برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 17 اردیبهشت 1403 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز عملیات الخفجی بزرگترین و دوربردترین عملیات دریائی سپاه که به وقوع نپیوست موقعیت بندر الخفجی نسبت به کشورهای ایران - عربستان و کویت در واقعه کشتار حجاج در مکه ( سال 1366 ه.ش ) که حدود 400 و خردهای نفر از هموطنان ما چه زن و چه مرد به شهادت رسیدند . این اتفاق برای جمهوری اسلامی واقعه بسیار ناگواری بود و سپاه پاسداران نیز ، مصرانه در پى فرصتى براى پاسخگویى متقابل بود. جمهوری اسلامی برای تنبیه عربستان سعودی عملیاتی به نام " الخفجی" ( یا الخفاجی ) طراحی کرد. خفجی یک منطقه نفتی از شمال مشرف به عربستان و از جنوب مشرف به آبهای خلیجفارس است. آن موضوع بسیار حساس بود و همه نیروهای نظامی و حتی سیاسی درگیر قضیه و علاقهمند شدند این اتفاق بیفتد. (در واقع انتقام از خون شهدای مکه بود) تعدادی از پیکرهای حجاج به شهادت رسیده در سال 1366 بر این اساس "ناوگروه نوح نبی" در تاریخ سیزدهم مهرماه 1366 (1366/07/13) درصدد انجام عملیاتى در منطقه استراتژیک نفتى "رأس الخفجى " متعلق به عربستان برآمدند که طی آن می بایست حدود 400 قایق تندرو به دریا بزنند تا پس از رسیدن به ساحل عربستان در منطقه نفتی الخفجی ، به نقاطی که برایشان تعیینشده بود حمله کنند. " قرار بود نیروها خود را به منافع و منابع نفتی دشمن برسانند ، خیلی سریع مواد منفجره را کار بگذارند و سپس با ادوات مستقر بر قایق ها همه تأسیسات و قایق های منطقه را زیر آتش قرار دهند و برگردند. قرار بود که این عملیات در شب صورت بگیرد تا دشمن متوجه نشود." (عبدالرضا کریمی/قرارگاه نوح نبی) آنتونی کوردزمن مینویسد«منابع اطلاعاتی پی بردند که قرار است حملهی مهمی به رأس الخفجی انجام شود. این منطقه میدان بزرگ نفتی و مجتمع پالایشگاهی کویت-عربستان با ظرفیت سیصد هزار بشکه در روز در نزدیکی مرز کویت و عربستان و حدود 110 کیلومتری خارک بود که عربستان سعودی و کویت نفت استخراج شده از آن را به نفع عراق میفروختند. عربستان بعد از مشورت با آمریکا، به هواپیماهای اف15 و تورنادوی خود آمادهباش داد و کشتیهای خود را به منطقه خلیج فارس اعزام کرد و با این اقدام صریحاً اعلام کرد که از نقشه حمله به منطقه نفتی خفجی آگاه است». سکوی نفتی سروش ؛ مبداء آغاز عملیات الخفجی رزمندگان شب 2 مهر راهی عملیات شدند. ولی به دلیل شرایطی که پیش آمد این عملیات بسیار حساس، عظیم و گسترده لو رفت. "ماهواره ها و ناوهای آمریکائی همه چیز را زیر نظر دارند. همگی تا سکوی سروش رفتیم ، قرار بود آنجا سازماندهی شویم و عملیات را آغاز کنیم. اما همه در حال و هوای عملیات بودند که خبر دادند عملیات لو رفته و لغو شده است. همه بچه ها ناراحت و عصبانی شدند." حمله به چاه های نفتی عربستان منتفی شد. پس از این واقعه، که بنا به دلایلى در بدو عملیات، متوقف گردید؛ تلاش جدى ناو گروههاى سپاه پاسداران براى زدن ضربهاى موثر و مستقیم به نظامیان آمریکایى حاضر در خلیج فارس متوقف نشد و ناو گروه منطقه دوم دریایى سپاه تحت فرماندهى پاسدار شهید نادر مهدى مأموریت پیدا کرد عملیاتى استشهادى علیه هلىکوپترهاى "مارینیز " آمریکایى به انجام برساند. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شدهجنگ سرد، مناطق خاکستری و رقابت استراتژیک به کارگیری تئوری های جنگ در استراتژی در قرن بیست و یکم نویسنده : سرهنگ دوم پیتر ال. هیکمن افسر تسلیحات نیروی هوایی ، کارشناسی ارشد در استراتژی نظامی ، کارشناسی ارشد در نظریه سیاسی و دکترا در روابط بین الملل . منبع : ( Military Strategy Magazine ( Volume 8, Issue 4، Spring 2023 قسمت اول : برنارد باروخ ( Bernard Baruch ) در سال 1947 به ایالات متحده هشدار داد که فریب " صلح " پس از جنگ جهانی دوم را نخورند . او رقابت در حال ظهور بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی را به عنوان یک " جنگ سرد " ( Cold War ) توصیف کرد که کاملاً جنگ نبود اما کاملاً صلح نیز نبود . بازتاب این مفهوم از جنگ سرد امروزه در عبارت تا حدی مبهم " رقابت استراتژیک " ( Strategic Competition ) که دولت بایدن برای توصیف روابط بین ایالات متحده و چین استفاده می کند به وضوح دیده می شود . اگرچه رقابت استراتژیک یک حالت جنگی نیست ولی رقابت بین ایالات متحده و چین نوعی صلح مخاطره آمیز است که در آن هر دو طرف همزمان برای احتمال تشدید نظامی قابل توجه در آینده ، جنگ بزرگ یا حتی مقابله هسته ای در حال آماده شدن هستند. از زمان هشدار باروخ در سال 1947 قرار گرفتن سیاست خارجی ایالات متحده در منطقه خاکستری بین جنگ و صلح دیگر یک اتفاق استثنایی نبوده است و تبدیل به یک هنجار شده است . کنگره ایالات متحده یازده بار بین سال های 1812 و 1942 اعلام جنگ کرد ، در مقابل کنگره در هشتاد سال گذشته اعلام جنگ رسمی نکرده است . در این سالها نزدیک به 100000 نفر از نیروهای نظامی در نبردهای ایالات متحده کشته شده اند . با این که درگیریهای رخ داده در کره ، ویتنام ، عراق و افغانستان اغلب به عنوان " جنگ " نامیده میشوند ، اما هیچیک از آنها از کنگره اعلان جنگ رسمی دریافت نکردند . همه این موارد به طور جداگانه به عنوان نمونه هایی از جنگ هایی گسترده تر تعریف می شوند : جنگ سرد و جنگ علیه تروریسم . امروزه جنگ از نظر اجتماعی ، یک تعریف مفهومی ظریف را بهعنوان " عمل با زور برای وادار کردن دشمن به انجام اراده ما " ، به مفهوم یک خواسته با مرزهای غیر دقیق برای تغییر وضعیت اجتماعی یا سیاسی موجود ، در بر میگیرد . علاقه امروزی به درگیری در " منطقه خاکستری " ( Gray Zone ) نشان میدهد که حتی در سیاست خارجی ، مفاهیم جنگ و صلح برای توصیف واقعیت سیاسی اهمیت خود را از دست دادهاند و به احتمال زیاد فقط در محیطهای آکادمیک بهطور جدی با آن مواجه میشویم و در اجرای استراتژی های کلان معمولا کنار رفته است . عادی بودن " عملیات نظامی به غیر از جنگ " از دهه 1950 حتی برخی از رهبران نظامی ایالات متحده را بر آن داشته است تا مدام به نیروهای آمریکایی یادآوری کنند که جنگ در مقیاس جنگ جهانی دوم همچنان به عنوان یک احتمال در آینده مطرح است و فقط موضوعی مربوط به گذشته نیست . با این حال ، ناکارآمدی آشکار مفاهیم نظری جنگ و صلح در واقعیت سیاسی کنونی یک نمود شمرده می شود و نه نقص نظریه . به قول کلاوزویتز ( Clausewitz ) ، " هدف تئوری روشن کردن مفاهیم و ایدههایی است که بهطور گیج کننده ای درهمتنیده شدهاند " . در همین زمینه ، هارولد وینتون ( Harold Winton ) می نویسد " اولین وظیفه تئوری تعریف رشته مورد مطالعه است " . این اقدامات در زمینه شفاف سازی و تعریف کردن شامل یک تضاد آشتی ناپذیر در زمینه تبدیل واقعیت به یک تعداد متناهی از مدل های مفید است ، این کار همزمان با پیچیدگی بی پایان رویدادهایی است که در واقعیت تجربه می شوند . حتی در اوایل قرن نوزدهم ، زمانی که کلاوزویتز " در جنگ " ( On War ) را نوشت ، خاطر نشان کرد که جنگ در عمل " تقریباً در همه جهات منشعب می شود و محدودیت مشخصی ندارد" . با در نظر گرفتن این موارد ، در این مقاله بررسی خواهیم کرد که وقتی صحبت از مسائل جنگ و صلح می شود، چگونه نظریه پردازان بین تفکر روشن انتزاعی در مورد جنگ و صلح با توصیف دقیق پیچیدگی بی پایان آن در واقعیت ، ارتباط ایجاد می کنند. این کار اغلب شامل انتخاب مفهوم انتزاعی جنگ به عنوان یک پدیده متمایز با ویژگی های پایدار و اساسی است که می تواند در طول زمان شناسایی و مدل شود. این گونه انتزاع و شفاف سازی مفاهیم با این که مقداری از دقت توصیفی را قربانی می کند ولی در مقابل ابزار قدرتمندی برای درک درهم تنیدگی جنگ و صلح را فراهم می کند. این ابزارهای نظری امروز برای درک " رقابت استراتژیک " به همان اندازه که دو قرن پیش برای درک " استراتژی بزرگ " در جنگ های ناپلئونی مفید بودند، کاربردی هستند. استفاده از تئوری ، وضوح مفهومی را به بهای قربانی کردن دقت توصیفی ، ارائه می کند : کلاوزویتز رویکرد نظری خود را با مفهوم " جنگ مطلق " ( absolute war ) ، یک شکل انتزاعی از جنگ ، که نقطهای نهایی از نظر مرجعیت نظری برای دانشجویان در تئوری جنگ فراهم میکند ، پایهگذاری میکند . او نمی گوید که این مفهوم با جنگ هایی که در واقعیت تجربه می شوند مطابقت دارد در عوض، " کسی که میخواهد از تئوری بیاموزد، عادت میکند که این دیدگاه را دائماً در زمینه فکری اش داشته باشد، تمام امیدها و ترسهایش را با آن بسنجد، و زمانی که میتواند یا لازم می داند بر اساس آن اقدام کند" . در اوایل قرن نوزدهم ، زمانی که کلاوزویتز این مطالب را می نوشت، در عمل جنگ یک حداکثر " تقریبی " از مفهوم نظری جنگ مطلق بود . با این وجود، این شکل نظری ارزش داشت زیرا " راهنمای هر کسی که میخواهد درباره جنگ از کتاب بیاموزد را ارائه میکند. راه او را روشن می کند، پیشرفتش را آسان می کند، قضاوت او را آموزش می دهد و به او کمک می کند از دام های نبرد دوری کند " . چندین نظریهپرداز مهم دیگر هم که از نظرعملی هم با جنگ آشنا بوده اند ، مفاهیم انتزاعی و ظریف دیگر از جنگ را توسعه داده اند . " هنر جنگ " ( art of war ) اثر جومینی ( Jomini ) متشکل از اصول و قواعد پایداری است که در میان " شعر و متافیزیک جنگ " به " وسیلهای برای موفقیت تقریباً حتمی " تبدیل میشود . با این وجود، او اذعان دارد که نمیتواند تمام عواملی را که بر هدایت جنگ تأثیر میگذارند، بدون " انحراف از قصد اولیه " و " بزرگکردن بیش از حد محدودیتهای این کار " ، بهطور کامل در نظر بگیرد . آلفرد ماهان ( Alfred Mahan ) اصول خود را از درسهای " مستمر " و " دائمی " تاریخ با محدود کردن دامنه نظری خود به " تأثیر تعیینکننده عظیم " نیروی دریایی بر تاریخ جهان هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ ، استخراج میکند. به همین ترتیب، جولیان کوربت ( Julian Corbett ) به دنبال " مفاهیم روشن و بیان روابط ذاتی اشیا " است تا کنش جمعی مؤثر را ممکن سازد. با این حال، " مفهوم روشن " او به قدری انتزاعی عمل می کند که نمی تواند در میدان نبرد فرد را همراهی کند . پس از فاجعه جنگ جهانی اول ، جولیو دوهه ( Giulio Douhet ) جنگ را بهعنوان مقابله ای صنعتی از " رودررویی جمعیتها در برابر جمعیتها، رودررویی ملتها در برابر ملتها و ... " تعریف کرد که با هم گلاویز می شوند و گلوی همدیگر را میدرند . دیدگاه دوهه از جنگ صنعتی از نظر تئوریک با هر سطح دیگری از تعامل سیاسی متمایز بود ، زیرا در نظر او کشورهای در حال جنگ همه نگرانیهایشان را کنار میگذارند و به جز مبارزه مصمم برای رسیدن به هدغشان در زنده ماندن یا مرگ نمی اندیشند . توسعه تئوری های ظریف ، دقیق و غیر پیچیده جنگ ، قدرت توضیح را برای نظریه پردازان علاقمند به جنگ به صورت انتزاعی فراهم می کند . در بیشتر موارد ، نظریه پردازان خاطر نشان می کنند که جمع بندی نظری همیشه مقداری از قدرت توصیفی را از واقعیت کار انجام شده را از بین می برد . به عنوان مثال، کوربت می نویسد که تمرکز او بر قدرت دریا ، کاوش در مورد مسائل و شرایط سیاسی " اولیه " را " بی حاصل " می کند. به همین ترتیب ، جومینی می نویسد که عملیات نظامی اغلب در معرض " نقاط عینی سیاسی " مهمی قرار دارند که در چارچوب یک دیدگاه نظری متمرکز بر ملاحظات نظامی " بسیار غیرمنطقی " به نظر می رسند..در نهایت ، جی اف سی فولر ( J.F.C. Fuller ) به دنبال ایجاد " یک مدل کارآمد از ماشین ذهنی است که هنرآموز جنگ را قادر میسازد تا ارزشهای نظامی را مرتب کند" ، اما اذعان میکند که " هرچه قطعات یک ماشین کمتر باشد ، سادهتر کار میکند " . نتیجه این است که او ابزار نظری ساده و البته دارای محدودیتی را توسعه میدهد که میتواند توسط سیاستگذاران برای تصمیمگیری در مورد انجام یا عدم انجام اولین حمله به کار گرفته شود و همزمان ابزار اضافی را که ممکن است روشن کننده چگونگی جنگ و صلح در واقعیت باشند و از نظر مفهومی کمتر مستقل هستند را کنار می گذارد . ادامه دارد ... .
-
1 پسندیده شدهداستان گویی و راهبرد چگونه "روایت" ، بخش مرکزی جنگ منطقه خاکستری است عنوان اصلی : STORY TELLING AND STRATEGY: HOW NARRATIVE IS CENTRAL TO GRAY ZONE WARFARE نویسنده : David Knoll منبع : Modern War Institute At West Point تاریخ انتشار : 24 آگوست 2021 جنگ منطقه خاکستری می تواند در حد چیزی به اندازه ساخت چند زیرساخت بدون حادثه باشد . از سال 2015 ، چین سه روستای جدید در منطقه ای که ادعا می کند در تبت است ، ایجاد کرده ، ولی این محل در واقع در کشور بوتان قرار گرفته است . البته دولت چین جاده ها ، پاسگاه های پلیس و حتی زیرساخت های نظامی مربوط به این منطقه را هم در همان محل و در واقع در شمال بوتان ساخته است . جمهوری خلق چین از دهه 1980 ادعای مالکیت بخشی از این سرزمین را داشته است ، اما به تازگی ساخت و ساز را در این محل آغاز کرده است. به نظر می رسد هدف نهایی چینی ها این است که زمین های تصرف شده در شمال بوتان را با یک قطعه سرزمینی راهبردی تر که می خواهند در امتداد مرز شمالی هند به دست آورند ، مبادله کنند . توجه به این واقعیت که بخشی از منطقه اشغالی بیول خنپاجونگ ( Beyul Khenpajong ) ، یکی از مقدس ترین مکان های بوتان است ، باعث می شود که این بازی چین تقویت شود . در نگاه اول، به نظر میرسد که داستان بوتان نمونهای کلاسیک از عملکرد چین است که در آن اتفاقاتی را به طورغیرقانونی در میدان اجرا میکند تا دستاوردهای راهبردی اش را تضمین کند. با این حال، این رخداد در بوتان ، نمونه ای از این هم هست که چگونه " روایت " ( Narrative ) ، نقش اصلی را در جنگ منطقه خاکستری بازی می کند . کلید استراتژی پکن در بوتان این است که روایتی مبنی بر اینکه این قلمرو بخشی از چین است یا حداقل این استدلال که هر یک از طرفین شایستگی داشتن آن را دارد ، ایجاد کند . هرچه این روایت قوی تر شود ، احتمال این که حمایت بین المللی از خواسته بوتان انجام شود ، کمتر می شود . سال گذشته یکی از مقامات محلی حزب کمونیست چین از یکی از این روستاها بازدید کرد تا سکونت در این منطقه را جشن بگیرد ، این یک رویداد کاملا پیش پا افتاده.به نظر می رسد ولی نتیجه این کارها این است که برای جامعه بین المللی ، این اتفاق دیگر یک چشم انداز یک تصرف سرزمینی را ندارد بلکه یک اختلاف حقوقی مبهم است که بهتر است حل آن به دو طرف ذینفع واگذار شود. روایت هم به عنوان هدف و هم به عنوان ابزار در جنگ منطقه خاکستری عمل می کند. اقدامات منطقه خاکستری یک روایت کلی را در حمایت از اهداف راهبردی شکل می دهد و همزمان ، کنشهای منطقه خاکستری هم با روایت تقویت میشوند . اگر روایت انجام شده نتواند کشش مورد نظر را پیدا کند، کنشها شانس موفقیت کمتری خواهند داشت . جنگ منطقه خاکستری اغلب بر انکار کردن ، باقی ماندن در زیر آستانه پاسخ دشمن و دستیابی به یک اثر تجمعی از طریق اقدامات به ظاهر جزئی متکی است . روایت موفق ، تفسیر دشمن از رویدادها را مورد تردید قرار میدهد ، بر ماهیت روزمره فعالیت منطقه خاکستری تأکید میکند و در نهایت تبدیل به یک توضیح پذیرفتهشده یا مدعی درستی ، میشود. موقعیت روستاهای ایجاد شده چین در داخل مرز بوتان چهار عنصر خاکستری انکار غیر قابل قبول : فعالیتهای منطقه خاکستری به روشهای مبهم انجام میشود ، به طوری که خود کنشگر یا قصدی که دارد ، پوشانده شود حتی اگر این پوشش خیلی جزئی باشد . به عنوان مثال، در سال 2014 هنگامی که روسیه منطقه کریمه را ضمیمه خود کرد، نیروهای مسلح ناشناس ( همان مردان سبز کوچک ) را برای انجام عملیات فرستاد و اینکه آنها سربازان روسی هستند را انکار کرد . به عنوان یک مثال دیگر ، دولت چین در جریان ساخت جزایر خود در دریای چین جنوبی ، مدعی شد که در حال ساخت پایگاه هایی برای جستجو و نجات و تحقیقات زیست محیطی است . با ایجاد پوشش نازکی از انکار ، یک دولت تجدیدنظرطلب می تواند جامعه بین المللی را از ایجاد یک روایت مشترک از فعالیت های مخرب در حال انجام باز دارد . با این که این انکار کردن برای اکثر ناظران غیرقابل قبول است ولی به برخی از حالات یا عناصر درون آنها بهانه ای برای عدم اقدام فراهم می کند . این امر اهمیت مبارزه با روایت دشمن و نه فقط مقابله با اقدامات تاکتیکی اش را افزایش می دهد. بدون پوششی از انکار اقدامات تاکتیکی، قصد راهبردی واضحتر خواهد شد ( مثلاً این که الان روسیه از نیروهای مسلح خود برای ضمیمه کردن بخشی از اوکراین استفاده میکند ) و این کار می تواند به بقیه جامعه بینالملل فرصت یا حتی مأموریتی برای سازماندهی یک واکنش مؤثر بدهد . دختر موطلایی مسابقات : فعالیتهای منطقه خاکستری نه خیلی داغ هستند و نه خیلی سرد و همواره در سطحی کمتر از جنگ متعارف باقی می مانند ، البته آنها شامل رقابتهایی شدیدتر از روابط روزمره بینالمللی میشوند . معمولا دشمنان فعالیتهای منطقه خاکستری را به عنوان رفتار عادی طرف مقابل در نظر میگیرند در حالی که در واقع اینها تلاشهایی تجدیدنظرطلبانه برای تغییر وضعیت موجود هستند . برای مثال در دریای چین جنوبی ، کشور چین از شبهنظامیان دریایی خود با حمایت گارد ساحلی پرقدرت خود استفاده میکند تا ناوگان ماهیگیری اش در محدوده کشورهای همسایه را قویتر کند و بتواند ادعاهای سرزمینی مورد مناقشه خود را مطرح کند . مقامات چینی این فعالیت ها را پیش پا افتاده نشان می دهند ولی در واقع، این روایت ، کارزاری برای عادی سازی جاه طلبی های سرزمینی چین است. عنصر اصلی این کارزار ، چارچوببندی اقدامات زورگویانه به عنوان یک عمل ساده در یک مرز کاملا مشخص است . این روایت کاملا بر خلاف این حقیقت است که پکن از زور برای بیرون راندن دیگر مدعیان از قلمرو خودشان استفاده می کند. اقدامات زیر آستانه تحریک : فعالیتهای منطقه خاکستری در سطحی از شدت یا دامنه انجام میشوند که بعید است موجب پاسخ نظامی متعارف شود . روایت ساخته شده به ایجاد این درک کمک می کند که اقدامات آنقدر در مقیاس محدود هستند که در نتیجه آن یک پاسخ متعارف غیر معقول به نظر برسد . به عنوان مثال، نیروهای چینی تعدادی از اقدامات را در دریای چین جنوبی صورت دادهاند که در آنها تأسیسات نظامی قابل توجهی ساخته شده است . این تاسیسات شامل باندهای فرودگاهی 10 هزار فوتی ، رادارهای فرکانس بالا و پناهگاههای پنهان میشود . پس از مشخص شدن این واقعیت، این اقدامات تهدیدی آشکار برای دیگر بازیگران منطقهای به نظر می رسد که ممکن است پاسخی مسلحانه را در مقابل آن انجام بدهند . البته چین پایگاههای نظامی در جزایر مورد مناقشه ساخت ولی در طول ساخت و ساز آنها ، ابعاد محدود کار ، توسعه مرحلهای و انکار چینیها باعث شد که یک پاسخ متعارف نامتناسب به نظر برسد . اثر تجمعی : هر کدام از اقدامات منطقه خاکستری به تنهایی تأثیر کمی دارند ، اما در مجموع می توانند اثرات راهبردی ایجاد کنند . به عنوان مثال، چین هواپیماهای نظامی خود را به منطقه شناسایی هوایی تایوان میفرستد که به نظر میرسد تلاشی باشد برای پایان دادن به آمادگی ارتش بسیار کوچکتر تایوان و تقویت ادعاهای جمهوری خلق چین مبنی بر اینکه استقلال تایوان قابل بحث است . هر بار که این هواپیماها به جزیره نزدیک می شوند، تایوان آماده باش می دهد و جت های خود را بلند می کند . از اواسط سپتامبر تا اواسط دسامبر 2020، هواپیماهای نظامی چینی بیش از صد مورد از این نوع ماموریت ها را انجام دادند . در آوریل 2021، سورتی پروازهای چینی به بالاترین سطح ماهانه خود رسید . هدف از این فعالیتها این است که به ایالات متحده نشان دهد که تایوان هیچ ادعای قانونی - یا واقع بینانه - برای استقلال ندارد. در واقع، بسیاری از بزرگترین مجموعه پروازها پس از تعاملات رهبران ارشد ایالات متحده و تایوان یا اظهارات رهبران ارشد ایالات متحده در مورد تایوان صورت گرفته است. پرواز 52 هواپیمای جنگی چینی در منطقه شناسایی هوایی تایوان در اکتبر 2.21 پیامدهای سیاست ایالات متحده : محوریت روایت در جنگ منطقه خاکستری نشان می دهد که چگونه دولت ایالات متحده می تواند با تلاش های دشمن مقابله کند . در سطح ملی، ایالات متحده باید تلاش های خود را برای تضعیف انکار غیرقابل قبول ، روشن کردن ماهیت واقعی رقابتهای ظاهرا صحیح و نشان دادن تأثیر بالقوه راهبردی اقدامات تجمعی دشمن متمرکز کند . اگر ایالات متحده بتواند قبل از تجمع اتفاقات زیاد در میدان بازی ، شواهد روشنی را ارائه دهد ، ممکن است فرصتی برای جمع کردن جامعه بین المللی در جهت واکنش مورد نظر را داشته باشد. با این حال، پیامهای متقابل ذاتاً چالش برانگیز است ، این محوریت روایت به نیاز دولت ایالات متحده برای ایجاد و پیشبرد روایت مورد نظر خود اشاره میکند . این روایت مثبت توسط ایالات متحده که بر حمایت از حاکمیت قانون موجود و وجود یک نظام بینالمللی متمرکز شده است که موجب دههها رفاه مشترک بوده است، می تواند در رقابت راهبردی به هدف خود عمل کند . عنوان کردن این روایت همچنین تضاد آشکاری با فعالیت های بدخواهانه ای که دولت های خواستار تغییر در وضعیت موجود انجام می دهند ، ایجاد می کند . همچنین وجود تفاوتهای روشن بین این دو روایت باعث می شود فضای کمتری را برای شرکا و متحدانی که میخواهند از تصمیمگیریهای سخت در مورد چین و روسیه اجتناب کنند، باقی بماند . با حرکت به سطح نظامی ، پیامدهایی به وجود می آید که تصمیم گیرندگان وزارت دفاع باید هنگام برنامه ریزی فعالیت های نظامی ، آنها را در نظر بگیرند : اول این که ارتش می تواند از تلاش کلی دولت ایالات متحده برای تضعیف انکار غیرقابل قبول فعالیت منطقه خاکستری دشمن حمایت کند. یک تصویر یا ویدیو به اندازه هزار کلمه ارزش دارد و میتواند به شکلی بسیار مؤثرتر از فقط انتشارات مطبوعاتی ، به جذب افکار بینالمللی کمک کند. ارتش در موقعیت خوبی برای جمع آوری شواهدی از اقدامات دشمن قرار دارد و می تواند آنها را با کشورهای شریک و خبرگزاری ها به اشتراک بگذارد . ارتش در حال حاضر هم منابعی را در این فضا هزینه می کند . برای مثال، وزارت دفاع خبرنگاران را با هواپیماهای شناسایی نظامی به پرواز درآورده است تا ماهیت نظامی ساخت جزایر چینی در دریای چین جنوبی را برجسته کند. با توجه به ماهیت راهبردی کارزارهای منطقه خاکستری دشمن، رهبران وزارت دفاع باید این تلاش ها را در اولویت قرار دهند. دوم، ارتش ایالات متحده زمان زیادی را صرف تعامل با شرکا و متحدان و هشدار دادن به دشمنان می کند . این فعالیتها شامل نمایش همکاری امنیتی ، تمرینها، تضمین دریانوردی آزاد و تعامل با رهبران کلیدی است. هنگام انتخاب هر کدام از این فعالیتها و برای تامین مالی آنها باید از دریچه تقویت روایت ایالات متحده - حمایت از حاکمیت قانون، مقابله با فعالیتهای غیرقانونی، حمایت از شرکا و متحدان - و روایتهای تحقیرآمیز بر علیه دشمن ، نگریسته شود . بخش مهمی از این تلاش ، کار با شرکایی است که روایت مثبت ایالات متحده را با محوریت حاکمیت قانون تقویت می کند، بنابراین هوشیاری بیشتری در مورد رعایت استانداردهای کشندگی کمتر ( Leahy Law ) مورد نیاز است. سوم، هر اقدامی که روایات ایالات متحده را تضعیف کند باید به عنوان یک خطر تلقی شود . هنگامی که یک عملیات پیشنهادی ، روایت ایالات متحده، مانند حمایت از حاکمیت قانون را تضعیف می کند ، رهبران نظامی باید آن اقدام را خطری برای یک هدف در سطح راهبردی ببینند. در برخی موارد، مانند حمله به بن لادن ، ریسک انجام چنین خطری قابل قبول است ولی در موارد دیگری مانند حملات هواپیماهای بدون سرنشین علیه نیروهای نظامی سطح پایین در مکانهایی مانند سومالی، یمن و افغانستان ، ممکن است چنین نباشد. دولت های تجدید نظر طلب از روایت هم به عنوان هدف و هم به عنوان ابزار رقابت در منطقه خاکستری استفاده می کنند. آماده سازی شرایط عملیاتی برای رسیدگی به فعالیت های منطقه خاکستری کافی نیست . میدان جنگ در سطح روایت شروع می شود و در همان سطح هم به پایان می رسد. استراتژی مدرن روسیه و چین به طور فزاینده ای به جنگ اطلاعاتی اولویت می دهد ، در حالی که دولت ایالات متحده در ایجاد سازگاری کند بوده است . این رقبا از جنگ منطقه خاکستری در مکان هایی مانند دریای چین جنوبی، دریای آزوف و اکنون بوتان استفاده کرده اند. برای معکوس کردن این روند، ایالات متحده باید به دنبال تضعیف قابلیت انکار رقبا، همکاری نزدیک با شرکا برای تقویت پیامرسانی و درک کامل آسیبپذیریها و خطرات روایتها باشد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. جدید ترین شهپاد نیروی دریایی اوکراین با شناسه Magura V5 مشخصات اعلامی طول : 5500 م.م عرض : 1500 م.م ارتفاع بدنه از خط شناوری : 500 م.م سرعت : حدود 22 گره حداکثر سرعت : 42 گره برد : 450 مایل دریایی ( حدود 830 کیلومتر ) حجم مواد منفجره قابل حمل : حدود 320 کیلوگرم نحوه هدایت : ناوبری ماهواره ای یا رله مخابراتی هوایی
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی در نیروی هوایی ما نیازمند به یک پهپاد سنگین با قابلیت حمل حداقل دو تن مهمات هستیم. این پهپاد باید بتواند یک قسمت عمده ای از وظایف بمباران و شناسایی و جاسوسی و جنگ الکترونیک برون مرزی را انجام دهد. بنابراین باید توان حمل مناسبی از تسلیحات و محموله های مختلف را داشته باشد. برای تولید این پهپاد دو مشکل عمده برای ما وجو دارد: ۱. موتور ۲. سامانه هدایت ماهواره ای که البته بنظر نمیرسد مشکل دوم در آینده نزدیک بصورت بومی حل شود. (سایر قطعات پهپاد با توجه به ساخت جنگنده یاسین در داخل کشور قابل دستیابی است.) خوب به موتور یعنی بزرگترین نقطه گلوگاهی ساخت چنین پهپادی میپردازیم. ما یک موتور توربوجت را به نام اوج تولید انبوه کرده ایم. این موتور به قولی مهندسی معکوس موتور جی ۸۵ شرکت جنرال الکتریک آمریکا است. شرکت جنرال الکتریک سابقه تولید موتورهای توربوفن که فن آنها در قسمت عقب موتور تعبیه شده است را دارد. بنابر این شیوه میتوان بدون ایجاد تغییرات سنگین روی یک موتور توربوجت ، آن را به موتور توربوفن از نوع افتر فن تبدیل کرد. یک مدل افترفن با تکنولوژی مشابه با موتور اوج که در شرکت جنرال الکتریک آمریکا تولید شده است و روی هواپیما فالکن ۲۰ نصب شده است موتور cf700 است. Cf700 فالکون ۲۰ این موتور cf700 هر کدام ۲۰ کیلونیوتون تراست ایجاد میکند. که در صورت استفاده دو موتور در هواگرد میتوان یک پرنده با نیرو رانش چهل کیلونیوتن را ساخت؛ که میتواند محموله مناسبی را حمل کند. با چنین نیروی رانشی حتی میتوان به نمونه سرنشین دار این پهپاد هم فکر کرد. در زیر یک کانسپت از یک (هواپیما / پهپاد) دو موتوره که میتواند موتور cf700 را در خود جای دهد قرار میدهم:
-
1 پسندیده شدهدر مورد تعداد جنگنده های سنگین وزن نسل چهار که در دستور خرید قرار دارند اگر بخواهیم یک تخمین معقولانه بزنیم باید ببینیم که چه تعداد هواپیما را جایگزین میکنند. طبق شنیده ها ما حدود ۵۰ فروند تامکت ۳۰ فروند فنسر و ۸۰ عدد فانتوم فعال داریم. اگر از خیر جایگزینی تامکت و فنسر بگذیم و منتظر یک نسل پنج برای جایگزینی این دو بزرگوار باشیم. خرید تعداد ۸۰ فروند جنگنده سنگین نسل چهار پلاس برای جایگزین کردن اسکادران های فانتوم معقول بنظر میرسد. و یک نکته که باید توجه شود اینکه برای کشور پهناور ایران خرید تعداد اندکی از هر تایپ منجر به بینظمی بیشتر، اتلاف بودجه و ... میگردد و حتی ارزش ارتقا و بهرمندی کامل از تجهیز موجود را نیز سلب میکند. پس خرید تعداد اندکی سوخو (کمتر از مقداری که بشود فانتوم را با آن بازنشست کرد) یک خرید بی ثمر خواهد بود.
-
1 پسندیده شدهالبته الان شرایط فرق کرده، با التهاب در خلیج فارس چین و اروپا ضرر زیادی میکنند اما آمریکا ضرر نمی کند و بلکه سود هم می برد چراکه خودش یکی از بزرگترین تولید کننده های نفت است، نفتی که هزینه های استخراج آن هم بالاست و در شرایط بالا بودن قیمت نفت صرفه بیشتری دارد. الان اگر میخواهیم با آمریکا مقابله کنیم باید یک پیمان امنیتی جمعی در خلیج فارس بدون آمریکا ایجاد کنیم که هم از منافع ما و کشیتهایمان حمایت کند و حداقل دست ما را نبنددد و هم اینکه ثبات تأمین انرژی برای رقبای آمریکا به خطر نیفتد. پی نوشت : البته که بین قدرتهای رقیب می توان و باید مثل الاکلنگ بازی کرد و امتیاز گرفت.
-
1 پسندیده شدهمهم تایپ نیست! بلکه زیر ساخت است! اگر در اثر این پروژه ها صنعت قطعه سازی مناسبی شکل گرفته باشد. اگر در فرآیند این پروژه ها برای مثال دستگاه های ذوب خلا و پرس و بدنه زنی و آزمایشگاه و وسایل کالیبراسیون و ... ایجاد شده باشد. با دریافت تکنولوژی جدید از روسیه. میتوان از این وسایل و زیرساخت ها و امکانات برای ساخت محصولات بهتر و پلتفرم های جدیدتر استفاده کرد. در پروژه ساخت یک وسیله که امکان آن از قبل وجود نداشته. مهمتر از خود وسیله. تهیه زیر ساخت مناسب برای تولید وسایل مشابه. و به عبارتی نهادینه سازی و اثبات فناوری است.
-
1 پسندیده شدهبسم ا. تصویر جدید از شهپاد اوکراینی گفته می شود نیروی دریای اوکراین در حال سازماندهی یک تیپ مستقل به نام تیپ دریایی 385 است
-
1 پسندیده شدهتصویری از انتقال جاده ای لانچرهای عمودی ناو شهید سلیمانی همان طور که مشخص است این لانچر بدون نام ابعاد بسیار بزرگی دارد. ( از کفی تریلی حامل بزرگ تر است ) ابعاد احتمالی آن با توجه به اینکه مدل دقیق کفی مشخص نیست، با دقت کمی اندازه گیری شده و قابل استناد نمی باشد. عرض و طول و ارتفاع این لانچر به ترتیب در حدود 1.9 در 3.6 در 12.5 متر بدست آمده که از تمام لانچرهای شناخته شده به جز لانچر کره ای K-vls mod 2 بزرگ تر است.( حتی بلند تر از لانچر کره ای بنظر میرسد. ) ابعاد در هر سیلو هم 1.1 در 1.1 متر بدست آمده که برای امر پدافندی بیش از حد بزرگ است. اینکه دقیقا چه موشکی قرار است این لانچر پرتاب شود مشخص نیست ولی با این ابعاد پتانسیل بالایی برای پرتاب طیف وسیعی از موشک ها را دارا میباشد. لانچر K-vls mod 2 ساخت کره جنوبی لانچر UKSK ساخت روسیه برای تسلیحات تهاجمی لانچر های A43 - A50 - A70 اروپایی خانواده لانچر MK-41 آمریکایی
-
1 پسندیده شدهتو فروم های پاکستانی بیشتر نظرشون این بود نوعی از موتور اردی ۳۳ روی این جنگنده نصب شده برخی هم متفق القول اعلام داشتند این جنگنده میک آپ و کامل نیست برخی دوستانم نظرشون روی ساخت بالگرد ایرانی بود که البته با این طول کمی بعیده یه تصویرم بود که کمی دوده پشت هواپیما بود که هر چه گشتم پیدا نکردم که با استفاده از ار دی ۳۳ میخونه احتمالات اگر روس ها اینقدر راحت به ما اردی ۳۳ میدادن که همه میگ های ما سرپا بودن اما بنظر می رسه روس ها در دادن این موتور به ما حداقل قبل جنگ اوکراین چندان دست دل باز نبودن و ما یا قطعات رو به روش کارگاهی تولید کردیم یا از پاکستان قطعات موتور را به صورت بازار سیاه وارد کردیم پروژه ای در خصوص تولید قطعات موتور ار دی ۳۳ در کشور کلید خورده است که با توجه به تعداد کم هواپیما های میگ ۲۹ فعلا صرفه اقتصادی نداره برخی اعتقاد دارن ماباید موتور اردی ۳۳ رو تولید کنیم وبرخی معتقد هستند ما باید موتور al31رو تولید کنیم فعلا در هر دو مورد ما هواپیمای هدف نداریم که این موتورها را روی ان سوار کنیم شایعاتی در خصوص نصب موتور Al31روی اف ۱۴ ها در فضای مجازی بود که این هم بسیار بعیده چون کل جنگنده باید تغییر کنه اگر این تصویر جنگنده ایرانی جدید باشه تغییرات در ورودی هوا و طول هواپیما و خروجی موتور به وضوح دیده می شه اینم تصویر صاعقه از بالا برای مقایسه بهتر تصویر کمی هم شبیه این تصویر شفق هست البته کمی بلند تر یه جورای نوز و کابین شبیه اف ۵ هست اما قسمت دم و انتها شبیه شفق
-
1 پسندیده شدهدر این خبر دو نکته میبینم که فکر میکنم جدید هستن (دوستان حتما نظر بدن): ۱- قابلیت مانور در خارج از جو برای موشک هایپرسونیک ۲- ضدراداری بودن این موشک به امید رونمایی از موشک قارهپیما با این قابلیتها.
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا امضای قرارداد 555 میلیون دلاری تایوان با آمریکا برای خرید چهار پهپاد Sea Guardian وانگ تینگ یو، نماینده پارلمان در یک پست فیس بوکی فاش کرد تایوان برای خرید چهار پهپاد MQ-9B SeaGuardian به ارزش 16.88 میلیارد دلار جدید تایوان (555 میلیون دلار) با ایالات متحده قراردادی امضا کرده است. تایوان نیوز در این مورد نوشت انتظار می رود اولین پهپاد جنرال اتمیکس در سال 2025 و آخرین آن تا سال 2029 تحویل داده شود. این رسانه همچنین افزود که این قرارداد شامل تجهیزات و سامانه های پشتیبانی مربوط به ایستگاه کنترل زمینی است. به گفته این رسانه، انتظار میرود هزینه این معامله به دلیل زیرساختهای اضافی و هزینههای آموزشی به 700 میلیون دلار افزایش یابد. پهپادهای شناسایی SeaGuardian در سواحل شرقی تایوان در شهرستان Hualien مستقر خواهند شد. این پیشرفت دو سال پس از آن صورت می گیرد که وزارت امور خارجه ایالات متحده این فروش احتمالی به تایوان را در سال 2020 تایید کرد. با اعلام این تصمیم، آژانس همکاری امنیتی دفاعی ایالات متحده اعلام کرد که فروش پیشنهادی با ارائه به موقع جاسوسی، مراقبت و شناسایی، دستیابی به هدف، و توانایی های ضد خشکی، ضد دریا، و ضد حمله زیردریایی برای امنیت و دفاع از خود، توانایی خریدار را برای رویارویی با تهدیدات فعلی و آتی بهبود می بخشد. این قابلیت یک عامل بازدارنده در برابر تهدیدات منطقه ای است و توانایی دفاع از خود خریدار را تقویت می کند. خریدار هیچ مشکلی در جذب این سیستم ها در نیروهای مسلح خود نخواهد داشت. منبع
-
1 پسندیده شدهبسم ا... شهدای سانحه دوم اسفند سال 1400 خورشیدی براساس اخبار اولیه ، یکی از پیشرانه های این جنگنده مدت کوتاهی بعد از تیک آف از روی باند ، خاموش شده و خدمه اعلام فرود اضطراری می کنند و باند فرودگاه هم آماده میشود ولی در زمان تقرب نهایی به باند(Short Final) ، موتور دوم هم ازدست می رود و خدمه علیرغم امکان اجکت ، برای اجتناب از برخورد با نقاط مسکونی ، در داخل هواگرد مانده و جنگنده را به یک منطقه غیر مسکون هدایت می کنند . یادشان گرامی و راه شان پررهرو پی نوشت : واقعا حس نوشتن بیشتر نیست و تکرار مکررات وضعیت نیروی هوایی ارتش هست ...
-
1 پسندیده شدهبعضی چیزها اصل هستن حمله به عراق بر پایه حلقه های واردن بود استراتژی حلقه واردن اول بر حمله به مغز و اعصاب تاکید داره و دوم بر لجستیک حال این مغز و اعصاب رو چه جور میشه زد امروز یکی زدن رادارها و کور کردن چشم هست دوم حملات سایبری سوم زدن مراکز فرماندهی و کنترل بویژه در مرز چهارم جنگ الکترونیک پنجم عوامل نفوذی بعضی راهکارها مشترک هم هستن برای مثال سایبری میتونه لجستیک رو هم بزنه مثال قضیه بنزین یا سدها یا سیلوها ولی باز هدف لجستیک هست از جاده و خطوط ارتباطی گرفته تا پالایشگاه ها و انبارها همین الان داریم می بینیم چه میکنه حملات تروریستی به اهداف کلیدی حملات سایبری و شکار فرماندهان منطقه ای حملات روانی به جامعه
-
1 پسندیده شدهبسم ا... یک نکته را همین وسط عرض کنم ، هیچ تضمینی وجود ندارد که نیروی مهاجم ، عیناً عملیات نظامی اش شبیه عراق 1991 یا 2003 باشد . محیط رزم متفاوت ، استراتژی ، تاکتیک و روش های جدیدی را می طلبد و باید به این نکته دقت کرد . اشتباه خیلی از ما ( از جمله خود بنده ) این هست که روش آفند نیروی متخاصم را با 30 سال قبل مقایسه می کنیم ، این از یک جهت درست هست ، چون جنگ 1991 یک نقطه عطف در تاریخ نظامی دنیاست ولی از یک جهت اشتباه هست ، چون بسیاری از فناوری ها ، از سال 91 تا الان تغییر کرده ، برای همین باید رفت دنبال این مساله که نیروی مهاجم """در حال حاضر """ چه شکلی قرار هست ضربه بزند معیار گذاشتن ، تنها یک مسیر دارد اول باید روش رزم طرف مقابل بررسی بشود ... ما دائم داریم خودمون را تحلیل می کنیم ، کسی نرفته بررسی کند که طرف مقابل الان چه شکلی عمل کی کند یا در آینده چه شکلی عمل خواهد کرد ...
-
1 پسندیده شدهباید ساده کرد مساله رو و نقاط کلیدی و اولویت دار رو پیدا و رفع کرد البته در یک پلن بزرگ که با گرفتن نقاط کلیدی و تسلط روی اونها با ارامش خاطر و تولید بهینه بقیه رو درست کنیم در این میان ، جنگ عراق نشون داد که امریکا اول هدف رو ضعیف میکنه و بعد حمله میکنه دوم رادار ها رو نابود میکنه و تو منطقه امن حملاتش رو توسعه میده برای اینکار هم ابزارهاش مشخصه اول تحریم دوم سیستم های جنگ الکترونیک و موشک های نقطه زن دوربرد برای بخش دوم ابزارها ، ماهواره ها، اواکس ها و جنگنده های جنگ الکترونیک هست با توجه به وجود اینها هر خط دفاعی شکسته میشه خب اگر اینها مهار بشه زحمت امریکا بسیار زیاد میشه باید معیار بذاریم و نشون بدیم باید برسیم به سطح استاندارد لازم
-
1 پسندیده شدهبرتري هوايي از كار روي ايونيك و جنگ الكترونيك شروع ميشه اگر هزار فروند سوخو ٣٥ هم خریده بشه باز بدون كليد ايونيك و جگ الكترونيك بازنده هستیم براي برتري هوايي بايد بر اف ١٨ جي غلبه كنيد و بعد اواكس ها و اين توانمندي رو از هيچ جا نميشه خريد ولي ميشه همكارى كرد و كمي شاگردي توی این میون هم میشه با روسیه کار مشترک کرد و هم چین لینک چین ظرفیت همکاری مشترک برای تولیدات ایونیک و جنگ الکترونیک رو داره و میتونه کنار تجربیات و تجهیزات ما به کار میاد روسیه تو رادارهای زمینی نشون داده یه همکاری هایی میکنه ولی زیر زیاد میکشه این همکاری اولین هدفش باز شدن دید متخصصین به ایده ها و راهکارها و سطح کاری کشورهای دیگه و سطح بالایش کار مشترک یا خرید تجهیزات به روز جنگ الکترونیک یا زیرساخت اون در این میون ما مزیتی رو داریم به نام همجاوری با واحدهای جنگ الکترونیک اسرائیل و امریکا که میتونیم با رصد مداوم تاکتیک های اونها، روش ها و تکنولوژی انها رو بهتر درک کنیم و چه بسا یه نمونه شکار کنیم یادمون باشه که اسرائیل با اونهمه حمایت رادار و جنگ الکترونیکش رو به امریکا نسپرده حالا ما بسپاریم و باید بگیم که نسل 4+ داریم ولی روی ایونیک و جنگ الکترونیک نشون ندادیم دست برتر رو داریم و جلو اومدیم اگرچه که در رادار زمینی حرف برای گفتن پیدا کردیم در نهایت مسير گذاري براي برتري هوايي رو باید درک کنیم وقتي با همين مقدورت كه حداقل رو دارن ايونيك و جنگ الكترونيك مقابله با امريكايي ها رو پيگيري نكرديم خريد هر جنگنده اي حكم هله حوله داره ، شايد جلوي تركيه دستمون رو پر كنه ولي اساسي نيست در نتیجه بايد نگاه به نياز رو اصلاح كنيم و کلید و گذرگاه برتری هوایی رو بدست بیاریم چرا که در هر جنگ احتمالي با امريكا يا حمله از سوي اونها جنگنده اف ١٨ جي جلو مياد @Overdose @majid363
-
1 پسندیده شدهسلام و عرض احترام خدمت اساتید با توجه به مطالعه اخبار و توسط عکاسان و فیلمبرداران ثبت و ضبط شد و مطالب دوستان فروم میلیتاری این طرح را که قبلا دوستان برخی کانال ها با 4 بلید و ارابه چرخدار طراحی کرده بودند را با فتوشاپ اصلاح کردم و احتمالا شاهد چنین بالگردی باشیم
-
1 پسندیده شدهاسم طوفان ۳ را خودم روی این ایرفریم مجهول گذاشتم و ممکن هست نامش چیز دیگری باشد. اما در مورد شباهت با AH-1 کاملا شباهت ها واضح و مشخص هست. فقط کابین خلبان و محل قرارگیری موتور بالا رفته. https://www.airteamimages.com/pics/173/173180_big.jpg امیدوارم اگر قراردادی هم قراره با روس ها بسته شود تامین و انتقال تکنولوژی موتور و گیربکس و ملخ میل ۲۸ را بگیرند و در همچین ایرفریمی استفاده کنند وگرنه با همون موتور و ملخ غربی و قدیمی هیچ فایده ای نخواهد داشت، هم از نظر تامین هم از نظر منسوخ بودن. دقیقاً ترس من هم به همین علت بود که بالاتر عنوان کردم ترسناک هست. اینها به شدت با مشکل بودجه و تامین قطعات مواجه هستن. وگرنه خط تولید تا الان باید ۲۰ فروند خروجی داشت.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... در مورد طوفان3 ، خرداد95 مطلبی در میلیتاری بیان شده بدین مضمون از یکی از خلبان های هوانیروز اگر این مبناء قرار بگیرد ، این ایرفریم تقریبا هیچ شباهتی به AH-1 نخواهد داشت ( تا الان ) صحت و سقم مطلب هم بر عهده گوینده این جمله ، چون قابل تایید نیست تنها توضیح ممکن تا الان ( قبل از انتشار اخبار جدید تر ) یک نمایشگاه درون سازمانی برای وزیر دفاع ترتیب دادند از برنامه هایی که دردست اجراست که شاید مربوط باشد به بهینه سازی موشکهای ضد کشتی ما ( غیر قابل تایید ) یا اینکه قبل از سفر رییس جمهور عمدا این ها را نمایش دادند که طرف مقابل تصور نکند که دست ما خالی هست ( البته طرف مقابل اینها را که ببیند ، یحتمل بیشتر تصور می کند که ما با علاقه شدید داریم برای خرید می رویم ! ) در این مورد ، عکس های متفقین بعد از شکست آلمان در جنگ را یک مرور بفرمایید در بازدید از کارخانجات تولید هواپیما و تانک ... انبوه سازه های نیمه کاره و قطعات یدکی در خطوط تولید وجود داشت ولی در جریان جنگ به هیچ دردی نخورد ، چون تکمیل نشده بود ( به دلایل مختلف ) در این مورد ، به جای 8 سازه جدید ، 80 سازه هم باشد ، تا زمانی که تکمیل نشود و پرواز نکند و مسلح نشود ، فقط برای عکس گرفتن و تبلیغات مفید به فایده هست و به درد دیگری نمی خورد ... ==== تصاویر جدید و نکات جالب این تصویر هم جالب هست که دو احتمال ساخت سازه جدید یا اورهال سنگین بالگردهای موجود را ایجاد می کند بنر نصب شده در انتهای تصویر و تصویر بزرگ شده آن ، که احتمالا کابین بهینه شده هواپیمای آموزشی تی-90 !!! ( در مقایسه با پی سی-7 ) را به نمایش گذاشته .در طرفین عکس هم سازه های همین هواگرد قابل مشاهده است که احتمال تولیدجدید یا اورهال هواپیماهای موجود را به ذهن متبادر می کند هواگرد آموزشی تی-90 !!! ( نمونه سانحه داده سمت راست و نمونه عملیاتی سمت چپ ) این هم تجهیزات تست ارابه فرود هست که یحتمل برای آزمایش ارابه های فرود تولید داخل استفاده می شود ...
-
1 پسندیده شدهاتفاقا اصلا با پروژه شاهد ۲۱۶ شباهت نداره جز اینکه جفتشون بالگرد تهاجمی هستند. به عکس پایین توجه کنید. https://s4.uupload.ir/files/2022-01-17_18.23.08_wlpx.jpg ۱- احتمالا محل قرارگیری اپتیک و در بخش بالای آن در نوک دماغه رادار میلی موجی و هواشناسی قرار بگیره. ۲- محل قرارگیری توپ دماغه که برخلاف شاهد ۲۱۶ زیر بدنه قرارنگرفته و پشتش به قسمتی از بدنه هست و با این ابعاد منو یاد توپ میل ۲۸ می اندازد. ۳- بخش کابین که بیشترین تفاوت را داره و قسمت بالایی اون تیز تر هست. قسمت های کناری هم زوایای کمتری داره. تعداد ایرفریم های موجود در سالن که بیشتر شده اما باز به نظر می آید در نبود بودجه سرعت تکمیل همچنان کند هست. البته با انتشار تصویر دم فروند چهارم که به رنگ سبز بود حدس من این است که این کوثر ها پروژه از صفر نبوده و بازسازی ایرفریم های آسیب دیده از زمان جنگ یا اف-۵ های زمینگیر هستند و این روند کند به شدت ترسناک هست. در مورد سوم هم به نظر موشک های سری نور هست، اما در هسا چه کار می کند سوال هست اون هم با این ظاهر و بدنه. انگار موشک را دارند اورهال می کنند. در کل از این نوع انتشار اطلاعات قبل از سفر به روسیه رئیس جمهور اصلا خوشم نیامد و امیدوارم روس ها ندیده باشند. بخش توضیح راجع به بالگرد مرموز را بدینوسیله اصلاح می کنم. این بالگرد احتمالا باید طوفان ۳ (اسمی که من براش انتخاب کردم یا همون طوفان +) باشه. در واقع همون کبری هست فقط کابین خلبان را بالا برده اند تا اولا دید خلبان بهتر شود و ثانیا زیر پای اون هم سوخت اضافی یا مهمات بیشتر برای توپ دماغه حمل کند و احتمالا مقدار کمی هم مجموعه موتور و ملخ را بالاتر ببرند و همچنین بالچه ها کمی بالاتر رفته و تقویت شود. فقط امیدوارم برای تقویت موتور هم فکری شده باشد.
-
1 پسندیده شدهبسم ا... حالا اینقدر آش را نباید شور کرد ، فالکروم در زمان خودش ، جنگنده خوبی بود برای اجرای ماموریتهای دفاع نقطه ای ( نه اینکه انتظار اف-14 را داشته باشیم ) ...( هنوز هم برای دفاع نقطه ای خوب هست به شرطی که بروزرسانی منطقی روی آن صورت بگیرد ) برای جبران بخشی از تلفات زمان جنگ ... حالا شرایط بسمتی رفت که تعدادشون محدود ماند تا امروز ...
-
1 پسندیده شدهسلام تا جایی که من میدونم در شرایط الان اگر قادر به خرید هواپیمای ملخ دار هم بشویم ، کار درست این است که باید بخریم . قضیه سوخت میگ 29 ها چی بوده که باید گدایی کنیم ؟ فکر می کنید اگر برای مصر نبود یا اگر نوع دیگری بود ، آیا اسرائیل تا فیها خالدونش خبر دار نمی شد ؟ و آیا خبر دار بودن اسراییل از قابلیتهای یک سلاح دلیل میشود که ما از آن سلاح استفاده نکنیم ؟
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... وزیر جنگ رژیم عبری دسامبر 2019 تصور می کنم با انتشار این تصویراز این به بعد کسی جرات نکند علت کار پژوهشی روی رژیم عبری را در حوزه های مختلف بخصوص حوزه امنیت و دفاع ، سئوال کند و یا حتی زیر سئوال ببرد