Aspahbod

VIP
  • تعداد محتوا

    1,883
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    2

تمامی ارسال های Aspahbod

  1. بررسی سامانه ی دفاع هوایی مصباح 1 در جنگ، یکی از اهداف نابودی توان اقتصادی، صنعتی و نظامی دشمن است و این کار معمولا با حملات هوایی و موشکی انجام می پذیرد. ایران تا سال 89 برای مقابله با این تهدیدات به ویژه تهدید موشک های کروز و هوا به زمین، توان مناسبی نداشت. تنها سامانه ی روسی تور ام-1 آن هم به تعداد محدود وظیفه ی دفاع از سایت های اتمی و مراکز حساس نظامی را بر عهده داشتند. در سال 89 سامانه ای به نام مصباح 1 برای مقابله با تهدید موشک ها رونمایی شد که بحث های زیادی را بر انگیخت. در این جا پیرامون کارآمد بودن آن صحبت می کنیم. مصباح 1، یک توپ ضد هوایی کششی است که به وسیله ی یک سیستم هدایت، هدف را شناسایی، رهگیری و منهدم می کند. اجزای این سامانه به شرح است: 1:شاسی و پایه ها شاسی این سامانه مشابه سامانه ی سماوات (اورلیکن) است که قادر به چرخش 360 درجه در اطراف و چرخش بین زوایای منفی 5 درجه تا 92 درجه به سمت بالا و پایین است. پس از جمع شدن می توان آن را توسط کامیون روی 4 چرخ کشید. 2:توپ ها و خشاب های آنها مصباح-1 از 4 توپ دو تایی Zu-23-2 استفاده می کند. هر کدام از توپ ها توانایی شلیک 1000 گلوله در دقیقه را دارند و با اندکی محاسبه عدد 8000 گلوله در دقیقه برای تمام سامانه محاسبه می شود. اما نرخ آتش مصباح 1 نصف این عدد یعنی 4000 گلوله در دقیقه اعلام شده است که می تواند صرفا برای ذخیره ی مهمات باشد. جمعا 8 خشاب در وسط و کناره ها قرار می گیرند. ظرفیت هر خشاب 200 گلوله است. این یعنی گلوله ها ظرف 24 ثانیه شلیک مداوم به اتمام خواهند رسید. برد و ارتفاع توپ ها به ترتیب 2.5 و 2 کیلومتر است. سرعت دهانه ی گلوله ها 970-980 متر بر ثانیه است. 3:سیستم کنترل آتش یکی از نکات مصباح 1 که اطلاعات کمی در مورد آن داریم سیستم کنترل آتش آن است. این سیستم از یک رادار و یک سامانه ی الکترواپتیکی و حرارتی تشکیل شده است که هر یک روی یک کانتینر نصب شده اند. مرکز کنترل و هدایت درون خود کانتینرهاست. مشخصات سیستم الکترواپتیکی ساخت صاایران، که بعضی منابع از آن به عنوان صافات نام برده اند، در دسترس نیست. اما با توجه به سامانه های مشابه ایرانی می توان بردی بین 15 تا 25 کیلومتر برای آن در نظر گرفت. رادار سامانه ی مصباح از نوع آرایه ی صفحه ای است و به احتمال زیاد تنها وظیفه ی جست و جو و کمک در هدف گیری را بر عهده دارد. تقریبا هیچ اطلاعاتی در مورد این رادار در دسترس نیست. تنها راداری که به آن شباهت دارد رادار ارتفاع پست سامانه ی HQ-9 چینی است که البته بسیار بزرگتر از رادار مصباح است. در هر حال به علت شباهت ساختاری دو رادار بعید نیست که ایران برای ساخت آن از چینی ها کمک گرفته باشد. احتمالا هدفگیری اصلی بر عهده ی سیستم الکترواپتیکی است و رادار تنها نقش جست و جو و تا حدی کمک در هدف گیری را بر عهده دارد. مطمئنا سیستم کنترل آتش توانایی هدایت چندین توپ را به طور همزمان دارد. جوانب مثبت ارزان قیمت بودن: توپ ها و شاسی از قبل در ایران تولید می شدند و قیمت چندانی ندارند بنابراین میتوانند به تعداد زیاد استفاده شوند. نرخ آتش بالا: 4000 گلوله در دقیقه نرخ آتش کمی محسوب نمی شود. این مقدار برابر سیستم فالانکس آمریکایی است. اتوماتیک بودن: این ویژگی نیاز به اپراتور برای هدفگیری را برطرف می کند و تنها یک نفر می تواند دستور شلیک را صادر کند. استفاده از چندین سیستم برای کشف و رهگیری هدف: در این صورت بقاپذیری سامانه به شدت افزایش می یابد. نیمه متحرک بودن: می شود به راحتی با کامیون قسمت های مختلف مصباح را به نقاط دیگر منتقل کرد که این یک قابلیت بسیار ارزشمند محسوب می شود. جوانب منفی برد و ارتفاع کم توپ: برد 2.5 کیلومتر و ارتفاع 2 کیلومتر برای مقابله با همه ی تهدیدات کافی نیست و زمان واکنش را نیز کم میکند پراکندگی گلوله ها: توپ ها با فاصله از هم قرار گرفته اند بنابراین نابودی اهداف کوچک سخت تر می شود. این اهداف کوچک شامل موشک های کروز نیز می شود. سخت بودن تعویض خشاب ها: تعویض 8 خشاب که بعضی ها در نقاط با دسترسی کم قرار دارند کار آسانی نیست. هر شاسی پس از اتمام خشاب ها تا چند دقیقه غیر قابل استفاده می شود. سرعت دهانه ی کم گلوله ها: 970 متر بر ثانیه سرعت زیادی نیست و میتواند باعث کم شدن دقت نیز بشود. راهکارهایی برای ارتقای این سیستم همه ی تجهیزات نظامی قابلیت ارتقا دارند و مصباح 1 هم از این قاعده مستثنی نیست. شاید دلیل این که نام آن مصباح "1" است نیز همین باشد. توپ های این سامانه یکی از نقاط ضعف آن محسوب می شوند. برد آنها بسیار کم است. عمده ترین دلیل آن نیز کم بودن طول لوله نسبت به قطر آن است. همچنین سیستم تغذیه ی آنها از نوع خشابی است که تعویض آن بسیار وقت گیر می باشد. می توان با ساخت یک توپ جدید که سیستم تغذیه اش نواری و طول لوله اش بیشتر است این مشکلات را تا حدی برطرف کرد. همچنین می توان از شعله پوش های مدرن تر نیز در آن استفاده کرد. در بهترین حالت کالیبر توپ ها نیز افزایش می یابد که قدرت تخریب، برد و سرعت گلوله ها را زیاد می کند. محل قرارگیری توپ ها مشکل پراکندگی گلوله ها را به وجود آورده. عمده ترین دلیل آن نیز ایجاد فضا برای خشاب ها است. در صورتی که روش تغذیه نیز عوض شود می توان توپ ها را به هم نزدیک تر کرد تا این مشکل نیز برطرف شود. شاسی و پایه ی این توپ در حال حاضر بزرگ و جاگیر است. در صورت تعویض توپ بهتر است این قسمت نیز تغییر کند. اگر به جای توپ، از یک گاتلینگ استفاده شود می توان از این سامانه در ناوها نیز استفاده کرد. یکی از مشکلات ناو های ایرانی نبود سیستم های دفاع نزدیک است که با ساخت چنین سامانه ای توان آنها به شدت افزایش می یابد. در صورتی که این سامانه به همراه موشک های زمین به هوای میثاق یا شهاب ثاقب بر روی یک خودروی زرهی شنی دار نصب شود می توان از آن برای پشتیبانی نزدیک نیروهای زرهی و پیاده استفاده کرد که توان قابل ملاحظه ای به نیروی زمینی خواهد داد. به هر حال مصباح 1 در شکل کنونی هم می تواند برای دفاع از مراکز مهم نظامی و هسته ای استفاده شود و به همین شکل فعلی نیز توان دفاعی ایران را افزایش خواهد داد نویسنده: امید.د (اسپهبد) استفاده تنها در صورت درج نام نویسنده و میلیتاری مجاز است.
  2. خوب یه بحث جالب رو میخوام شروع کنم. اساتید لطفا بیان نظر بدن. اول بزارین تعریف CIWS رو از ویکی بگیم: یک سامانه ی دفاع نزدیک سامانه ی دفاع نقطه ای مخصوص به ناوی است که برای مقابله ی نزدیک با موشک ها و هواپیما های دشمنی که از لایه های بیرونی پدافند عبور کرده اند ساخته شده است. تقریبا تمام ناو های مدرن به نوعی از این سیستم ها مجهز شده اند. این سیستم ها از رادار ها و سنسور ها و همچنین از تسلیحات دارای چند لول استفاده می کنند. خوب. حالا چند تا از این سیستم ها رو ببینیم: AK-630 ساخت روسیه: برد:4 کیلومتر نرخ آتش:5000 گلوله در دقیقه کاشتان ساخت روسیه: برد: 8000 متر نرخ آتش:10000 تا 12000 گلوله در دقیقه فالانکس ساخت آمریکا: برد موثر:3.6 کیلومتر نرخ آتش:3000 تا 4500 گلوله در دقیقه گولکیپر ساخت هلند: برد:حداکثر 2000 متر نرخ آتش:4200 گلوله در دقیقه تایپ 730 ساخت چین: برد:3 کیلومتر نرخ آتش:5800 گلوله در دقیقه سی زنیت ساخت سویس: برد:2 کیلومتر نرخ آتش:3400 گلوله در دقیقه اورلیکن ساخت سویس: برد:3500 متر نرخ آتش:1000 گلوله در دقیقه میریاد ساخت ایتالیا: برد:1000 متر نرخ آتش:10000 گلوله در دقیقه مروکا ساخت اسپانیا: برد:2000 متر نرخ آتش:1400 گلوله در دقیقه توپ چند کاره ی دنل ساخت آفریقای جنوبی: برد:4000 متر نرخ آتش:1100 گلوله در دقیقه داردو ساخت ایتالیا: برد:4000 متر نرخ آتش:900 گلوله در دقیقه یه نکته ای هم بگم که توی ویکی نوشته اصل مقابله با موشک ها توی برد 500 متر اتفاق میفته. حالا توان ایران: ساخت توپ های سماوات. 35میلیمتر با برد 4000 متر و نرخ آتش 1100 گلوله بر دقیقه ساخت مصباح 1، 23 میلیمتر با نرخ آتش 4000 گلوله در دقیقه و برد 2500 متر. (در اصل نرخ آتش باید 8000 گلوله در دقیقه باشه چون هر کدوم از Zu-23-2 ها 2000 گلوله در دقیقه نرخ آتش دارن. فکر کنم عمدا نرخ رو کم کردن تا خیلی سریع خشاب ها تموم نشه) هر دوی این ها اتوماتیکن. مصباح از رادار خاصی استفاده می کنه که با وجود حرف و حدیث های زیادی که راجع بهش هست تا این جا کسی ادعایی مبنی بر غیر پیشرفته بودنش نکرده. تازه میشه رادار مصباح رو تو ابعاد بزرگ تر ساخت. پیشرفت های صا ایران از اون زمان رو هم نباید از یاد برد. ولی نکته ای که هست اینه که هر دوی اینا از خشاب های جعبه ای استفاده می کنن. اگه روش تغذیه ی این ها از خشابی به ریلی تغییر پیدا کنه مشکل بارگذاری گلوله ها تا حد زیادی رفع میشه. تازه ایران گاتلینگ هم ساخته. بله اسمش اخگره و نواختشم 4000 گلوله بر دقیقه س و بردش هم 1000 متره. ولی کالیبرش پایینه. اگه ایران یه نمونه ی بزرگتر بسازه هم برد رو میتونه بیشتر کنه هم کالیبرو. یعنی یه گاتلینگ نسبتا خوب برای سیستم دفاع نزدیک ناوهامون. ولی فقط این نیست. توپ اورلیکن به علت بیشتر بودن کالیبر و طول لوله ش برد بیشتری نسبت به مصباح داره. در عوض توپ های مصباح نرخ آتش بالاتری دارن. به نظرم یه توپ ترکیبی بد نیست. تازه میشه به جای 4 تا Zu-23-2 از دو تا از اون ها استفاده کرد و نرخ آتش 8000 تا رو بی خیال شد. حالا میمونه سامانه های اپتیکی و راداری و .... فکر کنم تا الان به اندازه ی کافی توپ های اتوماتیک ساخت ایران در کالیبر های مختلف دیدیم که بتونیم باور کنیم ایران توانایی ساخت توپ اتوماتیکو داره. بحث رادار هم که گفته شد. جالب اینه که چینیا قبلا از یه همچین راداری برای ارتفاع پست سیستم اچ کیو 9 خودشون استفاده می کردن (البته رادار چینی ها 5 برابر رادار مصباحه و یه کم باهاش تفاوت داره). سنسور ها هم که توی توپ های سعیر با برد 20 کیلومتر دیده شده. فکر نکنم این سنسور ها توی برد های کمتر هم مشکلی داشته باشن. میمونه این که سیستم های کنترل آتش ایرانی چقدر دقیقن. نظر شما رو نمیدونم. ولی به نظرم سیستمی که بتونه یه توپ 100 میلیمتری رو مستقیم بکوبونه تو سر یه پهپاد کوچیک کم دقیق نیست. ولی معلوم نیست این دقت در چه زمانی به دست اومده. ممکنه 20 ثانیه طول کشیده تا توپ تونسته به این دقت دست پیدا کنه که این 20 ثانیه احتمالا به یه موشک ضد کشتی این فرصتو میده که دوبار به کشتی برخورد کنه. این جاست که بحث نرخ آتش مطرح میشه. اگه نرخ آتش به اندازه ی کافی باشه احتمال این که ما توی مثلا 4 ثانیه به دقت کافی برسیم هم وجود داره. یه مطلب دیگه هم هست و اونم "جای" این سیستم روی ناوه. مطمئنا ما نمیتونیم اینو روی ناوی مثل گرز مستقر کنیم چون احتمالا بعدش دیگه جایی برای موشک ها باقی نمیمونه. روی جماران میشه این سیستمو به جای توپ 40 میلیمتری فتح نصب کرد (که خودش توی سیستم داردو استفاده شده). ولی به این شکل همه ی قسمت ها پوشش داده نمیشن. البته این جا یه ضرب المثل هست که میگه کاچی بهتر از هیچی. به هر حال ما باید برای طراحی ناو های آینده مون همچین سیستم هایی رو در نظر بگیریم. خوب این نظر من بود. نظر بقیه چیه؟ منتقل شد به تسلیحات نیروی دریایی saiedtomcat
  3. حلوان 300 یک جنگنده ی مافوق صوت بود که در دهه ی 60 در مصر توسعه یافت. این جنگنده توسط مهندس معروف آلمانی ویلی مستراشمیت که پس از جنگ جهانی دوم دیگر حق طراحی هواپیما برای آلمان را نداشت طراحی شد. مصر در این زمینه از هند و اسپانیا نیز کمک گرفت. بعد از جنگ جهانی دوم، ویلی مستراشمیت دیگر حق شرکت در هیچ گونه پروژه ای که به نیروی نظامی آلمان مربوط باشد را نداشت. برای همین او در سال 1951 به اسپانیا رفت و با ایجاد یک شرکت هواپیما سازی شروع به طراحی یک جت جنگنده ی سبک کرد. این پروژه با مشکلات بسیاری همراه بود. از جمله این که توسعه ی آن بسیار طول کشید و نتیجه ی نهایی یک گلایدر بال مثلثی بدون دم شد که ناپایدار بود. بنابر این اسپانیا پروژه را در سال 1960 لغو کرد. مصری ها طرح را خریدند و گروهی از مهندسان به سرپرستی مستراشمیت را بر روی آن گماشتند. چون این گروه در شهر حلوان نزدیک قاهره ساکن شدند، این هواپیما حلوان-300 نام گرفت. برای ساخت موتور آن نیز فردیناند براندنر اتریشی که قبلا در شوروی چند موتور طراحی کرده بود استخدام شد تا یک موتور توربوجت برای جنگنده طراحی کند. قرار بود این هواپیما در نیروی هوایی مصر به عنوان یک رهگیر سبک تک نفره ی مافوق صوت خدمت کند. روند توسعه در کارخانه ی شماره ی 36 حلوان آغاز شد. در ابتدا آن طوری طراحی کردند که از یک موتور توربوجت Orpheus BOR 12 استفاده کند. ولی بعدا آن را کمی تغییر دادند تا از موتور E-300 که براندنر طراحی کرده بود استفاده کند. هند نیز قسمتی از هزینه ی موتور را قبول کرد تا از آن در جنگنده ی ماروت خود استفاده کند. E-300 در سال 1963 آماده شد. اولین نمونه ی آزمایشی حلوان که از موتور Orpheus استفاده می کرد در سال 1964 اولین پرواز خود را انجام داد و به سرعت 1.13 ماخ رسید. کمب بعد دو نمونه ی دیگر نیز ساخته شدند که دومی از موتور E-300 استفاده می کرد. دومین نمونه که از موتوری با قدرت دو برابر Orpheus استفاده میکرد قرار بود به سرعت دو ماخ برسد. ولی هیچ وقت تست پروازی خود را انجام نداد و فقط تست تاکسینگ (حرکت روی باند با سرعت بالا) را انجام داد. پس از جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل مصر که تقریبا نیروی هوایی خود را از دست داده بود مجبور شد برای حفظ بودجه که باید صرف خرید جنگنده های ازرانقیمت روسی میشد پروژه را لغو کرد. طرح موتور E-300 نیز به هند فروخته شد که بر روی جنگنده ی ماروت نیز مورد استفاده قرار نگرفت. منبع: ویکی عکس ها: با تشکر از برادر رضا که عکس ها رو بردن تو گالری. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------- میگم اگه این پروژه لغو نشده بود شاید الان مصر در زمینه ی ساخت هواپیما پیشرفت های خیلی زیادی می کرد. حتی موتورشم ساختن!!!!!! حیف که همچین فرصتی برای ما پیش نیومده.
  4. فکر می کنم اون چیزی که دوستان به عنوان بمب هدایت شونده تصور کرد، فجر5 هدایت شونده باشه. اون موشک به اصطلاح توفان جدید هم منو بیشتر یاد بمب های سدید میندازه خصوصا با توجه به اندازش.
  5.   چینی هست. این موتور از چند وقت پیش روی ابابیل های جدید دیده شده و قدرتش حدود نصف قدرت موتور قبلی هست. حدس من اینه که برای پهپاد انتحاری خواستن موتور ارزونتری رو استفاده کنن.
  6.   بودجه ما بسیار محدوده دوست عزیز. کشور هایی که موتور تانک رو خودشون تولید می کنن عموما اون رو از شرکت های خصوصی و نیمه خصوصی می خرن. شرکت هایی که اتفاقا یکی از نگاه هاشون به بازار خارج از کشورهاشونه. این کارو نکنن ورشکست میشن. جدای این که همین شرکت های خصوصی و نیمه خصوصی که گفته شد درآمد اصلیشون حاصل فروش محصولات غیر نظامی به بازار های دنیا هست. مثلا کارخونه ای که موتور تانک آرماتا رو می سازه کار اصلیش تولید تراکتوره. ولی چون طی فرآیند تولید تراکتور، دانش تولید موتورهای سنگین رو کسب کرده، می تونه با هزینه کمتر این دانش رو توی تولید موتور تانک هم به کار بگیره. در واقع اگر زمانی توی ایران بخواد موتور تانک توسعه پیدا بکنه، کم هزینه ترین و بهترین وضع اینه که این کار توسط شرکت هایی که کارشون به موتور دیزل سنگین مربوطه انجام بشه (هپکو، شرکت هایی که موتورهای کامیون های داخلی رو مونتاژ می کنن، تراکتور سازی تبریز و ...). نه وزارت دفاع که باید برای توسعه این محصول، کلی زیر ساخت و خط تولید برای خودش از ابتدا ایجاد کنه. توپ تانک قضیش فرق می کنه چون مصرف غیر نظامی نداره. این مورد رو حتی اگر هزینه بر باشه در نهایت باید بریم سمتش. چون نه فقط به تانک، بلکه به توپخانه و خیلی از تسلیحات دیگه هم مربوطه و بخش خوبی از زیر ساخت ها و دانش پایش موجوده.
  7.   این مسائلی که در مورد تک تیر انداز می گین برای همه ی تانک ها صدق می کنه. اگر این جوریه کلا تانک با سیستم های الکترواپتیکی نسازه کسی چون با تک تیر انداز این سیستم ها رو می زنن (جدای این که برد مورد نیاز برای یه همچین کاری خیلی خیلی پایینه و عملا تو اون برد خیلی بلاهای دیگه هم میشه سر تانک آورد)
  8.   یکی از مواردی که وجود داره اینه که هیچ معلوم نیست شاسی توی ایران تولید بشه. تا جایی که یادمه حتی قبلا هم موقع مونتاژ تی 72 ها شاسی رو وارد می کردیم. اون مواردی که به نظر می رسه شاسی نو باشه (اگر واقعا نو باشه و به قول یکی از دوستان صرفا رنگشو نتراشیده باشن) معلوم نیست منبع و منشأ چی بوده. به قول دوستان صنایع دورود حتی دستگاه هاشو فروخت. نمی تونن که یه دفعه به سرعت خط تولید راه بندازن. الان ایران اگر واقعا در حال توسعه سیستم دفاع فعال هست، باید روی این تانک هم نصبش کنه. مورد دیگه ای که جای کار داره توپ این تانک هست. به شدت مهمه که ایران بره دنبال تولید این توپ (البته اگر به فرض محال سیستم اتولودر رو عوض کنن تا گلوله های انرژی جنبشی بزرگتر هم بتونه شلیک کنه تاثیر چشمگیر تر خواهد بود).
  9. اتفاقا هیچ اشکالی نداره این که بعضی از زیر سیستم هاش وارداتی باشه. صرفا این حرف برای این بود که بعضی از دوستان خیال برشون نداره که ما بعد از این دیگه تانک ساز شدیم نیازی هم به خارج از کشور نداریم.
  10.   مسئله اینه که ساخت این تانک چیزی به توان علمی و صنعتی ما اضافه نکرده. صرفا تجهیزاتی که نمی تونستیم تولید کنیم رو وارد کردیم و ازشون تانک ساختیم بنابراین این همه هیاهو که این تانک بومیه و ما بلاخره تانک ساز شدیم و این حرفا یه مقدار بی مورده. این که کرار تانک بسیار خوبیه برای ما رو کسی توش شکی نداره. ولی دوستان فکر کردن چون یه سری از تجهیزات الکترونیکی و جانبیش مثل مال روس ها نیست پس ما کلا تانک ساز شدیم در حالی که این طور نیست و ما هنوز که هنوزه تو پایه ای ترین زیر سیستم های تانک یعنی موتور و توپ مشکل داریم.
  11.   داشتن 2 الی 3 هزار تانک گرچه بسیار می تونه کمک کنه به نیروی زمینی ما ولی بد نیست دقت کنیم که ایران شاید 2 تا 3 هزار تانک از همه مدل ها نداشته باشه در مجموع. با توجه به وضع بودجه و مشکلات همیشگی اگر این ارتقا روی 100 تانک ما اعمال بشه باید کلاهمون رو بندازیم هوا.
  12.   اگر این مواردی که می گین باشه و از همه مهم تر، به طور گسترده روی تانک های ما صورت بگیره، بسیار تقدیر برانگیزه. خصوصا با وضع کنونی بودجه که اجازه ی خرید یا تولید به طور گسترده رو نمی ده.
  13. بله. توفان 6 محفظه کلاهک بزرگتری نسبت به قائم داره. باید صبر کنیم ببینیم چه مشخصاتی در انتها برای این موشک اعلام میشه.
  14. مثل این که دوستان هنوز متوجه نشدن مشکل اساسی اینجا کپی بودن این هلیکوپتر نیست. مشکل حتی استفاده از قطعات خارجی نیست. مشکل تبلیغاتی شدن یه پروژه ایه که "قرار بوده" یه محصول واقعی داشته باشه نه صرفا یه رونمایی الکی و یه سری وعده که هر سال هم داریم میشنویم. شاهد 279 هم کپی بود. تقریبا کپی برابر اصل هم بود. موتور هاش هم از خارج از ایران میومد. ولی پروژه واقعی بود چند تا هم تولید شد الان هم داره استفاده می شه. این چیزی که ما دیدیم صرفا یه نمایش تبلیغاتی الکی بوده و بودجه ای که صرفش شده رسما دور ریخته شده. اگر تا 3 سال دیگه ما 10 نمونه از این بالگرد داشتیم که توی کشور پرواز کنه من همین جا بر میگردم عذر خواهی می کنم. چیزی که حیف شد این بود که این پروژه یه مدت به نظر می رسید که یه کار واقعی باشه. یه سری طراحی انجام شد (بر پایه جت رنجر)، یه سری تحلیل ها صورت گرفت تا جایی که فکر کردیم می خوان واقعا یه چیزی تولید کنن که استفاده بشه. بعدش یه دفعه به هر دلیلی (بودجه، مدیریت، عدم وجود تکنولوژی) به این نتیجه رسیدن که ولش کنین، نمیشه. بعد رفتن دیدن می تونن با بازسازی یه بالگرد اوراقی یه شو تبلیغاتی انجام بدن و به اسم همون پروژه صبا بدن به خورد مدیرای رده بالا. چند ماه دیگه هم کلا کسی یادش نمیمونه این مسئله رو تمام.
  15.   دقیقا چه فکری پشت این حرکت بوده؟ اگه پول تعویض سرتاسری یونیفرم دارن چرا سبز لجنی؟ اگر هم نه چه کاریه که کلا عوض کنن یونیفرم رو؟
  16.   ذات ایده برداری از 109 مشکلی نداره. مشکل زمانیه که کار دروغی رو به جای کار واقعی و اصلی رونمایی بکنن. و نکته ی خیلی جالبی رو اشاره کردین. تا به حال چیزی به غیر از "یک فروند" دیدین از کار های پنها؟
  17.   ساخت یه بدنه جدید کاری نداره. سال هاست که ما داریم این کارو انجام میدیم. از طرف دیگه به روتور ها و موتور ها و حتی شکل پنل خلبان نگاه کنین. این بالگرد صبای 248 نیست که ماکت هاش و رندر هاش رو نشون می دادن. این قرار بوده بالگرد صبا باشه: http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/15324140983245240135_621927_10151745062215528_1926405187_o.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/10145/2522014098324514828_1172568_10151745061970528_2013784392_o.jpg   این بالگرد اصولا بر پایه جت رنجر قرار بوده ساخته بشه. ولی چیزی که اینجا داریم می بینیم یه کار خارج برنامه و غیر عادیه. بابک تقوایی پرت و پلا کم نگفته. اما دروغ دونستن این خبر صرفا به خاطر حرفای گذشته این فرد مغالطه هست.
  18.   توی جنگ های لیبی و عراق، همین رادار های اس-200 بالکل سفید شدن و هیچ کاری نتونستن انجام بدن. توی سوریه هر از چند گاهی اسرائیل میاد یه حمله هوایی می کنه و رادار های اس-200 هیچ کاری نمیتونن انجام بدن. جنگ کوزوو هم 17 سال پیش اتفاق افتاده نه دیروز.
  19.   رادار کشف؟ خوب این الان که هنوز به هیچ دردی نمی خوره! رادار قدیمی مال دهه 60 میلادی هر چقدر هم ارتقاش بدن در نهایت تو جنگ مدرن بلا استفاده هست.
  20.   این مورد جالب تر بود برای من. یعنی تا قبل از این مدرسه تک تیراندازی نبود توی نزاجا؟
  21.   رنگ این بدنه به مواد فیبر کربنی و کامپوزیت می خوره. اما عکس سمت راستی معلوم نیست برای کدوم پهپاد ماست.
  22.   خیر. اتفاقا توانایی قفل دارن (هدایت موشک یه بحث دیگست). ولی توانایی "جستجو" ندارن. یعنی اگر از قبل ندونن که یه پرنده کجاست، احتمال این که بتونن پیداش کنن خیلی کمه.
  23.   خود RQ-170 سال 88 توسط سیکر های حرارتی شناسایی شده بود. فیلمش رو هم نشون دادن. مشکل تصویر برداری حرارتی اینه که تقریبا قابلیت "جست جو" نداره و همین کمک می کنه به پنهان موندن پرنده ای مثل RQ-170. گرچه با کم کردن حرارت گاز های خروجی احتمال و برد شناسایی توسط چنین سیستم های کم میشه.
  24.   کل قطعه پیچ و تاب داره در حالی که قسمت هایی از بدنه که کنار همون قطعه هستن صاف و یکدستن. به نظر می رسه صرفا می خواستن یه چیزی سر هم کنن برای نمایشگاه.   این پهپاد احتمالا پروژه ایه در راستای ساخت یک پهپاد در کلاس هرمس-450 بر پایه ی ابابیل 3. شکل بال ها و حتی بدنه این احتمال رو تقویت می کنه. چیزی که من درک نمی کنم اصرار روی گنبد ستکام هست. هیچ کدوم از پهپاد های عملیاتی ما ستکام ندارن (و گنبدش رو هم بنابراین ندارن). به نظر می رسه این بیشتر یه چیز نمایشی باشه و صرفا می خوان شکلش مدرن به نظر بیاد تا این که یه چیز عملیاتی باشه.
  25.   نه تنها سکان عمودی نداره، بلکه گنبد ستکامی داره که ما بالکل بهش دسترسی نداریم. خیلی جدی نگیرین این رو.