برترین های انجمن

  1. Ghalam

    Ghalam

    Monitored Members


    • امتیاز

      34

    • تعداد محتوا

      1,470


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      16

    • تعداد محتوا

      9,420


  3. M-ATF

    M-ATF

    VIP


    • امتیاز

      10

    • تعداد محتوا

      1,958


  4. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      3,109



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 14 اسفند 1397 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    بسمه تعالی جنگ هسته‌اي از نگاه روسيه این روزها در پرتو تشديد بحران اوكراين در رسانه های غربی موضوع جنگ هسته ای كم و بيش مطرح مي شود و پنج دهه پس از بحران موشكي كوبا بار ديگر كابوس جنگ هسته اي مورد توجه جهانيان قرار گرفته است. زاچاري كيسك در گزارشي در سايت ديپلمات با توجه به خبر رزمايش آمادگي موشكي سربازان روسيه به شرائط جديد و احتمال جنگ هسته اي پرداخته است. همچنين پيتر وبر در مطلبي در سايت ويك به وضعيت هسته اي روسيه و ناتو در آستانه جنگ در اوكراين اشاره كرده و آسيب پذيريهاي روسيه را بيان كرده است. لیندون لاروش نیز در گفتگو با پرس تي وي معتقد است که جنگ آمریکا با روسیه به معنای جنگ هسته ای است و اين موضوعي است كه امريكا توان آن را ندارد. اما نشریه آمریکایی فوربس در گزارشی چهار گزینه ممکن برای تبدیل بحران اوکراین به یک جنگ هسته ای را مطرح نموده‌است. در این میان، به ویژه سناریوی احتمالي شكست جدي‌تر است كه در صورت بروز جنگ میان ناتو و روسیه، قاعدتا یک طرف در نهایت در این درگیری شکست می خورد و ممکن است يكي از طرفها هر زمان احساس کند شکست خورده است، از تاکتیک سلاح های هسته ای استفاده کند. اما نكته اصلي آنست كه اساسا جنگ هسته اي چه جايگاهي در نظام سياسي و دفاعي روسيه و نزد مقامات بلند پايه اين كشور دارد و در اسناد راهبردي روسيه چه تعريف و كاربردي براي اين جنگ افزار مطرح شده است؟ به بيان روشن تر آستانه به كارگيري سلاح هسته اي در ذهنيت و نگرش دولتمردان روسي در كجاست؟ در اين نوشته من كوشيده ام تا به بررسي اين موضوع بر اساس تحول رهنامه نظامي روسيه و دكترين هسته اي آن كشور بپردازم. از پايان جنگ جهاني دوم تا فروپاشي اتحاد شوروي، نيروي زميني قدرتمند و يگانهاي تانك و مكانيزه، همچنان سنگ بناي قدرت نظامي مسكو بوده‌اند. حتي در اوج همپايگي راهبردي ميان مسكو و واشنگتن از نيمه دوم دهه 1960 و تا اواخر دهه 1980، روسها همواره به نيروي زميني مستقر در شرق اروپا به عنوان قدرت اصلي خود نگاه مي‌كردند. استراتژي هسته‌اي پيمان ناتو نيز در واكنش به اين وضعيت طراحي ‌شده بود. راهبرد انتقام گسترده تا سالهاي مياني دهه 1960، و سپس واكنش انعطاف‌پذير كه حتي با وجود اين استراتژي، ناتو همواره گزينه ضربه نخست را براي نيروهاي هسته‌اي تاكتيكي مستقر در خط مقدم دفاع از اروپاي غربي براي خود حفظ مي‌كرد بخوبي نشان‌دهنده اهميت اين وضعيت براي روسيه بود. از اين رو، مادامي كه جنگ به سطح هسته‌اي تصاعد نيافته بود، مسكو برگ برنده را در هر جنگي با غرب در دست داشت و اروپا را به‌راحتي تسخير مي‌كرد. اين مسئله باعث شد تا در تعاملات روسيه و غرب، عامل هسته‌اي براي مسكو نسبت به غرب، كمتر در مركز دكترين نظامي قرار گيرد. گورباچف دكترين نظامي كرملين را به گونه اي جدي تر دگرگون نمود و بدين‌ترتيب، نفي كامل جنگ و از جمله جنگ هسته‌اي به عنوان يك اصل اساسي در دكترين امنيتي شوروي مطرح شد. اما پس از فروپاشي شوري بار ديگر تغييراتي گسترده در نگاه به سلاح هسته اي و جايگاه آن در دكترين نظامي اين كشور روي داد. در روسيه جديد، اهميت جنگ‌افزارهاي هسته‌اي به‌طور اساسي در دكترين نظامي روسيه افزايش يافت. از يك سو، ارتش روسيه از شرق اروپا عقب‌نشيني نمود و روسيه جديد و فاقد متحد، در محاصره كشورهاي دارنده جنگ‌افزارهاي هسته‌اي قرار داشت، و از سوي ديگر، دولت روسيه و ارتش آن، بمراتب ضعيف‌تر از دوره شوروي بوده و به خاطر مشكلات اقتصادي، امكان دستيابي به برابري در تكنولوژيهاي جديد مورد استفاده ارتش آمريكا و كشورهاي غربي در جنگ عراق(1991-1990) و جنگهاي پس از آن، وجود نداشت. در اين سالها امريكا نيز در جستجوي برتري هسته اي خود درصدد ايجاد شبكه اي بزرگ و موثر از موشك ها براي وارد كردن ضربه نخست، در سال 2002 از پيمان اي.بي.ام خارج شد و بحث استقرار ده سامانه دفاع موشكي در لهستان و يك سامانه راداري در چك تا سال 2013، و سپس استقرار در روماني و تركيه موضوع جدي تري شد. از نگاه مسكو، نصب اين سامانه ها، با بي ارزش كردن قدرت هسته اي و موشكي روسيه، قابليت ضربه هسته اي نخست و دوم را از اين كشور خواهد گرفت و اروپا را از تيررس روسيه خارج مي كند و البته اين بيشتر به لحاظ رواني اهميت دارد تا عملياتي. در واقع، با بهم خوردن برتري روسيه نسبت به اروپا ( 1991)، وضعيت تعادل سالهاي 1991 تا 2000 نيز كم كم دارد به هم مي خورد و معلوم نيست اين روند در كجا متوقف شود. در همه اين سالها در امريكا علاوه بر موج تبليغات در مورد هژموني اين كشور، بر برتري هسته اي اين كشور و پايان وضعيت تعادل هسته اي چهار دهه گذشته كه مبتني بر " نابودي مطمئن متقابل" بود، تاكيد زيادي مي شود، بطوري كه ادعا مي شود " عصر MDA پايان يافته و براي نخستين بار در دهه هاي اخير، زرادخانه هسته اي روسيه با يك ضربه هسته اي نخست خلع سلاح خواهند شد. مجموعه اين مسائل به تجديد نظر اساسي در دكترين هسته‌اي مبتني بر ”عدم استفاده از ضربه هسته‌اي نخست" انجاميدو آستانه به‌كارگيري جنگ افزارهاي هسته‌اي به «هر حمله‌اي به تأسيسات هسته‌اي و پايگاههاي حساس روسيه» كاهش يافت و لذا تأكيد بر ضربه هسته‌اي نخست، امري واقع‌بينانه‌تر پنداشته شد و در بيست و پنج سال اخير، رويكرد غالب در روسيه كنوني نسبت به جنگ‌افزارهاي هسته‌اي بر بنيان گزاره هاي زير قرار گرفت: الف. جنگ‌افزارهاي هسته‌اي، پايه و بنياد امنيت ملي هستند، چون از جنگ ميان قدرتهاي بزرگ جلوگيري مي‌كنند. ب. اين سلاحها، تأثير مستقيمي بر وضعيت سياسي جهان ندارند. كمااينكه نتوانسته‌اند مانع از گسترش پيمان ناتو شوند. ج. از طريق تهديد به وارد آوردن خسارت غيرقابل قبول به دشمن، امنيت روسيه را تضمين مي‌كنند. د. بايستي يك قابليت انتقامي، به هر هزينه‌اي، حفظ شود و اين جنگ‌افزارها به عنوان يك ابزار تهديد و ارعاب سياسي كارايي داشته باشند. ه. موازنه استراتژيك، پديده جامعي است كه علاوه بر جنگ‌افزارهاي هسته‌اي، ساير تسليحات و تجهيزات متعارف را نيز دربرمي‌گيرد. و. موازنه استراتژيك اصلي ميان سه كشور آمريكا، روسيه و چين است. ز. تعادل هسته‌اي بايستي محدود به پنج دولت داراي سلاح هسته‌اي كه منافع و رفتارهاي آنها به نسبت با ثبات است، الگوهاي ائتلاف آنها شناخته شده و رفتار آنها به‌طور منطقي قابل پيش‌بيني است، محدود بماند. ح. با توجه به ضعف روسيه در جنگ‌افزارهاي متعارف نوين، ضربه انتقامي عليه حمله متعارف، مستلزم استفاده از سلاح هسته‌اي است و از اين رو، مسكو در شرائط جديد و بر خلاف گذشته بر استراتژي "ضربه نخست هسته اي" تأكيد دارد. منطق به‌كارگيري ضربه هسته‌اي نخست به عنوان عاملي براي جبران ناكافي بودن بازدارندگي متعارف در روسيه امروز، نشان مي‌دهد كه بايستي دشمن يا دشمناني وجود داشته باشند كه در قابليتهاي متعارف برتر بوده و بتوانند منافع كشور را با انجام عمليات هجومي متعارف و موفقيت‌آميز به خطر افكنند. از سوي ديگر، به‌كارگيري نيروي هسته‌اي بايد به عنوان يك عامل تهديد معتبر باشد. به اين معنا كه منافع ذهني بايستي در عمل براي توجيه جنگ هسته‌اي اهميت حياتي داشته باشند، و اين عمل بايستي امتيازات روشني در قابليتهاي هسته‌اي به منظور دستيابي به اهداف نظامي، منع تصاعد جنگ، و جلوگيري از اقدام ضدهسته‌اي از سوي دشمنان، كه ممكن است اين دستاوردها را انكار كرده يا خسارات گسترده‌اي بر كشور وارد كنند، دربر داشته باشد. به هر حال واقعيتهاي موجود و ديدگاههاي رسمي منتشر شده در روسيه نشان مي دهند كه در نخستين دهه هاي عصر هسته اي، مسكو بر ”جنگ هسته‌اي محدود" تأكيد داشت، اما در دوره همپايگي راهبردي در دكترين نظامي مسكو و پيمان ورشو آمده بود كه «شوروي نخستين كشوري نخواهد بود كه از جنگ‌افزارهاي هسته‌اي استفاده مي‌كند». اما با فروپاشي شوروي و تغيير موازنه نيروها در اروپا و جهان، اين موضوع دچار يك تحول اساسي شد. در دكترين نظامي سال 1993 روسيه اعلام شد كه «روسيه در مقابله با حمله به مراكز هسته‌اي و موشكي‌اش از سلاحهاي هسته‌اي استفاده خواهد كرد». در برنامه امنيت ملي سال 1997 اين وضعيت به ”در مخاطره قرار گرفتن موجوديت روسيه" كاهش يافت. و سرانجام در دكترين نظامي سال 2000 و 2003، آستانه به‌كارگيري سلاحهاي هسته‌اي بار ديگر تقليل يافته و به ”هرگونه تجاوز نظامي" به روسيه و از همه تند تر به وضعيت ”پيشدستي روسيه در ضربه هسته‌اي" و عمليات پيشدستانه هسته اي رسيد. در حقيقت، مي‌بينيم كه پا به پاي كاهش قدرت نظامي روسيه، از آستانه به‌كارگيري جنگ‌افزار هسته‌اي نيز كاسته شده و روسيه براي استفاده از جنگ افزار هسته اي آمادگي بيشتري پيدا كرده است. در چنين وضعيت ذهني و مفهومي و عملياتي جديدي ست كه مي توان گزينه كاربرد جنگ افزار هسته اي را در ذهن دولتمردان روسي و در سناريوهاي عملياتي اين كشور به ويژه در فضاي مبهم و پيچيده آينده بحران اوكراين نه به عنوان صرف يك تهديد بلكه ابزاري براي امنيت ملي در شرائط وخيم مورد توجه قرار داد و اين موضوعي است كه نگراني هاي موجود در غرب را براي تصاعد بحران در اوكراين توجيه مي كند. كمتر كسي باور مي كند كه امروز مانند سالهاي 1854 تا 1856 است كه ارتش و تزار روسيه كريمه را رها كرده و با دست خالي به مسكو برگردند و از اين نگاه شكست نظامي روسيه در اوكراين نيز موضوعي نيست كه فقط در مرزهاي اوكراين به پايان برسد. منبع http://www.tabnak.ir...ي-از-نگاه-روسيه
  2. 2 پسندیده شده
    نکته جالب اینه که تمام اطلاعات فید تصویر را پوشوندند. حالا اینکه عامل اصلی عملیات چه کسی بوده و با چه پرنده ای شاید از دلایلش بوده. در بعد اطلاعاتی که قطعا امریکایی ها به شدت هر اطلاعاتی را البته احتمالا با رویکرد ترامپ با دریافت هزینه های مکفی در اختیارشون میزارن و اگر خودشون عامل عملیات نباشن هدایت و برنامه ریزی و طرح عملیات را هم خودشون انجام میدند.
  3. 1 پسندیده شده
    به جای xp از این استفاده می کنند خودش یک قدم بزرگه ...البته باید خودشون کُدهای حساس سیستم عامل رو بررسی کنند و سیستم عامل رو کامپایل کنند ... علاوه بر این ، کامپایلرهایی که برنامه رو باهاشون می سازند رو هم باید به صورت سفارشی بنویسند ... اگه از سی پلاس پلاس استفاده کنند احتمالا باید از کامپایلر متن باز gcc استفاده کنند که باز می شه روش کار کرد ... بعد هم بررسی پروتکل های انتقال داده و شبکه و الگوریتم های رمزنگاری که « در پشتی » نداشته باشند ...( مثلا آمریکایی ها هیچ وقت حاضر نشدند دلیل انتخاب جدول کلیدهای الگوریتم رمزنگاری DES رو توضیح بدهند ) ... از این مرحله به بعد ، دیگه می ره توی سخت افزار که امیداورم هرچه زودتر یک سرمایه گذاری روی ساخت تراشه ها انجام بشه .... هم صنایع ما سنگین ما و هم صنایع کوچک ما نیاز به تراشه های ساخت داخل دارند وگرنه در بهترین حالت ما مونتاژ کار می مونیم ... یک ماشین لباس شویی جدید ، یک رایانه ی اختصاصی هست ...
  4. 1 پسندیده شده
    کار بسیار خوبی صورت گرفته ولی اگه از توزیع های دیگه لینوکس مثل debian با یک کانفینگ عالی استفاده میشد خیلی بهتر بود البته اوبنتو هم خوبه
  5. 1 پسندیده شده
    استفاده از سیستم عامل لینوکس ابونتو در سامانه های قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیا(ص) نرم افزار مورد استفاده شون (نقشه ایران) تحت وب هست که توی فایرفاکس باز شده پانوشت : احتمالا قرارگاه یک زیر ساخت ارتباطی ( یحتمل فیبرنوری) مخصوص به خودشون در کل کشور برای ارتباط Node هاشون دارند
  6. 1 پسندیده شده
    ظاهرا معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری تحت هدایت آقای سورنا ستاری تاثیر مستقیمی در پروژه های نیروی هوایی داره، پروژه کوثر به نظر میاد مستقیما از سمت آقای ستاری به جلو رانده شده و میشه، خدا رحمت کنه پدر ایشون رو به شخصه معتقدم از نوادر مسئولین لشکری و کشوری با دید فناورانه، آینده نگر و یادگیرنده بودند که اگه به این زودی دار فانی رو وداع نمی گفتن، نیرو هوایی وضعیت متفاوتی می داشت.
  7. 1 پسندیده شده
    رونمایی از مرکز لیزری (LSP(laser shock peening و پهپاد کمان 12 https://www.aparat.com/v/R6hZA
  8. 1 پسندیده شده
    خلاصه قابلیتهای جت رزمی F-16 V بلاک 70 ( F-21) اویونیک سلاح ، مهمات ، فریب دهنده ها ، پاد جنگ الکترونیک ،پاد هدفگیری ، پاد شناسایی رادار آرایه فازی AN/APG--83 قابلیت رادار AN-APG-83
  9. 1 پسندیده شده
    روسیه در مورد برخی جنگنده ها خودش مقدار قابل توجهی در اختیار نداره از جمله در مورد همین سوخو 30، فکر نکنم نیروی هوایی روسیه خودش 300 فروند سوخو 30 داشته باشه ولی بجز تعداد جنگنده روسیه در فکر صادرات اون محصول هست دلیل این امر هم اقتصادی شدن تولید اون جنگنده و قابلیت ارتقا و توسعه اون جنگنده و رقابت با محصولات آمریکایی و... است. به خاطر همین کشوری مثل هند که از نظر سیاسی مشکلی نداره، رقیب بالقوه روسیه از نظر توسعه صنایع نظامی و... هم نیست، با توجه به اشتهایی هم که داره مشتری خوب و البته گرم کننده خط تولید هر جنگنده ایه و می تونه مشتری دائمی برای روسیه باشه. همون اندازه ای که سوخو 35 یا میگ 35 هزینه پشتیبانی داره، اف 16 هم اون هزینه رو داره، با این تفاوت که به نظرم سوخو 35 قدرتمندترین جنگنده نسل 4.5 است.
  10. 1 پسندیده شده
    فکر کنم هدفش رسیدن به 300 فروند باشه و تا آنجایی که یادم هست خود روسیه هم هنوز 144 فروند سوخو 35 را به خدمت نگرفته . فقط 15 میلیارد دلار هم نیست هزینه آموزش و پشتیبانی و ... سر به فلک میکشه . و باید توجه داشته باشیم که هند دنبال ساخت هواپیمای بومی هم هست و هیچ چیزی مثل انتقال تکنولوژی نمیتواند تو این زمینه بهشون کمک کنه
  11. 1 پسندیده شده
    شاید منطقی تر این باشه که نیروی هوایی هند که دارنده نزدیک به 300 جنگنده سوخو 30 هست، 15 میلیارد دلار رو صرف خرید 144 فروند سوخو 35 به عنوان مکملی قدرتمند و همه فن حریف برای سوخو 30 بکنه.
  12. 1 پسندیده شده
    اگر طبق نظر بعضی دوستان ایران واقعا توانایی ساخت جنگنده رو داره و گلوگاهش فقط موتور و رادار هست این همکاری پاکستان و چین طبق فرمایش جناب mr9بهترین راه برای برطرف کردن گلوگاه های ما ست همونطور که تو بخش پدافندی ورادارهای زمین پایه انجام شد.واقعا ما ازنظر بودجه از پاکستان هم فقیر تریم؟صنعت ما ازپاکستان هم عقب افتاده تره؟آیا پاکستان خیلی ازما دور اندیش تره؟اگه جواب مثبته که خدا به دادمون برسه
  13. 1 پسندیده شده
    فیل های جنگی - تانک های دنیای باستان فیل‌های جنگی ، فیل‌هایی هستند که در زمان جنگ توسط انسان‌ها هدایت می شدند و به دو نوع تقسیم می شوند : آن‌هایی که در نبردها شرکت می کردند و آن‌هایی که برای اهداف لجستیکی به کار می رفتند . مشهور است که در فرهنگ های مختلف از قبیل کارتاژها در آفریقا تا هندیان در آسیا از این حیوانات در جنگ استفاده می شده است . با اینکه این حیوانات یک خصم ترسناک در میدان جنگ بودند اما فناناپذیر هم نبودند . با این وجود استفاده از فیل‌های جنگی در نبرد ها در نهایت متوقف شد ولی برای مدت های طولانی برای اهداف لجستیکی کاربرد داشتند . زمانی را تصور کنید که دانش انسان از فیل‌ها شایع نبوده است . فقط به این فکر کنید که چقدر این حیوانات بزرگ وقتی در طول نبرد از روی یک تپه یا از مه بیرون می آیند ترسناک اند . علاوه بر ظاهر عجیب و وحشتناک آن‌ها، صداهایی که فیل‌ها ایجاد می کردند هم به همان اندازه ترسناک بود . درک این که چگونه فیل‌های جنگی کسانی را که قبلا آن‌ها را ندیده بودند دچار وحشت می کردند ، دشوار نیست. با این وجود، نقش فیل‌ها در جنگ فراتر از تاثیرات روانی بود . آن‌ها وسیله ‌ای عالی برای حمل و نقل فراهم کردند و می‌توانستند برای انتقال تجهیزات سنگین و تدارکات در مسافت‌های زیاد استفاده شوند. آن‌ها خود به شکل سواره ‌نظام بودند و می‌توانستند با سرعت زیادی حرکت کنند . اندازه بزرگ آن‌ها ، فیل‌های جنگی را به شیء غیرقابل توقف تبدیل می کرد . بسیاری از ارتش‌ ها از فیل‌ها استفاده می‌کردند تا مخالفان، به خصوص سواره‌ نظام دشمن را پراکنده کنند و همه چیزهایی که سر راه بودند را خرد کنند . در بعضی مواقع عاج های فیل با میخ های بزرگ درازتر می شدند تا آسیب بیشتری وارد کنند. این نوع لباس به ویژه در مبارزه فیل با فیل مفید بود. فیل‌های تنومند معمولا کجاوه و زین هایی بر پشت خود داشتند که بر روی آنها کماندار ها و زوبین داران و نیزه اندازان قرار می گرفتند . فیل‌های بزرگ ‌تر مجهز به تجهیزات برجی شکل برای حفاظت از سرنشینان در برابر حمله در سطح زمین و ایجاد نقطه برتر میدان نبرد بودند. چه کسانی در ابتدا از فیل ها بهره برده اند ؟ باور بر این است که فیل‌ها اولین بار توسط هندیان در حدود ۴۰۰۰ سال پیش مورد استفاده قرار گرفته اند . در ابتدا، قدرت عظیم این حیوانات برای کارهایی مانند پاک سازی زمین برای ساخت ‌وساز یا کشاورزی و حمل و نقل کالا مورد استفاده قرار می گرفته است . سپس مردم متوجه شدند که از این غول‌های کوچک می‌توانند برای اهداف نظامی استفاده کنند . ولی کاملا مشخص نیست که فیل‌ها برای اولین بار چه زمانی برای جنگ مورد استفاده واقع گشته اند ، هر چند ممکن است در حدود قرن ۱۲ پیش از میلاد این اتفاق افتاده باشد . البته مشخص است که فیلهای جنگی در نیمه دوم هزاره اول قبل از میلاد استفاده شده اند . استفاده نظامی از فیل‌ها از هند به سمت غرب گسترش یافت . به عنوان مثال در تاریخ ثبت شده است که در طول نبرد گوگاملا در سال 331 قبل از میلاد، پادشاه ایران، داریوش سوم، تا 15 فیل جنگی را علیه اسکندر مقدونی به کار برده است . اسکندر یک ‌بار دیگر با فیل‌های جنگی روبرو شد زمانی که با ارتش پادشاه پوروس در نبرد هیداسپس روبرو گشت ، جایی که پادشاه هند حدود ۸۵ عدد از این ماشین‌های جنگی را فرماندهی می کرد . ورود فیل ها به غرب جانشینان یونانی اسکندر هم از فیل‌های جنگی در میدان نبرد استفاده می کردند. این موضوع به خصوص برای امپراتوری بطلمیوسی و امپراتوری سلوکی که هر دو به این منبع دسترسی داشتند عنوان شده است . همچنین یکی دیگر از جانشینان اسکندر با نام پیروس فیل های جنگی را به غرب وارد نمود . رومی ها در خلال جنگ‌های خود با پیروس بود که از وجود چنین دستگاه مخوف جنگی خبردار شدند . همچنین به خاطر لشکرکشی‌های پیروس در سیسیل بود که کارتاژیان برای نخستین بار با فیل‌های جنگی روبه ‌رو گشتند . کارتاژیان که تحت ‌تاثیر این حیوانات قرار گرفته بودند، شروع به تعلیم فیل‌های جنگی خود نمودند . بی شک یکی از قسمت های برجسته در تاریخ نظامی در کارتاژ، گذشتن هانیبال از آلپ در سال ۲۱۸ پیش از میلاد است، که تعدادی از فیل‌های جنگی را با خود به همراه داشت . ماشین های جنگی خوفناک در غرب رومیان هم پس از آنکه کارتاژ را در جنگ‌های پانیک شکست دادند، شروع به استفاده از فیل‌های جنگی کردند. به عنوان نمونه، امپراتور روم ، کلاودیوس ، فیل ها را به مبارزه علیه انگلیسی‌ها برد و به این شکل قبایل بومی را مرعوب ساخت. پس از سقوط امپراطوری روم ، فیل‌های جنگی در اروپا کمیاب شدند و دسترسی به این جانوران بسیار سخت ‌تر شد. با این حال استفاده از فیل‌های جنگی در شرق ادامه داشت . به عنوان مثال، حاکمان هند همچنان از این حیوانات استفاده می کردند و همچنین مغولان نیز از این حیوانات بهره می بردند . نقاط ضعف فیل ها همانند هر سلاحی، تلاش زیادی برای مقابله با مزیت های استفاده از فیل ها توسط نیروهای دشمن انجام گرفت . در طول سال‌ها، بسیاری از برنامه‌های تخیلی برای مقابله با فیل‌ها تدوین شدند. تیمور دستور داد کاه را روی پشت شترها بگذارند و آتش بزنند. سپس شترهای مشتعل به فیل‌ها حمله کردند، که به سرعت غیر قابل کنترل شدند . همچنین کشف شد که فیل‌ها نسبت به خوک‌ها، به خصوص جیغ های آنها ، یک نفرت ویژه ای دارند . پلینی مورخ رومی نوشته است : فیل‌ از کوچک‌ترین جیغ خوک هراس دارد . بنا بر گزارش‌ها ، خوک‌ها را روغن زده و به آتش می کشیدند و سپس به سمت فیل ها می فرستادند که به رمیدن حیوانات بزرگ ‌تر و لگد کوب شدن خوک ها می انجامید . مدت زیادی طول نکشید که استراتژیست‌ها بفهمند فیل ها بدون فیل بان بی‌فایده هستند . در نتیجه، فیل بان ها توسط کمانداران و نیزه اندازان مورد هدف قرار می گرفتند . یک تاکتیک دیگر این بود که از نقطه ضعف یک فیل استفاده کنند. ابزار های میخ کوبی شده یا الوارهای خاردار در مسیر حیوانات پرتاب می شدند تا آن‌ها را لنگ کنند. همچنین برخی از سربازان مجهز به زرهی خاص برای آسیب رساندن به تنه فیل بودند که در صورتی که فیل به آن حمله کرد، به تنه فیل آسیب برسانند . در نهایت، تبرداران معمولا پاهای فیل را هدف قرار می دادند تا آن‌ها را از کار بیندازند . اما متأسفانه، برای مهاجمان، ضخامت پوست فیل باعث می شد که آسیب رساندن به این حیوان یک کار دشوار باشد . در تلاش برای محافظت از آسیب پذیری فیل ها، آنها معمولا با زره های موثر پوشانیده می شدند . تغییر کارکرد های فیل ها یکی از نقاط قوت فیل های جنگی این واقعیت بود که سلاح‌های سنتی مثل شمشیر و نیزه به پوست فیل آسیب کمی وارد می کردند. حتی برای بسیاری از فیل‌های جنگی زره هم ایجاد شده بود و برخی از آن‌ها هنوز در موزه‌ها نگهداری می‌شوند. با این حال توسعه سلاح‌های گرم ، کشتن این حیوانات را آسان تر نمود و در نتیجه از ارزش آن‌ها در میدان نبرد کاسته شد . به عنوان مثال این امر در مبارزات برمه ای ها در مقابل بریتانیایی‌ها در طول قرن ۱۹ دیده می شود. فیل‌های جنگی برمه در مقابل راکت‌های بریتانیایی هیچ شانسی نداشتند . از این دوره به بعد فیل‌های جنگی به صورت مستقیم در میدان نبرد مورد استفاده قرار نگرفتند . با این وجود، آن‌ها هنوز برای اهداف لجستیک نظامی کاربرد داشتند . برای مثال در طول جنگ جهانی دوم، ژاپنی‌ها از فیل‌های جنگی برای حمل سلاح و تدارکات در زمین‌های جنگلی استفاده کردند . انگلیسی‌ها نیز برای این منظور و همچنین برای کارهای مهندسی از فیل ها استفاده می نمودند . امروزه به مانند ژاپنی‌ها و بریتانیایی ها در جنگ جهانی دوم ، که از فیل های جنگی برای لجستیک استفاده می کردند بازوی نظامی سازمان استقلال طلب کاچین که در ایالت کاچین میانمار فعالیت می کند هم از فیل ها برای این هدف بهره می برد . صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : Ancient Origins - Articles on History- Warfare History Network
  14. 1 پسندیده شده
    قطر اولین رام کننده سیاه گوش آلمانی با برگزاری رژه روز ملی در دوحه قطر در تاریخ 18 دسامبر 2018 تجهیزات جدید نیروهای مسلح این کشور به نمایش گذاشته شد. یکی از این تجهیزات خودرو رزمی پیاده نظام KF-41 Lynx محصول جدید و مدرن شرکت راین متال بود. با توجه به حضور این خودرو زرهی در رژه می توان فرض کرد که تعداد نامعلومی ای از این خودرو توسط نیروهای مسلح قطر خریداری شده است. با توجه به نشان نصب شده بر روی این Lynx گفته می شود در حال حاظر این خودروها در اختیار نیروهای پلیس نظامی قطر باشند. بعد از قرار داد بزرگ فروش تانک های مدرن لئوپارد 2A7+ به همراه هویتزرهای خودکششی pzh 2000 به قطر ، فروش خودروهای رزمی مدرن KF-41 Lynx باعث ایجاد بحث جدید در مورد فروش تسلیحات به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در آلمان شده است. Katja Keul نماینده حزب سبز آلمان به دلیل استانداردهای دوگانه صادرات تسلیحات، دولت را متهم می کند. Katja Keul در این باره می گوید" سیاست صادرات محدود کننده سلاح و در عین حال نمایش تبلیغاتی اسلحه های آلمانی تناقض غیر قابل توضیح است ". با این جود به نظر نمی رسد دولت المان بخواهد به شرکت راین متال برای منع فروش سلاح های مدرن فشار وارد نماید و راین متال نیز بازار فروش مناسبی در کشورهای حاشیه خلیج فارس پیدا کرده است و نمی خواهد این بازار فروش را از دست بدهد.
  15. 1 پسندیده شده
    سلام، تصویر منتشر شده در پست Cockpit du Pilatus PC-21 هستش و کاکپیت میگ 35 تصویر زیر هست . http://uupload.ir/files/9ji_6ubu_images.jpg
  16. 1 پسندیده شده
    با عرض سلام بنده یک سوال داشتم نقش نفر بر های زرهی که دارای انواع مختلفی هستند در استراتژی های و شیوه جنگ زرهی کشور های اروپایی فرقی با آمریکا دارن ؟ با تشکر
  17. 1 پسندیده شده
    از اول سال تا اول تیرماه ، دولت ۱۱ میلیارد دلار ۴۲۰۰ داد که همه اجناس وارد شده رو با قیمت دلاری ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ فروختن .... می شه ۳۳ هزار میلیارد تومان رانت خالص که معلومه به جیب عزیزان وابسته به حکومت رفت .... تا دو سه ماه دیگه هم حرفی ازش نیست با این پول می شد یک نیروی هوایی ساخت یا هزینه ی تحقیق و توسعه و زیر ساخت های اولیه موتورهای جت در کشور رو برای ۵ سال تامین کرد .... به لیست قبلی ، علی الحساب این ۱۲ هزار میلیارد تومان ( در زمان دلار ۳۰۰۰ تومنی صورت گرفته ) متهم اصلی متواری شده ی موسسه ثامن رو هم اضافه کنید .... تا اینجا به تومان بالای ۴۵ هزار میلیارد تومن هاپولی شده که حتی با دلار ۸۰۰۰ تومنی هم کفاف به روزرسانی اولیه ی نیروی هوایی یا به روز رسانی کامل ادوات زرهی نیروی زمینی رو می ده .... البته اگه اون ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلاری که خرج انرژی هسته ای شد که در نهایت گل گرفته شد ( همون بتن ) رو در نظر بگیریم ، اونقدری پول هست که کل نیروهای مسلح رو چنان‌به روز رسانی کرد که از لحاظ قدرت متعارف هم رده فرانسه و انگلیس باشیم .... حالا نمی خوام برم توی حساب و کتاب جنگ سوریه و کمک به عراق و لبنان و .... یک سوال اساسی : آیا داعش ضد شیعی امکان حمله به ایران با اکثریت شیعه با ارتشی که از لحاظ تسلیحاتی هم رده ی فرانسه یا انگلیس بود ، رو داشت !؟ اگر داشت چند روی طول می کشید تا داعش بشوند !؟
  18. 1 پسندیده شده
    از اول سال تا اول تیرماه ، دولت ۱۱ میلیارد دلار ۴۲۰۰ داد که همه اجناس وارد شده رو با قیمت دلاری ۸۰۰۰ تا ۹۰۰۰ فروختن .... می شه ۳۳ هزار میلیارد تومان رانت خالص که معلومه به جیب عزیزان وابسته رفت .... تا دو سه ماه دیگه هم حرفی ازش نیست با این پول می شد یک نیروی هوایی ساخت یا هزینه ی تحقیق و توسعه و زیر ساخت های اولیه موتورهای جت در کشور رو برای ۵ سال تامین کرد .....
  19. 1 پسندیده شده
    آینده زمین مسلح این رباتها هستند   باید ما هم تاکتیک زمین مسلحمون رو ارتقا بدیم وگرنه به زودی اثربخشی اش رو از دست میده
  20. 1 پسندیده شده
  21. 1 پسندیده شده
    با تشکر از عادل عزیز ، بخاطر تاپیک بسیار خوبی که ایجاد کرده است. در بخشی از یکی از پست های این تاپیک به سازمانی به نام کوک برخورد کردیم که ظاهرا اخبار خود را به دفتر ویژه اطلاعات نخست وزیری ارسال میکرده است. اما کوک چه بود ؟ و چه وظایفی را دنبال می کرد ؟ * * * در زمینه واژه « کوک » گفته شده که این واژه ترکیبی از سه کلمه کجور ، کلارستان و نور است که هر سه از شهرهای استان مازندران هستند. گفته شده است که سازمان کوک از ابتکارات رکن 2 ارتش بود و هویت مخفی داشت که هدف آن مقابله با گسترش کمونیسم و حزب توده در شهرهای شمالی کشور بود. اما به تدریج حیطه فعالیت آن گسترش یافت و مراقبت و کنترل طرفداران مصدق و جبهه ملی را نیز برعهده گرفت. سازمان کوک تشکیلاتی بود که اساساً از دربار و شخص شاه حمایت می‌کرد و اعضای آن به تدریج در سراسر کشور در دوایر دولتی، وزارتخانه‌ها و سایر بخشهای جامعه نفوذ کردند. عمده فعالیت آنها در راستای تقویت دربار و شاه در برابر مخالفان سیاسی او بود. هرگاه موضوع مهمی پیش‌ می‌آمد اعضای کوک جلسات مخفی تشکیل می‌دادند و درباره چگونگی برخورد با آن به تبادل نظر، گفتگو و رایزنی می‌پرداختند. سازمان کوک ارتباطات اطلاعاتی و خبررسانی قدرتمندی داشت که سراسر کشور را با مرکز و دربار مربوط می‌ساخت. " کوک و ساواک " طی سال هایی که ساواک تأسیس شد و فعالیتش را آغاز کرد، سازمان کوک همچنان اقداماتش را ادامه داد و به نیروی اطلاعاتی ـ جاسوسی قابل اعتنایی تبدیل شد. فعالیت های این سازمان موازی با فعالیت های اطلاعاتی ـ امنیتی ساواک بود و مراکز اطلاعاتی و پایگاه های خبررسانی آن مستقلانه اخبار و اطلاعات حوزه فعالیت خود را به مرکز گزارش می‌دادند. منوچهر هاشمی آخرین مدیرکل اداره ی هشتم ساواک (ضدجاسوسی) در خاطراتش در این باره می‌نویسد: در ایامی که مسئولیت ساواک فارس را داشتم، روزی رئیس اداره پست استان از من سئوال کرد، چرا در جلسات سازمان کوک شرکت نمی‌کنم. من اولین بار بود که کلمه «کوک» به گوشم می‌خورد. پرسیدم کوک چیست و جلسات آن کی و کجا تشکیل می‌شود؟ جواب داد، جلسات اعضای اصلی و بنیانگذاران کوک در منزل سرلشکر همت، شهردار شیراز تشکیل می‌شود، ولی از چگونگی تشکیل جلسات فرعی و اعضای دیگر اطلاعی ندارم. اما می‌دانم که گزارش ها و صورت جلسات کمیته‌های فرعی، بعضاً در جلسات اصلی مطرح می‌شود. از نحوه اظهارات او استنباط کردم او خودش عضو سازمان کوک است و در جلسات مربوط به آن در منزل تیمسار همت شرکت می‌کند. روزی او را به خانه دعوت کردم و سعی کردم درباره ی سازمان کوک اطلاعات بیشتری کسب نمایم. چند تن از مقامات ساواک که جهت تهذيب نفس عازم حج شده‌اند! در تصوير منوچهر هاشمي ديده مي‌شوند او ضمن صحبت درباره ی مسائل مختلف، به اختلافات بین رئیس دانشگاه شیراز و تعدادی از استادان اشاره کرد و گفت اختلاف طرفین سبب ایجاد تشنج در محیط دانشگاه است. دانشجویان از این موقعیت استفاده می‌کنند و کلاس های درس را به هم می‌ریزند و در فرصت های مقتضی و با به دست آوردن بهانه، مبادرت به تظاهرات می‌کنند. او اضافه کرد اختلاف رئیس دانشگاه که پزشک است و مطب خصوصی دارد و چندین شغل و پست و مقام دیگر را هم یدک می‌کشد با استادان، در جلسه کوک مطرح و درباره آن اتخاذ تصمیم شده، و نتیجه در صورت جلسه درج و طی گزارشی به ستاد ارتش منعکس شده است. از اظهارات رئیس اداره پست و قرائن دیگر به دست آمده، از جمله نامه‌های رسیده از ساواک مرکز که در آنها به اختلاف رئیس دانشگاه و استادان اشاره و به بعضی مطالب تقریباً سری در این مورد انگشت‌گذارده می‌شد، یقین حاصل کردم که سازمان دیگری وجود دارد که اخبار استان را به مرکز گزارش می‌نماید. منوچهر هاشمی در استان خراسان هم از فعالیت تشکیلات سازمان کوک اطلاع پیدا کرد: هنگامی که با سمت ریاست ساواک استان خراسان به مشهد منتقل شدم، اطلاع پیدا کردم این سازمان در مشهد هم فعال بوده و یکی از امرای بازنشسته ارتش آن را اداره می‌کرده است. فعالیت این سازمان پس از مدتی بسیار محدود شد. از سرنوشت بعدی آن بی‌اطلاع هستم. سازمان کوک به ویژه گزارشات مکرری درباره ی عملکرد ساواک تهیه کرده و برای مسئولان در تهران ارسال می‌کرد. افرادی که در آن عضویت می‌یافتند سوگند وفاداری یاد می‌کردند که از نظریات آن سرپیچی نکنند، در چارچوب طرح های ارائه شده فعالیت نمایند. عضویت در آن تنها با معرفی افراد سرشناس و معتمد صورت می‌گرفت. هر گاه تشخیص داده می‌شد فردی در حوزه فعالیت سیاسی، اداری و اجتماعی‌اش به شاه و سلطنت وفادار بوده و از شایستگی‌های لازم برخوردار است، ترتیب عضویت او در کوک فراهم می‌شد. هاشمی می گوید: درباره سابقه سازمان کوک و اعضای آن، از رئیس اداره پست سئوال کردم، او گفت، این سازمان سال هاست به ابتکار اداره ی دوم ستاد ارتش تشکیل شده است. در حال حاضر رئیس آن سپهبد کیا رئیس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران می‌باشد. " عضوگیری " سازمان، انتخاب عضو، تشکیل جلسات و سایر برنامه‌های آن، عیناً از روی الگوی فراماسونری اقتباس شده است. بدین ترتیب که پذیرش عضو جدید با معرفی یکی دو نفر از اعضاء و تصویب اکثریت در جلسه اصلی با ادای سوگند صورت می‌گیرد. برای توسعه فعالیت و جلب اعضای جدید هم به این صورت عمل می‌شود که افراد و اشخاص سرشناس و قابل اعتماد از طبقات مختلف با موقعیت اجتماعی ممتاز نشان می‌شوند و با تماس و معرفی اعضا به عضویت سازمان درمی‌آیند. پس از تصویب عضویت و ادای سوگند از طرف عضو جدید برای وفاداری به اهداف سازمان، وظایف او توضیح داده می‌شود. وظیفه اعضا، شناسایی مخالفین رژیم در سطوح بالای اجتماع و هم‌چنین جمع‌آوری اطلاعات درباره ی رؤسای ادارات و سازمان های دولتی و بخش خصوصی و سایر فعل و انفعالاتی است که در منطقه صورت می‌‌گیرد. درباره مسئولین ادارات و مؤسسات، نسبت به سوءاستفاده آنان از موقعیت و نیز فساد ادارات گزارش های مستندی تهیه و در جلسات مطرح می‌شود که پس از بررسی و درج مسایل مطروح در صورت جلسات، مراتب به مرکز گزارش می‌شود. با به دست آوردن این اطلاعات به این نتیجه رسیدم اطلاعیه‌های مکرری که از ساواک مرکز می‌رسد و در آنها به نکات متعددی در حوزه ی عمل ساواک استان اشاره می‌شود، غالباً از اختلافات محلی اشخاص و مقامات با همدیگر سرچشمه می‌گیرد، از ناحیه سازمان کوک به تشکیلات مرکزی آن گزارش می‌شود و در مرکز هم از آن طریق به ساواک منعکس می‌شود. مراتب را به مرکز گزارش کردم و استعلام نمودم، اگر صلاح است در جلسات سازمان کوک که به وسیله اداره دوم ستاد ارتش به وجود آمده و مانند ساواک کار می‌کند، شرکت کنم. قبل از اینکه جواب دریافت کنم، سپهبد بختیار، سپهبد کیا و سرلشکر علوی مقدم رئیس شهربانی، هم‌زمان از شغل خود برکنار شدند. من هم به استان خراسان مأمور شدم و مسئله کان لم یکن ماند. (منوچهر هاشمی ، همان منبع) خاطرات سپهبد کیا ، مؤسس و اولین رئیس کوک " سپهبد حاجی علی کیا ، بنیانگذار کوک " اولین رئیس کوک، حاجی علی کیا در 1285ش. در مازندران متولد و در دوران جوانی وارد ارتش شده بود. وی مدت ها برای تحصیل علوم نظامی و سایر مأموریت های محوله در کشورهای اروپایی اقامت داشت و در همان دوران دوره عالی ستاد را در دانشگاه جنگ سوئد گذراند. پس از بازگشت به کشور مورد توجه سپهبد رزم‌آرا قرار گرفته و به ریاست بخش تجسس رکن دوم ستاد ارتش منصوب شد. او به زودی از طرفداران جدی دربار و شخص شاه شد. در دوران نخست‌وزیری مصدق به دلیل حمایتش از شاه و دربار بازنشسته شد، ولی پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه او را به ارتش بازگردانید و طی سالهای 1334 ـ 1336ش. از مهمترین نفوذی های شاه در ارتش محسوب می‌شد. او در 1336 و به دنبال عزل سرلشکر قره‌نی، به ریاست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شد؛ مدتی بعد نیز درجه سپهبدی گرفت. شاه بر آن بود تا با گماردن او به ریاست رکن 2 ارتش، رقیب قدرتمندی در برابر تیمور بختیار علم کند که به تازگی به ریاست ساواک منصوب شده بود. در آن دوره سپهبد حاجی‌علی کیا بر سازمان کوک هم ریاست داشت. حاجی علی کیا تقریباً هم‌زمان با تیمور بختیار و در 1339ش. بازنشسته شد و در دوره ی علی امینی دستگیر و زندانی شد. در دوران زندان هم ارتباط او با اعضای سازمان کوک قطع نشد. ساواک در این باره چنین گزارش داده است: سازمان کوک وابسته به تیمسار سپهبدکیا که اعضای آن در وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی هنوز ارتباط خود را با یکدیگر حفظ کرده‌اند[،] مرتباً از تیمسار کیا در زندان دستور می‌گیرند و ا جرا می‌کنند و با شروع محاکمه نامبرده طبق دستوری که به آنها داده شده در همه جا شایع کرده‌اند که به زودی با حمایت دو سیاست روس و انگلیس حکومت نظامی که دست‌نشانده تیمسار کیا خواهد بود روی کار خواهد آمد و آقای دکتر امینی و چند نفر از وزراء کابینه ایشان از جمله آقایان الموتی و درخشش را محاکمه و اعدام خواهد نمود. (سند ساواک ـ 31/2/1341). حسین فردوست معتقد است که سازمان کوک در 1336ش. به ریاست حاجی‌علی کیا تشکیل شد و در همان سال ها شبکه این سازمان در سراسر کشور گسترش یافت. پس از کیا، سرلشکر همایونی به ریاست سازمان کوک منصوب شد؛ اما این جابجایی به نفوذ حاجی‌علی کیا در سازمان کوک پایان نداد. با این حال سازمان کوک به تدریج انسجام سابقش را از دست داد و اعضا که از مدیریت و سازماندهی آن رضایت چندانی نداشتند از قبول مسئولیت های محوله سرباز می‌زدند. تیمور بختیار و نعمت الله نصیری (اولین رئیس و سومین رئیس ساواک) هر دو ، بخاطرگزارشات کوک مغضوب شاه شده بودند. ساواک در 15 خرداد 1344 در این باره چنین گزارش می‌دهد: در حال حاضر سازمان مخفی کوک با بی‌نظمی و بی‌توجهی شدید اعضای خود مواجه شده و اکثر کمیته‌ها تشکیل جلسه نمی‌دهند و شدیداً از طرز عمل به اولیاء سازمان انتقاد می‌کنند و چون طبق معمول در اکثر حوزه‌‌ها هنگام تشکیل جلسات آنها یک نفر نماینده از سازمان کوک معرفی و در جلسات کمیته‌ها شرکت می‌کند[،] اعضاء کمیته‌ها به نماینده اعزامی از مرکز سازمان کوک فوق‌العاده بی‌اعتنایی می‌کنند و به آنها می‌گویند شما به عنوان کارمند سازمان کوک از دستگاه حقوق می‌گیرید و باید در مقابل دریافت حقوق انجام وظیفه کنید ولی اعضاء کمیته‌ها که پولی دریافت نمی‌کنند وظیفه در مقابل سازمان ندارند به‌ویژه آنکه سرلشکر همایونی و سایر اولیاء کوک توجهی به خواسته‌ها و نظرات اعضای کمیته‌ها ندارند. کمیته مربوط به سپهبد کیا به هیچ‌وجه تشکیل نمی شود و رابطه ی ایشان با سازمان کوک به کلی قطع شده و گله و کدورت شدیدی با سرلشکر همایونی دارند. لیکن عده‌ زیادی از اولیاء و کارمندان سازمان کوک با تیمسار کیا رابطه و دوستی خود را حفظ کرده‌اند. " فردوست و سازمان کوک " حسین فردوست که به دلیل ریاست بر دفتر ویژه اطلاعات و ارتباط نزدیکش با شخص شاه اطلاعات قابل توجهی درباره سازمان کوک داشت، معتقد است این سازمان در اواخر دوره ریاست حاجی علی کیا از رونق افتاد و علت آن نیز فساد کیا بود. گزارشات سازمان کوک مستقل از سایر گزارشات دستگاه های اطلاعاتی ـ امنیتی و عمدتاً از طریق دفتر ویژه و شخص فردوست در دسترس شاه قرار می‌گرفت و شاه تا حد زیادی از کیفیت و حیطه عمل آن آگاهی داشت. با این حال فعالیت سازمان کوک در نظر فردوست از اهمیت قابل توجهی برخوردار نبود. ارتشبد فردوست ؛ رابط بین سازمان مخفی کوک و شاه وی درباره ی فراز و فرود سازمان کوک چنین اظهارنظر کرده است: به هر حال، سپهبد کیا در یکی از جلسات ملاقات خصوصی به من گفت که «سازمان کوک» را او تشکیل داده و هدف آن پی بردن به نارضائی های عمومی و فساد مقامات در سطح کشور است. ولی با شناخت تدریجی او متوجه شدم دو موضوعی که اصلاً به آن علاقه ندارد یکی رفع نارضائی در اجتماع و دیگری فساد مقامات است. بعداً‌ فهمیدم که کیا از فساد مقامات حداکثر استفاده را می‌برد و هر مقام نظامی ولو یک سپهبد و هر مقام غیرنظامی ولو وزیر یا استاندار را با یک گزارش به محمدرضا از کار برکنار می‌کند. حال فساد واقعی باشد یا ساختگی و از این راه در ارتش و خارج از ارتش برای خود نفوذی غیرقابل تصور ایجاد کرده و همه از او بیم دارند. "کوک پس از سپهبد کیا از دیدگاه فردوست " پس از این که کیا بازنشسته شد، «سازمان کوک» به سرلشکر همایونی واگذار شد و چون او با محمدرضا ملاقاتی نداشت (در آن سطح لازم نبود) از من خواهش کرد که هفته‌ای یک بار گزارشات «سازمان کوک» را به دفتر تحویل دهد که از آن طریق به اطلاع محمدرضا برسد. من هم قبول کردم. یک سرهنگ به دفتر می‌آمد، او را می‌پذیرفتم و پاکت گزارشات را به من تحویل می‌داد و احتراماً چند دقیقه با او صحبت می‌کردم. یک بار از او سئوال کردم در این گزارشات از «کوک» که شعبه ی دفتر خلاصه آنها را به تصویب من می‌رساند که به اطلاع محمدرضا برسد هیچ گاه از یک مسئله سیاسی بحثی نیست. چطور این سازمان عریض و طویل در سطح کشور نتوانسته از یک فعالیت سیاسی انحرافی اطلاعی حاصل کند؟ گفت: چرا، اطلاعات سیاسی هم هست ولی نمی‌دانم سرلشکر همایونی از چه طریقی نسبت به آنها عمل می‌نماید، گفتم: همین مأمورین معمولی که نارضایی ها را گزارش می‌دهند از فعالیت های انحرافی نیز مطلع می‌گردند؟ گفت: در بین آنها عنصری هست که قادر به کسب چنین اطلاعاتی هستند، اگر اجازه فرمائید به سرلشکر همایونی بگویم یک نسخه از آن اطلاعات سیاسی را هم در پاکت جداگانه به شما تحویل دهم. گفتم: خیر، لابد ایشان راهی دارند که به اطلاع محمدرضا برسد. دفعه بعد از طرف سرلشکر همایونی بابت این راهنمایی تشکر کرد، ولی تا زمانی که «کوک» وجود داشت (شاید تا انقلاب هم وجود داشت) اطلاعات سیاسی به دفتر ارسال نشد. مسئله‌ای که گفته سرهنگ فوق را درباره ی اطلاعات سیاسی تأیید می‌کرد این بود که بر اساس آمارهایی که در شعبه 2 دفتر تنظیم نموده بودند، پس از گذشت یک سال به من گزارش دادند که تعداد گزارشات تحویل شده از «سازمان کوک» در استانهای شمالی حدود ده برابر سایر استان ها است. پس در «سازمان کوک» تعداد پرسنل مربوط به نارضایی ها در شمال ده برابر سایر استان‌ها بوده و بالطبع عناصر فعال سازمان در جبهه ی سیاسی هم در شمال باید حدود ده برابر سایر استان ها باشد. چون در دو سازمان بی‌سیم و ماهوتیان علاقه انگلیسی ها فقط به استان های شمالی بوده است، در «سازمان کوک» هم سازمان های قوی در استان های شمالی استقرار یافته بود و در پوشش کشف نارضایی با استفاده از عناصر متخصص در براندازی و جاسوسی می‌توانسته از فعالیت های سیاسی شوروی در استان های شمالی مطلع گردد. منبع: برگرفته از منابع موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی منبع: فصلنامه مطالعات جنگ ایران و عراق سال اول، شماره اول، تابستان 1381.
  22. 1 پسندیده شده
    ساواک شمشیر پهلوی ، اشاره به جنایت های بی شمار این ارگان امنیتی در طول سلطنت پهلوی دوم داره در این تاپیک قصد دارم به معرفی سیستم اطلاعاتی و امنیتی کشور ایران در دوران پهلوی اول و دوم وهمچنین نقش و وظیفه این ارگان های امنیتی و اطلاعاتی دوران سلطنت پهلوی ها بپردازم ، قبل از هرچیزی به معرفی تاریخچه سیستم اطلاعاتی کشور در دوران پهلوی بپردازم سپس به معرفی تک تک ارگان های اطلاعاتی در دوران پهلوی دوم مثل دفتر ویژه اطلاعات (مغز سیستم اطلاعاتی پهلوی دوم) ، سازمان امنیت کشور (ساواک) و نقش و وظیفه ایکه این ارگان ها در زمان زمامداری پهلوی دوم داشتند بپردازم ، امیدوارم مورد قبول دوستان قرار بگیره. در ابتدای دوران سلطنت پهلوی «اطلاعات» به معنای خاص آن یعنی کسب خبر از کشورهای هدف (اطلاعات خارجی)، مفهومی نداشت و رضا خان همه چیز را از «نظمیه» که بعداً شهربانی نام گرفت ، می خواست . فعالیت های ضدبراندازی و ضد جاسوسی نیز برعهده شهربانی بود و شهربانی نیز اصولاً برای چنین کاری سازمان نیافته بود . لذا امنیت داخلی فقط برپایه اقتدار فردی رضا خان و رعب و وحشت استوار بود . در زمینه اطلاعات خارجی نیز سفارت خانه های ایران در کشورهای هدف ، از طریق وزارت خارجه مسائل را به اطلاعات رضا خان می رساندند . در ستاد ارتش نیز رکن 2 هم وظیفه اطلاعات و هم وظیفه ضد اطلاعات را انجام می داد . درلشگرها ، رکن 2 وجود داشت که می بایست وظیفه ضد اطلاعات را انجام دهد ، ولی کار آن به کسب اطلاع از وضع لشگر ، مثلاً دربراه وضع لباس سرباز و وضع آشپزخانه و .... محدود بود و نام این ها را «کسب اطلاعات» می گذارد .رکن 2 لشگر گزارش خود را به فرمانده لشگر می داد و نه به رکن 2 ستاد ارتش و وظیفه یی که «ضد اطلاعات» خوانده می شد و وظیفه اصلی شان بود عملاً انجام نمی گرفت . این وضع ادامه داشت تا زمانی که افسران فرانسوی طی چند دوره در دانشگاه جنگ تدریس کردند و و وظیفه رکن 2 واحد های نظامی را مشخص نمودند و «اطلاعات» و «ضد اطلاعات» به مفهوم علمی آن را آموزش دادند و روشن نمودند که منظور از «اطلاعات» کسب اطلاع از زمین، استعداد و کلیه اطلاعات مربوط به دشمن است که باید برای اخذ تصمیم (دفاع ، حمله و امثالهم) به فرمانده گزار شود و علاوه بر آن باید «ضد اطلاعات» را هم باشد که عمل ضد جاسوسی در واحدها و نیز وظیفه حفاظت پرسنل ، اماکن و اسناد را انجام دهد . هرچند پس از این آموزش ها ضد اطلاعات مرکزی و ضد اطلاعات واحد ها تشکیل شد و از اطلاعات تفکیک شد و رکن 2 همان وظایف قبلی خود را انجام می داد . رضا خان موسس سلطنت پهلوی بنابراین ، عملاً در دوران پهلوی اول کشور فاقد یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی بود و این وضع تا تسلط آمریکایی ها بر ایران (پس از کودتای 28 مرداد 1332) وجود داشت پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 ، که آمریکایی ها با قدرت تمام وارد صحنه شدند و تصمیم گرفتند که ایران را به عنوان پایگاه اصلی خود در منطقه حفظ کنند ، در درجه اول به ایجاد دستگاه ضد اطلاعات ارتش و تقویت آن در درجه دوم به تاسیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) پرداختند . طبیعی بود که اگر ایران می بایست پایگاه اصلی آمریکا در منطقه باشد ، به یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی قوی نیاز داشت ، مضافاً این که در شمال آن رقیب اصلی آمریکا ، یعنی شوروی کمونیستی ، با حضور خود این پایگاه غرب را تهدید می کرد . علاوه بر آن تاسیس دستگاه اطلاعاتی ایران توسط آمریکا به ان این امکان را می داد تا تسلط کامل خود را تامین کند و نفوذ خود را در ایران عمق بخشد . توجه آمریکایی ها در درجه اول معطوف به ضد اطلاعات ارتش بود و آن ها با کار فراوان ، ضد اطلاعات مرکزی ، ضد اطلاعات نیروهای سه گانه و واحدهای آنها را ایجاد کردند . اگر ارتش برای خود اداره اطلاعات اداره دوم را ایجاد کرد بر اساس نیاز بود و نه تشویق آمریکایی ها که فقط به ضد اطلاعات توجه داشتند ! از زمان سلطه آمریکایی ها بر ارتش تا انقلاب ، کار رکن 2 لشگرها هم که کار اطلاعاتی بود ، به همان کسب اطلاع از وضع سرباز خانه ها خلاصه می شد ، که به فرمانده لشگر گزارش می دادند . علت این بود که چون جنگی در کار نبود ، رکن 2 عملاً بیکار بود خود را با جمع آوری اطلاعات از پادگان سرگرم می کرد و تنها در تمرینات و مانورها به وظایف خود می پرداخت . در این دوران است که رکن 2 ارتش ، «اداره دوم» خوانده شد و قمت های اطلاعات و ضد اطلاعات را در برگرفت . در ژاندارمری ، چون از سابق رکن 2 وجود داشت ، به اداره اطلاعات ، رکن 2 می گفتند ، که با ضد اطلاعات ژاندارمری متفاوت بود . ارشتبد فردوست ، رئیس دفتر ویژه اطلاعات در دوران پهلوی دوم از میان روسای اداره دوم ارتش بنا به گفته ارتشبد فردوست سپهبد برومند بر حرفه خود تسلط داشت و قسمت اطلاعات اداره دوم را هدایت می کرد . در ژاندارمری سپهبد افشانی (رئیس ضد اطلاعات) تسلطی نداشت ، ولی سرلشگر بیت اللهی (رئیس رکن 2) به کارش مسلط بود . سرتیپ تاج بخش از مسلط ترین افرادی بود که در حرفه فوق دیده شد و تا حدودی هم سرلشگر قاجار که هردو ریاست ضد اطلاعات ارتش را به عهده داشتند . تاج بخش از لحاظ جسمانی ورزیده بود و اعصاب بسیار قوی داشت . وی علاقه فراوانی به کارهای ضد اطلاعاتی داشت و مهره مورد علاقه آمریکایی ها بود و لذا از همان موقع او را تحت پوشش قرار دادند و نشان کردند . تاج بخش دانشگاه جنگ و دوره عالی ضد اطلاعات را طی کرد و بلافاصله رئیس ضد اطلاعات ارتش شد و طبق راهنمایی آمریکایی ها عمل می کرد . برای همه مقامات عالی ارتش یک پرونده تشکیل داده و در کشوی میز خود نگه می داشت ، تا در موقع لزوم از آن استفاده کند و تمام مقامات عالی ارتش تلاش می کردند که خود را به او نزدیک کنند تا از خطر او مصون بمانند . طبق مصوبه ی کمیسیونی که ریاست آن با ارتشبد فردوست بود ، مقرر شده بود که اگر شبکه یی کشف شود و در آن حتی یک فرد نظامی (حتی درجه دار) باشد ، صلاحیت رسیدگی این پرونده با ضد اطلاعات ارتش باشد . این مصوبه همیشه رعایت می شد و لذا پرونده های زیادی به ضد اطلاعات می رفت . ارتباط تاج بخش با آمریکایی ها فوق تصور بود و او پس از مدتی به ظاهر تقاضای بازنشستگی کرد و به آمریکا رفت . پس از ضد اطلاعات ارتش ، دومین ارگانی که توسط آمریکایی ها ایجاد شد و مورد توجه آنان قرار داشت ، ساواک بود . شورای عالی هماهنگی وجود یک ضد اطلاعات مقتدر در ارتش و یک سازمان امنیت متنفذ و قوی هرچند نیزآمریکایی ها را براورده می کرد ، ولی به اطلاعات و امنیت کشور پاسخ نمی داد و کار در اساس با دوران پهلوی اول تفاوتی نداشت . حفظ رژیم محمد رضا و به تبع پایگاه غرب در منطقه ، منوط به ایجاد نظام اطلاعاتی و امنیتی در ایران بود . به علاوه ، انگلیسی ها نیز نمی توانستند از همه امکانات خود در ایران صرف نظر کنند و ان را دربست در اختیار آمریکایی ها قرار دهند و در سازمان جدید اطلاعاتی و امنیتی ایران سهم و نقش می خواستند . لذا ، به دنبال تمهیداتی موافقت محمدرضا را ، در سفر اردیبهشت 1338 او به لندن ، جلب کردند و به دنبال آن فردوست با ماموریت تاسیس « دفتر ویژه اطلاعات» به انگلستان رفت .در انگلستان وی با سازمان اطلاعاتی آن کشور آشنا شد و مقرر شد که مطابق همان سیستم دستگاه اطلاعاتی و امنیتی ایران را سازماندهی شود . بنابراین ، مفهوم نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور تنها در اواخر سال 1338 و با تاسیس «شورای عالی هماهنگی» و «دفتر ویژه اطلاعات» مطرح شد . فردوست در بازگشت به ایران ، طبق الگوی انگلستان ، به سازماندهی پرداخت . به افسران منتخب خود آموزش کامل داد . وسایل کارآماده شد و پس از 3 ماه «دفتر ویژه اطلاعات» شروع به فعالیت کرد . طبق الگوی انگلیس ، ظاهراً ارگان مشابه «کمیته مشترک اطلاعاتی» (J.I.C) را نیز با نام «شورای امنیت کشور» تشکیل داد و با تصویب محمد رضا مقرر شد که جلسات آن به طور هفتگی در ساختمانی درون محوطه کاخ مرمر ، که آن را محل کار اداره دوم ارتش کرده بود ، تشکیل شود . شاه شرکت وزراء را در ارگان فوق منع کرد و اولین جلسات با ترکیب زیر تشکیل شد : 1.رئیس اداره دوم ارتش (سپهبد حاج علی کیا) 2.رئیس ساواک (سپهبد تیمور بختیار) 3.رئیس شهربانی کل کشور (سپهبد مهدی قلی علوی مقدم) 4 فرمانده ژاندارمری کل کشور 5.رئیس «دفتر ویژه اطلاعات» و دبیر شورا (ارتشبد فردوست)؛ به علت وجود بختیار و کیا ، کار شورا از همان آغاز به مشکل برخورد کرد . بختیار در اکثر جلسات حاضر نمی شد و اگر هم حضور می یافت سخنانش جنبه دستور داشت ، به مخالفین نظرات خود ناسزا می گفت و اکثراً جلسه را به حالت قهر ترک می کرد . خلاصه جلسات «شورای امنیت کشور» جلسات مشاجره و فحاشی بود . محمد رضا ، بختیار و کیا را بازنشست کرد . ظاهراً کیا فدای بختیارشد و او را بازنشسته کرد تا نگویند چرا تنها بختیار را بازنشسته کرده ای ، البته برکناری بختیار فقط به خاطر جلسات شورا نبود ، مدت ها بود که محمد رضا دنبال بهانه می گشت و جلسه شورا این بهانه را به دست او داد. به هرحال پس از آن به جای کیا ، سپهبد کمال و به جای بختیار ، لشگر پاکروان عضو شورا شدند . پاکروان اکثراً در جلسات حضور نمی یافت و به جای خود علوی کیا را می فرستاد که بی اشکال بود . مدت کوتاهی بعد علوی کیا به علت سواستفاده برکنار و فردوست به عنوان قائم مقام ساواک جایگزین او شد . سپس پاکروان نیز کنار رفت و نصیری رئیس ساواک شد . ولی به هرحال ، جلسات «شورای امنیت کشور» با شرکت همان مقامات ادامه داشت . محمد رضا پهلوی آخرین شاه سلسله پهلوی این جلسات به هیچ وجه آن چیزی که انگلیسی ها آموزش داده و انتظار داشتند ، نبود . مطلب مهمی در آن مطرح نمی شد ، علت آن بود که اعضای شورا همه با محمد رضا ملاقات داشتند و ترجیح می دادند که مسائل خود را مستقیماض با محمد رضا مطرح کنند . روسای ساواک ، اداره دوم ، شهربانی و ژاندارمری هر یک هفته ای 2 بار هر روز حق ملاقات با محمد رضا داشتند. در نتیجه همه مسائل با محمد رضا مستقیماً حل و فصل می شد.دولت گزارشی به دفتر می فرستاد و ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی هم چیز جدیدی برای گفتن نداشتندو این ماجرا تا سال 1349 ادامه داشت . بنابراین ، تا سال 1349 در ایران عملاً نظام اطلاعاتی و امنیتی هماهنگ تحقق نیافت و هرنظام و هماهنگی اگر بود توسط محمد رضا بود و نه ارگان مسئول و متخصصی. با جدی گرفتن محمد رضا در مورد شورای امنیت کشور و اهمال کاری اعضای شورا تغییرات زیر ایجاد شد : 1.به ترکیب شورای قبلی رئیس ستاد ارتش نیز اضافه شد و عملاً نام آن از «شورای امنیت کشور» به «شورای هماهنگی» تغییر کرد و به «شواری هماهنگی رده یک» شهرت یافت . 2.شورای جدیدی با نام «شورای هماهنگی رده دو» با شرکت مقامات رده 2 ارگان های اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی تشکیل شد . 3.محل تشکیل جلسات هر دو شورا و مسئولیت آن (مانند سابق) با «دفتر ویژه اطلاعات» بود 4.مقرر شد که «شورای امنیت کشور» تنها در موارد خاص به دستور و به ریاست محمد رضا در کاخ تشکیل شود. بدین ترتیب فردوست «شورای هماهنگی رده دو» با ترکیب زیر تشکیل داد : 1-مدیر کل سوم ساواک 2.مدیرکل هشتم ساواک 3.رئیس اداره اطلاعات ارتش 4.رئیس ضد اطلاعات ارتش 5.رئیس اطلاعات شهربانی 6.رئیس ضد اطلاعات شهربانی 7.رئیس رکن 2 ژاندارمری 8.رئیس ضد اطلاعات ژاندارمری 9.افسر«دفتر ویژه اطلاعات» و دبیر شورا فرد فوق از میان افسران دفتر ویژه اطلاعات انتخاب شد و ثاب ماند و هیچگاه تغییر نکرد. در جلسه افتتاحیه شورای هماهنگی رده دو فردوست دستورات محمد رضا را ابلاغ کرد ، توجیحات لازم را نمود و به اشکالات اعضا ء تماماً پاسخ داد و افزود که هر مقامی نظامی از هر درجه و مقام اعم از فرمانده لشگر و ... را می توانید به جلسه احضار کنید و او موظف به حضور در جلسه و پاسخگویی است . هرمقام غیر نظامی ، ولو وزیر و هر استاندار را می توانید احضار کنید . بدین ترتیب ، هر هفته ، شنبه ها جلسات هماهنگی تشکیل می شد؛ شنبه هفته اول جلسه رده یک و شنبه هفته دوم جلسه رده دو ، صورت جلسات برای شاه ارسال می گردید و دو نسخه به طور غیر رسمی توسط سفارت های آمریکا و انگلیس اخذ میشد ولی باز اعضاء مطالب مهم را اول به محمد رضا می گفتند و سپس در شورا مطرح می کردند . که دیگر فاقد اهمیت شده بود . جلسات «شورای هماهنگی رده دو» با نظم خاص و با شرکت تمام اعضاء در دفتر تشکیل می شد و به حدی در ریز مسائل وارد می شد که تصور می رود همه مسائل امنیتی کشور را در بر می گرفت. تصمیمی که در هرجلسه اتخاذ می شد باید توسط مقام مسئول عضو شورای رده دو اجرا می گردید و نتیجه اجرا در جلسه بعد مطرح می شد . وگرنه مقام فوق برای بار اول توسط شورا مواخذه می شد و برای بار دوم به اطلاع ارتشبد فردوست می رسید. صورت جلسات 6 ماهه شورای رده یک و شورای رده دو در دفتر ویژه اطلاعات نگهداری می شد. سازمان امنیت کشور (ساواک) به طور کلی تغییراتی را که پس از 28 مرداد 1332 (و در واقع از سال 1335) در دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشور رخ داد و با هدایت و نقش سرویس ها اطلاعاتی و امنیتی آمریکا و انگلیس و سپس با مساعدت های سازمان اطلاعاتی اسرائیل به سمت ایجاد یک سیستم اطلاعاتی و امنیتی پیش رفت ، می توان به شرح زیر خلاصه کرد : 1.عملکردهای ضدبراندازی و ضد جاسوسی از شهربانی گرفته و به ساواک داده شد . درنتیجه اداره کل سوم ساواک مسئول ضد براندازی و اداره کل هشتم ساواک مسئول ضد جاسوسی گردید . در این دوران شهربانی فقط مسئول ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون سازمان خود بود . بعدها اداره اطلاعات شهربانی مسئول جمع آوری اخبار شد و اداره ضد اطلاعات شهربانی مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون شهربانی گردید. 2.اطلاعات غیرنظامی (گرداوری اطلاعات غیرنظامی از کشورهای هدف) از رکن 2 ستاد ارتش گرفته شد و به اداره کل دوم ساواک محول گردید ، ولی رکن 2 کماکان مسئول گردآوری اطلاعات نظامی از کشورهای هدف از طریق وابستگان نظامی بود . در ساواک ، اداره کل هفتم مسئول بررسی اطلاعات جمع آوری شده توسط اداره کل دوم ارتش (همان رکن 2) بود . 3.رکن 2 ژاندارمری نیز ارتش تفکیک شد و مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون سازمان خود گردید . بعدها نیز مانند شهربانی ، رکن 2 ژاندارمری مسئول جمع آوری خبر از حوزه فعالیت خود شد و ضد اطلاعات ژاندارمری مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاوسی در درون ژاندارمری گردید . 4.اداره دوم ارتش (یا رکن 2) مسئول فعالیت های ضد براندازی و ضد جاسوسی در درون ارتش و مسئول فعالیت های اطلاعاتی در کشورهای هدف شد و به 2 اداره اطلاعات و ضد اطلاعات تفکیک گردید . بعداً تصمیم گرفته شد که در فعالیت های جاسوسی چناچه حتی اگر یک فرد ارتشی نیز در شبکه کشف شده باشد پرونده به ضد اطلاعات ارتش محول گردد. 5.با تشکیل «شورای هماهنگی» تلاش شد که به مجموعه ارگان های اطلاعاتی و امنیتی نظام و سیستم داده شود و برنامه ریزی در کار آن ها راه یابد . 6.«دفتر ویژه اطلاعات» باید هم به عنوان مسئول و مدیر شوراهای هماهنگی و هم به عنوان مرکز و مغز اطلاعاتی و امنیتی کشور عمل می نمود. طبق این وظیفه ، ادارات کل سوم (ضد براندازی) ، هشتم (ضد جاسوسی غیرنظامی) و هفتم (بررسی اطلاعات غیر نظامی از کشورهای هدف) ، اطلاعات ارتش ، اطلاعات شهربانی و رکن 2 ژاندارمری کلیه اطلاعات غیرعملیاتی خود را به «دفتر ویژه اطلاعات» تحویل می دادند . در عین حال ، دفتر در صورت لزوم میان ارگان های فوق نیز تبادل اطلاعات می نمود . وزرات اطلاعات سابق نیز اخبار رادیویی جهان و مقالات مطبوعات جهان درباره ایران را به «دفتر ویژه اطلاعات» ارسال می داشت . هرچند این اقدام تا حدودی در ایجاد یک نظام اطلاعاتی موثر بود ، ولی هیچ گاه شوراهای هماهنگی و دفتر ویژه اطلاعات در عمل نتوانست واقعاً قلب و مغز اطلاعاتی و امنیتی کشور گردد و در واقع امر آنچه پیاده شد تنها یک کاریکاتور نظام اطلاعاتی و امنیتی بود و نه بیشتر . در ایران پیاده کردن یک سیستم مشابه «کمیته مشترک اطلاعاتی» انگلستان عملاً غیر ممکن بود . قدرت مطلقه محمدرضا مانع اصلی بود و همین شیوه او توسط روسای دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی (به ویژه ساواک) تقلید می شد.روسای ساواک و سایر دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی مستقیماض با محمد رضا ارتباط داشتند و مسائل خود را با او حل و فصل می کردند و تصمیم ها گرفته می شد بدون آنکه در «شورای هماهنگی» مورد بررسی تخصصی قرار گیرد . ارگان های متعددی که می توانست به «دفتر ویژه اطلاعات» جامعیت اطلاعاتی دهد در شوراهای هماهنگی شرکت نداشتند . در انگلستان ، وزرای مربوطه عضو مرکز اطلاعات هستند ، درحالی که محمدرضا شرکت وزیرخارجه را در جلسات شورای عالی هماهنگی منع کرد و مسقیماً خودش با او رابطه داشت . در مسائل عشایری هم دربار یک سازمان عشایری داشت که تابع وزیر دربار بود . مرکزاطلاعات کشور فاقد ارگان های تخصصی جانبی بود و عملاً به دلیل فقدان این کمیسیون ها به جا آن که «مغز» اطلاعاتی و امنیتی کشور باشد و سیاست های مربوطه را تنظیم و به رئیس کشور پیشنهاد کند ، تنها و تنها یک مرکز میکانیکی دریافت و گردآوری و تنظیم اطلاعات و انتقال آن به محمد رضا بود و این محمد رضا بود که در همه چیز تصمیم می گرفت و سیاست گذاری می کرد . منابع : صفحات 334 تا 346 کتاب تاریخ ارتش ایران نوشته غلامرضا علی بابایی ادامه دارد .. بخش بعد : دفتر ویژه اطلاعات گردآوری و تنظیم عادل خدرخوجه کپی این مطلب بدون ذکر نام نویسنده شرعا و عرفا حرام می باشد فقط برای military برای تشکر کافیست فقط فاتحه ای جهت روح شهدای کشور عزیزمون و پدر عزیزم بفرستید
  23. 1 پسندیده شده
    با عرض سلام ، مستند روبات Uran-9 (چند روبات دیگر از جمله قایق بدون سرنشین رزمی نیز نمایش داده می شود)   [aparat]NxMik[/aparat]   http://www.aparat.com/v/NxMik
  24. 1 پسندیده شده
    روبات رزمی Platform-M واقعا برای نبردها داخل شهرهای تخریب شده که وضعی شبیه سوریه دارند خیلی مفید هست...  روبات ها در صورت استفاده مناسب می تونند جنگهای شهری و نبرد روی زمین رو بشدت تحت تاثیر قرار بدند... وقتی از یک روبات مثل پلتفرم ام استفاده میشه حتی میشه برای یگان های زرهی و یا هوایی هم حاشیه امنیت بیشتری ایجاد کرد... 
  25. 1 پسندیده شده
    تجهیز غلاف نشانه گیری F-16 به سیستم تصویری HD   ماه گذشته ، کمپانی نورثروپ گرومن اعلام کرد موفق به دریافت قراردادی به ارزش 74 میلیون دلار از سوی نیروی هوایی آمریکا به منظور ارتقا و مجهز کردن غلاف نشانه گیری لایتنینگ جی4 به سیستم تصویری وضوح بالا ( HD ) شده است.   با نصب این سامانه تصویری جدید ، خلبانان فالکون قادر خواهند بود تا از تمامی مزایا و توانمندی های سنسورهای HD و پردازش پیشرفته تصویرِ نسل چهارم غلاف لایتنینگ بهره بگیرند و تصاویر با وضوح بالاتری در اختیار داشته باشند.    با در اختیار داشتن تصویر HD ، میتوان از حداکثر توانایی های سنسورها و صفحات نمایش نسل جدید استفاده کرد و این مساله یک تغییر دهنده بازی است.   گونه جدید غلاف لایتنینگ با عنوان G4 از قابلیت هایی مانند حسگرها ، تصویربرداری لیزری ، خط ارتباط داده ، ویدیوی دیجیتال HD ، سامانه 1K FLIR ، سامانه CCD ، سامانه تصویربرداری لیزری فروسُرخ موج کوتاه ، سامانه نشانه شناسی رنگ ، سامانه ردگیر بهینه شده و قدرت زوم افزایش یافته ، برخوردار است.   تمامی این بهینه سازی ها باعث شده تا اهداف در فاصله دورتر و با دقت بیشتری نسبت به نسل های پیشین لایتنینگ شناسایی و موقعیت یابی شوند که این از بار کاری خلبان به میزان قابل توجهی میکاهد.     http://www.globenewswire.com/newsarchive/noc/press/pages/news_releases.html?d=10139119