برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. remo

    remo

    Scientific Pal


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      347


  3. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      1,055


  4. arminheidari

    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      7,136



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 28 آذر 1399 در همه مناطق

  1. 2 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم با توجه به اهمیت روز افزون جنگ افزارهای بدون سرنشین در میدان رزم ، در این تاپیک قصد داریم به بررسی هواپیماهای بدون سرنشین کشور چین و همچنین دکترین حاکم بر آنها بپردازیم.پست اول به عنوان پیش درآمد تاپیک ، ترجمه خبر مربوط به نمایشگاه هوایی چین ( Zhuhai Airshow ) در سال 2018 هست ، که به گفته صاحب نظران درآن ارتش آزادی بخش خلق چین برتری خود را در امر طراحی و تکنولوژی به رخ رقبای خود کشید .در این نمایشگاه چینی ها علاوه بر اعلام دستیابی به رادار کوانتومی وآکروجت جنگنده نسل پنجم و چهارم ارتقا یافته خود در امر هواپیماهای بدون سرنشین بسیار قوی ظاهر شدند. سبقت چینی WJ-700 شرکت China Aerospace Science & Industry (CASIC) در نمایشگاه بین المللی Airshow China 2018 چین یک هواپیمای بدون سرنشین جدید با نام WJ-700 معرفی کرد. این هواپیماهای بدون سرنشین برای ماموریت های شناسایی و تهاجمی در زمین و دریا طراحی شده است. WJ-700 دارای 20 ساعت مداومت پروازی و بیشینه وزن برخاست(MTOW) تا 3500 کیلوگرم و4 جایگاه حمل مهمات می باشد. بر خلاف دیگر هواپیماهای بدون سرنشین از کلاس MALE (ارتفاع متوسط ، برد بلند _ medium altitude/ long endurance) که به مهمات نسبتا سبک مسلح هستند، این هواپیماهای بدون سرنشین قادر به حمل مهمات استاندارد هوا به سطح مانند موشک های ضد رادار CM-102، موشک های ضد کشتی C-701 و C-705KD تجهیزات هشدار زودهنگام و جنگ الکترونیک است. هواپیمای بدون سرنشین WJ-700 در کنار موشک های ضد رادار CM-102 Rainbow CH-7 هواپیمای بدون سرنشین تهاجمی (UCAV) به نمایش درآمده دیگر ، Rainbow CH-7 است که بسیار به طرح های آمریکایی مانند X-47 و X-45 شبیه است. با وجود اندازه بزرگ آن و عرض بال 22 متری و طول 10 متر و بیشینه وزن برخاست 13 تن، CH-7 با استفاده از سطوح منحنی شکل و به کارگیری مواد جاذب راداری یک پنهانکار محسوب می شود. CH-7 برای عملیات در سرعت پایین و ارتفاع بالا طراحی شده است و دارای حداکثر سرعت 0.75 ماخ ارتفاع پروازی 30،000 تا 43،000 فوت است. با توجه به ماموریت ، سرعت کروز آن کمتر از 0.5-0.6 ماخ است و موتور توربوفن آن از نوع ناشناخته ای است. Rainbow CH-7 دارای 2 جایگاه داخلی مهمات می باشد که این خاصیت در امر پنهانکاری حائز اهمیت است. CH-7 مانند دیگر اعضای خانواده Rainbow اجرای عملیات را کاملا خودکار انجام می دهد و کنترل ماموریت توسط ایستگاه زمینی فراهم می شود. پنهانکار بودن آن را قادر می سازد اجرای عملیات را در فضای هوایی تحت کنترل دشمن حفظ کند. CH-7 می تواند با ماموریت های شناسایی به عمق نفوذ کند و رادار ها ،کشتی ها، سایت های موشکی ، مراکز فرماندهی و دیگر مراکز کلیدی را مورد حمله قرار دهد. پهپاد CH-7 نیروی دریایی چینی به شدت به هواپیمای بدون سرنشین برای ناوگان ناو هواپیمابر جدید خود علاقه مند است. چین در حال حاضر دارای یک هواپیما بر عملیاتی ، یکی تحت آزمایشات دریایی ، و سومی در حال ساخت است. پهپاد ها در هواپیمابرها، محدوده نظارتی و تهاجمی را در سطح ناوگان افزایش داده و توانایی آن را برای حفظ نظارت مداوم و انجام ماموریت های شناسایی و تهاجمی بدون نیاز به سوخت گیری هوایی بهبود می دهد.چینی ها از چنین هواپیماهای بدون سرنشین به طور مستقل یا در هماهنگی با هواپیماهای جنگی نسل چهارم استفاده می کنند. CH-7 کنونی با بال های ثابت برای اجرای عملیات از یک باند طراحی شده است، اما توسعه دهندگان در حال حاضر برای استفاده از آنها در ناو هواپیمابر ، بالهای تاشو (folding wings) را پیگیری می کنند. HK-5000G هواپیماهای بدون سرنشین دیگر HK-5000G است طراحی شده با بالهای تاشو توسط شرکت Aeromarine Intelligent Equipment ، که یک شرکت تابعه از شرکت کشتی سازی چین هست.این پهپاد با بیشینه وزن برخاست 5 تن و مداومت پروازی 12 ساعته ، قابلیت برخاست به صورت پرتاب ریلی (catapult) و همچنین برخاست از باند را دارد . HK-5000G مجهز به سنسور EO/IR هست و توانایی حمل 2 محموله در زیر بال را دارد و برای ماموریت های شناسایی و تهاجمی از ناوهای هواپیمابر استفاده خواهد شد. پهپاد HK-5000G JY-300 هواپیماهای بدون سرنشین بعدی ، JY-300 یا Tian Shao نام دارد ، یک پهپاد نظارتی و هشدار زودهنگام هوابرد (AEW&S) است که مجهز به یک رادار آرایه فازی جدید به عنوان اثباتگر تکنولوژی ، ساخته شرکت CETC است. از مشخصات عملکردی هواپیمای بدون سرنشین JY-300 میتوان به مداومت پروازی 15 ساعته و سرعت کروز 200 کیلومتر در ساعت، ارتفاع پروازی 25،000 فوت و بیشینه وزن برخاست 1300 کیلوگرم ،قادر به حمل محموله به وزن 400 کیلوگرم اشاره کرد. JY-300 با چندین رادار آرایه فازی فعال AESA ، در دو طرف بدنه و لبه های جلویی بالها ( leading edges ) پیکربندی شده است. پهپاد JY-300 Rainbow CH-10 یک طرح دریایی دیگر نیز برای خانواده Rainbow در نظر گرفته شده است. CH-10 هواپیمای بدون سرنشین عمود پرواز (VTOL) با قابلیت تیلت‌ روتور (Tiltrotor) با کاربری رزمی و غیر رزمی . پهپاد CH-10 FL-71 پلت فرم FL-71 یک هواپیمای بدون سرنشین با سرعت بالا ، برای بیشینه وزن برخاست 3 تن ، ارتفاع پروازی 50،000 فوت ، حداکثر سرعت 2،200 km/h (1.8 ماخ) و پرواز کروز 850 km/h (0.71 ماخ) در 30،000 فوت طراحی شده است. . این پارامترهای عملکردی FL-71 را قادر میسازد در ماموریتی که حدود یک ساعت طول می کشد محموله ای 100 کیلوگرمی را تا مسافت 800کیلومتر حمل کند ، یک پلتفرم ایده آل برای یک ماموریت کوتاه و سریع. پهپاد FL-71 FL-2 اما FL-2 نام یکی دیگر از هواپیماهای بدون سرنشین رونمایی شده است که برای حمل محموله های سنگین در سرعت بالا طراحی شده است. پهپاد FL-2 با بیشنه وزن برخاست 22 تن می تواند با سرعت 900 km/h (0.73 ماخ) مسافتی در حدود 7300 کیلومتر را به طور مستقل (autonomously) پرواز کند. پهپاد FL-2 TW-765 , TW-356 هواپیمای بدون سرنشین بعدی از شرکت Tengden یک پهپاد دوموتوره با نام TW-356 ، طراحی شده برای حمل محموله های فوق سنگین است. TW-356 با قابلیت 4 جایگاه حمل محموله ، برای بارریزی و بکارگیری غلاف سنجش از دور و یا جنگ الکترونیک بسیار موثر است. این شرکت همچنین یک نوع هواپیمای بدون سرنشین بزرگتر دیگر با نام TW-765 را برای عملیات در ارتفاع بسیار بالا طراحی کرده است.TW-765 قادر به حمل 22 تن بار تامسافت 7500 کیلومتر است. پهپاد TW-356 پهپاد TW-765 XY-280 درمورد پهپاد XY-280 ادعا می شود برای انجام مانور تا 6g طراحی شده است و تا حدودی شبیه سازی شده از روی جنگنده های F-22 / F-35 است. این پهپاد به نحوی برنامه ریزی شده است تا پروازی کاملا مستقل (fully autonomous) انجام دهد و مانورپذیری و ویژگی های پروازی هواپیماهای دشمن را تقلید کند. این پهپاد این ظرفیت را داراست که در مانور ها ، آموزشهای واقع بینانه برای نیروی دریایی و واحدهای موشکی دفاع هوایی ارائه دهد . برای حفظ ویژگی های پنهانکاری (سطح مقطع راداری m2 0.05 - 0.1 )،پلتفرم XY-280 دارای دو جایگاه داخلی حمل مهمات است که انجام حملات تهاجمی ضربتی را برای آن میسر میکند . نحوه ی برخاست XY-20 با استفاده از بوستر صورت میذیرد و موتور توربوجت آن تا سرعت 860 (0.72 ماخ) است. دارای طول 4.33 متر ، عرض بال 6 و بیشینه وزن برخاست 650 کیلوگرم است .همچنین قادر است تا 150 کیلوگرم محموله شامل انواع سنسورها و تسلیحات را برای ماموریت هایی تا 2 ساعت حمل کند. XY-280 برای تحمل حداکثر 25 سورتی پرواز طراحی شده است. پهپاد XY-280 در پست های بعدی اطلاعات جامع تر در مورد خانواده های این پهپاد ها ارائه میشود . صرفا برای میلیتاری / بن پایه
  2. 1 پسندیده شده
    یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن مقدمه یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟ اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد. مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند. تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند. تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است. تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود، بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند. راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند، فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است. یک سطح راهکنشی نظامی مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند. مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر. اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود. بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟! - ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟ - ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟ - دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟ - دادن پاسخی بسیار قوی؟ - تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟ جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟! با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد. تست دریایی راکت ASROC با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/ انتخاب مقادیر جذاب مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند. - نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند. - دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند. احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است. - از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند - رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا - امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد. - برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند. - در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند. در مثال دریا با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند. 3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست. مسیری که باید طی شود واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛ - نخست یک بمب تحقیقاتی. - سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار. - در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه. - در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ... - و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف. با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد. مشکل ذخیره اولیه هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است. بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد: 1. پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد. 2. سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید. 3. توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود. 4. گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن. تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت. مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای نتیجه گیری یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد. یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛ - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد، - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد، - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت، و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد. مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای: وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
  3. 1 پسندیده شده
    موشک مافوق صوت جدید روسیه Klevok-D2 پیش از این گزارش شده بود که صنایع نظامی روسیه در حال معرفی مدلی مفهومی، از سیستم موشکی تاکتیکی جدیدی با دقت بالا برای تیپ ها و لشکرهای نیروی زمینی هستند. طبق اطلاعات منتشر شده وزن مهمات جدید بیش از 150 کیلوگرم نخواهد بود، و کالیبر 207 میلی متر گرفته شده از "هرمس" نیز تغییری نخواهد کرد. یک کلاهک 57 کیلوگرمی هم برای نابودی وسایل نقلیه زرهی و پناهگاه های سبک و یا ساختمان های منفرد باید کافی باشد. پرتابگر این موشک به قدری کوچک است که بتوان آن را روی پهپاد ها، بالگرد ها و خودروی شناسایی (Tiger) و زرهی (Typhoon) نصب کرد. این سلاح جدید، جایگاهی میان توپخانه و سامانه موشکی مانند اسکندر دارد. ( با توجه به این موضوع که امروزه تا برد 50کیلومتر در تیررس توپخانه قرار دارد، و موشک هرمس هم بردی حدود 50 تا 100 کیلومتر دارد پس احتمالا برد این سلاح بیش از 100 کیلومتر خواهد بود.) این موشک به بالهایی مجهز است که پس از پرتاب باز می شود. پس از برخاستن به کمک یک بوستر جداشونده و با شتاب اولیه، پرواز به وسیله موتور رمجت ادامه خواهد یافت. پی نوشت: 1-منبع
  4. 1 پسندیده شده
    سلام و تشکر از بابت مطالبی که تهیه می فرمایید . یک نکته ای که وجود دارد این است که بسیاری از مطالبی که ذکر شد در مبحث مدیریت و آنالیز ریسک می گنجند و نه مدیریت بحران ! در حقیقت بحران قالبا وضعیتی اضطراری است و نه مزمن ، قابل پیش بینی نمی باشد (البته می تواند وضعیتی باشد که قابل حدس از قبل است) ، شما در آن محدودیت زمانی دارید و همزمان غافل گیر می شوید ، کسب اطلاعات ، ارزیابی و نتیجه گیری از آن مخدوش می شود و و عدم اطمینان شدیدی در آن حکم فرماست و وضعیت های خاص روانی غیر قابل پیش ادراک بروز می کند . بهتر است بگوییم بحران حالتی است که شما آن را نتوانسته اید پیش بینی کنید یا در آنالیز ریسک و اقدامات از پیش تعیین شده برای آن دچار اشتباه شده اید (ریسک های از کنترل خارج شده) . نکته دیگر اینکه ادراک بحران همیشه آسان نیست . گاهی شما در بحران قرار گرفته اید و نتوانسته اید آن را تشخیص دهید . در حالت نزدیک به بحران هم درک نشانه های وقوع آن بسیار سخت می باشد . مبتنی بر موارد بالا مدیریت بحران 5 مرحله در بازه زمانی کوتاه دارد : وضعیت سفید - بروز نشانه های اولیه بحران وضعیت زرد - انجام اقدامات برای جلوگیری و گسترش و تشدید بحران وضعیت قرمز - بروز بحران و انجام اقدامات برای محدود کردن خسارت های بحران وضعیت نارنجی - ترمیم آثار بحران وضعیت آبی - جلوگیری از بحران زایی مجدد و یا مسدود کردن راه های ایجاد بحران های جدید
  5. 1 پسندیده شده
    مدیریت بحران 2 - نوشتن سناریو هدف از سناریو نویسی بررسی احتمالات پیش رو در آینده نزدیک و دور است. احتمالات بر پایه ترس ها، امیدها و اخبار و شایعات شکل می گیرد. اهمیت سناریو سازی به حدی است که در مهندسی رزمی نیز پرکاربرد بوده و منجر به تولید سازه های پیش آماده و طرح های عمرانی فوری به عنوان تجهیزات و نقشه شرایط بحرانی شده است. تولید سناریو در حقیقت شبیه سازی یک اتفاق احتمالی است که با مطرح شدن اتفاق در یک زمان فرضی آغاز می شود. جلسه ای شبیه به بازی وارگیم که به دنبال ایده ها و پیش بینی های ناب است. در این گفتگو تیم قرمز به عنوان بحران ساز شروع به توصیف و ارائه بحران می کند، تیم آبی بر مبنای داشته ها و انتخاب هایش را می گوید و یکی را بر می گزیند. در ادامه تیم قرمز انتخاب هایش را می گوید و ادامه می دهد . به همین ترتیب گفتگو ادامه پیدا می کند. تیمی به عنوان سفید در این گفتگو دارد که وظیفه ثبت و نوشتن نکات و ایده ها را دارد و مسیر این تقابل را می نویسد. اگر ایده ای نیز به خاطرش بیاید با مدیر جلسه در میان می گذارد یا ثبت می کند ولی وارد این گفتگو بصورت مستقیم نمی شود. با پایان گفتگو اول، تیم آبی سیستم دفاعی را طرح ریزی می کند و تیم قرمز این بار با آمادگی جدید تیم آبی این گفتگو بازی طور را شروع می کند و تیم آبی با پاسخ به بحران سازی تیم قرمز گفتگوی دوم را پیش می برد گفتگوها تا چندین روز طول می کشد تا یک بسته منطقی شکل بگیرد. تاپیک نتيجه شبيه سازي نبرد ناوهاي جنگي و قايقهاي تندرو یک مثال خوب در خصوص این تحلیل ها و سناریوسازی ها است. جیم دیتور سه مسئله اساسی را برای فهم آینده مطرح می کند که به آنها قوانین دیتور از آینده می‌گوید (Dater’s Laws of the Future). 1- قانون اول: آینده را نمی‌توان پیش بینی کرد، زیرا آینده‎ای وجود ندارد. 2- قانون دوم: هر ایده به دردبخوری در مورد آینده، باید مسخره به نظر برسد. 3- قانون سوم: ما ابزارهایمان را شکل می دهیم و سپس آنها به ما شکل می دهند. نکاتی که می توان به این طرح ریزی اضافه کرد عبارتند از: - افراد متخصص جزئیات راه حل را کنترل کرده و وظیفه تطبیق با شرایط سازمان و قوانین نظامی را بعهده دارند بگونه ای که اصل راه حل دچار خدشه نشود. - در نظرگفته شود هر انتخاب و اتفاقی دارای سود و ضرر است و زاویه برخورد به آن ، فرصت یا تهدید بودن را می سازد. - از افرادی شخص ثالث که درگیر در ماجرا و جزئیات نیستند باید استفاده کرد تا نگاه کلی حفظ شود. - تجهیزات، زیرساخت ها، آمادگی و دانش افراد ابزارهای کار هستند که برای روز بحران باید آماده باشند. - راه حل و ایده های غیر محتمل باید ثبت و بررسی شوند. - ملاحظات سیاسی و یا فردی باید کنار گذشته شود. - گذشته راهنمای آینده است و با بررسی اتفاقات و تجربیات گذشته می توان حدس های نزدیک به واقعیت زد. نوشته های برادر عزیر @MR9 در این بخش مفید است یک مدرک سناریو که میتونه برای دوستان علاقه مند مفید باشد SELECTED SCENARIOS, David Shlapak https://www.rand.org/content/dam/rand/pubs/monograph_reports/MR897/MR897.app.pdf ادامه دارد ...
  6. 1 پسندیده شده
    اولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما مثالی که اینجا در موردش بحث می شود روش ایران در مورد ساخت جنگنده است * اولین سوال کدام جنگنده برای ساخت بهینه تر بود؟ بویژه با نمونه هایی که داشتیم * دومین سوال کدام بخش های جنگنده به ترتیب باید کار می شد؟ اول باید یک نگاه به مسیر رسیدن به خودکفایی و تولید باید انداخت جنگنده هایی که در اختیار داشتیم ما را به کجا می برد؟ یک سری متعلق به خرید های زمان شاه بود که شامل اف 5 اف4 و اف 14 بودند و شناخت خوبی روی آنها و تعمیرات مربوطه وجود داشت. سری دوم مربوط به جنگنده های روسی بود که یا از شوروی گرفته بودیم و یا از عراق به همراه تعدادی میراژ که در مورد این جنگنده ها شناخت بسیار کم بود. از این بابت انتخاب می بایست از جنگنده هایی صورت می گرفت که در طوفان دفاع مقدس خود را اثبات کرده بودند. انتخاب بین جنگنده ها بسیار سخت بود چون تفاوت ها راهبردی است اف 14 جنگنده برتری هوایی بود بالاترین سطح تکنولوژی ولی گران و پیچیده اف 4 ستون فقرات نیروی هوایی بود و سلاح اصلی در تهاجم و بمباران ها اف 5 جنگنده ای پر تعداد، ساده و دم دست شهید ستاری و تیم همراهان در جمع بندی بر روی اف 5 توافق کرده و کارشان را با ساخت آذرخش اجرا کردند؟ تاپیک کامل تر در مورد این مسیر در جنگنده چند ماموریته بومی سبک شفق ، برهان ، صاعقه ، آذرخش و تاپیک جت آموزشی - رزمی کوثر 88/ یاسین آمده است. و مسیری که طی شد تا اینجا جنگنده کوثر ساخته شد. اما باتوجه به اهمیت نگهداری اف 4، اف 14 قطعه سازی چه در سطح اورهال و چه در سطح ارتقا پیگیری شد و ارتقا پیشرانه ها و دیگر سامانه ها نیز صورت گرفت. محدودیت در خرید و نیاز به پرواز پرندگان آهنین باعث شد تفکر تعمیر و ارتقا سراغ میگ و میراژ هم برود. با این اوصاف و شواهد ایران روی بخش های هواپیما کار کرد و سعی به تولید دانش فنی هر بخش و دانش ماژوال نمود. اما تولید هواپیما در ایران بسیار کند تر از آنچه تصور می شد جلو رفت و ناگاه کشورهایی چون تایوان و ژاپن را می دید که جنگنده می سازند و کشورهایی چون عربستان با پول خود آمار بی شماری جنگنده خریداری می کنند و این اتفاقات افزایش اختلاف سطوح نیروی هوایی ایران با کشورهای اطرافش را نشان می داد که موجب شد عدم توازنی در آسمان بر علیه ایران ایجاد شود. بویژه از سمت ترکیه و از سمت خلیج فارس ابهام بزرگ این تفاوت تکنولوژی ابهامی بزرگ رو بر سر اقدامات نیروی هوایی ایجاد می کند چرا که نیازها در حال سرعت گرفتن است و پاسخ محسوسی هم دیده نمی شود. همه و همه باعث ایجاد نگرانی و غر می شود و این نگرانی پیشرفت های موشکی را می بیند و به آن چشم غره می رود. * ولی کجای کار اشکال دارد؟ آیا بحث فقط بودجه است و یا اینکه مشکل در عدم بکارگیری پتانسیل ها و پروژه های موازی است؟ اما هدف ساخت اف 5 و ارتقا آن چه بود؟ رسیدن به اف 20، اف 18 و یا ... * چرا جنگنده نهایی همچون این جنگنده ها نشد؟ * سوال کاربردی تر : در این مسیر چه اقداماتی انجام شد و چه توانمندی هایی کسب شد؟ - ورود به عرصه جمینگ و جنگ الکترونیک هوایی - ارتقا سیستم رادار در جنگندها و تولید حداقل یک نمونه راداری داخلی (ژن برتر گرومن) - ارتقا سیستم ایونیک و کنترل آتش و نیمه بومی کردن آن برای جنگنده ها - تولید رنج نسبتا خوبی از موشک های هوا پایه - ساخت نمونه های موتور جنگنده اف 5 و اف 14 و مهندسی معکوس انها - توانمندی ساخت بدنه جنگنده های موجود بویژه بال اف 14 - ساخت اجزا جانبی مثل چرخ و متعلقات، چتر نجات، تجهیزات عملیات در شب، تجهیزات سوخت گیری هوایی و ... این همه کار ولی خروجی در جنگنده دیده نمی شود چرا؟ آیا بودجه نداریم؟ آیا مدیریت نداریم؟ آیا بحث حفاظت اطلاعات وجود دارد؟ آیا و آیا .... ماژول برای تایید این صحبت ها موضوعی به نام ماژول را می توان مطرح کرد که یک جنگنده را به اجزای گسسته تبدیل کرده و همچون ابزارهای خانه سازی کنار هم می چسباند این اجزا همگی در نقاطی متفاوت ساخته می شوند ولی در یک ساختار واحد مونتاژ و نهایی می شوند. این تکنیک اگرچه کمی هزینه را بیشتر کرده و طراحی دوباره را طلب می کند ولی سبب ساده سازی در تولید، نگهداری و ارتقا تجهیزات شده و امکان استفاده از یا در دیگر سیستم ها را ممکن می نماید. در حقیقت این روش نوعی استاندارد سازی برای کاهش تنوع بی حاصل است. شبیه به تولید کابل های استاندارد برای لپ تاپ های یک شرکت برای مثال یک سیستم کنترل آتش می تواند در همه جنگنده های ما یکسان باشد تا برای حمل تسلیحات مشکل خاصی وجود نداشته باشد. یا سیستم های رادار بر اساس یک پروتکل و قانون ارتباطی مشخص پیروی کنند تا در همه جنگنده ها قابل استفاده باشند (فارغ از ابعاد و توان مصرفی ) https://www.terma.com/media/433426/2017%20Anders%20Hjermitslev.pdf به نظر می آید ما در چند جبهه دچار ضعف هایی هستیم و ترس از همین ضعف ها سبب شده است که تمام زحمت ها بر روی زمین بماند 1- عدم سرمایه گذاری روی بدنه و طرحی جدید ( امکان الگو گیری از روی جنگنده هایی مثل اف 18 بود پس دلیل قابل قبولی نیست) 2- موتور جنگنده ( امکان خرید از بازارهای جهانی بود و هست حتی بازارهای سیاه و چین که این کار چند بار صورت گرفته است) 3- حمایت مثل موشکی بر نیروی هوایی نبود ( حضور رهبری در تصاویر در کنار شهید ستاری نشان می داد حمایت رهبری بر نیروی هوایی همیشه بوده است) به شخصه فکر می کنم تمام قطعات پازل آماده است ولی نهایی کننده وجود ندارد تا این قطعات را کنار هم بچسباند و خط تولید جنگنده برتری هوایی در کشور بسازد کل این اتفاق می تواند در 2 الی 3 سال نهایی شود ولی چرا نمی شود؟ چگونه شد در ان اوضاع بعد از جنگ سریع آذرخش به پرواز در آمد ولی با گذشت این همه سال و بعد از رفتن شهید ستاری تازه باید شاهد پرنده کوثر باشیم؟ ما سابقه ساخت هلیکوپترهایی رو داریم که با موتورهای بازار سیاه ساخته شدند ولی طرحشان ادامه نیافت اینجاست که وجود شهیدانی چون ستاری، کاظمی، تهرانی مقدم و حسن باقری معنا پیدا می کند، شهیدانی که مجری میدان بودند و از جانه مایه ایثار می کردند تا کارها به ثمر بنشیند. مدیریتی که به جهادی مشهور است ولی درک درستی از آن نداریم. مدیری که سدهای نشد را می شکند و در سیستم تغییر ایجاد می کند. به نظر می آید سیستم ما اجازه رشد و جسارت به اینگونه افراد نمی دهد و تکرار شهیدانی این چنین را سخت می کند. پس سوال نهایی متفاوت از انتظار این است مدیر جهادی کیست؟ و روش رشد و تکرار این مدیران چگونه است؟ * صحبت های یک ضد انقلاب در مورد خصوصیتی از شهید کاظمی که بحث امروز ماست https://www.youtube.com/watch?v=3Uc5RxFbpkA&list=ULlk-z8m-WDs0&index=676 * توضیح عملکرد شهید حسن باقری در ایجاد اطلاعات و عملیات سپاه در مستند اخرین روزهای زمستان، قسمت سوم ( آغاز به کار با ابزارهای ابتدایی و خلق امیدی بر پایه تلاش و خلاقیت) https://www.aparat.com/v/o240k?playlist=563444 لازم است همیشه به یادآوریم که در چالدران ما از تکنولوژی شکست خوردیم و تبریز را از دست دادیم و هرگز نباید گذاشت آن اتفاق دوباره رخ دهد. در خبیر و بدر هم نبود برتری هوایی و پوشش از هوا سبب شد که علارغم تمام مجاهدت ها اهداف میسر نشود. تقدیم به جناب @MR9 که در زمینه رشد تفکر نیروی هوایی پرتلاش و خلاق اند.
  7. 1 پسندیده شده
    رونمایی از پهپاد انتحاری "آرش" که با طی مسافت 100 کیلومتر به هدف رسیده و پس از شیرجه از ارتفاع پایین روی هدف به‌دقت به آن اصابت می کند. رونمایی از دوربین جدید برای RF-4E فتوفانتوم های نیروی هوایی به‌نام «سمات». قرار گرفتن بمب های دورایستای یاسین و قاصد بر روی فانتوم های نیروی هوایی همچنین سوخو su-24 ارتش علیه رادارهای دشمن فرضی نیز اقدام به شلیک موشک ضد رادار KH-58 نمودند. شلیک فریب دهنده ی حرارتی توسط تامکت
  8. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : ............... اگر چه این واقعه ، قابل توجه به نظر می رسید ، اما پشت این انتصاب داستانی وجود داشت که جالب توجه بود . هانس گودریان در بیشتر ایام سال 1942 به منظور کاهش فشار ناشی از مسئولیتهای رزمی که در قالب حمله قلبی نمود پیدا کرده بود ، در حال استراحت قرار داشت و با استفاده از هدیه سالروز تولد خود که در بهار سال 1942 به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار مارک از سوی پیشوا به وی اعطاء شده بود ، به املاک خود رسیدگی می نمود . نورمن گودا ( تاریخ نویس آمریکایی ) با جزییات قابل توجهی اثبات می کند که پس از مصادره املاکی در لهستان توسط ژنرال گودریان ، احترام وی نزد فرمانده کل جنگ به شکل غیر قابل توصیفی کاهش یافت ، با این وجود پرداختهای نقدی که اغلب چندین برابر دریافتی حقوق بازنشستگی یک افسر بازنشسته می بود ، در قالب هدیه تولد روندی معمول در رایش سوم بشمار می رفت . بدین ترتیب ، گودریان از اوت 1940 ماهیانه 2000 رایشمارک (بدون مالیات ) علاوه بر حقوق عادی ارتش دریافت می نمود . ضمن اینکه هدایای مجلل مشابهی نیز بطور گسترده برای افسران ارشد در نظر گرفته می شد که به اعتقاد گرهارد وینبرگ (مورخ نظامی آلمانی ) در سالهای پایانی جنگ به عاملی اصلی برای حفظ انسجام ارتش تبدیل شده بود . در ساختار ارتش نیز ، گودریان وهمقطاران وی به اندازه ای خودخواه بودند که دریافت پول نقد را نوعی درآمد منطقی ، همانند روند داستان مزرعه حیوانات که درآن پرورش سیب و تولید شیر ، برای سلامتی خوکها ضروری تشخیص داده میشد ، بحساب می آورند .بدین سان ، انتصاب گودریان به سمت بازرس کل یگانهای زرهی که در 28 فوریه 1943 صورت پذیرفت ، ظاهرا ، به آنچه که وی ، سالها بدنبال آن بود ، جامه واقعیت پوشاند . اما بدلیل اینکه مبادا روزی جامعه افسران آلمان ، تردیدهایی در خصوص اینکه چه کسی در راس هرم نظامی ورماخت قرار دارد ، پیدا کند ، تنها مسئولیت و مدیریت توسعه توپهای تهاجمی سنگین و صرفا در مراحل نخست طراحی و تولید برعهده این ژنرال کهنه کار قرار گرفت . بنابراین ، بطور طبیعی مابقی سامانه های تسلیحاتی زرهی همچنان در اختیار یگانهای توپخانه قرار می گرفت. راست : پانتر -ای (Panther A ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther A از سوی دیگر ، ادعای وی مبنی بر فریب خوردن از هیتلر ، زیرکی و هوشمندی او را در معرض تردیدهای جدی قرار می دهد . گودریان تا یکسال قبل ازاین واقعه ، یک ژنرال صحرایی بشمارمی رفت و حال بطور ناگهانی در اوج بود ، هر چند به حاشیه رفتن برنامه توپهای تهاجمی سنگین برای ورماخت بدان معنا بود که آنچه که براساس هوس سرفرماندهی ارتش ایجاد شده باشد را می توان تحت هر شرایطی پس گرفت و ملغی نمود . کل این فرآیند موجب میشود که هر انسان مسئولیت پذیری ، برای تحلیل روند ، چندین مرتبه به فکر فرو رود ، مضاف براین که ، بررسی تاریخ ورماخت نشان میدهد که فرماندهان ارشد ، همواره از میان ژنرالهای عملگرا انتخاب وبه سمتهای فرماندهی گماشته می شدند . از دریچه دید سرفرماندهی ارتش ، انتصاب گودریان به بازرس کل نیروهای زرهی ، ، سنگین ترین ضربه ای بود که امکان وارد کردن آن به سلسله مراتب فرماندهی عالی وجود داشت . اکنون ، استخوان بندی اصلی واحدهای زمینی ، یعنی یگانهای پانزر ، تحت اختیار شخص وی قرار داشتند ، در حالی که گودریان بعنوان یک امربر ، تنها منویات فرمانده ارشد خود را به مرحله عمل تبدیل می نمود . راست : پانتر -دی (Panther D ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther D مضاف براین انتصاب گودریان به سمت فوق الذکر ، حتی با حضور آلبرت اشپیر بعنوان وزیر صنایع نظامی ( تسلیحات ) در فوریه 1942 نیز هیچ انقلاب و تحول فوری در صنعت تولید جنگ افزار آلمان ایجاد ننمود ، اما تفاوت این دو ، در مساله ای کاملا متمایز قابل بررسی است و آن وجود اعتماد کامل به اشپیر از سوی هیتلر بود . خوشبینی وی به روند تولید جنگ افزار در آلمان ، درست در زمانی پدید آمد که در سطوح بالای تصمیم گیری رایش ، انتقادهای شدیدی در خصوص کیفیت سلاح های تولیدی در جریان بود ، به همین دلیل وی تلاش خود را بر روی یکسری اصلاحات کوتاه مدت ، شامل منطقی سازی سطوح مدیریتی ، بهبود استفاده از مواد اولیه ( مدیریت منابع ) و در نهایت حل و فصل بحران هایی که در روند تولید سلاح پدید می آمد ، متمرکز نمود ، هر چند در این میان ، وی با مانعی قابل توجه در حوزه تولید تانک روبرو گردید . آلبرت اشپیر -وزیر تولیدات نظامی آلمان در جنگ دوم جهانی در حال بررسی یک دستگاه تانک پانتر - 1942 در سپتامبر 1942 ، با توجه به وضعیت صحنه نبرد در شرق ، سرفرماندهی ارتش خواستار آن شد تا صنایع نظامی ، تا بهار 1944 ، ماهانه چیزی درحدود 800 دستگاه تانک ، 600 دستگاه توپ تهاجمی و در نهایت 600 قضبه توپخانه خودکششی را به یگانهای رزمی تحویل دهند . در طول این بازه از سپتامبر 1942 تا آوریل 1944 ، ورماخت چیزی در حدود 1700 دستگاه تانک از برنامه اصلی خود عقب بود ، هر چند با در اختیار داشتن 4600 دستگاه تانک که بخش عمده ای از آنها شامل تانکهای پانزر-4 و پانتر میشود ، تهدیدی مستقیم علیه متفقین بحساب می آمد . اما مساله این بود که تلفات یگانهای زرهی ، روندی صعودی بخودگرفته بود و تمرکز بر کیفیت تانکهای تولید شده ، موج می گردید تا صنعت نتواند شکاف حاصله ناشی از خسارات را بسرعت پر کند . به همین دلیل ، شرکتهای آلمانی بسرعت دست به ارتقاء نمونه های قدیمی ترزده و بعنوان مثال ، گونه منسوخ شده پانزر-2 را به یک خودروی زرهی شناسایی تبدیل نمودند . با این حال ، تغییر نام پانزر-2 و اعطاء لقب لوچس / لینکس (سیاه گوش ) نمی توانست ارزش عملیاتی محدود این خودروهای زرهی را پنهان کند ، به همین دلیل ارتقاء این نمونه پس از تولید 100 دستگاه بسرعت خاتمه پیدا نمود ، هر چند منابع سرمایه ای قابل توجهی برای توسعه خانواده گسترده ای از خودروهای لجستیکی شنی دار و نیمه شنی و حتی تولید خودروهای زرهی بازیابی که نیازاصلی آن روزهای جبهه روسیه بود ، اختصاص می یافت . پانزر-2 .. لوچس / لینکس (سیاه گوش ) علاوه براین ، ورماخت در سه سال آخر جنگ با یک تهدید جدید ، یعنی افزایش کمیت وکیفیت نیروی هوایی ارتش سرخ مواجه شده بود که این نیز خود منجر به تبدیل یا ارتقاء شمار زیادی خودروهای زرهی به پیکربندی های ضد هوایی با مسلح شدن به تسلیحات کالبیر متوسط وکوچک گردید . مشکل دیگری که برسر راه جبران تلفات زرهی ورماخت وجود داشت ، اصرار بر ادامه تولید طرح های اولیه زرهی برای استمرار توان ارتش در خطوط مقدم بود که این نیز مشکلات افزون تری را بوجود می آورد . پیشرانه وی-12 میباخ اچ ال -230 پی30 اما یک از نتایج مثبت کاهش سرعت تولید تانک درآلمان ، ایجاد بستر لازم برای رفع نواقص و ایرادات پانتر بود . درواقع ، نسخه D این تانک به مجموعه شنی و چرخ های جاده ای پیشرفته تری مجهز شد و به همین دلیل با افزایش قابلیت اطمینان پذیری رزمی اش ، در اوت 1942 ، لشکر نخبه داس رایش ،نخستین گردان با استعداد رزمی کامل را از این نمونه دریافت نمود و پس ازآن نیز در اکتبر 1942 لشکر 23 پانزر و در دسامبر نیز لشکر 16 پانزر به این نسخه مسلح گردید . بدین ترتیب ، نسخه دی پانتر که جانشین گونه A ان شده بود به یک برجک جدید مجهز گردید که زمان چرخش آن سریعتر و میدان دید فرمانده تانک از بخش دریچه نیز با بهبود قابل ملاحضه ای متمایز می گردید ، در حالی که هر دوی این ارتقاءها در محیط آکنده از تهدید جبهه شرقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند . اما اطمینان پذیری پیشرانه تانک به دلیل مشکلات کنترل کیفیت در خطوط تولید و همچنین تعیین نادرست مفهوم حداقل رانش به وزن موجبات مزاحمتهای فراوانی را برای خدمه فراهم می آورد ، همچنان پابرجا می بود ، با این وصف ، تغییر قابل توجه در سامانه انتقال قدرت و همچنین جعبه دنده ، میزان ساعات بین خرابی موتور را افزایش داد و این بدان معنا بود که خدمه کمتر در میدان نبرد با مشکل از کار افتادن سیستم رانش تانک مواجه می شدند . علاوه براین ، سامانه خنک کننده موتور نیز با یکسری تغییرات و بهبود عملکرد ، امکان آتش سوزی پیشرانه را به حداقل ممکن رساند . بعنوان مثال ، در جریان یک درگیری با روسها ، فرمانده یک گردان تانک پانتر گزارشی را به رده بالاتر خود ارسال نمود که در آن ذکر شده بود ....... پانزر-3 ان و حالت چینش خدمه و مهمات درون تانک بطور کلی ، نسخه D پانتر ، از قابلیتهای بهبود یافته قابل توجهی ، شامل شلیکهای ممتد دقیق ، افزایش قابلیت تحمل در برابر پرتابه های ضد زره و درنهایت حفاظت از خدمه برخوردار می بود .در اواخر سال 1943 ، فرماندهی عالی ارتش تصمیم گرفت تا تمامی گردانهای زرهی مجهز به پانزر3 بعنوان اسب کاری یگانهای زرهی ورماخت را به عقب فراخوانده و تمامی خدمه رزمی و فنی این واحدها را برای تحویل نسخه A پنتر ، مجددا تحت آموزش قرار دهد . نکته چنین تصمیمی در این مساله نهفته بود که ... بدین ترتیب لشکر یکم پانزر ورماخت در نوامبر 1943 وضعیت عملیاتی بخود گرفت و بدنبال آن نیز ، سایر یگانهای ارتش و اس اس بسته به اینکه دوره آموزشی کادر اصلی چه زمانی به پایان می رسید ، این تانکهای جدید را بخدمت می گرفتند . با توجه به روند فوق ، در اواخر ژانویه 1944 ، چیزی در حدود 900 دستگاه پانتر در قالب گردان های زرهی با استعدا رزمی کامل یا بعنوان جانشین تجهیزات از دست رفته ، به جبهه شرقی اعزام شدند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- در قسمت سوم روند جذاب تری را در خصوص چرایی تولید برخی نمونه های تانک در آلمان خواهید خواند ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  9. 1 پسندیده شده
    پهپاد شاهد 161 با ماموریت شناسایی و مراقبت مجهز به سیستم شناسایی IRST است. این نسخه دارای برد 150 کیلومتر، ارتفاع پروازی 42000 پا و سرعت گشت زنی 125 کیلومتر بر ساعت است. شاهد161 مداومت پروازی 2 ساعته دارد. در یک پرواز می‌تواند 1260 کیلومتر مربع را شناسایی کند. شاهد 161 توسط خودرو به پرواز در می‌آید و برای فرود به باندی با طول 1500 متر نیاز دارد. این پهپاد که نسخه 40 درصد پهیاد آرکیو 170 آمریکایی است 640 کیلوگرم وزن دارد. استفاده از سیستم اپتیک در قسمت بالای پهپاد شائبه استفاده به عنوان رهگیر را مطرح می کند یا ماموریت شناسایی مناطق کور راداری در شبکه پدافندی اما مدوامت پروازی دو ساعته و سرعت کروز 125 کیلومتر مناسب این کار نیست. باید از پهپادهای بزرگتر با قابلیت حمل تسلحیات بیشتر، مداومت پروازی بالاتر و سرعت نزدیک به صوت استفاده بشه. متاسفانه نوع تسلیحات قابل حمل و نوع اپتیک در بنر مشخصات پهپاد، خوانا نیست.
  10. 1 پسندیده شده
    بازدید اعضای کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از هواپیماسازی هسا (دوشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۷) دانلود یکجا تصاویر: https://www.icana.ir/Fa/File.ashx?NewsID=416008 منبع تصاویر https://www.icana.ir/Fa/News-Picture/416008/بازدید-اعضای-کمیسیون-امنیت-ملی-و-سیاست-خارجی-از-هواپیماسازی-هسا
  11. 1 پسندیده شده
    بسم ا... Beneath Hill 60 بدون هیچ توضیح اضافه ای ................ فیلم مربوط به مشهورترین عملیات حفر تونل در جنگ نخست جهانی توسط واحدهای حفار ارتش استرالیا و انفجار صدهاتن مواد منفجره زیر مواضع دفاعی ارتش قیصر ویلهلم هست . Movie "Beneath Hill 60" tells story of Wallsend diggers in WWI
  12. 1 پسندیده شده
    شما ضعیف شو ، به هر بهانه ای حتی وجود گرد و خاک هم بهت حمله می کنند .
  13. 1 پسندیده شده
    تانک های ابرامز ارتش عراق در منطقه شرق فلوجه در نبرد شهری ساختمان ها همانند سنگرهای بزرگ برای پناه پیاده نظام عمل میکنند که نفوذ به انها بسیار دشوار است. استفاده از مهمات مناسب در ادوات زرهی برای حمله به ساختمان های در نبردهای شهری ضروری است. تصاویر بالا مربوط به نیروهای عراقی در سال 2016 است که در حال انتقال مهمات M908 به داخل تانک ابرامز برای مقابله با تروریست های داعش هستند. مهمات M908 جز مهمات شدیدالانفجار پر قدرت محسوب میشوند که برای از بین بردن موانع بتونی و دیوارها استفاده می شود که امکان پیشروی سریع پیاده نظام و زره پوش را فراهم می کند. چنین مهماتی به تانک های ابرامز عراقی کمک میکند که ساختمان های که نیروهای داعشی در داخل آنها پناه گرفتن اند را از بین ببرند. در صورتی ایجاد موانع در خیابانها نیز این مهمات میتوانند به راحتی مسیر را باز کنند. این نوع مهمات شباهات ظاهری و وزن یکسان با مهمات شدیدالنفجار ضد تانک M830A1 دارند. با این تفاوت که مهمات M908 در قسمت جلویی دارای نوک فولادی سخت هستند و در مهمات M830A1 در قسمت جلویی داری فیوز مجاورتی است. وقتی مهماتM908 به هدف برخورد میکنند، نوک فولادی به هدف نفوذ می کند و سیگنال انفجار به فیوز ارسال می شود این توالی باعث میشود انفجار کامل رخ دهد. نفوذ نوک فولادی اجازه می دهد تا مهمات داخل هدف منفجر شود. در نتیجه در مقابل موانع بتونی ، این نفوذ باعث می شود موانع یبشتر تخریب شوند. مهمات شدیدالانفجار ضد تانک M830A1 مهمات M830A1 را میتواند بر علیه برعلیه طیف گسترده ای که از اهداف مانند وسایل نقلیه زرهی سبک، اهداف پرنده مانند بالگرد، ساختمان و سنگرها استفاده کرد. مهمات M908 شدالنفجار ضدمانع- این نوع مهمات در جنگ های شهری میتواند به راحتی بر علیه ساختمان های بتونی استفاده شودو اثر بخشی لازم را داشته باشد. یکی از راه های تشخیص مهمات M908 کلاهک زرد رنگ آن است. رنگ زرد نشان میدهد مهمات یک شدید النفجار قوی است. تست نمونه ی اولیه مهمات M908 بر علیه یک مانع البته ارتش امریکا برای اثر گذاری بیشتر تانک های آبرامز خصوصا در جنگ شهری، در نظر دارد تا مهمات پیشرفته چند منظوره (AMP) را وارد خدمت کنند. مهمات AMP این قابلیت را دارند که به شکل کامل با مهمات 120 میلیمتری مدل M830 و M830A1 شدیدالنفجار ضد تانک، M908 شدیدالنفجار ضدمانع و M1028 ترکش زا تانک ابرامز تعویض شوند و وظیفه تمامی این مهمات را انجام دهد. مهات AMP جدید ساخت شرکت نورثروپ گرومن دارای فیوز قابل برنامه ریزی است. این ویژگی باعث میشود توپچی در هر بخشی از مسیر حرکت گلوله ان را منفجرکند. همچنین این مهمات می تواند به راحتی در دیوارهای بوتنی به ضخمات20 سانتی متر نفوذ کنند و درصورت لزوم راه را برای پیاده نظام باز کنند. این مهمات باعث میشوند خدمه تانک هر نوع سنگری در محیط شهری را از میان بردارد. مهمات AMP میتواند بر علیه سربازهای پیاده، تیم های ضد زره دشمن، خودروهای زرهی سبک و اهداف هوایی در ارتفاع 2 کیلومتری استفاده شود. مهمات AMPمیتواند با طیف گسترده ای از مهمات 120 میلیمتری تانک ابرامز جایگزین شود اما با همان کاربریها مهمات چند منظوره AMP میتواند به راحتی به دیوار بتونی ساختمان ها صدمه وارد کند. علاوه بر این میتوان برعلیه پیاده نظام و خودرهای زرهی سبک نیز استفاده شود.
  14. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... در آخرین ساعات سال 1398 Danger Close: The Battle of Long Tan خوب ، ظاهرا نیوزلندی ها و استرالیایی ها هم دارند جانفشانی های خودشون را به سبک فیلم we were soldiers در تاریخ ثبت میکنند . فیلم Danger Close: The Battle of Long Tan داستان حضور ارتش سلطنتی استرالیا و نیوزلند در جنگ ویتنام در کنار ارتش ایالات متحده است . این فیلم داستان خاصی را به شیوه نسخه های آمریکایی اش دنبال نمی کند ولی برای دوستان نکته بین ، اهمیت پشتیبانی هوایی نزدیک برای واحدهای تحت محاصره در مناطق متراکم جنگلی در شرایط آب و هوایی حاره ای را بخوبی به تصویر می کشد . نکات جالبی در خصوص توسعه تاکتیکهای رزمی در این فیلم به تصویر کشیده شده که مشاهده آن خالی از فایده نیست
  15. 1 پسندیده شده
    با سلام و تشکر بابت مقاله در تئوری و با صحبت هایی که قبلا تو سایت گفته شده، این راه منطقی و بهترین راه برای نیروی هوایی ایران است و حمله زنبوری با دقت خوبی را تضمین می کند اما نکاتی که در این میان هست - رادار اف 14 بدلیل محدود شدن در فضای خود اف 14 کاهش توان داشته و از نمونه روی زمینش توانایی اش کمتر است، حالا امدن رادار اف 14 به داخل اف 5 با اختلاف حجم محسوس باعث کاهش شدید برد عملیاتی رادار می شود پس بدون لینک با رادار زمینی، کار اف 5 برای حمل موشک مشابه فونیکس بسیار سخت خواهد بود و برد تقریبی حداقل به نصف کاهش پیدا خواهد کرد مگر اینکه رادار زمینی موقعیت را گزارش کرده و هواپیما به ان سمت شلیک کند و در طی مسیر با ارسال پرتو اصلاح مسیر انجام دهد از لحاظ تئوری باتوجهجنگ الکترونیک راداری از این تیپ به تنهایی برای اف 5 یک خطر مهلک در جهت شناسایی شدن هست مگر با خاموش و روشن کردن های هوشمندانه - نکته دوم توان حمل بار و برد عملیاتیاف 5 است که برد و دوامش در آسمان را به شدت کم میکنه مگر با ایجاد قابلیت سوختگیری در آسمان توسط یک جنگنده دیگر - اف 5 ها باید بتونن با کمک مینی موشک کمکی از باندهای عملیاتی کوتاه بلند بشن چون در زمان جنگ باندها به شدت محدود شده و زیر بمباران و موشک خواهند بود پس اگر مشابه هرکولس بتونن از باندهای کوتاه بلند بشن، یک برگ برنده برای جنگ و یک امتیاز برای بقای خود خواهند داشت
  16. 1 پسندیده شده
    این واقعه فقط یکبار اتفاق افتاده ، فاکس بتی که قرار بود تشریف بیاورد تهران ، با یک تیر فینیکس پرو بالش را ریختند ، بعد موقع برگشت ، گرفتار تایگرهای تبریزی شده و ساقط گردید . نقش اصلی را هم تامکت داشت ، تایگر فقط از فرصت و ناشی گری خلبان میگ که سرعت و ارتفاعش را کاهش داده بود استفاده کرد جناب زارع نژاد ، شکارچی فاکس بت عراقی
  17. 1 پسندیده شده
    در مراسم رونمایی، بدنه یک جنگنده دیگر به صورت قطعات منفصله قرار داده شده، با یک تیل! هرچند که بدنه صاعقه۲ و کوثر نباید تفاوت خاصی داشته باشند. باید دید که یک کار نمایشیه یا قراره کوثر هم تولید بشه! کابین میراژ ۲۰۰۰ با سه نمایشگر MFD. قابل توجه دوستانی که گلس کاکپیت رونمایی شده رو تحت تاثیر شوآف میپندارند. میراژ ۲۰۰۰ که دیگه مثل رافال،تایفون و رپتور جنگنده خیلی خاصی نیست. البته در کابین کوثر هنوز هم نمایشگرهای عقربه ای و سوئیچ های زیادی دیده میشه.
  18. 1 پسندیده شده
    این پروژه اویونیک پودمانی یکپارچه رو خود معاونت علمی ریاست جمهوری و با صرف بودجه ی نجومی در طی بیش از پنج سال به انجام رسونده . دلیل حضور رییس جمهور هم همین بود .نهاجا داره پروژه ی ساخت اف 5 رو جلو میبره ولی سطح پروژه ی معماری پودمان یکپارچه از کارهای در دست انجام نهسا و نهاجا و ودجا خیلی بالاتره فلذا پروژه ی معاونت علمی و فناوری رو روی یکی از اف 5 های باز سازی شده دارن تست میگیرن که با توجه به هایتک بودن داستان تست مفصلی نیاز خواهد داشت . این جوری که تصاویر برادر میلاد نشون میده معماری طوری انجام شده که برای بالگرد ها هم قابل اجرا باشه ......................... فعلا این دکمه تا حدودی درست شده حالا تا کی کتش دوخته بشه خدا عالمه ....
  19. 1 پسندیده شده
    بر خلاف رونمایی ناامید کننده جنگنده کوثر, سیستم های رونمایی شده در این مراسم بسیار امیدوار کننده هستند که البته تنها به این جنگنده اختصاص نخواهند داشت. جا داره سیستم های الکترونیکی منجمله رادار این هواپیما بیشتر مورد بررسی قرار بگیره, اینطور که پیداست یک نمونه جدید هست که با گریفو اف تفاوت داره! هم در شکل دیش و هم در ساختار دیش تفاوت های زیادی دیده میشه! ------- تغییر رنگ بدنه موتور اوج در قسمت پس سوز:
  20. 1 پسندیده شده
    این هم یک نمونه معرفی بسته کامل ارتقاء البیت سیستمز برای تایگرهای نیروی هوایی سنگاپور جالب هست که این بسته ها برای تایگرهای دو کابینه هم در نظر گرفته شدند
  21. 1 پسندیده شده
  22. 1 پسندیده شده
    با سلام حالا که جمهوری اسلامی ایران ، ایالات متحده نیست و وزارت دفاع را نمیشود با لاکهید یا نورثروپ -گرومن مقایسه کرد ، ببینیم ، دیگران این ببر پیر را چه شکلی ارتقاء دادند که تبدیل به یک جت واقعی نسل ++3 شده رادار APQ-159 که جایگزین رادار APQ-153 شده ، برد دوبرابر در حالت هوا به هوا ، مجهز به سیستم قفل خودکار روی هدف که به خلبان برای شلیک سایدویندر کمک می کند . ( ارتقاء مربوط به تایگرهای نیروی هوایی سنگاپور هست ) کابین ارتقاء یافته تایگرهای نیروی هوایی برزیل ( به قرار گیری نمایشگرها دقت کنید ) تا بهترین تسلط را برای خلبان ایجاد کند . نمایشگر سربالای محصول مارکنی ، برای تایگرهای سنگاپوری دیسپنسرهای AN/ALE-40 برای تایگرهای سنگاپوری هلمت خلبان ، محصول البیت سیستمز با قابلیت هماهنگ شدن با رادار APQ-159 و شلیک موشکهای هوابه هوای پایتون -4 ، قابلیت اتصال به جوی استیک هوتاس رادار ELM-2032 برای تایگرهای تایلندی پاد شبانه / روزانه لایتینینگ-3 ، محصول رافائل برای تایگرهای تایلندی پاد اخلالگر اسکای شیلد و صدها ارتقاء دیگر که توسط شرکت سازنده ( نورثروپ ) صورت نگرفته است ، فقط باید یک مقدار گستره دید را افزایش داد که ببینیم دیگران چه کار کردند و می کنند ،بعد ان را با عملکرد خودمان مقایسه کنیم !
  23. 1 پسندیده شده
    درود به دوستان گرامی امیر بنی طرف: "این هواپیما می تواند به سقف 45000 پا برسد و در این ارتفاع با سرعت 1.2 ماخ پرواز بکند" به عبارت دیگر این هواپیما از صاعقه که می توانست به سرعت 1.6 برسد کندتر و پر مصرف تر است. همچنین 7000 پا سقف پروازی کمتر از اف-5 قدیمی را دارد. اگر ادعای بنی طرف درست باشد کماکان وزن سازه هواپیما نسبت به نمونه 50 سال پیش سبکتر نشده است که هیچ سنگینتر هم هست! سامانه تولید توان کماکان همان سامانه سنگین بی مورد حجیم و با اعوجاج زیاد است که به آن یک رادار هواپایه با باز کردن یکی از توپها اضافه شده است که قاعدتا برای تامین انرژی زیاد مورد نیاز آن از مولدهای قویتر و سنگینتری استفاده شده که به نوبه خود روی بدنه شکاری باعث ایجاد ولتاژهای بالا می شود که همه کارتهای موجود در شکاری را ملزم به رعایت حفاظتهای شدید در مقابل این ولتاژهای روی گراند می کند که البته در کارتهای با استاندارد نظامی هزینه را چندان بالا نمی برد اما باید امید داشت که طراحان سخت افزار این موارد را دیده باشند در غیر این صورت وسط عملیات ممکن است کارتها یکباره آتش بگیرند. تنها موردی که پیشرفت محسوب می شود ادعای استفاده از معماری یکپارچه و چیزی احتمالا نزدیک به استاندارد Mil_STD_1760 است که باعث می شود اتصال این شکاری به انواع تسلیحات مختلف بدون نیاز به مدارهای واسط و پر دردسر انجام بشود و مشکلاتی که در هماهنگ شدن ایگلها و فالکونها با آمرام بوجود آمد در این شکاری تکرار نگردد. نصب رادار در کنار توپ مشکلات حرارتی خاص خودش را نیز تولید می کند. در واقع اگر در داگ فایت از توپ استفاده بشود احتمالا رادار را باید برای مدتی خاموش کرد تا سیستم خنک سازی اگر داشته باشد دما را تنظیم بکند. در رادار هواپایه نویز حرارتی کاملا قابل مقایسه با سیگنال دریافتی از اهداف است و برای تمییز دادن این دو از یکدیگر شما نیازمند پردازش سنگین دیجیتال هستید که خودش منجر به تولید دما می شود و در یک پرنده داشتن توان پردازشی بالا ارزان بدست نمی آید. در واقع کار بزرگی در به روز رسانی اف-5 و شکستن مقاومت کاربر ها در مقابل نصب تجهیزات دیجیتال انجام شده. کشوری که قادر است هواپیمای سقوط کرده را اورهال بکند، با همان زیر ساخت می تواند دست کم همان مدل هواپیما را تولید هم بکند. بنایراین ما نیازی به زیر ساخت تولید نداریم زیرا از قبل موجود است اما صنعت دولتی هر کاری را حداقل با 3 برابر قیمت انجام می دهد به دلیل اورهد های بی مورد و اگر شرکتهای قطعه ساز خصوصی قطعات این جنگنده را ساخته باشند و در وزارت دفاع فقط مونتاژ انجام بشود کار به درستی پیش رفته اما اگر خود وزارت تولید کننده هم باشد مصداق خود گویی و خود خندی می شود که روحانی هم به آن اشاره کرد. گفته شده که هر فروند حدود 16.5 میلیون دلار صرفه جویی داشته یعنی به پول الان چیزی حدود 180 میلیارد تومان اما هزینه تمام شده نا مشخص است. از اسم این جنگنده شروع می کنم. با چه منطقی نام یک چشمه بهشتی و لقب مادر امام ها را که قبلا چند بار استفاده کرده اید دوباره روی یک جنگنده می گذارید؟؟!؟! چه مشکلی برای آقایان درست می شد اگر ماکت یک تیر فکور روی این هواپیما لود بکنند تا حداقل این حس را بدهند که این جنگنده با موشکهای راداری که وزیر دفاع چند روز پیش اعلام کرد روی همه جنگنده ها قابل نصب است هماهنگ است و رادار هم دارد؟ چه مشکلی برای آقایان درست می شد اگر اسم این رونمایی را می گذاشتند بازآمد هواپیما های اف-5 و ارتقاء آنها به نسل4؟ از ایجاد مشکل حقوقی برای ملت چه سودی می برند؟ چه مشکلی پیش می آمد اگر یک تکه آنتن رادارش را نشان می دادند؟ چه می شد اگر چند تا از پتنتهای ایرانی ها در زمینه استفاده از نانو ذرات مغناطیسی روی بستر کربنی برای تضعیف بازتاب راداری به میزان 11dB را روی این شکاری به نحوی استفاده و نمایش می دادند؟ چه می شد اگر یک سامانه ردیابی اپتیکی مشابه آنچه در بابکت هست ولی با کیفیت خیلی کمتر روی این هم نصب می کردند؟ رونمایی که می توانست با انجام چند تا کار ظریف و دقیق بسیار غرور آفرین باشد با بی سلیقگی مطلق تبدیل شد به یک حرکت بسیار مایوس کننده حداقل در بعد داخلی. پروژه کرار هم یک پروژه موازی بود که به صورت یک بسته به روز رسانی برای بدنه های موجود تی-72 انجام شد و رونمایی به شکل قابل قبول و راضی کننده ای انجام شد به همراه فیلم های عملیات و تست های تانک به شکل تقریبا آبرومند. همین وزارت دفاع که تانک کرار را رونمایی کرد به آن شکل و حتی رونمایی فکور هم خوب بود حالا یک مرتبه چنین رونمایی عجیبی می کند. رئیس جمهور دستور می دهد هواپیما که موتور روشن منتظر است ترمز را رها کرده و با موتور خودش به سمت باند تاکسی می کند در حالیکه دو نفر هم در فاصله چند متری آن در حال دویدن هستند!!! استانداردهای ایمنی و تاکسی شکاری قبل از این رونمایی همگی توهم بودند. اگر کلاه یکی از اینها به درون موتور مکیده می شد چه کسی جوابگو بود؟ ادامه پرواز جنگنده را هم که اصلا نشان ندادند. یعنی نفهمیدیم که چقدر طول باند را رفت تا بلند بشود. الان چطور می شود ثابت کرد که آنچه در هوا نشان دادند همین شکاری بود که تاکسی می کرد؟ معلوم نیست یک سری از بردن آبروی صنعت دفاعی کشور چه هدفی دارند. شکاری ساخت داخل تا وقتی ارزش دارد که وجود اجزای داخلی با کیفیت در آن به دشمن اثبات شده باشد و دشمن از توانایی های ویژه آن بی خبر باشد. اگر قرار باشد که با پاکستان و ترکیه و ... مشترک دست به تولید شکاری بزنیم که محصول حاصل هیچ گونه بازدارندگی ندارد. اینجا اروپا نیست که ما با کشورهای اطرافمان بیاییم تولید مشترک انجام بدهیم یا اینکه از آنها زیر سیستم بخریم.
  24. 1 پسندیده شده
    رادار جنگنده کوثر https://www.instagram.com/p/BmvUpVghUkZ/
  25. 1 پسندیده شده