برترین های انجمن

  1. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      5,269


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      9,420


  3. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      8,705


  4. tahayori

    tahayori

    Members


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      162



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 1 اسفند 1397 در همه مناطق

  1. 7 پسندیده شده
    بعد از تبریک برای ورود اولین فاتح به خدمت نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی یک نکته بسیار مهم در گفت‌وگوی ویژه خبری که دو شب پیش با حضور امیر خانزادی و امیر رستگاری انجام شد. مهمترین خبری که در مورد فاتح داده شد. امیر خانزادی گفتند که ما به فناوری موتور AIP (پیشران مستقل از هوا) دست پیدا کردیم و از نسخه دوم به بعد فاتح از این فناوری استفاده خواهد کرد. با استفاده از این پیشران مدت زمان دریانوردی فاتح 4 برابر می‌شود. یعنی فاتح می‌تواند حدود 16-20 روز زیر آب دریانوردی داشته باشد که با توجه به این‌که کل مدت دریانوردی فاتح 35 روز است پس تنها یکبار نیاز است که این زیردریایی به سطح آب بیاید. با وجود AIP به دلیل عدم نیاز به سطح آمدن و همچنین کاهش قابل‌توجه نویز، امکان کشف فاتح بسیار کاهش پیدا می‌کند. جهت آشنایی با پیشران مستقل از هوا (AIP) به لینک زیر مراجعه نمایید.
  2. 6 پسندیده شده
    در بعد رسانه ای زاویه دید خیلی مهمه و البته جزییات. در مورد مطلب روزنامه آمریکایی و اظهارات سردار تقریبا تناقضی وجود نداره. احتمالا منظور سردار این بوده که این خرابکاریها اخلالی در روند کار ایجاد نکرده ( خودشون هم جایی اشاره میکنند که در برهه ای خرابکاری های صنعتی در قطعات خریداری شده وجود داشت و کشف کردند ) و روزنامه آمریکایی هم به همین مطلب خرابکاریها که در صنعت هسته ای هم وجود داشت ( و یکبار گفتم در صنایع حتی غیرنظامی هم هیچ بعید نیست که انجام نداده باشند با توجه به رویکرد وحشی! و جنگلی! غرب در برابر دشمنانش) اشاره میکنه و البته شاید اینطور به مخاطب عرضه میکنه که ممکن هست خللی در روند کار ایجاد کرده باشه که سردار مورد اول را تایید و مورد دوم را رد میکنند. به هر حال باز هم این نکته را باید تاکید کرد که چقدر کار دانشمندان نظامی ایران سخت هست و در چند جبهه دارند بدون ادعا میجنگند. در بعد داخلیون ناآگاه و بعضا مغرض ضد صنایع نظامی، در بعد بودجه ها و دولت ها، در بعد رسانه ای دشمن علیهشون، در بعد پیچیدگیهای تکنولوژیکی و تحریم مطلق همکاری در این بخش، در بعد دسترسی به قطعات (خرید، همکاری، تهیه و ...) و دانش بین المللی، در بعد صنعت و پیشرفتهای صنعتی در سایر علوم و مواردی از این دست که نه تنها باید با تمام اینها مقابله کنند بلکه باید با خرابکاریهای نظامی، نرم و سخت و جاسوسی، ترور، خرابکاریهای صنعتی و سایبری هم مقابله کنند. باید ازشون از صممم قلب تشکر کرد.
  3. 4 پسندیده شده
    تبریک جا دارد از همه متخصصان عزیز تشکر کنیم در عرصه ساخت زیر دریایی
  4. 3 پسندیده شده
    ایجاد اخلال در سیستم موشکی ایران دروغ است/ به سیستم کنترلی آمریکایی ها نفوذ کردیم https://www.mashreghnews.ir/news/938501/ایجاد-اخلال-در-سیستم-موشکی-ایران-دروغ-است-به-سیستم-کنترلی-آمریکایی
  5. 3 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به بررسی های صورت گرفته و نظرات مشورتی مدیران و کاربران انجمن ، تصمیم بر این گرفته شد تا برای آشنایی هر چه بیشتر دوستان با روند فعالیت تحریریه و عملیاتی تر شدن آغاز به کار آن ، طرح زیر آماده گشته و ارائه گردد . امید بر این است که تمامی مشرکت کنندگان در این طرح با حسن نظر ، نسبت به اجرای آن همت گذارند .  رسالت تحریریه : " ارتقای دانش نظامی در سطح جامعه (هدف گذاری عام ) در درجه نخست و ایفای نقش مشورتی در حوزه دفاعی برای نهاد ها (هدف گذاری خاص ) در درجه دوم برای انجام این رسالت چند گام انتحاب شده به شرح زیر : گام نخست : " رشد و تثبیت تولید محتوا در انجمن " گام های بعدی بعد از تحقق گام نخست به اطلاع دوستان خواهد رسید. محورهای اعلام مشارکت از سوی کاربران علاقه مند ساختار اعضا : تحریریه از 7 محور زیر تشکیل میشه: محور : نیروی زمینی و زیرمجموعه ها محور : نیروی دریایی و زیرمجموعه ها محور : نیروی هوایی و زیرمجموعه ها محور : پدافند هوایی و زیرمجموعه ها محور : موشکی زیرمجموعه ها محور : قدرت سایبری محور : تاریخ جنگ ، دکترین و استراتژی کاربران با توجه به علاقه و حوزه تخصصی خود میتوانند در یک یا چندمحور فعالیت نمایند. روند تولید محتوا : اعضای کارگروه ها میتوانن با مراجعه به منابعی که توسط تمامی افراد انجمن معرفی میگرد از قبیل : کتاب ، مجله ، رهنماهای نظامی ، پایگاه ها (سایت های خبری نظامی ، سایتهای تحلیلی نظامی ، اندیشکده ها و... ) به صورت فردی یا گروهی به تولید محتوا مبادرت ورزند. انواع محتوا: خبر کوتاه روزانه تاپیک موضوعی تاپیک تحلیلی ======================= پی نوشت : این پست برآیند همفکری ستاد تحریریه ( SET) پس از مشارکت دوستان علاقه مند در تاپیک،محسوب میشود ، در نتیجه از این پس ، صرفا" دوستان در همین تاپیک در محورهایی که اعلام شده و با توجه به علاقه مندی ، اعلام آمادگی نمایند .
  6. 3 پسندیده شده
    اخبار کوتاه نظامی و امنیتی سوارم هواپیماهای بدون سرنشین به زودی می توانند سلاح واقعی برای ارتش باشند به گفته وزیر دفاع بریتانیا ، حملات سوارم هواپیماهای بدون سرنشین که باعث گیج شدن و در هم شکسته شدن سلاح‌های ضدهوایی می‌شوند، به زودی به بخش مهمی از زرادخانه نظامی مدرن تبدیل خواهند شد. رونمایی پوتین از هواپیمای بدون سرنشین انتحاری کلاشینکف که می تواند هر سیستم دفاعی را پشت سر بگذارد  گفته می شود این پهباد ها بعد از پایان موفقیت آمیز آزمایش ها به صورت گسترده در اختیار ارتش روسیه قرار خواهد گرفت . اردوغان: ناتو به تروریست ها کمک می کند اما به ترکیه نه رئیس‌جمهور ترکیه متحدان خود در ناتو را به حمایت از تروریسم با تحویل هزاران کامیون پر از سلاح به آنها متهم کرد نیروی هوایی ایالات متحده خواهان 8 جنگنده آپگریت شده بوئینگ در کنار F-35 ها می باشد نیروی هوایی ایالات‌متحده می خواهد در بودجه بعدی خود برای خرید هشت هواپیمای جنگنده اف - ۱۵ جدید از شرکت بوئینگ درخواست سرمایه نماید .
  7. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام بنده جسارتا علاقه مند به فعالیت در محور های دریایی-تاریخ جنگ و دکترین موشک و هوایی و زمینی هستم. اما بیشتر فعالیت هایم در قسمت های دریایی و موشکی و تاریخ جنگ و دکترین خواهد بود بعد از تشکیل کارگروه ها آیا گروه نظارت بر تولید محتوایی تشکیل خواهد شد ؟ آیا مطالب تولید شده از قانون کپی رایت بهره می برند یا خیر ( چونکه هدف اولیه علاوه بر بالا بردن سطح علمی انجمن مطرح کردن سایت در ارگان ها و .... بود پ.ن: بنده یک سوال داشتم آیا از انواع تاپیک هایی که گفته شده : تحلیلی اخبار کوتاه و ... آیا الویت بندی شده اند یا اینکه هر کدام به یک میزان اهمیت دارند. 2. مطالب چگونه ارسال می شوند ؟ به وسیله یک نفر و نام بردن افراد و یا اینکه هر شخص مطلب خود را ارسال میکند ؟ 3. آیا مطالب باید از فیلتری بگذرند یا خیر ؟ و اگر بله حداقل تعداد لغات مورد نیاز برای ارسال چه قدر هست با توجه به اینکه موضوعات تحلیلی معمولا بالای 500 لغت و اخبار کوتاه بین 50 تا 100 لغت اند . با تشکر
  8. 2 پسندیده شده
    خدا قوت ویک نکته هم من عرض کنم خیال نکنید که تأثیر گذاری روی نهادها و ... خیلی سخت و غیرممکن هست. همین الانش هم میلتاری تأثیرگذاری داره. دیگه از سطح دانشگاه عالی دفاع ملی بالاتر داریم؟ جناب MR9 عکسش رو گذاشت که یکجا دقیقا رفرنس سایت میلیتاری رو هم ذکر کرده بودند. محتوای قوی مثل آب هست، اگر تولید بشه راه خودش رو پیدا میکنه.
  9. 2 پسندیده شده
    سلام علیکم صبح زیبای دوشنبه ، بیست و نهم بهمن سال 1397 دوستان بخیر عطف به تحلیلهای دیروز در خصوص مصاحبه وزیر محترم امور خارجه با اشپیگل ، بخشی از مصاحبه ایشان در کنفرانس امنیتی مونیخ ، به پیوست این پست خدمت دوستان ارائه می گردد https://www.mashreghnews.ir/news/937936/فیلم-اظهارات-ظریف-درباره-برنامه-موشکی-ایران چند نکته : 1- علی علیزاده ، تحلیلگر ساکن لندن ، یک زمانی در توییتر خودش گفته بود ( نقل به مضمون ) ظریف را در طول مذاکرات با 5+1 دنبال می کردم ، علیرغم لبخندهای دیپلماتیک ، زمانی که بحث منافع نظام وسط بود ، چنان عصبانی میشد و واکنش نشان میداد که در نگاه ناظران بیرونی ، غیرقابل باور می نمود . 2- اگر چه نقد صریح و بدون تعارف به صحبتهای چند سال پیش ایشان در خصوص توان دفاعی ما همچنان به قوت خودش باقی هست و به نظرم ایشان یک عذرخواهی بابت آن مساله به ملت ایران و نیروهای مسلح بدهکار هستند ، اما اینکه در چنین کنفرانس هایی ، منطق بُرنده ایشان در یاد آوری خباثتها و نفاق طرف اروپایی در کمک به دیکتاتورهای کوتوله ای نظیر صدام حسین و تلاش برای خلق چنین ساختارهایی برای تحت فشار قراردادن جمهوری اسلامی ایران ، جای تقدیر و تشکر دارد . 3- مزیت حضور در چنین مجامعی ، در حالی که توان رسانه ای ما بدلیل سوء مدیریت و عدم وجود بسترهایی نظیر ماهواره های مخابراتی اختصاصی ، بسیار محدود هست ، نشان می دهد که در قرن بیست و یکم ، دیپلماسی عمومی ( Public diplomacy ) ، تا چه اندازه تامین کننده منافع ملی یک واحد سیاسی خواهد بود . پی نوشت : امیدوارم که این موارد ، در حمایت از یک طیف سیاسی خاص تعبیر نشود ، چون در اینجا ، بحث بر سر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران هست و نه دامن زدن به رقابتهای باندی و جناحی .
  10. 2 پسندیده شده
    الحاق زیردریایی «فاتح» به ناوگان نیروی دریایی فاتح نخستین زیردریایی کلاس نیمه سنگین ایران دارای ویژگی‌های منحصر به فرد که کاملاً بومی بوده و از صفر تا صد آن به دست متخصصان صنایع دریایی وزارت دفاع طراحی و ساخته شده و از فناوری‌های روز دنیا برخوردار است. زیردریایی فاتح از سامانه‌های سوناری، رانش الکتریکی، مدیریت نبرد ترکیبی، سامانه هدایت موشک زیر سطح به سطح و ده‌ها سامانه مدرن دیگر برخوردار است. مراسم الحاق این زیر دریایی به ناوگان نیروی دریایی با حضور رئیس جمهور در بندعباس برگزار شد. == سایر مشخصات این زیردریایی از این قرار است: عمق عملیاتی ۲۰۰ متر، عمق نهایی ۲۵۰ متر، سرعت سطحی آن ۲۰ کیلومتر در ساعت و سرعت زیر آب آن ۲۵ کیلومتر در ساعت است. مدت دریانوردی این شناور نیز ۳۵ روز است. در بخش تسلیحات نیز وضعیت این شناور به این شکل است: زیردریایی فاتح از ۴ اژدرافکن، ۸ عدد مین دریایی و ۲ اژدر رزرو برخوردار است.اما نکته مهم درباره فاتح موشک‌های کروز ضد کشتی آن هستند که می‌توان آنها را از زیر آب شلیک کرد. بر اساس توضیحات فرمانده نیروی دریایی ارتش در مراسم الحاق این زیردریایی، بر اساس طرحی به اسم جاسک ۲ یک موشک کروز ضد کشتی بر پایه مدل نصر برای شلیک از این زیردریایی آماده شده که البته برد آن نیز نسبت به نمونه اصلی متفاوت است.
  11. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهارم( پرده ی دوم) تَک رو Maverick “ تک رو.... : حیوان بدون مالک ، شخصي كه مستقل عمل مي كند و با هیچ حزب يا گروهی همراه نیست. ” در آغاز سال 1954، بوید به پایگاه نیروی هوایی نلیس(Nellis Air Force Base) ، نوادا اعزام شد.او شروع به یادداشت برداری در مورد تاکتیک ها و هرآنچه آموخته بود کرد.در آنجا، قبل از اینکه واقعا شروع به کار کند، حرفه او تقریبا به پایان رسید. پس از ورود بوید به پایگاه گفته شد که او به یک اسکادران تعمیر و نگهداری فرستاده خواهد شد. بوید آتش گرفت. « لعنت ، من هیچ ربطی به اونجا ندارم». او واقعا یک خلبان بود، نه یک افسر نگهداری، و اگرچه نیروی هوایی همه تلاش خود را کرد تا او را در تعمیر و نگهداری نگه دارد، ولی بوید هرگز تسلیم نشد. بر خلاف بسیاری از خلبانان ایالات متحده که برای خدمت در تعمیر و نگهداری تلاش میکردند،ولی او همیشه بر خلاف جریان رایج در سیستم شنا میکرد. اگر خلبانی برای بهترین پرواز نیاز به 5 سال آموزش داشت او اینکار رو در 6 ماه فرا میگرفت. بوید همچنان به مقاومت در برابر مقررات نیروی هوایی برای جلوگیری از شکست در برابر آنها ادامه داد و موفق شد به آنها تصویر بزرگتری از روحیه یک خلبان جنگنده جسور نشان دهد.روحیه که در بین خلبانان جنگنده آن دوران جریان داشت. درواقع آن نیروی هوایی متفاوت از نیرویی است که امروز داریم. در نهایت بوید به اسکادران 97 ام ، اسکادران تاندربرد( Tunderbird ) ، به عنوان استاد خلبان اعزام شد. پس از آن او شروع به توسعه مجدد تاکتیک ها و تکنیک های هوایی کرد. پس از گذشت یک سال، او به مدرسه تسلیحات جنگنده Fighter Weapons School اعزام شد ، جایی که تا سال 1960 به عنوان یک استاد خلبان باقی ماند (به استثنای یک دوره کوتاه) تقریبا شش سال در آنجا تدریس کرد، تاکتیک های خود را تدوین و آموزش داد . Nellis Air Force Base از طریق یک سری حوادث، اولین انقلاب های بوید آغاز شد.او فریب خورده بود، مدرسه تسلیحات جنگنده در سال 1954 بیشتر به یک میدان تمرین تیراندازی شبیه بود. خلبانان بیشتر وقت خود را صرف تمرین تیراندازی می کردند.به سختی شباهتی با مدرسه نبرد هوایی داشت . او تصور می کرد مدرسه باید مهارت های پرواز و همچنین توپ را باهم می داشت . او به طور مداوم یادداشت های خود را تجدید نظر و خطوط را برای چهار دوره تحصیلی و کاربردی اضافی توسعه داد. در آن زمان، مدرسه تسلیحات جنگنده به سه بخش تقسیم می شد: دانشکده، عملیات ، و TR&D (آموزش، تحقیق و توسعه). اما همه علاقه داشتند در TR&D یا عملیات خدمت کنند. هیچ کس نمی خواست در دانشکده باشد. بوید به پیش سرهنگ Giraudo ، فرمانده مدرسه رفت و گفت: "برای شما یک پیشنهاد دارم. شما در دانشکده نیاز به یک مرد دارید، درست است؟ من صادقانه داوطلب خواهم شد اگر اجازه بدهید یک چیز را امتحان کنم. می خواهم تاکتیک های خود را در دانشکده تدریس کنم. "سرهنگ Giraudo، که با کار و شهرت بوید آشنابود ، موافقت کرد. توجه داشته باشید، بوید در سال 1951وارد نظام شد و در حال حاضر با درجه ستوان یکمی مشغول توصیه به فرمانده مدرسه ،یک سرهنگ تمام، برای نحوه آموزش خلبانان بود. آن را پای اعتماد به نفس اش بگذارید.او این کار را برای تغییر سیستم انجام داد. بوید دوره های خود را تعریف کرد و کارت های ماموریتی را توسعه داد، قسمت اعظم کلاس ها را "توجیه پرواز " در بر میگرفت و نه پرواز. این باعث دلخوری کاراموزان بود چون آنها عادت داشتند تمام ساعات آموزشی را به پروازهای 4 فروندی که بیشتر جنبه تفریحی داشت بگذرانند.او حتی در آنجا توقف نکرد. بوید یک پیشنهاد رادیکال تر داشت.به جای اینکه مربی همزمان با 3 کاراموز در یک دسته 4 فروندی پرواز کند و شروع به گشت و گذار هوایی بکنند و هیچ کس هم نفهمه که داره چه غلطی میکنه، من خواستم یک مربی و یک کاراموز در پرواز شرکت داشته باشند.این یک پرواز سخت بود؛ و آنها نمی خواستند این کار را انجام دهند. من گفتم میخواهم توجه فردی این افراد رو بالا ببرم. پرواز های اول بسیار مهم هستند. اگر اونها درک صحیح پرواز رو بدست بیارند سریعتر پیشرفت میکنند و گشت و گذاری هم در کار نخواهد بود. این کار باعث افزایش ساعات آموزش میشد و اضافه کردن ساعت پروازی بسیار مشکل بود. هر واحد به ازای ساعات مشخص پول دریافت میکرد. ساعات اضافی لزوما به معنی پول بیشتر نبودو معمولا پول کافی برای پرداخت هزینه های پروازی غیر ضرور وجود نداشت . ولی بویدمنصرف نشد او با بهترین راه حل دوم آمد : "ما همانطور 4 فروندی پرواز می کنیم ، ولی با یک پسر کار میکنیم و2 پسر دیگر حرکات رو مشاهده میکنن و بعد پسر بعدی و در اخر پسر سوم . به عبارت دیگر، بچه ها باید آنچه را که آموزش میبینند تماشا کنند تا همه درگیر کار شوند. " توجه فردی و فرصت مشاهده هر دو برای ارتقای مهارت های پروازی ضروری بودند، اما اول به یک دوره آموزشی برای ارتقاء مهارت های مربیان نیاز داشتند. آنها در حال آموزش چیزهای جدید، به شیوه های جدید و با یک هواپیما جدید ، F-100 SuperSaber که در سال 1955 به خدمت وارد شده بود، بودند.F-100 یک هواپیمای بسیار دشوار در پرواز و نگهداری بود. با این حال این اولین جنگنده ای بود که می توانست با سرعت مافوق صوت به صورت پایدار پرواز کند ، تقریبا دو برابر F-86 .(18،185 پوند در مقایسه با 10،890 پوند)، و معروف به "سورتمه سربی" و Hun (hundred) بود.همچنین اولین نمونه از گروه جنگنده های موسوم به Century series ، که نخستین طرح‌های موفق مافوق صوت در نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا بودند.که شامل : North American F-100 Super Sabre McDonnell F-101 Voodoo Convair F-102 Delta Dagger Lockheed F-104 Starfighter Republic F-105 Thunderchief Convair F-106 Delta Dart F-100 SuperSaber تقریبا یک چهارم تعداد F-100 های تولید شده در حوادث ناشی از مشکلات تعمیر و نگهداری یا خطای خلبان از دست رفتند. بدست آوردن نحوه ی پرواز کردن با آن و تمام قابلیت هایش در یک بازه کوتاه سفارشی بزرگ بود.. یک بار دیگر، این مهارت های پروازی بوید بود که باعث تقویت این نیرو شد و شیوه انجام کارها در نیروی هوایی را تغییر داد.بوید، شیوه استفاده از F-100 را تنها در چهار سواری کسب کرد. او همچنین کشف کرد که چگونه با استفاده از حرکتی که او "سکان معکوس" نامید ، چرخش کاذب و مرگ بار F-100 را خنثی کند.در شرایط خاص ، خلبان باید سکان را در جهت مخالف از مسیر ایده آل هواپیما حرکت دهد. این هواپیمایی مبهم بود و فقط خلبانان خوب قادر به پرواز بی خطر بودند و بوید یکی از بهترین ها بود. هنگامی که F-100 در اواسط دهه 50 میلادی ساخته شد، از شهپر ها (Aileron) برای افزایش یا کاهش زاویه bank استفاده می کرد. اما یک نقض وجود داشت و هیچکس نمی دانست که از کجاست. ورود به پرواز مافوق صوت اغلب به یک چرخش غیر قابل کنترل و غیر قابل برگشت تبدیل می شد. معروف بود که "اگر شما می خواستید به سمت راست بروید و F-100 می خواست به سمت چپ برود، هواپیما همیشه برنده می شد." این نقص ،خلبانان زیادی را به کام مرگ کشید وبه F-100 شهرت بسیار بدی بخشید. تاثیر شهپر ها(Aileron) در حرکت هواپیما North American ، شرکتی که F-100 را ساخت، تیمی را به مدرسه فرستاد، و آنها متقاعد شدند که بوید و شرکت می داننددر موردچه چیزی صحبت می کنند و شروع به بازنویسی کتابچه ها کردند. بوید در یک ترفند دیگر، F-100 را روی دم خود قرار می داد و ستون اگزوز خود را پایین می آورد. آتش از ورودی هوا در بینی جنگنده و اگزوز به طور همزمان خارج می شد. یک شاهکار غیرممکن؛ بوید به پایگاه ادواردز نیروی هوایی در کالیفرنیا رفت و در آنجا ناسا دو هواپیمای F-100 را به طور کامل ارزیابی کرد و البته بوید این تکنیک ها را به کسانی که باور نمیکردند نشان داد. خلبان آزمایشی در ادواردز که او در آن زمان به چالش کشید، شخصی بود با نام نیل آرمسترانگ !!!!!! مشکل طراحی F-100 در ناسا ارزیابی و اصلاح شد و باعث به وجود آمدن مفهومی جدید در طراحی به نام Roll-Coupling گریدد.و بعد از آن زمان به عنوان یک فاکتور مهم در طراحی هر هواپیمای جنگنده با سرعت بالا تبدیل شده . مقایسه F_100Aسمت راست و F_100 اصلاحی ناسا سمت چپ (افزایش ارتفاع سکان عمودی) مدت کوتاهی پس از آن، بوید تصمیم به ترک دانشکده گرفت. او تصور کرد به قسمت آموزش ، تحقیق و توسعه TR&D می رود، اما به جای آن به یک قسمت جدید به نام آموزش و تحلیل و توسعه TA&Dمنتقل شد.بوید فریب خورده بود.هیچ راهی نبود. به او گفتند که یکی از افسران مورد احترام بوید Major Leroy Clifton، به او ملحق خواهد شد. وظیفه آنهابررسی تمامی برنامه های درسی و تدوین برنامه های جدید بود. اساسا توسعه برنامه درسی برای کل مدرسه تسلیحات جنگنده . در سال 1957 بوید یادداشتهایش از کره و دانشکده را در خبرنامه مدرسه تسلیحات جنگنده تحت عنوان "مانور در نبرد هوایی" منتشر کرد.بوید در حال تدوین استراتژی نبرد هوایی ، شناخته شده به نام داگفایت Dogfight بود ، او اسم این استراتژی را «جدایش نرم » (fluid separation) نامید. این یکی از اولین گزارشات TA&D بود.ولی مشکلی وجود داشت ، همانند بسیاری از بوروکراسی نظامی دیگر ، سیستم علاقه داشت همه چیز را استاندارد کند و فهرستی از واکنش ها برای هر اقدام داشته باشد ، یک کوه راه حل برای هر شرایطی.بوید می خواست به خلبان حرکت و ضد حرکت های متنوع را نشان دهد و به آنها اجازه می داد تصمیم بگیرند که چه زمانی و چگونه در یک وضعیت مشخص اقدامی که نیاز هست رو انجام بدهند.از این رو، او شرایطی را برای توسعه ترم های استراتژی «جدایش نرم» ایجاد کرد. بوید به کمک Vernon Sprad Spradling ، خلبان جنگ جهانی دوم و استاد خلبان سابق مدرسه، توانست تا ایده های خود را بر روی کاغذ بیاورد، برنامه های درسی را ترسیم کند، بینش خود را بنویسید . Sprad یک خاطره ویژه از چالش "چهل ثانیه یا چهل دلار" بوید ذکر میکند : خلبان سپاه تفنگداران ، هال وینسنت، در حالی که یک ماموریت در نزدیکی پایگاه داشت بوید را به یک دوئل هوایی دعوت کرد. وینسنت گفت: "من شنیده ام که شما قادر به شکست هر کسی در چهل ثانیه یا کمتر هستید. بویدتایید کرد . "خب، پس اجازه دهید در یک زمان و مکان مناسب ببینم که شما چقدر خوب هستید " . در زمان و مکان مناسب ، وینسنت در F8U Crusader و بوید در F-100 همدیگر رو ملاقات کرندند.کمتر از 10 ثانیه طول کشید. بوید در پشت Vincent بود. آنها بازی را سه بار با نتایج مشابه تکرار کردند. وینسنت گفت: "شما من را متقاعد کردید." وینسنت در مدرسه اعلام کرد بوید خلبان برتر در هوا به زمین، در هوا به هوا، و شماره یک در دانش هوایی است . تابستان سال 1960 پایان خدمت بوید در مدرسه بود . هنگامی که دانش آموزان مدرسه تسلیحات مطلع از اعزام او شدند ، فکر می کردند که تاکتیک های هوایی از بین خواهد رفت. او متوجه شد که باید قبل از اینکه مدرسه را ترک کند ،یک راهنمای تاکتیکی بنویسد. اما نوشتن دستورالعمل، پیچیده و وقت گیر است، و بوید کمتر از یک سال دیگر باید پایگاه را ترک کند. او به دنبال سرهنگ Hinton رفت. بوید در کافی شاپ درخواست کرد که تا تهیه دستورالعمل تاکتیکی، اعزام نشود . هنگامی که سرهنگ گفت: نه، بوید از عصبانیت سرخ شد و بخاری مقابل کافی شاپ را پرت کردو در صورت سرهنگ فریاد زد: "خدا لعنتت کنه، من اینو در زمان خودم انجام خواهم داد". خوشبختانه، برای این رفتار او به دادگاه نرفت . بوید به Sprad گفت که او باید از وظایف پرواز و تدریس رهایی یابد تا زمان برای تکمیل دستورالعمل بدست بیاورد. Sprad بوید را به دفتر سرهنگ رالف نیومن، فرمانده مدرسه برد: بوید نشست و ، یکی از سیگارهایش را روشن کرد و به سرهنگ گفت که قصد دارد چه کاری انجام دهد و چه مدت طول می کشد. نیومن گفت: تا اونجا که اطلاع دارم به شما هیچ دستوری برای تهیه دفترچه راهنمای پرواز داده نشده و کار شما تدریس است . سرهنگ گفت: "ما نمی توانیم شما را نگه داریم." "اگر می خواهید کتابچه ای بنویسید، خوب است. اما آن را در زمان خود انجام دهید. " صورت بوید از خشم کبود شد. صندلیش رو پرت کرد و در حالی که در مقابل بینی سرهنگ بود، شروع به ضربه زدن به قفسه سینه نیومن کرد و با صدای بلند از خدماتش در مدرسه در طول پنج سال و نیم گذشته گفت . او با چنان نیرویی ضربه میزد که تمام یونیفرم سرهنگ از خاکستر سیگارش پر شد . Sprad وحشت زده بود ...."جان چه غلطی میکنه"....... یک سروان صداشو روی سرهنگ بالا نمی بره. یک سروان نمیتونه روی سینه سرهنگ بزنه. یک سروان نمیتونه با خاکستر سیگار یونیفرم سرهنگ رو به گند بکشه ........ Sprad درخواست کرد که تمومش کنه .بوید نادیده گرفت... برای یک لحظه او و سرهنگ به همدیگه خیره شدند. بوید محکم به قفسه سینه سرهنگ زد و گفت: "باشه لعنتی ، خودم اونو انجامش میدم." Sprad بازوی بوید را گرفت و او را از اتاق بیرون برد و گفت "با تشکر از شما، سرهنگ جان، تو اصلن با سرهنگ ها صحبت نکن. شما فقط این یک کار رو انجام نده ... بوید گفت : Sprad ، این کتاب راهنما خیلی مهمه. این می تونه خلبانان جنگنده را کمک کنه.میتونه نیروی هوایی را تغییر بده. " "من می دونم ، جان، اما ..." Sprad سرش را تکان داد. "تو باید از سرهنگ نیومن خوشحال باشی چون مثل یک جنتلمن رفتار کرد. او می تونست تو رو به خاطر این کار آویزون کنه. " بوید : اون یک احمق بیشتر نیست. بوید در یک زمان فشرده شروع به تکمیل راهنما کرد ، دوستانش در دسته بندی و جمع آوری نوشته ها به او کمک میکردند، حتی یکی از منشی های خانم پادگان وظیفه تایپ مطالب رو به عهده گرفت.دفترچه راهنمای بوید Aerial Attack Study ، واقعا یک کار قابل توجه بود ، جزئیات هر مانور ممکن برای یک خلبان توضیح و با نمودارها ترسیم شده بود. این اولین توضیح جامع منطقی از همه ی تاکتیک ها و مانور های شناخته شده (و بعضی تا آن زمان ناشناخته) در نبرد هوایی بود.راهنماهای پیشین تاکتیکی فقط یک کلاهبرداری بود، بدون منطق مانور و ضد مانور. بویددر راهنما هیچ مانوری را پیشنهاد نمی کند ، اما گزینه ها (و منطق انتخاب آنها) را برای خلبانان شرح می دهد . این راهنما اولین بار تاکتیک های نبرد هوایی را به صورت شمای سه بعدی و نه دو بعدی نشان داد. او معتقد بود یک خلبان در نبرد هوایی باید یک تصویر سه بعدی از جنگ در سرش داشته باشد. او باید "آگاهی وضعیت" داشته باشد.در حالی که تمام خلبانان جنگنده دیگر از دست خود استفاده می کردند، بوید از ریاضی استفاده می کرد. بوید معتقد بود که یک خلبان در نبرد هوایی باید دو چیز را بداند: موقعیت دشمن و سرعت دشمن. دانستن سرعت دشمن، خلبان را قادر میسازد بفهمد که دشمن توانایی انجام چه کاری و با چه کیفیتی را داراست. هنگامی که خلبان بداند دشمن چه مانوری می تواند انجام دهد، پس از آن می تواند تصمیم بگیرد که چگونه با هر یک از اقدامات دشمن مقابله کند. راهنمای نبرد هوایی بوید شامل مواردی بود که یک خلبان جنگنده نیاز به دانستن آن داشت. نسخه خطی آن در 147 صفحه بر اساس توانایی های F-100 تنظیم شد که شامل تمام تاکتیک های هوایی مثل نبرد با جنگنده ، بمب افکن ، مانور، ضد مانور ؛ حمله به اهداف غیر مانوری ؛ محدودیت های اصلی AIM-9 در برابر اهداف مانوری؛ ....... و در واقع همه چیز. اما تصویب کتابچه راهنما کمی پیچیده بود. همانطور که بوید در جریان تاریخ شفاهی نیروی هوایی یادآوری می کند: پس از اتمام ، کتاب رو پیش سرهنگ نیومن بردم و گفتم. "این راهنمای جدید شما است." سرهنگ گفت : "خوبه، ولی ما قصد نداریم از کتابچه راهنمای شما استفاده کنیم." بوید، "چرا؟ شما قصد ندارید یکی از بهترین ها را داشته باشید. اولین نسخه راهنمای نبرد هوایی طبقه بندی شد .بوید در حال انفجار بود حاصل همه تلاش و سیر تجربه او از کره تا به اینجا دیگه قابل دسترسی نبود ." لعنتی ، نمی خواهم طبقه بندیش کنم. آنها گفتند: نه، شما باید آن را طبقه بندی کنید چون شما در مورد تاکتیک های لعنتی ما در جنگ صحبت کردید. من گفتم: به جهنم، اگر شما طبقه بندی کنید، هیچکس نمی تونه از اون استفاده کنه. پس ، لعنتی به من بگو برای چی اسمش دفترچه راهنماست ؟ » او مطلع شد که آنها از یک کتابچه راهنمای 15 صفحه ای که توسط قسمت آموزش-تحقیق و توسعه TR&D مدرسه تدوین شده استفاده می کنند، آنها هیچ دستورالعمل مشخصی برای تصویب راهنمای بوید نداشتند.او تصمیم گرفت بازی را ادامه دهد .قبل از اینکه فرایند طبقه بندی تکمیل شود، چندین نسخه ناپدید شد.سپس مخفیانه 600 نسخه بدون لوگو دانشکده چاپ شد - "راهنمای نبرد هوایی" نویسنده، سروان نیروی هوایی ایالات متحده ، جان ریچارد بوید. کپی از یک سند طبقه بندی شده، نقض مقررات بود. هنوز خلبانان بازنشسته ای هستندکه نسخه هایی از ان را در خانه های خود دارند. بوید همچنین بی درنگ یک نسخه از راهنمای خود و یک نسخه از راهنمای TR&D برای دوست خود Clifton ، که در حال حاضر در قسمت فرماندهی هوایی تاکتیکی TAC مستقر بود فرستاد، Clifton تایید کرد که راهنمای بوید عالی است، اما بوید نمی خواست از دوستی او استفاده کند. در عوض، او از Clifton درخواست کرد تا بررسی مستقل از دو کتابچه را ترتیب دهد. یک هیئت در TAC تشکیل شد. چند دقیقه بعد، سرهنگ نیومن پیامی دریافت کرد: "سلام ما Aerial Attack Study را منتشر می کنیم.ما تصمیم به استفاده از آن به عنوان دفترچه آموزشی در مدرسه برای دانش آموزان ورودی، و یا هر اسکادران دیگر که بخواهند از آن استفاده کند خواهیم گرفت . " بوید برای دیدن سرهنگ نیومن رفت و به او گفت: «باید خوشحال باشید. این کار شما را صاحب یک راهنمای خوب کرد واین یک موفقیت برای فرماندهی شماست. چرا شما از یک گروه بازنده در آنجا (TR&D) حمایت می کنید که حتی نمیتوانند وظایف خود را انجام دهند؟ شما می دانید آنها به اندازه من خوب کار نکردند "نیومن بوید را از دفترش بیرون کرد...... روز بعد او بویدرا احضار کرد: . بی مقدمه گفت "من می خواهم از شما عذر خواهی کنم. من تا به حال راهنمای شما را نخوانده بودم این واقعا بسیار بهتر از راهنمای TR&D است. " بوید به خاطر صداقت در اعتراف به اشتباهش به او احترام گذاشت. مهمتر از همه، او شجاعتش را داشت که موضوع را چهره به چهره بگوید. او هم اکنون می تواند پایگاه Nellis را با احساس موفقیت واقعی ترک کند.............. . Aerial Attack Study در مقدمه این راهنما چنین آمده است : " تاکتیک ها با توجه به قابلیت های یا محدودیت های سیستم های سلاح استفاده می شوند. به عبارت دیگر، تاکتیکها نشان دهنده بهترین روش استفاده از یک سلاح نسبت به دشمن با قابلیت شناخته شده است. تاکتیکها کارکردی هستند، آنها بازتاب دهنده قابلیت ها و محدودیت های سلاح های حریف و همچنین خود ما هستند. بنابراین ما در نبرد های هوایی باید پاکت های عملیاتی سیستم های سلاح مان را تعیین کنیم که این شامل هواپیما و تسلیحات مربوط به آن می شود." بعد ها بخش زیادی از Aerial Attack Study در Major Command - Manual 3-1 ، به عنوان تاکتیک های هوایی استفاده شد. بسیاری از خلبانانی که در ویتنام پرواز کرده اند، زندگی خود را به بوید و افرادی که او را یاری کردند مدیون هستند. تعهد بوید در انتقال آنچه که او خود آموخته بود ، یک میراث پایدار برای خلبانان در سراسر جهان ایجاد کرده است. او این کار را با درجه سروانی در سن 33 سالگی و در حالی که در برابر مقاومت سیستماتیک نیروی هوایی ایالات متحده میجنگید انجام داد.با تمام پیشر فت های عظیم در جنگنده ها و سیستم ناوبری و کمک رایانه ای در طراحی هدایت پرواز برقی (fly-by-wire ) هنوز این مرجع بوید قابل استفاده است. به گفته سرگرد نیروی هوایی آمریکا Barry Watts : "مانور ها و ضد مانورها در این تحقیق، پایه ای برای تمام تاکتیک های جنگنده مورد استفاده در نیروی هوایی، نیروی دریایی و خلبانان جنگنده دریایی در جنوب شرقی آسیا بود." به دلیل آموزش خلبانان خارجی در Nellis به عنوان بخشی از پیمان دفاعی با کشورهای متحد ، راهنمای بوید به سرتاسر کشورها تکثیر شد جایی که بعنوان یک کتاب مقدس مورد مطالعه قرار می گرفت. آنها گفتند نیروی هوایی ایالات متحده واقعا یک سازمان شگفت انگیز است اگر یک سروان به تنهایی بتواند چنین سندی را بنویسد. مجله مدرسه آموزش هوایی نیروی دریایی urnal Top Gun : در طی ده سال، "Aerial Attack Study" به عنوان راهنمای تاکتیکی برای تمام نیروهای هوایی در سراسر جهان تبدیل شده است. او شیوه پرواز و نحوه مبارزه را تغییر داد. چهل سال پس از آن حتی با رخ دادن جنگ ویتنام و جنگ خلیج فارس، هیچ چیز قابل توجهی به آن اضافه نشده است. منتقدان بوید در نبرد هوایی: منتقدان راهنمای بوید (که در حال حاضر افزايش يافته) را رو به عنوان مدرکي براي تک بعدی بودنش بیان مکنند، که فقط درباره داگفایت نوشته شده است . آنها ادعا میکنند او هیچ چیزی در مورد حوزه هوا به زمین و پرتاب تسلیحات هسته ای ،نبرد در ارتفاع بالا ، موشک های جدید و یا هر چیز دیگری به غیر از داگفایت بیان نکرده است. در جواب منتقدین آمده است : Aerial Attack Study در واقع بازخوردی منطقی و علمی از جانب بوید به عدم توجه سازمان رزم نیروی هوایی ایالات متحده به حوزه آموزش اصولی خلبانان و نبرد نزدیک هوایی در آن زمان بود.ولی همچنان بعد از چند دهه ، ژنرال های ارشد نیروی هوایی به اشتباه ، بوید را به عنوان کسی که واقعا نفهمید نیروی هوایی از مأموریت هوا به هوا گذر کرده است ، تصویر میکنند. {فکر کنم تمام کسانی که متن رو کامل بخونند ادعای منتقدین بوید رو رد خواهند کرد} پایان قسمت چهارم #پ .ن : حقیقتا اینقدر این پست ها انرژی میگیره (ترجمه ،ویرایش ، بارگزاری)که دیگه رمقی برای پ.ن نمیزاره .یکی از دلایلی که باعث شد این متن رو به صورت مشروح بزارم این بود که واقعا درک کنیم تحول در یک سیستم سلسه مراتبی نظامی نیاز به چه ممارستی دارد.و همچنین متحول کننده نیاز به چه ویژگی های شخصیتی . دانلود مدارک : راهنمای نبرد هوایی Aerial Attack Study مدرک منتشر شده ناسا از اصلاح F-100
  12. 2 پسندیده شده
    زیردریایی Type XVIIB در محل ساخت. تصویر بالا مربوط به زیردریایی آلمانی Type XVIIB U-1406 است که اندکی پس از پایان جنگ و در حالی که ساخت آن ناتمام مانده بود از آن گرفته شده است. این زیردریایی توسط نیروی دریایی ایالات متحده به غنیمت گرفته شد و بعدها نیروی دریایی انگلستان جهت کسب تجربه در استفاده از سامانه‌ی پیشران مبنتی بر تکنولوژی آب اکسیژنه، زیردریایی همتای آن یعنی U-1407 را با نام HMS Meteorite به خدمت گرفت. وجود تمایل فراوان در زمینه به کارگیری سامانه‌های پیشران مستقل از هوا در زیردریایی‌های کوچک سبب شده شناورهای سطحی همواره با خطری بالقوه در آب‌های ساحلی روبرو باشند. علاوه‌براین کشورهایی که توان ساخت و یا خرید زیردریایی های اتمی را ندارند تمایل فروانی به بکارگیری زیردریایی هایی مشابه انواع هسته‌ای که البته دارای برد عملیاتی و پایداری زیرسطحی کمتر و البته قیمت پایین‌تری هستند نشان می‌دهند. از انواع این زیردریایی‌ها می‌توان به زیردریایی آلمانی تایپ 209 و یا کیلو روسی اشاره کرد که قادرند بدون آمدن به سطح سه تا پنج روز را با اتکا به باتری‌های خود در سرعت پایین و در غوص کامل سپری کنند. این قابلیت با تکنولوژی‌های جدیدتر تا سه هفته الی یک ماه نیز افزایش پیدا کرده است. هر چند این زیردریایی‌ها در برابر زیردریایی‌های هسته‌ای کوچک به نظر می‌رسند اما توانایی‌ پیشران مستقل از هوا آنها را به خطراتی مهلک تبدیل می‌کند. تاریخچه با وجود موفقیت‌های اولیه‌ی زیردریایی‌ها مبتکران هنوز حریص به افزایش توانایی این جنگ‌افزارهای مهلک از طریق فارغ کردن آنها از نیاز به صعودهای متوالی بودند. انجام این کار جهت به دست آوردن ماده‌ی حیاطی اکسیژن انجام می گرفت؛ ماده‌ای که جهت راه‌اندازی ژنراتورهای دیزلی شارژ کننده‌ی باتری‌های زیردریایی‌ها ضروری بود. جهت محقق شدن این توانایی ایده‌های فراوانی مطرح شد؛ لکن در پایان موتور دیزلی حلقه باز، باتری‌های اسیدی و موتورهای الکتریکی به عنوان استانداردی مناسب و کارا جهت بکارگیری در زیردریایی‌های در غوص کامل مطرح شد، ساختاری که با کسب موفقیت‌های فراوان در طول دو جنگ جهانی کارایی خود را به همگان ثابت کرد. حوالی سال 1930 یک دانشمند باهوش آلمانی به نام دکتر هلموت والتر (1900-1980) پیشنهاد بکارگیری پیشرانی را مطرح کرد که در آن از آب اکسیژنه‌ی (H2O2) با خلوص بالا به عنوان اکسید کننده استفاده می‌شد. در سامانه‌ی والتر آب اکسیژنه در یک منبع داخلی و به کمک نمک پرمنگنات به عنوان شتاب دهنده‌ی واکنش تجزیه شده و در خروجی اکسیژن و بخار گرم آب تولید می‌شود. گرما + بخار آب +اکسیژن<==آب اکسیژنه پس از انجام واکنش یادشده اکسیژن تولیدی به همراه سوخت دیزلی وارد یک محفظه واکنش می‌شود و گاز گرم خروجی آن به همراه بخار آب گرم تولید‌شده در مرحله‌ی پیشین یک توربین پرسرعت را به چرخش در می‌آورند. گاز خروجی و بخار آب در مرحله‌ی پایانی فشرده شده و از زیردریایی خارج می‌شود. جالب است بدانیم ویژگی بارز و مهم نمونه‌ی اولیه‌ی زیردریایی ساخته شده توسط والتر و البته هدف اولیه‌ی او دست‌یابی به سرعت بالاتر بود نه پایداری زیرسطحی! نمونه‌ی اولیه‌ و آزمایشی زیردریایی والتر وی80 نام داشت که در آزمایشاتی که در سال 1940 صورت پذیرفت توانست در حالت غوص کامل به سرعت 28.1 گره یعنی چیزی حدود 52 کیلومتربرساعت دست یابد این درحالی بود که زیردریایی‌های مشابه هم‌عصر وی80 حداکثر تا 10 گره سرعت می گرفتند! با این تفاسیر زیردریایی 22 متری و 76 تنی والتر با رکورد سرعتی که بدست آورد، بستر را برای ورود سامانه‌های نوین کنترلی و دینامیکی جهت بکارگیری در زیردریایی‌های جدیدتر فراهم نمود. وی80 با رکورد سرعتی که بدست آورد بستر را برای ورود سامانه‌های نوین کنترلی و دینامیکی جهت بکارگیری در زیردریایی‌های جدیدتر فراهم نمود. بعدها و در طول جنگ نیروی دریایی آلمان اقدام به ساخت گونه‌ی عملیاتی زیردریایی اولیه‌ی والتر در اندازه‌ی بزرگتر و عملیاتی نمود که در پی آن و قبل از اشغال آلمان توسط متفقین تعداد هفت زیردریایی ساحلی Type XVIIB ساخته شد اما هیچ یک از این زیردریایی‌ها شانس بکارگرفته شدن در نبرد را بدست نیاوردند. زیردریایی‌های یادشده دارای تناژ جابجایی معادل 300 تن بودند و علاوه بر سیستم پیشران دیزل الکتریک توسط دو توربین که هریک توانی معادل 2500 اسب بخار تولید می کردند تجهیز شده بودند. البته ایده‌های دیگری نیز جهت ساخت زیردریایی‌های مبتنی بر سامانه‌ی طراحی‌شده توسط والتر جهت ساخت زیردریایی‌های بزرگ و اقیانوس‌پیما مانند Type XXVI 800 تنی و Type XVIII 1600 تنی نیز مطرح بودند اما با شکست آلمان در نبرد و همچنین عدم وجود امکانات صنعتی جهت تولید آب‌اکسیژنه‌ی کافی این ایده‌ها از محدوده‌ی ذهن طراحان فراتر نرفتند. با این وجود بعدها نوع بهبود یافته‌ و کاملا موفق زیردریایی Type XVIII یعنی Type XXI ساخته‌شد که در آن باتری‌های بزرگتری نصب شده بود و انرژی مورد نیاز زیردریایی را تا حداکثر 90 دقیقه تأمین می‌کرد. این ابداع و ترکیب آن با بکارگیری لوله‌ی هواکش، زیردریایی‌های طراحی شده در طول جنگ سرد و در دو سوی پرده‌ی آهنین را تحت تأثیر قرار داد. پس از جنگ جهانی دوم با پایان یافتن جنگ جهانی دوم بسیاری از کشورها تلاش کردند از ایده‌ی انقلابی دکتر والتر جهت متحول کردن ناوگان زیرسطحی خود استفاده کنند. آمریکا و انگلستان به ترتیب نمونه‌های ناقص زیردریایی‌های گونه‌ی XVIIB یعنی U-1406 و U-1407 را به عنوان غنایم جنگی تصاحب کردند و بعدها انگلیسی‌ها اقدام به ساخت نمونه‌ی آزمایشی مبتنی بر زیردریایی غنیمتی کردند که HMS Meteorite نام گرفت. علاوه براین والتر و کارمندان کلیدی وی به انگلستان منتقل شدند تا از دانش آنها در طرح‌های شرکت Vickers Ltd جهت تولید نمونه‌های جدیدتر پیشرانه‌های آب‌اکسیژنه استفاده شود. حوالی سال 1950 نمونه‌های مبتنی بر زیردریایی Type XXVI طراحی شده توسط والتر ساخته شدند که HMS Explorer و HMS Excalibur نام گرفتند. با وجود این که این دو زیردریایی انتظارات نظری طرح‌ها را در ضمینه‌ی سرعت زیرسطحی عملی کردند، لکن وجود مخازن بزرگ آب‌اکسیژنه در آنها سبب بوجود آمدن خطری اساسی می‌شد؛ شایان ذکر است نام دو زیردریایی نیز بر همین اساس انتخاب شده‌بود. هر دو زیردریایی در دهه 1960 از خدمت خارج شدند. همزمان شوروی نیز دست به کار شد و یک زیردریایی تقریبا موفق مبتی بر ایده‌ی والتر تولید کرد که در غرب از آن تحت عنوان وال یاد می‌شد. اما زیردریایی مستقل از هوای اصلی روس‌ها که بر اساس تحقیقات پیش از اتمام جنگ آنها و همچنین سامانه‌ی آلمانی Kreislauf ساخته شد؛ چیزی غیر از وال بود. این طرح که در سال 1956 اجرایی شد، در واقع زیردریایی کلاس QUEBEC بود که در آن یک سامانه‌ی دیزلی حلقه بسته سه محور شفت را می‌چرخاند و هوای مورد نیاز آن توسط یک مخزن اکسیژن فشرده تأمین می‌شد. با وجود ساخت حدود سی زیردریایی از این مدل، بنابر اطلاعات موجود ضریب امنیتی این زیردریایی‌ها بسیار پایین بود؛ به نحوی که از آنها تحت عنوان "فندک" نیز یاد می‌شد! کلیه‌ی زیردریایی‌های این کلاس در دهه‌ی 1970 از خدمت خارج شدند. <
  13. 1 پسندیده شده
    خدای دریای اوکراینی رونمایی کیف از جدیدترین سامانه دفاع ساحلی کیف : براساس اطلاعات منتشره از سوی خبرگزاری ها ، صنایع دفاعی اوکراین قصد دارد تا از آخرین سامانه دفاع ساحلی خود درجریان نمایشگاه و کنفرانس بین المللی دفاعی ابوظبی IDEX 2019 رونمایی کند . گروه صنایع نظامی دولتی اوکراین قصد دارد تا از فرصت بدست آمده در این نمایشگاه ، ضمن نمایش جدیدترین دستاورد های صنعت دفاعی خود ، بازاریابی نمونه جدیدی از سامانه های موشکی کروز خود را در بخش نمایشگاه دریایی این رویداد ، پیگیری نماید . این سامانه جدید که Neptun نامگذاری شده ،در ردیف سیستم های موشکی ساحل به دریای متعارف کروز قابل دسته بندی بوده که به شکل عمده برای درگیری با شناورهای سطحی متخاصم و همچنین تجهیزات پشتیبانی بصورت تکی یا در قالب گروه های رزمی طراحی شده است . اطلاعات موجود از این محصول جدید حاکی از آن است که موشک کروز جدید اوکراینی بر روی یک کِشنده پیشرفته طراحی شده توسط دفتر طراحی LUCH مستقر در کیف ارائه شده و توانمندی های قابل توجهی از جمله تحرک بالا و کاهش زمان آماده سازی برای شلیک را برای مقابله موثرتر با تهدیدات ساحلی در نقاط راهبردی را در اختیار کاربر خواهد گذاشت . به گفته ناظران نظامی ، این سامانه جدید ، به شکل خاص برای محافظت از تنگه ها و مناطق آبی محصور ،خطوط پرتردد دریایی ، پایگاه های دریایی ، زیرساختهای نظامی ساحلی و همچنین فراهم نمودن پشتیبانی آتش از تکهای آبخاکی در محدوده برد موثر ، مورد استفاده قرار میگیرد . یک آتشبار از این سامانه ، شامل یک دستگاه خودروی فرماندهی و کنترل ( کراز 6×6 ) ، یک خودروی پشتیبانی ، چهار لانچر نصب شده برروی خودروی هشت درهشت کراز 763 میگردد که هر کدام توسط 3 خدمه اداره میشود ، مضاف براینکه دو خودروی بارگذا موشک نیز این آتشبار را بطور دائم همراهی می نماید. به گفته سخنگوی شرکت اوکراینی ، سامانه جدید معرفی شده ، ویژگیهایی نظیر تحرک بالا ، زمان کوتاه استقرار و اعلام آمادگی رزمی ، بارگذاری سریع موشک را دربر دارد که اثربخشی ، اطمینان پذیری و در نهایت سادگی سیستم رابرای خدمه به همراه خواهد داشت . دبیر شورای امنیت ملی اوکراین ، الکساندر تورچینوف ، مدعی است که برد موثر این سیستم به 300 کیلومتر می رسد و با توجه به سرجنگی اعلام شده ، قابلیت انهدام کامل شناورهایی تا تناژ 5000 تن را دارد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  14. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم "کار باید تشکیلاتی باشد" دشمن از سازماندهی می‌ترسد، دشمن از پیوستگی و تشکل نیروهای عظیم مردم به یکدیگر می ترسد هر چیزی که تشکل ایجاد کند دشمن با او مبارزه می کند و و سازماندهی یک چیزی است که در جامعه‌ی ما سوابق درخشانی ندارد. یک کار تشکیلاتی ، یک کار جمعی ، خصوصیتش این است که فرد باید خودش را در جمع حل کند، گم کند؛ که این گم کردن عین باز یافتن به نحو درست است. چیزی کم نمی‌شود از آدم، چیزها افزوده می شود. من مثال می زنم به آن لیوان آبی که داخل آن یک حبه قند را شما می اندازید. این حبه قند یک چیز مشخصی (ذات و هدفش شیرین کردن اب است) است، به قدر خودش شیرینی دارد. وقتی در (لیوان آب) انداختی، تمام است، یعنی یک دانه از این ذرات ریزی که زیر دندان می آمد و صدا می کرد و خودش را نشان می داد که هان! منم؛ یک دانه از اینها باقی نمی ماند، تمام حل می شود در آب. در آنجایی که قبل از آن یا بعد از آن، ده حبه قند دیگر هم حل شده. اما به نظر شما از این حبه قند یک ذره اش از بین رفت؟ هیچ چیز از آن از بین نرفته است. این قند یک ذره کم نشد، بلکه یک خورده به آن زیاد شد. زیرا آن مقدار شیرینی که در این قند بود با شیرینی های دیگری که در قند های دیگر بود جمع شد(با حل شدنش ورای هدفش رسید که شیرینی بیشتر اب باشد) و در تمام اجزای این آب حل شد، سرایت پیدا کرد، چیزی هم از آن کم نشده، اما آن تشخص خودش را از دست داده، آن فردیت خودش را از دست داد؛ یک تشکیلات باید این جور باشد.. مقام معظم رهبری دوستان حتما بالا رو بخونن بعد بریم سره اصل داستان ... با هماهنگی های به عمل آماده قراره شده تیم تحریریه رو دوباره راه بندازیم و از دوستان درخواست داریم که آمادگیشون رو اعلام کنن. مواردی رو در ادامه به عنوان پیشنهاد اعلام میکنیم به جهت شروع بحث طرح کردیم که به شرح زیر است : برای شروع به کار تحریریه انجمن موارد زیر طرح کردیم : اهداف ماموریت ها زمینه رویکرد ها ساختار به کارگیری اعضا برنامه ها اهداف : ارتقای دانش نظامی در سطح جامعه (عوام) و ایفای نقش مشورتی در حوزه دفاعی برای نهاد ها (خواص) ماموریت ها : بستر سازی برای فعالیت علاقه مندان به حوزه نظامی انجمن ... انجام گرفته پیام رسان ها ارائه مقالات ترویجی و تحلیلی- انتقادی به مراکز تصمیم گیر نظامی و سیاسی بولتن ها فصل نامه پوشش اخبار و رویداد های حوزه دفاعی و امنیتی تاپیک ها ....... انجام گرفته صفحه اول سایت فصل نامه کامنت ها در پیام رسان ها افزایش هدفمند و روشمند سطح دانش کاربران انجمن و عموم ایجاد سیر مطالعاتی در انجمن فصل نامه صفحه اول سایت کامنت ها در پیام رسان ها و..... با توجه به ماموریت ها ، ابزار ها و محیط هایی که انجمن قدرت اثرگذاری در اون ها رو داره به شرح زیر هست : زمینه : اگر هدف رو نقطه ای که میخواییم بهش برسیم و ماموریت ها رو مسیر هایی که مارو به اون نقطه میرسونه در نظر بگیریم ، زمینه مصداق قطب نما برای ما هست . اتصال دهنده واقعیت موجود و برنامه های ما.درواقع زمینه باعث میشه توان و زمان ما در موارد مهم مصرف بشه و معطوف بشه . با این توضیح زمینه رو دو مورد زیر پیشنهاد دادیم : جنگ ترکیبی (سطح کلان) جنگ چند حوزه ای (سطح نظامی) رویکرد ها : با درنظر گرفتن زمینه ها ، که به ما موضوعات مورد بحث در حوزه ها رو نشون میدن 2 رویکرد زیر طرح شد: رویکرد آگاهی بخشی : توجه داره به این موضوع که در این مبحث دارای کاستی های بسیار هستیم و اون مبحث درک نشده و یا فراموش شده. مواردی که با این رویکرد دنبال میشن باید عمیق تر بررسی و شرح داده بشن ؛ مثلا باید اهمیت قدرت هواپایه رو برای عموم و خواص چه سیاسی و چه نظامی خوب شرح بدیم..... رویکرد دانش افزایی : توجه داره به این موضوع که اهمیت اون حوزه درک شده ولی نیاز به کار بیشتر و عمیق تر هست . مثلا در حوزه پدافند یا موشکی اهمیت موضوع درک شده و باید شروع به تحلیل موارد مختلف و انتشار اخبار و تکنولوژی های روز بکنیم و.... مورد بالا صرفا از جنبه نظامیون طرح شده از نظر سیاسیون و عوام این رویکرد ها جابه جا خواهد شد ساختار اعضا : برای اعضا ساختار زیر رو تهیه کردیم که البته برای فصل نامه هست. توجه بفرمایید که پیشنهاد هست صرفا : دیدبان : این فرد نقش تهیه محتوا رو بر عهده میگیره و در این طرح به عنوان دیده بان ، منابع موضوعاتی رو که در برنامه ها اومده شناسایی میکنه و به پژوهشگر می رسونه... مترجم : شاید تعداد زیادی باشن از کاربران عادی که توانایی تولید محتوا رو ندارن ولی قدرت ترجمه دارن ... پژوهش گر : کسی که به اون حوزه مسلط هست و توانایی جمع اوری ، ترجمه و تالیف مبحث رو به تنهایی داره وهمچنین توانایی غربال منابع جمع اوری شده توسط دیده بان و انتقالش به مترجم ها رو داره ... به عنوان نمونه برای فصلنامه روند به کارگیری اعضا : با توجه به ماهیت کاربران انجمن که دارای سیالیـت هست و معضلات همیشگی کاره گروهی که از قضا برای انجمن بسیار گران تمام شده !! ، تصمیم گرفتیم تیم تحریریه ، بسته و به صورت وی ای پی فعالیت نکند. و هر کاربری فارغ از نوع اکانت در همان سطح و در حد توان به پیشبرد برنامه ها کمک نماید. از مزیت طرح ریزی دقیق و مفصل برنامه ها و موضوعات نیازمند بررسی در تمام حوزه ها و اعلام عمومی آن در یک تاپیک مجاز (در دسترس تمامی کاربران) : تا حدودی معضل متوقف شدن یک "تحریریه بسته" به هرعنوان از قبیل : ایجاد تنش در تیم و خروج گروهی اعضای تحریریه از انجمن ، باند بازی ، فشار زیاد بر تیم تحریریه و منصرف شدن اعضا از ادامه فعالیت و.... جلوگیری می شود. با توجه به اینکه کاربران معمولا دارای یک عمر فعالیتی در انجمن هستد (ممکن از یک هفته تا چند سال با نوسانات مختلف ) ،و از انجا که "تیم تحریریه به صورت باز " عمل میکند و در کنار آن برنامه های مشخص همراه با منابع تهیه شده آن در دسترس همگان هست ، انجمن میتواند از تمام کاربران با فعالیت مستمر یک هفته تا چند سال استفاده مفید کند.....(یعنی هیچ کس از دستمون در نره ) به دلیل اینکه برنامه ، موضوعات و تا اجا که برسیم منابع تهیه و به صورت مدون در تاپیک مجزا قرار داده شده ، در صورت انهدام تیم حاضر ، تیم بعدی در سال یا سال های اینده نیاز ندارد از اول شروع کنه .... برنامه ها : . . . ..... دیگه برای برنامه ها باید بحث و بررسی کنیم به توافق برسیم.دست جمیع دوستان رو میبوسه خب تا اینجا کلیات رو گفتیم و درک کردید که میخواییم کجا بریم حالا طبق فرمایش جناب MR9 : اول دوستانی که مایل به همکاری هستن ، آمادگی خودشون رو در نظر سنجی اعلام کنند ..... بعد شروع به بحث در مورد جزییات و برنامه ها بکنیم....انشالله تهیه کننده و پیشنهاد دهنده :remo ، tiktak ، MR9
  15. 1 پسندیده شده
    از ارسال لینک خالی بصورت تبلیغی بدون درج مطلب اجتناب کنید.
  16. 1 پسندیده شده
    این هم مصاحبه قبلی دکتر ظریف و پاسخ هوشمندانه ایشون در مورد توان موشکی ایران https://www.aparat.com/v/mSYJa
  17. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در ادامه ی تایپک نمایشگاه ، تقدیم دوستان . نوار و خشاب پرکن ها ( اتوماتیک و دستی ) http://s8.picofile.com/file/8352678618/خ۱.jpg http://s8.picofile.com/file/8352678634/خ۳.jpg http://s9.picofile.com/file/8352678650/خ۲.jpg دستگاه ( های ) تولید آب از رطوبت هوا ( توضیحات داخل تصویر بنر ) http://s8.picofile.com/file/8352678850/آ۱.jpg http://s8.picofile.com/file/8352678900/آ۲.jpg http://s9.picofile.com/file/8352678942/آ۳.jpg باطری هسته ای ( توضیحات داخل تصویر بنر ) http://s9.picofile.com/file/8352679200/ت۱.JPG http://s8.picofile.com/file/8352679268/ت۲.JPG http://s9.picofile.com/file/8352679350/ت۳.JPG http://s9.picofile.com/file/8352679434/ت۴.JPG http://s8.picofile.com/file/8352679500/ت۵.JPG http://s9.picofile.com/file/8352679534/ت۶.JPG جلیقه ی ضد گلوله ی " روئین ۱ " http://s8.picofile.com/file/8352680334/ج۱.JPG پنل فلزی داخل جلیقه ( تست شده با گلوله ی عادی کلاشنیکف ، فاصله ی شلیک نامعلوم ، به نظر از فاصله ی نزدیک بود ، جنس پنل فولاد بود اما آلیاژ یا نوعش را نگفتن ، عزیزان درست جواب نمیدادن ) http://s9.picofile.com/file/8352680668/ج۲.JPG پنل آلومینا http://s9.picofile.com/file/8352680800/ج۳.JPG http://s9.picofile.com/file/8352680942/ج۵.jpg http://s9.picofile.com/file/8352681168/ج۴.JPG پنل آلومینا ، سطح حفاظت http://s9.picofile.com/file/8352681284/ج۶.JPG http://s8.picofile.com/file/8352681368/ج۷.JPG پ ن اختصاصا برای میلیتاری مدیران محترم ، در صورتی که تصاویر ارزش انتقال به گالری را دارا میباشد ، منتقل بفرمایید . متشکرم
  18. 1 پسندیده شده
    این جدل ظریف در کنفرانس مونیخ خوب بود. هم از نظر محتوا و هم پرداخت غیرمستقیم به دوگانگی غرب در فروش سلاح و تجهیزات پیشرفته به منطقه در حالیکه ادعای توقف برنامه موشکی ایران را داره. (اون نکته اساسی که در بحث ها بهش اشاره شد و گویا در گفتگوی دیگه ای در حاشیه همین کنفرانس عنوان شده بود طبق نوشتار رسانه ها در این گفتگو دیده نمیشد یعنی تاکید مستقیم روی بحث همانند سازی فروش جنگنده و توقف فعالیت های موشکی، هر چند از این گفتگو طرف غربی میتونه بگه من اینطور تفسیر کردم ولی اون دیگه نقل مستقیم از ظریف نیست بلکه تفسیر طرف غربی است که ظریف بعدها به راحتی میتونه عنوان کنه این تفسیر شماست و نه گفته من و من جایی نگفتم اگر سلاحی به ما فروخته بشه ما هم در مورد موشکی وارد مذاکره میشیم بلکه اینجا نقل مستقیمی داره مبنی بر اینکه "من مردم خودم را هیچوقت بی دفاع نمیکنم تا صدام دیگه ای در منطقه به جونشون بیفته") و حتی درست هست که مجری حرفه ای و احتمالا آماده شده با رویکرد ضد ایرانی (به نظر میرسید حتی عصبانی میشه از پاسخ های ظریف و بی قرار) با دخالت های مکرر در خلال بحث اجازه اوج گیری لحن ظریف را نمیده در پاسخ های منطقیش ولی ظریف با حرارت ادامه میده بحث را و اتفاقا پایان بندی بسیار خوبی هم داره جایی که اشاره میکنه به نقل قول ترامپ مبنی بر ارسال تجهیزات زیبای نظامی به منطقه و بعد که به نظر مردم یمن قطعا این تجهیزات هیچ زیبایی ندارند. از کار خوب باید دفاع کرد و از کاری که به نظر میرسه مناسب نیست انتقاد کرد. این مدل اشاره به واقعیت و دوگانگی موجود بدون اینکه آتویی به غرب بدیم یعنی هوشمندی و از وزیر امور خارجه هم چنین انتظاری میره.
  19. 1 پسندیده شده
    هم انجمنی گرامی و با اطلاعاتم، میلیتاری جای این جور جدلیات « من میدونم برید از فلانی ها بپرسید» و «کار کار انگلیسهاست» نیست. اگر اطلاعاتی دارید ذکر بفرمایید، اگر هم نه، با این ادبیات خودتون رو پایین میارید. ونزوئلا همواره پس از اکتشاف نفت وابسته به نفت بوده. از اولین دوران که قانون نفت ونزوئلا رو کمپانی های آمریکایی نوشتند، آمریکایی ها فهمیده بودند که بهترین راه برای اینکه ونزوئلا جلوی آمریکا «شاخ نشه» اینه که خودش وابسته به نفت باشه تا نتونه از اون به عنوان سلاح استفاده کنه. لذا اقتصاد ونزوئلا کاملا وابسته بار اومد. الان هم که درآمد نفتی ونزوئلا یک چهارم شده، به اضافه بهره و اقساط وامهایی که باید پس بده. البته در دوران چاوز تولید نفت ونزوئلا کمتر شد و الان به نزدیک یک سوم قبل از چاوز رسیده. این برای چنین کشوری بدون درآمد جایگزین چه معنی داره؟ پ.ن. آمریکا خوب یاد گرفته از ابزار تحریم استفاده کنه. ببینیم کی علیه چین میخواد از این سلاح استفاده کنه؟ پ.ن.2 با آلاله گرامی نمیتونم موافق باشم که ایران تمرکز آمریکاست. به نظر من چین نقطه تمرکز آمریکاست و از ایران میخواد استفاده کنه که جریان انرژی از خاورمیانه تضعیف بشه و رشد چین کنترل بشه.
  20. 1 پسندیده شده
    با عرض سلام مجدد خدمت دوستان عزیز میلیتاریست نکات جالب توجه ولی متفرقه در این پست و به اتفاق هم نگاهی می اندازیم به بخشی از تصاویری گرفته شده از تجهیزات و تسلیحات که بر خلاف پست های قبلی اشتراکاتی با یکدیگر ندارند تا در پست های مجزا ارسال شوند ، اما حیف هم بود که از قلم بیوفتند : بخش اول : رفع خستگی فانتوم ها در نمایشگاه نیروی هوائی ، احتمالا برای اولین بار بود که درب سوله های تعمیر و نگهداری و اورهال هواپیماها ، به روی بازدید کنندگان مردمی باز شده بود که تنها در سوله اورهال فانتوم ها اجازه عکسبرداری به بنده داده شد. به اتفاق هم نگاهی می اندازیم به چند تصویر از اورهال فانتوم ها : بخش دوم : ارتقاء توان دریائی در نمایشگاه اقتدار 40 ، نیروهای دریائی سپاه و ارتش هم حضور داشتند. هر چند بخاطر برخی محدودیت های جغرافیائی نتوانستند که در حد سایر نیروها به ارائه دستاوردهای خود بپردازند ، اما در همین حضور کمرنگ هم برخی دستاوردهای جالب توجه به نمایش درآمد که به اتفاق هم نگاهی به آنها می اندازیم : بخش سوم : سیستم موقعیت یاب زمین پایه سیستم موقعیت یاب زمین پایه ملی ، یکی دیگر از دستاوردهای به نمایش گذاشته شده در نمایشگاه اقتدار 40 بود که جالب توجه می نمود. در غیاب دسترسی به ماهواره های GPS متخصصان کشور با استفاده از ظرفیت های بومی خودمان ، اقدام به ایجاد و راه اندازی یک سیستم موقعیت یاب زمین پایه نموده اند که به چند تصویر گرفته شده از این سیستم نگاهی می اندازیم : ============================================================================ تعدادی عکس از دست آوردهای پدافندی ، هواپیماهای جنگی و موشک های بالستیک هم تهیه کرده بودم که چون به کرات توسط سایر دوستان تصاویر مشابهی از آنها به نمایش درآمد ، از ارسال مجدد آنها خودداری میکنم. امیدوارم که این مجموعه تصاویری که از این دو نمایشگاه در این تاپیک خدمت دوستان ارائه کردم ، مورد قبول و پسند دوستان خوب میلیتاریست قرار گرفته باشد. پایان پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
  21. 1 پسندیده شده
    تمرینات نظامی محور عبری- هِلِنی گسترش همکاری های نظامی اسراییل و یونان با محوریت تمرینات مشترک هوایی تل آویو : نیروی هوایی رژیم عبری به شکل رسمی از ادامه و گسترش همکاری نظامی با ارتش یونان خبرداد . به گفته یکی از مقامات ارشد نیروی هوایی (IAF) ، سرفصل جدیدی در همکاری دوجانبه میان نیروی هوایی ارتش اسراییل با نیروی هوایی یونان بازشده و این دو نیرو در حوزه هایی نظیر شبیه سازی نبردهای هوایی ، ترابری تاکتیکی ، تمرینات گسترده تری را برنامه ریزی نموده اند . فقط در چند هفته گذشته ، جنگنده های IAF ، شامل جتهای F-16I ، تمرینات مشترکی را با واحدهای هوایی ارتش یونان برگزار نمودند که در این مورد ، رضایت خدمه هوایی IAF ( بخصوص اسکادران 201 ) را از سطح تمرینات برآورده نموده است . به اعتقاد ناظران نظامی ، تاکید IAF بر بالابودن سطح تمرینات ، ناشی از وجود چالش های توپوگرافیک یونان برای خلبانان نیروی هوایی محسوب میشود و به اعتقاد طرف اسراییلی ، کمک موثری برای بهبود کیفیت عملکرد خدمه خواهد بود . به گفته یکی از اعضای این اسکادران ، همکاری و تمرینات مشترک با نیروی هوایی یونان ، مزیتهای مطلوبی را در بر خواهد داشت که یکی از آنها ، وجود فاصله جغرافیایی بین محل استقرار دو نیرو است . این فاصله به IAF اجازه می دهد تا پروازهای طولانی ، مشابه آنچه که می بایست در یک صحنه رزم واقعی صورت گیرد ، به شکل عملی تمرین کند ، چنانکه مسئول بخش اروپا/ آسیای نیروی هوایی اسراییل ، معتقد است که تمرینات مشترک با نیروی هوایی یونان ، به این نیرو فرصتی داده تا پرواز درمناطق کوهستانی را به شکل عملی تجربه نماید . مزیت مهم دیگری که در این همکاری وجود دارد ، اجرای تمرینات مداوم با یک نیروی هوایی عضو ناتو است و این فرصت کاملی بدست داده تا با آخرین متدهای رزمی ناتو آشنایی حاصل شود ، چرا که دکترین رزمی IAF تفاوت مشخص و بارزی با ناتو داشته و این فرصتی برای یادگیری متقابل است . به گفته این مقام نظامی ، تفاوت اصلی میان دو نیروی هوایی در کمیت عناصر پروازی است ، به شکلی که بطور معمول صورتبندی های هوایی ناتو در شمار بیشتری در مقایسه با صورتبندی های رزمی IAF وارد عمل میشوند . مضاف براین ، تفاوت دیگری که میان این دو دکترین رزمی وجود دارد ، در حوزه مدیریت تمرینات است . در ساختار IAF ، کل تمرین توسط یک مرکز کنترل واحد ، عمل می کند ، در حالی که در نیروی هوایی یونان ، فرمانده اسکادرانی که ماموریت بدان محوله شده ، پایش تمرینات رابر عهده دارد . به همین دلیل ، بعنوان بخشی از مراحل این تمرینات ، جتهای رزمی نیروی هوایی این کشور از پایگاه مختلف به شکل همزمان وارد فرودگاه محل تمرین شده و سپس از هرو نیرو ، دو جت رزمی تشکیل یک فرمیشن پروازی را می دهند تا تجربیات بصورت مشترک بدست آید . به اعتقاد یکی از افسران ارشد IAF ، تفاوت در تحلیل این تمرینات در دو نیروی هوایی کاملا مشخص به نظر می رسد ، بدین معنی که در جلسه توجیهی پس از پرواز (debriefing) نیروی هوایی یونان ، خدمه اغلب روی موفقیتهای بدست امده در ماموریت متمرکز میشوند ، در حالی که خدمه IAF براین عقیده اند که موفقیت در رهگیری جتهای متخاصم ، خارج از تحلیل ها است و آنچه که اهمیت دارد ، ایمنی هواپیما و خدمه و بازگشت انها به پایگاه مبداءخواهد بود . به اعتقادبرخی تحلیلگران نظامی ، شکل و کیفیت تمرینات مشترک دو نیرو در سالهای مختلف ، متفاوت بوده و بطور مستمر در حال تغییر است ، اما اجرای ماموریتهای طولانی که همراه با سوختگیریهای هوایی متعدد است ، به یک برنامه ثابت برای فرماندهان تبدیل شده و علاوه براین ، نیروی هوایی یونان ، همیشه بعنوان نیروی متخاصم ( قرمز ) در تمرینات شرکت می کند . در سال آینده میلادی نیز ، IAF در حال آماده سازی های لازم برای شرکت در تمرینات موسوم به "Iniochos" بوده و به همین منظور اسکادران 109 ( مجهز به جتهای F-16C/D) برای اجرای این تمرینات در نظر گرفته شده است . پی نوشت : به عبارات رنگی شده دقت کنید . شکل و ماهیت عمل و سیگنالهای تهدید را میشود به عینه در این وضعیت رصد کرد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  22. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت چهارم ( پرده ی اول) به خاطر یک مشت دلار A Fistful of Dollars جان بوید موثرترین شخص در متحول نمودن "داگفایت" و "نبرد نزدیک هوایی" با تدوین کتابچه راهنمای "نبرد هوایی" Aerial Attack Study بود.او در طول توسعه مطالعات نبرد هوایی، سرپرست علمی در Fighter Weapons School واقع در پایگاه هوایی نلیس( Nellis Air Force Base ) بود. در اواخر سال 1959 و اوایل 1960، بوید بیشترین میزان توسعه را در طول ساعات کاری خود داشت. کتابچه ای که بوید بر اساس قابلیت های F-100 Super Sabre نگاشت ،روند و جهت اموزش های هوایی را دگرگون کرد.بعدها مطالعه نبرد هوایی به عنوان کتابچه راهنمای تاکتیکی رسمی برای جنگنده ها تبدیل شد. بوید طرز تفکر خلبانان را تغییر داد ؛ قبل از راهنمای تاکتیکی او ، خلبانان تصور می کردند که مبارزه هوایی بسیار پیچیده تر از آن است به طور کامل درک شود. با انتشار نبرد هوائی بوید، خلبانان متوجه شدند تا حد زیادی ریسک بالای داگفایت حل شده است. باور قریب به اتفاق در نیروی هوایی این بود که نبرد هوایی نزدیک( داگفایت) چیزی برای گذشته بود. بوید ثابت کرد که هوز زنده است.در واقع نیروی هوایی به دلیل پیشرفت در موشک های فرا دید ، از نبرد های هوایی منجر به داگفایت دور شده بود. متن زیر روایت چگونگی شکل گیری این تحول است....... بوید بعد از اتمام آموزش شنا در ژانویه سال 1947 از ژاپن به خانه بازگشت و از آنجا که به ریاضی و مهندسی علاقه داشت ، مهندسی عمران را برای ادامه تحصیل در نظر گرفت. اما یکی از الزامات در آن زمان گذراندن پیش نیاز بود که او از آن نفرت داشت. وقتی متوجه شد که هیچ راهی ندارد این ایده را رها کرد. او تصمیم گرفت رشته اقتصاد را که بدون نیاز به پیش نیاز بود انتخاب کند تا اطمینان حاصل کند که آینده خودش را در فقر نخواهد دید.در سپتامبر همان سال در دانشگاه آیووا شروع به تحصیل کرد. اگرچه کلاسها به شدت الهام بخش نبودند ،ولی تبدیل شدن به کارگزار وال استریت التیام بخش بود. البته بوید خوش شانس بود چون به زودی وارد تیم شنای دانشگاه شد ، چیزی که در اون مهارت داشت و معجزه زمانی اتفاق افتاد که با افسانه شنا در آمریکای ، Doc Councilman آشنا شد.ارتباط بوید و Doc Councilman نزدیک بود .این نزدیکی زمانی به اوج خود رسید که Councilman با توضیح تکنیک های صحیح شناگری در واقع خمیر مایه های نگرش بوید را در تحول نیروی هوایی آمریکا ساخت: " شناگر مجبور نیست که حرکات خود را سریع انجام بده تا سریعتر شنا کند، اگر او تکنیک صحیح رو استفاده کنه سریعتر می ره . انرژی کمتری برای انجام حرکتها لازمه. حرکت های ناگهانی، هر چند با قدرت هستند،ولی کارایی ندارند. همه چیز به همان اندازه که نیاز هست باید مصرف بشه." چندی بعد به طور کاملا تصادفی، او جلوی غرفه برپا شده در محوطه دانشگاه متوقف شد ، هی آقا مایل به پیوستن به سپاه آموزشی افسران رزرو (ROTC) هستید ؟ انگیزه های قوی وجود داشت. او علاقه زیادی به نیروی هوایی داشت. وقتی به او گفتند در ROTC به ازای هر ماه 27 دلار حقوق دریافت خواهد کرد ، چیزی که واقعا بهش نیاز داشت ،بی درنگ فرم های ثبت نام را کامل کرد.جنگ کره در ، 25 ژوئن 1950، آغاز شده بود و بوید در قطار به سمت اردوگاه تابستانی ROTC در حرکت بود. از آنجا که کارآموزان هنوز افسر نیستند،افسران غیر انتفاعی (NCO) اطمینان پیدا میکنند که بچه های ROTC آموزش های نظامی را به دقت طی میکنند. در بازگشت به او گفته شد که او احتمالا به وظیفه فعال جهت آموزش پرواز با جنگنده فرا خوانده خواهد شد. او واقعا هیجان زده بود. پس از فارغ التحصیلی و انجام تست های اولیه در Omaha بلخره بوید به آرزویش رسید. او در Columbus می سی سی پی، با T-6 Texan، جنگنده آموزشی جنگ دوم جهانی که در تمام نیروهای هوایی سراسر جهان موزد استفاده بود، پرواز کرد. بوید بلافاصله شروع به آزمایش محدودیت هایش نمودو به طور انفرادی شروع به خواندن کتاب های مربوط به پرواز کرد. او در امور یادگیری بسیار عجول بود البته که استعداد زیادی هم داشت ،بوید می خواست به سرعت غیر از اصول پایه، موارد بیشتری یاد بگیرد. سپس به آزمایش آنچه که آموخته دست بزند. در مدرسه پرواز او نه تنها آنچه را که روش علمی نامیده می شد، درک کرد، بلکه سعی در پیاده سازی آنها در عمل داشت. North American T-6 Texan اندیشه و عمل او تبدیل به یک مجموعه در حال ظهور از فرضیه هایی شد که مرتب توسط او به حیطه ازمایش عملی قرار میگرفت . بوید، تقریبا به طور مستقیم، شروع به مشخص کردن شرایط برای مانور در پرواز کرد. پارامتر های سرعت، ارتفاع، نیروهای G، را درهم می آمیخت تا بتواند مانورهای خاصی را در یک مجموعه شرایط، امکان پذیر کند. این تلاش ها ارزشمند بود چون به او فهماند ، هواپیما در چه شرایطی قادر به انجام چه فرامینی هستند . بوید تمایل داشت که بین هواپیما و خلبان و آنچه که آنها می توانند انجام دهند و آنچه که نمی توانند انجام دهند تناسبی ایجاد کند. بوید از طریق سعی و خطا بر مبنای آنچه که آموخته بود، به سرعت پیشرفت کرد، نه برای درک مفاهیم جدید، بلکه شروع توسعه یک روش تحقیق که بر آن تکیه می کرد. چیز دیگری که در می سی سی پی اتفاق افتاد این بود که بوید یاد گرفت تا خودش یاد بگیرد. اکثر آنچه بوید آموخت ، خود یاد گرفت. او با خواندن کتاب در مورد پرواز و فراتر رفتن از آنچه که در برنامه رسمی بود، تمرین در مدرسه پرواز را آغاز کرد.در کتابخانه ، او تمام کتاب های مربوط به هوانوردی را بررسی کرد. بوید، متنفر از چرخشهای مبتدی و ساده گلایدی(چرخش نرم ) ، خود را برای انجام حلقه های Immelmann در هر دو جهت آموزش داد و سپس انجام حرکت های roll-outs_ barrel roll-outs_- snap roll-outs_ low-speed loops _ high-speed turns . Immelmann turn مانور های هوایی او همچنین یاد گرفت که چگونه مانور lazy eights و snapdragon eight انجام دهد. اما هرگز چرخش گلایدی (gliding turns) را که پایه یادگیری بودند تمرین نکرد.بلخره مربی پرواز او را خواست تا یادگیری او را بررسی کند. در آغاز کار مربی از او درخواست که چرخش گلایدی را شروع کند : «این یک فاجعه بود. من حتی نمی توانم آنها را به درستی انجام دهم. » مربی بسیار عصبانی شد . او فاقد صلاحیت پرواز می شد اگر نمی توانست این حرکت های پایه ای را انجام دهد. بوید گفت : "هی، میتونم یک چیز دیگه نشونت بدم ؟ از آنجایی که من به طور مرتب روی چرخش های ماهرانه کار می کردم، شما احتمالا می خواید بدونید که من این مدت چه غلطی میکردم". او خوش شانس بود، چون مربی موافقت کرد، و بوید شروع به انجام تمام حرکت ها با شتاب های زیاد کرد : رول ها، حلقه ها وچرخش های شدید به سمت راست و چپ ... . مربی مبهوت ، پرسید این رو را از کی یاد گرفتی . بوید گفت : "من اونا رو تو یک کتاب خوندم "مربی تحت تاثیر قرار گرفت. چند روز بعد، بوید شروع به تمرین حرکاتی کرد که می دانست که در ازمون خواسته خواهند شد. پس از چند دوره مقدماتی، مربی گفت که او فهمیده است که بوید می تواند چگونه مانور Immelmann را انجام دهد. بوید تایید کرد و به او نشان داد. "مربی دستور داد" بقیه چیزها را به من نشان بده . بعد گفت: "خب کافیه ، بیایید برگردیم خونه . شما منتقل می شوید.".بوید باور نمی کرد او حالا به معنای واقعی کلمه ، بال دراورده بود. بوید به پایگاه هوایی ویلیامز ، در آریزونا (شناخته شده به عنوان ویلی)، برای آموزش جنگنده فرستاده شد. جایی که باید با F-80 Shooting Star معروف پرواز میکرد ، اولین جنگنده آمریکایی با موتور جت . بوید در مورد خلبانی جت خوشحال بود، اما سرعت آهسته آموزش اون رو کلافه میکرد. او می خواست محدودیت رو کنار بزنه و بیشتر در مورد چیزی که نمی شناخت بیشتر اطلاعات کسب کنه. این برنامه شامل پروازهای خسته کننده در سراسر کشور برای آزمایش مهارت های ناوبری می شد .اون بعد ها متوجه شد که خلبانان سال بالا در حین پرواز ها شروع به نبرد هوایی با هم میکنند ، چشم های بوید باز شد ، او تصمیم گرفت در زمان پرواز های سراسری با قرارگیری در ارتفاع پایین تر مهارت های پروازی خودش رو ارتقا بده.چند سال بعد، پس از پر کردن مهارت ها و تلاش برای انجام مبارزه هوایی ، متوجه شد که همزمان یک راه جدید و متفاوت برای فکر کردن ساخته است. (OODA) Lockheed P-80/ F-80 Shooting Star بوید نیمی از تمرینات شتابزده خود را از سپتامبر تا دسامبر 1952 در F-80 Shooting Star و نیمه دیگر در F-86 Saber گذراند. در 80 ساعت برنامه پرواز ، بوید همچنان به ارتقا مهارت های خود و آموختن انجام مانور رول با G بالا و شکستن سرعت بالا ادامه داد. او متوجه شد که می تواند استاد خلباننان خود را در مبارزه هوایی به سرعت شکست دهد و اغلب اوقات او این کار را به راحتی انجام میداد. بوید در زمستان سال 1952-1953 به کره منتقل شد، و در گروه هوایی 51 ام جمعی اسکادران 25 ام قرارگرفت. آنچه که بوید در جنگ کره آموخت و آنچه در را آنجا انجام داد، پایه ای برای همه چیزهایی بود که او بعدا ساخت. این تجربه نه تنها پایه و اساس در تاکتیک های هوایی او ، تئوری E-M ، و طراحی هواپیما(LWF) شد ، بلکه در توسعه حلقه OODA و نظریات او در مورد استراتژی جنگ مانوری تاثیر زیادی داشت . اندیشه های بوید در مشاهدات تجربی او و داده ها پایه ریزی شده بود . او یک دانشمند واقعی بود ، او همیشه فرضیه ها را مورد آزمایش قرار می داد و قبل از به ثمر رسیدن نظریه آن را مرتب تصحیح می نمود. برقراری ارتباط بین داده ها و مشاهدات از یک سو و تخیل، بینش و نوآوری او از سوی دیگر، چیزی است که او را منحصر به فرد ساخت. همونطور که در پست قبلی ذکر شد ارزیابی برتری هوایی F-86 نسبت به MiG-15 توسط بوید منجر به توسعه مدل تصمیم گیری او یعنی حلقه OODA بود ولی این تمام دریافت بوید از این ماجرا نبود. اما چرا برتری F-86 ، نظر بوید را جلب کرد؟ آنها دارای خلبانان برتر با آموزش عالی(آموزش) بودند، بسیاری از آنها دارای تجربه جنگ در جنگ جهانی دوم (تجربه جنگی) بودند، اما بسیاری از خلبانان هم مانند بوید تنها تجربه پرواز در کره را داشتند. به نظر می رسد این برتری باید دلایل دیگری هم داشته باشد.درست است که بر روی کاغذ میگ -15 در بعضی از ویژگی های عملکردی از F-86 فراتر بود ، اما همانطور که بوید ثابت کرد، قابلیت های هواپیما صرفا در بالاتر و سریعتر خلاصه نمی شود. MiG در ارتفاع بالا برتر بود، اما توانایی F-86 به مدد به کار گیری تقویت کننده های هیدرولیکی در سری F-86E برای تغییر ناگهانی مانور، به ویژه عمل رول ، بهتر از MiG-15 بود. این ویژگی رول بالا و بعلاوه دید بهتر خلبان باعث میشد خلبانان F-86 براحتی با اجرای مانور های قیچی scissors (معمولا از پشت و بالا) بر میگ های 15 سوار شوند و در موقعیت شلیک قرار بگیرند. (کارامدی تسلیحاتی) محورهای سه‌گانه جهت‌گیری وسایل پرنده مانور قیچی مسطح Rolling scissors Flat scissors مانور قیچی مارپیچ دستورالعمل های مبارزه هوایی ساده بودند: هیچ چیز قابل پیش بینی نیست!!!! ....این بسیار مهم است . مدرسه آموزش جنگنده نیروی دریاییبر این مبنا قانون 9 ثانیه را توسعه داد: " در یک فعالیت هوایی هرگز در یک جهت بیش از 9 ثانیه پرواز نکنید " جنگ به پایان رسید و آتش بس در تابستان همان سال امضا شد. بوید هرگز به با عنوان رهبر دسته پرواز نکرد، زیرا استاندارد رسیدن به رهبر دسته انجام حداقل 30 ماموریت بود. پس از پایان جنگ، بوید فقط 22 مأموریت داشت. چندان زیاد نبود، اما او بیشترین استفاده را از آن برد و بینش های تاکتیکی مهمی را از تجربه محدود خود به دست آورد.بعد از پایان جنگ، آنها بوید را به عنوان یک افسر تاکتیکی میشناختن. دوستانش به او گفتند که او باید تمام موارد تاکتیکی خود را بنویسد و آن را به دیگران آموزش دهد. آنها ناخواسته، تاریخ را تغییر دادند.....جان بوید گفت: "من تا به حال هرگز در مورد آن فکر نکرده بودم........ پایان قسمت چهارم (پرده اول) #پ .ن : متن بالا خلاصه ترجمه 70 صفحه از دو کتاب است ....... دلیل بارگزاری این متن با این حجم از شرح تنها آشنایی و درک چگونگی شکل گیری تحول در تمام سطوح سازمان رزم ، کارآمد ترین نیروی هوایی معاصر است...... در قسمت بعد خواهید خواند : قسمت چهارم( پرده ی دوم) تَک رو Maverick صورت جان بوید از خشم کبود شده بود....... جان صندلیشو پرت کرد و.......... اسپردلینگ وحشت زده شد. ........"جان چه غلطی میکنی"....... یک سروان صداشو روی سرهنگ بالا نمی بره. یک سروان نمیتونه روی سینه سرهنگ بزنه. یک سروان نمیتونه با پرتاب خاکستر سیگار یونیفرم سرهنگ رو به گند بکشه ........
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت سوم ارباب حلقه ها در اواخر دهه 1950 سرهنگ بوید مفهومی کلیدی به نام چرخه تصمیم گیری یا حلقه OODA پایه ریزی کرد که فرایندی است که یک نهاد (فرد یا سازمان) به یک رویداد واکنش نشان می دهد. با توجه به این ایده، کلید پیروزی این است که قادر به ایجاد شرایطی باشید که بتوانید تصمیمات مناسبتری را سریعتر از حریف خود بگیرید. بوید این مفهوم را در فرآیند عملیات رزمی اغلب در سطح عملیاتی اعمال کرد. هم اکنون ازین مفهوم در دادرسی،تجارت، اجرای قانون ، ورزش و استراتژی نظامی استفاده می شود. این رویکرد، به چابکی بیشتر شما در برخورد با حریف انسانی در هر موقعیتی ، کمک می کند. این اولین تئوری موفق در مبارزه هوایی بود که بوید از تئوری انرژی - مانور پذیری و مشاهداتش در مورد مبارزه هوایی میان Mi-15s و F-86 Saber در کره پایه ریزی کرده بود. مشاهدات بوید او را به درک بیشتر از زمان واکنش انسان و تعبیر واژه O.O.D.A رساند.(مشاهده:observation، جهت‌گیری:Orient، تصمیم‌گیری:Decide، اقدام:Action) بوید سه عامل اصلی را که به موفقیت F-86 منجر شد شناسایی کرد: شیشه کانوپیF-86 بزرگتر از MiG-15 بود، و زمینه دید بیشتری فراهم می کرد. اگر چه F-86 بزرگتر و کندتر بود ولی مانور پذیرتر بود (به علت میزان رول بالا) در طول تحقیقات او متوجه شد که خستگی نیز یک عامل است. F-86 به طور کامل هیدرولیکی کنترل می شد ولی Mig 15 فاقد سیستم تمام هیدرولیک بود . در نتیجه خلبانان امریکایی می توانستند هواپیما را راحتر کنترل کنند، در حالی که خلبانان میگ باید سخت تر کار می کردند. بوید در پرواز های خود متوجه شد که هرچه داگفایت طولانی تر می شد، خلبانان میگ بیشتر خسته می شدند و زمان واکنش آنها تا زمانیکه خلبانان F-86 می توانستند هواپیمای خود را به موقعیت غالب برسانند، کاهش می یافت. به اندازه شیشه کانوپی میگ 15 نسبت به F-86 دقت کنید خلبانان امریکایی نسبت به میگ -15 برتری 10 به 1 را داشتند البته در اواخر جنگ با حضور خلبانان شوروی این برتری از بین رفت و تقریبا معکوس شد..هری هیلکر (طراح اصلی F-16) درباره تئوری OODA اینطور گفته است که : "زمان پارامتر غالب است. خلبانی که در کوتاه ترین زمان از حلقه OODA عبور کند، حاکم است که به شرایطی که قبلا تغییر کرده ، پاسخ دهد. " روش کارکرد حلقه OODA : بوید فرض کرد که تمام ارگانیزم های هوشمند و سازمان ها به یک چرخه پیوسته از تعامل با محیط خود ادامه می دهند. بوید این چرخه را به چهار فرآیند وابسته تقسیم کرد: مشاهده: جمع آوری داده ها با استفاده از حواس جهت گیری: تجزیه و تحلیل و تلفیق داده ها به منظور شکل گیری دیدگاه ذهنی خود تصمیم گیری: اقدامات لازم را مشخص کنید اقدام: بازیابی عملی تصمیمات البته، در حالی که این اتفاق می افتد، وضعیت ممکن است تغییر کند. گاهی اوقات لازم است که اقدامات برنامه ریزی شده را برای رفع تغییرات لغو کنید.حلقه‌ی OODA قرار نیست که مدلی خطی و ثابت باشد که از شما بخواهد مراحل را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارید. این حلقه انعطاف‌پذیرتر است. (بازخورد ) با این رویکرد، هر چقدر سریع‌تر از مراحل عبور کنید بهتر است. هدف این مدل این است که سرعت جهت‌گیری و تغییر جهت دادن را بر مبنای اطلاعات جدیدی که هر بار به دست می‌آورید افزایش دهد. شما باید این توانایی را پیدا کنید که خیلی آرام و مستقیم اطلاعاتی را که از مشاهده‌ی موارد به دست می‌آورید؛ تفسیر کنید و بدانید می‌خواهید با آنها چه کار کنید. حلقه کامل OODA وقتی این مراحل را با سرعت طی می‌کنید، فعال‌تر می‌شوید و می‌توانید از فرصت‌هایی که رقیبان‌تان از آنها بی‌اطلاع هستند استفاده کنید. بُوید این را «انجام عملیات درون حلقه‌ی OODA دشمن» می‌نامد. در اینجا رقیب شما خیلی آرام حرکت می‌کند و فقط به تغییراتی که در محیط اطراف می‌افتد واکنش نشان می‌دهد. برخلاف رقیب، شما بر موارد تهاجمی تمرکز می‌کنید، حمله می‌کنید و او را مجبور می‌کنید به حمله‌ی شما واکنش نشان بدهد. اینجا است که شما رقیب خود را وارد حلقه تصمیم گیری خود می کنید و اگر سریعتر حلقه خود را کامل کنید پیروز میدان خواهید بود. یکی از مهم‌ترین مشکلات تصمیم‌گیری در مرحله جهت گیری بروز می‌کند: همه‌ی ما رویدادها را با فیلتر تجربیات و ادراک خودمان می‌بینیم. بُوید مهم‌ترین مواردی را که بر دیدگاه ما تأثیر می‌گذارند، به این شرح توصیف می‌کند: سنت‌های فرهنگی عوامل ژنتیکی توانایی تجزیه و تحلیل کردن تجارب قبلی اطلاعات جدیدی که وارد می‌شوند. جهت‌گیری یعنی چطور موقعیت را تفسیر می‌کنید. این کار مستقیما به تصمیم‌گیری منجر می‌شود. بحثی که در اینجا مطرح می‌شود این است که وقتی ادراکات خود را بهتر بشناسیم و سریع‌تر به سمت واقعیت جهت‌گیری کنیم، می‌توانیم با سرعت بیشتر و بازدهی بالاتری در حلقه‌ی تصمیم حرکت کنیم. شما باید دائما در حال تغییر جهت باشید. همین‌طور که اطلاعات جدیدی در مرحله‌ی مشاهده به دست می‌آیند، باید به سرعت آنها را پردازش کنید و جهت‌گیری خود را بر مبنای آنها تغییر بدهید. بویدهمچنین تئوریزه کرد که سازمان های بزرگ مانند شرکت ها، دولت ها و یا ارتش با ساختار سلسله مراتبی ، دارای حلقه های OODA در تاکتیک، هنر عملیاتی ( operational art ) و سطوح استراتژیک هستند.علاوه بر این، وی اظهار داشت که سازمان های موثر، یک زنجیره فرماندهی بسیار غیرمتمرکز دارند که به جای استفاده از دستورالعمل های روش محور (method-driven orders )از دستورالعمل های هدف محور (objective-driven orders) استفاده می کنند تا توانایی ذهنی و توانایی های خلاقانه فرماندهان در هر سطح را مهیا سازد. بوید استدلال می کند که چنین ساختاری یک " سیستم ارگانیک" انعطاف پذیر ایجاد می کند که به سرعت خود را با شرایط هماهنگ میکند. با این حال، او اشاره کرد که هر سازمان بسیار غیرمتمرکز ، ناگزیر باید دارای، سطح بالایی از اعتماد متقابل و یک چشم انداز مشترک از تجربیات به دست آمده قبلی باشد. ستاد فرماندهی باید بداند که سربازان قادر به ایجاد یک طرح خوب برای انجام یک هدف خاص هستند و نیروها هم باید بدانند که ستاد آنها را بدون دلیل به اهداف خاص هدایت نمی کند. در سال 2003 ، این مفهوم در نشریه وزارت دفاع امریکا با عنوان "سلطه کامل: فرماندهی ... کنترل ... در عصر اطلاعات" توسط دکتر Dr. David S. Alberts و Richard E Hayes منتشر شد. سرگرد سپاه تفنگداران PJ Tremblay در پایان نامه خود با عنوان " شکل دهی و سازگاری: استخراج قدرت حلقه OODA" ، مقدمه ای عالی و خواندنی در مورد استفاده از حلقه OODA به عنوان یک مرجع در سطح تاکتیکی مبارزه نگاشته است. Tremblay واقعا از ایده های بوید در برنامه ریزی و اجرای یک حمله تاکتیکی فوق العاده موفق توسط یک گروهان پیاده نظام تقویت شده در افغانستان استفاده کرد. این پایان نامه در سال 2015 جایزه Colonel F. Brooke Nihart را کسب کرد که سالانه در دانشکده فرماندهی نیروی دریایی به پایان نامه های کارشناسی ارشد مطالعات نظامی که دارای بیشترین میزان دانش نظامی ، وضوح و ابتکار هستند اهدا میشود. در سال 2007، Robert Greene ، نویسنده حوزه استراتژی ، در پستی به نام "OODA و تو" درباره حلقه بحث کرد. او اصرار داشت که " این حلقه به شدت در هر نوع محیط رقابتی کارایی دارد: کسب و کار، سیاست، ورزش، حتی مبارزه ارگانیسم ها برای زنده ماندن"، و ادعا کرد که در ابتدا "از درخشش آن تحت تاثیر قرار گرفته است". پایان قسمت سوم #پ .ن : با توضیحاتی که جناب بوید از این مفهوم در غالب ساختار سلسله مراتبی و ایجاد یک "سیستم ارگانیک" بیان کردند ، با اندکی تفاوت در زمان دفاع مقدس توسط سپاه با عنوان مدیریت اقناعی صورت میپذیرفته : سردار «یعقوب زهدی» : روش فرماندهی در سپاه اقناعی بود. فرمانده کل سپاه، فرمانده قرارگاه‌ها و لشکرها را باید اقناع می‌کرد که این عملیات با جزئیات مشخص شده، انجام شود. بعد به یگان‌ها ماموریت می‌دادند که شما باید در این نقطه مستقر شوید؛ شاید یگان‌ها می‌گفتند که نه ما نمی‌توانیم در اینجا مستقر شویم و در موقعیت دیگری مستقر می‌شویم.در سپاه مسئله را طرح می‌کردند؛ آنقدر روی آن موضوع بحث می‌کردند که فرمانده لشکر قانع می‌شد و با فهم و درک خودش دست به عملیات می‌زد و می‌دانست که کسی این طرح را به او تحمیل نکرده است. وقتی فرماندهی بداند که به فهم خود عملیات را انجام می‌دهد، انگیزه‌اش بیشتر می‌شود. تحمیل در کار سپاه معنی نداشت.این فضا در سپاه وجود داشت که از فرمانده گروهان و گردان گرفته تا فرمانده قرارگاه همه احساس می‌کردند که می‌توانند نظر بدهند و شاید نظرشان رد یا قبول شود. اگر هم نظر یا طرحی را قبول کردند که انجام بدهند به آن اعتقاد دارند. این فضای فرماندهی سپاه بود. دانلود مدارک : پاور پوینت جان بوید در مورد Organic Design for Command and Control مقاله : سلطه کامل: فرماندهی ... کنترل ... در عصر اطلاعات پایان نامه PJ Tremblay_شکل دهی و سازگاری:استخراج قدرت حلقه OODA
  24. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم صبح شما بخیر البته یک نکته ، این موردی که فرمودید ، سابقه طولانی تری دارد ، نیروی هوایی ایالات متحده ( در زمان جنگ دوم// هواپیمایی نیروی زمینی ) جنگنده هایی تولید کرد که نه تنها بعنوان یک هماورد جدی برای همتایان اروپایی و ژاپنی خودش تبدیل گردید ، بلکه باعث شد تا شیوه ها و تاکتیک های جدیدی هم ایجاد شود . بعنوان مثال ، با ورود جنگنده های P-51D ، این نیرو موفق شد تا بمب افکن های خودش را تا قلب خاک آلمان اسکورت کند ، کاری که قبل از این با اسپیت فایرها امکان پذیر نبود و یا جنگنده های P-38J که در نبردهای اقیانوس آرام ، عملا" بعنوان یک کابوس برای زیروهای ژاپنی مبدل گردید . مجموع این تجربیات به عصر جت منتقل شد که عرصه ای که الان داریم در نیروی هوایی می بینیم ، در نتیجه تجمیع تجربیات فوق از میانه جنگ دوم تا الان بوده
  25. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم قسمت دوم پدر خوانده نیروی هوایی Fighter Mafia مافیای جنگنده یک گروه جنجالی و بحث انگیز از افسران نیروی هوایی ایالات متحده و تحلیلگران غیرنظامی بود که در دهه 1970 از معیارهایی برای طراحی جنگنده حمایت می کرد که تفکر معمولی و ایدئولوژی های آن زمان را به چالش کشید. ادعای آنها این بود: ژنرال های نیروی هوایی معیارهای غلطی را برای اثربخشی در مبارزه در نظر گرفتند، نادیده گرفتن تاریخ جنگ. تمرکز بر روی تکنولوژی بالا و اصرار بر "بالاتر، سریع تر و دورتر" هزینه ها را افزایش می دهد و باعث کاهش کارایی می شود. مافیا برای هواپیماهای ارزانتر و بهتر استدلال کرد. بوروکراسی نیروی هوایی فاسد است زیرا آنها قبل از خرید تسلیحات ، آزمایش های صادقانه ای بر روی آن ها انجام نمی دهند. تمرکز باید بر پشتیبانی نزدیک هوایی و استفاده از سلاح های ترکیبی برای حمایت بیشتر از جنگ مانوری باشد نه دکترین "بمباران ممانعت " قابلیت چندمنظوره ، توانایی و عملکرد هواپیما را کاهش میدهد. نبرد هوایی فراتر از میدان دید ، یک فانتزی است. " در توضیح مورد 4 در کتاب سرگذشت جان بوید ، اینطور آمده است" ساختار نیروی هوایی بر اساس دکترین "بمباران ممانعت" جنگ جهانی دوم بود. پل ها، راه آهن ها، بزرگراه ها، صنعت و زیرساخت ها بمباران خواهد شد تا از سرازیر شدن نیروهای شوروی به اروپا ممانعت کند.در صورتی که کارشناسان غیرنظامی طی گزارش مهلکی گفته اند که این دکترین کارایی نداشته، حتی اگر نیروی هوایی تعداد هواپیماهایش را سه برابر کند،قادر نیست در مقابل حمله نیروهای شوروی از اروپا حمایت کند." "در واقع اصطلاح بمباران ممانعت ، تخریب تمامی پل های کلیدی فرانسه توسط بمب افکن ها جهت کند کردن و ممانعت از پیشروی نازی ها پیش از عملیات هایی مثل نرماندی بود." در دهه 1960 هر دو نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده متقاضی کسب جنگنده رهگیر سنگین و حفظ برتری هوایی بودند. لازمه آن طراحی و استفاده از جنگنده هایی بود که این برتری هوایی را حفظ کند (جنگنده رهگیر و بمب افکن تاکتیکی) ولی هزینه های زیادی را شامل می شد ، حال اینکه همه نیاز های دو نیرو تامین نمی شد ، وزارت دفاع و کنگره به دلیل هزینه های سرسام آور استفاده از طیف وسیع جنگنده ها در دو نیرو، تصمیم به ایجاد طرح جنگنده مشترک برای نیروی دریایی و هوایی نمود. در سال 1961، وزیر دفاع جدید آمریکا، رابرت مک نامارا ، رسما دستور طرح ریزی یک هواپیمای رهگیر با قابلیت استفاده در نیروی هوایی و دریایی را داد. طرح Tactical Fighter Experimental نامیده شد . مطالعات اولیه نشان داد بهترین گزینه این بود که (TFX) را بر اساس نیاز نیروی هوایی طراحی و یک نسخه اصلاح شده برای نیروی دریایی به کار گرفته شود.بنابراین مک نامارا مجموعه ای از پارامتر های اولیه برای TFX که بر اساس الزامات نیروی هوایی بود صادر کرد. او حداکثر وزن را به حدود 60،000 پوند(27200 کیلوگرم) برای نسخه نیروی هوایی و 55000 پوند (24،900 کیلوگرم) برای نسخه نیروی دریایی در نظر گفت. سپس در 1 سپتامبر 1961 دستور داد که USAF آن را توسعه دهد. طرح جنرال داینامیکس در نوامبر سال 1962، به دلیل نزدیکی بیشتر به نیاز نیروی هوایی انتخاب شد.جنگنده رهگیر F-111A برای نیروی هوایی و F-111B برای نیروی دریایی انتخاب شد.بعد ها تولید F-111B به دلیل عدم کارایی لازم برای نیروی دریایی به یک فاجعه تبدیل و متوقف شد. F-111 A نیروی هوایی در سال 1963 برای شناسایی روند سلاح های آینده اعلام کرد که تسلیحات آینده جنگنده ها باید قادر به نابود کردن دشمن در فواصل دور با استفاده از سیستم های پیشرفته باشد. ولی جنگ ویتنام نشان داد که "موشک" برای شرایط واقعی جنگ آماده نیست.قوانین محدود کننده تعامل (ROE)، محدودیت های ارتباطی (IFF)، موشک های غیر قابل اعتماد و انواع مختلفی از مشکلات دیگر که مبازره هوایی را به داگفایت منجر مینمود .به رغم برتری بالای فنی و موشک های بسیار موفق BVR (موشک های فراتر از میدان دید) ، فانتوم ها وقتی خود را در فاصله نزدیک با MiG-21 پیدا میکردند، بیشتر از آنچه انتظار می رفت جنگ را از دست می دادند . در ژانویه سال 1965، مک نامارا، وزیر دفاع از نیروی هوایی درخواست کرد تا طرح یک جنگنده تاکتیکی کم هزینه برای مقاصد کوتاه برد و پشتیبانی هوایی جهت جایگزینی انواع مختلف مانند F-100 Super Sabre و بمب افکن های سبک را در نظر بگیرد.در آوریل 1965، هارولد براون ، مدير بخش تحقیقات و مهندسی ، اعلام کرد مطالعات اولیه با نام "F-X" (محصول نهایی F-15)آغاز شود. درخواست برای 13 شرکت ارسال شد. هشت شرکت پاسخ دادند.ولی اتفاق عجیبی رویداد هنگامی که پیشنهادات در جولای 1966 مورد مطالعه قرار گرفت ، وزن بیش از 60،000 پوند (27،000 کیلوگرم)، سرعت بالا 2.7 ماخ و نسبت تراست به وزن 0.75 و بال ها متغییر بود.این هواپیما تقریبا هم اندازه و وزن TFX بود و این هواپیما یک طراحی بود که نمی توانست یک جنگنده برتری هوایی باشد. پروژه اولیه F-X شکست خورد. وضعیت نیروی هوایی با توجه به اخباری که از ویتنام مخابره میشد زنگ های خطر را بصدا درآورد.فانتوم به دلیل عدم کارایی مطلوب موشک ها باید با حریف ارزان خود MiG-21 داگفایت می نمود.در این زمان، نیروی دریایی بعد از گذشت قریب 5 سال تصمیم گرفت که F-111B الزامات نیرو را برآورده نمی کند و شروع به طراحی یک جنگنده اختصاصی به نام VFAX کرد. در ماه مه سال 1966، مک نامارا دوباره از نیروها خواست تا این طرح ها را مطالعه کنند و ببینند آیا VFAX نیازهای FX نیروی هوایی را برآورده خواهد کرد. مطالعات حاصل 18 ماه طول کشید و نتیجه منفی بود. بوید در ماموریت ویتنام بود که توسط General Arthur C. Agan به پنتاگون منتقل شد.از او خواستند به پروژه F-X کمک کند. بوید به همراه تحلیلگران دفاعی، تام کریستی، پیر اسپری، چاک مایرز، خلبان آزمایش سرهنگ Everest Riccioni (او خلبان نیروی هوایی بود که به قسمت تحقیق و توسعه منتقل شده بود) و مهندس هوافضا Harry Hillaker (طراح اصلی F-16)، هسته ای به نام "مافیای جنگنده " در مقر فرماندهی نیروی هوای تشکیل داد و به پروژه F-X با توجه به تئوری انرژی -مانورپذیری که قبلا طرح کرده بود پرداخت. Harry Hillaker طراح F-16 سال 1967، اتحاد جماهیر شوروی ، MiG-25 را در میدان هوایی Domodedovo در نزدیکی مسکو رونمایی کرد.این منجر به نگرانی های جدی در سراسر وزارت دفاع شد. MiG-23 نیز موضوع مورد توجه بود، به طور کلی اعتقاد بر این بود از F-4 بهتر است. در حال حاضر MiG-25 به نظر می رسد در سرعت، سقف و استقامت نسبت به تمام جنگنده های موجود ایالات متحده، حتی F-X برتر است. بنابراین، تلاش برای تکمیل F-X به شدت انجام گرفت. در همان دوره، نیروی دریایی برنامه VFAX خود را به پایان رسانده بود و طرح پیشنهادی Grumman را که کوچکتر با مانور پذیری بیشتری بود به نام VFX پذیرفت، که بعدها تبدیل به Grumman F-14 Tomcat شد . VFX به طور قابل توجهی به شرایط مورد نیاز F-X نیروی هوایی نزدیکتر بود. نیروی هوایی نهایت ، در ماه مه 1968 ضمن ردVFX اعلام کرد که "ما بالاخره تصمیم گرفتیم - و امیدواریم هیچ کس مخالف نباشد - این هواپیما (F-X) باید یک جنگنده برتری هوایی باشد ". F-X به دلیل نزدیکی پارامترها ابتدا در برنامه TFX (که توسعه F-111 بود) ادغام شد و درهمین راستا ادامه پیدا کرد. ولی بوید با مدلسازی E-M اثبات کرد که F-111 برای ایفای نقش جنگنده مورد نظر مناسب نیست و پیشنهاد F-X نیروی هوایی را به آرامی باز طراحی نمود تا منعکس کننده یافته هایش باشد.بازطراحی شامل بال ثابت ، کاهش وزن تیک -اف از 60،000+ پوند به کمی کمتر از 40،000 و کاهش سرعت بالای 2/7 ماخ به 2/3 تا 2/5 ماخ و نسبت تراست به وزن تقریبا 1. در نتیجه F-15 Eagle، جنگنده ای شد که قدرت مانور بیشتری نسبت به جنگنده F-111 داشت. از سال 1965، نیروی هوایی مطالعاتی بر روی یک جنگنده سبک 25،000 پوندی با نام جنگنده پیشرفته روزانه (ADF)دنبال می کرد.پس از کسب اطلاعات از MiG-25 در سال 1967، یک وحشت جزئی ایجاد شد و ADF به منظور تمرکز بر روی F-15 فراموش شد . هواپیمای F-15 در اصل یک هواپیمای سبک بود، ولی ابعاد و وزن آن بزرگ شد تا برآوردهای عملکردی با MiG-25 مطابقت داشته باشد. بوید اعتقاد داشت که این کار اشتباه است. نیروی هوایی در سپتامبر سال 1968 به سرعت بازطراحی بوید را به عنوان درخواست F-X به شرکت های بزرگ ارسال کرد. این الزامات از قرار یک جنگنده تک سرنشین با حداکثر وزن تیک -اف 40،000 پوند (18،000 کیلوگرم) برای نقش هوا به هوا با حداکثر سرعت 2.5 ماخ و نسبت رانش به وزن تقریبا 1 و همچنین دو موتوره ، زیرا اعتقاد بر این بود که سریعتر به تغییرات دریچه گاز پاسخ داده میشد و ممکن است با برنامه VFX نیروی دریایی هماهنگ باشد.چهار شرکت پیشنهاداتی را ارائه دادند که نیروی هوایی از بین همه طرح McDonnell Douglas را پذیرفت. اولین پرواز F-15A در تاریخ 27 جولای 1972 صورت گرفت. در این بین سناتور ویلیام پروکسمیور گزارش هایی را درباره هزینه های بالای F-15 و F-14 منتشر کرد.وزارت دفاع متوجه شده بود که هردو جنگنده در دست ساخت دارای هزینه های سنگین ساخت و نگهداری خواهند بود ولی به دلیل شرایط و بر طرف کردن نیاز های جدی هر دو نیرو به برنامه ها ادامه داد. مافیای جنگنده به دنبال یک جنگنده سبک وزن به عنوان جایگزینی برای F-15 بود و به شدت معتقد بود که یک جنگنده ایده آل نباید شامل هیچ رادار فعالی، سیستم های موشکی با رادار فعال، و یا قابلیت حمله زمینی (پشتیبانی نزدیک هوایی)باشددرواقع یک جنگنده برتری هوایی صرف. شعار مافیا این بود "حتی یک پوند برای قابلیت هوا به زمین خرج نشود" .در حالی که کمک های بوید به F-15 قابل توجه بود، اما مخالف مسیر برنامه بود او پیشنهاد دیگری مبنی بر "پرنده قرمز" داد. جنگنده برتری هوایی ارزان ، سبک ، با سرعت 1.6 ماخ به جای 2 یا 2.5 ماخِ پرنده آبی(در آن زمان F-15 به نام پرنده آبی شناخته می شد) . سرعت بالا به نفع وزن کمتر (و به همین دلیل مانور بیشتر و هزینه پایین تر) قربانی می شد. بوید و اسپری همچنین علیه رادارهای فعال و موشک های هدایت فعال موضع گرفتند. وزیر دفاع، با ایده جنگنده کم هزینه جذب شد،مافیای جنگنده 149،000 دلار برای تأمین مالی برای تایید نظریه انرژی - مانورپذیری با توجه به اقتصادی بودن به دست آورد. این پول بین نورثروپ و جنرال دینامیک تقسیم شده Northrop خواستار مبلغ 100.000 دلار برای طراحی شد(که بعد ها YF-17نام گرفت ) جنرال داینامیکس، مشتاق به جبران خسارت در پروژه لغو شده F-111B، باقی مانده را دریافت کرد.(که منجر به YF-16 شد ).هدف یک جنگنده کوچک با درگ پایین، سبک ، pure fighter وبدون bomb racks . معاون وزیر دفاع دیوید پکارد ، که از ایده طراحی نمونه اولیه (پروتوتایپ) رقابتی حمایت می کرد ، در سال 1971 گروه تحقیق پروتوتایپ نیروی هوایی را تاسیس کرد، بوید یک عضو کلیدی بود. دو مورد از شش پیشنهاد بوید تصویب شد ، یکی از آنها برنامه جنگنده سبک وزن (LWF) نام گرفت . طرفداران برنامه F-X نیروی هوایی با این برنامه مخالفت نمودند زیرا آن را تهدیدی برای برنامه F-15 میدانستند. با این حال، فرمانده نیروی هوایی متوجه شده بود، هزینه های سنگین F-15 اجازه نمی دهد که آن را به تعدادکافی برای برآورده کردن تمام نیاز های عملیاتی خود خریداری نماید. برای غلبه بر مقاومت سلسله مراتب نیروی هوایی که مخالف برنامه LWF بودند ، مافیای جنگنده و دیگر طرفداران ایده نیروی مختلط "Hi-Lo " را مطرح کردند .یک جنگنده رهگیر تاکتیکی سنگین و گران قیمت برای بر طرف کردن خطر بمب افکن های راهبردی و مهار میگ-25 شوروی در قالب برنامه (F-X ) و یک جنگنده سبک و ارزان برای تامین نیاز های عملیاتی. در قالب برنامه (LWF )مفهومhigh-cost برای جنگنده رهگیر تاکتیکی و low-cost برای جنگنده ارزان بود. وزارت دفاع امریکا و نیروی هوایی هر دو برنامه (LWF) را تایید و پیش گرفتند. درخواست پیشنهادی (RFP) در تاریخ 6 ژانویه سال 1972 صادر شد و خواستار جنگنده سبک با وزن 20 هزار پوند (9100 کیلوگرم) با سرعت، شتاب و برد پروازی مناسب با سرعت 0.6-1.6 ماخ و ارتفاع 30،000 40،000 فوت (9،150-12،200 متر)شد. پنج شرکت پاسخ دادند، و در سال 1972، General Dynamicsو Northrop قراردادهایی را به ارزش 37.9 میلیون دلار و 39.8 میلیون دلار برای تولید YF-16 و YF-17،دریافت کردند. اولین پرواز از نمونه اولیه برای اوایل سال 1974 برنامه ریزی شد. پیر اسپری اصرار داشت که بین دو نمونه اولیه ، رقابت هوایی در برابر MiG-17 و MiG-21 که به طور مخفیانه در نوادا تحت برنامه Constant Peg نگهداری می شد،و همچنین F-4 صورت گیرد. علاوه بر این، خلبانان ارزیابی نباید خلبانان آزمایش خود شرکت ها باشند و باید با هر دو جنگنده پرواز کنند. نیروی هوایی ایده ساختار نیروی مخلوط "Hi-lo" را در نظر گرفت و برنامه LWF را تغییر داد. LWF بر خلاف دیدگاه بوید و گروهش ، برتری هوایی نخواهد شد ، بلکه یک هواپیمای جنگنده چند منظوره با رادار فعال و موشک های هدایت رادار بود. بعد ها هری هیلکر، طراح F-16، اظهار داشت که اگر می دانستم قرار است به هواپیمای چند منظوره تبدیل شود، F-16 را جور دیگری طراحی می کردم. در نتیجه رقابت جنگنده ها ، نیروی هوایی YF-16را انتخاب کرد. با این حال، هواپیمای از دست رفته، YF-17، نظر نیروی دریایی را جلب نمود و این نیرو YF-17 را جایگزین برنامه VFAX خود کرد و با تغییر و توسعه آن را با نام F/ A-18 Hornet برای نیروی دریایی ایالات متحده و سپاه دریایی دریافت نمود. میراث مافیای جنگنده جدال مافیای جنگنده نظرها را به خود جلب کرد، میزان واقعی سهم آنها در طراحی جنگنده های آمریکایی هنوز مورد بحث است.موفقیت طرح بوید در LWF بر تمامی محصولات اروپایی تاثیر گذاشت. F-15 اولین هواپیما در تاریخ ایالات متحده آمریکا بود که با توجه به نظریه E-M بوید طراحی شده بود. مافیای جنگنده برای حبابی کانوپی که در F-15 و F-16 استفاده شده استدلال می کند که این اجازه می دهد که خلبان دید بیشتری برای شناسایی دشمن و به دام انداختن آن و تمرکز بهتر در موقعیت داگفایت داشته باشد.این طراحی با توجه به مدل تصمیم گیری بوید به نام حلقه OODA که مختص داگفایت ها طرح ریزی کردی بود ساخته شد.با این حال، تمام ایده های مافیای جنگنده اجرا نشد. F-15، F-16 و A-10 با دیدگاه آنها فاصله داشت. حبابی کانوپی F-15 Blitzfighter طرح پیشنهادی Pierre Sprey از مافیای جنگنده برای هواپیمای پشتیبانی نزدیک F-15 آنها ترجیح می دادند F-15 برتری هوایی باشد تا یک جنگنده چند منظوره . بوید مفهوم "پرنده قرمز " را ارتقا داد که وزن آن را باصرف نظر از تجهیزات مانند رادار فعال کاهش دهد. آنها می خواستند سرعت هواپیما را تا 1.6 ماخ پایین بیاورند زیرا سرعت بالا باعث افزایش وزن اجباری طرح بود.سرعت بالا نسبتا کم اهمیت بود زیرا جنگنده ها زمان بسیار کمی در سرعت های بالا صرف می کردند - غالب مبارزه ها در سرعت های زیر صوت انجام می شد . F-16 با توجه به ناامیدی از F-15، برنامه جنگنده سبک وزن LWF به عنوان جنگنده برتری هوایی شناخته می شد.با این حال، نیروی هوایی، F-16 را با تجهیزات چند منظوره ، ویژگی های هوا به زمین و رادار فعال تجهیز کرد. در حالی که نمونه اولیه YF-16 هواپیما های دیگر را در داگفایت تازیانه میزد ، نسخه چمد منظوره نیروی هوایی دارای مانور ضعیف تر و در مبارزه هوایی بد تر شد. در حالی که عقل سلیم در آن زمان موتورهای دوقلو را به عنوان ایمنی محسوب می کرد، F-16 این دیدگاه را با طراحی تک موتور به چالش کشید. اتفاقی که بعد از مرگ بوید بر سر فالکون آمد منتقدان منتقدان معتقدند که F-15 و F-16 موفق شدند؛ زیرا از ایده های مافیای جنگنده دور شدند . موفقیت های صادراتی قابل توجهی را به دست آوردند؛ زیرا این هواپیما چند منظوره با موشک های هدایت رادار بود.اینکه F-16 در ابتدا به عنوان یک جنگنده برتری هوایی طراحی شده بود، و با قابلیت های چند گانه اضافه شده تضعیف شده است ، کم اهمیت است. منتقدان بر این باورند که جنگنده های F-15 و F-16 در جنگ های لبنان و سایر درگیری ها، با نسبت های مرگ و میر بسیار ضعیف هستند. طرفداران F-35 ادعا می کنند که هواپیماهای نسل چهارم مانند F-15، F-16، A-10 و غیره در محیط "تهدید" بسیار ضعیف عمل می کنند زیرا آنها فاقد پنهانکاری هستند.آنها استدلال می کنند که انتقاد از F-35 توسط اعضای مافیای جنگنده (و جنبش اصلاح دفاعی) بی اساس است. کمبود تجربه جنگی و تخصص هوایی مافیا جنگنده مورد انتقاد هست. تنها بوید دارای تجربه مبارزه هوایی (در جنگ کره ای) است. بوید در جنگ ویتنام مبارزه نکرد و در مقایسه با سایر خلبانان جنگنده در زمان خود آمار خوبی ندارد. Everest Riccioni قبل از اینکه به پنتاگون منتقل شود، مبارزه ای نداشت. Pierre Sprey به عنوان مهندسی، بدون تجربه نظامی شناخته شده است. یکی از فیلم های انتقادی Pierre Sprey در نقد تایید F35 پایان قسمت دوم