-
تعداد محتوا
1,112 -
عضوشده
-
آخرین بازدید
-
Days Won
97
پست ها ارسال شده توسط mehran55
-
-
امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهداء ، کمتر از خود شهادت نیست.
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
فوتبالیستی که نخستین واحد توپخانه سپاه را تشکیل داد
توپهای غنیمتی که از عراق گرفته شده بودند، نیاز به ساماندهی داشت. بچههایی که تحصیلات و زکاوت بیشتری داشتند برای آموزش توپخانه به ارتش فرستاده شدند.اولین گروهان توپخانه سپاه پاسداران تشکیل شد و حسن فرماندهی آن را به عهده گرفت.هرجا سپاه میخواست توپخانه تاسیس کند حسن را میفرستاد، دائم در ماموریت بود.سخنرانی سردار شهید حسن تهرانی مقدم در یادواره سردار شهید حسن غازیسردار شهید حسن غازی یکی از سرداران سپاه اسلام است که در سال ۱۳۳۸ در یکی از محلات اصفهان و در خانوادهای متدین چشم به جهان گشود.دوران ابتدایی و دبیرستان را با موفقیت در همان محل زادگاهش گذراند و مدارج تحصیلی را تا اخذ دیپلم با موفقیت طی کرد.حسن دوران دبیرستان متفاوتی داشت، چراکه این مقطع از زندگی او با دوران مبارزات مردم علیه رژیم ستمشاهی همزمان شده بود. او این دوران پر التهاب را با تکثیر و توزیع تصاویر و اعلامیههای امام خمینی (ره) گذراند و چندین بار نزدیک بود دستگیر شود، اما به لطف خدا از این مهلکهها گریخت.حسن بسیار به ورزش علاقه داشت و از همان نوجوانی به عضویت تیم سپاهان درآمد.اما ۱۶ سالگی شد نقطه درخشش او در زمینهای ورزش. حسن ۱۶ ساله کاپیتان سپاهان شده بود و در مسابقات قهرمانی کشور هم در تیم منتخب اصفهان به عنوان یک ورزشکار متدین، خوش فکر و با استعداد معرفی شد.همین موضوع باعث شد تا در مسابقات قهرمانی آسیا به تیم ملی جوانان کشور دعوت شود.تیم فوتبال سپاهان سردار شهید حسن غازی (دومین نفر ایستاده از سمت چپ)دوران دبیرستان را که به پایان رساند توانست در رشته پزشکی دانشگاه اصفهان پذیرفته شود و تحصیل خود را آغاز کند.انقلاب اسلامی که پیروز شد حسن همانند سایر دوستانش پای کار انقلاب آمد و با مشاهده تحرکات ضد انقلاب در غرب کشور پس از یک دوره فعالیتهای پزشکی در بیمارستان دکتر شریعتی اصفهان به کردستان رفت تا با ضد انقلاب مقابله کند.حسن با شروع جنگ تحمیلی به جبههها رفت و نبرد با بعثیها را آغاز کرد.او در ابتدا مسئولیت یکی از آتشبارهای توپخانه را عهده دار شد و با نشان دادن لیاقت خود فرماندهی گردان توپخانه ۶۱ محرم سپاه را برعهده گرفت. او در بسیاری از عملیاتهای غرب و جنوب شرکت داشت و با شجاعت مثال زدنی همواره با دشمن میجنگید.همین لیاقت و شجاعتش باعث شد تا فرمانده وقت کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت ایجاد اولین گروه توپخانه سپاه را به حسن واگذار کند و بعد از مدتی یگانهای مستقل توپخانه در سپاه با همفکری او به وجود آمد.اما سرانجام در عملیات خیبر برای سامان بخشی به آتش پشتیبانی به خط مقدم محاصره شده طلائیه رفت و تیربار به دست همپای بسیجیان عاشق ساعتها جنگید و نهایتاً ۱۱ اسفندماه سال ۱۳۶۲ هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفته و شربت شهادت را نوشید.پیکر مطهرش در طلائیه ماند و زیر آب رفت و هیچگاه بازنگشت.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاء الله و اگر عمری باقی بود ، در پست های بعدی، سایر شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس کشورمان را خدمت دوستان عزیز معرفی خواهم نمود.
-
5
-
8
-
-
محمد ضیف در شرایط بسیار خوبی قرار دارد
«بن کسبت»، خبرنگار روزنامه عبری زبان معاریو تاکید کرد که طبق اطلاعات رسیده به ارتش، محمد ضیف فرمانده کل گردانهای قسام شاخه نظامی حماس وضعیت بسیار خوبی دارد و روی پاهای خود راه میرود و هیچ نشانهای دال بر بیماری یا فلج بودن او وجود ندارد، کاملاً بر عکس برآوردهای قبلی سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی.
...
همچنین پیشتر در جریان مبادله اسرا؛ «زاهر جبارین»، مسئول دفتر اسرا، شهدا و مجروحان جنبش حماس در گفتگو با شبکه الجزیره تاکید کرده بود که برخی اسرای فلسطینی ۴۴ سال از عمر خود را در زندانهای رژیم صهیونیستی گذراندهاند و محمد ضیف فرمانده کل گردانهای قسام به وعده خود به اسرا عمل کرد و باعث آزادی آنها شد.
https://www.mehrnews.com/news/5971482/محمد-ضیف-در-شرایط-بسیار-خوبی-قرار-دارد
پ.ن : جالبه که تایمز اسرائیل هم نوشته که در جریان سوء قصدهای قبلی محمد ضیف آسیب دیده بود ، اما به ایران منتقل شده و پس از مداوا مجددا به نوار غزه برگشته و الان در سلامت کامل است.
پ.ن 2 : ظاهرا فشار زیادی روی شاباک و ارتش صهاینه است که چطور تا به الان نتوانسته اند یک پیرمرد 60 ساله را [که پیشتر اعلام کرده بودند یک پا و یک چشمش رو از دست داده] ، توی غزه پیدا کنند.
-
5
-
13
-
-
بنام خداوند بخشنده مهربان
مهمانِ نوار غزه
(بخش سوم و پایانی)
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
ماندن در سایه
ضیف صفوف جنگجویان حماس، شبکه تونلها و دانش ساخت بمب این گروه را توسعه داد و مسوول کشته شدن دهها اسرائیلی در بمبگذاریهای انتحاری است. برای همین هم طی دهههای گذشته نامش همواره در صدر فهرست افراد تحت تعقیب اسرائیل قرار داشته است.
«ماندن در سایه» برای او یک امر حیاتی است. منابع حماس گفتند که ضیف در یکی از تلاشهای اسرائیل برای ترور، یک چشم خود را از دست داده و از ناحیه یک پا هم آسیب جدی دیده است.
همسر، دختر سه ساله و پسر هفت ماهه او نیز سال ۲۰۱۴ در جریان یکی از حملههای هوایی اسرائیل کشته شدند.
نقل قولبقای ضیف در حین اداره شاخه مسلح حماس باعث شده تا از او بهعنوان یک قهرمان مردمی فلسطین یاد شود.
در فایلهای ویدیویی پخش شده، او نقاب زده یا فقط سایهای از او دیده میشود.
رویترز به نقل از منبعی نزدیک به حماس نوشت که او از فنآوریهای دیجیتال و مدرن مانند تلفنهای هوشمند استفاده نمیکند.
به گفته او، محمد ضیف همیشه در حال فرار است: «او مردی در سایه است».
او که سالهاست دشمن شماره یک رژیم صهیونیستی بهحساب میآید، نزدیک به ۹بار از عملیات ترور این رژیم جان سالم بهدر بردهاست. توانایی وی در پنهان ماندن از سرویسهای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی، لقب «موجودی با ۹جان» را به او دادهاست.
بهگفته الاخبار، در آخرین تلاش برای ترور الضیف در تابستان سال ۲۰۱۴، «وداد» همسر او (در ۲۷سالگی) و پسرش«علی» که تنها ۷ماه داشت و همچنین دخترش «ساره» در یک حمله هوایی که یک خانه را در محله شیخ رضوان هدف قرار داد، به شهادت رسیدند.
بعد از این عملیات بود که حاج قاسم برای این رزمنده داغدار دست به قلم شد و در نامهای به فرمانده گردانهای قسام، او را فردی مقاوم، شجاع و شهید زنده معرفی کرد و نوشت:
نقل قول«همگی مطمئن باشید ایران با وجود فشارها و محکم شدن محاصره، فلسطین را تنها نخواهد گذاشت. پیروزی نزدیک است و با لطف پروردگار، صدای زنگ مرگ صهیونیستهای تجاوزگر به صدا درآمدهاست».
صحبتهای مأموران اطلاعاتی رژیمصهیونیستی درباره شخصیت محمد الضیف جالب توجه است.
محمد را فردی، متواضع و محبوب درمیان رزمندگان مقاومت معرفی کردهاند.
نقل قولیکی از افسران شاباک و مسئول تعقیب او درباره وی گفته است: «بسیار متواضع بود و بهخاطر شناخت خوبش از خودش، توانمندی شخصی بالایی دارد که همه اینها باعث شده او پنهان باشد و [مأموریت] شاباک در رسیدن به او دشوار شدهاست».
محمد الضیف، بارها از عملیات دستگاههای اطلاعاتی و ارتش اسرائیل برای کشتنش جان به در برد اما بنا بر گزارشها او در پنج نوبت بسیار به مرگ نزدیک بود؛ در عملیاتی که سالهای ۲۰۰۱، ۲۰۰۲، ۲۰۰۳، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۴ برای کشتنش انجام شد.
مشهورترین تلاش برای کشتن الضیف اواخر سپتامبر ۲۰۰۲ بود. آن هنگام اسرائیل اعتراف کرد که نجات الضیف معجزهآسا بود.
نقل قولدر آن عملیات هلیکوپترهای اسرائیلی مجموعهای از خودروها را در محله شیخ رضوان در غزه بمباران کردند.
ابتدا اسرائیل اعلام کرد که محمد الضیف کشته شد اما پس از آن اعلام خود را تصحیح کرد.
آخرین بار تابستان سال ۲۰۱۴ بود که خانه محل استقرار الضیف در محله شیخ رضوان هدف حمله موشکی قرار گرفت. او در این حمله همسر و فرزندان خردسالش را از دست داد. گزارشهای رسانهای حکایت از آن دارد که این حمله الضیف آسیب مستقیم دید و از آن هنگام توانایی راه رفتن را از دست داده و روی ویلچر مینشیند.
ناکامیهای اسرائیل در ترور ضیف باعث شد که از طرف اسرائیل «گربهای با ۹ جان» لقب بگیرد. اسرائیل ضیف را «دشمن شماره ۱» خود و او را مسئول جان کشته شدگان اسراییلی زیادی میداند.
محبوبیت کمنظیر محمد
محمد درمیان مردم از محبوبیت کمنظیری برخوردار است.
در جریان انتفاضه دوم که غزه مثل این روزها تلی از خاکستر شده بود، مردم در ویرانههای غزه جشن گرفته بودند و یکصدا میخواندند:
نقل قول«با جان و خون خود تو را آزاد خواهیم کرد، ضیف.»
در این ایام بود که محمد، گرفتار زندانهای رژیمصهیونیستی بود و توانست با همین ارادههای مردمی، از زندان صهیونیستی فرار کند.
یکی از مشخصات جذاب محمد الضیف، این است که در سالهای قبل بههیچعنوان، تصویری از او دیده نشده بود و در همین عملیات هم سایه او به نمایش گذاشته شد که این بر رعب و وحشتی که سالهاست در دل فرماندهان ارشد رژیمصهیونیستی و آمریکاست، افزود؛ رعبی که حدود ۲سال بود که به شکل عجیبی در دل افسران رژیمصهیونیستی افتاده بود.
محمد ۲سال پیش در یک فایل صوتی بیکیفیت به رژیمصهیونیستی هشدار داده بود که اگر خواستههای حماس را برآورده نکند و به جنایات خود ادامه دهد، ضربه جدی خواهد خورد و این وعدهاش را هم عملی کرد.
نکته دیگر در شخصیت محمد الضیف که بسیار برای رژیمصهیونیستی مهم است، این است که وی از معدود افرادی است که از همان ابتدای تاسیس حماس دراین گروه حضور داشته است.
او از این نظر منحصربهفرد است و نشانه غلبه اطلاعاتی حماس بر رژیمصهیونیستی محسوب میشود.
قابلیت های رزمندگان گردان های قسام تحت فرماندهی ضیف ارتقاء چشمگیری یافته است.
این فرمانده گردانهای عزالدین قسام، علاوه بر طراحیهای متعدد عملیاتی علیه رژیمصهیونیستی، ذهن مبتکری در مسائل مهندسی دارد و یکی از ۳طراح اصلی موشک «قسام» است و حفر شبکهای از تونلهای زیرزمینی در غزه از دیگر کارهای ویژه او بهحساب میآید؛ تونلهایی که محل امنی برای مردم و رزمندگان مقاومت دربرابر حملات ددمنشانه این رژیم کودککش است.
نقل قولمحمد الضیف را این روزها به جرأت قهرمان ملی فلسطین و بلکه دنیای اسلام میتوان بهحساب آورد. او افتخار امروز نوجوانان و جوانان غزه و فلسطین است
یکی از ویژگیهای این کابوس صهیونیستها که در عملیات طوفانالاقصی خود را بهخوبی نشان داد، عملیات فریبی بود که طراحی محمد پشت آن بود.
درحالیکه رژیمصهیونیستی شروع به ارائه مشوقهای اقتصادی به کارگران غزه میکرد و مذاکره با گروههایی مثل فتح خیالشان را از هرگونه مبارزه راحت کرده بود، جنگجویان مقاومت مقابل چشمان ارتش رژیمصهیونیستی آموزش میدیدند و تمرین میکردند. این اوج عملیات مرموز اطلاعاتی و وفاداری یاران محمد به اوست ؛ چراکه اسرائیل در غزه و کرانه باختری در لایههای مختلف، جاسوسان پا بهکاری دارد که حرکت هیچ جنبدهای از چشمان آنها پنهان نمیماند. البته استفاده نکردن محمد از وسایل هوشمند هم مزید بر این پنهانکاری اطلاعاتی او شدهاست.
«لویت» از مأموران اطلاعاتی آمریکا که ارتباط تنگاتنگی با سرویس های اطلاعاتی رژیمصهیونیستی دارد ؛ در این باره و در ارتباط با محمد الضیف میگوید: «اگر از تلفن و کامپیوتر استفاده نکنید، سرویسهای جاسوسی مدرن بهسختی میتوانند مکان شما را پیدا کنند».
«محمد ضیف» در دهههای اخیر نشان داد، مبارزی رادارگریز و آشنا به فنون جنگ نابرابری است که در کشاکش آن به دنیا آمده بود.
او یکی از هزاران نوزادی است که در اردوگاه آوارگان در «خان یونس» چشم به جهان گشود و اگرچه در سالهای جوانی و دوران دانشجویی کوشید سرش را به زیستشناسی و هنر گرم کند، اما ریاست کمیته سرگرمی دانشگاه و کارهای کمدی برای روح تشنهای که تراژیکترین قسمت تاریخ سرزمینش را تماشا میکرد، راضی کننده نبود.
او یکی از دوستان و همراهان «یحیی عبدالطیف عیاش»، مبارزی بود که شاخه نظامی حماس یعنی گردانهای شهید عزالدین قسام را پایهگذاری کرد و به دلیل عملیاتهای موفقی که در هلاکت اسرائیلیها داشت، به او «مهندس مرگ» لقب داده بودند.
نقل قولرژیم صهیونیستی اما درنهایت به کمک یک خائن و با یک موبایل بمبگذاری شده او را به شهادت مرساند و شاید از همین روست که «محمد ضیف» هیچگاه از تلفن همراه استفاده نمیکند.
سی سال پیش وقتی تلآویو شهادت «مهندس مرگ» را جشن گرفت، نمیدانست خلف او سایهای است که از تمام دیوارها چه آهنی و چه امنیتی میگذرد، زیرزمین هزارتوی غزه را به اندازه اردوگاه کوچکی که در آن به دنیا آمده، میشناسد، به رموز و ترفندهای نابرابرترین جنگ قرن آشناست، همسر جوان و نوزاد چندماههاش را در یکی از حملات اسرائیل از دست داده و میداند از دست دادن، چیست.
نقل قولصبرکردن بلد است و آموخته یک فرمانده باید از عملیات نظامی و عملیات روانی به یک اندازه اطلاع داشته باشد.
به خاطر همین ویژگیها بود که توانست از دو سال پیش، برای عملیات «طوفان الاقصی» برنامهریزی کرده و نیروهایش را آموزش دهد و شطرنجی را شروع کند که زمین، زمان و نتیجهاش را هزاران بار بررسی کرده و آزموده بود.
رژیم صهیونیستی بعد از آخرین ترور او در سال 2021، مدعی شد، «محمد ضیف» آسیب جدی دیده و حتی عنوان شد یک چشمش را از دست داده است، اما حتی اگر این ادعا درست باشد، فقط یک چشم برای او کافی بود تا با نگاه به عمق پیکره ضعیف رژیم صهیونیستی، چنین نقشه ماهرانهای را ترسیم و اجرا کند.
به گونهای که با گذشت دو هفته بعد از عملیات اخیر ، هنوز دشمن صهیونیستی نتوانسته جمع بندی کاملی از چگونگی انجام و دلایل موفقیت «طوفان الاقصی» ارائه کند؛ از ضربهای که درست است به گیجگاه تلآویو خورده ، اما رژیم صهیونیستی را به این آگاهی رسانده که ممکن است هر اقدام واکنشیاش، بخشی از عملیاتی باشد که از سوی فرمانده نامرئی حماس طراحی شده است.
به طور قطع، ترس مفرط از مقهور شدن در برابر هوش سرشار و دانش نظامی خارق العاده «محمد ضیف» است که تل آویو و متحدانش علی رغم اعلام چندین باره برای تخلیه خان یونس به منظور حمله زمینی به این منطقه، آخر الامر به این نتیجه رساند که حداقل در شرایط فعلی با احتیاط بسیار دست به این قمار مرگبار بزنند.
رژیم صهیونیستی به خوبی می داند «محمد ضیف» به اندازه هزارتوی پر پیچوخمی که زیر اردوگاه خان یونس ساخته، مرموزوغیرقابل پیشبینی است و احتمالا حمله زمینی به این شهر، افتادن در توری است که سالیان سال صرف بافتنش شده است.
نقل قولکسی نمیداند «فرمانده زیرزمین» در دل این شهر پنهانی چه تدارکی دیده است؟
یک روز پیش از پایان درگیریهای اخیر میان غزه و اسرائیل، یکی از مقامهای ارشد حماس به خبرگزاری آسوشیتد پرس گفت ضیف فرماندهی عملیات نظامی غزه را به عهده داشته است. گفته میشود او از زمان اجرای آتشبس همچنان در سمت خود باقی است.
یکی از مقامهای ارتش اسرائیل به بیبیسی گفت تلاشها برای ترور ضیف همچنان ادامه دارد، اما او اطلاعات بیشتری در رابطه با این ماموریت محرمانه ارائه نداد.
آقای لویت هم می گوید از این که اسرائیل روی ضیف انگشت گذاشته، تعجب نکرده اما معتقد است جان سالم به در بردن او از سوءقصدهای بیشتر، فقط افسانههایی که در موردش وجود دارد را تقویت خواهد کرد.
او میگوید: "دلیل اصلی علاقه اسرائیل به نابودی ضیف این است که او از اعضای قدیمی حماس است و از این نظر جایگاه ویژهای دارد. تعداد کمی از فرماندهان ارشد شبهنظامی هستند که از همان ابتدای تاسیس حماس در این گروه حضور داشتهاند . او از این نظر منحصر به فرد است."
زندگی محمد ضیف از بسیاری جهات دیگر هم منحصر به فرد است، او رهبری مرموز است که در عین ناشناس بودن، مشهور هم هست.
نقل قولبا اینکه او مشهوترین محمد غزه است ، اما حتی در خیابانهای غزه هم عده کمی او را خواهند شناخت.
با این حال حتی پس از اعلام آتشبس موقت هم ، عده زیادی از فلسطینیها همچنان نام ضیف را فریاد میزدند.
... پایان
برخی از منابع مورد استفاده:
شبکه العربیه
شبکه الجزیره
پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
-
5
-
29
-
-
بنام خداوند بخشنده مهربان
مهمانِ نوار غزه
(بخش دوم)
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
بازداشت توسط اسرائیل
تنها تصویر واضح از چهره محمد ضیف که مربوط به دهه دوم یا سوم زندگی اوست
ضیف در سال ۱۹۸۹ میلادی و در عنفوان جوانی به حماس پیوست، زمانی که این گروه تازه تشکیل شده بود. او که به مقاومت مسلحانه در برابر اسرائیل متعهد بود، از سال ۱۹۹۳ به مبارزان گردان های عزالذین قسام پیوست و خیلی زود در شاخه نظامی این گروه به درجات بالا رسید
محمد ضیف در سال 1989 توسط نیروهای اسرائیلی به اتهام فعالیت در دستگاه نظامی وابسته به حماس بازداشت شد. این بازداشت که بدون محاکمه بود 16 ماه به طول انجامید.
خروجش از زندان با آغاز ظهور [ و در واقع به روز شدن] گردانهای عز الدین قسام پس از انجام چند عملیات علیه اهداف اسرائیلی همزمان شد.
نقل قولاو با شماری از فرماندهان القسام به کرانه باختری نقل مکان کرد تا شاخه گردان های عزالدین قسام در این منطقه را نیز راه اندازی کند.
نیروهای کتائب قسام ، تحت فرماندهی محمد ضیف مجهز تر و کارآزموده تر شده اند.
آقای لویت (که قبلا مشاور امور ضد تروریسم وزارت امور خارجه آمریکا بوده) می گوید: "او به عنوان یک مقام بسیار تندروی حماس در نظر گرفته میشود." به گفته او ضیف به برخی از فرماندهان افراطیتر حماس از جمله یحیی عیاش معروف به مهندس که در ساخت بمب مهارت ویژه ای داشت ، نزدیک بوده است
عیاش همان کسی است که بمبگذاریهای مرگبار در اتوبوسهای شهری اسرائیل در اوایل دهه ۹۰ به او نسبت داده میشد. پس از ترور عیاش در روز پنج ژانویه سال ۱۹۹۶ به دست اسرائیل، یک رشته بمبگذاری انتحاری دیگر هم در اتوبوسها صورت گرفت که بیش از ۵۰ کشته اسرائیلی برجای گذاشت.
نقل قولضیف که دستپرورده عیاش بود برای برنامهریزی این بمب گذاریها و برخی حملات دیگر علیه اسرائیلیها مقصر شناخته شد.
این اقدامات باعث جلب توجهها نسبت به ضیف و ارتقا مقام او شد
پس از کشته شدن عماد عقل، از فرماندهان میدانی گردانهای عزالدین قسام، توسط اسرائیل در سال ۱۹۹۳، محمد الضیف به عنوان یکی از فرماندهان این گروه شناخته شد. او در آن دوره تعدادی از عملیات را رهبری کرد، از جمله به گروگان گرفتن سرباز اسرائیلی نخشون واکسمن.
او در ۲۰۰۲ پس از ترور صلاح شهاده، بنیانگذار گردانهای عزالدین قسام به عنوان فرمانده این شاخه از حماس انتخاب شد.
نفوذ رو به افزایش محمد الضیف در گروه حماس باعث شد که سال ۲۰۰۲ به فرماندهی گردانهای عزالدین قسام شاخه نظامی این گروه منصوب شود.
نقل قولالضّیف همچنین یکی از ۳ طراح اصلی راکت های قسام (به عنوان سلاح ویژه حماس) است و حفر شبکهای از تونلهای زیرزمینی در غزه از دیگر اقداماتی است که در دوران رهبری محمد ضیف صورت گرفتهاند.
گفته میشود خود ضیف برای مخفی شدن و فرار از حملات ارتش اسرائیل بیشتر وقت خود را در این تونلها میگذراند و عملیات نظامی حماس را هم از همانجا رهبری میکند.
نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطینی، ماه می سال ۲۰۰۰، محمد الضیف را دستگیر کردند او از مه ۲۰۰۰ تا آوریل ۲۰۰۱ تحت بازداشت تشکیلات خودگردان فلسطینی بود.
نقل قولاما همزمان با انتفاضه دوم فلسطینیها معروف به انتفاضه الاقصی در ماه ژوئیه همان سال موفق به فرار از زندان و بازگشت به غزه شد.
او در جریان حوادث آن سال عملیات زیادی علیه اسرائیل را طراحی و رهبری کرد.
نجات از مرگِ موجودی که 9 جان دارد
یکی از تنها سه تصویر موجود از محمد ضیف که وی در این تصویر با نقاب است
یکی از مقامهای ارتش اسرائیل به بیبیسی گفت در جریان درگیرهای اخیر [جنگ اخیر اسرائیل و حماس] دست کم دو بار برای ترور محمد ضیف تلاش کردند اما او این بار هم موفق به فرار شد. طبق گزارشها طی دو دهه گذشته او دست کم از ۷ حمله اسرائیلیها جان سالم به در برده است.
اما اسرائیل که در درگیریهای اخیر موفق شد تعداد زیادی از فرماندهان عالیرتبه حماس را به قتل برساند، ظاهرا از این موش و گربه بازی طولانی با ضیف کلافه شده است.
متیو لویت، تحلیلگر امنیت خاورمیانه به بیبیسی گفت: "روشن است اسرائیلیها فهرستی از افرادی را در اختیار داشتند که به اعتقاد آنها نقش مهمی در توانایی نظامی حماس بازی میکنند. نام محمد ضیف هم احتمالا در راس این فهرست قرار دارد."
نقل قولبرای محمد ضیف، پنهان ماندن از دید، حکم مرگ و زندگی را دارد.
در دهه ۲۰۰۰ میلادی او توانست از ۴ حمله نیروهای اسرائیلی جان به در ببرد، هر چند به گفته اسرائیل او موقع فرار جراحتهایی دیده که برخی از آنها جدی و حتی شامل از دست دادن یک چشم و یک پا بودهاند.
در پنجمین تلاش از سوی اسرائیل برای کشتن او، به ستون فقرات او به شدت آسیب رسید که باعث فلج شدن او شد. از آن پس تاکنون، او رهبری بازوی نظامی حماس را به معاون خود، احمد جابری واگذار کرد که در سال ۲۰۱۲ به دست اسرائیل کشته شد. اما گفته میشود که همچنان تصمیمگیریهای مهم بر عهده خود او است.
یکی از مقامهای اطلاعاتی پیشین ارتش اسرائیل بعد از حمله هوایی به خانه یک عضو حماس در سال ۲۰۰۶، تایید کرد که ضیف به شدت مجروح شده است.
این سرهنگ بازنشسته به بیبیسی گفت:" مردم تصور میکردند او دیگر نمیتواند به کار خود به عنوان یک فرمانده و یک طراح نظامی ادامه دهد. اما تا جایی که میتوانست بهبود یافت."
نقل قولناکامیهای اسرائیل در ترور ضیف باعث افزایش شهرت او در زمینه فرار شد به طوریکه دشمنان صهیونیست ، لقب "گربهای که ۹ جان دارد" را به او دادند.
پنجمین تلاش برای ترور ضیف در جریان عملیات نظامی اسرائیل در غزه در سال ۲۰۱۴ اتفاق افتاد. وقتی در حمله هوایی اسرائیل به خانه ای واقع در محله شیخ رضوان غزه، همسر او، وداد و پسر شیرخوارهاش، علی کشته شدند. ارتش اسرائیل تصور میکرد خود ضیف را هم کشته اما او در محل حمله نبود.
کمی بعد حماس اعلام کرد ضیف "زنده" است و "همچنان به رهبری عملیات نظامی این گروه ادامه میدهد."
نشان گردان های قسام که محمد ضیف فرماندهی آن را بر عهده دارد
نقل قولکارشناسان حوزه امنیت میگویند توانایی ضیف در فرار از ارتش اسرائیل را میتوان تا حدی نتیجه اجتناب او از فناوری ارتباطات مدرن دانست.
آقای لویت میگوید: "اگر از تلفن و کامپیوتر استفاده نکنید، سرویسهای جاسوسی مدرن به سختی میتوانند مکان شما را پیدا کنند."
به گفته یک ژنرال بازنشسته اسرائیلی، عمق تونلهای حماس ، اطلاعات قدیمی و منسوخ ، خطر تلفات جانبی و نقص فنی سلاحها [ !!!؟؟؟ ] میتوانند از جمله دلایل دیگر ناکامی اسرائیل در تلاش برای ترور ضیف باشد.
به گزارش رویترز، ضیف تاکنون از هفت سوءقصد اسرائیل نجات یافته که آخرین مورد آن در سال ۲۰۲۱ بوده است. [منهای دو اقدام به ترور در جنگ اخیر در سال 2023]
نقل قولضیف به ندرت صحبت میکند و هرگز در انظار عمومی ظاهر نمیشود.
بنابراین وقتی شبکه تلویزیونی حماس از سخنرانی او در روز شنبه خبر داد، فلسطینیها متوجه شدند اتفاق مهمی در حال وقوع است.
ضیف در نوار ضبط شده گفت: «امروز خشمالاقصی ، خشم مردم و ملت ما در حال انفجار است. مجاهدین (مبارزان) ما! امروز روز شماست تا به این جنایتکار [اسرائیل] بفهمانید زمانش به پایان رسیده است».
تصویر سایه ای از محمد ضیف که جدیدترین تصویر اوست.
نقل قولبر اساس گزارش رویترز، تنها سه تصویر از ضیف وجود دارد؛ یکی در ۲۰ سالگی، دیگری با نقاب و سومی تصویری از سایه او که هنگام پخش نوار صوتی استفاده شده است.
از محل اختفای ضیف هم اطلاعی در دست نیست؛ اگرچه او به احتمال زیاد در غزه، در پیچ و خم تونلهای زیرزمینی مخفی شده است.
یک منبع امنیتی اسرائیل به رویترز گفت ضیف بهطور مستقیم در برنامهریزی و جنبههای عملیاتی این حمله دست داشت.
منابع فلسطینی نیز گفتند یکی از خانههایی که اسرائیل در غزه هدف حملات هوایی قرار داد، متعلق به پدر ضیف بوده که منجر به کشته شدن برادر و دو عضو دیگر خانواده او شده است.
نقل قولبر همین اساس، رژیم صهیونیستی محمد ضیف را گربه ای با 9 جان معرفی میکند و رسانههای عبری و عربی او را «تحت تعقیبترین آدم روی زمین» برای اسرائیل میدانند.
از «مغز متفکر حماس» تنها سه عکس قدیمی و بیکیفیت وجود دارد که یکی از آنها هم با نقاب است.
عکسهای او در دهه دوم یا سوم زندگیاش، آخرین تصاویر از فرمانده بیتصویری است که دو هفته پیش و در آستانه 60سالگی، نبوغ نظامیاش را به رخ جهان کشید.
عملیاتی که حداقل از دو سال پیش روی آن برنامهریزی و تمرین شده بود و نه تنها دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی از آن بویی نبرد، بلکه توان و اشراف دستگاههای اطلاعاتی متحدان و حامیان غربی و منطقه ای تلآویو را نیز به چالش کشید.
ضیف در نوار صوتیاش گفت که حماس از جامعه بینالمللی خواسته به «جنایت اشغال» پایان دهد اما در مقابل ، اسرائیل اقدامات تحریکآمیزش را افزایش داده است.
او همچنین گفت که حماس در گذشته خواهان توافقی بشردوستانه برای آزادی اسرای فلسطینی شده ولی این درخواست از سوی اسرائیل رد شده است.
ضیف مدعی شد اسرائیل مشغول «عیاشی، اشغالگری، انکار قوانین و قطعنامههای بینالمللی» زیر سایه حمایت آمریکا و غرب و سکوت جامعه جهانی بوده و برای همین آنها تصمیم گرفتند خودشان به همه اینها پایان دهند.
ادامه دارد ...
پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
پ.ن 2 : به دلیل طولانی بودن مطلب ، باقی مقاله در پست بعدی ارسال می گردد.
-
3
-
29
-
-
بنام خداوند بخشنده مهربان
مهمان نوار غزه
با سلامی دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست
در دنیایی عادی، میتوانست هنرمندی باشد که عمرش را روی استیج تئاتر مقابل دیدگان مردم سپری میکند، اما در قلب خاورمیانه، او شبحی بینشان است که هیچکس او را به چهره نمیشناسد، فقط میدانند فرشته مرگ اسرائیلیهاست.
نقل قولمعمار تونلهای زیرزمینی مرموز غزه، فرمانده تیز هوش گردانهای «عزالدین قسام» و طراح عملیات «طوفان الاقصی».
خبرگزاری رویترز در گزارشی به نقش یک فرمانده پشت پرده حماس در حمله به اسرائیل پرداخته و از او به عنوان مسوول اصلی حمله روز شنبه ۱۵ مهر به اسرائیل یاد کرده است.
نقل قولاسرائیل حمله ویرانگر حماس در روز ۱۵ مهر را «۱۱ سپتامبر» این کشور خوانده است.
حملهای که مغز متفکر و مخفی پشت آن به گفته برخی منابع، یک مبارز فلسطینی و نیروی تحت تعقیب حماس به نام «محمد الضیف» (ضیف) است.
ضیف روز شنبه در حالی که هزاران راکت از نوار غزه بهسوی اسرائیل پرتاب میشد، در یک نوار صوتی این عملیات را «سیلالاقصی» نامید.
استفاده از چنین عبارتی از سوی ضیف، نشان میدهد که این حمله پاسخ به حملات اسرائیل به مسجدالاقصی در اورشلیم [بیت المقدس] است.
بر اساس گزارش رویترز ، یک منبع آگاه نزدیک به حماس گفت که ضیف در ماه می ۲۰۲۱ و پس از یورش اسرائیل به سومین مکان مقدس مسلمانان، شروع به برنامهریزی برای عملیاتی کرد که اکنون منجر به کشته و زخمی شدن هزاران نفر شده است.
این منبع به رویترز گفت تصاویر یورش اسرائیل به مسجدالاقصی در ماه رمضان، ضرب و جرح نمازگزاران، حمله به آنها و بیرون کشیدن افراد مسن و جوان از مسجد، «خشم مسلمانان را برانگیخت و شعلهور کرد» .
پیش از این هم ؛ هجوم به محوطه مسجدی که برای مدتها محل درگیری بر سر مسایل مربوط به حاکمیت و مذهب در اورشلیم بوده است، به آغاز جنگ ۱۱ روزه بین اسرائیل و حماس در سال ۲۰۲۱ کمک کرد.
نقل قول«تحت تعقیبترین مرد در فهرست دستگاههای امنیتی اسرائیل»
این عبارتی است که شبکه العربیه برای توصیف محمد ضیف، فرمانده گردانهای عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) بهکار برده است؛ کسی که دشمن شماره یک صهیونیستها به شمار میرود و گفته میشود که طراح اصلی و مغز متفکر حملات غافلگیرکننده طوفانالاقصی است.
ضیف به ندرت اظهارنظر میکند، هرگز در انظار عمومی ظاهر نمیشود و از فناوری دیجیتال مدرن مانند گوشیهای هوشمند هم استفاده نمیکند.
نقل قولحمله اخیر حماس بزرگترین ضعف و غافل گیری اطلاعاتی و دفاعی اسرائیل از زمان درگیری اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳ به شمار میرود.
این حمله، اسرائیل را به اعلان جنگ و انجام حملات هوایی تلافیجویانه سوق داد که تاکنون منجر به کشته و زخمی شدن هزاران نفر از فلسطینیان در نوار غزه شده است.
یک منبع نزدیک به حماس گفت که تصمیم برای حمله اخیر به اسرائیل، بهطور مشترک از سوی محمد ضیف بهعنوان فرمانده گردانهای القسام حماس و یحیی سنوار، رهبر حماس در غزه گرفته شد اما «معمار این حمله»، شخص ضیف بود.
یحیی سنوار ، رهبر حماس در باریکه غزه
این منبع در ادامه به رویترز گفت که پنهانکاری برای این عملیات به حدی بود که حتی ایران بهعنوان دشمن قسمخورده اسرائیل و منبع مهم مالی، آموزشی و تسلیحاتی حماس، اطلاعاتی کلی از آن داشت.
به گفته او، جمهوری اسلامی تنها میدانست این گروه در حال برنامهریزی برای یک عملیات بزرگ است ولی از زمان و جزییاتش خبر نداشت.
در هیچ یک از اتاقهای عملیات مشترکی که حماس، رهبری فلسطین، شبهنظامیان عراقی و حوثی تحت حمایت جمهوری اسلامی، حزبالله لبنان و ایران حضور داشتند، بحثی درباره این حمله نشد؛ چرا که به گفته این منبع، «دایره افراد مطلع از جزییات حمله، بسیار کوچک بود».
موضوعی که تلویحا از سوی رهبری عالی ایران [آیت الله] علی خامنهای نیز در روز ۱۸ مهر تایید شد و او گفت تهران در حمله به اسرائیل دخالتی نداشته است.
به گزارش رویترز، برخی منابع نظامی و اطلاعاتی واشینگتن اعتقاد دارند تهران در این حمله نقش داشته است؛ با اینحال هنوز به هیچ اطلاعات یا مدرکی دال بر مشارکت مستقیم جمهوری اسلامی دست نیافته اند.
نقل قولرویترز در ادامه، عملیات طراحی شده از سوی ضیف را ، شامل تلاشی طولانیمدت برای فریب اسرائیل خواند.
اسرائیل به این باور رسیده بود که حماس علاقهای به راهاندازی درگیری جدید ندارد و در عوض، بر توسعه اقتصادی در غزه تمرکز کرده است.
یک منبع نزدیک به حماس گفت در حالی که اسرائیل شروع به ارائه مشوقهای اقتصادی به کارگران غزه میکرد، جنگجویان ما اغلب مقابل چشمان ارتش اسرائیل آموزش میدیدند و تمرین میکردند.
علی برکه، مسوول روابط خارجی حماس گفت: «ما از دو سال پیش برای این نبرد آماده میشدیم».
ضیف اما در نوار صوتی خود با صدایی آرام گفت که حماس بارها به اسرائیل هشدار داده تا از جنایت علیه فلسطینیها دست بردارد، زندانیانی را که به گفته او مورد آزار و شکنجه قرار گرفتهاند آزاد کند و مانع مالکیت فلسطینیها بر سرزمینشان نشود.
ضیف در این فایل صوتی گفت: «رژیم اشغالی هر روز به روستاها و شهرهای ما در کرانه باختری یورش میبرد، به خانهها حمله میکند، میکشد، مجروح، ویران و بازداشت میکند. در عین حال، هزاران جریب از زمینهای ما را مصادره میکند».
به گفته او، اسرائیل فلسطینیها را «از خانههایشان بیرون میکند» تا برای خودش شهرکسازی کند؛ در حالیکه «محاصره جنایتکارانه در غزه» ادامه دارد.
این حمله که جنگی جدید میان حماس و اسرائیل رقم زد، بار دیگر نگاهها را به نقش محوری این فرمانده نظامی حماس که بیش از ۳۰ سال است توانسته از چنگ اسرائیل فرار کند، جلب نمود.
محمد الضیف کیست؟
او، معروفترین «محمد» غزه است و قهرمان فلسطین؛ در شناسنامهای که دهها سال است به کار او نمیآید، «محمد دیاب ابراهیم المصری» نام دارد، اما مردم غزه و کرانه باختری به او لقب «محمد ضیف» دادهاند.
محمد الضیف، ۶۰ ساله و از اهالی غزه است. او که از سال ۲۰۱۵ در فهرست تروریستی ایالات متحده آمریکا قرار گرفته، بیش از ۳۰ سال است که به عنوان تهدیدی مستقیم علیه امنیت داخلی آمریکا شناخته شده، و به طور حتم از میان برداشتن او یکی از اهداف بزرگ اسرائیل در جنگ جاری است.
از سالهای نخست زندگی محمد ضیف اطلاعات چندانی وجود ندارد.
نقل قولمحمد دیاب ابراهیم المصری، معروف به محمد الضیف، سال ۱۹۶۵ میلادی در اردوگاه آوارگان خانیونس در جنوب نوار غزه ، زمانی که این منطقه تحت کنترل مصر بود ؛ در خانوادهای فلسطینی متولد شد.
خانواده ای که پس از تأسیس رژیم اشغالگر از روستای القبیبه واقع در شمال غرب بیت المقدس به غزه مهاجرت کرده بود. اردوگاهی که پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ایجاد شد.
ضیف مدرک «علوم» را از دانشگاه اسلامی غزه گرفت و به تحصیل در رشتههای فیزیک، شیمی و زیستشناسی پرداخت. و از آن هنگام به گروههای اسلامگرا گرایش یافت؛ از این رو او به عضویت گروه اخوانالمسلمین درآمد و از فعالان این گروه اسلامگرا شد.
الضیف پس از آن به عضویت گروه حماس در آمد و از برجستهترین فعالان میدانی این گروه شد.
او پس از پیوستن به حماس در جریان انتفاضه اول یا قیام فلسطینیها در سال ۱۹۸۷، به محمد ضیف معروف شد.
یک منبع آگاه در حماس گفت که ضیف سال ۱۹۸۹ از سوی اسرائیل دستگیر و برای حدود ۱۶ ماه زندانی شد.
در همان ایام دانشجویی، نخستین گروه تئاتر شهری را در غزه شکل داد. او به هنر علاقه داشت؛ برای همین ریاست کمیته سرگرمی دانشگاه را بر عهده گرفت و در یک نمایش کمدی هم ایفای نقش کرد.
نقل قولگفته میشود که او در طی ۲۰ سال گذشته، در عملیات بیشماری علیه اسرائیل شرکت داشتهاست.
او در جریان تحصیل در دانشگاه اسلامی «الجامعه الاسلامیه»، اقدامات جهادی خود را پساز پیوستن به شاخه دانشجویی «فراکسیون اسلامی» آغاز کرد و بعد از آن، وارد گروههای تازهتأسیس مسلح حماس شد تا اینگونه در میان غزه و کرانه باختری اشغالی دائم در گردش باشد.
او در بحبوحه درگیریهای طولانی و طافتفرسای اسرائیل و فلسطینیان که ردپایی نا زدودنی در خاورمیانه برجای گذاشت، بزرگ شد.
چرا «الضیف»؟
تواناییهای او در مخفی شدن، عامل زنده ماندنش تا کنون است، تا جایی که آخرین عکس رسمی از او به بیش از ۲۰ سال پیش باز میگردد.
نام شناسنامهای او محمد دیاب ابراهیم المصری است اما از آنجایی که برای فرار از حملات اسرائیل پیوسته محل اقامت خود را تغییر میداد، لقب ضیف که در عربی به معنای "مهمان" است به او داده شد. و این لقب، استعارهای از چریک گریزپایی است که سالهاست رهبری گردانهای «عزالدین قسام» شاخه نظامی حماس را به عهده دارد.
نقل قولانتخاب این لقب از آنجا بود که او بیش از یک شب در یک جا نمیماند و هر شب جای خود را عوض میکند
او هیچ وقت یکجا بند نمیشود و با این ترفند کلاسیک نظامی، دستکم هفت عملیاتی که از سوی رژیم صهیونیستی برای ترور او طراحی شده را ناکام گذاشته است.
ادامه دارد ...
پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند ، مثبت را فراموش نکنند.
پ.ن 2 : به دلیل طولانی بودن مطلب ، باقی مقاله در پست بعدی ارسال می گردد.
-
2
-
31
-
-
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست
شب گذشته یک بحث جالبی در بروزرسانی مطرح شد که به درخواست دوست عزیز ، جناب @SAEID عزیز ؛ بخش اول اون مطالب مطرح شده به اینجا منتقل شد.
در این پست ادامه بحث رو با هم ببینیم :
@bidar : @mehran55 چقد ممکنه به این ۵۰۰ نه به ۱۰۰ میلیارد نزدیک شد؟
@mehran55 : @bidar از چه نظر چقدر ممکنه نزدیک شد؟ بودجه؟ اراده خرید؟ تمایل فروشنده؟
@mehran55 : @bidar مهمترین فاکتور اراده خرید است. و کم اهمیت ترین فاکتور تمایل فروشنده. تأمین بودجه هم بین این دو است. در واقع اگر شما اراده برای خرید داشته باشید ، راه تأمین پولش رو هم پیدا می کنید و وقتی که اراده و پول رو فراهم کنید و مثلا در مارکت جهانی بگید که من 500 میلیارد دلار دارم و می خوام سلاح بخرم ، همه تولید کننده ها جلو خونه شما صف می کشند. حتی خود آمریکا هم اعلام تمایل می کنه که یه شما سلاح بفروشه (فشار لابی تولید کنندگان سلاح در آمریکا ، برای یک رئیس جمهور خرد کننده و غیر قابل تحمل است)
@SAEID : سلام ، شب همگی خوش ، بحث جالبی بود و درش حضور نداشتم ! ولی انصافا دیدتون خوبه 500 تا 700 میلیارد دلار ! جالبه ! برای هر کاری باید کارشناسی کرد و شرایط روز و آینده رو در نظر گرفت ، قرار نیست به شرایط سال 1359 برگردیم ، شرایط 59 ماند در سال 59 ، حتی برنامه ای که قبل انقلاب برای سال 66 داشتن هم با شرایط امروز سازگاری نداره و اون هم ماند در زمان خودش ، شرایط امروز رو یعنی از سال 2022 در نظر بگیرین تا 2062 و هر برنامه ریزی و سرمایه گذاری باید این بازه زمانی چهل ساله رو پوشش بده ، بخصوص در بخش زیرساخت و ظرفیت های توسعه آتی در هر بخش عملیاتی ، پشتیبانی ، تحقیقاتی و توسعه و تولید و ... خرج کردن سرمایه گذاری تعیین شده هم کار چند سال نیست ، باید برنامه بلند مدت طراحی کرد مثلا 20 ساله و اون رو به بخش های 4 یا 5 ساله تقسیم کنیم ، اینطوری میتوان بعد از 20 سال به یک پکیج کامل دست یافت و با زیرساخت قرار دادن این پکیج به 20 سال بعد از اون فکر کرد و با هزینه ای به مراتب کمتر بهش دست یافت
@SAEID : به عبارت بهتر ، مسیر توسعه و نوسازی مانند یک پلکان هست که باید تمام پله ها رو طی کنیم ، حتی اگر در برخی مواقع جهشی جلو بریم و دو پله رو همزمان بالا بریم ، باز هم این کار رو همیشه نمیتوان انجام داد و همچنان نیز باید تمام پله ها را طی کرد ، برنامه ریزی که قبل انقلاب صورت گرفت با اینکه ناتمام ماند ولی چارچوب کلی پکیج مربوطه تا 20 سال بعد رو شامل میشد و تا اواخر دهه 70 شمسی میتونستیم با اون پکیج جلو بیایم (با یا بدون جنگ) ولی با ورود به دهه 80 لازم بود که پله های 20 سال بعدی رو طراحی و سرمایه گذاری کنیم که این کار انجام نشد و کاری به دلایلش ندارم ، امروز یک گپ 20 ساله داریم که طی نشده و پر کردن این فاصله هم نیاز به مقداری سرمایه گذاری بیشتر داره و هم به زمان بیشتری نیاز دارد ، به عنوان مثال اگر ما میتونستیم از دهه 80 جنگنده ای مثل سوخو30 رو تهیه کنیم ، امروز حتی با ورود به خدمت یک جت نسل پنج به زمان استانداری برای دستیابی به تجربه و دانش لازم جهت استفاده از تمام قابلیت های اون نیاز داشتیم ، ولی الان که این راه طی نشده با ورود یک جت نسل 4.5 یا 5 به زمان به مراتب بیشتری نیاز داریم تا دانش و تجربه لازم در بین پرسنل نیروی هوایی بوجود بیاد
@SAEID : در حالتی که مسیر توسعه رو درست طی کرده بودیم و اگر ورود به خدمت جنگنده های جدید رو ابتدای 2023 در نظر بگیریم ، تقریبا در سالهای 2025 الی 2026 میتونستیم به امکان استفاده کامل از جنگنده جدید دست پیدا کنیم ، ولی الان که این مسیر با یک قطعی طولانی همراه بوده ، باید برای سالهای 2027 الی 2028 برنامه ریزی کنیم که بتوان از تمام قابلیت های عملیاتی و تکنولوژیک جنگنده جدید استفاده کرد ، باید هزاران ساعت پرواز تمرینی و تست های مختلف انجام بشه و اونها رو متخصصین نیروی هوایی تحلیل کنن و به مرور زمان به یک پکیج مناسب برای هر نوع ماموریتی دست پیدا کنیم که این پکیج از راه افزایش دانش و تجربه بدست میاد
@mehran55 : @SAEID سلام سعید جان. این بحث 30 شهریور 1359 الزاما به این معنا نیست که ما باید دقیقا همون تعداد از هر جنگ افزار رو داشته باشیم. بلکه معنایش این است که به همان نسبت سال 59 توان دفع تهدیدات از کشور رو داشته باشیم. در حالت درست و اصولی یک نیروی مسلح باید یک استاندارد مشخصی داشته باشه. بگذارید یک مقایسه ای داشته باشیم.
@mehran55 : @SAEID در سال 1359 (و پیش از اون) ما 5 همسایه داشتیم که باهاشون مرز رمینی مشترک داشتیم. یعنی پاکستان و افغانستان (در شرق کشور) ، شوروی (در شمال کشور) و ترکیه و عراق (در غرب کشور). در جنوب هم با تعدادی کشور مرز آبی داشتیم. یعنی کویت، عربستان ، قطر، بحرین ، امارات و عمان. حالا این کشورها رو از نظر سطح تهدید بررسی کنیم (دوران پیش از انقلاب) . با پاکستان و ترکیه پیمان دفاعی سنتو رو داشتیم پس تهدید تلقی نمیشدند. افغانستان هنوز توسط شوروی اشغال نشده بود و ارتش کلاسیک افغانستان در گام های ابتدائی تشکیل بود و خطری برای ما نداشت. یعنی همسایگانی که مرز زمینی داشتیم فقط عراق و شوروی بودند که تهدید تلقی می شدند. در برابر شوروی هم ارتش شاهنشاهی خودش رو از پیش بازنده می دانست و در صورت حمله شوروی به ایران ، طرح عقب نشینی تا کوه های زاگرس رو داشت. پس تنها تهدید نظامی هم تراز برای ما عراق بود. در مرزهای آبی جنوب هم عربستان بر پایه استراتژی دو ستونی نیکسون متحد ما و یکی از دو ستون ایالات متحده در منطقه بود. عمان هم که به خاطر عملیات ظفار کاملا وامدار ما و متحد ما بود. باقی خرده ریزهائی مثل کویت و امارات و قطر و بحرین هم اصولا چیزی به نام ارتش کلاسیک در سطح ایران نداشتند. پس تمام برنامه توسعه نظامی نظام پهلوی فقط و فقط برای مقابله با عراق بود.
@mehran55 : @SAEID اما الان : ما 15 همسایه داریم. افغانستان و پاکستان در شرق ، ترکمنستان و رژیم باکو و ارمنستان در شمال ، ترکیه و عراق در غرب . در شمال همسایگی دریائی با قرقیزستان و روسیه داریم و در جنوب هم همسایگی و هم مرزی دریائی با عربستان و همون خرده ریزهای جنوب. پاکستان تبدیل به یک قدرت اتمی شده و روابط خوبی با سایر رقبای منطقه ای ما نظیر عربستان داره. (الان تهدید نیست اما پتانسیل تبدیل شدن به تهدید رو داره). افغانستان امروز یک کانون صدور نا امنی به درون خاک ما است (دو گانه طالبان و داعش) . در شمال ترکمنستان و رژیم باکو در حال تبدیل شدن به متحدان استراتژیک صهاینه هستند. ترکیه عضو ناتو ، در بسیاری از مواقع با ما تضاد منافع یا تزاحم منافع داره و امکان تبدیل شدن به تهدید رو داره. در غرب کشور عراق امروز (نه عراق فردا) فاقد یک ارتش کلاسیک قوی است اما در شمال و اقلیم به خاطر حضور پر رنگ صهاینه و گروهک های کرد تجزیه طلب قابلیت صدوز نا امنی به درون مرزها رو داره. در جنوب عربستان به شدت بر روی نیروهای مسلح خودش سرمایه گذاری کرده و با ما تعارض منافع شدید داره و باقی خرده ریزها هم حداقل نیروهای هوائی و پدافندی قابل قبولی برای خودشون درست کرده اند. در واقع ما امروز فقط از مرزهای ارمنستان و عمان یک مقدار خیال مون راحت است.
@mehran55 : @SAEID در سال های پیش از انقلاب جمعیت کشور 34 میلیون نفر بود که استادارد 2.5 درصد برای نیروهای مسلح میشد 850 هزار نفر. از این مقدار 650 هزار نفر نیروی زمینی بود. حدود 150 هزار نفر نیروی هوائی و پدافندی و قرار بود که نیروی دریائی هم در آینده به 50 هزار نفر برسد
@mehran55 : @SAEID الان جمعیت کشور بیش از 85 میلیون نفر است که با کاهش استاندارد از 2.5 درصد به 2 درصد جمعیت کشور باید 1 میلیون و 700 هزار نفر نیروی مسلح داشته باشیم. یعنی علی رغم بیشتر شدن مرزهای دارای وضعیت قرمز و نارنجی از یک مرز به 7 الی 11 مرز ، درصد سرانه جمعیتی نیروی نظامی کشور رو نیم درصد هم کم بکنیم باز هم به یک نیروی مسلح بزرگ احتیاج داریم. (این نیرو باید در قالب دو ارتش به نام های ارتش و سپاه تقسیم شود)
@mehran55 : @SAEID برای این نیروی مسلح بیش از یک و نیم میلیون نفری احتیاج به نوسازی همه تجهیزات و امکانات داریم. ازتجهیزات و تسلیحات انفرادی پیاده نظام تا جنگ افزارهای پیشرفته هوائی ودریائی و زمینی و هلی کوپتری و ... همینطور احداث پایگاه های جدید هوائی و بازسازی اسکله های دریائی و پایگاه های هوائی قدیم. انجام این همه نوسازی برای این جمعیت 1.7 میلیون نفری نیروهای مسلح (منهای سازمان رزمی بسیج) ، واقعا رقم 500 میلیارد دلار رقم عجیب و غیر عادی نیست.
@mehran55 ; @SAEID حضور آمریکا و دیگر اروپائی ها در همسایگی کشور رو مثل همون بحث شوروی حذف کردیم. چون تاکتیک دفاعی کشور در برابر آمریکا نبرد ناهمتراز و نامتقارن است و نه نبرد با نیروی کلاسیک.
@mehran55 : حالا اگر بخواهیم مثل رژیم گذشته درصد نیروهای مسلح به جمعیت کشور رو 2.5 درصد بگیریم ، اون وقت بابد 2 میلیون و 125 هزار نیروی نظامی داشته باشیم (منهای نیروی انتظامی و نیروی مقاومت بسیج) یعنی 425 هزار نفر بیشتر که میرسیم به عدد 700 میلیارد دلار برای نوسازی کامل . یعنی از خرید جلیقه ضد گلوله و سلاح انفرادی مناسب و جدید برای پیاده نظام تا خرید آواکس و جنگنده تا خرید ناوشکن برای حضور مقتدر در شمال اقیانوس هند
@mehran55 : لازم به ذکره که این عبارت «خرید جنگ افزار» الزاما خرید از خارجی نیست. بلکه خرید از تولیدکنندگان داخلی (نظیر ودجا) هم خرید محسوب میشه.
@SardarJangal : الان GDP ایران 231 میلیارد دلار هست با فلنگ بستن سرمایه گذاران داخلی از ایران و وضع تحریم های جدید این عدد آب هم میره 500 میلیارد دلار در بازه 10 ساله میشه سالی 50 میلیارد دلار یعنی سالی 1/4 GDP ایران که شدنی نیست. خیالتون راحت 10 سال دیگه هم همین جایی هستیم که الان هستیم
@mehran55 : @SardarJangal سلام. اینکه ما ده سال دیگه یا بیست سال دیگه کجا هستیم رو نمی دونم. چون نه پیشگو هستم و نه تصمیم گیر نظامی در نیروهای مسلح و نه تصمیم ساز دفاعی در مجلس یا دولت. من طرف حسابم آمار و ارقام است. یعنی با یک محاسبه ساده می دونم چه چیزی باید داشته باشیم. اینکه به این نیاز می رسیم یا نه رو واقعا نمی دونم. یعنی نه اطلاع دارم و نه اگر اطلاع هم می داشتم (که یقینا هیچ اطلاعاتی در این خصوص ندارم) صلاحیت بیانش رو داشتم.
@oldmagina : @mehran55 سلام . در مورد این که اگر اراده و پول خرید جور بشود ، همه تولید کنندگان تسلیحات جلو خونه ما صف بکشند ، کمی تردید داشته باشیم بهتر است ، باعث میشه بعدا سر خورده نشویم
@oldmagina : @mehran55 در مورد توان نظامی موجودمون در سال 59 هم فکر می کنم کمی باید تجدید نظر کنیم چون اگر واقعا توان روی کاغذ رو داشتیم ، عراق جرات شروع جنگ را نمی کرد
@MR9 : @oldmagina سلام - خرید سلاح یک ارتباط دو یا چند طرفه هست ... ولی مشکل ما فعلا در نیروی هوایی ، به نوع نگاه عزیزان به این حوزه مربوط می شود
@MR9 : @oldmagina در خصوص اینکه عراق چرا سال 59 به ما حمله کرد هم مجموعه ای از مولفه های مختلف در کنار هم قرار گرفت تا این اتفاق را شاهد بودیم ، ارتش عراق سالها بود که روند توسعه رزمی ما را دنبال میکرد و طبیعتا بر همین اساس خودش را گسترش می داد ... انقلاب که شد ، باز هم مجموعه ای از عملکردهای داخلی که بحث اش مفصل هست ، چه در حوزه تصفیه ها و چه در تصمیم گیری های نظامی و حتی نگاه های خاص به ارتش باعث شد که عراقی ها در محاسبات خودشون یک تجدید نظری بکنند و به گفته خودشون البته ، یکسری تحریکات از سمت عامل سومی باعث شد که به این فکر بیافتند که با یک حرکت امکان جدا کردن خوزستان یا رسیدن به تهران را دارند
@SardarJangal : @mehran55 پولش رو نداریم پولش برای همین جای فعلی خواهیم بود
@scorpion57 : @MR9 سلام با اون وضع و حال ایران باز هم موفق نشدند یه سوال اگر برنامه نظامی ایران تکمیل میشد آیا فکر حمله به ایران در مخیله عراق خطور می کرد؟
@scorpion57 : @SardarJangal @mehran55 سلام 500تا700میلیارد رقم بسیار بزرگی ست اون هم با این اقتصاد ورشکسته فساد زده تحریم شده ولی این مبلغ قطعی باشه همین الان این رو به ترامپ بدین خودش یک تنه همه چی رو راست و ریست می کنه
@MR9 : @scorpion57 سلام - صبح بخیر .. بنده یک نظری دارم .. در اینکه موفق نشدند که خوب درست هست ولی ضربه خودشون را بدترین شکل ممکن زدند و این چیزی هست که توی تحلیل ها دیده نمی شود در اغلب موارد .. تبعات سیاسی - نظامی - امنیتی و ...
@scorpion57 : @MR9 صبح شما هم به خیر حداقل عراق در محاسباتش این رو لحاظ می کرد و تن به جنگ با ما نمی داد
@oldmagina : @MR9 درست می فرمایید ولی مساله این است که این نوع نگاه تنها مشکل ما نیست ، بلکه یکی از مشکلاتی است که گاهی در مقایسه با بقیه ممکن است خیلی هم حاد نباشد
@MR9 : @scorpion57 تسلیح ایران در آن زمان ( فضای دوقطبی جنگ سرد ) تابعی بود از ارتباط میان دو بلوک .. یعنی بحث دفاع از تمامیت ارضی ایران تنها در چهارچوب منافع یک قدرت بزرگتر تعریف می شد و اگر این منافع به هر دلیلی تغییر می کرد ، طبیعتا در روند مسلح کردن ایران هم تغییراتی ایجاد می شد .... کما اینکه یکسری از تسلیحاتی که درخواست داده شد را هرگز با تحویل آن موافقت نکردند
@scorpion57 : @MR9 بله دقیقا همین طوره البته فاکتوری به نام اراده ما نادیده گرفته شده.کما اینکه همه می خواستند بشا اسد بره ولی موند (حالا با هر قیمتی)
@MR9 : @scorpion57 اما اگر روند what if را مبنا قرار بدیم ، بله ... تکمیل طرح های تقویت توان نظامی ما ، قطعا محاسبات ارتش عراق را تغییر می داد
@oldmagina : @MR9 در مورد حمله عراق منظورم این بود که دوستان توان رزمی ایران را از نظر سخت افزار و روی کاغذ خیلی خوب حساب می کنند ، متاسفانه ما از نظر نیروی زمینی در سال 59 حتی روی کاغذ هم اوضاع خوبی نداشتیم و البته از نظر توان هوانیروز و هوایی هم فقط روی کاغذ و در موجود بودن سخت افزار برتری داشتیم
@MR9 : @scorpion57 بعنوان مثال ... تحویل همون 5-6 فروند ای وکس ، تقریبا یک انقلاب راهبردی برای نیروی هوایی می بود ، چون تقریبا همه خاک عراق زیر پوشش رصد قرار می گرفت و هر تحرکی از هر پایگاه هوایی قابل تحلیل می بود و این فرض که عراق امکان یک حمله مثل 31 شهریور 59 یا حتی حملات به خارک یا در اواسط جنگ ، به بنادر ایران در عمق بیشتر را بدست آورد ، بطور کامل منتفی می شد
@scorpion57 : @oldmagina سلام از نظر هوا نیروز و هوایی و دریایی تا دستکم 3سال برتری مطلق داشتیم با محاسبات امروزی در طی این 3سال میشه نسخه دو کشور رو پیچید
@oldmagina : @scorpion57 این برتری را داشتیم ولی روی کاغذ البته ! این برتری زمانی واقعی میشد که پشتیبانی نظامی واقعی برای تسلیحات موجود هم وجود خارجی داشت .
@MR9 : @oldmagina درسته ... فقط کافی هست وضعیت لشکر 92 زرهی اهواز را در دو سال منتهی به شروع جنگ بررسی کنیم
@scorpion57 : @oldmagina متوجه برتری هوایی رو کاغذ نمی شم برتری ما تو این حوزه ها در میدان جنگ کاملا مشخصه ولی ضعف مفرط نیروی زمینی پاشنه آشیل ما بود
@oldmagina : @MR9 بر خلاف چیزی که مطرح میشه ، کودتای نوژه متاسفانه موفق بود . همه فکر می کنند که موفقیت کودتای نوژه در این بود که سیستم حکومتی عوض شود ، منتها الان اگر دقیق تر نگاه کنیم ، موفقیت کودتای نوژه این بو.د که قبل از حمله عراق توان رزمی ایران را چنان نابود کند که همین اوضاع آن روزهای نیروی هوایی و نیروی زمینی را به وجود بیاورد.
@MR9 : @oldmagina درواقع ترکیب نگاهی که جامعه نسبت به ارتش پهلوی داشت و این حوادثی که نام بردید ، ضربه های مهلکی بود .. گزارش های شهید فکوری در این خصوص واقعا عبرت آموز هست در خصوص عناصر کودتاچی و خانواده های آنها ..... فقط و فقط هوشمندی امام (ره) بود که نگذاشت شیرازه ارتش از هم بپاشد درآن زمان
@oldmagina : @scorpion57 برتری هوایی ما در دارایی سخت افزاری سلاح بود ، متاسفانه در زمینه تامین مهمات و تعمیرات و قطعات صفر بودیم و این یعنی برتری روی کاغذ
@scorpion57 : @oldmagina اون چرخه مورد نظر ما تکمیل نشد
@oldmagina : @scorpion57 چرخه ای قرار نبود تکمیل شود ، مساله این است که اگر به توسعه نیروهای مود نظر در سال 63 و 65 و 69 هم می رسیدیم ، بازهم در چرخه تعمیرات و مهمات و قطعات وابسته نگه داشته می شدیم . باز هم می شدیم همان توان روی کاغذ .
@scorpion57 : @oldmagina کارهای زیر ساختی زیادی در دست اقدام بود چه در تولید جنگنده و هلی کوپتر و چه تولید مهمات و ...البته در رژیم گذشته فقط آمریکا نبود مجموعه ایی از کشورهای بلوک غرب همکاری میشد البته اینها همه اگر میشد هست
@MR9 : @oldmagina یک نکته ای را باید انصاف داشت ... برنامه هایی که برای تولید مهمات و تجهیزات برنامه ریزی شده بود و درسالهای بعد با سرمایه گذاری تکمیل شد ، از همین دوره تقریبا شروع شد ، بخصوص در حوزه ضد زره و بالگردی
@MR9 : @oldmagina مجموعه زیرساختهایی که در تهران و شیراز سنگ بنای آنها گذاشته شد بخصوص در حوزه الکترونیک ، ابزار دقیق و.... طراحی اولیه اش از میانه دهه 50 شروع شد تا یک جایی پیش رفت ،زمانی که انقلاب شد ، متوقف شد ... بعد از مدتی ادامه پیدا و آنقدر روی حساب و کتاب بود که امروز بعد از قطع کامل ارتباط با شرکت بل ، یعنی حدود 4 دهه ، ناوگان موجود قبلا خریداری شده و حتی ناوگان اضافه شده را دارد سرویس می دهد
@oldmagina : @MR9 من منکر امکانات و تاسیسات ایجاد شده و برنامه ریزی شده در زمینه تعمیر و نگهداری و مهمات نیستم منتها مساله سر این است که آیا به ما امکان تحقیق و توسعه در شاخه های اصلی هم داده می شد یا فقط آموزش تکنسین بود برای تعمیر و نگهداری ؟ در واقع با ایجاد این زیر ساختها فقط به ما امکان دارا بودن تکنسین های تعمیر و نگهداری داده می شد.و نه امکان تحقیق و توسعه .
@MR9 : @oldmagina اینجا دو تا فرضیه وجود دارد. یکسری معتقدند که ما را در حد همین تعمیر و نگهداری نگه داشته بودند ... یکسری هم معتقدند که روندی به شکل جلو می رفت که با توسعه زیرساختهای دانشگاهی و افزایش کیفیت علمی دانشگاه های ما ، این امکان فراهم می شد که پا را فراتر از بحث تعمیر و نگهداری صرف بگذاریم
دیگه بعد از این بحث رفت سمت ترکیه و توان نظامی این کشور که به تاپیک ارتباطی ندارد.
@mehran55 : سلام مجدد. این چند ساعتی که نبودم عجب بحث پویا و جذابی شد. فکر نمی کردم به اینجاها کشیده بشه. خیلی عالی بود. ++++
@mehran55 : @oldmagina در خصوص استفاده از تاریخ 30 شهریور 59 ، علتش این بود که اگر به قبل از 22 بهمن 57 اشاره میشد یحتمل مسئله سیاسی میشد. اما در واقع استعداد رزمی پیش از انقلاب مدنظر یود
@mehran55 : @oldmagina در واقع برنامه توسعه نظامی کشور (حالا مهم نیست که این برنامه رو خارجی ها ریختند یا داخلی ها) بر دو فاکتور استوار بود. نسبت نیروهای مسلح به جمعیت و تعداد مرزهای دارای وضعیت قرمز (امکان وقوع جنگ) و دارای وضعیت نارنجی (پتانسیل وقوع درگیری و نزاع) . بحث این بود که الان هم جمعیت کشور بیشتر شده و هم تعداد مرزهای قرمز و نارنجی در اطراف کشور بیشتر شده. پس طبیعتا باید سازمان نیروهای مسلح (چه در حوزه سخت افزار و جنگ افزار و چه درحوزه نیروی انسانی و نرم افزار) باید نسبت به اون سال توسعه پیدا بکنه.
@mehran55 : خیلی از مباحثی که دوستان مطرح کردند استفاده بردم
@SAEID : پیشنهاد میکنم بحث نوسازی نیروهای مسلح رو ببریم در تاپیک مربوطه تا برای آیندگان ثبت بشه ، البته نه بصورت کپی پیست ، دوستان به ترتیب زمان ارسال ، نوشته ها رو در تاپیک ارسال کنن ، بعد از مهران جان هم من پست میزنم و ...
... پایان
-
1
-
10
-
-
با عرض سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست
شب گذشته یک بحث جالبی در بروزرسانی مطرح شد که به درخواست دوست عزیز ، جناب @SAEID عزیز ؛ اون مطالب مطرح شده به اینجا منتقل شد :
@majid363 : @mehran55 ما یک نیروی هوایی و زرهی قوی میخوایم هم برا طالبان و هم باکو .
@scorpion57 : سلام نیروی کلاسیک در شان ایران
@majid363 : @scorpion57 علیکم اسلام پایگاه های مرزی مثل دزفول باید اف۱۶ گریفن یا جی۱۰ پایگاههای مثل اصفهان رافال یا جی ۱۵ یا سوخو۳۵ . حداقل ۱۰۰۰ mbt باید داشته باشیم
@mehran55 : @majid363 @scorpion57 نیروی نظامی کلاسیک کشور باید به سرعت بازسازی و نوسازی بشه. هوانیروز و هوائی و زرهی و ... خلاصه همه شاخه های نیروی کلاسیک نیاز به نوسازی فوری داره.
@scorpion57 : @majid363 فعلا که از اون ۲۴تا سوخو۳۵ هم خبری نشد
@majid363 : @scorpion57 به نظر من ۲۴ تا کمه به نظر من حداقل ۱۰۰ تا گریفین یا جی۱۰ و ۱۵۰ تا جی ۱۵ یا رافال مدنظرمه
@majid363 : @mehran55 در بهترین حالت شاید ۶۰ یا ۷۰ درصد جنگنده ها عملیاتی باشن
@mehran55 : @majid363 متأسفانه برای قوی شدن در حوزه نظامی ، اول باید اقتصادمون قوی بشه. وگرنه تجربه عراق صدام و یا شوروی سوسیالیستی جلو چشم مون است که بهم خوردن نسبت و تناسب بودجه دفاعی با سایر بخش های بودجه، منجر به سرنگونی اون حکومت ها شد.
@majid363 : @mehran55 اتفاقا به نظر من توسعه صنایع عراق یا شوروی به خاطر سرمایه گذاری رو ارتششون بوده.
@mehran55 : @majid363 توسعه صنایع بحث دیگری است. بحث من این بود که چند درصد از بودجه کل کشور باید به بخش دفاعی تعلق بگیره. معمولا درصد استاندارد بین 2.5 درصد تا 7 درصد است و اگر از 7درصد بالاتر بره معمولا اقتصاد اون کشور قدرت تاب آوری هزینه های دفاعی رو نداره و میره به سمت ورشکستگی اقتصادی و بعدش هم نتیجه میشه فروپاشی اجتماعی.
@scorpion57 : @mehran55 کشور تو رکوده شاید مثل آمریکا این صنایع باعث شکوفایی بشه
@majid363 : @mehran55 اگر روزی به نحوی امکان خرید جنگنده تانگ توپ بالگرد برای ما فراهم شد به نظر من دولت باید دهها میلیارد دلار خرید بکنه
@mehran55 : @scorpion57 عرض کردم منظور من سرمایه گذاری توی صنعت نیست. صنایع (منجمله صنایع نظامی) مولد اقتصادی هستند و برگشت سرمایه دارند. اما خرید جنگ افزار و استخدام نیروهای مسلح جدید بازگشت سرمایه مستقیم ندارند (به قول اهل اقتصاد ؛ غیر مولد هستند) و نتیجتا بالانس بودجه ای و دخل و خرج کشور رو بهم می ریزند
@ISLFK : ما از نظر ارتقای نیروی هوایی و زمینی سالهای متمادی غفلت کردیم اینطوری نیست که طرف مقابل منتظر ما بشینه که ببینه کی افتخار میدیم یه نگاهی هم به اینها بکنیم دنبال روزنه هستند برای ضربه زدن
@bidar : @ISLFK هر چی که هست، الان دیره، به نقطه ای رسیدیم ک اگر اتفاقی بیوفته، خرید هم بکنیم ، طول میکشه تا جای خودشو در یگان ها پیدا بکنه
@ISLFK : @bidar متاسفانه همینطوره ولی دست دست کردن هم بی معینه.
@Crash : @Amirali123 @majid363 در مورد زرهی فقط به mbt نیاز نیست شما به طیف گسترده ای خودروهای رزمی و لجستیکی نیاز دارید
@scorpion57 : @Crash سلام اینجا وضع از هوایی هم خرابتره
@Amirali123 : @Crash روی زمین به هیچ عنوان بر خلاف آسمان تک مدلی ممکن نیست
@mehran55 : @Crash @ISLFK اگر بخواهیم واقع بین باشیم برای نوسازی کامل نیروهای مسلح ایران (نیروهای چهارگانه ارتش و سپاه) به چیزی حدود 500 الی 700 میلیارد دلار بودجه نیاز داریم. چون در همه زمینه ها اونقدری تعلل کریم که توی همه بخش ها به مو رسیده. درسته که هنوز قطع نشده اما هر آن و هر لحظه ممکنه که قطع بشه.
@Crash : @scorpion57 سلام تازه بحث تجهیزات انفرادی و توپخانه هم باید به این لیست اضافه کرد....
@bidar : خبری شده امشب دوباره بحث خرید شده؟
@MR9 : @bidar نه .. تقویت روحیه هست
@majid363 : @Crash حق با شماست این mbt نماد زرهی هست
@Crash : @mehran55 هرچقدر هم زمان ازدست بدیم فاصله فناوری بیشتر میشه که هزینه خرید و زیرساختی آموزشی به دنباله اون افزایش خواهد یافت...
@mehran55 : @Crash دقیقا. هر روز تأخیر داره هزینه ها رو تصاعدی بالا می بره.
@bidar : @MR9 هر چی بیشتر بحث میشه، بیشتر دلسردی و ناامیدی و گاها ترس رو حس میکنیم
@MR9 : @bidar باور کنید ، نه دلسردی هست ، نه ترس و نگرانی ..... این فقط یک دغدغه جدی هست ....
@bidar : @MR9 میدونم، ولی اوضاع خیلی خطرناک شده، این کمبوده ها بیشتر نمود پیدا میکنه...ب
@MR9 : @bidar ما توی جمهوری اسلامی اصلا نباید به سه تای اولی حتی فکر کنیم ... چون کامل ذهن خودمون را آماده می کنیم که تحلیل های طرف مقابل را قبول کنیم و این حتی از نداشتن نیروی هوایی خطرناک تر هست
@bidar : @MR9 درسته، این سه تا ، توان تحلیل و فکر رو مختل میکنند
@ISLFK : @mehran55 دقیقا. میشد حداقل ۱۰ ۲۰ درصد این هزینه رو در طول سالیان به راحتی سرشکن کرد ولی نکردند و نشد و الان دیگه با این شرایط آچمز کننده روبرو شدیم
@MR9 : @bidar ولی یک نکته هست ... این صحبتها و دغدغه های ما اگر تبدیل به تحلیل بشود ، مثل ارزش افزوده ، تاثیرش به مراتب بیشتر هست روی تصمیم گیرهای نظامی مملکت@bidar : @ISLFK دوره ای که کلی پول داشتیم، اینقدر تحریم نبودیم، میشد کلی خرید کرد، جنس دسته اول هم نمی خریدن، مهم نبود، حداقل کمیت رو حفظ میکردن، بحثای اقتصاد جنگ جناب واریو خیلی مهمه، همین بحث کمیت تانک های مورد نیاز، بخواهیم یه سال جنگ کنیم، حداقل چند هزارتا تانک میخواهیم@bidar : @MR9 ان شا الله که بشه
@MR9 : @bidar انشا... همیشه باید امیدوار بود
@mehran55 : @ISLFK @bidar @scorpion57 این 500 الی 700 میلیارد دلار یک برآورد نسبتا دقیق است که توان نظامی کلاسیک ایران رو به روز 30 شهریور 1359 (یک روز پیش از شروع جنگ ایران و عراق) برگردونه. با 500 تا میشه به اون کمیت رسید و با 700 تا به اون کیفیت. البته معلوم نیست که واقعا اون کمیت و کیفیت جوابگوی تهدیدات امروزمون هم باشه یا باز هم کم میاریم.
@mehran55 : @scorpion57 @bidar @ISLFK الان توضیح میدم که چرا ممکنه جوابگوی امروز نباشه.
@NIX : صد سال طول میکشه!!! تازه اگر پول خوب باشه @mehran55
@Amirali123 : ما الان یه چماق بزرگ داریم که برای واکنش وشون دادن نسبت به تهدیدات کوچک و متنوع اطرافمون خیلی بزرگ و سنگینه و این ناشی از توسعه نا متوازن توان دفاعی مون هستش
@mehran55 : در رژیم گذشته ما یک ابرقدرت در همسایگی شمال داشتیم. امروز یک ابرقدرت دیگه در همسایگی خودمون اما پراکنده در چند کشور داریم. در رژیم گذشته با ترکیه و پاکستان پیمان سنتو رو داشتیم اما الان با این دو کشور روابط آرام اما قابل تبدیل شدن به منازعه رو داریم. در رژیم گذشته این شیخک های حاشیه خلیج فارس ارتش دندان گیری نداشتند. اما الان از نظر هوائی و به زودی دریائی تبدیل به تهدید میشن. در رژیم گذشته عربستان علاوه بر اینکه در دکترین دو ستونی نیکسون دوست ما بود ، توان نظامی چندانی هم نداشت. اما الان بسیار توسعه نظامی پیدا کرده و در شمال هم حداقل دو همسایه شمالی ما یعنی ترکمنستان و رژیم باکو با مهمترین دشمن ما یعنی صهاینه در اوج همکاری نظامی هستند.
@mehran55 : @NIX نه صد سال طول نمیکشه با یک قرارداد تهاتر سلاح با نفت و گاز ده ساله ، به راحتی این رقم قابل پرداخت است. فقط دیپلماسی عمومی قوی و دیپلماسی دفاعی کارآمد میخواد.
@NIX : (بر اساس 500 میلیارد دلار میگم) برادر ، ما کجا میتونیم سالی 50 میلیارد نفت بفروشیم!!! ظرفیت اینقدر تولید داریم؟ @mehran55 با حساب کردن بشکه ای 100 دلار باید سالی 500 میلیون بشکه نفت فقط برای قرارداد های دفاعی بفروشیم!!
@bidar : @mehran55 درسته، دقیقا وضعیت خیلی بدتر از ۵۹ شده
@bidar : @mehran55 این عدد ۵۰۰ چطوری حساب شده؟
@mehran55 ; @bidar تجهیزات مورد نیاز برای نوسازی کامل دو نیروی زمینی یعنی نزاجا و نزسا ( پیاده نظام ، زرهی ، هوانیروز ، توپخانه ) یک نیروی دریائی آبی (نداجا) و یک نیروی دریائی سبز (ندسا) ، یک نیروی هوائی (نهاجا) ، یک نیروی پدافندی (نپاجا) ، یک نیروی مخصوص و واکنش سریع (نقسا) متناسب با گستردگی مرزهای جغرافیائی و جمعیت کشور
@mehran55 : مثلا برای نیروی هوائی 4 سرفصل دیده شده. 1) هواپیماهای آموزشی (از ملخی سبک تا جت) 2) جت های جنگنده 3) هواپیماهای پهن پیکر (تانکر- کارگو سبک و سنگین - آواکس) 4) تسلیحات هواپایه (هوا به هوا - هوا به زمین - هوا به دریا) یا در حوزه دریائی سه بخش دیده شده سطحی ، زیر سطحی و هوا دریا و الی آخر همه نیروها بخش بندی و محاسبه شده
@ISLFK : حالا ده سال هم نشد نشد بیست سال هم خوبه
پایان بخش اول ...
-
2
-
9
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
کیدون ، نوک نیزه موساد (بخش پنجم و پایانی)
کیدون در برابر ایران
رونن برگمن در کتاب «برخیز و اول او را بکش» می نویسد پس از آنکه آریل شاورن ، ژنرال مئیر داگان را به عنوان ریاست موساد منصوب کرد ، او را مسوول برهم زدن برنامه هستهای ایران قرارداد، چرا که از دید هر دوی آنها یک تهدید علیه اسرائیل محسوب میشد.
داگان برای به انجام رساندن این مهم به شیوههای مختلفی دست زد. دشوارترین و البته کاراترین آنها به اعتقاد داگان ، شناسایی دانشمندان کلیدی در صنعت موشکی و هستهای و سپس کشتن آنها بود.
در سالهای اخیر، حضور آنها (و همچنین سیا) در ایران در مسیر اختلال در رشد برنامههای هستهای فعلی ایران؛ به طور قابل توجهی بهویژه برای دانشمندان هستهای یا سایر افراد مرتبطی که برای دولت ایران کار میکنند ؛ مؤثر و مرگ آفرین بوده است.
نقل قولپس به یاد داشته باشید دفعه بعد که یک دانشمند یا چهره نظامی ایرانی در کمین جان خود را از دست داد، بدون شک کیدون به نوعی درگیر این ماجرا بوده است.
در سالهای اخیر کشور آذربایجان به دلیل نزدیکی و دسترسی راحت به مرزهای ایران و همچنین به دلیل آسودگی خاطر ناشی از فعالیت نیروهای امنیتی آذری در مقابله با عوامل وزارت اطلاعات ایران (MISIRI) [که ممکن است بخواهند دست به عملیات تهاجمی و یا تلافی جویانه علیه نیروهای موساد بزنند] ؛ به نقطه کانونی نه تنها کیدون ، بلکه به طور کلی سازمان موساد تبدیل شده است.
نقطه کانونی که علاوه بر سازماندهی ترورهای کیدون ، موساد در آنجا در دو حوزه «گردآوری اطلاعاتی» و «عملیات ضد اطلاعات» فعالیت می نماید.
علاوه بر آن ، تحلیلگران تصور می کنند که کیدون ؛ مستقیماً مجاهدین خلق (MEK) را برای بی ثبات کردن ایران مورد آموزش قرار داده و با این تشکیلات در این زمینه کار می کند.
اینکه سطح و میزان این همکاری تا چه حد است ، را فقط تعداد کمی به طور قطع و دقیق می دانند.
اما حمایت مالی مجاهدین توسط موساد و تأمین مالی عملیات های این سازمان در ایران ، تقریبا از موارد تضمین شده این همکاری مشترک است.
همچنین باید توجه داشت که سیمور هرش (یک روزنامهنگار برنده جایزه پولیتزر) درباره آموزش «فرماندهی مشترک عملیات ویژه» ارتش آمریکا (J.S.O.C) به مأموران مجاهدین خلق در مکانی مخفی در نوادا از سال 2005 تا 2009 مقالاتی منتشر کرد.
لازم به یادآوری است که ایالات متحده در سال 2007 ، مبلغ 400 میلیون دلار برای «بی ثبات سازی ایران» اختصاص داده است ، که به باور سیمور هرش رقم واقعی بسیار بیشتر از این مبلغ ادعائی است.
این روزنامه نگار برنده جایزه پولیتزر ، آموزش های J.S.O.C به مجاهدین خلق را شامل سرفصل هائی از «خرابکاری و براندازی» و «رهگیری اطلاعات» تا «آموزش نظامی» و «تاکتیک های عملیاتی واحدهای کوچک» می داند.
بنابراین اگر جوامع اطلاعاتی و عملیات ویژه ایالات متحده این کار را برای این سازمان (مجاهدین/ MEK) انجام داده اند ، تنها «می توان» تصور کرد که موساد به ویژه کیدون ممکن است در کنار هم یا در حمایت از مجاهدین خلق ، قادر به انجام چه کارهائی باشد.
با وجود تنش های اخیر و بی ثباتی هائی پیش رو که بین دو کشور در جریان است ، بسیار بعید است که «واحد کیدون» در خصوص سرنوشت و آینده «مجاهدین» ، هم در سایه نشسته و بیکار بماند.
نقل قولیادآوری بسیار مهم
پرداختن به توانائی های یگان کیدون ، اصلا به معنای نادیده گرفتن توانمندی های سوی دیگر ماجرا نیست.
مثلا همین اوخر بود که اینتل اسکای که در زمینه تحلیل خطرات و ریسک های بین المللی، ردیابی پروازهای جهانی و اخبار ویژه بحران های مختلف فعالیت می کند، در توئیتی اعلام کرد که ایلاک رون فرمانده یگان ترور موساد (واحد کیدون) در جریان حمله با پهپاد انتحاری در منطقه اربیل در شمال عراق توسط عوامل ناشناس ترور شد.
تجزیه و تحلیل:
کارنامه عملکرد کیدون در برابر ایران
هنگامی که ایالات متحده قتل های هدفمند را انجام می دهد، اکثراً ترجیح می دهند این کار را از دور و از طریق استفاده از حملات هواپیماهای بدون سرنشین انجام دهند.
برای روسیه، سرویسهای امنیتی آنها مدتهاست که تمایل خود را نسبت به استفاده محتاطانه از سموم بسیار سمی نشان دادهاند.
در مقابل، کیدون اسرائیل برای ترورهای دراماتیکی که شبیه صحنههایی از یک فیلم اکشن به نظر میرسد، شهرت دارد.
در سال 2010، پس از آنکه چهار دور تحریمهای اقتصادی سازمان ملل نتوانست تهدید ناشی از غنیسازی اورانیوم ایران را متوقف کند، منابع اطلاعاتی ایالات متحده میگویند که دولت اسرائیل به کیدون «چراغ سبز» نشان داد تا دانشمندان هستهای ایران را هدف قرار دهد.
علاوه بر فخری زاده، اسرائیل مظنون اصلی «پنج ترور موفقیتآمیز» دانشمندان هستهای ایران از سال 2010 تا 2012 و «یک تلاش ناموفق» برای ترور است.
گازگرفتگی اردشیر حسینپور، یکی از بنیانگذاران مرکز فناوری هستهای اصفهان در سال 2007 نیز مشکوک است که کار کیدون باشد.
نقل قولتاکتیک های مشابهی که در حملات قبلی به دانشمندان ایرانی به کار رفته بود، در واقع به کارت ویزیت ناگفته کیدون تبدیل شده است.
مسعود علیمحمدی، فیزیکدان ذرات بنیادین، در 12 ژانویه 2010 بر اثر انفجار بمبی که به وسیله موتور سیکلت به خودرو او متصل شده بود، در حالی که خانه خود را ترک می کرد و به سمت محل کار می رفت، کشته شد.
در 8 نوامبر 2010، قاتلان ناشناس موتورسوار، دانشمند و مهندس هسته ای مجید شهریاری را با کار گذاشتن و منفجر کردن بمب C4 در درب خودروی وی در حالی که شهریاری در حال رانندگی بود، کشته شد.
تقریباً همزمان با انجام این اصابت به شهریاری، یک قاتل دیگر با موتور بمب گذاری شده به خودروی یکی از رهبران برجسته برنامه تحقیقات هسته ای ایران، فریدون عباسی، کوبید. عباسی و همسرش درست قبل از انفجار بمب با پریدن از وسیله نقلیه خود به سختی فرار کردند.
در ۲۳ جولای ۲۰۱۱، داریوش رضایی نژاد، دانش آموخته مهندسی برق و کارمند یکی از تأسیسات تحقیقات هستهای امنیت ملی تهران، پس از اینکه او و همسرش به تازگی خانه جدیدشان را تحویل گرفته بودند، در مقابل خانهاش توسط دو مرد مسلح موتورسوار مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
مهاجمان ناشناس در جریان این حمله همسر رضایی نژاد را نیز زخمی کردند
در 11 ژانویه 2012، در حمله ای تقریباً مشابه با حمله ای که ماه ها قبل به مجید شهریاری انجام شد، مصطفی احمدی روشن، دانشمند هسته ای، زمانی که یک موتورسوار در حال عبور یک «بمب چسبان» مغناطیسی را روی خودروی وی قرار داد، کشته شد.
ماه ها قبل از ترور فخری زاده، در 7 آگوست 2020، قاتلان ناشناس، دومین رهبر ارشد القاعده، عبدالله احمد عبدالله و دخترش میریام، بیوه حمزه بن لادن، پسر اسامه بن لادن را در خیابان های تهران کشتند. نیویورک تایمز با استناد به گفته های چهار مقام آمریکایی در ماه نوامبر مدعی شد که قاتلان کیدون با موتورسیکلت مسئول تیراندازی به عبدالله و دخترش به دستور ایالات متحده بودند.
به نظر می رسد در تحلیل چگونگی عملکرد کیدون در ایران ، انگیزه های انتقام و بازدارندگی دست به دست هم می دهند.
دیو کیمچه، معاون سابق آژانس موساد، در مورد ترور فردی که توسط بمبی که در تلفن کار گذاشته شده بود، گفت:
نقل قول«ما سعی کردیم کارها را فقط با تیراندازی به یک مرد در خیابان انجام ندهیم، این کار نسبتاً آسان است. در حالی که با قرار دادن یک بمب در تلفن او، این پیامی بود که میتوان این پیام را در هر کجا و در هر زمان دریافت کرد و بنابراین افراد در لیست ترور کیدون ، باید ۲۴ ساعت شبانهروز مراقب خود باشند.»
... پایان
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این یگان در قالب 5 پست ارسال گردید)
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
6
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
کیدون ، نوک نیزه موساد (بخش چهارم)
عملیاتها (بخش دوم و پایانی)
در پست پیشین تعدادی از عملیات های واحد کیدون را به اتفاق مرور کردیم. در این پست و به اتفاق یکدیگر بخش دیگری از عملیات های واحد آدمکشان صهاینه را بررسی می کنیم :
در ۱۶ آوریل ۱۹۸۸ «خلیل الوزیر» معاون یاسر عرفات و از بنیانگذاران جنبش فتح در تونس بوسیه واحد کیدون کشته شد.
در ۲۰ مارس ۱۹۹۰ «جرالد بول» مهندس کانادایی و طراح پروژه توپ بابل که تولید تسلیحات نظامی عراق را شامل می شد، در بروکسل در منزلش توسط دو مامور موساد کشته شد.
در ۳۱ مه ۱۹۹۱ ترور «رمال حسن رمال» دانشمند لبنانی در آزمایشگاه تحقیقات هسته ای فرانسه رخ دارد. یک مجله فرانسوی رمال را یکی از مهمترین دانشمندان فیزیک در عصر نوین توصیف کرده بود.
در ۲۶ اکتبر ۱۹۹۵ دکتر فتحی شقاقی دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین در حالی که شقاقی قصد داشت برای بررسی وضعیت آوارگان فلسطینی در لیبی به این کشور سفر کند و هنگامی که از کنفرانس لیبی به جزیره مالت وارد شد، مقابل هتل محل اقامتش در این جزیره از سوی دو موتور سوار هدف قرار گرفته و به قتل رسید
در 6 مارس 1996، یحیی عیاش، بمبساز ارشد حماس، پس از اینکه ماموران مخفی یک تلفن همراه حاوی یک وسیله انفجاری مملو از 15 گرم RDX به او دادند، کشته شد. [تحلیل شخصی من این است که ترور عیاش کار کیدون یا موساد نیست، بلکه بیشتر به شین بت سرویس امنیت داخلی اسرائیل مربوط بوده است.- مهران55]
در سال 1999 عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه (پ.ک.ک) بوسیله کیدون در عملیاتی مشترک با سیای آمریکا و میت ترکیه ربوده شده و به ترکیه منتقل شد.
عبدالله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه پس از دستگیری در نایروبی
در ۱۷ دسامبر ۲۰۰۰ «سمیح ملابی» یکی از مقامات ارشد سازمان فتح در «قلندیه» به وسیله بمب تعبیه شده در گوشی تلفن همراهش ترور شد.
در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۴ «طالب ابراهیم الظاهر» دانشمند اتمی عراقی که پس از سرنگونی صدام حسین در سال ۲۰۰۳ به عراق برگشت اما مهاجمان مسلح ناشناس به طرف او تیراندازی کردند وخودرویش به رود ساریه سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
در ماه سپتامبر سال ۲۰۰۴ بمبگذاری در خودروی شیخ عزالدین خلیل عضو بلندپایه حماس ، در شهر دمشق منجر به قتل وی و زخمی شدن ۳ تن دیگر شد.
گفته می شود که اعضای واحد مخفی کیدون در عملیات معروف «باغ میوه» (Operation Orchard) که در سال 2007 انجام شد به عنوان عوامل زمینی نقش آفرینی نمودند. عملیاتی که در خلال آن هواپیماهای جت اسرائیلی راکتور هسته ای سوریه در دیرالزور را بمباران کردند.
در ساعت ۲۲:۳۰ روز ۱۲ فوریه ۲۰۰۸ (۲۳ بهمن ۱۳۸۶) عماد فایز مغنیه معروف به «حاج رضوان» ارشدترین فرمانده نظامی حزب الله لبنان در انفجاری که درون یک خودروی میتسوبیشی پاجروی نو و نقرهایرنگ در منطقه «کفر سوسه» و خیابان «الحدیقه» در دمشق رخ داد، عماد مغنیه شهید شد و ۲ نفر زخمی شدند.
روزنامه واشینگتن پست در مقالهای تفصیلی به تاریخ ۳۰ ژانویه ۲۰۱۵ نوشت که این عملیات را سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و موساد برنامهریزی کرده بودند.
بر اساس گزارش این روزنامه آمریکایی بمبی که باعث شهادت فرمانده پرسابقه حزبالله شده، مدتها پیش در میدان مشق سیا در کارولینای شمالی آزمایش شده بود.
شهید عماد مغنیه مشهور به حاج رضوان و خودرو بمب گذاری شده برای ترور ایشان
در تاریخ ۱ اوت ۲۰۰۸ ژنرال «محمد سلیمان» یکی از فرماندهان ارتش سوریه و پل ارتباطی بین حزب الله و سوریه توسط شلیک تک تیرانداز کشته شد.
در سال ۲۰۱۰ محمود المبحوح یکی از رهبران حماس بود که در دبی کشته شد.
رئیس پلیس دوبی در این رابطه اعلام کرد: «بازرسیهای ما این مطلب را آشکار میکند که موساد در قتل دست داشتهاست.»
پس از اعلام نتایج بازرسی به دلیل استفاده تعدادی از قاتلین از پاسپورتهای بدلی انگلیسی، دولت بریتانیا یک دیپلمات اسراییلی را از کشورش اخراج کرد.
در ۳ نوامبر ۲۰۱۰ «محمد نیمنیم» از فرماندهان ارتش اسلام (یک گروه سلفی جهادی در نوار غزه) در انفجار بمب کار گذاشته شده در خودرو، کشته شد.
در 4 دسامبر 2013 «حسان هولو اللقیس» از فرماندهان ارشد ضد اطلاعات و رئیس بخش فناوری و تسلیحات و ارتباطات از راه دور حزب الله و مغز متفکر این حزب که بارها مورد ترور قرار گرفته اما جان سالم به در برده بود ، نیمه شب در مقابل پارکینگ خانه اش در «سن تریز» جنوب بیروت [نزدیک به منطقه ضاحیه] هدف گلوله قرار گرفت و ترور شد.
روزنامه نیویورک تایمز در یک گزارش تحقیقی در 3 ژانویه 2014 مدعی شد که حسان اللقیس در «فهرست 5 اولویت اصلی انجام ترور» سازمان موساد قرار داشت.
سردار شهید «حسن شاطری» در کنار سید مقاومت «سیدحسن نصرالله»
در تاریخ ۱۲ فوریه ۲۰۱۳ سردار «حسن شاطری» معاون مهندسی سپاه قدس و رئیس هیات ایرانی «ستاد بازسازی لبنان» در سوریه بر اثر گلوله باران خودرو حامل وی در مسیر دمشق به بیروت به شهادت رسید. [در این ترور و ترور سردار الله دادی به ظاهر عملیات ترور توسط هلی کوپترهای صهاینه انجام شد. اما تمام اطلاعات مسیر و نقشه عملیات توسط کیدون طراحی شده بود]
در ۵ ژوئیه ۲۰۱۴ «موفق بادیه» همکار اصلی و به تعبیری دست راست سمیر قنطار توسط وسیله انفجاری کار گذاشته شده در خودرویش توسط موساد، در جاده اصلی بین قنیطریه و دمشق ترور شد.
سمیر قنطار قدیمی ترین اسیر لبنانی در فلسطین اشغالی و از فعالان ضدصهیونیستی بود.
در ۲۶ فوریه ۲۰۱۶ در بلغارستان، یگان کیدون موساد «عمر النایف» از فعالان سابق جبهه خلق برای آزادی فلسطین را ترور کرد. او در داخل خودرویش مرده پیدا شد.
موساد در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۶ «محمد الزواری» مهندس تونسی را مقابل منزلش در شهر «صفاقس» به ضرب گلوله عناصر خود ترور کرد.
بعدا خبر داده شد که الزواری از اعضای گردان های القسام و ناظر پروژه ساخت پهپادها بوده است.
در ۲۱ آوریل ۲۰۱۸ «فادی البطش» یک مهندس الکترونیک و استاد دانشگاه که از نزدیکان به حماس بود، در پایتخت مالزی ترور شد.
در سال 2018 اسناد برنامه هسته ای ایران (پروژه آماد) از تهران ربوده شد که منابع آگاه اطلاعاتی فرانسه به گاردین اطلاع دادند که این عملیات توسط یگان کیدون موساد انجام پذیرفته است.
در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۹ رسانه های مغربی گزارش دادند که «ابوبکر عبدالمنعم رمضان» یکی از دانشمندان هسته ای مصری با یک عارضه جسمی در یکی از هتل های مغرب در شرایطی مبهم از دنیا رفته است.
طبق گزارش منابع پزشکی ظاهرا رمضان پس از نوشیدن یک لیوان آبمیوه احساس درد در معده اش کرده و بعد از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده است. این دانشمند به همراه دانشمندان دیگر مسئول بررسی پیامدهای احتمالی نیروگاه های هسته ای از جمله دیمونا در سرزمین های اشغالی بود.
در تاریخ 27 نوامبر 2020 ژنرال محسن فخری زاده رئیس سازمان پژوهشهای نوین دفاعی ایران در نزدیکی شهر تهران به ضرب گلوله ترور شد.
ژنرال فخریزاده یکی از پنج شخصیت ایرانی بود که نامش در فهرست ۵۰۰ نفرهٔ قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریهٔ آمریکایی فارن پالیسی منتشر میشود، قید شده بود.
در سال 2022 سرهنگ حسن صیاد خدائی جانشین فرمانده واحد ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب ایران در تهران به وسیله گلوله شلیک شده توسط دو موتور سوار ترور شد.
نقل قولبه ترورهای دانشمندان هسته ای ایران در پست بعدی این تاپیک یعنی «کیدون و ایران » خواهیم پرداخت.
ساختار تیم ضربت کیدون
روش عمل کیدون هم تا جائی که منابع رسانه ای کشف کرده اند بدین صورت است که ظاهراً هر تیم ضربت [تیم ترور] از 4 واحد «یک یا چند نفره» (مرد/زن) تشکیل می شود که گاهاً برای مدت طولانی [از ماه ها تا سال ها] در عمق خاک طرف متخاصم مستقر شده و عملیات می کنند.
واحدهای پشتیبانی و عوامل عملیاتی زیادی (در موساد یا سازمان اطلاعات جاسوسی) برای هر مأموریتی وجود دارد، اما به نظر میرسد که ساختار تیم ضربت کیدون به این شکل است:
1. واحد شناسایی: مکان هدف را یاد می گیرد و احتمالاً نقشه نقطه ای می سازد.
2. واحد تدارکات: عوامل تیم از چه مسیری استفاده خواهند کرد؟ به چه وسیله نقلیه ای و در کجا رهگیری می کنند؟
3. واحد کمک یا پشتیبان: کار این فرد اساساً رانندگی و در صورت لزوم انجام حملات فوری، عقب نشینی ، پشتیبانی رزمی و غیره است.
4. واحد اجرا یا تیم قاتل: بیشتر اوقات از یک بمب مغناطیسی یا چسبان استفاده می کنند. اما اگر شرایط مأموریت ایجاب کند همچنان و به طور منظم از سلاح های معمولی نیز استفاده می کنند.
ادامه دارد ...
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این یگان در قالب 4 الی 5 پست ارسال می شود)
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
3
-
20
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
کیدون ، نوک نیزه موساد (بخش سوم)
عملیاتها
در «رمان ماجراجویی بن دیوید» ، یک «مأمور عملیاتی زن» کیدون و «مرد ارشدی که او را آموزش داده» فرستاده میشوند تا به کارخانهای در یک کشور خارجی که قطعات سلاحهای غیرمتعارف ایران را تولید میکند نفوذ کنند.
وقتی تیم دیگری از کیدون که به عنوان نگهبان محیطی آنها خدمت می کند، با فوریت به آنها اطلاع می دهد که مهمانان غیرمنتظره ای از راه می رسند، ارتباط آنها با تیم پشتیبان قطع می شود.
طبق نقشه از پیش تعیین شده ، نگهبانان متفرق می شوند و این دو دقیقاً می دانند که برای ملاقات با ماشینی که در صورت بروز چنین وقایع احتمالی منتظر آنها است کجا بروند.
نقل قولهمه خونسردی خود را حفظ می کنند.
بن دیوید در جای جای این رمان اشاره می کند که غافلگیری در واژگان آنها [یعنی آدمکشان کیدون] نیست. [در بسیاری از صحنه ها برای حوادث ناگهانی که پیش می آید پلن B و c و ... دارند / مهران-55]
رمان حادثه ای و ماجراجویانه هم سرائی در بیروت - نوشته میشکا بن دیوید
در بیشتر حوادث گذشته، مهاجمین مسلح موتورسیکلت سوار و یا خودروهای بمب گذاری شده روش های مورد علاقه در ترورهای منتسب به کیدون بوده است. همچنان که موارد قابل توجهی وجود دارد که در آن عوامل اسرائیلی سایر مهارت خود را در روش های نامتقارن و غیر متعارف برای کشتار نشان داده اند.
آنها همچنین به انجام عملیات های «ترور/جمع آوری اطلاعات» در کشورهای دوست خارجی [مشابه عملیات خشم خدا] معروف هستند.
«عملیات خشم خدا» (Operation Wrath of God) ؛ همان کمپین تروری بود که موساد و کیدون علیه برنامه ریزان و حامیان مادی «کشتار مونیخ» [که منجر به کشته شدن 11 ورزشکار المپیکی اسرائیلی شد] به راه انداختند و مجموعاً 20 تا 40 نفر از اعضای سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) [در واقع اعضای گروه سپتامبر سیاه] کشته شدند.
از سال 1972 تا به حال ، نزدیک به 100 ترور توسط کیدون اسرائیل انجام شده است. (ترورهای پیش از این تاریخ ؛ کار «بخش قیصریه موساد» بود که بعدها کیدون از دل آن متولد شد).
در حالی که برخی از این موارد مشکوک ، توسط «سایر سرویسهای اطلاعاتی» یا بهطور غیررسمی توسط مقامات اسرائیلی تأیید شدهاند، اما اسرائیل رسماً با در پیش گرفتن سیاست ابهام ، دخالت داشتن خود این ترورهای مخفی را تأیید یا رد نمیکند.
به اتفاق به برخی از این نمونه ها می پردازیم :
در ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۲ «هاینتز کروگ» دانشمند آلمانی برنامه موشکی مصر طی «عملیات داموکلس» در آلمان غربی ترور شد. جسد او که از دفترش ربوده شده بود، هیچ گاه یافت نشد.
در ۲۸ نوامبر ۱۹۶۳ پنج کارگر کارخانه موشک سازی ۳۳۳ در مصر، طی «مرحله 2 عملیات داموکلس» به وسیله بمب بسته ای ترور شدند.
در ۸ ژوئیه ۱۹۷۲ «غسان کنفانی» نویسنده و یکی از اعضای ارشد جبهه مردمی آزادی فلسطین در بیروت طی بمب گذاری در خودرویش ترور شد.
در ۲۵ ژوئیه ۱۹۷۲، به جان «بسام ابوشریف» از اعضای ارشد جبهه مردمی آزادی فلسطین سوء قصد شد. برای وی کتابی ارسال شده بود که حاوی بمب بود.
ابوشریف جان سالم از این مهلکه بدر برد، اما یک چشم وی نابینا و یک گوش او کر شد و چهار انگشت خود را از دست داد.
در ۱۶ اکتبر ۱۹۷۲ «وائل زعیتر» یکی از اعضای ارشد جبهه مردمی آزادی فلسطین و کارمند سفارت لیبی در ایتالیا در منزلش در رم ایتالیا هدف گلوله دو مامور موساد قرار گفت.
در ۸ دسامبر ۱۹۷۲ «محمود همشاری» نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در فرانسه به وسیله بمب تعبیه شده در تلفن منزلش ترور شد.
در ۲۴ ژانویه ۱۹۷۳ «حسین بشیر» نماینده سازمان فتح در نیکوزیا قبرس به وسیله بمب کارگذاری شده در تختخواب هتل محل اقامتش ترور شد.
در ۶ آوریل ۱۹۷۳ «بصیل الکبیسی» عضو ارشد جبهه مردمی آزادی فلسطین و استاد دانشگاه امریکایی بیروت در پاریس به وسیله شلیک اسلحه از سوی دو مامور موساد ترور شد.
در ۹ آوریل ۱۹۷۳ «محمد یوسف النجار» افسر عملیاتی گروه «سپتامبر سیاه» و «کمال عدوان» فرمانده گروه سپتامبر سیاه و عضو ارشد کمیته مرکزی سازمان فتح و «کمال ناصر» سخنگوی سازمان آزادیبخش فلسطین طی «عملیات بهار جوانی» در بیروت ترور شدند.
در ۱۱ آوریل ۱۹۷۳ «زیاد موکاسی» نماینده فتح در قبرس در هتل محل اقامت خود در آتن یونان به ضرب گلوله ترور شد.
در ۲۸ ژوئن ۱۹۷۳ «محمد بودیه» افسر عملیاتی گروه سپتامبر سیاه توسط مین فشاری تعبیه شده در زیر صندلی خودرو خود در پاریس ترور شد.
در 28 مارس 1978، «ودیع حداد» رهبر جبهه مردمی برای آزادی فلسطین، پس از اینکه ماموران موساد ، در آلمان شرقی خمیر دندان او را با لوله ای مشابه حاوی یک سم کشنده تعویض کردند، کشته شد.
در ۲۶ ژوئیه ۱۹۷۹ «زهیر محسن» فرمانده شاخه «السیقا» سازمان آزادیبخش فلسطین در «کن» فرانسه به ضرب گلوله کشته شد
در ۱۳ ژوئن ۱۹۸۰ دکتر «یحیی المشد» یکی از برجستهترین دانشمندان اتمی مصر طی «عملیات ابوالهول» در اتاق هتل محل اقامت در در هتل مریدیان پاریس توسط مامورین کیدون کشته شد. وی برنامه هسته ای عراق در زمان صدام حسین را اداره و پیگیری می کرد.
در سال ۱۹۸۶ «خالد نضال» دبیر کل جبهه دموکراتیک آزادیبخش فلسطین هنگام خروج از هتل محل اقامت خود در آتن یونان توسط مامورین موساد به ضرب گلوله کشته شد.
در سال 1986 «مردخای وانانو» توسط کماندوهای ویژه کیدون به دلیل افشای اطلاعات محرمانه اسرائیل مبنی بر ساخت بمب اتم در نیروگاه اتمی دیمونا از کشور ایتالیا ربوده شده و مخفیانه به اسرائیل منتقل شد.
ادامه دارد ...
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این یگان در قالب 4 الی 5 پست ارسال می شود)
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
3
-
20
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
گردان ضد زره
گردان نهم سپاه تهران (گردان ضد زره) مجهز به موشک های ضد زره دراگون
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1
-
25
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
بر 5 تیر 1401 در 16:49 , arjmandi گفت:مهران جان ممنون لطفا این تاپیک رو تا آخرش ادامه بدین .
خواهش می کنم و به روی چشم
بر 5 تیر 1401 در 16:49 , arjmandi گفت:سوال اینجاست ترور در ایران توسط "عوامل کیدون "انجام گرفته یا اینجا کسی رو اجیر کردند .بالفرض یک تیم فرماندهی اسراییلی در تهران مستقر هستند که با جذب مزدوران داخلی اقدام به ترور می کنند یا راسا تیم عملیاتی از اسراییل کار رو انجام میده و خارج میشه و تیم دیگری جایگزین میشه و تیمها اصلا همدیگر رو نمی شناسند .
بخش های پایانی این مقاله 4-5 قسمتی به «کیدون و ایران» اختصاص داره که ان شاء الله برخی از سوالات شما رو پاسخ می دهد.
کیدون ، نوک نیزه موساد (بخش دوم)
تاریخچه
کیدون بخشی از آژانس موساد است. خود این سازمان مدتی پس از تشکیل رژیم صهیونیستی ، در 13 دسامبر 1949 برای محافظت از دولت تازه تأسیس صهیونیستی و اتباع آن تشکیل شد.
شایان ذکر است که در ابتدا ؛ «موساد» صرفاً یک مرکز هماهنگ کننده اطلاعاتی بود که پلیس ، واحدهای اطلاعات نظامی ، نیروهای اطلاعاتی گروه ها شبه نظامی مثل هاگانا و بخش اطلاعات وزارت خارجه ؛ در آنجا اطلاعات خود را در آنجا به اشتراک میگذاشتند.
اما درگیری های تقریباً فوری که [پس از اعلام تشکیل رژیم اسرائیل] با فلسطینیها، مصریها، لبنانیها، سوریها و اردنیها روی داد، به سرعت این «موسسه هماهنگی» را ناچار نمود که تغییر وضعیت دهد.
بطوریکه امروزه این مؤسسه را ، به یکی از سرویس های اطلاعاتی شناخته شده و توانا در سطح بین المللی تبدیل کرده است. در واقع می توانیم بگوئیم سازمان سرسختی که امروزه شاهد آن هستیم ، از سال 1949 به طور قابل توجهی دامنه عملیات خود را افزایش داده است.
مایک هراری (سمت چپ) آدمکش اسطوره ای موساد و موسس واحد کیدون - میلان - 1947
منشا و پیشینه دقیق کیدون به خوبی شناخته نشده است. با این حال، برخی گزارش ها می گویند مایک هراری، عامل افسانه ای موساد، این واحد را در سال 1972 پس از قتل 11 ورزشکار اسرائیلی توسط عوامل تروریستی سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) در جریان بازی های المپیک مونیخ تشکیل داد.
اعتقاد بر این است "عملیات خشم خدا" اولین جایی بود که کیدون مهارت های خود در ترورهای مخفی را تقویت کرد.
در حالی که تقریبا هیچ کس در خصوص تاریخ دقیق تاسیس کیدون صحبت نمی کند ، از خلال خاطرات منتشر شده افسران سابق موساد ، همین مقدار می دانیم که این واحد پیش از این به عنوان یکی از یگان های تحت امر واحد قیصریه (Caesarea unit) تأسیس شده است.
احتمالاً در همان زمانی که جنگ سرد در اوج خود قرار داشت یعنی دهه های 60 و 70 میلادی ، در سرتاسر جهان یک موج واقعی از فعالیت های اطلاعاتی جریان داشت ؛ موساد هم با توجه به برخی ناکامی هائی که در همان ایام کسب کرده بود [در ترور برخی چهره هائی که برای اسرائیل خطرناک می دانست] ، تصمیم به تجدید سازمان گرفت و با تشکیل واحدهای جدیدی مثل «مِتساوا» و «کیدون» ، برخی از وظایف و مأموریتهای سایر واحدها (نظیر واحد عملیات جاسوسی قیصریه) رابه این واحدها نوظهور واگذار نماید.
الی کوهن یک جاسوس اسرائیلی بود که توانست با نفوذ در دولت سوریه تا مشاور عالی وزیر دفاع نیز ترقی یابد.
در سوریه او در ظاهر از تندروترین، جدی ترین و پیشروترین افرادی بود که با اسرائیل مخالفت میورزید.
در نهایت هویت واقعی او آشکار شده و در سال ۱۹۶۵ اعدام شد.
انتخاب و آموزش
بخش قیصریه موساد برای مناسبت های خاص، واحد کیدون را در خدمت خود دارد.
این واحد "سرنیزه ای کوچک اما همیشه تیز نگه داشته شده" است و از میان مردان و زنانی که قبلاً خود را در خدمت سربازی یا سایر کارهای اطلاعاتی ثابت کرده اند استخدام می کند.
آنها از طریق فرآیندی که شامل آزمون های روانشناختی فراوان است، قضاوت میشوند که آیا دارای نظم و انضباط شخصی عالی هستند یا خیر؟
حتی مهمتر از آن، آیا آنها مهارت های مورد نیاز برای عملیات در لبه تیغ (بسیار خطرناک) را دارند؟
بسیاری از آنها از واحدهای نیروهای ویژه می آیند.
ظاهراً کیدون تنها با هدف «ترور اهدافی با ارزش بالا» تأسیس شده است، هر چند اطلاعات کمی در مورد نحوه عملکرد آنها وجود دارد ؛ اما تخمین زده می شود که در این یگان کمتر از 75 عامل انسانی [عامل انسانی ، اسم مودبانه ای برای قاتلین و آدمکشان کیدون است / مهران-55] وجود داشته باشد.
مجدداً یاد آور می شوم که با در نظر گرفتن ماهیت این واحد، اطلاعات کمی در مورد شیوه انتخاب و آموزش آنها وجود دارد.
در کتاب جاسوسان علیه آرماگدون به برخی عملیات های کیدون اشاره شده است
به نظر می رسد فقط افرادی برای این واحد انتخاب می شود که سالها تجربه مأموریت اطلاعاتی یا عملیات ویژه داشته باشند [بهتر آن است که هر دو تجربه و توانمندی را دارا باشند].
اگرچه همانطور که در دیگر موارد مربوط به «نیروهای عملیات ویژه» سازمان های اطلاعاتی دیده ایم، به نظر نمی رسد که در نهایت تخصص اطلاعاتی همیشه از الزامات حاکم بر انتخاب این افراد باشد.
با این حال، گمانهزنیهای تایید نشده ادعا میکنند که آنها فقط افراد دیگر واحدهای عملیات ویژه اسرائیل را میپذیرند. واحدهائی نظیر یگان دوودودان (Duvdevan unit) و سایرت ماتکل (Sayeret Matkal) و شایتت 13 (Shayetet 13).
این افراد انتخاب شده ممکن است تا 2 سال را در صحرای نقب تحت دوره آموزش بگذرانند و سپس به واحد کیدون منتقل می شوند. گفته می شود که تعداد زیادی از انتخاب شدگان برای این واحد ، این دوره دو ساله را نمی توانند به پایان برسانند و مجددا به واحدهای مربوطه خود عودت داده می شوند.
آنها توسط مربیان بسیار مطلع و با انگیزه آموزش می بینند و در تیم های کوچک دو یا چهار نفره کار می کنند. هر کدام از آنها به عنوان خولیا (کلمه عبری برای "تیم" یا "پیوند متصل") شناخته می شود.
اگرچه اندازه کلی کیدون هرگز منتشر نشده است، چندین ده خولیوت وجود دارد و کل سازمان مخفی به عنوان "تیم" نامیده می شود.
یگان کوماندوئی سایرت ماتکل یکی از سکوهای ورود به گروه آدمکشان کیدون است
آنها از نظر حفاظتی به حدی طبقه بندی شده اند که دفتر آنها در داخل مقر موساد در تقاطع گلیلوت در شمال تل آویو نیست. آنها به ندرت به آنجا میروند، و حتی با تعداد معدودی از عوامل موساد که با آنها تعامل دارند، از نامهای فرضی استفاده میکنند تا حتی برای آنها هم ناشناس باشند.
در عملیات هائی که با همکاری سایر واحدهای موساد یا سایر سرویس های اطلاعاتی حضور دارند هم ، از نام سوم و حتی گاهی از هویت چهارم و پنجم خود استفاده می کنند.
آموزش آنها تقریباً شامل هر چیزی است که بتوان تصور کرد برای یک عملیات اطلاعاتی کامل لازم است: تعقیب و مراقبت ، ضد مراقبت و تکنیک های بررسی اشیاء ، ساختمان ها ، یا حتی افراد و به خاطر سپردن همه چیز در مورد آنها.
آنها در به خاطر سپردن کدها و برقراری ارتباط ایمن در طول ماموریت ها بدون ایجاد سوء ظن مهارت پیدا می کنند. علاوه بر وسایل ارتباطی معمولی، این میتواند شامل قراردادهای از پیش تعیین شده رفتاری نظیر لمس کردن بینی یا کشیدن لاله گوش ، یا هر نوعی دیگر از سیگنال های ضدعفونیشده [اصطلاحاً به معنای علامت های پاک یا رمز گشائی نشده] به همکاران باشد.
یکی از مهارتها این است که آموزش می بینید در هر شرایطی مثل خیار خونسرد بمانید، و از هر گونه وقفه، سؤال یا رویکرد غیرمنتظرهای توسط افراد غافلگیر و یا متزلزل نشوید [آنها یاد می گیرند که هرگز هیچ چیزی را غیرعادی ندانند].
پرسنل کیدون برای استفاده ماهرانه از قابلیت های فردی (که اغلب در این زمینه مورد نیاز است) تمرینات مداومی را پشت سر می گذارند. توانائی های همچون : باز کردن یا شکستن قفل های مکانیکی یا الکترونیکی ، عکسبرداری مخفیانه، و کاشت وسایل الکترونیکی.
آنها همچنین یاد می گیرند که بر رانندگی بر انواع وسایل نقلیه تسلط پیدا کنند: نه تنها اتومبیل ها و کامیون ها و ماشین آلات سنگین ، بلکه موتورسیکلت ها [که به وسیله نقلیه انتخابی کیدون تبدیل شده و تقریباً علامت تجاری یا کارت ویزیت تیمی آنها شده است] که در مقایسه با سایر وسائل نقلیه رد بسیار کمتری از خود بر جای می گذارد.
اعضای تیم [تیم نام مستعار واحد کیدون است / مهران-55] به طور مداوم در حال تمرین استفاده از انواع مختلف سلاح های گرم و سرد هستند. (نه فقط سلاح های سازمانی خود بلکه عمده سلاحهایی که ساخته شده و در دسترس می باشند)
آنها در شلیک تپانچه ها (اغلب با صدا خفه کن) ، چه در حالت ایستاده، چه در حال دویدن، چه در حال رانندگی با ماشین یا موتور سیکلت بسیار خوب هستند.
آنها می دانند چگونه مواد منفجره را ساخته ، شکل داده ، کاشته و منفجر کنند. از آن جمله یاد می گیرند که چگونه بمب هایی با طراحی خلاقانه بسازند.
آنها به خوبی در زدن چاقو به دشمنان، تزریق سوزن های زیرپوستی به آنها، یا تزریق سم «با روش های جدید انتقال به بدن قربانیان» تمرین می کنند.
علاوه بر این، نیروهای کیدون که در هنرهای رزمی به خوبی آموزش دیده اند، در استفاده از دست ها و پاهای خود به عنوان سلاح مهارت کسب می کنند.
شرح مهارت های آنها ممکن است مشابه رمان های تخیلی یا فیلم های جیمز باندی به نظر برسد، اما آنها حاصل تخیل یک نویسنده نیستند.
نقل قولمردان و زنان کیدون افسران اطلاعاتی آدمکش و کاربلدی هستند که طیف وسیعی از مهارتهای کشتن انسانها به آنها آموزش داده می شود.
واقعیتی که به سختی در داخل موساد پنهان شده است این است که آنها قاتلان اسرائیل هستند.
علاوه بر این، آنها نه صرفاً به عنوان یک جوخه مرگ که به عنوان افسران اطلاعاتی عالی برای تمام فصول در نظر گرفته می شوند.
ادامه دارد ...
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این یگان در قالب 4 الی 5 پست ارسال می شود)
نقل قول«یک عذرخواهی»
از دوستان به خاطر طولانی شدن این پست عذرخواهی می کنم.
البته میشد که این پست رو به جای یک پست 1400 کلمه ای ، بصورت دو پست 700 کلمه ای ارسال کرد اما ممکن بود که یکپارچی مطلب آسیب ببیند.
با این حال اگر «تمایل دوستان» بر کوتاه شدن پست های این مقاله است ، بفرمایند که از پست بعدی این موضوع را رعایت کنم / مهران-55
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
5
-
24
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
بر 2 تیر 1401 در 08:11 , 951 گفت:باسلام و تشکر از جنابعالی .
با تکرار نام مهندس سنایی در پروژه های مختلف نظامی ، ( فیلم سینمای منصور ) جا داره که اگر اطلاعات بیشتری از ایشون وجود داره ، تاریخچه فعالیت ایشون بیشتر بررسی و در تاریخ ثبت بشه . چون با توجه به همین اطلاعات موجود هم ایشون خدمات زیادی در این راه انجام داده اند .
با سلام و تشکر از محبت شما.
کاملا درست می فرمائید. نام مرحوم مهندس سید مرتضی (سعید) ثنائی ، نامی تکرار شونده در بسیاری از پروژه های نظامی ایران است. از خمپاره 60 تا موشک تاو و از هواپیمای آذرخش تا اگر درست یادم مونده باشه موشک هوا به هوای فاطر
مقام معظم رهبری هم در مراسم تجلیل از ایشان ، دربارهٔ مهندس ثنایی تعبیر جالبی دارند :
نقل قول«آقای ثنایی دانشمند عزیزی است که فکر و ذهن و تجربه خود را برای ساخت این هواپیمای شکاری بمب افکن به کار انداخت و در انجام این کار افتخارآمیز هیچگاه احساس یاس نکرد.»
اینجا چشمه ای جوشیده
لانچرهای موشک طوفان (نسخه ایرانی موشک تاو)
یکی از مشکلاتی که در دوران دفاع مقدس با آن مواجه بودیم تانکهای عراقی بود.
آن زمان آقای محسن رضایی پیگیر ساخت سلاحی برای مقابله با تانکها بود. به این ترتیب گروهی برای ساخت موشکهای ضد تانک تشکیل شد که من هم عضو آن بودم.
آن زمان فرصت کوتاهی برای ساخت موشک به ما دادند در حالیکه خود آمریکاییها برای ساخت این موشک نزدیک به ده سال زمان صرف کرده بودند. ضمن اینکه ما با کسانی وارد این حوزه شدیم که سطح دانششان از علوم هوافضا بسیار پایین بود. اما با جدیت کار را پیگیری کردیم.
در آن برهه بسیاری از مقامات برای بازدید از روند کار آمدند.
بدنه موشک شبیه یک استوانه بود. خوب یادم هست که برخی از مسئولان که برای بازدید آمده بودند میگفتند:
نقل قولاینها لوله بخاری ساختهاند و مدعی هستند که موشک میسازند!
اما پس از اینکه رهبر معظم انقلاب تشریف آوردند و از پروژه دیدن کردند، باعث شدند تا پروژه به تعطیلی نکشد.
در آن دیدار حضرت آقا که در کسوت رئیسجمهور بودند، تعبیری فرمودند که هنوز هم با یادآوری آن تعبیر، احساس جوش و خروش و امیدواری در من دوچندان میشود.
دقیقاً به یادم مانده است که در خرداد سال 65 بود که ایشان از مراحل داخلیسازی موشکهای ضد تانک «تاو» بازدید کردند. در جریان آن بازدید که نخستین دیدار رسمی من با ایشان بود، گزارشی از روند کار را به ایشان ارایه کردم.
آن زمان برخلاف اظهارات مأیوسکننده برخی از مسئولان، رهبر انقلاب پس از بازدید از مجموعه فرمودند:
نقل قول«اینجا چشمهای جوشیده که بعدها تبدیل به جویبارها خواهد شد.»
بازدید آقا برکات زیادی به همراه داشت چون هم باعث دلگرمی گروه شد و هم بهواسطه تعریفهای خاص ایشان از تلاشهای صورت گرفته، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان نماینده امام(ره) در ستاد فرماندهی جنگ دوباره برای بازدید آمدند تا ببینند در این گروه دقیقاً چه میگذرد.
به هر صورت زمینه حمایتهای لازم برای به ثمر نشستن طرح فراهم شد.
البته سال 73 نیز رهبر معظم انقلاب بازدید مجددی از مراحل نهایی کار داشتند که آن موقع من خدمت ایشان عرض کردم شما چند سال پیش فرمودید: «اینجا چشمهای جوشیده و بعدها تبدیل به جویبار خواهد شد»
امروز چه نظری دارید؟
نقل قولایشان با بیان شیرینی فرمودند: «این دیگر جوی نیست، بلکه تبدیل به نهر شده است.»
خانواده بزرگ موشک طوفان (نسخه بومی سازی شده موشک تاو) دیگر چشمه کوچکی نیست
به نظر من این روند میتواند در همه زمینههای علمی و صنعتی تکرار شود ؛ یعنی ابتدا چشمهای بجوشد و با همت و پیگیری و حمایت مسئولان تبدیل به نهر، جوی و رودخانه خروشان شود.
منبع :
گفتگو با منوچهر منطقی
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
6
-
22
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
شبنم آسمان (بخش سوم و پایانی)
(Sky Dew EL/M-2083)
اسرائیل به شدت از پتانسیل حملات موشکی کروز از سوی دشمنان منطقه ای خود (که رئیس آنها ایران است) و همچنین بازیگران غیردولتی بالقوه آگاه است.
فوریترین دشمنان اسرائیل، بهویژه گروههای تروریستی حماس و حزبالله [ترویست واقعی رژیم کودک کُش است نه این گروه ها – مهران 55 ] ، در سالهای اخیر گامهای مهمی در توسعه و بهبود زرادخانههای موشکی و پهپادی خود برداشتهاند که چالشهای جدیدی را برای کل «شبکه دفاع هوائی چندلایه این کشور» ایجاد میکند.
اما خطر فزایندهای که وجود دارد آن است که این گروهها و دیگر گروههای نوظهور در آینده منطقه، سامانههای جدیدی از جمله پهپادهای انتحاری و موشکهای کروز را به میدان میآورند که شاید «گنبد آهنین» به بهترین شکل ممکن برای پاسخگویی به آنها به شکل کنونی مجهز نباشد.
IDF با این درک موقعیت پیش رو ، تلاشهایی را برای گسترش مجموعههای مکمل برای Iron Dome و همچنین توسعه «شبنم آسمان» (HAAS) انجام داده است.
کشتی های هوائی مجهز به رادار (مانند HAAS) ، علاوه بر کاربرد خاص آنها در دفاع در برابر حملات موشکی کروز، به طور کلی به بهبود آگاهی محیطی و موقعیت در شبکه پدافندی کمک می کنند.
برای کشور نسبتا کوچکی مانند اسرائیل، که با طیف گسترده ای از تهدیدات مختلف مواجه است و توسط نقاط اشتعال بالقوه احاطه شده است، هشدارهای پیشرفته ای از این نوع همیشه مورد تقاضا بوده است.
شبنم آسمان همچنین می تواند به مقابله با انواع تهدیدهای آشناتر از سوی گروه شبه نظامی حماس در غزه و همچنین گروه حزب الله لبنان کمک کند. این گروه ها مجهز به زرادخانه های موشکی قابل توجهی هستند که می توانند شهرهای بزرگ اسرائیل را هدف قرار دهند.
در جریان درگیری غزه در اوایل سال جاری ، رگبارهای موشکی در تلاش برای غلبه بر پدافند هوایی اسرائیل شلیک شد.
سیستم Iron Dome در طول درگیری 11 روزه مورد استفاده گسترده قرار گرفت و عملکرد آن به طور عمیق مورد بحث قرار داد.
علاوه بر این، این گروه های شبه نظامی از وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین از جمله پهپادهای انتحاری حامل محموله های انفجاری استفاده می کنند.
با این حال ، قرار دادن رادار EL/M-2083 در شمال اسرائیل نشان می دهد که [به جای غزه] نگرانی اصلی ممکن است تهدیدهایی باشد که از سوریه، عراق، ایران و لبنان نزدیک می شوند.
به ویژه در لبنان که گروه حزب الله مورد حمایت ایران دارای زرادخانه عظیم و پیچیده ای از موشک ها و هواپیماهای بدون سرنشین است که بردی برای رسیدن به تمامی خاک اسرائیل دارد.
همچنین قابل توجه است که اسرائیل در سال گذشته به طور مستقیم ایران را در رابطه با «حملات هواپیماهای بدون سرنشین با برد بلندتر» مقصر دانسته است و در مراکز دفاعی این کشور ؛ تهدید ناشی از حملات پهپادی که توسط نیروهای نیابتی ایران در عراق یا سوریه انجام می شود به طور فزاینده ای مورد بحث قرار گرفته است.
در عین حال، زمین کوهستانی شمال این کشور به طور کلی برای یک رادار مرتفع بالا به پایین مانند شبنم آسمان مناسب تر به نظر می رسد.
ماموریت اصلی سامانه آمریکائی JLENS محافظت از واشنگتن دی سی در برابر حمله موشکی کروز بود که با توجه به لغو شدن این پروژه ، کماکان یک نگرانی اصلی در دکترین دفاعی آمریکا است.
همچنین شایان ذکر است که (در حالیکه ما از قابلیت های دقیق سامانه HAAS یا شبنم آسمان اطلاعی نداریم) ، سامانه JLENS به عنوان یک کشتی هوائی مجهز به رادار ، قادر به نظارت بر حریم هوایی از ویرجینیا تا نیویورک یا بوستون (در امتداد جبهه ای که حدود 500 مایل طول داشت) ، اعلام شد.
قلمرو اسرائیل در طولانی ترین نقطه خود بیش از 500 مایل امتداد ندارد، بنابراین قرار دادن آن در شمال اسرائیل می تواند به خوبی مرزهای دیگر را هم پوشش دهد.
معمولاً توانایی ماندن در ارتفاع بالا برای مدت طولانی در همه شرایط آب و هوائی ، به این معنی است که سازه های هوائی نظارتی مانند شبنم آسمان می توانند مقرون به صرفه بودن و کاهش نیاز به تعمیر و نگهداری (به خصوص در مقایسه با هواپیماهای هشدار اولیه) در هوا را ارائه دهند.
از سوی دیگر، ما نمی دانیم که تاکنون چقدر در این برنامه اسرائیل سرمایه گذاری شده است ولی همانطور که JLENS نشان می دهد، تحقق این امر می تواند یک قابلیت بسیار گران قیمت باشد.
گزارش هایی وجود دارد که نشان می دهد هزینه توسعه شبنم آسمان «تقریباً به طور کامل» توسط دولت ایالات متحده و از طریق تأمین مالی نظامی خارجی [سالیانه 3.3 میلیارد دلار کمک مالی بلاعوض] انجام شده است.
با این وجود، به نظر میرسد اسرائیل ها متقاعد شده اند که این کشتی های هوائی بزرگ، مکمل مهمی برای شبکه دفاع هوایی قدرتمند آن هستند.
نقل قولهمانطور که HAAS به سمت خدمات عملیاتی می رود، جالب است که ببینیم آیا سایر کشورها هم راه حل های مشابهی را برای مقابله با تهدیدات مشابه در پروازهای ارتفاع پایین اتخاذ می کنند یا خیر؟
... پایان
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این جنگ افزار در قالب 3 پست ارسال شد)
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
6
-
17
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
کیدون ، نوک نیزه موساد (بخش اول)
کوتاه زمانی پس از ترور محسن فخری زاده ، یکی از روزنامهنگاران ایرانی در توییتر خود نوشت: اطلاعات فاش شده نشان میدهد تیمی از قاتلان (با استفاده از بمب، تک تیراندازها و افراد مسلح روی موتور سیکلت) مسئول کشته شدن محسن فخریزاده، دانشمند ارشد هستهای ایران بوده اند.
تاکنون هیچ کس رسماً مسئولیت این حمله را نپذیرفته است. با این حال، ساعاتی پس از انتشار خبر ترور ژنرال فخری زاده ، نیویورک تایمز به نقل از «یک مقام سیاسی آمریکایی» و پس از «تائید دو مقام اطلاعاتی دیگر»، تأیید کرد که اسرائیل پشت این حمله بوده است.
در نهایت، اگر بپذیریم که اسرائیل پشت قتل محسن فخری زاده باشد، تقریباً مسلم است که این عملیات کار یک فرقه بسیار پنهان و بسیار مخفی موساد بوده است:
واحد کیدون.
انزوای اسرائیل در خاورمیانه باعث اتکای اولیه این رژیم به عملیات مخفی بود. موساد سابقه طولانی در تعقیب بی امان و هدف قرار دادن دشمنان خود به وسیله ترور دارد.
قربانیان موساد در طول سالها [موساد به برخی از این قتل ها اعتراف کرده است و به برخی دیگر نه-مهران55] شامل دانشمندان آلمانی بود که روی برنامه موشکی مصر در دهه 1960 کار میکردند، عراقیهایی که در پروژههای هستهای در دهه 1980 کار میکردند، و ... می باشند.
حتی در خصوص دانشمندان و نظامیان ایرانی که امروزه ترور می شوند هم فرض ثابت بر این استوار است که واحد کیدون موساد در خصوص آنها همین کار [ترور] را انجام داده است.
از دیگر قتلهای کلیدی این واحد میتوان به قتل ابوجهاد، فرمانده نظامی ساف [سازمان آزادیبخش فلسطین] در تونس در سال 1988 و همچنین یکی از رهبران جهاد اسلامی در مالت در اواسط دهه 1990 اشاره کرد.
یگان کیدون موساد همچنین مسئول ترور عماد مغنیه، فرمانده نظامی حزب الله لبنان در سوریه بود، اما اسرائیل هرگز به طور رسمی این موضوع را تایید نکرده است.
هر چند واقعیت این است که بیشتر عملیاتهای موساد (مانند بسیاری از سازمانهای اطلاعاتی دیگر) ، در سایه انجام شده است.
زمانی هم که گلدا مایر به آژانس اطلاعاتی خود دستور داد فلسطینیهایی (به نام گروه سپتامبر سیاه) را که در المپیک مونیخ در سال 1972 یازده ورزشکار اسرائیلی را قتل عام کردند ، تعقیب کرده و بکشد؛ باز هم این موساد بود که مأموریت یافت تا در عملیات معروف به خشم خدا (Operation Wrath of God) ، با قتلهایی در شهرهای رم، نیکوزیا، پاریس، بیروت، آتن، و شهر کوچکی در نروژ [که در آن یک پیشخدمت بیگناه مراکشی با علی حسن سلامه، طراح کشتار مونیخ اشتباه گرفته شد] ، یازده چهره فعال فلسطینی را حذف نماید.
هرچند این عملیات اشتباه در نروژ هم نهایتا نتوانست موجب در امان ماندن سلامه شود و وی سرانجام در سال 1979 بر اثر انفجار خودروی بمب گذاری شده در بیروت کشته شد.
مشاهدات قتلهای گذشته منتسب به کیدون نشان میدهد که این واحد از افراد مسلح، موتورسیکلتها و «بمبهای چسبان» بسیار استفاده میکند.
از همین رو می توان ادعا داشت که تاکتیک های مورد استفاده در ترور محسن فخری زاده با قتل های هدفمند گذشته منسوب به کیدون مطابقت دارد.
ودیع حداد( تصویر بالا سمت راست) و علی حسن سلامه (تصویر بالا سمت چپ) خودروی منفجر شده سلامه در بیروت
نقل قولاما سوال مهمی که پس از این بررسی ها ، مطرح می شود این است : کیدون چیست؟
کیدون (به عبری: نوک نیزه یا سرنیزه) واحدی در موساد اسرائیل است که گفته می شود در انجام قتل های هدفمند در سرزمین های خارجی متخصص است و مسئول برنامه ریزی و اجرای کمپین های ترور مخفیانه علیه دشمنان دولت اسرائیل است.
«کیدون موساد» به عنوان یکی از بیرحم ترین و مرگبارترین واحدهای عملیات ویژه روی کره زمین ، یک واحد فوق سری در بخش قیصریه موساد است ، که مظنون به انجام ده ها ترور موفق در تاریخ اسرائیل است.
همچنین می توان گفت واحد کیدون (Kidon unit) یکی از سری ترین واحدهای عملیات ویژه در جهان است.
اطلاعات بسیار کمی در مورد این واحد وجود دارد و گفته می شود که "یکی از محرمانه ترین اسرار در جامعه اطلاعاتی اسرائیل است". این یگان فقط از میان سربازان سابق واحدهای ویژه نیروی ارتش اسرائیل سربازگیری می کند.
یاکوف کاتز (روزنامه نگار حوزه امنیتی) کیدون را این گونه توصیف می کند:
نقل قول"گروهی نخبه از آدمکشان بسیار خُبره که تحت شاخه قیصریه سازمان جاسوسی اسرائیل فعالیت می کنند. اطلاعات زیادی در مورد این واحد مرموز در دست نیست، زیرا جزئیات برخی از اقدامات آن از محرمانه ترین اسرار در اطلاعات اسرائیل است."
به گفته میشکا بن دیوید افسر سابق عملیات موساد ، رازداری در مورد کیدون به قدری شدید است که اعضای این یگان کاملاً از موساد جدا شدهاند و حتی در هنگام تعامل با عوامل موساد در سایر تیمها ، ماموران کیدون از نامهای جعلی استفاده میکنند.
به گفته نویسنده اسرائیلی، آرون کلاین، کیدون تا زمانی که سازماندهی مجدد آن در اواسط دهه 1970 صورت گرفت، با همان عنوان قیصریه شناخته می شد.
اما امروزه ، آن را واحدی مستقل در بخش قیصریه موساد می دانند.
طرح جلد کتاب آواز دو نفره (هم سُرائی) در بیروت نوشته میشکا بن دیوید
کیدون ، خواه این یک «مینی موساد خودسر و مستقل» در داخل این آژانس باشد ، یا «یک تشکیلات مطیع و تابع سلسله مراتب اداری موساد» ، واقعیت این است که عوامل کیدون توسط «دستورالعمل های شدید حفاظتی و محرمانه بودن اطلاعات» پنهان شده اند و حتی مهمتر از این دستور العمل ها، هرگونه اطلاعاتی در خصوص این یگان ؛ توسط سانسور نظامی بسیار سختگیرانه ای در رسانه های اسرائیلی محافظت می شوند.
با این حال، دریچه ای دقیق به ساختار کیدون، شیوه های عملکرد آن، و حتی خصوصیات و قابلیت های روانی اعضای آن را می توان در صفحات یک رمان داستانی یافت. [رمان «آواز دو نفره در بیروت» که در سال 2002 به زبان عبری منتشر شد-مهران55]
میشکا بن دیوید نویسنده این رمان است و در کتاب داستانی که او نوشته ، پرونده کاملی از توصیف واحد کیدون گنجانده شده است.
اگرچه نباید فراموش کرد که بندیوید فقط یک رماننویس نیست. او یک افسر اطلاعاتی سابق است. او در موساد بوده و اگر این هم کافی نیست، در نظر بگیرید که او افسر ارشد اطلاعاتی بخش قیصریه بوده است.
قیصریه ، بخشی عملیاتی در آژانس موساد است که جنگجویانی (یهودی و غیریهودی) را اداره می کند که به کشورهای دشمن مانند سوریه، مصر و ایران نفوذ می کنند.
ژنرال سوریه ای سپهبد محمد سلیمان یکی دیگر از قربانیان ترور واحد کیدون بود
همچنین ادعا شده است که کیدون مسئول ترور محمد سلیمان بوده است. [محمد سلیمان ، ژنرال سه ستاره ارتش سوریه و مشاور ویژه رئیس جمهور سوریه بشار اسد در امور تولیدات نظامی و تهیه تسلیحات استراتژیک بود که در اوت 2008 در طرطوس سوریه توسط نیروهای اسرائیلی ترور شد.- مهران55]
با توجه به ماهیت مخفی این واحد، تقریباً هیچ اطلاعات رسما تائید شده و موثقی از کارنامه عملیاتی این واحد در دسترس نیست.
طبق ادعای منابع امنیتی ، علاوه بر عملیات های تروریستی، یگان کیدون می تواند در سایر حوزه های عملیات مخفی نظیر ربایش افراد و اسناد و ... نیز فعالیت کند تا به نیازهای موساد پاسخ دهد.
نقل قولاز سوی دیگر ؛ منابع رسانه ای اسرائیل ادعا می کنند که واحد 840 نیروی قدس سپاه ایران ، کارکردی مشابه واحد کیدون در «آنسوی جبهه و در جناح دشمن» بازی می کند.
ادامه دارد ...
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این یگان در قالب 3 الی 4 پست ارسال می شود)
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
4
-
23
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
دور زدن تحریم تسلیحاتی
هم در محاصره اقتصادی بودیم، هم در تحریم نظامی کامل.
من ؛ بعد از شروع جنگ (در سفر دوم یا سوم به سوریه) ، به ملاقات حافظ اسد رفتم و از ایشان کمک خواستم. به او گفتم که ما الان در محاصره کامل نظامی-اقتصادی هستیم.
برای خرید آنچه نیاز داریم با مشکل مواجهیم.
برفرض، اگر از جاهایی که به ما می فروشند، خرید کنیم ؛ نمی توانیم آن ها را به ایران حمل کنیم. مخصوصا آنکه مشکل هوایی هم داریم.
حافظ اسد موافقت کرد. من در فرودگاه دمشق انبار بزرگی داشتم. هر چه لازم بود (اعم از قطعات مورد نیاز و هر چه می خواستیم) از همه جای دنیا می خریدیم و داخل آن انبار می گذاشتیم.
بعد یک هواپیما از تهران می فرستادیم؛ آن ها را بار می زد و می آورد.
حتی من از کشور امارات نیز بدین منظور استفاده می کردم. البته کسی نمی دانست.
در آنجا هم جاهایی را درست کرده بودیم. جنس ها را می خریدیم و به آن مکان ها می بردیم.
محسن رفیق دوست در فرودگاه دمشق (روی پله های هواپیما) - مرحوم محتشمی پور و حاج احمد هم در تصویر مشخص هستند
حتی یک کشتی مهمات، به نام سودان، از انگلستان خریدیم.
قرار گذاشتیم وقتی کشتی به نزدیک آب های ایران می رسد، به جای اینکه به طرف افریقا برود، مسیر کشتی تغییر بکند و به خلیج فارس بیاید.
انگلیسی ها این موضوع را فهمیدند و کشتی را به بنادر دبی بردند و بستند.
بعد، ما یک شب به دبی رفتیم و کشتی را با بارش برداشتیم و به ایران آوردیم.
نقل قولسوال : چطور توانستید یک کشتی را بیاورید؟
با ناخدای آن کشتی قرار گذاشتیم که یک شب برویم کشتی را روشن کنیم و بیاوریم. عده ای را هم با خود برده بودیم که اگر اتفاقی افتاد، درگیر بشویم. (که الحمدلله اتفاقی نیفتاد)
بعد از اینکه کشتی را در بندرعباس خالی کردیم، تازه آن ها فهمیدند. بدین ترتیب، فروشنده را در لندن گرفتند و محاکمه کردند.
ناخدای کشتی را هم اذیت کردند.
بالاخره، چند کشور، مثل کره شمالی و بلغارستان، از همان اول خیلی با ما کار می کردند.
کم کم لهستان و مجارستان در این قضیه وارد شدند و بعد هم سوئیس که خیلی به ما اسلحه می فروخت.
بعدها هم که به چین وصل شدیم، دیگر به کُر وصل شده بودیم.
نقل قولسوال : این دولت ها، با وجود تحریم، به طور علنی معامله می کردند؟
معمولا وقتی می خواستیم با این دولت ها معامله بکنیم، وابسته نظامی آن ها را به سپاه دعوت می کردم ؛ چه آن موقع که در تدارکات بودم و چه زمانی که وزیر شدم.
به وابسته های نظامی می گفتم که ما می خواهیم از دولت شما خرید بکنیم. شما با دولت تان تماس بگیرید، ببینید آماده اند با ما معامله بکنند؟
یادم هست که وابسته نظامی سفارت آلمان شرقی در تهران «خودش به سراغ من آمد» و گفت که ما آماده ایم به شما امکانات بفرستیم؛ ما نیز اقدام کردیم و از آن ها خریدیم.
آلمان شرقی جزو کشورهایی بود که با ما خیلی راحت معامله می کرد و کالاهایی که می خواستیم به ما می داد؛ به طوری که تراز بازرگانی ما با آن ها نود میلیون دلار بود.
نقل قولسوال : آلمان شرقی نقدی می فروخت؟
نه، نسیه می دادند. بعد ما پولشان را به صورت اعتباری پرداخت می کردیم. وقتی آلمان ادغام شد، ما نود میلیون دلار به آلمان شرقی بدهکار بودیم (که بعد هم دیگر به سراغ ما نیامدند).
یادم هست، زمانی فرا رسید که همین کشورهای بلوک شرق هم برای فروش به ایران تحت فشار بودند. من هنوز وزیر نبودم. فکر می کنم اواسط سال 1360 بود.
در طی سفری قرار شد که بلغاری ها، از طریق لیبیایی ها، به ما اسلحه و مهمات بفروشند. من به لیبی رفتم و همراه یک هیئت نظامی از لیبی به بلغارستان رفتیم. به سفارتخانه مان در بلغارستان هم اطلاع دادیم که هیئتی متشکل از لیبی و ایران دارند به آنجا می آیند.
من پاس سیاسی داشتم. وقتی وارد شدیم، سفارت لیبی در بلغارستان از ما استقبال کرد و از سفارت ایران هیچ کس نبود.
اسم سفیرمان یادم نیست، اما هر که بود، من رفتم و با او دست به یقه شدم.
ساعت هشت صبح رفتم، در سفارتخانه بسته بود. در زدم. یکی از کارمندان سفارت آمد.
گفتم: «چه ساعتی باز می کنید؟»
گفت: «ساعت نه.»گفتم: «من محسن رفیق دوست هستم.»
گفت: «خب، باش.»
گفتم: «من پاس سیاسی دارم.»
گفت: «خب، داشته باش.»بیرون سفارت ایستادم تا در سفارت باز شد. تقریبا ساعت ده بود که دیدم سفیر لنگان لنگان آمد.
خلاصه گفت که ما اینجا امکاناتی نداریم که [به شما] بدهیم. [ !!! ]
من در بازگشت از سفر خارجی دو نفر را، به اصرار، عوض کردم.
یکی همین سفیر بود؛ یکی هم دکتر سپاسی نامی، سفیر ما در ابوظبی.
این موضوع مربوط می شود به قبل از وزارت من و شاید سال 1359.
من و هادی غفاری با هم در سفارت بودیم. یادم نیست هادی غفاری برای چه به آنجا امده بود. [ !!! ؟؟؟ ]
موقع ظهر شد. می خواستیم نماز بخوانیم. هادی غفاری جلو قرار گرفت. این سفیر هم بغل دست من ایستاد.
از حرکاتش کاملا مشخص بود که در همه عمرش دو رکعت نماز نخوانده.
البته قبل از آنکه برکنارش کنند، به ترکیه رفت و پناهنده شد.
منبع : کتاب برای تاریخ می گویم
( خاطرات محسن رفیق دوست )
انتشارات سوره مهر / جلد اول
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
2
-
19
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
شبنم آسمان (بخش دوم)
(Sky Dew EL/M-2083)
در حالی که «بالن های کوچکتر مجهز به حسگرهای الکترونیکی» ، ویژگی آشنای عملیات های نظامی در سرتاسر جهان امروز هستند [معمولاً این بالن های هوائی کوچکتر نظارت موضعی برای پایگاههای نزدیک به مناطق درگیری، مناطق مرزی یا سایر نقاط مورد علاقه را فراهم میکنند] ؛ بالنهایی با اندازه بزرگ با محموله راداری سنگین بسیار کمتر رایج هستند.
اما این بالن های بزرگ مزایا و قابلیت های قابل توجهی را ارائه می دهند که فقط یکی از این توانائی ها ، ماندگاری بالای آنها و امکان ماندن ایستگاه هوائی برای روزهای متوالی بصورت ثابت در یک نقطه است.
علاوه بر درگیر نبودن با محدودیت های رادارهای زمین پایه [معضلات حاصل از پست و بلندی های زمین و مسائل توپوگرافیک] ، آنها همچنین میتوانند بخش وسیعتری از فضای هوایی منطقه [از سطح زمین تا ارتفاع بالا] را زیر نظر داشته باشند. که این ویژگی برای شناسایی تهدیداتی که در ارتفاع پائین پرواز می کنند، بسیار مفید هستند.
در عین حالی که ارتفاع بالای آنها باعث شده که محدودیتهای بسیار کمتری نسبت به رادارهای زمینی داشته باشند ، این کشتی های پرنده «خطِ دید» بسیار طولانیتری را «نسبت به افق» به شبکه پدافندی ارائه می دهند.
ایده «استفاده از «آئروستات (کشتی هوائی) برای هشدار در خصوص حملات موشکی کروز» ، زیربنای برنامه JLENS ارتش ایالات متحده بود که بین سالهای 1996 تا 2017 دنبال می شد.
اما در میان تاخیرها و هزینههای بیش از حد این طرح ؛ نکته مهمتر این بود که برنامه JLENS پیش از لغو شدن ، توقع و توانایی عملیاتی مد نظر سفارش دهندگان خود را برآورده نکرد.
شایان ذکر است که نمونه های اولیه JLENS با رادار نظارت باند VHF یا رادار کنترل آتش باند X مجهز شدند.
پروژه JLENS ارتش آمریکا ، راهنمای اولیه اسرائیل برای تولید شبنم آسمان بود
کشورهای دیگر نیز ، سامانههای نظارتی دوربرد مبتنی بر کشتی های هوائی مشابه را معرفی کردهاند.
از جمله (آنچنان که در تصاویر ماهواره ای دیده می شود) چین هم بالن هائی را به آسمان فرستاده است که تحلیل گران احتمال می دهند این کشتی های هوائی ، رادارهائی را بر فراز جزایر مصنوعی این کشور در دریای چین جنوبی حمل نمایند.
اسرائیل این کشتی های هوائی حامل رادار خود را به کشورهای دیگر هم فروخته است.
کنسرسیوم سازنده شبنم آسمان ادعا می کند که این سامانه قادر است تا 500 هدف را با برد کشف بیش از 135 مایل دریایی (برای یک هدف به اندازه جنگنده) ، «در شعاع پوشش» از زمین تا ارتفاع 24000 فوتی ردیابی کند.
مشتریان تا به امروز ELM-2083 نیروهای مسلح کشورهای هند و سنگاپور هستند.
مطابق قراردادهای اعلام شده ، هند از بالن هوائی ساخت خود و سنگاپور از این رادار هوائی به همراه یک بالن طراحی شده توسط TCOM استفاده می کند.
نسخه هندی شبنم آسمان با بالن ساخت DRDO هندوستان
با ارائه نظارت مداوم و همه سویه فضای هوایی از ارتفاع بالا، نیروی هوائی اسرائیل قادر خواهد بود با استفاده از شبنم آسمان ؛ تهدیدات مختلف را در برد طولانی و در ارتفاع پایین شناسایی کند.
این داده های گردآوری شده توسط شبنم آسمان ، سپس در اختیار شبکه یکپارچه دفاع هوایی چند لایه اسرائیل قرار می گیرد تا بر اساس اولویت های این شبکه دفاع هوائی نسبت به رهگیری و نهایتا هدف گیری اهداف متخاصم اقدام گردد.
اساساً سیستم های رادار هوائی شبنم آسمان به عنوان مکمل حسگرهای موجود در شبکه نظارتی زمین و همچنین حسگرهای هوابرد نصب شده بر روی هواپیماها و هواپیماهای بدون سرنشین عمل می کند.
شبکه پدافند و دفاع هوایی اسرائیل علاوه بر جت های جنگنده سرنشین دار و پهپادهای نظارتی ، شامل انواع سیستم های دفاعی از «سامانه دفاع موشکی بالستیک Arrow 3» تا «سامانه گنبد آهنین» است که این شبکه را قادر می سازد تا با طیف متنوعی از تهدیدات نظیر موشک های کروز و بالستیک ، راکت ها ، گلوله های توپخانه و گلوله های خمپاره مقابله کند.
همچنان که انتظار می رود ؛ آسمان اسرائیل به طور فزاینده ای با تهدیدهای پیچیده تری مواجه است که شبکه یکپارچه پدافندی وظیفه دارد با آنها مقابله کند.
متناسب با رشد تهدیدات ، همه «این سیستم های اشاره شده» به طور بالقوه از ظرفیت نظارت اضافی ارائه شده توسط یک رادار مبتنی بر آئروستات (کشتی هوائی) بهره مند خواهند شد.
به ویژه در برابر انواع تهدیدات در ارتفاع پایین که ممکن است از طریق پوشش راداری سنتی قابلیت نفوذ داشته باشند.
سامانه پدافندی آیرون دام
قابل توجه است که سامانه پدافندیIron Dome پیش از این ، توانایی رو به رشدی را در برخورد با موشکهای کروز و پهپادهای کوچک و همچنین هواپیماهای پرواز کننده در ارتفاع پست از خود نشان داده است.
ارتش ایالات متحده نیز ، اخیراً گنبد آهنین را با هدف استفاده از آن برای دفاع موضعی در برابر موشک های کروز مهاجم به جزایر گوام (یکی از برجسته ترین تهدیدات ذکر شده در آخرین بررسی دفاع موشکی پنتاگون) مورد آزمایش و بررسی قرار داده است.
ادامه دارد ...
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این جنگ افزار در قالب 3 پست ارسال می شود)
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
6
-
20
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
کارخانه خمپاره سازی حدید
از همان آغاز جنگ، برایمان ملموس بود که نیازهای تسلیحاتی مان به دست ارتش و با خرید خارجی تامین نمی شود.
دو سال پیش از آنکه وزیر سپاه بشوم، هسته صنایع نظامی سپاه در همان پادگان خلیج ریخته شد.
از همان زمان به دنبال این بودم آنچه سپاه برای دفاع می خواهد بسازیم. نیروهای کارآمدی را هم جمع کردم؛ نظیر برادری به نام مهندس مرتضی سنایی که بسیار پر کار و علاقه مند به این کار بود. [مرحوم مهندس سنائی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف بودند که اولین بار توسط شهید چمران برای طراحی و ساخت خمپاره 60 دعوت به کار شدند - مهران55 ]
زمانی که مامور تشکیل وزارت سپاه شدم بخشی از تدارکات سپاه را به وزارت منتقل کردم که از جمله آن ها تتمه صنایع نظامی مثل ساخت خمپاره 60 بود.
اعطای نشان درجه یک هنر توسط رهبری به مرحوم مهندس مرتضی سنائی به خاطر طراحی هواپیمای آذرخش / مهرماه 1376
اگر کسی به سوابق کارخانه مراجعه بکند، می بیند که پایه کارخانه حدید قبل از جنگ و از زمان تدارکات سپاه گذاشته شده [است].
ما قبلا خمپاره 60 را نمونه سازی کرده بودیم و به فکر ساختن کارخانه ای بودیم که بشود همه خمپاره اندازها را ساخت. کما اینکه کم کم خمپاره انداز 81 و 120 و توپ هم اضافه شد و در حد مرکز ادوات سازی و جنگ افزارسازی گسترش پیدا کرد.
من قبل از جنگ این زمین را گرفتم و احداث ساختمان کارخانه را شروع کردم.
زمین [کارخانه] در جاده کرج، اول خیابان دفاع، بود. آن را خریدیم. مقداری هم متعلق به آقایی بود که در همسایگی ما کارخانه تلویزیون سازی خصوصی داشت و [زمین کارخانه اش را ] به ما هدیه کرد.
از آن موقع شروع کردیم به ساخت کارخانه و از همان اول هم بنا را بر مدرن سازی گذاشتیم و بهترین ماشین آلات را آوردیم.
مسئولیت کارخانه را به مهندس مرتضی سنایی سپردیم که خیلی به ما کمک کرد.
در آن تاریخ تعدادی وسایل هم تولید کرده بودیم.
خط تولید خمپاره های 60 میلی متری در کارخانه جات مهمات سازی حدید
مقام معظم رهبری آمدند و کارخانه را افتتاح کردند.
کارخانه حدید اولین کارخانه صنایع سپاه بود و بعد از آن کارخانه های دیگری پشت سر هم ساخته شدند.
یکی از «محصولات انسانی» کارخانه حدید ، آقای وزیر کشور فعلی یعنی آقای [سردار] مصطفی محمد نجار است [وزیر کشور و دفاع در دولت احمدی نژاد] که کارش را از آنجا شروع کرد.
سردار مصطفی محمدنجار در دهه 70 ریاست «گروه صنایع تسلیحاتی ساصد» ودجا را بر عهده داشت
منبع : کتاب برای تاریخ می گویم
( خاطرات محسن رفیق دوست )
انتشارات سوره مهر / جلد اول
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
3
-
20
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
شکار تانک توسط رهبر انقلاب و شهید چمران
به مناسبت 31 خرداد ماه و سالروز شهادت شهید چمران ، خاطره رهبر معظم انقلاب از روزهای دفاع مقدس و ماجرای شکار تانک با شهید چمران را ببینیم و بشنویم.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
2
-
7
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
«اس دی بی» زمین پرتاب
Ground-Lanched Small Diameter Bomb/GLSDB
نیروهای زمینی در سراسر جهان امروزه با مأموریت هایی روبرو هستند که برای انجام این مأموریت ها ، به توان آتش بیشتر و دقیقتری نسبت به گذشته نیاز دارند.
ساب سوئد [با همراهی بوئینگ] بمب کم قطر پرتاب شونده از زمین (GLSDB) را به عنوان راه حل این نیازها توسعه داده است.
مهماتی هدایت شونده از زمین که ضمن داشتن دقتی بالا از بردی طولانی نیز برخوردار هستند.
فی الواقع دو شرکت ساب و بوئینگ در آگوست سال 2014 توافق نامه ای را امضا کردند تا سلاحی جدید را که ترکیبی از سه سلاح موثر «SDB-1» و «GBU-39B» و «M-26 Rocket Motor» است را تولید نمایند.
شاکله اصلی و کلاهک جنگی GLSDB ، بمب کم قطر SDB I است.
همانطور که می دانید ، «اس دی بی» ، یک بمب هوا سُر (گلاید = Glide) و با دقت بالا است که از سال 2006 تا کنون در حال تولید است.
پس از تولید بیش از 20 هزار تیر بمب SDB (که نزدیک به 10 هزار تیر آن مورد استفاده رزمی قرار گرفته است) ؛ اکنون دیگر «اس.دی.بی» یک سلاح دقیق و با قابلیت اطمینان بالا شناخته می شود.
علاوه بر آن SDB دارای کاربران متنوع و گوناگونی در سطح جهان است که از آن میان به نیروی هوائی ایالات متحده ، نیروی هوائی نروژ و بیش از سیزده کشور دیگر اشاره نمود.
GLSDB از سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه تحقیقات توسط این نیروهای هوایی استفاده می کند و توانمندی کم هزینه ای را برای نیروهای زمینی فراهم می کند.
در واقع دو شرکت پیشرو هوانوردی یعنی «ساب سوئد» و «بوئینگ آمریکا» ، در کنار ؛ هم بمب کوچک کم قطر (GLSDB) را در دسته مهمات توپخانه موشکی توسعه داده اند. سلاحی که برای تأمین نیازهای در حال تحول نیروهای مسلح طراحی شده است.
Svein Daae (رئیس واحد بازاریابی GLSDB در کمپانی SAAB سوئد) می گوید:
نقل قولGLSDB راه حل نهایی برای مشتریانی است که به دنبال یک راه حل مقرون به صرفه ، با دقت بالا و دوربرد هستند.
از آنجا که نسخه اصلی SDB یک مهمات هوا به سطح بود ، تمام فناوری های مورد نیاز (نظیر سیستم های ناوبری) در این بمب از پیش قرار دارد.
SDB با هدایت INS که توسط GPS مقاومت به اخلال [ضد جمینگ] پشتیبانی می شود ، به سمت اهداف از پیش تعیین شده ، حرکت می کند.
از آنجا که این سیستم نیازی به طی نمودن مسیر بالستیک به سمت هدف ندارد ، می توان GLSDB را از هر سو و «بدون نیاز به تغییر جهت لانچر» به سمت اهدافی در زوایای 360 درجه شلیک نمود.
نقل قولعلاوه بر این ، این پرتابه را می توان از هر یک از راکت اندازهای موجود در سازمان رزم نیز شلیک نمود. (نظیر M-270 یا HIMARS و یا Chunmoo و ... )
از آنجائی که G-LSDB توانایی پرواز در مسیرهای غیر بالستیک و انجام انواع مانورها برای حمله به اهداف خود را دارد ، نمی توان آنها را با سلاح های آتش مستقیم معمول و یا منحنی زن مرسوم در سازمان رزم نیروهای زمینی مقایسه کرد و بهره گیری از این سلاح ، توان آتش متفاوت و منحصر به فردی را برای این نیروها فراهم می کند.
در واقع GLSDB که ترکیبی از بمب هوا سُر «SDB I» و موتور موشک/راکت زمین پایه «M-26» می باشد ، با برد عملیاتی 150 کیلومتر و ضریب خطا در اصابت 1 متر ، به نیروهای زمینی امکان درگیر شدن و توانائی ضربه زنی (با دقت بالا) با طیف وسیعی از اهداف در محیط های عملیاتی پیچیده فراهم می کند که تا پیش از این از دسترس نیروهای زمینی خارج بود.
همچنین مهمات هوشمند GLSDB توانایی ضربه زدن به «اهداف متحرک» در «هر شرایط آب و هوایی» (هم در روز و هم در شب) و با «خسارات جانبی کم» را دارد.
بخش هدایتگر این موشک زمین پایه ؛ همچنین شامل یک گیرنده GPS با قابلیت ضد جم، در دسترس بودن سیستم هدایت انتخابی ، یک ماژول ضد جعل (SAASM) و یک ماژول پیشرفته هسته پردازشگر دو (ACP 2) است.
به عنوان نکته آخر باید گفت که طول هر تیر بمب زمین پرتاب GLSDB حدوداً 390 سانتی متر (154 اینچ) ، قطر حدوداً 24 سانتی متر (9.5 اینچ) و وزن تقریبی 600 پوند است.
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
4
-
23
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
پیشنهاد فروش تانک و موشک از طرف چین
موشک کرم ابریشم چینی یکی از مشهورترین موشک های ضد کشتی چینی در خدمت نیروهای مسلح ایران
ساعت هفت [صبح] به مجلس رفتم.
گزارشها را خواندم. موشک ما به مرکز بغداد اصابت کرده است.
از آقای صدیق علت عدم پرتاب موشک استاندارد به طرف هواپیمای دشمن را پرسیدم. گفت رادارش خوب کار نکرده است.
در جلسه علنی مجلس، بحث انتخابات ریاست جمهوری مطرح بود.
آقای دکتر روحانی طرحی از طرف بعضی از خلبانها ارائه داد که «با اف4 حمله میگهای 25 بلند پرواز را دفع کنند» ، ولی هنوز مورد موافقت نیروی هوایی قرار نگرفته؛ دو درصد ریسک دارد.
نقل قولآقایان سرهنگ ترابی و آقازاده آمدند و گزارش سفر هیأت به چین را دادند. برای دیدن اسلحه های پیشنهادی رفته بودند و موفقیت چندانی نداشته اند.
چینیها پیشنهاد [فروش] تانک و موشک داده اند.
تا انتهای 1365 ایران تمامی 300 دستگاه تانک تایپ 59 خریداری شده از چین را تحویل گرفت.
آقای [محسن] سازگارنژاد معاون [سازمان] تعاون روستائی وزارت کشاورزی آمد و راجع به اهمیت تعاونیهای روستائی و کمبود بودجه و ایذاء سازمان برنامه گفت و از فشار زیاد نمایندگان بر [دکتر زالی] وزیر کشاورزی گله داشت.
عصر آقای حمید بهرامی و دو داورمان از لاهه آمدند. گزارشی از کارشان دادند و از اذیتهای کمیسیون ویژه بیانیه الجزایر گله داشتند.
تا ساعت شش و نیم در دفترم کار کردم و گزارشها را خواندم. عراقیها امروز به ایلام حمله کرده اند. افطار به منزل آمدم.
آقای رفیق دوست از دمشق تلفن کرد و میخواست که کشتی نفتی سوریه را علیرغم عدم عمل به تعهدشان، بار بزنیم؛ اگر موشکها را بدهند، ممکن است بار بزنیم.
آقای ولایتی هم همین پیشنهاد را قبول داشت.
منبع : امید و دلواپسی (خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی)
خاطره 12 خرداد 1364
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
4
-
16
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز
شبنم آسمان (بخش نخست)
(Sky Dew EL/M-2083)
اسرائيل بالن جديدی را با قابلیت هشدار زودهنگام راهاندازی كرده است، نوعی هواگرد بدون سرنشين كه به عنوان يكی از «بزرگترين تولیدات در نوع خود» در جهان توصيف می شود.
انتظار میرود که این سیستم آئروستات با قابلیت دسترسی بالا (HAAS) که توسط صنایع اسرائیلی با کمک ایالات متحده توسعه یافته است، هشدارهای اولیه را در مورد تهدیدات پروازی در ارتفاع کم (مانند موشکهای کروز، پهپادهای مسلح یا انتحاری و سایر تهدیدات هوایی) ارائه دهد.
این پلت فرم که در مکانی در شمال اسرائیل مستقر است، "برای شناسایی و هشدار درباره تهدیدات پیشرفته" استفاده خواهد شد و حسگر اصلی آن رادار بلند برد «آسمان شبنم» است.بطور مختصر و خلاصه می توان گفت که شبنم آسمان (EL/M-2083) یک رادار هشدار زودهنگام و کنترل هوابرد نصب شده بر روی کشتی هوائی است.
سیستم مشابه از این نوع، سیستم رادار موجود بر کشتی پرنده تترد (Tethered Aerostat Radar System) است.
Tethered Aerostat Radar System
این سیستم مشتمل بر یک رادار آرایه ای اسکن الکترونیکی فعال و هشدار دهنده اولیه است که برای شناسایی هواپیماهای متخاصم در حال نزدیک شدن از بردهای دور (به ویژه هنگامی که در ارتفاع پایین نزدیک می شوند) طراحی شده است.
دادههای جمعآوریشده توسط این رادار به «مرکز فرماندهی و کنترل پدافند هوایی مرکزی» منتقل میشود، جایی که از آن برای حفظ تصویر جامع وضعیت هوایی استفاده میشود.
هنگامی که از میان موارد بررسی شده ؛ یک تهدید بالقوه شناسایی شد، سیستم پردازنده به موقع به پاسخ دهندگان هوائی یا زمینی هشدار می دهد.
برد تشخیص هواپیماهای جنگنده برای این رادار بیش از 250 کیلومتر (135 ناتیکال مایل) است.
لازم به ذکر است که رافائل [پیمانکار اصلی این سیستمهای کشتی پرنده (بالن هوائی) 71 متری] ، این رادار پرنده را بر اساس رادار زمین پایه EL/M-2080 Green Pine ساخته است.
EL/M-2080 Green Pine
این آئرواستاتها (کشتی های هوائی/بالن ها) انواع حسگرها با را حمل میکنند.
از جمله «رادارهای نظارت هوایی» EL/M-2083 ارائه شده توسط Elta Systems ، «اطلاعات ارتباطی» (COMINT) و «محمولههای اطلاعات سیگنال» (SIGINT) که مناطق حساس مرزی را در هر شرایط آب و هوائی تحت پوشش دائمی قرار میدهند.
نکته بسیار مهم این است که این هواگردهای بی سرنشین ؛ به ویژه بخش هایی را پوشش می دهد که رادارهای زمینی به دلیل توپوگرافی یا سایر عوامل محدود کننده پوشش محدودی ارائه می دهند.
فی الواقع در آن ارتفاع بالا ، یک آئروستات بزرگ که می تواند دو تن بار حمل کند بسیار کارآمد و راهگشا خواهد بود.
کابل اتصال این بالن همچنین می تواند برق مورد نیاز سیستم را هم مداوماً تامین کند، به این معنی که بالن می تواند حدود 30 روز مداوماً در آسمان باشد و در این مدت راداهایش هم روشن بماند تا اینکه پس از این 30 روز برای تعمیر و نگهداری دوره ای رادارهایش پایین بیاید.
شبنم آسمان اغلب، دو رادار حمل می کند. یکی «رادار نظارتی» و دیگری «رادار روشن کننده هدف با ردیابی دقیق/رادار کاوش و رهگیری» یا PTIR
[precision track and illumination radar-PTIR]
رادار نظارتی این کشتی هوائی پوشش دوربرد (حدود 500 کیلومتر) را بوسیله رادار EL/M-2083 فراهم می کند، در حالی که PTIR که یک سیستم هدایت پذیر و قادر به ردیابی چندین هدف است، می تواند بر روی موارد مورد علاقه تمرکز کند.
بدنه این آئرواستات 71 متری توسط شرکت آمریکایی متخصص در زمینه تولید بالن های هوائی یعنی Aerostat TCOM ساخته شده است و از بزرگترین کشتی های هوائی در حال حاضر موجود در دنیا هستند. شرکت TCOM پیش از این آئروستات JLENS را نیز برای نیروهای مسلح آمریکا تولید کرده است.
باید توجه داشت که راه اندازی یک سیستم آئروستات (کشتی هوائی) کار بسیار پیچیده ای است، نگه داشتن چندین تن بار معلق در یک آئروستات، نگه داشتن آن در موقعیت خود حتی در زمان وزش بادهای شدید، حتی چگونگی مدیریت کردن کابلی که هم آئروستات را به زمین متصل کرده و هم انرژی آن را تامین می کند (که خود این کابل چندین تن وزن دارد) فرآیند بسیار پیچیده ای است.
ادامه دارد ...
(با توجه به حجم زیاد مطلب ، به جهت اینکه برای دوستان خسته کننده نشود ؛ معرفی این جنگ افزار در قالب 3 پست ارسال می شود)
نکته : ایده معرفی این کشتی هوائی بعد از گفتگوی دو دوست عزیز @oldmagina و @archersarash در تاپیک تحولات رژیم صهیونیستی در خصوص «هدف قرار گرفتن این بالن توسط گروه عصای موسی» زده شد
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
6
-
21
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
4 hours قبل , 951 گفت:سلام
در مورد شهید محمد صالح الحسینی (مسئول روابط خارجی سپاه) ، اطلاعات بیشتری وجود داره ؟ یا نحوه شهادتشون ؟
3 hours قبل , MF44 گفت:سلام توسط استخبارات عراق به شهادت رسیدند قبلا مشرق نیوز با برادرشون مصاحبه کرده است
همانطور که دوست عزیزمان فرمودند ، یکی از رسانه ها در سلسله پست هائی به ایشون پرداخته اند که اینجا چند جمله ای که مرتبط با سوال شما است رو باز نشر می دهم :
شهید سیدمحمدصالح الحسینی
مسئول روابط خارجی سپاه پاسداران
نقل قول«سید محمد صالح قائم مقامی نجفی حسینی» [مشهور به سید محمدصالح الحسینی] متولد [عراق] در تاریخ 5 اردیبهشت سال 1319 شمسی در خانواده ی ایرانی «قائم مقامی» بود. [خانواده قائم مقامی یکی از خانواده های ایرانی ساکن در عراق بودند - مهران55]
وی مدرک کارشناسی خود را در رشته فیزیک اتمی از دانشگاه بغداد دریافت نمود و پس از آن به دلیل مبارزه علیه رژیم بعثی حاکم بر عراق دستگیر و زندانی شد. وی توانست از زندان بگریزد و به لبنان مهاجرت نماید.
محمد صالح در لبنان ، ابتدا به عنوان یکی از مشاوران امام موسی صدر خدمات خود را آغاز نمود و در گام اول به آموزش کادرهای آموزشی شیعه برای مواجهه با مکاتب الحادی مشغول شد.
سپس معاونت مدرسه صنعتی جبل عامل (متعلق به امام موسی صدر) را بر عهده گرفت اما پس از چند سال به دلیل اختلاف با امام موسی صدر درباره نحوه تعامل با رژیم وقت لبنان و گروه های مبارز فلسطینی ، از مدرسه صنعتی خارج شد و مسیر مبارزات خود را به طور مستقل ادامه داد.
وی در میان گروه های مبارز فلسطینی ، خصوصا «الفتح» و رجال سیاسی و نظامی لبنان نفوذ و محبوبیت منحصربفردی داشت و رکنِ ارتباطی میان فلسطینیان و نهضت امام خمینی به شمار می رفت.
با توجه به همین ویژگی ، محمدصالح حسینی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، عامل اصلی روابط سیاسی نظام انقلابی با فلسطینیان بود و از این مسیر در ماه های نخستین پیروزی انقلاب اسلامی ، خدمات فوق العاده ارزشمندی را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارائه نمود.
سرانجام نیز ، هنگامی که برای خرید تسلیحات مورد نیاز سپاه در لبنان به سر می برد ، به تاریخ 14 اسفند 1359 ، توسط سازمان اطلاعات رژیم بعث عراق ترور شد و به شهادت رسید.
نقل قولوقتی حاج احمد خمینی به برادرم گفت که شما در لبنان خیلی به درد انقلاب می خورید ، محمد صالح برگشت به جنوب لبنان و شروع کردند به همراه بقیه گروهها به سازمان دهی مبارزات مسلحانه ضد صهیونیستی.
آخرین گروهی که از ایران آمد لبنان به رهبری محسن کنگرلو بود. او داشت برنامهریزی میکردند که بروند جنوب لبنان برای عملیات ضد اسراییلی و داشتند تعلیمات نظامی میدیدند.
اخوی در روز 14 اسفند برنامه ای برای خروج از منزل نداشت اما آقای کنگرلو به جلسه با ایشان و هماهنگی با گروه های فلسطینی نیاز داشت.
این شد که سید محمد صالح از خانه بیرون رفت و اول با فلسطینی ها جلسه گذاشت و بعد رفت سفارت ایران و جلسه مفصلی هم آن جا داشت.
ایشان از سفارت که بیرون می آید ، پشت فرمان ماشینش از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار می گیرند و به شهادت می رسند.
این جنایت توسط گروه ترور سفارت عراق و با دستور برزان تکرینی ، برادر خوانده صدام انجام گرفت.
این هم لینک مطالبی که در صورت تمایل می توانید در خصوص ایشان اطلاعات بیشتری را کسب کنید :
نقل قولان شاء الله که پاسخ سوال خودتان را دریافت کرده باشید.
.
-
2
-
18
-
-
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست.
اولین کلاشنیکوف ها
سلاحی که ارتش به ما می داد حداکثر تفنگ ژ3 و تعداد کمی هم تیر بار ژ3 بود. سلاح دیگری نمی دادند.
بچه های ما در کردستان از ما آرپی جی7 می خواستند.
من احساس کردم سهمیه ای که ارتش به ما می دهد اصلا جوابگو نیست.
لذا به لبنان رفتم و از مرحوم یاسر عرفات پانصد قبضه آرپی جی7 و دو هزار قبضه کلاشینکف خریدم.
این اولین خرید سلاح ما بود.
از همانجا کلاشینکف سلاح سازمانی سپاه شد.
سپاهی ها و بسیجی ها بچه های ریز نقشی بودند و ژ3 یک سلاح خشک و سنگین بود. کلاشینکف هم سبک تر و هم روان تر بود.
این اولین خریدی بود که انجام دادم و خودش تحولی در سپاه شد.
محسن رفیق دوست - یاسر عرفات - شهید محمد صالح الحسینی (مسئول روابط خارجی سپاه)
بعد که دیدم از این سلاح استقبال شد، به سراغ بلوک شرق رفتم.
اولین جایی که جواب داد کره شمالی بود. تعدادی کلاشینکف و آرپی جی7 از آنها خریدیم.
دومین جایی که به ما جواب داد، بلغارستان و پس از آن لهستان و آلمان شرقی بودند.
نقل قولسوال : این خریدها بعد از آبان 1358 و تسخیرلانه جاسوسی بود؟
بله.
از راست به چپ : محسن رضائی - انیس نقاش - شهید صالح الحسینی - محسن رفیق دوست / لبنان 1359 ه.ش
نقل قولسوال : تحریمها مشکلی ایجاد نمی کرد؟
تحریم بود. ولی آنها پول نیاز داشتند؛ کشورهای فقیری بودند و بالاخره به ما می فروختند.
حتی بعدها [طبق این بخش جمله رفیق دوست اولین خرید ها پیش از آغاز جنگ و در حد فاصل 13 آبان 1358 تا 31 شهریور 1359 صورت گرفته است - مهران55] ؛ در زمان جنگ ، یکی از کشورهایی که به ما اسلحه می فروخت سوئیس بود.
با اینکه کشور بی طرفی بود، خیلی راحت و در سطح بالا سلاح های غربی و اروپایی را به ما می فروخت.
سوئیس خودش کارخانجات اسلحه سازی هم دارد. ما انواع تیربار و خمپاره اندازهای 60 و 81 و 120 را از آن کشور می خریدیم.
البته خیلی زود خودمان همه آنها را در داخل ساختیم.
منبع : کتاب برای تاریخ می گویم
( خاطرات محسن رفیق دوست )
انتشارات سوره مهر / جلد اول
پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
.
-
2
-
13
-
پرواز اژدهای زرد
در متفرقه در مورد نیروی هوایی
ارسال شده در · ویرایش شده در توسط mehran55
اضافه کردن مشخصات فنی این هواپیما به انتهای پست · Report reply
با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست ، بحث معرفی پرنده های چینی رو به اتفاق هم ادامه میدیم:
(Hongdu/Yakovlev CJ-7)
Baby Eagle
(بچه عقاب)
یک نیروی هوائی کارآمد بر سه ستون متوازن استوار میشود. «هواپماهای مدرن و کارآمد» ، «پرسنل فنی و تعمیر نگهداری مفید و موثر» و «خلبانان آموزش دیده و کاربلد» .
نیروی هوائی چین هم به طور متوازن به دنبال ارتقاء این سه عنصر مکمل هم می باشد.
در راستای تربیت خلبانان کاربلد ، بیش از هر عنصری شاید به توان به هواپیماهای آموزشی مفید تکیه نمود. بر همین اساس است که اژدهای زرد از ابتدای شکل گیری صنعت هوانوردی خود دائما به دنبال تولید هواپیماهای آموزشی مفید و کارآمد بوده است.
بدون شک هواپیمای آموزشی بیسیک CJ-7 چین را باید یکی دیگر از همین نقاط عطف و قابل توجه در صنعت هوانوردی چین دانست.
هر چند که چین ،پیش از این هم چند نسخه هواپیمای آموزشی ملخی ساخته بود ، اما این هواگرد یکی از جدیدترین پرنده های آموزشی چینی در بازار هوانوردی است.
( Hongdu CJ-7 )
Baby Eagl
(بچه عقاب)
چین پس از تجربه موفق CJ-6 که موفقیت تجاری بسیار خوبی را هم به همراه داشت ، برای نسل جدید هواپیماهای آموزش بیسیک هوانوردی خود به سراغ شراکت با یکی از باسابقه های صنعت هوانوردی آموزشی یعنی کمپانی یاک روسیه رفت
هر چند محصول دو قلوی این هواپیما یعنی Yak-152 روسیه ، شش سال دیرتر از نسخه چینی پرواز اولیه خودش رو انجام داد که نشون میده چینی ها در برخی حوزه ها در حال پیشی رفتن از روس ها هستند.
این هواپیما تولید سال 2010 میلادی است.
ادامه دارد...
-------------
پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند
پ.ن 2 : انشاءالله اگر عمری باقی بود ، در پست های آینده به سایر پرنده های چینی خواهیم پرداخت.