برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 4 شهریور 1398 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهدنیا هیچ منطقی جز زور نداره اونهایی که از ساختار کثیف و شیطانی آمریکا دنبال منطق هستند، با احترام عقلشان خوب کار نمیکنه در مقابل اینها باید به زبان خودشان حرف زد از سلاح اقناع افکار عمومی نباید غافل شد
-
2 پسندیده شدهفکر کنم کلا پست بنده را معکوس برداشت کردین منظور بنده دقیقا عدم خرید از خارج و تکیه بر توان داخلی هست به خصوص اون شکایت و غرامت چهار میلیار دلاری اگر نفوذ رسوفیل ها نبود تا حالا کل کشور را سامانه های باور پوشش می دادند اگر پست بنده را دوبار مطالعه کنید می بینید کل بودجه ده سال باور 800 میلیون دلار بوده یعنی سالانه 80 میلیون دلار حالا چرا برای اختلاس پول هست برای این موارد پول نیست خدا داند
-
2 پسندیده شدهسلام خدمت دوستان عزیز . اول در خصوص صحبت جناب alala در مورد گشتی های هوایی در مرط قائم و اردن و جولان اگر یادتون باشه بنده در پستی همینجا یادآور شدم که دشمن ما به دنبال جنگ و به آتش کشیدن سوریه هست . خدمتتون هم عرض کردم که تجهیزات سنگین به درعا ارسال شده و در البوکمال هم یگان های مقاومت و ایرانی به شدت تجهیز و آماده شدن . اونها حتی طرح ترور دوباره آقای اسد رو هم دارن در پازل بزرگشون . فی الواقع میخوان از شرق فرات نیروهای جیش الثوار و قسد و از التنف هم جیش مغاویر نیروهای مقاومت در البوکمال رو قیچی کنن . در جنوب هم دوباره گروه های تروریستی فعال شده اما اینبار ارتش های آمریکا و اردن و شاید مصر !!! پشتیبانی مزدیک و مستقیم داشته باشن . پیاده نظام هم هزاران تروریست اواره در عراق و سوریه و اردن و اسراییل هست . در خصوص حملات صهیونیستها هم به نظرم تحلیلها کمی داره از موضوع اصلی منحرف میشه . بهترین تحلیل ها در این خصوص سال گذشته در همینجا انجام میشد . یعنی پروژه بزرگ ایران برای آماده سازی سوریه . بنده دیشب که با یکی از دوستان چت میکردم میگفت تقریبا کار پروژه ما رو به اتمامه و تنها مسئله ما ادلب هست . جناب امنیور هم عرض میکنم حدس اول شما کاملا درسته و این آرامش قبل طوفانه . هر بار که نیروهای ایرانی و حزب الله هدف قرار گرفتن پاسخ های سختی به دشمن داده شده . متاسفانه همه در فکر اون حمله راکتی ۲۰ اردیبهشت هستن ولی ما در دوم مرداد و البته بیست و نه دی ماه هم پاسخ های دندان شکنی دادیم که انشاالله دوستان خبر دارن . اون پاسخ ها هم بازدارندگی تقریبا خوبی داشت و یکی دو ماه صهیونیست ها رو از حمله منحرف کرد . قطعا ما ترسی از پاسخگویی نداریم چون اگر داشتیم چهار بار پاسخ نمیدادیم ( به علاوه کمین حزب الله در سال ۹۳ ) . شما مطمئن باشید که به زودی هم به این حمله پاسخ داده میشه و هم پیروز قطعی جنگ آینده منطقه مقاومت خواهد بود و البته نهایتا شاهد پاکسازی جولان اشغالی خواهیم بود . قطعا همه ما این روز رو خواهیم دید . البته دیشب اسراییل روی حملش خیلی مانور داد و دلیلش هم این کسب دلیل برای نتانیاهو در انتخابات جلوی تندروهاست که اون رو به مدارا با ایران متهم میکنن . وقتی میگه من دست نیروهای امنیتی رو باز گذاشتم و ایران مصون نیست و ... باید در همین چارچوب انتخابات بررسی بشه . یا علی
-
2 پسندیده شدهورود بخدمت سنگین ترین جت رزمی اروپایی : نیروی هوایی روسیه سفید آماده کاربرد رزمی جنگنده های SU-33SM مینسک : براساس آخرین اخبار واصله ، نیروی هوایی ارتش بلاروس نخستین جنگنده های چند ماموریته سنگین وزن دو موتوره SU-30SM فلانکر را از روسیه دریافت نموده تا حداقل یک اسکادران 12 فروندی از این جتهای رزمی پیشرفته را در ناوگان رزمی خود عملیاتی نماید . با این وصف ، نیروی هوایی این کشور شاید به تقریب ، تنها کشوری پس از روسیه باشد که جنگنده های سوخو-27 یا مشتقات آن را در تعداد قابل توجهی بحالت عملیاتی در اختیار داشته ، هر چند بخش عمده ای از آنها بدلیل افزایش هزینه های عملیاتی و همچنین بالارفتن سن در حالت ذخیره قرار دارند . به اعتقاد برخی ناظران نظامی ، در حال حاضر ، 21 فروند از فلانکرهای این نیرو در وضعیت ذخیره نگهداری می شوند ، به همین دلیل نمی توان با اطمینان در خصوص قابلیتهای رزمی جتهای موجود با هواگردهای جدید تحلیلی ارائه نمود . با این وصف ، نیروی هوایی بلاروس ، بدلیل موقعیت خاص این کشور ، ناوگان بزرگی از جتهای سبک میگ-29 و همچنین هواگردهای ضربتی سوخو-25 شامل دو اسکادران از هرکدام ، را بخود می بیند ، در حالی که به شکل همزمان ، پتانسیل رزمی آن با اضافه شدن سامانه های دفاع هوایی روسی ، شامل سیستم های برد بلند اس-400 و همچنین سیستم های با برد کوتاهتری نظیر بوک ام-2 به شکل مطلوبی در حال پیشرفت است . اما ورود جتهای سنگین دوموتوره سوخو-30 به سازمان رزم نیروی هوایی بلاروس علاوه براینکه جایگزین مناسبی برای ناوگان هواگردهای قدیمی تر این نیرو محسوب می شود ، موجبات سنگین ترشدن کفه ترازوی قدرت هوایی بسمت شرق را فراهم نموده ، چرا که عملیاتی شدن سوخوهای روسی در بلاروس به معنای ورود بخدمت سنگین ترین جنگنده در قاره اروپا ( در مقابل تعداد محدود رپتورهای حاضر در قاره سبز ) قابل تحلیل است . سوخو-30 اس ام ، از یک نظر ، پیشرفته ترین گونه تولیدی از خانواده سوخو-30 بشمار میرود که به رادار دوربرد N011M ( با بردی برابر 400 کیلومتر ) مجهز می گردد . جنبه تهدید آمیز ورود این پرنده رزمی از این مساله ناشی می شود که رادار فوق قابلیت اجرای شلیکهای دوربرد در برابر اهداف پنهانکار را در اختیار خدمه خود قرارداده ، ضمن اینکه اویونیک پیشرفته روسی ، شامل نمایشگرهای سربالا و سامانه جنگ الکترونیک پیشرفته نیز پتانسیل رزم هوایی نیروی هوایی بلاروس را بطور قطع افزایش خواهد داد . اهمیت دریافت این جنگنده ها بدان خاطراست که نیروی هوایی روسیه ، برنامه ریزی بلند مدتی را برای بخدمت گیری این گونه در کنار نمونه های تک سرنشین سوخو-35 و سوخو-57 در دست اجرا دارد و دورنمای حضور اسکادران روسی در بلاروس ، زنگ خطر جدی برای کشورهای اروپایی عضو ناتو است . نیروی هوایی روسیه پیش از این و در بازه زمانی 2012 تا 2016 چیزی در حدود 60 فروند جت رزمی سوخو-30 اس ام را به سازمان رزم خود اضافه نموده و برای بهبود عملکرد رزمی ، تولید یک گونه جدید مجهز به پیشرانه های AL-41 را نیزدر دست اقدام دارد ، هر چند هنوز مشخص نیست که آیا پیشرانه های جدید روسی به سامانه بردار رانش سه بعدی مجهز خواهند شد یا خیر ؟!!! انتشار خبرهایی از این دست از سوی مینسک ، نشاندهنده احساس تهدید این کشور از گسترش ناتو در جوار مرزهای مشترک این کشور با همسایگان قابل تحلیل است ، بویژه اینکه ایالات متحده برنامه های جامعی برای ایجاد پایگاه های نظامی در لهستان در دست اقدام داشته و اخیرا" نیز از پیمان INF نیز به شکل رسمی خارج شده است . با توجه به این مساله ، ورود سوخو های جدید روسی به بلاروس ، قابیلتهای ضربتی نیروی هوایی این کشور را برای اجرای حملات دوربرد در پشت خطوط دشمن و همچنین طیف متنوعی از ارتفاعات پروازی توسعه میدهد ، ضمن اینکه سوخو-30 اس ام با توانایی حمل حداکثر 8 تن مهمات هدایت دقیق و متعارف ، به جدی ترین خطر برای ناتو در شرق اروپا تبدیل خواهد شد . علاوه بر پتانسیل ضربتی ، این جت روسی با در اختیار داشتن قابلیت حمل مهمات پیشرفته هوا به هوا (12 جایگاه برای حمل مهمات هوا به هوا ) ، توانایی اجرای مانورهای رزم هوایی و حسگرهای پیشرفته ( در هر دو وضعیت رو در رو و خارج از دید بصری ) خطر مهمی برای ناتو محسوب میشود. با این وصف ، اطلاعاتی قابل اطمینانی در این خصوص که سوخوهای تحویلی امکان حمل موشکهای فراصوت R37M را خواهند داشت یا خیر ، امابا توجه به شباهتهای نزدیک این پرنده با سوخو-35 ، این امکان بسیار محتمل خواهد بود . به اعتقاد برخی تحلیلگران ، گونه تحویلی به بلاروس ، از پتانسیل رزمی کافی برای از میدان به در کردن همه جتهای غربی حاضر در اروپا به استثنای اف-22 برخوردار است ، توانایی بسیار مهمی که تا پیش از این بلاروس فاقد آن بود صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9 بن پایه
-
2 پسندیده شدهمتاسفانه هرگونه مذاکره در شرایط فعلی به معنی تایید رفتار امریکا است و اینکه بپذیریم زیر میز بازی زدن یک رویه شود تنها در صورتی میشه مذاکره کرد که یک سطح از شرایط قبل ازبرجام بالاتر برویم ( حتی شرایط غنی سازی قبل از برجام هم نه) که این معنی رو برسونیم که ما علاقه مند به مذاکره هستیم ولی برای مذاکره التماس نمی کنیم و هرگونه توافق یک ارتباط دو طرفه هست و اگر انها فکر کنند به نفعشان نیست ما هم تمایلی به ماندن نخواهیم داشت
-
2 پسندیده شدهبا سلام ضمن تشکر از فرموده های جنابعالی با این وصف، شاید برای این بخش از فرموده شما ، یاد آوری سخنرانی حضرت امام ( ره) در مورخه 20 آذر 1363 و به مناسبت میلاد حضرت رسول اکرم (ص) و ولادت امام جعفر صادق (ع) در جمع مسئولان وقت ، روشن کننده ماجرا باشد . این راهبرد را نه فرمانده محترم وقت سپاه ، بلکه حضرت امام (ره) بیان فرمودند . http://farsi.rouhollah.ir/library/sahifeh?volume=19&tid=59 ، حالا سئوال اینجاست در بازه زمانی که این راهبرد مطرح شد ، وضعیت ما به چه شکل بود و اینکه در آخرین ماه های دفاع مقدس وضعیت به چه شکلی بود . بنابراین در تحلیل شعار " جنگ جنگ تا پیروزی " باید یک مقدار با دقت نظر بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. چنانکه شعار جانشین حضرت امام (ره ) در جنگ ، " جناب آقای هاشمی رفسنجانی " و تاکید بر راهبرد " جنگ جنگ تا یک پیروزی " هم مشکلات خاص خودش را داشت و می بایست تبعات آن هم مورد بررسی قرار گیرد . یک مرتبه هم در همین تاپیک خدمت دوستان عرض کردم ، به گفته فرمانده وقت سپاه ، ما در حوزه برنامه ریزی راهبردی بود که دچار مشکل شدیم و این مساله بطور مستقیم با وضعیت داخلی ما در همان زمان ارتباط دارد ( "موقتاً" از کمبودهای لجستیکی و سخت افزاری که بسیار هم اهمیت دارند ، صرف نظر می کنیم ، هرچند این مساله نیازمند واکاوی بیشتر و دقیق تر هست و در جای خودش باید بررسی شود ) . به نظرم شرایط سیاسی داخلی بعد از فتح خرمشهر ، پیچیده تر از آنی هست که بشود به سادگی از آن عبور کرد و تاثیر آن را بر عملکرد ارتش و سپاه و نتیجه ای که در تیر 1367 بدست آمد ، نادیده گرفت . البته بر اساس اطلاعات منتشره از سوی قرارگاه عملیاتی سپاه در خلیج پارس ( قرارگاه نوح نبی ) و مندرجات جزوه " اگر من بودم ، می زدم " این فرمان مستقیم حضرت امام (ره) بود که سپاه وارد خلیج پارس شد . ( هر چند عده ای هم ممکن هست براین عقیده باشند که مشاوره فرمانده سپاه به حضرت امام (ره) موجب صدور چنین دستوری شد . با توجه به اینکه به صورتجلسات قبل از این سخنرانی در جمع فرماندهان سپاه دسترسی نداریم ، نمی شود به ضرس قاطع اظهار نظر کرد ) حتی در همان زمان بحثهای زیادی براینکه آیا توان رزمی سپاه اجازه چنین کاری را می دهد یا خیر ، پیش آمد و توجه به این نکته که شاید بلحاظ منطق نظامی و مقایسه توان نظامی ما و ایالات متحده ، صدور این دستور قدری عجیب بشمار می رفت ، با این حال به نظر جنابعالی ، منفعل بودن ما در برابر ایالات متحده و در زمانی که این کشور عملاً به نفع عراق وارد جنگ شده بود و به همین دلیل بخشی از توان رزم سپاه و ارتش که می بایست در جنوب ، با عراق مقابله می کرد ، در حوزه عملیاتی شمال خلیج پارس و تنگه هرمز مستقر شده بود که صراحتاً تقسیم توان رزمی ما را بدنبال داشت ، چه منافعی برای ما در برداشت ؟؟ بطور مشخص ، منطق نظامی حکم می کرد که نباید چنین اتفاقی می افتاد (درگیری با ایالات متحده در حالی که با عراق در حال جنگ بودیم ) ولی سئوال اینجاست که اگر عکس العمل نشان نمی دادیم ، چه کاری می بایست انجام می شد ؟؟؟ آیا باید اجازه می دادیم که لجستیک عراق در کنار مسیر " بندر عقبه " از تنگه هرمز هم عبور می کرد ؟؟؟ ( با توجه به این نکته که ماموریت اسکورت شناورهای عبوری را ایالات متحده بر عهده داشت و بطور مشخص بخشی این شناورها، حامل کمکهای نظامی به عراق بودند تا جایی که گفته می شود حتی دو فروند شناور موشک انداز هم از همین طریق به عراق تحویل داده شده است ) البته مستندات در این زمینه بسیار هست و زمان اندک ، با این وصف ،به نظرم پیروزی و شکست در دفاع مقدس را باید در دراز مدت بررسی کرد و نه در یک مدت مشخص و محدود . شرایط ما در تیر 1367 ، برآیند وضعیت و عملکرد ها از شهریور 1359 تا زمان فوق الذکر هست و باید ضمن پرداختن به جزییات ( سال به سال و عملیات به عملیات ) ، " مجموع" را در نظر داشت . پیشنهاد هم می شود که ماوقع در ظرف زمانی خودش بررسی شود که نتایج به حقیقت نزدیکتر خواهد بود . پی نوشت : 1- البته این پاراگراف ، خطاب به جنابعالی نیست . بعضی دفاع مقدس را براساس بغض نسبت به برخی نهادها ، تحلیل و تفسیر می کنند که بطور مشخص مسیرشان مستقیماً به ترکستان هست . ما در دفاع مقدس با فراز و نشیبهای متعددی مواجه بودیم که مشخصاً ، موفقیتها ناشی از عملکرد صحیح و عدم الفتح ها هم ناشی از عملکرد و برآورد نادرست بود ( مقایسه شرایط و بیلان ما در والفجر8 و کربلای4 ) که طبیعت هر جنگی است . مهم اینجاست که با گذشت سالها از این شرایط ، یک برآورد درست از مجموع شرایط داشته باشیم تا نواقص و برآوردهای اشتباه و شکستهای ناشی از آن ، تکرار نشود والا با کینه ورزی به x و y، نه تنها مشکلات حل نمی شود ، بلکه صرفاً به اختلافات دامن زده و آن را عمیق تر می کند (آفتی که گریبان ما را گرفته است ) 2- ای کاش می شد برخی مطالب را صریحاً در فضای وب مطرح کرد . با این حال ، شاید بررسی برخی نکات ، از جمله گفتگوی جالب توجهی که میان جناب هاشمی رفسنجانی و شهید بزرگوار ، سردار سرلشکر پاسدار ، احمد کاظمی در آخرین روزهای جنگ رد و بدل شد ، بیان کننده وضعیت واقعی و حقیقی شرایط ما در سال 1367 باشد . 3- و آخرین نکته اینکه ، این شهید عزیز در زمان تصدی فرماندهی نیروی هوایی سپاه ، نقل به مضمون چنین گفتند " اگر تجهیزاتی که سپاه امروز در اختیار دارد ، در زمان دفاع مقدس در اختیار داشت ، شاید تلفات انسانی کمتری متحمل می شدیم .
-
2 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان پروژه 1946 شاید این پست ارتباطی به موضوع اصلی این تاپیک نداشته باشد ، اما شاید به نوعی ، برای دوستان علاقه مند ، روشن کننده مسیری باشد تا نگاهی متفاوت به مقوله جنگ و بررسی مفاهیم مربوط به آن شکل گیرد . با آشکار شدن نشانه های شکست آلمان در جنگ جهانی دوم ، اداره خدمات استراتژیک (OFFICE STRATEGIC SERVICE- OSS) که سلف سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده و بویژه CIA بشمار می آمد ، دو برنامه اصلی رابرای بهره برداری از آنچه که دستاوردهای فناورانه و نرم افزاری ورماخت نامیده می شد ، طراحی نمود که یکی از این برنامه با شناسه " گیره کاغذ " مسئولیت جمع آوری دستاوردهای فناورانه آلمان نام داشت . اما برنامه دوم که کمتر شناخته شده است ،طرحی بود با شناسه " پروژه 1946" که بمدت دو دهه از پایان جنگ در سال 1945 بطول انجامید . ژنرال توپخانه ، فرانتز ( فرانتس ) هالدر در جریان پروژه 1946 ، گروهی از افسران اطلاعاتی ارتش ایالات متحده گرد هم آمدند تا تجربیات رسته های مختلف ورماخت را مکتوب نمایند. پژوهشگران این طرح ، با استفاده از خاطرات شخصی ، یادداشتهای سرفرماندهی ورماخت ، مصاحبه با افسران ارشد و رده میانی ، بتدریج دیدگاه پژوهشگران را نسبت به جنگ جهانی دوم و عملکرد ورماخت تغییر دادند . حاصل این طرح ، که شامل گفتگوهای انجام شده با افسران آلمانی نیز می گردید ، انتشار بیش از 500 کتاب بود که طیف گسترده ای از مفاهیم استراتژیک ، عملیاتی ، تاکتیکی و فنی را در بر می گرفت . این همکاری چنان تاثیر گذار بود که در سال 1961، از مهمترین عضو این گروه ، یعنی ژنرال فرانتز هالدر ( که ژورنال خاطراتش از وقایع ستاد ارتش و سازمان سرفرماندهی ورماخت ، در میان اسناد باقی مانده از جنگ جهانی دوم ، تقریبا" بی همتا بشمار می آید ) توسط کندی ( رییس جمهور وقت ) به پاس همکاری اش با ارتش ایالات متحده ، تقدیر گردید ، چرا که در نتیجه 20 سال تلاش ، تفکر راهبردی ، تاکتیکی ارتش ایالات متحده ارتقاء پیدا نمود و موجب شد تا از اوایل دهه هفتاد میلادی ، تغییرات گسترده ای در دکترین های نظامی ارتش ایالات متحده صورت گیرد . پی نوشت : صرفا" امیدوارم کسانی که ارتباطات لازم را دارند ، در ارتباط با دفاع مقدس هم ، چنین نگرشی داشته باشند
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض ادب خدمت دوستان ابتدا از عزیزان و بزرگواران ، بابت به کار بردن واژه ی غریب و ناماُنوس " حفاظت از جان رزمندگان " که در ادبیات نظامی اشان به دست فراموشی سپرده شده بود ، به صورت ویژه تشکر میکنم . همینکه بالاخره حفاظت از جان رزمندگان و ... در گفتگوی ایشان دیده شد، بسیار با ارزش تر از رونمایی از تجهیزات بود . ساخت ، خرید و استفاده از تجهیزات حفاظتی به خودی خود مسئله ی پیچیده و دور ار ذهنی نبوده و نیست ، اما تغییر نگرش فرماندهان ، تصمیم گیران و ... به سمت حفاظت از نیروی انسانی در نوع خود قدم بزرگیست که در صورت ادامه یافتن این گونه گفتگوها در سطوح بالا و گذر از مرحله ی شعار و رسیدن به مرحله ی " عمل " شاهد کارهایی با ارزشی درشان نیروهای نظامی ، انتظامی و .....خواهیم بود انشاا... . حفاظت اولین نکته ایی که تصاویر پخش شده و در مورد این خودروی زرهی به چشم میآمد وزن زیاد آن بود ، طبق گفته های موجود وزن آن 21 تن در حالت خالی و با احتساب نفرات ، تجهیزات و ... احتمالا" قابل افزایش به وزن 23 تن خواهد بود . نکته ایی که در گفته ی عزیزان موجود بود توانایی حفاظت مقابل گلوله های هسته فولادی ( ضد زره ) بود ( اطلاعات بیشتری برای ارائه موجود نبود ) . در همین خصوص با دقت به درب ورود و خروج قسمت راننده میشد جک پنوماتیکی و مجموعه ی کاربری از آن را به وضوح دید . به نظر این سامانه ی کمکی برای راحتی خدمه با حذف نیروی وزن درب در زمان استفاده نصب شده . این توان در زمانی که خدمه ی خودرو ( رعد ) در شیب عرضی و یا طولی نیاز به استفاده از درب داشته باشند کاملا" راهگشا خواهد بود . در مورد رمپ انتهایی و کارکرد آن تصویری موجود نبود اما از ظواهر امر اینطور میشد برداشت کرد که رمپ انتهایی هم ( احتمالا" ) به صورت هیدرولیک رو به سمت پایین قابلیت باز و بسته شدن را خواهد داشت . دریچه ی فرار دریچه ی فرار نیرو ها و خدمه از قسمت سقف هم از یک مکان تعبیه شده بود . مخازن هوای فشرده نکته ی جالب و منطقی ، انتقال هر سه مخزن هوای فشرده ی ( تانک باد ) خودرو به بخش داخلی بود . یک توضیح ، سیستم ترمز و ترمز دستی خودروهای سنگین اکثرا" با استفاده از نیروی هوای فشرده کار میکند و در صورت ایجاد مشکل برای آن ابتدا ترمز مجموعه کارایی خود را از دست خواهد داد و با تخلیه ی مخازن به احتمال زیاد ترمز دستی درگیر خواهد شد . در ضمن یک سکوی فلزی با پایه های جمع شونده ( تاشو ) برای خدمه ی سلاح اصلی امرپ رعد در نظر گرفته شده . شاسی و یا ... در مرور تصاویر و فیلم های پخش شده از امرپ رعد ، نکته ی قابل توجهی وجود داشت که ، دست کم به نظر قسمت حمل نیروها به صورت بدون شاسی کامیونی و براساس استفاده از سازه ی مستحکم کابین در هر دو نقش شاسی و کابین به صورت یکپارچه ( مونوکوک ) ساخته شده بود . اما با دقت به قسمت محور جلو و سیستم تعلیق ، یک مقداری بیننده به شک می افتد که شاید قسمت موتور و در ادامه ی آن گیربکس بعلاوه ی دیفرانسیل میانی ( سوم ) شاسی اش حفظ شده باشد . البته این حدس از روی تصاویر عمدتا" کم کیفیت زده شده و شاید واقعیت به گونه ی دیگری باشد . باک سوخت باک سوخت خودرو مشخصا" مابین محور اول و محور دوم ، در هر دو سمت خورو نصب شده و به شکلی حجیم ساخته شده . در توضیحات به برد 900 کیلومتری رعد اشاره شد که با توجه به حجم باکها ( احتمالا" مجموع هر دو باک بین 800 تا 1000 لیتر حجم خواهد داشت ) دو از دسترس به نظر نمیرسد . شیشه ها با توجه به نمونه ی اولیه بودن رعد ، شیشه های جلو و طرفین به صورت ضد گلوله ی واقعی ( چند لایه و قطور ) بر روی آن نصب نشده و به نظر صرفا" نمایشی و دوجداره هستند ، ( یک لایه بیرونی و یک لایه ی داخلی با فضای خالی مابین آنها ) . و درصورت صلاحدید و یا تولید با حجم مناسب ( درآینده ) این مهم هم محقق خواهد شد . میله ی ضد غلتش نکته ی بسیار بسیار باارزشی که در رونمایی به چشم میخورد ، استفاده از میله ی ضد غلتش ( آنتی رول بار ) در محور اول و محور سوم که در اصطلاح عامی به میل موجگیر معروف شده است ، بود . این مکانیسم بسیار ساده و پیش پا افتاده در زمان تعویض مسیر ، هنگام ورود به پیچ ، داخل پیچ و خروج از پیچ تنش های وارده به سیستم تعلیق خودرو را با حجم مناسب جذب و به سمت دیگر محور منتقل کرده و پایدار ی خودرو را افزایش میدهد . بالطبع این پایداری که بسیار قابل توجه است کمک به رانندگی سریعتر، جسورانه تر و ... میکند و این مهم باید قسمتی از یک خودروی نظامی فارغ از ابعاد و کلاس آن باشد . همینطور میل موجگیر در مسیر های بیرون از جاده ( آفرود ) و مسیرهای صعب العبور باعث ثبات خودرو در گذر از در زوایای عرضی و ... خواهد شد . چه شاسی کامیونی ایی در برخورد با رعد اولین نکته ایی که به ذهن افراد فنی و ... خطور میکند این است که آیا این امرپ کاملا" جدید ( به صورت صد در صدی ) است ؟ و یا بر اساس شاسی کامیونی ایی شکل گرفته و یا توسعه یافته ؟ اولین نکته ایی که در برخورد با رعد به صورت غیر قابل انکاری خودنمایی میکند ، استفاده از مجموعه محورهای ( به نسبت قدیمی تر ) کامیونی شرکت معظم بنز است . در کامیون های بنز 6x6 استفاده کننده از این در اصطلاح توپی ها ، 2 نامزد وجود دارد . شاسی 6X6 کامیونی در اصطلاح بدون دماغ NG 2631 _2 معروف به بنز 10 سیلندر با توان 310 و 320 اسب بخار و شاسی کامیونی 6X6 و دماغ دار LAK 2624_8 واگن هوود معروف به مایلر با توان 240 تا 280 اسب بخار ( در نمونه ی توربو 280 اسب بخار ) است . با توجه به دردسرهای جابه جایی کابین ، عرض بیشتر پیشرانه ، جابه جایی مجموعه فرمان و مجموعه ی پدال ها و ... بنز NG از مقایسه خط میخورد و تنها گزینه ی موجود میشود مایلر . نسبت توان به وزن یکی از مشکلاتی که خودروهای زرهی و سنگین با آن دست به گریبان بوده و هستند رابطه ی نسبت توان به وزن است ( اسب بخار به تن _ هزار کیلوگرم ) . هرچه نسبت قدرت به وزن افزایش یابد توان تحرک و چابکی خودرو بیشترخواهد شد و هرچه این نسبت ضعیفتر میشود خودرو کند و کندتر ( تنبل تر ) میشود . این کندی در روز واقعه و لحظات سرنوشت ساز شاید تفاوت بین زنده ماندن و یا نماندن نیرو را تعیین کند . در اصل سطح مناسب حفاظتی و توان تحرک مکمل یکدیگر هستند و هر زمانی که هر یک از آنها دچار ضعف شود باید در مسیر پیش رو و یا طی شده ( طراحی و ساخت ) تجدید نظر کرد . در تصاویر پخش شده ، رعد یک مقداری کند به نظر میرسید و در قسمت هایی برای پوشش کندی آن ، عامدا" فیلم تند شده بود . البته به نظر با توجه به نمونه ی اولیه بودن این امرپ ، بیشتر حفاظت مد نظر قرار گرفته و تا ساخت تعداد مناسب از آن زمان زیادی باقی است . امیدوارم در زمینه ی تحرک فکر جدی ایی برای این امرپ بشود ، چراکه هر ارگانی برای سفارش با تعداد مناسب از این این امرپ از آن تست های میدانی خواهد گرفت و اگر نتایج به دست آمده با نیازها همخوانی نداشته باشد ، این امرپ وطنی برای ساخت ( حتی به شکل کارگاهی ) راه به جایی نخواهد برد . در مورد پیشران رعد و یا تعویض با نمونه ی توانمند تر به علت عدم نمایش آن نمیشود اظهار نظر کرد ، حتی در ویدئو کلیپ های پخش شده هم آوای پیشرانه (صدای موتور ) مشخص نبود تا بتوان حدس مشخصی در این مورد زد یک نکته تا جایی که حقیر متوجه شدم ، در مورد تعویض پیشران به نمونه ی توانمند تر نمیشود به شکل انفجاری عمل کرد و پیشرانی با توان 2 برابر نمونه ی استاندارد آن خودرو را استفاده کرد ، چرا که مجموعه ی انتقال قدرت ( ترانسمیشن ) خصوصا" جعبه دنده ( گیربکس ) دارای توان انتقال گشتاور در بازه ی مشخصی هستند و تعویض های غیر کارشناسی شده این مجموعه را دچار مشکل خواهد کرد . با دقت به اطلاعات درج شده میتوان بدون ایجاد مشکل ، پیشران را تا حد ممکن توانمند تر انتخاب کرد . با توجه به توضیحات ، این امرپ 6X6 ( رعد ) در ادامه ی امرپ 4X4 طوفان نبوده و با توجه به قطعات و تجهیزات مورد استفاده برای آن ، ارتباط بین آن و گروه اشتریت دور از ذهن به نظر میرسد . آنچه که از شواهد امر پیداست این پروژه به صورت کاملا" داخلی ( با قطعات ، تجهیزات موجود و در دسترس ) انجام شده است . نوشته شده توسط crazyinventor ، صرفا" برای سایت وزین " میلیتاری " پ ن این مطلب بر اساس تصاویر و ویدئوهای منتشر شده ایجاد شده و با توجه به برخی کمبود ها احتمال تغییرات و یا خطا در این نوشته وجود خواهد داشت . از برادر عزیز جناب رمو ( remo ) بابت ارائه ی توضیحات راهگشا تشکر میکنم .
-
1 پسندیده شدهدوست عزیز این حرف شما از لحاظ کمی بله درست هست ولی هیچ وقت از لحاظ کیفی نمیتونه درست باشه : شاید خرید از بیرون ارزون تر به حساب بیاد ولی همیشه این رو در نظر داشته باشید که سامانه شما دیگه کارایی لازم برای حتی ترسوندن دشمن رو نداره و حتی در مواردی شما از یک کشوری خرید میکنید اون کشور فروشنده با اون کشوری که شما با اون جنگ میکنید پیمان نظامی دارندو این اجازه به شما نده که از سامانه یا جنگ افزار مربوطه استفاده کنید !!!!نمونه بارزش رو میتونید توی جنگ سوریه ببینید .................... بحث دیگه بحث این هست که ما برای ساخت اولین پلتفرم این هزینه رو کردیم و از این به بعد به سراغ بهینه سازی و حتی کم کردن هزینه ها میریم و قاعدتا این یک انقلاب هست برای پدافند ما . ممنون ....................... یا علی
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سخن مهم دریابد آرلی برک درباره انتخاب میدان نبرد و پیشدستی در انجام عملیات تهاجی علیه نیروی متخاصم : " هیچ گاه مکانی که حریف برای جنگیدن اتخاب کرده است مکان مناسبی برای جنگیدن ( برای شما ) نیست !!! با تشکر
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم حملات اسرائیل هرگز به اهدافش خدمتی نخواهد کرد. این بمباران اهدافش را محقق نکرده است، بله اسرائیل تنها کاری که بلد است دست زدن به اقدامات هرج و مرج طلبانه و بی هدف و پراکنده است. در سوریه فرماندهی نبرد وجود دارد و فرماندهی نبرد در اختیار حزب الله نیست، من به این مسئله متعهد هستم که پاسخ قتل هر جوان حزب الله در سوریه را بدهم، ما در لبنان پاسخ خواهیم داد و این معادله همچنان پابرجاست. فرمانده نبرد در سوریه، رهبری سوریه است، رهبری سوریه اولویتها را سازماندهی می کند که اولین اولویت، مبارزه با تروریسم و گروه های مسلح است در نتیجه اولویت سوریه، رفتن به سمت جنگ با اسرائیل نیست. منبع ان شاء الله سید حسن نصر الله و جوانان دلاور حزب الله به توفیق الهی با عنایت امام عصر (عج) ، پاسخی دندان شکن به این تجاوز ، آماده کرده اند. و این تعهد سید حسن ، عملی می شود. اگر هیچ پاسخی هم ندادند، فدای سرشان. دیگر عصر غیبت امام عصر (عج) و دوران حکومت و عربده کشی طواغیت عالم است و شیعیان مظلوم ...
-
1 پسندیده شدهمهمتر از اف 15 پرنده های سوخت رسان و آواکس هست اگر شروع به زدن این موارد کردی جنگ تمام است مهمترین بخش هر ارتش آشپزخانه و انبار مهمات اون هست چون واقعیت صحنه نبرد از اینجا ناشی میشه
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم روند استانداردی که معمولا" برای ایده پردازی ، توسعه ایده اولیه ، تولید نمونه مفهومی (ماک آپ) ، تولید نمونه مهندسی و در نهایت ورود به چرخه تولید انبوه و بکارگیری ، بازخورد و مهمتر از آن ، مبحث عدم توقف و بهبود مستمر طی میشود به ستون اول دقت کنید ، نمودار دوتا واژه " مفهوم و مطالبات کاربر (بخوانید نیازمندی عملیاتی ) " را درست زیر هم ذکر کرده که نشاندهنده اهمیت مساله است ..
-
1 پسندیده شدهامیدوارم حرف ظریف تعارف دیپلماتیک باشه تن دادن به همیچین چیزی حماقت محض برای ما و برد عالی برای ترامپ است نهایت قدرت تحریمی آمریکا اینه و نگهداری آن هم در بلند مدت براش هزینه زا و سخت الان به شدت نیاز به عکس گرفتن با دیپلماتهای ما دارند تا دنیا قبول کنه آمریکا حق داره ار هر توافقی بعد از گرفتن امتیازات خارج بشه اگر خدای ناکرده مذاکره جدیدی باشه باز هم همین میشه. عقب نشینی از ما بعد بهانه جدید (یحتمل این بار هم جنس گراها و این جور کثافت کاریهای قرتی های حقوق بشری) و دوباره تحریم و همین سیکل مقاومت این سیکل معیوب را به زودی به نفع ما میشکنه
-
1 پسندیده شدهدر مورد ملاقات ظریف با مکرون در پاریس و بعد هم اظهاراتش و همچنین مواردی که پایگاه المانیتور از مفاد پیشنهادی پاریس به تهران مطرح کرد که فاش شده و همچنین اظهارات خود مکرون و منابع فرانسوی پس از دیدار با ترامپ نکته عجیب اینجاست که همگی کاملا به ضرر ایران هستند و حتی بحث در موردش برای ایران در این مقطع عجیب هست: اینکه با تاکید بر روی واژه محدود امریکا به ایران اجازه بده در مدت زمان بسیار محدود به چند کشور محدود بتونه صادرات نفت انجم بده (حتی اگر احتمالا بدون هیچ گشایشی در بحث انتقال بانکی و اجبار به ورود کالاهای اساسی از اون کشورها با پول بلوکه شده هم مطرح نباشه) و در مقابل در این مقطع مهم که ترامپ به هر دری میزنه تا قبل انتخابات لااقل یک خبر رسانه ای در مورد رضایت ایران به مذاکرات را جار بزنه! ما بپذیریم اوالا کاملا گامها را به عقب برگردونیم و به برجام پایبند باشیم، تنش را در خلیج فارس کاهش بدیم (نکته مبهم با گستره وسیع)، و از همه بدتر یک عبارت خاص و معنا دار: «ایران تعهد بده مذاکرات را شروع کنه» (کدوم مذاکرات؟ با چه کسی؟ سر چه مسائلی؟ برای چی؟ در ازای چی؟) همگی به هر چیزی شبیه هست از جمله طرح بولتون و پمپئو جز طرحی که ایران حتی تمایل داشته باشه روش بحث کنه. یک بار دیگه توجه کنید: ایران در ازای اجازه فروش محدود نفت به چند کشور محدود (یحتمل یکیش چینی هست که همین حالا هم میخره) در مدت زمان بسیار محدود!! اولا تمام گام های برجامیش را به عقب برگردونه، هیچ گام جدیدی برنداره، تنش در خلیج فارس را کاهش بده (که خودش یعنی پکیج گسترده ای از توقعات) و همچنین از همه بدتر مذاکره را آغاز (مذاکره مستقیم که در اینصورت اوج عقب نشینی و پذیرفتن شکست هست (همه تحریمها و تهدیدها سرجاش و پاس گل به ترامپ برای افزودن شانس پیروزی در انتخابات) حتی مذاکره غیرمستقیم در ازای صدقه فروش محدود نفت و لابد پی نگرفتن را های دور زدن تحریمها و فریز اقدامات متقابل و ... کلی تعهدات ریز و درشت هم عجیب و غریب هست) نکته نگران کننده اینه مکرون بعد از دیداری با ظریف که ظریف اون را مثبت و رو به جلو عنوان کرده این ها را در مذاکره با ترامپ گفته میشه طبق شواهد عنوان کرده!! به عنوان پیشنهادات برای حل تنش ها! که معناش این هست این موارد به ایران پیشنهاد شده لابد؟! واگر پاسخ منفی بوده مطرح کردنش با چه ترامپ چه سودی داره وقتی طرف مقابل باهاشون مخالفه که حالا بخواد ترامپ راضی بشه یا نشه؟1
-
1 پسندیده شدهنکته خوبی اشاره کردید ولی مشکل اینه که بحث های تسلیحاتی ما از ابتدای انقلاب تحریم بوده و راه هاش بسته هست و خرید ها همه بصورت قاچاق یا نیمه قاچاق بوده است بهترین نمونه هم اس 300 هست مسلما فروش نفت وقتی متوقف شده و امکان بازگشت پول آن از مسیر قانونی غیر ممکن شده ، بحث در مورد فروش تسلیحات خنده دار است در مجموع فکر می کنم بیشتر دنبال ایجاد ترس و هدف کاذب برای اقدامات خودشون هستن چون تحریم ها رو به حد تمام رسوندن و چیزی برای تحریم نمونده بجز اهداف نمایشی و کاذب مثل وزیر امور خارجه
-
1 پسندیده شدهکیم جونگ اون پس کپی اسکندر روسیه ظاهرا سراغ سیستمATACMS امریکا رفته این دو موشک 400 کیلومتر وبا با حداکثر ارتفاع 48 کیلومتر از Hamhung city پرواز کردندو در شرق کره شمالی فرود اومدند قبلا این سیستم ازمایش شده بود هرچند کره شمالی لانچر و موشک رو شطرنجی کرده بود خوب سیستم KN23 هم برای هشتمین بار تست شد هفته قبل
-
1 پسندیده شدهسلام و تشکر از جناب Skyhawk منتظر تحلیل های دوستان در رابطه با این نمایشگاه بودیم ولی تا این لحظه خبری نشد . در این تصویر به یک جنگنده اشاره شده که جالب است .و شاید همون طرح های تاریخی با ریشه شفق باشند .البته امیدوارم که نباشه .چون در انصورت یعنی اوردن مدل تونل باد یک طرح شکست خورده .اما همان طور اطلاع دارید وزیر دفاع وقت سردار دهقان اشاراتی داشتن در سال گذشته از در جریان بودن طرح جنگنده ی نیمه سنگین و جدید که دست کم ۷ سال طول میکشه ساختش امیدوارم این اولین نشانه های ساخت همون جنگنده باشه این سیستم ارتباط لیزری نورالهدی ارائه دهنده نسل جدیدی از ارتباط با امنیت بالا در میدان نبرد هست .پروژه ی ارزنده ای است و احتمالا در اینده خیلی بدردمون میخوره.(برد ۱۰ کیلومتر و انتقال ۲ مگ رو در جایی خوندم) با وجود همچین سامانه هایی فجایع جنگ خلیج فارس که کل سیستم های مخابراتی و ... توسط امریکا مختل شده بودند کمی سخت و دور از انتظار به نظر میرسه. موشک کروز پایینی !؟ در پس زمینه به پهپاد مرصاد ۱۴۵ اشاره شده که هنوز همچین پهپادی رونمایی نشده.اطلاعات جالبی از ارتقا موتور روتکس پهپاد ها که افزایش ارتفاع چشمگیری رو داشته هم اشاره شده
-
1 پسندیده شدهنمایشگاه جلوه های تحول-دانشگاه امام حسین بمب هوا به سطح با برد 5 کیلومتر و دقت اصابت 5 متر مدل های تونل باد(فاتح۱۱۰-کروز یا علی-کروز ضدناو-طائر۲و...) لینک مخابرات لیزری نور الهدی دستگاه اندازه گیری سرعت و میزان اغتشاش جریان C.T.A بالانسهای استاتیکی و دینامیکی موتور پهپاد https://www.aparat.com/v/K5gAB
-
1 پسندیده شدهچند مسئله مطرح هست یکی اینکه کلیت توان زرهی عملیاتی ما در اون زمان با احتساب تانک های غنیمتی عملیاتی حدود 1000 دستگاه بوده و ما تعداد قابل توجهی تانک غیر عملیاتی داشتیم البته ، این ما که گفته شده منظور سپاه صرف نیست یک مسئله دیگه این هست که این 1000 دستگاه خصوصا تانک های غنیمتی بعضا دارای مشکلات عدیده ای بودن چه در بخش عملیاتی چه تعمیرات برای برداشت درست از این مطلب لازم هست تمامی جلسات میزگرد زرهی سپاه در جنگ رو بررسی کنیم خصوصا قسمت هایی که مشکلات رو با ارائه آمار عنوان میکنن (و نه فقط یک بخش مورد اشاره شما ، میزگرد زرهی سپاه در نگین ایران چندین قسمت داره) اینکه 1000 دستگاه تانک داریم الزاما به معنای توان تهاجم موثر به خاک عراق نیست و باید دید این امکان جنگ با عراق و استفاده زرهی در اون در چه قالبی عنوان شده؟ استفاده از زرهی در پشتیبانی اتش؟ برای حمایت محدود از پیاده در میدان یا نبرد زرهی با زرهی و پیشروی؟ ، خصوصا که در سال های اخر عراق موجودی زرهی خودش رو به صورت چشمگیری افزایش داده بود و به شمار 3000 الی 4000 دستگاه تانک هم دست یافته بود که این روند در سال 70 تا 72 به رقمی حدود 5000 هم میرسید با در نظر گرفتن توان ضد زره و زرهی رو به گسترش طرف مقابل میشه نتیجه گرفت که توان زرهی ما در آن دوره زمانی در نهایت در یک جایگاه پشتیبانی کننده و نه جهت انجام حملات زرهی تمام عیار و مستمر در خاک عراق کافی بوده (چیزی که بعضا امثال محسن رضایی توقع داشتن از زرهی سپاه)
-
1 پسندیده شدهضمن تشکر از توضیحات ارزنده ی شما بزرگوار؛ به شخصه استفاده ی فراوانی از این مطالب بردم و با اکثر آن موافقم (و اندک موضوع اختلافی را هم در ادامه عرض خواهم کرد.). لکن بهتر دیدم که توضیحاتی درخصوص مواردی که از عرض بنده نقل فرمودید عرض نمایم. 1- استراتژی «جنگ جنگ تا پیروزی»، نقطه ی مقابل «جنگ جنگ تا اولین پیروزی مهم» بود که اولی توسط فرماندهان نظامی سپاه و دومی توسط سیاسیون اتخاذ شد. پس از فتح خرمشهر، بحث بر سر ماندن بر سر مرزها بود یا ورود به خاک عراق. حضرت امام (ره) موافق ماندن بر سر مرزها بودند و استدلالات خود را داشتند. لکن اکثر قریب به اتفاق مقامات سیاسی و نظامی، بر این عقیده بودند که می بایست وارد خاک عراق شوند. اینجا بود که بحث «تا کجا پیش رفتن» به پیش کشیده شد. فرماندهان ارتش و سیاسیون معتقد بودند که می بایست خاکی ارزنده از عراق در اختیار داشت و سپس به جنگ خاتمه داد. در نقطه ی مقابل سپاه معتقد بود که نظام دیکتاتوری صدام در ضعف قرار دارد و با فشار بیشتر سقوط بغداد هم در دسترس است. ضمن اینکه دقیقاً همان تحلیلی که بلای جان منافقین شد، بلای جان سپاه هم شد. یعنی باور عمومی این بود که به محض ورود سربازان ایرانی به خاک عراق، مردم عراق هم همراه و همگام با ایرانی ها بپا خواهند خاست و با فشار مضاعف، رژیم بعثی سقوط خواهند کرد. این استدلال وقتی غلط از آب درآمد که دیدند نه تنها مردم عراق با ایشان همراهی نکردند، که سربازانی که آنقدر در خاک ایران به راحتی مناطق را خالی می کردند و فرار را بر قرار ترجیح می دادند و یا از محاصره ها دست می کشیدند، برای وجب به وحب خاک خود می جنگیدند و اگر هم خاکی را از دست می دادند، سنگین ترین پاتک ها را به اجرا در می آوردند. منظور اینکه این شعار، از همان سال 61 مطرح شد و بعد از فرمایش حضرت امام (ره) هم تنها شکل آن عوض شد. حتی می بینیم که در کلام حضرت امام (ره)، ایشان اشاره به شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» و نقد مخالفین این شعار دارند. پس از این بود که شعار سپاه شد «جنگ جنگ تا رفع کل فتنه از جهان». ضمن اینکه منظور حضرت امام (ره) لزوماً جنگ سخت و خونین نبود. بلکه این، یک ایدئولوژی بود که جدال بی پایان نیکی و بدی را در نظر داشت. ولی سپاه معتقد بود این نبرد سرانجام آن می بایست حداقل به حذف رژیم بعثی شود و بعبارتی این شعار «استراتژیک» و قرآنی را تبدیل به شعاری «تاکتیکی» نمودند که البته نتیجه را هم دیدیم. 2- درخصوص ورود سپاه به نزاع با امریکایی ها، اول از همه باید در نظر داشته باشیم که جلسات متعددی برای این قضیه و بویژه به منظور تشکیل نیروی دریایی سپاه، چند سال قبل از این درگیری ها، تشکیل شده بود که در همین سایت میلیتاری هم چند باری مطالب مربوط به آن گذاشته شده است. این مسائل در همان سال ها مورد بحث قرار می گرفت. در داستان امریکایی ها هم این سپاه بود که سعی کرد مجوز ورود به نبرد با امریکایی ها را از حضرت امام (ره) بگیرند. هنگامی که در نهایت امریکایی ها اعلام کردند که کشتی های کشورهای عربی را با اسکورت خود و با پرچم کشور خود از تنگه ی هرمز عبور خواهند داد، مجدداً حضرات به حضرت امام (ره) رجوع نمودند. حضرت امام (ره) هم تنها فرمودند «من اگر بودم، می زدم.». ولی دستوری را صادر نکردند. اما سرداران محترم، همین حرف را به علامت چراغ سبز در نظر گرفتند و وقایع بعدی پیش آمد. فارغ از اینکه شخص امام (ره) می توانند تصمیمات صحیح یا غلطی را بگیرند و یقیناً معصوم نیستند (و خود هم معترف به برخی تصمیم گیری های اشتباه بوده اند)، موضوع اینجاست که چرا سپاه در اوج درگیری های سنگین با عراق، جبهه ی دیگری را باز نمود؟ این درست است که برخی کشورهای عربی، به عراق کمک می کردند و یا نفت آن را با پرچم خود صادر می کردند. ولی حمله به آن ها به این نام، توجیه پذیر نبود و همین موضوع باعث شد ابتدا شوروی و سپس امریکا وارد خلیج فارس شوند و کشتی ها را تحت الحمایه خود قرار دهند. بدیهی است ایران علاقه ای به درگیری با شوروی نداشت؛ اگرچه نقش آن در تسلیح و پشتیبانی عراق، صدها برابر بیشتر از امریکایی ها بود. ولی این باور وجود داشت که با درگیر شدن با امریکا، ملت های منطقه به حمایت از ایران برمی خیزند و اعتبار بین المللی تقابل با امریکا نیز به ایران افزوده می گردد که البته نتیجه عکس را بدنبال داشت. پاسخ های امریکایی ها معقولانه تر بود و حتی در حملات به سکوهای نفتی هم ابتدا با اخطار و هشدار، اقدام به تخلیه ی پرسنل و مدافعان می کردند و سپس آن را منهدم می ساختند. ولی واکنش سپاه تندتر و تندتر شد که نهایت آن، عملیات آخوندک شد که نتیجه ی خوبی را به دنبال نداشت. از سوی دیگر همین مسئله بود که باعث شد امریکایی ها در فاو هم مداخله ای کوتاه، ولی موثر داشته باشند. بحث، بر سر انفعال نبود. کما اینکه اگر انفعال بود، درگیری با شوروی هم می بایست با همان حرارت دنبال می شد. از سوی دیگر ایران در موضعی نبود که بخواهد امریکا را به چالش بکشد و نتایج آن می توانست منجر به فاجعه ای حقیقی شود. چرا که امریکا، عراق نبود. این درست است که لجستیک عراق از طریق کشورهایی نظیر کویت و حتی عربستان برقرار می شد. ولی آیا با حمله به آن ها، کمکی به قطع شدن این خط نمودیم؟ آیا ماشین جنگی عراق از کار افتاد؟ یا فقط شرایط برای ما بدتر شد و اوضاع یکسویه به نفع عراق به سرانجام رسید. اینکه ما باید چه کار می کردیم، یقیناً توجیه مناسبی برای «هر تصمیمی» نیست. کما اینکه خیلی مواقع انفعال نتیجه ی بهتری دارد تا درگیری. بطور مثال وقتی در جنگ سال 2003، چند بار شهرهای جنوبی مورد اصابت راکت ها و موشک های امریکایی قرار گرفت، یک راه حل می توانست ریورس فایر و یا درگیری هوایی با جنگنده های امریکایی باشد. ولی موضعی که ایران اتخاذ کرد، سال ها کشور را ایمن نگاه داشت و با سرعت بخشیدن به ساخت تسلیحات و ادوات جدید، حاشیه ی امنیت بیشتری را هم برای کشور بوجود آورد. ولی اگر این درگیری رخ می داد شاید (دقت بفرمایید. عرض می کنم شاید!!) امروز هم سرنوشتی بهتر از عراق (حداقل عراق سال 1991 الی 2003) در انتظار ایران نبود. در نهایت، مطالبی که درخصوص درگیری های سپاه در خلیج فارس با امریکایی ها در دوران نبرد تحمیلی عرض شد، عمدتاً بر پایه ی خاطرات و مستندات فرماندهان وقت و فعلی سپاه (بویزه نیروی دریایی سپاه) بود که دقیق ترین آن در مستند رو در رو با شیطان (قسمت اول) و از زبان سرداران محترم سپاه (بالاخص سردار فدوی) عنوان شد. یعنی نه مطالبی بود که طبقه بندی و مخفی بوده باشد و نه اساساً روایت منافقین و صهیونیست ها بود. صرفاً این بزرگواران سانسور کوچکی در نقل مطالب فرموده بودند و آن سانسور هم این بود که «واکنش های امریکایی ها به این حملات را عنوان نفرمودند» و البته عنوان کردند که امریکا واکنشی نشان نداد و جرأت واکنش نشان نداد و چه و چه. بدیهی است این سانسور عامدانه هم فقط در راستای این بود که این تصمیم سپاه را «درست» جلوه بدهند و بگویند دیدید که زدیم و نزدند و جرأتش را هم پیدا نکردند. 3- از نظر شخص من این نبرد هیچ برنده ای نداشت. مهم نبود طرفین در ابتدا چه شعارهایی را مطرح می کردند. بلکه وقتی قدرت یکدیگر را سنجیدند و استراتژی های خود را بستند، می بایست پیروز نبرد را براساس میزان دستیابی به این استراتژی ها در نظر گرفت که طبیعتاً عدم موفقیت یکی، به مفهوم پیروزی دیگری نیست. عراق به همان اندازه ناکام ماند که ایران. این قضیه وقتی دردناک تر می شود که بیاد بیاوریم که ادعا و طلب 100 میلیارد دلار خسارت و غرامت برآوردی ایران، نه در زمان صدام و نه پس از آن و در دولت های شیعی ابراهیم جعفری، نوری مالکی و حیدر العبادی به نتیجه نرسید. ولی خسارتی که عراق به کویت وارد ساخت هنوز که هنوز است هر ساله به حساب این کشور واریز می شود؛ چه در زمان صدام و چه پس از آن. اما این بحث، صرفاً بحث خاتمه ی جنگ بود و اینکه آیا خاتمه ی جنگ، تصمیمی عقلایی و منطقی بود که از نظر من بود و خدا می داند لحظه ای حب و بغض از نهادی، در پشت این جملات قرار نگرفته بود (هرچند خود شما بزرگوار هم فرمودید که منظورتان از آن پاراگراف با حقیر نیست.). از قضا اصرارم این است که نتایج جنگ را صرفاً براساس نگاه میلیتاریستی ببنیم و نه خیانت الف و ب و ج در فریب امام و سیاه جلوه دادن وضعیت کشور و چه و چه! چون این نگاه، در بهترین حالت (که درست باشد)، غیرقابل اثبات است و در بدترین حالت، تهمتی ناجوانمردانه به مسئولین کشور که در سخت ترین ایام، کشور را بدون مشکلات معمول کشورهای جنگ زده (نظیر قحطی، گرانی های افسار گسیخته، کسری های شدید، ناامنی ها، ظلم ها و ...)، اداره نمودند. ولی اگر هر یک از بزرگوران از این عرایض، برداشتی حمل بر اسائه ی ادب خدمت فرماندهان و رزمندگان بزرگوار داشتند، از تمامی این بزرگان و همچنین دوستان گرامی عذرخواهی و طلب حلالیت می نمایم. ====================================== پ.ن : داستان مکالمه ی شهید احمد کاظمی و آیت الله هاشمی رفسنجانی را تاکنون نشنیده ام. اگر امکان دارد (و جزو اسناد معمولی و غیرطبقه بندی است)، آن را در این تاپیک ارائه بفرمایید تا حقیر و دوستان دیگر هم از آن استفاده ببرند.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز لیدل هارت و ضربه غیر مستقیم یکی از مشهورترین نظریه پردازان جنگ مدرن ، سر بازیل لیدل هارت بریتانیایی بشمار می رود که کتاب " آنسوی تپه " وی که شامل مصاحبه وی با ژنرال های آلمانی در پایان جنگ جهانی دوم است ، زبانزد خاص و عام می باشد . وی که واضع نظریه " رزم دورانی " یا "ضربه غیر مستقیم" به خطوط پدافندی دشمن بشمار می رود ، با بررسی جنگهای قرن نوزدهم و مبنا قرار دادن عقاید نظریه پردازان مشهور نظامی نظیر آلفرد ماهان ، جولیو دوهه ، فولر ، فردیناند فوش و در نهایت اریش لودندورف ، به این نتیجه رسید که جنگهای مورد مطالعه وی اساسا" شباهتهای بسیاری با یکدیگر دارند و بر یک نکته تاکید می کنند و آن ، این مساله بود که ارتش ها می بایست از تک مستقیم علیه خطوط دفاعی دشمن ، به هر قیمتی اجتناب کرده ، چرا که این گونه حملات قطعا" منجر به شکست می شود ( شاهد مثال اصلی این مفهوم ، عملیات یگانهای ایرانی علیه خطوط پدافندی ارتش عراق خواهد بود ) لیدل هارت ، پیشنهاد نمود که به جای اینکه دشمن را از روبرو مورد تهاجم قرار دهیم ، ابتدا می بایست با قطع کردن دست و پای وی تضعیف نمود ( هدف قرار دادن خطوط مواصلاتی و لجستیکی ) ، سازمان رزم اش را مختل کرد ( حملات هوایی و توپخانه ای با شدت بالا ) و درنهایت موجب برهم خوردن تعادل ذهنی فرماندهان رزمی دشمن گردید . ظاهرا" ، نظریات لیدل هارت در کشورش ، خریدار چندانی نداشت ، اما این نظریات ، که در زمان خود ، انقلاب شگرفی در میان دکترین های نظامی بوجود آورد ، چند صدمایل و در جنوب بریتانیا و در اروپای مرکزی ، توسط کشوری که در نخستین جنگ جهانی ، شکست را پذیرا شده بود ، مورد توجه قرار گرفت ، تا جایی که دو نفر از نخبگان نظامی رایشسوهر و بعدها ورماخت ، یعنی فیلد مارشال اروین رومل و ژنرال هاینز گودریان ، بعنوان پایه گزاران اصلی بلیتز گریک ، بارها عنوان نمودند که سرمنشاء این ایده ، نظریات لیدل هارت بوده است .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان گرگهای خاکستری آتلانتیک یکی از مهمترین برگهای برنده ارتش آلمان در جنگ جهانی دوم ، ناوگان زیر سطحی های نیروی دریایی این کشور بحساب می آمد . اگر چه حضور این ناوگان در نیمه شمالی اقیانوس آتلانتیک بسیار پر رنگ و در نیمه جنوبی آن بسیار کمتر بود ، اما چنان تاثیر گذار می نمود که در ششماهه نخست جنگ ، ارتباط دریایی میان دو سوی اقیانوس تا مرز قطع شدن ، پیش رفت و فقط حضور نیروی دریایی ایالات متحده که در نتیجه توافق بریتانیا و ایالات متحده بر سر قانون " وام- اجاره" و در کنار آن ، پیشرفتهای فناورانه ، نظیر ظهور " رادار" بود که توانست از این تاثیر گذاری بکاهد . این ناوگان که درمیان طرفین به " گرگ گروه ها " (WOLF PACKS) شهرت داشتند ، عملا" برای مدت زمانی مشخص ، ارتباط میان دوسوی اقیانوس را قطع نموده و موجب وحشت بسیاری در بریتانیا شدند . از راست به چپ : خدمه یو-47 ، هیتلر و گونتر پرین ، فرمانده موفق زیردریایی U-47 و آدمیرال رایدر در پشت ( سمت چپ تصویر حضور دارد ) هیتلر ، شخصا" به خدمه یو-47 در برلین خوش آمد می گوید ، چرا که این زیردریایی به شکل موفقیت آمیزی موفق شده بود تا تاج نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا ، یعنی رزمناو H.M.S. Royal Oak را در بندر به شدت محافظت شده اسکاپافلو غرق نموده و به سلامت از آن خارج گردد . پی نوشت : به اعتقاد برخی منابع ، واژه wolf pack در زبان شیرین پارسی ، بصورت "گله ی گرگ" شناخته می شود ( با تشکر از جناب کماندانت ) پی نوشت 2: حالاکه صحبت یوبوتهای آلمانی شد ، بد نیست نیم نگاهی به فیلم فوق العاده و تکرار نشدنی DAS BOAT هم داشته باشیم . بویژه زیردریایی U-96 و نشان ویژه آن که یک اره ماهی فوق العاده که نشاندهنده تعلق این زیردریایی به ناو تیپ زیرسطحی های دریای شمال ( بندر برست فرانسه )بود
-
1 پسندیده شدهشوخی عشقولانه ی صدام با همسرش سرباز عراقی سوخته ، جنگ اول خلیج فارس عکسی که تبدیل به نماد جنگ خلیج فارس اول شد