جستجو در انجمن
مشاهده نتایج برای برچسب های 'ایران'.
پیدا کردن 176 results
-
- 34 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی
- su-24 & iriaf
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
iriaf & su-24 جنگنده-بمب افکن همه گونه آب و هوای سوخو-24 فنسر ( Sukhoi Su-24/Fencer)
sokuteasemuni پاسخ داد به EBRAHIM تاپیک در هجومی و بمب افکن
- 164 پاسخ ها
-
- نیروی هوایی
- نیروی هوایی ایران
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
در پايگاه چهارم شكاري وحدتي؛ بزرگترين نمايشگاه هوايي راهيان نور افتتاح شد خبرگزاري فارس: بزرگترين نمايشگاه تخصصي راهيان نور، با حضور فرماندهان كشوري و لشكري در پايگاه چهارم شكاري وحدتي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران افتتاح شد. به گزارش خبرگزاري فارس، در اين نمايشگاه كه از امروز يكشنبه اول تا شنبه 14 فروردين ماه برپاست، آخرين دستاوردهاي نيروي هوايي در معرض ديد بازديدكنندگان قرار گرفته و خلبانان جان بركف ارتش با عمليات پروازي جنگندههاي شكاري اقتدار هوايي جمهوري اسلامي را به نمايش خواهند گذاشت. در اين نمايشگاه علاوه بر نمايش استعداد شكاري بمب افكنهاي F5، F4 و F14، صاعقه، آذرخش، ميگ 29، سوخو، ترابري C-130، غرفههايي شامل وسايل پشتيباني، ميني، فناوري اطلاعات، موتور جت الكترونيك، شيميايي، ميكروبي و هستهاي، تحقيقات جهاد خودكفايي، اطلاعات، پدافند هوايي و محصولات فرهنگي داير است. http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901010084
- 1,490 پاسخ ها
-
- ایران
- نمایشگاه نظامی
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع موشک کروز ضد کشتی نصر تاپیک جامع موشک کروز ضد کشتی "نصر"
00Amin افزود یک موضوع در موشکهای دریایی
بازتاب بهره برداري از خط توليد موشک کروز "نصر يک" ايران در ترکيه شبکه هاي تلويزيوني ، پايگاه هاي اينترنتي و خبرگزاري هاي ترکيه روز يکشنبه بهره برداري از خط توليد موشک کروز "نصر يک" ايران را بازتاب دادند. خبرگزاري آناتولي نوشت : اين موشک در کلاس موشک هاي کوتاه برد است که هم اکنون قابليت شليک از ساحل و انواع شناورها را دارد. تلويزيون دولتي ترکيه در گزارشي اعلام کرد که موشک نصر يک ، قادر است اهداف سه هزار تني را منهدم کند. پايگاه اينترنتي "سون دقيقه " گزارش داد ، موشک "نصر يک " با تلاش متخصصان داخلي به توليد انبوه رسيده و از دقت بسيار بالائي برخوردار است . لینک http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=998703 -
حمله متفقین به ایران در جنگ دوم جهانی تاپیک جامع حمله متفقین به ایران در جنگ دوم جهانی
Phantom3 افزود یک موضوع در جنگهای جهانی
عکس هایی از ایران در جنگ دوم جهانی منبع:تنش بزرگ نویسنده: استاد خسرو معتضد- 85 پاسخ ها
-
- نیروی دریایی
- شهریور
- (و 5 بیشتر)
-
تاپیک جامع عملیات ثامن الائمه تاپیک جامع عملیات ثامن الائمه
jackturbo پاسخ داد به Lich تاپیک در عملیات های نظامی ایران
رزمندگان اسلام با اجراي عمليات ثامنالائمه (ع)، طي نبرد 2 روزه با متجاوزان عراقي توانستند 150 كيلومتر از خاك كشورمان و آبادان را باز پس گيرند. «حصر آبادان بايد شكسته شود» اين فرماني بود كه در چهاردهم آبان 1359 توسط فرماندهي كل قوا حضرت امام خميني (ره) خطاب به نيروهاي مسلح به ويژه ارتش جمهوري اسلامي ايران صادر شد. بر اساس اين فرمان لشكر 77 خراسان، عمليات ثامنالائمه (ع) را در ساعت يك بامداد روز 5 مهر با رمز «نصر منالله و فتح قريب» آغاز كرد و در تاريخ 7 مهر 1360 بعد از 2 روز نبرد موفقيت آميز به پايان رساند. آتش پشتيباني و هماهنگي بين نيروها و سرعت عمل فوقالعاده باعث شد كه در 24 ساعت نخست عمليات، اهداف اصلي به تصرف ارتش اسلام در آيد. طراحي، فرماندهي و اجراي عمليات توسط نيروي زميني ارتش با شركت و همكاري 15 گردان سپاه پاسداران و نيروي هوايي صورت پذيرفت. اين عمليات با هدف شكستن حصر آبادان، در منطقه شرق رودخانه كارون اجرا شد كه تصرف و تأمين ساحل شرق رودخانه كارون با آزادسازي 150 كيلومتر مربع از زمينهاي خودي، خارج شدن آبادان از محاصره طبق فرمان امام (ره)، كشته و زخمي شدن 3 هزار نفر از عراقيها و به اسارت در أمدن يك هزار و 656 نفر، انهدام 90 دستگاه تانك و نفربر، 100 دستگاه انواع خودرو، سرنگوني 3 فروند هواپيما و يك فروند بالگرد دشمن، به غنيمت گرفتن 100 دستگاه تانك، 60 دستگاه نفربر، 3 دستگاه لودر و توپ و 50 دستگاه انواع خودرو از دستاوردهاي اين عمليات بود. امير سرتيپ 2 خلبان ابراهيم محمدزاده در ارتباط با عمليات ثامن الائمه (ع) ميگويد: با نزديك شدن زمان عمليات، نياز بود خلبانان براي آشنا شدن به منطقه رزم از محورهاي تك، پدهاي تخليه مجروحان و از مسيرهاي پروازي بازديد و شناسايي كنند. به همين منظور مسئولان عمليات، ليدر تيمهاي پروازي و خلبانان بالگردهاي 214 همراه با افسر عمليات لشگر 77 چند روزي در محورهاي مختلف از قرارگاههاي تاكتيكي تيپها و يگانهاي مستقر در خط شناسايي لازم را انجام دادند. وي ادامه ميدهد: همكاري تنگاتنگ خلبانان و مسئولان پايگاه كرمان با لشگر 77 در آن روزها سبب شده بود تا اخوت و برادري نزديكتري بين مسئولان 2 يگان به وجود بيايد. در اين رهگذر با سرگرد روحالله سروري، افسر عمليات لشگر 77 خراسان، سرگرد منوچهر صابريان، افسر تطبيق آتشها و سرهنگ علي صديقزاده، رئيس ركن سوم لشگر آشنا شديم. امير سرتيپ 2 خلبان هوانيروز بيان ميكند: سرگرد روحالله سروري افسري بسيار خوش برخورد، با نزاكت و با صلابت نظاميگري و مسلط به امور بود كه به سرعت مورد توجه خلبانان جوان قرار گرفت. همين روحيات خوب وي سبب شد تا خلبانان همكاري بسيار خوبي در مأموريتهاي پروازي با وي داشته باشند. وي خاطرنشان ميكند: با پايان شناساييها، اعلام آمادگي هوانيروز، فراهم شدن ملزومات رزم، پاي كارآمدن يگانهاي ارتش و سپاه پاسداران سرانجام روز موعود همان 5 مهر 1360فرا رسيد و با روشن شدن هوا و شروع پرواز تيمهاي آتش و بالگردهاي تخليه مجروح، از قرارگاه تاكتيكي اعلام شد كه دشمن در منطقه تيپ يك لشگر 77 خراسان با داشتن يك دكل ديدهباني بلند بر منطقه تيپ تسلط پيدا كرده است و با هدايت آتش توپخانه و تانكهاي خود، پيشروي نيروهاي خودي را كند كرده است. به همين منظور به هوانيروز مأموريت داده شد با موشك ماوريك، دكل ديدهباني را منهدم كند. امير سرتيپ 2 محمدزاده اضافه ميكند: پس از توجيه و پيدا كردن موقعيت دقيق دكل ديدهباني در روي نقشه عملياتي، به پرواز درآمديم. بعد از عبور از روي نيروهاي خودي به تانكهاي در حال مقاومت نيروهاي عراقي برخورد كرديم. كبراهاي همراه تيم، با آتش كشيدن تعدادي از تانكها و خودروهاي دشمن، توجه آنان را به خود جلب كردند و من هم با شرايط به وجود آمده دكل ديدهباني را پيدا كردم و با شليك دقيق يك فروند موشك ماوريك، سكوي ديدهباني را كاملاً منهدم كرده و موشك دوم را نيز به طرف يك دستگاه تانك شليك كردم. با انهدام سكوي ديدهباني و تعدادي از تانكها و كشته شدن تعداد زيادي از نيروهاي در حال مقاومت دشمن، نيروهاي خودي با گرفتن روحيهاي مضاعف از خاكريزهاي دشمن عبور كرده و به پيشروي خود ادامه دادند. سرهنگ خلبان مهدي مدرس با بيان خاطرهاي از عمليات ثامنالائمه (ع) اين چنين ميگويد: روزي كه به درستي تاريخ آن يادم نيست، حسين خرازي از طريق لشكر 77 خراسان درخواست يك تيم آتش كرده بود. در اجراي دستور 2 بالگرد كبرا به خلباني من، ستوان نژادتقي و يك فروند بالگرد 214 به خلباني ستوان پارسي تعيين شد؛ در اتاق كار آنها روي نقشه توجيه شديم. قضيه از اين قرار بود كه چون بر اثر طغيان آب كارون و احتمالاً پمپاژ آب به قسمتي از ساحل، دور رودخانه كارون تبديل به درياچهاي شده بود و در زير پاي اين درياچه يعني در جنوب سيل بند، يگانهاي عراقي استقرار داشتند. برادران تصميم داشتند با تخريب سيل بند، آب را در زير پاي نيروهاي دشمن رها كنند. از اين جهت از ما خواستند كه مقدار 400 كيلو مواد منفجره TNT با يك قايق و تعدادي از بچهها را به آن سوي رودخانه ببريم تا پس از حمل آن به وسيله قايق به حوالي ديواره سد، شكافي در آن ايجاد كرده و با قرار دادن مواد منفجره، آنجا را منفجر سازند. وي ميافزايد: روز بعد نيز پس از اجراي مأموريت، برادران را به شرق كارون بازگردانيم؛ بحثهاي زيادي بود، تعدادي ميگفتند اين عمليات، شدني نيست. به هر حال عملياتمان را انجام داديم. قايق و 400 كيلو TNT و پرسنل مربوطه را جناب پارسي به آن طرف آبگرفتگي حمل كرد و به همراه نژادتقي به عنوان اسكورت حركت كرديم. سرهنگ خلبان هوانيروز بيان ميكند: در منطقهاي كه انتخاب كرده بودند، قايق به آب انداخته شد. بالگرد 214 مشغول تخليه پرسنل و بار بود كه توپخانه ارتش عراق شروع به تيراندازي كرد. نژادتقي جهت هدفيابي به سوي آنها پرواز كرد تا درگير شود اين در حالي بود كه 2 توپ ضد هوايي از دور به سوي ما تيراندازي ميكنند. به سوي آنها رفتم و آماده شدم براي شليك، تيراندازي آنها به صورت رگبار به طرف ما ميآمد و چون گلوله رسام نيز داشت كاملاً ميديدم كه گلولهها از چپ و راستمان رد ميشوند در حين پرواز متوجه شدم كه روي خشكي هستيم و يگاني از عراق در منطقه است، به سمت هدف در منطقه حسينيه گردش كرديم. يگان تقريباً در يك كيلومتري ما بود اگر گلولهاي به ما اصابت نكرد، لطف خدا بود زيرا من يك هدف 12متري بودم، به مجرد اينكه با آنها روي يك خط قرار گرفتيم 2 راكت رها كرده و يكسري 20 ميليمتري تيراندازي كردم. وي ادامه ميدهد: زماني كه ستوان طايفه رستمي گفت «خورد وسطشان، پرسنل شروع به فرار كردند». متوجه شدم روي يك گردان عراقي هستيم؛ همه بدون استثناء فرار ميكردند.. من نيز در ارتفاع 4 الي 5 متري زمين پرواز ميكردم؛ هر لحظه امكان داشت به سيمهاي ارتباطي آنها كه روي ديركهاي 2 تا 5/2 متري سوار شده بود، برخورد كنم. سرهنگ مدرس خاطرنشان ميكند: كمك خلبان دائماً هشدار ميداد كه مواظب باش ملخ پرواز به سيم نخورد، ملخ به زمين نخورد، به دكل نخورد. من گردشهاي خيلي گودي ميكردم. 2 راكت رها كردم و به گروه اعلام كردم كه روي عراقيها هستم، سريعتر خود را برسانيد. لحظاتي بعد نژادتقي در حاشيه گردان داد ميزد «نزن اينها رو بذار ببريمشان» بالگرد 214 نيز به ما محلق شد. نژادتقي كه ليدر تيم بود به 214 گفت بنشين وسط اينها، 214 وسط گردان نشست. وي اضافه ميكند: كروچيفش از بالگرد بيرون پريد ابتدا يك اسلحه برداشت و دويد به طرف يك سنگر، ديدم با ته قنداق به پشت چند نفر زده و آنها را به طرف 214 هدايت ميكند. يك مرتبه آتش توپخانه دشمن شروع شد، نحستين گلولهاي كه در منطقه اصابت كرد 214 بلند شد. 30 تا 40 درجه جهتش تغيير پيدا كرد. در فاصله كمي نشست. 5 نفر عراقي را سوار كرد و سريعاً حركت كرد. مهماتم تمام شده بود. به نژادتقي گفتم «گفت تو برو من ترتيبش را ميدهم». سرهنگ مدرس ميگويد: به مجرد اينكه حركت كرديم صداي آقاي پارسي را شنيدم كه ميگفت «اينجا تنها كروچيف من اسلحه دارد اگر 5 نفر كه دستشان باز است حمله كنند و اسلحه را از او بگيرند تكليف من چيست؟» من سريع خود را به او رساندم و به خلبان گفتم «ما را به آنها نشان بده» به هر ترتيب پهلو به پهلوي 214 در پرواز بودم؛ لحظات حساسي بود؛ اگر اسرا با يك هجوم اسلحه را ميگرفتند، ميتوانستند هليكوپتر را هم اسير كنند. وي ادامه ميدهد: عدم انجام اين كار نشانگر آن بود كه آنها از اينكه اسير شدهاند ناراحت نبودند؛ به هر تقدير آن روز توانستيم 5 اسير از عراق گرفته و تحويل ركن دوم لشكر بدهيم. منبع: كتاب حماسههاي ماندگار هوانيروز- 12 پاسخ ها
-
- 1
-
- جنگ تحمیلی
- عراق
-
(و 2 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع اشیاء پروازی ناشناخته پرونده ای برای یوفوها Unidentified flying object
amin_sahande پاسخ داد به HIT-LER تاپیک در تاریخ نیروی هوایی
خبرگزاری مهر - گروه فناوریهای نوین: اجرام ناشناخته یا یوفوها پدیده های مرموزی هستند که اکثر مردم آن را باور داشته و در مقابل توسط مقامات انکار می شوند. یک نشریه معتبر در گزارشی به بررسی 10 مورد برتر و حل نشده از مشاهده این پدیده ها در جهان پرداخته است. به گزارش خبرگزاری مهر، پرونده های جدیدی که توسط وزارت دفاع انگلستان ارائه شده متشکل از 800 گزارش مبنی بر مشاهده یوفوها در سالهای 1981 تا 1996 است. برخی از این مشاهدات توسط دانشمندان توجیه شده اند اما بسیاری از آنها همچنان در هاله ای از ابهام و ناشناخته باقی مانده اند. در ادامه 10 گزارش از مشاهده یوفوها در جهان که تا کنون هیچ توضیح علمی و منطقی برای توجیه آن ارائه نشده است، معرفی خواهند شد. برخورد راسول در سال 1947: حامیان نظریه یوفو ادعا می کنند ارتش آمریکا هواپیمای ناشناخته سقوط کرده را در این پدیده ضبط کرده است. این رویداد جنجالی که به خوبی تحت پوشش رسانه ای قرار گرفت به یکی از پر طرفدارترین پدیده های ناشناخته جهان تبدیل شده است. ارتش آمریکا برای توجیه این پدیده اعلام کرده است این انفجار به برخورد بالنی اکتشافی متعلق به برنامه ای طبقه بندی شده به نام مغول تعلق داشته است. مورد کنت آرنولد در سال 1947: پس از اینکه تاجری آمریکایی به همراه خلبانش ادعا کردند 9 جسم پرنده را به صورت زنجیره ای در نزدیکی کوهستان رنیر دیده اند، رسانه ها این پرونده را مورد بشقاب پرنده نامیدند. آرنولد این اجرام را بشقابهای پرنده ای توصیف کرد که بر روی آب حرکت می کردند. تا کنون توجیهی برای این پرونده ارائه نشده و ارتش آمریکا آن را توهم خوانده است. پرونده شایعات واشنگتن در سال 1952: این پرونده شامل سری گزارشاتی از مشاهدات یوفوها است که توسط رادارهای فرودگاهها در سه نقطه متفاوت به ثبت رسیده است. پس از وقوع این پدیده رسانه های داخلی از شکل گیری هیئت رابرتسون در سی آی ای خبر دادند. نیروی هوایی آمریکا در نهایت با این توجیه که پدیده در اثر واژگونگی در اتمسفر زمین به وجود آمده و سیگنالهایی را به اشتباه به رادارهای فرودگاه ها ارسال کرده است جنجالهای به وجود آمده را آرام کرد. مورد لولند در سال 1957: در این سال پلیس گزارشهای متعددی مبنی بر اینکه موتور خودرو این افراد در هنگام نزدیک شدن جسمی درخشان و تخم مرغی شکل به صورت ناگهانی از کار افتاده است از رانندگان دریافت کرد. به گفته رانندگان موتور خودروها پس از دور شدن این جسم مجددا به صورت خوکار فعال شده است. نیروی هوایی علت این پدیده را طوفان الکترونیکی عنوان کرد. برخورد وستال در سال 1966: در این پرونده بیش از 200 دانش آموز و معلم در دو مدرسه در ملبورن اعلام کردند فضاپیمای بیگانه ای را دیده اند که بر روی دشتی بزرگ فرود آمده و سپس به سوی حومه شهر حرکت کرده است. با وجود اینکه شاهدان این پدیده همچنان بر آنچه دیده اند پافشاری می کنند، سازمانهای استرالیایی این جسم ناشناخته را هواپیمای آزمایشی ارتشی خوانده اند. برخورد اسکله شگ در سال 1967: گزارشهای این واقعه نشان می دهد در این سال جرمی بزرگ با بندر شگ برخورد کرده است که وزارت دفاع کانادا پس از انجام تحقیقات و بررسی های متعدد این واقعه را به عنوان پدیده ای مرموز و حل نشده دسته بندی کرد و کمیته کاندان که مسئولیت تحقیق درباره یوفوها را به عهده دارد موفق به کشف واقعیت این حادثه نشد. حادثه 1976 در تهران: در این حادثه جسم پرنده ناشناخته ای تجهیزات الکتریکی دو فروند هواپیمای F-4 را به همراه تجهیزات کنترل زمینی از کار انداخت. مقاماتی که بررسی این موضوع را به عهده داشتند جسم بیگانه را فرازمینی خواندند. توجیهی که توسط متخصصان ارائه شد نقص تجهیزات الکترونیکی و اشتباه در دید خلبان بوده است. تعقیب و گریز سائوپائولو در سال 1986: در این سال در حدود 20 جسم بیگانه پرنده توسط مردم دیده شده و رادارها در نقاط مختلف برزیل آنها را به ثبت رسانده اند. به محض اینکه پنج هواپیمای نظامی برای متوقف کردن این اجسام پرنده به هوا بلند شدند، اجسام از رادارها پاک شده و ناپدید شدند. محققان این اجسام پرنده را ذرات ناشی از برخورد ایستگاه فضایی سوویت با اتمسفر اعلام کردند. حادثه بلژیک در سالهای 1989 و 1990: در حدود 13 هزار و 500 نفر در این سالها اعلام کردند شاهد پرواز جسمی سه ضلعی عظیم، بی صدا و سیاه رنگی بوده اند و در حدود دو هزار و 600 اظهاریه در رابطه با آنچه دیده شده بود نوشته شد. این جسم توسط رادارهای ناتو نیز ردیابی شد. توضیح و توجیه قانع کننده ای درباره این این جسم پرنده ارائه نشده است و تنها برخی معتقدند تعدادی از شاهدان به احتمال زیاد هلیکوپتری را با یوفو اشتباه گرفته اند. تصویربرداری از یوفوها در سال 2008 در ترکیه: نگهبان شب مجتمع ینی کنت در این سال ادعا کرد از چندین جسم پرنده بیگانه طی دوره ای چهار ماه تصویر برداری کرده است. این تصاویر توسط مرکز تحقیقات علوم فضایی سایروس به عنوان مهمترین تصاویری که تا کنون از یوفوها به ثبت رسیده است، مورد بررسی قرار گرفتند. http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=932444- 345 پاسخ ها
-
- بشقاب پرنده
- ایران
-
(و 6 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
لاکربی ، لاکربی سازی ... ادعا ، واقعیت لاکربی ، لاکربی سازی ... ادعا ، واقعیت
nasirirani افزود یک موضوع در تحولات خاورمیانه
پرونده مختومه لاکربی ، ابزار جدیدی برای جوسازی علیه ایران یکی از اسناد که تیم دفاعی «عبدالباسط» قرار است به دادگاه ارائه کند حاوی یادداشتی از سازمان DIA به تاریخ سپتامبر 1989 است. در این یادداشت آمده است: وزیر کشور پیشین ایران مغز متفکر و حمایت کننده مالی بمب گذاری خط هوایی پان آمریکن بود. عصر ایران- هفته نامه ساندی تایمز از احتمال ارائه اسنادی توسط وکلای عامل بمب گذاری لاکربی برای متهم کردن ایران به دخالت در این حادثه خبر داد. به گزارش عصر ایران (asriran.com) در حالی که گزارش ها حاکی از آزادی قریب الوقوع عامل لیبیایی حادثه لاکربی است این هفته نامه انگلیسی گزارش داد: "چنانچه محکوم لیبیایی حادثه لاکربی از درخواست تجدیدنظر خود در دادگاه منصرف نشود ، مجموعه ای از اسناد اطلاعاتی آمریکا حاوی دخالت ایران در این بمب گذاری که در اختیار تیم وکلای دفاعی او قرار دارد به دادگاه عرضه خواهد شد." براساس این گزارش «عبدالباسط علی محمد المقراحی»، یک افسر اطلاعاتی سابق لیبی و محکوم بمب گذاری لاکربی که قرار است هفته جاری آزاد شود ، از وکلای خود درخواست کرده اسناد و مکاتبات سازمان های جاسوسی آمریکا را در اختیار دادگاه بگذارند. این اسناد در جریان محاکمه این لیبیایی در سال 2000 در اختیار تیم وکلای دفاعی او قرار گرفت. به نوشته ساندی تایمز، در اسناد و مکاتبات مربوط به آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) ادعا شده که ایران پشتیبان حمله به هواپیمای بوئینگ 747 خطوط هوایی «پان آمریکن» بر فراز شهر لاکربی اسکاتلند در سال 1988 بوده است. همچنین در این اسناد ادعا شده است: "ایران در واکنش به حمله یک ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایرباس خود که پنج ماه قبل از حادثه لاکربی رخ داد ، این بمب گذاری را ترتیب داد." برپایه این گزارش، یکی از اسناد که تیم دفاعی «عبدالباسط» قرار است به دادگاه ارائه کند حاوی یادداشتی از سازمان DIA به تاریخ 24 سپتامبر 1989 است. در این یادداشت آمده است: "وزیر کشور پیشین ایران، علی اکبر محتشمی پور، مغز متفکر و حمایت کننده مالی بمب گذاری خط هوایی پان آمریکن بود." این سند مدعی است: "اجرای این عملیات طی قراردادی به ارزش یک میلیون دلار به احمد جبرئیل، دبیرکل جبهه خلق برای آزادی فلسطین واگذار شد که یکصد هزار دلار از این مبلغ از سوی سفیر ایران در دمشق به عنوان هزینه اولیه اجرای عملیات به جبرئیل پرداخت شد و مابقی پول نیز پس از پایان ماموریت به او پرداخت شد." این سند مندرج در یک گزارش منتشرنشده «کمیسیون بازنگری پرونده های جنایی اسکاتلند» است و به یک گزارش DIA در دسامبر 1989 با عنوان «پرواز پان آمریکن 103؛ همکاری مرگ بار» استناد می کند که از ایران به عنوان حمایت کننده احتمالی این بمب گذاری یاد کرده است. رابرت بیر یک مامور ارشد بازنشسته سیا که ادعای دخالت ایران در این حمله را مطرح کرده مدعی است: "آمریکایی ها نگران بودند تعقیب ایران در این پرونده به اخلال در عرضه نفت و آسیب رسانی به اقتصاد این کشور بیانجامد." هواپیمای بوئینگ 747 شرکت هواپیمایی "پان آمریکن" در دسامبر 1988 از لندن به مقصد نیویورک در پرواز بود که بر فراز آسمان شهر لاکربی اسکاتلند منفجر شد. در این حادثه کلیه 259 سرنشینان هواپیما و 11 نفر در شهر لاکربی کشته شدند. عبد الباسط علی مقراحی که به عنوان عامل این واقعه دستگیر و به حبس ابد محکوم شده بود، در زندان گرینوک در اسکاتلند زندانی است. خبر آزادی قریب الوقوع عبدالباسط پس از آن اعلام شد که وزیر دادگستری اسکاتلند با وی در زندان دیدار کرد. بر اساس گزارش ها، دولت های بریتانیا و لیبی در مورد آزاد کردن وی با هم مذاکره کرده اند. لیبی در ماه مه امسال از بریتانیا درخواست کرد عبد الباسط را به این کشور تحویل دهد. قرار است این شهروند لیبیایی تا پیش از شروع ماه رمضان به لیبی منتقل شود. دولت های آمريکا و بريتانيا ، ليبی را مسئول بمب گذاری در اين هواپيما معرفی کردند. در سال 2003 لیبی پذیرفت به خانواده های قربانیان حادثه لاکربی، 3 میلیارد دلار غرامت پرداخت کند و اینک به نظر می رسد بعد از این که غربی ها توانستند با پرونده لاکربی ، لیبی را تحت فشار قرار دهند و 3 میلیارد دلار از این کشور غرامت بگیرند ، بدشان نمی آید که این پرونده مختومه را به ابزاری علیه ایران تبدیل کنند. http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=81149- 16 پاسخ ها
-
- 1
-
- لاکربی
- سقوط هواپیما
-
(و 4 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
تاپیک جامع عمليات بيت المقدس-7 تاپیک جامع عمليات بيت المقدس-7
hamid61 افزود یک موضوع در عملیات های نظامی ایران
آخرين عمليات جنگ در محور جنوبي نبرد پس از تقويت دوباره ارتش عراق توسط حاميان غربي صدام و هزينههايي كه كشورهاي عربي خليج فارس، صرف حمايت از رژيم عراق در رويارويي با ايران ميكردند، قواي مسلح اين كشور دست به تهاجماتي قابل توجه در محورهاي جنوبي جنگ زدند. در حالي كه ايران آماده ميشد تا قطعنامه598 سازمان ملل را به عنوان معاهدهاي براي پايان جنگ92 ماهه تحميلي بپذيرد، نيروهاي دشمن با پيشروي در خطوط ايران و حتي اشغال برخي مناطق، وضعيت فوقالعادهاي را به وجود آوردند. اين در حالي بود كه بسيج عمومي مردم براي تهاجمات مجدد ارتش صدام در حد بالايي بود و ميبايست امتيازاتي را كه رژيم عراق قصد داشت با قبول حالت نه صلح، نه جنگ از ايران بگيرد، پس گرفته ميشد. بنابراين سياست و اين تاكتيك، عمليات «بيتالمقدس7 »- كه يك عمليات ويژه در نوع خود بود- به منظور پس زدن دشمن از اين سوي خطوط بينالمللي در منطقه عمومي «شلمچه» خرمشهر و در نخستين ساعات بامداد23 خردادماه1367 با رمز «يا اباعبدالله7)») آغاز شد. رزمندگان اسلام در قالب چندين گردان بسيجي با فرماندهي نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، توانستند شماري از يگانهاي ويژه و آماده دشمن را متلاشي نمايند و علاوه بركشته و زخمي و اسير نمودن20400 تن از نيروهاي دشمن، يك فروند هواپيما را ساقط و60 دستگاه تانك و نفربر زرهي،40 قبضه توپ،200 دستگاه خودروي نظامي و چندين زاغه مهمات دشمن را منهدم سازند و شمار بالايي از تجهيزات و ادوات نظامي، چند قبضه توپ و تعدادي زاغه بزرگ مهمات دشمن را به غنيمت خود درآورند. نام عمليات: بيت المقدس7 زمان اجرا3/23 /1367 تلفات دشمن (كشته، زخمي و اسير) : 20400 رمز عمليات: يا ابا عبدالله الحسين7 مكان اجرا: منطقه عمومي شلمچه در شمال شرقي خرمشهر - محور جنوبي جنگ ارگانهاي عملكننده: نيروي زميني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي اهداف عمليات: پس زدن دشمن از خاك ايران و مقابله با ترفند تجاوزات دوباره ارتش عراق- 14 پاسخ ها
-
تاپیک جامع عملیات والفجر 4 تاپیک جامع عملیات والفجر 4
Nestor افزود یک موضوع در عملیات های نظامی ایران
با سلام و عذر خواهی فراوان به همه دوستان به خاطر این تاخیر چند ماهه در شرح عملیات های دفاع مقدس . امروز دوباره عملیات دیگری رو در این تاپیک قرار خواهم داد ، البته ممکنه از این به بعد تعدادی از عملیات ها تکراری باشه و اون هم به خاطر اینکه قبل از این یکی از دوستان به نام mm1368 تعدادی از عملیات ها رو توضیح داده بودند ولی چون روایت ها مختلف هستند ، بنده هم تمامی عملیات ها رو توضیح خواهم داد و امروز هم نوبت به عملیات والفجر 4 رسید ... دشت وسیع و دره « شیلر» میان شهر مرزی « بانه » و « مریوان » با فرورفتگی خاصی که از خاک عراق به داخل ایران دارد ، در گذشته و در تاریخ جنگ تحمیلی منطقه مهمی به شمار می رفت . بلندی های « سورن ، سورکوه و کانی مانگا » در دهانه این دشت قرار دارند . چگونگی انجام عملیات عملیات والفجر 4 در سه مرحله و با هدف وصل این بلندی ها به یکدیگر در خط خودی ، از روز 27 مهرماه 1362 به مدت 33 روز در منطقه جبهه شمالی « سلیمانیه و پنجوین » انجام شد . حمله ساعت 24 و با رمز « یا الله ... با الله ... یا الله » در منطقه ای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد . نیروها در دو محور بانه و بلندی های « لری ، گرمک ، کنگرک » و در محور مریوان و بلندی های پنجوین به نام « زله ، مارو و خلوزه » به پیشروی پرداختند . در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست ، بلندی های سورن و کانی مانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد ، اما بر اثر پاتک های دشمن روی قله های کانی مانگا ، برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند . مرحله سوم عملیات روز 2 آبان ماه 1362 به اجرا درآمد . سپاه پاسداران تنها با 25 گردان وارد عمل شد و در مجموع 1000 کیلومتر مربه شامل 300 کیلومتر مربع از اراضی ایران و 700 کیلومتر مربع از اراضی عراق آزاد شد و معابر نفوذی گروهک های نفوذی ضد انقلاب به داخل ایران در دره شیلر مسدود گردید . این عملیات را 8 تیپ و دو گردان از سپاه و 1 لشکر پیاده از ارتش به انجام رساندند . فرآیند این عملیات ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، شهر و پادگان پنجوین و گرمک عراق و تسلط بر 13 شهر و روستای عراق ، همراه با 19000 تن کشته و زخمی و اسیر و نابودی ده ها گردان و گروهان کماندویی و مخصوص دشمن بود . دستاورد دیگر این عملیات خارج ساختن شهر مریوان از زیر دید و تیر دشمن و فراهم سازی مقدمات عملیات بعدی در استان سلیمانیه عراق بود . تلفات دشمن با انجام این عملیات 200 تن از رزمندگان اسلام از اسارت افراد ضد انقلاب بیرون آمدند . ارتش عراق در طول این عملیات 10 فروند هواپیما ، یک فروند هلیکوپتر ، بیش از 90 دستگاه تانک و نفربر زرهی ، 200 دستگاه خودرو و انبوهی از سلاح و مهمات خود را از دست داد و 5 دستگاه تانک و نفربر ، 10 دستگاه لودر و بولدوزر ، 200 دستگاه خودرو سبک و سنگین ، 20 قبضه سلاح ضد هوایی سام 7 ، مقداری وسایل مخابراتی ، مهمات و سلاح های سبک و سنگین از دشمن به غنیمت نیروهای ایرانی در آمد. در این عملیات سردار علی رضاییان فرمانده قرارگاه مقدم حمزه سدالشهدا در منطقه به شهادت رسید . خلاصه عملیات نام عملیات : والفجر 4 زمان اجرا : 27/7/1362 مدت اجرا : 33 روز مکان اجرا : منطقه شمالی شهر پنجوین عراق در جبهه شمالی جنگ رمز عملیات : یا الله ... یا الله ... یا الله تلفات دشمن : 19000 نفر کشته ، زخمی و اسیر ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش اهداف عملیات : آزاد سازی بخشی از میهن اسلامی و ارتفاعات مهم منطقه ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، مسدود ساختن راه ورود گروهک های ضد انقلاب که از طریق دشت شیلر انجام می شد ، تصرف پادگان پنجوین و گرمک عراق و خارج ساختن مریوان از زیر دید و تیر دشمن قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس -
بررسی صنعت دفاعی ایران تاپیک جامع بررسی صنعت دفاعی ایران ، تحریم ها - راه کارها
joker افزود یک موضوع در توان نظامی کشورها
در كشاكش قدرتهای بزرگ و رقابت آنها در منطقه و عرصه بینالملل و پیامدهای حاصل از آن مانند جنگ عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان، گرجستان و شكلگیری گروههای تروریستی مانند القاعده، طالبان و گروههایی در اقصا نقاط جهان كه همگی به رقابت تسلیحاتی منجر شده است، محدودیتهای سیاسی دیگر مانعی برای فروش سیستمهای دفاع ضدهوایی، موشكهای ضدتانك و تسلیحات نبوده و در این میان جمهوری اسلامی ایران از این مساله مستثنا نیست. نكته قابل توجه این است كه كشورمان در كنار خرید تسلیحات، سیستم نظامی و دفاعی با توجه به اعمال تحریمهای 30 ساله به توانمندی ویژه بومی در بسیاری زمینهها دست یافته كه در كنار خرید سیستم های پیشرفته دفاعی و ساخت انواع مختلف تسلیحات و موقعیت استراتژیك، برتری ویژهای در میان كشورهای منطقه پیدا كرده است. در سیاستهای نظامی معمولا میزان توان دفاعی و نظامی یك كشور از خطوط قرمز آن محسوب میشود، اما با توجه به بخش اعلامی، این توان در زمینههای مختلف در كشورمان به شرح زیر است: زیردریاییهای ایران به مینهایی با سیستم مغناطیسی، صوتی و سنسورهای فشارسنج مجهز هستند كه میتوانند در خلیجفارس و دریای عمان برای شناورهای بیگانه تهدیدی جدی باشند. مركز مطالعات استراتژیك و بینالملل آمریكا در گزارشی به شرایط جغرافیایی خلیج فارس پرداخته و عنوان میكند: «بسیاری از مناطق خلیج فارس به علت عمق كم، قابلیت تردد زیردریاییهای اتمی و غیراتمی كشورهای بیگانه را ندارند و بیشتر آبهای عمیق در داخل مرز دریایی ایران قرار دارند.» در كشورمان استراتژی قایقهای تندرو دنبال شده و طراحی شناورهای موشكانداز، باعث تحولی چشمگیر در این بخش شده است. شناورها اعم از سطحی و زیرسطحی و شناورهای لجستیكی در مدلهای مختلف طراحی و ساخته شدهاند. صنایع دریایی ما تركیبی است یعنی شناور، سیستمهای الكترونیكی و سلاحهایی مثل تیربار و موشك هر كدام در جای جداگانه ساخته و در یك جا مونتاژ میشود. زیردریاییهای السابحات یك نمونه از این اقدامات است. قطعات ساختاری، پنلهای ساندویچی، انواع لولههای مختلف هیدرولیكی و هواناوهای یونس 6 و یونس 22 طراحی شده است. قابلتوجه است كه اولین لندین كرافت سنگین برای سازمان بنادر و كشتیرانی در وزارت دفاع ساخته شد. ایران ناوگان دریاییای دارد كه حاوی ناوشكن ، زیردریایی ، صدها قایق تندرو و مجهز به موشك دریایی با بردهای مختلف و همچنین موشكهای پیشرفته زمین به دریاست كه میتواند هر هدف دریایی در خلیج فارس و دریای عمان را نابود كند. مثلا كوثر نمونهای از موشك میان برد است كه در جنگ 33 روزه توانست ناوچه پیشرفته اسرائیلی «ساعر» را نابود كند. موشك جدید فجر 3 كه از سوی متخصصان نظامی كشورمان ساخته شده و با موفقیت مورد آزمایش قرار گرفته ؛ البته برد این موشك اعلام نشده است. موشك شهاب 3 دارای برد 2500 كیلومتری با درصد خطای 2 در 10000 است. موشك شهاب 3 یك موشك كوتاه برد بالستیك (MRBM) است كه در ابتدای آزمایشها، بردی معادل 1300 كیلومتر داشت. این موشك قادر به حمل انواع كلاهكهای اتمی وغیراتمی است كه از سوخت مایع برای تهیه نیروی پیشران استفاده میكند. - موشك شهاب 1 و 2 - موشك فاتح 110 كه یكی از دقیقترین موشكهای موجود در داخل كشور با سوخت جامد است. - موشك توفان، یكی از پیشرفتهترین موشكهای ضد زره با عمق نفوذ 760 میلیمتر و برد 3850 متر و دارای سیستم ضد جمینگ است تا دشمن نتواند آن را منحرف سازد. مجهز به سیستم دید در شب و قابل شلیك از بالگردهای كبراست. - موشك تندر، طراحی شده برای مقابله با زرههای واكنشگر. - راكت صاعقه، طراحی شده به منظور نابودی نفرات دشمن و دارای 40 میلیمتر طول است و به جهت برد، مقدار تركشها و قدرت انفجاری آن اهمیت بسیاری دارد و پرواز آن در هوا بدون صداست. - موشك صیاد 1و2 كه برای نابودی بمبافكنها و هواپیماهای شناسایی دشمن طراحی شده و زمین به هوا میباشد و به تولید انبوه رسیده است. - موشك سطح به هوای شهاب ثاقب، موشكی كوتاه برد برای دفاع ضد هوایی در ارتفاع پایین و بسیار پایین است و ردیاب و سیستم هدایت فرماندهی و كنترل بیسیمی دارد. دارای سرجنگی 14 كیلوگرمی و ماسوره زمانی ایر است و 4 درصد خطا دارد. - موشك میثاق 1و2، این موشك نمونه مدرنیزه شده استینگر است كه از روی شانه پرتاب میشود و دارای سیستم هیومینگ غیرعامل مادون قرمز با قابلیت تهاجمی در تمام جهات است. - موشك كروز، طراحی شده برای استفاده در هواپیما و شناوراست كه روی شناورهای ذوالفقار 1400 و ذوالجناح نصب شده و این شناورها با سرعت 90 كیلومتر حركت كرده و همزمان اقدام به شلیك این موشك میكنند. - موشك هوشمند دوربرد و فوق مدرن ثاقب كه مورد آزمایش قرار گرفته است. هوشمندی، برد زیاد، سرعت بسیار بالا و غافلگیركنندگی را از جمله ویژگیهای این موشك دور برد عنوان كردهاند. این موشك دارای قدرت تخریب بسیار بالا و قابل پرتاب از كلیه سامانههای شناور است. - در بخش زمینی انواع و اقسام مهمات سبك و سنگین در كشور تولید میشود. اور هال كلیه تانكهای غربی و شرقی و تولید انواع تانك و نفربر كه نمونه بارز آن تانكهای ذوالفقار 1 ، 2 و 3 كه بسیار پیشرفته میباشد و در داخل تولید میشود و زره واكنشگر دارد، از آن جمله است. - نفربر شنیدار آبی خاكی براق، نمونه دیگر این تولیدات است كه با حفاظ زرهی مناسب و تحرك بسیار خوب و استفاده از پدافند « ش.م.ه » آن را از دیگر نفربرها متمایز میكند. - تولید مینكوب تفتان كه با خرج گود تا 10 كیلوگرم تی ان تی را پاكسازی میكند و تا عمق 5/2 متر پایین میرود، عرض معبر پاكسازی آن 3 متر و دارای سیستم كنترل از راه دور است. - تولید انواع و اقسام خودروهای تاكتیكی دودیفرانسیل و خودروهای تجاری. - تولید سلاح ملی انفرادی خیبر با طراحی كاملا جدید كه خشاب آن در عقب قرار دارد، سلاح را سبكتر میكند و جزو مدرنترین سلاحهای انفرادی است. - موشك زمین به هوای رعد، موشك هدایتشونده زوبین، موشكهای زمین به هوای ماوریك، موشكهای هوا به هوای رادار گریز و حرارتی فینیكس، اسپاروساید وانیدو، سكوهای پرتابگر موشك زمین به هوای جوهاك و سامانه موشك اسكای كار و موشك زمین به زمین نازعات و زلزال نیز از جمله توانمندیهای دیگر ایران است. - عاشورا موشكی بالستیك با برد میان 2 تا 2 هزار و 500 كیلومتر است كه قابلیت حمل كلاهك غیركلاسیك را دارد. - موشك قدر با برد 1119 مایل، یكی دیگر از موشكهای ایران است كه از لحاظ سرعت جزو سریعترین موشكهای دنیاست و میتواند بر تمام رادارها و موشكهای ضد موشك فائق آید. - متخصصان هوایی كشورمان هم اكنون روی تمام هواپیماهای تجاری و نظامی در حال تحقیقات هستند و قادرند تمام این هواپیماها و بالگردها را اورهال و تعمیر اساسی كنند. - آشیانه فجر وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح بزرگترین سازه فلزی است كه تاكنون در كشور و خاورمیانه ساخته شده و همزمان 8 تا 12 هواپیمای پهن پیكر می تواند در آن قرار گیرد. - قطعهسازی در صنایع هوایی حرف اول را میزند. پیش از انقلاب اسلامی هیچ كاری در این زمینه انجام نشده بود. كارخانه بل ایجاد شده بود و تنها در حد چكهای اولیه روی بالگردها انجام میشد. هم اكنون شركت پنها هم بالگردهای شباویز و 2091 و بالگردهای شاهد را تولید میكند و هم تعمیرات اساسی سنگین را انجام میدهد. - در طراحی هواپیماهای بدون سرنشین پیشرفته، صنایع هوایی ایران موفق شده است هواپیماهای ابابیل ، مهاجر 1 ، 2 ، 3 و 4 ، هدهد و صاعقه 1 و 2 را تولید كند. این هواپیماها با هزینه بسیار پایین و فناوری روز ساخته شده است. - هواپیمای بدون سرنشین مهاجر 1، 2، 3 و 4 با كاربرد مراقبت هوایی ، شناسایی ، جنگ الكترونیكی ، رله ارتباطی ، دیدهبانی ، هدفیابی ، هدایت آتش توپخانه ، كنترل نوارمرزی برای مبارزه با قاچاقچیان ، كنترل ترافیك شهری و عكسبرداری به منظور تهیه نقشههای جغرافیایی است كه میتوانند سلاحهای كوچك را حمل و پرتاب كنند. - در زمینه هواپیماهای جنگی هواپیمای جت پیشرفته «اینتگرال» طراحی شده و در زمینه بالگردهای هجومی و ترابری نیز 9 مورد در داخل تولید میشود. - هواپیمای ایران 140 كه در نوع خود پیشرفتهترین است در انواع كاربری ساخته میشود. - یكی دیگر از تولیدات ، ساخت شیشه و لاستیك هواپیماست كه ما را در زمره 8 كشور تولیدكننده آن قرار میدهد. - ایران همچنین بر در اختیار داشتن سامانه دفاعی هوایی موثر كه شامل موشكهای روسی پیشرفته «تور ام یك» میشود ، متمركز شده است. علاوه بر این موشكهای گوناگون و مختلف «سام» نیز هست كه در كنار آن ایران تلاش میكند صدها پایگاه ضد هوایی مجهز به رادار پیشرفته محلی كه بارزترین آن پایگاه میثاق است، داشته باشد كه قادر است صدها حمله هوایی را با قدرت عالی پاسخ بدهد و موشكهای متحرك را هدفگیری كند به نقل از جام جم آنلاین- 267 پاسخ ها
-
تاپیک جامع عمليات والفجر-3 تاپیک جامع عمليات والفجر-3
Nestor پاسخ داد به mm1368 تاپیک در عملیات های نظامی ایران
با سلام خدمت همه دوستان و علاقه مندان به این سلسله تاپیک ها ... امروز به سراغ عملیات والفجر 3 خواهیم رفت اما نخست لینک والفجر های قبلی رو هم می گذارم تا دسترسی به این سری از عملیات ها آسانتر بشه : عمليات والفجر مقدماتي : پایان حضور سردار حسن باقری در جبهه ها عملیات والفجر 1 ؛ نخستین تجربه سپاه پس از سازماندهی عملیات والفجر 2 ؛ نخستین عملیات منظم در جبهه شمالی جنگ و اما والفجر 3 پیش زمینه : شهر « مهران » پس از گذشت نزدیک به سه سال از آغاز جنگ تحمیلی همچنان در اشغال عراق بود ، تا سرانجام عملیات « والفجر 3 » در هفتم مرداد ماه 1362 به انجام رسید و این شهر به دست رزمندگان ارتش و سپاه آزاد شد . چگونگی انجام عملیات : حمله در ساعت 23 با رمز « یا الله... یاالله... یاالله » آغاز و نیروهای خودی از سه محور جاده دهلران – مهران ، « زالوآب » در شمال مهران و دشت مهران به سوی دشمن یورش بردند . در این حمله یک تیپ زرهی مستقر در منطقه و یک گردان پیاده از ارتش و 3 لشکر ، 2 تیپ ، یک تیپ پیاده و یک تیپ زرهی از سپاه به صورت ادغامی وارد عمل شدند . در محور جنوبی با توجه به پیشرفت های به عمل آمده از سوی نیروهای ایران ، از آنجا که فرصت کشیدن خاکریز از یال بلندی های « قلاویزان » به سمت روستای فیروز آباد در دشت مهران و از آنجا تا روستای فرخ آباد به دست نیامد اهداف مورد نظر در این محور به طور کامل تامین نشد . در محور شمالی با توجه به اهمیت بلندی های « زالوآب و کله قندی » ، علی رغم محاصره کامل کله قندی توسط نیروهای خودی ، عراقی ها تلاش فراوان می کردند تا از محاصره خارج و یا منطقه اشغالی را حفظ کنند . بدین منظور تا چند روز به وسیله چرخبال و با « اسلینگ » به نیروهای محاصره شده خود آذوقه و مهمات می رساندند و از جناح دیگر تلاش می کردند که خط ایرانی ها را در « دوراجی » شکسته و به جناح چپ خود ملحق کنند و جدای از شکستن محاصره کله قندی ، با محاصره « نمه کلوبان » موقعین جناح شمالی نیروهای ایرانی را متزلزل کرده و پس از آن در محور میانی ، ایرانی ها را از دشت مهران پس بزنند . از این رو با گذشت 11 شب از آغاز عملیات بارها بر این امیدواری اصرار ورزیدند و به مواضع تازه فتح شده ایران پاتک زدند . نهایتا « شهید حاج ابراهیم همت » فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله با یک گردان وارد عمل شد و همان شب این مشکل هم از سر راه رزمندگان اسلام برداشته شد . فرمانده عراقی این محور « کله قندی » سرهنگ " جاسم یعقوب " بود که به اسارت نیروهای ایرانی در آمد و هنگام انتقال به عقبه به علت شدت جراحات وارده جان باخت . در این عملیات راه ایلام – مهران ، دهلران ، بلندی های زالوآب و نمه کلوبان و دشت مهران به گستره 45 کیلومتر مربع آزاد شد و ارتباط جبهه میانی و جنوبی از طریق این جاده فراهم شد . تلفات دشمن : خسارات و تلفات دشمن در این عملیات عبارت بود از : یک فروند هواپیما ، 5 فروند چرخبال ، 165 دستگاه تانک و نفربر ، 102 دستگاه خودرو ، 150 قبضه خمپاره انداز ، تیربار و توپ ضد هوایی و ده ها دستگاه خودرو مهندسی و راه سازی . شمار کشته ها ، مجروحان و اسرای عراقی در این عملیات 8500 نفر گزارش شده است . غنایم به دست آمده عبارت بود از : 15 دستگاه تانک و نفربر ، 50 قبضه ضد هوایی و خمپاره انداز ، بیش از 1800 قبضه تیربار ، 20 دستگاه خودرو ، 5 خودرو مهندسی و مقدار زیادی انواع سلاح سبک و مهمات . خلاصه عملیات : نام عملیات : والفجر 3 زمان اجراء : 7/5/1362 مدت اجراء : 12 روز مکان اجراء : شهر مرزی مهران – جبهه میانی جنگ رمز عملیات : یا الله ... یا الله ... یا الله تلفات دشمن : 8500 نفر کشته ، زخمی و اسیر ارگان های عمل کننده : نیروی زمینی ارتش و سپاه اهداف عملیات : آزاد سازی شهر مهران و مناطق پیرامون آن قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس -
تاپیک جامع بررسی خدمت زیرپرچم(سربازی ) در ایران تاپیک جامع بررسی خدمت زیرپرچم(سربازی) در ایران
zax_01001 پاسخ داد به samavat تاپیک در مباحث جامع نظامی
معاون وظیفه عمومی فرماندهی انتظامی استان خراسان رضوی گفت: متقاضیان اخذ امریه باید دو ماه قبل از تاریخ اعزام به سازمان یا ارگان موردنظر مراجعه کنند. به گزارش ایسنا «سرهنگ امان الله تفضلی» گفت: تمامی کسانی که خواهان انجام خدمت در ارگان ها و یا نهادهای دولتی هستند، پس از انجام کارهای اولیه و تکمیل و ارائه دفترچه های اعزام به مراکز پلیس+10 پس از مشخص شدن تاریخ اعزام، دوماه قبل از اعزام با مراجعه به این ارگان ها چنانچه شرایط امریه شدن را دارا باشند، این ارگان ها آنان را جذب خواهند کرد. وی با بیان اینکه افراد دارای کف پای صاف نیز نیاز به گذراندن خدمت سربازی ندارند، به وجود پاهای پرانتزی اشاره کرد و اضافه کرد: در این خصوص نیز اگر بین دو پای افراد بیش از 10 سانتی متر باشد و پزشکان نیز این موضوع را تایید کنند، فرد موردنظر از خدمت وظیفه عمومی معاف خواهد بود.سرهنگ تفضلی تاکید کرد: برای بقیه موارد و بیماری ها نیز اگر شرایط فرد پس از بررسی های لازم به گونه ای باشد که گذراندن دوران خدمت در افزایش و یا شدت بیماری فرد تاثیر داشته باشد، معافیت شامل حال آن ها می شود.معاون وظیفه عمومی پلیس خراسان رضوی با بیان اینکه برای حمایت از معلولان نیز تمهیداتی برای معافیت فرزندان این افراد در نظر گرفته شده است، خاطر نشان کرد: اگر در خانواده ای پدر یا مادری دارای معلولیت و تحت پوشش سازمان بهزیستی باشد یک پسر بالای 18 سال آن ها نیز نیاز به انجام خدمت سربازی نخواهد داشت.وی با اشاره به اینکه طبق ماده 44 قانون وظیفه عمومی بند الف چنانچه سن پدری زیر 59 سال باشد ولی به علت بیماری نتواند از خود مراقبت و نگهداری کند نیز یک فرزند پسر آن ها از خدمت معاف خواهد شد، ادامه داد: در این خصوص نیز پس از بررسی لازم در کمیسیون پزشکی سازمان وظیفه عمومی، این ادعا برای اخذ موافقت نهایی به هیات اصلی سازمان نظام وظیفه ارجاع داده می شود و در صورت تایید ناتوانایی پدر و نیز از کار افتادگی وی، اقدام های لازم برای معافیت یک فرزند وی انجام خواهد شد.سرهنگ تفضلی درباره افرادی که دارای سابقه حضور و فعالیت مفید در بسیج هستند نیز با بیان اینکه افراد مذکور می توانند در نیروی سپاه خدمت کنند، گفت: این افراد نیز دو ماه قبل از اعزام به مراکز گزینش سپاه و یا نیروی مقاومت مراجعه کنند تا در صورت امکان در این نهاد خدمت کنند.وی اظهار داشت: طبق قانون فقط برای خدمت در ارگان های سپاه این امکان وجود دارد و برای انجام خدمت در ارتش و یا نیروی انتظامی توسط معاونت وظیفه عمومی تصمیم گیری خواهد شد.تفضلی در ادامه با تاکید بر اینکه از زمان کاهش مدت خدمت سربازی به 18 ماه با افزایش چشمگیر معرفی و درخواست مشمولان برای اعزام به خدمت روبه رو شده ایم، افزود: بسیاری از جوانان متوجه شده اند که طبق ماده 10 قانون وظیفه عمومی افراد فراری و غایب از خدمت، از حقوق اجتماعی مانند دریافت پاسپورت، گواهینامه، تحصیل، استخدام در مراکز دولتی و غیردولتی محروم می شوند و لذا برای انجام خدمت وظیفه عمومی مراجعه می کنند. منبعhttp://www.ro-defa.ir- 332 پاسخ ها
-
تاپیک جامع عملیات والفجر-1 تاپیک جامع عملیات والفجر-1
Nestor افزود یک موضوع در عملیات های نظامی ایران
سلام خدمت همه دوستان ... راستش این چند روزه اصلا نیتی برای قرار دادن تاپیک جدید نداشتم اما بنا به دلایلی و بعد از صحبت هایی که با دوست خوبم آرمانی انجام شد انگیزه این کار در من ایجاد شد ... باز هم از ایشون تشکر میکنم سه ماه پس از انجام عملیات ناموفق والفجر مقدماتی ، عملیات « والفجر 1 » در منطقه شمال غربی فکه تا بلندی های « حمرین » طرح ریزی شد . در ساعت 22 و 10 دقیقه 20 فروردین ماه 1362 با رمز « یا الله - یا الله - یا الله » حمله یگان های سپاه و ارتش به فرماندهی سرهنگ علی صیاد شیرازی ( فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش ) آغاز شد . از زمان عملیات ثامن الائمه که به شکست حصر آبادان انجامید ، تا آغاز عملیات والفجر یک همواره برای در هم کوبیدن خط دشمن و گرفتن فرصت عکس العمل از آنها از تاریکی شب و ساعات استراحت نیروهای آنان بهره گرفته می شد ، اما در این عملیات روش « هجوم در پوشش آتش تهیه » برای در هم کوبیدن دشمن برگزیده شد . بر این اساس عملیات با اجرای آتش انبوه توپخانه شروع شد . 60 هزار گلوله توپ بر مواضع عراقیها فرو ریخت و این تا آن زمان بی سابقه بود . البته شمن نیز با 100 گلوله به استقبال توپهای ایرانی آمد . موقعیت منطقه عملیاتی والفجر بیشتر تپه ماهور ( تپه های کوتاه ) بوده و بلندی های مهم آن از 180 متر تجاوز نمی کند و در منطقه جنوب شرقی کوه های حمرین قرار دارد . قرارگاه « خاتم الانبیاء » عملیات را از دو محور شمالی و جنوبی به فرماندهی قرارگاه « کربلا » در جناح راست و قرارگاه « نجف » در جناح چپ پیش می برد . در این عملیات 8 لشکر از سپاه پاسداران و 2 لشکر ، 3 تیپ و یک گردان از نیروی زمینی ارتش ایران و به عبارت دیگر 30 گردان از ارتش و 80 گردان از سپاه مشارکت داشتند . هر دو جناح کار پیشروی را تا سحر گاه فردا و تا اعلام دستور توقف به خوبی انجام دادند . از صبح همان روز تا پایان ششمین روز عملیات ، عراق بارها دست به پاتک زد و چندین مرتبه بلندی ها منطقه در دست طرفین رد و بدل شد ، اما نیروهای خودی توانستند اهداف به دست آمده را تثبیت کرده و حالت پدافند به خود بگیرند . در پایان این عملیات تعداد 6750 تن از نیروهای دشمن کشته ، زخمی و اسیر شدند و 98 دستگاه تانک و نفربر زرهی منهدم ، 5 فروند چرخبال ساقط و سه واحد 550 نفری « جیش الشعبی » ، سه گردان کماندویی و 4 گردان مکانیزه آسیب دید . همچنین بخشی از بلندی های « حمرین » ، چندین روستا در حاشیه رودخانه « دویرج » و پاسگاه مرزی « پیچ انگیزه » آزاد شد که در مجموع 150 کیلومتر وسعت را در بر می گرفت . نام عملیات : والفجر 1 زمان اجرا : 20/1/1362 مدت اجرا : 6 روز مکان اجرا : شمال غربی فکه در جبهه میانی رمز عملیات : یا الله – یا الله – یا الله تلفات دشمن : 6750 نفر کشته ، زخمی و اسیر ارگان های عمل کننده : سپاه و ارتش اهداف عملیات : سرکوب نیروهای دشمن و باز پس گیری مناطق تحت اشغال قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس -
تاپیک جامع موشکهای ضد زره ایران تاپیک جامع موشکهای ضد زره ایران
hans افزود یک موضوع در تسلیحات ضد زره
موشک ضد زره صاعقه 2 دوستان امیدوارم تکراری نباشد من جستجو کردم چیزی پیدا نکردم. موشک ضد زره صاعقه 2 بهینه سازی شده ی موشک ضد زره دراگون امریکایی است که توسط مهندسین و متخصصین صنایع دفاع مهندسی معکوس و بهینه شده است و توسط نیروی زمینی ارتش مورد استفاده قرار می گیرد.این موشک از نظر برد بهینه سازی شده است به طوری که برد نهایی دراگون امریکایی 500 متر است ولی برد موشک صاعقه 1000 تا 1090 متر بهینه شده است,همچنین سر جنگیه ان سنگین تر و نافذتر شده است.در اصل باید گفت این موشک مهندسی معکوس شده موشک سوپر دراگون است که اوایل دهه ی 90 بهینه شده بود. توضیحی مختصر در باره ی دراگون امریکایی این موشک ضد تانک هدایت شونده توسط کمپانی مک دانل داگلاس در امریکا ساخته شده است.سیستم هدایت موشک شامل سیستم دید در شب و سیستم گرما یاب که بر روی لانچر پرتاب نصب شده . همچنین این لانچر مجهز به یک دو پایه و یک باتری میباشد.این موشک قابل شلیک توسط یک نفر است و هدایت ان سیمی است.در دهه ی 90 سوپر دراگون 1 ساخته شد و پس از ان سوپر دراگون 2 که نسبت به نمونه ی اولیه خیلی کارامدتر و توانایی بیشتری دارد. دراگون امریکایی دراگون امریکایی spike-360 Hans -
تاپیک جامع بررسی بالستیک سجیل تاپیک جامع بررسی بالستیک "سجیل "
FLANKER افزود یک موضوع در موشک های بالستیک
http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg -
تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید جواد فکوری تاپیک جامع سرهنگ خلبان شهید جواد فکوری (عکس ، خاطره ، فیلم و ..)
sina12152000 افزود یک موضوع در جنگ آوران
سرتیپ خلبان شهید جواد فکوری فرمانده ومغز متفكر نیروی هوایی و وزیر دفاع گفتن از شهید فکوری بسیار شیرین و بسیار تلخ است شناسایی شخصیت شهید فکوری و مطلب درباره او نوشتن، هم شیرین است و هم تلخ. ذکر شادی های، پیروزی ها، شکست ها، غم ها،همه وهمه باعث می شود که شوق برای شناخت شخصیت والای او بیشتر شود. دریکی از روزهای سرد زمستان دی ماه سال 1317 در محله چرنداپ شهر تبریز در یک خانواده مذهبی متولد شد. پدر شهید فردی مذهبی و از کاسب های جزء بود. به دلیل این که کارش رونق نداشت، به همراه خانواده به تهران عزیمت می کند. جواد در این موقع دوران کودکی را سپری می کند. پس از طی شدن دوران کودکی، برای گذراندان دوره تحصیلات ابتدایی وارد مدرسه اقبال می شود و پس از آن تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان مروی تهران آغاز و در سال 1337 مدرک دیپلم خود را با موفقیت کسب می کند. فکوری در سال 1338 در کنکور سراسری شرکت کرده و در رشته پزشکی پذیرفته شد ولی به خاطر علاقه زیادی که به خلبانی داشت، با انصراف دادن از تحصیل در دانشگاه در مهر ماه همین سال وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد. پس از گذراندن دوره مقدماتی پرواز، اولین پرواز مستقل خود را درسال 1339 با هواپیمای T-33 بر فراز آسمان دوشان تپه در وضعیت های مختلف و به مدت یک ساعت ونیم با موفقیت انجام داد. فکوری پس گذراندن این دوره، جهت تکمیل آموزش به کشور آمریکا اعزام شد و پس از یک سال و نیم با 263 ساعت آموزش پرواز، موفق به اخذ گواهینامه خلبانی هواپیمای شکاری بمب افکن اف 4 شد و پس از بازگشت به ایران، با درجه ستواندومی در پایگاه یکم شکاری مشغول به خدمت شد و پس از مدتی به پایگاه هوایی شیراز منتقل شد و در گردان تاکتیکی شکاری مشغول به خدمت شد. او در سال 1343 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 2 فرزند پسر و یک دختر است. در طول این مدت وی به پایگاه های مختلف سفر می کرد. ابتدا پایگاه مهرآباد، سه سال پایگاه همدان، 3 سال در تهران، 8 سال در شیراز. [align=center][/align] دینم را به درجه نمی فروشم در مدت حضور در شیرازف فکوری چهار، پنج سال مطالعات گسترده بر ادیان مختلف انجام داد که این مطالعات باعث گرایش شدید او به اسلام شد. نماز به موقع، قرآن و روزهاش ترک نمیشد. در آن زمان تیمسار ربیعی فرمانده پایگاه شیراز بود. یک روز ربیعی در ماه رمضان ساعت 10 صبح فکوری را برای صرف نوشیدنی به دفترش دعوت کرده بود. فکوری هم که روزه دار بود نرفت. چند روز بعد تیمسار ربیعی همسر ایشان را می بیند و گله می کند. در بازگشت همسر فکوری به او می گوید: - امسال، سال درجهات است. با ربیعی سر ناسازگاری نگذار. اما او تاکید می کند: - دینم را به درجه و دوره نمیفروشم. فکوری به تدریج با گذراندن دوره های هنر آموزگاری پرواز، تیراندازی هوایی در شب و فرماندهی ستاد با ساعت پروازی بالا بر روی هواپیمای اف 4 یکی از بهترین خلبانان این جنگنده تا قبل از پیروزی انقلاب بود. مسئولیت های عملیات گردان 102 شکاری، گردان یکم شکاری، گردان پرواز کور و عملیات تیپ سوم شکاری از عمده مسئولیت های جواد فکوری تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بود. در تمام این مدت او اصلا به مرخصی نمی رفت که بعد از طی شدن این مراحل تصمیم می گیرد سه ماه مرخصی بگیرد. در این هنگام او به همراه خانواده برای گذراندن دوره ستاد در آمریکا زندگی می کرد که انقلاب اسلامی پیروز می شود و در اسفند 57 او به ایران باز می گردد و بعد از سه ماه به تبریز منتقل می شود. در تبریز وی گرفتار ماجرای جدایی طلبان حزب خلق مسلمان می شود که بعد از مخالفت با درخواست آنان مبنی بر در اختیار گذاشتن اسحله به این گروه، بعد از مدت زمان اندکی توسط این گروه به گروگان گرفته می شود که بعد از 48 ساعت توسط شهید اردستانی و تعدادی از پرسنل نیروی هوایی نجات پیدا می کند. وقتی فکوری آزاد شد، تمام تنش کبود بود،. زخم های عمیقی در پایش به وجود آمده بود. لباس پروازی اش تکه تکه بود. ولی گروگان گیران نتوانسته بودند بر مقاومت او غلبه کنند. شب هنگام دکتر چمران به منزل او زنگ می زند و خواستار این می شود که هیاتی به تبریز اعزام شود که فکوری می گوید صلاح نمی دانم زیرا تعدادی از پرسنل پایگاه (که بعدا دستگیر شدند) با آنها هستند و بر روی باند، ضدهوایی کار گذاشته اند و هر هواپیمایی که نزدیک شود آن را هدف قرار می دهند. در این هنگام فکوری بعد از اقامت سه روزه در تهران به تبریز می رود و با کمک او و پرسنل گروه ضربت و انجمن اسلامی پایگاهف عناصر فریب خورده دستگیر و همه چیز به حالت عادی بر می گردد. فکوری در تمام دوران خدمتش در ارتش، به عنوان فردی مذهبی و قاطع شناخته میشد و به همین علت پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم او به ترتیب به عنوان فرمانده پایگاه هوایی تبریز، فرمانده منطقه هوایی مهرآباد، معاونت عملیات نیروی هوایی و به علت جدیت در کار و مسئولیت های محوله، در هفتم خرداد سال 1359 به عنوان فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد. فکوری جزء، بزرگانی بود که پله به پله، نردبان ترقی را طی کرد و وقتی به جایگاه خلبانی و کسوت هدایت جنگندههای ایرانی رسید، کمال واقعی را با تمام وجود حس و لمس کرد. سرتیپ خلبان جواد فکوری، مردی بزرگ و وارسته بود که در برهه ای از زمان پا در رکاب رزم نهاد و با طرح ها و ابتکارات خود ضربه شستی به دشمن نشان داد، که دیگر نامردانه یا دزدانه به حریم مقدس ایران پای نگذارد فکوری وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در شرایطی فرمانده این نیرو شد که بعد از کودتای نافرجام نوژه، شیرازه امور از هم پاشیده شده بود. عناصر وابسته، با طرح مسائل انحرافی و شعار انحلال ارتش درصدد آشوب بودند. در این برهه از زمان امام خمینی (ره) که خوب می دانستند اگر ارتش از بین برود استقلال ایران به خطر می افتد، با تمام قدرت از ارتش و فرماندهان آن پشتیبانی کردند و در اطلاعیه هایی از ارتش و نیروی های نظامی حمایت کردند و روحانیت نیز با الهام از سخنان گهربار امام (ره) شروع به تقویت ارتش کردند. او به دلیل لیاقت، کاردانی، شایستگی و احساس مسئولیت در زمان تصدی پست فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در بیستم شهریور ماه سال 1359 با حفظ سمت به عنوان وزیر دفاع در کابینه شهید رجایی انتخاب شد. البته پس از مدتی مورد تشویق قرار گرفت و به سمت مشاور جانشینی رئیس ستاد مشترک ارتش انتخاب شد. [align=center][/align] جنگ آغاز می شود فکوری به عنوان وزیر دفاع و فرمانده نیروی هوایی، مسئولیت سختی در زمان جنگ داشت. به طوری که بعد از شروع جنگ 20 روز فرصت پیدا نکرد به منزل شان سر بزنند. بعد از حمله نیروی هوایی عراق به ایران، فکوری به فکر جوابی دندان شکن به آنها بود که طی دستوری دو پایگاه هوایی را مامور می کند تا در کم تر از 2 ساعت جوابی دندان شکن به آنها بدهند. یکی از کارهای گران قدر او، اعزام 140 هواپیمای جنگنده در تاریخ یکم مهر ماه سال 1359 به سوی خاک عراق پس از اولین حمله هوایی ناگهانی مزدوران بعث بود. فکوری به عنوان فرمانده جهت منسجم و هماهنگ کردن نیروها بسیار تلاش می کرد. وی در تمام دوران خدمتش در ارتش به عنوان فردی مذهبی و قاطع شناخته می شد. این شهید بزرگوار دست به تغییر ساختار بنیادی و ساماندهی در نیروی هوایی زد و هنوز سرگرم سر و سامان دادن اوضاع بود که ابتدا ماجرای کودتای نوژه و سپس جنگی ناخواسته آغاز شد و به راستی با نگاهی به وضعیت او در آن زمان می توان گفت کم تر فرماندهی رویدادهای سنگین و پرمخاطره ای را که در زمان مسئولیت او حادث شده بود، به خود دیده است. [align=center][/align] توطئه آمریکا بعد از تسخیر لانه جاسوسی سندی بدست آمد که در آن نقشه گرافیکی طراحی شده بود که در آن وضعیت نیروی های نظامی ایران و عراق و نحوه تمرکز نیروی هوایی دو طرف در غرب و جنوب ایران ترسیم شده بود. حتی محورهای عملیاتی نیز با نوک پیکان مشخص شده بود. نقشه مذکور توسط یکی از عوامل جاسوسی که خود را در پوشش یک چوپان جا زده بود به سفارت آمریکا در عراق ارسال شد که عراق بعدا از همان نقاط به ایران حمله کرد. در این نقشه یک پایگاه متروکه وجود داشت که کاملا استتار شده بود تا در تیررس ایران نباشد (البته این نقشه بدین شکل بعد از حمله عراق کشف شد). از این فرودگاه حملات زیادی به ایران می شد. پس از کشف این سند، فکوری دستور عکس برداری هوایی از مختصات منطقه مزبور را به صورت محرمانه صادر می کند که بعد از عکس برداری مشخص شد که در این پایگاه متروکه یک باند فرعی وجود دارد که از آن مخفیانه برای حمله به ایران استفاده می شود. چند روز بعد از عکس برداری شهید فکوری به صورت کاملا محرمانه دستور بمباران آن جا را صادر می کند. جنگنده بمب افکن های نیروی هوایی این باند و پایگاه را به شدت بمباران می کنند. شدت خسارات وارده به قدری زیاد بود که تا پایان جنگ هم عراق نتوانست آن جا را بازسازی کند. [align=center][/align] ابتکار و خودکفایی در نیروی هوایی در آخرین روزهای پاییز سال 1359 جنگ روزهای سخت و بحرانی خود را طی می کرد. دشمن با اتکا به انواع تانک و نفربرهای زرهی از هیچ گونه جنایتی فروگذار نبود و در مسیر حرکت خود هر که را می دید به خاک و خون می کشید، بیمار، کودک، پیرزن و پیرمرد برایش هیچ فرقی نمی کرد. در این بین خلبانان شجاع شکاری و خلبان شجاع هلی کوپترهای کبری در اقداماتی بی سابقه به جنگ های انفرادی با تانک ها می پرداختند. در این زمان فکوری در این فکر بود که اگر جنگ به همین شکل ادامه پیدا کند باید از تاکتیک ها و روش های جدید برای مقابله استفاده کرد که به وسیله آنها علاوه بر این که دشمن نتواند دست نیروی هوایی را بخواند، بلکه تلفات و ضایعات بیشتری نیز به آن وارد شود. در این هنگام خلبانان شجاع هلی کوپترهای کبری برای منهدم کردن تانک ها و ادوات دشمن از "موشک تاو" استفاده می کردند که به دلیل استفاده زیاد، این درحال اتمام بود و همان طور که گفته شد، به دلیل این که ایران در تحریم تسلیحاتی بود، باید برای این مشکل فکری می شد. جواد فکوری به عنوان وزیر دفاع در جلسه ای با حضور فرماندهان و کارشناسان نظامی و متخصصین و خلبانان، از آنها خواست که هر چه سریع تر طرحی ارائه کنند که بتوان طی آن موشک هوا به زمین "ماوریک" که بر روی هواپیماهای اف 4 نصب می شد را برروی هلی کوپتر کبری نیز نصب کنند. بلافاصله کار آغاز شد ولی این کار بسیار مشکل بود؛ به دلیل این که باید موشکی را که تا آن روز برای هواپیماهای شکاری بود روی هلی کوپتر نصب کنند و برای این کار باید علاوه بر تغییراتی که در لانچر موشک و سیسم آیرودینامیک هلی کوپتر داده می شد، کنسول کنترل اسلحه، مانیتور، پانل کنترل موشک نیز در هلی کوپتر نصب می شد. به هرحال کار شبانه روزی بر روی یک فروند هلی کوپتر کبری آغاز شد و پس از دو ماه کار بی وقفه اولین نمونه آماده آزمایش شد. برای آزمایش، هلی کوپتر به منطقه کوشک نصرت انتقال پیدا کرد. هلی کوپتر توسط خلبان روشن شد و بعد از مدتی در آسمان جای گرفت. با شمارش خلبان موشک شلیک شد و با هدف برخورد کرد. نتایج خارج از پیش بینی ها بود. تخریب موشک بعد از برخورد با هدف عالی بود. فکوری که خود در محل انجام آزمایش حضور داشت طی سخنانی برای حاضرین گفت: - امروز یکی از روزهای تاریخی و سرنوشت ساز و نقطعه عطفی در تاریخ جهاد خودکفایی نیروهای مسلح به شمار می آید . [align=center][/align] تعمیرات باید در داخل نیروی هوایی انجام شود با توجه به تحریم تسلیحاتی و همچنین قطع رابطه ایران و آمریکا و به دلیل این که عمده ترین تامین کننده ادوات و تجهیزات نیروی هوایی تا آن زمان کشور آمریکا بود، نیروی هوایی بشدت دچار کمبود قطعات شده بود. در آن زمان طرحی از سوی تنی چند از فرماندهان به دکتر چمران ارائه شد که به سبب آن تعمیرات اساسی هواپیما در ایران صورت بگیرد. با موافقت چمران این طرح طی نامه ای به فکوری اطلاع داده شد. فکوری هم در اولین گام با جذب پرسنل خوش فکر،خلاق، توانمند، پرتلاش و مومن نیروی هوایی با کم ترین امکانات شروع به تشکیل تیم های مخصوص با تخصص های مختلف نمود و پایه گذار خودکفایی نیروی هوایی شد. این حرکت در کوران جنگ هنگامی که تعمیرات و نگهداری هواپیما، پدافندی، راداری، سیستم های ارتباطی همگی در نیروی هوایی انجام می شد نمود بیشتری پیدا کرد. این کار همچنان ادامه دارد؛ به طوری که علاوه به تعمیرات، ما شاهد ساخت انواع هواپیما و سیستم های پدافندی در داخل کشور هستیم. که همگی این تحولات عظیم و زیر بنایی در نیروی هوایی با رهنمودهایی این شهید بزرگ بود که مانع خروج میلیون ها دلار ارز از کشور شد. سیل اتهامات به سوی جواد فکوری پس از فرار خائنانه بنی صدر رئیس جمهور معزول و رجوی رهبر سازمان منافقین به وسیله یک فروند هواپیمای 707 نیروی هوایی در سال 1360 از ایران، سیل اتهامات به سوی فکوری سرازیر شد و تا جایی پیش رفت که منجر به استعفای او از وزارت دفاع و نیروی هوایی شد. البته پس از این ماجرا سرلشکر فلاحی با حکمی از سوی امام خمینی (ره) ایشان را به سمت مشاور ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب کرد. [align=center][/align] ولی ماجرا چه بود ؟ نیازهای عملیاتی نیروی هوایی در آن زمان باعث شده بود که هواپیماهای تانکر در شبانه روز در آسمان حضور داشته باشند. برای یکی از این پروازها "بهزاد معزیگ، خلبانی که شاه را از ایران خارج کرد و با بازگرداندن هواپیمای شاه به ایران چهره قابل قبولی در بین خلبانان داشت، انتخاب شد. او با تهدید کادر پروازی، بنی صدر و رجوی را سوار بر هواپیما می کند و به قصد گشت زنی و سوخت رسانی، به پرواز در می آید. هواپیما بعد از پرواز مدتی در مسیر تعیین شده بود و بعد از مدتی سمت خود را تغییر داده و با سرعتی زیاد به سمت غرب حرکت می کند. بلافاصله هواپیماهای شکاری از فرودگاه مهرآباد به پرواز در می آیند. در این هنگام از سوی رادارهای زمینی مرتب به هواپیمای تانکر اخطار داده می شود که به مسیر برگردید وگرنه هدف قرار می گیرید. در این زمان فکوری که سراسیمه خود را رسانده است، با حالت عصبانی دستور می دهد که هواپیماهای شکاری که در منطقه پرواز می کنند هواپیمای تانکر را تعقیب کنند و پیاپی اخطار بدهند، در صورت عدم بازگشت و تغییر مسیر، توسط هواپیماهای شکاری مورد هدف قرار گیرد و تاکید می کند حتی اگر در تعقیب و گریز از مرز هم خارج شدند ولی به تعقیب ادامه داده تا هواپیما را سرنگون کنند و اگر خود نیز با کمبود سوخت مواجه شدند هواپیما را ترک کنند. در این هنگام شکاری های پایگاه همدان نیز به پرواز در می آیند که اثری ندارد. شکاری های مهرآباد هم با تانکر حدود 190 مایل فاصله دارند که در این فاصله به هیچ وجه نمی توانستند تانکر را هدف قرار دهند. هواپیما بعد از گذشتن از مرز به فرانسه می رود و بعد از بازگشت دو نفر از خدمه پروازی یکی از آنها تاکید می کند که: - مرتبا از رادار زمینی به ما اخطار می دادند و ذکر می کردند که اگر ادامه بدهید مورد اصابت موشک قرار می گیرید. در همین زمان هواپیمای جنگنده نیز به ما اخطار داد که اگر برنگردید شما را هدف قرار می دهم. معزی با هواپیما گردشی کرد ولی چون جنگنده با ما فاصله زیادی داشت و او مطمئن شد که به ما نمی رسد، با سرعت به راه خود ادامه داد و از شمال کشورمان گریخت. فکوری در هنگام تحویل مسئولیت به فرمانده بعدی نیروی هوایی، به پرسنل دفتر خود می گوید: - مولا علی (ع) می فرماید، زندگی بی شک به مثابه مسافرخانه ای است که امشب توقف گاه من است و فردا دیگری، دل بستن به امکانات و مقدورات دنیوی چیزی بس عبث و بیهوده است که من هرگز چنین نکردم. [align=center][/align] جواد پرواز بی فرود خود را آغاز می کند شامگاه هفتمین روز مهر ماه سال 1360، بعد از شکسته شدن حصر آبادان به فرمان امام (ره) و توسط رزمندگان اسلام، سرداران تصمیم می گیرند که گزارش فتح و پیروزی را به اطلاع امام خمینی (ره) برسانند. هواپیمای سی 130 که از تهران برای انتقال مجروحان به اهواز آمده بود به زمین می نشیند. پس از انتقال مجروحین، خلبان از تیمسار فلاحی می خواهد به دلیل این که می خواهد در اسرع وقت مجروحان را برساند، او و همراهان با پروازی دیگر به تهران بیایند که فلاحی موافقت می کند. بعد از انتقال مجروحان به داخل هواپیما، خلبان متوجه می شود که فلاحی، نامجو، فکوری، کلاهدوز و جهان آرا نیز سوار بر هواپیما شده اند. خلبان مجددا نزد فلاحی می رود و او به خلبان می گوید چون هواپیمای دیگری فعلا نمی تواند پرواز کندف ما با شما می آئیم. هواپیما به سمت تهران حرکت می کند، همه چیز تا 70 مایلی تهران نرمال است. هواپیما با سرعت 200 نات در ارتفاع 24000 پایی درحال پرواز است که ناگهان صدای انفجار مهیبی در قسمت راست هواپیما روی می دهد. در پی این انفجار برق هواپیما قطع می شود و هواپیما هر چهار موتور خود را از دست می دهد. در این لحظه هواپیما در وضعیت بدی قرار دارد و با سرعت درحال کم کردن ارتفاع می باشد. خلبان بلافاصله از کادر پرواز می خواهد که چرخ های هواپیما را باز کنند تا در موقع برخورد باز زمین ضربه کم تر باشد. چرخ های سمت راست باز می شود ولی چرخ های سمت چپ ... فکوری با شنیدن صدای انفجار، سراسیمه به داخل کابین هواپیما می رود و علت را جویا می شود. خلبان با چراغ قوه تمامی علائم کابین را که بر روی صفر بود به فکوری نشان می دهد. که فکوری می گوید: - همه چیز تمام شد، امیدی نیست، به خدا توکل کنید. او کابین را ترک می کند و در کنار دیگر سرداران می نشیند و قرآن کوچک جیبی خود را باز کرده و شروع به تلاوت قرآن می کند. خلبان در آخرین لحظات از طریق باتری هواپیما با برج مراقبت تماس می گیرد و تاکید می کند: - هیچی ندارم، هیچی ندارم. لحظاتی بعد از مخابره این پیام، هواپیما به سختی با زمین برخورد می کند و بر اثر برخورد، چرخ قسمت راست هواپیما کنده می شود. خلبان و کمک به سختی و از پنجره کوچک کابین خارج می شوند، در این هنگام کپسول اکسیژن کابین منفجر می شود و کابین خلبان را منهدم می کند. قسمت دم و بال چپ هواپیما آتش می گیرد و درنتیجه آن تمامی مسافرینی که در این قسمت بودند در دم شهید می شوند و حفره ای در کنار هواپیما ایجاد می شود که خلبان و کمک خلبان، موفق می شوند تعدادی از مسافرین را نجات بدهند. به دلیل وجود تابوت شهدا در هواپیما و درست بسته نشدن آنها، تعدادی از تابوت ها با مسافرین برخورد کرده و آنها را بیهوش می کنند که این خود باعث سوختن تعدادی در آتش می شوند. [align=center][/align] در این هنگام روح بزرگ شهید فکوری پرواز بی فرود خود را آغاز نموده بود. با شهادت شهید فکوری، ارتش ایران یکی از بزرگ ترین تئوریسین های خود را از دست داد. شهید فکوری که خدمات ارزنده ای به ارتش ایران و بخصوص نیروی هوایی کرده بود، سبک بال به سوی معبود شتافت. ولی نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران تا پایان جنگ هرگز این سخن شهید فکوری را فراموش نکردند. - این جنگ پایانش زمانی است که ما به دنیا اثبات کنیم ملتی هستیم که به زانو در نخواهیم آمد و حاضر هستیم بهای این تسلیم نشدن را بپردازیم. [align=center][/align] منبع زندگي نامه و خاطرات خلبانان نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران- 21 پاسخ ها
-
تاپیک جامع عمليات والفجر مقدماتي تاپیک جامع عمليات والفجر مقدماتي
Nestor پاسخ داد به mm1368 تاپیک در عملیات های نظامی ایران
عمليات والفجر مقدماتي : رويارويي با تمام تجربيات دشمن عمليات والفجر مقدماتي با هدف تصرف پل « غزيله » و سپس پيشروي به سوي شهر العماره در عراق طرح ريزي شده بود . البته انجام عمليات دسترسي به اين مه را آسان جلوه مي داد . در اين عمليات 48 گردان از سپاه و 16 گردان از ارتش به مصاف 80 گردان از عراق رفتند . در ساعت 21 و 30 دقيقه 18 بهمن ماه 1361 رمز عمليات از قرارگاه خاتم الانبياء به گوش رزمندگان مستقر در خطوط فكه رسيد :« يا الله يا الله يا الله » . حمله از سه محور آغاز شد و نيروها در تاريكي مطلق شب به منظور شكستن خطوط دفاعي دشمن پيش رفتند . نكته قابل ملاحظه در اين عمليات ، موانع ايذايي ، استحكامات ، كانال هاي عميق و متعدد و وجود ميدان هاي مين فراوان و گوناگون دشمن در دشت هاي رملي و خشك بود كه عراق طي چند ماه كوشش آنها را فراهم آورده چيده بود . اين عوامل سبب كندي حركت يگانهاي خودي شده و در نتيجه با وجود شكسته شدن خط دشمن نيروها به هم ملحق نشده و همانجا در عمق موانع خطوط دشمن موضع گرفتن . اين موضوع با روشنايي سپيده دم مشكل را دو چندان كرد . عراقيها هر آنچه از عمليات رمضان و حمله هاي مشابه درس گرفته بودند ، از جمله لايه هاي تو در تو و پيچيده دفاعي در عمليات والفجر مقدماتي ( فكه ) به كار بستند . از آنجا كه انجام اين حمله با روزهاي دهه فجر سال 1361 مقارن شده بود ، پيش بيني مي شد اين عمليات در سرنوشت جنگ تاثير گذار باشد ، ولي چنين نشد و پسوند " مقدماتي " بر عمليات والفجر گذاشته شد . در آستانه اين عمليات « غلامحسين افشردي » معروف به حسن باقري فرمانده اطلاعات و عمليات قرارگاه خاتم الانبياء و فرمانده نيروي زميني سپاه و چند تن ديگر از جمله « مجيد بقايي » فرمانده قرارگاه كربلا در حين شناسايي در كمين نيروهاي عراقي گرفتار شده و به شهادت رسيدند . در اين عمليات بيش از 80 دستگاه تانك و نفربر ، 120 دستگاه خودرو و تعداد زيادي سلاح سبك و نيمه سنگين و 5 فروند هواپيما منهدم و 4620 تن از نيروهاي دشمن كشته و زخمي شدند . نام عمليات : والفجر مقدماتي زمان اجرا : 18/11/1361 مكان اجرا : منطقه عمومي فكه رمز عمليات : يا الله يا الله يا الله تلفات دشمن : 4620 نفر كشته و زخمي ارگان هاي عمل كننده : سپاه و ارتش اهداف عمليات : تصرف پل " غزيله " و پيش روي به سوي شهر العماره عراق قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس- 49 پاسخ ها
-
تاپیک جامع سرلشکر شهید خلبان ، عباس دوران تاپیک جامع سرلشکر شهید خلبان ، عباس دوران
sina12152000 پاسخ داد به hosseingmn تاپیک در جنگ آوران
عباس دوران مرد آسمانها سرلشگر خلبان شهید عباس دوران "عباس دوران" سرآمد دوران "عباس دوران" در بیستم مهر ماه سال 1329 در شهر شیراز دیده به جهان گشود. دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را در شیراز گذراند. وى پس از اخذ دیپلم در سال 1349 به دلیل علاقه ای که به یادگیری فن خلبانی و خدمت به میهن دارد وارد دانشکده خلبانى نیروى هوایى ارتش می شود. پس از طى نمودن دوره مقدماتى پرواز در ایران براى ادامه تحصیل و فراگیری دوره تکمیلى خلبانی به کشور آمریکا اعزام گردید. با توجه به استعداد فوق العادهف در کم ترین زمان موفق به اخذ نشان و گواهینامه خلبانى شده و در سال 1351 به ایران بازمی گردد و با درجه ستواندومی در پایگاه هوایی همدان مشغول به خدمت می شود. هنگامى که جنگ تحمیلى آغاز شد، وى در پست افسر خلبان شکارى و معاونت عملیات فرماندهى پایگاه سوم شکارى (شهید نوژه) انجام وظیفه مىکرد. عباس در 22 تیر سال 1358 با مهناز دلی روی ازدواج می کند که حاصل این ازدواج یک پسر بود با نام امیررضا که وقتی پدر رفت تنها 8 ماه داشت . جنگ تحمیلی آغاز می شود در سی و یکم شهریور سال 1359 نیروی هوایی عراق در یورشی ناجوانمردانه تعداد زیادی از مواضع ایران را بمباران می کند. عباس هم همانند دیگر خلبانان شجاع نیروی هوایی به مقابله با دشمن پرداخت. پس از مدتی عباس برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد. هنوز چندی نگذشته بود که طرح عملیات مروارید ارائه می شود که بر اساس آن تصمیم گرفته می شود که نیروی هوایی و نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این عملیات به صورت مشترک عمل کنند. بدین لحاظ بهترین خلبانان پایگاه انتخاب می شوند. در بین انتخاب شدگان نام دلیرانی همچون سرلشکر شهید عباس دوران، سرلشکر شهید حسین خلعتبری، سرلشکر شهید سیدعلیرضا یاسینی و سرگرد شهید حسن طالب مهر به چشم می خورد. [align=center][/align] در کم تر از چند ساعت، دو ناو عراقی شکار عباس شدند عملیات در تاریخ 1359.9.7 شروع می شود. در همان ساعات ابتدایی نبردف در یک عملیات متحورانه عباس دو ناوچه نیروى دریایى عراق را در حوالى اسکله «الامیه» و «البکر» سرنگون کرد. تا پایان عملیات، دوران و همرزمانش مرتبا هواپیما عوض می کردند. بطوریکه بعد از فرود، دوران از هواپیما پیاده می شد و به هواپیمای دیگری که مسلح بود سوار می شد و به نبرد ادامه می داد. عباس بینهایت شجاع بود. آن روزها سختترین مأموریتها را قبول میکرد. در این عملیات به او که درحال پرواز بود اطلاع دادند باید عملیات نیمه تمام رها شود، که عباس قبول نکرد و با رشادت تمام این دو اسکله را نابود ساخت. چنان چه مىگفتند و به اثبات هم رسیدف نیروى دریایى عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبرى به نابودى کشاندند. [align=center][/align] پرواز نکردن برای من مثل مردن است به دلیل رشادت های فراوانی که عباس از خود بروز داده بود، علاوه بر یک درجه دوره ای که به او تعلق می گرفتف یک درجه تشویقی نیز گرفت و به درجه سرهنگ دومی مفتخر شد. درهمین اوصاف فرماندهان تصمیم می گیرند که با انتقال او و سپردن یکی از پست های حساس ستادی در تهران، از تجربیات او استفاده بیشتری کنند که دوران نمی پذیرد و می گوید: - پرواز نکردن، برای من مثل مردن است. هیچگاه در طول پرواز صحبت نمی کرد و همیشه میگفت: - اگر از مسیر منحرف شده و یا حالت نامتعادلی داشتم، با من صحبت کنید، خودتان هم مواظب اطراف باشید. همچنین بسیاری از دوستانش از زبان او شنیده بودند که اگر روزی هواپیمای من مورد هدف قرار گیرد، هرگز آن را ترک نمی کنم و با آن به قلب دشمن حمله ور می شوم. زمانى که اسراییل به لبنان حمله کرد، وى اولین خلبانى بود که آمادگى خود را جهت نبرد با صهیونیستها اعلام کرد. [align=center][/align] خیابانی در شیراز به نام عباس دوران در یکی از روزهای بهار سال 1360 مسئولین شهر شیراز تصمیم می گیرند به خاطر رشادت ها و دلاوری های عباس دوران، یکی از خیابان های شهر شیراز را به نام او کنند؛ لذا از دوران دعوت می شود تا در مراسم شرکت کند و او نیز قبول کرده و به آن جا می رود که از دوران به شایستگی تقدیر می شود. چون او ضربات مهلکی به دشمن وارد نموده بود، همیشه عوامل نفوذی دشمن قصد ترور وی را داشتند که یکی از این موارد هم در همین زمان بود که خوشبختانه این ترور عقیم ماند. درد دل خود عباس هشتم تیر 1360 دلم نمی خواهد از سختی ها با همسرم حرفی بزنم. دلم می خواهد وقتی خانه می روم جز شادی و خنده چیزی با خودم نبرم؛ نه کسل باشم، نه بی حوصله و خواب آلود تا دل همسرم هم شاد شود. اما چه کنم؟ نسبت به همه چیز حساسیت پیدا کرده ام. معده ام درد می کند. دکتر می گوید فقط ضعف اعصاب است. چطور می توانم عصبانی نشوم؟ آن روز وقتی بلوار نزدیک پایگاه هوایی شیراز را به نام من کردند، غرور و شادی را در چشم های همسرم دیدم. خانواده خودم هم خوشحال بودند. حواله زمین را که دادند دستم، من فقط به خاطر دل همسرم گرفتم و به خاطر او و مردم که این همه محبت دارند و خوبند پشت تریبون رفتم. ولی همین که پایم به خانه رسید، دیگر طاقت نیاوردم. حواله زمین را پاره کردم، ریختم زمین. یعنی فکر می کنند ما پرواز می کنیم و می جنگیم تا شجاعت های ما را ببینند و به ما حواله خانه و زمین بدهند؟ باید با زبان خوش قانعش کنم که انتقال به تهران، یعنی مرگ من. چون پشت میزنشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است. ضربه ای مهلک برپیکره دشمن در آستانه عملیات بیت المقدس، دشمن دست به تحرکات گسترده ای زده بود و مرتبا نیرو و تجهیزات به جبهه های جنوبی ارسال می کرد. لذا از سوی نیروی هوایی تدبیری اندیشیده شد تا ضربه ای کاری به دشمن وارد شود لذا بعد از کسب اطلاعات لازم و تهیه نقشه های پروازی، تصمیم بر این شد که در یک عملیات گسترده هوایی عقبه دشمن از جمله نفرات و تجهیزات آنها از ارتفاع بالا بمباران شدید شود. در 29 اسفند سال 1360 طرح آغاز شد و دوران به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازیف انتخاب و 15 نفر از خلبانان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز انتخاب شدند. بعد از توجیهات لازم توسط دوران، همگی به پرواز درآمدند و با هدایت او مواضع دشمن به سختی بمباران شد و راه برای فتح خرمشهر هموار گردید. 120 پرواز عملیاتی در 22 ماه عباس دوران در طول 22 ماه حضور در جنگ 120 پرواز عملیاتی داشتند. آنهایی که اهل پرواز هستند می دانند که غیرممکن است. شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار برآید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد. در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بود و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بود که عراقی ها آرزوداشتند او را اسیر کنند. کنفراس غیرمتعهدها در بغداد باید لغو شود در سال 1361 جنگ تحمیلى هر روز شعلهورتر مىشد و صدام رئیس دولت بعث عراق براى مانور سیاسى از برپایى کنفرانس غیرمتعهدها سخن مىگفت و از مدتها قبل به کمک آمریکا بغداد را به دژ نفوذ ناپذیرى تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعى به راه انداخته بود؛ تا حدى که براى سران غیرمتعهد بنزهاى سفارشىاش را روى اتوبانهاى نوساز بغداد راه انداخت، خیلى خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ مىکردند که ایران نمىتواند بغداد را ناامن کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنى در استان بغداد در دستور کار نظامى - سیاسى جمهورى اسلامى قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهى «الدوره» در جنوب شرقى شهر بغداد، از برگزارى نشست سران غیرمتعهدها جلوگیرى شود. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران براى جلوگیرى از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در تاریخ بیستم تیر سال 1361 مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن نماید. دوران باید بغداد را نا امن می کرد. از مرز گذشت، میان رادار دشمن به حرکت ادامه داد و آسمان بغداد را تهدید کرد. خیلی عجیب است که یک هواپیما برود و یک کشور را آن هم با جدیدترین تجهیزات به هم بزند. شهید دوران در نامه هاى مربوط به این ماموریت، مقابل اسم پدافندهاى مختلفى که عراق از کشورهاى اروپایى خریده بود، نوشته است: نود درصد احتمال برگشت نیست. [align=center][/align] هدف پالایشگاه الدوره و ناامن نشان دادن بغداد 31 تیرماه سال 1361 فرا می رسد. خلبانان انتخاب می شوند. تصمیم بر این می شود که سه فروند فانتوم کاملا مسلح به پرواز درآیند هر سه تا مرز پرواز کنند و تنها دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله ور شوند و فانتوم سوم در همان جا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آنها بپیوندد. خلبانان مأموریت یافتند روى بغداد عملیاتى انجام دهند. هدف آنها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمى بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان اجلاس در بغداد بود. هر سه تا مرز پرواز می کنند آنگاه یکی جدا شده و دو فروند دیگر به فرماندهی دوران وارد خاک عراق می شوند. هیچ خبری نبود تا ً 15 کیلومترى بغداد که ناگهان جنگنده ها با دیوار آتش و پدافند دشمن روبهرو می شوند و در همین فاصله چند گلوله به یکی از هواپیماها برخورد می کند. با اصابت این گلوله ها، موتور سمت راست هواپیمای دوران از کار می افتد که او بازهم تصمیم به ادامه عملیات می گیرد. بنابراین هواپیماها به سمت جنوب شرقى شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آن جا بود ادامه مسیر داده و با این که پدافند دشمن بسیار قوى بود، تمام بمبها را روى این پالایشگاه تخلیه می کنند. بعد از تخلیه بمبها به مسیرى ادامه می دهند که در واقع این مسیر در نهایت به سالن کنفرانس سران غیرمتعهدها ختم می شد. پالایشگاه به شدت در آتش می سوخت و دودهای ناشی از سوخت پالایشگاه فضا را پوشانده بود تا این لحظه عملیات کاملا موفقیت آمیز بود. روح عباس برای رسیدن به معبود پرواز می کند در همین زمان عقب هواپیمای دوران نیز مورد اصابت چندین گلوله ضدهوایی قرار می گیرد؛ به طوری که قسمت عقب جنگنده از بین می رود. در این لحظه هواپیما در آتش می سوخت عباس از خلبان عقب (سرتیپ آزاده منصور کاظمیان) می خواهد که هواپیما را ترک کند و به دلیل این که جوابی نمی شنود، دکمه خروج اضطراری کابین عقب را می زند و کاظمیان به بیرون پرتاب می شود و به اسارت در می آید. عباس در این لحظه طبق گفته های قبلی خود تصمیمی مبنی بر ترک هواپیما ندارد. وى بارها مىگفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود مىآیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد. شعله های آتش هرلحظه شدیدتر می شد ولی عباس می خواست پروازی دیگر را شروع کند. هواپیما هر لحظه ارتفاع کم می کرد. عباس در این لحظات هتل محل برگزاری اجلاس را می بیند و شاید با خود زمزمه می کند چه هدفی بهتر از آن جا؟ به سوی هتل حرکت کرده و هواپیما را درحالی که هنوز هدایت آن را برعهده داشتف به ساختمان هتل می کوبد و پروازی دیگر را آغاز می کند. از او دستکش و پوتینش مشخص بود زیرا از پیکرش چیزی بجز آن باقی نمانده بود عقاب بال سوخته نیروی هوایی قهرمان دلیر مردم ایران افتخاری دیگر نصیب نیروی هوایی و کشورش می کند. با این حرکت شجاعانه، سران کشورها به این نتیجه می رسند که آسمان بغداد به هیچ وجه امن نیست و تصمیم می گیرند که اجلاس در دهلی نو انجام پذیرد. بقایایی پیگر پاک سرلشگر خلبان شهید عباس دوران بعد از 22 سال دوری از وطن به کشور بازگشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی باد [align=center][/align] همسر دوران: در حق عباس کملطفى شده است "نرگس خاتون دلى روىفر" همسر شهید خلبان عباس دوران در گفت و گویى اظهار داشت: - عباس دوران در طى دو سال اول جنگ بیش از 120 پرواز و عملیات برون مرزى داشته است که کارشناسان مسائل پروازى اذعان داشتهاند این چنین آمارى حتى در جنگ هفت ساله ویتنام هم وجود نداشته است. وى با اشاره به آخرین دیدار عباس دوران با خانواده خود گفت: - آخرین مرتبهاى که قرار شد عباس به عملیات بمباران پالایشگاه «الدوره» برود، «امیررضا» هشت ماه و نیم بیشتر نداشت و صحبتهاى ما مثل همه موارد مشابهى بود که عباس به عملیات مىرفت. اما بعدها متوجه شدیم فقط به یکى از دوستانش گفته بود که احتمالاً این آخرین پرواز من است و مىخواهم در صورتى که برنگشتم تو اولین کسى باشى که خبر شهادتم را به خانوادهام مىدهى. در زمان جنگ عباس دوران در پایگاه بوشهر بود که از او دعوت کردند تا به تهران برود ولى او قبول نکرد و به همدان رفت زیرا از پشت میز نشستن خوشش نمىآمد و دوست داشت همیشه در تکاپو و پرواز باشد. همسر عباس دوران با اشاره به خصوصیات اخلاقى شهید مىگوید: - عباس دوران همیشه ساکت و محجوب بود و در میان هشت فرزند خانوادهاش و حتى اقوامف از محبوبترین افراد بود. وى همچنین با گلهمندى اظهار داشت: - در حق عباس دوران بسیار کملطفى شده است. طى این سالها کسى چندان به موضوع شهادت او نپرداخته است و شما کم تر جایى یا برنامه و حتى نشریهاى مىبینید که در آن سخنى از عباس به میان آمده باشد. حتى آخرین عملیات او که به گفته بسیارى از صاحبنظران از لحاظ سیاسى، بینالمللى و نظامى در درجه بسیار بالایى از اهمیت قرار داشت، هنوز هم ناشناخته مانده است. منبع زندگی نامه و خاطرات خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران- 73 پاسخ ها
-
هدف از انجام عمليات « مسلم بن عقيل » تصرف همه ارتفاعات مشرف بر شهر " مندلي " عراق بود . اين منطقه با توجه به توقف و ناكامي در عمليات " رمضان " در شرق بصره و شيوه اي كه براي حمله از مناطق كوهستاني اتخاذ شده بود ، انتخاب گرديد تا نقاط قوت و ضعف نيروهاي هر دو طرف براي جنگ كوهستاني به دست آيد . هدف دوم تامين مرزهاي جبهه مياني ، آزاد سازي بخشي از خاك ايران و پس زدن عراق از غرب شهر " سومار " بود . اين عمليات با همكاري سپاه و ارتش و با رمز « يا ابا الفضل العباس » در تاريخ 9 مهرماه 1361 به اجرا در آمد . در مرحله نخست ، نيروهاي ايراني به خوبي پيش رفتند و در مرحله بعدي از سرعت پيشرويشان كاسته شد و عليرغم پا تك هاي سنگين دشمن ، سرانجام مواضع فتح شده تثبيت گرديد . در اين عمليات كه مدت هفت روز و در 2 مرحله انجام شد ، 150 كيلومتر مربع از خاك ايران آزاد و حدود 30 كيلومتر مربع از خاك عراق تصرف شد . نيروهاي خودي ضمن تامين دشت سومار ، روي ارتفاعات " كيسكه ، كهنه ريگ مستقر و بر تنگه هاي مرزي مسلط شدند . شهر مندلي نيز در ديد و تير رس آنان قرار گرفت و امكان پيشروي به عمق خاك عراق فراهم و آسان شد . نيروهاي عراقي در جريان اين عمليات و پاتك هاي خود تعدا 4275 تن كشته و زخمي به جا گذاشت . همچنين يك دستگاه رادار ، يك دستگاه ردياب صوتي توپخانه ، 3 دستگاه بولدوزر و بولدوزر « دي – 8 » و چند قبضه توپ 100 ميليمتري آنان به غنيمت نيروهاي ايراني در آمد و 79 دستگاه تانك و نفربر از جمله چند دستگاه تانك پيشرفته ، 20 دستگاه خودرو ، 3 دستگاه لودر و 3 قبضه كاتيوشا به همراه 7 فروند هواپيماي دشمن منهدم و ساقط شد . نام عمليات : مسلم بن عقيل ( ع ) زمان اجرا : 9/7/1361 مدت اجرا : 7 روز مكان اجرا : سومار در جبهه مياني جنگ رمز عمليات : يا ابا الفضل العباس ( ع ) تلفات دشمن : 4275 نفر كشته ، زخمي و اسير ارگان هاي عمل كننده : سپاه و ارتش اهداف عمليات : تصرف همه بلندي هاي مشرف به شهر مندلي عراق و تامين مرز جبهه مياني و آزاد سازي بخشي از خاك ايران به همراه پس زدن دشمن از غرب شهر سومار قابل توجه علاقه مندان به عمليات هاي 8 سال دفاع مقدس
- 11 پاسخ ها
-
تاپیک جامع سرلشکر شهید خلبان ، سید علیرضا یاسینی تاپیک جامع سرلشکر شهید خلبان ، سید علیرضا یاسینی
sina12152000 افزود یک موضوع در جنگ آوران
سرلشگر خلبان شهید "سیدعلیرضا یاسینی" رئیس ستاد و معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی آبادان شهری به بزرگی یک حماسه آبادان شهری کوچک با مردمی بزرگ. آبادان جایی که می شد پیش بینی کرد که روزی مورد تهاجم عراق قرار می گیرد. آبادان مهد دلیران و شیرمردان. بهار بود و سالی جدید آغاز شده بود و خانواده یاسینی منتظر تولد فرزندی بودند که خداوند او را در تاریخ 15 فروردین 1330 به آنها بخشید. نام او را "سید علیرضا" گذاشتند. سال ها پشت سر هم سپری می شد و علیرضا روزبه روز بزرگ تر می شد و هر روز به روز موعود نزدیک می شدیم. بعد از طی شدن دوران طفولیت، علیرضا تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان مهرگان آبادان با موفقیت سپری کرد و درحالی که خانواده اش در فقر و تنگدستی بسر می بردند، تحصیلات متوسطه خود را با سختی در دبیرستان دکتر فلاح آبادن به پایان رسانید. حالا او جوانی است 18 ساله که رویای پرواز را در سر می گذراند. پس باتوجه به علاقه شدیدی که به خلبانی داشت، در سال 1348 وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندان دوران مقدماتی پرواز با هواپیماهای "تی 33"، به منظور گذراندن دوره تکمیلی خلبانی و پرواز با هواپیماهای پیشرفته شکاری، به آمریکا اعزام شد. در مدت حضور در آمریکا دوره های آموزش پیشرفته خلبانی را ابتدا با پرواز با هواپیمای "تی 37" و سپس با پرواز با هواپیمای پیشرفته "اف 4" با موفقیت کامل به پایان رسانید و موفق به اخذ کارنامه خلبانی با هواپیمای فانتوم گردید. پس از بازگشت به ایران، علیرضا با درجه ستواندومی در پایگاه ششم شکاری نیروی هوایی در بوشهر مشغول به خدمت شد. به محض بازگشت خلبانان از آمریکا ابتدا خلبانان در گردان های تاکتیکی تقسیم می شدند و اکثر خلبانان شکاری مشغول تمرینات هوایی بودند. این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. شهید یاسینی هم از این قاعده مستثنی نبود. انقلاب و شهید سال 1357 با اوج گیری حرکت انقلابی مردم، شهید یاسینی هم علیرغم فشارهای همه جانبه رژیم، با پخش اعلامیه در بین پرسنل متعهد دست به افشاگری زد و جزو خلبانانی بود که با انتقال هواپیماهای این پایگاه به پایگاه چابهار، مخالفت کرد. زیرا طبق اطلاعاتی که به پایگاه بوشهر رسیده بود، قرار بود اگر اوضاع کشور بدتر شد هواپیماها به روی ناوهای آمریکایی انتقال پیدا کنند که تعدادی از خلبانان شجاع این پایگاه از جمله شهید یاسینی و شهید "طالب مهر" با عنوان کردن این نکته که این هواپیماها اموال بیت المال است، از این کار سرپیچی کردند که در نهایت هم با مقاومت خلبانان این طرح منتفی شد. با پیروزی انقلاب اسلامی و خروج مستشاران خارجی از کشور، که به قول خود شهید یاسینی "بعضی از آنها حتی فرصت بستن چمدان های شان را نیز پیدا نکردند" پرسنل متعهد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران توانایی های خود را بروز دادند و نشان دادند که از چه استعداد و نیروی علمی و عملی بالایی برخوردار هستند. جنگی ناخواسته آغاز شد سرانجام 31 شهریور سال 1359 ساعت 45/13 دقیقه بعدازظهر، نیروی هوایی عراق با حمله همه جانبه به پایگاه های هوایی ایران، جنگ را آغاز نمود و اکثر پایگاه های هوایی ایران را بمباران کرد که خوشبختانه خسارت وارده به آن شکل که عراق فکر می کرد، نبود. در آن زمان شهید یاسینی در پایگاه هوایی بوشهر مشغول به خدمت بود. بلافاصله بعد از بمباران پایگاه ها در بوشهر، غوغایی به پا بود و هرکس شایعه ای را عنوان می کرد. یکی می گفت آمریکا حمله کرده است دیگری عنوان می کرد که کودتا شده و دیگری هم می گفت رادیو همه چیز را مشخص می کند. شهید یاسینی بلافاصله بعد از این ماجرا، با مراجعه به گردان پرواز پایگاه به همراه تنی چند از خلبانان این پایگاه، مشغول طرح ریزی یک پاسخ مناسب می شوند و در بعداز ظهر همین روز شهید یاسینی به همراه تعدادی از خلبانان تیزپرواز پایگاه ششم شکاری، پاسخی دندان شکن به عراق می دهند تا آنها متوجه این نکته شوند که نیروی هوایی ایران همیشه یک نیروی قدرتمند است. در روز اول جنگ (یکم مهرماه1359) با توجه به دستوری که از قبل برای انجام عملیاتی گسترده داده شده بود، تعداد زیادی جنگنده بمب افکن "اف 4" از پایگاه ششم شکاری به پرواز در می آیند. شهید یاسینی به همراه سرتیپ خلبان "مسعود اقدام" هدایت یکی از فانتوم ها شرکت کننده در این عملیات را برعهده می گیرد. آنها در این عملیات در آسمان شهر بغداد با مانورهایی زیبا، هواپیما را از لابه لای ساختمان ها عبور می دادند. روز بعد خبرنگاران خارجی گزارش دادند که خلبانان ایرانی با مهارت خاصی هواپیما را از بین ساختمان ها عبور می دادند. در تاریخ هفتم آذر سال 1359 شهید یاسینی به همراه شهیدان بزرگوار سرلشکر خلبان شهید "عباس دوران"، سرلشکر خلبان شهید "حسین خلتعبری" و سرگرد خلبان شهید "حسن طالب مهر"، در عملیاتی مشترک با نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به نام "عملیات مروارید" توانستند نیروی دریایی عراق را نابود کنند. در این عملیات بزرگ، شهید یاسینی به تنهایی 8 سورتی پرواز داشت. جنگ، بیشتر از آن چیزی که پیش بینی می شد ادامه پیدا کرد و در طول این مدت شهید یاسینی حتی در موقعی که به سمت فرماندهی پایگاه هم منسوب شد، در انجام عملیات برون مرزی پیش قدم بود. در طول مدت دفاع مقدس، وی بیش از 90 پرواز عمقی به خاک عراق داشت که این تعداد عملیات برون مرزی او بود، و ماموریت های بسیاری در جبهه ها جنوب و بر روی نیروهای دشمن نیز انجام داد به طوری که بعد از تیمسار "محققی" با 2759 ساعت پرواز با هواپیمای فانتوم بیشترین پرواز را با این هواپیما داشت. رشادت شهید یاسینی مهارت خاصی در هدایت هواپیمای اف 4 داشت در یکی از ماموریت ها هواپیمای وی در هنگام بازگشت از عملیاتی برون مرزی مورد تعقیب یک فروند "میگ 23" عراقی قرار می گیرد که در اروندرود مورد اصابت موشک قرار می گیرد به محض برخورد، سیستم اجکت خلبان خود به خود فعال می شود و خلبان اجکت می کند ولی شهید سرلشکر یاسینی که به عنوان افسر کابین عقب در این پرواز بود، با مهارت خاصی هواپیما را درحالی که تقریبا سیستم هیدرولیک خود را از دست داده بود، در پایگاه ششم به زمین می نشاند. [align=center][/align] عملیاتی دیگر در یکی دیگر از عملیات، وی از پایگاه ششم شکاری برای زدن هدفی در عراق به پرواز درمی آید و بعد از عبور از اروندرود، در محدوده "خورموسی" با ارتفاع پایین و با سرعت بالا درحال پرواز بود که ناگهان هواپیما با یک دسته پرندگان برخورد می کند. در این هنگام به دلیل شکستن کانپه کابین جلو، شهید یاسینی بیهوش می شود. سرتیپ اقدام که به عنوان کمک در این پرواز بود، بعد از چند لحظه بیهوشی حالت عادی پیدا کرده و به تصور این که یاسینی اجکت کرده، سعی در بازگردادندن جنگنده می کند ولی به دلیل مشکلاتی که در سیستم ناوبری بوجود آمده بود، راه خود را گم می کنند. بعد از دقایقی که با ناامیدی درحال گشتن به دنبال راه بودند، ناگهان صدای دلنشینی را که اکثر خلبان های فانتوم با آن آشنا بودند،از طریق رادیوی هواپیما می شنوند و این صدای شهید سرهنگ خلبان "هاشم آل آقاگ بود که بعد از تماس رادیویی از طریق ایشان، اعلام می شود که یاسینی اجکت نکرده و فقط چترش باز شده و بر روی صندلی می باشد آل آقا جلو تر حرکت می کند و اقدام با کمک شهید آل آقا، راه پایگاه را پیش می گیرد در این هنگام شهید یاسینی به هوش می آید و درحالی که تمام صورت او آغشته به خون بود، به دلیل دید بهتر تصمیم می گیرد تا هدایت هواپیما را بعهده بگیرد و درحالی که مجروح بود، هواپیما را به سلامت در پایگاه بوشهر به زمین می نشاند. جانباز بود ولی کسی نمی دانست شهید یاسینی با این که چند بار به دلایل مختلف از هواپیما اجکت (خارج شدن اضطراری از هواپیما) داشت و از ناحیه کمر جانباز 55 درصد بود، ولی هیچ گاه درد کمر و مسئولیت های فراوانی که داشت مانع از پروازهای جنگی او نمی شد. به قدری متواضع بود که حتی برادرش خبر نداشت که او جانباز می باشد. شهید یاسینی عاشق پرواز بود. او با انواع مختلف هواپیما از جمله اف 4 – اف 5 – میگ 29 – سوخو 24 و پی 3 اف پرواز کرد که از این حیث، از خود یک رکورد بجای گذاشت ولی هواپیمای محبوب شهید یاسینی، اف 4 (فانتوم ) بود. یاسینی تا زمان شهادت با این که به عنوان یکی از فرماندهان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی بود و تمام فعالیت های ستادی را انجام می داد در کنار آن به عنوان یکی از استادان خلبان مشغول آموزش دانشجویان خلبانی بود. مسئولیت های شهید این شهید بزرگوار در طول دوران حیات خود بجز این که همواره به عنوان افسر خلبان کابین جلو اف 4 خدمت می کرد، مسئولیت های فروانی هم داشتند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد : - فرمانده عملیات پایگاه سوم شکاری همدان - فرمانده پایگاه های شکاری همدان و چابهار از سال های 1363 تا 1365 - افسر هماهنگ کننده آموزش خلبانان ایرانی در پاکستان در سال 1364 - فرمانده پایگاه ششم شکاری بوشهر در سال 1367 - فرمانده منطقه هوایی شیراز در سال 1371 - معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی از 10/12/1372 تا زمان شهادت شهادت: در تاریخ 15/12/73 در ساعت 30/6 صبح هواپیمای جت استار حامل فرماندهان ارشد نیروی هوایی، از تهران به سمت کیش پرواز کرد تا فرماندهان در جلسه شورای هماهنگی نیروی هوایی در کیش شرکت کنند. بعداز ظهر قرار می شود که هواپیما قبل از عظیمت به تهران، در پایگاه هوایی اصفهان توقفی کوتاه نماید. بعد از بازدیدی کوتاه از این پایگاه، هواپیما در ساعت 30/8 شب آماده پرواز به سمت تهران می شود و پس از دقایقی هواپیما به پرواز درمی آید. ناگهان در ساعت 42/8 شب از سوی خلبان اعلام می شود که به علت بازشدن پنجره کابین خلبان، هواپیما مجبور به فرود اضطراری می باشد. لحظاتی بعد هواپیما در حال گردش برای نشستن بر روی باند در 64 کیلومتری جنوب پایگاه اصفهان، سقوط می کند و چراغ زندگی سید علیرضا یاسینی برای همیشه خاموش می شود و او به درجه رفیع شهادت نائل می آید. ازوی سه فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده ولی یاد و خاطره دلاوری ها و رشادت هایش، هیچگاه از ذهن مردم ایران و به خصوص پرسنل نیروی هوایی ارتش، پاک نخواهد شد. مقام معظم رهبری: شهید یاسینی مردی مومن بود پرتلاش بود صادق بود صمیمی بود مقام معظم رهبری در مراسم این شهید بزرگوار، در وصف او فرمودند: - فقدان بزرگی بود، نه فقط برای شما برای من هم این طور بود. ولی خب چاره ای نیست باید تحمل کرد. شهید یاسینی مردی مومن بود، پرتلاش بود، صادق بود، صمیمی بود و خود همین ها موجب شده بود که به ایشان امیدوار باشم. در این حوادث سخت است که جوهر ما آشکار می شود و نیروها و توانایی های درونی ما آشکار می شود. مقام معظم رهبری در جمع خانواده این عزیز نیز فرمودند: - من به شهید یاسنی خیلی امیدوار بودم من همین حالا به ایشان (سرتیپ بقایی فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش) می گفتم خیلی به این جوان امید داشتم برای آینده، ولی حالا خداوند متعال این جوری مقدر کرده بود، چاره ای نیست باید تحمل کرد و این تقدیرات الهی است. [align=center][/align] منبع زندگی نامه و خاطرات خلبانان ارتش جمهوری اسلامی ایران- 12 پاسخ ها
-
تاپیک جامع سردار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان تاپیک جامع سردارجاویدالاثرحاج احمدمتوسلیان
zed پاسخ داد به Nestor تاپیک در جنگ آوران
متن زير، آخرين سخنراني سردار شهيد حاج احمد متوسليان براي قواي محمد رسول الله در پادگان زبداني واقع در خارج از شهر دمشق است.كمتر از ده روز پس از ايراد اين سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بيروت به همراه 3 تن از همراهانش به اسارت مزدوران مسيحي رژيم صهيونيستي در آمد. بسمالله الرحمن الرحيم بعد از انجام عمليات فتحالمبين در ايران، روند مسايل سياسى جهان، تغييرات عمدهاى پيدا كرد و كامل كننده اين تغييرات، عمليات پيروزمندانه الى بيتالمقدس بود. در پى اين دو عمليات بود كه ابر قدرت آمريكا و امپرياليزم بينالمللى به اين نتيجه رسيدند كه عراق نه تنها قادر نيست در مقابل انقلاب اسلامى ايران بايستد و آن را به زانو در بياورد، بلكه موجوديت خود او نيز در منطقه به خطر افتاده و هر آن بيم آن مىرود كه با سقوط جريان صدامى در منطقه امپرياليزم و منافع آن متحمل ضربات سنگينى بشوند. به همين دلايل، امپرياليزم به فكر افتاد كه بايد اين جريان بعثى را به نحوى از نابودى نجات دهد. بنابراين تصميم گرفتند تا هماهنگى خاصى در بين ايادى خودشان در منطقه ايجاد نمايند. شما عزيزان خودتان شاهد اين هماهنگى هستيد و سكوت سران مرتجع منطقه در مقابل تجاوز اسراييل، دليل اين مدعاست. ژنرال الكساندر هيگ - وزير خارجه آمريكا - گفته است: ما بايد سه مسأله جنگ ايران و عراق، بىثباتى كشورهاى خليج فارس و بحران در جنوب لبنان را هر چه سريعتر حل كنيم! البته ما نيز بر اين اعتقاد هستيم؛ ولى بر طبق آن خط مشىاى كه اسلام به ما ارايه مىدهد. آمريكا آرام نمىنشيند و هر روز توطئهاى جديدتر و خدعهآميزتر از قبل را بر ملتهاى مسلمان تحميل مىنمايد؛ غافل از آنكه تا در اقصى نقاط جهان گوينده "لااله الا الله" هست، همان جا نيز مرز اسلامى ماست. ما اين هنرنمايىهاى فرسوده و نقاشىهاى از بين رفته در طول تاريخ بر روى صفحات لجن مالى شدهاى را كه به نام مرزهاى جغرافيايى در بين ممالك اسلامى علم كردهاند، هرگز قبول نداريم. آقاى هيگ - وزير خارجه آمريكا - يك هفته قبل از حمله اسراييل به جنوب لبنان در روز سىام مه 1982 مىگويد: ما تا هفته آينده، اين سه مسأله را حل خواهيم كرد. اسحاق شامير - وزير خارجه اسراييل - نيز براى آنكه اعتراضى به وزير خارجه آمريكا كرده باشد، بر آشفته مىگويد: شما آمريكايىها، چرا طرحها و برنامههاى نظامى محرمانه ما را افشا مىكنيد؟! مجموعه اين بيانات، نشاندهنده توطئهاى است كه از قبل طرحريزى شده است و ابرقدرت آمريكا و فرزند نامشروع و خلفش اسراييل، هر دو از اين تجاوز جنايتكارانه به لبنان، با خبر و همدست يكديگر بودهاند. آنها از اين تجاوز، چنين تحليلى نيز داشتهاند كه اولين نتيجه اين حمله، ايجاد فشارهايى بر ايران است؛ به اين معنا كه پيام اين فشارها به ايران، اين خواهد بود كه جنگ با عراق را حل و فصل نماييد تا ايران و عراق دوش به دوش همديگر عليه اسراييل بجنگند! از سوى ديگر، اگر ايران فريب اين توطئه خدعهآميز را نخورد و ما به جنگ ادامه داديم، اذناب مرتجع و دست نشانده آمريكا در كشورهاى منطقه، ما را بهعنوان كشورى ضداسلام! محكوم كنند؛ با اين تحليل مكارانه كه دشمن صهيونيستى به ممالك اسلامى لبنان و سوريه تجاوز نموده و عراق مايل است عليه اسراييل بجنگد؛ ولى ايران نمىخواهد! طبيعتا همين مسأله، ما را وا مىداشت كه به آتش بسى ننگين تن بدهيم. كما اينكه به احتمال 80 درصد قصد داشتند در عراق كودتايى انجام بدهند، صدام را بر كنار نمايند و آتش بس يكجانبهاى را در جنگ اعلام كنند و طى مقطعى پانزده روزه از سرزمينهاى اشغالى ايران خارج شده، آنگاه بحث شناسايى آغازگر جنگ و شناختن مجرم كه از اهم خواستههاى ايران بوده و هست را به حكميت دو ارگان گرگ صفت محول كنند؛ يكى، شوراى امنيت سازمان ملل متحد و آن ديگرى، ديوان عالى عدالت بينالمللى يا همان "دادگاه لاهه"! ما هم خوب مىدانيم كه سگ زرد برادر شغال است و هر دو با هم يكى هستند. آمريكا و اسراييل در نهايت ناباورى مشاهده مىكنند كه ايران، با آنكه در حال جنگ با عراق است، در جبهه ديگرى نيز وارد عمل مىشود و نيرويى تقويت شده و قدرتمند به لبنان اعزام مىنمايد و با اين اعزام نيرو، دشمنان انقلاب اسلامى در منطقه با حالتى بهتزده، همه نقشههاى خود را نقش بر آب و تمامى معيارها و محاسباتشان را برعكس و وارونه شده مىبينند! وقتى كه در شب بيست و يك خرداد ماه، ما وارد فرودگاه بينالمللى دمشق شديم، افرادى كه براى استقبال آمده بودند، فكر مىكردند كه ما براى بازديدى تشريفاتى و حضور در ضيافتى دو ساعته به سوريه آمدهايم! برادرها! تمامى مردم لبنان، شما را مرجع و ملجأ خود مىدانند و معتقدند كه فقط شما مىتوانيد آنها را نجات دهيد. الان در لبنان مردم مدام مىپرسند: كى مىآييد؟ كى عمل مىكنيد؟! هر لبنانى را كه مىبينيم، اولين حرفش اين است كه آيا شما پاسداران انقلاب اسلامى ايران هستيد؟ وقتى پاسخ مثبت مىدهيم، بلافاصله مىپرسند: پس كى به اينجا مىآييد؟! عزيزان، انشاءالله با به كار بردن تمام تاكتيكهايى كه تاكنون آموختهايم و به كار بردن تمامى امكاناتى كه در اختيار داريم، با ايمان به الله و اعتقاد به خدا، تن به اين آتشبسها نخواهيم داد. ما به آنچه كه برادرمان "رفسنجانى" در اين رابطه گفته است، صحه مىگذاريم كه گفت: "ما در آنجا سلاح و نيرو داريم و اراده و تصميم به دست ماست و خودمان نيز عمل مىكنيم و ما هرگز تن به سازش نخواهيم داد." با افراد و كشورها تا آن زمانى كه عليه كفر "يعنى اسراييل" بجنگند، ما نيز همراه و همكار خواهيم بود و اكنون برادران سورىمان در اين جهت هستند و ما هم در كنارشان هستيم و با اين برادران همكارى مىكنيم و مىجنگيم و اعتقاد داريم كه انقلاب اسلامى را بايد به جهان صادر كنيم. انشاءالله خداوند به همه شما برادرها توفيق بدهد و به همه ما نيز اين توفيق را بدهد كه بتوانيم قوانين انفرادى و اجتماعى اسلام را هم درون خودمان و هم در اجتماعمان پياده كنيم... اين حركت جديد ما نيز در منطقه نه صرفا به عنوان يك حضور سمبليك و صورى است، بلكه حضور ما در اين منطقه، عمل نيز در پى دارد. با اسراييل وارد جنگ خواهيم شد و عملياتمان را عليه آنها شروع خواهيم كرد. هر كس با ماست؛ بسمالله! هر كس با ما نيست، خداحافظ! ما با ايمانمان مىجنگيم؛ جندالله با ايمانش مىجنگد. بگذار بوقهاى تبليغاتى رسانههاى صهيونيستى و سران اسراييل به ما بگويند شما براى خودكشى آمدهايد! ما ثابت مىكنيم كه خون ما باعث خواهد شد كه سرزمينهاى مقدس اسلامى از دست امپرياليزم آمريكا و اين رژيم غاصب و فاسد صهيونيستى آزاد بشود. اينها - اسراييلىها - وقتى باورشان شد كه نيروهاى ما به عزم جنگ با آنها دارند به سوريه مىآيند، فورا اعلام آتش بس كردند! آتش بس؟! الان تمام فشارها دارد وارد مىشود كه كشورهاى ديگر هم تن به آتش بس بدهند؛ آن هم در شرايطى كه ارتش اسراييل با تجاوز به لبنان، در منطقهاى به طول هشتاد كيلومتر و به عرض چهل كيلومتر پيش مىآيد و سرزمين مقدس اسلامى را اشغال مىكند. تا به امروز مؤمنين سختترين مقاومتها را در مقابل اسراييل از خودشان نشان دادهاند و هنوز ارتش صهيونيستى نتوانسته وارد شهر "صور" شود. چرا؟ چون در صور شيعيان سكونت دارند و آنها معتقدند كه نيروهاى ايرانى، امروز يا فردا از راه مىرسند و به همين دليل است كه اين چنين در مقابل ارتش سفاك اسراييل مقاومت كردهاند. تا اين لحظه نگذاشتهاند كه آنها وارد صور بشوند. با آن كه برادران و خواهران ما در محاصره دشمن قرار گرفتهاند، ولى بحمدالله هنوز دشمن نتوانسته است به مناطق شيعهنشين وارد بشود. سختترين مقابلههاو مبارزهها توسط همين شيعيان محروم صورت گرفته؛ آن هم در موقعيتى كه ساير جريانات، حتى آن كسانى كه معتقدات ناسيوناليستى و ملىگرايى داشتند، در مقابل دشمن پا به فرار گذاشتند. اين مسلمانان واقعى هستند كه اكنون دارند در مقابل تجاوز صهيونيستها ايستادگى مىكنند و ما نيز به يارى خدا هر شهرى را كه توسط اسراييلىها محاصره شده، با در محاصره انداختن نيروهاى دشمن آزاد خواهيم كرد و اسراييل را به سقوط مىكشانيم! روزى را نزديك خواهيم نمود كه اسراييل چنان بترسد و در فكر اين باشد كه مبادا از لوله سلاحمان، به جاى گلوله، پاسدار بيرون بيايد. باشد كه ما شبانگاهان بر سرشان بريزيم؛ همچون عقابان تيزپروازى كه شب و روز برايشان معنا ندارد و باشد آنجايى به هم برسيم كه با گرفتن هزاران اسير از صهيونيستها به جهانيان ثابت كنيم كه ما به اتكا به سلاح ايمانمان مىجنگيم؛ نه به اتكاى هواپيما، نه با موشكهاى سام، نه با تانك، نه با توپ، نه با آتش جنگافزارهاى مادىمان، انشاءالله." منبع : رجانيوز[/align] منتقل شد! sina12152000- 105 پاسخ ها
-
- فالانژ
- برای 32 سال فقدان حاج احمد متوسلیان
-
(و 5 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط
-
سازمان ملل و قطعنامه 598 . تاریخچه و علل پذیرش ان از سوی ایران سازمان ملل و قطعنامه 598 . تاریخچه و علل پذیرش ان از سوی ایران
STORM پاسخ داد به super_comando تاپیک در جنگ تحمیلی
ناگفته هاي «خاوير پرز دكوئيار» از جنگ ايران و عراق ايالات متحده و اتحاد شوروي بزودي توافق كردند كه در اين جنگ هيچ طرفي برنده نباشد. تنها جايگزين واقعي كه وجود داشت، اين است كه يك طرف يا هر دو طرف از نفس بيفتند. عراق به دنبال عقبنشينيهاي جدي در جبههاي نظامي، يك حركت سياسي را در سازمان ملل آغاز كرد كه با پشتوانه دوستي با ديگر كشورهاي عرب، بويژه اردن و حمايت جنبش عدم تعهد كه عضوي از آن بود، در متن قطعنامههاي شوراي امنيت و مجمع عمومي تاثير بگذارد. تا وقتي اين سياست، سپري براي عراق در زمينه معرفي به عنوان آغازگر جنگ ميبود، گامي به سوي صلح با ايران بر نميداشت. همانگونه كه جنگ ادامه مييافت، ايران، تمايل و توانايي به جريان انداختن عمليات محدود را نمايش ميداد و عراق نمايشي از ظرفيت برابري در مقابل آنها را داشت، من فكر ميكردم اقدام قوي شورا ضروري است. اين اقدام شامل بعضي قضاوتها درباره اصل جنگ و امضاي موافقتنامه الجزاير ميشد كه زمينه گفتگو بين دو كشور ميشد. براي نخستين - نه آخرين بار در اين جنگ، با توجه به اصل 99 منشور سازمان ملل، همان گونه كه دبير كل «والدهايم »پيش از من اين كار را انجام داده بود، شوراي امنيت را به يك نشست براي بررسي جدي جنگ به عنوان تهديدي براي امنيت بينالمللي فرا خواندم. از وقتي كه دريافتم شوراي تحت اوضاع سياسي اقدام مؤثرتري از آنچه خود انجام ميدهم، در سه سالي كه گذشته بود، انجام نداده دست به چنين كاري نزده بودم. ايالات متحده و اتحاد شوروي كه هنوز اسير و درگير جنگ سرد بودند، چيزي از خود نشان نميدادند كه از نفوذ چشم افزايشان براي پايان دادن به جنگ استفاده كنند، دست كم اگر اين اقدام به پيروزي هر كشوري ميانجاميد. به علاوه، آنها بزودي توافق كردند كه در اين جنگ هيچ طرفي برنده نباشد. تنها جايگزين واقعي كه وجود داشت، اين است كه يك طرف يا هر دو طرف از نفس بيفتند. اين انتظار، ضعيفتر شدف چرا كه در خلال تابستان 1982، فرانسه به طور ناگهاني عراق را با پنج فروند هواپيماي سوپر اتاندار كه مجهز به موشكهاي اگزوسه ميشدند مجهز كرد كه عراق ميتوانست با آنها پايانه نفتي جزيره خارك را كه از مهمترين پايانههاي نفتي ايران محسوب ميشد، مورد حمله قرار دهد. در چنين اوضاع و احوالي ايران تهديد كرد كه تنگه هرمز را ميبندد و شايع شد كه اسرائيل، مقدار قابل ملاحظهاي سلاح به ايران فروخته است. پس از آن در پايان ماه اوت، ايران عراق را به استفاده از سلاحهاي شيميايي عليه مناطق غيرنظامي، متهم كرد و از سازمان ملل خواست كه هياتي را به طور فوقالعاده مسئول تحقيق در موضوع كند. پيريزي بنياني براي گفتگوها در پايان ماه سپتامبر 1983، با طارق عزيز وزير خارجه عراق و علياكبر ولايتي وزير خارجه ايران كه هردو براي شركت در مجمع عمومي سازمان ملل، به نيويورك آمده بودند، ديدار كردم. اولاف پالمه هم به نيويورك آمده بود تا با اغتنام فرصت در ديدارها شركت كند. هر دو وزير خارجه، توقعاتي از سازمان ملل داشتند. طارق عزيز، اصرار داشت كه كوششهاي طايمان در جهت پايان دادن به جنگ جاري شود. به وزير خارجه اطمينان دادم كه اين خطر كه اختلافات به يك جنگ فراموش شده بدل شوند، وجود ندارد، مشكل اين بود كه با وجودي كه همه دولتهاي عضو، جنگ را يك فاجعه ميدانستند، هيچكدام آمادگي جاري كردن كوششي را براي پايان دادن به آن نداشت. من گفتم: آقاي پالمه آماده بود كه كمك كند و در هر زمان كه لازم باشد به منطقه سفر كند، اما براي من به عنوان دبير كل و حتي به ميزاني كمتر براي آقاي پالمه در مسئوليت بالايش به مثابه «شيرجه رفتن در يك استخر خالي» بود. ضروري بود كه در اين استخر آب ريخته شود، كه به مفهوم آن بود كه طرحهايي ريخته شود كه بتواند ما را به سوي پيشرفت رهنمون شود. وزير خارجه ايران گفت كه كشورش از بابت تلاشهاي من و اولاف پالمه، سپاسگزار است. به هر روي، ايران نميتوانست انتظار داشته باشد كه رژيم عراق «عدالت را بپذيرد». او يادآور شد كه با وجودي كه عراق 15 ماه پيش عقبنشيني كامل نيروهايش را از سرزمينهاي ايران اعلام كرد، اين كشور به اشغال هزار كيلومتر مربع از سرزمينهاي ايران ادامه داد. او گفت: «درست نيست كه يك نفر ماري را در آستين بپروراند كه هرلحظه ممكن است او را نيش بزند.» من فقط ميتوانم اين را اينگونه تفسير كنم كه اين به مفهوم آن است كه ايران تنها زماني ميتواند به صلح بينديشد كه رژيم صدام حسين به دور افكنده شده باشد. اساسي براي گفتگوها با وجود كمترين تغيير در شرايط، به هر دو وزير خارجه شفاها پيشنهادهائي كردم كه ميتوانست به عنوان اساسي براي گفتگوهاي غير مستقيم ميان دو كشور مورد استفاده قرار گيرد. اگر پيشرفتي حاصل ميشد، گفتگوها به صورت مستقيم ميتوانست ادامه يابد. اين پيشنهادها، هدف آغاز مذاكرات را تعقيب ميكرد، نه دسترسي به پايان جنگ را. محورهاي مذاكرات را ارتباط با توافقهاي حاصل از گفتگو به اين شرح بود: - آتش بس و عقبنشيني همه نيروها به خطوط مورد توافق - هماهنگ كردن و رسيدگي به ترتيبات ضروري - تحقيق درباره مسئوليت شروع كشتار - جبران خرابيهاي جنگ با توجه به مسئوليت دولت و موضوعات پذيرفه شده بينالمللي - بازگرداندن اسيران جنگي و بازگرداندن همه پناهجويان و افراد تبعيدي - تدارك موافقتنامه براي بازسازي روابط صلحآميز همسايگي ايران و عراق، شامل دخالت نكردن در مسائل داخلي يكديگر - ترتيباتي براي تعيين مرزهاي بينالمللي بين ايران و عراق اينها محورهائي بود كه بعدها به گونهاي متافوت در قطعنامه 598 شوراي امنيت كه جنگ را به پايان رساند، ظاهر شده بود. تنها 5 سال بيشتر طول كشيد. سالهايي كه به نظر ميرسيد جنگ حتي ابعاد تهديدآميز بيشتري مييابد. طرح به يك گفتگوي واقعي بين دو طرف نينجاميد. از نظر پافشاري دو طرف بر مواضعشان، ضروري بود كه گامهاي ديگري برداشته شود. تعديل آثار جنگ، ضرورتي براي پايان دادن به آن بود. طارق عزيز و اكبر ولايتي به عنوان سخنگويان و گفتگوكنندگان رسمي رژيمهاي خود در موضوع جنگ باقي ماندند و من بايد تماسهايم را با طارق عزيز در زمينه جنگ خليج فارس و با ولايتي در ارتباط با كسب آزادي گروگانهاي غربي در لبنان ادامه ميدادم. آنها هر دو عناصري توانا، معقول و كاملا حرفه اي بودند. ولايتي يك پزشك متخصص كودكان بود كه در ايالات متحده درس خوانده و در زماني كه وزير امور خارجه بود، به تحصيلات خود ادامه داده بود. او تمايل داشت دوستانه رفتار كند، برونگرا و پر انرژي بود او بعضي وقتها روز خود را با بازي تنيس در ساعت 5:30 دقيقه صبح آغاز ميكرد. احساسم به من ميگفت كه او ميكوشد انعطافپذير و مصالحه جو باشد، اما نفوذ او محدود بود. او هيچكدام از تعصبهاي ديگر رهبران ايراني را از خود بروز نميداد. طارق عزيز، حس مردي با تواناييهايي غير معمول را در من برميانگيخت. انگليسي او عالي بود و هرگز كمتر از حد نياز، آمادگي گفتگو در موضوعات مورد علاقهاش را بروز نميداد. او ميدانست كه واقعا چه ميخواهد بگويد و آن را ميگفت. اما هيچوقت مخالفتي را با رئيس جمهوري خود بروز نميداد. هم طارق عزيز و ولايتي ميتوانستند ساعتها در دفاع از مواضع خود و تكرار آنها سخن بگويند. از ميان اين دو تن به نظر ميرسيد طارق عزيز تمايل بيشتري براي يافتن راههايي در حركت از ميان دستورات خود در جهت فائق آمدن بر بنبستها دارد. شايد اين بازتاب موقعيت ممتاز او در سلسله مراتب حكومت ملياش بود. هر دو نفر تا حال حاضر در مقامهاي برجسته خود بدون پيشرفتي در دولتهاي خود باقي ماندهاند. هر دو نفر بايد از نفوذي فوقالعاده برخوردار ميبودند و آن را كسب كرده بودند. من آن دو را بيشتر از كساني كه براي بقا ميجنگند، تلقي ميكنم. اين را ميشد فهميد كه هركدام تعهدي دارند كه سبب ميشود به عنوان يك نماينده عمل كنند و هركدام تعهدي دارند كه سبب ميشود به عنوان يك نماينده عمل كنند و هركدام آماده بود تا بيتوجه به برخي ضعفها و ناهماهنگيهاي سياسي، براي آنها استدلال منطقي بياورند. آنها زيركتر از آن بودند كه ضعفها و ناهماهنگيها را نبينند. در واكنش به ادامه يافتن گزارش حمله به مراكز غيرنظامي و تهديدهايي عمدتا از سوي ايران در مورد كشتيراني در خليج فارس ميشد شوراي امنيت در پايان اكتبر 1983 قطعنامه 540 را تصويب كرد كه در آن بار ديگر قطع فوري هرگونه عمليات نظامي عليه اهداف غير نظامي خواسته شده بود و براي اولين بار دولتهاي مخاصم به ترك فوري خونريزيها در منطقه خليج «شامل تمام خطوط دريايي، راههايآبي، فعاليت هاي ترابري، پايانهها، مبادي ورودي و بنادر ...» فرا خوانده شده بودند. من ميديدم كه كلمات و بيان قطعنامه بار ديگر از من ميخواست تا «توقف ستيزها» را پيگيري كنم، چيزي كه ايران هرگز با آن موافقت نميكرد. سر آخر كله فارس از خليج خشم ايران را برانگيخته بود اگر چه در آن شرايط اين واژگان بيشتر مورد قبول ديگر دولتهاي ساحلي بود. اولاف پالمه در يك سخنراني عمومي در استكهلم گفت كه شورا در نگاشتن قطعنامه، بسيار شتابزده عمل كرده است. من نميتوانستم خود را از همراهي با قطعنامه كنار بكشيم، اما ميتوانستيم و همين كار را هم كردم، كه هويت خود را از شوراي امنيت جدا كنم. همانگونه كه پيشبيني ميكردم، واكنش ايرانيها به قطعنامه منفي بود. دولت ايران نخست ظاهرا از من خواست كه روشن كنم، شوراي امنيت به «كدام خليج» در قطعنامه اشاره دارد. (هيچ توضيحي در كار نبود)،در يك پاسخ كتبي، ايران يادآور شد كه اقدام شورا، «همان برخورد نابرابري بوده است كه از آغاز جنگ از سوي عراق، تعقيب شده است.» عراق از اين قطعنامه استقبال كرده و اعلام كرد آماده است تا در «يافتن يك شيوه موثر براي جاري كردن آتش بس براي يافتن راه رفع نگرانيهاي همه طرفها در جهت رضايت از نتايج» مشاركت كند. به هر روي اين شامل شرايطي ميشد كه به ايجاد يك مشكل دنبالهدار انجاميد و ميتوانست زدوخورد را به فرجامي برساند. قبول قطعنامه، با اين توضيح همراه بود كه اين قطعنامه «يك مجموعه كامل و تقسيمناپذير» است و با احترام به ماهيت، زمانبندي و رويه اجرايي، در اين زمينه اقدام شود. همه طرفها بايد به طور يكسان و به فوريت از آنها بهره ببرند.- 79 پاسخ ها
-
ایران و عراق ، جنگ موشکی 1988- 1980 ایران و عراق ، جنگ موشکی 1988- 1980
zed افزود یک موضوع در جنگ تحمیلی
نكاتي درباره توان موشكي عراق يكي از كميتههاي وزارت دفاع، كميته تهيه و توسعه موشكهاي دوربرد به رياست سرتيپ ستاد «صلاح التكريتي» متخصص رشته موشكي (توپخانه) بود. حاصل فعاليت اين كميته پيش از جنگ، توليد سه نوع موشك به نامهاي موشك حسين، موشك عباس و موشك عابد يا ژوئيه بود. اين موشكها با رايزنيها و مساعدتهاي فراوان يكي از شركتهاي فرانسوي به مرحله توليد رسيده بود. حتي هيأت فرانسوي به رياست «بيار موللر» چندين بار به وزارت دفاع عراق آمد و آزمايش هايي بر روي اين موشكها انجام داد. اين موشكها برخلاف ادعاي عراق، صد در صد توليد مشترك فرانسه و شوروي است. البته شايان توضيح است كه توان موشكي عراق ابتدا با موشكهاي «اسكاد» شوروي با برد سيصد كيلومتر تقويت و توسعه يافت، آنگاه عراقيها با استفاده از تكنولوژي و تجربيات روسها و فرانسويها اقدام به توليد سه موشك مزبور كردند كه من درباره ويژگيهاي هر يك از آنها توضيح ميدهم: 1- موشك «حسين» برد اين موشك، 650 كيلومتر و وزن كلاهك جنگي آن، 500 كيلوگرم است. اين كلاهك هاي جنگي، حاوي مواد انفجاري خطرناكي است كه استفاده از آن در جهان ممنوع است. شعاع اصابت اين موشك حدود هزار متر محاسبه شده است. در طي سالهاي 1984، 85 و 88 (1363، 64،67) با اين موشك، شهر تهران را مورد حمله قرار داديم. البته مناطق و شهرهاي مرزي مانند اهواز و آبادان نيز از تيررس اين موشكها در امان نبودند. سرتيپ ستاد «ثابت سلطان» مدير توپخانه اصرار داشت از اين موشك براي كوبيدن مناطق مسكوني استفاده كنيم. وقتي از او علت اين اصرار را پرسيدم گفت:بايد مناطق مسكوني را هدف موشك قرار دهيم تا سربازان ايراني مجبور شوند به فكر خانواده هايشان بيفتند و آنگاه براي جوياشدن از حال آنان به پشت جبهه بازگردند و جبهه را خالي كنند. گفتم: اما اين اقدام ما آنان را به ادامه جنگ مصممتر خواهد كرد. جواب داد: هرگز! اين كار به نارضايتي آنان نسبت به دولتشان كه حاضر به قبول آتش بس نيست دامن خواهد زد. 2- موشك «عباس» برد اين موشك حدود 850 كيلومتر، وزن كلاهك جنگي آن نزديك به 350 كيلوگرم و شعاع اصابت آن تقريبا 1500 متر است. اين موشك چندين بار براي حمله به تهران، اصفهان، تبريز، يزد و نيز بندرهاي ايرن مورد استفاده قرار گرفت. هربار كه اقدام به پرتاب اين موشك به سوي يكي از شهرهاي ايران ميكرديم صدام با خوشحالي با ما تماس ميگرفت و ميگفت: آفرين به شما غيور مردان! شما تاريخ را رو سفيد كرديد! شما روي «قعقاع» و «سعد» را سفيد كرديد!» عدنان خيرالله وزير دفاع استفاده از موشك عباس به دليل برد بيشتر آن نسبت به موشك حسين تأكيد داشت. دو موشك عباس و حسين، از قدرت انفجار بسيار بالايي برخوردارند. مردم عراق، اين موشكها را «زلزله» مينامند؛ زيرا در هنگام اصابت اشتباهي يكي از اين موشكها به يكي از پلها در «گرمة علي» در بصره، روستاي مجاور با خاك يكسان و پل، به طور كامل منهدم شد و حفره بسيار بزرگي ايجاد گرديد كه به دليل شدت انفجار، محل پل قابل شناسايي نبود. 3- موشك عابد «ژوئيه» طول اين موشك، 25 متر، وزن آن 48 تن و داراي سه مرحله است. اين موشك كه با مشاركت فرانسه و چين ساخته شده، قادر است يك كلاهك جنگي را به وزن حدود پانصد كيلوگرم تا مسافت حدود 1500 كيلومتر حمل كند. تفاوت اين موشك با دو موشك قبلي اين است كه آن دو براي پدافند و موشك «عابد» براي هجوم ساخته شده است. از اين موشك براي حمله به تهران، اصفهان و شهرهاي مرزي اهواز، آبادان، خرمشهر و.... استفاده شده است. تصاوير گرفته شده توسط هواپيماهاي شناسايي، نشان دهنده حجم وحشتناك خسارات ناشي از انفجار اين موشك در اوايل و در طول جنگ بود. اين تصاوير كه به صورت فيلمهاي ويديويي، در معرض ديد دانشجويان دورههاي 30و 44 دانشكده ستاد قرار گرفت، به قدري هولناك بود كه عده اي از آنان دچار افسردگي و بيماريهاي روحي و رواني شدند. همچنين نسخههايي از اين فيلمها براي سران دولتهاي حاشيه خليج فارس- از جمله امير كويت، ملك فهد و شاه حسين- ارسال شد. ماهوارههاي جاسوسي مشكلي كه اين موشكها داشتند چگونگي هدايت و تصحيح مسير حركت آنها براي اصابت به هدف بود. ابتدا بايد به اين نكته اشاره كرد كه موشك، وسيلهاي با يك كلاهك جنگي است كه در قسمت فوقاني آن قرار دارد و در موقع اصابت ابتدا اين كلاهك منفجر ميشود. تفاوت موشك با هواپيما در اين است كه موشك تنها يك بار مورد استفاده قرار ميگيرد و عمر آن با همان يك پرتاب به پايان ميرسد اما هواپيما ميتواند پروازهاي متعددي انجام دهدو در هر پرواز چندين تن بمب و كلاهك جنگي فرو ريزد. هواپيما همچنين ممكن است پيش از سرنگون شدن توسط دشمن ده ها حمله هوايي انجام داده باشد كه بدين رو در مقايسه با موشكهاي زمين به زمين، ارزانتر محسوب ميشود. ما در هنگام استفاده از موشك يا هواپيما براي بمباران مناطق مسكوني ايران به ميزان تأثيرگذاري آنها توجه داشتيم. به همين دليل منطقي به نظر نميرسيد كه مثلا يكصد ميليون دلار خرج موشكي كنيم كه خسارات مادي آن به ارتش ايران معادل يك ميليون دلار تخمين زده ميشد؛ به خصوص باتوجه به اينكه موشكهاي زمين به زميني كه برد يكصد كيلومتر دارند بسيار گران تمام ميشوند. بايد توجه داشت كه اينگونه موشكهاي يك بار مصرف براي حمل كلاهكهاي هستهاي ساخته شده اند؛ زيرا ارزش حجم انهدامي كلاهك هسته اي، صدها برابر ارزش موشك است. اما استفاده از اين موشكها به ويژه موشك هاي ميان برد براي حمل كلاهكهاي جنگي (كلاسيك)، كاري غيرعاقلانه است. به عنوان نمونه، قيمت يك موشك مدل «3-Df» از سري موشكهاي چيني فروخته شده به ما معادل چهل ميليون دلار بود. اين موشك در اصل براي اين طراحي شده است كه كلاهكي هستهاي با قدرت انفجاري 103 مگاتن (103 ميليون تن) مواد منفجره كلاسيك را حمل كند. اين موشك در آغاز جنگ براي حمله به شهر نوسود و تمامي شهرها ايران كه استحكامات بتوني داشتند مورد استفاده قرار گرفت. همانگونه كه گفته شد مشكل اينگونه موشكها چگونگي هدايت و تصحيح مسير حركت آنها بود اما بر اساس توافق عراق و دولت آمريكا در زمان رياست جمهوري كارتر و ريگان، قرار شد كه اين كشور به وسيله ماهوارههاي فضايي ما را در زمينه هدايت موشكها ياري دهد. از لحاظ فني اگر برد موشك بيش از سيصد كيلومتر باشد لازم است در طي حركت آن تا هدف مسير موشك دو يا سه بار تصحيح شود. اگر موشك بيشترين مسير خود را در داخل خاك خودي يا فضاي كشور دوست طي كند با فرمانهاي داده شده از ايستگاههاي زميني يا هوايي موجود بر سر راه آن مسير خود را تصحيح ميكند؛ اما اگر بخش اعظمي از مسير موشك، در خاك دشمن باشد هدايت آن غيرممكن خواهد بود و تنها ماهوارههاي فضايي قادر به تصحيح خواهند بود. ما در طول جنگ حداكثر استفاده را از ماهوارههاي جاسوسي آمريكا در خليج فارس كرديم و به كمك آنها توانستيم حدود چهارصد موشك به طرف شهرهاي مرزي، مناطق مسكوني شهرهاي مختلف و يگانهاي عازم جبهه پرتاب كنيم. منبع :خبرگزاري فارس خاطرات سرلشكر عراقي«صبار فلاح اللامي» -
جنبش ظفار و دخالت نظامی ایران در عمان جنبش ظفار و دخالت نظامی ایران در عمان
Wolfenstein افزود یک موضوع در جنگهای معاصر
جنبش ظفار پایه و سابقه تاریخی «جنبش ظفار» (و یا به زعم رهبران جنبش : «انقلاب ظفار» ) را باید در قیام «جبل الاخصر» (۱) دانست. برخورد منافع امریكا و انگلیس در عمان در خلال دهه ۱۹۵۰ باعث شد استعمار انگلستان به بهانه حفظ منافع خود در عمان، تمامی این سرزمین را در كنترل نظامی خود قرار دهد. با توجه به سابقه تاریخی ضدیت مردمان مسقط و عمان با خارجیها این اقدام انگلیسیها باعث تحریك شدید احسااست آنان نسبت به حضور گسترده استعمار در سرزمینشان شد. جدا از عامل یاد شده، وجود فقر شدید در این جامعه نیز به عنوان عامل دیگری در پاگیری قیام الاخضر مطرح بود. همان گونكه در بخش استعمار انگلستان پس از جنگ جهانی دوم اشاره كردیم، این شورش در سال ۱۹۵۷ علیه سلطه انگلیسیها و نیز حاكمان مسقط و عمان شروع شد كه با سركوب شدید از سوی نیروهای انگلیسی مواجه گردید. پیرو تشدید دامنه این قیام، سلطان شعیدبن تیمور حاكم مسقط و عمان در سال ۱۹۵۸ تاب مقاومت را در برابر قیام كنندگان از دست داد و به شهر بندری «صلاله» واقع در جنوب عمان (در ایالت ظفار) فرار كرد. (۲) حملات هوای شدید و چند ساله نیروی هوای انگلیس به شوررشیان در جبلالاخضر، تلفات و خسارات زیادی به آنان وارد كرد و باعث سركوب و از هم پاشیدگی این قیام مسلحانه شد؛ ولی پس از مدتی ، انقلابیون عمانی توانستند نیروهای خود را جمعآوری و سازماندهی مجدد كنند. چنانكه در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۳ ش) با پیوند و ائتلاف گروههای قدیمی: «سربازان انقلابی ظفار» ، «جامعه خیرخواهی ظفار» (۳) ( به عنوان یك سازمان تجزیه طلبانه ظفار) ، («حركت ملی عرب» شاخه ظفار (به عنوان یك نهضت ملیگرای عرب) ، سازمان «جبهه آزادیبخش ظفار» تشكیل شد. هدف اولیه جبهه مذكور به عنوان یك جنبش ملیگرایانه عبارت از رهایی ایالت ظفار از سلطه نیروهای سلطان سعید بن تیمور (۴) و در مرحله بعد واژگونی نظام خودكامه و عامل عدم رشد و توسعه مسقط و عمان بود. جنبش مذكور تا یك سال پس از شكلگیری و آغاز فعالیت خود، بدون استفاده از كمك و حمایت منافع خارجی، در ابعادی كوچك و نسبتا غیرمؤثر و غیر كارآمد باقی ماند؛ ولی به نظر میرسید كه به دلیل شرایط اقتصادی ـ اجتماعی حاكم بر ظفار و روشهای مستبدانه سلطان علیه مردم آن ایالت، جنبش بزودی موقعیت مطلوبی در میان مردم خواهد یافت. ظفار به عنوان مركز شكلگیری جنبش و محل شروع مبارزات آزادیبخش منطقه، بزرگترین ایالت مسقط و عمان محسوب میشود كه در جنوب آن كشور و هم مرز با كشور یمن («بعدا جمهوری دمكراتیك خلق یمن» یا یمن جنوبی) قرار دارد . مساحت این ایالت ۵۰ هزار كیلومتر مربع و جمعیت آن (در اواسط دهه ۶۰) حدود ۲۰۰ هزار نفر بود. پایتخت آن شهر بندری «صلاله» (سلاله) با حدود ۱۰ هزار نفر جمعیت (در آن زمان) است. در بخش شمالی كوهستانهای این منطقه (واقع در جنوب و ملقب به: جبل سمحان ، جبل القرد و جبل القمر) جلگههای وسیع و حاصلخیزی وجود دارد كه ساكنانش به گلهداری و كشاورزی اشتغال دارند. نقاط كوهستانی این منطقه شرایط و محیط مناسبی برای مبارزات مسلحانه چریكی و جنگهای پارتیزانی است. تذكر این نكته ضروری است كه جنبش ظفار و پیدایی آن، ریشه در خارج نداشت، بلكه جدا از عامل حضور استعمار كهنه انگلستان در آنجا باید ریشههایش را در خود مسقط و عمان جستجو كرد. این ریشهها، ابعاد سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی داشتند چنانكه ظفار در دورهای ولانی در محرومیتهای اقتصادی ـ اجتماعی به سر برده و از نظر سیاسی مورد غفلت و كوتاهی شدید قرار داشت. به هر حال ، جبهه آزادیبخش در تاریخ ۹ ژوئن ۱۹۶۵ در ایالت ظفار رسما موجودیت خود را اعلام كرد. در متن اعلامیه منتشر شده به «تودههای خلق طفار» اعلام شده بود كه: «پیشتازان انقلابی .. با یامان به خدا رسالت رهایی ظفار را از زیر سلطه مستبدانه سلطان سعید [بن تیمور]بر دوش میكشد، سلطانی كه ویت دودمانش با منافع بارز جهانخواران انگلیسی همگونی مینماید...» در ادامه خاطرنشان شده بود كه: «تودههای مبارز عرب!!جبهه آزادی بخش ظفار كه اكنون رشته مبازه در ظفار را علیه امپریالیسم و ... زنجیرش در دست گرفته است، بر اساس وحدت ملت عرب و وحدتمبارزات تمامی اعراب از اقیانوس [اطلس] تا خلیج [فارس] سخت تكیه میكنند ...»(۵) پیرو آن، در اوایل ژوئن ۱۹۶۵ اولین كنرگه جبهه آزادی بخش ظفار برگزار شد. در این كنگره ، خط مشی مبازه مسلحانه به عنوان روش مبارزه با «امپریالیسم» انگلیس و «رژیم ارتجاعی» سلطان سعید بن تیمور انتخاب گردید. مبارزه مسلحانه اعضای جبهه تنها با ۹ قبضه تفنگ در كوهستانهای ظفار آغاز شد. طبیعی بود كه روند پیشرفت فعالیتهای چریكی و انقلابی در چنین جامعه عقب مانده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی با مشكلات ویژهای كه مهمترین آن جذب توده مردم در فعالیتهای جنبش به شمار میآمد، روبرو شود؛ ولی به تدریج توده مردم مرحوم و فقیر ظفار به سوی جبهه آزادیبخش گرایش یافته و بنابراین با پیوستن نیروهای جدید به رزمندگان جبهه، «ارتش آزادیبخش خلق» شكل گرفت. این ارتش توانست ضربههای شدید به نیروهای عمانی (كه به وسیله افسران انگلیسی آموزش دیده بودند و رهبری میشدند) وارد آورد. پس از گذشت مدتی از شروع مبارزه مسلحانه، ارتش آزادیبخش به استقرار حكوم ملی در مناطق آزاد شده و تحكیم مواضع خود در آنجا موفق شد. كسب این پی وزیهای نظامی باعث شد انقلابیون و رزمندگان جدیدی جذب جبهه آزادیبخش شوند . جبهه آزادیبخش ظفار و ارتش وابسته به آن بزودی از سوی رژیم جدید و رادیكال چپگرای «جمهوری دموكراتیك خلق یمن» (یمن جنوبی، كه در سال ۱۹۶۷ تأسیس شده بود) مورد حمایت سیاسی و نظامی (آموزش ، تداركات و تسلیحات) قرار گرفند. جمهوری خلق چین نیز از طریق یمن جنوبی شروع به ارسال وسایل و تجهیزات نظامی برای آنان كرد. بر اساس گزارش روزنامه انگلیسی تایمز، افراد قبایل ظفار وابسته به جبهه آزادیبخش در پكن آموزشهای سیاسی و چریكی را میگذراندند و به همراه مستشاران عقیدتی و فنی و نظامی چینی به ظفار برمیگشتند. (۶) وقوع جنگ سوم اعراب و اسراییل در ژوئن ۱۹۶۷ و نتیجه آن كه شكست سخت اعراب (عمدتا شامل مصر ، سوریه ، اردن و عراق) در برابر اسراییل ( فلسطین اشغالی) بود، مبارزه مسلحانه ظفار را با مشكلات سیاسی و نظامی قابل توجهی روبرو ساخت؛ زیرا شكست یاد شده توازن قوای سیاسی ـ نظامی راشدیدا به نفع اسراییل و غرب تغییر داد، ضمنا سه كشور عرب با زا دست دادن بخشی از سرزمینهای خود رد جنگ مذكور، عملا سرگرم مسائل سیاسی و نظامی خود پس از دوران جنگ شدند؛ (۷) بنابراین ، جبهه و ارتش آزادی بخش از نظر تهیه و تأمین تسلیحات مورد نیاز خود به وسیله كشورهای عرب یاد شده شدیدا در تنگنا قرار گرفت. مثلا از پایان جنگ شش روزه به بعد، پشتیبانی مصر از انقلابیون ظفار تقریبا به حد صفر رسید. (۸) در چنین شرایطی بود كه در سپتامبر ۱۹۶۸ دومین كنگره «جبهه آزادیبخش ظفار» در دهكده ساحلی «حمرین» (واقع در جنوب عمان و نزدیك صلاله) تشكیل شد و تجربههای مبارزات دو ساله جبهه مورد بررسی و بازبینی قرار گرفت. حاصل بررسیهای انجام شده در كنگره حمرین به آنجا انجامید كه جبهه موضعگیری كشوری (عمان) خود را به كل منطقه خلیج فارس گسترش داد؛ بنابراین نام «جبهه آزادیبخش ظفار» به «جبهه خلق برای آزادی عمان و خلیج اشغال شده» تغییر یافت! از این تاریخ بع بعد، تمایلات شدید ماركسیستی در هدفهای رزمندگان ظفاری راه یافت. جبهه در این كنگره یك موضع شددی «مبارزه با امپریالیسم، استعمار ، ارتجاع، بورژوازی و فئودالیسم» اتخاذ كرد و خواستار توسعه یك جنگ خلقی آزادیبخش برای كل خلیج عربی (خلیج فارس) شد!همین تحول عقیدتی و عملكردی را نیز بعدا یك روزنامه چاپ عدن ( یمن جنوبی) منتشر كرد كه: در خلال كنگره حمرین سوسیالیسم علمی از وسی جبهه به عنوان یك تئوری انقلابی پذیرفته شد و یك ارتش خلقی آزادی بخش شكل گرفت. (۹) در این كنگره استراتژی جدیدی برای عمان و خلیج فارس مشخص شد، آموزش سیاسی ـ عقیدتی افراد نظامی آغاز شد و برای اولین بار زنان در صفوف انقلابیون پذیرفته شدند. یكی دیگر از تصمیمات مهم كنگره دوم ، تشكیل «گروههای مقاومت ملی» بود تا ارتش آزادیبخش را حمایت و تكمیل كند. ضمنا تصمیم گرفته شد با بیسوادی و در محله اول در بین افراد ارتش آزادیبخش و «گروههای مقاومت ملی» مبارزه شود. نتیجه قبول ایدئولوژی و خط مشیهای ماركسیستی عبارت بود از محروم ماندن جبهه از حمایت فراوانی كه ممكن بود از سوی مردم ظفار نصیبشان گردد؛زیرا با توجه به مسلمان و سنتی بودن مردم بومی، یك ضدیت بالقوه با مرام اشتراكی در میان آنان وجود داشت به گونهای كه حتی از این تاریخ به بعد « جبهه خلق ....» مورد حمایت كمی از جانب جهان قرار گرفت. چنانكه سخنگوی جبهه در درمصاحبهای با یك روزنامه كویتی اظهار داشت: «جبهه تماسهایی رسمی با اتحادیه عرب و پایتختهای عربی به منظور توضیح و تشریح مسأله انقلاب در ظفار داشته است. [در این تماسها] از سوی جبهه تقاضای كمكهای مؤثری در جهت [حمایت از] انقلاب شده، ولی غالب جوابها منفی بوده است» . (۱۰) نهایت اینكه در سال ۱۹۷۰ ـ یعنی پنج سال پس از آغاز مبارزه بجهه ـ تقریبا غالب كشورهای عربی و افریقای شمالی ، از جنگجویان حمایت چندانی نمیكردند. (۱۱) . تصمیمهای اتخاذ شده در كنگره حمرین موجب قطبی شدن جنبههای منطقهای و جهانی مبارزه شد و عملا باعث شد كه هزینههای جنگ هم از نظر نفرات و هم وسایل و تجهیزات افزایش یابد. از سوی دیگر انتخاب راه و عقیده ماركسیستی از سوی جبهه باثع حساسیت شدید سلطان مسقط و عمان، كشورهای میانه رو خلیج فارس، انگلستان و امریكا شد؛ به ویژه اینكه باید به این نكته مهم توجه كنیم كه چند میدان نفتی مهم عمان در جنوب آن كشور و در ایالات بزرگ ظفار قرار داشت و تولید تجارتی نفت نیز به تازگی در عمن شروع شده بود. (۱۲) بنابراین در پیش گرفتن خط مشیهای ماركسیستی و چپگرایانه افراطی میتوانست خطری بالقوه برای كشورهای نفتی و میانهرو (طرفدرا غرب) در منطقه استراتژیك خلیج فارس محسوب شود. بعد از كنگره دوم، بیش از ۹۰ درصد ایالت ظفار و چند شهر مهم و از جمله شهرهای : دالكوت ؛رخیوط و سعده ( مجموعا در حدود یك ششم كل مساحت عمان) خرابكاری علیه تأسیسات شركت نفت «رویال داچ ـ شل» (هلندی ـ انگلیسی) (كه تقریبا امتیاز تمامی مناطق و تأسیسات نفتی عمان و از جمله ظفار را در كنترل و اداره خود داشت) به وسیله نیروهای رزمی جبهه انجام گرفت و عملیات اكتشاف و استخراج این شركت به طور كامل در ظفار (به عنوان اولین منطقه شروع عملیات اكتشاف و استخراج نفت) متوقف شد. (۱۳) پیرو این تحركات و در راستای هدف گسترش اقدامات و فعالیتهای جبهه (پس از كنگره حمرین) ، مبارزات آزادیخواهانه و ضد انگلیسی در نقاط دیگر عمان نیز از ژوئن ۱۹۷۰ به بعد به رهبری «جبهه دموكراتیك خلق برای آزای عمان» آغاز شد. پیرو یك رشته تحركات سیاسی، آزادی خواهانه و استقلالطلبانه در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس پس از جنگ جهانی دوم، استعمار انگلستان ناچار شد در سلطان نشین مسقط و عمان نیز تغییر و تحولاتی سیاسی در تركیب رهبری آن به عمل آورد. علاوه بر اینكه سلطان سعید بن تیمور ( حام عمان) نیز نتوانسته بود قیام ظفار را سركوب یا كنترل كند؛ بنابراین با چراغ سبز و حمایت آن كشور، قابوس بن تیمور در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۷۰ با انجام كودتایی علیه پدرس سعیدبن تیمور قدرت را در آن كشور به دست گرفت. وی تحصیلكرده آكادمی نظامی معتبر انگلستان به نام «سندهرست» (۱۴) بود و بر خلاف پدرش فردی تحصیلكرده و روشن و آگاه به شرایط و نیازهای زمان خود است. به همین دلیل از ابتدای حكومتش با درك واقعیتها و نیازهای جامعه خود به یك رشته اصلاحات وسیع اجتماعی ، اقتصادی ، عمرانی و سیاسی در عمان اقدام كرد؛ بنابراین به تدریج توازون قدرت به نفع سلطان قابوس و به ضرر جبهه ظفار تغییر یافت. سلطان قابوس در كنار شروع اصلاحات اجتماعی، به كلیه شورشیان جبهه ظفار كه خود را تسلیم میكردند عفو عمومی داد. بدین ترتیب این اقدام سلطان و ایجاد تأسیسات رفاهی و عمرانی باعث ایجاد شكاف و اختلاف در جنبش شد، چنانكه با استفاده از همین خط مشیها، دولت توانست در فاصله سالهای ۱۹۷۳ـ ۱۹۷۵ نزدیك به ۱۰۰۰ نفر از انقلابیون ظفار را به رویگردانی از قیام و تسلیم به دولت برانگیزد. (۱۵) سلطان قابوس در تبلیغات سیاسی خود علیه نیروهای انقلابی «ارتش آزادیبخش» آنان را «یاغیان كمونیست» ، «كافران» و «بیخدایان» خطاب میكرد و برای تحریك احساسات مذهبی تودهها و جدا ساختن صفوف آنها از جنبش ظفار، از شعارهای اسلامی استفاده میكرد؛ (۱۶) بنابراین از سال ۱۹۷۰ به بعد، آن برتری و پیروزیهایی كه قبلا به وسیله نیروهای انقلابی ظفار كسب شده بود به تدریج رو به كاهش و زوال رفت. سلطان قابوس برای مبارزه با انقلابیون ظفار، ارتش عمان را تقویت كرد و آنها را با جدیدترین تسلیحات نظامی مجهز نمود. نیروهای نظامی عمانی، انگلیسی ، پاكستانی و هندی به فرماندهی ژنرال «هیوگ اولدمن» (۱۷) انگلیسی به عنان فرمانده نیروهای نظامی و وزیر دفاع عمان (۱۸) در سركوب شورشیان ظفار به آن كشور كمك میكردند. سومین كنگره :جبهه خلق برای آزادی عمان و خلیج» با شركت كلیه نیروهای انقلابی ظفار در ژوئن ۱۹۷۱ در «رخیوط» تشكیل شد. زخیوط واقع در جنوبیترین بخش سرزمین عمان و نزدیك مرز یمن، یكی از آخرین مناطق پایگاهی استعمار انگلستان در ظفار بود كه نیروهای انگلیسی در سال ۱۹۶۹ با توسعه عملیات چریكی جبهه از آنجا رانده شدند. (۱۹) در این كنگره تصمیمهای مهمی در سطوح منطقهای، بینالمللی و عربی اتخاذ شد؛ از جمله تأكید بر همبستگی تودههای عرب در مبارزه آزادیبخش و تأكید بر وظیفه جبهه در پشتیبانی از تمام انقلابهای دموكراتیك ملی؛ ضرورت ایجاد جبهه متحد وسیع، متشكل و مبارز علیه امپریالیسم و ارتجاع منطقه، رهایی منطقه از استعمار به هر شكل آن و تحقق استقلال كامل آنها؛ اتحاد سازمانهای ملی فلسطین در جنگ دراز مدت علیه صهیونیسم و امپریالیسم و بالاخره طرفداری از نیروهای سوسیالیستی بینالمللی و مترقی در مبارزاتشان علیه امپریالیسم و سرمایهداری غربی. كنگره چهارم جبهه در دسامبر ۱۹۷۲ در «اهلیش» تشكیل شد. دو تصمیم مهمتر اتخاذ شده در این كنگره ، عبارت بودند از: ۱) تلفیق «جبهه ملی برای رهایی خلیج اشغال شده» با «جبهه دموكراتیك برای رهایی عمان» در یك جبهه واحد با عنوان «جبهه ملی برای رهایی عمان و خلیج»، ۲) انتخاب رهبری مشترك برای «جبهه ملی برای رهایی عمان و خلیج». دخالت نظامی ایران در عمان در علل دخالت ایران در جنگ ظفار می توان از وابستگی كشورهای منطقه و فرا منطقهای به نفت، پیوند و ارتباط میان اقتصاد، امنیت و نفت برای كشورهای منطقه و بویژه برای ایران و نیز پیچیدگی روابط بینالملل در دهههای شصت و هفتاد و اثرات ناشی از آن بر تحولات خلیج فارس، كشورهای فرامنطقهای را بر آن داشت تا وظیفه برقراری ثبات، حفظ نظم و امنیت را به خود كشورهای منطقه واگذار نمایند. در این باره، «همایون كاتوزیان» معتقد است كه در آن مقطع «نفت متغیر مستقل بود و كل كالبد اجتماعی و اقتصادی، تابع آن». از سوی دیگر، سعی غرب بر این بود كه تنگهها و نقاط حساسی را كه به «نقاط شرك» معروفند، در اختیار خود داشته باشد. از جمله این نقاط میتوان به تنگه هرمز اشاره كرد. «تنگه هرمز»، هم برای قدرت دریایی در مقابله با قدرت بری و هم برای قدرت بری در مقابله با قدرت دریایی، نقش دفاعی مناسبی دارد. از طرف دیگر قرار داشتن آن در مسیر انتقال نفت مورد نیاز جهان غرب به عنوان نقطه كنترل و اهرم اعمال فشار، به دلیل وابستگی اروپا به نفت منطقه خلیج فارس و بازار مصرف ثروتمند آن، بخش حساسی از شبكه حمل و نقل دریایی اروپا را تشكیل میدهد. با تشدید فعالیتها و اقدامات چریكی رزمندگان جبهه و نیز گرایشهای ماركسیستی آنان (به ویژه هدفهای اعلام شده منطقهای جبهه خلق) ، دولت ایران و نیز قدرتهای غربی نسبت به جنبش ظفار حساس شدند. چنانكه محمدرضا شاه در اوایل سال ۱۹۶۹ در مصاحبه با یكی از نمایندگان كارگری پارلمان انگلستان در تهران اظهار داشت: «... ما آزادی كشتیرانی در منطقه [خلیج فارس] را تضمین میكنیم و در این رابطه میتوانیم به تعهدات خود عمل كنیم». (۲۰) در همین راستا شاه اعلام كرد در صورت درخواست كمك از سوی حكومتهای كشورهای ساحلی برای تأمین امنیت به آنان كمك خواهد كرد. (۲) این موضعگیری ایران باعث شد كه با توسعه عملیات چریكهای ظفار و ناتوانی نیروهای عمانی در كنترل این جنبش ماركسیستی، و در نتیجه درخواست كمك نظامی سلطان قابوس از ایران، شاه به سرعت به آنان پاسخ مثبت دهد. قابل ذكر است كه روابط دیپلماتیك ایران و عمان در اوت ۱۹۷۱ برقرار شد و پس از آن، مسؤولان دو كشور رفت و آمدها و مذاكرات متعددی با یكدیگر داشتند. در فوریه ۱۹۷۲ یك هیأت ویژه عمانی به ریاست «توینی بن شهاب» مشاور سلطان قابوس برای مذاكره با مقامات ایرانی و ترتیب دریافت كمك نظامی از ایران برای سركوب شورش ظفار وارد تهران شد. پس از مذاكرات طولانی، بالاخره در ماه مارس ۱۹۷۲ یك پیمان محرمانه نظامی ـ امنیتی بین مشاور نظامی سلطان قابوس و مقامات ایران به امضا رسید. (۲۲) پیرو آن و در اجرای موافقتنامه یاد شده، ایران تسلیحات و مشاورین نظامی و امنیتی به عمان فرستاد. ضمنا بنا به ادعای جبهه خلق، «ایران جزیره عمانی الغنم را [واقع در قسمت شمال رأس المسندام و جنوب تنگه هرمز] اشغال كرد و نیروی دریایی و هوایی ایران به گشت زنی و مراقبت از منطقه رئوس الجبال كه بخش عمانی تنگه هرمز و قسمتی از آّهای ساحلی عمان است، پرداختند» .(۲۳) در حالی كه برخی منابع غربی اعلام كردند ایران در این جزیره، تنها به ایجاد یك ایستگاه كنترل آلودگی آبهای خلیج فارس اقدام كرده است. (۲۴) در اوایل سال ۱۹۷۳ نیز ایران شش فروند هلیكوپتر نظامی را به همراه خدمه آنها برای كمك و استفاده در جنگ ظفار به عمان فرستاد.(۲۵) سلطان قابوس در مصاحبهای با روزنامه النهار در تاریخ ۲۲ مارس ۱۹۷۳ رسما اعلام كرد كه «ما كمك و خدمات نظامی مختلفی از ایران دریافت میكنیم. افسران ایرانی این كمكها را زیر نظر دارند و تعدادی هواپیمای ایرانی هم به كمك ما فرستاده شده است». (۲۶) ضمنا یك ماه بعد، در آوریل همان سال امیرعباس هویدا نخست وزیر ایران متذكر شد كه ایران به درخواست سلطان قابوس برای دریافت كمك از ایران پاسخ مثبت داده است. (۲۷) بالاخره مدتی پس از ارائه كمكهای یاد شده و گسترش شورش طفار و عدم توانایی نیروهای عمانی در كنترل»، نیروهای نظامی ایران در تاریخ ۲۹ آذر ماه ۱۳۵۲ (۲۰ دسامبر ۱۹۷۳) بنا به درخواست سلطان قابوس مستقیما وارد عمل شدند. چنانكه بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ سرباز ایرانی مجهز به پیشرفتهترین تجهیزات به وسیله ۲۰ فروند هلیكوپتر در تاریخ ۲۰ دسامبر از دو سوی شمال و جنوب و در دو سوی «خط سرخ» كه همان جاده سراسری صلاله ـ مسقط (جنوب ـ شمال) بود پیاده شدند. نیروهای ایرانی كه متشكل از نیروهای ویژه هوابرد و تفنگداران دریایی بودند ، در اردوگاههای مرزی دشتهای منطقه صلاله متمركز شدند (اردوگاههای فوج، ام الغوارف، و پایگاه صلاله) . تعدادی از نیروهای ایرانی نیز به نوار شمالی منطقه (تمریت و شعلیت) فرستاده شدند. پیاده شدن نیروهای ایرانی با پشتیبانی هواپیماهای انگلیسی كه از صلاله و مصیره پرواز كرده بودند، انجام شد. بعدا بخشی از نویرها به جزیره :«حلانیات» (كوریاموریا) اعزام شدند تا در آنجا تأسیسات نظامی لازم را ایجاد كنند. بقیه نیروهای ایرانی به اردوگاههای نظامی در منطقه شرقی و ممر اعزام شدند. مركز فرماندهی نیروهای ایرانی در پایگاه صلاله بود. مدتی قبل از پیاده كردن نیرو و دخالت مستقیم نیروهای ایران در عمان «پیمان سنتو» اعلام كرد كه یك رشته مانورهای نظامی از تاریخ ۲۰ نوامبر ۱۹۷۳ به مدت ۱۲ روز در آبهای دریای عمان و خلیج فارس انجام خاهد گرفت. در این مانور نیروهای دریایی و هوایی ایران، تركیه ، انگلستان و امریكا شركت داشتند و از هوا و دریا به پیاده كردن نیرو پرداختند.(۲۸) این مانورها در واقع دو هدف را دنبال میكرد: ۱) آزمایش توانایی نیروهای ایرانی و نیز زمینهسازی روانی در منطقه برای لشكركشی بعدی ایرانیها، ۲) آزمایش توانایی نیروهای دیگر پیمان سنتو برای انجام عملیات و كنترل بحرانهای منطقه، تعداد نیروهای ایرانی در عمان در پایان سال ۱۹۷۴ به حدود ۳۵۰۰ نفر و در سال ۱۹۷۵ به حدود ۵ هزار نفر رسید. ضمنا هواپیماهای جنگنده اف-۵ نیز با استفاده از پایگاه تمریت بر فراز مرزهای یمن جنوبی به گشت زنی میپرداختند. ضمنا كشتیهای جنگی ایران نیز سواحل ظفار را تا زمانی كه تحت تسلط شورشیان بود، بمباران میكردند. لشكركشی ایران به ظفار، در واقع در حكم یك میدان آزمایش و عمل بود؛ زیرا هم تسلیحات و تجهیزات جدید امریكایی (تحویلی به ارتش ایران) آزمایش میشد و هم كارایی و تواناییهای افسران و سربازان ایرانی كه تا آن زمان در یك جنگ منطقهای شركت و دخالت نداشتند ارزیابی میشد. به همین دلیل، واحدهای اعزامی ایران مرتبا تعویض و جانشینسازی میشدند تا تعداد بیشتری از نیروهای ایران با جنگهای نامنظم (چریكی) آشنا شوند. نكته مهم در كیفیت دخالت نیروهای نظامی ایران در ظفار این بود كه مثلا بر خلاف عملكرد نیروهای امریكایی در ویتنام، آنان به قتل عام، تجاوز به ناموس، غارت و چپاول اموال مردم و كلاهبرداری از افراد بومی اقدام نكردند. دیگر اینكه زمینه مداخله ایران در ظفار به علت عدم وجود ادعاهای ارضی میان دو كشور تسهیل شده بود. ضمنا ایران و عمان تنها دو كشور منطقه هستند كه در تنگه استراتژیك هرمز آبهای مشتركی دارند؛ بنابراین وجود علایق و منافع مشترك در حوزه تنگه هرمز به مناسبات میان ایران وعمان بعد و ویژگی خاصی میبخشید كه در مقایسه با كشورهای دیگر منطقه تفاوت داشت. علاوه بر اینكه بسیاری از عمانیها ایرانیان را به عنوان حامیانی میدانستند كه جلوی فعالیتهای چپگرایانه علیه حكومت را میگرفتند. به هر حال دخالت نظامی ایران در ظفار، حساسیت و انتقاد و اعتراض تقریبا همه كشورهای عرب را به دنبال داشت، چرا كه این اقدام ایران را نماد بارز توسعه طلبی ایران در زمان شاه میدیدند. حتی كشورهای میانهرو عرب نیز حداقل خواستار كاهش حضور و نفوذ ایران در عمان بودند ! چنانكه مثلا یك هیأت نمایندگی اتحادیه عرب در اواسط سال ۱۹۷۴ مأموریت ناموفقی را در تحقق هدف مذكور به انجام رساند. پیرو آن نیز برخی گزارشها حاكی از آن بود كه كشورهای مصر و عربستان سعودی خواستار جانشینی نیروهای عرب به جای نیروهای ایران بودند. در حالی كه یكی از دلایل درگیر شدن ایران در عمان عبارت از ابراز بیمیلی قبلی اعراب در پاسخ به درخواست كمك سلطان قابوس از آنان بود. (۲۹) در ژانویه ۱۹۷۵ دهكده ساحلی و بندر رخیوط ـ یعنی مركزیت مناطق تحت تسلط شورشیان و ستاد مركزی آنان ـ به دست نیروهای ایرانی افتاد. ضمنا با ایجاد موانع بیشتر به منظور قطع راههای تداركاتی از دسترس شورشیان ، آنان بیش از پیش ناگزیر به عقبنشینی شدند، تا آنجا كه به مرز یمن جنوبی رانده شدند. ضمنا موفقیت نیروهای ایرانی در تصرف مواضع یا قطع و محدود كردن راههای تداركاتی مبارزان جبهه خلق، عرصه را بر آنها تنگ كرد و باعث بروز اختلاف نظرهایی گسترده بین رهبران جنبش بر سر كیفیت رهبری و خط مشیهای نهضت شد. جدا از اقدامات نظامی گسترده نیروهای ایرانی در عمان، آنان دو اقدام بسیار مهم نظامی را با موفقیت انجام دادند كه در شكست و سركوب شورشیان ظفار نقش اساسی داشت. اولین اقدام عبارت از باز كردن مجدد جاده استراتژیك و سراسری ۶۰ كیلومتری صلاله ـ مسقط بود كه در اواخر بهمن ماه ۱۳۵۲ (فوریه ۱۹۷۴) انجام گرفت. شورشیان ظفار با ایجاد پایگاههای متعدد و پناهگاههایی در كوهها از سال ۱۹۶۹ به بعد بر آن تسلط داشتند و عملا بسته بود؛ بنابراین كومت عمان برای رساندن تتجهیزات و مهمات به نیروهای خود بناچار از راه ها و دریا كه آن هم همواره مورد حمله شورشیان بود استفاده میكرد. پس از بازگشایی این جاده استراتژیك، «اسماعیل خلیل رصاصی» سفیر عمان در تهران با پیشبینی پایان قریبالوقوع جنگ فرسایشی ظفار با كمك نیروهای ایرانی، پاكسازی و بازگشایی این جاده را به منزله «كلید تعیین كننده این جنگ فرساینده» تلقی كرد و اعلام داشت كه : «این پاكسازی بدون شجاعت و مهارت سربازان ایرانی امكانپذیر نبود».(۳۰) گفتنی است كه این پیروزی نیروهای ایرانی، به تقویت روحیه نیروهای مسلح سلطان قابوس و دولت عمان كمك زیادی كرد. (۳۱) دومین اقدام مهم و سرنوشتساز نیروهای ایرانی در مورد كنترل شورش و ظفار، شامل ایجاد یك سد نفوذناپذیر و امنیتی به نام «خط دماوند» بود. خط دماوند عبارت از سد و مانعی امنیتی متشكل از سیمهای خاردار و دستگاههای اعلام خطر الكترونیكی به طول چندین كیلومتر بود كه در سمت غرب صلاله و «ریسوت» (به سمت مرز مشترك با یمن جنوبی) و از محل دهكده ساحلی رخیوط به شكل خطی هلالی به سوی شمال كشیده شده بود. خط دماوند از پیوستن نفرات كمی و ارسال مهمات و تجهیزات از سوی یمن جنوبی برای شورشیان جلوگیری میكرد. این خط پس از تصرف بندر رخیوط به وسیله نیروهای ایرانی در ژانونه ۱۹۷۵ (كه مقر و ستاد مركزی جبهه خلق بود) ساخته شد. حدود یك سال قبل از آن و در اوایل سال ۱۹۷۴ ، مانع امنیتی (خط هورن بیم) (۳۲) در حدود ۵۰ كیلومتری شرق آن و نزدیك «ریسوت» ساخته شده بود. (۳۳) در اكتبر ۱۹۷۵ اعلام شد كه نیروهای ایرانی تپههای استراتژیك را واقع در «شبوت» (مشهور به تپه ۵۸۷) تصرف كردهاند. این بلندیهای استراتژیك در حدود ۹ كیلومتری غرب رخیوط قرار داشتند كه مركز لجستیك جبهه خلق را در «خرفات» به غارهای «شیرشیتی» در نزدیكی ساحل (كه یكی از مهمترین پناهگاههای شورشیان بود) مرتبط میكرد. مدت كوتاهی بعد، در فاصله ماههای نوامبر و دسامبر همان سال تعداد ۱۹۴ نفر از چریكهای ظفار خود راتسلیم نیروهای سلطان قابوس كردند و بالاخره در تاریخ ۱۱ دسامبر ۱۹۷۵ سلطان قابوس به طور رسمی پایان جنگ ظفار را اعلام كرد.(۳۴) پس از پایان جنگ ظفار بخش اعظم نیروهای ایران از آنجا فرا خوانده شدند، ولی تعداد كمی از آنان (حدود ۳۵۰ نفر) تا مدتی پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ در عمان باقی ماندند. وظیفه آنان ساختن سكوهای رادار در پایگاه «مانستون» واقع در شمال غربی عمان بود كه عمدتا نقل و انتقالات نظامی را در یمن جنوبی زیر نظر داشتند. (۳۵) پس از انقلاب و در زمان دولت موقت مهندس مهدی بازرگان، بقیه نیروهای ایرانی مستقر در عمان به ایران فراخوانده شدند. چند كشور عرب پس از جنگ ۱۹۷۶ حمایت خود را از جنبش كاهش داده یا قطع كردند. جدا از چند كشور مهم عرب، كشور چین نیز یكی از حامیان مهم جنبش ظفار به شمار میرفت؛ ولی بعدا خودداری چنین از حمایت مؤثر از جنبش، تا حد قابل ملاحظهای روند حركتهای آنان را به قهقرا كشاند. چین در بهار سال ۱۹۷۳ به كمكها و پشتیبانی خود از جنبش پایان داد، بویژه این امر زمانی رخ داد كه ایران در كمك نظامی به نیروهای دولتی عمان گامهای بلندی برداشته بود. این حركت چین، در راستای تغییر سیاست خاورمیانهای آن كشور در رابطه با رقابت قدرت و چالشهای سیاسیاش با شوروی و نیز تغییر و تحولات سیاستهای بینالمللی در پایان دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ انجام گرفت.(۳۵) علاوه بر خودداری چین از حمایت جنبش، تعطیل كمك از جانب عراق نیز پیش از پیش باعت ضربه زدن به شورشیان و افت فعالیتهای آنان شد؛ چنانكه بهبود روابط سیاسی ایران و عراق در مارس ۱۹۷۵ (پس از امضای قرارداد الجزیره بین دو كشور) ضربه مهلكی بر مبارزان جبهه خلق وارد آورد؛ زیرا عراق به عنوان یكی از منابع مهم عربی برای تأمین نیازهای مالی، تسلیحاتی، آموزشی و تبلیغاتی جنبش عمل میكرد و بالخره اینكه در اواخر سال ۱۹۷۵ نیز در سیاستها و خط مشیهای یمن جنوبی در حمایت از جنبش تغییرات مهمی پیدا شد. در حالی كه قبلا چنین تغییری در رفتار و سیاست كشوری كه از جمله ثابتترین حامیان جنگجویان شمرده میشد، غیرقابل پیشبینی بود! چنانكه از اواخر سال مذكور، سیاستهای جدید عدن مبتنی بر تجدید مناسبات آن با عربستان سعودی و امارت متحده عربی قرار گرفت، این تحول، عملا به معنی خودداری یمن جنوبی از حمایت لجستیكی و تسلیحاتی از جنبش ظفار بود! پینوشت: ۱ـ درگیرها و قیما مسلحانه مذكور در سلسله كوههای «جبلالاخضر» واقع در نواحی شمال عمان درگرفت. بلندترین قله رشته كوه یاد شده، « قله شام» با ۳۰۳۵ متر ارتفاع است. ۲ـ انقلاب ظفار و تحولات خلیج (مجموعه كرامه: شماره ۷) (بی}ا: كمیته فلسطین، اتحادیه انجمنهای اسلام یدانشجویان در اروپا ، خرداد ۱۳۵۴) ، ص ۳۲ ۳ـ نام گروه مذكور در منبع پیشین «انجمن خیریه ظفار» ذكر شده است كه با توجه به هدف مورد نظر آن گروه (تجزیهطلبی ظفار) به نظر میرسد اشتباه است. ۴ـ همان منبع ۵ـ همان منبع ،صص ۳۲ـ۳۳ ۶ـ Times (۳ Aug ۱۹۷۰) & New york Times (۱۲ July ۱۹۷۰) ۷ـ در همین راستا، از آن تاریخ به بعد «مسأله عربی» به جای «مسأله فلسطین» مطرح شد و اهمیت یافت. بنابراین هدف اصلی ، كشورهای عمده درگیر با اسراییل آزادسازی سرزمینهای متعلق به خودشان شد و مسأله فلسطین و قدس حالت ثانویه یافت. ۸ـ عباس امیری ، همان منبع ، ص ۴۸۲ ۹ـ الطوری ( ۸ ژوئن ۱۹۷۱) ۱۰ـ الطلیعه (۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸) ۱۱ـ عباس امیری ، همان منبع ۱۲ـ میدانهای نفتی : ایرد ، مرمول ،آمل و رهب در جنوب و عمدتا در ایالت ظفار قرار دارند. اولین امتیاز نفتی عمان در سال ۱۹۳۷ به انگلستان اعظا شد . در سال ۱۹۶۴ در منطقه فهود نفت كشف شد و نخستین تولید تجارتی نفت نیز در سال ۱۹۶۸ در ایالت ظفار آغاز شد. ۱۳ـ انقلاب ظفار ، همان منبع ، ص ۳۶ ۱۴ـ Sand Hurst ۱۵ـ عباس امری ، همان منبع ، ص ۴۷۸ ۱۶ـ انقلاب ظفار ، همان منبع، ص ۳۵ ۱۷ـ Hugh Oldman ۱۸ـ بر اساس پیمان سیاسی ـ نظامی كه در سال ۱۹۵۱ میان سلطان مسقط و عمان و انگلستان منعقد شد، انگلستان در قبال دریافت امتیاز ویژه ، حمایت نظامی از عمان را عهدهدار شد. ضمنا فرماندهی نیورهای نظامی و امنیتی آن كشور را افسران انگلیسی در دست گرفتند . ۱۹ـ نیرویهای انگلیسی قبلا نیز در نوامبر ۱۹۶۷ و پیرو جنگهای داخلی یمن و پیروزی « جبهه آزادی بخش ملی» (یك جنبش جریكی ملیگرا) در آنجا ، ناچار شدند از پایگاه دریایی عدن و سایر نقاط یمن جنوبی خارج شوند ۲۰ـPirouz Mogtahed – Zadeh , Political Geography of the Strait of Hormuz (London : University of London, ۱۹۹۰) , P.۳۰ ۲۱ـ Idid , P.۳۱ ۲۲ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، جلد ۲، همان منبع ، صص ۷۵ـ۲۷۲، ضمنا مقایسه كنید: انقلاب ظفار و تحولات خلیج ، همان منبع ، صص ۴۲ الف ، و ۵۳ ۲۳ـ انقلاب ظفار ، همان منبع ، ص ۵۳ ۲۴ـ Internationl Herald Tribume (۲۴-۲۵ March ۱۹۷۳) , P.۲. As cited in Pirouz Mojtahed – Zadeh op .,P.۳۶ ۲۵ـ Ibid .P.۳۰ ۲۶ـ همان منبع ، ص ۵۴ ۲۷ـ Ibid ۲۸ـ همان منبع ۲۹ـ Ibid ۳۰ـ «حمله گازانبری نیروهای ایران در عمان» ، روزنامه اطلاعات (۲۱ بهمن ۱۳۵۲) ۳۱ـ عباس امیری ، همان منبع ، ص ۴۹۳ ۳۲ـ به معنی درخت «ممرز» است كه ضمنا به آن «اولس» یا «مرز» یا «تغار» نیز گویند. ۳۳ـ كیهان هوایی ، شماره ۱۴۶ (۳۰ مهر ۱۳۵۴/۲۲ اكتبر ۱۹۷۵) ۳۴ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی ، جلد ۲ ، همان منبع، ص ۲۷۵ ۳۵ـ عامل دیگری كه بر تغییر و تحرك جدید سیاست چین در خاورمیانه افزود، عضویت آن كشور در سازمان ملل متحد در اكتبر ۱۹۷۱ بود كه امكانات گسترش مناسبات سیاسی «دولت با دولت« در منطقه را برای پكن افزایش داد. برای كسب اطلاعات بیشتر درباره سیاستهای خاورمیانهای چین ر.ك: محمدجواد امیدوارنیاف چین وخاورمیانه (تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی ، ۱۳۶۸) ، فصلهای سوم و چهارم . منبع: كتاب خلیج فارس و مسائل آن،تالیف بیژن اسدی،انتشارات سمت.- 77 پاسخ ها
-
- 1
-
- عمان
- دخالت نظامی
-
(و 3 بیشتر)
برچسب گذاشته شده توسط