برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 5 اسفند 1401 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهموشک JL-2و JL-3 و زیردریایی های مرموز چین! برای اولین بار در رژه نظامی بزرگ به مناسبت هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین در اول اکتبر 2019، چین فناوری جدید موشک بالستیک قاره پیمای زیردریایی پرتاب (SLBM) با کلاهک هسته ای خود را به نمایش گذاشت.نام کامل این موشک ۲ Ju Lang یا Giant Wave 2 به معنای موج غول پیکر می باشد.چینی ها اطلاعات دقیقی در مورد این موشک ارائه نداده اند. اما بر طبق برخی گمانه زنی ها این موشک یک نسخه زیردریایی پرتاب از موشک دوربرد ،سه مرحله ای و سوخت جامد DF-31 است.در مجموع 12 خودرو حامل موشک های JL-2 از میدان تیان آن من، در قلب پکن عبور کردند. این پیامی به جهان بود که قدرت نظامی چین با وجود چالش های فزاینده به سرعت در حال رشد است. معاون مدیر کل رژه نظامی، در یک هفته قبل در یک کنفرانس مطبوعاتی گفته بود "همه سلاح هایی که در رژه به نمایش گذاشته خواهد شد در خدمت فعال هستند و این بیانیه نشان می دهد که این موشک به طور فعال توسط نیروهای مسلح چین مورد استفاده قرار می گیرد. توسعه این موشکها پس از آزمایش موفقیتآمیز موتور سوخت جامد با قطر 2 متر در اواخر سال 1983 تسریع شد. این موشک ظاهراً از نظر اندازه و عملکرد تقریباً با موشک سه مرحلهای دوربرد TRIDENT C-4 آمریکایی قابل مقایسه است.JL-2 اولین بار در سال 2015 در زیردریایی نوع 094 مستقر و حمل شد که به معنای آن بود که برای اولین بار چین دارای قابلیت حمله هسته ای مبتنی بر دریا شده است.تا پیش از این چینی ها مجهز به موشک های کوتاه برد JL-1 محمول بر زیردریایی ۰۹۲ بودند که ارزش راهبردی کمی داشت. بر اساس برخی گزارش ها، این موشک که توسط آکادمی فناوری موتورهای موشکی چین طراحی شده است دارای پیکره بندی ۳ مرحله ای سوخت جامد میباشد و میتواند محموله ای به وزن ۷۰۰ کیلوگرم حمل کند که در این صورت مجهز به یک کلاهک با توان ۲۵۰ تا ۱۰۰۰ کیلو تن و یا 3 یا 4 کلاهک (MIRV) هر کدام به توان 90 کیلو تن قدرت خواهد بود. البته گزارش های دیگر حاکی از آن است که هر موشک ممکن است با شش کلاهک بارگذاری شود. طول آن بیش از ۱۱ متر و قطری حدود۲.۲ متر دارد. اکثر گزارش ها اتفاق نظر دارند که JL-2 در حدود ۷۵۰۰ تا ۸۰۰۰ کیلومتر برد دارد ولی طبق برخی گزارش ها برد آن حدود ۹۰۰۰ کیلومتر نیز تخمین زده شده است. این موشک از سامانه ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou -اینرسی استفاده میکند و تخمین زده می شود که دارای دایره خطای( CEP) کمتر از 100 متر باشد. چینیها زیردریایی قدیمیتر ساخت روسیه را که در یک بندر در ساحل شمالی چین مستقر است، برای آزمایشهای JL-2 تغییر دادند و اولین پرتاب موشک بالستیک JL-2 در دریا در اواسط ژانویه 2001 از این زیردریایی انجام شد.این آزمایش شامل پرتاب موشک به بیرون از لوله پرتاب زیردریایی بود. چین در اکتبر 2001 و فوریه ۲۰۰۲آزمایش دیگری از JL-2 انجام داد. آزمایشی این موشک در تابستان 2004 دچار شکست شد و این شکست برنامه توسعه آن را به تعویق انداخت. در ژوئن ۲۰۰۵ طبق گزارشها، SLBM جدید از یک زیردریایی هستهای در آبهای نزدیک چینگدائو شلیک شد و کلاهک آن در بیابانی در چین چندین هزار کیلومتر دورتر برخورد کرد. این موشک توسط جامعه اطلاعاتی ایالات متحده CSS-NX-4 نامیده می شد،اما بسیاری از گزارش ها حاکی از آن است که این موشک CSS-NX-5 یا سابوت نامگذاری شده است. زیردریایی کلاس ۰۹۴ تعداد ۱۲عدد از این موشک ها را حمل می کند. از سال 2019، چین حداقل 4 زیردریایی مجهز به این نوع موشک بالستیک را عملیاتی کرده است.دو زیردریایی دیگر از این کلاس نیز در حال ساخت است. هنگامی که این زیردریایی ها در حالت آماده باش بالا قرار می گیرند، می توانند پایگاه های خود را ترک کنند و در آب های ساحلی چین که توسط ناوگان چین محافظت می شود، فعالیت نمایند. سایر تسلیحات شامل شش لوله اژدر 533 میلی متری است. از اینها می توان برای درگیری با کشتی ها و زیردریایی های متخاصم استفاده کرد. با این حال، زیردریایی های کلاس ۰۹۴ به اندازه زیردریایی های غربی و روسی کنونی پنهانکار نیستند. اینها به اندازه زیردریایی های روسی کلاس دلتا III پر سر و صدا هستند که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شدند. برد حدود 7500 کیلومتری این موشک به معنای آنست که ممکن است هاوایی و آلاسکا (اما نه تمام خاک ایالات متحده) را در دسترس قرار دهد.مرکز اطلاعات ملی هوا و فضای نیروی هوایی ایالات متحده (NASIC) در ژوئیه 2013 مطلبی با عنوان "تهدید موشک های بالستیک و کروز" را همراه با نقشه ای منتشر کرد که پوشش JL-2 را به سختی به مجمع الجزایر آلیوتی می رساند و از هاوایی یا ایالات متحده فاصله زیادی دارد. نمونه ارتقا یافته این موشک با برد تخمینی کمتر از 9250 کیلومتر، اگر موشک ها از یک زیردریایی در حال گشت زنی در خلیج بوهای پرتاب شود، می تواند به سانفرانسیسکو برسد،اما نقاط شرق دنور و سن دیگو، با فاصله کمی بیش از 10000 کیلومتر، خارج از برد آن خواهد بود.آتلانتا، در فاصله 11500 کیلومتری و میامی که حدود 12500 کیلومتر از خلیج بوهای فاصله دارد نیز،خارج از برد آن می باشد. بنابراین چینی ها نیاز به موشکی با برد بیش از ۱۱۲۵۰ کیلومتری داشتند تا بتوانند از خلیج بوهای تمام خاک ایالات متحده را هدف گیری کنند. زیردریاییهای مستقر در دریای چین جنوبی، شرایط دشوارتری خواهند داشت. سیاتل 11500 کیلومتر و میامی نزدیک به 16000 کیلومتر با آن فاصله دارد. در حالی که دریای چین جنوبی ممکن است سنگر جذابی باشد که JL-3 آینده ممکن است از آنجا به ایالات متحده حمله کند، JL-2 مطمئناً فاقد بردی برای انجام چنین حملاتی در هنگام حضور در دریای چین جنوبی است. در زمان توسعه این موشک ، گزارش ها مبنی بر این بود که چین در نظر دارد موشک را به گونه ای تغییر دهد که یک کلاهک ضد ماهواره را در خود جای دهد تا به آن قابلیت ضد ماهواره ای مبتنی بر دریا بدهد. گشت زنی بازدارنده زیردریایی نوع 094 با موشک های JL-2 در دسامبر 2015 آغاز شد.از سال ۲۰۱۷ ،۴۸ پرتابگر JL-2 روی زیردریایی ها مستقر شده است. Ju Lang 3 (موج غول پیکر۳) یا به اختصار JL-3 یک موشک بالستیک قاره پیمای جدید چینی است که از زیر دریایی پرتاب می شود.بر اساس برخی گزارش ها ،برد آن ۵۰۰۰ کیلومتر،بیشتر از JL-2 بوده، به طوری که کل خاک ایالات متحده در محدوده برد آن قرار دارد. اولین پرتاب آزمایشی در سال 2018 انجام شد. اگرچه مقامات چین به طور رسمی این آزمایش را تایید نکرده اند. اعتقاد بر این است که موشک JL-3 در حدود سال 2021 به طور عملیاتی مستقر شده است. برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 برخی از زیردریایی های تایپ 094 چین با موشک های جدید JL-3 به جای موشک های قبلی خود مجهز شدند. JL-3 نیز مانند سلف خود یک موشک سوخت جامد است.برد موشک جدید 9000 تا 12000 کیلومتر برآورد شده است. این برد قابل توجهی نسبت به موشک قبلی۲-JL است که در ابتدا توسط زیردریایی های حامل موشک بالستیک نوع 094 چین حمل می شد. چنین بردی به زیردریاییهای چینی اجازه می دهد در حالی که از آب های ساحلی چین عملیات می کنند قلمرو ایالات متحده را در محدوده برد موشکی خود قرار دهند. این برد همچنین برای رسیدن به تمام مناطق اروپا، هند و روسیه کافی است.برخی منابع گزارش می دهند که تا سال 2022 تمام 6 زیردریایی عملیاتی نوع 094 چین برای حمل موشک های جدید JL-3 بازسازی شدند. اطلاعات موثقی از کلاهک این موشک در دسترس نیست.به گفته برخی منابع،ممکن است ۵ تا ۷ کلاهک هسته ای با قدرت ۳۵ کیلوتن برای هر کلاهک حمل کند،برخی منابع نیز گزارش داده اند که ۳ کلاهک با قدرت نسبتا بزرگتر حمل خواهد کرد. JL-3 دارای سیستم ناوبری ماهواره ای- اینرسی بوده.استفاده آن از سیستم ناوبری ماهواره ای چینی BeiDou این احتمال را قوت می بخشد که این موشک جدید بسیار دقیق است و دایره خطای ان (CEP) آن نباید بیش از 100 متر باشد. موشک هسته ای JL-3 به همراه زیردریایی Type 094A در سال 2016 وارد خدمت نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLA) شد. JL-3 در آینده بر روی زیردریاییهای بالستیک نوع 096 نیروی دریایی چین مستقر میشود و این زیردریایی ها هر کدام قادر به حمل ۲۴ موشک خواهند بود. اواسط سال ۲۰۱۶ عکس هایی از یک زیردریایی هسته ای چینی اصلاح شده تایپ ۰۹۴ در وب سایت های چینی ظاهر شد.این شناور با نمونه های قبلی متفاوت بود و دارای یک برجستگی در نزدیکی بخش حامل موشک است.تغییرات دیگری در خطوط بدنه نیز وجود دارد.کاربران چینی آن را زیردریایی 094A می نامند.یکی از اولین نتیجه گیری های کاربران چینی آین بود که زیردریایی مجهز به موشک بالستیک جدید (JL-3) Ju Lang-3 است که برد بیشتری نسبت به ( JL-2) Ju Lang-2 دارد. به گفته واسیلی کاشین، کارشناس نظامی، چین یک پایگاه اصلی زیردریایی های موشکی هسته ای در جزیره هاینان ساخته است و تنها در دریای چین جنوبی، نیروی دریایی چین شانس واقعی برای تضمین ایمنی زیردریایی های هسته ای خود با موشک های بالستیک را دارد. طول زیردریایی تایپ ۹۴ حامل JL-3 حدود ۱۳۵ متر ، قطر آن 12.5 متر و توان جابجایی 11000 تن در زیر آب را دارد. آنها می توانند به حداکثر سرعت 20 گره (سطحی) و 26 گره (در حالت غوطه وری زیر آب) برسند. موشکهای JL-2 که چینی هابرای رساندن آنها به مرحله بهرهبرداری تلاش زیادی کردند، بردی بیش از 8000 کیلومتر نداشت.این موشک ها قادر به رسیدن به آمریکا از دریای چین جنوبی نیستند، اما می توانند برای حمله به هر یک از پایگاه های آمریکا و متحدان آمریکایی آن در سراسر آسیا مفید باشند. با این حال، این موشک ها نمی توانند مشکل اصلی - بازدارندگی هسته ای آمریکا - را حل کنند. از این رو، چین بر روی موشک های جدید با برد بیشتر کار می کند.اما توسعه موشک ها و طراحی و ساخت زیردریایی های موشکی هسته ای گاهی اوقات به سختی هماهنگ می شود. اولین زیردریایی پروژه 094 چند سال زودتر از اتمام ساخت موشک های JL-2 ساخته شد. وضعیت مشابهی در روسیه زمانی رخ داد که موشک Bulava بسیار دیرتر از ساخت اولین زیردریایی هستهای پروژه Borey ظاهر شد. زیردریایی تایپ 094 یک زیردریایی حامل موشک بالستیک هسته ای (SSBN) است. این نسل دوم SSBN نیروی دریایی چین است. توسعه احتمالاً در اوایل دهه 1980 آغاز شد. این شناور جانشین زیردریایی غیرقابل اعتماد Type 092 است که فهرستی از سوانح را در کارنامه خود داشت و دارای ارزش استراتژیک کمی بود. کل پروژه توسعه کلاس Type 094 محرمانه است. این زیردریایی ها از نظر ظاهری شبیه زیردریایی های کلاس دلتا III شوروی است که در اواسط دهه 1970 به کار گرفته شد. اگرچه شناورهای چینی کوچکتر هستند و موشک های کمتری حمل می کنند. حدس و گمان هایی صورت گرفته است که چین برای توسعه کلاس Type 094 از دفتر طراحی Rubin روسیه کمک گرفته است، اما این اطلاعات تایید نشده است. ساخت شناور در سال 1999 آغاز شد و در سال 2004 به آب انداخته شد. برخی منابع گزارش می دهند که اولین زیردریایی در سال 2007 عملیاتی شد و دومین فروند از این کلاس هم در همان سال به آب انداخته شد.مشکلات مختلف و اشکالات طراحی باعث شده است ساخت این شناور های حامل موشک بالستیک بر خلاف رشد سریع نیروی دریایی چین به کندی صورت گیرد. در پایان باید متذکر شد چین بالاترین سطح حفظ اسرار را در برنامه های استراتژیک بویژه زیردریاییها و موشک های قاره پیمای حامل بر آنها در پیش گرفته و اطلاعات قطره چکانی موجود حاصل از تحقیقات کارشناسان و سازمان های اطلاعاتی رقیب این قدرت نوظهور شرق آسیا می باشد.اما در مجموع بر اساس شواهد غیر قابل انکار چینی ها هنوز فاصله قابل توجه در این فناوری راهبردی نسبت به همسایه شمالی خود روسیه و رقبای غربی در قاره اروپا و آمریکا دارد ولی با افزایش سرمایه گذاری ها در آینده نچندان دور به یک قدرت جدید در عرصه سلاح های استراتژیک دریاپایه تبدیل خواهد شد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.globalsecurity.org/wmd/world/china/jl-3.htm http://www.military-today.com/navy/jin_class.htm http://www.military-today.com/missiles/jl3.htm https://nationalinterest.org/blog/reboot/jl-3-chinas-third-generation-nuclear-missile-sub-killer-180433 http://www.military-today.com/missiles/jl2.htm
-
1 پسندیده شدهنیروهای واگنر موفق شدن شهرک paraskoviivka را در شمال شرق باخموت به کنترل خود در وارده همچنین واحد های روس پیشروی در عمق مواضع اکراینی ها را در این محور آغار کرده اند . در انسوی خطوط درگیر ارتش اکراین با وجود همه عجز وناله موفق شده است هزاران سرباز را در پشت جبهه گرداوری کند این واحدهای خود را برای شروع یک ضد حمله ویا حتی یک یا چند حمله پیش دستانه بر ضد روسیه آماده میکنند . با عقب کشیدن واحدهای با تجربه وجایگزین آنها با واحدهای تاز ه نفس اما بدون اموزش دست ارتش اکراین برای استفاده حداکثری از یگان های خود برای حملات باز تر میکنند . این شیوه یادآور اقدامات ارتش سرخ و در نبرد با ورماخت در جنگ جهانی دوم البته در ابعاد کوچکتر است است . که برخی از واحدهای کم تجربه وبدون تجهیزات مناسب روس نقش ضربه گیر ورماخت را ایفا می کردند . به طور مثال ازیک یگان 200 نفری مدافع شهرک krasnahora تنها 18 نفر زنده مانده و همچنین همسر وبردار یک سرباز 34 ساله اکراینی اعلام کرده اند فاصله بین فراخوان آموزش و اعزام به خطوط درگیر و کشته شدن این فرد تنها 4 روز بوده است. منابع رسانه ایی اکراین اعلام کرده اند تنها 4و حداکثر چند ساعت طول عمر یک سرباز اموزش ندیده در خط مقدم در جبهه باخموت است . همچنین تلفات روزانه اکراین به 1000 کشته وزخمی مفقود اسیر وفراری در خطوط درگیر در باخموت میرسد . در مجموع و هر لحظه ممکن است ناتو با استفاده از اشتباهات روسها ضربه ایی کاری به این کشور وارد کند. چندین هفته است که حملات بوسیله همیارس ها بشدت کم شده است به نظر میرسد اکراین در حال ذخیره سازی حجم زیادی از این راکت ها است و در کنار ان ناتو در حال ایجاد یک بانک اهداف است که همزمان با حملات زمینی مواضع روسها را در هم بکوبند ارتش روسیه در محور کوپیناسک خارکف موفق شده است دو منطقه dvorichen و hryanykivka را باز پس بگیرد در محور اوگلدار بعد از ناکامی روسها در پیشروی ارتش این کشور دست به عقب نشینی وبازگشت به خطوط خودی کرده است نیروهای واگنر موفق شدن بقایای هواپیمای سوخو 24 این گروه را که دو ماه پیش در حومه باخموت سرنگون شد بازیابی کنند . این هواپیما و رشادت خلبانان ان احتمالا به سمبل این گروه تبدیل خواهد شد. بعد از هدف قرار گرفتن سوخو24 گروه واگنر توسط دوش پرتابهای اکراینی دو خلبان این بمب افکن بجای دور شدن از صحنه نبرد و ایجکت کردن هواپیمای اتش گرفته خود را به یک ستون زرهی که در حال تردد در حومه باخموت بود کوبیدن و یک تانک و چند زره پوش اکراینی در این حمله آسیب دیدن . ارتش اکراین هم در اقدامی بی سابقه به علت شجاعت این خلبان به فاصله چند روز پیکر این دو خلبان را در تابوب های مزین به پرچم روسیه به طرفی روسی تحویل داد همچنین هفته گذشته یک سوخو 24 گروه واگنر در حالی که هدف موشک های ضد هوایی قرار گرفته بود موفق شد به پایگاه خود مراجعت کند خسارتهای زرهی اکراین یک جاده منتهی به باخموت و 3 تانک تی72 و64 و یک نفربر بی ام پی اکراینی نفربرهای سری بی تی آر تانک های تی64 -72 نفربر ام ال تی بی زرهپوش کوزاک دو نفربر ypr دو نفربر بهینه شده ام 113 دانمارکی کواد کوپتر اکراینی مکان یک سامانه دفاع هوایی تور فعال روسی را کشف کرده و این سامانه از شناسایی کواد کوپتر اکراینی عاجز بوده .البته به نظر میرسه این سامانه تنها اسیب محدودی از حملات توپخانه ایی اکراین متحمل شده باشد سربازان روس سامانه جنگ الکترونیک خود را بعد از حمله توپخانه ایی واصابت گلوله در نزدیکی این دستگاه رها کردن انهدام راکت های ترموباریک سامانه توس (البته منابع اکراینی مدعی شدن یک سامانه توس در این حمله منهدم شده است اما در فیلم منتشر شده هیچ سامانه توسی مشاهده نشد) حملات پهپاد انتحاری لانست تانک تی 64 که هدف دو پهپاد لانست قرار میگرد پهپاد اولی سبب آسیب دیدن تانک شده خدمه تانک با کپسول اتش نشانی موفق به اطفا حریق میشوند ولی تانک را رها میکنند و پهپاد دومی تانک را تقریبا منهدم میکند توپ خودکششی ام 109 توپ خودکششی کراب توپ کششی ام 777 راکت انداز کاتیوشا یا گراد خمپاره انداز 120 م م ام 327فرانسوی در خدمت ارتش اکراین استفاده روسها از بالون های فریب دهنده (دیکوی ) برای شناسایی مواضع پدافندی اکراین و همچنین و اوت نامبر شدن این واحدها . چند بالون که به صفحات و ورقهای فلزی مجهز بودن در نزدیکی کیف مشاهده شده و پدافند اکراین هم چندین موشک به سمت این بالونها شلیک کرد تلفات انسانی اکراین جان سالم به در بردن تانک تانک تی 72 ارتش اکراین از اصابت موشک ضد زره روسی تانک تی 72 بی 3 ام روسی روسها اعلام کرده اند این تانک تی64 منهدم شده اکراینی در نبرد زرهی توسط یک تانک تی 90 ام شکار شده است ====================== خسارتهای روسها به دلیل کمبود وقت چندان در این پست پوشش داده نشده انشا ا.. در پستهای بعدی البته اگر چیز شکن مناسبی پیدا بشه
-
1 پسندیده شدهآیا Su-57 مسیر Su-30MKI را دنبال میکند؟ روسیه و هند در حاشیه نمایشگاه Aero India 2023 در حال گفتگو درباره فرصتهایی برای توسعه مشترک هواپیماهای جنگنده نسل پنجم در تأسیسات هوانوردی هندوستان(HAL) هستند، زیرا این کشور جنوب آسیا به دنبال نوسازی ناوگان خود با جتهای جنگی فراتر از نسل چهارم است. الکساندرمیخیف،مدیرعامل آژانس صادرات تسلیحات روسیه(روسو برون اکسپورت) در این باره گفته است:روسیه آماده است همکاری در این زمینه(تولید مشترک)از جمله در مورد جنگنده نسل پنجم را ادامه دهد و پس از امضای قرارداد در تاسیسات HAL هواپیمای جدید تولید کند.وی افزود:تجربه کار بر روی جنگنده Su-30MKI همراه با هند نشان داده است که کشورهای ما می توانند در پروژه های چالش برانگیز و با فناوری پیشرفته مانند ایجاد تأسیسات تولید جنگنده نسل چهارم همکاری کنند.این هواپیما ستون فقرات نیروی هوایی هند را تشکیل داده و در انجام وظایف، خود را به خوبی ثابت کرده است. Su-30MKI برای اولین بار در سال 2002 وارد خدمت شد و در آن زمان به طور گسترده به عنوان تواناترین جنگنده در جهان شناخته می شد که توانایی های آن بسیار فراتر از هر کلاس جنگنده ای بود که نیروی هوایی روسیه در دهه بعد از آن به میدان فرستاد. این جنگنده بهعنوان مدلی از طرح Su-30 که بهشدت سفارشیسازی شده بود تا نیازهای هند را برآورده کند،ساخته شد. از جمله این سفارشی سازی ها، ادغام یک رادار آرایه فازی و موتورهای دارای بردار رانش که از موتورهای جنگنده لغو شده سوخو۳۷ مشتق شدهاند می باشد. انتظار می رود در صورتی که هند به دنبال سفارشهای بزرگتر و مجوز تولید هواپیمای نسل بعدی باشد، به احتمال زیاد جانشین مستقیم Su-30 در خط تولید،Su-57 یا نمونه سبک وزن کمتر توسعه یافته آن یعنی جنگنده Su-75 چکمیت می باشد که هنوز به مرحله تولید نمونه اولیه نرسیده است. هند و روسیه قبلاً توسعه مشترک مشتقات Su-57 را تحت برنامه FGFA دنبال کردند، اگرچه این پروژه به دلیل فرمت آن مورد انتقاد گسترده قرار گرفت. به ویژه،به این دلیل که فنآوریها عمدتاً روسی بودند و هند سهم نسبتاً کمی داشت. با این وجود، ورود هند به این برنامه نشاندهنده درجه بالایی از علاقه به Su-57 بود که این موضوع، حتی پس از پایان برنامه FGFA توسط مقامات هندی ابراز شد. در حالی که این احتمال وجود دارد که هند بتواند Su-57 را خریداری کند، همانطور که الجزایر این کار را انجام داده است، این احتمال بیشتر است که این جنگنده با اشتراک فناوری محدود،با اضافه شدن سلاح های هندی، صندلی دوم برای افسر سیستم های تسلیحاتی و سایر گزینه های سفارشی سازی، در هند تولید شود، همانطور که Su-30MKI قبل از آن تولید شد. Su-57 در سال 2020 با پنج سال تاخیر به نیروی هوایی روسیه پیوست، اگرچه در حال حاضر تنها 10 فروند از آن در خدمت هستند اما سرعت تولید به سرعت در حال افزایش است و انتظار می رود در سال 2024 به 14 فروند هواپیما در سال برسد،مطابق با نرخ تولید فعلی Su-30، Su-34 و Su-35. مهمتر از همه این موارد،این جنگنده با استقرار در برابر نیروهای اوکراینی از مارس ۲۰۲۲ و حضور در عملیات از جمله در حمله،سرکوب پدافند هوایی و احتمالا در نقش های هوا به هوا ،رکوردی بسیار فراتر از هر کلاس جنگنده نسل پنجم دیگری به دست آورده است.انتظار می رود که تجربه عملیاتی در برابر یک دولت دشمن انهم به زودی پس از ورود به خدمت ،اعتماد خارجی به سوخو ۵۷ را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. این جنگنده به دلیل برخی ویژگی های پیشرفته از جمله استفاده از رادارهای شش(گانه)، مانورپذیری فوق العاده، ادغام موشک های R-77M با هدایت راداری فعال و برد درگیری بسیار زیاد یک دارایی ارزشمند است. این جنگنده عملاً تنها گزینه هند برای دستیابی به کلاس جنگنده نسل پنجم می باشد، زیرا اختلافات ارضی با چین امکان دستیابی به یک جایگزین چینی را غیرممکن می کند و از سویی دیگر F-35 آمریکایی نیز شرایط بسیار سختی را برای صادرات خود دارد، از جمله کنترل های سخت در مورد نحوه استفاده و محل استقرار آن و کنترل های آمریکایی بر روی نرم افزار آن که هیچکدام برای هند قابل قبول نیست. اما از سویی دیگر روسها نیز قرار است اولین هنگ کامل جنگنده های نسل پنجم Su-57 خود را از بین سه هنگی که انتظار می رود تا پایان سال ۲۰۲۷ تشکیل شود،در اوایل سال ۲۰۲۴ تشکیل دهند،هر چند که به دلیل تاخیرهای متعدد در دهه ۲۰۱۰ از برنامه بسیار عقب مانده اند. میزان تولید Su-57 طی دو سال گذشته به سرعت افزایش یافته است و در حالی که تنها یک فروند در سال 2020 و سه فروند در سال 2021 به نیروی هوایی تحویل داده شد، این میزان در سال 2022 به شش فروند افزایش یافت و مجموع ناوگان را به ده فروند رساند. بر اساس یک تخمین محافظه کارانه، ده فروند هواپیمای جدید Su-57 در سال 2023 تحویل داده خواهد شد، که اندازه ناوگان را دو برابر می کند و چهار جنگنده نهایی که در ۲۰۲۴ تحویل داده می شوند ناوگان را به یک هنگ کامل می رساند. همچنین احتمال تحویل 14 جنگنده در سال 2023 وجود دارد که به این معنی است که ناوگان قبل از پایان سال به قدرت یک هنگ خواهد رسید. به غیر از Su-57، تمام کلاس های جنگنده روسی دیگر از جمله Su-30SM/SM2، Su-34 و Su-35 در حال حاضر با نرخی در حدود 14 فروند در سال تولید می شوند، اگرچه سرمایه گذاری های قابل توجهی در توسعه تأسیسات تولید Su-57 در کارخانه هواپیماسازی Komsomolsk-on-Amur در خاور دور روسیه انجام شده ، و این انتظار را بوجود اورده که مقیاس تولید به طور قابل توجهی فراتر از میزان تولید فعلی گسترش یابد. در حالی که سفارشات برای جنگنده های نسل چهارم بین چند کلاس هواپیما تقسیم می شود و در مجموع Su-34 ، Su-35 و Su-30 با نرخی در حدود ۴۲ فروند در سال سفارش داده شده اند،Su-57 بعنوان تنها جنگنده نسل پنجم روسیه، می تواند سرمایه گذاری بسیار متمرکزتری را به خود ببیند و ۳۰ یا بیشتر از آن در سال تولید شود.این امر به ویژه در صورتی امکان پذیر است که این جنگنده سفارشات صادراتی بزرگی دریافت کند،بویژه از سوی هند به عنوان مشتری بالقوه برای یک قرارداد تولید بزرگ تحت مجوز با وجود افزایشهای امیدوارکننده، انتظار میرود تعداد تولید سالانه Su-57 کمتر از نصف جنگنده نسل چهارم Su-27 باشد که در شوروی با نرخ تقریباً 100 فروند در سال، قبل از تجزیه این کشور تولید میشد. انتظار میرود که Su-57 ابتدا برای جایگزینی واحدهای Su-27 و MiG-29 باقیمانده که روسیه از اتحاد جماهیر شوروی به ارث برده و نیروی هوایی این کشور هنوز صدها فروند از آنها را در اختیار دارد، استفاده شوند. برخی گزارشها حاکی از آن است که یکی از سه هنگ Su-57 که قبل از سال 2028 راهاندازی میشود،بهجای جایگزینی جنگندههای قدیمیتر در یک واحد موجود،بهعنوان بخشی از تلاشها برای توسعه ناوگان نیروی هوایی،در قالب یک واحد کاملاً جدید مورد بهره برداری قرار گیرد. مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://militarywatchmagazine.com/article/license-fifthgen-su57-aeroindia https://militarywatchmagazine.com/article/first-full-su57-regiment-2024-production-expanding
-
1 پسندیده شدهتانک های ناشناخته پادشاهی زاهد!! بخش چهارم...تانک M2020 تانک اصلی میدان نبرد جدید کره شمالی که از خیابان کیم ایل سونگ می گذرد. توسعه : متاسفانه هنوز اطلاعات زیادی در مورد این تانک در دست نیست.ارتش خلق کره (KPA) هنوز به طور رسمی تانک جدید را معرفی نکرده یا نام دقیقی را مانند بقیه خودروهای زرادخانه خود به دلیل استراتژی کره شمالی مبنی بر فاش نکردن جزئیات در مورد آن، ارائه نکرده است. با این حال، این یک طراحی تقریباً کاملاً جدید است که به نظر می رسد اشتراکات کمی با MBT های قبلی توسعه یافته در کره شمالی داشته باشد. همچنین این اولین تانکی است که پس از معرفی Songun-Ho در یک رژه در همان مکان در سال 2010 ساخته شده است. طراحی تانک جدید کره شمالی در نگاه اول یادآور MBT های استاندارد غربی است که به طور قابل توجهی از تانک های قبلی تولید شده در کره شمالی متمایز شده است. تانک های قبلی به طور کلی،در مقایسه با MBTهای غربی از اندازه کوچکتری برخوردارند که مهمترین دلیل آن را می توان کاهش هزینه ها و همچنین برای حمل و نقل ساده تر از طریق راه آهن و هواپیما دانست، در حالی که MBTهای ناتو معمولا گران تر و بزرگتر هستند و راحتی بیشتری را برای خدمه فراهم می کنند. استتار سه رنگ ماسه ای روشن، زرد و قهوه ای روشن نیز برای تانک های کره شمالی بسیار غیرمعمول است، که یادآور الگوهای استتار استفاده شده بر روی خودروهای زرهی در طی عملیات طوفان صحرا در سال 1990 است. اخیراً، زره ای های کره شمالی با استتار استاندارد شبیه به روسی و سه استتار قهوه ای و خاکی روی پایه سبز نیز به نمایش درامده اند. با این حال، تجزیه و تحلیل دقیق تانک نشان می دهد که در واقعیت، همه چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. بدنه : بدنه تانک جدید کاملاً متفاوت از MBT های قبلی کره شمالی است و بسیار شبیه به تانک T-14 آرماتا، مدرن روسی است که برای اولین بار در رژه هفتادمین سالگرد پیروزی جنگ بزرگ میهنی در 9 می ۲۰۱۵ ارائه شد و در آن راننده در مرکز در جلوی شاسی قرار می گیرد و دارای یک دریچه با دو پریسکوپ است. تانک مانند T-14 دارای هفت چرخ جاده با قطر بزرگ است که توسط یک دامن پلیمری(مشکی رنگی که در تصویر دیده می شود) محافظت می شود. در تانک کره شمالی، دامن پلیمری تقریباً به طور کامل چرخها را میپوشاند و بیشتر وسایل متحرک را پنهان میکند. مانند تقریبا تمام MBT های مدرن، چرخ زنجیر در عقب و چرخ بی کار یا هرز در جلو قرار دارد. شنی تانک نیز دارای سبک جدیدی هستند. در واقع، به نظر می رسد که آنها یک نوع لاستیکی دو پین دار از مشتقات غربی هستند، در حالی که در گذشته، این شنی ها تک پین با پین های لاستیکی مانند نمونه های شوروی و چینی بودند. قسمت عقب بدنه توسط زره قفسی محافظت میشود. این نوع زره که از کنارههای محفظه موتور محافظت میکند، اغلب در خودروهای نظامی مدرن استفاده میشود و در برابر سلاحهای ضد تانک پیاده نظام با کلاهکهای HEAT ، مانند RPG-7 حفاظت ایجاد میکند. در سمت چپ، مانند تی ۱۴ زره قفسی دارای سوراخی برای دسترسی به صدا خفه کن است،تنها تفاوت بین این دو تانک این است که در T-14، دو صدا خفه کن، یکی در هر طرف وجود دارد. شباهت های بدنه T-14(بالا) و بدنه MBT جدید کره شمالی(پائین) آشکار است. در فیلم های رژه در نقطه ای یکی از تانک ها از روی دوربین رد می شود و مشاهده می شود که تانک دارای سیستم تعلیق میله پیچشی می باشد. عقب خودرو نیز یادآور T-14 است که از قسمت جلو بلندتر است. این احتمالاً برای افزایش فضای موجود در محفظه موتور انجام شده است، احتمالاً به منظور قرار دادن یک نسخه ارتقا یافته از موتور 12 سیلندر Songun Ho که طبق تخمین ها، قدرتش از 1000 به 1200 اسب بخار رسیده است. بدیهی است که مشخصاتی مانند حداکثر سرعت، برد یا وزن MBT جدید ناشناخته است. بخش های مختلف تانک تی ۱۴ روسی.یک نگاه گذرا شباهت های تانک جدید کره ای را با این تانک روسی نشان می دهد. برجک : اگر بدنه، درظاهرش ، T-14 ، مدرن ترین MBT در ارتش روسیه را به یاد می آورد، برجک به طور مبهم یادآور M1 Abrams ، ارتش ایالات متحده یا تانک صادراتی MBT-3000 چینی که به عنوان VT-4 شناخته می شود، می باشد. از نظر ساختاری، برجک بسیار متفاوت از برجک آبرامز است. در واقع قسمت پایینی برجک دارای چهار سوراخ برای تعدادی لوله نارنجک انداز است. بنابراین می توان فرض کرد که برجک مانند بسیاری از MBT های مدرن (به عنوان مثال Merkava IV یا Leopard 2) اهنی و مجهز به زره های کامپوزیتی است که روی آن نصب شده است. در نتیجه ساختار درونی آن با ظاهر خارجی متفاوت است. زره برخی از تانک های مدرن مانند M1 Abrams وChallenger 2 از مواد کامپوزیتی ساخته شده است که قابل جدا شدن نیستند. جزئیاتی که به این موضوع اشاره می کند، برجستگی آشکاری است که بین زره شیب دار جلو و سقف، جایی که دو گنبد برای فرمانده و لودر وجود دارد، قابل مشاهده است. M1A2 SEPv2 مجهز به سامانه دفاع فعال تروفی در سمت راست برجک یک تکیه گاه برای دو لوله پرتاب موشک نصب شده است. اینها احتمالاً می توانند یک کپی از موشک های ضد تانک روسیه 9M133 Kornet یا برخی موشک های ضد هوایی را شلیک کنند روی سقف برجک، در سمت راست چیزی شبیه سامانه دید حرارتی مستقل فرمانده وجود دارد، جلوی گنبد فرمانده، سایت دید توپچی و درست زیر آن، یک سیستم تسلیحاتی کنترل از راه دور مسلح به نارنجک خودکار در مرکز وجود دارد. و در سمت چپ گنبد دیگری با پرسکوپ ثابت نیز قرار گرفته است. در بالای توپ یک مسافت یاب لیزری وجود دارد که قبلاً در خودروهای قبلی کره شمالی در آن موقعیت وجود داشت. در سمت چپ آن چیزی شبیه دوربین دید در شب است. همچنین پریسکوپ ثابت دیگری در سمت راست گنبد فرمانده، بادسنج، آنتن رادیویی در سمت راست و در سمت چپ، چیزی که ممکن است شبیه یک حسگر باد باشد وجود دارد. در قسمت عقب، فضایی برای قرار دادن تجهیزات خدمه یا چیز دیگری وجود دارد که دو طرف و پشت برجک را می پوشاند و چهار پرتاب کننده نارنجک انداز های دودزا برای هر طرف وجود دارد. در قسمت عقب و طرفین سه قلاب برای بلند کردن برجک تعبیه شده است. طرحی که سیستم های تانک جدید کره شمالی را نشان می دهد. تسلیحات : ما میتوانیم استنباط کنیم که سلاح اصلی تانک، مانند سونگون-هو،کپی کره شمالی از توپ ۱۲۵ میلی متری 2A46 روسیه است و نه از توپ 115 میلی متری 2A20 شوروی زیرا که ابعاد توپ آشکارا بزرگتر است و همچنین بعید است که کره شمالی یک توپ نسل قدیم را بر روی خودرویی که به نظر می رسد از نظر فناوری پیشرفته است نصب کرده باشند. از روی تصاویر می توان منطقا فرض کرد که این توپ توانایی شلیک موشکهای هدایت شونده ضد تانک را برخلاف توپ های ۱۲۵ میلی متری روسی ندارد،زیرا این تانک به موشک انداز خارجی مجهز است، روی لوله توپ ، مانند C1 Ariete یا M1 Abrams، یک MRS (سیستم مرجع دهانه توپ) نصب شده است که به طور مداوم در یک راستا بودن لوله توپ را با دید توپچی بررسی می کند. یک فرض دیگری که می توان مطرح کرد این است که توپ به سیستم لودر خودکار مجهز نیست زیرا در داخل برجک سه خدمه حضور دارند. فرمانده تانک در سمت راست برجک پشت توپچی قرار گرفته است.دلیل آن این است که سامانه دید حرارتی فرمانده و توپچی در سمت راست قرار دارند، مانند C1 Ariete ایتالیایی، جایی که فرمانده پشت توپچی نشسته است و موقعیت های مشابهی از نظر اپتیکی دارند. لودر در سمت چپ برجک قرار دارد و گنبد شخصی خود را بالای سرش دارد. تسلیحات ثانویه متشکل از یک مسلسل کواکسیال، احتمالاً 7.62 میلی متری است که در کنار برجک نصب شده است، و یک نارنجک انداز خودکار روی برجک، احتمالاً کالیبر 40 میلی متر، که از داخل تانک کنترل می شود. موقعیت قرار گیری تجهیزات فرمانده و توپچی در C1 Ariete بسیار شبیه به MBT جدید کره شمالی است. حفاظت : به نظر می رسد این تانک مانند تی ۱۴ دارای زره واکنش گر انفجاری در بخش های جانبی شاسی است و زره های کامپوزیت فاصله دار جلو و کنار برجک را می پوشانند. در مجموع 12 لوله نارنجک انداز در اضلاع پایینی برجک وجود دارد که در گروه های سه تایی، شش عدد در جلو و شش عدد در دو طرفین قرار دارند. این سامانه ها احتمالاً کپی سیستم دفاع فعال افغانیت، تولید روسیه هستند که بر روی تی-14 آرماتا و روی خودروی جنگی سنگین پیاده نظام تی-15 نصب شده است. افغانیت روسی از دو زیرسیستم تشکیل شده است، یک زیرسیستم عمومی متشکل از خمپاره های کوچک نصب شده بر روی سقف برجک، با پوشش 360 درجه، که نارنجک های کوچک را علیه راکت ها و گلوله های تانک شلیک می کند، و یک سیستم ضد موشکی شامل 10 فروند نارنجک انداز ثابت بزرگ (5 عدد در هر طرف) در قسمت پایینی برجک نصب شده است. سیستم حفاظت فعال افغانیت بر روی تی ۱۴ نصب شده است. حداقل چهار رادار که احتمالاً از نوع آرایه اسکن شده الکترونیکی فعال (AESA) هستند، دو مورد روی زره کامپوزیت جلویی و دو تا در طرفین نصب شده اند. اینها برای شناسایی موشک های ورودی به سمت تانک استفاده می شوند، اگر یک موشک توسط رادارها شناسایی شود، سیستم به طور خودکار فعال می شود و یک یا شاید چند نارنجک را در جهت هدف شلیک می کند. همچنین دو دستگاه در طرفین برجک نصب شده است. اینها میتوانند گیرندههای هشدار لیزری باشند که با سایر حسگرها برای سیستم حفاظت فعال استفاده میشوند.در صورت صحت این نظر، هدف آنها شناسایی پرتوهای لیزر تابانده شده دشمن است که به سمت تانک نشانه می روند و به طور خودکار نارنجک های دودزا را فعال می کنند تا تانک را پنهان کنند. تصویر دیگری از برجک به وضوح شش نارنجک انداز و دو رادار جلویی سامانه دفاع فعال را نشان می دهد. کره شمالی یکی از عجیبترین کشورهای جهان است این کشور که اغلب پادشاهی گوشه نشین نامیده می شود، در حال حاضر به دلیل آزمایش های هسته ای، تقریباً در سراسر جهان تحت تحریم است. این امر کشور را نه تنها از مزایای اقتصادی ، بلکه از بسیاری از منابع مورد نیاز برای ساخت تانک، از جمله سیستم های تسلیحاتی خارجی و مواد معدنی که این کشور در آن با کمبود مواجه است، تا حد زیادی محروم کرده است. در حالی که کره شمالی راه هایی برای دور زدن این تحریم ها و شرکت در تجارت محدود،از جمله فروش سلاح به کشورهای خارجی پیدا کرده است. کره شمالی یک تولیدکننده بزرگ تسلیحات است و ثابت کرده است که می تواند هزاران MBT، APC، SPG و بسیاری از انواع سلاح های دیگر بسازد. آنها همچنین پیشرفت ها و توسعه های زیادی در طرح های خارجی انجام داده اند. در حالی که واضح است که نسخه های کره شمالی پیشرفت های قطعی نسبت به نسخه های اصلی دارند، نسخه های اصلی معمولاً نیم قرن قدمت دارند.البته هیچ کس،به جز ماشین تبلیغاتی کره شمالی، نمی تواند ادعا کند که خودروهای کره شمالی برتری یا حتی قابل مقایسه با مدرن ترین خودروهای سایر کشورها هستند. علاوه بر این،صنعت الکترونیک کره شمالی در موقعیتی نیست که بتواند سیستم های الکترونیکی گران قیمت و پیچیده و نرم افزارهای مرتبط با آنها را برای MBTهای مدرن تولید کند.حتی برای تولید داخلی نمایشگرهای LCD بسیاری از اجزا و قطعات مستقیما از چین تهیه و سپس در کره شمالی مونتاژ می شود.با توجه به همه این عوامل،بسیار عجیب است که اقتصاد و صنعت نظامی کره شمالی بتواند یک MBT با ویژگی ها و سیستم های قابل مقایسه با نمونه های ساخت ایالات متحده و روسیه طراحی کند و بسازد. سیستم دفاع فعال افغانیت شوروی که MBT جدید کره شمالی در تلاش است از آن تقلید کند، مبتنی بر دههها تجربه شوروی در این زمینه بود که از اواخر دهه 1970 شروع شد.به طور مشابه، اولین MBT آمریکایی که حفاظت فعال را ارائه کرد M1A2C از سال 2015 است که از سیستم Trophy ساخت اسرائیل استفاده می کند که در سال 2017 وارد خط تولید شد. بسیار بعید است که کره شمالی بتواند این کار را انجام دهد و از یک سیستم بسیار پیشرفته مانند افغانیت تقلید کند.البته این احتمال وجود دارد که کره شمالی این سیستم را از روسیه خریداری کرده باشد، اما هیچ شواهدی وجود ندارد که نشان دهد روس ها مایل به فروش این سیستم بسیار پیشرفته به کره شمالی هستند.یک منبع وارداتی محتملتر، چین است، که سامانه دفاع فعال بومی خود را توسعه داده است. استدلال های مشابهی را می توان برای تسلیحات کنترل از راه دور جدید MBT کره شمالی، دوربین مادون قرمز پیشرفته، زره های ترکیبی پیشرفته ارائه کرد. بسیار بعید است که کره شمالی بتواند این سیستم ها را به تنهایی توسعه دهد و بسازد. این تنها دو گزینه ممکن را باقی میگذارد: یا این سیستمها از خارج به احتمال زیاد از چین خریداری شدهاند، یا اینکه آنها تجهیزات جعلی سادهای هستند که برای فریب دادن دشمنان بهکار میروند. هیچ راهی برای محققان نظامی برای دسترسی به فناوری کره شمالی وجود ندارد و کره شمالی از انتشار علنی هرگونه اطلاعات در مورد تجهیزات خود خودداری می کند. با توجه به اینکه رژه تنها راه برای مشاهده جدیدترین فناوری نظامی کره شمالی است، باید در نظر داشت که هیچ تضمینی وجود ندارد که سیستم های نشان داده شده عملیاتی یا کاملاً توسعه یافته باشند یا اینکه آنها همه قابلیت های ارائه شده را دارند. اطلاعاتی که می توان از یک رژه به دست آورد سطحی است و اکثر جزئیاتی که برای درک قابلیت های یک سیستم تسلیحاتی مدرن بسیار مهم هستند، غیرقابل دسترس یا مبهم هستند. با وارد شدن به خدمت K2 Black Panther در سال 2014، کره شمالی نیز مجبور شد تانک جدیدی ارائه دهد که بتواند با MBT جدید کره جنوبی کنار بیاید. بنابراین، این می تواند ماکتی برای ترساندن برادران جنوبی آنها باشد و به جهان نشان دهد که آنها می توانند از نظر نظامی با ارتش های توسعه یافته ناتو رقابت کنند. در هر صورت مشخصات این تانک کاملا متفاوت از تانک های قبلی کره شمالی است و نشان می دهد که حتی کره شمالی، شاید با کمک جمهوری خلق چین، قادر به توسعه و ساخت یک MBT مدرن است. جزئیاتی که نباید نادیده گرفته شود این است که 9 مدل ارائه شده در 10 اکتبر 2020 احتمالاً مدل های پیش تولید هستند و در آینده باید منتظر تانک های تولیدی باشیم اگر این خودرو واقعاً قرار است خدمات ارائه کند. تانکی که در اکتبر ۲۰۲۰ در میدان کیم ایل سونگ رژه می رفت،استتاری شبیه به M1 آبرامز آمریکایی دارد. یکی از ۹ تانک نشان داده شده در رژه ۱۰ اکتبر ۲۰۲۲ یکی از ۹ تانک که در رژه ۲۵ آپریل ۲۰۲۲ با استتار سه رنگ جدید شرکت داشت. پایان مترجم SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منابع : https://www.google.com/amp/s/tanks-encyclopedia.com/modern/north_korea/songun-ho-915.php%3famp https://www.google.com/amp/s/tanks-encyclopedia.com/new-north-korean-mbt/amp/
-
1 پسندیده شدهپلنگ آلمانی در برابر خرس روسی تحویل لئوپاردها به کیف چگونه بر تعادل میدان نبرد در اوکراین تاثیر می گذارند ؟!! مقدمه : متن پیش رو ، ترکیبی از دو نظر غربی و شرقی در خصوص رویارویی تانک اصلی میدان نبرد لئوپارد2آ4 در برابر پرتعداد ترین تانک های اصلی میدان نبرد روسیه ( تی-72 / تی-80 و تی-90 ) محسوب می شود . اگر چه در بازه زمانی برگردان این متن به فارسی (فوریه 2023) هنوز این درگیری رخ نداده ، ولی بررسی تقابل سخت افزارهای زرهی غربی و شرقی از دریچه دید دوطرف جالب به نظر می رسد . نکته اصلی این متن درآن است که با توجه به سوگیری شدید تحلیلی در فضای وب نسبت به هرکدام از دو طرف ، سعی شده حد امکان و بدون ضربه به متن اصلی از برگردان جملاتی که بار احساسی دارند ، خودداری شود آغاز : با اعلام تحویل تانک های اصلی میدان نبرد لئوپارد به اوکراین ، برای چندمین بار در ماه های اخیر ، مبحث اثرگذاری این سخت افزار نظامی در محافل نظامی شدت گرفت . آلمان ، به دلایل مختلف یکی از کشورهایی است که نقش محوری در تجهیز و تسلیح اوکراین برعهده دارد ، هر چند انگیزه های محتاطانه آلمان ها که بر روی مولفه هایی نظیر سابقه دشمنی با روسیه ، تبدیل شدن روسها به تامین کننده اصلی انرژی اروپا و فرهنگ به نسبت دیرینه ( البته آلمان ها تا سال 1945 به خروس جنگی اروپا شهرت داشت و تنها پس از اشغال پایه و اساس طولانی مدت نظامی گری در این کشور برچیده شد .م ) ضد نظامی گری پایه گذاری شده بود تا حدودی مقامات برلین را دچار محافظه کاری قابل ملاحضه ای نمود. با این حال استراتژی محتاطانه برلین در کمک به اوکراین تا پیش از فوریه 2022 ادامه داشت ولی با آشکار شدن شواهدی مبنی بر یک عملیات نظامی تهاجمی و سپس حمله روسها به اوکراین ، این روند ، صورت متفاوتی بخود گرفت . بدین ترتیب در حالی که ارتش بریتانیا چیزی در حدود 2000 قبضه موشک ضد زره و تعداد مشخصی از خودروهای زرهی سبک را به کیف تحویل می داد ، ارتش لهستان و لیتوانی سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب را در اختیار ارتش اوکراین قراردادند و ترکیه نیز اجازه تولید مشترک بدون سرنشین بیرقداررا صادر نمود ، اما آلمان ها تنها به ارسال چندهزار عدد کلاهخود نظامی بسنده کردند که این امر مورد اعتراض بقیه کشورها قرار گرفت . با این وصف و علیرغم سرعت آهسته کمک های نظامی آلمان ها ، روند سیر صعودی پیدا نمود تا درنهایت به انتشار خبر تحویل تانکهای لئوپارد-2 منتهی گردید . به همین دلیل برخی معتقدند که عملیات نظامی روسیه دراوکراین می تواند آغازی بر تغییر چشم اندازهای امنیتی در اروپا گردد ولی سئوال اصلی اینجاست که ورود لئوپارد به صحنه نبرد چه تاثیری بر تعال نظامی صحنه نبرد از خود برجای خواهد گذاشت ؟! مرحله یکم : مقایسه سخت افزارهای روسی و آلمانی درواقع امر ، تحلیل نظامی براساس شمارش تعداد تانکها ، پیاده نظام ، هواپیما و ... امری غیردقیق و غیرعلمی است . با این حال یکی از جامع ترین منابعی که تنوع و کمیت سخت افزارهای نظامی را در مقیاس جهانی به شکل سالانه بررسی می کند ، موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک ( IISS) است که نسخه سال 2022 آن درست قبل از تهاجم روسها به اوکراین منتشر گردید و به تقریب ، منبع معقولی برای درک این نکته که ارتش روسیه چه تعداد تانک و در چه گونه هایی را قبل از شروع جنگ بصورت عملیاتی در اختیار داشت ، محسوب می شود . با توجه به این مساله ، ارتش روسیه در فوریه سال 2022 چیزی در حدود 2927 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد را در سازمان رزم نیروی زمینی خود می دید که این تعداد در کنار 330 دستگاه نمونه موجود در یگان های تفنگدار دریایی و حدود 160 دستگاه در واحدهای هوابرد ، در مجموع ، 3417 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد را به نمایش می گذاشت ، در حالی که گفته میشود روسها تعداد 10200 دستگاه تانک دیگر را بصورت ذخیره نگهداری می کنند . در این میان ، با گذشت حدود 11 ماه و 15 روز از شروع جنگ ، براساس اطلاعاتی که منابع غربی مدعی آن هستند ، ارتش روسیه تا ابتدای فوریه 2023 در حدود 1446 دستگاه تانک را از دست داده اند که مجموع تعداد منهدم شده یا به غنمیت گرفته شده از سوی ارتش اوکراین محسوب می شود که اگر این عدد مبناء قرار گیرد ، حدود نیمی از تانکهای عملیاتی ارتش روسیه از دست رفته است . بااین حال منابع غربی معتقدند که این رقم تنها 90درصد از تلفات روسها محسوب می شود و هنوز 10درصد از موارد ثبت شده را نمی توان بطور قطع به ارتش روسیه منتسب نمود . اما با وجود تمامی ابهامات ، اگر عدد 1446 دستگاه مبنایی برای بررسی نرخ تلفات روسها در نظر گرفته شود ، موارد ذیل قابل بررسی به نظر می رسد: 1-از 2260 دستگاه تانک تی-72 شامل گونه های مختلف ، 934 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفاتی در حدود 39 درصد را نشان می دهد . 2- از 580 دستگاه تانک تی-80 شامل گونه های مختلف ، 374 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفاتی در حدود 64 درصد را به نمایش می گذارد . 3- از 417 دستگاه تانک تی-90 شامل گونه های مختلف ، 44 دستگاه منهدم یا به غنمیت گرفته شده که نرخ تلفات حدود 11 درصد را قابل مشاهده می نماید . اگر رقم 10200 دستگاه تانک ذخیره ارتش روسیه را که قبل از تهاجم ادعا شده شامل 7000 دستگاه تانک تی-72 ( شامل نسخه های AوB) ، تی-80 در حدود 3000 دستگاه (شامل نمونه های BV ، B وU) و چیزی در حدود 200 دستگاه تانک تی-90 بدانیم ، این بدان معناست که درصورت طولانی شدن جنگ در اوکراین ، میدان جنگ به شکل فزاینده ای تحت تاثیر حضور تی-72 قرار خواهد گرفت که بیشترین تعداد تانک در انبارهای ارتش روسیه را تشکیل می دهد . علاوه براین ، ممکن است شاهد افزایش فعالیت خط تولید تی-90 نیز بود که پیشرفته ترین تانکی است که روسها بصورت انبوه می توانند آن را تولید و به میدان ارسال کنند ( اگر نرخ تلفات 11 درصد براساس تعداد اعزامی به صحنه نبرد مبناء قرار گیرد ) هر چند تعداد تی-90 های موجود درمقایسه با سایر نمونه ها ، محدود به نظر می رسد. منابع غربی در این زمینه معتقدند که تانک اصلی میدان نبرد T-72B3 که در دهه دوم قرن21 بروزرسانی های جدیدی را دریافت نموده که شامل سامانه های هدفگیری بهبود یافته ، سامانه بارگذار خودکار و زره های واکنشی است ، توانمندی بسیار بیشتری را نسبت به نمونه های پایه تی-72 از خود نشان میدهد . علاوه براین ، نسخه تی -90 ام که به نسبت ، بیشترین نمونه تولید شده این تانک محسوب می شود ، نیز می تواند یکی از تاثیرگذارترین سخت افزارهای زرهی روسها بشمار آید . در این میان با توجه به اینکه گفته شده قرار است نسخه لئوپارد-2آ6 ( دربرخی منابع نسخه 2آ4( به کیف تحویل شود ، تحلیل زیر عمدتا براساس سناریوی رودرویی میان تی-72بی3 / تی-90ام در برابر ببرهای آلمانی چیده شده است : الف- وزن : لئوپارد 2آ6 بیشتر از 60 تن وزن دارد که درمقایسه با تی-72بی3 با 50تن و تی-90ام با وزنی بیشتر از 50 تن ، سنگین تر به نظرمی رسد . راست : L/55 چپ : 2A46 ب- توپ اصلی : لئوپارد2آ6 ، به یک توپ با کالیبر 120م.م ( L/55) که گونه بلندتر از نمونه نصب شده روی تانک آبرامز ( نسخه آ-2( مجهز شده در حالی که تی-72بی3 و تی-90 ام به توپ 125 م.م بدون خان 2A46 مسلح شده اند . ج- برد موثر : لئوپارد2آ6 در حال حاضر می تواند مهمات هدایت شونده لیزری ضد زره خود را در یک برد 8000 متری بسمت اهداف شلیک کند که به نسبت بیشتر از نمونه های روسی است که بسته به نوع مهمات مورد استفاده ، برد موثری در حدود 3تا5 هزارمتر را دراختیار دارند . مقایسه آرایش استقراری خدمه تی-72بی3 (راست ) و لئوپارد2آ4 د-خدمه : لئوپارد2آ6 از 4 خدمه بهره می برد که درمقایسه ، یک خدمه بیشتر از نمونه های تی-72بی3 و تی-90ام است . مقایسه میزان ضخامت زرهی پیشانی سه تانک اصلی میدان نبرد روسی و آلمانی از چپ به راست : تی-80 /تی-72بی/ لئوپارد2آ4 ه- مجموعه حفاظت زرهی : هر سه تانک به زره های متعارف مجهز شده اند ، اما لئوپارد2آ6 با مجهز شدن به زره های فاصله دار ( در نسخه های صادراتی لئوپارد2 به زره هایی از جنس مواد مرکب برای حفاظت بیشتر مسلح می شوند ) بقاء پذیری مناسبی را به نمایش می گذارد ، در حالی که تی-72 بی3 با ترکیبی از زره های فولادی و کامپوزیتی و تی-90ام نیز با زره های مشبک نیز درصدد برآمده اند تا میزان تهدید را به حداقل ممکن کاهش دهند . این درحالی است که لئوپارد2آ6 با مجهز شدن به زره های واکنشی میتواند ضریب کارایی بهتری را به نمایش گذارد هر چند هنوز مشخص نیست که چنین چیزی به اوکراین تحویل شود . متقابلا تی-72بی3 و تی-90ام با مسلح شدن به زره های واکنشی کنتاکت-5 و رلیکت (Relikt ) ادعاهای بیشتری در این زمینه دارند . مرحله دوم - ورود پلنگهای آلمانی به صحنه نبرد چه معنایی دارد ؟! برخی تحلیلگران نظامی معتقدند که اگر تخمین های موجود در خصوص میزان ذخیره تانکهای ارتش روسیه و همچنین میزان تلفات آنها در 11 ماه اخیر در بهترین حالت ، نادرست باشد ، پیش بینی نحوه تاثیرگذاری ورود لئوپارد2 بر روند جنگ با چالشهای بسیار بیشتری روبرو می شود ولی می توان پیش بینی ها را براساس 5 عامل اصلی مورد مطالعه قرار داد 1- تعداد کل (کمیت ) نخستین عاملی که می توان روی آن تحلیل نمود ، تعداد کل تانکهایی است که قرار است به اوکراین تحویل شود که بدیهی است عامل مهمی خواهد بود . پیش از جنگ ، عملیاتی بودن 987 دستگاه تانک درارتش اوکراین تقریبا پذیرفته شده بود ( شامل 858 دستگاه تانک در نیروی زمینی ، 69 دستگاه تانک در واحدهای تفنگدار دریایی ، 60 دستگاه تانک در واحدهای هوابرد و تعداد نامشخصی در واحدهای وزارت کشور ) علاوه براین ، داده های موجود نشان میداد که حدود 1132 دستگاه تانک در انبارهای ارتش اوکراین بصورت ذخیره موجود بوده که قسمت اعظم آنها را تانکهای به نسبت قدیمی تی-64 تشکیل می داد که اگر چه بخش عمده ای ازآنها یکسری بروزرسانی هایی نظیر سامانه های کنترل آتش جدید ، تصویرسازهای حرارتی و زره های واکنشی را بخود می دیدند ولی ارتش اوکراین با ناوگانی قدیمی وارد نبرد شد . تحویل چندصد دستگاه تی-72 از سوی لهستان و جمهوری چک ، اگرچه قدرت آتش زرهی ارتش کیف را بهبود داد ولی ارسال لئوپارد2 به معنای افزایش کیفی این قدرت آتش محسوب می شود . تا امروز ، آلمان متعهد شده که دو گردان لئوپارد2 را به کیف تحویل دهد که بسته به شیوه تحویل ممکن است بین 80 تا 112 دستگاه تانک باشد . علاوه براین ، ارتش اوکراین مستمرا بدنبال تسلیحات ضد زره بود که ارتش آمریکا از سال 2018 بتدریج آن را به اوکراین تحویل می داد ( ضد زره جاولین) که تاامروز تعدادآن به 30 هزار قبضه از این موشک به کیف ارسال شده است . راست : چالنجر-2 چپ : آبرامز ام1آ2 همزمان با تحویل لئوپارد ، ایالات متحده و بریتانیا نیز اعلام کرده اند که 31 دستگاه آبرامز از گونه آ-2 و 14 دستگاه چالنجر-2 را به ارتش اوکراین تحویل می دهند که این درمجموع به معنای اضافه شده 100 دستگاه تانک پیشرفته به نیروی زمینی اوکراین خواهد بود . بدین ترتیب اگر این الگو در حوزه ارسال سامانه های راکت انداز ، ضد زره و ... تکرار شود ، تاثیر افزون تری را برصحنه نبرد از خود برجای خواهد گذاشت ( البته آخرین خبرها در 6 فوریه حاکی ازآن است که آبرامزها در اوایل 2024 تحویل می شوند .م ) برای مشاهده دقیق تصاویر روی آنها کلیک کنید این تصاویر ، مجموعه از عکس های ماهواره ای ثبت شده از دپوهای زرهی ارتش روسیه در سراسر این کشور است که گفته میشود حدود 10200 دستگاه تانک را در خود جای داده با این حال منابع غربی معتقدند که روسها در اعلام این عدد اغراق می کنند و تعداد نمونه هایی که امکان بازسازی و اعزام آنها به جنگ دردسترس قرار دارد ، عدد کمتری است با وجود تمامی این اعداد و ارقام ، مقایسه تعداد تانکهای ارتش اوکراین و تعداد تانکهای ذخیره ارتش روسیه (10200 دستگاه ) اهمیت پیدا می کند ، هر چند مشخص نیست که چه تعداد از این رقم ادعایی ، میتواند بسرعت عملیاتی شود و حتی برخی معتقدند که این رقم می تواند کمتر نیز باشد ( نویسنده معتقد است که بخشی ازاین عدد ادعایی تنها روی کاغذ بوده و ممکن است سالها پیش تعدادی از این تانکها اوراق نیز شده باشد ) نتیجه ای که از بحث در خصوص کمیت تانکها می توان گرفت ، این است که عملکرد ارتش اوکراین در حوزه دفاعی ناشی از عدم توجه به برتری حریف در کمیت تانکهای در دسترس بوده ، بدین معنی که ارتش اوکراین موازنه سخت افزاری را به کناری نهاد و تعادل در صحنه نبرد را بواسطه کاربرد عامل روحیه رزمی ایجاد نمود . درواقع ، انتظار تحلیلگران این بود که روسها بدلیل برتری در نیروی انسانی و تجهیزات ، تعادل صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهند ولی این اتفاق رخ نداد و برعکس هر اندازه از جنگ گذشت، اوکراین بدون آنکه درمقام آفند محض قرار گیرد ، همزمان با تلفات شدید روسها در حوزه زرهی ، تعداد تانکهای عملیاتی خود را افزایش داده ( بصورت غنیمت گرفتن تانکهای مهاجم ، تعمیر تانکهای آسیب دیده خودی و دشمن ، و درنهایت دریافت نمونه های جدید .م ) است . بدین ترتیب ، برخی معتقدند که تزریق تانکهای جدید به ارتش اوکراین ، بخصوص نمونه های به نسبت پیشرفته ای نظیر لئوپارد ، این توازن فرسایشی را که گفته میشود به نفع اوکراین پیش می رود ، می تواند مجددا به نفع کیف تغییر دهد . پی نوشت : 1- ادامه دارد .... 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
1 پسندیده شدهژیروسکوپ و تاریخچه پایدار سازی برای جایگاه سلاحهای کنترل از دور : منبع : Gyroscopes and the History of Stabilization for Remote Weapons Stations Will Dillingham on May 11, 2020 قسمت آخر : نوآوری های اخیر برای جکارد (RWS) : ارتقای تثبیت کننده ها : لرزش با اشباع تعدادی از دامنه ها همیشه تاثیر منفی روی همه سیستمهای تثبیت داشته است . اخیرا کورتیس رایت (Curtiss-Wright) برای مقابله با این مشکل ، یک سیستم فرمان کنترل برجک (Turret Drive Servo System)(TDSS) عرضه کرد که لرزشهای ناخواسته را کاهش میدهد و یک ارتقای قابل توجه برای رسیدن به تثبیت برجک و سیستم هدف گیری به شمار می رود . این سیستم به صورت یک کیت برای استفاده روی سکوهای مختلف عرضه می شود و قابل سفارشی سازی است . توسعه های سلاح : یک شرکت دیگر صنعت دفاعی آمریکایی ، کارخانه سیستمهای دفاعی EOS آمریکا (EOS Defense Systems USA Inc.) یک جکارد (RWS) جدید ارائه کرده است که بیشتر برای استفاده ای فراتر از آتشبارهای کم قدرت استفاده می شود . این جکارد (RWS) که EOS R400S Mk2 نام دارد ، یک جایگاه سلاح تثبیت شده الکترو اپتیکال است که علاوه بر سلاح متعارف نورتروپ گرومن که بوشمستر M230LF است ، قابلیت شلیک موشکهای جاولین (FGM- 148) را به عنوان سلاح ضد تانک هم دارد . تطبیق پذیری حامل : در خارج از ایالات متحده ، شرکتهایی مانند Leonardo SpA که در اسپانیا مستقر است ، جکارد (RWS) هایی تولید می کنند که برای استفاده هایی فراتر از خودروهای زمینی کاربرد دارند . این سیستم های هدف گیری اتوماتیک ، فرآیندهای تشخیص هدف ، رهگیری و عملیات خودکار را مخصوصا در سکوهای هوایی بال ثابت به عهده دارند . با توجه به موافقت نهایی انجام شده در سال گذشته که در واقع ثبت اختراع آن در سال 2011 بوده است ، شرکت Leonardo SpA با پیش بینی فناوری هایی که یک دهه بعد در صنایع به کار خواهند رفت ، ابداع و ارتقای سیستم ها را ادامه می دهند . پی نوشت : سعی شد مطالب عمومی تر و کاربردی مقاله ارائه شود و همه مقاله آورده نشده است . پی پی نوشت : جکارد ، جایگاه سلاح کنترل از راه دور که به عنوان معادل RWS (Remote Weapons Station) واژه گزینی شده است .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبمب های پناهگاه شکن علیه تاسیسات ایرانی: در سالهای اخیر پایگاه های زیر زمینی هسته ای، هوایی، پهپادی و موشکی و... در ایران رونمایی شده که برای مقابله با اینگونه استحکامات زیرزمینی تنها بمب های پناهگاه شکن قابلیت مقابله را دارند. بمب های پناهگاه شکن چگونه کار میکنند؟ بمب های معمول که برای اهداف کلی به کار گرفته می شوند دارای یک بدنه ساخته شده از فولاد نازک مملو از مواد منفجره هستند اما بمب های پناهگاه شکن ساختار بسیار نوک تیز تری دارند با بدنه ای ضخیم تر و مواد منفجره کمتر. این طراحی طوری است که تمام وزن را روی منطقه ای کوچکتر متمرکز می کند ، به همین خاطر بمب پناهگاه شکن می تواند از بتن یا نقب هایی که در زمین وجود دارد عبور کرده تا به اهدافی برسد که در عمق زمین پنهان شده اند.بمب های پناهگاه شکن دارای فيوز تاخيری هستند که اين فيوز ها را می توان طوری تنظيم کرد که پس از نفود در زمين و يا پس از عبور از ديواره های بتنی، فعال شوند. ایالات متحده یک سری بمب سفارشی برای نفوذ به سازه های سخت شده یا عمیقا مدفون شده دارد: عمق نفوذ سیستم های تسلیحاتی نفوذ به بتن مسلح: 1.8 متر نفوذگر BLU-109 GBU-10 , GBU-15 , GBU-24 , GBU-27 , AGM-130 نفوذ به بتن مسلح: 3.4 متر نفوذگر واحد پیشرفته BLU-116 (AUP) GBU-15 ، GBU-24 ، GBU-27 ، AGM-130 سرجنگی ترموباریک BLU-118/B GBU-15 ، GBU-24 ، AGM-130 نفوذ به بتن مسلح: بیش از 6 متر BLU-113 Super Penetrator GBU-28 ، GBU-37 در دهه ی گذشته ایالات متحدهGBU-57 که 30000 پوندی است را توسعه داده است . این بمب بزرگ توانایی نفوذ به 61 متری عمق زمین را دارد ولی به علت سنگینی و بزرگی این بمب تنها با بمب افکن های استراتژیک B-2 Spirit قابل حمل است. GBU-72 آخرین پناهگاه شکن ساخته شده بمب پناهگاه شکن GBU-72 Advanced 5K Penetrator بمبی است که برای هدف قرار دادن اهداف مخفی شده در عمق زمین و پناهگاه های بتنی طراحی شده و قابلیت حمل با بمب افکن ها و جنگنده ها را دارد. GBU-72 با استفاده از مدل سازی پیشرفته و تکنیک های شبیه سازی ساخته شده که آن را بسیار مرگبارتر از GBU-28 می سازد که توانایی نفوذ به بیش از 6 متر بتن مسلح را دارد. اما هنوز تست ها روی این بمب ادامه دارد و وارد خدمت نشده است. ___________________________ گرد آوری و ترجمه توسط mehdi persian
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهرزمایش نیروی دریایی سپاه این رزمایش با آزمایش موفق سامانه های موشک های کروز دریایی، پهپادهای رزمی و سامانه های هوشمند بدون سرنشین زیرسطحی و هوایی درآب های نزدیک به جزایر خلیج فارس انجام شد. رونمایی از پهپاد رادارگریز جدید با موشک های جدید(تصاویر احتمالی) : رونمایی از قایق اژدر پرتاب کن و اژدر جدید: فیلم رزمایش: https://uupload.ir/view/vid_20230117_193612_864_4spi.mp4/
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم در حال حاضر نیروی هوایی ایالات متحده از هواپیماهای گشتی به عنوان اصلی ترین ابزار برای مقابله با زیر دریایی های دشمنان خود استفاده می کند. عمده هواپیماهایی که به این منظور استفاده میشن P-3 و P-8A هستند. هواپمای گشت دریایی P-8A انواع تجهیزات جستجو را حمل می کند که برای جستجو و شناسایی اهداف زیر آب طراحی شده اند. برای انهدام این اهداف این هواپیما به اژدرهای MK54 مجهز هستند. محفظه داخلی این هواپیما 5 جایگاه و بر روی بالهای هم 6 جایگاه برای حمل این اژدرها وجود دارد. اژدر MK54 مجهز به سیستم چتر جهت کاهش سرعت است و ورود ایمن به آب را تضمین می کند با این حال حداکثر ارتفاع رها سازی محدود است و اگر از ان بیشتر شود سرعت برخورد بیش از حد افزایش می یابد و اژدر در لحظه ورود به آب آسیب می بیند. برای همین پوسایدون در لحظه رها سازی اژدر باید کاهش ارتفاع داشته باشد . به دلیل کاهش ارتفاع ممکن است حتی برای لحظاتی هدف از دید هواپیما خارج شود و صعود مجدد به ارتفاع هم زمان بر است. اگر جسمی از ارتفاع بالا با آب برخود کنه ، ضربه ناشی از این برخود می تواند برای جسم مخرب باشد. در این راستا معمولا اژدرها را در ارتفاعی در حدود 30 متری و یا کمتر از آن انداخته می شوند. اما دو مسئله برای هواگردی که اژدر را رها می کند به وجود می آید. 1- زیر دریایی ها به موشک هوای پدافندی کوتاه برد مجهز هستند و می توانند هواگرد را مورد اصابت قرار دهند. 2- هواپیمایی P-8A که به عنوان هواپیمای گشت دریایی انتخاب شده برای پرواز در ارتفاع های بالا طراحی شده و در ارتفاع پایین عملکرد ان به خوبی نیست یکی از گزینه ها برای رفع ایرادات استفاده از چتر برای پرتاب اژدر است . هر چند در این روش تا حدودی بحث ارتفاع رفع شده اما برد کم اژدر MK45همچنان یک مشکل در این روش است. برای رفع این ایرادات شرکت لاکهید مارتین سیستم تخلیه اژدر در ارتفاع بالا یا HAAWC را گسترش داده است. اساس این سیستم استفاده از بال ها برای افزایش برد اژدر MK45 است . در این حالت هواپیماهای P-8A و P-3 می توانند در ارتفاع بالا و فاصله زیاد از هدف اژدر های خود را رها کنند . همچنین در این طرح قرار است اژدرهای دارای سیستم HAAWC از پرتاب گرهای استاندارد نیروی دریایی هم پرتاب شوند کیت استانداری که به این منظور شرکت Raytheon توسعه داد LongShot نام دارد. به کمک کیت LongShot می توان اژدرهای 354 میلی متری ارتش ایالات متحده را از ارتفاع بین 250 تا 15000 متری رها کرد در این حالت برد آنها حتی به 90 کیلومتر هم می رسد. به کمک این سیستم اژدرها قادر خواهند بود در فاصله دور از سیستم پدافند هوایی به سمت هدف رها شوند که این مسئله باعث افزایش شانس بقای هوایپما در درگیری های احتمالی می شود. این کیت ارزان هست . دارای سیستم هدایت ترکیبی اینرسی و GPS است به راحتی بر روی اژدر نصب می شود. بعلاوه در طول مسیر هم ارتباط این سیستم با هواپیما برقرار هست و می توان برای اصلاح مسیر از این لینک استفاده کرد. برای پرتاب اژدر به کمک سیستم HAAWC هواپیماهای P-8A و P-3 نیازی به تغییر مشخصات پرواز خود( ارتفاع و سرعت ) ندارند تنش های موجود بر روی بدنه آنها کاهش می یابد و نیاز به تعمیر در آنها کمتر می شود. در نتیجه هزینه استفاده از آنها کاهش می یابد. این طرح هنوز آزمایش های خود را به اتمام نرسانده منبع1 High Altitude Anti-Submarine Warfare Weapon Capability (HAAWC) کیتLongShot توسط ریتون ساخته شده و کار آماده سازی پوسایدون برای استفاده از آن بر عهده بوئینگ هست
-
1 پسندیده شدههاورکرافت یا هواناو های ایرانی در رزمایش هواناو سنگین BH-7 و هواناو متوسط SR.N6
-
1 پسندیده شدهتانک اتمی!!! سنتوریون استرالیایی مارک ۵/۱ در ویتنام سنتوریون 169041 احتمالاً تنها تانک در تاریخ است که توسط یک انفجار اتمی مورد اصابت قرار گرفته و نه تنها زنده مانده است، بلکه پس از آن در میدان نبرد جنگیده است. این تانک قدیمی برای مبارزه با آلمانی ها در جنگ جهانی دوم طراحی شده بود، اما نشان داد که توانایی ایستادن در برابر بمب هسته ای را نیز دارد!! این سنتوریون خاص از فاصله 400 متری در منطقه ای در استرالیا در معرض بمب هسته ای 10 کیلوتنی قرار گرفت. خدمه آزمایش به انتظار یافتن قطعاتی از چیزی که زمانی یک سنتوریون بود، بازگشتند، اما آنها از دیدن یک تانک که هنوز کار میکرد شوکه شدند . ویژگی منحصر به فرد سنتوریون 169041 که زنده ماندن در طول آزمایش اتمی بود در نام مستعار آن منعکس شد:تانک اتمی سنتوریون ۱۶۹۰۴۱ منتظر در محل آزمایش.بمب در یک برج ۴۰۰ متر جلوتر قرار داشت. اما تانک اتمی نه تنها زنده ماند، بلکه رشد کرد . به خدمت خود ادامه داد، تعمیرات اساسی شد و سپس به نبرد در ویتنام همراه با نیروهای استرالیایی فرستاده شد. در حالی که در آنجا توسط یک آر پی جی مورد اصابت قرار گرفت و سپس، در نهایت، در دهه 1970 بازنشسته شد. آزمایش های هسته ای ایالات متحده آمریکا اولین و تنها کشوری بود که تا به حال از سلاح های هسته ای در جنگ استفاده کرده است. او توانست این کار را از طریق پروژه عظیم منهتن انجام دهد که در آن برخی از باهوش ترین مغزهای سیاره زمین با هم کار کردند تا معمای اتمی را حل کنند. قبل از جنگ جهانی دوم، بریتانیا در این تحقیقات در از ایالات متحده جلوتر بود، اما برنامه تسلیحات اتمی بریتانیا، با نام رمز آلیاژ لوله، در سال 1943 در پروژه منهتن جذب شد. پس از جنگ، دولت بریتانیا به طور کامل انتظار داشت که این همکاری ادامه یابد، اما به طور ناگهانی توسط کنگره ایالات متحده در سال 1946 با قانون مک ماهون این همکاری خاتمه یافت. این قانون اساساً نزدیکترین متحدان ایالات متحده از جمله بریتانیا را از دسترسی به تحقیقات هسته ای خود محروم کرد. بمب های اتمی که بر هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد برای همیشه چهره جنگ و سیاست جهانی را تعقییر داد. به دنبال آن، انگلیسی ها عمدتاً به دلیل ترس از دست دادن موقعیت خود به عنوان یک قدرت بزرگ، تصمیم گرفتند سلاح های هسته ای خود را توسعه دهند. آنها همچنین فکر می کردند که اگر سلاح های هسته ای خود را تولید کنند، ایالات متحده اشتراک گذاری تحقیقات را از سر خواهد گرفت. از آنجایی که آزمایشهای تسلیحاتی مورد نیاز بود، دولت به دنبال انجام این آزمایشها در استرالیای دوردست و وسیع بود. استرالیا در آن زمان در حال بررسی دستیابی به تسلیحات هستهای برای خود بود، بنابراین وینستون چرچیل، نخستوزیر بریتانیا، به دنبال مجوز برای آزمایش فنآوری هستهای بود. یک سری آزمایش بین سالهای 1952 و 1957 انجام شد. یک مکان دور افتاده با نام Emu Field در استرالیای جنوبی برای سری دوم آزمایش های تسلیحات هسته ای انتخاب شد که با کد 1 Totemنامگذاری گشت. علاوه بر آزمایش بمبهای اتمی، هر دو دولت تصمیم گرفتند که قطعات مختلف تجهیزات نظامی را در معرض اثرات انفجار و تشعشع قرار دهند، همانطور که معمولاً در چنین آزمایشهایی دیده میشود،عمدتاً از تجهیزات فرسوده برای کاهش هزینه ها استفاده می شود، اما از آنجایی که بقای تانک های جنگی در هنگام انفجارهای اتمی یک اولویت مهم بود، تصمیم گرفته شد که یک تانک کاملاً جدید سنتوریون برای اولین آزمایش توتم استفاده شود. بر این اساس، به ارتش استرالیا دستور داده شد تا یک تانک سنتوریون آماده کند و آن را به Emu Field منتقل کند. تانک اتمی شماره سنتوریون 169041 (شماره سریال بریتانیایی 06BA16) در سال 1951 در بارنبو، بریتانیا ساخته شد و در سال 1952 وارد استرالیا شد. به عنوان یک مارک 3 معمولی، 55 تن وزن داشت و از یک موتور بنزینی 27 لیتری رولزرویس Meteor V12 با قدرت 650 اسب بخار بهره می برد. این تانک مجهز به توپ 84 میلیمتری و زرههای متغییر از 51 میلیمتر در کنارههای خودرو و سقف برجک تا 118 میلیمتر در جلوی بدنه و 152 میلیمتر در جلوی برجک را بود. تانک سنتوریون مارک ۳ مجهز به توپ ۸۴ میلیمتری بود. رساندن چنین وسیله عظیمی به Emu Field یک چالش لجستیکی و فنی بزرگ برای ارتش استرالیا ایجاد کرد. سنتوریون 169041 که از طریق راه آهن به استرالیای جنوبی حمل شد، به یک کامیون و تریلر منتقل شد که به سختی می توانستند وزن آن را تحمل کند. سفر زمینی به منطقه آزمایشی یک کابوس پر پیچ و خم بود و تریلر اغلب در مسیرهای بیابانی شنی منتهی به Emu Field بود. گاهی اوقات تانک پیاده میشد و مجبور میشدند هم کامیون و هم تریلر را به زمین محکمتری که میتوانستند سنتوریون را دوباره بارگیری کرد، ببرند و سفر از سر گرفته میشد. کامیون و تریلر در نهایت زمانی که مسیر بسیار ناهموار شد، رها شدند و تانک 170 مایل (270 کیلومتر) آخر را با قدرت خود تا محل آزمایش طی کرد. سنتوریون ۱۶۹۰۴۱ در مسیر سخت محل آزمایش توتم 1 یک آزمایش اتمسفر بود و به همین دلیل بمب در زیر یک دروازه بالای کف صحرا آویزان شد. سنتوریون 169041 در فاصله 400 متری (1300 فوت) از مرکز انفجار ، با بار کامل مهمات، موتورها و ترمزهای خاموش قرار داشت. آدمک هایی با نشان تشعشع در محل قرارگیری خدمه قرار داده شد و دریچه ها بسته و قفل شدند. پس از چندین تاخیر به دلیل مسائل آب و هوایی و فنی در هفته گذشته، توتم 1 در ساعت 0700 در 14 اکتبر 1953 منفجر شد. تست توتم ۱ بازدهی ۱۰ کیلو تنی را نشان داد که ۲ تا ۳ برابر حد انتظار بود. بمب بازدهی انفجاری تقریباً 10 کیلوتن داشت. برای مقایسه، این بمب کوچکتر از بمب 20 کیلوتنی "مرد چاق" بود که در ناکازاکی ژاپن انداخته شد.کمیته آزمایش کاملاً انتظار داشت که سنتوریون 169041 به طور کامل در اثر انفجار نابود شود، همانطور که هر فرد عاقلی این فکر را میکند. با این حال، آنها پس از آزمایش آن را در وضعیت نسبتا سالمی یافتند - البته یک و نیم متر به عقب کوبیده شده بود. پس از انفجار درب محفظه قرارگیری موتور کاملا باز شده بود. موتورها (اعم از اصلی و کمکی) فقط به دلیل تمام شدن سوخت متوقف شده بودند. انفجار آنتنهای رادیویی را از بین برده بود، زرههای اطراف زنجیرها را منفجر کرده بود، و رنگ و منشورهای نوری دیدبانی تانک را سندبلاست کرده بود، اما در غیر این صورت تانک اساساً سالم بود. دریچهها باز شده بودند و موقعیتهای خدمه توسط تشعشعات آلوده شده بودند، اما قضاوت بر این بود که اگر دریچههای خدمه بسته میماندند، سرنشینان حداقل برای مدتی از تابش تشعشعات توسط زره ضخیم سنتوریون محافظت می شدند. برخی از بخش های کناری تانک که به فاصله ۱۸۰ متری پرتاب شده بودند. با این حال، با نزدیک شدن به یک انفجار هسته ای، تشعشع کمترین نگرانی شماست. نزدیکی موقعیت 169041 به انفجار به این معنی بود که خدمه تقریباً به طور قطع در اثر موج شوک کشته می شدند. پس از تعمیرات جزئی و مقداری سوخت،سنتوریون در بیشتر مسیر به سمت منطقه آزمایش Woomera با قدرت خود حرکت کرد - تنها پس از آن به درستی ضد عفونی شد. برخی گزارشها حاکی از آن است که این تشعشعات نتایج غمانگیزی برای خدمه پشتیبانی خودرو داشته است،بطوری که برخی اظهار میکنند دوازده نفر از شانزده کارمند پشتیبانی پس از تکمیل آزمایشهای هستهای بریتانیا در استرالیا به سرطانهای مختلف ناشی از تشعشع دچار شدند. تانک ۱۶۹۰۴۱ بر روی یک تریلر با این حال، مهم است که توجه داشته باشید که این به طور مستقل تأیید نشده است. این تانک پس از مدتی به عنوان یک وسیله آموزشی و یدک کش، یک سری تعمیرات اساسی و نوسازی روی آن انجام شد که باعث شد که تا سال 1960 به استاندارد Mark 5 و در سال 1968 به Mark 5/1 ارتقا یابد. 169041 قرار بود 23 سال دیگر در ارتش استرالیا خدمت کند، از جمله پانزده ماه در نبرد همراه با گروه ضربت استرالیا در ویتنام. سنتوریون 169041 به عنوان بخشی از اسکادران 'C'، هنگ اول زرهی، خود را در پایگاه رزمی Nui Dat در اوایل سال 1968 یافت، جایی که با علامت 24C به تانک سرجوخه نیرو تبدیل شد. هنگ یکم زرهی، اسکادران Cسنتوریون های مارک ۵/۱ در کورال.سال ۱۹۶۸ در ماه می همان سال، کل اسکادرانC مایل 120 کیلومتر به سمت پایگاه کورال حرکت کردند، جایی که 169041 و همراهانش درگیر نبردهای شدید در طول نبرد کورال-بالمورال شدند. به مدت یک هفته، این اسکادران به دفع حملات NVA در محیط پایگاه کمک کرد و همچنین در چندین ضد حمله به مواضع دشمن شرکت کرد، جایی که قدرت آتش سنتوریون برای تلاش های پیاده نظام استرالیا برای غلبه بر مخالفان آنها حیاتی بود. در طول این نبرد و عملیات های بعدی، سنتوریون ها چندین بار با موشک های RPG-2 مورد اصابت قرار گرفتند، اما زره ضخیم تانک ها از آسیب جدی آنها جلوگیری کرد. یک سنتوریون مارک ۵/۱ هنگام عبور از روی یک پل ساخته شده در ویتنام در سال ۱۹۶۹ سنتوریون 169041 در نهایت در ماه می 1969 در نبرد آسیب دید، هنگامی که در طی یک درگیری، یک گلوله RPG-7 به تانک نفوذ کرد و بسیاری از خدمه را زخمی کرد، که یکی از آنها باید خارج می شد. با این حال بقیه خدمه تانک به عملیات ادامه دادند و خود تانک همچنان شایسته نبرد باقی ماند. این گواهی بر سرسختی سنتوریون است که ناظران آمریکایی اغلب از زخمهای جنگی که این تانک ها دریافت میکردند ولی همچنان در خدمت بودند شگفت زده می شدند. دلیل دیگر برای اثبات بیشتر کارایی و ایمنی سنتوریون این است که تنها دو خدمه تانک در طول کل مدت خدمت در ویتنام کشته شدند. محل اصابت ار پی جی که باعث زخمی شدن ۴ خدمه تانک شد. با خروج نهایی نیروهای استرالیایی در ویتنام، سنتوریون 169041 به استرالیا بازگردانده شد و در انبار قرار گرفت. چندین نوسازی و تعمیرات اساسی روی آن انجام شد و سنتوریون پیر خود را در خدمت هنگ اول زرهی در Puckapunyal یافت. این تانک تا نوامبر 1976 به عنوان تجهیزات خط مقدم خدمت کرد، زمانی که ارتش استرالیا اولین لئوپارد 1 آلمانی جدید خود را برای تجهیز سپاه زرهی سلطنتی استرالیا دریافت کرد.تانک 169041 بقیه خدمت فعال خود را به عنوان حفاظت زمینی رژه در بازدیدهای نظامی گذراند. سنتوریون ۱۶۹۰۴۱ در پادگان رابرتسون سنتوریون 169041 خدمت برجسته ای داشت، به طوری که تعداد کمی از خودروهای زرهی چنین رکوردی باورنکردنی در طول عمر عملیاتی خود داشتند. تا به امروز، این تنها خودروی زرهی است که پس از جان سالم به در بردن از یک انفجار هستهای در نبرد فعال شرکت میکند. بر خلاف بسیاری از برادران او که از بین رفتند، سرنوشت با 169041 مهربان بوده است. بیشتر منابع بیان می کنند که او در پادگان رابرتسون، در شمال استرالیا قرار دارد، اما اکنون در پایگاه RAAF ادینبورگ، استرالیای جنوبی به نمایش گذاشته شده است. SHAHDAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز می باشد. منبع : https://tankhistoria.com/cold-war/169041-atomic-tank/
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهنگاهی گذرا به ورود موتورسیکلت ها به جنگ موتورسیکلت های نظامی اولین بار در دوره ای ظاهر شدند که در آن هر چیزی که موتوری داشت، نظامی میشد!!موتور اولین بار توسط پانچو ویلا در طول انقلاب مکزیک استفاده شد،در جنگ جهانی اول بود که موتورسیکلت نظامی اولین ماموریت واقعی خود را انجام دادند. بیایید با هم کشف کنیم که آنها برای اولین بار چه زمانی به کار گرفته شده و چگونه کشورها تصمیم گرفتند از آنها به نفع خود استفاده کنند. پانچو ویلا رهبر شورشیان مکزیکی با موتور سیکلت Indian در سال ۱۹۱۴ آغاز یک دوره: همانطور که قبلا ذکر شد، پانچو ویلا به سرعت متوجه شد که موتورسیکلت ها سرعت و چابکی ایده آل برای ضربه زدن و فرار را ارائه می دهند. در سال 1916، ویلا به شهر کلمبوس ایالات متحده در نیومکزیکو حمله کرد و ارتش ایالات متحده وارد درگیری با او شد. پرزیدنت ویلسون ژنرال «بلک جک» پرشینگ را با دستور دستگیری ویلا به مکزیک فرستاد. پرشینگ 5000 مرد، کامیون، هواپیما و موتور سیکلت را برای کمک به یافتن ویلا با خود برد. این اولین باری بود که از موتورسیکلت ها در یک درگیری مسلحانه توسط ارتش ایالات متحده استفاده شد و این موتورها ساخت هارلی دیویدسون بود. هارلی دیویدسون مدلهای J را عرضه میکرد که میتوانستند تا 60 مایل در ساعت سرعت بگیرند. ترکیبی از موتورسیکلت های انفرادی و مدل های سایدکار(موتور سه چرخه)توسط ارتش سفارش داده شد. مدل های سایدکار علاوه بر این به مسلسل نیز مجهز بودند. جوخه های موتور سیکلت های ساخت هارلی دیویدسون که پانچو ویلا را در سال ۱۹۱۶ تعقیب کردند. پرشینگ 11 ماه را صرف تعقیب پانچو ویلا و موتورسیکلت های Indian او در شمال مکزیک کرد، اما نتوانست او را بگیرد. علیرغم این نتیجه ، ارتش ایالات متحده از عملکرد موتورسیکلت های نظامی راضی بود که نقش مهمی در ورود آنها به خدمت در جنگ جهانی اول داشت. اولین موتور سیکلت های نظامی که در جنگ جهانی اول استفاده شد. اولین موتورسیکلت های نظامی که به خط مقدم جنگ بزرگ (1914-1918) راه یافتند، داگلاس بریتانیایی، تریومف، همتای آلمانی آن TWN و NSU بودند. Triumph Motorcycles در بریتانیا توسط یک مهاجر آلمانی از نورنبرگ به نام زیگفرید بتمن که تجارت خود را در کاونتری راه اندازی کرد و بعداً یک شعبه آلمانی نیز در نورنبرگ نیز ایجاد نمود، تاسیس شد. زیگفرید بتمن قبل از شروع جنگ جهانی اول در سال 1913، این دو شرکت با نام های مختلف راه اندازی شدند. در بریتانیا موتورسیکلت ها Triumph نامیده می شدند در حالی که موتورسیکلت های ساخته شده در نورنبرگ با نام تجاری TWN (Triumph Werke Nürnberg) شناخته می شدند. استفاده انگلیسی ها آز موتور سیکلت های نظامی در جنگ در سال 1914 اکثریت قریب به اتفاق موتورسیکلت هابیشتر دوچرخه های استاندارد با یک موتور متصل بودند. پس از مشاهده نحوه استفاده سربازان از آنها، ارتش بریتانیا تصمیم گرفت منابع بیشتری را برای توسعه فناوری هایی که برای نبرد مناسب تر هستند، سرمایه گذاری کند. تولید موتورسیکلت های نظامی تنها نیمی از کار بود، زیرا ارتش به افرادی نیاز داشت که بتوانند از آنها استفاده کنند. این مشکل به راحتی با جذب راننده از باشگاه های موتور سواری و لیگ های مسابقه ای حل شد. در بهار سال 1915، ارتش بریتانیا خدمات مسلسل موتوری را مستقر کرد.این شامل راننده هایی بود که با موتورهایی که مخصوص نصب اسلحه های سنگین طراحی شده بودند. همچنین ارتش بریتانیا تشخیص داد موتورسیکلت ها به عنوان روشی برای ارسال پیام مناسب هستند. در آن زمان خطوط معمولی تلگراف در برابر آتش توپخانه دشمن آسیبپذیر بودند و استفاده از سیگنال چراغها یا سیگنال دود، به تکتیراندازان آلمانی نشان میداد که سربازان بریتانیایی کجا هستند و خطر رهگیری پیامها توسط مترجمان دشمن وجود داشت. مشکلی که موتورسیکلت سواران نداشتند: آنها می توانستند به سرعت و بی سر و صدا در زمین های ناهموار سفر کنند. اگرچه موتورسیکلت نظامی کوچک تریومف تنها می توانست 4 اسب بخار قدرت تولید کند، اما به ابزاری مرکزی برای ارتباطات بریتانیا در خط مقدم تبدیل شد. بیش از 30000 دستگاه از آن در طول جنگ تولید شد. آلمانی ها موتورسیکلت های نظامی را می پذیرند: آلمانیها از موتورسیکلتهای نظامی برای ارسال پیام، جاسوسی و سایر کارهایی که ارتش بریتانیا با آنها انجام میداد استفاده میکردند. با این حال، آلمانی ها نیز علاقه مند بودند که ببینند این وسایل نقلیه در نبرد مستقیم چه کاری می توانند انجام دهند.نظریه اصلی این بود که اسب ها را در اصطبل رها کنید و به جای آن از موتور سیکلت استفاده کنید!! دلایلی که آنها را وادار به آزمایش موتورسیکلت به عنوان جایگزینی برای اسب ها کرد عبارتند از: سهولت تولید انبوه موتورسیکلت، تاثیر بیشتر موتور سیکلت بر خلاف اسب ها احساس ترس نمی کنند. موتورسیکلت ها هیچ پا ای برای شکستن نداشتند. متأسفانه، علیرغم اینکه استفاده از موتورسیکلت روی کاغذ نتیجه بسیار بهتری داشت، این انتخاب ضعیفی بود. موتورسیکلت ها به خوبی اسب ها در زمین های ناهموار نبودند و این باعث شد که آزمایش ها بسیار غم انگیز باشد. ناگفته نماند: ایده استقرار موتورسیکلت برای نبرد مستقیم کنار گذاشته شد. آمریکا موتور سیکلت های نظامی را می پذیرد: هنگامی که ایالات متحده در آوریل 1917 وارد جنگ جهانی اول شد آنها موتورسیکلت هایی را از چندین شرکت آمریکایی تهیه کردند.اکثریت قریب به اتفاق موتورسیکلت ها از ایندیان و هارلی دیویدسون می آمدند، اما موتورسیکلت های تولید شده توسط Excelsior و چند تولیدکننده دیگر آمریکایی نیز به اروپا راه یافتند. Indian بیشتر تولید خود را به نیازهای جنگی اختصاص داد: این شرکت تقریباً 50000 موتورسیکلت برای ارتش ایالات متحده ساخت. هارلی دیویدسون نیز تصمیم گرفت بر جنگ تمرکز کند و بیش از 20000 موتورسیکلت را برای پشتیبانی از جنگ تحویل داد. موتور آمبولانس در جنگ مدل نظامی Indian بر اساس PowerPlus Big Twin بود: دارای یک موتور با سوپاپ جانبی 61 اینچ مکعبی بود که 18 اسب بخار قدرت تولید می کرد (بیش از 4 برابر قدرتمندتر از آنچه موتورسیکلت های نظامی Triumph در آن زمان می توانستند تولید کنند). با سرعت 60 مایل در ساعت موتور به گیربکس سه سرعته با جعبه دنده دستی متصل شد و پیشرانه در یک قاب با سیستم تعلیق در جلو و عقب سوار شد. روشنایی توسط یک لامپ گازی تامین می شد و حتی یک ترمز عقب وجود داشت که فقط در صورتی که نیاز به توقف سریع داشتید از ان استفاده میشد. در عوض، هارلی دیویدسون مدل نظامی خود را بر اساس سری J خود بنا کرد: موتورسیکلت هارلی دیویدسون مدل J با انجین دو سیلندر جناقی 989 سی سی خود، می توانست 16 اسب بخار (3000 دور) نیرو تولید کند. ضریب تراکم انجین آن 3.7 به یک بود و حداکثر سرعت آن به 100 کیلومر بر ساعت می رسید. گیربکس سه سرعته داشت و ظرفیت باک آن 10.4 لیتر بود و آن را پایین تر از Indian قرار می داد. مانند PowerPlus شرکت Indian، یک جعبه دنده سه سرعته دستی، یک قاب با سیستم تعلیق جلو و یک نسخه گازی داشت و فقط یک ترمز عقب برای توقف موتورسیکلت نصب شده بود. همه موتورسیکلت های آمریکایی به واحدهای موتوری به نام «پیاده نظام متحرک موتوری» تقسیم شدند و در خطوط مقدم مستقر شدند: برخی از آنها با مسلسل های مختلف سوار شده در کناره خود مجهز بودند، برخی دیگر به آمبولانس هایی تبدیل شدند که قادر به حمل یک یا دو سرباز مجروح بودند، و برخی دیگر برای هدایت کاروان ها، ارسال پیام و حمل و نقل عمومی در پشت خط مقدم استفاده می شدند. حتی اگر هنگام صحبت از جنگ جهانی اول، گفتگو همیشه تبدیل شود به سخن گفتن در مورد اهمیت تانک ها، سلاح های شیمیایی و سنگرها، اما ما نباید فراموش کنیم که نقش موتورسیکلت ها در شکل دادن به نتیجه درگیری و بنابراین در شکل دادن به جهانی که امروز در آن زندگی می کنیم چقدر حیاتی بوده است. پایان مترجم SHADAD استفاده از این مطلب با ذکر نام انجمن میلیتاری مجاز میباشد بن پایه https://www.endscuoio.com/military-motorcycles-in-world-war-one/#:~:text=The first military motorcycles to make their way to the,the TWN%2C and the NSU.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم بیشتر ما با تانک ها، هامووی و سایر خودروهای زمینی در نبرد آشنا هستیم. این خودروها در میدان نبرد بزرگ، با زره سنگین و نسبتا کند هستند و با استفاده از زره محافظت کننده به اجرای قدرتمند آتش می پردازند. با این گفته ها به نظر می آید موتورسیکلت ها انتخاب ضعیفی برای نبرد باشند. آنها تقریبا زرهی ندارند و اپراتور با برخورد مستقیم مواجه است. آنها حتی هنگامی که دشمن حضور نداشته باشد نیز خطرناک هستند. ولی با همه محدودیت ها آنها بارها در میدان نبرد ظاهر شده اند چرا که در بسیاری مواقع سرعت و مانور پذیری آنها مورد نیاز است. هنگامی که باید در مواقع بحرانی چابکی و سرعت لازم باشد کمتر می توان جایگزینی برای موتورسیکلت ها در میدان نبرد پیدا کرد. ویژگی های منحصر به فردی مانند این باعث شده است که موتورسیکلت برای حدود 100 سال هنوز در میدان نبرد حضور یابد. موتورسیکلت مجهز به تیربار که توسط ویلیام هارلی در سال 1916 ساخته شد اولین موتورسیکلتی که در خدمت نیروهای نظامی ایالات متحده مشاهده شد در درگیری های مرزی بین نیروهای ایالات متحده تحت فرماندهی ژنرال بلک جک پرشینگ و انقلابیون مکزیکی به رهبری پانچو ویلا بود. چیزی که اکنون به نام نبرد مرزی شناخته می شود اساسا یک تهاجم بر پایه نیروهای سواره نظام بر ضد شورشیان در ناحیه وسیعی از جنوب غربی ایالات متحده بود و موتورسیکلت های تولید شده توسط هارلی دیوید سون به نیروهای آمریکایی برتری هایی در برابر انقلابیون اسب سوار داد. در حالی که این وسایل بنزینی تقریبا هیچ کمکی به آمریکایی ها برای دستگیری ویلا نکردند ولی آنها به عنوان یک پلتفرم ازمایشی برای موتورسیکلت های نظامی استفاده شدند و نوآوری هایی مانند کارگذاشتن تیربار بر روی موتورسیکلت از آنجا ابداع شد. ارتش از این طرح استقبال کرد و در زمان کوتاهی محموله ای دیگر از این نوع را از هارلی دیویدسون ها تحویل گرفت. در جنگ جهانی اول برای اولین بار موتورسیکلت در مقیاس وسیع به کار رفت. با اینکه نبردهای سنگر به سنگر عمدتا راکد و غیر متحرک بود، اغلب از سوی متفقین فراموش می شود که موتورسیکلت یکی از مفید ترین ابزارها در آن زمان بود. در زرادخانه آمریکا به تنهایی 80000 عدد موتورسیکلت هندی (Indian) و 20000 عدد موتورسیکلت هارلی دیوید سون و مدل های دیگر وجود داشت. استفاده عملیاتی از موتورسیکلت در جنگ جهانی اول تمام نیروهای پیاده می توانستند متحرک شوند و همچنین این امکان وجود داشت که تیربار و خدمه را بر روی آن جای داد. واحد های پزشکی از این وسیله برای تخلیه مجروحین استفاده می کردند و در برگشت تدارکات پزشکی و مهمات را برای خط مقدم می آوردند. آنها همچنین برای امور شناسایی و گشت های امنیتی در خطوط مقدم نیز استفاده می شدند. ولی مهمترین جایی که موتورسیکلت ارزش خود را نشان داد در رساندن پیام ها بود. به دلیل اینکه ارتباطات الکترونیکی در آن زمان امن نبود و امکان خرابکاری در آن وجود داشت استفاده از این وسایل موثرترین راه رساندن پیام ها، نقشه ها و گزارش ها در بین واحد ها بود. برای یک پیک سواره راندن یک موتور از میان شلیک تیربارها و گلوله های توپ از پشت خطوط دشمن و از میان اجساد کار غیر معمولی نبود. در حالی که درباره جنگ جهانی دوم اغلب گفته می شود اوج شکوفایی موتورسیکلت نظامی بوده است حقیقتا آنها نقش کمتری را در مقایسه با عملیات های نظامی مستقیمی که در جنگ جهانی اول اجرا کرده بودند داشته اند. این امر به دلیل سلطه زرهی متحرک که از ابتدای جنگ با شدت استفاده می شد بود. در جایی که موتورسیکلت ها باز هم خوش درخشیدند پیام رسانی در مسافت های زیاد بود که از واحد های دور در جبهه پیام های مختلف به مرکز منتقل می شد. استفاده از موتورسیکلت ها توسط ایالات متحده درجنگ حهانی دوم در این جنگ موتورسیکلت های آلمانی با فاصله بسیار زیادی از نظر تکنولوژیکی از موتورهای هارلی دیویدسون مدل WLA آمریکایی که پر تعداد ترین مدل در جنگ بودند برتر بودند و تنها وقتی که آمریکایی ها توانستند یک موتورسیکلت BMW آلمانی را به دست آورده و اقدام به مهندسی معکوس آن نمایند این برتری اندکی متوازن تر شد. همانطور که یک ضرب المثل می گوید که اگر تو نمی توانی آن را شکست دهی، ابتدا آن را کپی کن و سپس شکستش بده، هارلی دیویدسون نیز موتور، دوشاخه و شفت را عیننا از روی BMW ساخت که منجر به تولید مدل XA که برترین مدل تولید شده آن زمان در آمریکا بود شد. این موتورسیکلت به طرز شگفت انگیزی شبیه به BMW R71 بود و عملکرد مناسبی در شرایط آفریقای شمالی از خود نشان داد بطوری که تا حدزیادی به تقاضای ارتش برای ساخت موتوری که در مقابل گرد و خاک و شن مقاومت کند جامعه عمل پوشاند. به هر حال در زمان تولید آنها خودروی جیپ به عنوان خودروی نقل و انتقال سریع توسط ارتش انتخاب شد و XAها هرگز توسعه نیافت. موتورسیکلت های هارلی دیویدسون سری XA شاید بپرسید که چه بر سر این هارلی دیویدسون های جنگی آمد. در واقع تعداد زیادی از نیروهای پیاده شیفته موتورهایی که می دیدند شدند و بعد از جنگ بسیاری از آنها را خریدند و با خود به خانه بردند. البته لوازمی که تنها برای میدان نبرد لازم بود از روی آنها برداشته شد و موتورها بدون این لوازم اضافی به نام چاپر نامیده شدند. بخشی از فرهنگ موتورسیکلت سواری ایالات متحده در دهه 1950 مدیون آنهاست. نکته جالب اینکه به دلیل اینکه موتورسیکلت های سری WLA در تعداد زیادی به عنوان کمک نظامی به اتحاد شوروی فرستاده شدند تا هم اکنون نیز لوازم یدکی روسی این سری از موتورها بازار لوازم یدکی آنها در آمریکا را تغذیه می کند. موتورهای باقی مانده از جنگ جهانی دوم با وجود استفاده گسترده از هزاران موتورسیکلت در دو جنگ جهانی آنها بعد از 1945 هرگز به طور گسترده در امور نظامی به کار نرفتند. پیشرفت در امور ارتباطی احتیاج به موتورسیکلت برای انتقال پیام را برطرف کرد و نبردهایی که در آن قبول خطر استفاده سرباز خودی از موتورسیکلت پذیرفته شده باشد به شدت کاهش یافت. موتورسیکلت نظامی به همراه هلیکوپتر کبری موتورها در جنگ ویتنام استفاده محدودی در سواره نظام ارتش و واحدهای شناسایی تفنگداران دریایی برای بررسی مرزها و هدایت کاروان ها داشتند و نقش مشابهی را در عملیات طوفان صحرا نیز ایفا کردند. استفاده از موتورسیکلت در عملیات طوفان صحرا بعضی از نمونه های جذاب بعد از جنگ برای استفاده نظامی ساخته شدند که بطور مثال نمونه های Sportser نظامی یا XLA تنها در تعداد 400 عدد ساخته شدند و مدل های MT500 و MT350 که از موتورهای نیرومند روتکس نیرو می گرفتند نیز توسط هارلی دیویدسون برای نیروهای ناتو ساخته شدند. موتورسیکلت هارلی دیویدسون مدل MT500 که بین سال های 1987 تا 1993 ساخته شد نیروهای ایالات متحده در جستجوی طالبان در سال 2012 در حالی که احتمالا موتورسیکلت جنگی دیگر رقم های تولید 5 رقمی را نخواهد دید، ولی نشانه های تجدید حیات برای استفاده از موتورسیکلت ها در عملیات های نظامی در عراق و افغانستان دیده شده است. نیروهای نظامی ایالات متحده اخیرا برخی از موتورسیکلت های نظامی با ارزش را برای استفاده در عملیات های مخصوص سفارش داده است که مثلا بدون صدا و بصورت الکتریکی مانند مدل MMX و همه چرخ ها متحرک در مدل AWD450 و مصرف کننده چند نوع سوخت در مدل M1030 هستند. موتورسیکلت Zero MMX موتورسیکلت کاوازاکی M1030 موتورسیکلت کریستی AWD 450 در حالی که نیروهای عادی، دکترین های جنگی خودروهای با تعداد بالا و زره سنگین و قدرت آتش سنگین را انتخاب کرده اند، نیروهای ویژه به روش های نامعمول مانند موتورسیکلت برای استفاده در ماموریت هایشان مبادرت ورزیده اند. استفاده از موتورسیکلت های نظامی در عصر حاضر امور نظامی مانند میدان های نبرد تغییرات زیادی را در طول 100 سال گذشته دیده اند ولی به دلیل طبیعت نامتقارن نبردهای جدید که به ما نشان داده شد، سربازان سریع و چابک که سوار بر وسیله نقلیه دوچرخ هستند به حضور در میدان نبرد تا جایی که امکان دارد ادامه خواهند داد. تقدیم به دوستان منابع http://www.bikebandit.com/community/articles/history-of-military-motorcycles http://www.cannonsuperstore.com/harleywla.html http://www.core77.com/blog/transportation/military_motorcycles_part_1_wwii_and_harley-davidson_23548.asp تمامی حقوق متعلق به نویسنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا هزینه واقعی پرواز پرنده های نظامی امریکا گزارشی تازه از سازمان حسابرسی ایالات متحده (GAO) به جزئیات برخی از پرنده های نظامی امریکا پرداخته است، این گزارش از بمب افکن های استراتژیک تا بالگردهای نظامی را بررسی میکند ارتش ایالات متحده بزرگترین و قدرتمندترین ارتش جهان است، ولی این قدرت بدون هزینه های مالی سنگین به دست نمی آید. یک گزارش تازه توسط سازمان حسابرسی دولتی (GAO) ریز هزینه پرواز 47 گونه پرنده های گوناگون نیروی هوایی، نیروی دریایی، تفنگداران دریایی و نیروی زمینی [ارتش] را نشان می دهد. اساسا هرچه هواگرد پیچیده تر باشد، پرواز آن گران تر است و عمر پروازی نیز یکی دیگر از عوامل موثر بر هزینه های عملیاتی است. سازمان حسابرسی دولتی (GAO) یک آژانس دولتی غیر حزبی [بی طرف] است که اطلاعاتی را در اختیار کنگره قرار می دهد، به تازگی گزارش (پایداری سامانه های تسلیحاتی) را منتشر کرده است، گزارشی در مورد هزینه عملیاتی و در دسترس بودن هواپیماهای نظامی ایالات متحده است. هزینه عملیاتی، که GAO آن را به عنوان (( قطعات یدکی ، انبار داری و تعمیر و نگهداری میدانی ، خدمات قراردادی ، پشتیبانی مهندسی ، و پرسنل)) به اضافه ((چیزهای دیگر)) تعریف میکند، که در مواقع بسیاری به سختی میتوان محاسبه کرد. سازمانهای دولتی، تحلیلگران و پیمانکاران دفاعی مختلف ارقام گوناگونی را بر پایه شاخص های مختلف ارائه میدهند. اعداد GAO از معیارهای منسجمی استفاده می کنند، و آنها را برای مقایسه انواع مختلف هواپیماهای در حال خدمت به طور همزمان سودمند می کند. هزینه پرواز هر ساعت هواگرد های نظامی ایالات متحده امریکا جت های جنگنده: پرنده آ-10 ارزان ترین پرنده بال ثابتی است که در سراسر ناوگان پنتاگون پرواز میکند و هزینه پروازی آن تنها 22531 دلار در ساعت است A-10 یک جت قدیمی است و بیشتر مدل های آن در دهه 1980 ساخته شده اند. اگرچه تعمیر هواپیماهای قدیمی گرانتر است ولی A-10 با استانداردهای امروزی نسبتاً ساده است ، و تعداد زیادی A-10 بازنشسته در "Boneyard" در آریزونای خشک و آفتابی پارک شدهاند تا برای قطعات رایگان اوراق شوند آ10 های در صف اوراق دو گونه اصلی جنگنده چند منظوره در ناوگان نیروی هوایی و نیروی دریایی نسبتاً مقرون به صرفه هستند. پرواز هر فروند از ناوگان اف 16 های نیروی هوایی 26927 دلار در ساعت هزینه دارد که این هزینه مناسب بیشتر به دلایلی مشابه A-10 می باشد. ناوگان نسبتا جوانتر سوپر هورنت های نیروی دریایی نیز کمابیش بصرفه هستند و هزینه پروازی هر ساعت 30404 دلاری دارند. اف 22 ، پیشرفته و گران به رپتور می رسیم نخستین جنگنده [نه بمب افکن.م] نسل پنجم جهان و بی شک بهترین جت جنگنده در آسمان که هزینه شگفت انگیز پرواز ساعتی 85325 دلار دارد ، این رقم برابر مالیات بر درآمد 14 خانواده امریکایی با درامد سالانه 70784 دلار است که برای نگهداشتن یک اف 22 در یکساعت پرواز است این رقم بالا بهای حفظ قابلیت های پیشرروی هواپیما از جمله قابلیت های پنهانکاری و پیشرانه های کارامد اف 119 است اف 35 هزینه پرواز ساعتی 41986 دلار برای همه مدل ها دارد (مدل A نیروی هوایی ، مدل B تفنگداران دریایی و مدل C نیروی دریایی و تفنگداران دریایی) نیروی هوایی با دردسر جایگزینی هواپیمای اف 16 با هزینه ساعتی 26927 دلار در ساعت با هواپیمایی که 25 درصد هزینه عملیاتی دارد روبرو است که هزینه ها را برای همیشه افزایش می دهد هزینه بیشتر سردرد usaf این مشکلی ویژه است زیرا در ابتدا وعده داده شده بود که اف 35 هزینه ای برابر اف 16 داشته باشد. اکنون نیروی هوایی یا باید شمار کمتری اف 35 خریداری کند یا راهی برای پرداخت هزینه های بالاتر بیابد بمب افکن ها شاید کسی گمان کند که بی 52 با عمر 60 ساله گرانترین بمب افکن برای پرواز است اما سازمان حسابرسی اعلام میکند که هزینه پرواز این قلعه قدیمی تنها 88354 دلار در ساعت است ، این هزینه نسبتا مناسب برای یک هواپیما با هشت موتور قدیمی ، پنج خدمه و توانایی حمل هر دو گونه سلاح اتمی و متعارف (از جمله 12 موشک کروز AGM 158 JASSM) است پیرمرد کاراری نیروی هوایی امریکا بمب افکن تازه تر و پنهانکار بی 2 که متعلق به دهه 80 میلادی است هزینه پرواز ساعتی 150741 دلار دارد. بمب افکن بال متغیر بی 1 لنسر که قدیمی تر [از بی2] و با نگهداری سخت تری است بیش از همه و ساعتی 173014 دلار هزینه پرواز دارد هلیکوپتر ها ناوگان بالگرد نظامی با هزاران هلیکوپتر یک محیط بهم ریخته است ، بالگرد تهاجمی ضد تانک آپاچی تنها 5171 دلار در ساعت هزینه پرواز دارد. شاهین سیاه (بلک هاک) که توانایی جابجایی ده ها سرباز را دارد هزینه پرواز ساعتی 3116 دلار دارد در حالی که پرواز نسخه دریایی آن ساعتی 14555 دلار هزینه دارد (اینکه چرا نسخه دریایی هزینه پروازی 5 برابری دارد مشخص نیست اما seahawk تجهیزاتی را با خود دارد که به آن اجازه می دهد وظایف پیچیده تری از جمله شکار زیردریایی، جنگ ضد سطحی (کشتی) و جنگ الکترومغناطیس را انجام دهد. sea hawk بالگرد وایپر سپاه تغنگداران دریایی هزینه پرواز ساعتی 20642 دلار دارد کمابیش چهاربرابر بیشتر از آپاچی مسلح تر! ، به دلایلی بالگرد هایی که روی آب پرواز میکنند چهار تا پنج برابر گرانتر از بالگردی است که روی خشکی پرواز میکند پرنده های دیگر هواپیماهای نظامی تخصصی بسیار گران هستند. E-3 Sentry که به عنوان یک سیستم رادار پرنده و پایگاه فرماندهی نبرد هوابرد عمل می کند، هزینه پرواز 66126 دلار در ساعت دارد. ناوگان کوچک هواپیماهای شناسایی RC-135 که بر پایه هواپیمای بوئینگ 707 ساخته شده و برای جمع آوری داده های جاسوسی بکار می رود ، هزینه عملیاتی ساعتی 95339 دلار دارد. ناوگان کوچک چهار فروند هواپیمای مرکز ملی عملیات هوابرد E-4B ، هواپیماهای بوئینگ 747-200 که به پستهای فرماندهی هستهای هوابرد تبدیل شدهاند، هزینه پرواز خیره کننده 372496 دلار در ساعت یا 103 دلار در ثانیه دارند. گرانترین پرنده در ناوگان پروازی امریکا هزینه خرید برای یک جنگنده ، بمب افکن یا هلیکوپتر تازه آغاز کار است و در واقعیت معمولاً فقط سی درصد هزینه کلی هواپیما است. برخی از خلبانان پروازهایی به ارزش ده ها میلیون دلار را در طول حرفه خود انجام داده اند: یک خلبان F-35 با 800 ساعت در کابین خلبان بیش از 32 میلیون دلار برای مالیات دهندگان هزینه خواهد داشت. بن پایه پ.ن 1 : عدد هزینه پرواز پرنده های دیگر در مقاله ذکر نشده بود برای میلیتاری هدیه به روح شهدای امنیت صلوات
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا Jordan Falcon هواپیمای بدون سرنشین (UAV) شناسایی سبک [2012] Jordan Falcon یک پهپاد شناسایی در کلاس سبک است که در حال حاضر توسط کنسرسیومی از دفتر طراحی و توسعه پادشاه عبداله و صنایع هوافضای اردن تحت توسعه قرار دارد. این تلاش، برنامه مشترک پهپاد بومی است که برای افزایش برد تاکتیکی ارتش و نیرو های امنیتی برای مدرن سازی نیروها و ادامه صلح با قدرت های غربی ساخته می شود. Falcon یک سامانه بدون سرنشین است که بیشتر مسئولیت شناسایی، نظارت و تعیین/رهگیری هدف را بر عهده دارد و به همین دلیل به تجهیزات ماموریتی مورد نیاز برای این نقش مسلح است (محموله تا 6 کیلوگرم). یک لینک داده مایکرو ویو ویدئو/تله متری 5 واتی تصاویر در لحظه و اطلاعات تله متری را تا برد 50 کیلومتری مخابره می کند. در ظاهر، Jordan Falcon یک هواپیمای کوچک مقیاس شامل بدنه، بال های اصلی و بخش دم است. کابین خلبان از یک ترکیب محفظه موتور مانند در مرکز منشا می گیرد و بال های با لبه های مستقیم در بالای آن قرار می گیرند. بال ها در نوک خود بریده شده اند. بخش دم از ترکیب میله های 2 تایی به همراه دهانه اتصال بال در انتها و یک باله دمی افقی به صورت 2 صفحه دمی شکسته به بالا متصل در نوک تشکیل می شود. نیروی پیشران پهپاد از یک موتور داخلی در انتهای بدنه تامین می شود که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند تا مداومت 4 ساعته را برای آن فراهم کند. بخش زیرین از 4 پایه ثابت تشکیل می شود. همانند سایر سامانه های این رده، Falcon از موتور 2 زمانه احتراق داخلی 200 سی سی با صدای کاهش یافته و ناوبری مبتنی بر ماهواره استفاده می کند. این سامانه در اصل توسط یک اپراتور زمینی کنترل می شود و برد آن به 450 کیلومتر می رسد اگرچه در صورت نیاز، مسیر یابی نقاط از پیش تعیین شده، خودکار خواهد بود. یک سامانه لینک داده ویدئو ها را در لحظه به یک گیرنده رله می کند. مداومت عملیاتی این پهپاد حدود 4 ساعت گزارش شده و حداکثر سرعت آن 180 کیلومتر بر ساعت است. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2012 - تعداد فروند ساخته شده: 3 - سازنده: دفتر طراحی و توسعه پادشاه عبداله / صنایع هوافضای اردن - اردن - کشورهای استفاده کننده: اردن - نقش: توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - وزن: 40 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 60 کیلوگرم (20 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور 2 زمانه 200 سی سی بنزینی/روغنی که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند - حداکثر سرعت: 180 کیلومتر بر ساعت - برد: 450 کیلومتر - تسلیحات: ندارد. محموله عملیاتی (تا 6 کیلوگرم) شامل حسگر ها و سامانه های اپتیکی - نسخه ها: Falcon (سری پایه) منبع
-
1 پسندیده شدهماموریت نجات در پشت خطوط دفاعی عراق جنگنده F-14 تامکت یکی از معروفترین ماموریتهایی که در طول عملیات طوفان صحرا انجام شد، پرواز جستجو و نجاتی بود که توسط یک جنگنده پشتیبانی نزدیک A-10s و یک بالگرد MH-53J از اسکادران بیستم ماموریت ویژه در تاریخ ۲۱ ژانویه ۱۹۹۱ برای نجات ستوان دوم جونز صورت گرفت. این عملیات نخستین ماموریت جستجو و نجات آمریکا در پشت خطوط دشمن پس از جنگ ویتنام بود. ستوان دوم جونز خلبان جنگنده F-14 تامکت از اسکادران VF-103 نیروی دریایی آمریکا بود که به همراه ستوان لارنس اسلید افسر رادار خود، در آسمان عراق می جنگیدند. جونز و اسلید در اولین ساعات بامداد روز چهارم جنگ، در حالی که در حال بازگشت به ناو یو اس اس ساراتوگا (CV-60) بودند، پس از یک اسکورت موفق جنگنده جنگ الکترونیک EA-6B فراولر، توسط یک موشک پدافند هوایی سام۲ عراقی هدف قرار میگیرند. آنها در راه بازگشت به ناو هواپیمابر، یک موشک را می بینند که از میان ابرها به سمتشان میآید. جونز سرعت جنگنده را زیاد میکند و اقدامات گریز را انجام میدهد، اما موشک در نزدیکی دم تامکت منفجر میشود. هواپیما وارد یک چرخش غیرقابل کنترل میگردد که خدمه هواپیما را مجبور به اجکت میکند. در آسمان، دو خلبان قبل از ورود به ابرها برای آخرین بار یکدیگر را می بینند. ستوان دوم جونز جونز در حالی که با چتر نجات در آسمان معلق است، سعی میکند رادیو PRC-90 خود را بیرون بیاورد، اما به دلیل اینکه دستکش بهمراه نداشت و دستانش از سرما سست شده بود، می ترسید که رادیو از دستش رها شود، پس از آن کار صرف نظر کرد و تصمیم گرفت که ابتدا فرود بیاید. بعد فرود شروع به حرکت در مسیری کرد که تصورش بر این بود که بسوی غرب و مرز عربستان ختم میشود اما وقتی خورشید طلوع کرد متوجه شد که در اشتباه است. با این وجود در آن لحظه احساس کرد که چندان هم بد نشده که از محل سقوط فاصله دارد. او به یک پوشش گیاهی کوچک میرسد و به کمک چاقوی خود، یک سنگر روباه حفر میکند. پس از حدود شش ساعت خاموشی بیسیم، در ساعت ۱۲:۰۵ به وقت محلی، رادیو خود را دوباره امتحان میکند و شخصی به تماس او پاسخ میدهد. همانطور که جونز در کتاب جنگ هوایی خلیج فارس(Gulf Air War) به یاد میآورد که این اولین باری بود که میدانستم یک تلاش برای نجاتم در حال انجام است. شخص پشت بیسیم به من گفت: «بگذار کمی نزدیکتر بیایم تا بتوانم با تو صحبت کنم.» وی در ادامه گفت که وقتی نزدیکتر آمدم فلر پرتاب خواهم کرد تا بتوانی مرا در آسمان ببینی. جونز در آن زمان نمیدانست چه هواگردی به سراغش خواهد آمد اما از آنجا که یک هواگرد خودی به سراغش میآمد خوش حال بود جنگنده A-10 تاندربولت او فکر میکرد با یک بالگرد طرف است ، اما وقتی خلبان به او گفت که با یک هواپیما پرواز می کند، متعجب شد. هواپیما مذکور چیزی نبود جز یک A-10 تاندربولت! خلبان A-10 با اینکه جونز را ندید، اما در ارتفاعی بسیار نزدیک به جونز پرواز می کرد و توانست موقعیت نجات را در سیستم ناوبری اینرسی خود ثبت کند. او گفت: «باید سوختگیری کنم. و به ناچار محل را ترک کرد. هنگامی که نیروهای جستجو و نجات به سمت موقعیت پرواز میکردند، شنیدند که میگ های عراقی به سمت آنها می آیند. یک جنگنده رهگیر F-15 ایگل تهدید میگ ها را دفع میکند. A-10 ها بعد از سوختگیری مجدد به منطقه باز میگردند، و بالگرد ها را به موقعیت نجات هدایت میکنند. جونز پشت بیسیم می شنود که خدمه A-10 ها به هلیکوپترها می گفتند که ۴۸ کیلومتر تا موقعیت نجات فاصله دارند. آنها از جونز خواستند که بازتابنده سیگنالش را به سمت جنوب بتاباند و پس از اینکه جونز این کار را کرد، یکی از A-10 ها به او گفت که در ۲۴کیلومتری به دنبال یک هلیکوپتر بگردد، اما او فقط A-10 ها را می دید که به صورت دایره ای پرواز می کردند. لحظه نجات ستوان دوم خلبان جونز از آنجایی که شنود عراقی ها به مکالمات آنها گوش می داد، نیروهایی را به منطقه فرستادند، در ۸۰۰ متری پایین تر از جاده جنوبی، جونز یک کامیون ارتش عراق را میبیند. لحظات رعب آوری بود، او به یاد میآورد که A-10 ها و همچنین هلیکوپترها مسلحند و طولی نمیکشد که A-10 با توپ های ۳۰ میلی متری خود شلیک کرده و کامیون عراقی را منهدم میکنند. در همان لحظه جونز یک هلیکوپتر را میبیند. او در وصف این لحظه بعد ها گفت: «من هرگز منظره ای به زیبایی آن بالگرد H-53 بزرگ و قهوه ای رنگ ندیده بودم. » بالگرد MH-53J ستوان جونز به پایگاهی در عربستان سعودی آورده شد، جایی که برای یک معاینه پزشکی مختصر در بیمارستان بستری میشود، سپس روز بعد به اسکادران خود بازمیگردد و در نهایت پس از سه روز استراحت مجدد پرواز میکند. کمک خلبان وی، یعنی ستوان اسلید، به خوش شانسی وی نبود. او به مدت ۴۳ روز اسارت، بازجویی، شکنجه و گرسنگی را تحمل میکند که در آخر جان سالم به در برده و آزاد می شود. پی نوشت : Navard/ ذکر نام انجمن military.ir در هر برداشتی از این مطلب الزامی است. بن مایه ۱ بن مایه ۲
-
1 پسندیده شدهپیشران غزه پهپاد غزه با 21 متر فاصله سر دو بال، سقف پروازی 35000 پا و وزن برخاست 3100 کیلوگرم سنگین ترین پهپاد ساخت ایران هست. سپاه پاسدارن سالها کاربر هواپیمای توربوپراپ توکانو هست. و با موتور توبوپراپ این هواپیما آشنایی کامل دارد. توکانوهای سپاه از موتور پی تی6 استفاده میکنند تا قدرت لازم برای به پرواز درآوردن توکانوی تمام مسلح به وزن بش از 3160 کیلوگرم را فراهم کنند. بیشتر وزن برخواست توکانو تقریبا برابر با وزن برخواست غزه هست از این رو به نظر می رسد غزه از همان موتور پی تی 6 به کار رفته در توکانو استفاده میکند. موتور به کار رفته در توکانو پیشران PT6-A25C با قدرت 750 اسب بخار است که در نتیجه پیشران توربوپراپ غزه هم 750 اسب بخار قدرت دارد. میزان بار قابل حمل در مورد میزان بار قابل حمل غزه دو گفته توسط سپاه پاسدارن بیان شد: غزه در ماموریت های شناسایی/اطلاعاتی 500 کیلوگرم تجهیزات حمل میکند و در ماموریت های رزمی 13 بمب. پهپادهای ساخت هوافضای سپاه فقط بمبهای 35 کیلویی سدید را حمل میکنند. بر اساس شواهد غزه هم همین بمب ها را استفاده خواهد کرد یعنی 445 کیلوگرم تسلیحات. در این صورت در مور میزان بار قابل حمل توسط پهپاد غزه 2 احتمال مطرح است: 1- میزان بار قابل حمل غزه 500 کیلوگرم است که در ماموریت های شناسایی/اطلاعاتی صرف حمل تجهیزات الکترونیک می شود و در ماموریت های رزمی جهت حمل بمبهای سدید استفاده می شود. و به دلیل کمبود جایگاه های تعبیه شدهی حمل سلاح بر روی پهپاد، غزه به جای 15 بمب تنها 13 بمب حمل می کند. 2- غزه میتواند همزمان 500 کیلوگرم تجهیزات الکترونیک به همراه 13 بمب را حمل کند در این صورت میزان بار قابل حمل توسط غزه به 945 کیلوگرم خواهد رسید که عددی قابل قبول است. توکانو نیز توان حمل 1 تن سلاح را داراست پس عدد 945 کیلوگرم غیر واقعی و دور از ذهن به نظر نمیرسد. مداومت پروازی دو عدد برای مدوامت پروازی غزه بیان شده است. عدد 35 ساعت و 20 ساعت. احتمالا این دو عدد اینگونه قابل تفسیر هستند که پهپاد غزه در ماموریتهای گشتی توانایی 35 ساعت پرواز را دارد و در ماموریت های رزمی و در حالت حمل کامل سلاح این میزان کاهش پیدا کرده و به 20 ساعت میرسد. پهپاد غزه از لحاظ ابعاد هم اندازه پهپاد ام کیو9 ریپر است بنابراین باید وزن مشابه ریپر داشته باشد که در صورت استفاده غزه از پیشران 750 پوندی چرا سپاه با وجود وزن تقریبا برابر اما از موتور ضعیفتری استفاده کرده است؟ با وجود در دسترس بودن انواع پیشرانه های توربوپراپ شرکت پرات اند ویتنی، سپاه موتورهای حداقل 900 اسب بخاری این شرکت را استفاده کند تا میزان حمل بار به میزان قابل توجهی افزایش پیدا کند. گرچه ممکن است وزن برخاست 3100 کیلوگرمی غزه مربوط به حالت لود کامل نباشد بلکه تنها وزن همراه با سوخت باشد که در این صورت ممکن است از پیشرانه های 900-950 اسب بخاری پی تی 6 استفاده شده باشد. با وجود گذشت سالها از به خدمت درآمدن شاهد129 تا کنون این پهپاد با بمبهای سدید مشاهده شده و هیچ گونه موشکی در حالت پروازی همراه این پهپاد نبوده است که برزگترین ضعف شاهد129 است. برای پهپاد غزه هم فقط از حمل بمب گفته شد و به نظر می رسد سپاه برنامه ای برای استفاده از موشک های هوا به زمین ضد زره مانند الماس یا قائم 114 و یا موشکهای بینا نداشته باشد. در صورتی که غزه یک تن بار را بتواند حمل کند به گزینه ای بسیار مناسب جهت گشت دریایی و مکمل شناسایی پدافند تبدیل می شود. می توان غزه را به تجهیزات کشف زیردریایی و تانکرهای سوخت خارجی مجهز کرد تا در اقیانوس هند به شناسایی زیردریایی های دشمن بپردازد. استفاده از تانکرهای سوخت خارجی مداومت غزه را تا بیش از 40 ساعت افزایش خواهد داد. همچنین در نقش پدافند نیز می توان آن را به رادارهای هوابرد قابل حمل توسط پهپاد مجهز کرد و به عنوان ابزار کشف هوابرد در ارتفاع بالا به کشف اهداف متخاصم مبادرت کند.
-
1 پسندیده شدهتل آویو در تیررس آیا پهپاد جدید ایرانی ماموریتهای اطلاعاتی را برفراز سرزمین های اشغالی برعهده می گیرد ؟! بدنبال آغاز درگیری میان گروه های شبه نظامی مستقر در غزه و ارتش عبری ، نیروی هوا- فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از نسخه جدیدی از پرنده بدون سرنشین خود با شناسه "غزه" رونمایی نمود . این پرنده جدید در جریان مراسمی نیمه رسمی با حضورفرمانده کل این نیرو به نمایش گذاشته شد و گفته می شود که قراراست به نیروهای مسلح این کشور تحویل گردد . فرمانده کل سپاه در جریان این رونمایی ، بیان نمود که این پهپاد پس از تکمیل آزمایشهای خود ، سال آینده بصورت عملیاتی وارد خدمت خواهد شد و این به معنای ارتقاء قابلیتهای هوایی نیروهای مسلح ایران خواهد بود . این پهپاد آخرین نمونه معرفی شده از چند نسخه برد بلند بدون سرنشین های ایرانی است که این کشور درصدد است با تولید انبوه آن ، ضمن جبران بخشی از ضعف خود در حوزه هواگردهای سرنشین دار ، ابزار کُشنده و مقرون به صرفه ای را برای خود فراهم آورد . به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، ایران درسالهای گذشته ، آزمایشهای میدانی قابل تاملی را در سوریه به منظور ارزیابی قابلیتهای پهپادی خود به انجام رسانده و به احتمال بسیار زیاد این تجربه ها در میدان نبرد یمن علیه عناصر سعودی تا حدودی تکمیل شده است و حتی گفته می شود که پروازهای محرمانه ای را بر فراز سرزمین های اشغالی در کارنامه خود به ثبت رسانده است . براساس گزارشات منتشر شده از سوی منابع ایرانی ، بدون سرنشین غزه با بردی برابر 2000 کیلومتر و مداومت پروازی 35 ساعت ، ماموریتهای قابل توجهی را در حوزه هایی نظیر کسب اطلاعات سیگنالی ، نظارت ، شناسایی ، جستجو و نجات و امداد رسانی در زمان حوادث غیر مترقبه می تواند بر عهده گیرد . به اعتقاد برخی ناظران نظامی ، پهپاد غزه ، به احتمال بسیار زیاد ، بعنوان یک هواگرد مکمل ، در کنار پهپاد فطرس که درسال 2020 رونمایی شد و همچنین شاهد-191 که درواقع نمونه ای برگرفته از آر.کیو-170 است ، عمل خواهد نمود و به گفته فرمانده کل سپاه پاسداران ، قابلیت مهم رزمی است که به این نیرو اضافه می گردد. پی نوشت : 1-بن پایه 2-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند./ مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهخب مشخص شد که همون چیدمانی که فکر می کردم کمترین احتمال را دارد صحیح است. ۲-۲-۵-۲-۲ در این پهپاد از یک محفظه داخلی ماژولار استفاده شده که در وسط بدنه قرار دارد و احتمالا می تواند مواردی همچون رادار سار، سامانه جنگ الکترونیک هواپایه، محموله sigint، رله مخابراتی، دیتالینک، مخزن سوخت اضافه و درنهایت پرتاب کننده بمب چرخشی. در کنار پهپاد پرتاب کننده چرخشی به چشم میخورد که قابلیت پرتاب ۵ بمب از خانواده سدید را دارد. به نظرم می توان در صورت امکان موشک کروزی برای پرتاب از این محفظه توسعه داد و قابلیت تهاجمی زیادی به آن افزود.
-
1 پسندیده شدهنوع اگزوز موتور شبیه به خروجی موتور توربوپراپ هست. انشالله که موتور توربوپراپ داخلی به تولید انبوه رسیده باشه
