برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 31 اردیبهشت 1400 در همه مناطق
-
21 پسندیده شدهرونمایی از بدون سرنشین غزه 31 اردیبهشت 1400 رونمایی از دستاوردهای راهبردی سپاه در حوزه پهپادی و پدافندی
-
13 پسندیده شدهسامانه پدافندی کوتاه برد ۹دی چند سال پیش از موشکی با ایننام در نمایشگاه اقتدار ۴۰رونمایی شده بود.
-
12 پسندیده شدهخیلی تمیز و خوش ساخت و یه سر و گردن بالاتر از همه ی دستاوردهای پهپادی دیگه ارتقا کیفیت و دقت در جزئیات بدنه کاملا نسبت به بقیه محصولات سپاه تو این پهپاد کاملا مشخصه دستمریزاد داره به سپاه که با همچین محصولات کاربردی به میدون میاد و شوآف نمیکنه
-
10 پسندیده شدهتبریک میگم. با اینکه اطلاعات زیادی داده نشده اما قابل مقایسه با MQ-9 Reaper باید باشه. غزه: شعاع عملیاتی: ۲۰۰۰ ک.م وزن محموله: ۱۳ بمب (؟؟؟) پردیتور: شعاع عملیاتی: وزن محموله: ۱۷۰۰ ک.گ حداکثر سرعت: ۴۸۰ ک.ب.س طول بالها: ۲۰ م مداومت: حداکثر ۳۰ ساعت
-
10 پسندیده شدهامروز 3 دستاورد مهم داشتیم پهپاد غزه که برادر بزگوارمون جناب MR9 زحمت کشیدند و خبر مربوط رو در تایپیک مربوط گذاشتند موشک نه دی که دوستمون در بالا این خبر رو قرار دادند که این موشک رو میشه کوچک شده موشک سوم خرداد دانست این موشک رو میشه سومین موشک کوتاه برد پدافندی بعد از سامانه مجید و ذوالفقار دانست که امسال رونمایی شده و در تعداد لانچرهای بالاست و همچنین توانایی برابری با کروزها، بمب هواپیما و انواع پهپادها رو داره که خبر خوشیه برای دوست داران میلیتاری و سومین رونمایی مربوط میشه به رادار قدس که نمونه بومی رادار وستوک هستش منبع:https://www.iribnews.ir/fa/news/3112587/رونمایی-از-دستاوردهای-راهبردی-سپاه-در-حوزه-پهپادی-و-پدافندی
-
6 پسندیده شدهبه نام خدا ایالات متحده در حال بررسی طرح اهدا ویزا مهاجرتی مخصوص به افغانستانی هایی که به نیروهایش کمک کرده اند کماندو های ارتش ملی افغانستان پنتاگون با مشارکت وزرات امور خارجه در حال کار بر روی برنامه هایی از جمله برنامه ویزای ویژه هستند تا کسانی که در طول این 20 سال در افغانستان به آمریکا و متحدانش کمک کرده اند را به آمریکا بیاورند. ارتش ایالات متحده در حال خروج از افغانستان است، پرسنل ارتش به خانه هایشان بر می گردند و تجهیزات باقی مانده نیز بازگردانده، فروخته یا تخریب می شوند و یا ممکن است به مکان متفاوتی منتقل شوند. این خروج تا 11 سپتامبر سال 2021 ادامه خواهد یافت. به گفته بیانیه پنتاگون به نقل از کمیته خدمات مسلحانه سنا در روز پنجشنبه، در حالی که سربازان آمریکایی در حال ترک افغانستان هستند، بسیاری از افغانستانی هایی که به ایالات متحده و هم پیمانانش کمک کرده اند در این کشور باقی خواهند ماند. این افراد و خانواده هایشان ممکن است به خاطر ارائه پشتیبانی به آمزیکا تهدید به مجازات شوند.وزارت دفاع اعتقاد دارد، مراقبت از این افراد و خانواده هایشان اهمیت زیادی دارد. به دنبال خروج آمریکا احتمالات مختلفی ممکن است به وقوع بپیوندند;از جمله تصرف کشور توسط طالبان و یا شکست طالبان توسط نیروهای دفاع ملی و امنیتی افغانستان. به گفته دیوید هلوی، دستیار وزارت دفاع در امور امنیتی هند و اقیانوس آرام، در جلسه استماع روز پنجشنبه قبل از کمیته خدمات مسلحانه سنا، "ما برای کمک به کسانی که در بیش از 20 سال از حضور و تلاشمان در افغانستان به ما کمک کرده اند، تعهدی اخلاقی داریم. " گشت نظامی ایالات متحده در خیابان های افغانستان هلوی گفت:" ما علاقه داریم تا با کمک کنگره، سهمیه و منابع اختصاص یافته برای ویزای مهاجرتی مخصوص را افزایش دهیم. اما گروه های خاصی از همکاران افغان ما هستند که به حدنصاب برای ویزای مهاجرتی مخصوص نمی رسند، بنابراین ما باید از ابزارها و مکانیزم های دیگری برای کمک به کسانی که به ما کمک کرده اند استفاده کنیم. " "2 گزینه دیگر ممکن است آزادی مشروط انسان دوستانه یا منافع عمومی با اهمیت باشند، که شهروندان ایالات متحده و سرویس های مهاجرتی با استفاده از آنها می توانند گروه هایی از افرادی که بیرون از ایالات متحده هستند را وارد کشور کنند. ما در حال کار با آژانس ها هستیم تا این افراد را پیدا کرده و منابع مورد نیاز را اختصاص دهیم." "با نظر به ویزای مهاجرتی ویژه، ما در حال کار با وزارت امور خارجه هستیم تا این افراد را شناسایی کنیم و اطلاعاتی را ارائه کنیم که به شناسایی هویت کارکنان وزارت دفاع که به حدنصاب می رسند، کمک کند. همچنین در حال پیگیری داده های بیومتریک نیز هستیم." "ایالات متحده پس از حادثه یازده سپتامبر، به عنوان بخشی از عملیات آزادی پایدار (OEF)، در اکتبر سال 2001 وارد خاک افغانستان شد. با وجود به پایان رسیدن عملیات OEF در سال 2014 ، تعدادی از نیرو های آمریکا در افغانستان ماندند. ارتش ایالات متحده آنچه را که قصد داشت در افغانستان انجام دهد، عملی کرد." هلوی ادامه داد:" این ماموریت، عملیاتی ضدتروریستی بود. به همین دلیل ما اجازه ورود نیروها به افغانستان را صادر کردیم... و تا حد بسیار زیادی موفق بوده ایم. ما عاملان حادثه 11 سپتامبر را به جزای خود رساندیم. و تهدیدات تروریست های بین المللی که از افغانستان منشاء می گرفتند را به میزان قابل توجهی کاهش دادیم." منبع
-
6 پسندیده شده
-
4 پسندیده شدهکیفیت ساخت به نظر مناسب میاد ولی فعلا که جایگاه آویز سلاح نداره قراره براش موشک جدیدی طراحی بشه؟ چون به حمل بمب اشاره شده و از موشک حرفی زده نشده پهپاد عقب سمت چپ، به نظر میاد که بر آمدگی آنتن هدایت ماهواره ای رو نداره، و با دو فروند دیگه متفاوته، به نظر میاد که شاهد باشه
-
4 پسندیده شدهسری به تاپیک کتاب هایی که باید خواند زدم و کتاب هایی رو دیدم که با موضوع این تاپیک هم خوانی خوبی داشتند و خودم باید سری بهشون بزنم از این رو اونها رو دسته بندی کرده و تو این پست میارم تا علاقه مندان بتونن پیگیری کنن هدف بیشتر طرز فکر و ابتکارهایی هست که مدیران میتونن بکار ببندند تا یک سازمان رزم چابک و خلاق داشته باشند. البته بهترین مثال ها رو از تو خاطرات و مثال های عینی میشه در آورد تا تئوری خالی کتاب های تئوری بیشتر برای عمومی سازی مثال ها و توسعه فکر خوب هستن ولی بدون مثال تاریخی کمتر کاربرد پیدا می کنند. سری کتاب های اصول جنگ با تشکر از @Amirali123 لینک این کتاب که دانشگاه دفاع عالی منتشر کرده است، درآمدی است براصول و قواعد اساسی جنگ، انتظار به حقی است که نظریه پردازان دخیل در امر دفاع توجه اساسی تری نسبت به موضوع داشته باشند. فهرست ها رو حتما مطالعه کنید با عناوین این تاپیک همراهی می کند --------------------------------------------------------------- روایت زندگی حسن باقری (دوره سه جلدی) شهید حسن باقری ، نامی متفاوت است ، خبرنگار روزنامه ای که تبدیل به نخستین فرمانده اطلاعات رزمی ، معاونت ستاد عملیات جنوب ، فرمانده قرارگاه نصر و اولین فرمانده نیروی زمینی سپاه گردید وبه تقریب تمامی عملیاتهای 24 ماه نخست جنگ با نام وی در هم تنیده شد . با تشکر @MR9 لینک ---------------------------------------------- خط مقدم این کتاب برشی است مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم به دور از تخیل و رویاپردازی های نویسندگی. از مرداد سال 63 تا دی ماه سال 65. مقطعی که اتفاقا پر است از حادثه و موانع پیچیده. پر از «نمی توانی» ها و «دیگرنمی شود»ها. پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است». با تشکر از @MR9 لینک -------------------------------- 1- درون رایش سوم (خاطرات آلبرت اشپر )_[1969] Inside the Third Reich خاطرات اشپر ، وزیر تسلیحات و تولید نظامی هیتلر، مردی که آلمان را مسلح نگه داشت ، نگاهی بی رحمانه به نقش او در جنگ می اندازد و به خوانندگان یک دید کامل از داخل رایش سوم می دهد.. 2- اشپانداو ،خاطرات محرمانه (خاطرات آلبرت اشپر) _ [1975] Spandau: The Secret Diaries او به عنوان معمار هیتلر، فرمانده بی قید و شرط دستگاه جنگی آلمان بود . هنگامی که آلبرت اشپر در دادگاه نورنبرگ اسیر و محکوم شد، پس از تبدیل شدن به تنها متهم او شروع به نگه داشتن این دفتر خاطرات محرمانه زد، بسیاری از آن را بر روی کاغذ توالت نوشت. پس از 20 سال حبس، او 25000 قطعه کاغذ توالت در پیش خود داشت و از این نوشته ها او این سند بسیار قدرتمند را شکل داد. 3.مهندسان هیتلر ،فریتز تت و آلبرت اشپر _ [2010] Hitler's Engineers: Fritz Todt and Albert Speer - Master Builders of the Third Reich این اولین نوشتار کامل از دو نفر از مهم ترین شخصیت رایش سوم است. در حالی که افزایش جایگاه در دستگاه آلمان نازی ها نیاز به مهارت های نظامی فراوانی داشت، با این حال استعداد مهندسان آن تا جایی بود که بقای رژیم را تثبیت می نمود، این کار منحصر به فرد با تمرکز بر دکتر فریتز تت و آلبرت اشپر بر اساس بسیاری از عکس های که قبلا منتشر نشده و پرونده های نازی ها گردآوری شده است، Blaine Taylor جانباز تیپ پیاده نظام ارتش ایالات متحده در ویتنام توضیح می دهد که چگونه مهندسی و همچنین مهارت نظامی، رایش سوم را برای زنده ماندن تضمین می نمود. با تشکر از جناب @remo لینک --------------------------------------- 1- درس های جنگ مدرن ، مناقشات اعراب و اسراییل (جلد اول ) _ The Lessons Of Modern War: The Arab-israeli Conflicts, 1973-1989 2- درس های جنگ مدرن ، جنگ ایران و عراق (جلد دوم) _ The Lessons Of Modern War : The Iran-Iraq War 3- درس های جنگ مدرن ، جنگ اول خلیج فارس (جلد چهارم) _ The Lessons Of Modern War: The Gulf War 4- درس های جنگ سال 2006 حزب الله و اسراییل _ Lessons of the 2006 Israeli-Hezbollah War 5- درس های مداوم افغانستان: مبارزه ، اطلاعات، تحول نیروی انسانی و کشور سازی : The Ongoing Lessons of Afghanistan: Warfighting, Intelligence, Force Transformation, and Nation Building باتشکر از @remo لینک
-
3 پسندیده شدهارتش و سپاه به صورت جداگانه پهپادهای خودشون را توسعه می دهند حالا این چه مزیتی دارد را دوستان بهتر می توانند توضیح بدهند، برای مقایسه شاهد129 و غزه و کمان 22 اطلاعات زیر را بدست آوردم : پهپاد شاهد 129 طول: ۸ متر فاصله دو سر بال: ۱۶ متر قطر بدنه استوانهای: ۶۵ الی ۷۵ سانتیمتر ارتفاع: ۳٫۱ متر قابلیت حمل سلاح: ۴۰۰ کیلوگرم، ۸ بمب سدید موتور: موتور روتاکس ۹۱۴ (Rotax ۹۱۴) چهار سیلندر پیستونی دوربین نظارتی و هدفگیری: ساخت صنایع اپتیک ایران موسوم به عقاب-۶ شعاع عملیاتی: ۱۷۰۰ کیلومتر استقامت: ۲۴ ساعت سقف سرویس: ۲۵۰۰۰ فوت (۷۶۲۰ متر) -------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پهپاد غزه طول: ؟ متر فاصله دو سر بال: ؟ متر قطر بدنه استوانهای: ؟ سانتیمتر ارتفاع:؟ قابلیت حمل سلاح: 13 جایگاه، حمل انواع تجهیزات جمعآوری اطلاعات و سیگنالی موتور: ؟ شعاع عملیاتی: 2000 کیلومتر استقامت: 35 ساعت سقف سرویس: 3۵۰۰۰ فوت (10668 متر) -------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پهپاد کمان 22 ارتش طول: 11 متر فاصله دو سر بال: 20 متر قطر بدنه: ؟ ارتفاع:؟ قابلیت حمل سلاح: 7 جایگاه، توانایی حمل بمب لیزری با وزن ۵۰۰ پوند (۲۲۷ کیلوگرم) و نشانهگذار لیزری موتور: توربوپراپ شعاع عملیاتی: 3000کیلومتر استقامت: ۲۴ ساعت سقف سرویس: ؟
-
2 پسندیده شدهسلام به نظر میرسد حامل سامانه نه دی تقریبا همان حامل سامانه سوم خرداد است که بدون هیچ تغییری موشکهای جدید رویش نصب شده اند . حتی ریل های سه گانه موشکهای سوم خرداد هم حفظ شده اند . این احتمال ممکن است مطرح شود که این حامل نهایی نیست و احتمالا باید منتظر حامل اصلی و سیستم کامل جدید باشیم .
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهانهدام ۱۱ موشک اگزوست در دوران دفاع مقدس - ماجرای حمله بعثیها به جزیره خارگ که با انهدام موشکهای اگزوست دشمن از سوی پدافند همراه بود را تشریح کنید. امیر شاهرخ شهرام: در روزهای پایانی جنگ تحمیلی بحث امنیت شریانهای اقتصادی کشور مطرح شد و جزیره خارگ بهعنوان یکی از مراکز مهم اقتصادی کشور همواره مورد توجه دشمن بعثی قرار داشت؛ دشمن میخواست به هر ترتیب آن را مورد هدف قرار دهد؛ اما پدافند با حضور و اقدامی هوشمندانه توانست دشمن را در رسیدن به این هدف ناکام گذارد. جریان بدین ترتیب بود که رژیم بعثی به وسیله بالگردهایی که در اختیار داشت، توانست با موشکهای ضد ناو اگزوست در ارتفاع پایین، یکی از نفتکشهای ما را در جزیره خارگ مورد هدف قرار دهد و سامانههای پدافندی ما برای اولین بود که با چنین موشکی برخورد میکردند که بتواند در کمترین سطح ارتفاع و خارج از برد راداری ما تا نقطه اصابت حرکت کند و این مسئله کار را برای ما پیچیده میکرد. از طرفی هم وضعیت جزیره خارگ برخلاف تاکتیک پدافندی است؛ به گونهای که قانون پدافند میگوید که سامانههای راداری باید یک تا دو کیلومتر جلوتر از نقطه آسیبپذیر باشد تا پیش از آنکه دشمن آن منطقه را ببیند، پدافند آن را تحت پوشش راداری خود داشته باشد؛ اما متأسفانه در خارگ این جریان برعکس بود و اسکله ما هزار و ۵۰۰ متر جلوتر از سامانههای پدافندی مستقر بود و کشتیها، نفتکشها و همچنین چاههای نفت متعاقب آن قرار داشتند و ما در پشت این نقاط حساس استراتژیک مستقر بودیم؛ لذا این کار را برای ما دشوار میکرد؛ زیرا دشمن در زمان حمله زودتر از ما بر این مناطق تسلط چشمی داشت؛ لذا همان شب در پست فرماندهی جزیره خارگ جلسهای با حضور تمامی پرسنل پدافند مستقر در جزیره برگزار شد؛ که در این نشست از جوانترین فرد تا فرماندهان ارشد نظامی حضور داشتند و به خوبی به یاد دارم که در آن زمان بنده نیز بهعنوان یک افسر ستوان دوم در این جلسه حضور داشتم و چون شرایط خاص و ویژه بود، همه خود را ملزم میدانستند که فکر کنند تا راه برونرفت از این وضعیت بحرانی آشکار شود؛ از این رو هر یک از افراد تجربیات کار خود با سیستمها و متعاقب آن ایده خود را برای مقابله با تهدید ارائه میدادند و چون در این جمع کارکنان بخش فنی هم حضور داشتند، برخی نظرات که زمینه اجرایی نداشت را رد میکردند و نظراتی که به لحاظ فنی و عملیاتی مغایرت نداشت را کنار هم قرار میدادند؛ که در نهایت با جمعآوری نظرات و برآوردهایی که صورت گرفت، تصمیم بر این شد که با تاکتیک جدید از سیستمهایی که در اختیار داشتیم، استفاده کنیم. ما از زمان شلیک موشک اگزوست تا زمان انهدام آن در سطح آب فقط چهار و نیم ثانیه وقت داشتیم و اگر این زمان کوتاه به پنج ثانیه میرسید، دیگر کار تمام شده بود و موشک با یکی از کشتیهای ما اصابت کرده بود. به یاد دارم که با بکارگیری تکنیک جدید در استفاده از سامانهها، اولین موشک اگزوست را در فاصله زمانی کمتر از چهار ثانیه در ارتفاع دو متری سطح دریا منهدم کردیم و این روند تا انهدام ۱۱ موشک اگزوست رژیم بعثی ادامه پیدا کرد و باعث شد تا امنیت در این منطقه حساس برقرار بماند. هرکدام از این اتفاقات سرآغاز تکوین یک روش و تاکتیک جدید در عرصه دفاع هوایی بود که به ما یاد میداد «شاید یک سامانه دارای قابلیتهایی باشد که در دستورالعمل استفاده از آن ثبت نشده است» و یا اینکه میتوان به گونهای دیگر هم عمل و بازدهی لازم را کسب کرد.
-
2 پسندیده شدهچند بارفتم ما باید بمب اتم داشته باشیم برای همچین سناریو هایی ؟!
-
2 پسندیده شدهبه نام حق پیشگفتار این تاپیک جهت بررسی و طرح ایده های مختلف در زمینه تهاجم موشکی کروز و پاسخ پدافند بصورت ارزان و گسترده ایجاد گشته است. سایر سناریو ها نظیر حملات موشک های بالستیک، و یا بمب های دورایستا(گلاید، بدون موتور)، همچنین موشک های هایپرسونیک موضوع این تاپیک نیست. طرح حمله: در دسترس بودن سامانه های موشکی کروز در خدمت بسیاری از ارتشهای منطقه و استفاده گسترده از این سامانه ها در منطقه خاورمیانه، لزوم دارا بودن یک سامانه مقاومت پدافندی موثر را گوشزد میکند، اما چنین سامانه ای با چه وضعیتی روبروست و چگونه باید پاسخ بدهد؟ فرض کنیم، در تهاجم یک روزه 8 ساعته، با هدف گشایش مسیر پدافند و بدست گرفتن آسمان ایران، ائتلاف مهاجم، اقدام به اجرای تهاجمی با مشخصات ذیل بنماید: - 4000 موشک کروز، در برد های مختلف، بدون خطا(فرض میشود، این تعداد موشکی هست که به هدف خواهد رسید) - اهداف عمقی و مرزی - شانس اصابت موشک های پدافندی در صورت رهگیری 75 درصد. مشاهده میکنید که با شلیک 4000 موشک پدافندی، تنها قادر به انهدام 3000 موشک کروز مهاجم خواهیم بود، و این به معنای اصابت دست کم 1000 موشک به هدف و مشغولیت 8 ساعته پدافند بر روی تعداد بسیار زیادی هدف خواهیم بود. با توجه به تصویر فوق این رقم حتی بیش از موشک هایی ست که در سال 2003 به عراق شلیک شده است. آیا چنین حمله ای از نظر هزینه ای و لجستیک برای ائتلاف مهاجم دشوار خواهد بود؟ - قیمت هر موشک تاماهاوک کلاس 4 که از آخرین و بیشترین حجم امکانات مسیریابی بهره میجوید، 1.87 میلیون دلار با نرخ شناور 2017 محاسبه شده است، بنابراین 4000 موشک حداکثر 8 میلیارد دلار هزینه خواهد داشت و این رقم حتی اگر به 10 یا 20 میلیارد دلار نیز برسد، با توجه بودجه نظامی کشورهایی مانند آمریکا و اعراب منطقه، همچنین تامین هزینه در چند سال مالی، رقمی دور از ذهن و دست نیافتنی نیست. هم اکنون نیز فقط دو کشور عربستان و امارات در حدود 1200 موشک کروز در اختیار دارند. اگر به دو کشور، سایرین چون ایالات متحده، فرانسه، انگلستان و ... اضافه شوند، مقدار 4000 موشک رقم کاملا دست یافتنی خواهد بود. - از نظر لجستیک نیز، با توجه به تعداد بسیار پایگاه های اجاره ای و تسخیری دشمن در منطقه، و گستردگی پهنه جغرافیایی مرزهای کشورمان، استقرار چنین موشک هایی فقط به ناوها محدود نمیشود، و تمامی پایگاه های زمینی میتوانند به عنوان محل پرتاب استفاده شوند، و میتوان این فرض را گرفت که طی سالهای اخیر این انبار سازی موشک های کروز صورت گرفته باشد و به زمان حمله موکول نگردیده است. هزینه مقابله؟ - دفع موثر 4000 موشک بالستیک برای پدافند به تنهایی بسیار دشوار به نظر میرسد، و طبیعی ست که برای این منظور نمیتوان صرفا بر پدافند موشکی متکی بود. اگر خطای 0.75 برای پدافند را بپذیریم، به رقمی در حدود 5400 موشک پدافندی،مقدار بسیاری تجهیزات کشف و شناسایی و مقدار بالایی شانس نیاز است. فلذا عقلانه است که پایگاه ها و محل های شلیک دشمن پیش از اقدام یا در همان دقایق اولیه حمله شود (که این موضوع بحث این تاپیک نیست). - اخلال gps و حتی انهدام ماهواره های هدایت کننده نیز با توجه به تجهیزات مدرن ترکام و وجود عوارض طبیعی بسیار در ایران مزیتی در حدود بالابرد چند درصد خطا به سامانه های کروز وارد میکند. این میزان خطا را بدلیل عدم وجود اطلاعات کافی از کیفیت و دقت سامانه های مهاجم همچنین بروز پیشرفت های آینده باید فاکتور گرفت و به تنها به برخورد سخت پدافند متکی بود. با توجه به موارد فوق یک مجتمع پاسخ برای مقابله طراحی کنید، به نحوی که قادر باشد: - 100 درصد موج اول حمله که علیه پدافند و تجهیزات راداری ثابت است را از کار بی اندازد - 80 درصد کل موشک ها در موج های بعدی را منهدم کند - بعد از 8 ساعت تهاجم سنگین همزمان با انواع اخلال با دست خالی مواجه نشود. - اقدام سخت یا hard kill باشد. - این پاسخ در سامانه خلاصه شود. اقدامات غیر عامل نظیر استتار، تعدد و اخلال نادیده گرفته شود. - موج اول 800 موشک - موج دوم 1200 موشک - موج سوم 600 موشک - موج چهارم 1400 موشک - هر موج حمله 2 ساعت. - از همه مهمتر، سیستم بسیار ارزان و موثر باشد. دارایی کنونی پدافند موشکی ایران: با تشکر، از حضورتون در بحث
-
2 پسندیده شدهسلام علیکم این را برای همه دوستان اطلاع رسانی می کنم تا ببینید چه شکلی دستگاه رسانه ای کشورهای متخاصم ، سعی دارند یک واقعه را به یک واحد سیاسی غیر مرتبط ( حادثه لاکربی که بعدها سرویس اطلاعاتی لیبی و شخص قذافی عامل ان شناخته شده ) مربوط کنند . حالا اینکه دوستان همین شکلی و بدون هیچ پشتوانه علمی ، منطقی ، عقلانی و... و.... دائم سعی میکنند تا راه حل مشکلات فعلی را در تولید بمب خلاصه کنند ، این کتاب را تهیه و مطالعه کنند . ( البته حداقل تا الان هیچ واکنشی از سوی دستگاه های مسئول نسبت به انتشار این رفرنس های ندیدیم ( شاید در طول این 4-5 سال ، چند ده جلد کتاب مشابه این منتشر شده ) و این را قطعی بدانید که در اینده از همین منابع و مواردی نظیر این برای راندن ما به گوشه رینگ رسانه ای و تهدید جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران استفاده می کنند و ما هم متاسفانه منفعل و بدون پاسخ از این موارد عبور می کنیم ) پی نوشت : 1- متاسفانه در شرح این کتاب مواردی مطرح شده که برگردان ان به پارسی به صلاح انجمن نیست . 2- بخشی از تهدیدات فعلی ، نتیجه مستقیم زمینه سازی دستگاه رسانه ای دشمن از سالها پیش تا کنون هست و برای ورود به یک جنگ با راهبرد " اقدام نامتقارن مثبت " از همین حالا باید شروع کرد .
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس تروریست !!! کسی نبود به این "کنعانی" بگوید ؛ آخه پدر آمرزیده ، توی کارتنی که 30 کیلو کتاب جا می گیرد ، یک موتور هفت هشت کیلوئی گذاشته ای و آن وقت به مامور گمرک لندن می گوئی : حساس نشو ، تویش کتاب است !؟ مگر هالو است که نفهمد. این حجم کارتن باید بیشتر از هفت، هشت کیلو وزن داشته باشد. چقدر به او گفتیم : "بابا! این را از طریق پست سیاسی بفرست، پلیس لندن شک می کند ، به خرجش نرفت که نرفت". از بس از هول اینکه پس از سالها یک موتور WAE 26 اسب ، گیر آورده و می خواست فوری آنرا به بچه ها در ایران برساند، افتاده بود توی دیگ. البته او حق داشت ، این اولین موتوری بود که مافوق هواپیماهای مدل بود و در ردیف موتورهای پهپاد شناسائی به حساب می آمد. اما چه فایده ، پلیس گمرک گیر داده و آن را باز کرد و متوجه شده بود. نتیجه اش این شد که ؛ هم او را گرفتند بردند اداره پلیس برای بازجوئی ، هم موتور معلوم نشد که کجا گم و گور شد. لابد گذاشتند برای روزی که جنگ تمام شود ، آنوقت پس بدهند! ایام جنگ نفتکش ها در ایران هم ، پلیس لندن به هر کالائی که ممکن بود که که مصرف دوگانه (تجاری - نظامی) داشته باشد، گیر می داد و نمی گذاشتند به ایران وارد شود. سر همین قضایا بود که چند وقت بعد از دستگیری کنعانی مرا هم گرفتند و با هواپیمایی دیگر به ایران فرستادند. از شانس بد ، هواپیما خراب شد و ما را به پاریس بردند ، آنجا مثل لندن چقدر پلیس دور هواپیما جمع شده بود ، تا جائی فرار نکنیم. انگار بن لادن را گیر آورده بودند!!! راوی : محسن عمل نیک * * * * * در مقابل طوفان رمل چقدر نونوار شدیم ، وقتی محسن عمل نیک از انگلیس آمد. او تا حدود زیادی ما را از بی بضاعتی تجهیزاتی درآورد. هم تعدادی دوربین Canon F-1 با عدسی 28 آورد و هم مخازن فیلم را که به راحتی می شد تا 150 فریم فیلم تویش جا داد. از همه خوشحال کننده تر اینکه چند دستگاه رادیو کنترل هم آورد. دست و بال مان که با اینها باز شد ، عمل نیک شد مسئول ساخت و تولید و پشتیبانی وزارت سپاه و من شدم فرمانده ی گردان رعد ، اما از همان اول یک پایم تهران بود و یک پایم اهواز تا برای گردان رعد ، نیرو و امکانات جذب کنم. برای همین تمام کارها افتاده بود روی دوش رضا ارباب. او هم قوت گردان بود و هم انگیزه بخش آن. خدا وکیلی اگر امیدهای او نبود ، پهپاد کی جان می گرفت؟ بعد از سه سال از تشکیل گردان رعد ، پادگان ما شد زمینی در چهال کیلومتری اهواز ، که به جز یک زمین در "بَر ِ بیایان " ، چیز دیگری نداشت ، حتی نمازخانه مان یک چادر گروهی بود . وقتی باد ؛ شن و ماسه ها را با خودش می آورد توی دم و دستگاه بچه ها و نمی گذاشت کار بکنند ، من چطور می توانستم بنشینم و فرماندهی کنم ؟ اول باید فکری برای طوفان رمل می کردم ، فکری برای ساختمان سازی ، تأمین امکانات و ... وقتی توی پادگانت آب نباشد که حمام کنی ، برق نباشد که هواپیماهایت را تعمیر کنی ، فرماندهی چه معنائی داشت ؟ داشتن تعمیرگاه و لابراتوار و ... که شبیه یک آرزو بود. به ذهنمان رسید که دمای تند جنوب را با درختکاری مهار کنیم ، اما آبی نداشتیم. هم برای تأمین آب و برق و هم درختچه افتادیم به التماس پیش بچه های جهاد سازندگی. آن ها مثل ما خاکی و بدون تشریفات بودند ، کافی بود درد را می شناختند ، می افتادند در پی درمانش ، همان چیزی که امروز به آن می گویند مدیریت جهادی. اول از آنها خواستیم ، درختچه به ما بدهند ، گفتند : شما پاسدارها خرابکارید ، درک نمی کنید با چه زجری ما درختچه ها را پرورش می دهیم ، می زنید داغونشان می کنید. پرسیدم : چکار کنیم که مخالف آنرا ثابت کرده باشیم ؟. پاسخ دادند : در ازای 500 چاله ، 500 درختچه می دهیم. یادم آمد تراکتور نیمه خرابی ته پادگان نیروی هوائی سپاه در تهران افتاده بود که قبلا به کار کشیدن هواپیما روی باند می آمد و اکنون که نیروی هوائی نونوار شده بود ، تراکتور ، بی استفاده افتاده بود. پیش برادر حسین دهقان ، فرمانده نیرو رفتم و آن را درخواست کردم . جواب داد : دیوانه ای ؟ کشاورزی راه انداخته ای ؟ بالاخره با چه التماسی آن را گرفتم و فرستادم اهواز. پانصد چاله را که با تراکتور حفر کردیم ، اعتماد بچه های جهاد جلب شد و 500 درختچه به ما دادند. 1000 درختچه بعدی را خودشان پیشنهاد دادند. ما دور تا دور پادگان را درختچه کاشتیم، اما سیراب کردنشان آب زیادی طلب می کرد. دوباره رفتیم سراغ بچه های جهاد ، از آنها خواستیم از کانال رودخانه حق آبه به ما بدهند. ساعتی 800 تومان گرفتند برای یک راننده و یک لودر. برای اینکه حداکثر استفاده را هم از زمان بکنیم و هم از لودر و راننده اش ، تا توانستیم به راننده سیگار و تن ماهی دادیم. حتی از او اجازه گرفتیم بعد از ساعت کاری اش ، دو ساعت خودمان روی لودرش کار کنیم. آب توی پادگان که آمد همین فیلم ها را بازی کردیم تا پادگان برق دار هم شد. پیش خودمان فتح بزرگی کرده بودیم ، حتی انتظار تشویقی هم داشتیم ؛ ولی تا پایان قطعنامه که خبری نشد. جنگ که تمام شد ، گزارشی علیه من نوشتند که باید پاسخگو می شدم. جرمم این بود که شما به چه حقی در حوزه فرماندهی نیرو و بدون هماهنگی با او ، دست به این اقدامات زده اید ؟ تو فرمانده یگان بودی ، نه فرماندهی مهندسی!! وقتی می گویند ، سواره از پیاده خبر ندارد ، مال همین روزهاست. راوی : عبدالمجید مختار زاده ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز ، بحث شیرین تاریخچه تولید و بکارگیری پهپاد در سازمان رزم نیروهای مسلح جمهوری اسلامی رو به اتفاق هم ادامه میدیم: پهپاد در دفاع مقدس روند شکل گیری و نقش آفرینی یگان پهپاد سپاه در دفاع مقدس رویای پرواز آقا چیزی شده ؟ این صدای کودکی خطاب به من بود که غرق تماشای هواپیمای مدلش شده بودم. نمی دانم چطور سر از جاده کرج درآوردم تا پرواز هواپیماهای مدل را در آنجا تماشا کنم. اما این هواپیمای زیبا حسابی توجه مرا به خود جلب کرده بود. من داشتم با همین هواپیما در جبهه های جنگ پرواز می کردم در حالی که دوربین روی آن بسته و از مواضع دشمن عکس می گرفتم که خلبانش باهمان خطاب ، با شتاب روحم را پیش جسمم آورد. جواب دادم : چقدر هواپیمایتان زیباست ظاهرا از مدل های آکروباتی است ؟ پدر کودک جوابم داد : معلوم می شود توی این رشته ای ؟! هواپیمای شما کدام است ؟ جواب دادم : ندارم ، ولی علاقه به تماشا دارم. کمی که با هم دمخور شدیم ، معلوم شد که او را دکتر پرنده می خوانند. اما متخصص قلب و مجاری تنفسی است. هواپیمای مدلش که مشخصاتی مثل بال زیر ، کووری ، موتور O.S.MAX60 درجه 5 و یک کانال FG دیجیتال داشت را برای کودکش از خارج خریداری کرده بود. من از این همه مشخصات کف ام برید. کاش می شد که آنرا در خدمت جبهه می گرفتیم. اما افسوس که تحریم ها دست ما را از این نوع هواپیماها هم بریده بودند. او و فرزندش در پروازهای آکروباتی این هواپیما ، واقعا استاد بودند. هواپیمائی که موتور و رادیویش از کارخانه ریپ مارکس بود. کاتالوگ معرفی قابلیت های موتور O.S.MAX-60 داشتم فکر می کردم روی این هواپیما حتی اگر نمی شد دوربین عکاسی سوار کرد ، اما پرنده خوبی برای عملیات فریب به حساب می آید. از اینکه نمی توانستم از دکتر ، درخواستی برای خرید آن داشته باشم ؛ یا بخواهم که او کار خرید از خارج را برایمان انجام دهد ، حرص می خوردم. چرا که احتمال لو رفتن نوع استفاده از آن در جهت مقاصد جنگ بود و ما خوب به این موضوع واقف بودیم. هیچکس ، حتی افراد خودی هم ، نباید پی به این موضوع می بردند. راوی : غلامرضا کاظمی * * * * * ورود آزاد فرامرز عبدوس ( نفر وسط ) یکی از راویان این خاطره و از موسسین گردان رعد یگان هوائی سپاه که همه اش خلاصه میشد توی پایگاه هوائی قدر در داخل مجموعه ی مهرآباد تهران ، بهترین موقعیت را برای ارتباطمان با فرماندهان درجه یک سپاه از جمله برادران محسن رضائی ، رحیم صفوی ، محسن رفیق دوست و ... فراهم آورده بود. فرماندهان برای رفتن به جبهه های جنگ ، از همینجا و با فالکن سپاه به جنوب یا غرب ، می رفتند و برای بازگشت ، باز در همین پایگاه پیاده می شدند. محسن رفیق دوست و یحیی رحیم صفوی در هواپیمای سپاه ما برای انعکاس نظرات و پیشنهادات و البته تأمین خواسته ها و مایحتاجمان نیاز نبود که مراحل درخواست دیدار با آنها را طی کنیم ؛ همین که پیاده می شدند و یا برای بازدید قسمت های یگان هوائی برای سرکشی می آمدند ، فرصت زیادی برای ارتباط داشتیم. داخل هواپیما تا رسیدن به مقصد نیز فرصتی دیگر برای ارتباط بود و در همین ارتباطات بود که برادر محسن رضائی با آگاهی از حساسیت کار پهپاد ، دست نوشته ای به ما داد که هر نیرویی را از داخل مجموعه های سپاه می توانیم آزاد کنیم و به هر انباری برای تأمین اقلام مورد نیاز خود نیر ، می توانیم وارد شویم. این دستور تا آن موقع برای هیچ یک از قسمت های سپاه صادر نشده بود. ستاد فوریت های جنگ و محسن رفیق دوست از طرفی ما حتی نامه ای از طرف ستاد فوریت های جنگ داشتیم که می توانستیم وارد انبارهای بزرگ لجستیک سپاه در جاده مخصوص کرج شده و بدون محدودیت هر کالائی را برداریم. از توی همین انبارها بود که مقدار زیادی لنز ، دوربین و وسایل مربوط به آنها را برای گردان تازه تأسیس رعد آوردیم. برادر محسن رضائی هم دستور داده بود که یکی از خودروهائی را که تاره وارد سیستم خودروئی سپاه شده بود را به ما بدهند ، این وسیله که دو در داشت و از طرفین باز می شد ، بهترین وسیله برای حمل هواپیماهایمان بود. به خصوص اینکه با اندک تغییراتی در آن ما می توانستیم به جای یک فروند ، چند فروند را داخل آن جا دهیم و در منطقه تردد نمائیم. خودرو اهدائی به گردان رعد همه چیز درحال شکل گیری تند و سریع گردان رعد بود، از آن طرف شهید شوشتری که مسئول تدارکات قرارگاه کربلا بود ، یک باب منزل مسکونی از طاغواتی های فراری را در بهترین نقطه شهر اهواز ( یعنی در کیان پارس) برای استقرار به ما داد. این خانه دو طبقه و شمالی بود که ما به راحتی می توانستیم از حیاط وارد شده و درب هایی را در پارکینگ آن باز کرده و بدون اینکه حتی همسایه ها متوجه سوار و پیاده شدن ما و هواپیمایمان شوند ، به کار خود مشغول شویم. در همان روزها یک تدارکاتی زبل به نام فرمان آرا که البته من با همان فامیل قبلی اش ، برادر مهری صدایش می کردم ، به گردان اضافه شد که در نوع خود تحولی به حساب می آمد ، او ظرف ده روز ، توانست هم خانه کیان پارس را تحویل بگیرد و طبقه همکف آنرا که سالنی تقریبا 80 متری بود را به کارگاهی بزرگ برای ساخت و تولید هواپیما تبدیل کند ؛ و هم طبقه بالا را به یک خوابگاه و کتابخانه تبدیل کند. او همچنین با یک در آهنی بزرگ ، پارکینگ را از حیاط جدا کرد و به محیط اداری اضافه نمود. خدا وکیلی توی آن گرمای 50-60 درجه ی اهواز که خانه ها عموما دو سه کولز گازی داشتند و باز هم جواب نمی داد ، این خانه بهترین بود. چرا که مجهز به دستگاه چیلر بود. مهری یا همان فرمان آرا ، دو سه یخچال صندوقی گرفته بود و آنها را پر می کرد از انواع خوراکی ها. ذاتا آدم دست و دلبازی بود اما اصلا بی حساب و کتاب خرج نمی کرد. یکی از مراحل ساخت استراکچر پهپاد او نیروئی داشت که نقطه ضعف اش را پیدا کرده بودیم ، چون سیگاری بود و ما هر بار مانع سیگار کشیدن اش می شدیم ، بهانه می آورد و می گفت : من فقط وقتی ناراحت می شوم ، سیگار می کشم. ما هم در جواب می گفتیم که اتفاقا ما به جای سیگار هندوانه می خوریم. چشم مان به هندوانه هایی بود که مرتب می خرید ، اما به اصطلاح بچه ها آنها را چکه چکه و سهمیه ای به ما می داد ، لذا او مجبور بود کمتر سیگار بکشد تا هندوانه هایش زود به زود تمام نشود. بهدها ما همین بلا را سر پرتقال هایش هم در آوردیم. نمی دانیم شهید شوشتری با مطالعه و تحقیق این خانه را به ما داده بود یا واقعا اتفاقی بود. ولی بهرحال ، اگر ما چند ماه مطالعه می کردیم تا جائی برای کارگاهمان پیدا کنیم ، به همچین جایی نمی رسیدیم. چون هم از نقطه نظر ترددهای قرارگاهی در امان بودیم و هم از اصول حفاظتی خوبی که لازمه و اساس کار ما بود ، برخوردار شدیم. شهید شوشتری و سرلشکر یحیی رحیم صفوی جدای از آن به دلیل استفاده از مواد رزینی برای ساخت هواپیما و راه اندازی عکاس خانه ، هم باید آب مان فیلتر دار می بود ؛ و هم از جای خنگی باید برخوردار می بودیم که این خانه همچنان جائی بود. از طرفی از منطقه خاکی ، آب تانکری و ترددهای فراوان بسیجی ها از لوازم اولیه به حساب می آمد که در چنان شرایطی هم قرار گرفتیم. متأسفانه هیچ وقت موقعیتی پیش نیامد که دلیل انتخاب این خانه را برای شروع کارمان از شهید شوشتری بپرسیم. این در حالی بود که هنوز این محل در اختیار بهزیستی بود ، ولی شهید شوشتری اصرار داشت که ان خانه را زودتر به ما بدهند. شهید نورعلی شوشتری در سالهای پس از دفاع مقدس راویان : محسن عمل نیک ، فرامرز عبدوس ، رضا ارباب ادامه دارد ... ------------ پ.ن 1 : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. پ.ن 2 : با توجه به طولانی بودن مطالب و بخاطر جلوگیری از خستگی مخاطب در پست های بعدی به ادامه مطالب این کتاب خواهیم پرداخت. پ.ن 3 : به دلیل رعایت امانتداری لازم است بیان نمایم که بخاطر جلوگیری از یکنواختی مطالب ، تعدادی عکس هم در لابلای مطالب تاپیک قرار داده ام که این عکس ها عموما مربوط به کتاب نبوده و توسط اینجانب انتخاب شده اند
-
1 پسندیده شدهامروز مشرق خبری گنگ گذاشته که جای دیگه ای من ندیدم و البته عکسش هم به نظر تکراری است ولی به هر حال: نکته ای که وجود داره اینه مثل همیشه شاید دوستان با خبرهای متناقضی قبلا روبرو شده باشند و عددهای مختلف که اگر عجول باشیم سریع به ضعف و اغتشاش مدیریتی و حتی دروغگویی و ... متهم میکنیم فرماندهان را ولی به نظر در این مورد یک پاسخ منطقی میتونه وجود داشته باشه. در مورد رادار قدیر ما عددهای مختلفی را شنیدیم و رونمایی های متعددی. یکی از اخرین عددها هشتمین نمونه قدیر اعلام شد به بهره برداری رسید و اینجا صحبت از چهارمین مورد شده. احتمالا دوستان هم میدونند که در واقع این تفاوت به قدیرها و رزونانس ها برمیگرده. ما از روس ها طبق شواهد چهار رادار رزونانس ان خریداری کرده بودیم با قراردادهای قبلی (تور و اس-300) مهرماه اعلام شد تا کنون سه رزونانس نصب شده. پس این خبر مشرق مربوط به رزونانس چهارم هست احتمالا (عکس البته مشخصه قدیر نیست) که در مجموع با خبر قبلی مورد قدیر میشه نهمین مورد رادار این کلاس! همراه با قدیرها. یعنی 5 قدیر ساخت ایران و 4 رزونانس روسی تا به حال نصب و عملیاتی شده. نکته مبهم همچنان سپهر هست. ما سال 91 یا 93 خبر راه اندازی یک قطاع ازش را داشتیم ولی تصویر واضحی تا حالا ندیدیم ازش و البته در یک حدسی احتمالا از خانواده همین قدیر هست با تغییراتی نه در کلاس رادارهای برد فوق بلند کیهانی مرسوم.
-
1 پسندیده شدهمدتهاست که بنا بر این گذاشته که تولید انبوه تسلیحات به وزارت دفاع منتقل بشه، اما فرایند تحقیق و توسعه در هر یک از نیروها در بخش جهاد خودکفائی اونها به صورت مستقل دنبال میشه. ضمن اینکه سپاه هیچ موقع دست از حوزه هایی که شاید به نوعی خودش پیشتاز بوده دست نمی کشه، مثل حوزه پهپادی یا موشکی و فضایی. که اخیرا هم این موضوع رو نشون داد. اصولا سپاه ارگانی نیست که برای سلاح یا محصول یا حتی سایر موضوعات مدنظرش منتظر سایر سازمان ها و ارگان ها بمونه، خیلی جاها این جاه طلبی و تک روی سپاه خوب بوده و منجر به پیشتازی و نوآوری شده، اما مواردی هم بوده که غالبا می دونید و بهتره صحبتش نشه ، نتیجه مطلوبی نداشته. حتی در حوزه هوایی (سرنشین دار) هم شخصا تصور می کنم، هوافضای سپاه به این مقوله علاقمند شده و هیچ بعید نیست به این مقوله هم ورود کنن. یعنی اگه یه زمانی اومد که سپاه یک جنگنده جدید ساخت در حالیکه وزارت دفاع و ارتش هنوز در حال رونمایی و اعلام (صرفا اعلام البته) تولید انبوه نسخه هایی از اف -5 بودن، نباید خیلی تعجب کرد.
-
1 پسندیده شدهتجربه نشون داده اگه كاري نكنيم مي توانند حسابي زيرپامون رو حالي كنن لاكربي سازي جدي هست دادگاه ١١ سپتامبر كه ايران در اون محكوم به غرامات شد رو از ياد نبريد
-
1 پسندیده شدهکلای حقوقی در کانادا بدلیل زدن هواپیمای اکراینی شکایتی بر علیه ایران و رهبری به عنوان فرمانده نیروهای مسلح انجام دادن و تقاضای یک میلیارد دلار کردن، به نظر میاد هدف پرونده سازی و لاکربی سازی هست لاکربی سازی گام دیگر علیه پرونده ایران، اولین گام لزوم خروج اموال ایران از غرب و دومین گام تشکیل پرونده علیه کانادا جهت پناه دادن به اختلاس گرها هست اتفاقي كه بر سر ليبي رفت الان تحليل گير ميگفت اتهام عمد و تروريستي بودن اين اتفاق انهم در شرايط جنگي اثباتش سخت است ولي تجربه اتهام به ايران و گرفتن غرامات در خصوص قربانيان ١١ سپتامبر نشان داد كه هر چيزي ممكن هست اين اتفاق يك گام در مسير ليبي سازي ايران هستند
-
1 پسندیده شدهپهپاد شاهد 123 در فرودگاهی در سودان و ظاهرا ساخت باند پروازی در غرب کشور برای عملیات پهپادی در عراق و سوریه
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم این تاپیک جذاب نیازمند مطالعه بیشتر هست ولی به نظرم روی این جنگ افزار ها هم باید متمرکز شد بویژه اینکه ظاهرا هدف کامپلکس های موشکی ما هم هست ( فقط اهداف نظامی ) در حالی که عملیات روباه صحرا اثبات کرد که درجریان یک تهاجم با موشکهای کروز ، زیرساختهای غیر نظامی هم هدف قرار می گیرند
-
1 پسندیده شده^^ مذاکرات در دولت قبل هم برگزار میشد و ربطی به اضطرار دولت فعلی نداره، در ضمن در حالیکه دولت توانسته قبل از حصول توافق با غرب نرخ بیکاری رو تک رقمی کنه و تورم رو به زیر بیست برسونه در شرایط اجبار و اضطرار به سر نمیبره. در مورد تولید داخلی هم آمار چند ماه اخیر بخوبی نمایانگر وضعیت تولید در تیم اقتصادی کارگزارانی دولت هست و البته قابل پیش بینی هم بود. البته من منکر نارسایی های دولت قبلی نیستم ولی قرار نیست فرشی باشه که همه مشکلات دولت فعلی رو هم زیرش جارو کنیم.
