جستجو در انجمن

مشاهده نتایج برای برچسب های 'ارتش'.



تنظیمات بیشتر جستجو

  • جستجو بوسیله برچسب

    برچسب ها را با , از یکدیگر جدا نمایید.
  • جستجو بر اساس نویسنده

نوع محتوا


انجمن ها

  • بخش داخلی
    • اخبار و قوانین
    • ماهنامه میلیتاری
    • گالري عكس و فيلم
    • کتابخانه میلیتاری
    • مقالات برتر
  • War and History - بخش جنگ و تاریخ
    • مباحث جامع نظامی
    • پیمان ها - قراردادها و معاملات تسلیحاتی
    • دکترین و استراتژی
    • عملیات های نظامی
    • جنگ تحمیلی
    • تحولات روز امنیتی نظامی بین الملل
    • General Military Discussions
  • Air force Forum - بخش نیروی هوایی
    • هواپیماهای نظامی
    • بالگردهای نظامی
    • تسلیحات هوایی
    • متفرقه در مورد نیروی هوایی
    • سایر بخشهای نیروی هوایی
    • Airforce - English
  • Army Forum - بخش نیروی زمینی
    • ادوات و تسلیحات زمینی
    • خودروهای نظامی و زره پوش ها
    • مباحث جامع زرهی
    • توپخانه زمینی
    • موشک های زمین پایه
    • الکترونیک زمینی
    • تجهیزات و تسلیحات انفرادی
    • متفرقه نیروی زمینی
    • سایر بخشهای زمینی
    • Ground forces - English
  • Navy Forum - بخش نیروی دریایی
    • شناورهای سطحی
    • شناور های زیرسطحی
    • هوا دریا
    • تسلیحات دریایی
    • سایر بخش های نیروی دریایی
    • علوم و فنون دریایی
    • راهبردها و راهکنش های دریایی
    • تاریخ نیروی دریایی
    • اخبار نیروی دریایی
    • Navy - English
  • News Section - بخش خبر
    • اخبار روز ایران و جهان
    • اخبار صفحه اول
    • رایانه و شبکه
    • English News
  • Non-Military Forums - سایر بخشها
    • دیگر موضوعات و مطالب

پیدا کردن نتایج در ...

یافتن نتایج که ...


تاریخ ایجاد

  • شروع

    پایان


آخرین بروز رسانی

  • شروع

    پایان


Filter by number of...

تاریخ عضویت

  • شروع

    پایان


گروه


Website URL


Yahoo


Skype


Location


Interests

پیدا کردن 56 results

  1. منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 1399/10/23 خورشیدی ================= پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم. این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست. یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد. از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده. بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت. با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه. البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
  2. مقدمه : در میانه سال 1394 خورشیدی ، بحثی در استاتوس سابق با محوریت کار بر روی ارتشهای باستان و تاکتیکهای مورداستفاده آنها در انجمن میلیتاری میان دوستان انجام شد که در این میان ، قول ایجاد یک تاپیک ویژه برای صورتبندی ( فرمیشن/ سازند ) فالانکس / فالانژ به برادر فاضل و دانشمند ، @mostafa_by و دوست گرامی @Arash داده شد .متاسفانه بدلایلی ، این امر تا امروز صورت نپذیرفت ، ولی علی الحساب ، پس از پیدا شدن یک DVD قدیمی از فایل های بک آپ گرفته شده ، فایل متن برگردان شده ، پیدا شد که بصورت کاملا" اتفاقی ، با 5600 پست بنده در بزرگترین انجمن نظامی وب فارسی مصادف گردید . با تمام این موارد ، این تاپیک ، نخستین کار در حوزه تاکتیکهای رزمی ارتش های باستان توسط بنده بشمار میرود و بدون هیچ شکی ، نواقص و اشکالات زیادی را بلحاظ فنی خواهد داشت ولی امیدوارم که با مشارکت دوستان ، این مشکلات تصحیح گردد . با این مقدمه کوتاه ، و نقل قولی از پلوتارک ( میانه های سال 100 میلادی ) به سراغ اصل مطلب خواهیم رفت ... به دیوی وحشی می ماند ، هنگامی که با دشمن روبرو می شود و نیزه هایش را برای نبرد ، راست می گیرد فالانکس یک صورت بندی (فرمیشن/ سازند ) رزمی مسطتیل شکل بشمار می آمد که به شکل متعارف از پیاده نظام سنگین اسلحه مسلح به نیزه ، شمشیر های دسته چوبی ، نیزه بلند و یا جنگ افزارهای شبیه به آن ، سازماندهی شده بود . این اصطلاح بویژه ( و در اصل ) برای توصیف این صورتبندی رزمی در نبردهای یونان باستان مورد استفاده قرار می گرفت ، با این وصف ، نویسندگان این عصر ، این واژه را برای تشریح صورتبندی رزمی هر یگان پیاده نظام ، صرف نظر از ماهیت تجهیزات و تسلیحاتی که در اختیار آنها بود ، بکار می بردند . بعنوان مثال ، آریان (لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون ، فیلسوف و مورخ یونانی ) این اصطلاح را برای تشریح نظم موجود در ارتش ایران مورد استفاده قرار می داد . در متون یونانی ، اصطلاح فالانکس ممکن بود برای گسترش رزمی یک ارتش در میدان نبرد ، برای توصیف شکل راهپیمایی یا رژه یک یگان نظامی پیاده یا سوار ، برای توصیف شکل استقرار یک واحد نظامی در زمان استقرار دریک موقعیت نظامی و یا تشریح تاکتیکهای واحدهای پیاده نظام/ سواره نظام در جریان یک نبرد ، نیز مورد استفاده قرار بگیرد ، چرا که این واحدها به طور معمول ، به صورت یک واحد نخبه به میدان نبرد اعزام می شدند . پیشینه اصطلاح فالانکس را میتوان از واژه یونانی فالانگوس به معنای " انگشت" مورد بررسی قرار داد . اگر چه این اصطلاح یک واژه نظامی بسیار قدیمی بشمار می آید ، اما کاربرد خود را تا به امروز همچنان حفظ نموده است . امروزه ، کلید واژه فالانکس ، اگر چه بعنوان یک تقسیم بندی (مقیاس )نظامی مدرن ، بشمار نمی آید ( بعنوان مثال ، لژیون های رُمی یا معادل معاصرآن در سیستم نظامی غربی "گردان") اما ، اغلب بعنوان یک صورتبندی کُلی برای شناسایی ماهیت دستجات یگان های ارتشها ، در متون تخصصی ، کاربردهایی برای آن مورد تصور خواهد بود . بنابراین ، یک یگان (واحد) فالانکس ، فاقد توان رزمی / ترکیب استاندارد خواهد بود ، اما می تواند بعنوان یک واحد مشخص که تعداد مشخصی از عناصر پیاده نظام که یک " تک صورتبندی فالانکس" را بوجود می آورند ، بشمار آیند . علاوه براین ، در طول تاریخ نظامی مدّون ، بسیاری از ارتشها ، واحدهای پیاده نظام مسلح به تجهیزاتی نظیر " نیزه بلند" را بعنوان یک یگان نظامی به مانند فالانکس در نظر گرفته و در سازمان رزم خود ، از آن بهره می بردند . در ادبیات انگلیسی ، این اصطلاح ، بعنوان " گروهی که به شکل ایستاده و نزدیک به هم ، به جلو حرکت می کنند " توصیف شده است . با این وصف ، این سطور ، بیشتر بر روی شکل گیری صورتبندی رزمی فالانکس در یونان باستان ، دنیای هلنیک و سایر واحدهای سیاسی باستانی که تحت تاثیر تمدن های یونان باستان ، قرار داشتند ، متمرکز خواهد بود . نخستین تصویری که شباهت زیادی به صورتبندی فالانکس داشت ، در یک ستون سنگی متعلق به سومری ها در قرن 25 قبل از میلاد ، شناخته شده است . در این تصویر ، سربازان به نیزه ، کلاهخود و سپرهای بزرگی که تمام بدن آنها را تحت پوشش قرار می داد ، مسلح شده بودند . علاوه بر آن ، واحدهای پیاده نظام مصر باستان نیز در صورتبندی های مشابهی ، سازماندهی و بکارگیری می شدند . از سویی دیگر ، اصطلاح فالانکس را می توان در یادداشتهای هومر ، که نبرد های هوپلیتها ( پیاده نظام سنگین اسلحه مجهز به کلاهخودهای فلزی ارتشهای یونان باستان و واحدهای سیاسی مدیترانه شرقی ) را مورد بررسی قرار داده و تشریح نموده ، می توان یافت . به این ترتیب ، هومر ، در اشعارش ، از این اصطلاح برای وجه تمایز قرار دادن میان تاکتیک های مرسوم مبتنی بر صورتبندی های رزمی جمعی از نبردهای انفرادی ، بهره گرفت . مورخان تاریخ نظامی ، تاکنون ، دریک اجماع جالب توجه ، ارتباط میان شکل گیری میان این صورتبندی رزمی یونان با آنچه که هوپلیتها ، آن را بکار می بردند ، وارد نشده اند ، چرا که اصل و پایه این صورتبندی رزمی ، " ایجاد یک دیواره انسانی با استفاده از سپر و نیزه " تقریباً در همه ارتش های آن زمان ، شناخته شده بود و به همین دلیل ، امکان همگرا بودن تکامل این صورتبندی رزمی در میان تمدن های آن روز جهان ، بسیار بیشتر مورد توجه به نظر می رسد . به شکل سنتی و پذیرفته شده ، مورخین ، تاریخ و منشاء اصلی صورتبندی فالانکس هوپلیتها را از یونان باستان ، بخصوص ، در سده هشتم قبل از میلاد بررسی می نمودند . اما این نظریه در دست تجدید نظر است ، چرا که این احتمال که ریشه اصلی این صورتبندی در قرن هفتم و پس از معرفی aspis ( سپرچوبی بسیار سنگین که در دوره های مختلف توسط ارتشهای یونان باستان مورد استفاده قرار می گرفت) توسط دولت شهر آرگوس می دانند . بنابراین ، این احتمال این فرضیه که صورتبندی فالانکس توسط این دولت / شهر پدید آمده باشد ، بسیار زیاد بود . علاوه براین ، مدارک و شهود بیشتری از جمله نقاشی مشهور Chigi vase به تاریخ سال 650 قبل از میلاد وجود دارد که هوپلیتها را مسلح به سپرهای چوبی سنگین فوق الذکر ، نیزه و پیکربندی زرهی کامل ، به تصویر کشیده است . یکی دیگر از نظریات که ممکن است ، تاریخ دقیق ظهور صورتبندی رزمی فالانکس را تئوریزه کند ، در این ایده خلاصه شده است که برخی از ویژگی های اساسی صورتبندی فالانکس ، از زمان های قدیم تر ، وجود داشته ولی بدلیل عدم وجود فناوری لازم ، مورد توجه قرار نگرفته است . بعنوان مثال ، دو راهبرد اصلی که در ارتش های نخستین همواره رعایت می گردید ، اصل " انسجام" و استفاده از سربازان در دستجات بزرگ ، بود. این مساله اثبات می کند که فالانکس یونانی ، ، صرفاً نقطه اوج و تکامل یک ایده جذاب و موثر نظامی بشمار می رفت که به آرامی ، از سالها قبل ، در حال توسعه بود و براثر گسترش فناوری نظامی ، ازجمله ، جنگ افزارها و زره در دولت/ شهرهای مختلف ، فالانکس ، روند تکامل خود را پیمود تا اینکه در نهایت به شکل اصلی و موثر خود ، تبدیل گردید . بررسی اجمالی : صورتبندی فالانکس هوپلیتها ، در دوره کلاسیک یونان باستان ( سال 750 تا 350 قبل از میلاد ) به شکل صفوف به هم فشرده ای از سربازان مسلح از ابتدای سازند تا انتهای آن ، مورد استفاده قرار می گرفت . سربازان در این صورتبندی ، سپرهای خود را به هم قفل کرده و نخستین صف از پیاده نظام سنگین اسلحه ، نیزه های خود را درست در جلوی خود و بسمت دشمن ، می گرفتند . در نتیجه ، صورتبندی فالانکس ، یک دیواره مستحکم متشکل از یک توده ترسناک از نیزه های به هم فشرده را پدید می آورد و شکستن این صفوف به هم فشرده ، در زمان اجرای عملیات آفندی ، به سختی امکان داشت . علاوه بر آن ، استفاده از این صورتبندی ، به فرماندهان این اجازه را می داد که از همه سربازان به شکل فعال ، منسجم (نه فقط سربازان مستقر در خطوط تماس با دشمن ) و در یک زمان مشخص در نبرد ، استفاده نمایند . درگیری میان دو یگان با صورتبندی فالانکس ، عمدتاً در زمینهای مسطح (دشت ) صورت می گرفت، چرا که تجمیع عناصر پیاده نظام و سازماندهی آن ، بسیار آسانتر بشمار می آمد . طبیعتاً توپوگرافی ناهموار و متراکم ، استفاده از این صورتبندی را بسار مشکل می نمود ، چراکه حفظ شکل بندی سربازان به صورت یک خط ثابت و شکستن خط دفاعی حریف با استفاده از فالانکس ، یک عملیات نظامی دشوار محسوب می گردید . در نتیجه ، جنگ میان دولت/ شهرهای یونان باستان ، در هر موقعیتی ، امکان پذیر نبود و درگیری ها ، عمدتاً به نقاط استراتژیک زمین عملیات ، محدود می گردید . در عوض ، برای مرتبه های متعدد ، دو طرف درگیر ، نقاط مناسب برای مانور فالانکس را شناسایی نموده تا درگیری در آن راحتر ، صورت پذیرد و در اغلب موارد ، نبرد میان دو طرف ، با عقب نشینی ایمن (عقب روی در اصلاح نظامی مدرن ) ، پایان می پذیرفت . صورتبندی رزمی فالانکس ، عمدتاً همگام با سایر یگانهای پیاده نظام ، پیشروی می نمود ، ( اگرچه احتمالاً وبا توجه به زره و تجهیزات سنگین ، تفاوت سرعت چندانی وجود نمی داشت ) هر چند این امکان نیز وجود داشت که چند متر آخر برای رسیدن به برد جنگ افزارهای محمول با سرعت بیشتری طی گردد . شاید یکی از دلایل اصلی این رویکرد واحدهای فوق را بتوان در تاکید فرماندهان میدانی در حفظ صورتبندی دقیق رزمی با هدف بیشترین بهره وری از این یگان ها دانست . در صورتیکه واحد فالانکس ، شکل خودش را در جریان نبرد ویا قبل از آن ، از دست می داد ، در زمان رسیدن به صفوف مقدم دشمن ، کمترین تاثیر را بر روند میدان نبرد ، برجای می گذاشت .با این وجود ، در صورتی که فالانکس مورد استفاده هوپلیتها ، از سرعت بیشتری برای اجرای پیشروی در میدان رزم استفاده می کردند ، دلیل آن را می بایست در شتاب آنها برای زودتر رخ دادن درگیری جستجو نمود . هرودوت (مورخ) می گوید :" ارتش یونان در نبرد ماراتن ، درست در زمانی که برای اولین بار به دشمن خود یورش بردند ، از صورتبندی فالانکس استفاده نمودند " با این وصف ، بسیاری از مورخان براین باور هستند که این نوآوری (ایجاد صورتبندی های فالانکس ) در ارتش ایران باستان و با هدف به حداقل رساندن تلفات ناشی از واحدهای کماندار ارتش امپراتوری پارس ، بوجود آمد . در آن سوی جبهه ، واحدهای دشمن پس از برخورد با این صورتبندی ، بسیاری از پیاده نظام خود را بعلت مواجهه با نیزه های بلند این واحدها ازدست می دادند ، که این خود موجب درهم شکستن استخوان بندی دشمن می گردید .در مقابل ، شجاعت صفوف اولیه واحدهای فالانکس ، نقطه اتکاء این یگان ها بشمار می آمد ، در حالی که سایر سربازان مستقر در فرمیشن ، براین سعی بودند که با استفاده از سپرهای سنگین خود ، سربازان مستقر در ردیفهای مقدم را به جلو برانند .در زمان نبرد ، کل یگان فالانکس ، به شکل مداوم رو به جلو رانده می شد تا سرانجام سازمان رزم واحد مقابل درهم شکسته شود ، بنابراین ، زمانی که دو صورتبندی با یکدیگر ، وارد جنگ می شوند ، تلاش دو طرف بیشتر برای هُل دادن هم صرف می شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  3. تعریف: اماد و پشتیبانی نیروهای مسلح ، وظیقه تأمین و مدیریت ، حمل و نقل تدارکات و پشتیبانی و نگه داری از ادوات نیروهای مسلح را بر عهده دارند، در یک تعریف جامع تر آماد و پشتیبانی وظایف زیر را در عملیات های نظامی بر عهده دارد: · طراحی ، توسعه ، تهیه (acquisition) ،ذخیره سازی، توزیع، نگه داری، تخلیه و کنترل آذوقه ، تجهیزات و تسلیحات · جابه جایی و انتقال نیروها · تهیه و یا ساخت ، نگه داری و استفاده و مدیریت فضا ها و ساختمان های نظامی (پادگان ، پایگاه و فرودگاه و...) · ارائه خدمات و امکانات · ارائه خدمات پزشکی و سلامت تاریخچه: لغت logistics از صفت یونانی logistikos به معنای "ماهر در محاسبات" نشأت گرفته است. این لغت اولین بار در امپراطوری روم شرقی (بیزانس) استفاده شد که به شکل ویژه یک مقام رسمی لشکری به عنوان logista عهده دار این مسئولیت بود . ظاهرا در آن زمان این لغت دلالت بر مهارت در محاسبات عددی و ریاضیات داشت. در گذشته ارتش ها تدارکات مورد نیاز خود به خصوص غذا و علوفه را از طریق شکار کردن و یا برداشت گیاهان خودرو ویا غارت کردن مردم محلی تأمین میکردند با این وجود اگر در منطقه اذوقه کافی برای تأمین ارتش وجود نداشت و یا به دلیلی مجبور به توقف طولانی مدت میشدند ، تدارکات به سرعت تمام میشد ، راه حل این بود که تدارکات مورد نیاز را همراه خود آورده و این عمدتا" به وسیله کشتی ، حیوانات باربر ، واگن ها یا توسط خود سربازان صورت می گرفت . این روش تا حدودی باعث خودکفایی ارتش میشد و تا قرن نوزدهم میلادی بیشتر مهمات و تجهیزات مورد نیاز یک سرباز برای کل یک عملیات نظامی توسط خود سرباز قابل حمل بود. به هر حال این روش منجر به ایجاد کاروان های تدارکاتی (Baggage train ) گسترده ای که در کنار ارتش ها حرکت میکردند شد که تحرک و قابلیت مانور ارتش را کاهش میداد. همچنین توسعه سلاح های گرم و افزایش مداوم حجم مهمات و تجهیزات کار را به جایی رساند که حمل این بارهای اضافی توسط نیروها ممکن نبود. با وقوع انقلاب صنعتی ، پیشرفت تکنولوژی و مدیریت راه حل جدیدی پیش پای ارتش ها گذاشته بود و آن تأمین و نگه داری تدارکات پشت جبهه و انتقال آن به خط مقدم بود، این روش منجر به انقلاب آمادی( logistical revolution ) شد که با آغاز قرن بیستم میلادی شروع و قابلیت های ارتش های مدرن را به شدت افزایش داد و همزمان آن ها را به شدت وابسته این سیستم جدید کرد. کاروان تدارکاتی شامل قاطر باربری Baggage mule در ارتش روم قبل از میلاد قرون 5 تا 15 میلادی در قرون وسطی در اروپا سربازان مسئولیت تأمین اذوقه و تجهیزات خود را داشتند، یا به وسیله جستجو ، شکار، غارت و یا خریداری کردن با این وجود فرماندهان نظامی اغلب برای سربازان خود آذوقه و تجهیزات فراهم میکردند اما آن ها این کار را در ازای دستمزد سربازان انجام میدادند و یا سربازان باید اذوقه مورد نیاز خود را از فرماندهان خریداری میکردند که در بعضی موارد حتی بیشتر از حقوق پرداختی میشد در سال 1294 میلادی جان بالیول پادشاه اسکاتلند از حمایت نقشه ادوارد اول پادشاه انگلستان برای حمله به فرانسه سر باز زد، ادوارد اول طرحی را در ولز و اسکاتلند اجرا کرد که در آن داروغه ها ، اذوقه، اسب و گاری را به صورت اجباری و پایین تر از قیمت بازار از تجار خریداری میکردند و به انبار های تدارکات ارتش انگلستان supply depot در مرز اسکاتلند و انگلستان انتقال میدادند که سربازان انگلیسی قادر به خرید آنها باشند، این طرح در طول جنگ اول استقلال اسکاتلند که در سال 1296 اتفاق افتاد ادامه یافت، به هر حال این سیستم محبوبیتی نداشت و با مرگ ادوارد اول در سال 1307 پایان یافت. از اغاز حکومت ادوارد دوم در سال 1307 تا پایان حکومت ادوارد سوم در سال 1337 انگلستان از سیستم جایگزینی استفاده میکرد که در آن از تجار خواسته میشد که در محل حضور ارتش حاضر شوند و اقلام مورد نیاز سربازان را به آنها بفروشند این باعث نارضایتی زیادی شد چون تجار برای سود بیشتر تدارکات را با قیمت بسیار بالاتر از معمول به سربازان میفروختند. وقتی که ادوارد سوم در سال 1337 جنگی را با فرانسه آغاز کرد که به جنگ صد ساله معروف شد ارتش انگلستان برای تأمین تدارکات مورد نیاز خود به روش قدیمی جستجو و غارت بازگشت و استفاده از این روش در طول جنگ ادامه پیدا کرد. حمل تدارکات ارتش نورمن ها برای حمله به انگلستان 1066 میلادی سربازان بعد از غارت شهر ، اموال غارت شده را با گاری منتقل میکنند قرن 16 میلادی در اواخر قرن شانزدهم میلادی اندازه و حجم ارتش های اروپایی به شدت افزایش پیدا کرد تا بعضی از موارد به بیشتر از 100 هزار نفر میرسید، این افزایش فقط در تعداد سربازان نبود بلکه شامل غیرنظامیانی که همراه ارتش بودند camp followers هم میشد ، این غیرنظامیان با ارتش جابه جا میشدند و خدمات مختلفی را به سربازان ارائه میکردند و به لحاظ تعداد حداقل نصف و گاهی به اندازه خود سربازان بودند( همینطور اندازه کاروان تدارکات baggage train به طور متوسط یک واگن به ازای 15 سرباز). دولت های کمی بودند که از پس مخارج این ارتش های عظیم بر می آمدند. بیشتر سربازان ارتش ها را مزدورانی تشکیل میدادند که در ازای خدمات خود مزد دریافت میردند، (هزینه های این مزدوران به دنبال افزایش حجم ارتش ها به حدی شد که حتی امپراطوری اسپنیا هم در چند مورد دچار ورشکستگی گردید) این سربازان و فرماندهان آنها مجبور بودند که اذوقه و تدارکات را خودشان تأمین کنند. در صورتی که به طور دائمی در یک شهر مستقر بودند و یا در طول راه تجاری حرکت میکردند، تدارکات به سادگی توسط کاگزاران intendants خریداری میشد و در اختیار ارتش قرار میگرفت، در موارد دیگر در صورت حرکت در منطقه خودی ارتش توسط فروشنگان دوره گرد دنبال میشد ، البته اجناس آنها معمولا اندک و گران بودند، یا یک قراول به شهر پیش رو میفرستادند که مسائله تدارکات و اسکان سربازان را رفع و رجوع کند. در زمان عملیات در منطقه دشمن، ارتش، مردم محلی را برای تأمین تدارکات غارت میکرد ، یک رسم تاریخی به منظور گرفتن هزینه جنگ از دشمن، با افزایش اندازه و حجم ارتش ها اتکا به غارت و چپاول تبدیل به مشکل بزرگی شد ، به گونه ای که بیشتر تصمیمات مبنی برا اینکه چه مکانی باید مورد حمله قرار بگیرد نه بر اساس یک هدف استراتژیک بلکه بر این مبنا بود که کدام منطقه توان تأمین تدارکات ارتش را دارد. محاصره ها sieges به خصوص تحت تأثیر این مسأله بودند ، چه یک ارتش قصد حمله به شهری رو داشت یا برای دفاع از آن برخواسته بود. (به جز در مواردی که فرمانده توان باز تأمین تدارکات را به نحوی پیدا میکرد) یک شهر واقع شده در یک منطقه بی حاصل عملا از هر حمله ای مصونیت داشت.متقابلا، ارتش های آن زمان نیاز کمی به حفظ خطوط ارتباطی با عقبه را در زمان پیشروی در خاک دشمن داشتند، به جز در مواردی که نیاز به استخدام سربازان بیشتری بود و چون انبارهای تدارکاتی وجود نداشت، قطع ارتباط با آنها هم بی معنی بود. با وجود اینکگه این مسأله در تئوری ازادی عمل و تحرک به ارتش ها میداد اما در عمل وابستگی به غارت برای تأمین تدارکات مانع هرگونه پیشروی پایدار و هدفمند میشد.در ادامه بیشتر ارتش ها مجبور به دنبال کردن مسیر رودخانه های قابل کشتیرانی شدند به دلیل اینکه حمل تدارکات مورد نیاز به وسیله قایق ها بسیار راحتر از حمل زمینی انها بود ، این نکته به خصوص در مورد توپخانه صدق میکرد چرا که حتی تعداد انگشت شماری از توپ ها بادی توسط صدها اسب کشیده میشد و سرعت حرکت آنها بر روی زمین نصف بقیه ارتش بود. قرن 17 میلادی با آغاز قرن هفدهم ، فرانسه با مدیریت وزیر جنگ ( secretary of state of war )، مایکل لی تلییر michel le telleir اصلاحاتی را برای رفع مشکلاتی که در قرون گذشته ارتش ها را درگیر کرده بود (در بالا ذکر آن رفت) آغاز کرد. رسیدگی به مزایا و حقوق پرداختی به سربازان و مبارزه با فساد و ناکارآمدی پیمانکارهای خصوصی ، ابداع فرمول هایی برای محاسبه تدارکات لازم برای یک عملیات، وضع استانداردهایی برای قراردهای بسته شده با تأمین کنندگان تدارکات و ایجاد یک رسته جدید دارای وسایل حمل و نقل با وظیفه انتقال تدارکات مورد نیاز چند روز در حالی که ارتش را در طول نبرد همراهی میکردند. با اجرای این اصلاحات به تدریج استفاده از انبار های تدارکات magazines(supply depot) که میتوانستند جریان منظمی از تدارکات را به وسیله کاروان ها به جبهه برقرار کنند، افزایش پیدا کرد، در حالی که مفهوم انبار و کاروان ها چیز جدیدی نبود اما تا قبل از افزایش اندازه ارتش ها استفاده از آن ها بسیار نادر بود. با وجود این تغییرات ارتش فرانسه همچنان به غارت کردن برای تأمین نیاز های ارتش هنگام پیشروی وابسته بود، انبار های تدارکات صرفا برای عملیات های خاصی استفاده میشد و محصولات مازاد آن برای درامد مالی و کاهش بار مالیاتی در بازار به فروش میرسید. وسایل نقلیه ای که برای کاروان های تدارکاتی مورد نیاز بودند یا از بازار خریده میشدند یا از مردم محلی به زور مصادره میشدند. از ویژگی های جنگ های آن دوران شهر های مستحکم و دارای توانایی دفاع از خود و ناتوانی ارتش ها از ایجاد کردن خطوط مقدم ثابت و کنترل کردن مناطق وسیع بود، بنابراین این کاروان ها خودشان نیازمند ارتشی بودند تا آنها را تا جبهه همراهی و محافظت کنند که این مسأله مانع کربرد گسترده آن ها میشد. فایده اصلی این اصلاحات برقرای خط تدارکات به حملات محاصره ای بود به طوری که فرانسه در جنگ های موفقیت آمیز سال 1658 مجبور به ترک هیچ محاصره ای منجمله محاصره معروف دانکریک siege of dunkrik به دلیل کمبود تدارکات نشد. پسر لی تلییر ، لووس( louvois ) اصلاحات پدر را بعد از تصاحب جایگاهش ادامه داد، مهمترین این اصلاحات تضمین جیره رایگان روزانه برای سربازان بودکه شامل 2 پوند (کمتر از یک کیلوگرم (نان یا نوعی بیسکویت و در صورت امکان به جیره ها غذاهای پروتئینی مانند گوشت و حبوبات اضافه میشد. او همچنین انبار های تدارکات دائمی که مسئولیت آن با حاکم محلی بود ایجاد کرد تا تحت هر شرایطی برای جنگ ها تدارکات موجود باشد، برخی از این انبار ها برای تأمین تدارکات مورد نیاز دژ ها و شهرهای مرزی در هنگام محاصره به مدت چندین ماه، اختصاص داده شدند و بقیه برای تأمین تدارکات ارتش فرانسه در میدان نبرد استفاده میشدند. با این اصلاحات ارتش فرانسه صاحب یکی از بهترین سیستم آماد و پشتیبانی در اروپا شد به هر حال همچنان محدودیت های شدیدی در قابلیت های آن وجود داشت، انبار های آماد تنها بخشی از نیاز های تدارکاتی ارتش را تأمین میکردند پس کماکان غارت کردن برای تأمین نیاز ارتش اجتناب ناپذیر بود این مسأله به طور خاص برای کالاهای فاسد شدنی و یا کالاهایی که دارای حجم زیادی بودند ،مانند علوفه، صدق میکرد، مدیریت و انتقال تدارکات به جبهه همچنان ناکارآمد و وابسته به توانایی پیمانکاران خصوصی بود. قرن هجدهم میلادی بریتانیا در طول جنگ های استقلال آمریکا برای تأمین تدارکات ارتش به شدت دچار مشکل شد چرا که آمریکایی ها دسترسی به بیشتر بازار های محلی را برای انگلیسی ها قطع کرده بودند و تدارکات مورد نیاز باید با کشتی کل اقیانوس اطلس را میپیمود تا به آمریکا برسد. بعد از این جنگ ، بریتانیا بر اساس تجربیات بدست آمده ساختاری را ایجاد کرد تا امپراطوری خود را اداره کند، لندن متوجه ارزش کشتی ها و نیروی دریایی برای تأمین تدارکات مورد نیاز ارتش شد ، با توسعه کشتی رانی و قدرت دریایی، ساختاری ایجاد شد که به بریتانیا اجازه میداد تا پادگان های تابعه خود را در جزایر فالکند ، استرالیا و سیرالئون و... را به هم متصل کند و نیرو و تدارکات را از نقاط مختلف دنیا به محل مورد نیاز سرازیر کند، این ساختار در جنگ های انقلاب فرانسه به آن ها اجازه داد لشکرکشی های عظیمی را انجام داده و شبکه عظیمی از پادگان های مستعمراتی در سراسر دنیا ایجاد کنند. قرن نوزدهم ناپلئون قبل از جنگهای ناپلئونی ، تدارکات ارتش به وسیله پیمانکارهای خصوصی ، غارت کردن و مصادره کردن (خریداری کردن اموال به کمترین قیمت و به صورت اجباری) تأمین میشد ، ناپلئون تأمین تدارکات را تبدیل به بخش بزرگی از استراتژی جنگی فرانسوی ها کرد در طول نبرد اولم ulm campaign در سال 1805 ارتش 200 هزار نفری فرانسه برای تأمین تدارکات خود مجبور نبود به تأمین امنیت مناطق مجاور برای خطوط تدارکاتی نبود چرا که متحدان المانی ، فرانسه آنها را به خوبی تأمین میردند ، آلمان ها شهر ازبورگ را به یک انبار تدارکات بسیار بزرگ تبدیل کردند، که غذا، البسه، کفش و مهمات ارتش کبیر ( Grand armee )را به خوبی تأمین میکرد. ناپلئون چیزی را به شانس واگذار نکرد ، او از متحدان المانی خود درخواست کرد تا مقدار مشخصی از تدارکات را در شهر های مختلف مثل ولزبورگ و اولم ذخیره کنند تا در صورت نیاز برای استفاده ارتش فرستاده شوند و زمانی که تقاضا های جدید فرانسه از توان المان ها خارج شد ، فرانسوی ها با استفاده از کوپن اموال مورد نیاز را مصادره و به خط مقدم میفرستادند تا پیشروی های فرانسه متوقف نشود، توافقاتی که فرانسوی ها با متحدانشان کردند به انها اجازه میداد که ظرف چند رو مقدار زیادی از تدارکات را دریافت کنند. ناپلئون انبار تدارکات بزرگی در شهر پاساو Passau ایجاد کرد، با قایق هایی که تدارکات را طریق رودخانه دانوب به وین Vienna منتقل کنند، تا ارتش فرانسه را که عازم نبرد اتریش Battle of Austerlitz بود را پشتیبانی کند. ناپلئون در سال 1807 اولین رسته کاروان تدارکات نظامی military train را ایجاد که به صورت تخصصی وظیفه تأمین و انتقال تدارکات را بر عهده داشتند. سیستم آماد فرانسوی عملکرد ضعیفی در مواجهه با guerrilla warfare ( جنگجویان نامنظم / گروه های کوچکی از دشمنان به خطوط تدارکاتی حملات پارتیزانی انجام میدهند و تأمین تدارکات را با مشکل مواجه میکنند) در طول جنگ اسپانیا و محاصره بنادر اسپانیایی توسط بریتانیا از خود به نمایش گذاشت، ناتوانی در تأمین تدارکات باعث شکست فرانسه در محاصره بارسلونا شد و تلاش های فرانسوی ها برای اضافه کردن کاتالان به امپراطوری فرانسه پایان یافت. کاروان تدارکاتی نظامی military train متعلق به گارد امپراطوری فرانسه خط آهن در اواسط قرن نوزدهم میلادی ظهور راه آهن وکشتی بخار انقلابی در آماد و پشتیبانی ایجاد کرد.در طول جنگ داخلی آمریکا(1861-65) هر دو طرف به طور گسترده ای از راه آهن برای جابه جایی نفرات، تدارکات، اسب ها وقاطرها و تجهیزات سنگین استفاده کردند.در طول نبرد هفت هفته ای seven weeks war در سال 1866 ارتش پروس به خوبی از راه آهن برای جا به جایی نفرات استفاده کرد اما ناتوانی از حمل تدارکات از پایان خط آهن به خطوط مقدم جبهه باعث شد حدود 18000 تن کالا بر روی قطارها باقی مانده و به موقع به ارتش نرسند.از استفاده پروس از خط آهن در طول جنگ پروس و فرانکو Francu-Prussian war اغلب به عنوان مثال کامل آماد و پشتیبانی مدرن در قرن نوزدهم یاد میشود هرچند اغلب مجبور بودند برای حفظ قابلیت مانور تدارکات رسیده از خط آهن را همانجا رها کنند. مهندسان آمریکایی در حال تست راه آهنی که به عنوان جایگزین پل سنگی قدیمی ساخته شده جنگ جهانی اول در سول چند دهه منتهی به قرن بیستم میلادی با گسترش سیستم سرباز گیری اجباری و نیروی ذخیره اندازه و حجم ارتش ها باز هم به شدت افزایش پیدا کرد، در عین حال صنعتی شدن جنگ افزار ها (پیدایش تنفگ های تغذیه شونده با گلوله و افزایش اندازه و استفاده از توپخانه و ظهور مسلسل ها) مهمات مورد نیاز برای عملیات ها را به چند برابر افزایش داد، همه اینها در حالی بود که سیستم آماد و پشتیبانی همچنان از تکنولوژی قرن نوزدهم استفاده میکرد. با شروع جنگ جهانی اول حمل و نقل متکی به خط آهن و اسب ها با چالشی بیش از حد توانش مواجه شد. با شروع پدید های به نام نبرد خاکریزها (نبرد خندقی / trench warfare ) خاکریزهای کوچه مانند و باریکی ساخته و ریل گزاری شدند تا راه آهن را تا خط مقدم جبهه گسترش دهند. اندازه ارتش آلمان برای تأمین شدن تدارکاتش توسط راه آهن بسیار بزرگ بود، به دلیل اینکه سرعت حمل و نقل تدارکات نمیتوانست خود را با پیشروی ارتش تطبیق دهد، پیروزی های تاکتیکی مثل عملیات مایکل ( Operation Michael ) هم از شکست نهایی آلمان جلوگیری نکردند.محاصره دریایی آلمان توسط بریتانیا باعث کمبود مواد اولیه، کالا و غذای مورد نیاز برای پشتیبانی از ارتش المان شده بود و این مسأله یکی از دلایل اصلی پیروزی نهایی متفقین محسوب میگردد، از سوی دیگر استفاده مؤثر المان از زیردریایی برای غرق کردن بدون هشدار کشتی های جنگی و تدارکاتی متفقین، اسیب پذیری حمل و نقل دریایی علی رغم برتری متفقین در دریا را نشان داد. کاروان تدارکاتی اسب محور! آلمان ها در طول عملیات مایکل Operation Michael جنگ جهانی دوم با مکانیزه شدن جنگ افزار ها که از اواخر جنگ جهانی اول شروع شده بود ، بار افزایش مهمات، سوخت و تعمیر و نگه درای مورد نیاز برای تانک ها و سایر خودروهای جنگی را به دوش آماد و پشتیبانی اضافه کرد. نیاز در حال رشد برای کشتی ها و هواپیما های قدرتمندتر و پرتعداد این بار را حتی سنگینتر کرد. البته از طرف دیگر مکانیزه شدن کامیون ها را برای آماد و پشتیبانی به ارمغان آورد، با ساخته شدن جاده ها و پل های با کیفیت تر ، کامیون ها بسیار سریع تر و موثر تر از گاری های اسب و قاطر کش بودند. در حالی که بیشتر ملت ها شامل آلمان هنوز تا حد زیادی به قطارها وابسته بودند ، بریتانیا و آمریکا ، کامیون ها را به طور گسترده ای وارد خدمت کردند. آماد و پشتیبانی نقش مؤثری را در اکثر عملیات های جنگ جهانی دوم بازی کرد، به خصوص در مواردی که از مراکز پشتیبانی دور بودند . از نبرد شوروی و فنلاند و نبرد بروما Burma campaign که بعد مسافت و اقلیم سخت اندازه و حرکت ارتش های طرفین را دچار محدودیت کرده بود تا نبرد های شمال آفریقا که نبود راه آهن و تعداد کم جاده ها و اقلیم خشک و بیابانی، حملات و پیشروی ها را همانقدر به آماد و پشتیبانی وابسته کرده بود که توان اقدامات دشمن، در حمله آلمان به شوروی به دلیل گستردگی سرزمین و نبود راه اهن ، آماد و پشتیبانی ضعیف ، باعث شد علی رغم پیروزی های متعدد در نهایت ارتش آلمان پشت دروازه مسکو متوقف شود. لجستیک ورماخت در دروازه های مسکو : خطوط حمل و نقل تدارکات بسرعت به هدف اصلی قدرت هوایی تبدیل شد، یک جنگنده تنها میتوانست دهها خودروی حمل نقل تدارکات را کیلومتر ها پشت خط مقدم روی جاده نابود کند. در آب وهوای مطلوب برتری هوایی برای هر حمله ای ضروری بود، نیروی هوایی متفین پل ها و خطوط آهن شمال فرانسه که توسط آلمان ها کنترل میشدند را هدف قرار دادند تا با قطع خطوط پشتیبانی آلمان ، از موفقیت عملیات نرماندی اطمینان حاصل کنند، در حالی که بعد از فتح نرماندی باعث محدودیت پشتیبانی خود متفقین شد، در پاسخ به این مشکل متفقین red ball express را ایجاد کردند یک سیستم حمل و نقل متشکل از کاروان بزرگی از کامیون ها که به سمت آلمان سرازیر شدند. در طول نبرد استالینگراد، آلمان ها تلاش کردند با استفاده از آسمان تدارکات را به ارتش ششم در محاصره بود برسانند. (این نوع حمل و نقل پل هوایی نامیده شد) که به دلیل ضعف هواپیماهای آلمانی به خوبی اجرا نشد. متفقین اما در اجرای پل هوایی موفق تر عمل کردند، در نبرد برمه و آوردگاه هامب ، متفقین تدارکات نیروهای چینی در نبرد با ژاپنی ها از طریق اسمان تأمین کردند . در دریا، نبرد اقیانوس اطلس از روزهای ابتدایی جنگ آغاز شد و تا اواخر آن ادامه یافت، زیردریایی های آلمانی، کشتی های تدارکاتی متفقین که تدارکات مورد نیاز نیروهای انگلیسی، آمریکایی و روسی را تأمین میردند هدف قرار میدادند و مؤثرتر از جنگ جهانی اول شده بودند، مسابقه پیشرفت تکنولوژی بین زیردریایی ها و سلاح های ضد زیردریایی با برتری زیردریای های آلمانی تا اخر جنگ ادامه یافت و متفقین ناتوان از پیروزی قاطع بر آلمان ها و تأمین امنیت کامل کشتی های تدارکاتی خود بودند. آماد و پشتیبانی چالش بزرگی برای آمریکاییها در طول جنگ بود ، چراکه آنها مجبور بودند تجهیزات را در طول اقیانوس اطلس (برای نبرد در اروپا) و یا در مسیر طولانی تری در طول اقیانوس آرام (برای نبرد در آسیا) انتقال دهند ، آلمان ها نبرد زیردریایی خصمانه ای را بر علیه خطوط تدارکاتی امریکا در اقیانوس اطلس اجرا کردند ولی ژاپنی ها از خطوط تدارکاتی آمریکا در اقیانوس آرام غفلت کردند و از زیردریایی های خود در کنار ناوهای جنگی برای نبرد مستقیم استفاده کردند. خطوط تدارکاتی طولانی نقش اساسی را در نبرد های متفقین و ژاپن در اقیانوس آرام بازی میکرد، ژاپنی ها برای حمله به پرل هاربر از تعدا زیادی کشتی حامل سوخت استفاده کردند تا نواگان جنگنده ها را روی دریا سوخت رسانی کنند ، تعداد بیشماری کشتی حمل و نقل استفاده میشد تا تدارکات مورد نیاز متفقین که در حال نبرد در سرزمین ژاپن بودند تأمین شود همانند اقیانوس اطلس زیردرایی ها در اقیانوس آرام هم با غرق کردن بیش از 1200 کشتی تدارکاتی خسارت بیشتری از ناوگان سطحی به حریف وارد کردند. کاروان کشتی های تدارکاتی متفقین در اقیانوس اطلس آماد و پشتیبانی و تحولات مدرن جنگ پدیده ای غیر قابل پیشبینی و کنترل است، فرماندهان مسئول آماد و پشتیبانی باید در چنین شرایط پر ابهامی تصمیم بگیرند که چه تدارکات و خدماتی برای نبرد مورد نیاز است؟ در چه زمان و کجا مورد نیاز است؟ و بهترین راه تأمین آنها چیست؟ ، مدل های پیشبینی میتوانند از ابهام وضعیت موجود بکاهند اما در نهایت فرماندهان تصمیم نهایی را روی این موارد میگیرند ، گاهی در صورت اجازه دادن شرایط از بصیرت و سبک و سنگین کردن گزینه های موجود میتوان استفاده کرد. فرماندهان برای تصمیم درست نه تنها باید به جنبه های بیشمار امور آماد و پشتیبانی اشراف داشته باشند بلکه به فهم کاملی از امور نظامی مرتبط مانند استراتژی، تاکتیک، اطلاعات ، تمرینات ، افراد و امور مالی هم نیاز دارند. در جنگ های بزرگ اغلب امور مربوط به آماد و پشتیبانی نتیجه جنگ را مشخص کرده است. برای مثال نبرد تناژها tonnage war (اشاره به استفاده آلمان از زیردریایی برای غرق کردن کشتی های تدارکاتی متفقین و قطع خطوط پشتیبانی آنها) نقش حیاتی در جنگ جهانی دوم بازی میکرد. نبرد ضد زیردریایی نسبتا موفق متفقین علیه المان و عدم موفقیت المان ها در غرق کردن تعداد کافی از کشتی های متفقین باعث باقی ماندن بریتانیا در جنگ شد و توانایی حفظ زنجیره تدارکاتی به شمال افریقا از طریق دریای مدیترانه با حفظ جبهه دوم نبرد علیه آلمان ها شد بلعکس نبرد زیردریایی submarine campaign موفقیت آمیز آمریکاییها علیه کشتی ها تدارکاتی ژاپن باعث فلج شدن اقتصاد و تولیدات نظامی این کشور شد. ناتوانی دول محوربرای حفظ کردن زنجیره تدارکاتی مداوم به جبهه شمال آفریقا (به طور متوسط 25 درصد کمتر از نیاز ارتش آفریقایی رومل به انها سوخت و تدارکات میرسید) تصمیمات اسراتژیکی را به فرماندهان سپاه آفریقایی تحمیل کرد. در بعد تاکتیکی در نبرد فنلاند و شوروی ، روس ها برتری کاملی در اسلحه و تعداد بر فنلاندی ها داشتند اما در نهایت مجبور شدند تجهیزات سنگین خود را رها کرده و عقب نشینی کنند یکی از عوامل مهم پیروزی تاکتیکی فنلاند ، اختلال موفقیت آمیز آنها بر خطوط تدارکاتی شوروی بود. به طور کلی محافظت از خطوط پشتیبانی خودی و حمله به خطوط پشتیبانی دشمن استراتژی بنیادی نظامی است که که موفقیت در اجرای آن تفاوت بین پیروزی و شکست را تعیین میکند. صرفا برای میلیتاری منبع: https://en.wikipedia.org/wiki/Military_logistics
  4. آخرش معادله حل شد. این چند روز کلی گشتم دنبال صحبتهای فرمانده نیروی دریایی تا سر از این پروژه ها در بیارم. در مورد موج 6 که به اسم پروژه سفینه نامگذاری شده این شناور 2200 تن وزن و بیش از 100 متر طول داره و از نوع سه بدنه هست. شناورهای بعدی تا 3000 تن می رسند که طبق تصویر نسخه 3000 تنی با نام پروژه هرمز یک ناو پشتیبانی نیمه سنگین هست که علاوه بر حمل دو بالگرد یا یک بالگرد و دو پهپاد سجیل، 96 سیلوی عمود پرتاب، 4 سامانه کمند، یک توپ 76 میلیمتری و لانچرهای مایل پرتاب برای موشکهای کروز/پدافندی داره. ناو آموزشی خلیج فارس هم تکلیفش معلوم شد طول 207 متر و وزن 5000 تن. پروژه نگین هم که گفته شده 5000 تا7000 تن وزن داره و جای دیگه امیر خانزادری وزن این ناوشکن رو 7000 تن اعلام کرده.
  5.     ارزیابی توانایی های ارتش ایالات متحده و ارتش جمهوری خلق چین در حوزه برتری هوایی       مقدمه : در یک تعریف جامع ، ( براساس  جدیدترین تعریف  نیروی هوایی ایالات متحده و نمونه کوچک شده آن در آسیای جنوب غربی ، IAF) سطح کنترل آسمان که بیانگر توانایی های هرواحد سیاسی در بکارگیری قدرت هوایی برای مقابله با تهدیدات نظامی مورد تصور تعریف می شود ، شش سطح کاملاً تخصصی را در بر می گیرد .       بطور مشخص ، حوزه برتری هوایی به معنای ایجاد و تامین میزانی از توانمندی قدرت هوایی است که اجازه نمی دهد توانمندی های دشمن ، دخالت موثری در دسترسی به اهداف نظامی خودی داشته باشد .   با این تعریف بسیار موجز و خلاصه ، که بایست تببین می گردید ، مبحث اصلی را آغاز می کنیم :           ارزیابی مزیت های نسبی 2017-1996   اگر چه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده همچنان در حال سرمایه گذاری برای حفظ برتری  بی سابقه خود در حوزه رزم هوایی است ، با این وصف ، روند رو به توسعه مدرنیزاسیون نیروی هوایی خلق چین و مشکلات ارتش آمریکا برای گسترش حوزه تسلط خود در حوزه ژئواستراتژیک شرق آسیا ، به شکل فزاینده ای برتری نیروی هوایی این کشور توسط چینی ها به  چالش کشیده  تا نتیجه یک  جنگ  احتمالی در روز یا هفته نخست مشخص گردد .     در طول دو دهه گذشته ، ارتش آزادی بخش خلق چین ، ( PLA) بتدریج  سازمان رزم خود را از یک نیروی بزرگ اما منسوخ  به یک سازمان مسلح مدرن در چهار حوزه هوایی ، دریایی ، زمینی و سایبر تبدیل نموده است . به همین دلیل مجموعه  Project AIR FORCE از اندیشکده RAND  طی یک مقاله پژوهشی ، ارزیابی  جالبی در خصوص روند توسعه قابلیتهای نسبی ایالات متحده و چین در حوزه های عملیاتی متفاوت  و در فواصل مختلف از سرزمین اصلی چین میان سالهای 1996 تا 2017 به انجام رسانده است .   برایند این گزارش نشان می دهد که اگر چه چین همچنان در حوزه های حیاتی رزم هوایی در دو بعد سخت افزار و نرم افزار و مهارتهای رزمی با ارتش آمریکا فاصله قابل توجهی دارد ، اما در همین حوزه ها در چند سال اخیر پیشرفتهای غیر قابل تصوری را به ثبت رسانده  است .           علاوه براین ، گزارش فوق الذکر نشان می دهد که چینی ها نیازو قصدی  برای به  چالش کشیدن توانایی های ارتش آمریکا   در نزدیکی سواحل سرزمین اصلی چین ندارند و به شکل روشنی ، هدف نویسندگان این مقاله ، جستجوی جلوگیری از بروز یک فاجعه نظامی است ، چرا که در   صورت بروز هر حادثه ای هر دو کشور متضرر خواهند شد .   در عوض ، این ارزیابی که با استفاده از منابع باز و غیر محرمانه صورت پذیرفته است ، روند توسعه توانایی های دفاعی و فرآیند  ایجاد بازدارندگی  ارتش آمریکا را بررسی نموده و یک پایه و بنیان اساسی برای تجزیه و تحلیل وقایع در آینده ایجاد می نماید .     تمرکز بر روی مفهوم " برتری هوایی "   به شکل خلاصه ارتش چین براساس تجزیه و تحلیل " توانایی های ارتش ایالات متحده در حوزه ایجاد و برقراری مفهوم برتری  هوایی " در شرق آسیا ، در حال برنامه ریزی جهت رسیدن به برابری نظامی با این کشور است .   به شکل تاریخی ، نیروی هوایی ارتش خلق چین ، تهدید چندانی برای همسایگانش بشمار نمی رفت با این وصف در دو دهه گذشته ، این نیرو از یک یگان مسلح به فناوری های منسوخ دهه 50 و 60 ، بسرعت تبدیل به یک نیروی  هوایی مدرن شده است ، چنانکه  نیروی هوایی این کشور نخستین دسته 24 فروندی از جنگنده های نسل چهارم خود را به سال 1996 وارد سازمان رزم خود نمود ، در حالی که اکنون بیشتر از 700 فروند از این جنگنده ها را در اسکادران های رزمی خود مورد استفاده عملیاتی قرار می دهد . با این حال ، ایالات متحده ، بسرعت جنگنده نسل پنجم خود را به موجودی نیروی  هوایی اضافه نموده   و این بدان معنی است که ناوگان نیروی هوایی این کشور ، همچنان بزرگتر و پیشرفته از نیروی هوایی چین باقی خواهد ماند .           با این وصف ، عوامل جغرافیایی ، بعنوان یک عامل متعادل کننده در برابر مزیت کمی و کیفی نیروی هوایی ایالات متحده همچون سد محکمی قرار دارد و به شکل طبیعی ، نیروی هوایی ارتش خلق چین از این مزیت قابل توجه در یک بحران احتمالی در جنوب شرقی وشرق آسیا بهره برداری خواهد نمود .   بدین معنی که نیروی هوایی چین بدلیل وضعیت ژئو استراتژیک منطقه ، می تواند از پایگاه های هوایی بیشتری استفاده نموده و طبیعتاً از پرنده های رزمی بیشتری برای ایجاد برتری هوایی بهره ببرد . علاوه براین ، بدلیل پراکندگی این پایگاه ها ، حمله و انهدام زیرساختهای بشدت حفاظت شده نیروی هوایی چین برای پیکان تهاجمی ارتش آمریکا سخت تر بوده و در نهایت ، ریسک حمله پایگاه های هوایی چینی ها در داخل سرزمین اصلی چین ، موجب  عکس العمل غیر قابل انتظار مقامات ارشد پکن و استفاده از پتانسیل موشکی برای پشتیبانی از عملیات هوایی خواهد شد .   حال سئوال این است که روند تکامل مفهوم برتری هوایی نیروی هوایی ارتش ایالات متحده و نیروی  هوایی خلق چین ، تحت تاثیر چه عواملی ( شرایط محیطی ) قرار گرفته است ؟؟         برای پاسخ بدین سئوال ، پژوهشگران ، چهار پیش بینی را در قالب دو سناریو در یک بازه زمانی زمانی 22 ساله (2017-1996) در فواصل مختلفی از سرزمین اصلی چین مورد بررسی قرار دادند.     1-   حمله ارتش چین به جزیره تایوان   2-   جنگ بر سر تسلط بر مجمع الجزایر اسپراتلی     برای نیل به هر کدام از این دو سناریو ، سازمان رزم نیروی هوایی ارتش ایالات متحده محاسبه گردید ( 72 وینگ هوایی )  . نخستین هدف بیشتر بر حفظ حضور مستمر نیروی  هوایی در آسمان منطقه واحدهای مدافع (تایوان) است که به نظر می رسد توان رزمی فوق الذکر برای به عقب راندن و از کار انداختن نوک پیکان تهاجمی نیروی  هوایی چین کافی باشد . دومین انتخاب ایالات متحده برای دستیابی به برتری هوایی ،انهدام تعداد مشخصی از جنگنده های رزمی نیروی هوایی چین به منظور متقاعد نمودن فرماندهان ارشد ارتش چین به ترک مخاصمه بوده  که طبق برآوردها ، این رقم به 50 درصد توان رزمی نیروی متخاصم می رسد که در شبیه سازی ها ، روی آن تمرکز شده است . در خصوص سناریوی دوم ، محققان معتقدند که ایالات متحده برای دسترسی به اهداف مورد نظر خود می بایست بدون تاخیر ، در یک بازه زمانی 7 روزه و 21 روزه ، برتری هوایی را برفراز میدان نبرد ایجاد نماید .       داده های ورودی این شبیه سازی شامل پارامترهایی نظیر گونه های مختلف پرنده های رزمی در دسترس ، تعداد کل پرنده های رزمی در دسترس ، نوع و تعداد پرنده های رزمی درگیر ، ماهیت اثر بخشی موشکهای هوا به هوای مورد استفاده در  رزم هوایی ، تعداد و گونه های مورد استفاده ، موقعیت استقرار پایگاه های هوایی ، تعداد خدمه با مهارت بالای در دسترس  ، زمان پرواز از مبداء بسمت منطقه درگیری بود .   البته این محققان تعدادی از داده های کمی مورد نیاز را پس از بررسی روند آموزش خدمه هوایی در نیروی  هوایی ارتش ایالات متحده در این معادله قرار دادند . نتایج بدست آمده  ، عمدتاً مزیت چندانی برای پیش بینی دقیق نتایج  یک درگیری تمام عیار هوایی در این منطقه در بر نداشت ، در عوض ، این داده ها یک  تصویر کامل را از وضعیت در حال تحول دو نیروی هوایی در اختیار پژوهشگران قرار داد و اثبات نمود که برای در اختیار داشتن یک برآورد  درست از توان رزمی دشمن ، بویژه جهت و سرعت تغییر توانایی ها ، شبیه سازی های خاصی می بایست هر ساله انجام پذیرد .    ادامه دارد ...............    پی نوشت :   1- منابع درانتهای تاپیک معرفی خواهند شد .   2- تاپیک مرتبط با این موضوع پایان خواب بلند اژدهای سرخ            این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم( با اندکی تلخیص)  : MR9      :rose:
  6.         مقدمه :    پایگاه سوم شکاری نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی  ایران (IRIAF) که در سالهای قبل از انقلاب اسلامی با شناسه پایگاه هوایی شاهرخی و در سالهای پس از انقلاب به یاد شهید سرلشکر خلبان ، محمد نوژه  با شناسه پایگاه سوم شکاری  شهید نوژه شناخته می شود ، یکی از پایگاه های راهبردی بازوی هوایی  ارتش  جمهوری اسلامی  بشمار می آید .         موقعیت استقرار پایگاه سوم شکاری شهید محمد نوژه  نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران     پایگاه سوم شکاری تاکتیکی ( TFB.3 ) که در حدود 40 کیلومتری ( 25 مایلی) شمال شرقی همدان در نزدیکی روستای کبودرآهنگ  قرار دارد ، خانه اصلی اسکادران 31 آموزشی (TTS.31) ، اسکادران سی و یکم شناسایی (TRS) و در نهایت اسکادران سی و دوم  جنگنده تاکتیکی ( TFS.32) محسوب می گردد .   در اوت سال 2016 میلادی ، به ناگاه و پس از سالها ، این پایگاه راهبردی ، مورد توجه جهانیان قرار گرفت ، چرا که نیروی هوایی ارتش روسیه ، برای اجرای عملیات نظامی برفراز سوریه ، مجوز فرود و استقرار را در این پایگاه نیروی هوایی ایران ، دریافت نمود .  با این وصف ، پایگاه سوم شکاری تاکتیکی ، خانه اصلی بخش عمده ای از ناوگان باقی مانده جنگنده – بمب افکن های افسانه ای  اف-4 فانتوم این نیرو محسوب می گردد .   اما آنچه که این پایگاه  را پر اهمیت می سازد ، در کنار  میزبانی بمب افکن ها و پرنده های سوخت رسان  نیروی هوایی ارتش روسیه ، یکی از پایگاه های  خط مقدم یکی از دو نیروی هوایی ایران ( منظور در کنار نیروی هوا- فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ) است که از نوامبر  2014 میلادی ، حملات هوایی پیشگیرانه ای رابرعلیه  دولت خود خوانده به اصطلاح اسلامی (ISIS) در بخش هایی از عراق و سوریه به انجام رسانده است .         فانتوم ها در جنگ     این پایگاه نیروی هوایی ، در حدود نیم قرن پیش در ژوئن 1965 تاسیس گردید در یکسال و چند ماه بعد ، یعنی در مارس 1966 ، بعنوان پایگاه سوم  شکاری ، میزبان اسکادران های سیصد و یکم و سیصد و دوم شکاری تاکتیکی گردید و پس از سه سال ، بعنوان پایگاه مادر اسکادران سیصد و سوم نیروی هوایی ایران (IIAF) انتخاب گردید .   هر کدام از این سه اسکادران ، در آن زمان به 13 فرونده جنگنده تازه ساخت F-5A/B مجهز شدند که در مجموع با 39 فروند پرنده رزمی ، سازمان رزم این پایگاه تازه تاسیس را تشکیل می دادند .   این پایگاه هوایی ، در آغاز بعنوان لبه بُرنده  IIAF دربرابر تهدید تازه پدید آمده از سوی نیروی هوایی ارتش عراق ، که در آن زمان تدریجاً در حال مسلح شدن به جت های جدید روسی بود ، بشمار می آمد و به همین دلیل ، ساخت آن بعنوان یکی مهمترین اولویتهای فرماندهان وقت نیروی هوایی ، ظرف دوسال و با هزینه ای در حدود 10.7 میلیون دلار صورت پذیرفت .     این پایگاه جدید به افتخار سرهنگ خلبان ، نصرا... شاهرخی که پرنده آموزشی لاکهید T-33 وی در جریان یک پرواز ناوبری آموزشی در اکتبر 1960 در نزدیکی همدان ساقط گردیده بود ، بدین نام ، نامگذاری گردید .   در حالیکه دهه شصت میلادی ، رو به اتمام بود ، دولت وقت ایران ، سفارش نظامی بسیار بزرگ خود را برای دریافت 32 فروند جنگنده – بمب افکن F-4E به ایالات متحده  ارسال نمود که این پرنده های  ارزشمند در قالب برنامه موسوم به Peace Roll II (بعنوان بخشی از برنامه فروش خارجی ایالات متحده ) تا سال 1971 به نیروی هوایی ایران تحویل داده شدند .   این پرنده افسانه ای ،که  بخصوص برای خنثی نمودن تهدیدات و همچنین مقابله با  تنش بوجود آمده با عراق در اوایل دهه هفتاد میلادی  خریداری شده بودند ، بلافاصله پس از ورود ، به این پایگاه اختصاص داده شده و در آن استقرار یافتند .     با ورود فانتوم ها به پایگاه سوم شکاری ، بلافاصله فرماندهان وقت نیرو دست به نوسازی و تجدید ساختار اسکادرانهای سیصد و یکم و سیصدو دوم زده و خلبانان این دو اسکادران قدیمی با طی دوره انتقالی از جنگنده های ساده  F-5A/B به جنگنده- بمب افکن پیشرفته F-4E  ، در انتهای دومین سال دهه هفتاد میلادی ( دسامبر 1971) ، اسکادران های سی و یکم و سی و دوم را بوجود آورده که این فرآیند نهایتاً یکسال بعد ، یعنی در دسامیر 1972 به اتمام رسید .   با این وجود ، برنامه گسترش نیروی هوایی ارتش ، فراتر از تصورات قبلی ، به جلو میرفت ، چرا که مابین سالهای 1973 تا 1975 ، پایگاه سوم شکاری ، با دریافت فانتوم های بیشتر ، موفق شد ، سومین اسکادران خود را ایجاد کند (TFS.33) ، هر چند این اسکادارن بدلیل تلفات نیرو در جریان جنگ با عراق ، در سال 1984 ، منحل گردید.         شهید سرلشکر خلبان ، محمد نوژه    خلبانی که به ناحق ، برای سالها ، کودتای نافرجام سالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی ، با نام پرافتخار وی ، شناخته می شد ، اما خوشبختانه در سالهای اخیر این اشتباه مهلک ، در حال اصلاح است .      در این شرایط ، تا سال 1977 میلادی ، هر کدام از از سه اسکادران پایگاه سوم شکاری به 20 فروند جنگنده – بمب افکن اف-4 مجهز شده بودند که در  مجموع سازمان رزم این پایگاه را به 60 فروند فانتوم می رساند ، هرچند ، پس از مدتی ، بدلایل مختلف ، ازجمله سوانح هوایی ، این تعداد به 56 فروند کاهش پیدا نمود . در مجموع ، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 ، پایگاه سوم شکاری ، همواره در بالاترین سطح عملیاتی قرار داشت ، اما پس از پیروزی انقلاب در همین سال ، بدلیل شرایط خاص آن زمان  ، میزان پروازهای روزانه از 97 سورتی در روز به چهار سورتی کاهش پیدا نمود ، آموزش خلبانان جدید متوقف شد و تمامی تمرینات نظامی سالانه نیز از دستور کار ارتش خارج گردید.   همزمان ، بدلیل  تحرکات معدود عناصر خائن در بدنه ارتش ،  که بخش اعظمی از آن ، اینک  به انقلاب پیوسته بودند و آگاهی عناصر انقلابی  از اجرای یک کودتای نظامی که این پایگاه در راس آن قرار داشت ( کودتای نقاب / مخفف نجات قیام ایران بزرگ )  ،  کادر پروازی ، فرماندهی و فنی این پایگاه دستخوش تغییرات بسیاری شد و همین مساله ، توان عملیاتی  پایگاه را به حداقل  ممکن ، کاهش داد .       کودتای شکست خورده " نقاب " که به غلط ، در سالهای گذشته ، با عنوان دیگری شناخته می شد ، صفحه بسیار ناخوشایندی در تاریخ  پرافتخار نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بشمار می رود ، با این وصف ، رشادت پرسنل فنی و خلبانان این نیرو ، چنان نورانی و غرور آفرین است که این صفحه ناخوشایند ، در لابه لای صدهابرگ  پیروزی  و جانفشانی های این نیرو ، تقریباً ، بشمار نمی آید .        این کاهش آمادگی نظامی در نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (IRIAF) / نامی که پس از انقلاب براین نیرو گذاشته شد / یکی ازمهمترین دلایلی بشمار می آمد  که ارتش عراق ، از فرصت بدست آمده استفاده نموده و برای تصفیه حساب با این دشمن قدیمی ، در سپتامبر 1980 ، بدان حمله ور گردد .   علیرغم غافلگیری اولیه و بی مهری های صورت گرفته  ، 3 اسکادران مستقردر پایگاه سوم شکاری ، با بهره گیری از تمامی توان رزمی موجود، خود را برای  پاسخگویی به موج اولیه حملات نیروی هوایی ارتش عراق در شب 22 سپتامبر به اهدافی در داخل خاک ایران ، آماده نموده و با مسلح کردن چهار فروند جنگنده – بمب افکن F-4E ، پایگاه هوایی " کوت" را مورد حمله قرار دادند .   این روند در سراسر جریان جنگ با عراق ، به شکل مستمر ادامه پیدا نمود ، تا جایی که  چیزی در حدود 75 درصد توان رزمی این پایگاه ، جزء تلفات رزمی به ثبت رسید . اما بدلیل اهمیت بیش از اندازه این پایگاه هوایی در جنگ با عراق و پس از آن ، براساس دستورات صادره از ستاد فرماندهی ، هشت فروند F-4E  جمعی اسکادران یازدهم تاکتیکی به سال 1988 به این پایگاه اختصاص داده شد تا 30 فروند فانتوم در قالب  اسکادران های حاضر در این پایگاه ، قادر به ادامه ماموریتهای محوله باشند . به همین دلیل ، در همان سال  ( 1988) ، اسکادران سی و یکم ، در آن واحد ، دو نقش متفاوت ( آموزشی / رزمی ) را بر عهده گرفت .        جنگنده/ بمب افکن F-4E در صورتبندی سه فروندی به سال 2010 میلادی در نزدیکی پایگاه سوم شکاری       اگر چه جنگ با عراق ، در سال 1988 به پایان رسید ، اما ظاهراً برای فانتوم های پایگاه شهید نوژه ، نبرد همچنان ادامه داشت ، چرا که  اشباح پایگاه سوم ، ماموریتهای متعددی  را بر علیه فرقه تروریستی منافقین ( چه در عملیات غرور آفرین مرصاد و چه در زمان تحرکات نظامی کردهای شمال عراق به سال 1991 )  اجرا نمود ، هر چند در جریان یکی از این ماموریتها ، اسکادران سی و دوم ، یکی از جتهای رزمی خود را بدلیل اشتباه خلبان ، از دست داد .       فرقه تروریستی منافقین ، در طول سالهای دفاع مقدس ، ضربات سختی از اشباح پارسی دریافت نمود که تحت هیچ شرایطی از خاطره این خیانتکاران به سرزمین ایران ، پاک نخواهد شد      با بحرانی شدن شرایط نبرد در شرق ایران و قدرت گیری گروه تندروی طالبان در افغانستان ، این بار بخشی از  فانتوم های پایگاه سوم ، ما بین سالهای 1996 تا 2000 ، در شرقی ترین پایگاه نیروی هوایی در مشهد ، استقرار پیدا کردند تا در صورت نیاز ، برای سرکوب تحرکات احتمالی این گروه  تروریستی در امتداد مرز ، وارد عمل گردند .          منبع : Combat Aircraft - دسامبر 2016 از Babak Taghvaee   تاپیکهای مرتبط :   1- دیزل های لیزری   :winking:    2- حمله به قرارگاه شیطان  :winking:    این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم( با اندکی تلخیص)  : MR9    :rose:         ادامه  دارد ...................
  7.         پایگاه دریایی بندر عباس    ستاد فرماندهی و خانه یگان هوا -دریای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران      رزمایش اصلی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران  درسال 2016 میلادی و با اعلام قبلی ، با عنوان " ولایت-94"  مابین 27 تا 31 ژانویه 2016 برگزار گردید .   این رزمایش در محدوده استحفاظی  نیروی دریایی ارتش در دریای عمان ، شرق تنگه هرمز و عمدتاً در آبهای بین المللی اقیانوس هند اجرا شد و بار دیگر توجه واحدهای رزمی ایالات متحده ، مستقر در منطقه را بخود جلب نمود . قبل از آغاز این رزمایش ، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ( IRIN) طی اطلاعیه ای  به تمامی شناورهای تجاری ونظامی که در حال عبوراز منطقه بودند هشدار داد که این رزمایش با استفاده از مهمات واقعی در آبهای بین المللی اجرا خواهد شد تا حادثه پیش بینی نشده ای رخ ندهد .         بر طبق روال معمول ، ارتش  ایالات متحده با استفاده از پرنده های شناسایی و شناورهای موجود در منطقه خلیج پارس ، برآنچه که در حال وقوع بود ،  بویژه شلیک موشکهای کروز سطح به سطح که بعنوان جدی ترین تهدید علیه شناورهای نیروی دریایی  این کشور محسوب می شود ، نظارت داشت  . در نتیجه ، تجهیزات حاضر در منطقه رزمایش ، به رهبری  ناوشکن موشک انداز کلاس تیکوندروگا با شناسه یو اس اس مونتری (CG-61) در کنار پرنده های شناسایی P-3C با حرکت از مبداء بحرین ، فقط چند مایل دورتر از محدوده مشخص  شده رزمایش استقرار یافتند تا ماموریت نظارتی خود را آغاز نمایند .         ناوشکن موشک انداز کلاس تیکوندروگا با شناسه یو اس اس مونتری (CG-61)        با این وجود ، یکفروند پرنده شناسایی فوکر F-27 نیروی دریایی ارتش ( رجیستر 2602-5)  با پرواز برروی منطقه رزمایش ، به شناورهای  حاضر در منطقه ، هشدارهای لازم را در خصوص رعایت موارد امنیتی ارسال می نمود .       نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران و بویژه نیروی دریایی ، برای اطمینان یافتن از تاثیر قابلیتهای جدید اضافه شده و همچنین  تمرین  تاکتیکهای رزمی ، هرساله  رزمایشی را با عنوان " ولایت" برگزار می کند  که در جریان این  تمرینات ،  نیروی هوا- دریای ارتش (Islamic Republic of Iran Navy Aviation- IRINA)  با استفاده  از حداکثر توان  رزمی موجود  ( شامل 18 فروند بالگرد عملیاتی و  3فروند پرنده بال ثابت ) در این تمرینات حضور  گسترده ای  را به ثبت رساند .   امیر دریادار ، حبیب ا... سیاری ، این رزمایش سالیانه را  که از 27 ژانویه 2016 آغاز شده بود با استقرار بر  روی  فریگیت  کلاس " موج " که در دریای عمان حضور  داشت نظارت می نمود .     در روز نخست رزمایش ، نیروی هوا-دریای ارتش به سرعت در منطقه عملیاتی گسترش یافت  و برای دسترسی بیشتر به عمق  اقیانوس هند ، بخشی از ناوگان حاضر به رزم ، به منطقه سوم دریایی ( چابهار) انتقال یافتند . در جریان این بخش از رزمایش ، دو فروند  پرنده گشت دریایی فوکراف-27 جمعی اسکادران پانزدهم ، به همراه یک فروند بالگرد از پایگاه یکم نیروی دریایی ، به پرواز درآمده و به پایگاه دهم  تاکتیکی نیروی هوایی  که کمتر از 4 مایل (6 کیلومتر) در شمال منطقه سوم نیروی دریایی  قرار داشت ، پرواز نمودند . علاوه براین ، شش فروند بالگرد این نیرو جمعی اسکادران دوازدهم ، (شامل 5 فروند بالگرد ASH-3D و یکفروند AS-61A.4 ) برای تکمیل نمودن سازمان رزم یگانهای حاضر در منطقه ، وارد این پایگاه شدند .     با آغاز رسمی رزمایش ، چهار فروند بالگرد ضد زیردریایی AB-212 جمعی اسکادران یازدهم به همراه دو فروند بالگرد سنگین RH-53D جمعی اسکادران سیزدهم هوا-دریا، با انتقال 70 تفنگدار دریایی ، این نیروها را از مبداء پایگاه دوم دریایی به کُنارک منتقل نمودند تا شرایط برای انجام مراحل بعدی رزمایش مهیا گردد .     با آغاز دومین  روز از رزمایش ولایت 94 ، دو فروند بالگرد RH-53D هوادریا (به رجیستر  2701-9 و 2702-9)  ، جمعاً 50 تفنگدار نیروی دریایی را برای شبیه سازی یک ضد حمله ، در حالی که یکفروند بالگرد ASH-3D مجهز به رادار جستجوگر LN-66 ، آن را اسکورت می نمود ، به نزدیکی هدف منتقل نمودند که براساس برنامه ریزی انجام شده  ، 12 تفنگدار دریایی برروی ناو پشتیبانی تُنب ( شناور لجستیکی کلاس  " هنگام" ) پیاده شدند  . این شبیه سازی در زمانی صورت گرفت که بطور همزمان ، یکفروند بالگرد ASH-3D ( رجیستر 2313-8)  مجهز به رادار هواشناسی AN/APN-195 ، مشغول اجرای ماموریت جستجو و نجات رزمی  در همان حوالی بود.     در روز سوم رزمایش ، بالگرد سنگین RH-53D (رجیستر 2708-9) با استفاده از یک مین روب آکوستیک MK-104  و یک مین روب مغناطیسی  MK-105  ، عملیات شبیه سازی مین روبی از سواحل و معابر وصولی را اجرا نمود و علاوه برآن ، 3 فروند پهپاد ابابیل-3  نیز با هدف اجرای ماموریت نظارت دریایی روزانه ، بر فراز منطقه رزمایش به پرواز در آمدند .         روز چهارم رزمایش ،درحالی آغاز شد که  دو فروند بالگرد ASH-3D ، با شلیک اژدرهای ضدزیردریایی علیه اهداف دریایی ، توان ضد شناور خود را به نمایش گذاشتند و به موازات این عملیات ، تنها بالگرد AB-212   مسلح هوا-دریا ، ( رجیستر 2410-6)  با استفاده از غلافهای LAU-68 که در سمت راست بالگرد نصب می شد ( در سمت چپ ، عمدتاً یک قبضه تیربار بعنوان متوازن کننده قرار می گیرد ) راکتهای غیرهدایت شونده "هیدرا"   ، را بسمت اهداف مورد نظر شلیک نمود  .     روز پایانی رزمایش ، تمامی شناورهای  و پرنده های حاضر در رزمایش ،  از مقابل شناور سرفرماندهی  ( فریگیت موشک انداز جماران/  IRIN-76 ) مستقر در دریای عمان ، رژه رفتند .          این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم : MR9    :rose:       ادامه دارد .................     منبع : با اندکی  تلخیص و ویرایش  ،Air Forces Monthly - April 2016
  8. موقعیت قرارگاه مرکزی منافقین : در 90 کیلومتری شمال بغداد ،پس از عبور از شهر "الخالص" به "قرارگاه اشرف" خواهید رسید.این پادگان با وسعت6 در 8کیلومتر مربع تا سال 1365 هجری شمسی تحت عنوان "معسگر الخالص الخاص" محل استقرار یکی از تیپ های گارد ریاست جمهوری صدام حسین بود.این پادگان از شمال به انبارهای بزرگ مهمات و تسلیحات و یک روستای کوچک عراقی،از شرق به یک فرودگاه متروکه،از جنوب شرق به روستای "شیخ شنیف" ، از جنوب به یک مرکز مرغداری و از غرب به جاده بغداد- کرکوک محدود شده است."اشرف بزرگ" 12*10 کیلومتر مربع است که پادگان اشرف و زمین های اطراف آن را شامل می شود. پس از اخراج مسعود رجوی به عراق و ملاقات او با صدام حسین ، این پادگان بطور کامل تحویل گروهک منافقین شد و آنها پایگاه های خود در سلیمانیه و کرکوک را جمع آوری کرده و از سال 1366 هجری شمسی تحت عنوان به اصطلاح "ارتش آزادیبخش ملی " در این محل تجمع کنند. در کیلومتر 90 جاده قدیم بغداد-کرکوک انشعابی از قسمت شرقی، شما را به درب اصلی پادگان اشرف هدایت خواهد کرد.شمال و جنوب این جاده آسفالته و فرعی محل استقرار 2 گردان ارتش صدام حسین ،گروهان رادار،گروهان موشکی پدافند هوایی و مقر سازمان استخبارات صدام حسین است که در نزدیکی ورود به پادگان قرار دارد.از سال 1365 شمسی تا زمان سرنگونی صدام حسین ،نقش این نیروها پدافند هوایی،حفاظت بیرونی و کنترل ورود و خروج به پادگان اشرف بود . مرصاد ، کمینگاه منافقین ببرها وارد می شوند : اگر چه نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش جمهوری اسلامی ایران ، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، بسیج و..) در جریان عملیات مرصاد ، شکست سنگینی بر پیکره گروهک منافقین وارد آورد ، بازماندگان فرقه رجوی ، مجدداً نیروی های باقی مانده خود را در قرارگاه های متعدد خود در عراق ، جمع آوری و با حمایت رژیم بعثی ، فعالیتهای خود را از سر گرفتند . اما بدنبال شکست مفتضحانه رژیم بعثی حاکم بر بغداد در مقابل تهاجم گسترده نیروهای ائتلاف به منظور بازپس گیری کویت در ماه مارس 1991 و بغرنج شدن وضعیت در این کشور که همراه با بروز تشنجات و حرکتهای مسلحانه در شمال و جنوب آن گردید ، باعث شد تا گروهک منافقین با یک بن بست غیر قابل تصور مواجه گردد . به همین دلیل ، تروریستهای مسلح این گروهک ، دست به تحرکات جدیدی در داخل خاک ایران زده و در یکم آوریل 1991 ، با استفاده از شرایط حاد منطقه ، یکسری اقدامات مسلحانه تروریستی در غرب ایران ، بویژه ارتفاعات استان کرمانشاه را رقم زدند که موجبات به شهادت رسیدن صدها نفر از شهروندان کرد ساکن در این منطقه را فراهم آورد . بنابراین در پاسخ به شرارتهای این گروهک تروریستی ، در بامداد روز 5 آوریل ، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با استفاده از 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-4E ، جمعی پایگاه سوم شکاری (TFB-3) یک ضربت اساسی را به پادگان اشرف که قرار گاه مرکزی این گروهک بشمار می رفت ، وارد آورد که درعمق 80 کیلومتری داخل خاک عراق و در 28 کیلومتری شمال شهر خالص قرار داشت . 5 دقیقه بعد از این حمله ، 9 فروند جنگنده- بمب افکن F-5E جمعی پایگاه چهارم شکاری (TFB-4) بقیه تاسیسات این قرار گاه را با مهمات سنگین مورد حمله قرار دادند که براساس اطلاعات منتشر شده ، تلفات گسترده ای را موجب گردید . با این حال ، در جریان این حمله غافلگیرانه ، خدمه یکی از فانتوم های شرکت کننده ( سریال 6688-3) موفق به اجرای صحیح مانور POP-UP نگردید و هر دوخدمه مجبور به اجکت شده و توسط شبه نظامیان مستقر در منطقه بازداشت و بسرعت به دولت عراق تحویل داده شدند بقایای فانتوم ساقط شده نیروی هوایی به سریال 6688-3 در شمال عراق ، دولت ترکیه که سالهاست در حال جنگ غیر رسمی با شورشیان حزب کارگران کرد که به شکل محرمانه از حمایتهای اطلاعاتی و تسلیحاتی دولت وقت عراق بهره می برد ، قرار داشت ، به منظور سرکوب این شورشیان ، چندین عملیات رزمی را در امتداد مرز با ایران ، طراحی و اجرا نمود . در جریان این عملیات رزمی ، فانتوم های نیروی هوایی ترکیه بارها و بارها حریم هوایی ایران را مورد تجاوز قرار داده و نقض نمودند و در این سو ، در موارد متعددی ، رادار مراقبت منطقه ، هشدارهای لازم را به ترکها ارسال نمود ولی علی الظاهر نیروی هوایی ایران هرگز عملیات رهگیری را اجرا ننمود . این مساله را می توان بدین دلیل تشریح نمود که تایگرهای مستقر در پایگاه دوم شکاری ،اگر چه بسیار سریع تر از فانتوم های ترک بودند اما بدلیل اینکه تیم های ضربتی نیروی هوایی ترکیه توسط جنگنده های F-16C این نیرو اسکورت می شدند ، حضور تایگر عملاً بی اثر بشمار می رفت . به همین علت ، فرماندهی وقت نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت تا سازمان رزم پایگاه دوم شکاری را با اعزام جنگنده های MIG-29 که به تازگی از اتحاد شوروی تحویل گرفته شده بودند ، تقویت نماید . اعزام فالکروم های تهرانی ، اگر چه در ابتدا به شکل موقت به این پایگاه مامور شده بودند ، اما با تغییر شرایط ، این استقرار به شکل دائمی در آمد و اسکادران 22 تاکتیکی نیروی هوایی (TFS-22) با حضور میگ های روسی تشکیل گردید و از آن سو ، تمامی تایگرهای موجود در این پایگاه (F-5E) به اسکادارن 21 تاکتیکی (TFS-21) انتقال یافتند . با فروکش کردن آتش جنگ در آسیای جنوب غربی ، شرایط تقریباً به حالت عادی بازگشت ، اما این آرامش زیاد بطول نیانجامید ، چرا که در سال 1994 ، گروهگ منافقین مجدداً با اعزام تیم های ترورویستی بداخل کشور ، به شکل منظم دست به تخریب ، ترور مردم عادی و شماری از مقامات ارشد نظامی و غیر نظامی زدند . سپهبد شهید صیاد شیرازی د رنتیجه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، مجدداً ماموریت یافت تا حملات هوایی خود را علیه قرارگاه مرکزی این گروهک در داخل خاک عراق ، از سر بگیرد . این ماموریت کمتر شناخته شده ، توسط یکفروند جنگنده- بمب افکن F-5F و سه فروند جنگنده – بمب افکن F-5E جمعی پایگاه دوم شکاری در 9 نوامبر 1994 اجرا گردید . در این حمله جمعاً 16 تیر مهمات هوا به زمین مارک-82 به روی هدف حمل شد و پرنده های رزمی با موفقیت کامل و بدون خسارت جانبی ، ماموریت خود را به انجام رساندند . اما بدلیل اینکه این حمله غافلگیرانه در داخل محدوده موسوم به منطقه پرواز ممنوع (NO FLY ZONE) شمال عراق که توسط ایالات متحده و بریتانیا حفاظت می گردید ، انجام شد ، به محض اطلاع از وقوع این حمله ، 20 فروند جنگنده متحدین شامل جنگنده – بمب افکن های F-16 و F-15 نیروی هوایی ایالات متحده به منظور رهگیری این دسته پروازی از پایگاه های خود واقع در خاک ترکیه به پرواز در آمدند که با توجه به پایان ماموریت دسته رزمی نیروی هوایی ایران ، برخوردی میان این دو پیش نیامد . پی نوشت : 1- پلان های رزمی ارائه شده در این تاپیک در سطح وب وجود ندارد و توسط مترجم طراحی شده است 2- در این انجمن ، بیشتز از حماسه های گردان های تامکت و فانتوم گفته شده ، باشد که این تاپیک گوشه ای از حماسه های تایگرهای مظلوم نیروی هوایی که تلفات قابل توجهی را هم در جنگ تحمیلی متحمل شده است ، بیان نماید . منبع : با اندکی تصرف ، IRANIAN TIGERS AT WAR BY BABAK TAGHVAEE این مجموعه با صرف زمان ترجمه شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود . در غیر اینصورت ، برداشت کننده ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود . مترجم : MR9
  9.     قابلیتهای تهاجمی  ارتش خلق چین  در اجرای حملات هوایی به پایگاه های هوایی شرق آسیا       ارزیابی نسبی  از قابلیتهای تهاجمی ارتش چین 2017-1996:   در طول دو دهه گذشته ، ارتش آزادیبخش خلق چین ، (PLA) بتدریج خود را از یک مجموع بزرگ از رده خارج به یک نیروی مسلح مدرن توانمند تبدیل نموده است . به همین دلیل  موسسه مطالعات استراتژیک RAND ، یک ارزیابی مقدماتی را در خصوص قابلیتهای نسبی متقابل ایالات متحده  و ارتش خلق چین  در حوزه های مختلف عملیاتی و در فواصل مختلف از سرزمین اصلی چین بین سالهای 1996 تا2017 را به انجام رسانده است .   در یک بررسی کلی ، این ارزیابی نشان می  دهد که اگر چه ارتش چین به مانند سه دهه گذشته ، بلحاظ دسترسی به فناوری پیشرفته سخت افزاری و مهارتهای عملیاتی  درست پشت سر ایالات متحده ،  با یک تاخیر قابل ملاحضه ، در حال حرکت است ، اما بتدریج توانایی های خود را در برخی از حوزه های حساس عملیاتی در جنوب و شرق آسیا بهبود می بخشد .   علاوه براین ، این گزارش پژوهشی نشان می دهد که ارتش چین بطور کامل از توانایی های ویژه ای برای به چالش کشیدن  کامل قدرت نظامی ایالات متحده به منظور اجرای عملیات موثر نظامی در نزدیکی سواحل خود برخوردار است .   آنچه که واضح به نظر می رسد ، هدف از این نوشتار ، جلوگیری از بروز یک درگیری نظامی تمام عیار  در شرق آسیا است که برای هر دو کشور یک  فاجعه بشمار خواهد رفت . همچنانکه این پژوهش ، براساس منابع دردسترس  ، تلاش های ایالات متحده  را در ایجاد ساختارهای دفاعی و بازدارندگی  بررسی می کند و زیرساخت مناسبی را برای تحلیل نظامند در آینده فراهم می نماید.             تمرکز بر ماهیت حملات احتمالی ارتش چین به پایگاه های هوایی ارتش ایالات متحده : آنچه که در حال حاضر ، ارتش خلق چین  به شکل قابل ملاحضه ای بر روی آن متمرکز شده است ، ایجاد پتانسیل ها و توانایی های لازم برای ایجاد اختلال و کاهش توان رزمی موثر نیروی هوایی ایالات متحده و متحدانش با اجرای حملات موثر برعلیه زیرساختهای هوایی این کشورهاست .   در سال 1996 ، ارتش چین تنها تعداد انگشت شماری از موشکهای بالستیک کوتاه برد (SRBM) را که قادر بود اهداف ارزشمندی را در تایوان و کره جنوبی مورد اصابت قرار دهد ، در اختیار داشت و به شکل مشخصی ، موشکهای چینی قادر به انهدام  پایگاه ها ی نیروی هوایی آمریکا در ژاپن نبوده و علاوه برآن ، CEP این موشکها آنچنان نبود که سرجنگی متعارف ، بتواند کاری از پیش ببرد .         اما امروز ، ارتش جمهوری خلق چین ، فعالترین برنامه  موشکهای بالستیک جهان را در اختیار دارد و در کنار بیش از 1200 فروند موشکهای بالستیک SRBM ، صدها موشک بالستیک میانبرد و موشکهای کروز زمین پایه آماده هستند تا زیرساختهای نظامی ایالات متحده در ژاپن و سایر کشورها را با دقت حیرت آوری منهدم نمایند .         این تهدید همچنان رو به گسترش به نظر می رسد ، چرا که موشکهای کروز هواپرتاپ چینی (ALCM) ، حداقل برای پایگاه نیروی هوایی در گوام که چیزی در حدود 3000 کیلومتر از ساحل این کشور فاصله دارد ، یک خطر عمده بشمار می روند . با این حال ، در صورتی که چین براساس آنچه که همواره ادعا نموده ، قصد داشته باشد از موشکهای  بالستیک قاره پیمای (ICBM) موجود در سازمان رزم نیروی موشکی اش استفاده کند ، آنگاه میزان آسیب پذیری پایگاه نیروی هوایی در گوام افزایش خواهد یافت . اگر اعداد و ارقام منتشر شده از سوی منابع مختلف  را مبنای تحلیل قرار دهیم ، این ارقام نشان دهنده بهبود چشمگیر دقت موشکهای چینی است که ارتش این کشور را در هدف قرار دادن تاسیسات حیاتی ایالات متحده ، یاری خواهد کرد.   روند تکامل این تهدیدات در نقشه های ارائه شده  ، قابل مشاهده است .    بررسی تاثیر حملات ارتش چین بر روند عملیات هوایی ارتش ایالات متحده :   کارشناسان نظامی ایالات متحده ، مدلهای حملات موشکی ارتش چین به پایگاه مستقر در خطوط مقدم  خود  و همپیانان خود را در فواصل مختلف از سرزمین اصلی چین مورد بررسی قراردادند و پس از یک بررسی بلند مدت ، به دو سناریو اصلی ، یعنی اجرای یک حمله مستقیم به تایوان و یا طرح ریزی برای اشغال مجمع  الجزایر اسپراتلی رسیدند .   براساس این بررسی ها ، اطلاعات برای سناریونویسی شامل موجودی ذخیره موشکهای چینی ، قابلیت اطمینان موشکهای ارتش چین ، دقت دایره ای آنها ، آمادگی یا عدم آمادگی ساختار دفاعی ارتش آمریکا در منطقه ، توانایی ارتش چین در ارزیابی خسارتهای ایجاد شده در منطقه هدف ، حداقل تعداد فرودگاه هایی که پس از حمله از حیز انتفاع ساقط خواهند شد و در آخر ، توانایی ارتش آمریکا در بازسازی سریع خزشراه های مورد استفاده برای انجام حملات مثقابل بود . در هردونوع حملات احتمالی ، در درجه نخست ، چینی ها باند و خزشراه های مورد استفاده و در درجه دوم ، پرنده های رزمی پارک شده در پایگاههای هوایی  را مورد هدف قرار خواهند داد. بنابریان ، در هر دو  حالت حملات ، محدود کردن توان عملیاتی فرودگاه  است که می تواند در درجه اول ، خروجی پایگاه و قدرت عکس العمل آن  و در درجه دوم ، تعداد روزهایی که  این شکل حملات منجربه  بسته بودن پایگاه را فراهم می سازد ، مد نظر است .   با این وصف ، نتایج بدست آمده توسط این پژوهش ، بطور کامل دقیق و منطبق بر واقعیات نخواهد بود . اما با توجه به اطمینان پذیری بالایی که نسبت به روش تحقیق وجود دارد ، نتایج بدست آمده بصورت یک شاخص خوب در یک بازه زمانی مشخص در آمده و می تواند بعنوان یک ایده ، برای بررسی چالشهایی که ایجاد شده و یا بوجود خواهد آمد ، مورد استفاده قرار گیرد . تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد ، چینی ها در قدم نخست برای حمله به تایوان ، پایگاه هوایی " کادنا" که تنها پایگاه عمده  نیروی هوایی آمریکا در منطقه بشمار می رود که پرنده های آن بدون سوخت گیری ، سراسر تنگه تایوان را زیر دید و تیر خود دارند ، را مورد تهاجم قرار می دهند .   با استفاده از فرضیات پایه ، تجزیه  و تحلیل ها نشان می دهد، ارتش جمهوری خلق چین در موج نخست تهاجم خود به پایگاه هوایی کادنا ، این توانایی را خواهند داشت که برای 4 تا 10 روز ، عملیات نظامی را در این موقعیت متوقف کنند که این مساله برای  وارد آوردن یک ضربت برای تصرف تایوان کافی به نظر میرسید. اما این  تجزیه و تحلیل با افزایش توان تهاجمی ارتش چین در سال 2017 ، دچار تغییرات گسترده ای خواهد شد . چنانکه در صورت اجرای این تهاجم در 2017 ، عملیات رزمی پایگاه هوایی کادنا برای 16 تا 43 روز متوقف خواهد شد . هرچند رقم دوم (43روز) با در نظر گرفتن یک سناریوی بدبینانه  ارتش آمریکا در تمرکز بیش از حد متعارف چینی ها بر این پایگاه  و یا نگاه داشتن ذخیره موشکها برای سایر اهداف است .   حملات موشکی برعلیه پایگاه های هوایی  ارتش آمریکا مشخصاً تاثیرات قابل توجهی را بر قابلیتهای برتری هوایی ارتش این کشور در شرق آسیا برجای خواهد گذاشت و با توجه به اهمیت قدرت هوایی در سناریوهای  پیش بینی شده در شرق آسیا ، اثرات دومینووار آن در سایر حوزه های یک درگیری احتمالی نیز شایان توجه است . تمرکز حملات ارتش چین روی مساله تایوان می تواند سبب شود تا از علاقه  فرماندهان چینی بر روی سناریوی اشغال مجمع الجزایر اسپراتلی  تا حد قابل قبولی کاهش یابد . با این وصف ، چالش های پیش بینی شده در خصوص عملیات تهاجمی برعلیه زیرساختهای هوایی ایالات متحده  در شرق آسیا بعنوان مقدمه ای برای اشغال جزیره تایوان ، همچنان در حال رشد است .   در سناریوی اشغال مجمع الجزایر اسپراتلی ، پایگاه های نیروی هوایی ایالات متحده در گوام و میندانائو بسیار پر اهمیت تر از پایگاه کادنا محسوب می شوند . این پایگاه ها در فاصله دورتری از چین قرار دارند به همین دلیل ، اهداف بسیار قابل توجهی برای بمب افکن های چینی حامل موشکهای کروز هوا-پرتاب محسوب می شوند . در این نوع حملات ، بخشی از  برد و دقت کم موشکهای کروز هوا-پرتاب چینی بواسطه شلیک  از حامل های هوایی ، قابل جبران خواهد بود . علاوه برآن ، به احتمال قریب به یقین ، IRBM های آینده نیروی موشکی ارتش خلق چین ، توانایی حمله به این پایگاه ها ( البته با غافلگیری و تاثیر تخریبی بیشتر) را بدست خواهند آورد .     گزینه های محدود ارتش ایالات متحده : تکامل تدریجی قدرت موشکی ارتش چین ، یک تهدید جدی روبه رشد برای عملیات هوایی ارتش آمریکا در هردو سناریوی تشریح شده ، محسوب می شود . با این حال ، اجرای یکسری اقدامات  متقابل می تواند این تهدید را تا حد قابل قبولی کاهش دهد . بعنوان مثال ، پراکنده کردن سازمان رزم نیروی هوایی در پایگاه ها که این امر منجر به تقسیم شدن توان موشکی چین برای حمله به این موقعیتها و در نتیجه کاهش قدرت تخریبی برای هر پایگاه هوایی خواهد شد . اجرای اقدامات فریب ، وجود تحرک ، ایجاد توانایی های  ضد اطلاعاتی ، ضد شناسایی و ضد نظارت می تواند کار را برای ارتش چین بسیار سخت نماید . این مساله موجب خواهد شد تا چینی ها مجبور شوند برای نابودی توان رزمی هر پایگاه ، به تک تک پناه گاه های هر پایگاه هوایی حمله کنند که این مساله هزینه ها را برای طرف چینی بشدت بالا خواهد برد . امکان استفاده از فریبنده ها در پایگاه های خط مقدم نیز از گزینه های مورد استفاده بشمار می رود . حتی در صورت وجود سرمایه گذاری لازم ، ایجاد یک طرح دفاع موشکی که چینی ها را مجبور به اختصاص دادن موشکهای بیشتر در هر مرحله از تهاجم کند که این به نوبه خود ، ذخیره موشکی آن را بسرعت کاهش خواهد داد ، از راه های موثر محسوب می گردد . این تغییرات ، به تلاش هماهنگ و زمان برای اجرا نیاز خواهد داشت ، هرچند با شروع یک درگیری تمام عیار ، برای تصمیم گیری ، بسیار دیر خواهد بود .   منبع :RAND       این مجموعه با صرف زمان ترجمه  شده است ، بنابراین ، هر گونه برداشت با ذکر منبع (MILITARY.IR) خواهد بود .  در غیر اینصورت ، برداشت کننده  ، عرفاً و شرعاً ، مسئول خواهد بود .   :rose: مترجم : MR9     :rose:        پی نوشت :   دلایل مهمی که اثبات می کند ،  نیروی موشکی صرفاً مکمل یک نیروی هوایی آماده خواهد بود. در این سطور نهفته است . 
  10. گزارشی از نسل جدید زیرسطحی های نداجا بعثت؛ مدرنترین زیردریایی ایرانی با قابلیت شلیک موشک +عکس زیردریایی «بعثت» با وزن بیش از 1300 تُن، پُر کننده فاصله میان زیرسطحی‌های نیمه سنگین ایرانی (کلاس فاتح) با زیردریایی‌های سنگین 2300 تُنی (کلاس طارق) خواهد بود.  اهمیت استفاده از زیرسطحی‌ها در حفاظت از آبهای سرزمینی و منافع کشور در آبهای آزاد به گونه‌ای است که متخصصان کشورمان پس از خودکفایی در تولید زیردریایی‌های سبک غدیر، به سمت ساخت زیردریایی‌های کلاس نیمه سنگین بروند که نتیجه آن «فاتح» ایرانی بود.   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/11/29/911271_560.jpg زیردریایی سبک کلاس غدیر   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/11/29/911269_166.jpg زیردریایی نیمه سنگین کلاس فاتح اما در حوزه زیردریایی‌های سنگین یا کیلوکلاس، متخصصان دریایی ابتدا اقدام به تعمیرات اساسی زیردریایی‌های طارق و یونس کردند که توان نیروی دریایی را در این حوزه نشان داد، این اقدام درحالی صورت گرفت که ایران هیچ پلان و دفترچه راهنمایی درخصوص این زیرسطحی‌ها در اختیار نداشت. در دهه 70 بود که جمهوری اسلامی ایران 3 فروند زیردریایی سنگین طارق، یونس و نوح را خریداری کرد. با عملیاتی شدن چندین فروند زیردریایی سبک کلاس غدیر در آب‌های خلیج فارس -که توانایی اجرای عملیات در آب‌های کم عمق و امکان پایین شناسایی شدن را دارند- امکان اعزام واحدهای زیرسطحی کیلو به عملیات فرامنطقه‌ای، بدون به خطر افتادن توان زیرسطحی کشور در منطقه فراهم شد و در سال 90 برای اولین بار یکی از زیرسطحی‌های سنگین ارتش با نام «یونس»، به منظور نشان دادن اقتدار دریایی ایران با گذر از آبراه‌های بین المللی، وارد دریای سرخ شد که نشان دهنده عملیاتی بودن این زیردریایی و مثبت بودن تعمیرات صورت گرفته بر روی آن توسط متخصصان داخلی بود.   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/11/29/911268_224.jpg زیردریایی سنگین کلاس طارق در حال تعمیرات در حقیقت باید گفت «غدیر» دروازه ورود ایران به حوزه طراحی و ساخت زیردریایی‌های سبک و «فاتح» نیز اولین قدم برای ساخت زیردریایی‌های نیمه سنگین با تُناژ 600 بود. اما با توجه به اینکه اصول و تاکتیک‌های ساخت شناورهای زیرسطحی عمدتاً مشابه و یکسان است، جا داشت تا با طراحی و ساخت زیرسطحی‌های سنگین، توان حفاظت از آبهای سرزمینی جمهوری اسلامی ایران هرچه بیشتر افزایش یابد، که در این راستا طراحی و ساخت زیردریایی «بعثت» در دستور کار قرار گرفت تا دروازه‌ای باشد برای ورود ایران به عرصه طراحی و ساخت زیردریایی‌های سنگین.   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/11/29/911272_827.jpg زیردریایی سنگین کلاس طارق با توجه به اینکه این زیردریایی به گفته امیر دریادار حبیب‌الله سیاری فرمانده نیروی دریایی ارتش، مراحل مطالعاتی را پشت سر گذاشته، به بررسی برخی مشخصات و ویژگی‌های این غول زیرسطحی خواهیم پرداخت؛ زیردریایی که قرار است وزنی بیش از 1300 تُن داشته و پُر کننده فاصله میان زیرسطحی‌های نیمه سنگین ایرانی (فاتح) با زیردریایی‌های سنگین 2300 تُنی (کلاس طارق) باشد. امیر دریادار دوم فرهاد امیری معاون جهاد خودکفایی کل ارتش نیز در همین رابطه گفت: همیشه در ساخت نمونه‌های اول، بحث طراحی مفهومی، مقدماتی و مهندسی و همچنین خریداری نمونه اجزا باید صورت بگیرد و منابع شناخته شوند. لذا ساخت نمونه‌های اولیه زمان طولانی‌تری را می‌طلبد. امیری تأکید کرد: به عنوان مثال ساخت ناوشکن جماران 12سال طول کشید اما ناوشکن دوم که دماوند است، امسال رونمایی خواهد شد، به همین جهت باید اجازه دهیم زمان جلوتر رفته و طراحی‌ها کامل شود و اجزای کار و منابع کامل به دست بیاید زیرا نمونه‌های اول، مبنایی است تا ساخت نمونه‌های بعدی صورت بگیرد. معاون جهاد خودکفایی ارتش گفت: هرچقدر در ساخت نمونه‌های اولیه دقت کنیم طبیعتاً نمونه‌های بعدی کامل‌تر و مطمئن‌تر خواهد بود. به همین دلیل زمان خاصی برای اعلام پایان ساخت زیردریایی بعثت مد نظر نیست و باید اجازه دهیم تحقیقات، روند طبیعی و معمول خودش را انجام دهد که نمونه‌های بعدی آن را هم بسازیم.   http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1393/11/29/911270_363.jpg تصویری از طراحی اولیه زیردریایی بعثت در طراحی اولیه، زیردریایی «بعثت» با طولی در حدود 60 متر و توان عملیات در عمق 300 متری، دارای 6 لانچر پرتاب اژدر و قابلیت مین‌ریزی خواهد بود که علاوه بر شلیک اژدر، پرتاب کننده موشک‌های کروز دریایی نیز هست؛ موشک‌هایی که جمهوری اسلامی ایران با طراحی و ساخت چندین مدل -از جمله «نور» با برد 120 کیلومتر و قادر با بُرد 200 کیلومتر- تعداد بسیار زیادی از آنها را در اختیار دارد. زیردریایی بعثت که به نظر می‌رسد سرعتی در حدود 12نات در سطح و 20 نات در زیر سطح خواهد داشت، در آینده، تکمیل‌کننده زنجیره توان زیرسطحی جمهوری اسلامی ایران در آبهای  سرزمینی و بین‌المللی خواهد بود.  
  11.   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/ash-3d-sea-king-315-irina-jp-308_28329.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/ash-3d-sea-king-315-irina-jp-308_28129.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/ash-3d-sea-king-315-irina-jp-308.jpg][/url]       [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914736.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914748.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914743.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914747.jpg][/url]   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1924661.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/n1033880-1914752.jpg][/url]     [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/52.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/48~0.jpg][/url]  [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10265/44.jpg][/url]   آشنایی با هوادریا : سلاطین خلیج پارس   گالری تصاویر قدیمی هوادریا : مجموعه تصاویر قدیمی هوادریای ارتش ج.ا. ایران  
  12. زیردریایی سابحات از سری زیردریایی های نوع مرطوب و فوق سبک ، ساخت وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران میباشند که در آن ها غواص در تعامل با آب قرار داشته و برای تنفس از کپسول اکسیژن استفاده میکند. . سابحات می تواند به راحتی تا نقاط نزدیک دشمن ، عملیات مختلف از جمله گشت شناسایی ،پیاده کردن تکاور ،حمل و نصب مین و هدایت توپخانه را انجام دهد. این زیردریایی سابحات 15 نیز نامیده میشود و در واقع نخستین زیردریاییهای ساخته شده در ایران هستند که ساختشان در سال 2000 اعلام شد . طبق اطلاعات موجود در سطح اینترنت ، کاربرد اصلی این زیردریایی شناسایی و مینگذاری است اما با این وجود گفته میشود این زیردریایی قادر به جابجایی 3 تا 7 غواص نیز میباشد . انواع زیردریایی سابحات کوتاه سخن میتوان وظایف این زیردریایی را در گشت شناسایی ، حمل و نصب مین دریایی و چسبان ، جابجایی تکاوران دریایی و هدایت توپخانه خلاصه کرد . پس از ساخت زیردریایی مرطوب سابحات با انجام وظایف نامبرده ، اخباری مبنی بر تولید یک زیردریایی مرطوب دیگر اما با قابلیت های رزمی "شلیک اژدر" در کشورمان شنیده شد . با شرکت این زیردریایی در رژه نیروهای مسلح مشخص گردید که گویا این زیردریایی با دو نفره خدمه خود قادر است یک اژدر سنگین را تا نزدیک شناور دشمن حمل و سپس آنرا به سمت دشمن رها سازد. بنابر برخی اخبار منتشر شده سوئیتهای سوناری قادر به تشخیص این زیردریایی نیستند که این امر بر تواناییهای آن میافزاید . گفته میشود این زیرسطحی دارای تناژ جابجایی 3 تن و طول حدود 7 متر بوده و مانند زیردریایی سابحات میتواند توسط بالگردهایی چون شینوک یا سی کینگ جابجا شوند . همچنین در سال 89 در رزمایش دریایی ولایت ، به تعداد دو فروند زیردریایی سابحات بر روی عرشه ی ناو لاوان مشاهده شده است که در نوع خود بسیار جالب بنظر میرسد . تصویر زیر : علی ایوحال با توجه به اینکه کشف و شناسایی این زیرسطحی های کوچک خیلی سخت و دشوار بوده و ناوهای کمی به تجهیزات ضد اژدر برای مقابله با اژدرهای شلیک شده مجهز اند ، در عین این موضوع که این زیردریایی ها میتوانند به تعداد در جنگ علیه دشمن استفاده شوند ، در صورت عملیاتی بودن این زیردریایی ها میتوان از آن ها بعنوان سلاح مهلکی برای شکار ناوهای بیگانه نام برد . اطلاعات این مطلب مورد تایید نویسنده نمیباشد - یا علی "ع" مدد نویسنده : امیر آزاد
  13. سلام ممنون میشم یک سری فیلم نظامی و یا جاسوسی را در این تاپیک معرفی کنید مثلا یک فیلم که در یکی از تاپیک های انجمن معرفی شده بود Behind Enemy Lines
  14. به گزارش جهان به نقل از تسنیم، سردار محمد حجاری معاون آماد و پشتیبانی ستاد‌ کل نیروهای مسلح در همایش سلاح‌های هواپایه که صبح امروز در دانشگاه امام حسین(ع) برگزار شده، طی سخنانی گفت: پروژه موشک برد بلند و هوا به هوای "مقصود" در آینده نزدیک به بهره برداری می‌رسد. وی همچنین به مواضع اخیر رئیس جمهور آمریکا اشاره کرد و افزود: فاصله لبخند و اخم دشمن خیلی کوتاه است و فکر نکنیم با یک لبخند همه چیز حل می‌شود چرا که این لبخند خیلی سریع به اخم تبدیل می‌شود همانطور که دیدیم که لحن رئیس جمهور آمریکا طی دو روز متفاوت شد. معاون ستاد‌ کل نیروهای مسلح همچنین تاکید کرد: در سال ۹۲، ۶۰درصد تحقیقات ما به حوزه هواپایه و سلاح های هواپایه اختصاص یافته است. سردار حجازی تأکید کرد: ۱۷ پروژه عمده و سطح یک در هوافضا در دست تولید داریم که در واقع سامانه هستند و ۱۱ پروژه سطح یک در صنایع هوایی نیز در دست تولید داریم. http://www.jahannews.com/vdcdx90s9yt0fj6.2a2y.html منتظر گمانه زنی دوستان راجع به این موشک هستم دقت کنید که این موشک بعنوان برد بلند معرفی شده است یعنی چقدر؟؟؟؟
  15. تیمسار سرتیپ دوم جلیل زندی، خلبان قهار شکاری تامکت و تکخال برتر نیروی هوایی ایران بود. او که در تمام دوران جنگ ایران و عراق به خدمت مشغول بود، دارای کارنامه درخشانی است و رکوردهایی که در شکار جنگنده های عراقی بر جای گذاشت عنوان بهترین تکخال تامکت جهان را برایش به ارمغان آورد.جلیل زندی در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ در شهرستان گرمسار دیده به جهان گشود. پدرش عزت اله زندی تکنسین راه آهن و مادرش گوهرتاج فولادی خانه‌دار بود. جلیل به همراه خانواده اش تا پایان کلاس نهم دبیرستان (سال ۱۳۴۴) در گرمسار زندگی می‌کرد و به علت انتقالی پدرش به تهران (محله خانی آباد) آمد . او دوره دبیرستان را در تهران، دبیرستان وحید به پایان رساند و در سال ۱۳۴۷ دیپلم گرفت .در آن دوران او در آزمون ورودی دانشگاه پهلوی شیراز در رشته مهندسی کشاورزی پذیرفته شد، اما به علت زیادی مخارج از رفتن به شیراز بازماند. به دلیل آن که سن اعزام به سربازی در آن دوران بیست سالگی بود او باید دو سال صبر می‌کرد و چون بدون کارت پایان خدمت سربازی، اجازه استخدام در ادارات را نداشت به ارتش پیوست. او در اواخر سال ۱۳۴۸ به عنوان همافر به نیروی هوایی ارتش پیوست، اما پس از چند ماه در اوایل سال ۱۳۴۹ به علت علاقه‌ای که به خلبانی داشت به عنوان هنرآموز خلبانی به آمریکا اعزام شد و پس ازگذراندن یک دوره ۱۴ ماهه در آمریکا به عنوان خلبان به ایران بازگشت. در بازگشت زیر نظر شهرام رستمی که به تازگی به عنوان معلم پرواز معرفی شده بود به فراگیری پرواز با هواپیمای F4 -E گمارده شد. او مطابق معمول دوره‌ها را به خوبی گذراند. این موضوع باعث دوستی زندی با ایشان شد که همواره تحت الشعاع احترام متقابل استاد-شاگردی بود.وی درتاریخ بیست و ششم آبان ماه ۱۳۵۷ دوره خلبانی اف-۱۴ای را گذرانده و از آن پس در پایگاه هشتم شکاری اصفهان به خدمت ادامه داد. زندی که پیش از پیروزی انقلاب از خلبانان با تجربه تامکت بود، پس از انقلاب نیز سابقه درخشانی با F-14 از خود به جای گذاشت.در نخستین روز جنگ هنگامی که هواپیماهای عراقی فرودگاه مهراباد را بمباران کردند او برای دیدن بستگانش در تهران به سر می‌برد که با شنیدن خبر بمباران فورا به اصفهان بازگشت. پس از آغاز جنگ نیز در خدمت نیروی هوایی ایران باقی ماند و در کنار دوستان و همرزمانش به دفاع از مرزهای کشور پرداخت. سروان زندی در عملیات معروف به 140 فروندی در روز اول مهرماه 1359 در پرواز پوشش هوایی شرکت فعال داشت. زندی گرچه ابتدا با فانتوم پرواز می کرد، اما شهرتش بیشتر به‌عنوان خلبان جنگنده F-14 است. وی دارای دست کم 9 پیروزی هوایی تایید شده و 2 پیروزی احتمالی است. این لیست بلندبالا شامل ۴ فروند میگ 23، ۲ فروند سوخو 22، ۲ فروند میگ 21 و ۳ فروند میراژ اف1 می‌باشد.از این رو او به عنوان موفقترین خلبان شکاری ایرانی و موفقترین خلبان اف-۱۴ شناخته می‌شود.زندی چندین سال در پایگاه هشتم شکاری اصفهان خدمت می کرد که یکی از پایگاههای اصلی تامکتهای ایرانی به شمار می رفت و نقشی بسزا در تامین امنیت آسمان کشور و مقابله با تجاوزات هواپیماهای عراقی ایفا می کرد. بهمن ماه 1366یکی از ماههای پربار برای گردان 81 شکاری بود. خلبانان این گردان 5 پیروزی تثبیت شده و دو پیروزی احتمالی، ضد جنگنده های F1EQ-5/6 به اضافه انهدام یک فروند بمب افکن B-6D را در کارنامه خود ثبت کردند. درباره دو پیروزی احتمالی گفتنی است این پیروزیها در نخستین نبرد هوایی که گردان 81 شکاری نخستین F-14 خود را از دست داد، حاصل شدند. در این نبرد سرگرد خلبان جلیل زندی نبرد بسیار سنگینی با 8 جنگنده میراژ عراقی آغاز و دو تیر موشک سایدوایندر به سمت آنها شلیک کرد. با توجه به حجم فوق العاده درگیری، خلبانان تامکت فرصت ردیابی موشکهای خود را پیدا نکردند. متأسفانه در این درگیری نابرابر تامکت سرگرد زندی هدف چندین تیر موشک R550 و یک تیر موشک سوپر 530D قرار گرفت، اما خلبان زبردست ما لاشه عقاب را از دست کفتارها بیرون کشید و با یک موتور صدمه دیده راه بازگشت را پیش گرفت. ولی تنها موتور باقیمانده دیگر یارای همراهی هواپیما را نداشت و با کمال تأسف، خلبانان ما مجبور شدند خروج اضطراری کرده و تامکت را به آغوش آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس بسپارند.این آخرین مأموریت جنگی سرگرد خلبان زندی بود که تا آن تاریخ با 9 پیروزی تثبیت شده و 2پیروزی احتمالی، لقب پرافتخارترین خلبان F-14 را به خود اختصاص داده بود. زندی در اواخر دوران خدمت به درجهٔ سرتیپ دومی ارتقای درجه یافت و در سال 1370 بازنشسته شد.امیر سرتیپ خلبان فضل الله جاوید نیا در کتاب "نبرد در آسمان" از زندی به نیکی یاد کرده و در مورد همرزمش چنین گفته است: "از مرحوم زندی می توان به عنوان یکی از برترین خلبانان اف 14 نام برد. ایشان در همه موارد نمونه بود. خط، سخنرانی، آواز و در مرحله آخر در پرواز با هواپیمای اف 14 جزو بهترین خلبانان بود. مرحوم زندی تا پایان جنگ پروازهای زیادی انجام داد و بعد از جنگ هم به عنوان مدیر طرح و برنامه منصوب شد. سپس معاون برنامه نیروی هوایی شد و تا زمان بازنشستگی هم در همین پست باقی ماند... مرحوم زندی از دوستان شجاع و باسواد من بود. خاطراتی را که با ایشان داشتم، هرگز فراموش نمی کنم." سرانجام عقاب تیزپرواز آسمان ایران، موفقترین خلبان شکاری ایرانی و تکخال تامکت جهان پروازی ابدی را آغاز کرد. تیمسار جلیل زندی در 12 فروردین ماه سال ۱۳۸۰ در جریان یک سانحه رانندگی در جاده هراز و در منطقه رودهن یا یک دستگاه کامیون تصادف کرد و به همراه همسرش زهرا محب شاهدین جان باخت. از وی 3 فرزند پسر به یادگار مانده است. بی گمان زندی یکی از خلبانان شاخص ایران و آسیاست که با توجه به بازنشستگی تامکت در آمریکا، نزدیک شدن به رکورد او به عنوان برترین تکخال تامکت دست نیافتنی به نظر می رسد. ***************************************** منبع
  16. [right][font=tahoma,geneva,sans-serif][b][size=5]این نوشتار گردآوری های از سایتهای انگلیسی زبان بعلاوه ترجمه ای آزاد از سایت ویکی پدیا بوده که توسط محمد اقبالی و اختصاصا برای سایت میلیتاری تهیه شده و هرگونه برداشت از آن جز با ذکر نام منبع( سایت میلیتاری) ممنوع است.[/size][/b][/font][/right] [right][font=tahoma,geneva,sans-serif]خیل وقتها پیش در نت پی ماجرا و سرگذشت زیردریایی کوسه ( اولین زیردریایی ایرانی و البته ناکام!!) گشتم اما متاسفانه هیچ جا یی به مطلب کامل و مناسبی برخورد نکردم ، تا اینکه سال گذشته وقتی از نت یک کشور دیگه استفاده میکردم و از ف ی ل ت ر ی ن گ خبری نبود در چند سایت انگلیسی زبان بویژه ویکی پدیا و چند سایت دیگه که امروزه بخاطر ف ی ل ت ر ی ن گ به اون سایتها (منهای ویکی پدیا) دسترسی ندارم ، به مطالب خوبی برخورد کردم و بر آن شدم که مطلبی رو درباره این مهمون ناکاممون اختصاصا برای سایت میلیتاری تهیه کنم[/font][/right] [right][font=tahoma,geneva,sans-serif]خوب ناگفته پیداست که این ترجمه ها برداشت آزاد من از اون نوشتار اصلی و اونم به سبک و سیاق خودم خواهد بود هرچند میکوشم هیچ تاریخ، داده ، عدد و اطلاعاتی رو تغییر ندهم ، همچنین به شکل اصلی داستان و ماجرا دستی نخواهم زد فقط جاهایی رو که به نظرم زیاد مهم نبودن و باعث طولانی شدن مطلب میشدن رو حذف کردم.[/font][/right] [right][font=tahoma,geneva,sans-serif]بالا هم گفتم ، به سبک و سیاق خودم خواهم نوشت و میکوشم خسته کننده و کسالت آور نباشه اما شاید در برخی جاها مجبور بشم که به برخی جزییات و ریزه کاریها بپردازم، بعنوان نمونه به جنگ جهانی دوم و ماجرای نخستین زیردریای آمریکایی با نام تراوت خواهم پرداخت که زیر دریایی کوسه ما نسل دوم ( از لحاظ نام) این زیردریایی معروف آمریکایی هاست و یا این بحث همیشگی خریدهای شاه و...که اینگونه موضوعات باعث طولانی شدن مطلب خواهد شد که همینجا بابت طولانی شدنش از همه دوستان پوزش میخوام.[/font][/right] [font=tahoma,geneva,sans-serif][size=2]و اما خدایا به امید تو.....[/size][/font]
  17. وصف نیروی زمینی ایران در سال 1362 به قلم محمد رضا شاه کتاب "پاسخ به تاریخ" -نوشته محمد رضا شاه-قسمت 3- فصل 12،ارتش ایران در سال 1362: -1500 تانک انگلیسی موسوم به "شیر ایران" که از طرف مهندسان انگلیسی برای شرایط ایران طراحی شده و از هر جهت به تانک های مشابه برتری داشت. این تانکها قرار بود به موتور جدید،توپ 120 میلی متری تله متر با لیزر و زرهی از نوع تازه مجهز باشد و همه ی دستگاه های آن با کامپیوتر تنظیم و رهبری شود. -800 تانک "چیفتن" با موتور جدید و دستگاه هایی که فوقا ذکر شد. -460 تانک "m-60" مجهز به دستگاه های جدید و توپ 105. -400 تانک "m-47" با طرح جدید نظر شده و توپ 90 میلی متری که امکان جایگزینی آن با توپ 105 وجود داشت. -250 تانک " اسکورپیون" مخصوص عملیات اکتشافی. - تانکهای دیگری از نوع فوق میبایستی متعاقبا سفارش داده شود. از نظر توپ خانه واحدهای ارتش ایران میبایست دارای قدرت آتش مشابه با واحدهای ارتش پیمان آتلانتیک شمالی باشد و ما می توانستیم در آینده بسیار نزدیک در کارخانه های داخل کشور توپ های 105و120و150 و حتی قوی تر تولید نماییم. (در ادامه شاه به برنامه های تولید اسلحه در ایران میپردازه که اونچه که مربوط به نیرو زمینی هست مینویسم.) - موشکهای ضد تانک TOW. ما در فکر آن بودیم تا به نوع متعارف این موشکها که دارای سرعت کمتر از صوت است اکتفا نکرده و به ساختن موشکهای فوق صوت "TOW" با لیزر بپردازیم. -موشکهای ضد هوایی سام7. -موشک ضد تانک شوروی. -دستگاه های پرتاب موشک تله گیده از نوع دراگون برای نیرو زمینی با بردی 2 برابر متعارف یعنی 1000 متر به جای 500 متر. ارتش ایران در پایان سال 1357 دارای 3 تیپ هوابرد بود که میبایست 1362 به 5 تیپ افزایش یابد. منبع به منبع هم رجوع کنید بد نیست توضیح بعضی از دوستان جالب و قابل توجه هست
  18. تاریخ: 15 تا 16 دی ماه 1359(5 تا 6 ژانویه 1981). محل: جنوب کرخه کور، غرب اهواز. نتیجه: پیروزی عراق در ضد حمله،سقوط هویزه. متخاصمین: جمهوري اسلامي ايران در برابر عراق فرماندهان: ايران :تیمسار ظهیر نژاد فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار فلاحی رییس ستاد مشترک ارتش آیت الله خامنه ای نماینده رهبری در شورای عالی دفاع سرهنگ حسینی فرمانده عملیات نیروی زمینی تیمسار لطفی فرمانده لشکر 16 زرهی قزوین تیمسار جمشیدی فرمانده تیپ 1 لشکر 16 زرهی قزوین شهید حسین علم الهدی فرمانده سپاه سوسنگرد جاودان اثر علی هاشمی فرمانده سپاه حمیدیه عراق: ؟ استعداد رزمی ايران :در حدود 15000 نفر تیپ 1و3 از لشکر 16 زرهی قزوین تیپ 2 از لشکر 92 زرهی اهواز 2 گردان از لشکر 77 پیاده 2 گردان از سپاه پاسداران سوسنگرد گروهی از ستاد جنگهای نامنظم (شهید چمران) عراق: در حدود 20000 نفر تیپ 35 و 43 زرهی از لشکر 9 گردان 14 زرهی تیپ 20 مکانیزه از لشکر 5 تیپ 8 مکانیزه از لشکر 8 تیپ 31 نیروی مخصوص تلفات: ايران: 140 تا 250 دستگاه تانک 100 دستگاه خودروی زرهی 1 فروند هواپیما 1 فروند هلیکوپتر عراق: 1000 نفر کشته و مجروح 800 نفر اسیر 50 دستگاه خودرو 55 دستگاه تانک 3 فروند هلیکوپتر 15 دستگاه موشک انداز پیش زمینه با گذشت 3 ماه از آغاز تجاوز عراق به ایران و سقوط خرمشهر فشار بر روی سران سیاسی و نظامی کشور در جهت بیرون راندن متجاوزین از خاک ایران شدت گرفت. ابوالحسن بنی صدر ،رییس جمهور وقت و فرمانده کل قوا، در روز 26 آذر 59 در طی جلسه ای به فرماندهان نظامی عالی رتبه ارتش خطاب می کند:«به هر ترتیبی که هست برای عملیات آفندی طرح ریزی کنید. من دیگر در مقابل نظریات و خواسته های مردم و رهبران مذهبی قدرت مقاومت ندارم، یا باید طرحی را تهیه و اجرا کنید و یا اینکه بروید در رسانه های گروهی صریحا علت عدم امکان اجرای عملیات آفندی را برای مردم توضیح دهید.» در نتیجه این فشارها، نیروی زمینی ارتش دو طرح حمله بزرگ را به منظور بازپس گیری مناطق از دست رفته درجبهه جنوب آماده می کند. طرح اول حمله از سمت غرب اهواز و جنوب هویزه به منظور بیرون کردن دشمن از دشت آزادگان و از بین بردن تهدید عراق نسبت به اهواز، هویزه و سوسنگرد برنامه ریزی می شود. طرح دوم باید به فاصله چند روز پس از طرح اول اجرا می شد و با حمله از سمت ماهشهر و آبادان به صورت گازانبری نیروهای عراق را که از کارون رد شده و آبادان را از سمت شرق محاصره کرده بوند در هم می شکست و در نهایت به آزادی خرمشهر می انجامید. هر یک از دو طرح در چند مرحله اجرا می شدند و در صورت موفقیت در هر مرحله، مرحله بعدی عملیات شروع می شد. ارتش بنابر آموزه های استاندارد خود در هر دو حمله بر تک زرهی و نفوذ عمیق در مواضع دشمن تکیه داشت. در هر دو طرح قرار بود که بار اصلی عملیات بر دوش واحدهای زرهی باشد و نیروهای پیاده در کنار زرهی حرکت کرده و پس از رسیدن به اهداف عملیات مواضع جدید را تثبیت کنند. متأسفانه تمهیدات لازم برای حملاتی با این ابعاد توسط نیروی زمین در نظر گرفته نشده بود و در نتیجه هر دو عملیات با شکست مواجه شدند. عملیات نصر؛ وضعیت عمومی منطقه عملیات منطقه جغرافیایی كه در مرحله اول عملیات مورد نظر بود غرب اهواز و جنوب سوسنگرد را شامل می شد. این منطقه ازطرف شمال به شاخه شرقی-غربی رودخانه كرخه، از شرق به رودخانه كارون بین كوت بدالله تا آبادی فارسیات و ازمغرب جاده هویزه به یزدنو و ازجنوب به پادگان حمید و جفیرمحدود می شود. در جنوب غربی حمیدیه رودخانه كرخه نور از كرخه منشعب می گردد. ابتدا به سمت جنوب و سپس در نزدیكی روستای بنی تمیم به سمت غرب تغییرمسیر داده به موازات كرخه پس ازعبور از هویزه به هورالعظیم می ریزد. به علت لایروبی های سالیانه و ریختن گل و لای این رودخانه در دو طرف آن عارضه مرتفعی ازهویزه تا آبادی اژدك پدید آمد كه در زمینهای هموار و مسطح جنوب دارای ارزش نظامی است. انشعابات كرخه و كرخه كور در مواضع بارندگیهای شدید، سبب آب گرفتگی زمینهای اطراف می شود كه می تواند برای حركت نیروها ، به ویژه تجهیزات زرهی و مکانیزه، محدویت ایجاد كند. زمین منطقه به گونه ای است كه درمواقع خشكی بسیار نرم و درهنگام بارندگیهای شدید و طغیان رودخانه ها با باتلاقی و یا به صورت گل چسبیده ای درمی آید كه حركت افراد و یا خودروها را تنها به جاده محدود می سازد. بعلت فقدان عوارض طبیعی و همواربودن زمین، ایجاد عوارض مصنوعی در هنگام عملیات پدافندی یا آفندی و استفاده از و سایل سنگین مهندسی جهت ایجاد خاكریزیا حفركانال ضرورت می یافت. موقعیت نظامی منطقه عملیات درمرحله اول عملیات، رودخانه كرخه كور درقلب منطقه عملیاتی و اقع شده بود و نیروهای دشمن قسمتی از كرانه شمالی و جنوبی را در اشغال داشتند. پادگان حمید كه هدف نهایی مرحله اول محسوب می شد در جنوب شرقی این منطقه قرار داشت. برای رسیدن به این اهداف و تامین آن، انجام عملیات در امتداد جاده اهواز-خرمشهربه دلیل وجود مواضع مستحكم دشمن، امكان پذیر نبود. یگانهایی از لشكر5 و9 عراق در این مواضع مستقر بودند. دشمن به دوطرف آرایش داشت. در منطقه كرخه كور آرایش دشمن به سمت شمال و درغرب كارون آرایش به سمت شرق بود. در منطقه شمال غربی هویزه و جنوب غربی آن بین نیروهای دشمن الحاق وجود نداشت. به طوری كه هویزه و بخشهایی از هورالعظیم همچنان در اختیار نیروهای خودی بود. عقبه یگانهایی كه در شمال كرخه نور مستقربودند، جنوب آن رودخانه بود و این نقطه آسیب پذیری دشمن به حساب می آمد. طرح مانور عملیات نصر دومین عملیات بزرگ ارتش، با تکیه بر نیروهای زرهی بود و در منطقه هویزه به اجرا درآمد. طرح عملیات نصر توسط ستاد مشترک ارتش تهیه شده بود و یک طرح بلندپروازانه در چهار مرحله بود. قرار بود که در مرحله اول جفیر و پادگان حمید، در مرحله دوم کوشک و طلاییه و در مرحله سوم خرمشهر آزاد شود. در مرحله چهارم نیز قرار بود تا در صورت امکان پیشروی به سوی حومه بصره از محور تنومه انجام شود. قرار شد تا مرحله اول عملیات نصر در چهار محور جداگانه اجرا شود. در شمالی ترین محور قرار بود تا تیپ 1 لشکر 16 زرهی به همراه نیروهای نامنظم وابسته به شهید چمران از هویزه و از میان شکافی که بین تیپ 8 مکانیزه و تیپ 43 زرهی وجود داشت به سمت جنوب شرقی پیشروی کنند و با یک حرکت احاطه ای تیپ 43 زرهی را محاصره کنند. در محور دوم تیپ 3 لشکر 16 زرهی که توسط دو گردان از سپاه تقویت شده بود باید از کرخه کور عبور می کردند و یک تک جبهه ای را بر روی مواضع تیپ 43 زرهی اجرا می کردند. این دو محور قرار بود که در جنوب کرخه کور با یکدیگر الحاق کرده و بعد به سمت جفیر پیشروی کنند و آن را آزاد کنند. در سمت غرب اهواز و بر روی هور نیز دو تک های زرهی از دو محور جداگانه صورت می گرفت. محور اول از فارسیات به سمت عباویه و محور دوم کمی جنوب تر از محور اول و به موازات آن در جهت ایستگاه حمید انجام می شد. این دو محور نیز قرار بود که پس از الحاق با هم پادگان حمید را از دست دشمن خارج کنند. پس از رسیدن به اهداف مرحله اول و تثبیت آنها باید جهت تک زرهی به سمت جنوب غربی و در دو محور موازی به سمت طلاییه و کوشک می چرخید. برای اینکه عملیات با غافلگیری بیشتری همراه شود ساعت رهایی را ساعت 10 صبح روز 15 دی مصادف با 28 صفر انتخاب کردند. عملیات عملیات نصر در ساعت 10 صبح 15 دی ماه 59 آغاز شد. در اولین حرکت تیپ 3 لشکر 16 زرهی و گردانهای سپاه توانستند با موفقیت در محور ابوحمیظه-سوسنگرد از کرخه کور عبور کنند و تا 20 کیلومتری جنوب شرق هویزه در خطوط عراق نفوذ کنند. محور شمالی نیز با موفقیت به سمت جنوب حرکت کرد و با چرخش به سمت شرق با محور دوم الحاق کرد. در نتیجه الحاق تیپ 1 و 3 لشکر 16 زرهی تیپ 43 زرهی عراق کاملا محاصره شد. نیروهای عراقی که عقبه خود را از دست داده بودند به صورت نامنظم شروع به عقب نشینی کردند و با از دست دادن 800 نفر اسیر و مقادیر زیادی تسلیحات گروهی از آنان توانستند عقب نشینی کنند. در محور فارسیات آتش تهیه 20 دقیقه دیرتر از ساعت تصویب شده اجرا شد و نصب پل بر روی کارون و عبور واحدهای زرهی لشکر 92 زرهی با 3 ساعت تأخیر مواجه شد. از سوی دیگر پس از عبور از کارون محور جنوبی با میدان مین برخورد کرده و متوقف شد و محور مرکزی نیز با اندکی پیشروی 300 متر پس از کارون متوقف شد. در نتیجه هیچ کدام از این محورها نتوانستند به جاده خرمشهر-اهواز برسند و آن را قطع کنند. مرحله اولیه عملیات در ساعت 16 روز 15 دی به پایان رسید در حالیکه در محور شمالی عبور از کرخه کور با موفقیت انجام شده بود ولی در محورهای جنوبی نیروهای زرهی تنها توانسته بودند از کارون عبور کنند و سرپلی در ساحل غربی آن به دست آوردند ولی پیشروی قابل ملاحظه ای انجام نداده بودند. در محور شمالی واحدهای پای کار با آنکه با موفقیت خط دشمن را شکسته بودند از اقدامات تأمینی غفلت کردند و نیروها و تجهیزات زرهی در دشت بازقرار گرفتند. از طرفی عدم الحاق با دو محور مرکزی و جنوبی سبب شده بود تا نیروهای محور کرخه کور به دشمن جناح بدهند. مرحله دوم عملیات در ساعت 8 صبح روز بعد با هدف رسیدن به جفیر از محور شمالی شروع شد. جاده جفیر به عنوان محور عملیات انتخاب شد و نیروهای سپاه جلوتر از واحدهای زرهی ،که پشتیبانی از آنها را برعهده داشتند، حرکت به سمت جنوب را آغاز کردند. در شب اول عملیات عراق تعدادی از نیروهای خود را وارد منطقه کرده و آرایش داده بود. همچنین دو گردان تانک عراق در غرب جاده جفیر مستقر بودند. در نتیجه، پس از اندکی پیشروی، نیروهای سپاه با حملات توپخانه و هواپیماهای عراق زمینگیرشدند. با ته کشیدن مهمات و سوخت تانکهای لشکر 16 زرهی، فشار عراق بر روی واحدهای زرهی لشکر 16 قزوین بیشتر شد و سبب شد تا در بعد از ظهر روز 16 دی واحدهای زرهی بدون اطلاع نیروهای سپاه عقب نشینی کنند. تیپ 1 لشکر16 زرهی در حال عقب نشینی زیر آتش شدید عراق واقع شد و بسیاری از تجهیزات و تانکهای خود را از دست داد و تقریبا منهدم شد. با عقب نشینی تانکهای تیپ 1 زرهی نیروهای سپاه و تعدادی از نیروهای داوطب و نامنظم در محاصره یک ستون تانک عراقی افتادند و همگی شهید شدند. از جمله افرادی که در این مرحله از عملیات نصر در محاصره شهید شدند فرمانده سپاه هویزه ،سید حسین علم الهدی، بود. در ساعت 9 صبح روز 17 دی پاتک عراق به سمت جنوب کرخه کور آغازشد و در ساعت 14 آتشباری عراق بر روی مواضع ایران تشدید شد. در نتیجه، دستور تخلیه به پشت کرخه کور به لشکر 16 زرهی ابلاغ شد اما تا فردای آن روز هنوز یگانهایی از تیپ 3 لشکر 16 در مواضع خود در جنوب کرخه کور باقی مانده بودند. در حوالی ساعت 6 بعد از ظهر عقب نشینی باقیمانده تانکهای تیپ 3 به سمت شمال رودخانه کرخه کور آغاز شد در حالیکه نیروهای سپاه که هنوز در جنوب کرخه کور باقی مانده بودند حرکت مؤثری از جانب دشمن مشاهده نکردند. عقب نشینی واحدهای زرهی ایران عراق را در راه رسیدن به کرخه کور مصمم تر کرد و آتش شدید عراق سبب شد تا نیروهای سپاه با عقب نشینی از پل حمودی فردوس پل را منفجر کنند. در اوایل شب نیروهای عراقی به مواضع خود قبل از آغاز عملیات نصر بازگشتند و دوباره در حاشیه کرخه کور موضع گرفتند. پس از نبرد در روز 21 دی هویزه از محور سوسنگرد و جنوب شرقی مورد تهدید قرار گرفت و جاده سوسنگرد-هویزه زیر آتش مستقیم دشمن درآمد. 4 روز بعد هویزه کاملا محاصره شد و در روز 27 دی 59 شهر سقوط کرد. برنامه ریزی غلط بزرگترین عامل شکست ایران در عملیات نصر بود و با وجود پیروزی اولیه سبب شد تا نه تنها ایران تعداد زیادی از تجهیزات و ادوات زرهی خود را ،که جانشینی برای آنها وجود نداشت، از دست بدهد بلکه شهر هویزه نیز که از ابتدای جنگ اشغال نشده بود در محاصره قرارگرفت و سقوط کرد. اولین اشتباه نیروی زمینی ایران عدم شناسایی قدرت دشمن بود. لشکر 16 زرهی به تازگی وارد منطقه شده بود و با زمین عملیات هیچ گونه آشنایی نداشت. با اینکه در تمام محورها تک زرهی بار اصلی حمله را بر دوش می کشید انتخاب بد زمین و زمان عملیات سبب شد تا تک زرهی در محورهای جنوبی به گل بنشیند و تانکها پس از گرفتن سرپل فرصتی برای بازشدن در دشت و انجام تهاجم نداشته باشند. در فصل زمستان منطقه جنوب کرخه کور رملی و پر از گل و لای می شود و در نتیجه تانکهای لشکر 92 زرهی اهواز بدون اینکه فرصت مقابله در یک نبرد زرهی را پیداکنند در گل گیرکردند. عدم پشتیبانی و نبود مهندسی رزمی در منطقه عملیات سبب شد تا جاده کافی پشت سر لشکر 16 زرهی کشیده نشود و در نتیجه انتقال مهمات و سوخت به تانکهای این لشکر با مشکل مواجه شد و درنتیجه بسیاری از تانکهای این لشکر از بین رفتند یا به دست دشمن افتادند. برنامه ریزی غلط سبب شده بود تا مهمات کافی برای تانکها در نظر گرفته نشود. این اشتباه در مرحله دوم عملیات تأثیر مرگبار خود را نشان داد. اشکال دیگر برنامه ریزی های صورت گرفته برای عملیات نصر در نظر گرفتن نیروهایی اندک برای غلبه بر تعداد بیشتر دشمن بود که در مواضع مستحکم دفاعی قرار داشتند. در حالیکه استانداردهای نظامی نسبت 3 به1 را برای یک حمله موفقیت آمیز پیشنهاد می کنند در هیچ کدام از محورها نسبت مهاجمین ایرانی به مدافعین عراقی حتی به نسبت 2 به 1 هم نمی رسید. از سوی دیگر هیچ نیروی ذخیره ای برای عملیات در نظر گرفته نشده بود و با فروکش کردن قدرت نیروی تک کننده نیرویی در پشت جبهه نبود که جای نیروهای تک ور را پر کند. در ضمن برنامه ای برای شکست احتمالی عملیات در نظر گرفته نشده بود. عقب نشینی تیپ های 1و 3 لشکر 16 زرهی بدون پشتیبانی و به صورت نامنظم صورت گرفت و نیرویی نبود تا این عقب نشینی را پوشش دهد. عملکرد نیروی هوایی و هوانیروز در این عملیات قابل توجه نبود و با اینکه هوانیروز در ابتدای جنگ توان بالایی از خود نشان داده بود در عملیات نصر نتوانست پشتیبانی هوایی مؤثری از نیروهای تک ور انجام دهد. اگر هوانیروز می توانست در روز اول عملیات در محورهای جنوبی به کمک تانکهای لشکر 92 زرهی بیاید و راه آنها را بازکند شاید این عملیات با نتیجه ای دیگر خاتمه می گرفت. از دیگر اشکالات این عملیات نبودن تمهیدی برای مقابله با آتش ضدتانک پیاده نظام عراق بود. عراق بر اساس تجربیات مصر در جنگ 1973 اعراب و اسرائیل در عبور از کانال سوئز، نیروهای پیاده خود را به موشکهای هدایت شونده ضد تانک مجهز کرده بود و همین موشکها تلفات زیادی را به تانکهای ایرانی وارد کردند. تیپ های 1 و3 لشکر 16 زرهی که از حمایت دو گردان پیاده سپاه و نیروهای نامنظم شهید چمران برخوردار بودند توانستند آتش ضد تانک پیاده نظام عراق را بهتر خنثی کنند ولی میدانهای مین و موشکهای ضدتانک و آتش توپخانه عراق واحدهای لشکر 92 زرهی را که از کارون گذشتند خیلی زود زمین گیر کردند. به فاصله اندکی پس از شکست تک زرهی نیروی زمینی در جنوب سوسنگرد، حمله زرهی دیگری در جبهه جنوب برای شکستن محاصره آبادان انجام شد که آن هم به شکست دیگری انجامید. درباره آن خواهیم نوشت. نويسنده: رضاکیانی موحد لينك منبع: wars-and-history.com/post/382
  19. براساس اطلاعات منتشر شده توسط سازمان سيا و كتابخانه كنگره آمريكا و برآورد آنها در سال ‌2011، هم‌اكنون مصر از نظر توان نظامي در رده شانزدهم قدرت‌هاي نظامي جهان قرار دارد. به گزارش ايسنا بر اساس اطلاعات عنوان شده از سوي سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) و كنگره آمريكا، مصر كه جمعيت آن 82 ميليون و 79 هزار نفر است، هم‌اكنون داراي 468 هزار پرسنل فعال نظامي است و تعداد نيروهاي ذخيره فعال اين كشور 479هزار نفر است. نيروي زميني مصر داراي 4126 دستگاه تانك، 5940 دستگاه نفربر، 2240 عراده توپ كششي، 1335 عراده توپ خودكششي، 1185 سامانه پدافند موشكي، 10334 خمپاره‌ انداز، 23590 سامانه ضد تانك، 3990 سامانه پدافند هوايي و 57235 وسيله نقليه لجستيكي است. نيروي هوايي مصر نيز داراي 884 فروند جنگنده و هواپيما، 306 فروند هليكوپتر و 86 فرودگاه عملياتي است. نيروي دريايي مصر نيز داراي 221 فروند كشتي، هفت بندر، چهار زيردريايي، 9 ناوچه، 130 قايق نظامي گشت زني و 20 قايق‌ جنگي خشكي آبي است. نيروي دريايي مصر داراي ناو هواپيمابر و ناوشكن نيست. بودجه نظامي مصر در سال ‌2011، هفا ميليارد و 150 ميليون دلار بوده است. كشور مصر داراي مساحت يك ميليون و 1450هزار كيلومتر مربع و 2450 كيلومتر خط ساحلي است. مصر داراي 2665 كيلومتر مرز مشترك خشكي است. منبع
  20. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، از سال 1991 به بعد، تعداد 18 فروند میگ MiG-29A و 7 فروند گونه دوسرنشینه میگ MiG-29UB را تحویل گرفته است. این هواپیماها پس از قراردادی که در ژوئن 1990 بین دولت ایران و روسیه به امضا رسید، تحویل نیروی هوایی ایران داده شد. میگ MiG-29 نخستین و تنها جنگنده رهگیری است که پس از جنگ ایران و عراق خریداری شد و براساس برنامه قرار بود که به‌عنوان جایگزین برای F-14 تامکت‌های از دست رفته درطی جنگ و زمین‌گیر شده به‌علت در دسترس نبودن قطعات یدکی، وارد خدمت شوند. این قرارداد به‌عنوان بخشی از برنامه بزرگ نیروی هوایی برای بازسازی قدرت جنگنده‌های نیرو، پس از جنگ، در زمان فرماندهی سرتیپ «منصور ستاری» بر نیروی هوایی بسته شد و اجرایی گردید. دراصل و براساس همان برنامه بزرگ، قرار بود 48 فروند فالکروم برای ایجاد پوشش دفاع هوایی شهرهای بزرگ «تهران»، «شیراز» و «تبریز» وارد کشور شوند اما این روند به‌علت کمبود بودجه ایران، با تحویل همان ارقامی که در ابتدا ذکر شد به پایان رسید. میگ MiG-29 پس از ورود به ایران، لباس دو گردان شکاری تاکتیکی و گردان 11 شکاری تاکتیکی در پایگاه یکم شکاری تهران و گردان 23 شکاری تاکتیکی در پایگاه دوم شکاری تبریز وارد خدمت شدند. براساس مفاد قرارداد، تعداد 400 نفر از مستشاران، متخصصان فنی و معلم روس وارد ایران شدند تا عملیات جنگنده‌های میگ MiG-29 را درطی 7 سال پشتیبانی کنند. برهمین اساس، روس‌ها متعهد گردیدند که نیروی هوایی ایران را برای کاربری فالکروم درطی 25 سال یا 25 هزار ساعت پرواز، از لحاظ قطعات یدکی و کمک‌های فنی، پشتیبانی کنند. هواپیماهای میگ MiG-29 تحویل داده شده به ایران درواقع هواپیماهای کارکرده نیروی هوایی روسیه بودند که تقریبا نیمی از آنها به آخرین ساعات پروازی تعیین شده توسط شرکت سازنده رسیده بودند. با اتمام این ساعت پرواز، براساس تخمین منابع نظامی، حداقل 2 فروند میگ MiG-29A و 4 فروند میگ MiG-29UB به‌علت به پایان رسیدن زندگی عملیاتی‌شان، زمین‌گیر شده و وارد انبارها گردیدند. در ادامه، شرکت سازنده روس موفق نشد که دستورالعمل‌های فنی را برای افزایش ساعت و سیکل پروازی میگ MiG-29 به ایران و نیروی هوایی ارتش تحویل دهد. درنتیجه نبود این دستورالعمل‌ها، متخصصان فنی نیروی هوایی نتوانستند در زمان استاندارد و با طی ساعت کار فنی تعیین شده، کار تعمیرات اساسی و بهسازی فالکروم‌های مزبور را به پایان برسانند و درنتیجه، این فرایند مقداری به درازا کشید. فرماندهان نیروی هوایی که برای راه‌اندازی فالکروم‌های زمین‌گیر شده خود، وجود دستورالعمل‌ها را ضروری و اجتناب‌ناپذیر می‌دانستند، تلاش خود را برای به‌دست آوردن این کتاب‌ها از تمام منابع موجود و در دسترس در سراسر دنیا به‌کار بستند. با این‌حال از اواسط دهه 90 تاکنون، ایران توانسته است بدون کمک مستشاران روس و با تکیه بر توان داخل کشور و متخصصان زبده در درون نیروی هوایی، چک‌های دوره‌ای و سبک این جنگنده را انجام دهد. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در راستای تجهیز و تکمیل وسایل زمینی ناوگان فالکروم‌های خود، با توجه به عدم توانایی روس‌ها در تامین این تجهیزات، دست به خرید آن از دیگر کشورهای صاحب میگ MiG-29 زدند. همزمان کوشش‌هایی برای بهسازی و ارتقای قابلیت‌های فالکروم در نیروی هوایی ایران به جریان افتاد. یکی از این بهسازی‌ها، تجهیز میگ MiG-29 به لوله سوخت‌گیری هوا به هوا بود که در افزایش برد عملیاتی این جنگنده تاثیر به‌سزایی داشت. وجود لوله سوخت‌گیری هوایی، درحالی که هواپیما به مخازن سوخت خارجی مجهز نیست و متکی به مخازن سوخت داخلی است از تاثیر عملیاتی پایینی برخوردار است. پس می‌بایست بر روی میگ MiG-29های ایرانی که توانایی حمل مخازن سوخت خارجی نداشتند، این قابلیت ایجاد می‌شد. با توجه به این‌که تصمیم فرماندهان نیروی هوایی ایران بر افزودن مخازن سوخت خارجی به جنگنده، این توان صنعتی در داخل ایران موجود نبود، کشور بلاروس به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین کاربران میگ MiG-29، مورد توجه قرار گرفت و پس از مذاکرات انجام شده بین مسوولان ذی‌ربط دو کشور و دو نیروی هوایی، تعدادی مخازن سوخت خارجی 1520 لیتری که در قسمت مرکزی زیر بدنه نصب می‌شد، از بلاروس خریداری گردید. همان‌طور که قبلا ذکر شد، طبق دستورالعمل‌های این جنگنده، با به پایان رسیدن عمر هواپیماهای میگ MiG-29 ایرانی، برخی از این هواپیماها از فهرست جنگنده‌های عملیاتی خارج شده و به درون انبارها هدایت شدند. نخستین گونه فالکروم که از رده پروازی خارج شد، یک فروند میگ MiG-29UB متعلق به گردان 23 شکاری بود که در سال 2006 سیکل پروازی خود را به پایان رساند. در ادامه، یک فروند UB دیگر، به‌همراه یک فروند میگ MiG-29A از همان گردان در سال 2007 به رده هواپیماهای بازنشسته پیوست. در تابستان سال 2008، یک فروند گونه UB از گردان 11 شکاری در مهرآباد با رسیدن زمان انجام تعمیرات اساسی، از فهرست هواپیماهای عملیاتی خارج شد تا در ادامه، در بهار 2009 هم یک فروند دیگر از هواپیماهای آموزشی میگ MiG-29UB به وی بپیوندد. با زمین‌گیر و غیرعملیاتی شدن این تعداد فالکروم بود که نیروی هوایی به فکر آغاز برنامه سنگین تعمیرات اساسی میگ MiG-29 به‌صورت بومی افتاد. درنتیجه این تصمیم فرماندهان نیروی هوایی، تاسیسات تعمیر و نگهداری میگ MiG-29 در تهران و تبریز با همکاری نزدیک با شرکت «صنایع هواپیمایی ایران» (IACI) بهسازی، انجام تعمیرات اساسی و بازگردان به رده پروازی هواپیماهای زمین‌گیر را به‌عهده گرفتند. «ولادیمیر پوتین» که در اکتبر 2007 و با هدف انجام مذاکره با دولت ایران برسر مسایل حقوقی دریای خزر وارد تهران شد، درکنار چانه زدن‌های سیاسی و دیپلماتیک، یک قرارداد به ارزش 150 میلیون دلار که به موجب آن، می‌بایست 50 دستگاه موتور توربوفن RD-33 ساخته شده توسط شرکت «ماشین‌سازی چرنشیف مسکو» تحویل نیروی هوایی ایران داده می‌شد. ایران در مذاکرات برای خرید این تعداد موتور، به طرف روس توضیح داد که این موتورها را برای پروژه داخلی توسعه و ساخت جنگنده «آذرخش» نیاز دارد. ولی گمان می‌رود که ایران از موتورهای خریداری شده برای راه‌اندازی هواپیماهایی که ساعت پرواز موتورشان به پایان رسیده و زمین‌گیر شده‌اند، بهره‌برداری نموده است. تحویل این موتورها از سال 2008 آغاز شده است. آغاز برنامه با در دستور کار قرار گرفتن کار بهسازی و تعمیرات اساسی در برنامه جاری مرکز تعمیر و نگهداری میگ MiG-29 در تهران، این مرکز درخواست ارسال یک فروند میگ MiG-29UB غیرپروازی گردان 23 شکاری که مدت‌ها بود در انبار قرار داده شده بود را به تبریز ارسال کرد و مسوولیت انجام تعمیرات اساسی آن را به‌عهده گرفت. با ورود میگ مزبور به تهران، کار بر روی آن به‌همراه آغاز برنامه راه‌اندازی دو فروند میگ MiG-29A وارد مرحله اجرایی شد. دو فروند میگ MiG-29A درحالی به مرکز تعمیرات فالکروم تهران تحویل داده شدند که در شرایط فنی بسیار بدی به‌سر می‌بردند. با این‌حال، تلاش برای بازگرداندن این هواپیماها به شرایط پروازی آغاز گشت. با اتمام عملیات تعمیر و نگهداری مرکز تهران و تکمیل برنامه بهسازی بر روی یک فروند فالکروم گونه A، خلبان آزمایشگر در سپتامبر 2008 هواپیما را از مرکز مزبور تحویل گرفت و «پرواز عملکردی» (FCF) 30 دقیقه‌ای میگ MiG-29 مزبور را با موفقیت به پایان رساند. فالکروم دیگر از مرکز مزبور در تهران بیرون آمد و در بهار 2010 به خدمت در نیروی هوایی بازگشت. هم‌زمان، مرکز تعمیر و نگهداری فالکروم در تبریز نیز خبر اتمام انجام تعمیرات اساسی بر روی یک فروند میگ MiG-29UB را به اطلاع فرماندهان نیروی هوایی رساند. تبریزی‌ها در این میان فعال‌تر ظاهر شده و دومین فالکروم تعمیر اساسی شده را نیز در ژوئن 2010 وارد خط پرواز کردند. این هواپیما در سال 2001 صدمات عمده دیده بود و به‌علت نبود قطعات یدکی، به‌مدت بیش از 8 سال از پرواز دور مانده بود. هم‌اکنون نیز شرکت صنایع هواپیمایی ایران (صها)، با همکاری مراکز فنی نیروی هوایی در تبریز و تهران، بهسازی، ارتقا و تعمیراساسی فالکروم‌های ایرانی را ادامه می‌دهد. گزارش‌های تاییدنشده‌ای از کمک روس‌ها به شرکت صنایع هواپیمایی ایران (صها) در مهرآباد برای انجام تعمیرات اساسی میگ MiG-29 وجود دارد. با وجود کمبود قطعات یدکی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از سال 2008 تاکنون موفق شده است تعداد 5 فروند فالکروم را از انبارها بیرون کشیده و روانه خط پرواز کند. براساس برنامه‌ای بلندمدت، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تصمیم دارد هواپیماهای زمین‌گیر موجود را تنها با تکیه بر توان فنی متخصصان نیروی هوایی و شرکت صنایع هواپیمایی ایران (صها)، به شرایط پروازی بازگرداند. منبع: ganjejang.com (به نقل از ماهنامه Air Force Monthly شماره 269)
  21. فرمانده نیروی دریایی ایران که توسط انگلیسی ها کشته شد + عکس دريادار بايندر فرمانده‌ برجسته نيروي‌ دريايى‌ ايران‌ بودكه‌ به‌رغم‌ عقب‌نشينى‌ ارتش‌ ايران‌ در آغاز يورش‌ متفقين‌، دليرانه‌ در برابر نيروهاي‌ مهاجم‌ انگليسى‌ در خرمشهر ايستادگى‌ كرد و سرانجام‌ از پاي‌ درآمد. بايندر در 23 آذر 1277 در تهران‌ متولد شد. پدرش‌ على‌اكبرِ دبير دربار از طايفة مشهور بايندر، و عمويش‌ امير معزز گروسى‌ بود كه‌ برخلاف‌ برادر، حسن‌ شهرتى‌ نداشت‌. بايندر در نوجوانى‌ وارد مدرسة دارالفنون‌ شد و تحصيلات‌ عمومى‌ را طى‌ كرد و دورة مخصوص‌ مهندسى‌ آنجا را هم‌ به‌ پايان‌ رساند؛ آنگاه‌ در 1296ش‌ وارد مدرسة نظام‌ مشيرالدوله‌ شد و پس‌ از 3 سال‌ با درجة ستوان‌ دومى‌ به‌ خدمت‌ ارتش‌ درآمد به‌ عنوان‌ نخستين‌ مأموريت‌ جنگى‌، در 1300ش‌ به‌ مازندران‌ فرستاده‌ شد و چون‌ در اردوي‌ عملياتى‌ تنكابن‌ از خود رشادت‌ نشان‌ داد، به‌ اخذ مدال‌ طلا نائل‌ گرديد ظاهراً مأموريت‌ دوم‌ او پيوستن‌ به‌ اردوي‌ گيلان‌ كه‌ 7 ماه‌ به‌ درازا كشيد. [align=center][/align] در همين‌ زمان‌ نظام‌ قديم‌ منحل‌، و ارتش‌ جديد تشكيل‌ شد و بايندر با درجة ستوان‌ دومى‌ در تشكيلات‌ جديد به‌ خدمت‌ پرداخت‌ و رستةتوپخانه‌ را برگزيد. وي‌ اندكى‌بعد همراه‌ سرهنگ‌امان‌الله‌ جهانبانى‌ براي‌ سركوب‌ اسماعيل‌ آقا سميتقو به‌ آذربايجان‌ غربى‌ شتافت‌ و در نبرد با او شجاعت‌ بسيار از خود نشان‌ داد، چنانكه‌ به‌ پيشنهاد جهانبانى‌ موفق‌ به‌ اخذ نشان‌ «ذوالفقار 4» گرديد كه‌ در آن‌ زمان‌ معمولاً به‌ افراد جوانى‌ همانند او داده‌ نمى‌شد در خرداد 1302 بايندر براي‌ ادامة تحصيلات‌ و فرا گرفتن‌ فنون‌ جديد نظامى‌ در رستة توپخانه‌ عازم‌ فرانسه‌ شد و در دانشكدة توپخانة «پواتيه‌» به‌ آموختن‌ پرداخت‌ و ضمناً دورة تكميلى‌ توپخانة «فونتن‌ بلو» را نيز گذراند و در مهر 1304 به‌ ايران‌ بازگشت‌ و زيرنظر سرتيپ‌ يزدان‌پناه‌ فرماندهى‌ آتشبار توپخانه‌ را عهده‌دار شد در 1307ش‌ براي‌ دومين‌ بار، به‌ منظور تكميل‌ تحصيلات‌ نظامى‌ به‌ فرانسه‌ رفت‌ و در دانشگاه‌ جنگ‌ به‌ تحصيل‌ پرداخت‌ و همزمان‌ معاونت‌ سرپرستى‌ دانشجويان‌ ايران‌ در اروپا را برعهده‌ گرفت‌ و تا پايان‌ اقامتش‌ در آنجا (1309ش‌) همين‌ سمت‌ را داشت‌ وي‌ در 1309ش‌ معاون‌ هنگ‌ توپخانة كوهستانى‌ و كفيل‌ فرماندهى‌ همان‌ هنگ‌ شد. در زمانى‌ كه‌ دولت‌ ايران‌ ساخت‌ نخستين‌ ناوهاي‌ جنگى‌ را به‌ ايتاليا سفارش‌ داد، بايندر به‌ سرپرستى‌ گروهى‌ از نظاميان‌ در اواخر سال‌ 1309 يا اوايل‌ 1310ش‌ رهسپار ايتاليا شد تا هم‌ دوره‌هاي‌ لازم‌ را ببيند و هم‌ بر ساخت‌ كشتيها نظارت‌ كند. افراد تحت‌ فرماندهى‌ او در رشته‌هاي‌ مختلف‌ مربوط به‌ ناوهاي‌ جنگى‌ در چند شهر ايتاليا به‌ تحصيل‌ پرداختند وي‌ پس‌ از بازگشت‌ به‌ ايران‌ در 1310ش‌ به‌ سمت‌ كفيل‌ فرماندهى‌ نيروي‌دريايى‌جنوب‌ منصوب‌، و عازم‌آنجا شد از مأموريتهاي‌ مهم‌ بايندر در اين‌ منصب‌ سفر به‌ جزيرة تنب‌ همراه‌ با گروهى‌ از افراد نيروي‌ دريايى‌ در 1313ش‌/1934م‌ بود. او ضمن‌ بازديد از آنجا رسماً به‌ مقامات‌ نيروي‌ دريايى‌ انگليس‌، مستقر در تنب‌ اعلام‌ كرد كه‌ اين‌ جزيره‌ بخشى‌ از ايران‌ است‌؛ وي‌ با اين‌ كار موجبات‌ نگرانى‌ و اعتراض‌ وزارت‌ خارجة بريتانيا را فراهم‌ آورد بايندر در 1313ش‌ به‌ درجة ناخدا دومى‌، و در 1315ش‌ به‌ درجة ناخدا يكمى‌، و در 1319ش‌ به‌ درياداري‌ رسيد دوران‌ خدمت‌ بايندر در نيروي‌ دريايى‌، با كوششها و تلاشهاي‌ مجدانة او براي‌ سازمان‌دهى‌ اين‌ نيرو همراه‌ بود. وي‌ در جنوب‌ ناوگانى‌ مركب‌ از دو ناو 750 تنى‌ ايتاليايى‌ و 4 ناو 500 تنى‌ و هزار ملوان‌ در مقر نيروي‌ دريايى‌ خرمشهر تحت‌ فرماندهى‌ داشت‌. به‌ علاوه‌، مقارن‌ با شروع‌ جنگ‌ جهانى‌، فرماندهى‌ بخشى‌ از لشكر ششم‌ خوزستان‌ هم‌ به‌ او سپرده‌ شد و او با همكاري‌ فرماندهى‌ نظامى‌ محلى‌ استحكامات‌ گسترده‌اي‌ در اطراف‌ خرمشهر احداث‌ كرد با حملة متفقين‌ به‌ ايران‌ و يورش‌ نيروهاي‌ دريايى‌ انگلستان‌ به‌ سواحل‌ جنوبى‌، بايندر به‌ مقابلة جدي‌ با آنان‌ پرداخت‌ و در روزهاي‌ جنگ‌ مرتب‌ به‌ پاسگاههاي‌ مرزي‌ سركشى‌ مى‌كرد،. تا آنكه‌ در سوم‌ شهريور 1320 وقتى‌ كه‌ در يكى‌ از پاسگاههاي‌ خرمشهر به‌ سر مى‌برد، مورد حمله‌ قرار گرفت‌ و همراه‌ با يكى‌ از همكارانش‌ به‌ نام‌ سروان‌ مكري‌نژاد كشته‌ شد روز پس‌ از شهادت‌ وي‌، برادرش‌ ناو سروان‌ يدالله‌ بايندر كه‌ مسئوليت‌ كفالت‌ فرماندهى‌ نيروي‌ دريايى‌ در درياي‌ خزر را بر عهده‌ داشت‌، نيز بر اثر بمباران‌ نيروهاي‌ شوروي‌ كشته‌ شد. بايندر در روزگار نوجوانى‌ داراي‌ علائق‌ ملى‌ و سياسى‌ بود. از اين‌ رو، زمانى‌ كه‌ در مدرسة نظام‌ مشيرالدوله‌ تحصيل‌ مى‌كرد، داخل‌ فعاليتهاي‌ سياسى‌ شد و همراه‌ با چند تن‌ از همكارانش‌ چون‌ عبدالله‌ هدايت‌ (بعداً ارتشبد) و رزم‌ آرا (بعداً سپهبد و نخست‌ وزير) به‌ عضويت‌ حزب‌ سوسيال‌ دموكرات‌ درآمد دريادار بايندر با توجه‌ به‌ اقامت‌ چند ساله‌ در كشورهاي‌ اروپايى‌ به‌ زبانهاي‌ انگليسى‌، فرانسه‌، ايتاليايى‌ و تركى‌ تسلط داشت‌ و به‌ اين‌ زبانها به‌ خوبى‌ تكلم‌ مى‌كرد وي‌ مردي‌ اهل‌ مطالعه‌ و تحقيق‌ و نويسنده‌ بود. در ايام‌ اقامتش‌ در جنوب‌ به‌ تحقيقات‌ و مطالعات‌ قابل‌ توجهى‌ دربارة خليج‌ فارس‌ دست‌ زد كه‌ نتايج‌ برخى‌ از آنها را بعداً منتشر كرد. آثار مكتوب‌ بايندر اينهاست‌: 1. نقشة خليج‌ فارس‌ (تهران‌، 1310ش‌)؛ 2. خليج‌ فارس‌ (خرمشهر، 1317ش‌)؛ 3. جغرافياي‌ خليج‌ فارس‌ (تهران‌، 1319ش‌)؛ 4. اصول‌ دريانوردي‌؛ 5. آيين‌نامه‌هاي‌ توپخانه‌ در 6 جلد؛ 6. راهنماي‌ ناوي‌؛ 7. مقالاتى‌ در مجلة ارتش‌؛ 8. دستور تير توپخانة سبك‌؛ 9. آيين‌نامة مشق‌ پاي‌ توپ‌ كوهستانى‌، و چند اثر ديگر منبع
  22. سلام در این تاپیک قصد داریم مطرحترین فیلمهای جنگی را معرفی نموده و در پایان تعریفی از ژانر جنگ ارائه کنیم. [size=18]*برای دیدن [color=red]البوم تصاویر[/color] ، اطلاعات بیشتر و [color=red]تریلر[/color] فیلم برروی "اطلاعات بیشتر" کلیک کنید [/size] [color=red]جنگهای ناپلئونی ************[/color] [b]واترلو (WATERLOO)[/b] [url=http://www.tangoll.com.hk/Waterloo.jpg]عکس 1[/url] [url=http://cdn.hometheaterforum.com/7/75/75c63042_htf_imgcache_39102.jpeg]عکس 2[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0066549/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1970 ايتاليا و شوروي - جنگي بازيگران : راد استايگر، کريستوفر پلامر، اورسن ولز، جک هاوکينز، ويرجينا مکنا، دان اوهرليهي، روپرت ديويس، مايکل وايلدينگ، سرگئي زاخاريادزه و آندره آ چکي. کارگردان: سرگئي بوندار چوک. خلاصه ي داستان: «ناپلئون» (استايگر) پس از کناره گيري از قدرت، به البا تبعيد مي شود اما خيلي زود دوباره قدرت را در دست مي گيرد. «لويي هجدهم» (ولز) نيز تاج و تخت را رها مي کند و مي گريزد. نيروهاي انگليسي و پروسي به فرماندهي «ولينگتن» (پلامر) و «بلوخر» (زاخاريادزه) تصميم مي گيرند تا نيروهاي «ناپلئون» را براي هميشه نابود کنند. شرح فيلم: صحنه هاي نبرد فيلم که با دقت پرداخت شده، تماشايي است. بازي استايگر در حد چند ژست باسمه اي جلوه مي کند و تماشاگر را جلب قهرمان فيلم نمي سازد. تنها بازي موفق از آن پلامر است و البته ولز که مثل هميشه ديدني به نظر مي آيد. *[size=9]من به شخصه فکر میکنم این بهترین فیلم در رابطه با جنگهای ناپلئونی باشه.[/size] [color=red]جنگ جهانی اول و سقوط روسیه ************[/color] [b]راه‌های افتخار (PATHS OF GLORY)[/b] [url=http://up.iranblog.com/images/ltsqc9pwxwjz8c9oxfu.jpg]عکس1[/url] [url=http://www.indelibleinc.com/kubrick/films/paths/images/paths-kirkdoug.jpg]عکس2[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0050825/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1957 ایالات متحده - جنگی،جنایی،درام بازیگران: کارگردان:استنلی کوبریک خلاصه داستان:در زمان جنگ جهانی اول ارتش فرانسه در یک حمله غیر ممکن سعی می‌کند تا کمی از خاک تصرف شده توسط دشمن را باز پس گیرد که با شکست مواجه می‌شود بنابراین ارتش برای جلوگیری از انتقادها سه سرباز را به علت عقب نشینی در هنگام حمله و سرپیچی از دستورات به پای میز محاکمه می کشاند. توضیحات:راه‌های افتخار (به انگلیسی: Paths of Glory) فیلمی است به کارگردانی استنلی کوبریک و محصول سال ۱۹۵۷ است. نمایش این فیلم بخاطر ترسیم چهره منفی از ارتش فرانسه، در این کشور ممنوع شد. در اسپانیا نیز بخاطر نگرش ضد نظامی اش از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و در سال ۱۹۸۶ در حالیکه ۱۱ سال از مرگ فرانکو می گذشت منتشر شد. در آلمان بخاطر حفظ روابط با فرانسه به مدت دو سال از نمایش فیلم جلوگیری به عمل آمد. [b]در جبهه غرب خبری نیست (All Quiet on the Western Front)[/b] [url=http://cf1.imgobject.com/posters/464/4ca929075e73d643ed000464/all-quiet-on-the-western-front-original.jpg]عکس1[/url] [url=http://cdn.mos.totalfilm.com/images/a/all-quiet-on-the-western-front2-800-75.jpg]عکس2 [/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0020629/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1930 ایالات متحده - اکشن،درام،تاریخی بازیگران:Lew Ayres, Louis Wolheim and John Wray کارگردان:Lewis Milestone خلاصه داستان:روزهای اولیه جنگ جهانی اول، ارتش آلمان تحت عنوان دفاع از سرزمین پدری مشغول سربازگیری است و معلم پیری در کلاس شاگردان خود را تشویق به رفتن به جبهه‌های جنگ می‌کند و شاگردان تهییج شده، همه برای اسم نویسی اقدام می‌کنند... توضیحات:در جبهه غرب خبری نیست (به انگلیسی: All Quiet on the Western Front) فیلمی محصول شرکت آمریکایی یونیورسال پیکچرز و به کارگردانی لوئیس مایلستون است که بر اساس رمانی از اریش ماریا رمارک ساخته شده‌است.(شرح این رمان در پست های بعد خواهد امد) این فیلم که به وقایع جنگ جهانی اول می‌پردازد، در اسکار سال ۱۹۳۰ موفق به جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شد. [b]اسب جنگی (WAR HORSE)[/b] [url=http://www.aftabir.com/news/2011/jul/05/images/6e1c0eb12248490a1553de667c37db28.jpg]عکس[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt1568911/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول 2011 تاریخ انتشار:28 دسامبر 2011 امریکا - جنگی بازیگران: کارگردان:استیون اسپیلبرگ توضیحات:جرمی اروین به عنوان بازیگر نقش اصلی فیلم اقتباسی اسب جنگی معرفی شده است. از دیگر بازیگران این پروژه سینمایی می‌توان به امیلی واتسون، پیتر مولان و دیوید تولیز اشاره كرد. رمان اسب جنگی در سال ۱۹۸۲ به قلم مایكل مورپورگو منتشر شده است. داستان این كتاب به انس و الفت پسری نوجوان و یك اسب در خلال سال‌های بحرانی جنگ جهانی اول می‌پردازد. شرکت فیلم‌سازی دریم‌ورکز و کمپانی‌ دیزنی امتیاز برگردان سینمایی این رمان را به‌دست آورده‌اند. لی هال نگارش فیلمنامه‌ی اقتباس اسب جنگی را برعهده گرفته است. ساكنان يك روستاي انگليسي كه استيون اسپيلبرگ، آنجا را به عنوان لوكيشن فيلم اسب جنگی انتخاب كرده، مدعي‌اند كه ساخت اين فيلم زندگي‌شان را كاملا مختل كرده است. اهالي اين روستاي انگليسي مدعي‌اند كه اكثر صحنه‌هاي اين فيلم، جنگي بوده و استفاده گاه و بيگاه از اسلحه باعث مختل شدن زندگي و آرامش ساكنان روستا شده است. در حالي كه تعدادي از روستايي‌ها خانه‌هاي‌شان را در قبال مبالغ قابل توجهي، به عنوان لوكيشن فيلم به اسپيلبرگ اجاره داده‌اند، عده‌‌اي ديگر زندگي‌شان تحت تاثير سر و صداي زياد فيلمبرداري و تدابير شديد امنيتي قرار گرفته و به خاطر طولاني بودن مدت زمان فيلمبرداري صداي‌شان درآمده است. به گزارش هندوستان تايمز، يكي از روستايي‌ها در اين ارتباط گفت: اين قضيه مرا فوق‌العاده عصبي كرده است. من حتي ديگر نمي‌توانم ماشينم را از پاركينگ بيرون بياورم، تدابير امنيتي اتخاذ شده بيش از اندازه شديد و مسخره است، من لحظه‌‌شماري مي‌كنم كه آن‌ها هرچه زودتر اينجا را ترك كنند. مجله امپایر با معرفی این فیلم به عنوان شاهکار جدید اسپیلبرگ، 5 دلیل برای این فرضیه آورده: 1. اسب جنگی بر اساس رمانی به همین نام نوشته مایکل مورپرگو شاخته می شود. فیلم داستان رابطه دوستانه بین پسری به نام آلبرت و اسب او جوئی است و به فراز و نشیب‌‌های جنگ جهانی اول می‌پردازد. به همین خاطر در میان گذر جوئی از دل صحنه‌‌های نبرد جنگ جهانی, اسپیلبرگ شانس این را پیدا خواهد کرد که به دوستی‌های دوران کودکی بپردازد که بهترین نمونه آن در کارنامه اسپیلبرگ، ای.تی. است. جالب است که رمان اسب جنگی در سال 1982 منتشر شد, یعنی درست در همان سالی که ای.تی. ساخته شد و به نمایش در آمد. 2. رمان اسب جنگی و اقتباس تئاتری آن هر دو از نقطه نظر اسب روایت می‌شوند و دوستی او با یکی از اسب‌های سواره‌نظام به نام تاپتورن را هم در بر می‌گیرند. بهترین نمونه برای داستانی که از نقطه نظری کاملا غیرانسانی روایت می‌شوند, همان ای.تی. است. 3. از آنجایی که آلبرت نمی‌تواند به خاطر سن کم به ارتش ملحق بشود, دست به انجام عملیات نجات می‌‌زند تا بتواند جوئی را از فاصله میان دو لشکر متخاصم نجات بدهد. همین چرخش داستانی به اسپیلبرگ فرصت می‌دهد که داستانی دوستانه با پس‌زمینه چشمگیر جنگ جهانی اول به تصویر بکشد, درست مثل کاری که با چشم‌اندازهای جنگ جهانی دوم در نجات سرباز رایان کرد. 4. فیلمنامه‌ای که ریچارد کرتیس و لی هال نوشته‌اند صرفا به جنگ از دید یک اسب محدود نمی‌شود و شخصیت‌های موثر مکمل بسیاری دارد; یک مادر عصبی, پدری دائم‌الخمر و یک آلمانی خوب که هوای اسب‌ها را دارد. 5. فصل‌های پر از تعلیق و تکان‌دهنده هم در کتاب است که بر روی کاغذ هم امضای اسپیلبرگ را دارند; یکی از آن بخش‌های هولناک لحظه‌ای است که جوئی در سیم خاردار گیر می‌افتد. ساخت این فیلم شاید برای اولین بار در پرونده‌ی کاری اسپیلبرگ اجازه حضور آدم بی‌عقل کمیکی در فیلم را هم بدهد. منبع:فارس-ایسنا-دنیای تصویر [b]رزمناو پوتمکین (Battleship Potemkin)[/b] [url=http://www.imdb.com/title/tt0015648/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1925 شوروی-درام،جنگی،تاریخی خلاصه داستان:موضوع فیلم شورش ملوانان رزم‌ناو پوتیومکین در سال ۱۹۰۵ بر علیه افسران تزار مافوق خود در جریان انقلاب ۱۹۰۵ روسیه و همراهی مردمان با آنها می‌باشد. فیلم از پنج فصل (اپیزود) تشکیل شده‌است: «مردان و حشره‌ها» که مقاومت ملوانان به علت این‌که به آنها گوشت فاسد داده می‌شود را نشان می‌دهد. «نمایش در بندر» شورش ملوانان و کشته شدن رهبرشان واکولینچوک را به نمایش می‌گذارد. «مردی مرده برای عدالت فریاد می‌زند.» جنازهٔ واکولینچوک توسط مردم ادسا تشییع می‌شود. «پلکان ادسا» که سربازان تزاری مردم ادسا را قتل عام می‌کنند. «تسلیم سربازان» سربازان به شورشیان می‌پیوندند. توضیحات:رَزم‌ناو پوتیومکین (به روسی: Броненосец Потёмкин، تلفظ: بــِرُنِنُسِـتْس پُتیُمکین) نام فیلمی به کارگردانی سرگئی آیزنشتاین و ساخته شده به سال ۱۹۲۵ است. نام فیلم در زبان روسی «رزم‌ناو پوتیومکین» است که در فارسی به اشتباه به «رزم‌ناو پوتمکین» ترجمه شده بود و در ایران به این نام شناخته می‌شود. [b]نگاهی بر فیلم رزمناو پوتمکین:قدرت بی پایان تدوین در سینما[/b] کارگردان : سرگی آیزنشتاین – فیلمنامه : نینا آگاژانوا چوتکو و سرگی آیزنشتاین – مدیر فیلمبرداری: ادوارد تیسه – موسیقی متن : ادموند میسل – بازیگران : آنتونوف، آلکساندروف، ولادیمیر بارسکی و گوماروف – محصول 1925- شوروی خلاصه فیلم: در ژوئن سال 1905 ملوانان رزمناو پوتمکین علیه افسران خود شورش می کنند و کنترل کشتی را به دست می گیرند. مردم شهر ساحلی اودسا به حمایت از آنها بر می خیزند اما سربازان قزاق مردم را قتل عام می کنند. در نهایت با پیوستن ناوهای دیگر به پوتمکین انقلاب به پیروزی می رسد. رزمناو پوتمکین یکی از شاهکارهای کلاسیک تاریخ سینماست. سرگی آیزنشتاین که در سال 1925 با ساخت فیلم "اعتصاب" شهرتی به هم زده بود، سفارشی را برای ساخت فیلمی درباره انقلاب 1905 دریافت میکند و شهر اودسا را که دارای بزرگترین بندرگاه پلکانی اروپاست، به عنوان لوکیشن فیلمش انتخاب می نماید. رزمناو پوتمکین فیلمی وقایع نگارانه است که در عین حال حالتی درام به خود می گیرد. فیلم فرم دقیق یک تراژدی پنج پرده ایی را نیز داراست که این پنج پرده یا همان پیرنگ فیلم طبق گفته خود آیزنشتاین به صورت زیر است: پرده اول : آدمها و کرمها، نمایش رویدادها، اوضاع و احوال بر فراز رزمناو، گوشت پر از کرم، هیجان و جنبش میان ملوانان. پرده دوم : درام بر عرشه کشتی، همه ملوانان بر عرشه!، امتناع ملوانان از خوردن سوپ با گوشت پر از کرم، صحنه زیر سایبان، برادران!، امتناع از تیراندازی، شورش، تسویه حساب با افسران. پرده سوم : مرده ایی فریاد می کشد: مه، جسد "واکولین چوک" در بندر اودسا، گریستن برای مرده، تظاهرات قیام کنندگان، پرچم سرخ برافراشته می شود. پرده چهارم : پله های بندر اودسا، پیمان برادری میان اهالی شهر و ملوانان رزمناو، فرستادگانی با مواد غذایی، قتل عام روی پله های بندر، تیراندازی رزمناو به مرکز فرماندهی. پرده پنجم: برخورد با دیگر کشتی های هم رزم، شب سرشار از انتظار، برخورد، ماشینها، برادران!، امتناع کشتی های همرزم از تیراندازی، رزمناو با سرافرازی از میان کشتی ها عبور می کند. فیلم با تصاویری از امواج خروشان که به موانعی برخورد می کنند آغاز می شود امواجی که می تواند نشان دهنده امواج انقلاب باشد. به طور کلی آیزنشتاین در فیلم بسیار به نمادگرایی می پردازد: نمای نزدیک از عینکی شکسته می تواند نشان دهنده مرگ صاحب عینک باشد یا نمای نزدیک از پیانویی شکسته نشان دهنده سقوط کشتی است. یا مشتهای گره کرده که نشانه خشم است. آیزنشتاین در این فیلم از هر چیز نمای نزدیک می گیرد: صورتهای افراد و اشیاء مختلف مانند نان ، غذا، ظرف سوپ، لوازم کشتی، شیپور، دسته شمشیر و .... بدین ترتیب به اشیاء نیز نقشی برجسته می دهد. آیزنشتاین در این فیلم "جمعیت" را به عنوان قهرمان داستان انتخاب می کند و کمتر اتفاق می افتد که چند نمونه برگزیده شده در برابر جمعیت قد برافرازد. در میان خیل عظیم شورشیان هر چهره فقط یکی دو دقیقه نقش دارد و بعد نوبت به دیگری می رسد. در این فیلم سالها قبل از همشهری کین، تدوین درون تصویری را می بینیم : نمای نزدیک از دو لوله توپ که در میان آنها پرچم روسیه در نمایی دور پایین می آید. نماهای سوبژکتیو از افسر کشتی که ملوانان را زیر نظر دارد بسیار عالی پرداخت شده اند. تدوین موازی در سکانس شورش در کشتی یا سکانس پله های اودسا بسیار به کار رفته است. در اینجا هم اشیاء نقش غیر قابل انکاری دارند و گاهی نمای دور به نماهای نزدیک از اشیاء قطع می شوند: افسری که از روی عرشه به داخل دریا سقوط می کند و تصویر بلافاصله به نمایی نزدیک از یک تیوپ نجات تعویض می شود. بطن دراماتیک فیلم در این جمله از آن نهفته است: "همه برای یکی و یکی برای همه". هنگامی که کلمه "یکی" بر پرده نقش می بندد بلافاصله جسد واکولین چوک را می بینیم و پس از کلمه "همه" بلافاصله خیل عظیم جمعیت به تصویر کشیده می شود. بازتاب این موضوع در عنوان "برادران!" هربار در عناوین میان پرده ها ظاهر می گردد. بهترین و به یادماندنی ترین سکانس فیلم بدون شک سکانس قتل عام پله های اودساست که از نظر دکوپاژ و تدوین شاهکاری بی نظیر در تاریخ سینماست. در این صحنه سربازان به روی مردم بی دفاع شلیک می کنند و مردم وحشت زده از پله ها سرازیر می شوند. در اینجا آیزنشتاین با استفاده از ریتمی سریع مردم هراسان را به تصویر می کشد. نماهای درشت به نماهای عمومی تعویض می شوند. به دنبال فرار آشفته گروه مردم، بلافاصله حرکت آهنگین پای سربازان ادامه می یابد: آشفتگی در برابر نظم. حرکت نزولی دوربین به حرکت صعودی تبدیل می شود. کودکی تیر خورده و زیر دست و پا می ماند: در نمایی نزدیک دست اورا می بینیم که زیر دست و پا له می شود و مادر آشفته اش که او را در آغوش می گیرد. کالسکه ایی که با نوزاد داخل آن به سمت پایین پله ها حرکت می کند. - سالها بعد برایان دی پالما در سکانس ایستگاه قطار تسخیر ناپذیران به این صحنه ادای دین می کند.- تمام اینها تلاشهایی است برای دراماتیزه کردن انقلاب با استفاده از تکنیکهای سینمایی. اینجاست که فرم به خدمت محتوا در می آید و آیزنشتاین اوج خلاقیتش را به نمایش می گذارد: در نمایی بسیار زیبا سه شیر سنگی را به تصور می کشد که با خشم به این وقایع می نگرند. [url=http://cinema-forever.blogfa.com/post-10.aspx]منبع[/url] [color=red] جنگ جهانی دوم[/color] [color=red]************[/color] [b]نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan)[/b] [img]http://photo.blog4i.com/webloguploads/images/final/2007/subtitles_1194785214.jpg[/img] [img]http://www.movie-page.com/1998/spr/saving06.jpg[/img] [url=http://www.imdb.com/title/tt0120815/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1998 امریکا-اکشن،درام،تاریخی بازیگران:تام هنکس ،ادوارد برنز،تام سایزمور،بری پپر،آدام گولدبرگ،مت دیمون ،وین دیزل کارگردان:استیون اسپیلبرگ خلاصه داستان:روز دی، کاپیتان میلر نیروی خود را به ساحل ساحل اوماها در فرانسه می‌ریزد. تعداد زیادی از افراد خود را از دست می‌دهد ولی سرانجام ساحل را می‌گیرد و به دشمن چیره می‌شود. همین موقع داستان تبلیغاتی شروع می‌شود از طرف فرماندهٔ کل نیروهای مسلح ایالات متحده (رئیس جمهور) دستور داده می‌شود به دنبال پسری که تاکنون سه برادر خود را از دست داده بروند و او را از جنگ بازگردانند. این پی‌گیری تنها بخاطر مادر سرباز رایان است. کاپیتان میلر این موضوع را می‌پذیرد و با گروهی ۸ نفره به دنبال سرباز رایان می‌روند... [b]توضیحات[/b]:نجات سرباز رایان (به انگلیسی: Saving Private Ryan) نام فیلمی جنگی محصول سال ۱۹۹۸ می‌باشد که به کارگردانی استیون اسپیلبرگ ساخته شده‌است. داستان این فیلم در طول نبرد نرماندی در جنگ جهانی دوم اتفاق می‌افتد. ۲۷ دقیقه آغازین فیلم که رسیدن نیروهای متفقین به فرانسه در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ را نشان می‌دهد، بسیار مشهور است. تام هنکس در نقش کاپیتان جان میلر به همراه هفت سرباز دیگر مأموریت می‌گیرند تا سرباز جیمز فرانسیس رایان را پیدا کنند و به خانه برگردانند. او سه برادر داشته که همگی در جنگ کشته شده‌اند و به دستور فرمانده کل ارتش، رایان می‌تواند به پیش مادرش بازگردد. داستان این فیلم در سال ۱۹۹۴ و زمانی در ذهن رودات شکل گرفت که داشت از بنای یادبود چهار برادر کشته شده در جنگ داخلی آمریکا دیدن می‌کرد. رودات تصمیم گرفت تا داستانی شبیه به آن‌ها در جنگ جهانی دوم بنویسد. او فیلم‌نامه را نوشت و در اختیار مارک گوردون قرار داد. نهایتاً استیون اسپیلبرگ به عنوان کارگردان انتخاب شد. نجات سرباز رایان، با استقبال خوبی از سوی تماشاگران ومنتقدین رو‌به‌رو شد. این فیلم به صورت جهانی، ۴۸۱٫۸ میلیون دلار در گیشه فروش داشت که آن را به پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۹۹۸ تبدیل کرد. آکادمی علوم و هنرهای تصاویر متحرک این فیلم را نامزد ۱۱ جایزه اسکار کرد، از جمله اسپیلبرگ که جایزه بهترین کارگردانی را برد. نجات سرباز رایان در سال ۱۹۹۹، وارد شبکه ویدئویی خانگی شد که ۴۴ میلیون دلار فروخت. [b]به تصویر کشیدن تاریخ[/b]:نجات سرباز رایان به خاطر به تصویر کشیدن صحنه‌های درگیری در جنگ جهانی دوم، به صورت بسیار به واقعیت نزدیک هستند، مورد توجه مخاطبین و منتقدان قرار گرفته است. به خصوص سکانس اول فیلم که پیاده شدن سربازان آمریکایی در سال اوهاما را نشان می‌دهد. این سکانس از سوی مجله امپایر به عنوان بهترین سکانس نبرد تاریخ سینما انتخاب شده‌است. TV Guide نیز این سکانس را در بین ۵۰ سکانس دیگر، در رتبه نخست به یادماندنی‌ترین سکانس‌ها قرار داده‌است. این سکانس به تنهایی ۱۲ میلیون دلار خرج برداشت و در آن از بیش از ۱۵۰۰ بازیگر استفاده شده‌است که برخی از آن‌ها، اعضای ذخیره ارتش ایرلند بودند. هم‌چنین از ۲۰ تا ۳۰ نقص عضو واقعی برای به تصویر کشیدن سربازانی که در این نبرد، دست و پای خود را از دست می‌دادند، استفاده شد. [b] روایت چند نکته کوتاه از فیلم[/b] نجات سرباز رایان فیلمی سراسر درس و الهام است و در طول تاریخ پرفراز و نشیب سینما، یک فیلم استثنایی محسوب میشود. این فیلم با وجود تمام خشونتهای تماتیک و باطنی خود توانسته از بار عاطفی کافی نیز برخوردار باشد. در بسیاری از صحنه های این فیلم متوجه میشویم فاکتور خشونت نه تنها به تاثیرگذاری عاطفی فیلم لطمه نزده، بلکه به نوعی کاتالیزور برای هضم سریعتر مفاهیم عاطفی مبدل گشته است. به عبارت بهتر میتوان گفت، با پس زمینه سیاه "خشونت"، جلوه سفیدی "عاطفه" بهتر نمایان میشود. این فیلم چون فیلمهای دیگر، از جنگ یک نماد زشت میسازد و مجسمه ای به یادماندنی از حماقت بشری برپا میکند. جنگ در زندگی بشر یک حقیقت انکار نشدنیست. از زمانی که انسان آفریده شد، حس خودخواهی و سیری ناپذیری او نیز پا به عرصه وجود گذاشت. بشر زمانه ما از این حیث به مراتب حریصتر از گذشته شده است. پس از تماشای این فیلم، فقط یک سوال از خود بپرسید. آیا تمام این مصبتها و رنجها تنها بخاطر یک نفر نیست؟ آدلف هیتلر یک خوناشام به تمام معنا بود. از طرفی تاریخ، این لقب اغواگرانه را برای او انتخاب میکند و از طرف دیگر با سوالی روبرو میشویم که از ما میپرسد اگر شخصی به نام آدلف هیتلر در دنیا وجود نداشت آیا تمام این ماجراها، تمام این اتفاقات خوب و زشت و تمام این نکات ظریفی که در زندگی روزمره و عادی ما به دست فراموشی سپرده شده است به مرحله ظهور میرسید؟ جواب این پرسش در همان جمله معروفیست که میگوید: در دنیا، خوبها بدجوری مدیون بدها هستند، چرا که اگر بدی وجود نمیداشت، هرگز خوبها شناخته نمیشدند. این روند خاکستری گونه فیلم به همراه تعلیق واقعیتی پذیرفته شده به نام زشتی جنگ با درگیر کردن ذهنها و اینکه طرفهای درگیر در جنگ هیچکدام مقصر نیستند یک رخداد تازه و جدید در صنعت فیلم سازی محسوب میشود. صحنه ای از فیلم را به خاطر بیاورید که در یک کلیسای متروک، سربازها از خود یک سوال میپرسند، سوالی که تعلیق کننده زشتی جنگ است: اگر خدا با ماست، پس چه کسی با دشمن است؟ یا در صحنه ای دیگر از این فیلم همین مفهوم به شکلی دیگر با بیانی غیرمستقیم به تماشاچی القا میشود: سربازها از میان کوچه های باران خورده با دیوارهای مرتفع میگذرند، در قسمتی از مسیر لحظه ای برای استراحت می ایستند و وقتی یکی از سربازها روی الواری که به دیواری خیس و ترک خورده تکیه داده شده است، لم میدهد، فشار ناشی از الوار روی دیوار ترک خورده باعث میشود، کل دیوار فروریخته و در صحنه ای به یاد ماندنی مشاهده میشود که چند سرباز آلمانی نیز چون سربازهای آمریکایی پشت دیوار در حال استراحت هستند. حین این صحنه هر دو گروه تفنگهایشان را باالتهاب و اضطراب به سمت یکدیگر نشانه رفته و با داد و فریاد از یکدیگر میخواهند که اسلحه هایشان را روی زمین گذاشته و تسلیم شوند. داد و فریادها ادامه دارد تا اینکه گروه سومی وارد معرکه شده و از طبقه دوم ساختمان روبرو سربازهای آلمانی را هدف قرار داده و از پا در می آورند. کشتن، به نوعی شغل یک سرباز است. همان طور که شغل یک عکاس، گرفتن عکس و شغل یک تایپیست، تایپ کردن متون است. این مسئله به همین سادگیست. یک سرباز نباید نسبت به آنچه انجام میدهد شک و تردیدی داشته باشد. کشتن یک انسان به خودی خود یک امر بسیار مهم و قابل توجه است. یک عمل بسیار قبیح و یک فعل سرتاسر منفی. اما وقتی پای دفاع از ارزشها به میان می آید همین کشتن به یک فعل مثبت و عملی پسندیده مبدل میگردد. http://www.3point.blogfa.com/post-301.aspx [b]فهرست شیندلر (Schindler's List )[/b] [url=http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/2/22/Schindler%27sList.jpg]عکس1[/url] [url=http://www.tops-music.com/uploads/posts/2011-03/1299361860_schindler.jpg]عکس2[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0108052/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1993 ایالات متحده-بیوگرافی، درام،تاریخی بازیگران:لیام نسون، رالف فاینز،بن کینگزلی ، کاترین گودال کارگردان:استیون اسپیلبرگ خلاصه داستان:فیلم فهرست شیندلر، داستان واقعی مقطعی از زندگی اسکار شیندلر، سرمایه دار آلمانی در خلال جنگ جهانی دوم است. توضیحات:فهرست شیندلر (به انگلیسی: Schindler's List) فیلمی آمریکایی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، محصول سال ۱۹۹۳ است. فهرست شیندلر بر پایه زندگی واقعی اسکار شیندلر، صنعتگر آلمانی که جان بیش از هزار لهستانی یهودی را در جریان هولوکاست نجات داد، می‌باشد. فیلم بر پایهٔ کتاب «شیندلرز آرک» که برندهٔ جایزه بوکر شده، ساخته شده است. فهرست شیندلر یک موفقیت تجاری با فروش ۳۲۱ میلیون دلاری بود و در کنار آن توانست جوایز بسیاری از جمله جایزه اسکار بهترین فیلم و جایزه اسکار بهترین کارگردانی را بدست بیاورد. فهرست شیندلر تنها فیلم سیاه و سفیدی است که جایزه اسکار بهترین فیلم را بعد از سال ۱۹۶۰ برنده شده است. [color=blue]-روايت تكان دهنده ي اسپيلبرگ از هولوكاست، جدا از ساختار فوق العاده و تأثيرگذارش، به خاطر ترديد در حقيقت داشتن يا نداشتنش باعث بحث هاي بسياري شده است. عده اي عقيده داشتند كه اسپيلبرگ با توجه به يهودي بودن خودش، از يهودي ها حمايت كرده است. با اين وجود توانايي اسپيلبرگ در تحريك احساسات تماشاگر در صحنه هاي كشت و كشتار، تحسين برانگيز است. تا حدي كه اگر فهرست شيندلر را بهترين فيلم جنگي تاريخ سينما بناميم، اغراق نكرده ايم.[/color] [b]پل رودخانه کوای (The Bridge on the River Kwai)[/b] [url=http://mooviemart.ie/Catalogue/Image_Files/BridgeRiverKwai.jpg]عکس1[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0050212/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1957 امریکا-ماجرایی، درام ،جنگی بازیگران کارگردان: دیوید لین رمان: یک گردان از سربازان اسیر انگلیسی در جنگ جهانی دوم به همراه فرمانده‌اشان سرهنگ نیکلسون به یک اسارتگاه در ژاپن فرستاده می‌شوند. فرمانده اردوگاه سرهنگ سایتو به نیکلسون دستور می‌دهد که همراه با زیر دستانش پلی بر روی رودخانه کوای بسازند. اما نیکلسون زیر بار نمی‌رود چون معتقد است آنها نیروهای ارتشی تحت امر انگلستان هستند که حالا اسیر شده‌اند و برده نیستند. سایتو با نیکلسون بحث می‌کند و نظر او را عوض می‌کند. اسرای انگلیسی شروع به طراحی و آماده سازی پل می‌کنند بی خبر از اینکه گروهی از سربازان انگلیسی هنگ 316، در حال نزدیک شدن به پل برای نابود کردن آن هستند. در پایان، تمام سربازان فرستاده شده از هنگ 316، به همراه نیکلسون و سایتو کشته می‌شوند. نویسنده کتاب یعنی پیر بول بیشتر برای آثار علمی تخیلی‌اش معروف است که از جمله می‌توان به «سیاره میمونها» (1963) اشاره کرد. اقتباس سینمایی: تنها اقتباس سینمایی از این اثر که الک گینس را به نقش نیکلسون و سسوئه هایاکاوا به نقش سایتو را در خود دارد، موفق به کسب هفت جایزه اسکار شد. بول (نویسنده رمان) انگلیسی بلد نبود و بنابراین کارل فورمن و مایکل ویلسون در کنار تهیه کننده فیلم، سام اشپیگل، بر نحوه ترجمه اثر جهت اقتباس نظارت داشتند. نتیجه کار نویسندگان فیلمنامه‌ای عالی بود، هر چند که فیلم به اثری کاملا هالیوودی تبدیل شد. شاید بزرگترین تفاوت فیلم و رمان برجسته شدن نقش شیرز (با بازی ویلیام هولدن) در فیلم باشد که در رمان یک سرباز معمولی است. شیرز تبدیل به شخصیتی امریکایی شده که از پس وظیفه‌اش که در واقع تزریق حسی هالیوودی به فیلم است به خوبی برمی‌آید. بر خلاف آنچه در فیلم است، در رمان شیرز یک سرباز خسته و بی انگیزه است و حتی جایی به یک پرستار (بر طبق آنچه در متن رمان آمده) می‌گوید که قلبا خود را یک نظامی نمی‌داند. دیوید لین درباره بازی هولدن در این فیلم و نحوه تبدیل آن به یک سرباز امریکایی هولدن را "به نرمی سطح نرمترین پودینگ‌های یورکشایر" توصیف کرده که البته همینطور هم هست. هولدن در اینجا بازی شبیه به آنچه در فیلم «پیک‌نیک» (1955 ساخته جاشوا لوگان) انجام داده بود ارائه می‌دهد و در اکثر لحظات ِحضور بر پرده، نیم تنه بالایی‌اش برهنه است. البته جالب است که لین «پیک‌نیک» را یک فیلم امریکایی می‌داند که به طرز غریبی خوب است. از نکات دیگری که در رمان نیست و به فیلم اضافه شده است پایان دراماتیک آن یعنی صحنه افتادن نیکلسون بر روی چاشنی انفجار است که باعث نابودی پل می‌شود. بر خلاف رمان، پل کاملا نابود می‌شود و قطار به داخل رودخانه می‌افتد. کاری که نیکلسون می‌کند و بعد از آن جنازه خودش نیز در بین ویرانه‌های پل رودخانه کوای باقی می‌ماند این است: یک نفر ناگهان یاد غرور مسخره انگلیسی‌اش می‌افتد و در همان لحظه به خودش می‌آید و باعث نابودی همه چیز می‌شود (تا همه دنیا بدانند که این شاهکار، ساخته انگلیسی‌هاست!). حتی با وجود این تغییرات، «پل رودخانه کوای» فیلمی قدرتمند است که از بازی فوق‌العاده الک گینس بهره می‌برد. حتی به رغم تلاش برای هر چه بیشتر هالیوودی شدن اثر، سکانس‌هایی وجود دارند که مستقیما از رمان برداشته شده‌اند. مثل جایی که هر کدام از سربازان هنگ 316، تک به تک متوجه می‌شوند که آب رودخانه در شب کاهش یافته و سیم‌های چاشنی‌های انفجاری در معرض دید قرار خواهند گرفت و احتمال کشف آنها می‌رود. با سکانس‌های پر تعلیقی مثل این سکانس، فیلم به سادگی تبدیل به یکی از شاهکارهای ژانر ماجرایی (adventure) در هالیوود شد. این فیلم برنده هفت اسکار از جمله بهترین فیلم، کارگردانی بازیگر نقش اول (الک گینس) و فیلمنامه اقتباسی شد. منبع:louh.com [b]طولانی ترین روز (The Longest Day)[/b] [url=http://www.dvdvideo.co.nz/shop/images/roadshow/longest_day_the_2_disc_3dbluray.jpg]عکس1[/url] [url=http://cdn.screenrant.com/wp-content/uploads/the-longest-day1.jpg]عکس2[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0056197/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1962 امریکا-تاریخی اکشن و درام بازیگران:John Wayne, Robert Ryan and Richard Burton کارگردانان:اندرو مارتن، کن آناکین، برنهارت ویکی و گرت آزوالد خلاصه داستان:جنگ جهانی دوم، سال ۱۹۴۴. "ژنرال دوایت د. آیزنهاور" (گریس) تصمیمی حیاتی می‌گیرد که نیروهای متفقین در ششم ژوئن به اروپا حمه کنند. در این روز، به‌دلیل هوای نامساعد، آلمانی‌ها انتظار هیچ‌گونه عملیاتی را ندارند. از طرف دیگر تصور می‌کنند حمله به شهر بندری "دوور" انجام خواهد شد؛ نیروی هوائی دچار پراکندگی است؛... و خود "هیتلر" قرض خواب خورده و دستور داده است که کسی مزاحمش نشود. در حالی که از اعضای نهضت مقاومت فرانسه خواسته شده سیم‌های تلگراف را قطع کنند و قطارهای حاوی مهمات جنگی را منهدم کنند؛... و چتربازی‌های عروسکی، برای گیچ کردن دشمن، به مناطق مختلف فرود آمده‌اند. سرانجام حمله به شرکت ۱۵۰ هزار سرباز آغاز می‌شود و متفقین در سه سرپل ساحل نورماندی نبرد را آغاز می‌کنند... توضیحات: فیلمی پرهزینه که در آن رئیس بزرگ تمام تلاش خود را به خرج می‌دهد تا عملیات نورماندی را به زنده‌ترین و واقعی ترین شکل ممکن به تصویر در بیاورد. این‌جا، قهرمان واقعی نه هیچ یک از انبوه ستارگان رنگ وارنگ، بلکه خود عملیات است. در حالی که مشکل کار مثل فیلم بسیار بدتر پلی در دور دست (ریچارد آتن‌بارو، ۱۹۷۷) فقدان روح انسانی در صحنه‌هاست. تماشای فیلمی سه ساعته که تنها قرار است محیرالعقول بودن یک عملیات را نشان دهد، کسالت‌بار و خسته کنند است. با این همه، فیلم خوب فروش می‌کند [url=HTTP://WWW.VISTA.IR]منبع[/url] [b]ارتش سایه ها (Army of Shadows)[/b] [url=http://www.img4up.com/up2/81483763136762145056.jpg]عکس [/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0064040/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول 1969 فرانسه و ایتالیا-جنگی ، درام بازیگران: لینو ونتورا،پائول مئوریس کارگردان: ژان پیر ملویل خلاصه ی داستان: داستان در مورد گروهی چریکی و سیاسی فرانسوی است که در خلال جنگ جهانی دوم برای آزادی فرانسه از اشغال آلمان ها تلاش می کنند و... [b]سقوط (DOWNFALL)[/b] [url=http://www.georgecamerongrant.com/posters_large/downfall_large.jpg]عکس 1[/url] [url=http://www.offoffoff.com/film/2005/images/downfall.jpg]عکس2[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0363163/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 2004 اتریش ایتالیا المان-بیوگرافی،درام،تاریخی کارگردان: الیور هیرشبیگل بازیگران:برونو گانتز ،آلکساندرا ماریا لارا، کورینا هارفوش، الریش ماتیس، جولین کوهلر، توماس کرچمن خلاصه داستان:فیلم، دو هفته آخر زندگی «پیشوا» یعنی از ۱۷ تا آخر آوریل سال ۱۹۴۵ میلادی را در سنگر زیرزمینی فرماندهی هیتلر به تصویر کشیده است. در این مرحله، فیلم از فرو ریختن ماشین نظامی و دستگاه سیاسی عظیم رژیم نازی آلمان و سقوط اخلاقی آن پرده بر می‌دارد. توضیحات:بسیاری از فیلم هایی که در مورد جنگ جهانی دوم، حکومت ظالمانه آدولف هیتلر، نسل کشی و چگونگی به اتمام رسیدن آن دیده ایم از نگاه کشورهای متفق در زمان جنگ بوده است، فیلم هایی همچون "پیانیست"(رومن پولانسکی)و "فهرست شیندلر"(ستیون سپیلبرگ). اما این بار در فیلم سقوط ساخته الیور ایرشبیگل(متولد 26 مارچ 1957) محصول سال 2004 ما شاهد اتمام جنگ و نابودی هیتلر از نگاه خود آلمان ها هستیم. روزهای پایانی هیتلر و سران نظامی کشور آلمان از دید خود آلمانی ها داستانی جالب به وجود آورده است. برونو گانز (در نقش هیتلر) در این فیلم فقط قسمتی از شخصیت و خصوصیات هیتلر را بازی می کند اما به نوعی روایت فیلم به گونه ای است که می خواهد بخش عظیمی از رفتار و خصوصیات هیتلر را نشان دهد. همچنین نباید منتظر یک فیلم تماما جنگی باشید چرا که صحنه هایی جنگی بسیار محدوداند و محوریت اصلی فیلم بر دیالوگ های هیتلر و اطرافیانش محدود می شود. در سقوط ما شاهد سقوط شهر برلین هستیم و بسیاری از لوکشین ها در مقر اصلی و پایگاه نظامی هیتلر قرار دارند. هرچند به وضوح نابودی کشور برای همگان مشخص شده است اما بسیاری از نیروهای نظامی وفادار به هیتلر، همسرش و کارکنان پایگاه در کنار هیتلر که حاضر به ترک برلین نبود، ماندند و ما در پایان می بینیم که چه بر سر تمامی افراد می آید. خیانت و وفاداری حرف اول را در اواخر زندگی هیتلر می زند. در میان شخصیت های فیلم که همگی بر اساس واقعیت می باشند تنها یک نفر در حال حاضر زنده است که این فرد هم منشی خصوصی هیتلر می باشد و برای ما فیلم را روایت می کند. در کل، سقوط ساخته ی الیور ایرشبیگل را باید فیلمی قابل قبول و موفق دانست. این فیلم لقب پرفروش ترین فیلم سینمای آلمان را در سال 2005 و جوایزی از فستیوال های اروپا را به خود اختصاص داد. از دیگر فیلم های ایرشبیگل می توان به تجربه (2001)، مانند خاک رس(2005)، هجوم(2007)، پنچ دقیقه از آسمان(2009) اشاره کرد. [url=http://cinemaart7th.blogfa.com/post-9.aspx]منبع[/url] [b]پلی در دور دست (A BRIDGE TOO FAR)[/b] [url=http://www.imdb.com/title/tt0075784/mediaindex]البوم عکس[/url] [size=7]اینجا دیگه از دست شیلتراسیون اشکم دراومد واسه همین لینک البوم رو قرار میدم[/size] [url=http://www.imdb.com/title/tt0075784/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1977 انگلستان-اکشن، درام، تاریخی هنرپیشگان : درک بوگارد، جیمز کان، مایکل کین، شان کانری، ادوارد فاکس، الیوت گولد، جین هاکمن، آنتونی هاپکینز، هاردی کروگر، لارنس اولیویر، رایان اونیل، رابرت ردفورد، ماکسیمیلیان شل، لیو اولمان، پل ماکسول و والتر کوت. کارگردان : ریچارد آتن‌بارو. خلاصه داستان : سپتامبر سال 1944. عملیات متفقین برای تسخیر شش پل آلمانی‌ها، که مقدمه‌ای برای اشغال «رور» و پیروزی نهائی است، از همان ابتدا دچار مشکل می‌شود؛ چون بخشی از گردان انگلیسی لشکر یکم هوابرد تحت فرماندهی «سرهنگ دوم فراست» (هاپکینز) که با چتر در نزدیکی آرنهم فرود آمده، توسط دو لشکر زرهی آلمانی - که قاعدتاً باید عقب‌نشینی کرده باشند - تحت فرماندهی «سرلشکر دوم بیتریش» (شل) محاصره شده‌اند، در حالی که مهمات‌شان نیز تمام شده است. لشکر صد و یک هوابرد آمریکا تحت فرماندهی «ژنرال تیلر» (ماکسول)، ایندهوون را فتح می‌کند و به صف سپاه سی‌ام نیروی زمینی انگلستان، تحت فرماندهی «سرهنگ دوم واندلور» (کین) ملحق می‌شود؛ اما تحکیم مواضع شمالی که بسیار هم حیاتی است، به‌دلیل تخریب پل سان به تأخیر می‌افتد. در همین بین، «سرتیپ گاوین» (اونیل) از لشکر هشتاد و دوم هوابرد آمریکا که دیگر برای رسیدن به نیروهای کمکی امیدی ندارد، به «سرگردکوک» دستور می‌دهد طی عملیاتی خطرناک در روشنائی روز از راین بگذرد؛ این عملیات با موفقیت انجام می‌شود که بیشتر به‌دلیل مسامحه «فیلد مارشال مودل» (کوت) و منفجر نشدن تصادفی پل نیماخن توسط آلمانی‌هاست. پیش‌روی تعیین‌کننده لشکر هشتاد و دوم به طرف آرنهم متوقف می‌شود، تا اینکه نیروهای اصلی انگلیسی و آمریکائی از راه می‌رسند. پس از چهار روز نبرد خونین و بی‌حاصل، گروه چتربازان هنوز هم در محاصره‌اند و سرسختانه یک سر پل آرنهم را نگه‌داشته‌اند... توضیحات: حضور این همه ستاره سرشناس، بیش از آنکه ترفندی برای نزدیک کردن تماشاگر به شخصیت‌ها باشد، نشان از عقده حقارت کارگردان نسبت به مقوله سینما دارد. بدون حتی یک شخصیت برحسته و قابل توجه. از دقیقه شصت به بعد همه بی‌صبرانه در انتظار پایان این فیلم ملالت‌بار هستند. [url=HTTP://WWW.VISTA.IR]منبع[/url] [b]فرار بزرگ (The Great Escape) [/b] [url=http://images.teamtalk.com/09/03/800x600/The-Great-Escape-2_1987876.jpg]پوستر فیلم[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0057115/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1963 امریکا-ماجرایی ، درام، تاریخی بازیگران: استيو مك کويين، جيمز گارنر، جيمز كوبرن، چارلز برانسن، جيمز دانلد، ديويد مكالم، گوردون جكسن، جاد تيلر، ريچارد آتن بارو و دانلد پلزنس. کارگردان:جان استرجس خلاصه داستان: جنگ جهانى دوم.76 نفر از اسراى جنگى متفقين در اردوگاهى آلمانى، تصميم به فرار مى‏گيرند،اما... توضیحات: از پرفروش‏ترين‏هاى سال 1963 با انبوهى از ستارگان روز هاليوود، بر مبناى داستاى واقعى. فيلمى گرم و نفس‏گير كه به خوبى از پس پرداخت تمام شخصيت‏هاى متعددش بر می‏آيد. بيست و پنج سال بعد دنباله‏اى تلويزيونى با كارگردانى پل وندكاس و جاد تيلر ساخته مى‏شود. [b]پرچمهای پدران ما (Flags of Our Fathers)[/b] [url=http://st-listas.20minutos.es/images/2010-01/181116/2053701_640px.jpg?1265125450]پوستر فیلم[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0418689/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 2006 امریکا-درام ، تاریخی و جنگی بازیگران:رایان فیلیپ، آدام بیچ کارگردان:کلینت ایستوود خلاصه داستان: فوريه ١٩٤٥. آخرين روزهاي جنگ جهاني دوم... سربازان آمريکايي براي به دست آوردن جزيره ايووجيما که تحت کنترل نيروهاي ژاپني قرار دارد، به آن جا حمله مي کنند. بعد از نبردي خونين، پنج سرباز آمريکايي روي بلندترين نقطه جزيره-تپه سوربياجي-، به نشانه پيروزي پرچم آمريکا را به اهتزاز در مي آورند. اين لحظه توسط يک عکاس ثبت و تبديل به سمبل پيروزي متفقين مي شود. بعد از جنگ تنها سه نفر-رنه گاگنون، ايرا هيز و جان برادلي-از اين پنج سرباز که عنوان قهرماني دريافت مي کنند، سالم به خانه بازمي گردند، اما زندگي چندان راحتي در انتظارشان نيست و خيلي زود درمي يابند که ميان قهرماني هاي توخالي و حقيقت هاي زندگي فاصله بسيار است. و از همه مهم تر خاطره مرگ دوستان و همرزمان شان در خاک تيره ايووجيما نيز آنها را ترک نمي کند. گويي تکه هايي از روح خود را در جزيره جا گذاشته اند... توضیحات:پرچم‌های پدران ما ( به انگلیسی :Flags of our fathers) نام یک فیلم درام جنگی به کارگردانی کلینت ایستوود است که در سال 2006 ساخته شده است. این فیلم اقتباسی است از کتابی با همین نام. کلینت ایستوود که هم کارگردانی و هم تهیه کنندگی و هم موسیقی فیلم را بر عهده داشته، به عملیات جزیره ایوجیما در جنگ جهانی دوم از دید آمریکایی‌ها می پردازد. البته در کار تهیه کنندگی استیون اسپیلبرگ نیز به او کمک کرده است. از این فیلم دنباله ای با عنوان نامه هایی از ایوجیما نیز ساخته شده است. [b]نامه هایی از ایووجیما (Letters from Iwo Jima)[/b] [url=http://getthetally.way-nifty.com/photos/uncategorized/2007/08/05/let717_3.jpg]پوستر فیلم[/url] [url=http://www.jonathanrosenbaum.com/wp-content/uploads/2010/02/lettersfromiwojima.jpg]عکس[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0498380/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 2006 امریکا-درام،تاریخی،جنگی بازیگران:کن واتانابه (Ken Watanabe)، کازوناری نینومیا (Kazunari Ninomiya)، تسویوشی ایهارا (Tesuyoshi Ihara)، ریو کاسه (Ryo Kase) کارگردان:کلینت ایستوود خلاصه داستان: در سال 1945، جنگ جهانی دوم به روزهای آخرش نزدیک می شود و نیروهای امریکایی خیال دارند به جزیره کوچکی به نام «ایوجیما» حمله کنند که در دست نیروهای ژاپنی است. اما رهبران ژاپنی آن جزیره را به چشم آخرین سنگر برای مقابله با تهاجم متفقین می بینند ... توضیحات:نامه‌هایی از ایوجیما (به انگلیسی: Letters From Iwo Jima) نام یک فیلم درام جنگی به کارگردانی کلینت ایستوود در سال ۲۰۰۶ است. این فیلم دنباله فیلم پرچم‌های پدران ما در همین سال است که البته در نظر سنجی‌ها نمرات بهتری دریافت کرده‌است. فیلم به طور کامل به زبان ژاپنی تهیه شده‌است. چون این دنباله سازی موفق دقیقا همان داستان پرچم‌های پدران ما را از دید ژاپن روایت می‌کند. *نامه‌هایی از ایو جیما در همه جشنواره‌های فیلم برلین،BFCA Critics' Choice Awards، جشنواره شیکاگو، دالاس فورت و گلدن گلوب جایزه بهترین فیلم خارجی زبان را دریافت کرد. [b]صلیب اهنی(Cross of Iron)[/b] [url=http://shop1.tiktakfilm.org/images/CROSS%20OF%20IRON%20(1977).jpg]پوستر فیلم[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0074695/]اطلاعات بیشتر[/url] محصول سال 1977 انگلستان و آلمان غربي- جنگي بازيگران: جيمز کوبرن، ماکسيميليان شل، ديويد وارنر، جيمز ميسن و سنتا برگر. کارگردان: سام پکين پا خلاصه ي داستان: سال 1943، جنگ جهاني دوم، جبهه ي شوروي. ارتش آلمان مقابل حمله ي روس هاه عقب نشيني مي کند. «اشتاينر» (کوبرن)، سرجوخه ي آلماني که از يونيفورم خود نفرت دارد و نه به نازيسم بلکه به گروهي ازهم رزمانش وفادار است. صرفا براي بقا مي جنگد... توضیحات: يکي ديگر از فيلم هاي مثله شده ي پکين پا توسط کمپاني ها که با نگاهي تيره و تلخ، چهره ي زشت جنگ را به تصوير مي کشد، صليب آهني عميقا به پوچي جنگ، نابودي ارزش هاي اخلاقي و لگدمال شدن معصوميت ها مي پردازد. کوبرن در کم تر فيلمي چنين با قدرت بازي کرده است. [b]محاکمه در نورمبرگ (Judgment at Nuremberg)[/b] [url=http://www.thejudyroom.com/discography/discs/sndtrk/judgement-LG.jpg]پوستر[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0055031/]اطلاعات بیشتر[/url] سال تولید: 1961 آمريكا - درام‏ بازيگران: اسپنسر تريسى، برت لنكستر، ريچارد ويدمارك، مارلنه ديتريش، ماكسيميليان شل، جودى گارلند، مونتگامرى كليفت، ويليام شاتنر و اد مكنا. كارگردان: استنلى كريمر. خلاصه داستان: سال 1948. » دان هيوود « ( تريسى ) قاضى آمريكايى به نورمبرگ آلمان مى‏رود تا تعدادى از جنايتكاران جنگى نازى را محاكمه كند. » تد لاوسن « ( ويدمارك)، سرهنگ ارتش، دادستان است و » هانس رولف « ( شل ) وظيفه‏ ى دفاع از متهمان را به عهده دارد... توضیحات: فيلمى مؤثر كه فضايى تلخ و عبوس دارد، با اين همه سخت توجه برانگيز است. تريسى با بازى هوشمندانه و بديعش شخصيتى آرام و با احساس مى‏سازد كه در عين حال قوى و واقع‏بين نيز هست. شل هم در بازى‏اش نوعى صداقت و غرور ملى را بروز مى‏دهد. [b]دشمن پشت دروازه (Enemy at the Gates)[/b] [url=http://egy.pariscine.com/sites/default/files/posters/enemy_at_the_gates.jpg]پوستر[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0215750/]اطلاعات بیشتر[/url] سال تولید: 2001 امريکا... / حادثه اي / تاريخي / درام بازيگران : جود لو، اد هريس، ريچل وايس، جوزف فاينز، باب هاسکينز و ران پرلمن. کارگردان: ژان ژاک آنو. خلاصه ي داستان: نبرد استالينگراد. «واسيلي» (لو) تک تيزاندازي اهل اورال است که در سال 1942 به استالينگراد منتقل شده؛ و «سرگرد کونينگ» (هريس) آلماني، استاد تک تيزاندازي است که به هر وسيله اي شده تصميم گرفته دشمن قدرش را از ميان بردارد. شرح فيلم: در تب ساخت فيلم هاي جنگي پس از نمايش نجات سرباز رايان (استيون اسپيلبرگ، 1998) اين يکي از بهترين ها و در عين حال مهجورترين هاست. هريس اين جا به نقش تک تيرانداز آلماني چنان نفرتي در تماشاگرش برمي انگيزد که به سهولت مي توان شخصيتش را در زمره ي بهترين خبيث هاي دهه ي اول هزاره ي جديد قرار داد. [b]والکری (Valkyrie)[/b] [url=http://jahan.cinemaema.com/index.php?module=pagesetter&type=file&func=get&tid=1&fid=image&pid=2609]والکری[/url] [url=http://www.imdb.com/title/tt0985699/]اطلاعات بیشتر[/url] سال تولید:2008 امریکا و المان-درام،تاریخی ،حادثه ای بازیگران:Tom Cruise, Bill Nighy and Carice van Houten کارگردان:برایان سینگر خلاصه داستان:داستان عملیات واکری که طی آن گروهی از افسران نازی که مخالف «هیتلر» بودند دور هم جمع می‌شوند تا با ترور هیتلر و کودتایی جلوی خون ریزی‌های هیتلر را بگیرند ولی مشکل اینجاست که سرنوشت هیتلر جور دیگری نوشته شده است و او باید دنیا را به خاک و خون بکشد. امضای جناب hans هم مال همین فیلمه [img]http://dieciseis-novenos.com/userfiles/image/Noticias/valkyrie%20film.jpg[/img] خواهشا نظر یادتون نره
  23. مرواریدی در ژرفا مصاحبه با خانواده شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا» قهرمان شکاری (F-14) مقدمه: مدتها بود كه به صورت جسته و گريخته در محافل گوناگون كه از جنگ و نيروي هوايي صحبتي به ميان مي‌آمد و يادي از شهدا و همچنين شهيد سرهنگ خلبان «محمدهاشم آل‌آقا» مي‌شد، همرزمان و دوستانش در شجاعت، دلاوري، صداقت و خاكي بودن وي اتفاق نظر داشتند. ما نيز پيرو وظيفه‌مان مترصد فرصتي بوديم كه خدمت خانواده معظم شهيد رسيده و نسبت به احوالات وي معرفت بيشتري حاصل كنيم. اشاره كتاب «تامكت‌هاي ايران در جنگ تحميلي» به اين شهيد بزرگوار كه در شماره پيشين از نظرتان گذشت، بهترين بهانه براي اين منظور بود كه به لطف خداوند با دريافت اذن شرفيابي از خانواده شهيد مقصودمان حاصل شد. باز هم مثل هميشه خود را در آن‌قدر مرتبه‌اي نمي‌بينم كه رمز و راز شهداي ميهن را بنگارم و به تصوير بكشم، با اين حال براي رسالتي كه بر دوشم سنگيني مي‌كند بهانه خوبي دارم. سايلي را گفت آن پير كهن چند از مردان حق‌گويي سخن گفت خوش آيد زبان را بر دوام تا بگويد ذكر ايشان را مدام گر نيم زايشان از ايشان گفته‌ام خوشدلم كاين قصه از جان گفته‌ام محمدهاشم در 27 آبان سال 1324 در خاندان بزرگ «آل‌آقا» كه از خانواده‌هاي سرشناس شهر كرمانشاه مي‌باشد پا به عرصه وجود گذاشت. دوران تحصيل خود در مقاطع ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان را در شهر كرمانشاه گذراند. با اعلام مخالفت مادرش با وجود عشقي كه به پرواز داشت از اين كار منصرف شد اما علاقه وافر وي به ارتش كه همانا عشق خدمت به وطن بود باعث شد كه نهايتا به جمع نيروهاي مسلح بپيوندد. به دنبال آن وي پس از شركت در آزمون ورودي، موفق به راهيابي به دانشكده افسري نيروي زميني ارتش شده و با توجه به عطش دروني‌اش در ميل به بال گشودن همزمان در جهت جلب رضايت مادر گام بر مي‌دارد. پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه افسري اصرار وي كارگر افتاده و مادر به خلبان شدن فرزند راضي مي‌شود. هاشم كه گويي در ابتداي راه قرار دارد با نيروي مضاعفي بلافاصله اقدام كرده و با شركت در آزمون دانشكده خلباني از اين امتحان نيز سربلند بيرون آمده و با رسيدن به آرزوي ديرينه خود به جرگه دانشجويان خلباني نيروي هوايي ارتش مي‌پيوندد. با اتمام كلاسهاي زميني و آموزش مقدماتي پرواز، طبق روال آن روز نيروي هوايي براي تكميل دانش پرواز خود راهي ايالات متحده مي‌شود. با اتمام دوره، مفتخر به دريافت وينگ خلباني شده و راه بازگشت به وطن را در پيش مي‌گيرد. سروان خلبان هاشم آل‌آقا مقارن با سال 1350 به كشور بازگشته و با امريه ستاد فرماندهي نيروي هوايي به عنوان كمك خلبان جنگنده F-4، فانتوم، به پايگاه هفتم شكاري شيراز منتقل مي‌شود. در ادامه در سال 1351 برابر امريه ديگري براي ادامه انجام وظيفه به پايگاه يكم شكاري تهران فرستاده مي‌شود. هاشم در همين سال با دختري در همان محله سكونت پدر و مادرش در شهر كرمانشاه آشنا شده و اين آشنايي به ازدواج اين دو ختم مي‌شود. آنها زندگي مشتركشان را در تهران آغاز كرده و پس از حدود 4 سال، در سال 1356 آماده سفري طولاني مي‌شوند. سروان خلبان آل‌آقا براساس صلاحديد فرماندهان وقت به همراه تني چند از خلبانان فانتوم، با خانواده‌هايشان براي آموزش هدايت پرنده پيچيده، انقلابي و جديد نيروي هوايي ارتش، گرومن F-14 تامكت عازم پايگاه نيروي دريايي ايالات متحده در ايالت ويرجينيا مي‌شوند. براي خلبانان باتجربه فانتوم همچون هاشم آل‌آقا پرواز با گربه گرومن و كاربري تسليحاتش كار آنچنان سختي نبود. زيرا در درجه اول F-4 و F-14 هر دو اصلا براي نيروي دريايي ايالات متحده طراحي و ساخته شده و بديهي است كه از يك استاندارد يكسان براي طراحي و ساخت آنها استفاده شده است و در درجه دوم از سه موشك هوا به هواي مورد استفاده تامكت‌هاي ايران، فانتوم قابليت شليك دو موشك آن (AIM-7 اسپارو و AIM-9 سايدوايندر) را دارد. با توجه به اينكه آل‌آقا و همرزمانش در جنگنده فانتوم در چگونگي استفاده از اين دو موشك تجربه كافي و وافي داشتند، فقط مي‌بايست اسلحه اصلي تامكت، موشك اسطوره‌اي هيوز AIM-54 فينيكس و رادار آن هيوز AWG-9 را به‌طور كامل بشناسند. اگر عوامل مذكور را به اضافه هوش و جسارت ايراني كنيم مي‌شود حدس زد كه تمام نفرات اعزامي به راحتي بتوانند دوره خلباني F-14 را با موفقيت و سربلندي طي كنند. پس از پايان دوره در مدت حدود 18 ماه، خلبانان جديد جنگنده جديد در آبان 57 به سرزمين اجدادي خود باز مي‌گردند. با توجه به اينكه كانون فعاليت F-14 در ايران پايگاه هشتم شكاري مي‌باشد، هاشم به همراه خانواده خود از تهران به اصفهان نقل مكان مي‌كند. سكونت آنها در اصفهان مصادف مي‌شود با اوج‌گيري تظاهرات مردمي عليه حكومت پهلوي كه در نهايت به پيروزي انقلاب اسلامي ايران در بهمن 57 منجر شد. وقوع انقلاب در كشورمان سنگ محك بسيار جالبي براي تعيين عيار ارق ملي و حس وطن‌پرستي كاركنان نيروهاي مسلح بود و چه زيبا كه آل‌آقا و همرزمان ميهن‌پرستش در اين آزمون كوچكترين ناخالصي از خود نشان ندادند. سروان خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه در زمان پيروزي انقلاب از افسران ارشد نيرو محسوب مي‌شد و مدتها بود كه به عنوان استاد خلبان، آموزش خلبانان را به عهده گرفته بود پس از پيروزي انقلاب امر آموزش را با جديت بيشتري پيگير شد. آري او نيز مي‌دانست آموزش صحيح و كامل مهمترين رمز پيروزي بر دشمنان ملت است. با شروع جنگ تحميلي فعالانه وارد صحنه نبرد شد و در عين حال از آموزش جوانان غافل نشد تا اينكه به علت رشادت، جديت و جسارت در امور محوله در سال 1362 از طرف فرماندهي وقت نيرو به سمت جانشين فرماندهي عمليات نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران منصوب مي‌شود. رسيدن به پست معاونت عمليات نيرو بهانه خوبي بود تا هاشم در كنار سرهنگ خلبان «عباس بابايي» خود را هرچه بيشتر درگير جنگ كرده و تواناييهاي خود را در اين عرصه، عرضه دارد. بابايي و آل‌آقا همواره پيش از انجام هر عملياتي ابتدا خود مبادرت به شناسايي و ارزيابي هدف از لحاظ موضع پدافندي، سمت حمله و غيره كرده تا عمليات اصلي با خطر كمتر و ديد بازتري صورت گيرد. نكته جالب توجه در اين مطلب اين است كه آنها هرگز گرفتار جو پست و مقام نشده و فقط به اين مساله كه در كجا مي‌توانند منشا اثر باشند توجه داشتند «آري ما چنين جان بركفاني داشتيم». هاشم آل‌آقا در درجه اول همانطور كه ذكر شد از فرماندهان ارشد نيرو بود و در درجه دوم مشغله‌هاي فراواني به عنوان طراح عمليات داشت و اين دو مورد كافي بود تا نتواند پروازهاي عملياتي انجام دهد، با اين حال فعالانه در پروازهاي گشتي و اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري شركت مي‌كرد و اين‌چنين بود تا به خواست خدا خليج نيلگون و هميشه فارس ايران، مشهد شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا باشد. تقويم‌ها روز 20 مرداد 1363 را نشان مي‌داد و آسمان آبي خليج فارس يكي از گرمترين روزهاي خود را سپري مي‌كرد. هاشم آل‌آقا و كمك خلبانش در يك تامكت طي ماموريتي مشغول اسكورت نفتكش‌ها و كشتيهاي تجاري كشورمان بود. در همين اثنا ناگهان مورد حمله چند فروند جنگنده ميراژ F1 عراقي قرار مي‌گيرد. درگيري آغاز و پس از مدتي جنگ و گريز تامكت‌ها آل‌آقا مورد اصابت موشك شليك شده از طرف جنگنده عراقي قرار گرفته و به درون آب سقوط مي‌كند. شاهدان عيني حادثه كه دورادور ناظر درگيري آنها بودند خطر شليك شدن موشك سوپر 530F-1 به سمت تامكت را به آل‌آقا گوشزد مي‌كنند اما آل‌آقا در جواب آنها مي‌گويد هيچ نشانه‌اي دال بر حمله موشك به سمتشان در سامانه‌هاي هشداردهنده مشاهده نمي‌كند. اين مطلب گوياي آن است كه عراقي‌ها با استفاده از اطلاعات فني كه امريكايي‌ها در اختيار آنها قرار داده بودند در استفاده از نقاط ضعف F-14 كاملا موفق عمل كرده‌اند. همسر هاشم كه از چند روز پيش براي ديدن اقوام به كرمانشاه رفته بود در روز بازگشت به تهران كه مصادف مي‌شود با روز شهادت هاشم با شكسته شدن ديوار صوتي شهر كرمانشاه توسط جنگنده‌هاي عراقي مواجه مي‌شود. با مشاهده اين اتفاق گويي به وي الهام مي‌شود كه براي هاشم اتفاقي افتاده اما با ذكر و ياد خدا آرامش يافته و به خود تلقين مي‌كند كه انشاءا... اتفاقي نيفتاده. پس از رسيدن به تهران هرچه منتظر مي‌ماند از تلفن هاشم خبري نمي‌شود. صبرش لبريز شده و با پايگاه هشتم تماس مي‌گيرد. ديسپچ پايگاه با توجه به اينكه تامكت آل‌آقا بازنگشته و هيچ خبر دقيقي دال بر شهادت يا زنده بودنش در دست نيست با جوابهاي سربالا به همسر وي مي‌گويد: «همين الان دوباره براي ماموريتي ديگر به پرواز درآمد. به محض بازگشت مي‌گوييم با شما تماس بگيرد.» با شنيدن اين جوابها و طولاني شدن انتظار، همسر شهيد از وقوع سانحه براي هاشم يقين حاصل مي‌كند. با سقوط تامكت آل‌آقا با توجه به اينكه از اسارت به دست عراقي‌ها و يا شهادتش اطلاعي در دست نبود به اضافه اينكه وي به عنوان جانشين عمليات نيرو در جريان تمام عملياتهاي آتي و استراتژي جاري نيروي هوايي بود به همين علت بلافاصله تمامي طرحهاي نيرو دستخوش تغييراتي اساسي شد. اين قضيه گذشت و نيروي هوايي با اعلام مفقودالاثر شدن هاشم بر ابهامات و سوالات سقوط وي افزود. همسر هاشم كه همچنان منتظر بازگشت وي به خانه بود چندين سال پس از مفقودالاثر شدن همسرش در يكي از شبهاي قدر خالصانه دست به دامن ائمه اطهار شده و از آنها مي‌خواهد وجود يا عدم وجود هاشم را براي وي معلوم كنند. توسل وي جواب داده و همان شب خواب شهيد بزرگوار را مي‌بيند. هاشم كه در سبزه‌زارمانندي با لباس خلباني به ديدن همسرش آمده بود در جواب سوال وي كه پرسيد: «هاشم، مي‌خواهم بدانم كه تو هستي يا نيستي؟» مي‌گويد: «من نيستم.» پس از مدت كوتاهي گفتگو، شهيد اظهار مي‌دارد «من سردم است و بايد بروم». همسر شهيد صبح فردا خوابي كه ديده بود را با يكي از علما در ميان مي‌گذارد. در جواب مي‌شنود با توجه به اظهار سرما توسط شهيد، پيكر پاك وي در درون آب قرار دارد. همسر هاشم پس از اين واقعه از شهادت همسرش يقين حاصل مي‌كند و جالب آنكه مدت كوتاهي بعد از طريق نامه رسمي نيروي هوايي اعلام شهادت همسرش را دريافت مي‌دارد. ناگفته نماند هاشم آل‌آقا تا پيش از آرام گرفتن در قعر آبهاي خليج فارس چندين بار تا مرز شهادت پيش رفت. حدود سه ماه پيش از شهادت، در بهار سال 1363 صبح يك روز همسر شهيد با كمك مادرش بدون نيت قبلي گوسفندي را قرباني كرده و بين مردم تقسيم مي‌كنند. حوالي ظهر شهيد بابايي با منزل آل‌آقا تماس گرفته و جوياي احوال هاشم مي‌شود. با توجه به اينكه هاشم پس از ترك منزل تماس نگرفته بود، همسر شهيد از وضعيت وي اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند. شهيد بابايي از اينكه كسي به همسر هاشم اطلاعات ضد و نقيض نداده، آرام شده و در جواب نگراني وي مي‌گويد كه اتفاقي نيفتاده و هاشم تا ساعاتي ديگر به خانه مي‌رسد. پس از بازگشت شهيد به منزل، هاشم مي‌گويد كه در درگيري با جنگنده‌هاي عراقي، هواپيمايش به شدت صدمه ديده و هيچ اميدي به بازگشت نداشته است. شايد آن قرباني نطلبيده بلاگردانش شده بود!!! شهيد سرهنگ خلبان محمدهاشم آل‌آقا كه از باتجربه‌ترين و ارزشمندترين خلبانان تامكت نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران محسوب مي‌شد با مورد اصابت قرار گرفتن جنگنده‌اش درون كابين ماند تا پيكر پاكش به قعر آبها سقوط و روح بلندپروازش به اوج آسمانها عروج كند. براي خليج هميشه فارس چه افتخاري از اين بالاتر كه چنين مرواريدهاي نابي را در درون خود جاي داده است. مگر مي‌شود خليجي كه فرزندان اين ديار را در دل خود جاي داده نام مجعول عربي را پذيرا باشد، چه اين شيران خصم خروش براي مقابله با همين اعراب خودفروخته به پا خواستند. شهيد محمدهاشم آل‌آقا فردي آرام و صبور بود و نسبت به خانواده خود تعصب خاصي داشت و همسرش عامل اخير را مهمترين علت ازدواجش با وي مي‌داند. هاشم هيچ‌گاه از اسرار شغلي خود با همسرش صحبتي به ميان نمي‌آورد و اين مورد تا بدانجا پيش رفته بود كه همسر وي پس از شهادتش به پست واقعي هاشم در نيروي هوايي پي مي‌برد! جا دارد در اين جا خاطره‌اي كه سرهنگ خلبان «مسعود اقدام» در كتاب «انتخابي ديگر»1 بيان كرده را بياوريم. اقدام در اين مطلب كه با عنوان «برخورد با پرندگان سيگال» در كتاب مزبور به چاپ رسيده عنوان مي‌كند كه در اوايل جنگ در پروازي به همراه شهيد بزرگوار «عليرضا ياسيني» به قصد انهدام سه سايت موشكي زمين به دريا كه از پشت پايگاه هوايي شعيبيه كشتيهاي كشورمان را مورد اصابت قرار مي‌داد در يك جنگنده F-4 عازم ماموريت مي‌شود. طبق برنامه براي درامان ماندن از رديابي توسط رادارهاي دشمن قرار بود آنها با عبور از 30 مايلي «خورموسي» و پرواز بر فراز باتلاقهاي «فاو» و «ام‌القصر» خود را در موقعيت مناسب به روي هدف برسانند. با عبور از مرز اقدام به عنوان خلبان كابين عقب تمام حواس خود را معطوف بررسي سامانه‌هاي مختلف هواپيما و تهديدات موشكي دشمن مي‌كند تا در صورت شليك بتوانند به موقع با مانور مناسب آن را منحرف كنند. خطري احساس نمي‌شد و جنگنده با سرعت بسيار بالا در ارتفاع پايين بر فراز ني‌زارها به حركت خود ادامه مي‌داد كه ناگهان زمين و زمان در جلو چشمان هر دو خلبان تيره و تار شد. اقدام حدود 20 ثانيه بعد به هوش آمده و مشاهده مي‌كند كه جنگنده در يك صعود 50 درجه‌اي در حال گردش به راست است. بلافاصله فرامين هواپيما را در اختيار گرفته و از طريق راديوي هواپيما سعي در برقراري ارتباط با ياسيني مي‌كند. خلبان كابين جلو هيچ عكس‌العملي از خود نشان نمي‌داد. اقدام در همين زمان به بررسي شرايط پرداخت تا متوجه شود چه اتفاقي افتاده. تكه‌هاي گوشت و پر اطراف كابين نشان از برخورد دسته‌اي از پرندگان دريايي (كه در آن سرعت حكم يك گلوله ضدهوايي را دارد) به جنگنده را داشت. هواپيما در كنترل بود اما تمام سامانه‌هاي ناوبري از كار افتاده بود. تعيين مسير درست بازگشت تنها با كمك رادار كنترل زمين ميسر بود كه تماسهاي متعدد اقدام با رادار هيچ نتيجه‌اي دربر نداشت. اقدام براي چندمين بار در راديوي هواپيما گفت: ـ از ابابيل به رادار! اگر صداي مرا مي‌شنوي جواب بده! ناگهان صداي مبهمي به گوش رسيد. بلافاصله تكرار كرد: ـ از ابابيل به رادار! ناگهان صداي روشن و واضحي در راديو طنين‌انداز مي‌شود! ـ ابابيل، من عقابم، به گوشم! اين پيام كه در واقع نويد زندگي براي فانتوم و خلبانانش محسوب مي‌شد، صداي خلبان F-14 حاضر در منطقه، شهيد والامقام سروان خلبان «هاشم آل‌آقا» بود. آل‌آقا در ادامه مي‌گويد: ـ مشكلي برايتان پيش آمده؟! ـ هواپيمايمان صدمه ديده. نمي‌دانم خلبان كابين جلو بيهوش شده يا به شهادت رسيده. ـ خونسردي خودت را حفظ كن! سعي كن كنترل هواپيما را به دست بگيري! دارم به سمت شما حركت مي‌كنم. وقتي كه آل‌آقا به بالاي سر فانتوم زخمي رسيد گفت: ـ ابابيل! همين‌طور به پرواز ادامه بده. مراقب باش از دستگيره صندلي‌پران استفاده نكني! چون چتر صندلي باز شده و بالاي هواپيما رهاست. هواپيمايتان شبيه «آواكس»2 شده است. ـ متشكرم! سعي مي‌كنم هواپيما را هدايت كنم. ولي نمي‌دانم چه بلايي سر ياسيني آمده است. ـ خونسردي خودت را حفظ كن و همين‌طور به پرواز ادامه بده! من پشت سرت در حركت هستم، نگران نباش! موتورها با آن كه با قدرت صد در صد در حال پيشراندن جنگنده بودند با اين حال فانتوم صدمه ديده سرعتي حدود 180 نات داشت كه براي جنگنده سرعت كمي است. پس از مدتي ياسيني نيز به هوش آمده و با اعلام اين كه مي‌تواند جنگنده را هدايت كند، فرمان را در دست مي‌گيرد. نهايتا هواپيما به سلامت در پايگاه فرود آمده و بدين وسيله هاشم آل‌آقا جنگنده F-4 باارزش و دو خلبان ارزشمندتر را به دامان وطن باز مي‌گرداند. همسر قهرمان شهيد از آن زمان كه هاشم ديگر به خانه بازنگشت، نگهداري و پرورش دو يادگار شهيد (بابك و بهزاد) را به تنهايي به عهده گرفت و نشان داد كه از حماسه‌سازان ميدانهاي نبرد حق عليه باطل چيزي كم ندارد. وي كه براي فرزندان خود هم پدر بود و هم مادر با تلاشي خستگي‌ناپذير توانست آنها را به سمت مدارج بالاي علمي رهنمون شود. دكتر «بابك آل‌آقا» فرزند ارشد شهيد با ارايه پايان‌نامه دكتراي خود با عنوان «بررسي تاثير محيط هوا ـ فضا بر فيزيولوژي بدن هوانوردان» در سال 1379 توانست در سطح خاورميانه مقام اول را كسب و به دريافت لوح تقدير از دست رييس‌جمهور وقت جناب آقاي «خاتمي» مفتخر شود. لازم به ذكر است پايان‌نامه وي هم‌اكنون در تعدادي از خطوط هوايي به عنوان مرجع تدريس مي‌شود. افتخاري ديگر از افتخارات ديگر همسر سرافراز شهيد آل‌آقا اين است كه وي خواهر شهيد نيز مي‌باشد. شهيد سروان خلبان «مصطفي صغيري» كه از خلبانان جنگنده F-4، فانتوم نيروي هوايي بود در ماموريتي در روز 23 مهر 1359 كه از پايگاه سوم شكاري همدان به قصد هدفي در شهر سليمانيه عراق برخاسته بود، مركبش در خاك عراق مورد اصابت قرار گرفته و به فيض عظيم شهادت نايل مي‌آيد. متاسفانه باخبر شديم كه چندي پيش همسر اين دلاورمرد عرصه پيكار دارفاني را وداع گفته. ما نيز به نوبه خود با تسليت به خانواده آل‌آقا براي اين مرحومه علو درجات را از درگاه ايزد منان خواستاريم. هم‌اكنون براي بزرگداشت مقام والاي 70 تن از خلبانان شهيد نيروي هوايي ارتش كه پيكر پاكشان هرگز به آغوش وطن بازنگشت، يادماني در بهشت زهرا ساخته شده است. در پايان از خانواده معظم شهيد آل‌آقا به خصوص همسر بزرگوارشان كه ما را به گرمي پذيرفتند و با شكيبايي پاسخگوي سوالات ما بودند تشكر و قدرداني مي‌كنيم. منبع مدیران محترم لطفا منتقل کنن...
  24. برگرفته شده از کتاب شمشیر پیروزی 1- استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران در برابر تجاوز عراق شروع حمله سراسری (1359/6/31) و پیشری های سریع ارتش عراق در عمق خاك جمهوری اسلامی ایران، باعث طرح ریزی و اجرای یك استراتژی نظامی در مقابل نیروهای متجاوز عراق در جبهه های شمالی (آذربایجان غرب و كردستان)، میانی (كرمانشاه و ایلام) و جنوبی (خوزستان) گردید. این استراتژی واقع بینانه و هدفمند بر اساس اصول و مراحل زیر پایه ریزی شد: مرحله اول: سد پیشروی دشمن و تثبیت او در اولین مواضع پدافندی مناسب. مرحله دوم: اجرای عملیات پدافندی در برابر ارتش عراق، همراه با افزایش آمادگی و توان رزمی نیروهای خودی و انجام عملیات های آفندی محدود به منظور ضربه زدن به دشمن. مرحله سوم: اجرای عملیات های آفندی گسترده علیه دشمن به منظور انهدام و بیرون راندن نیروی متجاوز از خاك جمهوری اسلامی ایران. به دنبال اجرای این استراتژی و پس از گذشت حدود دو ماه از شروع جنگ سرانجام نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران با تهیه و صدور طرح عملیاتی بدر، در مورخه 1359/8/30 مأموریت این نیرو را به شرح زیر به یگانهای تابعه در جبهه های شمالی، میانی و جنوبی ابلاغ نمود: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، ابتدا تجاوز ارتش بعثی عراق را در اولین مواضع پدافندی متوقف و سد می كند و سپس با اجرا و هدایت عملیات نامنظم در جبهه و جناحین، عمق سازمان و گسترش دشمن متجاوز را تضعیف می كند و درنهایت با اجرای عملیات آفندی و منهدم كردن نیروهای دشمن در منطقه خط مرز بین المللی را ترمیم می نماید و آماده می شود تا عملیات خود را برای سرنگون كردن رژیم منحط بعثی عراق هدایت نماید. با ابلاغ طرح عملیاتی بدر از سوی نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به یگان های عمده نزاجا، لشگر 81 زرهی كه در آن زمان مسؤولیت پدافندی جبهه میانی را به عهده داشت، طرح عملیاتی امین را تهیه و مأموریت و تدبیر عملیاتی خود و همچنین مأموریت های محوله به یگان های تابعه را در بند 2 و 3 این طرح به شرح زیر ابلاغ نمود: 2- مأموریت لشگر 81 زرهی و نیروهای شبه نظامی و زیرامر، ضمن اجرای عملیات پدافندی علیه عوامل مسلح مزدور داخلی، حملات نیروهای بعث را در منطقه متوقف و در مقدم ترین مواضع پدافندی ممكن، آن را سد می نماید و همزمان با آن، عملیات های رزمی محدود خود را جهت تضعیف دشمن اجرا می كند و سپس در ساعت (س) روز (ر) باقیمانده نیروهای خصم را در منطقه نابود و خط مرز بین المللی را ترمیم، و آماده می شود بنا به دستور، تك را جهت سرنگونی رژیم صدام حسین كافر به داخل خاك كشور عراق ادامه دهد. " 1 ". 3- اجرا الف- تدبیر عملیات پیوست ب(كالك عملیات) (1) مانور لشگر 81 زرهی، این عملیات را در دو مرحله با سه تیپ و یك گروه رزمی در خط به ترتیب از شمال به جنوب، تیپ 3 زرهی در شمال (راست)، تیپ 3 لشگر 77 پیاده خراسان " 1 ". و تیپ 2 زرهی در وسط و تیپ 1 زرهی در جنوب (چپ) انجام می دهد. الف- مرحله یكم لشگر 81 زرهی ضمن هدایت عملیات پدافندی داخلی در مناطق مربوطه، به منظور پاكسازی منطقه از لوث وجود عوامل مسلح و مزدور دولتهای جنایتكار بین المللی كه علیه انقلاب اسلامی ایران مجهز شده اند و همچنین به منظور استقرار كامل قانون و اقتدار حكومت جمهوری اسلامی ایران، دشمن را در مقدم ترین مواضع سد كننده مناسب متوقف می نماید و با وارد آمدن تلفات و خسارات همه جانبه جهت تضعیف و كاهش توان رزمی او در جبهه، جناحین و عمق سازمان رزمی و تداركاتی دشمن مبادرت به اجرای عملیات چریكی، حملات محدود شبانه و روزانه و حملات مداوم هوایی و توپخانه ای می نماید. ب- مرحله دوم لشگر 81 زرهی در ساعت (س) روز (ر) تك نموده، باقیمانده خصم را در منطقه نابود و خط مرز بین المللی را ترمیم می نماید و سپس آماده می شود تك را جهت سرنگونی رژیم صدام حسین به داخل خاك عراق ادامه دهد.