بازارهای صادراتی به واقعیت نزدیک تر به نظر می رسد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- بن پایه 3--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم بررسی اواکس A100 روسیه جدیدترین محصول روسیه قادر به جمع اوی سیگنالها ، انجام وظیقه به عنوان پست فرماندی و حملات جنگ الکترونیکی می باشد. اولین نمونه A-100 Beriev نخستین پوراز خود را انجام داد این تواپیما قرار است به عنوان جدیدترین AWACS روسیه عمل کند. روسیه امیدوار است اولین نمونه عملیاتب این هواپیما را تا سال 2020 تحویل بگیرد. علاوه بر گنبد بزرگی که برای قرار گیری رادار در این نمونه وجود دارد نکتخ قابل توجه برای این هواپیماوجود انبوه انتن ها است که بخش های قابل توجهی از بدنه هوایپما را رار گرفه اند. که نشان می دهد شرکت سازنده( شرکت هواپیمایی متحد یا UAC) تلاش گسترده ای جهت تبدیل این هواپیما به یک پست فرماندهی و کنترل ، جنگ الکترونیک و سیستم جمع اوری سیگنال انجام داده. در 18 نوامبر 2017 نمونه اولیه اواکس A-100 اولین پرواز خود را از مجتمع علمی و هوانورد تاگانروک (Taganrog Aviation Scientific and Technical Complex) وافع در نزدیکی دریای آزوف در بین روسیه و اکراین انجام داد.UAC از یک هواپیکای Il-76MD-90A برای انجام این آزمایش پرواز استفاده کرد. که به طور خاص A-100ll نامیده میشود. هدف این پرواز تست ایرودینامیکی آنتن ها و ادوات نصب شده روی هواپیما بوده. همچینین در این پرواز عملکرد رادار و سایر سیستم های این هواپیما هم مورد بررسی قرار گرفت. این طرح به منظور جایگزینی اواکس های A-50M و A-50U Mainstay طراحی شده. آواکس a-50u آواکس َa-50 یوری بوریسوف، معاون وزیر دفاع روسیه در مارس 2017 در مورد این هواپیما گفت: (( این طرح یکی از اولویت های برنامه روسیه هست )). همچنین وزیر دفاع روسیه در سپتامبر 2016 اعلام کرد این طرح بگون های توسعه پیدا کرد که از تمام مشابه های خارجی برتر خواهد بود. UAC در یک بیانیه مطبوعاتی اعلام کرد که هدف اصلی از ساخت این هواپیمای جدید شناسایی هم زمان اهداف هوایی و سطحی در برد دور و شناسایی موشک های کروز کم پیدایی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند و هواپیماهای رادار گریز است . همیچنین این سیستم قادر است با در نظر گرفتن تهدیدات در زمین ، دریا و هوا جنگنده های خودی را به سمت انها هدایت کند. از بهبودی های صورت گرفته در این طرح نسبت به طرح A-50 استفاده از رادار Vega Primier در این هواپیما هست . رادار Vega Primier به صورت دستی در آزیموت و به صورت الکتریکی در ارتفاع اسکن را انجام می دهد. این سیستم قادر است اهداف هوایی را در برد 370 مایلی ( حدود 550 کیلومتری) و اهداف دریایی را در فاصله 250 مایلی ( حدود 380) میلومتری شناسایی کند. (رادار Vega Primier نسل جدید رادارهای ارایه فازی هست که قابلیت سرعت اسکن سریعتر و انجام همزمان چند کار تشخیص ، ردیابی و هوایت موشک را همزمان می توانند انجام دهد) وجود هواپیمایی با این قابلیت ابزاری منعطف برای مناقشات در دریای بالتیک و دریای سیاه در اختیار ارتش روسیه قرار می دهد. همچنین توانایی ارتش روسیه را در رهگیری موشک های کروز کم پیدا به نحوه گسترده ای بهبود می بخشد. هواپیماهای A-50 قبلا جهش بررسی هواپیماهای مورد حمایت ائتلاف امریکا به سوریه رفته اند گفته شده در سال 2015 نیروی هوایی روسیه اعلاف کرده که ترکیب آواکس های A-50 و میگ 31 تونسته در یک ازمایش موشک های کروز kh55 را شناسایی و منهدم بکنند. استفاده از A-100 آسانتر و ارزانتر از A-50 هایی است که از بدنه های قدیمی ایلیوشن 76 استفاده می کند. موتورهای جدید PS-90 که به تعداد 4 تا در این هواپیما استفاده میشود مصرف سوخت کمتر و عمر بیشتری دارند و به همراه قابلیت سوختگیری این هوایپا ایجازه پرواز طولانی مدت به این هواپیما می دهد. علاوه بر این هواپیمای جدید دارای تجهیزان ایونیک سیستم های مدیریتی و تجهیزات جدید برای کاهش بار خدمه و اپراتورهای سیستم می باشد. هواپیمای IL-76MD دارای یک کابین با نمایشگرهای بزرگ چند منظوره و سایر امکانات برای سهولت عملکرد خلبان هست بررسی دقیق نمونه اولیه A-100 تعداد تغییرات و ویژگی های چمشگیر را نسبت به A-50 نشام میدهد. وجود تعداد زیادی آنتن در جلو بدنه ، محل جمع شدن چرخ ها و در سراسر دم و همچینین گنبدهای ارتباطی ماهواره ای برای یک ماموریت هشدار اولیه و کنترل هوابرد غیر ضروری به نظر می رسد. معمولا هواپیماهای جمع اوری سیگنال و یا رله رادیویی این نوع پیکربندی را دارند. بررسی این تجهیزات نشان میدهد که احتمالا روسیه نقش های مختلف و یا حتی انجام جنگ الکترونیک را برای اون در نظر گرفته. رسانه روسی RT در آگوست 2016 گزارش داد (( این هواپیما داری سیستم پیشرفته برای پردازش سیگنال و قابلیت جنگ الکترونیک هست . طبق گزارش ها A-100 ممکن است به عنوان یک مقر فرماندهی پرواز هم برای ارتش استفاده شود.)) یک مرکز فرماندهی هوابرد تاکتیکی که قادر به انتقال سریع مقادیر زیادی اطلاعات لبن هواپیما و سربازان روی زمین است، می تواند توانایی روسیه را برای استقرار سریع و پشتیبانی از عملیات در مکانهایی که زیر ساخت های کافی برای ارتباطات وجود ندارد افزایش دهد. و مانند یک گره ارتباطی عمل کند و به سرعت بخشیدن جریان اطلاعات بین فرماندهان و یگان های عملیاتی مختلف کمک کند. در حال حاضر هواپیماهای IL-80 و IL-82 و TU-214 در ارتش روسیه قادر با اینکار هستند اما این هواپیماها فقط قادر به انجام عملیات ارتباطی هستند اما A-100 قادر به شناسایی و مدیریت میدان جنگ نیستند . هواپیماهای IL-80S و TU-214SR به طور خاص برای استفاده از رئیس جمهور و نزدیکترین مشاوران رئیس جمهور برای زمان حملات اتمی ساخته شده اند. این هوایپماها مشابه E-4B Nightwatch ایالات متحده عمل می کنند. نیروی هوایی روسیه دارای ناوگان هوایی جنگ الکترونیک بزرگ اما پیری هست . این هواپیماهای عمدتا IL-20 , IL-22 هستند که مربوط به دوران شوروی هستند. این هوایپماها به همراه A-50 در سوریه به ارتش بشار اسد کمک کردند تا گروههای شورشی را پیدا کنندو با انها درگیر شوند. هواپیمای ایلیوشن 20 هرچند روسیه برنامه داشته که TU-214 جایگزین این هوایپماهای قدیمی شوند اما روسیه تا به حال فقط دو فروند از این هواپیماها را تونسته تولید کند و آنها را به تجهیزات جاسوسی سیگنال ، رادارهای تصویر برداری و دوربین های چند طیفی مجهز کند. بعد از اولین پرواز A-100 روزنامه داخلی وزارت دفاع اعلام کرد که برنامه هایی برای استفاده از این طرح برای کنترل هواپیماهای بدون سرنشین وجود دارد. از انجایی که روسیه برای هواپیماهای بدون سرنشین خود به کنترل دید خطی متکی هست ، این امر می تواند به طور چشمگیری برد و دامنه عمبکرد پهبادهای روسیه را افزایش دهد. نیروی های روسیه قبلا از پهبادها در اکراین و روسیه برای شناسایی اهداف ، تنظیم اتش توپخانه و ارزیابی پیامدهای حملات توپخانه و تسلیحات هوایی دریایی و زمینی استفاده کرده است . با این قابلیت هواپیمای A-100 می تواند این هواپیماها را به عمق بیشتری از خاک دشمن ببرد. و به فرماندها اجازه انجام ماموریت های پیشرفته تر و پیچیده تر را در عمق خاک دشمن بدهد. استفاده از سیستم های جنگ الکترونیکی این امکان را به A-100 می دهد که بتواند عملیات ردیابی ، نظارت و مشدود کردن رادارهای دشمن و یا رله های ارتباطی آنها را انجام دهد. از طرفی استفاده از تکنولوژِ AESA رادار Vega Premier این امکان را می دهد که بتواند با کنترل امواج و تمرکز پرتوهای الکترومغناطیسی بتواند رادارهای دشمن و با سیستم های ارتباطی آنها را دچار اختلال کند تمرکز روز افزون ارتش روسیه روی جنگ الکترونیک و حملات سایبری و اطلاعاتی این امکان را به ارتش می دهد که بتواند سیگنال های ناوبری دشمن را دچار اختلال یا جعل کند و هم بتواند حملات سایبری و انتشار پیامهای جعلی را در بین نیروی های دشمن انجام بدهد. tu-214 این قابلیتها به راحتی میتواند به نیروهای روسیه اجازه دهد تا عملیات نظامی دشمن را مختل کنند، سردرگمی ایجاد کنند یا روحیه سربازان را تضعیف کنند. وقتی صحبت از حملات به شبکه جیپیاس میشود، این امر میتواند نه تنها بر توانایی نیروی نظامی ایالات متحده برای ناوبری تأثیر بگذارد، بلکه بر توانایی آنها برای احساس اطمینان در استفاده از مهمات هدایت شونده دقیق تاثیر می گذارد. نیروی هوایی روسیه درحدود 100 فروند هواپیمای il-76 در اختیار دارد. در گذشته تلاش شده با تبدیل برخی از این هواپیماها به حمل بمب از انها استفاده شود هر چند تاثیر این اقدام مشخص نیست اما داشتن توانایی برای تبدیل این هواپیماها به پلت فرم های جنگ الکترونیکی و یا اطلاعاتی به میران بسیار زیاد مفیدتر می تواند باشد. نیروی هوایی ایالات متحده کیت های مدولار در اختیار دارد که میتواند هواپیماهای سی 130 را به نقشهای جنگ الکترونیکی و یا شناسایی تبدیل کند . برای روسیه هم این روش یک روش کم هزینه برای در اختیار داشتن هواپیماهای تخصصی هست در زمانی که اصلی ترین مشکل روسیه کاهش بودجه نظامی هست. با در نظر گرفتن همه این به نظر می رسد رادار Vega Premier بخش کوچکی از قابلیت هایی هست که روسیه برای هواپیمای A-100 در نظر گرفته است و برنامه اصلی روسیه توسعه و تست سیستم های نظامی پیشرفته روی این هواپیما برای استفاده روی سایر هواپیماهای هست منبع1 منبع 2
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. توضیح ضروری : برای بنده بهتر و راحت تر این بود که بجای کل مصاحبه فقط یکی دو جمله از مصاحبه را همراه با لینک مصاحبه قرار می دادم. اما متأسفانه مصاحبه در رسانه ای منتشر شده بود که امکان ارائه لینک مستقیم مصاحبه وجود نداشت (نه بخاطر این مصاحبه ، بلکه به دلیل سایر مطالب منتشر شده در آن رسانه) و چه بسا که عمل به روش استاندارد و قرار دادن لینک آن رسانه در تاپیک ، میلیتاری را دچار حاشیه های غیرضروری می نمود. رمزگشائی از سانحه سقوط هرکولس فرماندهان (بخش سوم) عکس تزئینی است و ارتباطی با این سانحه ندارد روایت مسئول تیم بررسی سانحه سروان (در زمان وقوع سانحه هرکولس دارای درجه سرهنگ) بهمن فرقانی - پایگاه یکم شکاری - سال 1352 سوال : شما مسئول بررسی پرونده این سانحه بودید. سقوطی که ۷ مهر ۱۳۶۰ در اطراف تهران، کهریزک رخ داد و پنج نفر از فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه در آن جان باختند. اما نوع سقوط این هواپیما از زبان بسیاری از کارشناسان هوایی، مشکوک، غیرعادی، یا حتی عمدی توصیف شده. نتیجه بررسی شما چه بود؟ اجازه بدهید همین جا شما را متوقف کنم، کدام کارشناس هوایی اظهارنظر کرده؟ همه کسانی که من در تمام این سی و چند سال به اظهارنظرهایشان گوش کردم، هیچ کدام تخصصی در بررسی سانحه نداشتند. اظهارنظرهای ادیبانه و فاضلانه بوده، بدون اینکه تخصصی داشته باشند. کسی در این مورد هیچ نظر تخصصی نداده. نظر تخصصی مال تیم ما و ضمناً تیمی [است] که از پاکستان دعوت کردیم و آمدند. فقط این دو نظریه است. بقیه همهاش شایعه است. سوال : خب، مثلاً کاپیتان هوشنگ شهبازی بود که در این باره عین همین مسئله را میگوید، یا خلبان همین هواپیما همین نظر را دارد و امیر سرتیپ مصطفی توتیایی که از نیروهای قدیمی ارتش است، ایشان هم همین نظر را میدهد، سرهنگدوم بازنشسته محمدعلی شریفالنسب ایشان هم همین نظر را دارند دقیقاً. در گفتوگوهایی که با اینها شده همه ایشان آن صفاتی را که من عرض کردم در مورد این سقوط به کار بردهاند. شما نظرتان چیست؟ عرض کنم خدمتتان، همه این اشخاصی که فرمودید هیچکدامشان نه در محل سانحه بودند و نه از لاشه هواپیما بازدید کردند... هیچ گونه تخصصی در بررسی سانحه ندارند. من از زمان ستوان دومی، از زمانی که وارد نیروی هوایی شدم در بررسی سانحه بودم. بهترین دورههای بررسی سانحه را در دانشگاه یو اس سی کالیفرنیا و در نیروی هوایی دیدم، و بیشترین سوانح نیروی هوایی را در تاریخ نیروی هوایی ایران من بررسی کردهام. تمام سوانح مهم نیروی هوایی را، از جمله سانحه وزیر خارجه الجزایر، واقعه طبس، سانحه جمبوجت ایران در اسپانیا، سانحه سقوط کایت ارتشبد خاتم و ... همه اینها را من بررسی کردهام. حالا اگر نظر من را میخواهید با آن آقایان [مقایسه کنید] که حتی کوچکترین تخصصی در بررسی سانحه ندارند، شما مختارید. سوال : نه، من فقط نظر آنها را اعلام کردم خدمت شما. در این مصاحبه فقط نظر شما را میخواهیم بدانیم. هر کسی نظری دارد آزاد است در اظهار نظر، ولی هرکس از نظر تخصصی ارزشمند است، نظر او را باید بررسی کرد. سی-۱۳۰ ئی شماره ۸۵۲۵-۵ در سال ۱۳۵۶ (تصویر بالا) و همان هواپیما پس از سانحه در صبح روز هشتم مهر ۱۳۶۰ سوال : داستان را شما برای ما بگویید. این اتفاق به هرحال اتفاق بسیار مهمی بود که گفته میشود حتی روی مسیر جنگ هم تاثیر گذاشت و بعضی کارشناسان میگوید طولانی شدن سرنوشت جنگ تا حدودی مربوط به این مسئله بوده. بنابراین موضوع مهمی است. شما چه دیدید، در چه شرایطی بررسی کردید و به چه نتایجی رسیدید؟ بله.از این جا شروع کنم که تمام این سران صبح آن روز رفته بودند اهواز برای بررسی نتیجه عملیات ثامنالائمه، و یک نکتهای که بازی سرنوشت را نشان میدهد، وقتی فکوری و سران در اهواز پیاده میشوند، یکی از دوستان من، سروان مهرداد مستشاری که آنجا در دسک اهواز کار میکرده میآید پای هواپیما که با این هواپیما برگردد، چون مهرداد خلبان بود. این میبیندش و میگوید کجا داری میروی؟ میگوید میروم تهران. فکوری دستش را میگیرد و میگوید نه، صبر کن عصر با هم بر میگردیم. این آدم را از پای هواپیما بر میگرداند، با خودش در هواپیما بود که ایشان هم در آن سانحه شهید شدند. ولی واقعاً بازی سرنوشت بود که مرگ را به سراغ این آدم آورد. به هرحال عصر وقتی اینها بلند میشوند به طرف تهران... اولاً ترکیب خدمه پروازی را بگویم؛ خلبان آقای صولتی تجربه زیادی روی هواپیمای سی-۱۳۰ نداشت [البته جناب صولتی برعکس این ادعا را دارند]، کمک خلبان تحت آموزش بود، و مهندس پرواز این هواپیما یکی از قدیمیترین مهندسان پرواز سی-۱۳۰ بود که بیش از دههزار ساعت در این هواپیما پرواز داشت و بنابراین در واقع فرمانده هواپیما این آدم بود، چون هر چه میگفت بقیه دربست قبول میکردند. کما این که چنین هم شد. اینها وقتی میآیند بالای کهریزک، وقتی شروع به کم کردن ارتفاع میکند، دستهگازهای هواپیما را میکشد به آیدل که شروع کند به کم کردن ارتفاع. به محض این که دستهگازها را میکشد عقب، طبق گفته خود خلبان صدایی شبیه به انفجار میشنوند، در طرف راست هواپیما، و برق هواپیما قطع میشود. مهندس پرواز نگاه میکند به نشاندهندههای آرپیاِم (Revolutions per minute) چهار موتور، میبیند هر چهار تا صفر را نشان میدهند. دو دستی میزند توی سر خودش و میگوید وای، هر چهار موتورمان رفت!! تمام اِشکال از همین جا شروع میشود. این آقای مهندس پرواز با آنهمه تجربه و سابقه پرواز، نمیدانست که آرتیاِم هواپیما فقط در یک شرایط ممکن است صفر نشان بدهد و آن وقتی است که برق به آن نرسد. در حالی که اگر موتورها هم خاموش بشوند، به خاطر این که باد ملخها را میچرخاند، ۱۲ درصد آرتیاِم نشان میدهد، هیچوقت صفر نشان نمیدهد مگر این که برق نداشته باشد. وقتی ایشان میگوید چهار موتورمان رفت، چون در واقع فرمانده معنوی هواپیما ایشان بوده، خلبان هم دربست قبول این نظریه را میکند، و شروع میکند به فرود اضطراری در بیابان. و در تمام این مدت، روند موقعیت اضطراری را رعایت نمیکند. وقتی برق میرود، سوئیچی است که [با زدن آن] هواپیما از برق میرود روی باتری؛ این سوئیچ را اگر میزد روی باتری، برق میآمد و هیچ مشکلی نداشتند و به طور نرمال میآمدند و مینشستند. ولی این کار را نکردند و مبدل سوئیچ روی حالت باتری نبود، روی زمین هم ما ازش عکس گرفتیم، روی باتری نبود. از خدمه پروازی هم در مصاحبه پرسیدیم که آیا این کار را کردید، نکرده بود، میگفتند که نکردهاند. حتی اگر دستهگازها را میدادند جلو میدیدند که موتورها دارند کار میکنند. این کار را هم نکردهاند. آمدهاند برای نشستن. در آن تاریکیهای اول شب، به طرز معجزهآسایی این هواپیما را سالم میگذارند روی زمین. هواپیما سالم روی زمین میآید، خیلی مهم است این نکته، برای این که اگر خرابکاری بود یا انفجاری در هواپیما بود، خب این هواپیما سالم به زمین نمینشست. تا این لحظه خون از دماغ هیچ کسی نیامده بود و همه مسافران و خدمه صحیح و سالم بودهاند تا این لحظه. یک مقدار که هواپیما میآید جلو، از بخت بد، یک خاکریز قنات سر راهشان بوده، چرخ راست هواپیما میرود روی خاکریز قنات، هواپیما یکوری میشود به طرف چپ، بال چپ میگیرد به زمین، بال میشکند و چون بال، باک بنزین است و پر است، بنزینها میریزد و هواپیما آتش میگیرد، و کسانی که مثل خلبان و چند تن از کرو که از پنجره کابین بیرون آمدند یا توانستند از شکافی که در بدنه ایجاد شده بود همان لحظات اول بیایند بیرون، اینها سالم ماندند که مجموعاً فکر کنم از نود و چند نفر سرنشین و خدمه پروازی ۱۸ نفر سالم ماندند. و بقیه در اثر دود حاصله خفه میشوند و بعد در آتش میسوزند. سوال : روایتی که کردید تا حد بسیار زیادی به آنچه خلبان هواپیما توصیف میکند، شباهت دارد. ایشان میگویند هر چهار موتور هواپیما به طرز استثنایی فلِیمآوت یا خاموش شده بوده در زمانی که برق از دست رفته. و دیگر این که یک آتش سوزی در جعبه سمت راست هواپیما اتفاق میافتد، که حالا بعداً به این نکته هم میرسیم که به داستانی درباره این موضوع قبل از پرواز اشاره میکند. اینها آیا طبیعی بوده که یک چنین هواپیمای سی-۱۳۰، چنین اتفاقی برایش بیفتد؟ ببینید، کلید معما در این جاست که اگر آن خاکریز قنات آنجا نبود، هواپیما صحیح و سالم نشسته بود و هیچکس صدمه ندیده بود. تنها کلید معما در اینجاست. همه این تئوریها بر باد میرود وقتی که هواپیما صحیح و سالم به زمین بنشیند. وقتی ما رفتیم آنجا و بررسی کردیم، اولاً ببینید هواپیمای سی-۱۳۰ چهار موتور مستقل دارد، ما فرض کردیم خلبان راست میگوید و انفجاری رخ داده. تیم مواد منفجرهمان را اول آوردیم همه جای هواپیما را [بررسی کردند]، چون مواد منفجره آثاری از خودش باقی میگذارد، کوچکترین اثری از مواد منفجره در لاشه هواپیما دیده نشد. و بعد، چون چهار موتور هواپیما مستقل هستند، گفتیم یک کاری بکنیم که هر چهار موتور هواپیما از بین برود، یک جای هواپیما خودمان بمب بگذاریم که هر چهار موتور از بین برود، چنین چیزی امکان ندارد! چون هر موتور این هواپیما مستقل است، شما باید چهارتا بمب در چهار نقطه هواپیما بگذاری که هر چهارتا هم با هم منفجر شوند، تا هر چهار موتور از کار بیفتد. چنین چیزی اصلاً امکانپذیر نیست و از عهده هیچ گروه تروریستی معمولی بر نمیآید که بتوانند چنین کاری بکنند. هرکولس دارای چهار موتور Allison T56 می باشد که هر یک جداگانه و مستقل از سایرین عمل می کند دلایل بعدی: موتور توربوفَن سی-۱۳۰ در حدود ۲۴۰۰۰ دور در دقیقه میزند، ملخ هواپیما در حدود ۱۰۲۰ دور در دقیقه میزند، و این یک اختلاف دوران عظیمی این جا هست که برای جبران این اختلاف، گیرباکس (جعبه دنده) تعبیه شده که دور موتور را با دور ملخ هماهنگ میکند. حالا اگر موتور متوقف بشود یا فلِیمآوت بکند، اختلاف آرتیاِم باعث میشود جعبهدنده خرد بشود. برای پیشگیری از این اتفاق، کارخانه سازنده آمده یک چیزی شبیه کلاچ اتوماتیک برای این جعبه دنده تعبیه کرده که به محض این که موتور فلِیمآوت میکند، این کلاچ ملخ و جعبهدنده را از موتور جدا میکند و ملخ دیگر به صورت آزاد میچرخد. ما هر چهار موتور این هواپیما را باز کردیم و بررسی کردیم، هر چهار کلاچ موتورها درگیر بود، یعنی نشان میداد که موتور کار میکرده. موتور از کار نیفتاده بوده. بهترین دلیل علمی برای این که موتور کار میکرده کلاچها بود. نمیشد که هر چهار کلاچ همزمان بد عمل کنند. هر چهار تا درگیر بودند، یعنی داشته کار میکرده. بعد هم در سوانح هوایی، هواپیماهای ملخ دار وقتی روی زمین مینشیند، همین جور که دارد به جلو میرود، وقتی چرخهایش میشکند یا هرچه، ملخها که به زمین میگیرد، در هر دوری که ملخ میزند، یک ضربه به زمین میزند و علامت میگذارد که با اندازهگیری این فاصلهها و سرعت تقریبی هواپیما میشود دور تقریبی موتور را حساب کرد. همه اینها را که حساب کردیم دقیقاً دوری در حدود آیدل را نشان میداد. بنابراین، خلبان مسلماً میگوید بله، خرابکاری بوده برای این که یک اشتباه کوچک ساده و اجرا نکردن دستورالعمل اضطراری باعث شده که تعداد زیادی آدم مهم و غیرمهم، انسانها جانشان را از دست دادهاند. مسلماً وجدانش قبول نمیکند خطای خودش را بپذیرد و سعی میکند به در و دیوار بزند. ولی دلایل علمی اینها بود... سوال : خب اگر برق هواپیما قطع شده باشد و برق موتورها قطع شدهاند، یعنی سیستم برق و هیدرولیک هواپیما قطع شده باشد، چه کاری از دست خلبان بر میآید در چنین شرایطی؟ دستورالعمل اضطراری قطع برق که در چکلیست هر خلبانی هم هست، نوشته آقا این مبدل سوئیچ را از اینور بزنید آنور به روی باتری. همه چیز به حال عادی بر میگشت. فقط یک حرکت انگشت ایشان کافی بود تا از این سانحه جلوگیری بکند، این کار را نکرده. خلبان علی صولتی - در گفتگو با یکی از رسانه های داخل کشور از اقدامات خود در زمان سانحه دفاع نمود سوال : آقای فرقانی، آقای صولتی به روایت خودش میگوید از سال ۵۲ که به آمریکا میرود برای خلبانی و دوسال بعد که بر میگردد، از سال ۵۴ درواقع ایشان به واحد سی-۱۳۰ در ارتش ملحق میشود، و از آن موقع سابقه راندن این هواپیما را داشته. در جنگ هم پروازهای زیادی داشته. چطور خلبانی که این همه سال در این هواپیما کار کرده این موضوع ساده را متوجه نشده؟ از خودشان باید بپرسید. از ایشان بپرسید چرا طبق چکلیست عمل نکرده. بعد که توی هواپیما میروند، چکلیست را باز میکنند جلویشان میگذارند، اولین آیتم چکلیست این است که مبدل سوئیچ را بزن روی باتری، و نکرده. در محل سانحه هم که عکس گرفتیم از پنل، سوئیچ روی مبدل بود، هنوز روی باتری نرفته بود. سوال : سؤال این جاست که چرا دلیل این سقوط هیچوقت اعلام نشد؟ به هرحال وقتی هواپیمایی در این سطح سقوط میکند، حتماً دلایلش اعلام میشود در همه جای دنیا. این که در این باره چنین سکوتی ترجیح داده شد علتش چیست؟ والله من سیاستمدار نیستم. دلایلش هر چه هست، ما نتیجه بررسیهایمان را در گزارشم کتباً اعلام کردم. بعد یکی از دوستانی که در ضداطلاعات سپاه کار میکرد، به من گفت چون خلبان اصرار میکند که بمبگذاری بوده و بعضی از دوستان عقیدتیسیاسی هم با او موافق هستند، زمزمه این را میکنند که مجاهدین بمب گذاشته بودند توی هواپیما و آقای فرقانی دارد با مجاهدین همکاری میکند که این داستان را لاپوشانی کند. من به خاطر این که از خودم محافظت کنم، در انتهای گزارشم پیشنهاد کردم که به دلیل اهمیت سانحه پیشنهاد میکنم از یکی از کشورهای دوست و برادر، تیم بررسی سانحه دعوت بکنیم و بدون اینکه اطلاعاتی به آنها بدهیم، آنها بیایند و مجدداً بررسی کنند. خوشبختانه این پیشنهاد من قبول شد و از پاکستان دعوت کردند یک ژنرال پاکستانی که رئیس امنیت پرواز نیروی هوایی پاکستان بود با یک تیم متخصص سی-۱۳۰ آمدند و بررسی کردند و دقیقاً همانهایی را که ما کشف کردیم، دقیقاً آنها را تایید کردند. یعنی دو منبع بیطرف این مسئله را تأیید کردند. حالا چرا اعلام نکردند، این دست من نبود. من گزارشم را به صورت خیلی محرمانه به ستاد نیروی هوایی دادم. من بعد از آن هیچ کنترلی روی گزارشهای بعد از سانحه ندارم. سوال : نکتهای را خلبان پرواز مطرح میکند که من این روایت را از قول خودشان میگویم، شما ببینید شنیدهاید این را یا نه. یک بار هم اشاره کردم به آن. اما دقیقترش این است که ایشان میگوید بعد از سانحه، مسئول تیم پروازی، کسی به نام علی پهلوان، به ایشان گفته که قبل از پرواز، دونفر هایلِوِل متخصص برق آمدهاند و موقعی که هنوز هواپیما در اهواز بوده، درِ جعبهای را که بغل هواپیما بوده و همان جا هم در زمان سقوط آتش گرفته را باز کردند و دستکاری کردند. آقای پهلوان ازشان پرسیده که چرا باز میکنید و چه کار دارید به این بخش، گفتهاند دستور داریم ببینیم خلبان نکند اسلحهای قایم کرده باشد این جا. میگوید این واقعه بعداً اصلا پیگیری نشد. شما چیزی در این مورد شنیدید؟ هیچ گزارشی در این مورد هیچ کس به ما و به اطلاعات و هیچ جای دیگری [نداد و] هیچ نوع گزارشی در این مورد وجود ندارد و این فقط گفته خلبان است بعد از این واقعه. ولی در این مورد کوچکترین گزارشی به هیچ جا نشده. یعنی اصلاً چنین گزارشی وجود ندارد. فقط گفته آقای صولتی است. سوال : سرهنگ فرقانی، مسئول تیم بررسی پرونده سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ که در ۷ مهر ۱۳۶۰ در حوالی کهریزک سقوط کرد. سپاسگزارم که با ما گفتوگو کردید. تشکر میکنم از وقتی که به من دادید. بهمن فرقانی - جانشین پایگاه وحدتی در آغاز جنگ - رئیس بازرسی و ایمنی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ... پایان پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهقابلیت تحرک یا قدرت آتش / حفاظت ، مساله این است !!!! زره پوش سنگین T-35 A ، سال 1936 ، مرکز آموزش زرهی ، خارکف زره پوش سبک BT-7 سری 2 ، استتار زمستانی ، زمستان 1939 جنگ زمستانی اتحاد شوروی - فنلاند ، در ماه های منتهی به آغاز جنگ دوم جهانی، یکی از ناشناخته ترین درگیریهای نظامی و در عین حال یکی از عبرت آموزترین مخاصمات در اروپا بشمار می آید . این جنگ ، از جهات گوناگون ، مورد بررسی کارشناسان نظامی قرار گرفت . از یک سو ، بیلان ارتش سرخ ، این تصور را در میان افسران OKW ، بوجود آورد که هسته اصلی رهبری نظامی روسها ، توانایی چندانی در طرح ریزی و اجرای عملیات نظامی ندارد . از سویی دیگر ، همین تصوردر ذهن ژنرال تیموشنکو ( بعنوان رهبر عملیات نظامی علیه فنلاند ) ، البته به شکل محدودتر بوجود آمد و همین مساله ، وی را وادار نمود تا تغییرات گسترده ای در ارتش و بویژه نیروی زمینی بوجود آورد . بنابراین ، با توجه به تجارب بدست آمده در جنگ زمستانی ، خط تولید زره پوش های سبک به نفع تولید زره پوش های سنگین تغییر یافت. اما تانکهای جدید ، بواسطه عجله ستاد ارتش برای دراختیارگرفتن سریع تجهیزات ، از قدرت تحرک چندانی برخوردار نبودند . اما بدلیل قدرت آتش بالا و سطح حفاظت مناسب ، قادر بود تا با حفظ قابلیت اجرای عملیات رزمی در زمستان ، خطوط دفاعی دشمن را درهم شکنند . با این حال ، شکست ارتش فرانسه در سال 1940 و نقش زره پوش های سبک آلمانی در پیشروی سریع به داخل خاک فرانسه ، موجب شد تا ستاد کل ارتش سرخ ، مجددا" بر تولید زره پوش های سبک تاکید نماید . پی نوشت : 1--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهسلام جالب است که مرکز فضایی امام خمینی تنها مرکز پرتابهای فضایی فعال ایران است که تقریبا تمام پرتابها از این مرکز تا به حال انجام شده است . حالب تر این که ماهواره ای که سپاه پرتاب کرد اصلا از این مرکز پرتاب نشد ! از همه جالب تر این که همه موشکهای پرتابی سوخت مایع بودند و تنها پرتاب ماهواره بر سپاه هم مرحله اولش سوخت مایع بود !
-
1 پسندیده شدهبیش از هر چیز بنده نگران نقش و موضع مسکو تو این مسئله هستم در هر صورت اگه از طرف ارمنستان کوتاهی و خیانتی صورت بگیره کار خیلی سخت و غیر ممکن میشه برامون
-
1 پسندیده شدهاصولا فضاسازی ما به همین دلیل بود دیگه. حضور تکفیریها و صهیونیستها بهترین بهانه هست. صهیونیستها به این دست بهانه ها و اردوغان هم همینطور مدام در حال حمله به کشورهای همسایه خودشون هستند. تازه ما که قصد حمله نداریم، ما قصد کمک! داریم. ولی حق باشماست این دو رژیم حمایت بین المللی دارند و کار ایران بسیار سخت هست ولی در این مورد اجماع بین المللی وجود نداره. یعنی شاید اردوغان خط و نشان بکشه و حتی حماقت کنه و دخالت کنه ولی هم مردم ارمنی خود این مناطق، هم جهان موافق سیاست کشورگشایانه اردوغان و نوچه هاش از جمله الهام نیستند. شاید در ظاهر توپ و تفنگ کنند ولی در باطن بعید میدونم اقدام خاصی کنند به طور جدی. فقط میمونه رویارویی ما با الهام و اردوغان که اگر از موضع قدرت باشه میشینن سرجاشون. به هر حال متصل کردن سرزمین های ترک(!) هم تا حدی هزینه هاش قابل تحمل هست. بماند که الهام ساده لوحانه از مدتها پیش هدف نهایی را لو داده که اصولا راضی به یک استان نیست و کل مناطق جنوبی ارمنستان و حتی ارمنستان را به طور تاریخی متعلق به باکو میدونه و تهدید مستقیم کرده بود دیر یا زود فتحش میکنه! (البته همه میدونیم در این قواره نیست و سخنان اردوغان را تکرار میکنه، حتی بعید نیست بعد مدتی با فرض اشغال مثل رضاخان از سر حاتم بخشی بگه چه ارزشی داره خاک و دوستی مهمتره و ما یک ملتیم در دو کشور و حالا چه فرقی میکنه دست کی باشه!) خلاصه توپ و تفنگ الانشونم که ما تا دم مرز اومدیم و جاده ساختیم و فقط یک هل مونده تا اینجا وصل بشه اونجا و نمایش هاشون بعد هشدار جدی ایران برای سنجش موقعیت و از تب و تاب نیفتادن هست. باید مراقب بود و با توقیت مواضع نظامی جدیت خودمون را اب این هدف مدام گوشزد کنیم.
-
1 پسندیده شدهترکیه رسما وارد لیست خاکستری fatf شد!! با توجه به مراودات اقتصادی بسیار گسترده شرکتهای ترکیه با کشورهای غربی این موضوع تبعات قابل توجهی بر اقتصاد ترکیه داره و میتونه لیر رو بیش از پیش تضعیف کنه. مجموع بدهی خارجی ترکیه بسیار سنگین و حدود 450 تا 500 میلیارد دلار براورد میشه!!! که با توجه به افت روزافزون ارزش لیر، برای پرداخت سود و اصل این بدهی فشارهای اقتصادی بر ترکیه روز به روز بیشتر میشه.
-
1 پسندیده شدهسینمای زرهی ورماخت !!! تصویر فوق یکی از مشهورترین نسخه های تانک پانزر یک را نشان می دهد که بعنوان زره پوش " فرماندهی و کنترل " در جنگ جهانی دوم توسط ورماخت مورد استفاده قرار می گرفت ، اما در لشکرهای پانزر علاوه بر واحدهایی که وظایف رزمی را برعهده داشتند ، گروهان های تبلیغات رزمی با عنوان propaganda kompanie یا propaganda companies وجود داشت که عمدتا" با شناسه PK شناخته می شدند که ماموریت تصویر برداری از عملیات رزمی ورماخت در خطوط مقدم را بر عهده داشتند . این زره پوش ها که عمدتا" با شناسه panzerbefehlswagen I B مورد استفاده قرار می گرفتند ، به یک دوربین تصویربرداری سینمایی مجهز بودند .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهخانواده خودروهای رزمی هوابرد روسیه/شوروی از چپ به راست BMD-1 BMD-2 BMD-3 BMD-4 BMD-4M با گذر زمان و ارائه نمونه های جدید تر خودروهای رزمی هوابرد اندازه و وزن آنها بیشتر شده است. که به تبعه آن حفاظت، تسلیحات و قدرت موتور انها نیز افزایش پیدا کرده است.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان میلیتاریست بقول قدیمی ها ، یک کلام ، ختم کلام. نقش برنامه ریزی در پیروزی و شکست قال امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع) مَن تَأخَرَ تدبیرُهُ ، تَقَدَمَ تَدمیرُهُ هرکس در برنامه ریزی عقب بماند ، در نابود شدن پیش می افتد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... در باب اهمیت قدرت هوایی اگر آسمان در اختیار و کنترل ات قرار ندارد ....... به جنگ نرو ...!!!! ژنرال چاک هورنر ( فرمانده وقت نیروی هوایی ائتلاف در جنگ دوم خلیج فارس - 1990 )
-
1 پسندیده شدهبا سلام مقابله با تیم های "MAN-PAD" در اطراف فرودگاه هایی مثل بگرام و قندهار و ... که هاب های لجستیکی شوروی بودن چطور صورت میگرفت ؟ سوال دوم اینه که شوروی ترجیح میداد کودتا صورت نگیره ؟! اگر بله با اهداف بلند مدت وارد افغانستان شدند یا کوتاه مدت ؟ یا اصلا با هدف و برنامه مشخصی برای دستیابی وارد شدند ؟ با توجه به این نکته که بیشتر تصمیم ورود به افغانستان توسط سه گانه " وزیر دفاع - وزیر امور خارجه و دبیر ( رئیس ) ک.گ.ب " گرفته شده بود و تاحدی با توجه به وضیعت سلامت برژنف - رهبری سیاسی از دور تصمیم گیری خارج شده بود !! . نکته سوم اینه که امروز در نیروهای مسلح روسیه سرویس و نیروی جداگانه ای برای نیروهای ویژه ( SOF) داریم که شامل تیپ های نیرو های ویژه " اسپاتناز " می شود آیا می توان نتیجه گرفت که تشکیل این نیرو های درس های گرفته شده از افغانستان هست ؟ سوال بعدی این هست که در دوره 1980-1988 رهبری شوروی با توجه به تنش ها با چین مجبور به مستقر کردن 25+ لشکر از لشکر های نوع A در خاور دور داشت و همچنین یگان های دیگه ای در غرب و سایر نقاط مستقر بودند چگونه با خطر انقلاب یا شورش اقلیت مسلمانان در آسیای مرکزی و در مسیر خطوط ارتباطی زمینی "LOL" را خنثی میکرد و برای کاهش روحیه پرسنل از سیستم چرخشی که مثل آن را در 2003 مشاهده کردیم استفاده کردند یا ... ؟ سوال یا مسئله بعدی این هست که چرا ک.گ.ب یا در کل شوروی با دخالت ها و پشتیبانی های ISI " پاکستان " و عربستان و سایر کشور های به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مقابله نکرد ؟ با تشکر
-
1 پسندیده شدهمقدمه مترجم : در فضای وب پارسی ، بخصوص ان دسته از کاربرانی که در حوزه دفاعی قلم می زنند ، رویکردی مشخص با تمرکز خاص بر روی سخت افزار رزمی وجود دارد ، در حالی که گستره دانش نظامی ، فراتر از آنچه که مطلوب ذائقه مخاطبان است به نظرمی رسد ، با این وصف ، در زمان بررسی مراجع معتبر نظامی ، با مقاله ای روبرو شدم که عملکرد ارتش سرخ در افغانستان را از دید یک نظامی متخصص آمریکایی مورد بررسی قرار داده بود . این مقاله با ادبیات رسمی و بدون زوائد ژورنالیستی به رشته تحریر درآمده و تحلیل کاملا نظامی را در اختیار مخاطب قرار می دهد . منظره عمومی دره پنج شیر در افغانستان وجود ارتفاعات سر به فلک کشیده در افغانستان ، چالشی جدی برای جتهای پشتیبانی نزدیک و بالگردهای توپدار روسی بشمار می آمد مقدمه به نقل از نویسنده مقاله : در اوایل سال 1990 میلادی ، دانشکده توپخانه دفاع هوایی ارتش ایالات متحده ، فرصت مطالعاتی منحصر به فردی را در اختیار من نهاد تا درسهای برگرفته از کاربرد سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب استینگر ( FIM-92) را براساس حقایق میدان نبرد مورد بررسی قرار دهم . در ان زمان ، بعنوان سرگرد نیروی زمینی ، عضو گروهی از مربیان ارتش بودم که برای مصاحبه در خصوص ثبت تجربیات رزمی این سیستم دفاع هوایی دوش پرتاب که در دهه هشتاد میلادی توسط مجاهدین افغان بر علیه نیروی هوایی و هوانیروز ارتش سرخ شوروی به کار رفت ، به ارتفاعات سر به فلک کشیده هندوکش در افغانستان اعزام شدم . با این وصف ، سطور پیش رو ، روایت دست اولی از نقش سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب در ایجاد فضای لازم برای فرمانده میدان نبرد با هدف افزایش آزادی عمل و همچنین دستیابی و حفظ ابتکار عمل تاکتیکی در مواجهه با نیروی مهاجمی که به نسبت از برتری هوایی کامل برخوردار است ، را ارائه می نماید . مروری کوتاه بر تاریخچه رزمی در افغانستان : هنگامی که ارتش سرخ در سال 1979 میلادی وارد افغانستان شدند ، اولویت شماره یک آنها ، تثبیت جمهوری کمونیستی افغانستان بود تا حکومت مرکزی کابل با آسودگی خیال ، ارتش افغانستان را رودرروی مجاهدین افغان قرار دهد . بدین ترتیب ، اجرای یک یک سلسله عملیات نظامی کلاسیک از سوی روسها که به اشغال مراکز شهری و نقاط کلیدی ارتباطی این کشور منتهی شد ، موجب گردید تا عکس العمل مجاهدین افغان از اجرای عملیات منظم شهری ، به ایجاد کمین در امتداد شبکه اصلی جاده ای این کشور کوهستانی محدود گردد . اما با معرفی سامانه دفاع هوایی استینگر ، پتانسیل ایجاد چالش برای برتری هوایی روسها در اختیار افغان ها قرار گرفت و به انها امکان داد تا تسلیحات آفندی شلیک مستقیم و غیر مستقیم را بر علیه روسها ، بدون نگرانی عمده از حملات هوایی ارتش سرخ ، بکار گیرند . بدین ترتیب ، مجاهدین مسلح به تسلیحات مناسب ، با اجرای مستمر و متناوب حملات ایذایی ابتدا مراکز نظامی ارتش دولتی و سپس پایگاه های نظامی ارتش شوروی را منزوی نموده و سپس با تحمیل شرایط جنگ به شکل نظام مند ، موجبات کاهش کمّی این مراکز را که تعداد آنها تا آن زمان روبه افزایش بود ، فراهم نمودند . افغانستان ، کشوری با جغرافیای کوهستانی و خشن که در طول تاریخ برای هر مهاجمی به یک چالش مبدل گردید شرایط اقلیمی و جغرافیایی : افغانستان بلحاظ جغرافیایی ، یک کشور کوهستانی محصور در خشکی است که بلحاظ مساحت با ایالت تکزاس ایالات متحده ، قابل مقایسه خواهد بود . این کشور از شمال با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ( در زمان نگارش متن ، اتحاد شوروی هنوز دچار فروپاشی نشده بود ) ، در شرق با ایران ، از جنوب و جنوب غرب با پاکستان و در شمال شرقی نیز با جمهوری خلق چین همسایه است . بیشتر از 80 درصد از اراضی این کشور را اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی تشکیل میدهد و به همین علت ، تنها 20 درصد از مساحت آن قابل کشت و زرع است . به همین دلیل ، افغانستان همواره تابستان های گرم و خشک و زمستانهای بسیار سردی را تجربه می نماید ، در حالی که رشته کوه های پامیر و هندوکش بعنوان "بام" افغانستان ، برآن مسلط هستند . اما این وضعیت در همه جای این کشور یکسان نیست ، چرا که جغرافیای افغانستان به شکل خاص متشکل از تعداد بیشماری از ارتفاعات و استپ هایی است که در برخی نقاط ارتفاع آنها به 5000 متر نیز میرسد . در مجموع ، طبیعت خشن افغانستان در طول تاریخ ، همواره مهاجمان خارجی را با چالش های بسیاری مواجه ساخته است . حفیظ ا... امین ( سمت راست ) و ببرک کارمل ( سمت چپ ) وضعیت میدان نبرد در دهه هشتاد میلادی : در دسامبر 1979 اوضاع سیاسی افغانستان ، از دید پولیت بورو بسیار ناامید کننده بشمارمی رفت ، چرا که دولت مارکسیستی جمهوری دموکراتیک افغاستان به مرز فروپاشی کامل نزدیک می شد . مقاومت مجاهدین در حومه پایتخت این کشور بتدریج نمودهای بیشتری پیدا می نمود و مسلحین ، کنترل 18 استان ( ولایت ) از 27 استان افغانستان را در دست داشتند . میزان ناامیدی روسها از حکومت کابل تا بدانجا بود که حتی رییس دولت وقت ( حفیظ ا... امین ) نیز بعنوان مهره ای موثر در سپهر سیاسی افغانستان بحساب نمی آمد ، هر چند این وضعیت یک طرف بود ، چرا که "امین" اعتقاد راسخی به پشتیبانی روسها برای حفظ قدرت داشت . وضعیت آنچنان نابهنجار تحلیل میشد که به تعبیر یک مقام ارشد وقت کرملین ، " دولت افغاستان در آستانه تجزیه کامل قرار داشت و نابودی انقلاب سوسیالیستی افغانستان بدون کمک و پشتیبانی بین المللی اجتناب ناپذیر مینمود " بااین وصف ، پس از آنکه " امین " از سه برنامه ترور ، جان سالم به در برد ، اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسید که زمان دفاع از علائق روسها در افغانستان ، فرا رسیده است . حمله ارتش سرخ به افغانستان ، دسامبر 1979 میلادی آغاز ماجرا : خرس روسی در کوهستان سرانجام در شب کریسمس 1979 ، همزمان با افزایش تب انقلابی در همسایه شرقی ( ایران ) ، ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله برد . در ابتدای امر ، عناصری از واحدهای 103 و 105 هوابرد ، جمعی لشکر گارد ( اسپتسناز ) در فرودگاه کابل فرود آمدند و همزمان ، یگانهایی از همین لشکر تاسیسات پایگاه هوایی بگرام ( در نزدیکی کابل ) ، در حالی که یگانهای نیروی زمینی بسرعت مشغول تصرف پایگاه هوایی شیندند و قندهار ( غرب و جنوب افغانستان ) را به اشغال خود در آوردند . بعد از تثبیت موقت شرایط ، عناصر ترابری هوایی 5000 سرباز روسی را به فرودگاه کابل منتقل نموده و و تنها 24 ساعت پس از این رویدادها ، نخستین لشکر پیاده/ مکانیزه ارتش سرخ وارد افغانستان شد . در مجموع تا نخستین روزهای ژانویه 1979 ، 50 هزار سرباز ارتش سرخ ، خود را آماده می کردند تا بر این کشور کوهستانی با طبیعتی خشن ، مسلط شوند و این گام مهمی برای نزدیک شدن شوروی به ابهای گرم اقیانوس هند بشمارمی رفت . در این میان ، رییس جمهور " امین" با یک شبه کودتا از کار برکنار و ببرک کارمل جایگزین وی گردید و این بدان معنا بود مخالفت کمتری از سوی دولت کابل در خصوص حضور نظامی ارتش سرخ صورت می گرفت و علاوه برآن ، به نظر می رسید که اتحاد شوروی ، علیرغم انتقادات بین المللی کنترل شده ، به اهداف خود دست یافته است . چالش جدید برای ارتش سرخ : مجاهدین افغان " مجاهدین " اصطلاحی که در اسلام از کلمه " جهاد" بر گرفته شده و به معنای " جنگجویان مقدس" است ، در واقع یک سنت بسیاری قدیمی در میان بافت قبیله نشین افغانستان محسوب میشود . از یک نظر ، زمین خشن و بافت ناهموار و کوهستانی افغانستان ، قرن هاست که ساکنان این حوزه جغرافیایی را بصورت گروه های جدا افتاده کوچک تبدیل نموده و به همین دلیل ، محافظت از قبیله ، و زمین های متعلق به آن از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است . علاوه براین ، افغان ها تیراندازان بسیار ماهری بوده و مهارت در استفاده از سلاح ، بخشی از میراث اجتماعی – فرهنگی آنها بشمار می رود . نکته جالب اینجاست که این جامعه مسلح ، علاقه مندی بسیاری زیادی به سلاح های مستقیم زن (DIRECT- FIRE) داشته و کمتر راغب به نگهداری و کاربرد تسلیحات منحنی زنی نظیر خمپاره اندازها که تاثیر آن بخوبی قابل مشاهده نیست ، هستند . با این وصف ، تا قبل از ورود استینگر به صحنه عملیات رزمی ، نیروی هوایی شوروی و افغانستان بدون هیچ مزاحمتی وارد صحنه نبرد شده و با آزادی عمل دست به اجرای حملات هوا به زمین و پیاده نمودن واحدهای هوابرد می نمودند . اهمیت این مساله در اینجا بود که با در اختیار داشتن مزیت شناسایی هوایی و کاربرد جتهای بال ثابت توسط نیروهای دولتی ، سازمان رزم مجاهدین افغان برای اجرای حملات ایذایی بسیار محدود ( حداکثر 70 تا 75 نیرو ) می شد . علاوه براین ، افغان ها بالاجبار می بایست پایگاه های تدارکاتی خود را در فواصل بسیاری دورتری از مراکز شهری و روستایی و در میان کوه ها و غارهای عمیق با هدف حفظ توان رزم ایجاد نمایند و حملات از پیش برنامه ریزی شده آنها نیز تنها به شبیخون های متناوب و کمین های جاده ای که اثرات محدودی را برجای می گذاشت ، منحصر می گشت . از سویی دیگر ، با منظم شدن توالی حملات مجاهدین ، اجرای حملات هوایی از سوی روسها نیز کُشنده تر میشد ، تا جایی که حملات ایذایی و حتی شبانه مجاهدین بدلیل ترس از عکس العمل جتهای پشتیبانی نزدیک نیروی هوایی ارتش سرخ ، همواره با احتیاط صورت می پذیرفت . این مساله برای افغان ها بتدریج به یک چالش غیر قابل دفاع تبدیل شد ، تا جایی که یکی از فرماندهان ارشد این نیروها ، حملات نیروی هوایی ارتش سرخ در قالب عملیات پشتیبانی نزدیک را " پاسخی کاملا اتوماتیک " به هر حمله نیروهایش ارزیابی می نمود . اما برنامه ریزان نظامی افغان یا بعبارت بهتر ، مستشاران نظامی مستقر در پاکستان برای محدود کردن آسیب پذیری واحدهای زمینی مجاهدین در برابر حملات هوایی روسها ، به این نتیجه رسیدند که بهترین شیوه موجود ، تدوین تاکتیکهای "آتش متقابل " خواهد بود ، اما تا قبل از سپتامبر 1986 محدوده برد آتش افغان ها با کاربرد تسلیحاتی نظیر تیربارهای سنگین 12.7 م.م و 14.5 م.م ، RPG-2 و RPG-7 و تسلیحات کوچک به 300 تا 400 متر محدود میشد و بدلیل برتری ارتش سرخ در حوزه "آتش " به تقریب تمامی حملات مجاهدین منجر به تلفات زیاد می گردید . علاوه براین ، حمله د ر فواصل بیشتر از 500 متر نیز خطرات مضاعفی را بدنبال داشت ، بدین معنی که اگر عناصر مسلح افغان وارد رزم نزدیک با روسها می شدند ، بالگردهای روسی با آتش تیربار و راکتهای 57 م.م بشدت پاسخ میدادند ولی درصورت ورود به فضای باز ، جتهای بال ثابت نیروی هوایی شوروی ، با کاربرد مهمات ناپالم و مهمات آهنی متعارف که تاثیر تاکتیکی افزون تری برجای می نهاد ، تلفات زیادی بر مجاهدین وارد مینمودند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهدو بحث اقتصادی و برنامه و اهداف نظامی مطرح هست مسلما آمریکا در ویتنام دست مالی اش باز بود و این بر زمان خروج تاثیر مستقیم می گذارد و دوم اینکه هدف هاش از شوروی واضح تر بود وقتی هدف کلی مطرح می کنی یعنی همون اول تصمیم گرفتی بهشون نرسی الان تو مساله یمن عربستان داره مدام تلفات میده و دستاوردی جز کشتن مردم هم نداره از روز اول همه تحلیل گرها گفتن عربستان برنامه نداره و همین باعث میشه شکست خورده از یمن خارج بشه
-
1 پسندیده شدهدرسهای برگرفته از کاربرد استینگر در افغانستان : 1- یک سخت افزار نظامی در ابعاد مشخص نظیر استینگر ، با کاربرد اصولی در میدان نبرد ، تبدیل به سلاحی شد که توازن کلاسیک نظامی را به نفع نیروی ضعیف تر تغییر داد و این به معنای تغییر شکل ماهیت صحنه نبرد بود . در واقع ، استینگر با حمله به مرکز ثقل عملیات نظامی ارتش سرخ ، تعادل ایجاد شده را برهم زد و نشان داد که کنترل آسمان منطقه نبرد ، حتی در نبردهای با شدت کم از اهمیت بسزایی برخوردار است . سناتور چارلی ویلسون هماهنگ کننده اصلی پشتیبانی تسلیحاتی از گروه های افغان در جنگ با ارتش سرخ وی در این تصویر ، با یک قبضه سلاح بریتانیایی آنفیلد ، هدیه مجاهدین به وی ، عکس یادگاری ثبت نموده است 2- برخلاف تصورات عامه ، سازمان رزم ارتش سرخ بصورت کاملا انعطاف پذیری برای نبرد در افغانستان سازماندهی شده بود . این ارتش ترکیبی از واحدهای سنگین زرهی ، عناصر سبک اسلحه هوابرد ، اسکادران های بال ثابت و بالگردهای توپدار را بصورت ترکیبی در گردان ها و گروهان های مانوری به کار می گرفتند . 3- بر خلاف واحدهای هوابرد ارتش و نیروی هوایی ، توپخانه ارتش سرخ موفق نشد تا بیلانی هم ردیف افسانه های جنگ دوم جهانی برای خود فراهم آورد . آتشبارهای روسی بشدت ، مقّید به اجرای آتش های از پیش برنامه ریزی شده بوده و عکس العمل آنها نسبت به تغییر شکل صحنه نبرد بسیار کُند بود . 4- از یک لحاظ ، ساختار لجستیکی ارتش شوروی در مقایسه با سالهای پیش از آن ، عملکرد بسیار ضعیفی از خود برجای گذاشت . تجارب ثبت شده واحدهای رزمی روسی نشان می دهد که مجموعه های ارسالی از راه هوا یا زمین در اغلب موارد ، آن چیزی نبود که واحدها بدان نیاز داشتند . این مساله حتی پس از تغییر شیوه و فشرده تر کردن محموله های سوخت و مهمات جهت حمل و نقل آسان ترآن ، همچنان ادامه پیدا نمود . 5- میدان های موانع ، بخصوص ترکیبی از میدان های مین و سیم خاردارهای برقدار نقش بسیار مهمی در عملیات دفاعی ارتش شوروی بازی می کردند ، چنانکه براساس اطلاعات موجود ، مرگبارترین سلاح در افغانستان ، مین های زمینی و پراکنده ای بود که برای خنثی سازی تحرک مجاهدین افغان کارگذاری شد . بهار 1987 ، سی و چهار فروند بالگرد روسی قربانی استینگرهای آمریکایی 6- واکنش ارتش شوروی در برابر حملات ایذایی اولیه افغان ها ، بسیار ضعیف ارزیابی شد . بهار 1987 ، بیست و یک فروند هواگرد بال ثابت روسی قربانی استینگرهای آمریکایی 7- استفاده گسترده از واحدهای پیاده – مکانیزه و زرهی به تقریب موثر ارزیابی نگردید . شکل و ماهیت جغرافیایی افغانستان مانع از عملکرد بهینه واحدهای زرهی ( که طبیعتا برای موثر بودن به فضا برای مانور نیاز دارند ) شد در حالی که پیاده نظام و عناصر هوابرد سبک اسلحه ، بیشترین تاثیر تاکتیکی را به نمایش گذاشتند . تابستان 1987 ، سی و سه فروند بالگرد روسی قربانی استینگرهای آمریکایی 8- ماهیت عملیات ارتش سرخ در افغانستان، به عینه ماهیت دفاعی داشت ، گرچه عملیاتهای آفندی اجرا گردید ولی بر خلاف تصورات ، این رشته تحرکات با هدف تقویت شبکه دفاعی ارتش سرخ در خطوط تماس طراحی می گردید . تابستان 1987 ، بیست و هشت فروند هواگرد بال ثابت روسی قربانی استینگرهای آمریکایی 9- تحویل استینگرها به مجاهدین افغان ، پایداری رزمی آنها را تا حد بسیار زیادی گسترش داد که مهمترین آن ، دستیابی به پشتیبانی لجستیکی مطلوب تر بود . پی نوشت : 1- منابع : الف- مجله air defense artillery ، ژانویه، فوریه 1990 ، مقاله ای به قلم سرگرد ویلیام مک ماناوی ب- MAN-PADS countering terrorist threat ج- Charlie Wilson's War - 2007 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبخش سوم : افغانستان ، صحنه آزمایش عملی تاکتیکهای نبرد هوا- زمینی ارتش ایالات متحده ! پیامدهای اجرای نسخه اولیه تاکتیکهای نبرد هوا- زمینی در افغانستان : طبق یک قاعده استاندارد ، موفقیت یک ارتش در میدان نبرد به 5 اصل اساسی ، شامل ابتکارعمل ، چابکی ، عمق دادن به صحنه نبرد ، هماهنگی و پایداری ( سرسختی ) بستگی خواهد داشت . در این میان ، عملکرد مجاهدین افغان را می توان در قالب این 5 عنصر بخصوص در ایجاد یک شبکه دفاع هوایی ( هر چند محدود ) تبیین نمود . 1-ابتکار عمل : در مرحله نخست ، تلاش مجاهدین افغان برای در دست گرفتن کنترل فضا ( آسمان ) منطقه نبرد که نتیجه و پیامد اصلی برخورداری از ابتکار عمل رزمی بود ، را می توان مورد بررسی و توجه قرار داد . در اوایل نبرد ، مجاهدین تنها قابلیت کسب ابتکار عمل تاکتیکی ، آن هم بصورت موقت را در اختیار داشتند ، بدین معنی که دربرابر حملات هوایی روسها ، چندان در وضعیت بلادفاع نبودند ، اما ورود استینگر ، واحدهای رزمی مجاهدین افغان را قادر ساخت تا بسرعت ابتکار عمل رزمی را در دست گرفته و شرایط خود را به حریف دیکته کنند . نقل قولی از کتاب " کاردینالی از کرملین " نوشته تام کلانسی با محوریت شیوه عمل افغان ها در کاربرد سامانه استینگر 2- چابکی ( تحرک پذیری ) : در مراحل نخست جنگ، این ارتش سرخ بود که با استفاده از اصل غافلگیری و کاربرد یگانهای هوابرد و همچنین هواگردهای بال ثابت و چرخبالهای نیروی هوایی بعنوان توپخانه متحرک انعطاف پذیر و همچنین بالگردهای ترابری برای جابه جایی سریع واحدهای رزمی قادر بود بسیار سریعتر و موثرتر از واحدهای افغان واکنش نشان دهد ،اما ورود استینگر ، خط بطلانی بر این شیوه کشید تا جایی که متحرک ترین واحدهای رزمی ارتش شوروی د افغانستان ( شامل جتهای پشتیبانی نزدیک و بالگردهای توپدار ) را بسرعت از صحنه نبرد خارج ساخت . چیزی در حدود 10 درصد از شلیک های موفق سامانه استینگر در زمان خروج بالگردهای هایند از صحنه عملیات رزمی بوقوع پیوست . 3- عمق دادن به میدان نبرد : در طراحی های کلاسیک عملیات نظامی ، دادن عمق به منطقه نبرد ، فضای کافی و مطلوبی را برای اجرای مانورهای رزمی در اختیار فرمانده میدان خواهد گذاشت . تا قبل از ورود استینگر به افغانستان ، ارتش شوروی با کاربرد کلاسیک قدرت هوایی می توانست بسرعت حاکمیت و برتری تاکتیکی را بر میدان رزم ایجاد کرده و بدنبال آن ، فضای مانوری مطلوبی را برای واحدهای پیاده متعارف و هوابرد ارتش فراهم نماید . اما کاربرد گسترده استینگر به این آزادی عمل پایان داد . مجاهدین افغان که پس از یک رشته نبردهای پرتلفات ، حومه مناطق متراکم جمعیتی را در دست گرفته بودند ، اکنون با برخورداری از دو مزیت اصلی شامل دادن عمق به میدان نبرد با روسها و متمرکز نمودن توان رزمی در نقاط حساس ، بسرعت ابتکار عمل را در دست گرفتند . در مجموع ، نبرد افغانستان اثبات نمود که سرمایه گذاری برروی پدافند هوایی کوتاه برد ، به همان اندازه در اختیار داشتن عمق برای اجرای مانور ، از اهمیت بسیار بالایی برخودار است . نمای شماتیک کمین واحدهای مجاهدین افغان و تاکتیکهای ضد کمین هوابرد و توپخانه ای ارتش سرخ 4-ایجاد هماهنگی : تا پیش از ورود استینگر به افغانستان ، ارتش شوروی براساس آموزشهای استاندارد خود ، بسرعت موفق گردید تا عملیات هوایی و زمینی خود را برای محدود نمودن تاثیر حملات ایذایی مجاهدین ، هماهنگ نماید ، اما کاربرد نخستین موشک استینگر ضمن اینکه موجبات عدم هماهنگی قابل توجه میان واحدهای رزمی ارتش سرخ را فراهم آورد ، در مقابل ، فرصتی را برای مجاهدین ایجاد نمود تا بتوانند اقدامات رزمی خود ( شامل لجستیک ، عملیات مشترک و ... ) را بهبود بخشیده و محدوده آن را بسرعت گسترش دهند . بدین معنی که از اواخر 1986 ، وضعیت کنترل و فرماندهی و ساختار لجستیکی برای پشتیبانی از عملیاتهای آفندی در مقیاس وسیع تر خود را در سطوح مطلوبتری دنبال کرده و برای اولین بار از سال 1979 ، شرایط صحنه رزم را برای روسها ، تعریف کنند که این وضعیت با خنثی نمودن یا کاهش پتانسیل قدرت هوایی روسها در حوزه پشتیبانی نزدیک هوایی قابل دستیابی شد . بالگرد توپدار میل-24 هایند ، بلحاظ قدرت آتش و مقاومت در برابر آتش پدافند هوایی ، آنچنان موجب ایجاد دهشت در میان افغانها گردید که لقب "ارابه شیطان" بدان داده شد در حقیقت ، استینگر ، کلیدی بود که به مجاهدین افغان اجازه داد تا ضمن حفظ ابتکارعمل ، سرعت عملیات نظامی خود را افزایش دهند و این بدان معناست که سامانه FIM-92 به عاملی برای تغییر ماهیت جنگ و به نوعی فاکتور تعیین کننده ، تبدیل شود . به اعتقاد بخش عمده از کارشناسان نظامی ، مجاهدین افغان با کاربرد استینگر ، مستقیم به مرکز ثقل عملیات نظامی ارتش سرخ که همانا " کنترل آسمان منطقه نبرد" بود ، حمله ور شدند که این مساله نشان می دهد که کنترل هوا ، در جنگهای کم شدت ، به همان اندازه جنگهای فراگیر و پرشدت ، پر اهمیت و ضروری است. پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9