برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 17 آبان 1401 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهما حتما در کنار پدافند هوایی نیاز به یک پدافند موشکی و نهایتا یک سیستم ضدموشکی (سپر موشکی) مستقل داریم. نیازی بسیار ضروری و واجب هم هست. و البته که چه خوب جنگ هایی مثل جنگ اکراین نشان داد که تکیه و در باد پدافند هوایی خوابیدن چه سراب خطرناکی است. اولین موضوع ایجاد توان تهاجمی و بازدارنده است و در کنارش تقویت پدافند. هیچ چیز مانند یک توان تهاجمی وظیفه حتی پدافند! را نمیتونه درست انجام بده. تقویت توان موشکی بالستیک پهپادی موشک های فراصوت مهمات دورایستا و نیروی هوایی موشک های کروز و البته سلاح های نوین آینده نگرانه پیشرو در کنار ابعاد سطحی و زیرسطحی و حتی نامتعارف (به معنای متعارف!) سلاح های هجومی همه و همه خودشون یک پدافند محسوب میشند در بعدی از ماجرا.
-
2 پسندیده شدهالان دیگه برد باور به 300 رسیده و قراره با اپدیت جدید باور که به اسم آرمان تغیر پیدا میکنه موشکاش به 400 کیلومتر دست می یابند تو رزمایشی که ایران با سامانه باور انجام داد هدف دور شونده بود که یه پهپاد کرار با شرایط جنگال رو تو برد 152 کیلومتری مورد هدف قرار داد حالا هم قراره تو برد 300 کیلومتر ازمایس بشه و به برد 400 برسیم اینده پدافند ایرام روشنه ما توی پدافند و رادار واقعا خوب عمل کردیم با اینروش و در اینده نه چندان دور باید منتظر نمونه اس 500 ایرانی باشیم و حتی بالاتر الان داریم رو سامانههای مخصوص ضد بالستیک برد بلند کار میکنیم سامانه باور و آرمان توان درگیری با موشکهای بالستیک تاکتیکی رو دارنوبرای درگیری با موشکای بالستیک برد بلند و ارتفاع بالا داریم رو رو سامانه جدید کار میکنیم
-
1 پسندیده شدهاستارلینک، یک خطر قوی در جنگ های آینده ارتش اوکراین حمله نسبتا سنگینی به بندر سواستوپل در جنوب شبه جزیره کریمه با هدف نابودی ناوگان دریایی روسیه در این منطقه انجام داد. بنا بر اطلاعیه وزارت دفاع روسیه این حمله با استفاده از ۹ فروند پهپاد انتحاری و ۷ فروند قایق انتحاری کنترل از راه دور انجام شده بود که بیشتر آنها توسط پدافند هوایی و ناوگان نیروی دریایی روسیه رهگیری و منهدم شدند و تنها به یک فروند ناو مین روب روسی خسارت وارد شده است. گفته می شود هدف اصلی ارتش اوکراین از حمله روز گذشته، نابودی ناو Admiral Makarov بوده است که پس از نابودی ناوشکن مسکوا در ماه های ابتدایی جنگ، به عنوان ناو پرچمدار نیروی دریایی روسیه در دریای سیاه شناخته می شود. حمله مورد بحث به کمک ماهواره های استارلینک ناوبری و هدایت شده است. در ماه مه نشریه رسمی ارتش چین با ابراز نگرانی درباره ماهوارههای استارلینک و اینکه قرار است تعدادشان به ۴۲ هزار عدد برسد، اعلام کرده بود که این فناوری به ارتش آمریکا در فضا دست برتر را خواهد داد. از آنجا که با سلاحهای متعارف همچون موشکهای ضدماهواره تنها میتوان تعداد اندکی از ماهوارههای استارلینک را هدف قرار داد و این موضوع تهدید چندانی علیه شبکه بزرگ ماهوارههای ارزان قیمت این شرکت نخواهد بود، دانشمندان چینی رو به راهحلی چون استفاده از سلاح هستهای ضدماهواره آوردهاند. این شیوه میتواند به عنوان دفاع در برابر موشکهای پیشرفته هایپرسونیک نیز مورد استفاده قرار گیرد. آمریکا در سال ۱۹۵۸ در آزمایش هستهای ارتفاع بالا بمبی با قدرت ۳.۸ مگاتن را در ارتفاع ۷۷ کیلومتر منفجر کرد که نتیجهاش گویی آتشین در آسمان و تشکیل ابر عظیم بود که کیلومترها دورتر دیده میشد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... جنگ در اوکراین – روز دویست و چهل وششم ، دویست و چهل و هفتم – نیمه دویست و چهل و هشتم 27 اکتبر- 28 اکتبر – نیمه 29 اکتبر 2022 بدون شرح صحنه عمومی جنگ در اوکراین ( 27 اکتبر ) 1-به گزارش منابع غربی ، یک مقام ارشد روسیه تهدید نمود که این کشور امکان حمله به ماهواره های تجاری غربی را که پشتیبانی اطلاعاتی اوکراین را برعهده دارند ، هدف قرار میدهد . ورنتسوف ، جانشین دپارتمان منع اشاعه و کنترل تسلیحات وزارت امورخارجه روسیه به سازمان ملل اعلام نمود که ایالات متحده و متحدانش در تلاش هستند تا با استفاده از سامانه های فضایی ، برای تحمیل سلطه اطلاعاتی غرب استفاده کنند و به همین دلیل "زیرساخت های شبه غیرنظامی " میتواند یک هدف مشروع در نظر گرفته شود . در مقابل ایالات متحده نیز اعلام نموده که هرگونه حمله با پاسخ متقابل روبرو خواهد شد صحنه عمومی جنگ - 28 اکتبر 2022 2- منابع غربی معتقدند که پوتین همچنان حاکمیت اوکراین را نفی می کند واین با مذاکرات ناسازگار است . 3- منابع غربی به نقل رسانه های روسی اعلام کرده اند ک ارتش اوکراین در شمال شرقی خارکف و در امتداد خط کرمینا- لیسیچانسک مبادرت به ضد حمله نموده اند . 4- ارتش روسیه همچنان در حال تقویت خط دفاعی خود در امتداد ساحل شرقی دنیپر و خرسون است . 5- ارتش روسیه همچنان به عملیات تهاجمی خود در دونتسک ادامه میدهد . فرودگاه خرسون / چورنوبایوکا / 27 اکتبر ظاهرا تمامی تجهیزات قابل جداشدن از این فرودگاه باز و به عقب برده شده 6- در ادامه روند بسیج عمومی ، اتباع خارجی شاغل در روسیه نیز برای خدمت در ارتش فراخوان شده اند . 7- منابع غربی اعلام کرده اند که طرحی در دست تهیه قرار دارد که درآن قرار است تا گروه واگنر ، ممکن است قابلیتهای رزم هوایی خودر ا توسعه دهد و تجهیزات پیچیده تری را به شکل همزمان با ارتش روسیه دریافت نماید. 8- گفته شده سازمان های اطلاعاتی روسیه در حال جمع آوری تمامی تلفن های همراه ساکنان مناطق تصرف شده در اوکراین هستند . ماجرای زلنسکی -شرکت اسباب بازی لِگو همچنان ادامه دارد .... صحنه عمومی جنگ در اوکراین ( 28 اکتبر ) 1- منابع غربی معتقدند که ارتش روسیه در حومه باخموت همچنان درجا می زند ولی منابع روسی تاکید دارند که واحدهای رزمی روسی در حال پیشروی هستند که این به معنای بهبود موقعیت پریگوژین سرمایه گذار گروه واگنر است . با این حال پریگوژین در 23 اکتبر به صراحت اعلام نمود که واحدهای واگنر ، روزانه حدود 100 تا 200 متر پیشروی می کنند . از سویی دیگر ، ارتش اوکراین یک مجموعه تولید بتن را در حومه شرقی باخموت بازپس گرفته اند . لتونی 7 تویوتا لندکروز 200 زره پوش شده رابه ارتش اوکراین تحویل داد 2- پوتین و شویگو مشترکا پایان روند بسیج محدود را در 28 اکتبر اعلام نمودند . به گفته وزیر دفاع ، ارتش روسیه حدود 300 هزار نیرو را بسیج نموده که از این تعداد 82 هزار نفر به اوکراین اعزام شده اند و 218 هزار نفر نیز اکنون در پادگان های آموزشی در حال طی نمودن دوره های آموزشی خود هستند . به گفته پوتین ، روند بسیج و تدارکات این نیروها با مشکلاتی مواجه بوده ولی به ادعای وی این تنها در مراحل اول بوده ولی اذعان نمود که کل ساختار دفاتر ثبت نام باید اصلاح و به روز گردد . هویتزرخودکششی ام-109 ال-5 از مبداء ایتالیا به مقصد اوکراین 3- به گفته تحلیلگران غربی ، پوتین زودتر از موعد مقرر به روند بسیج محدود خاتمه داد تا ظرفیت اداری و آموزشی ارتش را برای جذب نیروهایی که می بایست در پائیز ( اول نوامبر ) جذب شوند ، آزاد کند . با این حال برخی معتقدند که روسها امکان پشتیبانی از 218 هزار نیروی فراخوان شده فعلی و 120 هزار نیرویی که قرار است در نوامبر 2022 جذب شوند را ندارد . به همین دلیل برخی مدعی اند که مشخص نیست که روسها چگونه به این نیروهای جدیدی که قرار است از نوامبر وارد ارتش شوند ، جذب و آموزش خواهد داد . 4- منابع غربی همچنان معتقدند که بسیج محدود روسها بعید است تاثیر قاطعی بر قدرت رزمی ارتش از خود برجای گذارد . اگر این نیروهای بسیج شده به نسبت 50-50 برای نقش های رزمی و پشتیبانی دراوکراین بکار گرفته شوند ، در مجموع 150 هزار نفر سرباز پس از اتمام آموزش ، برای ورود به صحنه نبرد در اوکراین مستقر می شوند . این در حالی است که پیش از این 41 هزار نیرو به اوکراین اعزام شده تا خطوط دفاعی روسها را تقویت کنند در نتیجه بعید است که 110 هزار نفر سرنوشت جنگ را تغییر دهد . دونتسک - اوگلدار محور شرق اوکراین ( 27 اکتبر 2022 ) 1-منابع غربی به نقل از رسانه های روسی مدعی شدند که ارتش اوکراین ، در 27 اکتبر ، به ضدحملات خود در شمال شرقی استان خارکف ادامه داده و گفته میشود که این حملات در محورهای میکولایوکا ، اورلیانکا صورت گرفته ولی موفقیت آمیز نبوده است . این درحالی است که گفته میشود واحدهای توپخانه ارتش روسیه بخصوص سامانه های توس -1 در محور بزرگراه سواتوو- کرمینا در حال آتش علیه واحدهای اوکراینی هستند . 2- در کرمینا- لیسیچانسک نیز گفته میشود که ارتش اوکراین همچنان آرایش تهاجمی دارد . بر همین اساس ، ارتش اوکراین به چرونوپیفکا در 6 کیلومتری شمال غربی کرمینا حمله برده ولی یگانهایی از لشکر 144 و لشکر سوم مکانیزه از ارتش 20 ترکیبی این حملات را دفع کرده اند . در جنوب کرمینا نیز برخی رسانه ها مدعی تحرک بالای ارتش اوکراین هستند . پرسنل ارتش اوکراین در خاک انگلستان زیر نظر مربیان ارتش سوئد در حال طی کردن دوره آموزشی محور شرق اوکراین ( 28 اکتبر 2022 ) 1-تحلیلگران غربی به نقل از رسانه های روسی مدعی شده اند که ارتش اوکراین در سواتوو و کرمینا همچنان آرایش تهاجمی دارد این درحالی است که گفته شده روسها یک حمله را در برستوو ( 20 کیلومتری شمال غربی خارکف ) دفع کرده اند . این در حالی است که گفته شده توپخانه روسها نیز مواضع ارتش اوکراین در نیژنیا دوانکا ( 28 کیلومتری شمال سواتوو ) و اورلیانکا ( 31 کیلومتری شمال غرب سواتوو ) را زیر آتش خود گرفته ولی این اخبار هنوز قابل تایید نیست . 2- منابع غربی مدعی شده اند که ارتش روسیه در محور سواتوو-کرمینا با مشکل کمبود نیروی انسانی مواجه هستند . در حالی که برخی خبرها از استقرار نیروهای تازه بسیج شده در خطوط دوم و سوم پدافندی خبر می دهد . بدون سرنشین آرکیو-4بی ارتش ایالات متحده در حال رصد تحرکات نیروی دریایی ارتش روسیه در دریای سیاه و کریمه محور جنوب اوکراین ( 27 اکتبر 2022 ) 1-منابع اوکراینی مدعی هستند که روند تحرکات دفاعی ارتش روسیه در ساحل شرقی دنیپر افزایش پیدا کرده و روسها در حال تقویت نیروهای خود هستند و متقابلا ارتش اوکراین نیز ضمن تثبیت مواضع ، اقدام به آتشباری علیه مواضع روسها می کنند . 2- در خرسون ، رسانه ها گزارش می دهند که ارتش اوکراین بصورت محدود دست به حملات زمینی زده ، ولی روسها مدعی اند که این حملات را دفع کرده اند . به گزارش منابع روسی ، ارتش اوکراین در حال انتقال ذخایر نظامی خود به داویدوف در غرب خرسون است . محور جنوب اوکراین ( 28 اکتبر 2022 ) 1- به گزارش ستاد کل ارتش اوکراین ، ارتش روسیه حدود 1000 سرباز را به خرسون غربی و بخصوص چروونی ، مایاک ، زمییوکا که در حدود 20 کیلومتری شمال غربی بریسلاو قرار دارد ، اعزام کرده اند . در حومه خرسون برخی خبرها حاکی از ایجاد میدان های مین متراکم است و بیمارستان ها نیز بطور کامل برای پذیرش زخمی ها آماده شده اند . علاوه براین ، خبرها از داخل شهر نیز حاکی از تقویت سازه طبقات اول ساختمان های شهربا کیسه شن و کسب آمادگی برای درگیری خیابانی است . 2- رسانه های اوکراینی اعلام کرده اند که ارتش روسیه در حال انتقال تخت های بیمارستانی اضافی به خرسون هستند . علاوه براین گزارش شده که ارتش اوکراین به دو انبار مهمات ارتش روسیه حمله برده (بریسلاو) و تلفاتی نیز ثبت شده ( 44 نفر ) . 3- ظاهرا پس از گروه واگنر ، خبرهایی منتشر شده که نشان میدهد یک شرکت نظامی خصوصی جدید روسی ( پتروویچ ) در پوساد- پوکروفسکه اعلام موجودیت نموده و در 28 اکتبر یک بدون سرنشین شناسایی ارتش اوکراین را نیز سرنگون نموده است . 28 دستگاه تانک ام-55 ارتش اسلوونی در حال ارسال به اوکراین ام-55 نسخه بهینه شده تی-55 محسوب می شود که به یک توپ 105 م.م ال-7 ، رایانه بالستیک رقومی ، فاصله یاب لیزری مجهز شده است ارتش اسلوونی در سال 1998 حدود 30 دستگاه ام-55 در اختیار داشت صحنه جنگ در اوکراین ( از دید رسانه های روسی 27/28و 29 اکتبر 2022 ) 1-ارتش روسیه در محور اوگلدار دست به پیشروی زده و گفته میشود هم اکنون درگیری شدیدی در حومه روستای پاولوفکا در جریان است . 2- برخی منابع روسی مدعی هستند که نیروی هوایی روسیه با ترکیب بالگردهای کاموف-52 و جتهای سوخو-25 و سوخو-34 در این حمله مشارکت داشتند . 3- آخرین خبرها حاکی از شکسته شدن خط دفاعی ارتش اوکراین است که برخی معتقدند اهمیت این منطقه بعنوان یکی از مراکز لجستیکی ارتش اوکراین بسیار بالاست . 4- اما در 27 اکتبر بار دیگر زیرساختهای انرژی اوکراین در وینیتسیا ، زاپوروزنیه ، کیف ، دنیروپتروفسک ، ژیتومیر هدف حملات روسها قرار گرفت . در حمله شبانه پهپادهای روسی ، یک ایستگاه ترانسفورماتور 750/300 کیلووات منهدم شد . گفته می شود با انهدام این ایستگاه ، یک ضربه راهبردی به سیستم انرژی اوکراین واردآمد بطوریکه براساس اولین برآوردها ، یک جریان 1000 مگاولت آمپر از نیروگاه هسته ای ریونه و خملنیتسکی به کیف قطع گردید . در کیف ، مقامات شهری اعلام کرده اند که خاموشی ها برای مدتهای طولانی ادامه خواهد داشت . در کنار این حملات ، بدون سرنشین های انتحاری روسی به یک کارخانه تولید سوخت و قطعات موشک در پاولوگراد حمله بردند . حملات پهپادی و شهپادی اوکراین به سواتوپل در صبح روز 29 اکتبر ، شهر سواستوپل در کریمه ، مورد حمله دسته های پهپادی و شهپادی ارتش اوکراین قرار گرفت . این اولین حمله هماهنگ شده به کریمه بدین صورت بوده است .به گفته شاهدان این حمله که در ساعت 4:30 صبح به وقت محلی آغاز شد با استفاده از بدون سرنشین های هوایی و دریایی صورت گرفت و بر اساس اعلام وزارت دفاع روسیه در مجموع 9 پاپاد و 7 شهپاد در حمله به اهداف زمینی و دریایی در سواستوپل مشارکت داشتند . https://www.aparat.com/v/2k13D این در حالی است که گفته میشود دوشناور مین روب ایوان گولوبتس و یوزنایای آُسیب دیده اند . اما رسانه های اوکراینی مدعی شده اند که ناوچه آدمیرال ماکاروف منهدم و غرق شده ولی روسها متقابلا اعلام کرده اند که میزان آسیب ها چندان زیاد نیست . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5 منبع6 منبع7 منبع8
-
1 پسندیده شدهبسم ا... جنگ در اوکراین – روز دویست و چهل و چهارم – نیمه روز دویست و چهل و پنجم 25 اکتبر- نیمه روز 26 اکتبر 2022 تی-80 بی وی ارتش اوکراین / باخموت / اکتبر 2022 صحنه عمومی جنگ در اوکراین ( منابع غربی ) 1- به گفته وزارت دفاع بریتانیا ، حداقل 23 فروند از بالگردهای کاموف-52 ارتش روسیه سرنگون شده که این تعداد به معنای 25 درصد از ناوگان 90 فروندی بالگردهای کاموف-52 عملیاتی ارتش روسیه است که عمدتا توسط سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب سرنگون شده اند . 2- به اعتقاد تحلیلگران غربی ، ارتش روسیه در حفظ برتری هوایی خود برفراز خطوط مقدم جبهه ناکام مانده و گفته می شود ذخیره مهمات توپخانه این ارتش نیز رو به اتمام است . به همین دلیل فرماندهان ارتش روسیه روز به روز به عملیات بالگردهای تهاجمی علیرغم خطرهای آن ، بیشتر وابسته می شوند . صحنه عمومی جنگ دراوکراین 24 اکتبر 2022 3- به گزارش ستاد کل ارتش اوکراین ، ارتش روسیه درتلاش است تا ضمن حفظ مناطق تصرف شده ، در برابر حملات احتمالی اوکراین ، اقدامات دفاعی لازم را بعمل آورد در حالی که بطور همزمان در باخموت و آودیووکا همچنان آرایش تهاجمی بخود گرفته است . 4- منابع غربی معتقدند که ارتش روسیه همچنان در حال حمله به زیرساختهای اوکراین است تاجایی که در 25 اکتبر ، شلیک 3 تیر موشک و 11 حمله هوایی و 25 حمله راکتی ثبت شده است . هدفهایی که بدان حمله شده در نیکوپول ، باخموتسکه ، وولدار ، نواکامینکا ، کوپیانسک ، لیمان ، باخموت و آودیووکا مشاهده گردید . محور استاروبلیسک 25 اکتبر 2022 5- براساس داده های منابع غربی ، روند بسیج نیرو در لوهانسک ادامه دارد در حالی که گفته می شود دسته دیگری از سربازان روسی ( زندانیان سابق ) اکنون در حال سازماندهی واحدهای جدید رزمی هستند . 6- به گزارش ستاد کل ارتش اوکراین ، نیروی هوایی این کشور در 25 اکتبر ، 15 سورتی پرواز رزمی را ثبت نمود و هدفهایی نظیر مناطق تمرکز نیرو ، انبارهای مهمات و خطوط لجستیکی هدف حمله قرار گرفت . صحنه عمومی جنگ دراوکراین 25 اکتبر 2022 جنگ دراوکراین ( منابع شرقی ) 1-درگیری های شدیدی در باخموت گزارش شده ولی این شهر هنوز در کنترل نیروهای مسلح ارتش اوکراین قرار دارد اما روسها در منطقه صنعتی این شهر حضور دارند و از جنوب نیز در حال نزدیک شدن هستند جایی که نبرد برای کنترل روستای اوپتین در جریان است . 2- یگانهای واگنر براساس آخرین خبرها ، کنترل کارخانه آسفالت شهر را در جنوب شرقی باخموت بدست گرفته اند و همزمان واحدهای روسی در حال پیشروی در امتداد پائین خیابان پاتریس لومومبا هستند . بقیه تاسیسات صنعتی این شهر ، محل تبادل آتش میان طرفین است . جنوب اوکراین 26 اکتبر 2022 3- در جنوب باخموت ، ارتش روسیه اینک در روستای ایوانگراد مستقر است و به گفته منابع محلی ، تثبیت مواضع کنونی در دستور کارقرار دارد تا پس از آن روند پیشروی ادامه پیدا کند . در ادامه این وقایع ، روستای اوترادوفکا در منتهی الیه شهر باخموت ، که پیش از این در اختیار واحدهایی از تیپ 58 مکانیزه ارتش اوکراین بود ، توسط روسها ، تصرف شد . 4- متقابلا ارتش اوکراین با استفاده از گردان 46 از تیپ مستقل 53 مکانیزه تلاش کردند تا از طریق کلشچفکا ، به جناحین ارتش روسیه حمله کنند که این حمله دفع شد . گفته می شود که درصورتی که روسها بتوانند از این مسیر به جلو حرکت کنند ، باخموت از جنوب غربی نیز تهدید خواهد شد ولی سرعت پیشروی بسیار آهسته است و در مابقی محورها نیز بعید است قبل از قطع شدن مسیرهای اصلی تدارکات ، حمله ای به شهر صورت گیرد . محور باخموت 5- در باخموت ، پادگان ارتش اوکراین ، همچنان از شهر دفاع می کند و حتی در تلاش است تا ضدحملاتی را برای عقب راندن روسها انجام دهد . در 24 اکتبر منابع اوکراینی ویدئویی را از مرکز شهر یعنی تقاطع خیابان گورباتف و خیابان استقلال منتشر کردند که بسیار از محل درگیریها دور بود و درآن ادعا شده که هیچ نیروی روسی در شهر حضور ندارد ، در حالی که روسها هنوز وارد بخش اصلی شهر نشده اند . خارکف / 26 اکتبر 2022 6- در خرسون ، جانشین فرماندار منطقه مدعی شده که بیشتر از 22 هزار نفر غیرنظامی از ساحل راست به ساحل چپ این منطقه منتقل شده اند 7- منابع محلی در خرسون مدعی شده اند که ارتش روسیه مرکز تلویزیون منطقه ای و فرستنده این شهر را در کنترل خود گرفته و در حال حفاظت از آن است . حومه دونتسک حمله و ضد حمله ارتش اوکراین و روسیه 26 اکتبر 2022 تهاجم زمستانی پوتین ... روند ها و پیامدها ارتش اوکراین پس از یکماه عملیات نظامی مستمر ، اکنون در حال تثبیت مناطق تصرف شده است و پوتین نیز پس از مدتها فشار رسانه ای ، دستور فراخوان یک نیروی 300 هزارنفری را برای ورود به صحنه جنگ در اوکراین صادر نمود . بااین حال ، روند شکستهای روسها در هفته های اخیر بدلایل مختلف از جمله کمبود شدید نیروی انسانی باعث شده تا متصرفات روسها در اوکراین با خطر مواجه شده ونیروهای موجود نتوانند از این بخش ها بخوبی دفاع کنند .علاوه براین ، پس از رویارویی با واحدهای رزمی ارتش اوکراین ، واضح است که روسیه برای به عقب راندن مجدد ارتش کیف نیازمند یک تقویت مجدد و ایجاد حائل های امنیتی در اطراف استان های جدید خود است که این امر به نیروی بیشتری نیاز دارد . اگر چه منتقدان عملیات نظامی روسیه در اوکراین ، شکستهای اخیر را بیشتر بدلیل بی کفایتی روسها می دانند ولی در واقع امر ، مسکو در حال تطبق خود با شرایط جدید جنگ است که هردوطرف در حالا دامن زدن به آن هستند . درواقع ، فراخوان 300 هزار نیروی جدید به معنای آن است که ژنرال های ارشد روسیه متوجه شده اند که امکان تحقق اهداف خود با نیرویی که در فوریه 2022 با آن وارد عمل شدند ، وجود ندارد و باید خود را با تغییرات میدانی منطبق کنند . به اعتقاد برخی از کارشناسان روسی ، اینک پوتین موفق شده تا حتی روسهای چپگرای حاضر در صحنه سیاسی روسیه را متقاعد کند که ناتو در حال برنامه ریزی برای تحقیر نظامی روسیه در اوکراین است . وی با موفقیت ، این مساله را به روسها فهمانده که تهدید واقعی است و باید بسرعت برای موفقیت در این جنگ ، وارد آن شد و به ارتش کمک کرد . علاوه براین پس از حمله به پل کریمه، واکنش متقابل که با هدف قرار دادن زیرساختهای انرژی اوکراین همراه شد ، نشان داد که روسها با خشونت غیرمنتظره ای پاسخ خواهند داد . به گفته این دسته از تحلیلگران ، پوتین با اطمینان نسبی از پشتیبانی رسانه ای داخلی ، روند جنگ را تشدید خواهد نمود و این احتمالا باعث ویرانی بیشتر اوکراین خواهد گردید و در عین حال رویارویی مستقیم مسکو و واشنگتن را عینی تر خواهد کرد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5
-
1 پسندیده شدهبسم ا... نکته : بدلیل از دسترس خارج شدن منبع اصلی تشریح روند جنگ (انتشار اخبار شاذ در خصوص وقایع داخلی ایران ) عجالتا از یک منبع غربی دیگر برای بررسی وقایع استفاده شده است . جنگ در اوکراین – روز دویست و چهل و سوم – نیمه روز دویست و چهل و چهارم 24 اکتبر- نیمه 25 اکتبر 2022 سامانه ژپارد آلمانی در اوکراین صحنه عمومی جنگ در اوکراین ( منابع غربی ) 1-ارتش روسیه همچنان از غیرنظامیان درخواست می کند تا این منطقه را هرچه سریعتر ترک کنند . به گفته منابع محلی ، مقامات روسی مدعی هستند که بدلیل وضعیت متشنج جبهه ، مردم ، اسناد ، پول ، لباس و اشیاء قیمتی را برداشته و محل را ترک کنند . تا این ساعت حدود 25 هزارنفر از این منطقه تخلیه شده اند . جنوب اوکراین / 24 اکتبر 2022 2- به گفته منابع غربی ، تسلط روسها بر روی منطقه خرسون شکننده به نظر می رسد . این منابع معتقدند که فراخوان ارتش برای تخلیه فوری نشان میدهد که روسها انتظار بازگشت سریع به این منطقه را ندارند . 3- براساس داده های منتشر شده ، همه مردان باقی مانده در خرسون برای پیوستن به یک نیروی شبه نظامی تازه تاسیس فراخوان شده اند . در اطلاعیه منتشر شده از سوی ارتش روسیه ، درصورت ادامه حضور مردان در شهر ، این افراد می بایست به واحدهای دفاع شهری پیوسته و سلاح بدست بگیرند . منابع غربی معتقدند که اولین درسهای گرفته شده از جنگ در اوکراین ، در خط تولید تی-90 بکار گرفته شده پوشش زرهی محافظ بخش شنی تانک دچار تغییر شده و احتمالا از پوشش های زرهی بهره می گیرد تا حفاظت از بخش جلویی تانک را افزیش دهد تفاوت بین تی-72 بی3 و تی -90 4- به گفته رئیس اداره اطلاعات ارتش اوکراین ، روسها در حال آمادگی برای دفاع از شهر خرسون در برابر حملات ارتش اوکراین است . این مقام اوکراینی مدعی شده که درصورت تخریب سد نوواکاخووکا ، تنها دوهفته در روند پیشروی ارتش اوکراین تاخیر بوجود خواهد آمد . 5- بر اساس داده های موجود در منابع غربی ، وزیر دفاع روسیه به همتایان غربی خود گفته که جنگ در اوکراین بسمت یک مرحله تشدید شونده و غیر قابل مهار پیش می رود . این صحبتها به اعتقاد تحلیلگران غربی ، به معنای تلاش کرملین برای بررسی تبعات یک شکست قابل پیش بینی دیگر در خرسون است . خارکف / 25 اکتبر 2022 6- سخنگوی سازمان ملل مدعی شده که اقدامات فوری برای خارج کردن بیشتر از 150 کشتی برای ادامه قراردادی که به منظور انتقال محصولات غذایی اوکراین اختصاص یافته ، از حصار موجود لازم است . 7- یک مقام آمریکایی اعلام نموده که هیچ نشانه ای مبنی بر تصمیم روسیه برای کاربرد سلاح های WMD دیده نمی شود . 8- مقامات اوکراینی و آمریکایی بصورت مشترک، ادعای روسیه مبنی بر آماده شدن اوکراین برای کاربرد یک "بمب کثیف" را رد کردند . شرق اوکراین / 25 اکتبر 2022 9- زلنسکی از اسراییل درخواست نموده تا به نبرد علیه روسیه پیوسته و سامانه دفاع هوایی خود را به اوکراین ارسال کند . تل آویو تهاجم روسیه را محکوم کرده و به ارسال تجهیزات دفاعی مباردت کرده ولی زلنسکی مدعی شده که این روند کافی نیست و باید پدافند هوایی بهتری به این کشور تحویل داده شود . در چند روز اخیر ، تصویر فوق الذکر مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته و ادعا شده که این افراد ، مسئولیت برنامه ریزی حمله موشکی و پهپادی به نیروگاه ها و مراکز غیرنظامی را در اوکراین از سوی ارتش روسیه برعهده دارند صرف نظر از درست یا غلط بودن این تصویر و ادعای موصوف .. یکی از کاربران در یکی از توئیت های خودش چنین نوشته " وقتی ماه ها پیش برای اولین بار با یکی از برنامه نویسان موشک روبرو شدم، از او پرسیدم که بعد از کاری که انجام می دهد، چگونه می خوابد. او پاسخ داد: "حرفه ای باش. یک سوال حرفه ای بپرس". از او پرسیدم چرا این همه غیرنظامی را می کشند. او نوشت: «خوب میدانی که نمیتوانم به این پاسخ بدهم». === نکته جالبی که دراین نوع واکنش ها میشود ملاحضه کرد ، تناقض انسان غربی نسبت به کشتار انسانها در قلمرو های مختلف جغرافیایی است بعبارت واضح تر ، وقتی صحبت از جنایت جنگی میشود ، استاندارد دوگانه ای برای این مساله در ذهن این دسته از انسانها می شود مشاهده کرد بدین معنی که هدف قرار دادن غیرنظامیان در اوکراین یک عمل شنیع و غیرانسانی و از میان بردن وجود انسانی در خاورمیانه ، آمریکای مرکزی ، آفریقا و .. حمله " باغ " به " جنگل " برای جلوگیری از دست درازی "جنگل " به " باغ" هست . === نکته : عبارت " باغ" و "جنگل " برگرفته از سخنرانی اخیر جوزف بورل ، از مسئولان اتحادیه اروپا است . 10- در بحبوبه جنگ در اوکراین ، ایرانر اعلام نموده که 40 توربین گاز را به روسیه تحویل خواهد داد . 11- اوکراین همچنان با کمبود شدید برق ، بدلیل حملات روسها به زیرساختهای انرژی این کشور ، دست و پنجه نرم می کند . این مساله تاجایی به منطقه بحرانی خود نزدیک شده که گفته میشود نزدیم به 1 میلیون خانوار در اوکراین اکنون بدون برق رها شده اند . گفته شده که شدت تخریب ها به اندازه ای است که برای بازسازی و فعال نمودن کل شبکه ، به چندین سال کار نیاز است . تنها خودروی Kamaz-43269 به غنمیت گرفته شده از روسها پس از تغییر استتار بخدمت ارتش اوکراین درآمده است 12 – یک گروه لابی آلمانی به نمایندگی از شرکتهای دارای منافع در شرق اروپا خواستار طرحی برای بازسازی اوکراین شده که منعکس کننده طرح مارشال پس از جنگ دوم جهانی است . اما در حوزه کمک های نظامی و مالی به اوکراین ، برخی منابع روسی چنین معتقدند که اتحادیه اروپا تا کنون حدود 5 میلیارد یورو کمک ارسال نموده و حدود 9 میلیارد دیگر نیز بصورت غیرمستقیم تحویل کیف شده است . با این حال دولت کیف هنوز معتقد است که این کمک ها هنوز کافی نیست و گفته میشود زلنسکی حدود 55 میلیارد یورو درخواست کمک نموده در حالی که مجموع کمکهای آمریکا و اروپا به اوکراین تاکنون به 100 میلیارد یورو رسیده است . ردیف نسخه های اولیه تی-72 اورال بصورت انبار شده کازان/استان تاتارستان علاوه براین ، میلیارد ها یوروی دیگر نیز برای آموزش و تسلیح ارتش اوکراین هزینه شده است . در امریکا ، لایحه ای در سنا در حال مصوب شدن است که به پنتاگون اجازه می دهد تا بدون مجوزهای خاص کنگره ، مقادیر زیادی تسلیحات را به اوکراین ارسال کند که این خبر بسیار خوبی برای مجتمع های نظامی – تسلیحاتی ایالات متحده خواهد بود . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5
-
1 پسندیده شدهپهپادهاي شاهد و عوض كردن استراتژي روس ها سبب شده صداي ناتو و امريكا در بياد از همون روسي كه پزش رو ميدادن ميخورن و الان افتادن به تهديد ايران براي ارجاع فروش پهپاد به دادگاه جنايات جنگي اين رفتار نشون ميده درست زديم و بايد ادامه بديم و با تجهيز روس ها به تسليحات دقيق شبيه فاتح و شاهد جنگ رو به تحليل توان ناتو و امريكا بكشونيم اگه بتونيم توان قضيه اكراين رو براي امريكا حيثيتي كنيم و همون جا توانشون رو خالي كنيم دست امريكا براي جبهه هاي بعدي بسته ميشه جبهه اي به نام تايوان
-
1 پسندیده شدهتست های باور ۳۷۳ در برد ۳۰۰ کیلومتری با موفقیت انجام شد فرمانده نیروی پدافند ارتش: ما در جنگ و بعد از آن آموختیم باید پوشش پدافند هوایی را در همه سطحها و لایهها داشته باشیم. در گذشته در ارتفاع بالا مشکل داشتیم، اما سامانه پدافندی باور373 را در داخل با برد 200 کیلومتر ساختیم و آزمایش نیز کردیم، اکنون پا را فراتر گذاشتهایم، هرچه تهدیدات جلوتر برود، ما جلوتر از آن تهدیدات میرویم. تستهای اولیه باور373 را در برد 300 کیلومتر انجام دادیم. روزی تصور هدف قرار دادن یک پرنده متخاصم در 300کیلومتری محال بود، اما امروز در حال تحقق است.
-
1 پسندیده شدهامیر سرتیپ علیرضا الهامی جانشین فرمانده پدافند هوایی ارتش: رادار ماورای افق ما با نام سپهر که به زودی عملیاتی می شود. این رادار با برد 3 هزار کیلومتر اشراف عملیاتی را برای پدافند هوایی فراهم می کند. به زودی موشک باور 373 با برد 300 کیلومتر به چرخه عملیاتی پدافند هوایی ارتش اضافه خواهد شد. قرار است برد سامانه صیاد تاکتیکی تا 120 کیلومتر نیز افزایش داشته باشد، نمونه ای است با تعداد کاربرهای کمتر و هم تعداد خودروهای کمتر با توان تحرک بیشتر.
-
1 پسندیده شدهبا سلام سامانه باور تاکتیکی هست با موشکی ناشناخته و مشابه تامیر گنبد آهنین البته ابعاد موشک و تیوپ پرتابگر همخوانی ندارند و به نظر موشک برای این سامانه کمی کوچک هست شاید در آینده سلول های پرتاب گوچکتر و بیشتر برای ارتفاع دیگری مدنظر باشد.
-
1 پسندیده شدهبه زودی؛ رونمایی از موشکهای با برد ۳۰۰ کیلومتر توسط ارتش الهامی، جانشین نیروی پدافند هوایی ارتش: موشکهای با برد ۳۰۰ کیلومتر در آیندهی نزدیک توسط پدافند هوایی ارتش رونمایی میشود. تولید رادار کاملاً بومی با برد ۳۰۰۰ کیلومتر و نیز اشراف انواع پهپادها با ارتفاع بیش از ۴۷ هزارپا در سازمان رزم نیروی پدافند هوایی ارتش نوید تسلطی قاطع و رصدی لحظهای در مرزهای هوایی کشورمان را میدهد در صورت بروز هرگونه خطای دشمن لحظهای پاسخ کوبنده میدهیم.
-
1 پسندیده شدهبراي ما گرفتن برتري هوايي از دشمن و ايجاد امنيت براي نيروهاي پهپادي ، موشكي و غيره خيلي مهم هست دشمن هاي ما نشون دادن بدون برتري هوايي شيرازه اصلي خود را ندارند براي همين در نگاه به موشك هاي بالستيك، پهپادي و جنگ الكترونيك بايد هدف اول شكستن پايه و زيرساخت برتري هوايي دشمن باشد كه ضعف هوايي ما را جبران كند از سويي ديگر نياز به جنگنده هايي هوايي چه با سرنشين و چه بي سرنشين كه مقابل نيروي هوايي دشمن ظاهر شده و موازنه را عِوَض كند جدي است به شخصه روي جنگنده هايي با هوش مصنوعي و بي سرنشين نظر خاصي دارم
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم ا... سامانههای پدافند هوایی نیروی هوافضا، انهدام اهداف متخاصم https://www.aparat.com/v/uy5Vr
-
1 پسندیده شدهدر اخبار هم اعلام شد سامانه مجید متعلق به ارتش و سامانه دزفول متعلق به سپاه تست شدند در رزمایش. الان سامانه عقاب که اشاره میشد با نیم نگاهی به تور ساخته شده ممکنه همین سامانه ناشناس دیروز باشه چون کنار مجید بود پس میشه در نظر گرفت متعلق به ارتش بوده. منتهی اشاره به افزوده شدن توپ در سامانه ناشناش نیاز به تغییرات داره در این پلتفرم. احتمالا دزفول در ورژن های بعدی خصوصا در رادار و نوع موشک (بومی) تحت ارتقا خواهد گرفت و فعلا پلتفرم نهایی داره تست میشه تا تغییرات بعدی. پ ن: در سال های دور چقدر نگران پدافند بودیم و نسخه های بروز شده هاوک تنها چیزی بود که رونمایی میشد و حرص میخوردیم، بعد که نسخه های میانبرد در نمایشگاه دهه نود رونمایی شد خوشحال شدیم و با عدم تحویل اس-300 چقدر نگران برد بلند بودیم و ساخت باور چقدر حرصمان داد که کی رونمایی میشه پس (واقعا انتظار بالایی هم داشتیم، کشوری که هیچ تجربه ای در پدافند نداشت یک سامانه مستقل در مدت کوتاه طراحی کرد و ساخت) و در فکر تجربه حملات کروزی امریکا به عراق و سوریه چقدر حرص خوردیم که در پدافند برد کوتاه فقط توپ داریم و شلیکا و رونمایی های فقیرانه از سامانه های موجود قدیمی تا امروز که حالا شمار سامانه های پدافند برد کوتاه تازه در یک رونمایی غیررسمی از دستمون در رفته. (ماشاالله) . امیدوار به یک سپر دفاع موشکی و سامانه فوق راهبردی فوق بلند در ادامه ... و دست مریزاد به همه صنعتگران و متخصصین و نخبگان دفاعی که با تحریم و تهدید و دست خالی و از صفر و جیب خالی و بی سر و صدا دارند تلاش میکنند گمنام.
-
1 پسندیده شدهتصویری از سامانه دزفول که نسخه کامیون سوار شده تور ام ۱ است. بنظر میرسد شلیک دیشب هم مربوط همین سامانه باشد از های اعلام شده مجید، نواب، زوبین و دزفول و سپر تکلیف دو سامانه مشخص شده است. گویا نواب یک سامانه دریاپایه است.
-
1 پسندیده شدهرادار سامانه پدافندی مذکور در پست بالا اشاره کردم اگر ۹ دی باشه خبر خوبیه. چون با یک موشک انعطاف پذیر طرف هستیم که چند سامانه ممکنه مورد استفاده قرار بگیره. همان طور که سوم خرداد تونست ممکن برخی سامانه های دیگرم با تغییراتی بتونند ۹ دی شلیک کنند. یاداوری میکنم این مطلب رو که در گذشته گفته شد سامانه باور ۳۷۳ توان دفاع از خودش را دارد. احتمالا منطورش در این مورد خاص بوده. فیلمی از شلیک موشک این سامانه بیرون امده با توجه به سرعت و تحمل فشار جی بالا در فاز اولیه احتمالا توانایی زدن کروز در ارتفاع بسیار کم داره احتمالا چیزی مشابه تور ام ۲ یا حتی فراتر!
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسته به اینکه متعلق به ارتش یا سپاهه به نظر یکی از سامانه های وعده داده شده برد کوتاه هست. دزفول؟ یا عقاب. با توجه به اینکه هر دو مدتها بود اشاره میشد تست هاشون تمام شده و تست گرم هم انجام شده و در فاز نهایی هستند. از اونجا که اشاره شده بود سامانه عقاب با نیم نگاهی به تور ساخته شده (پرتاب عمودی) و روی شاسی چرخدار سوار هست (با برد 12 کیلومتر) به نظرم این سامانه احتمالا همون سامانه عقاب هست. البته امیر الهامی در جایی اشاره کرده بودند که در فاز دوم این سامانه به توپ هم مجهز میشه. باید دید روی این شاسی امکانش هست؟ اگر عقاب باشه و برد 12 کیلومتری صحیح باشه بعید هست چون فکر کنم برد 9دی بیش از 12 کیلومتر خواهد بود. پ ن: البته تیرماه امسال از سامانه ای به نام جوشن هم نام برده شد که احتمالا تا اخر امسال قرار به رونماییش هست. پ ن2: توجه فوری به سامانه های برد کوتاه هم شاید از ثمرات جنگ تحمیلی و ناخواسته سوریه برای ما و حملات مداوم صهیونیستها با تسلیحات دورایستا باشه. (خدا رحمت کنه شهید سلیمانی را با نقل معروفشون که فرصتی که در بحران ها هست اگر استفاده کنیم، شاید در مواقع عادی نباشه و چقدر حملات صهیونیستها برای ما دشوار بود و تلخ ولی اگر منجر به تقویت ما شده باشه یا آگاهی و هشیار شدن خودش یک حرکت هست) البته امیدوارم توجه شده باشه که یک بعد دوربرد هم داره این تهاجمات و به اون قسمت هم توجه ویژه بشه هرچند ما باور را داریم و سپاه هم اعلام کرده بود که روی سامانه های بردبلند راهبردی داره کار میکنه.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «انقلاب دوم ایدئولوژیک منافقین موسوم به انقلاب مریم» اختصاص داد. انقلاب ایدئولوژیک مسعود و مریم آغاز یک پایان (بخش اول) روز 19 اسفند 1363 خبر ازدواج غيرمترقبه نفر اول سازمان مجاهدین خلق (رجوى) با همسر فرد دوم سازمان (ابريشمچى) اعلام شد و توجه بسيارى را به اين حادثه معطوف ساخت. در پى «استقرار تشكيلات در فرانسه» ، «شكستهاى مستمر استراتژىهاى رهبرى سازمان» و «تناقض بين تفكرات و عملكرد انحرافى و غلط مركزيت [چه ايدئولوژيك و چه تشكيلات سياسى - استراتژيك] با اصول و ضوابط و معيارهاى سازمان» ، كه در «شكستها و بن بستها» ، «عدم كارآيى لازم سيستم تشكيلاتى» ، «رشد انتقادات و اعتراضات و كنارهگيرى سطوح مختلف سازمانى» عينيّت مىيافت، انشعاب و فروپاشى تشكيلاتى را در آينده اى نه چندان دور، در چشم انداز قرار داده بود. مریم قجر عضدانلو [مشهور به مریم رجوی] ؛ در کانون این تحول سازمان مجاهدین قرار دارد که سرمنشاء تمامی مشکلات و انحرافات اخلاقی بعدی نیز از این سرچشمه می گیرد. در تاریخ 19 اسفند 1363 اعلان ازدواج غیر مترقبه و حیرت انگیز «نفر اول سازمان» مسعود رجوی با «همسر فرد دوم سازمان» مهدی ابریشمچی ؛ توجه بسیاری را به این حادثه غیر اجتماعی و غیر عرفی معطوف ساخت! برای درک بهتر این جنایت تاریخی، باید ابتدا به شخصیت و بیوگرافی مردی پرداخت که زنی را مجبور کرد از همسر خود [علیرغم داشتن یک دختر کوچک 3 ساله] طلاق گرفته و بدون رعایت مسائل شرعی به عقد مرد دیگری (خودش) در آید!! مسعود رجوی در یک نگاه مسعود رجوی (زاده ۱۳۲۷ در طبس)، از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق در دهه آخر حکومت پهلوی و رهبر سازمان و مسئول شورای ملی مقاومت ایران است. وی فارغالتحصیل حقوق سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال ۱۳۴۶ به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمد و در شهریور ۱۳۵۰ توسط ساواک در تهران دستگیر شد و به دلایل مشکوکی [همکاری با ساواک] از اعدام جَست و همزمان با اوجگیری انقلاب ضد نظام سلطنتی در سیام دیماه ۱۳۵۷ به همراه آخرین گروه از زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. مسعود رجوی از اعدام جان بدر برد درحالی که مدارک گسترده و وسیعی در اینترنت از خیانت های وی در حق دوستانش و همکاری گسترده با ساواک موجود است. مسعود رجوی زندان را با خیانت سپری کرد و پس از آزادی با اشرف ربیعی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج هم یک پسر به نام محمد رجوی یا همان مصطفی رجوی شد! شرایط که سخت شد و رویاروئی ها با قدرت حاکم آغاز شد، مسعود رجوی در یک فرصت طلبی دیگر با بنی صدر رئیس جمهور وقت ، از کشور فرارکرد! بعدها اشرف ربیعی به همراه موسی خیابانی و چندین نفر دیگر در یک خانه تیمی محاصره و کشته شدند. از آن خانه یک کودک زنده ماند و او کسی نبود جز مصطفی رجوی که بعدها به خارج رفته و پس از بزرگ شدن ، در نوجوانی به پادگان اشرف برده شد و مجاهد خلق شد ، اما دیری نپائید که او هم فرقه را ترک کرده و به یکی از منتقدان پدرش تبدیل شد! مسعود رجوی بعد از مرگ اشرف در پاریس بلافاصله با فیروزه بنی صدر دختر ابوالحسن بنی صدر ازدواج کرد! طولی نکشید که بنی صدر و دخترش به ماهیت پلید و فرصت طلبانه مسعود رجوی پی بردند و فیروزه از مسعود رجوی طلاق گرفت و «پدر و دختر» از مسعود اعلام برائت کردند. قبل از جدائی فیروزه و مسعود رجوی ، سایه یک زن بر زندگی مسعود سایه انداخته بود! مریم قجر عضدانلو، زنی بود که پس از خروج از کشور از مسیر ترکیه ؛ به رئیس دفتری مسعود رجوی انتخاب شده بود. فیروزه قبل از طلاق به روابط پنهانی مریم و مسعود و روابط نامشروع آن دو پی برده بود و یکی از علل طلاق فیروزه ، این روابط پنهانی شوهرش با یک زن متاهل بود! همسران رجوی اشرف ربیعی (1360 – 1330) : متولد تهران و همسر اکبر نبوی نوری بود [که در سال 1355 در درگیری با ساواک کشته شده بود]. اشرف ربیعی در تیرماه 1358 به عقد مسعود رجوی درآمد و مصطفی ثمره ی این ازدواج بود. فیروزه ی بنی صدر( 1344 ) : دختر 17 ساله بنی صدر بود که پس از مرگ اشرف ربیعی همسر اول مسعود ، در سال 1361 با مسعود رجوی ازدواج کرد. مریم قجر عضدانلو(1332) : در سن 30 سالگی ، در حالیکه همسر مهدی ابریشمچی از اعضای ارشد سازمان بود و حاصل ازدواج آنان دختری به نام اشرف بود، از مهدی طلاق و به عقد مسعود رجوی درآمد! مریم قجر عضدانلو ، تنها چند روز بعد از طلاق خودش از ابریشمچی و طلاق فیروزه از رجوی ؛ به عقد مسعود رجوی درآمد! طرح انقلاب ایدئولوژیک مسعود رجوی که در واقع بنیان «کیش شخصیت مسعود رجوی» می باشد، از همین زمان و در پاریس پی ریزی شد. مهمترین رکن این انقلاب به اصطلاح ایدئولوژیک به همسری گرفتن زن مهدی ابریشمچی یعنی مریم قجر عضدانلو، بود؛ پیش از این که مدت زمان شرعی طلاق او از همسر سابقش سپری شود. سابقه رسمی ماجرا مسعود رجوى در تاريخ 1363/11/7 طى اطلاعيه اى مريم قجر عضدانلو [همسر مهدى ابريشمچى] را به عنوان همرديف مسئول اول سازمان معرفى نمود. وى در اين اطلاعيه تلويحاً تغييرات تشكيلاتى آينده را متذكر شد: در تاريخ 1363/12/19 از سوى دفتر سياسى و كميته مركزى سازمان اطلاعيه اى مبنى بر اعلام تصميم «ازدواج فرخنده توحيدى و انقلابى مسعود و مريم» صادر گرديد. در بخشى از اين اطلاعيه درباره همسر جديد رهبرى سازمان آمده است: شوراى مركزى سازمان نيز در بيانيه مفصلى تأكيد كرد كه مصطفی ، پسر اشرف ربیعی ؛ خیلی زود از منافقین جدا شد و به منتقد جدی رجوی بدل گشت در توجيه اين ماجرا همچنين اعلام شد كه پس از اعلام همرديفى مريم قجر عضدانلو با مسئول اول سازمان، على زركش و محمود عطايى، از كادرهاى شماره 2 و 3 نظامى سازمان طى دو نامه بر ضرورت وحدت فيزيكى (جسمانى) رهبرى نوين تأكيد كرده بودند. در اين نامه ها اينطور استدلال شده بود: در تاريخ 27 اسفند 63 توسط راديوى سازمان، خبر ازدواج مسعود رجوى با مريم قجر همراه با تعريف و توصيفهاى بسيار و با تعابيرى چون «دستاورد عظيم شگرف ايدئولوژيكى و ايثار و از خودگذشتگى» پخش گرديد. اين در حالى بود كه اين راديو، طى اطلاعيه اى تاريخ طلاق مريم قجر عضدانلو از همسرش مهدى ابريشمچى را 25 اسفند 63 اعلام نمود. در قسمت ديگرى از اطلاعيه شوراى مركزى سازمان چنين آمده بود: درباره مهدى ابريشمچى راست : ابریشمچی و مینا خیابانی / چپ : مهدی ابریشمچی ، مریم قجر ، مینا خیابانی و اشرف دختر ابریشمچی و مریم قجر سبحانى از جداشدگان سازمان درباره مهدى ابريشمچى چنين نوشته است: « ....مهدى ابريشمچى با نامهاى تشكيلاتى اسد و شريف از اعضاى قديمى و اوليه سازمان مجاهدين خلق مى باشد كه در زمان شاه مدتى را در زندانهاى مشهد و اوين تهران در حبس بوده است. بعد از 22 بهمن 1357 مهدى ابريشمچى يكى از چند مسئول اصلى و ارشد سازمان مجاهدين خلق محسوب مى شد كه در مصاحبه هاى مطبوعاتى و سخنرانى ها و ميتينگ هاى عمومى سازمان شركت مى كرد. پدر مهدى ابريشمچى از كارخانه داران تهران بود و به لحاظ اقتصادى وضعيت بسيار خوبى داشتند. وى بعد از انقلاب با مريم عضدانلو ازدواج كرد و داراى دخترى به نام اشرف مى باشند. هنگامى كه اشرف 6 الى 7 ساله بود، من در ستاد روابط خارجى سازمان در عراق وى را از نزديك مى ديدم، وى جمعه ها به محل كار پدرش مى آمد. واقعا تناقض و درد و رنج طلاق و جدايى پدر و مادرش از يكديگر را به راحتى مى توانستى در چهره اين دختر مثل صدها دختر و پسر كوچك اعضا و مسئولين سازمان ببينى.... از نكات جالب و تاريخى سازمان مجاهدين كه بايد به طور جداگانه بر روى آن بحث كرد، اطلاعيه سياسى و نظامى سازمان در 28 خرداد 1360 مى باشد كه سازمان دليل شروع «مبارزه مسلحانه» را «حمله چماقداران به خانه پدرى برادر مجاهد مهدى ابريشمچى» اعلام مى كند و تصريح مى كند كه از اين پس از اعضاى خود مسلحانه دفاع خواهد كرد كه نشان دهنده يك طرح از پيش برنامه ريزى شده براى 30 خرداد 1360 بوده است. [البته در شرايط كنونى سازمان به هيچ عنوان نمى خواهد اطلاعيه 28 خرداد 1360 كه به شروع عمليات مسلحانه اشاره مى كند، در دسترس اعضا و هواداران سازمان قرار بگيرد] . طارق عزیز - صدام حسین - رجوی - ابریشمچی در یک قاب ابريشمچى و همسرش مريم عضدانلو بعد از 30 خرداد 1360 به پاريس رفتند و بعد از مطرح شدن «انقلاب ايدئولوژيك» در سال 1364، وى و مريم عضدانلو به دستور سازمان و مسعود رجوى از يكديگر طلاق گرفتند. مريم به عقد مسعود رجوى درآمد و مهدى ابريشمچى نيز با مينا خيابانى [خواهر كوچكتر موسى خيابانى] ازدواج كرد [در تاريخ 1364/1/15]. مينا خيابانى 17 سال از مهدى ابريشمچى كوچكتر بود و ازدواج اول مينا خيابانى نيز محسوب مى شد. مهدى ابريشمچى هنگام رفتن رجوى به عراق، همراه وى بود و در تمامى ملاقاتهاى صدام حسين ديكتاتور سرنگون شده عراق با مسعود رجوى، حضور و مشاركت فعال داشته است. وى در بغداد مسئول روابط سازمان با عراق شد و كليه حمايتهاى مالى و تداركاتى و تسليحاتى صدام حسين به سازمان از طريق وى صورت مى گرفت. ضمنا وى رييس كميسيون صلح!! شوراى ملى مقاومت نيز بود كه به اصطلاح قرار بود بين صدام حسين و ايران صلح برقرار كند. جالب اين است كه هنوز اين كميسيون صلح!! بعد از سرنگونى صدام حسين در شوراى ملى مقاومت وجود دارد و رياست آن كماكان با مهدى ابريشمچى است. مشخص نيست مسعود رجوى بعد از صدام حسين با چه كسى مى خواهد تئورى مضحك «صلح، طناب دار رژيم» [نظام] را دنبال كند؟ ابريشمچى قبل از سرنگونى رژيم صدام حسين به همراه 250 الى 300 تن از مسئولين مورد اعتماد رجوى به پاريس آمد. وى در 17 ژوئن 2003 توسط پليس فرانسه به همراه مريم رجوی و 160 تن ديگر از اعضا و مسئولين سازمان دستگير و سپس با قيد ضمانت تا تشكيل دادگاه از زندان آزاد شد....» ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پی.نوشت 2 : ان شاء الله در پست بعدی ، به ادامه انقلاب دوم ایدئولوژیک سازمان منافقین (موسوم به انقلاب مریم) خواهیم پرداخت. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر دوم : پاکستان» (بخش دوم پاکستان) در ادامه تاپیک به بررسی ماجراهای باقروند و این بار در خصوص «راه اندازی خط فرار منافقین در پاکستان» خواهیم پرداخت. داوود باقروند ارشد ، ماجراهای خودش در پاکستان را اینگونه ادامه می دهد : جهت سازماندهی کار شروع کردیم به عضوگیری از میان این افراد و اولین کسی که عضوگیری شد «هادی پویان مهر کاسه چی» از زندانیان و اعضای زمان شاه سازمان بود. او در میان پناهندگان زندگی میکرد که بعد از گرفتن گزارش و مشخص شدن اینکه هیچ مسئله ای روی خط و خطوط ندارد او بکارگرفته شد. بعد اسدالله اوسطی باز از زندانیان مجاهد زمان شاه بود که با همسر و دو دخترش در کراچی در میان پناهندگان زندگی میکرد که او نیز عضو گیری شد. با آمدن اسدالله اوسطی وهمس رو فرزندانش و هادی برای هر کدام یک پایگاه [خانه] در منطقه کلیفتن کراچی کرایه کردیم که بعنوان پایگاه های اصلی ما محسوب میشد. هادی و اسدالله (با اتفاق همسرش)، هرکدام مسئولیت استقرار و تدارکات یک پایگاه را برعهده گرفتند. با ورود نفرات جدید به پاکستان و طی فرایندی که گفته شد سازمان در پاکستان نیز گسترش یافت. خط سازمان در پاکستان «نیرویی» بود یعنی نیروها باید ابتدا چک سیاسی و امنیتی میشدند یعنی از همه گزارشات گرفته میشد و به فرانسه ارسال میگردید. از این طریق مدتی نیز در مناسبات پاکستان در ارتباط با ما حضور داشتند تا اینکه چک میشدند. در همین حین سازمان در عراق نیز فعال شده بود و فرزاد (احمد افشار) که ترکیه را تحویل من داده بود در بغداد مستقر گردیده بود. نیروها بعد از تعین تکلیف متناسب با درخواست پاریس به کشورهای دیگر از آمریکا گرفته تا اروپا اعزام میشدند. در همین مدت «کشور امارات» نیز فعال شده بود و محمد امام از اعضای قدیمی زمان شاه سازمان مسئول آنجا بود. ولی عمده نیرو به عراق اعزام میشدند. در یکی از ترددات محمد امام به کراچی جهت تمدید ویزایش و آوردن پول برای پاکستان که معمولا داخل یک کیف سامسونیت در جداره هایش جاسازی میشد در فرودگاه کراچی بدلیل نزدیک بودن پایان اعتبار پاسپورتش دستگیر شد. تامین مالی هر کشور به همین صورت بود که هر چند وقت یکبار به همین طریق دلارهای جا سازی شده ارسال میشد. قانون کشور پاکستان این بود که «وقتی فردی مشکل مدارک سفری دارد بطور خاص پاسپورت، او را به مبدا سفرش برنمیگردانند بلکه به کشوری که مدارکش به آن تعلق دارد پس میدهند». و عطف به اینکه محمد نیز از زندانیان زمان شاه بود و رژیم [نظام] هم او را میشناخت در خطر جدی قرار داشت. او را در قسمت ترانزیت فرودگاه نگهداشته بودند تا در اولین پرواز به تهران بفرستند. محمد هرچه تلاش کرده بود نتوانسته بود مشکل را حل کند بنابراین با پاریس تماس گرفته و موضوع را اطلاع داده بود. به همین دلیل قرار شد من بروم و برایش قرص سیانور ببرم تا اگر در نهایت نتوانستیم حل کنیم از قرص استفاده کند. من ضمن بردن قرص برای محمد و دیدارش در ترانزیت فرودگاه، ملاقاتی گرفتم با رئیس فرودگاه که مرد 60 ساله ای بود و با او صحبت کردم. به او پیشنهاد شد بجای اینکه محمد سه هزار روپیه بدهد برود تهران و پاسپورت را تمدید کند و برگردد، این پول را شما بگیرید اجازه بدهید برود در کنسولگری ایران در کراچی تمدید کند. رئیس فرودگاه قبول کرد که با دریافت 3 هزار روپیه بگذارد که محمد وارد کراچی شود. او البته پول را از من نگرفت بلکه کشو میزش را باز کرد و گفت بگذار اینجا. در کشو میز وی تنها یک مهر ویک سجاده بود! البته این مورد زیاد خاطره انگیز نبوده بلکه رئیس پلیس کراچی که با دریافت ده هزار روپیه از کنسولگری آمریکا در کراچی ویزا آمریکا میگرفت قابل توجه تر بود. او که برای دیدنش از چندین ایست و بارزسی باید عبور میکردی، مدارک شناسایی تحویل میدادی برگه عبور میگرفتی و در ساختمان اصلی اداره پلیس در طبقه آخر در اتاقش که نزدیک به 400 متر یعنی تمامی طبقه وسعت داشت میرفتی، پاسپورت را از میگرفت و با ویزای آمریکا ده روز بعد تحویل میداد. سازمان در هرکجا با اتکا به پول و هر وسیله ای که میتوانست امورش را پیش برده است. در حال حاضر نیز همین است. ملاقات با وزیر کشور پاکستان یکی از بازاریان هوادار سازمان بنام «حاج حسین حسینی» که بدنبال قطع ارتباط و آوارگی به کراچی آمده بود گزارش کرد که در هنگام عبور از فرودگاه کراچی مبلغ یک میلیون و سیصدهزار دلار او را که داخل یک کیف سامسونیت بوده کشف و ضبط کرده اند. بعد از گزارش آن به سازمان قرار شد که ملاقاتی با وزیر کشور پاکستان داشته باشم و از این طریق این پول را برای سازمان پس بگیرم. این ملاقات در اساس توسط آقای «هدایت الله متین دفتری» از اعضای آن زمان شورای ملی مقاومت که از دوستان خانوادگی وزیر کشور پاکستان بود تحت نام اعضای شورای ملی مقاومت برای من ترتیب داده شده بود. وزیر مربوطه و آقای متین دفتری در زمان تحصیل در انگلستان همکلاسی بوده اند بعدها نیز بصورت خانوادگی با هم رفت و آمد داشتند ضمن اینکه هنگام ملاقات، وزیر حال همسر آقای متین دفتری را نیز میپرسید …. در دیدار اولم با وزیر مربوطه ریز ماجرا را که از حاج حسینی گرفته بودم را به وی منتقل نمودم و قرار شد که ایشان پرسو وجو کنند و نتیجه را اطلاع دهند. بعد از دو هفته ایشان تماسی گرفت و خواست که او را در خانه اش ببینم که در آن ملاقات گفتند که نتوانسته اند ردی از پول بگیرند. به دنبال آن قرار شد که آقای متین دفتری خودش نیز برای ملاقات بیایند که همینطور هم شد و به کراچی آمدند و به اتفاق به دیدار وزیر کشور رفتیم. محل ملاقات اینبار فرق کرد و در یک ویلا روبروی سفارت آمریکا اما در همان منطقه کلیفتون کراچی بود. اما در نهایت دلارها را نتوانستیم زنده کنیم که البته بسیار بسیار طبیعی بود. هدایت الله متین دفتری ، نوه دختری دکتر محمد مصدق نکته بسیار مهم این بود که وزیر کاملا نسبت به وضعیت و تحولات ایران آشنا بود و اوضاع ایران و شورا و جریاناتی که میگذشت را دنبال میکرد. از من نیز ریز سوال میکرد که من نیز همه اطلاعاتی که در نشریه بعنوان گزارش میدانستم و اقدامات رژیم [نظام] و موضوع آزادیها و… منتقل میکردم. اما او در بحثهایی که میکرد ضمن اینکه بسیار سمپاتیک بود و تمایل خودش را برای پیروز شدن شورای ملی مقاومت ابراز میکرد با همان وقار یک سیاستمدار 50-60 ساله و با احترام میگفت که «غیر ممکن است شما بتوانید با این شیوه بجایی برسید». «شما اشتباه بزرگی که کرده اید این است که در دام رژیم [نظام] افتاده اید و این همان کاری است که او میخواست تا شما را برای همیشه از صحنه حذف کند و توانست اینکار را بکند». «با وجود اینکه سیستم سیاسی آنها بسیار نو پاست ولی توانست شما را وادار به این اقدام نسنجیده بکند. تا چند وقت دیگر این جنگ تمام میشود (جنگ ایران و عراق) و یا سیاستها تغییر میکند، و چون کارایی دیگری برای سیاست بین اللملی ندارید از صحنه سیاسی که الان درش مطرح هستید حذف میشوید.» او تاکید داشت «در دنیا با دولتها کار میکنند و نه با مخالفین. نباید کار را به اینجا میکشاندید. مخالفین توسط دولتها بعنوان اهرم فشار جهت امتیاز گیری از یکدیگر مورد سوء استفاده قرار میگیرند». به نظر میرسید که میخواست از این ملاقات ها استفاده کند و پیامی را به شورا برساند. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر دوم : پاکستان» (بخش اول پاکستان) در این تاپیک و در سه پست قبل به بررسی چگونگی استقرار باقروند در ترکیه بعنوان مسئول شاخه ترکیه منافقین و همچنین راه اندازی خط فرار منافقین در ترکیه پرداختیم. از این پست و در ادامه تاپیک به بررسی ماجراهای باقروند و این بار در خصوص «راه اندازی خط فرار منافقین در پاکستان» خواهیم پرداخت. داوود باقروند ارشد ، ماجراهای خودش در پاکستان را اینگونه توضیح می دهد : با سبک شدن بار مرز غربی و با آمدن 95درصد از مسئولین و فرماندهان به ترکیه، و حساس شدن رژیم [نظام] روی مسیرهای غرب کشور، بعد از بازگشت من از بلغارستان سازمان مرا به همراه «محمود احمدی» (عضو مرکزیت آن زمان) ، در اواسط سال 1361 به پاکستان فرستاد تا آنجا را نیز راه اندازی کنیم. من اولین بار محمود احمدی را در سال 1359 در لندن دیده بودم. من مسئول انجمن های دانشجویان مسلمان بودم که سه تن از اعضای سازمان که در خارج بودند (و از روز اول اساسا آنها به سازمان وصل بودند) و خط و خطوط سازمان را میگرفتند و به من بعنوان عامل اجرایی ابلاغ میکردند تا من اجرا کنم. [این سه نفر] بر سر خط غلط سازمان در اوایل 1359 از آن منشعب شدند. که طی فرایندی که در این بحث نمیگنجد و جداگانه به آن خواهم پرداخت. «رضا رئیسی» و «محمد حسین رفیعی فنود» و «حمید نوحی» (محسن) بعد از بازگشت از تهران و اعلام رسمی انشعاب شان از سازمان در یک جلسه رسمی انجمن را تحویل من دادند. محمود احمدی برای بررسی وضعیت انجمن و دادن خط و خطوط جدید و ارزیابی از اثرات به اصطلاح مخربی که نظرات رضا رئیسی طوسی و … میتوانست روی انجمن داشته باشد به لندن آمد و مجموعه نشستهایی چه فردی با من چه با بقیه افراد انجمن بصورت جمعی جهت اعلام مواضع و توجیه و… برگزار نمود. این همان زمان بود که رژیم [نظام] در داخل حکم دستگیری مسعود رجوی و موسی خیابانی را نیز داده بود که همه دفتر سیاسی آن زمان و همراهان به خارج آمده بودند. محمود احمدی ، در این سفر ؛ احمد افشار (با نام سازمانی فرزاد) را نیز (که یکی از نفراتی بود که انجمن ها او را میشناختند) با خود آورده بودند. قلعه حیوانات فرقه رجوی (کمپ منافقین در آلبانی) وضعیت سازمان در پاکستان صفر بود. فقط دو نفر دانشجوی هوادار سازمان در پاکستان بودند که یکی بنام مسعود خدابنده و دیگری بنام علیرضا. مسعود خدابنده در حال حاضر در لیبرتی است [ خدابنده در زمان نوشتن این مطالب توسط باقروند در لیبرتی بوده ولی الان از این فرقه جدا شده و در لیدز انگلستان ساکن است] و در بخش ارتش فعال است و علیرضا که فامیلش را فراموش کرده ام و بعد ها در اشرف در حفاظت رجوی بود که توانست از سازمان خارج شود، و در دانمارک زندگی میکند. بنابراین مجبور شدیم از صفر شروع کنیم. ابتدا در هتل مستقر بودیم و بتدریج محلی تهیه کردم و ارتباطات برقرار گردید. به مقداری قطعی و خروج از کشور زیاد بود که من بدنبال نفرات تیمها و کادرها و نفرات جدا شده در «هتلهای کراچی» و «خانه های جمعی ایرانیان» می گشتم. آنها که «خود جوش» و «خارج از کادر سازمان» خود را به کراچی رسانده بودند بصورت جمعی و در آپارتمانهایی که تهیه کرده بودند و عمدتا نزدیک دانشگاه کراچی بود زندگی میکردند. عطف به اینکه در پاکستان نیز هیچ سیستم کمک به پناهندگان وجود نداشت بچه های قطع شده در وضعیت اسفباری بصورت ده دوازده نفره در یک اتاق بدون کمترین امکانات رفاهی زندگی میکردند طوری که روی زمین میخوابیدند. گرما و رطوبت فوق طاقت کراچی و انواع بیماریهای پوستی در بین بچه ها بیداد میکرد محمود احمدی چند ماه بعد به ترکیه برگشت. با تجربه ای که سازمان از مسئله دار بودن نفرات در ترکیه بدست آورده بود هیچ کس را دوباره وصل نمیکرد و میگذاشت در همان وضعیت اسف بار کراچی باشند تا کمی عقل به سرشان بیاید و دست از انتقادات به سازمان بردارند. بعد میخواست که گزارش بنویسند. همه نیز میدانستند که اگر در نوشتن خطایی بکنند در همان جا میمانند و خبری از کمک سازمان و خروج از جهنم کراچی نیست. تمامی نفرات مجبور بودند که طبق محورهایی که به آنها میدادم (که سازمان از پاریس دیکته میکرد) اولا تمامی کروکی سازمانی که در آن در داخل کشور قرار داشتند را بکشند. سپس باید تمامی عملیات و ماموریتهایی که در آن شرکت داشتند را نیز ریز به ریز مینوشتند. دست آخر نیز باید مواضع خود را نسبت به مبارزه مسلحانه و بنی صدر (هیچ تمایلی به بنی صدر نداشته باشند) [توجه داشته باشید که در این زمان هنوز بنی صدر و رجوی در پاریس با هم بودند و متحد حساب می شدند] و مسائل سیاسی آن روز را گزارش میکردند. تمامی این نوشته ها در کاغذ های پوستی صورت میگرفت و بعد از جمعبندی به پاریس ارسال میشد. سپس بعد از چند ماه اوکی میشدند که آیا وارد مناسبات [سازمان در] پاکستان بشوند یا خیر. عمده نفرات اولا روی مبارزه مسلحانه و چپ روانه بودن آن و ثانیا تمایلی که به آقای بنی صدر داشتند مسئله دار بودند. حتی نفرات قدیمی سازمان. مانند اکبر معینی که از اعضای زندانی زمان شاه سازمان بود و بدلیل اینکه سنش کمتر از بقیه نفرات زندان بود در زندان به بچه مجید معینی (آقا) معروف بود. وقتی اکبر معینی در کراچی سرو کله اش پیدا شد و من او را در یک هتل پیدا کردم ، از او گزارش گرفتم و ارسال کردم. در گزارش او که تماما انتقاد بود به «شروع مبارزه مسلحانه» ، «پوچ و بی دلیل و بی موقع بودن آن» و اینکه «یک حرکت چپ روانه بوده» شدیدا انتقاد شده بود. بلافاصله به من ابلاغ شد که او بنی صدری شده است بگذار همانجا بپوسد. که بحال خودش رها شد. وی بعد ها با نوشتن گزارشات بسیاری نهایتا پذیرفته شد. وی بعد از «انقلاب ایدئولوژیک» با «رد کردن آن» دوباره تحت برخورد قرارگرفت و چند سالی خلع رده شده بود. و در حال حاضر از نفرات بخش ضد اطلاعات رجوی است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از صفحات بسیار سیاه کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر اول : ترکیه» (بخش دوم) در ادامه پست قبل به بررسی چگونگی استقرار باقروند در ترکیه بعنوان مسئول شاخه ترکیه منافقین و همچنین راه اندازی خط فرار منافقین در ترکیه می پردازیم. خود داوود باقروند ارشد در توضیح شرایط آن روز چنین می گوید : ... اگر تا ضربه موسی و اشرف میشد خوش خیالانه فکر کرد که «کشف و از بین بردن پایگاه های فرماندهی سازمان» در 19 بهمن 60 که بالاترین حفاظت و رعایت های امنیتی را داشت تصادفی بوده است، با این حمله گسترده و همزمان به بخش اجتماعی و … مشخص شد که رژیم [نظام] نه تنها با این ضربات گیج نشده و تعادلش را از دست نداده بلکه بخوبی توانسته است در طی مدت بسیار کوتاهی بطور گسترده ای همه پایگاههای سازمان را شناسایی و از بین ببرد. که بیانگر عمق مسئله بود. استراتژیی که در ابتدا قرار بود سه ماهه سرنگون کند نه تنها جواب نداده بود، حتی نتوانسته بود برهم زننده تعادل رژیم [نظام] نیز باشد، بلکه رژیم [نظام] توانسته بود علیرغم درگیر بودن با جنگ خارجی ، در میدان جنگ داخلی ؛ در عملِ نظامی و امنیتی کمر دشمنش را بشکند. خوب، برای فرماندهی داخل و طبعا علی زرکش و آنها که هنوز ضربه نخورده بودند سوال این بود که با توجه به اینکه پایگاه ها بعلاوه گشت بیرونی ، همگی 24 ساعته نگهبان مخفی دارد تا همه تحرکات بیرون آنرا زیر نظر داشته باشد ، ولی علیرغم این نتوانسته تحت نظر و کنترل بودن به این گستردگی را متوجه شود، چه زمان نوبت ضربه به پایگاهها و کادرهای باقی مانده است؟ آیا با توجه به همه اقداماتی که رژیم [نظام] علیه استقرار و جابجایی پایگاه های سازمان بکار بسته بود که شدیدترین آنها «طرح مالک و مستاجر» بود و کشف تمامی شیوه های کاری سازمان بعد از این مدت، امکان جابجا شدن بقیه و دوام آوردن هست یا خیر؟ و اگر هم دوام آورد آیا «با گستردگی ضربات» و «از بین رفتن تیمها» و «بسته شدن جامعه» و «پهن شدن تورها در سراسر کشور» ، عملا امکانِ موفق ماندن و تجدید سازماندهی و تجدید پایگاه و عمل وجود دارد یا خیر؟ جواب بسیار بسیار روشن بود. زمانی که سازمان میتوانست با خیال راحت پایگاه تهیه کرده و مستقر شود، وقتی میتوانست با تکیه به همه نیروهای خود از جمله پایگاه اجتماعیش (در فاصله قبل از اعلام و بعد از اعلام مبارزه مسلحانه) بسیج نیرو کند، تردد کند، سلاح و مهمات جابجا کند ؛ بعلاوه اینکه رژیم [نظام] نیز در عدم آمادگی مطلق قرارداشت و بسیج نیروئی هم نکرده بود و کنترلی هم بر اوضاع نداشت راندمان این بود که شاهدیم. حالا که ما همه برتریهای معروف به غافلگیری و عدم آمادگی و هوشیاری دشمن را از دست داده ایم و رژیم [نظام] نیز در تهاجم و بسیج مطلق است نتیجه چه خواهد بود؟ احمد حنیف نژاد، محسن سیاه کلاه، حسین ابریشمچی، محسن عباسی و تمامی کسانی که بنده هنگام خارج کردن آنها با آنها صحبت کرده و گزارش گرفته ام ؛ بدون استثناء میگفتند که چندین بار در ترددات از دهان رژیم [نظام] بیرون آمده اند. یعنی آنچنان تورهای بازرسی تنگ بود که دستگیری و از بین رفتن با زنده از بازرسی گذشتن به تار مویی بسته بود. طوری شد که در جمعبندی امنیتی-نظامی سازمان به این نتیجه رسید که دستور داد «کادرهایی که نظامی نیستند بدون سلاح تردد کنند تا در بازرسیهای خیابانی لو نروند». چون مرتب در هر تک تردد چندین و چند بار در تورهای بازرسی مورد بازرسی قرار میگرفتند. یعنی ما در تدافع مطلق بودیم و رژیم و نیروهایش در تهاجم مطلق. تمامی شواهد و قرائن حاکی از آن بود که بطور مطلق «امکانِ ماندن» نیست. این نیز قانون چریک شهری است که وقتی در تدافع مطلق هستی محکوم هستی به کشف و دستگیری و کشته شدن و موضوع فقط زمان است. که کی، کجا و چه زمان دشمن وقت کند و به شما بپردازد. بطور خاص باید توجه داشت که عمده پایگاهها لزوما «نه بدلیل تحرکات نظامی ساکنین» کشف میشدند. خیر، عمده پایگاهها (بطور خاص پایگاه های فرماندهی) عادی سازی بسیار بالایی داشتند و اساسا تحرکات بسیار محدود و عادی و ترکیب هم بسیار عادی (و نه مجاهدی) بلکه با ظاهرهایی بسیار بالا شهری بطور خاص در مورد زنان رعایت میشد. ولی با این وجود کشف میگردیدند که مشخصا کار تعقیب و مراقبت و سیستم جدید معروف به عبدالله پیام بود که رژیم [نظام] بکار بسته بود. نتیجه این حرف این است که شکست ها و کشف خانه ها و… لزوماً ناشی از ضعف سیستم های دفاعی سازمان نبود که ضربه میخورد بلکه قوت دشمن بود که ضربه میزد. (در اینجا قصدمان بزرگ کردن دشمن نیست صرفا بیان حقایق است) [ خوب الحمدالله که نیت ایشون خیر هست ! ] در همین رابطه به این مسئله توجه باید کرد که وضعیت پایگاهها و کادرها تا چه اندازه شکننده بود : پایگاهی را که با مشاهده یک تردد مشکوک در خارج آن مجبور هستید تخلیه کنید آیا امکان پیشبرد امری برای ساکنین آن وجود دارد؟ تازه بعد از تخلیه کجا بروند؟ مجبور است در خیابان ها پرسه بزند؟ آیا سلاحها و اثاثیه را که با هزاران خطر و زحمت و هزینه تهیه کرده اند با خود ببرند؟ اگر نه وسایل و الزاماتی که تهیه شده را جا بگذارند؟ یا آنها را رها کنند؟ آیا بعد از خروج مورد تعقیب قرار میگیرند؟ آیا در تورها دستگیر خواهند شد؟ اگر از همه اینها بگذرند کجا بروند؟ به یک پایگاه دیگر؟ آیا آنجا را هم آلوده نمیکنند…؟ آنقدر کادرهای مستقر در پایگاهها جابجا شده بودند بدون اینکه فرصت جابجا کردن وسایل پایگاه را داشته باشند، یا با خود ببرند که دیگر پولی در بساط نداشتند که بتواند از پس کرایه و یا تهیه امکانات برآیند. توجه باید داشت که حتی در صورت امکان کمک گیری از دیگر پایگاهها (در صورت وصل بودن) هر تردد برای پول رساندن «خودش معادل چندین عملیات بود» و باید پی دستگیری را که هم مبدا و هم مقصد را سرخ کرده و باید تخلیه میشد ؛ را هم بتن بمالید. بسیاری از دستگیریها هم بدلیل داشتن وسایل مشکوک یا غیر عادی نبود؛ بلکه دشمن با توجه به دیدی که پیدا کرده بود افراد را دستگیر میکرد و میبرد. خیلی زمانها نیز اشتباه دستگیر میکرد. یعنی راندوم متناسب با سن و سال و تیپ و … نیز دستگیر میکرد میبرد و دیگران که در زندان بودند شناسایی میکردند. یا از طریق محله و اقوام و آشنایان شناسایی میشد و … ترکیب پایگاهها معمولا دو زن و شوهر با یک یا دو کودک عاریه گرفته شده [!!] از دیگران بعنوان فرزند بعنوان ساکنین اصلی و علنی معرفی شده به صاحب خانه بود. بعلاوه تعدادی عضو معرفی نشده به صاحب خانه که مخفیانه تردد مینمودند. طوری بودکه بعد از ترک پایگاه مجبور به تردد بین شهری میشدند تا مجبور نباشند در شهر پرسه بزنند. و یا راهی خارج کشور شوند. در مورد بررسی ماجرای علی زرکش این امر و درک شرایط داخل کشور بسیار مهم و تعین کننده میباشد. من در این نوشته با اتکا به ذهن و آنچه از تک تک فرماندهان طی سالیان بگوش خودم شنیده ام و یا در تمامی گزارشاتی که ازتک تک آنها گرفته و برای پاریس آماده و ارسال کرده ام و عطف به اینکه سه دهه از آن میگذرد شاید «یک از هزار» محدودیتها و خطرات و وضعیت اسفبار «کار» و «فعالیت و عمل نظامی» و … در آن شرایط را توانسته باشم منعکس کنم. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «فرار عناصر سازمان به خارج کشور با هدف ادامه فعالیت های نظامی» اختصاص داد. خط فرار نفاق (مروی بر خط فرار منافقین از ایران بعد از خرداد 1360) «مسیر اول : ترکیه» (بخش نخست) داوود باقروند ارشد در خصوص چگونگی استقرار خود در ترکیه بعنوان مسئول شاخه ترکیه منافقین و راه اندازی خط فرار منافقین در ترکیه چنین می گوید : در فروردین سال 1361 علیرضا باباخانی (محافظ شخصی مسعود رجوی با نام سازمانی وحید) تماس گرفت و از من خواست که مسئولیتهایم را در لندن تحویل داده به پاریس بروم. وقتی سوال کردم که تایمرهایی که انجمن در حال تست دارد را چکار کنیم ، گفت با خود بیاور. من نیز همین کار کردم و همه را گذاشتم داخل یک کیف سامسونیت و به پاریس بردم. و در آنجا تحویل محمد علی تشید شد. (منظور ، تایمرهای بمب هائی است که دانشجویان همسو با سازمان در انگلستان در حال ساخت آن بودند. در خصوص این تایمرها در پست مربوط به علی زرکش بیشتر سخن خواهیم گفت) طی چند روزیکه در پاریس بودم در یک پایگاه در نزدیکی شهرک مری سورواز پاریس بهمراه «محمد علی تشید» ، «مجید معینی» (معروف به آقا) و «وحید» مستقر بودم. هر روز صبح با محمد علی تشید برای دویدن میرفتیم. او تیپ بسیار انرژیکی بود. در طی این مدت جهت تحویل گیری کشور ترکیه توسط «عباس داوری» که در آن زمان در پاریس بود توجیه شدم. یکبار هم با مسعود رجوی درحضور «محمدعلی جابرزاده» ملاقات کردم. رجوی اساسا میخواست مرا قبل از رفتن به محل ماموریت دیده باشد. اینکاری بود که او همواره زمانیکه کاری و مسئولیتی را تصویب میکرد که انجام شود و حساس بود خود شخصا قبل از اعزام ملاقاتی با فرد انجام میداد و بدین شکل پای تصمیم گیری آنرا مهر مینمود. من بعد از رسیدن به ترکیه در شهر استانبول به آدرس [خانه امن] پایگاه سازمان در محله بشیک تاش رفتم و آنجا با احمد افشار (فرزاد) از زندانیان زمان شاه اهل مشهد که مترجم عربی زبان مسعود رجوی در دیدارهای او با خبرنگاران و یا با مقامات عراقی بود دیدار کردم. فرزاد را اولین بار در تهران بعد از پیروزی انقلاب در ستاد دیده بودم و سپس در سال 1359 وقتی که به لندن آمده بود دیده بودم در تمام مدتی هم که انجمن را اداره میکردم در تهران به او وصل بودم. طی دو روز ، فرزاد مسئولیت کشور [ترکیه] را با همه جزئیات سازماندهی و پایگاهها درشهرهای مختلف ترکیه و ماموریتها را به من منتقل نمود و خودش به پاریس برگشت. فرزاد با توجه به تسلطش به زبان عربی برای مسئولیت عراق در نظر گرفته شده بود و بعد از تحویل ترکیه به من به عراق رفت و آنجا مستقر گردید. که بعدها وقتی من به پاکستان رفتم از آنجا با او در تماس بودم. اما در این کار من تحت مسئولیت عباس داوری که در پاریس مستقر بود قرار داشتم. در آن زمان خط سازمان با توجه به ضربات نظامی داخل کشور (بطور خاص بعد از ضربه 19 بهمن سال 1360) و ضرباتی که تیمهای نظامی بطور روزانه میخوردند و طرحهایی که حکومت پیاده میکرد مانند اطلاع یافتن نیروهای اطلاعاتی از اجاره شدن هر خانه به وسیله بنگاههای املاک تحت نام «طرح مالک و مستاجر» و… چنان عرصه را بر نیروهای باقی مانده تنگ نموده بود، که گزارشات بسیاری داشتیم که نفرات قطع شده ؛ مرتباً بدلیل نداشتن جا و اجبار در ، رفتن به خانه اقوام یا خانواده و دوستان … بلافاصله دستگیر و یا در حین دستگیری کشته شده اند و یا بدلیل سرخ بودن تمامی ردهای مرتبط ، افراد مجبور بودند در بیابانهای اطراف شهرها یا در زیر پل جوی ها شب ها را به صبح برسانند. بعضی نیز مجبور بودند که تا زمانیکه پولی همراه داشتند تمامی روز و شب را با خرید بلیط اتوبوس بین شهری از این شهر به شهر دیگری همواره در تردد باشند. از طرفی نیز کادرها و نفراتی (چه مجاهد و چه غیر مجاهد) بودند که بعد از اعلام جنگ مسلحانه بدون هیچ مقدمه و آمادگی در تله افتاده بودند و هیچ کارکرد نظامی و سیاسی … در داخل نداشتند و مرتب در حال دستگیری و اعدام بودند. به همه اینگونه موارد فشار نظامی رژیم [نظام] نیز بود که با «فعال کردن تیمهای شناسایی» و «عبدالله پیام» و «ایست و بازرسی» هایی که بدنبال راه افتادن تیمهای ترور سازمان که سوار بر یک خودرو مصادره شده [در واقع اگر بگوئیم خودرو به سرقت رفته؛ درست تر است] به هر هدفی در خیابان میرسیدند آتش میکردند برقرار شده بود توانسته بود به پایگاهها و تیمها ضربه جدی بزند. بدتر اینکه با بسته شدن جو امنیتی و شدت گرفتن ایست و بازرسی ها در سطح شهرها و حتی جاده ها ، دیگر کادرهای سازمان که نظامی نیز نبودند و حتی نفرات دیگر گروهها و احزاب نیز در این تورها بدام افتاده، دستگیر و اعدام و یا در هنگام فرار کشته شوند. در نتیجه بسیاری از تیمها و کادرهای قطع شده سازمان «بطور خودجوش» و «تحت اجبار شرایط نظامی و امنیتی» به سمت مرزها برای خروج از کشور به راه افتادند. تعدادی به کمک خانواده هایشان ، تعدادی نیز بصورت فردی. تیمهایی داشتیم که در زمستان سرد و پر برف سال 1360 هنگام خروج از کشور در تبریز مورد سوء ظن قرار گرفته و بعد از مدتها تعقیب و گریز در تپه های برفی اطراف تبریز طی درگیری مسلحانه با نیروهای رژیم [نظام] بشهادت رسیدند[ به هلاکت رسیدند] . سازمان در نشریه انجمن دانشجویان مسلمان خارج کشور خود از این درگیریها بعنوان عملیاتهای متحورانه تیم های نظامی مجاهد خلق یاد میکرد. از فاز سیاسی و قبل از سی خرداد بخشهایی از فرماندهی سازمان مخفیانه زندگی میکردند. ولی بعد از «اعلام عجولانه و بدون آمادگی» فاز مبارزه مسلحانه ، تمامی بدنه سازمان و بخشهای عمده فرماندهی را غافلگیر کرده بود. طوری که بالاترین مسئولین سازمانی بعد از شنیدن خبر اعلام جنگ مسلحانه شوکه شده و نمیدانستند با توجه به شناخته شدگی خود و محل بکجا بروند و بدنبال آن موج دستگیریها و اعدامهای روزانه توسط رژیم [نظام] حاکم که جهان شاهد آن بود، موج ریزش در سازمان نیز شروع شد. بسیاری اجبارا قطع شدند. چون ارتباطات آنها یا دستگیر و یا در درگیری کشته شده بودند. بسیاری بدلیل شناخته شدگی باید محل خود را ترک میکردند و قطع شدند. بسیاری خود دستگیر شدند. اما بخش عمده ریزش در پایه سازمان بود که با این خط در تضاد بودند. این ریزش بصورت موج مخالفت با خط و خطوط سازمان در بالا خودش را نشان داد. و سازمان بخوبی از این امر آگاه بود. این موج ریزش بطور اخص با شهادت [هلاکت] اشرف و موسی در بهمن 1360 که مقر فرماندهی کل داخله بود به اوج جدیدی رسید و با ضربه 11 اردیبهشت سال 1361 به بخش اجتماعی سازمان که همزمان نیروهای رژیم [نظام] به 60 پایگاه سازمان که تقریبا 90 درصد پایگاههای سازمان بود حمله کرد دامنه بسیار گسترده تری بخود گرفت و کامل شد. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «راه اندازی رادیو مجاهد با حمایت مستقیم صدام» اختصاص داد. «رادیو منافقین» در باره نقش حساس اين راديو بايد گفت : منافقين استفاده های کاربردی فراوانی از اين راديو می کردند ... مخصوصاً شاخه نظامی آن که بخش ترورهای کور را به عهده داشت ، از اين امواج در رساندن پيام رمز در ساعات معين به سرپل های عملياتی خويش استفاده می کرد! بعد از کودتای ناموفق 30 خرداد 1360 و افشاء شدن چهره تروريستی سازمان ، راديو مجاهد تنها رسانه ای بود که فرماندهان و سران از آن به عنوان ابزار سازماندهی نيروهای خود استفاده می کردند. آن ها به شيوه گويندگان راديو عراق مرتب در حال تضعيف نيروهای رزمی کشور (و خصوصا خانواده های ایشان) بودند ...! و همان گونه که اشاره شد این رادیو در ساعات معينی هم پيام های رمز دار ارسال می نمود! مشخص بود که اين جنايتکاران بدين وسيله با نيروهای خود در ارتباط اند. نظام جمهوری اسلامی هم در پی کشف و از کار انداختن اين رسانه بود. آن ها ابتدا با ارسال پارازيت های قوی سعی در اختلال امواج راديو مجاهد را داشتند ... اما منافقين با جا به جايی سرور يا فرستنده اصلی ، امواج پارازيت را خنثی می کردند ... ! ديگر کار به جايی رسيده بود که اين راديو عملآ و به قول معروف آشکارا پيام های مخرب خود را برای اعضايش قرائت می کرد و در فواصل معين هم به تبليغات کاذب می پرداخت ... سازمان های امنيتی و تيم های تجسس جستجوی گسترده ای را برای کشف اين ايستگاه راديويی آغاز کرده بودند ؛ اما حتی منافقين بريده و تواب هم از محل استقرار آن بی اطلاع بودند! پس از اينکه در سال 1360 سازمان منافقين اعلام جنگ مسلحانه به نظام می دهند، عملآ از طريق اين راديو به سازماندهی نيروهای باقی مانده در خاک ايران می پرداختند. در همين سال کشف می شود که محل استقرار راديو مجاهد در دل يکی از کوه های کردستان قرار دارد! نهاد های اطلاعاتی و امنیتی ایران با کشف محل تقريبی راديو ، اميدواری فراوانی را به دست می آورند . از اين رو برنامه برای از کار انداختن صدای منافق وارد فاز تازه ای می شود ... بلافاصله ستادی از با تجربه ترين متخصصان نيروی هوايی ، اداره فرکانس های شرکت مخابرات ، اداره دوم ارتش ، بر و بچه های خبره تجسس و اطلاعات و ... ماموريت می يابند محل راديوی منافق رو کشف کرده و سپس دستور به انهدام آن دهند ... ادامه مطلب در لینک زیر : راه اندازی رادیو مجاهد به روایت داوود باقروند ارشد (*) باقروند در حال افشای نقض گسترده حقوق بشر توسط فرقه رجوی در کنگره سالگرد قرارداد ماسریخت انجمن دانشجویان مسلمان (شاخه دانشجوئی مجاهدین در اروپا) با مسئولیت محمد سیدی کاشانی (اسم سازمانی : بابا) از کادرهای اولیه سازمان از پاریس بدنبال تهیه فرستنده رادیویی برای کردستان بود که من را مأمور این کار نمود. اما بدلیل کمی سن من و اینکه در تماس با شرکت های بزرگ، اولا «جدی نمیگرفتند» و در ثانی «مشکوک بودند» که این جوان بیست و چهار ساله فرستنده رادیویی را برای چه میخواهد. بدین منظور پیشنهاد کردم که در این امر از کمک کاظم باقرزاده (از تجار شناخته شده ایران و برادر بزرگتر قاسم باقرزاده از فرماندهان بخش اجتماعی سازمان) که آن زمان به لندن آمده بود ، استفاده کنم. باقرزاده با حدود 50-60 سال سن خیلی بهتر از من میتوانست به شرکتهایی مانند مارکونی ، زیمنس و … نزدیک شود. این درخواست من توسط مسئولین سازمان پذیرفته شد و من (در پوشش مترجم) و ایشان (بعنوان یک تاجر) که برای مجاهدین افغان بدنبال خرید فرستنده هستیم اینکار را دنبال میکردیم. کاظم باقر زاده [در عملیات فروغ کشته شد] از بدو ورودش به لندن با من در تماس قرار گرفت و در جریان مسافرتهایی که به مناطق مختلف انگلستان برای دنبال کردن امور محوله با هم داشتیم رابطه نزدیک ودوستانه و خوبی پیدا کرده بودیم. البته آن زمان من نمیدانستم که رابطه باقرزاده با سازمان چیست؟ و فکر میکردم با توجه به سن و سالش از اعضاء قدیمی سازمان است. منبع : خاطرات مکتوب داوود باقر وند ارشد راه اندازی رادیو مجاهد به روایت مسعود خدابنده (**) همزمان با آمدن مسعود رجوی و ابوالحسن بنیصدر به فرانسه، من از لندن به پاریس اعزام شدم. مسعود رجوی در اولین فرصت پس از ورود به پاریس «قصد سرنگونی قهر آمیز رژیم [نظام] به دست مجاهدین خلق [منافقین] و جایگزینی شورای ملی مقاومت در کمتر از شش ماه» را اعلام نمود. اعلامیه ای که اگر چه مبنایی واقعی نداشت ولی به هر حال بهایش را میلیشیای باقی مانده در کشور با خون و آوارگی و اعدام دادند. [عجب ؟! بهایش را میلیشیا داد یا شهروندان غیرنظامی ایران با ترور و بمب گذاری و ... !!!؟ ] تا جایی که به شخص من بر می گشت، بعد از سی خرداد مسیر من دیگر مشخص تر بود. دو سه هفته «تحویل دهی انجمن های خارج کشور و وصل آنها به پاریس» و دو سه هفته هم «راه اندازی کارهای اجرایی "نشریه" در پاریس» که قرار شد چند شماره ای بنام انجمن [دانشجویان مسلمان] و بعد تحت عنوان سری جدید «نشریه مجاهد» تولید شود. حالا دیگر کارم در خارج تمام شده بود. ماموریت بعدی من اما در راستای جمع و جور کردن ریخت و پاش های بعد از سی خرداد است. ماموریت بازگشت به داخل ولی این بار به کردستان. آخر شب است. در هتلی در مونیخ در کنار آقای سعید شاهسوندی نشسته ام. تازه وصل شده ام و قرار است با ایشان کار کنم. هر دو نماز خواندیم و هر دو جلوی هم نشستیم و گریه کردیم. امروز خبر کشته شدن موسی خیابانی و اشرف ربیعی رسید. تاکید موکد شده که در این مامویت به هیچ وجه به مجاهدین وصل نشویم. رابطه سازمان با عراق نباید لو برود. شاهسوندی از اعضای شورای مرکزی سازمان-درعملیات مرصاد به اسارت درامد-سال ۱۳۷۱ از زندان ازاد شده و به آلمان رفت. دیروز فرستنده رادیوئی ده کیلو واتی "زیمنس" آلمان با مقادیری فرستنده های کوچک تر "دریک" آمریکایی و ژنراتور و پوتین و لباس گرم و چادر و ... برخی موارد دیگر را تحویل ترانزیت داده ایم. کاغذ های خرید فرستنده ها برای افغانستان است ولی قرار است مقصد را به بغداد تغییر بدهند. فردا صبح با چند تن بار همراهان مان عازم بغداد هستیم. آنجا با کمک ستون ارتش عراق محموله مان را به مرز می رسانیم. پس همراه [سعید] شاهسوندی برای بردن فرستنده رادیو و سایر وسائل ارتباطی از مونیخ به بغداد (همراه رادیو و وسائل) و از آنجا به مرز کردستان ایران و از طریق کوهستان به دره زیر سردشت منتقل شدم. رودخانه زاب، مرز ایران و عراق، از اینجا به بعد تردد با قاطر و یا پای پیاده است. ماموریت جدید، انتقال و راه اندازی رادیو مجاهد در کوه های زیر سردشت و البته در کنار آن عضوگیری از اکراد و راه اندازی «یگان پیشمرگه مجاهد خلق» ، خارج کردن سرمایه های انسانی سازمان از داخل، عملیات مرزی و عملیات در عمق و ... دکتر قاسملو [به بنی صدر] اعتماد کرده و به شورای ملی مقاومت پیوسته [است]. الان هم با دست باز امکاناتش را در اختیار ما گذاشته و در کنار مقر مرکزی حزبش جایمان داده تا مگر حجم خسارات "سی خرداد شصت" را تا حد امکان پایین بیاوریم. مدتی نگذشته بود که این مقر، محل وصل نفرات داخل کشور به فرانسه شد. خیلیها در آن سالهای بعد از شکست کودتای رجوی (30 خرداد شصت) از طریق مقر ما که آن زمان همجوار مقر حزب دموکرات بود به دفتر بغداد و از طریق اردن به فرانسه منتقل شدند. از جمله اینها مهدی ابریشمچی از سران مجاهدین و جلال گنجهای از شوراییهای مجاهدین و بسیاری دیگر را من خودم از مرز تحویل گرفتم. به جرئت می توانم بگویم که بیش از نود و پنج درصد مجاهدین (و شورایی هائی) که توانستند بعد از سی خرداد از کشور خارج شوند از این مسیر و با این کمک ها گریختند. [ در خصوص این عدد 95% یا اشتباه می کند و یا دروغ می گوید. در پست های بعدی بیشتر توضیح خواهم داد] مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی هم در همین زمان و البته با فاصله زمانی کمی به مقر ما آورده شدند. مشخص بود که هیچکدام را بخاطر سابقه ترور، نمیتوانستیم به اروپا بفرستیم و دستور، نگه داشتن و مراقبت از آنها بود. کلاهی (نام سازمانی: کریم رادیو) را که به لحاظ فنی در ایستگاه رادیو قابل استفاده بود در کردستان نگه داشتیم و مسعود کشمیری (نام سازمانی: باقر روابط) را که عربی بلد بود به دفتر بغداد فرستادیم. شاهسوندی و خدابنده (دو نفر سمت راست) - در حال انتقال رادیو به خاک ایران من بعنوان کسی از نزدیک با این دو فرد در ارتباط بودم میتوانم شهادت بدهم که هیچ کدام سابقه جدی ارتباطی با مجاهدین نداشتند. بطور مشخص مسعود کشمیری حتی یک سرود سازمانی یا دعاهای خاص بعد از نماز مجاهدین را بلد نبود و من سرودهای صبحگاه و شعائر مرتبط را به وی آموزش دادم. کلاهی هم همینطور. به هیچ وجه حتی ریخت و قیافهاش به این کارها نمیخورد. رابطش ابراهیم ذاکری (نام سازمانی: کاک صالح) بود که در ایران برای ترور مجهزش کرده بود. ابراهیم ذاکری خودش هم مهندسی برق از دانشگاه تهران داشت. من دو سال بعد ماموریتم در آنجا پایان یافت. (یعنی زمانی که سپاه وارد منطقه شد و ما با گذشتن از رودخانه زاب از ایران به عراق عقبنشینی کردیم) . در واقع رادیو به عراق منتقل شد و دیگر نیازی به [فعالیت های حفاظتی و اطلاعاتی ] من نبود. کار رادیو را به محمدرضا کلاهی سپردم و خودم به فرانسه رفتم. سالها بعد که با مسعود رجوی (این بار علنی) به عراق برگشتم، کلاهی بدون هیچ تغییری (شاید کمی خستهتر) هنوز مسئولیتهای صرفا فنی را بعهده داشت. (سرویس و نگهداری و تعمیرات بیسیمها و تلفنها و …) و کشمیری هم همچنان در دفتر بغداد بعنوان رابط و مترجم مشغول کار بود. هیچ کدام از این دو تا آخرین روزهایی که من آنها را در عراق دیدم به لحاظ ایدئولوژیک به سازمان نزدیک نشدند. آنها سازمان را تحمل میکردند و سازمان آنها را. هیچکدام چارهای نداشتند. مراحل مختلف انقلاب ایدئولوژیک و طلاقهای ایدئولوژیک حتی برایشان قابل فهم نبود ولی در کارهای اجرائی سر خودشان را گرم میکردند تا زمان بگذرد. مسئولین سازمانی هم از این موضوعات اطلاع داشتند، ولی همین که اینها مشکلی ایجاد نکنند برایشان کافی بود. بن مایه : خلاصه مقاله خدابنده برای بی بی سی فارسی ---------------------------------------------------------------------------- * : داود باقروند ارشد ( نام سازمانی جلالِ پاکستان) : عضو عالیرتبه مجاهدین به مدت سی سال - مسئول شاخه تشکیلات دانشجوئی در خارج از کشور - مسئول شاخه عملیاتی ترکیه منافقین - مسئول شاخه عملیاتی پاکستان منافقین - مسئول دفتر شاخه نظامی سازمان در بغداد - مسئول بخش پرسنلی ستاد مرکزی مجاهدین در بغداد - رئیس دانشکده راه و ساختمان ارتش آزادیبخش در کمپ اشرف - وی بعد از حمایت رجوی از حمله 11 سپتامبر به آمریکا [ !!! ] بخاطر اعتراض به این امر توسط دادگاه کمپ اشرف به ده سال زندان محکوم می شود (دو سال در اشرف و هشت سال در ابوغریب) - پس از سقوط صدام ، در ابتدای 2005 میلادی به همراه 150 نفر عضو دیگر «بریده از سازمان» ، توسط مقامات سازمان ملل و صلیب سرخ تحویل دولت ایران می شود. وی از سال 2013 در کلن آلمان به سر می برد و رئیس جنبش «نه به تروریسم و فرقه ها» در کشور آلمان است. ---------------------------------------------------------------------------- ** : مسعود خدابنده ( نام سازمانی رسول ) : عضو عالیرتبه مجاهدین به مدت بیست و پنج سال - عضو موسس «انجمن دانشجویان مسلمان » در لندن (شاخه دانشجوی مجاهدین در اروپا) - عضو و فرمانده تیم اشغال سفارت ایران در لندن در خلال جنگ سفارتخانه ها - عضو شورای مرکزی مجاهدین - عضو شورای ملی ملی مقاومت در فرانسه - فرمانده ارتش آزادیبخش - مسئول مستقیم تیم حفاظت ، استقرار و تردد مسعود و مریم رجوی ( در بغداد و پاریس) - رابط سازمان با بسیاری از سرویس های اطلاعاتی نظیر عربستان و عراق و فرانسه و ... - جدا شده از سازمان در سال 1375 و در حال حاضر در لیدز انگلستان ساکن است. وی اخیرا گفتگوی مکتوب و مفصلی هم با مرکز اسناد انقلاب اسلامی انجام داده که حاوی نکات جالبی از زوایای تاریک اقدامات مجاهدین (منافقین) از 30 خرداد 1360 به بعد است. --------------------------------------------------------------------------- پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
