برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      39

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. arminheidari

    • امتیاز

      38

    • تعداد محتوا

      7,136


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      28

    • تعداد محتوا

      3,146


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      3,109



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on شنبه, 19 تیر 1400 در همه مناطق

  1. 4 پسندیده شده
    سعی کردم برداشت نکنم و کلی بگم عدم ورود مستقیم، کار صحیحی هست ولی این باعث انفعال نمیشه ما در سوریه ورود مستقیم نداشتیم ولی منفعل هم نبودیم کاری که در سوریه کردیم، یک الگو هست که باید روی مردم کار کرد در مورد افغانستان ، سپاه قدس خیلی روی مقامات کار کرده و آرایش اونها رو پیاده کرده الان باید این نیروها رو به یک سطح تعاملی رسوند اولی اینکه همدیگر رو نکشید دومی ایجاد تجارت مواد غذایی سوم ازاد کردن آب و احیای هامون چهارم جلوگیری از غارت منابع افغانستان پنجم ایجاد امنیت در مرزها ششم امکان تبادلات مرزی با محلی ها و ...
  2. 3 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «پرونده جاسوسی برای شوروی و ماجرای محمدرضا سعادتی» اختصاص داد. مجاهدِ جاسوس (بخش سوم و پایانی) سعادتی در زندان همچنان رابطه خود را با سازمان حفظ کرد و پس از اعلام جنگ مسلحانه منافقین در سال 60 و انفجار دفتر حزب جمهوری در هفتم تیر ماه، فضای زندان‌ را به آشوب و التهاب کشاند. تا اینکه با فرماندهی او در زندان، ترور شهید کچویی در 8 تیر 1360 توسط کاظم افجه‌ای رقم خورد. بعد از این اتفاق پرونده سعادتی دوباره به جریان افتاد و با محرز شدن نقش او در این ترور، حکم اعدام او صادر شد. هرچند سعادتی به اتهام شرکت در طراحی ترور شهید کچویی در زندان اوین مجدداً مورد محاکمه قرار گرفت و محکوم به اعدام شد، اما ماجرای دستگیری او و هیاهویی که پس از آن شکل گرفت، می‌توانست با آن شدتی که مجاهدین تبلیغ می‌کردند، بر موضع‌گیری‌های بعدی سازمان و تشدید درگیری‌های مسلحانه و ترورها تأثیرگذار باشد؛ چرا که مسئله‌ اعدام سعادتی پس از اعلام جنگ مسلحانه از سوی سازمان به وقوع پیوست. به هر حال این رویدادها بهانه‌های مناسبی برای رهبران سازمان فراهم نمود تا ضمن متشنج نمودن فضای سیاسی جامعه و مظلوم‌نمایی و ارائه‌ی وجهه‌ی ضدآمریکایی، نیروهای خود را در جهت وصول به اهداف محوری خود که کسب قدرت مطلقه‌ سیاسی بود، بسیج کنند. آشوب طلبی سازمان سلول سعادتی در اوین ( علاوه بر نشریات روز و کتب های دلخواه وی حتی آرم سازمان را هم بالای سر خود زده بود) سازمان به رغم تمام تلاش‌های قانونی برای خلع سلاح اعضایش به این امر تن نداد و در ادامه درگیری ها بعد از دستگیری سعادتی و اختلافات بعدی همچون درگیری های ناشی از حمایت از بنی صدر با مردم، در 30 خردادماه 60 اعلام جنگ مسلحانه نمود و گمان می کرد که با استقبال عمومی روبرو خواهد گردید. رفتار نابخردانه آنها در نمازجمعه آن هفته تهران توسط حضرت آیت الله خامنه ای موشکافی شد و ایشان در 6 تیر مورد سوء قصد قرار گرفت. یک روز متفاوت در اوین کاظم افجه هزاری مشهوربه کاظم افجه ای ( فرد دارای عینک) برنامه‌ریزی سازمان با انفجار 7 تیر تکمیل شد که در آن، آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران نظام و انقلاب به خاک و خون کشیده شدند. همزمان با این اقدام که توسط رابطین سازمان پیشتر به اطلاع اعضای زندانی آن رسیده بود، برنامه ریزی شورش در داخل زندان توسط سعادتی صورت گرفت و پس از اعلام خبر انفجار حزب جمهوری اسلامی، تعدادی از هواداران و اعضاء مجاهدین در زندان با شنیدن این خبر شروع به خواندن سرود و پایکوبی کردند و جو زندان را ملتهب کرده و به هم ریختند. آیت الله گیلانی و شهید لاجوردی آنها را به محوطه زندان اوین آوردند و به صحبت و نصیحت آنها پرداختند که در این مرحله افجه ای طبق برنامه ریزی قبلی و با هدایت سعادتی از موقعیت خود در میان نگهبانان زندان سوء استفاده کرده و اسلحه ای را از نگهبانی گرفته و به سوی محوطه خیز بر می دارد تا آقایان گیلانی و لاجوردی را ترور کند. شهید محمد کچوئی کاظم افجه ای به دلیل فعالیت در سازمان مجاهدین خلق و ضدیت با جمهوری اسلامی دستگیر و در زندان به سر می برد که شهید کچویی با او به بحث نشسته بود و او نیز وانمود می کرد که معقول شده است و توانسته بود تا حدی اعتماد مسئولین و نگهبانان زندان را جلب نماید. به دنبال خیز افجه ای برای ترور، شهید کچویی متوجه رفتار وی می گردد و به سوی او می رود که با شلیک افجه ای به شهادت می رسد و او فرار کرده و از آنجا که به ورودی ها و خروجی های زندان آشنا بوده است، خود را به پشت بام ساختمان اداره زندان ها (دادستانی) رسانده و از آنجا خودش را پرتاب می کند که در اثر سقوط کشته می شود. همزمان با ترور شهید کچویی در هشتم تیرماه، بر خلاف تحلیل سازمان که گمان می کردند با انفجار حزب جمهوری اسلامی، نیروهای حزب اللهی مرعوب می شوند و عناصر آنها فرصت کودتا می یابند و عناصرزندانی نیز با این شورش آزاد می گردند ، [شبیه به همین تحلیل رو در فروغ جاودان هم داشتند که باز هم اشتباه از آب درآمد. ] فضا علیه منافقین تشدید شد و مردم در خیابانها به راهپیمایی و عزاداری پرداختند. در همین روز بود که همزمان با شورش سعادتی از داخل زندان چندین ماشین اسلحه غیر مجاز که توسط اعضای سازمان در خیابانهای تهران تردد می نمودند، شناسایی شد. با شکست این طرح و کشته شدن کاظم افجه ای، مهدی آسمان تاب به برنامه ریزی قبلی برای ترور مسئولین دادستانی و طرح آشوب در زندان اقرار می کند و با توجه به اقاریر سعادتی و دیگر اسناد بدست آمده، نقش سعادتی در این ترور از سوی دادگاه قطعیت می یابد و در مردادماه 60 به اعدام محکوم می شود. سرانجام پرونده مرموز محمدرضا سعادتی جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که دستگیری محمدرضا سعادتی، عضو مرکزی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به جرم جاسوسی برای شوروی در دوره مسئولیت او اتفاق افتاد. سوال> زمانی که سعادتی دستگیر شد، شما فرمانده سپاه پاسداران بودید. نحوه ورود سپاه به این پرونده چگونه بود؟ جواب > سپاه در اردیبهشت‌ماه سال ۵۸ تأسیس شد البته در ۳-۲ ماه بعد از انقلاب تشکیلات مختلفی وجود داشت که مستقل عمل می‌کردند همانند گروه نزدیک به شهید محمد منتظری و یا گروه نزدیک به نهضت آزادی و آیت‌الله لاهوتی که تهران را عملاً لبنانیزه کرده بودند و هر یک ساز خود را می‌زدند. بالاخره همه این گروه‌ها تجمیع شدند و سپاه پاسداران شکل گرفت. من همان ایام در سپاه مشغول بودم که یک روز خبر رسید یکی از اعضای ارشد سازمان منافقین به نام سعادتی به جرم جاسوسی دستگیر شده است. به دلیل اینکه سپاه مسئول صیانت از انقلاب بود و این موضوع هم بر می‌گشت به اصل انقلاب، سپاه در پرونده سعادتی وارد شد. از همان روز اول جار و جنجالی به راه افتاد. همسر سعادتی به نام جلال‌زاده هر روز می‌آمد در دفتر من در سپاه و داد و بیداد می‌کرد که باید سعادتی آزاد شود و او بی‌گناه دستگیر شده است! سوال> سعادتی را سپاه دستگیر کرد؟ جواب > سعادتی ظاهراً قبل از انقلاب هم با شوروی و سفارت آن‌ در تهران ارتباط داشت. انقلاب که پیروز شد، این‌ها خیال کرده بودند همه سیستم‌های امنیتی از بین رفته و هر کاری بکنند هیچ‌ کس متوجه نمی‌شود و می‌توانند راحت برنامه‌هایشان را پیش ببرند. اما نمی‌دانستند بقایای ساواک هنوز فعال هستند و با دولت موقت همکاری می‌کنند و سپاه هم در جریان بود. رابط شوروی زمانی که قرار بود پرونده مهم امنیتی و جاسوسی قبل از انقلاب را از سعادتی تحویل بگیرد سر قرار غافلگیر می‌شود و چون مصونیت دیپلماتیک داشت، دستگیر نمی‌شود اما سعادتی دستگیر می‌شود. در واقع آن بخش از ساواک سابق سعادتی را دستگیر کرد که در زمان شاه مسئول ضد جاسوسی بود. این‌ها واقعاً افراد خبره و توانمندی هم بودند. مثلاً به خاطر دارم که به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی و عربی مسلط بودند. از فاصله دور می‌توانستند لب‌خوانی کنند و یا آموزش‌های شنود و ضد شنود دیده بودند و انواع و اقسام کارهای جاسوسی و ضد جاسوسی به این‌ها آموزش داده شده بود. به هر حال این بخش از باقی‌مانده‌های ساواک به خوبی توانست در مورد پرونده سعادتی عمل کند. این که تا سال‌ها بعد از انقلاب از نیروهای باقی‌مانده ساواک استفاده شد طبیعی بود چون کشور نیاز ضروری به تامین امنیت و کسب اطلاعات دارد و رکن رکین هر کشوری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی آن هستند تا بتوانند آن کشور را از انواع تهدیدها حفظ کنند، به علاوه اینکه باید از تجربه آن‌ها استفاده می‌شد که شد و بعدها در وزارت اطلاعات از دانش آن افراد بهره‌برداری کردند. روایت رکن دو ارتش از ماجرای سعادتی سرهنگ مهدی کتیبه، نماینده ستاد مشترک ارتش در جلسات شورای امنیت ملی بود و در مقطعی نیز ریاست اداره دوم ارتش را در روزهای بعد از انقلاب اسلامی بر عهده داشته است. کتیبه به دلیل مسئولیتی که در آن روزها داشت با بسیاری از پرونده‌های ابتدای انقلاب اسلامی آشنا بوده و اطلاعات خوب و بکری در این زمینه دارد: سوال> آقای کتیبه با بازداشت محمدرضا سعادتی از اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق در ابتدای انقلاب بحث را آغاز کنیم. پرونده سعادتی چه بود و چرا جنجالی شد؟ جواب > من آنچه به خاطر دارم این است که فردی به نام تیمسار مقربی به دلیل جاسوسی برای شوروی در رژیم قبل بازداشت و خیلی سریع اعدام شد. بعد از انقلاب که ساواک منحل شد و همه چیز به دلیل شرایط آن روز‌ها به هم ریخته بود، عده‌ای از گروه‌ها از جمله سازمان مجاهدین علاقمند بودند که به سازمان‌های اطلاعاتی نفوذ کرده و پرونده‌هایی را از آنجا خارج کنند. از جمله ‌آن‌ها پرونده تیمسار مقربی معدوم بود که توسط سعادتی به رابط سفارت شوروی داده شده بود و سر قرار دستگیر می‌شود. دستگیری این فرد هم توسط سپاه پاسداران بوده که تازه در آن زمان چند هفته‌ای بود تاسیس شده بود. سوال> به نظر شما چرا سازمان مجاهدین خلق درصدد انتقال این اطلاعات برآمد؟ جواب > مجاهدین خلق گرایش‌های چپ‌گرایانه داشتند. علاوه بر آن تشکیلات مفصلی داشتند و یک تشکیلات منسجم می‌تواند نفوذ کند و الا افراد عادی و نابلد که توانایی نفوذ و خارج کردن پرونده‌های امنیتی را ندارند. من البته فکر می‌کنم این‌ها می‌خواستند امکانات و پول و تجهیزات هم از شوروی بگیرند و ماجرا خیلی هم ساده نبوده است. سوال> چرا پرونده جاسوسی مقربی برای مجاهدین خلق و شوروی انقدر مهم و ارزشمند بوده است؟ جواب > بالاخره شوروی یک جاسوس مهم و رده بالای خودش را از دست داده بود و تلاش می‌کرد بداند چگونه یک جاسوس آن‌ها در ایران لو رفته است. از طرف دیگر مجاهدین هم می‌خواستند خودی نشان دهند و در اوایل انقلاب هم در سیستم نفوذ کنند و امکاناتی هم از شوروی بگیرند. سوال> این بحث نفوذ در ابتدای انقلاب بحث جالبی است. ما شاهد آن هستیم که بعد از دو سه سال از ابتدای انقلاب که اختلافات بروز می‌یابد و منافقین وارد فاز مسلحانه می‌شوند، این نفوذی‌ها یکی یکی خودشان را نشان می‌دهند همانند کلاهی در حزب جمهوری اسلامی، مسعود کشمیری در نخست‌وزیری، عباس زریباف در سپاه، کریمی در دادستانی و...، خود شما هم که به نوعی قربانی و جانباز واقعه انفجار دفتر نخست‌وزیری هستید. به نظر شما این نفوذ‌ها چرا انقدر گسترده بود و ما اینطور از نفوذ‌ها از طرف سازمان ضربه خوردیم؟ جواب > ما در ابتدای انقلاب خیلی تلاش کردیم سازماندهی خوبی انجام دهیم و جلوی خرابکاری‌ها را بگیریم و در برخی از موارد توانستیم و در برخی دیگر خیر. مواردی که شما اشاره کردید بعضی از آن‌ها را من می‌دانم و در جریان بودم مثل‌‌ همان واقعه انفجار دفتر نخست‌وزیری. واقعیت این است که این کار هم به نوعی هنر است و برخی از این افراد به خوبی توانسته بودند آموزش ببینند و در دستگاه‌ها هم نفوذ کنند و در موقع لزوم برای آن‌ها نقش ایفا کنند و خط خود را پیش ببرند. من کاری که کشمیری در نخست‌وزیری انجام داد را واقعا کار حرفه‌ای می‌دانم. بالاخره این هم هنری است! فرد بتواند در سیستمی نفوذ کند و خود را تا عالی‌ترین مقام بالا ببرد و نقشه‌ای را اجرا کند و بعد هم از کشور فرار بکند، این چیز کمی نیست. ... پایان پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  3. 3 پسندیده شده
    امریکا با همه داشته هاش در عراق و افغانستان موند و گیر کرد پس فکر نکنیم با روش اونها میشه دستاوردی داشت اتفاقا طرز فکر شهید سلیمانی مبنی بر تقویت و خودکفا کردن مردم منطقه کم هزینه ترین و اینده دار ترین راهکار برای اقدام در منطقه هست در سوریه این روش با کمترین هزینه جواب داد ترکیه هم با کمی تغییر همین روش رو اونجا شروع به کار گرفت ( به اضافه تغییر فرهنگ مردم اون منطقه) در مورد افغانستان ، یک مورد ایران قصد داشت وارد خاک افغانستان بشه که رهبری جلوش رو گرفتند و اینده نشون داد کار ایشون درست بوده است خب راهکار درست تو این شرایط ارتباط با طالبان و مردم منطقه حائل مرز ایران است که علاوه بر ایجاد امنیت در مناطق مرزی ، بتونیم فرایند و تفکر خودمون رو اونجا مستقر کنیم کمک های غذایی، کتب درسی ، محصولات مصرفی و .... بهترین ابزارهای ورود به افغانستان است از اون طرف حتی میشه اب سد رو تخلیه کرد و فشار خشکی رو از هامون کم کرد
  4. 3 پسندیده شده
    با سلام البته حرف در مورد عملیات نصر زیاد هست و بعضی تحلیل ها بطور قطع این سوء تفاهم را بوجود خواهد آورد نویسنده قصد دارد فرماندهی و نحوه کنترل عملیاتی ارتش را زیر سئوال ببرد . با این حال سطور ذیل ( بطور خلاصه ) تحلیل یک افسر ارشد زرهی ارتش ایالات متحده از ناکامی ارتش ایران در این عملیات و از دست دادن استخوان بندی زرهی خود است : چیفتن های ایرانی و احتمالاً کویتی در پایگاه التاجی عراق 1- عدم برآورد درست اطلاعاتی از توان رزم ارتش عراق 2- ایجاد یک تله (دام) سه طرفه توسط ارتش عراق 3- عجله در طراحی عملیات و عدم توجه به زمین عملیات 4- ضعف تانکهای چیفتن در حرکت در مناطق باتلاقی 5- ایراد اساسی پیشرانه ساخت لیلاند تانک چیفتن 6- عدم وجود تعمیر و نگهداری تانکهای چیفتن ، ام-47 ، ام-48 و ام-60 وچند مساله دیگر که فعلاً صلاح نیست بیان شود ادعای ارتش عراق ، در به غنیمت گرفتن یا انهدام 214 دستگاه تانک و اینکه ارتش ایران در همان زمان فقط انهدام و به غنیمت در آمدن 88 دستگاه تانک را پذیرفت . با این حال ، ارتش عراق در یک اقدام تبلیغاتی ، چیزی در حدود 100 دستگاه تانک و نفربر ارتش ایران را در یک نمایشگاه عمومی در معرض دید قرار داد و با اعزام خبرنگاران به منطقه نبرد ، در حدود 40 دستگاه تانک و نفربری که هنوز در گل و لای منطقه گیر کرده بودند را به آنها نشان داد . پی نوشت : 1- دفاع مقدس ، حقیقتاً نکات مبهم بسیار زیادی دارد که جای بررسی و بحث بیشتری را می طلبد . 2- سطور فوق ، بخشی از مجموعه بررسی کاربرد واحدهای زرهی در جنگ ایران و عراق از نگاه کارشناسان نظامی خارجی است که در حال تدوین است . 3- به اعتقاد بنده ، شاید یکی از دلایل عدم توجه به ارتقاء وضعیت زرهی ارتش ، وجود همین تجربه تلخ هست . هرچند در صورت وجود چنین دیدگاهی ، باید آن را تصحیح کرد . 4- این را هم بعنوان تعدیل کننده جنبه ناراحت کننده این پست مطالعه کنید : تانک چیفتن در میان خدمه نیروی زمینی ایران به " سماور" مشهور بود یا هست ، چرا که در دمای بالای دشت خوزستان ، پیشرانه این تانک زود جوش آورده و مانع از حرکت تانک می شد ( دقیقاً براساس همان گزارش مشهوری که از لشکر 92 زرهی اهواز به ستاد ارتش در قبل از انقلاب ارسال شد که موتور این تانک قابلیت سازگاری با محیط خوزستان را ندارد ) البته به گفته یکی از دوستان ، بعدها برای رفع این مشکل " ترموستات " جدیدی خریداری و نصب گردید که تا حدودی مشکل رفع گردید .
  5. 2 پسندیده شده
    گمرک مرزی ابونصر فراهی هم ساعتی پیش به کنترل طالبان درآمد. ایران و افغانستان دارای ۳ گمرک مرزی هستند که هم اکنون ۲ گمرک مرزی در کنترل طالبان است. گمرک مرزی اسلام قلعه چندی قبل و گمرک مرزی ابونصر فراهی هم ساعتی پیش به کنترل طالبان درآمد.
  6. 2 پسندیده شده
  7. 2 پسندیده شده
    بسم ا... الزامات برتری هوایی در قرن بیست و یکم پی نوشت : برای تصویر بزرگتر روی عکس کلیک کنید...
  8. 2 پسندیده شده
    یک فیلم بود از تصرف گمرک اسلام قلعه توسط طالبان که نشون میداد بعد از عقب نشینی سربازان و کارمندان افغان به سمت ایران و پناه اوردن به مرزبانی ایران مردم هرات ریختن تو گمرک و البته از نیروهای طالبان به گرمی و با الله اکبر استقبال میکنن در یک فیلم دیگه عده ای از جمعیت. یاد برخی افراد سرشناس افتادم که این روزها علی رغم تقبیح هر روزه جنگ و سرزنش ایران به خاطر ورود به جنگ ها(ی البته اجباری و تحمیلی)، مدام سرزنش میکنند که ایران نره با طالبان بجنگه خودشون اسلحه برمیدارن میرن میجنگن! برخی از مردم هرات و تجمعات و ناسزاهای مدامشون و البته با تحریک رسانه هاشون را جلوی کنسولگری هرات از یاد نبردیم (طبیعتا منظور من فقط بخش کوچک و عمدتا تحریک شده هست) ول خب میبینیم که نمیجنگن در اکثر مناطق با طالبان و بعضا اینطور استقبال هم میکنند (جالبه بعضا هم در عراق و هم افغانستان کسر کوچکی از شیعیان برخی مناطق کاسه داغتر از اش حتی بقیه اقوام ضد ایران هستند که البته دلایل روشنی داره از رقابتها و کینه توزیها تا سرمایه گذاری دشمن اتفاقا در بخشی که مشترکات دارند با ایران (تاجیکستان و اشتراکات زبانی یک مورد دیگر با نفوذ ترکیه و عربستان) باز یاد جنگ قره باغ میفتم، کاری به عملکرد خودمون و ضعفهامون ندارم و عقب موندمون از ترکیه در به دست گرفتن تحولات ولی وقتی مردم ارمنستان هیچ تمایلی نداشتند اکثریت و حتی وسط معرکه برای پاشینیان هورا میشکیدند در مقابل معترضان و دور دوم هم تازه به همون پاشینیان مسبب اوضاع رای دادند با اکثریت بالا چطور میشه از اونها توقع داشت که لااقل از مرزهای خودشون دفاع کنند و ارتباطشون با کشورهای دیگه به عنوان جلودار. پ ن: توجه دارید یکی از اهداف جانبی آمریکا چه در عراق و چه افغانستان به عنوان دو مقصداصلی صادرات در اوج تحریمها و مفر فرار از تحریم چی میتونه باشه؟ عملا حتی طالبان بگه که حسن نیت داره با این اوضاع افغانستان صادرات ایران به افغانستان مختل میشه چون دولت و راه و پل و تجارت وجود نداره. از اونور در عراق هم برنامه های متعددی اجرا میشه از ناامن سازی تا فشار به دولت عراق که در هر برهه به یک بهانه مرزها را میبنده و رو میاره به سمت واردات بیشتر از ترکیه.
  9. 2 پسندیده شده
    سقوط گذرگاه مرزی اسلام قلعه به دست طالبان گذرگاه اسلام قلعه در مرز استان هرات افغانستان با ایران به دست طالبان تصرف شد. تمام سربازان به سمت مرز ایران پناه برده اند‌.
  10. 2 پسندیده شده
    بسم ا.... مرکاوا مارک-4 Walk Around بخش یکم پی نوشت : ادامه دارد ......... برای مشاهده تصاویر در ابعاد واقعی ، روی آنها کلیک کنید
  11. 1 پسندیده شده
    فکر کنم هرچی بنده عرض کردم شما برعکسشو برداشت کردید. منم در مطلبم همین رو گفتم . فعلا باید دست نگه داشت و روند اتفاقات رو دید تا بشه بعد فرونشستن غبار واکنش متناسب مبتنی بر منافع ملی رو داشته باشیم. واکنش متناسب مسلما خیلی متفاوت از کنش گری ناموفق شوروی سابق و مزروانه و اونهم تقریبا ناموفق ایالات متحده است که افغانستان رو در جویی از حادثه تنها گذاشت. ما در سال 1377 با صبری هوشمندانه از فرو رفتن در باتلاق افغانستان پرهیز کردیم در سال 1400 هم به نظر میاد همین رویه فعلا مناسب تر باشه.
  12. 1 پسندیده شده
    امیر خواجه‌فرد: ما باید همیشه واقعیت‌ها را به مردم بگوییم. برخی اوقات احساس می‌کنم که مسئول یک پروژه فراموش می‌کند یک حقیقت را درباره یک محصول بگوید و یا این حقیقت از قلم می‌افتد و در نتیجه یک برداشت غلط ایجاد می‌شود. من در دوران مسئولیت خود با جزئیات هواپیمای قاهر آشنا شدم و پیش از آن در حد یک خبر این کار بزرگ را پیگیری می‌کردم. این یک پروژه بزرگ است، علت آن هم این است که تعدادی از جوانان متخصص ما که سابقه کار طراحی هواپیما داشتند تصمیم گرفتند تا یک هواپیما را از صفر تا صد با رویکرد نسل‌های نوین هواپیما در جهان طراحی کنند. اما در هیچ کشوری حتی کشور‌های پیشرو همه محصولات به خط تولید نمی‌رسند و ما باید همان روز اول این موضوع را تبیین می‌کردیم که در حال توسعه فناوری هستیم. این کار در بسیاری از کشور‌ها رخ می‌دهد، شما می‌توانید انواع نمونه‌های اولیه جنگنده‌ها را در دنیا مشاهده کنید. به طور مثال من در یکی از مطالعات خود یکی از کشور‌های پیشرو در جهان مشاهده کردم که در طول 40 سال، 540 نمونه اولیه ساخته شده بود که 50 یا 60 فروند از آن‌ها به خط تولید رسیده است. حتی برای یک ماموریت 4 شرکت نمونه اولیه ساخته بودند که بعد از آزمایش یک نمونه از آن‌ها انتخاب شد. به پروژه جنگنده قاهر ورود کردیم و این جنگنده حرف‌های خوبی در حوزه فناوری برای ارائه دارد. برخی از قسمت‌های آن طراحی و فناوری خوبی دارد و برخی دیگر از قسمت‌های آن منطبق با نیاز مشتری نبوده است. طبیعی است که اکنون برخی از قسمت‌های آن منطبق با نیاز مشتری نباشد، ولی ما در سازمان صنایع هوایی یک مدت زمان برای آن پیش بینی کرده ایم و فعالیت‌های مربوط به آن در حال پیگیری است. در این مدت زمان قرار است تا آزمایش‌هایی انجام شود و قابلیت‌های این هواپیما را به نیروی کاربر معرفی کنیم. البته ممکن است که یک نیروی کاربر آن را بپسندد و تولید کنیم. در غیر این صورت ما از دانش فنی کسب شده از این محصول توسعه فن آوری در سایر پروژه‌های خودمان استفاده می‌کنیم. این متن از خبرگزاری تسنیم هستش . گویا قرار هم نبوده از اول تولید بشه . رونماییش مربوط به اواخر دوره آقای احمدی نژاده و صرفا بهره برداری سیاسی ازش شده. دوره های بعدی هم همون برخورد و (سو)استفاده رو از این پروژه کردن . تامام .
  13. 1 پسندیده شده
    روند بحث تغییر کرده و این پویایی بحث رو نشون میده از اوایل بحث که در مورد خوب بودن طالبان و تعهداتش به ایران و سکوت تا سقوط افغانستان و همسایگی با دولت جدید طالبان و کنار اومدن با شرایط صحبت شد رسیدیم به اینکه در هر صورتی باید برای تامین منافع فرهنگی و مذهبی کشور در مرز ها و همسایگانمون تلاش کنیم. گزینه ها هم از لشکر کشی کلاسیک گرفته تا انفجار سد در افغانستان متنوع هست. من فکر میکنم باید با وارد کردن و حمایت از فاطمیون در افغانستان هم سهم سرزمینی و امنیت مرزها رو تامین کرد و از طرفی وارد عمق افغانستان نشد تا مشکل لجستیک هم ایجاد نشود و هم با مهاجرت شیعیان به مناطق تحت نظارت امنیتی فاطمیون کمربند امنیتی در مرزها مون تشکیل بدیم و از طرفی شیعیان و فارس زبان ها رو از قتل و عام احتمالی نجات بدیم و از طرفی در حکومت اینده افغانستان دارای نفوذ و سهم باشم. ترکیبی از طرح های ایران در عراق و سوریه و لبنان و طرح ترکیه در سوریه و اذربایجان
  14. 1 پسندیده شده
    من فکر کنم سیاست ایران این است که دولت اشرف غنی توسط طالبان یا خود به خود سرنگون بشه و نیروهای امریکایی از افغانستان خارج بشن احتمالا بعد از این برنامه اصلی ایران شروع میشه برنامه احتمالی ایران ایجاد یک دولت مشترک بین همه اقوام افغانستان با حمایت چین و روسیه (جلوگیری از خونریزی) و یا حمایت از فارس های افغانستان (تاجیک و هزاره و...) البته توی پشت صحنه چه چیزی در جریان است و با طالبان چه قرارهایی گذاشتن را نمی دانیم ایا طالبان امروز تحت کنترل ایران است؟ یا قسمت هایی از ان تحت کنترل ایران است ؟ ایا ایران می تواند افغنستان را به دو تکه تقسیم کنه ؟شمال و جنوب ؟ متاسفانه ما از پشت صحنه خبر نداریم که چه چیزی در جریان است ------------------------------ در ایران حدود 3-5 میلیون افغانستانی وجود داره ایا از این ها می توان برای جنگ در افغانستان استفاده کرد ؟
  15. 1 پسندیده شده
    این گفتار لرد وریس رو مد نظر داشته باشیم که: طوفانها میان و میرن، امواج سر هم می کوبن، ماهی بزرگ، ماهی کوچکتر را میخوره، و من همچنان پارو میزنم. باید درنگ کرد و گذاشت ماجرا به طریق مشخصی برسه و اونوقت موضع و واکنشمون رو تنظیم کنیم. هر اشتباهی میتونه مارو به چاهی عظیم فرو ببره:
  16. 1 پسندیده شده
    با سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. مقدمه - یکی دیگر از هزاران صفحه بسیار سیاه و تاریک کارنامه منافقین را باید به «پرونده جاسوسی برای شوروی و ماجرای محمدرضا سعادتی» اختصاص داد. مجاهدِ جاسوس (بخش دوم) سعادتی، شهید لاجوردی و سایر افراد دادسرای انقلاب اسلامی تهران ( همکاران دیروز در پرونده جاسوسی رو در روی هم قرار گرفتند) در 6 اردیبهشت 1358 درست روزی که مسعود رجوی، سرکرده سازمان مجاهدین خلق همراه با تعدادی از اعضای این سازمان برای ملاقات با امام خمینی(ره) به قم رفته بودند، محمدرضا سعادتی از اعضای ارشد و نفر دوم سازمان به اتهام جاسوسی برای کا.گ.ب (سرویس اطلاعاتی شوروی) در تهران دستگیر شد. نیروهای امنیتی سعادتی را در جریان ملاقات با ولادیمیر فیسنکو که افسر شاخه اطلاعات سیاسی در سفارت شوروی بود دستگیر کردند. موضوع این دیدار انتقال پرونده سرلشگر مقربی بود. نحوه لو رفتن مقربی و اینکه چه اطلاعاتی را در اختیار ضدجاسوسی ساواک قرار داده، برای کا‌.گ‌.ب سؤال برانگیز بود و اهمیت این مأموریت را دوچندان می‌کرد. گزارش دستگیری سعادتی ماشاءالله قصاب (مسئول کمیته سفارت آمریکا) و سولیوان سفیر آمریکا در تهران قسمت هایی از گزارش چگونگی دستگیری و بازپرسی انقلاب اسلامی و دادستانی انقلاب، به شرح ذیل است: ضمن مراقبت از اتومبیل سیاسی شوروی٬ در مورخه 1358/2/5 مشاهده گردید که یک نفر مرد روسی از اتومبیل پیاده [شد] و در خیابان دیبا منشعب از خیابان روزولت، وارد شرکت نولکو [که یک مؤسسه صنعتی است] گردید. در بررسی بعدی مشخص شد که مرد روسـی بـه نـام ولادیمیرفیسنکو ، دبیر اول سفارت شوروی می باشد و مردتماس گیرنده ؛ یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق است… چون معلوم بود که رهبر مجاهدین در ساعت 17/00 مورخه 1358/2/6 و یا 1358/2/7 (در قـرار ملاقات یدکی) با افسر اطلاعاتی شوروی (جهت مبادله اسناد و مدارک) ملاقات می نماید، لذا بررسی های لازم به عمل آمد و طی طرحی، مأمورین سپاه پاسداران انقلاب هدایت شدند که 5 دقیقه قبل از شروع ملاقات، مأمورین به شرکت وارد [شوند] و مرد تماس گیرنده و مدارک را ضبط نمایند… پس ازدستگیری مرد تماس گیرنده، فیسنکو جهت ورود به شرکت نولکو مراجعه نمود ولی توسط مأمورین به او تکلیف شد که از شرکت خارج شود و فیسنکو، بعد ازخروج از شرکت، سوار اتومبیلی، که توسط سه نفر مأمور شوروی هدایت می شد، گردید و منطقه را ترک نمود. در بازرسی بدنی از مردتماس گیرنده، مشخص شد که مسلح به اسلحه کمری می باشد و نیز در جستجوی مقدماتی از وسایل شرکت، یادداشتی که حاکی از همکاری ایـن شـخص بـا سرویس اطلاعات شوروی است، به دست آمد... در گزارش‌های منتشره از بازجویی ها آمده است که : وی ضمن اعتراف به همکاری با سازمان جاسوسی شوروی در ایران و تحویل اسناد محرمانه، به اخـذ وسـایل و امکـانات فـنی٬ آموزشی و الکترونیک و عملیاتی ازسازمان جاسوسی شوروی اذعان نموده بود. او در آخرین ملاقات نیز فهرستی از مایحتاج سازمان را تهیه نموده بود که در زمان دستگیری به دست ماموران افتاد. نکته جالب در بازجویی های او این است که در عین اعترافات این چنینی، بدیهیات را منکر می شده است؛ به عنوان نمونه وی در جلسه اول از بازجویی ها در 6 اردیبهشت 1358 ادعا نمود سران سازمان را نمی شناخته و گفت: دبیر شوروی می گفت به افرادی به نام رجوی و خیابانی سلام برسان. این در حالیست که او در زندان حامل پیام رجوی بوده است و حتی اگر می توانست عضویت خود در کادر مرکزی سازمان را انکار نماید، انکار آشنایی با رجوی در حالیکه بسیاری از مبارزین که در دادستانی حضور داشتند، آن دو را با هم دیده بودند، امری است که نشان از عدم وجود هرگونه شکنجه و یا اعمال فشاری در بازجویی ها (که از سوی او و اعضای سازمانش ادعا می شد)، دارد. به عبارت دیگر وقتی سعادتی خود را در برابر اسنادی غیر قابل انکار می بیند، ناگزیر لب به اعتراف می گشاید. محمد رضا سعادتی٬ در اقاریر خود به طرح مسائلی همچون مسئله کردستان، حزب توده، موقعیت چریک های فدایی خلق، افسران اطلاعاتی سیا، اسناد و مدارک طبقه بندی شده سازمان منحله امنیت، امام خمینی؛ وضع و موقعیت ایشان در ایران، درملاقات های خود با فیسنکو، اشاره کرد. وی همچنین به سرقت نزدیک به 50 صفحه مهم از پرونده مقربی از اسناد دادستانی و تحویل آن به شوروی اقرار نمود. در پی «کشانده شدن این پرونده از ابعاد حقوقی به رسانه ای» توسط سازمان مجاهدین انقلاب که کلید کشمکشهای بعدی را زد، انتقادهای فراروانی به این سازمان وارد شد. مجاهدین انقلاب اسلامی در کنفرانسی مطبوعاتی در 1358/4/11 در پاسخ به دلایل این امر، علم مردم را پشتوانه ای برای رسیدگی عادلانه در برابر فشارهای حامیان سعادتی عنوان کرد. واکنش‌ها به دستگیری محمدرضا سعادتی در دادگاه ( این دادگاه پخش تلویزیونی می شد) بازداشت سعادتی ابتدا با سکوت توام با رایزنی‌های پشت‌پرده از سوی مجاهدین خلق و در راس آن‌ها مسعود رجوی مواجه شد. در ادامه، با ناکام ماندنِ تلاش‌ها برای آزادسازی سعادتی، سازمان به فاصله یک ماه از این واقعه به اعتراض به آنچه پرونده‌سازی علیه سعادتی می‌نامید، پرداخت. با افشای دستگیری سعادتی توسط سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و به نتیجه نرسیدن لابی های محرمانه، سازمان مجاهدین خلق از 25 خرداد 58 تا 9 تیرماه آن سال بیش از 7 اطلاعیه در حمایت از وی صادر نمود که به توجیه عمل او در برقراری ارتباط با شوروی و ادعای شکنجه وی می پرداخت. در اطلاعیه های سازمان، آن بخش از بازجویی های سعادتی که وی در همان روز اول گفته بود این عمل وی عملی سازمانی بوده است تایید شده بود. واقعیت این بود که اتهام سعادتی کاملا مشخص بود: او متهم بود که با استفاده از موقعیتش‌ [دسترسی به پرونده‌های متهمین رژیم شاه و افراد ساواک] بخشی از پرونده‌ سرلشکر مقربی را در اختیار روس‌ها قرار داده است. البته سعادتی با پذیرش این اتهام، آن را در چارچوب مبادله‌ی اطلاعات با سازمان جاسوسی شوروی می‌دانست. واکنش سازمان مجاهدین خلق در قبال کشف جاسوسیِ سعادتی این بود که در ابتدا عنوان کرد: سعادتی جاسوسی نکرده بلکه مبادله‌ی اطلاعاتی انجام داده است. سازمان اعتقاد داشت این اقدام نه تنها به زیان کشور نیست بلکه به نفع دولت نیز تمام خواهد شد. آنها برای اثبات ادعای خود، در طول جریان محاکمه‌ سعادتی، به نامه‌هایی اشاره کردند که در اختیار حاج سیداحمد خمینی و بنی‌صدر، رئیس‌جمهور وقت قرار داده بودند تا اطلاعات مربوط به برخی تهدیدات احتمالی از جانب آمریکا را که از طریق همین تبادل اطلاعات با شوروی به دست آمده بودند، گوشزد کنند. همچنین سازمان مؤکداً اصرار داشت که اقدام سعادتی نه تنها جاسوسی نبوده، بلکه انجام وظیفه‌ای در مقابل حکم سازمانی‌اش [در دادستانی انقلاب تهران] محسوب می‌شد و او به وظیفه‌ی خویش عمل کرده است. اما تحلیل دادگاه انقلاب و دستگاه‌های امنیتی نظام جمهوری اسلامی بر این بود که تبادل اطلاعات امنیتی کشور، به صورت مخفیانه و بدون اطلاع و مجوز از سوی مسئولان مربوطه بوده که عنوانی جز «جاسوسی» بدان اطلاق نمی‌شود. (با تأکید بر این مسئله که صفحات اصلی پرونده‌ی مقربی در اختیار روس‌ها قرار گرفته بود، بدون آنکه دستگاه امنیتی کشور به نسخه‌ای از آن دسترسی داشته باشند). [در واقع سعادتی اصل پرونده را به روس ها داده بود و نه کپی آن را] در این قضیه تلاش‌های سازمان مجاهدین خلق که به انحای مختلف از سعادتی دفاع کرده و اتهام او را مردود می‌دانست به نتیجه نرسید، اما به تخفیف مجازات او به 15 سال زندان منتهی شد. سازمان از ماجرای سعادتی استفاده‌ی تبلیغاتی فراوانی برد. مجاهدین در مقابل دستگیری سعادتی، فرضیه‌ای را طرح کردند که در ادامه‌ همان موضع‌گیری در مقابل راست مرتجع و اتکای آن به نیروهای امپریالیستی بود. پیش‌فرض آنها این بود که نیروهای مرتجع (نامی که سازمان منافقین به نیروهای خط امام اطلاق می‌نمود) بدون اتکا به قوای امپریالیستی نمی‌توانند کشور را اداره کنند. با طرح مسئله‌ سعادتی و اینکه جاسوسی او علیه منافع آمریکا بوده، این فرصت فراهم شد تا آنها بر فرضیه‌ خود صحه بگذارند و به دنبال ارائه‌ مدارک برای اثبات آن باشند؛ بنابراین در بیانیه‌هایی که در مورد دستگیری سعادتی صادر کردند این‌طور تعبیر نمودند که چون فعالیت سعادتی بر خلاف منافع آمریکا و سیا بود، و بالطبع برای گروه‌های وابسته به آنها نیز خطر جدی محسوب می‌شده، همین به هم پیوستگی منافع باعث واکنش شدید در مقابل سعادتی و عمل سازمانی او شده است؛ با این تعبیر آنها سعی در اثبات ارتباط میان آمریکایی‌ها و نیروهای انقلاب داشتند. این در حالی‌ است که نیروهای مذهبی بر این باور بودند که سازمان قصد جلب نیروهای چپ و شوروی را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران داشته است. با تمام این تفاسیر، حکمی که برای سعادتی صادر شد، از درجه‌ی تخفیف بالایی برخوردار بود؛ طوری که برای خود مجاهدین صدور حکم اعدام از قریب‌ترین احتمالات بود و انتظار چنین برخوردی را نداشتند. یکی از نکات عجیب در این پرونده آن است که سعادتی به رغم آنکه به اتهام جاسوسی دستگیر شده بود و طبیعتاً نباید از امکان تبادل اطلاعات با بیرون برخوردار می بود، به راحتی با خارج از زندان در ارتباط بود و به عنوان نمونه می توان به نامه وی در پی درگیری سازمان با مردم در 16 آذرماه 58 اشاره کرد که در شماره 16 نشریه مجاهد به چاپ رسید و در آن، مخالفان سازمان را «چماقدار» توصیف نمود. او همچنین در همین دوره با همسر خویش که از اعضای اصلی منافقین بود نیز ملاقات داشته است. ادامه دارد ... پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
  17. 1 پسندیده شده
    با هدایت و دستور اربابهای غربی و اسرائیلی عمل میکنه و در راستای منافع دراز مدت آنها ولی در ذهن خودش توهم پان تورک و ایجاد یک امپراطوری بزرگ داره
  18. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم J-35 وارد میشود حرکت به سمت یک نیروی دریایی قدرتمند نیروی دریایی چین گام دیگری را برای از بین بردن آخرین مزیت نیروی دریایی ایالات متحده در قالب جنگنده جدید و پنهانکار شناخته شده به نام J-35 برداشته است.آنچه که توجه سیاست گذاران دفاعی ایالات متحده را جلب کرده ، ظاهر شدن J-35 در کنار ناو هواپیما بر در حال ساخت در ووهان، استان Hubei است که تحقیقات هوادریا در انجا صورت میگیرد. این عکس آخرین تصاویر گرفته شده از Wuhan توسط علاقه مندان به جنگنده چینی است که به صورت ناشناس در وب سایت های مختلف چین ارسال شده است. چندین بار این عکس ها حذف می شوند، زیرا آنها نقض دستورالعمل های امنیتی پکن و دستورالعمل های امنیتی فراگیر پکن را تشکیل می دهند. با این حال ، تبدیل جنگنده های مدرنی مانند FC-31 به جنگند ای با قابلیت ناونشینی کار دشواری است. معمولاً ممکن است شامل تغییر در خصوصیات آیرودینامیکی شود ، همچنین نیاز به بهینه سازی زاویه حمله برای برخاستن و فرود آمدن روی عرشه خواهد بود . در ادامه نه تنها سیستم کنترل پرواز نیاز به بازنگری دارد ، بلکه به دلیل فشار وارده در حالت برخاستن و نشستن بر روی ناو هواپیمابر ، برای تقویت بدنه ، حتی ممکن است نیاز به تغییر ساختار باشد.اگرچه به طور رسمی تأیید نشده است ، اما گفته می شود که جنگنده جدید ممکن است با موتور توربوفن WS-19 جایگزین شود. حداکثر وزن برخاست حدود 30 تن است ، یعنی تقریباً مشابه F-18Super Hornetنیروی دریایی ایالات متحده.علاوه بر این ، تقریباً قطعی است که برای ناو هواپیمابر 003 منجنیق الکترومغناطیسی سفارشی ساخته خواهد شد. بر اساس یک بیانیه منتشر شده توسط شرکت Shenyang در دسامبر 2019، این شرکت شروع به توسعه یک نوع جدید از جت جنگنده به طور مشترک با شرکت فن آوری AVIC کرده است. این گزارش قدیمی در مورد ویژگی های جنگنده جدید توضیح نداده است. شرکت Shenyang توسعه دهنده جنگنده J-15، نخستین جنگنده ناو نشین چین بوده بنابر این گفته شده است که اقدام به اصلاح عمیق FC-31 برای تبدیل شدن آن به یک جنگنده ناو نشین کرده است. مقامات چینی سابقا اعلام کرده بودند که ناو ها هواپیما بر آینده خود مجهز به یک نسخه دریایی از جنگنده J-20 خواهند کرد. با این حال، چندین کارشناس صنعت هواپیمایی چینی در این بیانیه تردید کردند در طول ماه ها ی اخیر، چند رخداد این سوء ظن ها را تقویت کرده است افسر اطلاعاتی بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده، کاپیتان جیمز فانل می گوید: ظهور J-35 نه تنها یک گام مهم در صنعت هوادریای چین به منظور ایجاد یک نیروی دریایی مدرن است ، بلکه یک جهش نسلی فراتر از جنگنده ناو نشین قبلی خود یعنی J-15 می باشد.J-15 یک توسعه بومی چینی نبود، بلکه یک نسخه مهندسی معکوس از جنگنده ناونشینSukhoi Su-33 روسیه بود. به عنوان یک طراحی دهه 80 میلادی تقریبا به طور کامل از آلیاژهای فلزی معمولی ساخته شده بود ، J-15 همچنین از سنگین ترین جنگنده های ناونشین جهان است. (عامل وزن یکی از دلایلی بود که روس ها در سال 2015، طراحی SU-33 خود را منسوخ کردند.)در مقابل J-35 با وزن 22000 پوند ، سبک تر است و میتواند تسلیحات خود در جایگاه های درونی خود جهت حفظ پنهانکاری حمل کند.در این بین کارشناسان نظامی آمریکایی اعتقاد دارند این جهش بزرگ در کنار تجربه کوتاه چین در هوادریا میتواند یک چالش بزرگ فنی و عملیاتی برای نیروی دریایی چین باشد. https://breakingdefense.com/2021/07/chinas-j-35-carrier-fighter-appears-step-to-most-powerful-navy https://www.meta-defense.fr/en/2020/09/11/the-hypothesis-of-a-Chinese-naval-fighter-j-35-derived-from-the-fc-31-is-clarified// https://www.globalsecurity.org/military/world/china/j-35.htm https://www.chinatimes.com/cn/realtimenews/20210609001291-260417?chdtv https://twitter.com/RupprechtDeino/status/1402134635665137666
  19. 1 پسندیده شده
    رونمایی سپاه پاسداران از نسخه زمین‌پایه موشک الماس
  20. 1 پسندیده شده
  21. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. داده نمای بیرقدار پی نوشت : برای اندازه بزرگتر ، روی عکس کلیک کنید
  22. 1 پسندیده شده
    به نام خدا روشن کردن موتور بالگرد با روغن خوراک پزی توسط Safran شرکت Safran Helicopter Engines اعلام کرد که یک موتور Arrano را با استفاده 38 درصد از سوخت هوانوردی پایدار (SAF) برای اولین بار در کارخانه Bordes در جنوب غربی فرانسه روشن کرده است. این سوخت زیستی از روغن پخت و پز ساخته شده است. کار کردن این موتور روی زمین اولین قدم از یک استراتژی است تا از SAF در تمام آزمایش های موتور در کارخانه های Safran Helicopter Engines استفاده شود. تا پایان امسال، این شرکت قصد دارد تا حداقل از 10 درصد SAF در تمام تاسیسات خود در فرانسه استفاده کند. این موفقیت 2 هفته پس از پرواز نخستین بالگرد نجات Safran Helicopter Engines با سوخت زیستی صورت گرفت. یک بالگرد ایرباس H145 از ADAC Luftrettung توربین های دوقلوی Arriel 2E خود را با ترکیبی از 40 درصد سوخت زیستی به همراه سوخت معمولی Jet-A1 به کار انداخت. شرکت Safran Helicopter Engines و ADAC توافق کرده اند تا مطالعات خود روی استفاده روزانه از سوخت زیستی را با بالگردی در Cologne ادامه دهند. موازی با این برنامه، Safran قصد دارد تا آزمایش های مشابهی را با اپراتور های دیگر انجام دهد. فرانک سعودو، مدیرعامل Safran Helicopter Engines در اینباره گفت: "کاهش آلایندگی CO2 مسئولیتی اجتماعی است که برعهده مردان و زنان Safran قرار گرفته است. با معرفی SAF، و مخصوصا سوخت زیستی، برای اپراتور های بالگرد و کارخانه های ما، آلایندگی CO2 را در هر دو مورد کاهش می دهیم. من افتخار می کنم که یک بار دیگر ، Safran پیشگام در زمینه کربن زدایی هواپیمایی است." موتور های Safran در حال حاضر توانایی عملیات با 50 درصد سوخت زیستی شامل سوخت زیستی را دارند. هدف این شرکت رسیدن به 100 درصد سوخت زیستی تا سال 2023 است. با کاهش تولید کربن در طول عمر عملیاتی، این سوخت قادر خواهد بود تا CO2 تولید شده در صنعت هوانوردی را تا 80 درصد کاهش دهد. منبع
  23. 1 پسندیده شده
    بابت این کار خیلی از تیم های خودشون رو لو دادند البته براشون ارزش داشت بویژه که موسی خیابانی رهبری ترور در ایران را در دست داشت و بعد از مدت کوتاهی افرادی چون کلاهی و مسعود کشمیری رو سوزاندند که این نگرانی رو ایجاد کرد که چرا باید برای یک چنین ضربه ای ، این سطح نفوذ را افشا کنند مگر نفوذی دیگری دارند؟؟؟ از سرنوشت این هواپیما خبری شد؟ حدسم اینه که برگشت ولی مطمئن نیستم -------------------------- البته باید گفت که بنی صدر بعد از تصمیم رجوی برای همکاری با عراق از این سازمان جدا شد و ننگ این میزان خیانت به کشور را نپذیرفت و همکاری با ارتش متجاوز صدام که تا چند ماه قبل روبرویش بود را نپذیرفت و شاید سر همین حرکتش بعضی او را جاه طلب و دیوانه می دانستند تا خائن لینک 1 مقاله شرق لینک 2 اپارات
  24. 1 پسندیده شده
    شاهین و پرنده سیاه در اواخر دهه شصت میلادی و قبل از ظهور برنامه مشهور AIM-54 فینیکس ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، برنامه جالبی را برای مسلح کردن گونه خاصی از پرنده شناسایی برد بلند اس.آر-71 دنبال می نمود تا بتواند برتری هوایی کاملی را نسبت به جنگنده سریع السیر در حال ظهور روسی در اختیار بگیرد . این برنامه که ترکیبی از هواگرد آزمایشی YF-12A و موشک AIM-47 شاهین بود ، در دستور کار قرار گرفت تا مقصود حاصل آید . براساس اسناد منتشره ، در جریان آزمایشات انجام شده ، حداقل از 7 آزمایش شلیک موشک فالکن از روی YF-12A ، پنج آزمایش با موفقیت روبرو گشت . نیروی هوایی درصدد بود تا پس از موفقیت آمیز بودن آزمایشات ، تمامی موشکهای هوا به هوای تولیدی را به سرجنگی هسته ای مسلح نماید که این امر نهایتاً منجر به تولید افسانه های بسیاری در اتحاد شوروی ، مبنی بر مسلح شدن نسل بعدی موشکهای هوا به هوای دوربرد آمریکایی ( AIM-54) به سرجنگی اتمی گردید.
  25. 1 پسندیده شده
    قسمت چهارم مروری بر رویکردها در مطالعات صورت گرفته مرکز مطالعات نیروی هوایی استرالیا - (APSC PAPER NUMBER 55) [1] : رویکرد مقرون به صرفه گی در یک برنامه کاملا استراتژیک ، موشک ها یک راه بسیار ارزان برای به دست آوردن توانایی تهاجم دوربرد می باشند. همانطور که یک کارشناس آگاه در مورد توانایی ایران برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای بدون از بین بردن اقتصاد خود، اظهار داشت : در حالی که برای ساخت یک بمب می تواند میلیاردها دلار هزینه کند، بازسازی ارتش متعارف اش ، هزینه ای ده ها میلیارد دلاری خواهد داشت. مسیر سلاح های استراتژیک ممکن است مقرون به صرفه ترین راه برای تضمین جایگاه بین المللی باشد. موشک های استراتژیک در مقایسه با جنگنده ها، به مهارت فنی پایین و زیرساخت های ساده نیاز دارند. آنها دارای ساختار فرمان و کنترل ساده و نیاز به نگهداری کمتری دارند. موشک های اسکاد C کره شمالی به ازای هر نسخه حدود 3 میلیون دلار به سوریه فروخته شد. Scud B توسط عراق با کمتر از آن خریداری شده است - 1 میلیون دلار با احتساب هزینه های عملیاتی و پشتیبانی برای چندین سال. در مقابل ، هزینه هواپیماهای پیشرفته تهاجمی حدود 40 میلیون دلار است.از آنجا که موشک ها مصرفی هستند ، در شرایط پر استفاده همیشه استفاده مجدد از هواپیما به دلیل مقرون به صرفه گی ( Cost-effectiveness analysis _CEA ) ترجیح داده شده است. موشک های استراتژیک، اعتبار قابل توجهی را برای دولت ها ارائه می دهند، هم بین المللی و هم در داخل کشور. آنها شهرت قابل توجهی به عنوان سلاح های وحشت آفرین دارند.این ممکن است به دلیل سطح بسیار خوبی از قدرت باشد که آنها در اوج جنگ سرد از خود نشان دادند ، زمانی که اساسا بقای این سیاره مورد سوال بود. وضعیت سیاسی مرتبط و ارزش بازدارندگی برای سرمایه گذاری انجام شده در خرید موشک استراتژیک به طور نامتناسبی بالا به نظر می رسد. هیچ چیز راحتر از این نیست که با یک پرچم و پخش سرود ملی و یک سلاح با 17 متر طول، 5000 کیلوگرم وزن سوار بر کشنده های بزرگ ، جمعیت را به خیابان بکشانید. از نظر منطقی ، از آنجا که موشک ها گزینه ای غیرآمریکایی برای سخت افزار تهاجم استراتژیک می باشند ، می توانند برای کشوری با ایدئولوژی غیرآمریکایی در دسترس تر و با پشتیبانی بیشتری باشند. اهمیت این ملاحظه با دشواری ایران در تهیه قطعات F-14 به خوبی نشان داده شده است. اندیشکده رند ، سرکوب چند دامنه پدافند هوایی دشمن (MSEAD ) : [2] رویکرد عملکردی در عملیات های اخیر علیه دشمنانی که توانایی کمتری دارند ، اقدامات SEAD اغلب توسط حوزه ی هوایی برنامه ریزی و اجرا می شد ، گاهی اوقات با پشتیبانی ISR فضا پایه . با این حال ، در برابر یک رقیب تواناتر ، USAF و ارتش در حال پیشنهاد یک رویکرد چند دامنه برای SEAD هستند که هوا ، فضا و عملیات زمینی را برای شناسایی و از بین بردن گردان های SAM ادغام می کند.در این بخش ، ما رئوس مطالب اساسی این مفهوم را گسترش می دهیم. سپس موانع بالقوه C2 (فرماندهی و کنترل) را برای این نوع توالی اقدامات چند دامنه در نظر می گیریم. ACC (فرماندهی نبرد هوایی) استدلال می کند که F-35 با پنهانکاری بالا ، می تواند به عنوان سنسور و تیرانداز در عملیات سرکوب پدافند (SEAD ) استفاده شود. با این وجود ، برنامه ریزان هوایی احتمالاً می خواهند با استفاده از ISR فضاپایه برای کمک به مکان یابی SAM های دشمن ، مدت زمانی را که F-35 در فضای هوایی پر مخاطره دشمن صرف می کنند ، کاهش دهند. همچنین در صورت نیاز به ترک جنگنده از منطقه میتوان با استفاده از آتش زمینی دوربرد قدرت شلیک را برای حمله به اهداف افزایش داد و برنامه دفاعی دشمن را پیچیده کرد. نظارت _ Surveil کشف _ Detect ره گیری و شناسایی هدف _ Track and identify ارزیابی تهدید و تخصیص سلاح _ Threat evaluation and weapon assignment اقدام _ Act ارزیابی اقدام انجام شده _ Assess توالی درگیری در سرکوب چند دامنه پدافند هوایی دشمن (نسخه رند) توالی درگیری در سرکوب چند دامنه پدافند هوایی دشمن (نسخه تغییر داده شده توسط مترجم) اندیشکده رند ، مقایسه هزینه بمب افکن های نفوذکننده با موشک های کروز در دوره سی ساله : [3] رویکرد مقرون به صرفه گی مقایسهای بین بمب افکن های نفوذکننده و موشکهای کروز ، مدتهاست مورد بحث است. ، سوالی که مطرح می شود اینست که : کدام رویکرد مقرون به صرفه تر است؟ پروژه AIR FORCE (PAF) پیش بینی هزینه های اولیه چرخه عمر (LCC) برای یک بمب افکن نفوذکننده جدید را ، از جمله هزینه روزانه مبارزه با یک یا چند دشمن که حتی دفاع هوایی متوسط دارند و همچنین برآورد هزینه های اولیه برای موشک های کروز که از فاصله های متقابل توسط پلتفرم های غیر پنهانکار پرتاب شده ، تهیه کرده است. هزینه های تدارکات برای سیستم موشک کروز لحاظ نشده و PAF فرض گرفته که موشک های کروز نیازی به ISR support ندارند. (همچنین تجزیه و تحلیل اثربخشی این دو رویکرد در این ارزیابی اولیه گنجانده نشده است.) محاسبات نشان می دهد که اگر با این شرایط در یک بازه 30 ساله، نبردی 20 روز یا بیشتر طول بکشد ، بکار گیری بمب افکن ها هزینه ی کمتری دارد. در این شکل، نمودار آبی به عنوان تابعی از هزینه کل دوره عمر یک بمب افکن نفوذکننده (هزینه خالص فعلی (NPV)، در یک دوره سی ساله) به تعداد روزهای درگیر در نبرد با یک سورتی را نشان می دهد . نمودار قرمز نشان دهنده هزینه های دستیابی به همان نتیجه با شلیک 12 موشک کروز در روز است . علاوه بر مقایسه کلی هزینه ها , اتکای به گزینه‌های مختلف موشکی ممکن است شامل ریسک‌های اضافی نیز باشد.اگر آمریکا ذخیره محدودی از موشک‌ها داشته باشد, ممکن است گزینه های خوبی برای ادامه یک درگیری خاص نداشته باشیم . علاوه بر این,ممکن است دشمنان بالقوه محاسبات اولیه خود را براساس مقدار موجودی موشکهای ما انجام دهند. این مورد توانایی ما را برای جلوگیری از جنگ کاهش می دهد; و اگر ما درگیر شویم(شروع کننده جنگ باشیم ) به دشمن انگیزه لازم برای بی ثمر کردن حملاتمان را خواهد داد.