برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      32

    • تعداد محتوا

      9,420


  2. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      3,109


  3. mehran55

    mehran55

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      1,112


  4. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      10

    • تعداد محتوا

      5,269



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 1 مهر 1397 در همه مناطق

  1. 15 پسندیده شده
    بنام خداوند بخشنده مهربان با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ، در تاپیک بررسی نیروی هوائی اسرائیل ، به عملیات فوکوس یا تمرکز که منجر به نابودی نیروهای هوائی کشورهای عربی در خلال جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل شد ، اشاره ای گذار داشتیم. با توجه به ضرورت بررسی دقیق تر این عملیات ، تصمیم گرفتم که مطالب گفته شده در اون پست رو تکمیل کنم و در قالب یک تاپیک جدید خدمت دوستان خودم ارائه بدهم. امیدوارم که مورد پسند عزیزان واقع بشه. امیدوارم که سایر دوستان هم ، هرگونه اطلاعات تکمیلی که در خصوص این عملیات دارند رو در ادامه همین مطلب ارائه بدهند که بتونیم نمای جامع تری از این عملیات رو در اختیار داشته باشیم. عملیات تمرکز-1346 (Operation Focus-1967) عملیات تمرکز (به عبری: מבצע מוקד : Mivtza Moked) در واقع به منزله افتتاحیه و سرآغاز حملات هوائی اسرائیل در ابتدای نبرد 6 روزه این رژیم در برابر اعراب در سال 1967 میلادی می باشد. گاهی از اوقات (در برخی از تاریخ نگاری های نظامی) این عملیات "ضربه هوائی سینا" یا "حمله هوائی سینا" (Sinai Air Strike) هم نامیده می شود. در ساعت 7:45 صبح روز 5 ژوئن 1967 ، نیروی هوائی اسرائیل ؛ به رهبری ژنرال "مرخای هود" (Mordechai Hod) ، حمله عظیمی را ترتیب داد که بخش اعظم نیروی هوائی مصر را بر روی زمین نابود کرد. تا ظهر همان روز ،نزدیک به 450 فروند هواپیما ،از نیروهای هوائی "مصر" ، "اردن" و "سوریه" نابود شدند. ژنرال هوائی مرخای هود همچنین نیروی هوائی اسرائیل ، در از کار انداختن و غیرفعال کردن 18 فرودگاه مصر بسیار موفق عمل نمود ، بطوریکه مانع از عملیات نیروی هوائی مصر در خلال این جنگ گردید. این عملیات ، تا به امروز ، همچنان یکی از موفق ترین عملیات های هوائی در تاریخ هوانوردی نظامی محسوب می گردد. میراژ IAF با سابقه شکار 13 هواپیما در جنگ 6 روزه خلاصه عملیات در سه موج اصلی عملیات (و چندین موج کوچکتر در روزهای بعد این عملیات) مجموعا 452 فروند هواپیما (که بیشتر آنها بر روی زمین بودند) نابود شدند. این امر موجب شد تا نیروی هوائی اسرائیل (IAF) تقریبا کنترل کامل آسمانها را داشته باشد و بتواند به طور موثر ، نیروهای زمینی IDF را پشتیبانی کند. در واقع دلیل اصلی که نیروی هوائی اسرائیل این موفقیت خیره کننده را بدست آورد ، تمرکز ویژه بر تخریب اولیه باند ، بوسیله یک نوع سلاح جدید بود. اسرائیل برای این حمله ، از راکت هائی بهره جست که از کلاهک ضد باند (anti-runway warhead) بهره می گرفتند. اسرائیل در این حمله ، از نمونه های نخستین پروژه "سلاح ضد باند" که بطور مشترک توسط فرانسه و اسرائیل در حال اجراء بود ، بهره گرفت. این راکت ها با رها شدن بر روی هدف ، مستقیما به باند فرودگاه ها ضربه زده و حمله میکردند. این راکت ها بجای حفره های معمولی که بمب های عادی ایجاد میکنند ، یک حفره کوچک بر سطح باند ایجاد میکند ، البته در زیر این حفره یک فروچاله بزرگ ایجاد میشود که همین فرو چاله باعث می شود که ترمیم باند به سادگی گذشته (پر کردن حفره با خاک و سیمان و ...) صورت نپذیرد و برای ترمیم حفره ایجاد شده ، نیاز است که ابتدا بخش عمده ای از سطح باند برداشته شود و پس از پر کردن فرو چاله ، مجددا سطح باند ترمیم شود. هنگامی که باند فرودگاه غیر فعال شد ، عملا تمامی هواپیماهای فرودگاه بصورت اهداف قابل دسترسی و سهل الوصول در می آمدند ؛ بدین ترتیب نیروی هوائی اسرائیل توانست در حملات بعدی ، با شکار هواپیماهای زمینگیر شده بر روی باند ، برتری مطلق هوائی را در عملیات خود در جنگ شش روزه بدست بیاورد. گاهشمار عملیات عملیات موکد (Operation Moked) در ساعت 7:45 دقیقه صبح به وقت اسرائیل ( یا 8:45 صبح به وقت مصر ) ، آغاز شد. تقریبا همه هواپیماهای جنگی اسرائیل ( 196 فروند به نقل از ویکی پدیا و 244 فروند به نقل از منابع IAF ) ملزم به حضور در این حمله هوائی شدند. تنها 12 فروند جنگنده اسرائیلی برای گشت زنی و حفاظت هوائی از آسمان اسرائیل ، در خاک این کشور باقی ماندند و در این حمله شرکت نکردند. فهرست هواپیماهای اسرائیل در عملیات تمرکز در زمان این حمله ، زیر ساخت های دفاعی مصر بسیار فقیر بودند و هنوز هیچیک از فرودگاه های این کشور به پناهگاه های مقاوم هواپیما (shelters) مجهز نشده بودند تا در صورت وقوع یک حمله هوائی از جنگنده های مصری حفاظت نمایند. جنگنده های اسرائیلی پس از برخواستن ، ابتدا به سمت مدیترانه پرواز کردند و پس از مدتی پرواز بر فراز مدیترانه ، به سمت مصر چرخش نمودند. در همین حال مصری ها ، با خاموش کردن تمام سیستم های دفاع هوائی خودشان ، مانع از دفاع موثر از آسمان هوائی خود در برابر تهاجم صهیونیست ها شدند. مقامات پدافندی مصری نگران بودند که مبادا برخی از نیروها سهوا ( یا برخی شورشی های درون ارتش بصورت عمدا ) هواپیمای فیلدمارشال عامر ( و ژنرال 3 ستاره سید قویم محمود که همراه او بود ) را بزنند. در واقع ظاهرا مسیر حرکت جنگنده های اسرائیلی با مسیر بازگشت ژنرال عامر از صحرای سینا ، در یک راستا قرار داشته و مصری ها بخاطر پرهیز از شلیک اتفاقی به هواپیمای وزیر دفاع 5 ستاره خود ، تمام سیستم های پدافندی خود را خاموش کرده بودند. ( کاملا شبیه اتفاقی که برای آنتونف روسی در تهاجم چند روز پیش به سوریه اتفاق افتاد) فیلد مارشال عامر اما نکته مهم ماجرا این بود که هواپیماهای اسرائیلی در ارتفاعی بسیار پائین پرواز می کردند . یعنی در واقع بسیار پائینتر از پائین ترین نقطه ای که پدافند SA-2 مصری می توانست هواپیمائی را شناسائی و شکار کند. در موج اول حمله ، اسرائیل به 11 پایگاه هوائی حمله کرد و تعداد زیادی از هواپیماهای نیروی هوائی مصر را بر روی زمین و پیش از آنکه بتوانند از زمین برخیزند ، منهدم نمود. سپس هواپیماهای اسرائیلی ، به اسرائیل بازگشتند و مجددا سوختگیری ، مسلح (quick-turned) و آماده تهاجم شدند. در واقع این فرآیند quick-turned برای تمام هواپیماهای عبری فقط 7 دقیقه و 30 ثانیه بطول انجامید. در موج دوم ، اسرائیلی ها ، به 14 پایگاه هوائی حمله کردند و با تلفات بسیار جزئی (نسبت به حجم هواپیماهای درگیر این حمله) مواجه شدند. آنها پس از بازگشت ، مجددا "سریعا بارگیری و تجهیز ( quick-turned ) شدند و برای موج سوم حمله آماده شدند. در واقع امواج چندگانه "عملیات تمرکز" ، برای نیروی هوائی اسرائیل ؛ یک موفقیت کامل بود. در مدت زمان تقریبا 3 ساعته این عملیات ، نیروی هوائی مصر و نزدیک به 500 هواپیمای رزمی آن نابود شدند . این در حالی بود که تنها تلفات جزئی به نیروی هوائی اسرائیل وارد آمد. پس از حمله هوائی گسترده به مصر ، نیروهای هوائی "اردن" ، "سوریه" و "عراق" ، به تلافی این عملیات به اسرائیل حمله کردند. اما عمده این حملات غیرموثر و گاها به سمت اهداف غیر نظامی بود. در حالی که سایر کشورهای عربی در حال حمله غیرموثر به اسرائیل بودند ، بخشی از نیروی هوائی اسرائیل ، خود را برای موج سوم حمله به مصر آماده می کردند. سایر هواپیماهای IAF هم برای پشتیبانی هوائی از نیروی زمینی این ارتش ، در برابر نیروهای زمینی ارتش های عربی اعزام شدند. تا پایان روز اول جنگ 6 روزه ، صهیونیستها ، در خاک اسرائیل ، بیشتر سرزمین مصر ، ارتفاعات جولان ، کرانه باختری رود اردن و تمامی صحرای سینا ، دارای برتری هوائی بودند. ششم الی دهم ژوئن 1967 در روز دوم جنگ ( 6 ژوئن) هواپیماهای رزمی IAF ، بطور گسترده ، در برابر نیروهای زمینی مصری ، اردنی ، سوریه ای و عراقی مورد استفاده قرار گرفت. در روز سوم جنگ (7 ژوئن) ، IAF ، صدها دستگاه از وسائل نقلیه زرهی و غیر زرهی مصری را در صحرای سینا نابود کردند. این کاروان نظامی قصد داشتند که از طریق باریکه سینا ، به سمت مصر عقب نشینی کنند. همچنین هزاران نفر از سربازان مصری نیز در صحرای سینا و باریکه سینا به دام افتادند و امکان عقب نشینی را از دست دادند. در پایان سومین روز ، نیروی هوائی اردن ،بخش عمده ای از 34 فروند هواپیماهای خود را از دست داد و عملا ارتش اردن دیگر درگیر جنگ نبود (از صحنه جنگ حذف شد) در روز ششم و در واقع آخرین روز (10 ژوئن) ، نیروی هوائی سوریه ، حدود 100 هواپیمای جنگی خود را از دست داد (نابود شده + آسیب دیده ) و جنگ عملا تمام شد. در طی جنگ شش روزه ، نیروی هوائی اسرائیل ، با حدود 200 فروند هواپیمای جنگی که در اختیار داشت ، به مقابله با ائتلافی برخواست که بیش از 600 فروند جنگنده در اختیار داشتند. در خلال این جنگ ، IAF ، قریب به 452 فروند از هواپیماهای ائتلاف عربی را نابود کرد که از این مقدار 79 فروند آن در نبرد هوائی صورت پذیرفت ، در حالی که خود 46 فروند هواپیما را از دست داد. در خلال این جنگ 24 خلبان اسرائیلی و صدها خلبان عرب کشته شدند. تعداد هواپیماهای منهدم شده به تفکیک کشور مصر : 348 فروند سوریه : 61 فروند اردن : 29 فروند عراق : 23 فروند لبنان : 1 فروند اسرائیل : 46 فروند ( 19 فروند در عملیات تمرکز و بقیه در نبرد هوائی و یا حین پشتیبانی زمینی ساقط شدند) تعداد هواپیماهای منهدم شده به تفکیک نوع هواپیما جنگنده ها - MIG-21 Fishbed : مجموعا 148 فروند ( 104 فروند مصر ، 32 فروند سوریه ، 12 فروند عراق ) MIG-19 Farmer : مجموعا 29 فروند ( همگی از مصر ) MIG-17 Fresco : مجموعا 112 فروند ( 94 فروند مصر ، 16 فروند سوریه ، 2 فروند عراق ) Sukhoi Su-7 Fitter : مجموعا 14 فروند ( همگی از مصر ) https://en.wikipedia.org/wiki/Sukhoi_Su-7 Hawker Hunter : مجموعا 27 فروند ( 21 فروند اردن ، 5 فروند عراق ، 1 فروند لبنان ) https://en.wikipedia.org/wiki/Hawker_Hunter بمب افکن ها - Tupolev Tu-16 Badger : مجموعا 31 فروند ( 30 فروند مصر ، 1 فروند عراق ) Ilushin IL-28 Beagle : مجموعا 31 فروند ( 27 فروند مصر ، 2 فروند سوریه ، 2 فروند عراق ) هواپیماهای ترابری - Ilushin-14 Crate : مجموعا 32 فروند ( 30 فروند مصر ، 2 فروند سوریه ) https://en.wikipedia.org/wiki/Ilyushin_Il-14 Antonov An-12 Cub : مجموعا 8 فروند ( همگی از مصر ) https://en.wikipedia.org/wiki/Antonov_An-12 هلی کوپترهای ترابری - Mil Mi-6 Hook : مجموعا 10 فروند ( 8 فروند مصر ، 2 فروند سوریه ) Mil Mi-4 Hound : مجموعا 6 فروند ( 2 فروند مصر ، 4 فروند سوریه ) https://en.wikipedia.org/wiki/Mil_Mi-4 "امواج چندگانه حمله" 1. موج اول حمله ( ساعت 7:45 صبح ) : در قالب 101 عملیات هوائی که توسط حدود 200 جنگنده اسرائیلی صورت پذیرفت ، 11 فرودگاه ، 197 هواپیمای مصری و 8 ایستگاه رادار نابود شدند. در مقابل 5 خلبان IAF کشته و 5 خلبان دیگر به اسارت درآمدند. 2. موج دوم حمله ( ساعت 9:30 صبح ) : 164 عملیات پروازی صهاینه ، منجر به نابودی 16 فرودگاه و 107 هواپیمای مصری دیگر گردید. در حین این عملیات دو هواپیمای سوری هم در نبرد هوائی ( داگ فایت) سرنگون شدند. 3. موج سوم حمله ( ساعت 12:15 ظهر ) : 85 پرواز به مصر ، 48 پرواز به اردن ، 67 حمله به سوریه و 1 حمله به پایگاه H3 عراق صورت پذیرفت. 4. امواج بعدی حمله ( بعداز ظهر و عصر ) : دو حمله دیگر به مجموعه H3 عراق و چند حمله تکمیلی هم به فرودگاه های مصری صورت پذیرفت. " پایان " ==================================================================================================================================== مترجم : mehran55 منبع : https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Focus مالکیت معنوی : بازنشر مطالب این تاپیک فقط با ذکر Military.ir به عنوان منبع مجاز است. ====================================================================================================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : در ادامه و اگر عمری باقی بود اطلاعات و تصاویر دیگری از این عملیات را در اختیار دوستان قرار خواهیم داد .
  2. 9 پسندیده شده
    درود به دوستان گرامی وبگاه میلیتاری واچ اعتقاد داشت که در صورتی که تامکت ها با فناوری جدید در ایران ارتقاء یافته و آماده عملیات باشند برای حفظ تعادل نظامی در منطقه باید از شکاری هایی مانند F-35 استفاده کرد. چندی بعد تعدادی F-35 در یکی از مستعمرات آمریکا در نزدیکی تنگه هرمز مستقر شدند. به این بهانه متن زیر تهیه شده است باشد که برای دوست داران گربه و صنعت هوایی و نظامیان آموزنده باشد. میراث رابرت مک نامارا رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا و از دید خیلی از آمریکایی ها مسئول افتضاح ویتنام آرزو داشت که نیروی دریایی و نیروی هوایی به جای استفاده از ده ها نوع هواپیمای مختلف از چند نوع هواپیمای مشترک استفاده کرده و به اینگونه هزینه های لجستیکی ارتش عظیم ایالات متحده آمریکا کاهش بیابد. F-111B برای نیروی دریایی و F-111A برای نیروی هوایی در نظر گرفته شد. طرح اف-111 بسیار بزرگتر و سنگین تر از آن بود که روی ناوها به راحتی مورد استفاده قرار بگیرد به همین دلیل نیروی دریایی به دنبال جنگنده ای رفت که سبکتر و کوچکتر باشد اما همان توانایی ها را داشته باشد. عکس1 عکس2 عکس3 نیروی هوایی هم بیکار ننشسته بود و از درون الزامات پروژه FX طرح f-15 را بیرون کشید. این بار مک نامارا دوباره از هر دو نیروی دریایی و هوایی خواست که سازش کرده و گونه دریایی f-15 با بال تا شونده و ارابه فرود مستحکمتر برای نیروی دریایی توسعه داده بشود که تلاش های سه نفر با نامهای کوچک تام باعث شد که F-15N عملی نشود. اقدامات دریاسالار توماس کانلی و دریابان توماس مورر و حمایت مک نامارا منجر به تولید جنگنده ای شد که بعدها به دلیل اینکه جنگنده های نیروی دریایی Bearcat, Hellcat, Cougar, Panther, Tiger و ... همگی یک جورایی نام گربه داشتند و دو ژنرال و یک غیر نظامی ارشد مدافع آن همگی نام "تام" داشتند، تامکت نامیده شد. گرومن شرکتی بود با تجربه دریایی آشنا به نیازهای نیروی دریایی و خوشنام برای آن نیرو. گرومن طرحی مشابه F-111 را ارائه داد. سکان عمودی این جنگنده برای جا شدن در هنگرها کاهش ارتفاع داده شد و برای حفظ کارایی آن از یک سکان به دو سکان تبدیل شد و 9 درجه هم زاویه یافت که بازهم کوتاه ترش کرد. موتور این جنگنده به صورت موقت همان موتور اف-111 یعنی TF30 انتخاب شد که اولین موتور توربوفنی بود که در جنگنده ها بکار رفته بود و مصرف سوخت کمتری نسبت به نمونه های توربوجت داشت. بعدها این موتور به F110-GE-400 ارتقاء یافت. اگر چه قرار بود وزن این هواپیما حداکثر 55000 پوند و خیلی سبکتر از f-111 هشتاد و دو هزار پوندی باشد اما دست آخر وزنی بین 65000 تا 75000 پوند یافت بسته به نوع محموله. عکس4 عکس5 برای اینکه موتور F110 در داکت طویل موتور تامکت جاداده شود و بالانس وزنی هم صورت بگیرد یک قسمت اضافی به طبقه پس سوز موتور F110 اضافه شد که پسوند GE400 مربوط به همین مورد است. بعد از نصب موتور قدرتمند تر بود که تامکت به شکاری که برای آن طراحی شده بود نزدیک شد و حین پرواز با پس سوز مشاهده پدیده shock diamonds (شوک الماسها) روی این هواپیما معمول شد. تصویر پدیده شوک الماسها شوک الماسها یک پدیده ایروداینامیک هست که در سرعتهای بالا هنگام استفاده از پس سوز هوای داغ خروجی در برخورد با هوای سرد بیرون موتور به درون تیوپ فرضی پس زده می شود و با جریان گاز خروجی برخورد می کند و حلقه ای روشن تولید می کند و دوباره این پدیده اینقدر تکرار می شود که دمای گاز خروجی به میزانی کاهش یابد که برای ایجاد پدیده مناسب نباشد. تصویر دیگری از پدیده شوک الماسها با وجود تقویت موتور کمتر دیده شد که تامکتها با مهمات کامل لود بشوند زیرا که این جنگنده مانند همه جنگنده های دیگر و حتی هواپیما های مسافر بری برای فرود ایمن محدودیت وزنی برای بازگردادن مهمات و سوخت داشت (به همین دلیل است که مسافر بر ها به هنگام فرود اضطراری سوخت خود را تخلیه می کنند تا هم آتش نگیرد و هم به وزن مجاز برای فرود زود هنگام برسند.) و نباید بیشتر از چهار موشک فینیکس را برای بازگشت به پایگاه با خود حمل می کرد در غیر این صورت ضربه فرود از عمر شکاری می کاست و ایمنی فرود را کاهش می داد. علاوه بر 6500 کیلوگرم مهماتی که تامکت قادر به حمل بود توپ زیر دماغه تامکتها به 672 تیر کالیبر 20 میلیمیتر مجهز بود که نواخت تیر 6000 در دقیقه داشت. دست آخر تامکتها را به دلیل اینکه زمان خدمتی آنها به بیش از 32 سال رسید و قطعات آن از دسترس ایران خارج بشود کنار گذاشتند و به boneyard یا گورستان شکاری ها فرستادند. برخی قسمتهای تامکت از آنچنان آلیاژ محکمی از تیتانیوم ساخته شده بود که تخریب آن با ماشین آلات سنگین هم به سختی ممکن بود. تامکت نه فقط یک جهش تکنولوژی بود بلکه در برخی سوانح مانند این انفجار تامکت حین شکستن دیوار صوتی در ارتفاع پایین (که اخیرا در سایت yjc.ir هم بازتاب داده شده بود) با رجیستری 161146 جمعی اسکادران شیرهای سیاه VF-213 که در اقیانوس آرام و 800 مایلی غرب گوام رخ داد هر دو خلبان به سلامت ایجکت کردند و توسط کشتی پاول جونز از آب گرفته و به ناوهواپیمابر ابراهام لینکلن تحویل داده شدند. فیلم شکستن دیوار صوتی در ارتفاع پایین و سپس انفجار خود تامکت در بین خلبانان معروف بود که این پرنده با وجود دیدن صدمه شدید مطابق رسم جنگنده های دریایی موفق در جنگ دوم جهانی همواره شانس نجات بالایی برای پرسنلش دارد و آنها را به خانه باز میگرداند. در29 ژوئن 1991 دو فروند جنگنده جمعی یگان شیرهای سیاه VF-213 مستقر در ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن در یک پرواز ارتفاع متوسط با یکدیگر تصادم کردند که خدمه یکی به سلامت ایجکت کردند و دیگری که بالش صدمه دیده بود توانست در سنگاپور به زمین بنشیند. در سانحه دیگری یک فروند F-14A در 13 نوامبر 1993 با رجیستری 161433 جمعی اسکادران شبه سواران VF-142 مامور به ناو آیزنهاور در خلیج فارس رادوم خود را از دست می دهد بطوری که برخورد رادوم با کانوپی آن را تخریب کرده و خلبان را مجروح می کند اما خلبان با مهارت به ناو باز می گردد. در نبرد مرصاد هم که یک فروند تامکت با دسته چندین فروندی پشتیبانی هوایی عراقی ها بر روی منطقه غرب درگیر شد، یکی از ده ها موشکی که به سمت تامکت پرتاب شد بدون اینکه عمل بکند از نوز تامکت عبور کرد اما خلبان بقیه هواپیما را به پایگاه سالم بازگرداند. در این تصویر هم شما تامکت جمعی اسکادران کیش و مات VF-211 مامور به ناو اینترپرایز را می بینید که به دلیل سانحه یکی از سکانهایش را از دست داده ولی موفق شده است که به سلامت به ناو بازگردد. در ثانیه 21 این فیلم هم نبود یکی از استبیلایزرها دیده می شود. لیست برخی سوانح تامکت. هزینه های نگهداری تامکت زیاد بود و قرار بود که با نمونه دریایی اف-22 تعویض گردد اما (به دلیل عدم توانایی آمریکا در تراشیدن دشمنی که مردم را به اندازه کافی به وحشت بیاندازد تا بودجه کافی پنتاگون تصویب شود و قطع بودجه های نیروی دریایی. م.) به ساخت نمونه دریایی جنگنده سبک و کم خرج تر اف-18 موقتا رضایت دادند تا جنگنده جدید و بودجه آن و بقیه مقدمات آماده بشود. اینگونه بود که F-35 به عنوان گران ترین برنامه تسلیحاتی تاریخ در گونه های هوایی(F-35A)، تفنگداران دریایی (F-35B)و ناو نشین (F-35C) به تولید نمونه مهندسی رسید. (ژاپنی ها یک روشی دارند به نام Design-Review-Based_on_Failure-Mode در این روش که برخاسته از مدیریت کایزن است شما هرگز نباید در تولید محصول جدید تغییرات بزرگی نسبت به محصول قبلی داشته باشید و تغییر را منبع بروز خطا می دانند. در این روش هر کاری که در شرکت انجام می دهید باید فقط در راستای دادن ارزش افزوده به مشتری باشد. البته این روش برای کشورهای توسعه یافته می تواند در مواردی خوب باشد اما همین مدیریت باعث شد که حداقل در محصولاتی مثل گوشی همراه ژاپنی ها از رقبایی مانند کره حتی عقب هم بیافتند. روشی که آمریکایی ها در برنامه F-35 در پیش گرفتند نقطه مقابل DRBFM بود و طبیعتا بدون ریسک نبود.م.) آخرین گزارش رسمی (به قلم مایکل گیلمور مدیر بازنشسته اداره ارزیابی و تست عملیاتی(DOT&E)) در مورد برنامه های مالی وزارت دفاع آمریکا در سال 2016 که قسمتی از آن به این هواپیما اختصاص دارد به نحوی است که منتقدین برنامه F-35 آن را یک فاجعه ملی 1400 میلیارد دلاری می دانند. هر چند طرفداران این هواپیما دلایلی می آورند اما ملاک این گزارش حال حاضر این هواپیما است نه 10 سال دیگر اگر بودجه های کافی برای رفع عیوب آن تامین بشود و رفع عیبها به نحوی باشد که عیبهای جدید بروز نکند. (خواندن این گزارش و تفاسیر آن از آنجایی که ما هم برنامه ی مشابهی داریم (قاهر و جنگنده سنگین و نیمه سنگین) برای تکرار نکردن تجربه آمریکایی ها مناسب است و یک درس چند هزار میلیارد دلاری است. م.) گزارش رسمی از لینک زیر قابل دانلود است و به جناب MR9 و بقیه دوستان تقدیم می شود. https://github.com/mwookawa/misc/blob/master/2016f35jsf.pdf این هم لینک برخط آن هست https://www.documentcloud.org/documents/3262653-FY-2017-DOT-amp-E-JSF-Report.html#document/p26/a338061 دن گرازیر در مقاله ای طولانی با استناد به گزارش بالا به نقد شدید F-35 پرداخته است و معتقد است که در کوتاه مدت باید تعدادی جنگنده از boneyard بازیابی بشوند تا امنیت ملی صدمه نبیند. ریشه نقد دن گرازیر علاوه بر نقدهایی که به همه رادار گریزها وارد است (بدنه و موتور و قدرت مانور ضعیف و برد عملیاتی کم و ...)، بر می گردد به این نقص ساختاری صنعت هوانوردی نظامی آمریکا که قبل از اینکه مهمات مناسبی تولید بشود، پلتفرم جدید تولید می گردد که مجبور است از مهمات قدیمی با مشکلات بسیار زیاد استفاده بکند و کارایی چندانی هم نداشته باشد برای مدتها هر چند هزینه بسیار بیشتری نسبت به پلتفرم قبلی دارد. این حقیقت که جنگنده های موجود که با آمدن F-35 باید به boneyard بروند برتری های فراوانی نسبت به جنگنده جدید دارند نیز مزید بر علت شده است. قسمت زیادی از نقدها باز می گردد به سامانه ALIS که رژیم ساخته بانکدارهای آلمانی یهودی تنها کشوری است که از نصب آن معاف شده است و در واقع F-35 اسرائیلی فقط موتور و بدنه و رادار و توپش آمریکایی است و بقیه توسط خود این رژیم نصب شده است. در F-35 از الکترونیک به عنوان کاهش دهنده هزینه ها استفاده شده نه برای افزایش توانایی ها. این هواپیما حجم عظیمی از داده ها را توسط سنسورهایش تولید می کند اما به جایی که مزیت باشد کامپیوتر مرکزی آن گاها دوچار دوبینی و چند بینی است و یک هدف را بیشتر از یکی اعلام می کند. سامانه الکترواپتیکال آن هم ضعیف تر از هواپیماهایی است که قرار است جانشین آن بشود! به نحوی که مطابق گزارش گیلمور اف-35 ابتدا باید به هدف بسیار نزدیک شده آن را تشخیص دهد و سپس از آن دور بشود تا بتواند از مهمات دور ایستای خود استفاده بکند که به این ترتیب شانس غافلگیری ناشی از رادار گریزی را از دست می دهد. سامانه Distributed Aperture System (DAS) نصب شده بر روی هلمنت چند صد هزار دلاری این شکاری نیز حکایتی است. این سامانه تصاویر 360 درجه از یک کره به مرکز شکاری را به خلبان می دهد و علاوه بر آن همه اطلاعات مورد نیاز برای ناوبری و هدف گیری و ... . اما نمایش تصاویر پرش دار به ویژه در سرعتهای نزدیک به صوت و اهداف غیر واقعی ناشی از دو بینی کامپیوتر مرکزی و تعداد بیشمار علائم دیگر روی این هلمنت در فضایی نسبتا کوچک آنچنان فشاری به خلبان وارد می کند که معمولا خلبانها بیشتر امکانات آن را از کار می اندازند تا بتوانند پرواز بکنند بدون اینکه روان پریش بشوند. در یک تست هدف گیری با استفاده از AIM-9X خلبانها گزارش دادند که آنقدر نشانه های مختلف روی نمایشگر نشان داده می شد که دیگر قادر به دیدن هدف نبودند و هنگام رهگیری اهداف نشانه ها ناپایدار هستند. این پدیده خیلی بدتر می شود وقتی که تعداد زیادی F-35 در حال پرواز باشند و اهداف را از طریق شبکه ویژه اشان (Multifunction Advanced Data Link (MADL)) به اشتراک گذاشته باشند که از برتری های F-35 نسبت به جنگنده های قدیمی است.(در واقع پدیده سنسور فیوژن و اصول ارگونومی طراحی صنعتی در این طرح رعایت نشده است. این همان باگی است که در ناو وینسنس به دلیل استفاده از تنها دو مانیتور کوچک برای نمایش داده های عظیم تولید شده توسط رادار و ابرکامپیوتر آن باعث مخلوط شدن نشانه تامکت روی باند بندرعباس با نشانه پرواز 655 ایران ایر عبوری از روی جزیره سیری در کانال هوایی A54 شد و ترکیب این پدیده با تجاوز این ناو به آبهای ایران در جزیره سیری و بی کفایتی و وحشت و توحش پرسنل ناو فاجعه ای آفرید که امروزه تحت نام باگ واسط کاربر در دانشگاه هایشان تدریس می شود. م.) ناکارامد بودن به عنوان شکاری برتری هوایی در یک نبرد هوایی در سال 2015، F-35 مغلوب یک فروند F-16 شد که با افزودن بار اضافی و مخزن اکسترنال سوخت و موارد دیگر قابلیت مانور آن اف-16 را عامدا به شدت کاهش داده بودند. گزارش گیلمور کماکان بر وجود این ضعف تاکید دارد. هر چند طرفداران اف-35 داگفایت را مربوط به دوران گذشته می دانند اما در بسیاری از موارد از جمله خطا رفتن موشکها اجتناب ناپذیر است و اگر به این صورت داگفایت دیگر معنا نداشت نیروی هوایی بر نصب توپ زیر دماغه روی F-35A اصرار نمی کرد. (یک ماموریت گشت هوایی یا اسکرامبل را تصور کنید. مطابق پروتکل در زمان صلح F-35 باید به هواگرد هدف نزدیک شده و به آن دستور دهد که مسیرش را تغییر دهد و اگر نداد با یک چرخش مهماتش را نشان بدهد تا بفهمند که مسلح است و .... اگر جنگنده مفروض یک سوخوی 27 باشد اف-35 مجبور است که در صورت عدم تمکین وارد داگفایت با آن بشود که خوب اینجا دیگر رادار گریزی معنا ندارد و نتیجه برای F-35 فاجعه بار خواهد بود. پس این هواپیما یا اف-22 نمی تواند جانشین یک اف-16 یا اف-15 گشت هوایی بشود. اف-16 می تواند در هر ثانیه 360 درجه حول محور خود چرخش بکند و این چرخش برای تامکت 90 درجه است در هر ثانیه م.) اکثر نبردهای هوایی در سرعتهای نزدیک به سرعت صوت (سرعت صوت برابر است با 667 نات) مثلا 640 نات رخ می دهد که در این سرعتها پدیده های گذرای ایرودینامیک روی بدنه هواپیما آثار مخربی در کیفیت کار و عمر آن و سنسورهایش دارند. چرخش های سریع در این سرعت می تواند باعث پدیده wing-drop در F-35 و نتیجتا پدیده اسپین و سقوط گردد. پیمان کار سازنده به جای اینکه ایراد ایرودینامیک در قابلیت مانور را رفع بکند اقدام به ایجاد پیچیدگی بیشتر در نرم افزار کنترل کرده که همین باعث وجود یک لختی در پاسخ به فرامین خلبان توسط هواپیما شده است. ظرفیت نبرد هوایی این جنگنده چندان زیاد نیست زیرا در حال حاضر حداکثر از دو تیر آمرام می تواند استفاده بکند و در آینده حداکثر قادر خواهد بود که از 4 تیر آمرام استفاده کند. به این ترتیب هر نبرد هوایی که این جنگنده قرار است در آن درگیر بشود بهتر است که بسیار کوتاه باشد افزون بر این موشکهای آمرام برای نبرد نزدیک چندان بهینه نیستند. توپ زیر دماغه این جنگنده هم چندان قابل استفاده نیست زیرا افزون بر اینکه نرم افزار آن هنوز تکمیل نشده است، هنگام شلیک دریچه توپ (در F-35A به دلیل رادار گریزی توپ پشت دریچه مخفی شده است.م.) باز شده و فشار هوای ناشی از ایرودینامیک به ویژه در پرواز نزدیک به صوت هواپیما را دچار تغییر جهت می کند که نتیجه آن خطا رفتن گلوله های با ارزش است. بدتر اینکه این هواپیما تنها حدود 4 برست قادر به شلیک است قبل از اینکه مهماتش تمام بشود. مهندسان در حال تغییرات نرم افزاری برای اصلاح خطای توپ زیر دماغه هستند. در گونه های B و C از توپ زیر دماغه استفاده نشده و از توپ در پاد بیرونی استفاده شده است که عدم دقت احتمالا غیر قابل تصحیح خاص خودش را دارد. ناکارآمد به عنوان بمب افکن! دلایل فراوانی وجود دارد که F-35 را نمی توان به عنوان بمب افکن با یک F-16 مقایسه کرد. به دلیل نقص نرم افزاری و نبود مهمات مناسب تا 2021 فعلا این هواپیما از یک نوع بمب هدایت شونده 500 پوندی استفاده می کند که سنگر شکن هم نیست و دارای موتور و پیشرانه هم نیست. در نتیجه F-35 باید به هدف بسیار نزدیک بشود. طراحی پنهان کار باعث شده که برد عملیاتی این هواپیما از F-16 بسیار کمتر باشد پس چگونه می تواند به اهدافی درعمق روسیه یا چین نزدیک بشود؟ کشورهای اروپایی، روسیه، چین و حتی ایران انواع سامانه های پسیو و اکتیو ارزان قیمت را توسعه داده اند که همه انواع پنهان کارها را می توانند ردیابی بکنند. در جنگ با یوگوسلاوی با استفاده از سامانه های قدیمی از رده خارج سام-3 و رادارهای موج بلند (باند L) و spotter ها یک فروند F-117 سرنگون شد و یک فروند دیگر طوری صدمه دید که از عملیات خارج گردید. به ویژه سامانه های الینت و Passive-Detection-System قادرند هر گونه استفاده از دیتا لینک (که مزیت این جنگنده است) را تعیین موقعیت بکنند. f-35 برای رفتن به عملیات نیازمند یک فایل Mission-data-load (MDL) است که کلیه جزئیات هدف و مسیر، بازتابهای راداری و آثار مادون قرمز اهداف و ... را درون خود دارد. بدون این فایل سامانه های کامپیوتری این هواپیما قادر به انجام سنسور فیوژن نیستند و عملا اجرای عملیات غیر ممکن است! تهیه این فایل در یک آزمایشگاه مرکزی انجام می شود و ماه ها به طول می انجامد تا برای عملیات F-35 در یک منطقه خاص آماده بشود. بدیهی است که تغییرات دوره ای و غیر منتظره در آرایش پدافندی دشمن می تواند به روز بودن این فایل را به شدت به خطر اندازد. گزارش گیلمور صراحت دارد که تا قبل از 2020، MDL های ساخته شده برای F-35 ها تکمیل و تست نخواهند شد. ناکارآمد در پشتیبانی نزدیک به دلیل ضعف در پشتیبانی نزدیک بازنشست شدن A-10 ها تا سال 2021 به تعویق افتاد. به دلیل دقتی که توپ زیر دماغه A-10 داشت (شعاع کمتر از 6 متر) و اهمیت توپ در هدف قرار ندادن نیروی خودی در پشتیبانی نزدیک، شکاری که توپ آن دقت نداشته باشد برای این کاربرد مفید نیست. هر چند طرفداران F-35 مدعی هستند که روش قدیمی پشتیبانی نزدیک به تاریخ پیوسته و F-35 از ارتفاع بالا بمبلت های مینیاتوری را با دقت سانتی متر بر روی دشمن فرو خواهد ریخت اما چنین مهماتی هنوز ساخته نشده و معلوم هم نیست که کی ساخته بشود و با سامانه نرم افزاری F-35 تطبیق داده بشود. همچنین فرماندهان زمینی همواره استفاده از توپ را بر بمبهای نقطه زن ترجیح می دهند به دلیل تلفات کمتری که به نیروی خودی وارد می کند. در حالیکه A-10 حامل 1100 گلوله ضد زره 30 میلیمتری بود و می توانست 10 تا 20 حمله را صورت بدهد F-35A دارای 182 گلوله و نمونه های Bو C دارای 220 گلوله 25 میلیمتری هستند که تنها 2 تا 4 حمله را می توانند انجام بدهند. صرف نظر از خطای ناشی از مشکلات ایرودینامیک توپها در تست ها نشان داده شد که سامانه هدفگیری نصب شده روی کلاه خلبان مشکل جدی با توپ دارد و خطای تیر اندازی وحشتناکی تولید می کند که تصحیح این نرم افزار دست کم 3 سال وقت نیاز دارد. کانوپی F-35 از مواد اکریلیک ضخیم همراه با پوشش نانو ذرات طلا ساخته شده تا بازتاب راداری کلاه خلبان را ناچیز بکند اما همین کانوپی ضخیم و پوشش آن دید بیرونی خلبان را محدود و همراه با خطا کرده و خلبان مجبور به استفاده از سامانه DAS است که هنوز مشکلات فراوانی دارد. مشکل دیگر F-35 در پشتیبانی نزدیک این هست که نمی تواند با سرعت کم در ارتفاع کم پرواز بکند و بدنه آن تحمل برخورد گلوله های کالیبر سبک نیروهای زمینی را ندارد. به عبارت دیگر به دلیل ایرودینامیک و بالهای کوچکی که فشار زیادی را باید تحمل بکنند حداقل سرعتی که این هواپیما می تواند با ایمنی پرواز بکند بالا است که برای پشتیبانی نزدیک و تشخیص دقیق اهداف در ارتفاع پایین مناسب نیست. مطابق جداول تخمین منطقه خطر برای مهمات 500 پوندی شعاعی به اندازه 250 متر است. که به این معنی است که دشمن می تواند در این فاصله از نیروی خودی با خیال راحت مانور انجام بدهد. البته بمبهای قطر کم 250 پوندی در حال تولید آزمایشی نرخ پایین هستند که برای F-15E در نظر گرفته شده اند که حتی اینها هم برای پشتیبانی نزدیک خیلی بزرگ هستند. پشتیبانی نزدیک فقط بمباران نیروی زمینی دشمن نیست و نیازمند ارتباط نزدیک با نفرات روی زمین است. (در جنگ با عراق خلبانها به همراه پرسنل مخابرات نیروی هوایی به خط مقدم فرستاده می شدند برای این کار. م.) چنین ارتباطی نیازمند سامانه های مخابراتی دقیق و ایمن است اما در مورد این هواپیما مواردی از ارسال و دریافت داده با فرمت اشتباه و پیغام های جا افتاده مشاهده شده که در این سطح از فناوری مایه شرمندگی است. از طرفی مدافعین F-35 تقویت پدافند پرتابل در خطوط تماس با دشمن را علت نیاز به F-35 در پشتیبانی نزدیک می دانند اما سرهنگ مایک پیتروچا نظر خودش را دارد. F-35C برای عملیات روی ناو مناسب نیست! پرواز عمودی این هواپیما ضمن مصرف سوخت زیاد و اشغال فضای داخلی زیاد در نمونه ای که این قابلیت را دارد، دمای زیادی را به باند پروازی اعمال می کند که کل ناو را به خطر می اندازد و پرواز افقی آن به کمک فلاخنها هم تلاطم ناجوری به جنگنده می دهد که باعث صدمه دیدن گردن خلبانهایی که وزن کمتر از 136 پوند دارند می شود که مشهور به مشکل چرخ ارابه است gearing problem است. در این پرتاب با فلاخنها شکاری در ظرف 2 ثانیه در طولی کمتر از 100 متر از سرعت صفر به 280 کیلومتر در ساعت می رسد که شتابهای منفی و مثبت نا متعارفی که به بدن خلبان در حین استفاده از فلاخن می آید باعث می شود که یکی از موارد برتری F-35 یعنی هلمنت 5.1 پوندی، به گردن خلبانها صدمه بزند. افزون بر آن ضرباتی که ماسک اکسیژن به دهان خلبان می زند و خارج شدن هلمنت از تراز باعث می شود که تمرکز خلبان در حساس ترین لحظات پرواز از داده های پروازی و تصاویر نمایش داده شده درون هلمنت دور بشود که ریسک بالایی دارد. لینک مرتبط1 لینک مرتبط2 به این ترتیب تلاشهایی شروع شده که وزن این هلمنت را از 5.1 پوند به کمتر از 4.8 کاهش بدهند. خلبانها برای رهایی از این مشکل کمربند های ایمنی خود را خیلی محکم می بندند و خودشان را به صندلی می چسبانند اما این خودش مشکل دیگری را ایجاد می کند که در صورت بروز سانحه حین تیکاف دسترسی آنها به دستگیره ها برای انجام ایجکشن و پریدن بیرون از هواپیما خیلی سخت می شود و البته جریان خون را هم در بدن آنها خیلی غیر طبیعی تر از قبل می کند. سرتیپ کریستوفر بوگدان مدیر پروژه F-35 مدعی است که این مشکل را با سرعت رفع خواهد کرد اما در واقع تعویض کل سامانه چرخ جلو دست کم تا آخر سال 2019 بطول خواهد انجامید اگر بودجه ای وجود داشته باشد. F-35 در فرود بر روی ناوها هم مشکل دارد. فرود یک جنگنده بر روی ناو در واقع یک سقوط کنترل شده است. بالهای کوچک این هواپیما سرعت فرود را افزایش داده و شدت ضربه برخورد را هم همچنین که عمر بدنه هواپیما را کاهش می دهد. نقطه اتصال هوک به شکاری بعد از هر 5 بار فرود بقدری فرسوده می شود که کلا باید تعویض گردد در صورتی که این در طراحی الزامات 15 بار دیده شده بوده است بنابراین باید به کل با موادی جدید یا سازه ای جدید دوباره طراحی بشود. ایجاد بال تاشو برای نمونه ناو نشین f-35 منجر به کاهش استحکام بال در مانورهای سنگین و فرود روی ناو شد بطوریکه ژنرال کریستوفر بوگدان مجبور به در خواست طراحی دوباره بال برای نمونه دریایی گردید. برای نیروی دریایی بر خاستن و نشستن شکاری یک حرف هست و نگهداری آن در ماموریت دراز مدت دریایی یک حرف دیگر. معمولا مانوری انجام می دهند به نام R&I که در این مانور موتور هواپیما را در هنگر ناو هواپیمابر، باز و دوباره می بندند. در مانوری که برای F-35 انجام شد، در حالی که کل هنگر به یک فروند F-35 اختصاص داشت، 55 ساعت به طول کشید. این درحالی است که این زمان برای F-18 بین شش تا هشت ساعت در جایی تنگ است. مشکل تعویض موتورF-35 فقط زمان نیست. باید قسمتهای زیادی از بدنه با دقت باز بشود بطوریکه صدمه به آنها وارد نشود و این نیازمند فضای زیادی است که در یک ناو در حال ماموریت معمولا به اندازه کافی وجود ندارد. مشکل دیگر پهنای باند محدود و گاها قطع اتصال ناو هواپیمابر به شبکه جهانی به دلیل ماموریتهایی همراه با سکوت رادیویی است. F-35 نیازمند انتقال حجیم داده هایی که سنسورهایش تولید می کنند به آزمایشگاه مرکزی است. این داده ها در سامانه محلی و جهانی ALIS که مخفف Automatic-Logistic-Information-System است برای عیب یابی، طراحی عملیات تهاجمی، سفارش خودکار قطعات، زمان بندی فعالیتهای تعمیرات و نگهداری و ... کاربرد دارد. عملیات اسکادرانهای F-35 نیازمند حجم عظیمی از انتقال داده ها بین ناو و آزمایشگاه مرکزی است که با محدودیتهای ارتباطی یک ناوگروه همخوانی ندارد به طوری که در مانوری که برای تست ALIS انجام شد انتقال 200 مگابایت در این سامانه 2 روز به طول انجامید!!! در حالیکه تفنگداران دریایی قصد خرید 340 فروند F-35B و 80 فروند F35C دارند، نیروی دریایی قصد خرید 260 فروند F-35C و نیروی هوایی قصد جایگزینی ایگلها (بیش از 2700 فروند) با 1763 فروند F-35A بدون قابلیت عمود پروازی را دارند. برخی رهبران پنتاگون گونه دریایی را تنها مشکل می دانند و جیمز ماتیس دستور بازنگری برنامه نمونه دریایی و مقایسه مجدد آن با F-18 سوپر هورنت را داده است. این نشان می دهد که پنتاگون ممکن است به دنبال برنامه قابل اعتمادتری نسبت به F-35C باشد. تنها موردی که در F-35 واقعا استیلث است قیمت تمام شده واقعی آن است. قیمت تمام شده هر فروند تاکنون رقمی بین 150 تا 350 میلیون دلار اعلام شده و قرار دادهایی که در مورد این شکاری بسته شده است با قوانین لازم الاجرای کنترات های دولتی آمریکا در تضاد است. پیش بینی ها در صورتی که هزینه ها بالاتر از این که هست نرود این است که برای تعمیر و نگهداری در یک دوره 30 ساله خدمت F-35 ها هزینه ای برابر با هزار میلیارد دلار خواهند داشت و برای خرید جنگنده مورد نیاز هم دست کم باید 1400 میلیارد دلار پرداخت بشود. هزینه 258 ساعت پرواز یک F-16 در سال 2016 ساعتی 20398 دلار بود همین هزینه برای 358 ساعت پرواز A-10 برابر با ساعتی 17227 دلار بوده است و در مقابل F-35 به دلیل پیچیدگی فراوان در ازای تنها 163 ساعت پرواز هزینه ساعتی 44026 دلار داشته است. به عبارت دیگر نگهداری این جنگنده دو برابر گرانتر از جنگنده هایی است که قرار است آنها را به گورستان بفرستد. آمادگی رزمی خلبانها کافی نیست! به دلیل اینکه زمان گراند بودن F-35 ها به نسبت طولانی است و availability یا قابلیت در دسترس بودن به صورت جنگنده کاملا عملیاتی پایینی دارند، خلبانها نمی توانند حداقل 30 ساعت پرواز را در ماه با این جنگنده پر بکنند و در نتیجه آمادگی آنها در شرایط رزمی به اندازه دیگر اسکادرانها نخواهد بود کار به جایی رسیده که در برخی اسکادرانها برای حفظ آمادگی پروازی خلبانها شاید بهتر باشد با جنگنده های دیگری پرواز بکنند. قابلیت بودن در زمان مناسب در جای مناسب در این جنگنده زیر سئوال است بهره برداران شکاری معتقد هستند که سامانه ALIS به قدری دست و پا گیر است که هنگامی که می خواهند عملیاتی با بیش از یک فروند F-35 داشته باشند زمان تهیه طرح پرواز به قدری طولانی می شود که ممکن است انجام عملیات دیگر مفید نباشد. در هر مکانی که اسکادران F-35 مستقر بشود باید شبکه نسبتا سنگین محلی کامپیوتری ALIS و اتصال آن به شبکه جهانی ALIS برقرار بشود تا این شکاری بتواند عملیاتش را انجام بدهد. پیچیدگی این کار به نحوی است که برای رفع برخی مشکلات در مناطق عملیاتی سطوح ایمنی دسترسی را کاهش دادند تا خدمه تعمیر و نگهداری بتوانند وظایفشان را انجام بدهند موردی که بر خلاف الزامات طراحی بود و نتایج خاص خودش را دارد. به هر روی لختی ناشی از زمان زیاد مورد نیاز برای بارگذاری فایلها به درون F-35 ها باعث می شود که آنها روی زمین باشند هنگامی که نیاز هست در آسمان باشند و شکاری روی زمین دارایی نیست بلکه هدف است. هنگامی که یک هواپیمای جدید به اسکادران پروازی اضافه می شود دست کم 24 ساعت زمان لازم است که با سامانه محلی ALIS تطبیق داده بشود و این زمان برای کل اسکادران حدود 2 هفته است. مشکلات ناشی از قابلیت اطمینان F-35 یک اسکادران کلاسیک نسل 4 و 4++ در صورتیکه از پشتیبانی فنی و یدکی مناسبی برخوردار باشد دارای ضریب دسترس پذیری 80 درصد است که در جنگ 1991 شکاری های آمریکایی نیز دسترس پذیری در این حد داشتند اما در مورد اسکادران های F-35 این عدد همواره زیر 60% بوده است. اثر این میزان دسترس پذیری آنگونه بود که در سال 2016 هر F-35 تنها هفته ای دو پرواز می توانست انجام بدهد درحالیکه هر اف-16 هفته ای 3 پرواز و هر A-10 هفته ای 4 پرواز می توانست انجام بدهد. (البته همه این عدم آمادگی مربوط به پیچیدگی F-35 و تجربه کم نگاهداری پرسنل و خلبانان آن نیست بلکه سیستمهای تشخیص عیب این هواپیما بسیاری از عیوب را که در شکاری های دیگر قابل رویت نیست آشکار می کند و طبیعتا شکاری تا رفع عیب گراند می شود در حالیکه شکاری های نسل 3 و 4 با عیبهای فراوان پرواز می کردند و خیلی وقت ها هم با خوش اقبالی سالم به پایگاه باز می گشتند. م.) زنجیره پشتیبانی از F-35 هم رضایت بخش نبوده است در حالیکه الزامات قرار داد قطعه برداری از جنگنده های گراند شده را یک بار در ازای هر 100 سورتی پرواز اعلام کرده برای F-35 موجود این یک بار برای هر 10 سورتی پرواز است و زمان باز آمد جنگنده های قطعه برداری شده در ازای هر قطعه برداری مقدار فراوانی افزایش می یابد. تعمیر بدنه های رادار گریز نیز یک مورد زمان گیر است بطوریکه برخی از چسبهایی که مورد استفاده قرار می گیرد دست کم 168 ساعت نیاز دارند تا کامل خشک بشوند و خاصیت رادار گریزی برای باند ایکس حفظ گردد. از بین 276 عیب بحرانی کشف شده در F-35 هفتاد و دو عیب مستقیما با عملیات این جنگنده در ارتباط هستند و اولویت یکم برای رفع شدن را دارند. برای مثال در 2010 معلوم شد بوشینگی که برای اتصال سکان عمودی به شکاری استفاده شده استحکام کافی ندارد. در بین 2010 تا 2016 تغییراتی در طراحی این قسمت از بدنه انجام گرفت که در گزارش ارزیابها در 2016 کماکان نشان می دهد که اتصال ضعیف است و بعد از 250 ساعت تست سکان عمودی از دست رفته است در حالیکه این بوشینگ باید مطابق قرار داد 8000 ساعت دوام می آورده است.(نفوذ خدمات و قطعات و پیمان کاران ارزان چینی در چنین پروژه هایی.م.) (اینجا باید دید که کشورهایی مانند ترکیه و ایتالیا و اسپانیا که بنیه مالی خیلی قدرتمندی ندارند چگونه می خواهند از چنین شکاری پر خرج و کم بازده ای بهره برداری بکنند. جایی که بهره برداری از 3 اسکادران 12 فروندی F-35 برای آنها دست کم 250 میلیارد دلار هزینه دارد و سامانه ALIS می تواند شکاری ها را فقط در صورتی قابل پرواز بکند که آمریکایی ها با پرواز آنها موافق باشند. اعتقاد من این است که جنگنده های رادار گریز نباید جایگزین جنگنده های دیگر بشوند. اگر جنگنده ها را به شمشیر زنها تشبیه بکنیم، اف-18 سوپر هورنت یک سامورایی است اما اف-35 یک نینجا. نینجا ها جایزه بگیرانی نامرئی هستند که فقط زمانی موفق هستند که عملیات نا منظم در بین باشد و برای نبرد کلاسیک و منظم مفید نیستند. بنابراین وجود جنگنده های رادار گریز الزامی است اما نه با این تصور که جای آنهایی که رادار گریز نیستند را بخواهند بگیرند و این تصمیم آمریکا یک اشتباه راهبردی دیگر است که دست کم باعث نصف شدن تعداد جنگنده های آنها و همچنین کاهش قدرت آتش چشمگیرهر کدام از آنها به دو سوم خواهد شد در حالیکه میزان دسترس پذیری آنها هم دست کم دو سوم جنگنده های نسل قبل است و در نهایت آمریکا به سطح قدرت پایین تری حدودا یک سوم نسبت به قبل نزول خواهد کرد که البته کماکان قدرت بسیار بزرگی است. م.)
  3. 7 پسندیده شده
    بخش دوم : به اعتقاد تحلیلگران صنایع هوا- فضای اسراییل ، برد و هزینه تولید ، از جمله فاکتورهای مورد نظر IAF برای بکارگیری آن محسوب میشود ، چنانکه الی ریتر یکی ازمدیران بخش توسعه قدرت آتش موشکی IMI معتقد است که نسبت هزینه به فایده این فناوری در مقایسه با مهمات استاندارد فعلی نیروی هوایی فوق العاده است ولی به رقم مورد نظر اشاره ای ننمود . در حالی که IMI هنوز برد این جنگ افزار جدید را افشاء نکرده ، اما با توجه به ابعاد اندازه گیری شده از روی تصاویر منتشره ، می توان چنین حدس زد که از مهمات تولیدی روس ها که بردی برابر 1200 مایل را به ثبت رسانده ، بزرگ تر بوده و طبیعتا برد بیشتری خواهد داشت . به همین ترتیب ، منطقی خواهد بود که فرض شود سر جنگی Rampage در مقایسه با نمونه های زمین پایه کوچکتر باشد . نمونه مشابهی که هم اکنون در زرادخانه نیروی هوایی اسراییل وجود دارد ، موشک کروز زمین به هوای Popeye است که با طولی برابر با Rampage سه هزار پاوند وزن داشته ( 2برابر Rampage ) و به یک کلاهک متعارف به وزن 750 پاوند مسلح شده است ، درنتیجه ،بخش قابل توجهی از ظرفیت داخلیRampage با وزنی در حدود نصف Popeye ودرازای برابر ، به سوخت مورد نیاز تخصیص داده شده که برد زیاد ان را موجه جلوه میکند . به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، سرجنگی Rampage احتمالا کوچکتر از Popeye خواهد بود ،اما برای تاثیر گذاری بیشتر ، ترکیب سرعت فراصوت که درزمان برخورد به هدف با تولید انرژی جنبشی افزون تر همراه است ، می تواند کاهش وزن کلاهک جنگی را به گونه ای موثر جبران نماید . بااین وصف ، ابعاد Rampage نشان میدهد که جتهای اف-15 و اف-16 به شکل متعارف قادر نخواهند بود تا در یک زمان ، بیشتر از یک یا دو تیر از این موشکها را با خود حمل کنند ، اما به نظر می رسد که حتی این تعداد نیز برای انهدام اهداف سخت سازی شده در فواصل زیاد نظیر فرودگاه های نظامی یا زیرساختهای تولید تسلیحات WMD کافی باشد . برنامه ها مشابه ومشکلات موجود : این مساله ( تعداد محدود قابل حمل توسط جتهای رزمی ) یک مشکل مشابه برای همه کاربران ان محسوب میشود . در مارس 2018 ، ولادیمیر پوتین ، رییس جمهور روسیه ، از یک سلاح فراصوت جدید با شناسه Kinzhal رونمایی نمود که نسخه هواپایه راکت زمین به زمین Iskander محسوب می شد ، در حالی که گزارشاتی در دست است که نشان می دهد ، چینی ها در دسامبر 2016 نیز پرتابه ALBM خود را مورد آزمایش قرار دادند . طبق ادعای برخی ناظران ، نیروی هوایی روسیه ، حداقل 6 فروند از جنگنده – رهگیرهای برد بلند MiG-31 خود رابرای حمل این سلاح که درازایی در حدود 25 فوت را شامل میشود ، بروزرسانی نموده است و گفته می شود که کرملین قصد دارد تا قبل از پایان سال 2018 ، حداقل6 فروند دیگر از این جتهای رهگیر را به این سلاح ، مجهز نماید . با عملیاتی شدن این 12 فروند ، نیروی هوایی روسیه حداقل به یک اسکادران میگ-31 برای اجرای حملات مرگبار دوربرد برعلیه اهداف سخت سازی شده مجهز می گردد . به اعتقاد پاول پودویگ ، تحلیلگر ارشد نظامی روس ، نیروی هوایی روسیه بیشتر برروی شلیکهای جداگانه ( 2 یا 3 یا 6 موشک بطور همزمان ) تاکید دارد که این مساله برای جتهای عبری نیز مصداق پیدا می کند . نیروی هوایی ایالات متحده ، نیروی هوایی اسراییل ، استراتژی یکسان ، تاکتیکهای متفاوت : به شکل واضحی ، وقتی صحبت از حملات دورایستا میشود ، برای ارتشهایی نظیر ارتش ایالات متحده ، سرعت در مقایسه با وزن کلاهک یا ابعاد بزرگ ، ارزشی نخواهد داشت ، چرا که بسادگی میتوان آسیب پذیری در برابر این سلاح ها را با سیستم های تدافعی مناسب ، کاهش داد ، اما برای مجموعه ای نظیر اسراییل که در مقایسه با ارتش ایالات متحده ، پیکربندی های هوایی محدودتری برای شلیک این تسلیحات در اختیار دارند ، کاربرد یک جنگ افزار بالستیک هواپایه با سرعت بالا ( علیرغم قدرت انفجاری پایین ) میتواند به تنها گزینه برای انهدام اهداف در بردهای طولانی تبدیل گردد . با تمامی این تفاسیر ، در حالی که Rampage قرار است تا بتدریج به یک چالش اساسی برای سیستم های دفاع هوایی ارتقاء یافته جنگ سرد حاضر در سوریه تبدیل گردد ، سوالی اساسی مطرح میشود که IAF چگونه میتواند از این سلاح برعلیه سامانه های پیشرفته تری نظیر S-300، S-400،BuK و Pantsir که درخاورمیانه گسترش می یابند استفاده کند ؟؟ در حداقل شرایط ، برد قابل توجه Rampage باعث میشود تا بقاء جتهای رزمی IAF در برابر سیستم های موشکی جدید روسی افزایش یابد و بدانها اجازه میدهد تا حملات هوایی دقیق تری را در فاصله ای دورتر از برد موثر این سیستم های پدافندی اجرا نمایند . این مساله بدان معنی است که خدمه هوایی ، زمان بیشتری را برای اجرای اقدامات پبشگیرانه در برابر شبکه پدافندی حریف که مسلما" با دقت افزون تری ، می توانند عملیات رهگیری و انهدام مهاجمان را به انجام رساند ، در اختیار خواهند داشت . کاربرد ، آینده : به گفته کارشناسان نظامی ، تولید انبوه Rampage از سال 2019 آغاز میشود و این دقیقا" همزمان با دوره ای است که پیش بینی میشود تنش های میان ایران و اسراییل افزایش یابد ، چرا که ایران حضور خودرا در سوریه ، پر رنگ تر نموده و با توجه به سرنوشت توافقنامه هسته ای و تهدید ایران در از سرگیری غنی سازی که این خود ممکن است مقدمه ای برای تولید تسلیحات هسته ای باشد ، نیاز IAF به یک جنگ افزار جدید دورایستا پرسرعت را معنا می بخشد . منابع : 1- https://militarywatchmagazine.com/article/rampage-the-israeli-air-force-s-deadly-and-precise-new-standoff-missiles-and-why-they-are-key-to-enhancing-its-strike-capabilities 2- militarywatchmagazine صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  4. 6 پسندیده شده
    پیش از استقرار اف35 اف 22 در منطقه مستقر بوده، عملیات هایی رو هم بصورت روتین در افغانستان و خلیج فارس انجام میده، این جنگنده رو در حالت مانور و تمرین در آسمان افغانستان با دیگر جنگنده های ائتلاف شناسایی و حتی رهگیری کرده ایم. مواجهات و اخطارهایی هم در خلیج فارس نه فقط به اف 22 که به انواع پرنده های رادارگریز آمریکا داده شده. منتهی در شرایط عملیاتی اوضاع متفاوت هست. - نخست اینکه ایرادات هزینه ای اف 35 اصلا اهمیتی برای این کشور ندارد، اصلا مشکل مالی و بودجه ندارند. هر چقدر هزینه ها بیشتر باید به طبع اشتغال بیشتر و جریان نقدی بیشتر هم در صنعت گردش پیدا کنه. که خیلی هم براشون خوب هست! - دوم اینکه، علت نگارش مقاله فوق، تقاضاهای بسیار اعراب برای در اختیار گرفتن آخرین تکنولوژی های غربی ست. بنابراین مشکلات بیشتر، قیمت های نامعلوم، آخ و ناله های تعمیر و نگهداری رو با هدف توجیح هزینه بیشتر در نظر باید گرفت. - در مورد قیمت جنگنده این نکته رو باید اضافه کرد، که قیمت بر اساس صرفه جویی به مقیاس بصورت شناور تعیین میشه. تجهیزات نظامی هیچ گاه نرخ ثابت و دقیقی نخواهند داشت. - اما ضریب دسترسی و ایمنی خلبان؛ * این مسائل تا زمانی که عمده کشورهای رقیب به تکنولوژی های مشابه بصورت بالفعل دست پیدا نکرده اند اهمیتی ندارد. چراکه فرصت های برتری که این جنگنده ها تولید میکنند بقدری موثر هست که در تعداد پرواز بسیار کمتر، دستیابی به هدف بیستر با دقت بالاتر رو تضمین میکنند. مثلا با یک تهاجم گسترده 200 فروندی از نوع رادارگریز، کل پدافند و نیروی هوایی هر کشوری زمینگیر خواهد شد تا زمینه برای وارد شدن ب 52 و فرش کردن پادگان ها و تجهیزات آن کشور فراهم شود. * اما در زمانی که کشورهای رقیب بتوانند به چنین فناوری و اقدام مشابه دسترسی داشته باشند، در آن زمان کیفیت، دوام و حل پیچیدگی های ثانویه معنا خواهد داشت. که البته خود را در قالب یک تحول تکنولوژیک دیگر نشان خواهد داد. مثلا گذر به نسل 6 و 7 که تمام اهداف بواسطه A.I. تامین خواهند شد.
  5. 4 پسندیده شده
    احتمالا منظورش از موشک قاره پیما کم کردن سرجنگی موشک برای رسیدن به چنین بردی هست مثلا موشک خرمشهر با کلاهک 100 کیلوگرمی می تونی به این برد برسه کاری که یمنی ها دارن انجام میدن و احتمالا منظورش از نقطه زنی موشک ها در زمان جنگ اصابت شانسی موشک شلیکی اسکاد ما به بانک رافدین باشه زیاد نباید به اظهارات ایشون توجه کرد چون مرغ پخته را به خنده وا می داره نمونش با نگاه اول در آغاز جنگ دیدیم که ارتش با وضیعتی که رژیم شاه برایش پیش آورده به تنهایی توان جلوگیری از متجاوز را ندارد. این کشتار افسران ارتش بعد از انقلاب بود که شیرازه ارتش را به هم ریخت به قول ناخدا صمدی فرمانده تکاوران خرمشهر چنان افسران لشکر 92 زرهی را اعدام کردند که سروان مخابرات را برای فرماندهی تیپ زرهی انتخاب کردند
  6. 4 پسندیده شده
    خودروی حامل موشک فاتح110/ذوالفقار از سه محور به چهار محور تبدیل شده ذوالفقار3 تی72 ام خودروی ریکاوری شبدیز نفربر براق خمپاره انداز 120 میلیمتری لانچرهای موشک های ضدناو رادار سطحی
  7. 3 پسندیده شده
    چند وقت پیش با جناب واریور صحبتی در بروزرسانی داشتیم ، ایشان این تصویر را ارائه دادند... ( مهمات بینا-2) که اگر صحت داشته باشد ، احتمالا" برای لود دوتایی روی فانتوم ها ، سوخو-22 ها ، لود سه تایی یا دو تایی روی فنسر و لود تکی روی تایگر مناسب هست
  8. 3 پسندیده شده
  9. 3 پسندیده شده
    رفیق دوست: وی افزود: امروز به لطف جوانان سپاه و اصل قرار دادن خوداتکایی، امروز موشک قاره پیما و نقطه زن داریم که بعضی قدرت های بزرگ هم آن را ندارند، البته در همان زمان جنگ هم اکثر موشکهای ما به نقطه می‌زد، که این کار خدا بود. عراق هم خیلی به ما موشک زد ولی به نقطه نمی‌خورد. https://www.farsnews.com/news/13970631000236/توانایی-دفاع-در-برابر-هر-ارتشی-را-داریم-گزینه-نظامی-در-برابر-ملت-ما
  10. 2 پسندیده شده
    درسته. ظاهرا سوخت موشک ها تغییر کرده. سوم خرداد توان بکارگیری موشکی با برد ۱۰۰ کیلومتر رو داره و از لحاظ سطح فناوری گفته شده که در حد اس ۳۰۰ هست اما موشک ۲۰۰ کیلومتری(سدید۶۳۰)که ظاهرا از پیشران فاتح ۱۱۰ استفاده میکنه سیستم جداگانه ای هست که در آینده رونمایی میشه.
  11. 2 پسندیده شده
    یادم میاد در کلیپی که بازدید مقام رهبری از تجهیزات سپاه بود کسی که توضیح میداد سامانه سوم خرداد رو مشابه اس 300 دونست و گفت در مرحله بعدی برد موشک به 100 کیلومتر و در مراحل بعدی به برد بیشتر هم خواهیم رسید .ولی در کل با توجه به اندازه موشکها احتمال اینکه به سوخت بهتری دست پیدا کرده باشیم بالا هست که در زمینه موشکهای هوا به هوا هم توان خیلی خوبی ایجاد میکنه و همینطور در موشکهای برد کوتاه اگه زرنگ باشیم میتونیم یه انقلاب ایجاد کنیم
  12. 2 پسندیده شده
    طومار صلح برای سرزمین پارس پنجاه سال با اشباح نیروی هوایی از یک نظر ، دهه چهل و پنجاه شمسی را میتوان دوران طلایی نیروی هوایی ایران بشمار آورد . در این دو دهه ، نیروی هوایی از یک شاخه ابتدایی و عقب مانده به یک نیروی پیشرفته و مدرن تبدیل شد که تا نزدیک به انتهای دهه نود شمسی ( 1397 ) ، همچنان قابلیتهای خود را ، گرچه با فراز و نشیب فراوان ، حفظ نموده است . با این وصف ، سال جاری شمسی ، پنجاهمین سالگرد ورود جنگنده - بمب افکن F-4 به سازمان رزم نیروی هوایی است که مرور فرآیند ورود این جت رزمی جالب به نظر خواهد رسید . در دهه هفتاد میلادی ، روابط میان اعراب و اتحاد شوروی با تحویل محموله های بزرگی از تسلیحات ، بخصوص جنگنده های رزمی از سوی این کشور ، به اوج خود رسیده بود و این مساله ، ایالات متحده را برآن داشت تا با تمام قدرت و در چهارچوب دکترین ریملند ( اسپایکمن ) ، از ایران حمایت کند، بویژه اینکه ، پهلوی دوم در اظهار نظری ، بیان نمود که قدرت گیری اعراب را به هیچ عنوان تحمل نخواهد کرد . در نتیجه ، برنامه ای که از انتهای دهه شصت میلادی با تحویل 16 فروند جنگنده اف-4 دی آغاز شده بود ، با قدرت ادامه پیدا کرد و به همین ترتیب ، سیل ویرانگر سفارشهای نیروی هوایی به شرکت مک دانل سرازیر شد . این سفارشها که در قالب پروژه "طومار صلح" تعریف شده بود ، در سال 1971 با تحویل 4 فروند RF-4E ، سال 1972 با تحویل 36 فروند F-4E ، دوازده فروند RF-4E در سال 1973 ، سی و شش فروند F-4E به سال 1974 ادامه یافت . بدین ترتیب ،درنهایت ماجرا ، 32 فروند F-4D، یکصد و هفتاد و هفت فروند F-4E و 16 فروند RF-4E ( بعلاوه حداقل 6 فروند فتوفانتوم های دُم سفید ) به نیروی هوایی ایران تحویل شد ، چنانکه IIAF بعد از نیروی هوایی آلمان ، به دومین کاربرفانتوم تبدیل گردید . این درحالی بود که فانتوم های ایرانی به شکلی خاص ، به تجهیزات پیشرفته APX-80 ( سامانه درخت جنگی ) ، کابین بهبود یافته ( طرح MOD.556) ، رایانه های دیجیتال کنترل آتش برای مهمات هدایت شونده اسپارو و همچنین سامانه ناوبری دیجیتال ARN-101 مجهز شده بودند . صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
  13. 1 پسندیده شده
    مقدمه : از یک نظر ، نیروی دفاعی دولت عبری ( IDF) از ابتدای تاسیس تاکنون در میان طیف گسترده ای از تهدیدات رو به رشد در حوزه برتری هوایی و همچنین تهدیدات بالستیکی زمین پایه قرار گرفته است ، به همین دلیل سالهاست که بخش های مرتبط در حوزه توسعه صنایع نظامی این مجموعه ، مشغول افزایش قابلیتهای بازوی تهاجمی اصلی آن ، یعنی نیروی هوایی هستند و در چند سال اخیر نیز ، طراحی ، تولید و بکارگیری جنگ افزار موشکی هواپایه جدیدی با هدف افزون نمودن توانمندی های تهاجمی این نیرو در دستور کار قرار گرفته است . سلاح دورایستای جدید در زرادخانه IAF : این سلاح جدید که با شناسه Rampage نامگذاری شده ، قادر خواهد بود تا توسط پیکر بندی های رزمی موجود IAF ، یعنی جتهای جنگنده F-15I ، F-16I و جدیدا" F-35 حمل و شلیک شود که بطور طبیعی برای اجرای حملات دقیق بر علیه اهداف مورد نظر متخاصم در برد های بلند مورد استفاده قرار می گیرد و مشخصا" ، سلاحی ایده آل برای از میان بردن شبکه یکپارچه دفاعی هوایی متراکم دشمن بشمار می آید . این مهمات جدید ، با توجه به سرعت قابل ملاحضه ای که برای ان در نظر گرفته شده ، تاثیر مرگ آوری را با ترکیب یک کلاهک 750 کیلوگرمی و انرژی جنبشی تولید شده در آن بر علیه هدفهای مشخص شده ، خواهد داشت . علیرغم اطلاعات پراکنده موجود ،این برنامه ، پروژه ای مشترک میان صنایع هوا- فضای اسراییل ( IAI) و صنایع نظامی اسراییل ( IMI) در پاسخ به نیازمندی های IAF برای مقابله با شبکه های پیچیده موشکی A2AD بشمار می آید . ریشه اصلی این پیکر بندی جدید را می توان در راکت هدایت شونده توپخانه با برد ارتقاء یافته زمین پایه Extended Range Artillery guided rocket (EXTRA) دانست که برای استفاده در نقش هوا به زمین مورد بهسازی قرار گرفته است . فناوری این پرتابه های غیر معمول که با شناسه ALBM (air-launched ballistic missile) نیز شناخته می شوند ، تا کنون در شرایط واقعی رزمی استفاده قرار نگرفته است ، اما مقایسه اولیه این فناوری با تسلیحات موجود در سازمان رزم IAF ، نشان میدهد که احتمالا" ابعاد این جنگ افزار از نمونه موشکهای کروز موجود در نیروی هوایی اسراییل ، بزرگتر بوده و سرجنگی مورد استفاده در آن احتمالا" کوچکتر از همتایان زمین پایه خود است . بنا بر اعتقاد برخی از تحلیلگران نظامی ، دوشرکت فوق الذکر ، در جریان این برنامه مشترک ، درصدد بودند تا فناوری موشکهای فراصوت بالستیک زمین پایه مسلح به کلاهکهای متعارف را برای حمل با جتهای نیروی هوایی به منظور اجرای حملات سنگین دور ایستا بر علیه اهداف بخوبی محافظت شده توسعه دهند . در این زمینه ، آمیت هایموویچ مدیر بخش بازاریابی شعبه آمریکای شمالی واحد " مالام " معتقد است : " منطقه خاورمیانه ، به تقریب مجموعه ای از متراکم ترین شبکه های دفاع هوایی را در خود جای داده و برای نفوذ به درون این شبکه بدون اینکه پیکر بندی هوایی مهاجمان دچار تهدید عمده ای شود ، می بایست از جنگ افزارهای دور ایستای دقیق پرسرعت استفاده گردد . " بنابراین ، با توجه به اینکه نیروی هوایی اسراییل افزون تر از گذشته ، عملیات های تهاجمی دقیقی را برعلیه اهداف مشخص شده در درون خاک سوریه ، بخصوص پایتخت این کشور ( دمشق ) ( که بتدریج به سامانه های دفاع هوایی پیشرفته مجهز شده و بر تراکم حضور چنین تجهیزاتی بسرعت افزوده میشود ) اجرا می نماید ، ضروری بود که تسلیحات دورایستای بومی با قابلیتهای بیشتر نسبت به جنگ افزارهای موجود ، در اختیار آن قرار گیرد . به همین دلیل ، جنگ افزار جدید عبری با برد اسمی 1145 کیلومتر ،می بایست در بردی فراتر از محدوده شلیک موثر سامانه های دفاع هوایی فعلی موجود در سازمان رزم ارتشهای سوریه و جمهوری اسلامی ایران ، وارد عمل شود . از سویی دیگر ، با توجه به اینکه بخشی از حملاتی که IAF در ماه های اخیر بر علیه اهداف سوری اجرا نموده ، توسط عناصر دفاع هوایی این کشور رهگیری و خنثی شده است ، مقامات ارشد IAF به این نتیجه رسیده بودند که موشکهای کروز موجود با قابلیتهای متعارف رزمی بدلیل افزایش تراکم سامانه های پدافندی نمی توانند در اینده از سد آتش ایجاد شده ، عبور کنند ، در نتیجه می بایست مهمات جدیدی طراحی گردد تا به شکل خاص شرایط را برای بازگشت برتری هوایی IAF فراهم نماید . بدین ترتیب ، براساس اظهارات آمیت هایموویچ ، Rampage طراحی گردید تا با در اختیار داشتن ترکیبی از مشخصات برتر ، نظیر سرعت فراصوت ، شانس رهگیری و انهدام را از سوی سیستم های دفاعی پدافندی تا حد زیادی کاهش دهد . براساس اطلاعات منتشر شده از سوی رسانه های عبری ، Rampage به شکل خاص برعلیه اهدافی نظیر پستهای فرماندهی ، فرودگاه ها و دپوهای تعمیر و نگهداری استفاده خواهد شد . به گفته این رسانه ها ، اهمیت این سلاح بیشتر در مراحل اولیه جنگ ، برای نفوذ به درون شبکه های چند لایه دفاع هوایی خواهد بود ، به همین منظور ، مسیر بالستیکی آن بر خلاف موشکهای کروز ، مستقیم نیست و به گونه ای طراحی شده تا با در اختیار داشتن مانور پذیری افزون تر ، رهگیری و انهدام آن مشکل تر گردد . این مهمات جدید عبری ، با مجهز شدن به یک سامانه ناوبری داخلی ، تقریبا" در برابر هر گونه اقدامات متقابل برای منحرف نمودن آن ، مصونیت داشته ، در عین اینکه می تواند در هر گونه شرایط آب و هوایی بسوی هدف شلیک گردد . بدین سبب ، با برنامه ریزی و سرمایه گذاری مناسب ، صنایع هوا- فضای اسراییل سرانجام در ژوئن 2018 به شکل غیر رسمی اعلام نمود که در جریان یک تست محرمانه که برروی یکفروند جنگنده اف-16 نیروی هوایی صورت پذیرفت ،از یک پرتابه بالستیک با شناسه اولیه Rampage به درازی 15 فوت و وزن 1200 پاوند که از هدایت GPS نیز بهره میبرد ، رونمایی نموده که هم اکنون IAF قصد دارد تا با سرمایه گذاری بیشتر ، آن را بصورت انبوه بخدمت بگیرد . بدین ترتیب ، با در نظر گرفتن احتمال ورود بخدمت این جنگ افزار جدید ، نیروی هوایی اسراییل میتواند به آرامی ، ناوگان جتهای رزمی خط مقدم خود را به قابلیت حمل جنگ افزارهای خانواده ALBM مسلح کند که این نیز به نوبه خود ، به معنای افزایش توانمندی های رزمی تهاجمی غیر هسته ای این نیرو خواهد بود . همزمان با انتشار این خبر، نیروی هوایی روسیه نیز از چنین سلاحی رونمایی نمود و گفته میشود که چینی ها نیز درصدد توسعه این فناوری برای ناوگان بمب افکن های سنگین و میان وزن داخلی خود هستند . ادامه دارد ...................... پی نوشت : 1- منابع مورد استفاده در انتهای مقاله پیوست خواهد شد . 2- این متن و بخش دومی که ارائه خواهد شدرا با دقت بیشتری مطالعه فرمایید ... 3- پاراگراف آخر این مقاله در نوع خودش قابل توجه هست ، یک قدرت غیر رسمی هسته ای ، تهاجمی ترین سلاح موجود در زرادخانه خودش را به کلاهکهای متعارف مسلح می کند . صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  14. 1 پسندیده شده
    به نام خدا سلام استاد گرامی جناب EMP مطلبی در سطح تکنولوژی بیان فرمودند با اجازه دوستان بنده هم یک تحلیل سطح بالاتر ارائه می دهم : می گویند یکی از دلایل فروپاشی شوروی وارد شدن به مسابقه تسلیحاتی با آمریکا می باشد . صرف نظر از مقدار تاثیر این موضوع در به وجود آمدن آن اتفاق ، به نظر می رسد که کشور آمریکا در دهه های پیشرو با مشکلی مشابه البته از نوع وارونش مواجه خواهد بود . در حدود 25 سال گذشته تغییرات گسترده ای در شرایط جهانی به وجود آمده که به طبع آن رویکردها ، دکترین ها و استراتژی های نوینی پا به عرصه وجود گذارده اند . در زمان کنونی پیشرفت صرف تکنولوژیک جای خود را به تقابل های هوشمندانه تری می دهند و المان های رایج جنگ (MOSSCOMES) با مفاهیم جدید و بلکه متفاوت تری در حال پیدایش و تکوین هستند . این امر باعث شده که وجود صنایع گسترده نظامی به تدریج جای خود را به صنایع کوچک تر اما چابک تر و بهینه تر بدهند و اینجا دقیقا جایی است که اقتصاد نظامی گری آمریکا در حال وارد شدن به چالش های نوینی می باشد . همانگونه که می دانید بخش قابل توجهی از تولید ثروت و همچنین علوم مختلف در آمریکا وابسته به صنایع به شدت گسترده نظامی آن است و این امر تاثیرات اجتماعی کلانی هم بر روی جامعه آمریکا گذاشته است . حال سوال این است که اگر آمریکایی ها مجبور شوند که این ساختار را محدود تر کنند چگونه تاثیرات اجتماعی ، اقتصادی و ... آن را مدیریت خواهند کرد ؟ وقتی این سوال ، در کنار تغییرات موازنه در بخش های مختلفی از نظام بین الملل گذاشته می شود به نظر می رسد که رویای آمریکایی با بزرگترین چالش اش مواجه خواهد شد . البته درستی تحلیلی که ارائه کردم با گذر زمان مشخص می شود ، اما توجه به این نکته داشته باشید که اگر بخش هایی از این تحلیل درست باشد آمریکایی ها برای خریدن زمان و اصلاح روند های خودشان بیش از گذشته نیازمند بحران آفرینی در جهان خواهند بود و این آینده گان هستند که جواب معماهای عصر ما را به درستی پاسخ خواهند داد و همچنین آنان که بتوانند آینده را به درستی پیش بینی نمایند برندگان این بازی هستند . پی نوشت 1 – در اینجا جناب EMP درباره هزینه های F35 مطلب گذاشته اند اما با مطالعه در بقیه صنایع نظامی آمریکا متوجه می شویم که تمام این صنایع با گذر زمان دچار ایجاد سر ریز های غیر ضرور بیشتری شده اند که البته اصلاح این روند بر خلاف تصورعده ای سهل نمی باشد . پی نوشت 2 – در یکی از مطالبی که چند ماه پیش درباره اقتصاد نظامی گری آمریکا قرار دادم گفتم که اگر با آن هوشمندانه برخورد نشود باعث تقویت آن خواهد شد . این هوشمندی در کشور های مختلف در حال شکل گیری می باشد . پی نوشت 3 – جدول عملیات های تاثیر محوری که گاها جناب MR9 قرار می دهند و توجه به نقاط ثقل دشمن در کنار آن ، نکاتی کلیدی در تقابل های پیش رو هستند . موفق و سربلند باشید
  15. 1 پسندیده شده
    ما هم باید به این سمت بریم .... نکته ی مثبت این هست که ما فونیکس رو داریم که می تونیم با تغییر دادنش ، اون رو اهداف زمین پایه مورد استفاده قرار بدهیم .... فونیکس در حالت معمول ( هوا به هوا ) علیه اهداف متحرک بردی بین 120 تا 180 کیلومتر داره ولی اگه قرار باشه علیه اهداف زمین پایه و ثابت مورد استفاده قرار بگیره ، می تونه بردی بیشتر داشته باشه ... علاوه بر این می تونیم با تغییر موتور و سوخت و حذف سیستم های اضافی ( رادار و ... ) ، بُرد موشک رو بیشتر کنیم ... یک موشک شبه بالستیک دقیق با بُردی بینی 300 تا 400 کیلومتر و سرعتی بین 5-7 ماخ در فاز نهایی می تونه کاری کنه که حتی اف 4 ها ما برای دشمن هم کشنده بشوند .... حداقلش دیگه امثال امارات برای ما دور بر نمی دارند ... البته با توان طراحی که ما در زمینه ی موشک های زمین به زمین دقیق ( مثل سری فاتح ) داریم ، می تونیم ازشون برای ساخت موشک های دقیق زن استفاده کنیم ... البته هواپایه کردن موشکی مثل فاتح 110 برای ما به صرفه نیست چون ما جنگنده هایی که توانایی حمل فاتح رو به صورت عملیاتی داشته باشند رو نداریم .... یگ موشک سبک تر با سوخت و موتور بهتر می تونه حتی این نیروی هوایی رو به موت ما رو هم روی کاغذ خطرناک کنه ...
  16. 1 پسندیده شده
    سلام علیکم خوب الان به شما باید گفت منظور ؟؟؟ (اشاره به به بخش رنگی شده ) الان میلیتاری چند سال هست که دارد فعالیت می کند و چند سال هست که نقد وضعیت را سرکوفت زدن تعریف کردند ؟؟ پست مورد نظر جنابعالی ، در پاسخ به ادعای دوستان در خصوص ارسال سامانه مورد نظر به سوریه بود بود که حتی رونمایی نشده !!!!!! و تمام !!!! حالا اگر شما مثل سایر دوستان معتقد به اعزام این سیستم تسلیحاتی به سوریه هستید ( و نه تولید و بکار گیری ان که بسیار هم مورد تایید هست ) که خوب ، باید منتظر ماند و دید . پی نوشت : 1- این استناد به شناسنامه نداشتن هم یک مقدار قدیمی شده ، اگر این شکلی باشد ، اروپایی هم زمانی که ما در دانشگاه جندی شاپور ، پیشگام علوم بودیم ، داشتند همدیگر را در اروپا قتل عام می کردند !!!! هر دوی استدلال ها اشتباه هست ، چون ارتباطی به ادعا و پاسخ داده شده به ان ندارد 2- مشکل تحلیلگران نظامی ما این هست که وقتی اتفاقی می افتد ، این عادت ناپسند جوگیری را ترک نمی کنند ، حداقل 4 نیروی هوایی درجه یک دنیا (امریکا / اسراییل / بریتانیا / فرانسه ) الان اسمان سوریه را زیر بال خودشون دارند ، روسها هم که سیستم های پدافندی رده اول خودشون را به سوریه فرستادند ، عملا نظاره گر ماجرا هستند ، پدافند سوریه که جز موارد مقطعی ، عملا" دستها را بالا برده !!!!!! ( نشانه ان هم جولان بی دردسر iaf در سوریه هست که هرجای را مطلوب دانست ، بمباران کرد ) بعد این ادعا مطرح می شود که ما ( جمهوری اسلامی ) این سیستم را به سوریه ارسال کنیم ، که چه بشود ؟؟؟ چرا قبل از طرح یک ادعا ( حالا از سمت هرشخصیت حقیقی و حقوقی ) به جوانب ان فکر نمی شود !!!!!! بعد در اینجا ( میلیتاری ) به این ادعاها شاخ و برگ داده میشود و یک نفر هم اگر استدلال مخالفی داشته باشد ، متهم به سرکوفت زدن می شود ، حالا ما چه زمانی قصد داریم این عادت ناپسند را ترک کنیم ، فقط آینده مشخص می کند . 3- جالب هست ، حضرات در سوریه ، حضور حتی 747 نیروی هوایی را تحمل نمی کنند ، بعد انتظار دوستان این هست که سامانه پدافندی را همین شکلی راست راست ارسال کنیم به سوریه ، انها هم دست به سینه ایستاده و تماشا کنند !!!!!!!
  17. 1 پسندیده شده
    سلام خوب منظور؟ چه هدفی از ارسال این گونه پستها دنبال می کنید؟ فرض کنیم اف ۱۶ ای و اف ۱۵ ای و ... همه بهترین وسیله، خوب راه حل حضرتعالی چیست؟ در پست دیگری اشاره‌ شد از مردمانی که تا ۱۰۰ سال پیش حتی شناسنامه هم نداشتن چه انتظاری دارید؟ آیا سرکوفت زدن و بزرگ نمایی تجهیزات کشورهای دیگر راه حلی عقلانی برای حل مشکلات کنونی ایران سرتاپا فساد گرفته است؟
  18. 1 پسندیده شده
    پی نوشت : لازم به توضیح هست که این نگاره را در اثنای زمزمه های بمباران داعش توسط فانتوم های نیروی هوایی در تاپیک سوریه ارسال کرده بودم که برای ماندگاری بیشتر به این تاپیک منتقل شد
  19. 1 پسندیده شده
    یک تعداد اسنپ شات از تجهیزات موجود در مراسم رژه ۳۱ شهریور ۹۷ http://s9.picofile.com/file/8337932634/97631.rar.html برد موشک سامانه سوم خرداد ۱۰۵ کیلومتر و برد سامانه طبس ۷۵ کیلومتر و سقف درگیری هر‌دو سیستم ۲۷ کیلومتر اعلام شد. به نظر میرسه موشک مورد استفاده در طبس به سطح صیاد۲ و موشک‌ مورد استفاده در سوم خرداد به سطح‌ صیاد ۳ ارتقاء پیدا کرده که با توجه به هم اندازه بودن موشک ها اینکار تنها با اعمال تغییرات در پیشران و سوخت مورد استفاده قابل انجام هست.
  20. 1 پسندیده شده
    در مجموع ، تمام رژه امسال تحت الشعاع حادثه اهواز شد ، با این وصف ، خوب هست که تغییرات در استتار ادوات را هم پوشش دهیم ...
  21. 1 پسندیده شده
    فیلم تقریبا بلندی که سانا از محل حادثه و از نزدیک و قبل از اواربرداری پخش کرد مشخصا به نظر یک کارخانه تاسیسات آلومینیومی بود که تخریب شده بود. حالا میشه فرض کرد گوشه این تاسیسات داشتند موشک می ساختند!! ولی طبق تئوری برخی دوستان مبتنی بر "عکس یا اتفاقی نیفتاده!!" حالا این میتونه تایید کننده این مطلب باشه که بعد از بمباران بیشتر اهداف نظامی حالا این رژیم به بمباران بستر صنعتی سوریه هم مبادرت کرده تا به قول یکی از سخنگوهای ارتشش بعد از حمله عملیات پیشگیرانه از پیشیرانگی! ( دو مرحله قبل تر ) را وارد فاز اجرایی کنه. احتمالا کم کم به معادن میرسه. مدتی هم هست به شدت به عراق گیر دادند و مدام از عراق و تحت نظر بودنش میگن.
  22. 1 پسندیده شده
    اگر ایران میخواد در آینده سوریه نقشی داشته باشه و خون این شهدا از بین نره باید به سمت شکل دهی یک حزب الله در سوریه بره یک نیروی سوری با آموزش و تفکر درست در نزدیکی جولان و اتصال با لبنان میتونه سوریه رو از یک کشور ضعیف و تحقیر شده به یک عضو قوی مقاومت تبدیل کنه چرا که در استراتژی ها طولانی، اون نیرویی دوام میاره که بتونه خودش رو حفظ کنه و زیرساخت برای خودش ایجاد کنه و اگرنه سرنوشتش تبدیل به آمریکا در عراق میشه شاید قیاس این شکلی دوستان را ناراحت کند ولی تجربه را باید یاد گرفت حتی از دشمن تنها کشوری که تونست هرجا بره و استعمارش ماندگار بشه بریتانیا بود ولی آمریکا با همه سر و صداش عراق، افغانستان و ویتنام رو با هزینه زیاد ترک کرد ولی بریتانیا در چین ، اسیای شرقی، عراق و عربستان، هند و حتی ایران چنان ریشه زد که تا حالا از اون ریشه بهره میبره تاریخ نشون داده با قلدر بازی و سر و صدا نمیشه ماندگار شد کاش میشد اقدامات انگلیس رو در نفوذ به کشورها بررسی می کردیم البته روش های ناجوانمردانه ای رو نشون میده ولی اگه این روش ها رو درک کنیم و از تجربه لبنان و حزب الله استفاده کنیم مطمئنا پیروزی نهایی در این جنگ را خواهیم دید
  23. 1 پسندیده شده
    سلام درباره موتور AL31 واقعا صحبت هایی با روس ها شده ظاهرا هر دو کشور پروژه تک موتوره روی کاغذ مانده ای هم دارند پروژه FB44 ایران و S54 روسیه . این تصویر . http://uupload.ir/files/8odq_1.jpg . کمااینکه پوسترهای صاعقه در نمایشگاه تبریز هم تک موتوره بود . از طرفی ایران به غیر از روسیه از طریق چین هم می تواند این فناوری را بگیرد و مشابه پرنده های جی15 و جی 11 پرنده های بومی خودش را طراحی کند صحبت های فرمانده سابق ارتش برای رسیدن به توان ساخت هورنت جای تامل دارد با ارتقاء پلتفورم صاعقه می شود به این منظور رسید مثل این تصویر . http://uupload.ir/files/29j0_4.jpg . اما درباره موتور RD33 هم روی پروژه شفق کارایی دارد و هم روی پلتفورم آینده و ارتقاء یافته قاهر اگر فرض بگیریم قاهر مثل جی31 در حال ارتقاء هست با توجه به پلتفورم خاصی که دارد و استفاده از کانارد ، نزدیک ترین پرنده دو موتوره نیمه سنگین نسل پنجم به قاهر شاید پروژه KF-X باشد به این تصاویر دقت کنید . قاهر و جی 31 . http://uupload.ir/files/wqwu_11.jpg . پروژه KF-X . http://uupload.ir/files/cdrz_1b4a69620b158c258782c31dc68bc13a.jpg . در واقع فکر میکنم نسل بعدی جنگنده های ساخت وطن همین مسیر را طی کند که رسیدن به پیشران های AL31 , RD33 نیاز هست شاید هم من اشتباه کنم خاک پای همه دوستان و اساتید به ویژه استاد خودم آقا رضا که ذره پروری میکنند و همیشه سئوالات را جواب می دهند هم هستم یاحق
  24. 1 پسندیده شده
    به برگزیت و وضعیت ترکیه نگاه کنید... ----- اصولا بشر کاری انجام نمیده مگر اینکه مجبور باشه یا منفعتی توش باشه. با این وجود هم انجام دادنش نیازمند وسایلی نظیر مکان و زمان هست. - غرب برای تهاجم به ایران یا باید منفعتی داشته باشه یا مجبور باشه. جنگ با ایران برای آمریکا ممکن است منفعت داشته باشد، اما برای اروپا اجبار خواهد بود، نتایجش برای خاورمیانه و شرق مصیبت. با پذیرش گزاره فوق اگر آمریکا و متحدین منفعت جدی داشته باشد و غرب نیز مجبور باشد(مثلا تهدید امنیتی-اقتصادی) داشته باشد، هر گونه تغییر در داخل جلوی تهاجم را نخواهد گرفت مگر اینکه اون منفعت و اون تهدید(اجبار) وضعیتش عوض بشه که این امر وابستگی بسیاری به شرایط درونی آن کشورها دارد نه تغییر در ایران.(نگاه کنید به بحران اشتغال در آمریکا یا ضعف حکومت در عربستان که پیوند هر دو مسئله جنگ در یمن رو علنا با اعلام و اذعان رسمی توجیح کرده است). پیش از جنگ و در ادبیات تهدید، وضعیت تهدید(اجبار) و منفعت بالقوه است، و در شروع جنگ بالفعل. پس وقتی که جنگ شروع شد دیگر امکان بازگشت به عقب وجود ندارد. و در پیش از وقوع درگیری در زمان بالقوه بودن تهدید تنها راه جلوگیری از جنگ، تقویت و موازنه است و نه کرنش. در صورت کرنش که رضاخان و پسرش هم نپذیرفتند و حتی قاجار هم با وجود دست خالی و اجبار بدون رضایت میپذیرفتند، پایانی بر رفع تهدیدات بالقوه نخواهد نبود چون با صرف بالقوه بودن (سایه تهدید) بر ما،و رفع بدون منازعه به نفع حریف توسط ما، منافع بسیاری برای حریف حاصل شده پس چه لزومی بر برداشتن سایه تهدید هست؟! البته ممکن است موقتا تهدید برداشته شود، و این بصورت مقطعی است تا ضعف دیگرمان آشکار شود، پس جنگ اجتناب ناپذیر و قطعی خواهد بود. و البته هم اکنون در میانه آن هستیم. نکته دیگر اینکه، ان جنگ تک بعدی و با یک یا دو حریف نیست، بلکه یک رقابت و کشمکش بی پایان با تعداد بسیاری از رقبای متعارض، از نظر زمانی دایم و از نظر مکانی چند لایه است. گاهی این رقبا در بخشی از صحنه تقابل با ملت ایران با یکدیگر میجنگند و در بخشی از همین صحنه نبرد متحد هستند.
  25. 1 پسندیده شده
    با سلام: در این پست، تصویر یک فروند F4E تقدیم دوستاران میلیتاری می گردد.