برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 28 آذر 1399 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم با توجه به اهمیت روز افزون جنگ افزارهای بدون سرنشین در میدان رزم ، در این تاپیک قصد داریم به بررسی هواپیماهای بدون سرنشین کشور چین و همچنین دکترین حاکم بر آنها بپردازیم.پست اول به عنوان پیش درآمد تاپیک ، ترجمه خبر مربوط به نمایشگاه هوایی چین ( Zhuhai Airshow ) در سال 2018 هست ، که به گفته صاحب نظران درآن ارتش آزادی بخش خلق چین برتری خود را در امر طراحی و تکنولوژی به رخ رقبای خود کشید .در این نمایشگاه چینی ها علاوه بر اعلام دستیابی به رادار کوانتومی وآکروجت جنگنده نسل پنجم و چهارم ارتقا یافته خود در امر هواپیماهای بدون سرنشین بسیار قوی ظاهر شدند. سبقت چینی WJ-700 شرکت China Aerospace Science & Industry (CASIC) در نمایشگاه بین المللی Airshow China 2018 چین یک هواپیمای بدون سرنشین جدید با نام WJ-700 معرفی کرد. این هواپیماهای بدون سرنشین برای ماموریت های شناسایی و تهاجمی در زمین و دریا طراحی شده است. WJ-700 دارای 20 ساعت مداومت پروازی و بیشینه وزن برخاست(MTOW) تا 3500 کیلوگرم و4 جایگاه حمل مهمات می باشد. بر خلاف دیگر هواپیماهای بدون سرنشین از کلاس MALE (ارتفاع متوسط ، برد بلند _ medium altitude/ long endurance) که به مهمات نسبتا سبک مسلح هستند، این هواپیماهای بدون سرنشین قادر به حمل مهمات استاندارد هوا به سطح مانند موشک های ضد رادار CM-102، موشک های ضد کشتی C-701 و C-705KD تجهیزات هشدار زودهنگام و جنگ الکترونیک است. هواپیمای بدون سرنشین WJ-700 در کنار موشک های ضد رادار CM-102 Rainbow CH-7 هواپیمای بدون سرنشین تهاجمی (UCAV) به نمایش درآمده دیگر ، Rainbow CH-7 است که بسیار به طرح های آمریکایی مانند X-47 و X-45 شبیه است. با وجود اندازه بزرگ آن و عرض بال 22 متری و طول 10 متر و بیشینه وزن برخاست 13 تن، CH-7 با استفاده از سطوح منحنی شکل و به کارگیری مواد جاذب راداری یک پنهانکار محسوب می شود. CH-7 برای عملیات در سرعت پایین و ارتفاع بالا طراحی شده است و دارای حداکثر سرعت 0.75 ماخ ارتفاع پروازی 30،000 تا 43،000 فوت است. با توجه به ماموریت ، سرعت کروز آن کمتر از 0.5-0.6 ماخ است و موتور توربوفن آن از نوع ناشناخته ای است. Rainbow CH-7 دارای 2 جایگاه داخلی مهمات می باشد که این خاصیت در امر پنهانکاری حائز اهمیت است. CH-7 مانند دیگر اعضای خانواده Rainbow اجرای عملیات را کاملا خودکار انجام می دهد و کنترل ماموریت توسط ایستگاه زمینی فراهم می شود. پنهانکار بودن آن را قادر می سازد اجرای عملیات را در فضای هوایی تحت کنترل دشمن حفظ کند. CH-7 می تواند با ماموریت های شناسایی به عمق نفوذ کند و رادار ها ،کشتی ها، سایت های موشکی ، مراکز فرماندهی و دیگر مراکز کلیدی را مورد حمله قرار دهد. پهپاد CH-7 نیروی دریایی چینی به شدت به هواپیمای بدون سرنشین برای ناوگان ناو هواپیمابر جدید خود علاقه مند است. چین در حال حاضر دارای یک هواپیما بر عملیاتی ، یکی تحت آزمایشات دریایی ، و سومی در حال ساخت است. پهپاد ها در هواپیمابرها، محدوده نظارتی و تهاجمی را در سطح ناوگان افزایش داده و توانایی آن را برای حفظ نظارت مداوم و انجام ماموریت های شناسایی و تهاجمی بدون نیاز به سوخت گیری هوایی بهبود می دهد.چینی ها از چنین هواپیماهای بدون سرنشین به طور مستقل یا در هماهنگی با هواپیماهای جنگی نسل چهارم استفاده می کنند. CH-7 کنونی با بال های ثابت برای اجرای عملیات از یک باند طراحی شده است، اما توسعه دهندگان در حال حاضر برای استفاده از آنها در ناو هواپیمابر ، بالهای تاشو (folding wings) را پیگیری می کنند. HK-5000G هواپیماهای بدون سرنشین دیگر HK-5000G است طراحی شده با بالهای تاشو توسط شرکت Aeromarine Intelligent Equipment ، که یک شرکت تابعه از شرکت کشتی سازی چین هست.این پهپاد با بیشینه وزن برخاست 5 تن و مداومت پروازی 12 ساعته ، قابلیت برخاست به صورت پرتاب ریلی (catapult) و همچنین برخاست از باند را دارد . HK-5000G مجهز به سنسور EO/IR هست و توانایی حمل 2 محموله در زیر بال را دارد و برای ماموریت های شناسایی و تهاجمی از ناوهای هواپیمابر استفاده خواهد شد. پهپاد HK-5000G JY-300 هواپیماهای بدون سرنشین بعدی ، JY-300 یا Tian Shao نام دارد ، یک پهپاد نظارتی و هشدار زودهنگام هوابرد (AEW&S) است که مجهز به یک رادار آرایه فازی جدید به عنوان اثباتگر تکنولوژی ، ساخته شرکت CETC است. از مشخصات عملکردی هواپیمای بدون سرنشین JY-300 میتوان به مداومت پروازی 15 ساعته و سرعت کروز 200 کیلومتر در ساعت، ارتفاع پروازی 25،000 فوت و بیشینه وزن برخاست 1300 کیلوگرم ،قادر به حمل محموله به وزن 400 کیلوگرم اشاره کرد. JY-300 با چندین رادار آرایه فازی فعال AESA ، در دو طرف بدنه و لبه های جلویی بالها ( leading edges ) پیکربندی شده است. پهپاد JY-300 Rainbow CH-10 یک طرح دریایی دیگر نیز برای خانواده Rainbow در نظر گرفته شده است. CH-10 هواپیمای بدون سرنشین عمود پرواز (VTOL) با قابلیت تیلت روتور (Tiltrotor) با کاربری رزمی و غیر رزمی . پهپاد CH-10 FL-71 پلت فرم FL-71 یک هواپیمای بدون سرنشین با سرعت بالا ، برای بیشینه وزن برخاست 3 تن ، ارتفاع پروازی 50،000 فوت ، حداکثر سرعت 2،200 km/h (1.8 ماخ) و پرواز کروز 850 km/h (0.71 ماخ) در 30،000 فوت طراحی شده است. . این پارامترهای عملکردی FL-71 را قادر میسازد در ماموریتی که حدود یک ساعت طول می کشد محموله ای 100 کیلوگرمی را تا مسافت 800کیلومتر حمل کند ، یک پلتفرم ایده آل برای یک ماموریت کوتاه و سریع. پهپاد FL-71 FL-2 اما FL-2 نام یکی دیگر از هواپیماهای بدون سرنشین رونمایی شده است که برای حمل محموله های سنگین در سرعت بالا طراحی شده است. پهپاد FL-2 با بیشنه وزن برخاست 22 تن می تواند با سرعت 900 km/h (0.73 ماخ) مسافتی در حدود 7300 کیلومتر را به طور مستقل (autonomously) پرواز کند. پهپاد FL-2 TW-765 , TW-356 هواپیمای بدون سرنشین بعدی از شرکت Tengden یک پهپاد دوموتوره با نام TW-356 ، طراحی شده برای حمل محموله های فوق سنگین است. TW-356 با قابلیت 4 جایگاه حمل محموله ، برای بارریزی و بکارگیری غلاف سنجش از دور و یا جنگ الکترونیک بسیار موثر است. این شرکت همچنین یک نوع هواپیمای بدون سرنشین بزرگتر دیگر با نام TW-765 را برای عملیات در ارتفاع بسیار بالا طراحی کرده است.TW-765 قادر به حمل 22 تن بار تامسافت 7500 کیلومتر است. پهپاد TW-356 پهپاد TW-765 XY-280 درمورد پهپاد XY-280 ادعا می شود برای انجام مانور تا 6g طراحی شده است و تا حدودی شبیه سازی شده از روی جنگنده های F-22 / F-35 است. این پهپاد به نحوی برنامه ریزی شده است تا پروازی کاملا مستقل (fully autonomous) انجام دهد و مانورپذیری و ویژگی های پروازی هواپیماهای دشمن را تقلید کند. این پهپاد این ظرفیت را داراست که در مانور ها ، آموزشهای واقع بینانه برای نیروی دریایی و واحدهای موشکی دفاع هوایی ارائه دهد . برای حفظ ویژگی های پنهانکاری (سطح مقطع راداری m2 0.05 - 0.1 )،پلتفرم XY-280 دارای دو جایگاه داخلی حمل مهمات است که انجام حملات تهاجمی ضربتی را برای آن میسر میکند . نحوه ی برخاست XY-20 با استفاده از بوستر صورت میذیرد و موتور توربوجت آن تا سرعت 860 (0.72 ماخ) است. دارای طول 4.33 متر ، عرض بال 6 و بیشینه وزن برخاست 650 کیلوگرم است .همچنین قادر است تا 150 کیلوگرم محموله شامل انواع سنسورها و تسلیحات را برای ماموریت هایی تا 2 ساعت حمل کند. XY-280 برای تحمل حداکثر 25 سورتی پرواز طراحی شده است. پهپاد XY-280 در پست های بعدی اطلاعات جامع تر در مورد خانواده های این پهپاد ها ارائه میشود . صرفا برای میلیتاری / بن پایه
-
1 پسندیده شدهیک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن مقدمه یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟ اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد. مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند. تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند. تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است. تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود، بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند. راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند، فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است. یک سطح راهکنشی نظامی مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند. مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر. اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود. بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟! - ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟ - ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟ - دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟ - دادن پاسخی بسیار قوی؟ - تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟ جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟! با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد. تست دریایی راکت ASROC با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/ انتخاب مقادیر جذاب مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند. - نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند. - دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند. احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است. - از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند - رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا - امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد. - برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند. - در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند. در مثال دریا با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند. 3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست. مسیری که باید طی شود واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛ - نخست یک بمب تحقیقاتی. - سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار. - در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه. - در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ... - و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف. با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد. مشکل ذخیره اولیه هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است. بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد: 1. پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد. 2. سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید. 3. توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود. 4. گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن. تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت. مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای نتیجه گیری یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد. یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛ - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد، - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد، - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت، و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد. مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای: وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
-
1 پسندیده شدهانتقال ژن گرومن به پیکربندی تایگر آیا جت رونمایی شده "کوثر" قادر است تبدیل به تغییر دهنده بازی بزرگ باشد ؟؟!!!! از یک نظر ، جت رزمی کوثر که در اوت 2018 توسط مقامات دفاعی ایران رونمایی شد ، به احتمال زیاد آخرین گونه برگرفته از نسخه آمریکایی جت اف-5 بشمار می آید که بدنبال ناکامی صنعت هوایی ایران در تولید انبوه جت آذرخش و صاعقه در دست توسعه قرار گرفته است . به اعتقاد برخی ناظران ، این انتظار میرود که با توجه به فناوری هایی که در برنامه های گذشته نظیر صاعقه ، بومی سازی شده و بنابر راهبرد اصلی نیروی هوایی ایران مبنی بر جایگزینی سامانه های خارجی با تجهیزات داخلی ، این جت جدید که می بایست با قیمت بسیار ارزان تولید انبوه گردد ، از ویژگی های کاملا" پیشرفته ای نظیر نمایشگرهای سربالا (HUD) ، شبکه انتقال داده تمام دیجیتالی ، نمایشگرهای چند منظوره رقومی ، رایانه محاسبه بالستیکی ، سامانه نقشه هوشمند و یک رادار جدید و درنهایت سامانه های اویونیک بومی سازی شده برخوردار شده باشد . مجموع این توانمندی ها که نشان دهنده درجه قابل توجهی از پیچیدگی است ، باعث شده تا صنعت دفاعی ایران ، مدعی تولید یک جت رزمی نسل چهارم شود ، با این وصف ، قابلیتهای ادعایی جت کوثر و توانمندی های ان که در قالب یک جنگنده سبک تعریف شده است ، بشدت بسته به کیفیت مهماتی است که برای حمل توسط این پرنده رزمی در نظر گرفته شده و این با توجه به ضعف قابل توجه سلف این پرنده ، ( جت صاعقه ) ، شبهاتی را بوجود می آورد . اما دلایلی نیز وجود دارد که نشان میدهد جت کوثر احتمالا " بعنوان یک برنامه خاص برای تسریع آنچه که مفهوم " تغییر دهنده بازی " برای نیروی هوایی ایران ، نامیده میشود ، در نظر گرفته شده است ، همانطور که حقیقت امر نشان می دهد که طراحی سازه هوایی این جت ، درمواردی غیر از انعطاف پذیری ، هزینه پایین و تعمیر و نگهداری آسان ، نشان دهنده پیشرفت قابل ملاحضه صنایع دفاعی ایران ، در حوزه هایی نظیر اویونیک ، رادار و فناوری تولید موشک در مقایسه با زمانی که صاعقه به سال 2007 وارد خدمت شد ، است و این امراثبات می کند که جانشین این برنامه ، بطور قطع ، توانمندی های بیشتری را به نمایش خواهد گذاشت . به اعتقاد ناظران نظامی ، شاید یکی از دلایلی که برصحت تحلیل فوق ، مُهر تایید می گذارد ، انتشار خبر آزمایش و تولید انبوه موشک فکور -90 است که چند هفته پیش از رونمایی از جت کوثر صورت گرفت که یک پیکر بندی مهندسی معکوس شده از موشک هوابه هوای دوربرد فینیکس بشمارمیرفت که در زرادخانه نیروی هوایی ایران ، هنوز جنگ افزار مهیبی بشمار میرود . بنابراین ، با بازنشستگی احتمالی فینیسکهای موجود در انبارهای نیروی هوایی ایران ، فکور -90 با توانایی مثال زدنی رزمی و برد احتمالی 300-250 کیلومتر ، بتدریج به نقطه قوت جتهای محمول ان می شود ، بصورتی که به پرنده های رزمی ایرانی ، اجازه خواهد داد تا با مهمات بومی ، جتهای متخاصم را در بردی قابل توجه مورد اصابت قرار دهند . اما با توجه به این نکته که موشک فینیکس بدلیل وزن قابل توجه ، صرفا" بر روی تامکتهای نیروی هوایی ایران قابل استفاده است و دقت در این موضوع که در اخبار مربوط به تولید فکور -90 ، وزیر دفاع ایران براین ادعا قرار داشت که این موشک جدید بر روی پیکربندی های متنوعی از جتهای موجود در نیروی هوایی قابل استفاده است ، در مجموع نشان میدهد که تئوریسین های نیروی هوایی درصدد هستند تا در کنار تامکتها ، یک پیکربندی دیگر را برای حمل فکور-90 آماده کنند . در ابتدا ، جت رزمی صاعقه ، محتمل ترین گزینه برای مسلح شدن به فکور -90 به نظر میرسید ، اما با رونمایی از کوثر ، که بنابر ادعاهای موجود ، می بایست به رادار توانمند تر و زیر سیستم های پیشرفته تری مجهز گردد ، می توان به این نتیجه رسید که پیکربندی اشاره شده از سوی وزیر دفاع ایران ، احتمالا" مورد اخیر ( کوثر ) باشد . اما به احتمال بسیار زیاد و از روی شواهدی موجود ، ارتش ایران موفق شده تا یک سامانه راداری کاملا" جدید را از روی الگوی سیستم رادار مشهورتامکت (AWG-9) تولید کند که توانمندی بالاتری را در مقایسه با نسخه آمریکایی که هنوز پس از گذشت 40 سال ، جذابیت خود را حفظ نموده ، ارائه میکند با این تفاوت که نمونه ایرانی ، در مقایسه با همتای آمریکایی ، جمع و جورتر بوده و قابلیت نصب برروی کوثر را خواهد داشت . با این وصف ، در حالی که جت سبک کوثر ، همانند تامکت ، قادر نخواهد بود تا با آرایش تسلیحاتی سنگین شش تیر موشک وارد جنگ هوایی شود ، به احتمال زیاد ، نصب دو تیر موشک فکور مینیاتور شده ، درکنار استفاده از موشکهای کوتاه برد سایدویندر (AIM-9) ، می تواند این پیکر بندی را به یک " تغییر دهنده بازی " برای ناوگان نیروی هوایی ایران تبدیل کند که به آن اجازه می دهد با استفاده از توانمندیهای بومی ، در بردهایی فراتر از تصورات موجود ، وارد نبرد با مهاجمان احتمالی گردد . برای مقایسه ، ارتقاء ناوگان تایگر برای درگیر شدن با اهداف در ورای محدوده بصری خلبان ، بوضوح توسط دو نیروی هوایی در شرق و جنوب شرق آسیا ، با موفقیت صورت پذیرفته است . بعنوان مثال نیروی هوایی تایوان و سنگاپور ، با اجرای یک بروزرسانی سنگین ، جتهای قدیمی خود را برای حمل و شلیک موشکهای هوا به هوای AIM-120B ارتقاء داده ، به شکلی که هم اکنون ، برد درگیری این جتها به 75 کیلومتر رسیده است . تایگرهای نیروی هوایی تایوان نیز با ارتقاء های انجام شده ، اکنون میتوانند موشکهای هوا به هوای Sky Sword II را با بردی برابر 100 کیلومتر حمل و شلیک نمایند که این خود ، یک خطر بسیار جدی برای جتهای نیروی هوایی ارتش چین محسوب میشود . در نتیجه ، اگر پتانسیل نیروی هوایی ایران در تولید یک سامانه راداری در مقیاس کوچکتر از AWG-9 اثبات شود ، بامسلح شدن کوثر یا هر جت رزمی دیگر به این رادار ، عملا" یک تهدید بسیار جدّی بوجود خواهد آمد . در صورتی که صنعت دفاعی ایران ، موفق شود ، گونه مینیاتوری از فکور-90 را برای جتهای نیروی هوایی خود در خط تولید انبوه قرار دهد ، به احتمال بسیار زیاد ، برد تمامی موشکهای هوا به هوای موجود در زرادخانه همپیمانان آمریکا در خاورمیانه و حتی مهمات استاندارد نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده ، تا 50 درصد کاهش پیدا خواهد نمود . از سویی دیگر، در صورت توسعه گونه بهبود یافته ای از اویونیک مورد استفاده در تامکتهای نیروی هوایی ، خون تازه ای به رگهای جتهای نیروی هوایی بخصوص اف-4 که می بایست ماموریتهای ضد شناور را با نمونه های بومی سازی شده موشکهای چینی ، نظیر نصر و قادر اجرا کنند، تزریق میشود که در سالهای گذشته ، از توانمندی فوق ( نصب موشکهای ضد کشتی بومی بر روی فانتوم های نیروی هوایی ) رونمایی شده بود . در مجموع ، پیشرفتهای به نمایش درآمده در برنامه کوثر ، در صورتی که به شکل سیستماتیک ادامه پیدا کند ، بخوبی میتواند به یک نقطه عطف مهم برای نیروی هوایی ایران تبدیل گردد تا یک جت رزمی سبک که می بایست بعنوان مکملی برای ناوگان رهگیری های اف-14 و همچنین برنامه آتی نیروی هوایی ایران برای سفارش گونه خاصی از خانواده جتهای فلانکر روسی انمجام وظیفه نماید ، بخدمت عملیاتی در آید . پی نوشت : 1- انشا... با مشارکت دوستان ، این مطلب در دامنه وسیع تری تحلیل شود 2- منبع : https://militarywatchmagazine.com/article/71077 صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی روشهای مختلفی برای تخمین هزینه وجود دارد. مهمترین روش تخمین بر اساس روز استفاده و ابتناء بر میزان عملیات جنگی است که باید انجام شود. نمونه دفتر ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا برای اجرای جنگ عراق البته در 2006 که بصورت کلی و برای یک ارتش کامل در دو سناریوی شدید و ضعیف، در زمان جنگ پس از جنگ هست. اینم برای موشک البته از منبعی دیگر سعی کنیم در این تاپیک فقط اطلاعات مربوط به هزینه و تعداد و سناریوهای مقداری بررسی شوند. راهبردها و موضوعات مربوط به جنگ هوایی و عملیات فنی در جایی دیگر.
-
1 پسندیده شدهروسیه ، چین ، و مابقی کشورها ، نوکر بی جیره و مواجب ایرانی ها نیستند که منتظرید سیستم های تسلیحاتی را دو دستی ، در سینی طلا به شما تقدیم کنند ، فعلاً در حدودی که فناوری به شما اجازه داده ، سلاح تولید کردید و به نسبت ( و نه مطلق ) بازدارندگی ایجاد شده ولی این کافی نیست ، باید به خودشون تکون بدند و برند از هرجای ممکن برای دفاع از این مملکت ، سلاح را تهیه کنند . دبیر شورای عالی امنیت شما (دریابان شمخانی ) ، چند سال پیش فرموده بودند که بله ، شرایط خرید سلاح را خریدار تعیین می کند ، معلوم نیست چه کسی به اینها در دانشگاه عالی دفاع ملی ، مدرک داده ، در کدوم قرارداد تسلیحاتی ، خریدار کیفیت و تعداد را تعیین کرده که ما دومی باشیم ؟؟؟ در اوج دوران خرید سلاح ما ، پهلوی دوم استخوان گلوی خودش را گرفت که رفیق آن موقع ما ، فانتوم های ضد رادار و موشکهای شرایک بفروشد ، آخرش نفروختند ، خریدهای بعد از انقلاب هم مشخص هست و نیازی به تکرار مجدد ندارد . حتی در دادن سامانه های نشانه گذار لیزری برای فانتوم های دیزل هم اما و اگر گذاشتند و بصورت محدود تحویل دادند . این را بدونید ، کیفیت ارتباط با کشور سازنده هست که از یک نظر کمیت و کیفیت سلاح های فروخته شده را تعیین می کند ( بقیه موارد را هم فعلا کاری ندارم ) . وقتی سیاست خارجی شما ، ثبات ندارد و یک نفر نیست که حرف آخر را بزند و فقط یک صدا از این مملکت بلند بشود ، چین و روسیه که سهل هست ، کره مریخ هم باشد در برابر شما مواضع ضد و نقیض می گیرد .
-
1 پسندیده شدهسلام و تشکر از بابت مطالبی که تهیه می فرمایید . یک نکته ای که وجود دارد این است که بسیاری از مطالبی که ذکر شد در مبحث مدیریت و آنالیز ریسک می گنجند و نه مدیریت بحران ! در حقیقت بحران قالبا وضعیتی اضطراری است و نه مزمن ، قابل پیش بینی نمی باشد (البته می تواند وضعیتی باشد که قابل حدس از قبل است) ، شما در آن محدودیت زمانی دارید و همزمان غافل گیر می شوید ، کسب اطلاعات ، ارزیابی و نتیجه گیری از آن مخدوش می شود و و عدم اطمینان شدیدی در آن حکم فرماست و وضعیت های خاص روانی غیر قابل پیش ادراک بروز می کند . بهتر است بگوییم بحران حالتی است که شما آن را نتوانسته اید پیش بینی کنید یا در آنالیز ریسک و اقدامات از پیش تعیین شده برای آن دچار اشتباه شده اید (ریسک های از کنترل خارج شده) . نکته دیگر اینکه ادراک بحران همیشه آسان نیست . گاهی شما در بحران قرار گرفته اید و نتوانسته اید آن را تشخیص دهید . در حالت نزدیک به بحران هم درک نشانه های وقوع آن بسیار سخت می باشد . مبتنی بر موارد بالا مدیریت بحران 5 مرحله در بازه زمانی کوتاه دارد : وضعیت سفید - بروز نشانه های اولیه بحران وضعیت زرد - انجام اقدامات برای جلوگیری و گسترش و تشدید بحران وضعیت قرمز - بروز بحران و انجام اقدامات برای محدود کردن خسارت های بحران وضعیت نارنجی - ترمیم آثار بحران وضعیت آبی - جلوگیری از بحران زایی مجدد و یا مسدود کردن راه های ایجاد بحران های جدید
-
1 پسندیده شدهبا سلام بود و نبود این افراد در سیستم فرقی بحال ما نمیکنه و تجربه نشون داده که اتفاقا به ضرر مردم و کشور ماست ! این افراد در وهله ی اول به قانون اساسی و پرچم آمریکا قسم خوردند و حافظ منافع اونها هستند و غالبا هم موضع شدیدتری از خود آمریکایی ها در برابر ایران دارند ! یادمون نمیره که طیف همین افراد چند بار پیشنهاد حمله مستقیم نظامی آمریکا به ایران را دادند و برای اون یقه پاره میکردند !
-
1 پسندیده شدهرونمایی از پهپاد انتحاری "آرش" که با طی مسافت 100 کیلومتر به هدف رسیده و پس از شیرجه از ارتفاع پایین روی هدف بهدقت به آن اصابت می کند. رونمایی از دوربین جدید برای RF-4E فتوفانتوم های نیروی هوایی بهنام «سمات». قرار گرفتن بمب های دورایستای یاسین و قاصد بر روی فانتوم های نیروی هوایی همچنین سوخو su-24 ارتش علیه رادارهای دشمن فرضی نیز اقدام به شلیک موشک ضد رادار KH-58 نمودند. شلیک فریب دهنده ی حرارتی توسط تامکت
-
1 پسندیده شدهبخش دوم : ............... اگر چه این واقعه ، قابل توجه به نظر می رسید ، اما پشت این انتصاب داستانی وجود داشت که جالب توجه بود . هانس گودریان در بیشتر ایام سال 1942 به منظور کاهش فشار ناشی از مسئولیتهای رزمی که در قالب حمله قلبی نمود پیدا کرده بود ، در حال استراحت قرار داشت و با استفاده از هدیه سالروز تولد خود که در بهار سال 1942 به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار مارک از سوی پیشوا به وی اعطاء شده بود ، به املاک خود رسیدگی می نمود . نورمن گودا ( تاریخ نویس آمریکایی ) با جزییات قابل توجهی اثبات می کند که پس از مصادره املاکی در لهستان توسط ژنرال گودریان ، احترام وی نزد فرمانده کل جنگ به شکل غیر قابل توصیفی کاهش یافت ، با این وجود پرداختهای نقدی که اغلب چندین برابر دریافتی حقوق بازنشستگی یک افسر بازنشسته می بود ، در قالب هدیه تولد روندی معمول در رایش سوم بشمار می رفت . بدین ترتیب ، گودریان از اوت 1940 ماهیانه 2000 رایشمارک (بدون مالیات ) علاوه بر حقوق عادی ارتش دریافت می نمود . ضمن اینکه هدایای مجلل مشابهی نیز بطور گسترده برای افسران ارشد در نظر گرفته می شد که به اعتقاد گرهارد وینبرگ (مورخ نظامی آلمانی ) در سالهای پایانی جنگ به عاملی اصلی برای حفظ انسجام ارتش تبدیل شده بود . در ساختار ارتش نیز ، گودریان وهمقطاران وی به اندازه ای خودخواه بودند که دریافت پول نقد را نوعی درآمد منطقی ، همانند روند داستان مزرعه حیوانات که درآن پرورش سیب و تولید شیر ، برای سلامتی خوکها ضروری تشخیص داده میشد ، بحساب می آورند .بدین سان ، انتصاب گودریان به سمت بازرس کل یگانهای زرهی که در 28 فوریه 1943 صورت پذیرفت ، ظاهرا ، به آنچه که وی ، سالها بدنبال آن بود ، جامه واقعیت پوشاند . اما بدلیل اینکه مبادا روزی جامعه افسران آلمان ، تردیدهایی در خصوص اینکه چه کسی در راس هرم نظامی ورماخت قرار دارد ، پیدا کند ، تنها مسئولیت و مدیریت توسعه توپهای تهاجمی سنگین و صرفا در مراحل نخست طراحی و تولید برعهده این ژنرال کهنه کار قرار گرفت . بنابراین ، بطور طبیعی مابقی سامانه های تسلیحاتی زرهی همچنان در اختیار یگانهای توپخانه قرار می گرفت. راست : پانتر -ای (Panther A ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther A از سوی دیگر ، ادعای وی مبنی بر فریب خوردن از هیتلر ، زیرکی و هوشمندی او را در معرض تردیدهای جدی قرار می دهد . گودریان تا یکسال قبل ازاین واقعه ، یک ژنرال صحرایی بشمارمی رفت و حال بطور ناگهانی در اوج بود ، هر چند به حاشیه رفتن برنامه توپهای تهاجمی سنگین برای ورماخت بدان معنا بود که آنچه که براساس هوس سرفرماندهی ارتش ایجاد شده باشد را می توان تحت هر شرایطی پس گرفت و ملغی نمود . کل این فرآیند موجب میشود که هر انسان مسئولیت پذیری ، برای تحلیل روند ، چندین مرتبه به فکر فرو رود ، مضاف براین که ، بررسی تاریخ ورماخت نشان میدهد که فرماندهان ارشد ، همواره از میان ژنرالهای عملگرا انتخاب وبه سمتهای فرماندهی گماشته می شدند . از دریچه دید سرفرماندهی ارتش ، انتصاب گودریان به بازرس کل نیروهای زرهی ، ، سنگین ترین ضربه ای بود که امکان وارد کردن آن به سلسله مراتب فرماندهی عالی وجود داشت . اکنون ، استخوان بندی اصلی واحدهای زمینی ، یعنی یگانهای پانزر ، تحت اختیار شخص وی قرار داشتند ، در حالی که گودریان بعنوان یک امربر ، تنها منویات فرمانده ارشد خود را به مرحله عمل تبدیل می نمود . راست : پانتر -دی (Panther D ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther D مضاف براین انتصاب گودریان به سمت فوق الذکر ، حتی با حضور آلبرت اشپیر بعنوان وزیر صنایع نظامی ( تسلیحات ) در فوریه 1942 نیز هیچ انقلاب و تحول فوری در صنعت تولید جنگ افزار آلمان ایجاد ننمود ، اما تفاوت این دو ، در مساله ای کاملا متمایز قابل بررسی است و آن وجود اعتماد کامل به اشپیر از سوی هیتلر بود . خوشبینی وی به روند تولید جنگ افزار در آلمان ، درست در زمانی پدید آمد که در سطوح بالای تصمیم گیری رایش ، انتقادهای شدیدی در خصوص کیفیت سلاح های تولیدی در جریان بود ، به همین دلیل وی تلاش خود را بر روی یکسری اصلاحات کوتاه مدت ، شامل منطقی سازی سطوح مدیریتی ، بهبود استفاده از مواد اولیه ( مدیریت منابع ) و در نهایت حل و فصل بحران هایی که در روند تولید سلاح پدید می آمد ، متمرکز نمود ، هر چند در این میان ، وی با مانعی قابل توجه در حوزه تولید تانک روبرو گردید . آلبرت اشپیر -وزیر تولیدات نظامی آلمان در جنگ دوم جهانی در حال بررسی یک دستگاه تانک پانتر - 1942 در سپتامبر 1942 ، با توجه به وضعیت صحنه نبرد در شرق ، سرفرماندهی ارتش خواستار آن شد تا صنایع نظامی ، تا بهار 1944 ، ماهانه چیزی درحدود 800 دستگاه تانک ، 600 دستگاه توپ تهاجمی و در نهایت 600 قضبه توپخانه خودکششی را به یگانهای رزمی تحویل دهند . در طول این بازه از سپتامبر 1942 تا آوریل 1944 ، ورماخت چیزی در حدود 1700 دستگاه تانک از برنامه اصلی خود عقب بود ، هر چند با در اختیار داشتن 4600 دستگاه تانک که بخش عمده ای از آنها شامل تانکهای پانزر-4 و پانتر میشود ، تهدیدی مستقیم علیه متفقین بحساب می آمد . اما مساله این بود که تلفات یگانهای زرهی ، روندی صعودی بخودگرفته بود و تمرکز بر کیفیت تانکهای تولید شده ، موج می گردید تا صنعت نتواند شکاف حاصله ناشی از خسارات را بسرعت پر کند . به همین دلیل ، شرکتهای آلمانی بسرعت دست به ارتقاء نمونه های قدیمی ترزده و بعنوان مثال ، گونه منسوخ شده پانزر-2 را به یک خودروی زرهی شناسایی تبدیل نمودند . با این حال ، تغییر نام پانزر-2 و اعطاء لقب لوچس / لینکس (سیاه گوش ) نمی توانست ارزش عملیاتی محدود این خودروهای زرهی را پنهان کند ، به همین دلیل ارتقاء این نمونه پس از تولید 100 دستگاه بسرعت خاتمه پیدا نمود ، هر چند منابع سرمایه ای قابل توجهی برای توسعه خانواده گسترده ای از خودروهای لجستیکی شنی دار و نیمه شنی و حتی تولید خودروهای زرهی بازیابی که نیازاصلی آن روزهای جبهه روسیه بود ، اختصاص می یافت . پانزر-2 .. لوچس / لینکس (سیاه گوش ) علاوه براین ، ورماخت در سه سال آخر جنگ با یک تهدید جدید ، یعنی افزایش کمیت وکیفیت نیروی هوایی ارتش سرخ مواجه شده بود که این نیز خود منجر به تبدیل یا ارتقاء شمار زیادی خودروهای زرهی به پیکربندی های ضد هوایی با مسلح شدن به تسلیحات کالبیر متوسط وکوچک گردید . مشکل دیگری که برسر راه جبران تلفات زرهی ورماخت وجود داشت ، اصرار بر ادامه تولید طرح های اولیه زرهی برای استمرار توان ارتش در خطوط مقدم بود که این نیز مشکلات افزون تری را بوجود می آورد . پیشرانه وی-12 میباخ اچ ال -230 پی30 اما یک از نتایج مثبت کاهش سرعت تولید تانک درآلمان ، ایجاد بستر لازم برای رفع نواقص و ایرادات پانتر بود . درواقع ، نسخه D این تانک به مجموعه شنی و چرخ های جاده ای پیشرفته تری مجهز شد و به همین دلیل با افزایش قابلیت اطمینان پذیری رزمی اش ، در اوت 1942 ، لشکر نخبه داس رایش ،نخستین گردان با استعداد رزمی کامل را از این نمونه دریافت نمود و پس ازآن نیز در اکتبر 1942 لشکر 23 پانزر و در دسامبر نیز لشکر 16 پانزر به این نسخه مسلح گردید . بدین ترتیب ، نسخه دی پانتر که جانشین گونه A ان شده بود به یک برجک جدید مجهز گردید که زمان چرخش آن سریعتر و میدان دید فرمانده تانک از بخش دریچه نیز با بهبود قابل ملاحضه ای متمایز می گردید ، در حالی که هر دوی این ارتقاءها در محیط آکنده از تهدید جبهه شرقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند . اما اطمینان پذیری پیشرانه تانک به دلیل مشکلات کنترل کیفیت در خطوط تولید و همچنین تعیین نادرست مفهوم حداقل رانش به وزن موجبات مزاحمتهای فراوانی را برای خدمه فراهم می آورد ، همچنان پابرجا می بود ، با این وصف ، تغییر قابل توجه در سامانه انتقال قدرت و همچنین جعبه دنده ، میزان ساعات بین خرابی موتور را افزایش داد و این بدان معنا بود که خدمه کمتر در میدان نبرد با مشکل از کار افتادن سیستم رانش تانک مواجه می شدند . علاوه براین ، سامانه خنک کننده موتور نیز با یکسری تغییرات و بهبود عملکرد ، امکان آتش سوزی پیشرانه را به حداقل ممکن رساند . بعنوان مثال ، در جریان یک درگیری با روسها ، فرمانده یک گردان تانک پانتر گزارشی را به رده بالاتر خود ارسال نمود که در آن ذکر شده بود ....... پانزر-3 ان و حالت چینش خدمه و مهمات درون تانک بطور کلی ، نسخه D پانتر ، از قابلیتهای بهبود یافته قابل توجهی ، شامل شلیکهای ممتد دقیق ، افزایش قابلیت تحمل در برابر پرتابه های ضد زره و درنهایت حفاظت از خدمه برخوردار می بود .در اواخر سال 1943 ، فرماندهی عالی ارتش تصمیم گرفت تا تمامی گردانهای زرهی مجهز به پانزر3 بعنوان اسب کاری یگانهای زرهی ورماخت را به عقب فراخوانده و تمامی خدمه رزمی و فنی این واحدها را برای تحویل نسخه A پنتر ، مجددا تحت آموزش قرار دهد . نکته چنین تصمیمی در این مساله نهفته بود که ... بدین ترتیب لشکر یکم پانزر ورماخت در نوامبر 1943 وضعیت عملیاتی بخود گرفت و بدنبال آن نیز ، سایر یگانهای ارتش و اس اس بسته به اینکه دوره آموزشی کادر اصلی چه زمانی به پایان می رسید ، این تانکهای جدید را بخدمت می گرفتند . با توجه به روند فوق ، در اواخر ژانویه 1944 ، چیزی در حدود 900 دستگاه پانتر در قالب گردان های زرهی با استعدا رزمی کامل یا بعنوان جانشین تجهیزات از دست رفته ، به جبهه شرقی اعزام شدند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- در قسمت سوم روند جذاب تری را در خصوص چرایی تولید برخی نمونه های تانک در آلمان خواهید خواند ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبه نقل از روابط عمومی ارتش، امیر سرتیپ خلبان «عزیز نصیرزاده» فرمانده نیروی هوایی ارتش با حضور در برنامه نگاه یک سیما، در خصوص ویژگیهای رزمایش ذوالفقار 99 اظهار داشت: این رزمایش مشترک انجام شد و رزمایش مشترک سطوح مختلفی دارد. جنگنده کوثر در حال تغییر و بهینهسازی است وی گفت: در رزم هوایی میگویند «هر کس زودتر ببیند و دورتر بزند برنده است»؛ «زودتر ببیند» یعنی رادار خوبی داشته باشد و زودتر کشف کند، و «دورتر بزند» یعنی مهمات دوربرد داشته باشد. الان میتوانیم این را اضافه کنیم که هر کس دقیقتر بزند، پس در رزم هوایی هر کس زودتر ببیند، دورتر بزند و دقیقتر بزند، برنده است و ما در هر سه اینها مدعی هستیم و همه اینها عملیاتی شده و ما [در ساخت و توسعه اینها] نقطه ایستا نداریم، یعنی وقتی من میگویم به کار گرفته ایم به این معنا نیست که ما قانع بشویم به این شرایط فعلی و مدام باید ارتقا بدهیم و دقت را بالا ببریم و مسافت را زیاد کنیم و تنوع زیادی از این مهمات را به کار بگیریم. امیر نصیرزاده افزود: کمان 12 را در رزمایش ذوالفقار به کار گرفتیم، اما در سال 98 که ما در 29 فروردین رژه رفتیم یک فروند هواپیمای کوثر آمد و مانوری را در حین رژه به نمایش گذاشت و عرض کردم که انشاالله سال بعد پرواز جمعی کوثر را خواهیم دید و در مصاحبهای که انجام شد، من قول دادم که در رژه 29 فروردین سال 99 ما رژه سه فروندی کوثر را داشته باشیم. به دلیل کرونا، رژه برگزار نشد، اما ما بعد از 29 فروردین طی یک مراسمی که فرمانده کل ارتش و وزیر دفاع حضور داشتند، سه فروند کوثر را تحویل گرفتیم. مانور و نمایش بسیار زیبایی را هم به صورت جمع انجام دادند، بخشی از آن هم از رسانه ملی پخش شد و مد نظر من آن بود. در این رزمایش اخیر هم نیازی نبود و ما برنامهای برای به کارگیری کوثر نداشتیم. کوثر در یک منطقه دیگر در حال انجام کارهای دیگر بود و تستهایی را میگذراند، اما پهپاد کمان 12 را در این رزمایش مورد استفاده قرار دادیم. فرمانده نیروی هوایی ارتش با اشاره به اینکه هواپیمای کوثر صد درصد داخلی است، گفت: من از این طریق از جوانان و از اهالی دانشگاه و کسانی که به صنعت کشور علاقهمند هستند، دعوت میکنم که با روابط عمومی نیروی هوایی ارتش تماس بگیرند و ما وقت میگذاریم که بیایند کارخانجات ساخت کوثر را ببینند. در تهران و اصفهان، کوثر در دو بخش به طور کامل ساخته میشود. بدنه در تهران ساخته میشود و تحویل صنایع دفاع میشود و آنجا موتور و بقیه بخشها سوار شده و تحویل نیروی هوایی میشود. هر کدام از دوستان علاقهمند هستند، بیایند و از نزدیک واقعیتهای موجود در کشور را که بخشی از رسانههای معاند به آن میپردازند و سعی دارند آن را انکار کنند از نزدیک ببینند و به این دستاورد کشورمان افتخار کنند. وی در پاسخ به اینکه آیا بحث ارتقای کوثر مطرح است یا خیر گفت: بحث ارتقای مدام و در همه زمینهها در دستور کار است و من عرض کردم که ما نقطه ایستا نداریم و بر اساس نیازها و بر اساس تحولاتی که در دنیا در تهدیدها ایجاد میشود ما هم مدام در حال تغییر و بهینهسازی هستیم و کوثر هم از این امر مستثنی نیست. لینک خبر : https://www.mashreghnews.ir/news/1117806/اقتدار-نداشتیم-تا-امروز-صدها-بار-به-ما-حمله-می-کردند-جنگنده
-
1 پسندیده شدهمی خوای چه چیز جدیدی بگی که توی این ۲۶۰ صفحه نگفته شده ؟! از سال ۸۰ هم همین ادعاها رو کردیم حالا ۹۹ هستیم ... پاکستان و چین دارند بلاک c جی ۱۷ رو می سازند و ما عنوز داریم همون اف ۵ ها رو با نام های جدید رونمایی می کنیم .... دریغ از یک به روز رسانی درست و حسابی اف ۵
-
1 پسندیده شدهبسم ا... یک ویدئو به مناسب سومین سالگرد عملیات "ليلة القدر" ... ( خرداد 1399 ) https://www.aparat.com/v/kovpl
-
1 پسندیده شدهشما ضعیف شو ، به هر بهانه ای حتی وجود گرد و خاک هم بهت حمله می کنند .
-
1 پسندیده شدهیک افسر ، یک جاسوس سال ۱۸۹۳ اداره آمار و اطلاعات ارتش فرانسه پی برد که شوارتسکپن، وابسته نظامی سفارت آلمان در پاریس، با افسری فرانسوی ارتباط دارد و اطلاعاتی از مراکز حساس نظامی و تسلیحاتی ارتش، بین آنها تبادل شدهاست. از این فرد که با نام مستعار «دی» فعالیت داشت، نمونههایی به عنوان دست خطی که اطلاعات را در اختیار قرار داده به دست سرهنگ هانری از بخش آمار و اطلاعات ارتش افتاد.پس از آن از تمامی افسران مشغول به خدمت در مراکز حساس و ستادهای فرماندهی آزمایش خط انجام گرفت و دستخط دریفوس را با «دی» مطابق تشخیص دادند.دریفوس از خانوادهای مرفه و فرزند یک تاجر یهودی بود که به سال ۱۸۷۰ در پی اشغال آلزاس و لورن توسط آلمان برای حفظ تابعیت فرانسوی آنجا را ترک کرده بود. آلفرد در ۱۳ اکتبر ۱۸۹۴ به وزارت جنگ احضار شده و متهم به جاسوسی شد. دریفوس اتهام را رد کرد، اما با آزمایش دوباره دستخط شک مقامات به او بیشتر شد.همزمان با این، روزنامهای ضدیهودی در مقالهای با عنوان «خیانت بزرگ»، دریفوس را به خیانت متهم و خواستار مجازات شدید وی شد. پس از آن بود که فشارها بر دریفوس افزایش یافت؛ و فعالیت مطبوعات در رابطه با این موضوع شدت گرفت و حتی یهودیان مسئول شکست ۱۸۷۰ از آلمان معرفی شدند که تأثیر زیادی در جامعه داشتند. این فیلم به کارگردانی رومن پولانسکی ، ماجرای مشهور سرگرد آلفرد دریفوس را به تصویر کشیده است .
-
1 پسندیده شدهاین واقعه فقط یکبار اتفاق افتاده ، فاکس بتی که قرار بود تشریف بیاورد تهران ، با یک تیر فینیکس پرو بالش را ریختند ، بعد موقع برگشت ، گرفتار تایگرهای تبریزی شده و ساقط گردید . نقش اصلی را هم تامکت داشت ، تایگر فقط از فرصت و ناشی گری خلبان میگ که سرعت و ارتفاعش را کاهش داده بود استفاده کرد جناب زارع نژاد ، شکارچی فاکس بت عراقی
-
1 پسندیده شدهیادداشت سورنا ستاری در مورد تلاشهای ایران برای ساخت هواپیمای جنگنده، از جمله جنگندۀ کوثر : «سال 1368 بود زمانی که پدر تصمیم گرفت که اولین هواپیمای نظامی مافوق صوت ایران را بسازد. گاندی یک مثال جالب دارد، ابتدا شما را نادیده میگیرند، بعد به شما میخندند، سپس به شما حمله میکنند و بعد شما پیروز میشوید. این داستان مشابه در هر موفقیتی است. در ارتباط با ساخت جنگنده هم به همین شکل بود. ابتدا مانند امروز موضوع را نادیده گرفتند، بعد مسخره کردند و سپس شروع به مبارزه و ضربه زدن برای توقف کار کردند. اما آذرخش به سرانجام رسید قبل از اینکه پدر به شهادت برسد. مدل توسعه هواپیمای آذرخش، F-5 بود. حال چرا F-5، این هوایپما عملکرد فوق العاده ای در جنگ داشت. قطعاً بهترین خلبانان و مهندسین پرواز این هواپیما ایرانیها بودند. رکوردهای فوق العاده پروازی این هواپیما در جنگ باعث انتخاب آن بود. این هواپیما در عملیات Close Air Support یا پشتیبانی نزدیک هوایی، چه در جنگهای نزدیک هوایی و چه در عملیات زمینی فوق العاده بود. ما با این هواپیما حتی توانسته بودیم میگهای 25 عراقی را که خلبانان F-14 ما تنها چند فروند از آنها را توانسته بودند ساقط کنند، سرنگون کنیم. در عملیات زمینی در برد کوتاه خلبانان پایگاه دزفول و تبریز حماسه های فراوانی را درست کرده بودند. مثلاً شهید اردستانی در یک روز 6 سورتی پرواز عملیات بمباران دشمن را انجام داده بود و این رکوردها توسط خلبانان بسیاری تکرار شده بود. علاوه بر این مهندسین پرواز فوق العاده ای در نیروی هوایی بر روی این هواپیما کار میکردند. ساخت هر قطعه این هواپیما در داخل باعث عملیاتی کردن بسیاری از هواپیماهای زمینگیر نیروی هوایی میشد. در کنار بدنه بسیار زیبا و قابلیت مانور فوق العاده که در جنگهای نزدیک و تمرینهای هوایی حتی هواپیماهای تامکت ما را با مشکل مواجه میساخت، این هواپیما مشکلات زیادی هم داشت. از جمله سیستم رادار، اویونیک و سیستم سلاح بسیار ابتدایی که تنها موشک هوا به هوای این هواپیما موشکهای حرارتی سایدویندر قدیمی بود. در واقع کامپیوتری در این هواپیما وجود نداشت. عملاً هواپیمای پرواز شب نبود و رادار ضعیف آن مشکلات زیادی را ایجاد میکرد. صندلی پرتاب این هواپیما باعث کشته شدن بسیاری از خلبانان خوب ما شده بود. پس باید به طور کامل این سیستمها به روز میشدند. کار ساخت دهها هزار قطعه این هواپیما از سال 1368 آغاز شد. من از ابتدا در این پروژه درگیر شدم در حالی که دانشجوی کارشناسی دانشگاه شریف بودم. اما وضعیت سال 68 با حالا خیلی فرق میکرد. تازه دو، سه سالی بود که رشته کارشناسی هوا فضا در دانشگاههای معتبر راهاندازی شده بود و ما شدیداً مشکل نیروی انسانی متخصص داشتیم. تعداد معدودی استاد در این زمینه کار میکردند. صنعت قطعهسازی ما پیشرفته نبود و هیچ آشنایی با استانداردهای بالای هوایی نداشت. روشهای ساخت پیچیده و آلیاژهای خاص که در داخل کشور تولید نمیشدند و مشکلات تحریمها همگی بر روی پروژه تأثیر داشتند. اما هیچ چیزی بالاتر از نوآوری در دنیا وجود ندارد. به منظور حل موضوع یک مدرسه خلبانی آزمایشی یا Test Pilot در جنب کارخانجات اوج که هواپیما را میساختند ایجاد شد. ریاست این مدرسه به عهده مرحوم تیمسار صادقپور بود. او چهره شناخته شدهای برای آمریکاییها بود. او اولین خلبان تاریخ بود که پرواز 1000 ساعت، 2000 ساعت و 3000 ساعت هواپیمای F-5 را در آمریکا به ثبت رسانده بود، بهترین معلم خلبان F-5 در کنار بهترین خلبانان تاریخ F-5 که تازه از جنگ عراق آزاد شده بودند. برنامه این بود که هر ماژول از قطعات که ساخته می شد، بر روی یک هواپیمای سالم نصب میشود، توسط خلبانان مورد تست عملی و در شرایط عملیاتی و سختترین مانورها قرار میگرفت. پس از تست عملی قطعات مجدداً باز میشدند و مورد ارزیابیهای جدی قرار میگرفتند. از جمله تستهای مکانیکی، X-RAY و غیره .... آری بدین شکل بود که آذرخش شکل گرفت و تا پیش از شهادت پدر چند فروند عملیاتی شد. علاوه بر آن قطعات ساخته شده بسیاری از پرندههای نیروی هوایی را عملیاتی کرد. کارخانهای هم برای ساخت موتور هواپیما تجهیز شد. اما آنچه از آذرخش باقی ماند چیز دیگری بود. او به ما اعتماد به نفس کار کردن بر روی ساخت هواپیمای مافوق صوت را داد. او دانشی ایجاد کرد و نیروی انسانی تربیت کرد که به این باور رسیده بودند که هر هواپیمایی را میتوانند بسازند. صنعت هوایی ما مدیون تفکر آذرخش است. این پروژه تاکنون صدها خروجی داشته است که «کوثر» تنها یکی از خروجیهای آن است. اینکه امروز ما یک هواپیمای نظامی را از سر تا دم به طور کامل میسازیم، یک دستاورد بزرگ است. اما از آن مهمتر این است که ما امروز یک هواپیما را از سر تا دم طراحی میکنیم. در این هواپیمای جدید سیستم ناوبری، سیستم کنترل آتش، سیستم کامپیوتر هواپیما و اویونیک کاملاً با طراحی بومی است و تقریباً مطابق با هواپیماهای نسل چهارم است، موتور هواپیما به طور کامل در داخل تولید میشود، صندلی پرتاب قدیمی با یک صندلی پرتاب کاملاً به روز و با دقت بالا که بیش از دو هزار قطعه پیچیده دارد، تعویض شده و قابلیت مانوردهی بهبود داده شده است. کاری که همین الان در آمریکا بر روی هواپیمای F-15 ، F-16 و F-18 انجام میشود. آری جنگ به ما یاد داد که مدلهای بومی خود را برای دفاع هوایی داشته باشیم. آمریکاییها هیچگاه فکر نمیکردند که ما از هواپیمای تامکت به عنوان آواکسهای هوایی بهره ببریم و نیروی هوایی ما هشت سال در برابر نیروی هوایی عراق ایستادگی کند. نیروی هوایی عراق در طول جنگ 4 نسل هواپیما را عوض کرد. ابتدا با میگ های 19، 21 و سوخو 17 و هواپیماهای توپولف در جنگ شرکت کردند و در انتهای جنگ پیشرفتهترین هواپیماهای میگ- 29، سوخو- 24، میراژ F1 را در اختیار داشتند. اما چیزی که نداشتند نوآوری و ابتکار بود که این مهم در هنگام سختی خود نمایی میکند. تاریخ هیچگاه دفاع هوایی جزیره خارک را فراموش نمیکند. دژ مستحکم خارک در زیر گوش عراق تا روز پایانی جنگ نفت صادر میکرد و در اطراف این جزیره لاشه دهها فروند هواپیما و هلکوپتر عراقی وجود دارد. تاریخ هیچگاه حماسه خلبانان پایگاه دزفول را در ابتدای جنگ فراموش نمیکند که در نبود نیروی زمینی چگونه با مـسلسل هـواپیمای F-5 سربازان عراقی را میزدند و تا لحظه آخر برای حفظ این پایگاه شهید دادند. آری «کوثر» تنها یکی از یادگاران آذرخش است. یک مدل بومی برای یک هواپیمای دفاع هوایی که بسیاری از ضعفهای دفاع هوایی ما را میپوشاند. حال ما نه تنها هواپیمای دفاع هوایی خود را میسازیم، بلکه هرچه هواپیما داریم را به تکنولوژی و سلاح روز مجهز میکنیم. دستاورد این پروژه دهها شرکت دانشبنیان با هزاران نفر جوان متخصص است که دانش تولید این محصولات را دارند. بیش از 85 درصد قطعات این هواپیما در شرکتهای دانشبنیان تولید میگردد و این شرکتها هر روز طرحهای جدیدی را برای توسعه محصولات ارائه میدهند. امروز مدیریت دفاع کشور به این نتیجه رسیده است که خودش نباید چیزی را تولید کند. بلکه باید پروژهها را راهبری نماید و بگذارد که این جوانان در این شرکتها ، نوآوری و ابتکار خود را نشان دهند و باعث خلق محصولات تازه شوند. و در پایان، داستان هر موفقیتی این است. ابتدا شما را نادیده میگیرند، بعد به شما میخندند، سپس به شما حمله میکنند و پس از آن شما پیروز میشوید. این موفقیت را به امیر حاتمی و کلیه مدیران این پروژه ارزشمند و خصوصاً تمام شرکت های دانش بنیان درگیر در این پروژه تبریک گفته و امیدوارم شاهد موفقیت های بیش از پیش کشور در این زمینه باشیم.» https://www.farsnews.com/news/13970604000578/کوثر-داستان-یک-موفقیت
-
1 پسندیده شدهدر مراسم رونمایی، بدنه یک جنگنده دیگر به صورت قطعات منفصله قرار داده شده، با یک تیل! هرچند که بدنه صاعقه۲ و کوثر نباید تفاوت خاصی داشته باشند. باید دید که یک کار نمایشیه یا قراره کوثر هم تولید بشه! کابین میراژ ۲۰۰۰ با سه نمایشگر MFD. قابل توجه دوستانی که گلس کاکپیت رونمایی شده رو تحت تاثیر شوآف میپندارند. میراژ ۲۰۰۰ که دیگه مثل رافال،تایفون و رپتور جنگنده خیلی خاصی نیست. البته در کابین کوثر هنوز هم نمایشگرهای عقربه ای و سوئیچ های زیادی دیده میشه.
-
1 پسندیده شدهگزارش امروز میلیتاری واچ در مورد آنچه رونمایی شد https://militarywatchmagazine.com/article/71054 این گزارش طرز تفکر طرف مقابل را نشان می دهد و از این نقطه نظر جالب است. در 22 آگوست نیروهای نظامی ایران یک جت جنگنده جدید با نام کوثر را که گزارش شده یک پلتفرم رزمی است که کاملا به صورت بومی تولید شده، رونمایی کرد. در حالیکه این جنگنده به عنوان نخستین تولید بومی جت رزمی آن کشور توجه جهانی را به خود جلب کرد، نگاهی نزدیکتر به ریشه های پلتفرم رونمایی شده و توانایی هایش افشاگری های فراوانی در مورد هوانوردی نظامی ایران به دست می دهد. در واقع کوثر چیزی فراتر از نخستین جت جنگنده ایران است که ظاهری شبیه به صاعقه دارد و تقریبا از بدنه آن نیز استفاده می کند. صاعقه ای که به صورت رسمی نخستین پرواز خود را در سال 2004 انجام دارد و از سال 2007 وارد خدمت شده است. همانقدری که کوثر از صاعقه مشتق شده است، خود صاعقه هم از F-5E مشتق شده بود. جنگنده نسل سومی که زمان جنگ ویتنام به همراه F-4E های تواناتر و سنگین تر به ایران صادر شده بود و بعد از آن نیز جنگنده های تامکت به ایران صادر شد. ایران تقریبا 300 فروند اف-5 دریافت کرد که 166 فروند از آنها نسخه نخبه E بود. اگر چه نسخه های قدیمی تر بعدها به صورت دست دوم به ویتنام جنوبی فروخته شد اما این جنگنده نقش مهمی در حفظ کردن خط دفاعی در مقابل ناوگان هوایی عظیم عراق در جنگ ایران-عراق داشت. علت کلیدی موفقیت جنگنده های سبکی مثل اف-5 به ویژه در مقابل جنگنده های سنگینتر و پیچیده تری مانند اف-4 و اف-14، سادگی و ارزانی آنها بود که باعث می شد که تعمیر و نگهداری و تدارکات آنها برای بکار گیری گسترده نسبتا ساده باشد. با توجه به اینکه ایران به دنبال تولید جتهای رزمی بومی است، کمبود تجربه مرتبط این کشور و زیر ساخت صنعتی ناچیز آن باعث شد که اف-4 را با عنوان یک جنگنده که در 1965 وارد خدمت در ارتش آمریکا شد پیچیده تر از آن باشد که برای مهندسی معکوس مورد توجه قرار بگیرد. تامکت های نخبه که تا قبل از ظهور جنگنده های نسل 5 پیچیده ترین و سخترین جنگنده ها برای نگهداری در ناوگان غرب بودند هم که هیچ. به این ترتیب اف-5 ثابت کرد که کاندید ایده آلی برای مهندسی معکوس است. صاعقه و نسخه معکوس شده قبلی کمتر موفق آذرخش که قبلا به خدمت وارد شدند و به عنوان شکاری با توانایی رزمی شناخته شدند بر مبنای توانایی های اف-5 ایجاد گردیده بودند. صاعقه از دو استابیلایزر عمودی به جای یکی استفاده می کرد شبیه به YF-17 و F-18 هورنت که هر دوی آنها به شدت از طرح اف-5 مشتق شده بودند. صاعقه دارای ورودی های هوای موتور جت با مقطع مربعی بوده و طوقه های بال (wing-strake) جدیدی را برای پایداری ایرودینامیک به رخ می کشید و ورودش به خدمت نقطه عطف کلیدی برای هوانوردی نظامی ایران بود.به غیر از فناوری موجود در F-5E تحویلی به ایران، صاعقه از توانایی دیگر مشتقات اف-5 همچون F-18C و اف-5 های به روز رسانی شده در خدمت سنگاپور و تایوان و حتی سوئیس و تایلند برخوردار نبود. اویونیک جدید HUD، کاکپیت مجهز به نمایشگرهای دیجیتال و موشکهای هوا به هوای فامد در میان ویژگی های کلیدی بودند که طرح اف-5 را زنده نگاه داشتند که نمونه مشتق شده از اف-5 ایرانی یا صاعقه فاقد آنها بود. به ویژه قابلیت استفاده از موشک آمرام AIM-120B با برد درگیری 75 کیلومتر و درنمونه تایوانی موشکهای بومی شمشیر آسمان دو (Sky Sword II) با برد بیش از 75 کیلومترنقش کلیدی در برنامه های عمر دهی به اف-5 های به روز رسانی شده در این کشورها داشت دارایی که ایران به کل نداشت. در حالیکه بدنه صاعقه توانمند بود ظاهرا فقط به بمبهای هدایت شونده و موشک های برد کوتاه مشتق شده از AIM-9 مجهز شده بودند که به صورت جدی چشم انداز توانایی های نبرد هوایی آن را مخدوش می کرد و به جتهای دشمن اجازه می داد که از فاصله ای که این شکاری توانایی مقابله با آنها را ندارد، با آن درگیر بشوند. جنگنده جدید کوثر، در حالیکه تعدادی ازویژگی های لبه تکنولوژی شامل HUD، شبکه داده نظامی دیجیتال (باس 1553 و معماری MIL_STD_1760)، مانیتورهای چند منظوره، کامپیوترهای محاسبات بالستیک، سیستمهای هوشمند نقشه دیجیتال، رادار و اویونیک جدید را استفاده می کند اما مانند صاعقه یک طراحی جدید را برای بدنه ارائه نمی دهد! تخمین زده شده است که این جنگنده که با قیمتی بی نهایت ارزان 5 میلیون دلار نمونه سازی شده است و در تولید انبوه این قیمت پایین تر هم خواهد آمد. بسیار محتمل است که کوثر در تیراژی بیشتر از صاعقه تولید شود و آن را تبدیل به جنگنده سبک اصلی ناوگان هوایی خود بکند در جائیکه تامکتها و میگ های 29 دو موتوره جنگنده های نخبه ایرانی باقی خواهند ماند و جنگنده اف-4 هم که نقش ضد ناو یافته به جای برتری هوایی پس کوثر می تواند نقطه اتکای خوبی برای ناوگان جنگنده سبک چند منظوره در نقش مکمل پلتفرم های سنگین ساخت خارج باشد. گزارش شده که ایران علاقه مند به خرید جت جنگنده سنگین سوخوی 30 در تعداد زیاد است پس کوثر می تواند جنگنده مکمل ایده آل سبکی برای جنگنده های نخبه سنگین باشد چیزی شبیه به اف-16 های اندونزی و Tejas های هندی (در آینده) که قرار است مکمل سوخوی های 30 باشند در ناوگانشان. سئوال کلیدی که هنوز باقی است این است که آیا ایران برای جنگنده جدید قادر خواهد بود که مهمات پیچیده و هوشمند مورد نیاز را تولید بکند؟ به ویژه آیا قادر است موشک فامد هوا به هوا برای آن توسعه بدهد نقطه ضعفی که ضعف کلیدی صاعقه در برخورد با رقبایی مانند اف-18 ایالات متحده و اف-16 هایی که به صورت گسترده در کشورهای عربی خلیج فارس (مقاله اصلی نام خلیج فارس را جعل کرده .م.) و اسرائیل مورد استفاده قرار می گیرد. (موشک فکور و نسل بعدی آن با توجه به معماری MIL_STD_1760 اگر محدودیت وزنی برای لود شدن روی جنگنده نداشته باشند قابل لود شدن به جنگنده ها خواهد بود و وزیر دفاع هم قبلا این حرف را زده است خود میلیتاری واچ هم قبلا صاعقه را کاندید شماره یک نصب فکور می دانست در مقاله ای دیگر .م.) مترجم: به طور کلی میلیتاری واچ دشمن را دست کم نمی گیرد و کارش تولید خوراک برای مراکز دیگر مانند نشنال اینترست است. اعتقاد کلی میلیتاری واچ این هست که صنایع دفاعی ایران به صورت آشوب ناک مدیریت نمی شوند بلکه راهبرد تسلیحاتی ایران یک راه برد شناور بسیار موثر بر پایه تولید همه انواع تسلیحات ولی با ویژگی بسیار بسیار ارزان و کار آمد است.
-
1 پسندیده شدهدرود به دوستان گرامی در مورد مدار داخلی رادار حرفی نمی توان زد چون ما اطلاعاتی از آن دریافت نکرده ایم و فقط این را می گویم که توان یک رادار بیشتر مرتبط با نرم افزاری است که روی آن اجرا می شود و فیلترهای دیجیتالی است که روی تراشه های FPGAآن پیاده شده است نه اندازه آن و اینکه این رادار کپی چه مدلی است از نظر شکلی. اما در مورد سیستمهای الکترونیکی این هواپیما که در این تصویر و یک تصویر دیگر دیده می شود می توان حرفهایی زد. نکته کلی در مورد هواپیما ها این است که همه مدارها و سیم بندی ها باید برای برخورد صاعقه با هواپیما رویشان فکر شده باشد. استاندارد فرض می کند که در چنین حالتی 5000 آمپر قرار است از بدنه هواگرد عبور بکند و در چنین حالتی ماکزیمم اختلاف پتانسیلی که مجاز است به ورودی مدارها برسد 85 ولت است و همه ورودی ها و خروجی ها باید برای این ولتاژ حفاظت شده باشند حداقل. در تصویر زیر شما ظاهرا کارتهای باس داده مالتی پلکس فرمان/پاسخ دیجیتال تقسیم زمانی MIL_STD_1553B را دارید مشاهده می کنید بعلاوه کامپیوتر پرواز. از آنجایی که اتصال نقطه به نقطه تجهیزات درون یک خودرو/هواپیما نیازمند حجم عظیمی از دسته سیم بود که علاوه بر گرانی و وزن زیاد و مشکلاتی که برای تعمیر و نگهداری تحمیل می کرد تشعشع نا خواسته ناقض استاندارد MIL_STD_461 و نفوذ پذیری غیر قابل قبولی را هم به هواگرد در مقابل برخورد صاعقه و در معرض تشعشع رادارها قرار گرفتن و ... تحمیل می کرد انجمن الکترونیک خودرو (Automotive) آمریکا SAE برای صنایع هوایی در سال 1968 اقدام به توسعه یک گذرگاه سریال استاندارد داده مالتی پلکس کرد. در حالیکه برای خود خودرو استاندارد آلمانی CAN (شرکت رابرت بوش) و نسلهای بعد از آن توسعه داده شد. همانطوری که قبلا در پستی در مورد اویونیک نوشته بودم اینجا نیز صنعت خودرو است که صنعت اویونیک را جلو برده است برعکس آن هم وجود داشته. باس داده 1553 یک باس داده با افزونگی دوگانه و کودینگ منجستر 2 است که قابلیت اطمینان بالایی در انتقال داده دارد. از نظر نحوه کارکرد این باس شباهت زیادی به باس CAN دارد و رفتاری شبهه آسنکرون مانند آن دارد که همه فرامین به صورت متمرکز از کنترلر باس صادر می شود و نود های روی باس بگوش هستند تا فرامین صادر شده را اجرا بکنند و یا پاسخ بدهند. استفاده از این باس از 1978 با نصب بر روی اف-16 و بالگردهای آپاچی شروع شد و امروز یک باس استاندارد بین المللی برای شبکه کردن سامانه های اویونیک است. به دلیل سرعت یک مگابیت در ثانیه و خطای ارسال پیام اشتباه به میزان یک word در 10 میلیون word ارسالی(در معماری با افزونگی دوگانه)، این باس در زیر دریایی ها، تانکها، پهپادهای هدف، موشکها، خودروهای نظامی، شاتل های فضایی و ... استفاده شده است. صنعت دفاعی ایران هم مانند بقیه سالها است که از این باس استفاده می کند. در واقع عنصر اصلی که می تواند باعث پیاده سازی موفق معماری استاندارد MIL_STD_1760 باشد همین باس 1553 و انعطاف پذیری های آن است. https://www.aim-online.com/wp-content/uploads/2017/06/OVW1553.pdf در شکل زیر که بردها واضح تر دیده می شوند برد بالایی از راست به نظر یک کارت rack mount منبع تغذیه سوئیچینگ است که توان زیاد مورد نیاز کارتهای دیگر در rack را تامین می کند و ظاهرا از خازنهایی شبیه خازنها نظامی through hole خانواده sprague برای فیلتر ورودی و خروجی استفاده کرده است. لبه های گارد با پوشش متالیک هم برای اتصال به بدنه rack و خنک سازی سیستم و حفاظتهای EMC مورد نیاز در استاندارد MIL_STD_461 بکار گرفته شده است. خود ماژول تغذیه سوئیچینگ هم قبلا در کشور به اشکال مختلف تولید شده ولی این ماژول ممکن است از بازار خریداری شده باشد. کارت آبی رنگ سمت چپ بالا هم قاعدتا متعلق به یکی از نودهایی است که نیاز به استفاده از یک میکروکنترلر دارد. کارت سمت چپ پایین هم مشابه کارت بالایی خود است و تراشه های حافظه بیرونی تراشه اصلی به خوبی مشخص هستند در حالیکه تراشه اصلی بسیار نزدیک به یک استندفلزی است که می تواند برای پاس کردن دست کم استانداردهای الکترو استاتیک مشکلات جدی ایجاد بکند. کارت اصلی که دارای گارد رینگ طلایی است هم به نظر پردازنده اصلی می آید که حافظه های بیرونی آن به همراه بسیاری دیگر از قطعات مونتاژ نشده است. در کل کارتها مشخص است که کار مجموعه های مختلف در زمانهای دور و مختلف است و سطح پیاده سازی آنها پایین تر از متوسط کارهایی است که در صنایع دفاع و شرکتهای خصوصی داخلی انجام می شود. برای مثال جا پیچ ها در برخی نقاط به تراشه های حساس بسیار نزدیک هستند و یا برخی قطعات به لبه برد بسیار نزدیک هستند. برای یک کارت اویونیک / خودرویی نزدیک بودن به جا پیچ یعنی انتقال تنش به پایه های حساس تراشه که می تواند باعث جدا شدن آنها از کارت بشود و منجر به فاجعه بشود. همچنین در یک کارت اویونیک سطح بالا وجود حفره و جای کانکتور اضافی و تراشه مونتاژ نشده و .... بسیار عجیب و منفی است و این هرگز قابل قبول نیست که برای یک کاربرد خودرویی یا اویونیک یک کارت بسازیم که برای چند کاربرد مختلف با تغییر مونتاژ قطعات بتوانیم از آن بهره ببریم. چنین کارتی بعید است که بتواند استاندارد های EMC را پاس بکند. دو جای اسیلاتور/کریستال دیده اند که یکی مونتاژ شده است. مشخص است که کارتهای به نمایش درآمده کارتهای نهایی نیست و مربوط به مراحل توسعه است. برای تراشه طلایی رنگ کارت اصلی هیچ خازن bypass مشاهده نمی شود که البته به خودی خود به معنی کیفیت بد نیست و این احتمال وجود دارد که خازن های های bypass به دلیل اطمینان پایین در کاربرد اویونیک حذف شده باشند و از یک یا چند جفت ساندوئیچ دو لایه پاور/گراند در لایه های میانی مدار چاپی برای ایجاد اثر خازنی با پاسخ فرکانسی بسیار عالی استفاده شده باشد که روش گرانی است اما نه برای کاربردهای اویونیک. در شکل زیر هم FDR به نمایش درآمده (جعبه نارنجی) که صنایع دفاع سالها پیش نمونه های بی نظیری از آن را ساخته و روی شکاریها و بالگردها نصب کرده است که ویژگی های منحصر بفردی نسبت به نمونه های خارجی دارد. البته این FDR هم مانند همه FDR ها باید بتواند شتاب لحظه ای 6400 جی و دمای 1100 درجه سانتیگراد را به مدت یک ساعت و عبور صاعقه را تحمل بکند و حافظه های آن از دست نرود. قانون کلی تجارت اروپایی ها این هست که اگر شما یک محصول مشابه نداشته باشید خارجی ها نمونه هم سطح آن را به شما نمی فروشند. اما اگر خودت ساختی خارجی ها یک درجه بالاترش را به شما می فروشند با قیمت ناچیز تا ساخت داخل شما تعطیل شود.
-
1 پسندیده شدهبر خلاف رونمایی ناامید کننده جنگنده کوثر, سیستم های رونمایی شده در این مراسم بسیار امیدوار کننده هستند که البته تنها به این جنگنده اختصاص نخواهند داشت. جا داره سیستم های الکترونیکی منجمله رادار این هواپیما بیشتر مورد بررسی قرار بگیره, اینطور که پیداست یک نمونه جدید هست که با گریفو اف تفاوت داره! هم در شکل دیش و هم در ساختار دیش تفاوت های زیادی دیده میشه! ------- تغییر رنگ بدنه موتور اوج در قسمت پس سوز:
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم انتظار شخصی بنده از این همه خرج برای ارتقاء یک جت رزمی دهه شصت این بود مثل آدم بنی بشر ، یک پاد اخلاگر ، نشانه گذار لیزری و مهمات هدایت دقیق و دو تیر سایدویندر یا ماژیک این همه حرص خوردن هم نداشت !!!!!! صرفا" برای میلیتاری / اگر کپی می کنید ، حداقل میلیتاری را بعنوان منبع ذکر کنید عزیزان دل برادر در شبکه های اجتماعی
-
1 پسندیده شدهبا سلام حالا که جمهوری اسلامی ایران ، ایالات متحده نیست و وزارت دفاع را نمیشود با لاکهید یا نورثروپ -گرومن مقایسه کرد ، ببینیم ، دیگران این ببر پیر را چه شکلی ارتقاء دادند که تبدیل به یک جت واقعی نسل ++3 شده رادار APQ-159 که جایگزین رادار APQ-153 شده ، برد دوبرابر در حالت هوا به هوا ، مجهز به سیستم قفل خودکار روی هدف که به خلبان برای شلیک سایدویندر کمک می کند . ( ارتقاء مربوط به تایگرهای نیروی هوایی سنگاپور هست ) کابین ارتقاء یافته تایگرهای نیروی هوایی برزیل ( به قرار گیری نمایشگرها دقت کنید ) تا بهترین تسلط را برای خلبان ایجاد کند . نمایشگر سربالای محصول مارکنی ، برای تایگرهای سنگاپوری دیسپنسرهای AN/ALE-40 برای تایگرهای سنگاپوری هلمت خلبان ، محصول البیت سیستمز با قابلیت هماهنگ شدن با رادار APQ-159 و شلیک موشکهای هوابه هوای پایتون -4 ، قابلیت اتصال به جوی استیک هوتاس رادار ELM-2032 برای تایگرهای تایلندی پاد شبانه / روزانه لایتینینگ-3 ، محصول رافائل برای تایگرهای تایلندی پاد اخلالگر اسکای شیلد و صدها ارتقاء دیگر که توسط شرکت سازنده ( نورثروپ ) صورت نگرفته است ، فقط باید یک مقدار گستره دید را افزایش داد که ببینیم دیگران چه کار کردند و می کنند ،بعد ان را با عملکرد خودمان مقایسه کنیم !
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم بنده کاری به مرام سیاسی ایشان ندارم ، ولی شخص ایشان به عنوان مسئول وقت قرارگاه پدافند در زمان جنگ ، عضو شورای عالی امنیت ملی ، عضویت کمیسیون های متعدد امنیتی در ساختار حاکمیتی ، باید دیدگاه به مراتب وسیعتری را داشته باشند که وقتی بحث امنیت ملی پیش می آید ، که این رونمایی ها هم بخشی از آن هست ، با چنین شیوه ای ضربه مستقیم به روحیه داخلی و ایجاد خوراک تبلیغاتی برای حضرات آن سمت آب هست . اگر یک لحظه ایشان و تیم همراه ایشان ، بیشتر روند را پیگیری کنند . بسیار عالی که این تغییر فکر ایجاد شده ، حالا این استدلال را چند سال هست در میلیتاری داریم بیان می کنیم !!!! مطمئن باشید همین اتفاق امروز هم ، بخشی اش شامل همکاری مشترک هست ، فقط زمان نیاز هست تا اطلاعات جزء جزء منتشر شود . همانطور که ارتقاء و بروزرسانی سایدویندرها و اسپاروها با کمک طرف سوم ، چهارم بوده ، الان محرز شده . این استدلال را هم در میلیتاری داشتیم ، در تمام دنیا این یک اصل پذیرفته شده است ولی اینکه تا چه حد از حرف به عمل تبدیل شود ، هیچ امیدی وجود ندارد . پی نوشت : خوب هست که گذشته را مرور و آن را با استدلال رییس جمهور مقایسه کنیم سال 1395) دیپلماسی دفاعی
