برترین های انجمن

  1. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      5,002


  2. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      8,603


  3. arminheidari

    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      7,080


  4. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      8,624



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 3 آذر 1399 در همه مناطق

  1. 7 پسندیده شده
  2. 5 پسندیده شده
    چیزی که به نظر میرسه اگر تاریخها دقیق باشند این شناور در مرداد خریداری شده و در شهریور تازه در تاسیسات دریایی ایران مستقر شده، فرصت سه ماهه تا رونمایی نهایتا همون وقت برای رنگ کردن این شناور را میده ولی چرا رونمایی؟! رونمایی از این شناور و ارسال بلافاصلش به اقیانوس هند و ماموریت به نظر برای تامین یک نیاز فوری و ضروری بوده (نقش تدارکاتی خاص به جایی یا اسکورت ناوگان خاص یا حتی تجاری در این دو سه ماه پیش رو به خاطر اخبار خاص و تهدید امیز احتمالی ) ولی چرا خوب رونمایی صورت گرفت؟ این هم احتمالا به این دلیل که سپاه تا حالا چنین شناوری در این کلاس نداشته لازم بوده تا انتسابش به صورت پر سر و صدا و رسمی به سپاه در رسانه ها تاکید و معرفی بشه تا فردا روز در دریا پروپاگاندا رخ نده که یک شناور بی نام و نشان در درگیها بوده یا اطلاعی وجود نداشته این شناور بی نام و بیگانه چه میکنه و بهانه جویی هایی از این قبیل توسط کشورها و گروه های دشمن در یک موقعیت خاص احتمالی.
  3. 5 پسندیده شده
    مستند ثریا در رابطه با بازار سوریه و نحوه تعامل ایران با این بازار پس از جنگ و تحرک دولتی دیدن داره، اوج ناکارامدی و تنبلی، رخوت و بی برنامگی و فرصت سوزی دولتها. همین میشه که بوسنی، فلسطین، عراق و سوریه تمام هزینه ها و زحمات را ایران میکشه هم در بعد خصوصا نظامی و حتی سیاسی ولی چندی بعد میبینیم تمام برداشتهاش را امثال ترکیه میکنند که بعد از هزینه دادن های ما وارد بازار میشند چون فقط و فقط برنامه ریزی دولتی در بعد خصوصا اقتصادی دارند. (به خاطر ناکارمدی مطلق دولتهای ما که همیشه هم از زیر بار مسئولیت فرار میکنند و میکردند و با پول مفت نفت فقط و فقط بازی قدرت میکردند و میکنند) جالبه ترکیه همچنان با اشغال سوریه و حملات مستقیم به ارتش سوریه و دولت سوریه و ویران کردن سوریه 8 برابر ما فقط به خود مناطق تحت تسلط سوریه صادرات داره نسبت به ما و ما مبلغ ناچیز 150 میلیون دلار فقط. اینکه اشاره میشه دولت سوریه پیشنهاد در اختیار گذاشتن بندر لاذقیه را داده و تا سال 98 هم خیلی کند دولت ایران این روز و اون روز میکرده و ولی رها کرده ماجرا را. اینکه اشاره میشه در بازارش اصلا هیچ حضوری نداریم. اینکه اصلا دولت به خودش زحمت یک برآورد از بازار سوریه را نداده. این که یک ریال هزینه (که قطعا بعدها قابل برداشت هست) نشده در امور اقتصادی. این که رایزنی های اقتصادی تقریبا صفر بوده با سوریه همش نتیجش میشه اینکه ترکیه با ابزار اقتصاد (سوریه مجبوره وقتی مرزهاش محدود هست از یک دشمن حتی جنس وارد کنه) کم کم منافعی که از راه نظامی هم نتونسته براورده کنه از طریق نفوذ اقتصادی که نفوذ فرهنگی و اجتماعی متعاقبش هست به دست بیاره. حالا این همه نیروهای نظامی ایران هزینه دادند در این جبهه و حالا که خود سوری ها هم تمایل دارند دولتهای تنبل ما فقط چشمشون به مسیر آسان و راحت پول مفت نفت هستند که کی به ما لطف میکنه جهان تحریمها را برمیداره تا دوباره بزنیم زیر همه کارهای سخت و بگیم چه کاریه وقتی پول نفت هست.
  4. 4 پسندیده شده
    اصولا برخی گمان میکنند حوادث سوریه به همین راحتی تبدیل به وضعیتی شد که (بارها گفته شده) ترکیش ایر کرور کرور تروریست را به صورت چارتر به مرزهای سوریه انتقال بده و داعش و النصره تبدیل به یکی از مهمترین همپیمانان اردوغان و ترکیه بشند در منطقه خیلی به طور رسمی. در حالیکه برنامه های ترکیه و اردوغان یا از ابتدا یا بعد از دیدن شرایط مهیا از همون ابتدا هم به سمت یک بازتعریف جدید جغرافیایی برای اردوغان و ترکیه بود و مهمترین هدف اولیه هم اشغال حلب در سوریه و استقرار یک نظام همسو با دولت ترکیه در سوریه بود که بتونه قراردادهایی را با اردوغان منعقد کنه که منافع ترکیه کامل تامین بشه در حالیکه منافع کشور مبدا اصلا اهمیتی نداشته باشند (ماجرای لیبی مثال واضح هست، هنوز یک دولت نصفه و نیمه مستقر نشده (به خاطر کمکهای اردوغان به این دولت و هم پیمانی با ترکیه) بلافاصله یک قرارداد تحدید مرزهای دریایی منعقد میشه به نفع ترکها. نتیجه اینکه "کینه جویی" اردوغان نسبت به ایران را برخی دوستان ساده میگیرند و رفتارهای اردوغان را به عنوان یک دوست! تحلیل میکنند یا نهایتا بی طرف ولی با عقیم گذاری قدم اول اردوغان در سوریه و اشغال حلب و استقرار نظام همسو با خودش، چیزی نیست که اردوغان به این راحتی فراموش کنه و تمام برنامه های دیگش در منطقه (عراق و لیبی و یمن و لبنان و ... ) هم همچنان هرچند پیش برده میشه به زور توسط ترکیه ولی لنگ سوریه است. برای همین قطعا بر خلاف ظاهر اردوغان به دلایل مختلف در حال حاضر یک "دشمن" جدی محسوب میشه و تمام منافعش در بی ثبات سازی ایران و حمله به ایران و شکست ایران در برابر تحریمها و ادامه تحریم ها و ... همسو با برخی طرفهاست. حتی ارتباط قوی گرفتن با روسیه برای به حاشیه بردن ایران در منطقه (سوریه، قفقاز، قطر، ...) بخشی از یک برنامه بزگرتر هست برای حذف ایران از معادلات و بعد اقدام به امتحان شانسش برای بار دیگه. (منافع روسها کاملا منعطف هست و براش اهمیت چندانی نداره اگر هزینه هاش پرداخت بشه اردوغان چه چیزهایی در سوریه و عراق به دست بیاره تا حدی) ارتباطات گرم این روزهای اردوغان با عربستان و گمانه زنیها در همکاری با نیروهای هادی در یمن از اون دست سیگنالهای جدی است. بسیار باید مراقب برنامه های ترکیه ضد ما بود چون ممکنه خیلی به سرعت از این ظاهر فعلیش خارج بشه و رسما به تهدید علنی تبدیل بشه.
  5. 3 پسندیده شده
    رهبری یا مدیریت رهبری با مدیریت چه فرقی دارد؟ تعاریف زیاد است ولی مدیریت جزئی از وظایف رهبری حساب می شود. بالاترین سطح رهبری جایگاه امامت است که علاوه بر نشان دادن مسیر ، همراه با فرد تا انتهای مسیر همراهی می کند. یک رهبر برای پیمودن این مسیر به نیروها انگیزه و امید می دهد تا راه را گم نکند. در کشور ما وقتی صحبت از رهبری می شود مقام معظم رهبری به اذهان می آید در حالی که هر یک از ما در جایگاه خود باید تفکر رهبری را پیدا کنیم و بکار ببندیم نشان دادن افق روشنی از آینده تاثیر مهمی در امیدبخشی برای پیمودن مسیر مه آلود و پر سنگلاخ روزگار است. اگر نوشته های دوستان رو در بازخورد از دل دغدغه ها بخونیم یک گم گشتگی دیده می شود اما علت چیست ؟ علت شاید نوع تفکر ما هست که همیشه دنبال شمردن کیلومتر مسیر، درصد پیشرفت یا گل زده یا زمان باقی مانده می گردد. برای همین هست که خیلی ها بازی شطرنج رو نمی فهمند و نمی توانند درک کنند و سریع سراغ مهره های حذف شده می روند در حالی که نوع بازی متفاوت است. واقعیت پیرامون ما هم بصورت شطرنجی پیچیده است اما در هر حرکت بازی های رقابتی و تولید مهره های جدید متفاوتی وجود دارد. انتظار انسان ها هم امید و موفقیت است پس راهکار چیست؟ در زندگی ما با گذر زمان هیچ موفقیت و هیچ هدفی ثابت نمی ماند و با مرور زمان کمرنگ و نابود می شود. مشخصا در این واقعیت نمی توان معیارهایی مثل پیروزی نهایی، تابلو امتیازات و ... رو به مردم و نیروها نشون داد. اما می توان مسیر حرکت را نشان داد، می توان موفقیت های کوچک را نشان داد، می توان گوشه ای نشست و شعر خواند پس می توان اینگونه مطرح کرد که چگونه فیل را می توان خورد؟ تکه تکه می کنیم و تکه های فیل را می خوریم پس مسیر را باید بصورت زیبا مشخص کرد و در طول مسیر اهداف و نقاط تنفسی برای لذت بردن از مسیر و درک امتیاز یا کیلومتر پیموده شده تعیین کرد. با این روش ساده و پیش پا افتاده به راحتی می توان امید و امکان پذیری مسیر را به فرد منتقل کرد در این بین سختی ها جز بصورت پنهان برای مجهز شدن و آماده شدن بیان نمی گردد و تنها زمانی رونمایی می شود که نیروها نگران می شوند و در نقطه ترس و نگرانی این آمادگی رو می شود. دیگر فرق های مابین مدیر و رهبر: 1- مدیر واکنش گراست، رهبر خلاق است 2- مدیر کارمند دارد، رهبر پیرو دارد 3- مدیر گروه را مدیریت می‌کند، رهبر تیم ایجاد می‌کند 4- مدیر مسئولیت‌ها را واگذار می‌کند، رهبر مسئولیت‌ها را می‌پذیرد 5- مدیران دنبال حفظ سیستم اند و رهبران دنبال رشد سیستم هستند رهبران کاری که باید انجام شود را انجام می‌دهند نسخه فارسی http://life.karnil.com/wp-content/uploads/2017/12/2-768x1007.jpg --------------------------------- ببخشید اگر مطالب گسسته می شود و ادامه هم نمی آیند تلاش می شود در این تاپیک، مطالب پاسخی به صحبت ها و نظرات و نگاه دوستان به مسائل کشور و نظامی باشد و در کنار آن مسائل کلیدی بحث شود تقدیم به جناب @mehran55 هر بحث و گفت گویی بهانه ای برای بیان یک نکته مدیریتی است
  6. 3 پسندیده شده
    در بعد رسانه ای با توجه به جلسه امروز سخنگوی محترم وزارت خارجه چند نکته قابل ذکر هست: ما چند رسانه ی گروه یا جناح در قدرت یا حتی خصوصی داریم که تاثیرگذاری ای غیر از خاله زنک بازیهای جناحی داخل ایران را پیش ببره و تاثیر حداقلی در سیاست های ایران در ارتباط با فضای خارجی داشته باشه؟ (خصوصا خصوصی یا جناح هایی که در قدرت نیستند و اصطلاحا مستقل) شما به نقش "آناتولی" نگاه کنید، به تنهایی مثل یک ارتش نظامی کاملا اهداف همسو با سیاستها و منافع کشور ترکیه را اون هم با انواع و اقسام ابزارهای تهاجمی پیش میبره و در تمام صحنه ها هم حاضر هست. با پروپاگاندا، تبلیغات، شایعه سازی، تحریک، خبرسازی، ایجاد موج در کشورهای هدف (نمونش در رابطه با همین درگیریهای قفقاز و در داخل ضد ایران و موجسازیهای خبری و تحریک افکار عمومی برای منفعل کردن ایران در رابطه با این جنگ) - کاملا هم مشخص هست که چطور وارد یک فاز تهاجمی و جدید شده و جالبه در داخل خود ایران. حالا ما اصلا یک رسانه داریم که در ترکیه جرات کنه جز از اب و هوا و گردشگری اصلا خبری کار کنه و به چالش بکشه سخنگویان وزارت خارجه ترکیه را در جلسات عمومیشون؟!
  7. 2 پسندیده شده
    بررسی وضعیت امنیت شرق کشور از نگاه یک مدیر بومی حسنعلی نوری فرماندار سابق زاهدان مدت سخنرانی 1 ساعت و 50 دقیقه http://kolbehkeramat.org/video/nq/213.mp4 این سخنرانی پر از نکات مغفول مانده از شرق کشور است که به شخصه خیلی از این موارد رو آگاهی نداشتم بحث پیشرفت در چابهار، خط راه آهن شرق و توسعه دانشگاه ها در سیستان و بلوچستان از جمله نقاط جالب این ویدیو است امیدوارم اگر عمری بود نکات درون این ویدیو رو به متن پیاده و خلاصه کنم تقدیم به جناب @MR9 مسیر تغییر سخت و پر از سنگلاخ است و سال ها طول میکشد که درختی به ثمر بنشیند
  8. 2 پسندیده شده
    با نام یاد خدا با سپاس از شما برادر بزرگوار بابت توجه به مطلب اینجانب . مباحثت با حضرتعالی و دیگر برادران قطعاً فرصتی است مغتنم برای مدون نمودن نظریات سراسر اشکال این حقیر . اگر برداشتم از نکته نظرات شما درست باشد دیدگاه شما بر این اصل هست که : 1- اساس موازنه معنایی ندارد (نظام کاغذی خلق موازنه از بین رفته است) 2- در صورت موازنه یا عدم موازنه می توان با زدن شوک حریف را منفعل و منصرف کرد (ایران 400 تا بالستیک خالی کنه روی تلاویو، اسراییل میخواد گزینه سامسون رو فعال کنه؟! ) 3- اساس وارد کردن شوک ضربه پیش دستانه است و ناک اوت حریف در راند اول باعث اتمام مبارزه خواهد شد (تا اینکه یکدفعه ای ابراهیم در زمانی که هیچ کس انتظارش رو نداره یه تیر میزنه تو کله رامبو) 4- و کل تقابل در لحظه است و یا حداقل اهمیتش در لحظه مهم است نه برآیند کل پروسه (دیگه قبل و بعدش اصلا اهمیتی نداره) 5- اساساً این فرمول را هم می شود به گروهک های مخفی , سیال و مبارزات چریکی هم تعمیم داد (اما اگر جنگ آخر زمان نباشه ، فقط ماییم که میتونیم تا ابد ادامه بدیم ، از ما قوی تر داعش ... از داعش قویتر طالبان ... طالب ها در یک جنگ غیر آخر الزمانی شوروی و آمریکا رو هم شکست داد ) - به برداشت من قدرت یک مؤلفه تک بعدی نیست و اساساً یک مؤلفه تنها نیست . برآیند تمام نیرو ها دخیل هستند و همچنین نوع مولفه های حریف و برآیند آنها نیز در نتیجه موازنه تاثیر گذار خواهد بود . ( به معنای اینکه هم ما و هم حریف در یک مولفه قوی باشیم تعین کننده موازنه نخواهد بود . به عنوان مثال چنانچه یک کشور نیروی دریایی ضعیفی داشته باشد و حریف آن قوی باشد دلیلی بر عدم موازنه نیست و یا هر دو کشور تولید ناخالص برابری داشته باشند دلیل بر موازنه آنها نیست ) - مولفه کلی قدرت برآیندی هست از قدرت اقتصادی ، نظامی ، ائتلاف سازی ، تبلیغاتی و فرهنگی ( که می تواند خود تابعی از ضریب نفوذ فرهنگی ، مذهبی و حتی قومیتی و یا زبانی باشد ) و دیگر فاکتورها - نکته اثر گذاری هر کدام از این مؤلفه ها در فرآیند کلی پروسه " پویایی " هر کدام می باشد . جهان نقطه ای ایستا نیست و چنانچه هر مؤلفه ی قدرت شما در حال حاضر چشم گیر باشد این " پویایی" آن مولفه هست که متضمن استمرار آن خواهد بود و کم نیستند ابر قدرتهایی که مؤلفه ای از ایشان به مرور رو به افول رفت و در نهایت سبب عدم توازن داخلی و به تبع از دست رفتن موازنه کلی با حریف او گردید . - چیزی که به چشم می آید همیشه شاخص ترین مؤلفه است . ولی شما زمانی به توان نامی یک سیستم خواهید رسید که تمام مولفه های تان متوازن باشد و صرف قوت یک مورد شما را به مقصود نخواهد رساند . و این مولفه ها چنانچه فاصله معنادار باهم داشته باشند توان شما به مرور کاهش و از همان نقاط ضعف آسیب خواهید دید ( البته که شما فرمودید زدن شوک و پایان مقابله , پس شاید لازم نباشد دیگر نگران ادامه و نقاط ضعف آتی باشیم . ) عرض خواهم کرد که چرا نیاز از است نگران نقاط ضعف باشیم و یا اساساً چقدر احتمال ناک اوت و اتمام کار حریف وجود دارد در عمل - به عنوان مثال کشوری مولفه نظامی اش 15 باشد و مولفه اقتصادی اش 5 برآیند کل را 10 در نظر بگیرید . قدرت نظامی ایشان است که به چشم خواهد آمد و نمایان تر است اما آن تنها چیزی است که اهمیتی ندارد بلکه برآیند کل و همان نقطه ضعف شما یعنی مولفه اقتصادی 5 است که تعین کننده موازنه شما خواهد بود. ( اگر برداشتم از مکانیسم بیان شده از طرف شما درست باشد معتقد هستید که همان مولفه 15 کافی است برای ایجاد شوک و کار تمام می شود و به ضعف اقتصاد و برآیند کل دیگر نمی رسد) ( مولفه اقتصاد و نظامی را مثال عرض کردم . می توان در خود مولفه نظامی نیروی هوایی و دریایی و یا هسته ای را و بر آیند آنها را در نظر گرفت . ولی مکانیسم بیان شده شما همان است و قطعاً شوک در هر کدام جواب می دهد ) - موازنه زمانی ایجاد خواهد شد که برآیند تمام این مؤلفه های قدرت شما با برآیند حریف یک سان باشد . اما نکته اصلی این است که این برآیند ثابت و همیشگی نیست و با تغییر مراکز ثقل هر مولفه برآیند و برهم کنش هر کدام و کل موزانه شما تغییر می کند . به عنوان مثال : تغییری در ژئوپولتیک منطقه موجب تغییر موازنه شما می شود . اکنون که ترکیه در آذربایجان و یا حتی اسرائیل در امارات جای پا باز می کند می توان گفت شرایط موازنه ما با ایشان با قبل از این تغییرات یکسان نیست . بهتر می دانم برای به چالش کشیدن این نظریه (نظام کاغذی خلق موازنه از بین رفته است) به چند نمونه عینی متوسل شوم : 1- ایران و عراق که به عنوان نمونه فرمودید : این فرض که ایران بعد از انقلاب دچار ضعف و خلع مدیریتی شد و لذا موازنه بر هم خورد شاید زیاد دقیق نباشد . این دو کشور از قبل هم در موازنه نبودند و برتری نسبی ایران کاملاً محسوس بود و بعد از انقلاب نیز ادامه داشت . در واقع اشتباه محاسبات عراق در اینکه ایران با انقلاب 57 و از دست دادن جایگاهش نزد ابرقدرتها و تغییر موقعیتش در جایگاه جهانی کاملاً ضعیف گردیده است عامل اصلی بود . غافل از اینکه مؤلفه های قدرت ایران تنها داشتن حمایت غرب نبود و دیگر مؤلفه های درون زای قدرت در ایران هنوز پابرجا بود . شروع جنگ به ایشان و ایضاً به مشوقانش یادآوری نمود که داستان از چه قرار است و چنانچه به عراق یاری نرسانند و ایران را بیشتر از پیش تضعیف نکنند باید نصف عراق را به نام ایران سند بزنند ( خواهشمندم مک فارلین را دوستان در نظر نگیرند که قطع شدن آتش تهیه بین موج اول و دوم برای خط مقدم احساس خوشبختی شاید بیاورد ولی عوض کننده کل مصیبت نخواهد بود) کمک غرب و شرق به عراق اتفاقاً تازه موازنه را برقرار نمود و در جنگی فرسایشی توان و انگیزه ای برای طرفین نماند و نتیجه ترک مخاصمه شد . 2- حمله عراق به کویت : نکته اصلی باز اشتباه عراق در محاسبه اشتباه و تصور عدم موازنه و ایضاً برتر دانستن خود نسبت به کویت بود که باعث شد قدم در این راه بگذارد . ذکر دلایل حمله عراق خالی از لطف نیست : (به دست آورن منافع اقتصادی و چاه نفت - به دست آوردن موقعیت بهتر در کرانه خلیج فارس و رسیدن به مرادی که در هورالعظیم و اروند کنار و ... زنده به گور شده بود همچنان در حسرت پهنه مناسبی از خلیج فارس - رسیدن به آرمان یک پارچه سازی امت بزرگ عربی به رهبری رئیس صدام - پاسخگویی به ولع جنگ سالاران حزب بعث که در جنگ ایران مانند عقده ای شد بود برایشان پیروزی بزرگی که نامشان را ماندگار کند) - عراق میزان تجهیزات نظامی کویت را درست محاسبه کرده بود - عراق میزان قدرت اقتصادی کویت را درست محاسبه کرده بود و ایضاً آن را بسیار جذاب و برای تقویت خود مفید می دید و اینکه مانعی نخواهد بود برای نیل به هدفش - عراق میزان حمایت آمریکا را از خود در حمله به کویت درست محاسبه کرده بود ! ( گواه دیدار چند روز قبل از حمله سفیر گلاسپی با صدام را در نظر بگیرید ) حداقل تصور می کرد که آمریکا تحت عمل انجام شده قرار خواهد گرفت و دوست دیرین را سرزنش نخواهد کرد . چه برسد به حمله - صدام عدم حمایت جهانی از کویت را درست پیش بینی کرده بود ! 8 سال یک کشور به آن بزرگی را کوبیده و جایزه گرفته بود ، فرودگاه بغداد ( از ترافیک تجهیزات اتمی فرانسوی برای اوسیراک و تجهیزات شیمیایی آلمانی و دیگر سلاح های روسی و آمریکایی و ... ) جای سر خاراندن نداشت . چرا باید فکر کند که دنیا برای او به صف می شود برای یک بیابان که حالا نفت هم داشته باشد فرقی ندارد . (آن چاه ها هم که در عراق هستن مگر برای همان غربی و شرقی ها نمی رود این چندتا هم رویش , همه را خودم به آنها تحویل میدهم برای آمریکا مگر نام فرد و شیخک طایفه مهم است !) - پس چرا آن گونه نشد و محاسبات غلط از آب درآمد ( این خود برتر پنداری و محاسبه غلط بد چیزی است ) - اساساً تمام جنگ ها در حالی شروع می شود که حداقل یک طرف محاسبه اشتباهی کرده باشد . شاید دو ظرف هم ، ولی نه الزاماً . همیشه یک طرف محاسبه اش را درست حساب نکرده . یک نکته از قلم می افتد و عاقبتش هم ... ؟! در مورد عراق صدام وحشت عربستان و اسرائیل را محاسبه نکرده بود . وحشت از عراقی که یاغی شده و موازنه کلی را برهم خواهد زد . و اگر هم دیده بود در حسابش توان ایشان در مجاب آمریکا برای تنبیه عزیز دردانه اش را دست کم گرفته بود . و شاید هم حس اعتماد به نفس کاذب در موشک باران کل منطقه ( اگر اوسیراک را داشت گمان میکنم برای دل گرمی آن دو کشور آمریکا راه دیگری در پیش می گرفت تا تنبیه این بچه لوس را ) 3- در حمله عربستان به یمن : همین یک نکته را بگویم که مؤلفه پایگاه مردمی انصارالله و به تبع آن ایران از مؤلفه قدرت نظامی عربستان شاید برتر باشد و در دراز مدت نیروی این مؤلفه برآیند کل موازنه را به نفع ایران تغییر دهد . پس دقیقاً نمی توان یمن را کاملاً تهی از هر نوع موازنه ای ارزیابی کرد و شکست عربستان را دلیلی بر عدم تاثیر موازنه در تقابلات دید . عرضم در ابتدای بحث هم همین بود که برآیند مؤلفه های قدرت مهم است نه بلند ترین شاخص حریف که حتی ممکن است از طمطراق آن چشم ها کور شود . انصارالله اگر خالی از هر مؤلفه قدرت بود اکنون این سرنوشت گریبان آل سعود را نمی گرفت . خدا می داند که دستان خالی یمن ها و سفره های خالی و کودکان نحیفش اراده آنها را سست نکرده و البته که ایران هم کمک های معنوی و سایر بسیاری رسانده اما در مقابل مؤلفه های قدرت درون زای آنها کاهی است در مقابل کوه . 4- حمله آلمان به لهستان و فرانسه : در این باب دوستان صاحب نظر زیادی هستن که من جسارت نمی کنم بیان نظر کنم ولی همین مقدار کافیست که در محاسبات هیتلر گمان نمی کنم این نتیجه بود که برای لهستان باید با تمام دنیا بجنگد وگرنه راه دیگری و حداقل در زمانی دیگر در پیش می گرفت ( بنگرید به توافقنامه مونیخ 1938 ) اطمینان ناگفته از عدم دخالت انگلستان و فرانسه در صورت حمله به لهستان . وشاید هم محاسبه نموده بود که شوک حاصل از محو لهستان و آنچنان همه را بر زمین میخ کوب کند که فکر جنگ از سر بدر کنند . ولی وحشت انگلستان و فرانسه را محاسبه نکرده بود از اینکه آلمان یاغی موازنه کلی را بر هم زده است و ان غریب ما را هم خواهد بلعید . - و ایضا تاکتیک حمله پیشدستانه جواب داد در فرانسه و روسیه و ژاپن هم یک حمله پیشدستانه به چین و آمریکا و ... ولی خوب در عالم واقع همیشه ناک اوت صورت نمی گیرد و مخاصمه ادامه پیدا میکند . همان گونه که ایران در شوک اشغال نیمی از خوزستان رفت ولی ناک اوت نشد ! در پایان لازم است عرض شود ایضاً شوک شهادت سردار در آبان ماه 98 نباید منجر به این گردد که ما گمان بریم که همیشه و همه وقت ممکن است مانند ما همه از شوک اقدام پیشدستانه منفعلانه به کاهش و کنترل تنش روی آورند . این استقرایی ناقص است . سپاس از برادر ارجمند @worior و برادر @MR9 و عزیزان میلیتاری که با نوشتار های خود ما را در درک اندیشه بهتر همیشه راهنما هستند .
  9. 2 پسندیده شده
    خودروی چند منظوره گریفون ( قسمت دوم) Griffon VBMR خودروی (گریفون یا شیردال یک حیوان افسانه ای با سر و بالی به شکل عقاب و بدنی به شکل شیر است) یک خودروی زرهی چند منظوره 6x6 برای ارتش فرانسه در برنامه عقرب است. این خودرو به شکل مشارکتی توسط صنایع نکستر(Nexter)، تالس (Thales) و بخش دفاعی رنو (Renault) طراحی و تولید شده است. البته شرکت های دیگر فرانسوی در تولید گریفون مشارکت داشته اند مانند شرکت فرانسوی سافران (Safran) که در توسعه سیستم های نظارتی و کنترل آتش الکترونیک فعالیت داشته است. خودروی زرهی چند منظوره Griffon در برنامه عقرب ارتش فرانسه عمدتا در نقش نفربر زرهی کاربرد خواهد داشت در حقیقت نقش اصلی خودروهای زرهی گریفون حمل سربازان در میدان نبرد با تحرک پذیری و سطح حفاظت بالا است. اما نقش های دیگر مانند خودرو فرماندهی و دیده بان توپخانه، آمبولانس، خودرو مهندسی رزمی در نقش بازبابی زرهی، خودرو شناسایی رزمی، نسخه موشک انداز، خمپاره انداز خودکششی نیز قرار است با استفاده از پلتفرم Griffon ساخته شود. با ورود خودروهای Griffon به ارتش فرانسه آنها جایگزین نفربرهای 4x4 زرهیVAB ارتش فرانسه که از سال 1976 عملیاتی هستند خواهند شد. در سال 2014 شرکت رنو خودروی زرهی به نام BMX-01 را معرفی کرد. در حقیقت پلتفرم BMX-01 یک نمونه آزمایشی بود تا شرکت های حاضر در پروژه گریفون چندین مفاهیم را که میخواستند بر روی خودروی جدید خود طرحی را بهتر بشناسند. آزمایشات بر روی BMX-01 از سال 2012 اغار شد و بعد از دوسال ییش از 10 هزار کیلومتر آزمایش تحت شرایط مختلف بر روی آن انجام شد. آزمایشها بر روی خودرو زرهی BMX-01 به توسعه دهندگان اجازه داد تا مشخصات فنی گریفون را تصحیص و اصلاح کنند. سازندگان میگویند خودروی زرهی BMX-01 حدود 80 درصد شباهت با خودروی زرهی گریفون دارد. در نمایشگاه دفاعی Eurosatory 2016 ، برای اولین بار مدل واقعی خودرو چند منظوره گریفون نمایش داده شد. در سال 2019 اولین سری خودروهای چند منظوره گریفون تحویل ارتش فرانسه شد. تا سال 2030 ارتش فرانسه قصد داشت تمامی خودروهای گریفن سفارش داده شده را تحویل بگیرد. طرح های گرافیکی اولیه گریفون خودرو زرهی BMX-01 نفربرهای زرهی VAB خودروی چند منظوره گریفون به شکل استاندار مجهز به یک جایگاه سلاح کنترل از راه دور سبک است. این جایگاه سلاح کنترل از راه دور می تواند به مسلسل های 7/62 میلیمتری ،یا 12/7 میلیمتری و یا نارنجک اندازهای خودکار 40 میلیمتری مسلح شود. ویژگی های دیگر این جایگاه سلاح کنترل از راه دور میتوان به دید نظارتی روز و شب با قابلیت شناسایی اهداف و پرتابگر نارنجک اندازهای دود زا GALIX اشاره کرد. همچنین ارتش فرانسه قصد دارد نفربرهای گریفون را به موشکهای هدایت شونده ضد زره MMP نیز مسلح کند. این موشک با حداکثر برد 4000 متر با حالت شلیک و فراموشی می تواند هدف خود را بدون قرار دادن گرفتن خودرو در میدان دید دشمن از میان بردارد. جایگاه سلاح کنترل از راه دور مجهز به 8 پرتابگر نارنجک دودزا است. در تاریخ 30 دسامبر 2019، آژانس تدارکات دفاعی فرانسه یک اصلاحیه در قرارداد تولید گریفون را اضافه کرد. این اصلاحیه شامل تحویل 54 دستگاه خودروی زرهی گریفون در نقش خمپاره انداز خودکششی بود. ارتش فرانسه از شرکت ها تولید کننده خواست تا نمونه ای از خودرو زرهی گریفون را بسازند که به سیستم خمپاره انداز 120 میلیمتری 2R2M تالس مجهز باشد. نرخ آتش این سیستم خمپاره انداز 10 گلوله در یک دقیقه است که با دقت بالایی آن را شلیک میکند. حداکثر برد این خمپاره انداز نیز 13 کیلومتر است. در نمونه گریفون خمپاره انداز محفظه عقب خودرو برای قرار گرفتن سیستم خمپاره انداز و ذخیر مهمات مورد نیاز، اصلاح خواهد شد. یک دریچه سقفی بزرگ نیز برای محفظه عقب خودرو تعبیه خواهد شد . گریفون های خمپاره انداز میتواند بعد از هر شلیک به سرعت محل خود را تغییر دهد که قابلیتی مطلوب در شرایط میدان نبرد میباشد تا شناسایی آنها برای دشمن دشوار شود. اولین نمونه گریفون خمپاره انداز قرار است در سال 2023 به ارتش فرانسه تحویل داده شود و تحویل اخر نمونه از این مدل تا سال 2027 طول خواهد کشید. گریفون به شکل استاندار به یک جایگاه سلاح کنترل از راه دور سبک مجهز است. طرح گرافیکی گریفون نمونه خمپاره انداز خودکششی (سمت راست) - سیستم خمپاره انداز 120 میلیمتری 2R2M تالس ( سمت چپ) طراحی گریفون به صورت استاندارد با بسته قدرت در بخش جلویی ، محل قرار گیری خدمه در بخش وسط و محفظه نیروها در عقب است. وزن گریفون حدود 24500کیلوگرم است. سطح حفاظتی گریفون استاندار STANAG 4569 ناتو در سطح 4 است. به معنی که گریفون میتواند در برابر مهمات 114×14.5 میلیمتری ضد زره در فاصله 200 متری باسرعت 911 متر بر ثانیه، ترکشهای توپخانه ای کالیبر 155 میلمتری و انفجار 10 کیلوگرم ماده منفجره در زیر بدنه و چرخ ها مقاوم کند. گریفون بخاطر بدنه V شکل خود مقاوم بالایی در برابر انفجار بمب و مین ها دارد. برای افزایش حفاظت بدنه در برابر راکت های ضد زره میتوان گریفون را به زره های قفسی مجهز کرد. در حقیقت گریفون میتواند عملکرد نفربرها و امرپ ها به شکل یکجا برای ارتش فرانسه فراهم کند. نفربر زرهی گریفون میتواند 3 خدمه شامل فرمانده، توپچی و راننده به علاوه 8 سرنشین را با خود حمل کند. برای ورود و خروج خدمه دو درب در بخش جلویی و برای سرنشینان یک رمپی در بخش عقبی خودرو تعبیه شده است. همچنین گریفین مجهز به 4 دریچه سقفی ( 2 دریچه برای خدمه و 2 دریچه برای سرنشینان) است. سرنشینان برای تبادیل اتش و بررسی محیط میتوانند از دریچه های سقفی نیز استفاده نمایند. دریچه های سقفی میتواند برای ورود و خروج اضطراری خدمه و سرنشینان مانند مواقعی که خودرو واژگون میشود نیز استفاده شود. گریفون از اجزای کشنده های تجاری6x6 استفاده می کند که موجب می شود هزینه تعمییر و نگهداری آن ساده و ارزان باشد. این خودروی زرهی به یک پیشرانه دیزلی توربوشارژ با 400 اسب بخار قدرت مجهز است. همچنین این خودرو دارای جعبه دنده خودکار و سیستم تعلیق هیدرولیک مستقل (سیستم تعلیق مستقل نوعی از سیستم تعلیق است که هر چرخ به صورت جداگانه و مستقل ارتعاش می کند و ارتعاشات یک چرخ به چرخ دیگر منتقل نمی شود) است. حداکثر برد گریفون 800 کیلومتر است و میتواند با حداکثر سرعت 110 کیلومتر بر ساعت حرکت نمایید. برخلاف نفربرهای VAB ارتش فرانسه، خودروهای زرهی جدید گریفون قابلیت دوزیست بودن را ندارند در نتیجه برای شناوری به خودروهای مهندسی نیاز خواهند داشت. طراحی گریفون به شکل استاندار با بسته قدرت در بخش جلویی ، محل قرار گیری خدمه در بخش وسط و محفظه نیروها در عقب است. فضای داخلی قرارگیری سرنشینان در گریفون رمپ عقبی و دریچه های سقفی برای سرنشینان خودرو زرهی گریفون برای اینکه با برنامه عقرب ارتش فرانسه هماهنگ باشد به تجهیزات ارتباطی و سیستم ها شبکه ی اطلاعات مانند سیستم ناوبری Epsilon 10 ساخت شرکت دفاعی Safran ، سیستم رادیویی CONTACT (ارتباطات تاکتیکی دیجیتال) ساخت شرکت تالس و SICS (سیستم اطلاعات نبرد عقرب) مجهز شده است. علاوه براین گریفون به تجهیزاتی مانند سیستم هشدار دهنده قفل لیزری، سیستم شناسایی صوتی محل تیرانداز، تجهیزات نظارتی دید در روز / شب، تهویه مطبوع، سیستم حفاظت ش.م.ر، صندلی ها مقاوم در برابر انفجار و سیستم کنترل باد لاستیک مرکزی (CTIS) نیز مجهز است. با تحویل خودروهای زرهی گریفون از سال 2019 به واحدهای نظامی ارتش فرانسه، تست های بیشتری بر روی گریفون جهت ارزیابی دقیق تر آنها انجام شد. یکی از این تست ها انتقال دو دستگاه خودرو زرهی گریفون به جیبوتی بود. هدف فرانسه از انتقال خودروهای زرهی گریفون به جیبوتی بررسی دقیق تر این خودروها در شرایط هوای گرم و خشک جیبوتی بود. بخشی از این تست شامل ده روز گشت در زمین های نیمه بیابانی جیبوتی برای ارزیابی عملکرد سیستم تعلیق، تسلیحات و سیستم های ناوبری بود. همچنین در این آزمایش زره های قفسی نیز بر روی خودرو های گریفون نصب شد تا تحرک پذیری انها با زره قفسی نیز مورد ارزیابی قرار بگیرد. ارتش فرانسه در نظر دارد اولین سری خودروهای زرهی گریفون به مالی را درسال 2022 به کشور مالی اعزام کند. یکی دیگر از تستهای خودرو زرهی گریفون در ارتش فرانسه ارزیابی این خودرو برای سوار و پیاده شدن از کشتی های تدارکاتی کلاس میسترال فرانسه و لندی کرافت بود. در سال 2019 ارتش فرانسه 92 دستگاه خودرو زرهی گریفون دریافت کرده است. بیش بینی شده است که تا سال 2030 تمام 1872 دستگاه گریفون به ارتش فرانسه تحویل داده شود که نیمی از این سفارش یعنی 936 دستگاه تا سال 2025 تحویل ارتش فرانسه خواهد شد. اموزش سربازان با خودرو زرهی گریفون نیز در اواخر سال 2020 اغاز خواهد شد. تست خودروی گریفون در جیبوتی ارزیابی خودروی گریفون در پیاده و سوار شدن از کشتی کلاس میسترال و لندی کرافت مشخصات کلیGriffon (گریفون) شرکت های سازنده : صنایع نکستر (Nexter)- تالس (Thales) - بخش دفاعی رنو (Renault) سفارش داده شده توسط : فرانسه - بلژیک سال ورود به خدمت : 2019 در ارتش فرانسه خدمه : 3نفر سرنشین : 8 نفر وزن : 24/5 تن طول : 7 متر عرض :2/5متر ارتفاع : 3 متر تسلیحات در مدل استاندارد: جایگاه سلاح کنترل از راه دور + مسلسل 7/62 میلی متری یا مسلسل 12/7 میلمتری یا نارنجک انداز اتوماتیک 40 میلیمتری حداکثر سرعت در جاده: 110 کیلومتر بر ساعت برد : 800 کیلومتر قدرت پیشرانه : 400 اسب بخار ===================================================================== ادامه دارد... منابع اصلی قسمت دوم: 1 2 3 نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است
  10. 1 پسندیده شده
    بسمه تعالی غروب موازنه ابزارهای موازنه، پکیجی برای بقا بر روی کاغذ، میدان نبرد یا تالار بورس؟! مقدمه در تحلیل های دیگری که نسبت به اوضاع و احوال این روزهای منطقه خاورمیانه میتوان ذکر کرد، تحولات در مفهوم موازنه در عمل است، شواهد بسیاری بدست آمده که استراتژی ها مانند تصورات صرفا بر روی کاغذ موازنه ساز هستند. برای کوتاه کردن سخن، با چکیده ای از تئوری موازنه آغاز میکنم. تئوری موازنه نظریه موازنه قدرت بر این اصل استوار است که امنیت بین‌المللی زمانی افزایش می‌یابد که قدرت نظامی به نحوی توزیع شده باشد که هیچ دولتی به اندازه‌ای که توانایی تفوق آمدن بر دیگر دولت‌ها را داشته باشد، قدرتمند نباشد. این نظریه پیش بینی می‌کند که اگر یک دولت، قدرت فوق العاده زیادی داشته باشد از قدرت خود استفاده می‌کند و به کشورهای ضعیف حمله می‌کند. این امر موجب می‌شود دولت‌هایی که در معرض خطر هستند برای پیوستن به ائتلاف‌های تدافعی انگیزه پیدا کنند. برخی از واقع گرایان بر این عقیده هستند که این امر می‌تواند موجب ثبات بیشتری شود چرا که از تجاوز جلوگیری می‌کند و آن را غیرجذاب نشان می‌دهد البته اگر میان ائتلاف‌های رقیب تعادل قدرت برقرار باشد.1 اما چرا عبارات فوق درست نیست، یا بعبارتی دیگر کاملا عاقلانه به نظر نمیرسد. باید از تفسیر لغت "تفوق" یا در معنای فارسی آن برتری یافتن یکی بر دیگری شروع کرد. برای تشریح ابعاد برتری، حوزه هایی که عوامل موثر موجود در آن قادرند آنچه مطابق با تعریف موجود موازنه گفته شده است را برهم بزنند. برتری همان مزیت بیشتر است (پنداشت کلی از ماهیت رقابت) کسب مزیت های انحصاری اگر یکی از دو رقیب نظامی یا اقتصادی در صورتی که به یک مزیت ویژه موثر و غیر قابل دستیابی توسط رقیب دست پیدا کنند قادر به ایجاد برتری خواهد شد. این مزیت میتواند اشکال مختلفی، جئوگرافی منطقه ای، مثل تسلط بر شریان ها، آبراه ها و تنگه ها، یا تسلط بر زیرساخت های خاص، مانند فناوری اطلاعات، توانایی های اقتصادی، و یا تسلیحات ویژه، مانند موشک های دوربرد، هواپیماهای پنهانکار و یا توانایی های بومی در تولید و ... آنچه به طور کل موازنه را بر هم خواهد، مجموع مزیت های یک رقیب در برابر دیگری است، و همین مزیت ها(نقاط قوت) و ضعف هاست که راهبردهای دو رقیب را در برابر یکدیگر و در برابر بهره جویی از منابع خود و پاسخ به مشکلات داخلی خود شکل خواهد داد. اما لااقل در بعد نظامی شواهد دنیای معاصر چیز دیگری نشان داده است؛ یک نمود سنتی از موازنه آنچه از زمان جنگ تحمیلی شاهد هستیم، بر هم خوردن موازنه بین دو قدرت منطقه ای، یعنی ایران و عراق، مسبب ایجاد انگیزه تهاجم رژیم بعث به ایران شد، از نظر منطقی دو کشور گرچه درگیری های مرزی پیش از جنگ تحمیلی داشته اند ولیکن وجود موازنه قدرت، اجازه گسترش درگیری و یا اجازه حملات با ابعاد موثر مثلا ضربه زدن به زیرساخت های اساسی دو کشور را نمیداد. این یک مدل کلاسیک از نظام برقرار موازنه قدرت از نظر نظامی بود. و بر اساس نرم های قابل شناسایی به محض ایجاد خلاء قدرت در تهران، رژیم صدام با کمترین اتلاف وقت جنگ با ایران را آغاز نمود. از مثال فوق در طول تاریخ بسیار میتوان یافت، اما شواهد برای عکس نادر است، نه به این مفهوم که کشور ضعیف تر بدون کسب اطلاع و احتساب درست قدرت رقیب محافظ کاری را رها کرده و دست به حمله حساب نشده و برتری یافتن و کسب موفقیت در آن بزند، از این گونه نمونه های بسیاری در طول تاریخ میتوان یافت، اما موارد اندکی را میتوان یافت که رقیب اطلاع دقیق از قدرت نظامی و اقتصادی رقیب داشته باشد، و دست به تهاجم حساب شده بزند و با نتایج موفقیت آمیزی روبرو شود. یا اینکه نتوان یک طرف را به طور کل رقیب استراتژیک دانست، مانند حملات یک گروه تروریستی یا جدایی طلب به دولت مرکزی. محور مقاومت(ایران - یمن) بر علیه ائتلاف چند ملیتی عربستان و آمریکا همراه با 7 کشور دیگر، نه از نظر عددی و نه از نظر تجهیزات نظامی و نه از سایر نیروها مانند نفوذ سیاسی، نفوذ بین المللی و مهمترین فاکتور قدرت اقتصادی در موازنه به سر نمیبرند، همه وجوه به نفع ائتلاف عربی - آمریکایی بوده است. راهبرد اوباما در تقویت قوای نظامی شرکای اقتصادی آمریکا در منطقه خلیج فارس با فروش بی محدودیت گرانترین تسلیحات و پیشرفته ترین تسلیحات به این کشورها هدفی جز ایجاد موازنه و یا حتی برتری نظامی با وحشت آفرینی علیه رقبای منطقه ای عربستان نداشت، همین امر در راهبرد کلان تر آمریکا برای ممانعت از بدست گیری بازار تسلیحات و پر کردن خلاء های امنیتی(با بسته های پیشنهادی ارزشمند از نظر اقتصادی برای آمریکا) در برابر سایر رقبای استراتژیک خود، یعنی چین، روسیه و در یک دورنمای وسیع ممانعت از رشد یک پاسخ درونی در کشورهای عربی نسبت به تولید مستقل و بومی تسلیحات منطقی به نظر میرسید. موتور محرک این راهبرد البته دیرینه برای آمریکا تحریک کشورها، تقویت ترس، بزرگنمایی رقیب و بر هم زدن پیوسته موازنه بر روی کاغذ و ارائه پیشنهاد متقابل برای بازگرداندن این موازنه از دست رفته بود. این راهبرد آمریکا همیشه جواب داده است. تصورات راهبردی از جنگ، درگیری با گروهک ها، جنگ محدود، جنگ گسترده در دهه 60 هنری کسینجر با تاختن بر راهبرد امنیت هسته ای آمریکا، ضمن انتقاد از تاکید راهبرد های وقت این کشور بر توسعه سلاح های هسته ای، این مدعا را مطرح ساخته که، گرچه سلاح هسته ای توانسته در برابر رقیبی چون شوروی برای آمریکا موازنه نظامی ایجاد کند، اما همزمان دست و بال آمریکا را نیز در پاسخ به مسائل عمدتا ساده پس از جنگ بسته است. ایالات متحده ای که صرفا به سلاح هسته ای متکی باشد، در صورت مواجهه با یک تهاجم محدود، مثل یک منازعه منطقه ای و درگیری کوچک بین یکی از متحدین آمریکا با گروهک های کمونیستی و از این دست، آیا ایالات متحده میتواند صرفا با بهره گیری از موازنه هسته ای به آن پاسخ دهد؟ و یا حتی آنرا به کار برد؟ وی در ادامه نتیجه گرفت که آمریکای پس از جنگ دوم صرفا با نیروهای خرد، اختلافات محدود، و نزاع های کوچک روبرو خواهد بود، از طرفی دشمنان ایالات متحده هم نیز به سلاح هسته ای دست خواهند یافت، بنابراین آمریکا میبایست تسلیحات متعارف را آنقدری توسعه دهد که به سطحی در حد بازدارندگی سلاح هسته ای برسند. باید نیروهای معمولی را چندان و در حدی تقویت کنیم که دیگر دفاع به وسیله سلاح هسته ای تنها یکی از راه حل ها باشد و نه راه حل منحصر به فرد . بهترین وضعی که باید به ان برسیم وضعی است که در آن نیروهای معمولی ما غلبه ناپذیر باشند ، مگر به وسیله سلاح هسته ای . هیچ دلیل تکنولوژیکی هم وجود ندارد که مانع رسیدن ما به چنین وضعی شود . این وضع به دیپلماسی ما نرمش و انعطاف مورد نیازش را میبخشد و در همین حال به ما ، در مذاکرات خلع سلاح اعتماد به نفس بیشتری میدهد .2 از آن دوران تا کنون آمریکا با توسل به این راهبرد ضمن استفاده از تسلیحات هسته ای خود بعنوان ستون فقرات موازنه نظامی، نیروی متعارف خود را توسعه داده و پیوسته در راه اندازی درگیری های مختلف و یا ایجاد ائتلاف های منطقه ای و فروش این تسلیحات متعارف موفق باشد. فروش تسلیحات به اروپا، به کره جنوبی و ژاپن، ایضا به تایوان در برابر چین و اعراب و اسراییل و ترکیه در برابر هم و در برابر رقبای منطقه ایشان، همه نمودی از موفقیت توسعه تسلیحات متعارف بوده است. مطابق با راهبرد کسینجر دست آمریکا نیز بدین واسطه برای حضور سیاسی و پاسخ نظامی در سطح محدود در بسیاری از نقاط جهان فراهم شده است. بنابراین آمریکا به پشوانه تسلیحات اتمی و متعارف هم در برخورد با گروهک های تروریستی، هم در راه اندازی حملات محدود علیه کشورها و هم در راه اندازی جنگ های گسترده، دستی باز برای خود یافته است. اما آیا این تسلیحات، اعم از هسته ای و متعارف همراه با اهرم های نفوذی که ایجاد میکنند توانسته اند به موازنه مورد نظر دست یابند؟ ویرانی تصورات راهبردی پاسخ به سوال فوق را باید در حملات یازده سپتامبر، عدم موفقیت در جنگ عراق، افغانستان، یمن و حضور در سوریه دانست. نه تنها هیچ موازنه ای ایجاد نشده، بلکه موجبات یک نزدیک بینی استراتژیک3 را نیز فراهم آورده است این راهبرد صرفا ابزاری برای ورود به این منازعات بوده است، و در عمل آمریکا را به دام منازعات بی حاصل بسیاری بدون کشف راهبردی هم عرض از این مجرا در خروج از آن منازعه هدایت کرده است. گذشته از آن، آنچه که در ابتدای این متن و در تعریف موازنه آوردم، نشان میدهد همه ارزش پدیدآوردن یک موازنه، ممانعت از تحت تهاجم قرار گرفتن است. در حمله اخیر به ابقیق و حملات پیشین انصارلله میتوان نکات بسیاری از ضعف تکنولوژیک فناوری دفاعی آمریکا یافت، شاید ساده و بدیهی به نظر برسد که یک گروه کوچکتر قادر باشد با وسایلی که بر اساس توانایی محدود خویش توسعه داده و از طریق راههایی مانند جنگ های چریکی و نامنظم، بتواند ضرباتی غیر کلاسیک به دشمن بزرگ خود وارد آورد. اما نباید آاین حملات را مانند اقدام یک گروه تروریستی یا جدایی طلب به یک دولت مرکزی قلمداد کرد، بلکه آنچه شاهدیم، حمله به قلب امنیتی و راهبردی ترین نقاط اقتصادی دنیاست، جایی که بالاترین سطوح فناوری دفاعی با هدف ایجاد یک تفوق راهبردی به کار گرفته شده است. اگر چنین حمله تمیز، دقیق و کارآمدی توسط یک گروه با امکانات محدود به این شکل بتواند موثر واقع شود، در ابعاد یک درگیری فراگیر و یا محدود بین دو قدرت نظامی هیچ امکانی از تببین و یا برقراری معادله ای بر روی کاغذ بواسطه انواع چینش های نظامی و یا حتی شبیه سازی های متعدد کامپیوتری وجود ندارد، که بتواند تضمینی برای ناکام گذاری رقیبی مثل ایران و یا برقراری نیمه پایدار یک عدم دسترسی4(Area denial) در برابر آن حتی در جایی که عمیق ترین لایه های دفاعی وجود دارند بدست دهد، گرچه این بدان معنا نیست که رقبای ایران، یعنی آمریکا و اعراب قادر به شکل دهی به چنین حملاتی در پاسخ و یا در اقدامی پیش دستانه مانند این نباشند، ولیکن آنچه اصالت دارد و موضوع بحث بوده این است که موازنه دیگر با توسعه فناوری و بکارگیری تجهیزات نظامی حتی بر روی کاغذ امکان پذیر نیست. و پیشرفت های تکنولوژیک میرود که بر پیچیدگی دستیابی به چنین موازنه علیرغم صرف هزینه های بسیار بی افزاید. پایانی بر موازنه علاقه مندان به تحلیل های اینچنینی، احتمالا این مطلب را در شبکه های اجتماعی و تحلیل های رسانه ای بسیار خوانده اند که یک گروه مثل داعش توانسته ارتش دو کشور سوریه و عراق را تر سرحد نابودی کامل ببرد، و یا این عبارت که پهپادهای چند صد دلاری انصارالله توانسته اند، از سد پاتریوت های چند ده میلیون دلاری عبور کنند، همانطور که گفته شد این نسبت ها(دو دوتا چارتای حجم، برد، قدرت و کیفیت تسلیحات و یا حتی چینش آنها) نه در بازی های استراتژیک بین یک قدرت و یک گروه، که در یک معادله استراتژیک بین دو قدرت هیچ سد محکمی در برابر امکان شکل دهی به موازنه جز بر روی کاغذ و در رسانه ها ایجاد نکرده است. اکنون پاسخ ائتلاف عربی آمریکایی هر چه باشد، چه سستی در پاسخ متقابل نظامی به ایران با هر نتیجه ای،اعم از اینکه به جنگ تمام عیار منجر شود، پاسخ ایران محدود باشد ویا حتی ایران هیچ پاسخی به آن ندهد، باید گفت که همانطور که پیوسته در متون بالا تکرار شد، اصل "موازنه تسلیحاتی" از دست رفته است، و این اگر به مدد ویژگی های فناوری نوین بدست آمده باشد یا اتخاذ تصمیمات متهورانه از سوی ایران، معادلات موازنه را طوری بر هم خورده است که به هیچ وجه امکان بازگشت به قبل برای آن نمیتوان متصور شد.از این به بعد تسلیحات موجود را باید صرفا ابزاری کاربردی و برای لحظه استفاده شدن تلقی کرد، نه به مانند کشورهای عربی، بصورت ویترینی برای قایم شدن پشت آن و احساس امنیت. نظام کاغذی خلق موازنه از بین رفته است. نویسنده @worior منبع: https://andishevarz.com/t/grwb-mwznh/153/ مقاله به زبان انگلیسی: http://msai.ir/2019/12/30/balance-of-power/ ارجاعات 1- موازنه قدرت به نقل از تارنمای ویکیپیدیا بر گرفته شده از Kegley, Charles W.; Wittkopf, Eugene R. (2005), World Politics: Trends and Transformation 2- استراتژی جنگ محدود هنری کسینجر 3- دیدگاه ها و مکاتب مدیریت استراتژیک 4- Antiaccess area denial (a2d2) برای مطالعه بیشتر: www.realcleardefense.com/articles/2016/09/13/a2ad_-_anti-accessarea_denial_110052.html
  11. 1 پسندیده شده
    مقدمه (قسمت اول) پس از پایان جنگ سرد، ارتش فرانسه اولویت پایین تری به نیروی زمینی داد. تغییر چالش های امنیتی بعد از جنگ سرد مانند فروپاشی شوروی از طرفی و تغییر ماهیت دخالت فرانسه در افریقا و خاورمیانه موجب شده بود اهمیت نیروی زمینی برای فرانسه کم رنگ تر شود به طوری که سهم بودجه دفاعی به بخش های هوایی و دریایی هدایت شد. حضور نظامی فرانسه در سال های بعد از جنگ سرد محدود و سهم نیروی زمینی در این زمان حتی بسیار کم تر بوده است. اما به نظر میرسد معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای برای کشورهای اروپایی خصوصا فرانسه در حال تغییر است. از زمان الحاق کریمه به روسیه در سال 2014 و برنامه های نوسازی نظامی این کشور از سال 2017، زنگ هشدار را برای کشورهای اروپایی به صدا در آورده است. قدرت گرفتن شبه نظامیان و گروه های مسلح مسلمان در خاورمیانه و آفریقا، جایی که به شکل سنتی منطقه استعماری فرانسه بوده است، موجب شده است فرانسه دخالت های نظامی خود را در این مناطق افزایش دهد (حضور نظامی در مالی، عراق، افغانستان، لبنان و لیبی). در سال های اخیر نیز دوری ایالات متحده از ناتو اتفاق افتاده است، به طوری که دونالد ترامپ رئیس جمهورآمریکا در دوره ریاست جمهوری خود چندین بار کشورهای عضو ناتو را تهدید به خروج از این پیمان کرده است، بنابراین نیاز به ساختار دفاعی مستقل تر در اروپا آشکار شده است. در پاسخ به این تغییرات در منطقه اروپا و جهان، کشورهای اروپایی تصمیم گرفته اند توانایی های نظامی خود را ارتقا دهند. برنامه Scorpion (عقرب) فرانسه نیز، یک طرح نوسازی نظامی، با هدف ارتقاء ظرفیت رزمی خودروهای ارتش است. اکنون چند سالی است که فرانسه در حال ارتقاء توانایی های موتوری و نظامی خود است. ژنرال پیر دو ویلیرز، رئیس سابق ستاد دفاع، در این باره توضیح می دهد: "برنامه عقرب، تنها یک خودرو رزمی نیست، بلکه یک رویکرد کلی را شامل می شود که شامل تسلیحات مدرن، قطعات پیشرفته، سیستم های اطلاعاتی یکپارچه و آموزش نوین خدمه است. مگر می توانیم به خودمان اجازه دهیم که سربازهایمان را با ادوات رزمی 35 ساله به جنگ بفرستیم، با این میزان فرسودگی و سطح حفاظت؟ من می گویم ، نه". حضور تانک های لکلر ارتش فرانسه در قالب نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان (سمت راست) هویتزرهای خودکششی سزار ارتش فرانسه در عراق (سمت چپ) کمیسیون بین وزارتخانه ای شروع مرحله تحقیق و توسعه برنامه عقرب را در سال 2010 و متعاقباً در سال 2014 تصویب کرد. وزیر دفاع وقت فرانسه، ژان ایو لریان، فاز 1 برنامه عقرب را در راستای قانون برنامه ریزی بودجه دفاعی 2014-2019 موسوم به "LPM" قرار داد. سرانجام، در سال 2016، دولت فرانسه متعهد شد 6/8 میلیارد دلار در طول 11 سال به برنامه Scorpion ارتش اختصاص دهد. برنامه عقرب به عنوان بلند پروازانه ترین برنامه نظامی نیروی زمینی فرانسه در سال های اخیر تلقی می شود. این برنامه شامل نوسازی 6/8 میلیارد دلاری با هدف جایگزینی تمام وسایل نقلیه رزمی فرانسه و با تمرکز بر سیستم عامل بهبود یافته مرتبط با سیستم ارتباطات جدید و یکپارچه و مدیریت میدان جنگ است. مدیریت میدان نبرد توسط مفهوم "نبرد مشارکتی" که به دنبال اتصال جوخه ها، وسایل نقلیه، گروه های رزمی و تیپ ها در یک شبکه واحد است، پشتیبانی می شود. این برنامه برای ارتش فرانسه ضروری است، زیرا به این کشور اجازه می دهد گردان های تاکتیک مشترک خود را مدرنیزه کند. همچنین به ارتش اجازه می دهد اقدامات و تخصص هر شاخه از نیروهای زمینی را تحت فرماندهی یک هنگ مرکزی هماهنگ کند. این گردان های جدید می توانند برای رسیدن به اهداف تاکتیکی تعیین شده در طی یک عملیات نظامی، اقدامات هماهنگی را انجام دهند. گردان های تاکتیکی مشترک به دلیل انعطاف پذیری سازمانی قوی، کارآیی خود را در طول مداخله فرانسه در افغانستان در سال 2001 به اثبات رسانده اند. تکامل خودروهای رزمی ارتش فرانسه اولین قدم برای "نبرد مشارکتی " ردیابی نیروی خودی در تمام واحدهای خودی و امکان تبادل سریع گزارشات و وضعیت میدان نبرد است. در نهایت هدف از "نبرد مشارکتی " تسریع در روند عملیات از طریق کاهش زمان بین تشخیص تهدید و نابودی آن است. به زبان ساده اولیت ارتش فرانسه در برنامه عقرب کاهش زمان واکنش نیروهای زمینی به تهدیدات است. یعنی کل سیستم رزمی تقریباً بلافاصله به تهدید واکنش نشان دهند. بنابراین، کل نیروی های زمینی مانند یک سیستم واحد عمل می کند، گویی که "نبرد مشارکتی" یک موجود زنده واحد است که هر وسیله نقلیه در آن نقش اندام حسی و حرکتی را بازی می کند. این برنامه گامی فراتر از کاری است که در حال حاضر نیروی زمینی فرانسه انجام می دهد. به این دلیل که همه خودروهای رزمی جدید برنامه عقرب به یک شبکه بلادرنگ (real time) مجهزند، تمام اطلاعات دیجیتالی و تصمیم گیری ها بسیار سریع تر انجام می شوند. فرانسه برای یکپارچه کردن واحدهای نیروی زمینی از سیستم مدیریت میدان نبرد بومی خود با نام SICS (سیستم اطلاعات نبرد عقرب) استفاده خواهد کرد. سیستم مدیریت میدان نبرد SICS از طریق انتقال، به اشتراک گذاری فوری اطلاعات و شبکه کردن سیستم های ارتباطی، موجب یکپارچگی نیروها و سیستم های تسلیحاتی می شود. از سوی دیگر فرانسه با همکاری آلمان در حال کار بر روی پروژه MGCS (سیستم اصلی مبارزه زمینی) و به کارگیری آن در سال 2035 هستند. با توجه به حضور شرکت فرانسوی نکستر (Nexter) در این پروژه به نظر می رسد خودروهای زرهی MGCS با معماری سیستم مدیریت میدان نبرد Scorpion نیز هماهنگ باشند. به طور کلی ، اهداف برنامه عقرب شامل به کارگیری خودروهای زرهی زیر است: 1872 دستگاه خودروی زرهی چند منظوره Griffon 978 دستگاه خودروی زرهی SERVAL 300 دستگاه خودروی شناسایی رزمی JAGUAR 200 دستگاه نسخه بروز رسانی شده تانک لکلر XLR 625 دستگاه خودروی رزمی پیاده نظام VBCI جدید معماری نیروی زمینی ارتش فرانسه در سال 2025 ایجاد شبکه ای یکپارچه از سیستم های مختلف دارای یک اثر نظامی تاکتیکی در میدان نبرد هستند. در حقیقت برنامه عقرب با همکاری صنایع داخلی فرانسه توسعه پیدا می کند که می تواند باعث رشد و ارتقا صنایع دفاعی این کشور نیز شود. خودروهای زرهی چند منظوره و خودروهای رزمی/شناسایی جدید ارتش فرانسه با مشارکت صنایع نکستر (Nexter)، تالس (Thales) و بخش دفاعی رنو (Renault) طراحی و تولید می شوند. از طرف دیگر برنامه عقرب می تواند ابزاری اساسی برای ساخت ارتش اروپایی باشد. در سال 2018، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه ایده ایجاد ارتش اروپایی را در سایه هراس از خروج ایالات متحده از ناتو مطرح کرد. تکیه بر ارتش اروپایی می تواند فرانسه را تبدیل به رهبر جدید اروپای متحد کند. رهبری که نه تنها می تواند کشورهای اروپایی را در دفاع از قاره سبز یکپارچه سازد، بلکه با استفاده از ظرفیت کشورهای اروپایی برای اثر گذاری در بیرون از مرزهای قاره ای وارد عمل شوند. در واقع برنامه عقرب، می تواند ارتش فرانسه را به الگویی برای کشورهای دیگر اروپایی تبدیل نماید، زیرا برخی از کشورهای اروپایی مشتاق اجرای آن هستند. در سال 2017، وزیر دفاع بلژیک، استیون واندپوت، و همتای فرانسوی وی، فلورانس پارلی، در مورد همکاری بین دو کشور در زمینه نیروی زمینی به توافق رسیدند. به همین منظور بلژیک 60 دستگاه خودروی رزمی/شناسایی JAGUAR را به ارزش 1/6 میلیارد یورو و 382 دستگاه خودروی زرهی چند منظوره Griffon را سفارش داد. این کشور همچنین مایل به همکاری در زمینه پشتیبانی (آموزش، پشتیبانی لجستیکی و تعمیر و نگهداری) و ارتقاءهای مشترک با فرانسه می باشد. این همکاری نشان می دهد که بلژیک مایل است همان نظریه فرانسه را در زمینه نبرد زمینی اجرا نماید. این همکاری دو جانبه مسیر احتمالی به سمت دفاع و همکاری های بیشتر کشورهای اروپایی با یکدیگر را نشان می دهد. به عنوان مثال، بلژیک با پیوستن به برنامه عقرب، مفهوم "نبرد مشارکتی" مد نظر فرانسه را نیز می پذیرد. بنابراین نزدیکی استراتژیک و عملیاتی عمیق بین دو کشور برای انجام عملیات های نظامی شکل خواهد گرفت. علاوه بر این، به صنایع بلژیک و فرانسه این امکان را می دهد تا به منظور تقویت توانایی های دفاعی و صنعتی اروپا همکاری کنند. سناریو فرضی از عملکرد "نبرد مشترک": 1- خودروی زرهی چند منظوره Griffon دشمن را رویت می کند و حسگرهای صوتی به خدمه اخطار می دهند و پرده ای از دود برای مخفی شدن ایجاد می شود. 2- هم زمان، این ردیابی در سایر سیستم حاضر در میدان نبرد به اشتراک گذاشته می شود. واحدهایی که در نزدیکی دشمن هستند هشدار تهدید دریافت می کنند. اجرای آتش به سمت هدف به شکل مشترک انجام می شود. 3- تصویر مناسب از وضعیت پیشروی بین واحدها امکان تصمیم گیری بهتر و سریعتر را فراهم می کند و زمان پاسخ دهی را کاهش می دهد. 4- یک الگوریتم، بهترین محل برای موضع گیری برای درگیری دشمن را مشخص می کند و به وسیله سیستم ارتباطی یکپارچه، سلاح ها و حسگرهای این خودرو به طور خودکار به سمت هدف نشانه می روند. انسان برای تصمیم نهایی شلیک در حلقه آخر باقی می ماند. طرح مفهومی از برد حسگرها و سلاح های برنامه عقرب ( آبی حسگرها، قرمز تسلیحات زمین به زمین و سبز تسلیحات زمین به هوا) این تصویر میتواند درک بهتری از چکونگی همپوشانی و هماهنگی واحدهای رزمی در نبرد مشترک را نمایش دهد. scorpion.pdf تصویر با کیفیت تر از این تصویر با این حال، برخی از مسائل هنوز هم در مورد برنامه عقرب و زمینه سازی ارتش اروپایی حل نشده باقی مانده است. با وجود همکاری عمیق دفاعی فرانسه و بلژیک، آنها و دیگر کشورهای اروپایی هنوز در زمینه هوا وفضا وابسته به شرکای آمریکایی هستند. زیرا بزرگترین شرکت های موجود در این زمینه هنوز اکثراً آمریکایی می باشند (به عنوان مثال جنگنده F-35 توسط لاکهید مارتین، جنگنده F-16 توسط بوئینگ و ...). این نشان می دهد که صنعت دفاعی اروپا در برخی زمینه ها نسبت به همتایان آمریکای خود هنوز عقب مانده هستند، که می تواند مانعی برای همکاری بیشتر کشورهای اروپایی با بکدیگر باشد. جدا شدن انگلیس از اتحادیه اروپا با اجرای برگزیت نیز یک چالش اساسی برای کشورهای اروپایی در زمینه دفاعی است. دفاع اروپایی بر سه ستون انگلیس، فرانسه و آلمان استوار بود و حذف انگلیس از آن می تواند ضربه بدی به دفاع اروپایی بزند. علاوه بر این بسیاری از کارشناسان و تحلیل گران نظامی فرانسوی زمان بندی پیش بینی شده برای پروژه عقرب را بلند پروازانه و دور از دسترس می دانند. هرچند مطالعات تحقیقاتی اولیه پروژه عقرب از سال 2010 آغاز شده اند اما زمان ساخت نمونه اولیه تا تحویل نمونه های سفارش داده شده طی 4 تا 6 سال در نظر گرفته شده است که زمان بسیار محدودی است و می تواند پیمانکاران فرانسوی را تحت فشار قرار دهد. مشکل بعدی که می تواند برنامه عقرب را به بن بست بکشاند، بودجه اختصاص داده شده توسط دولت است. تأمین بودجه 6 میلیارد دلاری تا 2033 فقط برای خودروهای رزمی، می تواند یک چالش اساسی برای دولت باشد. همچنین این احتمال نیز وجود دارد که وزارت دفاع فرانسه برای پیش برد برنامه عقرب از دولت بوجه ای بیشتر درخواست کنند که می تواند بحث تامین مالی را پیچیده تر کند. بیان این نکته مهم است که جدول زمانی برنامه های دفاعی، قبل از شیوع ویروس Covid-19 تهیه شده اند. مانند سایر مناطق اروپا، فرانسه اقتصاد خود را تعطیل کرده است و هزینه های دولت در مبارزه با بیماری کرونا به طرز قابل توجه ای افزایش یافته است، در حالی که درآمد حاصل از مالیات کاهش یافته است. اینکه چه مدت طول می کشد تا اقتصاد فرانسه بهبود یابد، تعیین کننده اصلی میزان بودجه ای است که می تواند برای تأمین بودجه برنامه های دفاعی در دسترس باشد. همین مشکل در تامین بوجه نظامی در سال 2017 با کاهش 850 میلیون یورویی بخش دفاعی باعث شد رئیس سابق ستاد دفاع از سمت خود استعفا دهد. انتخابات ریاست جمهوری سال 2022 فرانسه نیز باید به عنوان یک متغییر اصلی و اثرگذار بر هزینه های دفاع در نظر گرفته شود. زیرا رییس جمهوری بعدی فرانسه برای جبران کسری بوجه ممکن است باز هم بوجه دفاعی را کاهش دهد. با وجود تمام چالش های پیش روی برنامه عقرب، تا به امروز دولت فرانسه نشان داده برای عملی کردن این برنامه جدی است و روند این برنامه مثبت ارزیابی می شود. سرمایه گذاری قابل توجه دولت فرانسه، حمایت از صنایع دفاعی و همکاری های دو جانبه می تواند باعث جذب دیگر کشورهای اروپایی شود و موجی از نوسازی نظامی را در اروپا به رهبری فرانسه آغاز نماید. همکاری دفاعی بلژیک و فرانسه میتواند اولین گام برای پیشبرد برنامه عقرب در سطح کشورهای اروپایی باشد رئیس سابق ستاد دفاع، ژنرال پیر دو ویلیرز در سال 2017 به علت کاهش بودجه دفاعی و به خطر افتادن برنامه عقرب از سمت خود استعفا داد ================================================================== ادامه دارد... در قسمت بعدی خودروهای زرهی که در برنامه عقرب حضور دارند معرفی میشوند. منابع قسمت اول: 1 2 3 4 نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است
  12. 1 پسندیده شده
    شما شرایط رو متعادل در نظر نگرفتی، جنگی و معطوف به تغییر در نتایج جنگ در نظر گرفتی. شرط موازنه نظامی، وجود صلح متکی بر وحشت از عواقب استفاده از ابزار نظامی هست. اما اینکه یک کشور ضعیف که نمیتونه به سطح برابری با حریفش برسه بتونه یه نقطه ضعف موثر پیدا کنه، خارج از مسئله موازنه است. چرا که کشور ضعیف در موازنه نبوده، و کشور دارای قدرت برتر خودش رو در تفوق کامل میدیده و حس میکرده نیازی به حمله نداره، یا بدلایلی نخواسته حمله کنه چون به اندازه کافی خودش رو بازدارنده حس کرده. این فناورانه و بخشی هست نه کلی. این مطابق تعریف از توازن بازدارنده اشتباه هست. بازدارندگی باید بتونه حریف رو از هر اقدامی بازدارد. برای همین شما در برابر هر ابزارش باید یک موازنه برقرار کنید. اما خوب دقت کنید که این موازنه هیچ وقت برقرار نمیشود. حتی در نتیجه گیری های شما هم این مشخصه. و حتی زمانی که هم همه حس میکنند چنین بازدارندگی از طریق موازنه قوا برقرار شده است، این خطر اشتباه محاسباتی سرجاش باقیه... بنابراین باید به فکر راه هایی غیر از موازنه بود. مثلا داشتن سرعت عمل بیشتر در واکنش. یا اقدامات پیش هنگام... کشیدن یا حتی نکشیدن بهنگام اسلحه.
  13. 1 پسندیده شده
    با دیدن این عکسا فقط یه جمله به ذهنم اومد, kirov reporting!! جدای از نوستالژی فکر کنم چند مدل بالن نظارتی تا حالا رونمایی شده.یه مدل دیکوی هم زمان جنگ استفاده شده بود اگه اشتباه نکنم.اگه به سنسور های مختلف تجهیز بشن خیلی تو پوشش نقاط کور میتونن مفید باشن.
  14. 1 پسندیده شده
    سپاس از راهنمایی بابت درک بهتر مطلب . برگشتم و دوباره و سه باره اصل تئوری را مرور کردم . بعضی نکات را بهتر دریافتم . مطابق با فرمایش اساس را بر موازنه نظامی در نظر میگیریم. ستون و اساس بحث را میتوان در جمله ذیل آورد : پس قائدتا باید این برداشت شود که : کشور های ضعیف الزاما نیازی به موازنه ندارند و صرف یافتن نقطه ظعفی موثر از حریف و ضربه ای کارا به آن میتوانند نتیجه جنگ را تغییر دهند. این دیدگاه کاملا صحیح است . اما به نظر میرسد این مطلب نظریه موازنه را رد نخواهد کرد بلکه در درون آن جای خواهد گرفت. - چنانچه کشور ضعیف به این مهم دست پیدا کند به مولفه ای دست پیدا کرده که برآیند کلی ایشان را بالا برده و توانسته است موازنه را برقرار نماید. - پایگاه مردمی چه برای داعش باشد یا طالبان یا ایران یا یمن یک مولفه قدرت هست و داشتن آن ایضا سبب پیروزی اینها در مخاصمه هایشان شده نه صرفا داشتن استینگر . پس بازهم در درون تئوری برقراری موازنه جای می گیرند. - اساس موازنه سیال هست و مدام در حال از دست رفتن و به دست آمدن. - تفوق قدرت هوایی آلمان با کشف رادار توسط انگلیس از دست رفت و موازنه نظامی در آن مقطع و آن مولفه برقرار گردید . و ایضا به کرات به دست آمد و از دست رفت. همانطور که بیان فرمودید بدیهی است که پیدا کردن نقاط ظعفی موثر از حریف هم دشواری زیادی خواهد داشت و به سادگی بدست نخواهد آمد . و قطعا تایید می فرمائید در صورت انفعال و عدم رسیدگی به ضعفهای خویش چه بسا موثر هم واقع نشود . عرضم را جمع بندی می کنم : - موازنه تعادل برآیند مولفه های قدرت طرفین است. - قابل محاسبه و سنجش است. - سیال و مدام تغییر پذیر است. - پیدا شدن ضعف هر طرف تفوق یا موازنه اش را بر هم میزند . - محاسبه و تصور اشتباه هر طرف از نقاط ضعف خودش و حریفش است که ممکن است او را به شکست بکشاند. - وقتی ضعف حریف که اول برای شما مشخص شود و دوم توان و ابزار ضربه به آن را داشته باشید این شما را با او متوازن می کند یا حتی برتری می دهند و دلیلی برای رد اساس موازنه نیست. در پایان سپاس از شما برادر فاضل بابت ایجاد این تاپیک و راهنمایی و صبوری با این حقیر
  15. 1 پسندیده شده
    این موارد فرمودید در خود" تئوری موازنه" بررسی بشود. نکته اینه که 1- عراق حمله کرد به کویت. 2- ایران در یک حمله احتمالی سنگین به اسراییل با ابعاد وسیع انجام داد یا حتی بالعکس. 3- و یا در نهایت آمریکا حمله کرد به ایران و یا عراق در پاسخ به موارد بالا. در هر سه مورد فوق موازنه ای که همه طرفها فکر میکردند ازش بهره مند هستند، معنی نداده... بعبارتی دیگر آنچه از محاسبات موازنه دنبال میشده، مانع از اینکه یک بازیگر عقلایی بشود و اقدامی نکند، نشده است. حالا اینکه اگر بعدش در یک اقدامی مثلا یک ائتلاف بزرگ بین المللی باعث نابود شدن عراق شده، باز هم خطای محاسباتی در موازنه بوده، بنابراین حتی شامل حال صدام هم میشود، موازنه ای که صدام فکرش رو میکرده و شما در متن از چه شودهای بعد از فتح کویت بعنوان "اشتباه محاسباتی" وی آوردید، عمل نکرده. حالا اینجا میرسیم به تیتر این مقاله، و اینکه وقتی موازنه عمل نمیکنه، چرا همیشه پیگیری میشه؟! جواب هم در تیتر هست؛ تالار بورس، بعبارتی ابعاد روانی جنگ و تجارت تسلیحات،... مخلط کلام؛ اگر تئوری موازنه کاغذی پیگیری نشود، تسلیحاتی هم ساخته و پرداخته و فروخته نخواهد شد. ... البته اضافه بر موارد فوق؛ مباحث مربوط به تنش زدایی، و سیاست خارجی قوی که فرمودید بسیار مهم هستن. تئوری موازنه از دید نظامی بررسی میکند. ... حوادث منجر به جنگ اول و مکان های جنگ در دوره جنگ بسییار جالبتر هستند. مثلا یه ترور در اروپا باعث فتح آفریقا، اشغال ایران، شورش در عربستان و محو هر آنچه به اسم عثمانی درآمده بود میشه و نتیجه اش میشه سایکس پیکو و جامعه ملل! برخی اوقات تاریخ رو با تئوری اشتباه میگیریم،...
  16. 1 پسندیده شده
    با سلام با نظر شما موافقم ، اما باید این مورد را مد نظر قرار بدیم که این ناو اصلا یک ناو آبی خاکی استاندارد محسوب نمیشه ! این ناو بر خلاف تمام ناو های آبی خاکی ، برای پهلوگیری و جابجایی تجهیزات نیاز به اسکله بتنی داره تا بتونه رمپ فلزی خودش رو روی اون اسکله قرار بده ! ناو های آبی خاکی با استاندارد نظامی ، معمولا دارای دماغه بازشونده از جلو کشتی هستن و همگی فاقد موج شکن دماغه هستند تا بتونن از سمت دماغه در سواحل بدون اسکله پهلو بگیرند و اقدام به پیاده سازی نیرو و تجهیزات کنند . در ضمن همگی دارای لنگرهای متصل به وینچ هستند تا بتونن ناو را پس از پهلوگیری و تخلیه و یا بارگیری نیرو و تجهیزات به سمت دریا برگردونن . کشتی رونمایی شده توسط سپاه با توجه به قرارگیری رمپ در پاشنه کشتی و عدم توانایی در پهلوگیری در سواحل فاقد اسکله و نداشتن وینچ عقب کش ، عملا یک ناو آبی خاکی محسوب نمیشه . با وضعیت موجود این کشتی فقط میتونه در نقش یک کشتی حامل تجهیزات فعالیت کنه ، مگر اینکه بعد از این رونمایی عجولانه ، با تغییرات و تجهیز مناسب ، بتونه به کارایی عملیاتی مد نظر برسه .
  17. 1 پسندیده شده
    همین که شما قبل آغاز جنگ غافلگیر نشی، نصف جنگ را بردی.
  18. 1 پسندیده شده
    به نظر من برای ارسال پیام رسانه ای غیرمستقیم به مخاطبان این گروهکها باید از شیوه های جدیدتری استفاده کرد. این نحوه نمایش تروریستها متعلق به گذشته است و به نظر من حتما باید تغییر کنند. نه به خاطر هجمه های حقوق بشری و بهانه گیریهای غرب که اتفاقا به این خاطر که قبح تروریسم را میشکنه این نحوه برخورد رسانه ای با این موضوع. ما در برخورد با تروریسم چند ضعف اساسی داریم. 1. همه کشورها یک لیست واضح و در دسترس از گروه های تروریستیشون دارند. 2.اصولا سختگیری و برخورد با اعضا و گروهکهای این لیست چنان خشن، پنهان و ویژه هست که خودش یک بازدارندگی را در رابطه با هرگونه نزدیکی به این گروهک ها در مردم اون کشور ایجاد میکنه. 3.در نحوه برخورد، بازداشت، مقابله با این گروهکها در تمام مراحل با نهایت سرکوب و خشونت و پنهانکاری اقدام میشه و اصول مربوط به تروریست بودن فرد یا گروه کاملا رعایت میشه. (نمایش افراد در کت و شلوار و فرودگاه و منازل امن وزارت و مبل و ... تصویری متفوت از خشونت این گروهکهای تروریستی به مخاطبان عرضه میکنه) 4.از دسترس قرار دادن اعضای گروهکهای تروریستی در مقابل خبرنگار و افراد عادی و رسانه ای جدا باید خودداری بشه و استانداردهای مواجهه با اعضای یک گروهک تروریستی (داعش یا منافقین یا پژاک و ... فرقی نیمکنه) رعایت بشه. 5.در رابطه با ساخت کلیپهای معرفی و رسانه ای هم باید کاملا حرفه ای عمل بشه و به هیچ عنوان به دست گروه های خبری و عمومی مثلا صدا و سیما کار سپرده نشه به عنوان یک گرازش خبری.
  19. 1 پسندیده شده
    خیلی موافقم نه اینکه دنبال جنگنده سرنشین دار نریم، چون تو سرنشین دار مشکل داریم رو این موضوع باید تمرکز بیشتری کنیم، روس ها دو تا پهپاد در حال توسعه دارن که ما به همون علت عدم دسترسی مناسب به جنگنده های سرنشین دار نیاز عملیاتی بسیار بیشتری داریم: 1- Altius که یک پهپاد دو موتوره 5 تا 7 تنی هست، این پهپاد می تونه برای استفاده علیه گروه های کمتر برخوردار، مثل گروه های تروریستی، شورشی و جدایی طلب و امثالهم مورد استفاده قرار بگیره. در این راستا میشه طرح شاهد 149 رو ادامه داد، هر چند هنوز معلوم نیست که 149 تک موتوره هست و یا دو موتور ولی چون بحث قابل قیاس با ام کیو 9 برای اون مطرح شده اگه فرض بگیریم یک پهپاد تک موتوره هست، میشه با توسعه یک نمونه دو موتوره با قابلیت حمل محموله 2-3 تن یک پهپاد سنگین تهاجمی توسعه داد. ام کیو 9 با یک موتور 900 اسبی توان حمل 1700 کیلوگرم محموله رو داره، حالا اگه یک نمونه پهپاد با دو موتور توربوپراپ 900 اسبی توسعه داده بشه، حقیقتا محصول قابل اعتنایی میشه. آلتیوس از دو موتور بنزینی 500 اسبی بهره می بره. برای درک بهتر تصور کنید زمانی که نیروهای وابسته ایران در سوریه عملیات انجام میدادن، همچین یگان هایی از این پهپاد نقش پشتیبانی هوایی رو انجام می دادن چقدر موثر می تونست باشه. اما با توجه به مداومت پروازی بالای اینچنین هواپیماها کاربرد دیگر این پهپاد نه در نقش آفندی بلکه پدافندی می تونه باشه اون هم در دو کارکرد: 1- سکوی هواپایه پدافندی پرتاب موشک همونطور که گفته شد با توجه به مداومت پروازی بالای این پهپاد ها، میشه اونها رو به موشک های پدافندی کوتاه برد مجهز کرد و از اون بر علیه موشک های کروز و یا سایر تسلیحات هواپرتاب دور ایستا استفاده کرد. با توجه به پرواز در ارتفاع قابلیت های این سکوی پرتاب چه به لحاظ شناسایی چه به لحاظ درگیری نسبت به سکوهای زمین پایه بیشتر خواهد بود. کاربرد خاص و مفید همچین سکوی هواپایه ای علاوه بر پوشش نقاط کور سامانه های راداری و پدافندی زمین پایه، حفاظت از خود سامانه های راداری و برد بلندمون باشه، علی الخصوص ایستگاه های راداری ثابت و فراافق مثل نذیر و خلیج فارس. 2- استفاده به عنوان میکرو آواکس با توجه به توان حمل قابل اعتنای احتمالی در حدود 2-3 تن، میشه تجهیزات شناسایی و دیتالینک مثل رادار یا سامانه های اپتیکی بر روی نمونه های از اونها نصب کرد و به عنوان مکمل سامانه های زمین پایه و یا نمونه های مسلح همین پهپاد به صورت ترکیبی و هدایتگر استفاده کرد. باز به دلیل پرواز در ارتفاع و تحرک بسیار بیشتر نسبت به نمونه های زمینی در پوشش نقاط کور یا شناسایی در فواصل دورتر و هشدار اولیه تاثیر بسزایی داشته. اما برای بکارگیری موثرتر دو مورد فوق داشتن هواپیماهای AEW&C2 در یک لایه عقب تر و در نقش مکمل و فرماندهی این پهپاد ها خیلی موثر می تونه باشه. برای درک بهتر کاربرد این پهپاد ها تصور کنید در شرایط هشداری مثل پس از حمله به عین الاسد، نمونه های شناسایی و فرماندهی و همین طور نمونه های مسلح این پهپاد بر فراز نقاط کور و یا سامانه های پدافندی و راداری به پرواز و آماده باش در میومدن. 2- پهپاد اخوتنیک یا Su-70 این پهپاد به عنوان یک پهپاد تهاجمی پنهانکار که صحبت از 20 تنی بودن اون هم شده و از موتور AL-31F یا AL-41 بهره میبره که میتونه 120 تا 140 کیلونیوتن نیرو تولید کنه. در حال حاضر ما پهپاد شاهد 171 رو داریم که خوب توانایی های بسیار محدودتری رو داره، اما در صورتی که تولید انبوه موتور اوج یا نمونه توربوفن اون به ثمر برسه، ادامه این پروژه و توسعه یک پهپاد پنهانکار تهاجمی مجهز به دو موتور توربوفن مشتقه از J-85 می تونه قابلیت های قابل اعتنایی رو به لحاظ حمل و برد ثمر بده. از این چنین پهپادی میشه در تقابل های متعارف و کلاسیک با تهدیدات کاملا مجهز استفاده کرد، تصور کنید چنین پهپادی مجهز به موشک های کروز حتی مثلا کروز قدس یا سجیل، شاید حتی امکان حمله به دیگو گارسیا رو هم پیدا کنه، اگر امکان هدایت و کنترل در این فاصله برای ما امکان پذیر بشه و یا شاید حتی از پیش برنامه ریزی شده. ---- مطلب فوق رو در پاسخ به دوستمون Idmdff و تایید نظر ایشون در تاپیک نیروی هوایی آماده کردم که به نظرم رسید بهتره اینجا بگذارم.
  20. 1 پسندیده شده
    ماکتی از طرح Korshun اکراین شباهت خوبی با قدس یک و یاعلی دارد برد500 تا 700 کیلومتر موشک کروز یاعلی از tj 100 داخل بدنه خودش استفاده می کند منبع
  21. 1 پسندیده شده
    UAV kent 2.0 concept: عملیات تن ماهی تاپیک پیش رو حاصل جمع آوری اطلاعات از منابع اوپن سورس و تحلیل های شخصی بر اساس آن می باشد بخش اول: روزی روزگاری در یمن اخیرا شاهد حمله ای بهت آور به پالایشگاه بزرگ بقیق در عربستان با ظرفیت پالایش 6.8 میلیون بشکه نفت در روز و تعدادی دیگر از تاسیسات نفتی مرتبط با آن بودیم که قیمت جهانی نفت را با شوکی 20 درصدی مواجه کرد، در پی این حمله حدود نیمی از تولید نفت عربستان و 5 درصد از کل تولید نفت جهان مختل شد. ساعاتی پس از این حمله جماعت انصار الله یمن مسئولیت این حمله را بر عهده گرفتند. گرچه حوثی ها این حمله به این پالایشگاه که در منطقه شمال شرق عربستان در نزدیکی سواحل خلیج فارس، جنوب شرق راس تنوره و غرب بحرین قرار دارد را از نوع پهپادی اعلام کردند، ولی برخی شواهد از حمله و مهمتر از همه تصاویری که از یکی از موشک های به ظاهر فیل شده در مسیر منتشر شد، حاکی از آن بود که دست کم بار اصلی این حملات بر عهده ی موشک های کروز بوده است. این حمله را می توان موفق ترین و خسارت بار ترین و یکی از دوربرد ترین حمله حوثی ها به عمق خاک عربستان دانست که در آن تعداد قابل توجهی موشک کروز شلیک شده بود. از دیگر ویژگی های شاخص این حمله آنچنان که در تصاویر مشخص است دقت بالای اصابت ها در برخورد به تاسیسات حیاتی پالایشگاه است که قطعا ناشی از وجود نوعی سیکر فاز ترمینال برای برخورد دقیق با اهداف از قبل برنامه ریزی شده است. این حمله گرچه پرتعداد ترین حمله ی با موشک کروز توسط حوثی ها بود که در بحث برد و تعداد شلیک در نوع خود در بین تمامی قدرت های نظامی خاور میانه بی رقیب بود، اما اولین حمله با موشک کروز توسط یمنی ها نبود. بخشی از بقایای موشک های ظاهرا فیل شده در این حمله (گفته می شود 3 موشک از میان 7 موشک کروز شلیک شده قبل از رسیدن به محدوده ی هدف سقوط کرده است): اما در طی چند ماه قبل هم در دست کم 2 حمله به فرودگاه های ابها و جیزان اثراتی از بکار گیری موشک کروز اما در شلیک های تکی یا کم تعداد دیده می شد. حمله به فرودگاه جیزان به صورت ترکیبی با پهپاد های انتحاری و ظاهرا تعداد اندک یا حتی تنها 1 موشک کروز استفاده شده بود، در تصاویر مربوط به حمله تعدادی اثرات برخورد که با اثرات تخریبی پهپاد های انتحاری مطابقت دارد دیده می شد که دارای دقت بالایی نبودند و نیز نابودی کامل یک سیلوی بزرگ، در صورتی که نابودی آن سیلو در اثر برخورد موشک کروز باشد، تنها شدت انفجاری کلاهکی حتی 500 کیلوگرمی آن حجم از تخریب را توجیه نمی کند، به نظر می رسد انفجار ثانویه ای مربوط به مواد یا تجهیزات انبار شده در آن سیلو (مانند مهمات) آن حجم از تخریب را به بار آورده باشد. در حمله به فرودگاه ابها، موشکی به سقف سالن فرودگاه برخورد کرد و پس از عبور از سقف قسمتی از انرژی انفجار درون قسمت سالن فرودگاه تخلیه شد که به زخمی شدن 26 تن انجامید. از نکات این برخورد با توجه به فیلم ها و تصاویر مربوط به حادثه، شدت انفجار می باشد که با موشک های کروز بزرگی که عموما حدود 500 کیلوگرم سرجنگی دارند مطابقت ندارد و به نظر دارای اثری به مراتب ضعیف تر است. این مساله نظریه ی استفاده انصار الله از موشک های کروز ایرانی مشتق شده از موشک KH-55 را با تردید جدی مواجه می کرد. از سوی دیگر سعودی ها نیز بر اساس برخی قطعات باقی مانده از آن موشک از جمله بخش هایی مطعلق به موتور که موتوری از نوع مینی توربوجت با اصالت ساخت در جمهوری چک با عنوان TJ-100 عنوان کردند که ایران موشک کروز دیگری به نام "یا علی" که در رسانه های حکومتی داخلی تنها معدود تصاویری از مراحل تست و توسعه آن منتشر شده است و ظاهرا موشکی کوچکتر از سومار است که برد 700 کیلومتری برای آن عنوان شده است، را برای این حمله در اختیار حوثی ها قرار داده است. اما از میان تصاویری که خود عربستان از بقایای این موشک منتشر کردند شواهد غیر قابل انکاری به دست امده بود که این فرضیه را کاملا رد می کرد، قطعه ی مورد نظر آنچنان که پیشتر برادر عزیز seyedmohammad نیز اشاره کرده بودند کاملا با سازه ی موشک یا علی متفاوت است و در برابر بسیار شبیه قطعه ای در قسمت دم موشک سومار است. در اینجا پارادوکسی وجود داشت، در یک سوی قطعات برجای مانده از موشک کاملا متفاوت با کروز کوچک یاعلی و کاملا مشابه سومار بود، از طرف دیگر اثر انفجار با سرجنگی حدود 500 کیلوگرمی اساسا مطابقت نداشت و نیز موتور TJ-100 با توان تولید حدود 1.3 کیلونیوتن تراست در برابر موتور MS400 مورد استفاده در خا-55 که حدود 4 کیلونیوتن تراست تولید می کند، کاملا فاقد توانایی لازم برای به پرواز دراوردن موشکی همچون سومار بود. تصاویر مربوط به حمله به فرودگاه ابها: بقایای مربوط به موشک کروز مورد استفاده انصار الله : اندک زمانی بعد انصار الله در نمایشگاهی از تسلیحات جدید خود رونمایی کرد که دارای 2 عضو شاخص بود، پهپاد انتحاری جدیدی معروف به شاهد X و یک موشک کروز به نام قدس. این موشک شباهت غیر قابل انکاری به موشک هویزه داشت با این تفاوت که کوچکتر بود و البته به نظر می رسید که وارونه بر روی استند قرار گرفته است. از تفاوت های این موشک با هویزه به غیر از ابعاد کوچکتر آن استفاده از بال ثابت به جای بال جمع شونده درون بدنه بود که می توان آن را به یکی از 2 دلیل زیر نسبت داد: اول آنکه این کار به دلیل ساده تر کردن ساخت و منتاژ موشک با توجه به امکانات محدود انصار الله و کاهش هزینه های مربوطه صورت گرفته است، کما اینکه نصب موتور به صورت خارجی (خورجینی) به مانند هویزه بر خلاف خا-55 که پیشران ابتدا در داخل بدنه قرار دارد و در فاز کروز به بیرون آن منتقل می شود نیز با همین رویکرد و کاستن از پیچیدگی های مکانیکی صورت گرفته است. البته در برابر این رویه در مورد موتور در هویزه و قدس در بال، قرار دادن این موشک ها در لانچر های چندتایی را دشوار یا اساسا نشدنی می سازد. دلیل دوم را می توان به آن نسبت داد که نسخه ی نمایش داده شده در واقع تنها یک ماکت است و در نسخه ی واقعی بال ها جمع شونده هستند. موشک قدس نمایش این موشک هم مساله تشابه قطعه قسمت دم با خا-55 و موشک های مشتق شده از آن را توجیه می کرد، هم قدرت تخریب کمتر آن و نیز قطعات مربوط به پیشران را. اما اینکه ایران به عنوان منشا مفروض این تسلیحات چرا در موازات موشک یا علی، موشک کروز کوچک دیگری را توسعه داده است، این موشک چه تفاوت های عملکردی با یا علی دارد، و اساسا دارای چه قابلیت ها و بردی ست کماکان در حاله ای ابهام قرار داشت. از انجایی که فرودگاه های ابها و جیزان در فاصله ی کمی نسبت به مرز های یمن قرار داشتند برخی منابع بردی نهایتا چندصد کیلومتری را برای این موشک تخمین می زدند، اما با حمله ی اخیر به بقیق و یا مفروض دانستن یمن به عنوان مبدا شلیک، شاهد بردی در حدود 1000 کیلومتر هستیم! سوالات زیادی در مورد این موشک کماکان بی پاسخ باقی ماندند ... موتور TJ-100 و اطلاعات مربوط به آن، برخی منابع اذعان داشته اند که نسخه ی بومی این موتور در ایران به نام طلوع-10 تولید می شود: بخش دوم: در اعماق سوراخ خرگوش پاول نومنکو دانشمند اوکراینی متولد 9 سپتامیر 1965 در کیو است، که عضو آکادمی مهندسی دانشگاه ملی هوا فضای اوکراین-موسسه ی هوانوردی خارکیف[1] می باشد. نومنکو در سال 2003 عنوان بهترین کارفرما را به عنوان مدیر عمومی از سوی کمپانی هواپیما سازی دولتی خارکیف (KSAMC) را دریافت کرد. وی توانست از سوی مجله تخصصی هوانوردی آمریکایی "Aviation Week and Space Technology" نشان Laureate را برای موفقیت در پیشبرد پروژه ی [2]An-140 که اولین هواپیمای مسافربری بود که در دوران استقلال اوکراین پس از فروپاشی شوروی طراحی و ساخته شده بود را دریافت کند. وی نویسنده ی طرح های پژوهیشی متعدد آکادمیک و نیز دارای ابتکاراتی در حوزه ی توسعه و تولید هواپیماهای با سرنشین و بی سرنشین است، و توانسته پتنت هایی را در کشور های اوکراین، روسیه، آمریکا، اتحادیه اروپا و نیز ایران ! ثبت کند. از ایشان در ایران دست کم 8 پتنت رسمی به شرح زیر ثبت شده است: قفسه چمدان هواپیما کابین مسافری هواپیمای AN-140 قفل سریع قفل کابین برای AN-74 پوشش دریچه اضطراری برای AN-74 بلوک مسافر انفرادی برای AN-74 عنصر قفسه چمدان برای AN-74 روش ساخت عناصر هواپیما دستگاه محافظ پنجره هواپیما بخشی از زندگی نامه: وی در سال 1982 از کلوزکی لیسوم واقع در کیف فارق التحصیل شد و پس از آن راهی دانشگاه ملی هواوفضا – مؤسسه هوانوردی خارکیف شد، و توانست در سال 1988 با رتبه ممتاز به عنوان مهندس مکانیک از این دانشگاه فارق التحصیل شود. نومنکو کار خود را به عنوان استاد در سایت تولیدی کارگاه منتاژ نهایی کارخانه هواپیما سازی خارکیف شروع کرد. در این زمان KSAMC تولید انبوه هواپیمای An-72 را در دست اقدام داشت. آنتونوف-72 به دلیل ویژگی های پروازی منحصر به فرد اش، سادگی تعمییر و نگه داری و توانایی نشست و برخاست اش بر روی باند های نیمه آماده، تبدیل به بستری برای خانواده ای کاملا جدید از هواپیماهای چند منظوره ی An-72 / 74 ملقب به " SUV پرنده" شد. An-72 InterAMI در اگوست 1990، در شب فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نومنکو کمپانی KSAMC را ترک کرد تا شرکت خصوصی خودش را با نام InterAMI تاسیس کند. معروف ترین پروژه این شرکت تولید مشترک تلویزیون های آمیترون با همکاری سامسونگ در سال های 1992 تا 1995 و تولید پلیمر بر اساس فناوری کمپانی آلمانی ADM Isobloc در سال های 1994 تا 2004 بود. این شرکت در سال 1996 با کمپانی KSAMC وارد همکاری شد که حاصل آن شرکت تخصصی "KSAMC Trading House" بود که به بازاریابی تخصصی انواع مختلف هواپیمای An-74 در بازار های بین المللی اختصاص داشت، فعالیت های این شرکت در دورانی که اوکراین در میانه ی بحران اقتصادی غوطه ور بود به فروش 12 فروند An-74 به ایران منتج شد. InterAMI در سال 1999 دپارتمان مهندسی خود را تحت عنوان InterAMI-Interior راه اندازی کرد که وظیفه ی آن طراحی و توسعه بخش های داخلی هواپیما و بالگرد به ویژه برای هواپیما های An-74 و An-140 بود. InterAMI-Interior توانست تغییرات اساسی را در طراحی های قدیمی شوروی سابق در بخش های داخلی هواپیما بر اساس فناوری های جدید غربی که در بازار رقابت پذیرتر بودند، ایجاد کند. پروژه ی بعدی پاول نومنکو به عنوان مدیر InterAMI تاسیس ایرلاین جدید Aeromist-Kharkiv در سال 2002 بود. این ایرلاین تبدیل به یکی از اولین شرکت هایی شد که در پرواز های داخلی و بین المللی به کشور های عوض اتحادیه اروپا، ارمنستان، آذربایجان و روسیه از هواپیمای An-140 استفاده کرد و این استفاده تا سال 2007 ادامه داشت. ایرلاین Aeromist-Kharkiv توانست از کمپانی KSAMC مجوز نمایش عمومی An-140 را در نمایشگاه های هوایی بین المللی بدست آورد. An-140 هوافضا از اواخر دهه ی 90 پاول نومنکو نقش مستقیمی را در پروسه تولید انبوه هواپیما های An-140 و An-74TK-300 که توسط مجتمع فنی علمی هوانوردی آنتونوف طراحی شده بود، ایفا کرد. در طی سال های 2002 تا 2007، نومنکو فرایند تولید هواپیما های: هواپیمای منطقه ای An-140-100 (2004)، هواپیمای تجاری An-74TK-300D (2004)، هواپیمای چند منظوره ی An-74T-200A (2004–2005)، هواپیمای تجاری An-140 VIP (2004)، را در کمپانی KSAMC رهبری می کرد. در پی ابتکار وزارت حمل و نقل اوکراین، به اولین هواپیمای An-74TK-300D شماره ی رجیستری مخصوصی داده شد که حاکی از آن بود که رئیس جمهور اوکراین از هواپیمایی ساخت اوکراین استفاده می کند. پس از انتقال مالکیت این هواپیما به دولت اوکراین در سال 2004، کد رجیستری UR-LDK (L.D. Kuchma) به آن اعطا شد و ملقب به نام UR-YVA (اختصار نام ویکتور یوشچنکو) گردید. نام این هواپیما در سال 2012 به نام بی طرفانه ی UR-AWB تغییر کرد. اولین پرواز آزمایشی An-74T-200A – دسامبر 2004 خارکیف هواپیمای An-74TK-300D در مرحله ی منتاژ نهایی- خارکیف 2003 نسخه ای از هواپیمای An-74 به نام An-74T-200A که در آن حرف A سرواژه عبارت "Arabic" بود در سال 2003 از سوی کمپانی KSAMC در مناقصه ای برای نیروی هوایی مصر با هواپیماهای C-27J Spartan (لاکهید مارتین)، هواپیمایی از شرکت ایتالیایی Alenia Aeronautica، هواپیمای CASA C-295 از سوی کمپانی EADS وارد رقابت شد که در نهایت با پیروزی کمپانی اوکراینی همراه بود که در پی آن نیروی هوایی مصر در ابتدا 3 فروند و نهایتا در مجموع 6 فروند از این هواپیما سفارش داد. از سال 2012 پاول نومنکو برای تعدادی از کمپانی های اروپایی در پروژه های هواپیما های سرنشین دار و بی سرنشین در حوزه ی استفاده از سامانه های پرواز با سیم[3] پرواز با فیبر نوری[4] در کنار سیستم های کنترل کامل موتور دیجیتال (FADEC) ، به عنوان مشاور همکاری می کند. القصه ... ایشان دارای وبسایتی شخصی به نشانی naumenko.info می باشد که در آن به ارائه ی توضیحاتی در مورد پروژه های کاری، مقالات اکادمیک، طراحی ها و سایر موارد مرتبط با صنعت هوانوردی می پردازد که در میان آنها برخی طرح ها و پروژه های مرتبط با حوزه ی نظامی و جنگ افزاری نیز وجود دارد. در پستی منتشر شده در 12 فوریه ی 2015 در مورد طرحی مفهومی از سوی ایشان این چنین آمده است: مهندسین شوروی موشک کروز X-55 (Kh-55) “Kent” [5] را در پاسخی به موشک آمریکایی BGM-109 Tomahawk ساختند. موشک و همچنین اصلاحاتی که بر روی آن اجرا شد از رقیت آن سوی اتلانتیکی اش از جهت راه حل های طراحی و نیز مشخصات فنی برتر بود (نظر نویسنده متن اصلی). این مساله انتقال خط تولید موشک X-55 را از کمپانی هواپیما سازی دولتی خارکیف در اوکراین را به صنایع ماشین سازی Vyatka در کیروف واقع در روسیه در سال 1986، چند سال قبل از فروپاشی شوروی در سال 91 را توضیح می دهد. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی رسانه های روسی تولید این موشک کماکان در صنایع مستقر در کیروف ادامه دارد. ایده ی فنی موشک X-55 را می توان به عنوان پهپادی که پس از اجرای ماموریت به پایگاه خود باز می گردد توسعه داد، که می تواند جایگاه مناسبی را در بازار پهپاد های چند منظوره ی پر سرعت که می تواند به سرعت 800 کیلومتر بر ساعت برسد، بدست آورد. با استفاده از یک هواپیمای در حال پرواز به عنوان بستر لانچ هواپایه و همچنین قابلیت برگشت به هواپیمای مادر پس از اجرای ماموریت، این جنگ افزار می تواند ماموریت های نظارتی، ارسال محموله تا وزن 100 کیلوگرم به محدوده ی هدف و نیز ماموریت های رزمی را به شیوه ای امن، سریع و ارزان انجام دهد. اصلی ترین تفاوت میان پهپاد (سلاح گشت زننده) با X-55 استفاده از متریال کامپوزیتی پایه کربنی مدرن، موتور مینی توربوجت TJ-100 ساخت جمهوری چک، و سامانه ی FADEC[6] و طول عمر 3600 ساعت پرواز ، همچنین مجهز بودن به سیکر گردان الکترواپتیکال در نوک موشک است. مقایسه ی طرح کنت2 با موشک خا-55 همانطور که مشاهده می کنید، ابعاد و استایل طراحی، نوع موتور مورد استفاده، توان رسیدن به برد های بلند، وزن محموله ی قابل حمل به عنوان سرجنگی و متناسب بودن آن با اثر تخریبی موشک های کروز انصار الله، و نیز پیش بینی شدن سیکر یا سنسور الکترو اپتیکی در دماغه این موشک گشت زننده یا پهپاد قابل استفاده مجدد (بر حسب نوع ماموریت) که دقت بالای اصابت موشک های کروز به تاسیسات پالایشگاه بقیق آنچنان که در تصاویر آمده ست را، توجیه می کند، کاملا با موشک قدس، طراحی آن و مشخصات و اجزا و عملکرد آن از هر نظر تطابق دارد. هرچند در تصاویری که انصارالله از موشک قدس منتشر کرد هیچ تصویر واضحی از دماغه موشک منتشر نشد، ولی با زوم کردن در برخی تصاویر می توان اثری از قطعه ای محدب با رنگ متفاوت در نوک موشک را دید که می تواند پوشش سرامیکی سیکر الکترو اپتیکال باشد، البته از آنجا که نحوه استفاده از این موشک نه به عنوان پهپادی با ماموریت نظارتی، شناسایی با امکان استفاده مجدد، بلکه به عنوان سلاحی دوربرد با جثه کوچک و لجستیک ساده تر و متناسب جنگ های نا متقارن، و نیز بسیار ارزان تر از موشکی چون خا-55 می باشد، از سنسور با قابلیت چرخش به طرفین در دماغه استفاده نشده است و تنها توانایی جلونگری را داراست. در ادامه توضیحات این پروژه این چنین آمده است: نوآوری ها: هواپیمای آنتونوف 74 به دلیل ویژگی های پروازی خوب آن و تاریخچه عملیاتی طولانی و موفق اش، از جمله در نقش نظامی به عنوان هواپیمای مادر و بستر لانچ در نظر گرفته شده است. قرار گیری موتور ها بر روی بال فضای مناسبی را برای حمل این هواگرد در زیر بال ها فراهم می آورد. Kent 2.0 می تواند به سیستم کنترلی غیر ماهواره ای مجهز شود که از طریق اپراتوری درون هواپیمای مادر کنترل و هدایت شود. نمای برش خورده و مشخصات این موشک: به واسطه ی چنین سیستمی می توان تا تعداد 8 موشک/پهپاد را از هواپیمای مادر تا شعاع 100 کیلومتری به صورت مستقل کنترل کرد. با استفاده از ایستگاه های بین راهی با مختصات جی پی اس این پرنده می توند پرواز طولانی تری را به مدت 2 ساعت و تا برد 1500 کیلومتر به انجام برساند. همچنین این پهپاد/موشک قادر است تا در ارتفاع پروازی کمتر از 50 متر و با سرعت 0.7 ماخ به انجام ماموریت پبردازد و در زمانی که به شعاع 100 کیلومتری هواپیمای مادر برسد می تواند اطلاعات جمع آوری شده توسط سنسور های الکترواپتیکی خود (یا سایر سنسور ها) را به هواپیمای مادر مخابره کند. قیمت تولیدی هر فروند Kent 2.0 رقمی ما بین 400 تا 500 هزار دلار تخمین زده می شود که به میزان قابل توجهی از قیمت 1.59 میلیون دلاری موشک تاماهاوک که قابلیت استفاده مجدد را ندارد نیز ارزان تر است. البته گرچه اطلاعات مربوط به قیمت X-55 در سطح عمومی منتشر نشده است ولی ظاهرا نسباتا در سطح قیمت همتای آمریکایی اش است. پاول نومنکو در کنار موتور TJ-100 در جریان تست این موتور در کیف در تاریخ 13 فوریه ی 2015 ====================================================================================================================== با توجه به سابقه طولانی همکاری های فنی پاول نومنکو با ایران از جمله در پروژه های خرید و به روز رسانی هواپیماهای آنتونوف-74، پروژه ی ایران 140، و نیز پتنت هایی که خصوصا در ایران به ثبت رسانیده است، فعالیت وی در شرکتی که سابقا تولید کننده ی موشک خا-55 بوده، دسترسی احتمالی وی به این موشک و اجزای آن در اوکراین، دسترسی قطعی وی به نمونه اصلی موتور TJ-100، توان و دانش فنی او و شرکت اش در تولید زیر سیستم های مورد نیاز برای این موشک ها از جمله در مورد سیستم های کنترل موتور، و طراحی های او حول پروژه های نظامی، خصوصا مورد یاد شده مربوط به 4 سال قبل، به نظر شواهد و احتمالات قابل توجه و به سختی! قابل انکاری در مورد نقش او در انتقال برخی قطعات، فناوری ها، و سامانه ها به ایران و نیز همکاری های فنی مستمر او با بخش نظامی ایران وجود دارد. و دست کم در مورد موشک قدس، به شکل غیر قابل کتمانی موشک قدس را می توان نسخه تولیدی با تغییرات جزئی از طرح Kent 2.0 دانست. ======================================= 7mmt کلیه ی حقوق محفوظ است شادی ارواح طیبه ی شهدای گمنام صلوات [1] دانشگاه ملی هواوفضا – مؤسسه هوانوردی خارکیف در سال ۱۹۳۰ تأسیس گردید و یکی از معروف‌ترین دانشگاه‌های اوکراین در شهر خارکیف است. [2] آنتونوف 140 که در ایران به هواپیمای ایران 140 در هنگام پرواز و همان آنتونوف 140 در هنگام سقوط معروف است. [3] Fly-by-Wire [4] Fly-by-Optics control system [5] AS-15 'Kent' نام گذاری ناتو برای موشک خا-55 بود [6] full authority digital engine control
  22. 1 پسندیده شده
    به این میگن حمله زنبوری کل تاپیکت درچند دقیقه تصرف شد البته با اجازه تمام صحبت ها در راهبرد ایران عدم ایجاد جنگ بدون تغییر مسیر هست یعنی موشک، پهباد، و نیروهای نیابتی همه و همه برای جلوگیری از جنگ و عدم آسیب به کشور و مسیر اصلی هست اگر مسیر به هم خورد و ایران صد در صد وارد جنگ شد باخته، هر چند آمریکا شکست بخوره چون هرچه ایران فرصت و زمان پیدا کنه، قوی تر میشه و در نهایت مقابله با اون سخت تر میشه 40 سال پیش ایران چه بود الان چه هست و 40 سال دیگه چه هست؟ اگر مسیر پیشرفت موشکی و دیگر صنایع جلو رود و اقتصاد مقاومتی مبتنی بر تامین و تولید اقلام اساسی در داخل و فناوری های اصلی و لبه علم در کشور جابیفته ، مهار ایران از امروز هم سخت تر هست
  23. 1 پسندیده شده
    قسمت سوم:   پرده ها کنار مي روند          در سایه مانور رسانه اي دستگاه تبليغاتي شوروي روي موشک غيرعملياتي GR-1 ، آنچه که روسها در حقيقت بعنوان حامل پيام مرگ براي آمريکايي ها در نظر گرفته بودند در حقيقت مدل اصلاح شده اي از موشک R-36 (کد ناتو SS-9 SCARP) موسوم به موشک R-36orb Mod3 بود.    موشک R-36 يک موشک قاره پيماي دو مرحله اي با سوخت مايع و برد 10 هزار کيلومتر بود که ارتقا آن به R-36M ، موجب ظهور قدرتمندترين موشک بالستيک جهان از لحاظ ظرفيت حمل محموله يعني SS-18 Satan شد.   در 16 آوريل 1962 ، مجوز کار روي مدل اصلاح شده اي از اين موشک جهت استفاده در پروژه FOBS صادر گرديد . مرحله ي دوم (اوربيتالي) موشک به کلي بازطراحي شد و به نام 8F021 OGCh شناخته شد . تعبيه  بخش ابزار اندازه گيري اينرسياسي (از جمله ارتفاع سنج راداری) و موتور راکت بازگشتي سوخت مايع تک محفظه (Retro Rocket) براي جدا شدن از مدار زمين در هنگام حمله به اهداف مهمترين تغييرات 8F021 نسبت به بخش نهايي موشک R-36 بود. تخمين کارشناسان غربي در آن زمان حمل کلاهک يک تا 3 مگاتني توسط اين موشک  به مدار زمين باشد ، اما تخمين هاي بعدي منتشر شده توسط روسيه ، ظرفيت حمل کلاهک اين موشک را تا 5 مگاتن تخمين زده بود.       بخش 8F021 با نزديک شدن به نقطه ي مانور در مدار زمين با استفاده از يک ژنراتور گاز سوخت جامد ، موتور سوخت مايع جهت De-orbit کلاهک (سوخت AT/UDMH) با قدرت 72 کيلونيوتون را روشن ميکند. چينش 4 + 4 نازل هاي گاز توربين به کلاهک اجازه تنظيم ارتفاع خود را ميدهد ، دقت اين RV حدود 1.1 کيلومتر تخمين زده شده است.   يکي از مشکلات اصلي موشک هاي شوروي که در اين پروژه نيز خود را نشان ميداد ، سوخت مايع و در نتيجه زمان آماده سازي بالاي آنها براي پرتاب بود در حاليکه هدف گذاري سيستم FOBS قابليت پرتاب موشک ها با تاخير نهايتا 3 دقيقه بود . در ژانويه 1965 ، دولت شوروي دستوري مبني بر بازطراحي موشک هاي قاره پيما براي "پرتاب محصور" (Encapsulated Launch) را صادر کرد. تا آن زمان موشک هاي بالستيک سوخت مايع در سيلوها نگهداري ميشدند و در هنگام نياز ابتدا سوختگيري کرده و سپس براي پرتاب آماده ميشدند. اما در طرح جديد پرتاب محصور ، موشک ها ابتدا سوختگيري شده و سپس در محفظه هاي ايزوله هوايي (Hermetic Sealing) که در سيلوها نصب شده اند ، قرار ميگيرند. استفاده از اين روش باعث ميشود موشکهاي سوخت مايع در حالت سوختگيري شده تا 7.5 سال در حالت Stand By قرار داشته و زمان لازم براي پرتاب آنها به 5 دقيقه کاهش يابد.       سیلوهای پرتاب موشک SS-9 SCARP با محفظه ایزوله هوایی    از دسامبر 1965  تا اکتبر 1967 بيش از 11 تست عملياتي از پرتاب موشک هاي R-36orb از سکوهای LC-160 و LC-161 پایگاه فضایی بایکنور انجام شد که در اين تستها موشک با قرار گرفتن در مدار قطبي زمين ، محموله ي خود را در خاک شوروي فرود مياورد ، اين کار به روسها امکان نظارت پيوسته بر سه مرحله ي Boost ، Orbital و Reentry کلاهک را ميداد. بدليل آنکه اين سيستم برنامه ريزي شده بود تا محموله ي موشک در کمتر از يک دور از طي مدار در خاک آمريکا فرود آيد ، اصطلاح Fractional (به معني جز) به نام سيستم اضافه شده بود. سيستم FOBS مبتني بر R-36orb در سال 1968 و در سایه بی توجهی جامعه اطلاعاتی آمریکا بدلیل تحولات سیاسی داخل کشور ، رسما عملياتي شد و موشک هاي R-36orb در 18 سيلوي موشکي در شوروي مستقر شدند.      مدل موشک R-36orb   از آنجاییکه قرارداد بین المللی Outer Space صراحتا به شوروی اجازه قرار دادن کلاهک اتمی در مدار زمین را نمی داد ، روسها در تستها و استقرار موشک های خود از کلاهک های غیراتمی برای عدم نقض این معاهده استفاده کردند. این موشک ها در 1983 و به دنبال معاهده SALT-2 میان شوروی و آمریکا از خدمت عملیاتی برچیده شدند تا لقب تنها سیستم بمباران هسته ای اوربیتالی عملیاتی جهان را به خود اختصاص دهد.   پایان   منابع :  Global Security Air power Australia astronautix   تمام حقوق متعلق به میلیتاری است مترجم و گردآورنده : Cheka
  24. 1 پسندیده شده
    سلام خدمت همه دوستان عزیزم. در این تاپیک به معرفی یک هاویتزر نسبتا قوی و پیشرفته ساخت کشور سنگاپور می پردازیم . هاویتزر SSPH -1 PRIMUS هاویتزر پیشرفته SSPH-1 PRIMUS یک توپخانه خودکششی 155 میلیمتری ساخت سنگاپور میباشد. کار ساخت این هاویتزر پیشرفته و مدرن از سال 1996 آغاز شد و در ادامه در سال 2000 نمونه هایی از این هاویتزر به عنوان نمونه آزمایشی جهت شناخت نقاط ضعف آن ، تحویل نیروی زمینی ارتش سنگاپور گردید و در نهایت با ایجاد تغییرات نهایی در سال 2004 رسما وارد خدمت در جهان تسلیحات نظامی گردید.(Singapor Self Propelled Howitzer ) ارتش سنگاپور تعداد 122 دستگاه از این هاویتزر پیشرفته را سفارش داده است که قرار است تا سال 2009 تمامی این 122 دستگاه تحویل ارتش شود. پس از آن کارخانه سازنده این هاویتزر (SMM) به سفارشات خارجی خواهد پرداخت. این هاویتزر شبیه به هاویتزرهای M109A6 Paladin و AS – 90 Beraveheart است و میتوان گفت در ساخت این هاویتزر از روی شکل ظاهری این دو هاویتزر الگوبرداری شده است(البته کمی غیر هنرمندانه ، چرا که قیافه این هاویتزر بیشتر شبیه به تانکهای جنگ جهانی دوم است تا هاویتزر های قرن 21). وزن خالی این هاویتزر 29550 کیلوگرم و وزن رزمی آن 35650 کیلوگرم است. خدمه این هاویتزر چهار نفر میباشند که عبارتند از: راننده- افسر تسلیحات- گانر – مسئول ارتباطات. هاویتزر پریموس مجهز به یک لوله توپ 155 میلیمتری از نوع L39h Turret-Mounted و سیستم بارگذاری تمام خودکار میباشد. این هاویتزر با مهمات استاندارد ناتو سازگاری کامل دارد. زره این هاویتزر از نوع فولاد آلیاژی است که در برابر سلاحهای سبک و نیمه سبک دشمن مقاومت خوبی دارد. هاویتزر مجهز به هشت لانچر پرتاب نارنجک دودزا جهت استتار کامل هاویتزر میباشد. همچنین سیستم اعلام قفل لیزری ، خدمه هاویتزر را از نشانه گیری شدن خودرویشان توسط تسلیحات هدایت لیزری دشمن آگاه ساخته و امکان عکس العمل مناسب دفاعی نشان دادن را به خدمه میدهد. گلوله هایی که این هاویتزر توسط لوله توپ اصلی خود میتواند شلیک کند به دو نوع دسته بندی میشوند: 1-HE که گلوله های معمولی میباشند. 2- Rocketing که گلوله هایی است که طرز کارشان مثل راکت است. کمترین مسافتی که این هاویتزر میتواند هدفگیری کند 4900 متر است و بیشترین برد گلوله های HE معادل 19 کیلومتر و بیشترین برد گلوله های ROCKETING معادل 30 کیلومتر است.این هاویتزر برای درگیری با نفرات دشمن مجهز به یک مسلسل 7.62 میلیمتری و برای مقابله با هواگردهای دشمن نیز مجهز به یک مسلسل 12.7 میلیمتری میباشد. سیستم کنترل آتش این هاویتزر به این هاویتزر اجازه شلیک 8 گلوله در دقیقه را میدهد. سیستم شلیک این هاویتزر به این شکل است که چهار گلوله را میتواند به صورت متوالی و در مدت 20 ثانیه شلیک کند ، سپس مجددا سیستم کنترل آتش را مجددا با چهار گلوله لود کند و شلیک بعدی را انجام دهد. این نوع شلیک به این دلیل در این هاویتزر تعبیه شده است که بتواند در کمترین زمان ممکن (20ثانیه) بیشترین ضربه را به دشمن وارد سازد و به دشمن اجازه تحرک ندهد. این نوع شلیک شبیه سیستم شلیک سه تیر در اسلحه M16 ساخت آمریکا است که با فشار دادن یک بار ماشه سه تیر به هدف اصابت میکند و بیشترین صدمه را به هدف با کمترین مقدار گلوله وارد میکند. البته در این هاویتزر الزامی نیست که حتما چهار گلوله با هم شلیک شود و میتوان آنها را جداگانه شلیک کرد. مقدار تسلیحاتی که این هاویتزر میتواند لود کند به این شرح است: لوله توپ اصلی با 36 گلوله – مسلسل ضد نفر با 2100 گلوله – مسلسل ضد هوایی با 620 گلوله. لوله توپ اصلی از 5- درجه تا 85+ درجه میتواند به صورت عمودی تحرک داشته باشد و 360 درجه هم به صورت افقی حرکت دارد. این هاویتزر مجهز به یک دستگاه موتور Detroit Diesel V6 – 92TA Diesel Engine با قدرت 550 اسب بخار ، است. (( دیترویت دیزل ، یکی از بزرگترین شرکتهای ساخت موتورهای دیزلی در جهان است که در ردیف شرکتهایی مثل جنرال موتورز آمریکا و MTU آلمان قرار میگیرد. این شرکت آمریکایی است.)) شاسی اصلی خودرو هم از نوع Bionix IFV است که در برابر جنگهای NBC مقاومت کامل دارد. در آینده قرار است که از هواپیمای A400m برای جابجا کردن این هاویتزر به مناطق نبرد استفاده کرد. هاویتزر پیشرفته پریموس به یک سیستم کنترل آتش پیشرفته که شامل یک سیستم مکان یاب ماهواره ای که بر روی صفحه LCD نمایان است و سیستم دقیق ناوبری ، مجهز میباشد. سیستم هدفگیری اصلی این هاویتزر هم از نوع Datalink است. میزان خطای شلیک این هاویتزر نیز بسیار اندک میباشد مشخصات کلی هاویتزر SSPH-1 PRIMUS سال ساخت: 1996 سال تحویل: 2004 کشور سازنده: سنگاپور طول : 10.21 متر در حالت لوله پشت عرض : 3 متر ارتفاع : 3.28 متر طول بدون لوله : 8.86 متر تسلیحات: یک لوله توپ اصلی 155 میلیمتری با 36 گلوله – یک مسلسل 7.62 میلیمتری با 2100 گلوله برای درگیری با نفرات دشمن – یک مسلسل 12.7 میلیمتری برای درگیری با هواگردهای دشمن با 620 گلوله میزان تحرک لوله توپ: از 5- درجه ت85+ درجه حرکت عمودی و 360 درجه حرکت افقی نواخت آتش: 8 گلوله در دقیقه وزن خالی:29550 کیلوگرم وزن رزمی: 35650 کیلوگرم خدمه: 4نفر برد : 350 کیلومتر نوع لوله توپ: L39 برد توپ اصلی: حداقل 4900 متر – حداکثر بسته به نوع تسلیحات از 19 کیلومتر تا 30 کیلومتر موتور: ِ Detroit Diesel V6 – 92TA Diesel Engine قدرت موتور: 550 اسب بخار کشورهای دارنده: فعلا فقط سنگاپور انشاالله مورد توجه قرار گرفته باشد. تهیه ، تدوین و ترجمه / علی محمدی کلیه حقوق مختص سایت میلیتاری است هرگونه استفاده از مقاله تنها با ذکر نام سایت میلیتاری و نام تهیه کننده مقاله امکان پذیر است.
  25. -1 پسندیده شده
    انهدام پل فرماندهی ناو دشمن با پهپاد: این بمب ها از خانواده بمب‌های سدید با هدایت اپتیکی و دقت نقطه زنی بودند که توسط پهپادهای بومی شاهد 181 و 191 بر علیه ناو دشمن استفاده شدند.