برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 24 آذر 1399 در همه مناطق
-
4 پسندیده شدهبسمه تعالی شناور شهید رودکی technical vehicle Level 101 تکنیکال ها در رزم زمینی به وسایل نقلیه غیر نظامی گفته می شود که با نصب تسلیحات عموما با قدرت آتش بالا تبدیل به خودرو های نظامی شده اند. این وسایل اگرچه عموما از خودرو های نظامی کلاسیک قابلیت های رزمی، خصوصا حفاظتی کمتری دارند، در عین حال اما اولا قدرت آتش مناسبی در میدان نبرد ارائه می کنند. دوما سرعت و قابلیت تحرک مناسبی دارند. سوما از آنجا که بر اساس پلتفرم های تجاری موجود در منطقه نبرد ساخته می شوند بسیار ارزان تر هستند و به سرعت از یک خودروی غیر نظامی تبدیل به یک خودروی نظامی می شوند. در حوزه رزم دریایی قایق های تندرو ایرانی که بر اساس قایق های پرسرعت تجاری ساخته و تسلیح شده اند را می توان معادل دریایی مفهوم تکنیکال naval technical دانست. این قایق ها اما نسبت به شناورهای سنگین توان دریانوردی خیلی محدودتری دارند، در برابر شرایط بد آب و هوایی به شدت آسیب پذیر هستند و تنها در محدوده آب های ساحلی کشور مبدا امکان بکارگیری دارند. از جنگ جهانی دوم به این سو، در حوزه شناورهای سنگین تر استفاده از کشتی های تجاری برای اجرای ماموریت رزمی سوابقی وجود دارد، اما این استفاده را نمی توان معادل تکنیکال دانست، چرا که شناور هایی چون Kaiyō ژاپنی و SS Atlantic Conveyor و SS Atlantic Causeway های انگلیسی نه به عنوان یک وسیله رزمی غیر کلاسیک بلکه به دلیل محدودیت ها به عنوان در دسترس ترین پاسخ به معادل رزمی کلاسیک آنها استفاده شده بود. شهید رودکی: پاسخی به چند نیاز نیروی دریایی سپاه اگرچه توان رزمی خود را معطوف به رزم غیر کلاسیک بر پایه ی قایق های تندروی موشک انداز تعریف کرده است، اما این نیرو در نیاز های عملیاتی و شرایط رزمی خاص دریا نقاط ضعفی را نشان داده که با این روش قابل پوشش نیست. این نیرو برای رزم آبی-خاکی در خلیج فارس، خصوصا برای انتقال نیرو و تجهیزات سنگین به جزایر ایرانی خلیج فارس از شناور ها و لندیگ کرافت های مناسب برخوردار نیست . این ضعف جدی در رزمایش ابی خاکی اخیر این نیرو به وضوح مشاهده شد. قایق های این نیرو در شرایط نا مساعد دریایی به شدت توان عملیاتی خود را از دست می دهند. برد دریا نوردی این قایق ها نسبت به کشتی های بزرگتر محدود است. توان تسلیحاتی این شناور های نیز عمدتا محدود به موشک های کروز برد کوتاه و یا راکت های 107 میلیمتری و مسلسل های سنگین است که در بهترین حالت در برد کوتاه امکان رزم سطحی را برای این شناورها فراهم می کند. این شناور ها به خصوص در برابر اهداف هوایی بی دفاع هستند و در برابر اهداف سطحی نیز به لحاظ برد محدودیت دارند. اما ساخت شناور رزمی سنگین همچون یک فریگیت به منابع مالی و صنعتی قابل توجهی نیاز دارد و ساخت چنین شناوری نیز با توجه به توان صنعتی موجود در ایران و مسائل سیاسی ، می تواند تا بیش از یک دهه به طول انجامد. شناور 125 متری 4 هزار تنی شهید رودکی می تواند تا حد قابل توجهی نیاز به یک لندینگ کرافت با امکان حمل محموله قابل توجه را رفع کند، اما این همه ماجرا نیست. سپاه سعی کرده با این طرح یک پاسخ نسبی و نه حداکثری، و البته فوری به طیفی از نیازهای پیشتر گفته شده بدهد. این پاسخ با گسترش کانسپت تکنیکال ، منجر به ساخت چیزی شده است که بزرگترین تکنیکال جهان است. یک وسیله نقلیه تجاری که با اضافه کردن تسلیحات نظامی به سرعت تبدیل به یک وسیله رزمی نظامی می شود، قدرت آتش قابل توجهی دارد، و نسبت به همتایان رزمی کلاسیک اش به مراتب ارزان تر است. ایده اضافه کردن پودمان ها (ماجول های) تسلیحاتی موبایل، که عمدتا سامانه های رزمی زمینی هستند در دوران معاصر دارای سابقه است. در دهه 90 میلادی از اقدام چین به نصب هویتزر ها و تانک ها بر روی شناورهای تجاری برای تامین آتش پشتیبانی می توان نام برد. اما این تسلیحی تک منظوره و به عنوان راه حلی موقتی و کوتاه مدت توسط چین بکار گرفته شد و با رشد توان صنعتی و گسترش قابلیت های کلاسیک دریایی این کشور این رویکرد به سرعت کنار گذاشته شد. در سال های اخیر آمریکایی ها نیز به جهت رفع خلا های موردی بر روی شناور هایشان به منظور تکمیل توان رزمی شناور های رزمی کلاسیک خود، چه در بعد آفند و چه پدافند اقدام به نسب ماژول های رزمی موبایل روی شناور های خود کرده اند. نصب سامانه اخلال گر پهپاد LMADIS و قرار دادن نفربر زرهی LAV-25 بر روی عرشه ناو USS Boxer در ماموریت در خیلج فارس و اخیرا نصب سامانه راکت انداز HIMARS بر روی عرشه ناو USS Somerset نمونه هایی از این اقدام هستند. اما این موارد نیز همانطور که گفته شد به عنوان ماژول هایی که به صورت موردی به شناور های نظامی کلاسیک اضافه می شدند مورد استفاده قرار می گرفتند. در مورد شناور شهید رودکی اما، از یک سو این شناور می تواند این ماژول های تسلیحاتی موبایل را به عنوان یک لندینگ کرافت به سواحل مورد نظر انتقال دهد، از سوی دیگر تمام توان آفندی و پدافندی این شناور بر پایه اضافه شدن ماجولار این سامانه های تسلیحاتی موبایل تعریف شده است. این مورد حتی صرفا به سامانه های رزمی زمینی نیز خلاصه نمی شود، بلکه لانچر های موشک های کروز ضد کشتی، سامانه های پدافندی موشکی، پهپاد ها، انواع تجهیزات راداری، شناسایی و سیگ اینت، قایق های تندرو و یا عناصر دیگری در حوزه هوایی و دریایی نیز از جمله سامانه های بالستیک تیوب پرتاب کوتاه برد و میان برد می توانند بر حسب نیاز این به این پلتفرم اضافه شوند. بدین ترتیب علاوه بر آنکه شناور های مشابه دیگری می تواند با قرار گیری در این الگو توان رزم آبی خاکی و لجستیک دریایی سپاه را ارتقا دهد در عین اینکه خود به عنوان یک شناور سنگین با توان دریانوردی مناسب از قدرت آتش آفندی و پدافندی قابل توجهی نیز بر خوردار است، اساسا هر شناور غیر نظامی دیگری در زمان نیاز به سرعت می تواند بر حسب ماموریت با ماژول های تسلیحاتی مناسب تجهیز شود و به عنوان یک تکنیکال دریایی در میدان رزم ایفای نقش کند. البته این شناور ها نیز در کنار سامانه های تسلیحاتی موبایل به حدی از تجهیزات ثابت بر روی خود نیازمند هستند تا قابلیت های عملیاتی و بقای در میدان نبرد آنها افزایش یابد، که احتمال می رود در آینده چنین تجهیزاتی به ناو شهید رودکی و دیگر شناور های مشابهی که در آینده به سازمان رزم نیروی دریایی سپاه وارد می شوند اضافه شود. از آن جمله می توان از سامانه دفاع نقطه ای کمند و رادار های دریایی نظامی چون عصر و یا چشم عقاب نام برد. .................................................................................................. کماکان هرگونه کپی برداری آزاد. شادی روح شهدای خط تشیع صلوات
-
2 پسندیده شدهحرف شما درسته .... ولی وقتی بودجه نیروی نظامی ما در ۱۴۰۰ برابر ۳ میلیارد دلار هست ، نهایت ارزوی ما می شه صاعقه و جی ۱۷ ....
-
2 پسندیده شدهتجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت دوم گفتگویی با مرتضی سلطانی مرتضی سلطانی کارآفرین بزرگ و بنیان گذار مجموعه زر ماکارون و زرفروکتوز در گفتگو با دانشجویان کارآفرینی دانشگاه تهران از سرگذشت و عقاید خود میگوید. https://www.aparat.com/v/sIben چند نکته خلاصه : * مزیت های گروه زر ماکارون - تحقیق و توسعه R&D - تنفیض اختیارات * بازار مواد غذایی به شدت بر بازار خودرو مزیت داشت چون ساده و پرتقاضا بود * ماشین آلات نو نخریدم بلکه آلمان رفتم و یک کارخانه قدیمی رو دمونتاژ کردم و ایران اوردم، تازه یه پولی هم بهم دادن اینجا فهمیدم که تجهیزات استوک و دست دوم چه ارزشی دارد ماشین دست دوم در هامبورگ، ماشین دست دوم در کلن هست و ... * آرد یارانه ای بلای جان این صنعت بود * تیم جمع کردن وقتی پول نداری با وقتی پول داری خیلی فرق می کنه وقتی پول نداری برای تیم جمع کردن باید التماس بکنی، با رفاقت و دوستی تیم رو جمع کنی * بهتر است بدانیم چه کاری می کنیم، وقتی به عمقش پی ببریم می تونیم پیشرفت کنیم اول سوله رو پوشش می دادیم، اون موقع گفتن ساختن سوله کار تو نیست برو بعد با کمک یه متخصص شروع کردیم به ساخت سوله * کارآفرین فقط با امید زنده است، سد شکنی می کند خودش رو با حاشیه معطل نمی کند * پول مفت و رانت دشمن پیشرفت است. * رقیب خوب یک معلم است که مدام باعث درک تفاوت ها و بهبود مستمر است. * پسر من ، بیشتر از کارگرها کار می کند در خانه خانمم غذا به اندازه غذا درست می کند و به موقعش به نیازمندان دست باز برخورد می کند. * اگر صفر بشم، فردا صبح اولین کاری که می کنم از فرصت هایی که داشتم و درست استفاده نکردم اینبار درست استفاده می کنم. تقدیم به جناب @worior که به مسائل مدیریتی استاد هستن
-
2 پسندیده شدهاین سوال رو در عمل باید از سران نظامی کشور پرسید. ولی در تئوری میتوان با توجه به شرایط ایران و منطقه به دنبال یافتن پاسخ آن رفت. ابتدا باید دید دکترین نظامی ایران از موشک محور به هوایی محور تغییر خواهد یافت؟ در بخش دریایی که شاهد چنین موضوعی هستیم و برنامه ریزی بلند مدت برای آن ، تبدیل شدن به یک نیروی راهبردی است ولی تاثیر نیروی دریایی بر کلیت دکترین نظامی سنگین نمیباشد. اما اگر در نیروی هوایی نیز چنین برنامه ای شکل بگیرد ، با توجه به جایگاه و وزنه سنگین توان هوایی ، این نیرو بر کل دکترین نظامی تاثیر خواهد گذاشت و در نتیجه شاهد افزایش نقش نیروی هوایی و ایفای نقش به عنوان یک نیروی فعال خواهیم بود. امروز نیروی هوایی بیشتر بصورت یک نیروی پشتیبانی به حیات خود ادامه میدهد تا نیروی خط مقدمی که قبل از رسیدن تهدید به مرزها ، جنگنده ها و پهپادهای رزمی را به استقبال تهدید فرستاده و آنرا خنثی نماید. در قبل از انقلاب نیروی هوایی به دنبال دستیابی به برتری هوایی بود و بدان هم دست یافت و قرار بر دست یافتن به سیطره هوایی هم بود که سفارش هواپیماهای آواکس و سوخترسان و شنود الکترونیکی و ... در این برنامه قرار داشت. در سال 57 نیروی هوایی 188 فروند فانتوم ، 77 تامکت و 168 تایگر عملیاتی در اختیار داشت. با اضافه کردن RF-4 و RF-5 و تعدادی از F-5A/B های باقیمانده ، این نیرو از حدودا 450 جنگنده عملیاتی برخوردار بود. در آن زمان ، کشورهای همسایه در برابر ایران هم از نظر کمی و هم کیفی تقریبا هیچ حرفی برای گفتن نداشتند. ترکیه و اسرائیل و پاکستان هنوز اف16 خریداری نکرده بودند و متکی بر جنگنده های فانتوم و تایگر و میراژ3/5 و کفیر و ای4 و ... بودند. عربستان هنوز ایگل ها رو نخریده بود و ... در این روزگار نیروی هوایی توانایی برقراری منطقه پرواز ممنوع بر بخشی از آسمان هر یک از کشورهای همسایه را داشت و آنها هم از هیچ نظر امکان مقابله به مثل نداشتند. خلاصه کنم و آن اینکه برنامه ریزی رسیدن به برتری هوایی در قبل انقلاب به درستی به نتیجه رسید. در ادامه هم قرار بود با رساندن تعداد جنگنده ها تا 1200 فروند سیطره هوایی منطقه در اختیار ایران باشد که این یک بحث دیگری است و مجال پرداختن به آن در این پست نیست. بعد از انقلاب و بخصوص پس از جنگ ایران به سراغ بازسازی نیروی هوایی رفت. سفارش 140 فروندی میگ29 و تعدادی سوخو24 و توپولف22ام و ... در این برنامه قرار داشت. هدف بازسازی نیروی هوایی و دستیابی به توازن هوایی بود. چرا که شرایط با قبل جنگ تغییر یافته بود و کشورهای همسایه به سطح بالاتری از توان هوایی تجهیز شده بودند. این برنامه به سرانجام نرسید به دلایل 1- فروپاشی شوروی و فشار آمریکا بر روسیه تازه تاسیس 2- عدم تامین اعتبار مالی توسط قوای مجریه و مقننه 3- به قول جناب @MR9 نبود دیپلماسی دفاعی که زمانی متوجه موضوع شدیم که آمریکا و اسرائیل و کشورهای همسایه فشارشون روی روسیه تاثیر گذاشته بود و اونها از تحویل مابقی خرید خودداری کردند. البته بهانه هم مشکل تامین مالی از طرف ایران عنوان شد یعنی حق اعتراض هم نداشتیم! بعد از اون تلاش هایی برای میراژ اف1 دست دوم از فرانسه و J-8 از چین و سوخو27 از روسیه و میگ29 از مولداوی و ... صورت گرفت که همگی به نتیجه نرسید. حتی در مورد چین و فرانسه آنها خودشون پیشنهاد دادند و باز مشکل مالی باعث شکست مذاکرات شد. اینکه چرا از نیروی هوایی و طرح های توسعه و نوسازی اون حمایت نشد رو یک عده در بی اعتمادی به این نیرو عنوان می کنند ولی من با این نظر موافق نیستم. دلیل اصلی رو در این می بینم که ما در یک مقایسه اشتباه وارد شدیم و خود را با ارتش آمریکا مقایسه می کنیم. در چنین مقایسه ای بدیهی است که سرمایه گذاری بر روی نیروی هوایی هر چقدر هم که سنگین و بلند پروازانه باشد به برتری هوایی نخواهد رسید و این شد که عطای نیروی هوایی را به لقایش بخشیده و از نوسازی آن صرف نظر کردند. ترجیح دادند راههای میانبر مانند موشکی را بروند. اما این را در نظر نگرفتند که مشکل فقط آمریکا نیست. اگر فردای روز ، با امارات بر سر جزایر ایرانی درگیری صورت گرفت ، یا با ترکیه و پاکستان و عربستان ، این نیروی هوایی اگر بروز باشد از پس اینها که خواهد آمد. از تلاش های متخصصان عزیز نیروی هوایی برای ساخت جنگنده بومی هم ضمن این که قدردانی می کنم ولی چون تا به امروز تولید انبوه و جنگنده سنگین رهگیر ندیدیم ، وارد این بحث نمی شوم. برسیم به شرایط امروز ما در ابتدای ورود به دوره جدیدی از هوانوردی نظامی هستیم. دورانی که در آن نبردها بصورت شبکه محور و با هوش مصنوعی در حال انجام است. پهپادهای رزمی به سرعت در حال گسترش هستند و به عنوان مکمل رهگیر استفاده خواهند شد. یک جنگنده مدرن نسل پنجمی با شبکه شدن با آواکس و ایوکس و پهپاد و ... می تواند براحتی از پس چند جنگنده نسل چهارمی غیر شبکه ای برآمده و آنها را از میدان نبرد خارج سازد. در این شرایط نیروی هوایی باید بجای کمیت به سراغ کیفیت و مجموعه کاملی از دارایی های هوایی برود. این دارایی ها عبارتند از هواپیماهای آواکس ، پشتیبانی و شنود الکترونیکی ، فرماندهی متمرکز هوایی ، پهپادهای شناسایی و رزمی ، شبکه نمودن تمام هواگردها به هم و کنترل وضعیت میدان نبرد با هوش مصنوعی ، لینک ماهواره ای و ... در نهایت جنگنده های رهگیر! مشخص است که هزینه اجرای چنین پروژه ای از نظر اعتباری و زمانی زیاد خواهد بود و باید آنرا به چند مرحله تقسیم کرد تا بتوان با دستیابی به هر مرحله از یک سطح قابل اعتماد هوایی برخوردار شد. ملاک را جدول زیر حاصل زحمت برادر @MR9 قرار می دهیم. به نظر من امروز در وضعیت ضعف هوایی قرار داریم. برای دستیابی به توازن هوایی باید چه تعداد از هواگردهای مختلف را وارد خدمت کنیم؟ این رو دوستان هم نظر بدهند تا به یک جمع بندی منطقی برسیم. این را در نظر داشته باشید که اعراب توان عملیاتی 1000 سورتی در روز دارند. نیروی هوایی امروز در بهترین حالت 300 سورتی ظرفیت عملیاتی دارد. یک هواپیمای نو میتواند روزانه حداقل 3 سورتی پرواز داشته باشد به شرط داشتن خلبان کافی. یعنی برای پر کردن خلاء 700 سورتی نیاز به 250 جنگنده نو داریم. ولی اگر مساله رو از زاویه دیگری نگاه کنیم و ورود پهپادهای رزمی را در نظر بگیریم ، با حذف عملیاتهای بمب افکن و تهاجم هوا به سطح ، این تعداد میتواند به نصف کاهش یابد. یعنی در حدود 120 الی 140 جنگنده نو به اضافه 300 پهپاد رزمی این ظرفیت را برای نیروی هوایی ایجاد خواهد کرد. برای پشتیبانی از 120 جنگنده نو که بتوانند با سوختگیری مدت بیشتری در آسمان باشند ، به حداقل 12 سوخترسان احتیاج است ، همان 6 فروند آواکس محاسبه قبل از انقلاب را هم در نظر بگیریم ، 3 الی 6 فروند هم هواپیمای پشتیبانی الکترونیک شنود و 3 الی 6 فروند هم هواپیمای مدیریت یکپارچه میدان نبرد لازم است. این 120 الی 140 فروند رو مثلا بصورت زیر در نظر بگیریم 20 فروند سوخو57 یا جی20 به عنوان رهگیر دوربرد پنهانکار به عنوان مکمل اف14ها 60 فروند جی10سی به عنوان جنگنده سبک چند منظوره برای مکمل میگ29ها و قاهر در آینده 60 فروند سوخو30 به عنوان جنگنده سنگین چند منظوره برای مکمل اف4ها و سوخو24ها هزینه تمام شده در حدود 10 میلیارد دلار خواهد بود! فعلا که پول نقدی در دست نیست! ضمن اینکه به مرور زمان باید جنگنده های قدیمی از چرخه عملیات خارج شده و حداکثر 4 الی 5 نوع جنگنده در خدمت نیروی هوایی باشد تا از نظر لجستیکی و هزینه های نگهداری باصرفه باشد. در صورت تولید انبوه جنگنده کوثر و به نتیجه رسیدن و تولید جنگنده قاهر نیز ، اینها به مجموعه هواگردهای فوق اضافه شده و توان هوایی را به سطح مطلوب هوایی ارتقا میدهند.
-
2 پسندیده شدهسلام من هم ممنون میشم شما اصلا مطلب من رو نخونید و خودتون برید ببینید که اصلاچی به چیه.... ببین عزیز برادر دولت خودش که دخالت نمیکنه... اول میاد مسئله رو می ده کارشناسی کنند و اینجاس که تن من میلرزه شما اگر بدونی که کارشناس دولتی یعنی چی(شادم میدونی و داری خودت رو می زنی به اون راه) هیچ وقت هیچ وقت اختیار زندگی خودت و بقیه رو نمیدی دست دولت..... اگر خواستی بشینم برات توضیح بدم که کارشناس دولتی یعنی چی؟ البته نیاز به توضیح من نیست... خودت گفتی دیگه... کارشناس دولتی همون هست که ارز 4200 تومنی میده برای واردات موز.... من دیگه بیشتر لازم نیست چیزی بگم اگر هم قرار شد از کشاوری حمایت بشه این کارشناسان محترم و عزیز لابی می کنند و از این و اون مایه رو میگیرن و اونی که دست آخر دستش میمونه توی پوست گردو کشاورز هست... از این کارشناس و دولت برای بنده و شما امنیت غذایی در نمیاد...حالا من هی بگم نره.... شما بگو بدوش این رویا امنیت غذایی رویای شما تنها نیست... همه ما غم غصه ش رو داریم... فقط من مسئله رو از اون ور میبینم خلاصه ما دوست ت داریم هوارتا خداا خیرت بده... غیر از آخری همه درسته.... آخری هم غلط غلط نیست... فقط اینکه شما اگر اون 4 تا رو درست کنی هر عاقلی پولش رو سرف سرمایه گذاری مولد می کنه نه سفته بازی و خرید ملک و دلار و دلالی...
-
2 پسندیده شدهسلام و وقتتان بخیر جسارتا برای خرید جنگنده و بروز رسانی نیروی هوایی نیاز به چند مطلب داریم 1 اول سواد مدیران و فرماندهان ... رو این موضوع زیاد دلخوش نکنین چون سیستم ما به شکلی هست که مدیر به شدت از تغیر و علم بیزار است و اکثرا هم یا ندارن یا به شدت بر دانسته های غلط خود اصرار دارند و باسوادها رو مورد خشم ملوکانه قرار میدن دیدم که میگم 2 حمایت ...گیرم مدیر و فرمانده ای با سواد و دلسوز پیدا شد چه کسی میخواهد ازاو حمایت کند...واقعا کی و کجا حرف با عمل فرق میکند 3 نبود رقیب و موازی کاری داخلی ....در یک مورد گیریم فرمانده ای با سواد و دلسوز نیاز سنجی کرد انتخاب کرد و بالا دستی با سواد و دلسوز بود که او را حمایت کرد حتما رغیبی هم هست که میگوید به جای این هزینه بیخود این پول را بدهید ما تا مثلا فلان موشک یا فلان تونل یا فلان گروه یا فلان پهباد و یا ........ بسازیم بهانه زیاد است.. 4 نگاه طفیلی وار به ارتش و بلاخص نیروی هوایی نباشد و درک درستی از لزوم وجودیشان باشد نه اینکه چهل سال است به چشم خاین و نان خوار اضافه نگاه کنند به حرف نیست به عمل است وگرنه به حرف بود که ما بعد اینهمه سالها تو این سایت بزرگترین و قدرتمندترین و پیشرفته ترین ارتش دنیا را داشتیم باور کنید من هم بچه این خاکم از شروع جنگ بودم تا الان و ارزوی پیشرفت و قدرت این کشور را دارم بیست سال از بهترین سالهای زندگیم رو پای کار بودم و فقط یاس و ناامیدی نصیبم شده اینهایی که گفتم نتیجه چهل سال زندگی و بیست سال زحمت منه
-
2 پسندیده شدهتشکر جناب کیانی البته دوستان علاقمند به این مسائل زیاد هستند ولی شما سوال سختی رو مطرح کردید! من هم چند موردش رو هر چی فکر کردم یادم نیومد! هر سلاح رو باید در پازل کلی تسلیحاتی و دکترین نظامی بهش نگاه کرد و انتظار نباید داشته باشیم که یک سلاح بتونه جور سلاح دیگه رو بکشه. مثلا بخایم از تانک به عنوان توپخانه استفاده کنیم و نریم دنبال تولید توپهای خودکششی! شاید در مورد خاصی بتوان به تانکها دستور داد مثل توپخانه عمل بکنند ولی اینکه همیشه از این روش استفاده کنیم ، روزی میرسه که به خط آتش توپخانه دشمن میرسیم و در اون روز هم تانکها از بین میرن و هم امکان آتش متقابل برای پشتیبانی از نیروهای عمل کننده نداریم. فرض کنیم ایران امروز ، سلاح هسته ای ساخت! چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اولین تاثیرش در این است که دیگر نمیتوان از موشکهای بالستیک بصورت انبوه استفاده کرد چرا که طرف مقابل نمیتواند بداند که حامل هسته ای دارد یا متعارف! یعنی با دست خودمان سلاح اصلی کشور رو از چرخه کاربردی به یک وسیله لوکس تبدیل میکنیم که نه میتوان ازش استفاده کرد و نه میتوان آنرا کنار گذاشت و فقط باید هزینه های نگهداری و توسعه آنرا متقبل بشیم. حالا در نظر بگیرید طرف مقابل هم اتمی باشد مثلا با پاکستان یک درگیری مرزی به مدت یک ماه پیش بیاد. اون با نیروهای کلاسیک و برتری هوایی پیشروی کنه و ما هم چیز خاصی در مقابلش نداشته باشیم! در هر شرایطی هم که نمی توان از سلاح هسته ای استفاده کرد حتی اگر طرف مقابل غیر هسته ای باشد. پس نتیجه شکست حقارت باری برای خودمان میشود. از نظر استراتژیک بخام بگم ، برخورداری از سلاح هسته ای ، سطح استراتژیک ایران رو بالا میبره و برخی تسلیحات رو عملا بلااستفاده میکنه تا روزی که قرار باشه در جنگ هسته ای ازشون استفاده بشه و چون احتمالا چنین روزی رو شاهد نباشیم ان شاء الله ، پس بازدارندگی کلاسیک رو هم از دست میدیم. حالا کلاسیک از نوع نامتقارن و ناهمتزار و ... هر چی اسمش رو خواستید بزارید. اگر کشوری بخواهد که به سلاح هسته ای دست یابد ، ابتدا باید برای تمام سطوح درگیری سلاح و ابزار مناسب را به تعداد کافی بدست آورد. سلاح هسته ای آخرین موردی است که یک کشور باید بدان دست یابد. حتی اقتصاد بر سلاح هسته ای ، اولویت دارد.
-
2 پسندیده شدهدر مورد قائله جنگ ارمنی/اذری زیاد گفته میشه ولی حالا به هر حال واقعیتی وجود داره که شاید بعدها ابعادش دیگه ای هم ازش روشن بشه و یک با یک مصداق سراغش میرم: قائله سوریه که شروع شد ایران حتی با علم به اینکه نهایتا حرکتی ضد ایرانی است (حالا شاید خیلی واضح باشه خصوصا جای پای اردوغان ولی اونموقع سر صلح طلبی و انسانیت اردوغان حتی بسیاری از انقلابیون در ناسزا به جمهوری اسلامی قسم میخوردند چه برسه به لیبرال مسلکها) ولی به بشار اسد پیشنهاد ترک سوریه را داد در اوضاعی که شرایط همون ابتدا به درب کاخ های اسد رسید. ولی وقتی دید خود بشار اسد معتقد هست به اینکه این یک جنگ تحمیلی و فتنه بیرونی است با حمایت درونی و قائل به مقاومت و ایتسادن هست و به هیچ وجه حاضر به ترک مبارزه نیست ایران هم در کنارش ایستاد. تازه ماجرا که در سطح جهانیش بسیار بسیار هم سخت بود در شکل ظاهری و حتی حمایت بین المللی. در ماجرای ارمنستان وقتی راس یک کشور خودش بخشی ازفتنه و مشکل هست و هیچ اعتقاد و گوش شنوایی هم برای مبارزه و مقابله (جز نمایشهای سلبریتی طور زمان قبل از قدرتش نداره) نداره و هرچه میکنه جز خیانت به کشور و مردم خودش نیست و هیچ ثباتی هم نداره ( بشار هیچ وقت قبل از قائله سوریه نرفته بود با اسراییل توافقنامه امضا کنه و دوستان مثلا ایرانی و لبنانیش را برونه از خودش) و هر بار به یک رنگی درمیاد طوریکه حتی توافق صلح را مخفیانه از چشم بسیاری از کشور و ساختارش امضا میکنه؛ کمک و تلاش برای کمک نه تنها امکانپذیر نیست بلکه هیچ بعید نیست در میانه راه ببینی امثال پاشینیان داره با اردوغان فالوده میخوره و تو را وسط معرکه رها کرده (با فاش کردن تمام توافقاتی که مثلا قرار وبده پنهان باشه) و کاسه داغتر از اش معرفیت میکنه و مشکل ماجرا. شاید ما میتونستیم هزینه های بیشتری به اردوغان تحیمل کنیم در این جنگ که دیر یا زود با اهداف اردوغان رخ میداد این نبرد ولی این زمین، زمین بازی مناسبی نبود. ما برای افسار زدن به اردوغان باید زمین مناسب را انتخاب کنیم. در پستی دیگه بهش میپردازم. اردوغان برای مهار ما در سوریه و عراق به قفقاز اومد. همانقدر که باید در قفقاز برنامه جدید بچینیم و ازش غافل نشیم زمین بازی برای مهار اردوغان برای ما در سوریه و عراق هست خصوصا در سوریه و حلب.
-
2 پسندیده شدهبه نظرم مهمترین اقدام در این زمینه: الف-توسعه بخش خصوصی ب-به صرفه کردن حوزه کشاورزی است. در مورد قسمت اول، کشت و صنعت مغان به یونس ژائله(مالک تبریزی شیرین عسل با صادرات اقلا 200 میلیون دلار در سال شیرینی و شکلات) واگذار کردند. این بنده خدا 2-3 ساله سرمایه گذاری کرده و تعداد شاغلین از 500 به 3000 نفر رسانده و بخش های متنوع تولیدی به کار انداخته. ولی حالا قوه قضائیه دبّه در آورده و میخواد ازش پس بگیره. این یعنی 40 سال کثافتکاری بانک ملی در این زمینها درس عبرت نشده. یعنی امنیت غذایی کوچکترین اهمیتی برای مسئولین نظام نداره. با پس گرفتن مغان مطمئن باشید احدی از سرمایه داران بزرگ پاش رو به حوزه کشاورزی نمیذاره. در مورد قسمت ب. پارسال در مورد پرورش گوسفند در محیط بسته تحقیق می کردم. نهایتا به این نتیجه رسیدم با این رانت و فامیل بازی که در واردات علوفه و گوشت با دلار نفتی خوابیده و دخالتهای عجیبی که دولت می کنه، بردن پول و انرژی و وقت در حوزه دامداری(و کشاورزی) خریّت محضه. چنان منافع بزرگی در مجوزهای واردکنندگان بزرگ خوابیده که شعارهایی که داده میشه کشکی بیش نیست. در ظاهر شعار حمایت از ارزانی ارزاق میدن ولی در حقیقت از منافع واردکنندگان حمایت میشه. خلاصه مطلب اینکه اگر کسی در ایران سفر رفته باشه به چشم پتانسیلهای عظیم کشاورزی و دامداری میبینه که بازدهی آب و زمین در حد 20% هم نیست. زمین های کوچک، کشاورزان بی دانش و بی حامی و بی برنامه و بی پول، فساد جهاد کشاورزی و شرکا ..... تا وقتی بخش خصوصی وارد بخش کشاورزی نشه و بروکراسی فاسد دولتی گورش رو گم نکنه، هیچ اتفاقی در حوزه استقلال و امنیت غذایی نمی افته.
-
1 پسندیده شدهیک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن مقدمه یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟ اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد. مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند. تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند. تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است. تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود، بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند. راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند، فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است. یک سطح راهکنشی نظامی مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند. مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر. اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود. بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟! - ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟ - ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟ - دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟ - دادن پاسخی بسیار قوی؟ - تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟ جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟! با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد. تست دریایی راکت ASROC با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/ انتخاب مقادیر جذاب مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند. - نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند. - دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند. احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است. - از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند - رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا - امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد. - برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند. - در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند. در مثال دریا با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند. 3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست. مسیری که باید طی شود واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛ - نخست یک بمب تحقیقاتی. - سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار. - در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه. - در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ... - و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف. با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد. مشکل ذخیره اولیه هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است. بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد: 1. پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد. 2. سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید. 3. توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود. 4. گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن. تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت. مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای نتیجه گیری یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد. یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛ - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد، - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد، - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت، و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود. بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد. مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای: وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
-
1 پسندیده شدهتهدیدات منتظر آماده شدن ما نخواهند نشست و به ما هم اطلاع رسانی نخواهند کرد. چند سالی میشه حس میکنم در وضعیت سال 59 قرار داریم و به سرعت به ساعت صفر نزدیک میشویم ، قبل از شهادت سردار سلیمانی هم این مساله فکرم رو مشغول کرده بود. مرداد 81 بود و همه چی در صلح و صفا و آرامش ، همه ما بی خبر و دنبال تعطیلات تابستان بودیم ، عده ای هم دنبال گفتگوی تمدن ها و تنش زدایی با دیگران بودند ، اما یک عده ای اومدن یک شبیه سازی به نام چالش هزاره انجام دادن با 250 میلیون دلار بودجه! هدفشون این بود که بعد از افغانستان ، به ایران حمله کنند. همه کشور خواب بودند ، حتی در کشور دشمن هم همه خواب بودند و تنها عده ای از نئوکان ها و وابستگان آنها در دولت و ارتش آمریکا از داستان اصلی باخبر بودند. اما خدا هم خبر داشت و این خدا بود که باعث شد بجای ایران ، تصمیم به حمله به عراق گرفته شود و ایران به بعد از آن موکول شود و دوباره این بعد شد لبنان و بعد دیگر سوریه و بعد دیگر دوباره عراق و یمن ... و ان شاء الله هرگز به ایران نخواهند رسید. اما ما هم باید هوشیار و آماده باشیم. این رو گفتم ثبت در تاریخ گردد.
-
1 پسندیده شدهاول این رو بگم که موافق خرید هیچ کدام از میگ35 و جی10سی نیستم و تنها این رو از نظر صرفه خرید و کاربری مقایسه میکنم. البته این نگرانی در خصوص هواگردهای تک موتوره نسبت به گذشته خیلی کاهش یافته و حتی در موتورهای روسی هم ضریب اطمینان بالایی وجود دارد ولی طبیعتا کمتر از مشابه آمریکایی. اما اگر زمان اورهال موتور و چک های دوره ای را رعایت کنیم مشکلی خاصی نباید بوجود بیاید. در مدل AL-31F زمان اورهال یا MTBO هزار ساعت و عمر کلی موتور سه هزار ساعت است. از مشتقات این مدل در سوخو30 و جی10 نصب شده و طبق تایید AVIC (شرکت صنعت هواپیمایی چین) در طراحی موتور WS-10 از مشخصات فنی نمونه روسی استفاده است. از نظر عمر موتور بررسی کنیم ، با فرض 300 ساعت پرواز سالانه برای هر جنگنده ، بعد از 10 سال باید موتور تعویض شود. این مساله توجه به تامین قطعات یدکی را در بلند مدت نشان میدهد چیزی که روسها در آن قابل اطمینان نیستند. جی10 از سال 2006 در خدمت بوده و تاکنون 468 فروند از آن تحویل ارتش چین شده است و تنها یک حادثه در نمایش هوایی آکروباتیک در سال 2016 داشته است که منجر به کشته شدن خلبان گردید. در این 14 سال هزاران ساعت پرواز و یک مورد تلفات یعنی ضریب کیفی بالایی در ساخت این جنگنده بکار رفته است. از نظر انعطاف پذیری و ماژولار بودن هم بهتر از میگ35 میباشد. 11 جایگاه حمل سلاح و مخزن سوخت در برابر 9 جایگاه و امکان تعبیه مخازن سوخت تطبیقی و استفاده از انواع پادهای اخلالگر و نقشه بردار و تصویرساز و حتی نصب موتور با خروجی سه بعدی WS-10B که قدرت مانور جی10 را به سطح میگ35 رسانده و میتواند مانور کبری را اجرا نماید. تنها مشکلی که جی10 دارد این است که تاکنون به هیچ کشوری فروخته نشده و بازار جانبی برای تامین قطعات آن نخواهیم داشت بر فرض روزی که روابط با چین به سردی گراید. ولی روسها نشان دادند در زمان روابط خوب هم از پشتیبانی ضعیفی برخوردارند. از نظر راداری و تسلیحات هر دو جنگنده رو در یک سطح می بینم ولی نمونه چینی رو به دلیل بروزرسانی های بیشتر در شرایط بهتری قرار میدم. چین با منابع مالی بیشتر و برای اینکه در برابر جنگنده های آمریکایی توان رقابت داشته باشد بروزرسانی های بهتری انجام میدهد. درباره قدرت مانور هم درست است که میگ35 برتری دارد ولی دوران نبرد داگفایت گذشته است و خیلی به ندرت دیده میشود که کار دو جنگنده به نبرد نزدیک بکشد ولی در نبرد فامد جی10 با موشک پی ال15 برتری دارد. در پایان نگاهی هم به قیمت تمام شده این دو بیندازیم. هر دو جنگنده تقریبا 50 میلیون دلار هزینه خواهند داشت شامل جنگنده + مهمات + قطعات یدکی + آموزش خلبان + آموزش پرسنل زمینی و ... و اگر قرار باشد نیروی هوایی در آینده به سمت خریدهای سنگین چون سوخو57 ، سوخو35 ، جی20 و ... برود ، بدلیل اشتراک موتور و برخی قطعات با جی10 هزینه نگهداری را کمتر و سرعت خدمات دهی به جنگنده های خارج از سرویس را افزایش خواهد داد.
-
1 پسندیده شدهپ.ن: حقیقتش دوست دارم زمانی مورد تحسین و سپاس قرار بگیرم که نقل قولی از عارفی ذکر کنم از جمله صیاد شیرازی، چمران، علی شریعتی، احمد کاظمی و حال قاسم سلیمانی. مرتبه عرفانی این بزرگان طوری است که سعی می کنم حتی کلمه شهید یا سردار یا دکتر رو ذکر نکنم چون اون شکوفایی و پرباری فرد و اون الگو تمام قد بودن اون بزرگ رو تحت تاثیر قرار میدن. امام صادق می فرمایند: وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند. خیلی دکتر ها، سردارها و حتی شهدای گرانقدر داشتیم ولی واقعا افرادی که به معنای کامل کلمه به خودشکوفایی رسیده باشند خیلی نادر هستند و در هر نسل معدودی از اونها ظهور می کنن و به سختی در طی چندین سال جانشینی برای اونها پیدا میشه. حقیقتا 951 پست داشتم ولی همگی اونها رو اگر یک طرف بزاریم در مقابل این دو جمله عمیق و بسیار گیرا بسیار کم مایه و کم عمق نشون میده ( هرچند قیاس مع الفارقه و فقط برای رساندن معنی این قیاس بیان شد) ترجیح میدم کل اونها حذف شن و این نقل قول از بنده بمونه به یادگار. این جملات طلایی بزرگان نسل ساز اند، امید اینکه مورد توجه و سرلوحه زندگی قرار گیرند.
-
1 پسندیده شدهتجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول بهترین کتاب های مدیریتی تجربیات مدیرانی هست که توانستن یک پروژه را به ثمر برسانن و در مسیر پروژه مشکلاتی را حل کردن که با حساب دو دوتا چهارتا قابل حل نبود در این جا گه گاه به یک تجربه از این دست می پردازیم چگونه بدون بودجه می توان تولید کرد؟ "در شرکتی که مشغول بودم که مبنای شرکت تولید تجهیزات و سیستم دقیق، گران و خاص بود ولی بدلیل مشکلات علارغم نیاز بازار گفت دیگر پولی برای خرید نبود و باقی منابع شرکت نیز بدلیل پروژه ای بلندپروازنه توسط مدیریت از بین رفته بود به قول مدیر شرکت "آب نقدینگی فرونشست و مشکلاتی ترسناک از آب سر بر آوردن " شرکت در آستانه برشکستگی قرار گرفته بود و بسته شدن شرکت در چند ماه بعد یک اتفاق مسلم بود که کسی آن را نمی پذیرفت. همراه با مدیریت اجرا تصمیم گرفتیم به جای انتظار برای معجزه و کمک از خارج شرکت، از انفعال خارج شویم و نگاهمان به نحوه تولید را تغییر دهیم درحالی که این نظر برخلاف نظر نیمی از سهامدارها بود. پیشنهاد این بود که به جای انتظار برای قرارداد و پیگیری تولید به سراغ بازارهایی برویم که پول نقد داشتند و امکان ارائه خدمات (شامل تعمیرات و ارتقا) با قیمت های کم ولی نقد ممکن بود. در ابتدا سخت بود چون ابزارهای مرتبط متناسب با ساخت و تولید تدارک دیده شده بود و دانش تعمیرات و ارتقا از جنسی غیر از دانش ساخت بود. ولی مجبور بودیم و سقوط شرکت به معنی اخراج و قطع شدن حقوق ها بود. ------->>>>> پس شروع کردیم همچون بچه ای که راه رفتن را می خواست یاد بگیرد و مدام زمین میخوردیم اما ظرف یک سال 70 درصد وسایل تکمیل و دانش لازم کامل شد و بعد از 6 ماه درآمد افزایش یافت و هزینه های جاری و حقوق ها برابر شدند. در این میان بین تجهیزاتی همچون میز تست ساخته شد قیمت این میز تست در بازار 300 هزار دلار بود ولی بخش مهندسی شرکت مدعی بود که با مبلغ 170 هزار دلار آن را خواهیم ساخت. ولی بودجه ای برای اینکار نبود تا اینکه مدیر کارخانه ابتکار عمل را بدست گرفت. وی با کمک با نیروهای کارخانه و با ضایعات و اهن آلات و سیستم های ابزاردقیق دستگاه های از رده خارج کارخانه، با مبلغ 1 هزار دلار ساخت و در اولین کار خدماتی مبلغ 60 هزار دلار درآمد ایجاد کرد. تیم مهندسی که مخالف این روش بودن این دستگاه را مایه آبروریزی شرکت و زباله آهنی خطاب می کردن و میگفتن اتصالات و قطعاتی که شما استفاده کردید از کارخونه بوده و قیمت یک جز آن 15 هزار دلار است. پاسخ کارخانه این بود :قطعه و تجهیزی که در زیر آفتاب و باران رها شده و درحال زنگ زدن هست 1 دلار ارزش ندارد، و اگر اکنون ارزشمند شده و نو به نظر می آید به خاطر زحمتی هست که نیروهای کارخانه بر روی آن کشیده اند. همچون لباس سیندرلا که موش ها با استفاده از تکه پارچه های دورریز درست کرده بودند. --------->>>> با توسعه تعمیرات کم کم بازار ساخت قطعات کوچک و یدکی پیشنهاد شد که خود میدان بزرگی از فرصت ها بود. بعد از گذشت همه این مشکلات باز هم مسخره میشویم و گفته می شود این روش ها گدایی هست ولی این بار یک نکته وجود داره از هنگامی که مهندسی کارخانه حقوقش را از درآمد کارخانه بدست می آورد مجبور به اجرای خواسته های کارخانه مطابق با نیاز شده است و مجبور است درخواست های اجرایی را علارغم تمایلش انجام دهد ------------------------------------ این یک مثال واقعی مال شرایط حال حاضر هست یعنی تغییر تفکر و نگاهی متفاوت به داشته ها میتونه قوه محرک بشه و خیلی از مشکلات رو راحت و ارزان تر حل کنه در حال حاضر صنایع کشور بویژه دفاعی ما کلی دستگاه و تجهیزات داره، کلی نیروی حقوق بگیر داره، کلی ادوات از رده خارج داره و یک نیاز بسیار بزرگ و کمی فوری خب به نظر شما آیا نمیشه 50 درصد نیاز رو تو این شرایط سخت با همین نیرو و تجهیزات رها شده رفع و تامین کرد؟؟ فقط مدیر دلسوز میخواد، مدیری که بعد تایم کار بره دنبال قطعه ، رفع نیاز و ایجاد فرصت مدیری که وقتی حقوق کم میاد بگه به نیروها بدید و بعد من میگیرم مدیری که از زمان زندگیش بگذره مدیری که حرف بخوره ولی پای هدفش و راهش بمونه به نظر بهترین مثال این خاطره مدیریتی، سایت میلیتاری هست که بدون بودجه دولتی و تنها با زحمت علاقه مندانی بی ادعا در حال تولید مجله ناورد است. ادامه دارد ... با تشکر از تمامی زحمت کشان مجله ناوراد @MR9 @worior @HRA @remo @aminor @seyedmohammad و همه دوستانی که پشت پرده فعال هستند که یک الگو در اقتصاد مقاومتی است.
-
1 پسندیده شدهبرخلاف انتظارتون اين صحبت ها و مقاله ها اثر داره، خيلي هم اثر داره در تاپيك نبرد رسانه و الگوى تبليغات اين اثرگذاري مستقيم ديده شد حرکتی مثبت در تصویربرداری از نیروهای مسلح 2 - پایگاه پنجم رزمی هوانیروز مشهد اين تاپيك اگر همين مسير رو بره از تاپيك نبرد رسانه بسيار قوي تر خواهد بود بويژه اگر مطالب ساده و براي مخاطب عام باشد بحث امنيت غذائي و مديريت منابع غذائي يكي از نكات اصولي هست كه بايد پيگيري بشه تا به سرانجام مطلوب برسه براي مايي كه قدرت اجرايمون كمه راهكار اطلاع رساني عامه پسند است
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبخش های از رژه پیروزی باکو با تجهیزات اسراییلی پهپاد انتحاری گشت زن SkyStriker پهپاد انتحاری و گشت زن Orbiter-1K and Orbiter 2 پهپاد Aerostar که تحت لیسانس شرکت azad در اذربایجان تولید میشود پهپاد هرمس 900 راکت انداز های LYNX LAR-160 و EXTRA موشک بالستیک لورا ویدئو پهپاد های Hermes 450, Hermes 900, SkyStriker, Harop اذربایجان https://www.aparat.com/v/CyNB9
-
1 پسندیده شدهخب با تایید خریدهای جدید امارات از جمله اف-35 برای ایران باید از جهات مختلفی این خرید مورد بررسی قرار بگیره. یکی از مهمترین هاش که حالا نگاهی عمیق به ماجرا نیست ولی یک نگرانی سطحی را ایجاد میکنه عملیات توامان و پوششی هواگردهای پنهانکار اماراتی در قالب هواگردهای آمریکایی و ائتلاف و شاید حتی صهیونیستی است. از این زاویه برای تشخیص و شناسایی و رهگیری و حفاظت از مرزهای کشور به نظر توجه به هواگردهای مدرن برای ما یکی از نیازهای جدید خواهد بود. ما باید وقتی مواجه شدیم با نزدیک شدن هواگردی به حریم هوایی کشور، جنگنده مورد اطمینان و قابلی برای برخواستن و شناسایی کشور جنگنده نزدیک شونده داشته باشیم تا هم از این موقعیت اختلاط هواگردها (چون به هر حال هرگونه درگیری زمینی حساسیتهای بالایی میطلبه) همسایگان نتونند سواستفاده کنند و هم امکان هماوردی هوایی در موقعیت صلح نسبی هم شده وجود داشته باشه. روسها که فعلا خبری از قرارداد ندادند، نمیدونم امکانش هست با چینی ها سر کشمکشهای جدی این روزهای تایوان و فروش تسلیحات نظامی آمریکا توافقی داشت، این به نفع خود چین هم هست در ایجاد یک توازن در فروش سلاح به نقاط حساس. مشخصا در مورد چین منظورم جنگنده های نسل پنجم چین هست پس از بررسی ها.
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست و با تشکر از اوردوز عزیز بخاطر این تاپیک خوب شون ( واقعا جای چنین مطالبی تو انجمن خالی بود ) و اما بعد. تا به اینجا دیدم که دوستان در خصوص اهمیت و ضرورت پرداختن به امنیت غذائی ایران مطلب ارسال می کنند. بنده میخوام از زاویه عکس این ماجرا و به تجارب تاریخی تلخ گذشته نگاه بندازم و ببینیم در زمان هائی که به این ضرورت توجه نشده ، چه بلائی بر سر کشور و ملت ایران امده است : سه قحطی بزرگ تاریخ معاصر ایران درباره سه قحطی بزرگ تاریخ ایران که پیامدهای عظیم در سرنوشت ایران داشت ، کار تحقیقی کافی صورت نپذیرفته است. شاید از این زوایه بتوان به کتاب های ارزشمند آقای دکتر محد مجد اشاره داشت که شاید از معدود منابع قابل دسترس و استناد برای بررسی این تریلوژی (قحطی های سه گانه) به زبان فارسی می باشند. اولین قحطی در اواخر قرن نوزدهم ( 1870-1871 میلادی / 1249-1250 هجری شمسی ) و در خلال سلطنت ناصرالدین شاه به وقوع پیوست و بنا به روایاتی یک دهم جمعیت ایران در خلال این قحطی جان خودشون رو از دست دادند. هجوم مردم بیجار به امعاء و احشاء یک گوسفند در خلال قحطی بزرگ دوم دومین قحطی بزرگ تاریخ معاصر ، قحطی سال های جنگ جهانی اول ( 1917-1919 میلادی / 1296-1298 هجری شمسی ) است که حدود 8 الی 10 میلیون نفر از جمعیت ایران را از بین برد. ( آمار به استناد کتاب قحطی بزرگ / نوشته دکتر محمد قلی مجد ) سومین قحطی بزرگ تاریخ معاصر ایران مر بوط به سالهای جنگ جهانی دوم (1320-1322 هجری شمسی) می باشد که دکتر مجد تلفات این قحطی را حدود چهار میلیون نفر برآورد می کند. از مهمترین وقایع این دوران شورش نان در سال 1321 است که به دلیل کمبود غلات در ایران روی داد. بلوای نان در سال 1321 اثرات قحطی بر جمعیت ایران حداقل رقمی که برای جمعیت ایران در حوالی سال 1900 میلادی مورد اجماع است ، رقمی بین 13 الی 15 میلیون نفر است که مورگان شوستر بیان کرده. اگر کف این رقم را ( 13 میلیون نفر ) با رشد جمعیت 1.2% محاسبه کنیم ( که خیلی بیشتر از این بوده خصوصا در ایلات ) برای سال 1944 یعنی در پایان جنگ جهانی دوم جمعیت کشور باید حدود 22 میلیون نفر باشد. و اگر نرخ رشد جمعیت را 3% بگیریم ، جمعیت ایران باید در پایان جنگ جهانی دوم نزدیک به 48 میلیون نفر می بایست باشد. در حالی که در سال 1944 مجددا جمعیت ایران 13 میلیون نفر می شود و در سرشماری سال 1335 ه.ش به 19 میلیون نفر نزدیک می شود. به این ترتیب ملاحظه می شود که به دلیل قحطی بزرگ ناشی از دو جنگ جهانی ، چه فاجعه بزرگ انسانی و قتل عامی از ایرانیان صورت پذیرفته است. ( عجیب است که بر خلاف هولوکاست یهودیان و هلوکاست لهستانی ها و نسل کشی ارامنه و اخیرا هم "هولودومور " اوکراینی ها ، ما ایرانی ها کمتر تمایلی برای پرداختن به این کشتار و فاجعه انسانی از خودمون نشون میدیم. ) پی نوشت : هولودومور ( به تقلید از هولوکاست ) پس از انقلاب نارنجی اوکراین باب شد و غرب گرایان اوکراین از اون بعنوان سیاست سازمان یافته روس ها برای نسل کشی اوکراینی ها نام می برند ( جالبه که قحطی فوق ، اختصاص به اوکراین هم نداشت و در خود روسیه هم تعداد زیادی از مردم روس رو هم قربانی خودش کرد ولی کانون های ضد روسی اوکراین از این مفهوم برای تقویت ناسیونالیسم ضد روسی در اکراین حمایت می کنند) و در پایان خداوند کریم در آیه یازدهم سوره مبارکه رعد می فرمایند : إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمیکند ، مگر آنکه آن قوم خود نسبت به تغییر سرنوشت خود اقدام کند
-
1 پسندیده شدهبه سطح تکنولوژی و نحوه انفجار بستگی داره، انفجار در ارتفاع خاصی میتونه حداکثر انرژی رو ایجاد کنه، نوع مکانیزم و دقت طراحی میتونه توان بیشتری با مواد کمتر ایجاد کنه. اما بر اساس جرم های بحرانی، از 10 کیلو به بالا، منتهی برای انفجارهای کوچک و مواد کمتر، تکنولوژی و دقت طراحی بخصوص ریختگری اورانیوم خیلی بالایی لازم هست. این بمب ها معمولا 20 کیلو لازم دارن با غنای بیش از 90.
-
1 پسندیده شدهموشک مافوق صوت جدید روسیه Klevok-D2 پیش از این گزارش شده بود که صنایع نظامی روسیه در حال معرفی مدلی مفهومی، از سیستم موشکی تاکتیکی جدیدی با دقت بالا برای تیپ ها و لشکرهای نیروی زمینی هستند. طبق اطلاعات منتشر شده وزن مهمات جدید بیش از 150 کیلوگرم نخواهد بود، و کالیبر 207 میلی متر گرفته شده از "هرمس" نیز تغییری نخواهد کرد. یک کلاهک 57 کیلوگرمی هم برای نابودی وسایل نقلیه زرهی و پناهگاه های سبک و یا ساختمان های منفرد باید کافی باشد. پرتابگر این موشک به قدری کوچک است که بتوان آن را روی پهپاد ها، بالگرد ها و خودروی شناسایی (Tiger) و زرهی (Typhoon) نصب کرد. این سلاح جدید، جایگاهی میان توپخانه و سامانه موشکی مانند اسکندر دارد. ( با توجه به این موضوع که امروزه تا برد 50کیلومتر در تیررس توپخانه قرار دارد، و موشک هرمس هم بردی حدود 50 تا 100 کیلومتر دارد پس احتمالا برد این سلاح بیش از 100 کیلومتر خواهد بود.) این موشک به بالهایی مجهز است که پس از پرتاب باز می شود. پس از برخاستن به کمک یک بوستر جداشونده و با شتاب اولیه، پرواز به وسیله موتور رمجت ادامه خواهد یافت. پی نوشت: 1-منبع
-
1 پسندیده شدهمطابقت اجزای پهپاد هدف قرار گرفته توسط اسرائیل با شاهد ۱۴۱ @tajhizat_nezami313
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهروسیه عملا یک قدرت درجه 2 محسوب می شه که هنوز داره میراث تزار ها و شوروی رو می خوره ... در نهایت چینی ها اگر با ما قراردادی ببندند ، احتمالا ما رو وجه المصالحه برای رفع تحریم مثلا شرکت هووایی می کنند ، روس ها هم به دنبال امتیاز گیری هستند ، یا زمانی تسلیحات رو تحویل می دهند که عملا بود و نبودش برای ما و دشمنان ما فرقی نکنه ...
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم پیرو پست های اخیر در این تاپیک بنده رسما اعلام میکنم که اشتباه میکردم و تصور بنده اشتباه بوده. برادر عزیزم ام آر 9 کاملا درست می فرمودند و بنده از سر جوانی با این بزرگوار متخصص لجاجت کردم. ببخشید اگر منفی دادم یا بحث کردم. نشانه حماقت بنده بوده. شما بگذارید به حساب جوانی و خطاکار را ببخشید! به هر حال از همه عزیزان به خصوص برادران بزرگوارم ام آر 9 و آقا ناصر گل عذرخواهی میکنم اگر باعث ناراحتی شدم. اشتباه از من بوده و من متحجر هستم. ان شا الله که دوستان هم ما رو ببخشند و از این به بعد هم به من در رشد و تعالی کمک کنند. ببخشید اگر باعث انحراف تاپیک شدم. از مدیران و آغاز کننده تاپیک هم معذرت میخواهم. دوستدار شما با آرزوی بهترین ها حجت مقدم :rose: :rose: :rose: