برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 20 مهر 1398 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدههوانیروز در عمل با آغاز تهاجم ارتش عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران ، شاخه هوایی نیروی زمینی ارتش (ISLAMIC REPUBLIC IRAN ARMY AVIATION )، با در اختیار داشتن نزدیک به 700 فروند بالگرد هجومی ،ترابری و شناسایی ، به تقریب یکی از قدرتمند ترین ناوگان هوانیروز را در آسیای جنوب غربی در اختیار داشت . مضاف براین ، نزدیک به 3000 خلبان و کمک خلبان و چیزی در حدود 9000 خدمه فنی در این نیرو مشغول بخدمت بودند که در نوع خود ، بی همتا بشمار میرفت . این نیرو در بازه زمانی 31 شهریور سال 1359 تا تیرماه سال 1367 بیشتر از 300000 پرواز عملیاتی انجام داد و موفق شد بیش از 10000 تن آذوقه ، مهمات و سلاح های مورد نیاز ، 260000 مجروح و 296000 رزمنده را جابه جا نماید . بالگردهای رزمی این نیرو نیز در نقش پشتیبانی نزدیک هوایی ، 8000 تن مواد منفجره شامل مهمات 20 م.م ، راکتهای 2.75 اینچی هیدرا و موشکهای ضد زره BGM-71 تاو و در مواردی موشک AGM-65 ماوریک ( تصویر فوق ) را مورد استفاده قرار دادند . بدین ترتیب و به شکل خلاصه ، هر بالگرد عملیاتی در سالهای دفاع مقدس ، نزدیک به 500 ساعت پرواز رزمی را در کارنامه خود به ثبت رسانده که در نوع خود ، عملکردی جالب توجه و بی نظیر به نظر می رسد . صرفا" برای میلیتاری / MR9
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهبا سلام پتروشیمی بصره یكی از عملیاتهای مهم ما زدن تاسیسات پتروشیمی بصره بود. این محل بر خلاف اسمش كه غیرنظامی است، یكی از بزرگترین پایگاههای عراق بوده و در آنجا دو دستگاه رادار دوربرد كه از نظر نظامی اهمیت زیادی داشتند، نصب شده بود؛ به طوری كه برای عراقی، نگهداری از این رادارها بسیار مهم و برای ما هم انهدام آن یكی از ضروریات بود. عراق با تمام امكانات هوایی و زمینی خود، سعی در نگهداری آن داشت و ایران نیز به تمام نیروهای رزمی خود، اعم از زمینی، هوایی و هوانیروز ماموریت آزاد داده بود كه آنجا را منهدم كنند. یك بار نیروی هوایی یك بمب 5 تنی را با یك فروند F-4D روی ساختمان انداخت، ولی استحكام سطح ساختمان آنقدر زیاد بود كه آسیب كلی به رادار وارد نیامد. اهمیت این رادارها در این بود كه عملكردی مثل آواكس داشتند و مركز تجمع نیروهای ایرانی را ثبت می كردند و توپخانه خود، گرا می دادند. تنها فرقی كه این رادارها با آواكس داشتند این بود كه آواكس، رادار سیار و دارای برد محدودی است، ولی این رادارهای ثابت بودند و میدان عمل خیلی وسیعی داشتند. هوانیروز برای انهدام آن، اقدامات زیادی كرده بود، ولی هنوز این مهم عملی نشده بود. خلبانهای هوانیروز ساعتها در اطراف رادار دور زده بودند كه موشك خود را روی آن قفل كنند، ولی هنوز موفق به این كار نشده بودند. البته برای این كار، فقط كبراهایی وارد عمل می شدند كه موشك ماوریك داشتند. آن روز درگیری در غرب كارون، بسیار شدید بود و تمام منطقه را دود غلیظ حاصل از سوختن ادوات و چاههای نفت، فرا گرفته بود. ناگهان از نظرم گذشته كه پروازی روی پتروشیمی داشته باشم و به قول معروف، من هم شانسم را امتحان بكنم. راست به چپ : سرهنگ خلبان ، مهدی مدرس ، سروان خلبان ، رضا میبدی فرمانده منطقه علیرغم اینكه من مسئولیتهای زیادی در هوانیروز داشتم، پیشنهاد پرواز مرا قبول كرد و قرار شد به همراه یك فروند 214 و یك فروند كبرا، كه حفاظت مرا برعهده داشت، به آنجا اعزام شویم. ساعت 9:30 هلیكوپتر من با دو موشك ماوریك از زمین كنده شد و به طرف هدف به پرواز درآمد. هلیكوپتر كبرای دوم و به دنبالش هلیكوپتر 214 كه یك گروه فیلمبرداری از برنامه «ایران در جنگ» را به همراه داشت، در اطراف من به پرواز درآمدند. در ارتفاع خیلی پائین پرواز می كردیم؛ با این حال، زودتر از آنچه انتظار میرفت، عراق به پرواز ما پی برد و ابتدا هواپیماهای میگ 21 و پس از آن هلیكوپترهای «هایند» دشمن در ارتفاع بالا اقدام به تیراندازی به سوی ما كردند. علت پرواز هلیكوپترهای عراقی در ارتفاع بالا، این بود كه هم ما را هدف قرار دهند و هم پدافندشان بتواند به راحتی به سوی ما تیراندازی كند. با وجود آن همه موانع، بیش از هفت بار به طرف پتروشیمی پرواز كرده و به آن نزدیك شده بودم ولی موشك ماوریك روی آن قفل نشده بود. به فكر فرو رفتم تا علت را بیابم. ناگهان علت قفل نكردن موشك را فهمیدم. به ستوان میبدی گفتم: می دانی چرا موشك قفل نمیشود؟ - نه. - برای اینكه ساختمان همرنگ زمین است و هرگز این موشك از این زاویه نمی تواند كاری بكند. - سعی كن این فرصت طلایی را از دست ندهیم. - بهتر است از سمت غرب هم آزمایش كنیم. - آن منطقه ناشناخته است و مجاز به پرواز در آنجا نیستیم. - اهمیت این موضوع بیشتر از آن است كه ما معطل بكنیم؛ پس بهتر است فرصت را از دست ندهیم و كارمان را شروع كنیم. او حرفی نزد و بلافاصله هم نظرمان را برای تغییر مسیر به هلیكوپترهای بعدی گفتیم و سپس به طرف غرب ساختمان پتروشیمی پرواز كردیم. پدافند عراق با شدت تمام شلیك میكرد و تعداد هلیكوپترهای عراقی كه ما را موشك باران میكردند، زیادتر شده بود، ولی هنوز منتظر فرصتی بودم كه موشك قفل كند و كارم را انجام دهم. سرانجام از سمت غرب به ساختمان نزدیك شدیم و با توجه به به سایهای كه آفتاب در سمت غربی ایجاد كرده بود، موشك قفل كرد. بلافاصله خلبان 214 را مطلع كردم كه به فیلمبردارها بگوید كه آماده باشند. ستوان میبدی مرتب می گفت: «بزن! این فرصت طلایی را از دست نده» سعی كردم خونسردی خودم را حفظ كنم. وقتی كه فیلمبردارها اعلام آمادگی كردند، با توكل به خدا و مولا علی، نگاهی به چراغ قرمز موشك كه علامت قفل شدن آن روی هدف بود، اندختم. چراغ قرمزتر از همیشه مرا دعوت به شلیك می كرد! با توكل به خدا، كلید موشك را فشار دادم. موشك از هلیكوپتر جدا شده و رفت تا از دریچه ای كه باز بود وارد ساختمان شد و لحظاتی بعد، ساختمان مجهز پتروشیمی به تلی از دود و آتش مبدل شد. خلبان 214 با خوشحالی گفت: «تبریك می گویم مهدی، هم هدف را زدی و هم تیراندازی ات توسط فیلمبردارها ثبت شد.» برای اطمینان كافی، موشك دوم را نیز پرتاب كردم. اثری از ساختمان پتروشیمی تقریباً برجای نمانده بود. حالا من و میبدی از خوشحالی سر از پا نمی شناختیم. همه عوامل پدافندی دشمن مشغول شلیك به سوی ما بودند. هلیكوپتر كبرای محافظ ما شروع به تیراندازی شدید و پرحجم به طرف آنها كرد. سپس منطقه را دور زدیم و هرچه آتش داشتیم برسر دشمن ریختیم و به منطقه خودی وارد شدیم. در منطقه خودی احساس كردم كه هلیكوپترم هر از چند گاهی یك بار ریپ میزند. با این حال كنترلش كردم و تا پایگاه رساندم. پرسنل هوانیروز در محوطه جمع شده و منتظر فرود ما بودند. فرمانده پایگاه تا نزدیكی هلیكوپتر آمد و نگاهی به من كرد. من با دست علامت دادم. به هر ترتیبی بود هلیكوپتر را بر زمین نشانده و از آن خارج شدم. ابتدا فرمانده منطق و پس از او سایر همرزمان دور ما جمع شدند و برایمان دست زدند و صلوات فرستادند. در حال حركت به طرف اتاق عملیات بودیم كه بازرس فنی به سراغم آمد و دستم را گرفت و گفت: «بیا هلیكوپترت را تماشا كن!» به طرف هلیكوپتر برگشتم. بدنه هلیكوپتر سوراخ سوراخ شده بود. غرق در تماشای آن بودم كه او ملخ اصلی هلیكوپتر را نشانم داد. با دقت نگاهش كردم. بیش از نصف پهنای ملخ اصلی ذوب شده بود. پاهایم سست شد و ضمن تحسین هلیكوپتر قدرتمند كبرا، خدا را سپاس گفتم. پی نوشت : تاریخ این سرزمین ، هرگز جانفشانی های دلیرمردان ارتش جمهوری اسلامی ایران را فراموش نخواهد کرد ، چرا که بخشی از امنیت کنونی ما ، حاصل جانفشانی های این عزیران است .
-
2 پسندیده شدهبا تشکر از عادل عزیز ، بخاطر تاپیک بسیار خوبی که ایجاد کرده است. در بخشی از یکی از پست های این تاپیک به سازمانی به نام کوک برخورد کردیم که ظاهرا اخبار خود را به دفتر ویژه اطلاعات نخست وزیری ارسال میکرده است. اما کوک چه بود ؟ و چه وظایفی را دنبال می کرد ؟ * * * در زمینه واژه « کوک » گفته شده که این واژه ترکیبی از سه کلمه کجور ، کلارستان و نور است که هر سه از شهرهای استان مازندران هستند. گفته شده است که سازمان کوک از ابتکارات رکن 2 ارتش بود و هویت مخفی داشت که هدف آن مقابله با گسترش کمونیسم و حزب توده در شهرهای شمالی کشور بود. اما به تدریج حیطه فعالیت آن گسترش یافت و مراقبت و کنترل طرفداران مصدق و جبهه ملی را نیز برعهده گرفت. سازمان کوک تشکیلاتی بود که اساساً از دربار و شخص شاه حمایت میکرد و اعضای آن به تدریج در سراسر کشور در دوایر دولتی، وزارتخانهها و سایر بخشهای جامعه نفوذ کردند. عمده فعالیت آنها در راستای تقویت دربار و شاه در برابر مخالفان سیاسی او بود. هرگاه موضوع مهمی پیش میآمد اعضای کوک جلسات مخفی تشکیل میدادند و درباره چگونگی برخورد با آن به تبادل نظر، گفتگو و رایزنی میپرداختند. سازمان کوک ارتباطات اطلاعاتی و خبررسانی قدرتمندی داشت که سراسر کشور را با مرکز و دربار مربوط میساخت. " کوک و ساواک " طی سال هایی که ساواک تأسیس شد و فعالیتش را آغاز کرد، سازمان کوک همچنان اقداماتش را ادامه داد و به نیروی اطلاعاتی ـ جاسوسی قابل اعتنایی تبدیل شد. فعالیت های این سازمان موازی با فعالیت های اطلاعاتی ـ امنیتی ساواک بود و مراکز اطلاعاتی و پایگاه های خبررسانی آن مستقلانه اخبار و اطلاعات حوزه فعالیت خود را به مرکز گزارش میدادند. منوچهر هاشمی آخرین مدیرکل اداره ی هشتم ساواک (ضدجاسوسی) در خاطراتش در این باره مینویسد: در ایامی که مسئولیت ساواک فارس را داشتم، روزی رئیس اداره پست استان از من سئوال کرد، چرا در جلسات سازمان کوک شرکت نمیکنم. من اولین بار بود که کلمه «کوک» به گوشم میخورد. پرسیدم کوک چیست و جلسات آن کی و کجا تشکیل میشود؟ جواب داد، جلسات اعضای اصلی و بنیانگذاران کوک در منزل سرلشکر همت، شهردار شیراز تشکیل میشود، ولی از چگونگی تشکیل جلسات فرعی و اعضای دیگر اطلاعی ندارم. اما میدانم که گزارش ها و صورت جلسات کمیتههای فرعی، بعضاً در جلسات اصلی مطرح میشود. از نحوه اظهارات او استنباط کردم او خودش عضو سازمان کوک است و در جلسات مربوط به آن در منزل تیمسار همت شرکت میکند. روزی او را به خانه دعوت کردم و سعی کردم درباره ی سازمان کوک اطلاعات بیشتری کسب نمایم. چند تن از مقامات ساواک که جهت تهذيب نفس عازم حج شدهاند! در تصوير منوچهر هاشمي ديده ميشوند او ضمن صحبت درباره ی مسائل مختلف، به اختلافات بین رئیس دانشگاه شیراز و تعدادی از استادان اشاره کرد و گفت اختلاف طرفین سبب ایجاد تشنج در محیط دانشگاه است. دانشجویان از این موقعیت استفاده میکنند و کلاس های درس را به هم میریزند و در فرصت های مقتضی و با به دست آوردن بهانه، مبادرت به تظاهرات میکنند. او اضافه کرد اختلاف رئیس دانشگاه که پزشک است و مطب خصوصی دارد و چندین شغل و پست و مقام دیگر را هم یدک میکشد با استادان، در جلسه کوک مطرح و درباره آن اتخاذ تصمیم شده، و نتیجه در صورت جلسه درج و طی گزارشی به ستاد ارتش منعکس شده است. از اظهارات رئیس اداره پست و قرائن دیگر به دست آمده، از جمله نامههای رسیده از ساواک مرکز که در آنها به اختلاف رئیس دانشگاه و استادان اشاره و به بعضی مطالب تقریباً سری در این مورد انگشتگذارده میشد، یقین حاصل کردم که سازمان دیگری وجود دارد که اخبار استان را به مرکز گزارش مینماید. منوچهر هاشمی در استان خراسان هم از فعالیت تشکیلات سازمان کوک اطلاع پیدا کرد: هنگامی که با سمت ریاست ساواک استان خراسان به مشهد منتقل شدم، اطلاع پیدا کردم این سازمان در مشهد هم فعال بوده و یکی از امرای بازنشسته ارتش آن را اداره میکرده است. فعالیت این سازمان پس از مدتی بسیار محدود شد. از سرنوشت بعدی آن بیاطلاع هستم. سازمان کوک به ویژه گزارشات مکرری درباره ی عملکرد ساواک تهیه کرده و برای مسئولان در تهران ارسال میکرد. افرادی که در آن عضویت مییافتند سوگند وفاداری یاد میکردند که از نظریات آن سرپیچی نکنند، در چارچوب طرح های ارائه شده فعالیت نمایند. عضویت در آن تنها با معرفی افراد سرشناس و معتمد صورت میگرفت. هر گاه تشخیص داده میشد فردی در حوزه فعالیت سیاسی، اداری و اجتماعیاش به شاه و سلطنت وفادار بوده و از شایستگیهای لازم برخوردار است، ترتیب عضویت او در کوک فراهم میشد. هاشمی می گوید: درباره سابقه سازمان کوک و اعضای آن، از رئیس اداره پست سئوال کردم، او گفت، این سازمان سال هاست به ابتکار اداره ی دوم ستاد ارتش تشکیل شده است. در حال حاضر رئیس آن سپهبد کیا رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران میباشد. " عضوگیری " سازمان، انتخاب عضو، تشکیل جلسات و سایر برنامههای آن، عیناً از روی الگوی فراماسونری اقتباس شده است. بدین ترتیب که پذیرش عضو جدید با معرفی یکی دو نفر از اعضاء و تصویب اکثریت در جلسه اصلی با ادای سوگند صورت میگیرد. برای توسعه فعالیت و جلب اعضای جدید هم به این صورت عمل میشود که افراد و اشخاص سرشناس و قابل اعتماد از طبقات مختلف با موقعیت اجتماعی ممتاز نشان میشوند و با تماس و معرفی اعضا به عضویت سازمان درمیآیند. پس از تصویب عضویت و ادای سوگند از طرف عضو جدید برای وفاداری به اهداف سازمان، وظایف او توضیح داده میشود. وظیفه اعضا، شناسایی مخالفین رژیم در سطوح بالای اجتماع و همچنین جمعآوری اطلاعات درباره ی رؤسای ادارات و سازمان های دولتی و بخش خصوصی و سایر فعل و انفعالاتی است که در منطقه صورت میگیرد. درباره مسئولین ادارات و مؤسسات، نسبت به سوءاستفاده آنان از موقعیت و نیز فساد ادارات گزارش های مستندی تهیه و در جلسات مطرح میشود که پس از بررسی و درج مسایل مطروح در صورت جلسات، مراتب به مرکز گزارش میشود. با به دست آوردن این اطلاعات به این نتیجه رسیدم اطلاعیههای مکرری که از ساواک مرکز میرسد و در آنها به نکات متعددی در حوزه ی عمل ساواک استان اشاره میشود، غالباً از اختلافات محلی اشخاص و مقامات با همدیگر سرچشمه میگیرد، از ناحیه سازمان کوک به تشکیلات مرکزی آن گزارش میشود و در مرکز هم از آن طریق به ساواک منعکس میشود. مراتب را به مرکز گزارش کردم و استعلام نمودم، اگر صلاح است در جلسات سازمان کوک که به وسیله اداره دوم ستاد ارتش به وجود آمده و مانند ساواک کار میکند، شرکت کنم. قبل از اینکه جواب دریافت کنم، سپهبد بختیار، سپهبد کیا و سرلشکر علوی مقدم رئیس شهربانی، همزمان از شغل خود برکنار شدند. من هم به استان خراسان مأمور شدم و مسئله کان لم یکن ماند. (منوچهر هاشمی ، همان منبع) خاطرات سپهبد کیا ، مؤسس و اولین رئیس کوک " سپهبد حاجی علی کیا ، بنیانگذار کوک " اولین رئیس کوک، حاجی علی کیا در 1285ش. در مازندران متولد و در دوران جوانی وارد ارتش شده بود. وی مدت ها برای تحصیل علوم نظامی و سایر مأموریت های محوله در کشورهای اروپایی اقامت داشت و در همان دوران دوره عالی ستاد را در دانشگاه جنگ سوئد گذراند. پس از بازگشت به کشور مورد توجه سپهبد رزمآرا قرار گرفته و به ریاست بخش تجسس رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد. او به زودی از طرفداران جدی دربار و شخص شاه شد. در دوران نخستوزیری مصدق به دلیل حمایتش از شاه و دربار بازنشسته شد، ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه او را به ارتش بازگردانید و طی سالهای 1334 ـ 1336ش. از مهمترین نفوذی های شاه در ارتش محسوب میشد. او در 1336 و به دنبال عزل سرلشکر قرهنی، به ریاست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شد؛ مدتی بعد نیز درجه سپهبدی گرفت. شاه بر آن بود تا با گماردن او به ریاست رکن 2 ارتش، رقیب قدرتمندی در برابر تیمور بختیار علم کند که به تازگی به ریاست ساواک منصوب شده بود. در آن دوره سپهبد حاجیعلی کیا بر سازمان کوک هم ریاست داشت. حاجی علی کیا تقریباً همزمان با تیمور بختیار و در 1339ش. بازنشسته شد و در دوره ی علی امینی دستگیر و زندانی شد. در دوران زندان هم ارتباط او با اعضای سازمان کوک قطع نشد. ساواک در این باره چنین گزارش داده است: سازمان کوک وابسته به تیمسار سپهبدکیا که اعضای آن در وزارتخانهها و مؤسسات دولتی هنوز ارتباط خود را با یکدیگر حفظ کردهاند[،] مرتباً از تیمسار کیا در زندان دستور میگیرند و ا جرا میکنند و با شروع محاکمه نامبرده طبق دستوری که به آنها داده شده در همه جا شایع کردهاند که به زودی با حمایت دو سیاست روس و انگلیس حکومت نظامی که دستنشانده تیمسار کیا خواهد بود روی کار خواهد آمد و آقای دکتر امینی و چند نفر از وزراء کابینه ایشان از جمله آقایان الموتی و درخشش را محاکمه و اعدام خواهد نمود. (سند ساواک ـ 31/2/1341). حسین فردوست معتقد است که سازمان کوک در 1336ش. به ریاست حاجیعلی کیا تشکیل شد و در همان سال ها شبکه این سازمان در سراسر کشور گسترش یافت. پس از کیا، سرلشکر همایونی به ریاست سازمان کوک منصوب شد؛ اما این جابجایی به نفوذ حاجیعلی کیا در سازمان کوک پایان نداد. با این حال سازمان کوک به تدریج انسجام سابقش را از دست داد و اعضا که از مدیریت و سازماندهی آن رضایت چندانی نداشتند از قبول مسئولیت های محوله سرباز میزدند. تیمور بختیار و نعمت الله نصیری (اولین رئیس و سومین رئیس ساواک) هر دو ، بخاطرگزارشات کوک مغضوب شاه شده بودند. ساواک در 15 خرداد 1344 در این باره چنین گزارش میدهد: در حال حاضر سازمان مخفی کوک با بینظمی و بیتوجهی شدید اعضای خود مواجه شده و اکثر کمیتهها تشکیل جلسه نمیدهند و شدیداً از طرز عمل به اولیاء سازمان انتقاد میکنند و چون طبق معمول در اکثر حوزهها هنگام تشکیل جلسات آنها یک نفر نماینده از سازمان کوک معرفی و در جلسات کمیتهها شرکت میکند[،] اعضاء کمیتهها به نماینده اعزامی از مرکز سازمان کوک فوقالعاده بیاعتنایی میکنند و به آنها میگویند شما به عنوان کارمند سازمان کوک از دستگاه حقوق میگیرید و باید در مقابل دریافت حقوق انجام وظیفه کنید ولی اعضاء کمیتهها که پولی دریافت نمیکنند وظیفه در مقابل سازمان ندارند بهویژه آنکه سرلشکر همایونی و سایر اولیاء کوک توجهی به خواستهها و نظرات اعضای کمیتهها ندارند. کمیته مربوط به سپهبد کیا به هیچوجه تشکیل نمی شود و رابطه ی ایشان با سازمان کوک به کلی قطع شده و گله و کدورت شدیدی با سرلشکر همایونی دارند. لیکن عده زیادی از اولیاء و کارمندان سازمان کوک با تیمسار کیا رابطه و دوستی خود را حفظ کردهاند. " فردوست و سازمان کوک " حسین فردوست که به دلیل ریاست بر دفتر ویژه اطلاعات و ارتباط نزدیکش با شخص شاه اطلاعات قابل توجهی درباره سازمان کوک داشت، معتقد است این سازمان در اواخر دوره ریاست حاجی علی کیا از رونق افتاد و علت آن نیز فساد کیا بود. گزارشات سازمان کوک مستقل از سایر گزارشات دستگاه های اطلاعاتی ـ امنیتی و عمدتاً از طریق دفتر ویژه و شخص فردوست در دسترس شاه قرار میگرفت و شاه تا حد زیادی از کیفیت و حیطه عمل آن آگاهی داشت. با این حال فعالیت سازمان کوک در نظر فردوست از اهمیت قابل توجهی برخوردار نبود. ارتشبد فردوست ؛ رابط بین سازمان مخفی کوک و شاه وی درباره ی فراز و فرود سازمان کوک چنین اظهارنظر کرده است: به هر حال، سپهبد کیا در یکی از جلسات ملاقات خصوصی به من گفت که «سازمان کوک» را او تشکیل داده و هدف آن پی بردن به نارضائی های عمومی و فساد مقامات در سطح کشور است. ولی با شناخت تدریجی او متوجه شدم دو موضوعی که اصلاً به آن علاقه ندارد یکی رفع نارضائی در اجتماع و دیگری فساد مقامات است. بعداً فهمیدم که کیا از فساد مقامات حداکثر استفاده را میبرد و هر مقام نظامی ولو یک سپهبد و هر مقام غیرنظامی ولو وزیر یا استاندار را با یک گزارش به محمدرضا از کار برکنار میکند. حال فساد واقعی باشد یا ساختگی و از این راه در ارتش و خارج از ارتش برای خود نفوذی غیرقابل تصور ایجاد کرده و همه از او بیم دارند. "کوک پس از سپهبد کیا از دیدگاه فردوست " پس از این که کیا بازنشسته شد، «سازمان کوک» به سرلشکر همایونی واگذار شد و چون او با محمدرضا ملاقاتی نداشت (در آن سطح لازم نبود) از من خواهش کرد که هفتهای یک بار گزارشات «سازمان کوک» را به دفتر تحویل دهد که از آن طریق به اطلاع محمدرضا برسد. من هم قبول کردم. یک سرهنگ به دفتر میآمد، او را میپذیرفتم و پاکت گزارشات را به من تحویل میداد و احتراماً چند دقیقه با او صحبت میکردم. یک بار از او سئوال کردم در این گزارشات از «کوک» که شعبه ی دفتر خلاصه آنها را به تصویب من میرساند که به اطلاع محمدرضا برسد هیچ گاه از یک مسئله سیاسی بحثی نیست. چطور این سازمان عریض و طویل در سطح کشور نتوانسته از یک فعالیت سیاسی انحرافی اطلاعی حاصل کند؟ گفت: چرا، اطلاعات سیاسی هم هست ولی نمیدانم سرلشکر همایونی از چه طریقی نسبت به آنها عمل مینماید، گفتم: همین مأمورین معمولی که نارضایی ها را گزارش میدهند از فعالیت های انحرافی نیز مطلع میگردند؟ گفت: در بین آنها عنصری هست که قادر به کسب چنین اطلاعاتی هستند، اگر اجازه فرمائید به سرلشکر همایونی بگویم یک نسخه از آن اطلاعات سیاسی را هم در پاکت جداگانه به شما تحویل دهم. گفتم: خیر، لابد ایشان راهی دارند که به اطلاع محمدرضا برسد. دفعه بعد از طرف سرلشکر همایونی بابت این راهنمایی تشکر کرد، ولی تا زمانی که «کوک» وجود داشت (شاید تا انقلاب هم وجود داشت) اطلاعات سیاسی به دفتر ارسال نشد. مسئلهای که گفته سرهنگ فوق را درباره ی اطلاعات سیاسی تأیید میکرد این بود که بر اساس آمارهایی که در شعبه 2 دفتر تنظیم نموده بودند، پس از گذشت یک سال به من گزارش دادند که تعداد گزارشات تحویل شده از «سازمان کوک» در استانهای شمالی حدود ده برابر سایر استان ها است. پس در «سازمان کوک» تعداد پرسنل مربوط به نارضایی ها در شمال ده برابر سایر استانها بوده و بالطبع عناصر فعال سازمان در جبهه ی سیاسی هم در شمال باید حدود ده برابر سایر استان ها باشد. چون در دو سازمان بیسیم و ماهوتیان علاقه انگلیسی ها فقط به استان های شمالی بوده است، در «سازمان کوک» هم سازمان های قوی در استان های شمالی استقرار یافته بود و در پوشش کشف نارضایی با استفاده از عناصر متخصص در براندازی و جاسوسی میتوانسته از فعالیت های سیاسی شوروی در استان های شمالی مطلع گردد. منبع: برگرفته از منابع موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی منبع: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق سال اول، شماره اول، تابستان 1381.
-
1 پسندیده شدهبه نام حق پیشگفتار این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است. سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست. طرح حمله: در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟ فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید: - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید) - اهداف عمقی و مرزی - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد. مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟ - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود. - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است. هزینه مقابله؟ - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75 برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست). - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود. با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد: - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود. - اقدام سخت یا hard kill باشد. - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود. - موج اول 800 موشک - موج دوم 1200 موشک - موج سوم 600 موشک - موج چهارم 1400 موشک - هر موج حمله 2 ساعت. - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد. دارایی کنونی پدافند موشکی ایران: با تشکر، از حضورتون در بحث
-
1 پسندیده شدهالبته شما که نام این فرد را ذکر نکرده اید. ولی خیلی جالب است که ایشان گشایش زندگی مردم ایران در یک دوره کوتاه که در برابر تاریخ چند هزار ساله این کشور هیچ است، را منوط به چشم پوشی از یکسری حقوق پایه همان مردم می داند!! نمی دانم چرا گشایش زندگی مردم به عدالت اجتماعی/اقتصادی، از میان بردن رانت های دولتی، آزادی رسانه ها، آزادی بیان و اندیشه، جلوگیری از اختلاس و دزدی عیان مسوولان حرام خوار و فرزندان دزد و مفت خور آنها، حذف انحصارات اقتصادی، ... منوط نیست؟
-
1 پسندیده شدهفاصله بین پیروزی و شکست !! فقط یک قدم است!! آنهم توهم پیروزیست!!! (ناپلئون بناپارت) طی عملیات چشمه صلح ( در صورت تحقق و موفقیت) !! ترکیه بیش از ۴ میلیون پناهنده سوری (مخالفین حکومت بشاراسد ) و احتمالا یک میلیون پناهنده دیگر از سایر کشورهای اروپایی را به دالان ۱۰۰۰ کیلومتری مورد نظرش تزریق خواهد کرد !! که به همراه بیش از ۲ میلیون ساکن حاضر در ادلب و جسرالشغور و الباب و افرین و ...... جمعیتی قابل قبول ( بیشتر از ، یک سوم کل جمعیت ۱۸ میلیونی سوریه) تحت چتر حمایت نظامی سیاسی اش جمع خواهند شد!! و بدون شک در همین راستا ، موافقت اتحادیه عرب (تشنگان به خون بشار و ایران) و اتحادیه اروپا و چین و روسیه ( کم کردن دردسر بازگشت جنگجویان چچنی و ایغور وترکستانی و......) را هم به راحتی و آسانی جلب خواهد کرد !!! و این یعنی افزایش تصاعدی مجدد دردسرهای سیاسی نظامی ایران در سوریه!! و خطر از دست رفتن تمامی دستاوردهای این ۷ سال!!
-
1 پسندیده شدهجالبه نقشه ای که ترکها در رسانه هاشون استفاده میکنند قامشلی و فرودگاهش هم کاملا در این عمق سی کیلومتری تصرف شده فرض میگیرند و جز مناطق امن ترکها. جناب امینور در مورد اون دو سه منطقه در اختیار ارتش سوریه در قامشلی و حسکه اگر لطف کنند کمی ترسیم بهتری کنند از شرایط ( تعداد نیروها - نحوه مرزبندی با کردها و امکانات و ...) شاید بشه تحلیل کرد چه اتفاقاتی رخ میده. حتی اگر ترکها چشم طمع هم نداشته باشند ولی محاصره فرودگاه مثلا با نیروهای تروریست ارتش ازاد همونطور که گفتم مثل یک گروگان براشون عمل میکنه در اینده نسبت به عملیات های ارتش سوریه در ادلب.
-
1 پسندیده شدهجناب مرحوم مغفور ماکیاولی می که که شهریار نباید کاری کنه که رقیب خارجیش در سرزمین هدف قدرت بگیره ، و مثال لشکرکشی پادشاه فرانسه به ایتالیا و اینکه باعث قدرت گرفتن پاپ و پادشاه اسپانیا در فرانسه شد رو آورد ... اگه ج.ا صبر کنه تا نئو عثمانی در شمال میان رودان و سوریه قدرت بگیره ، خیلی زود به خاطر امتداد سرزمینی و مذهبی که داره ، تمامی هزینه های ما بر باد می ره و ما رو بیرون می کنند .... آمریکا و غرب به این امید هستند
-
1 پسندیده شدهبعضی مواقع نتیجه جنگ غیرقابل پیش بینی هستش طبق سناریو شما ماهوار هاشون زدیم و موشک های کروزشون را بلااستفاده کردیم و پایگاههای زمینی و ناو های هواپیما برشون را منهدم کردیم ایا جنگ در این مرحله تمام خواهد شد اون طرف سناریو را هم در نظر بگیرید مردم یک کشور 300 میلیونی با شانتاژ رسانه هاشون می بینند که ناو هواپیمابرشون آتش گرفته و با 4 هزار سرباز به قعر آبها رفته و جنازه سربازاشون در زمین و دریا پخش شده اولین حس انسانی غم و اندوه و همدردی ملی و اتحاد 300 میلیونی و تلاش ملی برای اعاده ابرو و حیثیت ملی خواهد بود و از این طرف پنتاگون با استفاده از چنین جوی با اجرا گذاشتن قانون وظیفه عمومی و استفاده از سیل عظیم داوطلبین عملیاتی مانند نرماندی اما در ابعادی بزرگتر را طرح ریزی می کنه و حاظر میشن با دادن تلفات هزاران نفری یک میلیون سربازشون را برای تصرف سواحل ایران به کار بگیرند و در مرحله بعد جنگ را به عمق خاک ایران منتقل بکنند این به غیر از کمک متحدین و کشورهای منطقه خواهد بود حالا بمب های تاکتیکی هسته ای که 20 سال پیش توسعه دادند را کنار می گذاریم
-
1 پسندیده شدهروی صحبت من با رسانه ها و خواص بود، هم وطنی و هم عراقی. یه بازی وقتی زیاد تکرار بشه، مثل تاکتیک های ورزشی یا رزمی، لو میره و در دوره حاضر در زمان کوتاه تری اثرش رو از دست میده. حالا نخبگان زرنگ در دنیا! باید حواسشون باشه که نمیشه تا ابد صورت مسئله رو تغییر داد و یا پاک کرد. انشالله به نقطه ای برسیم که هیچ راهی برای لاپوشانی فساد به بهانه های مختلف نباشد. بخصوص این بهانه همیشه تکرار شده در تاریخ که از پیوند زدن فساد با امنیت مردم بدست میاد؛ "ما دشمن داریم! اگر به فساد من رسیدگی کنید، امنیتتون به خطر میفته و دشمن شاد میشید." مثل این متهمان فساد های اقتصادی که هر کدومشون یه بهانه میارن: - اگر به من گیر بدید، این همه کارگر بیکار میشه - اگر منو بازداشت کنید، صنعت میخوابه، اقتصاد میخوابه - و یا اینکه اگر به من دست بزنید، بگم؟! فساد همیشه به بهانه های فوق تداوم یافته و حل نشده و بعضا نهادینه و پذیرفته شده.
-
1 پسندیده شدهبنده خدایی حرفی زد که گفتنش اینجا بد نیست سواد سیاسی عراقی ها نزدیک به 30 سال حداقل از ما عقب تر هست علت این صحبت پاسخ های جامعه عراق نسبت به بازی های سیاسیون هست در ایران ما دوران سازندگی، دوم خرداد، احمدی نژاد و سال 88 و روحانی رو داشتیم و با بررسی لیست های نامزد مجلس در دوره ششم و نوع رای دادن مردم متوجه می شویم طیف های سیاسی چطور تونستن روی مردم اثر بذارن و رای هایی به ظاهر عجیب ولی حذفی کسب کنند مردم عراق هم اکنون این وضع رو دارن و چندین سال و شاید دهه طول میکشه تا سیاستمدارهای خودشون رو بشناسن و بازی نخبگان رو نخورن اصولا ارتقا سواد و دانش بعد از تثبیت اوضاع رخ می دهد و عراقی ها زمان دارن تا خودشون رو پیدا کنن و خواسته های ضدفساد رو درست حاکم کنن ولی در حال حاضر به نام ضدفساد، فاسد ها رو تقویت می کنن
-
1 پسندیده شدهمن کلیات رو گفتم یعنی سیستم کلی حاکمیت بر مبنای نژاد عربه و از اقلیت یا اکثریت های آریایی ، آشوری ، یهودی سخنی به میان نیاوردم. در کشور عراق هم در قسمت کردستان اکثریت نژاد آریایی دارند و کرد هستند ولی اکثریت کشور عراق نژادشون عرب و دارای مذاهب شیعه و سنی هستند. در همین ایران خودمون اقلیت های درشت و ریزی وجود دارند که از نژاد آریا نیستند ولی وقتی در مورد کشور ایران صحبت میشه اذهان به سمت کشوری که در برگیرنده اقوامی آریایی نژاد هست میره. ما در دنیا با نام پرشیا معروفیم. یعنی سرزمین اقوام پارس ( واژه ای که از زمان بکار بردن یونانی ها روی کشور ما مونده) در صورتی خود اقوام پارسی بخشی از اقوام آریایی هستند و خود اقوام آریایی قسمت اعظم اقوام ایران زمین و نه همه اون. سخن از کلیات یه چیزه و اشاره به جزئیات که در بحث نیازی به گفتنش نیست و بحث رو به بیراهه می کشونه یه چیز دیگه. در اونجا نیازی نبود وارد جزئیات شم در مورد بازگشت سرزمین هایی که در زمان امپراطوری های قدرتمند ساسانی یا حتی هخامنشی مسلما خواسته ای دلچسبه ولی در واقعیت حتی درصدی امکانش وقوعش وجود نداره. بجز عدم توانایی ما در بکارگیری ابزارهای لازم بدین منظور، دنیای امروزه این تحمل رو نداره که حکومتی در خاورمیانه اقوام مختلف رو زیر یک لوا گرد هم بیاره. خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول با هدف تجزیه هرچه بیشتر کشورهای واقع در اون طراحی شد و این طراحی موزیانه به گونه ای بود که در هر کشور اکثریتی از یک نژاد و اقلیت یا اقلیت های تاثیر گذاری از اقوام دیگه وجود داشته باشند و یا کشور از جهاتی مثل عدم دسترسی به آب های آزاد یا نفت یا محصور بودن در میان چند کشور در تنگنا باشه و این تفاوت های فرهنگی و یا تنگناها سبب کشمکش های بعدی و به عنوان جا پایی برای بازگشت ای کشورهای غربی در قالب استعماری نو باشه.
-
1 پسندیده شدهنه داداش خدا نکنه. با ما تفاوت بسیار دارند، کافیه یه مدت تشریف ببری باهاشون زندگی کنی، حتی با اعراب خوزستان هم بسیار متفاوتند. --- دقت کرده باشید متوجه یه قصه تکراری رسانه های دولتی و خود خواص میشد: اول انکار میکنند، بعد میگن ظاهرا خبرایی هست اما مهم نیست، در مرحله بعد تایید میکنند اما به فتنه و خیانت و نفوذ ارتباطش میدن کلی هم رگ و ریشه واسش پیدا میشه که اتفاقا درست هست!، در ادامه که دیگه واقعا نمیشه شورش رو کاریش کرد، یه بخشی از "سیستم هماهنگ نخبگی" میاد و با جنبش هم نوا میشه، دست آخر هم سوار حرکت میشن و میگن اصلا ما بودیم!، بعد قضیه از یه حرکت مردمی تبدیل میشه به جنگ احزاب که توسط همون سیستم نخبگی هماهنگ اداره میشه، اونقدری هم تند هست که جنبش سابق نیست!، منتهی با یه تفاوت، اونم اینکه هیچ اتفاق موثری در نتیجه این تندی نمیفته جز اینکه یک سری از این نخبگان که بازی رو خراب میکنن یا حواسشون نیست قربانی میشن!. اینقدر این داستان تکراری رو مشاهده کردیم که میشه در یه کلمه خلاصه اش کرد: Replay
-
1 پسندیده شدهبخش چهارم و پایانی : فکر کردن به آنچه که فکر ناکردنی است !!!! اسرائیل و جنگ یمن : یکی از ویژگی های حوزه ژئوپلیتیکی آسیای جنوب غربی از زمان تاسیس رژیم عبری ( 1948 بدین سو ) ، وجود بازی موش و گربه میان این رژیم با کشورهای عربی و پس از انقلاب 1979 با جمهوری تازه تاسیس اسلامی ایران بشمارمی رود . در بازه زمانی اعلام استقلال حاکمان تل آویو تا آغاز جنگ در یمن ، بازه زمانی طولانی وجود دارد که در جریان آن ، فرازو فرودها و شکست ها و پیروزی های متعددی عاید طرفین شده که شرح آن در این سطور نمی گنجد ، با این وصف ، به شکل خلاصه می توان منافع امنیتی ایالات متحده بعنوان یک بازیگر عمده در حوزه آسیای جنوب غربی را با رژیم عبری در قالب یک چهارچوب مشترک ، مورد تحلیل قرار داد . این چهارچوب مشترک در تمامی این دوران از جنگ 1948 تا پایان نزاع کلاسیک اعراب و اسراییل به سال 1982 تا تابستان 2006 و از جنگ تموز میان حزب ا.... با IDF در این سال و سپس بحران سوریه و امروز در بحران یمن ، بخوبی قابل مشاهده است . بااین وصف ، نقش قابل تامل اسراییل در یمن را می توان در قالبی جداگانه بررسی نمود تا جایی که ران ایدلیست براین باور قرار دارد که حضور عناصر اطلاعاتی ارتش اسراییل در خلیج فارس و جنگ داخلی یمن ، تبدیل به امری انکار ناپذیر شده است ، چنانکه برخی معتقدند که عملیات ترور عناصر تاثیر گذار انصارا.... در یمن ، نوعی عملیات مشترک میان سازمان های اطلاعاتی عرب و رژیم عبری است . سازمان رزم شبکه دفاع هوایی سعودی به تفکیک مناطق دفاع هوایی بااین وصف ، به گمان برخی تحلیلگران نظامی ، این امکان وجود دارد که ضلع سوم حمله به تاسیسات نفتی عربستان سعودی ، به نحوی با شکل عملکرد واحدهای اطلاعاتی اسراییل در گذشته ( سرقت شناورهای رزمی از بندر شربورگ ، سرقت کشتی حامل اورانیوم از مدیترانه و حتی اجرای عملیات تازش هوایی بر علیه راکتور اتمی عراق و.... ) ارتباط داشته باشد . در این زمینه ، چند فرضیه قابل بررسی است . نخستین فرضیه ، استفاده تل آویو از موشکهای مشابه که عربستان مدعی است بسوی تاسیسات بقیق و خصیص شلیک شده ، بشمار می آید . این مساله با توجه به وجود اطلاعاتی مبنی بر خرید پیشرانه محصول چک TJ-100 توسط تل آویو به نوعی برای تحلیلگران تقویت میشود ، ضمن اینکه هم اکنون نیروی دریایی و هوایی این رژیم قابلیت شلیک موشکهای کروز میانبرد مجهز به پیشرانه های توربوفن ALCM و SLCM را نیز دراختیار دارد . یکی از فرضیات حمله به آرامکو ، شلیک موشک کروز کوتاه برد قدس -یک از درون خاک عربستان است. تصویر فوق ، اسکرین شات شلیک آزمایشی موشک کروز یا علی (ع) از روی یک سکوی ساده را به نمایش می گذارد آیا این احتمال وجود ندارد که مهاجمان ، موشکی در کلاس قدس- یک را از درون خاک عربستان و یا حتی شناورهای ناشناس در خلیج فارس بسوی آرامکو شلیک کرده باشند؟!!!!! آسیب های وارده به تاسیسات آرامکو بلحاظ تنوع ، شاید مقداری عجیب به نظر برسد . از شکافهای بزرگ که شاید نشانه برخورد موشک کروز یا پهپادهای انتحاری باشد تا شکافهای کوچکتر که شاید بر اثر برخورد ترکش و یا حتی ریز پهپادهایی که عاملی سومی برای تشدید خسارات ، آن را به آرامکو شلیک نموده باشد اما شاید محتمل ترین گزینه تسلیحاتی برای اسراییل به منظور حمله به این دو مجموعه ، استفاده از آخرین فناوری معرفی شده توسط دانشجویان مهندسی MIT در آزمایشگاه لینکلن به منظور اجرای حملات دقیق به تاسیسات فوق الذکر است . پردیکس میتواند در نقش های گوناگونی ظاهر شود . بعنوان مثال میتواند با تجهیزات الکترونیک خود بازتاب راداری انواع هواپیماها شامل بمب افکن ها و جنگنده ها را بازسازی نماید و ماموریت فریب سامانه های دفاع هوایی را بر عهده گیرد .همچنین میتواند به ماموریت های شناسایی و ردگیری محیطی پرداخته و داده ها را به شبکه گسترده ای از تجهیزات طرف دوست انتقال دهد . در مواردی هم میتواند مقادیری ماده منفجره با خود حمل کند و به شکار اهداف کوچک بپردازد .حال با فرض تبدیل شدن پردیکس به یک حامل هوایی حاوی مواد منفجره ، در تعداد زیاد ، بدون آنکه رادارهای دفاع هوایی عربستان قابلیت کشف آنها را داشته باشد ، براحتی به هدف نزدیک شده و بدون روبرو شدن با مانع مهمی به نقاط حساس تاسیسات نفتی با دقت بالا حمله ور میشوند . اگر چه دو احتمال پیش گفته ، بیشتر شبیه به سناریوهای هالیوودی است ، اما توجه به سابقه طراحی عملیات های مشترک میان سازمان های اطلاعاتی و ارتش اسراییل ، می توان حداقل در این خصوص گمانه زنی نمود . تصاویر ماهواره ای تخریب تاسیسات آرامکو استراتژی : علیرغم اینکه تصور عمومی بر تهاجمی بودن استراتژی نظامی سعودی متمرکز است ،اما بر خلاف اظهارنظرهای موجود ، فرماندهان سعودی بطور کامل اجرای راهبرد دفاع نقطه ای (point defense strategy) را در دستور کار قرار داده اند ، به همین دلیل ، سرمایه گذاری هنگفت برای ارتقاء شبکه دفاع هوایی ، عمدتا" بر روی توانمند سازی مراکز اقتصادی و اجتماعی متمرکز شده ، در حالی که اکثر پایگاه های هوایی فاقد دفاع ضد بالستیک هستند و برخی تاسیسات نظیر پایگاه های موشکی اصولا فاقد دفاع زمین پایه مشخصی ارزیابی می گردند. این درحالی است که با فرض اجرای حملات غافلگیر کننده از سوی نیروی هوایی ایران ، تنها یک کریدور باریک در جنوب کویت می تواند مسیری ایمن برای حمله عربستان در نظر گرفته شود ، در حالی که درصورت اجرای یک عملیات آفندی با شلیک حجم گسترده ای از موشکهای بالستیک ایرانی ، تمامی استانهای شرقی سعودی ، علیرغم حفاظت شدید ، در تیررس قرار خواهد گرفت . آینده : براساس یک قـــاعده قدیمی (سرهنگ دوم ارنـــــــست سوئینتون (1951-1868) بعنوان ایده پـــرداز اصـــلی سپاه تانک ارتش سلطنتی بریتانیا ) تاریخ نشان داده است که ، تنها وحــــشت از بروز یک جنـــگ بـــــــــــزرگ می تواند چرخ های بوروکراتیک سازمانهای مسلح تصمیم گیر را سریع تر از حد معمول ، به حرکت در آورد ، بر همین مبناء ، ارتش عربستان سعودی برنامه های جامعی جهت گسترش قابلیتهای ضد بالستیک بواسطه خرید سامانه های تاد به ارزش 15 میلیارد دلار و همچنین دریافت نزدیک به 600 تیر موشک پاتریوت پک.3 مجهز به کیتهای اصلاح مسیر حین پرواز برای لانچرهای عملیاتی خود ، طرح ریزی نموده است . براساس قرار داد امضاء شده به سال 2014 ، پدافند هوایی سعودی قراراست تا 202 تیر موشک به 36 دستگاه پرتابگر بهبود یافته ( Launcher Station Modification Kits/ LSMK) که می بایست جایگزین پرتابگرهای تکی ام-901 شود دریافت نماید که این بدان معنی خواهد بود که خرید حداکثر 9 سامانه پاتریوت پک.3 در سال 2014 برای رفع نیازمندی های پدافند عربستان سعودی کافی خواهد بود ، با این وصف ، خبرهای منتشرشده حاکی از خرید 6 لانچر ( در ارتش سعودی هر آتشبار پاتریوت به 6 لانچر مسلح میشود ) بعلاوه 3 مجموعه بعنوان ذخیره بود . بطور طبیعی ، با ورود این نسخه مدرنیزه شده ، هر سامانه پاتریوت سعودی قابلیت دسترسی به 96 تیر موشک برای شلیک سریع و در صورت نیاز بارگیری مجدد ( 106 تیر موشک اضافی ) را در اختیار خواهد داشت . بر اساس این منطق ، محاسبات نشان می دهد قرار داد خرید سال 2015 شامل 600 تیر موشک به همراه 156-108 سلول موشک LSMK به منظور مسلح نمودن 26-18 لانچر میشد که این نیز به نوبه خود ، پتانسیل سعودی برای تبدیل کردن 4-3 آتشبار پاتریوت پک.2 به نسخه پک.3 را نشان میدهد . با تکمیل روند فوق ، شبکه دفاع هوایی عربستان برای صرفه جویی در هزینه ها ، می تواند بدون هیچ نگرانی ، حداقل 12-11 آتشبار پک.2 و 5-4 آتشبار پک.3 را بصورت ذخیره نگهداری نماید . از سویی دیگر ، امضاء قرارداد خرید سامانه تاد پیام به مراتب واضح تری به منظور ارتقاء قابلیتهای ضد بالستیک بشمار می رفت . در جریان این قرارداد ، 360 تیر موشک ، 44 لانچر و 7 رادار ویژه تاد می بایست به سعودی تحویل شود و در صورتی که قاعده بیان شده برای پاتریوت پک.3 مجددا برای سامانه تاد بکار رود ، این به معنای خرید 7 سامانه کامل تاد ( منطبق شده با رادارهای سازمانی پدافند سعودی ) به همراه دو لانچر اضافی است . اما بر خلاف پاتریوت ، در لانچر تاد ، تنها 8 موشک اضافی را به شکل عملیاتی در اختیار خواهد گرفت و این بارگذاری متعدد برای تاد را بدنبال دارد . با این حال ، بر خلاف بدبینی های موجود ، اضافه شدن تاد به شبکه دفاع هوایی سعودی ، یک دارایی ارزشمند خواهد بود . درصورت استقرار کامل تاد در شبه جزیره عربستان ، سعودی ها قابلیت کشف موشکهای بالستیک میانبرد در فاصله 200 کیلومتری با ارتفاع 150 کیلومتری را بدست می آورند که این به معنای استحکام بیشتر برای پدافند هوایی ارتش عربستان است . اما خبر خوب در اینجاست که سیستم گرانقیمت تاد ، بدلیل تمرکز بر کشف پرتابه های بالستیک در فضای خارج از جو ، قابلیت محدودی در برابر خانواده موشکهای بالستیک فاتح ( 700 کیلومتر برای ذوالفقار و 1000 کیلومتر برای دزفول ) که مسیر شلیک آنها در درون جو تعیین شده ، دارد . نتیجه گیری : در مجموع ، آنچه که وضعیت حال حاضر ( سپتامبر 2019 ) نشان میدهد ، ایرانی ها بشدت تمامی منابع خود رابرای تطبیق قابلیتهای بالستیکی آفندی ، با هدف غلبه بر تلاشهای 20 ساله سعودی به منظور ایجاد چتر دفاع هوایی ترکیبی ( زمین- هواپایه ) متمرکز نموده اند ، تا جایی که برخی معتقدند ، صنایع موشکی ایران با سرعت هر چه تمام تری ، دپوهای تسلیحاتی خود را با تولید انبوه موشک های بالستیک میانبرد مسلح به کلاهکهای چندگانه ( شامل موشکهای کلاس عماد ، قدر وخرمشهر ) لبریز می کنند . بدون هیچ شکی ، ایران تلاش خواهد کرد تا با شلیک تعداد محدودی از موشکهای کلاس خرمشهر مسلح به کلاهکهای MIRV/MRV شبکه دفاع هوایی سعودی را بخود مشغول کند تا فرصت لازم برای شلیک انبوه موشکهای بالستیک کوتاهبرد فراهم آید . اما نوک پیکان تلاش های ایران به این نقطه ختم نشده ، چرا که سرمایه گذاری سنگینی برای توسعه کلاهکهای هایپرسونیک سرشی( advancements like Hypersonic Glide Vehicles /HGV) مجهز به پیشرانه های کمکی برای نفوذ به درون چتر سامانه تاد و شکست راهبرد ضد بالستیک در حال انجام است و این مساله در کنار پیشرفتهای غیر منتظره این کشور در حوزه موشکهای کروز برای غلبه بر سامانه های کوتاهبرد شاهین ، حاکی از خبرهای ناخوشایند و ناگوار برای شبکه پدافند هوایی ارتش عربستان سعودی است . تشکر فراوان از سه دوست عزیز جناب @bds110@ ، mehran55@ ، warrior بابت راهنمایی های گسترده استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9 منابع : 1- https://www.globalsecurity.org/military/world/gulf/rsadf-modernization.htm 2- Analysis: Saudi Arabian Air and Missile Defences 3- https://missiledefenseadvocacy.org/intl_cooperation/saudi-arabia/ 4- https://www.armscontrolwonk.com/archive/1208062/meet-the-quds-1/ 5- https://warontherocks.com/2019/09/under-the-radar-irans-cruise-missile-capabilities-advance/?singlepage=1&fbclid=IwAR13vaxafJ5Zy8qm8SDeenMDm8NYMqWKYsMVnF-7_S5XMi3m-U6bTU61rkY 6- https://www.armscontrolwonk.com/archive/1208139/a-trace-of-the-quds-in-tehran/ 7- surfacer-based air defence system analysis
-
1 پسندیده شدهبخش چهارم ... ابهام راهبردی ، موشک کروز یا عملیات پهپادی : اگر چه شوک حاصله از حمله شبه نظامیان حوثی به تاسیسات نفتی عربستان سعودی با توجه به عدم سابقه وقوع این نوع حملات ، برای حاکمان ریاض غیر قابل هضم بود ، اما ادعای حوثی ها در استفاده از 10 فروند پهپاد برای حمله به این اهداف ، موجب گردید تا این عملیات آفندی در مقایسه با حملات قبلی شکل متفاوتی بخود بگیرد و این نه تنها در حوزه خسارات مادی ، بلکه در نگرانی فرماندهان ارتش سعودی نسبت به بلادفاع بودن قلمرو هوایی این کشور در برابر حملات مشابه قابل تحلیل بود . نخستین شک و تردید ها پس از انتشار ویدئویی که در آن ادعا شده بود که اشیاء پروازی نورانی بر فراز آسمان کویت مورد رصد قرار گرفته اند به این گمانه زنی منجرشد که بر خلاف حملات پهپادی حوثی ها از خاک یمن ، این بار مبداء پرواز این اشیاء ممکن بود از داخل خاک ایران و حتی عراق باشد . با این حال ، صحت این ویدئو تا تاریخ انتشار این مطلب ، هنوز تایید نشده و دولت کویت در حال انجام برنامه ریزی های لازم برای بررسی این وضعیت است . از سویی دیگر ، وزیر امور خارجه ایالات متحده بلافاصله پس از نشر این ویدئو مدعی شد که هیچ مدرکی دال بر اجرای این حملات از خاک یمن وجود ندارد ، به همین دلیل گمانه زنی های در خصوص کشف مبداء اصلی افزون تر شد . با این وصف ، مهمترین ابهام این رویداد ، نه مبداء حمله ، بلکه کشف حقیقت سلاح مورد استفاده در آن محسوب میشود ، بدین معنی که به مانند گذشته ، شبه نظامیان حوثی از پرنده های بدون سرنشین استفاده نموده اند یا اینکه کاربرد موشکهای کروز عامل اصلی خسارات ایجاد شده در تاسیسات نفتی عربستان است . به اعتقاد برخی تحلیلگران نظامی ، حملات قبلی حوثی ها به چنین زیرساختهایی ، خسارات مادی محدودی برجای می گذاشت که این امر اثبات کننده کاربرد تسلیحات مشخصی است . به همین دلیل ، پس از رفع شوک اولیه ناشی از هدف قرار گرفتن این زیرساختها ، آرامکو مدعی شد که مجموعه های بقیق و خصیص با موشکهای کروز مورد اصابت قرار گرفته است تا جایی که حتی تصاویری مبنی بر ساقط شدن حداقل یک تیر موشک کروز در بیابانهای سعودی نیز در رسانه های اجتماعی بسرعت منتشر گردید . اما نکته اینجاست که گر چه تصاویر واقعی به نظرمی رسند ، اما تاریخ و محل سقوط این موشکها تقریبا" غیر قابل تایید بوده ، به همین دلیل نمی توان آن را بعنوان مدرک مستدل ، قبول نمود . علیرغم این منطق مستدل ، برخی تحلیلگران حاضر در فضای مجازی مدعی شدند که این تصاویر ، در واقع موشک کروز "سومار" و نسخه بروز شده آن "هویزه " بوده که حاکی از موفقیت آمیز بودن تلاش های ایران برای روگرفت ( کپی ) از موشک کروز روسی KH-55 است که نزدیک به 6 تیر از آن در اواخر دهه 90 میلادی به شکل غیر رسمی از اوکراین وارد گردید . برخی نیز ، معتقد بودند که موشک ساقط شده ، گونه "قدس-1" است که شبه نظامیان حوثی با کمک یک کشور ثالث موفق به تولید آن شده اند . با توجه به اینکه سئوالات بی شماری در خصوص کیفیت حمله وجود دارد ، اما ایده مطلوب آن است که به صورت دقیق تری ، موشک قدس-1 مورد بررسی قرارگیرد با این پرسش که آیا حقیقتا" تصاویر منتشره از موشک کروز ساقط شده در کویر واقعا" موشک کروز قدس-یک بوده و آیا قدس- 1 ، نمونه غیر ر سمی موشک کروز ایرانی سومار بشمار می آید ؟؟ در واقع امر ، داستان کروز قدس-1 از اواسط ژوئن 2019 و پس از اصابت یک تیر از این موشکها به پایانه فرودگاه "ابها" (Abha Airport) واقع در جنوب عربستان که منجر به مجروع شدن 26 غیر نظامی گردید ، تبدیل به خبری جنجال برانگیز در محافل رسانه ای جهان شد . پس از این رویداد ، وزارت دفاع عربستان در جریان یک کنفرانس خبری رسمی تصاویری از بدنه دفرمه شده موشکی را رسانه ای نمود که به ادعای آنها ، بخشی از موشک کروز ایرانی " یاعلی " محسوب میشد . این موشک بلحاظ ابعاد ، در رده پایین تر از موشک کروز سومار قرار می گیرد و در حالی که سومار در آخرین گونه معرفی شده خود ، بردی برابر 1350 کیلومتر را به نمایش می گذارد ، برد موشک یاعلی تنها به 700 کیلومتر محدود میشود . از آنجایی که فرودگاه نامبرده شده ، در 110 کیلومتری مرز بین المللی قرار گرفته ، منطق نظامی حکم می کند که یمنی ها از یک سامانه تسلیحاتی کوچکتر که برد کوتاه تری دارد استفاده کرده باشند که این مساله ، ادعای سعودی را با شبهات زیادی همراه می کند . از سویی دیگر بالکها و تثبیت کننده های موشک به نمایش درآمده توسط سعودی با تصاویر رسمی منتشر شده از کروز یا علی چندان تطابقی ندارد ، در حالی تحلیل گران با مشاهده لاشه مورد نظر ، شباهت بیشتری با سومار را رصد می کنند .تنها چند هفته پس از این حمله و در اوایل ژوییه 2019 ، حوثی ها نمایشگاه بزرگی از دستاوردهای موشکی و پهپادی خود را رسانه ای کردند که یکی از شگفتی های این رونمایی ، حضور یک تیر موشک کروز جدید با عنوان قدس-یک بود که حوثی ها مدعی بودند به شکل بومی توسعه یافته است . با این حال ، تحلیلگران نظامی با ذکر شباهتهای قدس-یک با اِلِمان های موشک کروز سومار ، مدعی شدند که همانطور که الگوی موشک بالستیک قیام به سادگی در اختیار یمنی ها قرار گرفت ، سومار نیز با اندکی تفاوت ، در سازمان رزم حوثی ها مورد استفاده قرار می گیرد . اما داستان به همین جا خاتمه پیدا نمی کند ، چرا که به مانند شباهت نزدیک نوشیدنی های نشاط آور !!!!! "غیر شرعی " ، همه موشکهای کروز نیز در ابتدای امر شبیه به هم ، به نظر می رسند ، اما وقتی ساختار و کالبد این موشکها با صرف زمان کافی ، مورد تحلیل قرار می گیرد ، می توان اختلافات واقعی را میان آنها تشخیص داد . به همین ترتیب ، تفاوت های میان کروز قدس-1 و سومار را در طراحی کالبد بوستر ، موقعیت قرارگیری بالها ، شکل مخروط دماغه ، بخش انتهایی موشک ، موقعیت قرارگیری تثبیت کننده ها ، شکل پوشش و خروجی موتور مشاهده نمود . بدین ترتیب ، تفاوت در شکل انتهایی بدنه و موقعیت قرارگیری تثبیت کننده ها را می توان در تصویر موشک ناشناس ساقط شده در کویر به عینه مشاهده و نتیجه گرفت که این موشک ، در واقع امر ، همان کروز قدس-یک است . تفاوت ظاهری دیگری که میان قدس-1 و گونه سومار/ هویزه وجود دارد را می توان در مقایسه اندازه آنها جستجو نمود . یک اندازه گیری سریع با نرم افزار اثبات می کند که قطر کروز قدس-1در مقایسه با سومار ، کوچکتر است . اما برای چند نمایش سعودی را بررسی کنید . تحلیلگران وزارت دفاع عربستان هنگام توصیف بقایای موشک بدست آمده در فرودگاه ابهاء معتقد بودند که درمیان آوار ناشی از برخورد کلاهک ، بخش هایی از پیشرانه TJ-100 را یافته اند . یک جستجوی مختصر نشان میدهد که چنین پیشرانه ای توسط یک شرکت مستقر در جمهوری چک ( شرکت هوا- فضای PBS) طراحی و تولید شده و در شرح کارایی آن ، پیشرانه فوق الذکر را برای نصب بر روی پرنده های بدون سرنشین مناسب دانسته ، چنانکه این پیشرانه در پرنده بدون سرنشین محصول مشترک اسپانیا/ برزیل نیز مورد استفاده واقع شده است . با مقایسه پیشرانه به نمایش درآمده توسط سعودی ( بعنوان پیشرانه قدس-یک) و پیشرانه TJ-100 ، کاملا" آشکار میشود که نمونه یمنی ، روگرفتی دقیق از پیشرانه محصول چک است ، در حالی که نمونه پیشرانه ای که در نمایشگاه رسمی دفاعی ایران نیز در معرض دید همگان قرار گرفت ، شباهت خیره کننده ای به TJ-100 را نشان میدهد و این بدان معنی است که ایران نیز از این پیشرانه برای نصب بر روی پرنده های بدون سرنشین خود اسفاده می کند . بطور طبیعی ، با بررسی دقیق پیشرانه محصول چک ، می توان قطر کروز قدس-1 را بطور دقیق اندازه گیری نمود . در این حوزه ، مشخصات TJ-100 اثبات می کند که قطر 34 سانتی متری قدس-یک به مراتب کوچکتر از کروز سومار ( با قطری برابر 51.4 سانتی متر و برابر با قطر KH-55) است . با این وصف ، استفاده از پیشرانه محصول چک در قدس-یک ، بدلایلی از اندازه گیری هایی که به منظور اثبات تفاوت آن با کروز سومار شد ، اهمیت بیشتری دارد . نخست اینکه کروز یمنی ، دقیقا" از همان پیشرانه ای استفاده می کند که سعودی ها در ویرانه های فرودگاه ابهاء موفق به یافتن آن شدند و این بدان معناست که فرودگاه سعودی توسط قدس-یک و نه سومار هدف قرار گرفته است ، به شکلی که نوع بالها و ثبیت کننده های موشک ، منطق فوق را تقویت می کند . دومین دلیل ، با بررسی جزییات بیشتر در حوزه پیشرانه استفاده شده ، روند منطقی خاصی را در خصوص عملکرد موشک ، در اختیار مخاطب قرار میدهد ، چنانکه هر کروز KH-55 روسی و سومار ایرانی از پیشرانه های توربوفن استفاده می کنند ، در حالی که گرچه پیشرانه TJ-100 نه تنها تراست کمتری در مقایسه با نمونه پایه پیشرانه KH-55 دارد ، بلکه یک پیشرانه توربوجت به نسبت قدیمی است . این مورد ، به شکل اتوماتیک ابهاماتی را در زمینه برد رزمی پدید می آورد . بدین معنی که اندازه کوچکتر موشک یمنی ( که معادل حمل سوخت کمتر است ) در کنار پیشرانه پر مصرف محصول چک تحلیگر نظامی واقع بین را به این نقطه می رساند که برد رزمی قدس- یک ، قطعا" قابل مقایسه با برد 1350 کیلومتری سومار/ هویزه ، نخواهد بود . با توجه به این داده ها ، اگر ادعای سعودی در شلیک موشک کروز به تاسیسات نفتی بقیق و خصیص ، بعنوان پایه تحلیل قرار گیرد ، موشک یا موشکهای مورد نظر احتمالا از موقعیتی نزدیک در شرق عربستان در مقایسه با شمال یمن ، احتمالا عراق ، ایران و حتی از روی کشتی هایی تجاری عبوری شلیک شده است . در این زمان یک سئوال بزرگتر مطرح می شود که چه کسی مسئولیت توسعه کروز قدس-1 است ؟؟!! بطور قطع این تحلیل که یمن بعنوان یک کشور جنگ زده ، محاصره شده و فقیر ، به تنهایی و بدون کمک خارجی به این موفقیت دست پیدا نموده ، قطعا" دور از ذهن خواهد بود . در نتیجه با قرار دادن شواهد متعدد ، می توان گفت که احتمالا ، ایران شریک مهمی در توسعه این کروز یمنی است ، اما آن چیزی که بر ابهام موضوع می افزاید ، این است که تا کنون ( سپتامبر 2019 ) هیچ مدرکی دال بر شراکت ایران در پروژه قدس-1 بدست نیامده و در یک مرحله بالاتر ، این معما تنها به قدس- یک نیز محدود نمی شود . به اعتقاد بر خی ناظران نظامی ، از ابتدای سال 2018 ، یمنی ها جنگ افزارهای موشکی جدیدی را به کار گرفتند که به شکل غیر قابل باوری به سامانه های ایرانی شباهت داشت ، در حالی که بطور همزمان ، بطور دقیق معادل نمونه های ایرانی نیز نبود . این سامانه ها شامل موشکهای کوتاه برد هدایت دقیق بدر-یک پی ( Badr-1P) و بدر- اف ( Badr-F) است . این مساله ناظران نظامی را با یک سئوال بسیار بزرگ و احتمالا مرگبار برای عربستان روبرو می کند که آیا ایران به شکل مخفیانه و نیابتی در حال کمک به دوستان خود در منطقه برای طراحی ، تست و تولید سامانه های موشکی به شکل مستقل است ؟!!! شاید باید منتظر ماند تا دانالد ترامپ ( رییس جمهوری فعلی ایالات متحده ) در توییتر شخصی خود ، با انتشار عکسی ماهواره ای به این ابهام غیر قابل باور ، پاسخ دهد !!!!!!!!!!!!!!!! پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2-منابع در انتهای مقاله درج خواهد شد . 3- تشکر فراوان از سه دوست عزیز جناب @bds110@ ، mehran55@ ، warrior بابت راهنمایی های گسترده 4- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهنخستین خلبان زن ایرانی سرکار خانم " اینا آرشید " ، در سال 1300 خورشیدی در تهران متولد شد و درسال 1318 ، وارد باشگاه هواپیمایی ایران گردید . با شروع جنگ جهانی دوم ، آموزشهای وی ناتمام ماند ، اما با پایان یافتن جنگ ، وی موفق شد تا در شهریور 1322 ، گواهی نامه خلبانی با هواپیمای تایگر ماوس را دریافت نماید .
-
1 پسندیده شدهطوفان شرقی از نوع تایوانی اعلام برنامه های جدید نیروی هوایی تایوان برای توسعه توان رزمی ضربه سنگین به ناوگان میراژ-2000 فرانسوی به نفع فالکون های آمریکایی براساس اطلاعات منتشر در رسانه ها ، نیروی هوایی ارتش تایوان طی یک درخواست رسمی ، سفارش حداقل 70 فروند جنگنده نسل چهار F-16V تک موتوره چند ماموریته را به ایالات متحده اعلام نموده است . در حال حاضر ، نیروی هوایی این کشور ، از چهار گونه هواگرد رزمی در قالب 6 اسکادران ، شامل دو اسکادران ترکیبی جنگنده بومی F-CK چینگ-کو و F-16A ، دو اسکادران جتهای فرانسوی میراژ-2000 و دو اسکادران جنگنده های اف-5 تایگر-2 ( که در داخل این کشور مونتاژ شده اند ) ، استفاده می کند . بااین وصف ، تایوان در دهه گذشته ، تمام توان خود را برای مقابله با گسترش روز افزون توان رزمی نیروی هوایی ارتش خلق چین که ناوگان هوایی آن با ورود جتهای برتری هوایی جدید روسی نظیر Su-30MKK و همچنین جتهای نسل پنجم بومی J-20 قدرت بیشتری یافته ، بواسطه ارتقاء بومی هواگردهای رزمی موجود به استاندارد جتهای نسل چهار متمرکز نموده است . Sky Sword II به اعتقاد ناظران نظامی ، نیروی هوایی تایوان ، با توجه به افزایش سطح تهدیدات نظامی از سوی ارتش چین در نهایت امر به این نتیجه رسید که بهترین گزینه برای روزآمد سازی ناوگان جتهای رزمی نیروی هوایی ، جت تک موتوره چند ماموریته F-16V است که پیکربندی آن برای نخستین بار به سال 2015 معرفی گردید و شرکت سازنده نیز در همان زمان براین مدعی قرار داشت که بخش اعظمی از زیرسیستم های نسخه V در حقیقت امر با زیرسیستم های جت نسل پنجم اف-35 قابل مقایسه است . اف-16 های بلاک20 نیروی هوایی تایوان در جریان تمرینات مشترک برفراز صحرای آریزونا با توجه به این مساله ، میتوان چنین تحلیل نمود که F-16V یک گونه بسیار پیشرفته و فراتراز انتظار در مقایسه با نمونه A که از سال 1978 ( نزدیک به 41 سال قبل ) در خدمت نیروی هوایی تایوان قرار دارد ، خواهد بود . نسخه V فالکون ، طبق اطلاعات موجود ، به یک رادار AESA و سامانه های جنگ الکترونیک بسیار پیشرفته مجهز است که بصورت بالقوه میتواند به مهمات دوربرد AIM-120D نیز مسلح گردد و این به معنای افزایش توانمندی های رزم هوایی برای کاربران آن است . این وضعیت ، زمانی جالبتر به نظر میرسد که مقامات ارشد این کشور اعلام نموده اند که بدلایل مختلف ، هیچ قصدی برای جایگزینی یا ارتقاء جتهای فرانسوی ( میراژ 2000 ) نداشته و همانطور که در گذشته پیش بینی میشد ، خرید این جنگنده فرانسوی ، صرفا" برای توسعه کمّی سازمان رزم نیروی هوایی صورت پذیرفته بود . این درحالی است که میراژ-2000 نیروی هوایی تایوان ، پیش ازاین و ازابتدای دهه نود میلادی و با منسوخ شدن تایگرها ، به هواگرد مهمی در ارتش این کشور تبدیل شده بود ، با این حال نرخ سوانح این جت فرانسوی و انتشار گزارشهای مستمر در خصوص سقوط میراژ ، بدلایل مختلف از جمله وضعیت آب و هوایی نامناسب ، نشان میداد که نرخ پایداری به مراتب کمتری در مقایسه با جتهای بومی یا همتایان آمریکایی در اختیار دارد . ناوگان فالکونهای تایوانی ، تعداد و بلوک های تحویلی طبیعی است که تمایل تایپه به خرید گونه V از جت اف-16 نشان آز آمادگی این کشور برای بازنشسته نمودن تمامی میراژهای عملیاتی در آینده نزدیک و کاهش تنوع هواگردهای رزمی با ورود تعداد بیشتری فالکون دارد . برخی از تحلیلگران معتقدند که یکی از دلایل عدم سرمایه گذاری برای ارتقاء میراژها ، پشتیبانی ناقص و نامطلوب فرانسه و خدمات گران قیمت اعلام شده از سوی شرکت سازنده است . ضمن اینکه ماهیت طراحی پیکربندی میراژ به گونه ای است که فرآیند ارتقاء آن را بسیار دشوار ساخته تا جایی برخی از افسران نیروی هوایی تایوان براین اعتقاد قراردارند که ناوگان میراژهای فرانسوی ، با یک فاصله زیاد ، قابلیت اطمینان پذیری کمتری در مقایسه با جتهای سبک تر و ساده تر تایگر این نیرو را به نمایش می گذارند . علاوه براین ، تحلیلگران نظامی معتقدند که مهمات هوابه هوای MICA ( مورد استفاده در میراژهای فرانسوی ) در زمینه های گوناگون، قابلیت رقابت برابری با موشک هوا به هوای بومی Sky Sword II ( قابل حمل توسط جت بومی چینگ-کو ) و همچنین موشک هوابه هوای AIM-120C ( قابل حمل توسط ناوگان فالکونهای تایوانی ) را ندارد . با این حال ، درصورتی که این نیرو ، برنامه ای برای تطبیق موشکهای هوا به هوای بومی خود با ناوگان میراژ-2000 را داشته باشد ، به احتمال زیاد ، این مساله ، نقش تعیین کننده ای در افزایش طول عمر عملیاتی این جنگنده در سازمان رزم ارتش این کشور بازی خواهد نمود . با توجه به تمامی این شرایط ، درصورت عدم موفقیت تایوان در دریافت جت نسل پنجم F-35B ، بطورطبیعی ، خرید گونه F-16V یک گزینه بسیار ایده آل برای ارتش این کشور برای دفاع هوایی از جزایر دورافتاده خود بوده و به احتمال بسیار زیاد ، با تحویل همه سفارشها ، فالکون به ستون فقرات نیروی هوایی تایوان تبدیل خواهد شد ، ضمن اینکه بستر مناسب برای ارتقاء تمامی ناوگان F-16A این نیرو ( حتی باهزینه های بسیار زیاد ) نیز فراهم خواهد شد . در مجموع ، هرچند فالکون های سفارشی تایوانی ، در مقایسه با ناوگان نیروی فعلی نیروی هوایی چین ، پنهانکاری کمتر ، ارتفاع پروازی پایین تر ، قابلیت حمل مهمات کمتری را ارائه می دهند ، اما ارتقاء همه پیکربندی های موجود این نیرو به استاندارد های جدید ، توان پدافندی ارتش این کشور را به مراتب افزایش خواهد داد . بن پایه پی نوشت : جنوب و شرق آسیا ، آبستن حوادث مهمی است ، تحلیل را از همین حالا باید شروع کرد صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم http://uupload.ir/fi...d388dc856cd.jpg اولین نمونه پروازی بالگرد کاموف Ка-62 به شکل رسمی به نمایش درآمد. در هشتادمین سالگرد شرکت هوایی «پروگرس» در شهر آرسنییف به نام ن. ای سازیکین، شرکت «بالگردهای روسیه» ، بالگرد کاموف Ка-62 با شماره ثبت (رجیستر ) RA-00000 را در نمایشگاهی در آرسنییف به نمایش درآورد. ....... مدیرعامل هلدینگ مذکور اعلام کرد: «امروز در (کارخانه) «پروگرس» سه نمونه آزمایشی از این پرنده تولید شده و به زودی چهارمین فروند نیز آماده خواهد شد.» بالگرد چند منظوره متوسط کاموف Ка-62 در ماه آوریل (۲۰۱۶) با موفقیت اولین آزمون های پروازی کارخانه ای را پشت سر گذاشت. در جریان پرواز ، متخصصین عملکرد سامانه های اصلی و منبع تامین انرژی الکتریکی بالگرد را مورد بررسی قرار دادند. پیش تر از آن، این پرنده مجموعه ای از آزمون های زمینی (بر روی زمین) را به شکل موفقیت آمیز پشت سر گذاشته بود. http://uupload.ir/files/t0k0_1.jpg گفته شده است که بالگرد جدید، زمینه نیازمندی به بالگرد در کلاس وزنی با وزن هنگام برخاست 6 الی 7 تن را مرتفع می نماید. حوزه های اصلی کاربرد بالگرد Ка-62 ، حمل و نقل مسافر ، عملیات نجات و همچنین کار (عملیات) در حوزه های نفت و گاز و حمل و نقل شرکتی می باشد. سطح بالای انرژی موتور نصب شده بر روی بالگرد، این امکان را فراهم می سازد تا در محدوده وسیعی از ارتفاعات به ماموریتهای محوله جامه ی عمل بپوشاند. Ка-62 می تواند در آب و هوای گرم مورد استفاده قرار گرفته و پرواز های بر فراز مناطق دریایی (سطح دریا) را انجام دهد. http://uupload.ir/files/vzd7_2.jpg قرار داد تحویل (فروش) چهار فروند بالگرد میل Ми-26Т2 با اردن (؟!) منعقد شد. اطلاعاتی (جزییاتی) در مورد انعقاد توافق شرکت سهامی «بالگرد های روسیه» با اسبر بانک روسیه در خصوص ارایه تضمین بانکی جهت تامین تعهد قرار داد شماره فلان (نامشخص) در مورد تحویل چهار فروند بالگرد میل Ми-26Т2 که در تاریخ ۱۷ آوریل منعقد شد، بین شرکت سهامی «بالگردهای روسیه» و دفتر طراحی و توسعه پادشاه عبدالله دوم (پادشاهی اردن هاشمی علیه اللعنه)، بر روی سایت سفارشات دولتی، قرار گرفته است. تضمینات فوق الذکر ، با مجموع کلی ۱۲.۵ میلیارد دلار آمریکا برای دوره ۲۱ ماهه (یعنی تا اواسط ۲۰۱۸ ) خواهد بود. شرکت مادر تخصصی (این فحش نیست، بلکه معادل فارسی هلدینگ میباشد icon_wink ) «بالگردهای روسیه» انعقاد قرارداد را تایید کرده است. مترجم زبان روسی: محمد حسین بختیاری ، انتشار این مطلب فقط با ذکر نام مترجم بلامانع می باشد. منبع: صفحه روسی زبان sdelano-u-nas (ساخت ما ) در اینستاگرام به نشانی
-
1 پسندیده شدهجهانآفرین تا جهان آفرید *** پرنده ای زشت تر از این نیامد پدید کاوازاکی سی یک Kawasaki C-1 یه هواپیمای برد کوتاه ترابری ست که توسط نیروی هوایی ژاپن استفاده میشه که از 1974 در حال خدمت هست . 31 فروند هم ازش تولید شد [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/68-1018-jasdf-kawasaki-c-1_PlanespottersNet_100905.jpg][/url] که البته در این پست در مورد این هواپیما نمیخوام صحبت کنم بلکه در مورد تمرینی جنگ الکترونیک این هواپیما کاوازاکی ای سی یک Kawasaki eC-1 صحبت میکنیم. دو فروند از اون 31 فروند به این استاندارد ارتقاع داده شدند . اولین پروازش در سال 1984 اتفاق افتاد و تا سال 1985 بیش از 100 تست پروازی رو پشت سر گذاشت . تجهیزات ECM این هواپیما XJ/ALQ-5 توسط صنایع جنگ الکترونیک میتسوبیشی طراحی و ساخته شد . یکی روی دماغه یکی روی دم و دوتا در کناره ی این پرنده تعبیه شد و دو آنتن هم برای تبادل اطلاعات با C-1 های دیگه داشت . [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/Kawasaki_EC-12C_Japan_-_Air_Force_01.jpg][/url] [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10266/Kawasaki_EC-12C_Japan_-_Air_Force_03.jpg][/url]
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهساواک «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» که اختصاراً ساواک نامیده می شد ، یکی از نیروهای شبه نظامی و ابزارهای سرکوب رژیم پهلوی بود که به کمک سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) آمریکا و موساد اسرائیل در سال 1336 شمسی و بر طبق مصوبه ی مجلس (اسفند 1335) تاسیس شد تا ظاهراً پوشش قانونی به عملیات ان بدهد . مواد این قانون عبارت بودند از : ماده 1) برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هرگونه توطئه که مضر به مصالح عمومی است. ماده 2) سازمان دارای وظایف زیر است : الف ) جمع آوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت . ب ) تعقیب اعمالی که متضمن قسمتی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور و یا به نفع اجنبی اقدام می کند . ج ) جلوگیری از فعالیت جمعیت هایی که تشکیل و اداره کردن آن غیرقانونی اعلام شده یا بشود و همچنین مانع از تشکیل جمعیت هایی که مرام یا رویه ی آن مخالفت قانون اساسی (مشروطه) است . د ) جلوگیری از توطئه و اساب چینی بر ضد امنیت کشور. ه ) بازرسی و کشف تحقیقات نسبت به بزه های ذیل : یک ) بزه های منظور در قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال کشور مصوب 1310/3/22. دو ) جنایاتی که در فصل اول باب دوم قانون کیفر عمومی مصوب 1304/10/23 پیش بینی شده است . سه ) مامورین سازمان از حیث طرز تعقیب بزه های مذکور و انجام وظایف در زمره ی ضابطین نظامی محسوب می شوند و از این حیث دارای اختیارات و وظایف نظامی خواهند بود . ابزار کشیدن ناخن که گفتهمیشد توسط بازجویان ساواک مورد استفاده قرار میگرفته. ساواک توسط 10 مستشار آمریکایی سازماندهی شد و دو وظیفه اطلاعاتی (خارجی) و امنیتی (داخلی) را بر عهده داشت و تلفیقی بود از دو سازمان «سیا» و «اف .بی.آی» را انجام می دادند . چارتی که توسط هیات مستشاری آمریکا از سال 1335 پیاده شد به شرح زیر بود : 1. رئیس ساواک 2.معاون یکم (عملیاتی) 3.معاون دوم (اداری) 4.اداره ی کل یکم (امور اداری) 5.اداره کل دوم (کسب اطلاعات خارجی) 6.اداره کل سوم (امنیت کشور) 7.اداره ی کل چهارم (حفاظت پرسنل و اسناد و اماکن) 8.اداره کل پنجم (امور فنی) 9.ادره کل ششم (امور مالی) 10.اداره ی کل هفتم (بررسی اطلاعات خارجی) 11.اداره ی کل هشتم (ضد جاسوسی) 12.اداره ی کل نهم (مسئول جمع آوری بیوگرافی افراد و اسناد مربوط به گذرنامه). ساواک دارای هزاران عضو در درون و برون ایران بود و هزاران نفر مامور و منابع خبری نیز با آن همکاری می کردند . این تشکیلات بیشتر هم خود را مصروف فعالیت های علنی و نیمه علنی می نمود. ساواک که فرزند «اف.بی.آی» آمریکا بود ، اساس نقش خود را بر ایجاد رعب و وحشت قرار داده بود و لذا تشکیلات عظیم آن به منفورترین تشکیلات کشور بدل شد و همه نفرتی که در جامعله علیه پهلوی تبلور یافته بود ، به سمت ساواک نشانه گرفته شد . دوران حیاط ساواک به چهار دوره تقسیم می شود : 1.از تاسیس (1335) تا برکناری تیمور بختیار (1339) 2.دوره سازمان دهی و آموزش (از 1339 تا 1350) 3.دوره هجوم و قدرت ساواک (از 1350 تا اوایل 1357) 4.دوره زوال و سقوط (از اوایل 1357 تا پیروزی انقلاب)؛ روسای ساواک از بدو فعالیت تا انحلال آن عبارت بودند از : 1.تیمسار سپهبد تیمور بختیار از 1335 تا 1339 2.تیمسار سرلشگر حسن پاکروان از 1339 تا 1343 3.تیمسار سپهبد نعمت الله نصیری از 1343 تا 1357 4.تیمسار سپهبد ناصر مقدم از 1357 تا انحلال (بهمن 1357)؛ عکسی از بهمن نادریپور، مشهور به تهرانی، ایستاده در دادگاه انقلاب ازمیان چهار تن روسای مذکور ، بختیار در سال 1334 توسط عوامل ساواک در کشور عراق ترور شد و سه نفر بعدی به حکم دادگاه های انقلاب اسامی همگی محکوم به مرگ و تیرباران شدند. پایان ...
-
1 پسندیده شدهارشتبد فردوست ، رئیس دفتر ویژه اطلاعات در دوران پهلوی دوم دفتر ویژه ی اطلاعات این دفتر بنا به دستور مستقیم شاه و بر اساس آموزش هایی که حسین فردوست در انگلستان دیده بود، در سال 1338 تاسیس شد . سازمان دفتری به شرح زیر بود : رئیس و یک معاون . در تمام طول موجودیت دفتر تا انقلاب ریاست دفتر با فردوست بود . در طول این مدت دفتر تنها 3 معاون داشت . امور دفتر توسط 5 شعبه اداره می شد : شعبه یک ، مسئول انجام کلیه امور اداری و مالی دفتر بود.هزینه سری از این امر مستثنی بود و در اختیار معاون دفتر قرار داشت . این شعبه طبعاً بیشترین پرسنل را داشت و مرکب از یک افسر و حدود 20 درجه دار و یک ماشین نویس بود ، که وظایفی از قبیل رانندگی ، نامه رسانی ، نظافت ، آبادارخانه و اموری از این قبیل را انجام می دادند . شعبه دو، مسئول امور کشوری بود . مطالبی که از سازمان های مختلف کشوری به دفتر می رسید توسط این شعبه بررسی و خلاصه شده و گزارش مربوطه تهیه می شد و در صورت صدور دستور ، همین شعبه مسئول مراجعه به وزارت خانه مربوطه و اخذ جواب و تهیه گزارش بود . این شعبه دارای 4 افسر (رئیس و 3 پرسنل) و یک ماشین نویس بود . شعبه سه ، مسئول امور سیاسی بود . بررسی و خلاصه کردن و تیه گزارش از مسائل سیاسی که اکثراً از اداره دوم ارتش (رک 2 سابق) و اداره کل سوم ساواک واصل می شد، به عهده این شعبه بود . در صورت صدور دستور ،مراجعه به سازمان مربوطه و اخذ جواب و تهیه گزارش نیز با شعبه فوق بود . این شعبه دارای 4 افسر (رئیس و 3 پرسنل) و یک ماشین نویس بود . شعبه چهار،مسئول امور نظامی و انتظامی کشور بود . بررسی و خلاصه کردن و تهیه گزارش درباره ارتش و نیروهای انتظامی (شهربانی و ژاندارمری) و در صورت صدور دستور مراجعه به سازمان مربوطه و اخذ جواب و تهیه گزارش با این شعبه بود . این شعبه نیز 4 افسر و یک ماشین نویس داشت . شعبه پنج ، شعبه تحقیق بود . این شعبه در آغاز وجود نداشت و بعداً تشکیل شد . علت این بود که شاه در مواردی دستور تحقیق پیرامون مسائله یی را می داد و لذا ضرورت یافت که شعبه یی مختص این کار تشکیل شود . هرگونه تحقیقی که در هر سازمان ، اعم از کشوری و نظامی و انتظامی در مرکز یا خارج از مرکز ، ضرورت می یافت ، توسط این شعبه انجام می شد . این شعبه به علت حجم زیاد کار به پرسنل بیشتری نیاز داشت و لذا مرکب از 6 افسر (رئس و 5 پرسنل) و یک ماشین نویس بود . بنابراین ، «دفتر ویژه اطلاعات» (در مقایسه با سایر ارگان ها) جمعاً پرسنل ناچیزی داشت ، ولی چارت سازمان به نحوی بود که می توانست تا 25 افسر را به خدمت گیرد و همین تعداد به خوبی از عهده وظایف برمی آمدند . دفتر از نظر انجام وظایف خود استقلال داشت و تابع هیچ سازمانی نبود ، ولی از نظر تامین پرسنل و وسایل و اخذ حقوق و مزایا تابع گارد شاهنشاهی بود . در سال های آخر عمر رژیم هزینه سری دفتر حدود 750 هزار تومان بود که از ستاد ارتش دریافت می شد ، ولی هرسال طبق رویه ارتش هم در مورد پرسنل و هم در مورد هزینه سری تجدید نظر می شد و معمولاً تصویب می گردید . بنابراین دفتر راساً استخدام انجام نمی داد و کلیه پرسنل (افسر و درجه دار) از نیروی زمینی تقاضا می شد. ترفیعات با تصویب ارتش امکان پذیر بود و در خود دفتر برای افسران تا درجه سرهنگی و برای درجه داران تا استوار یکمی بی اشکال بود . ولی چون دفتر محل سرتیپی نداشت ، اگر قرار بود افسری سرتیپ شود ، بدواً به واحد مربوطه منتقل می شد و سپس ترفیع درجه می یافت . چون سازمان مصوبه در اختیار ستاد ارتش بود ، هر افسری که به دفتر منتقل می شد در محل بلا تصدی برای او تعیین شغل و به ستاد ارتش گزارش می شد . هر افسری که به دفتر منتقل می شد ، طبق مدارک موجود به او آموزش داده می شد و سپس آزمایش می گردید . کلیه درجه داران دوره حفاظت را طی می کدند . حقوق پرسنل توسط ستاد ارتش پرداخت می شد و مزایای پرسنل با مزایای اداره دوم ارتش منطبق بود . افسران دفتر در مجموعه ارتش شاخص بودند و معمولاً پس از 10 تا 15 سال خدمت در دفتر که برای سرتیپ شدن به ارتش بازمی گشتند ، به مشاغل مهم می رسیدند . در آغاز تشکیل دفتر ، به دستور شاه مقرر شد که صمدیانپور و موثقی نیز جزء افسران دفتر باشند . این مساله را نصیری به فردوست ابلاغ کرد . بعدها صمدیانپور به کمک نصیر سپهبد و رئیس شهربانی شد . تعدادی از افسران دفتر ویژه اطلاعات که بعدها به مشاغل حساس رسیدند عبارت بودند از : ناصر مقدم (سپهبد و رئس اداره دوم ارتش و پس از نصیری رئیس ساواک شد) خاتمی(به درجه سرتیپی رسید و فرمانده ضد اطلاعات گارد شد) فیروزمند(سپهبد و رئیس بازرسی ویژه نظامی شد) محمودی(سرلشگر و فرمانده پادگان اصفهان شد) ناجی(سرلشگر و فرماندار نظامی اصفهان در زمان انقلاب بود که اعدام شد) شاکر(سرلشگر و فرمانده دانشکده افسری شد) پریانفر (سرتیپ و رئیس ساواک تهران شد) و... همانطور که گفته شد ، یکی از وظایف اصلی دفتر ویژه اطلاعات دریافت گزارش های روزانه و بررسی و تخلیص آن برای اطلاع شاه بود . در این رابطه گزارش های عملیاتی به دفتر ارسال نمی شد . اگر شهربانی یا ژاندارمری برحسب تصادف مطالب عملیاتی می یافت ، اگر مربوط به نظامیان می شد به اداره دوم ارتش ، و اگر مربوط به غیرنظامیان بود به ساواک ارسال می داشت . این رویه ای بود که بین 4 سازمان فوق به امضا رسیده بود . ساواک و اداره دوم حتماً مطالب عملیاتی را در ملاقات با شاه می گفتند و لذا به دفتر نمی فرستادند (منظور از عملیاتی در اینجا اقدامات مربوط به فرد یا شبکه پنهانی و یا عملیات شنود و تعقیب و مرابقت و میکروفون گذاری و عملیات مشابه است). لذا گزارشاتی که به دفتر ارسال می شد به شرح زیر بود : 1. اداره دوم ارتش ,هر روز یک بولتن (حدود 20 صفحه) ار اداره اطلاعات می فرستاد که شامل اخباری از ارتش ، اخباری از مرزها، اخباری از ارتش های کشورهای هدف و برخی اطلاعات متفرقه مربوط به مور نظامی بود. اداره دوم همچنین هرماه یا هر دو ماه یک گزارش نوبه یی راجع به وضع نظامی یک کشور هدف ارسال می داشت که شامل تعداد و ترکیب ارتش کشور مربوطه و همراه با یک نقشه بود که محل و نوع واحد و رده آن را مشخص می کرد (حدود 20 تا 30 صفحه). 2. اداره کل سوم ساواک ، هر روز یک بولتن از اخبار روزانه به دفتر ارسال می داشت و هرماه یا دوماه و برخی موارد هر سه یا شش ماه بولتن جداگانه ای درباره روحانیت ، عشایر ، اقلیت های مذهبی ، فراماسونری،فرقه بهایی،سازمان های مخالف رژیم در داخل و خارج از کشور و .... به دفتر ویژه اطلاعات ارسال می داشت . 3. اداره کل هفتم ساواک ، روزانه یک بولتن درباره اخبار کشورهای هدف و اخبار برون مرزی به دفتر می داد که اخبار برون مرزی را از اداره کل دوم اخذ و پس از رفع موارد ابهام در بولتن خود درج می نمود . اخبار کشورهای هدفت ، مقداری از اداره کل دوم ساواک و مقداری نیز توسط خود اداره کل هفتم از مطبوعات و اخبار رادیویی مستقیماض اخذ و در بولتن درج می شد . هم چنین یک ماهه یا دوماهه بولتن نوبه یی درباره کشورهای هدف تهیه و به دفتر ارسال می شد. این بولتن ها شامل حوادث و مسائل سیاسی ،اقتصادی ، اجتماعی و سایر موارد مشابه در طول دوره مشخص بود . 4. اداره کل هشتم ساواک ، نیز روزانه یک بولتن درباره سفارتخانه ها تهیه و هر سه ماه نیز یک بولتن نوبه یی در ارتباط با وظایف خود به دفتر ارسال می داشت . 5. ساواک تهران نیز روزانه یک بولتن از اخبار مربوط به حیطه کار خود به دفتر ارسال می داشت . 6. شهربانی روزانه یک بولتن از اخبار مربوطه ارسال می داشت (حدود 30 صفحه) 7. ژاندرمری روزانه یک بولتن ارسال می داشت (حدود 30 صفحه) 8. «وزارت اطلاعات» سابق روزانه یک بولتن حاوی اخبار رادیویی جهان (20-30 صفحه) و یک بولتن حاوی مندرجات مطبوعات جهان در رابطه با ایران (حدود 20-30 صفحه) ارسال می داشت . 9. سازمان کوک نیز کلیه اخبار واصله را به دفتر ارسال می داشت . 10. دفتر مستقیماً نیز شبکه های پنهانی خود به اخباری دست می یافت . بنابراین ، هر روز حدود 50 صفحه گزارش روزانه و حداقل دو بولتن (حدود 70 صفحه) از ادارات کل ساواک ، به اضافه گزارشات دیگر به دفتر می رسید که مجموعاً حجمی حدود 250 صفحه در روز داشت . قبل از تشکیل دفتر ، این 250 صفحه ، روزانه توسط سازمان های مربوطه درپاکت های لاک و مهرشده برای شاه ارسال می شد و او اصولاً هیچکدارم را مطالعه نمی کرد و دستور ابطال می داد . پس از شروع کار دفتر ، قرار شد که هر خبر یک برگ بشد و خبر خام قابل قبول نبود بلکه باید دارای عنوان ، متن،ارزیابی،نظریه و پیشنهاد باشد و توصیه شد که به جای ارسال اوراق متفرقه ، اخبار روزانه هر سازمانی در مجلدی گذارده شود و روی جلد آرم و نام سازمان چاپ شود و اوراق با ریسمان به جلد وصل شود و پس از استفاده جلد ها برای استفاده مجدد به سازمان مربوطه عودت داده خواهد شد . این رویه مرسوم شد و میان اداره دوم ، ساواک ، شهربانی و ژاندارمری از نظر نحوه تهیه و ارسال بولتن یکنواختی به وجود آمد . گزارش بدین نحو به دفتر ارسال می شد و در دفتر توسط شعب مورد بررسی قرار می گرفت . در نتیجه حدود 250 صفحه گزارش روزانه به حداقل 2 و حداکثر 5 صفحه گزارش تبدیل می شد و این درحالی بود که میان دو خبر متوالی نیز یک سطر فاصله گذارده می شد . افسران دفتر به دلیل سال ها کار و انتقال مستمر تجربه در کار خود تخصص پیدا کرده ، حاصل کارآن ها به دست فردوست می رسید و وی نیز خلاصه آنها را گاه خلاصه تر می کرد و گاه اخبار غیرلازم را حذف و یا اخبار ضروری تر را جایگزین می نمود . بدین ترتیب ، کار دفتر آماده می شد و در کاغذ مخصوص دفتر ویژه اطلاعات تایپ و هر شب با جعبه مخصوص به کاخ برده می شد و شاه می توانست با صرف چند دقیقه وقت از اخبار ایران و جهان و سایر اطلاعات ضرور آگاه شود. در موارد اضطراری که اداره دوم ارتش ، ساواک ،شهربانی و ژاندارمری اخبار خارج از نوبت داشتند ، تلفنی به دفتر میگفتند و افسرنگهبان دفتر از طرف فردوست اختیار تام داشت که تلفنی به افسر سرنگهبان کاخ خبر را دیکته کند و او موظف بود که بلافاصله به اطلاع شاه برساند و نتیجه را به دفتر بگوید . یکی دیگر از وظایف اصلی دفتر ، تشکیل و اداره «شورای امنیت کشور» بود که بعداً به دو شورا با نام های «شورای عالی هماهنگی رده یک» و «شورای هماهنگی رده دو» تبدیل شد . روز شنبه هر هفته شورای رده یک و شنبه هفته بعد شورای رده دو در دفتر تشکیل می شد و رئیس دفتر ارتشبد فردوست دبیرشورای عالی هماهنگی بود . این جلسات تا انقلاب (یعنی تا روزی که امکان داشت) تشکیل شد . برای هر جلسه ، در دفتر صورت جلسه تهیه می شد که یک نسخه به شاه و یک نسخه به هریک از اعضای شورا داده می شد . سومین وظیفه «دفتر ویژه اطلاعات» ایجاد شبکه های پنهانی در ارتش و ساواک و نیروهای انتظامی و جامعه بود . وظایفی که در فوق شرح داده شد . در واقع وظایف رسمی و علنی دفتر بود ، بدان معنا که پرسنل دفتر و روسای ساواک ، اداره دوم ، شهربانی ، و سایر افرادی که به نحوی با دفتر آشنایی داشتند ، دفتر را به عنوان چنین ارگانی می شناختند ، ولی شبکه های مخفی دفتر ، برای همین افراد نیز مخفی بود و از آن اطلاعی نداشتند و بودجه وظایف پنهانی با عنوان بودجه سری دریافت می شد . در رابطه با «شبکه های پنهان» شبکه یی که توسط سپهبد کیا (رئیس اداره دوم ارتش» تشکیل شده و پس از بازنشستگی او توسط سرلشگر همایونی اداره می شد ، به نام «سازمان کوک» به فردوست وصل شد و گزارشات آن از طریق دفتر ویژه اطلاعات به شاه می رسید . وظیفه سازمان کوک کشف نارضایتی در اقشار مختلف جامعه بود و لذا کلیه اخبار آن به شعبه دوم دفتر ارسال می شد . فردوست سپس ، به عنوان قائم مقام ساواک ، و نه رئیس دفتر ویژه اطلاعات مدتی در رابطه با شبکه سرتیپ ماهوتیان قرار گرفت و سپس کلیه ارتباطات سازمان بی سیم به وی محول شد . اما علاوه بر شبکه فوق ، دفتر دارای شبکه های پنهانی خود بود که توسط فردوست ایجاد شد و در واقع سازمان مخفی دفتر را تشکیل می داد.یک سال شاید بیشتر پس از تشکیل دفتر ، که دفتر در کار خود مسلط شد ، تصمیم گرفته که ترتیب تشکیل یک شبکه در ارتش ، ژاندارمری و در شهربانی داده شود . لذا طرحی تهیه شد . اگر موضوع فاش می شد و یا مامورین شکبه شناخته می شدند ، نه تنها نمی توانستند به وظایف خود عمل کندد ، بلکه ضد اطلاعات و حتی فرمانده مربوطه موجبات ناراحتی آن ها را فراهم می کرد . لذا پنهان کاری عمل آن ها در درجه اول اهمیت قرار داشت و تصمیم گرفته شد که با تانی و تدریجی عمل شود که به هیچ وجه امکان افشاء وجود نداشته باشد و حتی مامورین نیز مطلقاً یکدیگر را نشناسند . در عمل نیز چنین شد و تا انقلاب حتی یک نفر از اعضاء شبکه های دفتر شناخته نشد و حتی افسران دفتر نیز از وجود چنین شبکه هایی بی اطلاع بودند . برای شروع کار ، سرگرد صفاپور که افسر ضد اطلاعات و مسئول ضد اطلاعات ارتش بود ، به دفتر منتقل شد . و در آغاز از او خواسته شد که کلیه اطلاعات خود را از درون دفتر ، بدون تظاهر ، به فردوست منتقل کند . پس از مدتی خصایل صفاپور مورد پسند قرار گرفت و اجرای طرح زیر به وی سپرده شد : 1.نفوذ در ارتش ، شهربانی و ژاندارمری (اولویت با ارتش) 2.مامورین از بین درجه داران و افسران حزء باشند تا بتوانند به طور طبیعی از درون واحد خود کسب خبر کنند. 3.مامورین در هر شغل و در هر واحدی باشند موثرند. 4..مامورین به هرواحدی منتقل شدند به وظیفه خود کماکان در همان واحد ادامه دهند. 5.مامورین پس از بازنشستگی نیز کماکان به کار خود ادامه دهند . 6.درباره هریک از مامورین تحقیقات دقیق و وسیع سیاسی و غیرسیاسی صورت گیرد و پرونده های مربوطه با توجیه مناسب به دفتر خواسته شود و دقیقاً بررسی گردد. 7.ملاقات ها با مسئول شبکه ، آمادگی ، آموزش ، توجیه ، همه در خانه امن صورت گیرد و تنها در موارد بسیار استثنایی ملاقات در محل «دفتر ویژه اطلاعات» مجاز باشد . 8.اگر مامور در خارج از مرکز باشد و آمدن او به تهران میسر نباشد ، گزارشات خود را با پست به آدرس تعیین شده توسط مسئول شبکه ارسال دارد . 9.به هردرجه دارد 150 تومان و به هر افسر جزء 250 تومان پاداش ماهیانه داده شود . 10.درصورتی که ارتقاء مامورین یا تغییر واحد ضرورت یافت ، «دفتر ویژه اطلاعات» با پوشش مناسب (مثلاً به عنوان این که او خویشاوند افسر یا یا درجه دار دفتر است) سفارش لازم را بکند. 11.مسئول شبکه همواره یک نفر باشد و اگر او از دفتر منتقل شد و حتی بازنشسته شد نیز این مسئولیت را ادامه دهد . صفا پور به شیوه خود فعالیت را شروع کرد و به تدریج در ارتش و شهربانی و ژاندارمری ، حتی در حساس ترین مراکز ، شبکه خود را گسترش داد . وی در این اواخر 35 واحد شبکه مامور داشت و این واحد ها را کاملاً تحت پوشش گرفته بود . به هرحال محمدرضا به شبکه صفا پور اکتفا نکرد و دستور داد که بر روی ساواک نیز کنترل شود و به علاوه ساواک نیز بر روی اداره دوم و به همین ترتیب در مورد شهربانی و ژاندارمری کنترل پنهانی وجود داشته باشد . اطلاعات واصله از شبکه های دفتر بر دو نوع بود : فعالیت های مضره و اطلاعات عادی . اطلاعات مربوط به فعالیت ها مضره در صورت لزوم تحت عنوان «اطلاع واصله به دفتر» به ضد اطلاعات مربوطه ارسال و پیگیری می شد و اطلاعات عادی نیز در صورت لزوم تحت همین عنوان به فرمانده واحد مربوطه داده می شد و پیگیری می گردید . هرماه نیز یک گزارش تهیه شده و به اطلاع محمد رضا می رسید . ادامه دارد ... بخش بعدی مربوط به ساواک هست ... چات سازمانی ساواک : 1. رئیس ساواک 2.معاون یکم (عملیاتی) 3.معاون دوم(اداری) 4.اداره ی کل یکم (امور اداری) 5.اداره کل دوم (کسب اطلاعات خارجی) 6.اداره کل سوم (امنیت کشور) 7.اداره ی کل چهارم (حفاظت پرسنل و اسناد و اماکن) 8.اداره کل پنجم (امور فنی) 9.ادره کل ششم (امور مالی) 10.اداره ی کل هفتم (بررسی اطلاعات خارجی) 11.اداره ی کل هشتم (ضد جاسوسی) 12.اداره ی کل نهم (مسئول جمع آوری بیوگرافی افراد و اسناد مربوط به گذرنامه). خواهش میکنم دوست عزیز... متاسفانه نسخه pdf کتاب را ندارم. ارشتبد فردوست ، رئیس دفتر ویژه اطلاعات در دوران پهلوی دوم
-
1 پسندیده شدهساواک شمشیر پهلوی ، اشاره به جنایت های بی شمار این ارگان امنیتی در طول سلطنت پهلوی دوم داره در این تاپیک قصد دارم به معرفی سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور ایران در دوران پهلوی اول و دوم وهمچنین نقش و وظیفه این ارگان های امنیتی و اطلاعاتی دوران سلطنت پهلوی ها بپردازم ، قبل از هرچیزی به معرفی تاریخچه سیستم اطلاعاتی کشور در دوران پهلوی بپردازم سپس به معرفی تک تک ارگان های اطلاعاتی در دوران پهلوی دوم مثل دفتر ویژه اطلاعات (مغز سیستم اطلاعاتی پهلوی دوم) ، سازمان امنیت کشور (ساواک) و نقش و وظیفه ایکه این ارگان ها در زمان زمامداری پهلوی دوم داشتند بپردازم ، امیدوارم مورد قبول دوستان قرار بگیره. در ابتدای دوران سلطنت پهلوی «اطلاعات» به معنای خاص آن یعنی کسب خبر از کشورهای هدف (اطلاعات خارجی)، مفهومی نداشت و رضا خان همه چیز را از «نظمیه» که بعداً شهربانی نام گرفت ، می خواست . فعالیت های ضدبراندازی و ضد جاسوسی نیز برعهده شهربانی بود و شهربانی نیز اصولاً برای چنین کاری سازمان نیافته بود . لذا امنیت داخلی فقط برپایه اقتدار فردی رضا خان و رعب و وحشت استوار بود . در زمینه اطلاعات خارجی نیز سفارت خانه های ایران در کشورهای هدف ، از طریق وزارت خارجه مسائل را به اطلاعات رضا خان می رساندند . در ستاد ارتش نیز رکن 2 هم وظیفه اطلاعات و هم وظیفه ضد اطلاعات را انجام می داد . درلشگرها ، رکن 2 وجود داشت که می بایست وظیفه ضد اطلاعات را انجام دهد ، ولی کار آن به کسب اطلاع از وضع لشگر ، مثلاً دربراه وضع لباس سرباز و وضع آشپزخانه و .... محدود بود و نام این ها را «کسب اطلاعات» می گذارد .رکن 2 لشگر گزارش خود را به فرمانده لشگر می داد و نه به رکن 2 ستاد ارتش و وظیفه یی که «ضد اطلاعات» خوانده می شد و وظیفه اصلی شان بود عملاً انجام نمی گرفت . این وضع ادامه داشت تا زمانی که افسران فرانسوی طی چند دوره در دانشگاه جنگ تدریس کردند و و وظیفه رکن 2 واحد های نظامی را مشخص نمودند و «اطلاعات» و «ضد اطلاعات» به مفهوم علمی آن را آموزش دادند و روشن نمودند که منظور از «اطلاعات» کسب اطلاع از زمین، استعداد و کلیه اطلاعات مربوط به دشمن است که باید برای اخذ تصمیم (دفاع ، حمله و امثالهم) به فرمانده گزار شود و علاوه بر آن باید «ضد اطلاعات» را هم باشد که عمل ضد جاسوسی در واحدها و نیز وظیفه حفاظت پرسنل ، اماکن و اسناد را انجام دهد . هرچند پس از این آموزش ها ضد اطلاعات مرکزی و ضد اطلاعات واحد ها تشکیل شد و از اطلاعات تفکیک شد و رکن 2 همان وظایف قبلی خود را انجام می داد . رضا خان موسس سلطنت پهلوی بنابراین ، عملاً در دوران پهلوی اول کشور فاقد یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی بود و این وضع تا تسلط آمریکایی ها بر ایران (پس از کودتای 28 مرداد 1332) وجود داشت پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 ، که آمریکایی ها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند که ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند ، در درجه اول به ایجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و تقویت آن در درجه دوم به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پرداختند . طبیعی بود که اگر ایران می بایست پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد ، به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت ، مضافاً این که در شمال آن رقیب اصلی آمریکا ، یعنی شوروی کمونیستی ، با حضور خود این پایگاه غرب را تهدید می کرد . علاوه بر آن تاسیس دستگاه اطلاعاتی ایران توسط آمریکا به ان این امکان را می داد تا تسلط کامل خود را تامین کند و نفوذ خود را در ایران عمق بخشد . توجه آمریکایی ها در درجه اول معطوف به ضد اطلاعات ارتش بود و آن ها با کار فراوان ، ضد اطلاعات مرکزی ، ضد اطلاعات نیروهای سه گانه و واحدهای آنها را ایجاد کردند . اگر ارتش برای خود اداره اطلاعات اداره دوم را ایجاد کرد بر اساس نیاز بود و نه تشویق آمریکایی ها که فقط به ضد اطلاعات توجه داشتند ! از زمان سلطه آمریکایی ها بر ارتش تا انقلاب ، کار رکن 2 لشگرها هم که کار اطلاعاتی بود ، به همان کسب اطلاع از وضع سرباز خانه ها خلاصه می شد ، که به فرمانده لشگر گزارش می دادند . علت این بود که چون جنگی در کار نبود ، رکن 2 عملاً بیکار بود خود را با جمع آوری اطلاعات از پادگان سرگرم می کرد و تنها در تمرینات و مانورها به وظایف خود می پرداخت . در این دوران است که رکن 2 ارتش ، «اداره دوم» خوانده شد و قمت های اطلاعات و ضد اطلاعات را در برگرفت . در ژاندارمری ، چون از سابق رکن 2 وجود داشت ، به اداره اطلاعات ، رکن 2 می گفتند ، که با ضد اطلاعات ژاندارمری متفاوت بود . ارشتبد فردوست ، رئیس دفتر ویژه اطلاعات در دوران پهلوی دوم از میان روسای اداره دوم ارتش بنا به گفته ارتشبد فردوست سپهبد برومند بر حرفه خود تسلط داشت و قسمت اطلاعات اداره دوم را هدایت می کرد . در ژاندارمری سپهبد افشانی (رئیس ضد اطلاعات) تسلطی نداشت ، ولی سرلشگر بیت اللهی (رئیس رکن 2) به کارش مسلط بود . سرتیپ تاج بخش از مسلط ترین افرادی بود که در حرفه فوق دیده شد و تا حدودی هم سرلشگر قاجار که هردو ریاست ضد اطلاعات ارتش را به عهده داشتند . تاج بخش از لحاظ جسمانی ورزیده بود و اعصاب بسیار قوی داشت . وی علاقه فراوانی به کارهای ضد اطلاعاتی داشت و مهره مورد علاقه آمریکایی ها بود و لذا از همان موقع او را تحت پوشش قرار دادند و نشان کردند . تاج بخش دانشگاه جنگ و دوره عالی ضد اطلاعات را طی کرد و بلافاصله رئیس ضد اطلاعات ارتش شد و طبق راهنمایی آمریکایی ها عمل می کرد . برای همه مقامات عالی ارتش یک پرونده تشکیل داده و در کشوی میز خود نگه می داشت ، تا در موقع لزوم از آن استفاده کند و تمام مقامات عالی ارتش تلاش می کردند که خود را به او نزدیک کنند تا از خطر او مصون بمانند . طبق مصوبه ی کمیسیونی که ریاست آن با ارتشبد فردوست بود ، مقرر شده بود که اگر شبکه یی کشف شود و در آن حتی یک فرد نظامی (حتی درجه دار) باشد ، صلاحیت رسیدگی این پرونده با ضد اطلاعات ارتش باشد . این مصوبه همیشه رعایت می شد و لذا پرونده های زیادی به ضد اطلاعات می رفت . ارتباط تاج بخش با آمریکایی ها فوق تصور بود و او پس از مدتی به ظاهر تقاضای بازنشستگی کرد و به آمریکا رفت . پس از ضد اطلاعات ارتش ، دومین ارگانی که توسط آمریکایی ها ایجاد شد و مورد توجه آنان قرار داشت ، ساواک بود . شورای عالی هماهنگی وجود یک ضد اطلاعات مقتدر در ارتش و یک سازمان امنیت متنفذ و قوی هرچند نیزآمریکایی ها را براورده می کرد ، ولی به اطلاعات و امنیت کشور پاسخ نمی داد و کار در اساس با دوران پهلوی اول تفاوتی نداشت . حفظ رژیم محمد رضا و به تبع پایگاه غرب در منطقه ، منوط به ایجاد نظام اطلاعاتی و امنیتی در ایران بود . به علاوه ، انگلیسی ها نیز نمی توانستند از همه امکانات خود در ایران صرف نظر کنند و ان را دربست در اختیار آمریکایی ها قرار دهند و در سازمان جدید اطلاعاتی و امنیتی ایران سهم و نقش می خواستند . لذا ، به دنبال تمهیداتی موافقت محمدرضا را ، در سفر اردیبهشت 1338 او به لندن ، جلب کردند و به دنبال آن فردوست با ماموریت تاسیس « دفتر ویژه اطلاعات» به انگلستان رفت .در انگلستان وی با سازمان اطلاعاتی آن کشور آشنا شد و مقرر شد که مطابق همان سیستم دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران را سازماندهی شود . بنابراین ، مفهوم نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور تنها در اواخر سال 1338 و با تاسیس «شورای عالی هماهنگی» و «دفتر ویژه اطلاعات» مطرح شد . فردوست در بازگشت به ایران ، طبق الگوی انگلستان ، به سازماندهی پرداخت . به افسران منتخب خود آموزش کامل داد . وسایل کارآماده شد و پس از 3 ماه «دفتر ویژه اطلاعات» شروع به فعالیت کرد . طبق الگوی انگلیس ، ظاهراً ارگان مشابه «کمیته مشترک اطلاعاتی» (J.I.C) را نیز با نام «شورای امنیت کشور» تشکیل داد و با تصویب محمد رضا مقرر شد که جلسات آن به طور هفتگی در ساختمانی درون محوطه کاخ مرمر ، که آن را محل کار اداره دوم ارتش کرده بود ، تشکیل شود . شاه شرکت وزراء را در ارگان فوق منع کرد و اولین جلسات با ترکیب زیر تشکیل شد : 1.رئیس اداره دوم ارتش (سپهبد حاج علی کیا) 2.رئیس ساواک (سپهبد تیمور بختیار) 3.رئیس شهربانی کل کشور (سپهبد مهدی قلی علوی مقدم) 4 فرمانده ژاندارمری کل کشور 5.رئیس «دفتر ویژه اطلاعات» و دبیر شورا (ارتشبد فردوست)؛ به علت وجود بختیار و کیا ، کار شورا از همان آغاز به مشکل برخورد کرد . بختیار در اکثر جلسات حاضر نمی شد و اگر هم حضور می یافت سخنانش جنبه دستور داشت ، به مخالفین نظرات خود ناسزا می گفت و اکثراً جلسه را به حالت قهر ترک می کرد . خلاصه جلسات «شورای امنیت کشور» جلسات مشاجره و فحاشی بود . محمد رضا ، بختیار و کیا را بازنشست کرد . ظاهراً کیا فدای بختیارشد و او را بازنشسته کرد تا نگویند چرا تنها بختیار را بازنشسته کرده ای ، البته برکناری بختیار فقط به خاطر جلسات شورا نبود ، مدت ها بود که محمد رضا دنبال بهانه می گشت و جلسه شورا این بهانه را به دست او داد. به هرحال پس از آن به جای کیا ، سپهبد کمال و به جای بختیار ، لشگر پاکروان عضو شورا شدند . پاکروان اکثراً در جلسات حضور نمی یافت و به جای خود علوی کیا را می فرستاد که بی اشکال بود . مدت کوتاهی بعد علوی کیا به علت سواستفاده برکنار و فردوست به عنوان قائم مقام ساواک جایگزین او شد . سپس پاکروان نیز کنار رفت و نصیری رئیس ساواک شد . ولی به هرحال ، جلسات «شورای امنیت کشور» با شرکت همان مقامات ادامه داشت . محمد رضا پهلوی آخرین شاه سلسله پهلوی این جلسات به هیچ وجه آن چیزی که انگلیسی ها آموزش داده و انتظار داشتند ، نبود . مطلب مهمی در آن مطرح نمی شد ، علت آن بود که اعضای شورا همه با محمد رضا ملاقات داشتند و ترجیح می دادند که مسائل خود را مستقیماض با محمد رضا مطرح کنند . روسای ساواک ، اداره دوم ، شهربانی و ژاندارمری هر یک هفته ای 2 بار هر روز حق ملاقات با محمد رضا داشتند. در نتیجه همه مسائل با محمد رضا مستقیماً حل و فصل می شد.دولت گزارشی به دفتر می فرستاد و ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی هم چیز جدیدی برای گفتن نداشتندو این ماجرا تا سال 1349 ادامه داشت . بنابراین ، تا سال 1349 در ایران عملاً نظام اطلاعاتی و امنیتی هماهنگ تحقق نیافت و هرنظام و هماهنگی اگر بود توسط محمد رضا بود و نه ارگان مسئول و متخصصی. با جدی گرفتن محمد رضا در مورد شورای امنیت کشور و اهمال کاری اعضای شورا تغییرات زیر ایجاد شد : 1.به ترکیب شورای قبلی رئیس ستاد ارتش نیز اضافه شد و عملاً نام آن از «شورای امنیت کشور» به «شورای هماهنگی» تغییر کرد و به «شواری هماهنگی رده یک» شهرت یافت . 2.شورای جدیدی با نام «شورای هماهنگی رده دو» با شرکت مقامات رده 2 ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی تشکیل شد . 3.محل تشکیل جلسات هر دو شورا و مسئولیت آن (مانند سابق) با «دفتر ویژه اطلاعات» بود 4.مقرر شد که «شورای امنیت کشور» تنها در موارد خاص به دستور و به ریاست محمد رضا در کاخ تشکیل شود. بدین ترتیب فردوست «شورای هماهنگی رده دو» با ترکیب زیر تشکیل داد : 1-مدیر کل سوم ساواک 2.مدیرکل هشتم ساواک 3.رئیس اداره اطلاعات ارتش 4.رئیس ضد اطلاعات ارتش 5.رئیس اطلاعات شهربانی 6.رئیس ضد اطلاعات شهربانی 7.رئیس رکن 2 ژاندارمری 8.رئیس ضد اطلاعات ژاندارمری 9.افسر«دفتر ویژه اطلاعات» و دبیر شورا فرد فوق از میان افسران دفتر ویژه اطلاعات انتخاب شد و ثاب ماند و هیچگاه تغییر نکرد. در جلسه افتتاحیه شورای هماهنگی رده دو فردوست دستورات محمد رضا را ابلاغ کرد ، توجیحات لازم را نمود و به اشکالات اعضا ء تماماً پاسخ داد و افزود که هر مقامی نظامی از هر درجه و مقام اعم از فرمانده لشگر و ... را می توانید به جلسه احضار کنید و او موظف به حضور در جلسه و پاسخگویی است . هرمقام غیر نظامی ، ولو وزیر و هر استاندار را می توانید احضار کنید . بدین ترتیب ، هر هفته ، شنبه ها جلسات هماهنگی تشکیل می شد؛ شنبه هفته اول جلسه رده یک و شنبه هفته دوم جلسه رده دو ، صورت جلسات برای شاه ارسال می گردید و دو نسخه به طور غیر رسمی توسط سفارت های آمریکا و انگلیس اخذ میشد ولی باز اعضاء مطالب مهم را اول به محمد رضا می گفتند و سپس در شورا مطرح می کردند . که دیگر فاقد اهمیت شده بود . جلسات «شورای هماهنگی رده دو» با نظم خاص و با شرکت تمام اعضاء در دفتر تشکیل می شد و به حدی در ریز مسائل وارد می شد که تصور می رود همه مسائل امنیتی کشور را در بر می گرفت. تصمیمی که در هرجلسه اتخاذ می شد باید توسط مقام مسئول عضو شورای رده دو اجرا می گردید و نتیجه اجرا در جلسه بعد مطرح می شد . وگرنه مقام فوق برای بار اول توسط شورا مواخذه می شد و برای بار دوم به اطلاع ارتشبد فردوست می رسید. صورت جلسات 6 ماهه شورای رده یک و شورای رده دو در دفتر ویژه اطلاعات نگهداری می شد. سازمان امنیت کشور (ساواک) به طور کلی تغییراتی را که پس از 28 مرداد 1332 (و در واقع از سال 1335) در دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشور رخ داد و با هدایت و نقش سرویس ها اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلیس و سپس با مساعدت های سازمان اطلاعاتی اسرائیل به سمت ایجاد یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی پیش رفت ، می توان به شرح زیر خلاصه کرد : 1.عملکردهای ضدبراندازی و ضد جاسوسی از شهربانی گرفته و به ساواک داده شد . درنتیجه اداره کل سوم ساواک مسئول ضد براندازی و اداره کل هشتم ساواک مسئول ضد جاسوسی گردید . در این دوران شهربانی فقط مسئول ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون سازمان خود بود . بعدها اداره اطلاعات شهربانی مسئول جمع آوری اخبار شد و اداره ضد اطلاعات شهربانی مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون شهربانی گردید. 2.اطلاعات غیرنظامی (گرداوری اطلاعات غیرنظامی از کشورهای هدف) از رکن 2 ستاد ارتش گرفته شد و به اداره کل دوم ساواک محول گردید ، ولی رکن 2 کماکان مسئول گردآوری اطلاعات نظامی از کشورهای هدف از طریق وابستگان نظامی بود . در ساواک ، اداره کل هفتم مسئول بررسی اطلاعات جمع آوری شده توسط اداره کل دوم ارتش (همان رکن 2) بود . 3.رکن 2 ژاندارمری نیز ارتش تفکیک شد و مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون سازمان خود گردید . بعدها نیز مانند شهربانی ، رکن 2 ژاندارمری مسئول جمع آوری خبر از حوزه فعالیت خود شد و ضد اطلاعات ژاندارمری مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاوسی در درون ژاندارمری گردید . 4.اداره دوم ارتش (یا رکن 2) مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون ارتش و مسئول فعالیت های اطلاعاتی در کشورهای هدف شد و به 2 اداره اطلاعات و ضد اطلاعات تفکیک گردید . بعداً تصمیم گرفته شد که در فعالیت های جاسوسی چناچه حتی اگر یک فرد ارتشی نیز در شبکه کشف شده باشد پرونده به ضد اطلاعات ارتش محول گردد. 5.با تشکیل «شورای هماهنگی» تلاش شد که به مجموعه ارگان های اطلاعاتی و امنیتی نظام و سیستم داده شود و برنامه ریزی در کار آن ها راه یابد . 6.«دفتر ویژه اطلاعات» باید هم به عنوان مسئول و مدیر شوراهای هماهنگی و هم به عنوان مرکز و مغز اطلاعاتی و امنیتی کشور عمل می نمود. طبق این وظیفه ، ادارات کل سوم (ضد براندازی) ، هشتم (ضد جاسوسی غیرنظامی) و هفتم (بررسی اطلاعات غیر نظامی از کشورهای هدف) ، اطلاعات ارتش ، اطلاعات شهربانی و رکن 2 ژاندارمری کلیه اطلاعات غیرعملیاتی خود را به «دفتر ویژه اطلاعات» تحویل می دادند . در عین حال ، دفتر در صورت لزوم میان ارگان های فوق نیز تبادل اطلاعات می نمود . وزرات اطلاعات سابق نیز اخبار رادیویی جهان و مقالات مطبوعات جهان درباره ایران را به «دفتر ویژه اطلاعات» ارسال می داشت . هرچند این اقدام تا حدودی در ایجاد یک نظام اطلاعاتی موثر بود ، ولی هیچ گاه شوراهای هماهنگی و دفتر ویژه اطلاعات در عمل نتوانست واقعاً قلب و مغز اطلاعاتی و امنیتی کشور گردد و در واقع امر آنچه پیاده شد تنها یک کاریکاتور نظام اطلاعاتی و امنیتی بود و نه بیشتر . در ایران پیاده کردن یک سیستم مشابه «کمیته مشترک اطلاعاتی» انگلستان عملاً غیر ممکن بود . قدرت مطلقه محمدرضا مانع اصلی بود و همین شیوه او توسط روسای دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی (به ویژه ساواک) تقلید می شد.روسای ساواک و سایر دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی مستقیماض با محمد رضا ارتباط داشتند و مسائل خود را با او حل و فصل می کردند و تصمیم ها گرفته می شد بدون آنکه در «شورای هماهنگی» مورد بررسی تخصصی قرار گیرد . ارگان های متعددی که می توانست به «دفتر ویژه اطلاعات» جامعیت اطلاعاتی دهد در شوراهای هماهنگی شرکت نداشتند . در انگلستان ، وزرای مربوطه عضو مرکز اطلاعات هستند ، درحالی که محمدرضا شرکت وزیرخارجه را در جلسات شورای عالی هماهنگی منع کرد و مسقیماً خودش با او رابطه داشت . در مسائل عشایری هم دربار یک سازمان عشایری داشت که تابع وزیر دربار بود . مرکزاطلاعات کشور فاقد ارگان های تخصصی جانبی بود و عملاً به دلیل فقدان این کمیسیون ها به جا آن که «مغز» اطلاعاتی و امنیتی کشور باشد و سیاست های مربوطه را تنظیم و به رئیس کشور پیشنهاد کند ، تنها و تنها یک مرکز میکانیکی دریافت و گردآوری و تنظیم اطلاعات و انتقال آن به محمد رضا بود و این محمد رضا بود که در همه چیز تصمیم می گرفت و سیاست گذاری می کرد . منابع : صفحات 334 تا 346 کتاب تاریخ ارتش ایران نوشته غلامرضا علی بابایی ادامه دارد .. بخش بعد : دفتر ویژه اطلاعات گردآوری و تنظیم عادل خدرخوجه کپی این مطلب بدون ذکر نام نویسنده شرعا و عرفا حرام می باشد فقط برای military برای تشکر کافیست فقط فاتحه ای جهت روح شهدای کشور عزیزمون و پدر عزیزم بفرستید
-
-2 پسندیده شدهدلتون برای کوردها اصلا نسوزه. اینها در طول تاریخ بجز خیانت جنایت بمب گذاری و ترور چیزی در پرونده ندارند. این اواخر هم که شدن مزدور آمریکاییها بزارید ارتش ترکیه نسلشون رو برداره. عین اسراییل اینها غده سرطانی دوم منطقه میشن