برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 8 آبان 1399 در همه مناطق
-
4 پسندیده شده(ویرایش:تصویر همسر نخست وزیر ارمنستان) طبق گفته ها اسکندر برای کشور گشایی هاش باید مسافت های زیادی رو با اسب میپیمود و برای اینکه بتونه این مسافت های طولانی رو هر چه سریعتر طی کنه از یه ترفند جالب استفاده میکرد. اسب های ماده رو جلوی اسب های نر قرار میداد و لشکر رو به حرکت مینداخت. اسب های نر که ماده ها رو میدیدن تحرک میشدن و برای افزایش شانس برقراری رابطه ، تند تر حرکت میکردن تا به اسب های ماده برسن.اسب های ماده هم که متوجه موضوع میشدن میترسیدن و فرار میکردن به سمت جلو و اونا هم تند تر راه میرفتن. در نتیجه کل لشکر با سرعتی بیشتر از حالت نرمال حرکت میکرد. این مساله خیلی جاها کاربرد داره مثلا در انتخابات در بیزنس ها مثل گیمینگ کافه رستوران ها که با تخفیف روز بانوان و تشویق های مختلف سعی میکنند خانم هارو وارد چرخه بیزنسشون کنن یا شبکه های اجتماعی خوب میدونن که انگیزه ی بسیاری از مردان برای حضور در این شبکه ها اینه که بتونن به این وسیله با زنها ارتباط برقرار کنن پس اگه میخوای مردها رو تو هر جایی مثل شبکه های اجتماعی یا جنگ وارد کنی باید زنها رو وارد کنی ، اگر میخوای مرد هارو نگه داری باید زنها رو نگهداری.زنها که باشن ، مردها هم هستن. پس خیلی جاها باید اولویت رو به زنها بدی .خواسته های زنها باید بسیار زودتر و بهتر اجابت بشه و راضی نگه داشته بشن. ماده ها رو میندازی جلو ، نر ها هم به دنبالشون میدون. در نتیجه این لشکر هر چه سریعتر حرکت میکنه و اینستاگرام/سیاست/لشکر و.... سوار بر این موج، هر چه زودتر به مقصد مورد نظرشون میرسن. اما مساله فقط بحث نیاز جنسی نیست بطور کل برسی های جامعه شناختی نشون داده میزان همدلی افراد جامعه در مواجهه با مشکلات و اسیب های کودکان بخصوص کودکان دختر و خانم ها به مراتب بیشتر از پسر ها و مرد هاست . به همین صورت برای غلیان احساسات مردمی میتونی از تصویر و امار کشته های خانم یا کودک استفاده کنی و کشته شدن اقایون رو نادید بگیری نمونه هاش بی اندازه زیاده کافیه جستجو کنید چنتا نمونه قرار میدم. (میزان افزایش جان باختگان مذکر حوادث قتل طی یکسال از کل جانباختگان خانم بیشتره اما مرگ مردان برد رسانه ای نداره ) پی نوشت: ۹۷ درصد تلفات جنگی ۷۵ درصد بیخانمان ها ۹۳ درصد حوادث و تلفات محل کار ۸۰ درصد خودکشی ها موفق را مردان تشکیل میدهند اصولا مرگ در اثر عوامل غیر طبیعی یه امر مردانه هست اما این مساله روتین هست کسی رو ازار نمیده و ارزش رسانه ای زیادی نداره
-
3 پسندیده شدهرپتورهای عبری درخواست تحویل جنگنده های اف-22 به نیروی هوایی اسراییل !!! آیا این رویا پردازی به حقیقت می پیوندد ؟؟ تل آویو : یکی از خبرنگاران هاآرتص به نقل از مقامات وزارت دفاع ، گزارش داده است که دولت عبری صدور مجوز برای خرید جتهای نسل پنجم اف-22 رپتور را از ایالات متحده درخواست نموده است . به ادعای این خبرنگار ، مقامات امنیتی و کارشناسان این رژیم مدعی اند در صورتی که ایالات متحده جتهای رزمی اف-35 را به کشورهای عربی خاورمیانه تحویل دهد ، رپتور تنها جنگنده غربی است که میتواند برتری هوایی اسراییل را در این حوزه جغرافیایی حفظ نماید. این درخواست ، به دلایلی غیر معمول ترین نیازی است که ارتش عبری از دهه 40 میلادی تا کنون با ان مواجه شده است ، چرا که دولت اوباما در سال 2009 تولید این جنگنده ها را متوقف نمود و درصورتی که درخواست اسراییل ، جدی باشد ، می بایست جتهای دست دوم نیروی هوایی ارتش ایالات متحده را دریافت نماید که چیزی در حدود 10 سال تولید شده اند . دومین دلیلی که ممکن است در تحویل این سخت افزار مشکل ایجاد کند ، قانون مصوب کنگره امریکاست که به شکل خاص ، صادرات اف-22 را ممنوع و این قانون مانع از ثبت سفارش این جنگنده توسط ژاپن و اسراییل بعنوان دو نیروی علاقه مند به این جنگنده شد . از سویی دیگر ، توانمندی مالی ارتش اسراییل در خرید جنگنده اف-22 بدلیل هزینه های غیر متعارف و بالای آن که موجبات سرخوردگی مشتریان احتمالی و خاتمه زودهنگام خط تولید آن شد ، با تردید های جدی مواجه گردیده است . رپتور و لایتینیگ تنها جتهای رزمی نسل پنجم بشمار می آیند که تاکنون بصورت کامل در حالت علمیاتی قرار دارند در حالی که اف-35 بر خلاف همتای خود ، همچنان تولید شده و برحسب ظاهر قرار است تا به مشتریان خود در سراسر جهان تحویل گردد . اما رپتور ، بعنوان یک جنگنده دو موتوره و گران تر از اف-35 با دراختیار داشتن سرعت بالاتر ، توانایی حمل تسلیحات بیشتر و پیشرفته تر و درنهایت رادار پیچیده تر و مانور پذیری افزون تر ، در کنار سطح مقطع راداری پایین که کشف ان را در بردهای طولانی با مشکل روبرو می کند ، در کلاس متفاوتی قابل طبقه بندی است . در مقابل ، اف-35 با توجه به قیمت ارزانتر نسبت به اف-22 و قابلیت حمل مهمات به اندازه نیمی از رپتور ، گرچه بصورت تخصصی برای رزم هوایی طراحی نشده ، اما با حمل طیف متنوعی از تسلیحات هوا به زمین بخصوص مهمات کم قطر هسته ای بعنوان جانشین جتهای قدیمی تر اف-16 و اف-15 حضور درمیدان های نبرد آینده را هدفگذاری نموده است . راست : مدل مقیاس 1:48 جنگنده اف-22 با پترن استتار IAF چپ : طرح 5 نمای پترن استتار احتمالی رپتورهای عبری اما سیاست صدور سلاح ایالات متحده در ممنوع کردن صادرات اف-22 و فروش محدود جتهای اف-15 به مشتریان خاصی نظیر ژاپن ، اسراییل ، سعودی و درنهایت قطر ، موجبات بروز یک شکاف در قابلیتهای رزم هوایی این کشورها گردید ( البته با توجه به بروزرسانی های مستمر ایگل ها بخصوص در نمونه های QA ، این تحلیل چندان با واقعیت منطبق نیست . م ) .تصمیم دولت فعلی ایالات متحده ( ترامپ .م ) برای فروش احتمالی اف-22 به اسراییل ، می تواند به عوامل مختلفی ، از جمله مشارکت دفاعی و فروش سامانه های تسلیحاتی حساس توسط چین و روسیه به خاورمیانه بستگی داشته باشد . بلحاظ تاریخی ، با پایان یافتن جنگ سرد و قطع همکاری نزدیک میان سوریه و اتحاد شوروی ، تهدید برای حضور جنگنده های روسی با قابلیتی فراتر از جتهای اف-15 موجود نیروی هوایی اسراییل از میان رفت و به همین دلیل نیاز فوری به اف-22 دیگر مصداق پیدا نمی نمود . اما از سویی دیگر ، دو چالش بسیار قدرتمندتر ، یعنی نیروی هوایی ایران و مصر که بتدریج به جتهای پیشرفته تر روسی ( بخصوص احتمال حضور سوخو-35 .م ) مسلح میشوند موجب گردید تا از میانه 2020 نوع نگاه ها به صحنه عملیات رزمی تغییر کند . برخی تحلیلگران براین باورند که عملیاتی شدن احتمالی جتهای سوخو-35 برتری هوایی دو دهه ای اسراییل را با یک چالش بسیار جدی مواجه خواهد کرد و این مساله با انتشار شایعاتی مبنی بر علاقه مندی ایران به جتهای پیشرفته تر سوخو-57 که مزیت کاملی را نسبت به ایگلهای موجود و حتی اف-35 خواهد داشت می تواند پس از دهه هفتاد میلادی ، اخبار ناگواری برای استراتژیستهای نظامی اسراییل باشد . علاه براین ، تسلیح این کشورها به اف-35 از یک نظر می تواند فشار نظامی حال حاضر را از دوش ارتش ایالات متحده در برابر کشورهای نظیر ایران برداشته و به همین ترتیب ، تمرکز بیشتری را در حوزه شرق آسیا برای واشنگتن فراهم آورد . مضاف براین ، امروز ، فناوری های موجود در اف-22 نسبت به 15 سال گذشته از حساسیت کمتر برخوردار بوده و با توجه به توسعه فناوری نظامی برای جتهای نسل ششم که احتمالا از 2030 جایگزین رپتور خواهد شد ، انگیزه بیشتری برای فروش اف-22 به اسراییل فراهم می نماید، بخصوص اینکه بخش قابل توجهی از رپتورهای نیروی هوایی ایالات متحده برای اهداف آموزشی استفاده می شوند و سامانه های بسیار حساس برای زمان جنگ را در اختیار ندارند . در نهایت ، گرچه درخواست اسراییل برای خرید رپتور در زمان حاضر کمی جاه طلبانه به نظر می رسد ، اما افق کسب یک سود هنگفت برای طرفین ، میتواند بسیاری از قوانین دست و پا گیر صدور سلاح فعلی را از میان بردارد . پی نوشت : 1- بن پایه 2- -استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند مترجم : MR9
-
3 پسندیده شده" پرچم ایران " سرباز سرافراز راه حق و آزادی ، هموطن غیور ارتشی ، انسان وارسته ، ایرانی وطن پرست ، ناخدا یکم تکاور " هوشنگ صمدی کلخورانی " تصویر اولیه ( قبل از اعمال تغییرات و تصویر نویسی ) از سایت گنج جنگ برداشته شده است . تصویر دوم از سایت دفاع پرس .
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهبرقراری امنیت در مرزهای ایران بزرگ{سبز کم رنگ}بسیار راحت تر از ایران فعلی بود اون ایران با اون مرزها بذات پایداری بهتری داشت امان از حماقت قاجار توجه کنید چه در شرق چه در شمال چه در غرب و الخصوص جنوب بهترین سرپلها و جبهه ها و نقاط استراتژیک در اختیار ما بود کل خلیج فارس میشد یه بطری نوشابه خانواده که درپوشش دست ایرانه دریای کاسپین هم تقریبا مال ایرانه
-
2 پسندیده شدهموقع نگارش اندکی در عجله بودم و به نظرم برابر نهاده های خوبی انتخاب نکردم . برابر نهاده ی " نامردم انگاری " رو برای Dehumanization و برابر نهاده ی " اهریمن انگاری " رو برای Demonizing مناسب میدونم . .......................................................................... پاسخ پیش تر داده شده بود اگر دقت میکردی :
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی (CSIS) یک اندیشکده امریکایی مستقر در شهر واشنگتن دی سی امریکا است. این مرکز به عنوان "مرکز مطاعات استراتژیک و بین المللی" دانشگاه جورج تاون در سال 1962 افتتاح شد. این مرکز، مطالعات سیاسی و تحلیل های استراتژیک در مورد مسائل سیاسی، اقتصادی و امنیتی در جهان با تمرکز بر موضوعات روابط بین الملل، تجارت، تکنولوژی، دانش مالی ، انرژی و ژئواستراتژی انجام می دهد. در گزارش سال 2013 دانشگاه پنسیلوانیا ، این مرکز مقام اول را در اندیشکده های دفاعی و امنیت ملی در دنیا و رتبه چهارم بهترین اندیشکدهها با بیشترین ایده ها/پیشنهادهای نوآورانه را به دست اورد. نویسنده این مطلب اَنتونی اچ. کوردزمن محقق کرسی استراتژی آرلی اِی. برک (Arleigh A. Burke) مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی(CSIS) و تحلیل گر مسائل امنیت ملی در شبکه ی خبری ABC است که به مطالعه و بررسی امنیت خاورمیانه و آسیای جنوبی، امنیت ملی آمریکا، جنگ پیشرفته، بودجه و اطلاعات دفاعی، موازنه نظامی، جنگ خلیج فارس، طوفان صحرا، کوزوو، افغانستان و عراق می پردازد. او در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی، سمت مدیریت پروژه های ارزیابی خلیج فارس و خلیج فارس در راه انتقال را به عهده داشته و محقق اصلی پروژه دفاع از وطن بوده است. با توجه به اینکه در امریکا سیاست های اجرایی از اندیشکده هایی از این دست گرفته می شوند، اشنایی با سیاست های پیش روی امریکا بسیار ضروری و الزامی است. ارائه این مطلب از حقیر و تحلیل و بررسی راه های احتمالی اجرای اونها با شما. خطرات اصلی که امریکا در منطقه خاورمیانه با ان رو به رو است [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10329/1~1.jpg][/url] دولت ترامپ با چالش های گسترده ای در منطقه خاورمیانه رو به رو است. به بعضی از این موارد فورا باید برخورد و رسیدگی کرد اما دیگر موارد را باید طی سالها و حتی دهه ها رسیدگی کرد. با این وجود اغلب این موراد دو گزینه مشترک دارند: امریکا سیاست خوب یا در دسترسی در مورد این موارد ندارد و هیچ راهی برای دوری از خطرات احتمالی وجود ندارد. برخی از این چالش ها واضح و روشن هستند. این چالش ها نتیجه رشد داعش و افراط گرایی اسلامی- میراثی از تهاجم امریکا به عراق- هستند، تهدیداتی که توسط ایران و مسابقه تسلیحاتی در خاورمیانه ایجاد شده اند، نقش جدیدی که دولت هایی همچون روسیه و ترکیه در منطقه بازی می کنند و طیف مشکلات نبرد در عراق، سوریه، لیبی و یمن که هر روز گسترش می یابند. در دوره اول ریاست جمهوری رئیس جمهور دونالد ترامپ-و تقریبا بلافاصله بعد از شروع ریاست جمهوری وی-دولت امریکا باید با 12 چالش در خاورمیانه و افریقای شمالی (MENA) روبه رو شود: *دولت امریکا باید مشارکت و همکاری های استراتژیک خود با متحدان عرب را باز سازی کند. امریکا روابط نظامی و ضد تروریسم خوبی با متحدان عرب خود دارد اما این متحدان عمیقا به سطح تعهد و وفاداری ان، روابط با ایران، و توانایی اقدام قاطع و موثر شک دارند. اعراب باید با این واقعیت رو به رو شوند که کاهش 50% قیمت فروش نفت به شدت توانایی انها برای مدرنیزاسیون نیروهای نظامی شان را کاهش داده است و باید با حرکات تروریستی و افاط گرایی نیز روبه رو شوند. مسئله کلیدی می تواند تضمین امنیتی برای انها باشد. یا اینکه می توان راه هایی برای بهبود قابلیت های نظامی امریکا یافت و تلاش های متحدین را موثر تر و کم هزینه تر کرد. *امریکا باید تصمیم خود در مورد سطح تعهد و وفاداری نسبت به دفاع از خلیج فارس در برابر ایران را بگیرد، و با طیف کامل چالش های ایران رو به رو شود. این چالش ها شامل شک و تردید در مورد تلاش های هسته ای ایران و برجام ( (JCPOA ، گسترش نفوذ استراتژیک ایران در لبنان، سوریه و عراق، تلاش برای نفوذ بر شیعیان دولت های خلیج فارس و بحرین، تهدید نامتقارن رو به رشد ان نسبت به کشتیرانی در خلیج فارس و مناطق نزدیک به ان، و رشد پایدار و منظم موشک های متعارف و نیروهای موشکی این کشور است. *امریکا باید تلاش های ضد تروریسمی خود برای مبارزه با بقایای داعش-و طیف گسترده تهدیدات افراط گرایی اسلامی- در منطقه را بازسازی و تجدید کند. تمامی ان نیروهایی که اغتشاش و شورش های سیاسی گسترده ای در دنیای عرب در سال 2011 ایجاد کردند هنوز وجود دارند و حتی تقویت شده اند. زمانی که (و اگر) داعش "خلافت" و توانایی خود برای کنترل مناطق تحت کنترل در عراق، سوریه و لبنان را از دست بدهد، امریکا و متحدان عربش باز هم با چالش های گسترده ای از سوی افراط گرایان اسلامی رو به رو هستند که بر اختلافات و دو دستگی های قومی، فرقه ای و نژادی تاثیر می گذارد. امریکا و اروپا به طور نا محدود اهداف حملات افراطی ها خواهند بود اما تهدیدات اصلی بر خاورمیانه و شمال افریقا و دنیای سالام متمرکز خواهد بود. در حالی که دولت امریکا نباید دست به اقداماتی بزند تا مسلمانان منطقه و سرتاسر دنیا را از خود گریزان و دور کند، باید بر همکاری کلیدی با دولت های عرب متحد خود تمرکز کند. *امریکا باید پاسخی برای یک پایان عملی و با ثبات برای جنگ داخلی سوریه پیدا کند. سوریه یکی از بدترین چالش هایی است که امریکا با ان رو به رو است. حتی اگر کمک های اولیه سیاسی نیز اعمال شود، بعید به نظر می رسد که هر گونه اتش بس یا تلاش برای حل اختلافات سوریه بتواند مانع درگیری بیشتر شود مگر اینکه راه حل های وسیعی به مشکلات سوریه با نظام اسد، افراط گرایان اسلامی در نیروهای شورشی و تنش بین کردها واعراب بپردازد و نقش دولت های خارجی را کم رنگ تر کند. نیمی از جمعیت سوریه اواره و پناهنده هستند. بدون امید به بازگشت این مردم به زندگی عادی، ثبات غیر ممکن است. واقعیت هر ان چه که باشد باید بازیابی و توصعه اقتصادی را به کشوری که توسعه اقتصادی و برابری ان برای چندین دهه قبل از انکه شورش های سیاسی فعلی در 2011 شروع شوند، عقب افتاده بود به ارمغان اورد، کشوری که تولید ناخالص داخلی (GDP) فعلی ان 25% یا کمتر از نرخ سال 2011 است. *امریکا باید راه حل هایی برای تنش ها و دو دستگی های دوران بعد از داعش بین شیعیان و سنی ها و اعراب و کرد ها در عراق پیداکند. این تلاش ها نباید از تهدید سوریه بی ثبات برای عراق جدا باشد، و فشارهای درگیری بر عراق از طرف ایران، ترکیه و خارج از کشورهای عربی خواهد بود. شاید نوعی از حکومت فدرالیستی مورد نیاز باشد، اما بی شک تقسیم عراق به کشورهای کوچکتر راه حلی مناسب برای کاستن از خشونت ها و رنج مردم است. عراق نیازمند ایجاد نیروهای امنیتی توانا برای ترساندن ایران است، و یک ملت تقریبا ورشکسته نیاز خواهد داشت تا هم به سمت توسعه حرکت کند و هم نوعی برابری اقتصادی ایجاد کند تا مناطق و گروه های جدا افتاده را متحد کند. *امریکا باید به مسئله درگیری در یمن بپردازد، هزینه های انسانی رو به گسترش، و چالش های پیش روی ایجاد امنیت و ثبات در حال افزایش هستند. یمن و سوریه، یکی از بغرنج ترین چالش هایی است که امریکا با ان رو به رو است. به نظر می رسد که در کوتاه مدت هیچ نشانه ای از پیروزی توسط ائتلاف صعودی حامی دولت وجود ندارد. حوثی های مخالف و ائتلاف صالح بسیار بی ثبات و ناپایدار هستند، و القاعده در شبه جزیره عربی (AQAP) در حال تبدیل به چالشی رو به گسترش در مناطق سنی نشین است. قبل از انکه جنگ داخلی شروع شود، یمن با یک بحران اقتصادی ساختاری گسترده رو به رو شد، و هم اکنون تامین اب، غذا و تجهیزات پزشکی اولیه با چالش جدی رو به رو است. به نظر می رسد انتخاب های پیش رو ملت سازی تحت شرایط فوق العاده سخت و یا نوعی سد نفوذ (و کنترل) است که تنها به قیمت درد و رنج انسانی شدید به دست خواهد امد. *امریکا باید با نقش روسیه در سوریه و گسترش نفوذ این کشور در منطقه مقابله کند. مشخص نیست که ایا امریکا می تواند راه حل موثری برای محدود کردن افزایش نفوذ روسیه در سوریه و یا تاثیر دخالت روسیه بر برداشت و استنباط منطقه ای از افزایش اهمیت استراتژیک خود پیدا کند. با این وجود ایالات متحده فرصت هایی برای محدود کردن نقش روسیه به عنوان منبع مشاور نظامی و تسلیحاتی در دیگر دولت ها را دارد، امریکا باید اماده باشد تا مانع انتقال تسلیحات جدید از روسیه به ایران باشد. امریکا باید "ترفیع امتیازی" (horizontal escalation - به عمل بهرهبرداری و سوءاستفاده از یک اشکال نرمافزاری، نقص طراحی، یا اشتباه در پیکربندی سیستمعامل یا نرمافزار، به منظور بالاتر بردن دسترسی به منابعی که در حالت عادی از دسترس یک کاربر یا نرمافزار منبع شدهاند، گفته میشود. ویکی) همچون فشار بر روسیه در اکراین، همان گونه که روسیه در سوریه بر امریکا فشار اورد را نیز لحلظ کند. در همین زمان، امریکا باید نقش منطقه ای چین به عنوان دیگر منبع فروش تسلیحات به ایران و ایجاد پایگاه در جیبوتی (Djibouti ) را از نو بررسی و مورد توجه قرار دهد. *امریکا باید روابط خود با یک اردوغان بعد از کودتا در ترکیه را از نو بازسازی کند، ترکیه ای که روابطش با امریکا و اروپا مستبد تر و خود رای تر شده است و فعالانه در عراق وسوریه مداخله و میانجی گری می کند. ترکیه دورنمای رو به رشدی از تبدیل به یک نظام سرکوبگر و نفاق انگیز را که می تواند درگیر اقدامات امنیتی شدید و درگیری طولانی مدت با کردهای مستقر در کشور خود باشد را ارائه می کند و در عین حال به دنبال میانجی گری است تا با اقلیت های کرد و ترکمن در سوریه و عراق برخورد کند. ترکیه در بهترین حالت می تواند یک شریک استراتژیک بد قلق و یک عنصر غیر قابل پیش بینی باشد که دولت ترامپ مجبور به تعامل با ان است. *امریکا باید به مصر کمک کند تا به امنیت برسد، اما این کشور را تحت تاثیر قرار دهد تا به سمت رشد و بهبود اقتصادی حرکت کند و سطح فعلی سرکوبی و اقدامات امنیتی شدید را کاهش دهد. مصر بزگرتین دولت عربی باقی خواهد ماند، و شریک امنیتی کلیدی است که حقوق حمل و نقل حیاتی برای تحرک هوایی امریکا و از طریق کانال سوئز فراهم کرده است. دولت امریکا باید در تلاش برای برقرای امنیت مصر و نبرد این کشور با افراطیون در شبه جزیره سینا به این کشور کمک کند. امریکا باید از نفوذ خود استفاده کند تا مطمئن شود که مصر محدودیت ها و فشارهای اقتصادی خود را مدیریت می کند و محدودیت های مناسبی بر فعالیت های ضد تروریسمی خود و رفتار و برخودر با سازمان های غیر دولتی و مخالفان قانونی لحاظ می کند. هر گونه ایجاد وقفه ای اوضاع را برای هر دو کشور بدتر خواهد کرد، اما ایالات متحده نمی تواند به سادگی با تامین کمک امنیتی به منافع خود دست یابد. *امریکا باید به دیگر متحدان خود همچون اردن، مراکش و تونس کمک کند تا به سمت امنیت و ثبات پیش بروند. امریکا توانایی تمرکز بر کشورهای مشکل ساز امروز را به تنهایی ندارد. امریکا باید به دیگر متحدان منطقه ای خود کمک کند تا مانع شوروش های سیاسی شوند، کمک کند تا اصلاحات و پیشرفت اقتصادی بشتر شود و ساختارهای امنیتی موثری ایجاد کنند. *امریکا باید توافق های امنیتی جدید با (نظام جعلی، قاصب و کودک کش) اسرائیل را کاملا به انجام رسانده و اجرایی کند اما باید تصمیم بگیرد که ایا راه حل چاره دو کشوری (two-state - یکی از راه حلهای ارائه شده برای رفع اختلافات بین اسرائیل و فلسطینیان است. طبق این چاره، بجای خصومت با اسرائیل برای «راندن آنان به بیرون از منطقه» از سوی اعراب، و یا بجای «نابودی و پایمال گردانیدن حقوق فلسطینیان» از سوی اسرائیل، چاره، برقراری دو کشور جداگانهٔ اسرائیل و فلسطین بطور همزمان، و به رسمیت شناخته شدن هر دو از طرف تمامی طرفین درگیر و یکدیگر است) را در اختلافات بین اسرائیل و فلسطین دنبال کند یا خیر. به نظر می رسد که امید کمی برای پیشرفت در اقدامات صلح در هر کدام از طرفین اسرائیل یا فلسطین وجود داشته باشد. مشخص نیست که دیگر دولت های عربی درگیر مسایل امنیتی خود بمانند یا نه و سیاست های اسرائیل و شهرک سازی نشان از این دارند که چاره دو - کشوری غیر ممکن است. نادیده گرفتن مسئله اسرائیل-فلسطین و یا تلاش های فرمالیته و نمادین ممکن است کافی نباشند. ایالات متحده باید جنبه های دیگر امنیتی اسرائیل-جنگ سطح پایین در شبه جزیره سینا، سوریه ی بعد از داعش و تهدیدات مطرح شده از موشک های ایران و ارتباط ان با حزب الله لبنان- را نیز در نظر بگیرد. *امریکا باید محاسبه خود نسبت به اهمیت استراتژیک منطقه خاورمیانه و شمال افریقا را در دوره ای که امریکا کمتر به واردات نفت از این منطقه متکی باشد را از نو بررسی کند، اما همچنان امریکا به ثبات و رشد اقتصاد جهانی و جریان ثابت صادرات نفت و گاز منطقه خاوریمانه و شمال افریقا به اروپا و اسیا متکی است. صحبت مبهم در مورد منافع امنیتی ضروری کافی است. امریکا یک تحلیل سیاسی جامع نیاز دارد تا سیاست ها و استنباط های خود بر مبنای یک نوع متفاوتی از وابستگی بر جریان مطمئن صادرات نفتی خلیج فارس را به روز کند. این چالش ها در هر زمانی دلهره اور و ترسناک هستند، اما ایالات متحده با نیازهای داخلی اصلی و چالش های خارجی در تعامل با روسیه و اروپا، جنگ در افغانستان، و ظهور چین و مسائل امنیتی در اسیا رو به رو است. از گذشته معاصر مشخص است که امریکا نمی تواند پیش بینی کند چه زمانی چالش های جدید در هر کدام از این مناطق ظهور می کند. مشخص است که در مورد هر کدام از این 12 مورد گزینه های اسان و در دسترسی برای امریکا وجود ندارد. هر کدام از این موارد با قدرت هایی ایجاد شده اند که بدین معنی است که به شکلی بعد از دوره نخست ریاست جمهوری نیز وجود خواهند داشت. برخی از این موارد برای چندین دهه به شکل های گوناگون وجود داشته اند. خواه ناخواه ، دولت ترامپ با میراثی از مشکلات پیچیده ای رو به رو است که باید به طور همزمان به انها بپردازد و همه انها شامل "بازی های طولانی" هستند که خطرات احتمالی قابل توجهی دارند. در منطقه خاورمیانه جایی برای بی تفاوتی یا توصیف قدیمی امریکا از شتابزدگی: یافتن راه حل های اسان، سریع و یا اشتباه وجود ندارد. مترجم: محمد رجبعلی منبع: https://www.csis.org/analysis/what-are-main-risks-we-face-middle-east
-
2 پسندیده شدهبا سلام این روی جلد گزارش موسسه رند هست که چند سال قبل ترجمه کردم ولی بعلت کج سلیقگی که در ساختار پژوهشی کشور ما وجود دارد ( بدلیل اینکه ....... ) اصولاً مورد توجه قرار نگرفت . این فقط یکی از 25 گزارش پژوهشی موسسه رند هست که ترجمه شده و اگر مورد توجه کسی قرار نگرفته ، اما در افزایش حوزه اطلاعاتی برای شناخت بهتر محیط اطرف ( علیرغم حواشی که در سیستم پژوهشی ما وجود دارد ) به بنده کمک نموده است . بنده توانایی آن را ندارم که در این مورد بیشتر مانور کنم ، چون دلایلی مختلفی برای سکوت اختیار کردن دارم . با این وصف ، در این دنیا ، برای کسانی که صرفاً دنبال دانش هستند ، وضعیت بسیار بغرنج هست اگر فایده جمعی نداشته باشد ( که بعید هست ) ، مشخصاً فایده فردی دارد و آن ، باز شدن شعاع دید شما به مسائلی که در اطرافتان می گذرد ( صرف نظر از مواردی که میان دو کشور وجود دارد ) به قول سر بازیل لیدل هارت ، برای دست پیدا گردن به یک قضاوت و تحلیل درست ، باید همیشه " آنسوی تپه" را هم دید . با ترجمه این مطالب ، شما ، آنسوی تپه را هم رصد می کنید و این رمز موفقیت شما در تحلیل مسائل در حوزه راهبردی بدون توجه به حواشی موجود هست . گستره حوزه دانش و تحلیل استراتژیک که بطور مشخص ، برای سطح نخبگان تولید می شود . نکته جالب اینجاست که این گزارشات در دسترس عموم قرار دارد و به مانند ما در کنج کتابخانه ها ، در حال پوسیدن نیست . " این را به صراحت عرض می کنم ، چون تجارب بسیار بدی در این زمینه داشتم " 1- اینکه آنها پیشرفت می کنند و ما همچنان در پیچ و خم رقابتهای بی ثمر سیاسی ، دست و پا می زنیم 2- اینکه توجه به حوزه دانش در آنجا بسیار جدی است و در اینجا ، صرفاً در حد شعار و جملات زیباست 3- اینکه چرا با وجود پتانسیل های قوی در کشور ، ما باید مصرف کننده و صرفاً مترجم این مطالب باشیم ، به جای اینکه در مقام تولید کننده دانش راهبردی قرار بگیریم . 4- اینکه چرا ما نباید چیزی شبیه به موسسه رند داشته باشیم ، در حالی که توانمندی ها ما بصورت جزایر پراکنده موجود هست و همین موجودی اندک بواسطه کج سلیقگی ، در حال ازمیان رفتن است . ( و افکار عمومی را با تکرار کردن تعداد مقالات علمی منتشر شده و چیزهایی شبیه به این ، از درک نکته اصلی ، باز می داریم ) و بسیاری از حرفهایی که قابل انتشار در فضای مجازی نیست . چرا که سینه پر دردی داریم و از خداوند بزرگ این را درخواست می کنیم که به ما " شرح صدر" اعطاء بفرماید . انشا...
-
1 پسندیده شدهتصویر اول متعلق به آنا هاکوبیان همسر ۴۲ ساله نخست وزیر ارمنستان نیکول وُوایی پاشینیان است https://hy.m.wikipedia.org/wiki/Աննա_Հակոբյան
-
1 پسندیده شدهپ ن: اردوغان تقریبا کل گروهک های افراطی منتسب به اسلام را از ابتدا - داعش تا النصره و گروه های منشعب تکفیری ترک و غیرترک - تقویت و تولید و حمایت کرده و یکی از دلایل اصلی جسارت های این روزهای امثال مکرون با اشاره به همین افراطی گری های گروه های تحت نظر مستقیم ترکیه و اردوغان هست و تقریبا چندین کشور را با آتش توسعه طلبی و نژآدپرستی و زیاده خواهیهاش ویران کرده و جالب اینکه خودمختار براشون تشکیل ارتش ملی! با جمع کردن گروهکهای تروریستی هم اعلام میکنه و بعد با ایجاد چتر سیاسی/اقتصادی/نظامی/امنیتی از هرگونه مقابله با این گروهک ها به پشتوانه اسامی جعلی هم اظهار عصبانیت میکنه. واقعا در حال حاضر میشه اردوغان و ترکیه فعلی را پدر گروهک های تکفیری/تروریستی (از حیث حمایتهای چند بعدی و تعدد گروهک های تروریستی تحت نظر مستقیم ترکیه در سوریه و قدرت گیری گروه های هوادار اینها در خود ترکیه ) در منطقه دونست که حتی عربستان بن سلمان را هم پشت سر گذاشته از این حیث و جایگاه سابق عربستان را در اختیار داره البته به شکل فعالانه تر.
-
1 پسندیده شدهشما چرا تصور میکنید فقط اونا بلدن بزنند و ما باید تماشاچی وایسیم؟! شما در صورتی موفق میشین نتیجه جنگ رو به نفع خودتون تغییر بدین که عمق رو بزنید. یعنی عقبه دشمن زیر آتش شما باشه. و به تدریج این ضعف عقبه و پشتیبانی موثر مانع ادامه جنگ و حملات بشه(همین چیزی که در قره باغ یا لیبی اتفاق افتاد). ما باید بتوانیم فرودگاه ها و پایگاه ها و تاسیسات و توپخانه و ... دشمن را بزنیم ولی دشمن با وجود پدافند عمقی شما هیچ یک یا به تعداد محدود از این اهداف مشابه ما بزند. با این روند آتش دشمن روز به روز کمتر میشود ( مثل ارمنستان) و با تلفات زیاد به زحمت دست به یک حمله میزنند و این در حالیست که در جبهه شما داستان کاملا متفاوت است و دست شما روز به روز باز تر می شود(مثل اذربایجان). یکی از مواردی که ارمنستان رو نمیشه مورد قیاس قرار داد فرماندهی ضعیف این نیروست. بعد این همه روز هنوز راه برون رفتی پیدا نکردن( در حالی که راهکر بسیار. حتی بعضی از فرماندهان میدانی ارمنستان معلوم است راهی پیدا کرده اند اما این راع گسترش نمیابد). جهت قیاس حزب الله با دستان خالی و زیر بمباران شبانه روزی جنگ تموز حملات به عقبه اسرائیل را تا روز اخر انجام دادند تا نهایت اسرائیل به ناچار تسلیم خواست حزب الله شد. ارمنستان همین کار ساده را هم نمیخواد کند!!!!ما در زمینه پدافند منطقه نبرد در حال توسعه سامانه های پدافندی کوتاه برد هستیم. عملا وضعیت بسیار متفاوت است . همین الانم وضع ما فرق میکنه و امکانات گسترده ای برای مقابله با اهداف کروز بعد جنگ ۱۹۹۱ عراق پیگیری شد. ( ما ۳۰ سال که این تهدیدات رو درک و لمس کردیم و خودمون این تهدیدات رو خلق کردیم در کنار آمریکا و اسرائیل) شما تعداد پهپاد هایی که در ایران بدون شلیک یک گلوله در روزهای اخیر ساقط شدند را بشمارید تا حساب کار دستتان بیاید. "این بحث قدیمی میلیتاری رو بیشتر از این کش ندیم "
-
1 پسندیده شدهمجموعه استحکامات واگنر یا آتشبار واگنر ، بخشی از زنجیره یا محور دفاعی بندر چارلستون واقع در جزیره موریس ( کالیفرنیای جنوبی ) بشمارمی رفت که در جریان جنگ داخلی ایالات متحده ، بخصوص نبردهای سال 1863 به ناگهان در محور توجهات قرار گرفت و براساس آنچه که در تاریخ نظامی این کشور به ثبت رسیده ، مستحکم ترین موضع دفاعی ارتش جنوب ( اتحادیه ) در برابر حملات متعدد ارتش کنفدراسیون ( شمال ) بشمار می آمد . دژ واگنر - نمای بازسازی شده هوایی این دژ ، به یاد سرهنگ دوم کشته شده ارتش اتحادیه ، توماس. ام . واگنر نامگذاری شده بود ، با ابعاد 250 متر در 91 متر ساخته شده و در منطقه ای میان ساحل اقیانوس آتلانتیک در شرق و یک زمین باتلاقی صعب العبور در غرب قرار داشت . دیواره اصلی این دژ از جنس شن ، ماسه و خاک در ارتفاعی به اندازه 91 متر (30فوت ) از سطح دریا ساخته شده بود و با قرار گرفتن تنه درختان نخل و کیسه های شن تقویت می گردید . سرهنگ توماس . ام .واگنر این دژ در دوران اوج فعالیت خود ، 14 قبضه توپ که بزرگترین آن ، یک قبضه توپ 10 اینچی ( 250 م.م ) با قابلیت شلیک پرتابه هایی به وزن 128 پاوند ، در اختیار داشت . این دژ به گونه طراحی شد که می توانست چیزی در حدود 1700 سرباز را در خود جای دهد ، در حالی که برای 1000 نفر از این افراد ، مواضع دفاعی مستحکم شده ( پناهگاه ) دربرابر گلوله باران توپخانه زمین پایه یا شلیک ازسوی دریا را فراهم می آورد . این دژ در محیط اطراف خود ، یک خندق پر از آب ، به عرض 10 فوت ( 3 متر) و عمق 5 فوت ( 1.5 متر) بخود میدید که درون آن به میخ های تیز چوبی و همچنین مین مجهز شده بود . عقبه این دژ نیز در جزیره موریس قرار داشت که توسط آن پشتیبانی می گردید . راست : پرچم ارتش کنفدرال ( شمال ) چپ : پرچم ارتش اتحادیه (جنوب) نخستین نبردی که برای تصرف این دژ صورت گرفت ، در 11 ژوئیه 1863 رخ داد که درجریان آن 12 سرباز کنفدراسیون و 339 سرباز اتحادیه کشته شدند . نبرد دوم برای در اختیار گرفتن این استحکامات ، که نزدیک به 7 روز بعد در 18 ژوئیه 1863 درگرفت ، درتاریخ نظامی معاصر بیشتر شناخته شده بشمارمی رود ، که درآن یگان پنجاه و چهارم ماساچوست که یکی از نخستین یگانهای بزرگ ارتش کنفدراسیون ، متشکل از سربازان رنگین پوست محسوب می شد ، شرکت داشت . فرمانده این یگان ، در زمان وقوع این رویداد ، سرهنگ رابرت گولد شاو بود که درجریان حمله این دژ کشته شد. نقشه محل استقرار دژ واگنر در جزیره موریس این نبرد گرچه یک شکست تاکتیکی برای ارتش کنفدراسیون بود ، اما تبلیغات گسترده ای که برروی مشارکت رنگین پوستان ( بخصوص سیاه پوستان ) در جنگ داخلی آمریکا انجام شد ، موجب گردید تا در بازه انتهای این نبرد تا پایان جنگ ، ارتش شمال ، همواره برتری عددی را در اختیار داشته باشد . پس از حمله نخست در 11 ژوئیه ، یگانهای ارتش جنوب دست به تقویت این دژ زدند ، اما شدت حملات ارتش شمال در روزهای پس ازآن به اندازه ای بود که تا 25 اوت ، یگانهای های سبک اسلحه این ارتش تا 250 یاردی این استحکامات پیشروی نمودند ،اما این تلاش براثر آتشباری سنگین مدافعان شکست خورد . تلاش دوم یگان 54 ماساچوست ، در 26 اوت 1863 موفقیت آمیز تر بود و پس از گلوله باران شدید 60 روزه ای که توسط توپخانه ارتش شمال صورت پذیرفت ، سرانجام در شب ششم و هفتم سپتامبر 1863 این دژ تخلیه و تمامی تسلیحات قابل استفاده آن نیز به عقب برده شد . سرهنگ لاورنس .ام. کیت به اعتقاد مورخین نظامی ، علت اصلی واگذار کردن این دژ به ارتش شمال ، نگرانی فرمانده این قلعه از تشدید آتش توپخانه و حمله سراسری قریب الوقوعی که میتوانست کل سازمان رزم ارتش جنوب در این محور را برهم بزند ، بشمارمیرفت ، چنانکه در 6سپتامبر 1863 ، فرمانده وقت پادگان ، سرهنگ کیت ، به مافوق خود چنین نوشت : " پادگان باید بلافاصله پس از تاریک شدن هوا ، تخلیه شود ، در غیر اینصورت ، همه نیروها کشته یا اسیر خواهند شد . قابل انکار نیست که پرتابه های سنگین توپخانه دشمن ، بتدریج در حال مضمحل کردن دیواره دژ بوده ، برای همین باید قایقهایی برای تخلیه همه نیروها اعزام شود . همین الان ، تمامی مجروحین و نیروهای از کار افتاده ، به عقب اعزام شدند " با توجه به مندرجات این نامه و اذعان فرمانده پادگان واگنر که تنها 400 نیروی آماده رزم برای دفاع در اختیار دارد ، شورای جنگی چارلستون در تاریخ 4 سپتامبر به همین نتیجه رسید وتخلیه دژ براساس برنامه قبلی صورت پذیرفت . پس از پایان جنگ ، داستانی جدید در خصوص علت اصلی تخلیه دژ واگنر مطرح شد که براساس آن ، ادعا گردید که ارتش شمال ، بصورت عمدی ، تعدادی از اجساد یگان 54 ماساچوست را در نزدیکی دژ دفن کردند و تجزیه اجساد باعث شد تا در منابع آب شیرین مورد استفاده این موضع دفاعی ، مشکل ایجاد شود . بدین ترتیب ، آتشباری مستمر ارتش شمال ، در کنار مسدود شدن نسبی مسیر حمل مواد غذایی و آب تازه از عقبه ( چارلستون ) موجبات تخلیه آن را فراهم نمود . با این حال ، بررسی مکاتبات رسمی ارتش کنفدارسیون با این داستان ، تضادهایی را نشان میدهد . بااین وصف ، بیست سال پس از پایان جنگ داخلی ، گروهی متشکل از سه سرباز سابق درماه مه سال 1885 به این منطقه رفتند تا گزارش دقیقی را تهیه نمایند ، اما در طی این 20سال ، تمامی این موقعیت بر اثر پیشروی آب اقیانوس ، شسته و از میان رفته بود . راست : سرهنگ شاو چپ : گروهبان ویلیام کارنی اما سقوط استحکامات واگنر درزمان خود ، از اهمیت راهبردی فراوانی برخوردار می بود . با تصرف این موقعیت و اشغال دژ فورت گرگ ،جزیره موریس به طور کامل در اختیار ارتش کنفدراسیون قرار گرفت . گرچه بندر چارلستون همچنان در دست ارتش جنوب باقی ماند ، اما مسیر پشتیبانی آن قطع گردید و براساس گزارش رسمی ووزیر وقت نیروی دریایی ، تجارت این بندر بسرعت به صفر رسید و متوقف شد . هنگ پنجاه و چهارم ماساچوست ، اسطوره یا تبلیغات نظامی ؟؟ درواقع ، شهرت نبرد بر سر تصرف دژ واگنر ، بدلیل حضور نخستین یگان رنگین پوست ارتش کنفدرال در جنگ داخلی آمریکا بود . این مساله یکی از بحث برانگیز ترین اقدامات دولت شمال بشمار میرفت ، چرا که در عین اینکه برده داری بطور کامل در ایالات شمالی ملغی شده بود ، اما همچنان آفریقایی تباران با رفتار متفاوتی از سوی سفید پوستان مهاجر روبرو بودند ، چرا که درآن زمان ، این ایده که ارزش جنگی سیاه پوستان ، کمتر از واحدهای سفید پوست است بشدت رواج داشت . با این حال ، گروهبان ارتش کنفدرال ، ویلیام کارنی ، به دلیل شجاعت خود در بازگرداندن پرچم ارتش شمال به اولین رنگین پوست دریافت کننده نشان افتخار تبدیل شد . پس از پایان نبرد ، کالبد سرهنگ شاو ، در یک گور بی نام و نشان همراه با رنگین پوستان یگان تحت فرمانش به خاک سپرده شد که گرچه از سوی برخی یک اهانت بشمارمی آمد ولی خانواده وی این امر را بشدت رد می نمودند . فیلم سینمایی GLORY که درسال 1989 ، بر اساس همین واقعه تاریخی ساخته شد جزیره موریس ، بعنوان محل وقوع این جنگ ، کمتر از 1000 هکتار وسعت دارد که بدلیل همجواری با اقیانوس آتلانتیک ، تحت فرسایش شدید قرار می گیرد . اجساد تمامی کشته شدگان ، از جمله بقایای احتمالی جسد سرهنگ شاو ، به قبرستان ملی بوفورت منتقل و مجددا دفن گردید . پی نوشت : 1-بن پایه 2-بن پایه 3-استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهنظارت جناب @worior در استاتوس که شباهت به هدف این تاپیک داشت چند اشکال بسیار بزرگ و نابود کننده در پیاده سازی سیستمهای کنترل سایبری برای نظم اجتماعی بقولی همون پلیس آهنی 2.. اول بلاتکلیفی.. در بسیاری از موارد امکان قراردهی سنجه برای ارزیابی عملکرد وجود ندارد. در بسیاری موارد امکان فهم بازخورد وجود ندارد در حالت بلاتکلیفی سیستم در حالت مورد بلاتکلیفی معطل میماند، توقف میکند و عمدتا از سامانه های خلاق شکست خورده و عقب می افتد. دوم؛ رفتارهای خشک و بروکراتیک، همه به دنبال صرفا انجام درست سنجه ها و موظف به رساندن عملی که در بازخورد پیش بینی و یا خواسته شده است خواهند شد. سوم؛ جابجایی هدف، تامین این سنجه ها در سازمانها و نهاد و اجتماعات، بجای اهداف کلی سیستم. در واقع افراد یادشون میره که مثلا باید نظام رو سرپا نگه دارند! طرف دنبال اینه که ایران خودرو رو نگه داره، اونیکی دنبال اینه مرغداریش رو نگه داره و اون دیگری دنبال خرید جنگنده یا موشکشه و هرکسی در جای خودش سنجه خودش رو دنبال میکنه و کلیت رو از دست میده چهارم، مدیریت برداشت، خطای اساسی در سامانه هایی که براشون بازخورد در قالب یک حدود تعریف شده، مثلا وقتی میتونند چند برابر سوددهی داشته باشند یا چند برابر کارکنند، خودشون رو نسبت به بازخورد مورد نظر محدود میکنند، این اشکال در بخش کشاورزی شوروی به شکل کشنده ای رخ داد، و الان هم تو بسیاری از صنایع ما داره رخ میده پنجم، فریب ناظر کنترل، با استفاده از داده های ساختگی... ششم، خوب به نظر آمدن بجای خوب بودن، این اتفاق بخصوص در زمانی که ستاده مبهم هست اتفاق میفته، مثلا به یک بخشی میگویند جنگنده بساز، خوب بودن یعنی ساختن چیزی که در زمان جنگ جواب بده و خوب به نظر آمدن یعنی تحقق یک شعار که ما مثلا توانستیم! هفتم، نابرابری های تصویر شده (تصور شده) این اشکال هم زمانی رخ میده که یک واحد یا گروه اجتماعی یه مدت زیادی خوب کار کنه و سنجه های قوی درست کنه طوری که ناظر فکر کنه همیشه چنین توانایی میتونه به عنوان یه رفتار استاندارد در بیاد، بنابراین بعد از مدتی این گروه برای خودش جایگاه محترمانه ای در سیستم کنترلی درست میکنه و باعث ایجاد استانداردهای غیر قابل دستیابی برای دیگران میشه، تا اینکه لو میره یا اینکه بحالت اسطوره ای در میاد،... یه ایراد اساسی دیگه هم مونده بود که نگفتم، در سیستم اجتماعی پیاده سازی کنترل سایبری بسیار هزینه بر هست، چون هسته های کنترلی وسیعی میخواد و هر کدام باید کلی پول خرجشون بشه، البته یه راهکار داره و اونم اینه که کنترل بواسطه خود افراد و گروه ها اعمال کنیو یه ایراد دیگه هم یادم اومد، دایره استثنائات وسیع. برای نمونه وقتی یه سنجه کنترلی وضع میکنید مثلا "قانون مالیات ها"! بعد اونقدر شرایط مختلف ایجاد میشه که ناظر کنترل مجبور میشه مقدار زیادی استثنا قائل بشه، اون موقع این استثناء ها از خود سنجه ها بیشتر میشن و کنترل رو غیر ممکن میکنند و عملا قانون بیفایده میشه.
-
1 پسندیده شدهخودکفایی و امنیت تولید همیشه بین تولید بومی و همکاری تجاری تقابلی بزرگ مطرح است که نه مبتنی بر راهبرد تجاری بلکه ناشی از نگاه تک بعدی به تولید است. در تعیین راهبرد تولید چندین معیار از جمله قیمت، دسترسی به کالا، زیرساخت تولید، حجم درگیری، تنوع منابع و ... مطرح می گردد. همپوشانی های جالبی که در عرصه تولید وجود دارد سبب می شود که گاهی تولید یک تجهیز علیرغم قیمت بالایش توجیه داشته باشد و گاهی با وجود سود ترجیح به برون سپاری باشد. • برای مثال معیار تولید در خصوص کالایی که به وفور در بازار هست در قیاس با کالایی که کاربری خاص دارد و دسترسی به آن محدودیت دارد کاملا متفاوت است. چرا که در این حالت کالای خاص به عنوان نقطه بحرانی تولید معرفی می شود. • در مثالی دیگر، وجود پتانسیلی در کارخانه که موجب هزینه جاری می شود و تبدیل آن به تولید است. در نگاه اول درآمد کمتر از هزینه است ولی با در نظر گرفتن هزینه جاری می توان به این نتیجه رسید که بکارگیری این توان موجب کاهش ضرر کل شده اگرچه صفر نشده است. این وضعیت در کارخانه های دولتی که نیروی انباشته زیادی دارد یا شرکت های در حال ورشکستگی قابل اجرا هست. • هزینه های پنهان اجتماعی دیگر نکته ای هست که تولید را تحت تاثیر قرار می دهد. این مثال مشابه شرایط قبل است ولی نگاه بزرگ یک اجتماع در آن درگیر است. یک کارخانه ضرر ده با تکنولوژی قدیمی حفظ می شود تا کارکنان ان اخراج نشوند و از بحران اجتماعی جلوگیری شود. این شرایط در کارخانه های هند و پاکستان و اکنون در ایران دیده می شود و این انتخاب راه حلی موقت است تا مدیریت تغییر بتواند زیرساخت لازم برای تغییر شرایط را فراهم نماید. • تمرکز بر کار تخصصی دلیل دیگری هست که باعث می شود شرکت ها برای پرهیز از هزینه مدیریت منابع خاص، بخش های غیر راهبردی تولید را علی رغم سود به دیگر منابع برون سپاری کنند. این قضیه در خصوص تولید مواد خام دیده می شود و از هزینه زمانی و مشغولیت در خصوص آن بخش آزاد شده و بر تخصص خود تمرکز می کنند. برای مثال شرکت BAE System با برون سپاری بسیاری از کارها، خود را از مشغولیت مدیریتی آنها ازاد کرده است. در ایران، هنگام تاسیس سازمان انرژی اتمی با ریاست دکتر علی اکبراعتماد این سیاست پیگیری شد و انسجام و پویایی بالایی به این سازمان تازه تاسیس داد و توانست به سرعت برنامه های خود را وسعت ببخشد. • مثال مدیریت تنوع منابع یکی از نکاتی هست که شرکت های انگلیسی و اسرائیل به آن پایبند هستند. همیشه خرید عمده از یک منبع باعث کاهش هزینه می شود ولی امنیت تامین کالا بویژه برای کالاهایی با درجه راهبردی بالا حکم می کند که یک نوع کالا حداقل از دو یا سه منبع متفاوت تهیه شود تا در صورت اشکال برای یک منبع، تولید و محصول مورد نیاز با مشکل مواجه نشود. مزیت دیگر این اقدام امکان افزایش درخواست کالا بصورت ناگهانی بوده که تنها با داشتن چند منبع ممکن هست. شرکت Rotork انگلستان به عنوان نمونه ای صنعتی قطعات مورد نیاز خود را در طی مناقصاتی با حداقل دو یا سه شرکت برنده تامین می کند. رتبه اول 55 درصد کالا، رتبه دوم 35 درصد از کالا و تامین کننده سوم 10 درصد از درخواست را تامین می نماید. در چند شرکت خاص 5 الی10 درصد اخر بصورت تولید بومی تامین می شود. اسرائیل گندم خود را علاوه بر تولید داخلی از 6 منبع متفاوت خریداری می کند. • از دید هدف و افق تولیدی، وزارت دفاع آمریکا، مابین تولید علم، تولید فناوری و تولید صنعتی فرق قائل می شود. این تفکیک باعث می شود که توجیه بودجه بسیار دقیق تر و متناسب با هدف صورت گیرد چرا که شکل هزینه مصرفی در تولید علم و تولید صنعتی بسیار متفاوت است. با این وجود در تولید علم به عنوان سرشاخه نیاز، برون سپاری صورت می گیرد و مجموعه هایی همچون ناسا یا دارپا متولی تولید علم و بخشی از فناوری هستند و از شرکت های تحقیقاتی یا دانشگاه ها برای برون سپاری ریزپروژه ها استفاده می کنند. • نکته جالب دیگر در خصوص تجارت، نگاه فروشنده به خریدار است. اگر فروشنده بداند خریدار قابلیت تولید و شناخت کامل از محصول دارد رفتارش به شدت متفاوت خواهد بود و این مساله در خصوص تفاوت شکل فروش جنگنده به اسرائیل و امارات و عربستان دیده می شود. اسرائیل بعد از جنگ با اعراب بر اساس نقشه های فرانسوی ها، آمریکایی ها و چند جنگنده دیگر، اقدام به ساخت جنگنده هایی چون کفیر و لاوی کرد و با ادعای دفاع از خود قوانین مالکیت را زیرپا گذاشت. با تکمیل جنگنده سازنده های جنگنده در مقابل کسی قرار گرفته بودند که جنگنده ای ارزان و همتراز تولید کرده بود و در حال اشغال بازار آنها بود از این رو پیشنهاد های فروشی به اسرائیل شد تا توسعه جنگنده را به عنوان سازنده کنار بگذارد. اما اسرائیل در قبال این امتیازها، فقط طراحی موتور و بدنه را کنار گذاشت و تکنولوژی حساس موشک، رادار و جنگ الترونیک را توسعه داد و امروز قابلیت های خود را بر سوریه و روسیه به رخ می کشد. • مثال جالب دیگری که در خرید هواپیمای جنگی توسط اسرائیل می توان گفت، خرید قالب و مکانیک هواپیما و اصلاح رادار، سیستم آتش و ارتباطی جنگنده در خود اسرائیل هست. از این طریق هزینه خرید رادار و سیستم اتش از جنگنده حذف یا کم می شود و از سوی دیگر بخش حساس جنگنده که در نبرد چالش بر انگیز می شود در دستان صنایع دفاعی اسرائیل باقی خواهد ماند. یعنی بخش بدنه، موتور و بخشی از موشک ها به عنوان تکنولوژی غیرحساس ولی دست و پاگیر وارد می شود و بخش مربوط به تکنولوژی بالا در خود اسرائیل توسعه داده می شود. این نگاه در خصوص جنگنده های اسرائیل باعث می شود که آمریکا به عنوان سازنده قابلیت چندانی در شناخت و جاسوسی از جنگنده را نداشته باشد و جنگنده نیز مطابق با نیازهای خود خریدار رفتار کند. همچنین تکنولوژی رادار و جنگ الکترونیک قابل توسعه و استفاده در دیگر جنگنده ها به عنوان ارتقا خواهد بود. در فروش جنگنده اف 35 شاهد تغییر کدها و برنامه ریزی های جنگنده های ارسالی توسط اسرائیل بودیم چیزی که اف 35 را به یک جنگنده نیمه بومی تبدیل می کند. این نکته به قدری جالب است که در بحث خرید تجهیزات از کشور خارجی به عنوان الزام مهم باید توسط ایران رعایت شود. همه این موارد نشان می دهد که خریدار باید درک صحیح و کاملی از هدف خود داشته باشد و کیفیت خرید را متناسب با واقعیت و نیاز تطابق دهد. چرا که گاهی ابزاری به شما فروخته می شود که هرگز از ان استفاده نخواهید کرد و تنها هزینه اجباری پرداخت می کنید، برای مثال در تلویزیون های جدید قابلیت هایی هست که فروشنده با آنها شما را وسوسه به خرید جنس گرانتر می کند مانند توانایی ساپورت گیم و کیفیت بالای تصویر، در حالی که شما از این تکنولوژی استفاده نخواهید کرد. یا فروش مانیتور متخصصین گرافیک با قابلیت تفکیک بسیار ریز رنگ برای یک کار اداری یک کارمند ساده دولتی نکته ای که بعد از امنیت مسیر تامین کالای خام، در تولید بسیار اهمیت پیدا می کند، در نظر گرفتن نیاز ثابت و نیاز شناور است که تنوع منابع تامین در این راستا بسیار راهگشا است. نقطه نظرهای دیگری نیز وجود دارد که می توان به این بحث اضافه کرد. ولی در یک نگاه ساده جدول فوق را به عنوان تقابل ارزش هزینه تولید و ارزش راهبردی کالا معرفی می شود. ادامه دارد ... ممنون میشم اگر نکته ای به ذهنتون میرسه اضافه کنید
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی مذهب در میان مردم حاوی نمادها و نشانه ها و اعمال و آداب هست. جنگ وقتی به سمت سوء استفاده از مذهب کشیده بشه، مفهومش این هست که درگیری به داخل این نمادها و سوء استفاده از این آداب وارد خواهد شد. بعبارتی دیگر، سبقه ننگین داعش در آتش زدن و منفجر کردن بسیاری از مساجد، کلیساها و آثار باستانی در عراق و سوریه. هر دو کشور آذربایجان و ارمنستان درسته که تازه تاسیس هستند، اما سوابق تاریخی عظیمی دارند که باید بشدت ازش محافظت کنند. و به هیچ توجیهی جنگ رو به داخل اماکن و شعائر مذهبی نکشانند.
-
1 پسندیده شدهخدا هم خسته شده از بس دو طرف جنگ صداش کردن... cold mountain 2003
-
1 پسندیده شدهتصاویری از اسکورت نفت کش ایرانی توسط ناوهای روسی ورود نفتکش ایرانی سماح به بندر طرطوس سوریه، با اسکورت دو ناو جنگی روسیه که نشان یک همکاری در تامین لجستیک سوریه دارد به نظر می آیدخودکفایی بنزین و توسعه پالایشگاه ها به شکلی متفاوت در حال شکستن تحریم های آمریکا هست امیدوارم دیگر خودکفایی های استراتژیک مثل گندم و خوراک دام بتونه حلقه مقاومت رو تقویت و تحریم ها رو عقب برونه
-
1 پسندیده شدهاز دشمن بیاموزیم ! (قسمت دوم) تصویربالا مربوط به کاروان نیروهای امریکایی در سوریه است که در یک دهكده محلی در شمال شرقی سوریه در 11 اكتبر سال 2020 برای بررسی اوضاع و ارتباط با محلی ها در حاشیه جاده متوقف شده اند. بعد از توقف ستون خودروهای زرهی برای جلوگیری از غلافگیری ستون و تهدیدات احتمالی هر یکی از خودروهای رزمی برادلی با کمک دید مستقل فرمانده و دید توپچی به شکل جداگانه و در جهات مختلف در حال بررسی اطراف هستند. همچنین سربازان پیاده نظام نیز در اطراف ستون در حال بررسی محیط با چشم غیرمسلح هستند. اما سوالی که دراینجا مطرح است این مورد است که ایا بررسی محیط در همین حد برای شناسایی تهدیدات برای نیروهای زمینی کافی خواهد بود ؟؟ وسعت دید و زاویه دید با وجود سیستم های مدرن نظارتی مانند دید مستقل فرمانده برادلی محدودیت قابل توجه ای دارد . نیروهای متخاصمی که قصد نزدیک شدن به ستون را داشته باشند میتوانند با کمک گرفتن از عوارض طبیعی و مصنوعی به راحتی از دید سیستم های نظارتی و دید واحد های پیاده نظام مخفی شوند. در این بخش باید توجه داشت ستون خودروهای زرهی و سربازان پیاده نظام تنها نیستند! انها یک دیدبان در آسمان دارند. یک بالگرد تهاجمی آپاچی در اسمان و بالا سر ستون در حال گشت زنی است. با توجه به این موضوع که بالگرد در حال پرواز در ارتفاع است وسعت دید و زاویه دید بهتری دارد. در نتیجه به راحتی می تواند تهدیدات پیرامون را بهتر از واحد های زمینی رصد کند. اضافه شدن هواگردهای بی سرنشین/سرنشین دار در نقش رزمی/شناسایی به نیروهای زمینی در درک بهتر موقعیت محیطی که در آن قرار دارند کمک شایانی می کند. ستون متوقف شده نیروهای آمریکایی در شمال سوریه- واحدهای زمینی هر کدام جهت های مختلف را بررسی میکند تا غافلگیر نشوند. اما این ستون تنها نیست یک بالگرد تهاجمی اپاچی در اسمان در حال بررسی محیط است.
-
1 پسندیده شدهنصب پرچم آذربایجان بر پل تاریخی خدا آفرین نیرو های اذربایجان در حال پیشروی در خط مرزی ایران هستند تا بدین وسیله تنها مسیر تدارکاتی ارمنستان بسته شود. (گرجستان بعلت دشمنی با روسیه مسیر را بسته است). با محاصره شدن ارمنستان از جنوب برای این کشور فجایع نظامی بزرگی رخ خواهد داد. این نیروهای لباس سبز هم که در تصویر می بینید. همان تروریست های سلفی سوریه هستند که شما از مرز ایران به راحتی آن ها را تشخیص میدین. همان ها ایران را نشان دادن و مردم ایران را تهدید کردن. تروریست های سلفی نیاز به توصیف ندارد ولی کشتار شیعیان و باقی ادیان از افتخارات این گروه هاست. داعش یکی از معتقدین به سلفی گری است. در واقع این افراد داعش در یک لباس جدید هستند.
-
1 پسندیده شدهآقا گمنام شصت و یکی داری؟ ۱۸ ساله، سومار... فیلم: https://aparat.com/v/8Qfoi تصویر شهید بهروز صبوری اطلاعات بیشتر: https://b2n.ir/302757
-
1 پسندیده شدهدرباب شوق به پرواز پرواز اندازه آدمو برملا میکنه ... هرچی بالا و بالاتر میری دنیا از دید تو بزرگتر میشه و تو از دید دنیا کوچکتر!!
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهمطلب زیر از کتاب خط مقدم برداشت شده است : حسن آقا رویش را برگرداند سمت پنجره . ابرهای ضخیم مثل لحاف پنبه ای زیر هواپیما پهن شده بودند . منظره ای برای دیدن وجود نداشت .احتمالا نزدیکی تبریز بودند . همان جا که دفعه پیش با شفیع زاده اوج گرفتن فانتوم ها را تماشا کرده بودند . آن روز به فکر گرفتن توپ های اتریشی و اضافه کردن چند کیلومتر ناقابل به برد توپ های موجود بود . تمام تلاششان این بود که بتواند با توپخانه به داد جنگ برسد و از فشار دشمن کم کند . هیچ فکرش را نمی کرد که کمتر از سه ماه دیگر سلاحی با برد سیصد کیلومتر ذهنش را به خود مشغول خواهد کرد و برای یادگیری استفاده از آن دوباره از مرز ایران خواهد گذشت . اوایل سال 60 که برای اولین بار وارد آبادان شد ، کارهای زیادی می توانست بکند . هم از تخریب چیزهایی می دانست هم کار با اسلحه و جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود . اما مستقیما رفت سراغ خمپاره . می گفت : ما از تو سوراخ کوچیک این ژ3 هیچ وقت نمی توانیم پیروز شویم . آن روزها خمپاره مهم ترین سلاحی بود که سپاه داشت .آن هم نه به وفور ! در کل آبادان در حال محاصره ، شاید سه تیم خمپاره بیشتر نبود . یکی بچه های تبریز که مهدی باکری و حسن شفیع زاده و چند نفر دیگر بودند و خمپاره 120 میلی متری داشتند . یکی بچه های اصفهان بودند و یکی هم بچه های آقای سرخیلی در شرق بهمنشیر . گلوله اش را هم به طور سهمیه ای از ارتش می گرفتند . روزی یک عدد! حسن آقا رفته بود توی گروه تبریزی ها . آن روزها شفیع زاده دست تنها بود . هیچ وقت فراموش نمی کرد که شفیع زاده با چه وسواسی آن یک گلوله سهمیه روزانه را پرتاب می کرد . برای یک گلوله یک روز تمام از این سر خط تا آن سر خط می رفت می آمد . از دیدگاه های مختلف دیده بانی می کرد تا عاقبت بتواند یک هدف مشخص و مهم را پیدا کند و مطمئن باشد که 100 درصد قرار است نابودش کند . در آن شرایط نه تنها خود حسن آقا که هیچ کدام از مسئولان سپاه هم تصور نمی کردند که روزی سپاه توپ و توپخانه و در کل سلاح سنگین داشته باشد . ولی حالا بعد از سه سال و نیم که از آن روزها می گذشت ، حسن آقا بچه هایش را می برد تا طرز کار سلاحی را یاد بگیرند که سیصد کیلومتر آن طرف تر را هدف می گرفت ... پ ن - فکر کنید اگر در آن زمان شبکه های مجازی (توئیتر ، اینستاگرام و ...) وجود داشت در این مورد چه مطالبی در آنها قرار می گرفت !؟
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 16اردیبهشت 1399 روز گذشته مقامات ونزوئلا اعلام کردن با یک گروه مسلح که قصد ورود سلاح به خاک این کشور و همچنین طرح ریزی برای حمله به به پایگاه های نظامی ونزوئلا را داشتن درگیر شده اند. در این درگیری 8 فرد مسلح کشته و دو تن دستگیر شده اند . این افراد سوار بر چند قایق تندرو از طریق دریا به سواحل ایالت وارگاس در شمال کاراکاس نفوذ کرده بودن . ونزوئلا دولت کلمبیا را به دست داشتن در این حمله متهم کرده است . در پی این حمله ارتش ونزوئلا بار دیگر رزمایشات خود را از سرخواهد گرفت