برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 28 اردیبهشت 1398 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهدر بعضی از عملیات ها درصدریسک به شدت بالا هست از این رو سعی میشه با افزایش دقت و مهارت ریسک رو مهار کنن عملیات طبس یکی از اون عملیات ها بود که همه چیز مثل دقت و مهارت بکار رفت ولی عامل بداقبالی دخیل شد و نتیجه اش فاجعه بار بود البته بخشی هم به علت تلاش اخر امریکا برای حفظ شبکه های جاسوسی بود که بی ابرویی رو خرید تا نیروهای نفوذی اش از بین نروند ما عملیات های دیگری نیز داریم مثل حمله به اچ 3 که یک جنگنده اسیب دید ولی خدا یاری کرد و همه سالم برگشتن - خدا رو شکر یا حمله نرماندی که اگر دروازه اوهاما باز نمی شد به عنوان یک فاجعه ازش نام برده میشد در سمت دیگه حمله نیروهای ویژه اسرائیل در لبنان که بدلیل لو رفتن به قتل عام اونها توسط حزب الله ختم شد در سویی دیگر ما عملیات والفجر 8 رو داریم که به گفته سردار سلیمانی شروعش با تردید در لو رفتن و تیراندازی به اب توسط عراقی ها همراه بود ولی به عنوان یکی از غافلگیرترین و بهترین عملیات های ایران تبدیل شد در حالی که مشابه همین عملیات برای جزایر ام ارصاص کربلای 4 بود
-
3 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ، و با پوزش بخاطر وقفه ای که در تاپیک پیش اومد. تاپیک بررسی عملیات نظامی چنگال عقاب رو به اتفاق هم ادامه می دهیم : بخش ششم سناریوی عملیات برابر طرح تدوین شده و برنامه تعیین شده ، قرار بر این بود که عملیات نجات گروگان ها ، به شرح زیر به مورد اجرا گذارده شود : 1- 93 نفر از نیروهای دلتا ، در تاریخ 30 آپریل ، از پایگاه خود در آمریکا به وسیله هواپیما به شهر فرانکفورت در آلمان پرواز نمایند و از آنجا به وسیله هواپیمای به پایگاه کنا ( که یک پایگاه هوائی و متعلق به کشور مصر است ) عزیمت نمایند. 2- 64 نفر از کوماندوهای نیروی زمینی ( رنجرها ) نیز به همین ترتیب به مصر بروند. 3- این افراد ( دلتاها و رنجرها ) ، پس از توجیه درباره مأموریت ، به وسیله یک هواپیمای C-141 نیروی هوائی آمریکا به فرودگاه المصیره ( یا بقول آمریکائی ها مضیره ) پرواز نمایند و در همان تاریخ (24 آپریل) به وسیله هواپیماهای C-130 که در روی زمین منتظر آنها هستند به سمت طبس پرواز نمایند. این هواپیماها ، قبل از رسیدن به قلمرو فضائی ایران و در آب های اقیانوس هند ، سوخت گیری هوائی می نمایند تا در صورتی که عملیات به مانعی برخورد نمود ؛ بتوانند که با بنزین کافی به پایگاه اولیه ( عمان) مراجعت نمایند. 4- اولین هواپیمائی که در طبس فرود می آید ، حامل فرمانده دلتا فورس ، تعدادی از نفرات و تعدادی از کوماندوهای یک تیم کنترل رزمی و دو ژنرال ایرانی خواهند بود. ( این دو ژنرال ایرانی نقش مترجم همراه تیم را داشتند. ). کوماندوها مسئول کنترل جاده ای که از مجاورت فرودگاه می گذرد خواهند بود و کلیه خودروهای عبوری از این جاده را باید متوقف نموده ، مسافرین را اسیر و تا خاتمه عملیات آن ها را با هواپیمای C-130 به مصر خواهند برد. پس از خروج گروگان ها و تیم نجات از ایران ، ترتیب مراجعت آن ها به ایران داده خواهد شود. تیم کنترل رزمی باید نشست و برخواست هواپیماها و هلی کوپترها را کنترل نموده ، دو سمت باند را با 4 الی 6 چراغ قوه کم نور علامتگذاری کنند تا هواپیماها بتوانند بدون استفاده از چراغ در فرودگاه طبس فرود آیند. در مورد هواپیمای اول ، خلبانان با استفاده از عینک های مخصوص سمت باند را تشخیص داده و به زمین خواهند نشست. 5- هنگامی که فرودگاه آماده شد ، دو فروند هواپیمای C-130 بقیه تیم دلتا و رنجرها را به طبس برده و پس از تخلیه سرنشینان به پرواز درآمده به پایگاه خود در عمان مراجعت می نمایند. 6- با پرواز این دو فروند هواپیما ، 4 فروند هواپیمای حامل سوخت برای هلیکوپترها به زمین خواهند نشست (نسخه سوخت رسان C-130) و منتظر آمدن هلیکوپترها خواهند شد. 7- هلی کوپترها که از ناو هواپیمابر نیمیتز بلند شده اند ، پس از نشستن سوخت رسان ها ، در طبس فرود آمده ، عمل سوخت گیری را انجام و تمامی نفرات تیم دلتا و 13 نفر از کوماندوهای نیروی زمینی را به اضافه راننده ها و کمک راننده ها به وسیله هلیکوپتر به مخفیگاه Deserts 2 ( یا همان صحرای دوم ) که در شمال گرمسار و دامنه کوه های البرز قرار دارد می برند. در صحرای دوم ، نفرات با استفاده از تور استتار هلیکوپترها را از دید هوائی مخفی نموده و نفرات نیز در همین نقطه باقی می مانند. این افراد در حدود 18 تا 20 ساعت بعد را باید در این محل مخفی بمانند و شب بعد برابر برنامه به سفارت و وزارت خارجه حمله کنند. در خلال این مدت ، اگر روستائی چوپان ، شکارچی و یا اهالی ده های اطراف به وجود آنان پی بردند ، باید آنها را دستگیر نموده و در بند نگه دارند و پس از خاتمه عملیات آن ها را رها سازند. 8- راننده ها و کمک راننده ها در اول روشنائی صبح در گرمسار ، سوار یک خودرو از نوع " ون " می شوند تا به گاراژ خودرو ها بروند. راننده این خودرو ون ( که وظیفه انتقال راننده ها و کمک راننده ها از صحرای دوم به گاراژ را بعهده دارد ) یک سرگرد بازنشسته نیروی مخصوص است که به عنوان عامل خبر به ایران نفوذ کرده ، مسئولیت خرید خودروها و مخفی کردن آنها را بر عهده دارد . پس از تحویل گرفتن خودروها ، راننده ها در تاریکی شب خود را به گرمسار می رسانند تا نفرات تیم دلتا و کوماندوها را به سفارت و وزارت خارجه ببرند. 9- نفرات دلتا در صورت موفقیت و خلع سلاح کردن نگهبانان و یا کشتن آنها و آزاد کردن گروگان ها به هلیکوپترها (که روشن و در گرمسار منتظر بودند) خبر ببرند و هلیکوپترها برابر زمان تعیین شده ، یکایک در محل فرود هلیکوپتر در سفارت نشسته ، گروگان ها و نفرات تیم دلتا را سوار کرده به فرودگاه کوشک نصرت در منظریه قم می برد تا از آنجا به وسیله هواپیمای C-141 که روی زمین بود ، ایران را ترک نمایند. 10- یکی از هلیکوپترها باید در ساختمان وزارت خارجه فرود آمده ، کماندوها و 2 گروگان زندانی در وزارت خارجه ایران را سوار کرده به منظریه قم خواهد برد. 11- اگر هلی کوپترها به هر دلیلی نتوانستند که در محوطه سفارت و وزارت خارجه فرود بیایند ، نیروهای دلتا و کوماندوها می بایست بوسیله اتومبیل خود و گروگان ها را به استادیوم امجدیه برسانند تا در آنجا سوار هلی کوپتر ها شده و به سمت قم پرواز نمایند. ( پلن B ) 12- پس از پرواز آخرین هلی کوپتر از طبس ( حرکت تیم دلتا از صحرای اول به صحرای دوم ) ، نفرات باقی مانده ؛ سوار هواپیمای C-130 شده ، طبس را تخلیه می نمایند. 50 نفر از کوماندوها ( رنجرها) در تاریکی شب بعد ، در فرودگاه کوشک نصرت قم فرود آمده ، نگهبانان را دستگیر و ارتباط آنها را قطع می نمایند و در زمان تعیین شده ( که قبل از آزادی گروگان ها می باشد ) هواپیمای C-141 برای تخلیه نیروها ، گروگان ها و اسرای ایرانی احتمالی در باند آسفالت آنجا فرود می آید. 13- نفرات تیم دلتا ، پس از نشستن در فرودگاه کوشک نصرت و لحظه قبل از بلند شدن C-141 ، می بایست هر شش هلیکوپتر استالیون را منهدم نمایند تا بدست ایرانی ها نیوفتند. 14- به نفرات دلتا و کوماندوها ، دستور داده شده بود ، در صورتی که عملیات دچار اشکال شد ، نامبردگان باید با وسائل زمینی به ترکیه بروند. به آنها نقشه مسیر ، پول ایرانی ، قطب نما و چراغ قوه های STROBE داده شده بود. این چراغ ها ، از نوع چراغی است که روی بدنه هواپیماهای مسافربری نصب شده است می باشد و با نور قوی چشمک می زند و از مسافت های دور به خوبی مشخص است. ضمنا به آنها دستور داده شد ، در مسیری که عزیمت می کنند با سنگ یا شاخه درختان حروف الفبای قراردادی را بر روی زمین بگذارند تا ماهواره های اکتشافی بتوانند موقعیت آنها را مشخص نمایند. 15- برابر درخواست فرمانده گروه دلتا ، قرار بود که همزمان با رسیدن گروه دلتا از گرمسار به تهران ، دو فروند هواپیمای مسلح C-130 (گان شیپ) ، یکی روی سفارت و دیگری روی فرودگاه مهرآباد ؛ پرواز نمایند تا در صورتی که جماعتی از مردم بخواهند به کمک نگهبانان بروند ، آنها را از بین ببرند. یا اگر هواپیمای شکاری بخواهد از مهرآباد پرواز کند ، او را بر روی باند منهدم نمایند. این قسمت از طرح که مورد توجه موسسه تحقیقاتی و تیم حقیقت یاب کنگره قرار نگرفته است از نقاط مهلک ضعف طرح ریزی بوده است: نخست اینکه دفاع هوائی نیروی هوائی ایران در تمام مدت 24 ساعت قادر است که هواپیماهای آماده باش را ظرف یک دقیقه از کلیه پایگاه ها پرواز دهد. در صورتی که چنین وضعی در مهرآباد به وجود می آمد بدون شک هواپیماهای آماده ( آلرت) پایگاه همدان ، می توانستند در کمتر از 8 دقیقه روی تهران باشند و به طور قطع گان شیپ های C-130 نمیتوانستند از چنگ فانتوم ها جان سالم بدر ببرند. مسئله دیگر موضوع کشتار مردم است. اگر قرار بود این هواپیما به سوی مردمی که به سمت سفارت می آمدند ، تیراندازی نماید ؛ رقم کشته شدگان به چندین هزار نفر می رسید و این عمل آمریکا ، واکنش بدی در سراسر دنیا داشت. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
2 پسندیده شدهلیدل هارت در استراتژی طولانی ترین مسیر ، کوتاه ترین راه برای رسیدن به خانه است بیش از پیش آشکار شده که یک رویکرد مستقیم و در امتداد انتظارات طبیعی دشمن ، بیشترین گرایش را به خود جلب کرده اما این راه نتایج منفی به بار می آورد به هم ریختن توازن فیزیکی و روانی دشمن مقدمه ای حیاتی برای تلاش موفقیت آمیز در سرنگونی او است
-
2 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان من مدتی هست که ترجیح میدادم که وارد مباحثی شبیه به این سناریوسازی ها نشم ، چون آخرین تجربه ام توی انجمن در زمینه تجربه چندان خوشایندی نبود. زمانی که داشتم طرح حمله هوائی عربستان و متحدین اش رو به ایران سناریو نویسی میکردم ، مورد هجمه یکسری از دوستان قرار گرفتم. حالا نمیدونم مثلا اگه من اشاره نمیکردم ، احتمالا عربستان توی تهاجم هوائی به ایران مثلا یادش میرفت که از آواکس هاش هم کمک بگیره و فراموشش میشد که اصولا آواکس داره و پست من بهشون یادآوری کرد که میتونند از آواکس هاشون هم بهره بگیرند و در زمین بن سلمان بازی کردم و ... بماند... !!! فقط نکته ای که به ذهنم رسید رو اینجا میگم : اصولا وقتی شما هدف غلطی رو دنبال کنید طبیعتا هم به نتایج اشتباهی میرسید. واقعا چه دلیلی وجود داره که آمریکا زمانی که بقیه کشور دست دولت مرکزی هست هنوز ، بیاد و پایتخت رو با عملیات هلی برن و هوابرد و ... بخواد تصرف کنه ؟ مسیر ساده تر تصرف استان خوزستان نیست ؟ حتی ارتش موج دومی عراق هم در سال 59 هدف اش اشغال خوزستان بود و نه تهران ( حالا به شعارهای صدام کاری نداریم که میگفت تهران رو 3 روزه فتح میکنم ، چون اون شعارها بیشتر کارکرد تحریک ملت و ارتش عراق رو داشت و نه تکیه بر واقعیت های میدانی صحنه نبرد ) اما چرا خوزستان : 1- خوزستان چندین بندرگاه داره که پس از اشغال و حتی ایجاد سرپل های اولیه ، بجای عملیات چند هزار کیلومتری هوابرد میشه اونجا کشتی ها پهلو بگیرن و لجستیک رو به نیروهای خط مقدم برسونند. 2- خوزستان دو فرودگاه بین المللی ( اهواز - آبادان ) و چندین فرودگاه غیر نظامی و پایگاه هوائی داره که میشه برای عملیات تهاجمی و لجستیک ازشون استفاده کرد. 3. بخش قابل ملاحظه ای از چاه های نفت ( منابع درآمد دولت ) توی خوزستان قرار داره . همینطور پالایشگاه و ... 4- منابع آبی زیادی داره که هم در بعد صنعتی ( نیروگاه های برق ) و هم در بعد کشاورزی و هم در بعد تامین آب شرب شهرهای بزرگ ( نظیر اصفهان ) به شدت کشور به این منابع آبی نیاز داره 5- بار اصلی تولید غله کشور بر عهده 3 استان هست که خوزستان یکی از اون 3 استان هست. حالا سایر محصولات کشاورزی که در خوزستان تولید میشه بماند و.... ده ها دلیل دیگه میشه برای اهمیت خوزستان برشمرد که هدف بسیار راهبردی تری برای آمریکائی ها نسبت به تهران بحساب میاد پس اگر دنبال سناریو سازی برای پیاده شدن نیروهای آمریکائی در خاک ایران هستید ، خوزستان نسبت به تهران سهل الوصول تر و بسیار شدنی تر هست. در ضمن پس از سقوط خوزستان بار روانی این سقوط بر روی شهروندان دیگر نقاط هم سنگین تر میشه و احتمال مقاومت در سایر نقاط رو هم کاهش میده. فراموش نکنیم که در حمله دوم آمریکا به عراق هم ، نیروهای آمریکائی مستقیم به سراغ بغداد نرفتند و از مناطق جنوبی پیشروی کردند تا کم کم به بغداد نزدیک شدند.
-
2 پسندیده شدهدر اینجا دو ویدئو از نبرد شبیه سازی شده بین اف-14 های ایرانی با موشک فینیکس و اف-18 های نیروی دریایی آمریکا با موشک امرام رو میذارم که در شبیه ساز DCS انجام شده. کسی که شبیه سازی رو انجام داده خودش از اف-18 استفاده کرده و با اف-14 مقابله کرده. در اقدام اول اف-14 ها پیروز میشن و در اقدام دوم اف-18 ها درگیری اول: https://www.youtube.com/watch?v=tZyShKf22cc درگیری دوم: https://www.youtube.com/watch?v=wbqhxw301rM با مشاهده این شبیه سازی ها متوجه میشیم به غیر از بحث تکنولوژی، تاکتیک های رزم هوایی تا چه اندازه در نتیجه نبرد تاثیرگذار هستند.
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سخن مهم دیوید هکس ورت خبرنگار جنگی و سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا درباره جای نداشتن جنگ منصفانه در نبرد امروز : "اگر شما خود را در نبرد منصفانه ای یافتید . ماموریت { عملیات } خود را به درستی طراحی نکرده اید !!! " پ.ن : امیدوارم لذت برده باشید
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم پوشش پدافند هوایی ایران سایتهای پدافندی فعال در سرتاسر ایران ایران در طی سالهای اخیر، با استفاده از سامانه های موشکی مدرن، به گونه ای قابل توجه پدافند هوایی خود را بهبود داده است. سامانه های موشکی ایران غالبا در مناطق هستهای و پایگاههای موشکهای قارهپیمای ایران استقرار یافته است و محافظت از مراکز پرجمعیت در اولویت دوم قرار دارد. با توجه به تنشهای شدید با اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای حوزه خلیج فارس، به احتمال زیاد ایران آمادگی خود را افزایش خواهد داد. دکترین عملیاتی مسئولیت پدافند هوایی بر عهده قرارگاه خاتم الانبیاء ارتش و نیروی هوافضای سپاه پاسداران می باشد. رقابت بین ارتش و سپاه پاسداران همراه با کمبود زیرساخت های C4 ، مانع از توسعه یک سیستم پدافند هوایی یکپارچه شده است. (پدافند هوایی ایران چندین سال است که به صورت یکپارچه درآمده و مغز آن سامانه پیامبر اعظم (ص) ). در میان مدت و بلند مدت، معرفی سامانههای موشکی و راداری جدید، دکترین ایران را نسبت به سامانه های قدیمی تغییر خواهد داد. سامانه های بومی دارای دو شاخصه هستند 1- ویژگی های اصلی 2- نشانه هایی از مهندسی معکوس سامانه های آمریکایی، چینی و روسی. البته اثربخشی آنها به دلیل امنیت عملیات و عدم حضور در درگیریها قابل بررسی نیست. قابلیتها و کاربردها به دلیل تعداد سامانههای محدود ایران و همچنین گستردگی پهناور بودن این کشور ، تنها تهران و مناطق مرکزی ایران به دلیل وجود سایتهای هستهای/موشکیهای قارهپیما و نهادهای دولتی ایران به طور کامل پوشش داده شدهاند. بخشی از مناطق جنوب، غرب و شمال ایران نیز تحت پوشش پدافند است اما مناطق شرق ایران تقریبا توسط هیچ سامانهای پوشش داده نشده و فاقد حمایت است. به صورت قابل ملاحظهای رادارها کشور ایران را پوشش دادهاند. 60 درصد جغرافیای ایران بیش از 1800 متر ارتفاع دارد و این باعث میشود رادارهایی که در ارتفاع پایین نصب شده اند در بخش بزرگی از این کشور مسدود شوند. حلقه رشته کوههای زاگرس و البرز (با ارتفاع 2000-5000 متر) مانع دید رادارهایی که در فلات مرکزی ایران قرار دارند میشود. علیرغم چالشهای جغرافیایی، ایران پیشرفت اندکی در تهیه یا مدرنسازی هواپیماهایی (آواکس) کرده است که توانایی کاهش نقاط کور را دارند. تخمین میزنیم که یافتههای ما که از منابع قابل دسترس میباشد تقریبا شامل 40-50 درصد از سامانههای موشکی عملیاتی است. سامانههای پدافندی تهران تهران تهران به عنوان پایتخت ایران دارای بهترین پوشش سامانههای موشکی است. شبکه پدافندی تهران از سایتهای مختلف هستهای و موشکی محافظت میکند. این سایت ها شامل تاسیسات تحقیق و توسعه، مکانهای ذخیرهسازی و سیلوهای پرتاب میشود. مراکز فرماندهی نظامی و پایگاههای اصلی نیز در پایتخت قرار دارند. دفاع هوایی منطقهای تهران از سه لایه سامانهی موشکی دوربرد تشکیل شده است که شامل دو سامانهی S-300 PMU2 و یک سامانه S-200 VEGA است. S-300 PMU2 متخصص رهیگری اهداف با سطح مقطع راداری کم است مانند: موشکهای کروز، جنگندهها و موشکهای بالستیک کوتاهبرد (البته S-300 PMU2 توانایی رهگیری بعضی موشکهای میانبرد را نیز دارد.) S-200 VEGA ارتفاع عملکرد و برد بیشتری نسبت به S-300 PMU2 دارد اما تنها در برابر هواگردهایی که سطح مقطعی راداری زیادی دارند کاربرد دارد. مانند: آواکسها، هواگردهای شنود الکترونیک (ELINT)، پرندههای نظارت و شناسایی (ISR) و تانکرهای سوخت رسان. تعداد زیاد سامانههای قدیمی و جدید ساخته شده کوتاهبرد/میانبرد، انبوهی از دفاع نقطهای را به وجود آورده است. چهار سامانهی قدیمی MIM-23 HAWK و یک سامانه HQ-2 (نسخه چینی S-75) با حداقل ارتقاء، جزو پیوندهای ضعیف در زنجیره دفاع نقطهای تهران میباشند. دو سامانهی بومی تلاش که از موشکهای صیاد 2 استفاده میکنند و یک سامانهی رعد (تقلیدی از سامانهی بوک) تواناییهای دفاع نقطهای تهران را تقویت میکنند. سامانهی تلاش (صیاد2) درتهران ایران سرمایهگذاری گستردهای برای بکارگیری موشک صیاد در سامانههای بومی خود کرده است. موشکهای میانبرد صیاد2 همهکاره، سازگار با پلتفرمهای مختلف و تولید داخل هستند. این موشک براساس موشک های RIM-66 نیروی دریایی آمریکا ساخته شدهاست و می توان آن را از S-200 VEGA، تلاش و سایر لانچرها پرتاب کرد. صیاد3 و موشک صیاد4 که براساس موشک 48N6E2 ساخته شده است در باور373 به کار خواهند رفت. هارتلند پوشش سامانههای موشکی در هارتلند ایران (اصفهان) به صورت چندلایه و پرتعداد است. رینگهای پدافندی از بعضی مراکز مهم جمعیتی ایران مانند قم، اصفهان و نطنز محافظت میکنند. این منطقه همچنین میزبان سایتهای کلیدی هستهای/پرتاب موشکهای قارهپیما است که شامل تاسیسات تولید اورانیوم در نزدیکی نطنز و مرکز غنیسازی اورانیوم و سیلوهای پرتاب موشکهای قارهپیما در نزدیکی اصفهان است. سامانههای پدافندی هارتلند ایران سیستم دفاع منطقهای اصفهان دارای دو لایه است. یک سامانهS-300 PMU2 و یک S-200 VEGA در نزدیکی فرودگاه بین المللی اصفهان قرار دارند. سه MIM-23 HAWK و یک سامانه تلاش2 برای پوشش این سامانهها به کارگرفته شده است. سمانه های دفاع نقطهای برای همپوشانی سامانههای دوربرد و سایتهای هستهای/موشکهای قارهپیما استفاده میشوند. سامانه S-200 VEGA در اصفهان منطقه نطنز توسط سامانههای دوربرد واقع در اصفهان و تهران تحت پوشش قرار دارد. سامانههای موجود در نطنز تنها شامل سامانههای میانبرد، کوتاهبرد و تعداد بسیار زیادی سامانههای با برد بسیار کوتاه با قابلیت تعامل محدود را میشود که نشاندهنده تمرکز آن برای مقابله با حملات موشکی پرتعداد است. دو سامانهی HQ-2، دو سامانه SAM-6 و 3 سامانهی TOR-M1E حلقههای محلی را تشکیل میدهند. سامانههای باتحرک بالای SAM-6 و TOR-M1E میتوانند در هر منطقهای مستقر شوند و تاکتیک شلیک کن-فرارکن را اجرا کنند. ما حداقل 12 سایت خالی پدافندی را در این منطقه شناسایی کردهایم که می تواند جایگاه سامانههای بومی باشد. ساحل جنوبی سواحل جنوبی ایران دارای پوشش نامناسب پدافندی است که در حال انتقال به سامانههای جدیدتر میباشد. سامانههای منحصر شده در پدافند نقطهای و شکاف بین سامانههای بوشهر و بندرعباس یکی از آسیبپذیرترین قسمتهای فضای هوایی ایران است. سواحلی جنوبی ایران به دلیل نزدیکی به مناطق دفاعی و مسیرهای تجارت بینالمللی، منطقهای استراتژیک حیاتی است. سامانههای ایران برای تامین امنیت فضای هوایی جنوب و نظارت بر خلیج فارس و تنگه هرمز مستقر شدهاند. نیروی دریایی سپاه پاسداران مسئول حفاظت از خلیج فارس و ارتش ایران مسئول حفاظت از دریای عمان و اقیانوس هند است. ستادهای عملیاتی و 90 درصد از پایگاههای نیروی دریایی سپاه پاسداران و ارتش در سواحل جنوبی (خوزستان، بوشهر، هرمزگان و بلوچستان) واقع شدهاند. پایگاههای هوایی تاکتیکی (TAB) میدانهای نفتی حیاتی و نیروگاه هستهای در نزدیک ساحل قرار دارند. سامانههای پدافندی بوشهر خلیج فارس تنها منطقه از سواحل جنوبی است که بهصورت کامل تحت پوشش است (احتمالا منظور نسبت به سواحل دریای عمان و ورودی اقیانوس هند) .یک S-200 VEGA ریلسوار و یک S-300 PMU2 (در سال 2017 جایگزین MIM-23 HAWK شده است.) در تب6 (فرودگاه بین المللی بوشهر) قرار دارند. سامانهی S-300 PMU2 در بوشهر یک سامانهی MIM-23 HAWK قدیمی و یک سامانهی تلاش که از موشک صیاد2 بهره میبرد حفاظت هوایی را برای این منطقه فراهم میکنند. درکنار پایگاههای نیروی دریایی، سامانههای پدافندی پرتعداد وظیفهی حفاظت از نیروگاه هستهای بوشهر را بر عهده دارند که احتمالا این نیروگاه در لیست هدفهای دشمن قرار دارد. S-200 VEGA واقع در بوشهر یک پوشش نسبی اما غیرقابل اطمینان (به دلیل محدودیت دامنه) را برای بندر ماهشهر فراهم میکند. این باعث میشود که بندر ماهشهر به یک فضای باز برای حملات هوایی تبدیل شود زیرا تنها یک سایت MIM-23 HAWK از آن حفاظت میکند. با این حال حداقل 3 سایت خالی پدافندی آماده میزبانی برای سامانههای موشکی در آینده است. سامانههای پدافندی سواحل جنوبی ایران تنگه هرمز دارای پوشش نصفه و نیمه است. S-200 VEGA مستقر در بندرعباس منطقه را در برابر جنگندههای پیشرفته، موشکهای کروز با سطح مقطع راداری کم و پهپادها آسیبپذیر میکند. پوشش دفاع هوایی این منطقه به عهدهی یک MIM-23 HAWK و یک HQ-2 چینی است. در حالیکه این سامانهها بر روی نقاط کم ارتفاعی که سامانهی S-200 VEGA قادر به پوشش آن نیست تمرکز کردهاند اما در برابر اهداف با قابلیت مانور بالا و جمینگ شدید، ناتوان هستند. جزیره ابوموسی به عنوان یک سایت پیشاهنگ هشدار اولیه و نقطه شروع عملیات برای نیروهای عملیات ویژه است. باتوجه به موقعیت استراتژیک این جزیره در نزدیکی خطوط کشتیرانی بینالمللی اما ابوموسی از تجهیزات نظامی عمده بهرهمند نمیباشد. سایت MIM-23 HAWK با هدف افزایش قابلیت بقای داراییهای مهمتر مانند رادار و پرتابگرهای موشکی در جزیره مستقر شده است. در کنار آن تعداد نامعلومی از سامانههای پدافندی که توسط قایقهای سپاه حمل میشوند پدافند بیشتری را در تنگهی هرمز ارائه میهند. نیروی دریایی سپاه پاسداران درنظر دارد در آیندهی نزدیک آخرین نسخه دریایی صیاد را دریافت کند. اخیرا یک MIM-23 HAWK در چابهار مستقره شده است که تنها سامانه پدافندی مستقر در ساحل خلیج عمان است. باتوجه به اینکه سرمایگذاری چند میلیارد دلاری در چابهار در حال انجام است و این شهر در حال تبدیل به بندر کلیدی آبهای عمیق ایران میباشد، احتمالا این منطقه یکی از اولین دریافتکنندگان سامانههای صیاد 3 یا صیاد 4 باشد. این منطقه میزبان دو پایگاه بزرگ نیروی دریایی سپاه پاسداران و نیروی دریایی ارتش است و به عنوان درورازهی تنگهی هرمز و فضای هوایی شرق ایران میباشد. غرب غرب ایران در حالیکه میزبان چندین پایگاه هوایی و سایتهای هستهای/موشکهای قارهپیما در نزدیکی پایگاههای نظامی آمریکا در عراق و کویت است اما پدافند ضعیفی دارد. S-200 VEGA در تب 3 (فرودگاه همدان) واقع شده است پدافند هوایی استانهای همدان، کرمانشاه و کردستان را به عهده دارد. رادار بردبلند فتح 14 در نزدیکی تب 3 تحت پوشش قرار دارد اما فاقد یک لایه پدافند هوایی نقطهای است. رآکتور IR-40 و تاسیسات غنیسازی اورانیوم در نزدیکی اراک توسط دفاع هوایی منطقهای S-200 VEGA همدان و S-200 VEGA تهران تحت پوشش هستند. دو MIM-23 HAWK در مجاورت سایتهای هستهای یک لایهی اضافی برای دفاع نقطهای ارائه میدهند. سامانههای پدافندی شمال غرب ایران- تبریز منطقهی تبریز در شمالغربی ایران درای هیچ پوشش سامانهی بردبلندی نیست. سایتهای نظامی این منطقه تنها تحت حمایت یک MIM-23 HAWK و یک سام6 هستند. با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک منحصربهفرد شمال غربی ایران، پوشش این منطقه به صورت یک پازل تکه تکه است. سازههای پیچیدهی زیرزمینی پرتاب موشکهای قارهپیما نزدیک تبریز به طور بالقوه بخشی از اروپا را در محدوده مناسبی از برد موشکهای شهاب ایران قرار میدهد. سامانهی HQ-2/ تبریز فضای هوایی جنوب غربی حتی آسیبپذیری بیشتری دارد. تنها سامانهی موشکی در این منطقه یک MIM-23 HAWK است که در تب4 (فرودگاه دزفول) مستقر است. چندین سایت خالی سرتاسر این منطقه دیده میشود. پوشش سامانهی MIM-23 HAWK در مشهد شرق فضای هوایی شرق ایرن تقریبا بهطور کامل بدون هیچ حمایتی است. بیش از 760000 کیلومتر مربع (40 درصد از وسعت ایران) از جمله مشهد دومین پرجمعیت ایران به طور کامل فاقد هرگونه سامانهی موشکی است. فقط یک MIM-23 HAWK، پوششی ضعیف برای تب 14 (فرودگاه بین المللی مشهد) و یک تاسیات پرتاب موشکهای قارهپیما در نزدیک مشهد ایجاد کردهاست. استراتژی پدافندهوایی در شرق ایران متکی به تاکتیکهای جایگزین است. رادارهای هشدار زودهنگام و فرا افق (به عنوان مثال رادار نذیر با برد 800 کیلومتر) اهداف را کشف و شناسایی میکنند. رهیگری توسط هواگردهای بال ثابت خارج از ردهی مسلح به موشکهای هوا به هوا انجام میگیرد که دائما در آمادگی بالا هستند. همچنین استراتژی پدافندهوایی در شرق ایران شامل استفاده از تجیهزات جنگ الکترونیک است. جنگ الکترونیک ایران در گذشته نشان داده که در برابر پهپادهای ایالات متحده کارآمده بوده است. ما معتقدیم ایران در اولین فرصت یک یا دو سامانه پدافندی بردبلند را در شرق کشور مستقر خواهدکرد.پدافند هوایی مدرن برای حفاظت تهران و مناطق مرکزی ایران از حملات دورایستای ناشناس، ضروری است. استقرار اف 35های آمریکا در پایگاه هوایی قندهار افغانستان و یک ناوهواپیمابر در خلیج فارس، ایران را وادار به تسریع پیشرفتهای پدافندهوایی در شرق این کشور میکند. ترجمه توسط GHIAM برای انجمن میلیتاری منبع : https://t-intell.com/2018/12/05/the-ayatollahs-shield-sam-deployments-and-capabilities-of-the-iranian-air-defenses-imint/
-
1 پسندیده شدهبنام خداوند بخشنده مهربان با سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ، در ادامه تاپیک های بررسی عملیات های نظامی و پس از مروری بر عملیات تمرکز ، اینبار به سراغ یکی از معروفترین عملیات های نظامی آمریکا در ایران می رویم تا ضمن بررسی اجمالی این عملیات به برخی از شبهه های مطرح شده در خصوص این عملیات هم بپردازیم. چنگال عقاب مقدمه - عملیات چنگال عقاب (Operation Eagle Claw) ، عملیاتی بود که طبق فرمان رئیس جمهور وقت آمریکا ؛ جیمی کارتر ، و با نیت رهائی کارمندان سفارت آمریکا در تهران طرح ریزی شده بود. این کارمندان ( که از این به بعد با لفظ عمومی دیپلمات های آمریکائی از آنها نام می بریم ) پس از تصرف سفارتخانه آمریکا در تهران ، توسط گروهی از دانشجویان که با عنوان دانشجویان پیرو خط امام شناخته می شدند ، به گروگان گرفته شده بودند. این اقدام یعنی گروگانگیری کارکنان آمریکائی حاضر در سفارت آمریکا در تهران - ( که برخی از آنها دیپلمات های آمریکائی بودند و برخی دیگر از پرسنل نظامی نیروی دریائی و همچنین نیروهای دفتر تهران سازمان سیا ) یکی از پرحاشیه ترین اقدامات صورت پذیرفته پس از انقلاب می باشد که موافقان و مخالفان بسیاری داشته است که هر یک از منظر خود به آن پرداخته اند. متأثر از پر حاشیه بودن این اقدام ، عملیات رهائی گروگان ها ( که به شکست انجامید) هم بسیار پر حاشیه شده و حرف و حدیث های بسیاری در خصوص آن مطرح گردیده است. لذا بر آن شدیم که این عملیات را از منظر چندین منبع مختلف ( و گاها متضاد) بررسی کنیم تا شاید بتوان تحلیل نسبتا جامعی در خصوص این عملیات ، پدید آورد. لذا اگر گاها در طول تاپیک با نظرات گاها متضادی روبرو می شویم ، بخاطر دیدگاه های نویسندگان مختلف است که نظرات متفاوتی ارائه نموده اند. تذکر بسیار مهم - مدتی بود که منابع مختلف را برای ایجاد این تاپیک فراهم کرده بودم. اما یک نگرانی بزرگ باعث تأخیر در ارسال این تاپیک شده بود. نگرانی بنده این بود که این موضوع ، پتانسیل زیادی برای بحث های سیاسی و به بیراهه رفتن تاپیک دارد. لذا از دوستان عاجزانه خواهش میکنم که از پرداختن به حاشیه ها در این تاپیک خودداری کنند تا بتوانیم به اتفاق هم عملیات پنجه عقاب را صرفا از بعد میلیتاریستی و نظامی بررسی کنیم و از انحراف و خدای نکرده قفل شدن تاپیک جلوگیری کنیم. عملیات چنگال عقاب (بخش اول : بحران گروگان گیری) جستار گشائی - تنها 3 روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 ، یعنی در صبح روز 25 بهمن ماه 1357 ، اعضا و چریک های یک گروه مسلح مارکسیست ( احتمالا سازمان موسوم به چریک های فدائی خلق - م) به سفارت آمریکا در تهران یورش بردند و پس از زد و خورد و تبادل گلوله و گاز اشک آور با تفنگداران دریائی محافظ سفارت آمریکا و پس از تهدید به آتش زدن سفارت و کشتن کارکنان محبوس شده در آن ، درگیری خاتمه یافت و همگی کارکنان سفارت تسلیم شدند. اما با امتناع رهبر انقلاب ایران ، آیت الله روح الله خمینی ، در حمایت از این اقدام ، وزیر خارجه دولت موقت با پشتیبانی نیروهای کمیته های انقلاب اسلامی ، به سفارت وارد شدند و پس از درگیری با چریک های مارکسیست ، آنان را وادار به ترک سفارت نمودند و کارکنان زندانی سفارت آمریکا را آزاد نمایند. حمله چریک های چپ گرا به سفارت آمریکا در بهمن 57 مدتی بعد یعنی در تاریخ 13 آبان 1358 ، با حمله گروهی از دانشجویان دانشگاه های تهران ( که بعدها با عنوان دانشجویان پیرو خط امام نامیده شدند) به سفارت آمریکا در تهران و به گروگان گرفته شدن 66 دیپلمات آمریکائی ، مجددا این واقعه تکرار گردید. اما این بار و با توجه به اتفاقات به وقوع پیوسته در خاک آمریکا ، رهبر انقلاب ، این حرکت دانشجویان را تائید نمودند و از این واقعه با عنوان انقلاب دوم یاد کردند. برخی تحلیل گران آمریکائی دو عامل مهم را دلیل حمایت نظام ایران از این اقدام بر می شمارند. دلیل اول ، تصویب قطعنامه ای در اردیبهشت 1358 در سنای آمریکا بود که اعدام مقامات حکومت سابق ایران توسط انقلابیون را محکوم می نمود.( پیش نویس این قطعنامه توسط دو سناتور نزدیک به شاه سابق ایران تهیه شده بود.) دانشجویان ، جریانات مکتبی ( حزب الله ) و همچنین جریانات چپ گرا در آن زمان متفق القول این اقدام آمریکا را دخالت در امور داخلی ایران دانسته و آنرا محکوم کردند. و اما عامل دوم ، سرنوشت شاه سابق ایران بود. دولت کارتر ( تحت تأثیر و فشارهای ایجاد شده توسط برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت ) و علی رغم مخالفت صریح وزارت خارجه آمریکا ، با ورود شاه سابق ایران به کشور آمریکا موافقت نمود. پذیرش شاه و سفر وی به آمریکا ، موجب یادآوری خاطرات تلخ کودتای آمریکائی 28 مرداد و بازگرداندن مجدد شاه ایران به عرصه سلطنت گردید. دانشجویان مسلمان که از نقش سفارت آمریکا در عملیات آژاکس و کودتای 28 مرداد بخوبی آگاهی داشتند ، تصمیم گرفتند تا ضمن اشغال سفارت آمریکا ، هم لانه جاسوسی و کودتای آمریکا را تصرف کنند و مانع وقوع کودتا و یا توطئه ای مجدد بر علیه انقلاب مردمی بشوند و هم از بازتاب بین المللی این کار ، فرصتی برای ابراز انزجار از پذیرش شاه در آمریکا برای خود خلق کنند . خواهر مری ( معصومه ابتکار) در حال مصاحبه با خبرنگاران خارجی کودتای آمریکائی 28 مرداد که توسط سفارت آمریکا در تهران هدایت شد سرانجام بحران گروگان گیری در 30 دی ماه 1359 ، با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولت های ایران و آمریکا پایان یافت و 52 دیپلمات باقی مانده آزاد شده و به آمریکا بازگشتند. ( 14 دیپلمات زن و سیاه پوست پیش از آن توسط دانشجویان و بخاطر نشان دادن حسن نیت آزاد شده بودند) در خلال این بحران و ضمن برگزاری مذاکرات دیپلماتیک بین دو کشور ، رئیس جمهور وقت آمریکا ، جیمی کارتر ، دستور طراحی یک عملیات نظامی برای رهائی 52 گروگان آمریکائی را صادر نمود. عملیاتی که موضوع این تاپیک می باشد. خوب با این مقدمه نسبتا طولانی به سراغ بحث اصلی تاپیک یعنی عملیات چنگال عقاب می رویم. عملیات چنگال عقاب (Operation Eagle Claw) شناخت فرودگاه طبس : طبس شهر کوچکی در شمال شرقی یزد و غرب بیرجند است. این شهر دارای یک فرودگاه خاکی موقت است که سال ها قبل از انقلاب و به هنگام وقوع زلزله طبس ، توسط نیروی هوائی ایران و برای کمک به زلزله زدگان ساخته شد. شهر طبس پس از زلزله نیروی هوائی با ایجاد یک سیستم ارتباطی ، بین فرودگاه مذکور و مرکز عملیات نیروی هوائی ، روزانه بوسیله 10 الی 12 فروند هواپیمای C-130 ، نیازمندی های داروئی و غذائی زلزله زدگان را به فرودگاه مزبور حمل و در مراجعت ، مجروحین را به بیمارستان های تهران و سایر شهرستان ها تخلیه می نمود. پس از خاتمه عملیات کمک رسانی ، چون اداره هواپیمائی کشوری نیاز به این فرودگاه نداشت و از طرفی مسئولیت حفاظت فرودگاه را قبول نکرد ؛ نیروی هوائی با ایجاد چند کانال در فواصل مختلف باند پروازی را غیر قابل استفاده نمود. ولی طرحی وجود داشت تا در صورت نیاز ، مجددا آن را عملیاتی و قابل استفاده نماید. فرودگاه مزبور در زلزله بعدی که مقارن با دوران انقلاب بود ، مجددا عملیاتی گردید. ولی از اینکه آنرا مجددا غیر عملیاتی کرده باشند اطلاعی در دست نیست و ظاهرا این بار فرودگاه همان طور ، به حال خود رها شده است. این که چرا نام طبس و آن فرودگاه موقت ، بر سر زبان ها افتاد ؛ به علت سانحه ای است که پرنده های نظامی آمریکائی ، در عملیات نافرجام برای نجات گروگان های آمریکائی ، دچار آن شدند و هشت نظامی آمریکائی و یک ایرانی که سمت مترجم را داشت ، جان خود را از دست دادند و کشته شدند. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
1 پسندیده شدهیک مساله جالب تر در گزارشی که برای کنگره تدوین شده بود ( مه 2005) ، بیلان سرکوب دفاع هوایی در 3 جنگ آخری تبیین شده ، اگر مبنا طوفان صحرا باشد ، نگاه کنید به تعداد سایتهای سام-2 موجود و تعداد تخریب شده ( حالا یک سیستم دفاع هوایی ثابت هست ) ، بعد ان را با جنگ کوزوو ( تلفات سامانه سام-6 متحرک ) مقایسه بفرمایید . پی نوشت : حالا این دیتاهای منتشر شده است که در دسترس قرار دارد ، هر قدر تخصصی تر به مساله نگاه کنیم ، شرایط سنگین و جو رسانه ای که یک عده ای در فضای مجازی درست کردند ، بیشتر قابل تحلیل هست که چقدر روی اعداد و ارقام و تحلیل علمی منطبق هست
-
1 پسندیده شدهتجربه ویتنام / عراق نشان داده پدافند به شکل کامل قابل سرکوب نیست ، کما اینکه اشاره شد به وسعت منطقه ای که باید سرکوب پدافند در ان صورت بگیرد البته در اینجا کامل تر عرض میشود در جنگ سال 91 ، نیروی هوایی ائتلاف برای جلوگیری از کاربرد واحدهایی هوایی ارتش بعث ، دو تا منطقه پرواز ممنوع ایجاد کرد ( no fly zone) یکی منطقه شمالی با وسعت 133 هزار کیلومتر مربع و دومی در جنوب ، با وسعتی بیشتر نزدیک به 203000 کیلومتر مربع ، در حالی که عناصر پدافند ارتش عراق گرچه در ابتدای امر مجبور شدند تا ساکت بمونند ( البته با توجه به ساختار پدافندی ارتش بعث که علیرغم هشدار مستشار روسی حاضر در این کشور مبنی بر خودکشی بودن اتکاء بر سیستم دفاع هوایی سام-2 و در مجموع سامانه های ایستا ) ولی بعد از بازسازی مجدد ، براساس گزارشهایی که بعدا" از خدمه هواگردهایی نظیر ایگل دریافت شده بود ، عملا تبدیل به یک خطر جدی شدند ، هر چند تا جایی که حضور ذهن دارم ، تلفاتی وارد نشد ولی عناصر هوایی مهاجم را وادار می کردند تا با احتیاط بیشتری وارد عمل شوند . حالا در نظر بگیرید ، مجموع دو منطقه پرواز ممنوع شمالی و جنوبی در کنار هم ، حتی به 50 درصد مساحت زون A هم نمی رسد ، ضمن اینکه بر خلاف ارتش عراق ، خوشبختانه برنامه ریز های نظامی ما متوجه آسیب پذیری شدید سامانه های دفاع هوایی ثابت شدند و طیف متنوعی از سیستم های دفاع هوایی متحرک را طراحی و تولید کردند . با توجه به مواردی که عرض شد ، این را تصور کنید که نیروی هوایی مهاجم برای ایجاد کریدور پرواز امن از خارج از مرزهای ما تا نقطه هدف ( نزدیک به 1000 کیلومتر ) باید پوشش هوایی 24 ساعته را ایجاد کنند ( سرنشین دار و بی سرنشین ) ، اگر توانمندی های خودی را دست کم نگیریم ، قطعا" عناصر هوایی متخاصم ، برای نیل به این هدف ، مشکلات زیادی را باید حل کنند واین با اصل هشتم عملیات هوابرد ( در طرح ریزی عملیات هوابرد ، حاشیه امنیت ( سخت افزاری و نیروی انسانی ) باید رعایت گردد . ) در یک بازه زمانی 72 ساعته ( اصل یکم ) مغایرت دارد
-
1 پسندیده شدهدر ادامه پست قبل نبردهای شبیه سازی شده اف-14 با جنگنده های دیگه رو هم قرار میدم. اف-14 در مقابل اف-15 https://www.youtube.com/watch?v=P1-QLXEPBJE اف-14 در مقابل اف-22 https://www.youtube.com/watch?v=ju1X8-QaUfk&t=276s اف-14 در مقابل سوخو 33 https://www.youtube.com/watch?v=8USngHhFqE0&t=605s اف-14 در مقابل اف-16 https://www.youtube.com/watch?v=_lk7MLaPXVo اف-14 در مقابل میگ 29 https://www.youtube.com/watch?v=fHPWmeZw2Mk
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم حقیقتش ، حوزه تجزیه و تحلیل مانور پذیری در هواگردها ، حوزه تخصصی هست و برای بنده که در این حوزه تخصصی ندارم و صرفا" مطالعه جنبی در این زمینه وجود دارد ، صحبت کردن یک مقدار سخت هست ولی سعی می کنم براساس منابع ، پاسخ را حد توان و نه بیشتر عرض کنم : 1- اول باید به بحث فلسفه طراحی و تولید تامکت اشاره کرد که عمدتا برای مقابله با بمب افکن های حامل موشکهای ضد کشتی اتحاد شوروی صورت گرفت و مسلح شد و تا جایی که حافظه یاری می کند ، مبحث مانور پذیری در اولویت اول قرار نداشت . چنانکه اگر به دو طرح قبلی ( F-6D و بعد F-111B) هم اگر توجه کنیم به این نتیجه می رسیم که نیروی دریایی این پیکر بندی را برای حمل موشکهای دوربرد نیاز داشت تا ورود به نبردهای داگفایت که نیازمند اجرای مانورهای پیچیده رزم هوایی هست . اف-6 دی و جد بزرگوار فینیکس ، موشک AAM-N-10 تفاوت بین اف-111 ای و اف-111 بی ، به چاهک محل قرار گیری فینیکس دقت کنید 2- زمانی که ایده VFX در ژوییه 1968 به مناقصه گذاشته شد ، ناظران دیدند که نیروی دریایی با توجه به چیزی که مک نامارا ( وزیر دفاع وقت ) به ان " جنبه های برنامه مشترک " می گفت ، برای طرح جت رزمی آینده جهت جایگزنی F-4J خصوصیتهای ذیل را مد نظر قرار میداد : الف: خدمه دو نفر بصورت پشت سرهم ب: اتکاء به یک هواگرد دو موتوره برای افزایش ضریب بقاء روی آب ج: وجود سامانه های پیشرفته کنترل سلاح د: اولویت به سلاح های دوربرد ( فینیکس ) ه: گسترش ویژگی های پروازی ( بار گذاری افزون تر در مقایسه با F-4J ) و: مناسب بودن کاراکترهای طراحی شده برای عملیات از روی ناو هواپیمابر 3- در خصوص مانور پذیری ، بطور خلاصه ، شکل طراحی سکان های عمودی دوگانه ، شکل طراحی ورودی های هوا ، شکل طراحی کانوپی ( آسمانه ) و انتخاب سیستم پیچیده وسنگین بال متحرک بدلیل نیاز به فضای حداقلی در اشیانه زیر ناوهای هواپیمابر به جای سطوح برآزای ثابت و درنهایت سامانه های کنترل پروازی و سطوح تولید برا / پسا در تامکت قابل بررسی هست که در تجزیه و تحلیل بحث مانور پذیری باید مورد توجه قرار بگیرد . 4- اگر بحث مانور پذیری در یک هواگرد را ترکیبی از مهارت خدمه و ویژگی های هواگرد بدانیم ، بنا بر تجربیات استاد خلبان اف-14 ، جناب جراح ، شاخصه اصلی اجرای مانور پذیری در تامکت ، وجود یک سامانه حساس به نام رایانه مرکزی داده های پیرامونی ( CADC) هست که با استفاده از داده هایی نظیر سرعت ، دمای هوا ، شکل استفاده خلبان از فرامین پروازی ، وضعیت سویچ ها و کلیدهای فعال شده توسط خدمه ، 3 فقره کار اساسی را بر عهده دارد الف : تعیین زاویه پسگرایی بال ب: محاسبه دقیق سرعت ، ارتفاع پروازی ، نرخ اوجگیری و سرعت ماخ هست تا خدمه براساس این داده ها بهترین تصمیم گیری را داشته باشند ج: هماهنگی با سامانه بهبود پایداری اف-14 هست که به اصطلاح دستورات خلبان به فرامین را بر عهده دارد . بطور کلی خروجی این کامپیوتر سطوح کنترل اصلی ( الویتور، رادر و ایلرئون ) ، زاویه بالها ، فلپها و دو بالچه در لبه حمله glove) F-14) را کنترل میکند. 5- اگر به فلسفه طراحی تامکت که بطور خلاصه عرض شد ، دقت بفرمایید ، اف-14 از ابتدا بعنوان یک رهگیر ( INTERCEPTOR) متولد شد که به شکل خاص برای رزم هوا به هوا در ارتفاع بالا و فامد ( BVR) وارد خدمت نیروی دریایی گردید در حالی که نقش بمب افکن بعدها به شکل محدود به ان واگذار شد ، در حالی که ایگل ، با فلسفه کاملا متفاوتی برای نیروی هوایی تولید شد و همانطور که در بخش نخست متن عرض شد ، ارتقاء پیدا کرد و الان هم در خدمت هست . 6- در خصوص قابلیتهای مانور پذیری تامکت همین بس که در مواجهه تامکتهای نیروی هوایی با سوپرهورنتهای نیروی دریایی آمریکا در سالهای نه چندان دور ، خدمه نیروی هوایی امریکا ، تجربه جالبی در اجرای مانور موسوم به HIGH PATCH RATE ( یا مانور توقف ناگهانی ) و قرار گرفتن در پشت سر پرنده متخاصم از سوی گربه های نیروی هوایی برفراز خلیج فارس دارند ( این قضیه مستند هست ) و برای اینکه تصویر ذهنی داشته باشید ، مراجعه کنید به فیلم تاپ گان ( سکانس های آموزش خدمه در میرامار و داگفایت تامکت با جت A-4 ) 7- مجدد نقل قول از جناب جراح بعنوان یک متخصص با تجربه در نیروی هوایی عرض می شود : ، " ......... هر لحظه ای این امکان وجود دارد که ابرقدرتها جنگی را مجدد به ما تحمیل کنند ، و همین تامکتها هستند که باید جلوی دشمن قد علم کنند . از تامکتهای ما عمری گذشته و این سن و سال بالا باعث میشود تا اشکالات پیچیده ای هم رخ دهد ، ولی مطمئن باشید که اگر نتوانیم دشمن را سرنگون کنیم ، قطعا" ان را فراری میدهیم و....... " پی نوشت : در مجموع ، اینجا قصد افسانه سرایی در خصوص تامکت را نداریم ، ولی ان چیزی که روشن هست ، از دهه هفتاد میلادی تا حال حاضر ، فناوری و به تبع آن کاراکترهای استاندارد برای طراحی یک جت رزمی دچار تحولات زیادی شده ، و قطعا" هم جتهای مانور پذیر تری از تامکت الان در خدمت هستند ولی ما باید وضعیت را براساس داشته های موجود و استفاده بهینه از آنها تبیین و تحلیل کنیم . ضمن اینکه نقد همیشه وارد به ساختار تصمیم ساز در نیروهای مسلح در خصوص عدم توجه شبهه برانگیز به نیروی هوایی همچنان سرجای خودش قرار دارد. صرفا" برای میلیتاری / MR9
-
1 پسندیده شدهشکی نیست که بروزرسانی های انجام شده بر روی اف 14 های نیروی هوایی با شدیدترین اقدامات حفاظتی پوشش داده می شوند تا فقط در آخرین زمان ممکن (یعنی زمان بکارگیری نهایی) رونمایی شوند. هر گونه اظهار نظر افراد (که بعضا در سایتها و کانالها دیده و می بینیم) در این زمینه در بیشتر مواقع صرفاً گمانه زنی است؛ در بهترین حالت پازل چینیِ اطلاعاتی است که معلوم نیست چقدر آن صحیح و چقدر آن عامدانه از سوی حفاظت بصورت ناصحیح یا نادقیق منتشر شده است. از سوی دیگر، اف 14 و اف 15 دو جنگنده با دو ماموریت متفاوت (اولی رهگیر هوایی و دومی برتری هوایی) هستند که ذات این جنگنده رو از روز اول با هم دارای تفاوت نموده است. در خبرها آمده بود که آمریکایی ها با استقرار 2 اسکادران اف 15 سی مجهز به موشکهای آمرام سی در امارات -در صورت بروز جنگ- به دنبال نابودسازی توان هوایی اف 14 های ایران در همان موج اول برخوردها هستند. -صرف نظر از اینکه اینکه ایران در موج اول درگیری همه اف 14 های خود را در لجمن مستقر نماید یا به لجمن بفرستد (تا اف 15 ها بتوانند با آنها درگیر شوند) - بیش از حد ساده انگاری ایرانیان است، اما همچنان حتی روی کاغذ هم اف 14 در برابر اف 15 سی برگهای برنده ای دارد. اگر هم از این اف 15 ها برای اسکورت سایر جنگنده ها برای حملات عمقی استفاده شود که مشخصا خود این اسکورتها هم در معرض خطر سامانه های موشکی زمین به هوای «اکنون» پر گونه و متعدد ایران قرار گرفته و ممکن است حتی بدون شلیک یک موشک از ذخایر آمرام خود، با خطر اسقاط مواجه شوند. ضمن اینکه جسته و گریخته خبرهای از ارتقاء میراژها و نصب موشکهای هوا به هوا بر روی آنها به گوش می رسد که باز هم بدلیل حفاظت شدید از اقدامات انجام شده هیچگونه اظهار نظر قطعی ای نمی توان انجام داد؛ اما صرفا به عنوان یک «احتمال» در نظر بگیرید که روبرو شدن جنگنده های دشمن با میراژهای مجهز به موشکهای هوا به هوای راداری چقدر برای آنها سورپرایز کننده خواهد بود.
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 25اردیبهشت 1398 نیروهای ارتش منطقه حویز فوقانی تحتانی و الحریه را در منطقه سهل الغاب پاکسازی کرده اند با توجه به تجمع نیروهای ارتش در لاذقیه یکی از محورهای احتمالی حملات ارتش می تونه مثل نقشه زیر باشه یکی از برترهای گروه رزمی تایگر (قوات النمر ) استفاده صحیح از آتش توپخانه ایی وهوایی در حمله ودفاع است . در ضد حملات دو روز پیش مخالفین هم اتش دقیق پشتیبانی تتلفات سنیگی رو به مهاجمین وارد کرد . در زیر تصاویر هوایی کاملا گویا هستن به گودالهای ایجاد شده دقت کنید بمب بمب پارتی پرنده کنترلی سرنگون شده مخالفین در شمال حماه / چوب وفیبر
-
1 پسندیده شدهپهپاد UAV-X پهپاد UAV-X یک پهپاد یمنی بردبلند است که هدایت آن توسط خبان خودکار صورت میگیرد. گرچه کارشناس شورای امنیت آن را UAV-X نامیده است اما این پهپاد احتمالا همان پهپاد صماد 3 می باشد. به دلیل کمبود منابع و محدودیت دسترسی به خارج از مرزهای یمن، نیروهای یمنی از پیشرانهای مختلف اما مشابه هم در این هواگرد استفاده کردهاند و صماد 3 تا کنون با دو پیشران متفاوت مشاهده شده است. این پهپادها در دو کشور امارات متحده عربی و عربستان سعودی به اجرای عملیات پرداختهاند. پهپادهایی که در امارات عملیات کردهاند با پیشرانهای آلمانی 3W110i B2 استفاده کردهاند - حداقل دو فروند صماد3 در امارات عملیات داشتهاند هر دو دارای این پیشران آلمانی بودهاند که قیمت آن 879 دلار است- (گزارش سازمان ملل نشان دهندهی صحت ادعاهای انصارالله پیرامون اجرای عملیات علیه اهدافی در امارات توسط پهپاد میباشد که هر بار مقامات امارات آن را تکذیب کرده و حاضر به نشان دادن لاشه پهپاد یا محل خسارت دیده نشدند و آن را سانسور کرده اند). پیشرانهای آلمانی با دو شماره سریال 1561517 B و 1561528 B که توسط 3W- Modellmotoren Weinhold GmbH تولید شده بودند در ژوئن 2015 در قالب یک محموله 21 عددی به شرکت هوای یورو وینگر یونان صادر شده بود. پیشران آلمانی 3W110i B2 پهپادهایی که در عربستان توسط تیم کارشناسی شورای امنیت بازدید شدهاند دارای موتور چینی DLE 170 استفاده بودهاند - کارشناس سازمان از 3 پهپاد صماد3 در عربستان بازدید کرده است که هر سه از این پیشران چینی 890-1100 دلاری بهرهمند بوده اند- پیشرانی چینی DLE 170 پشیران چینی 3/5 لیتر سوخت در هر ساعت مصرف میکند و میتواند سرعت هواگرد را به 200-250 کلیومتر برساند. یک مخزن سوخت 21 لیتری در پهپاد به کار گرفته شده است که این امکان را به صماد3 میدهد تا 6 ساعت مداومت پروازی داشته باشد که در این صورت برد آن 1200-1500 کیلومتر خواهد بود. مخازن احتمالی سوخت طول صماد3 برابر با 280 سانتیمتر، فاصله سر دو بال 450 سانتیمتر و قطر بدنه 84 سانتیمتر است. این پهپاد در دو نقش رزمی و جمع آوری اطلاعات (تصویربرداری) به کار گرفته میشود. در نقش رزمی از یک سرجنگی 18 کیلوگرمی بهره میبرد. اما در نقش جمع آوری اطلاعات مجهز به لنز چینی دوربین Nikon D810 است که وظیفه عکسبرداری را به عهده دارد احتمالا در این نقش نیز از لنزها و دوربینهای متفاوت استفاده میکند. لنز تصویربرداری دروبین Nikon D810 سرجنگی 18 کیلوگرمی صماد 3 پی نوشت: قیمت ها در گزارش سازمان ملل نیامده است و بر اساس قیمت موجود در سایتهای اینترنتی قیمت پیشران را نوشتهام. GHIAM/منبع برگرفته از گزارش شواری امنیت
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست ، و با پوزش بخاطر وقفه ای که در تاپیک پیش اومد. بقول حضرت مولانا : مدتی این مثنوی تأخیر شد / مهلتی بایست تا خون شیر شد تاپیک بررسی عملیات نظامی چنگال عقاب رو به اتفاق هم ادامه می دهیم : بخش چهارم فرماندهی و تهیه طرح اجرائی هنگامی که تصمیم پرزیدنت کارتر مبنی بر انجام نجات گروگان ها قطعیت یافت ، فرماندهان واحدهای شرکت کننده به شرح زیر انتخاب شدند : الف - سرلشکر نیروی زمینی وا (Vaught) : فرمان وی در 12 نوامبر 1979 ابلاغ گردید. نامبرده فرماندهی کل نیروهای شرکت کننده در عملیات را به عهده داشت و ستاد فرماندهی خود را در پایگاه هوائی قِنا (Qena) در مصر تشکیل داد و سیستم ارتباطی مطمئن بین ستاد او و پنتاگون و یگان های شرکت کننده در عملیات برقرار شد. ژنرال وا ، گروهی برجسته از متخصصین جنگ های نامنظم را برای تهیه طرح اجرائی انتخاب نمود. سپهبد گست (Gast) رئیس [پیشین] مستشاری در ایران در دوران [پس از] انقلاب ، معاون سرلشکر وا و مسئول آموزش خلبانان هلی کوپتر [در آمریکا] گردید. هنگام انتخاب گست ، درجه او سرلشکر بود و بعدها سپهبد شد. ب - سرهنگ بک ویث (Beckwith) فرمانده نیروی دلتا فورس سرهنگ بک ویث فرماندهی کوماندوها و هدایت عملیات در یورش به سفارت آمریکا را بر عهده گرفت. افسر مزبور پایه گذار این واحد جدید در نیروی زمینی آمریکا بود. وی همچنین اولین فرمانده این واحد نیز بود. بک ویث سه سال در ویتنام جزء نیروهای مخصوص کلاه سبزها جنگیده بود. زخم خطرناکی در سینه داشت که او را تا دم مرگ کشاند ، ولی نجات پیدا کرد. وی به عنوان بهترین جنگنده در واحد نیروهای مخصوص شناخته می شد. یکی از روزنامه نگاران که در دفتر وی با او مصاحبه کرده بود ، در مقاله خود نوشت که وی در آرم مخصوصی که روی سینه خود گذارده بود ، نوشته بود : KILL`EM ALL. LET GOD SORT`M OUT یعنی همه را بکش. اگر خدا خواست کسی زنده بماند ؛ خودش انتخاب کند. واحد او در ویتنام برجسته ترین واحد بود. روحیه سربازان او در سطح بالائی قرار داشت. چندین بار سربازان زخمی خود را روی دوش حمل کرده بود و نفرات وی معتقد بودند او هیچگاه آنها را رها نخواهد کرد. بالاترین نشان جنگی آمریکا روی سینه او نصب بود. پ- سرهنگ کیل (Kyle) فرماندهی هواپیماهای عمل کننده در عملیات به سرهنگ نیروی هوائی کلنل کیل سپرده شد. ت - سرهنگ پیتمن (Pitman) فرماندهی عملیات هلی کوپترها به سرهنگ تفنگداران دریائی پیتمن سپرده شد. ث - سرهنگ دوم سی فرت (Seiffert) لیدر دسته پروازی هلی کوپترها هم در زمان عملیات به سرهنگ دوم تفنگدار دریائی سی فرت سپرده شد. بخش پنجم فرماندهی و تهیه طرح اجرائی فرمانده عملیات برای اجرای مأموریت باید در کوتاه مدت اقداماتی را به شرح زیر انجام می داد : الف - نقطه پرت و دور افتاده ای را در ایران انتخاب نماید تا هلی کوپترهای شرکت کننده در عملیات پس از پرواز به ایران ، در آن نقطه فرود آمده از هواپیمای C-130 سوخت گیری نموده ، نفرات را به به نقطه بعدی ببرند. برای این منظور فرودگاه طبس مناسب ترین محل تشخیص داده شد. ولی اطلاعاتی در مورد مقاومت باند و ظرفیت آن برای پذیرش شش فروند C-130 را نداشتند و برای آگاهی از این اطلاعات یک هواپیمای CIA در محل فرود آمد و اطلاعات را در اختیار فرمانده عملیات قرار داد که این اطلاعات کامل نبود و یکی از عوامل ایجاد سانحه ، کمبود اطلاعات درباره فرودگاه طبس بود. فرودگاه طبس در طرح عملیات " صحرای اول " (Desert One) نامگذاری گردید. ب - عناصری را به داخل ایران نفوذ دهد که وسیله ارتباطی آنها را تأمین نماید تا بتوانند اطلاعات و گزارش پیشرفت عملیات را به واشنگتن ارسال نمایند. هاوارد هارت (Howard Hart) افسر رابط CIA در این عملیات پ - پناهگاه امنی را در فاصله دو ساعت رانندگی از تهران انتخاب نماید تا کوماندوها و نیروی دلتا به وسیله هلی کوپتر به آن محل رفته ، تمام روز بعد را در آنجا مخفی شوند. برای هلی کوپترها هم تورهای استتار همرنگ زمین پیش بینی شده بود . این محل نیز در شمال گرمسار و بین کوه ها بود و در عملیات به نام " صحرای دوم " (Desert Tow) نامگذاری شد. ت - یک فرودگاه مناسب برای سوختگیری هواپیماهای C-130 در رفت و برگشت از مأموریت در یک کشور دوست مجاور ایران انتخاب شود. برای این منظور هم فرودگاه مناسبی در جزیره مَصیره (Mazireh = Masirah) که در شرق کشور عمان ( و در اقیانوس هند) قرار دارد ، انتخاب شد. ث - محل دقیق گروگان ها را در داخل سفارت باید به دست آورد که این اطلاعات تا آخرین ساعات قبل از اجرای طرح به دست فرمانده عملیات نرسید. ولی آشپز سفارت که یک پاکستانی بود ، هنگامی که در یک هواپیمای تجاری از ایران به پاکستان می رفت ، در صندلی مجاور یک عامل سیا نشسته بود و بر حسب تصادف به او خبر داد که گروگان ها ، در عمارت کنسولگری نگهداری می شوند. ولی سرهنگ بک ویث نتوانست با قبول صحت این اطلاعات ، عملیات را دچار خطر نماید. ج - فرماندهی عالی عملیات ، باید هلی کوپترها را از آمریکا به ناو هواپیمابر Nimitz در اقیانوس هند انتقال دهد. تعداد هلی کوپترهای مورد نیاز 6 فروند بود که با دو فروند رزرو جمعا هشت فروند می شد. نوع هلی کوپترها سیکورسکی RH-53D Sea Stallion انتخاب شد.زیرا هلی کوپتر مزبور دارای قدرت زیاد و مخازن سوخت اضافی است که می تواند مسافت های طولانی را طی نماید. بعلاوه این هلی کوپتر ، وقتی بر روی ناو هواپیابر نشست ، می توانستند آنها را به سطح زیرین ناو ببرند تا از دید ماهواره هایی جاسوسی شوروی پنهان بمانند. هلی کوپترهای مزبور به وسیله هواپیمای C-5 به جزیره دیگو گارسیا (Diego Garcia) در جنوب اقیانوس هند فرستاده شد و از آنجا پس از اینکه وسائل مین یابی آنها را پیاده کردند ؛ باک های اضافی روی آن نصب شد و بعد از انجام تغییرات به ناو هواپیمابر نیمیتز فرستاده شدند. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست و با پوزش بخاطر وقفه ای که در این تاپیک پیش آمد ( بدلیل درگیر شدن بنده در تاپیک نمایشگاه اقتدار 40 ) ، تاپیک بررسی عملیات نظامی چنگال عقاب رو به اتفاق هم ادامه می دهیم : بخش دوم واکنش آمریکا به بحران گروگان گیری دولت آمریکا ، به دنبال شکایت به سازمان های بین المللی ؛ حساب های بانکی ایران در آمریکا را بست و ایران را تهدید به تحریم اقتصادی نمود.(ظاهرا این تاکتیک قدیمی دموکراتها بوده که از دولت کارتر شروع شده و در دولتهای کلینتون و اوباما هم ادامه پیدا کرده - مترجم ) برژینسکی در جلسه مشورتی با باراک اوباما در تاریخ 16 نوامبر سال 979 ، برژینسکی (مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا) ، از قول پرزیدنت کارتر به وزیر دفاع وقت آمریکا هارولد براون ابلاغ نمود که از رئیس ستاد مشترک آمریکا ، خواسته شود تا طرحی را برای آزادی و نجات گروگان ها تهیه نماید. برژینسکی - کارتر این تصمیم ، در اثر فشارهای مداوم برژینسکی بود که همان طور که در کتاب خود نوشته : وی معتقد بود که نجات گروگان ها ، آبروی رفته کشور آمریکا را بازگردانده و باعث تقویت روحیه گروگان ها خواهد شد. (ظاهرا تشابهاتی بین تأثیرگذاری برژینسکی بر کارتر و تأثیر جان بولتن بر ترامپ مشاهده میشه . البته بولتون تا بدینجا نشون داده که به هیچ وجه نبوغ دیپلماتیک برژینسکی رو نداره - مترجم) پرزیدنت کارتر که اصولا تجربه نظامی نداشت ، بدون اینکه تصور کند اجرای چنین عملی ممکن است ، سلامت گروگان ها را به خطر بیاندازد ، دستور تهیه طرح را داد. البته سایروس ونس ، وزیر امور خارجه ایالات متحده ، بشدت در مقابل فشارهای برژینسکی برای اقدامات نظامی برای رهائی گروگان ها مخالفت می کرد. اما ونس که با بیماری نقرس مبارزه می کرد ، روز پنج شنبه 10 آوریل ؛ برای تعطیلات آخر هفته ای عازم فلوریدا شد . روز جمعه 11 آوریل و در غیاب ونس ، برژینسکی ، جلسه ای در واحد برنامه ریزی شورای امنیت ملی برگزار کرد که در آن جلسه کارتر ، برگزاری عملیات نظامی را مجاز دانست. معاون وزیر خارجه آمریکا ، وارن کریستوفر که در جلسه حاضر بود ، نتیجه جلسه را به توصیه برژینسکی به موقع به سایروس ونس اطلاع نداد. وارن کریستوفر بعدها در دولت کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا گردید. ونس پس از اطلاع از تصویب اقدام نظامی ، شدیدا خشمگین می شود و استعفای خود را تسلیم رئیس جمهور می کند. وی در گفتگوی تلفنی با کارتر و همچنین در متن استعفاء خود ؛ از برژینسکی با لقب ابلیس (Evil) یاد می کند که نظر خود را بر کابینه امنیت ملی آمریکا تحمیل کرده است. سایروس ونس و برژینسکی بخش سوم طرح ریزی عملیات طراحان اولیه طرح نجات عبارت بودند از : هارولد براون ( وزیر دفاع آمریکا) ، آدمیرال ترنر ( رئیس وقت سازمان سیا) ، ژنرال جونز ( رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا) ، سپهبد پاستاکس (مشاور ژنرال جونز) و برژینسکی ( مشاور امنیت ملی کاخ سفید) که به دستور رئیس جمهور در جلسه طرح ریزی حمله شرکت می کرد. البته حضور یک غیر نظامی (برژینسکی) که تخصصی هم در عملیات های نظامی اینچنینی ندارد ، در چنین جلسه ای غیر عادی بود. ژنرال جونز ؛ رئیس وقت ستاد مشترک ایالات متحده یگان های شرکت کننده کمیته بررسی کننده طرح اولیه نجات گروگان ها ، ترکیب سلاح ها و نیروهای شرکت کننده در عملیات را به شرح ذیل انتخاب نمود. ( البته تعداد اصلی سلاح ها و تعداد دقیق نفرات را فرمانده عملیات هنگام طرح اجرائی تعیین می نمود. ) الف - یک واحد از رزمندگان دلتا فورس (Delta force) - نفرات این یگان ها اعضاء ممتاز و برجسته کلاه سبزها یا نیروهای مخصوص آمریکائی می باشند که برای عملیات های خاص ( مبارزه با تروریسم و عملیات پنهانی) آموزش داده می شوند. این یگان در سال 1977 ( دو سال قبل از گروگان گیری ) در ارتش آمریکا به وجود آمد. ب - یک واحد از کوماندوهای نیروی زمینی یا رنجرها (RANGERs) که برای مأموریت های خاص برون مرزی (نظیر کسب خبر و خرابکاری) در منطقه دشمن نفوذ می کنند. انهدام تأسیسات هوائی و زمینی و خطوط مواصلاتی دشمن ، از تخصص های این یگان می باشد. پ - تعدادی هواپیمای سوخت رسان C-130 که وظیفه حمل سوخت برای هلی کوپترها را بر عهده دارند. ت - دو فروند هواپیمای C-130 از نوع گان شیپ (Gun ship) که وظیفه تأمین پوشش بر روی سفارت و فرودگاه مهرآباد را بر عهده خواهند داشت. این هواپیماها مجهز به مسلسل های پر قدرتی هستند که در داخل هواپیما و نزدیک درب های خروجی طرفین نصب شده و از همین مکان ها تیراندازی انجام می شود. قدرت آتش این هواپیماها ، به مراتب از هواپیماهای شکاری برای پشتیبانی نیروهای عملبیاتی روی زمین بیشتر است. ث - تعدادی هلی کوپتر که نوع و تعداد آنرا ، فرمانده واحد اجرائی تعیین خواهد نمود. ج - یک فروند هواپیمای غول پیکر جت C-141 برای خارج کردن گروگان ها و نفرات شرکت کننده در عملیات از تهران چ - به تعداد مورد نیاز ، خودرو ون. قرار شد که این خودرو ها توسط عوامل سیا در محل ( ایران) تهیه شود. ادامه دارد ... منابع مورد استفاده در انتهای تاپیک معرفی می شوند. ===================================================== پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : بخاطر کثرت منابع مورد بررسی ؛ حجم بالائی از دیتا و اطلاعات گرداوردی شده است که پرداختن به همه آنها در یک پست میسر نیست. لذا از صبر و تحملی که دوستان عزیز به خرج میدهند تا مطالب دنباله دار تاپیک به سرانجام برسد. پیشاپیش سپاسگذارم.
-
1 پسندیده شدهبه نظر من این حرف که پوشش پدافند هوائی ایران کامل نیست احتمالا درست است. انچه من شنیدم بعد از تشکیل نیروی پدافند هوایی و بررسی صورت گرفته تعداد سامانه های هوایی s300 ; که برای این پوشش کشور نیاز بود مشخص گردید. روسیه حاضر نگردید به تعداد اعلام شده این سامانه را در اختیار ایران قرار دهد و نهایتا با تاخیر انطور که اطلاع دارید تعداد محدودی به ایران سامانه s300 فروخت. در کنار ان ایران کار بر روی سامانه باور را شروع کرد. احتمالا تکمیل پوشش هوایی کشور بتدریج و با تحویل این سامانه به واحدهای پدافندی صورت خواهد گرفت. البته احتمالا تعدادی سامانه نیز با اختفا در حالت پسیو یا خاموش در مکان هایی در کشورمستقر هستند که در شرایط جنگی فعال میشوند که نگارنده مقاله طبیعتا از انها بی خبر است.
-
1 پسندیده شدهدر فوتوشاپ قسمت فیلتر ها گزینه ای به نام Gaussian Sharp وجود داره فکر کنم بشه وضوح تصویر بیشتر کرد اون موقع شاید بشه بهتر تشخیص داد
-
1 پسندیده شدهمن مختصات پایگاه تهران رو دوباره زدم نکته جالب وجود یک سامانه ناشناس هست که قطعا صیاد نیست و با مقایسه با تصاویر اس 300 شباهت بسیار کمی با ان دارد به نظر شاید لانچر باور 373 باشد مخصوصا به نظر دو رادار هم در دو طرفش قرار گرفتن شاید برای تست و ازمایش.....
-
1 پسندیده شدهپدافند در همه جای دنیا پوشش ایستا و پوشش متحرک داره. که این دو هم به دو شکل ظاهر میشن، پدافند سرویس، پدافند روز دوم جنگ. کار سرویس روشن بودن پیوسته و نگهداری عملیاتی هست و در اولین حمله از دست رفته محسوب میشه، این مختص سامانه های استقراری هست. مثل اس 200 و ... در زمان جنگ چند شبکه دفاعی دیگر بنابر حجم و محدوده تهاجم به کار میفتن، هر ساعت شاهد نقشه ها و تحلیل هایی کاملا متفاوت خواهید بود.
-
1 پسندیده شدهمن از یک منبع دیگه هم صحت ادعاهای نویسنده رو بررسی کردم که اون هم همین تحلیل نویسنده رو تایید می کنه. این تصویر نتیجه بررسی یک ایرانیه که با استفاده از گوگل ارث تونسته شبکه سامانههای موشکی ما رو رصد کنه. می بینید که این تصویر هم گفتههای مقاله رو تایید می کنه. در ضمن ما سامانهی میانبرد/دوربرد نداشتیم که بخوایم 12 عدد از اون رو تو جنوب مستقر کنیم فقط همین اس 200 بود که مکانش مشخصه و سامانه های بومی ما (صیاد2/3) با توجه به تازه ساخت بودنشون امکان استقرار در این تعداد زیاد رو نداشتن تا حالا. و هیچ تصویر ماهوارهای هم از اونها توی جنوب دیده نشده. فقط سامانه سوم خرداد در بندرعباس مستقر هست که نویسنده مقاله گفته سامانه رعد. به دلیل هزینههای بالای ساخت سامانههای پدافندی و محدودیت بوجه امکانش وجود نداره که فقط برای ساحل جنوبمون 12 سامانهی میانبرد/دوربرد اون هم تنها توسط ارتش به کارگرفته بشه. شرق کشور هم تکلیفش معلومه با توجه به نبود پایگاه هوایی قابل توجه آمریکایی و تجمع پایگاههای هوایی اصلی آمریکا در خلیج فارس، قرارگاه خاتم ترجیح داده که اون منطقه پوششی نداشته باشه تا بتونن با امکانات محدود موجود نقاط حساس رو پوشش بدن. در ادامه و باتوجه به اینکه نقاط پدافندی در سال 1404 به 5000 نقطه خواهد رسید قطعا شرق کشور هم چندین سامانهی پدافندی رو پذیرا خواهد بود.
-
1 پسندیده شدهدرود به جناب MR9 و دوستان گرامی خوب یک مواردی در آن لینک سایت جنگاوران آمده بود که نتوانستم ساکت بمانم. اصولا وقتی یک نفر فکر می کند که در خط تولید جنگنده یا موشک هوا به هوا کارگر مشغول مونتاژ هست یا از کلمه کیت برای مدارهای اویونیک استفاده می کند و تصور می کند که VxWorks (سیستم عامل پرنده های نوین) یک سیستم عامل خاصی است که سری هست و برای دیگران در دسترس نیست و ... نباید دیگر بقیه مطالبش را خواند اما تحمل کردم و تا آخر خواندم و معلوم بود که نگارنده آشنایی با حداقلهای تکنولوژی موجود در کشور ندارد و انتهای افق دید او خودرو سازی های دولتی است. جملاتی مانند این که ساخت پردازنده در ایران ممکن نیست و ... نشان داد که ایشان با دانشکده های برق و کامپیوتر کشور ایران آشنا نیستند. ما در فولاد های آلیاژی مشکل واردات داریم اما در تیتانیوم خیر. میزان بسیار خوبی تیتانیوم در معادن ایران وجود دارد و شرکتهای خصوصی هم برای کارهای غیر نظامی واردات دارند. امروز متخصصان نانو مواد ما در دانشگاه های فقیرمان بانانو ذرات اکسید تیتانیوم کارهای جالبی می کنند برای صنایع غیر نظامی. یک سر به مقالات پروژه های ساخت بزنید بد نیست. امروز در دانشگاه های معمولی با استفاده از نانو ذرات ... کاری می کنند که بازتاب راداری کلاه خلبان و کاناپی ناچیز بشود. پژوهشکده رنگ سالهای پیش رنگ پراکنده کننده امواج الکترومغناطیس و سلول های نمایشگر FED را نمونه سازی کرده بود که در کمتر هواگرد پیشرفته ای ممکن است دیده بشود. شاید منظور ایشان کشور دیگری بوده است. در مورد عدم تطبیق نیروی هوایی با نبرد های امروزی هم باید گفت حرف حساب جواب ندارد. استاد MR9 گرامی نبرد های نوین که جای خود دارند جنگ ایران و عراق هم که هیچ ما از جنگ جهانی اول هم درس نگرفتیم هنوز. هنوز نیروی پیاده و مکانیزه ما "استقرار " را درست انجام نمی دهد و پشت 120 سانت خاکریز سنگر می گیرد تا در مقابل بمباران و انتحاری با چند تن TNT پدافند بکند! اگر ما امروز موتور خوب و جنگنده وطنی در حد حداقل نیاز نداریم علتش نه بودجه هست و نه دانش فنی و نه نبود طراح با ذوق و با سواد. دلیلش فقط نخواستن است. مدیریت کشور به دلایلی اعتقاد داشته که داشتن نیروی هوایی بد است. گران است. هدر دادن بیت المال اشک یتیم است. خطرناک است برای خلبانها!!! (همان دیدگاهی که اول انقلاب ورزش وزنه برداری و بوکس را محدود کردند چون می گفتند برای بدن انسان خطرناک است). فوتبال را با گلادیاتورها مقایسه می کردند و تماشای آن را غیر انسانی می دانستند. آن افرادی که قصد پس دادن تامکت ها را داشتند امروز هم بحث گران بودن تامکت را دارند و اینکه MTBF (فاصله تا خرابی بعدی) آن فقط 6 ساعت هست را دارند http://uupload.ir/files/yfa6_mtbf.png آنهایی که مهندسهای دفاعی را مسخره می کردند و می گفتند که دنیا نیاز به سلاح ندارد و با سلاح نمی شود امنیت ایجاد کرد و می گفتند که شوروی بمب اتم داشت اما فروپاشی کرد!!!!!!!!! آنها جلوی هزینه کرد در جای درست را می گیرند. به راحتی برای یک اتوبان یا سد کارون شور کن چند هزار میلیارد تومان و معلوم نیست چقدر دلار خرج می شود اما برای ساخت یک تامکت (با سکان 45 درجه مثل صاعقه تا شکایت نکنند) کسی بودجه ای تخصیص نمی دهد. هر هزینه ای که برای صنعت هوافضا بشود چند برابر به جامعه و همان یتیمان بر می گردد هزاران شغل سطح بالا ایجاد می کند و صنعت غیر نظامی را جلو می برد و ایمنی مردم را افزایش می دهد و از یتیم شدن مردم جلوگیری می کند اما دیدگاه دانشمندان با دیدگاه حسابداران خیلی فرق دارد. فقط تصور کنید که ایران خودرو خصوصی بود و امروز در بدنه خودرو هایش از فیبر کربن و تیتانیوم استفاده می کرد تلفات جاده ای و مصرف سوخت چگونه بود. هزینه های ساخت هواپیما با توجه به زیر ساخت عظیم موجود و متخصص علاقه مند مجانی بسیار بسیار کمتر از هر کشور دیگری است و کاملا اقتصادی. البته مخالف خرید نیستم اصلا هر چند تا هواگرد تجاری و نظامی از هر جا که توانستند بخرند اما برای نبرد با دشمنانی از نوع دشمن ما خرید شکاری و موشک هوا به هوایی که رفتار آن کاملا شناخته شده است فقط از نظر کمیت مشکل را حل می کند نه از نظر کیفیت و بازدارندگی بنابراین اگر خریدند باید خیلی زیاد بخرند تا با کمیت مشکل کیفیت را کم بکنند. اما برای این کمیت عظیم آیا ظرفیت ایجاد کرده اند؟ برخی از دوستان نگاشته بودند که هزینه تعمیر و نگهداری جنگنده های موجود باید جای دیگری خرج می شد و .... . به عرض می رسانم که به پای پرواز رساندن یک جنگنده سرنگون شده از انواع مختلف فقط یک فرایند تعمیر و نگهداری نیست بلکه یک فرایند ساخت است که باعث شکستن تابوی ذهنی عدم توانایی ساخت جنگنده می شود و کل هزینه ای که برای نیروی هوایی می شود کمتر از یک دهم خیلی از جاهایی است که هزینه کرد برای آنها، برای کشور و روحیه مردم و امنیت سودی ندارد. از مزایای جنگ با تروریست ها این بود که اهمیت نیروی هوایی و تسلیحات هوا به هوا و و هوا به زمین خودش را طوری نشان داد که برای ساخت موتور اقدامات جدی انجام شد. و بنا به گفته وزیر دفاع قبلی تا آخر امسال شاهد نمونه سازی موتور توربوفن خواهیم بود. از گلوگاه های موتور های امروزی توربوفن الکترونیک دما بالا با قابلیت اطمینان و تحمل تنش زیاد است. اما برای من یک نکته حل نشده باقی مانده است. شرایط امروز ما شبیه شرایط آلمان بعد از جنگ جهانی اول است. آلمانی ها حق نداشتند که هواپیما و تفنگ و تانک و زیر دریایی داشته باشند. آنها هم رعایت می کردند اما پرسنل زرهی آنها در روسیه تمرین با تانک می کردند در آکواریوم های بزرگ خدمه زیر دریایی را با زیردریایی هایی که با سیم کنترل می شدند آموزش می دادند، خلبانها در کشور های مختلف دوره پرواز غیر نظامی می دیدند، نفرات پیاده با بیل رژه می رفتند و تمرین مثلث گیری می کردند برای تیر اندازی. حالا به ما هواپیمای مسافری و باری و نظامی نمی دهند. آیا باند فرودگاه نمی توانستیم بسازیم؟ آیا شیلتر مناسب زیر زمینی نمی توانستیم بسازیم؟ آیا پارکینگ رو باز برای هواگرد ها نمی توانستیم بسازیم؟ آیا تجهیزات خدمات زمینی را نمی توانستیم بسازیم یا وارد بکنیم؟ آیا فضای سبز مورد نیاز برای افزایش بازده موتورهای جت را نمی توانستیم ایجاد بکنیم؟ اینها که دیگر برای پیمان کارهای داخلی خاطره است. خوب اتهام می زنند که مدیریت هوایی ارتش اراده ای برای گسترش ندارد یا برش ندارد. سپاه چرا پایگاه نساخت؟آیا کاری که آلمانها با ماکت کنترل با سیم زیر دریایی کردند ما با سیمولاتورهای فراوان در دسترس کردیم؟ سپاه که مدیریت متفاوت و منابع متفاوتی دارد آنها چرا برای آینده خود چیزی نساختند؟ الان اگر یک نفر بیاید در راه رضای خدا 300 فروند یوروفایتر به اینها بدهد (از لطف خدا که نباید نا امید بود) آیا اصلا می توانند تحویل بگیرند؟ خلبانش را دارند؟ آیا جایی برای انبارهای آماد و نگهداری آن دارند؟ آیا آنهایی که برای انبار کردن موشک کمبود جا دارند اصولا پارکینگ دارند برای چنین هواگرد ظریفی که مه نمکی پدرش را در نیاورد؟
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدرود به دوستان گرامی خوب پرسیده شده که از یک سامانه الینت چطور در مقابل EMP حفاظت بکنیم. در یک کلام باید حداقل استاندارد Mil-STD-461F و تستهای RS105 و CS116 را پاس بکنید. از آنجایی که بهترین آزمایشگاه اروپایی هم فقط تا 7200 ولت بر متر تست می کند، ابتدا یک آزمایشگاه که میدان از آن خارج نمی شود بسازید و سپس روش های ابتکاری خود را روی مداری بسیار ساده تست بکنید تا EMP generator شما نتواند که آن مدار شما را بسوزاند!!!! سپس همان روش ابتکاری خود را در سامانه خود اعمال بکنید. من هم قبلا در یک پروژه الینت همکاری داشته ام ولی در آن پروژه من کارم بهینه سازی نرم افزار اینها بود تا نیاز به ساخت سخت افزار جدید و به عبارتی پیاده سازی سخت افزاری نرم افزار موجود نداشته باشند که خوشبختانه موفق شدم برنامه اینها را اینقدر سریع بکنم که نیاز به پیاده سازی سخت افزاری نباشد. اما بخش گیرنده به عهده مهندسان مخابرات بود که من متوجه نشدم که اینها چطور مشکل EMP را حل کردند یا اساسا به فکر EMP بودند یا خیر. اول ببینیم که اگر سخت افزاری ساختیم چطور باید آن را برای EMP تست بکنیم. هنگامی که یک شوک شدید به اتمها وارد می شود (مثل بارش شدید پرتوهای گاما ناشی از انفجار یک بمب 50 مگاتنی هیدروژنی در ارتفاع 320 مایلی (که برای تخریب در کل یک قاره کافی است) ) پروتنهای مورد برخورد با زاویه ای از یک الکترون خود دور شده و سپس دوباره الکترون به پروتن باز می گردد که به اثر پس زنش الکترون کامپتن معروف است. چنین پدیده ای بسیار شبیه به شارژ و دشارژ شدن خازن است و اثر جانبی که تولید می کند به دلیل حجم بسیار زیاد پرتون مورد برخورد، میدان الکترومغناطیس بسیار شدید است که به دلیل کوتاهی عمر به EMP مشهور شده است. در واقع EMP یک مجموعه پالس بسیار قدرتمند است که هم به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی امکان ایجاد شدن دارد. زمان اوج گیری این پالس بین 2 تا 10 نانو ثانیه است و زمان سقوط آن بین 100 نانو ثانیه تا 20 میکرو ثانیه است. فرکانس های تولید شده در آن بین 50 کیلو هرتز تا 500 مگاهرتز است و قدرت اصلی تا فرکانس یک مگاهرتز اعمال می شود که نفوذ پذیری زیادی هم دارد. این پالس در بازه وسیع فرکانسی قدرت زیادی اعمال می کند اما بیشترین تخریب را در بازه 10 تا 100 مگاهرتز به دلیل ذات مدار های دیجیتال ایجاد می کنند. EMP به لحاظ ماهیت بسیار شبیه به ESD است اما هنگامی که صحبت از ESD است، ما فیلترها و مدارهای آنها را طوری طراحی می کنیم که فرکانس 300 مگاهرتز را بسیار خوب از خود عبور داده و از مدار اصلی دور کرده و در کوتاهترین مسیر به Earth تزریق بکنند. برای EFT هم همین کار را برای فرکانس 90 مگاهرتز می کنیم و با توجه به قدرت زیاد EFT قطعه انتخاب می کنیم. در EMP ما فرکانسهای زیر را در بازه های زمانی زیر داریم: 500 مگاهرتز به مدت 2 نانو ثانیه. 50 مگاهرتز به مدت 20 نانو ثانیه 16.6 مگاهرتز 80 نانو ثانیه 10 مگاهرتز 100 نانو ثانیه 5 مگاهرتز 200 نانو ثانیه 500 کیلوهرتز 2000 نانو ثانیه 50 کیلوهرتز 20000 نانو ثانیه چیزی که در EMP وحشتناک است قدرت آن است. شما می بینید که برخی خودرو های فرانسوی در تهران به دلیل بالا بودن سطوح آلودگی وایرلس دچار مشکل حرکتی هستند و مثلا از دنده 4 که به 5 می روند در نزدیکی برخی تونلها و پستهای فشار قوی و .. موتور آنها خاموش می شود! حالا حساب بکنید 50 کیلو ولت بر متر را چگونه می شود با فیلتر آنها در ورودی گیرنده آنتن که معمولا دارای قطعات بسیار حساس تقویت کننده است damp بکنیم!؟!؟ خوب با توجه به موارد بالا ما فقط 2 نانو ثانیه وقت داریم تا EMP ورودی به سیستم را damp کنیم در غیر این صورت این EMP هست که کار ما را تمام می کند. برای مقابله با EMP ابتدا باید باور داشت که چنین پالسی احتمال وقوع دارد هم به صورت طبیعی و هم به صورت مصنوعی و باید برای آن طراحی کرد. (هر گونه تابش شدید گامای مصنوعی یا طبیعی و دهها روش مصنوعی دیگر می تواند باعث ایجاد EMP بشود.) سپس به موارد زیر در طراحی توجه کرد: 1. کلیه کابلهای ورودی و خروجی به سیستم باید به هم نزدیک و شیلد باشند و استفاده از فیلترهای ورودی و خروجی الزامی است. فیلترهای این مرحله مشابه فیلترهای ESD هستند و هر چه شما ESD را در سطح بالاتری پاس بکنید برای EMP هم وضع شما بهتر است. پراکندگی کابلهای ورودی/خروجی به/از یک سامانه که در منقطه باز قرار دارد بد ترین روش تامین نیازهای ورودی و خروجی سیستم است. یکی از مراحل فیلتر می تواند این باشد که کابل تغذیه در مسیر ورود به صورت 3 صفحه فاز ارت نول در بیاید که اگر EMP از مرحله قبلی شیلد عبور کرد، این صفحات بسیار نزدیک فاز و نول به Earth باعث بشوند که انرژی EMP به Earth تخلیه بشود (حتی اگر قسمتی از صفحهات earth یا فاز یا نول سوراخ بشود بر اثر این تخلیه باز مسیر قطع نمی شود) قبل از اینکه وارد فیلتر ورودی سامانه بشود. 2. جعبه سامانه باید توسط متخصص طراحی بشود و همینکه یک چهارچوب ساخته شد نباید مدارها را درون آن گذاشت به عبارت دیگر در ساخت جعبه باید استاندارد های هوا فضا را رعایت بکنید. اکثر شرکتهایی که من دیدم جعبه 6 تکه دارند در حالیکه جعبه باید دو تکه باشد. 2.0 در کاهش اهم جعبه باید دقت کرد که از gasket ها در اتصال سطوح قطعات جدا از هم جعبه به یکدیگر حتما استفاده بشود و اگر داریم از کانکتورها استفاده می کنیم مراقت اتصال درست gasket های آنها باشیم. 2.1 بدترین اهم جعبه باید کمتر از 2 میلی اهم باشد. 2.2. جعبه آلومینیومی جعبه هادی محسوب نمی شود. باید حتما از پوشش های هادی استفاده بشود 2.3. جعبه نباید دارای شکاف و سوراخ باشد اگر دارای منافذ است و از آنها گریزی نیست باید طوری طراحی شده باشد که با نگاه به منافذ درون جعبه دیده نشود. مثل سنگرها که در ورودی آنها را با پیچ طراحی می کنند که موج انفجار با تضعیف شدید وارد بشود 2.4 . توصیه می شود که جعبه ها دارای دو جدار مستقل از هم باشند که اتصال به Earth مستقل داشته باشند. 3. در مورد سیستمهایی که دارای آنتنهای فرستنده و گیرنده هستند باید با دقت زیادی عمل کرد زیرا که این آنتنها باعث ورود EMP به سامانه حفاظت شده هستند. 3.1 بهترین کاری که می شود کرد استفاده از حفاظتهای نیمه هادی و طراحی ویژه موجبر است که در مقابل سیگنال ورودی با قدرت بسیار زیاد مسیر ورودی خوبی نباشد. زیرا دیگر حفاظتها سرعت کافی برای حفاظت ندارند و وقتی که قدرت بیش از حد مجاز در ورودی کشف شد مسیر موج بر ورودی قطع بشود با فرمانی که از نیمه هادی می رسد یا هر روش دیگر. 3.2 . در مورد EMP ما هم قدرت داریم و هم بازه فرکانسی وسیع که باید damp بشود اما در ورودی یک سیستم الینت ما باید به قدرت سیگنال حساس باشیم نه فرکانس آن و باید فیلتری طراحی بکنید که اگر قدرت سیگنال از یک آستانه ای زیادتر بود اصولا سیگنال در موجبر ورودی اتصال کوتاه بشود به earth و این هنر سازنده موجبر است. در کل روشهای مستند برای حفاظت در مقابل EMP طبقه بندی شده است و مهندسان با توجه به ابتکارات خود از EMP حفاظت می کنند. روش دیگری که مورد پسند نظامی ها است این است که اساسا حفاظت خاصی نمی کنیم ولی طوری می سازیم که اگر بر اثر EMP ورودی سیستم سوخت خیلی ساده قابل تعویض باشد و سوختن به صورتی انجام بشود که از بقیه مدار حفاظت بشود و با توجه به اینکه تکرار حمله EMP خیلی کار ساده ای نیست و خیلی سخت تر از تعویض (که می تواند خودکار هم باشد یا با فرمانی از طرف خلبان، اپراتور یا کامپیوتر سامانه) یک قطعه کوچک است که مخصوص اینکه به راحتی تعویض بشود ساخته شده، در نهایت سامانه آماده به کار باقی می ماند و دشمن نا امید می شود. البته این در صورتی است که کل سیستم نسوزد و طراحی درست باشد و فقط قطعه مورد نظر بسوزد. یک متخصص ایرانی هم وجود دارد که اسمش را نمی توانم بگویم که با خواندن مقالات علمی می توانید امثال او را هم پیدا بکنید که شاید کمک بکنند. یک نگاهی به سری مجلات زیر بکنید بد نیست. http://incompliancemag.com/magazine/past-issues/