برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 29 بهمن 1399 در همه مناطق
-
1 پسندیده شدهاز دست دادن یک مدیر ارشد میتواند چه تاثیری بر شرکت و کارمندان داشته باشد؟ قتل یک سیاستمدار چه اثرات بر جو روانی جامعه خواهد داشت؟ ترور کردن یک قاضی یا مقاوم ارشد پلیس چه اثراتی بر روند رسیدگی یک پرونده و یا مبارزه با فساد میگذارد؟؟ قتل یک بازرگان در یک کشور خارجی چه اثراتی در مراودات خارجی خواهد داشت؟؟ شاید جواب دادن به این سوالات به علت ابعاد مختلف آن کمی سخت باشد، اما به طور قطع میتواند گفت از دست دادن نخبگان دریک کشور از یک سیاسیتمدار تا یک تاجر و داشمند میتواند ضربات مادی و معنوی جبران ناپذیری بزند. ضررهای که با صرف هزینه ها بسیار نیز قابل برگشت نیست. به طور قطع میتوان گفت از دست دادن نخبگان ضربات مادی و معنوی جبران ناپذیری به بدنه یک کشور می زند. خودرو محسن فخریزاده که در داخل آن ترور شد. ۷ آذر ۱۳۹۹ ترور کردن افراد در داخل ماشین یکی از شیوه های رایج برای کشتن یک فرد محسوب میشود. افراد در داخل ماشین قابلیت فرار و یا گزینه های زیادی برای پناه گرفتن ندارند. مسیر حرکت خودروها بسیار قابل پیش بینی است در نتیجه پیدا کردن یک مسیر برای هدف قرار دادن یک سوژه برای مهاجمان اسان خواهد بود. حرکت خودروها را نیز می توان برای جلوگیری از فرار سوژه با کمک گرفتن از جریان ترافیک طبیعی خیابان ها و یا موانع مصنوعی مثل یک تصادف ساختگی کند و یا متوقف کرد. اندام حیاتی مانند سر و گردن سوژه در داخل ماشین به راحتی در تیر رس تیراندازها قرار دارد. در نتیجه احتمال شلیک موفق و کشتن هدف بالا است. از جمله معروف ترین ترورها در داخل ماشین می توان به ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد پادشاهی اتریش/مجارستان در سال ۱۹۱۴ اشاره کرد که از جرقههای آغاز جنگ جهانی اول بود. یکی دیگر از ترور های معروف و جنجال برانگیز در داخل خودور ترور رئیس جمهور ایالات متحده امریکا ترور جان اف کندی در سال ۱۹۶۳ بود. در ایران ترور افراد در داخل خودرو در حال افزایش پیدا کردن است که یک زنگ خطر را برای ما به صدا در آورده است. ترورهای دانشمندان هسته ای فقط نمونه های از ترور درایران محسوب که در داخل خودرو انجام شده است. ترور های دیگری مانند ترور قاضی حسن احمدی مقدس درسال 1384 و دادستان زابل موسی نوری قلعهنو درسال 1392 نشان میدهد امنیت مهره های کلیدی در کشور به راحتی به خطر می افتد. نقاشی ازنحوه ترور آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد پادشاهی اتریش/مجارستان - ماشین وی یک خودرو Gräf & Stift مدل 1911 با سقف رو باز بود. جان اف کندی سوار بر لیموزین که در داخل ان ترور شد. در هنگام ترور لیموزین در حالت بدون سقف قرار داشت ماشین قاضی حسن احمدی مقدس - وی در حال رانندگی درسال 1384 ترور شد ماشین دادستان زابل موسی نوری قلعهنو که درسال 1392 در داخل آن ترور شد. یکی از گزینه های پیشرو برای حفظ افراد در داخل خودرو ها استفاده از خودروهای محافظت شده است. امروز استفاده از وسایل نقلیه محفاظت شده دیگر مختص افراد ممتاز وشاخص یک جامعه مانند سیاسیون رده بالا نیست. بلکه در دنیا امروز استفاده از این نوع خودرو ها به عنوان یک هنجار پذیرفته شده. در برخی مواقع استفاده از خودروهای محفاظت شده بهوسیله سازمانها به خاطر وجود استاندارهای شرکتهای بیمه ای است. تا انها حداکثر حفاظت ممکن برای نیروهای سازمان ها خود تامین کنند. جای تعجب نیست که استفاده از خودروهای محافظت شده در سراسر دنیا در حال گسترش است. سلاح های سبک بیشتر از گذشته در دسترس قرار دارند. علاوه بر این ساخت بمب های دست ساز با قدرت انفجاری بالا نیز به عنوان یک تهدید برای سرنشینان خودروها در حال گسترش است. درنتیجه یکی از الزمات استفاده از خودروهای محفاظت شده امرزوی علاوه بر مقاومت در برابر سلاح های سبک مقاومت بالا در برابر انفجار بمب های دست ساز است. فرستاده ویژه سازمان ملل به عراق به منظور دیدار با مراجع شیعیان - این شخص همانند بسیاری از چهره های مطرح در دنیا برای جا به جایی از یک خودرو محافظت شده استفاده میکند با وجود پیشرفت شگفت انگیز درفناوری خصوصا بحث متالوژِی ، هنوز چیزی به عنوان یک ماشین کاملا ضد گلوله وجود ندارد. تعیین اینکه یک ماشین زره پوش چقدر می تواند در برابر تهدیدات مقاومت کند به تعداد لایه های محافظتی و مواد به کار رفته در آن بستگی دارد. خودرو های ضد گلوله اساساً وسایل نقلیه غیرنظامی هستند که مجهز به لایه های زرهی و شیشه ضد گلوله به علاوه ویژگی ها و مکانیزم های اضافی هستند که از افراد داخل خودرو محافظت می کنند. یکی از مزیت استفاده از خودروهای غیر نظامی که به شکل ویژه ای جهت مقابله با تهدیدات تقویت شده اند برخلاف خودروهای حفاظت شده با کاربری نظامی این است که خودرو غیرنظامی محافظت شده در محیط های شهری حتی برای مردم عادی نیز جلب توجه نمیکند. این خودرو ها اگرچه ظاهر غیر نظامی دارند اما حفاظت قابل قبولی را برای حفظت جان سرنشیان خود ارائه می دهند. امروزه مهندسین فعال در این حوزه میتواند خودروهای محفافظت شده غیر نظامی مقاوم در برابر کالیبر 12/7 م.م با گلوله ضد زره را نیز تولید کنند که بالاترین سطح حفاظتی در این حوزه می باشد. بمب دست ساز چسبان ساخت طالبان- این بمب ها با چسبیدن به بدنه خودروها میتواند یک انفجار متمرکز بر روی خودرو را ایجاد کند. تشیخیص خودروهای محفاظت شده از نمونه های استاندار کارخانه در نگاه اول دشوار است در نتیجه در محیط هاس شهری جلب توجه نمیکند. در دنیایی امروز خودروهای محافظت شده باید توانایی مقاومت در برابر گلوله ها و مواد منفجره را داشته باشد ساخت یک خودرو محفاظت شده باید از جنبه های فنی مختلفی مورد بررسی قرار گیرد. درکنار اهمیت زرهی کردن و افزایش مقاوت بدنه و شیشه های خودرو باید این موضوع مورد توجه قرار گیرد که اضافه کردن زره و تقویت بدنه میتواند در عملکرد رانندگی و سیستم تعلیق خودرو مشکل ایجاد کنند. پس یکی از نکات مهم برای زرهی کردن یک خودرو اندازه گیری صحیح مرکز ثقل خودرو قبل و بعد از زرهی شدن خودرو است. پایداری یک خودروی زرهی مستلزم بهینه سازی مرکز جدیدی ثقلی است تا پایداری خودروی زرهی درهنگام رانندگی در جاده آسفالته یا خارج از جاده حفظ شود. توجه به استرسهای ناشی از افزایش وزن به شاسی و سیستم تعلیق خودرو نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اضافه کردن صفحات زرهی بر روی درب خودرو به میزان قابل توجهی میتواند وزن خودرو را افزایش دهد. که میتواند در فرایند باز و بسته کردن درب خودرو اختلال ایجاد کند. تقویت لولا های نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. برای افزایش حفاظت بدنه خودروهای غیر نظامی می تواند از طیف گسترده از مواد مانند پلی مرها، الیاف پارچه ای مقاوم و الیاژهای سبک فلزی استفاده کرد. مقدار استفاده از مواد، نوع مواد به کار رفته و سطح حفاظتی خودرو می تواند در شرکت های ارائه دهنده خودروهای زرهی بایکدیگر متفاوت باشد. با توجه به این نکته برای حفظ حقوق مشتریان انواع مختلفی از استانداردهای برای خودروهای زرهی خصوصا درخودروهای زرهی غیرنظامی تعریف شده است. یکی از مشهورترین و رایج ترین سطح استاندار برای خودروهای زرهی غیرنظامی استاندارد رتبه بندی بالستیک (BR)است. استاندارد رتبه بندی بالستیک یا سطوح حفاظت بالستیک به شما می گوید که یک سطح خاص چه میزان امنیت را می تواند فراهم کند – یا در مقابل چه سطح ازحملات می تواند مقاومت کند. این استاندار که با نام EN 1063 نیز شناخته میشود توسط کمیته استاندارد اروپا ارائه شده است. این استاندارد داری 7 سطح است. سطح اول و دوم (B1-B2) این سطح برای مقاومت در برابر کالیبر 9 میلیمتری مشخص میشود اما به ندرت این سطح در خودروهای زرهی استفاده می شود. سطح سوم و چهارم (B3-B4) این سطح می توانند در مقابل حمله سلاحها از جمله اسلحه های ورزشی ویا اسلحه های دستی و به طور کلی اسلحه هایی که با فاصله نزدیک و سرعت کمتری گلوله شلیک می کنند اطلاق میشود. مانند 357 مگنوم (B3) یا 44 مگنوم (B4) سطح پنجم ( B5) این رتبه برای حفاظت در مقابل سلاح های هجومی مانند AK-47 تعبیه شده است. برای رسیدن به سطح نیاز به فولاد های محافظتی با حداقل ضخامت 5/7 میلی متراست. سطح ششم ((B6 این سطح از امنیت بالایی برخوردار است و برای جلوگیری از نفوذ گلوله های ضد زره (Armor-piercing) در نظر گرفته شده است. این سطح یکی از محبوب ترین سطوح حفاظتی در خوردوهای محافظت شده است. زیرا پیاده سازی آن در عین اضافه شدن یک ویژگی امنیتی مهم، ساده است. سطح هفتم (B7) سطح حفاظتی B7 که قوی ترین سطح محافظتی است که شناخته میشود ، گلوله های مختلف ضد زره را که از اسلحه های با سرعت بسیار بالا، مانند گلوله های که از اسلحه های تک تیرانداز شلیک می شود، را متوقف می کند. این سطح در بسیاری از موارد بالاترین سطح حفاظتی قابل اجرا در خودروهای زرهی غیرنظامی است. با این وجود میتوان وسایل نقلیه مخصوص تولید کرد که سطح محافظتی بالاتری داشته باشند. چهار سطح استاندار رتبه بندی حفاظت بالستیک برای خودروهای محافظت شده البته استاندار EN 1063 تنها استاندار موجود برای خودروهای محافظت شده نیست. استاندارهای مختلف دیگری مانند استاندارد انستیتوی ملی دادگستری ایالات متحده آمریکا، استاندار بالستیک انگلیس، موسسه استاندارد سازی DIN آلمان و... وجود دارند. که بستگی به شرکت تولید کننده خودرو محافظت شده دارد که سراغ کدام استاندارد برود شرکت های تولید کننده خودروهای زرهی غیر نظامی برای ساخت محصولات خود روشها و گزینه ها مختلفی را پیش میگیرند. اما به شکل کلی گزینه های اصلی برای تبدیل یک خودرو کارخانه ای به خودرو محافظت شده ثابت است. از جمله گزینه های ثابت میتوان به موارد زیر اشاره کرد. تایرهای ضد پتچری ( Run Flat) : استفاده از این نوع تایر باعث میشود افراد مسلح با پنچر کردن خودرو نتوانند خودرو را متوقف کنند. متوقف شدن خودرو می توان ان را در برابر حملات آسیب پذیر کند. در صورتی که در شرایطی قرار داشته باشید که شخصی هنگام رانندگی به سمت شما تیراندازی می کند، ضروری است که فرار کنید و یک منطقه امن پیدا کنید. تایرهای ضد پتچری به شما امکان میدهند بعد از برخورد اشیا خارجی به تایر با سرعت حدودی 90 کیلومتر بر ساعت حرکت کنید. شیشه های ضد گلوله: یکی از بخش های آسیب پذیر خودروها در برابر حملات مسلحانه شیشه های خودرو میباشد. اندام حیاتی سر و گردن افراد داخل ماشین از پنجره خودروها در تیر رس افراد مسلح قرار دارند. در نتیجه محافظت و ارتقا این بخش یکی از اساسی ترین جنبه های ارتقا یک خودرو ضد زره است. همچنین شیشه ها باید مقاومت بالایی در برابر انفجارها نیز داشته باشند و در صورت انفجار نباید از قاب پنجره خودرو بیرون بیایند. این نوع شیشه از تعدادی لایه مختلف با ماده مختلف ساخته شده است که قادر به تحمل فشار زیادی هستند. برخی از متداول ترین مواد مورد استفاده در ساخت شیشه ضد گلوله شامل پلی کربنات ، فایبرگلاس ، اکریلیک و پلی اورتان است. نوع مواد به کار رفته و تعداد لایه در مقاومت شیشه و ضخامت آن اثرگذار هستند که بسته به سطح حافظتی لازم ، باید نوع شیشه را انتخاب کرد. یکی از استاندارهای رایج برای مقاومت شیشه های ضد گلوله استاندار UL 752 است. به عنوان مثال در این استاندارد شیشه های سطح حفاظتی 1 میتواند در می تواند از شما در برابر حداقل 3 شلیک از یک اسلحه 9 میلی متری محافظت کند. از طرف دیگر ، سطح حفاظتی 2 میتواند در برابر حداقل سه گلوله اسلحه 357 مگنوم مقاومت کند. در سطح های بالاتر حفظتی مانند سطح حفاظتی 5 شیشه میتواند حداقل 1 گلوله اسلحه 7.62 میلی متر را متوقف کند. سطح حفاظت 8 به این معنی است که شیشه می تواند حداقل 5 شلیک از یک تفنگ 7.62 میلی متری را منحرف کند. بالاترین سطح حفاظتی در شیشه های با سطح 10 است که میتواند در برابر شلیک گلوله های کالییر 12/7 میلیمتری نیز مقاومت کند استاندار UL 752 برای مقاومت شیشه های ضد گلوله تقویت بدنه: علاوه بر شیشه ها تقویت بدنه خودروها نیز ضروری است. اسلحه های هجومی میتواند به راحتی ازبدنه خودروهای معمولی عبور کنند. علاوه بر این خطر انفجار ها بمب ها میتواند باعث صدمه زدن به سرنشین ها بشود. تقویت بدنه شامل ستون های خودرو، درب ها، گلگیرها و کف خودرو است. مواد کامپوزیتی میتواند گزینه های مناسبی برای ارتقا بدنه خودروها باشند. بدنه خودرو را می توان با یک پوشش روکش فولادی پوشاند. داخل سقف و کف ها نیز می توانند با پارچه های مقاوم ضد گلوله پوشانده شوند. موتور و سیستم تعلیق: با اضافه شدن بخش های حفاظتی بخش های پیشرانه و سیستم تعلیق بهتر است تقویت بشود. با وجود این وزن های اضافی ، قابلیت رانندگی خودرو کاهش می یابد. به طور معمول ، با اصلاح بخش های خودرو می توان قابلیت رانندگی خودرو را افزایش داد . البته تقویت بخش موتور بستگی به نوع خودرو دارد. بیشتر خودروهای شاسی بلند (SUV) و برخی خودروهای سواری معمولی ( Sedan) توانایی تحمل بار اضافه دارند. تقویت موتور به معنی افزایش اسب بخار و افزایش مصرف سوخت است. بنابراین در مناطقی با کمبود منابع سوختی روبه رو هستند توصیه می شود اگر خودرو میتواند وزن بار اضافه ای را تحمل کند بهتر است موتور ماشین تقویت نشود. اما اگر هیچ مشکلی در تهیه بنزین وجود ندارد ، توصیه میشود موتور بهبود یافته و اسب بخار را افزایش داده شود تا در مواقع حساس خودرو از تحرک مناسب برخوردار باشد. تقویت کمک فنرها می توانند به جذب انرژی در هنگام تصادف و یا انفجارها کمک کند. همچنین حفاظت از این بخش ها و افزایش مقاومت آنها ضروری است. صدمه دیدن و یا اختلال در کارکرد آنها موجب توقف خودرو میشود. در بعضی نمونه ها تجهیزات داخل کاپوت دارای یک محافظ هستند تا در صورت تیراندازی و یا انفجار آسیبی به انها وارد نشود. البته به غیز از گزینه های اصلی مشتریان میتوان تجهیزات اضافه ی دیگری بر روی خودرو های محافظت شده خود سوار کنند مانند محافظ برای اگزوز برای جلوگیری از مصدود کردن ان، دستگیره ها و قفل های مرکزی ایمن، سیستم های رادیوی و مخابراتی، اخلالگرهای رادیویی برای مقابله با بمب های کناره جاده ای، بسته دودزا اگروز، دوربین ها با دید 360 درجه، وینچ و ... مجهزکرد. شرکت های فراوانی در سراسر دنیا برای ساخت و یا اجاره خودروهای محفاظت شده فعالیت میکنند. شرکت alpha-armouring ادعا دارد هیچ یک از موارد حمله به خودروهای محافظت تولید شده توسط این شرکت منجر به مرگ سرنشین ها نشده است. شرکت Armormax نیز آمار جالبی تری در این مورد منتشر کرده است. از زمان تولید خودروهای محافظت شده توسط این شرکت، محصولات این شرکت توانسته اند جان 507 نفر را در حوادث مختلف در سراسر دنیا نجات دهند. جدیدترین مورد از عمکلرد این نوع خودروها مربوط به حفظ یک خانواده آفریقا جنوبی در سال 2019 بود .این خانواده با ماشین محفاظت شده خود در یک جاده خلوت توسط مهاجمین مسلح محاصره شده بودند. افراد مسلح دو گلوله به پنجره راننده شلیک میکنند. بعد از شلیک گلوله ها، پدر خانواده که راننده خودرو نیز بوده است بدون هیچ آسیبی ماشین را از محل حادثه دور میکند. نمونه ی دیگر از عملکرد محصولات این شرکت در 2012 بود که خودرو محفاظت شده مربوط به سفارت آمریکا در پاکستان مورد حمله یک خودرو بمب گذاری شده قرارمیگرد. با این حال خودرو محافظت شده باعث شد دو دیپلمات در خودرو محافظت شده فقط زخمی بشوند. اما افراد عابر نزدیک خودرو بمبگذاری شده از جمله2 پاکستانی کشته و17 تفر دیگر زخمی شدند. خودرو ضدگلوله خانواده افریقایی که جان انها را در حمله افراد مسلح حفظ کرده است. شرکت TAC (Texas Armoring Corporation) نیز برای نمونه به دو مورد از عملکرد خودروهای محفاظت شده خود اشاره میکند. ماجرای اول مربوط به خودروی زرهی است که توسط دو بمب کناره جاده ای مورد حمله قرار می گیرد. سرنشین اصلی این خودرو چاد استون، افسر پلیس آمریكا بود كه در شركت Dyncorp در عراق كار می كرد. چاد و همسرش در هنگام حادثه مشغول رانندگی درون یک خودرو محفاظت شده در قابل یک کاروان پنج تایی از خودروها در عراق بودند. کاروان خودروها به نزدیکی ایست بازرسی عراقی میرسد تا متوقف شد. ناگهان دو بمب دست ساز همزمان در کنار ماشین زرهی چاد منفجر میشوند. شدت بالای انفجار صدمه جدی به بخش موتور وارد میکند. درنتیجه موتور شعله میشود همچنین تایرهای خودرو صدمه میبیند. چاد به لطف چرخ های ضد پنچری میتواند خودرو شعله ور را چند متری جلوتر پارک کنند. به لطف امکانات حفاظتی این خودرو صدمه ای به چاد و همسرش وارد نمی شود و آنها از این حادثه جان سالم به در می برند و از عراق خارج می شوند. یک گروهبان ارتش امریکا که شاهد حادثه بوده است از اینکه چاد و همسرش از این انفجار جان سالم به در برند بسیار شگفت زده شده بود. ماجرای دیگر شرکت TAC نیز مربوط به انفجار بمب کناره جاده ای در عراق است. انفجار یک بمب کناره جاده ای موجب شده است خودرو محفاظت شده صدمه جدی ببیند اما هیچ نفوذی به محفظه مسافران وارد نشود. در نتیجه هر شش مسافر این خودرو بدون صدمه از ان خارج شدند. چاد استون، افسر پلیس آمریكا و خودروی محفاظت شده اش که توانست جان او و همسرش را حفظ نمایید. نمونه ای دیگر از عملکرد خودرو محفاظت شده در عراق که توانسته است جان سرنشین ها را حفظ نمایید. حادثه سود قصد به جان فرمانده پلیس مکزیکو سیتی در سال 2020 نیز اهمیت خودروهای زرهی در حفظ جان افراد را به وضوح نشان می دهد. وی به همراه دو محافظ در داخل خودرو زرهی مورد حمله 12 فرد مسلح قرار میگرند. این افراد مسلح که درپشت یک کامیون باری قرار داشتند با کمک اسلحه ها ی مختلف و با کالیبرهای گوناگون از جمله کالیبر 12/7 میلیمتری به سمت خودرو حامل فرمانده پلیس شلیک میکنند. با وجود این حمله سنگین فرمانده پلیس مکزیکو سیتی که نقشه کلیدی در مبارزه با کارترهای و گروه های خلافکاری داشته به مدد خودرو زرهی فقط با 3 گلوله زخمی شده بود که با با انتقال به بیمارستان بهبود یافت. البته دراین حمله دو محافظ فرمانده پلیس کشته میشوند. خودرو زرهی فرمانده پلیس مکزیکو سیتی که توانست جان او را حفظ نماید. نمونه ای دیگر از عملکرد موثر خودروهای محافظت شده در نجات جان سرنشینان در عراق در برابر بمب کناره جاده ای شرکت INKAS نیز گزارش داده است حمله ی سال 2014 در نیجریه به خودرو زرهی محصول این شرکت هیچگونه تلفاتی در پی نداشته است. سرنشین اصلی این خودرو محمدو بوهاری رئیسجمهور فعلی جمهوری فدرال نیجریه (وی در سال 2015 در انتخابات ریاست جمهوری نیرجه برنده اتنخابات شده بود) و سرلشکر بازنشستهٔ ارتش نیجریه بوده است. این حادثه وقتی اتفاق افتاد که خودرو زرهی محمدو بوهاری به همراه تیم اسکورت او در جاده علی آکیلو در حدود ساعت 2:30 بعد از ظهر درحال عبور بودند. یک خودرو انتحاری هنگامی که کاروان به منطقه بازار كاوو رسیده است از فرصت کم شدن سرعت کاروان استفاده و سعی کرده است خودرو انتحاری را نزدیک خودرو اصلی منفجر کند. اما خودرو اسکورت راه را بر روی خودرو انتحاری سد میکنند با این حال تروریست خود را در بازار منفجر میکنند. در این حادثه بادیگراد های اقای محمدو بوهاری در خودرو زرهی زخم های سطحی برمیدارند اما او اصلا زخمی نمیشود. با این حال در این حادثه 25 نفر از غیرنظامیان در بازار کشته میشوند. هوشیاری تیم اسکورت درکنار استفاده از خودرو محافظت شده باعث شد اقای محمدو بوهاری در حادثه سال 2014 زنده بماند. او در سال 2015 بر صندلی ریاست جمهوری نیجریه نشست. خودروی محافظت شده محمدو بوهاری _ استفاده از خودرو محفاظت شده یکی از عوامل اصلی در حفظ جان او در برابر حمله انتحاری بود شاید اگر که آرشیدوک فرانتس فردیناند، جان اف کندی و دانشمندان هسته ای کشورمان نیز از خودرو محفاظت شده استفاده میکردند آنها نیز زنده بودند و مسیر تاریخ نیز به کلی عوض میشد. شاید ما نتوانیم گذشته را تغییر بدهیم اما می توانیم با درس گرفتن از آن و ایجاد تغییرات در امروز خود ، آینده را تغییر بدهیم. شهید داریوش رضایی نژاد دانشمند هسته ای که در داخل خودرو خود ترور شد خودرو شهید مسعود علیمحمدی (سمت راست) خودرو شهید مصطفی احمدی روشن (وسط) خودرو شهید مجید شهریاری (سمت چپ) در موزه دفاع مقدس نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است این مقاله در گاهنامه نآورد شماره هشت منتشر شده است منابع : https://www.armormax.com/blog/armored-car-saves-lives https://inkasarmored.com/inkas-armored-vehicle-attack-nigeria https://www.theguardian.com/world/2020/jun/26/three-die-in-attempted-of-mexico-city-police-chief https://www.richardcpendry.com/armored-vehicles-save-lives https://www.texasarmoring.com/about/case-studies https://www.alpineco.com
-
1 پسندیده شدهدركشوري با اين سابقه طولاني داشتن نيروي مسلح منظم و تجربه طولاني ترين جنگ تاريخ معاصر واقعا توجيهي وجود ندارد
-
1 پسندیده شدهگرچه این سبک کلاه کاملا تقلیدی از کشورهای غربی هست، ولی اگر به مراسمات و تشریفات محدود بشه، خیلی هم جذابه. اما تو صحنه رزم، گذاشتن این کلاه بعلاوه رعایت نکردن بدیهیات استتار، بیشتر نشان از جهل و عقل گریزی یه نیرو هست.
-
1 پسندیده شدهرنگ سیاه بر طبق روال قدیم ، مخصوص هوابرد بود اما با فرماندهی جدید نزاجا به طور کلی تمام روتین های پوششی منجمله رنگ کلاه بره و نوع لباس استتار افسران کادر تغییر و تحول پیدا کرد اما تغییری بی اساس. استفاده از کلاه بره در رزمایش ها بیشتر انسان را یاد یک سری حسرت های جوانی فرماندهان می اندازد، که ای کاش ما هم در قدیم، عضوی از نیرو مخصوص یا حتی هوابرد بودیم.یا استفاده از لباس طرح woodland برای افسران کادر همزمان با شروع فرماندهی جدید نزاجا،عقب گردی تاریخی بود که از لباس طرح IRANIAN DESERT DPM به طرح قدیمی تر و نامناسب تر Woodland انجام شد.بحث لباس استتار نیروی های نظامی، بحث مهمی هست که متاسفانه بیشتر زمان ها در کشور ما بر اساس علم و منطق انتخاب صورت نمیگیرد. البته ۲ رنگ کلاه بره دیگر هم در کشور استفاده میشود: ۱-آبی آسمانی (کم رنگ) که مخصوص یگان UN کشور هست. ۲-رنک مارون(زرشکی) که بر سر تعدادی از اساتید آموزش کشور از جمله اساتید مرکز پیاده شیراز دیده میشود.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم ا... در باب اهمیت قدرت هوایی اگر آسمان در اختیار و کنترل ات قرار ندارد ....... به جنگ نرو ...!!!! ژنرال چاک هورنر ( فرمانده وقت نیروی هوایی ائتلاف در جنگ دوم خلیج فارس - 1990 )
-
1 پسندیده شدهبا سلام در تایید صحبت شما ، این موضوع نشان دهنده ی چراغ سبز آمریکا به عراق در حمله به کویت محسوب میشه و در کل این عملیات که عراق در اون فریب خورد و به کویت حمله کرد در مباحث نظامی به تله ی میمون معروفه ! معروفه که بومیان آفریقایی برای شکار میمون از یک روش استفاده میکنن که روش اون به این صورته : چون میمون حیوانی بسیار طماع محسوب میشه ، بومیان یک نوع میوه که میمون بسیار به اون علاقه داره را در سوراخ یک درخت که قطر سوراخش فقط به اندازه ی رفتن دست میمون در اون سوراخه ، قرار میدن ، میمون با حس بویایی که داره سوراخی که در اون میوه قرارداده شده را پیدا میکنه و میوه را در مشتش میگیره ولی چون اندازه مشتش از قطر سوراخ بزرگتره ، نمیتونه دستش رو با میوه از سوراخ خارج کنه ! اینقدر هم طماعه که حاظر نمیشه میوه رو رها کنه و دست خالی رو از سوراخ بیرون بیاره و همین طمع براحتی باعث گیر افتادنش میشه ! عراق هم دقیقا با طمعی که صدام بر کویت داشت در این تله ی میمون گرفتار شد ، با سکوت و شاید چراغ سبز آمریکا به لقمه ی چرب و نرمی مثل کویت حمله کرد و جمع کردن غنایم و واکنش بی حال جامعه جهانی باعث شد تا خودش رو پیروز بلامنازع بدونه ، اینقدر طمع داشت که جمع شدن متحدین در عربستان و احتمال آغاز جنگ هم نتونست باعث عقب نشینی از کویت بشه و سرانجام با اون فضاحت از کویت بیرون رانده شد ! و در این بین تمام ماشین جنگی خودش رو از دست داد !
-
1 پسندیده شدهفکر می کنم راهبرد رو در هوا روی پهپاد ها بستن و میخوان با پهپادهای بدون سرنشین جای خالی نیروی هوایی رو پر کنن تو این بین ارتش هم همین ناوگان رو نصفه و نیمه حفظ کنه تا زمانی که ناوگان پهپادی به شرایط استقلال برسه طرح هایی مثل دوران و کوثر و صاعقه هم بیشتر تلاش برای حفظ و ارتقا هست تا ساخت
-
1 پسندیده شدهاگر بدبین باشیم و از یک زاویه نگاه کنیم: نیروی هوایی از اولویت خارج شده و حالا یا به دلیل بودجه یا به دلیل دیربازده بودن؛ شرایط سخت ادامه خواهد داشت. اگر خوشبین باشیم و از یک زاویه دیگه نگاه کنیم، از اونجا که اینها حوزه های فعالیت و ساخت بود در سخنان وزیر دفاع پس برای نیروی هوایی چون بحث خرید خارجی در اولویت هست فعلا از اولویت هزینه برای ساخت داخلی کاسته شده و بحث خرید خارجی جدی تر هست.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس کش لانچر مثل این شرکت های پیمانکاری تولید اسلحه در آمریکا که نیازهای تخصصی ارتش آمریکا را تأمین می کنند ، انگار بین دانشگاه ما در اصفهان ، صنایع الکترونیکی شیراز و گروهی تخصصی در تهران مسابقه گذاشته باشند. هر سه مشغول ساخت لانچرهائی برای هواپیماهای بدون سرنشین تلاش شده بودیم. تهرانی ها مثل همیشه لقمه بزرگ برداشته و لانچری حجیم و سنگین ساخته بودند که خیلی هم پیچیده بود. کسانی دیگر هم به فکر پرتاب پرنده به وسیله موشک افتاده بودند که مثلا زیرش یک راکت ببندند و آن را شلیک کنند.شیرازی ها را نمی دانم. ولی ما 5 نفر بودیم که دو سالی روی آن کار کرده و چیز سبک و ساده ای ساختیم که کاربردی باشد و به راحتی قابل آموزش هم باشد. البته پیش از این بچه های پهپاد از جمله برادر محمد کریمی لانچرهای خوبی ساخته بودند ، ولی لانچر مورد نظر برای مناطق هور مثل هورالهویزه که خبری از خشکی نبود باید ساخته میشد. تفاوت لانچرها در این بود که لانچر ما الکتریکی بود و آنها یکی شان هیدرولیکی بود و دیگری پنوماتیکی. ما اختراعمان را بارها در شهرک آزمایشگاهی اصفهان آزمایش کرده بودیم و جواب گرفته بودیم. وقتی لانچر را از من تحویل گرفتند، بخاطر مأموریت های پیش بینی نشده یگان پهپاد، آزمایش و تست را گذاشتند ده روز دیگر. روز موعود، خودم رفتم جبهه اهواز. حالا چون موفقیت عکس برداری توسط گروه ما صورت گرفته بود و رزمندگان از هواپیماهای ساخت ما در جبهه استفاده می کردند، خیلی با پرستیژ وارد موضوع شدم و اطمینان داشتم که نسبت به آن دو موفق تر خواهم بود و افتخار ساخت این نوع لانچر هم نصیب ما می شود. اما بعد از ده روز متوجه شدم که تمام واگن ها و ریل های لانچر در اثر رطوبت هوا یا باران های تند جنوب زنگ خورده بود. باطری اش هم یا به دلیل رطوبت و یا کیفیت پائین اش ، اصلا جواب نمی داد. موقع تست در کمال تعجب دیدم که هواپیما قبل از اینکه پرواز کند ؛ یهو از جلوی لانچر افتاد زمین. با ناراحتی زنگ زدم به دوستانم در اصفهان موضوع را در میان گذاشتم، آنها هم باورشان نمی شد. توی آبروی از دست رفته بودم که برادر فروزنده ، فرمانده قد بلند آنجا گفت : شما و تهرانی ها ما را سر کار گذاشته اید ؟ این بود نتیجه دو سال مطالعه تان ؟ با این حرف فهمیدم که پروژه تهرانی ها هم شکست خورده. ظاهرا لانچر شیرازی ها هم به جائی نرسیده بود. بسیار دلگیر و پکر سرم را پائین انداختم . این قضیه خیلی برایم گران تمام شد. علت را نمی یافتم. اما هر چه بود یا مربوط به خاک و گرد و غبار مرطوب جنوب بود ، یا به روغن ، توپ ، تانک و فشنگ. لانچر ما عبارت بود از یک واگن و یک موتور الکتریکی با استارت هیجده چرخی گیربکس دار. حالا چرا جواب نداد نمی دانم. در مقر اهواز ، از پیش بچه های پهپاد مثل برادر بحرینی بلند شدم تا قدمی زده و هوائی تازه کنم که یک تکه کش روی زمین نظرم را به خود جلب کرد. ضخامتش، یک میلی متر بود و طولش ده دوازده سانتی متر. آن را برداشتم و در حالی که با آن بازی می کردم متوجه شدم توی کشیدن طولش به 30-40 سانتی متر می رسد. یهو چیزی به ذهنم رسید. یکراست به طرف کارگاه رفتم و یک پیچ گوشتی به یک سرش بستم و از محل خارج شدم و بعد رفتم بقالی سر محل. آن را توی ترازویش انداختم و با عجله پرسیدم : وزن این پیچ گوشتی چقدر است ؟ بیچاره فکر کرد دیوانه ام ! کمی توی چهره ام خیره شد و بعد به اطراف نگاهی انداخت. بلافاصله با آرامش تکرار کردم : آقای عزیز حالم خوب است و سرم به جائی نخورده ، لطفا شما این را وزن بفرمائید برای کاری می خواهم. مغازه دار پذیرفته یا نه ، اما چیزی نگفت. وزنش کرد و با همان حیرت اولیه ، مرا با نگاه پرسشگر خود تا خروجی مغازه دنبال کرد. حدسم درست بود. کش قادر بود چندین برابر وزن خود را پرتاب کند... وقتی انگشتم را از روی حالت فنر گونه اش کنار می کشیدم یاد تیر و کمان های کودکی هایم افتادم که با همین کش های قیطانی قلوه سنگ هم پرتاب می کردیم. پیش خود گفتم اگر 100 تا از چنین کش هائی را کنار هم ببافیم و روکشی روی آنها بکشیم ، میشود یک کش بسیار قوی که به راحتی می تواند هواپیمایمان را حتی اگر از وزن بالاتری برخوردار باشد ، به آسمان پرتاب کند. خیلی سریع این کار را به فروزنده در تهران سپردم. او هم این کار را به خوبی انجام داد ؛ یعنی صد، صد و پنجاه عدد کش را با این ماشین های جوراب بافی به هم بافته بود و رویشان روکشی پارچه ای کشیده بود. شده بود شبیه یک کابل. توی اهواز ابتدا با کوبیدن یک میخ توی زمین و بستن یک قلاب زیر هواپیما ، آنقدر آنرا کشیدیم تا انعطاف لازم برای پرتاب پیدا کند.بعد کش را ول کردیم. نتیجه ؟ چرخ هواپیما همان اول کنده شد اگر چه چرخ هواپیما همان اول کنده شد ، اما پرواز با موفقیت انجام گرفت، قبل از اینکه لانچری برای اینکار بسازیم با نصب یک سینی آهنی عقب تویوتا به جای باند ، و چند حلقه ؛ چیزی شبیه تیر و کمان ساختیم و مجددا هواپیما را پرتاب کردیم. چیزی که با پنوماتیک، هیدرولیک و موشک حل نشد ، فقط با چند لایه کش ؛ پس از دو سال مطالعه حل شد. از آن پس لانچرهایمان را با نصب همین سیستم روی آن ساختیم و به کار بستیم. این شد یک رویه در صنعت پهپاد. راویان : مسعود زاهدی و ابراهیم بحرینی * * * * * انحنای سیل بند صبح زود، آب به صورت نزده، یهو دو نفر با لباس مخصوص پرواز وسط هور ببینی ، واقعا جای تعجب نداره ؟ حق داشتم فکر کنم که هنوز از خواب بیدار نشده ام. از اینکه شنیدم این دو خلبان پاسدار هم هستند در پوست خود نمی گنجیدم. وقتی با هر پیشرفتی ، سپاه جان می گرفت ما بیشتر هویت می گرفتیم، انگار که چیزی بر دارائی های شخصی مان اضافه می شد. دیوانگی بود که توی 6 متر عرض یک جاده طولانی که دو طرف هور بود چشمم به دنبال هواپیمایشان بگردد. با تقاضایشان آنها را به داخل قرارگاه هدایت کردیم. وقتی از چالش های پیش روی RF-4 ها و RF-5 ها و محدودیت های پروازی آنها برایمان گفتند دلمان گرفت. اما وقتی ما را با مأموریت شان مبنی بر عکس برداری های هوائی غافلگیر کردند ، چقدر خوشحال شدیم که سپاه هم مجهز به هواپیماهائی در ردیف RF-4 ها شده است. به خصوص اینکه عملیات بدر به پیروزی رسیده بود و ما مثل اکثر عملیات های پیشین ، به دلیل هوشیاری دشمن نمی توانستیم نیروی شناسائی زمینی برای کسب اطلاعات از مواضع او اعزام کنیم. در واقع ما حتی نمی توانستیم نزدیک خط و سنگرهای کمین آنها بشویم چه برسد به اینکه بخواهیم چیزی از آرایش نظامی و استعداد نیرویی آنها به دست بیاوریم. در اصل ما در یک بی خبری کامل بودیم. تمام خشکی هور ، یک جاده به نام خندق به عرض 6 متر بود که ما این سر جاده و دشمن آن سر جاده مستقر بود. تأمین سلاح و غذای نیروها از طریق آب و قایق های تندرو صورت می گرفت که آن هم خطرات خاص خودش را داشت. من همین چند روز پیش بود که به همراه سید عباس موسوی با موتورسیکلت داشتیم به جلو می رفتیم که یکی از بچه های تیپ الغدیر یزد جلوی مان را گرفت که لطفا کمک کنید این شهید را به عقب ببریم. من و سید چاره ای نداشتیم که شهید را بین خودمان سوار موتورسیکلت کنیم و آن را به عقب ببریم. به هر حال وقتی دو نفر با لباس مخصوص پرواز توی آن برهوت آب بیایند و بگویند می خواهیم برایتان عکس برداری کنیم و موقعیت دشمن را برایتان بگوئیم ، معلوم است که از شادی روی پای خود بند نمی شویم. از بچه های اطلاعات عملیات من بودم و مرحوم احمد سیاف زاده ( فرمانده عملیات قرارگاه کربلا). شهید حسن امامی جانشین او ، شهید حسینی، شهید سعید معینیان و سید عباس موسوی. ما تمام موقعیت استقراری خود و فاصله مان تا دشمن که حدود 600-700 متر بود را برایشان شرح دادیم و آمادگی خود را برای هرگونه همکاری و کمکی اعلام کردیم. وقتی از آنها پرسیدیم که کار را ان شاء الله از کی شروع می کنید ؟ جواب دادند از همین الان. با تعجب پرسیدیم از همین حالا ؟ هواپیمایتان در کدام فرودگاه هستند؟ اشاره کردند به خودروهایشان که کنار قرارگاه پارک بود و گفتند توی تویوتا هایس هستند. همه با تعجب به هم نگاه کردیم و آن ها را تا پای ماشین شان دنبال کردیم. اول فکر کردیم سر کارمان گذاشته اند اما وقتی چشم مان به دو هواپیمای یونولیتی افتاد ، نتوانستیم جلوی خنده مان را بگیریم. ما آنقدر از این دو خلبان درباره جایگزینی هواپیماهایشان به جای RF-4 شنیدیم که با خود گفتیم باید چقدر غول پیکر باشد. در هر حال تا آنها هواپیمایشان را آماده پرواز کردند ، برادر مرتضی قربانی جانشین قرارگاه به من گفت که : سریع برو به ضد هوائی چهارلول بگو لوله اش را بخواباند و به سمت هواپیماهای خودی که آماده پرواز است شلیک نکند. در جاده ای ناهموار که آدم نمی تونانست راحت راه برود نمی دانم چطور بود که هواپیمای یونولیتی خیلی سریع صعود کرد و بلند شد. اما به محض اینکه داشت توی آسمان دور می زد تا خود را وارد فضای دشمن بکند یهو چهارلول بدون مکث افتاد به جانش و هر چه گلوله داشت را به طرفش خالی کرد. ولی دریغ از یک گلوله که به آن بخورد. مرتضی قربانی که اگر کارد می خورد خونش نمی آمد ، صدایم زد که زود برو گوش تیربارچی را بگیر و بیاور اینجا. مگر به او نگفتی شلیک نکن ؟ پهپاد که بالای سر عراقی ها حاضر شد ، آنها هم افتادند به شلیک. انگار که جشن عروسی شده باشد ، از همه جای جبهه صدای تیر و ترکش می آمد. قربانی چشمش به تیربارچی که افتاد، سرش داد کشید : حالا تذکر ما را گوش ندادی به کنار ، آخر تو چه آموزشی دیده ای که حتی یک گلوله هم نتوانستی به آن بزنی ؟ او هم به فرمانده قرارگاه گفت : قربان شما فرمودید به هواپیماهای خودی شلیک نکن. مگر این هواپیما بود ؟ دو خلبان با دستگاه های رادیو کنترل شان چسبیده بودند به خاکریز و با دوربین داشتند هواپیما را کنترل می کردند و ما مانده بودیم به تماشا که آیا توی این جهنم آتش امکان برگشت وجود دارد یا نه ؟ تنها چیزی که ما را همچنان پر امید نگه می داشت صدای قارقاری بود که گاه کم می شد و گاه زیاد. ماموریت اش که تمام شد، خلبانان، آنرا از توی آتش سالم بیرون کشیدند و فرستادند طرف هور. مثل قوئی که بال هایش را باز کند و روی آب فرود آید ، هواپیما روی سینه آب موج انداخت و کمی بعد آرام گرفت. دو خلبان به سوی آن دویدند و قبل از اینکه دشمن محل فرود را زیر آتش تند خود بگیرد، هواپیما را بغل کردند و به طرف قرارگاه آوردند. توی جمعیت رزمنده ها که تند و تند به طرف قرارگاه می آمدند به تماشا، یهو رزمنده ای یزدی به یکی از آن دو خلبان اشاره کرد و پرسید : برادر جان ، شما خلبانش بودی ؟ او واقعا فکر می کرد که کسی توی پهپاد بوده. خلبان واقعا عصبانی شده بود. پرسید چرا فکر کردی من باید خلبانش باشم ؟ او با جدیت جواب داد : خب شما نسبت به آن هم لباستان قد کوتاه تری داری دیگه. این بار خلبان هم خنده اش گرفت. روز بعد که عکس ها دستمان رسید، نخستین بار بود که شکل سیل بند را جور دیگری می دیدیم. ما پیش از این فکر می کردیم سیل بند یک خط مستقیم است که ما و دشمن در دو سر آن جای داریم. اما توی عکس ها ، سیل بند انحنای بسیار خوبی به طرف ما داشت و مواضعمان را کاملا پوشش می داد. بچه های قرارگاه به کادر پهپاد اطلاع دادند، وقتی هواپیمایتان در این حجم انبوه حتی یک گلوله هم نوش جان نمی کند، پس می تواند، هواپیمائی هجومی و انتحاری برای مواقع ضروری هم باشد... راوی : علی بختیاری زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس به دنبال زمین پرواز از آبدارچی ، سرباز و نگهبان و عکاس و نیروهای فنی گرفته تا کمک خلبان و بیسیم چی و ... جمعا به 15 نفر نمی رسیدیم ؛ اما عنوان مان گردان بود. "گردان رعد". این نام بیشتر شبیه یک آرزو بود و یک دعای خیر تا یک واقعیت. اما با این همه اگر نه به اندازه یک تیپ ، ولی ماموریتی بیش از یک گردان به ما محول کرده و شب و روزمان پر از کار و تلاش شده بود. اگر چه هر کدام عنوانی داشتیم ، اما اینطور نبود که خلبان فقط خلبانی کند و عکاس به عکاسی اش برسد. موقع کار معلوم نبود کدام فرمانده است و کدام فرمانبر. اوایل ، زمین پرواز درست و درمانی هم نداشتیم ؛ مثل آواره ها از زمینی به زمین دیگر می رفتیم. یا توی زمین های مردم پرواز می کردیم و یا در زمین های اطراف پادگان ها ، که هر کدام هم مشکلات خاص خودش را داشت. تمام تلاش مان این بود که کمتر توی چشم باشیم ، اما برای حمل چند هواپیما ، برو و بیائی به پا می شد ؛ چون توی خودرو هایس مان یک هواپیما بیشتر جا نمی شد و مجبور بودیم چند خودرو با خود ببریم. خوب شد که چند وقت بعد یکی از بچه ها ( برادر بحرینی ) ، با طراحی خوبی توانست طوری هایس را قفسه بندی کند که چند هواپیما جا شود . کم کم که ابزار و وسائل تجهیزاتی مان ( مثل دریل های باطری دار ) زیادتر شد ، جعبه ابزاری ابتکاری نیز درست کردیم تا توی زمین پرواز بتوانیم ، همراهمان ببریم. یکی از همین جعبه ها ، پر بود از سیم ، کابل-استارتر ، دریل و پیچ و مهره و ... که با این نو آوری تقریبا خودکفا می شدیم و از پس تعمیرات اضطراری در زمین پرواز بر می آمدیم. راوی : عبدالمجید مختازاده * * * * * عصر اینترنت یا ما زود به دنیا آمده بودیم ، یا اینترنت دیر اختراع شده بود. این را همیشه عباس می گفت. آه چه می شد ما زودتر به اینترنت دست می یافتیم ؟ اگر این اتفاق می افتاد دیگر لازم نبود بریم توی کتابخانه های لندن یواشکی از روی کتاب های "جینز دیفنس" عکس بگیریم و یا عمل نیک بخواهد کتاب شان را دودره کند و او را بگیرند و کلی برایش دردسر درست کنند. از اقبال بدمان هم هواپیمائی گیر نمی آمد تا آن را مهندسی معکوس کنیم. چقدر تأسف بار بود وقتی دانستیم که از اواخر زمان پهلوی ، تعدادی پهپاد هدف توی پایگاهی نظامی دپو شده و ما از آن بی خبر مانده ایم. البته بعدها رضا ارباب با ایجاد رابطه توانسته بود این اجازه را پیدا کند که چند دقیقه ای از دور آنها را تماشا کند. اگر یکی از آنها در اختیارمان بود حداقل می توانستیم از روی آنها مهندسی معکوس کنیم. نمی دانم. شاید هم باید اینطور دل خود را راضی کنیم که خوب شد اصلا نفهمیدیم که در پایگاه سمنان ، چیزی وجود داشته است وگرنه آستین هایمان را بالا نمی زدیم و خودمان دست به کار نمی شدیم و امروز لابد خبری از مهاجرها و شاهدها نبود. وسط گیر و داری که بچه های بسیجی سر و کارشان با تفنگ و خمپاره و اینجور سلاح ها بود ، برای اینکه از اصول حاکم بر پرواز و اطلاعاتی از این دست ، سر در بیاوریم ؛ تا کتابی گیر می آوردیم همه با هم آن را از بسم الله تا نقطه آخرش می خواندیم. آن هم نه یک بار ، بلکه چندین بار. کتابی داشتیم در مورد آیرودینامیک ( نام مولف اش یادم نیست ) ، هر جا می رفتم همراهم بود ، توی اهواز از بس ، دست این و آن بود پاره پوره شده بود. انگار که توضیح المسائل باشد. توی زمین پرواز تا گیر می کردیم فوری سری به آن می زدیم ببینیم چیزی در آن خصوص ندارد ؟ خوب شد که محسن عمل نیک هر بار که به انگلستان می رفت ، از توی نمایشگاه های هواپیماهای بدون سرنشین ، کلی برایمان مجله ، کاتالوگ و فیلم و عکس می آورد. از اینجا به بعد دیگر مجبور بودیم زبان هم بخوانیم تا توی ترجمه شان نمانیم. ما از توی همین کتاب و مجله ها بود که فهمیدیم برای پرواز در جاهائی مثل هور که باند پرواز وجود ندارد ، می شود از چیزی به نام لانچر ( پرتابگر هواپیما ) استفاده کرد. عمل نیک نمی توانست آنرا برایمان از انگلستان تأمین کند ؛ چون کشورمان در تحریم بود. و البته صهیونیست ها همه جا حضور داشتند و نمی گذاشتند چیزی به دستمان برسد. برای همین ، برای ساخت لانچر مثل بقیه تجهیزات خودمان دست به کار شدیم. راویان : عبدالمجید مختار زاده ، غلامرضا کاظمی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبه نکته ظریفی اشاره کردید، فکر باید در چند بخش بررسی کرد، ایده اولیه عملیات قبل از شروع عملیلات (فاز شناسایی و طرح ریزی دقیق) هنگام عملیات در این سه مقطع زمانی باید هم طرف ایران و هم طرف عراقی رو باز در سه سطح بررسی کرد فرماندهان کل فرماندهان میانی فرماندهان جز متاسفنه هنوز بخش بسیار زیادی از تاریخ جنگ از جمله بخش های مربوط به تصمیمات کلان، بازگو نشده و مجهولات زیاد داره ولی مراجعه به سمت دیگر جنگ برای درک بهتر از کل ماجرا مفید باشه
-
1 پسندیده شدهبعید به نظر میرسه. وقتی دورتر به ماجرا نگاه میکنیم یا مسئله یک باجگیری مطرح هست (برای بایدن توافق اعراب با اسراییل در دوره ترامپ یک شکست محسوب میشه ولی حساب کنید اگر عربستانی که در اون دوره وارد نشد به این توافق بایدن وادار بتونه بکنه چه دستاورد بزرگی است؟ تمام اعتبار اون توافقات ترامپ میخوره به اسم بایدن چون عربستان مادر کشورهای عربی محسوب میشه) یا اینکه یک فریب افکار عمومی و ژست حقوق بشری. حتی راه را در عمل هم بازگذاشته، بایدن گفت ما از تمامیت ارضی عربستان در برابر حملات نیروهایی که از سمت ایران حمایت میشند همچنان دفاع میکنیم. در رسانه سیگنال این هست که ما در عملیات کشتار دیگه شرکت نمیکنیم ولی چه نهادی میتونه راستی ازمایی کنه کدام کمکها در راستای دفاعی است و کدام تهاجمی؟! هیچ کس! فقط رسانه ها پمپاژ میکنند امریکا در کشتار نقشی نداره دیگه. اصولا وقتی بحث منافع رژیم صهیونیستی مطرح هست هیچ دولتی در آمریکا نمیتونه خودش را عقب بکشه. یمن تحت اختیار دوستان ایران برای ر.صهیونیستی یک تهدید موجودیتی هست. تا این تهدید را به نحوی از بین نبرند از پا نمیشینند به هر نحوی.
-
1 پسندیده شدهدر ادامه بحث ارامكو ، نقاط انفجار تاسيسات و تعداد اصابتها را بررسي خواهيم كرد تا دلايل ديگري براي رد گزارش صعودي ها در اشاره به ١٨ پهباد انتحاري ارائه دهيم ان شاالله به صورت كلي نقاط اسيب را به چهار قسمت مخازن بزرگ ، مخازن كوچك و برج ها تقسيم كرده و هر كدام را جداگانه مورد بررسي قرار خواهيم داد در بخش مخازن بزرگ طبق گزارش سازمان ملل ١٢ نقطه اسيب وجود دارد كه مطابق تصوير زير ترسيم شده اند ،، ٣ نقطه از اين انفجارات به صورت دوتايي كنارهم رخ داده است (فلشهاي قرمز) هر چند مخزني كه با فلش ابي مشخص كرديم مشكوك به ٢ نقطه انفجار است اما با اين حال همان ١٢ نقطه اسيب را در نظر ميگيريم تصوير زير ، مخزني كه دو اصابت روي ان رخ داده با توجه به مخازن پشت سر و همينطور خالي بودن محوطه سمت راست ان ، احتمالا همان مخزني است كه داخل كادر قرمز مشخص كرديم ———— در بخش مخازن كوچك نيز يك اصابت در مخزن بالا و دو اصابت در مخزن پايين واضح است ( چهارمين اصابت ٢ تايي)، در مخزن سمت چپ اسيبي بنظر نميرسد اين تصاوير نيز گوياي انجام تعميرات در دو مخزن ذكر شده است پس ١٢ اصابت مخازن بزرگ و ٣ اصابت مخازن كوچك ————- در بخش ديگر ١٠ برج كنار هم داريم كه بصورت جداگانه و ٥ تايي بررسي خواهيم كرد فاصله بين برجها ١٥ تا ٢٠ متر تخمين زده ميشود ، امكان سرايت اتش بين برجها وجود ندارد چراكه در اين صورت تمام انها دچار سوختگي ميشدند در نتيجه برجها نيز مثل مخازن ، هر كدام بصورت جداگانه مورد اصابت قرار گرفته اند در برج شماره ١ دو نقطه اصابت مشاهده ميشود(پنجمين اصابت ٢تايي) قسمت فوقاني برج شماره ٥ نيز سوختگي و اسيب كاملا مشخص است در يك تصوير مناسب و نزديك از برج ٥ ، با اعمال تغييراتي در وضوح و روشنايي تصوير ، باز هم دو حفره در كنارهم مشخص ميشود (ششمين اصابت ٢تايي) در بخش دوم ،، برجهاي شماره ٧و ٨ و همچنين برج ١٠ اسيب ديده اند اما متاسفانه ديد مناسبي نسبت به برجها وجود ندارد به احتمال بسيار قوي همچون برجهاي شماره ١ و ٥ اصابتها ٢ تايي باشند اما با اين حال اصابت ها را بصورت تكي لحاظ ميكنيم ، هرچند با همين احتمال حداقلي نيز از ١٨ اصابت عبور خواهيم كرد ٧ اصابت در برج ها ، ٣ اصابت در مخازن كوچك و ١٢ اصابت در مخازن بزرگ مجموعا ٢٢ اصابت صورت پذيرفته است اگر تصوير مناسبي از بخش دوم برجها در اختيار داشتيم ممكن بود اصابتها به ٢٥ برسد و هفتمين ، هشمين يا نهمين انفجار ٢ تايي را نيز ثبت ميكرديم تعداد زياد انفجارات ٢ تايي نيز ، جز با پذيرش اصابت بمبها و راكتها در كنار هم به هيچ شكل ديگري قابل توجيه نيست لذا با تكيه بر دلايلي گسترده و منطقي ميتوان گزارش صعودي ها را زير سوال و غير قابل پذيرش دانست ياحق
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث جنگ های اول و دوم عراق و آمریکا موسوم به جنگ اول خلیج(فارس) و جنگ دوم خلیج(فارس) ، یکی از بحث های مهم مرتبط با تحولات دهه پایانی قرن بیستم و دهه های آغازین قرن بیست و یکم در منطقه خاورمیانه است که در بلند مدت باعث ایجاد تغییرات عمیق جغرافیائی ، نظامی ، جغرافیای سیاسی ، نظامی و اقتصادی در این منطقه شده است. اما ظاهرا این مباحث در این انجمن اونقدر که شایسته و بایسته است مورد توجه قرار نگرفته است. پس با اجازه مدیریت محترم و دوستان و کاربران ارجمند انجمن ، دوباره بررسی این بحث مهم رو در قالب سلسله پست هائی به جریان می اندازیم. ( باشد که بخاطر بالا آوردن تاپیک قدیمی توسط تامکت گیلانی هدف فینیکس قرار نگیریم ) ( بخش اول از سه گانه چرا جنگ شد ) بانوی جنگ Lady Of War دیدار آپریل گلاسپی سفیر آمریکا با صدام حسین در سندی که ویکی لیکس انتشار داده و مربوط به 25 ژوئیه 1990 میلادی سفیر آمریکا برای واشنگتن گزارش کرده است که رئیس جمهور مادام العمر عراق ، خواستار ارسال پیامی برای پرزیدنت بوش ( جورج بوش پدر) است. در این دیدار 2 ساعته که به دعوت صدام حسین و دقیقا 9 روز پیش از حمله صدام حسین به کویت صورت گرفته ، صدام حسین از آپریل گلاسپی، سفیر آمریکا در بغداد خواسته است پیامی را برای جرج بوش برساند. برپایه این گزارش در این دیدار حاکم پیشین عراق، به «لطمههایی» که به مناسبات عراق و آمریکا وارد شده، اشاره میکند که از جمله آنها ماجرای «مکفارلین» و «ایران - کنترا» است که بعد از حمله ایران به شبهجزیره فاو اتفاق افتاد. ( ایران - کنترا مگه قبل از والفجر-8 نبود - مهران-55) به گفته آپریل گلاسپی، صدام حسین ماجرای «ایرانکنترا» را به ناخشنودی آمریکا از پایان جنگ ایران و عراق تعبیر کرده است. به گفته سفیر وقت آمریکا در بغداد، صدام گفته است «حلقههایی» در دولت آمریکا از بهبود مناسبات عراق و آمریکا ناخشنودند؛ صدام برای این ادعای خود شاهد آورده که این گروهها در دولت آمریکا مثلا به دنبال اطلاعاتی هستند که بفهمند چه کسی جانشین بعدی وی میشود. برپایه این گزارش، صدام حسین در این دیدار به سفیر آمریکا میگوید عراق از بحران مالی جدی رنج میبرد و ۴۰ میلیارد دلار قرض دارد اما کویت و کشورهای عربی حاضر به افزایش بهای نفت نیستند. صدام حسین میافزاید «پیروزی عراق بر ایران» نیازمند برنامهای مانند «طرح مارشال» (در آلمان پس از جنگ) است اما آمریکاییها به گفته وی در عوض میخواهند قیمت نفت پایین باشد. به گفته سفیر آمریکا، رئیس جمهوری عراق، علیرغم این گلایهها گفته است که خواستار گسترش روابط با آمریکاست. برپایه این گزارش صدام همچنین تاکید کرده که عراق کشوری را تهدید نمیکند و تهدید کسی را هم نمیپذیرد. رئیس جمهوری وقت عراق در ادامه میگوید دولت آمریکا میداند که این عراق بود که در طول جنگ (با ایران) از کشورهای دوست آمریکا محافظت کرد و نه خود آمریکا. سفیر آمریکا در ادامه گزارش میدهد که صدام حسین از اینکه آمریکا اعلام کرده به دفاع از دوستان خود متعهد است، دلخور است و آن را عدم بیطرفی در مقابل عراق میداند. صدام به ویژه از مانور مشترک آمریکا با کویت و امارات گلایه کرده است. آپریل گلاسپی در جلسه استماع کنگره آمریکا در این دیدار که تنها چند روز مانده به حمله صدام به کویت انجام شده، صدام به سفیر آمریکا گفته است عراقیها به «یا مرگ یا آزادی» معتقدند. صدام حسین خطاب به آپریل گلاسپی میگوید، میداند که آمریکا میتواند با هواپیما و موشک به عراق ضربه شدید وارد کند اما آمریکا با این همه نباید عراق را به نقطهای بکشاند که مجبور شود منطق را کنار بگذارد. صدام در عین حال تاکید کرده که در صورت اقدام آمریکا به آن پاسخ خواهد داد. مطابق با این گزارش رئیس جمهوری پیشین عراق به سفیر آمریکا گفته است که از دولت آمریکا میخواهد در مناقشه میان اعراب هیچ نقشی بازی نکند و بگذارد خود اعراب و از طریق دیپلماسی آن را حل کنند. وی از مواضع مقامهای آمریکایی و به ویژه وزیر دفاع آمریکا گلایه کرده و میگوید عراق تجربه جنگ را دارد و خواهان جنگ دیگری نیست؛ مطابق با این گزارش صدام به سفیر آمریکا گفته است: «ما را به جنگ وادار نکنید. نگذارید جنگ برای ما تنها انتخاب باشد تا از طریق آن از شرافتمان دفاع کنیم.» در ادامه گزارش سفارت آمریکا، صدام برای روشن شدن خطی مشی خود برای سفیر آمریکا مثالی میآورد. صدام حسین به سفیر میگوید به رهبران کردهای عراق در سال ۱۹۷۴ گفت که آماده است از نصف «شط العرب» صرف نظر کند و آن را به ایران بدهد تا همه عراقِ ثروتمند را داشته باشد. صدام میگوید که رهبران کرد عراقی شرط بستند که صدام از نصف «شط العرب» نمیگذرد اما کردها اشتباه میکردند. رئیس جمهوری پیشین عراق در ادامه میافزاید که وی میتواند(در مناقشه با کویت) همان خط مشی ۱۹۷۴ را داشته باشد. در این دیدار سفیر آمریکا در پاسخ به گلایههای صدام از رسانههای آمریکایی میگوید که رئیس جمهوری ایالات متحده، بر آنها کنترلی ندارد و آنها نظر خود را میگویند. سفیر آمریکا همچنین توضیح میدهد که جرج بوش(پدر) خواهان روابط بهتر با عراق است و برای نمونه به مخالفت بوش با مصوبات کنگره برای تحریم عراق اشاره میکند که با خنده صدام حسین مواجه میشود. صدام حسین به سفیر آمریکا میگوید چیزی برای خریدن از آمریکا باقی نمانده است و همه چیز به غیر از گندم ممنوع شده است و آنهم به زودی ممنوع میشود چون آمریکاییهای میگویند کاربرد دوگانه دارد. آپریل گلاسپی، سفیر وقت آمریکا در بغداد سپس به تمایل جورج بوش به دوستی و علاقه مشترک دو کشور برای صلح و ثبات در خاورمیانه اشاره میکند. دیدار جان کلی معاون وزیر خارجه آمریکا با صدام با حضور آپریل گلاسپی سفیر آمریکا در ادامه نگرانی آمریکا را با صدام در میان میگذارد. سفیر آمریکا میگوید واشینگتن از اظهار نظر رئیس جمهور و وزیر خارجه عراق که علنی گفتهاند اقدامات کویت معادل با تجاوز نظامی است نگران است و به اطلاع صدام میرساند که آمریکا مطلع شده بسیاری از یگانهای گارد ریاست جمهوری عراق به سوی مرز کویت گسیل شدهاند. سفیر آمریکا تصریح میکند: «آیا منطقی نیست که ما یک سئوال ساده بپرسیم، در فضای دوستانه و نه تقابل، چه نیاتی در سر دارید؟» برپایه گزارش سفارت آمریکا صدام در پاسخ میگوید که این پرسشی منطقی است و اذعان میکند که آمریکا درباره صلح و ثبات منطقه دارای نگرانی است و وظیفه آمریکا به عنوان ابرقدرت همین است. صدام میگوید: «اما ما چطور به آنها (کویت و امارات) بفهمانیم که چقدر در عذابیم.» صدام به سفیر آمریکا گفته است که وضع مالی عراق چنان خراب شده که تامین اجتماعی مجبور است مستمری بیوهها و یتیمها را قطع کند. وی در ادامه به سفیر آمریکا میگوید که عراق همه راهها را امتحان کرده است و حتی به ملک فهد، پادشاه وقت سعودی، گفته است نشستی چهارجانبه با حضور عراق، عربستان، امارات و کویت تشکیل گردد و برای مشکلات مالی عراق و قیمت پایین نفت چارهای اندیشیده شود که به گفته وی به نتیجه مطلوب نرسیده است. در ادامه گزارش سفارت آمریکا آمده است، در میانه این دیدار، حسنی مبارک به رئیس جمهوری عراق تلفن زد و او جلسه را ترک کرد. صدام پس از پایان مکالمه تلفنی با مبارک، به سفیر آمریکا میگوید به مبارک گفتم تا دیدار آتی با هیات کویتی اتفاقی نخواهد افتاد. در جمعبندی سفارت آمریکا آمده است صدام به دلایل روشن ژئوپولتیک، دست کم خواهان یک رابطه درست با ایالات متحده است؛ به ويژه تا وقتی که با «تهدید جدی اسرائیل و ایران» مواجه است. در این جمعبندی قید شده که دیپلماتهای کنونی به یاد نمیروند که پیش از این صدام سفیری را احضار کرده باشد که طبق این گزارش حکایت از نگرانی صدام دارد. برپایه گزارش سفارت آمریکا رئیس جمهوری وقت عراق به اقدام ناگهانی آمریکا برای برگزاری مانور با ابوظبی مشکوک است و آن را نشانه جانبداری آمریکا از یک طرف میداند. به گفته آپریل گلاسپی، سفیر آمریکا، صدام حسین در مورد مناقشه با کویت تاکید دارد که خواهان «حل و فصل صلحآمیز» مسئله است ( که به باور سفارتخانه آمریکا صدام «مطمئنا صادق» است) اما شرایط برای نیل به آن هدف دشوار است. آپریل گلاسپی در جلسه کمیته تحقیق سناتورها https://fa.wikipedia.org/wiki/ایپریل_گلاسپی ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب مرتبط با این وقایع خواهیم پرداخت.
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم خيزش پهبادها : گامي به سوي نبردهاي نوين در ١٤ سپتامبر ٢٠١٩ پالايشگاه بقيق ،واقع در شرق عربستان صعودي با عملیاتی پيچيده مورد هجوم قرار گرفت كه موجب توقف تولید نیمی از نفت این کشور و خسارات مالی فراوان شد گمانه زني هاي فراواني در خصوص اين حمله منحصربفرد صورت گرفته است ، اما همچنان در چگونگي حمله ، عامل حمله و مبدا حمله اختلاف نظر وجود دارد زاويه حمله (از غرب) مشخصا يك حمله بالستيكي از يمن و ايران را غير ممكن و يك حمله با موشكهاي كروز را بسيار دشوار نشان ميدهد مگر با كروزهاي بسيار پيشرفته و دوربرد ميزان خسارت وارده نشان از انفجار سر جنگي چند كيلوگرمي دارد نه چندصد كيلوگرمي انفجار سر جنگي چند صد كيلوگرمي ميتوانست نه تنها خود مخزن ، بلكه محيط اطراف مخزن ، حتي لوله هاي روي زمين را نيز تحت تاثير قرار بدهد يا اصلا چرا بايد يك مخزن توسط دو كروز يا دو بالستيك هدف قرار گرفته شود ؟؟ و البته پس از برخورد هر دو موشك كنار هم تخريب جزئي صورت بگيرد؟؟(مخزن داخل كادر) ايا صرفا برخورد بدنه يك موشك هشت ، نه متري اسيب بيشتري نسبت به چيزي كه ميبينيم ايجاد نميكرد؟؟ فرضيه بالستيك و كروز از همان ابتدا با تصاوير ماهواره ايي فرضيه ايي ضعيف بشمار ميرفت بعدها تصاويري از لحظه مورد اصابت قرار گرفتن مخازن توسط صعودي ها منتشر شد كه تاييدي بود بر نظرات ارائه شده اوليه ، يعني اصابت پرتابه ايي كوچك و نتيجتاً انفجاري ضعيف پس از برخورد لينك فيلم تصاوير پرتابه مورد نظر نيز اصابت هرگونه پهباد انتحاري و موشك كروز را به كلي منتفي ميكرد اينجا اين فرضيه كه پرتابه ها توسط پهباد شليك شده اند قوت گرفت كه البته فرضيه محتملي هم است مثلا در تصوير زير شليك موشك ضد زره توفان ٥ از بالگرد را مشاهده ميكنيم كه اين موشك شباهت زيادي به تصوير پرتابه مورد نظر دارد و ممكن است توسط پهباد به سمت مخازن شليك شده باشد اما با اين حال ، اين شباهت ها ممكن است با برخي مهمات و راكتهاي توپخانه ايي يا برخي تسليحات ديگر نيز وجود داشته باشد به همين دليل نميتوان با تكيه بر تصويري گنگ و تار از يك راكت يا موشك كوچك ، به يك نتيجه گيري قطعي رسيد لذا به بررسي فيلمي كه بخشي از حملات ارامكو را در تاريكي شب و سكوت كامل ثبت كرده خواهيم پرداخت كه از نور و صداي واضح انفجارها ميتوان نكات جالب توجهي را تشخيص داد لينك فيلم (بيشتر بحث ما روي همين فيلم است لذا براي درك بهتر وقايع از هندزفري يا هدفون استفاده كنيد) اگر بصورت مختصر فيلم را مرور كنيم در اغاز فيلم با ورود يك پهباد با موتور ملخي مواجه ميشويم كه در ارتفاع بسيار پاييني در حال پرواز است به همين جهت صداي موتور ان كاملا واضح از ابتدا تا انتهاي فيلم شنيده ميشود ، ثانيه ١٠ اژير پالايشگاه روشن ميشود،تعدادي انفجار در اوايل فيلم صورت ميپذيرد (بخش اول حمله) ،،بلافاصله شليك پدافند را شاهد هستيم و در نهايت دو انفجار پياپي در اواخر فيلم( بخش دوم حمله) قطعا بين انفجارها و پهباد ارتباطي وجود دارد چرا كه به محض نزديك شدن پهباد به منطقه (افزايش صداي پهباد) انفجارها ناگهان اغاز ميشوند ، اما تعداد زياد انفجارها و همچنين شنيده شدن صداي پهباد پس از همه انفجارها احتمال انتحاري بودن پهباد را رد و احتمال رزمي بودن پهباد را افزايش ميدهد كه البته با بررسي دقيق تر فيلم اين احتمال افزايش نيز خواهد يافت انچه كه ابتداي فيلم جلب توجه ميكند محيطي سرسبز و ويلايي ،، شبيه به مناطق شمالي كشورمان است كه ميتواند منطقه حضور فرد فيلمبردار را مشخص كند پالايشگاه ارامكو در مساحتي به طول و عرض ٢ كيلومتر در ٢ كيلومتر ساخته شده است(كادر قرمز تصوير) اطراف پالايشگاه ارامكو عمدتا به صورت بياباني است جز در ضلع غربي كه به فاصله يكي دو كيلومتر ، شهركي وجود دارد كه فيلمهاي روز بعد از حمله ، توسط افراد ساكن اين منطقه منتشر ميشد(كادر ابي تصوير) و همچنين شهركي در ضلع شمال غربي ارامكو كاملا چسبيده به پالايشگاه ، با محيطي سرسبز و امكانات ورزشي ، تفريحي و رفاهي فراوان (كادر سبز تصوير) اينجا در اصل شهركي است كه در اختيار پرنسل ، كاركنان و به طور كلي افراد مرتبط با شركت ارامكو قرار گرفته و فرد فيلمبردار كه به نظر به زبان فرانسوي هم صحبت ميكند جزو همين افراد است فاصله بخشهاي جلويي اين شهرك تا مخازن هدف قرار گرفته شده تقريبا ٢ كيلومتر و بخشهاي عقبي تقريبا ٣تا ٣/٥ كيلومتر ميباشد اما باتوجه به اختلاف زماني ٩ الي ١٠ ثانيه ايي بين نور هر انفجار و صداي ان كه در فيلم ديده و شنيده ميشوند ( جلوتر توضيح خواهيم داد) و محاسبات مربوط سرعت نور و صدا ،، فرد تقريبا در فاصله ي ٣٠٠٠ الي ٣٣٠٠ متري انفجارها يعني بخش هاي عقبي شهرك قرار دارد كه محل قرارگيري و زاويه ديد دوربين را به صورت تقريبي با كادر و فلش سبز در تصوير ماهواره ايي مشخص كرديم ، زاويه حمله نيز از سمت غرب يعني سمت راست فيلمبردار است براي بررسي فيلم فعلا روي صداها و بخش اول فيلم تمركز ميكنيم نكته ي مهم بخش اول حملات كه از ثانيه ٣٣ تا ٤٧ صداي ان به گوش ميرسد اين است خبري از ٨ صداي انفجار نيست در واقع شما صداي شش شليك را ميشنويد و ٢ انفجار!!!!!!! دقت بفرماييد ثانيه ٣٣ ،، ٢ شليك پياپي ( مثل شليك نوعي توپ يا راكت) بلافاصله برخورد و انفجار مخازن(صداي انفجار اول) ثانيه٣٧ دو شليك پياپي ثانيه ٤٣ يك شليك بلافاصله صداي انفجار(صداي انفجار دوم) ثانيه ٤٧ يك شليك صداي ٦ شليك كاملا از صداي ٢ انفجار متفاوت و قابل تشخيص است با توجه به تفاوت سرعت نور و صوت ،، قائدتا اتفاقاتي كه صداي ان به گوش ميرسد ، بايد چند ثانيه زودتر رخ داده باشند براي درك بهتر روي تصوير تمركز كنيم ثانيه ٢٤ فيلم نوري مشاهده ميشود كه حاصل انفجار اول است در واقع موج حملات از اين لحظه اغاز ميشود (دو شليك و يك انفجار) ثانيه ٢٧ دو شليك پياپي ثانيه ٣٣و٣٤ كمي گيج كننده است دقت كنيد اينجا در اصل يك شليك صورت ميپذيرد و بلافاصله انفجاري كه نور ان ديده ميشود(انفجار دوم) اما در اين لحظه شما صداي انفجار اول را ميشنويد كه ده ثانيه پيش رخ داده بود و صداي ان منطبق شده است با نور انفجار دوم در ادامه هم ثانيه ٣٧ يك شليك صورت ميپذيرد پس حملات و انفجارها در واقع از ثانيه ٢٣ تا ٣٧ رخ ميدهند كه نور دو انفجار هم قابل مشاهده است اما صداي اين فعل و انفعالات با يك تاخير ده ثانيه ايي از ثانيه ٣٣ تا ٤٧ به گوش ميرسند كه صداي دو انفجار هم به صورت واضح شنيده ميشود باقي صداها نيز مربوط به شليك است نكته : با توجه به اينكه انفجارها بلافاصله پس از شليك رخ ميدهد(كمتر از يك ثانيه) ،، تخمين زده ميشود فاصله مهاجم تا مخازن زير هزار متر باشد در نتيجه عامل مهاجمي ، در حال شليك نوعي توپ يا راكت از فاصله نزديك و چند صد متري(زير يك كيلومتر)به مخازن است كه در واقع همان پهبادي است كه براي شليك نوعي توپ يا راكت ارتفاع خود را به شدت كاهش داده و صداي موتور ان به شكل واضحي شنيده ميشود (رد مجدد كروز ، بالستيك و پهباد انتحاري) اما چه نوع توپ يا راكتي؟؟؟ به شخصه اولين چيزي كه به ذهنم رسيد ، پهباد اونجر امريكايي و راكتهاي هايدرا بود اما ايا پهبادهاي ما نيز همچون اونجر از اين دست راكتها بهره ميبرند؟؟؟ در سال ٩٥ و نمايشگاه كيش اطلاعاتي در خصوص توسعه راكتهاي ٧تايي و ١٩ تايي (با الگوگيري از راكت هايدرا) براي بالگردها و راكتهايي ٢ تايي (٥٠ ، ٧٠ ، ٨٠ ميلي متري) مختص پهبادها با مشخصات زير منتشر شد دوتايي ٥٠ ميلي متري : طول يك متر ، وزن هفت كيلو گرم ، برد ١٥٠٠ متر دوتايي ٧٠ ميلي متري: طول يك و نيم متر ، وزن ٢٥ كيلوگرم ، برد ٦٠٠٠ متر دوتايي ٨٠ ميلي متري: طول يك و هفتاد ،، وزن ٣٠ كيلوگرم ، برد ٦٠٠٠ متر لينك مطلب با توجه به وزن و ابعاد كاملا مشخص است كه ميتوان بجاي يك بمب سديد ، راكت دوتايي ٧٠ ميلي متري نصب كرد،، حتي با توجه به وزن پايين نمونه هاي ٥٠ ميلي متري ميتوان بجاي يك بمب سديد نمونه هايي با تعداد بيشتر مثلا ٥ تايي يا ٧ تايي (اگر توسعه داده شود) به كار برد چندماه پيش در پارك ملي هوافضا در كنار جنگنده سوخو ٢٢ سپاه گونه هاي مختلفي از راكتهاي ٨٠ ميلي متري با نام فدك به نمايش درامد(الگوگيري از راكتهاي روسي) كه البته خود نام فدك نيز ميتواند معاني خاص خود را داشته باشد به هر حال اين احتمال كه فدكهاي ٥٠ يا ٧٠ ميليمتري از خيلي قبل براي پهبادهاي نيروي هوافضا ساخته شده باشند كاملا محتمل است به عنوان مثال كاملا بعيد بنظر ميرسد كه اين دو حفره تقريبا يك متري كه در يك وجبي هم ايجاد شده اند حاصل برخورد دو موشك كروز يا دو بالستيك و يا دو پهباد انتحاري باشند اما كاملا محتمل است كه شليك ٢ راكت به اين نقطه و برخورد انها در كنارهم ، چنين اسيبي را ايجاد بكند در روزهاي گذشته و در حين برگزاري رزمايش پهبادي ارتش ، نهايتا غلاف سه تايي اين راكتها به نمايش درامد ، پس در كنار راكتهاي فدك ،، اين راكتها نيز جزو گزينه هاي به كار گرفته شده در حملات ارامكو ميباشند اما ادامه بررسي فيلم عمليات بلافاصله پس از شليك هاي پهباد و انفجار مخازن ،،پدافند در ثانيه ٥٠ ،٥١ با شناسايي محل احتمالي پهباد ، از سمت شرق و خارج از محوطه پالايشگاه به سمت پهباد كه در بالاي محوطه پالايشگاه است شليك ميكند اما موفق به هدف قرار دادن پهباد نميشود اين صحنه را به صورت تقريبي با فلش نارنجي در تصوير ماهواره ايي مشخص كرديم در ادامه و در ثانيه ٨٠ دو نور پياپي واضح ديده ميشود كه لحظه انفجار سوم و چهارم ما را مشخص ميكند(بخش دوم حمله) ، ده ثانيه بعد بدون اينكه صداي شليكي شنيده بشود دو صداي انفجار پياپي شنيده ميشود البته بسيار شديدتر از انفجارهاي اول و دوم خب با توجه به وجود يك فاصله معنادار بين بخش اول حمله و بخش دوم حمله و همچنين عدم وجود صداي شليك پيش از بخش دوم حمله و نيز مهيب تر بودن صداي انفجار ان نسبت به انفجارهاي حملات بخش اول با اطمينان ميتوان گفت اينجا از سلاح ديگري مثل بمب استفاده شد نه از نوعي راكت يا توپ ، از طرف ديگر با در نظر گرفتن پياپي بودن دو انفجار باز هم بعيد بنظر ميرسد كه دو موشك كروز يا دو بالستيك يا دو پهباد انتحاري همزمان با هم به يك هدف اصابت كرده باشند اما كاملا محتمل است كه رها شدن دو بمب از پهباد چنين صداي انفجاري را ايجاد بكند ————— نكته بعدي چراغ هاي پهباد مورد نظر است كه در ثانيه ٨٣ توسط فيلمبردار ديده ميشوند، نكته مهم ان نيز همزماني روشن شدن اين چراغها با انفجارهاي سوم و چهارم است براي بررسي بهتر ،، ابتدا كاركرد چراغهاي هواپيما را به صورت مختصر مرور كنيم و ببينيم كدام يك از فاصله دور يا از روي زمين ديده ميشوند براي ايجاد روشنايي در اطراف هواپيما،، چراغهايي درنظر گرفته شده كه زير دماغه ، چرخ جلو و يا زير بالها نصب ميشوند تا خلبان هنگام نشست و برخاست يا تاكسي و جابجايي هواپيما در محوطه فرودگاه ، ديد مناسبي نسبت به محيط اطراف داشته باشد برخي نيز كنار بدنه هواپيما به سمت دهانه موتور و بالها روشن ميشوند تا حين پرواز ديد بهتري براي چك و بررسي اين نقاط حساس توسط خدمه ،ايجاد بكنند اصولا فقط در برخي از پهبادها (مخصوصا پهبادهاي سنگين) يك چراغ زير دماغه يا ارابه جلو نصب شده و فضاي مقابل پهباد را روشن ميكند حين پرواز نيز خاموش هستند البته در صورت روشن بودن نيز از زاويه مقابل ديده ميشوند نه زواياي اطراف ، پشت سر يا چند كيلومتر پايين تر و روي زمين ————- يك چراغ قرمز نيز با شروع به كار موتور هواپيما روشن ميشود براي هشدار به افرادي كه اطراف هواپيما حضور دارند . اين چراغ نيز حين پرواز خاموش و در پهبادها نيز اصولا مورد استفاده قرار نميگيرد ————- اما چراغهاي مورد نظر ما چراغهاي رنگي به اصطلاح "تعيين موقعيت" يا "مسيريابي" هستند كه با رنگهاي مختلف در انتهاي بال راست(رنگ سبز) و در انتهاي بال چپ (رنگ قرمز ) نصب ميشوند تا هنگام پرواز خلبانان مسير پرواز ديگر هواپيماها را تشخيص داده و در مسير يكديگر قرار نگيرند بعضاً چراغهايي به رنگ سفيد در بخش عقب هواپيما و يا در انتهاي بالها پشت چراغهاي سبز و قرمز نصب ميشوند كه خلبان با ديدن اين رنگ اطمينان پيدا ميكند كه هواپيماي مورد نظر عبور كرده است ———- جداي از چراغ هاي تعيين موقعيت چراغهاي ضد تصادف(اصطلاحا استروب) با رنگ قرمز و بسيار قوي و پرنور زير يا روي هواپيما تعبيه شده كه از فاصله بسيار دور نيز براي خلبانان قابل تشخيص باشد چراغ استروب نيز فقط در برخي از پهبادها ديده شده است تصاويري از پهبادهاي پرديتور ،، ريپر و بال پرنده x-47b اما برخلاف انچه متداول است در نيروهاي مسلح ما سعي شده بيشترين بهره و استفاده از چراغها برده شود به عنوان نمونه اگر شاهد ١٢٩ را بررسي كنيم علاوه بر چراغهاي تعيين موقعيت دو سر بال دو چراغ رنگي سبز و قرمز نيز براي كمك به اپراتور و سهولت در نشست و برخاست ، روي ارابه فرود در نظر گرفته شده است يك چراغ زير دماغه نصب شده براي ايجاد روشنايي در مقابل پهباد و ايجاد ديد مناسب براي اپراتور يك چراغ چشمك زن بسيار قوي نيز در بخش انتهايي زير بدنه نصب شده كه احتمالا كاركرد چراغ ضد تصادف(استروب) را داشته باشد البته حين پرواز در شب با توجه به بسته بودن ارابه فرود فقط دو چراغ تعيين موقعيت به همراه چراغ چشمك زن از فاصله دور قابل مشاهده خواهند بود اما برسيم به پهبادهاي بمب افكن بال پرنده در عمليات مهم ضربت محرم بر ضد گروهكهاي تروريستي مستقر در سوريه علاوه بر موشكهاي بالستيك ،،پهبادهاي بمب افكن شاهد ١٨١ و ١٩١ نيز مورد استفاده قرار گرفتند طبق تصاوير منتشر شده پهباد شاهد ١٨١ و ١٩١ جداي از چراغهاي تعيين موقعيت از دو چراغ رنگي ( تك رنگ) در ميانه بدنه ، اطراف جايگاه تسليحات بهره ميبرند،، خبري از چراغ استروب يا چراغ چشمك زن يا چراغ هاي ديگر نيست فقط ٤ چراغ رنگي ، در يك راستا و حالتي متمايض كه به ندرت در ديگر پهبادها قابل مشاهده است همين نكته ممكن است به ما كمك هايي بكند البته در تصاوير بعدي ميبينيم كه شاهد ١٨١ با سه چراغ رنگي روشن پرواز ميكند در حالي كه اين پهباد نيز ٤ چراغ دارد !! اين مسئله اتفاقي يا سهوي نيست بلكه به نظر در عملياتهايي كه از هر دو نوع پهباد به صورت تركيبي استفاده ميشود عامدانه اين كار را انجام ميدهند تا پهبادها حين پرواز از اين طريق قابل تشخيص باشند حال اگر به فيلم ارامكو برگرديم ، چراغها را بشكلي خاص نزديك به هم و يك رنگ ميبينيم ، بشكلي كه نميتوان انها را به چراغهاي سبز و قرمز تعيين موقعيت دو سر بال يا استروب يا چراغهاي متداول كه در پهبادها استفاده ميشوند نسبت داد مگر اينكه انها را چراغهاي مياني شاهد ١٩١ و ١٨١ در نظر بگيريم اما دليل بعدي اگر به تصاوير عمليات ضربت محرم برگرديم شاهد ١٩١ را ميبينيم كه هنگام رها كردن بمبها چراغهاي مياني ان روشن هستند ، به اين دليل كه نور كافي ايجاد شده و فرايند باز شدن محفظه و رهايش موفق بمبها توسط اپراتور بخوبي رصد بشود،،پس يكي از مهمترين كاركردهاي چراغهاي مياني شاهد ١٨١و ١٩١ كه دقيقا كنار بمبها نيز تعبيه شده اند ، كمك به اپراتور حين بمب ريزي است اگر مجددا به فيلم ارامكو برگرديم ميبينيم كه روشن شدن چراغها همزمان است با ٢ انفجار پياپي بخش دوم !!!! در واقع اگر فيلم را مرور بكنيم پس از شليك پدافند در ثانيه 51 فيلم بردار براي مدتي روي همان بخش چپ تصوير (شرقي پالايشگاه) متمركز ميشود پهباد روي پالايشگاه اماده بمب ريزي ميشود ، اپراتور چراغها را روشن و بمبها را رها ميكند ، چندثانيه زمان ميبرد تا بمبها به زمين برسند در اين چند ثانيه پهباد مسير خود را ادامه ميدهد ، با انفجار بمبها فيلم بردار متوجه سمت راست ميشود و پهباد را ميبيند در شرايطي كه دو چراغ ان روشن و موقعيت ان كمي خارج از محوطه پالايشگاه است (موقعيت منطقي تر پهباد) —————— پس چراغها حالت عجيبي دارند و همزمان با انفجارات روشن ميشوند ——————- خب همانطور كه اشاره شد بخش اول حملات بوسيله تعدادي راكت و بخش دوم حملات بوسيله دو بمب صورت پذيرفته است ، اما ايا بايد بپذيريم كه حملات توسط دو پهباد انجام شده است ؟؟؟؟!!!! الزاما خير!!!!!!!!! طبق اطلاعات منتشر شده از پهبادهاي شاهد ١٨١ و ١٩١ ، اين دو پهباد توانايي حمل ١٠٠ كيلوگرم مهمات را دارا هستند ،، شاهد ١٩١ بدليل حمل مهمات داخل بدنه ،، در حمل بيشتر مهمات داراي محدوديت است اما شاهد ١٨١ بشكلي طراحي شده كه امكان حمل مهمات بيشتر را داشته باشد!! به تصاوير دقت كنيد ،،در تصوير شماره ١ ميبينيم كه زير بدنه شاهد ١٨١ در اطراف بمبها محلي براي نصب مهمات بيشتر در نظر گرفته شده است در تصوير شماره ٢ كه مربوط به ٢ سال پيش و رزمايش الي بيت المقدس است به شكل واضحي زير بدنه پهباد مات شده تا غلاف راكتها ديده نشود(فلشهاي قرمز) ، قسمت سياه رنگي كه با فلش ابي مشخص شده بخشي متصل به غلاف است و بايد مات ميشد در تصوير شماره ٣ كاملا مشخص است كه سمت ديگر جايگاه بمب ها ، تجهيزات يا مهمات ديگري روي پهباد لود شده است كه شباهتي به بمب ندارند پس ميتوان گفت كل عمليات تهاجمي كه فيلم ان را در ٢ دقيقه تماشا كرديد توسط يك پهباد رادارگريز و هوشمندِ فوق پيشرفته ي راكت زن ،بمب افكنِ شاهد ١٨١ نيروي هوافضاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي انجام شده است،، اين ترميناتور كوچك كه صداي موتور ملخي ان به شكل واضحي شنيده ميشود از سمت غرب به پالايشگاه نزديك و راكتها را به سمت اهداف شليك ميكند ، در ادامه پهباد دور ميزند ( فاصله زماني بين بخش اول و دوم حمله) از سمت شرق به پالايشگاه نزديك ميشود ، چراغها را روشن ، بمب ها را روي مخازن يا ديگر تاسيسات رها كرده و از روي پالايشگاه عبور ميكند اين فعل و انفعالات را در تصوير ماهواره ايي مشخص كرديم چند ساعت بعد يمني ها با قبول مسئوليت ، اشاره به استفاده از ١٠ پهباد با موتورهاي معمولي و جت براي انجام اين عمليات ميكنند كه البته منظورشان پهباد انتحاري نبوده بلكه اشاره به همين پهبادهاي رزمي داشتند تعداد اسيبهاي وارده نيز با تعداد ١٠ پهباد همخواني دارد با اين فرض ، كل مهمات استفاده شده در اين عمليات ٢٠ بمب (٥٠٠كيلوگرم) و تعدادي راكت بوده است كه در مجموع كمتر از ٧٠٠ كيلوگرم براورد ميشود ، به ميزان سر جنگي يك موشك!!! اين پهبادها بردي مطابق با موشكهاي ذوالفقار و قيام دارند(مهمات كمتري حمل ميكنند اما دقت اصابت بالاتري دارند) و هزينه توليد انها نيز از يك چهارم تا يك ششم اين موشكها براورد ميشود در واقع اگر تمام اين ١٠ پهباد حين عمليات مورد اصابت قرار ميگرفتند نهايتا هزينه ي دو موشك به ما تحميل ميشد!!!! كه البته همين هم نشد!!!! ——————- خب اگر فرضيه پهباد رزمي صحيح باشد ادعاي صعودي ها چه ميشود؟؟؟ در همان روز حمله ، صعودي ها با اشاره به پيدا شدن لاشه يك موشك كروز در مناطق شمالي پالايشگاه ، ايران را متهم به حمله به تاسيسات نفتي خود ميكنند تصويري كه توسط صعودي ها منتشر ميشود بسيار مشكوك و داراي ابهام است چطور روي خاك نرم بيابان كه حتي اثر حركت مارها بشكل واضحي بجا ميماند يك موشك سنگين و بزرگ از ارتفاع بالا سقوط ميكند و اثري از اصابت يا كشيده شدن موشك روي زمين باقي نميماند؟؟!!! حتي اگر فرض صحنه سازي را نيز مردود بدانيم ، در همان روز تعدادي موشك كروز ، از يمن شليك شده و در بخشهاي جنوبي عربستان فيل ميشوند ايا خيلي بعيد است كه اين تصوير مربوط به يكي از انها باشد؟؟؟ در ادامه و با يك فاصله چند روزه صعوديها با نمايش لاشه تعدادي پهباد و موشك كروز ، ١٨ پهباد انتحاري را عامل حمله به بقيق و ٧ موشك كروز را عامل حمله به خريص معرفي ميكنند اينجا هم ابهاماتي وجود دارد اگر واقعا در بقيق لاشه تعداد زيادي پهباد بجاي مانده بود چرا در همان واكنشهاي اوليه به اين مسئله اشاره نشد؟؟ تعداد لاشه هاي نمايش داده شده نيز نهايتا هفت يا هشت مورد است كه با عدد ادعايي فاصله بسيار دارد البته اين احتمال را رد نميكنيم كه حين حمله اصلي به ارامكو ، تعداد انگشت شماري پهباد براي باقي ماندن لاشه ها و سردرگم كردن صعودي ها استفاده شده باشد اما در اين صورت نيز ده ها دوربيني كه در نقاط مختلف اين پالايشگاه نصب هستند تصاويري از اين پهبادها ضبط ميكردند پس براي ترديد در گزارش صعودي ها همين نكته كافيست كه در ابتدا به موشك كروز اشاره ميكنند و چند روز بعد به پهباد انتحاري و در ادامه فيلمي را منتشر ميكنند كه در ان ، نه خبري از موشك كروز است نه پهباد انتحاري !!!! همينقدر مضحك و مسخره!!! ————- اما حمله از كدام كشور انجام شده است؟؟ به اعتقاد بنده همين پذيرفتن حمله بواسطه پهباد رزمي يعني پذيرفتن حمله از سمت ايران چراكه انتقال تعداد زيادي پهباد ،، مهمات و همچنين سامانه هاي هدايت و كنترل پهبادها به يمن و عمليات در فاصله تقريبا دو برابري تا پالايشگاه بقيق كه پهبادهاي شاهد ١٨١ و ١٩١ نيز امكان عمليات در اين برد را ندارند بسيار دشوار است دليل ديگر مراقبت هاي شديدتري است كه از بخشهاي جنوبي عربستان نسبت به بخش هاي شمالي عربستان صورت ميپذيرد مورد اخر گزارشهاي مردمي از عبور گسترده پهبادها از اسمان كويت است كه حداقل سه فيلم از اين پهبادها موجود ميباشد لينك صفحه توييتر (متاسفانه فيلمها در اپارات پيدا نشد ، در اين صفحه توييتر كليه ي فيلمهاي مربوط به حمله موجود است) ———- براي دوستاني كه موفق به ديدن فيلمها نميشوند تصاوير را كامل قرار ميدهيم در يكي از فيلمها يك پهباد با سه چراغ روشن در حال حركت است(تصوير ١) در فيلم دوم دو پهباد يكي با سه چراغ روشن و ديگري با تك چراغ روشن كنار هم در حال پرواز هستند(تصوير ٢) و در تصوير سوم ، هر دو با تك چراغ روشن ادامه مسير ميدهند سه تصوير بعدي مربوط به اخرين فيلم است ، مشاهده تعداد زيادي چراغ ، انهم در يك راستا ، پهبادي بال پرنده و بزرگ را به نظر ميرساند اما در واقع دو پهباد ، بالا و پايين يكديگر در حال پرواز هستند!! پهباد بالايي در زاويه ايي است كه چراغهايش درهم رفته بنظر ميرسد و پس از چند ثانيه نيز خاموش ميشوند اما زاويه پهباد ديگر بشكلي است كه زير پهباد كاملا به سمت دوربين قرار گرفته و محل قرارگيري چراغها را ميتوان تشخيص داد چراغهاي تعيين موقعيت در دو سر بال كاملا مشخص هستند، چراغ مياني كمي جلوتر و به سمت كناره است و البته باز هم شباهت به چراغهاي شاهد ١٨١ !!!! اگر مسيري را از خوزستان به كويت و از كويت تا بقيق در نظر بگيريم ،، اين مسير معادل ٧٠٠ الي ٧٥٠ كيلومتر خواهد بود كاملا مطابق با برد شاهد ١٩١ و ١٨١ —————- اما نكته بعدي محتمل بودن قابليت هوش مصنوعي در اين پهبادها است كه موجب شده در تاريكي شب به اين شكل نزديك به هم پرواز بكنند!!!! با در نظر گرفتن همين احتمال به بررسي پهبادهاي شاهد ١٨١ و ١٩١ پرداختيم ابتدا تصاويري از اتاق كنترل و هدايت شاهد ١٢٩ را ببينيم كه اپراتورها به كمك سامانه ي الكترواپتيكي نصب شده زير دماغه و تصاوير دريافتي در حال هدايت پهباد هستند اما در اين سو پهبادهاي شاهد ١٨١و ١٩١ هرچند در نمايشگاه ها مجهز به سامانه الكترواپتيك ديده ميشوند اما در رزمايش ها اكثرا فاقد اين سامانه هستند!!! در تصاوير موجود از رزمايش الي بيت المقدس ، ١٤ فروند پهباد بال پرنده بمب افكن در حال اماده اماده سازي مشاهده ميشوند كه اولين يگان تشكيل شده پهبادهاي بال پرنده بمب افكن نيروي هوافضا هستند در مقابل اما تنها سه خودروي كنترل و هدايت در رزمايش حضور پيدا ميكنند!!!! پهبادها در دسته هاي ٣ فروندي و ٤ فروندي به پرواز در امده كه هدايت هر دسته پروازي داخل يك خودرو انجام ميشود اما وقتي به تصاوير داخل خودروي كنترل و هدايت توجه مي كنيم ، اپراتورها نَه در حال هدايت بلكه بيشتر درحال رصد وضعيت و شرايط پروازي پهبادها هستند!!! جز اپراتور تسليحات كه زمان رسيدن پهبادها به مقصد و هدف مورد نظر به كمك دوربيني كه كنار جايگاه بمبها تعبيه شده فرايند هدف گيري و رهايش بمبها را انجام ميدهد كه البته در پروازهاي شبانه همانطور كه پيشتر اشاره شد دو چراغ مياني را به كمك ميگيرد ( در اين رزمايش يك دسته از پهبادها با توجه به حضور سه خودروي كنترل و هدايت احتمالا نقش فعالي نداشته ويا بعد از سه دسته اصلي به تمرين پرداخته است) در مصاحبه معروف سردار باقري پس از عمليات ضربت محرم نيز اشاره ايي به رادارگريزي ، دورپروازي و هوشمندي شده بود فيلم مصاحبه نهايتا در رزمايش پيامبر اعظم ١٥ كه اخيرا برگزار شد يك دسته چهارفروندي پهباد شاهد ١٨١ به صورت جمع بدون اپتيك به پرواز درامدند و به صورت رسمي قابليت هوش مصنوعي پهبادها توسط فرماندهان تاييد شد كه بنظر تا ٤ فروند امكان لينك شدن حاصل شده است اين پهبادها تمام مسير را بصورت خودكار پرواز ميكنند و قابليت تشخيص موانع و اصلاح مسير حركت بصورت خودكار را نيز دارند در نتيجه پهبادهاي عبور كرده از اسمان كويت بدليل چراغهايي مشابه و همچنين قابليت هوش مصنوعي و هدايت خودكار همان پهبادهاي شاهد ١٨١ نيروي هوافضاي سپاه بوده اند ——— صدام ، بن سلمان و كابوسي مشترك پيش از پازل چيني عمليات ارامكو ،، به دوران دفاع مقدس برگرديم و عمليات H3 را بصورت خلاصه مرور كنيم عملياتي كه قرار بود طي ان هشت فروند فانتوم با دور زدن عراق و رسيدن به پايگاه هاي سه گانه الوليد ، واقع در غربي ترين نقطه اين كشور ،، اين پايگاهها را كه ميزبان بخش گسترده ايي از هواگردهاي عراقي بودند،، بمباران بكنند روز حمله ١٠ فروند فانتوم(٨ فروند اصلي ٢ فروند ذخيره) از پايگاه نوژه همدان برخاسته و با پرواز به سمت اروميه در اين نقطه سوختگيري ميكنند ، ٢ فروند ذخيره بازميگردند باقي فانتومها در دو دسته چهارفروندي وارد خط مرزي تركيه و عراق شده و براي پنهان ماندن از ديد رادارها در ارتفاعي بسيار پايين به سمت غرب پرواز ميكنند همزمان براي سردرگم كردن عراقي ها طي يك عمليات ايذايي حمله ايي توسط سه فروند تايگر به پالايشگاه كركوك صورت ميپذيرد فانتوم ها با رسيدن به شرق سوريه بار ديگر بواسطه سوخت رسانهايي كه از قبرس به اين نقطه رسيده اند سوختگيري كرده و با حركت به سمت پايگاه هاي سه گانه الوليد انها را بمباران ميكنند ،، با اتمام عمليات بار ديگر سوختگيري كرده و همان مسير را به سمت ايران بازميگردند بعد از اين حمله كه موجب كاهش روحيه ارتش بعثي و نابودي بخش گسترده ايي از توان هوايي عراق شده بود صدام برخي از فرماندهان پدافندي را بركنار و اعدام ميكند هر چند از جهاتي عمليات H3 و ارامكو قابل قياس نيستند اما در طرح ريزي نقشه عمليات و اجراي ان شباهت هايي نيز ميتوان يافت كه در ادامه اشاره خواهيم كرد —————— يكي از دلايل حمله مستقيم ايران به عربستان صعودي جداي از شرايط منطقه ، تنشهاي فيمابين و جنگ يمن ، به اقدامات تروريستي سال ٩٦(مجلس) و سال ٩٧(رژه اهواز) برميگردد كه نقش عربستان صعودي در حمايت و پشتيباني از اين اقدامات غيرقابل انكار است به همين دليل عمليات ارامكو (١٤ محرم ١٤٠١) تقريبا در سالگرد عمليات تروريستي رژه اهواز (١٢ محرم ١٤٠٠)صورت ميپذيرد تا پيام و اخطاري به عربستان صعودي داده شود پس از عمليات تروريستي رژه اهواز ابتدا طي عملياتي تركيبي (ضربت محرم)مقر تروريستها در شرق سوريه با شش موشك بالستيك و هفت پهباد بمب افكن هدف قرار گرفته ميشوند ،،پهبادها نيمه شب در دو دسته سه فروندي و چهارفروندي (بصورت لينك شده) به پرواز درامده و بدون جلب توجه با عبور از اسمان عراق به شرق سوريه رسيده و مقر تروريستها را كه در چند كيلومتري نيروهاي امريكايي مستقر بودند بمباران ميكنند اين اقدام غافلگيري نيروهاي امريكايي را نيز در پي دارد با موفقيت اميز بودن عمليات پهبادها ، همين شيوه به عنوان گزينه نهايي حمله به تاسيسات عربستان صعودي انتخاب و چند ماه بعد در اسفند ٩٧ در قالب يك رزمايش بزرگ شبيه سازي و تمرين ميشود در رزمايش ٥٠ فروندي الي بيت المقدس هدف (فارور كوچك) جزيره ايي در جنوب جزيره فارور با فاصله ايي ٧٠٠ الي ٧٥٠ كيلومتري از استان خوزستان در نظر گرفته ميشود يگانهاي پهبادي شركت كننده در رزمايش نيز مستقر در پايگاهاي بوشهر ، فارس ، هرمزگان و خوزستان اعلام ميشوند (اطميناني وجود ندارد كه پهبادهاي بال پرنده حتما از پايگاه خوزستان پرواز كرده باشند اما محتمل است) جزيره اي كوچك كه ميتواند نقش يك پالايشگاه بزرگ را ايفا كند ،،تشكيل اهدافي كه بنظر براي بمب هاي نقطه زن سديد بزرگ ميرسند(١٢ كانتينر ٢٠ فوتي كنار هم) و چينش اهداف به صورت سه تايي كاملا در يك راستا مشابه مخازن سه تايي و چهارتايي ارامكو ،، و پهبادهايي كه بصورت لينك شده در دسته هايي سه فروندي و چهار فروندي به سمت فارور كوچك پرواز كرده و اهداف را با بمب و راكت به دقت مورد اصابت قرار ميدهند چند ماه بعد در ٢٢ مرداد ٩٨ (يك ماه پيش از سالگرد رژه اهواز) در ديداري مهم ، هياتي از انصارالله يمن با مقام معظم رهبري ديدار و نامه ايي مهم و بيعت گونه از رهبر انصارالله را به مقام معظم رهبري تحويل ميدهند در اين ديدار كه حسن ايرلو ، مسئول ميز يمن و سفير حال حاضر جمهوري اسلامي ايران در صنعا نيز حضور داشته است ، اخرين تصميمات و هماهنگي ها در خصوص حمله به ارامكو صعودي اتخاذ ميشود يك ماه بعد ( بامداد ٢٣ شهريور ١٣٩٨ ،،،،،،١٤ محرم ١٤٠١،،،،،،،١٤ سپتامبر ٢٠١٩) در پايگاه خوزستان ، اولين يگان پهبادي بال پرنده رزمي نيروي هوافضاي سپاه متشكل از ٣ خودروي كنترل و هدايت و ١٤ فروند پهباد تجهيز شده به بمب و راكت در چهار دسته (يك دسته رزرو) اماده انجام يكي از مهم ترين عملياتهاي بعد از جنگ تحميلي يعني حمله به قلب انرژي جهان ميشوند از يمن طي يك عمليات ايذايي هفت فروند موشك كروز براي متمركز ساختن گشتهاي هوايي عربستان در نيمه جنوبي اين كشور ، به سمت پالايشگاه خريص شليك ميشوند همزمان ١٠ فروند پهباد رزمي در سه دسته (سه فروندي و چهارفروندي )با عبور از اسمان عراق به خط مرزي عراق و كويت ميرسند اين پهبادها براي پنهان ماندن از ديد رادارها با پرواز در ارتفاع بسيار پايين خط مرزي كويت و عراق را دور زده ، وارد مناطق شمالي عربستان صعودي ميشوند پهبادها بيابان هاي شمالي و خالي از سكنه عربستان صعودي را تا پالايشگاه بقيق طي كرده و با بمب و راكت اهداف را مورد هجوم قرار ميدهند پس از انجام موفقيت اميز عمليات ،كاملا سالم، همان مسير را به سمت ايران بازميگردند چندساعت بعد يمني ها با اشاره به ، بكارگيري از ١٠ پهباد ، مسئوليت حمله به بقيق را به عهده ميگيرند صعودي ها ، بهت زده با توجه به عدم وجود هيچ اثر و نشاني از مهاجمان با اعلام پيدا شدن باقي مانده يك موشك كروز در شمال بقيق و استفاده از تصاوير كروزهاي فيل شده در جنوب ، ايران را به حمله متهم ميكنند طي روزهاي بعدي با بررسي كارشناسان صعودي و امريكايي ،، گزارشات پدافند مستقر در محل ، گزارشات عبور پهباد از روي كويت،، بازبيني ده ها دوربين مستقر در پالايشگاه و برخورد پرتابه ها ،، كاملا به جريان حمله پي ميبرند اما از اعتراف به اين عمليات پيچيده كه در سطح قدرتهاي جهاني صورت گرفته است خودداري و با نمايش تعدادي لاشه پهباد كه از عمليات هاي پيشين يمني ها بدست امده ،، داستان ديگري را به خورد افكار عمومي ميدهند ( احتمال ضعيفتر ، به كارگيري تعدادي پهباد انتحاري ، در قالب حمله ايي فرعي توسط ايران ، و اعلام عامدانه ان به عنوان حمله اصلي توسط صعودي هاست) گزارشات از وضح نامناسب روحي محمد بن سلمان حكايت دارد حمله مستقيم و دردناك توسط دشمن ديرينه ، ناتواني پدافندهاي گران قيمت امريكايي ،اثر منفي در فروش سهام ارامكو،، ضرر بزرگ توقف توليد نفت ،، عدم همكاري امريكا در پاسخ به حمله ي ايران از جمله دلايل اين شرايط روحي وخيم هستند پس از اين حمله سخنان تند و تيز محمد بن سلمان عليه ايران و همچنين عمليات هايي حداقل در سطح عمليات مجلس و رژه اهواز ديگر تكرار نميشوند —————— لزوم توسعه پهبادهاي سنگين تر و تشكيل يگان هاي پهبادي دوران تكيه تمام و كمال نيروي هوافضاي سپاه به موشكهاي بالستيك به پايان رسيده است حضور پهبادهاي هوشمند بمب افكن در رزمايش هاي چندسال گذشته و همچنين حضور در عملياتهاي ضربت محرم و ارامكو كه با موفقيت نيز همراه بوده اند ،، نشان از گرايش و تمايل شديد نيروي هوافضا به اين حوزه دارد همچنين نويدبخش يك سرمايه گذاري سنگين در اين حوزه در كنار حوزه هاي فضايي ، بالستيكي و پدافندي خواهد بود توسعه گسترده پهبادهاي جاسوسي رادارگريز همچون سيمرغ ،، توسعه گسترده پهبادهاي رهگير سبك و سنگين ،مجهز به موشكهاي كوتاه برد هوا به هوا به عنوان مكملي براي سامانه هاي سوم خرداد ، علم الهدي و ...... همچنين توسعه پهبادهاي سوخت رسان و رزمي سبك و سنگين كه با تشكيل يگان هاي پهبادي ،، بخشي از بار عملياتهاي تهاجمي را در كنار يگانهاي موشكي به دوش بكشند،،،، از برنامه هاي احتمالي نيروي هوافضاي سپاه در دهه ي پيش رو خواهد بود كه اميدواريم با يك سرمايه گزاري مناسب اين مهم حاصل بشود ان شاالله ———- پي نوشت: عمليات ارامكو هم بجهت اهميت و منحصربفرد بودن ان و هم بجهت اينكه تصفيه حسابي ايراني صعودي است تا يمني صعودي ، ميتواند با صلاحديد مديريت محترم تاپيكي مجزا از تحولات يمن داشته باشد و مطالب مربوط به ان يكجا گرداوري شود. ———— شادي ارواح طيبه ي شهدا صلوات
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان میلیتاریست نقش اقتصاد در جنگ سید ابوالقاسم قائم مقام فراهانی پیش از شروع جنگ ایران و روسیه ، فتحعلیشاه مجلسی از بزرگان دربار تشکیل داد تا در خصوص حمله به قشون کافر روس تصمیم گیری کنند. درباریان متملق و چاپلوس شروع به هندوانه گذاشتن زیر بغل فتحعلیشاه گذاشتند که " امروز وظیفه شماست که به جنگ با کفار روسی بروید و بیرق ظفرمند سلطانی و بیرق اسلام را بر روی کاخ های تزاری برافراشته دارید و .. " یکی از معدود مخالفان آغاز جنگ توسط فتحعلیشاه و عباس میرزا ولیعهد ، قائم مقام فراهانی بود. قائم مقام در آن جلسه گفت : " قبله عالم ، عایدی دولت ایران چقدر است ؟ "شاه گفت "حدود 5 کرور در سال " . قائم مقام دوباره پرسید : " عایدی دولت تزاری چقدر است ؟ ". شاه گفت " شنیده ایم که حدود 500 کرور در سال عایدی دارند " قائم مقام گفت : " جنگ و قشون کشی پول می خواهد . ملتی که پنج کرور عایدی سالیانه دارد ، نباید به جنگ ملتی برود که پانصد کرور عایدی سالیانه دارد " اما دریغ که خاقان مغفور رویای جهان گشائی و زدن بیرق ظفرمند سلطانی بر فراز کاخ تزاری داشت و به توصیه های قائم مقام گوش نکرد و وارد جنگی شد که انجامش به عهدنامه ترکمنچای ختم شد. جنگ ایران و روس - اثر محمود ملک الشعراء قائم قام هم پس از مدتی به فرمان محمدشاه قاجار و به بهانه اینکه لابد با روس ها سر و سری دارد ، ابتدا خلع و سپس به دستور شاه خفه شد. ================== سفیر انگلیس ، قتل قائم مقام فراهانی را در کتاب " حقوق بگیران انگلیس در ایران چنین تعریف می کند : قائم مقام ، تنها ایرانی وطن پرستی بود که نتوانستیم او را بخریم. هر رشوه ای که بدو میدادیم ، میگرفت. اما آنرا به شاه میداد ... ! سرانجام نامه ای به دولت عالیه انگلیس نوشتم و برای کشتن ایشان درخواست پول کردم ... ! ( حقوق بگیران ایران انگلیس در ایران / اسماعیل رائین / 1347 )
-
1 پسندیده شدهپ.ن: حقیقتش دوست دارم زمانی مورد تحسین و سپاس قرار بگیرم که نقل قولی از عارفی ذکر کنم از جمله صیاد شیرازی، چمران، علی شریعتی، احمد کاظمی و حال قاسم سلیمانی. مرتبه عرفانی این بزرگان طوری است که سعی می کنم حتی کلمه شهید یا سردار یا دکتر رو ذکر نکنم چون اون شکوفایی و پرباری فرد و اون الگو تمام قد بودن اون بزرگ رو تحت تاثیر قرار میدن. امام صادق می فرمایند: وقتى قيامت برپا شود خداوند عزوجل مردم را در زمين و سطحى واحد جمع كرده و ترازوها را قرار مى دهد و خون هاى شهداء با مُركّب علماء سنجيده مى شود و مُركب علماء بر خون هاى شهداء ترجيح پيدا مى كند. خیلی دکتر ها، سردارها و حتی شهدای گرانقدر داشتیم ولی واقعا افرادی که به معنای کامل کلمه به خودشکوفایی رسیده باشند خیلی نادر هستند و در هر نسل معدودی از اونها ظهور می کنن و به سختی در طی چندین سال جانشینی برای اونها پیدا میشه. حقیقتا 951 پست داشتم ولی همگی اونها رو اگر یک طرف بزاریم در مقابل این دو جمله عمیق و بسیار گیرا بسیار کم مایه و کم عمق نشون میده ( هرچند قیاس مع الفارقه و فقط برای رساندن معنی این قیاس بیان شد) ترجیح میدم کل اونها حذف شن و این نقل قول از بنده بمونه به یادگار. این جملات طلایی بزرگان نسل ساز اند، امید اینکه مورد توجه و سرلوحه زندگی قرار گیرند.
-
1 پسندیده شدهبا سلام خدمت دوستان عزیز میلیتاریست با توجه به اراجیفی که اردوغان اخیرا خوانده و صرفا به جهت یادآوری تاریخی ، یک داستان تاریخی رو به نقل از کتاب " زندگی پرماجرای نادرشاه " نوشته دکتر میمندی نژاد ( صفحات 360-417 ) در اینجا نقل میکنم : در اواخر سلطنت شاه طهماسب دوم ، هنگامی که نادر مشغول جنگ در صفحات شرق ایران بود ، شاه طهماسب جهت نمایش جنگاوریش به عثمانی حمله کرد و شکست سنگینی خورد و در یک عهدنامه ننگین آذربایجان و اران و شروان رو به عثمانی بخشید. روس ها هم شرایط را برای دریافت غنائم مغتنم دیده و با تصور ضعف ایران درخواست عهدنامه جدید مرزی کردند و شاه طهماسب بی لیاقت در عهدنامه ای با آنان صفحات شمال کشور را هم به آنان بخشید و به قول خودش با بخشش مشتی سنگ و خاک به جنگ ها پایان داد و زحمت اداره مشتی کوه و بیابان را از سر دربار ایران کم کرد. نادر از شنیدن این خبر خشمگین شد و به شاه تحکم کرد عهدنامه ها را فسخ کند. همچنین نادر به دربار عثمانی اخطار داد که خاک ایران را ترک کند. دربار عثمانی این شعر فارسی را برای نادر فرستاد : چو خواهی قشونم نظاره کنی / سحرگه نظر بر ستاره کنی اگر آل عثمان حیاتم دهد / ز چنگ فرنگی نجاتم دهد چنانت بکوبم به گرز گران / که یکسر روی تا به مازندران نادر هم در پاسخ نوشت : چو شید سعادت نمایان شود / ستاره ز پیشش گریزان شود عقاب شکاری نترسد ز بوم / دو مرد خراسان ، دو صد مرد روم اگر آل حیدر دهد رونقم / به اسکندریه زنم بیرقم. و پس از آن در نبردی سهمگین ارتش توپال عثمان پاشا را در هم کوبید و خاک وطن را از ترکان عثمانی بازپس گرفت. پس از آن نادر در نامه ای دو کلمه ای به روس ها نوشت که " می روید یا بیایم ؟ " سفیر روسیه در نامه ای به دولتش ( درباره نادر ) نوشت : چنگیز جهانگشای دیگری ، اینبار از ایران ظهور کرده است و اگر به خواسته نادر تن ندهیم ، چه بسا نه تنها سرزمین روسیه که این پادشاه تا قلب اروپا را نیز فتح خواهد کرد. پی نوشت : شید = خورشید ، بوم = بوف ، جغد
-
1 پسندیده شدهخط تولید بالگرد طوفان ۲ در بازدید جناب وزیر ظاهرا موتور از خارج وارد میشه (و چه بسا جاهای حساس انتقال قدرت) خلاصه ما هنوز در بخش گلوگاهی تکلیفمان مشخص نیست
-
1 پسندیده شدهشاید سالها گذشته باشد اما وظایف همچنان یکی میباشد تصویری از پرسنل و وظایف انان برای پرواز یک هواپیما از عرشه ناوهپیمابر ...اولی ناو هواپیمابر uss nimitz در سال 2020 و دومی ناوهپیمابر uss card در سال 1943
-
1 پسندیده شدهپیکر نمای عقاب طلایی دفتر طراحی سوخوی ( سوخوی با تلفظ روسی آن ژوکوی ) در هشتادمین سالگرد خود تصویر _ تصاویری از نمونه اولیه ی کامل ، پیکرنما ( ماک آپ ) ی جنگنده نسل پنجم خود یعنی پروژه ی S-22 را نشان داد که در دهه 1980 در اتحاد جماهیر شوروی توسعه یافته است . طبق اطلاعات ارائه شده در تصویر ، پروژه S-22 نشان دهنده ی هواپیمایی با طرح نامتعارف بالهای روبه جلو بود .هر دو پیشران نیز از نازل هایی مسطح سود میبردند . با ذهنیت موجود ، میتوان برای نازل ها تحرک دو بعدی ( تحرک به سمت بالا و پایین ) را برای آینده ی طرح متصور بود . با نگاهی دقیق تر ، میتوان آسمانه ( کانوپی ) ی این طرح را مشاهده کرد که مشخصا" با نگاه طراحان به کانوپی جالب هواپیمای موفق اف 16 شکل گرفته است . پ ن با توجه به اطلاعات موجود ، این تصویر از یک حساب کاربری در توییتر منتشر شده است .
-
1 پسندیده شده747 هواپیمابر در اویل دهه 1970 شرکت بوئینگ مفهوم " جنگنده انگل" را در قالب یک مطالعه در مورد استفاده از هواپیما 747 به عنوان "حامل هوایی هواپیما " دوباره احیا کرد. مفهوم " جنگنده انگل" که تاریخچه آن به اواخر جنگ جهانی دوم بازمیگردد به جنگنده ای گفته میشود که برای انجام ماموریت خود با کمک هواپیمای مادر به محل ماموریت حمل می شود. در بحث مفهوم جنگنده انگل لزومی به بازیابی جنگنده توسط هواپیمای مادر وجود ندارد. نمونه ای از جنگنده انگل در نیروی هوایی ارتش امریکا شرکت بوئینگ برای مطالعه 747 هواپیمابر طی قرار دادی با آزمایشگاه نیروی هوایی ایالات متحده (USAF FDL) در پایگاه نیروی هوایی رایت پاترسون در اوهایو تحقیقات خود را انجام داد. طرح747 هواپیمابر بوئینگ بسیار جاه طلبانه بود. در این طرح قرار بود یک هواپیمای مسافربری 747 سری 200 قابلیت حمل حدود 10 جنگنده را داشته باشد. 747 هواپیمابر قابلیت بازیابی و ازاد سازی جنگنده ها در آسمان را داشت. همچنین این 747 میتوانست به عنوان یک سوخت رسان در هنگام پرواز سوخت جنگنده ها را به شکل همزمان تامین کنند. بعد از بازیابی جنگنده ها این قابلیت برای747 هواپیمابر نیز در نظر گرفته شده بود که جنگنده ها در داخل هواپیما سوختگیری و مهمات جدید بارگزاری کنند. در این مطالعه همچنین استفاده از لاکهید C-5A به عنوان هواپیمای حامل نیز پیشنهاد شد که مهندسین بوئینگ هواپیمای 747 را انتخاب کردند. نمای شماتیک 747 هواپیمابر بازیابی و یا آزاد سازی جنگنده ها در این طرح با کمک بازوهای مکانیکی انجام میشد که باعث میشود جنگنده به داخل ویا خارج هواپیما 747 در حین پرواز منتقل ویا رها شود. البته طرح های جاه طلبانه برای هواپیمای 747 به همین جا ختم نمیشود تصویر بالا نمونه ای از هواپیما 747 است که به عنوان یک سکوی هوایی برای شلیک موشک های کروز در تعداد بالا طراحی شده است.
-
1 پسندیده شدهسلام دوستان ۱- دوست عزیز فکر نمیکنم من به شما بی احترامی کرده باشم و من اصلاً نگفتم اهل کل (من نفهمیدم، شاید منظورتون عقل کل بوده) هستم، نه گفتم شما بیسوادی. حتی حرفی از شما رو نقل قول نکردم. اصلاً نمیدونم چرا یهو شما اینطور برخورد کردین. فقط به نظرم در دوران کمبود کار با فایده در ارتش (که خودم با چشم خودم وضع خراب ارتش و نیروهاش رو دیدم) این کار خوب و به نظرم در شرایطی که نمیتونیم خرید داشته باشیم و تولید هم که اراده اش نیست بسیار هم عالیه، چون تعداد نسبتا خوبی هم کبرای نان تاو داریم (همیشه هم برای من سوال بود چرا اینهارو ارتقا نمیدیم). ۲- فقط موتور مهم نیست، کبرا های ما موتور نسبتاً قوی و خوبی دارن ولی همینارو با کمی ارتقای استراکچر و بالچه ها میشه مهمات بیشتری حمل کنن و البته گفتم که باید رفت به سمت توسعه بالگردی قوی تر. ۳- منم برای همین گفتم باید بالچه ها قوی تر بشن، اصلاً این لود دوتا موشک رو قبول ندارم و نمیتونم درک کنم. ۴- در کل خیلی با استتار ادوات و نیروهای نیروی زمینی مشکل دارم، اما این احتمالاً با تغییر استتار لباس نیروی زمینی ارتش که اگر اشتباه نکنم سال ۹۵ انجام شد و شد این بی ارتباط نباشه، فکر میکنم برنامه ای برای حضور در سوریه باشه، شایدم علت چیز دیگه ایه. در کل من نه کاره ای هستم تو نیروهای نظامی و نه وکیل اونها که اینطور با من صحبت میکنید. من خودم منتقد سر سخت عملکردشون هستم ولی کارهای خوبشون هم باید در کنار اشتباهات گفت.
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 4اردیبهشت 1398 تجهیز بالگرد کبری هوانیروز به موشکهای دهلاویه (کورنت)