برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 24 مهر 1399 در همه مناطق
-
22 پسندیده شدهواژه آزادسازی توسط آذربایجان یا اشغال توسط ارمنستان کلا اشتباه در حق قره باغ. مگه قره باغ از ابتدا جز جمهوری باکو بود که حالا بخواد آزاد بشه. قره باغ خودش یک جمهوری خود مختار و حاکمیت سوا از قدرت ارمنستان داره. و با هم پرسی قبل جنگ و صد البته قبل تثبیت دو قدرت اعلام موضع کرده. اکثریت جمعیت هم که از ابتدا اعلام شده و تایید شده که با کی بوده. دولت باکو ۳۰ ساله که قدرت رو در آران در دست گرفته و این در حالی که ارمنستان تاریخ هزاران ساله داره. و از ابتدا در این منطقه حضور داشته. کسی این جنگ رو نه جنگ مذهبی جا باید بزنه نه جنگ نژادی. این جنگ فقط رویا پردازی های یک نفر در آنکاراست که با سو استفاده صهیونیست ها همراه شده. خطر تروریست سلفی آنقدر آذربایجان ایران رو تهدید میکنه. که روزی میرسه مردم این شهر ها آرزو کنند که به یک کوه اطراف جهت تفریح بروند. حوادث سوریه رو مجدد یاداوری میکنم. که تجمع تروریست ها در روز های قبل شروع جنگ در مرز های سوریه وضعیتی مشابه با الان ایران داشت
-
18 پسندیده شدهبه نام خدا کمندی نو برای شکار کرکس ها در روزهایی که سیل اخبار جنگ قره باغ جاری بود یک رونمایی مهم صورت گرفت که به آن کمتر پرداخته شد. همانطور که در بنر می بینید صحبت از سامانه کمند زمین پایه شده است. کمند همان گاتلینگ ۶ لول ۳۰ میلیمتری است که در ایران به اسم فتح شناخته می شود. فتح (AK630) در سال های اخیر بر روی برخی از شناور های ایران نصب شده بود. علاوه بر این سامانه کمند به رادار باند X با توان کاوش ۳۶۰ درجه تجهیز شده که توان کشف اهداف کروز تا برد ۴ کیلومتر را دارد. همچنین این سامانه قابلیت رهگیری در حین جستجو ۵۰ هدف و رهگیری دقیق چهار هدف همزمان و توان درگیری اطمینان پذیر با دو هدف را دارد. که برای کار کرد هم زمان موشک و توپ ضروری است. بخشی از سامانه های الکتراپتیک نسخه دریاپایه که قابلیت استفاده در نسخه زمین پایه را دارد. پیشبینی ساخت نسخه هایی با برد رهگیری بیش از ۷۰ کیلومتر در ایران قابل پیشبینی و مشهود است. موشک آذرخش بر پایه سایدوایندر ساخته شده است. در گذشته نسخه ضد تانک این موشک هم برای بالگرد های ایران ساخته شده بود. سایدوایندر در نسخه زمین پایه دارای برد ۴ کیومتر است و با توجه به تغییرات احتمالی میتوان برد بیشتری را برای آن متصور بود. اما حالا چرا ایران با وجود سامانه هایی چون سپر و عقاب روی آورده به این سامانه!؟ به نظر قصد بر این است که این سلاح بصورت خیلی خاص برای مقرهای بسیار استراتژیک یا پایگاه ها در آخرین سپر دفاعی استفاده شود. و چه بسا با توجه به عملکرد دو گانه موشک آذرخش از آن بعنوان پدافند همراه یگان های زمینی برای نابودی بخشی از مهمات سبک و بمب ها و پرتابه های مهاجم استفاده شود. در کاربرد دریایی اضافه شدن موشک آذرخش میتوان کمک شایانی به استفاده از کمند در قایق های موشک انداز همچون پیکان و سپر و ...کند. حال سوال این است که آیا کمند راه سی و سی رم را خواهد رفت؟!
-
11 پسندیده شدهیک نکته ای در رابطه با تلفات بالای نیروهای ارمنی که توسط بیرقدارها هدف قرار میگیرند جدای از توجیه نشدن (اون هم بعد از ده روز از جنگ و دیدن تاثیر بیرقدار ) از شکل ندادن تجمعات، عدم اطلاع از حضور پهپاد هست.* در این مورد ارتباطات و پوشش راداری مرکزی میتونه کارگشا باشه ولی فرض بگیریم این امکان نیست و واحدهای مهم و مستقلی در خطوط نبرد هستند که مجهز به پدافند هم نیستند. اینجا به نظر نقش رادارهای متحرکی چون کاشف-99 با برد 12 کیلومتر ( فعلا بیرقدار ها در برد 8 کیلومتری امکان تهاجم دارند ) میتونه کمک کننده باشه برای هشدار به نیروها. اگر از نظر هزینه و تحرک قابل قبول باشه از اونجا که به نظر فعلا پدافند برد کوتاه مشکل داره در هدف قرار دادن بیرقدارها شیوه ارزانی است که بدون به خطر انداختن سامانه های پدافندی (تا رفع اشکلاتشون که دردشون چیه در برابر بیرقدار و امثالهم ) میتونه نیروها را از وجود خطر اگاه کنه و البته خودش هم راهی برای مصون موندن پیدا کنه. * چقدر به ارتش سوریه بد و بیره گفته شد در نبرد ادلب با اینکه اولین مواجهشون با بیرقدارها بود و به نسبت لیبی و قره باغ البته خطرنکاتر چون ترکیه از خاک خودش و با انبوه پرنده ها حمله میکرد با پشتیبانی توپخانه و البته همین جنگ باعث شد که ترکها وقتی افسانه پدافندهای بردکوتاه براشون تهی بودنش (تا حدی) اثبات شد جسورتر بشه در ادامه مداخلاتش در منطقه. از طرفی چقدر به اسراییل پوئن و امتیاز داده شد با زدن اون یکی دوتا پانتسیر در جنوب سوریه اون زمانی که هنوز بیرقدارها رخ نشون نداده بودند. همه فکر کردند شاخ فیل را شکونده که حالا میشه دید اون هم با داشتن انبوه پهپادهای مسلح و انتحاری و جنگنده ها و پرتابه های هوشمند و دورایستا و حتی تا حدی پنهان کار واقعا تا به حال کار شاقی نکرده در برابر چند پدافند غیرمرتبط و پراکنده و کم تعداد سوری ها. ( به نسبت ) - البته این مقدمه برای این نتیجه بود که در سوریه با این اوضاع واقعا هر نوع پدافندی کاشته بشه ( با توجه به توان به هر حال محدود سوریه و متحدینش و توان فوق العاده طرف مقابل در پهپاد و پرتابه های دورایستا) به نظر نمیرسه فایده چندانی داشته باشه. تصمیم گرفته بشه حذف کردنش کار سختی نیست. برای همین فعلا بهترین کار همون تقویت سیستم تهاجمی موشک/پهپاد پایه هست. ( حتی برای بازدارندگی هم به نظر از پدافند با این وضعیت کاراتره)
-
7 پسندیده شدهترکیه یک کاروان بسیار بزرگ و سنگین را روانه جنوب ادلب کرده باز احتمالا جنوب اتوبان ام-4 . با اون حجم از توپخانه و تانک و زرهی که داشتند منتقل میکردند این اردوغان اشغالگر ( تو ماجرای قره باغ تمام شعار و لفاظی ها و جیغهاش سر اینه که ما داریم مناطق اشغالی آذربایجان را آزاد میکنم و خیلی ریلکس و وقیح و با دروغگویی تام و تمام نه تنها بخشهای زیادی از سوریه را اشغال کرده رسما بلکه خیز برداشته برای اشغال تدریجی بخشهایی از شمال عراق و مناطق عمقی تر سوریه ) این کاروانی که دیده میشه به همراه انبوه کاروانهای قبلی یا برای شروع حمله ای است به پشتوانه اعتماد بنفس های! اخیرش یا حداقل برای اینکه اشغال* ادلب و مناطق شمالی سوریه را دائمی کنه برای همیشه و اجازه بده با عدم آزادسازی مشمول مرور زمان بشند و مثل جولان اشغالی الحاق کنه در آینده ای که خب مشخصا ترکیه با این روند اقتصادیش قدرت بسیار بیشتری هم خواهد داشت. * هیچ چیز مثل دورویی منافقانه اردوغان بد نیست. حتی حاکمان سعودی تکلیفشون روشن هست و چیزی که هستند را مینمایند! ولی اردوغان نفاق به شدت پیچیده و عمیقی داره. یک نفاق آمیخته به تعصب ریشه دار و خودشیفتگی دیوانه وار که یک نمونه بروزش ویران کردن کشوری بود به اسم سوریه و به تنهایی غول داعش و النصره را از چراغ بیرون آوردن و پرورش دادن ( یک فقره فقط نقش ترکیش ایرلاین در پرورش و تجمیع النصره و داعش از تمام جهان در سوریه بررسی بیطرفانه بشه اگر اسناد روزی فاش بشند نشون میده چه کار عظیمی(!) صورت داده.
-
4 پسندیده شدهبسمه تعالی مقدمه نگارنده متن ذیل از دیدگاه راهبردی به مسئله قره باغ و احتمالات و پیامد های مربوط به آینده منطقه نگاشته است. هر جنگی در هر منطقه از دنیا بدون حمایت و عزم ملی یا مردمی که در حال جنگ هستند محکوم به شکست خواهد بود. از این رو جنگ در قره باغ امری بسیار وابسته به مسائل جمعیتی و افکار عمومی ست و از برای آن انجام میشود. مسئله فتح سرزمینی جنگ های فتح سرزمینی به سبک دوره فئودالی مدتهاست منسوخ شده، سازمان ملل و جوامع بین المللی بسختی با تغییرات در مرزها از طریق حملات نظامی کنار می آیند. پذیرفتن تغییر مرزهای کشورها از طریق تهاجم نظامی امریست که میتواند عواقب متقابلی برای کشورهایی که آن تغییرات را میپذیرند داشته باشد، این عواقب از تروریسم گرفته تا رفتن این پذیرش به حافظه تاریخی جهانی وبدل شدن به عرفی که امکان رخداد مجدد برای همان کشور پذیرنده نیز بوجود می آورد. صرف نظر از اینکه حق و باطل تاریخی این منازعات مرزی چگونه باشد، برنده منازعه، بعد از پیروزی باید هزینه های بسیاری در عرصه روابط بین الملل برای جلب افکار عمومی، سیاستمداران کشورهای مختلف جهت پذیرش رسمی مرزهای جدید پرداخت کند، علی الخصوص به اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل و شاید واکنش این اعضا در پذیرش این مرز جدید آنقدر طولانی شود که فرصت واکنش متقابل و بروز جنگی دیگر را رقم بزند. راهبرد نظامی جاری آذربایجان در قره باغ شیوه های رزمی طرفین این درگیری هرچه باشد از قواعدی قابل شمارش پیروی خواهد کرد، نه از آن جهت که بسادگی قابل پیش بینی هستند، بلکه تجربیات تاریخی زیادی نسبت به چنین درگیری هایی وجود دارد. از نظر جمعیت شناختی منطقه ناگورنوقره باغ جمعیت ساکنی عمدتا ارمنی تبار دارد، آذری ها بدون حمایت افکار عمومی ساکن در منطقه و پشتیبانی مردمی قادر پیشروی نخواهند بود، حتی در صورت پیشروی موفقیت آمیز قادر به حفظ سرزمین های فتح شده نخواهند شد. بنابراین بدیهی است که ترکیب جمعیتی منطقه ابتدا تغییر کند و این امر نه به یکباره امکانپذیر است و نه در یک نبرد کوتاه مدت. بلکه جنگی طولانی مدت، همراه با زیرآتش گرفتن مستقیم شهرها، کشتار ارمنی ها و مهاجرت دادن اجباری جمعیت ساکن در این مناطق میتواند راهبرد انتخابی طرف آذری باشد و این شکل از درگیری پیوسته و همراه با سکونت دادن آذری ها در منطقه ادامه پیدا کند تا ترکیب جمعیتی از ارمنی به آذری و ترک تغییر کند، تا در یک نبرد قاطع احتمالی بسیار بزرگ شرایط برای اشغال دایم فراهم شود و یا دست کم از طریق یک روند دمکراتیک مثلا رای گیری و تعیین سرنوشت از سوی ساکنان به نفع دولت باکو تغییرات مورد نظر آن دولت بدست آید. روشهای مورد بحث در بالا پیشتر از سوی اسراییل به کار گرفته شده اند، سبقه تاریخی طولانی دارند تا جایی که ماکیاوولی در شهریار به صراحت در مورد مهاجرت اجباری و تغییر جمعیت سرزمینی توسط حکام سخن رانده است. و شاید بتوان دلیل نزدیکی آذربایجان به اسراییل در گرفتن تجهیزات نظامی و مشاوره در خصوص بازسازی ارتش خود را در سطور بالا یافت. راهبرد دفاعی ارمنستان در برابر تهاجم آذربایجان تاکنون آنچه آذربایجان نشان داده، اتکا به تاکتیک سنتی رزمی در مناطق کوهستانی، نظیر استقرار توپخانه، ورود به شهرها، استفاده از موشک های کوتاه و میانبرد و همچنین داد و فریاد پروپگاندای خویش در سراسر دنیا پیرامون حقانیت و نبرد علیه تروریسم آذربایجانی ست، چنین سیاستی بدلیل وجود پایگاه جمعیتی در آرتساخ(قره باغ) و مورد تهاجم قرار گرفتن امری بدیهی است. ارمنستان با سرعت بسیار به سمت مظلوم نمایی وشکست پذیری احتمالی و نیاز به کمک پیش میرود. چنین وضعیتی به ارمنستان کمک میکند تا به جلب کمک های بین المللی از دولت های نسبتا ثروتمند مسیحی بپردازد، همچنین با توجه به در اختیار داشتن مناطق مورد مناقشه، به تحریک فشارهای بین المللی به سمت آذربایجان در جهت پایان جنگ بپردازد. تدریج گرایی منطقی در هیچ جنگی نمیتوان نتایج را از ابتدا به دقت بر شمرد، گفته اند آنچه در مورد آینده میتوان با دقت گفت، عدم پیشبینی درست آن است. اما بر اساس شواهد، تجربیات و دانش های موجود و نسبت به گذشته تمرین های نظامی آذربایجان و خریدهای نظامی های دو کشور؛ از دید نگارنده، پیش بینی میشود جنگی میان مدت و سپس یک نبرد تعیین کننده راهبرد آغازین جمهوری آذربایجان بوده باشد، گرچه ممکن است هیچ وقت چنین رخدادی به حقیقت نپیوندد. ولیکن، این یک الزام برای داشتن یک تفسیر راهبردی منطقی درآغاز جنگ است، گرچه یک گرند استراتژی(راهبرد فراگیر) محسوب نمیشود. هر راهبردی برای ورود به هر درگیری نیازمند راهبردی برای ادامه خروج از آن نیز خواهد بود. راهبردهایی که در ادامه اتخاذ میشود آنهایی هستند که در جبهه های نبرد آموخته میشوند، و جملگی خرده راهبردهایی هستند که ظهور کرده و دور از مسیر اصلی و هدف کلی نیستند. در موقعیت کنونی بدین دلیل که تشدیدگر این نبرد در این مقطع جمهوری آذربایجان است، این کشور ابتکار عمل را در اختیار دارد و تدریجا ارمنستان خود را در برابر ابتکارهای آذربایجان واکنش گر میبینید، آذربایجان تصمیم گیرنده اصلی در پایان دادن به نبرد یا تغییر شکل ماهیت جنگ خواهد بود. نیازمندی به راهبردی برای خروج و پایان دادن به جنگ در ابتدا، بدلایل پیشگری از ورود به جنگ دایمی، فرسایشی و یا بیرون کشیدن از درگیری در زمان مناسب طرح میشود، سپس در ادامه بر اساس موفقیت ها یا شکست هایی که کسب میشود تحت اثرات جبهه ها و افکار عمومی تغییر خواهد کرد. بنابراین بزرگترین رکن اصلی جبهه دو طرف نه روی زمین بلکه در رسانه ها و پروپگاندای جهانی آنان است. این موفقیت ها در پروپگاندای طرفین است که جنگ را به پیش خواهد برد و حتی سطح بروز خشونت ها و یا اقدام علیه اشغال سرزمینی و حتی میزان زیر آتش گرفتن پایتخت های یکدیگر تنظیم خواهد کرد. پیشبینی نسبت به رویه های آینده درگیری در قره باغ: آذربایجان در جبهه جنوبی پیشروی خوبی صورت داده است اما نکات زیر حائز اهمیت است؛ - همانطور که عرض شد، برای آذربایجان در مناطقی که پشتیبانی جمعیتی ندارد امکان پیشروی موفق بسختی ممکن است و در صورت پیشروی امکان حفظ و بهره برداری از پیشروی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین انتخاب پیشروی از جنوب از این جهت منطقی است که ؛ o ممکن است بخواهد خود را با حمله سریع به نخجوان برساند، به دو دلیل 1- تکمیل اتصال سرزمینی 2-جلوگیری از ورود ارمنستان به نخجوان در برابر یک سناریوی پاسخ احتمالی به تهاجمات در غره باق. o این نکته حائز اهمیت است که در شمال ایران آذریها و ترک ها درصد تجمعی بیشتری نسبت به آذریهایی منطقه غره باق وجود دارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارتش آذربایجان و ترکیه از طریق منطقه نخجوان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در منطقه به یکدیگر دست بدهند.(پشتیبانی هوایی ترک، پیاده نظام هایی شامل نیرومخصوص ترک در لباس تروریست های پانترک و نوعثمانی، و ارتش آذربایجان از شرق) o امکان تهاجم سریع در مناطق کوهستانی بسادگی میسر نیست و تنها با سرعت بالا از طریق عبور از مسیر رودخانه ارس ممکن است،با توجه به این امر، روستاهای مرزی ایران مانند عاشقلو، اوزان، کرانلو و ... در معرض تهدید تهاجم آذریها و احتمال پاسخ ارمنی ها در آن مناطق هستند o در صورت وقوع شورش های ساختگی و بحران کمبود منابع و تظاهرات، شرایط برای نفوذ نیروهای اطلاعاتی امنیتی هر سه کشور ترکیه، آذربایجان و ارمنستان جهت بهره برداری از آشوب ممکن است. و در ادامه پاسخ ایران در سرکوب تظاهرات و یا شورش، عواقبی نظیر نفوذ و دخالت بیگانه در حتی کوتاه هم خواهد داشت. o آنچه فضای بحران برای ورود به نبردهای چریکی و شورشهای اجتماعی تقویت میکند، آن است که دو کشور بزودی بسیاری از تسلیحات زرهی خود را از دست میدهند، سازمان نیروهای مسلح این کشورها اقدام به جذب نیروی مردمی خواهد کرد. این امر سبب میشود تا ارتش های منظم تبدیل به ارتش های پراکنده با ابعاد بالای استفاده از نیروی شبه نظامی شوند و به تجهیزات شبه نظامیان نظیر وانت های مسلح، موشک های دوشپرتاب و ضد تانک قابل حمل توسط نفر روی بیاورند. o وضعیت جنگ با استفاده از شبه نظامیان، سبب میشود تا حجم انبوهی از تجهیزات انفرادی جنگی وارد مناطق شمالی کشورمان شود. o جنگ با استفاده از شبه نظامیان نیز به تلاش های وسیعی از عملیات روانی و پروپگاندای سیاسی نیازمند است. o در میان مدت ممکن است جمیع موارد فوق ایران را وادار به ورود به یک جنگ هیبریدی با محوریت ترکیه و آذربایجان کند. اقدامات پیشنهادی در بخش تاکتیکی و سیاستگذاری برای ایران: در بخش تاکتیکی: اجرای مانور ترکیبی. - اقدام به اجرای سریع مانور ضد چریکی و ضد شورشی در مناطق مرزی کشور به سبک زیر؛ o تمرین استقرار و حرکت به سمت پاکتی از 5 تا 10 روستای مرزی در یک مسیر، به شکلی که چند تیم متحرک، به روستاهای در مناطق مرزی در بخش بندی های جغرافیایی مشخص وارد میشوند، و استقرار تیم های ثابت را امکان سنجی و مدیریت میکنند؛ 1- تیم های متحرک در دو بخش ابتدا بدون ظاهر نظامی به سپس به قصد تمرین تامین نظامی و سپس بصورت کاملا نظامی به قصد فراهم آوری امکان استقرار تیم های ثابت با تجهیزات وارد مناطق روستایی میشوند، با جمعیت پل ارتباطی ایجاد میکنند، و به ترتیب متوالی پس از استقرار تیم های ثابت به قصد روستای بعدی خارج میشوند. 2- سپس تیم های ثابت با استقرار تجهیزات بیمارستانی، امدادی، هلال احمر و کمک به مناطق روستایی وارد میشوند، در مدت زمان مشخص فعالیت های ارتباطات انسانی و اجتماعی را تمرین کرده و منتظر ورود دوم تیم های متحرک در تاریخ مقرر میشوند. 3- سپس تیم های متحرک دیگری به ترتیبی موازی به قصد کمک به جمع آوری تجهیزات ثابت وارد میشوند. و در پایان مانور اسکرت را تا فاصله ایمن را تمرین میکنند. دلایل اجرای مانور تاکتیکی فوق؛ - جدایی طلبها، شبه نظامیان، چریک ها و ارتش های دارای ابعاد هیبریدی که قادرند از طریق اجرای عملیات روانی، پروپگاندای سیاسی و پشتیبانی مالی در کنار ارتش های منظم خود اجرای طرح عملیاتی ترکیبی کنند، ابتدا با نفوذ، سپس ایجاد پل های ارتباطی و پس از آن شروع در نا امن کردن محیط های روستایی، اقدام به ایجاد معضلات روانی کرده، و در ادامه از ساکنان عدم همکاری با دولت مرکزی را طلب خواهند، ابتدا با تحریک و سپس با تهدید. در فضای ناامنی مردم روستایی از همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولت های مرکزی پرهیز میکنند و حتی ممکن است جذب این گروه ها شوند، مگر در شرایطی که احساس کنند فضای ایمن و قدرت غالبی توسط دولت مرکزی قادر به حمایت از آنان یا نابود سازی تحرکات ضد دولتی ست. - از طرفی دیگر در صورت بروز خشونت، و نفوذ بیگانه در مناطق مرزی ای که امروز نسبتا امن هستند، نیروی آموزش ندیده یا نیرویی که منطقه عملیاتی خود را تجربه نکرده باشد، بسختی میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و قادر نخواهد بود اقدامی که در شرایط عادی تمرین نشده است را در شرایط حاد بحران به اجرا بگذارد. - آن بخش از جریانهای فکری که در مناطق روستایی مرزی و در معرض تهدیدات مختلف امنیتی هستند، در صورتی که با هسته های خفته عملیاتی چریک های دشمن سمپاتی و هماهنگی برای روز شورش داشته باشند(آنچه در شهرهای عراق مانند رمادی، موصل و تکریت اتفاق افتاد) بسرعت دچار خطا، واکنش و یا تغییر نقشه خواهند شد، و در نتیجه اجرای این مانور این اقدامات قابل ردیابی خواهند بود. - بنیاد عملیات هیبریدی مرزی ضد کشور، از طریق کشتار و تروربه نام حکومت (مانند اقدام چریک های فدایی خلق در کردستان علیه پادگان های ارتش) و سپس ایجاد هسته های مقاومت علیه دولتها انجام میگیرد، جذب نیرو تنها در صورت خلاء قدرت و واکنش نابهنگام دولت مرکزی ممکن است، و از طرفی در صورت اقدام تند، سلطه آمیز و نابخردانه نیروهای نظامی دولتی، اوضاع از کنترل خارج و یا تشدید میشود.(مانند اقدامات دیر هنگام بشار اسد در شمال و غرب سوریه) - ولیکن این اقدام تند و سلطه آمیز برای هسته های نفوذی تا حدودی لازم و رعب آور است و محاسبات شانس، بخصوص بهره برداری از نفوذ های پیشین یا پل ارتباطی برقرار شده قبلی آنها را پایین می آورد، بنابراین حضور پیشدستانه و ایمن سازی جهت ایجاد قوت قلب برای ساکنان و دادن اطمینان برای اجرای مجدد وسریع چنین پاسداری مرزی، سبقه ای برای تحکیم قدرت حاکمیت کشور در مناطق مرزی ایجاد خواهد و فرصت بهره برداری از متجاوزان به اقتدار کشور را خواهد گرفت. در بخش راهبردی؛ اگر مناقشه امروز آذربایجان – ارمنستان را به ابعاد نظامی و روانی تقسیم کنیم، باید گفت این رابطه 20-80 خواهد بود. اقدامات نظامی که به شکست منجر شوند عواقب وخیم سیاسی بسیاری خواهند داشت با این وجود آنچه روی زمین رخ میدهد سهم 20 درصدی از واقعیت های آینده خواهد شد، و داشتن یک فیلم 5 دقیقه از حضور در مناطق تحت سیطره رقیب در افکار عمومی اثری به مراتب بیشتر از خود نشان خواهد داد. دولت پاشینیان با استفاده از اعتراضات گسترده و اجرای شورش خیابانی به قدرت رسیده است و شکست در صحنه نظامی برای وی شکست در صحنه سیاست و افکار عمومی نیز خواهد بود، آنچه وی روی زمین و در مانور نظامی در برابر باکو انجام میدهد در عمل در حکم اجرای مانور سیاسی برای بقای وی نیز هست، از طرفی باکو نیز تفاوت چندانی ندارد، اگر دولت تک حزب و شبه پادشاهی علی اف نتواند در جبهه ها پیشروی مناسبی داشته باشد، در صحنه افکار عمومی نیز شکست و بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مرکزی را تجربه خواهد کرد. اگر بخواهیم ملاک های اقتصادی و راهبردی فتح سرزمینی در قره باغ را در نظر بگیریم، آنچه پس از این جنگ به هر نحوی باقی بماند برتری خاصی از این دو منظر ایجاد نخواهد کرد. بنابراین جنگ در قره باق امری کاملا سیاسی و برای کسب افتخارات سیاسی انجام میشود تا مبنایی نظامی و یا اقتصادی داشته باشد. در حین و پس از این جنگ: ارمنستان: - پاشینیان به شکل فزاینده ای خود را پلیس ضد تروریسم، و ضد شورش و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه قفقاز معرفی خواهد کرد. - وی خواهد توانست از کشورهای ثروتمند مسیحی و از طریق کلیساهای بسیار، سرمایه لازم در حد لازم برای ادامه جنگ را فراهم کند. و شاید این جنگ راهی برای ورود تفکرات اوانجلیستی به ارمنستان باز کند. - دولت ایروان در محاصره ترکیه و آذربایجان است و بشدت احساس ناامنی خواهد کرد، بنابراین به دنبال ایران و روسیه خواهد دوید، نیروی هوایی، موشکی و پدافندی خود را بشدت تقویت خواهد کرد. - هر دو کشور تسلیحات بسیار زیادی در بخش زمینی از دست داده اند و خواهند داد، تمایل برای جبران تجهیزات زرهی و تقاضا برای تجهیزات دورایستا و موشکی به شکل فزاینده ای بازار تسلیحاتی بزرگی در منطقه قفقاز ایجاد خواهد شد. هر دو کشور به سمت بومی سازی تسلیحات و تبدیل شدن به قدرت های موشکی پیش خواهند رفت، و این امر مزیت موشکی ایران را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد. - ایروان مزیت های ذاتی بزرگی از نظر اقتصادی ندارد، و اگر امنیت خود را از دست رفته ببیند بشدت با آسیب های اجتماعی فراوان روبرو خواهد شد بنابراین دولت پاشینیان هرکاری برای جلوگیری از این وضعیت خواهد کرد، منجمله اجاره دادن پایگاه های نظامی به آمریکا و ناتو، و قرارگیری بجای ترکیه امروز. چنین اقدامی سبب خواهد شد تا هم امنیت لازم را بدست آورد و هم به مکانی امن برای سرمایه گذاری خارجی بدل شود. چه بسا امروز آمریکا به دنبال تنبیه ترکیه و خروج از اینجرلیک و پیمان اجاره تسلیحات اتمی ست، و ممکن است به سمت ایروان روی بیاورد. ایروانی که دولت پاشینیان با تکیه بر شعارهای ضد روسی در آن به قدرت رسیده است. - این امر برای روسیه بسیار آسیب زا خواهد بود بخصوص با توجه به مشکلات با گرجستان، بنابراین روسیه اجازه نخواهد داد و این اجازه ندادن به معنای گسترش وسیع ارتباطات با ارمنستان و حضور پیوسته در آن است. از طرفی برای ایران هم معضلات فراوانی ایجاد خواهد کرد بخصوص اینکه اسراییل در آذربایجان نفوذ گسترده ای پیدا کرده و اگر ارمنستان نیز به سمت آمریکا متمایل شود، محوز ضد ایرانی اسراییل و آمریکا میدان صلح، جنگ و کلیه تحولات منطقه قفقاز تا سالهای بسیار خواهند بود. آذربایجان: - آذربایجان از توان کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، تروریست های اسلامگرا در سراسر دنیا استفاده خواهد کرد، بنابراین به تجربه ترکیه در اداره و مجتمع کردن این چریک ها نیازمند است، تا جایی که ممکن است ادامه جنگ را مستقیما ترکیه اداره کند. - این کشور تا پایان جنگ حجم بالایی تسلیحات مصرف خواهد کرد، و پس از جنگ وارد یک تقابل سرد تسلیحاتی با ارمنستان خواهد شد. اگر ارمنستان قدرت هوایی خود را تقویت کند، آذربایجان در برابر قادر به چنین کاری نخواهد بود. - آذربایجان هم اکنون نیروی هوایی ضعیف و قدیمی دارد که نمیتواند آنچنان قدرت تهاجمی و عملیاتی کافیاز خود نشان دهد. بعید است روسها بخواهند آذری ها را در سطح راهبردی مانند نیروی هوایی در برابر ارمنی ها تقویت کنند، آنها قبلا به ارمنستان جنگنده های گرانقیمت و راهبردی سوخوی 30 فروخته اند و ارمنستان را مشتری خود کرده اند، کشورهای غربی نیز بعید به نظر میرسد که بخواهند به آذربایجان در برابر یک دولت مسیحی دیگر اسلحه بفروشند، با این وجود جنگنده های غربی نیز بسیار گرانقیمت تر از گونه های روسی هستند و بعید آذری ها از عهده تهیه آنها بر بیایند. - با توجه به دو مورد فوق به نظر میرسد که آذریها به دنبال تهیه تسلیحات موشکی زمین به زمین کوتاه و میانبرد به شکل وسیع و در قالب راه اندازی خط تولید بروند. آنها از ترکیه موشکهای کروز و بالستیک خریداری خواهند کرد. ایران: - سیاست ایران هر چه باشد، در معرض اقدامات پیچیده دو کشور برای ورود به درگیری یا حمایت از یک طرف خواهد بود، هم برای ارمنستان بسیار مفید است که ایران را جلب کند وهم برای آذربایجان، ایران دچار وضعیتی انتخابی میشود، با اینکه این انتخاب حتی در اندیشه بسیار دشوار، ایران باید از آن اجتناب کند. - نخبگان سیاسی آذربایجان و ترکیه به صراحت از چشم داشت خود به خاک ایران سخن میگویند، اما از نظر اقدام در حال حاضر در جایگاهی نیستند که بتوانند کاری از پیش ببرند مگر در صورت ضعف شدید سیاسی و خلاء قدرت در ایران. به همین دلیل ایران هم به جلوگیری از شکل گیری یک اتحاد ضد ایرانی با محوریت "ارتش تورک" که در صورت موفقیت آذربایجان میرود به یک ایدولوژی نظامی سیاسی غالب تبدیل شود، باید بسرعت اقدام کند. - ایران و ارمنستان میتوانند برای شکل گیری یک نیروی نظامی محدود جهت عملیات ضد تروریسم در مناطق مرزی مشارکت کنند. ویراست نشده است، اگر ایرادی دیدید تذکر بدین تا اصلاح کنم: نسخه فارسی تهیه شده برای میلیتاری http://www.military.ir/ نسخه انگلیسی :https://msai.ir/
-
3 پسندیده شدهبخش دوم : ............... اگر چه این واقعه ، قابل توجه به نظر می رسید ، اما پشت این انتصاب داستانی وجود داشت که جالب توجه بود . هانس گودریان در بیشتر ایام سال 1942 به منظور کاهش فشار ناشی از مسئولیتهای رزمی که در قالب حمله قلبی نمود پیدا کرده بود ، در حال استراحت قرار داشت و با استفاده از هدیه سالروز تولد خود که در بهار سال 1942 به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار مارک از سوی پیشوا به وی اعطاء شده بود ، به املاک خود رسیدگی می نمود . نورمن گودا ( تاریخ نویس آمریکایی ) با جزییات قابل توجهی اثبات می کند که پس از مصادره املاکی در لهستان توسط ژنرال گودریان ، احترام وی نزد فرمانده کل جنگ به شکل غیر قابل توصیفی کاهش یافت ، با این وجود پرداختهای نقدی که اغلب چندین برابر دریافتی حقوق بازنشستگی یک افسر بازنشسته می بود ، در قالب هدیه تولد روندی معمول در رایش سوم بشمار می رفت . بدین ترتیب ، گودریان از اوت 1940 ماهیانه 2000 رایشمارک (بدون مالیات ) علاوه بر حقوق عادی ارتش دریافت می نمود . ضمن اینکه هدایای مجلل مشابهی نیز بطور گسترده برای افسران ارشد در نظر گرفته می شد که به اعتقاد گرهارد وینبرگ (مورخ نظامی آلمانی ) در سالهای پایانی جنگ به عاملی اصلی برای حفظ انسجام ارتش تبدیل شده بود . در ساختار ارتش نیز ، گودریان وهمقطاران وی به اندازه ای خودخواه بودند که دریافت پول نقد را نوعی درآمد منطقی ، همانند روند داستان مزرعه حیوانات که درآن پرورش سیب و تولید شیر ، برای سلامتی خوکها ضروری تشخیص داده میشد ، بحساب می آورند .بدین سان ، انتصاب گودریان به سمت بازرس کل یگانهای زرهی که در 28 فوریه 1943 صورت پذیرفت ، ظاهرا ، به آنچه که وی ، سالها بدنبال آن بود ، جامه واقعیت پوشاند . اما بدلیل اینکه مبادا روزی جامعه افسران آلمان ، تردیدهایی در خصوص اینکه چه کسی در راس هرم نظامی ورماخت قرار دارد ، پیدا کند ، تنها مسئولیت و مدیریت توسعه توپهای تهاجمی سنگین و صرفا در مراحل نخست طراحی و تولید برعهده این ژنرال کهنه کار قرار گرفت . بنابراین ، بطور طبیعی مابقی سامانه های تسلیحاتی زرهی همچنان در اختیار یگانهای توپخانه قرار می گرفت. راست : پانتر -ای (Panther A ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther A از سوی دیگر ، ادعای وی مبنی بر فریب خوردن از هیتلر ، زیرکی و هوشمندی او را در معرض تردیدهای جدی قرار می دهد . گودریان تا یکسال قبل ازاین واقعه ، یک ژنرال صحرایی بشمارمی رفت و حال بطور ناگهانی در اوج بود ، هر چند به حاشیه رفتن برنامه توپهای تهاجمی سنگین برای ورماخت بدان معنا بود که آنچه که براساس هوس سرفرماندهی ارتش ایجاد شده باشد را می توان تحت هر شرایطی پس گرفت و ملغی نمود . کل این فرآیند موجب میشود که هر انسان مسئولیت پذیری ، برای تحلیل روند ، چندین مرتبه به فکر فرو رود ، مضاف براین که ، بررسی تاریخ ورماخت نشان میدهد که فرماندهان ارشد ، همواره از میان ژنرالهای عملگرا انتخاب وبه سمتهای فرماندهی گماشته می شدند . از دریچه دید سرفرماندهی ارتش ، انتصاب گودریان به بازرس کل نیروهای زرهی ، ، سنگین ترین ضربه ای بود که امکان وارد کردن آن به سلسله مراتب فرماندهی عالی وجود داشت . اکنون ، استخوان بندی اصلی واحدهای زمینی ، یعنی یگانهای پانزر ، تحت اختیار شخص وی قرار داشتند ، در حالی که گودریان بعنوان یک امربر ، تنها منویات فرمانده ارشد خود را به مرحله عمل تبدیل می نمود . راست : پانتر -دی (Panther D ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther D مضاف براین انتصاب گودریان به سمت فوق الذکر ، حتی با حضور آلبرت اشپیر بعنوان وزیر صنایع نظامی ( تسلیحات ) در فوریه 1942 نیز هیچ انقلاب و تحول فوری در صنعت تولید جنگ افزار آلمان ایجاد ننمود ، اما تفاوت این دو ، در مساله ای کاملا متمایز قابل بررسی است و آن وجود اعتماد کامل به اشپیر از سوی هیتلر بود . خوشبینی وی به روند تولید جنگ افزار در آلمان ، درست در زمانی پدید آمد که در سطوح بالای تصمیم گیری رایش ، انتقادهای شدیدی در خصوص کیفیت سلاح های تولیدی در جریان بود ، به همین دلیل وی تلاش خود را بر روی یکسری اصلاحات کوتاه مدت ، شامل منطقی سازی سطوح مدیریتی ، بهبود استفاده از مواد اولیه ( مدیریت منابع ) و در نهایت حل و فصل بحران هایی که در روند تولید سلاح پدید می آمد ، متمرکز نمود ، هر چند در این میان ، وی با مانعی قابل توجه در حوزه تولید تانک روبرو گردید . آلبرت اشپیر -وزیر تولیدات نظامی آلمان در جنگ دوم جهانی در حال بررسی یک دستگاه تانک پانتر - 1942 در سپتامبر 1942 ، با توجه به وضعیت صحنه نبرد در شرق ، سرفرماندهی ارتش خواستار آن شد تا صنایع نظامی ، تا بهار 1944 ، ماهانه چیزی درحدود 800 دستگاه تانک ، 600 دستگاه توپ تهاجمی و در نهایت 600 قضبه توپخانه خودکششی را به یگانهای رزمی تحویل دهند . در طول این بازه از سپتامبر 1942 تا آوریل 1944 ، ورماخت چیزی در حدود 1700 دستگاه تانک از برنامه اصلی خود عقب بود ، هر چند با در اختیار داشتن 4600 دستگاه تانک که بخش عمده ای از آنها شامل تانکهای پانزر-4 و پانتر میشود ، تهدیدی مستقیم علیه متفقین بحساب می آمد . اما مساله این بود که تلفات یگانهای زرهی ، روندی صعودی بخودگرفته بود و تمرکز بر کیفیت تانکهای تولید شده ، موج می گردید تا صنعت نتواند شکاف حاصله ناشی از خسارات را بسرعت پر کند . به همین دلیل ، شرکتهای آلمانی بسرعت دست به ارتقاء نمونه های قدیمی ترزده و بعنوان مثال ، گونه منسوخ شده پانزر-2 را به یک خودروی زرهی شناسایی تبدیل نمودند . با این حال ، تغییر نام پانزر-2 و اعطاء لقب لوچس / لینکس (سیاه گوش ) نمی توانست ارزش عملیاتی محدود این خودروهای زرهی را پنهان کند ، به همین دلیل ارتقاء این نمونه پس از تولید 100 دستگاه بسرعت خاتمه پیدا نمود ، هر چند منابع سرمایه ای قابل توجهی برای توسعه خانواده گسترده ای از خودروهای لجستیکی شنی دار و نیمه شنی و حتی تولید خودروهای زرهی بازیابی که نیازاصلی آن روزهای جبهه روسیه بود ، اختصاص می یافت . پانزر-2 .. لوچس / لینکس (سیاه گوش ) علاوه براین ، ورماخت در سه سال آخر جنگ با یک تهدید جدید ، یعنی افزایش کمیت وکیفیت نیروی هوایی ارتش سرخ مواجه شده بود که این نیز خود منجر به تبدیل یا ارتقاء شمار زیادی خودروهای زرهی به پیکربندی های ضد هوایی با مسلح شدن به تسلیحات کالبیر متوسط وکوچک گردید . مشکل دیگری که برسر راه جبران تلفات زرهی ورماخت وجود داشت ، اصرار بر ادامه تولید طرح های اولیه زرهی برای استمرار توان ارتش در خطوط مقدم بود که این نیز مشکلات افزون تری را بوجود می آورد . پیشرانه وی-12 میباخ اچ ال -230 پی30 اما یک از نتایج مثبت کاهش سرعت تولید تانک درآلمان ، ایجاد بستر لازم برای رفع نواقص و ایرادات پانتر بود . درواقع ، نسخه D این تانک به مجموعه شنی و چرخ های جاده ای پیشرفته تری مجهز شد و به همین دلیل با افزایش قابلیت اطمینان پذیری رزمی اش ، در اوت 1942 ، لشکر نخبه داس رایش ،نخستین گردان با استعداد رزمی کامل را از این نمونه دریافت نمود و پس ازآن نیز در اکتبر 1942 لشکر 23 پانزر و در دسامبر نیز لشکر 16 پانزر به این نسخه مسلح گردید . بدین ترتیب ، نسخه دی پانتر که جانشین گونه A ان شده بود به یک برجک جدید مجهز گردید که زمان چرخش آن سریعتر و میدان دید فرمانده تانک از بخش دریچه نیز با بهبود قابل ملاحضه ای متمایز می گردید ، در حالی که هر دوی این ارتقاءها در محیط آکنده از تهدید جبهه شرقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند . اما اطمینان پذیری پیشرانه تانک به دلیل مشکلات کنترل کیفیت در خطوط تولید و همچنین تعیین نادرست مفهوم حداقل رانش به وزن موجبات مزاحمتهای فراوانی را برای خدمه فراهم می آورد ، همچنان پابرجا می بود ، با این وصف ، تغییر قابل توجه در سامانه انتقال قدرت و همچنین جعبه دنده ، میزان ساعات بین خرابی موتور را افزایش داد و این بدان معنا بود که خدمه کمتر در میدان نبرد با مشکل از کار افتادن سیستم رانش تانک مواجه می شدند . علاوه براین ، سامانه خنک کننده موتور نیز با یکسری تغییرات و بهبود عملکرد ، امکان آتش سوزی پیشرانه را به حداقل ممکن رساند . بعنوان مثال ، در جریان یک درگیری با روسها ، فرمانده یک گردان تانک پانتر گزارشی را به رده بالاتر خود ارسال نمود که در آن ذکر شده بود ....... پانزر-3 ان و حالت چینش خدمه و مهمات درون تانک بطور کلی ، نسخه D پانتر ، از قابلیتهای بهبود یافته قابل توجهی ، شامل شلیکهای ممتد دقیق ، افزایش قابلیت تحمل در برابر پرتابه های ضد زره و درنهایت حفاظت از خدمه برخوردار می بود .در اواخر سال 1943 ، فرماندهی عالی ارتش تصمیم گرفت تا تمامی گردانهای زرهی مجهز به پانزر3 بعنوان اسب کاری یگانهای زرهی ورماخت را به عقب فراخوانده و تمامی خدمه رزمی و فنی این واحدها را برای تحویل نسخه A پنتر ، مجددا تحت آموزش قرار دهد . نکته چنین تصمیمی در این مساله نهفته بود که ... بدین ترتیب لشکر یکم پانزر ورماخت در نوامبر 1943 وضعیت عملیاتی بخود گرفت و بدنبال آن نیز ، سایر یگانهای ارتش و اس اس بسته به اینکه دوره آموزشی کادر اصلی چه زمانی به پایان می رسید ، این تانکهای جدید را بخدمت می گرفتند . با توجه به روند فوق ، در اواخر ژانویه 1944 ، چیزی در حدود 900 دستگاه پانتر در قالب گردان های زرهی با استعدا رزمی کامل یا بعنوان جانشین تجهیزات از دست رفته ، به جبهه شرقی اعزام شدند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- در قسمت سوم روند جذاب تری را در خصوص چرایی تولید برخی نمونه های تانک در آلمان خواهید خواند ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا تقدیم به بچه های میلیتاری بحث فرمانده خوب و بد که پیش می آید همه چشمها متوجه فرماندهانی می شوند که حملات جانانه ای به دشمن کرده اند. اصولا مردم عادی فرمانده خوب را فرمانده پیروز در حمله می دانند. اما بعضی از اهل فن فرمانده خوب را نه در زمان پیشروی بلکه در زمان عقب نشینی پیدا می کند. زمانی که فشار دشمن زیاد می شود و مشکلات لجستیکی و کمبود مهمات نفرات را فرسوده می کنند، اگر یک فرمانده بتواند ورق را برگرداند هنرکرده است. از آن مشکل تر موقعی است که یک فرمانده در تله افتاده و از هر طرف دشمن او را احاطه کرده است. در این زمان آشوب میدان نبرد به حداکثر می رسد، خطوط خودی و دشمن درهم و برهم می شوند، روحیه سربازان و افسران به حداقل می رسد و تنها یک فرمانده برجسته است که در چنین اوضاعی می تواند کنترل را به دست بگیرد و نیروهایش را به ساحل نجات برساند. در جنگ 8 ساله ایران و عراق بارها شاهد بودیم که فرماندهان طرفین حملات خوبی را بر علیه دشمن اجرا می کردند و به پیروزی می رساندند اما من هیچ گاه به یاد نمی آورم که فرمانده ای توانسته باشد نیروی خود را از حلقه ی محاصره به سلامت خارج کند. در بیشتر موارد نیروهای مدافع تا آخرین گلوله ی خود را شلیک می کردند و پس از آن یا کشته می شدند و یا به اسارت در می آمدند. در فاز نهایی عملیات الی بیت المقدس آشکار بود که نگه داشتن خرمشهر دیگر خیالی بیش نیست ولی فرماندهی عالی عراق با سرسختی نیروهایش را در خرمشهر نگه داشت، با اینکه فرصت داشت که آنها را قبل از حمله ایران از خرمشهر خارج کند. نتیجه این نبرد برای عراقی ها صدها کشته و هزاران اسیر بود. از سوی دیگر، مشابه همین اتفاق برای مدافعین ایرانی در جزایر مجنون افتاد و ایران سرانجام با دادن تلفات سنگینی ناچار شد تا مجنون را واگذار کند. اما شاید مشهورترین نمونه ی تاریخی از چنین اشتباهاتی محاصره و اسارت تمامی ارتش ششم ورماخت در طی نبرد استالینگراد بود. در روز 19 فوریه 1942 در حالیکه ارتش ششم، به رهبری ژنرال فون پاولوس، سرگرم درگیریهای کوچه به کوچه در استالینگراد بود فلشهای ارتش سرخ از شمال و جنوب استالینگراد از رود دن و ولگا گذشتند و دو ارتش رومانیایی را که جناحین ارتش ششم را نگه داشته بودند در هم شکستند و در انتها با نفوذی عمیق به پشت مواضع ارتش ششم آن را در محاصره ی خود گرفتند. فون پاولوس کاملا در لاک دفاعی فرو رفت و منفعلانه رفتار کرد. هیتلر به ژنرال فون مانشتاین دستور داد تا با گروه ارتش تازه سر و سازمان داده اش به کمک ارتش ششم برود و حلقه محاصره را بشکند. در روز 12 دسامبر فون مانشتاین ضد حمله خود را به خطوط روسها آغاز کرد اما با مقاومت سرسختانه روسها تنها توانست تا نیروهایش را به 50 کیلومتری استالینگراد برساند. فون پاولوس برای دست به دست دادن به فون مانشتاین از جایش تکان نخورد و در نهایت روسها در حدود 250 هزار سرباز و افسر ارتش ششم را به اسارت و در حدود 100 دستگاه تانک و 200 قبضه توپ را به غنیمت گرفتند. فون پاولوس. عملیات اورانوس و محاصره ارتش ششم. فون مانتشاین. از سوی دیگر در همان روز 12 دسامبر و مقارن با ضدحمله فون مانشتاین روسها عملیات زحل کوچک را اجرا کردند تا با رسیدن به خارکوف ارتباط گروه ارتش A مستقر در قفقاز را با عقبه ی خود قطع کنند. در آن زمان دفاع از ساحل غربی رود دن، در جبهه ای به طول 230 کیلومتر، برعهده ارتش هشتم ایتالیا بود. مأموریت اصلی این ارتش پوشش مرکز گروه ارتش B بود. بنا بر طرح دفاعی متحدین، دفاع از غرب بلگوگراد بر عهده ی یک سپاه از واحدهای رزمی ارتش هشتم ایتالیا گذشته شده بود به نام سپاه آلپی. سپاه آلپی سپاهی بود شامل سه لشکر پیاده کوهستانی و یک لشکر پیاده. این سپاه تشکیل شده بود از لشکر سوم جولیا، لشکر دوم تریدنتینا و لشکر چهارم کونیزه. لشکر پیاده ی 156ام ویچنزا به عنوان نیروی احتیاط در اختیار سپاه آلپی قرار داشت. لشکرهای پیاده کوهستان آلپی گل سرسبد نیروهای ایتالیایی در جبهه شرق تشکیل بودند. مواضع واحدهای رزمی متحدین در شمال استالینگراد در تابستان 1942. منقطه عملیاتی اورانوس و زحل کوچک در نبرد استالینگراد. روسها در اولین گام از عملیات زحل کوچک از جناح چپ سپاه آلپی با ارتشهای اول و سوم گارد خود به سپاه دوم ارتش هشتم ایتالیا زدند و پس از دو هفته زرهی روسها واحدهای عمدتا پیاده نظام ایتالیایی را جارو کرد. سپاه دوم در آشوب فرو رفت و در طی یک عقب نشینی درهم و برهم قسمت عمده ای از سربازانش را از دست داد. در روز 13 ژانویه 1943 روسها با گروه ارتش ورونژ به ارتش دوم مجارستان در شمال غربی سپاه آلپی تاختند و پس از آن از سمت جنوب سپاه آلپی با ارتش 24ام ورماخت درگیر شدند و آن را پس زدند. هرچند که تا اینجا سپاه آلپی تقریبا دست نخورده مانده بود اما جناحین راست و چپ آن به طول 200 کیلومتر به دست روسها افتاده بود. کار روسها که با جناحین سپاه آلپی تمام شد فشار خود را متوجه لشکرهای این سپاه کردند. فشار روسها از شرق و خطر بسته شدن در تله در غرب سبب شد تا فرمانده ی سپاه آلپی، ژنرال ناسکی، در شامگاه 17 ژانویه فرمان عقب نشینی عمومی را برای دو روز بعد صادر کند. همزمان با عقب نشینی ایتالیایی ها بعضی از عناصر پیشروی روسها با کمک پارتیزانهای روس موانعی در مسیر عقب نشینی سپاه آلپی ایجاد کرده بودند و عملا این سپاه در محاصره روسها قرار داشت. مسیر تقریبی عقب نشینی سپاه آلپی با رنگ قرمز مشخص شده است. در این زمان لشکرهای جولیا و کونیزه به شدت از روسها ضربه خورده بودند و سازمان رزم آنها از هم پاشیده بود. جولیا، در جناح چپ سپاه آلپی عقب نشینی خود را از همان روز 17ژانویه شروع کرد. واحدهای باقیمانده از لشکرهای کونیزه و ویچنزا در روز 19 عقب نشینی کردند. ایتالیایی ها به همراه فراریان لشکرهای مجار و آلمانی سعی کردند با پشتیبانی چند دستگاه تانک و زرهپوشی که برایشان باقی مانده بود خود را به خطوط آلمان در نزدیک خارکوف برسانند. کنترل عقب نشینی از دست ژنرال ناسکی خارج شد و قرارشد که تریدنتینا، که تقریبا دست نخورده مانده بود، در نوک ستون ایتالیایی ها قرار بگیرد و راه را برایشان باز کند. فرمانده ی تریدنتینا کهنه سربازی از جنگ جهانی اول بود به نام سرتیپ لوئیجی ریوربری. در همین نقطه از نبرد استالینگراد بود که این فرمانده ایتالیایی خوش درخشید و مهارت خود را در فرماندهی نشان داد. لوئیجی ریوربری. ریوربری در سال 1913 با درجه ستوان دومی به لیبی اعزام شد. در طول جنگ جهانی اول با هنگ 7ام آلپی جنگید و به سه مدال نقره، یک نشان صلیب و نشان نظامی ساووی رسید. پس از پایان جنگ، ریوربری در لشکر 2ام آلپی خدمت کرد و در سال 1926 به درجه سرهنگ دومی رسید. لوئیجی در سال 1935 سرهنگ تمام و فرمانده ی هنگ 67ام پیاده نظام شد. در سال 1939 وی رئیس ستاد واحد ترابری ارتش شد و در سال 1939 به درجه سرتیپی ارتقا یافت. در زمان ورود ایتالیا به جنگ جهانی دوم لوئیجی فرمانده سپاه 26ام در آلبانی شد. در سال 1942، درحالیکه لوئیجی به فرماندهی لشکر تریدنتینا رسیده بود، به جبهه روسیه اعزام شد. محبت وی نسبت به زیردستانش وفاداری و فداکاری آنها را تضمین کرده بود. اکنون ریوربری در برابر بزرگترین چالش دوران حرفه ای خود قرار گرفته بود. در حدود 40 هزار نفر باقیمانده از 61 هزار نفر سربازان سپاه آلپی چشم امید به او داشتند و انتظار داشتند که ریوربری بتواند آنها را به سلامت از حلقه محاصره روسها نجات دهد. درجه حرارت منفی 40 درجه استپهای روسیه و حملات چریکی روسها بزرگترین موانع سپاه آلپی در این عقب نشینی 200 کیلومتری بودند. جانمایی لشکرهای سپاه آلپی و مسیر عقب نشینی آنها تا نزدیک بلگوگراد. یک روز پس از عقب نشینی سراسری سپاه آلپی، ایتالیایی ها در نزدیک دهکده پوستایلی به مواضع دفاعی روسها برخورد کردند. تریدنتینا با حمله مواضع روسها را در هم شکست اما افراد دیگر لشکرها از تریدنتینا جدا افتادند و به یک موضع دفاعی دیگر روسها برخورد کردند. در زد و خوردی که در روز 23 ژانویه درگرفت تلفات زیادی بر ایتالیایی ها وارد شد. این زد و خورد فاصله ی لشکرهای باقیمانده سپاه آلپی را از تریدنتینا و واحدهای آلمانی بیشتر کرد. ایتالیایی ها به غیر از مشکلات یک عقب نشینی نامنظم با همرزمان سابق خود هم به مشکل برخوردند. روحیه پایین سربازان بارها سبب شد که نزاع بین ایتالیایی ها و آلمانها بر سر استفاده از تعداد محدود وسایل نقلیه باقیمانده دربگیرد. تصویری از عقب نشینی گسترده سربازان ایتالیایی. در صبح روز 26 ژانویه ، طلایه داران لشکر تریدنتینا به دهکده نیکولایفکا رسیدند، جاییکه خونین ترین درگیری بین ایتالیایی ها و روسها در طی عقب نشینی سپاه آلپی درگرفت. این دهکده توسط لشکر 48ام تفنگداران گارد، با استعداد حدودا 6000 نفر، اشغال شده بود. روسها به خاکریز راه آهن در دو طرف روستا پشت داده بودند. ژنرال ناسکی در ساعت 9:30 فرمان حمله سراسری را صادرکرد و هنگ 6ام آلپی به ظرفیت سه گردان، گردان مهندسی تریدنتینا، گروه توپخانه کوهستانی از هنگ دوم توپخانه کوهستان و سه دستگاه اشتورمگشاتز-3 آلمانی حمله سراسری را به خطوط دفاعی روسها آغاز کردند. تا حوالی ظهر ایتالیایی ها به حاشیه روستا رسیده بودند. در این زمان ژنرال جولیو مارتینات، رئیس ستاد سپاه آلپی، در رأس هنگ 5ام آلپی با استعداد سه گردان و باقیمانده عناصر هنگ دوم توپخانه کوهستان و بقایای لشکر جولیا به کمک هنگ 6ام آمد. ژنرال مارتینات در طی این نبرد کشته شد و فرماندهی آنچه که از واحدهای رزمی ایتالیایی باقیمانده بود بر گردن لوئیجی افتاد. با غروب آفتاب پیاده نظام کوهستان هنوز در حال تقلا برای عبور از خطوط تقویت شده روسها بود. لوئیجی دیگر زمان آنچنانی نداشت لذا خودش سوار بر تانک شد و فریاد کشید: تریدنتینا به پیش! او دستور داد تا نیروهایش به قلب دشمن بزنند و با جنگ تن به تن مقاومت آنها را در هم بشکنند. ریوربری قبل از آغاز شب توانست که راه خود را به سمت غرب بازکند. نبرد نیکولایفکا هرچند که نقطه اوجی برای تقویت روحیه سپاه آلپی بود اما پایان این ماراتون سهمگین نبود. باقیمانده افراد لشکر جولیا دو روز بعد به دام روسها افتادند و تقریبا همگی آنها اسیر شدند. در همین روز باقیمانده افراد لشکر کونیزه زیر حمله سواره نظام قزاق قرارگرفتند و از پای درآمدند. امیلیو باتیستی، اومبرتو ریکاگنو، اتولدو پاسکولینی، به ترتیب فرماندهان کونیزه، جولیا و ویچنزا، همگی اسیر شدند. صف اسرای ایتالیایی در چنگال روسها پس از نبرد استالینگراد. بسیاری از این اسرا در طی راهپیمایی های طولانی در اثر سرما و گرسنگی فوت کردند و تنها عده اندکی از آنها به ایتالیا بازگشتند. اولین عناصر سپاه آلپی در روز اول فوریه به مواضع دفاعی آلمان در اطراف خارکوف رسیدند. با تمام زحماتی که لوئیجی برای نجات سپاه آلپی کشید نتایج همچنان خرد کننده بودند: لشکر چهارم کونینزه در طی عقب نشینی کاملا نابود شد. از 15 هزار نفر پرسنل لشکر سوم جولیا تنها 1200 نفر نجات یافتند و از 15 هزار نفر پرسنل لشکر دوم تریدنیتنا 4250 نفر. لشکر ویچنزا در آغاز حمله شوروی 10500 نفر در اختیار داشت که 7760 نفر از آنها در طی عقب نشینی کشته شدند. در مجموع سپاه آلپی از 57 هزار نفر پرسنل خود در حدود 34 هزار نفر را از دست داد و 9،400 نفر زخمی برایش به جای ماند. از مجموع سربازان آلمانی و مجارستانی که با ایتالیایی ها در حال عقب نشینی بودند در حدود 550 نفر نجات یافتند. این سربازان در طی 15 روز توانستند 200 کیلومتر عقب نشینی کنند درحالیکه 22 بار با نیروهای دشمن درگیر شدند و سرمای شب به 40- درجه می رسید. قسمت عمده ای از تلفاتی که ایتالیایی ها وارد شد در اثر سرما، گرسنگی و خستگی بود. تنها یک روز بعد مقاومت ارتش ششم در استالینگراد هم به انتها رسید و فون پاولوس به همراه افراد ستادش تسلیم شدند. لوئیجی ریوربری شاید تنها فرمانده ی قوای محور بود که در طی فاجعه استالینگراد توانست نیروهایش را به سلامت از حلقه محاصره روسها خارج کند. او به دلیل دلاوری هایش در این نبرد مدال طلایی گرفت. اما حرکت اعجاز انگیز لوئیجی چندان به مذاق متحد قدرتمند ایتالیا خوش نیامد. ریوربری پس از بازگشت به ایتالیا توسط آلمانی ها دستگیر شد و در یک اردوگاه اسرای جنگی در پوزن زندانی شد. او برای فرار از این وضعیت اعلام کرد که می خواهد به دولت دست نشانده ی موسیلینی در شمال ایتالیا بپیوندد. آلمانها لوئیجی را آزاد کردند و او را برای مدیریت یک پادگان آموزشی به ویتل فرانسه فرستادند. طولی نکشید که ریوربری با نیروهای مقاومت تماس گرفت تا بتواند از چنگال نازیها فرار کند. وقتی آلمانی ها این موضوع را فهمیدند، او را دوباره به اردوگاه اسرای جنگی فرستادند و در نهایت او پس از تسلیم آلمان به دست روس ها افتاد. لوئیجی سرانجام در سپتامبر 1945 به ایتالیا بازگشت و در سال 1947 به درجه ی سپهبدی ارتقا یافت. او به عنوان یک فاشیست از ارتش پاکسازی شد و در عوض به عنوان مدیرعامل یک شرکت صابون سازی و تولید لوازم آرایشی مشغول به کار شد. وی چند کتاب در مورد نبردهای ایتالیا در جبهه شرق نوشت. در روز 22 ژوئن 1954، لوئیجی دچار حمله قلبی شد و با سقوط از پله های خانه اش فوت کرد. اسطوره ی پیاده نظام آلپی این گونه فوت کرد ولی خاطره ای از شهامت و قدرت خود را به عنوان یک فرمانده برجای گذاشت. ریوربری تنها فرمانده ی متحدین بود که در نبرد استالینگراد توانست از حلقه محاصره روسها فرار کند و قسمت عمده ای از نیروهایش را به همراه خود به عقب ببرد. ترجمه و تألیف رضا کیانی موحد منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://it.wikipedia.org/wiki/Luigi_Reverberi https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Uranus https://en.wikipedia.org/wiki/Erich_von_Manstein https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Winter_Storm https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Little_Saturn https://en.wikipedia.org/wiki/Ostrogozhsk–Rossosh_Offensive https://it.wikipedia.org/wiki/Offensiva_Ostrogožsk-Rossoš' https://it.wikipedia.org/wiki/2ª_Divisione_alpina_"Tridentina" https://it.wikipedia.org/wiki/Battaglia_di_Nikolaevka https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://ru.wikipedia.org/wiki/Бой_под_Николаевкой https://it.wikipedia.org/wiki/Seconda_battaglia_difensiva_del_Don
-
2 پسندیده شدهسازمان اطلاعات ترکیه ازچند سال پیش در ایران مزدور سایبری استخدام کرده کار این ها این است که در سایت های خبری و فروم ها و شبکه مجازی فارسی زبان از ترکیه و سیاست های ترکیه دفاع کنند با اکانت های جعلی و فیک و با اسم های مختلف شروع می کنند به دفاع از سیاست های ترکیه هر سایبری صد یا شاید هزاران اکانت می سازه با اسم های مختلف و شروع می کنه به دفاع از سیاست های ترکیه به طور مثال اگر به سایت های مثل مشرق نیوز و تابناک و... مراجعه کنید هر خبری که درباره ترکیه و اذربایجان باشه سر و کله انها پیدا می شود و شروع به کامنت گذاری به نفع اذربایجان و ترکیه می کنند و تعداد مثبت و منفی های نظرات را بالا و پایین می کنند البته باید حواستان باشه هر کامنتی که در دفاع از اذربایجان باشه کار این ها نیست ولی بعضی از کامنت ها مخصوصا توی سایت های خبری کار این ها است عربستان هم فرقه مریم رجوی را استخدام کرده که این ها هم سایبری هستند و توی شبکات مجازی و اینستاگرام و غیره با اکانت های فله ای کارشان نشر شایعه و براندازی هست این ها شاید بیایند به اسم یک ترک زبان شروع به فحاشی به فارس ها کنند تا در کشور اختلاف اقوام بوجود بیاید خلاصه هر کسی که فارسی می نویسه دلیل بر این نیست که یک شهروند معمولی ایرانی است شاید یک سایبری باشه متاسفانه اکثر مردم ایران این چیزها را نمی دانند
-
2 پسندیده شدهرژیم علی اف عددی نیست که بخواد برای ایران تهدیدی باشه و در صورت گستاخی نسبت به ایران زمین حتی چند روز هم نمی تواند در مقابل ایران مقاومت کند، مهم تفکر خزنده و حمایت کننده پشت این رژیم خطرناکه که آذربایجان رو تبدیل به کویت ثانی برای تجمع نیروهاشون برای حمله به ایران کنند. دست های ورای منطقه ای که برای نابودی دنیای اسلام و خاورمیانه ابتدا با اردوغان بهار عربی / بیداری اسلامی رو به نابودی کشوندند و سپس با سه گانه اسرائیل - اردوغان و علی اف به دنبال جنگی دیگه و باز کردن جبهه دیگه ای بر علیه ایران هستند. شواهد متعددی هم ارائه شد که رژیم علی اف و طرفدارانش نه اعتقادی به ایران زمین، تمامیت ارضی اش، نه اعتقادات شیعه و نه چیز دیگه ای دارند. علی اف و اردوغان در این بازی تنها عروسک خیمه شب بازی اند و فقط غفلت سبب میشه که فرد از سرنوشت سوریه و مصر و عراق و... و گسیل یه سری تروریست داعشی اونهم همیشه دائم الخمر درس نگیره و از همچین جرثومه های فسادی دفاع کنه. رژیمی که تا دیروز و تا چنده ده سال چشم بر تجاوز به ناموسش اونهم به پشتوانه فقط 4 تانک بسته بود و خدا میدونه چی شده که فیلش یاد هندوستان کرده. در عکسی که از علی اف موجوده خشمی نسبت به کسی که به سرزمینش دست درازی کرده وجود نداره بلکه باهاش مشغول پیاله پیمودن و عیاشی است. کمک به پیروزی این تفکر یعنی رساندن توامان داعش و اسرائیل به مرزهای شمال غربی کشور. یعنی کاری که داعش در دیاله نتوانست انجام دهد و مرز ایران را تهدید کند را کشور اهل بیت و حکومت علی اف دو دستی تقدیم اسرائیل کنند! از همون گفتگوی علی اف با یکی سردار نوعی اقدم خباثت این حکومت نسبت به ایران که یاری کننده اش بود معلوم شد. هنوز حکومت علی اف - اردوغان چند روستا را نگرفته این اعتماد به نفس را دارند، به پیروزی بزرگی برسند خدا میدونه چه نقشه های شومی برای ایران بکشند و چطور افرادی رو بر علیه کشورشون شورانده و بهانه برای دخالت امور داخلی و به راه انداختن جنگ داخلی به دست بیاورند. مگه در تاریخ معاصر کم از این تحرکات داشتیم؟ سید جعفر پیشه وری فتنه خلق مسلمان و... این حرکات تجزیه طلبانه از هر نگاه یا نژادی باشه محکومه خواه آذری، خواه کرد، فارس و... یا هر کشوری آذربایجان، ارمنستان یا نگاهی عمیق داشته باشیم و به سربلندی کشور خودمون بیندیشیم نه اینکه نوچه بیگانگانی باشیم که خودشون پادوی اسراییل و قدرت های فرامنطقه ای اند. ارمنستان با اسرائیل قیاس شد که 100 % اشتباهه. خود آرتساخ بیشتر جمعیت و ترکیبش در 100 سال اخیر ارمنی بوده . اسرائیل نیست که با بیرون کردن و قتل عام ملتی ، اعلام وجود کنه. کسانی که از علی اف و اردوغان حمایت کنند فقط و فقط تعصب نژادی دارند و دیدگاهی محدود ولی بازی ورای این حرف هاست. ایران با اینکه در شرایط سختی بود، وقتی که مردمان کشور آذربایجان مدافعی نداشتن و ژنرال هاشون فرار کرده بودن و در محاصره بود تمام قد پشتش ایستاد و پست فطرتی علی اف در طمع به خاک ایران و تجزیه ایران شد جواب این خیرخواهی ایران. رهبر ایران یه موی گندیدش 100 تا اردوغان و علی اف و... رو میرزه . من خامنه ای رو به امثال اردوغان، علی اف، بارزانی و... که تا ابد در قامت یک نوچه بیگانگان می مونن ترجیح میدم. ما هرچی می کشیم از بلندی نظر و مردانگی ایران در مواجهه با همسایگان و دیگر ملت های مسلمانه. سالهاست ما هزینه دفاع از مظلومین فلسطینی رو میدیم. در نبرد آذربایجان و ارمنستان مظلوم آذربایجان نیست، دعوا سر پاکسازی نژادی است و غصب زمین و چیزی نیست که ایران بهش ورود کنه فقط نتیجه بعد از نبرد مهمه که سبب گسیل موج فتنه انگیزی از مرزهای شمال به سمت ایرانه، یعنی کاری که بحمداله اردوغان و عربستان و قطر در بهار عربی ناکام بودند رو این بار میخوان از این طریق پیگیری کنند و به یاری خدا ناکام خواهند ماند. پ.ن: باید فکری به هر حال این موشک های سرگردان کرد که به سرزمین ما فرود میان. جوابی شایسته برای کشوری که این موشک هارو می فرسته لازمه حالا هر طرفی از درگیری باشه. کم کم این روند موشک پراکنی و تجاوز پهپادی داره عادی و همه روزه میشه و این باید زنگ خطری برای ما باشه که امر رو جدی بگیریم اگه از طرف ارمنستان باشه یعی تحریک ما به دخالت در جنگ اگه از طرف آذربایجان باشه که به نظر منظورشون محک زدن ماست
-
2 پسندیده شدهدوست عزیز در متون کهن فارسی از شاهنامه تا الان رسم الخط رسمی فارسی "ترک" نوشته شده. شما باید بفرمایید به چه دلیلی می نویسید "تورک". در مباحثه علمی که جای "دلم خواست" و "عشقم کشید" و لجبازی نیست.
-
2 پسندیده شدهاوج آشفتگی در تصمیمات حاکیت آمریکا را میشه در سوریه دید. ترامپ دستور خروج کامل را داد و کلی نیرو خارج شدند و تجهیزات منتقل شدند به عراق و حتی چند پایگاه منهدم شد ولی با قدرت لابی موجود* در حاکمیت در جایی که تصمیم به امنیت اسراییل بازمیشگت و فراهم بودن مجاری ناامنی و استفاده از مناطق کرد نشین و حضور ادامه دار آمریکا؛ همه چیز الان معکوس هست به طوریکه علاوه بر ورود تجهیزات جدید، ایجاد پایگاه های جدید، هر روز هم شاهد ورود و بازگشت دوباره تجهیزات از عراق به سوریه هستیم. * مورد توجه هست که این لابی تا چد حد میتونه قدرت داشته باشه که در معدود دفعات نظر قطعی ترامپ را کامل معکوس کنه و ترامپ در شرایط فعلی مجبور باشه این تغییر 180 درجه ای را با ارزشمند بودن نفت سوریه توجیه کنه برای افکار عمومی کشورش چون هیچ بهانه دیگه ای وجود نداره و قصدی هم نیست که اشاره مستقیم بشه که این حضور تنها و تنها به خاطر اسراییل هست. ( به هر حال افکار عمومی که مدام از ترامپ شنیده ما در خاورمیانه چه میکنیم، شنیدن اینکه ارتش آمریکا نه به خاطر آمریکا که برای اسراییل در سوریه است ممکنه بعدها اگر تلفاتی رخ بده ذهنیت منفی برای اسراییل ایجاد کنه و خب این لابی حواسش به افکار عمومی هست )
-
2 پسندیده شدهاین محموله ژئولوکیشن داره، به همراه مهمات. احتمالا داره گوشی ردیابی و منهدم میکنه.
-
2 پسندیده شدهانشاالله منتظر یک مقاله تحلیلی جذاب از شما هستیم تا در آن به بررسی تاکتیک های فرماندهان میدانی ما و ترک ها پرداخته و بدین وسیله بر بار علمی ما و انجمن افزوده و از جهل مان کاسته شود . به نظرم اگر اندکی از فعالیتتان در تاپیک های گوناگون بکاهید و حداقل از ارسال پست های پاک شودتان قبل از ارسال آنها صرف نظر کنید این انتظار شیرین ما کم خواهد بود . با تشکر
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم خودروی رزمی پیاده نظام Lynx آلمان مقدمه ومعرفی: جدیدترین محصول کمپانی قدرتمند راینمتال خودروی رزمی پیاده نظام لینکس(Lynx) می باشد که به عنوان یک پروژه سرمایه گذاری خصوصی توسعه داده شده است.نام این خودرو جنگی پیاده نظام(IFV) از روی حیوانی گربه سان به نام لینکس یا وشق که غالبا به اشتباه در فارسی سیاه گوش نامیده می شود گرفته شده است. همچنین یکی دیگر از IFVهای سنگین وزن آلمان به نام پوما(Puma) با همکاری شرکت کراوس مافی وگمن طراحی شد و ساخت آن در سال 2015 برای یگان های زرهی نیروی زمینی آلمان به تصویب رسید این درحالی بود که لینکس عمدتا برای مشتریان خارجی تولید می شد.نسخه KF-31 این خودروی رزمی ابتدا در سال 2016 معرفی گردید در آن زمان این خودرو زرهی همچنان در حال توسعه بود. پسوندKF از عبارت Kettenfahrzeug(تلفظ:کتن فارزوگ) که در زبان آلمانی به معنی خودروی شنی دار(tracked vehicle)می باشد برگرفته شده است.درسال 2018 طراحی مدل بهبود یافته Lynx KF-41 برای اولین بار به طور عمومی اعلام شد که نسبت به نسخه قبلی یعنی KF-31 کمی بزرگتر بود و میتوانست نیرو و سرباز بیشتری حمل کند و دارای یک موتور قوی تر بودKF-41 ممکن است سنگین ترین و حفاظت شده ترین خودروی رزمی پیاده نظام در دنیا باشدهمچنین راینمتال در ساخت و تولید لینکس به منظور کاهش هزینه های تولید, تعمیر و نگهداری از قطعات قابل اطمینان که به راحتی در دسترس و قابل تولید می باشد استفاده نموده که در نتیجه تولید لینکس را نسبت به پوما مقرون به صرفه تر کرده است. طراحی ماژولار لینکس(ودر کل نفربر ها و خودروهایی با این قابلیت) امکان این را می دهد که برای نقش های مختلف پیکر بندی شود ماژول راندن معمولی با ماژول ماموریت قابلیت تعویض دارد که بسته به نوع ماموریت(رزمی/شناسایی)بر روی شاسی نصب و پیکر بندی می شود یا به عبارتی میتوان سطح حفاظت خودرو رزمی را بسته به نوع مامورت تعیین کرد.همین طرح مفهومی(Concept) بر روی نفربر زرهی هلندی/آلمانی باکسر 8x8 و تعدادی دیگری از نفربر های زرهی با پیکربندی 8x8(هشت چرخ) استفاده شده است. ماژول ماموریت را بر روی لینکس در میدان نبرد در مدت 8 ساعت میتوان باز و بست(removed and replaced) کرد.این خودروی زرهی سنگین قابلیت انجام انواع ماموریت های متفاوت پیشنهادی را داراست و می تواند با پیکربندی هایی همچون خودروی پست فرماندهی(command post vehicle),خودروی شناسایی زرهی(armored reconnaissance vehicle),خودروی تعمیر و بازیابی زرهی(repair and recovery vehicle)و آمبولانس زرهی(armored ambulance) توسط انواع یگان های نیروی زمینی(فرماندهی-مهندسی رزمی-بهداری) استفاده شود. وزن و حفاظت: حداکثر وزن مدل اولیه و پروتوتایپ KF-31 لینکس 38 تن بود که یکی از مهمترین و حفاظت شده ترین خودروهای رزمی پیاده نظام(IFV) در آن زمان به شمار می رفت و حتی نسبت به پومای ارتش آلمان از نظر حفاظت جایگاه بهتری داشت. ورژن جدیدتر لینکس یعنی KF-41 اما سنگین تر شده بود و وزنی معادل 44 تن و قابلیت افزایش وزن تا 50 تن را داشت. در مجموع این گربه سیاهگوش راینمتال آلمان یکی از سنگین ترین و حفاظت شده ترین خودرو های رزمی پیاده نظام در دنیا هست و حتی از نظر حفاظت زرهی در جایگاه برتری نسبت به پوما(Puma) ارتش آلمان قرار می گیرد. بدنه و برجک با فولاد جوشکاری شده ساخته شده است و جلو و اطراف بدنه توان حفاظت در برابر پرتابه های بالستیک و گلوله های 30 میلیمتری را دارد و یک حفاظت همه جانبه در برابر تیربار های سنگین با کالیبر 14.5 میلیمتر را فراهم می کند. جالب اینجاست که حتی با این سطح از حفاظت بسته زره اضافه شونده ماژولار(Modular add-on armor package) نیز توسط شرکت قدرتمند راینمتال برای این خودرو ارائه می شود تا در صورت نصب سطح حفاظت زره پوش را متناسب با تهدیدات قوی تر مانند راکت های ضد زره و مین ها و بمب های کنار جاده ای افزایش دهد(وطبیعتا افزایش وزن را نیز در پی خواهد داشت!) با اینهمه بر آورد می شود که لینکس تاب مقاومت در برابر مین هایی با قدرت انفجار معادن 10 کیلوگرم تی ان تی را در زیر بدنه خود داشته باشد. خدمه و سرنشینان بر روی صندلی هایی با قابلیت جذب انرژی ناشی از انفجار مین و بمب های کنار جاده ای(IED) قرار می گیرند داخل نفربر با اسپال لاینر پوشش داده شده است یک سیستم حفاظت در برابر NBC یا همان شیمیایی میکروبی هسته ای(رادیو اکتیو) (ش.م.ه یا ش.م.ر) به همراه یک سامانه اطفاء حریق خودکار بخش حفاظت IFV را تکمیل می کند تا به اینجا به شرح حفاظت غیر فعال(زرهی) این خودروی زره پوش پرداختیم به بحث جذاب دفاع فعال(مقابله سخت و مقابله نرم) و کاربری آن بر روی خودروی رزمی پیاده نظام لینکس می رسیم 1-مقابله سخت یا هارد کیل: Lynx را میتوان به یک سیستم حفاظت(دفاع)فعال(APS) از نوع مقابله سخت یا همان hard-kill مجهز کرد که به طور قابل توجهی بقا در میدان نبرد را دربرابر تهدیداتی همچون تسلیحات ضد تانک هدایت شونده(ATGW) و راکت های ضد تانک/زره افزایش می دهد. 2-مقابله نرم یا سافت کیل: برای مقابله با پرتابه های هدایت شونده امکان استفاده از نوع مقابله نرم یا همان soft-kill سامانه های دفاع فعال(APS) نیز میسر است به این صورت که می توان بر روی بدنه خودرو یک سیستم یکپارچه هشدار دهنده قفل لیزری به همراه نارنجک دودزا نصب نمود تا ترفند پرده دود برای انحراف موشک های ضد تانک هدایت لیزری به اجرا در آید و از احتمال برخورد موشک های ضد تانک با هدایت فرمان نیمه اتوماتیک به خط دید(SACLOS) بکاهد همچنین سیستم صوتی موقعیت یاب مکانی اکوستیک شوتر(acoustic shooter) بر روی این خودرو موقعیت مکانی شلیک موشک ضد تانک(واحد متخاصم) را نشان می دهد یا به بیانی ساده تر این سیستم برای خدمه مشخص می کند که پرتابه از کدام جهت شلیک شده است تا آن را از بین ببرند موتور این زره پوش در جلو بدنه سوار شده است(که این نیز حفاظت را به نوبه خود همانند مرکاوای اسرائیلی افزایش می دهد) عبور و مرور پرسنل و خدمه نیز از طریق یک رمپ مکانیکی در عقب خودرو صورت میگیرد سیستم کنترل آتش: سیستم کنترل آتش و هدفگیری پیشرفته ای که در این IFV آلمانی به کار رفته با یک سیستم شکارچی قاتل(hunter-killer) هماهنگ شده است روش کار شکارچی قاتل یا هانتر کیلر(که از سایت نظارت و دیدبانی پانورامیک برای فرمانده بهره می برد) بدین صورت است که هنگامی که توپچی درحال شلیک به یک هدف است تا آنرا نابود کند فرمانده به دنبال اهداف دیگری می گردد و آنهارا برای توپچی تگ و نشانه گذاری می کند تا دیگر توپچی زحمت جستجو اهداف را نکشد و سریعتر اهداف را منهدم کند(زمانی که هدف توسط فرمانده انتخاب می شود توپ به صورت خودکار به سمت هدف می چرخد و توپچی اقدام به نشانه روی و شلیک به سمت هدف می کند در این حین فرمانده به وسیله سایت پانورامیک خود اهداف بعدی را کشف و برای توپچی علامت گذاری می کند)بیشتر تانک های اصلی میدان نبرد مدرن از قابلیت شکارچی قاتل برخوردار هستند سامانه هدفگیری و کنترل آتش پوشش 360 درجه را فراهم می آورد و میتواند اهداف را به صورت خودکار در طول شب و روز به کمک دوربین های تلویزیونی و فروسرخ(TV/IR) کشف و ردیابی کند اضافه بر تجهیزات الکترونیکی بالا خودروی رزمی پیاده نظام لینکس از یک سیستم مدیریت میدان نبرد پیشرفته ساخت راینمتال بهره می برد. بین KF-31 و KF-41 قطعات مشترک زیادی وجود دارد به علاوه از قطعات بسیاری از دیگر اجزای خودرو های ساخته شده توسط راینمتال نیز استفاده می شود به عنوان مثال محل قرار گیری راننده و الکترونیک قدرت از خودروی مهندسی زرمی کودیاک(Kodiak) فیلتر NBC یا همان سیستم مراقبت از عوامل شیمیایی میکروبی هسته ای(رادیواکتیو) از نفربر زرهی چرخدار باکسر8*8(WAPC) و شنی ها و سیستم تعلیق نیز از هویتزر خودکششی PzH 2000 اقتباس شده است. تنها ویژگی غیرمعمول این نفربر زرهی میدان نبرد استفاده از باتری های لیتیومی با ظرفیت بالاست که امکان ذخیره سازی انرژی را هنگامی که موتور خاموش است به مدت طولانی فراهم می کند. مختصات و مشخصات: انواع: نسخه اولیه KF-31 لینکس: دارای سه خدمه شامل فرمانده توپچی و راننده و شش سرباز مسلح است.که در سال 2016 میلادی معرفی شد و وزنی بالغ بر 34 الی 38 تن دارد و مسلح به یک توپ 30 میلیمتری و یک مسلسل هم محور 7.62 میلیمتری می باشد. همچنین در بحث پیشرانه برای این زره پوش یک موتور دیزلی توربوشارژ لیبهر(Liebherr) با توان 750 الی 800(نسخه توسعه یافته موتور) اسب بخار طراحی شده است.و از یک گیربکس تمام اتوماتیک Allison برای انتقال قدرت کمک می گیرد.نسبت رانش به وزن خودرو در این مدل 21 الی 22 اسب بخار بر تن است. نسخه KF-41 لینکس: یک زره پوش بزرگتر تر و سنگینتر است که میتواند سرباز بیشتری حمل کند که برای نخستین بار در سال 2018 میلادی به صورت عمومی از آن رونمایی شد دارای سه خدمه شامل فرمانده توپچی و راننده و هشت سرباز مسلح است.و می توان آنرا جز مدرن ترین سنگین ترین و حفاظت شده ترین خودروی جنگی پیاده نظام(IFV) دنیا تاکنون به حساب آورد خودرو با یک برجک Lance 2.0 مسلح به یک توپ 30 میلیمتری با سیستم تغذیه دوتایی(dual-feed cannon or twin-feed ) و یک مسلسل هم محور سه لول 7.62 میلیمتری مسلح شده است.از ویژگی های متمایز کننده برجک Lance 2.0 دارا بودن یک غلاف انعطاف پذیر ماموریت(flexible mission pod) در هر طرف برجک قابل نصب است.این پاد ماموریت می تواند شامل تا دو موشک ضد تانک برد بلند هدایت شونده اسپایک LR2 با سیستم پرتاب خارج از خط دید(NLOS)(مانند مهمات دیرپای خارج از خط دید(non-line of sight loitering munitions) مثل ایکس ام501 اسرائیل که اپراتور موشک را قادر می سازد تا اهداف پشت موانع مانند ساختمان ها و تپه ها را به وسیله یک خط ارتباطی دیتا لینک یا فیبر نوری کشف و نابود سازد) پهپاد ها و پرنده های بدون سرنشین(UAVs) بسته اخلالگر و جنگ الکترونیک موشک های سطح به هوا(surface-to-air missiles) یا سامانه های مختلف دیگر باشد.در این نسخه از زره پوش با توجه به وزن سنگین تری که دارد(که حتی تا 50 تن هم می رسد) یک موتور توربو شارژ دیزلی لیبهر با قدرت 1140 اسب بخار است که نسبت رانش به وزن آن 26 الی 22.8 اسب بخار بر تن می شود.موتور در این مدل از لینکس از پیشرانه برخی تانک های اصلی میدان نبرد مثل T-90A روسها با موتور1000اسب بخاری (رانش به وزن 20 اسب بخار بر تن) درعین سنگین تر بودن لینکس نسبت به تی-90 باز هم قوی تر است رانش به وزن M1A2 آبرامز آمریکایی ها نیز با موتور توربینی گازی 1500 اسب بخاری عدد 24 اسب بخار بر تن است.حتی ممکن است از تانک آرماتا ارتش روسیه نیز که در حال توسعه است سنگین تر باشد تی-14 آرماتا در حدود 42 تن وزن دارد همچنین Lynx KF-41 میتواند بیشترین حفاظت را در بین رقبای مدرن خود از خودرو های رزمی پیاده نظام داشته باشد.این ورژن از لینکس دارای بیشترین حفاظت دربرابر پرتابه های 120 الی 125 میلیمتری در جلوی خود است سیستم انتقال قدرت Lynx به یک گیربکس اتوماتیک 6 سرعته مجهز است که همان سیستم انتقال قدرت استفاده شده در خودروی رزمی پیاده نظام پوما(Puma IFV)هست و سرعت 70 کیلومتر بر ساعت را به ارمغان می آورد نمای داخلی خودروی رزمی پیاده نظام Lynx تصاویر بیشتر: لینکس در کنار باکسر ویدئو معرفی خودروی رزمی پیاده نظام Lynx عملکرد خودرو رزمی پیاده نظام Lynx IFV منبع نویسنده و مترجم:محمدعلی توکلی(Alicommando) هرگونه کپی برداری بدون ذکر نام منبع شرعا حرام است برای میلیتاری...
-
1 پسندیده شدهجناب ابراهیم کاسه داغ تر از اش تصویر زیر را نگاه کن حیدر علیف (پدر الهام علیف) در کنار "روبرت کوچاریان" رئیس جمهور ارمنستان اشغالگر و کودک کش ! هر دو کنار هم نشستن و در حال خندیدن و گپ زدن و مشروب خوردن هستند به پس زمینه عکس دقت کن این عکس مربوط به یک منطقه تفریحی و توریستی و ساحلی است که پولدارها و سیاستمدارها برای تفریح و استراحت به انجا می روند احتمالا سواحل یک جزیره تفریحی است Heydar Aliyev & Robert Kocharyan
-
1 پسندیده شدهسلام و عرض ادب خدمت دوستان و همراهان میلیتاری در مورد موتور خوشه ایی مورد اشاره ، زمان برای پیدا کردن تصویر بهتر و یا از نمای دیگری از اون تو فضای مجازی اختصاص دادم ، اما به جز این تصویر که یه مقدار نمای بهتری داره ، تصویر بهتری موجود نبود . بنابراین تا بازگشایی پارک ملی هوافضا به روی مردم عادی و تا رسیدن دست حقیر و یا دیگر دوستان به اون مجموعه و تهیه ی تصاویر دلخواه ، تصویر بهتری نمیشه پیدا کرد . تصاویر شما هم ، اگر اشتباه نکنم همون موتور خوشه ایی سیمرغ هست که برادر عزیز و مطلعمون جناب bds110 به درستی بهش اشاره کردن . البته این تصویر شما کمک میکنه که دید بهتری به اون موتور پیدا کنیم خصوصا در مورد بازوهای بیرونی اتصال موتور به بدنه ی زیرین موشک ( در نمونه ی نمایشی بازوهای داخلی رو حذف کردن ) . تصور بنده این بوده که هر بازوی مثلثی شکل مربوط به یک موتور و بازوی بعدی مشترک با موتور بعدی هست و اون موتور 9 بازو داره . اما با جستجوی بیشتر متوجه شدم که هر موتور در قسمت بیرونی تعداد 2 بازوی اختصاصی داره و کل مجموعه ی نمایشی 8 بازو ، بنابراین اون موتور بایستی موتور خوشه ایی 4 موتوره ی سیمرغ باشه و اگر شما هم مثل بنده اون رو 6 موتوره تصور کردین بایستی عرض کنم که هر دو با خطای دیدی که از تصویر نامناسب ایجاد شده به اشتباه افتادیم ، اما اگر نظرتون از ابتدا این بوده که اون موتور خوشه ایی 4 موتوره بوده ، نظرتون درست بوده و اشتباه از حقیر . در کل از دوستان و علاقمندانی که زمان با ارزش خودشون رو صرف کردن ، پست حقیر رو مطالعه کردن و بر اساس اشتباه ناخواسته ی بنده دچار اشتباه شدن عذر خواهی میکنم ، امیدوارم حلال بفرمایید . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ قسمت دوم برای اینکه دوستان وقت میزارن و به این ارسال حقیر مراجعه میکنن ، یکمقداری از مطالبی رو که قرار بوده ارسال کنم و امکانش پیش نیومده اینجا قرار میدم تا دست کم این ارسال ارزش مطالعه توسط دوستان رو داشته باشه . ____________________________________________________________________________________________________________________________ پرتابگرهای ایرانی در فضای باز مجموعه ی پارک ملی هوافضا تعداد 4 پرتابگر موشک قرار داره که یکی مربوط به ماهواره بر قاصد و 3 عدد دیگه مربوط به موشک زمین به زمین هست . میان اون 3 عدد پرتابگر ، پرتابگر دوم از سمت راست ، با تفاوت های جالبی که با پرتابگر سمت راستی خودش یعنی ماز 543 داره ، نگاه آدم رو جلب میکنه . ( برای اینکه بیشتر توضیح بدم نیاز هست به روزهای جنگ و مستندی که با نام خط مقدم از اون دوران و تلاش ها و مشکلات اولیه ی پیش روی صنعت موشکی داشته سری بزنیم ) پرتابگر داخلی ( میشه گفت تصویر نایاب از اولین پرتابگر ساخت داخل ) تصویر بالا ( احتمالا ) مربوط هست به زمانی هست که تعداد پرتابگر موشک اسکاد کشورمون کم بوده و نیاز موجود رو برطرف نمیکرده ، بنابراین عزیزان صنعت موشکی سعی کرده بودن با نزدیک ترین حامل ( از لحاظ ابعاد و کارایی ) که موجود بوده و نگاه به پرتابگر اصلی اون زمان کشورمون ( ماز 543 ) پرتابگر وطنی بسازن . این پرتابگر بر اساس شاسی جرثقیل میان وزن 8 در 4 ( به این معنی که این خودرو 4 محور داره اما دو محورش _ محورهای عقبی ، دارای دیفرانسیل هست که بتونه خودرو رو حرکت بده و دو محور بعدی _ جلویی ، بدون دیفرانسیل هستن که وظیفه ی حمل بار و فرمان پذیری دارن ) موجود توی کشورمون ساخته شده. از نمونه های احتمالی موجود که در رژه های سالهای پیشین نشان داده شده بود . ( با توجه به سطح تغییرات و تصاویر به شدت محدود، نمیشه سازنده ی شاسی مورد استفاده رو شناخت و معرفی کرد ) یکی از مشکلاتی که این پرتابگر وطنی داشت برمیگرده به شاسی مورد استفاده ی اون که 8 در 4 هست و همینطور برد کم موشک های اسکاد خریداری شده در اون زمان . اگر به گفته های فرماندهان در زمان جنگ دقت کنیم برد اسکادهای موجود حول و حوش 300 ( کمی کمتر و یا بیشتر ) کیلومتر بوده که برای هدف قرار دادن شهر های مهم دشمن کشورمون در اون زمان یعنی عراق ، نیاز بوده که تیم پرتاب کننده با اون پرتابگر تا حد ممکن به مرز عراق نزدیک بشن . دوستان مستحضر هستن که مرز کشورمون با عراق در قسمت غربی کشورمون قرار داره و نزدیک ترین مسیر شلیک به بغداد هم از سمت کردستان قابل دسترسی هست . محیط مرزی اون قسمت عموما محیط خشنی هست ( کوهستانی ، سنگلاخی ، پر از شیب و ... ) همینطور دست کم در 6 ماهه ی دوم سال که بارش هایی گاه و بیگاهی رو شاهد هستیم ، مشکلات تحرک وسایل نقلیه در اون محیط بیشتر و بیشتر میشه . فراموش نکنیم " محیط خشن ابدا اجازه ی عرض اندام به پرتابگری که دارای وزن بیش از حد ، تایر های نامناسب ، قدرت موتور پایین ، گیربکس بدون داشتن دنده هایی با ضرایب مناسب _ سنگین ، نداشتن قفل دیفرانسیل به صورت عرضی و قفل دیفرانسیل ها به صورت طولی ، سیستم تعلیق مناسب با بار و شرایط تعریف شده ی آفرود ، همینطور تمام متحرک نبودن محورها ، رو نخواهد داد " . ناگفته پیداست که احتمال گیر کردن و یا چپ کردن حامل های بدون حساب و کتاب بسیار زیاد هست و در شرایط جنگی به از دست رفتن حامل ، محموله و تیم پرتاب منجر خواهد شد که همین مسئله باعث کنار رفتن این حامل وطنی پس از ضرورت زمان جنگ شده . اما پرتابگر زمین به زمین که در موردش صحبت شد ( با نام احتمالی خیبر ) در نگاه اول اگر به جزئیات دقت نکنیم این حامل رو با ماز 543 اشتباه میگیریم ، اما بعد از دقت به جزئیاتی مثل شیشه های کناری کشویی ، سپر جلو با چراغ های پر تعداد و متفاوت ، فاصله ی بسیار کم اول و دوم همینطور محور سوم و چهارم از همدیگه ، زاویه ی رو به عقب رفته ی شیشه های جلوی کابین . تمامی موارد مذکور در ماز 543 متفاوت بوده و نکاتی دیگر که از حوصله ی مطالعه کنندگان خارج هست . پرتابگر ماز 543 ( تصویر زیر برای مقایسه با لانچر وطنی بالا هست ، نوع موشک متفاوت هست و خارج از بحث ) نمونه و یا از نمونه های اولیه ی این حامل پس از ساخت و قبل از رنگ آمیزی نهایی در این قسمت میتونید مجموعه ی موتور رو شاهد باشید که مشخصا تعویض شده ( نوع موتور مشخص نیست ، احتمالا از موتورهای تجاری خودروهای سنگین استفاده شده) حامل وطنی بر اساس قطعات ماز 537 شکل گرفته ( این حامل برای حمل ونقل ادوات زرهی طراحی و ساخته و عموما استفاده میشده ) ماز 537 در ایران _ در زمان جنگ تحمیلی ( مربوط به خریدهای پهلوی دوم از شوروی سابق ) حاج حسن و تیم همراهشون در کنار پرتابگر ساخته شده پرتابگر های دو قسمتی پرتابگر عراقی موشک بالستیک به صورت تریلر و با استفاده از کشنده ی 6 در 4 محبوب آن دوران اسکانیا 112 اچ البته صحبت هایی در مورد به کارگیری دانشمندان صنایع نظامی عراق وجود داره ، اما نظر شخصی حقیر در این مورد بر این هست : زمانی که ما تونستیم پرتابگر ماز 543 رو که با آسیب های عمدی از دور خارج شده به خط پرتاب برگردونیم و پرتابگرهای پیچیده تری مثل خیبر رو به مرحله ی عمل برسونیم ، دسته کم بایستی میتونستیم از عهده ی ساخت این ایده یا طرح که به نسبت ساده تر ساده تر هست بر بیایم ، حتی اگر ایده رو از تصاویر یا فیلمهای اون نمایشگاه عراقی گرفته باشیم . البته اگر همکاری ایی هم صورت گرفته باشه نه نادرست بوده و نه مشکلی داره چراکه مهم این هست که صنایع نظامی کشورمون تونسته این نیاز رو رفع کنه . به قول یکی از دوستان انجمن " در زمان جنگ کسی نمیپرسه سلاح دست شما ساخت کجاست ، در اصل کارایی اون سلاح مهم هست " و الباقی مباحث حاشیه ایی مال فضایی غیر از فضای واقعی هست . نمای کلی از پرتابگرهای در حال خدمت کشورمون میشه به سادگی دید که این پرتابگر تقسیم و ساده سازی شده به 2 بخش اصلی . بخش اول بخش کشنده ی اون هست که بسته به وزن پرتابگر بایستی توان مناسبی داشته باشه و همینطور اینکه بایستی برای بالا بردن توان کششی خودش حتما 6 در 6 باشه . بخش دوم به شکل کفی تریلی هست و مجموعه های هیدرولیکی برپا کننده ی موشک و ... ، همچنین هدایت آتش رو به عهده داره . این طرح نقاط مثبت و منفی ایی داره که میشه از نقاط مثبت به این نکته اشاره کرد : 1_ کشور به تولید کننده ، مشخصا محدودیتی در ساخت و به کارگیری این نوع پرتابگر نداره و این امکان رو به دست میاره که بتونه تعداد زیادی از قسمت پرتابگر ( که بیشتر شبیه کفی تریلی هست ) رو تولید کرده و برای آینده دپو کنه . 2_ برای بارگیری های اضطراری هم میشه قسمت دومی که شلیک رو انجام داده رو به صورت خالی تحویل بده و به سرعت پرتابگر بارگیری شده ی بعدی رو دریافت و حرکت کنه . 3_ برای زمان هایی که کشور در حاات صلح قرار داره ، کشنده ی این مجموعه و بنابر نیاز میتونه در قسمت های مورد نیاز اون نیرو خدمت رسانی کنه . 4_ در صورت آسیب دیدگی ( محدود و قابل کنترل ) پرتابگر میشه پرتابگر رو سریعتر تعویض کرد . 5_ هزینه ی تعمیر و نگهداری کشنده هم با توجه به غیر اختصاصی بودن اون پایین تر هست . 6_ با توجه به اینکه برد موشک های تولیدی کشورمون به حد مناسبی رسیده ، این پرتابگر میتونه از راه ها_ خیابان ها و مناطق از پیش تعیین و آماده شده موجود استفاده کنه . درکل شاید دیگه نیاز نباشه این پرتابگر به محیط های خشن وارد بشه . 7 _ با توجه به توانایی ساختی که بوجود اومده ، براحتی میشه برای موشک های مختلف سوخت مایع و یا جامد حال و آینده پرتابگر مختص اونها رو ساخت . 8_ با توجه به ساخت داخل بودن بیشتر تجهیزات ، تعمیر ونگهداری از این پرتابگر ها به نسبت ساده هست . نکات منفی 1_ اگر یک زمانی قرار به پراکندگی این نوع پرتابگرها در محیط های خشن بشه ، این نوع پرتابگر مشخصا دچار مشکل تو محیط های آفرود میشه . 2_ با توجه به اینکه تنها کشنده هست که پرتابگر رو حرکت میده ، اگر یک زمانی قرار به تحرک در محیط های یخ زده ، گلی و یا هردو + با شیب زیاد باشه ، در مورد موشک های دوربرد تر که متعاقبا پرتابگر سنگین تری دارن شاید دچار مشکل بشه ، ولو این مشکل با تجربه ی راننده قابل حل باشه . سالن مونتاژ پرتابگرهای وطنی دو تصویر زیر مربوط به مجموعه ی برپاگر پرتابگر هستند دو تصویر زیر مربوط به قسمت انتهایی برپاگر پرتابگر + جک هیدرولیکی تلسکوپی اون مجموعه هستن . در ضمن میتونید منحرف کننده های گاز و شعله ی خارج شده از موتور موشک به طرفین رو در این قسمت مشاهده کنید از مزایای ساخت این نوع پرتابگر ، همونطور که اشاره شد توانایی ساخت _ تحویل دهی _ دپو با تعداد بالای اون هست توانایی ساخت برای انواع موشک ها با ابعاد مختلف ( در اینجا مربوط به موشک خرمشهر هست که قطر بیشتر اما طول کمتری داره ) برای شرایط خشن زمستانی ناشی از بارندگی برف و باران ( گل و شل ) این محیط رو در زمستان تصور بفرمایید دو تصویر پایینی مرتبط هست به پرتابگر موشک شهاب 3 به همراه یار همیشگی خودش کشنده ی بنز 6 در 6 تیتان پرتابگر موشک سوخت جامد سجیل به همراه کشنده ی بروز تر بنز خودش در دو تصویر زیر ، در رزمایش ها این حجم از خودرو ، افراد و شلوغی که برای آماده سازی قبل از شلیک ، کنار پرتابگر ها جمع میشن آدم رو نگران میکنه ، امیدوارم که درون رزمایشها یکمقداری بیشتر شرایط واقعی نبرد احتمالی رو تمرین کنن پرتابگر موشک سری قدر تعداد قابل توجه این نوع پرتابگرها در رژه ی نیروهای مسلح تصویر زیبا از پرتابگر سجیل تصویر جالب از پرتابگر موشک سوخت مایع قیام پرتابگر های راکت های توپخانه ایی و سوخت جامد در زمان جنگ و به شکل غنیمتی به پرتابگر " 9 کی 52 لونا " و راکت سوخت مایع سری فراگ عراقی دست پیدا کردیم ( اگر اشتباه نکنم به کمک هوانیروز و خلبانان جان بر کف کبرا که با اون سامانه درگیر شده بودن ) که مشخصا از محصولات نظامی شوروی بود . خودروی حامل اون پرتابگر ، خودروی 8 در 8 زیل 135 بود که دارای دو محور فرمان پذیر در ابتدا و انتهای خودرو بود و 2 محور باربر در میان خودرو . اون پرتابگر برای آزمون ها و ... مورد استفاده قرار گرفت و راکت سوخت مایع اون هم با حذف پیچیدگی های غیر ضرور برای ساخت راکت های سوخت جامد توپخانه ایی استفاده شد ،همینطور خودروی حامل هم با کامیون های تجاری در دسترس جایگزین شد . کامیون تجاری 6 در4 بنز 2624 در نقش حامل پرتابگر راکت نازئات رژه ی پرتابگرهای سری نازئات ساخت راکت ها هم با خانواده ی نازعات شروع شد و بعد مدتی به سری توانمند تر زلزال ها رسید . نمونه احتمالی آزمایشی زلزال ، بر روی پرتابگر غنیمتی پرتابگر 6 در6 بنز و راکت توپخانه ایی زلزال پرتابگرهای سه فروندی زمینی (احتمالا مربوط به آزمایشات مورد نیاز ) نمونه ی پرتابگر 3 فروندی متحرک پرتابگری برای فاتح 110 پس از ساخت و به خدمت گرفتن راکت زلزال و متعاقب نیازی که برای انهدام دقیق اهداف بوجود اومده بود ، تلاش برای ساخت موشک هدایت شونده بر اساس توانایی ها و موجودی های در دسترس انجام شد که نتیجه اش رو میشه تو موشک سوخت جامد تک مرحله ایی فاتح 110 مشاهده کرد . نمونه های اولیه و در خدمت که الان هم موجود هستند و در حال خدمت بر اساس پرتابگر سری زلزال کاربری شدن ، اما با توجه به هدایت پذیر بودن موشک و همچنین عدم نیاز به ریل پرتاب بلندی که اون خانواده ی پرتابگر استفاده میکرد ، تلاش برای ساخت پرتابگر جدید شروع شد . از نمونه های اولیه و در حال خدمت پرتابگر فاتح 110 پرتابگری در دسترس پرتابگر موشک پدافندی " اچ کیو 2 گاید لاین " چینی ساخته شده بر اساس سام2 شوروی سابق پرتابگر سام 2 کشورمون در زمان جنگ تحمیلی این سامانه ی پدافندی رو دریافت کرده بود ، این مجموعه از نمونه های تولیدی چین و بر اساس سام 2 روسی هست ، نمونه های تولیدی چین با نام اچ کیو 2 گاید لاین شناخته میشن . به نظر برای آزمایشات ثانویه ی موشک فاتح از پرتابگر خانواده ی سام 2 استفاده شده . فاتح 110 بر روی پرتابگر خانواده ی سام 2 نمونه پرتابگر به روز و تکی خانواده ی فاتح که بر اساس پرتابگر سام 2 اما با تغیرات بسیار ساخته شد ( میشه گفت به جز ریل پرتاب و اونهم در ظاهر ، هیچ شباهتی ، حتی در مکانیزم برپاگر با پرتابگر سام 2 نداره ) که میتونن پذیرای خانواده ی موشکی فاتح باشن البته مثل اینکه مسئله ی هدایت راکت ها در جهت عکس جریان به خانواده ی راکت های زلزال در حال بازگشت هست پرتابگر 6 در 6 ان . جی بنز مربوط به موشک خلیج فارس با توجه به نیازی که بوجود آمد و توان مناسب حامل های به روز تر ، همینطور وزن مناسب مجموع موشک و پرتابگر برای ساخت پرتابگر 2 فروندی ، خانواده ی موشک های فاتح پرتابگر 2 فروندی رو هم به خدمت گرفتن پرتابگر 2 فروندی بر اساس شاسی تجاری کامیون 6 در6 موجود ( نام و مدل 2 کامیون زیر برای آسیب ندیدن نیروهای مسلح آورده نمیشود ) پرتابگر 2 فروندی خانواده ی فاتح براساس شاسی کامیون 8 در 8 تجاری در دسترس استفاده از پرتابگر 2 فروندی برای موشک های خاص تر خانواده ی فاتح پرتابگر سیلوهای زیر زمینی کمتر شخصی وجود داره که از سیلوخای زیرزمینی و شهرهای موشکی کشورمون خبر نداشته باشه . طبق تصاویر موجود پرتابگری که در این سیلوها و محفظه ی پرتاب اون قرار داره نمونه ایی از پرتابگرهای مرسوم و مورد استفاده در پرتابگرهای متحرک موشک های بالستیک هست که بنا به نیاز دچار تغییراتی شده تا بتونه در محیط و شرایط جدید خدمت کنه . به نظر درب ورودی محفظه ی پرتاب به صورت ضد انفجار هست و به صورت دو درب جداگانه ی کشویی ساخته شده . درب اول که مزین به پرچم کشور عزیزمون هست و درب دوم که منقش به آرم سپاه هست پرتابگر در حال برپاکردن موشک قیام پازل تصویر در مورد بارگذاری موشک قیام بر پرتابگر ثابت سیلو در مرحله ی شارژ موشک قیام در این تصویر میشه مشاهده کرد پس از تزریق سوخت و اکسید کننده به موشک ، با کمک پرتاب گر موشک رو برپا کردن و آماده ی شلیک در این تصویر میشه مشترک بودن این نوع پرتابگر با پرتابگرهای متحرک موجود رو دید سیلو در زمان باز شدن دریچه ی شلیک سخن پایانی اگرچه همیشه کاستی هایی وجود خواهد داشت اما چیزی که مشخص هست از این بعد ، یعنی طراحی ، ساخت ، به کارگیری ، نگهداری و تعمیر مشکلی رو پیش روی صنعت دفاعی کشورمون نمیشه دید . انشا ا... در اینده هم بتونیم برای زیردریایی های بزرگترمون پرتابگر اختصاصی موشک های بالستیک بسازیم و کاربری کنیم . از این تصویر میشه تنوع و تکثر پرتابگرهای راکت ها و موشک های مایل پرتاب تولیدی کشورمون مشاهده کرد از این تصویر هم میشه تنوع و تکثر رو در مورد موشک های قائم پرتاب تولیدی کشورمون مشاهده کرد تصویر جالبی از تیم موشکی کشورمون ، سفر کرده به سوریه برای فراگیری تخصص کاربری و شلیک موشک اسکاد در زمان جنگ تحمیلی و پایان بخش این موضوع که مطمعنا علاقمندان زیادی به دنبالش بودن و یا اون رو در گذسته تماشا کردن ، مجموعه مستندی هست که در ابتدای مطلب خدمت دوستان عرض شد . مستند خط مقدم قسمت اول https://www.aparat.com/v/tiBsg قسمت دوم https://www.aparat.com/v/WaJ1u قسمت سوم https://www.aparat.com/v/GeJgt قسمت چهارم https://www.aparat.com/v/wEQ3J قسمت پنجم https://www.aparat.com/v/CkQX9 قسمت ششم https://www.aparat.com/v/kbHUu نسخه ی کامل https://www.aparat.com/v/pA6Pw پایان شادی ارواح طیبه ی شهدای جنگ تحمیلی ، صنایع موشکی و همینطور سلامتی دست اندرکاران صنایع دفاعی کشورمون که خالصانه و در راه حق زحمت کشیدند و میکشند صلواتی عنایت بفرمایید . پ ن : این مطلب اختصاصا برای سایت وزین میلیتاری تهیه شده است ، اما استفاده از آن با ذکر نام میلیتاری و یا لینک دادن به مرجع باعث خوشهالی است . این مطلب براساس اطلاعات شخصی حقیر و با استفاده از تصاویر موجود در فضای مجازی ایجاد شده ، بنابراین احتمال وجود خطا و یا اشتباه در آن دور از ذهن نیست . برای دیدن تصاویر با ابعاد واقعی ، روی تصاویر کلیک بفرمایید .
-
1 پسندیده شدهتصویر زیر هزینه هر ساعت پرواز جنگنده های امریکایی هست برای جنگنده های روسی من نتونستم شکلی مثل بالا پیدا کنم اما مطلب زیر نو شته شده بود لینک Running costs for these aircraft are substantial. For a Mig the estimates are $20,000 per hour and $35,000 for the Su-30. برای میگ (( احتمالا میگ 29)) بیست هزار دلار و سوخو 30 /35000 دلار یعنی هزینه پرواز هر ساعت سوخو 30 بیشتر از سه برابر سوپر هورنت هست حالا شما فرض کنید کشوری مثلا 120 فروند جنگنده داشته باشه بعد هر خلبانی حداقل سالی 100 ساعت پرواز کنه چقدر هزینه ها فرق داره که جنگنده غربی بخره یا شرق
-
1 پسندیده شدهسندی در پایگاه آمریکایی بیزینس اینسایدر ؛ منتشر شده در سال ۲۰۱۵ این سند که ظاهرا مربوط به شرکت سوخوی است ، در صورت صحت نشان می دهد ایران در پروژه سوخو ۵۷ پاکفا یا سوخو تی ۵۰ مشارکت دارد و گونه ای از ان به نامSU_ T50ES برای ایران توسعه می یابد.در عکس قید شده ۲۰ فروند تا ۲۰۲۲ به ایران خواهد رسید. بیزینس اینسایدر پایگاه معتبری ست که معمولا به خاطر دسترسی به لابی های بزرگ به اخبار پشت پرده ی شرکت های صنعتی معروف دسترسی دارد و عموما اخبار آن درست از آب در می آید. آمریکا پیش نویس تمدید تحریم را به اعضای شورای امنیت داده است.روسیه و چین صراحتا اعلام کرده اند ان را وتو خواهند کرد. در ان صورت تنها نقطه اتکای آمریکا آوردن انگلیس به میدان برای فعال کردن مکانیسم ماشه است. بعضی کارشناسان می گویند با توجه به تغییر معادلات جهانی و تحریم هایی که امریکا علیه چین و روسیه وضع کرده و شرایط شبه جنگ سرد که در میان این کشورها ایجاد شده است حتی در صورت فعال شدن مکانیسم ماشه ، عملا تحریم تسلیحاتی ایران توسط روسیه و چین نادیده گرفته خواهد شد. http://uupload.ir/files/p398_img_20200809_090537_598.jpg
-
1 پسندیده شدهسران مملکت ما از حالا خواب رئیس جمهور شدن بایدن رو می بینند در حالی که تقریبا مطمئن هستم « ترامپ » رئیس جمهور می شه ... از برکات ج.ا اینه که با شعارهای ضد آمریکایی هم خود مسئولینش و هم مردمش و هم اقتصادش به جایی رسیدن که همه منتظرند ببینند که نتیجه ی انتخابات داخلی آمریکا چه می شه ... اینقدری که توی ایران این انتخابات در سطح مسئولین و مردم پیگیری میشه ، خود خانواده ی جوبایدن و خانواده ی ترامپ هم پیگیری نمی کنند
-
1 پسندیده شدهدنبال هر سامانه هم که برویم باید بدونیم که اینجا ایرانه و سامانه ها باید حتی الامکان ساده باشه و از پیچیدگی پرهیز کنیم... هر چی پیچیده تر هزینه های تعمیر و نگهداری بیشتر... تازه ممکنه انقدر پیچیده بشه که اوپراتور اشتباه کنه و بزنه باهاش یه ارباس 380 رو بندازه بعد بگه اوا نفهمیدم فک کردم موشک کروزه... این ها رو هم باس در نظر داشت
-
1 پسندیده شدهاگر قرار هست که به قول شما 50 قبضه بسازیم چرا از اول نریم 50 قبضه رو بخریم؟؟؟؟ صرف نمیکنه که خودمون بسازیم..... مگر با تعداد بالا.... برای همین میگم این طور حرف زدن از تولید بومی بیشتر به درد تبلیغات میخوره
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . مقام معظم رهبری اثر هنری کجایید ای شهیدان خدایی نصب شده در باغ موزه ی دفاع مقدس ( تهران ) سرلشگر شهید ، دانشمند برجسته ، مردی با همت بلند ، پدر موشکی ایران ، شهید بزرگوار " حسن طهرانی مقدم " سردیس شهید طهرانی مقدم ، نصب شده باغ در موزه ی دفاع مقدس . (تهران ) گوشه ی کوچکی از زحمات ایشان که تجلی یافته مزار شهید بزرگوار در " قطعه ی 24 " آرامستان بهشت زهرا قطعه ی 24 مدفن جمع مهمی از ستارگان پرفروغ و درخشان وطن عزیزمان است . اینجا مدفن کسی است که .... کوه های زمین شهادت میدهند ... شهید حسن مقدم ( به این نام هم معروف بودند ) تنها شهید خانواده ی شهید پرور طهرانی مقدم نیستند و چند قدم آنطرف تر مزار برادر ایشان ، شهید علی طهرانی مقدم نیز این را گواهی میدهد ... علی طهرانی مقدم مصادف با ظهر عاشورا در 18 آبان سال 1359 وقتی تنها 18 سال سن داشت در جبهه سوسنگرد به شهادت رسید. ( خبرگزاری میزان به نقل از مادر شهید ) شادی ارواح طیبه ی شهدا صلواتی عنایت بفرمایید . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ این مطلب اختصاصا" برای سایت وزین میلیتاری تهیه شده ، اما کپی برداری از آن به هر نحو و هر شکل ممکن آزاد میباشد .
-
1 پسندیده شدهمعرفی نسل جدید JF-17 جهش نیروی هوایی پاکستان برای دستیابی به مهمات پیشرفته هوا به هوا گزارشهای منتشرشده از سوی منابع چینی – پاکستانی حاکی از آن است که گونه کاملا" جدیدی از جت رزمی JF-17 ( محصول مشترک چین و پاکستان ) احتمالا" در نیمه دوم سال 2019 نخستین پرواز خود را انجام خواهد داد . به اعتقاد ناظران نظامی ، بلوک3 از جنگنده JF-17 فناوریهای کاملا جدیدی را بخود خواهد دید که شامل یک رادار آرایه فازی و احتمالا" یک جستجوگر مادون قرمز و یک پیشرانه قدرتمند تر خواهد بود . رادار آرایه فازی چینی که گزینه اصلی رادار بلوک 3 جت پاکستانی - چینی خواهد بود برخی نیز در این میان ، معتقدند که پاکستان وچین بصورت مشترک در حال توسعه فناوری پوشش های جذب امواج رادار هستند تا امکان کشف این جنگنده ها در بردی فراتر از دید چشمی به حداقل ممکن ، کاهش یابد ، هر چند چنین مطلبی تا کنون به تایید نرسیده است . با توجه به این موارد ، هزینه های توسعه و تولید بلوک سوم از این جت چینی-پاکستانی ، بسیار افزون تر از گونه فعلی آن که هم اکنون در خط تولید قرار دارد ، خواهد بود ، اما همچنان در مقایسه با هزینه تولید یا خرید جتهای نسل 4+ مشابه ، محصول کاملارقابتی بحساب می آید ، ضمن اینکه کیفیت الزامات و استانداردهای بالای مربوط به حوزه تعمیر و نگهداری و همچنین هزینه های پایین صرف شده برای آن ، وجه تمایزی مشخص برای این جنگنده به نظر میرسد . موشک AIM-120D و AIM-120C به اعتقاد برخی منابع پاکستانی ، نیروی هوایی این کشور اشتیاق فراوانی برای تطبیق سیستم جنگ افزاری بلوک 3 جت JF-17 با موشک پیشرفته هوا به هوای PL-12 که هم اکنون سلاح سازمانی بلوک2 این جنگنده محسوب میشود را از خود نشان میدهد . این اشتیاق از آنجا ناشی میشود که به گفته برخی تحلیلگران ، موشک چینی ، درواقع یک گونه آنالوگ از موشک آمریکایی AIM-120C بحساب می آید که در ردیف تسلیحات اصلی نیروی هوایی آمریکا و چند کشور دیگر قرار دارد . J-10C بااین وصف ، موشکهای به نسبت پیشرفته تری نظیر مهمات هوابه هوای اروپایی Meteor ، مهمات K-77 روسی و یا حتی AIM-120D آمریکایی ، قابلیتهای به مراتب بیشتری را برای ورود نیروی هوایی پاکستان به درگیری های هوایی فراتر از دید ( فامد ) فراهم می کند و این مساله روی کاغذ ، توانمندی مشابهی نظیر موشک هوابه هوای فکور-90 ( با برد ادعایی 300 کیلومتر ) نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران و همچنین مهمات موجود در لیست خرید نیروی هوایی هند (Meteor و K-77) را در اختیار پاکستانی ها قرار خواهد داد . در کنار موشک فوق الذکر ، نمونه های دیگری از محصولات چینی نظیر موشک PL-15 که مهمات محمول جتهای نسل آینده نیروی هوایی چین ( J-10C و J-20) خواهد بود ، نیز از گزینه های بالقوه پاکستانی ها بشمارمی رود ، مضاف براینکه احتمال خرید موشک PL-12D با پیشرانه های رمجت ، توانمندی های افزون تری را در مقایسه با موشکهای فعلی در حال خدمت نیروی هوایی پاکستان ، در اختیار این کشور قرار خواهد داد . K-77 در کنار علاقه پاکستان به خرید این هواگرد رزمی ، قصد این دو کشور برای صادرات محصول فوق الذکر می تواند به یک گزینه جذاب برای مشتریانی که به خرید این پیکربندی ابراز علاقه نموده اند ، تبدیل گردد . بعنوان مثال ، نیروی هوایی مصر ، بدلایل سیاسی و حتی نظامی ، دسترسی لازم برای خرید موشکهایی نظیر AIM-120D را ندارد ، طبیعتا" درصورت علاقه برای خرید این جنگنده ، مسیر برای دستیابی به طیف متنوعی از موشکهای جدید نظیر PL-15 یا PL-12Dباز خواهد شد و این به معنای تغییر در قابلیتهای رزم هوا به هوای مصری ها است . در همین راستا ، گفته میشود که قاهره ، سیگنالهای لازم را برای خرید این جنگنده چند ماموریته ارسال نموده و به ترتیب ، کشورهایی نظیر میانمارو مالزی نیز در شمار خریداران قرارخواهند گرفت . در نهایت امر ، نقطه ابهامی نیز وجود دارد که آیا چین تمایلی برای صادرات گسترده این محصول خواهد داشت یا اینکه اصولا این پیکربندی می تواند با موشکهای فوق الذکر تطبیق یابد یا خیر ، تنها آینده بدان پاسخ خواهد داد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9 پی نوشت : چند نکته از این متن قابل برداشت هست : 1- تمام کشورهای منطقه ، بسرعت یک جهش قابل ملاحضه را در حوزه نیروی هوایی دارند تجربه می کنند و این هشدار قابل ملاحضه ای برای ما محسوب میشود 2- کشورهای منطقه ، بسرعت بستر لازم را برای همکاری های مشترک فراهم می کنند و این خو.د به معنای فعال شدن ساختار سیاسی این کشور ها در حوزه دیپلماسی دفاعی است. 3- بر خلاف تصور موجود ، کشورهایی نظیر مصر ، علیرغم دسترسی برای خرید سخت افزارهای هوایی غربی ، بشدت درصدد ایجاد تنوع در ناوگان هوایی رزمی خود هستند و این گرچه در جای خود ، مشکلات لجستیکی مهمی را در پی خواهد داشت ، اما تاثیر آن در زمان بحران ، قابل لمس به نظر میرسد . 4- چین بعنوان یک قدرت نوظهور نظامی ، پیوسته در حال توسعه توان هوایی خود است و این به شکل موازی در کنار توسعه موشکی صورت می گیرد که برای ما یک الگوی عبرت آموز خواهد بود . 5- امنیت ، یک پدیده دسته جمعی است و واحدهای سیاسی ، بیش از گذشته درصدند تا با ایجاد پیوندهای منطقه ای ، ارتباطات امنیتی و نظامی گسترده ، در برآیند موضوع ، قدرت خود را افزایش دهند که طبیعتا این مساله در سیاست گذاری های حوزه امنیت ملی جمهوری اسلامی می بایست مورد توجه قرار گیرد . 6- استراتژی نگاه به شرق در وزارت امورخارجه ، حداقل در حوزه دیپلماسی دفاعی ، می بایست با توجه بیشتری دنبال شود . 7- شاید بحث و بررسی خرید این هواگرد رزمی برای نیروی هوایی ( با توجه به ژن شرقی این جنگنده و عدم وجود ملاحضات سیاسی خاص ) جالب توجه باشد. بن پایه
-
1 پسندیده شدهبا سلام البته در این زمینه اطلاعات محدودی وجود دارد ، ولی تا انجایی که اطلاع دارم ، تهدید عمده در سالهای نخست جنگ سرد ، بمب افکن های دوربرد مسلح به سلاح های هسته ای تاکتیکی بود که توسط دو طرف مورد استفاده قرار می گرفت . بنابراین ، در این مورد ، روسها برای دفاع از مراکز عمده جمعیتی ، سیاسی و اقتصادی ، ساختار پدافند هوایی مورد نیاز را با حداقل تحرک و جابه جایی ( به مانند سام-یک ) طراحی و استفاده می کردند . البته به مانند هر سیستم تسلیحاتی دیگر، سامانه سام- یک از نقاط ضعف و قوتی برخوردار بود که شاید بدلیل عدم صادرات گسترده آن ( تاجایی که اطلاع دارم تعدادی به کره شمالی صادر شد ) و ابتدایی بودن فناوری مورد استفاده در آن ، زیاد در خدمت رزمی نماند و بیشتر برای تست مورد استفاده قرار گرفت . علاوه بر آن ، روسها ، بسرعت با برطرف کردن نقاط ضعف این سامانه ، سامانه سام-2 را وارد صحنه کردند که بطور نسبی از تحرک بیشتری برخوردار بود و عملکرد موثرتری داشت و بیلان آن در جنگهای متعدد ، قابل مطالعه است . بنابراین ، شاید بدلیل عدم ورود به صحنه رزم جدّی ، از کارنامه چندان هیجان انگیزی برخوردار نیست . نمای شماتیک سایت سامانه سام -یک محدوده پوشش سامانه های توپخانه ای ، سام-3 و سام- 2 برای دفاع هوایی از شهر هوشی مین و بندر هایفونگ در جریان جنگ ویتنام نمای شماتیک از سایت سامانه سام-2 گایدلاین
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز پدافند هوایی ، به معنی دفاع در برابر هجوم یا تک هوایی است و شامل مجموعه اقداماتی میشود که به منظور انهدام٬خنثیسازی و یا تقلیل اثرات عملیات هواپیماها٬ موشکهای بالستیکی و سایر انواع موشکهای دشمن درهوا انجام میگردد. در یک تقسیم بندی ، مناطق پدافندی به سه منطقه تقسیم میشوند: 1- منطقه پدافندی درجه یک ، منطقهای است که تمامی اجزاء ساختاردفاعی ( شامل پدافند هوایی زمین پایه و هواپایه و در صورت وجود ، دریا پایه ) آتش به اختیار بوده و کلیه جنگ افزارها و سامانههای پدافندی اختیار کامل شلیک به هر وسیله پرندهای را در آسمان دارند. محدوده منطقه پدافندی درجه یک ، معمولاً در نزدیکی مراکز حساس و استراتژیک تعیین میگردد. 2- منطقه پدافندی درجه دو ، منطقهای است که دارای کریدورهای پروازی ویژه ای بوده ، و در آن مسیرهای خاصی، تعیین شده است که هر وسیله پرنده ای که بخواهد از آتش جنگ افزارها و سامانههای پدافندی در این منطقه در امان باشد ، می بایست با هماهنگی قبلی وارد این منطقه شده و حدود مشخص کریدورهای تقرب را رعایت کند. 3-منطقه پدافندی درجه سه ، منطقهای است که در آن به تمامی جنگ افزارها و سامانههای پدافندی فرمان آتش بس داده شده است، و دستور شلیک تنها از سوی مراجع بالاتر و برای اهدافی که به عنوان «دشمن» شناسایی شدهاند صادر میشود. در عین حال ، منطقه پدافندی درجه ۳ حق دفاع از خود را دارد و میتواند به سوی هواپیمایی که از متخاصم بودنش اطمینان حاصل شده، آتش بگشاید. با این مقدمه کوتاه ، و این توضیح که در انجمن ، حداقل دو تاپیک به این موضوع پرداخته است ، در این مجال ، سعی براین شده است که به شکل عمیق تری ، نخستین سامانه دفاع موشکی ارتش اتحاد شوروی ، مورد بررسی موشکافانه قرار گیرد . علاوه براین ، مجموعه ای شامل 100 تصویر از جزییات سامانه پدافند هوایی سام-یک فراهم آورده شده است که بتدریج تقدیم خواهد شد . پیش زمینه ، عملیات رویای بزرگ: با بمباران اتمی دو شهر امپراتوری آفتاب تابان در سال 1945 ، عصر وحشت هسته ای آغاز شد و علی الظاهر ، ایالات متحده بعنوان تنها دارنده این جنگ افزار مهیب ، در مقام ابرقدرت نظامی برآمده از جنگ جهانی دوم قرار گرفت . با این حال ، سردمدار آتی بلوک غرب ، در این زمینه تنها کشور بشمار نمی آمد . در پشت پرده سالهایی که دو ابرقدرت آینده ، برای شکست نازیسم ، روابط تنگاتنگی با یکدیگر داشتند ، موارد متعددی از آنچه که بعدها " جاسوسی صنعتی" نام گرفت ، به ثبت رسید که بیشتر این موارد ثبت شده ، براساس آینده نگری روسها به منظور همگام شدن با پیشرفتهای فناورانه غرب ، بویژه در حوزه نظامی بوقوع پیوست . یکی از این موارد ، که بطور مستقیم با آنچه استالین " راه حل نهایی" به سبک روسی نام نهاد ، ارتباط داشت ، گزارش های اطلاعاتی رسیده از ایالات متحده در بازه زمانی 1943 تا 1946 بشمار می رفت که شامل مقادیر زیادی اطلاعات علمی مورد نیاز برای ساخت سلاح های هسته ای بود . فیزیکدان مشهور روسی ، " کورچاتوف " ، بعنوان فرد مسئول در پروژه ساخت بمب اتمی اتحاد شوروی ، زمانی که پی برد ، ارتش ایالات متحده ، یک بمب اتمی را با موفقیت آزمایش نموده است ، تصمیم گرفت تمامی مراحل آزمایش شده در این کشور را تقلید کند . البته وی در زمینه ساخت نخستین جنگ افزار اتمی اتحاد شوروی ، ایده های جدیدی نیز داشت ، با این حال ، زمانی که " رییس " خواستار تکمیل بمب در کوتاهترین زمان ممکن شد ، طرح خود را رها نمود و تصمیم گرفت تا همان بمب آمریکایی را دوباره بسازد . در نتیجه این تلاش ها ، نخستین بمب اتمی روسها در 29 اوت 1949 ، با موفقیت آزمایش شد و تاثیر این انفجار آنچنان بود که استالین در مراسم تقدیر از دانشمندان این پروژه چنین گفت : " اگر یکسال و نیم دیر کرده بودیم ، احتمال داشت ، آنها این بمب را روی ما آزمایش کنند " دوسال بعد ، یعنی در سال 1951 ، روسها بمبی را طراحی کردند که دوبرابر بمب نخست ، قدرت داشت ،ولی بلحاظ حجم و وزن ، ازبمب اول ، کوچکتر بود و این مساله برای استالین بسیار پراهمیت بشمار می رفت ، چرا که وی ، کشورش را برای طرح عظیم و خونینش آماده می کرد . در چنین شرایطی و قبل از ایجاد آمادگی کامل برای شروع جنگ جدید ، استالین به "بریا" دستور داد تا دفاع موشکی مسکو بسرعت تکمیل شود . در اواخر دهه 40 میلادی ، براساس دستور مستقیم ستاد ارتش شوروی ، تصمیم گرفته شد تا در اطراف شهر مسکو استحکامات پدافند هوایی ویژه ای مجهز به آتشبارهای پدافند هوایی موشکی ساخته شود تا هر پرنده متخاصمی که بسوی پایتخت اتحاد شوروی در پرواز بود را سرنگون نماید . دورینگ عظیم بتونی ساخته شد و تاسیسات پدافند موشکی در فواصل منظم در اطراف آنها نصب گردید . اگر چه روند کار بسیار کند بود ، با این حال ، سرانجام کار به نتیجه رسید و سیستم شروع به کار نمود . استالین می دانست که بزودی ، مسکو ، از پشت صفی از راکتها که به مانند نرده ای ، شهر را احاطه نموده بود ، به غرب خواهد نگریست . ظهور راکتهای هدایت شونده پدافند هوایی در اتحاد شوروی : سالهای دهه سی میلادی ، دوران نخستین تلاش ها برای طراحی و تولید راکتهای پدافند هوایی در صنایع نظامی اتحاد شوروی بود ، اما پایان یافتن جنگ جهانی دوم ، ورود به عصر جت و دستیابی ارتش شوروی به فناوری نظامی آلمان ، بویژه پروژه هایی نظیر HS-117 و مهم تر از آن ، مهندسین درگیر در این آزمایشات ، توسعه موشکهای پدافند هوایی (SAM) را رونق دوباره ای بخشید. بنابراین دفتر طراحی تجربی لاوچکین با هدف پاسخگویی به تهدید بمب افکن های ارتفاع بالا ، طراحی یک موشک پدافند هوایی هدایت شونده را آغاز نمود . نخستین طرح ، براساس الگوی نامگذاری روسی ، R-101E نامگذاری شد که بدلایل فنی متوقف گردید ، ولی بدلیل نیاز شدید استالین برای افزایش استحکام دیواره دفاعی مسکو ، پروژه دیگری برای تجهیز یگان پدافند هوایی ارتش اتحاد شوروی ، به یک موشک هدایت شونده ، تعریف و برای طراحی و ساخت ، در دستور کار دفتر طراحی فوق الذکر قرار گرفت . براساس مدارک منتشر شده از سوی آرشیو رسمی ارتش روسیه ، محصول تولید شده ، وی-300 ( برکوت) ، نام گرفت که یک موشک تک مرحله ای سوخت مایع بشمار می رفت که کار توسعه آن ، از اوایل دهه پنجاه میلادی(1952) آغاز و نخستین آتشبار آن در سال 1953 تولید و در سال 1956 وارد چرخه عملیاتی گردید . تا سال 1958 از این سیستم پدافند هوایی بیشتر از 3200 پرتابگر تولید و در حلقه پدافندی مسکو به کار گرفته شد . نمونه نهایی سام-1 که بلحاظ اندازه از موشک زمین به هوای R-101E بزرگتر و کارآمد تر می نمود ، درحقیقت نمونه ای برگرفته از طرح آلمانی واسر فال بحساب می آمد ، با این حال بدلیل شرایط حساس آن روزها ، دستور تولید آن صادر و تا سالهای آغازین دهه شصت میلادی ، به صورت سیستماتیک، مورد ارتقاء های گوناگون قرار گرفت . نمونه LA205/207 LA207 A LA217 A LA217M/ LA218 LA.217MA. MAM /LA.219 ساختار استقرار هر سایت موشکی به شکل "جناغی" بود و بصورت گروه های شش تایی مستقر می گردید. مجموعه یک آتشبار سام-1 ، شامل یکدستگاه رادار پیش اخطار P-14 بابرد 600 کیلومتر ( کد ناتو: تال کینگ) و رادار مراقبت باند E/F با شناسه R-113 و برد 300 کیلومتر ( کد ناتو : گِیج) می شد که علاوه بر رادارهای فوق ، یک رادار ردگیری مرکزی ( کد ناتو : یو.یو) ، یک رادار ارتفاع یاب PRV-9 و شش پرتابگر موشک ، یک هنگ پدافند هوایی را تشکیل می دادند . رادار پیش اخطار P-14 تال کینگ رادار ارتفاع یاب PRV-9 نکته جالب در ارتباط با این سامانه ، رادار باند E/F آن بشمار می رفت ، چرا که این رادار با داشتن شش آنتن چرخان و بکارگیری پرتوهای جهشدار (FLAPPING BEAM) قادر بود ، 24 تا 30هدف را بطور همزمان ردگیری و در یک لحظه ، 2 تا 3 موشک را بسوی یک هدف هدایت کند . آژانس اطلاعات دفاعی ارتش ایالات متحده (DIA) در سال 1984 ، گزارش نمود که تا پایان همان سال ، 3000 پرتابگر سام- یک هنوز عملیاتی بوده و این تعداد تا سال 1994 ، به چند صد دستگاه کاهش خواهد یافت . همزمان با طراحی زیرمجموعه های این سامانه دفاع هوایی و در اواخر سال 1950 ، دفتر طراحی OKB-2 ایسایف ، طراحی یک پیشرانه با تراست 9 تن را برای بکارگیری در این موشک آغاز نمود . این پیشرانه در حقیقت ، براساس نمونه پیشرانه R-101B-3600 با چهار خروجی که خود نیز برگرفته از نمونه R-101 بود ، طراحی گردید . این پیشرانه برای نخستین بار در موشک V-300/LA25 استفاده شد و تنها تفاوت نمونه 3600 با پیشرانه قبلی ، تقویت سازه های پیشرانه و متفاوت بودن خطوط سوخت رسانی بشمار می رفت . با خارج شدن این موشکها از چرخه رزمی و براساس آخرین نمونه طراحی شده که با شناسه LA217MA شناخته می شود ، حداقل 5 نمونه دیگر برای اهداف آزمایشی با عناوین ذیل مورد استفاده قرارگرفت . (1965-1970)KUNITSA (SOBOL (1970-1975 (BELKA (1975-1988 (ZVEZDA (1988-1993 (STRIZH (1994 (BELKA (1975-1988 (STRIZH (1994 پس از مرگ استالین به سال 1953 ، در مجموعه آتشبار سام-1 تغییراتی داده شد و نمونه ارتقاء یافته آن بصورت مجموعه هایی چند تایی در اطراف لنینگراد نیز نصب گردید . موشک پدافند هوایی سام-1 ،(گیلد) بعنوان نخستین موشک هدایت شونده زمین به هوای روسی ، در رژه نظامی میدان سرخ مسکو به سال 1960 به نمایش گذاشته شد . بلحاظ ظاهری ، چهار بالک صلیبی واقع در بخش جلوی بدنه ، این موشک را از نمونه بعدی ، یعنی سام-2 متمایز می ساخت . پیشینه عملیاتی : براساس منابع منتشر شده از سوی ارتش ایالات متحده ، در شب 24 اکتبر 1952 ، زمانی که یکفروند بمب افکن B-29 در حال پرواز برفراز ناحیه ای موسوم به آنتانگ سمی جو ، بود ، برای نخستین بار با شلیک این آتشبار روبرو گردید . با این وجود ، بدلیل ارتفاع پروازی این پرنده ( ارتفاع 6700 متری ) و استفاده از سیستم ضد ضد عمل الکترونیک (ECCM) ، موشکهای شلیک شده نتوانستند آسیبی به پرنده آمریکایی وارد کنند . بمب افکن بی-29 سوپر فورترس دومین برخورد در 29 و 30 مارس 1952 روی داد و در جریان این حادثه ، یکفروند بمب افکن B-50 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده که درحال اجرای یک ماموریت عادی شبانه برفراز آسمان بندر دایرن بود ، شلیک چهار تیر موشک ضد هوایی ناشناس را به ایستگاه های کنترل زمینی گزارش داد که همگی به خطا رفتند . بویینگ B-50 لاکهید یو-2 بنابه برخی گزارش ها ، از این موشک برعلیه پرنده های بلندپرواز یو-2 ، که در یک بازه زمانی پنج ساله ، از 20 ژوئن 1956 تا یکم ماه مه 1960 بر فراز اتحاد شوروی پروازهای شناسایی را اجرا می نمودند ، استفاده شد ، ولی ظاهرا" موفقیت چندانی برای آنها ثبت نگردید. مشخصات موشک : طول :12 متر قطر: 71 سانتی متر پهنای بال : 270 سانتی متر وزن: 3500 کیلوگرم نوع پیشران : سوخت مایع حداکثر سرعت : 2.5 ماخ حداکثر ارتفاع پروازی : 20 کیلومتر حداکثربرد: 32 تا 40 کیلومتر تراست : 14000 کیلوگرم فیوز: مجاورتی / رادیویی مجموعه تصویری از آتشبار سام-یک " گیلد" در ادامه تاپیک ارائه خواهد شد . این مجموعه ، شامل جزییات جالبی از ریزسامانه های موشک و همچنین سامانه های پشتیبانی و هدایت خواهد بود . منابع : 1- استالین - راژینسکی ، ادوارد . نشر اطلاعات -1380 2- اصلانی ، یعقوب ، راکتها و موشکهای استراتژیک ، جلد ششم ، موشکهای سطح به هوا 3- صنایع هوایی ، سال دوازدهم ، شماره 138 4- http://www.b14643.de 5- ویکی نویسنده ، مترجم و گرد آورنده : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9 Military.ir Copyright :rose: :rose: تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است. :rose: :rose: