MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,654
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,377

تمامی ارسال های MR9

  1. سلام علیکم و رحمت ا.... نخست اینکه به میلیتاری ، خوش آمدید ، امیدوارم که جنابعالی در کنار سایر دوستان ، به تعالی و پیشرفت انجمن کمک کنید . در خصوص موردی که فرمودید ، به شکل طبیعی نظرات متفاوتی وجود دارد و قطعاً دستگاه دیپلماسی ، عاری از خطا و اشتباه نیست . ولی انچه که اهمیت دارد ، این هست که ما روند را ببینیم و نه یک مورد خاص را . اگر چه در حوزه برجام ( که اصولا تمایلی برای ورود جدی به این مساله را ندارم ) نقدهایی جدی وارد هست ولی باید منصف بود . ساختار دیپلماسی ما ، هنوز بسیار جوان هست ( مصاحبه جناب شیخ الاسلام با یکی از ماهنامه های داخلی ) و کار جدی آن از مذاکرات مربوط به قطعنامه 598 شروع شد تا الان . فراز و نشیبهای فراوانی را هم داشته و موفقیت و شکستهای را تجربه کرده . انچه که اهمیت دارد ، گذشته نیست ، بلکه مقابله با چالش های پیش رو هست و اگر انسجام داخلی داشته باشیم ، میشود به موفقیتهای این بخش از حاکمیت امیدوار بود . این مورد که مفهوم نسبی هست . یعنی ما در برابر چالش های موجود نه دست بسته هستیم و نه قدرتمند مطلق ، اندازه ، کمیت و کیفیت قدرت ما به فاکتورهای مشخصی بستگی دارد که قابل اندازه گیری است ( در حوزه قدرت سخت ) . در حوزه قدرت نرم هم ، وضعیت قابل اندازه گیری هست که باید در جای خودش بررسی شود . نکته مهم اینجاست که نه خودمان را زیاد دست کم بگیریم و نه فراتر از توان واقعی تحلیل کنیم . به نظرم این شیوه تحلیل درستی رادر اختیار ما می گذارد
  2. الان شد یک تحلیل منطقی . از یک نظر بله ، درست هست این مساله ولی دقت کنید که توان ما در پاسخ دهی مشخص هست . اگر بخواهیم فراتر از توان مشخص ، عمل کنیم ، آن وقت تبعات را باید قبول کنیم . در نتیجه منطقی این هست که به جای بروز واکنش دفعی و بدون تعقل ، فکر کرد و درست پاسخ داد . در پاسخ به یکی از کاربران ، قبلا عرض شد که شما جنگ سوریه را فقط در حوزه میدانی و سخت افزار نظامی تحلیل نکنید . اصل ماجرا ، توان دیپلماسی طرفین ماجرا هست . هراندازه این بازو تقویت شود ( قبلا گفته شد که شرایط آن به چه شکل هست ) ، احتمال برگشت روندها زیادتر میشود . بازوی نظامی در سوریه ، مکمل بازوی دیپلماتیک هست . این دوتا اگر هماهنگ عمل کنند ، می شود امیدوار بود
  3. خودتان هم بهتر می دانید که این موارد classified و محرمانه هست . فرض محال بر اطلاع هم حق افشاء آن را ندارم و نداریم . این نوع ادبیات نوعی زیرپاکِشی اطلاعاتی ( تخلیه اطلاعاتی ) هست ( تحریک برای افشاء اطلاعات نظامی / حالا خوشبختانه بنده دسترسی به این اطلاعات را ندارم ) که با توجه به ماهیت انجمن که در رصد خودی ها و دشمن قرار دارد ، حواس ها جمع هست برای مراقبت در این زمینه . اطلاع دارید که این ادعای بزرگی هست ، پنتاگون ، شورای عالی امنیت ملی و غیره و ذالک هم وقتی قصد دارند برای کاری برنامه ریزی کنند ، لشگری از تحلیل گرها و متخصصان را جمع می کنند ، حالا شما چه شکلی قصد دارید یک تنه نسخه بپیچید !!!! حالا بنده یا دوستان تحلیلی را هم که ارائه می دهیم ، صرفاً در محدوده دانش و زمانی هست که توانایی انجام آن را داریم و نه بیشتر . ادعایی هم وجود ندارد که فلان تحلیل کاملا درست و یا کاملا غلط هست . همه صحبت می کنند ، و این مخاطب هست که برداشت خودش را خواهد داشت . دوست عزیز ، اعراب بیشتر از 60 سال هست که ادعای به دریا ریختن اسراییل را دارند و لی تا الان چنان تحقیر شدند که " مسلمان نشنود ، کافر نبیند " . ( به استثنای حزب ا... لبنان که آن هم براساس عقلانیت انقلابی که در ان وجود داشت ، به جای شعار دادن ، عمل کرد تا در 2006 پوزه اسراییل را به خاک زد ) دیشب هم عرض شد : " مهمترین ویژگی در این شکل موارد ، کنترل احساسات ، برآورد درست از شرایط ، واکنش مبتنی بر منطق و در نهایت وارد کردن ضربه متقابل در شرایط و زمان درست هست ( این آخرین مورد ، اصل ماجراست ) " " به عبارتهای رنگی شده دقت کنید " پی نوشت : 1- یکی ازمشکلات بزرگ ما انسانهای شرقی و بخصوص در خاورمیانه ، غلیان بیش از حد احساسات و تصمیم گیری های عجولانه هست . این آفت بزرگی در صحنه شطرنج سیاست بین المللی هست . قصد داریم اسراییل را کیش و مات کنیم ، مشکلی نیست ، باید ایستاد ، شرایط را درست تحلیل کرد و بعد با دقت چنان ضربه را وارد کرد که طرف مقابل دچار فلج تصمیم گیری شود . 2- وفیق السامرایی ، در کتاب خودش ( ویرانه دروازه شرقی ) اذعان می کند که برآوردهای شبکه اطلاعاتی منافقین از اوضاع داخلی ایران و بویژه تحرک نیروهای مسلح در جبهه ها ، انقدر ضعیف و غیر واقعی بود ( در یک بازه زمانی مشخص ) که اطلاعات نظامی ارتش عراق با انبوهی از اطلاعات روبرو میشد که 90 درصد انها درست نبود و اگر افسران اطلاعاتی ارتش عراق مبنای کارشان اطلاعات جمع آوری شده توسط منافقین میشد ، کل ساختار بسرعت دچار فلج می شد . این مساله عرض شد که اطلاع داشته باشید ، وقتی توان رزمی در صحنه نبرد برابر نیست ( ایران و اسراییل در سوریه ) ، هر گونه واکنش غیر منطقی ( ریختن خون اسرائیلی ها به ازای هر شهید که همه میدانند چقدر عملی هست بلحاظ منطق نظامی ) موجبات ارسال توپ به زمین حریف و بازی کردن با قوانین تحمیل شده از طرف آنهاست .
  4. سلام علیکم منظور شهدایی هست که خبر ان منتشر شده ، یعنی این احتمال وجود دارد که خدمه این تور یا پانسیر از بچه های سپاه باشند ؟؟؟؟
  5. اتفاقاً داده نظامی به اندازه 200 سال تاریخ نظامی مدرن ، وجود دارد ، فقط مرد میدان نیاز دارد که بدون حب و بغض و شعار و کل کل و دو قطبی سازی و متهم کردن دیگران به دیکتاتوری و غیره و ذالک ، بشیند و روی مستندات تحلیل کند . شخصاً هر تحلیلی را در حد بضاعت و مطالعه با ارائه رفرنس و مرجع بیان کردم ، می کنم و خواهم کرد ، از ارائه نمودار و داده نما گرفته تا ارجاع به کتب منتشر شده با ذکر صفحه و جزییات . حالا یکسری که یا به مطالعه تحلیل های داخلی یا غیر داخلی کانالیزه شده ( یعنی سخیف ترین شکل تحلیل ) دلخوش شدند ، طبیعی هست که از این نوع مدیریت ناراحت باشند و آنها را درک می کنم . این شیوه ای هست که همه انجام می دهند و نقصی هم برآن وارد نیست . تفاوت آن با کنایه شما ، در استفاده از واژه های تحریک کننده روزنامه ای بود که برخورد متناسب هم صورت گرفت .این موارد را مد نظر قرار دهید ، حرفهای و تحلیل های شما هم شنیده خواهد شد . ابزار محدود سازی ، بدون هیچ تعارفی در زمان خودش استفاده می شود و نیازی به یاد آوری آن برای مدیریت میلیتاری نیست . همانطور که عرض شد ، در محدوده وظایف کاربر میلیتاری می توانید فعالیت کنید و منعی برا ی این کار وجود ندارد . پی نوشت : 1- شایعه ای هست که گفته می شود نیروی هوایی اسراییل یکی از سامانه های تور را هدف قرار داده ( حالا اینکه سپاه چنین سامانه ای را به سوریه انتقال داده یا در صورت واقعی بودن این خبر ، سامانه مذکور ( تور یا پانسیر ) متعلق به ارتش سوریه هست ) بعد از هدف قرار دادن مرکز هدایت پهپاد ، یک مرحله رو به جلو است . 2- بارها خدمت دوستان در انجمن عرض شد که تحلیل در میلیتاری شبیه به اثرات انفجار یک پرتابه 203 م.م هست . در حال عادی ، ظاهر عادی دارد اما زمانی که چاشنی آن عمل کرد ، نمی شود بازتابهای ان را کنترل نمود . در نتیجه باید در استفاده از کلمات دقت لازمه را داشت . .
  6. تکبر ، دیکتاتوری یا هر لقب دیگری که تمایل دارید می توانید استفاده کنید ولی تحلیل نظامی و جدی ، همین ادبیات را لازم دارد . تحلیل نظامی ، جای شعار و کل کل نیست . ما داریم روی موضوعات جدی بحث می کنیم و این موضوعات چندان شیرین هم نیستند . حالاشما از یک ادبیات خاص برداشت تکبر دارید ، به خودتان مربوط هست . ( اصولا دانش ماهیتی دارد که در ان غرور و تکبر موجب افت و خسران هست تا سودمندی ) هر چند باید خوب متوجه شده باشید که کلام بنده در برابر دوستانی که قصد تحلیل دارند و نه فضا سازی ، ( خوب هم اطلاع دارید که در حوزه عملیات روانی ، فضا سازی به چه صورتی هست ) به چه شکلی هست ، قطعا در برابر این دوستان که بارها پیش امده که نظری مخالف تحلیل من داشتند ، اشتباه خودم را قبول کردم ( مستندات ان را در میلیتاری بگردید و پیدا کنید ) و از مطالب انها استفاده .
  7. قضاوت با کابران هست . ادبیات نامناسب به کار ببرید ( نه فقظ شما ، بلکه همه کاربران میلیتاری ) پاسخ هم سطح را بدون تردید دریافت خواهید کرد . قبل از شما هم کاربرانی بودند که قصد داشتند فضا را به حاشیه ببرند ولی زود متوجه شدند که شیوه مدیریت فضای روانی میلیتاری با گذشته تفاوت دارد و در یک جایی محترمانه ، دریک جای دیگر با ادبیات علمی ، در یک جای دیگر با تحکم و با استفاده از قوانین تدوین شده مخاطب قرار می گیرند . پی نوشت : بدون هیچ شکی ، با قید محترمانه بودن و رعایت قوانین ، همه در ارائه نظرات محدودیتی ندارند . هر زمان احساس کردید می توانید با قوانین میلیتاری خودتان را وفق دهید ، بنده در خدمت هستم
  8. نیازی نیست ، وظایف مدیریت را به بنده یاداوری کنید . همه ما نیاز به اصلاح داریم ، فقط شدت و ضعف ان متفاوت هست . سابقه عملکرد شما هم به اندازه کافی مشعشع هست که غیر مستقیم یاد اوری شود که اینجا میلیتاری دات ای ار هست و نه جای دیگر . لازمه مدیریت در میلیتاری ایجاد موازنه در تحلیل هاست تا کفه ترازو به یک سمت سنگین نشود . جهت دهی کردیم و خواهیم کرد براساس صلاح انجمن ، شما در محدوده یک کاربر وظیفه دارید فعالیت کنید . خیلی علاقه داری ، بلیط یکسره به جنوب دمشق را مجانی تقدیم می کنم ، تشریف ببرید . پی نوشت : 1- با بد کسی در افتادید ، هر کلمه و واژه و تحلیلی که به کار ببرید ، تا انتهای ان را تشخیص می دهیم ، فقط به امثال شما فرصت داده میشود که خودتان را بیشتر نشان دهید . 2- از سایر دوستان بابت این ادبیات عذر خواهی می کنم ، ولی یک جاهایی باید مشت اهنین را نشان داد
  9. یک پیشنهاد هم دارم خدمت شما ، علی الحساب به پست بالایی واکنشی نشان ندهید ، یک مساله ای را دارم بررسی میکنم ، چون با موفقیت داریم به حذف کامل این دو قطبی بازی ها نزدیک می شویم ، مورد جالبی هست . متشکرم . پی نوشت : خداوند رحمت کند ، یک بنده خدایی معتقد بود که خدعه و فریب رزمی تا 50 درصد تعیین کننده موفقیت عملیات نظامی هست
  10. سلام علیکم و رحمت ا.... ضربه غیر مستقیم به شیوه هانس گودریان ( فصل هفتم از کتاب " ارابه های زرهی !!! خبردار !!!! ) شدت درد ضربه غیر مستقیم بیشتر هست به نسبت ضربه مستقیم پی نوشت : حداقل ماجرا این جاست که برای پوشاندن تندروی ها یا کند روی ها از امام (ره ) ، انقلاب ، پیامبر گرامی اسلامی(ص) ، معصومین (ع) ، خرج نمی کنیم ، مفهومی که با عبارت " عقلانیت انقلابی " ( نقل به مضمون از استاد رحیم پور ازغدی ) شناخته میشود. خداوند این کشور را از شّر تندروی و کند روی مصون دارد . انشا...
  11. حالا صرف نظر از حواشی و نظرات که همه محترم هستند ، اینجای کار ما هوشمندانه بوده ، یعنی در پیش گرفتن سیاست ابهام ( با عنوان دیپلماتیک "حضور مستشاری / که همه اطلاع دارند قضیه بیشتر از مستشاری بودن هست ) . رویه استاندارد در همه جای دنیا این هست که امور خارجه به زبان خودش صحبت کند . یعنی واکنش احساسی آفت کار می شود . معمولا پروتکلهای مشخصی برای سخنگوی وزارت امور خارجه وجود دارد و طبق ان معمولا عمل می کنند . کار رجز خوانی و بلوف زدن بر عهده نظامیان هست ، ان هم به شکل منطقی . مرز باریک ، عقلانیت دو طرف هست در خصوص جنگ تمام عیار . هردو طرف می دانند که جنگ ممکن هست شروع شود ولی پایانش دست هیچکدام نخواهد بود ، هم ما ، هم روسها ، هم سوریها ، هم امریکایی ها و هم اسراییلی ها از این مساله اطلاع دارند . مهمترین ویژگی در این شکل موارد ، کنترل احساسات ، برآورد درست از شرایط ، واکنش مبتنی بر منطق و در نهایت وارد کردن ضربه متقابل در شرایط و زمان درست هست ( جنگهای اعراب و اسراییل و ایران و عراق ، و بخصوص جنگ تابستان 2006 ، سراسر از این دست رخدادها را بخودش دیده و بازگشت به عقب و بررسی انها بسیار اموزنده به نظر میرسد ) البته در هر دوسمت ماجرا ، رجز خوانی و هل من مبارز طلبی های وجود دارد و نمیشود جلوی ان را بطور کامل گرفت ( ویژگی بارز غلبه احساسات بر منطق نظامی ) با این حال این مساله نمک ماجراست ...... البته نمکی که باید در مصرف ان دقت کرد ، چون استفاده غیر مجاز ان ، فشار را افزایش می دهد و این برای روند منطقی ماجرا اصلا مناسب نخواهد بود . پی نوشت : زمانی که اسد برای کنترل ناآرامی ها ، با منطق شیلیکا ( ZSU--23-4) وارد میدان شد ( اوایل بحران )، فکرش را هم نمی کرد که اتش آن این همه گسترده شود ولی بخوبی دیدیم که وقتی احساسات بر تصمیم گیری مبتنی بر منطق نظامی چیره شود ، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد
  12. یادتان هست استراتژی به روز شده TOTAL WAR ( جنگ همه جانبه ) سرلشکر ویلیام شرمن را !!!!!! دارید بخش عملی ان را ملاحضه می کنید . جمهوری اسلامی الان بین دولبه یک قیچی هست . لبه اول ، فشار اقتصادی فوق العاده ولی نامحسوس ( راهبر قورباغه آب پز ) به شکلی که وضعیت اقتصادی دچار فروپاشی تدریجی شود ( که ظاهرا ناکار امدی داخلی مزید بر علت شده ) لبه دوم ، چماق هوشمندانه تئوریسن های مستقر در پنتاگون و وزارت امور خارجه که به شکل غیر قابل تشخیصی ، ما را در منطقه کانالیزه کردند ، افکار عمومی را بر علیه ما برای حضور در سوریه دارند تحریک می کنند ( بخش دوم این سناریو در حمله شیمیایی اخیر دیده شد و شما اثرات تبلیغاتی ان را هرگزدر رسانه های داخلی رصد نخواهید کرد ) وبا علم کردن بولتون ، کارتی را رو کرده که بوش پدر و پسر از ان بر علیه عراق استفاده کردند دسته های این قیچی به شکل نامحسوس دو لبه قیچی را دارد به هم نزدیک می کند . حالا ، این راهبرد جنگ همه جانبه ، یا بصورت فرسایشی جلو می رود ( با صحنه گردانی منطقه ای عربستان و صحنه گردانی فرا منطقه ای ایالات متحده و اسراییل ) و یا اینکه منجر به یک جنگ گرم رودرو ( با حضور اسراییل و اعراب در کنار ناتو ) خواهد شد . در نتیجه گزینه ما بین بد و بدتر هست . در اینجا نه سخت افزار نظامی (بعنوان قدرت مکمل و نه اصلی ) بلکه قدرت دیپلماسی هوشمندانه تعیین کننده خواهد بود . اصطلاح " شرایط ویژه " را که نام بردید ، بسیار خوشبینانه است وبه نظرم معادل واقعی تری را باید به کاربرد ) در مورد اسراییل : قطعا" نبرد 4 ساعته بین ایران و اسراییل ( منجر به ساقط شدن فالکون عبری و انهدام کامیون هدایت کننده پهپاد جمهوری اسلامی ) دارد گسترده تر میشود و ازاین دست موارد بیشتر خواهید دید . تل اویو به حمایت از شورشیان ادامه می دهد و سعی میکند ترکها را برای حضور بیشتر در سوریه تحریک کند و از سمت دیگر احتمالا ما را مجبور خواهد کرد که حضور گسترده تری به طور مستقیم داشته باشیم و این یعنی تلفات بیشتر و فشار افکار عمومی داخلی بر سیاست ما در سوریه ( که بخشی از ان را در دی ماه سال گذشته به شکل واقعی تری دیدیم ) و صرف منابع بیشتر مالی . البته پیچیدگی ماجرا بیشتر از این حرفهاست و باید با دقت بیشتری حوادث را رصد کرد
  13. تاحدودی ولی نه بطور کامل ، خودشیفتگی و خود رهبر اعراب پنداری و جاه طلبی صدام بسیار بیشتر از بن سلمان بود ، تا جایی که بعید می دونم رهبر عربی دیگری پیدا شود که به صدام حتی نزدیک شود ( حتی معمر قذافی هم این شکلی نبود ) . برای مطالعه بیشتر به کتاب " جمهوری وحشت، سیاست عراق امروز " ، نوشته سمیر خلیل مراجعه بفرمایید ، روایت دست اولی هست از روحیات صدام ، آن هم در سال هایی که صدام بر سر قدرت بود و نه بعد از ساقط شدن و اعدام وی . بله ، درست هست فقط بخشی از این مساله مربوط به گذشته است ، اعراب در دوران پیش از ترامپ سعی کردند با روحیات فوق لیبرالیستی اوباما خودشون را تطبیق بدهند ، فشارهایی هم اعمال شد و نتیجه ان رفتارها هم در دوران بن سلمان ، شاهد هستیم . عربستان مشتری دائمی تسلیحات غربی بوده ، فقط در زمان هایی که جمهوری اسلامی قرار هست تهدید حساب شود ، سعی می کنند به شکلی به اصطلاح آش را شور کنند که طرف غربی برای عرضه بیشتر تسلیحات ، تمایل بیشتری پیدا کند . یادتان هست قرارداد " الیمامه " را با بریتانیا ..... عرض شد ، حوزه دیپلماسی ، عرصه بسیار پیچیده ای از امتیازدهی و امتیاز گیری هست. این کنوانسیون ها و پروتکلها ، می توانند موثر باشد به شرط و تبصره ای که مبنای اصلی آن عملکرد ما در سیاست خارجی هست . ما هم بارها آنها را تهدید کردیم ، برای آنها انیمیشن ساختیم ، و غیره و ذالک ..... ولی صحبت اینجاست که دولتها ، یک آستانه خطری را برای خودشان تعریف می کنند که به اصطلاح homeland security ( امنیت سرزمینی ) نامیده میشود و بر مبنای آن هم عمل می کنند ، اگر این حق برای ما متصور میشود که بر یک استدلال درست ، دیگران را تهدید کنیم ، طبیعتا دیگران هم این کار خواهند کرد ولی درنهایت ، هر دو طرف یا هر چند طرف ، به این نتیجه می رسند که در یک سطح ، مخاصمات نباید به جنگ تبدیل شود . بن سلمان هم این را دقیقا می داند . حالا یا لایه های تصمیم گیر در عربستان سعی می کنند صرفاً لفاظی کنند و یا اینکه سطح را بالاتر می برند . در حالت اول ، صرفاً یک جنگ سرد تبلیغاتی هست و در نهایت آن جنگ نیابتی و در حال دوم جنگ رودرو ، که خوب هزینه های خودش را دارد و می تواند حتی شرایط داخلی عربستان و در مقیاس بزرگ اعراب را بطور کامل تغییر دهد . این مساله برای ما هم مصداق دارد . به همین دلیل هست که ترس از "خارج شدن اوضاع از کنترل " ، همه طرفهای درگیر را وادار کرده و می کند که عاقلانه رفتار کنند. پی نوشت : اعراب ( منظور کشورهای عربی هست ) همیشه یک حس حقارت غیر قابل وصفی در برابر ما ( چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی ) داشتند و دارند و خواهند داشت ، (این را در نامگذاری جنگ ایران و عراق به عنوان " قادسیه صدام" دیدیم ) ، حالا واکنش ما چه باید باشد ، مهم هست ، یا ترتیبات منطقه ای را با استفاده از کارتهای موجود ، چنان می چینیم که انها را در حالت آچمز قرار دهیم که قدرت تحرک انها به حداقل برسد ، یا اینکه به اصطلاح رویه " شاخ به شاخ " شدن با انها را در پیش می گیریم که خوب هزینه های ان را هر دوطرف خواهند داد .
  14. یک مقدار نظرات به هم نزدیک شد ، با این تبصره که بازیگران بزرگ بطور کامل از رده خارج نمی شوند ، فقط درصد تاثیر گذاری انها بر امور کاهش پیدا می کند و به اصطلاح ، قدرت در میان بازیگران درجه 2 و 3 ، توزیع میشود . که این را از یک نظر می شود خطرناک هم دانست ( البته یک احتمال هست و نه بیشتر )
  15. سئوال اینجاست که چرا مرتب سعی می شود که بن سلمان با صدام مقایسه شود ؟!!!!! این آدم ، حداقل تا اینجا ، ثابت کرده که اشتباهات صدام را تکرار نمی کند ( یعنی اگر صدام در ملاقات با آپریل گلاسپی سفیر وقت آمریکا در بغداد ، غیر مستقیم چراغ سبز حمله به کویت را گرفت ) ، این شخص ، مستقیم رفت در خانه ارباب که قرار و مدار ها را محکم کند ، چند قرارداد نظامی بست ، در اندیشکده های امنیتی واشنگتن سخنرانی کرد ، اطمینان اسراییل را جلب کرد و..... ) ، شرایط داخلی خودش را بهبود داد ( هر چند اطلاع داریم با چه کیفیتی و با چه قصدی ) ، الان آماده می شود برای سنگین کردن کفه ترازو به نفع خودش ( موردی که برادر عزیز جناب oldmagina فرمودند ) آن هم با استفاده از سرگرمی ترکها در سوریه . از آن طرف ، مصر و سودان و امارات و کشورهای کوچک حاشیه خلیج پارس را بخودش نزدیک کرده و با منزوی کردن قطر ، تاثیر گذاری رقیب را کاهش داده . مضاف بر آن ، در مقایسه ، صدام بسیار قوی تر بود ، یعنی در ان زمان ، نقداً یک ارتش 5 میلیون نفری و یک نیروی هوایی با 700 فروند پرنده و یک نیروی موشکی قابل توجه را در اختیار داشت ، در حالی که اگر کیفیت تسلیحات عربستان را فاکتور بگیریم ، ارتش عربستان اصولا در حد و اندازه های ارتش صدام نیست ، با توجه به این مساله که ارتش صدام 8 سال با جنگید و تجربه نظامی اش بسیار بالاتر از ارتش فعلی عربستان هست . البته فقط یک نکته باقی می ماند و آن لحاظ کردن " عصبیت عربی" این فرد هست که ممکن است آن را وادار به کاری بکند که انتهایش برای وی مطلوب نباشد . داشتن یک سلاح ، الزاماً به معنای استفاده از آن نیست ، مگر اینکه سلاح را در کنار خدمه با تجربه غیر بومی وارد کند ( مثلا" مصر که تجربه کار با این سلاح ها را در یمن دارد ) شخصاً معتقدم در صورتی که دیپلماسی فعالی و موثری داشته باشیم ، این کنوانسیون ها برنده تر از تسلیحات عمل می کنند . عرصه دیپلماسی ، عرصه امتیاز دادن و امتیاز گیری هست ، حتی قدرتهای بزرگ هم از این اصل مستثنی نیستند . هنر در همین مساله نهفته است ، حتی اگر ما ساز و کار فعلی را قبول نداشته باشیم . چرا ، اتفاقاً این کار شدنی است ، فقط باید روند را شناخت و آن را با مطلوبیتهای داخلی ( منافع ملی ) تطبیق داد. این مساله نیازمند کادر حرفه ای است که بدون رانتهای فعلی در پستهای گلوگاهی قرار بگیرند .
  16. سلام علیکم اختیار دارید ، نوک پیکان هجمه علیه ما بیشتر از اینکه سخت افزاری باشد ، دقیق روی همین محور می چرخد . انها نقطه ضعف ما را درست تشخیص دادند و دارند از همین نقطه ضربه می زنند .والا اقدام نظامی بارها به شکل مستقیم غیر مستقیم تست شده و علیرغم هزینه های سنگین برای ما جواب نداده . آن چیزی که به اشتباه ، غرب گرایی نامیده میشود ، جریانی هست اندک ولی تاثیر گذار که سرمایه گذاری کلانی روی ان شده و الزاما هم شناخته شده و به اصطلاح در صدر اخبار و تیتر روزنامه ها نیستند . فقظ شما به آقازاده هایی که حداقل در بیست سال اخیر ،با بودجه بیت المال رفتند برای تحصیل در بهترین کالج های اروپا و آمریکا دقت کنید ( آماری بود در سال 76 که در یکسال بیشتر از 400 نفر همزمان از عزیزان رده بالا برای ادامه تحصیل تشریف بردند ) ، اینها برمی گردند ( البته اگر برگردند ) ، و مدعی مناصب حساس در حوزهای تصمیم سازی و گلوگاهی میشوند ( با توجه به عدم استفاده از نیروی متخصص و متعهد داخلی که باعث تاسف شدید هست و ظاهرا عمدی وجود دارد که این نیروها پس زده شده و به حاشیه رانده شوند ) و بعد ....... ( بقیه اش را حدس بزنید ) دقت بفرمایید که مشکل پول نیست . اینجا بحث کارآمدی ساختار مدیریتی ، اولویت بندی و ... هست و اینکه دوستان ما حاضر نیستند که قبول کنند یک جای کارشان ایراد دارد . " بقیه موارد را هم قابل عرض هست ولی بدلیل برخی حساسیتها ، فعلا وارد آن نمی شوم " خوب ، بعید می دانم چنین چیزی واقعیت داشته باشد ، آمریکایی ها توانمندی های فناورانه بالایی داشتند و دارند ( واقعیتی هست که نمی شود ان را نادیده گرفت ) ولی هوشمندی تئوریسن های مستقر در وزارت امور خارجه ، پنتاگون و .... این بود که متوجه شدند که ساختار صلب و غیر قابل انعطاف سوسیالیستی روسها ، آنها را بسمت فاجعه رهنمون می کند ( از همان سالهای اول یعنی اواخر دهه 40 میلادی ) ، تنها کاری که آمریکایی ها کردند ، سریع تر کردن روند این فاجعه بود که در سال 90 رخ داد . اولین شیوه آنها ، وارد کردن اقتصاد بسته و دولتی شوروی به یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه بود ( کشوری که مسئولیت تولید از قاشق و بشقاب ملت تا زیردریایی هسته ای را داشت ) ، دوم ایجاد یک حلقه رسانه ای محکم به دور اردوگاه کمونیستی ( روزنامه ها ، مجلات ، رادیوها و بعدها تلویزیون و .... ) و سوم محاصره فیزیکی روسها ( با تشکیل پیمان های منطقه ای نظیر ناتو ، سنتو ، سیتو و.... ) . البته این بحث بسیار گسترده تر و جالب تر از این پاراگراف هست و باید در سرجای خودش در این مورد بحث کرد دقت بفرمایید ، تا جایی که حضور ذهن دارم ، جمهوری اسلامی یکی از اعضای فعال پروتکل 1925 ( منع گسترش جنگ افزارهای زیستی ) ، کنوانسیون منع جنگ افزارهای میکروبی ( 1972) و کنفرانس بازنگری در قوانین مربوط به تولید و نگهداری این تسلیحات ( 1996) هست . ما از سال 2003 بصورت مرتب و هرسال تا سال 2010 ( تا جایی که مطالعه دارم ) یکی از مهمترین کشورهایی هستیم که در این زمینه دارد فعالیت می کند . مضاف برآن ، حتما اطلاع دارید که ظرفیت دشمنان ما به مراتب بیشتر از ما در تولید ، انبار و استفاده از این تسلیحات هست ( یکی از این ها هم اسراییل هست که همین الان در جنوب تل آویو ، مجتمع تحقیقاتی پیشرفته ای را در حوزه تسلیحات بیولوژیکی دارد اداره میکند ) منظور بنده بیشتر این بود که فرض کنیم ، شرایط به گونه ای پیش برود ( یک فرض یا احتمال ) که کنترل از دست این ها هم خارج شود . آن وقت برنامه چی هست ؟؟؟
  17. بله - درست هست این تحلیل ولی به نظر شما هزینه این برگشت به وضع اولیه در شرایط فعلی اصولا امکان پذیر هست ؟؟؟ یعنی حتی در اِشِل یک قدرت بزرگ ، توانایی وجود دارد که ترتیبات امنیتی قبل از سقوط صدام یا بعد از ظهور گروه های جهادی تا بن دندان مسلح یا ورود ترکیه به معادلات نظامی ، به وضع قبل برگردانده شود ؟؟ و یا در یک حالت ایده الیستی ، به مسیری هدایت شود که مطلوب ارباب ها باشد ؟؟؟ نکته :به نظرم وضعیت فعلی حتی از کنترل بازیگران عمده هم خارج شده ( حداقل در اسیای جنوب غربی ) ، علت تغییر مداوم استراتژی ها در افغانستان و عراق و الان در سوریه ، شاید این باشد . یعنی وضعیت به حال خودش رها شده تا یک جایی خودش به نتیجه برسد . حالا اگر این آش بیشتر از گذشته شور شد ، سعی نمی کنند تا باسرازیرکردن جهادی ها ، مهمات و سلاح ، کل منطقه را تبدیل به یک اریتره یا سومالی دیگر کنند ؟؟؟ یعنی در کنار تقسیم واحدهای سیاسی فعلی به اجزاء بسیار کوچکتر و ناتوان که دائم در جنگ باشند ، مسیر انرژی را همچنان باز نگه دارند ؟
  18. چرا ، حداقل تجربه امریکایی در برابر روسها در مقیاس بزرگ نشان داد که تهدید نامتعارف ( روسهای مسلح به سلاح هسته ای و یک ایدئولوژی جذاب در زمان خودش ) را با مجموعه ای از اقدامات متقابل ( که بخشی از ان نظامی هم بود ) متعارف خنثی یا حداقل کاهش داد . این را در یک مقیاس جامع عرض کردم و صرفاً ماهیت نظامی ندارد . در خصوص تسلیحات میکروبی و شیمیایی همین الان این پتانسیل وجود دارد ولی دقت بفرمایید که هر گونه اقدام عجولانه همه دنیا را علیه ما با توجه به قدرت رسانه ای شان بسیج می کند ( قضیه تسلیحات شیمیایی سوریه که مد نظر هست ) و شخصا هم معتقدم بازدارندگی موثری ندارد، جز تهییج افکار عمومی دنیا علیه ما و سرازیر شدن بازرسان بین المللی به مراکز تحقیقاتی نظامی و غیر نظامی در داخل کشور و تضعیف ان . خوب ، بنده این تحلیل را قبول ندارم . این بحث غرب گرایی ، شاید در یک سطح محدود وجود داشته باشد و شاید تاثیر هم بر افکار عمومی داشته باشند ، ولی کلیت را نمیشود با چوب غربگرایی زد ( اگر صرفاً ظاهر مساله را در نظر بگیریم ) البته این مباحث گرایش بسمت جامعه شناسی دارد که از حوصله تاپیک خارج هست . با این حال فرض بر صحت تحلیل شما ، انگشت اتهام درست به سمت دو پایه "حوزه " و " دانشگاه " می چرخد که در یک بازه 40 ساله موفق نشده تا برای انقلاب اسلامی " کادر سازی " کرده تا الان دچار خسران شود . این شکاف بسیار بزرگی هست و ان را باید جدی گرفت . هر چند دوستان ما انقدر دراین دو نهاد ، گرفتار آفت هستند که از انها بعید هست که به فکر باشند .
  19. سلام علیکم بله ، منظور بنده هم همین بود ، جمهوری اسلامی یک طرف و بقیه یک طرف دیگر که در همین طرف اخیر ،برایند وزن ژئوپلیتیکی مجموع همه واحد های سیاسی به شکلی هست که بنا بر نقش انها ، کم و زیاد میشود و بخشی از انرژی انها در تقابل با هم ( حالا با هر ماهیتی ) مصرف میشود . نکته مهم اینجاست که اساس قدرت جمهوری اسلامی ، برمبنای انچه که بنیانگذار این انقلاب ( حضرت امام (ره) ) گذاشتند ، مردم هستند و این چیزی هست که ظاهرا دوستان ما در حاکمیت ان را فراموش کردند . اگر این نقطه قوت براساس عملکردهای نامطلوب به نقطه ضعف تبدیل شود ، شناسه ژئوپلیتکی ما هم تنزل پیدا می کند و این در مواجهه با کفه دیگر ترازو ، خطرناک هست . حالا سئوال اینجاست که اگر این دوطرف به هردلیلی ، این موازنه را شکست و جابه جا کرد ، اربابها !!!!! چه کار می کنند ؟؟ مثلا حاضرند هزینه یک درگیری تمام عیار total war را بدهند و نقشه منطقه را مجددا طراحی کنند ؟؟ برای این پلان باید نظریه داد و ان را تحلیل کرد ..... حالا فرض کنیم این چالشها از سطح خرد به سطح کلان سرایت کرد و غیر قابل کنترل شد ، آن وقت چه رخ می دهد ؟؟؟
  20. سلام علیکم البته یک تبصره ، عربستان سعی می کند که عضو غالب این کفه باشد ولی ترکها جلوی این سعی را گرفتند و این یک مقداری باعث خوشحالی است که بخشی از انرژی که باید صرف مقابله با جمهوری اسلامی شود ، صرف خنثی کردن همدیگر میشود
  21. سلام علیکم ورحمت ا... بله ، میشود این تحلیل را هم یک تحلیل استاندارد دانست . البته پاکستان بدلیل روابط خوب دیرینه با ایران ، یک مقدار دستش بسته هم هست و همه چیز به عملکرد ما هم بستگی دارد ، بخصوص با تحت فشار قرار دادن پاکستان در افغانستان و مرزهای شرقی اش از طریق بازی با کارت هند ( البته با فرض یک دیپلماسی فعال ) در حقیقت هر قدر بدنبال منبع اصلی این خبر و روایت گشتم ، چیزی پیدا نکردم ( از سمت فرانسوی ها ) . با این حال با توجه به حمایت غیرقابل توصیف فرانسوی ها از عراق ، بعید هم نیست . به نظرم دو راه اصلی وجود دارد 1- در پیش گرفتن همان بحث قدیمی ( تقویت موازی نیروی هوایی در کنار افزایش کمی نیروی موشکی ) 2- به روز کردن همان تاکتیک قدیمی ( جنگ نیابتی ) این دقیقا بلوفی بود که صدام به اسراییل زد و همه افکار عمومی دنیا را برعلیه خودش شوراند . چیزی که ما باید مراقب ان باشیم . با این مساله موافق نیستم ، جنس تهدیدات روبروی ما بسیار متفاوت و در عین حال متنوع هست . هر نوع برنامه ریزی برای ایجاد بازدارندگی باید مبتنی بر یک بازه بلند مدت باشد . در کوتاه مدت ، چاره نداریم جز بالانس کردن تهدید با استفاده از ظرفیت دیپلماسی (که دیپلماسی دفاعی یکی از چند گونه ان هست ) به نظرم ماهیت این نزاع ها به اندازه قدمت و عمر جمهوری اسلامی هست . ولی در هر دوره ای کنترل شده . بااین حال ظاهرا درزمان حال ، مهار این نزاع ها دارد خارج از کنترل میشود ، ان بدلیل اتفاقاتی که افتاد و برخی مسیرهایی که نباید دنبال میشد . هنر سیاست داخلی این هست که مجدد این مساله در چهارچوب خودش قرار بگیرد . هنر حاکمیت ( باهر گرایش سیاسی ) این هست که منافع ملی را در نظر بگیرد .یعنی در عین اختلاف سلیقه در اداره جامعه در همه ابعادش و وجود صداهایی خلاف جریان رسمی ( در عین حفظ چهارچوبها و خطوط قرمز ) وقتی منافع ملی در خطر قرار می گیرد یا تضعیف می شود ، همه یکصدا در مقابل دشمن قرار بگیرند . وقتی دشمن یک صدا را با الفاظ و لحن های متفاوت رصد کند ، خودش این براورد را خواهد داشت که اینها ( ایرانی ها ) اختلاف دارند ولی بر سر منافع ملی معامله نمی کنند .
  22. سلام علیکم هر کدام از منابعی که نام بردید ، امکانش هست ، با این حال ظاهرا توافق نانوشته ای میان عربستان و پاکستان وجود دارد که در ازای تامین مالی ، پاکستان امکان انتقال چنین تسلیحاتی فراهم کند . تا جایی که یادم هست در دهه 70میلادی ، موضوع " بمب اسلامی " یا " بمب اتمی اسلامی " بسیار برده میشد و پاکستان با کمک مالی عربستان ، موفق شد چنین امکانی را در اختیار بگیرد(با توجه به ماهیت دانش هسته ای که توسط عبدالقدیرخان از اروپا سرقت شد و گران قیم ت بودن ان ، تامین هزینه به تنهایی توسط پاکستانی ها امکان پدیر نبود ) البته این فقط یک فرضیه است .(اگر اشتباه نکرده باشم ، در زمان صدرات ذوالفقار علی بوتو ) اول باید تبیین کرد که اصولا کاربرد سلاح هسته ای در چه شرایطی امکان پذیر هست ؟ بین ما و عربستان ، مرز زمینی وجود ندارد ، در نتیجه انچه که یک رودر رویی را مشخص می کند ، توان هوایی و در درجه دوم توان دریایی است ( بدون دخالت عامل سوم مثل امریکا یا سایر کشورهای ذینفع ) و در حالت غیر مستقیم ، این دستهای بلند جمهوری اسلامی در منطقه هستند ( سوریه / عراق / لبنان / بحرین) که می توانند عمل کنند . باید دید استانه تحمل عربستان تا کجا است ؟؟؟ ایا اصولا ارباب ها اجازه چنین کاری را می دهند ؟؟؟ یا بدلیل حساسیت اسراییل اصولا خط قرمزی در این باره تعیین شده و صدها سئوال دیگر . اشتباهی که در زمان جنگ با عراق شد را تکرار نکنیم ، یعنی دشمن فقط یک صدا یا سیگنال را از داخل بشنود ، بدین معنی که دشمن از تریبون نماز جمعه یک صدا ، از امور خارجه یک صدای دیگر ، از فرماندهان و سایر دست اندرکاران و صاحبان تریبون یک صدای دیگر نشنود . همین یک کار را درست انجام دهیم ، بقیه اش احتمالا و با تبصره و تک ماده قابل حل هست . وقتی دشمن شکاف وگسل را بین دست اندرکاران ببیند ، ان وقت امیدوار میشود و یک گرفتاری ما الان همین هست .
  23. بله ، حوزه رزم روانی در سطح استراتژیک از این موارد زیاد دارد و باید حواس ها جمع باشد تا در این دام سقوط نکنیم . مستندات را هر زمان منتشر کردند ، میشود روی ان بحث کرد . مشکلی که ما داریم ودر همه سطوح عیان هست ، ناهماهنگی حوزه تبلیغات دفاعی است در حالی که دشمنان ما از این ضعف دارند بخوبی استفاده می کنند
  24. ممنون از اطلاع رسانی ===== نکته جالب در نشر چنین خبرهایی ، این هست که اعراب ، آرزوی های خودشان را در قالب این خبرها ، بیان می کنند و گذشتگان ما هم چنین اعتقاد داشتند که " آرزو بر جوانان عیب نیست "
  25. سلام علیکم از ماست که بر ماست . وقتی در انتخابهای خودمان دقت نمی کنیم ، باعث این اتفاق خواهیم شد . البته هر 4 سال فرصت جبران هست منظور بنده فارغ از جناح های سیاسی بود والا هرگز نمیشود که بدون بررسی تحولات ، تحلیل درستی را ارائه داد . چون تجربه میلیتاری ثابت کرده که هروقت تحلیل ها بسمت جناح ها رفت ، کل مطلب ازبین بردیم ولی هروقت در راستای موضوع حرکت کردیم ( کاری که در این 3 سال دارد انجام میشود ) تحلیل های جذابی ( حتی مخالف ) بیان شده و شخصا از مطالعه انها لذت می برم ، چون تحلیل واقعی هست و متاثر از بولتن های انچنانی و روزنامه ای نیست . این بنده خدایی که این طرح را مطرح کرده ( که همه ان را می شناسند ) ، شخص بسیار خوشمزه ای هست ( اصالتا اهل شرق گیلان هست ) . زیاد جدی نگیرید این فرد را روزنامه های ما به اندازه یک ریال ارزش بررسی تحلیلی ندارند ، چون حیات انها وابسته به جناح هاست و مجبورند یکطرفه موضوع را ببینند . همین میلیتاری را یک روز کامل مطالعه کنید ، از درون مباحث دوستان انقدر تحلیل های جذاب بیرون می اید که با مطالعه 50 عنوان روزنامه هم ان را دریافت نمی کنید