برترین های انجمن

  1. arminheidari

    • امتیاز

      22

    • تعداد محتوا

      7,136


  2. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      20

    • تعداد محتوا

      8,704


  3. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      9,419


  4. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      5,269



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 17 آذر 1399 در همه مناطق

  1. 15 پسندیده شده
    یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن مقدمه یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟ اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد. مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند. تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند. تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است. تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود، بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند. راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند، فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است. یک سطح راهکنشی نظامی مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند. مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر. اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود. بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟! - ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟ - ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟ - دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟ - دادن پاسخی بسیار قوی؟ - تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟ جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟! با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد. تست دریایی راکت ASROC با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/ انتخاب مقادیر جذاب مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند. - نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند. - دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند. احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است. - از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند - رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا - امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد. - برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند. - در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند. در مثال دریا با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند. 3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست. مسیری که باید طی شود واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛ - نخست یک بمب تحقیقاتی. - سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار. - در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه. - در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ... - و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف. با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد. مشکل ذخیره اولیه هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است. بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد: 1. پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد. 2. سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید. 3. توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود. 4. گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن. تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت. مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای نتیجه گیری یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد. یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛ - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد، - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد، - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت، و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد. مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای: وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
  2. 11 پسندیده شده
    روایت ترور شهید فخری زاده با تصاویر کمیک این طرح توسط سید تقی رضایی و انیماتوری علی جنتی در دفتر هنری حوزه هنری خراسان شمالی تولید شده است. بیشتر از قضیه ترور شهید، خود کار ظرفیتی رو نشون میده که ارزشمند است و باید حمایت و سرمایه گذاری بشه اگرچه بعضی از دوستان سناریو نحوه ترور شهید رو واقعی نمی دونن ولی اینجا ابزار رسانه مطرح است. https://media.farsnews.ir/Uploaded/Files/Video/1399/09/16/13990916001090_480P.mp4 ابزاری ساده و ارتباط پذیر با مردم که برد رسانه ای بسیار خوب دارد و علاوه بر فیلم بصورت روایت و داستان های کمیک در مجلات و اینترنت جذاب است. پیشتر کارهایی مثل شجاعان ( خلبانان هوانیروز) ، همسنگر و شهید بروجردی انجام شده بود که شروعی خوب محسوب می شدند ولی راه طولانی و رقابت فشرده است در زمینه فیلم های غیر جنگی هم کارهایی انجام شده که بازخورد بسیار خوبی در سطح مردم داشته است و نشون میده این مسیر بکر فرصتی درخشان برای جذب مخاطبان بویژه طبقه سنی کودک و نوجوان است. این تاثیر نه تنها در کشور ما که در سطح دنیا وجود دارد باعث شده است که بسیاری از فیلم هایی با تم و داستانی ساده ولی باذوق بسیار مخاطب داشته باشند و از آنها نام برده شود. ------------------------------- و به تازگی سریال ایلیا: تولد یک قهرمان توسط هنرمندان کشور تهیه و تولید شده است که جای قدردانی دارد. با تشکر از جناب @HRA بابت معرفی این سریال کمیک ایرانی
  3. 5 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم امنیت غذایی و رشد پایدار و حفظ استقلال یک کشور جهت تامین اساسی ترین نیاز خود بعد از آب آشامیدنی این غذا است که دومین نگرانی بشریت است و همین اتفاق صنایع کشاورزی را به یکی از پر اهمیت‌ترین صنایع بر روی کره زمین تبدیل می کند. تولید در این حوزه نه تنها در حوزه درآمدی حائز اهمیت است بلکه در حوزه سلامت و توسعه نیز نقش مهمی ایفا می کند. با این تفاسیر می خواهیم به بررسی این موضوع بپردازیم که کدام کشورها بیشترین تولیدات و صادرات را در حوزه کشاورزی دارند و کشورهای دیگر برای افزایش تولیدات و تقویت محصولات کشاورزی چه اقدامی انجام می دهند؟ برترین تولیدکنندگان با توجه به آمار تولیدات غلات و محصولات غذایی آمریکا، چین، هند و روسیه بزرگترین تولید کنندگان محصولات کشاورزی در دنیا هستند و جای تعجب ندارد که چین بزرگترین تولیدکننده برنج در جهان باشد،اما چین بعد از برنج بزرگترین تولیدکننده گندم و ذرت و پیاز نیز می باشد و آمریکا نیز پا به پای چین در تولید ذرت و سویا در حرکت است. محصولات زراعی دیگری نیز در این کشورها تولید می شوند ولی ما در اینجا بر پر اهمیت‌ترین آنها می پردازیم. ارزن یکی از مهم‌ترین محصولات کشاورزی است که در کشورهای آفریقایی، آسیایی، هند و نیجریه در حجم انبوه تولید می شود. به همین ترتیب جو و لوبیا از دیگر محصولات پر اهمیت در صنعت کشاورزی است که بیشترین حجم آن توسط آمریکا تولید می شود. برترین صادرکنندگان عجیب نیست که چین و هند بزرگترین تولیدکنندگان محصولات کشاورزی باشند چراکه با توجه به جمعیت انبوه آن ها و همچنین موقعیت اقلیمی و آب و هوایی سرزمینشان، باید تولید بیشتری در حوزه کشاورزی انجام بگیرد. جدول زیر گوشه ای از آمارهای تولید و صادرات محصولات کشاورزی را نشان می دهد. در اینجا تفاوت صادرات و تولیدات به وضوح پیدا است هلند کشور کوچک و کم جمعیتی است ولی از مزارع سرسبز برخوردار است و با تولیدات متوسط توانسته است به فهرست بزرگترین صادرکنندگان محصولات کشاورزی راه پیدا کند.هلند یکی از بزرگترین صادرکنندگان محصولاتی مانند:( برنج، ذرت، گندم، لوبیا، عدس و خوراک دام ها ) به بزرگترین مصرف کنندگان (آمریکا، کانادا، آلمان، برزیل و تایلند) است. در جدول زیر بیشترین صادرات بزرگترین صادرکنندگان را خواهیم دید: راه کار کشورها برای این حجم از تولید چیست؟ در کشورهایی مثل آمریکا،کانادا و اروپای غربی بخش های بسیار کمی از زمین ها بلااستفاده مانده و از آنها در صنعت کشاورزی استفاده نشده است. این قسمت ها شامل جاده ها و بزرگ راه ها و... هستند و به همین ترتیب آبیاری در حجم وسیع و استفاده از کودها برای تولید محصولات کشاورزی از اهمیت بالایی برخوردار است.خیلی از کشاورزان به طور خودکار از بذرهای اصلاح شده استفاده می کنند تا منابع آبی و خاکی آن‌ها حدر نرود و مجبور به پرداخت هزینه بیشتر نشوند.شرایط کشاورزی در آسیا و آفریقا کاملا متفاوت است و کشورها در این نقاط از آب کافی برای مزارع خود برخوردار نیستند و تجهیزات کشاورزی آنها نیز بسیار پیش پا افتاده است.توجه بیشتر دولتمردان در این کشورها بر روی ساخت جاده ها است در حالی که باید به حوزه کشاورزی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم توسعه توجه فراوان شود. با این تفاسیر به مهمترین بخش بحث یعنی چالش ها و راهکارهای توسعه این مهم در کشورمان پرداخته و جدی بودن پرداختن‌به این‌موضوع برای کشوری چون ما با دیدگاه توسعه‌ای وافزایش نفوذ جهانی(در آینده ابر قدرت نوظهور) و درعین حال حفظ استقلال ملی خود و بخصوص در طوفان های شدید رویداد های جهانی در این نقطه حساس پر تنش از کره خاکی میپردازیم بخصوص که با داشتن خاطرات بد جنگ ها و به تسلیم کشیدن ملت ها هرکشور در غالب قلعه‌ای محاصره شده در خواهند آمدکه با تمام شدن تدارکات از ادامه مقاومت در هر اتفاقی امکان‌تسلیم و فروپاشی را متصور خواهیم شد همانطور که در توضیحات دیدید کشورهای تعیین کننده و بزرگ در این بخش اساسی از پرچمداران پیشروهستن که علاوه بر تامین نیاز خود بر صادرات و تامین کشورهای متعدد علاوه بر سود سرشار اقتصادی کشورهای مزبور را تابعه سیاستهای خود کرده و بر قدرت روز افزون خود می افزایند!! کشور ما با توجه به داشتن آب و هوای چهار فصل و زمین‌ها و دشت های پهناور منابع سرشار به دلیل وجود ساختار های فرسوده و نبود زیر ساخت لازم و قوانین مورد نیاز و مشکلات متعدد در این بخش در حد پتانسیل های موجود توسعه نیافته و همچنان شاهد تهدیدات تحریمی تغییر قیمت شدید اقلام اساسی با نوسانات نرخ ارز به دلیل وارداتی بودن بخش عمده نهاده های دامی و روغنی و ناپایداری به دلیل تغییرات اقلیمی هستیم که باعث شده منافات شدیدی در توسعه پایدار و رشد جمعیت کشور ایجاد کند....... در ادامه : راه ها و روشهای پیشنهادی برای توسعه پایدار و گسترش این ابر پیش نیاز حفظ استقلال و امنیت غذایی کشور
  4. 5 پسندیده شده
    به سطح تکنولوژی و نحوه انفجار بستگی داره، انفجار در ارتفاع خاصی میتونه حداکثر انرژی رو ایجاد کنه، نوع مکانیزم و دقت طراحی میتونه توان بیشتری با مواد کمتر ایجاد کنه. اما بر اساس جرم های بحرانی، از 10 کیلو به بالا، منتهی برای انفجارهای کوچک و مواد کمتر، تکنولوژی و دقت طراحی بخصوص ریختگری اورانیوم خیلی بالایی لازم هست. این بمب ها معمولا 20 کیلو لازم دارن با غنای بیش از 90.
  5. 5 پسندیده شده
    به نام خدا در زمانی که هون های اروپایی به رهبری اتیلا مشغول فتوحات و جنگ علیه امپراطوری روم بودند، شاخه دیگری از هون ها به نام هیاطله یا هون های سفید به تاخت و تاز علیه امپراطوری ساسانی و هند میپرداختند. موضوع این مقاله بررسی ریشه امپراطوری هپتالیان و نتایج جنگ های آنان با ایران و در نهایت عاقب آنان میباشد. ریشه ها: تقریبا مطمئن هستیم که هپتالیان از بازماندگان امپراطروی کهن و بزرگ شاگنو Xiongnu هستند. آنها حتی از اسم "هون Hun" استفاده کردند تا خود را به این امپراطوری و قرن ها شکوه و جنگاوری آن منتصب کنند. بعد از شکست و نابودی امپراطوری شانگو در طول قرن های اول و دوم بعد از میلاد، بازماندگان آنها به کوهستان آلتای پناه بردند، با وجود نجات از نابودی، آن ها در شرایط سختی زندگی میکردند چرا که از همه طرف توسط دشمان قدرتمندی احاطه شده بودند که بی امان به انها میتاختند، قبایل کنجو، دیلینگ و وسان از شرق و امپراطوری کوشان از جنوب و همینطور سلسله حاکم بر چین، "هان Han" و خاقانات روران از شرق. اما با افول قدرت های بزرگی که انها را احاطه کرده بودند، شرایط تغیر کرد، در اواخر قرن سوم و با اغاز قرن چهارم میلادی، هون ها از کوهستان آلتای خارج شدند و شروع به گسترش در قلب اسیا و اروپا کردند. هون های اروپایی و رهبر معروفشان، اتیلا، در اروپا گسترش پیدا کردند و به پیروزی های بزرگی بر امپراطوری روم غربی دست پیدا کردند. ما در این مقاله به خویشاوندان کمتر شناخته شده آن ها یعنی هون های سفید یا هیاطله و جنگ های آنان با ساسانیان میپردازیم. کوهستان آلتای مکان برخواستن هون ها که امروزه بین چهار کشور روسیه، چین، قزاقستان و مغولستان مشترک است هون ها می آیند! در حالی که هون های اروپایی در حال گسترش قلمرو خود به غرب بودند ، شاخه دیگری از هون ها (هون های سفید) به سمت قلب آسیا حرکت کردند. در اواسط قرن سوم میلادی، هون های سفید شروع به حمله به امپراطوری ساسانی از شمال شرق ایران و همچنین باقیمانده امپراطوری تضعیف شده کوشان (که دست نشاندگان ساسانیان محسوب میشدند) در جنوب اسیای مرکزی و هند کردند در سال 360 میلادی، کیدرات ها Kidarites که قبیله ارشد و حمکران هون های سفید بودند بر باختران و جاده ابریشم که از آن میگذشت و همینطور رودخانه های جیحون و سیحون مسلط شدند. حتی ساسانیان هم برای دفع حملات آنها دچار مشکل شدند و مجبور به پرداخت خراج برای ادامه نیافتن این حملات گردیدند. این خراج گذاری از حکومت یزدگرد اول آغاز شده و تا پایان حکومت نوه وی یزدگرد دوم ادامه پیدا کرد.(1) اینکه کیدرات ها، مغول یا ترک و یا از اقوام ایرانی بوده اند، مورد بحث و اختلاف مورخان بوده است. که ایرانی تبار بودن انها احتمالا به دلیل شکست های سنگینی که به ساسانیان وارد کردند بین منابع فارسی زبان پرطرفدار است. این نظریات تحت تأثیر نوشته های پروکاپیوس، مورخ بیزانسی، به وجود امدند. پروکاپیوس به اشتباه فکر میکرد که لقب "سفید" برای مجزا کردن هون های سفید از سایر هون ها که ظاهر اسیای شرقی ذاشتند به آن ها داده شده در حالی که امروزه میدانیم که رنگ سفید برای هون ها به معنای جهت غرب بوده و همچنین سیاه به شمال، قرمز به جنوب و آبی به شرق اشاره دارند. از بین این چهارتا آبی و سیاه در جامعه "استپ بزرگ The Great Steppe" اغلب برتر و بالاتر در نظر گرفته میشدند به این معنا که قبایلی که در شرق و شمال استپ بزرگ زندگی میکردند یعنی "هون های آبی" و "هون های سیاه" نسبت به همتایان غربی خود "هون های سفید" و "هون های قرمز" ارشدیت داشتند. استفاده کیدرات ها از سمبل های کوشانی باعث شده بود که برخی از مورخان از انها به عنوان اقوام ایرانی نام ببرند اما مشخص شده است که آن ها هون های مهاجم بوده اند که با تصرف شرق ایران، فرهنگ ایرانی را پذیرفته و ایرانیزه شده بودند. کیدرات ها شمال و جنوب رشته کوه هندوکش را فتح کردند و با فتح افغانستان و پاکستان امروزی با امپراطوری قدرتمند گوپتا در هند همسایه شده و به جنگ پرداختند، هندی ها به سختی مقاومت کردند ولی بخش های شمالی پنجاب را از دست دادند. درگیری کیدرات ها با هندی ها تا زمان نابودی آن ها ادامه پیدا کرد. سکه طلای کوشانیان در سال 340 میلادی که با سمبل که با کیدرات ها ضرب شده سکه طلای کیدرات ها، اسم کوشان بر روی آن ضرب شده است Kidara ( Ki-da-ra) Kushana ( Ku-shā-ṇa) سکه کیدراتی با نقش بهرام چهارم که با سمبل کیدرات ها ضرب شده، کیدرات ها سکه های خراج از ایران رو با علامت خود ضرب میکردند یا اینکه از طراحی ساسانیان برای ضرب سکه های خود استفاده میکردند هیاطله وارد می شوند! پایان کار کیدرات ها در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن شش میلادی کیدارت ها مورد هجوم دیگر اقوام مهاجم هون، هیاطله ، قرار گرفتند که آنها را به سمت جنوب و هند میراندند. با مشاهده ضعف کیدرات ها، یزدگرد دوم، امپراطور ساسانی به فکر پس گرفتن سرزمین های شرق ایران از کیدرات ها و پایان دادن به تهدید آن ها افتاد. او پرداخت خراجی را که امپراطوری ساسانی از زمان یزدگرد اول به کیدرات ها پرداخت میکردند را متوقف کرد و به قلب کیدرات ها در باختران لشکرکشی نمود. با وجود این که کیدرات ها از سه طرف درگیر جنگ بودند ( از شمال با هیاطله و از جنوب با امپراطوری گوپتا در هند و از غرب با ایران ساسانی) اما با این وجود موفق شدند شکست سنگینی به ارتش ایران تحمیل کنند. هرچند ایرانی ها موفق شدند مرزهای شرقی را در مقابل حملات کیدرات ها حفظ کنند اما موفق به نابودی آنها نشدند واین مسأله قدرت جنگی اقوام هون را نشان میدهد که حتی در اوج ضعف قادر به شکست دادن ارتش یک امپراطوری قدرتمند بودند.(2) در ایران بعد از مرگ یزدگرد دوم ، پسر ارشد او هرمز به تخت نشست اما برادر کوچکترش، پیروز ، بر او شوریده و به کمک مزدورانی از هیاطله موفق به تصاحب سلطنت شد. این کمک البته بدون چشمداشت نبود و هیاطله سرزمین های ایران در اسیای مرکزی را از پیروزر اول طلب کردند.(3) با وجود اینکه کیدرات ها حملات سنگینی را از خویشاوندان هیاطله خود تحمل میکردند، به طور کامل از بین نرفتند و با احساس کردن ضعف در ساسانیان به حملات خود به شرق ایران ادامه دادند، پیروز اول که به دلیل جنگ داخلی ارتشی برای جنگیدن با کیدرات ها نداشت، از روم شرقی درخواست کمک کرد که بیزانسیان این درخواست را رد کردند، برای خلاصی از شر کیدرات ها، پیروز پیشنهاد ازدواج با خواهرش را به خونکاس پادشاه کیدرات ها داد. اما پیروز سعی کرد کیدارت ها را با فرستادن یک زن از طبقه عادی به جای خواهرش فریب دهد. وقتی کیدرات ها متوجه این فریب کاری شدند حدود 300 نفر از بزرگان ساسانی به کیدرات دعوت کردند و برای تحقیر کردن شاه همه انها را گردن زدند. پیروز نمیتوانست قتل عام مردم خود را نادیده بگیرد و جنگ به سرعت ادامه پیدا کرد. ابتدا ایرانی ها و کیدرات ها با هم برابری میکردند اما با دخالت هیاطله به نفع ایرانی ها، وضعیت تغییر کرد ارتش متحد ایران و هیاطله، در سال 466 میلادی کیدرات ها را با قاطعیت شکست دادند و بلخ را از کنترل آنها خارج کردند. کیدرات ها بعد از این شکست دیگر نتوانستند خود را بازیابی کنند و باقیمانده آنها که به سرزمین های خود در هند عقب نشینی کرده بودند، کمی بعد توسط هیاطله نابود شدند.(4) ادامه شکست های ساسانیان و آغاز امپراطوری بزرگ هپتالیان همانطور که پیشبینی میشد اتحاد ایرانی ها با هیاطله با شکست کیدرات ها به بن بست رسید چرا که هیاطله قلمرو خویشاوندان کیدرات خود را که ایرانی ها از آن خود میدانستند، تصرف کردند. زمانی که پیروز برای پس گرفتن این سرزمین ها به قلمرو هیاطله لشکر کشی کرد، ارتش ایران و هیاطله سه بار با هم رو به رو شدند، که هر سه بار ایرانی ها شکست خوردند. دو بار اول پیروز توسط هیاطله دستگیر شد اما با پرداخت باج سنگینی موفق شد از اعدام بگریزد او حتی مرتبه دوم مجبور شد پسر ارشد و وارث خود قباد را هم به عناون گروگان به دربار هپتالیان بفرستد اما این شکست ها باعث نشد که پیروز دست از تلاش برای بازپسگیری قلمرو خود بردارد و سرانجام در سال 484 میلادی در نبرد سوم، کشته شد و تمام ارتش ایران نابود شدند.(5) (6) (7) جنگ سوم پیروز و هیاطله و مرگ پیروز اول بعد از مرگ شاه، قلمرو ساسانیان برای دو سال در هرج و مرج فرو رفت، بزرگان ساسانی، برادر پیروز، بلاش را به تخت نشاندند اما هیاطله دخالت کرده و قباد اول، فرزند ارشد پیروز را به تخت نشانده و او را به ازدواج دختر پادشاه خود در اوردند. بعد از یک دهه حکومت، قباد مجبور شد به خاطر شورشی که در امپراطوری ساسانی بر علیه او بر پا شده بود به هیاطله پناه ببرد و از آنها درخواست کمک کرد، قباد در ادامه با ارتش سی هزار نفری از هیاطله به ایران بازگشت و با سرکوب شورش موفق شد تخت سلطنت را باز پس بگیرد. البته این موفقیت بهای سنگینی برای قباد داشت. او مجبور شد سرزمین های بیشتری از شرق ایران را به هپتالیان واگذار کند و ایرانی ها مجبور شدند خراج های سنگینی را سالیانه به هیاطله پرداخت کنند. با این اوصاف، قباد اول تقریبا دست نشانده هیاطله محسوب میشد و این وضعیت در طول سلطنت طولانی قباد و تا اواسط دوران حکومت خسرو انوشیروان (تقریبا یک قرن) ادامه پیدا کرد.(8) (9) با تحت کنترل در آوردن ایران، هیاطله توجه خود را معطوف به شرق کردند. در دهه آخر قرن پنجم، هیاطله موفق شدند شهر های با ارزش حوضه تاریم Tarim Basin ، کاشغر، ختن، کوچار (واقع در ایلات سین کیانگ چین امروزی) را که قرن ها تحت کنترل چینی ها بودند را به تصرف خود در آورند و در ادامه در اوایل قرن ششم موفق شدند منطقه اوروم چی urumci را نیز فتح کرده و بدین ترتیب کل حوضه تاریم به تصرف ایشان در آمد و تا سقوط امپراطوری هپتالیان در 560 میلادی در اختیار هیاطله باقی ماند. بدین ترتیب هیاطله با احتساب قلمرو ساسانیان که عملا خراج گذار آن ها محسوب میشدند تقریبا تمام ایالت های غرب و جنوب ترکستان تحت کنترل خود داشتند. در اواسط قرن ششم، هپتالیان در اوج قدرتشان بوده و قلمرو آنها که بزرگترین در جهان محسوب میشد، حوضه ی تاریم از شرق، استپ های قزاقستان از شمال و سرزمین های ثروتمند هند از جنوب و از غرب (از طریق ساسانیان) به بیزانس و روم شرقی میرسید. قلمرو امپراطوری هپتالیان با احتساب سرزمین هایی که در کنترل مستقیم و غیر مستقیم آن ها بودند سکه های ساسانیان با نقش پیروز اول وقباد اول که با سمبل هپتالیان ضرب شده اند پایان کار هپتالیان در اوج قدرت خود هیاطله دچار سرنوشت کیدرات ها شدند چرا که قبیله قدرتمند دیگری از شرق کوهستان آلتای برخاستند. گوک ترک ها! ، گوک ترک ها در اوایل قرن ششم، خاقانات روران را تصرف کرده و حدود نیم قرن بعد برای گسترش قلمرو خود شروع به حمله به هیاطله کردند. در ایران، خسرو انویشروان بعد از سلطنت طولانی پدرش، قباد به تخت نشست، خسرو ابتدا به روم شرقی پرداخت و بعد از چندین جنگ سنگین با بیزانسیان، مرزهای غربی ایران را تثبیت کرد و به توافق صلحی موسوم به توافق صلح 50 ساله دست پیدا کرد. بعد از اینکه خیال ساسانیان از مرز های غربی راحت شد. زمان آن بود تا به هپتالیان بپردازند.(10) با وجود افزایش قدرت ارتش ایران تحت اصلاحات خسرو انوشیروان (11)، باز هم ساسانیان در جنگ با هپتالیان احتیاط میکردند چراکه نتایج جنگ های قبلی را به یاد داشتند. در همین زمان بود که حملات گوک ترک ها تحت عنوان حکومت خاقانات ترک Turkik Khaghanet ، به هیاطله آغاز شده بود، خسور انوشیروان این فرصت را مغتنم شمرده و به خاقان ترک پیشنهاد اتحاد داد، ترک ها به سرعت به این پیشنهاد پاسخ دادند و از شمال به هیاطله تاختند ، همزمان ارتش ایران از غرب حمله خود را آغاز کرد و این کار هیاطله را برای مقابله سخت می کرد، در نهایت ارتش متحد ایران و خاقانات ترک در سال 560 میلادی در نبردی هشت روزه موسوم به نبرد بخارا، گتفار پادشاه هیاطله را شکسست داده و به هپتالیان به عنوان یک امپراطوری پایان دادند.(12) پادشاه شکست خورده هپتالیان به ایران فرار کرد و به خسرو انوشیروان تسلیم و پناهنده شد. در آن سمت ترک ها با بزرگان هیاطله به توافق رسیده و یکی از شاهزادگان آن ها به نام فغانیش Faghanish را به عنوان پادشاه بازماندگان هیاطله در افغانستان تحت نام سلسله چغانیان Chaghaniyan گماشتند به دنبال توافقاتی که ایرانی ها با ترک ها کردند، فغانیش مجبور شد به تیسفون بیاید و از دربار ساسانی حکم حکومت خود را دریافت کند و همچنین باید سالانه به ایران خراج میپرداخت. بدین ترتیب چغانیان به دست نشانده و خراج گذار ایران تبدیل شدند و همچنین در شرق رودخانه جیحون یا آمودریا در ترکمنستان امروزی مرز بین ایران و خاقانات ترک تعیین شد بدین صورت که سرزمین های شرق رودخانه منجمله بخارا متعلق به ترک ها بوده و سرزمین های غرب رود به ساسانیان رسید. بدین ترتیب خسرو انوشیروان موفق شد بسیاری از سرزمین های زا دست رفته ایران را باز گرداند و به بیش از یک قرن و نیم تهدید هون های سفید علیه ایران پایان دهد.(13) صرفا برای میلیتاری پ.ن: در این مقاله از ویدیو زیر الهام گرفته شده است لینک
  6. 4 پسندیده شده
    حرکتی مثبت در تصویربرداری از نیروهای مسلح 2 - پایگاه پنجم رزمی هوانیروز مشهد تاثیر نکات حفاظت اطلاعاتی در این تاپیک رو پیشتر در رزمایش حریم ولایت دیده بودیم ولی تکرار آن در تصویربرداری از پایگاه پنجم رزمی هوانیروز نشان داد نوشته ها و نکات در اینجا خوانده شده و تاثیر بر دنیای واقعی گذاشته اند. با تشکر از جناب آقای مصطفی عباسی بابت رعایت نکات حفاظتی و بهبود زوایای عکاسی https://fararu.com/fa/news/465632/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%A2%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B9%D9%82%D8%A7%D8%A8%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D9%85-%D8%B1%D8%B2%D9%85%DB%8C-%D9%87%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF تصاویری از نمای خوب : رعایت مسائل حفاظت اطلاعاتی در تصاویر: نکات : - بصورت واضح عکاس برای انتخاب زاویه هر عکس وقت گذاشته است. - زوایای انتخاب شده تقریبا استاندارد عکاسی برای این سری موضوعات هستند. - از ماسک برای پنهان کردن صورت استفاده کرده است. ( کار خوبی هست ولی پردازشگرهای تصویر با کمک نیمه بالای صورت اقدام به تشخیص چهره می کنند) - استفاده از نور و محو کردن پس زمینه می توانست عکس ها را به شدت تاثیرگذار تر و مناسب برای پوستر کند. جهت مقایسه بیشتر می توان به مقاله تبلیغات در خصوص اورهال و تعمیرات نیروی هوایی مراجعه نمود. -------------------------- در خصوص ترور شخصیت و تهمت زنی کمی بعد و شاید بهتر بگوییم همزمان فارس گزارشی با متن زیر منتشر کرده است که نشان می دهد تفکر نبرد رسانه ایی و الگو تبلیغات در حال تبادل بوده و شاید انعکاس بسیار خوبی رو در آینده مشاهده کنیم. ولی شروع امروز را باید به فال نیک گرفت. https://www.farsnews.ir/news/13990916001158/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AF-%DA%AF%D9%88%D9%84-%D9%86%D8%AE%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%85
  7. 4 پسندیده شده
    انتظاری که از قاهر میره:
  8. 2 پسندیده شده
    جنگجو خیابان هنگ تانک سلطنتی ارتش انگلستان مفهوم جدیدی برای تانک های چلنجر2 خود تعریف کرده و آن را برای اولین بار در سال 2018 با نام پروژه Streetfighter معرفی نموده است. تانک Streetfighter مجهز به یک استتار قهوه ای-سفید-آبی کم رنگ است. در حقیقت این الگوی استتار، یک الگوی قدیمی برای نیروهای زرهی ارتش انگلستان برای نبردهای شهری است. نیروهای زرهی انگلیس مستقر در برلین در اواخر جنگ سرد مجهز یه چنین الگوی استتاری بودند. از جمله ویژگی های Streetfighter می توان به مجهز بودن این تانک به سیستم IronVisionاشاره کرد. سیستم IronVision یک سامانه نظارتی است که توسط شرکت اسرائیلی البیت سیستمز توسعه پیدا کرده است. در حقیقت در این فناوری که اسرائیل آن را توسعه داده، به خدمه خودروهای زرهی اجازه میدهد بدون نیاز به خارج شدن از وسیله نقلیه خود با کمک سیستم های واقعیت افزوده یک دید 360 درجه ای از محیط اطراف خودرو خود داشته باشند. سیستم IronVision شامل مجموعه ای از دوربین های الکترواپتیک و مادون قرمز است که در اطراف بدنه وسیله نقلیه زرهی قرار گرفته اند. سپس داده ها به یک صفحه نمایشگر که بر روی کلاه خود خدمه تانک نصب است فرستاده می شود. خدمه خودرو زرهی می تواند تمامی داده های لازم را به شکل واقعیت افزوده همانند کلاه خلبان های جنگنده اف-35 مشاهده کنند. چنین قابلیتی خصوصا در میدان نبرد شهری برای خودروهای نظامی اهمیت بسیاری دارد. زیرا خدمه خودروهای نظامی در یک محیط شهری متراکم، نقاط کور زیادی خواهند داشت که منجر به اشکال در شناسایی موقعیت توسط خدمه می گردد که نتیجه آن عملکرد پایین خودروهای نظامی خصوصا تانک ها در نبرد شهری می شود. اما سیستم های نظارتی همانند IronVision با تقویت شناسایی موقعیت و بالابردن آگاهی خدمه از موقعیت خود موجب افزایش عملکرد خودروهای زرهی در میدان نبرد شهری می شوند. نمونه اسرائیلی کلاهخود سیستم IronVision مجهزبه واقعیت افزوده بخشی از دوربین های سیستم IronVision که در کناره بدنه نصب شده است. برای افزایش آگاهی از موقعیت خدمه تانک Streetfighter، خدمه این تانک ویژگی منحصر بفرد دیگری در اختیار دارند. خدمه تانک می توانند از یک خودرو رزمی بدون سرنشین کوچک برای بررسی محیط پیرامونی خود استفاده کنند. این خودروی بدون سرنشین به خدمه اجازه می دهد مکان های احتمالی کمین یا خطرهای دیگر را بررسی کنند. همچنین داخل ساختمان ها شود و نیروهای مهاجم احتمالی در داخل انها را پیدا کند. علاوه بر خودروی زمینی بدون سرنشین در صورت لزوم خدمه می توانند از اطلاعات پهپادهای نظارتی نیز برای بررسی محیط اطراف استفاده کنند. برای هماهنگی هرچه بیشتر نیروهای پیاده نظام با تانک ها، پروژه Streetfighter به تجیهیزات مناسبی مجهز شده است. سربازان پیاده نظام می توانند به کمک مانیتوری که در عقب تانک نصب شده است دید تمامی دوربین های که در اطراف تانک نصب شده را در دسترس داشته باشند به عنوان مثال هنگامی که نیروها درحال پیشروی در پشت سر تانک هستند می توانند ببیند در جلوی تانک چه اتفاقی روی میدهد. همچنین عکس این قابلیت نیز جود دارد در صورت نیاز، خدمه تانک می توانند به دوربین هایی که سربازان به همراه دارند دسترسی داشته باشند و از دید آنها محیط پیرامونی را ببینند. برای کمک بیشتر به پیاده نظام در بخش پشتی تانک یک محفظه دارای مهمات، و بسته های کمک های اولیه نیز تعبیه شده است. هماهنگی بیشتر پیاده نظام با تانک یکی از الزامت نسل جدید تانک ها است مانیتور تعبیه شده در پشت تانک مدل اول Streetfighter خودروی شناسایی بدون سرنشین تانک مدل اول Streetfighter ویژگی دیگر تانک Streetfighter قابلیت شلیک موشک های Brimstone است. این تانک در بالای برجک خود یک پرتابگر دوتایی موشک Brimstone دارد. موشک های Brimstone با قابلیت هدایت چند حالته (هدایت میلی موجی و سیستم هدایت لیزری) می تواند در تمامی شرایط محیطی و آب وهوایی با تهدیدات به مقابله بپردازد. در نتیجه به کمک قابلیت خودمختاری و گشت زنی موشک Brimstone، خدمه می توانند همانند قاتلی خاموش با هومشندی و دقت بالا تهدیدات را از میان بردارند. با بررسی تانک Streetfighter متوجه خواهید شد این تانک فاقد بسیاری از الزامات تانک های اصلی میدان نبرد در محیط های نبرد کنونی است. برنامه ای برای افزایش حفاظت دیده نمی شود، هیچ زره غیر واکنشی و یا واکنشی ماژولار بر روی بدنه نصب نشده است، فاقد جایگاه سلاح های کنترل از راه دور است. هیچ برنامه ای برای سیستم های دفاع فعال برای این پروژه در نظر گرفته نشده است. شاید در وهله اول تانک Streetfighter یک پروژه ناقص و خام به نظر می رسد. در حقیقت ارتش سلطنتی انگلیس به دنبال ساخت یک بروز رسانی برای تانک های خود نیست. برنامه Streetfighter یک بستر ازمایشگاهی برای بررسی سیستم های نوین برای نسل بعدی خودروهای زرهی است. در حقیقت سیستم های نظارتی یکپارچه مجهز به قابلیت های واقعیت افزوده، هماهنگی خودروهای سرنشین دار و بی سرنشین، سیستم های ارتباطی نوین و استفاده از موشک ها و یا پهپادهای انتحاری هوشمند قابلیت های نسل آینده خودروهای رزمی هستند. تانک Streetfighter با دارا بودن چنین قابلیت هایی موجب می شود ارتش انگلیس درک کاملتری از قابلیت های خودروهای زرهی میدان نبرد در آینده بدست آورد. پرتابگر دوتایی موشک که در بالای برجک قرار دارد Brimstone در حقیقت پروژه جنگجو خیابان بررسی و آشنایی بیشتر ارتش انگلیس با قابلیت های خودروهای رزمی در اینده است
  9. 1 پسندیده شده
    این روزها هجدمین سالگرد قتل عامی جماعتی است که بدلیل دینشان و نژادشان کشته شدند این کشتار ، برای قاتلین و قصابینش مقدس بود چرا که قرار بود از دل این کشتار ها یک بزرگی تشکیل شود . این بزرگ ها سوای پیشوند شان که می توانند صرب ،اذربایجان ،کردستان و عریستان باشد نیاز به چنین اقداماتی دارند و قصابین چون از نژاد برتر و یا مذهب برتر هستند نتنها احساس گناه نمی کنند بلکه وظیفه تاریخی خودشان در مقابل پدران و سرزمینشان می دانند .این قاتلین نه تنها دین ندارند بلکه ازاده نیز نیستند.صد البته مظلومین این حوادث نیز در شکل گیری این حوادث نقش اساسی دارند چرا که در برهه ای سر هایشان را زیر برف کرده بودند و یا از این غافل بودند که خداوند سرنوشت شان را تا زمانی که خودشان نخواهند تغییر نخواهد داد این تاپیک یک وسیله برای بزرگداشت کشته شدگان این تصفیه تژادی ، یک وسیله برای ابراز انزجار از قاتلین این افراد ، یک مصداقی دیگر باری کشک بودن و یا وسیله بودن شورای امنیت سازمان ملل است. این تاپیک یک ادای احترام و ایستادن تمام قد در مقابل رزمند گان و شهدای ایرانی این قتل عام است که به معنای واقعی نشان دادند که مجاهد فی سبیل الله هستند این تاپیک یک پرسیدن به کجا چنین شتابان از افرادی است که با یک والیبا لیست ان رفتار را کردند با فوتبالبیست افریقایی ان رفتار کردند و روز به روز نژاد پرست می شوند بدون انکه متوجه شوند [right]شبه جزیره بالکان و به ویژه کشور بوسنی و هرزگوین همواره مهد تحولات تاریخی و بحران های گوناگون در طول تاریخ بوده است. شهر سربرنیتسا نیز به عنوان شهری با ویژگی های منحصر به فرد در منطقه دستخوش این تحولات و بحران ها قرار گرفته است. حساسیت و شکنندگی ثبات در بالکان به این نکته ی عمده بازمی گردد که این شبه جزیره خاستگاه ملل گوناگون با فرهنگ ها، رسوم، اعتقادات و مذاهب مختلف است[/right] [right]پایان جنگ سرد، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و مرگ تیتو به عنوان عامل وحدت بخش، موجی از ملی گرایی افراطی و تجزیه طلبی را در اروپای شرقی به دنبال داشت[/right] [right]صدور اعلامیه ی استقلال و حاکمیت در 14 اکتبر 1991 توسط پارلمان بوسنی و هرزگوین و به رسمیت شناخته شدن این استقلال توسط مراجع بین المللی، صرب ها را بر آن داشت تا در راه تحقق بخشیدن به آرزوی دیرینه شان یعنی «صربستان بزرگ»، در 7 آوریل 1992، این کشور را مورد تجاوز قرار دهند. و یکی از فجیع ترین جنایات در طول تاریخ را رقم بزنند[/right] [right]یکی از مهم ترین عوامل بروز جنگ در بوسنی و هرزگوین و همچنین وقوع جنایت هولناک سربرنیتسا را می توان طرز نگرش نژادپرستانه و زیاده خواهی صرب ها در رسیدن به صربستان بزرگ دانست. بنا بر این عقیده، تحقق این امر منوط به خلوص نژادی در قالب صرب، و خلوص مذهبی در ظاهر مسیحیت است بدین ترتیب، هرچند مسلمانان بوسنی از نژاد اسلاو هستند، اما در زمره ی شاخه ی صرب قرار نمی گیرند و همچنین از لحاظ مذهبی نیز هم کیش صرب ها نمی¬باشند. چرا که در بوسنی و هرزگوین، مسلمانی ملیت است و این حقیقتی است که ناگزیر مسلمانان را هدف تیررس نژادپرستان صرب قرار داده است[/right] [right]سربرنیتسا نیز با توجه به موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیکی، وقوع در منطقه-ی حساس مرکزی پودرینیه (Central Podrinije) و همچنین نزدیکی به کشور صربستان از لحاظ موقعیت، همواره در چشم حریص صرب ها جایگاه ویژه ای داشته است[/right] [right]احتمالاً همین موقعیت خاص و اساسی سبب شده باشد تا این فکر به وجود آید که سربرنیتسا، با اخذ تضمین هایی بر اساس طرح ونس - اوئن، به صربستان واگذار شود. اما تا سال 1993، اجرای چنین طرحی به معنای دادن پاداش به جنایات صرب-ها و برخلاف وجدان بین الملل بود.[/right] [right]به هر صورت، پس از آغاز جنگ در بوسنی و هرزگوین، جامعه ی بین المللی در فکر حل بحران و مداخله در جنگ به منظور جلوگیری از جنایات هولناک فرو رفت. سازمان ملل متحد نیز بلافاصله پس از آغاز جنگ، تصمیم به اعزام چهارده هزار سرباز به منطقه یوگسلاوی تا آخر ماه آوریل 1992 گرفت و با صدور قطعنامه هایی فاقد قدرت لازم سعی در حل بحران نمود.[/right] [right]بریدن سرهای مجروحین، کشیدن صلیب با کارد روی بدن آنان، شکافتن شکم زنان حامله با شرط بندی بر روی جنسیت جنین و بازی فوتبال با جنین خارج شده ای که هنوز جان دارد، خوراندن خون کودکان مسلمان همراه با شراب به پدران آن ها، ریختن الکل یا بنزین در گلوی مسلمانان و آتش زدن آن، تجاوز به دختران 10 تا 12 ساله در پیش چشم پدران و مادرانشان، استفاده از کودکان و زنان اسیر مسلمان به عنوان هدف نشانه روی برای تمرینات نظامی و تجاوز به نوامیس مسلمین به منظور باردار کردن زنان از نسل صرب¬ها و گسیل آنان در میان هم وطنانشان به منظور تحقیر هر چه بیشتر آنان و ... تنها گوشه ای از جنایات هولناک بین المللی است که در جنگ بوسنی و هرزگوین و در قلب اروپای به ظاهر متمدن اتفاق افتاد.[/right] [right]نکته ی حائز اهمیت آن است که این حوادث «چندین سال پس از آنکه سازمان ملل متحد دقیقاً برای جلوگیری از وقوع چنین جنایاتی، دیوان بین المللی لاهه را تأسیس کرد، به وقوع پیوست.[/right] [b]روایت یک جنایت[/b] با بحرانی‌تر شدن اوضاع شورای امنیت دست به کار شد تا مثلا نقش خود را در برقراری امنیت و صلح ایفا کند. سربرنیتسا، شهر کوچکی در شمال شرقی سارایوو(پایتخت بوسنی) و نزدیک به مرز صربستان، منطقه امن نامیده شد. مفهومش این بود که این شهر زیر چتر امنیتی کلاه آبی‌ها (نیروهای پاسدار صلح) قرار دارد. به همین بهانه اسلحه مدافعان مسلمان از آنها گرفته‌شد. ۶۰۰ سرباز هلندی زیر نظر سازمان ملل محافظت از این منطقه امن را بر عهده گرفتند و حمله به این منطقه در حکم حمله به حیثیت شورای امنیت و در نتیجه صلح جهانی بود! روز ۱۵ تیر سال ۱۳۷۴ شهر مملو از جمعیتی بود که به امید امنیت از نقاط دور و نزدیک پای در آن گذارده بودند، اما در تله‌ای مهیب گرفتار شدند؛ صرب‌ها شهر را کاملا محاصره کرده بودند، مواد غذایی شهر در حال اتمام بود و در همین وضعیت از یک ماه قبل به دلیل محاصره هیچگونه محموله غذایی به شهر وارد نشده بود. صبح همان روز صرب‌ها به محدوده‌ای رسیده‌بودند که شهر در تیر رس توپخانه سنگین آنها قرارداشت و آنها هم صدها گلوله توپ را به سمت مناطق مسکونی شلیک کردند. مدافعین مسلمان از هلندی‌ها خواستند تا اسلحه‌ها را برای دفاع به آنها پس دهند، اما کاملا بی‌فایده بود. ساعتی بعد پس از آنکه در یکی از پستهای بازرسی، صرب‌ها حدود سی سرباز هلندی را گروگان گرفتند؛ فرمانده نیروهای هلندی تقاضای پوشش هوایی کرد؛ جنگنده‌های سازمان ملل به پرواز درآمدند اما آتش توپخانه خاموش شده‌بود و صرب‌ها به سمت شهر هجوم آورده‌بودند. با فرا رسیدن روز ۲۰ تیر صرب‌ها تاتاروار به کرانه‌های شهر رسیدند و برای ترساندن نیروهای حافظ صلح تعدادی از گروگان‌ها را کشتند و بعد تهدید کردند که مسلمانان برای در امان ماندن باید مابقی سلاح‌های موجود را به صرب‌ها تحویل دهند؛ نیروهای حافظ صلح بلافاصله این امر را پذیرفتند. نزدیک به هشت هزار نفر از مردان مسلمان حاضر در سربرنیتسا برای محاکمه به جرم جنایت جنگی !! توسط صرب‌ها بازداشت شدند. مردانی که بین ۱۲ تا ۷۷ سال سن داشتند! حالا صربها در شهر بودند، خوشبختانه زن‌ها و بچه‌ها، به استثنای پسران بالای ۱۲ سال به وسیله کامیون از شهر خارج شده بودند. اما خبری از وضعیت مردان در دست نبود، ظاهرا پنج هزار نفر آنان در محوطه‌های امن پاسداران صلح پناه گرفته‌بودند؛ صرب‌ها حاضر شدند در مقابل آزاد کردن ۱۴ سرباز هلندی ۵ هزار مسلمان را از حافظان صلح ! بگیرند و هلندی‌ها بی شرمانه به این درخواست دیوانه‌وار جواب مثبت دادند، در حالی که صبح همان روز (۲۲ تیر ۱۳۷۴) خود آنها نخستین اجساد قتل عام شده را در یک انبار روستایی موسوم به KRAVIKA یافته بودند. بدون شک هلندی‌ها می‌دانستند که سرنوشت این ۵ هزار نفر چیزی جز قتل عام نیست. بعدها یک ژنرال بازنشسته آمریکایی در توجیه این عمل ضدبشری علت را همجنس‌بازی سربازان هلندی دانسته بود! دلیلی مضحک که فقط از ذهن بیمار جنگ سالاران آمریکایی تراوش می‌کند. واقعیت آن است که نیروهای سازمان ملل با اشاره فرماندهان خود که عمدتا از کشورهای صاحب حق وتو بودند، تنها به عنوان یک ناظر بی خیال در قتل عام ۸هزار انسان بیگناه، آن هم در کمتر از دو روز حضور داشتند، با وجود این خیانت، هلندی ها تنها در مورد دو مسلمان به نامهای ریزو مصطفیچ و حسن نوهاویچ محکوم و مجبور به پرداخت غرامت شدند. اما این لکه ننگ را هیچ شرم‌نامه‌ای پاک نمی‌کرد. به قول مارک براون نماینده ویژه سازمان ملل در مورد بوسنی، فاجعه سربرنیستا برای همیشه تاریخ سازمان ملل را خدشه‌دار کرده‌است. حافظان صلح با بر جای گذاردن اسلحه، دارو و مهمات خود از معرکه گریختند و شهر را در اختیار جنایتکاران مغول‌صفت صرب گذاردند و شد آنچه که شد. [right][b]در سربرنیتسا چه گذشت؟[/b][/right] [right] در زمان کشتار سربرنیتسا در سال 1995 گردان اعزامی ارتش هلند ماموریت پاسداری صلح را به نمایندگی از سازمان ملل در منطقه برعهده داشت ولی این واحد به وظیفه خود در جلوگیری از عملیات شبه نظامیان صرب علیه مسلمانان ساکن سربرنیتسا عمل نکرد. نیروهای ارتش هلند با فشار ملادیچ به مردم شهر سربرنیتسا اطمینان می دهند در صورتی که شهر را تسلیم و اسلحه های خود را تحویل دهند آنها را به نقاط امن منتقل خواهند کرد. مردم شهر به ناچار به آنها اعتماد کردند. اما پس از سقوط شهر اردوگاهی که نظامیان هلندی مسئولیت نگه داری آن را داشتند به شرط تامیت امنیت از سوی صرب ها تحویل نیروهای صرب داده شد. نیروهای صرب بوسنی ابتدا این شهر را مجاصره کردند، شهر مملو از هزاران غیرنظامی بود که از حملات قبلی صرب ها در شمال شرقی بوسنی گریخته و در آنجا پناه گرفته بودند. به مدت پنج روز سربرنیتسا را با توپ و راکت به شدت گلوله باران کردند و پس از آن ژنرال ملادیچ، همراه با گروهی فیلمبردار وارد شهر شد.[/right] [right] همزمان صرب ها مردان و پسران مسلمان بین ۱۲ تا ۷۷ سال را برای "بازجوئی به ظن ارتکاب جرائم جنگی" از بقیه افراد جدا کردند. روز بعد اتوبوس هایی برای بردن زنان و کودکان وارد سربرنیتسا شدند، صرب ها زنان و کودکان را با ماشین هایی از مردان جدا کردند، مردان در انتظار خروج بودند ولی ماشین ها دیگر بازنگشتند. از این رو بیش از 10 هزار بازمانده ارودگاه متواری شدند، اما این فرار بی نتیجه بود چون صرب ها در تمامی مسیر ها در کمین بودند... کمتر کسی از سربرنیتسا جان سالم بدر برد و عموماً در مسیر و در داخل جنگل به قتل رسیدند و در گورهای دسته جمعی دفن شدند. گورهایی که هنوز نیز هر از چندی کشف می شوند و داغ جنایات صورت گرفته را تازه می کنند.[/right] [right][b] فرجام جنایتکاران سربرنیتسا[/b][/right] [right] دادگاه لاهه از سال 1993 میلادی 161 کیفر خواست را برای افراد مختلف از جمهوری‌های یوگسلاوی سابق صادر کرده است که 160 نفر از متهمین آن دستگیر و پرونده آنها بررسی شده و یا در حال بررسی است . از مهمترین این جنایتکاران می توان به میلوشویچ، کاراجیچ و ملادیچ اشاره کرد. [/right] [right][b] اسلوبودان میلوشویچ[/b] پس از تحقیقات به عمل آمده،رئیس جمهور یوگسلاوی-"اسلوبودان میلوشویچ"مسئول مستقیم قتل عام صورت گرفته علیه مسلمانان آن منطقه شناخته شد. میلوشویچ در سال 2006 و به دنبال رسیدگی به پرونده ی او در دادگاه جنایات جنگی در دیوان لاهه متهم به 66 مورد جنایت علیه بشریت شناخته شد و در حالی که همه در انتظار اجرای حکم صادره از سوی دادگاه علیه او بودند فرشته ی مرگ او را امان نداد و بر اثر سکته ی قلبی در زندان لاهه جان داد.[/right] [right][b] رادوان کاراجیج[/b] کاراجیج رهبر صربهایی است که در جنگ سه‌ ساله ۱۹۹۲-۱۹۹۵ با مسلمانان بوسنی دست به کشتارهای بی‌رحمانه‌ای زدند. وی اگرچه طی ۱۳سال گذشته همواره از سوی دادگاه لاهه به عنوان جنایتکار جنگی تحت تعقیب بوده ولی تا سال 2009 موفق شده بود از پنجه عدالت بگریزد. کاراجیچ به مدت ۱۰سال با نام مستعار "دراگان دیوید دابیچ" و به عنوان پزشک در یک کلینیک خصوصی در بلگراد کار می‌کرد و سرانجام با چهره ای مبدل به دام افتاد. دادگاه او هنوز ادامه دارد.[/right] [right][b] راتکو ملادیچ[/b][/right] [right] راتکو ملادیچ فرمانده ارتش صربهای بوسنی در جریان جنگ سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ بود. او به دلیل محاصره سارایوو در این سالها و کشتار ۸۳۰۰ بوسنیایی مسلمان در سربرنیتسا در ۱۱ جولای ۱۹۹۵ از سوی دادگاه بین‌المللی جرایم جنگی لاهه 16 سال تحت تعقیب بود. پس از پایان جنگ، ملادیچ در حالی که از حمایت آشکار اسلوبودان میلوشویچ برخودار بود، به بلگراد بازگشت. او مدت ها بدون هیچ نگرانی در آپارتمان خود در حوالی بلگراد زندگی کرد و تا سال ۲۰۰۵ از ارتش مستمری بازنشستگی دریافت می کرد. سرانجام ماموران پلیس صرب، رد ژنرال ملادیچ را در دهکده لازاروو (در هشتاد کیلومتری شمال شرقی پایتخت)، در شمال صربستان پیدا کردند. پنجم خرداد 1390 خبر دستگیری راتکو ملادیچ در روستایی در شمال صربستان توسط دولت صربستان تائید شد. دادگاه او در حالی ادامه دارد که گفته می شود او به بیماری سرطان مبتلا است و بعید به نظر می رسد تا پایان روند دادگاه دوام بیاورد.[/right] [right][b] جنایتکاران باقی مانده[/b][/right] [right] با وجود گذشت 16 سال از جنایات وحشتناکی که در بوسنی روی داد هنوز تعدادی از فرماندهان و سیاستمداران صرب‌ها که در جنایات جنگی دهه 90 مقصر شناخته شده اند، فراری هستند و تلاش‌های صورت گرفته برای پیدا کردن جنایتکاران و کشاندن آنها به پای میز محاکمه بی نتیجه باقی مانده است. یکی از معروفترین این افراد گوران حاجیچ است. ۲۵۰ هزار یورو جایزه فردی است که نشانه ای از این فرد در اختیار مراجع ذیربط بگذارد. گوران حاجیچ در دوره جنگ صربستان و کرواسی هدایت و رهبری صرب های کرواسی را عهده دار بوده و هم اکنون پس از ملادیچ، از مهم ترین جنایت کاران جنگی مورد نظر دادگاه بین المللی لاهه و تحت پیگرد است[/right] [right][url="http://www.iranbalkan.net/view-6258.html"]http://www.iranbalkan.net/view-6258.html[/url][/right] [right][url="http://rasad.org/1390/04/20/tah-serbenitsa-naslkoshi/"]http://rasad.org/1390/04/20/tah-serbenitsa-naslkoshi/[/url][/right] [right][url="http://shahidrasul.ir/html/wp-content/uploads/2012/12/10.jpg"]http://shahidrasul.ir/html/wp-content/uploads/2012/12/10.jpg[/url][/right] [right][url="http://shahidrasul.ir/html/wp-content/uploads/2012/12/9.jpg"]http://shahidrasul.ir/html/wp-content/uploads/2012/12/9.jpg[/url][/right] [right][font="Arial","sans-serif"] [/font][/right]
  10. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم ( Xian KJ-600 ) کی جی - 600 : هواپیمای آواکس ناونشین KJ-600 را باید نخستین گام صنعت هوانوردی چین در تولید آواکس های ناونشین دانست. هواپیمائی که علاوه بر رفع نیازهای هواپیمائی نیروی دریائی چین ، میتواند نیم نگاهی هم به بازار جهانی این سلاح داشته باشد. همانطور که از ظاهر این پرنده مشخص است این هواپیما شباهت زیادی به نسخه آواکس آمریکائی " ای -2 " ( Grumman E-2 Hawkeye ) دارد. آواکس ناونشین E-2 آمریکا این هواپیما که در آگوست 2020 اولین پرواز خود را انجام داد ، بنا است که در سال 2022 بر روی ناوهای هواپیمابر Type-003 مستقر گردد. چینی ها در خصوص این برنامه اطلاعات کمی منتشر کرده اند و مشخص نیست چه تعداد از این پرنده را قرار است که تولید کنند. با توجه به نیاز فوری چین ، تاکنون برنامه ای برای صادرات این سلاح ارائه نشده است. این آواکس چینی ، فعلا از دو موتور توربو پراپ WJ-6C ساخت چین بهره میگیرد اما در گزارشی که گلوبال تایمز منتشر کرده گفته شده که بزودی به موتورهای WJ-10 مجهز خواهد شد. موتور چینی Zhuzhou WoJiang-6C نسخه چینی موتور Ivchenko AI-20 ساخت شوروی در خصوص این آواکس چینی هیچ تاپیکی در میلیتاری وجود ندارد https://nationalinterest.org/blog/buzz/xian-kj-600-could-make-chinas-aircraft-carriers-far-more-powerful-168497 ادامه دارد... ------------- پ.ن 1 : لطفا دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند پ.ن 2 : انشاءالله اگر عمری باقی بود ، در پست های آینده به سایر پرنده های چینی خواهیم پرداخت.
  11. 1 پسندیده شده
    به نام خدا مرکز بین‌المللی دانشوران وودرو ویلسون Woodrow Wilson International Center for Scholars مرکز بین المللی وودرو ویلسون برای پژوهشگران (یا مرکز ویلسون )، واقع در واشنگتن دی سی ، یک اندیشکده آمریکایی است که ابتدا به عنوان یادبود ریاست جمهوری ایالات متحده و بخشی از موسسه اسمیتسونیان توسط مصوبه کنگره در سال 1968 تاسیس شد . این اندیشکده جزو اندیشکده های معروف و تاثیر گذار آمریکایی است و در گزارش جامع مک گان معمولا در بین ده اندیشکده برتر جهان قرار میگیرد . این مرکز به یاد رئیس‌جمهور توماس وودرو ویلسون تاسیس شده است . ازین رو که وی تنها رئیس‌جمهور در تاریخ ایالات متحده آمریکاست که دارای مدرک PHD بوده است . ماموریت اعلام شده ی این مرکز ، «به یاد نگاه داشتن ایده‌آلها و دغدغه‌های وودرو ویلسون از طریق: فراهم آوری پیوندی بین جهان ایده‌ها و جهان سیاست گذاری؛ و تشویق تحقیق، مطالعه، بحث و همکاری بین طیف کاملی از افراد دارای دغدغهٔ خط مشی و دانشوری در امور ملی و جهانی» است در سال 2019 ، مرکز ویلسون توسط دانشگاه پنسیلوانیا به عنوان یازدهمین اندیشکده در جهان ،و شماره 5 در ایالات متحده شناخته شد . این مرکز در موسسه اسمیتسونیان تأسیس شده است ، اما دارای هیئت امنای خاص خود است ، که هم از مقامات دولتی و هم از افراد غیر دولتی تشکیل شده است . مدیر و کارکنان مرکز شامل دانشمندان ، ناشران ، کتابداران ، مجریان و کارمندان پشتیبانی مرکز هستند. کارورزان ، معمولاً دانشجویان مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد ، ضمن یادگیری مشاغل تحقیقاتی سطح بالا ، از فعالیت های بازدید دانشمندان و کارمندان پشتیبانی می کنند. بیشتر کارمندان این مرکز برنامه ها و پروژه های تخصصی را پیش میبرندکه حوزه های وسیع تحصیلی را در بر می گیرد. این برنامه ها و پروژه ها ، کنفرانس ها و سمینارها را سازماندهی و میزبانی می کنند ، و انواع مختلفی از تحقیقات ، ارتباطات و انتشار را در موضوعات مرتبط با حوزه هایشان پشتیبانی می کنند. این مرکز همچنین یک مجله دیجیتالی به نام " فصلنامه ویلسون" منتشر می کند . بودجه این مرکز حاصل یک همکاری عمومی و خصوصی است . تقریباً یک سوم از بودجه های عملیاتی این مرکز سالانه از تخصیصی از دولت ایالات متحده تأمین می شود و خود این مرکز در یک بال از ساختمان رونالد ریگان ، یک ساختمان اداری فدرال قرار دارد که در آن مرکز از یک اجاره 30 ساله بدون اجاره استفاده می کند. . مابقی بودجه این مرکز از بنیادها ، کمکهای مالی و قراردادها ، شرکتها ، افراد ، درآمد موقوفه و اشتراکها تأمین می شود. به دلیل اتکاء تاریخی به تخصیص های کنگره ، این مرکز در وب سایت خود طرحی برای تأمین سرمایه فدرال را در پی دارد. مرکز وودرو ویلسون هر ساله جوایز متعددی را به افراد مختلف اهدا میکند که فعالیتهای مثبتی نسبت به رویای رئیس جمهور وودرو ویلسون مبنی بر ادغام سیاست ، سیاستگذاری و پژوهش برای منافع مشترک نشان داده اند. گیرندگان در دو دسته جایزه قرار می گیرند ، آنهایی که جایزه خدمات عمومی را دریافت می کنند و کسانی که جوایز شهروندی شرکت را دریافت می کنند. جوایز توسط هیئت انتخاب می شوند و هر سال در برنامه های شام این مرکز در نقاط مختلف اهدا می شوند. برنامه ها : برنامه آفریقا : برنامه مرکز ویلسون در آفریقا که در سال 1999 تأسیس شد ، در امور امور بین الملل از جمله آفریقا تأثیر می گذارد ، کار برنامه ای را برای آموزش و راهنمایی رهبران رو به افزایش در بوروندی و جمهوری دموکراتیک کنگو انجام می دهد ، و جلسات بین جوامع سیاست گذاری واشنگتن دی سی و دیگر پایتخت ها را تسهیل می کند. برنامه آسیا : برنامه آسیای مرکز ویلسون ، سیاست گذاری ، سیاست ، فرهنگ و مسائل مربوط به منطقه وسیع آسیا و اقیانوسیه را تجزیه و تحلیل می کند و منطقه ای را شامل می شود که از افغانستان تا ژاپن امتداد دارد. برنامه برزیل : از زمان تأسیس در سال 2006 ، بخش برزیل این اندیشکده بر تجزیه و تحلیل و تشکیل جلساتی برای بحث در مورد سیاست ، اقتصاد و فرهنگ برزیل متمرکز شده است . برنامه کانادا : مؤسسه کانادا که در سال 2001 تأسیس شد ، روابط بین کانادا و ایالات متحده ، تجارت و همچنین نقش بین المللی کانادا را در ذوب یخ های قطبی تجزیه و تحلیل می کند. پروژه تاریخ بین المللی جنگ سرد : پروژه تاریخ بین المللی جنگ سرد (CWIHP) به دنبال تاریخنگاری جنگ سرد توسط ادغام منابع جدید، مواد و دیدگاه های شوروی سابق و بلوک شرق با مواد تاریخی موجود در ایالات متحده است . . به ویژه ، این اطلاعات و دیدگاههای جدید را از منابعی که قبلاً غیرقابل دسترسی از دنیای کمونیست بودند ، در مورد تاریخ جنگ سرد منتشر می کند. برنامه تغییرات محیطی و امنیتی : برنامه تغییر محیط و امنیت (ECSP) در سال 1994 برای کشف ارتباطات بین پویایی محیط زیست ، سلامت و جمعیت و پیوندهای آنها با درگیری ، ناامنی انسانی و سیاست خارجی تأسیس شد. برنامه تاریخ و سیاست های عمومی: مقاله اصلی: برنامه تاریخ و سیاست های عمومی برنامه تاریخ و سیاست های عمومی (HAPP) در مرکز وودرو ویلسون بر رابطه بین تاریخ و سیاست گذاری متمرکز است و می کوشد تا گفتگوی باز ، آگاهانه و غیر حزبی را در مورد موضوعات مرتبط با تاریخ تقویت کند. موسسه کیسینجر در مورد چین و ایالات متحده : موسسه کیسینجر برای تجزیه و تحلیل روابط سیاسی، اقتصادی، تاریخی و فرهنگی بین ایالات متحده و چین است. این بخش از اندیشکده ، به نام هنری کیسینجر ، که به عنوان وزیر امور خارجه نقش اساسی در افتتاح روابط دیپلماتیک بین ایالات متحده و چین داشت ، نامگذاری شده است . موسسه مکزیک : مرکز مکزیک تحقیقات و تجزیه و تحلیل اصلی را در مورد اقتصاد مکزیک انجام می دهد ، جلساتی تشکیل می دهد و سیاست های عمومی را پیشنهاد می کند. این مؤسسه در پنج حوزه اصلی تمرکز دارد: امنیت و حاکمیت قانون مکزیک ، رقابت اقتصادی ، مهاجرت ، مرز آمریکا و مکزیک و موضوعات انرژی. برنامه خاورمیانه : برنامه خاورمیانه ، که در سال 1998 راه اندازی شد ، به تحلیل روندهای ژئوپلیتیکی ، فرهنگی و اجتماعی در منطقه خاورمیانه و آفریقای شمالی می پردازد. از 8 مه تا 21 اوت 2007 ، دکتر هاله اسفندیاری ، مدیر آن زمان برنامه خاورمیانه ، در تهران ، در زندان اوین زندانی شد . او به قید وثیقه آزاد شد و در سپتامبر 2007 به آمریکا بازگشت. وی همسر شائول بخاش اسرائیلی است و متهم بود که قصد ایجاد مقدمات انقلاب مخملی در ایران را دارد . وی سپس در بخشي كتابی که پس از خروج از ایران نگاشت میگوید : " گفت و گو با جعفرى چالشى بيهوده بود، چرا كه وي با پيش زمينه هاى ذهنى كه از واقعيت دور است به بازجويى مى پرداخت و بنياد پژوهشى كه من در آنجا كار مي كردم را از ابزارهاى دولت آمريكا براى سرنگون ساختن حكومت هاى مخالف تلقى مى‌كرد. " معمولا گفته می شود، این مرکز راهبردی نقش موثری در تقابل نرم آمریکا در قبال شوروی و جهان کمونیسم داشته اشت. به طوری که طراح اصلی «نبرد نرم» در فروپاشی شوروی سابق بوده است. .......................................................................................... www.wilsoncenter.org/
  12. 1 پسندیده شده
    اتهام بود واقعيت نداشت خيلي تصادفي ايشون همسر يك اسرائيلي و مدير پروژه هاي براندازي نرم در ايران بودند
  13. 1 پسندیده شده
    معتقدند نظام قضايي آمريكا به صورت سيستماتيك نيروي كار ايجاد ميكند براي مزارع و معادن و صنايعي كه نياز به نيروي كار ارزان از ميان زندانيان دارند( موارد مشابه در چين و كره شمالي هم به صورت غير رسمي گزارش شده است )
  14. 1 پسندیده شده
    سلام طبق معمول عالی بود برای این تعداد کلاهک تاکتیکی چند کیلو اورانیوم {با چه غنایی}لازمه
  15. 1 پسندیده شده
    الگو استتار دیجیتالی تانک های چلنجر واحد آزمایش های زرهی و توسعه (ATDU) ارتش انگلستان الگو استتار جدیدی برای تانک های چلنجر طراحی کرده است. این الگو استتار دیجیتالی از 4 رنگ تشکیل شده است و برای مناطق جنگلی در اروپا مناسب است. تست الگو استتار جدید در منطقه جنگلی
  16. 1 پسندیده شده
    کمک به روایت یک داستان روایت فتح شروعی بر جریانی بود که اکنون در سفرهای راهیان نور می بینیم، راویان فتح راویان فتح و راویان جان فشانی های رزمندگان در دفاع مقدس را شاید جدی نگیریم ولی طرف مقابل آن بسیار جدی پیگیری می کند. سرویس توزیع اطلاعات بصری دفاع ( Defense Visual Information Distribution Service ) با هدف ارتباط بین رسانه های جهانی و پرسنل نظامی آمریکایی که در داخل و خارج از کشور خدمت می کنند فعالیت می کند. این سازمان از تمام شاخه های ارتش ایالات متحده و همچنین شرکای ائتلاف خود پشتیبانی می کند. راویت خاطرات سربازان آمریکایی بصورتی که علاوه بر برد رسانه ای، در راستای اهداف و قوانین رسانه ای و حفاظتی نیروهای مسلح آمریکا باشد. https://www.dvidshub.net/ شعار و راهکاری که باید در نبرد رسانه ها بسیار مدنظر باشد. YOU TELL THE STORY, WE TELL THE WORLD شما داستان خود را بگویید و ما به جهان می گوییم. این حرکت ارتش آمریکا نشان میدهد باید به روایت ایثار قهرمانان کم نام و گمنام این دیار نظر ویژه داشت و به جای تکرار روش توهین امیز خارج نشینان به دنبال ارتقا و انتقال این حماسه ها باشیم. این مستند را ببینید: https://www.roshangari.ir/files/videos/org/70/1399/07/0564615378759.mp4 با تشکر از جناب @bds110 بابت بیان این نکته
  17. 1 پسندیده شده
    ترور شخصیت همیشه ترور با اسلحه و کشتن تعریف می شود ولی وقتی هدف به جای جان شخصیت و آبروی افراد است شکلی از ترور به نام ترور شخصیت تعریف می شود. ترور شخصیت مبتنی بر رسانه ها بوده و با انتشار اتهامی دروغ یا بخشی از واقعیت بصورت هدفمند انجام می پذیرد. وقتی کسی غیبت می کند یا به شخصی تهمت می زند از چند حال خارج نیست ؛ - یا نسبت به وی حسادت دارد - یا بغض و کینه او در دلش می باشد - یا اینکه متکبر است و.... اولین ترور شخصیت را در انقلاب شهید بهشتی تجربه کرد و اماج تهمت های بیشمار بود. اتهام هایی مثل : سرمایه‌دار، انحصارطلبی، تنگ نظری، بیدادگری، دیکتاتوری و ضدآزادی‌خواهی و .... به فرموده امام (ره) بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و آنچه بیش از شهادتش، امام راحل را متاثر ساخت، مظلومیت او در کشور بود. ترورهای بعدی در راه بود که شاید در خاطر ما دیگر نباشد ولی پرتکرار است که ترور شخصیت مقدمه ترور جان فرد است ولی نه همیشه. امروز دو ترور شخصیت سوژه روز هست ، با این فرق که این ترور بعد از ترور دو شهید صورت گرفت. ترور شخصیت شهید سلیمانی و شهید فخری زاده این ترورها چگونه انجام می شود؟ با ذکر یک شایعه و اینکه این خبر قابل رد یا تایید نیست. و بعد انتشار بصورت گذشته و تکرار به حدی که دیگر قابل کتمان نباشد و به عنوان یک واقعیت مسلم بین مردم جا بیفتد. روش های پراستفاده برای ترور شخصیت ، بحث های اخلاقی، اقتصادی است که هر کدام به هزار شیوه تقسیم می شود. در مورد شهید سلیمانی دو تهمت استفاده شد اول تهمت مالی و دوم تهمت کشتن بیگناه که در هر دو پاکی شهید به حدی محرز بود که در ابتدا بیان این تهمت ها خیلی زننده بود ولی تکرار و تکرار در قالب های متفاوت تا زمانی که برای مردم عادی شود و سطح دیگری از ترور شروع شود. هدف هم مسلم هست کشتن قهرمان یک کشور در دل مردمش در مورد شهید فخری زاده هم همین مسیر در حال طی شدن هست و شاید مسیر برای این ترور راحت تر ---------------------------------------------- شکستن خط ترور تهمت راهکار مقابله با تهمت چیست؟ هر گونه دفاع مستقیم کمک کننده به این ترور هست و تبلیغ تهمت تهمت از آن حملاتی هست که جز با صبر و صداقت در کار و پشتکار در هدف مهار نمی شود به بیان ساده تنها راه مهار تهمت از خود گذشتی و شفافیت است. مثالی خوبی از ضد تهمت اقدام دختر شهید سلیمانی در پس دادن بودجه اختصاص داده شده به بنیاد شهید سلیمانی بود که تاثیر رسانه ای خوبی علیه تهمت های بدخواهان این شهید بود. بدخواهانی که در پی این بودند که این شهید شاید خودش نخورد ولی به اسمش می خورند و می برند. هرگز نبینی در جهان، مظلوم‌تر زین عاشقان مختار مسعود (روزنامه‌نگار)
  18. 1 پسندیده شده
    چنین دیدارهای رسمی، توسط نمایندگان رسمی و اظهارت رسمی اون هم بعد از چند روز تنها که از ترور یکی از دانشمندان ایرانی توسط این رژیم میگذره یک نو دهن کجی و اعلام مواضع آشکار عملی توسط یک به اصطلاح همسایه محسوب میشه. بعد انتظار دارند از بین تمام اظهارات گستاخانه و ضد تمامیت ارضی و منافع ملی ایران چند شوی نمایشی گفتاری را مدنظر قرار بدیم و روابط را گلایه کنند که چرا "سهل گیرانه" در انجمن مینامیم و انتظار برخورد تندتری داریم نسبت به رژیم مستقر در اذربایجان. در این چندروز اظهارات مضحک و البته گستاخانه و زیاده خواهانه مقامات بحرین و سعودی را هم شنیدیم، هیچوقت قطعا اگر کسانی که یادشون هم نیست به سالهای قبل نه چندان دور مراجعه کنند التماس های همین مقامات بحرینی فقط برای یک نشست با ایران را فراموش نمیکنیم. نه اینکه همه چیز در اونوقت حساب شده بود که قطعا زمان و موقعیت و روابط کشورها و حوادث منطقه ای هم موثر هست در مواضع ولی چیزی که الان داره دیده میشه بیش از حد در لاک دفاعی رفتن (منظور سر و صدای آشکار نظای نیست) همه را نسبت به ایران گستاخ کرده. یکی از راهکارها هویت تهاجمی در بخش اطلاعات خراجی و تیمهای عملیات خارجی و همچنین خود سپاه قدس و همکارهاش در منطقه و کشورهای مختلف هست که ضد منافع ایران آشکارا دارند کار میکنند. بله کار آسانی نیست خصوصا بعد از ترور سردار و محاصره نسبی اطلاعاتی کشور ولی این پیشنهاد جهتگیری است و باید همه کمک کنند تا لوازمش فراهم بشه. البته که ملاحظات فراوانی وجود داره که ما اطلاع نداریم ولی خب رویکرد را باید تغییر داد. هوشمندانه و صبورانه ولی رو به جلو.
  19. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی موسسه پژوهش های سیاست گذاری منهتن Manhattan Institute for Policy Research موسسه پژوهش های سیاست گذاری منهتن Manhattan Institute for Policy Research یک اندیشکده آمریکایی محافظه کار است که در زمینه ی سیاست گزاری با تمرکز بر سیاست داخلی و امور شهری فعالیت میکند . شعار این اندیشکده در وبگاه آن چنین توصیف شده است :"توسعه و انتشار ایده های جدید که باعث گسترش گزینه های اقتصادی و افزایش مسئولیت پذیری شخصی میگردد . " این اندیشکده ابتدا به عنوان مرکز بین المللی مطالعات سیاست اقتصادی (ICEPS) در سال 1978 توسط آنتونی فیشر و ویلیام جی کیسی تأسیس شد. ICEPS در سال 1981 نام خود را به موسسه تحقیقات سیاست گذاری منهتن تغییر داد. در سال 1980 ، مؤسسه (در آن زمان ICEPS) انتشار گزارش منهتن در مورد سیاست های اقتصادی را آغاز کرد ، یک دوره ماهانه که شامل خلاصه ای از اقتصاددانان و تحلیلگران برجسته بازار بود. این مؤسسه در اوایل دهه 1980 تعدادی کتاب تحسین شده تولید کرد که مفاهیم اقتصاد طرف عرضه و خصوصی سازی خدمات را برای مخاطبان گسترده تر معرفی می کردند. در سال 1981 ، جورج گلدر ، مدیر برنامه موسسه ، ثروت و فقر را منتشر کرد ، کتابی پرفروش که اغلب از آن به عنوان "کتاب مقدس دولت ریگان" یاد می شد. یک ستون نویس نیویورک تایمز آنرا "کتاب راهنمای سرمایه داری" خواند و اظهار داشت که این کتاب "یک نظریه شامل اینکه سرمایه داری شایسته افراد باهوش است" ارائه داده است. این کتاب پرفروش ترین نیویورک تایمز بود و در نهایت بیش از یک میلیون نسخه فروخته شد. در سال 1990 ، این مؤسسه در پاسخ به تصوراتی که نیویورک سیتی با روندی نزولی روبرو بوده و نگرانی های گسترده تری در مورد استهلاک در شهرهای آمریکایی وجود داشت ، مجله سه ماهانه خود ، سیتی ژورنال را تأسیس کرد . سیتی ژورنال توسط اقتصاددان توماس ساول ، "قاتل بزرگ احمق در عرصه سیاست شهری" و توسط رمان نویس تام ولف ، "بهترین مجله آمریکایی" شناخته شده است ، نامیده شده است . این مؤسسه در سال 1989 مرکز نوآوری آموزش و پرورش (CEI) را تاسیس کرد ، سازمانی که با تغییر مسئولیت از دبیرخانه ها به مدارس به عنوان ابزاری برای پیشرفتمدارس دولتی ، به تغییر آموزش های عمومی اختصاص یافته بود . CEI به ایجاد تعدادی از مدارس عمومی جایگزین کوچک در نیویورک کمک کرد و به جورج پاتاکی فرماندار نیویورک در تهیه قانون مکتب منشور برجسته ایالت در سال 1998 توصیه هایی کرد ، که اجازه ایجاد مدارس عمومی مستقل را می داد. پس از آن ، این مؤسسه برای ترویج ایده انتخاب مدرسه در سطح کشور ، همکاری نزدیکی با مسئولان مدارس داشته است . در انتخابات 2000 ، جورج دبلیو بوش اظهار داشت که یکی از انتشارات این اندیشکده به نام " رؤیا و کابوس: میراث دهه شصت " نوشته شده توسط میرون مگنت ، تأثیر عمیقی بر چگونگی عملکرد وی در سیاست گذاری عمومی گذاشته است . بوش گفت: " با خواندن رؤیا و کابوس میرون مگنت تأثیر فرهنگ ناکام دهه 60 بر ارزش ها و جامعه ما برای من متبلور شد." این اندیشکده پس از حملات به مرکز تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001 ، "مرکز تاکتیکی مبارزه با تاکتیک (CTCT) " را تشکیل داد و بعداً آن را به مرکز پلیس تروریسم تغییر نام داد(CPT) این گروه بنا به درخواست NYPD ایجاد شده است ، تا تحقیقات درمورد تکنیک های جدید پلیس با هدف بازآفرینی افسران برای تبدیل شدن به "اولین ممانعت" از حملات تلفات جمعی در آینده فراهم شود. انجمن آدام اسمیت در سال 2011 توسط این مؤسسه تأسیس شده است. این سازمان یک اتحادیه سراسری است که مبتنی بر جامعه دانش آموزان مدرسه های بازرگانی است تا بتوانند در مورد مزایای اخلاقی ، اجتماعی و اقتصادی سرمایه داری صحبت کنند. از سال 2018 ، این سازمان دارای 9 مرکز بود که در آستین ، بوستون ، شیکاگو ، دالاس ، هیوستون ، لندن ، نیویورک سیتی ، سان فرانسیسکو و واشنگتن دی سی قرار داشت و 33 بخش دانشجویی در اکثر مدارس برتر تجاری در سراسر آمریکا ، از جمله مدرسه عالی کسب و کار استنفورد ، دانشگاه شیکاگو دانشکده کسب و کار ، و دانشکده وارتون در دانشگاه پنسیلوانیا . وجود داشت. در سال 2007 ، این مؤسسه دایره رهبران جوان خود را معرفی کرد و به متخصصان جوان نیویورک ، تالار گفتگویی درمورد ایده های سیاسی ، مسائل فرهنگی و امور عمومی ارائه می دهد. این گروه میزبان برنامه های منظم با مهمانان برجسته ای است که شامل روپرت مرداک ، تام ولف ، کن مهلمن ، ویلیام براتون و بسیاری دیگر است. در سال 2015 ، این اندیشکده ، سایت SchoolGrades.org را راه اندازی کرد و ادعا کرد که این تنها سیستم درجه بندی است که از یک استاندارد سختگیر و معمولی برای مقایسه مدارس در سراسر ایالات متحده استفاده می کند یعنی تفاوت در استانداردهای دانشگاهی در ایالت ها و مشخصات اقتصادی منحصر به فرد هر مدرسه را ارائه می دهد تا جامع ترین تصویر عملکرد هر مدرسه در موضوعات اصلی را ارائه دهد. مراکز درون اندیشکده : مواضع و ابتکارات سیاستی : تحقیقات این موسسه به دنبال توسعه و ترویج ایده های بازار آزاد است و عموماً بر سیاست های شهری ، آموزش ، امور مالی و حقوق بازنشستگی ، انرژی و محیط زیست ، سیاست های بهداشت ، اصلاحات قانونی و اقتصاد متمرکز شده است. در همه این حوزه ها ، محققان موسسه از این منظر که انتخاب اقتصادی و مسئولیت فردی برای سیاست های عمومی موفق بسیار مهم است ، به کارهایشان رویکرد دارند . تحقیقات این موسسه در کنفرانس ها و گزارش ها ، نسخه ها و شهادت در جلسات کمیته ها و پانل های دولتی ارائه شده است. سیاست ایالتی و محلی : این قسمت از مؤسسه ، هم به مسائل ملی و هم محلی می پردازد ، و تحقیقاتش برامور مربوط به تاثیر سیاست های ایالتی و محلی بر امور مالی شهرداری ، بازنشستگی های عمومی ، زیرساخت ها ، رفاه ، پلیس و مسکن متمرکز است . کمک به شهرداری ها و ایالت ها برای مدیریت بودجه خود و سیستم های مزایای کارمندان عمومی بخش مهمی از تحقیقات تحقیقاتی مؤسسه بوده است. کار این مؤسسه به ویژه در شهر خود در نیویورک تأثیرگذار بوده است ، جایی که ایده های تبلیغاتی این موسسه باعث رونق شهری در سالهای اخیر شده است. در شام جایزه الکساندر همیلتون در سال 2006 به میزبانی این انستیتو ، رودی جولیانی ، شهردار سابق نیویورک ، که از اواخر دهه 1990 بر افت نرخ جنایات گسترده این شهر نظارت داشت ، گفت: "اگر اتهام سرقت ادبی برای برنامه های سیاسی وجود داشت ، احتمالاً من بزرگترین متهم آن می بودم. زیرا فکر می کنم در بسیاری از مشکلات ، ما اکثر راه حل ها را ، اگر نه همه آنها ، از صفحات ژورنال سیتی و تحلیل های مؤسسه منهتن سرقت ادبی کردیم ". این مؤسسه یکی از مؤسسات اصلی بود که در اواسط دهه 1990 اصلاحات در نظام رفاهی را تحت فشار قرار داد . چارلز موری ، در حالی که همکار مؤسسه از سال 1981 تا 1990 بود ، کتاب پیشگامانه خود را با عنوان " از دست دادن زمین: سیاست اجتماعی آمریکا 1950-1980" (1984) نوشت و بین داشت که دولت رفاه باعث ایجاد فرهنگ و چرخه وابستگی شده است که به ضرر هم گیرندگان رفاه و هم کل ایالات متحده است. این مؤسسه مدتهاست که روی سلامت شهرهای آمریکا تمرکز دارد ، اخیراً ، این مؤسسه سالانه مجموعه ای از کتاب ها را ارائه می دهد که شامل ایده های نوآورانه برای سیاست گذاران شهری است. پیشنهادات برجسته برای استفاده از فناوری برای بهبود اجرای مقررات بهداشت عمومی. اجرای مکانیسم های قیمت گذاری که می تواند کمبود پارکینگ شهری را برطرف کند استفاده از ریزگردها به عنوان ابزاری برای پیشبرد مسکن ارزان قیمت؛ و اصلاح سیاست های تهیه برای دولت های شهرداری ا ز آن جمله اند . در دهه 2010 ، کارشناسان مؤسسه در اداره پلیس دیترویت مستقر شده بودند و به منظور کمک به شهر در اجرای "سیاست پنجره شکسته " به منظور کاهش مشکل جرم و جنایت ، به شهر کمک می کردند. این مؤسسه یک تیم ارتباطی را که تخصص خود را در زمینه جرم شناسی و اجرای سیاست با وزارت پلیس دیترویت به اشتراک گذاشته بود ، با تمرکز روی رویکرد "پنجره های شکسته" تأمین کرد. این موسسه از نزدیک با CompStat در ارتباط است، یک رویکرد مدیریتی پلیس محور داده ها که از تجزیه و تحلیل جرم ، به اشتراک گذاری اطلاعات و پاسخگویی استفاده می کند تا اطمینان حاصل شود که ادارات پلیس بر جلوگیری از جرایم متمرکز هستند. . این برنامه ها که با همکاری پلیس و گروه های یر دولتی اجرا شده است ، با هدف مهار افزایش تجاوز به منازل با افزایش حضور احساس پلیس ، درگیر کردن اعضای جامعه در حل مسئله و توجه ویژه به محله هایی که بیشترین خطر را در خود دارند ، مورد توجه قرار گرفته است. یک منبع گزارش داد که در سال اول پس از اجرای این برنامه ، "هجوم به خانه 26٪ کاهش یافته است" انرژی و محیط زیست : محقان این بخش از اندیشکده تأکید می کنند که چگونه قدرت فراوان و مقرون به صرفه به رشد و شکوفایی صنعت سوخت در سراسر جهان کمک می کند. تحقیقات سیاست انرژی این مؤسسه بر جو ، ژئوپلیتیک ، مقررات و فناوری متمرکز شده است . در سال 2005 ، پیتر هوبر و مارك میلز كتاب Wellness Bottomless را منتشر كردند كه چندین عقیده رایج در مورد انرژی را مورد بحث قرار می داد. بیل گیتس آن را به عنوان "تنها كتابی كه دیدم واقعاً انرژی ، تاریخچه آن و آنچه را كه مانند پیشروی است توضیح می دهد" توصیف می كند. این کتاب خاطرنشان می کند که گسترش منابع انرژی به معنای بهره وری بالاتر ، شغل بیشتر و تولید ناخالص داخلی در حال رشد است. میلز در مورد فرصت های ژئوپلیتیکی ارائه شده توسط بخش انرژی آمریکا به طرز گسترده ای مطلب نوشته است. در گزارشی در سال 2016 ، او اظهار داشت که" . یک فرصت مناسب تر برای آمریكا برای به دست آوردن قدرت نرم ژئوپلیتیك از تولید و صادرات نفت هرگز بیشتر از امروز وجود نداشته است ". علاوه بر این ، میلز این مسئله را مطرح می كند كه آمریكا برای رونق در صنعت نفت شیل ، وابسته به پیشرفت های فن آوری تجزیه و تحلیل داده ها به ویژه داه های بزرگ BIG DATA است. در گزارش موسسه سال 2016 ، جاناتان لستر تجزیه و تحلیل هزینه و فایده ای را که توسط آژانس حفاظت از محیط زیست از برنامه انرژی پاک تولید شده توسط دولت اوباما انجام شده است ، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد . لستر نوشت که "تجزیه و تحلیل هزینه و فواید سازمان حفاظت محیط زیست ، مزایای مستقیم کاهش CO2 و سود حاصل از کاهش انتشار آلاینده های هوا را بیش از حد ارزیابی کرده است ؛ علاوه بر این ، لستر اظهار داشت كه "CPP هیچ تاثیری قابل اندازه گیری بر آب و هوای جهان نخواهد داشت". سیاست بهداشتی : تیم سیاست های بهداشتی این اندیشکده ، اصلاحات سیاسی را که موجب تقویت بیماران و مصرف کنندگان می شود با تشویق رقابت ، شفافیت ، پاسخگویی و نوآوری ، ترویج می کند. مجزات بیش از حد : در سال 2014 ، این مؤسسه شروع به مطالعه موضوع overcriminalization کرد ، با این ایده که قوانین جزایی ایالتی و فدرال بسیار گسترده هستند و خیلی سریع هم در حال رشد هستند. تنها در سطح فدرال ، محققان موسسه بیش از 300000 قانون و مقررات را شناسایی کرده اند که تخلف آنها می تواند به زمان زندان منجر شود. این مؤسسه ادعا می کند که این امر حتی شهروندان خوب و معقول را نیز به دلیل رفتارهای ظاهرا بی شرمانه تحت پیگرد قانونی قرار می دهد. از سال 2014 تا 2016 ، این مؤسسه گزارشهایی در مورد این وضعیت در پنج ایالت ( کارولینای شمالی ، میشیگان ، کارولینای جنوبی ، مینسوتا ، و اوکلاهما تهیه کرد.) و به طور مداوم تحقیقات خاص دولتی دیگری را اضافه می کند. اقتصاد : با توجه به شیوع نگرانی از نابرابری اقتصادی در بین آکادمی ها و مفسران اصلی ، به ویژه از زمان رکود بزرگ ، این مؤسسه تحقیقات متعددی را در مورد این موضوع و موضوعات مرتبط با مسائل اقتصادی تولید کرده است. Scott Winshipگزارشی با عنوان "نابرابری باعث کاهش خوشبختی نمی شود " ارائه داد ، که شواهدی از سراسر جهان را مورد بررسی قرار داده و نتیجه گیری می کند که افزایش بیشتر نابرابری با افزایش شدیدتر استانداردهای زندگی برای طبقه متوسط و فقیر به طور یکسان مطابقت دارد ، در حالی که نابرابری بیشتر در کشورهای توسعه یافته به دنبال رشد اقتصادی قوی تر است. در گزارشی از سال 2015 ، Winship وضعیت تحرک اقتصادی و مسکونی در ایالات متحده را بررسی کرد . او استدلال می کند که ایالات متحده باید به منظور گسترش فرصت ها در بین گروه های محروم ، روی سیاست های بهبود تحرک متمرکز شود. این موسسه به طور کلی از قانون حداقل دستمزد فدرال انتقاد می کند . در سال 2015 ، گزارشی از داگلاس هولتز-اواكین و بن گیتس این مسئله را مطرح كرد كه افزایش حداقل دستمزد فدرال تا 15 دلار در ساعت تا سال 2020 هزینه ای معادل کاهش 6.6 میلیون شغل خواهد داشت. مطابق گزارشی کوتاه در سال 2016 توسط اورن کاس ، این اثرات ناگوار عمدتاً به این دلیل است که افزایش در حداقل هزینه فدرال باعث عدم تفاوت در شرایط محلی می شود: همه بازارهای کار یکسان نیستند. ......................................................................... www.manhattan-institute.org/
  20. 1 پسندیده شده
    تصاویر تجهیزات نظامی و افراد حزب الله لبنان که از شبکه ی المنار پخش شد
  21. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی بنیاد ژتولیو وارگاس Fundação Getúlio Vargas به معنی بنیاد ژتولیو وارگاس (1) ، که اغلب به عنوان FGV مخفف می شود، یک موسسه آموزش عالی برزیل و اندیشکده است که در 20 دسامبر 1944 با ماموریت "تحریک توسعه اقتصادی برزیل" تأسیس شد. هدف اولیه آن تهیه افراد واجد شرایط برای کار در اداره های دولتی و خصوصی در برزیل بود. FGV توسط برنامه اندیشکده ها و برنامه های جامعه مدنی دانشگاه پنسیلوانیا به عنوان اولین اندیشکده در آمریکای لاتین ، هفتمین اندیشکده در جهان در نظر گرفته شده است. FGV به دلیل ماهیت و خواستگاه دانشگاهی خود ، برنامه های کارشناسی ، برنامه های کارشناسی ارشد رشته ی " MBA" و همچنین برنامه های کارشناسی ارشد و دکترا در اقتصاد ، مدیریت تجارت ، مدیریت دولتی ، حقوق ، علوم اجتماعی ، ریاضیات کاربردی و روابط بین الملل را ارائه می دهد . FGV بیش از 90 مرکز تحقیقاتی دارد و حجم زیادی از تحقیقات دانشگاهی را تولید می کند. این موضوعات شامل اقتصاد کلان ، اقتصاد ، تجارت ، سیاست گزاری ، قانون ، بهداشت ، رفاه ، فقر و بیکاری ، آلودگی و توسعه پایدار است. FGV همچنین برنامه های تحقیقاتی را در زمینه های تاریخ ، علوم اجتماعی ، آموزش ، عدالت ، شهروندی و سیاست به پیش میبرد . FGV همچنین بنا به درخواست بخش دولتی ، شرکت های خصوصی و آژانس های بین المللی مانند بانک جهانی و بانک توسعه بین آمریکایی (IDB) پروژه هایی را اجرا می کند . نمونه های قابل توجه چنین کارهایی شامل کمک به میزبانی ریو دوژانیرو برای بازیهای پان آمریكایی 2007 و المپیك تابستانی 2016 بوده است . دفتر اصلی FGV در ریو دوژانیرو مستقر است ، همچنین در سائوپائولو و برازیلیا نیز حضور دارد . علاوه بر این ، در بیش از 100 شهر برزیل ، از طریق شبکه ای از موسسات همکار وابسته ، آموزش های اجرایی و برنامه های MBA در چندین حوزه دانش ، برنامه های آموزشی ارائه می دهد. FGV در بسیاری از زمینه های دانش مانند آموزش ، تحقیق ، مشاوره فنی ، ویرایش و انتشار فعالیت می کند. آموزش : مدارس در ریودوژانیرو:دانشکده مدیریت دولتی و تجاری برزیل دانشکده اقتصاد و دارایی برزیل دانشکده حقوق ریو دوژانیرو (حقوق ریو) دانشکده علوم اجتماعی دانشکده ریاضی کاربردی مدارس در سائوپائولو: دانشکده مدیریت بازرگانی سائوپائولو دانشکده اقتصاد سائوپائولو دانشکده حقوق سائو پائولو دانشکده روابط بین الملل انستیتوهای توسعه آموزشی : آموزش اجرایی FGV آنلاین FGV در شرکت خدمات ، فهرستها و انتشارات : مرکز مطبوعات FGV مرکز پروژه های FGV انستیتوی اقتصاد برزیل .................................... 1. ژتولیو دورنلیس وارگاس (انگلیسی: Getúlio Dornelles Vargas; ۱۹ آوریل ۱۸۸۲ – ۲۴ اوت ۱۹۵۴) یک وکیل و سیاستمدار اهل برزیل بود که ۲ بار به ریاست جمهوری رسید. وارگاس بار اول با استفاده از کودتا و ساقط کردن دولت به قدرت رسید. وی با توجه به منابع خام برزیل اقتصاد آن را به سمت تولید و صادرات هدایت کرد. portal.fgv.br/en
  22. 1 پسندیده شده
    پنج‌شنبه(۹۸/۱۰/۱۲) - دمشق ساعت ۷ صبح با خودرویی که دنبالم آمده عازم جلسه می‌شوم، هوا ابری است و نسیم سردی می‌وزد. ساعت ۷:۴۵ صبح به مکان جلسه رسیدم. مثل همه جلسات تمامی مسئولین گروه‌های مقاومت در سوریه حاضرند. ساعت ۸ صبح همه با هم صحبت می‌کنند... درب باز می‌شود و فرمانده بزرگ جبهه مقاومت وارد می‌شود. با همان لبخند همیشگی با یکایک افراد احوالپرسی می‌کند دقایقی به گفتگوی خودمانی سپری می‌شود تا اینکه حاج‌قاسم جلسه را رسما آغاز می‌کند... هنوز در مقدمات بحث است که می‌گوید؛ همه بنویسن، هرچی می‌گم رو بنویسین! همیشه نکات را می‌نوشتیم ولی اینبار حاجی تاکید بر نوشتن کل مطالب داشت. گفت و گفت... از منشور پنج‌سال آینده... از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در پنج‌سال بعد... از شیوه تعامل با یکدیگر... از... کاغذها پر می‌شد و کاغذ بعدی... سابقه نداشت این حجم مطالب برای یک‌جلسه . آنهایی که با حاجی کار کردند می‌دانند که در وقت کار و جلسات بسیار جدی است و اجازه قطع‌کردن صحبت‌هایش را نمی‌دهد، اما پنجشنبه اینگونه نبود... بارها صحبتش قطع شد ولی با آرامش گفت؛ عجله نکنید، بگذارید حرف من تموم بشه... ساعت ۱۱:۴۰ ظهر زمان اذان ظهر رسید با دستور حاجی نماز و ناهار سریع انجام شد و دوباره جلسه ادامه پیدا کرد! ساعت ۳ عصر حدود هفت ساعت! حاجی هرآنچه در دل داشت را گفت و نوشتیم. پایان جلسه... مثل همه جلسات دورش را گرفتیم و صحبت‌کنان تا درب خروج همراهیش کردیم. خودرویی بیرون منتظر حاجی بود حاج‌قاسم عازم بیروت شد تا سیدحسن‌نصرالله را ببیند... ساعت حدود ۹ شب حاجی از بیروت به دمشق برگشته شخص همراه‌ش می‌گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیدار کرد و خداحافظی کردند. حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی کنند. سکوت شد... یکی گفت؛ حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا نرین! حاج‌قاسم با لبخند گفت؛ می‌ترسید شهید بشم! باب صحبت باز شد و هرکسی حرفی زد _ شهادت که افتخاره، رفتن شما برای ما فاجعه‌ست! _ حاجی هنوز با شما خیلی کار داریم حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد، خیلی آرام و شمرده‌شمرده گفت: میوه وقتی می‌رسه باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده می‌شه و خودش میفته! بعد نگاهش رو بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی‌ها اشاره کرد؛ اینم رسیده‌ست، اینم رسیده‌ست... ساعت ۱۲ شب هواپیما پرواز کرد ساعت ۲ صبح جمعه خبر شهادت حاجی رسید به اتاق استراحتش در دمشق رفتیم کاغذی نوشته بود و جلوی آینه گذاشته بود.
  23. 1 پسندیده شده
    هند با فشار امریکا و با توجه به سرمایه گذاری های عربستان ، توی روابط خودش با ما تجدید نظرهایی انجام داده! فعالیت ترکیه توی کشمیر و نزدیکیش با پاکستان، میتونه فرصتای خوبی هم برای ما داشته باشه باید از ظرفیتای رقیب هم در راستای منافع خودمون استفاده کنیم ترکیه و ایران ظرفیت اینو دارن که مثل تیغه های قیچی، منطقه رو درو کنن
  24. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم برنامه عمردهی تانک چلنجر 2 Challenger II - LEP وزارت دفاع انگلستان بواسطه برنامه عمردهی چلنجر 2 ( Challenger II Life Extension Programme _ CLEP) و با هدف جلوگیری از منسوخ شدن تانک اصلی میدان نبرد ، مدت زمان خدمت رسانی چلنجر 2 راتا سال 2035 بوسیله ارتقای توانایی های آن دنبال میکند. Berenice Baker در این گزارش به بررسی قابلیت ها و چالش های دو تیم پیش برنده این برنامه می پردازد. تانک اصلی میدان نبرد چلنجر 2 (Challenger 2) از سال ۱۹۹۸ تا کنون در نیروی زمینی بریتانیا خدمت کرده‌است و اولین بار در طی حمله سال ۲۰۰۳ به عراق از آن استفاده شد. در سال ۲۰۱۶، وزارت دفاع انگلستان قراردادی به ارزش ۲۳ میلیون پوند با شرکت BAE Systems و Rheinmetall Land Systems برای رهبری و هدایت برنامه عمردهی چلنجر (CLEP) تنظیم کرد که تا پایان سال ۲۰۱۸ ادامه داشت. این قرارداد برای ارتقای ۲۲۷ تانک تا اواسط سال ۲۰۱۹ مورد استفاده قرار خواهد گرفت. ارتقا چلنجر 2 : توانمندسازی برای مقابله با تهدیدات مدرن ارتقا ها در چه مواردی خواهد بود ؟ دکتر جک واتلینگ ، یکی از اعضای پژوهشی که مسئول مطالعه جنگ‌های زمینی در موسسه سلطنتی مطالعات دفاع و امنیت یونایتد (RUSI) است، سه قابلیت کلیدی مورد نیاز Challenger ۲ را برای بقا در نبرد مدرن شناسایی می کند: واتلینگ می‌گوید: " اگر ما به رده تانک های که در اواخر جنگ سرد توسعه داده شدند توجه کنیم - تانک‌های Leopard ۲ ، Challenger ۲ و M1 Abrams - آن‌ها تانک‌های بسیار موثری بودند و قطعاً قادر بودندهر چیزی را که اتحادیه جماهیر شوروی در آن زمان داشت را خنثی کنند.اما چند سال است که آسیب پذیری های خاصی را تجربه کرده اند. به طور خاص، اگر به نوع Leopard 2-A4 توجه کنیم که به ترکیه عرضه شد. آن‌ها چند فروند در سوریه را که بر علیه تروریست ها نبرد می‌کردند بواسطه موشکهای هدایت شونده ضد تانک هدایت سیمی مثل تاو (TOW) از دست دادند، این یک آسیب‌پذیری قابل‌توجه است.(لینک ویکیپدیای حادثه) " روشی که تعدادی از کشورها دنبال می‌کنند، داشتن سیستم‌های حفاظت فعال(APS) است که در اصل، مهمات وارد شده را رهگیری ومنهدم می‌کنند. یکی از عناصر کلیدی طرح شب سیاه (Black Night) شرکت BAE ، سیستم Iron Fist است که یک سیستم دفاع فعال اسرائیلی است. این به عنوان یک توانایی اساسی برای حفاظت در برابر تهدیدات مدرن دیده می‌شود." طرح شب سیاه (Black Night) شرکت BAE برای ارتقای چلنجر 2 تحت برنامه Challenger II Life Extension Programme _ CLEP واتلینگ می‌گوید که دومین موضوع ، مورد اخلاگرها و جمیینگ است . در سال ۱۹۹۱، ائتلاف به سرعت برتری هوایی را در عراق برقرار کردند وتوانستند تمام ارتباطات خود را به دست بگیرند و این امکان را جهت جمع‌آوری اطلاعات بدون از دست دادن موقعیت خود فراهم کنند.برخوردهای درون نبرد را می توان در سراسر زره پوش ها هماهنگ کرد و آنها در بهترین موقعیت در مواجه با دشمن قرار داد. اکنون، اگر ما در مورد دشمنی مانند روسیه فکر کنیم، ما یک جمینگ و اخلال سنگین در ارتباطات به همراه لو رفتن موقعیت مان انتظار داریم. پس اگر می‌خواهید ارتباط برقرار کنید و هماهنگی داشته باشید، ممکن است در واقع موقعیت خود را فاش کنید و به آن‌ها اجازه دهید که بدانند کجا می‌خواهید حمله کنید. نیاز به افزایش آگاهی از موقعیت واحدها همیشه وجود داردو عنصری ضروری است. بهبود کشف اهداف انسانی سومین مساله توانایی تشخیص انواع جدید اهداف است. هنگامی که Challenger ۲ طراحی شد ، تانک‌ها تهدید اصلی بودند؛ اکنون پیاده‌نظام با تسلیحات قابل حمل یک تهدید جدی محسوب می‌شوند، به این معنی که خدمه تانک به آگاهی از اهداف انسانی نیاز دارند. واتلینگ می‌گوید: " پیشرفت‌های زیادی که در حال حاضر ارائه شده‌است، تصویربرداری حرارتی و اپتیکی است، تصویربرداری حرارتی ، زاویه‌ای دید وسیع تری در اختیار می دهد و ظرفیت آن را دارد تا ۳۶۰ درجه در اطراف تانک را اسکن کند.این اساسا برای بهبود دید شبانه است، زیرا آنها از زمان طراحی اولین تانک ، راه زیادی را طی کرده اند .جنگیدن در شب چیزی است که ما فکر می‌کنیم بهتر از دشمنان مان در آن عمل می‌کنیم؛ البته این ثابت شده‌ است ،اگر به جنگ فالکلند نگاهی بیاندازید. حفظ مزیت رقابتی ما در شب بسیار حیاتی است." سر تیم BAE Systems ، به طور خاص، فن‌آوری الکترو نوری را ارائه می دهد . دوربین مادون‌قرمز حرارتی که توسط شرکت لئوناردو (Leonardo) در انگلستان توسعه داده شد، گرمای ساطع شده توسط تمام اشیا با درجه‌حرارت بالاتر از صفر مطلق (-۲۷۳ ° C) و تفاوت‌های دمایی به اندازه 0/02 سانتی گراد را حس می‌کند و اجازه می‌دهد تا به تصاویر بسیار شارپ دست یابید. واتلینگ می‌گوید که ارزیابی دو ساله که در حال حاضر رو پایان است ، شامل آزمایش های سنگین و یک سوال اساسی است: آیا این تجهیزات با همان تهدیداتی مواجه هستند که انتظار داریم تا سال ۲۰۲۵ با موردی در حد روس‌ها یا چینی‌ها روبرو شویم؟ در مورد سیستم Iron Fist، این موضوع کاملاً مورد آزمایش قرار گرفته،و احتمالا به همین دلیل آنها این مسیر را رفتند ؛ جایگزین ها در بازار وجود دارد، اما این یک سیستم بسیار تست شده است.در مورد ردیابی اهداف، تاکید بر این است که آیا برای فرماندهی آگاهی وضعیتی را بهبود می بخشد؟ این فقط یک فرآیند آماری است که در حال انجام آزمایش است." آیا تانک های اصلی میدان نبرد (MBT ) هنوز کارایی دارند ؟ مانند بسیاری از پروژه های دفاعی ، چلنجر 2 LEP با صرف زمان و هزینه زیاد اجرا خواهد شد. آیا احتمال دارد که وزارت دفاع بریتانیا (MOD) بتواند تلفات خود را کاهش دهد و مدل جدیدی از تانک های مدرن را به خدمت بگیرید؟ واتلینگ چنین فکر نمی کند: یک پروژه کاملاً مجزا برای MIVs [وسایل نقلیه پیاده نظام] برای تجهیز تیپ های رزمی وجود دارد که انتظار می‌رود تا سال ۲۰۲۳ در خط تولید قرار گیرد، بنابراین یک فرآیند عظیم برای تدارک وسایل نقلیه در جریان است. آن‌ها همچنین پروژه AJAX [پروژه وسایل نقلیه زرهی نظامی] را در این نقطه کامل خواهند کرد.او به وضوح این استدلال را مطرح می کند که چلنجر منسوخ شده است و فروش آن مورد نیاز است تا نسل بعدی را به خدمت بگیرند، همچنین که ظرفیت صنعتی ما در این زمینه همان چیزی نیست که باید باشد." من پرسیدم که آیا ارتش انگلیس هنوز به MBT نیاز دارد؟ در این مورد مشکل این است که روس ها و چینی ها اکنون سیستم های دفاع هوایی بسیار پیشرفته ای دارند و آنها را به دیگران می فروشند؛ S-300 و S-400 و HQ-9 بسیار موثر هستند. آیا می توانیم بر آنها غلبه کنیم؟ بله، اما اگر ما 5٪ تلفات را بپردازیم، هواپیما های ما سیستم های راهبردی هستند ؛ آنها به راحتی قابل تعویض نیستند،و ساخت آنها زمانبر است. بنابراین سوال جدی که باید بپرسیم این است که آیا شما قادرید بروی هواپیماهایتان ریسک کنید؟اگر شما به طور بالقوه تصور کنید که هواپیماها در دسترس نیستند تا تاثیری که ما در گذشته به آن‌ها تکیه کردیم را در اختیارمان قرار دهند، پس قرار است به افرادی روی زمین اتکا کنیم تا آتش مورد نیاز را فراهم کنند ، در این صورت حفاظتی که آن‌ها نیاز دارند بسیار قابل‌توجه است. اکثر وسایل نقلیه سبک‌ قادر به اجرای چنین نقشی نیستند. Watling با بحث در مورد این که چگونه چلنجر 2 ارتقا یافته با آخرین قابلیت‌های دشمن مقایسه خواهد شد، به این نتیجه می‌رسد: او می‌گوید: " هنگامی که این موضوع مورد بحث قرار گرفت، روس‌ها از T-14 Armata پرده‌برداری کردند که یک گام بسیار اساسی است و نزدیک به نسل بعدی تانک ها است. در مقابل آن، چلنجر 2 به نظر می رسد که استانداردها را پاس نمی کند. مشکل این است که روس‌ها پول لازم برای ساخت این چیزها را ندارند. آن‌ها طراحی های فوق‌العاده‌ای دارند اما نمی‌توانند ارتش خود را تجهیز کنند. دکترین آن‌ها بر اساس به خدمت گیری حجم انبوه تجهیزات (doctrine is premised on mass) استوار شده‌است، بنابراین قادر به داشتن تعداد زیادی تانک و جایگزینی آن‌هایی است که از دست می دهد. تاکنون هیچ طرحی را ندیده‌ام که نشان دهد اگر جنگی رخ دهد، ما می‌توانیم بر تعداد زیادی از T-14 Armata فائق آییم. اگر روسیه واقعاً شروع به افزایش تولید این موارد بکند ، آن وقت می‌تواند به سرعت معادلات را عوض کند و ما را به این نظر برساند که : "ما به طراحی جدیدی در اینجا نیاز داریم" صرفا برای میلیتاری / بن پایه
  25. 1 پسندیده شده
    موشك كروز SOM از اوايل سال 2012 موشكي وارد سازمان نطامي ارتش تركيه شده است كه معادلات بسياري را در ميان نيروهاي نطامي منطقه خاورميانه بر هم زده است، يك موشك كروز بومي و با دقت بسيار بالا در اصابت به هدف با نام SOM يك موشك كروز نسل جديد با دقت بالا كه توسط انستيتو توسعه و تحقيقات دفاعي تركيه موسوم به TÜBİTAK SAGE توسعه داده شده است. اين موشك اولين بار در جريان جشن يكصدمين سالگرد تاسيس نيروي هوايي ارتش تركيه (سال 2011) به نمايش درآمد. در واقع موشك SOM نتيجه نياز ارتش تركيه به داشتن يك موشك كروز بومي با قابليت شليك خارج از خط افق و دور ايستا جهت انهدام اهداف ثابت و متحرك بود كه بيش از 180 كيلومتر برد داشته باشد. موشك كروز SOM از خانواده موشك هاي شليك كن – فراموش كن با دقت بالا است كه به جنگنده شليك كننده اين امكان را مي دهد تا خود را به سرعت از منطقه پدافندي دشمن دور كند. اين موشك جهت رساندن خود به هدف و انهدام آن از سامانه هاي هدايتي متنوع و پيشرفته اي برخوردار است: نقش اصلي در هدايت اين موشك همچون موشك هاي كروز ديگر بر عهده سامانه GPS است كه دقت بالايي را به آن در جهت يابي و شناسايي نقطه هدف مي دهد با اين وجود ضعف هاي سيستم GPS كه امكان اختلال در عملكرد آن بالاست طراحان اين موشك را بر آن داشته تا سيستم هاي ديگري نيز دركنار GPS جهت هدايت اين موشك سود ببرند سامانه هدايت اينرسيايي INS پيشرفته در كنار سيستم تشخيص عوارض رميني TERPROM مي تواند در صورت از كار افتادن سيستم GPS نيز موشك را بر روي هدف مشخص شده برساند. با نزديك شدن به هدف و در فاز نهايي برخورد، جستجوگرهاي IIR موشك با تصوير برداري از محيط، تصوير سه بعدي هدف را با تصاويري كه از قبل در حافظه موشك ذخيره شده تطبيق مي دهند كه اين امر دقت اصابت به هدف را تا به مقدار بسيار زيادي افزايش مي دهد اين موشك با استفاده از رادار تشخيص عوارض زميني TERPROM مي تواند ارتفاع پروازي خود را به حداقل رسانده و با مانورهاي پيچيده خود را از ديد رادارهاي پدافندي دشمن مصون نگاه دارد. يك لينك ارتباطي دو طرفه در موشك؛ خلبان را قادر مي سازد تا در طول پرواز، هدف و نحوه پرواز را در صورت لزوم تغيير دهد موشك SOM در طراحي اوليه داراي بردي برابر با 180 كيلومتر بود ولي بعد از بازديد نخست وزير وقت تركيه رجب طيب اردوغان از موسسه TUBITAKدر سال 2011، او به يكباره خواستار افزايش برد موشك به ميزان 2500 كيلومتر شد!! يك چالش عطيم پيش روي طراحان ترك\ با اين وجود ترك ها مدعي هستند كه در سال 2012 به برد 300 كيلومتري و دقت زير 5 متر در اصابت به هدف دست پيدا كرده اند و برنامه بعدي شان دست يابي به برد 500 كيلومتري سپس 1500 كيلومتر و در نهايت 2500 كيلومتري در انتهاي سال 2014 خواهد بود. مدل هاي گوناگون موشك SOM داراي سه مدل با سرهاي جنگي و سامان هاي هدايتي متفاوت است SOM A : مدل هواپايه جهت درگير شدن با اهداف ساده نطامي كه تنها نياز به دادن مختصات هدف به موشك جهت انهدام آن است SOM B1 : مدل هواپايه جهت درگير شدن با اهداف پيچيده نطامي و دقت بالا در شناسايي و انهدام هدف با استفاده از سامانه IIR SOM B2 : مدل هواپايه با سرجنگي دو مرحله اي جهت انهدام اهداف داراي ديواره هاي حفاظتي و استراتژيك ( سازه هاي زيرزميني، آشيانه هواپيماها و ...) و در انتها مدل SOM J يك همكاري مشترك ميان شركت تركيه اي ROKESTAN و كمپاني معظم Lockheed Martin جهت تطبيق موشك SOM با جايگاه هاي داخلي حمل سلاح جنگنده آينده ناتو F 35 است در اين مدل موشك داراي سر جنگي نفوذگر با قدرت انفجاري بالا خواهد شد ( Semi-armour piercing ) جهت نابود سازي اهداف پنهان شده در زير لايه هاي دفاعي مستحكم و پناهگاه ها مشخصات اصلي وزن كلي : 600 كيلوگرم سر جنگي: 230 كيلوگرم (ماده منفجره بسيار قوي) نوع پيشرانه : موتور ميكرو توربو مدلTRI 40 سرعت : 94/. ماخ منبع : http://en.wikipedia.org/wiki/SOM_%28missile%29 تقديم به ارواح طيبه شهداي جنگ ترجمه و گردآوري توسط اميرارسلان رهسپار، فقط براي ميليتاري