برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 22 فروردین 1399 در همه مناطق
-
3 پسندیده شدهاین ها رو رها کن ، عملا ما دیگه در سوریه به جزء سیبل متحرک برای اسرائیل و عثمانی ها و کارت بازی روس ها و گاو شیرده حزب بعث و کفار حربی و مجوس برای تروریست ها ، دیگه چه نقشی داریم !؟
-
3 پسندیده شدهبسم الله........ 20 فروردین 1398 شکار تانک ارتش سوریه توسط تانک تروریستها در تاریخ 5 نوامبر 2012 مصادف با 15 آبان 1391 در منطقه دوار (میدان )لیرمون حلب یک دستگاه تانک تی72 مسلحین به نزدیک شدن به تانک تی 62 ارتش این تانک را در فاصله بسیار نزدیک احتمالا با شلیک دو گلوله منهدم میکند . با توجه به تصاویر برجک تانک ارتش به سمت راست و چرخیده بوده و مشخص نیست که خدمه در تانک حضور داشته اند یا خیر . میدان لیرمون چند روز بعد از این در زیر آتش مستقیم مسلحین قرار میگیرد . وضعیت حلب در اواخر و اواسط 2013-2012 این ویدئو یکی از خاص ترین تصاویردر درگیریهای سوریه است . نکته جالب بازتاب خاصی هم در زمان خودش نداشت . به شخصه تا چند روز پیش این تصاویر را ندیده بودن تا اینکه به صورت اتفاقی بهش برخورد کردم البته کلیپ رو از یه جای دیگه دانلود کردم ولی به رسم امانت https://twitter.com/Pantsir1 کلیپ مربوطه https://www.aparat.com/v/0czyS انتقال سامانه دفاعی هوایی هاگ ارتش ترکیه به داخل اراضی سوریه
-
2 پسندیده شدهسفر هواپيماها به فضا با فناوري جديد موتور فضاپيما! محققان انگليسي از آغاز تست موتور جديدي خبر ميدهند كه امكان برخاستن فضاپيما از روي باند معمولي فرودگاه را فراهم ميكند. به گزارش سرويس فناوري خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پروژه Skylon طراحي وسيله نقليه فضايي براي سفر به مدار زمين است كه بتواند مانند هواپيما از روي باند فرودگاه برخاسته و بر زمين بنشيند. اصليترين بخش پروژه شامل فناوري نوين طراحي موتور است. موتور Sabre در سرعت پايين مانند موتور جت هوا تنفس ميكند، اما در ارتفاع بالا در جو با تغيير وضعيت به حالت راكت با سوخت اكسيژن تبديل ميشود. «الن باند» مديرعامل شركت REL اعلام كرد: فناوري ابداعي در طراحي اين موتور ميتواند باعث به حداقل رساندن زمان پرواز هواپيما به اقصي نقاط جهان شود؛ همچنين امكان يك سفر فضايي با هواپيما و بدون نياز به موشكهاي متداول محقق ميشود. مهندسان شركت اميدوارند كه اين آزمايش بتواند باعث ترغيب سرمايهگذاران براي تأمين بودجه 400 ميليون دلاري اين طرح و آغاز فاز نهايي پروژه شود. فناوري طراحي موتور Sabre ماه جولاي و همزمان با برگزاري نمايشگاه بينالمللي هوايي فارنبورگ در معرض ديد علاقهمندان قرار ميگيرد. اردیبهشت ۱۳۹۱ منبع: ايسنا http://isna.ir/fa/ne...اوري-جديد-موتور **************** http://gallery.military.ir/albums/userpics/splm_inside_m.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/splm3_m.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_splm3_m.jpg منبع عكسها: سايت رسمي رياكشنانجينز http://www.reactionengines.co.uk/index.html http://www.reactione...o.uk/index.html
-
2 پسندیده شدهاخیرا و در یکی از رزمایش های پدافند هوایی ارتش خلق چین سامانه روسی 9S-737 Ranzhir در کنار سامانه پدافند هوایی تور ام-1 دیده شده است.این سامانه به عنوان به عنوان مرکز فرماندهی و ارتباطات طراحی شده است تا بتواند کنترل خودکار و هماهنگی بین سامانه های پدافند هوایی کوتاه برد و همچنین افزایش اثربخشی حمله به اهداف را انجام دهد.این سامانه قادر به فعالیت در بین سامانه های کوتاه بردی چون Tor/ Pantsir/ Strela/ Igla/Osa میباشد.به کارگیری این سامانه باعث افزایش منطقه تحت پوشش به وسیله سامانه ای پدافند هوایی میشود همچنین به دلیل دریافت اطلاعات از رادارها ومنابع دیگر احتمال خطا را کاهش میدهد. بخش مرکزی این سامانه شامل : چهار ایستگاه کاری...گیرنده اطلاعات ناوبری ماهواره ای...حافظه ثبت دیجیتال اطلاعات میباشد. سیستم ارتباطی و انتقال داده شامل موارد زیر است: تجهیزات مخابراتی HF/VHF/UHF تجهیزات امنیتیانتقال داده ها. - تجهیزات رمزگذاری داده های صوتی. -وسایل ارتباطی داخلی این سامانه قابلیت دریافت همزمان اطلاعات از 9 رادار را دارا میباشد.همچنین دیگر مشخصات ان شامل موارد زیر میباشد: پشتیبانی و مانیتور همزمان از 255 هدف مساحت منطقه تحت پوشش 800 کیلومتر مربع حداکثر فاصله تحت پوشش ارتباطی با سامانه های دیگر 40 کیلومتر. این فاصله به وسیله کابل 15 کیلومتر میباشد
-
2 پسندیده شدهبه نظرم میاد ما اگه از سوریه بیایم بیرون ، نیمی از بهانه ی تمامی طرف های درگیر حل می شه . یک خیری هم به مردم سوریه شاید این وسط رسید . بشار اسد هم احتمالا سال آینده با اتمام دورانش می ره مسکو و جناح های قدرتمند حزب بعث که متمایل به روس ها هستند ، با معامله با طرفین درگیری ، یکی رو انتخاب می کنند که از اولین اقداماتش می شه درخواست از ایران برای خروج از سوریه . درست مثل تمامی عبرت های گذشته که جمهوری اسلامی ازش درس نگرفت ، از قضایای افغانستان که فقط شیعیان رو به قتل عام داد بگیر تا قضیه ی بوسنی که ما شده بودیم دایه مهربان تر از مادر و همینجور بگیر و بیا جلو ... تنها عقلانیتی که به خرج دادن تا اینجای کار ، سکوت در مورد ترکستان چین هست که اونم به خاطر ترس از چین هست نه به خاطر عقلانیت به خرج دادن .
-
1 پسندیده شدهحقایقی از جنگ دوم جهانی: (برخی مطالب از متن اصلی حذف شده است-ساشا) 1- اولین نظامی آلمانی کشته شده در جنگ بدست ژاپنی ها در چین بقتل رسید (1937). 2- اولین نظامی آمریکایی توسط روسها در فنلاند بقتل رسید (1940). 3- 80 درصد مردان روسی متولد 1923 از جنگ جهانی دوم جان بدر نبردند. 4- بین سالهای 1939 تا 1945 متفقین 3.4 میلیون تن بمب فرو ریختند یعنی بطور میانگین 27700 تن در هر ماه. 5- 12000 فروند بمب افکن سنگین در جنگ جهانی دوم سرنگون شد. 6- بازای نابودی هر فروند بمب افکن متفقین، 3/2 پرسنل آن کشته می شدند. 7- در ازای هر کشته نیروی زمینی 3 تا 4 سرباز مجروح می شدند. 8- بازای هر نفر مجروح از گروه پروازی بمب افکن، 6نفر از گروه پروازی کشته می شدند. 9- بیش از 100000 نفر از گروه پروازی بمب افکنهای متفقین بر فراز اروپا کشته شدند. 10- 433 مدال افتخار در طول جنگ جهانی دوم اهدا شد که 219 تای آن پس از مرگ گیرنده آن اهدا گردید! 11- آلمان 110 فرمانده لشکر در جنگ از دست داد. (این قضیه مربوط بود به تفاوت عملکرد فرماندهان آلمانی و فرماندهان متفقین، فرماندهان آلمانی در کنار نیروهای خود می جنگیدند و هرگز آنها را ترک نمی کردند-ساشا) 12- 40 هزار مرد در طول جنگ جهانی دوم در زیردریایی های آلمانی خدمت می کردند که 30000 نفر از آنها هرگز باز نگشتند. (علی رغم خطرناک بودن خدمت در این ماشین جنگی بسیار حساس که حتی با اصابت گلوله های کالیبر 50 به بدنه آن تعادل خود را از دست داده و غرق می شد، آمار تلفات وارده از طرف آن به نیروهای متفقین بسیار چشمگیر بود بطوریکه آن را به یک وسیله بسیار کارآمد بدل کرده بود و نسبت تلفات پرسنل دشمن به تلفات پرسنل زیردریایی بیش از 10 برابر بود. آدمیرال دونیتز فرمانده نیروی زیردریایی آلمان هر دو پسر خود را که بعنوان ناخدا درون زیر دریایی ها خدمت می کردند، در طول جنگ جهانی دوم از دست داد-ساشا) 13- تلفات پرسنل نیروی هوایی آمریکا بیش از تفنگداران دریایی آمریکا بود. در خلال انجام 30 ماموریت در نظر گرفته شده برای پرسنل نیروی هوایی، احتمال کشته شدن آنها 71 درصد بود. این به معنای بی دفاع بودن بمب افکنهای آمریکایی نیست. هر بمب افکن B-17 توانایی حمل 4 تن بمب و 1.5 تن مهمات برای تیربارهای خود داشت. سپاه هشتم نیروی هوایی آمریکا 6098 جنگنده را در طول جنگ سرنگون کرد. یک جنگنده بازای شلیک هر 12700 گلوله. 14- نیروگاههای برق آلمان آسیب پذیرتر از آنی بود که تصور می شد. بر اساس یک تخمین اگر فقط 1 درصد بمبهایی که بر روی صنایع آلمان فرو ریخته شد بجای آن روی نیروگاههای برق انداخته می شد صنایع آلمان نابود می گردید. {اشتباه دیگر متفقین آن بود که خیلی دیر بفکر نابود کردن کارخانه تامین کننده اصلی انباره برق زیردریایی های آلمانی یعنی کارخانه باتری سازی وارتا افتادند (در سال 1944). در ضمن برق اصلی صنایع آلمان توسط یک نیروگاه زغال سنگ تامین می شد (بزرگترین نیروگاه برق آن زمان اروپا) که بخوبی استتار شده بود و تا پایان جنگ نیروی هوایی متفقین نتوانست بدلیل استتار عالی از وجود آن با خبر شود. سیستم دودکشهای آن بگونه ای بود که هیچ دودی از آن متصاعد نمی شد. این کارخانه تا سال 1989 میلادی در آلمان شرقی فعال بود-ساشا} 15- بطور کلی چیزی بنام خلبان متوسط جنگنده وجود نداشت. شما یا یک آس بودید یا یک هدف!. برای مثال آس خلبانان ژاپن، هیروشی نیشی زاوا بیش از 80 فروند هواپیما سرنگون کرد. او هنگامی که بعنوان یک مسافر معمولی سوار یک هواپیمای باری بود کشته شد. 16- این یک عمل معمول در جنگنده ها بود که برای کمک در هدفگیری، پنجمین فشنگ از نوار تیربار را فشنگ رسام قرار می دادند (در نوار فشنگهای پیمان ورشو در هر10 تا یکی رسام بود-ساشا). آن یک اشتباه فاحش بود. زیرا فشنگهای رسام در مسافت طولانی دارای بالستیک متفاوتی نسبت به فشنگهای معمولی هستند. بدین معنی که اگر گلوله های رسام به هدف اصابت می کردند 80 درصد بقیه گلوله های شما به خطا می رفت. بدتر از آن گلوله های رسام به دشمن شما اطلاع می داد که زیر آتش قرار گرفته و از کدام سمت. بدتر از همه تعبیه تعدادی از فشنگهای رسام پشت سر هم در انتهای نوار فشنگ بود تا بشما اطلاع دهد که فشنگهای شما تمام شده است! و این چیزی بود که قطعا شما نمی خواستید دشمن متوجه آن شود! 17- هنگامی که نیروهای متفقین به رودخانه راین رسیدند اولین کاری که کردند این بود که بدرون آن ادرار کردند. این عملی بود که از ساده ترین سرباز تا وینستون چرچیل (که یک شوی بزرگ از آن ترتیب داد) آن را انجام دادند! همچنین ژنرال پاتون که خود از این عمل عکس یادگاری گرفت. 18- بمب افکنهای Me-264 توانایی بمباران نیویورک را داشتند اما دیگر فایده ای نداشت (برد آنها حدود 12000 کیلومتر بود-ساشا). 19- تعدادی از پرسنل نیروهای هوایی از گاز روده خود کشته شدند! صعود بیش از ارتفاع 20000 فوتی در یک هواپیمای بدون کابین هوای فشرده حجم گاز روده را بمیزان 300 درصد افزایش می دهد! (بمب افکن هنکل اولین هواپیمای با کابین هوای فشرده بود و این اجازه را می داد تا هواپیما براحتی در ارتفاع بسیار بالا بمدت طولانی پرواز کند-ساشا) 20- 40 تا 45 درصد تلفات هواپیماهای آلمانی بر اثر سانحه بود.(فقط طي يك ماه هزار فروند هواپيماي ترابري دورنير بي-52 بعلت يخزدگي بالها در روسيه سقوط كردند-ساشا) 21- خلبانهای روسی بیش از 500 هواپیمای آلمانی را با کوبیدن خود به آنها سرنگون کردند. همچنین آنها در برخی موارد میادین مین را با راه رفتن روی مین ها پاک می کردند."در ارتش سرخ به مردان شجاع نیاز است نه به یک قهرمان-ژوزف استالین" 22- جای خالی افسران آلمانی بطور میانگین 9.2 مرتبه پر شد. 23- وقتی ارتش آمریکا در آفریقای شمالی پیاده شد، در میان تجهیزاتی که به ساحل حمل شد سه کارخانه با تجهیزات کامل پر کردن بطری های کوکاکولا هم وجود داشت!. 24- در میان اولین گروه آلمانی های به اسارت گرفته شده در نرماندی چندین کره ای هم وجود داشت. آنها مجبور شده بودند برای ارتش ژاپن بجنگند تا اینکه بدست روسها اسیر شده بودند و مجبور شده بودند که برای ارتش روسیه بجنگند تا اینکه توسط آلمانی ها اسیر شده و مجبور شده بودند برای آلمانی ها بجنگند تا اینکه توسط آمریکایی ها اسیر شدند. (تعداد زیادی هندی و تاتار و قزاق نیز در فرانسه در بین اسرای آلمانی ها بودند-ساشا) 25- یکی از روشهای ژاپنی ها برای از بین بردن تانکهای دشمن این بود که یک گلوله توپ بسیار بزرگ را در زمین دفن می کردند و نوک آن را خارج از خاک می گذاشتند. وقتی یک تانک به اندازه کافی نزدیک می شد یک سرباز با ضربه چکش گلوله توپ را منفجر می کرد!."کمبود تسلیحات بهانه ای برای شکست خوردن نیست"- ژنرال ماتاگوچی 26- بدنبال یک گلوله باران دریایی سنگین، 35000 سرباز آمریکایی و کانادایی در ساحل کیسکا پیاده شدند و 21 نفر از نیروها در تبادل آتش کشته شدند. البته اوضاع از این هم بدتر می شد اگر سربازان ژاپنی در جزیره حضور داشتند!. 27- بیشتر اعضای وافن اس اس آلمانی نبودند. 28- عامل مرگ بیش از3/1 ژنرالهای آلمانی حملات هوایی بود. 29- تنها کشوری که آلمان به آن اعلان جنگ کرد ایالات متحده بود.(قابل توجه مورخینی که آلمان را آغازگر جنگ جهانی دوم معرفی می کنند-ساشا) 30- در D-Day (روز حمله متفقین به نرماندی) 35 درصد از کل سربازان آلمانی حداقل یکبار زخمی شدند، 11 درصد آنها دوبار، 6 درصد آنها سه بار، 2 درصد چهار بار و 2 درصد بیش از چهار بار. 31- آلمانی ها 136 ژنرال در طول جنگ از دست دادند یعنی بطور متوسط هر دو هفته یک ژنرال. منبع: http://www.world-war-2.info/facts/
-
1 پسندیده شدهاثربخشی سامانههای پدافندی در درگیریهای گذشته بخش اول: ویتنام شمالی سامانههای پدافندی جدیدی همچون باور373 هیچ یک از نقاط ضعف سامانههای پدافندی استفاده شده در ویتنام و خاورمیانه را ندارند. اختلافات زیادی در مورد اثربخشی رزمی ثبت شده برای سیستمهای پدافند هوایی شوری که در دهههای گذشته طی جنگهای مختلف مورد استفاده قرار گرفته است وجود دارد. مقایسه عملکرد ضعیف این سامانهها در خاورمیانه با تاثیر جنگی آنها در جنوب شرقی آسیا جالبترین مورد است. ارتباطی که بین این جزئیات تاریخی مورد بحث قرار گرفته و مبهم وجود دارد این است غالبا در سیستم بروکراسی دفاعی غرب درک کنونی از اثربخشی آخرین نسل سامانههای پدافندی روسی، چینی (و ایرانی) بیش از هر زمان دیگری بر پایه چنین دیدگاههایی تعیین میشود: "ما در سال 1991 سامانههای روسی را به طور کامل منهدم کردیم. پس چرا باید به اثربخشی سامانههای فعلی اهمیت دهیم؟" استدلال اخیر بارها مطرح شده است بنابراین این تصور که اثربخشی سامانههای پدافندی مدرن با اثربخشی تکنولوژی سامانههای دهه 60 و 70میلادی که در خاورمیانه به کار گرفته شده اند تفاوتی ندارد بسیار گسترده است و اغلب آن را باور دارند. واقعیت این است که نسل جدیدتر سامانههای پدافندی از جمله اس300 پی ام یو2، اس 400، اچ کیو9 (و باور373) از نظر فناوری پایه و عملکرد اگر بهتر از سامانه پاتریوت آمریکایی نباشند اما نزدیک به آن هستند (البته از نظر من سامانههای نامبرده خصوصا اس 400 برتری قابل توجهی نسبت به پاتریوت آمریکایی دارند) و مهمتر از آن هرگز در طی یک جنگ توسط نیروهای هوایی غربی که اسرائیل نیز شامل آن نیز میشود به چالش کشیده نشدهاند. اکنون میزان اطلاعات فنی تفصیلی موجود توسط منابع باز از سامانههای پدافندی شوروی به ویژه سام 2 گایدلاین، سام 3 گوآ، سام 6 گین فول و سام 5 گامون حیرت انگیز است. در جنوب شرقی آسیا انحصارا از سامانه سام 2 استفاده میشد و باتریهای این سامانه از میانه 1960 به طور گستردهای در ویتنام شمالی مستقر شده بودند. تعداد این سامانه در منابع مختلف بسیار متفاوت است، اما آمارها متفقا از وجود 50 باتری که به صورت چرخشی در 150 سایت ثابت فعالیت میکردند تایید میکنند. ارقام مربوط به تعداد شلیکها به ازای هر انهدام با دادههای اعلامی که از طبقه بندی خارج شده و حاکی از شلیک دهها موشک به ازای هر انهدام است نیز متفاوت می باشد و این تعداد شلیک نیز با بهبود تکنیکها و فناوری سرکوب پدافندی ایالات متحده در طول زمان افزایش پیدا کرده است. فعال شدن فیوز مجاورتی موشک سام2 در نزدیکی جنگنده RF-4C در جریان جنگ ویتنام- 12 آگوست 1967 فرار جنگنده F-105D Thunderchief از موشک سام2 پدافند ویتنام شمالی S-75/SA-2 در درجه اول به عنوان سامانه پدافندی استراتژیک طراحی شده بود و وظیفه آن دفاع منطقهای از اهداف ثابت در برابر هجوم هواگردها در ارتفاع متوسط و بالا بود. موشک این سامانه توسط لینک مرتبط به سامانه هدایت میشد و از پیشران سوخت مایع بهره میبرد. این سامانه برای درگیری از رادار فن سانگ و برای کشف هدف از رادار پی12 اسپون رست استفاده میکرد. مدت زمان فعالسازی سامانه معمولا چندین ساعت بود که به مهارت خدمه باتری و همچنین اینکه کدام بخش لازم بود جابجا شود بستگی داشت. شاید یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در این باره این باشد که بهترین معیار اثربخشی برای ارزیابی نیروی پدافندی ویتنام شمالی چه چیزی است. بیشترین تلفات نیروی هوایی ایالات متحده در ویتنام شمالی توسط توپهای پدافندی صورت گرفت. در حقیقت کل تلفات نیروی هوایی آمریکا در بازه زمانی 1964-1973 را که شامل 740 جنگنده تاکتیکی F/RF-4 ، F-105 و F-100 است را می توان به آتش توپخانه پدافندی دشمن در ویتنام شمالی و لائوس اختصاص داد. آمارهای از طبقه بندی خارج شده ایالات متحده نشان میدهد که بخش قابل توجهی از این تلفات ناشی از حملات ارتفاع پست به سایتهای پدافندی است اما بیشتر این تلفات به این دلیل است که جنگندههای آمریکایی در حین حمله به دیگر اهدف برای در امان ماندن از پاکت ارتفاع متوسط و بالای سامانه سام2 اقدام به پرواز در ارتفاع پایین میکردند. در حالی که میزان خسارتها بر اثر شلیک مستقیم سامانه های موشکی متوسط به نظر میرسد، نسبت کیل ریت این سامانه ها در سالهای 1971 تا 1973 برای جنگنده اف4 فانتوم 31.5% بود و همچنین 17 فروند بی52 نیز منهدم شدند که اغلب آنها توسط سامانه های موشکی سرنگون شدند. معمولا پیشتیانی توسط مربیان با تجربه اتحاد جماهیر شوری یا ورشو انجام میشد و در نتیجه پدافند هوایی ویتنام شمالی توانست سام 2 را به موثرترین شکل عملی کند، از تحرک محدود آن به طور کامل بهرهبرداری کرد و از سام 2 به عنوان تلهای برای هدایت هواگردهای آمریکایی به داخل پاکت آتش توپخانهی پدافندی بهره میبرد. علاوه بر آن تلاش زیاد برای سرکوب یا از بین بردن سیستمهای پدافندی بخش زیادی از سورتی پروزها را به ویتنام شمالی شکل میداد. خدمه پدافند هوایی ویتنام شمالیدر کنار موشک سامانه سام2 معیار ساده شمارش تلفات مستقیم وارده به انواع تسلیحات دشمن را نمیتوان به عنوان "معیار اثربخشی" برای ارزیابی تاثیرگذاری و کارآمدی انواع تسلیحات پدافند هوایی در یک محیط تهدیدآمیز در نظر گرفت. بدون سامانههای موشکی مستقر در یک عملیات، اثربخشی توپهای پدافندی هدایت راداری یا هدایت بصری ضعیف است چرا که هواگرد میتواند بدون هیچ مانعی از ارتفاع متوسط و بالا خارج از پاکت مفید سلاح به آن حمله کند. همچنین در جایی که تنها سامانههای موشکی حضور دارند و توپخانه پدافندی غایب است هواگردها میتوانند بدون مانع حمله کنند و از پوشش زمین و محدودیتهای عملکردی سامانههای موشکی و سیستمهای راداری آنها استفاده کنند. (البته با ورود سامانههای کوتاه برد همچون پانتسیر و تور ضعف پدافند در ارتفاع پایین تا حدودی برطرف شده است.) پدافند هوایی ویتنام شمالی بسیار نزدیک از دورههای دکترین اتحاد جماهیر شوروی استفاده میکرد، این دکترین استفاده از تسلیحات پدافند هوایی که همپوشانی و حمایت متقابل را در پاکت ارتفاع انجام میدادند دیکته میکرد که تاثیر آن موجب هم افزایی میشود به این معنا که هواگردهای دشمن نمیتوانند بدون خطر در اتفاع بالا یا پست حرکت کنند. در مورد ارزیابی اثربخشی هر یک از سامانه های پدافندی بهتر است تعداد شلیکها برای هر انهدام را محاسبه کرد. مشکل در تجزیه و تحلیل این است بدون وجود دادههای قاطع در مورد هر دور شلیک، به سختی میتوان ارزیابی دقیقی را صورت داد. در صورتی که به نظر میرسد آمار اولیه تلفات بر اثر توپخانه پدافندی بیش از سامانههای موشکی است، سوالاتی همچون: در جایی که سامانههای موشکی حضور نداشته اند چه تعداد از انواع هواگردها به محدوده درگیری توپهای پدافندی وارد شدهاند؟ در مقایسه با تعداد باتریهای سامانههای موشکی ویتنام شمالی چه تعداد سامانهی توپخانه پدافندی و به چه تعداد پرسنل و چه هزینهای مستقر شدهاست؟ بمباران فرشی بی52 بر ضد اهداف ویتنام شمالی- این بمب افکن نقش بسزایی در این جنگ ایفا کرد. دو نمونه بارز از کمپین هوایی در ویتنام شمالی وجود داشت که هر دو در دوره اخیر جنگ ویتنام اتفاق افتادند. اولین آن استفاده از جنگندههای F-111A در طی سال 1972 و در خلال عملیاتهای Linebacker1/2 است. این جنگنده با استفاده از رادار خودکار تعقیب عوارض زمین در اتفاع بسیار پایین پرواز میکرد، و توانست هم توپهای راداری و هم سامانههای موشکی را شکست دهد و از نظر آماری در هر سورتی پرواز کمترین میزان تلفات را در این کمپینها به خود اختصاص داد. با وجود استفاده سنگین از پردازندههای جنگ الکترونیک، هواگردهای پشتیبانی جنگ الکترونیک، جنگندههای سرکوب پدافند هوایی، چف و جنگندههای اسکورت، بالاترین میزان تلفات در نوع خود در عملیات Linebacker2 مربوط به ناوگان بی52 است که به طور انحصاری توسط S-75 / SA-2 انجام شد. در صورتی که اگر سامانههای موشکی حضور نداشت بعید بود هیچ بمب افکنی از این نوع از دست برود. استقرار ناوگان بی52 استراتوفورترس در یک پایگاه آمریکایی در طی جنگ ویتنام 15فروند بی 52 در طی 729 سورتی پرواز از منهدم شد که تقریبا 2 درصد میشود. البته میزان خسارتها با توجه به عملیات هماهنگ سرکوب پدافند هوایی ویتنام شمالی محدود است. نکته مهمی که باید ذکر شود این است در زمانی که سامانه پدافند هوایی سام2 ویتنام شمالی بیشتر میزان شلیکها خود را انجام داد اما نتوانست هیچ بمب افکن بی52 را منهدم کند. عاملی که در تحلیلهای غیر مستقیم در مورد این قبیل کمپینها نادیده گرفته میشود بخشی از کل تلاش صرف شده برای پوشش سرکوب دفاع هوایی برای هواگردهای در حال عملیات است. قسمت اعظمی از انواع هواپیماهای تاکتیکی از جمله جنگندههای F-111 که در طول کمپین Linebacker II به پرواز در آمدند مستقیما بر ضد سایتهای پدافندی سام 2 به کار گرفته میشدند. هزینههای صرف شده و خسارات وارده به طور مستقیم با استقرار سامانههای پدافندی در ارتباط است. هر گونه تحلیل عینی در مورد اثرات رزمی سامانههای پدافندی در عملیات سرکوب پدافند نتنها باید تلفاتی را که مستقیم توسط سامانههای زمین به هوا رخ داده و یا خسارتهایی که به وسیله این سیستمها صورت گرفته را در نظر بگیرد بلکه باید اقدامات انجام شده و یا خسارتهای واردهای را که به دلیل عملیات سرکوب پدافند یا فرار از سامانههای پدافندی صورت گرفته را نیز شامل شود. از این دیدگاه سامانههای پدافند هوایی شوری موثرترین مولفه در شبکه یکپارچه پدافند هوایی ویتنام شمالی بودند. پرواز موشک سام2 پدافند هوایی ویتنام شمالی ادامه دارد .... ترجمه شده توسط GHIAM
-
1 پسندیده شدهاتفاقا هر قدر این بحث زنده باشد ، در مجموع به نفع همه است ، چون هر قدر جلوتر می ریم ، شدت و حدت نیاز به نیروی هوایی پای کار بیشتر حس می شود و استدلال هایی که دائم روی پدافند زمین پایه تاکید دارند ، بیشتر به چالش کشیده میشود و این خوب هست تبدیل به مطالبه نشده ، یعنی هنوز در مراحل جنینی خودش هست اگرشده ملت همه شب نان و پیاز بخورند ، باید این پول را اختصاص بدند ، چون اگر ندهند ، امنیتی وجود ندارد که بشود روی آن مانور کرد
-
1 پسندیده شدهاین بحث نیرو هوایی هم به نظرم برا بچه های میلیتاری شده یک زخم و داغ کهنه که هر از گاهی هی سر باز می کنه و هیچ وقت هم درمان و دارویی براش نبوده. البته بخش های دیگه هم مثل زرهی یا پیاده هم اوضاع رو به راهی ندارن، ولی حساسیتی که نیروی هوایی داره، اون رو متمایز می کنه. اون هم برای ما که مزیت داشتن یک نیروی هوایی قدرتمند رو حداقل در اوایل جنگ تحمیلی تجربه کردیم.
-
1 پسندیده شدهاردوغان روش نمیشه، اگر بزارن برای تثبیت اشغالگری و اعلام رسمی ضمیمه کردن بخش هایی از خاک سوریه ( به تاسی از رفیق شفیق پشت پردش اسراییل که هنوز هم در اوج بحران کرونا پروازهاشون کما فی السابق برقرار هست بر خلاف بسیاری از کشورها و پروازهای داخلی خودش که حتی تعطیل شده ) پس فردا ساختمان مجلس و دولت را هم منتقل میکنه به ادلب که بگه ما از اول اینجا بودیم و کجا بریم حالا که هستیم و ...
-
1 پسندیده شدهاژدهای آتشین سرخ برفراز سرزمین پارس آیا جی-10 نقطه پایانی بر 4دهه توقف بروزرسانی ناوگان نیروی هوایی ایران خواهد شد ؟ براساس آنچه که در برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام / JCPOA ) یا به اصطلاح عامه ، "توافق هسته ای" پیش بینی شده است ، اکتبر 2020 ، تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در خصوص خریدهای نظامی تهران به پایان خواهد رسید و این مساله بدان معنا خواهد بود که این کشور پس از این تاریخ می تواند به طیف گوناگونی از تسلیحات تهاجمی شامل شناورهای رزمی و جتهای جنگی را دسترسی داشته باشد . بدین ترتیب ، پس از یک دهه انتظار ، احتمالا" تهران تا پایان سال 2021 حداقل سفارش یک کلاس از جتهای جنگنده را اعلام خواهد کرد . این در حالی است که مقامات ارشد نظامی ایرانی در اوساط 2010 برای نیل به ایجاد یک تعادل منطقی در توازن نظامی منطقه ای ،درصدد بود تا جنگنده سنگین سوخو-30 را بخدمت گیرد و در حالی ناوگان نیروی هوایی خود را بروزرسانی نماید که پس از انقلاب 1979 و قطع همه روابط نظامی با ایالات متحده و جنگ 8 ساله ، عملا" فرصت مطلوبی برای بازسازی نیروی هوایی فراهم نگردید . انتخاب آشکار ؟!!!!! میگ-35 ، میگ-29 بدین ترتیب ، اگر نیروی هوایی ایران موفق شود ، جت رزمی سوخو-30 را بخدمت گیرد ، در دو حوزه برد و پایایی رزمی یک جهش را بخود خواهد دید و به ارتش این کشور اجازه می دهد تا در خاورمیانه و محدوده فراتر از آن ، پس از چهاردهه ، بار دیگر به یک وزنه قابل توجه رزمی تبدیل گردد ،در حالی که گمانه زنی های جدی دیگری در خصوص برنامه های این نیرو برای خرید سوخو-57 نیز به گوش می رسد . با تمامی این اوصاف ، برخی ناظران براین باورند که ایران ، به احتمال زیاد ، به موازات مذاکرات برای خرید سوخو-30 ، گوشه چشمی به یک جنگنده سبک تر و در عین حال پیش رفته تر وبا برد کوتاه تری دارد که بتواندآن را با هزینه عملیاتی کمتری بکار گیرد . علاوه براین ، شایعاتی نیز در جریان است که نیروی هوایی ایران با توجه به اینکه از ابتدای دهه 90 میلادی ، یکی از کاربران میگ-29 محسوب میشود ، براین قصد قرار دارد تا یک جنگنده میان وزن با پیشرانه های دوقلو ( میگ-35) یا جت رزمی تک موتوره J-10C را بعنوان جنگنده های نسل ++4 که به ترتیب در ژوئن 2019 و مارس 2018 وارد خدمت شده اند را بعنوان مکمل سوخو-30 وارد خدمت نماید . با توجه به این پیشینه ، برخی تحلیلگران نظامی بر این اعتقادند که در رقابت میان میگ-35 وجی -10 به منظور تعیین یک مکمل برای سوخو-30 ، گونه بهسازی شده فالکروم ، در عین اینکه نسبت به رقیب چینی خود سنگین تر است ، اما رادار قدرتمندتری را با خود حمل خواهد نمود ، قدرت مانور بیشتری داشته و در سرعت و ارتفاع بیشتری قادر است وارد عملیات شود . مضاف براین ، مسلح شدن میگ-35 به موشک R-37M با برد 400 کیلومتر ( 398- 150 کیلومتر ) در مقایسه با برد300 کیلومتری تقریبی PL-15 جت J-10C قابلیت های بیشتری را در اختیار تهران قرار خواهد داد . اما هر جت روسی و چینی ، به رادارهای AESA و خروجی های موتور بردار رانش سه بعدی مجهزبوده و با درصد بالاتری می توانند با شبکه پدافند هوایی ایران یکپارچه شوند . هر چند جی -10 بلحاظ عملیاتی ، ارزان تر خواهد بود و احتمالا" برخی قابلیتهای پنهانکاری را نیز در اختیار خواهد داشت ولی بلحاظ برد رادار و پایایی رزمی ، در سطح پایین تری نسبت به جنگنده روسی قرار می گیرد . اگر چه تاثیر روندها و بده- بستانهای سیاسی بر خرید جنگنده های رزمی توسط ایران تاثیر گذار به نظر می رسد ، اما میگ-35 را میتوان انتخاب آشکار نیروی هوایی ایران بشمار آورد . علیرغم انکه فالکروم ارتقاء یافته روسی ، هزینه عملیاتی بالاتری را طلب می کند ، اما امتیاز نصب موشک R-37M ، به معنای وجود برد شکار 2 برابری نسبت به مهمات عملیاتی موجود در منطقه خاورمیانه است ، چرا که بخش اعظمی از کشورهای منطقه ای و رقیب جمهوری اسلامی ایران ، به مهمات استاندارد AIM-120C با برد 105 کیلومتر بوده و تعدادی ازآنها نیز درآستانه خرید مهمات AIM-120D با برد 180 کیلومتر هستند که با توجه به این ارقام و سابقه درخشان نیروی هوایی ایران در استفاده از مهمات برد بلند در عملیات رزمی واقعی ( ترکیب تکرار ناشدنی فینیکس / تامکت .م ) و همچنین تجربه غیر قابل باور تکنسین های نیروی هوایی ایران در تعمیر ونگهداری ناوگان MIG-29A های خریداری شده در دهه نود میلادی ، مزیت آشکاری را فراهم مینماید . ضمن اینکه با خرید این جنگنده ، نخست در هزینه های آموزشی صرفه جویی قابل توجهی صورت گیرد و دوم اینکه نیاز به پرداخت پول برای ایجاد زیرساختهای جدید برای جتهای امتحان پس نداده چینی وجود نداشته باشد . با وجود همه این مزیتها ، این احتمال وجود دارد که نیروی هوایی ایران ، در نهایت بسمت خرید J-10C برود ، چرا که نیروی های مسلح ایران ، به تقریب خاطره خوشایندی از اتحاد شوروی و سپس روسیه در خصوص فروش سلاح ندارند ، چرا که تجربه نشان داده که سیاست فروش سلاح روسها در خاورمیانه ، بشدت تحت تاثیر لابیهای طرفدار غرب و بخصوص اسراییل قرار دارد . از جمله این موارد میتوان به فریز شدن خرید تعداد بیشتری MIG-29A و احتمالا MIG-31 در اوایل دهه نود میلادی ، توقف فروش سامانه اس-300 در اوایل سال 2010 ( با دستور مستقیم دیمیتری مدودف ) تحت فشار غرب ، نام برد ، این خاطره ناخوشایند ، تا جایی در میان جامعه ایران نفوذ نموده که به گزارش برخی مطبوعات داخلی ایران ، روسها به احتمال بسیار زیاد ، کدهای حساس سامانه اس -300 را در اختیار اسراییل قرار داده است که این به شکل خودکار ، روند حمله احتمالی نیروی هوایی اسراییل به ایران را تسهیل خواهد کرد . از نظر ایرانی ها ، درصورت خرید موشکهای R-37M چه چیزی مانع ازآن خواهد شد که روسها ، شیوه های استفاده از این سلاح را بر علیه جتهای عبری ، در اختیار تل آویو ، قرار ندهد ؟!!!!!! رقبای سرسخت سمت راست : R-37 سمت چپ : PL-15 گذشته از اطمینان ایرانی ها به چین بعنوان کشور قابل اطمینان در حوزه تامین سلاح ( البته نویسنده ظاهرا مطالعه عمیقی در خصوص خریدهای نظامی ایران از چین ندارد . م ) ، مزیتهای خرید جنگنده چینی ، بخصوص وضعیت موشک PL-15 عامل مهمی در خرید جی-10 خواهد بود . مهمات PL-15 درسطح گسترده ای ، در مقایسه با موشک روسی،بصورت عملیاتی بکار گرفته شده و سرمایه گذاری افزون تری از سوی ارتش چین برای توسعه این موشک صورت پذیرفته است . این بدان معناست که درصورت انتخاب J-10C ، گزینه خرید موشکهای پیشرفته تر برای تهران ، باز خواهد بود . مضاف براین ، خرید جی-10 می تواند دست نیروی هوایی ایران را برای خرید جتهای سنگینتری نظیر سوخو-35 یا سوخو-57 ، بازتر نموده و این بدان معناست که ناوگان جنگنده های عملیاتی نیروی هوایی ایران ، تنوع بیشتری خواهد یافت ( البته این مساله ، چالش های لجستیکی افزون تری را نیز بدنبال دارد .م ) ، بویژه اینکه حداقل تا تاریخ انتشار این تحلیل ، چین برنامه ای برای صادرات جنگنده سنگین خود ندارد و این بدان معناست که تطبیق عملیاتی جتهای روسی و چینی ، سخت تر خواهد شد . از سویی دیگر ، خرید جی-10 می تواند نزدیکی بیشتر روابط سیاسی و دفاعی ایران و چین را فراهم آورد و این به نوبه خود ، احتمالا موجبات افزایش سرمایه گذاری چین در اقتصاد ایران و بطور طبیعی ، پشتیبانی سیاسی بیشتری از سوی چین را فراهم آورد . بنابراین ، خرید جی-10 مسیر سرمایه گذاری بیشتر چینی ها در ایران پیش بینی میشود ، ضمن اینکه می توان چنین حدس زد که با توجه به مزیتهای ایران در منطقه ، جریان همکاری های قطعا" یکطرفه نخواهد شد . ایران به نوبه خود می تواند هزینه خریدهای خود را با تحویل نفت یامنابع دیگر تامین کند ، کاری که به احتمال زیاد ، انجام آن با روسیه ، به مراتب سخت تر خواهد بود . در مجموع ، اگر تهران قصد داشته باشد ، ماهیت خرید راهبردی اش ، از روسیه باشد ( جتهای سنگین و سامانه های دفاع هوایی پیشرفته تر ) ، جی-10سی ، از شانس بالایی برای تامین نیازمندی های نیروی هوایی ایران در میان مدت به یک جنگنده سبک یا میان وزن نسل ++4 برخوردار خواهد بود . پی نوشت : 1- بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهبا توجه به حمله به وسیله ی آر پی جی می شه گفت که حمله توسط عناصر محلی و بدون پشتوانه بوده ولی خب ، برای کمین زدن با آر پی جی نیاز به آموزش بالایی هست و ریسک بالایی داره چون معمولا خودروهای زرهی آمریکایی به تنهایی حرکت نمی کنند و یا در دسته ها حرکت می کنند یا معمولا تحت نظارت پهپادها هستند .
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... خط زمانی جنگ در جبهه شرق - 1944-1943 نیمه دوم جنگ خانمانسوز دوم جهانی ، که در نوامبر 1942 آغاز شد ، بافرارسیدن دسامبر 1943 و شروع سال 1944 ، وارد عرصه جدیدی برای ارتش سرخ و متفقین غربی از یکسو و ارتش آلمان و متحدانش از سویی دیگر ، گردید . علیرغم وعده های ارتشهای غربی مبنی بر گشایش دوم در اروپا ، هنوز ابتکار عمل رزمی در غرب ، در اختیار ورماخت قرار داشت ، اما صحنه نبرد در شرق ، بتدریج حاکی از برتری در حال گسترش روسها بود . اینک ارتش اتحاد شوروی ، در فاصله نوامبر 1942 و دسامبر 1943 در جبهه جنوبی نزدیک به 500 تا 1300 کیلومتر بجلو پیشروی نموده و به تقریب 46/2 درصد از سرزمین هایی که ورماخت در بازه زمانی 1941 و 1942 به تصرف خود درآورده بود را مجدد بازپس گرفت . در این دوره زمانی سازمان رزمی نزدیک به 218 لشکر ارتش آلمان از هم پاشیده شده بود ، 162 لشکر به تقریب 50 درصد توان انسانی و تجهیزاتی خود را از دست داده بودند و به ناچار می بایست به عقب کشیده شده و تجدید سازمان می شدند . در این دوره زمانی ، ورماخت نزدیک به 7000 دستگاه تانک ، 14300 فروند هواپیما و حدود 50000 قبضه توپخانه صحرایی را از دست داد و موجب شده ستاد ارتش آلمان ، برای جبران تلفات خود ، 75 لشکر درجه یک خود را از جبهه غربی ( فرانسه ) به شرق منتقل کند . در انسوی جبهه ، در حالی که جنگ ادامه داشت ، آمارها چنین نشان میداد که روسها در سه ماهه اخر سال 1943 ، نزدیک به 6500000 تن زغال سنگ ، 15000 تن نفت و 172 میلیون کیلووات برق را پس از ازاد سازی سرزمین های اشغال شده ،از این مناطق ، به رگهای صنایع نظامی شوروی تزریق کرده بودند . همچنین در حوزه نظامی ، ارتش سرخ در مجموع ، 5 لشکر کامل تانک ، 24 سپاه تانک ، 13 سپاه موتوریزه ،80تیپ مستقل زرهی ، 106 هنگ مستقل تانک ، 43 هنگ توپخانه خودکششی ، 6 سپاه ( 26 لشکر ) توپخانه ، 7 لشکر موشک انداز ( گارد ) 20 تیپ مستقل توپخانه ، 11 تیپ مستقل خمپاره انداز ، 50 تیپ ضد زره و 140 هنگ توپخانه به سازمان رزمی خود اضافه نموده بود . این گسترش سیل آسای نظامی ، علت اصلی تلفات گسترده ورماخت بشمار می رفت ، جایی که براساس اسناد موجود OKW ، از ژوئن 1941 تا دسامبر 1943 ، ورماخت ( غیر از ارتشهای همپیمان ) نزدیک به 5188000 تلفات را در کارنامه خود به ثبت رساند که حتی در مقیاس این جنگ نیز ، بیش از حد قابل ارزیابی است . حال باید پرسید که افسانه ورماخت رو به غروب می رفت یا قرار بود که معجزه " مارن " مجدد تکرار شود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! به مانند ویدئوی قبلی ، زحمت اصلی این بخش نیز بر عهده برادران عزیز ، جنابان @mostafa_by و @jalilnoori است و بنده هم وظیفه ویرایش نهایی متن را بر عهده داشتم . انشا . این روند در میلیتاری همچنان ادامه داشته باشد. لینک آپارات ، خط زمانی جنگ در جبهه شرقی 1944- 1943 برای بحث و بررسی موشکافانه ، دوستان به این تاپیک مراجعه بفرمایند پی نوشت : به طور قطع ، این مجموعه خالی از نقص نخواهد بود ، طبیعتا از دوستان نکته بین درخواست می شود ،نواقص و مشکلات را متذکر شوند . صرفا" برای بزرگترین انجمن بررسی های نظامی وب فارسی MILITARY.IR
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتصویری از تانک M48A3 متعلق به ارتش اسرائیل که در نبردی به نام سلطان یعقوب در سال1982 به غنیمت ارتش سوریه درامده است در این تصویر کارشناسان شوروی نیز مشاهده میشوند که برای بازدید از این تانک خصوصا زره واکنشی ERA که توسط اسرائیل بر روی ان نصب شده است در کنار ان ایستاده اند.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهیک گزارشی منتشر شده بود به نقل از نظامیان حاضر که دو نقل قول جالب توجه داشت: یکی اینکه یکی از فرماندهان گفته بود با هر برخورد موشک با خودم میگفتم خب چند نفر دیگه کشته شدند و یکی از سربازان که سر پستش بوده و گفته با برخورد یک موشک و انفجار بلند شدم رو هوا و چند متری پرتاب شدم. یکی هم اینکه همون سرباز گفته فکر میکنم وضعیت نیروهای کنترل پهپاد و دسته های پهپادی بدتر بود نسبت به وضعیت من و هم پستی هام چون موشکها در موقعیت اونها که سر پستهاشون حاضر بودند تا یک حمله احتمالی را رصد کنند ( سردار حاجی زاده اشاره داشتند که اکثر پرنده هاشون رو هوا بودند ) فرود می اومد. میشه برداشت کرد که پایگاه کاملا فعال بوده و نیروها هم ( البته با حفظ احتیاط ) سر پست هاشون حاضر بودند و به قول سردار حاجی زاده اگر ایران میخواست کشته بگیره میتونست به مقدار کافی بگیره ولی هدف کشتن نبود و اون ماجرای تخلیه پایگاه و اطلاع کاملا بی اساس هست ولی قطعا امریکا هم از قبل با توجه به تقریبا حتمی بودن پاسخ ایران و هم از ساعاتی قبل با رصد تحرکات ایران میدونسته حمله صورت خواهد گرفت و اقدامات احتیاطی را به شدت تشدید کرده بود ( مثلا عمده نیروها در پناهگاه ها باشند، نیروهای ضروری در نقاط مناسب استقرار داشته باشند، در محوطه پادگان و فضاهای باز هیچ نیرویی حضور نداشته باشه ( عملیات هم که نصفه شب بود ) و از این قبیل که حالا یا در مورد کشته ها (لااقل یکی دو نفر ) کاملا دروغ میگه و در همون کشته های روز بعد انفجار خودرو در افغانستان و امثالهم جاشون زد یا اینکه واقعا کشته ای در کار نبوده با چاشنی شانس و حالا از دیدگاه برخی حکمت، هر چند امکانش بوده حتی با دقت ایران در مورد اهداف انتخاب شده. و اینکه خب با اشاره خود سرباز آمریکایی مستقر در پایگاه؛ هدف قرار دادن بخش پهپادها هم طوریکه مثلا اشاره میکنه که مشخص بود برای ما اون قسمت زیر اتش هست یعنی هدف هم از قصد انتخاب شده بوده و هم اینکه با توجه به ترور پهپادی رخ داده.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهپاسخ به سئوال شما دو جنبه دارد ، جنبه سیاسی و جنبه نظامی . وارد جنبه سیاسی نمی شوم ، چون این مساله برای خودش داستان جداگانه ای دارد ، اما بلحاظ نظامی : طرح ریزی و اجرای استراتژی دفاع متحرک عراق بقدری پیچیده بشمار می رفت که حتی تا کنون نیز بخش عمده ای از این راهبرد ، دچار ابهامات جدی است . نقشه فوق ، برآورد اینجانب از حرکات شطرنجی ارتش بعث عراق در جریان استراتژی دفاع متحرک در اواخر سال 1364 واوایل 1365 است . براساس تئوری ژنرال استاری ، اصل اساسی در اجرای راهبرد دفاع متحرک ، " نبودن در همه جا و در عین حال بودن در همه نقاط درگیری است " ، بدین معنی که هر ارتشی برای دست یابی به موفقیت می بایست علاوه بر درگیر کردن واحدهای دشمن در طول جبهه نبرد ، "ذهن فرماندهان دشمن " را نیز نسبت به جهت و هدف اصلی تهاجم گمراه نماید . پی نوشت : 1- ظاهرا" ارتش عراق در این زمینه موفقیت هایی را در بازه زمانی اجرای استراتژی دفاع متحرک بدست آورده بود . 2- استراتژی یکم سان تزو هم چنین بود : در تاریکی و سایه حرکت کن، سرزمینهای جدا افتاده را اشغال کن، پنهان شدن پشت پرده، فقط بدگمانی ها را زیادمی کند. برای پایین آوردن گارد دشمن، باید قصد واقعی خود را زیر نقاب فعّالیتهای روزانه پنهان کنی. بدین معنی که مشاوران نظامی و استراتژیست های ارتش عراق ، با اجرای تک های ایذایی در طول جبهه با ایران ، بخصوص در غرب ، قصد و نیّت خودشون را از سمت تک اصلی ، در جنوب پنهان کرده و با عقب کشیدن یگانهای نخبه (گارد ریاست جمهوری ) و سازماندهی مجدد و اجرای آموزشهای رزم ترکیبی ، عملا" ما را فریب دادند .
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز پدافند هوایی ، به معنی دفاع در برابر هجوم یا تک هوایی است و شامل مجموعه اقداماتی میشود که به منظور انهدام٬خنثیسازی و یا تقلیل اثرات عملیات هواپیماها٬ موشکهای بالستیکی و سایر انواع موشکهای دشمن درهوا انجام میگردد. در یک تقسیم بندی ، مناطق پدافندی به سه منطقه تقسیم میشوند: 1- منطقه پدافندی درجه یک ، منطقهای است که تمامی اجزاء ساختاردفاعی ( شامل پدافند هوایی زمین پایه و هواپایه و در صورت وجود ، دریا پایه ) آتش به اختیار بوده و کلیه جنگ افزارها و سامانههای پدافندی اختیار کامل شلیک به هر وسیله پرندهای را در آسمان دارند. محدوده منطقه پدافندی درجه یک ، معمولاً در نزدیکی مراکز حساس و استراتژیک تعیین میگردد. 2- منطقه پدافندی درجه دو ، منطقهای است که دارای کریدورهای پروازی ویژه ای بوده ، و در آن مسیرهای خاصی، تعیین شده است که هر وسیله پرنده ای که بخواهد از آتش جنگ افزارها و سامانههای پدافندی در این منطقه در امان باشد ، می بایست با هماهنگی قبلی وارد این منطقه شده و حدود مشخص کریدورهای تقرب را رعایت کند. 3-منطقه پدافندی درجه سه ، منطقهای است که در آن به تمامی جنگ افزارها و سامانههای پدافندی فرمان آتش بس داده شده است، و دستور شلیک تنها از سوی مراجع بالاتر و برای اهدافی که به عنوان «دشمن» شناسایی شدهاند صادر میشود. در عین حال ، منطقه پدافندی درجه ۳ حق دفاع از خود را دارد و میتواند به سوی هواپیمایی که از متخاصم بودنش اطمینان حاصل شده، آتش بگشاید. با این مقدمه کوتاه ، و این توضیح که در انجمن ، حداقل دو تاپیک به این موضوع پرداخته است ، در این مجال ، سعی براین شده است که به شکل عمیق تری ، نخستین سامانه دفاع موشکی ارتش اتحاد شوروی ، مورد بررسی موشکافانه قرار گیرد . علاوه براین ، مجموعه ای شامل 100 تصویر از جزییات سامانه پدافند هوایی سام-یک فراهم آورده شده است که بتدریج تقدیم خواهد شد . پیش زمینه ، عملیات رویای بزرگ: با بمباران اتمی دو شهر امپراتوری آفتاب تابان در سال 1945 ، عصر وحشت هسته ای آغاز شد و علی الظاهر ، ایالات متحده بعنوان تنها دارنده این جنگ افزار مهیب ، در مقام ابرقدرت نظامی برآمده از جنگ جهانی دوم قرار گرفت . با این حال ، سردمدار آتی بلوک غرب ، در این زمینه تنها کشور بشمار نمی آمد . در پشت پرده سالهایی که دو ابرقدرت آینده ، برای شکست نازیسم ، روابط تنگاتنگی با یکدیگر داشتند ، موارد متعددی از آنچه که بعدها " جاسوسی صنعتی" نام گرفت ، به ثبت رسید که بیشتر این موارد ثبت شده ، براساس آینده نگری روسها به منظور همگام شدن با پیشرفتهای فناورانه غرب ، بویژه در حوزه نظامی بوقوع پیوست . یکی از این موارد ، که بطور مستقیم با آنچه استالین " راه حل نهایی" به سبک روسی نام نهاد ، ارتباط داشت ، گزارش های اطلاعاتی رسیده از ایالات متحده در بازه زمانی 1943 تا 1946 بشمار می رفت که شامل مقادیر زیادی اطلاعات علمی مورد نیاز برای ساخت سلاح های هسته ای بود . فیزیکدان مشهور روسی ، " کورچاتوف " ، بعنوان فرد مسئول در پروژه ساخت بمب اتمی اتحاد شوروی ، زمانی که پی برد ، ارتش ایالات متحده ، یک بمب اتمی را با موفقیت آزمایش نموده است ، تصمیم گرفت تمامی مراحل آزمایش شده در این کشور را تقلید کند . البته وی در زمینه ساخت نخستین جنگ افزار اتمی اتحاد شوروی ، ایده های جدیدی نیز داشت ، با این حال ، زمانی که " رییس " خواستار تکمیل بمب در کوتاهترین زمان ممکن شد ، طرح خود را رها نمود و تصمیم گرفت تا همان بمب آمریکایی را دوباره بسازد . در نتیجه این تلاش ها ، نخستین بمب اتمی روسها در 29 اوت 1949 ، با موفقیت آزمایش شد و تاثیر این انفجار آنچنان بود که استالین در مراسم تقدیر از دانشمندان این پروژه چنین گفت : " اگر یکسال و نیم دیر کرده بودیم ، احتمال داشت ، آنها این بمب را روی ما آزمایش کنند " دوسال بعد ، یعنی در سال 1951 ، روسها بمبی را طراحی کردند که دوبرابر بمب نخست ، قدرت داشت ،ولی بلحاظ حجم و وزن ، ازبمب اول ، کوچکتر بود و این مساله برای استالین بسیار پراهمیت بشمار می رفت ، چرا که وی ، کشورش را برای طرح عظیم و خونینش آماده می کرد . در چنین شرایطی و قبل از ایجاد آمادگی کامل برای شروع جنگ جدید ، استالین به "بریا" دستور داد تا دفاع موشکی مسکو بسرعت تکمیل شود . در اواخر دهه 40 میلادی ، براساس دستور مستقیم ستاد ارتش شوروی ، تصمیم گرفته شد تا در اطراف شهر مسکو استحکامات پدافند هوایی ویژه ای مجهز به آتشبارهای پدافند هوایی موشکی ساخته شود تا هر پرنده متخاصمی که بسوی پایتخت اتحاد شوروی در پرواز بود را سرنگون نماید . دورینگ عظیم بتونی ساخته شد و تاسیسات پدافند موشکی در فواصل منظم در اطراف آنها نصب گردید . اگر چه روند کار بسیار کند بود ، با این حال ، سرانجام کار به نتیجه رسید و سیستم شروع به کار نمود . استالین می دانست که بزودی ، مسکو ، از پشت صفی از راکتها که به مانند نرده ای ، شهر را احاطه نموده بود ، به غرب خواهد نگریست . ظهور راکتهای هدایت شونده پدافند هوایی در اتحاد شوروی : سالهای دهه سی میلادی ، دوران نخستین تلاش ها برای طراحی و تولید راکتهای پدافند هوایی در صنایع نظامی اتحاد شوروی بود ، اما پایان یافتن جنگ جهانی دوم ، ورود به عصر جت و دستیابی ارتش شوروی به فناوری نظامی آلمان ، بویژه پروژه هایی نظیر HS-117 و مهم تر از آن ، مهندسین درگیر در این آزمایشات ، توسعه موشکهای پدافند هوایی (SAM) را رونق دوباره ای بخشید. بنابراین دفتر طراحی تجربی لاوچکین با هدف پاسخگویی به تهدید بمب افکن های ارتفاع بالا ، طراحی یک موشک پدافند هوایی هدایت شونده را آغاز نمود . نخستین طرح ، براساس الگوی نامگذاری روسی ، R-101E نامگذاری شد که بدلایل فنی متوقف گردید ، ولی بدلیل نیاز شدید استالین برای افزایش استحکام دیواره دفاعی مسکو ، پروژه دیگری برای تجهیز یگان پدافند هوایی ارتش اتحاد شوروی ، به یک موشک هدایت شونده ، تعریف و برای طراحی و ساخت ، در دستور کار دفتر طراحی فوق الذکر قرار گرفت . براساس مدارک منتشر شده از سوی آرشیو رسمی ارتش روسیه ، محصول تولید شده ، وی-300 ( برکوت) ، نام گرفت که یک موشک تک مرحله ای سوخت مایع بشمار می رفت که کار توسعه آن ، از اوایل دهه پنجاه میلادی(1952) آغاز و نخستین آتشبار آن در سال 1953 تولید و در سال 1956 وارد چرخه عملیاتی گردید . تا سال 1958 از این سیستم پدافند هوایی بیشتر از 3200 پرتابگر تولید و در حلقه پدافندی مسکو به کار گرفته شد . نمونه نهایی سام-1 که بلحاظ اندازه از موشک زمین به هوای R-101E بزرگتر و کارآمد تر می نمود ، درحقیقت نمونه ای برگرفته از طرح آلمانی واسر فال بحساب می آمد ، با این حال بدلیل شرایط حساس آن روزها ، دستور تولید آن صادر و تا سالهای آغازین دهه شصت میلادی ، به صورت سیستماتیک، مورد ارتقاء های گوناگون قرار گرفت . نمونه LA205/207 LA207 A LA217 A LA217M/ LA218 LA.217MA. MAM /LA.219 ساختار استقرار هر سایت موشکی به شکل "جناغی" بود و بصورت گروه های شش تایی مستقر می گردید. مجموعه یک آتشبار سام-1 ، شامل یکدستگاه رادار پیش اخطار P-14 بابرد 600 کیلومتر ( کد ناتو: تال کینگ) و رادار مراقبت باند E/F با شناسه R-113 و برد 300 کیلومتر ( کد ناتو : گِیج) می شد که علاوه بر رادارهای فوق ، یک رادار ردگیری مرکزی ( کد ناتو : یو.یو) ، یک رادار ارتفاع یاب PRV-9 و شش پرتابگر موشک ، یک هنگ پدافند هوایی را تشکیل می دادند . رادار پیش اخطار P-14 تال کینگ رادار ارتفاع یاب PRV-9 نکته جالب در ارتباط با این سامانه ، رادار باند E/F آن بشمار می رفت ، چرا که این رادار با داشتن شش آنتن چرخان و بکارگیری پرتوهای جهشدار (FLAPPING BEAM) قادر بود ، 24 تا 30هدف را بطور همزمان ردگیری و در یک لحظه ، 2 تا 3 موشک را بسوی یک هدف هدایت کند . آژانس اطلاعات دفاعی ارتش ایالات متحده (DIA) در سال 1984 ، گزارش نمود که تا پایان همان سال ، 3000 پرتابگر سام- یک هنوز عملیاتی بوده و این تعداد تا سال 1994 ، به چند صد دستگاه کاهش خواهد یافت . همزمان با طراحی زیرمجموعه های این سامانه دفاع هوایی و در اواخر سال 1950 ، دفتر طراحی OKB-2 ایسایف ، طراحی یک پیشرانه با تراست 9 تن را برای بکارگیری در این موشک آغاز نمود . این پیشرانه در حقیقت ، براساس نمونه پیشرانه R-101B-3600 با چهار خروجی که خود نیز برگرفته از نمونه R-101 بود ، طراحی گردید . این پیشرانه برای نخستین بار در موشک V-300/LA25 استفاده شد و تنها تفاوت نمونه 3600 با پیشرانه قبلی ، تقویت سازه های پیشرانه و متفاوت بودن خطوط سوخت رسانی بشمار می رفت . با خارج شدن این موشکها از چرخه رزمی و براساس آخرین نمونه طراحی شده که با شناسه LA217MA شناخته می شود ، حداقل 5 نمونه دیگر برای اهداف آزمایشی با عناوین ذیل مورد استفاده قرارگرفت . (1965-1970)KUNITSA (SOBOL (1970-1975 (BELKA (1975-1988 (ZVEZDA (1988-1993 (STRIZH (1994 (BELKA (1975-1988 (STRIZH (1994 پس از مرگ استالین به سال 1953 ، در مجموعه آتشبار سام-1 تغییراتی داده شد و نمونه ارتقاء یافته آن بصورت مجموعه هایی چند تایی در اطراف لنینگراد نیز نصب گردید . موشک پدافند هوایی سام-1 ،(گیلد) بعنوان نخستین موشک هدایت شونده زمین به هوای روسی ، در رژه نظامی میدان سرخ مسکو به سال 1960 به نمایش گذاشته شد . بلحاظ ظاهری ، چهار بالک صلیبی واقع در بخش جلوی بدنه ، این موشک را از نمونه بعدی ، یعنی سام-2 متمایز می ساخت . پیشینه عملیاتی : براساس منابع منتشر شده از سوی ارتش ایالات متحده ، در شب 24 اکتبر 1952 ، زمانی که یکفروند بمب افکن B-29 در حال پرواز برفراز ناحیه ای موسوم به آنتانگ سمی جو ، بود ، برای نخستین بار با شلیک این آتشبار روبرو گردید . با این وجود ، بدلیل ارتفاع پروازی این پرنده ( ارتفاع 6700 متری ) و استفاده از سیستم ضد ضد عمل الکترونیک (ECCM) ، موشکهای شلیک شده نتوانستند آسیبی به پرنده آمریکایی وارد کنند . بمب افکن بی-29 سوپر فورترس دومین برخورد در 29 و 30 مارس 1952 روی داد و در جریان این حادثه ، یکفروند بمب افکن B-50 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده که درحال اجرای یک ماموریت عادی شبانه برفراز آسمان بندر دایرن بود ، شلیک چهار تیر موشک ضد هوایی ناشناس را به ایستگاه های کنترل زمینی گزارش داد که همگی به خطا رفتند . بویینگ B-50 لاکهید یو-2 بنابه برخی گزارش ها ، از این موشک برعلیه پرنده های بلندپرواز یو-2 ، که در یک بازه زمانی پنج ساله ، از 20 ژوئن 1956 تا یکم ماه مه 1960 بر فراز اتحاد شوروی پروازهای شناسایی را اجرا می نمودند ، استفاده شد ، ولی ظاهرا" موفقیت چندانی برای آنها ثبت نگردید. مشخصات موشک : طول :12 متر قطر: 71 سانتی متر پهنای بال : 270 سانتی متر وزن: 3500 کیلوگرم نوع پیشران : سوخت مایع حداکثر سرعت : 2.5 ماخ حداکثر ارتفاع پروازی : 20 کیلومتر حداکثربرد: 32 تا 40 کیلومتر تراست : 14000 کیلوگرم فیوز: مجاورتی / رادیویی مجموعه تصویری از آتشبار سام-یک " گیلد" در ادامه تاپیک ارائه خواهد شد . این مجموعه ، شامل جزییات جالبی از ریزسامانه های موشک و همچنین سامانه های پشتیبانی و هدایت خواهد بود . منابع : 1- استالین - راژینسکی ، ادوارد . نشر اطلاعات -1380 2- اصلانی ، یعقوب ، راکتها و موشکهای استراتژیک ، جلد ششم ، موشکهای سطح به هوا 3- صنایع هوایی ، سال دوازدهم ، شماره 138 4- http://www.b14643.de 5- ویکی نویسنده ، مترجم و گرد آورنده : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9 Military.ir Copyright :rose: :rose: تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است. :rose: :rose:
-
1 پسندیده شدهتشکر برادر مهدوی گرامی. منتقل شد به بخش علوم فضایی و فضانوردی. از این پس اخبار فضایی که بیشتر جنبه معرفی و علمی دارن رو به این ارسال کنید.
-
1 پسندیده شدهممنون از توضيحات شما دوست عزيز. ولي آقا ساشا! شايد بشه با اين حرفها، خودمون رو راضي كنيم كه مثلاً آلمان نميخواست با كل جهان بجنگه! ولي دوست من! اين كار، هيچ معني جز جنگ جهاني نداره! شما انتظار داشتين يه كشور، شروع كنه و تمام همسايههاش رو به كمك نيروي نظامي و ارتش نيرومندش اشغال كنه، بعد هم انگليس و فرانسه بيان مثل كوفي عنان، جلوي تلويزيون بايستن و حملهي آلمان رو محكوم كنن و از هيتلر خواهش كنن از اونجا خارج بشه؟ شما يه طوري اينقدر راحت درمورد اشغال كشورها صحبت ميكنين انگار كه تيم فوتبال آلمان رفته اون كشور و يه ديدار دوستانه باهاشون برگزار كرده! دوست من، اشغال يك كشور، امري ساده نيست كه بگيم حالا هيتلر 4 تا كشور رو تسخير كرد! مهمترين دليل براي سختگيري در معاهدهي ورساي، ترس از نيرومند شدن آلمان و حملهي مجددش به كشورهاي ديگه براي تسخيرشون بود! دقيقاً همون كاري كه نبايد صورت ميگرفت و گرفت! شما فكر ميكنين در جنگ جهاني اول، آلمان كاري غير از اين كار كرد؟ فقط اومد چند تا كشور رو گرفت!!! (به ياد دوران بربريت كه هر كشوري كه حال ميكرد، از شمال و جنوب و شرق و غرب، جهان رو به تسخير خودش درميآورد تا به كشورش متصل كنه!). بذارين يه نگاه كوچيك به تاريخ بندازيم : اقدام اول هيتلر در اوايل سال 1936، برخلاف توصيهي ژنرالهايش تصميم به اشغال راينلند (كه در دست نيروهاي فرانسوي بود) گرفت. ژنرالهاش به اون گفتن كه صبر كنه و گفتن ارتش براي جنگ آماده نيست و ذخيره تسليحاتياش نميتونه در برابر ارتشهاي دائمي متفقين به پيروزي برسه. اما هيتلر بيخيال نشد و در 7 مارس ريان لند رو گرفت! بعد از اشغال، هيتلر گفت : «اهداف آلمان جنگطلبانه نيست. ما اكنون، بيش از هميشه، عهد ميكنيم كه براي تفاهم بين مردمان اروپا تلاش خواهيم كرد... ما در اروپا قصد مطالبه ِ هيچ سرزميني!!! را نداريم! ... آلمان هرگز صلح را به خطر نخواهد انداخت.» فرانسه و انگليس، زياد مايل نبودن كه با هيتلر سر راينلند وارد جنگ شن. به همين خاطرم فرض كردن كه هيتلر راست ميگه. پس اولين خطر از بيخ گوش جهان، تو سال 1936 گذشت! اقدام دوم هيتلر قبلاً در سال 1935 رسماً تو يكي از سخنرانيهاش گفته بود : «آلمان نه قصد آن را دارد و نه مشتاق است كه در امور داخلي اتريش مداخله كند، اتريش را بخود محلق سازد يا تصميم به يكپارچهسازي (Anschluss) بگيرد.». در سال بعد (يعني 36) پيماني با اتريش امضاء كرده و همان وعده را داد. اما در سال 1937، هيتلر كه به وفاي به عهد و پيمان، شهرتي عالمگير داشت، تصميم ميگيره كه اتريش رو به تسخير دربيارن. باز هم ژنرالهاي هيتلر مخالف بودن و ميگفتن كه اگه اين كار صورت بگيره، فرانسه و انگليس واكنش نشون ميدن! اما هيتلر گوشش بدهكار نبود. هيتلر، صدراعظم اتريش «كورت فون شوشنيك» رو به ويلاي شخصياش دعوت ميكنه و بهش اولتيماتوم ميده كه ممنوعيت فعاليت نازيها در اتريش رو برداره و بازداشت نمايندگانشون رو متوقف كنه، وگرنه اترش آلمان ميريزه تو خاك اتريش. شوشنيك، چون حريف هيتلر نميشد و ميترسيد كه آلمان، حقيقتاً وارد جنگ با اتريش شه، شرايط هيتلر رو ميپذيره. اما در دوازدهم مارس، ارتش آلمان از مرز ميگذره و تشريف ميارن تو اتريش. البته ملت اتريش، چون اكثراً آلماني بودن و دوست داشتن كه با آلمان وحدت داشته باشن، از اين كار، استقبال كردن (ماشاء الله غيرت!). جالب اينجاس كه شوشنيك، به شغل شريف نظافت خوابگاه، سطلهاي آشغال، توالتها و دستشوييهاي گاردهاي اساس منسوب شد! هيتلر، بلافاصله پس از اشغال اتريش، قول شرف داد كه به هيچ كشوري ديگه حمله نميكنه و همين كافيشه!! فرانسه در اون سال، درگير مناقشات سياسي داخلياش بود و انگليس هم دوست نداشت كه بدون فرانسه، موضوع رو دنبال كنه، به همين خاطرم سعي كردن باز به قول هيتلر اعتماد كنن و فرض كنن كه شرفش، اينقدرام بيارزش نيست. اقدام سوم هيتلر كه گرفتن بدون دردسر راينلند و بعد اتريش، خيلي بهش چسبيده بود، اقدام بعدي رو گرفتن چكسلواكي در نظر گرفت. آلمان، بعد از گرفتن اتريش، همسايهي چكسلواكي شده بود و با محاصرهاش از سه طرف، ميتونست سه سوت اين كشور رو بگيره! اما هيتلر براي اشغال چكسلواكي، يه مقدار با ترس و لرز و احتياط بيشتري حركت كرد. چرا كه چكسلواكي، با فرانسه و روسيه (شوروي) معاهدههايي امضاء كرده بود كه اگه كشوري بهشون حمله كنه، اين دو كشور هم بيان كمك چكسلواكي. پس خيال چكها راحت بود كه با وجود متحدين قدرتمندش، آلمانها نميتونن مثل اتريش، اون رو بگيرن. اما ظاهراً هيچچيز تو اين جهان، مطمئن نيست! هيتلر، اول درخواست كرد كه سودتنلاند كه بخش آلماني زبان چكسلواكي بود، محترمانه تقديم رايش بشه تا به آلمان بپيونده. چكها مخالفت كردن. ژنرالهاي هيتلر هم به شدت هيتلر رو از حمله به چكسلواكي باز داشتن. اونا مطمئن بودن كه اينبار، درصورت حمله به چكسلواكي، انگليس و فرانسه (و احياناً شوروي) با آلمان وارد جنگ ميشن! اما هيتلر، محترمانه داد و هوار به راه انداخت و اونها رو بزدل و ناكارآمد خطاب كرد! اوضاع اونقدر بيريخت بود كه حتي چند نفر از ژنرالهاي رايش، با يكي از اعضاي كابينهي انگليس ديدار كردن و گفتن كه اگه اونا پشت چكسلواكي بايستن (يعني به قراردادشون عمل كنن)، هيتلر بيخيال ميشه. اما جواب بريتانيا خيلي جالب بود!! اونا به راحتي بيخيال اين مسئله شدن و اين هشدار رو به عنوان تبليغات گروهي كه سر كار نيست عليه گروهي كه قدرت رو در دست داره، قلمداد كردن و بيخيال قضه شدن. نويل چمبرلن، نخست وزير بريتانيا، براي ملاقات هيتلر به آلمان رفت و پيشوا بهش اطمينان داد كه تنها سودتنلاند رو ميخواد، نه بيشتر (آخي!! طفلي خيلي كماشتها و قانع بود!). چمبرلن قاطي كرده بود و عصباني بود، ولي راه ديگهاي به ذهنش نميرسيد. از طرفي دوست نداشت كه آلمان، چكسلواكي رو بگيره و از طرف ديگه، دوست نداشت با آلمان وارد جنگ شه. انگليس و فرانسه، هيچكدوم آمادگي شروع جنگ با آلمان رو نداشتن! حتي چمبرلن، در سخنراني راديويي براي مردم كشورش اعلام كرد : «چقدر دهشتناكف باورنكردني و شگفت انگيز است كه لازم باشد ما به خاطر دعوايي در يك كشور دوردست بين مردمي كه ما چيزي از آنها نميدانيم ... در اين جا مشغول حفر سنگر شويم». اما آلمان بيخيال قضيه نميشد. به همين دليل، براي جلوگيري از وقوع يه جنگ ديگهي جهاني به فاصلهي 20 سال از جنگ قبلي، در سال 1938، تصميم به تشكيل يه كنفرانس صلح (تو مونيخ) گرفتن. در اين كنفرانس، نويل چمبرلن نخستوزير بريتانيا، ادوارد دالاديه نخست وزير فرانسه، بنيتو موسوليني ديكتاتور ايتاليا و آدولف هيتلر، صدراعظم (و براي آلمانيها، پيشواي) آلمان حضور داشتن. نكتهي بامزهي قضيه اين بود كه حتي يه نماينده از چكسلواكي هم حضور نداشت. اونها، براي جلوگيري از وقوع يه فاجعه، تصميم گرفتن كه سودتنلاند رو به هيتلر بدن و درعوض، هيتلر قول بده كه بچهي خوبي باشه و ديگه تقاضاي هيچ سرزميني رو نداشته باشه! هيتلر هم از خدا خواسته قبول كرد! ظاهراً صلح، به اروپا برگشته بود. اميل هاچا، رئيس جمهور چكسلواكي كه به شدت عصباني شده بود، به بريتانيا و فرانسه هشدار داد كه «تنها مدتي زمان ميخواد تا هيتلر، بقيهِ چكسلواكي را هم اشغال كند.». بريتانيا و فرانسه، هرهر و كركر خنديدن!! در ماه مارس 1939، هيتلر به هاچا گفت بيخيال معاهدهي مونيخ شده و هوس كرده بياد اينور چكسلواكي، آب و هوايي عوض كنه! با خانم بچهها (ارتشش) هم تشريف مياره. هاچا چيكار ميتونست بكنه؟ وقتي ميديد كه انگليس و فرانسه، به اون سادگي سودتنلاند رو به هيتلر دادن، ميدونست كه ديگه نبايد رو كمك اونا حساب باز كنه. به همين خاطرم قرارداد امضاء كرد. بعد از اين قضيه، تازه متفقين فهميدن كه چه زايمان اساسياي كردن!! بعد از اين هم فقط كافيه نقشه رو بديم دست يه بچهي 4 ساله و بگيم بعدي كدومه بابايي! معلومه ديگه! لهستان!! اقدام نهايي هيتلر قصد داشت كه به لهستان هم حمله كنه. اما اتحاد جماهير شوروي، به رهبري ژوزف استالين، خيلي ترسناك به نظر ميرسيد. اگه آلمان به لهستان حمله ميكرد، مسلماً انگليس و فرانسه به كمك لهستان ميرفتن! اونا ديگه مطمئن بودن كه آلمان، سيري ناپذير هست! ولي اينكه آلمان بخواد هم با انگليس و فرانسه و هم با اتحاد جماهير شوروي بجنگه، يه طورايي عين خريت بود! به همين خاطرم ترجح داد فعلاً از شوروي خيالش راحت شه. چه كاري بهتر از بستن يه معاهده، براي صلح با شوروي (به نام پيمان عدم تجاوز) و تقسيم مخفيانهي لهستان بين خودشون. استالين هم كه اصلاً آمادهي جنگ نبود و از طرفي، عاشق سرزمين بيشتر بود، از خدا خواسته قبول كرد! اين پيمان، در 23 اوت 1939 به امضاء رسيد. درست هشت روز بعد، سر صبحي (45 : 4 صبح!!) آلمان ميريزه تو لهستان. اينقدر اين حمله سريع بوده كه حتي لهستانيها هم كف كرده بودن كه چه خبره و كي اومده سمتشون!! با وجود مقاومت دليرانهي لهستانيها، اين كشور فقط دو هفته تونست در برابر آلمان نازي مقاومت كنه! اينبار، فرانسه و انگليس به پيمانشون احترام گذاشتن و به آلمان اعلام جنگ دادن. اما درواقع، كمك چنداني از دست اونها ساخته نبود! هيچكدوم، آمادگي جنگ رو نداشتن!!! بعد از اون، دانماراك و نروژ، بلژيك، لوكزامبورگ و هلند رفتن زير چكمههاي نازي تا آلمان بتونه بيخيال خط ماژينو بشه و بره فرانسه رو هم بگيره و باقي قضايا ...!!! خوب آقا ساشا! به نظر شما، يكم خواستههاي آلمان زياد نبود؟ نميدونم شما چطور دارين اين جنگ رو نگاه ميكنين كه عقيده دارين آلمان جنگ جهاني رو شروع كردن و اين، انگليس و فرانسه بودن كه جنگ جهاني رو شروع كردن!! البته اگه مبناي قضاوت شما، واژهي «اعلان جنگ» باشه، حرف شما كاملاً درسته! آلمان، به هيچ كشوري، اعلان جنگ نكرد. تنها، به خاطر حمايت از متحدش، يعني امپراطوري ژاپن، پس از حمله به پرل هاربر، به ايالات متحده اعلان جنگ داد و متعاقباً امريكا هم هواپيماهاش رو فرستاد كه يه حالي به آلمان بده!! بهتره يكم منصف باشين! براي شروع جنگ، هيچوقت نيازي به اعلان جنگ نبوده! عراق، قبل از اعلان جنگ به ايران، درست از دوم شهريور، گلوله باران شهرهاي مرزي رو آغاز كرده بود. هواپيماهاش، پايگاههاي مرزي ايران رو بمبارون ميكردن و تانكهاش با نيروهاي ايراني درگير شده بودن! بني صدر بنده خدا، منتظر شنيدن «اعلان جنگ» از دهان مبارك صدام بود كه خدا رو شكر 31 شهريور اين كار صورت گرفت! نميدونم اگه اين رو صدام نميگفت، ما لابد تا فتح تهران هم بايد منتظر ميمونديم!!
-
0 پسندیده شدهحالا باطن را که نمیدونم ولی هدف حیاتی ما از ابتدا هم خیلی روشن بود و تقریبا همه هم میدونستن؛ قطع نشدن ارتباط زمینی با لبنان برای جریان جاری با حزب الله و جبهه شمال. این هدف محقق شد حالا هر چه قدر هم که روسها در لاذقیه حمیمیم را گسترش بدند یا اردوغان در ادلب ترکتازی کنه ولی به هر حال مسیر بوکمال و حلب و حما و دمشق و مرزهای لبنان برقراره با تمام ریسکها و خطراتش. ولی به خاطر این که ما بالاجبار به این بازی کشیده شدیم و هزینه دادیم، تصمیم بر این شد که حالا که ما را به زور کشوندند به جبهه سوریه حالا جبهه جنوبی سوریه هم شکل داده باشه. و الان مخاطراتی که داریم تحمل میکنیم ( اصل حضورمون در سوریه والا صهیونیستها که مدام تاکید میکنند شما در سوریه نباشید و من هم دیگه این حملاتم را انجام نمیدم و مشخصه که منظور از حضور یعنی مثل گذشته و وضعیت ما با سوریه است که طبق یک قانون نانوشته یک عدم حضور و تنها استفاده از کریدور سوریه بود. ) ولی خب ما هزینه دادیم در سوریه، درسته هدف حفظ کریدور بود ولی خب حالا شرایط فرق میکنه با قبل و برای هدف جدید هم باید مخاطراتش را قبول کرد. اون بقیه هم هر کدوم سهمشون را میخوان، حالا برای اردوغان خاکه و لجبازی سر تمام این 8 سال به در و دیوار زدنش برای خوندن نماز در حلب و الان لااقل حفظ ادلب، برای روسها بابت هزینه هایی که دادند ایجاد یک برگه چانه زنی از سوریه، برای تروریستها خالی کردن عقده و ضربه زدن و ... برای ما اما ایجاد عمق میدان بیشتر هست بعد از حفظ هدف اولیه که تدافعی بود یعنی کریدور سوریه. حالا اگر بشه یک برنامه بازدارنده هم ایجاد کرد (قاعدتا دشمن راضی به هر نوع حضور ما در سوریه اعم از اقتصادی و نظامی نیست و باید یک بازدارندگی وجود داشته باشه حتی در حد لبنان ) در سوریه که اهداف اقتصادی/سیاسی/نظامی بیشتری هم برامون حاصل بشه فبها ( معادن فسفات و کشاورزی اجاره ای، بندر مدیترانه ای برای صدور کالا با کریدور ریلی و زمینی، سال پیش هم بحث های فشرده ای شده که در عراق فعلا گیر هست اون هم سر فعال کردن خط لوله صادرات نفت از طریق عراق به بانیاس و از این دست تا از مخاطرات تنگه هرمز و تک بندر آسیب پذیر ما یعنی خارک کم بشه )
-
-1 پسندیده شدهدر شروع داستان سوریه همه گفتند اسد رفتنی هست اما ایران امد و اکنون بیشتر سوریه ازاد شده است و الان دعوا سر ادلب هست و ترکیه دارد نیرو می آورد تا ادلب رو حفظ کند سوریه بازو خون رسان حزب الله لبنان بود و در صورت قطعش ما الان باید نگران حزب الله می بودیم این تصویر بزرگ هست در تصاویر کوچک بله حرف شما دیده می شود و ایراد شما هم وارد است متاسفانه انسجام و مدیریت یکپارچه رو وقتی نداشته باشیم چنین اتفاقاتی رخ می دهد و تضاد با برنامه اصلی مشاهده می شود جملات اخرتون خیلی مهم است سوریه از دست تروریست ها خارج شده و تنها در ادلب درگیر هستیم الان باید خطوط ارتباطی و نقاط تولید سرمایه رو تقویت کرد تا وارد فاز دوم سوریه یعنی توانمندسازی شویم بویژه تکمیل حزب الله سوریه