برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 5 اسفند 1401 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهموشک JL-2و JL-3 و زیردریایی های مرموز چین! برای اولین بار در رژه نظامی بزرگ به مناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر 2019، چین فناوری جدید موشک بالستیک قاره پیمای زیردریایی پرتاب (SLBM) با کلاهک هسته ای خود را به نمایش گذاشت.نام کامل این موشک ۲ Ju Lang یا Giant Wave 2 به معنای موج غول پیکر می باشد.چینی ها اطلاعات دقیقی در مورد این موشک ارائه نداده اند. اما بر طبق برخی گمانه زنی ها این موشک یک نسخه زیردریایی پرتاب از موشک دوربرد ،سه مرحله ای و سوخت جامد DF-31 است.در مجموع 12 خودرو حامل موشک های JL-2 از میدان تیان آن من، در قلب پکن عبور کردند. این پیامی به جهان بود که قدرت نظامی چین با وجود چالش های فزاینده به سرعت در حال رشد است. معاون مدیر کل رژه نظامی، در یک هفته قبل در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود "همه سلاح هایی که در رژه به نمایش گذاشته خواهد شد در خدمت فعال هستند و این بیانیه نشان می دهد که این موشک به طور فعال توسط نیروهای مسلح چین مورد استفاده قرار می گیرد. توسعه این موشکها پس از آزمایش موفقیتآمیز موتور سوخت جامد با قطر 2 متر در اواخر سال 1983 تسریع شد. این موشک ظاهراً از نظر اندازه و عملکرد تقریباً با موشک سه مرحلهای دوربرد TRIDENT C-4 آمریکایی قابل مقایسه است.JL-2 اولین بار در سال 2015 در زیردریایی نوع 094 مستقر و حمل شد که به معنای آن بود که برای اولین بار چین دارای قابلیت حمله هسته ای مبتنی بر دریا شده است.تا پیش از این چینی ها مجهز به موشک های کوتاه برد JL-1 محمول بر زیردریایی ۰۹۲ بودند که ارزش راهبردی کمی داشت. بر اساس برخی گزارش ها، این موشک که توسط آکادمی فناوری موتورهای موشکی چین طراحی شده است دارای پیکره بندی ۳ مرحله ای سوخت جامد میباشد و میتواند محموله ای به وزن ۷۰۰ کیلوگرم حمل کند که در این صورت مجهز به یک کلاهک با توان ۲۵۰ تا ۱۰۰۰ کیلو تن و یا 3 یا 4 کلاهک (MIRV) هر کدام به توان 90 کیلو تن قدرت خواهد بود. البته گزارش های دیگر حاکی از آن است که هر موشک ممکن است با شش کلاهک بارگذاری شود. طول آن بیش از ۱۱ متر و قطری حدود۲.۲ متر دارد. اکثر گزارش ها اتفاق نظر دارند که JL-2 در حدود ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ کیلومتر برد دارد ولی طبق برخی گزارش ها برد آن حدود ۹۰۰۰ کیلومتر نیز تخمین زده شده است. این موشک از سامانه ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou -اینرسی استفاده میکند و تخمین زده می شود که دارای دایره خطای( CEP) کمتر از 100 متر باشد. چینیها زیردریایی قدیمیتر ساخت روسیه را که در یک بندر در ساحل شمالی چین مستقر است، برای آزمایشهای JL-2 تغییر دادند و اولین پرتاب موشک بالستیک JL-2 در دریا در اواسط ژانویه 2001 از این زیردریایی انجام شد.این آزمایش شامل پرتاب موشک به بیرون از لوله پرتاب زیردریایی بود. چین در اکتبر 2001 و فوریه ۲۰۰۲آزمایش دیگری از JL-2 انجام داد. آزمایشی این موشک در تابستان 2004 دچار شکست شد و این شکست برنامه توسعه آن را به تعویق انداخت. در ژوئن ۲۰۰۵ طبق گزارشها، SLBM جدید از یک زیردریایی هستهای در آبهای نزدیک چینگدائو شلیک شد و کلاهک آن در بیابانی در چین چندین هزار کیلومتر دورتر برخورد کرد. این موشک توسط جامعه اطلاعاتی ایالات متحده CSS-NX-4 نامیده می شد،اما بسیاری از گزارش ها حاکی از آن است که این موشک CSS-NX-5 یا سابوت نامگذاری شده است. زیردریایی کلاس ۰۹۴ تعداد ۱۲عدد از این موشک ها را حمل می کند. از سال 2019، چین حداقل 4 زیردریایی مجهز به این نوع موشک بالستیک را عملیاتی کرده است.دو زیردریایی دیگر از این کلاس نیز در حال ساخت است. هنگامی که این زیردریایی ها در حالت آماده باش بالا قرار می گیرند، می توانند پایگاه های خود را ترک کنند و در آب های ساحلی چین که توسط ناوگان چین محافظت می شود، فعالیت نمایند. سایر تسلیحات شامل شش لوله اژدر 533 میلی متری است. از اینها می توان برای درگیری با کشتی ها و زیردریایی های متخاصم استفاده کرد. با این حال، زیردریایی های کلاس ۰۹۴ به اندازه زیردریایی های غربی و روسی کنونی پنهانکار نیستند. اینها به اندازه زیردریایی های روسی کلاس دلتا III پر سر و صدا هستند که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شدند. برد حدود 7500 کیلومتری این موشک به معنای آنست که ممکن است هاوایی و آلاسکا (اما نه تمام خاک ایالات متحده) را در دسترس قرار دهد.مرکز اطلاعات ملی هوا و فضای نیروی هوایی ایالات متحده (NASIC) در ژوئیه 2013 مطلبی با عنوان "تهدید موشک های بالستیک و کروز" را همراه با نقشه ای منتشر کرد که پوشش JL-2 را به سختی به مجمع الجزایر آلیوتی می رساند و از هاوایی یا ایالات متحده فاصله زیادی دارد. نمونه ارتقا یافته این موشک با برد تخمینی کمتر از 9250 کیلومتر، اگر موشک ها از یک زیردریایی در حال گشت زنی در خلیج بوهای پرتاب شود، می تواند به سانفرانسیسکو برسد،اما نقاط شرق دنور و سن دیگو، با فاصله کمی بیش از 10000 کیلومتر، خارج از برد آن خواهد بود.آتلانتا، در فاصله 11500 کیلومتری و میامی که حدود 12500 کیلومتر از خلیج بوهای فاصله دارد نیز،خارج از برد آن می باشد. بنابراین چینی ها نیاز به موشکی با برد بیش از ۱۱۲۵۰ کیلومتری داشتند تا بتوانند از خلیج بوهای تمام خاک ایالات متحده را هدف گیری کنند. زیردریاییهای مستقر در دریای چین جنوبی، شرایط دشوارتری خواهند داشت. سیاتل 11500 کیلومتر و میامی نزدیک به 16000 کیلومتر با آن فاصله دارد. در حالی که دریای چین جنوبی ممکن است سنگر جذابی باشد که JL-3 آینده ممکن است از آنجا به ایالات متحده حمله کند، JL-2 مطمئناً فاقد بردی برای انجام چنین حملاتی در هنگام حضور در دریای چین جنوبی است. در زمان توسعه این موشک ، گزارش ها مبنی بر این بود که چین در نظر دارد موشک را به گونه ای تغییر دهد که یک کلاهک ضد ماهواره را در خود جای دهد تا به آن قابلیت ضد ماهواره ای مبتنی بر دریا بدهد. گشت زنی بازدارنده زیردریایی نوع 094 با موشک های JL-2 در دسامبر 2015 آغاز شد.از سال ۲۰۱۷ ،۴۸ پرتابگر JL-2 روی زیردریایی ها مستقر شده است. Ju Lang 3 (موج غول پیکر۳) یا به اختصار JL-3 یک موشک بالستیک قاره پیمای جدید چینی است که از زیر دریایی پرتاب می شود.بر اساس برخی گزارش ها ،برد آن ۵۰۰۰ کیلومتر،بیشتر از JL-2 بوده، به طوری که کل خاک ایالات متحده در محدوده برد آن قرار دارد. اولین پرتاب آزمایشی در سال 2018 انجام شد. اگرچه مقامات چین به طور رسمی این آزمایش را تایید نکرده اند. اعتقاد بر این است که موشک JL-3 در حدود سال 2021 به طور عملیاتی مستقر شده است. برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 برخی از زیردریایی های تایپ 094 چین با موشک های جدید JL-3 به جای موشک های قبلی خود مجهز شدند. JL-3 نیز مانند سلف خود یک موشک سوخت جامد است.برد موشک جدید 9000 تا 12000 کیلومتر برآورد شده است. این برد قابل توجهی نسبت به موشک قبلی۲-JL است که در ابتدا توسط زیردریایی های حامل موشک بالستیک نوع 094 چین حمل می شد. چنین بردی به زیردریاییهای چینی اجازه می دهد در حالی که از آب های ساحلی چین عملیات می کنند قلمرو ایالات متحده را در محدوده برد موشکی خود قرار دهند. این برد همچنین برای رسیدن به تمام مناطق اروپا، هند و روسیه کافی است.برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 تمام 6 زیردریایی عملیاتی نوع 094 چین برای حمل موشک های جدید JL-3 بازسازی شدند. اطلاعات موثقی از کلاهک این موشک در دسترس نیست.به گفته برخی منابع،ممکن است ۵ تا ۷ کلاهک هسته ای با قدرت ۳۵ کیلوتن برای هر کلاهک حمل کند،برخی منابع نیز گزارش داده اند که ۳ کلاهک با قدرت نسبتا بزرگتر حمل خواهد کرد. JL-3 دارای سیستم ناوبری ماهواره ای- اینرسی بوده.استفاده آن از سیستم ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou این احتمال را قوت می بخشد که این موشک جدید بسیار دقیق است و دایره خطای ان (CEP) آن نباید بیش از 100 متر باشد. موشک هسته ای JL-3 به همراه زیردریایی Type 094A در سال 2016 وارد خدمت نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) شد. JL-3 در آینده بر روی زیردریاییهای بالستیک نوع 096 نیروی دریایی چین مستقر میشود و این زیردریایی ها هر کدام قادر به حمل ۲۴ موشک خواهند بود. اواسط سال ۲۰۱۶ عکس هایی از یک زیردریایی هسته ای چینی اصلاح شده تایپ ۰۹۴ در وب سایت های چینی ظاهر شد.این شناور با نمونه های قبلی متفاوت بود و دارای یک برجستگی در نزدیکی بخش حامل موشک است.تغییرات دیگری در خطوط بدنه نیز وجود دارد.کاربران چینی آن را زیردریایی 094A می نامند.یکی از اولین نتیجه گیری های کاربران چینی آین بود که زیردریایی مجهز به موشک بالستیک جدید (JL-3) Ju Lang-3 است که برد بیشتری نسبت به ( JL-2) Ju Lang-2 دارد. به گفته واسیلی کاشین، کارشناس نظامی، چین یک پایگاه اصلی زیردریایی های موشکی هسته ای در جزیره هاینان ساخته است و تنها در دریای چین جنوبی، نیروی دریایی چین شانس واقعی برای تضمین ایمنی زیردریایی های هسته ای خود با موشک های بالستیک را دارد. طول زیردریایی تایپ ۹۴ حامل JL-3 حدود ۱۳۵ متر ، قطر آن 12.5 متر و توان جابجایی 11000 تن در زیر آب را دارد. آنها می توانند به حداکثر سرعت 20 گره (سطحی) و 26 گره (در حالت غوطه وری زیر آب) برسند. موشکهای JL-2 که چینی هابرای رساندن آنها به مرحله بهرهبرداری تلاش زیادی کردند، بردی بیش از 8000 کیلومتر نداشت.این موشک ها قادر به رسیدن به آمریکا از دریای چین جنوبی نیستند، اما می توانند برای حمله به هر یک از پایگاه های آمریکا و متحدان آمریکایی آن در سراسر آسیا مفید باشند. با این حال، این موشک ها نمی توانند مشکل اصلی - بازدارندگی هسته ای آمریکا - را حل کنند. از این رو، چین بر روی موشک های جدید با برد بیشتر کار می کند.اما توسعه موشک ها و طراحی و ساخت زیردریایی های موشکی هسته ای گاهی اوقات به سختی هماهنگ می شود. اولین زیردریایی پروژه 094 چند سال زودتر از اتمام ساخت موشک های JL-2 ساخته شد. وضعیت مشابهی در روسیه زمانی رخ داد که موشک Bulava بسیار دیرتر از ساخت اولین زیردریایی هستهای پروژه Borey ظاهر شد. زیردریایی تایپ 094 یک زیردریایی حامل موشک بالستیک هسته ای (SSBN) است. این نسل دوم SSBN نیروی دریایی چین است. توسعه احتمالاً در اوایل دهه 1980 آغاز شد. این شناور جانشین زیردریایی غیرقابل اعتماد Type 092 است که فهرستی از سوانح را در کارنامه خود داشت و دارای ارزش استراتژیک کمی بود. کل پروژه توسعه کلاس Type 094 محرمانه است. این زیردریایی ها از نظر ظاهری شبیه زیردریایی های کلاس دلتا III شوروی است که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شد. اگرچه شناورهای چینی کوچکتر هستند و موشک های کمتری حمل می کنند. حدس و گمان هایی صورت گرفته است که چین برای توسعه کلاس Type 094 از دفتر طراحی Rubin روسیه کمک گرفته است، اما این اطلاعات تایید نشده است. ساخت شناور در سال 1999 آغاز شد و در سال 2004 به آب انداخته شد. برخی منابع گزارش می دهند که اولین زیردریایی در سال 2007 عملیاتی شد و دومین فروند از این کلاس هم در همان سال به آب انداخته شد.مشکلات مختلف و اشکالات طراحی باعث شده است ساخت این شناور های حامل موشک بالستیک بر خلاف رشد سریع نیروی دریایی چین به کندی صورت گیرد. در پایان باید متذکر شد چین بالاترین سطح حفظ اسرار را در برنامه های استراتژیک بویژه زیردریاییها و موشک های قاره پیمای حامل بر آنها در پیش گرفته و اطلاعات قطره چکانی موجود حاصل از تحقیقات کارشناسان و سازمان های اطلاعاتی رقیب این قدرت نوظهور شرق آسیا می باشد.اما در مجموع بر اساس شواهد غیر قابل انکار چینی ها هنوز فاصله قابل توجه در این فناوری راهبردی نسبت به همسایه شمالی خود روسیه و رقبای غربی در قاره اروپا و آمریکا دارد ولی با افزایش سرمایه گذاری ها در آینده نچندان دور به یک قدرت جدید در عرصه سلاح های استراتژیک دریاپایه تبدیل خواهد شد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.globalsecurity.org/wmd/world/china/jl-3.htm http://www.military-today.com/navy/jin_class.htm http://www.military-today.com/missiles/jl3.htm https://nationalinterest.org/blog/reboot/jl-3-chinas-third-generation-nuclear-missile-sub-killer-180433 http://www.military-today.com/missiles/jl2.htm
-
1 پسندیده شدهسلام منبع غیر رسمی هست و باید منتظر ماند تا منابع معتبر تایید کنند ولی درباره خود میگ35 در حالت محدود و برای ارتقای میگ29های موجود در صورت سالم بودن سازه اصلی هواپیما و خریداری تعدادی برای تشکیل چند اسکادران در پایگاههای مرزی گزینه مناسبی است ، اما اگر میگ29های موجود امکان ارتقا نداشته باشند ارزش صرف منابع برای خرید را ندارد و بهتر است سراغ گزینه بهتری برویم و از افزایش بیش از اندازه تایپ های جنگنده خودداری کنیم ، بهترین حالت این است که همه جنگنده ها در همه پایگاهها امکان سرویس داشته باشند و در اینصورت دست طراحان عملیاتی نیروی هوایی کاملا باز خواهد بود و انعطاف پذیری بسیاری در چیدمان و جابجایی جنگنده ها خواهیم داشت ، برای رسیدن به این هدف باید حداکثر سه تایپ عملیاتی داشته باشیم سیستم باستیون هم خوبه ، اگر موشک سوپر سونیک ضد کشتی نداشته باشیم گزینه مناسبی هست
-
1 پسندیده شدهاگه این منابع آگاه پنج درصد حرفا شون درست بود. الان نیرو هوایی حداقل شامل هزار جنگنده. از انواع میگ ۳۱. قاهر. سفره ماهی. فانتوم زیر دریایی پرتاب و... در پایگاه ها زیر زمینی و زیر دریایی بود.
-
1 پسندیده شدهچرا پادشاه بازنشسته خواهد شد؟! نیروی هوایی ایالات متحده قصد دارد، F-22 Raptor را از حدود سال 2030 بازنشسته کند. همانطور که قبلاً گزارش شده است، ژنرال چارلز کیو براون جونیور، رئیس ستاد نیروی هوایی، طی سخنانی در کنفرانس برنامه های دفاعی McAleese FY2022، در 12 می 2021 گفت که نیروی هوایی ایالات متحده موجودی جنگنده های خود را از هفت ناوگان به چهار ناوگان کاهش خواهد داد. یکی از سخنگویان نیروی هوایی در پاسخ به سوالی برای شفاف سازی گفت که اندیشه بلند مدت ژنرال براون ،در زمینه ناوگان بسیار کوچک رپتور که پشتیبانی از آن به طور فزاینده ای سخت می شود، به خصوص آنکه در سال ۲۰۳۰ از مرز ۲۵ سالگی عبور میکند،می باشد. او گفت که F-22 در نهایت بازنشسته خواهد شد، و اشاره کرد که جانشین احتمالی F-22 نسل بعدی جنگنده برتری هوایی (NGAD) خواهد بود. کارشناس هوانوردی جیمز اسمیت میگوید: USAF می خواهد F-22 را از حدود سال ۲۰۳۰ عمدتا به دو دلیل بازنشسته کند:اول،هزینه های عملیاتی بالای F-22 و دوم،منسوخ شدن F-22 در تعدادی از زمینهها، که البته مورد دوم دلیل اصلی می باشد. با توجه به هزینه های عملیاتی بالا، ناوگان F-22 به تعدادکافی برای جایگزینی F-15 تولید نشده است و بنابراین، لجستیک و زنجیره تامین آن به اندازه جت هایی مانند F-16 و F-۳۵ از صرفه جویی هزینه ها بخاطر میزان تولید بالا بهره نمی برد. F-22 همچنین از مواد جاذب راداری قدیمی استفاده می کند که هزینه های نگهداری را افزایش می دهد. بهسازی صحیح F-22 با مجموعه مواد بادوام تر بکار رفته در F-35 بدون تعویض پنل های کامپوزیت هر F-22 نیز امکان پذیر نیست. این کامپوزیتها یکسان نیستند، بنابراین استحکام ساختاری جت و احتمالاً ضخامت پوسته آن تحت تأثیر قرار میگیرد و نیاز به تأیید مجدد محدوده عمر سازه و احتمالاً طراحی مجدد پنلها و درها برای سازگاری با هندسه تغییر یافته دارد. همچنین تعدادی از پیشرفتهای تکنولوژیکی دیگر وجود دارد که امکان نگهداری ارزانتر جنگنده ها را میدهد،اما برخی از این تغییرات آنچنان عمیق است که برای استفاده از آن F-22 نیاز به طراحی مجدد دارد. برد محدود، سیستم اویونیک قدیمی و طراحی آن مهمترین دلایلی است که اف ۲۲ را به یک جنگنده منسوخ تبدیل کرده است. از نظر برد، F-22 اساساً برای نبرد در اروپا طراحی شده است، و بنابراین شعاع رزمی آن در حدود 590 مایل دریایی برای جنگ با چین ایده آل نیست. این به این دلیل است که جت ها ممکن است نیاز داشته باشند از مکان هایی مانند گوام پرواز کنند که در اینصورت متکی به تانکرهای سوخت رسان هوایی می باشند. جنگنده های رادارگریز و موشک های بسیار دوربرد جدید دشمن ممکن است بتوانند آن تانکرها را از دور خارج کنند و توانایی عملیاتی رپتورها را به خطر بیاندازند. در مقام مقایسه، F-35A دارای شعاع نبرد760 مایل دریایی است و موتور جدیدی برای آن ساخته شده است که این شعاع را تا نزدیک به 1000 مایل دریایی افزایش می دهد. همچنین پیشبینی میشود که جانشینF-22 یعنی پروژه NGAD دارای شعاع رزمی بیش از 1000 مایل دریایی باشد. از نظر تجهیزات اویونیکی،F-22بخاطر کدهای ADA قدیمی با ماژولاریت محدود که بر روی پردازنده های قدیمی اجرا می شود،به طور قابل توجهی با مشکل مواجه است.از آنجایی که نرم افزار خیلی ماژولار یا باز نیست، افزودن یک سنسور جدید نیاز به کار اضافی زیادی دارد. برای اینکه F-22 از جت هایی مانند J-20 تا دهه 2030 و بعد از آن بهتر عمل کند، باید با داشتن یک صفحه نمایش روی کلاه ، یک صفحه نمایش پانوراما در کابین خلبان، سیستم های جنگ الکترونیک به روز شده، سنسورهای مادون قرمز برد بلند، سیستم های ارتباطی مدرن ،ترکیب سنسورهای بهبودیافته و سیستمهای شناسایی رزمی و غیره بروز شود.توسعه یک سامانه با معماری باز، زمان و هزینه می برد،اما از آنجا به بعد ادامه پیشرفت بسیار آسان تر خواهد بود،این ویژگی وقتی وارد چیزی شبیه به جنگ سرد دوم می شویم بسیار مهم خواهد بود. در مورد رادارگریزی، F-22 کاملاً رادارگریز است، اما این پتانسیل بخاطر مانور پذیر ساختن آن، به خطر افتاد ،اما در عصر حاضر با پیشرفتهتر شدن موشکهای هوا به هوا، اولویت مانورپذیری کمتر و کمتر میشود. اسمیت نتیجه گیری می کند: با طراحی جدید،شما می توانید یک جت بسازید که با شکل بهتر،بر علیه هر دو نوع رادار،یعنی رادار کنترل آتش مثل ایکس باند و رادارهای فرکانس پائین ضد پنهانکار که در باندهای یو اچ اف و وی اچ اف کار میکنند، توانایی پنهانکاری بسیار مؤثرتری داشته باشد و بتواند به جت هایی مانند جنگنده برتری هوایی نسل بعد اجازه اسکورت بی ۲۱ ها را در ماموریت های نفوذ به عمق آسمان دشمن بدهد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://www.google.com/amp/s/theaviationgeekclub.com/an-in-depth-analysis-of-why-usaf-wants-to-retire-the-f-22-raptor/
-
1 پسندیده شدهبمب های پناهگاه شکن هسته ای: سازه های عمیق مدفون و سخت شده، مانند یک پناهگاه فرماندهی و کنترل یا یک سیلوی موشکی که ده ها تا صدها متر زیر زمین قرار دارند، در برابر پناهگاه شکن های معمولی مصونیت بیشتری دارند. تخریب این سازهها حتی با استفاده از بمب اتمی که در سطح زمین منفجر شود دشوار است. تا همین اواخر، بمب هسته ای بزرگ 9 مگاتنی B-53 برای نابودی چنین اهدافی تعیین شده بود. در سال 1997، ایالات متحده بمب های اتمی قدیمی 9 مگاتنی خود را با بمب های 300 کیلویی اتمی کم توان تر اما نافذ به درون زمین جایگزین کرد. انفجارهای بسیار پر بازده (بیش از 100 کیلوتن) همراه با ریزش رادیواکتیو گسترده آنها برای تخریب سازه های مدفون بیش از 100 متر مورد نیاز است. تابش های مرگبار اتمی: در سایت آزمایش نوادا، شمال لاس وگاس. مهندسان کلاهک اتمی را در عمق 52 متری زیر خاک صخرهای فشرده دفن کردند. قطر موج پایه بسیار پرتوزا به 2.5 کیلومتر رسید که برای زندگی انسان بسیار خطرناک است. همچنین در این گونه انفجارهای اتمی مقادیر قابل توجهی از سنگ و خاک، رادیواکتیو شده و به صورت گرد و غبار یا بخار در اتمسفر پراکنده می شود و ریزش قابل توجهی ایجاد می کند. پناهگاه شکن های هسته ای ایالات متحده: در حال حاضر تنها دو نوع بمب اتمی فعال در زرادخانه ی هسته ای پناهگاه شکن ایالات متحده وجود دارد ولی برنامه های زیادی برای توسعه ی این سلاح ها وجود داشته است که لغو شده اند و منتظر موافقت کنگره هستند تا فعال شوند. نکته: تحویل در حالت استراحت، روشی است که در ان فرود بمب به سمت هدف با چتر نجات آهسته میشود به طوری که بدون منفجر شدن به زمین میرسد. سپس بمب مدتی بعد با تایمر منفجر می شود. بمب های بازنشست شده: بمب هسته ای مارک 8 (1952-1957): نفوذ کننده به زمین بمب هسته ای مارک 11 (1956-1960): نفوذ به زمین Mk 105 نقطه ی داغ (1958-1965): تحویل در حالت استراحت بمب هسته ای B28 (1958-1991) : تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین بمب هسته ای مارک 39 (1958-1962) : انفجار در سطح زمین بمب هستهای B43 (1961-1990): تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین بمب هسته ای B53 (1962-1997): تحویل در حالت استراحت بمب هسته ای B57 (1963-1993): تحویل در حالت استراحت بمب های در حال خدمت: بمب هستهای B61 (1968-تاکنون): تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین مد 11 (1997 تا کنون): نفوذ به زمین، تحویل در حال استراحت و انفجار در سطح زمین این بمب اتمی دارای قدرت حدود 400 کیلوتن تی ن تی است. میزان نفوذ به زمین آن گفته نشده است. بمب هستهای B83 (1983-اکنون): تحویل در حالت استراحت و انفجار در سطح زمین این بمب اتمی دارای قدرت حدود 1.2 مگاتن تی ن تی است. میزان نفوذ به زمین آن گفته نشده است. به علت قدرت انفجار بالای این بمب اتمی، توانایی این بمب برای ضربه زدن به سیارک هایی که ممکن است به زمین برخورد کنند بررسی شده است. _____________________ ترجمه از mehdipersian _____________________ منابع: https://physicstoday.scitation.org/doi/10.1063/1.1634531 https://en.m.wikipedia.org/wiki/Nuclear_bunker_buster
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 قسمت سوم : سیستمهای میکروالکترومکانیکال ، آینده تثبیت : اولین پله تثبیت شده ای که برای بنای ژیروسکوپهای جدید با نام امروزی سیستمهای میکروالکترومکانیکال (MEMS) ، برداشته شد ، ساخت ژیروسکوپ دو حلقه ای بود . این ژیروسکوپ چنگال توازنی از جنس کوارتز (silicon-on-glass)(SOG) داشت و در سال 1984 توسعه یافت . این تکنولوژی چیزی بود که اجازه داد چالرز دراپر اولین ژیروسکوپ سیستم میکرو الکترومکانیکال را در سال 1992 در آزمایشگاه دراپر بسازد. اگر چه عملکرد این وسیله در بهترین حالت پایین تر از متوسط بود اما ابتدایی ترین و اولین فایده های آن در مقایسه با انواع حلقه لیزری و فیبر اپتیک ، قیمت پایین تولید ، نیاز به انرژی کمتر و اندازه کوچکتر بود. در سال 1992 سازمان طرحهای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (Defense Advanced Research Projects Agency)(DARPA) سنسورهای سیستم میکروالکترومکانیکال را به عنوان تکنولوژی نوظهوری که برای نیازهای امنیت ملی حیاتی بود ، معرفی کرد . بر همین اساس این سازمان به طور رسمی برنامه سیستم میکروالکترومکانیکال را پایه گذاری کرد. این سرمایه گذاری به وسیله وزارت دفاع (Department of Defense)(DOD) ایالات متحده منجر به یک سرمایه تحقیقاتی شد که با سرعت بالای توسعه اش باعث بهتر شدن تکنولوژی سیستم میکرو الکترومکانیکال و بهبود فزاینده عملکرد آن گردد . در نتیجه کمک انجام شده ، سیستم میکروالکترومکانیکال شروع به درخشش در مقابل سیستمهای متداول فیبر اپتیک و حلقه لیزری کرد . تصویر شماتیک همراه با تصویر واقعی با میکروسکوپ نوری از MEMS موارد زیر خلاصه ارتقا و پیشرفتهای تکنولوژی هستند که در نتیجه انجام طرح سیستم میکروالکترومکانیکال به دست آمده اند : 1 - صرفه جویی در فضا : ابزار سیستم میکروالکترومکانیکال نهایت بهره وری در استفاده از فضا را دارند . این ابزار به شکل چیپ (chips) عرضه شده اند که با عرض چند میلی متری به راحتی روی هر برد مدار الکتریکی قرار می گیرند . 2 - رابط دیجیتال : تولید اطلاعات دیجیتال به این معنی است که علایم می توانند رمز گذاری شوند و اکنون کاربران می توانند به جای چند هفته ، در طی چند ساعت قالبهای اطلاعاتی را بازنویسی کنند . علاوه بر آن دسترسی دیجیتال بر خلاف روش قبلی که برای ارتباط در هر جهت نیاز به رابط خاصی داشت ، به معنی ارتباط دو سویه از طریق یک رابط است . 3 - بهره وری بالا : کارآیی متغیر به کاربران اجازه می دهد که موارد مورد نیاز درخواستی را بدون پرداخت هزینه اضافی به دست بیاورند . رشد تکنولوژی به مفهوم بهبود در کارآیی ژیروسکوپهای سیستم میکرو الکترومکانیکال است . کارآیی در زمینه اعمال تاکتیکی و جهت یابی از نتایج حاصل است . 4 - دوام بالا : بر خلاف ژیروسکوپهای توازن پویا (Dynamically Tuned Gyroscopes)(DTG) یا نوع حلقه لیزری و موارد مشابه آن ، در سیستم میکروالکترومکانیکال هیچ قطعه متحرکی وجود ندارد و بنابراین نیاز به نگهداری خاصی ندارد . 5 - مقرون به صرفه : به طور کلی اجزای بر پایه سیستم میکروالکترومکانیکال به قیمت خیلی پایین تری از سیستم های حلقه لیزری یا فیبر اپتیک در دسترس هستند . با توجه به این که ابزارهای برپایه سیستم میکروالکترومکانیکال کارآیی متغیر دارند ، کاربران همیشه می توانند ابزاری با مشخصات مورد نیاز خود را بخرند و نیازی به هزینه بالاتر از نیاز ندارند . علاوه بر این فرآیندهای تولید ابزارهای سیستم میکروالکترومکانیکال ، در مقایسه با انواع فیبر اپتیک و حلقه لیزری بسیار ارزانتر هستند. نسبت اندازه واقعی یک MEMS در مقایسه با سکه یک یورویی سیستم میکروالکترومکانیکال "جنگجوی سرسخت" : اولین کاربرد شناخته شده از کاربردن ژیروسکوپ سیستم میکروالکترومکانیکال برای تثبیت یک سلاح به سال 1994 برمی گردد که بر روی یک مهمات هدایت پذیر با برد افزایش یافته (Extended Range Guided Munition)(ERGM) بود . این برنامه توسط نیروی دریایی ایالات متحده شروع شد و توسط شرکت ریتون (Raytheon) تکمیل شد . در نتیجه این برنامه ژیروسکوپهای بر پایه سیستم میکروالکترومکانیکال به سرعت توسعه یافتند . یکی از پرتابه هایی که در این طرح توسعه پیدا کردند ، EX-171 است . پرتابه EX-171 در سال 2002 در صنایع تسلیحاتی پیشرفته ، یک راه حل جدید برای تثبیت و پایش موقعیت در ژیروسکوپهای بر پایه سیستم میکروالکترومکانیکال ارائه شد. این سیستمهای جدید در نتیجه ارائه و اجرای دو برنامه جدید توسط DARPA اتفاق افتاد که عبارت بودند از : پردازشگرهای آرایه سیگنال نانو مکانیکال (Nano Mechanical Array Signal Processors)(NMASP) و تکنولوژی میکرومکانیکی سازگار با محیط خشن (Harsh Environment Robust Micromechanical Technology)(HERMIT) . این طراحی برای تاب آوری بالای این محصولات در محیط های پرتنش باعث شد که بسیاری از این ابزار نام واحدهای سنجش لختی (Inertial Measurement Unit)(IMU) "جنگجوی سرسخت" (GunHard) را بگیرند . از سال 2004 به بعد تعداد زیادی از شرکتهای خصوصی مانند Honeywell ، AIS Inc ، Raytheon ، Inertial Labs Inc و Colibrys ( که بعدا در سال 2013 توسط شرکت Safran خریداری شد ) بتوانند جایگزینهای جدید و با قیمت پایین خود را به جای سیستمهای متداول فیبر اپتیک و حلقه لیزری برای مهمات هدایت پذیر و جکارد (RWS) ارائه کنند . ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 قسمت دوم : تاریخچه ساخت : از انواع مکانیکی تا سیستم های میکرو الکترومکانیکال (MEMS) اولین ژیروسکوپ مکانیکی که برای تثبیت به کار رفت در زمان جنگ جهانی دوم دیده شد. این ژیروسکوپ که به وسیله چالرز استارک دراپر (Charles Stark Draper) اختراع شده بود ، برای تثبیت سکوی سلاح MK14 ( سال 1942 ) برای سلاحهای ضد هوایی کشتی پایه به کار رفت . این سیستم هدفگیری سلاح به طور موفقیت آمیزی همزمان با تطبیق پیدا کردن با گردش و تکانهای کشتی ، سیستم رهگیری و هدایت هدفگیری سلاح را بر علیه هواگردهای با سرعت بالا تثبیت می کرد . در طی جنگ جهانی دوم ، شرکت اسپری (Sperry Corp ) ، بر پایه طراحی دراپر ، صد هزار نسخه از این سیستم را تولید و عرضه کرد. مدتی بعد از اختراع ژیروسکوپ مکانیکی ، ژیروسکوپ حلقه لیزری (Ring Laser Gyroscope)(RLG) نیز عرضه شد . اولین ژیروسکوپ حلقه لیزری آزمایشی در ایالات متحده ، در سال 1963 و توسط ماسک (Macek) و دیویس (Davis) به نمایش درآمد . اولین فایده بزرگ این ژیروسکوپها ( مخصوصا در دنیای تثبیت کننده های سلاح ) این بود که تاثیر شتاب و شوک روی آنها خیلی کم بود . در سال 1976 ویکتور والی (Victor Vali) و ریچاردشورتهیل (Richard Shorthill) یک ژیروسکوپ فیبر اپتیک (Fiber-Optic Gyroscope)(FOG) عملیاتی رونمایی کردند . در اواخر دهه 1980 خیلی ها استفاده از نوع فیبر اپتیک را به حلقه لیزری ترجیح می دادند . علت این بود که انواع حلقه لیزری دارای اندازه بزرگتر ، وزن بالاتر و نیازمند انرژی بیشتری بودند . خوبی دیگر انواع فیبر اپتیک در آن زمان، این بود که مقاومت خوبی در برابر تداخلات فرکانسهای رادیویی و الکترومغناطیسی داشتند . با توجه به ترسی که از اوج گرفتن نسل جدید تسلیحات الکترو مغناطیسی به وجود آمده بود و خروجی رسانه هایی مانند نیویورک تایمز مبنی بر فاجعه قریب الوقوع در اثر پالسهای الکترومغناطیس هسته ای (Nuclear Electro-Magnetic Pulses)(NEMP) توجه تهیه کنندگان تسلیحات نظامی بیشتر به انواع فیبر اپتیک جلب شد. در سال 2004 بود که ژیروسکوپهای فیبر اپتیک در اولین جکارد (RWS) های رسمی تولید شده در برنامه جایگاه سلاح مشترک کنترل از دور (Common Remotely Operated Weapon Stations)(CROWS) ایالات متحده به کار گرفته شدند . در سال 2010 بسیاری از شرکتهای کوچکتر مانند صنایع KVH ، با استفاده از تکنولوزی فیبر اپتیک در قراردادهای چند میلیون دلاری نظامی برنده شدند . موضوع جالب این است که چه اتفاقی افتاد که الان سیستمهای میکرو الکترومکانیکی (Microelectromechanical Systems)(MEMS) بازار ژیروسکوپ را پر کرده اند ! ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهاستقرار مخفیانه جنگنده اف ۳۵ در قطب شمال!! نیروی هوایی ایالات متحده اولین استقرار جنگنده های رادارگریز F-35 خود را در پایگاه هوایی Thule در گرینلند انجام داده است، که نمایانگر شمالی ترین پایگاه پنتاگون است و موقعیت خوبی برای اعمال فشار بیشتر بر نیروهای روسیه در قطب شمال دارد. این تاسیسات در 1200 کیلومتری شمال دایره قطب شمال قرار دارد و میزبان F-35 ها بعنوان بخشی از رزمایش Noble Defender فرماندهی دفاع هوافضای آمریکای شمالی (NORAD) است که از ۱۵ ژانویه تا ۳۱ ژانویه برگزار شد. پنتاگون این رزمایش را بعنوان مجموعه ای از عملیات های برنامه ریزی شده و طولانی مدت NORAD برای تائید توانایی و آمادگی فرماندهی برای دفاع از ایالات متحده و کانادا در برابر تهدیدات از هر طرف و در هر محیطی و نشان دادن توانایی ادغام با سایر شرکای دفاعی و امنیتی برای دفاع همه جانبه از آمریکای شمالی، توصیف کرده است. F-35 های درگیر در این رزمایش متعلق به اسکادران جنگنده 356 مستقر در پایگاه هوایی Eielson در آلاسکا است، که نزدیک ترین مرکز میزبان هواپیماهای نسل پنجم است. سایر دارایی های درگیر شامل یک بمب افکن استراتژیک B-52H، چهار هواپیمای سوخت رسان KC-135، یک هواپیمای CC-150 و یک سیستم هشدار و کنترل هوابرد E-3 (AWACS) و همچنین جنگنده های نسل چهارم CF-18 Hornet از نیروی هوایی سلطنتی کانادا می باشد. از آنجایی که F-35 بخش رو به رشد سریع ناوگان جنگنده آمریکا را تشکیل می دهد، کانادا نیز قرار است F-18 های خود را با جت های نسل بعدی جایگزین کند. CF-18 Hornet در طول عملیات Noble Defender پایگاه هوایی Thule به صورت مخفیانه در سال های اولیه جنگ سرد ساخته شد تا به عنوان زمینه ای برای حملات هسته ای به اتحاد جماهیر شوروی عمل کند. F-35 امروزه تنها جنگنده نسل پنجم است که به سلاح های هسته ای مجهز شده است و با پشتیبانی تانکرها و سایر تجهیزات پشتیبانی می تواند به طور مشابه برای حملات هسته ای به اهداف روسی با استفاده از قابلیت های رادارگریز پیشرفته و جنگ شبکه محور خود مورد استفاده قرار گیرد. دارایی های نظارتی واقع در Thule همچنین برای هشدار اولیه در مورد پرتاب موشک های بالستیک روسیه که بر فراز قطب شمال برای رسیدن به ایالات متحده پرواز می کنند، خدمت می کنند. همانطور که ایالات متحده و سایر اعضای ناتو حضور خود را در قطب شمال گسترش داده اند،روسیه نیز با استقرار S-400 و اخیرا سیستم های دفاع هوایی جدید S-500،رهگیرهای Mig-31BM/BSM و Mig-31K و و جنگنده های تهاجمی Su-34 و طیف دیگری ازتجهیزات،توانایی خود را تقویت کرده است. نیروی هوایی ایالات متحده در سال 2021 اولین استقرار بمب افکن های B-1B خود را در قطب شمال با استقرار در پایگاه هوایی بودو نروژ انجام داد، اگرچه یکی از بمب افکن ها دچار آسیب جدی به موتور شد و سؤالاتی را در مورد مناسب بودن آنها برای آب و هوای شدید قطبی ایجاد کرد. روسیه نیز با استقرار MiG-31 که توان بالایی در تحمل شرایط آب و هوای سخت دارد، در مجمع الجزایر نوایا زملیا در بالای دایره قطب شمال، به اقدام امریکا پاسخ داد. Mig-31 Foxhound در Novaya Zemlya F-35 به دلیل قابلیت های نسل بعدی و رادارگریز بودن، برتری قابل توجهی را نسبت به هواپیماهای جنگی خط مقدم روسیه ایجاد می کند، به طوری که فقط J-20 چینی یک رقیب واقعی برای ان محسوب می شود. این دو تنها جنگنده های نسل خود هستند که در سطح اسکادران حضور دارند، به غیر از جنگنده قدیمی F-22 که از 12 سال پیش از خط تولید خارج شده است.این هواپیمای مشکل دار قرار است اواخر سال ۲۰۲۳ بازنشسته شود. روسیه تنها ۱۰ فروند جنگنده نسل پنجم Su-57 را در خدمت دارد و انتظار نمی رود تا نزدیک به 2030 در قطب شمال حضور داشته باشد. Su-57 به ویژه از استقامت بسیار بالاتری نسبت به F-35 برخوردار است، اما نسبت به رقبای چینی و آمریکایی خود پنهانکاری کمتری دارد. به دلیل ادامه جنگ روسیه و اوکراین، آزمایشهای رزمی با شدت بالای این جنگنده بسیار فراتر از آزمایشهای J-20، F-22 یا F-35 بوده است. خود F-35 علیرغم پتانسیل بالایی که دارد، هنوز آماده نبردهای با شدت بالا نیست و پنتاگون بر این اساس از تایید آن برای تولید در مقیاس کامل خودداری می کند. مسائل عملکردی بسیار گسترده، انتقادات گسترده ای را از سوی مقامات نظامی و غیرنظامی به برنامه جنگنده برانگیخته است. کاپیتان تفنگداران دریایی دن گرزیر با اشاره به انبوهی از مشکلات هشداردهنده بر عدم پیشرفت F-35 در تقریباً هر بخش ضروری برای نزدیکتر کردن آن به وضعیت آماده جنگ، تاکید کرد. با فرض اینکه می توان به مشکلات کنونی هواپیما علیرغم تاخیرهای بسیار قابل توجه رسیدگی کرد، F-35 می تواند قابلیتهای واحدهای خط مقدم ناتو را متحول کند و فشار بر دفاع دشمنان احتمالی مانند روسیه،چین و کره شمالی را به طور قابل توجهی افزایش دهد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/u-s-boosts-f-35-stealth-presence-deep-in-the-arctic-circle-unprecedented-greenland-base-deployment
-
1 پسندیده شدهآیا روسیه برای ایران یک جنگنده سوخو ۳۵ دو سرنشین تولید میکند؟! شهریار حیدری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در 24 دی ماه تایید کرد که اولین جنگندههای سوخو 35 در سال جدید در مارس202۳ تحویل خواهد شد. ژنرال حمید واحدی فرمانده نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نیز در 13 شهریور اعلام کرد که این نیرو در حال بررسی خرید هواپیماهای جنگنده روسی سوخو 35 است و بعداً منابع آمریکایی در دسامبر گزارش دادند که خلبانان ایرانی قبلاً آموزش در روسیه برای بهره برداری از این جت ها را آغاز کرده اند.به غیر از جت های سبک وزن بومی کوثر که یک مشتق پیشرفته از F-5 دوران جنگ ویتنام است که در تعداد معدودی تحویل داده شده است،Su-35 اولین جنگنده ای است که ایران از اوایل دهه 1990 به دست آورده است. اگرچه امکان تولید تحت مجوز Su-35 در ایران مطرح شده است، اما به طور گسترده گمانه زنی بر این است که اولین دسته از 22 فروند هواپیمای ساخته شده در حال حاضر ،در اصل برای پاسخگویی به سفارشات مصر ساخته شده است قبل از اینکه قاهره قرارداد آنها را به دلیل تهدید های غرب مبنی بر تحریم های اقتصادی علیه این کشور لغو کند. اگر ایران اقدام به پذیرش Su-35 به عنوان جنگنده اصلی جدید خود کند، که به طور بالقوه می تواند جایگزین چندین واحد از هفده واحد عملیاتی فعلی جت های دوران جنگ سرد شود، ممکن است تغییرات قابل توجهی در این هواپیما برای نیازهای دفاعی کشور ایجاد شود. در حالی که Su-35 اساساً به عنوان یک جنگنده برتری هوایی توسعه یافته است، بسیار شبیه به جنگنده قبلی خود یعنی Su-27 شوروی است که از آن مشتق شده است، این هواپیما همچنین در نقش های بمباران اهداف، سرکوب دفاع هوایی و ضد کشتی توانایی بالایی دارد. با این حال، در خدمت ایران،توانایی این جنگنده برای محافظت از حریم هوایی کشور است که از ارزش ویژه ای برخوردار است(نقش دفاع هوایی)، زیرا دارایی های دیگری مانند پهپادهای رادارگریز و موشک های بالستیک در حال حاضر قابلیت های پیشرفته ضد سطحی را ارائه می دهند. به گفته کارشناسان دفاعی ایران، نقش دفاع هوایی Su-35 نه تنها شامل استقرار هواپیما برای شلیک به متجاوزان میشود، بلکه از حسگرهای پیشرفته خود برای خدمت به عنوان یک افزایش دهنده قابل توجه نیرو برای دارایی های موجود نیروی هوایی ایران و پدافند هوایی از طریق ارائه داده های هدف یابی استفاده میکند. رادار Irbis-E آن یکی از بزرگترین رادارهای جهان است که بر روی هواپیمای جنگی ادغام شده است و دارای برد رهگیری ۹۰ کیلومتری علیه اهداف رادارگریز و ۴۰۰ کیلومتری در برابر هواپیماهای با سطح مقطع راداری بزرگتر است.این رادار با دو رادار EASA باند L در ریشه بال خود تکمیل می شود که برای ردیابی هواپیماهای رادارگریز بهینه شده اند.اگر چه این مجموعه رادار سه گانه، همراه با لینک های داده پیشرفته،می تواند Su-35 را به یک هواپیمای بهینه هشدار و کنترل اولیه هوابرد (AEW&C) تبدیل کند ،به ویژه در شرایطی که ایران با تهدیدهای فزاینده ای از جانب هواپیماهای رادارگریز دشمن مانند جنگنده های F-35 و بمب افکن های B-21 آینده آمریکایی مواجه است،پیکره بندی تک سرنشین جت روسی دارای یک نقص قابل توجه است.بدون وجود صندلی دوم ( تک سرنشینه بودن ) یک خلبان به تنهایی همزمان هم درگیر پرواز جنگنده و هم عمل در مرکز یک شبکه اشتراک اطلاعات است . پیکربندی تک صندلی همچنین گزینههای Su-35 را برای آموزش خلبانی محدود میکند، زیرا در روسیه خلبانان معمولاً با Su-30 ، اغلب نوع Su-30M2 آموزش می بینند. ایران فاقد هواپیماهای دیگر با تجهیزات اویونیک قرن بیست و یکم یا عملکرد پروازی قابل مقایسه با سوخو ۳۵و سوخو ۳۰ است. با این حال، به دلیل اشتراک محدود بین Su-30 و Su-35، به دست آوردن جنگنده دو صندلی Su-30 صرفاً برای یک نقش آموزشی، بار لجستیکی و تعمیر و نگهداری قابل توجهی را تحمیل می کند، زیرا در حالی که روسیه به تعداد زیاد هر دو را عملیاتی می کند، حضور موازی دو کلاس سنگین وزن برای ناوگان بسیار کوچکتر ایران غیرعملی خواهد بود. اگر ایران به سفارشهای بزرگ سوخو-35 فراتر از دوجین هواپیمای اولیه ادامه دهد، یک احتمال مهم این است که روسیه میتواند یک نوع سوخو-35 دو سرنشینه را برای برآوردن نیازهای ایران وارد خط تولید کند. جدای از Su-57، که طبق گزارش ها یک نوع دو صندلی برای اهداف صادراتی برای آن در نظر گرفته شده است، Su-35 تنها کلاس جنگنده روسی است که فقط در پیکربندی تک صندلی عرضه می شود. یک هواپیمای آموزشی دو سرنشین به نام Su-35UB ساخته شده است، اگرچه بودجه محدود به این معنی بود که هرگز از مرحله نمونه اولیه فراتر نرفت و بدنه هواپیما به طور قابل توجهی با مدل نهایی تولیدی Su-35S تفاوت داشت. بدنه بزرگ هواپیمای Su-35 به این معنی است که صندلی دوم را میتوان به راحتی تنها با اندکی کاهش در ظرفیت سوخت و برد آن جا داد، اگرچه این هواپیما همچنان دارای بالاترین استقامت جت جنگی در خدمت ایران است. به هر حال این که آیا سوخو ۳۵ دو سرنشینه خواهد شد یا تغییرات دیگری در ان برای تامین نیازهای ایران محقق می شود، باید دید، اما فقدان سایر سفارشات صادراتی عمدتاً به دلیل تهدیدهای مداوم غرب علیه مشتریان احتمالی به این معنی است که روسیه احتمالاً به دنبال به حداکثر رساندن فروش به ایران برای باز نگه داشتن خطوط تولید است ، حتی اگر به احتمال زیاد چنین اصلاحاتی را برای سفارشات Su-35 خود در نظر نگیرد. ستون فقرات نیروی هوایی ایران که از جنگندههای F-4D/E و F-14A که در دهه 1970 خریداری شده اند، تشکیل شده است، دارای پیکربندی موتورهای دوقلو هستند، با توجه به اینکه F-14 اغلب برای نقشهایAEW&C استفاده می شود،اگر چه تجهیزات اویونیک بسیار مدرن تر Su-35 بار خلبانان را به میزان قابل توجهی کاهش می دهد ،اما ایران ممکن است هواپیماهای دو نفره را ترجیح دهد تا جایی که ممکن است در سفارش های آینده تعداد آنها از تعداد تک صندلی ها بیشتر باشد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/su35-twin-seat-iran-aew-training
-
1 پسندیده شدهتانک سبک سابرا در اوایل دسامبر سال 2022 برخی حسابهای توییتری خبر از رونمایی یک خودروی زرهی توسط شرکت عبری البیت سیستمز دادند که قرار است با مسلح شدن به یک قبضه توپ 105 م.م به بازار جهانی سلاح صادر شود و در اولین گام ، گفته می شود که ارتش فیلیپین ، نخستین مشتری آن خواهد بود . براساس اخبار اولیه ، این شرکت عبری ، براساس پیکربندی ASCOD2 گونه های مختلفی را عرضه خواهد کرد . با این حال مفهوم اولیه تانک سبک سابرا در ژوئن 2022 و در جریان نمایشگاه دفاعی Eurosatory که در پاریس برگزار شد ، به نمایش در آمد و به تقریب ، یکی از نخستین نمونه های تانک سبک در جهان است که به بازار نظامی ارائه شده و گفته میشود ایده اصلی آن ، از برنامه های مشترک دو شرکت جنرال داینامیکز و سامانه های زمینی اروپایی ( GDELS) وام گرفته شده است . طبق داده های موجود ، تانک سبک سابرا ، با وزنی در حدود 30 تن و طراحی ماژولار ، به یک برجک مسلح به یک قبضه توپ 105 م.م برای دو نسخه شنی دار و چرخدار مجهز می شود و بواسطه وجود سامانه تمام الکتریکی برجک ، توپ اصلی آن در سمت و ارتفاع قابل تثبیت است و ویژگی های نام برده شده برای آن ترکیبی از قدرت آتش و مانور را در کنار افزایش میزان مرگ آوری ارائه می نماید . شرکت توسعه دهنده این فناوری مدعی است که سامانه های حفاظتی این خودروی زرهی استاندارد STANG 4569 سطح 4 را به نمایش می گذارد و امکان ادغام سامانه های دفاع فعال نیز با آن وجود دارد . علاوه براین ، مجموعه ای از سامانه های مدیریت نبرد TORCH- X ، سامانه های بصری الکترواپتیکال و درنهایت سیستم های پشتیبانی حیات نیز برای آن قابل دسترسی است . به گفته تحلیلگران نظامی ، تانک سبک سابرا ، نسل جدیدی از خودروهای زرهی محسوب می شود که بطور کامل توسط این شرکت عبری با استفده از شاسی هفت چرخ جاده ای ، قدرت تحرک ، مجموعه بسته قدرت و همچنین قابلیتهای حفاظت در برابر مین پیکربندی یک طرح مشترک آمریکایی – اروپایی توسعه پیدا نموده و با مجهز شدن به یک سامانه بارگذار خودکار ، امکان پایش و استفاده را به شکل همزمان به فرمانده و تیرانداز تانک میدهد . علاوه بر توپ اصلی 105 م.م ، این نمونه به یک تیربار هم محور کالیبر 7.62 م.م و چهار پرتابگر نارنجک انداز دودزا که در طرفین برجک نصب شده ، مجهز می شود ، در حالی که میتوان به جای این پرتابگرها ، جایگاه های مربوطه را به سامانه های ضد زره نیز مسلح نمود . این خودروی زرهی جدید که بخشی از ژن نمونه ASCOD2 را به ارث برده ، از یکدستگاه پیشرانه ام تی یو وی-8 به قدرت 600 کیلووات یا اسکانیا وی -8 بقدرت 810 کیلووات بهره می برد که این مجموعه به سامانه گیربکس اتوماتیک 6 سرعته با قابلیت حرکت به عقب متصل می شود . این خودروی زرهی برای عملکرد بهتر در محیط های مختلف عملیاتی به یک سامانه تعلیق میله –پیچشی / بازویی نیز مجهز شده است . مجموعه این سامانه ها امکان حرکت با حداکثر سرعت 70 کیلومتر درساعت را در یک برد 500 کیلومتری بدان می دهد ، در حالی که برای عبور از موانع با شیب مسقیم 60 درصد و شیب جانبی 40 درصد و همچنین عمق شناوری 1.5 متر نیز بخوبی بهینه شده است . براساس آزمایش های صورت گرفته ، پیکربندی اصلی این خودرو ، میتواند مانعی به ارتفاع یک متر یا یک سنگر به ارتفاع 2.5 متر نیز را مدیریت نماید. پیش زمینه : شرکت عبری البیت سیستمز ، پس از حدود ده سال بررسی ومطالعه نیازمندی های میدان های نبرد ، مجموعه ای از خودروهای زرهی را با شناسه عمومی سابرا معرفی نمود که تا کنون دو نمونه شنی دار و چرخدار آن را می توان شناسایی و بررسی کرد . با توجه به اینکه البیت سیستمز ، به شکل مستقل تجربه تولید کامل خودروهای زرهی و برخی سامانه های مرتبط به آن را ندارد ، از چند شرکت دیگر دعوت بعمل آورد تا با معرفی پیکربندی اصلی وسامانه های جانبی ، در کنار تجربه قبلی این شرکت درخصوص طراحی و تولید بخش های اصلی و هماهنگی های بین سازمانی ، یک محصول جدید مطابق با نیازمندی های جدید سازمان های نظامی را ارائه نماید . با این حال ، به موازات توسعه برنامه سابرا ، نمونه های مفهومی آن در نمایشگاه های مختلف در معرض دید عموم قرار گرفت تا اینکه در میانه سال 2022 یک نمونه اولیه از نسخه شنی دار آن در مقیاس کامل تولید شد تا به نمایش در آید . این استراتژی جواب داد و دراکتبر سال 2020 اولین موفقیت تجاری برای این محصول ثبت گردید و ارتش فیلیپین در جریان یک مناقصه قراردادی را برای تامین 18 دستگاه نمونه شنی دار و 10 نمونه چرخدار و سایر تجهیزات و مهمات مربوطه به ارزش 195 میلیون دلار و زمان تحویل سه سال ازتاریخ امضاء قرارداد منعقد نمود . این درحالی بود که شرکت سازنده در ژوئن 2022 اعلام نمود که رقم قرار داد به 172 میلیون دلار کاهش یافته ولی علت آن چندان شفاف نشد . در سپتامبر 2022 مجددا خبر از شرکت البیت سیستمز در مناقصه ارتش برزیل منتشر گردید و سپس خبر مشارکت این شرکت و هند نیز پخش شد با این تبصره که شاسی اصلی را شرکت هندی وبرجک را طرف عبری تامین خواهند نمود . ASCOD2 درحال تولید ؟!!! البیت سیستمز از ابتدای شروع طرح تا امروز به شکل مستمر نمونک ها ( ماکت ) این خودروی زرهی جدید را در نمایشگاه های نظامی ارائه نموده بود که در هر بار ، ظاهر تانک با نمونه های قبلی مقداری تفاوت داشت ، بعنوان مثال ، نسخه ترکیبی BMTV هنوز بصورت یکپارچه ساخته نشده و تنها با استفاده از تصاویر تبلیغاتی در حال معرفی است . علاوه براین ، در ابتدای دسامبر 2022 نمایندگانی از وزارت دفاع رومانی از محل شرکت عبری در حیفا بازدید کردند که اولین نمونه نسخه شنی دار سابرا برای آنها به نمایش درآمد که گفته میشود برای ارتش فیلیپین ساخته شده است . نمونه های تولید احتمالی : پروژه البیت سیستمز " سابرا" درواقع امر ، ساخت یک خودروی رزمی سبک بر روی شاسی های مختلف ولی با برجک یکسان را پیشنهاد می کند که تا به امروز یک تانک سبک براساس پیکربندی ASCOD2 و یک خودروی زرهی چرخدار براساس پیکربندی خودروی زرهی Pandur II را شامل می شود . علاوه بر این ، دو نمونه برای هند و برزیل نیز در حال توسعه بودهخ و احتمالا درآینده ممکن است نمونه های دیگری نیز معرفی شوند . شاسی پاندور-2 و برجک سابرا تحلیلگران نظامی معتقدند که شاسی انتخابی برای این برجک عبری ، الزاما می بایست استانداردهایی نظیر میزان بارگذاری مورد نیاز ، سامانه های پیشران با قدرت کافی ، تحرک ، حفاظت و ... را براساس نیاز مشتری برآورده کند که با توجه به این مساله در گام نخست شاسی های ASCOD2 و Pandur II انتخاب شدند ،در حالی که می بایست حداقل حفاظت را در برابر ترکش های کوچک و مهمات کالیبر سبک را برای خدمه فراهم نمایند . بارگذار خودکار موجود در برجک عبری ، امکان ذخیره 12 تیر گلوله آماده شلیک را در خود دارد ، در حالی که 24 تیر دیگر نیز بصورت ذخیره در بدنه قرار می گیرد و درمجموع امکان شلیک 6 تیر در دقیقه را برای خدمه فراهم آورده است ، با این وجود شرکت عبری مدعی شده که بنابر نیاز مشتری ، قابلیت نصب یک قبضه توپ 120 م.م نیز برای این برجک وجود دارد . برای افزایش دقت آتش برای خدمه ، سامانه کنترل آتش رقومی Combat NG فراهم شده که یک دوربین سه کاناله ، رایانه بالستیک ، تثبیت کننده توپ را با هم یکپارچه می کند و می تواند یک هدف متحرک را در بردی برابر 3600 متر مورد اصابت قرار دهد . خودروی زرهی هشت درهشت پاندور-2 یکسان سازی فرصت صادرات تسلیحات با بررسی مقدماتی پروژه تانک سبک سابرا می توان چنین تحلیل کرد که البیت سیستمز ، برای تحت تاثیر قرار دادن بازار نظامی و مشتریان بالقوه این نوع جنگ افزارها ، یک سرمایه گذاری ده ساله را انجام داده بطوریکه خریدار با آزادی کامل ، می تواند مجموعه از شاسی های متنوع چرخدار/ شنی دار را به یک برجک اصلی مسلح نماید و در کمترین زمان ممکن به یک تانک سبک شنی دار یا چرخدار مسلح شود . علاوه براین ، با توجه به رویکرد جدید ارتش ها و علاقه مندی مجدد به تسلیحات با کالیبر 90 -105 م.م که ارزان تر از نمونه هایی با کالیبر 120 م.م هستند و همزمان امکان انهدام طیف قابل توجهی از اهداف را بدست آورده اند ، این شیوه می تواند بازار پرسودی به نظر آید . درواقع امر ، کشورهای زیادی وجود دارند که امکان خرید تانک اصلی میدان نبرد یا خودروهای رزمی پیاده نظام گران قیمت را ندارند ولی در عین حال برای مقابله با حجم بالای تانک های سنگین قدیمی یا اهداف سخت سازی شده ، به قدرت آتش کافی نیازمند هستند ، در نتیجه به احتمال بسیارزیاد ، انتخاب سابرا در گام نخست تا حدودی منطقی به نظر می آید . با این حال ، خودروهای زرهی در کلاس سابرا ، علیرغم مزیت های متعدد ، حفاظت چندان مناسبی دربرابر تهدیدات روبه گسترش صحنه رزم ندارند و حتی با مجهز شدن به زره های اضافی نیز از این ضعف رنج می برند . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3
-
1 پسندیده شدهکشتی باربری سنگین Yinmahu ساخت چین نیروی دریایی چین ناو جدید حمل کننده کشتی های سنگین را به نمایش گذاشت که در آینده نقش مهمی در حمل و نقل و نجات کشتی در زمان جنگ ایفا می کند. Yinmahu یک کشتی نیمه شناور بالابر سنگین است که می تواند تجهیزات و کشتی ها را حمل کند، کشتی های آسیب دیده را نجات دهد و به عنوان اسکله تعمیر اضطراری عمل کند. در حالی که تلویزیون دولتی چین کشتی را در حال انجام مانورهای مختلف نشان داد، مشخصات کشتی یا مکان آزمایشی را فاش نکرد. تلویزیون چین گزارش داد که کشتی سنگین جدید نیروی دریایی چین در حال حمل کشتیهای دیگر در طول آزمایش است، زیرا ارتش آزادیبخش خلق قصد دارد توانایی نجات کشتی جنگی خود را افزایش دهد. CCTV روز پنجشنبه گزارش داد، کشتی Yinmahu با شماره بدنه 834، آزمایشات حمل و نقل را پس از طی کردن تقریباً 1000 مایل دریایی به چندین مکان نامشخص اخیراً انجام داده است. این یک افشاگری نادر در مورد کشتی های سنگین نیمه شناور نیروی دریایی چین بود که می توانند نقش مهمی در حمل تجهیزات و کشتی ها یا نجات کشتی های آسیب دیده در زمان جنگ ایفا کنند. همچنین می تواند به عنوان یک اسکله موقت برای تعمیرات اضطراری در محل عمل نماید. Yinmahu میتواند بعنوان یک اسکله موقت برای تعمیر اضطراری در محل عمل کند. فیلم منتشر شده،حرکت Yinmahu، غرق شدن در آب، بارگیری کشتی، بلند کردن و حمل و نقل را نشان می دهد. در گزارش رسانه دولتی آمده است که کشتی برای تکمیل آزمایش بارگیری چندین نوع اقلام و ماموریت های انتقال، بر زمان آماده سازی کوتاه، آب و هوای بد و مسافت های طولانی غلبه کرده است. در گزارش تلویزیون چین آمده است که این آموزش «توانایی کشتی نیمه شناور در تحویل دقیق و پشتیبانی چند بعدی را در شرایطی نزدیک به نبرد واقعی آزمایش کرده است».این کشتی نه تنها ظرفیت حمل و نقل را افزایش داده ، بلکه برد تحویل محموله را از اب های ساحلی به دریای آزاد ناآشنا در شرایط عادی و شدید را نیز افزایش داده است. Yinmahuدومین مورد از نوع خود است. اولین کشتی سنگین نیروی دریایی چین از این نوع، Donghaidao (با شماره بدنه 868) شناخته شده است که در سال 2015 وارد خدمت شد. این کشتی نیمه شناور سنگین می تواند کشتی هایی با وزن بیش از 100000 تن را حمل کند. با تنظیم آب ، عرشه بار خود را به زیر آب می برد تا کشتی دیگری در بالای آن شناور شود. سپس آب را تخلیه می کند، و شناور می شود و این به شناور اجازه می دهد کشتی را حمل کند. در انتهای دیگر سفر، فرآیند تخلیه بار تکرار می شود. گزارش رسانه چینی حاکی از آن است که کشتی Yinmahu با وجود زمان آماده سازی کوتاه،آب و هوای بد و مسافت طولانی موفق به بارگیری و حمل کشتی ها شده است. در حال حاضر، بیشتر کشتی های نیمه شناور بالابر سنگین به صورت تجاری اداره می شوند و برای مقاصد غیرنظامی مانند انتقال لنج ها، قایق ها یا سکوهای نفتی استفاده می شوند. در سال 2017، زمانی که دو ناوشکن 7000 تنی حامل موشک های هدایت شونده کلاس Arleigh Burke - USS McCain و USS Fitzgerald - در برخوردهای جداگانه آسیب جدی دیدند، نیروی دریایی ایالات متحده برای حمل آنها به ترتیب دو فروند شناور سنگین بر هلندی به نام های Treasure و Transshelf استخدام کرد. در دو دهه گذشته، چین یک ناوگان سنگین نیمه شناور بزرگ ساخته است و تعدادی کشتی با ظرفیت بارگیری بین 30000 تا 60000 تن در اختیار دارد. در سال 2016، شرکت چینی COSCO Shipping دومین کشتی بالابر سنگین جهان به نام Xinguanghua را با ظرفیت بارگیری 100000 تن راه اندازی کرد که پس از شناور هلندی 110000 تنی Vanguard دومین کشتی در جهان است. عرشه آن می تواند تا عمق 31 متری (101 فوت) زیر آب برود و به آن امکان می دهد ناو هواپیمابر چینی لیائونینگ را با تناژ جابجایی 60000 تنی و حداکثر عمق 10 متری حمل کند. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://www.google.com/amp/s/amp.scmp.com/news/china/military/article/3205802/chinese-navy-shows-new-heavy-lift-ship-carrier-revealing-future-role-wartime-transport-and-vessel
-
1 پسندیده شدهخاطره آخرین پرواز سرتیپ خلبان شناسایی فرج الله فرسیابی یکی از مهمترین عوامل پیروزی در جنگها، دستیابی به اخبار و اطلاعات دقیق از وضعیت نیروهای دشمن و نحوهء گسترش آنها می باشد، لذا در ارتشهای جهان، واحدهای جمع آوری اطلاعات عملیات، نقش ویژه ای را اجرا می نمایند. واحدهای عملیاتی و اجرا کننده به خوبی می دانند که اجرای عملیاتی بدون آگاهی از وضعیت نیروهای دشمن یا با شکست مواجه خواهد شد و یا اینکه در صورت موفقیت، تلفات و ضایعات تجهیزاتی و انسانی بسیار زیادی را به دنبال خواهد داشت. در طول جنگ ویرانگر 8 ساله با عراق، ارزش داده های اطلاعاتی به وضوح به اثبات رسید، زیرا با توجه به کمکهای بی دریغ اقتصادی، نظامی و حمایتهای سیاسی کشورهای گوناگون از رژیم صدام، نیروهای مسلح ما در تنگنا قرار گرفته بودند و به مروز ذخائر تسلیحاتی موجود، کاهش یا به اتمام می رسیدند و توان تجهیزاتی ما نسبت به عراق تحلیل می رفت. در نتیجه انجام هرگونه عملیات نظامی علیه عراق، می بایست با داشتن اطلاعات دقیق انجام پذیرد تا حداقل تلفات و ضایعات حاصل شود. مهمترین وسیله جمع آوری اطلاعات، هواپیماهای شناسایی بودند که با تهیه عکسهایی هوایی، محل دقیق تجمع نیروها، سلاحهای سنگین، سایتهای موشکی سام و راههای نفوذ برای نیروهای ایرانی را مشخص می نمودند؛ به طوریکه بررسی و تفسیر دقیق عکسهای هوایی، فرماندهان نیروهای زمینی را قادر می ساخت تا در دل شب، نیروهای خود را به منطقهء دشمن نفوذ داده و عملیات موفقیت آمیزی را به اجرا درآورند. عراقیها با اطلاعاتی که از طریق آواکسهای سعودی بدست می آوردند، همواره بخش مهمی از توان پدافندی خود را جهت جلوگیری از انجام موفقیت آمیز هواپیماهای شناسایی اختصاص داده بودند تا به هر ترتیب ممکن، هواپیماهای شناسایی به ویژه RF-4 را سرنگون سازند و یا عملیات نفوذی آن را با شکست مواجه سازند. از اواسط دی 1361 که طرح عملیات بسیار ناموفق و جاه طلبانه «والفجر مقدماتی» تهیه و نیروهای زمینی خود را برای اجرای آن آماده می کردند، بدیهی بود که عکسهای هوایی یکی از مهمترین عوامل برای اجرای درست آن عملیات محسوب می گردید و این ماموریت به گردان 11 شناسایی واگذار گردید. روز پنجشنبه 7 بهمن 1361 در ساعت 6:30 وارد گردان 11 شناسایی تاکتیکی در پایگاه مهرآباد شدم. فرمانده گردان ماموریت را برابر روش جاری ابلاغ نمود و یادآور شد که پیش از شروع مراسم دهه فجر،می بایست از منطقه عکسبرداری شود تا روزهای دهه فجر عملیات شروع شود؛ لذا نیاز است که آخرین اطلاعات تاکتیکی از وضعیت نیروهای عراقی بدست آید. برنامه پروازی تنظیم گردید. یک فروند هواپیمای RF-4E با کد رمز «آرش11» به خلبانی سروان حمید نادری نیا و سروان فرج الله فرسیابی در ساعت 12 از پایگاه مهرآباد به پرواز درآمد و برابر طرح عملیات، دو جنگنده شکاری F-14 Tomcat به منظور پوشش هوایی و اسکورت (Top Cover) از پایگاه هشتم شکاری اصفهان و یک فروند تانکر KC-707 از پایگاه سوم در همدان به پروازآمد. در آسمان ایذه سوختگیری هوایی را انجام دادیم و منتظر دستور رادار ماندیم تا در زمانی که آسمان منطقه از رهگیرهای عراقی خالی شد، بتوانیم بدون درگیری، ماموریت خود را انجام دهیم. پس از حدود 20 دقیقه پرواز بر روی ایذه، رادار پایگاه با کد رمز به ما اطلاع داد که می توانید وارد منطقه شوید. از آنجا که عوامل اطلاعاتی بیگانه و آواکسها، پرواز ما را به عراقیها اطلاع داده بودند، به محض ورود به آسمان منطقه مورد نظر، توسط زیادی از رهگیرهای دشمن شناسایی شدیم و بنابراین رادار پایگاه، فرمان گردش سریع به سما داخل مرزهای ایران را داد. با استفاده از سیستم گیرنده اخطار راداری (RWR) محل هواپیماهای و سایتهای موشکی عراق را مشخص کردیم و نسبت به ارجحیت تهدید، عملیات جنگ الکترونیک (ECM) را آغاز نمودیم. خوشبختانه با وجود فعالیتهای بسیار شدید سایتهای موشکی، بدون خطر از منطقه دور شده و به منطقه ایستایی هواپیمای تانکر رسیدیم و دوباره سوختگیری هوایی انجام دادیم و منتظر اعلام ایستگاه رادار باقی ماندیم. ساعت حدود 15 ایستگاه رادار با کد رمز اعلام نمود که می توانید وارد منطقه مورد نظر شوید. بلافاصله تا ارتفاع 50 هزار فوتی اوج گرفتیم و وارد منطقه عملیات شدیم. به منظور افزایش سرعت، حدود 2000 فوت ارتفاع را کم کردین و در مسیر تعیین شده با سمت 310 درجه و ارتفاع 48 هزار فوت و سرعت بیش از 1.6 ماخ، عملیات عکسبرداری را شروع نمودیم. هنوز بیش از چند ثانیه نگذشته بود که در سیستم اخطارگر RWR، علائمی را دریافت نمودم که نشانگر فعالیت رادارهای هواپیماهای رهگیر عراقی از سمت چپ، روبرو و پشت سر هواپیمایمان بود. به سروان نادری نیا گفتم با گردش شدید به سمت راست و در مسیر 90 درجه پرواز را ادامه دهد. همزمان بر اساس تهدیدات و با در نظر گرفتن ارجحیت، شروع به پخش پارازیت (ECM) کردم. از آنجا که تهدید اصلی از ساعت 11 (روبرو) بود تمام انرژی خود را روی آن هواپیمای مهاجم که از نوع Mirage F-1 بود متمرکز نمودم. اما از آنجا که سیستم جنگهای الکترونیکی ما بر مبنای فرکانس رادارهای بلوک شرق برنامه ریزی شده بود، قادر به منحرف کردن موشکهای فرانسوی Super 530 نبودیم و نخستین موشک به قسمت زیر بدنه در ناحیه دم هواپیما برخورد نمود. نادری نیا سوال کرد این صدای چه بود؟ جواب دادم: موشک، زیاد مهم نیست، فقط خونسرد گردش به راست را ادامه بده و در سمت 90 درجه به سمت خاک ایران پرواز کن. نادری نیا جواب داد: شنیدم به سمت 90 درجه گردش می کنم. در این هنگام که هنوز هم از سه جهت گوناگون، تهدیدات الکترونیکی مربوط به رادار هواپیماهای رهگیر عراقی را دریافت می کردم، دومین موشک به زیر بال راست هواپیما اصابت کرد و با تکان بسیار شدید، هواپیما را به سمت چپ متمایل نمود. گفتم حمید یک موشک دیگر به ما اصابت کرد، گردش به سمت 90 درجه را ادامه بده. وضعیت بسیار بحرانی بود و از هر طرفی موشکی شلیک می شد و با فاصله کمی از کنار هواپیمای ما می گذشت و در هوا منفجر می گردید. در این گیرودار، صدای آشنای منشور الکترونیکی را شنیدم که گفت عراقیها یک هواپیما را دوره کرده و موشکباران می کنند، این کدام هواپیماست؟ جواب دادم ما را می زنند. در همین موقع برای آخرین بار در عمرم صدای سروان نادری نیا را شنیدم که گفت چهار تا هدف از روبرو به ما نزدیک می شوند. من هم گفتم یک هدف هم دارد از سمت ساعت 9 نزدیک می شود. لحظه ای بعد متوجه شدم که دود آن قطع گردید و فهمیدم که هدف ساعت 9، هواپیما نبوده و بلکه یک موشک است. مسخ شده بود و قدرت هیچگونه عکس العملی را نداشتم و فقط نزدیک شدن موشک را تماشا می کردم. بله یک موشک هوا به هوای فرانسوی سوپر ماترا (Super 530D) با رنگ سفید و شطرنجی بود که به ما نزدیک می شد و لحظه ای بعد شعله های نارنجی رنگ و سپس صدای انفجار شدیدی را شنیدم که با تخلیه فشار کابین و کنده شدن کاناپی همراه بود. به علت وزش شدید باد، کلاه پرواز و ماسک اکسیژن به بیرون پرتاب شد و دستکش پرواز از دستم بیرون آمد، ضمن اینکه تماس من از طریق آیفون داخلی با سروان نادری نیا قطع گردید. برابر دستورالعمل، کنترل مجدد را اجرا و استیک کنترل را تا حد نهایت جلو دادم، اما فشار روی آن احساس نکردم و متوجه شدم تلاشم بی نتیجه است. از طرفی به علت کمبود اکسیژن و سرمای بسیار شدید 50 درجه زیر صفر (در ازای هر 1000 فوت ارتفاع، 2 درجه هوا سرد می شود) تنفسم بسیار مشکل و بدنم به سرعت سرد شد و احساس کردم اگر چند ثانیهء دیگر در هواپیما باقی بمانم، دستانم یخ زده و قادر به کشیدن دستگیره صندلی پران نخواهم بود. لذا به سرعت تصمیم به استفاده از صندلی پران گرفتم. صندلی پران با موفقیت کار نمود. به علت رقیق بودن هوا و کمی فشار هوا و فشار جی زیاد، حالت بیهوشی به من دست نداد و من به خوبی متوجه انجام دقیق عمل پرش گردیدم. (به هنگام استفاده از صندلی پران، حدود 13 جی فشار به خلبان وارد می شود که باعث بیهوشی موقت وی می گردد). چتر صندلی پران پس از دو یا سه چرخش باز شد و به صورت پایدار و در حالت سقوط آزاد به سمت زمین آمد. در این هنگام خود را برای نخستین خطر بعدی یعنی عدم کارکرد اتوماتیک سیستم جدا کننده خلبان از صندلی آماده کردم تا چنانچه ضرورت داشته باشد از سیستم غیراتوماتیک استفاده کنم و خود را از صندلی جدا نمایم. زمان به کندی می گذشت، به طوری که تمام مراحل زندگیم از کودکی تا آن لحظه به صورت یک فیلم سینمایی کوتاه از جلوی چشمانم گذشت و خاطرات شیرین و تلخ گذشت و بالاخره چگونگی ماموریت و بروز سانحه را به خاطر آوردم و در نهایت به خود نهیب زدم که مرد به فکر زنده ماندنت باش و سعی کن به طور صحیح دستورالعملهای مربوطه را انجام دهی. در همین افکار غوطه ور بودم که شوک ناشی از باز شدن اتوماتیک چتر در ارتفاع 13000 فوتی مرا به خود آورد. بالای سرم چتر زیبای نارنجی سایه افکنده و کاملاٌ باز شده بود و از این جهت آسوده خاطر شدم و برای جلوگیری از حرکت شدید پاندولی چتر، چند ضربه به بند چتر زدم تا از حرکت پاندولی خارج شد و به حال سکون درآمد. در این هنگام متوجه محدودیت دید چشم سمت چپم شدم، با دست روی چشمم کشیدم و دستم خون آلود شد. حدس زدم که بر اثر ترکش موشک، پوست یا گوشت کنده شده و روی چشمم افتاده است. گفتم خدا را شکر، فعلاٌ یک چشم هم کافی است و باید تلاش کنم تا خود را نجات دهم و اسیر نشوم. در آسمان به دنبال چتر سروان نادری نیا می گشتم ولی چیزی ندیدم، فهمیدم که صندلیش عمل نکرده و در هواپیما باقی مانده است، زیرا با وضعیتی که برای صندلی انتخاب کرده بودم، حدود یک و نیم ثانیه پس از من، او نیز می بایستی به بیرون هواپیما پرتاب شده باشد. به فکر نجات خود افتادم و به یاد استاد کلاس نجات خدمه از مرگ. مرحله نخست تشخیص موقعیت بود. ساعت 15 خورشید از غرب می تابد، ایران در شرق قرار دارد، پس با یک چرخش گردشی، خورشید را در پشت سرم قرار دادم. به زیر پا نگاه کردم، بلندیهای میشداغ در سمت چپ و تنگه «چذابه» سمت راست من قرار داشتند و باید تلاش می کردم تا خود را از خط الرآس کوه بگذرانم. با دانستن اینکه تنگه چذابه منطقه لجمن است (لبه جلویی منطقه نبرد) تلاش کردم تا با استفاده از بلندی چنر و باد پشت که معمولا در آن منطقه از غرب به شرق می وزد، خود را هرچه بیشتر به نیروهای ایرانی نزدیک کنم. دست چپم به شدت یخ زده بود، به طوری که قادر به باز و بسته کردن انگشتان خود نیز نبودم، لذا همین دست را در داخل بندل چتر قرار دادم و با دست راست، مچ دست چپم را گرفتم و با تمام قدر بند را کشیدم و به خود نهیب زدم که باید بیشتر تلاش کنی تا بدست عراقیها نیفتی. چتر به آرامی پایین می آمد. وزش باد سریع از غرب به شرق، کمک شایانی به من کرد. اندک اندک به زمین نزدیک می شدم و چون دشمن امید خود را برای به اسارت گرفتن من از دست داده بود، با شلیک گلوله های ضدهوایی، قصد کشتن مرا داشت. گلوله های ضدهوایی را پایین تر از خود در هوا می دیدم که یکی پس از دیگری منفجر می شوند ولی برخوردی به من نداشت. در زیر پای خود، خط الرأس کوه را می دیدم. نهایت تلاش خود را کردم تا آن را پشت سر بگذارم. فاصله ام به زمین کمتر شده بود، به عبارت دیگر، زمین درشتتر دیده می شد (اصطلاحی است برای خلبانان و چتربازان) باید خود را برای فرود صحیح آماده می کردم، پاها را جفت نمودم، اما ناگهان به شدت به زمین برخورد نمودم در سرم بر اثر برخورد با سنگ، شکاف عمیقی ایجاد گردید که با خونریزی بسیار شدید همراه بود. به علت عدم فرود صحیح به دلیل از دست دادن دید چشم چپ و در نتیجه نداشتن دید عمق و تطابق بود که من در آن موقع متوجه این نقیصه نبودم. به هر حال پس از فرود، چتر را از خود جدا کردم و جعبه کمکهای اولیه را برداشتم و سعی کردم زیپ آن را باز کنم تا با استفاده از بیسیم موجود در آن، موقعیت خود را به هواپیمای تانکر 707 و هواپیماهای تاپ کاور F-14 اطلاع دهم، اما از آنجا که انگشتانم یخ زده بود، قادر به گرفتن کوچکترین اشیاء از جمله زیپ در جعبه کمکهای اولیه نبودم. تصمیم گرفتم با دندان زیپ را باز کنم، اما به دلیل جراحتهای شدید وارد شده به صورت وگونه هایم و احساس سوزش بسیار شدید، از این کار پشیمان شدم؛ لذا جعبه را بدوش گرفته و به سمت مشرق به راه افتادم تا هرچه زودتر خود را از محل فرود چتر دور کنم، زیرا احتمال زیادی وجود داشت که هلیکوپترهای عراقی برای پیدا کردن من به محل فرود چتر بیایند. اصول آموزش نجات از مرگ بر این مبنی است که بلافاصله خود را از دید دشمن دور کن. در ابتدای راه می دویدم، اما به مرور که خون بیشتری از بدنم جاری می شد، توان خود را دست می دادم و قدرت بدنیم رو به تحلیل می رفت. راه رفتن کم کم برایم بسیار مشکل شده بود. از طرفی ماسه های روان، مشکل را بیشتر می کرد، به طوری که هر قدمی که بر می داشتم، به زمین می افتادم و دوباره برخاسته و به راه خود ادامه می دادم. ماسه های روان روی زخمهای شدید صورتم پاشیده می شدند، خون در بینی و دهانم لخته شده بود، به طوری که تنفس برایم مشکل بود. دیگر قدرتی در پاهایم باقی نمانده بود. ناامیدانه از زمین بلند شدم و به اطراف نگاه کردم. در فاصله ای نه چندان دور (شاید 200 متر یا بیشتر) درختی را دیدم. با خود گفتم هرجا که آب هست، گیاه می روید، پس خود را باید به پای آن درخت برسانم. به هر ترتیب به پای درخت رسیدم. با خود گفتم اگر بتوانم خود را به بالای درخت برسانم و در میان شاخه های آن استتار کنم، چه کار بزرگی انجام داده ام. چنانچه هلیکوپتری وارد منطقه شود، بدون آنکه مرا ببیند، من آن را شناسایی می کنم و اگر از نوع هلیکوپترهای ایرانی بود، علامت می دهم تا مرا نجات دهد، در غیراینصورت تا تاریک شدن هوا، به پنهان شدن خود ادامه می دهم و در شب با استفاده از قطب نما به سمت شرق حرکت خواهم کرد. عقربه ساعت 16:30 را نشان می داد، یعنی حدود یک ساعت و نیم از سقوط هواپیمای ما گذشته بود. افکار گوناگونی در مغزم دور می زد، اما مهمترین آنها، تنهایی و وضعیت همرزم بود و اینکه چگونه زنده خواهم ماند. در این افکار غرق بودم که صدای موتورسیکلتی مرا به خود آورد. جوانک 16 – 17 ساله و لاغراندامی روی موتور نشسته بود. جلوی پای من ترمز کرد و با زبان عربی پرسید: جیش العراقی او جیش الایرانی؟ جواب دادم: جیش الایرانی و چون دیگر کلمات بیشتر عربی نمی دانستم، لذا من از جوانک پرسیدم شما ایرانی هستی یا عراقی؟ آن جوانک کلماتی را به زبان آورد که معنی آن را نمی دانستم، اما به نظر می رسید مرا دعوت به سوار شدن به موتور می کرد. به او گفتم: مرا به نیروهای ایرانی برسان. با حرکات سر و دست به من اطمینان داد که همین کار را خواهد کرد. پشت سرش روی زین موتور نشستم و دست چپ خود را که به شدت یخ زده بود، به دور گردنش انداخته و در زیر یقه کتش پنهان کردم و با دست راستم، کمرش را نگه داشتم. در حالی که سرم را روی شانه اش قرار داده بودم، به جلو نیز نگاه می کردم تا سایه خودم، او و موتورسیکلت را جلوتر از از موتور ببینم و این علامت نشان می داد که به سمت شرق در حرکت است. هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودیم که به فکرم رسید اگر این شخص عراقی یا ستون پنجم دشمن باشد، چه خواهد شد؟ باید او را از پای درآورم یا دست کم آماده باشم تا چنانچه قصد تحویل مرا به عراقیها داشته باشد، با وی مبارزه کنم. اما وسیله دفاعی من چیزی جز یک کارد سنگری نبود. چرا کلت به همراه نداشتم؟ بله دقیقاٌ یک ماه قبل از این سانحه یعنی شب هفتم دی 1361، خواب وحشتناکی دیده بودم که با یکی از دوستان مورد اصابت موشک دشمن قرار گرفتیم و پس از ترک هواپیما با چتر در محلی فرود آمدم و سربازان عراقی مرا محاصره کردند. من با کلت چند نفر از آنها را زدم که یکی از آنها با اسلحه کلاشینکف مرا به رگبار بست. به دلیل همین خواب آشفته، اسلحه گرم با خودم حمل نمی کردم. درست پیش از پرواز، نادری نیا کلت خود را فشنگ گذاری می کرد که به او خوابم را گفتم و یادآور شدم که اسلحه به همراه نمی آوردم و به او هم توصیه کردم که نیاورد. نادری نیا جواب داد: می دانم که با این اسلحه کاری نمی توان کرد، اما چنانچه در کوهها سقوط کنم، دست کم طعمه گرگها و کفتارهای گرسنه نخواهم شد. تنها وسیله دفاعی ام را که یک کارد سنگری بود روی لباس «جی سوت» نصب شده بود در اختیار داشتم. کارد را از غلافش بیرون آورده و در جیب روی سینه لباس پرواز قرار دادم تا در زمان لازم بتوانم از آن استفاده کنم. در کویر صدایی جز صدای موتورسیکلت شنیده نمی شد. اصولا ما زبان یکدیگر را نمی دانستیم و حرفی نمی توانستیم بزنیم، فقط چشم خود را به مسیر دوخته بودم که دائماٌ به سمت شرق باشد. حدود 20 دقیقه به این ترتیب راه پیمودیم که ناگاه نور خورشید به چشمم افتاد و متوجه شدم که موتورسوار تغییر مسیر داده است. بلافاصله کارد سنگری را از جیب بیرون آورده و در پهلویش گذاشتم و با دست چپ به گردنش فشار آوردم و با صدای تهدیدآمیزی گفتم به سمت شرق حرکت کن وگرنه تو را می کشم. آن جوانک با کلمات و اشاره به من فهماند که به دلیل جمع شدن آب در دریاچه نمک فصلی که از نزولات آسمانی حاصل شده، ناچار است در جهتی دیگر حرکت کند تا دریاچه را پشت سر بگذارد و در حالی که کارد را در پهلویش نگهداشته بودم گفتم: ادامه بده، ولی اگر خطا کنی کشته می شوی. پس از چند دقیقه به یک جاده خاکی که روی آن گازوئیل و ملاس چغندر ریخته بودند رسیدم. (جاده ای که در عملیات طریق القدس ساخته شد) آن جوانک گفت: طریق الایرانی. گفتم برو به سمت شرق. با سرعت به طرق شرق در حرکت بودیم تا به کنار رودخانه ای رسیدیم که عده ای کارگر مشغول ساختن پل بر روی آن بودند. با ایستادن موتورسیلکت، کارگران اطراف ما جمع شدند و البته همگی به زبان عربی صحبت می کردند. عرقی از یأس و ناامید بر پیشانیم نشست و با خود گفتم که کارم تمام است و در محاسبات خود اشتباه کرده ام و احتمالا این رودخانه نیسان است و اسارت من حتمی می باشد. در همین هنگام یکی از کارگران که به زبان فارسی با لهجه ترکی صحبت می کرد گفت: آقا ایرانی هستی؟ گفتم: بله، شما چطور؟ گفت: من هم ایرانیم. پرسیدن اینجا کجاست؟ جواب داد: شما در خاک ایران هستید و این رودخانهء کرخه است. پس از شنیدن این جمله، احساس آرامش کردم و روی زمین دراز کشیدم. دلم می خواست بخوابم. به آن کارگر ترک زبان گفتم: اگر می توانید مرا به نیروهای ایرانی برسانید. گفت: شما را به بیمارستان جندی شاپور می بریم. گفتم: نزدیکترین پاسگاه ژاندارمری کجاست؟ گفت: پاسگاه عبدالخان. گفتم: بسیار خوب، مرا به عبدالخان برسانید. آنها مرا از زمین بلند کردند و با کمک کابلی که روی رودخانه کشیده بودند، قایق را به طرف دیگر رودخانه هدایت نمودند. در این هنگام دست در جیب کردم تا پولی را که به همراه داشتم به عنوان پاداش و سپاسگزاری به آن جوانک موتورسوار بدهم، اما او بدون کوچکترین انتظار و توقعی سوار موتورش شد و از محل دور گردید. من هنوز هم او را نمی شناسم. در هر صورت کارگران مرا سوار بر یک وانت کردند و به پاسگاه عبدالخان رسانیدند. با دیدن تلمبه خانه و پرچم سه رنگ ایران، مطمئن شدم که نجات یافته ام. از فرمانده پاسگاه خواستم تا بلافاصله وضعیت مرا به قرارگاه کربلا گزارش دهد تا در فرصت باقیمانده به دنبال سروان نادری نیا بگردند. ساعتی بعد هلیکوپتر بل214 در کنار پاسگاه بر زمین نشست و سرهنگ خلبان (شهید) یزدان طلب را دیدم که در پاسگاه حضور یافته و به کمک گروه امداد و نجات، مرا به داخل هلیکوپتر بردند. هلیکوپتر مرا تا پایگاه چهارم شکاری وحدتی (دزفول) برد و سپس با یک هواپیمای باربری C-130 به تهران برده شدم. در تهران معالجات موثر واقع نشد و برای تکمیل درمان به اسپانیا اعزام گردیدم. سروان فرسیابی در این ماجرا، چشم چپ خود را از دست داد و به افتخار جانبازی مفتخر گشت ولی از سرنوشت سروان نادری نیا، متاسفانه هیچگاه اطلاعی بدست نیامد. http://ganjjang.ir/upload/images/vwhnqco6iv147udxn430.jpg
-
1 پسندیده شدهبنام خدا شرکت بویینگ اعلام کرد ارتش ایالت متحده امریکا یک قرارداد 426 میلیون دلاری برای ساخت 12 فروند CH-47 چینوک اف برای نیروی هوایی ارتش مصر به این شرکت اعطا کرده است. این قرارداد بیش از هفت ماه پس از آن صورت گرفت که وزارت امور خارجه ایالات متحده فروش نظامی خارجی را در 26 می برای مصر برای خرید 23 [فروند چینوک] مدل "اف" و تجهیزات مرتبط به ارزش 2.6 میلیارد دلار تایید کرد. سخنگوی بویینگ افزود : این نخستین قرارداد به عنوان بخشی از یک فروش بالقوه است و مصر گزینه خرید 11 فروند دیگر را در اختیار دارد چینوک مصری مصر برآن است که ناوگان CH-47D موجود را با مدل F جایگزین کند [مصر در ناوگان خود 19 فروند چینوک CH-47D دارد.م] که قابلیت چینوک های مصر را به گونه ای موثر افزایش دهد و به انجام کاراتر اهداف جابجایی سنگین کمک میکند آژانس همکاری امنیتی دفاعی در مرقومه خود به کنگره اعلام کرد که این فروش به بهبود امنیت مصر به عنوان متحد اصلی ایالات متحده بیرون از ناتو کمک می کند. بناست تحویل نخستین در سال 2026 آغاز شود. بوئینگ در بیانیه ای اعلام کرد که این هواگرد دارای سامانه مدیریت کابین خلبان دیجیتال، معماری مشترک اویونیک کابین خلبان و قابلیت های پیشرفته حمل بار است. پیوند
-
1 پسندیده شدهسبقت گرفتن چین ازایالات متحده،ناتو وروسیه! سال 2022 یکی از پرحادثهترین سالها برای امور نظامی از زمان پایان جنگ سرد بود، نه تنها به دلیل وقوع یک جنگ تمام عیار بین روسیه و اوکراین، که با پشتیبانی بسیار گسترده و کمکهای پرسنلی بزرگ از سراسر ناتو به اکراین همراه شد،بلکه همچنین به دلیل تحولات موازی در سراسر جهان که شاید مهم ترین آنها در شرق آسیا باشد.ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) به تثبیت موقعیت خود به عنوان یک رقیب کاملاً همتراز برای ارتش ایالات متحده ادامه داده است - موقعیتی که روسیه به سرعت در بسیاری از زمینه های توانمندی های متعارف خود، از دست می دهد. اگرچه توجه غرب به شدت بر درگیر کردن نیروهای روسی در اروپای شرقی متمرکز شده است،. تنشهای چین-ایالات متحده و در حالت گسترده تر چین-ناتو با جلب حمایت بیشتر ایالات متحده از ژاپن و استرالیا و تا حد بسیار کمتری از سوی دولت جدید کره جنوبی در تلاش برای حفظ سلطه غرب در شرق آسیا، همچنان قابل توجه است. اطلاعات جدید قابل توجهی در مورد پیشرفت چین و ایالات متحده در مورد اولین جت های جنگنده نسل ششم جهان به دست آمده است و مقامات آمریکایی همچنان نگرانی های خود را در مورد برنامه رقیبشان ، چین مطرح می کنند. هر دو کشور به طور فزاینده ای از نظر هواپیماهای جنگی که در اختیار دارند در لیگی کاملاً مختص خودشان ظاهر می شوند و آنها تنها کشورهایی هستند که اسکادران های جنگنده نسل پنجم با قدرت کامل را به کار می گیرند و در حال توسعه نسل بعدی بمب افکن های رادارگریز هستند که انتظار می رود به طور همزمان به خدمت وارد شوند. همزمان پس از این دو ، روسیه برای اولین بار جنگنده های نسل پنجم را برای نبرد مستقر کرده است در حالی که کره جنوبی جنگنده نسل پنجم خود را برای اولین بار در ماه ژوئیه به پرواز درآورد و این کشور را به چهارمین کشوری تبدیل کرد که این کار را انجام داده و همچنین این کشور با فروش ده ها میلیارد دلاری به کشورهای ناتو، خود را به عنوان صادرکننده پیشرو تسلیحات در جهان تثبیت نموده است. در حالی که چین و ایالات متحده در رقابت خود برای کسب مزیت کیفی در هوانوردی نظامی و همچنین در رقابتی که چه کسی میتواند سیستمهای جدید را زودتر وارد خدمت کند،در رقابت باقی می مانند، جزئیات جدیدی از ناوگان چین که در سال 2022 فاش شد، مزیتهای صنعتی عظیم این کشور را روشن میکند. در حال حاضر تمام جنگنده های در حال تولید در بزرگ ترین مقیاس در جهان، به غیر از اف-35 آمریکایی، در چین ساخته می شوند که شامل دو کلاس جی-20 و جی-16 سنگین وزن است. در حالی که چین مدتهاست که نسبت به ایالات متحده یا هر کشور همسو با ایالات متحده، به استثنای عربستان سعودی، نسبت بسیار بیشتری از جنگندههای سنگینوزن را در ناوگان خود مستقر میکند، نمایشگاه هوایی ژوهای ۲۰۲۲ نشان داد که ناوگان سنگین وزن چین به احتمال زیاد نه تنها از ایالات متحده،بلکه از ناوگان ناتو و روسیه در مجموع پیشی می گیرد.تخمین زده میشود که چین تقریبا ۳۰۰ جنگنده J-16 و بیش از ۲۰۰ جنگنده J-20 را در کنار مدل های قدیمی تر،از جمله نزدیک به ۳۵۰ جنگنده J11s و ۵۰ فروندJ15s و ۹۸ فروند سوخو ۳۰و ۲۴ فروند سوخو ۳۵ اس روسی در اختیار دارد.همچنین گمان می رود تعداد کمی از سوخو ۲۷ های قدیمی تر روسی هنوز در خدمت باشند.بنابراین تخمین زده میشود که چین بین ۱۰۰۰ تا ۱۱۰۰ جنگنده سنگین وزن را در اختیار دارد که بدون احتساب جنگنده های رهگیر و تهاجمی سنگین وزن،ناوگانی بزرگتر از مجموع ناوگان ایالات متحده و روسیه را نشان میدهد. تخمین زده میشود که ارتش ایالات متحده تقریبا ۵۱۰ جنگنده سنگین وزن را در اختیار دارد که تنها حدود ۱۲ مورد آز آنها جت های جدید F-15ex هستند.بقیه مدل های F-15 دوران جنگ سرد هستند که آخرین آنها در سال ۲۰۰۱ خریداری شده و همچنین تقریبا ۱۸۵ فروند F-22 که اگر چه از بدنه هواپیماهای نسل پنجم مانند J-20 استفاده میکنند هنوز به تجهیزات اویونیک دهه ۱۹۹۰ متکی هستند و در انتظار ارتقا احتمالی می باشند.خارج از نیروی هوایی ایالات متحده،هیچ جنگنده سنگین وزن در هیچ کجای جهان غرب در خدمت نیست.تنها جنگنده های سنگین وزن غربی که وارد خدمت شدند، F-14، F-15 و F-22 هستند که توسط اعضای ناتو در خارج از ایالات متحده به میدان نمی روند. اگرچه به طور گسترده توسط مشتریانی مانند بریتانیا، آلمان و فرانسه مورد توجه قرار گرفته است،اما نیاز به حفاظت از صنعت داخلی در اروپا، هزینه بالای جنگنده های برتر آمریکایی و فقدان برنامه های عملی جنگنده های سنگین وزن اروپایی،به این معنی است که چنین هواپیماهایی به طور گسترده در ناتو به کار گرفته نمی شوند. اگر چه داسو فرانسه کار بر روی یک هواپیمای سنگین وزن معادل F-15،یعنی میراژ۴۰۰۰ را آغاز کرد، این هواپیما به دلیل هزینه بالا و چشم انداز محدود برای صادرات هرگز وارد خط تولید نشد. بنابراین تولید جنگنده های سنگین به ایالات متحده، چین و روسیه محدود شده است، به طوری که چنین هواپیماهایی اکثریت واحدهای جنگنده روسی را تشکیل می دهند، اما به دلیل حجم محدود بودجه دفاعی این کشور، هنوز تعداد آنها نسبتاً کم است.تخمین زده می شود که روسیه تقریبا ۴۰۰ جنگنده سنگین وزن شامل جنگنده Su-30Sm/Sm2 و S-35 و Su-27 دوران شوروی را در اختیار دارد.تقریبا ۲۰ فروند Su-33که نمونه دریایی سوخو ۲۷ هست بر روی ناو هواپیمابر بر در خدمت میباشد.همچنین تخمین زده میشود این کشور شش جنگنده نسل پنجم Su-57 در اختیار دارد. بنابراین تعداد ناوگان جنگنده های سنگین وزن روسیه و ناتو به طور قابل توجهی از ناوگان چین کمتر است، این پدیده با توجه به این واقعیت که جنگنده های سنگین وزن چین نه تنها به طور متوسط دهه ها جدیدتر از جنگنده های ایالات متحده هستند، بلکه همچنین به این دلیل اهمیت بیشتری پیدا می کند که به طور مداوم نشان داده اند پیچیدهتر از محصولات روسیه هستند. جنگنده های سنگین وزن برای نخبگان نیروی هوایی پیشرو در جهان امروز، نه تنها از توانایی حمل سلاحهای بسیار بیشتر و در بیشتر موارد از بهترین عملکردهای پروازی برخوردارند، بلکه از بردهای بسیار طولانیتر و توانایی حمل مجموعههای حسگر بسیار بزرگتر و در نتیجه قدرتمندتر نسبت به جتهای متوسط یا سبک بهره میبرند. اگرچه هزینههای بسیار بالاتر آنها هم برای عملیات و هم برای ساخت به این معنی است که آنها عموماً در تعدادمحدودتری استفاده میشوند. به عنوان مثال، نیروی هوایی ایالات متحده، جنگنده سبک وزن تک موتوره F-16 را برای پر کردن بخش اعظم واحدهای خود پس از F-15 بسیار توانمندتر، که از سال 1975 وارد خدمت شد، توسعه داد.زیرا مشخص شد که F-15 برای استقرار گسترده کاملاً مقرون به صرفه نیست. سرمایه گذاری در F-15 با این وجود حیاتی تلقی می شد، زیرا جنگنده های درجه یک و متوسط شوروی مانند MiG-25 و MiG-29 دارای مزایای عملکردی قابل توجهی نسبت به F-16 بودند. برای ایالات متحده یا متحدانش، فقدان ناوگان قابل توجه سنگین وزن همچنان یک مسئله مهم است - یکی از پیامدهای اخیر آن خروج یک هواپیمای F-15 در اوکیناوا بدون جایگزینی در ماه اکتبر اعلام شد زیرا هیچ جانشین مستقیمی برای F-15 وجود نداشت که بتواند این نقش را به عهده بگیرد.با قطع برنامه های ایالات متحده برای دستیابی به دو جنگنده سنگین وزن آخر خود،یعنی F-22 مشکل دار و F-15exبه صرفه اما غیر رادارگریز،توانایی آن برای تسلط بر جنگ های هوایی آینده به شدت بر روی نسل ششم جنگنده برتری هوایی MGAD است که در حال حاضر در حال توسعه می باشد.با توجه به اینکه در ماه می فاش شد که این پروژه احتمالا صدها میلیون دلار هزینه داشته باشد،با این حال انتظار می رود هزینه های جانشین F-22و F-15 حتی بیشتر از این هم باشد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/china-more-heavyweights-nato-russia
-
1 پسندیده شدهبخش دوم و پایانی کارنامه رزمی میل-26 دراوکراین و چشم انداز ارتقاء برای سنگین وزن روسی در جریان ضدحملات ارتش اوکراین به محور خارکف و پیشروی سریع واحدهای ارتش کیف بسوی بالاکلیا و ایژیوم که منجر به یک عقب نشینی گسترده از سوی روسها شد ، ستاد کل ارتش روسیه مدعی گردید که این عقب نشینی در جهت حفظ نیرو و دفاع از مناطق تصرف شده در مراحل اولیه عملیات نظامی صورت گرفته که گرچه اثر بخشی این ادعا می بایست مورد بررسی قرار گیرد ، اما حضور بالگردهای میل-26 در این سلسله حوادث مستحق بررسی و بازنگری دوباره است . با این وصف ، ناوگان عملیاتی میل-26 ارتش روسیه که بعنوان بزرگترین بالگرد ترابری نظامی نیز شناخته می شود ، به گفته منابع مختلفی که صحنه نبرد را بررسی می کردند ، نقش قابل توجهی را در انتقال نیروهای نظامی و تجهیزات رزمی به منظور کُند کردن روند پیشروی ارتش اوکراین ایفا نمودند . اگر چه هنوز اطلاعات دقیق تری منتشر نشده ولی این بالگردها بعنوان ناوگان ذخیره ستاد کل تاثیر قابل توجهی را بر روی تحلیلگران نظامی از خود برجای گذاشتند . میل-26 در صحنه نبرد اوکراین / 2022 در همین زمینه ، مستندات موجود نشان میدهد که در محور خارکف ، بالگردهای میل-26 علاوه بر منتقل نمودن حجم قابل توجهی نیروی پیاده به مناطق درگیری ، خودروهای زرهی مین روب UR-77 را با وزنی درحدود 15.5 تن به منطقه نبرد انتقال دادند که برخی معتقدند یک سلاح کارآمد برای نبردهای شهری محسوب می شود ، در حالی که ویدئوهای منتشره حاکی از انتقال خودروهای زرهی MT-LB مسلح به سلاح های سنگین ضد هوایی توسط این بالگردها به منطقه درگیری است . راست : دهلیز داخلی بار میل-26 ( دراین عکس توان حمل بار این بالگرد بخوبی قابل مشاهده است ) چپ : اولین بالگرد کاموف-52 که درسال 2010 تولید شد ، توسط میل-26 قورت داده شده تا به یگان کاربر تحویل داده شود اما میل-26 درلباس نظامی ، یک بالگرد در کلاس فوق سنگین محسوب می شود که امکان حمل محموله ای در بازه وزنی 20 تا 25 تن را دارد تا جایی که به سال 1982 ، چیزی در حدود 14 رکورد جهانی از جمله بلند کردن باری به وزن 4 تن بصورت اسلینگ یا جابه جایی بالگرد میل-25 ( نسخه بروز شده میل-24 ) را به ثبت رساند . با این حال در ماموریت های عادی ، حمل چنین اضافه بارهایی چندان معمول نیست ولی گفته میشود این بالگرد می تواند باری با وزن 15 تن را در یک برد 500 کیلومتری براحتی جابه جا کند بطوریککه در مقصد هنوز 10 درصد از سوخت بعنوان ذخیره را دراختیار داشته باشد . راست : سی اچ-47 دی چپ : سی اچ-53 در مقایسه با بالگردهای غربی که نزدیک به این کلاس وزنی عملیاتی هستند ، بالگرد CH-53A/D سی استالیون و CH-47 شینوک به ترتیب توانایی حمل 13.5 و 1.3 تن بار را دارند ، در حالی که میل-26 به تنهایی و در زمان کمتری می تواند این میزان بار را در یک برد مشخص با خود حمل کند و درمقابل ، ارتش های ناتو برای حمل همین مقدار باید بالگردهای بیشتری را روانه صحنه نبرد نمایند . راست : افغانستان - دره پنجشیر / میل-26 در حال تخلیه نفربر زرهی در صحنه نبرد است به توپوگرافی محل دقت کنید ... چپ : چچن - یک دستگاه بی تی آر برای نیروهای روسی درگیر در چچن ، قورت داده می شود در حوزه حمل سرباز ، فلسفه طراحی دفتر میل از ابتدا بر روی حمل 120 چترباز پایه گذاری شد ، در حالی که این تعداد برای سی اچ-47 نزدیک 64 نفر تخمین زده می شود ، هر چند کشورهای عضو ناتو و در راس آنها ایالات متحده ، با تولید تعداد بیشتری از این بالگردها تا حدی این نقض را جبران کرده اند . اما مزیت اصلی میل-26 توانایی حمل محوله های بسیار سنگین بصورت اسلینگ است ، تاجایی که بعنوان مثال درسال 2009 بالگرد های روسی یک جفت شینوک ساقط شده را در افغانستان جابه جا نمود . بالگرد فوق سنگین میل-26 در حال جابه جایی بالگرد سی اچ-47 / افغانستان https://www.aparat.com/v/RbpkD مورچه کارگر یا گاو روسی : اگرچه توان حمل بار میل-26 به گونه ای است که بدان لقب "مورچه کارگر" داده اند ولی این بالگرد در ارتش روسیه به " گاو" ملقب شده ، ولی این لقب تنها یک شباهت ظاهری است در حالی که پس از گذست 42 سال از اولین پرواز آن ، هنوز یک ماشین پروازی با کارایی بالا محسوب می شود که با مجهز بودن به دو دستگاه پیشرانه دی-136 می تواند با سرعتی در حدود 295 کیلومتر درساعت ، بارهای حجیم و سنگین را حمل کند . میل-26 ارتش ونزوئلا در حوزه مشتریان خارجی ، نسخه میل-26تی تا سال 2011 برای کاربران مختلفی در حال پرواز بود ولی بمدت حداقل یک دهه خبری ازاین غول هوایی نبود ولی در پشت پرده ، ستون فقرات ترابری تاکتیکی ارتش روسیه را تشکیل می داد . در همین سالها ، ارتش روسیه یک برنامه بروزرسانی را برای این بالگرد تعریف نمود که تعداد خدمه را از 5 نفر به 2 نفر کاهش می داد و تنها درصورتی که بارخارجی قراربود حمل شود ، کاربر ویژه آن به خدمه اضافه می گردید . راست : میل-26 براساس برخی داده های موجود امکان حمل 120 چترباز با تجهیزات کامل را دارد چپ : میل-26 در فرودگاه شهر گروزنی / درجلوی عکس یکفروند ال-39 نیروی هوایی چچن بصورت منهدم شده قابل مشاهده است با این حال در شاخه هوایی نیروی زمینی روسیه ، هر میل-26 از 4 خدمه شامل خلبان یکم ، کمک خلبان ، ناوبر و مهندس پرواز بهره می برد ، هر چند بالگردهای عملیاتی ارتش اکنون به 5 نمایشگر MFD مجهز شده اند که گفته شده تا حدی بارکارخدمه را کاهش می دهد . علاوه براین ، ارتش روسیه و بخش غیرنظامی ، در سالهای اخیر شاهد بکارگیری عینک های دید درشب دراین بالگردها هستند و براساس تجربه های ثبت شده ، این بالگرد می تواند در شب ، با پرواز در ارتفاع پائین بدون ترس از برخورد به خطوط انتقال برق یا درختان پرواز کند . اما این " گاو" روسی در عملیات جنگی هرگز تنها وارد صحنه نمی شود و براساس تصاویر منتشره از سوی وزارت دفاع روسیه ، این بالگرد همواره با اسکورت بالگردهای رزمی میل -28 یا کاموف-52 دیده می شد . در حوزه دفاع از خود ، میل-26 بصورت استاندارد به جنگ افزاری مسلح نشده ، ولی کابین خلبان بصورت نیمه زرهی و سامانه دفاع از خود President-S است که ترکیبی از بخش هشداردهنده موشکی ، بخش کورکننده لیزری و پرتابگرهای تله های حرارتی را شامل می شود.پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، درحدود 28 فروند میل -26 دراوکراین باقی ماند که در ابتدای سال 2000 ، عمر تعمیرات اساسی آنها به پایان رسید و گزارش های موجود نشان می دهد که 17 فروند از این بالگردها در کالینوف ، 11 فروند در کونوتوپ بصورت ذخیره نگهداری می شوند .علاوه بر اوکراین ، نیروی هوایی الجزایر ، ونزوئلا ، هند ، چین ، اردن ، مکزیک ، قزاقستان ، کنگو نیز به این بالگرد مجهز هستند . میل-26 ارتش اردن اما پیشرفته ترین نسخه میل-26 که هم اکنون برای نیروی هوایی روسیه تولید می شود ، با شناسه MIL-26T2V شناخته شده و برخلاف نمونه های قبلی از سامانه های پیشرفته ناوبری NPK90-2V بهره می برد که گفته شده ایمنی پروازی این بالگرد را تا حدود زیادی افزایش داده است . نکته جالب اینجاست که ارتش هنوز از 5 خدمه برای این بالگرد استفاده می کند که علت آن هنوز مشخص نیست ، ولی برخی داده های جدید نشان می دهد که به منظور مقابله با سامانه های دوش پرتاب مهاجم ، سامانه دفاع از خود Vitebskنیز به این غول روسی اضافه شده است . این نسخه درسال 2018 نخستین پرواز خود را اجرا نمود و تولید انبوه آن از حدود یکسال بعد آغاز شد و گفته میشود در عملیاتهای شبانه ارتش روسیه در محور خارکف به شکل گسترده مورداستفاده قرار گرفته و تا امروز ( دوم ژانویه 2023 ) هنوز گزارشی در خصوص ساقط شدن آن منتشر نشده است . بالگرد میل-26 - نمایشگاه هوایی سال 2017 https://www.aparat.com/v/nbgCG آینده میل-26 ارتش ایالات متحده پیش از این قرار بود تا پروژه تیلت روتور ترابری مشترک ( JTR/FTR) را کلید زده و به سرانجام برساند که تاکنون این امر محقق نشده ، که طرحی بود با توان حمل 22.5 تن بار یا یک کانتینر استاندارد 6 متری در بخش دهلیز داخلی با آرایش 4 موتوره که می بایست جایگزین سی اچ-53 و سی اچ-47 شود . برنامه FTR /JTR که به نوعی یک وی-22 دوقلو محسوب می شد / می شود قرار بود بعنوان یک هواگرد مشترک در سازمان رزمی ارتش ایالات متحده بکار گرفته شود با این حال ، نیازمندی های پنتاگون تا حدودی بلندپروازانه بود ، بطوریکه سخت افزار مزبور می بایست بدون سوختگیری و سرعت کروز 400 تا 900 کیلومتر درساعت ، عرض اقیانوس آتلانتیک را طی می نمود . این امر باعث شد تا دفترطراحی میل مشخصات فوق را مبنایی برای یک طراحی جدید قرار دهند ، ولی از همان ابتدا مشخص شد که فناوری امروز تیلت روتور ، برای اجرای ماموریت های رزمی در کلاس فوق سنگین چندان مناسبتی ندارد در نتیجه طراح هایی که ارائه می شود ، احتمالا با همان پیکربندی کلاسیک با یک روتوراصلی خواهد بود . در همین زمینه ، بررسی های صورت گرفته نشان می داد که یک کانتینر با ابعاد مشخص 2/43×2 و 43/6 ×2 متر که در برنامه آمریکایی قرار داشت براحتی می تواند با میل-26 حمل شود و تنها می بایست بالابرنده های داخلی دهلیز بار مقداری تقویت شوند ، هر چند این میزان بار ، کارکرد پیشرانه های موجود را در دمای بالای 20 درجه تا حدودی محدود می نماید . مهندسان میل پیشنهاد دادند تا با بازنگری در قدرت پیشرانه ها ، میتوان الزامات FTR /JTR را برآورده نمود که با این تغییر ، سرعت صعود به 2.54 متر بر ثانیه ، افزایش پیدا خواهد کرد . علاوه براین میزان مصرف سوخت نیز می بایست کاهش پیدا کرده که در مجموع می توان آن را در قالب میل-40 معرفی نمود . در کنار این مساله ، اضافه شدن قابلیت ارابه های فرود جمع شونده ، میزان پسار اضافی را محدود کرده و بر کارایی پروازی بالگرد جدید احتمالا خواهد افزود . پی نوشت : منبع1 منبع2 منبع3 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
-
1 پسندیده شدهمجهز شدن ناو الوند به 8 موشک ضد کشتی قدیر با برد 330 کیلومتر
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهشباهت این طرح به آنتونوف 148/158 بسیار زیاد است البته سالها صحبت از تولید آنتونوف148 در ایران بود البته جالب تر حضور ماکت هواپیما توربو پراپ تک موتور Baikal LMS-901 روسها در کنار ماکت هواپیما توربوپراپ TVRS-44 Ladoga در نمایشگاه کیش بود البته همچنان روسها با مشکل موتور دست و پنجه نرم میکنند باید دید توسعه موتور های vk800 و TV7-117CT-02 و PD-8 به کجا خواهد رسید
-
1 پسندیده شدهژاپن،ایتالیا و انگلستان برای ساخت جنگنده سری جدید نسل ششم تا سال ۲۰۳۵ با هم همکاری خواهند کرد.این نخستین جنگنده نسل ششمی آسیا و اروپا خواهد بود. GCAP یا برنامه جهانی مبارزه هوایی منابع هر سه کشور را برای ساخت یک جنگنده مشترک تجمیع خواهد کرد. GCAP یکی از حداقل دو جنگنده نسل ششمی است که در حال توسعه است. روز جمعه، نخست وزیران ژاپن ، بریتانیا و ایتالیا در بیانیه ای مشترک این اعلامیه را اعلام کردند و خاطرنشان کردند که این برنامه شامل «همکاری آینده با ایالات متحده، با ناتو و شرکای ما در سراسر اروپا، هندو اقیانوسیه و در سطح جهانی است. GCAP، هر سه کشور توافق کرده اند که منابع خود را با هم ترکیب کنند و یک جت جنگنده مشترک تولید کنند. پیش از این، ژاپن متعهد به ساخت جنگنده FX بود ، در حالی که بریتانیا و ایتالیا در ساخت جنگنده Tempest با یکدیگر همکاری می کردند . به گفته وزارت دفاع بریتانیا این ۳ کشور اکنون به شدت برای طراحی کانسپت و ایجاد ساختارهای مورد نیاز برای ارائه این پروژه عظیم دفاعی و آمادگی برای راه اندازی فاز توسعه در سال 2025، کار خواهند کرد." این سه نفر همچنین توافقنامه تقسیم هزینه را قبل از سال 2025 انجام می دهند و مشخص می کنند که چه کسی هزینه چه چیزی را پرداخت می کند، زیرا هواپیما بدون شک دوره توسعه بسیار گرانی خواهد داشت. هیچ یک از این سه کشور به تاریخ اولین پرواز متعهد نشده اند، اگرچه قرار بود نمونه اولیه Tempest در سال 2027 و نمونه اولیه FX تا سال 2028 پرواز کند. این امر نشان میدهد بیشتر از یک دهه برای توسعه اویونیک و سیستم های جنگی و سلاح هایی که GCAP را به یک جنگنده در کلاس جهانی تبدیل می کند نیاز است. این یک فرآیند پیچیده و طولانی است: برای مثال، F-35 اولین بار در اوایل دهه 2000 پرواز کرد، اما تا سال 2015 آماده جنگ نشد. علاوه بر اعلامیههای سه کشور، تصاویر خیالی از پرواز GCAP بر فراز هر سه کشور منتشر شد: پرواز GCAP نیروی هوایی سلطنتی بر فراز رودخانه تیمز، کاخ وستمینستر، و بیگ بن. یک نسخه نیروی هوایی ایتالیایی که بر فراز کولوسئوم رم پرواز می کند. و یک GCAP نیروی دفاع هوایی ژاپن با کوه فوجی در پس زمینه هر سه کشور GCAP را یک جنگنده «نسل بعدی» توصیف می کنند، جنگنده ای که از نظر فناوری نسلی جلوتر از جت های نسل پنجم فعلی خواهد بود. در حالی که هر سه کشور در حال حاضر نسخه های مختلف جنگنده ضربتی مشترک F-35 را استفاده می کنند اما F-35 همه نیازهای آنها را برآورده نمی کند. یکی دیگر از عوامل ایجاد GCAP تمایل به حفظ پایگاه صنعتی جت های جنگنده هر سه کشور، ایجاد شغل و توسعه یک محصول صادراتی بسیار مطلوب است که تنها چند کشور دیگر می توانند ارائه دهند. اگرچه این برنامه در مراحل اولیه است اما میتوانیم با نگاهی به برنامههای FX و Tempest به جزئیات طراحی GCAP پی ببریم. هر دو دو موتوره و تک سرنشین بودند که منجر به ساخت جتهای جنگنده بزرگتر، سنگینتر، اما دوربردتر و قدرتمندتر میشد. هر دو طرح های پنهان کار با سطوح مسطح، روکش، و باله های دم کج شده و تقریباً صاف بودند. تمپست موشک هوا به هوای پیشرفته Meteor را حمل می کرد، در حالی که FX قرار بود موشک هوا به هوا مشترک جدید را حمل کند که از فناوری پیشرانه رم جت پیشرفته Meteor استفاده می کرد. FX و Tempest هم در چارچوب زمانی و هم در برخی از اهداف طراحی همزمان بودند. ژاپن یک جنگنده بزرگ و دوربرد می خواست که بتواند از حریم هوایی ژاپن در برابر تهدیدات چین، روسیه و کره شمالی محافظت کند.نیروهای بریتانیا و ایتالیا که اغلب در خارج از کشورهای خود مستقر می شوند، خواهان جنگنده ای مشابه اما دورپرواز هستند. به عنوان مثال انجام ماموریت های جنگی علیه دولت اسلامی (داعش)یا گشت زنی در مرزهای طولانی ناتو با روسیه. نسخه ژاپنی GCAP ممکن است برای نبرد هوا به هوا کمی بهینهتر شود، در حالی که نسخه اروپایی ممکن است مأموریتهای هوا به هوا و هوا به زمین را به طور مساوی تقسیم کند. طرح قدیمی تمپست در حال حاضر، سه جنگنده شناخته شده نسل ششم در دست توسعه هستند: GCAP، جنگنده نسل بعدی نیروی هوایی ، و یک برنامه نیروی دریایی ایالات متحده با همین نام. چین که برای رسیدن به غرب رقابت می کند، تقریباً به طور قطع در حال کار بر روی حداقل یک هواپیمای نسل ششمی است.هر نسل با مجموعه ای از قابلیت های تکنولوژیکی تعریف می شود که بر اساس نسل قبلی ساخته شده است. GCAP و دیگر جنگندههای نسل ششم دارای ویژگیهای نسل پنجمی مانند رادارگریزی و جنگ شبکه محور خواهند بود، در حالی که ویژگیهای جدید میتواند شامل کمک خلبانی هوش مصنوعی، استفاده از رادار دماغهای برای جنگ الکترونیک و سایر تواناییهای جنگ الکترونیکی، عملیات بدون سرنشین، تسلیحات لیزری و توانایی کنترل چندین پهپاد مستقل باشد.ساخت جت های جنگنده مدرن بسیار پرهزینه است. فقط ایالات متحده و چین به طور مستقل جنگنده های نسل پنجم را توسعه داده و به میدان فرستاده اند. روسیه هواپیمای سوخو-57 "فلون" را به پرواز درآورده است، اما در تبدیل آن به یک جنگنده عملیاتی موفق نبوده است. تولید جنگندههای نسل ششم آسانتر نخواهد بود، اما تجمیع منابع ژاپن، بریتانیا و ایتالیا هزینهها را کاهش میدهد و یک جنگنده در کلاس جهانی را در دسترس هر سه قرار میدهد. بن پایه https://www.popularmechanics.com/military/weapons/a42218929/japan-italy-uk-new-fighter-jet/ https://www.google.com/amp/s/www.theregister.com/AMP/2022/12/09/gcap/ مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهاطلاعات یدکی ! 1) از این 644 تا ساخته شده ، نه 615 تا . 2) 4 کشور از این جنگده استفاده کردند . سوئد ( در سال 1998 از خدمت بر کنار شد ) دانمارک ( 1993 ) فنلاند ( 2000 ) اتریش ( 2005 ) 3) 14 ورژن مختلف دارد که اگه کسی خواست تک به تک توضیح میدم . 4) این جنگده از 1955 تا 1974 در خط تولید قرار داشت که در متن بالا باید اصلاح شود . 5) به خاطر جایگزینی با Saab J 29 ساخته شد . 6) با هواپیمای F-104 Starfighter آمریکا هم دوره بود و با آن رقابت میکرد . 7) برای کاهش مسافت فرود از چتر نیز استفاده میکرد . 8) قرار بود سوئد تا سال 2000 از این هواپیما استفاده کند ولی به دلیل هزینه بالای نگهداری ، زودتر از رده خارج شد .