برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 23 مهر 1401 در همه مناطق
-
4 پسندیده شدهسيستم هاي جمينگ و اخلال گر و رادار زمين بازي رو براي موشك هاي ضد رادار باز ميكنه اميدوارم روس ها تو اين زمينه از موشك هاي فجر ضد رادار يا موشك هاي هواپايه ضد رادار ايران استفاده كنند در خصوص اينكه دست ما جلوي غرب در مساله پهپاد رو شده، بايد گفت اين اتفاق دير يا زود مي افتاد ولي اينكه تحت كنترل ما و سود اور رخ بده خوبه هم ميتونيم سر حوصله با ضعف ها روبرو بشيم و هم رزومه و بازار ايجاد كنيم
-
4 پسندیده شدهاستولتنبرگ دبیرکل ناتو:ناتو به زودی صد ایستگاه پارازیت پهپاد را به اوکراین منتقل می کند این دستگاه ها به کم اثر کردن پهپادهای ساخت روسیه و ایران کمک می کند.
-
3 پسندیده شدهخشم شاهد! یعنی حالا باید کیل مارک میگ-29 را هم روی شاهد بزنیم؟! پ ن: (شوخی)
-
2 پسندیده شدهبسم ا... آبرامز- ایکس جنرال داینامیکز نسخه جدیدی از تانک اصلی میدان نبرد آبرامز مسلح به توپ 120 م.م را رونمایی نموده (XM-360) که امکان نصب سایر تسلیحات نیز بر روی برجک اصلی را نیز در اختیار دارد . علاوه بر این ، به مانند آرماتا ، امکان استقرار خدمه بصورت یک ردیف سه تایی نیز برای آن فراهم شده است . براساس داده های موجود قابلیت های جدید اضافه شده به این نسخه جدید 1- نصب دوربین برای افزایش آگاهی محیطی خدمه 2- توانایی حمل و پرتاب بدون سرنشین های سوئیچ بلید یا نمونه های مشابه 3- قابلیت های تهویه مطبوع برای خدمه ( که به احتمال زیاد به معنای توانایی بقاء بیشتر در محیط های ش.م ر. خواهد بود ) 4- امکان نصب نمایشگر حرارتی مستقل برای فرمانده تانک (CITV) 5- پیشرانه هیبریدی دیزل- الکتریک باحفظ برد رزمی نمونه های پیشین آبرامز و مصرف 50 درصد سوخت کمتر 6- قرار گرفتن 19 تیر مهمات جنگی در برجک اصلی و امکان افزایش آن
-
2 پسندیده شدهبسم ا... جنگ در اوکراین – روز دویست و سی و یکم – نیمه روز دویست وسی و دوم 12 اکتبر – نیمه 13 اکتبر 2022 کدام برنده خواهند شد ؟!!!!!! صحنه عمومی جنگ در اوکراین 1- به گفته منابع غربی ، سازمان های اطلاعاتی روسیه در یکهفته اخیر روند عملیات خود را در خاک روسیه تشدید کرده اند تا اوکراین را بعنوان یک دولت تروریستی معرفی نمایند تا تلاش های بعنوان یک روند ضد تروریسم جلوه گر شود . در همین راستا ، گفته می شود که در عملیاتهای جداگانه ، چند شهروند اوکراینی در استان های مسکو ، بریانسک و سوردولسک به اتهام فعالیت تروریستی بازداشت شده اند . به همین دلیل میل بلاگرهای روسی در حال تبلیغات شدیدی هستند که کیف را به اقدامات تروریستی متهم کرده و از کرملین نیز خواسته اند تا اقدامات ضد جاسوسی بیشتری را در دستور کار خود قرار دهد . محور باخموت براساس داده های منابع غربی ، حملات روسها در محورهای باخموتسکه، اوزاریانیوکا، ایوانگراد، باخموت و مارینکا دفع شده است 2- در مهمترین اظهار نظرهای منتشر شده از سوی منابع غربی در 12 اکتبر ، این منابع مدعی شده اند که ارتش روسیه در حال بکارگیری پرسنل سپاه پاسداران برای آموزش کاربری بدون سرنشین شاهد-136 برعلیه اوکراین هستند . به گزارش مرکز ملی مقاومت اوکراین ، ارتش روسیه تعداد نامشخصی از مربیان ایرانی را به بندر زالیزنی ، هلادیوتسی در استان خرسون منتقل نموده اند در حالی که عملیات پرتاب این بدون سرنشین ها با نظارت و دخالت مستقیم کاربران ایرانی ، بر علیه اهدافی در استان های میکولایف و اودسا صورت می گیرد . سپاه پاسداران کاربر اصلی بدون سرنشین های شاهد -136 محسوب می شود و مربیان اعزام شده نیز احتمالا وابسته به این نهاد هستند ( تا زمانی که مدرک مستندی در این زمینه ارائه نشود ، رسما خزعبلات هست .م ) منابع غربی مدعی اند که هنوز هیچ درگیری خیابانی در باخموت وجود ندارد گفته شده واحدهای واگنر برای مدت کوتاهی کنترل ایوانراد را در اختیار داشتند ولی این نیروها پس زده شده اند ضدحمله ارتش اوکراین در استان خارکف 1-به ادعای منابع روسی ، ارتش اوکراین در 12 اکتبر ، در محور سواتوو و کرمینا دست به عملیات تهاجمی زده ولی گفته می شود این حمله با آتش متقابل واحدهای روسی درست در مجاورت کیسلیوکا ( 25 کیلومتری شمال غربی سواتوو ) موفقیت آمیز نبوده است . علاوه براین ، وزارت دفاع روسیه مدعی است که حملات ارتش اوکراین در محور تابایوکا ( 24 کیلومتری شمال غرب سواتوو ) و اورلیانکا ( 29 کیلومتری شمال غربی سواتوو ) در استان خارکف و در محور کوزمییوکا ( 13 کیلومتری شمال استان لوهانسک ) نیز شکست خورده است . اما یک میل بلاگر روسی مدعی شده که ارتش اوکراین در 12 اکتبر تا حومه ویلشانا ( 44 کیلومتری شمال غربی سواتوو ) پیشروی کرده و تعدادی از سامانه های دفاع هوایی خود را نیز به خط مقدم منتقل نموده است . علاوه براین گفته می شود که تلاش کیف برای عبور از رودخانه ژربتز در شمال غربی کرمینا نیزز ناموفق بوده ولی این موارد هنوز قابل تایید نیستند . بسته جدید کمک نظامی 230 میلیون یوروئی لیتوانی به اوکراین این بسته جدید شامل خمپاره اندازهای 120 م.م مستقر بر روی نفربرهای ام-113 است 2- براساس داده های منابع غربی ، ارتش روسیه همزمان با تقویت خطوط خود در محور سواتوو- کرمینا ، به ضد حملات خود در غرب کرمینا ادامه میدهد . به گزارش ستاد کل ارتش اوکراین ، حملات زمینی روسها به نووسادوف ( 16 کیلومتری غربی کرمینا ) دفع شده است . علاوه براین ، واحدهای اوکراینی هنوز در ترنی و یامپولیوکا ( 17 کیلومتری غرب کرمینا ) حضور دارند و این خلاف ادعای روسها در تصرف این دو منطقه است . صحنه جنگ در اوکراین از دید منابع روسی برای سومین روز پی درپی ، هشدارهای حمله هوایی در مناطق مختلف اوکراین بصدا درآمد . در اولین بررسی های صورت گرفته از خسارت وارده به زیرساختهای انرژی اوکراین ، گفته می شود که حداقل 30 درصد از منابع تولید یا انتقال انرژی دراین کشور آسیب دیده است . این درحالی است که گفته می شود حملات روسها به زیرساختهای نظامی ، بخصوص تاسیسات راه آهن در پاولگراد ( خط تدارکات ارتش اوکراین در دونباس ) نیز در حال ارزیابی است . ساقط شدن یکفروند بالگرد میل-8 ام اس بی ارتش اوکراین بر روی زمین ، ( 11 اکتبر ) ارتش اوکراین تلاش نمود تا در خطوط دفاعی ارتش روسیه در کرمینا نفوذ کند که موفقیتی بدست نیامد و ادعا شده که ترنی و نوسادوف نیز مجددا تصرف شده است . در باخموت ، واحدهای روسی همچنان در حال پاکسازی حومه این شهر هستند و هم اینک در دو محور غرب و جنوب درگیری ها ادامه دارد . در زاپوروژینه و خرسون نیز حملات پراکنده ای دیده می شود ولی اتفاق چندانی رخ نداده است .در حوزه کمک های تسلیحاتی ، گفته می شود ارتش اوکراین 12 دستگاه هیمارس دیگر نیز دریافت کرده است ، در حالی که ورود حداقل 4 سامانه دفاع هوایی آلمانی نیز تایید می گردد . اما در مهمترین رخداد روز 12 اکتبر ، واحدهای ضد تروریستی روسیه ، یک تیم اوکراینی مسلح به سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب را در حومه مسکو بازداشت کرده اند . در بریانسک نیز یک تیم اوکراینی هنگام آماده سازی های اولیه برای یک انفجار بازداشت شدند و حداقل 8 تبع اوکراین و ارمنستان نیزبه همین دلیل توسط واحدهای اطلاعاتی روسی دستگیر گردیدند . باقی مانده لاشه سوخو-24 ام آر نیروی هوایی اوکراین اما در 13 اکتبر 2022 نیز حملات ارتش روسیه به زیرساختهای اوکراین ادامه یافت ، در حالیکه نیروی هوایی اوکراین ، حداقل سه فروند از جنگنده های خود را از دست داد . از این تعداد ، 2 فروند شامل یک سوخو-24 ام آر شناسایی و یک سوخو-27 سرنگون شدند ( پولتاوا ) . گفته میشود این دوفروند از فرودگاه میرگورود به پرواز درآمده بودند که حداقل یکی از آنها در درگیری هوایی هدف قرار گرفته و ساقط شده است . باقی مانده لاشه فالکروم تیم آکروجت نیروی هوایی اوکراین که گفته می شود بر اثر اصابت ترکش های انفجار پهپاد شاهد-136 سرنگون شده است شب گذشته نیز یکفروند جنگنده میگ-29 اوکراینی تلاش نمود تا یک فروند بدون سرنشین شاهد -136 را رهگیری کند ولی به گفته طرف اوکراینی ، بدلیل نقص فنی ، سرنگون شده است . برخی منابع اوکراینی گزارش میدهد که این جنگنده پس از شلیک موشک به پهپاد ، مورد اصابت ترکش های این بدون سرنشین قرار گرفته و سقوط کرده است . وزارت دفاع روسیه هنوز در این زمینه اظهارنظری ننموده ولی این میگ-29 سرنگون شده متعلق به تیم آکروجت نیروی هوایی اوکراین بود . دریک مورد جدیدتر در 13 اکتبر ، وزارت دفاع روسیه گزارش داده که یک فروند میگ-29 نیروی هوایی اوکراین در حومه روستای چرونی- زاپروژتس در دنیروپتروفسک سرنگون شده است . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. منبع1 منبع2 منبع3 منبع4 منبع5
-
2 پسندیده شدهفصل اول: قسمت 5 پیش به جلو، باهم خارج از دلایل عملیاتی و فنی برای خرید US-2، موضوع دیپلماسی نیز وجود دارد. به عبارت ساده، خرید یک هواپیمای دریایی طراحی و ساخت ژاپن، روابط اتحاد ایالات متحده و ژاپن را بیشتر بهبود می بخشد. برای مثال ، در سال 2020، ژاپن بیش از 20 میلیارد دلار تسلیحات از ایالات متحده خریداری کرده است. تصمیم ژوئیه 2020 مبنی بر مجوز درخواست 23 میلیارد دلاری ژاپن برای تهیه جنگنده های F-35، دومین فروش بزرگ نظامی خارجی بود که تا کنون مجاز شده. این خریدها مستقیماً از مشاغل ایالات متحده و الزامات داخلی حمایت می کند. Shin Maywa یک شرکت کوچک است و ارتش ژاپن فقط می تواند بودجه لازم برای سفارش 9 فروند هواپیماهای دریایی ( US-2 ) را داشته باشد. دستور ایالات متحده به حفظ این صنعت منحصر به فرد و حمایت از اقتصاد ژاپن کمک می کند. خرید از ژاپن نیز تنها گزینه واقع بینانه خارج از توسعه بومی است. در حال حاضر، تنها سه کشور دیگر در حال ساخت هواپیماهای دریایی توانمند هستند: چین ، کانادا و روسیه. خرید هواپیماهای دریایی روسی یا چینی یک امر سیاسی غیرمشروع است، و هواپیمای دریایی کانادا هم بسیار کوچکتر از US-2 است و هم برای خاموش کردن آتش بهینه شده است. اگر ایالات متحده می خواهد یک هواپیمای دریایی بهینه شده برای عملیات در اقیانوس آرام بخرد، باید US-2 را بخرد. در نهایت، خرید از ژاپن به متحدان آمریکا یادآوری میکند که ایالات متحده هیچ انحصاری در نوآوری ندارد: سیستمهای توانمند، بدون در نظر گرفتن مبدا، باید بکارگرفته شوند. هواپیمای CL-415 Bombardier کانادایی استفاده سیاسی ار یک قراردادنظامی چیز جدیدی نیست. تصور US-2 به عنوان جزئی از توافقنامه تسلیحاتی بین کشورهایی مانند ژاپن، اندونزی، مالزی، هند و ایالات متحده دشوار نیست. اگر دیپلماسی انگیزه کافی نباشد، شبح رقابت با چین نیز وجود دارد. هواپیمای دریایی جدید چین، AG-600 (م: به این هواپیما در فصل بعدی میپردازیم ) قابلیت نظامی و دیپلماتیک را فراهم می کند. برای مثال، گزارشهای اولیه در مورد این هواپیما نشان میدهد که هم مالزی و هم نیوزلند به این هواگرد ابراز علاقه کردهاند. چین به طور بالقوه می تواند از این هواپیما به عنوان بخشی از تلاش های دیپلماتیک خود استفاده کند. مطمئناً ایالات متحده ترجیح می دهد که شرکای منطقه ای از هواپیماهای طراحی شده توسط متحدان به جای هواپیماهای طراحی شده توسط دشمنان استفاده کنند. نتیجه از آنجایی که ایالات متحده طرح های بومی هواپیماهای آبی خاکی (م: در قسمت قبلی لینکی برای اشنایی با این هواپیما معرفی شده) را دنبال می کند، عاقلانه است که راه حل های خارج از چارچوب را نیز در نظر بگیریم. چه پلتفرمی برای جستجو و نجات باشد، چه ابزاری برای آزمایش، یا نمادی از تعهد آمریکا به اتحاد ایالات متحده و ژاپن، خرید تعداد کمی US-2 هیچ ایرادی ندارد. در عمل، ارتش ایالات متحده باید سه اقدام در کوتاه مدت انجام دهد. اول: باید هزینه خرید تعداد موردنیاز هواپیمای دریایی را از ژاپن بررسی کند و این هزینه را با تلاشهای توسعه مداوم مقایسه کند. دوم: باید از طریق روشهای مختلف، کارایی نسبی خرید هواپیماهایی مانند US-2 را در مقایسه با سایر راهحلهای پیشنهادی تعیین کند. سوم: ایالات متحده باید برنامه های تبادل محدودی را با نیروی دریایی ژاپن انجام دهد تا تجربه عملیاتی در اوقیانوس را قبل از عملیاتی شدن قابلیت های ایالات متحده به دست آورد. حتی اگر ایالات متحده در نهایت تصمیم بگیرد که خرید US-2 به هر دلیلی منطقی نباشد، باز هم از درک بهتر تواناییهای متحدان و قابلیتهای هواپیماهای دریایی بزرگ سودمند خواهد بود. این اقدامات ارتش ایالات متحده باید به طور همزمان با تلاش های وزارت امور خارجه و سایر سازمان های دولتی برای شناسایی زمینه های هم افزایی ترکیب شود. ایالات متحده کجا می تواند دلارهای دفاعی محدود خود را به روش هایی خرج کند که تأثیر مثبت متناسبی بر موقعیتش در اقیانوس آرام داشته باشد؟ خرید US-2 ممکن است برای یک خلبان سرنگون شده یا تیم شناسایی گم شده به معنای همه چیز باشد. (م: به شکلی واضح نویسنده این مقاله سعی در ایجاد احساس نیاز به یک هواپیمای دریایی در بدنه ارتش ایالات متحده را دارد. اینکه این نیاز واقعی هست یا خیر نمی توان با قطعیت پاسخ داد ولی با تغییر میدان نبرد به اوقیانوس آرام، واضح است که تاکتیک ها و استراتژی های قبلی در این صحنه جدید کارایی سابق خود را نخواند داشت و لازم است که یک بازتعریف در یگان های عمل کنند صورت بگیرد. این بازتعریف خلاء هایی ایجاد می کند که باید با پاسخ مناسبی به آنها داد. این موضوع شامل نیروهای رزمی ماهم میشود با حضور هرچه بیشتر در ابهای بین المللی و دور از خانه، امکانات جدیدی مورد نیاز میشود که در فصل های بعدی به آن خواهیم پرداخت) ادامه دارد .. منبع اصلی منبع دوم صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و http://www.military.ir/ مجاز است از دوستانی که برای پرسش سوالات خود صبر کرده اند، سپاسگزارم. اگر سوالی هست، در خدمت ام. پایان قسمت پنجم/ پایان فصل اول ...
-
2 پسندیده شدهنسل جدید تانک چینی: شایعات و شواهد تصویر گرافیکی از تانک نسل آینده در مجله " خودروی زرهی" چین سال 2019 در دهه های اخیر ، صنایع نظامی چین انواع مختلفی از تانک های اصلی میدان نبرد را تولید و بروز رسانی کردند. صنایع نظامی پیشرو در زمینه تولید وسایل نقلیه زرهی در چین، همزمان بر روی توسعه و پیشرفت خودروهای زرهی کار می کنند.در نتیجه حال حاضر توسعه یک تانک اصلی میدان نبرد نسل جدید توسط صنایع چینی دور از انتظار نیست. با این حال ، اطلاعات رسمی در مورد پروژه تانک نسل جدید توسط دولت چین هنوز منتشر نشده است و فقط گمانه زنی با توجه به شواهد موجود در این باره انجام شده است. بر اساس اطلاعات غیر سمی، فعالیت های مقدماتی در این زمینه تقریباً 30 سال پیش آغاز شده که می تواند زمینه ساز پروژه های واقعی تانک نسل 4 ارتش چین باشد. در پایان دهه هشتاد ، چین اولین تانک نسل سوم، تایپ 88 را طراحی کرد. اعتقاد بر این است که بلافاصله پس از این ، شرکتهای تخصصی کار در زمینه ایجاد نسل بعدی تانکهای اصلی میدان نبرد را آغاز کردند. طبق اطلاعات موجود چینها از سال 1992 تحقیق بر روی تانکی با نام پروژه 9289 را شروع کردند. این طراحی چندین سال ادامه داشت و به دلایل نامعلومی در سال 1996 متوقف شد. در اواخر دهه نود ، پروژه دیگری با نام "9958" راه اندازی شد. که اعتقاد بر این است که نتیجه آن یک تانک آزمایشی واقعی بود. نمونه اولیه، معروف به CSU-152 در سال 2003 ساخته و آزمایش شده است. جزئیات فنی پروژه نسل جدید چینی فقط در سالهای اخیر معرفی شد. این اطلاعات شامل عمومی ترین ویژگی های طراحی بود و مشخصات دقیق یا روند پروژه را شامل نمی شود. طراحی تانک جدید چینی شبیه به تانک های سنتی با محفظه خدمه در مرکز بود. تانک CSU-152 مجهز به توپ 152 میلیمتری به همراه بارگذار خودکار و سیستم کنترل آتش مدرن و احتمالا مجهز به برجک بدون سرنشین بوده است. در سالهای بعد ، خبرهای جدید در مورد ویژگی های فنی CSU-152 منتشر نشد. علاوه بر این، حتی ادامه دار بودن این پروژه نیز روشن نیست. به احتمال زیاد اطلاعات جدیدی دیگر در مورد پروژه های قدیمی9289 ، 9958 و CSU-152 نیز منتشر نشود. مگر اینکه چین به طور ناگهانی و غیرمنتظره تصمیم بگیرد درباره تانک های نسل جدید خود صحبت کند. به طور کلی چین ها ترجیح می دهند درمورد فناوریهای پیشروی خود سکوت کند و فناوری موجود خود را به شکل رسمی اعلام کنند. در پایان سال گذشته ، اطلاعات جدیدی در مورد توسعه یک تانک جدید در رسانه های چین بازتاب داشت. برای اولین بار، آنها تصاویری از تجهیزات یک تانک رزمی مانند فضای داخلی محفظه خدمه و سیستم تعلیق را نمایش دادند. این تصاویر نشان می دهد تانک جدید چینی ها بسیار پیشرفته خواهد بود. فضای داخلی محفظه خدمه نشان از این دارد که تانک جدید چین مجهز به تجهیزات الکترونیکی مدرن است. نمای فضای داخلی محفظه خدمه نشان میدهد این تانک به برجک بدون سرنشین مجهز است. برخلاف تانک های مدرن امروزی تانک چینی ها فقط دو خدمه( راننده و توپچی) خواهند داشت. محفظه خدمه دارای سه صفحه نمایشگر کنسول مرکزی و کنسول مخصوص هر خدمه است. راننده تانک در بخش سمت چپ و توچپی در سمت راست قرار دارد. البته این محفظه خدمه و شاسی دقیقا نمیتواند نشان دهنده پروژه تانک نسل اینده چینها باشد، ممکن است چینها فقط مشغول توسعه پروژه های تحقیقاتی باشند. محفظه خدمه تانک رزمی نسل آینده چین- این تانک فقط 2 خدمه (توپچی/فرمانده و راننده) دارد. سیستم تعلیق جدید با 7 چرخ جاده ای احتمالا متعلق به تانک رزمی نسل آینده چین است تصاویر گرافیکی از تانک رزمی نسل آینده چین که توسط خلاقیت کاربران در شبکه های مجازی منتشر شده است و ممکن به هیچ وجه جنبه عملیاتی نداشته باشد. نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منبع
-
1 پسندیده شدهتهدیدها روی کاریش صراحتا اعلام شده بودبرای تایید توافقی است که دولت لبنان در مذاکرات به اون برسه. مقاومت اعلام کرده بود مذاکرات را به دولت لبنان واگذار میکنه و تا وقتی دولت لبنان تایید نکنه اجازه استخراج از میدان کاریش را نمیده و این روال همیشه مقاومت بوده که دولت لبنان را در عرصه حقوقی و بین الملل برای جلوگیری از آشفتگی و از هم گسیختگی کشور حمایت کنه ولو تصمیماتش به ضرر خودش باشه. و در این مورد هم همین اتفاق افتاد و حالا همه به خیانت و سرسپردگی دولت لبنان آگاهیم و میدونیم اگر به دولت لبنان بود الان منابع گاز که سهله کل جنوب لبنان را هم بخشیده بود رفته بود به دستور و ترس از این و آن و در این مورد هم مطمئنا با فشارهای آمریکا حقوق حداکثری خودش و مردمش را مطالبه نکرده و نخواهد کرد. در مورد توافق هم به صراحت اشاره شده که اصولا دولت لبنان رضایتش به مرزهای حداقلی روی این بوده که دولت آمریکا موافقت کنه طرف لبنانی اساسا امکان برداشت منابع از سمت خودش داشته باشه ( که قبلا به خاطر عدم تعیین خطوط و فشارهای امریکا و تحریم های وضع شده عملا هیچ شرکتی وارد این موضوع نمیشد و طرف لبنانی حتی اگر منابع گازی غصب شده فلسطینیان توسط صهیونیستها را هم داشت باز عملا استخراجی نمیتونست داشته باشه) و طبیعتا اگر این اتفاق نیفته و دولت لبنان اشاره کنه، تهدیدات سید حسن نصرالله میتونه جنبه اجرایی به خودش بگیره. در فریبکاری آمریکا به نفع صهیونیستها مشخصا یک بچه شش ساله هم تردید نداره در مذاکرات اخیر ولی انتخاب دولت لبنان بوده نهایتا و ماجرا همچنان ادامه خواهد داشت.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهفیبر کربن این قسمت جز زیبایی و بحث مارکتینگ ظاهری دلیل دیگه ایی به نظرم نداره .معمولا این قسمت گلگیر لاستیکی ست بنابر این تغییر خاصی در وزن کلی بوجود نیامده. مسئله بعدی توجه به سیستم ها وتجهیزات (الخصوص الکترونیکی و اپتیکی ودفاع فعال و پهپادی)اضافه شده به تانکه که ماهیت اولیه تانک که یک توپ زمخت متحرک بوده رو دچار تغییرات عمده کرده مجموع این تجهیزات عملا قیمت تانک رو دوبرابر و بیشتر می کنه .چیزی که ذهن من رو درگیر کرده اینه که آینده زرهی برای کشوری مثل ما که نه تولید کننده ست نه وضع اقتصادی مناسبی برای واردات و نگهداری اونها داره چی می تونه باشه؟این مسئله در بحث هوایی جنگنده های نسل5و 6 هم صادقه
-
1 پسندیده شدهحالا فارغ از جزییات و البته فشارهای غرب به لبنان و همچنین خیانت بخش بزرگی از داخلی های لبنان به نفع دشمن صهیونیستی ولی تاریخ لااقل قضاوت خواهد کرد در سمت درستش که اگر سلاح مقاومت نبود صهیونیستها و غرب ( که از ترس تهدید مقاومت به همین مقدار از حقوق لبنان هم رضایت دادند) منابع گازی لبنان که هیچ بلکه کل لبنان را هم تا حالا ده ها بار تصرف کرده بودند. لااقل برخی از مردم غیرمتعصب لبنان منصفانه قضاوت خواهند کرد که تنها و تنها و تنها تهدیدات سید حسن نصرالله بود که منجر به استیفای بخشی از حقوق لبنان شد والا اگر کار به نخست وزیر سرسپرده و رییس جمهور مردد و جامعه واداده لبنانی (بخش غربگرا و فرقه گرا) بود، صهیونیستها بیخ گوش بندر بیروت هم گاز استخراج میکردند چه برسه در مخازن مشترکی که البته متعلق به فلسطینیهاست و فعلا غصب شده. و البته که اگر کشور و سیاسیون پشت مقاومت لبنان و سید حسن نصرالله بودند این مقدار که سهله، مقاومت لبنان حتی بیش از حقوق لبنان را هم میتونست استیفا کنه ولی خب همیشه ی تاریخ خیانت و سرسپردگی به دشمن خارجی توسط داخلیون هست که بزرگترین ضربات را به یک کشور زده و میزنه در جنگ ها و صلح ها.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهنمونه کار شاهد 136 https://www.aparat.com/v/GAsmy/نماهنگ شاهد 136 کابوس ارتش اکراین
-
1 پسندیده شدهعبداللطيف رشيد و برهم صالح هردو عضو اتحاد میهنی کردستان (متحد مقاومت) هستند اما براساس توافقات صورت گرفته میان جریان های سیاسی مقاومت(دولت قانون، فتح، قوی الدولة الوطنية و... ) تصمیم به کناره گیری برهم صالح گرفته شد اما وی به برنامه و سیاست های اعمال شده حزب اتحاد میهنی کردستان و رهبری این گروه یعنی بافل طالبانی تمکین نکرد. عبداللطيف رشيد گزینه اصلی حزب اتحاد میهنی کردستان برای ریاست جمهوری و مورد حمایت جریان های سیاسی مقاومت است وی از بزرگان حزب اتحاد میهنی کردستان و از نزدیکان جلال طالبانی موسس این حزب به شمار می آید عبداللطیف رشید از سال 2003 تا2010 وزرات آب عراق را در دست داشت وی مدرک دکتری مهندسی عمران خود را از دانشگاه منچستر اخذ کرده است. هرچند جبهه مقاومت در انتخابات گذشته پارلمان عراق نتوانست از جریان صدر پیشی بگیرد اما در یک سال گذشته نشان داد صدري ها هرگز نمی تواند به صورت یکجانبه بر عراق مسلط شوند. عبداللطيف رشيد رئيس جمهور منتخب عراق محمد شیاع السوداني(گزینه نخست وزیری جریان های شيعي) را مکلف به تشکیل دولت کرد
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. هشدار : این مقاله در میانه انتشار خبر مربوط به تطبیق مهمات ضد رادار هارم با جتهای میگ-29 فالکروم و سوخو-27 نیروی هوایی اوکراین ، نوشته شده ، انشا... درصورت حیات ، تحلیل های دقیق تری از این رخداد ارائه خواهد شد . چنگال ضد تشعشع شاهین ترازو مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جنگ اوکراین در حالی که پنتاگون به صورت نامشخص تایید نموده که مهمات ضد رادار خاصی را به ارتش اوکراین تحویل داده ، جنگ اوکراین در روزهای اخیر ( حدود 11 اوت 2022) شاهد پیدا شدن بقایای موشک ضد تشعشع ای جی ام-88 هارم بوده که گفته می شود بسوی اهداف نامشخص روسی شلیک شده است که این امر قویا نشان میدهد که چنین قابلیتی در نیروی هوایی اوکراین بوجود آمده است . با درنظر گرفتن چنین موضوعی ، جستار خلاصه ای در خصوص این مهمات خاص و نحوه استفاده آن توسط اسکادران های نیروی هوایی اوکراین تقدیم می شود . در 11 اوت سال 2022 فضای رسانه ای شاهد انتشار بقایای یک موشک ناشناخته بود که بررسی ها نشان میداد که بخش های به نمایش درآمده ، در واقع امر ، باقی مانده چیزی است که روزی موشک ضد رادار AGM-88 هارم نامیده می شد . این تصاویر تنها چند روز پس ازآنکه کالین کال ، معاون سیاسی وزیر دفاع ایالات متحده در جریان یک کنفرانس خبری تایید نمود که ارتش آمریکا ، مهمات ضدرادار را به ارتش اوکراین تحویل داده ، در رسانه های مجازی رصد شد . تصاویری که مورد مشاهده قرار گرفت ، ظاهرا بخش هایی از قسمت انتهایی و بالکهای دُم یک تیر موشک هارم بود که گفته می شود پس از اصابت به یک خانه در منطقه خرسون ( جنوب شرقی اوکراین ) پیدا شده است . اگر چه در حدود 4 روز اخیر ، روند درگیری های در این منظقه شدت بیشتری بخود گرفته ، این گمانه زنی ها وجود داشت که ممکن است موشک مورد نظر دچار نقص فنی شده یا بدلیل وجود سوراخ های روی بدنه ، توسط شبکه دفاع هوایی ارتش روسیه مورد رهگیری قرار گرفته باشد . در این میان ، گرچه شیوه اجرای عملیات ضد تشعشع ممکن است تفاوت اساسی با آن چه که در حالت استاندارد انجام می شود ، داشته باشد ، ولی مهمات ضد رادار در درجه نخست ، به گونه ای طراحی شده اند که با تشخیص سیگنالهای متخاصم ، بخصوص رادارهای دفاع هوایی ، بسمت آن حرکت کرده تا آن را غیر فعال کرده یا نابود کنند . با این وجود ، این تصاویر واقعی باشند یا نباشند ، به نظرمی رسد که بالکهای پیدا شده ، مطابق با بالکهای سری BSU-60 است که در تمامی انواع گونه های موشک هارم به استتثنای نسخه G استفاده شده است . در واقع امر ، مهمات ضد رادار (ARM) نظیر هارم با دنبال کردن منبع انتشار فرکانس رادیویی دشمن ، که عمدتا شامل سامانه های راداری سازمانی در شبکه دفاع هوایی دشمن است ، آنها را مورد اصابت قرار داده و با توجه به شرایط شلیک ، منبع را منهدم یا از کار می اندازد . این نوع خاص مهمات هوابه زمین ، برای اولین بار توسط شرکت تگزاس اینسترومنتز ( در حال حاضر ریتئون ) در پاسخ به نیازهای موجود و درسهای برگرفته از جنگ ویتنام ، بخصوص زمانی که نسل نخست جتهای وایلد ویزل ( اف-105 تاندرچیف و اف-4 فانتوم مسلح به مهمات شرایک و استاندارد ) برای سرکوب پدافند هوایی زمین پایه وارد عمل شدند ، طراحی و عرضه شد . https://www.aparat.com/v/Ntryp براساس اطلاعات موجود ، مهمات شرایک بدلیل استفاده از روشهای جدید طراحی رایانه ای که بسرعت در حال توسعه بود ، در مدت بسیار کوتاهی وارد خدمت شد ولی با توجه به اینکه فاقد قابلیت " بخاطر سپردن موقعیت کلی هدف " پس از خاموش شدن رادار و قطع انتشار تشعشعات رادیویی بود ، با عکس العمل پرسنل شبکه دفاع هوایی و قرار گرفتن در حالت سکوت رادیویی ، براحتی از مسیر خود خارج می شد و حتی اگر رادار مجدد روشن می شد ، توان برگشت به مسیر اولیه خود را نداشت . همزمان با شرایک ، مهمات ضدر رادار AGM-78 استاندارد که از روی یک موشک پدافند هوایی دریاپایه برگرفته شده بود نیز توسعه پیدا کرد که تا حدودی پیچیده تر از شرایک بود و یکسری از گونه هایی که بعدها وارد خدمت شد ، مدار حافظه مشخصی برای ثبت سمت انتشار فرکانس های رادیویی رادار را در اختیار داشت و به کاربر اجازه می داد تا حتی پس از خاموش شدن رادار بسوی هدف خود پرواز کند ولی این موشک بدلایلی از جمله هزینه بسیار بالا و ابعاد بسیار بزرگ ، چندان مورد پسند کاربرانش نبود . اما دراواسط دهه هشتاد میلادی و با معرفی مهمات ضد رادار AGM-88 هارم ، مولفه های جدیدتری نظیر سر جستجوگر با باند عریض قابل برنامه ریزی مجدد به منظور افزایش تطبیق پذیری با شرایط صحنه نبرد و همچنین طراحی یک کلاهک انفجاری که در نمونه های بهینه شده از قطعات فلزی از جنس آلیاژ تنگستن تولید شده بود ، در اختیار نیروی هوایی کاربر قرار گرفت و در مجموع شانس هدف قرار دادن سامانه های دفاع هوایی ثابت و متحرک را قبل از آنکه بتواند با خاموش کردن یا کاهش میزان انتشار تشعشعات رادیویی از خطر بگریزد ، را افزایش می داد . در این موشک ، با قفل شدن سرجستجوگر روی موقعیت استقرار رادار دشمن ، مکان این رادار در حافظه مهمات ثبت می شود و حتی پس از خاموش شدن یا دنبال کردن روند خاموش- روشن متناوب منبع انتشار نیز موشک بسمت هدف اصلی خود حرکت می کند . از آنجایی که مهمات هارم با سرعتی در حدود بیشتر از نیم مایل در ثانیه یا بیشتر از 2 ماخ توان ضربه زدن به هدف خود را دارد ، کاربر رادار دشمن ، فرصت بسیار کمی را برای نشان دادن واکنش بدست می آورد . مهمات ضدرادار هارم در ابتدا توسط نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای مسلح کردن جنگنده های تخصصی سرکوب دفاع هوایی اف-4جی وایلدویزل (راسوی وحشی ) و سپس برای جانشین آن یعنی جتهای اف-16 سی جی مورد استفاده قرار گرفت . علاوه براین ، با توجه به اهمیت بحث سرکوب دفاع هوایی ، سایر جتهای علمیاتی نیروی دریایی و هوایی شامل ای-7 ، ای-6 ، هورنت ، اف-15 ئی استریک ایگل ، جت ئی اف-18 جی گراولر ، سوپرهورنت ، ئی ای-6بی پراولر در ارتش آمریکا و جت تورنادو در ارتش های اروپایی ، نیز به این موشک مسلح شدند . در حوزه کاربرد عملیاتی ، اولین استفاده رزمی از این سلاح برای سرکوب دفاع هوایی ارتش لیبی ( درزمان حاکمیت سرهنگ معمر قذافی ) و درجریان عملیات اجرا شده در خلیج سیدرا به سال 1986 صورت پذیرفت . این موشک دارای بالکهای عقبی ثابت ( نسخه های موجود در اوکراین ) و بالکهای میانی قابل کنترل است . جستجوگر این سلاح از نوع راداری غیرفعال است که باند فرکانسی بسیار وسیعی را پوشش میدهد و با مسلح شدن به یک ماسوره مجاوری لیزری ، کلاهک جنگی این موشک را در بهینه ترین فاصله ممکن از هدف منفجر می کند . حداکثر برد اسمی این سلاح با درازای 13 فوت و 8 اینچ و وزن حدود 800 پاوند ،زمانی که از ارتفاع استاندارد شلیک شود ، حدود 75 مایل ( 120 کیلومتر ) یا بیشتر است . در حالی که شلیک هارم از روی پرتابگرهای زمینی نیز امکان پذیر است ، ( تحلیل اولیه ای که در خصوص این موشک وجود داشت .م ) ولی کالین کاهل ، معاون سیاسی وزیر دفاع آمریکا ، به صراحت اعلام نمود که تسلیحات ضد رادار تحویلی به نیروی هوایی اوکراین را می توان از روی هواگردهای رزمی این کشور نیز نصب و استفاده نمود . این مساله ( پرتابگر زمینی ) به خودی خود ، یک مزیت در استفاده از هارم محسوب می شود ، چرا که هارم از ابتدا بصورت هواپایه طراحی شده بود ولی شلیک این موشک از یک جنگنده پرسرعت باعث بهبود عملکرد جنبشی آنشده و این بدان معنی است که هدفهای متخاصم را در برد های بیشتری میتوان مورد اصابت قرار داد و بطور خودکار احتمال انهدام هدف ، قبل از خاموش شدن رادار دشمن یا جابه جایی سامانه ( درصورت متحرک بودن ) افزایش پیدا می کند . علاوه براین ، مدت زمان حضور جنگنده حامل در منطقه خطر نیز بشدت کاهش پیدا کرده و این به بقای خدمه نیز کمک کند . مزیت بزرگ دیگری که شلیک مهمات ضدرادار از روی جتهای رزمی دارد ، این است که حسگرهای جنگنده و جستجوگر موشک از ارتفاع بالا بهتر می تواند ، موقعیت کلی رادار ، مسیر دسترسی و شلیک بسمت تهدید را تشخیص دهد . با توجه به این مسائل ، تحویل این مهمات به نیروی هوایی اوکراین با هدف سرکوب دفاع هوایی ارتش روسیه میتواند روند جدیدی را در جنگ ایجاد کند که گفته میشود نیروی هوایی اوکراین از مدتها قبل ، تصمیم دسترسی به آن را داشت . با این حال هنوز اطلاعات دقیقی از اینکه موشک هارم چگونه با جتهای روسی نیروی هوایی اوکراین منطبق شده وجود ندارد ، ولی تا امروز ، سه نامزد اصلی ، یعنی بمب افکن ضربتی بال متغییر سوخو-24 ، جنگنده سنگین سوخو-27 و جت رزمی سبک وزن میگ-29 برای نصب هارم را میتوان درنظر داشت ( که براساس آخرین خبرها ، میگ-29 به این سلاح مسلح شده است .م ) با این حال ، آنچه که مسلم است ، تمامی جتهای رزمی عملیاتی نیروی هوایی اوکراین ، متعلق به دوران اتحاد شوروی هستند و براساس داده های موجود ، فاقد رابط کاربری مناسب برای منطبق شدن با تسلیحات مدرن غربی ولی نمونه هایی وجود دارد که درآن ، تسلیحات هدیات دقیق غربی بسرعت با چنین پیکربندی هایی منطبق شده و با موفقیت نیز همراه بوده است . پیش از این ، تحلیلگران براین حدس قرار داشتند که منطبق کردن هارم با جتهای روسی ارتش اوکراین ، میتواند با ابتدایی ترین روش ممکن ، یعنی اضافه نمودن یک تبلت کوچک استاندارد شده برای وارد کردن اطلاعات مورد نیاز برای شلیک چنین قابلیتی را بدست بیاورد ، که این نیز درصورتی امکان وقوع پیدا می نمود که بتوان یک غلاف مناسب برای نصب موشک زیر بال هواپیما ، در اختیار داشت . چنین رویکردی ، بر روی کاغذ ، امکان دور زدن سامانه استاندارد جتهای روسی را فراهم می آورد که درصورت محقق شدن ، احتمالا با استفاده از فناوری بلوتوث ، می توان بین موشک و کابین خلبان ، ارتباط لازم را فراهم نمود ولی برخی معتقدند که چنین روشی ، حتی در ابتدایی ترین کاربرد هارم چندان موفقیت آمیز نخواهد بود ، چرا که موشک هارم ، در سه حالت ممکن قابلیت عملیاتی شدن دارد ( نسخه های A تا D ) ولی مشخص نیست که آیا تمامی این مدلها ، هر سه قابلیت را دارند یا خیر و اینکه در نمونه های بعدی ، آیا حالتهای جدیدی تعریف شده یا موارد قبلی گسترش داده شده اند یا نه . پی نوشت : 1- ادامه دارد ... 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند.
-
1 پسندیده شدههمین الانش هم با موشکهای راداری و حرارتی البته با پرواز جنگنده چند میلیون دلاری میشه اونها رو زد.اما صحبت ما سر یک موشک ضد پهپادی بود که نصف قیمت شاهد باشه و به نظرم امکان پذیر نیست
-
1 پسندیده شدهبدنه شاهد سه لایه کامپوزیت : - فیبر شیشه - فیبر کربن - کاغذ نومکس(کندویی) اپوکسی فیبر کربن تا 250 در جه، فیبر شیشه و نومکس هم همین حدود و خود الیاف کربن بین 800 تا 3000 درجه . این درحالی هست که لیزر نمیتونه برای حرارت های بالا مداوم باشه. و نتیجه این میشه که برد میاد پایین و پایین تر. یعنی اگر یه لیزر زمین پایه نتونه یه پهپاد رو در یک دقیقه بزنه و در برابرش 8 پهپاد باشن! کار تمام هست... این لیزرها رو واسه از بین برد اپتیک و کور کردن خلبان ساختن. این سلاح ماکرویو قدرتمند هم هست که بعیده درمحیط های شهری، جایی که تراکم جمعیتی و ساختمانهای بلند هست قابل استفاده باشه..
-
1 پسندیده شدهدوشپرتاب چند صدهزار دلار هست و البته ممکنه موثر هم نباشه. توپ ضد هوایی هم باید با حجم گلوله و تعداد بر تعداد هدفی که میزنه تقسیم بشه که بازم ارزون قطعی در نمیاد. 2t5 نسخه صربستانی با 5 کیلومتر برد که میتونه هم کواد بزنه و هم امثال شاهد. البته من منظورم خود موشک نیست بلکه همون سیستم هدایت و قیمت هست.
-
1 پسندیده شدهعمده ترین چیزی که باعث بشه یک موشک ضد پهپاد انتحاری از خود پهپاد ارزانتر در بیاد نوع هدایتشه.اگر منظور از معماری مالیوتکا هدایت سیمی در خط دید افقش هست !(حتی هدایت نیمه خودکارش برای هدفی به این کوچکی و پرسرعتی نسبت به تانک هم دردی دوا نمی کنه) فکر نکنم برای پهپاد کوچکی که در ارتفاع 60تا4000متری با سرعت180تا200کیلومتر در حرکته موثر باشه.منپدها و توپخانه های ضد هوایی گزینه بهتری هستند
-
1 پسندیده شدهفصل اول: قسمت 4 US-2 در لباس خدمت بر خلاف ظاهر به نسبت قدیمی US-2 این هواپیما ماهیتی کاملا مدرن دارند _ تصویری از کاکپیت این هواگرد به عنوان مثال، یک US-2 مجهز به غلاف های سوخت گیری هوایی مشابه آنچه توسط C-130 حمل می شود را در نظر بگیرید. US-2 تقریباً 60000 پوند ( حدودا 27 تن ) سوخت حمل می کند. می تواند تقریباً 600 مایل ( 950 کیلومتر ) از یک باند عملیاتی به جلو پرواز کند، 30000 پوند ( حدودا 13.5 تن ) سوخت را تحویل دهد و بازگردد. این دو برابر مقدار پیش بینی شده برای MQ-25 Stingray است. علاوه بر این، US-2 بدون اشغال فضای روی ناو یا نیاز به منجنیق به آن دست خواهد یافت. به عبارت دیگر، یک US-2 می تواند برد پرواز چهار فروند F-35C را تا 40 درصد یا برد دو V-22 را دو برابر افزایش دهد. مقایسه ای از تاثیر تانکر های سوخت رسان بر اساس هواپیماهای دریایی در برد عملیاتی جنگنده ها _ البته این مقایسه منبعی غیر از مقاله اصلی دارد یکی دیگر از کاربردهای بالقوه US-2 در نقشی مانند HC-130 و MC-130 نیروی هوایی پشتیبانی از ماموریت های نجات و نیروهای عملیات ویژه است. فرماندهان تیم های نجات باید اضافه شدن US-2 و V-22 را به عنوان بخشی از تغییر چهره عملیات در اقیانوس آرام تجزیه و تحلیل کنند. در اینجا US-2 می تواند به تجهیزات سوخت گیری هوا به هوا مجهز شود یا به سادگی به عنوان یک مادر برای هلیکوپترها و سایر وسایل نقلیه عمل کند. یکی از قابلیتهای نامتقارن ارائه شده توسط یک هواپیمای دریایی، «پرسه زدن» روی سطح آب است. با شرایط آب و هوایی خوب، تصور اینکه یک هواپیمای دریایی بر روی یک پهنه آبی فرود آید، موتورهایش خاموش کند و در حالی که خدمه آن در آن زندگی می کنند روزها برای پشتیبانی یا انجام یک ماموریت منتظر بمانند، غیر منطقی نیست. چنین مفهومی به توانایی بیشتر دریانوردی یک هواپیمای دریایی نسبت به یک هواپیمای شناور نشان می دهد. برای درک بهتر از مفهوم هواپیمای شناور می توانید پست زیر را مطالعه کنید یک طرح فرضی از US-2 برای پشتیبانی از عملیات های ویژه در نهایت، US-2 می تواند عنصری از مجموعه شناسایی و هجومی نیروی دریایی باشد. در حالی که P-8 قابلیت های زیادی را برای نیروی های مشترک به ارمغان می آورد، اساساً یک هواپیمای مسافربری اصلاح شده است. برای کار کردن به باند فرودگاه - و در عین حال طولانی - نیاز دارد. در حالی که US-2 به عنوان یک هواپیمای توربوپراپ حساسیت کمتری دارد و با بهره گیری از سیستم ایجاد جریان هوا روی فلپ ها می تواند در مسافت بسیار کوتاه به پرواز درآید. برای مشاهده تیک آف این هواگرد میتوانید به این لینک مراجعه کنید US-2 احتمالاً می تواند به هاردپوینت برای حمل سلاح یا دستگاه های توزیع کننده سونوبوی ضد زیردریایی مجهز شود. چنین ایده ای بی سابقه نیست. اسلاف US-2 حامل سونوبوی و اژدر بود. (م: منظور هواپیمای US-1 هستش) همچنین می توانست پس از فرود بر روی اقیانوس یک سونار غوطه ور را خارج از بدنه خود مستقر کند. اصلاحات مشابه برای US-2 می تواند آن را به یک هواپیمای گشت دریایی کشنده تبدیل کند. یک طرح فرضی برای نمونه گشت دریایی US-2 همچنین می تواند به نیروهای دریایی توانایی پیشرفته ای برای سرویس، استقرار و بازیابی وسایل نقلیه بدون سرنشین سطحی و زیر سطحی ارائه دهد. هواپیماهای دریایی مانند US-2 میتوانند بهمیان جزایر پرواز کنند، فرود بیایند، یک زهپاد یا وسایل نقلیه دیگری را مستقر کنند و هفتهها بعد برای بازیابی آن، دانلود دادهها و ... بازگردد. این امر می تواند زمان حمل و نقل را برای آن وسایل نقلیه به میزان قابل توجهی کاهش دهد و به نوبه خود ماندگاری آنها را در انجام عملیات خود افزایش دهد. علاوه بر این، توانایی نیروهای دریایی برای استقرار این وسایل نقلیه بدون سرنشین در مناطق وسیع تر، و جابجایی آنها با سرعت بیشتر، باعث رصد بهتر تحرکات دشمن می شود. ادامه دارد .. صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و http://www.military.ir/ مجاز است منبع در اخرین پست قرار میگیرد دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید پایان قسمت چهارم ...
-
1 پسندیده شدهفصل اول: قسمت 3 یک پاسخ برای چند سوال هواپیماهای دریایی ارزان نیستند، اما انتخاب نکردن آنها می تواند یک اشتباه بسیار گران قیمت باشد. در حال حاضر، برای آموزش یک خلبان F-16 تقریباً 6 میلیون دلار و برای آموزش یک خلبان F-35 یا B-2 تقریباً 10 میلیون دلار هزینه می شود. در درگیری با یک دشمن همتراز، هواپیما از دست میرود و خلبانان روی دریا به بیرون پرتاب میشوند. علاوه بر دلایل اقتصادی و اخلاقی برای بازیابی خلبانان، یک بحث اثربخشی نیز وجود دارد: خلبانان با دانستن اینکه شانس خوبی برای نجات دارند، احتمال بیشتری دارد که حملات خود را تا جای ممکن ادامه دهد. از این رو، مهم است که ایالات متحده تلاش کند تا خلبانان را از اقیانوس در زمان جنگ نجات دهد. همانطور که ارتش آمریکا و متحدانش در حال بررسی عملیات هوایی بر فراز گستره وسیع اقیانوس آرام هستند، آنها باید مزایای جستجو و نجات رزمی را با تسهیل هواپیماهای دریایی در نظر بگیرند. برای برخی از خلبانان که هواپیماهای دریایی جانشان را نجات داده و تعداد بیشماری دیگر؛ تعجب آور است که ایالات متحده امروزه هیچ هواپیمای دریایی برای نجات ندارد. که US-2 می تواند این مشکل را حل کند. تصویری از پایگاه ژاپنی در بندر کاوینگ _ هواپیماهای در تصویر میتسوبیشی F1M2 می باشد _ 15 فوریه 1944 هواپیماهای دریایی می توانند به ارتش ایالات متحده کمک کنند تا چندین چالش را در اقیانوس هند و اقیانوس آرام حل کند، به ویژه مشکلات ذاتی عملیات پراکنده میان جزایر کوچک. در حالی که US-2 برای جستجو و نجات و شناسایی دریایی طراحی شده است، تصور استفاده های دیگر از این هواپیما، مانند پشتیبانی لجستیکی از نیروهای دوردست، دشوار نیست. هواپیماهای دریایی مانند US-2 میتوانند به وارد کردن نیرو در مکانهای غیرقابل دسترس کمک کند، آنها را تامین کند و در صورت لزوم آنها را تخلیه کند. در یک سناریوی فرضی، US-2 میتواند تعدادی هواپیمای بدون سرنشین را به نزدیک جزیرهای ببرد تا امکان هدفگیری را برای هواپیماهای ضربتی فراهم کنند. علاوه بر این، اگرچه US-2 از ابتدا برای جابجایی محموله های بزرگ طراحی نشده، ولی با تغییراتی می تواند نیروهای رزمی بزرگتری را جابجا کند.(م: حتی می تواند پهپاد های انتحاری را نیز حمل کند ) فرماندهان حتی ممکن است US-2 را به یک سکوی سوختگیری هوا به هوا تبدیل کنند. این تانکرها میتوانند از کشتیها ، مخازن سوخت از پیش نصبشده، هواپیماهای دیگر یا از فرودگاهها سوختگیری کنند. توانایی پرواز تانکرها از سطح اقیانوس، به هواپیماهای تهاجمی و سایر نیروها اجازه می دهد تا تحت شرایط مورد نیاز، نیروها را پراکنده کنند.(م: این پراکندگی نیرو کار چین را در استفاده از تسلیحات دوربرد سخت تر می کند) لازم نیست همه این تغییرات فوراً انجام شوند. در ابتدا، US-2 می تواند فقط برای سوخت گیری هوایی مجهز به سبد بشود. در صورت موفق بودن در مرحله ابتدایی، یکپارچه سازی بوم که کار دشوارتری خواهد بود، انجام شود. ادامه دارد .. صرفا برای میلیتاری / و انتشار با نام نویسنده و http://www.military.ir/ مجاز است منبع در اخرین پست قرار میگیرد دوستان برای پرسش سوالات تا انتشار تمامی بخش ها صبر کنید پایان قسمت سوم ...
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا Indonesian Aerospace Elang Hitam (Black Eagle) هواپیمای بدون سرنشین رزمی (UCAV) (2023) در راستای جدا کردن نیاز های نظامی اندونزی از خرید محصولات خارجی، هوافضای اندونزی در دسامبر سال 2019 نمونه ای تمام اندازه از پهپاد رزمی جدید خود به نام Elang Hitman (یا Black Eagle) را معرفی کرد. این پهپاد که برای نقش جاسوسی-نظارت-شناسایی (ISR) و حملات زمینی طراحی شده، بیشتر طراحی اش از سری پهپاد های جنرال اتمیکس پریدیتور آمریکایی منشا می گیرد. از نظر طراحی، این هواپیما در بخش دماغه برجسته، بدنه باریک، بال های (مستقیم) نصب شده در سطح پایین و آرایش بال های دمی V شکل به خانواده پریدیتور شبیه است. موتور نصب شده در انتهای آن هم مشابه پریدیتور است. قدرت پهپاد از یک موتور روتاکس (اتریشی) در بخش عقبی بدنه تامین می شود که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می گرداند. به این ترتیب بخش جلویی بدنه برای اویونیک، ذخیره سوخت و تجهیزات ماموریتی خالی می ماند. حرکت روی زمین از طریق چرخ های سهگانه ثابت انجام می شود که هواپیما را به باند های آماده محدود می کند. ابعاد پهپاد شامل طول بال 16 متر می شود. هوافضای اندونزی ادعا می کند این پهپاد مداومت 30 ساعته دارد و توانایی حمل محموله آن (متشکل از رادار روزنه مصنوعی و سامانه های ISR مناسب) تا 30 کیلوگرم گزارش شده است. سرعت کروز پهپاد به 235 کیلومتر بر ساعت می رسد که توانمندی های خوبی به پلتفرمی در این کلاس می دهد. کنترل پهپاد از طریق اپراتور زمینی و ارتباطات ماهواره ای انجام خواهد شد. قابل توجه است که مدل ارائه شده در دسامبر سال 2019 فاقد هرگونه چانه یا برجستگی برای حمل سامانه های الکترواپتیکال (EO) مادون قرمز (IR) است که در اکثر پهپاد های امروزی دیده می شود. فرض بر این است که Elang Hitman برای نیاز های تسلیحاتی، موشک های هدایت پذیر ضد تانک (ATGM) و بمب های پرتابی هدایت دقیق را در زیر بال های خود حمل می کند تا نیاز ارتش اندونزی برای یک پهپاد هجومی را برآورده کند. سلاح ها به احتمال زیاد هماند پریدیتور زیر بال ها حمل خواهد شد. شرکت ملزم به ساخت و به پرواز در آوردن 2 پیش نمونه برای فاز توسعه است که در آن اولین پرواز آزمایشی برای سال 2020 برنامه ریزی شده است. صدور گواهی برای سال 2021-2023 برنامه ریزی شده تا سرانجام نیرو های مسلح اندونزی راه حلی داخلی داشته باشند. این شرکت هم اکنون تجربه ساخت بومی ترابری تاکتیکی CN-235/CN-295 اسپانیایی را به همراه دیگر محصولات توربوپراپ دارد. همچنین بالگرد های فرانسوی مانند سری Puma را نیز تولید می کند. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2023 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 2 - سازنده: هوافضای اندونزی - اندونزی - کشورهای مصرف کننده: اندونزی (احتمالی) - نقش: حملات زمینی (هدایت بمب های هواپایه برای نابودی اهداف زمینی توسط تیر بمب موشک و راکت)، پشتیبانی هوایی نزدیک (توسعه داده شده برای عملیات در نزدیکی عناصر فعال زمینی دشمن توسط انواعی از مهمات هوا به زمین)، جاسوسی-نظارت-شناسایی و پیش آهنگی (ISR، سنجش اهداف زمینی و منطقه هدف برای ارزیابی سطح تهدیدات محیطی، قدرت و تحرکات دشمن)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 9 متر - طول بال ها: 16 متر - ارتفاع: 3.7 متر - وزن: 1200 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 3000 کیلوگرم (1800 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور متعارف روتاکس که یک ملخ 2 پره را در آرایش pusher می چرخاند - حداکثر سرعت: 235 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 14000 متر - برد: 3000 کیلومتر - تسلیحات: غیر مسلح شامل محموله 300 کیلوگرمی از تجهیزات ماموریتی مرتبط با سورتی های جاسوسی-نظارت-شناسایی (ISR)، مسلح شامل راکت 70 میلی متری IAe، مهمات هدایت لیزری MAM-L و MAM-C - نسخه ها: Elang Hitam (Black Eagle) (سری پایه) منبع
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز «اس دی بی» زمین پرتاب Ground-Lanched Small Diameter Bomb/GLSDB نیروهای زمینی در سراسر جهان امروزه با مأموریت هایی روبرو هستند که برای انجام این مأموریت ها ، به توان آتش بیشتر و دقیقتری نسبت به گذشته نیاز دارند. ساب سوئد [با همراهی بوئینگ] بمب کم قطر پرتاب شونده از زمین (GLSDB) را به عنوان راه حل این نیازها توسعه داده است. مهماتی هدایت شونده از زمین که ضمن داشتن دقتی بالا از بردی طولانی نیز برخوردار هستند. فی الواقع دو شرکت ساب و بوئینگ در آگوست سال 2014 توافق نامه ای را امضا کردند تا سلاحی جدید را که ترکیبی از سه سلاح موثر «SDB-1» و «GBU-39B» و «M-26 Rocket Motor» است را تولید نمایند. شاکله اصلی و کلاهک جنگی GLSDB ، بمب کم قطر SDB I است. همانطور که می دانید ، «اس دی بی» ، یک بمب هوا سُر (گلاید = Glide) و با دقت بالا است که از سال 2006 تا کنون در حال تولید است. پس از تولید بیش از 20 هزار تیر بمب SDB (که نزدیک به 10 هزار تیر آن مورد استفاده رزمی قرار گرفته است) ؛ اکنون دیگر «اس.دی.بی» یک سلاح دقیق و با قابلیت اطمینان بالا شناخته می شود. علاوه بر آن SDB دارای کاربران متنوع و گوناگونی در سطح جهان است که از آن میان به نیروی هوائی ایالات متحده ، نیروی هوائی نروژ و بیش از سیزده کشور دیگر اشاره نمود. GLSDB از سرمایه گذاری های انجام شده در حوزه تحقیقات توسط این نیروهای هوایی استفاده می کند و توانمندی کم هزینه ای را برای نیروهای زمینی فراهم می کند. در واقع دو شرکت پیشرو هوانوردی یعنی «ساب سوئد» و «بوئینگ آمریکا» ، در کنار ؛ هم بمب کوچک کم قطر (GLSDB) را در دسته مهمات توپخانه موشکی توسعه داده اند. سلاحی که برای تأمین نیازهای در حال تحول نیروهای مسلح طراحی شده است. Svein Daae (رئیس واحد بازاریابی GLSDB در کمپانی SAAB سوئد) می گوید: از آنجا که نسخه اصلی SDB یک مهمات هوا به سطح بود ، تمام فناوری های مورد نیاز (نظیر سیستم های ناوبری) در این بمب از پیش قرار دارد. SDB با هدایت INS که توسط GPS مقاومت به اخلال [ضد جمینگ] پشتیبانی می شود ، به سمت اهداف از پیش تعیین شده ، حرکت می کند. از آنجا که این سیستم نیازی به طی نمودن مسیر بالستیک به سمت هدف ندارد ، می توان GLSDB را از هر سو و «بدون نیاز به تغییر جهت لانچر» به سمت اهدافی در زوایای 360 درجه شلیک نمود. از آنجائی که G-LSDB توانایی پرواز در مسیرهای غیر بالستیک و انجام انواع مانورها برای حمله به اهداف خود را دارد ، نمی توان آنها را با سلاح های آتش مستقیم معمول و یا منحنی زن مرسوم در سازمان رزم نیروهای زمینی مقایسه کرد و بهره گیری از این سلاح ، توان آتش متفاوت و منحصر به فردی را برای این نیروها فراهم می کند. در واقع GLSDB که ترکیبی از بمب هوا سُر «SDB I» و موتور موشک/راکت زمین پایه «M-26» می باشد ، با برد عملیاتی 150 کیلومتر و ضریب خطا در اصابت 1 متر ، به نیروهای زمینی امکان درگیر شدن و توانائی ضربه زنی (با دقت بالا) با طیف وسیعی از اهداف در محیط های عملیاتی پیچیده فراهم می کند که تا پیش از این از دسترس نیروهای زمینی خارج بود. همچنین مهمات هوشمند GLSDB توانایی ضربه زدن به «اهداف متحرک» در «هر شرایط آب و هوایی» (هم در روز و هم در شب) و با «خسارات جانبی کم» را دارد. بخش هدایتگر این موشک زمین پایه ؛ همچنین شامل یک گیرنده GPS با قابلیت ضد جم، در دسترس بودن سیستم هدایت انتخابی ، یک ماژول ضد جعل (SAASM) و یک ماژول پیشرفته هسته پردازشگر دو (ACP 2) است. به عنوان نکته آخر باید گفت که طول هر تیر بمب زمین پرتاب GLSDB حدوداً 390 سانتی متر (154 اینچ) ، قطر حدوداً 24 سانتی متر (9.5 اینچ) و وزن تقریبی 600 پوند است. منبع منبع پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ؛ دوستان این داستان راستان، یکی از برگهای زرین ولی فراموش شده تاریخ دفاع مقدس هست. مطمئن باشید که ارزش خوندن رو داره ======= آغاز آشنایی شب بود. پتویم را برداشتم از چادر زدم بیرون. حوصله شلوغی را نداشتم. دلم می خواست یک گوشه ساکت گیر بیاورم و بخوابم. ذهنم درگیر اتفاقات صبح تا حالا بود. راه افتادم طرف زمین صبح گاه. با خودم گفتم: اینجا هم بزرگ است و هم آرامش بیشتری دارد. جای خلوت زمین صبح گاه را پیدا کردم و پتویم را پهن کردم و «آخیش». ولو شدم. چشم هایم خسته بود. اما آسمان هم زیبایی خاصی داشت. نگاه می کردم و فکرم مشغول که خوابم برد. نمی دانم چقدر گذشته بود که حس کردم کسی کنارم دارد زمزمه می کند. غلت زدم و پتو را کشیدم روی سرم. فکر کردم خواب می بینم، اما صدای زمزمه همچنان می آمد. سرم را بیرون آوردم و با چشمانم اطراف را کاویدم. حالا صدای گریه هم می آمد. چند نفر بودند انگار. تکان نخوردم. فقط چشم برگرداندم. سه نفر کنار هم نشسته بودند. زمزمه می کردند. دقت کردم هم به تُن صدا و هم به خودشان. یک دفعه حس کردم آب یخ ریختند روی سرم. حاج احمد متوسلیان، حاج همت و بابایی بودند. داشتند مناجات می خواندند؛ یعنی حاج احمد می خواند و همت و بابایی گریه می کردند. لبم را گزیدم و با خودم گفتم: «خاک بر سرت». یاد صبح افتادم که چه برخوردی با این سه تا داشتیم. * * * 350 نفر بودیم که از قم راهی جبهه شده بودیم. زیر نظر تیپ 27 محمد رسول الله(ص). قم خودش تیپ و لشکر نداشت و زیرمجموعة تهران بود. در زمین صبح گاه جمع شده بودیم و منتظر بودیم تا حاج احمد متوسلیان بیاید و فرمانده برایمان انتخاب کند. فکر می کردیم از جمع خودمان یکی را انتخاب کند که دیدیم یک نفر به سمت مان می آید. منظم ایستادیم. حاج همت بود و یک غریبه. همت کمی عصبانی بود. کمی تند صحبت کرد و ما هم نگذاشتیم کلامش تمام شود. زمزمة اعتراض مان کم کم به فریاد تبدیل شد و... هیچ... بی نتیجه ماند. گردان ما از تمام گردان ها بهتر بود. هم از لحاظ روحیه و هم توان جسمی و هم تجربه عملیاتی بچه ها. همین باعث شده بود حساس باشیم روی فرمانده مان تا متوسلیان هم با حساسیت برای مان تصمیم بگیرد. از رفتن همت چند دقیقه ای نگذشته بود که یک جیپ کنارمان توقف کرد. حاج احمد متوسلیان بود و حاج همت و آن غریبه. بچه ها متوسلیان را که دیدند غصه شان سر باز کرد. دور متوسلیان را گرفتیم. بغض کرده بودیم. بین ما و حاجی یک علاقه خاصی بود. خیلی می خواستیمش. حاج احمد نشست و ماهم دورش نشستیم. حاجی نگاه مهربانی به ما کرد و بعد شروع کرد به صحبت کردن. می گفت: «ما همه از جبهه آمدن مان یک هدف داشتیم و حالا هم فقط برای یک هدف می جنگیم. همه مان می خواهیم دل امام از ناراحتی دربیاید و شاد بشه. امام حالا گفته باید خرمشهر آزاد بشود. من و شما هم باید کمک کنیم تا این حرف امام به نتیجه برسه. بچه ها! شما غیر از این چیز دیگری می خواهید؟ نه به خدا. امام به ما بگوید بمیر، همه برایش جان می دهیم. اما و اگر و چرا هم نمی آوریم.» بعد دست غریبه را گرفت و گفت: «این بابایی است. برادر من و شما که مثل ماها فقط برای یک هدف آمده. به خاطر دل امام. من به او ایمان دارم. شما هم به او ایمان داشته باشید. این قدر در این یکی ـ دو سال جنگ در جبهه بوده و در عملیات ها شرکت کرده که کلکسیون تیر و ترکش است. هر دستوری که او بده دستور من است. شما هم مطمئن باشید که بابایی جز رضای خدا هیچ چیزی نمی خواهد. یکی از مجروحیت های شهید احمد بابائی در جبهه غرب بغض مان بی صدا اشک شده بود. حاجی هم دل مان را حسابی سوزاند. بابایی را کنار ما گذاشت و خودش و همت راه افتادند که بروند. دوره شان کردیم. حاجی را بغل کردیم و بوسیدیم. همت را هم. سوار جیپ شدند و رفتند. ما ماندیم و فرمانده جدیدمان حاج احمد بابایی. بابایی ارتشی بود. این را همان اول به ما نشان داد. شهید احمد بابائی (نیروی هوائی ارتش - پیش از انقلاب) به صف شدیم و گفت: به دستور من می دوید تا آن دیوار و برمی گردید. و شمرد: 1، 2، 3. دویدیم. اما چند نفر که هنوز دل شان با فرمانده ارتشی جدید نبود، ایستادند. رفتیم و برگشتیم. بابایی نگاهی به سر تا پایشان کرد. یکی لباس سپاه داشت و آن دو تا هم بسیجی بودند. سپاهی را تنبیه کرد و سینه خیز بردش. گفت: باید به دستور فرمانده تان گوش بدهید. چه بابایی و چه غیر از اون. تا شب آموزش و تمرین و بدو و بشین، حرکت، صبر و تنبیه و ... ادامه داشت. دیگر از تک و تا افتاده بودیم. موقع نماز رهایمان کرد. شام را که خوردیم، آماده می شدیم برای خواب. همه به فکر بابایی و سخت گیری هایش بودیم که دوباره آمد و شروع کرد در چادرهایمان گشتن. از تک تک بچه ها احوال می پرسید. نگاه می کرد که بچه ها شام خورده اند، پتو دارند، چیزی کم و کسر ندارند. مثل پدر مهربانی به بچه ها نگاه می کرد. همه ذهنیت ها را عوض کرد. انگار نه انگار که فرمانده مان است. شهید احمد بابائی در لباس ارتش * * * صدای «العفو العفو» و هق هق گریه سه نفرشان اشکم را درآورده بود. تکان نمی خورم که نفهمند آنجایم. نزدیک اذان صبح بلند شدند و رفتند و من تازه فرصت کردم بنشینم و آزادانه گریه کنم. خبر ازعملیات صبح توی صبح گاه، بابایی اول برای مان صحبت کرد. گفت: «فقط بیست روز تا شروع عملیات وقت داریم. باید هم در این بیست روز آماده شویم. عملیات آزادسازی خرمشهر، ان شاءالله. گردان ما هم خط شکن است. پس همه باید تلاش مان را بکنیم.» تمرینات مان شروع شد. سخت و طاقت فرسا. از نیمه شب شروع می شد تا اوایل شب بعد. خیلی سختی می کشیدیم، اما بابایی آن قدر محبت بچه ها را خریده بود که کسی لب به اعتراض باز نمی کرد. شهید احمد بابائی در کردستان مثلاً یک شب ساعت شش آماده باش زد. تازه نماز خوانده بودیم. آماده شدیم و پیاده راه افتادیم. تا ساعت چهار صبح راه می رفتیم توی بیابون. تاریکی مطلق. هیچ جا را نمی دیدیم. بچه ها شوخی می کردند که: ان شاءالله نماز صبح خود را اهوازیم. دیگری می گفت: این جوری که ما داریم می ریم هفت ـ هشت ساعت دیگه حرم حضرت معصومه(س) هستیم... هوا کم کم داشت روشن می شد دلشوره گرفتیم که نماز صبح مان را کجا می خوانیم که دیدیم دژبانی پادگان پیدا شد. کلی خندیدیم که حاجی دستت درد نکند. هشت ساعت ما را در بیابان دور خودمان گرداندی. حاجی قطب نما را 360 درجه گرفته بود و هشت ساعت پیاده دور زده بودیم. از پادگان به پادگان. فقط دویدیم که نمازمان قضا نشود. ادامه آموزش در انرژی اتمی بعد از چند روز قرار شد گردان برای آمادگی بیشتر به سایت انرژی اتمی دارخوین برود. کانکس های سایت انرژی اتمی دارخوین (مقر لشکر 17 علی ابن ابیطالب) انرژی اتمی در دید عراقی ها بود و جاده اش زیر آتش توپ و خمپاره ها. با این حال برای این که بیشتر آماده شویم، چند روز باقی مانده تا شروع عملیات را برای آشنایی بیشتر با شرایط و آموزش آنجا بودیم. هوا گرم بود. پنجاه درجه دمای آنجا بود. آفتاب پوست و استخوان را می سوزاند اما دل حاجی نمی سوخت انگار. تمرین های مان سرجایش بود. عطش هم پدرمان را درمی آورد. چون جاده زیر دید بود. فقط شب ها برای مان یک تانکر آب می آوردند که هم برای خوردن، هم برای شست و شو و هم.... به خاطر همین در مضیقه بودیم. از سحر تا نیمه شب آموزش می دیدیم. یک بار داشتیم کنار لوله های نفت می دویدیم که حاجی ایستاد. گردان را هم نگه داشت. بعد گفت: برادرها سریع پوتین هایشان را دربیاورند. سریع سریع. بعد بروید بالای لوله ها و بدوید تا آن انتها. چشم های مان گرد شد. همین جوری توی پوتین پاهای مان از شدت حرارت زمین می سوخت. حالا لوله آهنی ... که دیدیم حاج احمد بابایی خودش خم شد و پوتین هایش را درآورد. ما همین کار را کردیم و پریدیم بالای لوله ها و سوختیم. می سوختیم و می دویدیم. پاهایمان تاول داشت. تاول می زد. می سوخت. پوستش کنده می شد. خون می آمد. اما ما همچنان می دویدیم. بابایی بلند فریاد زد: «عملیات می خواهد شروع شود. شماها گردان خط شکن هستید. همه عملیات بسته به کار شماست. ضعف نشان دهید، کوتاهی کنید، بترسید یا خسته شوید، همه زحمات به هدر می رود. مهمات کم است. ادوات ما مثل عراقی ها نیست. باید با گوشت و پوست بجنگید. پس خسته نشوید. شهید بابائی ( نفر اول ایستاده از سمت راست) - حاج احمد متوسلیان ( نفر اول ایستاده از سمت چپ) دعای کومله یادش به خیر! چقدر سختی کشیدیم! شب ها فقط دو ساعت می خوابیدیم. آن قدر گرم بود که انگار در حمام سونا بودیم، ولی خستگی همه را بیهوش می کرد. اما بابایی همان دو ساعت را هم آرام نمی گرفت. دور می افتاد و به همه بچه ها سر می زد. تمام بچه ها را می شناخت. یک شب یکی از بچه ها از شدت گرما رفته بود بالای کانکس ها خوابیده بود. حاجی فهمیده بود یکی کم است. خیلی گشته بود تا بالاخره صبح بالای کانکس پیدایش کرده بود. صدایش زده بود که پسرم تو آن بالا چه کار می کنی؟ آن بنده خدا هم که مست خواب بود توی همان حال خواب و بیدار گفته بود: حاجی داشتم دعای کومله می خواندم خوابم برد. حاجی خندیده بود که: اولاً کمیل نه کومله، دوماً نماز صبح که خواندی با چی وضو گرفتی. گفته بود: با آب کتری. حاجی گفته بود پاشو بیا عزیزم توی کتری چایی بوده نه آب. تو با چایی وضو گرفتی و نماز خواندی. مربی روح و جسم وضعیت مان خیلی سخت بود. اما هیچ وقت شکایت نمی کردیم. مثل پروانه دور بابایی می گشتیم. یک ویژگی دیگری هم داشت، آن هم اینکه علاوه بر جسم بچه ها روح شان را هم تربیت می کرد. عادات بدمان را می خواست از بین ببرد. کمک مان می داد برای کشتن خواهش های نفسانی مان. مثلاً یک شب که بردمان رزم شب، گفت: کسی حق ندارد در حین رزم سیگار بکشد. صبح، خسته برگشتیم، اما نگذاشت برویم توی چادر. نگه مان داشت. گفت: کی سیگار کشید؟ کسی جواب نداد. پرسید: کی سیگار رو درآورد، ولی نکشید؟ دو نفر دست شان را بلند کردند. گفت: کی درآورد و لبش گذاشت؟ یک نفر دستش را بلند کرد. همه را مرخص کرد. از آن سه نفر، دو نفر بسیجی بودند و یکی پاسدار. به بسیجی ها گفت بروید، اما دیگر تکرار نشود، اما پاسدار را تنبیه کرد؛ صدتا کلاغ پر برو بعد مرخص. جانش بود و بسیجی ها شب عملیات شب عملیات رسید. مرحله اول آزادسازی خرمشهر تا چند ساعت دیگر شروع می شد. سینه هامان از شوق داشت می ترکید. حال و هوای خاصی داشتیم. ما و یک گردان از ارتش در قسمت خودمان خط شکن بودیم. باید از جاده اهواز ـ خرمشهر می گذشتیم. رمز عملیات را که اعلام کردند، حرکت کردیم. از رودخانه گذشتیم. به خط دشمن نزدیک شده بودیم. خط را شکستیم. کار سخت بود، اما انجامش دادیم. گردان از جاده رد شد، آن هم زیر آتش شدید دشمن. به اهداف رسیده بودیم و باید خط را تثبیت می کردیم. عراقی ها تازه بیدار شده بودند. آن قدر سنگین آتش می ریختند که به زحمت توانستیم طاقت بیاوریم. می دانستیم که در محاصره هستیم. بابایی گفته بود که باید یک هفته در محاصره باشید، اما مقاومت کنید و عقب ننشینید. به خاطر همین هرچه در توان داشتیم مهمات برداشته بودیم. برای یک هفته صبر و جنگ. گاهی فشار عراقی ها آن قدر زیاد می شد که بابایی هم آر.پی.جی برمی داشت و می آمد کمک ما هفت روز محاصره روز سوم محاصره، عراق پاتک سنگینی کرد. تنها سلاح سنگین مان آر.پی.جی بود و گلوله ها هم خیلی کم. عراقی ها با تانک هایشان به طرف ما می آمدند. تشنگی، خستگی، فشار دشمن و کمبود مهمات امان بچه ها را بریده بود. حاج احمد متوسلیان و همت هم کنار ما بودند. شهید ناطق آر.پی .جی زن بود. یک لحظه عصبانی شد و رفت مقابل متوسلیان و داد زد: «حاج احمد دروغگو! کو توپ هات؟ کو تانک هات؟ دروغگو متوسلیان صبر کرد. وقتی شهید ناطق داد و قالش تمام شد با حالت جدی گفت: «بسیجی توپ و تانکش آر.پی.جی اش است. اگر بسیجی بخواهد به فکر توپ و تانکش باشد، باید بمیرد نگاه بچه ها همه به حاجی و کلامش بود. مطیع بودیم. با سختی آن محاصره هفت روزه را گذراندیم. هفت روز مظلومیت و تشنگی، بی مهماتی، هفت روز گوشت و خون مقابل توپ و تانک. هفت روز یک گردان در مقابل دو لشگر عراق. خیلی از بچه ها شهید و مجروح شده بودند، اما حاج احمد گفت مرحله دوم را هم باید شما انجام بدهید. در مرحلة دوم بابایی دستور داد که فقط سلاح سبک بردارید. یعنی همان آر.پی.جی را هم نمی توانستیم ببریم. راه افتادیم و تا پشت توپ خانة عراق در سکوت رفتیم. وقتی بابایی کلت منور را شلیک کرد و «الله اکبر» گفت، مثل عقاب برسرشان ظاهر شدیم. درگیری مان بالا گرفت. اما توانستیم توپخانه عراقی ها را تصرف کنیم. خیلی از دوستان مجروح و شهید شده بودند. بابایی هم مجروح شده بود. اما نگذاشت بچه ها متوجه بشوند. در پنج کیلومتری خرمشهر بودیم. باید همان جا خط مان را تثبیت می کردیم. بابایی را عقب برده بودند. بی فرمانده بودیم. باز هم کمبود مهمات، تشنگی و خستگی. آتش دشمن هم پدرمان را درآورده بود. با هرچه داشتیم و نداشتیم مقاومت می کردیم. مهمات مان رو به اتمام بود. پاتک دشمن هم خیلی سنگین. تعدادمان هم کم شده بود. حالت ناامیدی داشتیم که دیدم یک موتوری با سرعت، زیر باران گلوله دارد می آید. بی اختیار برایش صلوات فرستادیم که سالم برسد. وقتی رسید، رفتم جلو. موتورش را خاموش کرد. دستش را جلو آورد و گفت: «سلام. من زین الدینم. از قم. شما بچه های گردان مالک هستید؟» باهاش دست دادم و گفتم: «سلام. من هم حاجی زاده ام. آره. ما بچه های مالک ایم. مهمات مان دارد تمام می شود. مهمات می خواهیم.» سریع موتورش را روشن کرد و گفت: «می آورم الان می روم مهمات می آورم.» تا آمد راه بیفتد، پریدم پشت موتور و همراهش رفتم. عراقی ها هم با گلوله بدرقه مان کردند. رسیدیم سر جاده. حسن باقری و حاج همت هم آنجا بودند. مهمات را که برداشتیم، می خواستیم راه بیفتیم که حسن باقری دیدمان. آمد جلو. نگاهی به صورت من کرد. وقتی حال زار و رنگ و روی مرا دید، محکم با دستش کوبید توی صورتش و گفت: عزیزجان، چرا این جوری شدی؟ دستم را گرفت که مثل یخ سرد بود. دوباره کوبید توی صورتش و گفت: خاک بر سر من! خدایا چه کار کنم؟ همت دست باقری را گرفت تا دیگر خودش را نزند و مدام می گفت: حسن جان، دعا کن!» حال باقری دلم را خیلی سوزاند. واقعاً چقدر ما غریب و بی وسیله بودیم. راه افتادیم. باقری بی تاب بود. برگشتیم پیش بچه ها با یک موتور مهمات. دویدند و مهمات را گرفتند. من همانجام افتادم روی زمین. اشعری پرید پشت موتور و با زین الدین رفتند که دوباره مهمات بیاورند. اشعری که می آمد، من می رفتم ... سه روز بدون فرمانده وضعیت جسمی مان اصلاً خوب نبود. سه روز کشید تا توانستیم خط را تثبیت کنیم. حالا فقط پنجاه نفر مانده بودیم. سیصدتا از بهترین دوستانمان شهید یا مجروح بودند. خسته و دلشکسته بودیم که بالگردی نزدیکمان نشست. مقابل چشمان بهت زده مان بابایی از بالگرد پیاده شد.دستش را گچ گرفته بودند. دویدیم طرفش. دورش را گرفتیم. این سه روز بدون فرمانده، با پاتک های سنگین دشمن و سیصد داغ، بی اختیار اشک هایمان سرازیر شد. بچه هایی شده بودیم دور از پدرشان. آن روز خیلی گریه کردیم. بابایی نشست. همه ما هم دورش. ولی ، کار هنوز تمام نشده بود. خرمشهر هنوز دست عراقی ها بود. مرحله آخر عملیات و عروج فرمانده ما آخرین مرحلة عملیات را هم ما باید انجام می دادیم. گردان مالک هنوز زنده بود و خرمشهر اسیر. پس گردان ما جان می داد تا ناموس و غیرتش را نجات دهد. بابایی صحبت می کرد و ما گریه می کردیم. اراده های خسته مان دوباره جان گرفت و احساس شور و توان انجام کار درون مان زنده شد. دستان هم را فشردیم. یکدیگر را در آغوش گرفتیم. سر بر شانه هم گذاشتیم و همه خاطراتمان را گریه کردیم. همة برادرهای شهیدمان را، همة نوجوان های پرپر شده را، همه تن های بی سر را، همة بدن های قطعه قطعه شده را، . همة مادران بی پسر شده را گریه کردیم. همه کربلای بی حسین(ع) را ، و همة زینب(س) بی عباس(ع) را. کمرمان را محکم تر بستیم وهمچنین سربندهای یازهرای مان که تمام بچه های گردان مالک بر بازوی راست خود بسته بودند باید گلوگاه شلمچه به بصره را می بستیم؛ مرحلة سوم عملیات آزاد شدن خرمشهر. عملیات شروع شد. درگیری سخت تر از قبل بود. عراق نمی خواست خرمشهر را از دست بدهد. یک قدم تا خرمشهر فاصله داشتیم. کار سخت بود، اما انجام شدنی. باید به هر قیمتی در روز خط را می شکستیم. وسط عملیات دیگر بابایی را ندیدیم. دلمان شور می زد، اما آتش دشمن سنگین بود. خمپاره ای بابایی را از ما گرفته بود. بدون فرمانده می جنگیدیم و نمی دانستیم. نمی گذاشتند بچه ها بفهمند که روحیه شان را نبازند. سرانجام اهداف را گرفتیم. عملیات تمام شد. دنبال فرمانده مان می گشتیم. خرمشهر آزاد شده بود. می خواستیم همراه بابایی وارد شهر شویم. اما هرچه سراغ او را گرفتیم خبری نبود. رفته بود پیش بچه های دیگر. پیش آن 320 نفر. دلش برایشان تنگ شده بود. رفته بود پیش مهدی اجاق، احمد سعادتمند، اسماعیل پانزده ساله، پیش رضا بلندیان، مختاری، حیدرزاده، حسین ملاغلامی، ناطق، محمد، علی، مجتبی و ... سی نفر از گردان 350 نفری یاد حسین ملاغلامی به خیر. باهم آر.پی.جی می زدیم. مرحله دوم رفت بالا و یک تانک را زد و خوشحال فریاد زد: علی تانک را زدم. پریدم بالای خاکریز تا تانک را ببینم و فریاد زنان گفتم: آفرین حسین، آفرین، اما حسین جوابم را نداد. برگشتم دیدم حسین افتاده. نشستم بالای سرش. بوسیدمش. شهید شده بود. آن موقع سه تا آر.پی.جی زن بودیم، اما بدون حسین ملاغلامی... نرفتیم خرمشهر را ببینیم. دیگر خسته بودیم. تازه می فهمیدیم که چقدر خسته ایم. این دو هفته اندازه دو سال پیر شده بودیم. راهمان را گرفتیم و برعکس همه که می رفتند خرمشهر، ما چند نفر به سمت پادگان برمی گشتیم نزدیک چادرهایمان که شدیم، احساس غربت داشت دیوانه مان می کرد. چادرهای 350 نفری و حالا فقط چند نفر. سی نفر از گردان 350 نفری خدا، چه کار کنیم؟ هرکس وارد چادر خودش که می شد، مثل ابر بهار گریه می کرد. مظلومیت، بی کسی، تنهایی، داغ، داغ برادر و عزیزتر از برادر، همه مان را مچاله کرده بود. مخصوصاً باباغلامی را که مسئول تدارکات مان بود. چون تدارکات کم بود گاهی بچه ها ازش کمپوت می خواستند با بداخلاقی جواب منفی می داد. می گفت: فقط شب عملیات. شب عملیات هم آمد و به همه یک کمپوت داد. اما چون می دانستیم باید یک هفته در محاصره بجنگیم و باید هرچه می توانستیم مهمات برداریم به جای کمپوتمان دو سه تا نارنجک برداشتیم. توی چادرها کمپوت را گذاشتیم و رفتیم. روضه بابا غلامی بابا غلامی حالا می دید چادرهای خالی از بچه هاست و گوشة هر چادر هم چند کمپوت. شروع کرد به گریه کردن. خودش را می زد. مثل پدرهای پسرمرده زار می زد. زبان گرفته بود: «مهدی جان، حمیدم، دورت بگردم بابا. کجایی اسماعیلم. برایت کمپوت آوردم. بمیرم من که شما را اذیت کردم. رضا جان. آقا هادی. بابا بیایید. محمدم، کمپوت نمی خواهی. خدایا کجان بچه هایم. خدایا گل هایم پرپر شدند.» روضه ای بود چندنفره که دل ها را می سوزاند. گردان مالک حالا شده بود دسته مالک. دسته بی فرمانده. دیگر کاری نداشتیم. بار و بندیلمان را جمع می کنیم و راهی قم می شویم. باید برای تشییع بچه ها برسیم. به خانواده هایشان سر بزنیم و سراغ مجروحین هم برویم. راه می افتیم. در قطار کسی حوصله شوخی ندارد. سکوت و غم و نگاه و اشک و سوزهای آرامی که از گوشة چشمانمان می آید و صورت ها را خیس می کند. کسی برای گردان مالک یادمان نمی گیرد!؟ چند روزی در شهر هستیم. قرار است لشکرهای سپاه سازمان جدیدی بگیرند. نیروهای قم می روند زیر نظر لشکر 17 علی بن ابی طالب و از تهران و لشکر 27 محمد رسول الله(ص). جدا می شوند. گردان مالک هم می رود زیر نظر لشکر 17. دسته مالک از 350 نفر فقط سی نفر نیرو دارد. پس منحل می شود گردان فراموش شده ای که نه لشکر 27 برایش یاد می گیرد و نه لشکر 17. مهم نیست. بچه ها روسفیدند. مثل فرمانده غریب شان حاج احمد بابایی، فرمانده صبور و مهربانشان. از ارتش آمده بود در سپاه و کنار بسیجی ها خدمت کرد و حالا ... ما هم تا آخر جنگ بودیم. هرچند که از آن سی نفر هم حالا تنها ده نفر مانده ایم؛ ده نفری که یادگار جنگ اند. جانبازاند و البته سرافراز * * * گفت وگو با علی حاجی زاده و ناگفته هایی از حماسه آفرین خرمشهر، شهید احمد بابابی ================ این خاطرات که جگر من رو سوزند بچه ها. شما رو نمیدونم انشاءالله که لایق باشیم تا امروز پرچم این شهدا رو نگذاریم که به زمین بیوفته و فردای قیامت هم در کنارشون محشور بشیم. ============ بسیار زیبا و تأثیرگذار... منتقل شد PersianKing