برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      69

    • تعداد محتوا

      9,527


  2. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      45

    • تعداد محتوا

      5,269


  3. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      40

    • تعداد محتوا

      1,031


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      3,109



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 24 مهر 1399 در همه مناطق

  1. 22 پسندیده شده
    واژه آزادسازی توسط آذربایجان یا اشغال توسط ارمنستان کلا اشتباه در حق قره باغ. مگه قره باغ از ابتدا جز جمهوری باکو بود که حالا بخواد آزاد بشه. قره باغ خودش یک جمهوری خود مختار و حاکمیت سوا از قدرت ارمنستان داره. و با هم پرسی قبل جنگ و صد البته قبل تثبیت دو قدرت اعلام موضع کرده. اکثریت جمعیت هم که از ابتدا اعلام شده و تایید شده که با کی بوده. دولت باکو ۳۰ ساله که قدرت رو در آران در دست گرفته و این در حالی که ارمنستان تاریخ هزاران ساله داره. و از ابتدا در این منطقه حضور داشته. کسی این جنگ رو نه جنگ مذهبی جا باید بزنه نه جنگ نژادی. این جنگ فقط رویا پردازی های یک نفر در آنکاراست که با سو استفاده صهیونیست ها همراه شده. خطر تروریست سلفی آنقدر آذربایجان ایران رو تهدید میکنه. که روزی میرسه مردم این شهر ها آرزو کنند که به یک کوه اطراف جهت تفریح بروند. حوادث سوریه رو مجدد یاداوری میکنم. که تجمع تروریست ها در روز های قبل شروع جنگ در مرز های سوریه وضعیتی مشابه با الان ایران داشت
  2. 18 پسندیده شده
    به نام خدا کمندی نو برای شکار کرکس ها در روزهایی که سیل اخبار جنگ قره باغ جاری بود یک رونمایی مهم صورت گرفت که به آن کمتر پرداخته شد. همانطور که در بنر می بینید صحبت از سامانه کمند زمین پایه شده است. کمند همان گاتلینگ ۶ لول ۳۰ میلیمتری است که در ایران به اسم فتح شناخته می شود. فتح (AK630) در سال های اخیر بر روی برخی از شناور های ایران نصب شده بود. علاوه بر این سامانه کمند به رادار باند X با توان کاوش ۳۶۰ درجه تجهیز شده که توان کشف اهداف کروز تا برد ۴ کیلومتر را دارد. همچنین این سامانه قابلیت رهگیری در حین جستجو ۵۰ هدف و رهگیری دقیق چهار هدف همزمان و توان درگیری اطمینان پذیر با دو هدف را دارد. که برای کار کرد هم زمان موشک و توپ ضروری است. بخشی از سامانه های الکتراپتیک نسخه دریاپایه که قابلیت استفاده در نسخه زمین پایه را دارد. پیشبینی ساخت نسخه هایی با برد رهگیری بیش از ۷۰ کیلومتر در ایران قابل پیشبینی و مشهود است. موشک آذرخش بر پایه سایدوایندر ساخته شده است. در گذشته نسخه ضد تانک این موشک هم برای بالگرد های ایران ساخته شده بود. سایدوایندر در نسخه زمین پایه دارای برد ۴ کیومتر است و با توجه به تغییرات احتمالی میتوان برد بیشتری را برای آن متصور بود. اما حالا چرا ایران با وجود سامانه هایی چون سپر و عقاب روی آورده به این سامانه!؟ به نظر قصد بر این است که این سلاح بصورت خیلی خاص برای مقرهای بسیار استراتژیک یا پایگاه ها در آخرین سپر دفاعی استفاده شود. و چه بسا با توجه به عملکرد دو گانه موشک آذرخش از آن بعنوان پدافند همراه یگان های زمینی برای نابودی بخشی از مهمات سبک و بمب ها و پرتابه های مهاجم استفاده شود. در کاربرد دریایی اضافه شدن موشک آذرخش میتوان کمک شایانی به استفاده از کمند در قایق های موشک انداز همچون پیکان و سپر و ...کند. حال سوال این است که آیا کمند راه سی و سی رم را خواهد رفت؟!
  3. 11 پسندیده شده
    یک نکته ای در رابطه با تلفات بالای نیروهای ارمنی که توسط بیرقدارها هدف قرار میگیرند جدای از توجیه نشدن (اون هم بعد از ده روز از جنگ و دیدن تاثیر بیرقدار ) از شکل ندادن تجمعات، عدم اطلاع از حضور پهپاد هست.* در این مورد ارتباطات و پوشش راداری مرکزی میتونه کارگشا باشه ولی فرض بگیریم این امکان نیست و واحدهای مهم و مستقلی در خطوط نبرد هستند که مجهز به پدافند هم نیستند. اینجا به نظر نقش رادارهای متحرکی چون کاشف-99 با برد 12 کیلومتر ( فعلا بیرقدار ها در برد 8 کیلومتری امکان تهاجم دارند ) میتونه کمک کننده باشه برای هشدار به نیروها. اگر از نظر هزینه و تحرک قابل قبول باشه از اونجا که به نظر فعلا پدافند برد کوتاه مشکل داره در هدف قرار دادن بیرقدارها شیوه ارزانی است که بدون به خطر انداختن سامانه های پدافندی (تا رفع اشکلاتشون که دردشون چیه در برابر بیرقدار و امثالهم ) میتونه نیروها را از وجود خطر اگاه کنه و البته خودش هم راهی برای مصون موندن پیدا کنه. * چقدر به ارتش سوریه بد و بیره گفته شد در نبرد ادلب با اینکه اولین مواجهشون با بیرقدارها بود و به نسبت لیبی و قره باغ البته خطرنکاتر چون ترکیه از خاک خودش و با انبوه پرنده ها حمله میکرد با پشتیبانی توپخانه و البته همین جنگ باعث شد که ترکها وقتی افسانه پدافندهای بردکوتاه براشون تهی بودنش (تا حدی) اثبات شد جسورتر بشه در ادامه مداخلاتش در منطقه. از طرفی چقدر به اسراییل پوئن و امتیاز داده شد با زدن اون یکی دوتا پانتسیر در جنوب سوریه اون زمانی که هنوز بیرقدارها رخ نشون نداده بودند. همه فکر کردند شاخ فیل را شکونده که حالا میشه دید اون هم با داشتن انبوه پهپادهای مسلح و انتحاری و جنگنده ها و پرتابه های هوشمند و دورایستا و حتی تا حدی پنهان کار واقعا تا به حال کار شاقی نکرده در برابر چند پدافند غیرمرتبط و پراکنده و کم تعداد سوری ها. ( به نسبت ) - البته این مقدمه برای این نتیجه بود که در سوریه با این اوضاع واقعا هر نوع پدافندی کاشته بشه ( با توجه به توان به هر حال محدود سوریه و متحدینش و توان فوق العاده طرف مقابل در پهپاد و پرتابه های دورایستا) به نظر نمیرسه فایده چندانی داشته باشه. تصمیم گرفته بشه حذف کردنش کار سختی نیست. برای همین فعلا بهترین کار همون تقویت سیستم تهاجمی موشک/پهپاد پایه هست. ( حتی برای بازدارندگی هم به نظر از پدافند با این وضعیت کاراتره)
  4. 7 پسندیده شده
    ترکیه یک کاروان بسیار بزرگ و سنگین را روانه جنوب ادلب کرده باز احتمالا جنوب اتوبان ام-4 . با اون حجم از توپخانه و تانک و زرهی که داشتند منتقل میکردند این اردوغان اشغالگر ( تو ماجرای قره باغ تمام شعار و لفاظی ها و جیغهاش سر اینه که ما داریم مناطق اشغالی آذربایجان را آزاد میکنم و خیلی ریلکس و وقیح و با دروغگویی تام و تمام نه تنها بخشهای زیادی از سوریه را اشغال کرده رسما بلکه خیز برداشته برای اشغال تدریجی بخشهایی از شمال عراق و مناطق عمقی تر سوریه ) این کاروانی که دیده میشه به همراه انبوه کاروانهای قبلی یا برای شروع حمله ای است به پشتوانه اعتماد بنفس های! اخیرش یا حداقل برای اینکه اشغال* ادلب و مناطق شمالی سوریه را دائمی کنه برای همیشه و اجازه بده با عدم آزادسازی مشمول مرور زمان بشند و مثل جولان اشغالی الحاق کنه در آینده ای که خب مشخصا ترکیه با این روند اقتصادیش قدرت بسیار بیشتری هم خواهد داشت. * هیچ چیز مثل دورویی منافقانه اردوغان بد نیست. حتی حاکمان سعودی تکلیفشون روشن هست و چیزی که هستند را مینمایند! ولی اردوغان نفاق به شدت پیچیده و عمیقی داره. یک نفاق آمیخته به تعصب ریشه دار و خودشیفتگی دیوانه وار که یک نمونه بروزش ویران کردن کشوری بود به اسم سوریه و به تنهایی غول داعش و النصره را از چراغ بیرون آوردن و پرورش دادن ( یک فقره فقط نقش ترکیش ایرلاین در پرورش و تجمیع النصره و داعش از تمام جهان در سوریه بررسی بیطرفانه بشه اگر اسناد روزی فاش بشند نشون میده چه کار عظیمی(!) صورت داده.
  5. 4 پسندیده شده
    بسمه تعالی مقدمه نگارنده متن ذیل از دیدگاه راهبردی به مسئله قره باغ و احتمالات و پیامد های مربوط به آینده منطقه نگاشته است. هر جنگی در هر منطقه از دنیا بدون حمایت و عزم ملی یا مردمی که در حال جنگ هستند محکوم به شکست خواهد بود. از این رو جنگ در قره باغ امری بسیار وابسته به مسائل جمعیتی و افکار عمومی ست و از برای آن انجام میشود. مسئله فتح سرزمینی جنگ های فتح سرزمینی به سبک دوره فئودالی مدتهاست منسوخ شده، سازمان ملل و جوامع بین المللی بسختی با تغییرات در مرزها از طریق حملات نظامی کنار می آیند. پذیرفتن تغییر مرزهای کشورها از طریق تهاجم نظامی امریست که میتواند عواقب متقابلی برای کشورهایی که آن تغییرات را میپذیرند داشته باشد، این عواقب از تروریسم گرفته تا رفتن این پذیرش به حافظه تاریخی جهانی وبدل شدن به عرفی که امکان رخداد مجدد برای همان کشور پذیرنده نیز بوجود می آورد. صرف نظر از اینکه حق و باطل تاریخی این منازعات مرزی چگونه باشد، برنده منازعه، بعد از پیروزی باید هزینه های بسیاری در عرصه روابط بین الملل برای جلب افکار عمومی، سیاستمداران کشورهای مختلف جهت پذیرش رسمی مرزهای جدید پرداخت کند، علی الخصوص به اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل و شاید واکنش این اعضا در پذیرش این مرز جدید آنقدر طولانی شود که فرصت واکنش متقابل و بروز جنگی دیگر را رقم بزند. راهبرد نظامی جاری آذربایجان در قره باغ شیوه های رزمی طرفین این درگیری هرچه باشد از قواعدی قابل شمارش پیروی خواهد کرد، نه از آن جهت که بسادگی قابل پیش بینی هستند، بلکه تجربیات تاریخی زیادی نسبت به چنین درگیری هایی وجود دارد. از نظر جمعیت شناختی منطقه ناگورنوقره باغ جمعیت ساکنی عمدتا ارمنی تبار دارد، آذری ها بدون حمایت افکار عمومی ساکن در منطقه و پشتیبانی مردمی قادر پیشروی نخواهند بود، حتی در صورت پیشروی موفقیت آمیز قادر به حفظ سرزمین های فتح شده نخواهند شد. بنابراین بدیهی است که ترکیب جمعیتی منطقه ابتدا تغییر کند و این امر نه به یکباره امکانپذیر است و نه در یک نبرد کوتاه مدت. بلکه جنگی طولانی مدت، همراه با زیرآتش گرفتن مستقیم شهرها، کشتار ارمنی ها و مهاجرت دادن اجباری جمعیت ساکن در این مناطق میتواند راهبرد انتخابی طرف آذری باشد و این شکل از درگیری پیوسته و همراه با سکونت دادن آذری ها در منطقه ادامه پیدا کند تا ترکیب جمعیتی از ارمنی به آذری و ترک تغییر کند، تا در یک نبرد قاطع احتمالی بسیار بزرگ شرایط برای اشغال دایم فراهم شود و یا دست کم از طریق یک روند دمکراتیک مثلا رای گیری و تعیین سرنوشت از سوی ساکنان به نفع دولت باکو تغییرات مورد نظر آن دولت بدست آید. روشهای مورد بحث در بالا پیشتر از سوی اسراییل به کار گرفته شده اند، سبقه تاریخی طولانی دارند تا جایی که ماکیاوولی در شهریار به صراحت در مورد مهاجرت اجباری و تغییر جمعیت سرزمینی توسط حکام سخن رانده است. و شاید بتوان دلیل نزدیکی آذربایجان به اسراییل در گرفتن تجهیزات نظامی و مشاوره در خصوص بازسازی ارتش خود را در سطور بالا یافت. راهبرد دفاعی ارمنستان در برابر تهاجم آذربایجان تاکنون آنچه آذربایجان نشان داده، اتکا به تاکتیک سنتی رزمی در مناطق کوهستانی، نظیر استقرار توپخانه، ورود به شهرها، استفاده از موشک های کوتاه و میانبرد و همچنین داد و فریاد پروپگاندای خویش در سراسر دنیا پیرامون حقانیت و نبرد علیه تروریسم آذربایجانی ست، چنین سیاستی بدلیل وجود پایگاه جمعیتی در آرتساخ(قره باغ) و مورد تهاجم قرار گرفتن امری بدیهی است. ارمنستان با سرعت بسیار به سمت مظلوم نمایی وشکست پذیری احتمالی و نیاز به کمک پیش میرود. چنین وضعیتی به ارمنستان کمک میکند تا به جلب کمک های بین المللی از دولت های نسبتا ثروتمند مسیحی بپردازد، همچنین با توجه به در اختیار داشتن مناطق مورد مناقشه، به تحریک فشارهای بین المللی به سمت آذربایجان در جهت پایان جنگ بپردازد. تدریج گرایی منطقی در هیچ جنگی نمیتوان نتایج را از ابتدا به دقت بر شمرد، گفته اند آنچه در مورد آینده میتوان با دقت گفت، عدم پیشبینی درست آن است. اما بر اساس شواهد، تجربیات و دانش های موجود و نسبت به گذشته تمرین های نظامی آذربایجان و خریدهای نظامی های دو کشور؛ از دید نگارنده، پیش بینی میشود جنگی میان مدت و سپس یک نبرد تعیین کننده راهبرد آغازین جمهوری آذربایجان بوده باشد، گرچه ممکن است هیچ وقت چنین رخدادی به حقیقت نپیوندد. ولیکن، این یک الزام برای داشتن یک تفسیر راهبردی منطقی درآغاز جنگ است، گرچه یک گرند استراتژی(راهبرد فراگیر) محسوب نمیشود. هر راهبردی برای ورود به هر درگیری نیازمند راهبردی برای ادامه خروج از آن نیز خواهد بود. راهبردهایی که در ادامه اتخاذ میشود آنهایی هستند که در جبهه های نبرد آموخته میشوند، و جملگی خرده راهبردهایی هستند که ظهور کرده و دور از مسیر اصلی و هدف کلی نیستند. در موقعیت کنونی بدین دلیل که تشدیدگر این نبرد در این مقطع جمهوری آذربایجان است، این کشور ابتکار عمل را در اختیار دارد و تدریجا ارمنستان خود را در برابر ابتکارهای آذربایجان واکنش گر میبینید، آذربایجان تصمیم گیرنده اصلی در پایان دادن به نبرد یا تغییر شکل ماهیت جنگ خواهد بود. نیازمندی به راهبردی برای خروج و پایان دادن به جنگ در ابتدا، بدلایل پیشگری از ورود به جنگ دایمی، فرسایشی و یا بیرون کشیدن از درگیری در زمان مناسب طرح میشود، سپس در ادامه بر اساس موفقیت ها یا شکست هایی که کسب میشود تحت اثرات جبهه ها و افکار عمومی تغییر خواهد کرد. بنابراین بزرگترین رکن اصلی جبهه دو طرف نه روی زمین بلکه در رسانه ها و پروپگاندای جهانی آنان است. این موفقیت ها در پروپگاندای طرفین است که جنگ را به پیش خواهد برد و حتی سطح بروز خشونت ها و یا اقدام علیه اشغال سرزمینی و حتی میزان زیر آتش گرفتن پایتخت های یکدیگر تنظیم خواهد کرد. پیشبینی نسبت به رویه های آینده درگیری در قره باغ: آذربایجان در جبهه جنوبی پیشروی خوبی صورت داده است اما نکات زیر حائز اهمیت است؛ - همانطور که عرض شد، برای آذربایجان در مناطقی که پشتیبانی جمعیتی ندارد امکان پیشروی موفق بسختی ممکن است و در صورت پیشروی امکان حفظ و بهره برداری از پیشروی پیچیده تر خواهد بود. بنابراین انتخاب پیشروی از جنوب از این جهت منطقی است که ؛ o ممکن است بخواهد خود را با حمله سریع به نخجوان برساند، به دو دلیل 1- تکمیل اتصال سرزمینی 2-جلوگیری از ورود ارمنستان به نخجوان در برابر یک سناریوی پاسخ احتمالی به تهاجمات در غره باق. o این نکته حائز اهمیت است که در شمال ایران آذریها و ترک ها درصد تجمعی بیشتری نسبت به آذریهایی منطقه غره باق وجود دارد. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارتش آذربایجان و ترکیه از طریق منطقه نخجوان بصورت مستقیم یا غیر مستقیم در منطقه به یکدیگر دست بدهند.(پشتیبانی هوایی ترک، پیاده نظام هایی شامل نیرومخصوص ترک در لباس تروریست های پانترک و نوعثمانی، و ارتش آذربایجان از شرق) o امکان تهاجم سریع در مناطق کوهستانی بسادگی میسر نیست و تنها با سرعت بالا از طریق عبور از مسیر رودخانه ارس ممکن است،با توجه به این امر، روستاهای مرزی ایران مانند عاشقلو، اوزان، کرانلو و ... در معرض تهدید تهاجم آذریها و احتمال پاسخ ارمنی ها در آن مناطق هستند o در صورت وقوع شورش های ساختگی و بحران کمبود منابع و تظاهرات، شرایط برای نفوذ نیروهای اطلاعاتی امنیتی هر سه کشور ترکیه، آذربایجان و ارمنستان جهت بهره برداری از آشوب ممکن است. و در ادامه پاسخ ایران در سرکوب تظاهرات و یا شورش، عواقبی نظیر نفوذ و دخالت بیگانه در حتی کوتاه هم خواهد داشت. o آنچه فضای بحران برای ورود به نبردهای چریکی و شورشهای اجتماعی تقویت میکند، آن است که دو کشور بزودی بسیاری از تسلیحات زرهی خود را از دست میدهند، سازمان نیروهای مسلح این کشورها اقدام به جذب نیروی مردمی خواهد کرد. این امر سبب میشود تا ارتش های منظم تبدیل به ارتش های پراکنده با ابعاد بالای استفاده از نیروی شبه نظامی شوند و به تجهیزات شبه نظامیان نظیر وانت های مسلح، موشک های دوشپرتاب و ضد تانک قابل حمل توسط نفر روی بیاورند. o وضعیت جنگ با استفاده از شبه نظامیان، سبب میشود تا حجم انبوهی از تجهیزات انفرادی جنگی وارد مناطق شمالی کشورمان شود. o جنگ با استفاده از شبه نظامیان نیز به تلاش های وسیعی از عملیات روانی و پروپگاندای سیاسی نیازمند است. o در میان مدت ممکن است جمیع موارد فوق ایران را وادار به ورود به یک جنگ هیبریدی با محوریت ترکیه و آذربایجان کند. اقدامات پیشنهادی در بخش تاکتیکی و سیاستگذاری برای ایران: در بخش تاکتیکی: اجرای مانور ترکیبی. - اقدام به اجرای سریع مانور ضد چریکی و ضد شورشی در مناطق مرزی کشور به سبک زیر؛ o تمرین استقرار و حرکت به سمت پاکتی از 5 تا 10 روستای مرزی در یک مسیر، به شکلی که چند تیم متحرک، به روستاهای در مناطق مرزی در بخش بندی های جغرافیایی مشخص وارد میشوند، و استقرار تیم های ثابت را امکان سنجی و مدیریت میکنند؛ 1- تیم های متحرک در دو بخش ابتدا بدون ظاهر نظامی به سپس به قصد تمرین تامین نظامی و سپس بصورت کاملا نظامی به قصد فراهم آوری امکان استقرار تیم های ثابت با تجهیزات وارد مناطق روستایی میشوند، با جمعیت پل ارتباطی ایجاد میکنند، و به ترتیب متوالی پس از استقرار تیم های ثابت به قصد روستای بعدی خارج میشوند. 2- سپس تیم های ثابت با استقرار تجهیزات بیمارستانی، امدادی، هلال احمر و کمک به مناطق روستایی وارد میشوند، در مدت زمان مشخص فعالیت های ارتباطات انسانی و اجتماعی را تمرین کرده و منتظر ورود دوم تیم های متحرک در تاریخ مقرر میشوند. 3- سپس تیم های متحرک دیگری به ترتیبی موازی به قصد کمک به جمع آوری تجهیزات ثابت وارد میشوند. و در پایان مانور اسکرت را تا فاصله ایمن را تمرین میکنند. دلایل اجرای مانور تاکتیکی فوق؛ - جدایی طلبها، شبه نظامیان، چریک ها و ارتش های دارای ابعاد هیبریدی که قادرند از طریق اجرای عملیات روانی، پروپگاندای سیاسی و پشتیبانی مالی در کنار ارتش های منظم خود اجرای طرح عملیاتی ترکیبی کنند، ابتدا با نفوذ، سپس ایجاد پل های ارتباطی و پس از آن شروع در نا امن کردن محیط های روستایی، اقدام به ایجاد معضلات روانی کرده، و در ادامه از ساکنان عدم همکاری با دولت مرکزی را طلب خواهند، ابتدا با تحریک و سپس با تهدید. در فضای ناامنی مردم روستایی از همکاری اطلاعاتی و امنیتی با دولت های مرکزی پرهیز میکنند و حتی ممکن است جذب این گروه ها شوند، مگر در شرایطی که احساس کنند فضای ایمن و قدرت غالبی توسط دولت مرکزی قادر به حمایت از آنان یا نابود سازی تحرکات ضد دولتی ست. - از طرفی دیگر در صورت بروز خشونت، و نفوذ بیگانه در مناطق مرزی ای که امروز نسبتا امن هستند، نیروی آموزش ندیده یا نیرویی که منطقه عملیاتی خود را تجربه نکرده باشد، بسختی میتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و قادر نخواهد بود اقدامی که در شرایط عادی تمرین نشده است را در شرایط حاد بحران به اجرا بگذارد. - آن بخش از جریانهای فکری که در مناطق روستایی مرزی و در معرض تهدیدات مختلف امنیتی هستند، در صورتی که با هسته های خفته عملیاتی چریک های دشمن سمپاتی و هماهنگی برای روز شورش داشته باشند(آنچه در شهرهای عراق مانند رمادی، موصل و تکریت اتفاق افتاد) بسرعت دچار خطا، واکنش و یا تغییر نقشه خواهند شد، و در نتیجه اجرای این مانور این اقدامات قابل ردیابی خواهند بود. - بنیاد عملیات هیبریدی مرزی ضد کشور، از طریق کشتار و تروربه نام حکومت (مانند اقدام چریک های فدایی خلق در کردستان علیه پادگان های ارتش) و سپس ایجاد هسته های مقاومت علیه دولتها انجام میگیرد، جذب نیرو تنها در صورت خلاء قدرت و واکنش نابهنگام دولت مرکزی ممکن است، و از طرفی در صورت اقدام تند، سلطه آمیز و نابخردانه نیروهای نظامی دولتی، اوضاع از کنترل خارج و یا تشدید میشود.(مانند اقدامات دیر هنگام بشار اسد در شمال و غرب سوریه) - ولیکن این اقدام تند و سلطه آمیز برای هسته های نفوذی تا حدودی لازم و رعب آور است و محاسبات شانس، بخصوص بهره برداری از نفوذ های پیشین یا پل ارتباطی برقرار شده قبلی آنها را پایین می آورد، بنابراین حضور پیشدستانه و ایمن سازی جهت ایجاد قوت قلب برای ساکنان و دادن اطمینان برای اجرای مجدد وسریع چنین پاسداری مرزی، سبقه ای برای تحکیم قدرت حاکمیت کشور در مناطق مرزی ایجاد خواهد و فرصت بهره برداری از متجاوزان به اقتدار کشور را خواهد گرفت. در بخش راهبردی؛ اگر مناقشه امروز آذربایجان – ارمنستان را به ابعاد نظامی و روانی تقسیم کنیم، باید گفت این رابطه 20-80 خواهد بود. اقدامات نظامی که به شکست منجر شوند عواقب وخیم سیاسی بسیاری خواهند داشت با این وجود آنچه روی زمین رخ میدهد سهم 20 درصدی از واقعیت های آینده خواهد شد، و داشتن یک فیلم 5 دقیقه از حضور در مناطق تحت سیطره رقیب در افکار عمومی اثری به مراتب بیشتر از خود نشان خواهد داد. دولت پاشینیان با استفاده از اعتراضات گسترده و اجرای شورش خیابانی به قدرت رسیده است و شکست در صحنه نظامی برای وی شکست در صحنه سیاست و افکار عمومی نیز خواهد بود، آنچه وی روی زمین و در مانور نظامی در برابر باکو انجام میدهد در عمل در حکم اجرای مانور سیاسی برای بقای وی نیز هست، از طرفی باکو نیز تفاوت چندانی ندارد، اگر دولت تک حزب و شبه پادشاهی علی اف نتواند در جبهه ها پیشروی مناسبی داشته باشد، در صحنه افکار عمومی نیز شکست و بی تفاوتی مردم نسبت به دولت مرکزی را تجربه خواهد کرد. اگر بخواهیم ملاک های اقتصادی و راهبردی فتح سرزمینی در قره باغ را در نظر بگیریم، آنچه پس از این جنگ به هر نحوی باقی بماند برتری خاصی از این دو منظر ایجاد نخواهد کرد. بنابراین جنگ در قره باق امری کاملا سیاسی و برای کسب افتخارات سیاسی انجام میشود تا مبنایی نظامی و یا اقتصادی داشته باشد. در حین و پس از این جنگ: ارمنستان: - پاشینیان به شکل فزاینده ای خود را پلیس ضد تروریسم، و ضد شورش و بنیاد گرایی اسلامی در منطقه قفقاز معرفی خواهد کرد. - وی خواهد توانست از کشورهای ثروتمند مسیحی و از طریق کلیساهای بسیار، سرمایه لازم در حد لازم برای ادامه جنگ را فراهم کند. و شاید این جنگ راهی برای ورود تفکرات اوانجلیستی به ارمنستان باز کند. - دولت ایروان در محاصره ترکیه و آذربایجان است و بشدت احساس ناامنی خواهد کرد، بنابراین به دنبال ایران و روسیه خواهد دوید، نیروی هوایی، موشکی و پدافندی خود را بشدت تقویت خواهد کرد. - هر دو کشور تسلیحات بسیار زیادی در بخش زمینی از دست داده اند و خواهند داد، تمایل برای جبران تجهیزات زرهی و تقاضا برای تجهیزات دورایستا و موشکی به شکل فزاینده ای بازار تسلیحاتی بزرگی در منطقه قفقاز ایجاد خواهد شد. هر دو کشور به سمت بومی سازی تسلیحات و تبدیل شدن به قدرت های موشکی پیش خواهند رفت، و این امر مزیت موشکی ایران را تحت تاثیر شدید قرار خواهد داد. - ایروان مزیت های ذاتی بزرگی از نظر اقتصادی ندارد، و اگر امنیت خود را از دست رفته ببیند بشدت با آسیب های اجتماعی فراوان روبرو خواهد شد بنابراین دولت پاشینیان هرکاری برای جلوگیری از این وضعیت خواهد کرد، منجمله اجاره دادن پایگاه های نظامی به آمریکا و ناتو، و قرارگیری بجای ترکیه امروز. چنین اقدامی سبب خواهد شد تا هم امنیت لازم را بدست آورد و هم به مکانی امن برای سرمایه گذاری خارجی بدل شود. چه بسا امروز آمریکا به دنبال تنبیه ترکیه و خروج از اینجرلیک و پیمان اجاره تسلیحات اتمی ست، و ممکن است به سمت ایروان روی بیاورد. ایروانی که دولت پاشینیان با تکیه بر شعارهای ضد روسی در آن به قدرت رسیده است. - این امر برای روسیه بسیار آسیب زا خواهد بود بخصوص با توجه به مشکلات با گرجستان، بنابراین روسیه اجازه نخواهد داد و این اجازه ندادن به معنای گسترش وسیع ارتباطات با ارمنستان و حضور پیوسته در آن است. از طرفی برای ایران هم معضلات فراوانی ایجاد خواهد کرد بخصوص اینکه اسراییل در آذربایجان نفوذ گسترده ای پیدا کرده و اگر ارمنستان نیز به سمت آمریکا متمایل شود، محوز ضد ایرانی اسراییل و آمریکا میدان صلح، جنگ و کلیه تحولات منطقه قفقاز تا سالهای بسیار خواهند بود. آذربایجان: - آذربایجان از توان کشورهای اسلامی نظیر پاکستان، تروریست های اسلامگرا در سراسر دنیا استفاده خواهد کرد، بنابراین به تجربه ترکیه در اداره و مجتمع کردن این چریک ها نیازمند است، تا جایی که ممکن است ادامه جنگ را مستقیما ترکیه اداره کند. - این کشور تا پایان جنگ حجم بالایی تسلیحات مصرف خواهد کرد، و پس از جنگ وارد یک تقابل سرد تسلیحاتی با ارمنستان خواهد شد. اگر ارمنستان قدرت هوایی خود را تقویت کند، آذربایجان در برابر قادر به چنین کاری نخواهد بود. - آذربایجان هم اکنون نیروی هوایی ضعیف و قدیمی دارد که نمیتواند آنچنان قدرت تهاجمی و عملیاتی کافیاز خود نشان دهد. بعید است روسها بخواهند آذری ها را در سطح راهبردی مانند نیروی هوایی در برابر ارمنی ها تقویت کنند، آنها قبلا به ارمنستان جنگنده های گرانقیمت و راهبردی سوخوی 30 فروخته اند و ارمنستان را مشتری خود کرده اند، کشورهای غربی نیز بعید به نظر میرسد که بخواهند به آذربایجان در برابر یک دولت مسیحی دیگر اسلحه بفروشند، با این وجود جنگنده های غربی نیز بسیار گرانقیمت تر از گونه های روسی هستند و بعید آذری ها از عهده تهیه آنها بر بیایند. - با توجه به دو مورد فوق به نظر میرسد که آذریها به دنبال تهیه تسلیحات موشکی زمین به زمین کوتاه و میانبرد به شکل وسیع و در قالب راه اندازی خط تولید بروند. آنها از ترکیه موشکهای کروز و بالستیک خریداری خواهند کرد. ایران: - سیاست ایران هر چه باشد، در معرض اقدامات پیچیده دو کشور برای ورود به درگیری یا حمایت از یک طرف خواهد بود، هم برای ارمنستان بسیار مفید است که ایران را جلب کند وهم برای آذربایجان، ایران دچار وضعیتی انتخابی میشود، با اینکه این انتخاب حتی در اندیشه بسیار دشوار، ایران باید از آن اجتناب کند. - نخبگان سیاسی آذربایجان و ترکیه به صراحت از چشم داشت خود به خاک ایران سخن میگویند، اما از نظر اقدام در حال حاضر در جایگاهی نیستند که بتوانند کاری از پیش ببرند مگر در صورت ضعف شدید سیاسی و خلاء قدرت در ایران. به همین دلیل ایران هم به جلوگیری از شکل گیری یک اتحاد ضد ایرانی با محوریت "ارتش تورک" که در صورت موفقیت آذربایجان میرود به یک ایدولوژی نظامی سیاسی غالب تبدیل شود، باید بسرعت اقدام کند. - ایران و ارمنستان میتوانند برای شکل گیری یک نیروی نظامی محدود جهت عملیات ضد تروریسم در مناطق مرزی مشارکت کنند. ویراست نشده است، اگر ایرادی دیدید تذکر بدین تا اصلاح کنم: نسخه فارسی تهیه شده برای میلیتاری http://www.military.ir/ نسخه انگلیسی :https://msai.ir/
  6. 3 پسندیده شده
    بخش دوم : ............... اگر چه این واقعه ، قابل توجه به نظر می رسید ، اما پشت این انتصاب داستانی وجود داشت که جالب توجه بود . هانس گودریان در بیشتر ایام سال 1942 به منظور کاهش فشار ناشی از مسئولیتهای رزمی که در قالب حمله قلبی نمود پیدا کرده بود ، در حال استراحت قرار داشت و با استفاده از هدیه سالروز تولد خود که در بهار سال 1942 به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار مارک از سوی پیشوا به وی اعطاء شده بود ، به املاک خود رسیدگی می نمود . نورمن گودا ( تاریخ نویس آمریکایی ) با جزییات قابل توجهی اثبات می کند که پس از مصادره املاکی در لهستان توسط ژنرال گودریان ، احترام وی نزد فرمانده کل جنگ به شکل غیر قابل توصیفی کاهش یافت ، با این وجود پرداختهای نقدی که اغلب چندین برابر دریافتی حقوق بازنشستگی یک افسر بازنشسته می بود ، در قالب هدیه تولد روندی معمول در رایش سوم بشمار می رفت . بدین ترتیب ، گودریان از اوت 1940 ماهیانه 2000 رایشمارک (بدون مالیات ) علاوه بر حقوق عادی ارتش دریافت می نمود . ضمن اینکه هدایای مجلل مشابهی نیز بطور گسترده برای افسران ارشد در نظر گرفته می شد که به اعتقاد گرهارد وینبرگ (مورخ نظامی آلمانی ) در سالهای پایانی جنگ به عاملی اصلی برای حفظ انسجام ارتش تبدیل شده بود . در ساختار ارتش نیز ، گودریان وهمقطاران وی به اندازه ای خودخواه بودند که دریافت پول نقد را نوعی درآمد منطقی ، همانند روند داستان مزرعه حیوانات که درآن پرورش سیب و تولید شیر ، برای سلامتی خوکها ضروری تشخیص داده میشد ، بحساب می آورند .بدین سان ، انتصاب گودریان به سمت بازرس کل یگانهای زرهی که در 28 فوریه 1943 صورت پذیرفت ، ظاهرا ، به آنچه که وی ، سالها بدنبال آن بود ، جامه واقعیت پوشاند . اما بدلیل اینکه مبادا روزی جامعه افسران آلمان ، تردیدهایی در خصوص اینکه چه کسی در راس هرم نظامی ورماخت قرار دارد ، پیدا کند ، تنها مسئولیت و مدیریت توسعه توپهای تهاجمی سنگین و صرفا در مراحل نخست طراحی و تولید برعهده این ژنرال کهنه کار قرار گرفت . بنابراین ، بطور طبیعی مابقی سامانه های تسلیحاتی زرهی همچنان در اختیار یگانهای توپخانه قرار می گرفت. راست : پانتر -ای (Panther A ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther A از سوی دیگر ، ادعای وی مبنی بر فریب خوردن از هیتلر ، زیرکی و هوشمندی او را در معرض تردیدهای جدی قرار می دهد . گودریان تا یکسال قبل ازاین واقعه ، یک ژنرال صحرایی بشمارمی رفت و حال بطور ناگهانی در اوج بود ، هر چند به حاشیه رفتن برنامه توپهای تهاجمی سنگین برای ورماخت بدان معنا بود که آنچه که براساس هوس سرفرماندهی ارتش ایجاد شده باشد را می توان تحت هر شرایطی پس گرفت و ملغی نمود . کل این فرآیند موجب میشود که هر انسان مسئولیت پذیری ، برای تحلیل روند ، چندین مرتبه به فکر فرو رود ، مضاف براین که ، بررسی تاریخ ورماخت نشان میدهد که فرماندهان ارشد ، همواره از میان ژنرالهای عملگرا انتخاب وبه سمتهای فرماندهی گماشته می شدند . از دریچه دید سرفرماندهی ارتش ، انتصاب گودریان به بازرس کل نیروهای زرهی ، ، سنگین ترین ضربه ای بود که امکان وارد کردن آن به سلسله مراتب فرماندهی عالی وجود داشت . اکنون ، استخوان بندی اصلی واحدهای زمینی ، یعنی یگانهای پانزر ، تحت اختیار شخص وی قرار داشتند ، در حالی که گودریان بعنوان یک امربر ، تنها منویات فرمانده ارشد خود را به مرحله عمل تبدیل می نمود . راست : پانتر -دی (Panther D ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther D مضاف براین انتصاب گودریان به سمت فوق الذکر ، حتی با حضور آلبرت اشپیر بعنوان وزیر صنایع نظامی ( تسلیحات ) در فوریه 1942 نیز هیچ انقلاب و تحول فوری در صنعت تولید جنگ افزار آلمان ایجاد ننمود ، اما تفاوت این دو ، در مساله ای کاملا متمایز قابل بررسی است و آن وجود اعتماد کامل به اشپیر از سوی هیتلر بود . خوشبینی وی به روند تولید جنگ افزار در آلمان ، درست در زمانی پدید آمد که در سطوح بالای تصمیم گیری رایش ، انتقادهای شدیدی در خصوص کیفیت سلاح های تولیدی در جریان بود ، به همین دلیل وی تلاش خود را بر روی یکسری اصلاحات کوتاه مدت ، شامل منطقی سازی سطوح مدیریتی ، بهبود استفاده از مواد اولیه ( مدیریت منابع ) و در نهایت حل و فصل بحران هایی که در روند تولید سلاح پدید می آمد ، متمرکز نمود ، هر چند در این میان ، وی با مانعی قابل توجه در حوزه تولید تانک روبرو گردید . آلبرت اشپیر -وزیر تولیدات نظامی آلمان در جنگ دوم جهانی در حال بررسی یک دستگاه تانک پانتر - 1942 در سپتامبر 1942 ، با توجه به وضعیت صحنه نبرد در شرق ، سرفرماندهی ارتش خواستار آن شد تا صنایع نظامی ، تا بهار 1944 ، ماهانه چیزی درحدود 800 دستگاه تانک ، 600 دستگاه توپ تهاجمی و در نهایت 600 قضبه توپخانه خودکششی را به یگانهای رزمی تحویل دهند . در طول این بازه از سپتامبر 1942 تا آوریل 1944 ، ورماخت چیزی در حدود 1700 دستگاه تانک از برنامه اصلی خود عقب بود ، هر چند با در اختیار داشتن 4600 دستگاه تانک که بخش عمده ای از آنها شامل تانکهای پانزر-4 و پانتر میشود ، تهدیدی مستقیم علیه متفقین بحساب می آمد . اما مساله این بود که تلفات یگانهای زرهی ، روندی صعودی بخودگرفته بود و تمرکز بر کیفیت تانکهای تولید شده ، موج می گردید تا صنعت نتواند شکاف حاصله ناشی از خسارات را بسرعت پر کند . به همین دلیل ، شرکتهای آلمانی بسرعت دست به ارتقاء نمونه های قدیمی ترزده و بعنوان مثال ، گونه منسوخ شده پانزر-2 را به یک خودروی زرهی شناسایی تبدیل نمودند . با این حال ، تغییر نام پانزر-2 و اعطاء لقب لوچس / لینکس (سیاه گوش ) نمی توانست ارزش عملیاتی محدود این خودروهای زرهی را پنهان کند ، به همین دلیل ارتقاء این نمونه پس از تولید 100 دستگاه بسرعت خاتمه پیدا نمود ، هر چند منابع سرمایه ای قابل توجهی برای توسعه خانواده گسترده ای از خودروهای لجستیکی شنی دار و نیمه شنی و حتی تولید خودروهای زرهی بازیابی که نیازاصلی آن روزهای جبهه روسیه بود ، اختصاص می یافت . پانزر-2 .. لوچس / لینکس (سیاه گوش ) علاوه براین ، ورماخت در سه سال آخر جنگ با یک تهدید جدید ، یعنی افزایش کمیت وکیفیت نیروی هوایی ارتش سرخ مواجه شده بود که این نیز خود منجر به تبدیل یا ارتقاء شمار زیادی خودروهای زرهی به پیکربندی های ضد هوایی با مسلح شدن به تسلیحات کالبیر متوسط وکوچک گردید . مشکل دیگری که برسر راه جبران تلفات زرهی ورماخت وجود داشت ، اصرار بر ادامه تولید طرح های اولیه زرهی برای استمرار توان ارتش در خطوط مقدم بود که این نیز مشکلات افزون تری را بوجود می آورد . پیشرانه وی-12 میباخ اچ ال -230 پی30 اما یک از نتایج مثبت کاهش سرعت تولید تانک درآلمان ، ایجاد بستر لازم برای رفع نواقص و ایرادات پانتر بود . درواقع ، نسخه D این تانک به مجموعه شنی و چرخ های جاده ای پیشرفته تری مجهز شد و به همین دلیل با افزایش قابلیت اطمینان پذیری رزمی اش ، در اوت 1942 ، لشکر نخبه داس رایش ،نخستین گردان با استعداد رزمی کامل را از این نمونه دریافت نمود و پس ازآن نیز در اکتبر 1942 لشکر 23 پانزر و در دسامبر نیز لشکر 16 پانزر به این نسخه مسلح گردید . بدین ترتیب ، نسخه دی پانتر که جانشین گونه A ان شده بود به یک برجک جدید مجهز گردید که زمان چرخش آن سریعتر و میدان دید فرمانده تانک از بخش دریچه نیز با بهبود قابل ملاحضه ای متمایز می گردید ، در حالی که هر دوی این ارتقاءها در محیط آکنده از تهدید جبهه شرقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند . اما اطمینان پذیری پیشرانه تانک به دلیل مشکلات کنترل کیفیت در خطوط تولید و همچنین تعیین نادرست مفهوم حداقل رانش به وزن موجبات مزاحمتهای فراوانی را برای خدمه فراهم می آورد ، همچنان پابرجا می بود ، با این وصف ، تغییر قابل توجه در سامانه انتقال قدرت و همچنین جعبه دنده ، میزان ساعات بین خرابی موتور را افزایش داد و این بدان معنا بود که خدمه کمتر در میدان نبرد با مشکل از کار افتادن سیستم رانش تانک مواجه می شدند . علاوه براین ، سامانه خنک کننده موتور نیز با یکسری تغییرات و بهبود عملکرد ، امکان آتش سوزی پیشرانه را به حداقل ممکن رساند . بعنوان مثال ، در جریان یک درگیری با روسها ، فرمانده یک گردان تانک پانتر گزارشی را به رده بالاتر خود ارسال نمود که در آن ذکر شده بود ....... پانزر-3 ان و حالت چینش خدمه و مهمات درون تانک بطور کلی ، نسخه D پانتر ، از قابلیتهای بهبود یافته قابل توجهی ، شامل شلیکهای ممتد دقیق ، افزایش قابلیت تحمل در برابر پرتابه های ضد زره و درنهایت حفاظت از خدمه برخوردار می بود .در اواخر سال 1943 ، فرماندهی عالی ارتش تصمیم گرفت تا تمامی گردانهای زرهی مجهز به پانزر3 بعنوان اسب کاری یگانهای زرهی ورماخت را به عقب فراخوانده و تمامی خدمه رزمی و فنی این واحدها را برای تحویل نسخه A پنتر ، مجددا تحت آموزش قرار دهد . نکته چنین تصمیمی در این مساله نهفته بود که ... بدین ترتیب لشکر یکم پانزر ورماخت در نوامبر 1943 وضعیت عملیاتی بخود گرفت و بدنبال آن نیز ، سایر یگانهای ارتش و اس اس بسته به اینکه دوره آموزشی کادر اصلی چه زمانی به پایان می رسید ، این تانکهای جدید را بخدمت می گرفتند . با توجه به روند فوق ، در اواخر ژانویه 1944 ، چیزی در حدود 900 دستگاه پانتر در قالب گردان های زرهی با استعدا رزمی کامل یا بعنوان جانشین تجهیزات از دست رفته ، به جبهه شرقی اعزام شدند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- در قسمت سوم روند جذاب تری را در خصوص چرایی تولید برخی نمونه های تانک در آلمان خواهید خواند ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  7. 2 پسندیده شده
    به نام خدا تقدیم به بچه های میلیتاری بحث فرمانده خوب و بد که پیش می آید همه چشمها متوجه فرماندهانی می شوند که حملات جانانه ای به دشمن کرده اند. اصولا مردم عادی فرمانده خوب را فرمانده پیروز در حمله می دانند. اما بعضی از اهل فن فرمانده خوب را نه در زمان پیشروی بلکه در زمان عقب نشینی پیدا می کند. زمانی که فشار دشمن زیاد می شود و مشکلات لجستیکی و کمبود مهمات نفرات را فرسوده می کنند، اگر یک فرمانده بتواند ورق را برگرداند هنرکرده است. از آن مشکل تر موقعی است که یک فرمانده در تله افتاده و از هر طرف دشمن او را احاطه کرده است. در این زمان آشوب میدان نبرد به حداکثر می رسد، خطوط خودی و دشمن درهم و برهم می شوند، روحیه سربازان و افسران به حداقل می رسد و تنها یک فرمانده برجسته است که در چنین اوضاعی می تواند کنترل را به دست بگیرد و نیروهایش را به ساحل نجات برساند. در جنگ 8 ساله ایران و عراق بارها شاهد بودیم که فرماندهان طرفین حملات خوبی را بر علیه دشمن اجرا می کردند و به پیروزی می رساندند اما من هیچ گاه به یاد نمی آورم که فرمانده ای توانسته باشد نیروی خود را از حلقه ی محاصره به سلامت خارج کند. در بیشتر موارد نیروهای مدافع تا آخرین گلوله ی خود را شلیک می کردند و پس از آن یا کشته می شدند و یا به اسارت در می آمدند. در فاز نهایی عملیات الی بیت المقدس آشکار بود که نگه داشتن خرمشهر دیگر خیالی بیش نیست ولی فرماندهی عالی عراق با سرسختی نیروهایش را در خرمشهر نگه داشت، با اینکه فرصت داشت که آنها را قبل از حمله ایران از خرمشهر خارج کند. نتیجه این نبرد برای عراقی ها صدها کشته و هزاران اسیر بود. از سوی دیگر، مشابه همین اتفاق برای مدافعین ایرانی در جزایر مجنون افتاد و ایران سرانجام با دادن تلفات سنگینی ناچار شد تا مجنون را واگذار کند. اما شاید مشهورترین نمونه ی تاریخی از چنین اشتباهاتی محاصره و اسارت تمامی ارتش ششم ورماخت در طی نبرد استالینگراد بود. در روز 19 فوریه 1942 در حالیکه ارتش ششم، به رهبری ژنرال فون پاولوس، سرگرم درگیریهای کوچه به کوچه در استالینگراد بود فلشهای ارتش سرخ از شمال و جنوب استالینگراد از رود دن و ولگا گذشتند و دو ارتش رومانیایی را که جناحین ارتش ششم را نگه داشته بودند در هم شکستند و در انتها با نفوذی عمیق به پشت مواضع ارتش ششم آن را در محاصره ی خود گرفتند. فون پاولوس کاملا در لاک دفاعی فرو رفت و منفعلانه رفتار کرد. هیتلر به ژنرال فون مانشتاین دستور داد تا با گروه ارتش تازه سر و سازمان داده اش به کمک ارتش ششم برود و حلقه محاصره را بشکند. در روز 12 دسامبر فون مانشتاین ضد حمله خود را به خطوط روسها آغاز کرد اما با مقاومت سرسختانه روسها تنها توانست تا نیروهایش را به 50 کیلومتری استالینگراد برساند. فون پاولوس برای دست به دست دادن به فون مانشتاین از جایش تکان نخورد و در نهایت روسها در حدود 250 هزار سرباز و افسر ارتش ششم را به اسارت و در حدود 100 دستگاه تانک و 200 قبضه توپ را به غنیمت گرفتند. فون پاولوس. عملیات اورانوس و محاصره ارتش ششم. فون مانتشاین. از سوی دیگر در همان روز 12 دسامبر و مقارن با ضدحمله فون مانشتاین روسها عملیات زحل کوچک را اجرا کردند تا با رسیدن به خارکوف ارتباط گروه ارتش A مستقر در قفقاز را با عقبه ی خود قطع کنند. در آن زمان دفاع از ساحل غربی رود دن، در جبهه ای به طول 230 کیلومتر، برعهده ارتش هشتم ایتالیا بود. مأموریت اصلی این ارتش پوشش مرکز گروه ارتش B بود. بنا بر طرح دفاعی متحدین، دفاع از غرب بلگوگراد بر عهده ی یک سپاه از واحدهای رزمی ارتش هشتم ایتالیا گذشته شده بود به نام سپاه آلپی. سپاه آلپی سپاهی بود شامل سه لشکر پیاده کوهستانی و یک لشکر پیاده. این سپاه تشکیل شده بود از لشکر سوم جولیا، لشکر دوم تریدنتینا و لشکر چهارم کونیزه. لشکر پیاده ی 156ام ویچنزا به عنوان نیروی احتیاط در اختیار سپاه آلپی قرار داشت. لشکرهای پیاده کوهستان آلپی گل سرسبد نیروهای ایتالیایی در جبهه شرق تشکیل بودند. مواضع واحدهای رزمی متحدین در شمال استالینگراد در تابستان 1942. منقطه عملیاتی اورانوس و زحل کوچک در نبرد استالینگراد. روسها در اولین گام از عملیات زحل کوچک از جناح چپ سپاه آلپی با ارتشهای اول و سوم گارد خود به سپاه دوم ارتش هشتم ایتالیا زدند و پس از دو هفته زرهی روسها واحدهای عمدتا پیاده نظام ایتالیایی را جارو کرد. سپاه دوم در آشوب فرو رفت و در طی یک عقب نشینی درهم و برهم قسمت عمده ای از سربازانش را از دست داد. در روز 13 ژانویه 1943 روسها با گروه ارتش ورونژ به ارتش دوم مجارستان در شمال غربی سپاه آلپی تاختند و پس از آن از سمت جنوب سپاه آلپی با ارتش 24ام ورماخت درگیر شدند و آن را پس زدند. هرچند که تا اینجا سپاه آلپی تقریبا دست نخورده مانده بود اما جناحین راست و چپ آن به طول 200 کیلومتر به دست روسها افتاده بود. کار روسها که با جناحین سپاه آلپی تمام شد فشار خود را متوجه لشکرهای این سپاه کردند. فشار روسها از شرق و خطر بسته شدن در تله در غرب سبب شد تا فرمانده ی سپاه آلپی، ژنرال ناسکی، در شامگاه 17 ژانویه فرمان عقب نشینی عمومی را برای دو روز بعد صادر کند. همزمان با عقب نشینی ایتالیایی ها بعضی از عناصر پیشروی روسها با کمک پارتیزانهای روس موانعی در مسیر عقب نشینی سپاه آلپی ایجاد کرده بودند و عملا این سپاه در محاصره روسها قرار داشت. مسیر تقریبی عقب نشینی سپاه آلپی با رنگ قرمز مشخص شده است. در این زمان لشکرهای جولیا و کونیزه به شدت از روسها ضربه خورده بودند و سازمان رزم آنها از هم پاشیده بود. جولیا، در جناح چپ سپاه آلپی عقب نشینی خود را از همان روز 17ژانویه شروع کرد. واحدهای باقیمانده از لشکرهای کونیزه و ویچنزا در روز 19 عقب نشینی کردند. ایتالیایی ها به همراه فراریان لشکرهای مجار و آلمانی سعی کردند با پشتیبانی چند دستگاه تانک و زرهپوشی که برایشان باقی مانده بود خود را به خطوط آلمان در نزدیک خارکوف برسانند. کنترل عقب نشینی از دست ژنرال ناسکی خارج شد و قرارشد که تریدنتینا، که تقریبا دست نخورده مانده بود، در نوک ستون ایتالیایی ها قرار بگیرد و راه را برایشان باز کند. فرمانده ی تریدنتینا کهنه سربازی از جنگ جهانی اول بود به نام سرتیپ لوئیجی ریوربری. در همین نقطه از نبرد استالینگراد بود که این فرمانده ایتالیایی خوش درخشید و مهارت خود را در فرماندهی نشان داد. لوئیجی ریوربری. ریوربری در سال 1913 با درجه ستوان دومی به لیبی اعزام شد. در طول جنگ جهانی اول با هنگ 7ام آلپی جنگید و به سه مدال نقره، یک نشان صلیب و نشان نظامی ساووی رسید. پس از پایان جنگ، ریوربری در لشکر 2ام آلپی خدمت کرد و در سال 1926 به درجه سرهنگ دومی رسید. لوئیجی در سال 1935 سرهنگ تمام و فرمانده ی هنگ 67ام پیاده نظام شد. در سال 1939 وی رئیس ستاد واحد ترابری ارتش شد و در سال 1939 به درجه سرتیپی ارتقا یافت. در زمان ورود ایتالیا به جنگ جهانی دوم لوئیجی فرمانده سپاه 26ام در آلبانی شد. در سال 1942، درحالیکه لوئیجی به فرماندهی لشکر تریدنتینا رسیده بود، به جبهه روسیه اعزام شد. محبت وی نسبت به زیردستانش وفاداری و فداکاری آنها را تضمین کرده بود. اکنون ریوربری در برابر بزرگترین چالش دوران حرفه ای خود قرار گرفته بود. در حدود 40 هزار نفر باقیمانده از 61 هزار نفر سربازان سپاه آلپی چشم امید به او داشتند و انتظار داشتند که ریوربری بتواند آنها را به سلامت از حلقه محاصره روسها نجات دهد. درجه حرارت منفی 40 درجه استپهای روسیه و حملات چریکی روسها بزرگترین موانع سپاه آلپی در این عقب نشینی 200 کیلومتری بودند. جانمایی لشکرهای سپاه آلپی و مسیر عقب نشینی آنها تا نزدیک بلگوگراد. یک روز پس از عقب نشینی سراسری سپاه آلپی، ایتالیایی ها در نزدیک دهکده پوستایلی به مواضع دفاعی روسها برخورد کردند. تریدنتینا با حمله مواضع روسها را در هم شکست اما افراد دیگر لشکرها از تریدنتینا جدا افتادند و به یک موضع دفاعی دیگر روسها برخورد کردند. در زد و خوردی که در روز 23 ژانویه درگرفت تلفات زیادی بر ایتالیایی ها وارد شد. این زد و خورد فاصله ی لشکرهای باقیمانده سپاه آلپی را از تریدنتینا و واحدهای آلمانی بیشتر کرد. ایتالیایی ها به غیر از مشکلات یک عقب نشینی نامنظم با همرزمان سابق خود هم به مشکل برخوردند. روحیه پایین سربازان بارها سبب شد که نزاع بین ایتالیایی ها و آلمانها بر سر استفاده از تعداد محدود وسایل نقلیه باقیمانده دربگیرد. تصویری از عقب نشینی گسترده سربازان ایتالیایی. در صبح روز 26 ژانویه ، طلایه داران لشکر تریدنتینا به دهکده نیکولایفکا رسیدند، جاییکه خونین ترین درگیری بین ایتالیایی ها و روسها در طی عقب نشینی سپاه آلپی درگرفت. این دهکده توسط لشکر 48ام تفنگداران گارد، با استعداد حدودا 6000 نفر، اشغال شده بود. روسها به خاکریز راه آهن در دو طرف روستا پشت داده بودند. ژنرال ناسکی در ساعت 9:30 فرمان حمله سراسری را صادرکرد و هنگ 6ام آلپی به ظرفیت سه گردان، گردان مهندسی تریدنتینا، گروه توپخانه کوهستانی از هنگ دوم توپخانه کوهستان و سه دستگاه اشتورمگشاتز-3 آلمانی حمله سراسری را به خطوط دفاعی روسها آغاز کردند. تا حوالی ظهر ایتالیایی ها به حاشیه روستا رسیده بودند. در این زمان ژنرال جولیو مارتینات، رئیس ستاد سپاه آلپی، در رأس هنگ 5ام آلپی با استعداد سه گردان و باقیمانده عناصر هنگ دوم توپخانه کوهستان و بقایای لشکر جولیا به کمک هنگ 6ام آمد. ژنرال مارتینات در طی این نبرد کشته شد و فرماندهی آنچه که از واحدهای رزمی ایتالیایی باقیمانده بود بر گردن لوئیجی افتاد. با غروب آفتاب پیاده نظام کوهستان هنوز در حال تقلا برای عبور از خطوط تقویت شده روسها بود. لوئیجی دیگر زمان آنچنانی نداشت لذا خودش سوار بر تانک شد و فریاد کشید: تریدنتینا به پیش! او دستور داد تا نیروهایش به قلب دشمن بزنند و با جنگ تن به تن مقاومت آنها را در هم بشکنند. ریوربری قبل از آغاز شب توانست که راه خود را به سمت غرب بازکند. نبرد نیکولایفکا هرچند که نقطه اوجی برای تقویت روحیه سپاه آلپی بود اما پایان این ماراتون سهمگین نبود. باقیمانده افراد لشکر جولیا دو روز بعد به دام روسها افتادند و تقریبا همگی آنها اسیر شدند. در همین روز باقیمانده افراد لشکر کونیزه زیر حمله سواره نظام قزاق قرارگرفتند و از پای درآمدند. امیلیو باتیستی، اومبرتو ریکاگنو، اتولدو پاسکولینی، به ترتیب فرماندهان کونیزه، جولیا و ویچنزا، همگی اسیر شدند. صف اسرای ایتالیایی در چنگال روسها پس از نبرد استالینگراد. بسیاری از این اسرا در طی راهپیمایی های طولانی در اثر سرما و گرسنگی فوت کردند و تنها عده اندکی از آنها به ایتالیا بازگشتند. اولین عناصر سپاه آلپی در روز اول فوریه به مواضع دفاعی آلمان در اطراف خارکوف رسیدند. با تمام زحماتی که لوئیجی برای نجات سپاه آلپی کشید نتایج همچنان خرد کننده بودند: لشکر چهارم کونینزه در طی عقب نشینی کاملا نابود شد. از 15 هزار نفر پرسنل لشکر سوم جولیا تنها 1200 نفر نجات یافتند و از 15 هزار نفر پرسنل لشکر دوم تریدنیتنا 4250 نفر. لشکر ویچنزا در آغاز حمله شوروی 10500 نفر در اختیار داشت که 7760 نفر از آنها در طی عقب نشینی کشته شدند. در مجموع سپاه آلپی از 57 هزار نفر پرسنل خود در حدود 34 هزار نفر را از دست داد و 9،400 نفر زخمی برایش به جای ماند. از مجموع سربازان آلمانی و مجارستانی که با ایتالیایی ها در حال عقب نشینی بودند در حدود 550 نفر نجات یافتند. این سربازان در طی 15 روز توانستند 200 کیلومتر عقب نشینی کنند درحالیکه 22 بار با نیروهای دشمن درگیر شدند و سرمای شب به 40- درجه می رسید. قسمت عمده ای از تلفاتی که ایتالیایی ها وارد شد در اثر سرما، گرسنگی و خستگی بود. تنها یک روز بعد مقاومت ارتش ششم در استالینگراد هم به انتها رسید و فون پاولوس به همراه افراد ستادش تسلیم شدند. لوئیجی ریوربری شاید تنها فرمانده ی قوای محور بود که در طی فاجعه استالینگراد توانست نیروهایش را به سلامت از حلقه محاصره روسها خارج کند. او به دلیل دلاوری هایش در این نبرد مدال طلایی گرفت. اما حرکت اعجاز انگیز لوئیجی چندان به مذاق متحد قدرتمند ایتالیا خوش نیامد. ریوربری پس از بازگشت به ایتالیا توسط آلمانی ها دستگیر شد و در یک اردوگاه اسرای جنگی در پوزن زندانی شد. او برای فرار از این وضعیت اعلام کرد که می خواهد به دولت دست نشانده ی موسیلینی در شمال ایتالیا بپیوندد. آلمانها لوئیجی را آزاد کردند و او را برای مدیریت یک پادگان آموزشی به ویتل فرانسه فرستادند. طولی نکشید که ریوربری با نیروهای مقاومت تماس گرفت تا بتواند از چنگال نازیها فرار کند. وقتی آلمانی ها این موضوع را فهمیدند، او را دوباره به اردوگاه اسرای جنگی فرستادند و در نهایت او پس از تسلیم آلمان به دست روس ها افتاد. لوئیجی سرانجام در سپتامبر 1945 به ایتالیا بازگشت و در سال 1947 به درجه ی سپهبدی ارتقا یافت. او به عنوان یک فاشیست از ارتش پاکسازی شد و در عوض به عنوان مدیرعامل یک شرکت صابون سازی و تولید لوازم آرایشی مشغول به کار شد. وی چند کتاب در مورد نبردهای ایتالیا در جبهه شرق نوشت. در روز 22 ژوئن 1954، لوئیجی دچار حمله قلبی شد و با سقوط از پله های خانه اش فوت کرد. اسطوره ی پیاده نظام آلپی این گونه فوت کرد ولی خاطره ای از شهامت و قدرت خود را به عنوان یک فرمانده برجای گذاشت. ریوربری تنها فرمانده ی متحدین بود که در نبرد استالینگراد توانست از حلقه محاصره روسها فرار کند و قسمت عمده ای از نیروهایش را به همراه خود به عقب ببرد. ترجمه و تألیف رضا کیانی موحد منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://it.wikipedia.org/wiki/Luigi_Reverberi https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Uranus https://en.wikipedia.org/wiki/Erich_von_Manstein https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Winter_Storm https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Little_Saturn https://en.wikipedia.org/wiki/Ostrogozhsk–Rossosh_Offensive https://it.wikipedia.org/wiki/Offensiva_Ostrogožsk-Rossoš' https://it.wikipedia.org/wiki/2ª_Divisione_alpina_"Tridentina" https://it.wikipedia.org/wiki/Battaglia_di_Nikolaevka https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://ru.wikipedia.org/wiki/Бой_под_Николаевкой https://it.wikipedia.org/wiki/Seconda_battaglia_difensiva_del_Don
  8. 2 پسندیده شده
    سازمان اطلاعات ترکیه ازچند سال پیش در ایران مزدور سایبری استخدام کرده کار این ها این است که در سایت های خبری و فروم ها و شبکه مجازی فارسی زبان از ترکیه و سیاست های ترکیه دفاع کنند با اکانت های جعلی و فیک و با اسم های مختلف شروع می کنند به دفاع از سیاست های ترکیه هر سایبری صد یا شاید هزاران اکانت می سازه با اسم های مختلف و شروع می کنه به دفاع از سیاست های ترکیه به طور مثال اگر به سایت های مثل مشرق نیوز و تابناک و... مراجعه کنید هر خبری که درباره ترکیه و اذربایجان باشه سر و کله انها پیدا می شود و شروع به کامنت گذاری به نفع اذربایجان و ترکیه می کنند و تعداد مثبت و منفی های نظرات را بالا و پایین می کنند البته باید حواستان باشه هر کامنتی که در دفاع از اذربایجان باشه کار این ها نیست ولی بعضی از کامنت ها مخصوصا توی سایت های خبری کار این ها است عربستان هم فرقه مریم رجوی را استخدام کرده که این ها هم سایبری هستند و توی شبکات مجازی و اینستاگرام و غیره با اکانت های فله ای کارشان نشر شایعه و براندازی هست این ها شاید بیایند به اسم یک ترک زبان شروع به فحاشی به فارس ها کنند تا در کشور اختلاف اقوام بوجود بیاید خلاصه هر کسی که فارسی می نویسه دلیل بر این نیست که یک شهروند معمولی ایرانی است شاید یک سایبری باشه متاسفانه اکثر مردم ایران این چیزها را نمی دانند
  9. 2 پسندیده شده
    رژیم علی اف عددی نیست که بخواد برای ایران تهدیدی باشه و در صورت گستاخی نسبت به ایران زمین حتی چند روز هم نمی تواند در مقابل ایران مقاومت کند، مهم تفکر خزنده و حمایت کننده پشت این رژیم خطرناکه که آذربایجان رو تبدیل به کویت ثانی برای تجمع نیروهاشون برای حمله به ایران کنند. دست های ورای منطقه ای که برای نابودی دنیای اسلام و خاورمیانه ابتدا با اردوغان بهار عربی / بیداری اسلامی رو به نابودی کشوندند و سپس با سه گانه اسرائیل - اردوغان و علی اف به دنبال جنگی دیگه و باز کردن جبهه دیگه ای بر علیه ایران هستند. شواهد متعددی هم ارائه شد که رژیم علی اف و طرفدارانش نه اعتقادی به ایران زمین، تمامیت ارضی اش، نه اعتقادات شیعه و نه چیز دیگه ای دارند. علی اف و اردوغان در این بازی تنها عروسک خیمه شب بازی اند و فقط غفلت سبب میشه که فرد از سرنوشت سوریه و مصر و عراق و... و گسیل یه سری تروریست داعشی اونهم همیشه دائم الخمر درس نگیره و از همچین جرثومه های فسادی دفاع کنه. رژیمی که تا دیروز و تا چنده ده سال چشم بر تجاوز به ناموسش اونهم به پشتوانه فقط 4 تانک بسته بود و خدا میدونه چی شده که فیلش یاد هندوستان کرده. در عکسی که از علی اف موجوده خشمی نسبت به کسی که به سرزمینش دست درازی کرده وجود نداره بلکه باهاش مشغول پیاله پیمودن و عیاشی است. کمک به پیروزی این تفکر یعنی رساندن توامان داعش و اسرائیل به مرزهای شمال غربی کشور. یعنی کاری که داعش در دیاله نتوانست انجام دهد و مرز ایران را تهدید کند را کشور اهل بیت و حکومت علی اف دو دستی تقدیم اسرائیل کنند! از همون گفتگوی علی اف با یکی سردار نوعی اقدم خباثت این حکومت نسبت به ایران که یاری کننده اش بود معلوم شد. هنوز حکومت علی اف - اردوغان چند روستا را نگرفته این اعتماد به نفس را دارند، به پیروزی بزرگی برسند خدا میدونه چه نقشه های شومی برای ایران بکشند و چطور افرادی رو بر علیه کشورشون شورانده و بهانه برای دخالت امور داخلی و به راه انداختن جنگ داخلی به دست بیاورند. مگه در تاریخ معاصر کم از این تحرکات داشتیم؟ سید جعفر پیشه وری فتنه خلق مسلمان و... این حرکات تجزیه طلبانه از هر نگاه یا نژادی باشه محکومه خواه آذری، خواه کرد، فارس و... یا هر کشوری آذربایجان، ارمنستان یا نگاهی عمیق داشته باشیم و به سربلندی کشور خودمون بیندیشیم نه اینکه نوچه بیگانگانی باشیم که خودشون پادوی اسراییل و قدرت های فرامنطقه ای اند. ارمنستان با اسرائیل قیاس شد که 100 % اشتباهه. خود آرتساخ بیشتر جمعیت و ترکیبش در 100 سال اخیر ارمنی بوده . اسرائیل نیست که با بیرون کردن و قتل عام ملتی ، اعلام وجود کنه. کسانی که از علی اف و اردوغان حمایت کنند فقط و فقط تعصب نژادی دارند و دیدگاهی محدود ولی بازی ورای این حرف هاست. ایران با اینکه در شرایط سختی بود، وقتی که مردمان کشور آذربایجان مدافعی نداشتن و ژنرال هاشون فرار کرده بودن و در محاصره بود تمام قد پشتش ایستاد و پست فطرتی علی اف در طمع به خاک ایران و تجزیه ایران شد جواب این خیرخواهی ایران. رهبر ایران یه موی گندیدش 100 تا اردوغان و علی اف و... رو میرزه . من خامنه ای رو به امثال اردوغان، علی اف، بارزانی و... که تا ابد در قامت یک نوچه بیگانگان می مونن ترجیح میدم. ما هرچی می کشیم از بلندی نظر و مردانگی ایران در مواجهه با همسایگان و دیگر ملت های مسلمانه. سالهاست ما هزینه دفاع از مظلومین فلسطینی رو میدیم. در نبرد آذربایجان و ارمنستان مظلوم آذربایجان نیست، دعوا سر پاکسازی نژادی است و غصب زمین و چیزی نیست که ایران بهش ورود کنه فقط نتیجه بعد از نبرد مهمه که سبب گسیل موج فتنه انگیزی از مرزهای شمال به سمت ایرانه، یعنی کاری که بحمداله اردوغان و عربستان و قطر در بهار عربی ناکام بودند رو این بار میخوان از این طریق پیگیری کنند و به یاری خدا ناکام خواهند ماند. پ.ن: باید فکری به هر حال این موشک های سرگردان کرد که به سرزمین ما فرود میان. جوابی شایسته برای کشوری که این موشک هارو می فرسته لازمه حالا هر طرفی از درگیری باشه. کم کم این روند موشک پراکنی و تجاوز پهپادی داره عادی و همه روزه میشه و این باید زنگ خطری برای ما باشه که امر رو جدی بگیریم اگه از طرف ارمنستان باشه یعی تحریک ما به دخالت در جنگ اگه از طرف آذربایجان باشه که به نظر منظورشون محک زدن ماست
  10. 2 پسندیده شده
    دوست عزیز در متون کهن فارسی از شاهنامه تا الان رسم الخط رسمی فارسی "ترک" نوشته شده. شما باید بفرمایید به چه دلیلی می نویسید "تورک". در مباحثه علمی که جای "دلم خواست" و "عشقم کشید" و لجبازی نیست.
  11. 2 پسندیده شده
    اوج آشفتگی در تصمیمات حاکیت آمریکا را میشه در سوریه دید. ترامپ دستور خروج کامل را داد و کلی نیرو خارج شدند و تجهیزات منتقل شدند به عراق و حتی چند پایگاه منهدم شد ولی با قدرت لابی موجود* در حاکمیت در جایی که تصمیم به امنیت اسراییل بازمیشگت و فراهم بودن مجاری ناامنی و استفاده از مناطق کرد نشین و حضور ادامه دار آمریکا؛ همه چیز الان معکوس هست به طوریکه علاوه بر ورود تجهیزات جدید، ایجاد پایگاه های جدید، هر روز هم شاهد ورود و بازگشت دوباره تجهیزات از عراق به سوریه هستیم. * مورد توجه هست که این لابی تا چد حد میتونه قدرت داشته باشه که در معدود دفعات نظر قطعی ترامپ را کامل معکوس کنه و ترامپ در شرایط فعلی مجبور باشه این تغییر 180 درجه ای را با ارزشمند بودن نفت سوریه توجیه کنه برای افکار عمومی کشورش چون هیچ بهانه دیگه ای وجود نداره و قصدی هم نیست که اشاره مستقیم بشه که این حضور تنها و تنها به خاطر اسراییل هست. ( به هر حال افکار عمومی که مدام از ترامپ شنیده ما در خاورمیانه چه میکنیم، شنیدن اینکه ارتش آمریکا نه به خاطر آمریکا که برای اسراییل در سوریه است ممکنه بعدها اگر تلفاتی رخ بده ذهنیت منفی برای اسراییل ایجاد کنه و خب این لابی حواسش به افکار عمومی هست )
  12. 2 پسندیده شده
    این محموله ژئولوکیشن داره، به همراه مهمات. احتمالا داره گوشی ردیابی و منهدم میکنه.
  13. 2 پسندیده شده
    انشاالله منتظر یک مقاله تحلیلی جذاب از شما هستیم تا در آن به بررسی تاکتیک های فرماندهان میدانی ما و ترک ها پرداخته و بدین وسیله بر بار علمی ما و انجمن افزوده و از جهل مان کاسته شود . به نظرم اگر اندکی از فعالیتتان در تاپیک های گوناگون بکاهید و حداقل از ارسال پست های پاک شودتان قبل از ارسال آنها صرف نظر کنید این انتظار شیرین ما کم خواهد بود . با تشکر
  14. 1 پسندیده شده
    تعدادی از افسران شهید ارتش که در سال های 1330 - 1300 شهید گردیده اند. http://s15.picofile.com/file/8410047868/No_Photo.png سروان ژاندارم کنستانتین میکلادزه، متولد 1263 ایمرتی، پنجم شهریور 1320 در خلخال شهید گردید. همردیف ناوبان دوم جعفر مسگرزاده، متولد 1288 اراک، ششم شهریور 1320 در بندر انزلی شهید گردید. ستوان یکم پیاده محمد مهدی اسدی پشتکوهی، متولد 1286 بابل، ششم شهریور 1320 در بندر انزلی شهید گردید سرگرد توپخانه سید عبدالکریم هورفر، متولد 1265 زاهدان، بیست و چهارم آبان 1309 در کرمان شهید گردید.
  15. 1 پسندیده شده
    کلیپها نکته های جالبی داشت و من ممنونم که به اشتراک گذاشتید. یکی از نکته های عجیب این بود که یک سلفی سوری که در سوریه در مقابل ما جنگیده واقعا اونقدر به عدالت و انسانیت ایرانی باور داره که میگه ما بلاخره برای نجات به ایران فرار می کنیم!؟ حرف گوینده صرفا کنایه بود یا واقعا حرف دلش بود!؟ مورد عجیب دیگه اینه که میگه ما اینارو نمیشناسیم و نمی دونیم چرا داریم می جنگیم!! چطور ممکنه شمارو به یک کشور دیگه منتقل کنن ولی ندونید کجایید و چرا می جنگید!؟ اینکه گفت اینا تمام روز درانک هستن هم از همشون جالبتر بود!! :))
  16. 1 پسندیده شده
    دوست عزیز اگر فارسی بلد هستید باید بدانید در فارسی "تُرک" می نویسند، و "تورک" کلید واژه تجزیه طلبان و قوم گرایانی است که نسب اجدادشان به ماده گرگ می رسانند.
  17. 1 پسندیده شده
    اصابت راکت مناقشه قره باغ به ۱۲۰ کیلومتری تبریز در شهرستان هریس عصر سه شنبه یک راکت اسمریچ به زمین‌های زراعی اطراف روستای آغللی هریس که در ۱۲۰ کیلومتری تبریز قرار دارد، برخورد کرد. خوشبختانه این راکت عمل نکرد و خسارتی درپی نداشت. هموطنان عزیز شمالغرب کشور توجه داشته باشید خواهشا در صورت روئیت مهمات منفجر نشده یا شیء مشکوک به هیچ عنوان به آنها نزدیک نشده و از لمس آنها جدا خود داری کنید
  18. 1 پسندیده شده
    جمهوری آذربایجان هم بخش جدا شده ای از کشور ماست. ایران برای هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان مثل مادری میمونه که بچه هاشو ازش جدا کردن و هیچ کس راضی به کشته شدن و آسیب به مردم این مناطق خوشحال نیست. ولی بحث بحث زیاده خواهی علیوف هست که فقط قره باغ رو نمیخواد پس بگیره بلکه نگاهش به خاک سرزمین مادریشون ایران هست و هدف آینده و آرزوشون هم جدا کردن و تصاحب استان های شمال غربی ایران هست و لاغیر. کشور آذربایجان اگر میخواست مسئله قره باغ رو حل کنه که ایران سالهاست به اونها همه جوره کمک کرده و حتی ما در قره باغ برای دفاع از اونها شهید دادیم پس میتونست از ایران کمک بگیره نه اینکه بره سراغ دشمنان خونی ما مثل اسرائیل و تروریست های معارض سوری و بیارتشون بیخ گوش ما. اگر این مسئله تروریست ها در اون منطقه حل نشه در آینده نچندان دور شما عواقب و نا امنی رو در منطقه شمال غرب خواهید دید و اون زمان دیگه جمع کردن کار بسیار سخت خواهد شد.
  19. 1 پسندیده شده
    امیدوارم این نحوه ورود به بحث پشیمانم نکنه ولی چون از بزرگترین سوء تفاهمات فضای مجازی عدم دریافت جایگاه افراد و سن و تحصیلات و موقعیت و فضای زیستی و اطلاعات و گروه کاربری و تخصص و ده ها شاخصه دیگه هست که لازمه یک بحث منطقی است که به نتیجه برسه پس چون ما به این اطلاعات دسترسی نداریم که بدونیم از چه طریق و زبان و فهم مشترکی باید به یک بحث بپردازیم پس اینطور عنوان میکنم: برادر من دشمنی که نداریم ما آدم های نادیده هم را. هر کدام گوشه ای از این کشور زیر سایه سرزمینی که قدمتش زندگی لحظه ای ما را چون پلک زدنی هم حساب نمیکنه و تا به حال از ابتدای نام گرفتنش به اسم وطن تا لحظه شهادت اون سه مرزبان ایرانی پل آهنی جلفا مقابل ورود مهاجمین متفق به ایران تا لحظه جان از بدن بیضایی های دور از وطن اما برای وطن خارج شدن و پرپر شدن بیرامی ها در مرزهای غربی همیشه استوار ولی همیشه زخمی از خیانت و نامردی و دشمن پرستی و کاستی و کجی، ایستاده و بالیده و ما و پدران و مادران ما را در آغوش بی منتش گرفته زندگی میکنیم. اگر قلب من و شما همونقدر که برای تبریز میتپه برای زابل هم بتپه، اگر همونقدر که سرباز بلوچ شهید میشه چشممون تر میشه همونقدر برای سرباز کرد هم تر بشه. اگر پاهای بدون دمپایی بچه های جنوب کرمان همونقدر برامون عزینند که پاهای بچه های بدون کفش سیستان و اگر همونقدر شعر و آواز ترکی ما را به وجد میاره شعر و آواز گیلکی/بلوچی/عربی/کردی و ... هم به وجد بیاره و اگر نگاه چپ همونقدر که به بوموسی و تنب بزرگ و کوچک غیرتمون را به جوش میاره، نگاه چپ به سنندج و تبریز و سیستان و خوزستان هم بیاره دیگه تفاوت های دیگه چه فرقی میکنه چی باشند. تنها یک جدل خانوادگی هستند که همه خانواده ها دارند و همیشه یکی پدر را به طرفداری و یکی مادر را و یکی فرزند را میخونه ولی نهایتا همه خانواده ای از یک جنس هستند. من به تجربه مطمئن هستم اگر همه ما مطالعاتمون را وسیع تر و عمیق تر کنیم و از سد تعصبات و نظرات تنگ نظرانه و تک بعدی و جناحی افراد و دسته جات بگذریم ( به معنای سوگیریهای افراد که به تعداد هر فرد یک جناح سوگیرانه وجود داره در فکر و عمل) و بتونیم از بالا به همشون نگاه کنیم قطعا تشخیص حقیقت و واقعیت بسیار راحت تر هست. عصبیت ها و تعصبات و اشتباهات و قضاوتهای غیرمنصفانه و بعضا سوء تفاهامات را خیلی خیلی شفاف تر و سهلتر تشخیص میدیم و میفهمیم دشمنی ها چقدر در لباس میش اما گرگ صفتانه آگاهانه یا ناآگاهانه ما را از «حقیقت» میخوان فاصله بدند برای منافع شخصیشون نه منافع گروهیمون. ( همین چند خط را هم بدون دسته بندی من در جناحی مخالف یا موافق بخونید و بخونیم. اصلا به عنوان یک پاراگراف بی طرف که حتی نهیبش به خود من و امثال من هست نگاه کنید تا گمان نبرید که خطابه ای است که چون برخی واژه ها درش هست پس داره میگه حتما این واژه ها چون از جانب دهان من هست پس من منتسب قطعی به این واژه ها هستم و طرف مقابلم مقابل این واژه ها و نگاه. خیر! این فقط یک نگاه واقع گرایانه به تجربیاتی است که دیر یا زود اگر رها کنیم خودمون را حدس میزنم که سراغمون میاد ) خلاصه فکر کنم از ابتدای این تاپیک تا همین جا تمام حرف این تاپیک بدون حواشی فقط یک کلمه بوده: «ایران» نه یک سانتی متر کمتر و حتی «حالای تاریخ» به حکم چیزی که برای خودمون میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم نه یک سانتی متر بیشتر
  20. 1 پسندیده شده
    حمله جنگنده های اسرائیلی به پایگاه تیاس سوریه (T4) وقتی با این وضعیت به سمت سوریه رهسپار شوی مطمئنا طرف مقابل ولو در ظاهر هم شده، واکنش نشان میدهد.. قرار نیست این پروازها صرفا حامل تسلیحات باشن، همینکه مایحتاج نیروها در معرض خطر قرار بگیرد خودش ضرر فراوانی دارد. نکته: کمتر از ده روز از صدور این بیانیه نگذشته بود. بیانیه مشترک ایران، ترکیه و روسیه درباره حملات اسرائیل و نفت سوریه (۴ شهریور ۱۳۹۹) https://www.isna.ir/news/99060403868/بیانیه-مشترک-ایران-ترکیه-و-روسیه-درباره-حملات-اسرائیل-و-نفت خبرگزاری سانا نمونه داخلی هم دارد..
  21. 1 پسندیده شده
    فقط این عکس یه مشکل داره و اون تحویل به هند تا 2016 هست خب الانم 2020 هستیم درنتیجه تکیه به این گزارش ارزش چندانی نداره ولی بازم دستتون درد نکنه
  22. 1 پسندیده شده
    اون بمب فقط یک معیار ساده و ارزون قیمت هست برای سنجش افت ارتفاع سلاح جدید یک سری محاسبات و ازمایشات انجام میشه برای سلاح های هواپرتاب جدید، پرتاب همزمان یک سلاح هواپرتاب دیگه که پروفایل پروازیش اثبات شده هست یکی از راه های ساده هست برای سنجش مقادیر محاسبات و ازمایشات همین روند برای تست بمب هواسر یاسین انجام شد و یدونه مارک 81 تمرینی رها کردن این موضوع هم ارتباطی با حفظ تعادل هواگرد (در مورد این موشک) نداره قاعده طراحی سیستم های کنترل پرواز این هست که وقتی یک میزان لود رو برای یک اویزگاه درنظر میگیرن، شرایط trim رو برای پروازی بدون هیچگونه لود روی آویزگاه های دیگه برآورده میکنن و از الزامات کنترل و پایدای هست. اگه این فجر 4 به عدم تعادل منتهی میشد روی اخرین اویزگاه اصلا نصبش نمیکردن، مثل کینژخال و براهموس
  23. 1 پسندیده شده
    هزارتا قبضه... هم میشه روی شناور نصب کرد هم میشه در بعضی موارد برای دفاع بعضی جاهای حساس ازش استفاده کرد... هم میشه صادرش کرد.... هم میشه دادش به متحدین منطقه ای مون... خلاصه کاربرد زیاد داره... رو دستمون نمیمونه برادر درباره ی آلیاژ صد البته الان ما خیلی از آلیاژ ها رو می سازیم ولی ساخت آلیاژ یه حرفه ساخت تمامی قطعات چنین سلاحی یه حرف دیگه س... من فقط آلیاژ رو به عنوان یکی از اشکالات ساخت بومی گفتم... مشکلات دیگه هم زیاده... البته هیچ کدوم غیر قابل حل نیست.. . مدیریت مناسب که باشه همه چیز رو می شه در داخل تولید کرد... انشالله
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت دوستان    بخش چهارم از مجموعه تصویری سامانه سام-یک       تجهیزات تِست موشک در حالت ایستاده با شناسه BP-II     تجهیزات تِست موشک در حالت ایستاده با شناسه BP-12 و BP-20     تجهیزات تِست موشک در شرایط عادی با شناسه KPSH     تجیزات تِست هوای فشرده موشک با شناسه KPS     تجهیزات سکوی پرتاب موشک سام- یک      سکوی پرتاب سامانه سام - یک      پایانه پرتاب موشک به همراه رابط اتصال به موشک      نمای جلوی منبع قدرت سکوی پرتاب سامانه سام- یک      موشک وی-300 در حالت مسلح      موشک وی-300 مسلح شده بر روی سکوی پرتاب      موشک مسلح شده وی-300  برای شلیک در موقعیت قرار می گیرد      تجهیزات تِست رادیویی فیوز مجاورتی موشک وی-300   
  25. 1 پسندیده شده
    آمريكا دلش نميخواست عراق پيروز ميدان جنگ باشه..از نفس كليه جنگ رضايت داشت..اما با شكست ايران مخالف بود..آقاي محمد جواد لاريجاني هم يكبار سالها پيش در يك مصاحبه ازشون خوندم كه گفته بود: اوايل جنگ حتي آمريكا ميخواست ايران پيروز ميدان بشه . اگر قضيه ي ايران گيت توي اونور زياد سر و صدا نميكرد شايد اينطور ميشد. اما خب راجع به عراق..عراق كلا اون زمان ارتش اش بر پايه ي تجهيزات شوروي بود..شوروي هم به هيچ درخواستيش نه نميگفت. پس دليل نداشت بره سراغ تجهيزات آمريكايي. ---- حالا من يك سوال برام پيش آمد... نيروي هوايي اسراييل با بيش از 650 جنگنده چطوره كه 35 هزار نيرو داره و ما با (؟) تعداد خيلي كمتري جنگنده 30 هزار نيرو در نيرو هوايي؟! آمريكا ميخواست تا با اين جنگ توان نظامي دو كشور من جمله توان هوايي عراق و ايران بسيار كاهش پيدا كنه تا توازن قوا به نفع اسراييل از دست بره[/list]