برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      68

    • تعداد محتوا

      9,527


  2. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      45

    • تعداد محتوا

      1,112


  3. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      29

    • تعداد محتوا

      5,269


  4. mehdipersian

    • امتیاز

      22

    • تعداد محتوا

      3,151



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 10 تیر 1400 در همه مناطق

  1. 13 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. نحوه خرید موشک استینگر در زمان جنگ تحمیلی حجه الاسلام و المسلمین روح الله حسینیان با وجود مشغله های فراوان و مسئولیت های قضائی و امنیتی گسترده در دهه 60 ؛ در مقاطع مختلف ، در جبهه های جنگ هم حضور می یافت. مرحوم حسینیان بعد از شهادت برادرش (شهید محمدعلی حسینیان) در عملیات بستان ؛ بارها در میان رزمندگان اسلام حاضر شد و خاطرات جالبی نیز از حضور در جبهه ها نقل می نمود. ایشان علاوه بر حضور در عملیات ها ، در پشتیبانی جنگ نیز تا آنجا که می توانست ایفای نقش می کرد. که یکی از این خاطرات را به اتفاق هم مرور می کنیم : وی می گوید « زمانی که دادستان سیستان و بلوچستان بودم ، روزی به آقای [محسن] رفیق دوست زنگ زدم و گفتم : موشک استینگر نیاز دارید؟ او گفت : یعنی چه ؟ گفتم : چند فروند داریم ، چند نفر را بفرست تا اصالت موشک را تصدیق کنند. پس از آن گروهی اعزام شدند و بر درستی آن صحه گذاشتند. ما این موشک ها را از یک گروه از برادران افغانی [افغان] خریده بودیم. وقتی آقای رفیق دوست به تهران رفت ، باز هم به او زنگ زدم و گفتم باز هم موشک نیاز دارید؟ گفت چگونه ؟ گفتم : من تهیه می کنم و تهیه هم کردم . پس از آن یک سوخو عراقی را در جزیره مینو با این موشک ها زدیم و پس از مدتی هم یک هلیکوپتر آمریکائی را در خلیج فارس با همین موشک ها سرنگون کردیم. بلافاصله وزیر دفاع وقت آمریکا در رادیوی آمریکا اعلام کرد این [یعنی سرنگونی هلیکوپتر آمریکائی با موشک اهدائی آمریکا] فاجعه است. » منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  2. 10 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه درباره ماجرای خروج بنی صدر و رجوی از ایران، تاکنون بسیار گفته شده است، اما یکی از خلبانانی که به دلیل موقعیت شغلی خویش اطلاعات ریز تری از این فرار بزرگ و ترفندهای به کار رفته در آن داشته است، در سایت خود، روایت دقیقی از مراحل این نقشه، نحوه خروج، اتفاقات حین پرواز و عبور از مرزهای هوایی و فرود در پاریس داده است که در زیر می آید. خلبان بهروز مدرسی، که بازنشسته شده و در حال نگارش خاطرات سال ها پرواز خود بود در فرودین ماه 1394 درگذشت. گزارش لحظه به لحظه فرار رجوی و بنی صدر بخش اول سرهنگ بهزاد معزی که بود؟ سال 1350 وقتی من به نیروی هوایی پیوستم یک سالی می شد که سرهنگ خلبان بهزاد معزی از تهران به شیراز منتقل شده بود. او از بدو ورود به عنوان فرمانده گردان پرواز هواپیماهای سی – 130 در پایگاه هفتم ترابری منصوب شده بود. آن گونه که بچه های قدیمی آن دوره و بعد ها خود من شاهد اش بودم، افسری منظم سخت گیر و با سواد بود. فرماندهی که صدای خنده او را به ندرت می شد شنید. و در هنگام عصبانیت عادت به جویدن سبیل های کم پشت بورش داشت. او سپس برای طی دوره فرماندهی ستاد به کشور آمریکا اعزام می شود. و در سال 1352 به ایران برگشته و در ستاد کل نیروی هوایی در مقام معاونت عملیات در بخش” یکنواختی” مشغول به خدمت می شود و از آن جایی که رشته اصلی او خلبانی بود، طی هماهنگی های صورت گرفته او سه روز در هفته به پایگاه یکم ترابری می آمد و با هواپیماهای سی -130 به پرواز و یا ماموریت می رفت. شایان ذکر است در آن ایام فرمانده عملیات ستاد کل نیروی هوایی تیمسار آذربرزین و فرماندهی پایگاه یکم ترابری به عهده تیمسار امیرفضلی بود. در آن روزگار هر خلبانی مجاز به پرواز با شخصیت های طراز اول مملکتی و یا با خانواده سلطنتی نبود. فقط تعدادی معین از افسران با تجربه و تعین صلاحیت شده به عنوان کروی (V.I.P) مشخص شده بودند که بهزاد معزی از آن جمله بود. در اندک زمانی کوتاه او به دربار سلطنتی راه یافته و در مقام خلبان مخصوص شاه به انجام وظیفه می پرداخت. سرهنگ معزی بارها در همان روزگار برای خرید هواپیما به عنوان کارشناس مطلع به کشورهای اروپایی سفر می کرد. سلامت نفس و رشوه نپذیری او در انجام معاملات زبانزد بود. با خرید هواپیماهای بوئینگ سوخت رسان 707 او به عنوان فرمانده گردان و در ادامه به عنوان معلم خلبان به فعالیت پرداخت. قهرمان انقلاب مردمی !!! در همین ایام بود که محمدرضا شاه یک فروند بوئینگ اختصاصی به نام شاهین خریداری نمود. با همین هواپیما بود که بعد از قیام مردمی بر علیه خاندان سلطنتی، در تاریخ 26 دی ماه سال 57 محمد رضا شاه را به همراه خانواده اش به مصر و سپس مراکش منتقل نمود. معزی اما ، بعد از مدتی با هواپیمای شاهین به ایران بازگشت. با بازگشت غیر مترقبه سرهنگ بهزادمعزی با هواپیمای شاهین به کشور از او چهره ای قهرمان و متعهد به انقلاب ساخته شد. همه به چشم دیگری به او می نگریستند. خوب یادمه که اوایل جنگ بود و همانند سایر بخش های اجتماعی در پایگاه هم نیروهای مومن و انقلابی ، انجمن های اسلامی تشکیل داده بودند که سرهنگ معزی گل سرسبد آن ها محسوب می شد. بدبین ترین افراد هم هرگز تصور نمی کردند که این افراد هم ممکن است روزی اغفال شوند. یا به دلیل اعتقادات و گرایشات پنهانشان روزی به کشور ضربه ای بزنند. اگر آن روزی که یکی از خلبانان سی -130 به نام سروان” موگویی” به دلیل گرایشات ضد حکومتی خود از جمع همین افراد وابسته به انجمن اسلامی پایگاه، ایران را به قصد یکی از کشورهای اروپایی ترک کرد، قضیه کالبد شکافی دقیق می شد و این عمل او زنگ خطری برای مقامات عالی رتبه پایگاه و برادران حفاظت یا عقیدتی سیاسی تلقی می شد، هرگز این چنین کشور شوکه نمی گردید و امثال رجوی سرکرده مجاهدین که دستش به خون افراد بیشماری آلوده بود با حمایت و خیانت مشتی وطن فروش از کشور به این راحتی خارج نمی شد. با روی کار آمدن بنی صدر و متعاقب آن حمله ناجوانمردانه عراق به سرزمین ما کشور در شرایط بحرانی به سر می برد. درگیری مردم در دفاع از آب و خاکشان و به طبع آن سرگرم بودن مسئولان به امور برنامه ریزی تدارکات و سازماندهی جبهه های جنگ، بهترین فرصت برای عرض اندام نمودن گروه های ضدمردمی را به وجود آورده بود. خوب یادم هست که بیشترین ترورها در همین ایام صورت می گرفت. راستش را بخواهید به دلیل رعایت اصول بی طرفی در این گزارش، دقیقآ نمی دانم علت اختلاف بنی صدر که در آن هنگام علاوه بر رئیس جمهوری، فرماندهی کل قوا هم به او تنفیذ شده بود، با فرماندهان سپاه پاسداران و نیروهای وفادار به نظام بر سر چی بود. فقط این را می دونم نزدیکی و حمایت بنی صدر از رجوی باعث رنجش افراد مومن و حزب اللهی شده بود. به طوری که زمزمه های سلب مصونیت سیاسی او در جامعه به گوش می رسید. کار به جایی رسید که امام خمینی با عزل او موافقت فرمودند و مجلس شورای اسلامی او را از مقام ریاست جمهوری خلع ید نمود. ماجرای فرار بنی صدر و رجوی کشور در این هنگام به اوج نا امنی رسیده بود. عده ای به طرفداری بنی صدر و عده ای به مخالفت او قد علم کرده بودند. فشار به جبهه های جنگ هر روز بیشتر می شد. در مناطق جنگی برخی از شکست ها رو به حساب خیانت بنی صدر قلمداد می کردند. به عبارت صحیح تر اوج تفرقه و دو دستگی بر ایران سایه افکنده بود. با تسلط سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی بر اوضاع داخلی بنی صدر فراری شده و هیچ نشانی از محل سکونت او نبود. همان طور که گفتم این تفرقه و دو دستگی بهترین فرصت رو برای توطئه گران بوجود آورده بود. در اون زمان هنوز ارتش پاکسازی نشده بود. و نیروهای آشوب گر و جنایت کار هم فعالیت های خود را به شکل زیرزمینی و با رخنه به سازمان های حساس ادامه می دادند. در این اوضاع و احوال بود که بزرگترین نقشه فرار طرح و به مورد اجرا در آمد. سرهنگ بهزاد معزی که روزگاری با دربار شاهنشاهی مراوده داشت و عالی ترین مقامات ارشد رژیم شاهنشاهی همچون اسداالله علم (وزیر دربار)، ارتشبد طوفانیان (مسئول خرید و قراردادهای کلان تسلیحات نظامی) و…با او پرواز و نشست برخاست می نمودند، به خاطر مراجعت از مراکش و اطمینان بیش از حد به او کارگردان این نمایش گردید. ارتباط سرهنگ معزی با سازمان مجاهدین دقیقآ هیچ کس نمی داند ارتباط سرهنگ خلبان بهزاد معزی با سازمان تروریستی مجاهدین از کی و به چه شکلی بوده.شاید هم برای نهاد های امنیتی کشور مشخص است. ولی من نمی دانم. سئوال اساسی این است که چگونه او با شاخه نظامی سازمان ارتباط برقرار کرده بود؟ اگر از زاویه گرایشات سیاسی به قضیه نگاه کنیم او فردی سلطنت طلب بوده که متحول گشته و جزء افراد خاص نظام قرار گرفته بود و ارتباط با این گونه افراد که به عنوان فرمانده بزرگترین و حساس ترین گردان پروازی خدمت می نمود به راحتی میسر نبوده است. آیا او از قبل از انقلاب مخالف خاندان سلطنتی بوده است؟ و یا وقتی به کشور برگشت مخالف نظام جمهوری اسلامی شد. پاسخ هر دو سوال مثل روز واضح است که این چنین نبوده است. به نظر بنده (که البته نظر شخصی ام است) او پیش از این ها با سازمان های اطلاعاتی غرب در تماس بوده است. حضور خواهرش در سیاسی ترین نهاد آمریکایی در ایالت تگزاس بهترین رابط می تواند تلقی شود. به عبارت صحیح تر این سازمان های اطلاعات غربی بودند که به او دستور بازگشت را دادند. طراحی نقشه فرار به هر حال او در ظرف مدت کوتاهی هم پشت به سلطنت طلب ها کرده و هم از جمهوری اسلامی روی برگرداند!! پس همان طور که اشاره کردم به هر دلیلی که بوده او به سازمان مجاهدین وصل می شود. تمام جزئیات نقشه فرار به دقت طرح ریزی می شود. به احتمال فراوان نقشه ورود بنی صدر و رجوی به داخل پایگاه با اطلاعاتی که توسط معزی و همدستان اش ارائه گردیده بود برنامه ریزی می گردد و نقشه پرواز و جزئیات فرار در آسمان تا مقصد که فرانسه باشد به عهده آقا بهزاد بوده است. این عملیات که واقعآ یکی از پیچیده ترین و گسترده ترین نقشه های فرار محسوب می شود با همکاری طیف عظیمی از نیروهای فریب خورده مجاهدین و عوامل نظامی آن در نیروی هوایی صورت می پذیرد. بدین صورت که یک عده وظیفه اغفال و فریب عوامل دژبانی و حراست ورودی پایگاه را به عهده می گیرند. آن ها از چند روز قبل از عملیات با یک دستگاه خودروی کاماروی زرد رنگ مرتب به پایگاه تردد می نمایند تا روز عملیات چهره این اتوموبیل عادی تلقی شود. عده ای هم با ماشین آتش نشانی در اطراف پایگاه مستقر می شوند تا برای فرار دادن سوژه در صورت لو رفتن وارد عملیات شوند. عده ای هم از شاخه نظامی گروه مجاهدین با سلاح های سنگین مسئولیت عبور سوژه ها رو به داخل پایگاه به عهده می گیرند. یه گروه دیگر از افراد نظامی فریب خورده ایستگاه های رادار مسیر را مختل می نمایند. به این صورت که با قرار دادن جعبه هایی در ایستگاه، خود در لحظه آغاز عملیات تلفن زده و اعلام می کنند بمب گذاری شده است!! عده ای دیگر هم با از کار انداختن 8 فروند هواپیمای شکاری اف – 4 عملآ از ره گیری و تعقیب آن ها جلوگیری می کنند. (واقعآ چه انسان های خائن ی پیدا می شوند که در زمان جنگ تنها ابزار مقابله با دشمن را از کار می اندازند. ننگ بر شما) خب بعد از همه این کار ها نوبت به اسکان سوژه ها می رسد. حال یکی دیگر از عوامل سرسپرده و خائن نیروی هوایی بنام سرهنگ ناوبر اسماعیل فرخنده منزل سازمانی خویش را در اختیار آن ها قرار می دهد. (معزی خیلی سعی دارد او را بی گناه و نا آگاه از ماجرا جلوه دهد). و به این ترتیب همه چیز از قبل طراحی و آماده می شود. برنامه به این صورت بود که با یکی از پرواز های شبانه آموزش سوختگیری این عملیات انجام شود. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  3. 9 پسندیده شده
    به نام خدا Aurora Flight Sciences Orion هواپیمای بدون سرنشین (UAS) ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) (2013) در دنیای هواپیما های بدون سرنشین، معروف به پهپاد ها، چالشی برای تولید پلتفرم ارتفاع متوسط، مداومت بالا (MALE) وجود دارد که با بودجه تدارکات نظامی و هزینه های نگهداری بلند مدت همخوانی داشته باشد. در حال حاضر تعداد کمی از نمونه های پهپاد های با مداومت بالا در حال توسعه هستند؛ Phantom Eye بوئینگ و Global Observer شرکت AeroVironment، که هردوی آن ها از سوخت هیدروژن استفاده می کنند. رقیب جدید این پهپاد ها در کلاس MALE، پهپاد Orion است که توسط Aurora Flight Sciences ماناساس در ویرجینیا معرفی شده است. این هواپیما در حال حاضر در دست توسعه است و تلاش می شود تا به مداومت 120 ساعته با محموله 453 کیلوگرمی تا ارتفاع 6096 برسد. پهپاد های مداومت بالا از لحاظ کاهش هزینه پلتفرم ناشی از عدم نیاز به بازگشت مداوم به پایگاه، فرود، آماده‌سازی و سوخت گیری پیش از ادامه ماموریت، مزایای بالایی دارند. بی سرنشین بودن این سامانه ها از در معرض خطر قرار گرفتن خلبان هنگام عبور از قلمرو دشمن جلوگیری می کند. با اضافه شدن توانایی های خودکار، یک پهپاد MALE مدرن می تواند با تعداد نیروی عملیاتی کمتر و هزینه های پایین‌تر ناشی از کاهش نیاز به فرود چندباره در یک سورتی پرواز، چندین ماموریت را به اتمام برساند. Orion اولین قدم هایش را برای تحقق اهداف پروژه "120/1,000/20,000" ارتش آمریکا که بیش از پیش به دنبال پهپاد های با مداومت بالا است، برداشته است. درخواست های نظامی (و تجاری) برای این چنین سامانه هایی رو به افزایش است. Orion برخلاف پهپاد هجومی پریدیتور، بیشتر در رده پلتفرم های نظارتی (مانند گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن) قرار می گیرد. شرکت Aurora Flight Sciences در سال 1989 توسط مهندس، جان اس. لانگفورد سومT تاسیس شد و در حال حاضر در 4 شعبه اصلی خود، حدود 350 کارمند دارد. این شرکت کار خود را با پهپاد های جمع‌آوری داده مربوط به تغییرات آب و هوایی شروع کرد. همچنین در ساخت قطعات پروژه گلوبال هاوک شرکت نورثروپ گرومن و بالگرد های Sikorsky مشارکت داشته است. این شرکت خط تولید پهپاد های Perseus، Theseus، Chiron، MarsFlyer، the GoldenEye، Excaliber، the SunLight Eagle، Odysseus و Orion را در اختیار دارد. Orion همانند هواپیما های مرسوم از بدنه مرکزی، بال های یکپارچه و واحد دم سنتی برخوردار است. بدنه کمی بزرگ‌تر از حد معمول به نظر می رسد تا تجهیزات ماموریتی، سامانه های اویونیک، ذخیره سوخت و ... را در خود جای دهد. کناره ها صاف اند و بخش دماغه از نظر آیرودینامیکی اصلاح شده است (از برخی جهات شبیه گلوبال هاوک). بال های صاف، منعطف و عریض آن که از یک واحد فیبر کربنی ساخته شده، در بالای بدنه نصب شده تا با تولید کافی نیروی بالا برنده، در برخاست به موتور ها کمک کند. در زیر هر بال یک محفظه موتور قرار دارد که به کناره بدنه نزدیک است. بدنه به سمت عقب باریک و تبدیل به یک میله گرد می شود که واحد دم را در خود نگه می دارد. واحد دم از یک سکان عمودی و یک جفت بال های افقی رو به جلو تشکیل شده است. در بین چرخ ها، فقط چرخ جلویی به عقب و داخل بدنه جمع می شود و چرخ های اصلی، که در پوشش آیرودینامیک قرار دارند، ثابت هستند. رانش این پهپاد توسط 2 موتور توربو دیزل آسترو سری AE300 تامین می شود که راه حلی کم مصرف برای هواپیما هایی با این ابعاد و دامنه ماموریتی است و به Orion اجازه می دهد تا از سوخت هواپیمای معمولی استفاده کند (برخلاف سوخت هیدروژنی Phantom Eye و Global Observer). منشاء Orion به درخواست ارتش ایالات متحده در سال 2006 برای یک پلتفرم نظارتی هواپایه با سوخت هیدروژنی برای رفع نیاز "ارتفاع متوسط، مداومت بالا" (HALL) بر می گردد. در سال 2008 شرکت Aurora تلاش کرد تا توجه نیروی هوایی ایالات متحده را به نسخه کلاس متوسط پهپاد Orion که با پیشرانه های بنزینی معمولی کار می کرد، جلب کند. پس جلب نظر آن ها، USAF قراردادی توسعه ای برای تحقیقات بیشتر روی Orion MALE امضا کرد. با توجه به وضعیت فعلی ، انتظار می رود Orion در حوزه خودکار بودن و محموله های ماژولار حرف های زیادی برای گفتن داشته باشد. در بخش نظامی این هواپیما برای نقش نظارت، شناسایی و جمع‌آوری اطلاعات (همانند گلوبال هاوک) استفاده خواهد شد. به همین دلیل محموله هایش هم شامل دوربین، اپتیک ها، حسگر ها و تجهیزات جمع‌آوری اختصاصی می شود (اوریون پهپادی "Hunter-Killer" نیست). هدف این برنامه ارائه پایداری فوق‌العاده در عین حمل محموله هایی قابل مقایسه با سری پریدیتور جنرال اتمیکس است که در افغانستان و عراق خدمات مفیدی به نیروی هوایی ایالات متحده ارائه دادند. اولین پرواز عمومی Orion بدون محموله های ماموریتی در بیست و چهارم آگوست 2013 انجام شد. این تمرین 3 ساعت و 31 دقیقه به طول انجامید و به ارتفاع 2438 متری (از سطح دریا) دست یافت. در دسامبر 2014، Orion به مداومت 80 ساعته دست پیدا کرد. انجمن ملی هوانوردی این رکورد را تائید کرد تا Orion رکورد 30.4 ساعته پهپاد گلوبال هاوک را که در سال 2001 ثبت شده بود، بشکند. اما با تصمیم نیروی هوایی به عدم خرید آن، Orion به یکی از آشیانه های شرکت منتقل شد. کمبود بودجه، طول بال 40 متری که در اکثر آشیانه های فعلی نیروی هوایی جا نخواهد شد، سرعت، محموله و تسلیحات کمتر نسبت به MQ-9 ریپر و عدم وجود تجهیزات عملیاتی برای یک پهپاد با مداومت چند روزه از دلایل این تصمیم عنوان شد. در ژانویه 2016، اعلام شد که ممکن است Orion در رقابت ISR برای قرار گرفتن در کنار پریدیتور و ریپر شرکت کند. در آپریل 2017، Orion ممکن است در نقش نظارت بر فعالیت های دریایی در خلیج مکزیک و منطقه کارائیب در "برنامه دیوار مرزی ترامپ" شرکت کند. تنها نمونه تکمیل شده این پهپاد توسط نیروی هوایی و خدمات گارد ساحلی ایالات متحده آزمایش خواهد شد. Aurora همچنین به دنبال فروش این پهپاد به اداره امنیت میهن برای محافظت از مرز های دریایی است. این شرکت با Big Safari همکاری می کند تا بلوک 1 این پهپاد را به صورت محدود تولید کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2013 - وضعیت: بازنشته - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Aurora Flight Sciences (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (پیشنهاد شده) - نقش: جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 15.2 متر - طول بال ها: 40 متر - وزن: 2350 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3450 کیلوگرم (1100 کیلوگرم ظرفیت بار) - قوای محرکه: 2 موتور توربو دیزل آسترو AE300 حداکثر سرعت: 170 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 7620 متر - برد: 24000 کیلومتر - تسلیحات: سنسور الکترواپتیک/مادون قرمز چند طیفی، شنود اطلاعاتی، فیلم برداری و تصویربرداری فراطیفی، نظارت هوایی گسترده، رادار آگاهی از دامنه دریایی، رادار نفوذ از شاخ و برگ درختان، رادار روزنه مصنوعی، نشانه گذاری اهداف متحرک پیاده، رله ارتباطی میدان دید و فرای آن - نسخه ها: Orion (سری پایه) منبع
  4. 9 پسندیده شده
    بسم ا... ظاهرا کلاه کار نیروی زمینی ارتش تغییر کرده !!! (اولین نفر سمت راست ) تست هدایت آتش رقومی نیروی زمینی ارتش https://www.aparat.com/v/jrvf8 پی نوشت : نکته : صفحات تمامی رایانه های به نمایش درآمده ، (مواردی که به حوزه هدایت آتش مربوط بوده ) شطرنجی شده که این نشان می دهد بالاخره دوستان متوجه شدند ....
  5. 5 پسندیده شده
    مردم افغانستان اکثرا سواد چندانی ندارند و اطلاعات خاصی از جهان و نژاد و زبان و... ندارند و با سواد هایی هم که در میان مردم این کشور هستند اکثر مزدوری کشورهای دشمن ایران را میکنند. به راحتی یک جامعه ی بی سواد با اندک با سواد های خائن را می شود فریب داد. نتیجه اش میشه بحث های مسخره ای که در رسانه هایشان میکنند. نمونه ای از چرندیات این مزدوران قلم به دست که در شبکه هایشان شنیدم: 1_زبان فارسی با زبان دری فرق داره!!! (اصلا اسم زبان فارسی دری هست) 2_زبان فارسی اول در افغانستان بوده بعد اومده ایران!!!!!! (زبان فارسی میانه دوران ساسانیان را هر کسی از فارسی زبانان بشنوه متوجه میشه که بسیار شبیه زبان فارسی امروزه هست. جالب هست به صحبت یکی از اون مزدوران گوش میدادم میگفت که زبان فارسی امروزه در واقع ادامه ی زبان پارتی هست که به مرور زمان به آن گفتند فارسی!!!!!!! در ضمن قوم پارت هم یعنی افغانستان!!!!!!! یعنی هر کس که اندک سواد زبان شناختی و تاریخی داشته باشه این حرف را بشنوه شاخ درمیاره) 3_خراسان یک کشور مستقل بوده که حالا شده افغانستان!!!! (این در حالی هست که خراسان همیشه استان بزرگ و مرزی ایران بزرگ بوده در همه ی کتاب های تاریخی این نوشته شده و فقط نیمه ی شمالی افغانستان جزو خراسان بزرگ بوده و خراسان بزرگ علاوه بر آن شامل کشورهای ترکمنستان ازبکستان و تاجیکستان و استان خراسان ایران بوده) 4_ایران در واقع اسم کشور ما بوده دزدیدندش!!!! (خب قسمت اول این حرف درسته چون کشور افغانستان یک قسمتی از ایران بزرگ بوده ولی ایران فعلی هم قسمت مرکزی از آن ایران بزرگ بوده و بحث دزدی خیلی خنده دار هست) 5_ایرانی ها نژاد پرست ضد افغانی هستند و ما را مدام میکشند!!!! (منکر رفتار بد عده ی کمی از ایرانیان با افغان های مهاجر نمیشم ولی کدام کشور همسایه را سراغ دارید که از چند میلیون مهاجر همسایه برای دهه ها پذیرایی کنه بعد این جور علیهش حرف زده بشه؟ به نطر ایران اولین مورد در تاریخ هست )
  6. 2 پسندیده شده
    به نام خدا Convair F2Y Sea Dart: جنگنده ای با اسکی های آبی Convair F2Y Sea Dart هواپیمای جنگنده دریایی آمریکایی بود که هنگام برخاست و فرود از اسکی های آبی استفاده می کرد. این جنگنده فقط به عنوان نمونه اولیه پرواز کرد و هیچ وقت به تولید انبوه نرسید. F2Y تنها هواپیمای دریایی است که از سرعت صوت فراتر رفته است. این هواپیما در دهه 1950 ساخته شد تا مشکلات فرود و برخاست هواپیما ها بر روی ناو های هواپیما بر را برطرف کند. این برنامه پس از نتایج نامطلوب و حادثه دلخراش سال 1954 متوقف شد. در چهارم نوامبر سال 1954 Sea Dart در آسمان متلاشی شد و خلبان آن، Charles E. Richbourg، کشته شد. 4 فروند هواپیمای باقی مانده در سال 1957 بازنشسته شدند اما تعدادی تا 1962 آماده به خدمت باقی ماندند. شروع Sea Dart با ورود Convair به رقابت نیروی دریایی ایالات متحده برای ساخت یک هواپیمای رهگیر مافوق صوت بود. در آن زمان، تردید های زیادی برای عملیاتی کردن جنگنده های مافوق صوت از عرشه هواپیمابر ها وجود داشت. برای حل این مشکل، نیروی دریایی ایالات متحده جنگنده های زیرصوت زیادی خریداری کرد. البته این نگرانی ها دلایلی هم داشت. بسیاری از طرح های مافوق صوت در آن زمان نیاز به باند برخاستی طولانی بودند، سرعت نزدیک شدن بالایی داشتند و پایداری یا کنترل زیادی نداشتند. تمام این عوامل برای هواپیمابر ها مشکل ساز بودند. تیم Ernest Stout در آزمایشگاه تحقیقات هیدرودینامیک Convair پیشنهاد داد تا رویF-102 Delta Dagger اسکی آبی نصب کنند. پیشنهاد Convair منجر به سفارش 2 نمونه اولیه در اواخر سال 1951 شد. پیش پرواز نمونه های اولیه، 12 فروند از آن سفارش داده شد. هیچ تسلیحاتی در Sea Dart نصب نشد اما هدف برنامه، مسلح کردن نسخه تولیدی به 4 توپ 20 میلی متری Colt Mk12 و باتری راکت های غیر هدایتی با باله های جمع شونده بود. 4 فروند از هواپیما های سفارش داده شده برای ایفای نقش وسیله آزمایشی بازطراحی شدند. پس از مدتی 8 فروند دیگر هم سفارش داده شد. این هواپیما قرار بود بال دلتا و ضد آب باشد و برخاست و فرود آن توسط اسکی های آبی دوگانه جکع شونده انجام می شد. Sea Dart در حالت سکون یا حرکت با سرعت پایین در آب تا لبه عقبی بال هایش در آب فرو می رفت.اسکی ها در هنگام برخاست تا موقعی که هواپیما به سرعت 16 کیلومتر بر ساعت نرسیده بود، باز نمی شدند. توان Sea Dart توسط 2 موتور توربوجت Westinghouse XJ46-WE-02 با قابلیت پس سوز تامین می شد که هوای مورد نیاز خود را از ورودی هایی در بالای بال ها (برای عدم ورود اسپری آب) دریافت می کردند. در زمانی که این موتور ها اماده نبودند، 2 موتور Westinghouse J34-WE-32 با قدرت کمی بیش از نصف موتور های قبلی روی آن نصب شدند. نمونه اولیه از نسخه ازمایشی با یک اسکی استفاده می کرد که موفقیت آن از نسخه ی دارای 2 اسکی بیشتر بود. تا سال 1957، آزمایش هایی روی انواع آرایش های مختلف اسکی ها صورت گرفت و پس از آن به انبار منتقل شد. ایالات متحده تنها کشوری نبود که به دنبال اسکی های آبی باشد. شرکت Saunders-Roe از انگلستان نسخه ای آزمایشی از جت جنگنده قایق پرنده به نام SR.A/1 را ساخته بود که اولین بار در سال 1947 به پرواز در آمد. این طراحی در واقع یک جنگنده مجهز به اسکی بود اما نتایج خوبی نداشت. در دهه 1950، نیروی دریایی ایالات متحده آرایش داخلی یک زیردریایی هواپیمابر را مطرح کرد که می تواند 3 فروند از این هواپیما ها را حمل کند. هواپیما ها در محفظه های فشار نگه داری می شدند که از بدنه بیرون نزده بود. هواپیما ها توسط یک بالابر در سمت چپ به بالا می آمدند. در آب های آرام هواپیما خودش برخاست را انجام می داد اما در آب های متلاطم این کار توسط منجنیق صورت می گرفت. این برنامه به دلیل 2 مشکل عمده روی کاغذ باقی ماند: سوراخ مورد نیاز برای بالابر بدنه را ضعیف می کرد و انتقال بالابر بارگیری شده به ساختار بدنه دشوار بود. Sea Dart در تاسیسات Convair در سن دیگو در فرودگاه Lindbergh ساخته شد و برای آزمایش، در دسامبر سال 1952 به بندر سن دیگومنتقل شد. هواپیما با خلبانی E. D. "Sam" Shannon به طور ناخواسته اولین پرواز کوتاه خود را در حالی که قرار بود فقط آزمایش تاکسی سریع داشته باشد، در چهاردهم ژانویه سال 1953 انجام داد. اولین پرواز رسمی آن در نهم آپریل بود. موتور های کم توان باعث شدند تا جنگنده کند شود و اسکی های آبی به اندازه مورد انتظار موفق نباشند. اسکی ها با وجود بازوی لرزش گیر oleo در هنگام برخاست و فرود تکانه های شدیدی ایجاد کردند. کار برروی اسکی و بازو ها شرایط را تا حدودی بهبود بخشید اما آن ها قادر به رفع مشکل عملکرد ضعیف نبودند. Sea Dart با موتور های J34 قادر به رسیدن به سرعت مافوق صوت نبود. طراحی آن نیز مربوط دوره پیش از قانون سطح Whitcomb بود و ضریب پسای فراصوت زیادی داشت. دومین نسخه اولیه لغو شد، بنابراین اولین هواپیمای آزمایشی ساخته شد و پرواز کرد. این هواپیما به موتور های J46 مجهز بود که کارایی کمتری داشت. با این حال، با شیرجه ای کم عمق به سرعتی کمی بیش از 1 ماخ دست پیدا کرد تا به تنها هواپیمای دریایی مافوق صوت تا به امروز تبدیل شود. در چهارم نوامبر سال 1954، Sea Dart BuNo 135762 در نمایشی برای مقامات نیروی دریایی و خبرنگاران بالای بندر سن دیگو در آسمان متلاشی و خلبان آزمایشی Convair، Charles E. Richbourg، پس از عبور ناخواسته از محدودیت های سازه هوایی کشته شد. ریچبورگ 31 ساله، کهنه سرباز نیروی دریایی از جنگ جهانی دوم بود. بدون او به سرعت از آب خارج شد اما او از شکستگی سازه هوایی نجات نیافت. پیکر وی در آرامستان ملی سنت آگوستین در فلوریدا به خاک سپرده شد. حتی پیش از این اتفاق هم نیروی دریایی نسبت به این برنامه بی علاقه شده بود (مشکلات جنگنده های مافوق صوت بر روی عرشه حامل در حال برطرف شدن بودند) و سقوط آن باعث شد تا برنامه Sea Dart به حالت آزمایشی درآید. تمام هواپیما های تولیدی لغو شدند، اما 3 نمونه آزمایشی تکمیل شدند. 2 پیش نمونه نهایی هیچ وقت پرواز نکردند. علی رغم اینکه Sea Dart به طور رسمی بازنشسته شد و از سال 1957 دیگر پرواز نکرد، حداقل یک نسخه از F2Y تا سال 1962 در انبار باقی ماند. در نتیجه، نام آن تحت "سامانه سه خدمته تعیین هواپیمای ایالات متحده در سال 1962" به YF-7A تغییر کرد. هر 4 فروند Sea Dart باقی مانده تا امروز نجات پیدا کرده اند. XF2Y-1 Sea Dart، با شماره 137634، به دلیل اشتباه جرثقیل در وضعیت بدی است و منتظر ترمیم برای موسسه Smithsonian در واشنگتن است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135763، در موزه هوایی و فضایی سن دیگو در پارک بالبوآ نمایش داده می شود. این هواپیما از موزه ملی هوانوردی دریایی در پایگاه Pensacola نیروی دریایی قرض گرفته شده است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135764، در موزه هوانوردی بال های آزادی در پایگاه Willow Grove نیروی دریایی در پنسیلوانیا نمایش داده می شود. این هواپیما از موزه ملی هوانوردی دریایی در پایگاه Pensacola نیروی دریایی قرض گرفته شده است. YF2Y-1 Sea Dart، با شماره 135765، در موزه هوایی فلوریدا که بخشی از مجموعه Sun 'n Fun در فرودگاه بین المللی Lakeland Linder است، نمایش داده می شود. مشخصات - خدمه: 1 - طول: 15.583 متر - طول بال ها: 10.77 متر - عرض: 1.65 متر - آب‌نشین (عمق مورد نیاز عدم برخورد به کف دریا): 1000 میلی‌متر در صورت جمع شدن اسکی ها، 2450 میلی‌متر در صورت باز بودن اسکی ها - ارتفاع: 4.9 متر با لوازم 3 نقطه ای ساحلی، 2.26 متر در حالت افقی - مساحت بال ها: 52.8 متر مربع - وزن: 7586 کیلوگرم - وزن ناخالص: 11055 کیلوگرم - حجم سوخت: 3800 لیتر سوخت قابل مصرف + 25 لیتر سوخت غیر قابل مصرف - قوای محرکه: 2 موتور توربوجت Westinghouse J46-WE-12B با پس سوز که هرکدام 20 کیلونیوتن رانش خشک و 27 کیلونیوتن رانش با پس سوز تولید می کنند. در نسخه 137634 از 2 موتور Westinghouse J34-WE-32 با 15 کیلونیوتن تراست (فقط خشک) استفاده می شد - حداکثر سرعت: 1118 کیلومتر بر ساعت (در ارتفاع 2400 متری)، 1328 کیلومتر بر ساعت (در ارتفاع 11000 متری) - حداکثر سرعت: 1.25 ماخ - برد: 826 کیلومتر - زمان ارتفاع گیری: 11000 متر در 1 دقیقه و 42 ثانیه - بارگیری بال ها: 140 کیلوگرم بر متر مربع - نسبت رانش به وزن: 0.56 (در حالت بارگیری کامل)، 0.96 (در هنگام خالی بودن) - طول باند مورد نیاز برای بلند شدن: 1700 متر - طول باند مورد نیاز برای فرود: 460 متر - زمان برخاست در هوای آرام: 35 ثانیه - سرعت فرود در 20 درجه آلفا: 209 کیلومتر بر ساعت در پیکربندی فرود با 10 درصد سوخت تسلیحات: توپ ها (4 توپ 20 میلیمتریColt Mk 12 ثابت شده به سمت جلو)، راکت ها (راکت های هوایی با بالچه های جمع شونده)، موشک ها (2 موشک هوا به هوا) منبع
  7. 2 پسندیده شده
    بسم ا... معمولا فرض بر انجام این مساله ، به نمایش نمی گذارند ولی عجالتا در این ویدئو که چیزی دیده نشد ..
  8. 2 پسندیده شده
    سلام سوالی که پیش می آید : فقط محاسبات بالستیک دیجیتال شده اند و تنظیمات سلاح ( جهت و ارتفاع ) مثل قبل ، دستی انجام می شود یا خود تنظیم سلاح هم دیجیتال شده است ؟
  9. 2 پسندیده شده
    !!!!!!!!!!!!!!!!! JF-17 IRIAF DCS Simulator پی نوشت : لامصب !!! این استتار آسیای صغیر به هر جنگنده ای بخورد ، حال و روزش عوض میشود!!!!
  10. 2 پسندیده شده
    با سلام و درود خدمت شما جناب @sasasasa 1- طالبان در کارنامه شان شکست عبرت آموز یکی از ابر قدرت های دنیا را در کارنامه خود دارند . ( البته که باید از این به بعد بگوییم هر دو ابر قدرت دنیا را ... !!!! ) 2- بهتر است محاسبات خود را به تنهایی بر اساس لجستیک فعلی و در لحظه ایشان قرار ندهید . مهمترین امر پیش از هر عملیات نظامی برآورد دقیق "استعداد " طرف مقابل است ! 3- طالبان به شدت با پاکستان ، قطر و عربستان ارتباط تنگاتنگ دارد ( و چه بسا ازین پس با آمریکا ...! ) و هر دوی این کشور ها ید طولانی در دادن تجهیزات مناسب به شبهه نظامیان تحت امرشان را دارند . 4- هر گز خود را با جنگ آمریکا در افغانستان مقایسه نکنید . به محض ورود ایران بسیاری کشور ها که قبل از این اهمیتی به افغانستان نمی دادند سراسیمه پای کار خواهند آمد ( و دو برابر آن صد میلیارد شما را هزینه خواهند کرد برای عدم نتیجه ایران ) و اما در رابطه با نیروی هوایی البته شخصاً به علت تخصص کمتر خودم در این حوزه بهتر میدانم از دیگر برادران در رابطه با این تحلیل کمک بگیریم تا کمی شرایط یک جنگ احتمالی شفاف تر گردد . ولی همین مقدار عرض نمایم شروع یک جنگ مانند شکستن شیشه همسایه نیست که بعد از آن در صورت اوضاع نا مناسب پا به فرار بنهیم ! باید محاسبه کنید چه بسا برای 5 سال و یا یک دهه استقامت لازم را دارید یا نه ؟! ( صدام هم گمان می کرد 48 ساعته کار تمام است ولی ... ! ) به عنوان مثال روسیه فقط و فقط در سه سال اول ورود به درگیری سوریه ( با اینکه یکی از نیرو های هم پیمان بود و تمام فشار هم روی دوش ایشان نبود ) از سال 2015 تا 2018 نزدیک به 40 هزار سورتی پرواز را در سوریه به انجام رساند و حدود 120 هزار پرتابه منجر به انهدام را به ثبت رساند !!! ( بعید می دانم در حالی که ایران از جانب عدم دسترسی مناسب به خدمات پشتیبانی و قطعات یدکی به مدد غیرت نیروی هوایی و ده ها راه و روش غیر معمول دیگر توانسته این چند دهه را سر پا بماند و تحمیل یک درگیری غیر ضروری به ایشان خدا می داند که این باقیمانده ارزشمند از دارایی ها را به چه سرانجامی خواهد رساند )
  11. 2 پسندیده شده
  12. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم مسلسلهای دستی ارتش ایران در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ * بخش نخست در واژگان ایرانی، مسلسل دستی به جنگ افزاری کوچک اطلاق می شود که توانایی آتش رگباری دارد. در دوران پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی، ارتش و نیروهای انتظامی ایران از گونه های مختلفی از مسلسلهای دستی ساخت کشورهای بلوک غرب و شرق استفاده می کردند. برخی از این مسلسلها در داخل تولید و برخی نیز مستقیما” از خارج به کشور وارد شده بودند. در نوشتار پیش رو، نگاهی داریم به مسلسلهای دستی مورد استفاده در ایران در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بر پایه دانسته های جناب یوسف ریاضی که بیشتر برپایه تصاویر موجود و دانسته های گردآوری شده از منابع مختلف تهیه و گردآوری شده است. بیشتر ایرانیان درباره استفاده کشورشان از مسلسلهای یوزی (UZI) و ام پی فایو (HK MP5) شنیده، دیده، و خوانده اند، ولی دانسته های کمتری درباره دیگر مسلسلهای دستی مورد استفاده در نیروهای نظامی، انتظامی، و امنیتی ایران در دسترس علاقمندان قرار داشته است. به احتمال بسیار زیاد، نخستین مسلسل دستی رسما” بکارگرفته شده توسط ارتش ایران مسلسل آلمانی MP28 ساخت شرکت برگمن (Bergmann) است که پیش از آغاز دومین جنگ جهانی توسط ایران از آلمان خریداری شدند. در ژانویه سال ۱۹۴۳، مقامات ایرانی و اتحاد جماهیر شوروی قراردادی را به امضاء رساندند که برپایه آن صنایع جنگ افزار سازی ایران مسلسل PPSh-41 با کالیبر ۲۵ * ۷/۶۲ میلی متری را برای نیروهای نظامی ایران تولید و همزمان بخشی از تولیدات خود را به اتحاد جماهیر شوروی صادر نماید. این مسلسل یکی از نخستین مسلسلهای تولید شده در ایران می باشد که البته خط تولید آن همزمان با پایان دومین جنگ جهانی متوقف شد. در این دوره کوتاه شمار نامشخصی از این مسلسل دستی در ایران تولید و در اختیار نیروهای نظامی ایران قرار گرفت. البته بر پایه شواهد موجود علاوه بر نیروهای نظامی، نیروی پلیس ایران (شهربانی) هم از این مسلسل استفاده می کرده است تا اینکه همگی در سال‌های دهه ۱۹۵۰ با مسلسلهای دستی جدیدتر جایگزین شدند. در همین دوره زمانی، ایران همچنین به شمار محدودی مسلسل کالیبر ۰/۴۵ تامپسون M1 نیز دست یافته بود که در جنگ با جدایی خواهان فرقه پیشه وری (نبرد برای نجات آذربایجان) در سال‌های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ مورد استفاده قرار گرفت. در یک تصویر با ارزش تاریخی بالا، تیمور بختیار جوان که در سال‌های بعد به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) رسید، با یک مسلسل دستی تامپسون M1 مشاهده می شود. ادامه دارد….
  13. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. شاید در نظر نخست بنظر بیاید که ؛ قرار دادن تصویر شعر خوانی یک شاعر در پیش شاعری دیگر ؛ چندان ارتباطی با مجموعه میلیتاری ندارد. اما شاعر جوان افغان «غفران بدخشانی» با این شعری در برابر استاد هوشنگ ابتهاج خواند ؛ حداقل به من یادآوردی کرد که در پرداختن به همزبانان شرق کشور (به تعبیر این شاعر ایرانیان آن سوی مرز) چقدر دچار اهمال و کاستی شده ایم. درود ای همزبان / من هم از ایرانم زبان مشترک بزرگترین میراث و سرمایه مشترک بین ملت های ایران و افغانستان و تاجیکستان است. سرمایه ای که اگر درست مورد توجه قرار بگیرد می تواند سبب ساز اتفاقات مثبت و شگرفی در این پهنه جغرافیائی شود. شعر غفران بدخشانی با این جمله شروع می شود « درود ای هم زبان / من از بدخشانم » و با این جمله خاتمه می یابد « درود ای هم زبان / من هم از ایرانم » پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  14. 1 پسندیده شده
    بعد از اینکه افشا شد در کره به کمک لیزر غنی سازی تا سطح بمب اتمی انجام شد دولت کره اعلام کرد نکته جالب این هست که آژانس هم حرف کره را قبول کرد. حالا اگر ایران همچین کاری می کرد رسانه های دنیا را خبر دار می کردند دنیا دنیای تبلیغات هست دنیایی هست که مردم گرسنه یمن تحریم میشن ترکیه جنایت کار هست فعلا چون تو مسیر منافع غربی ها هست کسی بهش کاری نداره اما روزی که بخواد مسیرشون عوض کند همین جنایاتش میشه سند محکوم کردن صدام زمنی که مردمش و کردها را می کشت کسی کارش نداشت اما وقتی فایدش برای اونها تمام شد همون جنایاتی که سالها جلو چشماشون می کرد و کسی چیزی نمی گفت شد دلیل حمله به عراق و اعدام صدام ترکیه هم نوبتش خواهد شد ترکیه ششم کشور بدهکار دنیا به بانک جهانی هست و از نظر نرخ نسبت سهم بدهکاری خارجی از درآمد ناخالص ملی ترکیه با رقم ۵۹ درصد پس از آرژانتین با رقم ۶۵ درصد در جایگاه دوم قرار گرفته است. یکی از بدهکار ترین اقتصادهای دنیا هست
  15. 1 پسندیده شده
    نظام ما در حالت ایده آلش با نظام ترکیه تفاوت ماهوی داره. یک نظامه که براساس ایده آل های دینی بناگذاشته شده و خیلی متفاوته با حکومتی که سنگ بناش بر اساس نژادپرستیه، هم حکومتش خشونت و تروریسم رو به حد اعلا داره، هم رسانه هاش، هر حقوق اساسی رو نادیده می گیره و وقتی مخالفینش بخاطر نادیده گرفتن همین حقوق به افراط میرسن با نهایت خشونت سرکوبشون میکنن و با افتخار این خشونت رو در بوق و کرنا میکنن. معلول گاه خشونته ولی علتش مسلما نژادپرستی عنان گسیخته حکومت ترکیه است. نمیگم حکومت ما خوبه که خیلی جای کار داریم، خیلی ایرادها داریم که در جای خود عرض کردم ولی اگه در طرف ما دفاعی هست خیلی مواقع در مختصرترین حد ممکن و برکندن ریشه فتنه است و بس. خیلی ایرادها گرفته میشه تا حکومت و تدبیر ما به سمت غلبه خشم و شخصی کردن این ماجراها نره و واقعا در اغلب موارد هم در بعد خارجی موفق بودیم. بخاطر همین اونها باید آموزه ما رو که الگویی نظیر مولاعلی داشتیم رو یاد بگیرن و رفتاری انسانی تر داشته باشن.
  16. 1 پسندیده شده
  17. 1 پسندیده شده
    اتحاد جناح هایی از طالبان با ما به صورت مقطعی و از روی اقتضا و نیاز است. وگرنه یک وهابی که طبق عقایدش شیعه کافر است و خون او حلال هیچ وقت برای همیشه و به صورت طولانی متحد ما نمی ماند. این را بدانید. هدف طالبان و پشتون ها پشتون سازی و سنی سازی کل افغانستان است. افغانستانی که جزوی از فرهنگ و تاریخ این سرزمین است. بلخ پایتخت شاهان افسانه ای کیانیان است. ما نباید مقطعی به تاریخ فکر کنیم بلکه نسبت به تاریخ خود دارای مسئولیت هستیم. اگر زمانی شاهان قاجار به راحتی هرات را واگذار کردند ما نباید اجازه بدهیم ان پروسه تکمیل شود و در اینده در مرزهای شرقی خود یک کشور پشتون وهابی داشته باشیم.
  18. 1 پسندیده شده
    یک نکته که بنده باید اشاره کنم این است که جنگ سوریه به اتمام رسیده. ما زمان اوباما درگیر سوریه شدیم و زمان بایدن در گیر افغانستان. سیاست این دو یکسان است ولی به نظر من به مانند سوریه میتوان اوضاع را به نفع خود تمام کنیم و حتی شمال افغانستان را رسمی و یا غیر رسمی به اغوش وطن برگردانیم. کار در افغانستان راحت تر از سوریه است. علت ترک افغانستان توسط امریکا این اعلام شده که امریکا حاضر به تقبل هزینه های سنگین حضور در افغانستان نیست. این هزینه ها سالانه صدمیلیارد دلار اعلام شده که از نظر من دروغ و عدد سازی است. با نصف این پول میشود یک ارتش کامل امروزی شامل نیروی هوایی زمینی و دریایی ساخت و با نصف دیگرش میتوان افغانستان را اباد کرد. هزینه امریکا در این ابعاد نیست. هدف ایجاد مشکل برای ایران است. یک راه این است که به قول بسیاری وارد این باتلاق نشویم ولی در ان صورت بعد تثبیت طالبان بر کل افغانستان و قتل عام شیعیان مشکل حادتر میشود. تا فرصت است باید کار طالبان را ساخت.
  19. 1 پسندیده شده
    سلام من با تمام حرف های شما موافق نیستم. در رابطه با پشتیبانی هوایی از حمله به طالبان من فکر نمی کنم مشکلی وجود داشته باشد. نکته اول اینکه به نظر من برای پشتیبانی از نیروهای عمل کننده این زمانه پهبادها مناسب تر از هواپیماهای جنگی هستند مگر اینکه نیاز به بمباران با بمب های سنگینی باشد که حمل انها از عهده پهبادها خارج باشد. اذربایجان با توان پهبادی ارتش ارمنستان را متلاشی کرد. همین کار را ما میتوانیم با حمله گسترده پهبادی انجام دهیم. علاوه بر این موشک های سری فجر که با پهباد هدایت میشوند و موشک های سری فاتح کاملا می توانند موثر باشند. همانطوریکه یک بار قرارگاه های داعش با حمله موشکی منهدم شد. از هواپیماهای فانتوم هم می توان در کنار این امکانات استفاده نمود. هواپیمای فانتوم علیه داعش در عراق هم استفاده شد. مشکلی برای استفاده از این هواپیمای قدیمی وجود ندارد چون طالبان فاقد پدافند موثر است. فقط دارای دوش پرتاب هستند که در صورتیکه هواپیما در بالای سقف پروازی انها پرواز کند خطری انرا تهدید نمی کند. از ارتفاع و فاصله مناسب می تواند اقدام به پرتاب انواع بمب ها و موشک های هدایت شونده کند. طبیعتا اینکار در صورت درگیری با یک ارتش مدرن که دارای پدافند موثر است امکا نپذیر نیست. نیاز به استفاده گسترده از تانک نیست. کل جنگ تحمیلی و نبرد سوریه و یمن و... نیروهای ما و یا نیروهای وابسته به ما مناطقی را بدون استفاده گسترده از تانک پاکسازی کردند. نباید تصور کرد دوستان ما فقط شیعیان هزاره هستند. تاجیک ها فارس هستند. هرات تا حدود بیش از صدسال پیش جزو خاک ما بوده بسیاری از این اقوام به ما دلبستگی دارند و از داعش وحشت دارند. کلا اقوام شمال افغانستان فارسی صحبت میکنند و فرهنگ ایرانی دارند. با مسلح کردن انها و با کمک نیروهای زمینی و هوایی ما خیلی زود می توان شمال افغانستان را از طالبان پاک نمود جنوب هم بماند برای طالبان و پاکستان. جنوبی که هیچ چیز ندارد.
  20. 1 پسندیده شده
    بافت جمعیتی ، قومی ، مذهبی و جغرافیایی افغانستان بسیار پیچیده است . یک نمونه از این پیچیدگی که ذهن بنده حقیر را در این چند روزه درگیر نموده همین موردی هست که برادر ارجمند @powerman1 با ارائه خاطرات آقای رفسنجانی به آن اشاره کردند . بیاییم بررسی کنیم اگر همین الان ما بجای مسئولین نهادهای مربوطه بودیم چه تاکتیک های واقع بینانه ای را در پیش می گرفتیم ؟ بنا بر این یادداشت سردار سلیمانی در آن موقع تحلیلی از وضعیت جغرافیایی و آرایش نیروها ارائه داده اند . تا جایی که مشخص هست کسی با اصل موضوع حمایت ایران مخالفتی نکرده بوده است . ولی دشواری چگونگی ورود و خروج از معرکه هست که آن زمان و قطعاً این زمان مسئولین را به درنگ وا می دارد . با توجه به وقایع بعدی که در آن دهه اتفاق افتاد مشخص هست که ایران استراتژی نیروهای نیابتی و حمایت مستشاری و تجهیزاتی را برگزید و نیروهای خود را مستقیم در نبرد وارد نکرد . ( از این قبیل روایت ها در مورد لبنان و عراق نیز هست که ایران اول بنای ورود مستقیم داشت ولی با سنجیدن جوانب امر در اکثر مواقع نبرد نیابتی را برگزید و تا حدود زیادی هم با توجه به امکانات و مقدورات عمل نمود و موفق هم بوده است ) اگر به نقشه ذیل که بافت جمعیتی افغانستان را نشان می دهد دقت نمائیم خواهیم دید نیروهای که پتانسیل بالقوه هم پیمانی با ایران را دارند از مرز های شرقی کشورمان فاصله دارند . بافت شیعیان غالباً در مرکز و شمال افغانستان قرار دارند و چنانچه درگیری بین ایشان و طالبان صورت پذیرد پیشتیبانی از آنها را برای ما دشوار خواهد کرد ( به عنوان نمونه توپخانه ترکیه از داخل مرز خود می توانست آتش تهیه مناسبی را برای نیروهای هم راستا با خود در آن سوی مرز سوریه فراهم آورد به شکلی که قبل از اینکه حتی یک دستگاه زرهی وارد معرکه کند با آتش تهیه مناسب و گشت های هوایی و پهپادی در جوار مرز توانست فضای پیشروی را برای ایشان فراهم نماید ) در همین یاداشت و خاطرات فوق اشاره می شود که تحلبل گردیده که چگونه نیروهای ایرانی بعد از تثبیت موقعیت ها باید آنها را تحویل نیرو های بومی داده و خارج گردند . در زمان حال نیز چنانچه موفقیتی در این ضمینه ( عملیات رزمی و زمینی ) کسب گردد باید برنامه ای برای زمان بعد از آن وجود داشته باشد . 1 - سناریو اول ( درگیری با طالبان ) توسط قوایی ایرانی پیشروی از سمت غرب افغانستان به سمت مرکز و شمال صورت پذیرد و پس از تثبیت مواضع پایگاه هایی دایر و شبه نظامیان هم سو و بومی کنترل مناطق مورد نظر را در دست بگیرند . ( این نوع پیشروی زمینی نیاز گسترده ای به حمایت هوایی خواهد داشت و باید توان جایگزینی ادوات زرهی از دست رفته را هم محاسبه نمائید و قطعاً باتوجه به جغرافیای این مناطق تلفات زرهی گسترده در هر صورت جزعی جدایی ناپذیر از آن خواهد بود . که ناگفته هویداست وضع کنونی ما در رابطه با مورد اول و هم مورد دوم چگونه است ! ) ( اینجا دیگر جای هست که آه حسرت را در نهاد همه دلسوزان خصوصاً برادران میلیتاریستی بر می آورد ) 2 - سناریو دوم ( توافق با طالبان ) و مطلوب تر این است کشورمان بتواند با طالبان به یک توافق دست پیدا کند که مناطق مورد نظر بدون درگیری با طالبان حاکمیت ایشان را بر این کشور به رسمیت بشناسند و در ازای کمک های مالی و تسلیحاتی به طالبان مناطق شیعه نشین و همپیمان با ایران توسط خود این شبه نظامیان شیعه اداره گردد ( مشابه نیروی های کرد در شیخ مقصود و تل رفعت در سوریه که ضمن داشتن شبه نظامیان محلی حاکمیت اصلی را نیز پذیرفته اند و با ایشان همکاری می کنند ) و پایگاه های کشورمان نیز نه در داخل کشور افغانستان بلکه در جانب مرز نقش پشتیبانی و هماهنگی را بین طرفین بر عهده بگیرند . وجه مشترک و ضعف هر دوی این سناریو ها همان موقعیت مواضع این نیرو ها و فاصله آنها از مرزهای ایران است . چنانچه ایران و ایضاً خود شیعیان بتوانند با قبایلی که ما بین ایران و مناطق ایشان است به یک هم پیمانی رسیده و خط عقبه خود را به مرز شرقی ایران بسط دهند ( مانند حوثی ها در یمن که با اتحاد با قبایل دیگر توانستند مواضع پراکنده خودشان را یکپارچه نمایند ) در صورت تحقق این یکپارچه سازی خواهند توانست در روند اتفاقات آتی ضمینه را برای منطقه ای که حفاظت از آن امکان پذیرتر باشد را ایجاد نموده و راهی برای تامین مایحتاج ضروری صحنه نبرد را فراهم بنمایند . و حتی به نوعی خودمختاری و حل نهایی مشکلات این اقلیت نیز منجر گردد . بهر حال به نظر می رسد که زمان زیادی باقی نمانده و تعلل و بی عملی بدترین کار خواهد بود . باید هر چه سریعتر از شوک اولیه این سقوط های پی در پی خارج و به بازآرایی نیروهای هم پیمان اقدام نمود . و لازم به ذکر است به امان نامه های طالبان به شیعیان اعتباری نیست و بدون داشتن یک نیروی رزمی آماده ، کشتار این اقلیت توسط طالبان به هیچ عنوان دور از ذهن نیست . در هر صورت به نظر می رسد که اقلیت شیعه باید خودشان را برای روزهای سخت تری از گذشته آماده کنند و در صورت پیچیده تر شدن صحنه درگیری ها حداقل این آمادگی ها این خواهد بود که توان یک مقاومت مقطعی را خواهند داشت تا دیگر نیروها بتوانند به یاری ایشان بشتابند و بلایی که بر سر مردم ایزدی بی پناه و بی سلاح آمد برای آنان تکرار نگردد . خداوند برای شهید سرافراز قاسم سلیمانی و یاران هم رزمش علو درجات را عنایت فرماید . کسی که در مواقع این چنینی پناه مردم مضطرب بود . هنگامی که زنان و کودکان با بقچه های بر دست راهی غار ها و کوه ها شده بودند و از وحشت درنده خوهایی چون داعش هیچ امید و پناهی را نداشتند . در میان اولین نیروی های اعزامی به آن مناطق حضور داشت و اولین اقدام خود را دادن دلگرمی و حفظ روحیه و بازآرایی نیروهای بومی قرار می داد . به یاد همه شهدایی که خارج از وطن جان خود را نثار حمایت از مردم بی پناه کردند صلواتی را هدیه کنیم
  21. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم  مسلسلهای دستی ارتش ایران در سال‌های ۱۹۴۱ تا ۱۹۷۹ بخش دوم در سال‌های دهه ۱۹۵۰ میلادی و به ویژه پس از رویدادهای تابستان ۱۹۵۳ (اشاره به ماجراهای مصدق و شاه در مرداد ۱۳۳۲ - مترجم)، دو گونه مسلسل دستی جدید به خدمت نیروهای نظامی و انتظامی ایران درآمدند. گونه نخست مسلسلهای آلمانی MP40 غنیمتی با کالیبر ۱۹*۹ میلی متر و گونه دیگر مسلسل M3/M3A1 با کالیبر ۰/۴۵ (۱۱/۴ میلیمتری) مازاد ارتش ایالات متحده آمریکا بود. هر دو این مسلسلها از سوی دولت آمریکا در اختیار ارتش ایران قرار گرفتند: با توجه به محدود بودن شمار مسلسلهای تحویلی، اولویت نخست برای استفاده از آنها گارد شاهنشاهی ایران در نظر گرفته شد، ولی بر اساس تصاویر موجود تیپ ۵۵ ویژه نیروهای هوابرد ارتش شاهنشاهی هم از دارندگان این مسلسل ها بوده اند: (بر اساس تصاویر موجود در رسانه های آن زمان، مسلسل استفاده شده در ترور شاه در کاخ مرمر توسط سرباز وظیفه رضا شمس آبادی نیز همین مسلسل آمریکایی M3 بوده است - مترجم): مسلسل دستی دیگری که در این دوران به کشور وارد شد، مسلسل ۱۹*۹ میلیمتری فرانسوی MAT49 بود که بعدها در جریان ترور سرلشکر ضیاءالدّین فرسیو در سال ۱۹۷۰ (۱۸ فروردین ۱۳۵۰ - مترجم) نیز مورد استفاده قرار گرفت. مسلسل فرانسوی مورد استفاده در این ترور خود پیشتر در جریان حمله به یک پاسگاه شهربانی (کلانتری قلهک تهران - مترجم) به دست اعضای گروهک چریکهای فدایی خلق افتاده بود: ادامه دارد…
  22. 1 پسندیده شده
    اگر سیستم حکومتی آمریکا را بررسی کنید به نکات جالبی می رسید: در امریکا ، دیوان عالی کشور آخرین حرف را در محدوده ی قانون اساسی می گوید. کنگره قوانین را وضع می کند اما باید موافق قانون اساسی باشند. مردم برای کنگره و مجلس نمایندگان و رئیس جمهور مستقیم رای می دهند و کنگره بالاترین قضات دیوان عالی را انتخاب می کند. بیشترین اختیارات هم در دست رئیس جمهور هست ولی اکثر اختیارات تحت کنترل مجلس سنا قرار میگیره که تحت کنترل دو حزب دموکرات و جمهوری خواه هست. تعداد نمایندگان مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا ۴۳۵ نفر است که هر دو سال یکبار انتخاب می‌شوند این مجلس یک مجلس سفلی هست و اختیارات کمتری دارد و انتخاب مجدد نمایندگان آنان نامحدود است. و دوباره در اختیاز تنها دو حزب جمهوری خواه و دموکرات هست. در انتخابات ریاست جمهوری هم ابتدا دو حزب نامزد های اصلی را می گویند بعد دو نوع رای خواهد بود یک رای مردم و یک رای الکترال که رای الکترال به نظر مهم تر هست. پنج مرتبه (۱۸۲۴، ۱۸۷۶، ۱۸۸۸، ۲۰۰۰ و ۲۰۱۶) برنده بیشترین آرای مردمی با پیروز نهایی انتخابات متفاوت بوده‌است. آخرین مرتبه در سال ۲۰۱۶ اتفاق افتاد که با وجود آن‌که بیشتر رای‌دهندگان به هیلاری کلینتون نامزد دمکرات رأی دادند و او سه میلیون رای بیشتری نسبت به دونالد ترامپ نامزد جمهوری‌خواه کسب کرد، اما دونالد ترامپ با کسب اکثریت آرای الکترال پیروز انتخابات شد. در هر کدام این ها همه نامزد ها ابتدا باید در انتخابات درون حزبی جمهوری خواه یا دموکرات پیروز بشوند تا داخل انتخابات شرکت کنند. اگر دقت کنیم فضای انتخاباتی آمریکا خیلی بسته هست و غیر ممکن هست یک کسی که درون سیستم سالها نبوده باشه بتواند انتخاب بشود. این انتخابات نسبت به انتخابات های ایران بسیار کمتر دموکراتیک هست.
  23. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. آشفته بازار جبهه ها و پذیرش قطعنامه (بخش دوم) آمار حیرت انگیز سربازان فراری در زمان جنگ !! در 23 تیر ماه 1367 ، امام خمینی (ره) پس از مقاومت چند هفته ای در برابر اصرار مسئولان برای پذیرش قطعنامه 598 ، با پذیرش قطعنامه موافقت کردند. هاشمی رفسنجانی آخرین دغدغه های امام برای پذیرش قطعنامه را در خاطرات این روز خود ، این گونه روایت کرده است: "امام نگران عدم وفای دشمن بودند و ناراحتی مردم حزب الله. که احتمال اول را ضعیف و احتمال دوم را هم در مقابل خوشحالی بخش عظیمی از مردم و آثار مثبت صلح قابل تحمل دانستیم". 27 تیر ؛ ایران رسما قطعنامه را پذیرفت. اما تأکید هاشمی بر خوشحالی بخش عظیمی از مردم جالب است و البته این پرسش وجود دارد که هاشمی از کجا دریافته که بخش عظیمی از مردم از پذیرش قطعنامه خوشحال خواهند شد؟ گذشته از اینکه تحلیل هاشمی درست است یا نه ، او و دیگر مسئولان کشور در سال های جنگ ، ادامه جنگ را نیز خواسته مردم معرفی می کردند. یکی از عبارات پُر تکرار در ادبیات سیاسی و اجتماعی تاریخ ایران ، خواسته مردم است. و زیاد شنیده ایم که بسیاری از مدیران در پاسخ علت برخی کارها ، توضیح می دهند که این خواسته مردم است و ... . اغلب هم معلوم نیست تشخیص نظر مردم بر اساس کدام روش تعیین شده است. در سالهای جنگ و پس از آن بر مردمی بودن جنگ تأکید زیادی شده و هنوز هم فضای دهه شصت به گونه ای تصویر می شود که گویا کسی مخالف ادامه جنگ نبوده و مردم یک صدا پشتیبان جنگ بوده اند. در همان سالهای جنگ ؛ نشانه های زیادی وجود داشت که نشان می داد ؛ موضوع هم صدائی همه مردم برای ادامه جنگ قابل تردید است. بر اساس گزارش روزشمار جنگ مرکز مطالعات سپاه ، 30 مهرماه 1365 ، رادیو بی بی سی گزارش داد که دولت یونان می گوید : هزاران ایرانی در مرز ترکیه با یونان سرگردانند. این رادیو به نقل از روزنامه ملیت ترکیه می گوید: " تعداد پناهندگان موجود در ترکیه 600 هزار تا یک میلیون نفر تخمین زده می شود. بسیاری از این افراد از خدمت سربازی فرار می کنند. اما از آنجا که به خاطر خودداری از رفتن به سربازی نمی توانند گذرنامه بگیرند ؛ ناچارند گذرنامه به دست بیاورند". (مرکزمطالعات و تحقیقات جنگ سپاه/روزشمار جنگ/ج44/ص434) سردار غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد در جنگ و از فرماندهان ارشد ستادکل نیروهای مسلح (فرمانده قرارگاه مشترک خاتم الانبیاء) در حال حاضر ، در مصاحبه با خبرگزاری فارس ، آمار 600 هزار سرباز فراری در جنگ را تائید می کند. (منتشر شده در 5 مهرماه 1387) در یکی از گزارش های سپاه استان کرمان در آبان 1366 ، آمار مشمولانِ فراری ، تنها در این استان حدود 30 هزار نفر برآورد شده است. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه/روزشمار جنگ/ج51/ص847) این آمار مربوط به زمانی است که بیش از یک سال از تصویب طرح دستگیری مشمولان فراری گذشته است. طرحی که 26 فروردین 1365 در مجلس تصویب شده بود. سپاه، کمیته، ژاندارمری و شهربانی موظف بودند مشمولان غایب را دستگیر کنند. مجازات ها هم سنگین بود. یک تا سه سال حبس تعلیقی برای کسانی که برای بار دوم فرار کنند و یک تا سه سال حبس قطعی برای کسانی که به این افراد شغل می دادند. با تمام تبلیغات و فشاری که صرف جذب نیرو برای عملیات کربلای 5 شد ، این عملیات در زمستان 1365 ، با 210 هزار رزمنده انجام شد که بنا به اسناد سپاه ، 27 هزار نفرشان پاسدار بودند. 66 هزار نفر سرباز وظیفه و 120 هزار نفر بسیجی داوطلب. (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه/روزشمار جنگ/ج47/ص206) این درحالی است که فرماندهان به دنبال جذب چند برابر این نیرو برای عملیات سرنوشت ساز این سال بودند. درست است که بار جنگ و جنگیدن بر دوش مردم بوده و از این لحاظ ، جنگ هشت ساله یکی از مردمی ترین جنگ های دنیا است. اما نمی توان گفت که جنگ در تمام این سالها ( به ویژه پس از فتح خرمشهر) خواسته تمام مردم ایران بوده است. آمار حدود 210 هزار نیرو برای عملیات بزرگ سال 65 ، در برابر آمار تقریبی سربازان فراری ؛ نسبتِ یک سوم را نشان می دهد که نکات بسیاری در مقایسه این آمار نهفته است. این را هم در نظر بگیرید که گاه چند نفر از یک خانواده در جبهه می جنگیدند، اما این احتمال که چند نفر در یک خانواده همزمان سرباز فراری باشند؛ زیاد نیست. یعنی نسبت خانواده های درگیر با پدیده سرباز فراری عدد بسیار بزرگی را نشان می دهد. البته آمار مهاجران قانونی از کشور ( در این سالها) نیز قابل تأمل است. نکته جالب اینجاست که این جمعیت قابل توجه از مردم کشور ، چندان صدائی در فضای رسانه ای آن روزها نداشتند. اگر مسئولان صلاح نمی دانند که صدای مخالفان با سیاست هایشان ، رسانه ای شود ؛ اما باید آمارهای این چنینی ، آنها را درباره خواسته مردم با پرسش هایی روبه رو کند تا با قاطعیت از خواسته مردم حرف نزنند. شاید ، شاید و شاید ؛ اگر این نشانه ها در ذهن مسئولان آن سالها ، سوال ها و تردیدهایی ایجاد می کرد ؛ شاید پذیرش قطعنامه و پایان جنگ در شرایط بسیار بهتری برای ایران رقم می خورد و اینقدر تلخ و تاریک مجبور به پذیرش قطعنامه نمی شدیم. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  24. 1 پسندیده شده
    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ اشباح شناسایی (تیزبین، بلند پرواز، کارآمد) بخش دوم مقدمه مترجم: مقاله پیش رو حاصل ترجمه و ترکیب چندین شماره از نشریه The Navigator و ترجمه بخش ­هایی از کتابچه راهنمای پروازی هواپیمای شناسایی RF-4 می­باشد و جهت گردآوری آن وقت و هزینه صرف شده است؛ لذا از مخاطبین محترم تقاضا می ­شود تنها با ذکر نام انجمن میلیتاری و نام مترجم و مولف (Cougar Bravo) اقدام به بازنشر آن نمایند. با تشکر در بخش قبل، به صورت مختصر با قابلیت های هواپیمای شناسایی RF-4 فتوفانتوم آشنا شدیم. آنچه که پیش روی شماست، گزیده ای از نحوه طراحی عملیات شناسایی از زبان ناوبر می باشد. لازم به ذکر است، برخی از تصاویر و اصطلاحات موجود در این متن از دستورالعمل AFM 55-15 (Preparation of Target Folders) به عاریت گرفته شده اند. * به نظر می رسید که هیچ گاه پایانی برایش وجود نداشته باشد. روزها یکی پس از دیگری با کلاس هایی مملو از موضوعات جدید، واژه های ناآشنا و تجهیزات جدید سپری می شدند. استادم همواره می گفت: درکی کامل از تمامی سامانه های موجود در هواپیما، برای یک هوانورد حرفه ای ضروریست. تکانی به خودم داده و با اعمال پشتکار، دوره ی نظری را پشت سر گذرانیدم. پس از آشنایی اولیه با RF-4 و دوربین هایش و نیز انجام چندین راید بر روی سیمیلاتور، بالاخره روز موعود فرا رسیده و باید اولین پرواز آموزشی خود به عنوان ناوبر را آغاز می نمودم. نخستین قدم برایم، طرح ریزی پروازی (Flight Planning) بود...* چقدر شیرین است! بالاخره دوره ی Ground را تمام کردم. در حال حاضر تمام کاری که باید انجام بدهم، دسته بندی کردن آن حجم عظیم اطلاعاتی است که در کلاس های زمینی به خوردم داده اند..! اساتید همه اش پشت سر هم این دو عبارت را تکرار می کردند: "طرح ریزی دقیق، ناوبری دقیق" از درک این عبارت عاجز بودم تا این که به فاز تجهیزات شناسایی (Camera Phase) رسیدم. به قول یکی از اساتید، آن بالا جایی برای یللی تللی کردن ندارید..! خب این اولین ماموریت آموزشی من است. بیایید ببینیم می توانم چیزی که سر کلاس ها یاد گرفتم را به یاد بیاورم یا نه!؟ اولین قدم انتخاب نقشه است. شکل 2-36 از کتاب AFM 51-40 در بر دارنده ی اطلاعات مختصری از انواع نقشه ها است. نقشه های ناوبری ONC برای ماموریت شناسایی ما مناسب نیستند. چرا که با داشتن مقیاس 1:1000000 فاقد جزئیات کافی برای پرواز در ارتفاع پست (Low-Level) هستند. نقشه های JOG با مقیاس 1:250000 جزئیات زیادی داشته و برای ماموریت ما مناسب هستند. اما باید اندازه روزنامه همشهری و کیهان، کاغذ پاره را با خودم به کابین ببرم. آن بالا جایی برای روزنامه خواندن نیست...! نقشه های TPC با مقیاس 1:500000 مناسب ترین و بهترین نقشه های ناوبری برای این پرواز هستند. جزئیات دقیق در کنار حجم مناسب (راست کار خودمونن) امروزه با توجه به پیشرفت های صورت گرفته، امکان طرح ریزی در رایانه و دریافت خروجی از چاپگر ممکن شده است. قدم بعدی، پلات کردن اهداف بر روی نقشه و مشخص نمودن مسیر است. برای هر هدف باید یک I.P. مشخص نمود. نقطه شروع یا Initial Point، آخرین Waypoint یا نقطه روشن پیش از رسیدن به هدف و انجام بمباران یا تصویربرداری است. یک نقطه کوچک، مشخص و تا حد امکان نزدیک به هدف؛ اگر بشود آن را در رادار دید که چه بهتر..! نمادهای ناوبری در این پرواز، چهار هدف برای شناسایی دارم. اولین هدف (تارگت) یک پل بر فراز رودخانه ای بزرگ است. با وجود رودخانه، یافتن پل بسیار آسان است. نقطه شروع 3.8 مایل با پل فاصله دارد. این پل، هدفی آسان برای عکاسی است. دومین هدف، یک فرودگاه واقع شده در یک دره است. این هدف در سطح دشوار تری برای عکاسی قرار دارد. تنها نقطه روشن جهت یافتن هدف، یک کوه تک و تنها در فاصله 2 مایلی آن است. بهترین راه برای رسیدن به فرودگاه، عبور از کوه و قطع کردن دره به صورت مورب است. (یارویی که این هدف رو بهم داده حتما سادیسم داشته!) سومین هدف، یک کارگاه چوب با یک نقطه شروع بلعکس است (یعنی IP در آن طرف هدف است.) متاسفانه هدف فاقد تصویر راداری است. اما پنج مایل بعد از آن، خط یال کوه به خوبی در رادار مشخص است. آخرین هدف، یک مجموعه سد و نیروگاه است که ناوبری تا آن آسان است. دریاچه پشت سد، روشن ترین نقطه برای یافتن هدف است. قدم بعد متصل نمودن اهداف به یکدیگر، مشخص نمودن نقطه های گردش، مشخص نمودن مسیر از پایگاه تا اولین I.P. و آخرین هدف و مشخص نمودن مرتفع ترین نقاط تا هدف است. مایه ی این کار یک مداد و یک پلاتر است. پس از محاسبات مربوط به سوخت و همچنین استخراج اطلاعات مورد نیاز INS، نوبت به محاسبات فتوگرافیک می رسد. تا اینجا، محاسبات ناوبری و سوخت از خجالتم درآمدند. حالا باید بدانم چه موقع دوربین ها را روشن کنم. از آن جایی که دوربین ها به صورت خودکار روشن نمی شوند، این کار بر عهده من است. بهترین راه برای مشخص نمودن زمان، استفاده از رادار و زمان سنج است. برای عکاسی هوایی، ثبت یک فریم کافی نیست. چرا که در یک تصویر هدف در مرکز ثبت شده و در تصویر دیگر، هدف در زاویه دیگر قرار گرفته؛ معمولا خدمه با تجربه 5 فریم از هر هدف ثبت می کنند. لذا به عنوان یک ناوبر مبتدی، بهتر است روی 9 شات حساب کنم. فرمول محاسبه زمان روشن نمودن دوربین (Stopwatch Time, SWT)، به صورتی که هدف در مرکز فریم وسطی (در این مورد، پنجم) قرار داشته باشد، به شرح ذیل است: متغیر TT، فاصله I.P. تا هدف به ثانیه است. متغیر N، تعداد تصاویر است (5،7،9 یا بیشتر) متغیر INT، فاصله زمانی میان دو تصویر به دهم ثانیه است. متغیر FS، تنظیمات فیوز فتوفلش است. در پرواز شناسایی روزانه، این مقدار صفر است. برای یافتن INT از فرمول ذیل بهره می گیریم (جدول تناسب که توی کلاس پنجم یاد گرفتیم): متغیر Factor، مقدار ثابتی بوده و با توجه به هر دوربین، متفاوت است. دوربین مورد استفاده ما در این ماموریت، KS-87 با لنز 6 اینچ و فاکتور 0.195 می باشد. دوربین KS-87 با سرعت زمینی 420 نات و ارتفاع 1500 پا، مقدار INTERVAL، به صورت دقیق 0.697 ثانیه می شود. با تقریب زدن (یا همان گرد کردن) 0.7 را داریم. با قرار دادن 0.7 در فرمول SWT، به عدد 27.2 ثانیه می رسیم. یعنی 27.2 ثانیه پس از گذشتن از I.P. ، باید دوربین را On کنیم. در نهایت، آماده انجام پرواز هستیم..... ادامه دارد....
  25. 1 پسندیده شده
    بسم ا.... دوستان در بروزرسانی صحبت هواگردهای به نمایش درآمده در سری مارول ( آونجرز) را مطرح کردند ، بد نیست یک بررسی بشود از این پیکربندی دیجیتالی و غیر واقعی ، میشود یک هواگرد پشتیبانی نزدیک عمودپرواز ارزان قیمت که فرضا" درآینده بتواند از روی شناورهای رزمی نیروی دریایی با قابلیت حمل بالگرد عمل کند ، درآورد ؟؟